گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی - صفحه 29

466 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 703 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    116. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    مرگ= ترس = اعمال ناخوب

    و دلیل ترس از مرگ کسی نیست جز خودم و اعمال خودم فرکانس های ناخوبم که منجر به تجربه اعمالی که ناخوب هستن میشه

    من دیشب وقتی تا ساعت 2 شب نقاشی رنگ روغنم رو رنگ کردم واقعا پیشرفت کردم و متوجه شدم از وقتی تمرین فنجان قهوه ام رو به لطف خدا ،به کمک خدا ،شد که قابل قبول باشه و الان چهره کار کردم و اونم فوق العاده شده

    دیشب با هر رنگی که میزدم و به حرفای استاد تو فایلایی که میگفتن گوش میدادم یهویی بغضم میگرفت

    یا اینکه گریه میکردم سر نقاشیم و با خدا حرف میزدم

    وقتی دیدم ساعت داره 2 میشه وسایلامو جمع کردم و قبلشم داشتم دوباره به یه قسمت زندگی پس از زندگی نگاه میکردم

    مادرم هم رفته بود خونه خواهرش و داداشم دیر وقت میومدمد خونه دیشب رو و من تنها بودم

    وقتی که جمع کردم و یه لحظه نمیدونم چی شد دوباره یاد مرگ افتادم و ترسیدم

    و حتی گفتم خدا میدونم اعمال خودم هست که باعث ترسم از اومدن به پیش تو ،اومدن و رسیدن به تو میشه

    بعد دوباره به دلم افتاد قرآن بخونم گوشیمو باز کردم تا از اپلیکیشن بخونم

    یهویی دیدم بین گزینه ها اعلام و اسماء رو انتخاب کردم گفتم خدا چی بهم میخوای بگی چی باید یاد بگیرم

    بعد کلی موضوع داشت آسمان و کیهان توجه منو جلب کرد روش زدم و باز بین موضوعات اون بخش آسمان چهارم رو انتخاب کردم ، متنی آورد که آیه قرآن نوشته بود

    آیه 57 و 56 سوره مریم

    ما ادریس را به مکانی والا بلند کردیم

    خوندمش گفتم یعنی منظورت چیه مدارم تغییر داره میکنه با تلاشایی که هر روز برای تغییر شخصیتم میکنم؟؟؟

    بعد گفتم خب برم قرآن رو بخونم تو بگو کدوم سوره خدا؟؟

    بعد رفتم کاملا هدایتی بود دقیق و حساب شده انگار اختیار دستام با خودم نبود

    همیشه میرم تو جستجو و میگم خدا چه سوره ای ولی این بار رفتم روی قرآن کریم تو اپلیکیشن زدم و یهویی دیدم آیه 57 سوره مریم دقیقا همون آیه برام باز شده

    اینو دیدم اشک تو چشمام جمع شد و گریه کردم

    سوره مریم بود متوجه حرف خدا نشدم گفتم خدایا یعنی چی میخوای بهم بگی

    بین اون همه متن ، درست منو اول برد یکی یکی ،از اعلام و اسما به آسمان و کیهان بعد آسمان چهارم

    حتی من همیشه دوست دارم هفت رو انتخاب کنم اینبار بی اختیار رفتم چهار رو انتخاب کردم

    وقتی که میخوندم و اشگ میریختم میگفتم خدایا هنوز ترسی هست تو وجودم از مرگ که میدونم نشانه از شرک هست و ازت میخوام کمکم کنی تا رفتار و اعمالم رو هر روز کنترل کنم و تو خیر و شرم رو بهم بگی هر لحظه تا طبق اعمال خوبی که از خودم هر لحظه انجام میدم از مرگ ترسی نداشته باشم

    چون نتیجه اعمال من عذاب میشه برای من

    میدونم که مثل ترسای قبلیم که به توحید در عمل تبدیل شد این هم به توحید در عمل تبدیل میشه

    بعد خوابیدم و صبح که بیدار شدم باز رنگ‌روغن کار کردم و بعد ظهر رفتم مدرسه دخترونه تا نقاشیامو بفروشم

    خداروشکر 128 هزار تمن خریدن ازم

    بعد بچه ها میومدن و میپرسیدن کیفتو خودت رنگ کردی خاله و بعد پرسیدن آموزش داری منم گفتم آره میام تو مسجد یاد میدم اگه خواستین برین اسماتونو بنویسید چند نفرشون گفتن من حتما میام دوست دارم یاد بگیرم

    یه دختر بهم گفت خاله فردا هم بیا من میخوام آینه بگیرم بهش گفتم خونمون نزدیکه فردا خواستی بیا در خونمون آینه رو بگیر

    انقدر حس خوبی داشتم همه و همه کار خداست و خداست که وقتی میبینه من دارم قرم برمیدارم همه کارامو به راحتی انجام میده مثل آب خوردن

    و بعدش خواهر زاده ام اومد که باهم برگردیم خونه و میومدن خونه ما ناهار بیارن باهم بخوریم

    بهش گفتم میخوام برم مدرسه دبیرستان دخترونه میای ؟ گفت باشه بارونم میبارید

    عین خود بهشت بود همه چی

    حتی ملایمت هوا نفس که میکشیدم خود بهشت بود انقدر زیبا و سبک بود فوق العاده بود

    وقتی رفتیم جلو در مدرسه زودتر تعطیل شده بودن و رفته بودن ، درخت توت خیلی بزرگی بود که باخواهر زاده ام چیدیم و خوردیم و وقتی برمیگشتیم سپاسگزاری کردیم تو راه توجه میکردم به زیبایی ها

    بعد تو راه بهم گفت بیا مسیرمونو تغییر بدیم خاله گفتم باشه و رفتیم یه درخت توت دوباره دیدیم و چند تا چیدیم یهویی دیدم کلی حلزون دور درخته و وقتی یکم نگاه کردم دیدم زمین پر از حلزونه و ما ندونسته چند تاشو له کرده بودیم

    گفتم خدایا ببخش ما ندونسته این کارو کردیم بعد به خواهر زاده ام گفتم بیا هرچی حلزون اومدن تو پیاده رو برداریم و بذاریم تو باغچه تا همه شون برن

    انقدر زیاد بودن عکس گرفتم و همه شون بیرون از خونه شون اومده بودن و داشتن روی برگا و درختا و اطراف باغچه میرفتن

    بعد که برگشتیم خونه یهویی یادم اومد که من دیروز میخواستم با پولی که خدا بهم عطا کرده بود که کلی برام مشتری شد برم و چوب و آینه دستی بگیرم تا بازم بیارم و رنگ کنم

    بعد با خواهرم رفتیم تا حضوری بخریم آینه دستی و چوبای مختلف

    وقتی رسیدیم انقدر تنوع زیاد بود که من 825 واریز کردم و کلی وسیله برداشتم تا بیام با کلی ذوق و اشتیاق رنگ کنم و یک شنبه ببرم و بفروشم

    خیلی حس خوبی داشت خدا داره همه چیو برای من آسون میکنه ، البته اینم بگم اگر من قدم برنمیداشتم خدا این درارو برای من باز نمیکرد

    جدیدا وقتی از حسابم پول کم میشه حتی خوشحالم میشم

    چند روزه متوجه شدم من دیگه تو چند مورد طیبه قبل نیستم

    یکی اینکه :

    دیگه نمیگم وای مشتری بیاد یا چرا مشتری نیومد یا اینکه یعنی میگیرن و از این حرفا

    به جاش میگم من باید ایمانم رو به خدا نشون بدم و خدا مثل روزای قبل و هفته و ماه های قبل همون لحظه اول برام مشتری میاره ، من فقط باید ظرفمو بزرگ کنم و ایمانم رو بیشتر به خدا نشون بدم تا خدا بیشتر بهم عطا کنه و تغییرم پایدار باشه

    دوم اینکه :

    من به مادرم میگفتم میخوام برم مترو بفروشم به خواهرمم گفتم

    گفتن که نه طیبه برو مدارس میبینی که اونجا خوب میگیرن

    گفتم نه من باید ایمانم رو به خدا نشون بدم و از این چالش که برام بوجود اومده و میدونم یه حسی بهم میگه که اگر این چالشو به درستی حل کنی و بری مترو و تو واگن مثل بقیه دست فروشا بلند کارتو تبلیغ کنی و بفروشی ، خیلی سرعت میگیره تغییرت

    و من باید انجامش بدم تمام تلاشم رو میکنم و از خدا میخوام کمکم کنه مثل اون روز یکشنبه که رفتم 2 اردیبهشت و قدمی برداشتم و فرداش خدا برام مشتری فرستاد 600 تمن فروخت برام

    وقتی برگشتیم خونه تو راه گفتم به خواهرم که یکی از بچه ها شماره ام رو خواست تا از ایتا سفارش بده ، خواهرم گفت تو چرا کانال نمیزنی تو ایتا ؟؟؟ یهویی گفتم آره حتما خدا گفته که این کارم انجام بدم چون ایده ای هست که طبق گفته استاد با توجه به شرایط الان من قابل اجراست تو بی آر تی زود یه کانال تو ایتا باز کردم و اسمشم گذاشتم هفت وادی

    همون اسمی که خدا چند ماه پیش بهم الهام کرد برای اسم فروشگاهم برای فروش دیجی کالا

    بعد که رسیدیم خونه شروع کردم طرحاشونو مشخص کردم تا نقاشیاشونو بکشم و تا یکشنبه اگر خدا بخواد و هرچی که صلاحم باشه ببرم بفروشم

    الانم بعد نوشتن دیدگاهم میرم که ادامه تمرین کلاس رنگ روغنم رو کتر کنم تا شنبه به لطف خدا برم کلاس

    بی نهایت از خدا سپاسگزارم که هر لحظه بهم خیر و شرم رو میگه حتی میگه چیکار کنی به نفعته یا به ضررت

    خدایا شکرت بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    نرگس بِنساله گفته:
    مدت عضویت: 620 روز

    الهی ب امید تو

    خدایا شکرت

    درود خدا ب استاد عزیزم و رُزای عزیز

    چقدر قشنگ گفتی عزیزم،من این فایل رو بارهای بار گوش کردم و این فایلو توی روبیکا داشتم ولی بعداز یه مدت انگار تاریخ انقضا داره دیگه بالا نمیاد،الان شانسی داشتم توی فایلهای قدیمی یه چرخ میزدم ک دوره صدای گرمتو شنیدم و الان توی یک شرایط ب ظاهر ناجالبی هستم ک از نظر من رهایی هست ن ناجالبی من 34 سالمه یه دختر هفت ساله و یه پسر 4ونیم ساله دارم ک دارم جدا میشم حتی از ترس این ک پدرشون بچه هامو از نگیره در ب در این شهرو اون شهرم حتی با معلم دخترم حرف زدم ک درس دخترمو آنلاین کار کنیم ک از تحصیل نیوفته و و در حال حاظر الان هیچ ایده ای ندارم یه مدت کارم خیلی خوب داشت پیش میرفت بعدش الان خیلی تقو لق شده اقداماتم خیلی پایین اومد،من مدت زیادیه ک با استاد اشنا شدم و از طریق فایلهای رایگانشون توی روبیکا و تلگرام خیلی حال خوبی داشتم کاری ک زمان زیادی برای اون گذاشتم تا شبکمو شکل بدم اما هرکی میومد بعد مدت کار نمیکرد ک با گوش کردن فایلهای رایگان استاد و روزانه نوشتن دوبار شکرگزاری تونستم توی یه لاینم 23نفر رو فعال کنم و توی یه چند تا لاین های دیگه تعدادیگه ای رو فعال نگهدارم و پورسانتمم داشت خوب میشد ک این داستان جدایی پیش اومد،البنه من خیلی وقت بود ک میخاستم جدا بشم اما یه فایلی از استاد رو گوش کردم ک ب جونم نسشت ک ایشون گفتن تلاش برای جاب جایی فیزیکی هیچ فایده ای نداره تا زمانی ک تو همون آدم قبل هستی اگه تو همون آدم قبلی باشی،ایشون گفتن اگه تو خودتو تغییر بدی مدارت تغییر میکنه و وارد یه مدار دیگه میشی ک یا اون آدمهای قبلی رفتارشون با تو عوض میشه و یا جهان خودش جاب ب جایی فیزیکی رو برات انجام میده و اون شرایط قبلی و افراد قبلی ک توی مدار قبلی باهاشون برخورد داشتی رو برات تغییر میده

    من از وقتی ک این فایل رو ب صورت عمیق درک کردم فقط متمرکز شدم روی شخصیت خودم و تمرکز بر روی نکات مثبت زندگی تا اینکه من یار های بار توی فایلهای رایگان استاد از زبونشون شنیده بودم ک در مورد سایت و کامنتهاشون صحبت میکنن اما انگار من اون موقع آماده ی دریافت این سایت ارزشمند نبودم و همیشه پشت گوش مینداختم ،تا اینکه اومدم همین لایو رو توی روبیکا گوش کردم و رُزا جان گفتن دوره ی 12 قدم رو خریدم از سایت ک تازه اون موقع دینگ مغزم خورد و اوندم ثبتنام کردم توی سایت و بهد از مدتی قدم اول و دوم رو تهیه کردم ک اوایلش همه چی عالی بود تا اینکه ب این تضاد یا هرچی ک اسمش میشه بزار برخورد کردم و همچیز یه جور شد برای جدایی و جا ب جایی فیزیکی من ک دوباره از بدنه ی این بستر امن جدا شدم ک خب البته ن ب صورت کامل ک فکرم میکنم اینم یه قسمتی از سیر تکامل منه

    قدم اول رو گوش کردم قدم دومم ک یک ماه خرید و فقط یه قسمتشو گوش کردم و اما الان کل موجودی من یک میلیونو 500 هست با دوتا بچه توی یه شهر غریب و میخام قدم سومم بخرم چون دو روز دیگه تا تخفیفش مونده و با دقت و عشق از قدم اول گوش کنم تا دوباره عنان زندیگو خودم ب دست بگیرم و برام جالب ک ببینم با این دوره ها و درک عمیقشون و اجرای اونها و با توکل و کنترل ذهن خداوند و کائنات میخان بچه های منو برام حفظ کنه ک حضانتشونو بگیرم و منو دوباره تو کارم ارتقا بده و ب لحاظ مالی و معنوی رشد کنم،همین الان میرم دوره رو میخرم،ک برای من تغییر شد 700 یا 800تومن پول باقی بمونه و یه گوشی قدیمی ک الانم خونه ای ندارم و اومدم خونه ی خواهری ک هر لحظه داره رفتار ناجالب هم با خودمو بچه هام انجام میده

    برم برای خرید لذت بخش این دوره

    الهی ب امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 811 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم

    سلام عزیزان جان

    روز116

    فایل گفتگو با دوستان

    فایلی سرشار از توحید سرشار از ایمان و اعتماد و توکل و باور

    فایلی که روحم را به پرواز درآورد

    فایلی که همزمان شده با فایل های توحیدی که روی سایت قرار گرفته

    همه چی توحیده همه کاره خداست

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان

    خدایا چقدر اشک شوق ریختم برای هدایت‌های ناب الهی که هر لحظه در معرض هدایت الله هستم

    هر لحظه داره بهم میگه بیشتر باورم کن ایمانتو قوی تر کن

    اعتمادتو بیشتر کن توکلت را بیشتر کن

    هر لحظه بهم میگه آرام باش و به من فقط گوش دل بسپار

    هر لحظه میگه فقط روی من حساب کن

    هر لحظه میگه قدرت را به عوامل بیرونی ندی

    چون من صاحب کل کیهان هستم

    تمام ذرات را من دارم مدیریت و هدایت میکنم

    تنها قدرت جهانیان من هستم

    خدا یا شکررررررت من تسلیمم

    خدایا شکرت برای دوستان ارزشمندم همچون سحر و عزیز و رزای عزیز که الگوهای خوبی برای تکامل امروزم بودند

    خدایا شکرت که خودت همه کاره ام هستی و بر قلمم و قلبم جاری هستی و مرا به نوشتن و ردپا گذاشتن برای خودم هدایت کردی

    دیشب به یه تضاد برخودم که دوست پسرم چند وقته بهش هر بار یه قولی میده و بهش عمل نمیکنه

    و من چندبار پسرم رو راهنمایی کردم که هیچ وقت منتظر نمون که کسی از بی ون بیاد و بهت چیزی بده خودت به توانایی هات باور داشته باش و فقط روی خدا ی درونت حساب باز کن نه غیر خدا

    ولی پسرم هر بار با به حرف جدید و قول های پوچی که بهش داده میشد نیومد و می‌گفت که دوستم گفته اینجوری و اونجوری و من میخوام فلان چیز رو برات بیارم

    تا دیشب که همسرم ناراحت شد از دست پسرم و گفت کم برو سراغ وعده های الکی بقیه چرا باور کردی حرفهای دوستت رو و قضیه رو آورد سمت من که انگشت اتهام به سمت من بود که تو حواستو بیشتر جمع کن و یه وقت پسرمون گول نخوره و از این صحبت ها

    و من چنان آرامشی داشتم که اگه قبلم بود چنان میترسیدم و مقصر صد در صد هم خودمو میدونستم و اوضاع را کلی سمت میکردم برای خودم

    ولی چنان با قدرت چند جمله حرف زدم که انگار آب روی آتیش بود

    گفتم اول این بچه خدا را داره ما که هر لحظه تو مدرسه باهاش نیستیم

    خودش خوب رو از بد تشخیص میده و هر کاری که درسته رو انجام میده

    وقتی خدا هست من کاره ای نیستم

    این بچه مال مانیست خدا داده خودشم هواشو داره

    بزار چند بار به وعده های پوچ دوستش گوش کنه

    ما هم دورادور هواشو داشته باشیم

    خودش چند روز دیگه متوجه میشه که دیگه روی کسی حساب نکنه غیر از خدا

    و به پسرم گفتم عزیزم هیچ وقت به مال دیگران چشم ندوز

    به خودت و توانایی هات باور داشته باش و خداوند. هر لحظه همراه همه ماست و مارا هدایت میکند

    و با همین چند جمله همسرم آرام شد و بخدا گفتم خدایا تو بودی که این حرفها را بر زبانم جاری کردی من هیچی نمیدانم تو گفتی به مو میرسه ولی پاره نمیشه

    و گفتم خدایا از هر خیری از تو به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم

    من هیچی بلد نیستم تو. بگو کار. درست چیه من نمیدوووووونم خودت کمکم کن که فقط باورهای درست را در بچه تقویت کنم

    خدایا من تسلیمم هرچی تو بگی

    خدایا این تضاده اومده کلی برای من خیر و برکت آورده خودت مرا لایق دریافت عالیترین الهامات الهی ات قرار بده

    من نمیدونم

    من هیچ قدرتی ندارم

    همه کاره ام تویی تو بهم بگو باید چکار کنم؟

    خدایا شکرت همه چی توحیده

    همه چی منم

    همه اتفاقات دنیا در من خلاصه شده

    خدایا تو همان ظرفی هستی در وجودم که من بهش شکل میدهم

    خدایا شکرت که توحید یعنی پذیرفتن تمام اتفاقات زندگی ام بواسطه افکار و باورهای خودم

    خدایا شکرت توحید یعنی شجاعت

    توحید یعنی قدارت را بخدا دادن

    توحید یعنی قدرت را به غیر خدا ندادن

    توحید یعنی یکتا پرستی

    توحید یعنی عمل کردن به آنچه که به من با احساس خوب و آرامش گفته میشود

    توحید یعنی تسلیم خدا بودن

    تسلیم صدای هدایتگر درونم بودن

    توحید یعنی وابستگی‌ به اصل

    توحید یعنی راستگو و پاک و درست بودن

    توحید یعنی موحد بودن و مشرک نبودن

    توحید یعنی راه ابراهیم را ادامه دادن

    توحید یعنی عمل کردن به ایده های الهامی

    توحید یعنی طی کردن تکامل

    توحید یعنی ایمان بخدا داشتن

    توحید یعنی توکل و امید بخدا داشتن

    توحید یعنی راه راست

    توحید یعنی لذت بردن از هر چیز ی که الان هست

    توحید یعنی منتظر غیر خدا نبودن

    توحید یعنی روح پاک و لطیف

    توحید یعنی نیازمند خدا بودن

    توحید یعنی من نمیدوووووونم خودت می‌دونی بهم بگو

    توحید یعنی با چطور کاری نداشتن

    توحید یعنی بینهایت راه و روش ساده و آسان و زیبا و راحت برای خدا وجود داشتن

    توحید یعنی نامحدود بودن خداوند

    توحید یعنی قاضی و حاکم خدا ست

    توحید یعنی استمرار و ثابت قدم ومتعهد تر بودن در مسیر درست الهی

    توحید یعنی خودت را بخدا همه جوره سپردن

    توحید یعنی هر اتفاقی خیر ونیکی برای من است

    خدایا شکرت که این اتفاق بظاهر بد را برایم سرشار از زیبایی و عشق الهی کردی

    همین که کمکم کردی تا ذهنم را کنترل کنم و قضیه را مدیریت کنم یعنی یک قدم به ذره شخصیتم تو جدیدی تر بود

    همینکه موقع حرف زدن قدرتی پشت حرفهایم بود یعنی بهبود شخصیتم یعنی مسیرم درسته یعنی اعتمادم بیشتر شده توکلم بیشتر شده خداروشکر

    وقتی به همسرم گفتم نگران باش بسپارش بخدا

    انگار که این جمله از من نبود یه قدرتی پشتش بود که همه سکوت کردیم

    الله و اکبرررر

    خدایا شکرت برای دوستانم که با کنترل ذهن و ایمان قوی هر روز از همه نظر بهتر و بهتر هستند

    خدایا شکرت که امروزم با کلام خودت در قرآن هدایتم کردی به سوره ضحی و قلبم را باز تر کردی برای دریافت الهامات الهی

    خدایا شکرت که بهم گفتی بزودی چنان بتو میدهیم که تو راضی شوی

    خدایا من بنده ارزشمند و تسلیم تو به کمتراز بهترین راضی نیستم خودت بهم یاد دادی که هر لحظه بهترین ها را بخواهم

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت های عالی قرار دارم

    خدایا شکرت خدا جونم سپاسگزارم که بهم یاد دادی توجه و تمرکز م را بر روی زیبای ها و نکات مثبت و سازنده اطرافم و خودم بگذارم

    خدایا شکرت که همه جوره هوامو داری بینهایت سپاسگزارم

    خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفرید ی

    خدایا شکرت که امروز هم فرصتی طلایی بخشیدی تا تجربه کنم بهترین خودم را

    خدایا شکرت که با کنترل ذهن درهای رحمت و برکت و نعمت و ثروت و فراوانی را برویم باز کردی خدا جونم همه کاره ام تویی

    در قلبم باز است بروی الهامات الهی ات

    خدایا من تسلیمم هرچی تو بگی من هیچی نمیدانم

    من نمی‌فهمم خودت بهم بگو تو میدانی فقط

    پس یالا کمکم کن که سخت بهت نیازمندم

    خدایا شکرت که تمام اتفاقات و اوضاع و شرایط و انسانها وسیله ای است برای رساندن موهبت های الهی به من

    خدایا شکرت بخاطر تمام داشته های زندگیم

    خدایا شکرت که فقط دارم عشق و حال میکنم با جان جانانم

    آرامم و آسوده خاطر چون خدایی دارم بزرگتر از همه کس و همه چیز

    خودش هدایت مرا بر خودش واجب کرده

    چه ایمانی قوی تر از این که هدایتم در دستان قدرتمند خدای بخشنده و رزاق و وهاب و صاحب کل کیهان است

    خدایا سعادت از این بالاتر ای مهربان ترین مهربانان

    خدایا میخواهم با روی سفید و رستگاری به اصلم برگردم

    خودت چراغ و راهنمای راهم باش

    من تسلیمم مسیر درست را تو بگو و من را هدایت کن

    قلبم را منور کن با صدای بلند خودت واضح ترم کن

    خدایا بهم بگو

    شکررررررت رب العالمین

    قدرت فقط در دستان خداست

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1324 روز

    بنام تنها قدرت هستی

    بنام خداوتد کیهان بنام خداوتدی که هر لحظه مرا هدایت می کند.تا من هم زمانیها را مشاهده کنم!

    سلام و درود خداوند به نشانه های روزانه من..این فایل دقیقا صبح زود در اون سکوت مطلق اتاقم بهش، گوش فرا دادم..

    خداوند را شاکرم که این فایل با فایل توحید عملی قسمت جدید..چنان درون مرا آتش زد..که چند روزه سکوت مطلقی زبانم را گرفته..فقط دارم این توحید را توی وجودم بیشتر میکنم..

    چیزی که همیشه بدنبال این سوال بودم؟خدابا چه راز و موفقعیتیه که من میتوننم تو تمام جنبه های زندگیم بهش پایبند بشم…

    اتفاقا این فایل یادمو به روزهای گذشته انداخت که خداوند منو هدایت کرد به این فایل..چقدر همون موقع عطشم بخداوند زیاد بود به محض اولین صحبت دوستانم سراسرم پر از اشک میشد…یه لحظه رفتم اوایل روزهایم در این سایت بهشتی..

    دقیقا نقطعه عطف تک به تک ما افراد مثل استاد عطش توحید بوده…موفقعیت کل این صحبتها…توحیده…توحیدی که یه عمر ازش قافل بودیمم…

    من خداوند را سپاسگزارم که این فایل بیش از چند مرتبه خداوند تو نشانه ها به من فهموند…و امروز بازم تکاملمو تو درک توحید بیشتر درک کردم…که این درک رو از توحید عملی جدید بیشتر حس کردم..

    آره آره آره همون سوالی بود که قبلا من از خداوند داشتم..با وجودی که خداوند رو بقول رزای عزیز شکل یه ادم پیر میدیدم..که اگه من کوچکترین خطایی که بازم باور گذشتگانم بود رو داشته باشم منو حسابی کتک میزنه…

    ولی من از درون از بچگی..در عالم بچگی یه شب خواب دیدم یه فرد ریشی بلند بهم گفت من خداوندم اومد دست کشید روی سرم..همیشه این صحنه تو وجودم بود..ولی ناگفته نمونه باورهای مذهبی اونو از بیین برده بود..

    همه چیز توحید توحیده…

    چقدر این دو عزیز دل صحبتهاشون زیبا بود نگاه الهی داشت..از اوایل عید من به بیزینس شخصیم که اصلا فکرشو نمیکردم به اینجا برسه هدایت شدم…اینقدر داره باورامو کم کم اب میکنه..اینقدر داره به من کمک میکنه و برای هر چیزی ازش سوال میخام فورا از جایی که نمیدونم بهم میگه..خیلی راحت…بازم باید بیشتر روی این موضوع کار کنم.

    ولی این باور رو بخودم یاداوری کردم..که خداوند مدام در حال هدایتمه..

    من باور دارم خداوند در زمان مناسبش منو هدایت میکنه..و اتفاقات زندگیم در زمانش اتفاق میفته..

    من فقط باید باورش کنم که همه چیز خودشه.من فقط باید باور کنم تمام وجودم از خداونده و اون منو در هر لحظه هدایت میکنه…چون همه چیز خودشه…

    نتایج ابراهیمی…نیاز به توحید و سرسپردگی زیاد داره….هر چقدر بیشتر! اتفاقات خوبم بیشتر برام پیش میاد..

    میخام بگم اینجا یکدل و صدا این توحید تسلیم سرسپردگی این دو عزیز دل…داره مدام برام تکرار میشه…

    که فقط توحیدددددد توحیییددددد.

    هر چقدر درکم از توحید بیشتر میشه میبینم تمام آیات قرآن از توحیده..توحیده توحیده..

    چقدر خوبه مثل رزای عزیز..داشتن تکاملی پیش میرفتن.و هر جا تضادیم پیش میومده..که دقیقا نقطعه عطف اون بوده..بازم داشته میگفته خدایا من نمیدونم.من نمیفهممم.تو بهم بگو.من ناتوانم من ضعیفم تو قدرتمندی تو بزرگی تو بهم بگو..

    اتفاقا از امروز صبح شروع کردم یجا..این کلمات رو با خودم مرور کردم چنان تایید خداوند و خوشحالی خداوند به من میرسه..که نمیدونم چجور این خوشحالی درونمو ابراز کنم..یه سکوت مطلقی فقط تو درونم رخ داده!…

    استاد عزیزم..دوستان عزیزم که همگی داریم توحید رو یکدل و یکصدا در این بهشتمون فریاد میزنیم..و خدا داند تو درون هر کدوممون چه غوغایی بپا کرده…

    انشالله با کلمه لبیک در راه عاشقی بتونم زندگیمونو در تمامی جنبه های زندگیمون هر روز زیبا زیباتر کنیم!.

    خداوند یه کلمه زیبایی بهم گفت!..

    که جز من معبود دیگری بخداوند قرار مده که مورد سرزنش قرار خواهی گرفت ،و از زیانکاران خواهی شد…

    خداوند مدام میگه سود و زیان هر کاری بخود شما برمیگرده من تو رو تو راه مستقیم قرار دادم حالا من بیام از این دایره امن خوشبختی بیام بیرون..تا خودمو نابود کنم.

    وقتی که من به دنیای دیگر که وقتم تمام شد چکار کنم.چجور میخام قلبی سالم در درگاه خداوند ببرم..چی جوابی دارم.(دقیقا یادم از لحظاتی میاد که برگه امتحانمو بدستمون میدادم.و با نمراتمون شرمندگیمون مشخص بود)..که لحظات گذشته ام دقیقا میتونم در پیشگاه الهی رو ببینم.

    ….

    دقیقا

    امروز دیدم کنجشکی توی حیاطمون یه پر پرواز خیلی کوتاهی داره جوری بود که یه گربه خیلی راحت میتونست بگیرش…اینو خداوند در اول صبح بهم نشون داد…که همه چیز از ان منه..این پرنده رو نگاه کن..دیگه قدرت تو هوا پرواز داشتن رو نداره..

    باز یادم از سال گذشته اومد.یه پرنده کنجشک رو روانه اتاق کارم کرد..دیدم اره این دیگه توان پر زدن رو نداره حدودا چند دقیقه ایی بهم الهام کرد برو بگیرش..و من بی اختیار گرفتمش..

    یه چند ثانیه ایی تو دستم بود..دیدم از قسمت نوک و پاهاش.سیاه شد.هیچ وقت دیدن مرگ رو تجربه نکرده بود.(نشانه خداوند بود برای من).یه حس ترسی درونمو گرفت بهم گفت نترس!…نترس…نگاه کن منم دارم مرگ این پرنده رو نشونت میدم تا بدونی همه چیز منم!

    تا بدونی من پروردگارت هستم که میتونم زندگیتو تو دست بگیرم..

    من هیچ وقت از این جمله..که خداوند میگه..برگی بدون اذن من نمیفته…

    من تکاملی به این موضوع رسیدم..تازه فهمیدم معنای این یعنی چی!.

    یعنی همه چیز خودشه خودشه که کل کیهان رو داره رهبری میکنه..

    خودشه همه چیز رو میبینه و درک میکنه .و عالمه..توانا هست حکیم..همه چیز خودشه..

    من من شخص دارییم خیلی راحت شرک میورزیم..ولی از خداوند خاستم تو این زمینه قوی باشم..و تونستم کم کم این رگهای شرکی که داشتم با خودشناسی….کم کم نابودش کنم.

    خدایا در نهایت میخام بگم…

    من هیچ توانی در مقابل خواسته های زندگیم حتی یه چشم بهم زدنم ندارم هر چی دارم از ان توئه تمام وجودم از توئه..

    خدایا من بدون تو پوچم.

    خدایا من بدون تو هیچی نیستم.

    خدایا بر درک و عقلم ببار تا همیشه گوش بفرمایت باشم.و هر جایی ذهن طغیانگر من داره راه خلاف رو میره..تو فرمونشو بکشونی در راه مستقیم..

    خدایا هر چقدر که میگذره..خودشناسیم از باورهای گذشتگانی که داشتم..داره برام بولدتر میشه..که چقدر من در حق تو که آفرینتده من بودی.کوتاه بوده..ولی میخام شجاعتر باشم تو تمام لحظات زندگیم..موفق باشم.

    خدایا قدرت بهم بده.تا بتونم قدرت را از دیگران بگیرم و به تو بدهم..

    خدایا شرک بدترین و کثیفترین غذای ذهنه..خدایا ذهن منو رام وجودم کن.میدانم هر روز ذهنم بیشتر تربیت شده..چون اهرم رنج و لذت شدیدی داره.بهمین خاطر حاضر نیست بلبل زبانی کنه.هر جا هم داره اشتباه میره..خودش بهم میگه من نمیخام اون شخص قبل باشم حواست باشه که دارم راه ناجالب رو به تو فرمون میدم..

    و در نهایت خداوند روح القدوس را بر جان و دلم الهام کرد..تا همیشه این عطش توحیدی رو در درونم گسترش بدم…

    خدایا یه لحظه هم منو بحال خودم واگذار مکن.و ما را در راه تربیت توحیدی بودن و توحیدی ماندن قوی کن!

    که این سرچشمه توحیدی راز موفقعیت من در تمامی جنبه های زندگیم هست..خدایا این توحیدی بودن و توحیدی ماندن را روز به روز به من عطا کن!و عزت نفسم از همین کلمه نشست و برخاست داره.خدایا تو هر روز قوی ترش کن.

    الهی آمین یا ربالعالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1645 روز

    نشانه امروز من: گفتگوی استاد عباس منش با دوستان- 37

    سلام به اساتید عزیزم

    سلام به دوستان خوبم

    استاد نمیدونم همزمانی های این فایل نشانه رو از کجا شروع کنم… احساس میکنم اگر من هر روز بخوام برای فایل های نشانه ام، فقط همزمانیهاشون رو بنویسم هم، برای یه کامنت کافیه…

    همزمانی این فایل درواقع از چند روز پیش شروع میشه که فکر کنم توی عقل کل، یکی از دوستان درجواب یکی از سوالات نوشته بود که سعی کن حتما گفتگوی استاد با دوستان قسمت 37 که خانم رزا صحبت کردن رو ببینی… منم یکم کنجکاو شدم و بعد از اون روز، چند بار این کامنت توی ذهنم اومد اما خیلی بهش توجه نکردم… درواقع اسم رزا یادم مونده بود اما از شماره گفتگو یه چیز محوی تو ذهنم بود….

    خلاصه دیشب که دکمه نشانه رو زدم و اسم رزا رو توی متن فایل دیدم، با یادآوری اون کامنت، یه لبخند بزرگ روی صورت من اومد.

    دیشب، بر خلاف دفعه های قبل، دلم نمیخواست شب فایل رو ببینم. چون خسته بودم و خوابم میومد و احساس میکردم دوست دارم که یه موقع که سرحال هستم فایل رو ببینم. همینجوری صفحه رو اسکرول کردم، اسم رزا رو دیدم و این جمله رو و پارتی تون رو خدا کنید.

    من چند روز هست که برای موضوعی اقدامی کردم و منتظر نتیجه اش هستم و در این مدت، دارم سعی میکنم با تمرکز بر سایت، یا زیبایی های بیرون از سایت، ذهنم رو کنترل کنم. و دیدن این جمله رو، من به عنوان یه نشونه و یادآوری از طرف خدا برای خودم دونستم که در جواب به یه سری نجوا و فکرهایی که توی ذهنم میان برام فرستاده….

    یادم نمیاد از روی کدوم فایل، ولی من این جمله رو قبلا روی یه کاغذ نوشته بودم و به دیوار اتاقم زده بودم، ولی این چند وقت اصلا یادم بهش نبود و خدا با نشونه اش بهم یادآوری کرد….

    دیشب یه اتفاق دیگه هم افتاد.

    آخر شب بود که احساس کردم دلم میخواد از کامنتهای سایت بخونم، برای همین رفتم از بین کامنتهایی که پایین صفحه سایت بیشترین امتیاز رو گرفته بودن، 7-8 تا کامنت رو باز کردم و وقتی رفتم توی رختخواب، شروع کردم که بخونمشون… یکیشون کامنت سعیده خانم شهریاری بود، که توی یه بخشی از کامنتش درباره توحید نوشته بود… وقتی خوندمش خیلی خوشم اومد و یاد این افتادم که این چند روز چند بار اسم فایل توحیدی شماره 9 به یادم اومده…(که باید اونو هم ببینم)..

    خلاصه،…

    سعیده توی بخشی از کامنتش نوشته:‌ توحید یعنی اینکه…. توحید یعنی اینکه….

    بعد یادم به یه کامنتی افتاد که یه دوستی نوشته بود یه روز که هیچی برای سپاسگزاری به ذهنش نمیرسیده، شروع کرده از روی سپاسگزاریهای کتاب معجزه سپاسگزاری رونویسی کرده.

    منم به خودم گفتم خوبه منم بیام توی تمرین ستاره قطبی امشبم از روی این بخش کامنت سعیده رونویسی کنم. و وقتی شروع کردم به نوشتن، یه جاهائیش رو از روی اون نوشتم، ولی بقیه اش دیگه خودش اومد ….. که اینجا تایپش میکنم:

    خدایا تو چقدر مهربونی مهربونی مهربونی. خدایا شکرت خدایا تو چقدر من رو دوست داری خدایا شکرت.

    خدایا بهم بگو چیکار کنم که ازم راضی و راضی و راضی تر باشی. خدایا شکرت. خدایا میخوام فقط به تو توکل کنم. خدایا توحید یعنی اینکه هیج کس توی زندگی من تاثیری نداره.

    توحید یعنی منم که خالق زندگیمم.

    توحید یعنی من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست.

    توحید یعنی فرمانروای مغرب و مشرق… هیج معبودی جز او نیست، بر او توکل کرده ام و او فرمانروای عرش بزرگ است.

    توحید یعنی نباید نگران باشم.

    توحید یعنی خداوند یاور و کارساز و کارگشای منه.

    توحید یعنی من خودم رو دوست دارم و به خودم احترام میگذارم و برای خودن ارزش قائل هستم.

    توحید یعنی خدایی که به خاطر من قوانین کشورها رو تغییر میده، این کار من رو هم به آسونی جور میکنه.

    توحید یعنی خدایی که ابرهای آسمون رو برای من جابه جا میکنه، این کار منو هم خودش رو به راه میکنه.

    توحید یعنی خدایی که اینقدر مهبرون و وهابه که با یه لب تر کردن من، این همه بارون رو به مدت 24 ساعت برام سرازیر میکنه، فکر بقیه کار رو هم کرده و خودش به آسونی، من رو به خوشی ها و لذتها و شادیها و ثروتها و نعمتها هدایت میکنه. خدایا شکرت.

    خلاصه، دیشب همینجوری که متن فایل نشانه رو اسکرول کردم، چشمم به کلمه توحید هم افتاد و گفتم ااا چه جالب! من از توحید نوشتم حالا انگار این توی این فایل هم درموردش صحبت میشه…

    درواقع وقتی دیدم که بالای عکس فایل اسم دوره 12 قدم هم نوشته شده، و چون خودم الان دارم 12 قدم رو کار میکنم، فکر کردم تمرکز این فایل بیشتر روی دستاوردهای یکی از بچه های سایت از دوره 12 قدمه و قراره راجع به اون صحبت بشه.

    تا امروز…..

    امروز که فایل رو گوش دادم…

    خدای من نمیدونم چی بگم …. توی کامنت دیروزم هم نوشتم، نمیدونم چطور سپاسگزار خدا باشم…

    اونجا که استاد در توضیح صحبتهای سحر جان گفتن:

    ««توحید یعنی: ندادن قدرت، به عوامل بیرونی.

    اگر یکی از من بپرسه که آقا توحید رو در یک جمله تعریف کن. میگم: قدرت دادن فقط به خداوند و نه هیچ عامل بیرونی دیگر.

    عامل بیرونی چیه؟ عامل بیرونی، پارتیه!!! توحید یعنی هیچ عامل بیرونی در کار نیست و توکل باید فقط بر روی خداوند باشه.

    خداوندی که قدرت رو به تو عطا کرده. خداوندی که این قدرت رو داده که خودت زندگی خودت رو خلق کنی.»»

    وقتی داشتم این 2 کلمه: توحید یعنی رو میشنیدم که از دهن استاد بیرون میان، مو به تنم سیخ شد.

    و وقتی گفتن: ««عامل بیرونی چیه؟ عامل بیرونی، پارتیه…»»، من رو یاد فکرهایی انداخت که این چند وقت سعی میکردم از خودم دورشون کنم…

    به راستی که خداوند به قلب بندگانش بیناست و به راستی که خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتره…

    خدایا شکرت

    ولی همزمانیهای این فایل به اینجا ختم نشدن…

    وقتی به این قسمت از صحبتهای رزا رسید که گفت:

    ««من واقعا آدمی بودم که خیلی به بقیه وابسته بودم…. یه چیزی هست به نام سندروم سیندرلایی! منتظر بودم که یکی بیاد منو نجات بده

    شما به من یاد دادید که خودم باید خودم رو نجات بدم…»»

    اینجا بود که دیگه اشکام سرازیر شدن….

    من دیروز برای فایل روز شمار 143 یه کامنت نوشتم که یه موضوعی رو که یادم اومده بود رو تعریف کردم و آخرش این جمله رو نوشته بودم:

    ««….. یادآوری این موضوع، برای من این پیام رو داره که:

    منتظر هیچ اتفاق بیرونی نباش…. منتظر نباش تا شرایط تغییر کنه… منتظر هیچی نباش…. منتظر هیچکس نباش….. هیچ کس نمیاد….. تنها کسی که میتونه نجاتت بده، خودت هستی… خودت باید دست به کار بشی و خودت رو نجات بدی.»»

    باورم نمیشد که دارم این جمله رو به فاصله یک روز بعد از اینکه نوشتم، از زبون یکی بچه های سایت توی فایل نشانه ام میشنوم…

    فوق العاده بود… احساسم فوق العاده است… بینظیره…

    دلم یه تب و تاب خاصی داره… یه جور خاصی میتپه… هیجان زده ام… نمیدونم چجوریه…

    و این جملات پایانی رزا:

    ….همه زندگی منم… همش در خدای من خلاصه میشه… خدا آبیه که داخل ظرف من ریخته میشه و شکل منو میگیره…

    فکرشو نکنید از کجا… میرسه… خدا بهت نعمت رو میرسونه

    I think what I’ve learned in my life is if you trust in God, if you realy, with all of your heart, just trust in God, and leave all your life to him, and let him lead you, and let him decide for you, ….

    You will see that the whole world will change for you and be in service for you… even the people, the world, the whole universe, do all the things for you…

    Just trust in God…

    Just trust in God…

    خدایا شکرت به خاطر هدایتهات

    خدایا شکرت به خاطر نشانه هات

    خدایا شکرت به خاطر قوانینت

    استاد جان، خانم شایسته عزیز، سحر جان، رزا جان، ازتون سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مطهره گفته:
    مدت عضویت: 1818 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد میخوام مثل دوست عزیزمون منم تجربمو از فایلاتون بگم

    من از فایلای رایگان شروع کردم نه شغل داشتم نه درامد،بعد ی مدت از طریق اینستا شروع کردم ب درامد زایی(21سالگی) ولی استاد این اون هدف من نبود که مخاطبم من رو نشناسه و فقط ی سری پکیج ها رو بفروشم که خدا منو هدایت کرد ب ی بیزنس ک خودم ران کردم(22سالگی) ک هم فروش حضوری داشتم هم انلاین،پولای خیلی خوبیم ازش ساختم ولی چون هیچ مکانی برای کارم نداشتم و هیچ جایگاهی ب زعم خودم تو اجتماع نداشتم خدا هدایتم کرد (24سالگی)به یه شغلی که فوق العاده دارم از این شغل و این جایگاهم اطلاعات کسب میکنم و خودمو رشد میدم و آدمای بیشتریو میشناسم،کارکردنو یادمیگیرم،توحوزه ی کاریم دارم بهترین خودم میشم

    استاد این فایلتونو من قبلا گوش داده بودم و اون قسمتش که رزا جان گفت که برای کسایی اون مطالبشو ارائه داده که سابقه طرف از عمر خودش بیشتر بوده خیلی تو ذهنم زنگ میزد تااینکه استاد اوایل دوران کاریم برا کارشناسامون جلسه گذاشتم کارشناسایی ک 15 سال سابقه به بالا بودن و حتی یکی 28سال فقط سابقش بود و از عمر خودم بیشتر،من بااعتماد بنفس از پس اون جلسه بر اومدم و استاد نمیدونین که چقدر بزرگ شدم و رشد کردم بعد اون

    تاجایی که الان یه جورایی من مسئول اونا محسوب میشم و خداروشکر میکنم که باتمام احترامی که برام قائلن و ازم حرف شنوی دارن رابطم باهاشون فوق العاده عالیه

    استاد درامدم ی مبلغیه ک از خیلی از ادمای اطرافم حتی با 30 سال سابقشون من با چند ماه سابقه بیشتر دریافت میکنم

    رابطم با همکارام عالیه

    عاشق شغلمم

    چند نفر اونجا مسئول دارم و رابطم باهاشون بینظیره بسیار انسان های فوق العاده ای هستند و بجای اینکه من ازشون بترسم با تموم احترامم دوسشون دارم

    چون هیچوقت اونا رو تو ذهنم بُت نکردم،نگفتم اینا منو سرکار اوردن،نگفتم اینا بازنشست بشن یا برن من چه کنم

    اعتبار این جایگاهمو دادم به رب العالمین

    و از شما دوستان عزیز و استاد عزیزم ممنونم و خدا هممونو آسون کنه به آسونی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2205 روز

    روز 116

    روز شمار تحول زندگی من فصل 4

    گفتگوی استاد عباس منش با دوستان | قسمت 37

    خدایاا من حمایت تو را با خودم همراه و هم قدم می کنم برای اینکه قلم دستم بشی برای نوشتن و صحبت کردن و زبان و کلام و گفتارم و قدم به قدم حرکت های من در جهت باورهای توحیدی ام.

    اول از همه این باور رو همیشه آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من است اینکه..تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی باورهای خودمان است

    ای معبود الهی ام

    خدایااا خودت هدایت ام کن بسمت آن تسلیم بودن در برابر خودت

    این جمله رزا رو خیلی دوست دارم ومیخوام بارها و بارها به خودم بگم و یادآوری کنم خدای مهربونم

    خدایا من نمیفهمم من هیچی نمیدونم توبه من بگوتوبگوچکارکنم توتصمیم بگیرمن ناتوانم تو توانمندی توتنهامنبع رزق وروزی هستی توحید یعنی این که تو فقط قدرت داری توپارتی من هستی تومیتونی ادم ها و فرصت های خوب روبه سمت من هدایت کنی هیچ کس هیچ قدرتی نداره و هیچ برگی بدون اذن تو بر زمین نمی افتد

    توحامی وهدایتگروحمایتگرمنی خداجونم

    دروقت های بیکسی تودرکنارمن بودی وهستی

    بانشانه هات بامن حرف زدی وهدایتم کردی

    توخودت گفتی پاسخ میدم واجابت میکنم درخواست بندگان توحیدیم را

    چقدراین فایل های توحیدی رومن دوست دارم چقدرجنسش فرق میکنه

    وقتی قدم برداری قدم های بعدی بهت گفته میشه

    خدایا. شکرت که امروز هم تعهدم رو در این قسمت از (روزشمار تحول زندگی من )توانستم بجا آورم و امید دارم که خداوند قلم دستم شود تا آن بهترین رو در این قسمت بنویسم آمین

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم و جا داره برای متن انتخابی این قسمت نهایت تشکر و قدردانی رو کنم ممنون و سپاسگذارم

    سلام به دوستان عزیز همیشگی در این قسمت

    چقدر همزمانی خوبی با این فایل داشتم

    اینکه یکی از درخواست های این چند روزه ی شلوغی سال جدید و عید نوروز خلوت گزینی برایم بود و شکر خدا این دید و بازدیدها و رفت و آمدهای عید دیدنی هم بخوبی و خوشی و شادمانی تمام شد و از اینکه دوباره به روتین خلوتی خودم هدایت شدم و می تونم با تمرکز بیشتر روی خودم کار کنم از خداوند ممنون و سپاسگذارم خدایااآاا شکرت که هر لحظه در مدار هدایت های الهی تو هستم

    خدایاااا شکرت ای یگانه خالق جهان جهان هستی و ای خداوندی که من را خالق آفریدی تا خلق کنم خواسته ها و اهداف و آرزوهایم را بسادگی به راحتی به آسانی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه از کوتاهترین مسیر

    خدایااا شکرت که من را بسمت فایل های احساس لیاقت و عزت نفس و وفور و فراوانی هدایت کرده ای چون من لایق بهترین ها هستم و همیشه هم بهترین ها رو جذب می کنم و به پشتیبانی خداوند من به کمتر از بهترین ها هم رضایت نمی دهم..

    رسیدن به خواسته هایم کاملا طبیعیه ،طبیعیه که من به آرزوها و اهداف و خواسته های کوچک و بزرگم برسم ،اصلا برنامه خداوند برای من و کل جهان همینه ، رشد و گسترش در تمام ابعاد و جنبه ها.

    اصلا همه چی باید برام عین آب خوردن فراهم بشه

    اصلا من می خوام همه چی برام عین آب خوردن آسون باشه

    اصلا من می خوام بیفتم توی کندوی عسل و غرق شادی باشم

    اصلا من لایق این همه عسل و کندو و شیرینی هستم

    خدایاااا خودت همه چیرو عین آب خوردن بر سر و روی زندگیم بمباران و نعمت و برکت بریز

    عین آب خوردن منو بمسیر رسیدن به خواسته هام هدایت کن

    خدایاااا شکرت … اصلا من می خوام خیلی راحت روی شانه هایت بشینم و منو ببری به مسیر خواستم چون توحید و یگانگی اصل و اساس خوشبختی است پس منو به خوشبختی و سعادتمندی هدایت کن

    توحید یعنی ندادن قدرت به عوامل بیرونی و قدرت دادن تنها به خداوند و نه هیچ عامل بیرونی دیگر …

    خدایااآاا ممنون و سپاسگذارم

    خدایاااا کمکم کن که در این مسیر ثابت قدم تر و محکم تر و استوار تر قدم بردارم

    خدایااآاا خودت کمکم کن که قدم به قدم حرکت ها و قدم هایم منور به نور الهی خودت باشه و مسیرم رو به نور و عشق الهی خودت روشن و درخشنده و درخشان کنی..

    لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

    شکر نعمت به جای آرید شما رو می‌افزایم

    صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

    اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

    خوشبختی یه حالت ذهنیه و احساس خوب یه نگرشه و کیفیت افکاره

    و این جمله کاملا درسته که :آزادی و رهایی چیزی نیست جز آگاهی .

    خدایااا شکرت من در مدار تسلیم بودن و رهایی هستم

    خدایاااا شکرت من در مدار عشق هستم

    خدایاااا شکرت من در مدار نور هستم

    خدایاااا شکرت من لبریز از ارتعاش عشق هستم

    از تو می خوام آسان کنی آسانی های نعمت هایت را بر من

    از تو می خوام آسان کنی راحتی های زندگی ام را بر من ….

    خدایا من هیچ ایده ای ندارم ..

    هیچی نمی‌دونم … من بلدش نیستم .. خودت دستمو محکم توی دستان خودت گره بزن … خودت برام بفرست .. خودت دستمو بذار توی جیب خزانه ی الهی خودت.. من مرغ تخم طلا مو می خوام

    خودت بدون واسطه منو ببر به منبع خزانه ی الهی پول و ثروت این جهان هستی ..

    اگر آگاهی خداوند در وجود من جاری شود دیگر هیچ محدودیتی برای این اتصال به انرژی منبع وجود ندارد چون منبع این انرژی های الهی خودش نامحدود است …من دیگه نمیی فهمم هرکاری که فکر میکردم باید بکنمو انجام دادم…

    مننننننننننننن نمی دووونم

    توووو میدونی تو بهم بگو تو برام بیار تو برام رخ بده توبرام شکل بده توبرام بفرست.. تو مسیر رو برام کوتاه کن .. تو زمان رو کوتاهتر کن..

    تو فرصت ها ی دریافت و جذب پولی و مالی و آزادی پولی و مالی و مادی و معنوی رو برام مهیا کن …

    تو منو از مادیات این جهان هستی اشباع کن و به بی نیازی هدایت ام کن ای خداوندی که وهاب هستی ….تا لذت بیشتری ببرم و شاد زندگی کنم..

    تووو تووو تووو

    هرکار میخوای بکنی بکن من چیزی نمی دونم.. خدایا من بلدش نیستم

    خدایاا دست منو بگیر … امروز و هر روز و هر لحظه و همیشه دستمو محکم توی دست خودت گره بزن … خدایا منو روی شانه های خودت بنشان

    دستمو میدم به دست تو که منو ببری به جایی که باید ببری…

    به مسیر کسانی که به آنها وفور و فراوانی پول و ثروت و شادی و شادمانی و خیر و برکت داده ای… خدایاااا من لایق بهترین ها هستم و همیشه بهترین ها هم جذب من می شوند و شده آند..

    خدایا خودت آسان کن آسانی های نعمت هایت را بر من ..

    خدایا خودت آسان کن راحتی های دریافت و جذب اهداف و خواسته ها و آرزو های مقدس الهی ام را بر من….

    خدایاااا کمکم کن که با تغییر شخصیتم و باورهایم به مدارهای بالاتری در تمام جنبه های زندگیم هدایت شوم

    توی تمام جنبه های زندگیمون؛ هر روز به خودمون بگیم و از خودمون بپرسیم چطور با شرایط بهتر و با کیفیت تر و با بهره وری بالاتر میتونیم زندگی مون رو بهتر کنیم و اون زندگی مون خیلی رون تر میشه و تضادهامون کمتر میشه

    خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 634 روز

      سلام و درود فراوان

      باز هم یک کامنت بسیار زیبا و اموزنده و پرمحتوا و دانش

      من هم چندین بار این روزا خانم زیبا را گوش دادم و چقدر به تنهایی تغییرات اساسی تو شخصیتش و زندگی شخصیش بوجود اورده خیلی تحسین برانگیز این تسلیم بودن و دریافت هدایت و عمل به ان

      و اینکه شما چقدر خوب و زیباتوصیف کردید این بخش زیبا را

      و از توحید و تسلیم و رهایی گفتید و ما نوش جان کردیم و لذت بردیم از این همه اگاهی زیبا

      واقعا به ان درجه برسیم که تسلیم قدرتمندترین قدرت عالم زیبا باشیم و بسپاریم بهش

      از این تسلیم بودن در برابرش شاید من کتاب ها بتونم بنویسم که چه اتفاقاتی جالبی برام رخ داده که هیچ قدرتی نمیتونست برام انجام بده در بهترین زمان با بالاترین کیفیت کارم انجام شده

      رب العالمین زیبا من در برابرت تسلیمم و هیچی نیستم و هیچی نمیدونم و تو هدایتم کن تو راهگشای من باش من میخوام تو بغلت باشم

      این که به این نیرو به این انرژی بیکران وصل باشیم و در ارامش قرار بگیریم چه لذتی داره خیلی خیلی

      در زمان های مختلف به شک های متفاوتی تجربه کردم اصلا دنیایی برای خودش

      رب العامین زیبا من هر چه دارم از تو دارم و من جزء تو کسی راندارم تو کمکم کن تو یاری ام کن من نمیدونم تو هدایتم کن

      این سایت زیبا و این استاد زیبا و این اگاهی های زیبا و این چینین کامنت های زیبا از بنده های هدایت شده رب زیبا چقدر تحسین تحسین و سپاس گذاری کنم که بتونم به جا اورم

      واقعا هر دفعه ایمیل شما را دریافت میکنم لذت میبرم و شور و اشتیاق خوندن کامنت برام وصف ناپذیر هستش

      خانم زیبا تحسینتون میکنم برای این اگاهی زیبا و نشر ان

      باز مشتاق دیدار شما هستم تا بعد بدرود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1040 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم که منو هدایت کرد

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در مدار این آگاهی ها

    کاملا هدایتی اومدم روی این فایل

    از کامنت یکی از دوستان شاید یک ماه پیش خوندم که این دوتا فایل رو معرفی کرده بود که تاثیر گذار بود تو زندگیش یکی همین فایل گفتگو با دوستان قسمت 37و‌بعدی مصاحبه با استاد قسمت 26که اونو ندیدم هنوز ولی اونموقع حسم گف یادداشت کن این دوتا فایل که به موقعش ببینی و من تو دفترم نوشتم بعدش دیشب هدایتی دیدم که دوتا فایل رو نوشتم و امروز که اومدم تو سایت برنامم یه چیز دیگه بود ولی خداوند به یادم آورد که اینو ببینم و اومدم رو این فایل و دیدم همین فایلیه که بار اول که گوش دادم کلی اشک شوق ریختم و اونجا که رزا گفت احساس کردم تو اون تنهایی مطلق یه وجودی هست ،با تمام وجودم حسش کردم و تمام بدنم لرزید و یه کامنتم گذاشتم زیر این فایل و این کامنت دومه

    و باز گوش دادم این فایل رو و لذت بردم و باز هم اشک شوق ریختم از این صحبت ها و مثل همیشه هیچ ایده ای ندارم برای نوشتن و به خدا میگم که بهم بگو چی باید بنویسم چی الان نیازه که بهم یادآوری بشه و ودرلابه لای صحبتهای رزای عزیز حسم بهم گفت که درمورد احساس لیاقت بنویس و همین الآنم از کلمه بعدی که می‌خوام بنویسم خیر ندارم اما مثل همیشه اون میگه و من مینویسم و مطمعنم چیزهایی رو به یادم من خواهد آورد که هزاران هزار بار آسان بشم برای آسانی ها و توکل و ایمان و آرامش و اطمینان قلبیم بیشتر و بیشتر بشه .الهی به امید تو

    استاد عزیز بارها گفتن و تاکید کردن و همیشه تاکید میکنن که دوتا از بزرگترین باورهای مخرب که سره راه موفقیت ما هست یکیش عدم احساس لیاقت در مورد اون خواسته و رویاس و بعد باور فراوانیه ،اما اینها به همین اسونی که نوشته میشه و گفته میشه نیست بلکه باید تفکر بشه و مسیرمون به سمت کار کردن روی اینها تغییر کنه .

    الان میفهمم که چقدر تو قضیه احساس لیاقت مشکل دارم و چقدر کار دارم که روی خودم کار کنم ،چرا؟؟؟چون وقتی به رویاهام فکر میکنم و به اون رویای بزرگ خودم ،مسیری که میاد تو ذهنم ،یک تصویر سختیه ،یک تصویر تنها شدن و دور بودن و ادامه دادن و ناامید شدن و دوباره ادامه دادن و ……. یعنی چی ؟؟؟یعنی درخودم لیاقت نمی‌بینم که به راحتی به رویام برسم ، خودمو می‌خوام لایق کنم با زجری که می‌خوام بکشم ،البته این موضوع خیلی کمتر شده اما خداوند بهم میگه که کل داستان در مورد تو همین موضوعه و به اندازه ای که روی احساس ارزشمندی و لیاقتت کار کنی به همون اندازه اسان میشی برای آسانی ها ، اصلا رسیدن به خواسته ها کاملا طبیعیه ،طبیعیه که من به خواسته های کوچک و بزرگم برسم ،اصلا برنامه خداوند برای من و کل جهان همینه ،گسترش در تمام ابعاد ، ترس می‌تونه خیلی موقع ها نیروی محرک باشه ،و من میترسم از اینکه بترسم و دنبال رویام نرم ،من میترسم از اینکه بیخیال بشم و سالهای سال با این صدا که میگه می‌تونستی و ترسیدی زندگی کنم ،من میترسم از موفق نشدن ،و اینها می‌تونه بزرگترین نیروی محرک من باشه ،من میترسم از عادی زندگی کردن و به شیوه ی خودم زندگی نکردن ،من میترسم از بی‌پولی ،من متنفرم از فقر ،من احساس خوبی به هیچ یک از آدمهایی که بیخیال رویاشون شدن وترسیدن ندارم ،

    جدا از همه‌ی اینها یه صدایی همیشه میگه که تو هر چی بخوای همون میشه و موضوع فقط کار کردن روی احساس لیاقت و ارزشمندیه ،بقیه رو نمیدونم ولی در مورد من 99درصدش همینه ،چیزی که خداوند داره بهم میگه ، آقا چرا که نه ؟؟؟ چرا با لذت و عشق به رویاهام نرسم؟؟؟ چرا وقتی خدایی دارم که همه ی جوابهارو‌داره ، قدرتی بالاتر از اون نیست و تمام قدرت‌ها در مقابل اون حتی پشه هم نیستن باز هم به دنبال رویام نرم ؟؟؟خدایی که هر تصویری ازش بسازم به همون شکل برام درمیاد و کار انجام میده چرا تصویری نسازم ازش که همه خواسته های منو آسان بهم برسونه ؟؟؟

    وقتی من می‌دونم که من تعیین میکنم که از چه مسیری به خواستم برسم و انتخاب با منه چرا به جای مسیر آسان مسیر سنگ لاشه رو انتخاب کنم ؟؟؟ چرا من تصویر سخت رو تجسم میکنم برای رسیدن ؟؟؟چون حس میکنم با اون مسیر سخت لایق خواستم میشم ،چون تمام الگوهایی که دیدم اینجوری گفتن که چون من انقد زجر کشیدم لایق این خواستم ،چون من انقد زجر کشیدم لایق این ثروت و خونه و ماشین و ….. پس من با این الگوها کاری ندارم ،من میام یک کانال جدید ایجاد میکنم و به الگوهایی توجه میکنم که عین آب خوردن یه خواستشون رسیدن ، و بعد هدایت میشم به همون مسیرها ، خدایا من نمیدانم ،خدایا من نمی‌فهمم ،خدایا من ضعیف و ناتوانم تو هدایت کن تا آسان بشم برای آسانی ها

    تو هدایت کن تا جمله «مارمیت اذ رمیت لکن الله رمی» در هر لحظه ذکر من باشه ،من نیستم تویی ،تو منو ببر تو تصمیم بگیر ،تو همواره ایمانی بده تا بر ترسام بتازم و تو هدایت کن تا هرروز بهتر و بهتر روی باورهای توحیدیم کار کنم . اینها درخواست های قلبی منه از تو رب العالمین .

    من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    نازنین عباسی گفته:
    مدت عضویت: 701 روز

    خدایا شکرت درست در شبی که نیاز داشتم قوی باشم‌.آماده ی شنیدن بودم.آماده ی نوشیدن شراب ناب آگاهی بودم .چه فایلی نصیبم شد .از خدا خواستم مرا هدایت کند به چیزی که مرا قوی کند خدا برایم این فایل را انتخاب کرد .خدا گفت همینه..منم گفتم چشم.و چه حس آشنایی برایم بود .من رزا را زندگی کردم .من با رزا شکر گزاری کردم ..من با روزا تشویق شدم.با رزا ذوق کردم .و همزاد پنداری کردم در لحظه لحظه ی داستان زیبایش.رزای عزیزم صدای مملو از آرامش رسیدن بخدایت من راهم به خدا یم‌نزدیکتر کرد .از تو شیر زن از تو قهرمان برایم الگو ساخته شد در ذهنم در قلبم به وجودت افتخار کردم.وقدرت خدا را ستودم.و از اینکه گفتی ما در دنیایمان تنها خودمان هستیم و خودمان .نباید منتظر کسی باشیم .و تنهااز خدای خود کمک بخوایم که او بهترین یاور است.عاشقتونم استاد با اون جمع بندی آخر صحبت ها .عیش ما رو کامل کردی و لذت داستان و به آسمان ها بردی .آخه یه انسان‌چقدر مستونه درست باشه.بخدا که شما فرستاده ی خدای آسمان ها هستی .که از گمراهی نجاتمان دهی .دوستت دارم تا ابد.و سلامتی و لبخندت و سعادت در دنیا وآخرت تو استاد آرزوی تک تک خانواده ی بی نظیر من است .همگی خوشبخت باشید .یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1251 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    توحید اصل و اساس خوشبختی است موضوعی که در هیچ کتابی پیدا نمی کنیم و استاد در قرآن نگاه درونی و تجربیاتی که در دوران کودکی داشتند به آن پی بردند. در هر زمانی که بر روی دیگران حساب می کردند اتفاق نامناسبی برای ایشان رخ داده و هر موقع بر روی هیچ کسی حساب نمی کردند و خودشان تنها بودند همیشه اتفاقات خوب را تجربه می کردند و در قلب ایشان از دوران کودکی این اگاهی و آمادگی ایجاد شد که زمانی که بر روی غیر خدا حساب می کنی بلا سرت خواهد آمد. به مطالعه قرآن پرداختند و داستان حضرت ابراهیم را در آیات مشاهده کردند اگر سراغ آیاتی که خداوند به پیامبران خطاب می کند برویم مشاهده خواهیم کرد که کلام خداوند با کلامی که با ابراهیم صحبت می کند بسیار متفاوت است و اینکه می گویند ابراهیم خلیل الله و دوست خدا است کاملا درست است نگاهی که خداوند به ابراهیم داشته بسیار جذاب است و اینکه چرا خداوند ابراهیم را دوست دارد این است که او موحد بود و مشرک نبود و به پیامبر می گوید: پیرو آیین ابراهیم باش جایی که خداوند قصد نشان دادن الگو را داشته از ابراهیم یاد کرده است او کسی است که از همه بهتر قانون را اجرا کرده و اتفاقات او منحصر به فرد بوده است. ابراهیم تنها و متوکل بود و هارون و علی…. وجود نداشت خودش و خدای خودش بود و اتفاقاتی که برای او می افتاد. اسماعیل را قربانی کردن ها نمرود ها بت شکنی ها و رفتارهایی که برای دیگران رخ نداده و در جواب درخواست او از خداوند که می خواهد پیامبران از زرعیه او باشند درخواست او پذیرفته شده با اینکه خداوند فرموده عهد من به نا اهلان نمی رسد. ارج حضرت ابراهیم در درگاه خداوند چقدر بوده است؟ استاد عاشق حضرت ابراهیم هستند . تفاوت شخصیت او تنها توحیدی بودنش است در تمام ایات خداوند بیان می کند که او موحد بود و مشرک نبود استاد تمرکز کردند بر توحید که جای جای قرآن درباره ی آن با مثال های گوناگون بیان شده خدا برای مومنان کافی است بندگان باید تنها به او توکل کنند…. پیامبرانی که توحیدی عمل نمی کردند مثل یوسف و یعقوب اما زمانی که در جنگ احد بر روی خداوند حساب کردند با نیروی کمتر پیروز شدند و…. تجارب زندگی استاد و داستان حضرت ابراهیم به هم متصل شد . توحید یعنی ندادن قدرت به عوامل بیرونی و قدرت دادن تنها به خداوند و نه هیچ عامل بیرونی دیگر مانند پارتی والدین مکان…. یا مثلا اگر یک عامل بیرونی دیگر بود من خوشبخت و موفق می شدم توحید یعنی هیچ عامل بیرونی در کار نیست و توکل باید فقط بر روی خداوند باشد که قدرت را به ما عطا کرده است. ما خودمان زندگی خودمان را خلق کنیم .

    مهم ترین موضوع توحید است هر چند درک توحید هم تکاملی است و اکنون نمی فهمیم ممکن است ده سال بعد راحت تر متوجه شویم با تکامل بهتر خواهد شد هر چقدر توحیدی تر عمل کنیم نتایج ابراهیمی تری خواهیم گرفت و از نتایج مان مشخص است نتایج ابراهیمی تر نتایجی است که به خاطر توحید شکل می گیرد هر چقدر شرک داشته و قدرت را به دیگران داده و دنبال به نتیجه رسیدن از طریق های دیگر باشیم نتیجه ی آن مشخص است بر هر کسی تکیه کنیم دیده ایم که چگونه پشت ما را خالی کرده از پشت به ما خنجر زده هیچ کسی نیست که مجازات شرک را تجربه نکرده باشد موضوع اینجاست که ما گاهی با لگد معمولی بیدار می شویم و زمانی هم با چند تن بتن هم متوجه نمی شویم هر یک از ما در زندگی خود ردپای ضربه های ویرانگر شرک را مشاهده می کنیم زمانی که وارد شرک می شویم به طرق مختلف مثل وابستگی چه ضربه هایی خواهیم خورد زمانی که وابسته می شویم خوشی شادی احساس خوب به دیگران می دهیم لگد ها را خورده… و مثال هایی که همگی دارند در هر کار ی که روی پارتی و دیگران حساب کرده ایم لگد ان را هم خورده ایم شاید برخی از ما بیدار شده و شاید هم هیچ گاه بیدار نشویم باید هر روز بر روی آن کار کنیم. نتایج خوب و عالی به خاطر توحید و تمرکز بر خداوند است و بر روی وعده های دیگران حساب باز نکردن و گرفتن نتایج عالی.

    از هر جایی که هستیم از همان جا شروع کنیم هر کاری می توانیم انجام دهیم حتی اگر کارگری باشد بعد خداوند ما را هدایت می کند به مراحل بعدی زمانی که قدم بعدی را بر داشته و به جریان خداوند اعتماد می کنیم زمانی که با تضادی مواجه می شویم باید کنترل ذهن توکل ایمان و خوش بینی متفاوتی داشته باشیم تا نتایج عالی بگیریم نگاه مثبت و سپاسگزارانه به شرایط و نتایج بد باعث نتایج متفاوت خواهد شد و به تدریج درها باز می شود. در هر شرایطی می توانیم نتایج را به نفع خود تغییر دهیم اگر مسیر درست را ادامه دهیم خداوند پاداش های بزرگی به ما عطا خواهد کرد اگر خداوند را به عنوان تنها منبع رزق باور کنیم توکل کنیم و بگوییم من نمی دانم تو می دانی تو به من بگو قرآن نماد تسلیم است در تمام مسائل می توانیم از او درخواست کنیم و او ما را هدایت خواهد کرد در تمام جنبه ها به خداوند بگوییم من نمی دانم چه چیزی برای من خوب است تو به من بگو که باید چه کاری انجام دهم؟ تا این حد باید تسلیم باشیم توکل کنیم و بپرسیم و زمانی که جواب را دریافت کردیم به آن عمل کنیم هر کسی با توجه به شرایطش جوابی دریافت خواهد کرد که شاید بسیار بدیهی باشد زمانی که به الهامات عمل می کنیم یا نتیجه ی نهایی را خواهیم گرفت و یا قدمی بود که باید برداشته و انجام می شده تا قدم بعدی به ما گفته شود.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: