گفتگو با دوستان 43 | نقش احساس خوب در تغییر شرایط - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/11/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-11-09 06:58:292024-04-27 07:57:25گفتگو با دوستان 43 | نقش احساس خوب در تغییر شرایطشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله یکتا
سلام
استاد جان چقدر این سریال گفتگو با دوستان لذتبخشه، چقدر آگاهی درونشه، چقدر انسان رو آگاه میکنه مثل یه آلارم به یاد انسان میندازه که یه سری کارها رو انجام بده یا حتی انجام نده، به یاد انسان میاره که توجهشو رو یه سری مسائل بیشتر کنه، یه سری نکاتو بیشتر به خاطر بسپاره، مثلا همین بحث شکر گزاری به خاطر داشته ها که هروقت من در موردش میخونم یا میشنوم یا حتی یادم میفته، یکدفعه انگار یه برقی از جلوی چشمام رد میشه و سریع نگاه میکنم به اطرافم هرجایی که هستم و سعی میکنم واسه اون چیزایی که حداقل با چشمم اون لحظه میبینم سپاسگزاری کنم، مثلا دیشب دقیقا ساعت 00:00 بود که توی عقل یه سوال در مورد شکرگزاری بود که یکی از دوستان عزیزمون در دومین پاسخ اون سوال، نمیدونم چی بگم، بگم چند صفحه؟ 1000 عدد مورد شکرگزاری نوشته بودند، 1000 عدد، من که گفتم بخوام بخونم تا صبح مشغولم ولی فکر کردم دیدم خدایا چقدر وقت گذاشته شده با عشق تا اون متن نوشته بشه، 1000 تا اصلا کم نیستا توی یک کامنت، بعد با خودم گفتم چی میشه که یه نفر میاد و اینطور وقت میذاره و اینجوری سپاسگزاریهاشو مینویسه؟ مگه چیزی غیر از اینه که شکرگزاری دروازه ورود نعمت ها به زندگیه! مگه غیر از اینه که شکر نعمت نعمتت افزون کند! مگر غیر از اینه که اگر شکر کنیم خداوند ما را می افزاید!
ما با خدا معامله میکنیم، میگه شکرگزاری کن تا نعمت بیشتری بهت بدم، میگه به خاطر داشته هات سپاسگزاری کن تا تو رو به خواسته هات برسونم، وقتی یه نفر میدونه که داره با خداوند معامله میکنه، حاضره ساعت ها وقت بذاره و یکی از شکرگزاری هاشو با 1000 مورد در یک کامنت بنویسه،
همینه که باعث میشه مهرک عزیز 6 ماه هرشب شکرگزاری کنه چون میدونست این معامله دوسر برده، به قولی سوده و سوده و سود!! همین شکرگزاری باعث میشه وقتی حتی یه خونه نداشتن با یه قیمت خیلی پایین مهاجرت کنن و یه واحد در یک برج بگیرن با یوی خیلی عالی که من از عکس و فیلمای یه چند نفر دیدم که چه برجهای خوبین با چه منظره های زیبایی،
منتهی یه چیزی که خیلی ساله با من هست، اینه که از بس تو این فیلما نشون دادن که هرکی رفته ترکیه اونجا ازش دزدی شده یا همه اونجا قاچاقچین یا دزدن، این همیشه تو ذهن من بوده که چرا خب آدم باید بره همچین جایی آخه چرا. بعد سر زدم به اعماق ذهنم و فهمیدم اینا همش تاثیر اون فیلمای چرت و پرت، حرفای دری وری اطرافیان و ورودی های منفی بوده و لحظه ای که استاد گفتن من دومین جایی که زندگی میکردم ترکیه بود ، گفتم خدایا یعنی ترکیه اینقدر خوب بود ما اینقدر ذهنمون خراب بود؟ اگه اینطوریه من میخوام در اولین فرصت برم اونجارو ببینم و الان علاوه بر نروژ و دبی در این سریال، ترکیه هم به یه خواسته دیگه ام تبدیل شد که برم،
اصا یه نکته دیگه، ما حتی الگو میگیریم از صحبت های دوستانمون، مثلا میگیم ئه؟ این دوستمون اینطوری متعدانه این طوری به این تمرین عمل کرده و این نتایجو گرفته؟ خب پس ما هم اگه اینطوری انجام بدیم اون نتایجو میگیریم و همین باعث میشه انگیزه انجام تمرینات هم در ما بالا بره تا ما هم نتایجی رو بگیریم که برای بقیه غیر قابل تصوره، غیر قابل فکر کردنه حتی.
یه نکته دیگم هست اینکه من هی فکر میکردم چرا از کلاب هاوس قبلی فایلی نیومد و الان فهمیدم که کیفیتش مد نظر استاد نبوده و اینکه این بار اینقدر با جدیت گفتن که کسی که حرف زده دیگه نیاد و فقط در مورد تاپیک حرف بزنید نشون میده که استاد همیشه و همیشه چه در فایل آموزشی، چه در فایل فان، چه در سریالا هرجا و هرجا مهمترین اولویتشون کیفیته، یادمه گفتن اگه بهترین فیلم دنیارو هم بخوان ببینن ولیکیفیتش بد باشه نمیبینن، اینم خودش برای ما الگوئه که کیفیت بالاترین اولویت باشه توی کارمون چون وقتی ما بهترین کیفیت خودمونو ارائه بدیم، جهان بقیشو برامون انجام میده، ما یه قدم درست و جون دار برمیداریم، جهان 100 قدم به سمت ما برمیداره، ما سمت خودمونو درست انجام میدیم، جهان بلده کار خودشو چطور انجام بده.
عاشقتونم یعنی هرجلسه یه دنیایی از خواسته و آگاهی و زیبایی و احساسه
خدایاشکرت
دستتون در دست الله یکتا
سلام دوست عزیزم امیدوارم که خوب و سلامت باشید
دوست دارم در مورد تجربیات خودم در مورد کشور ترکیه یک مقدار به شما توضیح بدم و این ها رو کاملا هدایتی حسم بهم گفت که برای شما دوست عزیزم بنویسم
دقیقا قبل از مهاجرت به ترکیه خیلی از افراد نزدیکمون این رو میگفتن که حواستون باشه دارید میرید ترکیه اونجا دزد زیاده، مراقب وسیله هاتون باشید، مراقب خودتون باشید جیبتون رو نزن اونجا همه دزدن و این حرف ها …
اما از قبل از مهاجرتمون من و همسرم شیدا با همدیگه در این مورد ساعت ها صحبت کردیم گفتیم قطعا که همه جای دنیا همه جور آدمی هست ، اما مساله اصلی اینه که چطور آدم هایی سر راه ما قرار میگیرن؟! برای جواب این سوال اول از همه باید میدیدیم که ما چقدر به حرف های اطرافیانمون اهمیت میدیم و باورشون میکنیم! گفتیم خب این آدم هایی که اینجوری دارن میگن که اصلا خودشون تا حالا یک بار هم ترکیه نرفتن، این از این پس کلا حرفشون غیرقابل باور و کاملا غیر منطقیه ! اون دسته از آدم هایی هم که رفتن و چنین تجربه های ناخوشایندی داشتن هم صد در صد نتیجه فرکانس هایی که فرستادن رو طبق قوانین جهان دریافت کردن پس تجربه هر انسانی با انسان دیگه متفاوته و در نتیجه فرکانس ها و باورهاشه
خدا شاهده که از روزی که ما پامون رو توی ترکیه گذاشتیم از توی همون فرودگاه و اولین برخوردمون با ترک ها تا همین امروز یکی از یکی دلسوز تر مهربون تر و فوق العاده تر بودن و ما بابت تک تکشون بارها و بارها خدارو شکر کردیم
یا مثلا یه چیزی که اینجا میگن اینه که ایرانی ها اینجا به هم رحم نمیکنن و جیب هم رو میزنن و …
ولی دقیقا تجربه من کاملا خلاف این قضیه بوده
در صورت اینکه دوست های دیگمون همینجا هستن که کاملا از ایرانی های دیگه ضربه خورن و هزار تا داستان !
باور من اینه که همه انسان ها جدا از زبان و ملیتشون یک روی خداگونه دارن که همیشه در قبال من با روی خداگونه اشون ظاهر میشن
باور من اینه که همه آدم ها درونشون بینهایت مهربانی و بخشندگی دارن
باور من اینه که هرجایی که من هستم بهترین انسان ها ومخلوقات خداوند هم همونجا حضور دارند
باور من اینه که خداوند هدایت کننده و حمایت کننده منه
در کنار همه اینها از همه این آدم ها که توی مسیرمون قرار گرفتن بار ها سپاسگذاری کردم اما اعتبار تمام این تجربیات رو اتفاقات خوب رو فقط به خداوند میدم و ازش ممنونم
موفق و پیروز باشی دوست عزیزم
سلام گرم و از ته دل من هزاران بار تقدیم شما دوست عزیزم
واقعا نمیدونم چی بگم
اصلا یک همزمانی هایی رخ داده که من متحیر شده ام، اینکه تا پامو میذارم توی سایت نوشته بینظیر شما رو میبینم که اونم حیرتمو برانگیخت، تا اینکه یادم افتاد پریروز هدایت شدم در عقل کل به یک جمله ای در مورد روابط که حسم گفت برم و توی نوشته های خودم در یک فایل ورد بنویسمش و خودمم یه چیزایی بهش اضافه کنم، اون جمله،باور،هدایت یا هر اسمی که داره این بود:(من با هرکی که روبرو میشم از بهترین هاست، از مهربون ترین و درست ترین و صادق ترین هاست از خوش برخورد ترین و با ادب ترینهاست)
و دقیقا همین موضوع اومد توی ذهنم که این باور چقدر مناسب مهاجرته، چقدر میتونه به یه انسان کمک کنه تا هرجای دنیا که میره بهترین انسان ها رو با بهترین برخورد ها جذب کنه و این همزمانی ها از حیث هدایتی بودنش هم داره من رو تهییج میکنه و هم از اینکه در یه موضوعیم هست که یکی از باارزش ترین کارهایی به حساب میاد که انسان میتونه انجام بده، یعنی ایمان، یعنی با وجود ترس حرکت کردن، یعنی همین ایمان شما که گفتید اینجا خونه هم نداشتید ولی اونجا یه طبقه زیبا در یک برج خیلی خوب گرفتید و این خودش تقدس مهاجرت رو چندبرابر میکنه، اینکه میبینی چقدر خداوند حامی کسیه که مهاجرت میکنه، چقدر منتظره تا اون مهاجرت کنه تا نعمت های متفاوت و تازه خودش رو بینهایت بر زندگی اون شخص وارد کنه.
صحبت شما یاد من آورد که بله درسته، حتی کسایی بودن که رفتن آمریکا و اونجا از اون تجربه های ناخوشایند داشتند، یا هرجای دیگه ای که رفته اند، تنها و تنها دلیلش باورها و فرکانس های شخص خودشون بوده ولاغیر
وگرنه کسیم هست مثل استاد عزیزم که دور دنیا رو در 80 روز گشتند😂😂 و در هرنقطه به گفته خودشون 95درصد با بهترین آدم ها با بهترین رفتار برخوردن؛ اینا نشون میده که چقدر ذهن ما طی این همه سال در مورد همه چیز آلوده شده به باورهای اشتباه، به ترمزهایی که در اعماق ذهن ما هستند ولی دقیقا همون مرحله آخری هستند که اگر برداشته بشن ماشین پرواز میکنه
بینهایت از شما سپاسگزارم به خاطر اینکه این صحبت ها، تجربیات و آگاهی های زیباتون رو به قول خودتون هدایتی برای من گفتید، ممنونم و سپاسگزارم
دستتون در دست الله یکتا
سلام به استاد عزیز و مریم خانوم عزیز ، خیلی وقت بود که گفتگو با دوستان رو رو سایت اپلودنکرده بودید چون من همیشه مدتی زیادی هست که صبح که میخوام برم سر کار بعد از شنیدن صدای خودم که سپاسگزاری و شکر گزاری رو گوش میکنم وارد سایت شما میشم و فایل های جدید رو گوش میدم و سریالهایی رو که بهش هدایت میشم رو میبینم ، بهترین موضوع رو انتخاب کردید استاد موضوعی رو که من ۳۰ سال است درگیرش هستم و هیچ کس غیر از شما در جهان بهش نپرداخته ، کنترل ورودی های کارخانه ذهنمون که ۹۹ درصد مردم نمیدونن یا نمیخوان بدونن که این اشغالهایی که در ذهنشون میبرن باعث رخ دادن اتفاقات زندگیشون است ، من خیلی دوست دارم با شما و مریم خانوم صحبت کنم ولی چون هنوز اینقدر قوی نشدم که رو خودم کار کنم و نتیجه بگیرم بعد بیام با شما از نتایجم صحبت کنم این ایراد از خودم است نه از فایل های شما اوایل باورهای محدود کننده و ..ولی الان خیلی بهتر شده باورهام ولی اون نتایج دلخواهمو نگرفتم ولی بابت این بهتر شدنم خیلی خوشحال و شکرگزاری میکنم و از جایگاه الانم راضیم ، من باید به نتایج برسم تا بتونم با شما صحبت کنم چون حرف بدون عمل به قول شما حرف مفت است … بازم از این فایل های کلاب هوس زیاد بزارید چون من لذت میبرم میدونم که همه خانواده عباس منشی ها هم حال میکنن …. بازم تشکر میکنم این موضوع عالی رو انتخاب کردید
با سلام خدمت استاد عزیزم جناب عباسمنش و خانم شایسته عزیزم
و دوستان عزیزی که در گفتگو با دوستان کلاب هاووس ☎️☎️📞
همراه هستیم
قسمت ۴۳
تاپیک موضوع صحبت این قسمت .. نتایج دوستانی که از محصولات استاد عباسمنش استفاده کردند
از آقای مهرک عزیز تشکر و قدردانی می کنم برای اینکه با تمرکز و زیبا از نتایج شون صحبت کردند و مهمترین روند تغییرات زندگیشون رو بخوبی توضیح دادند ..
ایشون تقریبا سه سال پیش به اتفاق همسرشون با فایل های رایگان توسط یکی از دوستان
نزدیکشون با استاد آشنا شدند و شروع کردند روی افکارشون کار کردند.. هر چند با مباحث انگیزشی و موفقیت تا حدودی آشنا بودند..
ضعف های شخصیتی گذشته ای که داشتند سپاسگزار نعمت هاشون نبودند… و بیشتر به چیزهایی توجه داشتند که در زندگیشون نداشتند ..
و دیگر اینکه با مبحث کنترل ورودی های ذهن آشنا نبودند.. ولی بعد از آشنایی با استاد توانستند با کنترل ورودی ها و با سپاسگزاری کردند از داشته ها شون در حدود پنج شش ماه بطور مستعمر و ادامه دادن و در اوج نامیدی های زندگی توانستند نعمت های بیشماری رو
وارد زندگیشون کنند و بعد با
کنترل ذهن ورودی های درست و مناسب با حذف کردند TV و رسانه ها و گوش نکردن به آهنگ های بی محتوا و سپاسگزاری کردند روی داشته
هاشون تغییرات دیگری در زندگیشون بوجود آوردند و خواسته های جدیدی در زندگیشون شکل گرفت و یکی از تغییر تحولشون این شد که بفکر مهاجرت به کشور ترکیه رو شروع کردند با مبلغ خیلی جزیی اقدام به مهاجرت کردند و بصورت خیلی هدایتی .. افراد بینظیری در مسیر زندگی قرار گرفتند
بعدش با خرید یکی از محصولات فایل دوازده قدم رو شروع کردند و الان در دوره ی دوم دوازده قدم هستند
مهمترین تغییرات ایشون تغییر شخصیتی بود که در وجودشون ایجاد شد. و الان در یکی از برج های خوب و عالی ساکن شدند که ویوی آفتاب و طلوع خورشید و غروب خورشید و مناظر عالی با آب و هوای خوب
و عالی استانبول ترکیه دارند زندگی میکنند …
واقعا آقای مهرک عزیز تحسین تون میکنم که به اتفاق همسرتون در یک مدار و فرکانس هدایت شدید و برای این تغییر و تحولات خوبی که داشتید بهتون تبریک میگم و تحسین تون میکنم و طبق گفته های خودتون این خواسته هاتون سلامتی روابط خوب و پول و ثروت الان براتون طبیعی و بدیهی شده و بدنبال خواسته ها و اهداف بالاتری هستید .. بهترینه بهترین ها رو در سکوی جهش های مالی و پولی و معنوی رو براتون آقای مهرک و همسر گرامی تون آرزومندم 🙏🙏🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️😍😍👏👏👏👌👌
جواب استاد..
اینکه اولین قدم پذیرش آنچیزی که در زندگیمون هست توسط خودمون بوجود آمده از هر لحاظ از بُعد سلامتی و از بُعد ثروت و شغل و روابط این موارد شانسی و بزور در زندگیمون وارد نشده پس اولین قدم پذیرش شرایط فعلی
دومین قدم..
با خودمون بصلح برسیم و برای داشتن چیزهاییی که داریم سپاسگزار نعمت ها مون باشیم
اگر نتوانیم یک روزنه ای برای سپاسگزاری کردن پیدا کنیم تا به احساس بهتری برسیم نمی توانیم تغییراتی در زندگیمون ایجاد کنیم.
استاد جان من در یکی از فایل های قدیمی شما یادمه که در مورد کنترل ورودی های ذهن مطلب و تکنیکی رو بیان کردید که این نکته رو من در دفترم نوشتم و جزو کلمات تاکیدی روزانه ام در دفتر شکرگزاریم آگاهانه می نویسم..
اینکه گفتید..
یک تکنیک عالی در مورد فکر کردن به چیزهایی که میخواهیم.. اگر خداوند به عنوان تنها منبع قدرت در هستی همین الان از من بپرسد چه چیزی دوست داری به تو بدهم؟؟؟
و این را بدان که هر آنچه بخواهی را به تو خواهم داد.. و آنوقت چه پاسخی خواهم داد و پاسخ من چه خواهد بود ؟؟؟؟..
پاسخ من ( یعنی استاد ) با توجه به دانسته هایی که از قانون جذب و قانون کیهانی درک کردم اینگونه است👇👇👇👇
من دوست دارم که با توجه به حواس پنجگانه ام بهترین ورودی ها را برای افکارم داشته باشم تا به باورهای درست و مناسب و قدرتمندی هدایت شوم برای خلق بهترینع بهترین ها در ثروت خوشبختی و عشق و زیبایی لذت سلامتی و در تمام ابعاد و لایه لایه های زندگیم
استاد جان این کلام شما شده ورد زبونم و هر روز از خداوند هدایت میطلبم برای ورودی های درست و مناسب و شکر خدا الان بیش از سه سال هست که کلا رسانه های خبری و TV و ماهواره از زندگی من حذف شده و کلا سعی میکنم و خیلی بیشتر از همیشه سعی میکنم که ورودی های افکارم رو آگانه کنترل کنم .. هر چند مورد تمسخر بعضی از افراد و اقوام قرار میگیرم و همش به من میگن تو چطوری اینا رو نگاه نمیکنی ؟؟ خلاصه حتی مثل همین آقای مهرک اصلا آهنگ های غمگین و نامناسب و بی محتوا رو گوش نمی کنم و یا حتی فیلم و سریال های با محتوا رو تحقیق میکنم و خودم انتخاب میکنم ومیبینم و حتی کلی افرادی که در مدار من نیستند رو با جسارت از زندگیم حذف کردم و آنهایی رو که نمی توانستم حذف کنم جهان خودش از زندگیم حذف کرد خدارو شکرت به پاس گفته های استاد بزرگوارم به این تغییرات هدایت شدم و خیلی هم شاد و خوشحال و قدردان این آموزه های شما هستم🙏🙏🙏🙏
طبق گفته استاد .
این روند ذوق و شوق رو باید همیشه داشته باشیم از اینکه با افکارمون اتفاقات زندگیمونو رقم میزنیم برای اتفاق های بهتر
اینکه خواسته هامون هر روز بزرگتر می شوند و گسترش پیدا میکند این دقیقیا طبیعت روند جهان مادی برای گسترش توسط افکار ما صورت میگیرد
مقدمه صحبت های استاد در شروع فوق العاده عالی و تاثیر گزار بود برام.
کل بازی و قانون دنیا همین است که باور کنیم و در عمل ازشون استفاده کنیم
افکار ما اتفاق های زندگی ما رو خلق میکنند
باورهای ما زندگی ما رو جهت میدهد
فقط باید روی کانون تمرکز افکارمون کار کنیم اینکه 👇👇
به چه چیزهایی در طول روز بهش فکر میکنیم؟؟؟؟
چه مطالبی و یا کتابی رو میخونیم و بهش فکر میکنیم؟؟؟
با چه آدم هایی در ارتباط هستیم؟؟؟؟
در طول روز چه احساسی داریم ؟؟؟؟
چون احساس ما نمایشگر افکار مون هست 🤔🤔🙄
هر نوع احساس ترس و خشم و عصبانیت و خشم و نگرانی نشان دهنده ی اینست که در مدار و فرکانس ناخواسته ها مون توجه می کنیم و به چیزهایی که دوست نداریم توجه میکنیم
ولی اگر در یک احساس درست و مناسب باشیم و یا بعبارتی بفهمیم که باورها و یا افکار و یا احساس قالب مون چی هست به همون نسبت اتفاقات خوبتر برامون خلق میشه .. این خلق زندگیمون نیاز به تمرین و استمرار دارد..
استاد عزیزم کلمه به کلمه های شما رو باید با طلا نوشت و واقعا ارزشمند هستش و برای تمام کلمات و آموزه های شما ممنون و سپاسگزارم و این قسمت از گفتگو با دوستان در کلاب هاووس واقعا آموزنده و ارزشمند بوده و برای من در واقع یک دوره ای از دوره های ارزشمند آموزشی بوده
خواستم تشکر و قدردانی کنم برای وجود با ارزش شما که هر روز از خداوند تشکر قدردانی میکنم که هدایت شدم با این گنجینه ی سایت عزیزمون
خدایا سپاسگزام و من شاد و خوشحال و شاکرم
خدایا سپاس سپاس سپاس 👏👏👏🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙋♀️🙏🙏🙏
با سلام خدمت دوست عزیز امید وارم حال احساستون در جهت هدایت خداوند باشه
یه تجربه در زندگی و از روزی یه زره درگ گردم این جزعی از وجودم شده اسلن نمیدونم الان در چه جایگاهی هستی حرف منو درک کنی یا نکنی
زمانی گه توی سایت و شما دوستان و روی خودم گار میکنم اسلن مهم نیست پول باشه یا نباشه رابطه باشه یا نباشه و قیره فقط میدونم این قلب آرومه یعنی هر کار ی میکنم جفت میشه یعنی هر چیزی سر جای خودش داره قرار میگیره خدایا شگرت
هدایت ها میگه سعید چه مشتری باشه چه نباشه پاشو برو ت مغازت میگه سعید یا امروز نرو توی مغازت اسلن چیزی هست فقط خودت متوجه این موضوع میشی خیلی چیزا میگه غیره منطقیه ولی قلشش یاد بگیری دیگه حرف مردم مقایسه و قیره واست پوچ میشه اینو خودت متوجه میشی
حلا وقتی من خودمو میگما روی خودم گار نمیکنم ذهن من انگار بگم داخلش طوفانی میشه گه نگو اشوفته بیقرار شر در گم گیج و منگ هستم وای خدا چی بگم
ولی قلبم میگه سعید راهت اشتباه یعنی همون کار همون خونه همون جایگاه گه داخلش کار میگردم همه چی تا چنت فقط پیش خب بود بر عکس شده
ولی نکته بخش واسه من میدونی. کجا هست دیگه شده واسم الگو دیگه نمیشم مصر بچها التماس خدا کنم واسه پول واسه رابطه واسه سلامتی میگم خب فرکانس بد رد گردم این بوده نتیجهش پس
میام باز. گباری و جباری و جهاد اکبر رو میزارم احساسم توی 24 ساعت میگمنش 100 و دوباره اتفاقهای خب
ولی خدا شاهده من گارم گشاورزیه به خودم و دوستای این سایت و به استاد عزیزم افتخار میکنم و چون خودمون هستیم خودمون فقط
حلا دوست من این حرفها رو زدم گه هم ایمان خودم هم شما هم بقیه تقویت بشه
چون همینم هدایتی بود و من گفتم چشم
از خدای گه جهان رو آفرید و این قانوشش رو گذاشت ازش یه
چیزی میخام فقط بگم چشم چه خب چه بد بگم چشم همین
در پناه حق باشید
به نام خداوند یکتا
سلام به استاد عزیز و پر نتیجه ام که فقط شنیدن صدای شما انگیزه ایی هست که من اگر خودمو شاگرد استاد سید حسین عباسمنش میدونم باید نتیجه ها و دستاوردهام صداش بلندتر از خودم باشه.
مهم نیست تصویر داشته باشیم یا نداشته باشیم چون میدونیم با یک انسان پر از دستاورد قراره هم صحبت باشیم یا صداشو بشنویم. کسی که من به هم عصر بودن در دوران شما افتخار میکنم و افتخار میکنم که با شما آشنا شدم و دارم ازتون چیزهایی یاد میگیرم که نمیدونم قراره برام چه دستاردهایی داشته باشه اگر من عمل کنم و درک کنم این آگاهی ها رو. اگر من فقط کمی روی تعهد و اراده ام بیشتر تمرکز کنم و در این مسیر ادامه بدم میدونم که خیلی شگفت انگیز میشه زندگیم که برای هم صحبت شدن با شما نتایجم اینقدر بزرگ باشه که شما به من افتخار کنید.
کل بازی و قانون زندگی اینه افکار ما دارند زندگی ما رو خلق میکنند و باورهای ما جهت میدن به مسیر زندگی ما.
چه چیزهایی رو دارم بهش بیشتر فکر میکنم؟
چه احساسی رو دارم بیشتر تجربه میکنم؟
چه مطالبی رو دارم بیشتر مطالعه میکنم؟
چه آدم هایی رو دارم بیشتر باهاشون ارتباط برقرار میکنم؟
کنترل ورودی هامون خیلی مهمه.
خیلی ممنونم از استاد عزیز که وقت میذارن و این فایل ها رو که قطعا بهترین ورودی ها هستند در مسیر تغییر ما برامون تهیه میکنن. واقعا ازتون سپاس گزارم استاد عزیزم.
ممنون از دوست عزیز آقا مهرک که چقدر قشنگ از جایی که شروع کرد و نقطه شروع تغییر شخصیت و تغییر نتایجش شد گفت. سپاس گزاری و شکرگزاری از داشته های زندگی چقدر خوبه که ادامه دادین با تمرکز و استمرار این مسیر رو پیش رفتین و نتیجه این شد که شما اینقدر تغییر کنید که محل زندگیتون رو هم تغییر دادین و منجر به مهاجرت شد.
الان که به یاد میارم منم شاید با شکرگزاری از داشته هام شروع شد این تغییرات در زندگی ام.
منو همسرم وقتی شروع کردیم به گوش دادن و دیدن فایل های دانلودی، با شنیدن فایل سپاسگزاری از استاد که گفتن قبل از صبحانه شکرگزاری میکردن ما هم شروع کردیم قبل هر غذا خوردن مون به شکرگزاری. هر وقت هم یادمون میرفت همونجا شکرگزاری میکردیم و این روند باعث بهبودی بهتری برای سلامتی همسرم شد و توجه مون به چیزهای خوب بود.
اما متوقف شدیم نمیدونم چرا. دیگه باهم سر سفره باهم شکرگزاری نمیکنیم اما من میدونم شگرگزارتر شدم و مینویسم و سعی میکنم اینقدر تو شکرگزاری هام غرق بشم که قبلم باز بشه و حس خوب پیدا کنم چون میدونم نزدیکترین فرکانس به فرکانس خداوند هست. چون میدونم بهترین احساسی هست که میتونم داشته باشم.
مهرک عزیز ممنونم که به یاد من آوردین که منم چطور شروع کردم و بیشتر فکر کنم که منم آیا اصلا تغییری در شخصیتم ایجاد شده بعد این دو سه سالی که اینجا هستم. آیا چیزی هست که بتونم ببینم که فهیمه چه تغییری کرده.
چون من قبلا هم تقریبا ورودی ذهنم رو محدود کرده بودم و کلا تلویزیون نگاه نمیکردم.
اما یک مورد دیگه در من ایجاد شده این بوده که من خیلی اهل کتاب های مختلف رو پیگیر بودم با سخنرانی ها و جلسات مختلف موفقیتی همراهی میکردم و خیلی در این موضوع کنجکاو بودم و الان خودمو خیلی خیلی کنترل کردم و میتونم بگم در این موضوع تغییر کردم و فقط و فقط با آگاهی های فایل های استاد و سایت پیش میرم. حتی اگر استادی در همین راستا هم باشه خودمو کنترل کردم و نرفتم پیگیری اون موارد باشم. قبلا شاید خیلی بیشتر تو حاشیه بودم از تکنیک ها گرفته یا هرچیزی.
من خیلی آدم دنبال بحثی بودم. حیلی دنبال این بودم به بقیه هم کمک کنم و چیزهایی که میدونم رو توضیح بدم اما اینم خیلی بهتر از قبل تونستم کنترل کنم چون میدونم خیلی نشتی انرژی داشتم.
اینکه دنبال سبک شخصی خودم باشم.
چقدر این جمله مهرک عزیز خوب بود که گفت واقعا انسان بهتری شدم برای خودم، برای زندگی خودم. احساس میکنم بزرگتر شدم در زندگی خودم تغیییر شخصیت من میتونه بی نهایت نعمت خداوند رو وارد زندگی من بکنه.
واقعا خیلی تحسین تون میکنم شما و همسر تون رو آقا مهرک برای این تغییر شخصیتی که دارین احساسش میکنید.تحسین میکنم برای این جهاد اکبری که در درونت به پا کردی. تحسین میکنم مهاجرت تون رو به استانبول. واقعا آفرین واقعا بهتون تبریک میگم.
اولین قدم پذیرش شرایط فعلی هست اینکه بپذیریم چیزی که الان هست همشو خودمون بوجود آوردیم.
دومین قدم این هست که در این شرایط فعلی به احساس خوب برسیم.به صلح برسیم با خودمون و خدای خودمون.
چطور میتونیم به احساس خوب برسیم؟ با تمرکز کردن به روی داشت هامون، با تمرکز کردن به نعمت هامون
ممکنه در شرایط فعلی خیلی موارد باشه که بخوایم ناسپاسی کنیم، غر بزنیم و گله و شکایت کنیم اما موضوع اینه اگر نتوانیم در همون شرایط یک روزنه ایی پیدا کنیم برای سپاس گزاری بودن و یکم به احساس بهتر رسیدن، نمیتونیم زندگیمون رو تغییر بدیم.
نمیخواد زور بزنیم که چیزهایی پیدا کنیم تا سپاس گزاری کنیم همون چیزی که یکم بهتره از همونا شروع کنیم و در این مسیر زیبا شروع کنیم به حرکت. واقعا از ما حرکت باشه خدا برکت های این حرکت رو جاری میکنه و ما رو هدایت میکنه به چیزها و اتفاق هایی که بخوایم درباره اش بنویسم و شکرگزاری کنیم.خدایا شکرت برای این اگاهی ها و این قوانین ثابت بدون تغییرت که دل آدم رو آرام میکنه فقط باید کنترل کرد ذهن رو و افسارش رو بدست گرفت و بهش جهتی بدم که ما میخوایم.
چقدر خوبه که شما این دوره هایی که میگذارید زندگی شماست استاد عزیز، رفتار خودتون هست که در قالب آگاهی ها و درس ها به ما هم آموزش میدین اونم سخاوت مندانه. مثلا همین ستاره قطبی که واقعا یک تمرین در عین سادگی حرف های زیادی داره برای تغییر شخصیت ما. خوشحالم که تمرین ستاره قطبی رو دارم انجام میدم و تا قدم دوم تونستم باشم و باید تکاملم رو بدون عجله پیش برم تا بتونم بازهم آگاهی های بیشتری رو در زمان مناسبش دریافت کنم.
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده ما اوست
سلام ب استاد عزیزم …خانم شایسته عزیز و بچه های عزیز …
این دقیقا فایلی بود که نیاز ب شنیدنش داشتم …
میتونم از همین ده دقیقه ای که استاد در ابتدای فایل خیلی زیبا و هوش مندانه صحبت کرد ساعتها مطلب بنویسم …
استاد از ورودیها گفت .. . همینه ….کل مطلب همینه …
اینکه ب چیزی که دوست ندارم اما بهش توجه میکنم ….
اینکه یه نیرویی انگار درون ماست که ما رو ب سمت موضوعات و افکاری سوق میده که دوست نداریم بهش توجه کنیم ….
همش بر میگرده به ذهن و برنامه هایی که خود ما ندانسته و نااگاهانه بهش دادیم ….
موضوعی که ذهن مارو درگیر میکنه در ابتدا چیزی بوده که ما انرا برای خود مهم قلمداد کردیم و حالا مغز ما انرا باور کرده …هر موضوعی که از همه بیشتر برای شما مهم بوده برای مغز شما هم مهمه…
مثل گیرنده رادیو میگرده و موج شمارو روی ( فرکانس ) مورد نظر تنظیم میکنه ….نه اینکه از قصد این کار رو بکنه بلکه شما انرا مهم میدانستید
زیرا مغز تفاوت واقعیت و خیال رو نمیدونه …هر چیزی که ما بهش بدیم همون رو ب واقعیت تبدیل میکنه …هر چه که مغز تصور و باور کنه ب ان میرسد…
تا ۵سال پیش با ۲۰میلیون تومن میتونستی یه خودروی پراید بگیری اما الان اسم این مبلغ رو که بر زبان میاری برای خرید خودروی پراید ذهنت بهت میخنده ….
میگه چی میگی بنده خدا …با این مبلغ حتی یه دوچرخه درست و حسابی هم نمیتونی بگیری ….
چطور این اتفاق برای ذهن میفته …چطور ذهن ما این موضوع رو پذیرفته ؟
چگونه بذرابتدایی این موضوع در ذهن ما کاشته شد….
انقدر این موضوع تکرار شده که ورودیهای ما را شکل داده و مغز انرا باور کرده …
چیزی که زیاد تکرار بشه برای مغز ما عادی میشه و مغز ب ناچار انرا ب عنوان باور میپذیره و مهر تایید میزنه ..باورهای ما هم واقعیت ها رو شکل میدن
حتی اگر دروغ باشه …
.حتی دروغ رو هم بارها تکرار کنیم مغز ان رو میپذیره زیرا که مغز ما قدرت تشخیص واقعیت و خیال رو نداره …زیرا در اثر تکرار بصورت تلقین در میاد در حقیقت تکرار ما باعث میشه ارتباط بین ذهن هشیار و نیمه هشیار برقرار بشه این ما هستیم که این ارتباط و این پل رو احداث میکنیم …
این موضوع در حقیقت یکی از بزرگترین نعمتهاییست که خداوند در اختیار ما قرار داده یکی از بزرگترین ویژگیهای ذهن برتر ماست که میتونیم توسط قدرت تخیل انچه رو که دوست داریم تصور و باور سازی کنیم
ذهن انسان طوری ساخته شده که میتونه دریافتیهای ذهن نیمه هشیار رو کنترل کنه یعنی انچه که دوست داریم بهش میدیم دقیقا ب مانند زمین میمونه انچه که دوست داریم در ان کشت میکنیم …
همه چی از ورودیهای ما شکل میگیره …از چیزهایی که ذهن انها را جذب میکنه …
اتفاقات زندگی ما توسط افکار و باورهای ما رقم میخوره و باورها و افکارمون توسط ورودیها شکل میگیره…
همه چی از ذهن ما اغاز میشه …همه چی از افکارماست ….
ذهن رو مثل هنربای قوی ایی تصور کنیم که انرژیهای مشابه رو ب سمت خودش جذب میکنه ..
اهنربا برای جذب براده های اهن هیچ زوری نمیزنه ….
بقول استاد سیاره زمین برای چرخیدن بدور خورشید هیچ زوری نمیزنه…. طبق قوانین جهان هستی و هماهنگ با ان میلیاردها ساله که ب حرکت چرخشی خود ادامه میده و ادامه خواهد داد…
هیچ چیز نمیتونه جلو چرخیدنش رو بگیره وقتی که ما با قوانین جهان هستی هماهنگ بشیم هیچ قدرتی …هیچ شخصی نمیتونه مانع رسیدن خواسته های ما ب سمت ما بشه
انسان هم دقیقا چنین حالتی داره …
برای جذب اتفاقات زندگیش از افکارگرفته تا …شرایط …ادمهای تو زندگیش …اتفاقات …موقعیتها ….هیچ زوری نمیزنه ادمی با ذهن که با فکر کار میکنه این مسائل رو ب سمت خودش جذب میکنه …
انرژی در هر لحظه در حال واردشدن ب ذهن ماست و بعد توسط برنامه ای که ما ب ذهن دادیم پردازش میشه و تبدیل ب افکار میشه …
ذهن رو مثل اهنربا فرض کنیم که ب ورودیهای ما شکل میده
وقتی انرژی توسط ذهن تبدیل ب افکار شدباعث شکل گرفتن ارتعاش در بدن میشه که ما بهش میگیم احساس …
همزمان یه نسخه از این احساس بشکل سیگنال در فرکانس خاصی ب جهان ارسال میشه ….نسخه بعدی باعث حرکت جسم میشه که نتایج ما رو ب وجود میاره…
این احساس ما یا همان ارتعاش ماست که حرف اول و اخر رو میزنه و تعیین کننده اتفاقاتیست که ب سمت ما جذب میشه …در واقع احساس ما تعیین میکنه که ما در چه فرکانسی قرار داریم ….و قراره چه چیزهایی رو در اینده جذب کنیم …
در حقیقت این ما هستیم که تعیین میکنیم چه اتفاقاتی رو ب سمت خودمون جذب کنیم ….حالا متوجه میشیم که در این دنیا هر چیزی در جای درستش قرار گرفته و استاد چه زیبا میگه : هر کسی هر جایی قرار گرفته جای درستش همونجاست و هیچ اشتباهی در جهان صورت نگرفته ….
هیچ چیز مهم تر و با ارزش تر از احساس ما که همان فرکانس ماست نیست ….
این احساس ماست که اتفاقات زندگی مان را رقم میزند ….
بقول استاد : همیشه طوری ب موضوعات و مسائل زندگیت نگاه کن که ب احساس خوبی برسی …احساس ما میتونه افکار مارو کنترل کنه ….
احساس ما میتونه ذهن مارو کنترل کنه …
احساس ما حتی ضربان قلب مون رو کنترل میکنه …
احساس جسم ما رو محافظت میکنه ….
احساس خوب ما حتی ثروت رو ب سمت ما جذب میکنه ….زیرا ثروت و احساس خوب در یک فرکانس قرار دارند …
فقر و احساس بد هم در فرکانس مشابه قرار دارند ….
احساس خوب روح مارو ب پرواز در میاره …احساس میتونه زندگی رو برای ما شاد کنه ….احساس حتی بر روی راه رفتن ما نیز تاثیر گذاره …
احساس خوب زندگی رو شیرین میکنه …
در حقیقت انسانها با زور زدن فقط کارهارو خراب میکنن ….اهنربا رو در نظر بگیرین هیچ زوری نمیزنه ….تمام کارهارو خداوند و قوانینی که خداوند برای جهان تعریف کرده دارن انجام میدن ….هیچ زوری در کار نیست …
کسی که از دست فروشی کنار خیابون ب مغازه و خونه و ماشین و ثروت میرسه در مقابل کسی که از اول مغازه و ماشین و خونه داشت اما همه رو از دست میده و کلی بدهی بالا میاره چه زوری زده …؟
ایا غیر از اینه که همه چی از باورهای ما رقم میخوره ….؟
آیا غیر از اینه که یه چیزی اون بالا تو ذهن ایراد داره …؟
آیا غیر از اینه که افکارش ایراد داره ….
در این مثال فرد اول افکار و ذهن درستی داشت و ب نتایج خوب میرسه …
دومی افکار و ذهن داغونی داشت و نتایج اسف باری میگیره …
هیچ زوری در کار نبوده …
چه بسا فرد دوم بیشتر از فرد اولی تلاش فیزیکی کرده باشه اما نتایج زمین تا اسمون فرق میکنه ….
موقعیتهایی که این دونفر داشتن رو با هم مقایسه کنین …
اینا اتفاقاتی هستن که هر شخصی دو رو اطراف محله یا منطقه ای که زندگی میکنه ب وفور دیده …
همه چی بر میگرده ب ذهن و افکار ما ….
اما در ارتباط با خودم و تغییراتی که در من رخ داده در این مدتی که روی خودم کار کردم و از اموزه های استاد استفاده کردم ….
بیشتر تمایل دارم نتایج بزرگم رو بگم …ب لطف خداوند و ب لطف آموزه های استاد خیلی نتایج خوبی گرفتم اما دوست دارم اولین فرصت نتایج خیلی بزرگم رو تعریف کنم …
میخوام از ترمزهایی بگم که خیلی ازارم میدادند
ترمزهایی که باعث نگه داشتنم شدن زیاد بودند اما همه شون از یک منبع سرچشمه میگرفتن …واژه ای بنام ترس …..که همه انسانها در زندگی با ان اشنا هستن ….
ترس و عشق ….دو واژه اشنا و متضاد هم ….در حقیقت عشق پادزهر ترس هست ….ایمان پادزهر ترسهایمان هست ….
بی نهایت ترمزهای وحشتناکی داشتم که بزرگترینش نگرانی و اضطراب همیشگی بود
ادمی بودم که بی نهایت نگران و مضطرب بودم …همیشه یه جنسی از ناراحتی و استرس در وجودم بود بدون انکه دلایلش رو بدونم ….
بعد از انکه با استاد اشنا شدم زبانی که استاد عباس منش صحبت میکرد خیلی ساده بود …و خیلی ب من انگیزه داد که میشود …
خیلی زیبا حرف میزد
انگار حرفهاش انرژی داشتن ….
انقدر ساده و شمرده صحبت میکرد که من بیشتر از قبل مشتاق شدم با قوانین جهان اشنا بشم ….
ب من این انگیزه رو منتقل کرد که میشود ….میشود …چرا من نگرانم ….؟!
چرا اصلا من همیشه اضطراب دارم ….؟!
فرصت عمر ما در این دنیا اگر هزار سال هم باشه باز کوتاه ست و در برابر ابدیت ب اندازه یه چشم بر هم زدنه…..
گفتم میخوام تا ته این داستان برم ببینم اصلا داستان این نگرانی و استرس همیشگی ایی که دارم چیه از کجا داره اب میخوره ….؟!
فهمیدم که تمام نگرانیهای من بدون دلیل و ناشی از ترسهای منه …
ترسهایی که ریشه در کودکی من داشت ….ترسهایی که آرامش رو از ذهن ربوده بود …ترسهایی که ذهن منو فلج کرده بود ..
ترسهایی که فضای فکری منو مسموم و زهردار کرده بود ….
هر چی که بیشتر رو خودم کار کردم حالم بهتر شد …..و این حال بهتر شدنم ب من انگیزه میداد که تلاشم رو بیشتر کنم …
فهمیدم که ترسها خود ب خود از بین نمیرن بلکه باعث زیاد شدن میشن ….
ترسهای ما حیوان درنده رو درنده تر میکنه …..
اگر سالیان سال بشینیم ب امید روزی که یکی دست مون رو بگیره این یک توهم بزرگی بیش نیست باید حرکت کرد …
باید دانش و اگاهی مون رو در مورد ترس و مهارتهای زندگی بالاتر ببریم باید ب سوی انچه که از ان میترسیم هوشمندانه حمله کرد ….
ترسهای ما …نگرانیهای ما با التماس و خواهش از بین نمیرن بلکه باید بهشون حمله کرد …بر نگرانی و فقر و ترسهات حمله کن ….باید حرکت کرد …باید قدم برداشت ….باید تلاش کرد ….برای رسیدن ب فرکانس بالا باید حرکت کرد
( منظور من از حمله فیزیکی نیست ) شما با عشق دادن ب دیگران میتوانن بر ترسهای خود مسلط شوید … اگه از حیوانی نترسین کاریتون نداره اما اگه ازش بترسین بهتون حمله میکنه …چون حیوانات متوجه ارتعاش ( احساس تون ) میشن …
با ایمان و توکل بر خداوند میتوانیم بر ترسهامون غلبه کنیم …ایمان بدون عمل حرف پوچی بیش نیست ….
ایمان همراه با عمل پلی ست که انسان از طریق ان ب خواسته هاش میرسه ….
با موسیقی و کلام میتوان بر ترسها پیروز شد ….
فقر و نگرانی بی نهایت بی رحم هستن قبل از انکه در دنیای مادی بهشون حمله کنی در دنیای ذهنیت بهشون حمله کن و انها را از بین ببر …زیرا انچه تو بعنوان گفتگوی درونی در ذهنت شکل میدهی در دنیای مادی ظهور میکند …
تا زمانی که انسان ترس رو از ذهن نیمه هشیار خود دور نکند هرگز در آرامش و شادی قرار نمیگیرد….
الان خیلی خیلی بهترشدم طوری که توی خونه یکی منو حسین بی غم صدا میزنه …یکی میگه یوگای خنده تاسیس کن …یکی میگه حسین بیخیال …خلاصه اینکه از اون شخصیت همیشه نگران و مضطرب و درب و داغون ب یک شخصیت کاملا متفاوتی تغییر کردم
و خدارو هزاران بار شاکرم و میدونم که تازه ابتدای کارم ….
همانطور که استاد با این همه نتایج عالی میگه من تازه ابتدای راهم ……همه ماهایی که اینجا هستیم تازه اول راهیم ….
همه تون رو دوست دارم …استاد عزیزم شما بی نهایت و تمام نشدنی هستی …..عاشقانه دوست دارم ….شما کسی بودی که راه رو ب من نشون دادی ….شما ب زبانی قوانین رو آموزش دادی که قابل فهم بود و بیشتر از ان انگیزه ..اشتیاق رو در دل ما بچه ها روشن کردی ….
امیدوارم هیچ شخصی در این سایت هرگز نگران و مضطرب نباشه و همیشه شاد و خندان باشین و احساس خوب پیشه راهتون باشه
و در اخر جمله طلایی استاد که استارت موفقیت رو از سپاسگزاری شروع کن :
بگرد تو زندگیت از چیزهایی که داری ب خاطرش از خداوند سپاسگزاری کن ….میدونم سخته …
واقعا سخته در موقعیتی که کلی مشکلات مالی ….عاطفی …روابط …کاری …روانی داری …بخوای برای چیزی از خداوند سپاسگزار باشی
و تازه با سپاسگزاری میخوای ب احساس خوب هم برسی …!
این همون جاییه که خیلیها عقبگرد میکنن ….میگن نمیشه ….
میگن : چطوری با این همه مشکلات که در زندگی دارم ب خاطر بر فرض فلان چیز از خدای خودم شکرگزاری کنم ؟
تازه اگر سپاسگزاری کنم هیچ احساس خوبی بهم دست نمیده ….جز اینکه الکی دارم وقتم رو هدر میدم و سر خودم رو گول میزنم ….
این جا اون جاییه که خیلی ها مشکل دارند …
استاد میگه اگر نتوانی یه روزنه ای حداقل پیدا کنی برای اینکه ب احساس خوب برسی نمیتونی زندگیت رو تغییر بدی ….چقدر این جمله زیباست ….
واقعا همینه …اگه نتونی هیچ چیزی در زندگیت پیدا کنی که ب احساس خوب برسی نمیتونی زندگیت رو تغییر بدی ….جمله طلایی این فایل بود …
باید ادامه داد …باید نوشت …..حتی اگه احساس خوبی نمیده ادامه بده … تو ادامه بده ..با همه این تفاسیر ادامه بده …
ب زور و بلا هم شده خود رو متعهد کن که ادامه بدی….موفقیتها هرگز با منطق انسانها کاری ندارن ….
بعد از یه مدت بصورت عادت در میاد این شکرگزاریت …
و اگه یه روز انجامش ندی احساست بد میشه …
در واقع عادت های ما و احساسات ما بدین شکل ب وجود میان….
شاید اوایل سخت بوده باشه و هیچ احساسی از این کار بهمون دست نده اما کم کم بذر احساسی که در دلمون کاشتیم رشد میکنه و جوانه میزنه …
دست خودش نیست نمیتونه رشد نکنه باید رشد کنه ….
شاید وضعیت احساسی مون انقدر درب و داغون باشه که هیچ موضوعی حال مون رو خوب نکنه
اما لحظاتی هست که حال مون خوب میشه حتی یه ساعت اون یه ساعت رو میتونیم بریم شکر گزاری کنیم …اون لحظه ب یاد شکرگزاریمون از خداوند باشیم
همانطور که استاد از اون وضعیت وحشتناک ب این وضعیت رویایی رسیده …
خواستن توانستن است ….اگه استاد توانسته ما هم میتونیم ب شرط انکه ما هم مثل او فکر کنیم …عمل کنیم …رفتار کنیم ….
بهترینها رو از خداوند مهربان براتون خواستارم ….
امیدوارم ب تمام خواسته ها و ارزوها برسین ….و از شکر گزاری هم احساس تون خوب بشه …
تشکر …..
به نام خدا
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستان عزیز
خصوصا مهرک عزیز که قطعا به معنی اسمت زیبا رو هستی ،
با صحبت هاش باعث شد یه سوال عالی از خودم بپرسم
این سوال که حالا بعد از کار کردن روی دوره ها ، بعد از کار کردن روی خودم ، بعد از رسیدن به خواسته ها و نرسیدن ها ، بعد از زندگی کردن تو این مهمونی چند روزه که خدا بی نهایت نعمت و یه سری اسباب بازی و عروسک هم میریزه تو دست و بال ما
بعدش چی میمونه ؟
به اندازه مدار و آگاهی الانم این جواب اومد که فقط احساس میمونه
آره حس
چون حس و احساس مادی نیست که تموم بشه
حالا این مهمه که چه حسی داشته باشیم
حس خالق بودن
حس یکی بودن با خالق
حس آگاهی به خود و جهان خود
حس خود را کاملا تجربه کردن
حس دنیا را تجربه کردن
حس قدرت
حس شادی
حس رضایت
حس آزادی
و تمام حس های مثبت دیگه میتونه باشه
و یا میتونه کاملا برعکس باشه
پس شاید بشه بهشت را داشتن تمام حس های مثبت و جهنم را داشتن تمام حس های منفی تعریف کرد
آره مهرک جان وقتی شخصیت توحیدی و نگاه توحیدی و متفاوت داشته باشیم حالت طبیعی اون ورود ثروت و نعمت و روابط عالی و سلامتی و… است
و چقدر قشنگ گفتی که انسان بزرگتری شدم برای خودم
انسان بهتری شدم برای خودم و برای زندگی خودم
چون ما همیشه میخواهیم انسان بزرگ و بهتری بشیم برای دیگران
این دیگران که از گذشته تا الان تمام تعریف ها و تایید ها و نظرهاشون و قضاوت هاشون چه تاثیر و سودی داشته که بعد از این هم داشته باشه
استاد جان باید هزاران بار دیگه تکرار کنم که این باورهای من هست که به زندگی من جهت میده و باورهای من به وسیله ورودی ها به وجود میان
چون توجه به ورودی ها باعث میشه در اون مورد فکر کنم ، صحبت کنم ، تجسم کنم و…
و فکر کنم معنای واقعی روزه را باید تو کنترل ورودی ها پیدا کرد
روزه گرفتن در مقابل ورود ناخواسته ها و نازیبایی ها چه از طریق گوش و چه از طریق چشم
روزه گرفتن در مقابل به زبون آوردن نازیبایی ها و منفی ها و ناسپاس بودن ها
روزه در مقابل فکر و تجسم کردن در مورد ناخواسته ها
روزه در مقابل آدم ها منفی با کلام منفی
روزه در مقابل کتاب ها و رسانه های بی فایده و گمراه کننده
حالا اولین قدم را گفتید
این که مسئولیت هر آنچه الان تو تمام زمینه ها در زندگیم هست را بپذیرم که توسط خودم به وجود اومده
و
نه شانسی اومده
نه توسط کس دیگه ای تو زندگی من اومده
نه به زور اومده
پس بپذیرم شرایط فعلیم را
ودر یک کلام خودم و گذشتم و خطاها و اشتباهاتم و… را بپذیرم
دومین قدم اینه که بتونم تو همین شرایط به احساس خوب برسم ، بتونم سپاسگذار باشم از کوچکترین تا بزرگترین داشته هام
از نعمت حیات که الان زنده ام
از نعمت عقل و فهم و حافظه و …که الان میتونم این کامنت را بنویسم
از تک تک سلول ها و اعضای بدنم
از همین گوشی و اینترنت و بی نهایت برنامه
از خانواده
از لباس تنم
از سقف بالای سرم
از این بخاری و وسایل گرمایشی
و بی نهایت نعمت که اگه کل درخت ها قلم بشن و دریا ها مرکب بشن نمیتونن بازگو کننده این همه فراوانی و نعمت باشن
و یادم باشه حتی اگه خیلی اوضاع و شرایط بد شد باید بتونم یک روزنه ای برای سپاسگذاری و رسیدن به احساس خوب پیدا کنم و الا نمیتونم تغییر بدم شرایط را
خدا را شکر تعریف سپاسگذاری را یاد گرفتم چون قبلا فقط ادا در میآوردم و فکر میکردم با زبونی گفتن آدم سپاسگذاریم
در حالی که سپاسگذاری
یعنی احساس خوب داشتن
یعنی شاد بودن
یعنی راضی بودن
یعنی غر نزدن
یعنی امید داشتن
یعنی حرکت کردن
با این که بارها ازتون شنیده بودم در مورد نوشتن در مورد خواسته ها و نوشتن سپاسگذاری و سپاسگذاری روزانه داشتن و شب قبل خواب نوشتن در مورد خواسته و اتفاقات جالب اما یکم تنبلی میکردم
ولی امروز به خودم گفتم این هم یه مدل بهاست و هر چیزی بهایی داره حالا خود دانی
چند روز پیش یه اتفاق خیلی جالب برام رخ داد که خدا با همین اتفاق کوچیک کلی درس بهم داد و باور برام ساخت و مربوط میشه به این که شما میگید فاصله رخ دادن اتفاقات خوب وقتی احساس خودمون را کنترل میکنیم واقعا کوتاه
چند روز پیش پدرم یه عمل کوچیکی داشت و من همراهش بودم وبیمارستان یه کارت همراه به من داد که میشد باهاش رفت آمد کرد تو بیمارستان و غذا گرفت بعد من رفتم بیرون کار داشتم وقتی برگشتم داشتم با گوشی صحبت میکردم و اومدم دم در حراست کارت همراه را خواست و دیدم نیست
بعد چون من را دیده بود تازه اومدم بیرون اجازه داد برم اما گفت باید پیدا کنی و الا باید حدود 400 تومن دوباره پرداخت کنی
گفتم باشه صددرصد خیره
اومدم همه جا را گشتم
دوباره رفتم تو ماشین را گشتم و نبود
داشتم بر میگشتم سمت بیمارستان تو همین حین به خودم گفتم اکبر یادت نره احساس خوب قانونه ها
و پذیرفتم گفتم طوری نیست مطمئنم این بهترین اتفاقی بوده که قرار بوده رخ بده و داشتم میرفتم که یه کارت دیگه بگیرم
خدا را شاهد میگیرم دقیقا همون لحظه تاکید میکنم همون لحظه که داشتم این را به خودم میگفتم تو مسیر بودم نگام افتاد به باغچه کنار بیمارستان و دیدم کارتم اونجاست در حالی که داشت باد تقریبا شدیدی هم میومد و اون کارت فقط یه کاغذ بود
شاید ۴۰۰ تومن مبلغی نباشه و این اتفاق کوچیکی باشه اما چقدر برام درس داشت و چقدر احساس منا بهتر کرد و همین احساس بهتر باعث شد من تو دو روز بیمارستان بودن کلی درس دیگه و کلی باور و کلی خواسته بسازم
تو همون روز حدود شیش هفت ساعت باید منتظر میبودم که پدرم از اتاق عمل و اتاق ریکاوری بیاد بیرون بعد همه همراه ها غر میزدن
در حالی که من گفتم خدایا شکرت یه فرصت خوب برا گوش دادن به فایل های استاد دوباره پیدا شد و احساس واقعا خوب بود
اما کار من این که از این قبیل اتفاق ها که خیلی رخ داده را فراموش نکنم و برام عادی نشه و هر بار با چنین اتفاقاتی با وجد بیام و شوق کنم
و از خدا میخوام که من و دوستانم هم مثل استاد با این آگاهی ها زندگی کنیم نه فقط حرف بزنیم
و اما آخرین مطلب که تا قبل از آشنایی با استاد و حتی تا همین الان قبل این فایل تو ذهنم به خاطر ورودی ها و منابع نادرست اشتباه تعریف شده بود
این که انسان قانعی باشم
این که اگه زیاد بخوام
اگه خواسته های بزرگتری داشته باشم
اگه با هر بار رسیدن به خواسته ها خواسته های بعدی را داشته باشم
انسان طمع کاری هستم و قناعت ندارم
و چه تعریف های اشتباهی از قانع بودن برای ما شده حداقل برای من اونم به اسم دین
در حالی که خدا تو قران میگه تا از مهمی فارغ شدی به مهم دیگری بپرداز
و امروز درک کردم که روند جهان مادی اینه که گسترش پیدا کنه و این گسترش توسط ما انسان ها رخ میده
و این قسمتی از بازی هست خواسته های بیشتر ، حرکت های بزرگتر، موفقیت های بیشتر ، ثروت و نعمت و رفاه و سلامتی بیشتر
اینا مواردی هست که طبیعت جهان مادی هست و هر چقدر ما بیشتر بخواهیم این یعنی ما داریم به صورت طبیعی زندگی میکنیم و خدا هم نعمت و ثروت بیشتر به ما میدهد
در حالی که برای ما تعریف شده بود که درسته این افراد در ظاهر به مادیات و موفقیت میرسن اما خدا اینها را رها کرده و میخواد تو این دنیا لذت ببرن که اون دنیا دیگه حرفی برای گفتن نداشته باشن و سر راست برن جهنم
یعنی ثروت و تروتمند شدن برای ما مساوی شده بود با جهنم و دوری از خدا
در حالی که تو قران از سلیمان و ملک و دارایی و ثروت و کاخ شیشه ایش به بدی یاد نشده
در حالی که از نشانه های انسان با ایمان در قرآن داشتن نعمت های خداوند هست
و خود خدا وعده رزق بی حساب داده
و …
استاد جان یادم تو فایلی گفتید خدایا میخوام ابراهیمت باشم
الان دقیقا تبر را برداشتید و دارید اون بت ها و باورهای اشتباه را میشکنید
چون خیلی از باورها به اسم دین هست اما کاملا مخالفه با قرآن
بی نهایت ممنونم ازتون
و بی نهایت سپاسگذارم از این سایت غیر قابل وصف که به هر قسمت اش چنگ بزنیم ما را از گمراهی نجات میده
و خدا را سپاسگذارم بابت شما
دوستون دارم
یا حق
سلام خدمت شما علی اکبر شفیعی عزیز
واقعا درود بهتون دوست عزیز
کامنت تون رو خوندم و کلی لذت بردم و بارها تحسین تون کردم. چقدر قشنگ نوشتین و چقدر قشنگ خاطره ایی ساختین از بیمارستان رفتن و مراقب پدرتون بودن. بهتون تبریک میگم برای این نگرش. برای این درک خوب از قوانین و واقعا آفرین برای اجرای این چیزهایی که یاد گرفتین.
چقدر دوست داشتم خاطره بیمارستان و اون کارت کاغذی و پیدا کردنش بصورت هدایتی. اونم لحظه ایی که تمرکزتون روی کنترل ذهن و احساس تون بود و چه خدایی داریم ک اینقدر قشنگ با نشانه ها با ما حرف میزنه.
شما که خاطره ی در بیمارستان منتظر بودن تون رو گفتین منم یاد خاطره خوش از بیمارستان رفتنم افتادم که همراه و مراقب همسرم بودم. اونم بخش قرنطینه اونم درگیری ریه بالای 80 درصد. اونم در صورتی که تست منم مثبت بود اما هیچ علامتی نداشتم و حالم خوبه خوب بود. تو تضادهایی بودم که بهم نشون داد که چقدر توانایی دارم و چقدر قوی هستم و خبر نداشتم. من تو حیاط بیمارستان بعد ابمیوه بردن برای همسرم میرفتم با کتاب معجزه شکرگزاری که تعد داده بودم به خودم تا تمام 28 روز فایل ضبط کنم و با صدای خودم تو پیجم بذارم. منی که گوشیم خراب شده بود و تعمیرگاه بود. در حالی که مهممان خونه پدر و مادرم بودیم اونم مسافر شهر زادگاهم. اونم بعد پنج ماه دوری و این اتفاقات…من از این خاطره سفرم و بیمارستان تنها چیزی که یادم میاد شکرگزاری و با عشق رفتن گوشی همسرم رو گرفتن و تو حیاط بیمارستان فایل درست کردن میاد. اینستاگرامم رو هم روی گوشی ایشون بالا آورده بودم و هر روز بلااستثنا کل کتاب رو خوندم و تمرکزم فقط به چیزهای خوب بود و سرگرم با فایل های استاد عزیزمون. و من قدر این فرصت رو خیلی میدونستم و الان که یادم اومد میبینم اینا بخاطر شاگردی استاد رو کردنه. این اتفاق ها اتفاقی نبود و برام درس های زیادی داشت. اینکه تستت مثبت باشه اما سالم و سلامت باشی چون تینقدر هماهنگ با فرکانس های خوب و خداوند هستی که بیماری نمیتونه در این جسم هماهنگ جایی داشته باشه و اینا از قدرت ذهن من بود و الان که یادم اومد کمی عزت نفس سرکوب شده ام بالا اومد.
واقعا ممنونم که باعث شدین یاد این خاطره بیفتم و چیزها یاد بگیرم و باعث شد کمی عزت نفسم تقویت بشه دوباره تا بشم همون فهیمه شجاعی که تصمیم گرفت و عملی کرد و اومد تهران بدون هیچ وسیله ایی تا دوباره از نو شروع کنیم و ایمان مون رو بخدا و خودمون نشون بدیم.
خداروشکر برای این دوستان خوب و با نگرشم
خداروشکر برای این سایت
خداروشکر که من هدایت شدم به خوندن این کامنت پر از آگاهی تا به یاد بیارم.
خداروشکر برای این لحظه ک غرق شکرگزاری شده وجودم.
خدایا شکرت که اینجا هستم و لپ تاپی دارم که مینویسم و ذهنی دارم که فرمونش رو به دست خودم دادی.
حدایا شکرت برای این نشونه هایی که هرلحظه هستن برای هدایت ما، فقط ما باید بینا باشیم.
خدایا شکرت برای وجود این دوست بانگرشی که اینقدر خوب داره روی خودش کار میکنه و اینجا ردپا میذاره
واقعا علی اکبر عزیز ازتون ممنونم که اینقدر خب دارین روی خودتون کار میکنید تا خوب و خوبتر زندگی کنید و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنید. واقعا ممنونم که ردپا گذاشتی واقعا سپاس گزارم.
اومدم فقط یک تشکر و تحسین بکنم، برم کامنت بعدی اینقدر غرق شدم و آگاهی تو ذهنم چرخید که کلا سرشار شدم دوباره. خداروشکر که شــــروع کردم به نوشتن.
براتون بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند یکتا میخوام
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام دوست عزیز و بزرگوار
ممنونم از لطفی که داشتید
با این که عقیده دارم این سایت خیلی با ارزش تر از اینه که چت و مطلبی غیر از آموزش درش درج بشه
اما خواستم منم از شما تشکر کنم
همین پاسخ شما کلی حس خوب و درس برام داشت
و داستان پروفایل شما را خوندم و همون هم برام کلی درس داشت
واقعا هر بار فکر کردن به آسمان و سیارات و ستاره ها باعث پی بردن به عظمت خالق میشه
زیگورات ، خیلی با مفهوم بود و امیدوارم همواره در حال صعود به منتها علیه تمام خیر ها و خوبی ها باشید
منم بهترین همزمانی ها و اتفاقات عالی و ثروت و تندرستی و خوشبختی را برای شما و همسر بزرگوارتون از خدا خواهانم
بنام الله مهربان
سلام به دوستانِ عزیزم و استاد عباسمنش
خدا رو شکر میکنم که امروز هم اجازه دارم نفس بکشم و از نعمتهای زندگیم لذت ببرم
خدا رو شکر که امروز هم در مدارِ دریافتِ آگاهی هستم
خدا رو شکر که امروز هم در مسیر رشد و بهتر شدن هستم
سلام مهرک جان
خیلی خوشحال شدم صدا تو شنیدم
من نویدم
روزِ مهاجرتت من صندلی کناریِ شما بودم
در طول پرواز یکی از فایلهای سفر به دورِ امریکا فصلِ اول رو پِلِی کردم که ببینم
چند دقیقهای از فایل گذشته بود که متوجه شدم مهرک و خانومش دارن همراه من به اون قسمت از سریالِ سفر به دورِ امریکا نگاه میکنن
فایل که تموم شد سرِ صحبت باز شد و با هم صحبت کردیم و دیدم مهرک و خانومش هم از اعضای سایت هستن
خیلی خوشحال شدم که با یکی از اعضایِ سایت تو پرواز کنار هم هستیم
تا لحظهای که پرواز بشینه با هم صحبت کردیم و اصلا نفهمیدیم پرواز کی تموم شد
تبریک میگم و تحسین میکنم شهامتت رو
از اون روز که با هم آشنا شدیم شاید برای 100 نفر شما دو تا رو مثال زدم
این که بدونِ در نظر گرفتنِ حرفهای دیگران در مسیرِ خواستههات حرکت کردی با مبلغِ خیلی کم
واقعأ ستودنیِ
ایمانت رو تحسین میکنم
اینکه بتونی بدونِ داشتنِ پولِ زیاد مهاجرت کنی
اینکه بتونی بدونِ ترس و نگرانی مهاجرت کنی
اینکه بتونی خارج از الگویِ به ظاهر صحیح اجتماع جورِ دیگهای زندگی رو شروع کنی
واقعأأأأأأأأأ جای تحسین داره
بعضی از ماها فکر میکنیم حتمن باید فلان دوره یا کل دورهها رو داشته باشم و کار کنم تا نتیجه بگیرم.
ولی عمل کردنِ که نتایج رو رقم میزنه
مهرک فقط با فایلهای رایگان تغذیه شده بود و دست به مهاجرت زد
مهرک با ایمان دست به مهاجرت زد
مهم نیست چقدر پول داری برای استارتِ چیزی که میخوای مهم اینه که چقدر ایمان داری….
اگر قلبت پر از ایمان باشه بدونِ در نظر گرفتنِ شرایط مالی قدم برمیداری و حرکت میکنی.
خیلی خوشحال شدم صدا تو شنیدم
امیدوارم مسیرِ همواری پیشِ روی شما دو تا باشه و همواره در حالِ رشد و بهتر شدن باشید.
در پناهِ الله شاد و سالم و ثروتمند باشی دوستِ عزیزم.
با سلام خدمت دوست و همسفر آقا مهرک عزیز و همسرشون
آقا نوید واقعا شما رو تحسین می کنم که در مدار و هم فرکانس این دو عزیز بودید و چه سعادتی داشتین که با اعضای سایت بطور هدایتی همسفر بودید وهمدیگر رو پیدا کردید
و ممنون از اینکه این خاطره ی شیرین رو اینجا به اشتراک گذاشتید🙏🙏🙏🙋♀️
بهترینع بهترین ها رو براتون آرزو میکنم
سلام رویا خانوم دوست و همسفرِ خوب و خوش احساس
چقدرررر خوبه که امروز دوستانی با این احساس دارم
پاک-بیریا-صمیمی-صادق-توحیدی-تحسینکننده-در صلح با خود و جهانشون
این دقیقأ یکی از خواستههای من بود
خدایا شکرت
ممنونم از دیدگاهت و احساسِ خوبت
ممنون از اینکه مشارکت میکنید
دیدگاهها و نگاهِ زیبای شما رو در سریالِ سفر به دورِ امریکا میخونم و لذت میبرم
براتون شادی و سلامتی و ثروت آرزو میکنم دوستِ خوبم
در پناهِ الله سعادتمند باشید :)
سلام به شما نوید عزیز. به شما دوست عزیز و عضو خانواده بزرگ و صمیمی عباسمنش
وای که چقدر خوب بود که دیدم کامنت زیبای شما، چقدر خوب شد تجربه شما رو خوندم، چقدر خوبتر که دست به قلم شدی و اینجا ردپا گذاشتین و نوشتین. واقعا ازتون ممنونم. واقعا عالی بود این کامنت و این خاطره دلنشین و پر از درس و اگاهی تون. خداروشکر که قوانین ثابت الهی همه جا و در همه حال و برای همه کس بدون خطا درست کار میکنه.
نمیدونم چه باوری شما یا مهرک عزیز و همسرشون داشتن که از بین این همه پرواز و این همه مسافر و این همه صندلی دقیقا شما سه عزیز کنار هم باشین و همسفر در این مسیر مهاجرتی که بعد مهرک تو کلاب صحبت کنه که بعد شما اینجا کامنت بزاری و بعد منم بخونم واقعا خدایا شکرت برای این همه. که اگر میخواستیم تنظیم کنیم هیچ جوره اینقدر عالی نمیشد. ایگونه است که خدا هدایت میکنه هرکس را بخواهد.
واقعا از کامنتت لذت بردم و بازهم ممنونم ازت که نوشتی. و منم تحسین تون میکنم هرجا که هستین.
این قسمت کامنتت رو به یادگار اینجا دوباره مینوسم:
مهم نیست چقدر پول داری برای استارتِ چیزی که میخوای مهم اینه که چقدر ایمان داری….
براتون از خداوند یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو میخواهم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام دوستِ عزیز
فهیمه خانوم خوش احساس
خدا رو شکر میکنم بابت داشتنِ دوستانی از این سرزمین
ممنونم از مشارکتت
ممنونم از اینکه انقدر ریز و دقیق به نکات دقت میکنی
آره دقیقأ
خداوند جوری تنظیم کرده بود که دقیقأ ما پیشِ هم نشسته بودیم
اگر خودمون آگاهانه هم میخواستیم نمیتونستیم این هماهنگی رو انجام بدیم
ما انقدر در طولِ اون پرواز با هم حرف زدیم که صندلی جلویی بعدِ اینکه پرواز نشست گفت: شما مطمئنید از قبل هم دیگه رو نمیشناختید؟!!!!!
:))))))))))
بس که حرف زدیم
و ما از نظرِ فرکانسی هم دیگه رو میشناختیم ولی خودِ فیزیکیمون بی خبر بود
ممنونم از اینکه دیدگاهتون رو برام نوشتید
براتون زندگیِ سرشار از شادی و سلامتی و ثروت میکنم دوستِ عزیز
در پناه الله سعادتمند باشید :)
سلام نوید عزیز دوست عزیزم
بینهایت از دیدن کامنتت خوشِحال شِدم و لذت بردم و وقتی داشِتم کامنتت رو میخوندم حس عجیبی داشِتم و کل اون صحنه ها واسم تداعی شِد، وایییی خدای من چقدر بزرگی چقدر مهربانی ….
واسه اولین بار از کشِورمون خارج میشِدیم
نه خانواده هامون بودن نه دوستامون نه کسی که حتی بشِناسیمشِ منتظرمون
من بودم و شِیدا
ترس هم داشِتیم ؟ آره خیلییییی، همه چیز واسمون جدید و عجیب بود!
با همه تصمیم هایی که از قبل گرفته بودیم و با خودمون بسته بودیم که بریم ،هر از گاهی به خودم میگفتم چه غلطی داری میکنی مهرک ؟!! کجا داری میری ؟!
گیج شِده بودیم ولی توی قبلم یه صدایی میگفت برو درسته
با همه اون حس ها بدون اینکه من و شِیدا با هم دیگه یک کلمه حرف بزنیم ، توی دلمون میگفتیم خدایا توکل به تو کمکمون کن .
توی همین حالت ها بودیم روی صندلی هواپیما نشِسته بودیم که یهو متوجه شِدم نوید عزیز که دقیقا کنار من نشِسته بود داره توی گوشِیشِ سفر به دور آمریکا رو میبینه !
چشِمام چهار تا شِد و سریع توی ذهن خودم حساب کتاب کردم و گفتم یعنی چی از بین این همه پرواز این پرواز، از بین 364 مسافر، از بین این همه صندلی دقیقا نفر کناری من داره فایل استاد رو میبینه و توشِ غرق شِده !!!
به شِیدا گفتم داستانو اون هم دقیقا مثل من …
احساس اون لحظه ام خیلی خیلی عجیب بود! لحظه به لحظه اشِ رو یادمه !
نوید عزیزم من اونجا روی اون صندلی خــدا رو دیدم ، قلبم با دیدنت آروم شِد، ازت ممنون که توی اون سفر همراه و همسفرمون بودی و از هم صبحتی باهات کلی لذت بردم و از خداوند مهربان برات آرزوی بهترین اتفاقات سلامتی ثروت و شِادی رو میطلبم
به امید دیدار دوباره 🧡
خدایا شِکرت که هر لحظه دستت روی شِونه هامونه و هدایتمون میکنی 🧡
سلام مهرک جان🌹❤️
ممنونم از این احساس خوبت که برام نوشتی
خیلی خوشحالم از اینکه دوباره باهم هم کلام شدیم
امیدوارم مسیر زندگی براتون هموار
کارها براتون آسان
و احساستون همواره خوب و عالی باشه
به محض اینکه صدا تو شنیدم شناختمت و اون روز و اون پرواز برام تداعی شد
خیلی پرواز خوبی بود
اولین بار بود یکی از اعضای سایت رو به این شکل خداوند کنار من قرار داده بود و خیلی خوشحال بودم
امیدوارم هر روز موفقیت و شادی و ثروت رو بیشتر و بیشتر تجربه کنید
خیلی دوستتون دارم
من یک بار شما رو دیدم درحد ۳-۴ ساعت ولی انگار سالهاست که باهم دوست صمیمی هستیم❤️
به امید روزی که دوباره ببینمت🙋🏻♂️
در پناه الله باشید🙏🌹
سلام به همه ی همکلاسی های خوبم و استاد جذابم😇
واقعا تغییر شخصیتی یک نعمت و ثروت و نتیجه ی عالیه
من خودم الان یادم اومده که قبل از اینکه با شما آشنابشم اصلا باورم نمیشد بتونم سپاسگزاری کنم میگفتم حالا اره این اخوندا و کتابا و مامان ماهم یچیزی میگنا که تو بدبخت باشی ولی برای اینکه بگن ادم خوبی بود و خدا نزنه به کمرت بگو خدایا شکرت ی آهیم بکش😂
ولی زندگی همینه و هیچ وقتم نمیتونی زیادی بخای درسته میگن شکر نعمت نعمتت افزون کندا ولی در حد اینکه نون و ماستت بشه نون و ماست و خیار😂
حالا من وقتی میخواستم سپاسگزاری رو اصلا یاد بگیرم چطوری هست مسخره هم میکردم که اخه خودکار چیه حالا که من اینقدر ذوق زده بگم خدایا عاشقتم خدایا شکرت مرسییی و قدرشو بدونم چندر قازه تموم میشه دوباره میخرم دیگه من ک فلان چیزو ندارم میخوام چرا مثلا همکلاسیم یا دوستم باباش پولداره میتونه داشته باشه ولی من ن، همههه تمرکز روی نداشته و حسرتام بود، مثل همون حرفی ک شما میزنیدا جاهل بودم اون شادیامو داشته هامو بخیلانه نمیدیدم و غر میزدم چرا چرا چرا
بعد دیگه اولش سخت بود اما شروع کردم ببین زهرا این خودکار میتونه بهت حس خوبی بده باهاش خوشگل بنویسی نعمته
این دفتره حال خوبی داره چون میتونی ارزوهاتو بنویسی خدایاشکرت این کتابه میتونست نباشه اما خدا بهت داد وقتی شکرگزاری کردی و خواستی ازش خدایاشکرت دیگه افتادم روی دورش و طبیعی شد که هرروز جزئی از عادتمه سپاسگزاری و حال خوب و اصلا فراموش کرده بودم من چه ادم ناشکری بودما، حالا یک تله ایم که هست و باید روش خیلی اگاه باشم اینه که این قوانین بدیهی نشه که اون اثربخشیش از بین بره
استاد اینکه میگید هرفایلیو هزاربار گوش بدی هربار یک نکته ی جدیدی پیدا میکنی دقیقا همینه
من خیلی فایل گوش میدادم اما الان تازه دارم میفهمم چی میگفتید وقتی که درمورد تاثیر عوامل بیرونی، قدرت ندادن به دیگران، اعراض،تغییر واکنش، کنترل ذهن صحبت میکردین، بابا من چرا تا الان درک نکرده بودم که وقتی میگید هیچ چیز و هیچ کس و هیچ اتفاقی نمیتونه حالتو بد کنه مگر اینکه تو توجه کنی یعنی چی
اخه من وقتی سر و صدا میاد از درگیریهای مستعجرمون ک سه تا بچه ی کوچیک داره و همشون 5نفری دعوا میکنن، چرا برم هی بگم مامان اینارو بیرون کن خانوم ساکت شید دنبال خونه بگردید فلان و بهمان، اونا فرکانسشون خیلییی بده اوکی، من هنزفری بزارم نشنوم اینهمههه جیغ و داد و بیدادو، درسته که خیلی سخته ولی من ک اینهمه تلاش کردم، حتما خانوادم با اینا هم فرکانسن دیگه، پس من اگه میخوام تغییر کنم اگه میخوام هدایت بشم به جاهای بهتر بایددددد اعراض کنم، سخته ولی شدنیه، چقدر بهم برخورد وقتی گفتید هرکسی هرجایی هست جای درستشه، اینو اول برای دلسوزی و قضاوت نکردن دیگران منطقیش کردما ولی اصلا به خودم نگرفتم، 🤣
ی روزی داشتم حسرت و دلسوزی واسه خودم میکردم ک چرا من فلان خواستم بهم داده نشد چرا هدایت نصدم به اون محیط و صهر دلخواهم من که اینهمه زیبایی رو تحسین کردم بعد یهو شک زده حرفتونو یادم اومد دخترررر تو اگر اینجایی جای درستته، چرا باور لیاقتو هنوز روش خوب کار نکردی تو هنوز انقدررر کنترل ذهنتو به دست نگرفتی ک درگیر هیچ مسئوله ای اطرافت نشی تو خودتو اماده ی دریافت نکردی و… بعله دیگه درد داره پذیرفتن ایرادات ولی درهایی از اگاهی بروت باز میشه و قدم هارو برمیداری🙈✨🌹🤗
خدایاشکرت که من خودم رو دارم بهتر میشناسم و انقدر حالم خوبه
اینهمه گفتید بیا کامنت بنویس کامنت بخون من میگفتم ن بابا حالا فایلاکه خیلی خوبن ولی کامنت دیگه وقت تلف کردنه، ولی 4تا کامنتی که گذاشتم و بچه ها جوابمو دادن و یا خودم کامنت خوندمو جوابشونو دادم اصلا یک شور و شوق خاص و ایده های قابل اجرا به ذهنم رسید🤩🤩💙🥰
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
الان داره واکنشم نسبت به اتفاقات تغییر میکنه، عاقا شرایط سخته اوکی تو باید ایمان به خرج بدی خودت رو به خدا ثابت کن که میتونییی حالت رو خوب نگه داری و هرروز قدم برداری اره باید همینجاها بگی خدایا من حتی تو این شرایطم ادامه میدم من رسالتمو تلاشمو قدم هارو برمیدارم حرکت میکنم چون دنبال بهونه نیستم چون میخوام از پس هر شرایطی بر بیام و به خودم افتخار کنم که قوی هستم
سلام به استاد عزیزم
و به دوستان گلم
صبح وقتی این فایل رو گوش کردم خیلی خیلی خوشحال شدم بابت مهرک عزیز که از همینجا بهش تبریک میگم بابت این اتفاق های خوبی که برای خودش رقم زده و تونسته ذهنش رو کنترل کنه تا به اهدافی که میخواد برسه و بعد هم مهاجرت کنه و چقدر این فایل بهم انگیزه و امید بیشتری داد تا روی خودم بیشتر و بیشتر کار کنم و به خواسته هام برسم البته که الآنم تمام سعی خودم رو میکنم که ورودی های ذهنم رو کنترل کنم که سخته واقعا ولی شدنیه من هم تقریبا یک ماهی به خودم تعهد دادم که تمام ورودی های ذهنم رو کنترل کنم و خیلی اتفاق های جالب و خوبی تا الان برام افتاده و خیلی سعی میکنم همین اتفاق های به ظاهر ساده و کوچیک رو به خودم یادآوری کنم تا یاد بگیرم درک بیشتر این قوانین رو و چقدر قشنگ توضیح دادی مهرک عزیزم و من از تو و امثال تو الگو میگیرم برای پیشرفت خودم
استاد عزیزم از وقتی که با برنامه های شما آشنا شدم خیلی امیدم به خدا بیشتر شده و خیلی توی کارم جسارت بیشتری پیداکردم و پا روی خیلی از ترسهایی گذاشتم که همیشه اذیتم میکردن و دارم از شما یاد میگیرم که همیشه تشنه یادگیری باشم و حالا تو هر مسئله ای و خداروشکر میکنم که توی این سایت پر برکت و عالی هستم و لطف خدا شامل حال من شد تا با شما آشنا بشم که من هرچی دارم از لطف خدا هست و آموزه های شما
خدا جونم دوست دارم
خداروشکر
سلام استاد عزیزم
استاد نمیدونید چه کمک بزرگی میکنید که نتایج دوستان رو در سایت قرار میدید..طبق همون جمله معروفتون که اگر یکی تونسته کاری انجام بده، منم میتونم…این حسیه که من موقعی که نتایج رو میشنوم، آرزو های بزرگم یادم میاد و این حس قدرتی که از فایل ها میگیرم، باعث میشه رسیدن به ارزوم رو آسون ببینم..سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم