گفتگو با دوستان 45 | رابطه "تمرکز" و "عشق و علاقه" - صفحه 4

143 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نیما کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2408 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و خیلی سپاسگزارم بابت نکته های فوق العاده تون.

    با هدایت خدا من به شرایطی رسیدم و شغلی که دوست داشتم رو پیدا کردم و الان شرایطی دارم که چند ماه پیش برام رویا بود. خب یه مدت بی انگیزه شدم بابت اینکه به خیلی از هدف هام رسیدم و متوجه شدم که تعداد زیادی از هدف هام یه سری کالا بود که به خاطر شرایط مالی خوبی که دارم اکثرا رو خریدم.

    درس اولی که گرفتم اینه که هدف ها رو یکم بزرگتر و چالش برانگیز تر انتخاب کنم چون هدف های کوچیک و ساده تمام انرژی و تمرکز ما رو برانگیخته نمیکنه و آدم تو فاز پاور سیوینگ میمونه!

    درس دوم این بود که قبل از رسیدن به هدف هام هدف بعدی رو انتخاب کنم.

    اما باز یه حالتی شده بودم که زیاد کار نمیکردم و چون دوست داشتم یه سری وسایل بخرم مثل قهوه ساز اتوماتیک یا ایرپاد یا چندتا کفش آدیداس و … یکم سردرگم بودم و یکم احساس عذاب وجدان داشتم که چرا کار نمیکنم. تا اینکه هدایت شدم به اینکه بیام یکی از فایل های گفت و گو با دوستان رو گوش کنم شاید جوابم رو پیدا کنم. باورش واسه بچه های اینجا راحته که چقدر خدا سریع الجوابه و راحت هدایت میکنه. من رفتم تو فولدری که تعدادی گفت و گو با دوستان رو گلچین کردم و اصلا نمیدونم چی شد که قسمت ۴۵ رو پلی کردم. فکر کنم همونجوری شد که استاد میگه که یه فایل بهتون چشمک میزنه! خلاصه اینکه اون فایل دقیقا جواب سوال من بود.

    متوجه شدم به خاطر خلاهای زندگیمون کاملا طبیعیه که ما وقتی به شرایط خوب میرسیم همه چی رو متوقف کنیم و بریم دنبال کارهایی که همیشه آرزوشو داشتیم انجام بدیم. اصلا باید به اون I wish ها برسیم و پر بشیم و از اون موارد بگذریم تا رشد کنیم (انگار که سوراخ های سطلمون رو داریم میپوشونیم). ما انسان ها اگه این خلاها رو پر نکنیم ازشون نمیگذریم. هر چقدر هم موفق و ثروتمند هم بشیم تو ناخودآگاهمون یه سری کارهای تیک نخورده مونده و ممکنه تبدیل به عقده بشه. خلاصه منم با خیال راحت شل کردم و دارم به خودم استراحت میدم و کارهایی که دوست دارم رو انجام میدم.

    نکته ی آخر اینکه یادمون نره که این فرکانس ها و باورهای جدید ما بود که منجر شد این نتایج رو خلق کنیم و بعد از اینکه خلاها رو پر کردیم با قدرت بیشتر میتونیم ادامه بدیم و نتایج بزرگتری رو هم بگیریم چون ذهنمون آزاد شده از ای کاش ها (I wish).

    با اینکه این قسمت رو قبلا چندبار گوش داده بودم اما این نکات رو یادم رفته بود و همچنین الان تو مدار بالاتری قرار دارم که تونستم بیشتر درک کنم این فایل رو. بازم خدا رو شکر بابت این آگاهی های ناب که نشون میده که زندگی خیلی لذت بخش تر و ساده تر از اونیه که فکرشو میکردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      نیما کریمی گفته:
      مدت عضویت: 2408 روز

      این نکته هم اضافه کنم که استاد تو قسمت ۲۱ گفت و گو با دوستان هم به موضوع انگیزه داشتن و هدف گذاری اشاره کردند.

      الان مدتی از کامنتم میگذره خیلی روحیه ام بهتر شده و بازی رو بلد شدم (به اندازه ی مداری که الان توش هستم). این کامنت هم ردپایی باشه از وقتی که من بی انگیزه شده بودم و تو پروسه ی پر شدن و گذشتن هستم.

      میدونم که با تمرکزی که رو کار و کنترل ذهنم داشتم و من رو به درآمد بهتر و پر کردن آرزوهام رسونده. پس از این به بعد مطمئن تر و با قدرت بیشتر میرم روی کارم و قانون تمرکز میکنم و لاجرم نتایج رو بزرگتری هم میگیرم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا ولایتی گفته:
      مدت عضویت: 1132 روز

      سلام دوست عزیز

      به صورت اتفاقی کامنت شما رو خوندم و برای خود من هم این فایل دقیقا جواب سوالی که از خدا داشتم بود .

      فقط یک نکته ای که میخواستم بگم این بود که شما گفتید هدف بزرگتر و چالش برانگیز تر انتخاب کنیم. حرف شما درسته ولی طبق حرف استاد برای شروع باید از هدف های کوچیک که برامون باور پذیر هست استارت بزنیم بعدش که ایمان مون نسبت به خدا قوی تر شد پله پله هدف ها رو بزرگتر کنیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نیما کریمی گفته:
        مدت عضویت: 2408 روز

        سلام زهرا جان

        بله کاملا درست میفرمایید برای شروع اگه هدف برای ما مناسب نباشه و زیادی بزرگ باشه توش گیر میکنیم. اما من ۲ ساله که به صورت خیلی جدی دارم با استاد پیش میرم و عمل میکنم به این آگاهی ها و رشد خوبی داشتم اما هدف هام رو مثل قبل کوچیک انتخاب میکردم و خیلی هم راحت میرسیدم بهشون. یه جورایی برام عین آب خوردن شده بود و چالش خاصی نبود. من به شخصه باید هدف هام رو یکم بزرگتر انتخاب کنم که به رشد بیشتر من کمک کنه وگرنه من همینی میمونم که هستم و دیگه رشد نمیکنم. خلاصه که هدف نباید خیلی راحت باشه نه خیلی سخت.

        برای بهتر شدن هیچ پایانی نیست پس ما بهتر میشیم، شخصیتمون بزرگتر میشه، تواناتر و حرفه ای تر میشیم تو حوزه کاریمون و خدا و قانونش رو بیشتر باور میکنیم که منجر میشه به گرفتن نتایج تصاعدی.

        براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          زهرا ولایتی گفته:
          مدت عضویت: 1132 روز

          کاملا درسته

          اون که قطعا ما باید هدفی انتخاب کنیم که باعث رشد و پیشرفت مون بشه و نه هدفی که به قول شما مثل آب خوردن راحت باشه .

          اون هدف بااااید حداقل یک پله بالاتر از سطح فعلی مون باشه بنابر این حرف شما کاملا منطقی و مطابق با حرف های استاد هست.

          خود استاد داخل یکی از فایل هاشون در مورد هدف گذاری صحبت می کنند و مثال مالی زدن و گفتن مثلا شما یک سوم فقط یک سوم درامد فعلی تون رو محاسبه کنید و هدف بگذارید که ماه آینده درامد الانم به علاوه اون یک سوم رو باید کسب کنم و وقتی چند ماه اون درامد رو داشتید و براتون عادی شد مجدد اون رو افزایش بدید.

          پس بنابر این هدف صحیح اون است که نه انقدر بزرگ و دور از دسترس باشه و نه انقدر ساده و راحت که هیچ کمکی به پیشرفت ما نکنه.

          خوش و خرم باشید.🌷

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    رضا جامی گفته:
    مدت عضویت: 1327 روز

    سلام علیکم بنام صاحب زبانم که باهاش مینویسم و به فرمانش دستهایم می‌نویسند برایت برایت برای تو که می‌خوانی

    من هم از کوچکی بیشتر چیری که نسبت به همسن هام بلد بودم نقاشی بود همه میگفتن بیا واسه من بکش و ….. که الان میبینم واقعا اونها چندرغاز بود برام ولی در کنارش خیلی دوست داشتم مثل بعضی ها پلی استیشن و توپ و … داشته باشم و واقعا هم خیلی ذوق داشتم از اینکه داشته باشم الان

    همین گوشی آ ۱۲ که باهاش تو سایتم بخدا قسم فکر میکردم بزرگ بشم و نمیدونم مهندس دکتر بشم و از اینا داشته باشم در حالی که اینا تازه اومده بود و اویل خدا بهم هدیه داد

    و الان ما یعنی من و داداشم تازه یه پلی استیشن که اونم داداشم فرستاد رو کلی واسش امکانات خریدیم که روشن کنیم و بازی کنیم در حالی که پلی استیشن ۲ الان جلو کسی یا بچه ای بگی می‌گن چیزی نیس ایکس باکس خوبه

    در حالی که میدونم که باید تمرکزم رو بزار رو درسها و نقاشی و سیاه قلم

    ولی بازی یه جورایی دوست دارم بازی کنم چون واقعا نمیدونم دوستدارم شاد باشیم به جای غیبت گوش کردن

    و…

    الان همین الان دوتا آی پد تو گوشمه تازه دو روزه خریدم نمیدونم چرا تو اهدافم نوشتم آی پد اپل ولی چون ذوق داشتم الان معمولی شو خریدم و با اینکه فرق خواستی نداره با هندزسفری تازه صداشم کمتره ولی بازم حس میکنم به هدفی رسیدم و یکم با گذشته فرق دارم

    دیگه اینکه واقعا دارم حس میکنم باید تمام تمرکز بزاری و با تمام وجود دیگه همون طور استاد عشق میگن

    من الان درس هم میخونم و نمراتم ۲۰ هست و بگم تقریبا تا جایی که میتونم دارم با تمام تمرکز میخونم و در کنارش هم طراحی سیاه قلم که میخواستم درس رو ول کنم که مادرم نمیذاره

    و استاد گفت اگر می‌خوانی با تمام تمرکز و کاری هست که سالها قبل هم بدون آگاهی اینکار رو دوست داشتم که بجای غرغر از معلم ها و سنگین بودن درس ها بخوانیم یکم با اینکه قانون تمرکز رو هم نمیدونستم و شاکر ربم هستم که چجوری خوب هدایتم میکنه

    در پناه الله یکتا ثروتمند ، سعادتمند و موفق و معید و معین و سلامت و همیشه با احساس عالی در مسیر پیشرفت در همه جنبه های زندگی در حال حرکت باشید و حتی یه ذره هم لیز نخورید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    منصوره حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2259 روز

    سلام سلام

    من امروز تو دفترم نوشتم آغاز چله سکوت ذهن ، وای خدایا شکرت واقعا همممه چیز کنترل ذهنه، و تلاشمو شروع کردم برای کنترل ذهن و فقط تلاشمو شروع کردم و موفقیت صد در صدی نداشتم اما شروع کردم به کنترل ذهن ، همسرم همیشه ساعت ۷شب میاد خونه امروز ساعت دو و نیم اومد . نهار هم آورده بود من خبر نداشتم ولی غذا درست نکرده بودم میخواستم املت درست بکنم . بعد گفت عصر هم می ریم گردش ، یک بسته خیلی زیبا هم همراهش بود ، داخلش یک بسته زیبای سنتی زعفران بود یا یک هاون خیلی کوچولو و دسته هاون که اندازه دو بند انگشت بود برای سابیدن زعفران، انقدره کیوت و گوگولی و با کلاس بود که چشام قلب قلبی شد واسه ش ، خدایا شکرت . من اصلا تا بحال چنین بسته بندی زیبایی ندیده بودم . شب هم رفتیم بیرون گشتیم و بستنی خوردیم . نوش جونمون، و جالبه که تو ستاره قطبی م چون چله سکوت ذهن رو شروع کرده بودم گفتم با خودم خدایا واسم یک سورپرایز بفرست . خدایا شکرت فوق العاده ای عاشقتم خدا⁦❤️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    لطیف حنضلی گفته:
    مدت عضویت: 3945 روز

    عالی ، فوق العاده ، بی نظیر ، ممنون و سپاس گذارم استاد عباسمنش ، بهترینی ، منم میخوام بزند خودم رو بسازم ، فقط خدا ، دوستون دارم ، بهترینی ، موفق و پیروز باشید ، شاد ، سالم ، تندرست ، ثروتمند ، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ،هیچ کلمه ای نمیتونه حق مطلب تشکر از شما رو ادا کنه ، خدا نگه دار شما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    مائده حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 2033 روز

    سلام به دوستان و همراهان عزیز

    استاد اگر به چند تا مسئله علاقه مند باشیم ولی نتوانیم انتخاب کنیم باید چیکار کنیم؟

    مثلا من انگلیسی خوندم تنها مهارتی که بهتر وقوی تر هست این هست و خیلی هم میگن خوب پول میشه درآورد درصورتیکه واسه من اینطور نبوده اما خودم دوست دارم هم ورزش کنم هم با ورزش پول دربیارم اما در حال حاضر مهارتش رو ندارم

    باید چیکار کنم من اینجور وقتا دیگه قدرت تصمیم گیری ندارم و یه جورایی درماندگی میاد سراغم و باز هم کاری که ذهنم میگه انجام میدم یا جامعه که میگه انگلیسی خوب پولی توشه رو برم انجام بدم.

    دوستان اگر شما هم تجربه ای دارید ممنون میشم منو راهنمایی کنید🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      نسرین نجفی پور گفته:
      مدت عضویت: 1381 روز

      مائده جان عزیز سلام

      شما اول از همه باید ببینی در چه مدار و فرکانسی هستی

      مثلا ممکنه تا به حال درامدی نداشته باشی و به اصطلاح صفر باشی. باید شروع کنی توجه کنی به ثروت و تحسین کردن اون. حسادت رو بذاری کنار… فراوانی در دنیا رو ببینی و شکرگزاری کنی… بعد کم کم مدارت میره بالا و پو به طریقی میاد در زندگیت. حالا راه چجوری سر راهت قرار میگیره؟ هیچ کس نمیدونه..فقط خدا میدونه…مثلا ممکنه در زمینه ورزش راه جلوی پات قرار بگیره یا زبان یا حتی کارهای دیگه…

      جالبه بدونی که من خودم در مهندسی خوندم و فو لیسانس دارم و هیچ وقت در اون زمینه کار پیدا نمی کردم و فکر می کردم به خاطر اینه که پارتی ندارم یا سابقه کار ندارم و اینا. ولی بعد که ارتعاشمو مثبت کردم و مدارم رفت بالا، وارد کار سئو سایت شدم و به طرز عجیبی هدایت شدم در این زمینه. بعد دیدم که چقدررررر میشه از این شغل پول دراورد که خیلی بیشتر از کارمندی در کارخونه و ازمایشگاهه که قبلا میخواستم برم.

      ببین چقدرررر جالب وارد شغلی شدم که هییچ چیزی ازش نمیدونستم و پیشرفتم اونقدر عالیییی بود که حتی من اصفهانم و به صورت دورکاری در یک شرکت تهران کار می کنم که تنها کارشناس محتوای سایتشونم ..البته یه همکار عززیم در تهران داریم که کارشناس محتواست. ولی من تنها کارشناس سایت هستم که برای خود سایت مینویسم. وخیلی معتقدم که درامدمثابت نمیمونه و مطمئنم بیشتر پیشرفت می کنم. هنوز هیچ دوره ای از استاد نخریدم و میخوام 12 قدم رو بخرم. تا به امید خدا و کمک استاد خیلی خیلیییییییییییی پیشرفت کنم.

      ازت میخوام عزیزم الان هیچ چیزی رو انتخاب نکنی و راه خاصی رو نری از خدا بخواه هدایتت کنه .. به لطف خودش سوپرایز میشیییییی.

      خدایا شکرت به خاطر این همه حس خوبببببببببب

      موفق باشی عزییییزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    آسیه گفته:
    مدت عضویت: 2208 روز

    به نام خدای بزرگ وسلام خدمت استاد بزرگوارم ومریم جون مهربونم وتمام بچه های سایت

    من چندین بار این فایل گوش دادم بیشتر سعی میکردم از حرفاهای خود استاد نکته یاد بگیرم .درست در عصر همین روزی که من این فایل گوش میدادم با همسرم به خاطر اینکه خیلی مسئولیت پذیر نیستی به فکر بچه هات نیستی وچرا هر هفته با دوستان خودت به تفریح یاکوه وشکار میری یا اینکه چرا یه کار دیگه کنار شغلت ایجاد نمیکنی ودرامدمون بالا نمیبری واینا بحث کردیم وخیلی خیلی از لحاظ روحی بهم ریختم ولی خدارو شکر دیگه مثل سالهای قبل وابسته نبودم که نتونم ذهنم کنترل کنم وتو اون حال بد بمونم وخیلی راحت راحت به محض رفتن تو رختخواب خود صبح خوابم رفته بود استاد جان من فهمیدم واقعا تغییر کردم قبلا هرربار باهمسرم دعوام میشد تا ساعت ها گریه میکردم وانتظار داشتم اون بیاد ارومم کنه وشب تاصبح بیدار بودم فرداشم همین طور ادامه میدادم تا زمانی که همسرم باهام اشتی کنه ولی الان نهایت نهایت حال بدی من یک ساعت وبراحتی خودم با بچه هام با فایلهای سایت سرگرم میکنم وخدا میدونه گاهی یک رب بعد اون مشکل از ته دلم به کلیپ های طنز تو یوتویوپ مخصوصا شیطنت گربه ها وحیوانات میخندم وحالم خیلی زود خوب میکنم

    ودیروزمادر شوهرم ساعت هفت ونیم صبح اومدخونمون قبلا خیلی بهم برمیخورد اخه چرا یکی باید اول صبح بیاد خونه ی ما ولیدیروز . خودم خیلی شاداب نشون دادم وباز ذهنم کنترل کردم وتا بعد ظهر خیلی مودبانه ازش پذیرایی کردم ولی مدام این سوال برام بود چرا من دیشب تا این حد اون چند دقیقه اینقدر عصبانی شدم چرا من ورودی هام کنترل نکردم ودعوا ایجاد کردم .مشکل از کجاست وچون شبم باز دوست عزیزم اومد خونمون باز نتونستم خوب تمرکز کنم رو این موضوع .ا

    امروز صبح تنها تو خونه بودم وتصمیم گرفتم قبل انجام دادن کار های خونه برای خودم ارزش قائل بشم به خودم اهمیت بدم وبرای خودم وقت بزارم .رفتم بهترین میوه رو تو یخچال برداشتم واونجور که دوست داشتم خوردم وچقدر لذت بردم از خوردن یه پرتقال خشمزه چقدر تشکر کردم از اون کشاورزی که برای این میوه ی خشمزه زحمت کشیده .

    وبعد کلی کامنت فایل مصاحبه با استاد قسمت ۱۶ رو خوندم وچند تا نکته یادداشت کردم .بعد هدفون که گزاشتم رو گوشمم خود بخود وصل شد به این فایل واول قطعش کردم چون خواستم فایل مصاحبه با استاد قسمت هجده رو گوش بدم اما بهم الهام شد برگرد همون گوش بده من باز اوین قسمت پلی کردم وجواب سوالم یا همون میوه ی این تضادم یباره چیدم .اینجایی که سحر جان گفت من دوباره سدم زن خانه دار وبچه داری وتصمیم گرفتم از درامد صفر شروع کنم یباره یجیزی تو ذهن من بوق زد یباره چشمم به به نوشته ی خودم رو دیوار اتاقم افتاد ….من خودم خالق لحظه به لحظه ی زندگیم هستم …

    من فهمیدم مشکلم از کجاست که تغییر مالی نمیکنم من فهمیدم شرک داشتم .من امیدم به همسرم بود من روی اون وکار اون وتلاش اون حساب میکردم .من فکر میکردم من رو خودم کار کنم ذهنم روی همسرم هم باید تاثیر بزاره وتلاش اونم بیشتر بشه ومن فقط از طریق اون پیشرفت میکنم

    وای خدایا چقدر شرک واضحی ومن هنوزم که هنوز نمیتونم خوب این موضوع هضم کنم فقط خودم باید تکون بخورم خودم باید عمل کنم به الهاماتم .من تمام این مدت اهمال کاری خودم وپیشرفت نکردن انچنان مسائل مادیم رو گردن همسرم مینداختم .قبلا همبه این نگاه واین دید نزدیک میشدم اما تمرکز نمیکردم ودرکش نمیکردم .من با حرفهای سحر بخودم اومدم .من فقط با تغییر بنیادین باورهام با کار کردن اساسی روی خودم مطمعنن به مسیر هایی هدایت میشم که

    میتونم براحتی پول بسازم .من باید احساسم خوب نگه بدارم تمرکز کنم رو خواسته هام وباورهای قدرتمندی بسازم .توکل کنم به الله مهربونم مطمعنم براحتی هدایتم میکنه .

    من تصمیم گرفتم خودم خودم خودم ایندم بسازم خودم اون وسایلی که دوست دارم بخرم .خودم تفریحات ومسافرتهای عالی وبینظیر ایجاد کنم و بدون انتظار از همسرم از بودن کنارش لذت ببرم وبا هم خوش باشیم چون در کل خیلی خیلی کنارش ارامش دارم واخلاق رفتارش به اونچیزی که من دوست دارم نزدیکه .

    خدایا شکرت از این تضادی که بهش برخوردم نکات مثبت دریافت کردم .

    هزار بار ازت ممنونم سحر عزیزم بانوی قدرتمند

    استاد جان راستی من با این حرف شما پی بردم دارم تو مسیر درست قدم بر میدارم اخه منی که قبلا همش فکر مهمونی ومهمون داری وتفریح بودم الان بیشتر از تنها بودن وروی خودم کار کردن لذت میبرم عاشق نشستن تو خونم .باورتون نمیشه گاهی اوقات یک هفته میشه خیابونمون نمیبینم واز در خونه بیرون نمیام ولی لذت میبرم حالم خوبه احساس ارامش دارم .همه بهم میگن افسرده میشی اما من خودم حال خوب خودم دوست دارم از تنهاییم لذت میبرم .از اینکه دارم خدای مهربونم بیشتر درک میکنم عشق میکنم .ممنونم ازت استاد این نکته رو گفتید من خیلی خیلی خوشحال شدم

    هزاران بار ممنونم ازت استاد بزرگ من وممنونم از اقا سهیل عزیز انشالله که همیشه در پناه خداوند سالم وسرحال وثروتمند در دنیا واخرت باشین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      سحر مهدویفر گفته:
      مدت عضویت: 3137 روز

      بنام خدای مهربانی ها

      سلام به دوست و خواهر عزیزم آسیه خانوم گل

      ازت سپاس گزارم بابت کامنت زیبات و چقدراز خوندن کامنتت لذت بردم عزیزم ….خداروشاکرم که ویس من ونتایج من باعث شد که شما تلنگری بخورین و در مسیر خواسته هات قدم برداری…. خواهرقشنگم همیشه سعی کن اول بخدا توکل کنی قدرت رو بدست اون بدی بعدا بخودت متکی باشی همه ی خواسته هات رو خودت باید خلق کنی همسر و فرزندو خانواده من هیچ گونه مسولیتی درقبال من ندارند مادرکنارهم قرارگرفتیم که ازوجودهم لذت ببریم هرکسی که دراین دنیا هست برای رشد خودش وارتقای خودش پا به این دنیا گذاشته ….. بخوام از خودم بگم من هیچ وقت دوست نداشتم کسی واسه من کاری انجام بده من درتلاشم که خودم به هرانچه که میخوام برسم که چقدراین رسیدن ها باتلاش خودت لذتبخش و زیباست …. واسه من گرفتن پول از همسرم یجور عذاب بود هیچ وقت دلم نمیخواست بهش بگم بهم پول بده بارهاشده بود انقدر دستم خالی بود اما درخواست نکرده بودم ازش ..( درخواست کردن خیلی خوبه استادم میگه همیشه درخواست کنید ..شاید این پاشنه اشیل من باشه که دراین مورد درخواست نمیکردم ) هرچند که همسرمن بی نهایت دست و دلباز هست و بقول خودش من فقط لب تر کنم ….اما من همیشه دلم میخواد خودم خلق کنم خودم به وجودبیارم وهمین اخلاقم باعث شد قدم بردارم حرکت کنم و پیشرفت کنم…. عزیزدلم واست ارزومیکنم به هرانچه که بصلاحته برسی …درپناه الله یکتا شاد سالم ثروتمندو سعادتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2850 روز

    به نام خداوند عشق و زندگی

    سلام میکنم تمامی دوستان هم خانواده ام

    سلام به دوستان محترم سحر عزیز و سهیل عزیز بهتون تبریک میگم از عملکرد و نتایج های خوبی که کسب کردید و باعث شدین که استاد هم یه عالمه صحبتهای خوب و ارزشمند رو باهامون داشته باشه و من همین دیروز بود که داشتم با بهترین دوستم میگفتم ببین فقط اگه قرار من برم آگاهی هایی رو مانند فقط همین فایل از یه مشاور دریافت کنم میبایستی چندها جلسه و چقدر هزینه کنم اونوقت شاید این نوع آگاهی هارو دریافت میکردم آیا نمیکردم

    اما استاد خیلی عاشقانه و بدون هزینه ای داره بهمون میگه اما واقعا فقط آگاهی های همین فایل برا من میلیون ها ارزش داره چونکه استاد عزیز یه عالمه از آگاهی ها و باورها رو بصورت شفاف و با زبان خودمونی بهم گفت و چقدر من با این نوع صحبتهایی که از درک درست سرچشمه میگیره حال میکنم و برام کمک کننده ست بخدا شاید بعضی هاتون باورتون نشه من با شنیدن این فایل و یاعث شد روی همچین باورهایی کار کنم اینقدر ذهنم درگیر شد و با احساس انگیزه فراوان از دیروز داشتم رو خودم کار میکردم باعث شد من از دیشب تا صبحی فقط 4ساعت بخوابم منی که ساعت 1 خوابیدم و ساعت 5هم بیدار شدم اونم با احساس سبکی و انگیزه برا شروع یه صبح عالی و ساخت یک روز و زندگی عاشقانه ،،

    دارم الان به خودم میگم وقتی من اینجور در مسیر درست باشم

    «مسیر درست یعنی اینکه بفهمم روی چه موضوع مخرب باوری دقیقا دارم کار میکنم»

    اونوقته که دیگه اصلا نیازی نیست که من بگم باید صبح زود بیدار بشم بلکه خودبخود خودم بیدار میشم با احساس شادابی و سبک بودن

    دیگه نیازی نیست بگم خب من که امروز اینقدر زمان روی خودم کار کردم بلکه عاشقانه و بدون حساب میخواهم که روی خودم کار کنم و خسته شدن برام معنایی نداره،،

    نیازی نیست بگم خب من باید برا کاری که انجام میدم و بهش علاقه دارم هرروز اینقدر وقت بذارم بلکه وقتی باور درست باشه و دقیق بفهمم کدهای مخرب از چه جایی داره بوجود میاد اونوقت دیگه اصلا نمیتونم که کار انجام ندم،

    استاد در مورد ایلان ماسک گفتی حالا من نمیتونم بگم ایلان ماسک چقدر کار درستی انجام داده ازاینکه بخاطر تمرکزش روی کار رفته خونه هاش رو فروخته اما اینو میخوام بگم وقتی آدم تمام توجهش روی یه موضوعی باشه بخصوص کاری که بهش علاقه داره باعث میشه تمام تمرکزشم جمع بشه روی همون یه کار و نتایج ذره بینی هم بگیره واقعا چقدر کم هستند چنین آدمهایی در سراسر جهان که اینقدر تمرکزشون روی کارشون باشه چقدر من عاشق چنین افرادی هستم چقدر خودمن یه عمر اصل وجودم فریاد چنین شخصیت هایی رو میزد و همیچنین الان بیشتر

    چونکه بقول استاد افرادی که در جهان تاثیرگذار شدن کسایی هستند که تمرکزشون فقط در یه موضوعه و اینجور نیست که من فقط ازاینکه دیگران اینگونه عمل کنند لذت میبرم بلکه برا خودمم همینجور عملکردی رو میخواهم و خیلی لذت میبرم چونکه از نظر زندگی واقعی و خوشبختی واقعی یعنی اینجور زندگی کردن نه مثل خیلی ها دیدم که تمرکزشون روی چندتا کاره و نتایج هم معلومه اون دستاوردها و اون تاثیرگذاری هارو در زندگی خودشون نتونستند بذارند حالا در جهان که هیچ،،

    استاد به دوست خوبمون گفتی اشکال نداره ازاینکه یه مدتی کار رو رها کردی و رفتی دنبال موضوعاتی که آرزوشون رو داشتی

    و انجام دادن چیزهایی که یه عمر آرزوشون رو داشتی واقعا کار درستیه چونکه اون خلاهارو و اون حفره هارو پر میکنی و میتونی با پر بودن در وجودت خیلی با خیال راحت ازشون کذر کنی و بری به مراحل بالاتر چونکه تو واقعا بهشون رسیدی و تجربه شون کردی یه باور واقعی ست در وجودتو و ازشون رها شدی،

    چقدر این نوع صحبتهای شما استاد یعنی داره شفافیت و واضح بودن نوع باورها و درک شمارو میرسونه ولی ممکنه خیلی از اساتید در این زمینه نتونند اینقدر خوب و عالی و با زبان ساده این چیزهارو بیان کنند برامون،،

    وقتی این موضوع پر شدن خلاها گفته میشد من چقدر داشتم به درون خودم برمیگشتم که اون خلاهایی که پر کردم و بصورت تجربه و واقعی بهشون رسیدم در نهایت تونستم خیلی راحت هم ازشون بگذرم چونکه دیگه ازشون سیراب شدم اما از یسری خلاهای دیگه هنوز نتونسته ام بگذرم چونکه هنوز زیاد تجربه شون نکردم یا اصلا تجربه شون نکردم به همین خاطرم هنوز نمیتونم ازشون بگذرم

    خب راستی یه نکته بسیار ساد اما عالی و آگاهی بخش و ریز رو هم بگم مثلا خود من این موضوع رو الان بهتر درک میکنم که مثلا اگر من توی کارم هنوز نتونستم در حد استانی موفقیتهایی رو کسب کنم اما برم موفقیتهای کشوری یا جهانی انجام بدم بازم هنوز اون خلاهای در لول استانی در وجود من هست و باعث میشه که من بازم یه کمبودهایی رو در خودم احساس کنم پس من باید اول در همین مراحل پایین تر یه عالمه موفقیت و تجربه کسب کنم تا در مراحل بالاتر هم خیلی خوب و با احساس پر بودن تجربه کنم و رو به جلو ادامه بدم،،

    و به این نوع زندگی کردن میگن پربار بودن زندگی در تمام ابعاد ،،

    دوست گرامی سحر جان بهت خداقوتدمیگم که اینجور با تغییر زاویه دید خودت هم برا بچه دار شدن هم برا کسب درآمد بالا رو خودت کار کردی داری موفقیت کسب میکنی همینکه میگی تعداد رقم ها مهم نیست بلکه احساس خوب و ایمان داشتن و ادامه دادن مهمه خب این نوع باورها و حرکت کردن باعث میشه به یه عالمه رقم های بالاتر هم برسی چونکه اصل موضوع رو درک کردی،،

    دوست خوبمون سهیل عزیز چقدر لذت بردم و انگیزه گرفتم ازاینکه تونستی اینقدر درآمد بسیار بالا کسب کنی چونکه درآمد بالای دیگران بخصوص شما دوستان خیلی باور و ایمان قویتری به من میده که آقا منم میتونم میشه ،امکانپذیره،

    و از اینکه یه مدت کوتاهی تمرینات رو انجام ندادی اصلا ناراحت نباش چونکه در عوضش تو کارهایی رو انجام دادی که سالها آرزوشون رو داشتی و کسب آرزوهای دیرینه یعنی چندمرحله بالاتر و قدرتمندتر شدن ذهن و باور و ایمانت که برا کسب موفقیتهای بعد و بزرگتر هم خیلی راحت تر میتونی بگی آقا من همون آدمم که اون خواسته ها و آرزوهایی که ممکنه یه عمر باور نمیکردم بتونم بدست بیارم اما من تونستم دس اونارو تجربه کردم و ازشون لذت بردم و پر شدم حالا میرم مراحل بالاتر

    خب این یعنی لذت زندگی چه لذتی از این بالاتر که احساس خلق کنندگی رو داشته باشی این یعنی بالاترین احساس خوب برا هر انسان میتونه وجود داشته باشه،،

    باعث شد که چقدر خود من بهتر بفهمم و درک کنم و هدایت بشم به تغییر خلاهایی که از سالها پیش در وجودم کهنه شده اما من از همین دیشب دارم احساس میکنم و نشانه میبینم از دریافت خواسته هام که هنوز درموردشون خیلی خلا دارم

    خلاصه خیلی لذت بردم و درس میگیرم فعلا تا دیدار بعد همتون رو به پروردگار عاشق میسپارم 🖐️🖐️🥰🥰….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    نفس آریان گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام به استاد عزیز و خانمشون مریم جان و همه دوستان

    وقتی گفتگوی سحر عزیز در مورد زایمان رو شنیدم یاد خودم افتادم که دوران بارداریم چند ماه پیش فایلهای استاد رو هر روز گوش میکردم و من حال خوبی داشتم، خیلی جالبه مثله خیلی از خانمهای باردار که دائم درد و مشکل داشتن نبودم و هر وقت میرفتم سونو میدادم دکتر میگفت اوضاع جنین عالیه. حتی دکتر متخصص زنان و دکتر سونوگرافی که میرفتم با من خیلی مهربونتر از بقیه بودن و من خیلی راحت اینترنتی وقت میگرفتم و میرفتم. روز زایمانم هم ساعت ۵صبح ۹ مهر امسال با همسرم و مادرش رفتیم بیمارستان، بخش زایمان که رفتیم هیچ خانمه بارداری توی بخششون بستری نبود اون روز و من فقط بستری شدم برا همین ماماهای بیمارستان مثله پروانه دورم میگشتن و خیلی مهربون بودن.حتی یکیشون گفت چه شانسی داری روزای دیگه اینجا خیلی شلوغ میشه. اینم بگم من درد زیادی نکشیدم و برام قابل تحمل بود و ماماها تعجب میکردن که چرا من جیغ و داد نمیزنم، و میگفتن چه دختر خوبی هستی و آستانه تحمل دردت بالاس،من اما آروم بودم و توی ذهنم جملات تاکیدی میگفتم و اصلا استرس نداشتم. با اینکه نتونستم طبیعی زایمان کنم و سزارین شدم اما حسم خوب بود و پسرم ساعت ده شب بدنیا اومد و دکتری که منو جراحی کرد خیلی مهربون بود و همش با دستیارش میگفت میخندید.دو روز بعد که میخواستم مرخص بشم کلی خانم باردار اومده بودن که زایمان کنن.من خداروشکر کردم بخش زایمان برای من خلوت بود،هم از لحاظ این ویروس،هم از لحاظ رسیدگی ماماها. اینم بگم که بعده زایمان متوجه شدم افکار منفی جامعه خیلی روی ذهن آدم تاثیر میذاره. من قبل زایمانم فکر میکردم دوران بارداری و زایمان خیلی خیلی سخته، اما متوجه شدم این احساس و باوره آدماست که همه چی رو سخت یا آسون میکنه و خداروشکر من از زایمانم راضی بودم و به اون سختی که دیگران میگفتن نبود.‌ الان هم که پسرم یک و نیم ماهشه خدا روشکر خیلی آرومه، اما دیگران میگفتن بذار چهل روز بگذره پوستت کنده میشه و رفلاکس میگیره و کولیک میگیره اما من گوش ندادم به حرفهاشون و با احساس خوب با پسرم فایلهای استادو گوش میکنیم و از بودن در کنار هم لذت میبریم. خداروشکر میکنم که خدا بهم یه پسر زیبا،سالم و باهوش داده و دلم میخواد با باورهای خوب بزرگش کنم و به افکار منفی جامعه هم گوش نمیدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  9. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    بسم الله النور

    سلام استاد جان سلام مریم جان عاشقتونم من 😘

    خدایا شکرت به خاطر این سری فایل ها که استاد چقدر به تقویت باور ما کمک می‌کنه و این قسمت برای من کلی آگاهی داشت هم صحبت های سحر جان و سهیل عزیز کلی نکته داشت برام

    سحر جان که آنقدر قشنگ تکاملی رشد کرد و کسب و کار خودشو راه انداخت و برای زایمانش چقدر با ایمان از خدا خواست و در آرامش کامل مراحل زایمان رو طی کرد واقعا برای من پیام این بود که همه چی ایمان و باید با احساس لیاقت از خدا در خواست کرد

    و نکته عالی دیگه دوباره کسب درآمدش که از همون جایی که هست همون جور که شما همیشه میگید با همون امکانات به درآمد عالی برسه و باز نکته ای که داشت گفت مهم صفر هاش نیست مهم حال خوبه که دارم بازم لذت میبرم و این نکته ای هست که شما همیشه میگید مهم اینه تو هر شرایط که هستی حالت خوب باشه وقتی حالت خوبه نتایج خود به خود رخ میده و چقدر قلب من لرزید از این همه فرکانس مثبت سحر جان که آنقدر صداش روحانی و دلنشین بود خدایا شکرت

    صحبت های سهیل عزیز که استاد با توضیحات شما من دگرگون کرد چون من خیلی درگیر این هستم که مثلا فلان چیز رو بخرم یا فلان کار رو انجام بدم یا نه در حالی که دقیقا به قول شما کلی حفره پر نشده تو وجود از چیز هابی که دلم میخاست و نداشتم بوده و هست و گاهی که برای خودم یه هزینه اضافه تر میکردم یا مثل سهیل کاری که دلم سالها میخاست و انجام نداده بودم رو انجام میده یه جورایی احساس گناه بم دست میداد که چرا تو که آگاهی این کارو انجام دادی این کار اصلا لازم بود و ذهن منو خیلی درگیر میکرد اما استاد چه نکته اساسی رو گفتید باید بهش برسم تا بتونم ازش بگذرم باید بتونم اون حفره ها رو پر کنم همینجور که الان دقیق نگاه کردم از وقتی خودم درآمد دارم خدارو شکر خیلی چیز هابی که دلم میخاست رو خریدم با اینکه زیاد لازم هم نبود اما الان میبینم دیگه حرص و ولع ندارم دیگه حفره خالی نسبت به اون چیز ندارم و با این حرف های شما اون احساس گناه و در گیری ذهن منم رها شد خدارو شکر الان دارم بیشتر درک میکنم که شما همش می‌گفتید باید بهش برسی تا بتونی ازش بگذری و چقدر این رسیدن و گذشتن لذت بخش که برای من این جوری بود که دیگه حرص نمیزدم که مثلا فلان لباس یا فلان کفش رو که سالها حسرت داشتم رو خریدم و یا فلان جا دوست داشتم برم الان میبینم که چقدر رها شدم نسبت به اون خواسته ها و چقدر این توضیحات شما راجب تمرکز روی کارم ‌‌ذهنمنو بازتر کرد استاد همیشه شما میگید چیزی که دوست داری کاری که عاشقشی و من همیشه میگفتم خدایا من چی دوست دارم که به خاطرش شب بیدار بمونه و احساس خستگی نکنم و صبح به شوق اون کار بیدار بشم و استاد جان خبر خوب اینه که ایده ای اومده و خدا داره خدایان می‌کنه که نتیجه رو حتما بهتون میگم ایده ای که من چند شب تا نیمه های شب بیدار بودم و صبح زود از ذوق انجام اون کار بیدار میشدم و حالا دارم کسب و کارمو انشالله میبرم به همون سمت که به نظر خودم به تحول بزرگ هست اما باز از اونجایی که گفتید هیچ وقت کاری نکن که وردی نداشته باشی هنوز کار قبلمو جمع نکردم تا انشالله این کارم رو بتونم به درآمد برسونم و کلا کار قبل رو جمع کنم استاد خیلی ذوق دارم برای این ایده چون هم هنر هست هم خلق کردن و هم فروش و هم کار آفرینی اصلا یه تلفیق قشنگ و رویایی از چیز هابی که آرزو داشتم و قشنگ با روح من سازگار و انشالله به همین زودی خبر های خوبی براتون می‌نویسم و اینم بگم این ایده از ابتدای قدم هشت از فایل دوم جرقه ها زده شد و با فایل های لایو و مصاحبه هم زمان شد و دیگه شعله کشید و خدا خودش همه چیو جور کرد و هدایت کرد که انشالله به امبد خودش هنوز انجام نشده اولین مشتری منتظر هست و خیلی زود خبر های عالی برای شما دارم

    استاد جان عاشقتونم و بینهایت سپاسگزارم بابت این فایل های گفتگو که هر بار گوش میکنم ایمان من به قانون و حرف های شما بیشتر میشه و انرژی بیشتری میگرم برای حرکت و ادامه دادن

    استاد جان مریم جان عاشقتونم و به زودی آمریکای زیبا میبینمتون 😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  10. -
    بهار رضوی گفته:
    مدت عضویت: 2425 روز

    سلام ب استاد نازنینم استاد جان امروز ک داشتم فایل رو گوش میدادم دقیقا وضعیت من همون وضعیت آقای املاکیه بود من طی یکسالی که فایلهاتون رو کار می کردم با وجود سه هزار فالور درآمد عجیبی داشتم که هیچ‌کس باور نمی‌کرد وقتی فکر‌کردم دیگه درآمده هست کار کردن رو خودمو کم کردم و از همه مهمتر دچار این توهم شدم این چ‌کاریه صبح تا شب پاشم وقتی حرفهای شما رو شنیدم انگار ی تلنگر بود خدای من مگه استادم اینقدر کار می‌کنه خیال میکردم شما کار خاصی ندارید الان ک ب آزادی مالی رسیدین و یه لحظه یاد گذشته م افتادم که کار تفسیر کتاب می‌کردم و چون خودمو با استادی چون شما مقایسه کردم که چهارده ساله رو خودش کار می کنه پیجمو بستم استاد این فایل برام خیلی تلنگر بود حتی تو ازدواجم میگفتم یکی مثل استاد خوبه و کیس هامو. رد می‌کردم من واقعا قانون تکامل رو الان متوجه شدم درک نکردم من میوه ها رو می بینم ریشه ها رو ندیدم ندیدم پشت پرده این سایت چقدر کار هست . همین باعث شد با بی میلی تمام کلاسهامو برگزار کنم با وجود اینهمه درامد، الان فهمیدم چ اشتباهی کردم هر کسی برای اینکه موفقیتش پایدار بمونه تا لحظه مرگش باید رو‌خودش کار کنه وگرنه تمرکز بره نتایجم افت می کنه، من الان س ساله تو سایت شمام اما میزان کار کردن رو خودم شاید ب یک ماه برسه بنابراین همین الان تعهد جدی نوشتم انگار که تازه شما رو شناختم و می‌خوام بشینم برنامه ریزی کنم و از اولین فایل خریداری شده شروع به کار کنم و از همه مهمتر فهمیدم منظور از لذت بردن تو مسیر همون صبریه که باید در خود ایجاد کنیم تا نگاهمون رو میوه های بقیه نره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: