گفتگو با دوستان 47 | خساست در خرج کانون توجه - صفحه 1

151 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    سلام استاد عزیزم..چقدر به شنیدن این فایل احتیاج داشتم.به نظرم اومدن لقمان و صحبت کردنش یه پیام برای من داشت اینکه برای عمل جراحی بینیم مصمم تر بشم به خاطر اینکه با کلی کار کردن روی خودم به صلح میرسم عاشق خودم میشم و چون به صلح رسیدن وعزت نفس مواردی هستن که درحال کم یا زیاد شدن هستن گاهی این مورد تمسخر قرار گرفتن حال ادمو میگیره.گاهی مسائلی که واقعا خیلی مهم نیست و شده مهم ترین مسئله بدنه جامعه و خوب تعداد ادمهایی که فراتر فکر میکنن دنیا رو محدود به اینجا نمیدونن دوست دارن به خدا نزدیک تر بشن کمتره

    و یه سری اتفاق ها مثل مسخره شدن عیوبی که قابل درمانه ادمو و انرژی ادمو درواقع هدر میده مخصوصا ماهایی که تازه واردیم..من همیشه نسبت به عمل جراحی و زیبایی این فکرو دارم که اگه برای زیباتر شدن خودم و بهتر شدن حالم عزت نفسم باشه خیلی ام خوب و دکترا و جراحان دستان خدا هستند و زیبایی بیشتری خلق میکنند…و بعد از رفع اون مشکل به قول شما استاد عزت نفس بالاتر میره و هیچ اشکالی نداره به نظر من اگر ما بتونیم یکی یکی شاخ و برگ های اضافی رو بچینیم راه رسیدن به خدا هموارتر میشه ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1953 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد ومریم عزیزم و دوستان عزیزم

    لقمان عزیز که از نتایج عالیشون تو زمینه مالی و صلح درونی و عزت نفس گفتند و با تغییر باورهاشون با انجام کاری که عاشقش هستند در مداری هستند که رزق به دنبالشون میاد و بدون هیچ تقلا و زجری به راحتی عزتمندانه ثروت خلق میکنند و در روابط هم خیلی موفق بودند و رشد کردند .

    نمایشگر و معیاری که نشون میده ما چقدر داریم رو خودمون خوب کار میکنیم و چقدر از لحاظ ذهنی قویتر شدیم اینه که ببینیم وقتی ما داریم با اصولی که بهش رسیدیم زندگی میکنیم چقدر نگران نظر مردم نیستیم و دنبال گرفتن نظر مساعد از مردم تو همه مباحث از جمله روابطمون، سبک پوششمون تربیت فرزندمون حتی چهرمون نیستیم که همه نظرات موافق با من باشه این یعنی من رشد کردم و انسان قویتر و بهتری شدم

    این مهم بودن نظر مردم تو ذهن ما از کودکی ایجاد شده بس که پدر و مادرها به ما گفتند این حرفو نزن این لباسو نپوش این رفتار یا این کار رو نکن مردم چی فکر میکنند مردم چی میگند پشت سرمون .خلاصه که یه پاشنه آشیل قوی تو ذهن ما هست که هر چقدر ما رو خودمون کار کنیم بهتر میشه ولی اینکه بگیم من تو این مورد خوب شدم و دیگه نیاز به کارکردن رو این موضوع نیست کاملا اشتباهه چون پاشنه اشیلها برای همیشه از بین نمیرند بلکه به اندازه ای که من روش کار میکنم بهتر میشه و هر بار میتونم یه کم بهتر بشم و باید همیشه هواسم رو این پاشنه آشیل باشه و اگاهانه روش کار کنم

    من باید سبک زندگی خودم رو انتخاب کنم سبکی که با تحقیق با باورهای درست بهش رسیدم معیار اینکه ببینم این سبک رفتار و اصولی که من دارم درسته یا نه اینه که به این فکر کنم اگر این سبک رفتار رو دیگران با من داشته باشند من اذیت میشم یا نه ؟ اگر اذیت نمیشم همه چی درسته ولی اگر به این فکر کنم که اون رفتار رو کسی با من داشته باشه من اذیت میشم یعنی این رفتار من درست نیست و باید تغییرش بدم همون جمله معروف آنچه که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند و آنچه رو که برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند

    من هر چقدر انسان قویتری بشم به اون شیوه ای که بهش رسیدم زندگی میکنم و نگران نظر دیگران نیستم اگر یه عده ای راضی نیستند از عملکردی که من بهش رسیدم هیچ ایرادی نداره من سعی نمیکنم همه رو راضی کنم من مسیر خودم رو می رم و همیشه هستند عده ای که با عملکرد و شیوه من موافق هستند و منو همراهی میکنند باید بپذیرم که من توانایی راضی کرده همه رو ندارم

    تو بحث زیبایی و ظاهر این یه بحث شخصی هست و سلایق متفاوته و هر چقدر هم زیبا باشیم نمی تونیم همه سلیقه ها رو پوشش بدیم ما باید خودمون رو با هر قد و قیافه و اندامی که هستیم دوست داشته باشیم و بپذیریم خودمون رو با هر ظاهری که هستیم

    تو زیبایی اگر میتونی اصلاحی ایجاد کنی که حال خودت رو بهتر میکنه اعتماد به نفست به خاطر بر طرف کردن اون مسئله بیشتر میشه و هزینه لازم رو هم داری انجامش بدیم درک این موضوع که ما انسانها کامل نیستیم به نقطه کمال نمی رسیم و صفر و یک نگاه کردن به این قضایا کمکی نمی کنه اگر میشه از عواملی استفاده کرد که زیبایی رو بیشتر کرد یا حداقل اون نقص رو اصلاح کرد انجام بدیم به جای اینکه کلی انرژی بزارم به خودم فشار بیارم تا تو اون موضوع که خیلی راحت میشه حلش کرد نظر دیگران رو انتقادشون یا تمسخرشون رو ندیده بگیرم خوب حلش کنم با هزینه ای که دارم با امکاناتی که هست هم خودم راضیتر میشم هم انرژیم رو صرف کنترل ذهن نکردم رو این موضوعات حساس نباشم که بخوام انرژیم رو برای یه همچین موضوعی که میشه راحت رفعش کرد بزارم

    استاد مثال دندانپزشکی و واکسن زدن ، بیمه کردن وسایل نقلیه یا گوشی اپل خیلی مثالهای ملموسی بود تا بهتر درک کنیم که چقدر من باید باورقدرتمند بسازم برای اینکه مثلا واکسن نزنم یا چقدر باید استرس و نگرانی رو با تغییر کانون توجه ام خودم کنترل کنم به خاطر اینکه مثلا من نرفتم یه واکسن بزنم یا وسایلم رو بیمه نکردم یا اون اصلاح ساده رو تو چهرم تو ظاهرم ایجاد نکردم با هزینه ای که دارم و میتونم راحت برطرف کنم خیلی انرژی میگیره این کنترل ذهن ویا تغییر کانون توجه اگر من بیام این انرژی رو تو موضوعات سازنده تر مهمتر بهتر مثل ثروت مثل روابط بهتر شخصیت بهتر بزارم در واقع خساست به خرج بدم تو گذاشتن این انرژی و رو موضوعات اساسی این انرژی رو بزارم و درگیر این حواشی که به راحتی قابل رفع شدن هست نزارم و هی بخوام تو خلوت خودم کلی به خودم فشار بیارم که نه من نمیخوام نظر مردم رو مثلا در مورد دندونهام مهم بدونم خوب درست کن هم خودم لذت ببر هم سلامتیت رو بیشتر کن

    استاد این کلمه ملا نقطه ای بازی که گفتید چقدر مهم بود واقعا این تند رو و افراطی صحبت کردن در مورد قوانین رو تو بعضی از دوستان میبینم که واقعا تعجب میکنم چرا انقدر میخواد به ذهنش فشار بیاره حتی خودش، برای خودش چالش درست میکنه تا سعی کنه قوی باشه در حالی که هنوز خیلی از ماها و خودم از لحاظ ذهنی خیلی قوی نیستیم میخوایم که بی نقص این قانون رو رعایت کنیم من خودم واقعا تو یه سری مباحث از لحاظ ذهنی قوی نشدم به خودم دارم زمان میدم تا تکاملی آرام آرام پیش برم و سعی میکنم خودم رو با کسی مقایسه نکنم سعی کنم امروز یه ذره بهتر از دیروزم باشم و قبول کردم داستان موفقیت داستان ثروتمند شدن داستان بهتر شدن من هست و این بهتر شدن با طی کردن یه روند ایجاد میشه و باید تو مسیر درست ادامه داد و استقامت داشت

    خیلی این گفتگو برای من به شخصه درس داشت یاد گرفتم که برای انرژی گذاشتن هم خساست به خرج بدم و رو موضوعات اساسی این انرژی رو بزارم استاد جان به خدا موضوعی نیست که شما تو این سایت در موردش صحبت نکرده باشید چی بگم به جز اینکه مثل همیشه بگم عااااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  3. -
    حجت اله دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2760 روز

    با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرامی، خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان الهی

    حسم بعد از مدتها برای کامنت نوشتن ایجاد شد اونم بعد از کامنت عزیز دلم و یکی از بچه های سایت راجع به من،

    صحبت های آقا لقمان نشونه تعهد بالای ایشون به این مسیر هست، و این تعهد برای هر فرد از طرق مختلف ایجاد میشه مثل برخورد به یک تضاد، مثل نتیجه گرفتن از قوانین که باعث میشه ایمان ما به قوانین بیشتر بشه و یک انگیزه برای ادامه مسیر در ما به وجود بیاد که ریشه همه برمیگرده به اهرم رنج و لذتی که آگاهانه یا ناآگاهانه در ذهن فرد ساخته میشه.

    خیلی دوست دارم به این نقطه برسم که مدام فایل های شما رو گوش کنم و البته عمل کنم، نه عالم بی عمل باشم، بعضی وقتها که دور میشم از سایت و فایل ها به خودم میگم تو که آگاهی داری به یک اندازه، تو که قانون رو میدونی، پس عمل کن، اگه حس فایل گوش دادن نیست بیا سپاسگزاری کن، بنویس، بشین روی خودت کار کن، برا خودت الگو و منطق بیار تا باورهات تقویت بشن، حس این نیست برو طبیعت توجه کن به زیبایی ها، به قدرت خدا که چطور یک کوه استوار آفریده، ابرهای پنبه ای قشنگ و منم که عشق طبیعت و عکس گرفتن از طبیعت هستم، این کار بهترین راه برای من برا کنترل ذهنم هست که اجازه ندهم هرز بره،

    باز هم سپاسگزارم از شما استاد عزیز💐 که با عشق فایل تهیه میکنید و این ما هستیم که باید ببلعیم فایل ها رو مثل آقا لقمان عزیز و درک کنیم و عمل کنیم،

    خدایا شکرت….🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    علی مدنی گفته:
    مدت عضویت: 2124 روز

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته و

    همه دوستان خوبم در خانواده صمیمی عباسمنش

    استاد امروز از اول صبح سر کارم دارم این فای گوش می کنم وبسیار بسیار آگاهی های عالی و کاربردی را بهش اشاره کردید و یک پنجره جدید و چقدر نکته تاریک در وجودم پیدا کردم بابت همه اینها از شما سپاسگزارم

    هر روز با گوش دادن و بررسی فایلها انگار یک سیقلی یک سوهانی به پیکر قدیمی ذهنم می کشم و از این موضوع خوشحالم که به سمت بهبود در حال حرکت هستم

    نکات مهمی که برای یادآوری مجدد و بررسی های بعدی ام می توانم بهشون رجوع کنم به علاوه برداشت خودم از بخشهایی از فایل را اینجا یادداشت می کنم .

    من باید با خودم به صلح برسم و حرف و نظر دیگران برام مهم نباشه و عاشق خودم باشم و عاشقانه از درون خودم دوست داشته باشم.

    و خودم ستایش کنم و سپاسگزار خودم باشم و خودم تشویق کنم و نکات مثبت خودم به خودم یادآوری کنم.

    من باید از لحاظ مالی پیشرفت کنم.

    من باید با آرامش و لذت زندگی کنم هم تو محیط کاریم هم تو محیط زندگیم و آدمها و قراردادها باید بیایند دنبال من مشتری ها باید بیان دنبال من پروژه ها باید بیایند دنبال ثروت باید بیاد دنبال من نه اینکه من زور بزنم و استرس داشته باشم و کارهام جلو ببرم.

    خداوند باید کارها با بینهایت دستی که در زمین قرار داد برای من انجام بدهد و کارهام با راحتی برام پیش بره و با لذت و عشق کردن وحال خوب زندگیم جلو بره و از لحاظ مالی و روحی و عزت نفس پیشرفت کنم چرا که خداوند قدرت این داره که در زندگی من کارها را برای من پیش ببره

    باید من تو زندگیم لذت ببرم و با لذت زندگی کنم و در همه زمینه ها نتیجه عالی بگیرم. در زمینه آرامش،ثروت،معنویت،روابط،سلامتی،

    و روی اعتماد به نفس و عزت نفسم هر روز کارکنم و هر روز بیشتر عاشق خودم بشم و خودم بیشتر دوست داشته باشم.

    یک نشانه ای که من چقدر دارم روی خودم کار می کنم این که نظر و دیدگاه مردم چقدر برام مهم

    هرچقدر من انسان قوی تر و قدرتمندتری می شوم از لحاظ ذهنی به همون نسبت نظر دیگران برام بی اهمیت می سود.

    این به معنی این نیست که بقیه برام مهم نیستند من یکسری اصول برای خودم دارم و طبق اون اصول حرکت می کنم و توانایی راضی کردن دیگران را ندارم و نیازی هم نیست که همه از دست من راضی باشند.

    من باید تو مسیر درست بروم و به مسیری که دارم می روم اعتماد داشته باشم این باعث می شود من از زندگیم بتونم لذت ببرم.

    تا اینکه فکر کنم بقیه در مورد قیافه من چه ظور فکر می کنند و شکل روابط خودم با همسرم و فرزندم و دوستانم و سبک زندگیم و نوع تفکرم و شیوه لباس پوشیدنم و مدل تفریح کردنم را طوری برنامه ریزی می کنیم که مردم خوششون بیاد.

    هروقت تو این مسیرم که کاری کنم که بقیه خوششون بیاد یعنی از اصلم دور شدم و دارم تو مسیر نادرست و شرک حرکت می کنم و قدرت را دارم از خداوند و خودم می گیرم و و می دم به بقیه.

    نباید مهم باشه نظر دیگران در مورد من چی هست و به خودم سختی بدهم تا نظر مثبت دیگران را برای خودم بگیرم یا بقیه خوب در موردم فکر کنند یا پشت سرم حرف نزنند.

    باید اونطوری زندگی کنم که فکر میکنم درست شکلی باشه که اگه بقیه هم باشند من فکر می کنم درست

    هر رفتاری که دارم هر عملی که انجام می دهم باید از خودم بپرسم

    این رفتار و سبک زندگی که من دارم اگر دیگران داشته باشند من اذیت می شوم یا خیر اگر اذیت نمی شوم پس درست

    اگه خودم اذیت می شوم پس درست نیست اونکار بکنم.

    اگه می خوام یکی سر به سر بذارم از خودم بپرسم اگه یکی این کار با من بکنه آیا من ناراحت می شم پس اگه ناراحت می شم منم نباید اونکار با بقیه بکنم.

    ولی من مثلا اینکه دارم یک نوع خاصی از رابطه را باهمسرم تجربه می کنم که از مدل سنتی به دور اگه کسی اینطوری باشه من نارحت نمی شمم که یه مدل خاصی از رابطه ای را داشته باشه حتی اگر من نپسندم پس این کار من درست و خودم باهاش خوشحالم و من ادامش میدم

    معیار من در مورد نظر مردم این باید باشد که آنچه که خودم می پسندم برای خودم برای خودم هم بپسندم و انجامش بدم حالا ممکن اونچیزی که من فکر می کنم درست را ممکن بقیه با هاش موافق نباشند مثلا با پوشش من با افکار من اون دیگه مهم نیست که دیگران با این سبک و این مدل زندگی مشکل دارند یا موافق نیستند که مثلا من و همسرم تنهایی مسافرت می ریم یا اون شکلی از رابطه را که همه پذیرفتند ما نپذیرفتیم.

    اونجا دیگه برای من مهم نیست که چه نظری دارند همون طور که من می تونم یکسری نظر داشته باشم در مورد بقیه که اغلبم این نظرات بی پایه و اساس و ربطی به اصل نداره تفاوت سلیقه و فکر نسبت به باورها و پیشینه متفاوتی که آدمها دارند آدمها نسبت به موضوعات متفاوت دیدگاه متفاوت دارند اصلا هم قرار نیست که ما مثل هم فکر کنیم و اصلا درست هم نیست که مثل هم فکر کنیم درست این بپذیریم که هرکسی حق داره طوری فکر کنه و رفتار کنه که به خودش آرامش بیشتری می ده و البته باعث آزار دیگران هم نمی شود و شیوه ای که فکر میکنه درست را زندگی کنه.

    انتقاداتی که بقیه می کنند بیشتر نسبت به موضوعات سطحی و زیبایی شناسی و این یک مسئله کاملا شخصی ممکن من یک منظره را ببینم و به نظرم بسیار زیبا بیاد و ممکن یک فرد همون را ببینه و اصلا به نظرش زیبا نباشه

    من نمی تونم شکل خودم به شکلی دربیارم که همه من زیبا ببیند مهم این من خودم خودم زیبا ببینم و دوست داشته باشم.

    و کارهایی را بکنم و جوری زندگی کنم که به خودم کمک کنم نه اینکه بخاطر اینکه دیگران راضی کنم.

    ما انسانها کامل نیستسم بعضی وقتها اگر من بتونم نقاط ضعف ظاهریم که داره اذیتم می کنه از بین ببرم و این به اعتماد به نفسمم کمک کنه این چیز بدی نیست.

    اگه من بفهمم که کامل نیستم از یکسری مسائل کمک می گیرم مثلا یک لباس ناجوری که دارم و خودم دارم دیگه اذیت می شم بخاطرش و دارم زور می زنم که بگم برام مهم نیست بهتر که اون را عوضش کنم و تمرکزم انرژیم بذارم بخاطر اینکه بگم نظر دیگران برام مهم نیست نذارم بذارم رو مسائل بهتر و اون مسئله راحت حل کنم و به مسیرم ادمه بدم ولی اینطورم نباید باشه که کل رفتارها و برنامه های زندگیم بر اساس نظر دیگران بذارم.

    من باید یه تعادلی ایجاد کنم نه اینکه کل زندگیم برای مردم باشه نه اینکه یه شکل نامناسبی باشه بعد بخوام با ذهنم بافشار آوردن به خودم بخوام ندیده بگیرم انتقادها در حالی که دارم اذیت می شم و در حالی که می شود خیلی راحت اون مسئله را حل کنم و می تونم به خودم بگم همونطوری که من دوست دارم وبیشتر لذت می برم بقیه تو رابطه با من یا تو خیابون لباس مناسب داشته باشن من هم باید لباس مناسب بپوشم(تا از حواشی خودم دور کنم تا بتونم تمرکزم روی اصل بذارم)

    مثلا در مورد واکسن بگم نه آدمی که باور های خوبی داشته باشه اصلا مریض نمی شه من ایمانم به خداست و چرا انقدر انرژی بذارم برای این بحثها در صورتی که می تونم اینطوری فکر کنم اگر واکسن به من کمک می کنه که نگرانی هام کمتر بشه در مورد مسئله بیماری یا هر مسئله ی دیگه ای که کمک می کنه تا نگرانی های من کمتر بشه در مورد اون مسئله چون ممکن ذهن من هنوز اونقدر قوی نشده باشه و وقتی اینکار می کنم خیالم راحتتر باشه خب اون واکسن را می زنم یا اونکار را انجام می دم تا خیالم راحتتر بشود خیلی هم کار خوبی

    مثلا تو بحث واکسن بگم من می شینم رو باورهای سلامتیم کار می کنم تا بیمار نشم همین که نگران بیماری باشم بهش توجه کنم باعث می شه من بیمار بشوم ولی زمانی که واکسن می زنم ناخودآگاه دیگه نگرانش نیستم

    و هر وقت خواستم در مورد قانون در این حد افراطی و وسواسی نگاه کنم از خودم سوال کنم که من چه نتیایجی تو زندگیم گرفتم که با این وسواس دارم نگاه می کنم به این قوانین.

    من نباید فقط حرف باشم و به یک نگرشی برسم که وقتی هنوز اونقدر قدرتمند نشدم و پله ها را طی نکردم و تجربه نکردم هنوز مراحل پایین تر را به خودم فشار نیارم و ادای آدمهای قدرتمند در نیارم و به خودم فشار بیارم و آسون بگیرم و با خودم دوست باشم نه غریبه نه اینکه خودم برای خودم نقش آدمهای قدرتمند بازی کنم ولی از درون پوچ باشم .

    من خیلی از جاها خیلی ضعف دارم و باید روی خودم کار کنم چرا نیام تکاملم طی کنم برای قوی تر شدنم و از همون پله اول شروع نکنم در مورد قوی تر شدنم ، تو بحث زیبایی هیچ اشکالی نداره اگه من به خودم برسم و بیام روی زیبایی خودم کار کنم این هیچ اشکالی نباید تو ذهن من داشته باشه تا اینکه بیام به خودم بگم نه من آدم قوی هستم من خودم دوست دارم ولی از درون زور بزنم تا اینجوری باشم و این خودش انرژی مصرف کردن هرکاری که من دارم تو کنترل ذهن می کنم انرژی مصرف کردن و بیام این انرژیم بذارم روی پول ساختن با یک ذهن آرام

    اگه من یک کاری را انجام نمی دم موهام نمی رم کوتاه کنم از اون ور همش حواسم هست تا به هم ریخته نباشه یا کمربندم خراب می گم نظر دیگران برام مهم نیست ولی تو کل روزم حواسم هست نگرانم که یه وقت باز نشه این داره بینهایت انرژی من می سوزونه من باید اون کمربند را درست کنم اون ماشین را بیمه کنم انرژیم بذرام روی یک چیز بهتر یک چیز سازنده تر مثل پول ساختن حال خوب ساختن

    به جای اینکه من بیام مدام نگران اتفاق افتادن یا مراقب بودن یکسری مسائل باشم یه اقداماتی بکنم که کلا این نگرانی از بین بره مثل اینکه استاد همه گوشی هاش بیمه کرده الان دیگه خیالش راحت بیوفته بشکنه گم بشه هرچی راحت یه نوش می فرستند براش دیگه ذهنش درگیر مراقبت کردن از اینها نیست هرچقدر ذهن ما کمتر درگیر مرراقبت کردن از یکسری چیزها باشه اون فضا بازتر برای اختصاص به مسائل دلخواه و مهم و موثر

    این سبک چقدر آرامش بخش و اگه من تو همه بخشهای زندگیم این امنیت برقرار کنم دیگه نیاز نیست بیام تمرکزم بذارم روی نگهداری مواظب باشم خوب شارژ کنمش و نگران خراب شدن و از دست دادنش باشم.

    نگران کرایه خونه و خونه اجاره ای بودن و اتفاقات ناگوار وقتی می تونم اینها را مدیریت کنم تا برطرف بشه کلی فضای خالی تو ذهنم ایجاد میشه تا به مسائل اصل و مهم و مفید برای خودم بپردازم.

    دیگه به این چیزها فکر نمی کنم و راحت تمرکزم می ذارم روی مسائل مهم و حیاتی و اصل و لذت بردن و ساختن زندگیم در جنبه های مختلف

    من باید تمرکز کنم و آگاه باشم و خساست به خرج بدم در مرود کانون توجهم که کجا دارم خرج می کنم و سعی کنم همیشه فکر کنم و اون تو جاهای بهتری خرج کنم.حتی اگه الان دارم تو جای خوبی خرجش می کنم.

    خدا را شکر که عضوی از این خانواده هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2749 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم

    استاد جانم واقعا تا الان یک دوره 47 قسمتی رو گذروندیم، دوره ای که هر جلسه اش کوهی از آگاهی بوده، هر جلسه اش الماس گرانبهایی بوده که فقط باید بشینیم و ساعتها به هرکدوم نگاه کنیم با دقت تا زیبایی یک به یکش رو درک کنیم

    اتفاقا قبلا خونده بودم تو عقل کل که از بیمه سوال داشتن بچه ها ولی مهم نبود سوالش برام واسه همین پیگیرش نشدم ولی تو ذهنم بود که اره جالبه اگر استاد در این مورد چیزی گفته باشن یا بخوان بگن، که خیلی راحت گفتید برای اینکه نگرانیمون کمتر بشه و تمرکزمون رو بتونیم بذاریم روی جاهای باارزش تر، چقدر هم خوب که بیاییم بیمه کنیم، بیاییم اون نقص رو برطرف کنیم، بیاییم اون نازیبایی رو که البته بستگی به هرشخص داره رو تبدیل به زیباییش کنیم

    استاد جان توی صحبت های شما، نه تنها ما از دقت، صحت، قدرت و حقانیت قوانین شگفت زده میشیم، بلکه از امکاناتی که در جهان وجود داره و ما نمیدونستیم هم شگفت زده میشیم، یعنی وقتی گفتید که موبایل هرطوری شد، خرد شد، گم شد، دزدیده شد حتی، شرکت یه نو بهت میده اصلا حیرت زده شدم، گفتم این یه گارانتی، اوناییم که اینجا هست که در واقع فقط اسمش هست خودش که نیست هم یه گارانتی،

    اصلا یه لحظه باورم نشد یه لحظه که گفتید چندین بار تا حالا موبایل نابود شده بعد از دو سه روز یه موبایل نو براتون فرستادم، درست تر بخوام بگم باعث شد این خواسته تو وجودم شکل بگیره که بخوام جایی، در کشوری باشم که چنین تعهد و خدماتی ارائه میدن، بیش از بیش این خواسته قوت گرفت

    جایی که شرکت ها خصوصین، کسب و کارها در رقابت تنگاتنگ با هم قرار دارند پس سعی میکنن بهترین خدمات خودشونو ارائه بدن پس به نفع مشتریاشونه، اونم چه نفعی. به به

    خدایاشکرت که بهمون نشون میدی میشود جور دیگه ای هم زندگی کرد، که نوع بهتری از زندگی هم وجود داره و ما لایق بهترین زندگی و نعمات هستیم

    خدایاشکرت که شما هستید استاد جانم

    عاشقتونم

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  6. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم شایسته عزیزم

    و سلام به لقمان عزیز که صحبتهایش باعث شد استاد مباحث خیلی خوبی را توضیح دادن و ما استفاده کردیم

    لقمان عزیز من شما را تحسین میکنم به خاطر نتایجی که گرفته اید

    استاد جان چقدر عالی توضیح دادین در مورد موضوعاتی حتی زیبایی صورت که ما گاهی فشار را چندین برابر میکنیم در خودمون که می‌خواهیم بگیم من فلان کار را انجام نمیدم برای اینکه عزت نفس داریم که اتفاقا فشاری را داریم تحمل میکنیم

    در مورد واکسن من چقدر شنیده ام کسانی که اصلا واکسن نزدند و چه فشاری را هم خودشون و هم اطرافیانشون دارند تحمل می‌کنند

    مهم این هست که ما باید روی خودمون کار کنیم که قوی باشیم

    و چقدر استاد خوب توضیح دادند که؛

    معیار اینه کار درست را باید انجام دهم

    در حدی که مورد آزار دیگران نباشم

    آنچه که برای خودم دوست دارم برای دیگران هم بخواهم

    اما اینطور نباشه که به شیوه ی دیگران زندگی کنم

    استاد چقدر قشنگ توضیح دادین که هیچ ضعفی نیست اگر کسی به ظاهرش برسه تا زیباتر هم باشه و فشار را از روی خودش برداره و اونطور که خودش راحتتره و این انرژی را بزاره روی ثروت ساختن

    ما باید کانون توجهمون را خساست به خرج بدیم که کجا داریم خرجش میکنیم

    کانون توجهمون را بزاریم روی چیزهای دیگه که باعث رشد بیشتر ثروت بیشتر و موفقیت بیشترمون میشه

    استاد عزیز تحسینتون میکنم به خاطر توضیحات عالیتون

    عاشقتونم

    خدایا بابت همه چیز بینهایت سپاسگزارم 🙏

    خدایا بابت تمام نعمتها و موهبتهایت بینهایت سپاسگزارم 🙏

    برای همه دعا میکنم

    در پناه الله یکتا باشید

    ثروتمند و موفق و سلامت و پیروز باشید🙏

    به تمام خواسته هایتان برسید

    در هدایت خداوند باشید الهامات خداوند را دریافت کنید و عمل کنید🙏

    و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🙏🌷

    🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏❤❤❤❤❤❤❤⭐⭐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2938 روز

    سلام استاد عزیزم

    خدا را شکر می کنم که خیلی جاها درک نسبتاً صحیحی از آموزش هات داشتم و البته به لطف دوره هایی که از شما خریدم درکم کامل و کامل تر شده مثلا در زمینه عزت نفس من خیلی زود فهمیدم که بیمه و آرایش صورت و مدل مو و واکسن و خیلی چیزهای دیگه اگر انجام دادنش به هر شکلی به من احساس خوبی میده خب انجامش بدم و خیال خودم را راحت کنم یکی از دوستان به من گفت بیمه یعنی شرک گفتم نه نگاه من این نیست چون اولاً به چشم یک منبع درآمد اضافی در آینده بهش نگاه می کنم ثانیاً من که خودم بیمه رد نمیکنم بخاطر باورهایی که درست کردم مادرم خودش با خواست خودش هرسال هزینه میکنه و حق بیمه بازنشستگی برای من میده و میگه اینطوری خیالم راحته و برای هیچکدوم از خواهرهام هم این کار را نکرده یا شوهرم که بیمه بازنشستگی و درمانی رد میکنه باعث آرامش میشه براش یا در مورد خیلی مسائل این حالت وجود داره ، آخه به زور که نمیشه ما خودمون را به حضرت ابراهیم یا استاد عباس منش بچسبونیم حتی نمیشه به زور خودمون را به توحید ربط بدیم واقعا همه چیز با تغییر باورها رخ میده یعنی خودش رخ میده و من درک کردم که انرژی درون من یعنی همه چیز من یعنی خود من و ما فقط وقتی نمیتونیم فکر کنیم که مرده باشیم پس چه بهتر که این انرژی در جای درست مصرف بشه که همون تمرکز برای هدف و چیدن شاخه و برگ هاست من یه مثال دارم از خودم که انرژیم را الکی هدر دادم من کلا روزی یک دونه قرص میخورم پارسال گیر دادم که باور بسازم و دیگه نخورم ولی اقرار می کنم که به زور میخواستم به نتیجه برسم نتیجه ش این شد که چندین بار دکتر رفتم و وقتی می‌گفتند باید حتما بخوری اعصابم بهم می‌ریخت حالا جالبه مامان منم همین قرص را بخاطر جبران کم‌کاری تیروئید ش میخوره ولی انقدر احساسش خوبه میگه یه قرص که منو نمی‌کشه و به منم خیلی میگفت انقدر حرص نخور بخاطر یه قرص خوردن و جالبه که مامانم رفت آزمایش داد بهش گفتند قرصش را نصف کنه و من فهمیدم که احساس خوب همه چیز به آدم میده یا مثلا همین پارسال بود که به کل قانون شک کردم و به زور میخواستم درکش کنم و از اینکه باورش کنم و بعد خدا حالم را بگیره میترسیدم ترس معمولی نه ها ، ترس وحشتناک ، خب این ترسه هی بیشتر شد و وقتی هم استرس از یک حدی بالاتر بره میزنه به نقاط مختلف بدن و بعدش دیگه مجبوری دکتر بری ، بخدا وقتی دکتر میرفتم خودم میدونستم تمام این بهم ریختن بدنم بخاطر شک الکی به قانونه و یکی از بچه های سایت متخصص مغز و اعصاب(نورولوژیست)هستند و من ندیدم کسی مثل اون روی قانون کار کرده باشه تمام دوره های استاد هم خریده ، اونم میگفت اندیشه منم یک روزی به استاد و حرفهاش شک کردم و چون انگلیسی مسلط بود رفت تمام سمینارهای استرهیکس و جو دیسپنزا و و دهها مدرس قانون جذب را گوش کرد تمام کتاب‌های قانون جذب را به زبان انگلیسی ترجمه کرد چون میگفت به مترجم های ایرانی اعتماد نداشتم و اونم مریض شد و از بس شک کرده بود خودش هم قرص اعصاب می‌خورد و بعد از مدتی اونقدر به یقین رسید که میگفت دیگه هیچی نمیتونه منو به شک بندازه و میگفت همون اول استاد را باور کن ولی من نتونستم و توی یک برهه ای گفتم یعنی چی که همینه و دیگه هیچی نیست و خب با زور میخواستم اون عمق دلیل اتفاقات را درک کنم و جالبه یک عالمه اتفاق بد را بوجود آوردم ولی نمی تونستم با درک این‌ موضوع ، برعکسش را قبول کنم که حالا بیام و اتفاق های خوب را ایجاد کنم ، و کم کم و بصورت تکاملی و لطف بینهایتی که خدا بهم داشت خودش با نشون دادن ذره ذره از حالت‌های آدم های مختلف و سرگذشت های مختلف و نشون دادن منشأ اتفاقات زندگی ها بهم ثابت کرد و هنوز هم ثابت میکنه که قانون همونه که استاد گفت و غیر از اون نیست ولی این یک پروسه س برای من که خودم میفهمم که تکامل میخواد یعنی من قبلا فکر میکردم قانون را پذیرفتم و گفتم خدایا اگر پذیرفتم پس چرا نمیتونم خلق کنم و با باز کردن لایه های وجودم بهم نشون داد که چقدر از درون داغونم و میخوام بیرون را درست کنم ، احساس خوب باید روی یک پایه ای سوار باشه و نمیشه الکی به جهان عشق بورزی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  8. -
    یاسمن میری گفته:
    مدت عضویت: 1975 روز

    سلام استاد عزیز و بی نظیرم، من هر روز دارم با صحبت ها و فایل ها ی شما زندگی و پیشرفت می کنم ولی متاسفانه همونطور که قبلا هم گفتم توی کامنت گذاشتن یکم تنبلی می کنم و اون زمان رو بیشتر صرف گوش دادن و دیدن فایل ها و خواندن کامنت دوستان می کنم، بارها می خواستم راجع به دندان ها و لبخند زیباتون تو کامنت ها یا ای میل صحبت کنم اما منتظر یه فرصت مناسب بودم. الان که توی این فایل خودتون اشاره کردین خیلی خوشحال شدم و خواستم بگم من دکتر یاسمن میری ، دندانپزشک زیبایی هستم و زمینه فعالیتم هم طراحی لبخند و اصلاح طرح لبخند هست که با عشق هرروز انجامش میدم و می خواستم بهتون پیشنهاد بدم که هر زمانی تشریف آوردین ایران من با کمال افتخار و عشق برای بستن فاصله های بین دندانی و طراحی یک لبخند جدید میزبان شما باشم و این برای من مایه افتخار هست.

    امیدوارم به زودی شما و خانم شایسته زیبا و دوست داشتنی رو ملاقات کنم و مشتاقانه منتظرم تا پیشنهاد من رو بپذیرین تا بتونم شاید قطره ای از این دریای بیکران محبت و تاثیرگذاری شما توی زندگیم رو جبران کنم.

    شاد و سالم باشید در پناه خداوند مهربان🙏🏼🙏🏼❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1610 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان بینظیرم

    چقدر لذت بردم از نتایج لقمان عزیز دفعه پیش یادمه که میخواستن دوتا کار رو هم زمان باهم انجام بدن ولی اینبار نشون میده که به گفته های استاد گوش دادن و تمرکز کردن روی یه موضوع خدا رو شکر خیلی خوشحال شدم از پیشرفت تون اونجایی که گفتین الان قرارداد میاد دنبال شما یاد حرف استاد افتادم که میگن ما دو نوع رزق داریم رزقی که اون میاد دنبالمون و یه رزقی که ما میریم دنبالشون

    و ما باید روی خودمون کار کنیم که برسیم به اون رزقی که بیاد دنبالمون مثل الان استاد ولی یک شبه امکانش نیست باید پله به پله پیش بریم

    سپاسگزارم استاد که پاسختون به صحبت های دوستان بینظیره

    من این جمله رو (چیزی رو که برای خودت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند و اگر برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند) سالها پیش تو یه جایی خونده بودم و از همون روز قفل شد توی ذهنم و هرکاری که میکنم برای بقیه برمیگردم به خودم میگم من این کار یا این رفتار رو دوست دارم اگر درست باشه انجام میدم اگر نه بیخیالش میشم

    استاد به واکسن اشاره کردین

    از خاطرات واکسن بگم

    در اینجا هیچکس حاضر نبود واکسن بزنه ولی همون موقع که واکسیناسیون شروع شد من تصمیم گرفته بودم که برم بزنم فکر کنم ۴شنبه بود گفتم شنبه برم واکسن بزنم که شایعه شد واکسن اومده و یکی میگفت شنیدم اگر بزنیم فلج میشیم و یکی میگفت من شنیدم که اگر بزنیم بعد از دوسال میمیریم خلاصه صحبت های مردم شده بود برام تفریح هیچکس حاضر نبود واکسن بزنه میگفتن مگه از جونمون سیر شدیم که واکسن بزنیم

    استاد باورتون نمیشه روز جمعه بود فکر کنم که میگفتن دولت اعلام کرده اگر تا فلان روز واکسن نزنید ماشین و خونه و….. هرچی دارید توقیف میشه خدای من چقدر خندیدم اون روز اصلا انگار اون آدما دیگه نه ترسی داشتن کلا یه ادم دیگه ای شدن نه به اون موقع که خودشون داشتن شایعه میکردن که فلان میشه نه به روزی که بقیه ی افراد روز به زور وادار میکردن که برن بزنن

    باورتون نمیشه هرجایی که فکرش رو بکنید برای واکسن زدن هرجایی که بود چنان شلوغ بود که ملت از ساعت ۶ برای نوبت میرفتن فقط در یک روز چنین تغییراتی در بین مردم ایجاد شد خیلی فان بود و میشد درس گرفت

    خارج از صحبت های لقمان یه درس خیلی بزرگی که من از این فایل گرفتم اینکه ما هرکاری که کنیم نمیتونیم جلوی جریان این انرژی رو بگیریم استاد چندین بار گفتن که افرادی که قبلا صحبت کردن دیگه نیان بالا ولی اون لحظه مدار لقمان اینقدر بالا بوده که به قول استاد حرف مردم براش مهم نبوده که چه فکری میکنن یا مسخره ش کنن نه ایشون باید اون لحظه میومده بالا و اون حرفها رو میزده ما نمیدونیم شاید اون لحظه چندین آدم نیاز داشته به صحبت های ایشون و پاسخ استاد رو صحبت هاشون که پیغام خداوند بوده براشون

    اول گفتم مگه استاد نگفتن کسی نیاد که قبلا صحبت کرده ولی استاد خودش دستی از خدا شد و آورد بالا انرژی کار خودشو میکنه سپاسگزارم استاد که اجازه دادید و مانع نشدید برای صحبت های لقمان عزیز

    خدایا شکرت

    بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

    شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت

    خیلی دوستتون دارم

    در پناه خدای یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  10. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان نابم

    سپاسگزارم به خاطر این همه آگاهی که هر بار از شنیدن فایل ها می گیرم اینکه باید کاری کنیم که راحت ترزندگی کنیم و به یک عقیده یا نظرخاصی نچسبیم تا انرژی مون هدر نره خدایا سپاسگزارم که هر روز آگاه تر می شوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: