گفتگو با دوستان 48 | "هدایت" و "تسلیم" - صفحه 15

213 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1493 روز

    به نام خدای مهربانم.

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان

    الهی شکرت یک روز زیبای دیگه بهم فرصت حیات و زندگی دادی

    توحید و هدایت :

    اگر من باور داشته باشم که نیرویی هست که با منه منو هدایت میکنه باورش باعث میشه من بیشتر رو این زمینه

    توکل داشته باشم چون تجربه ذهن را غنی میکنه و باعث میشه یک سری اتصالات عصبی جدیدی در ذهن ما ساخته

    بشه در واقع ما هر چیزی را که یادش میگیریم تجربه میکنیم ما سیم کشی جدید در مغزمان انجام دادیم

    یعنی ما اگر بتوانیم چیزی را که یادش گرفتیم تجربه کردیم را بتونیم توضیحش بدیم به کسی یعنی ما مغزمون را

    سیم کشی جدیدی ایجاد کرده ایم نورونهای مغز ما ارتباطات جدید را به هم پیوند دادن و این روند را در هدایت توکل

    به خدا ازش استفاده کنیم در موردش با خودمون صحبت کنیم بنویسیم در کل تکرار بشه در واقع ما موفق شدیم سیم کشی

    جدیدی را در مغزمون در رابطه با هدایت درست کنیم و دونستنش درست بودنش اینه که ارامش پیدا میکنیم و میتونیم

    این روند یادگیری هدایت را ادامه بدیم و مثل استاد عزیزمون و خیلی از انسانها مهارتمون را بالاتر ببریم هر چی را شما

    تکرا کنی و تجربه کنی مغز غنی تر میشه و ناخواگاه بشه دیگه راحتتر نسبت به قبل میتونیم توکل کنیم تو این مثال

    من خودم در مورد شغلم کارهایی که مربوط بوده را تمرین کردم و در تمام زمینه ها رشد کردم و شده ناخوداگاه من

    یکی در مورد خرید ملک صحبت کنه مشتری تماس بگیره من بدون فکر کردن مممن کردن خودکار جوابش را میدم

    به اسونی با اعتماد به نفس بالا حالا میتونم در کنترل ذهن تسلیم توکل به خداوند جهانم این کار را ادامه دهم بشه

    ناخوداگاه من که به اسونی خودش اتومات ران بشه هر کاری را با ایمان توکل به خدا میشه به دست اورد نشدنی در

    کار نیست فقط استمرار ماست که نتایج را رقم میزنه نباید مومنتوم مثبت را در هر زمینه که کار میکنم را متوقف نکنم

    و ابتدا یکم مقاومت ذهن هست چون داریم عکس دلخواه ذهن کار میکنیم مقاومت ایجاد میکنه و استارتش که

    بخوره این روند ادامه دار بشه ما میتونیم هر کاری را انجام دهیم چیزی که بهش عشق و علاقه داریم تمرکز بیشتر

    میزاریم و هر جا تمرکز باشه انرژی همانجاست هر چی از کار کردن رو خودم میگذره بیشتر به کانون توجه میرسم

    که داره زندگی ما را میسازه فقط باید عادات جدید ایجاد کنم و عادتهای آشنای دیروز و گذاشته را انجام ندهم

    هدایت با ما همراه میشه وقتی به تجربیات گذشته اهمیت ندیم هدایت میشیم بدون پیش فرض ذهن هر کاری

    انجام بدیم توجه باشه عادات جدید بهتری ایجاد میشه خبر خوش اینه که ما میتونیم سرنوشت خود را در واقع

    ژن های بدنمان را خودمان مهندسی کنیم با ایجاد عادات رفتارهای جدید حتی ژن ها واکنش نشون میدن طبق

    تحقیقات و ازمایشهای جدید دانشمندان هیچ چیزی از قبل برای ما نوشته نشده اگر ما همون کارهای گذشته را

    انجام بدیم در واقع داریم همون ژنهای گذشته تکرار میشه و نتیجه زندگیمون میشه مثل سالها و روزهای قبل

    چون افکاری تکراری و اعمال تکراری را انجام دادیم برای تغییر همیشه وجود دارد فقط باید بخایم و اینو درک

    کنیم که ما قربانی سرنوشت نیستیم اینها همه ثابت شدن با علم دیگه ما راحتتر باید باور کنیم که همه چی دست

    خودمون هست هیچ چیز از اون بیرون نیست همه چی از درونمان شروع میشه و بیرون خودش درست میشه

    وقتی ما داریم مهندسی ژنتیک جدید خودمون را میسازیم ما قدرت آفرینش داریم الان من دارم بیشتر این

    موضوع را درک میکنم تا به رفتار و عمل برسه وقتی کار کرد مغزم بدنم ژن ها را شناختم ارتباط دنیای درون و بیرون

    متافیزیک را درک کردم خیالم راحتتر شده ارامش بیشتری دارم چون میدونم افسار همه چی دست خودمه باید

    کنترل را به دست بگیرم و بدم به خدای خودم تسلیم باشم هدایتها را در سکوت بشنوم و عمل کنم تکرار این روند

    میشه زندگی در بهشت الهی شکرت

    دوستون دارم عاشقتونم

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امیر ارکان فر گفته:
    مدت عضویت: 3914 روز

    سلام استاد عزیز

    من هم در شرایط مشابه ای هستم

    مجموعه ای که حدود ده سال با دل و جون توش کار کردم و چقدر به رشد و موفقبت من کمک کرده حالا داره به سمتی میره که شرایط همکاری احتمال داره که به بن بست برسه

    و نکته خوبش برای من اینه که

    کمتر مقاومت دارم

    کمتر قدرت و به عوامل بیرونی میدم

    کمتر خودم و عقل کل میدونم

    منم خودم و تسلیم خداوند میدونم

    و ایمان دارم به برنامه خداوند

    و تمام قدرت این حال و این آرامش

    مدیون گوش کردن هر روزه به فایل های شما

    میدونم و این بهم انگیزه میده

    که بیشتر کامنت بزارم

    بیشتر کامنت بخونم

    بیشتر گوش بدم

    بیشتر عمل کنم

    و این مومنتوم مثبتی که ایجاد شده رو

    بهش قدرت بدم تا بزرگ و بزرگ تر بشه

    که هیچ محدودتی برای نعمت های خداوند

    در هیچ جنبه ای نیست

    پس هر اتفاقی رخ بده

    من با آغوش باز میپذیرم و میدونم

    که بعد از این چالش جدید

    پاداش بزرگی از طرف خداوند در انتظارم هست

    خداوندی که لحظه ای من و تنها نمیزاره

    خداوندی که هر لحظه من و هدایت میکنه

    خداوندی که بیش از من دوست داره که من

    موفق بشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1278 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    سرسپردگی به خداوند، ایمان داشتن به وهابیت خداوند، ایمان داشتن به قدرت خداوند، ایمان داشتن به اینکه خدا عاشق منه و با تموم وجود دوست داره من به تک تک آرزوهام برسم: یعنی اینکه من به خدا اعتماد دارم: یعنی اینکه من مطمعنم خدا منو به خواسته ام میرسونه: یعنی اینکه خدا خلف وعده نمیکنه: اونقدر اتفاقات، معجزه و شگفتی تو زندگیم رخ داده که من ایمان آوردم که خدا به هیچ وجه خلف وعده نمیکنه: بارها و بارها شده : اتفاقات به ظاهر نا مناسبی افتاده و اما ایمان داشتم به بزرگی خداوند و اون اتفاقات شده نقطه عطف زندگیم

    بارها و بارها شده من یه سری خواسته ها داشتم و به عالی ترین و به غیره منتظره ترین شکل ممکن برام رخ داد و به این نتیجه رسیدم فقط باید با حال و احساس خوب خواسته هات رو از خدا بخوای: وقتی مطمعن باشی خلف وعده نمیکنه: دیگه دو دوتا چهارتا نمیکنی: چون مطمعنی بهت میده: دقیقا مثل بچه ایی که از باباش یه بستنی نمیخاد: دیگه بچه کاری نداره بابا این پول بستنی رو چطور جور میکنه یا اینکه از کدوم یکی از کارت هاش حساب میکنه: اون فقط مدل بستنی رو به باباش میگه: حالا اینکه بابا از کدوم سوپر مارکت میخره، پولشو چطور جور میکنه: کاری نداره( منم باید مثل اون بچه یاد بگیرم بگم کدوم مدل بستنی رو میخام) همین

    هر لحظه و هر حال من منتظر دریافت الهامات پروردگارم: تا عمل کنم و نتیجه بگیرم: آره استاد عزیزم منم تک تک نتایجی که تو زندگیم گرفتم همه و همه کاره خدا بوده و هست.

    با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذار خداوندم بابت تک تک نعمت هایی که وارد زندگیم کرده، بابت

    آرامشی که تموم وجودم رو فرا گرفته، بابت حضورش تو لحظه لحظه زندگیم، بابت حال و احساس خوبم، بابت این فایل و اینکه کمکم کرده تا من این کامنت رو بتونم بنویسیم

    خدایا میلیارد ها میلیارد بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  4. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ(٧١)

    مردان و زنان با ایمان دوست و یار یکدیگرند؛ همواره به کارهای نیک و شایسته فرمان می دهند و از کارهای زشت و ناپسند بازمی دارند، و نماز را برپا می کنند، و زکات می پردازند، و از خدا و پیامبرش اطاعت می نمایند؛ یقیناً خدا آنان را مورد رحمت قرار می دهد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

    وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(٧٢)

    سوره توبه

    خدا به مردان و زنان با ایمان بهشت هایی را وعده داده که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؟ در آن جاودانه اند، و نیز سراهای پاکیزه ای را در بهشت های ابدی [وعده فرموده] و هم چنین خشنودی و رضایتی از سوی خدا [که از همه آن نعمت ها] بزرگ تر است؛ این همان کامیابی بزرگ است.

    ======================================

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو جانم و دوستان

    نازنینم

    خدا رو صدهزار مرتبه شکر برای یک روز بسیار زیبای خرداد ماه و فرصت تازه ای که خدای بینهایت مهربان در اختیارمون قرار داده تا نقاشی رنگارنگ و خیلی زیبایی از امروزمون بکشیم و از تماشاش لذت ببریم و از ته قلبمون سپاسگزاری کنیم

    خدا رو صدهزار مرتبه شکر برای بارون خیلی زیبایی که دیشب بشکل رگباری بارید و من رفتم زیر بارون و با احساس خیلی عالی و خوشحالی زاید الوصفی راه رفتم و سپاسگزاری کردم، اینقدر شدید بود که بلوزم خیس خیس شد!

    خیلی لذت بردم از صحبتهای دوستمون و بهترینها رو براش آرزو می کنم

    و همینطور توضیحات استاد عزیزم

    (هدایت و تسلیم) دقیقاً توضیح توحید هست

    و خدارو شکر که به برکت وجود استاد بینظیرم و آموزه هاش این همون چیزیه که خیلی وقته دارم تمرین می کنم و مهارتم در این مورد هر روز بیشتر میشه

    و هرچی این دوست عزیزمون گفت تماماً در مورد من هم صدق می کنه

    و فکر می کنم برای اکثر دوستانم هم همینطور باشه

    تو ذهنمون  داریم اینو نهادینه می کنیم که قدرت فقط دست خدای من و منه

    هیچ کسی هیچ عاملی هیچ محیطی، هیچ چیزی تو زندگی من قدرت نداره، و فقط منم و خدای من که خلق می کنیم هر انچه را که میخوایم

    و همون حرف همیشگی استاد که من 1% بندگی خودمو انجام میدم، 99% بقیه رو میسپرم دست خدا

    من هر روز و برای هر کاری از خدا درخواست هدایت می کنم

    خدا هم که قربونش برم مشتاقانه منتظر درخواست کردن منه، به بهترین شکل هدایتم می کنه نشونه های فراوونی رو نشونم میده

    دستان خودشو به کمکم میفرسته

    در مورد واکسن فایزر، من و همسرم ویزای مالتیپل ورود به کانادا رو داشتیم و تا پایان مدت پاسمون  اعتبار داشت

    و ما رفتیم کانادا و اونجا من واکسن فایزر زدم، خیلی راحت و عالی

    قبل از اینکه بریم من اولی رو تهران زده بودم ، و اون واکسن هم ایرانی نبود و کیفیتش خوب بود از اونایی بود که بعداً به بازار اومد، و مورد تأیید همه جا بود، کانادا و امریکا قبولش داشتن

    اینکه در زمان مناسب در مکان مناسب باشیم، یکی از موارد تو فرودگاه تورنتو بود که چمدونامونو هیچی هیچ نگاه نکردن، اون موقع اصلا کسی نبود که بگرده، و وقتی که داشتیم خارج می شدیم از اون قسمت، دیدم تازه دو سه تا مأمور با سگهای پلیس دارن میرن سراغ چمدونهای مسافرها

    البته ما چیز ممنوعه ای نداشتیم، دو تا فرش ماشینی شش متری داشتیم و دو تا پادری، و مواد خوراکی از قبیل آجیل و پسته و خشکبار و چند جعبه شیرینی خشک و گز، که اگه میخواستن اونا رو چک کنن کلی معطلی داشت،

    اون برگه ای هم که تو فرودگاه باید پر میکردیم، یکی از کارکنان اونو همونجوری سفید مهر زد و داد بما و گفت  رد شین برین

    از این موارد خیلی مثال دارم، اینا یکی دو نمونه اش بود

    آمریکا هم که دو بار رفتیم، خیلی راحت و خوب، ما  از طریق زمینی، و خب میگردن ماشینها رو، ولی هیچ، اصلاً انگار نه انگار، در صورتی که همه می گفتن ماشینها رو خیلی میگردن، بخصوص وقتی که از سمت کانادا میان و مخصوصاً اگه ایرانی باشیم،

    مامور مسئول فقط دوتا سؤال ساده ازم پرسید، و مشغول گپ زدن با دامادم شد

    همینجوریاست دیگه، همه اش همینه

    که به برکت آموزشهای استاد یاد گرفتیم چجوری باید زندگی کنیم، روش صحیح زندگی چیه، بخصوص توحید و هماهنگ بودن با خداوند، که دیگه باور داریم خدا جواب سؤالها رو داره و مسیرها رو  میدونه کارهامونو آسون و روون  می کنه، بشرطی که ازش بخوایم و قبولش داشته باشیم و بهش اعتماد کنیم

    خدا رو میلیاردها بار شکر

    صبح با همسرم از کوه روبروی خونه مون رفتیم بالا! خیلی خوب بود، و منظره های خیلی زیبایی شبیه دهکده های سوییسی و فرانسوی رو از بالی کوه تماشا کردیم!

    میون خونه ها، خونه مون کاملاً مشخص بود

    خدا رو هزاران بار شکر

    خدا رو صدهزار مرتبه شکر برای یک صلات دیگه

    خدا رو شکر که همین الان من یکی از خوشبخت ترین بنده های خداوند در این دنیای زیبا هستم

    استاد جانم، مریم بانو جانم و دوستان جانم

    سپاسگزارم  سپاسگزارم سپاسگزارم

    عاشقتونم و شما رو به نور آسمانها و زمین میسپارم

    هر روز بیشتر و بیشتر هم جهت با جریان خداوند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  5. -
    مهدیه جهانی گفته:
    مدت عضویت: 126 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام ودرود به استاد عزیزم وخانم شایسته ی نازنینم وهمه ی دوستان بهشتیم دراین سایت توحیدی ومقدس

    موضوع:هدایت وتسلیم نه اجبار ومقاومت

    من همیشه توی کلاس موسیقی هر وقت استاد درس جدید میده ، من نمی گذارم که زیاد درس جلو بره ومقاومت میکنم و یک جورایی استاد دلخور میشه ولی امروز دیگه مقاومت نکردم وتسلیم بودم واستاد تا هر جا دوست داشت جلو رفت بعد از اینکه گفت تا اینجا برای جلسه آینده باشه اونوقت من که همیشه مقاومت میکردم ولی امروز تسلیم بودم و

    بعداز تمام شدن درس به استاد گفتم که من از شنبه تا 4شنبه از صبح تا شب سر کارم وفقط صبح ها یک ساعت وقت دارم وظهر ها 20 دقیقه وقت دارم که تمرین موسیقی کنم ودر محل کارم بدلیل تعدیل نیرو ،من جای 3 نفر کار میکنم وعلت اینکه هر جلسه مقاومت کردم هم همین بود، دراین هنگام استاد گفت چرا زودتر نگفتی که من بدانم.

    من اینجا بود که فهمیدم که قفل دهانم را خدا باز کرد ومن توانستم به استاد بگویم که چرا هر جلسه مقاومت داشتم.

    من امروز از خداوند هدایت خواسته بودم که راهم را آسان کند واز مسیر کم مقاومت هدفم را ادامه بدهم وخداوند به درخواستم پاسخ داد ودر کلاس قفل دهانم را باز کرد تا راحت حرفم را بگویم .

    من باید ذهنم را عادت بدهم که هر لحظه تسلیم خدا باشم واز اوهدایت بخواهم وبه خداوند اجازه بدهم که من را هدایت کند.

    خدایا مسیر طولانی است ومن اول راه آشنایی با توهستم این را را برمن آسان کن.

    خدایا شکرت که به همه درخواست های ما پاسخ میدهی واجابت میکنی.

    خدایا شکرت که من دارم کم کم معنی تسلیم وهدایت را در زندگی ام درک میکنم.

    خدایا همواره درحال بندگی توهستم وهمواره درحال کمک وهدایت خواستن از تو هستم ،من را به کسانیکه به آنها نعمت عطا کردی هدایت کن.

    استاد عزیزم وخانم شایسته ی نازنینم از شما بسیار سپاسگذارم که این آگاهی های ارزشمند را باما به اشتراک میگذارید .

    در پناه الله مهربان شاد وپیروز وسربلند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    خدایا سپاسگزارم که من لایق این مدارم، این فرکانس م

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاسگزارم که من چقدر خوشبختم چه خوب دارم زندگی می کنم.

    خدایا سپاسگزارم.

    استاد جونم منم هر وقت که به خدا سپردم آرام تر شدم و کارها برام راحت تر و ساده تر انجام شده.

    هر وقت که تسلیم او ربم بودم زندگی چقدر برام آسان شده، و آسان شدم برای آسانی ها

    چند مدتی ست که خیلی دوست داشتم به کاری انجام بدم ، فکر می کردم خودم بلدم و زمانش رو هم می دونم، اما به وسطای کار رسیدم حس کردم نگرانم، استرس دارم ، قلبم درد میاد

    وقتی از خدا کمک خواستم ، ندای درونم حس کردم که به من واگذار کن و اجازه بده وارد زندگی ت بشم

    من به محض تسلیم شدن، و احساس عجز کردن آرام شدم ، و چند روز بعد دیدم ایده‌ها ش هی داره وارد زندگیم میشه.

    به لطف خدا همین روزها ست که نتایج پایانی هم خیلی ساده میاد.

    خدایا سپاسگزارم که در بهترین زمان دارم وارد اون داستان می شوم خدایا سپاسگزارم

    استاد توحیدی من متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟

    -مهم ترین باوری که باید در ذهن خود ایجاد کنیم باور توحیدی است

    -باور داشته باشیم خداوند همواره در حال هدایت ماست

    -خداوند جواب تمام سوالات و اه حل تمام مشکلات ما را می داند

    -به میزانی که تسلیم خداوند باشیم و به هدایت های او اعتماد داشته باشیم می پذیریم هر اتفاقی در نهایت به نفع ما تمام خواهد شد

    -اتفاقات به ظاهر نامناسب درس ها و تجربیات زیادی برای ما در پی دارد

    -خواسته های خود را مشخص کرده چگونگی و زمان تحقق آن را به خداوند واگذار کنیم

    -باور داشته باشیم خواسته های ما در زمان مناسب توسط خداوند اجابت شده افراد شرایط ایده ها و موقعیت ها به سمتمان هدایت می شوند

    کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟

    -حساب کردن بر هدایت خداوند تسلیم او بودن اعتماد کردن به درستی پلن او باعث می شود نخواهیم با زور و عجله به اهداف خود دست یافته و کمتر برای آینده برنامه ریزی مشخصی داشته باشیم

    اغلب ما دوست داریم به خواسته های خود دست یابیم اما درس ها و تجاربی که از ناخواسته ها کسب می کنیم به رشد و پیشرفت بیشتر ما می انجامد

    با داشتن باورهای توحیدی افراد شرایط موقعیت ها ایده ها به سمت ما هدایت می شود

    کارهای سمت خود را به خوبی انجام داده چگونگی چه زمانی از چه طریقی را به خداوند واگذار کنیم

    اغلب افراد موفق برنامه ی از پیش تعیین شده برای خود نداشته و همواره بر هدایت های خداوند حساب باز می کنند

    به تدریج به نقطه ای دست یابیم که هر اتفاقی را خیر و به نفع خود در نظر بگیریم

    • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟

    -زمانی که اتفاقات نامناسب برای ما رخ می دهد مثلا از ما کلاهبرداری شده یا با دیگران بحث و درگیری پیدا می کنیم به خودمان می گوییم حتما خیری در آن وجود داشته و این اتفاق به ظاهر منفی و نامناسب باعث خیر و برکت فراوانی برای ما می شود

    همین اتفاق نیز برای ما رخ می دهد افراد بدهی خود را به ما بازگردانده و رابطه ی ما با انها بهبود میابد

    برنامه ریزی از پیش تعیین شده مانند گذشته برای خود نداشته تنها خواسته هایمان را یادداشت کرده از خداوند درخواست می کنیم راه رسیدن به آنها را به ما الهام کند و به چگونگی و زمان تحقق آن کاری نداریم تنها تمرکزمان بر برداشتن قدم های روزانه است

    • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

    -باید بتوانیم بیشتر از گذشته بر هدایت های خداوند حساب کرده تسلیم او باشیم و به اتفاقات برچسب مثبت یا منفی نزنیم بدانیم تمام اتفاقات برای ما خیر است و درسها و تجربیات زیادی برایمان در پی دارد

    کنترل ذهن در این مواقع بسیار دشوار اما اگر هدایت های گذشته و اتفاقات به ظاهر منفی که به نفعمان تمام شد را به یاد بیاوریم پذیرفتن هدایت های خداوند اعتماد کردن به او و تسلیم او بودن برایمان کار راحتی خواهد شد

    واگذار کردن تمام کارها به خداوند به ما آرامش و اطمینان خاطر زیادی برای قدم برداشتن و انگیزه و اشتیاق داشتن برای تحقق هدف می دهد

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    -مهم ترین موضوع توحید یکتا پرستی باور کردن نیرویی است که هر لحظه در حال هدایت ماست

    -اگر به خداوند اعتماد کنیم تمام کارها به آسانترین شکل ممکن برای ما انجام خواهد شد

    -خداوند راه حل تمام سوالات را می داند

    -خداوند مسیر تحقق تمام اهداف را می داند

    -تنها کافی است به خداوند اعتماد کرده و بر هدایت های او حساب کنیم

    -بر روی باور توکل و هدایت خداوند کار کرده تا جریان زندگی برای ما روان شود

    -هر آن چیزی که داریم از آن خداوند است

    -هدایت خداوند تنها با اجازه ی ما صورت می گیرد

    -خداوند هیچ کس را به زور هدایت نمی کند

    -از خداوند درخواست هدایت کنیم و باور داشته باشیم خداوند می تواند ما را هدایت کند

    -خداوند با داشتن باور درست افراد شرایط ایده ها موقعیت ها را به آسانی به سمت ما هدایت می کند

    -با تسلیم بودن به درگاه خداوند مشمول دریافت ایده ها هدایت ها و الهامات او می شویم

    -هیچ گاه با قطعیت چیزی را از قبل برای خود مشخص نکنیم

    -باور داشته باشیم هر اتفاقی در نهایت به نفع ما تمام می شود

    -با قاطعیت در مورد رخ دادن هیچ اتفاقی نظر ندهیم

    -اغلب ما دوست داریم خواسته های خود را تجربه کنیم اما اگر تسلیم خداوند باشیم اتفاقات به ظاهر نامناسب برای ما به مراتب تجربیات و درس های بیشماری در بر دارد که به رشد و پیشرفت بیشتر ما منتهی می شود

    -به تدریج به نقطه ای دست میابیم که هر اتفاقی را برای خود خیر و خوبی می دانیم

    -حتی اگر ظاهر مسائل نامناسب است بدانیم برای ما خیر فراوان دارد

    -به میزانی که تسلیم خداوند باشیم کمتر تقلا و مقاومت کرده و بیشتر اجازه می دهیم توسط خداوند هدایت شویم

    -خواسته های خود را مشخص کرده شیوه ی تحقق آنها را به خداوند واگذار کنیم

    -حتی زمان تحقق خواسته ها را به خداوند واگذار کنیم

    -خواسته های ما در زمان مناسب به سمتمان هدایت می شوند

    -با ایجاد باورهای توحیدی در مقابل خداوند تسلیم باشیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فهیمه رمضان نیا گفته:
      مدت عضویت: 912 روز

      سلام و درود به شما دوستان عزیزم

      از خوندن کامنت شما خیلی احساس خوبی دارم و لذت بردم . سپاسگزارم که همیشه تمام نکات هرفایل رو به خوبی و دقیق تکرار میکنید طوری که انگار دوباره داریم به فایل با ترجمه ای روان گوش می‌دیم .چه باورهای فوق‌العاده ای رو بیان کردین درمورد خداوند و هدایت های پروردگار

      وچه چراغهایی رو در ذهن من روشن کرد ،چون واقعا نیاز دارم که هرروز این مفاهیم تو ذهنم تکرار بشه تا با قلبم باورشون کنم و مثل وحی منزل بهشون عمل کنم….نورالهی جاری بشه به قلبتون …درپناه خداوند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    نوا گفته:
    مدت عضویت: 1586 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم فوق العاده و همه ی عزیزای دلم که این متن رو میخونن.

    حسی که الان دارم شبیه این آیه هاست

    عیسی مسیح توی سوره مریم آیه های 31 و 33 میگن

    « خداوند مرا وجودی پر برکت قرار داده در هر کجا باشم»برکت از منه نه شرایط

    «درود و رحمت خداوند بر من در روزی که متولد شدم و آنروز که می‏میرم و آنروز که زنده برانگیخته می‏شوم»

    چقدر اطمینان و تسلیم هست توی این کلمات میگن حتی در مرگم هم رحمت خداوند هست و کاملا درسته و اصلا چیز بدی نیست من دوباره زنده میشم

    «تسلیم پادشاه بودن» قشنگترین ترکیب دنیاست،

    مثالی فوق العاده از تسلیم و هدایت پادشاه شدن رو تجربه کردم

    و چقدر سعادتمند بودم توی لحظه های سرنوشت ساز این آموزه ها بیادم اومد.

    خیلی خوشبخت و خوشحالم که به اندازه ای که قوانین جهان رو درک کردم آزادی فوق العاده ای رو تجربه میکنم و انتخاب های روزانم بین این تفریح و اون تفریح شده.

    اما بازم تضادها میان!

    درحین دوچرخه سواری یک حرکت خیلی ظریف باعث شد توی یک شیب تند تعادلم از دست بره. همینطوری که شاهد اجرای قوانین فیزیکی اینرسی و ممنتوم و جاذبه زمین روی بدنم بودم و تو شرایطی بین شوک اتفاق و از دست دادن هوشیاری بودم تصویر واضح استاد که دارن با صدای بلند به سرشون اشاره میکنن و میگن «مننن! چه الگویی توی ذهنم بوده که باعث این اتفاق شده» اومد توی ذهنم.

    این خیلی زیاده که توی شرایط بقا به این فکر سطح بالا دسترسی داشته باشی! انگار بگی اوه ببین چی خلق کردم

    این نهایت خوشبختی بود! به جای فکر نه من اینو نمیخوام این فکری بود که اومد توی ذهنم اومد، چقدر نفوذ و تاثیر داشته این آموزشهای توحیدی.

    این لحظه ی تسلیم بود برام

    همین یک فکر باعث شد انقدر ریلکس رو راحت باشم قشنگ آرامش و کنترل روی حالم داشتم با این حال هیچ کنترلی روی شرایط نداشتم میلی هم نداشتم به این توهم ادامه بدم که میتونم چیزی که اتفاق افتاده رو به عقب برگردونم یا کنترلش کنم مثل این گفتوگوی عبث ذهن که شروع میکنه «اگه اینطوری میکردم اینطوری نمیشد»

    کاملا پذیرفتم، پذیرفتم این پترن من بود این خلقت من بودش.

    این مجازات خدا نبود این خلقت من. و این اتفاق به شکل معجزه آسایی باعث شد آماده بشم پترن«تو باید تنبیه بشی چون کافی نیستی» رو کاملا رها کنم و این حقیقت رو بپذیرم

    « خداوند مرا وجودی پر برکت قرار داده در هر کجا باشم»برکت از منه نه شرایط

    من میدونستم این باور هست بارها و بارها دیده بودمش اما درست توی اون لحظه بود که آماده بودم ازش دست بردارم.

    هدایت به اون فکر بعدش آمادگی برای رها کردن اون فکر یکم راه خشنی به نظر میاد اما خیر عظیمی توش بود. پترن ها خودشون رو دائما نشون میدن چون میخوان رها بشن.

    اون باور که رها شد اصلا لحظه ی عادی نبود من تقریبا هوشیاریم رو از بدنم از دست داده بودم، انگار سالها بود من کلی انرژی صرف میکردم این باور رو نگه دارم و الان دیگه اون باور و انرژی آزاد شده بود یک حضوری رو حس کردم که هوشیار بود قطع نشدنی هیچ دردی نداشت و حتی خوشحال بود خیلی باز و پذیرا بود، پس همه خوشحالیها از اینجا میاد خیلی متفاوت تر از همیشه شبیه تجربه نبود که رد بشه و تموم بشه!! خارق العاده بود چقدر در دسترس و آسون! چقدر نزدیک و بدیهی، کی فکرشو میکرد به ظاهر یک اتفاق ناجالب باعث‌بشه یک باور به این مخربی خارج بشه، بعدش انگار یک لحظه کافی بود که توجهم از ذهن و بدنم منحرف بشه و خدا خودش رو نشون بده بگه ببین حضور نابه منه که باعث میشه باورهای مخرب دیده بشن و خارج بشن و تو خوشبگذرونی شرایط دلیل خوشگذرونی نیستن منم دلیلش.

    کاش میتونستم بنویسم چی بود خیلی حسه آزادی بخشی بود، لطیف، سبک، در جریان، پر، دردسترس، مطلق، شادی فرای شرایط، راحتی، اطمینان، تاثیرناپذیری،….

    اما اصلا از نظر ظاهری حال جالبی نداشتم با این حال خیلی حالم خوب بود صدای آدمهارو میشنیدم که میخواستن کمک کنن اما هیچ میلی نداشتم بخوام خیلی بهشون توجه کنم. دراز کشیده بودم روی زمین و چشمام بسته بود کسانی که برای کمک اومده بودن میخواستن که من نگران باشم و برم بیمارستان از نظر پزشکی آسیب قابل توجهی داشتم اما اصلا احساس نمیکردم باید برم بیمارستان توی بدنم انرژی متفاوتی رو احساس میکردم.

    میخوام بگم من واقعا ایمان پیدا کردم فقط با یک فکر درست چقدر بازی میتونه عوض بشه، و قانون در لحظه به اون فکر پاسخ میده و شرایط رو بهتر و بهتر میکنه مهم نیست چقدر شرایط ناجور شده، توشرایطی که واقعا انسان میتونه بترسه و دلش به حال خودش بسوزه و بشینه گریه کنه از درد یک فکر میتونه زندگی رو متحول کنه.

    به شکلی که 5 دقیقه بعدش من خودم بلند شدم

    راه رفتم و حتی سوار دوچرخه شدم، همه چیز بنظر طبیعی بود اصلا جای نگرانی نبود با اینکه بقیه خیلی موافق نبودن اما

    انقدر حالم خوب بود که نمیتونستم کاره دیگه ای کنم.

    بعدش هر شب که میخوابیدم فرداش بدنم بهتر و بهتر شده بود و توی این مدت هم میدویدم هم اسکیت میکردم هم میرفتم دوچرخ سواری. بعدش این فکر فوق العاده مدام میومد توی ذهنم «خداوند وعده ی سلامتی و وفور داده و خدا به وعدش عمل میکنه در نتیجه ی این تضاد بدنت سلامتی خیلی بیشتری رو درخواست کرده و بعد از این اتفاق سلامتی خیلی خیلی بیشتری رو توی تمام جوانب مخصوصا مقاومت، پوست و سیستم ایمنی و عضلات و استخوانها و مفصلها تجربه میکنی».

    امروز دوهفته از اون اتفاق گذشته و خدا به وعدش کاملا عمل کرد. بدنم کامل ترمیم شد و تمام زخم ها و درد ها خوب شد. چه کسی وفادار از خدا به وعده هایش…

    ببین من اصلا دوست ندارم بنویسم و خیلی خیلی کند مینویسم نوشتن این متن ساعتها وقت برد چون هی جمله های بهتری میومد اما همون نیرو باعث شد با عشق تک تک کلمات نوشته بشه

    سپاس از استاد که الهاماتشون رو دنبال میکنن و این همه تحول ایجاد میکنن

    عجیبه این سایت، عجیب!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    لیلی گفته:
    مدت عضویت: 673 روز

    سلام ب همه و سلام ب استاد عزیز

    انگار این فایل در پاسخ به کامنت دیروز خودم بود

    لیلی تو تسلیم نیستی

    لیلی تو عجولی تو از بودن بچه ای ک خدا خودش بهت داده لذت نمیبری

    این همه داشته داری نمیبینی فقط چسبیدی ب اینکه من چیکار کنم چ کاری باید انجام بدم

    درسته مث قبلا نمیگی ب کسی ک بنظرت من چیکار کنم اما توی ذهنت منتظری بقیه بجای خدا ایده بدن بهت بقیه بهت بگن چیکار کنی

    تسلیم بودن ینی از اینی ک الان داری لذت ببر خدا خودش راه رو واست هموار میکنه ینی صبور باش با دل شاد ن از صب تا شب غم داری ک چجوری ب درامد برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: