گفتگو با دوستان 48 | "هدایت" و "تسلیم" - صفحه 2

213 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و همه دوستان

    سپاسگزارم از خداوند مهربان که هر لحظه مرا به سمت نور و آگاهی بیشتر و بهتر هدایت میکند استاد عزیز اگر بگویم چقدر این فایل ۲۰ دقیقه ای شما امروز به من انرژی داد و روحیه مرا عالی تر کرد کم گفتم من یک تولیدی نساجی دارم و هر روز در حال حل مسایل گوناگون هستم به لطف الله برای یکی از دستگاه هام سفارش بسیار خوبی دریافت کردم و حتی نصف مبلغ را هم بیعانه دریافت کردم و بسیار خوشحال مشغول تولید شدیم ولی دو روز گذشت از تولید محصول مدام ضایعات داد بقدری که فکر من را بسیار تخت تاثیر قرار داد مرتب در گزارشات تولید خرابی های این دستگاه مشهود بودمن سعی میکردیم با بی توجهی و توجه به اینکه خوب میشه و موقتی هست پیش برم ولی گوشم را باز گذاشتم دیدم نشانه ها زیاد شدن از اینکه خرابی دستگاه زیاد هست و چرا کاری نمیکنی تصمیم گرفتم تمرکزم را بزارم برای اصلاح محصول بعد از چند روز متوجه شدم ایراد از مواد اولیه است سریع مواد اولیه دیگه ای بسیار بسیار اتفاقی با اینکه بسیار کم یاب است پیدا کردم شرکتی که میشناختمش ولی نمیدونم چرا هیچ وقت ازش نمیخواستم بخرم البته ایشون من را نمیشناخت باورتون نمیشه موادی که مشخصات فنی خاصی داره ایشون گفت دقیقا ما در حال تولید هستیم بصورت روتین من تقاضای مقدار کمی نمونه کردم و ایشون بدون اینکه از من پولی بخواهد و حتی من را بشناسه بلافاصله ارسال کرد و جالب اینکه کلی از قیمتی که قبلا خرید میکردم ارزان تر چقدر ذوق کردم و سپاسگزار خداوند شدم فردا با ذوق شوق مواد را قرار دادم در دستگاه و با کمال تعجب دیدم چقدر عالی شد ولی متاسفانه فردای آن روز مجدد تمام گذارشات منفی شد و مجدد حال درونی من بهم ریخت هرچقدر خواستم خودم را کنترل کنم متاسفانه نمیشد رفتم ورزش و بعد از ورزش از خدا خواستم راهی به من نشون بده که دلیل این خرابی محصول را بفهمم و از همه بد تر اینکه مشتری که بیعانه داده بود مرتب تماس میگرفت که چی شد و من متاسفانه به او تاریخ خیلی زود اعلام کرده بودم همه این عوامل تمرکز ذهنی من را بهم میریخت بلافاصله به پرسنل دستور دادم یک بار دیگه با تمرکز کامل همه چیز برسی و کنترل کنند همه موارد را برای کارخانه خارجی سازنده ارسال میکردم که در کمال تعجب یکی از بچه ها گفت از زیر دستگاه صدای عجیبی شبیه خرد شدن میاد برسی کردن دیدن از زیر یکی از بلبرینگ های اصلی دستگاه خرد آهن میریزه و همین جا متوجه داستان شدیم باز هم ناراحت شدم که عجب سفارش این مشتری باز هم تاخیر میشه من مرتب سایت شما را چک میکنم این فایل را گوش کردم و دقیقا حرفهای امروز شما گویا برای من ارسال شده بود من یک چیز را فراموش کرده بودم و آن تسلیم در گاه اللهی بودن بود بعضی وقت ها سعی و تلاش پشتکار و پیشرفت باعث میشه ما تسلیم بودن را فراموش کنیم ولی اتفاقاتی این گونه به ما میفهمانه که خیر عزیزم تو هرچقدر هم توانمد باشی باید تسلیم باشی و من امروز این درس بزرگ را گرفتم و از خداوند متعال سپاسگزارم که در دل همین تضاد ها هم منفعت کثیر قرار داده من با این تضاد به یک منبع عالی تهیه مواد اولیه بسیار با کیفیت و قیمت مناسب آشنا شدم ایراد دستگاهم که شاید چند ماه دیگه بسیار شدید تر میشد را پیدا کردم و همه اینها هیج درس بزرگ تسلیم بودن را یاد گرفتم درس دوم همانطور که شما گفتید این هست که ما زمان نباید مشخص کنیم ما قادر به فهم زمان بندی دقیق و بی نقض خداوند نیستیم و با افکار خودمون زمان بندی میکنیم و به مشکل میخوریم من از امروز تصمیم گرفتم هر مشتری بگه کی سفارش من تکمیل میشه بگم زمان دست خداوند است و من همه سعی ام را میکنم .ه در کمترین زمان ممکن سفارش شما را تحویل دهم من حتی به دیوار اتاقم برچسب هایی زده بودم با تاریخ که در فلان تاریخ به فلان تارگت خواهم رسید ولی امروز با این درس بزرگ همه را کندم و با خودم گفتم من تلاشم را میکنم همه سعی ام را میکنم لذت میبرم و زمان آن با خداوند است شاید خداوند خیلی زودتر از آنچه من فکر میکنم میخواهد من را به خواسته ام برساند پس من باید اجازه بدهم و تسلیم باشم سپاسگزارم استاد عزیز از مطالب عالی شما سالم باشید و بینهایت حال خوب از خداوند برای شما و برای همه دوستان آرزو مندم شب خوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 864 روز

      به نام الله یکتا

      چقدر زیبا نوشتی از تجربیات گهربارت و چقدر عالی هست که ما درک کنیم که هیچی بلد نیستیم و هر اتفاقی بیافته فقط به نفع ماست

      توی یکی از کامنتها یکی از بچه ها نوشته بود که من مستاجرم و هر وقت سر موعد تمدید قرارداد میشه صاحبخانه میگه باید بلند شین و من بدون هیچ مقاومتی میگم خداوند برای من یک خونه ی بهتری رو در نظر گرفته و همین باعث شده که به جاهای بهتری نقل مکان کنم و دقیقا برای من هم همین اتفاق بارها افتاده که هر بار به یک مکان بهتر زیباتر رفتم

      تسلیم بودن از ایمان میاد از ایمان به خداوند یکتا،هر چند بعضی اوقات به قانون عمل نمی‌کنیم و اونقدر چک و لغت میخوریم که آخرسر تسلیم میشیم چون نه راهی هست و نه ایده ای و نه من من کردن و گردنکشی…

      خداوند درک و شعوری بده به همه ی ما تا باورش کنیم و عمل کنیم به ایمان به غیب و قدم برداریم و تسلیم باشیم،انشالله

      مرسی ازت رفیق گلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1566 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه عزیزانم

    باز هم یکی از گنجینه های بینظیر گفتگو با دوستان که باعث میشه کلی از مشکلات در مسیرم رو بفهمم و خیلی از کج فهمیهای من رو رفع میکنه و خدارو هزاران بار شکر به خاطر در مدار بودن این اگاهیها و درک کردن این اگاهی ها که فقط شنیدن کافی نیست و درک کردن دررررررک کردن مهمه که باعث میشه درست عمل کنم

    خداوند در زمانی که وقتش هست من رو به خواسته ام میرسونه

    من در این چند روزه خیلی با خودم درگیر بودم برای رسیدن به خواستم و خیلی اوقات میگم پس کی و بعد با خودم میگم صبر کن اقدامات رو انجام بده بهش میرسی و مدام میگم استمرار استمرار استمرار

    امروز با توضیحات استاد عزیزم فهمیدم الان وقتش نیست و خداوند میدونه و در بهترین زمان من رو به خواسته ام میرسونه فقط من باید متعهدانه در مسیر حرکت کنم و در مسیر لذت ببرم .

    من این رو هم از گفتگو دوستان فهمیدم با اینکه استاد همیشه میگه از مسیر لذت ببر اما من برای خودم سخت میگرفتم اما فهمیدم، نه، من باید لذتی ببرم که در اون مسیر اذیت نشم اگر هم اذیت میشم اون برای من لذتبخش باشه .

    استاد یکبار مثال یک فرد فوتبال دوستی رو زدن که با هر بار تمرین و بازی پاهاش زخمی میشه وقتی فردا میگن میای بازی دوباره با عشق میره، بهش میگن اینقد زخمی شدی اینقد درد داری، اما میگه اشکال نداره بریم . این مثال ساده هم واقعا نیاز داره که درک بشه بفهمیش بفهمی منظور از این مثال چیه؟؟

    چیزهایی که من درک کردم از این چند گفتگو گنجینه ای برای منه که خیلی بارارزش و مهمترینش این لذت بردن در مسیر هست من وقتی اذیت میشدم مثال فوتبالیست استاد میومد توی ذهنم که درد داره اما ادامه میده اما اینو نفهمیده بودم درسته درد داره اما اون درد لذت بخش یعنی اون درد در برابر اون لذت چیزی نیست

    من این رو فهمیدم در مسیری که دارم میرم اگر اون لذت بردنه باعث تسکین اون دردم میشه باعث میشه اون درد اصلا برام مهم نباشه مسیرم درسته،اما اگر اون درد باعث میشه اون لذت بردنه کم بشه و یا دیده نشه اون مسیر اشتباه و یا عمل و اقدام من اشتباه یا من درست متوجه نشدم که مسیرم رو چطوری انتخاب کنم و برم

    در مسیر رسیدن به خواسته اگر به خدا ایمان داشته باشی به هدایتهای خدا ایمان داشته باشی و چقدر استاد زیبا گفتن که« هدایت اجازه دادنیه» اگر من اجازه بدم خداوند من رو هدایت کنه همه چی درست میشه من باید با ارامش و لذت قدم بردارم و ایمان به هدایتهای خداوند داشته باشم دیگه بقیش سخت نیست من تسلیم باشم بندگیمو بکنم و اجازه بدم خداوند هم خداییش رو بکنه

    من با منطق و برداشت خودم از موقعیتم برنامه ریزی داشته باشم که به خواسته ای برسم اما نشه و همه چی به هم بریزه چقدر باعث ناامیدی و یاس میشه اما اگر واقعا به این جمله زیبا «هرچی پیش بیاد همین خوبه س»یعنی ایمان و باور به هدایت بینظیر خدا و خداوند فقط خیر و خوشی میخواد برای بنده و خدا همش باعث خیره خدا باعث شر نیست

    «اعتماد به خداوند و باور به هدایتهای خداوند»

    ایمان به هدایت خداوند و اجازه بدم که خداوند من رو هدایت کنه و در خواست کنیم و بپذیرین که خدا میتونه هدایت کنه و خدا من رو هدایت میکنه و دریچه ها باز میشه ایده ها گفته میشه و مسیرها نشان داده میشود وقتی تسلیم خداوند هستم و خودم با قطعیت همه چی رو مشخص نکنم و باور داشته باشم که خدا جواب سوالها رو میدونه و مسیرها رو میدونه کافیه بهش اعتماد کنیم

    وقتی روی باور هدایت و توکل کار کنیم زندگی بینهایت زیبا میشه

    وقتی با اعتماد به خدا اقدام میکنم درسهایی می‌گیرم که من رو بزرگتر میکنه و باعث رشدم میشه و در زمان مناسب به بهترین روش ممکن به راحت ترین شکل ممکن خواسته ها براورده میشه

    خدای من شکرت به خاطر این همه لذت و ارامش و زیبایی و اگاهیی

    استاد عزیزم ممنونم

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    مرجان دوست الهی گفته:
    مدت عضویت: 1477 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم🌹🌹🌹

    روزتون بخیر و خوشی و انشاالله سرشار از فضل و رحمت پروردگار 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    سلام دوستان عزیزم امیدوارم روز خوب و شادی تجربه کرده باشید🌹🌹🌹🌹🌹

    سلام دوست قدرتمندم ممنون که اومدی و از نتایج عالی خودت گفتی،انشاالله بیشتر از این در زندگی تجارب خوبی داشته باشی ، و مهاجرت سرشار از اتفاقات خوب و هدایت الهی رو براتون آرزومندم! مرحبا 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏🌹🌹🌹🌹

    استاد در رابطه با واکسن اگر بخوام تجربه ی خودم رو بگم من از این لحاظ که شبکه های اجتماعی رو دنبال نمیکنم و فقط سایت شما رو دارم خیلی در رابطه با این اسم های واکسن ها و غیره آشنایی نداشتم فقط در فایلی که شما و مریم جان رفتید واکسن زدید که گفتید در آمریکا ( فایزر و مادرنا ) هست و شما فکر می‌کردید که بهتون فایزر میزنن و دیدید که مادرنا تزریق کردند و بعد که در موردش تحقیق کردید فهمیدید که این خیلی بهتر و گفتید بزارید که خداوند هدایت تان کنه اینا فقط اسم هستند! خداوند شما را به سمت اون نوع از واکسنی که خوبه هدایت میکنه!

    ما رفتیم به جایگاهی برای واکسن زدن و اونجا واکسن ( آسترازِنکا ) داشت و به ما تزریق کرد،مثل اینکه شبیه به همون فایزر هست و البته اینطور که من فهمیدم این هم در ایران کمیاب اما خب دیگه خداوند ما را براحتی به سمتش هدایت کرد!خدا رو شکر🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خداوند همیشه می‌خواهد ما را به سمت خوشبختی و ثروت هدایت کند اما ما باید اجازه بدهم!

    استادجان مباحثی که شما در رابطه با مسی گفتید که باید ما خودمان تسلیم خداوند باشیم و باید اجازه بدهیم که خداوند ما را هدایت کند!

    دقیقا هماهنگ شد همین مطالب اما کاملتر در بخش چهارم قانون آفرینش ۱ که من چندین روز دارم مداوم بهمراه تمرینات از نو انجامش میدم! خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم چه هماهنگی جالبی زمانی این قسمت از گفتگو بر روی سایت قرار گرفت که من دارم بخش چهارم قانون آفرینش رو گوش می‌کنم!مطمئنا نشانه ای برای من درون اش هست💌

    من اجازه میدهم خداوند مرا به مسیر صحیح و پر از نعمت و ثروت هدایت کند

    خداوند می‌خواهد صاحب همه چیز باشم،همه چیزهایی که دوست دارم و زندگی ام در این دنیا شکوفاتر میسازد

    خداوند منشا همه ی ثروت هاست و همه انسانها و اوضاع زندگی وسیله ای برای رساندن موهبت های الهی به من هستند

    خدا رو شکر که راه حل الهی به من نشان داده میشود

    استاد جانم در گفتگو با دوستان دوستمان زینب جان آمدند و در این باره گفتند که من رژلب ها رو درست میکنم اما اصلا نمیدونم که اینا چطور درست شدند چون همش ایرپاد داخل گوشم و دارم فایل ها رو گوش میدم و در اون فضا هستم!

    من خیلی این ویژگی رو تحسین کردم!

    اما در این دور روزه من دارم انار دانه میکنم و رب انار باهاش درست میکنم همش دارم قانون آفرینش تصویری که روی فلش و تلوزیون گوش میدم و خواسته هامو مرور میکنم اصلا نفهمیدم چطور این شصت و خورده کیلو انار ها دانه شد و من رب فوق العاده درست کردم! تازه الان خودم متوجه شدم که من زینب جان رو تحسین کردم که اینقدر بالذت کارشون رو انجام میدادن و فایل ها رو گوش میدادن و برای خودم هم رخ داد!پس چه بهتر که همیشه به صفات خوب آدما و هرچیز دیگری توجه کنیم و تحسین کنیم تا همون زیبایی ها رو به سمت خودتون هدایت کنیم!

    استادجانم و مریم جانم چقدر خوشحال شدم وقتی این خشکلا رو در این بهشت دیدم واقعا بهشتمون این موجودات را لازم داشت و چقدر حال و هوای پرادایس عوض شده با این حیوانات پربرکت!

    خدای من خیلی سالم و شاد و پرانرژی هستند!

    خدای من این بچه بز طلایی خشکلمون !چقدر پرانرژی و شادِ

    چقدر قشنگ گذاشت مریم جان نوازشش کنه!خدا رو شکر

    استاد و مریم جان خیلی دوستتون دارم🌹🌹🌹🌹سپاسگزارم از خداوند بابت وجود پرخیر و برکت شما در زندگیم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 85 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2111 روز

      سلام مرجان نازنینم

      واااقعا همت و انرژی بییینظیرت رو تحسین میکنم دختر تو واقعا یه کدبانو فوق العاده هستی که از هر انگشتش یه هنر میباره و هر روز یه هنرش رونمایی میشه

      دمت گرم بابا ۶۰ و خورده ای کیلو انار

      اون رب اناری که با دستای الهی و ارزشمند تو که همزمان با شنیدن پیغام های الهی درست شده باشه وااااقعا خوردن داره نوش جون خودتون و هر کس که روزیش میشه

      آفرین بهت عزیزم که انقدر اکتیو و هنرمند هستی واقعا قابل تحسینی

      عاااشقتم و برات بهتری ها رو آرزومندم💝💝💝

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        مرجان دوست الهی گفته:
        مدت عضویت: 1477 روز

        سلام نفیسه جان عزیزم💌

        امیدوارم حال جسمتون و روحتون عالی و در آرامش باشی💌

        سپاسگزارم مهربان از تمجید و تحسین ات💌خدا رو شکر

        چقدر خوب میشد اگر میتونستم به شما دوستانم و استاد و مریم جانم هم تقدیم کنم💌

        منم بهترین نعمتهای پروردگار رو در دنیا و آخرت برای شما می‌خوام انشاالله که در بهترین زمان و مکان به خواسته هات برسی💌

        دوستت دارم نفیسه جان زیبا❤❤❤🌹🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2111 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستى

    سلام به همه عزیزانم در این فضاى بهشتى

    اون اوایل وقتى وارد این مسیر شدم یکى از مهمترین خواسته هام بچه دار شدن بود مینشستم و عکس میکشیدم و تجسم میکردم که تو یکى از بهترین بیمارستان هاى آمریکا زایمان کردم و خیلى شاد و خوشحال هستم و فکر میکردم یه بچه تو زندگیم باشه دیگه همه مسائل زندگیم حل شده است

    دیگه از سوال هاى بقیه اذیت نمیشم که میپرسن چرا بچه دار نمیشی دیر میشه ها فلان نذر رو بکن فلان سوره رو بخون و هزار تا راه پیشنهادى که بهم القا شده بود اگه بچه باشه همه چیز حله دیگه چیزى از خواهرام عقب نیستم و اون نگاه هاى پرسشگر ازم برداشته میشه اون قضاوتها از اون نگاه ترحم آمیز که من ازش بیزار بودم و خیلى جاها سعى میکردم خیلى به بچه ها عشق نورزم که بقیه دلسوزى نکنن برام

    من بیزار بودم وقتى میدیدم مامانم تمام هم و غمش شده بود که من بچه داشته باشم و این حس بهم منتقل شده بود که بچه داشتن همه چیز رو حل میکنه

    اون روزها فقط میخواستم به این خواسته ام برسم و رسیدن به این خواسته شده بود اصل زندگیم چون احساس عقب موندگى میکردم چون این نگاه بقیه رو که میدیدم میپرسن شما بزرگتر از خواهراتى بچه ندارى اذیتم میکرد و خیلى حرفهاى نیش دار دیگه

    خدارو شاکرم که این میل به بچه دار شدن هیییچ وقت از حس حسادت نبود چون تک تک لحظاتى که خبر هاى باردارى اول و دوم و سوم خواهرهاى پنج و شش سال کوچکتر از خودم رو شنیدم خوشحالترین آدم روى زمین بودم حتى از خودشون بیشتر و عااااشقانه میرفتم بیمارستان ملاقات ، عاشقانه میرفتم و بچه ها رو در آغوش میکشیدم ، عاشقانه براى سیسمونیشون از دبى خرید میکردم ، عاشقانه براى سیسمونیشون لباس میبافتم و میچیندم عاشقانه باهاشون میرفتم دکتر و سونوگرافى و هرررکارى که از دستم بر میومد براشون میکردم و خواهر هام رو لاااایق بهترین ها میدونستم و میدونم

    من تک تک لحظه هایی که میدیم خواهرام تو بهترین بیمارستان تهران زایمان میکنن توى اتاق وى آی پى رو تحسین میکردم و میکنم و حتى زمانى که قانون رو نمیدونستم و کیییف میکردم که خواهرام خدارو شکر انقدر خوشبختن

    گذشت و من روى عزت نفسم کار کردم روى توحید کار کردم روى مهم نبودن نظر بقیه کار کردم و توى فاصله زمانى کمتر از یکسال به یه رهایی خیلى خوب از این خواسته رسیدم به یه حس بى نیازى و متوجه شدم من با خودم و خداى خودم در صلح نبودم که فکر میکردم بچه باشه دیگه همه چیز حله

    متوجه شدم خواسته بچه یه خواسته اى بود روى بناى شرک چون فکر میکردم وجود بچه میتونه تو زندگى من تأثیر بذاره و تسلیم شدم و گفتم خدایا این رزق الهى منه هر وقت وقتش باشه بهم میدی نیاز نیست من زور بزنم تو به مریم باکره رزقش از بچه رو دادى تو به ساره نازا رزقش از بچه رو دادى تو به ذکریا رزقش از بچه رو دادى زمانى که فکرش رو نمیکرد

    درسته دیر به ساره دادى ولى اسحاق دادى درسته دیر به ذکریا دادى ولى یحیى دادى اشکال نداره ١٣ سال بهم ندادى و من تمام این روزها دیدم اطرافیانم بچه دار شدن و دو تا و سه تا دارن بچه ولى تو قراره تو شرایطى بهم بچه بدى که به اونا ندادى قراره بچه اى به من همون بچه اى که میخواستم رو بدى چون من تسسسسلیمم دیگه برات زمان تعیین نمیکنم دیگه براى بچه به کسى التماس نمیکنم به کسى باج نمیدم میدونم در زمان مناسبش بهم میدی و همه این سالها رو برام جبران میکنى

    چون من هییییچ وقت فقط صرف داشتن بچه رو نپذیرفته بودم من یه بچه سالم و صالح میخواستم تو بهترین شرایط و الان خیلى خوب درک میکنم که من تو اون مدار تو اون فرکانس شرک آلود اصلا نمیتونستم به این خواسته ام برسم و باید میومدم تو این مسیر و تو این مسیر فرکانسم ثابت بشه تا بتونم در زمان مناسب به این خواسته ام برسم و در اصل خواسته من با فرکانسم یکى نبود فرکانس من پر از نیاز پر از شرک و پر از باج دادن بود به کسى هم که این فرکانس رو داشته باشه و با خودش در صلح نباشه هیییییچوقت فرزند سالم و صالح نمیدن از اونجایی که من غیر از اینو به هیچ وجه نپذیرفته بودم خب این خواسته اجابت نشده بود

    شروع کردم با خودم در صلح قرار گرفتن خودم شدم دختر خودم و با عشق براى خودم غذاهایی که دوست داشتم رو پختم غذایی که باب میل خودم باشه نه میل همسرم خودم خودم رو نوازش کردم بوسیدم به خودم عشق ورزیدم موهام رو با عشق شونه کردم و گل سر هاى جینگولى میزنم موهام رو با عشق خودم کوتاه کردم و…..

    تو این یه سال خیلى چیزها متوجه شدم درس ها گرفتم و دلیل این خیریت رو متوجه شدم و من بابتش سجده شکر به جا آوردم من الان رااااضى ترینم براى اینکه بچه تو زندگیم نیست و چقدر درک کردم اون حرف خدا رو که میگه من چیزهایی میدونم که شما نمیدونید

    واااى یعنى من هییییچوقت به این قشنگى نمیتونستم معنى این یه جمله رو بفهمم ولى الان میفهمم

    من تو این موضوع وااااقعا به این نقطه رسیدم که خدا میفرماید چه بسا چیزهایی که شما از آن کراهت دارید ولى خیر شما در آن هست

    من واااقعا تو این یکسال خیریت اجابت نشدن این خواسته ام رو با پوست و استخونم لمس کردم

    من تو این پروسه خیلى درس ها گرفتم وقتى میبینم کسى ناخواسته بچه دار میشه فهمیدم نیاز به زور زدن نیست زمانش برسه میاد خودش اگه تا الان نیومده حتتتتما خیرى بوده و این درست ترین اتفاق زندگى من بوده و من بابتش خدا رو سپاسگزارم بیشتر از هر چیز دیگه اى

    من الان راضى ترینم که خدا میدونست و من نمیدونستم و اون وقتى که زور میزدم و به هر درى میزدم و باج میدادم که به این خواسته ام برسم بهم نداد چون اگه اون موقع به این خواسته ام رسیده بودم اصلا تو این مسیر نمیموندم اصلا خدا رو درک نمیکردم من اصلا توحید رو درک نمیکردم من اصلا خودم رو نمیشناختم من اصلا با عشقى به اسم عباسمنش آشنا نمیشدم

    الان من به لطف خدا بندى به اسم بچه به پام نیست و همین باعث شده بتونم خیلى راحت تر و آزادانه تر تصمیمات شجاعانه بگیرم و روى خودم کار کنم و من وااااقعا به این آزادى فکرى نیاز داشتم براى بودن تو این مسیر براى موندن تو این مسیر

    من براى لیزرى کار کردن روى درک توحید به این تنهایی نیاز داشتم به این سکوت به این فکر آزاد از بچه و سرو کله زدن با بچه تا بتونم روى رشد شخصیت خودم کار کنم روى قرآن کار کنم روى دوره ها کار کنم کامنت بخونم کامنت بنویسم و اینا همون خیریت اجابت نشدن خواسته من تو این مدت بوده و این خیلییییییى براى من ارزشمنده

    این درک توحید به همه چیز می ارزه

    و خدا هم برام کارى کرده به صورت طبیعى که من با اینکه ٣۶ سال دارم ولى همه فکر میکنن نهایت ٢٠ سالمه و این رو همه بهم میگن و اون عجله و ترس از اینکه دیر میشه رو از دلم برده وقتى خودم رو توآیینه میبینم که خدا بهم میگه صورت زیبات رو ببین هر روز جوان تر میشى درونت رو هم هر روز جوانتر میکنم تو فقط با من باش

    و خدا رو شکر خیلى راحت شدم و دیگه نظر بقیه برام مهم نیست دیگه از سوال هاشون ناراحت نمیشم و راحتتر به بچه ها عشق میورزم

    هیچ وقت فکر نمیکردم که یه روز براى نداشتن بچه سجده شکر به جا بیارم ولى من از ته ته ته قلبم براى نداشتن بچه تو این روزهاى عمرم سجده شکر به جا مى آرم

    و واقعا هم خدا رو شکر یه حس بی نیازى تو قلبم قرار داده محمد حسین ،على ، آلا ،محمد هانى ،سامى ،حلما و جدیدا هم یه فرشته کوچولوى تو راهى تو زندگیم قرار داده که هر وقت اراده کنم میتونم باهاشون باشم و ازشون کلى چیز یاد بگیرم و عشق کنم باهاشون رو پاهام بخوابونمشون تو بغلم بخوابونمشون براشون قصه بگم لاک بزنم موهاشون رو کوتاه کنم لباس براشون بدوزم باهاشون برم پارک و بازیشون رو ببینم و کیییف کنم

    این حس رهایی از خواسته انقدر برام قوى شد که لباس هایی که براى دخترم دوخته بودم هدیه دادم به آلا و فرشته کوچولوى تو راهى خواهرم و واقعا لذت بودم از این عمل به هدایت

    انقدر این حس رهایى از این خواسته قوى شد که من سرمایه گذارى که براى بچه هام کرده بودم رو هم براى خودم برداشتم چون خودم همیییشه در اولویتم به قول مامانم بچه خودش روزیش رو با خودش میاره ، آنکه دندان دهد نان دهد نیازى نیست من براش سرمایه گذارى بکنم

    و از همه مهمتر من تماااام باج هایی که براى بچه دار شدن میدادم رو اصلاح کردم و پس گرفتم و ایمان دارم به هدایت خدا و تسلیم هستم تا در زمان مناسب در بهترین شرایط به این خواسته ام هدایت بشم

    من فققققط یه چیز میدونم مهمترین چیز درک توحید هست اینو کسى داره میگه که به خیلى چیزایی که خیلى ها آرزوش رو دارن رسیده اما احساس آرامش و امنیت نداشته

    من احساس امنیت و آرامش رو فقط با توحید درک کردم نه رسیدن به آرزوهام

    من خواب بدون زاناکس و آرامبخش رو فققققط با درک توحید چشیدم

    من به دست آوردن سلامتى رو با درک توحید چشیدم

    خدا به قول خودش کلا نمد هولاء و هولاءبه همه کمک میکنه ولى رسیدن به آرزوها بدون توحید هیییییچ آرامش و امنیتى توش نیست من اینو با پوست و استخونم لمس کردم

    میتونم تا روز قیامت در مورد رسیدن به آرزوها بدون توحید و با شرک و عذاب الیمش و چک و لگدهاش صحبت کنم

    و فریاااااد بزنم و بگم همهههههه چیز توحیده

    استاد عااااشقتم براى اینکه بهم یاد دادى همه چیز توحیده همه چیز هدایته همه چیز تسلیم بودنه

    یه زمانى احساس قربانى بودن و احساس سرزنش میکردم که چرا بیشتر سالهاى عمرم رو گذاشتم براى اینکه دو تا عزیز رو تو زندگیشون به موفقیت برسونم و پشت مرد موفق باشم مرور خاطرات پیاده راه رفتن و همپا شدن در کنار عزیزى براى رشد و موفقیتش و زخم شدن پاهام و انرژى هاى پر از عشقى که میدادم تا ایشون به موفقیت برسه برام اذیت کننده بود

    احساس سرزنش میکردم که چرا از خودم میکندم و براى رشد و موفقیت یه عزیز دیگه انرژى میذاشتم

    ولى الان با عشششق میگم حلالشون باشه تمام اون انرژى هاى پر از عشقى که بهشون دادم و براشون گذاشتم اونا الان تو زمینه کارى خودشون به بهترین درجه هاى موفقیت رسیدن من درسم رو گرفتم و الان کل تمرکزم روى رشد و موفقیت شخصى خودمه

    ولى خدا هم اون انرژى و عشق رو براى من جبران کرد

    استاد عباسمنشى رو تو زندگیم قرار داد که ایشون هم یه زمانى پیاده روى میکرد و کفشهاش پاره میشد و تو این مسیر پاهاش ذوق ذوق کرد بعد از یه تیک ایستادن نجت ى سمینار هاش ولى ادامه داد و آرزوهاش رو خلق کرد و شد بهترین استاد موفقیت و توحیدى دنیا و بهم با همه وجودش درس موفقیت با توحیدرو داد و شد قشنگ ترین هدیه الهى به من تا بیشتر بفهمم انرژی که با عشق همراه باشه از بین نمیره از شکلى به شکل دیگه تبدیل میشه

    من راضى هستم از اون عشق و انرژى که هزینه کردم براى اون دو عزیز و تحسینشون میکنم براى تک تک موفقیت هاشون که لایقش بودن و بهش رسیدن

    خدایااااا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 282 رای:
    • -
      نسرین سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2494 روز

      سلام بر نفیسه جان دوست الهی ام .چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم عزیزم اونقدر که اشک تو چشام جمع شد. اگر شما نفیسه جان برای بچه دار شدن این پروسه رو پشت گذاشتی من برا ازدواج دارم این روند رو طی میکنم .همون اذیت و آزارهایی که شما برا بچه دار شدن پشت سر گذاشتی من دارم برای ازدواج پشت سر میزارم .تک تک جملاتی که نوشتی رو با تمام وجودم درک کردم چون برا من هم در مورد ازدواج اتفاق افتاده .این جملات شما با عث شد که من هم به فرصتی که برام پیش امد برای کار کردن روی خودم فکر کنم .بعضی وقتها فکر میکنم اگر من بدون این آگاهی ها ازدواج میکردم نمیتونستم زندگی خوب و خوشی رو تجربه کنم .منم مدت یکسال هرها کردم این خواسته رو و چقدر حال خوشی رو تجربه کردم .اما الان مدتیه که دوباره چسبیده بودم به این خواسته و داشتم اذیت میشدم .این کامنت شما تلنگری بود برم که دوباره اون رهایی و آزادی رو عاشقانه تجربه کنم. این دو سال برای من فرصت بزرگی برای کار کردن روی خودم بود و از همه لحاظ پیشرفت کردم اما الان مدتیه که نجواها شروع شدن و سعی دارن من رو نا امید کنن اما من نباید بهشون اجازه بدم چون بقول استاد فرمون دست منه نه ذهن من. ممنونم عزیزم بایت این کامنت فوقالعادت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2111 روز

        سلام نسرین نازنینم

        دوست دارم با خودم هر لحظه مرور کنم که حتی پیامبر هم از حرف مردم در امان نبوده

        انقدر که هر بار خدا بهش امر به واصبر علی ما یقولون میکرده

        ما هیچوقت از این بلندگوهای شیطان رها نمیشیم

        تو هر مقطعی این بلندگوها هست

        وقتی ازدواج نکردی میگن کی ازدواج میکنی

        عقد کنی یه سره میپرسن پس کی میری سر زندگیت و اگه یه ذره طول بکشه حرفها و نقل ها

        وقتی ازدواج کردی میگن چرا بچه دار نمیشی

        خلاصه وقتی پیامبر از حرف مردم در امان نبوده و خدا فقط بهش امر به اعراض و رو برگرداندن و صبر میکرده دیگه من که از پیامبر بالاتر نیستم

        پس بهترین کار اینه تا آخر عمرم روی مهم نبودن حرف مردم و عزت نفسم کار کنم و سبک شخصی خودم رو داشته باشم و یه گوشم در باشه یه گوشم دروازه

        کار سختیه انقدر سخت که حتی پیامبر هم محزون میشده از حرفهای مردم

        حتی خود استاد با اینهمه پرونده موفقیت آمیز اما یه سری ها میگردن و به اسب تنهاش گیر میدن و قطع کردن درختش و لباس پوشیدن یا نپوشیدنش

        وووو

        برای همین انقدر استاد به عزت نفس و مهم نبودن نظر بقیه تأکید میکنن چون با این دو سلاح میتونی از بین این بلندگوها به سلامت و آرامش عبور کنی و و از زندگیت لذت ببری و اجازه بدی جریان هدایت تو رو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده

        و اگر این دو سلاح در ما ساخته نشه هی زور میزنی و تقلا میکنی به خواسته مون برسیم

        و به یک خواسته کال میرسیم که هیچ لذتی ازش نمیتونی ببریم

        مثه بچه ای که زودتر از موعد به دنیا بیاد که باید تو دستگاه باشه و تو نمیتونی ازش لذت ببری

        برایت بهترین ها رو آرزومندم 💝💝💝

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      طیبه محسن بیگی گفته:
      مدت عضویت: 1874 روز

      سلام نفیسه جان خیلی خیلی ازکامنتت لذت بردم .من هم دراین مسیر واقعا الان دارم درک میکنم همه چیز توحیدهست به یگانگی رسیدن باخدا یکی شدن باخالق هستی .رسیدن به دریای عشق .من باتمام وجود می فهمم احساس شمارو.آره اگه لذتهای زود گذر دنیاخوبه به هیچ قیمتی با آرامشی که من از داشتن خدا در زندگیم دارم برابری نمی کنه.هرلحظه خدارواحساس کردن چنان قدرتی به تومیده وچنان آرامشی درتوایجاد می‌کنه که به ذات مقدسش سوگند هیچ کس و هیچ چیز دراین دنیا جایگزین اونمی تونه باشه.خداروبی نهایت سپاسگزارم که از صدای استاد وحرفهاشون هر لحظه دریچه ای از عالم غیب به قلبم گشوده میشه.ممنونم استادعزیز.خداپشت وپناهت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      آزاده خدری گفته:
      مدت عضویت: 2612 روز

      سلام نفیسه عزیزم

      واقعا لذت بردم از خوندن کامنت توحیدی شما

      چقدر تجربیات شما و حس بی نظیرتون ،شبیه به حس آرامش بخشی هست که من این روزها تجربه میکنم

      تحسین میکنم شما رو برای قلب بزرگ و بخشنده ای که دارید و این احساس رهایی و عشقی که در همراهی عزیزانتون دارید و دور شدن از احساس سرزنش و رسیدن به احساس عشق که راضی هستید از همراه شدن با عزیزانتون و دنبال کردن رشد و موفقیت شخصی خودتون.

      تحسین میکنم شما رو برای این صلح درونی و اتصال نابی که به خدای خودتون دارید

      از خداوند میخوام این حس رضایت و لعلک ترضی بودن شما رو هرروز افزون کنه.

      ممنونم برای به اشتراک گذاشتن این حس بی نظیرتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      زهرا کرمی گفته:
      مدت عضویت: 2756 روز

      سلام، نفیسه عزیز خیلی زیبا نوشتی انگار نشانه ای از طرف خداوند برای من بود، من از،شما بزرگتر هستم و ازدواج هم نکردم خیلی خواسته ازدواج داشتم ولی نشد بعد که به این مسیر الهی هدایت شدم آنقدر احساس رهایی و آزادی داشتم که خدا بداند آنقدر آرامش رسیده بودم ولی شخصیت من ثابت نشده بود چون من به شدت به خانواده وابسته هستم من خیلی روی خودم کار کردم هنوزم کار می کنم ولی چون این وابستگی وجود داره و همش تضاد از طرف خانواده برام پیش می یاد و می دانم خداوند می خواهد که من رشد بده و بزرگم کنه ولی الان ترس و نگرانی تو وجودم گرفته، و این هم از وابستگی به مادر خواهر و برادر هست جالب که چون پدرم وابسته نیست اصلا به پدرم وابسته نیستم و رابطه خیلی خوبی هم داریم و چون همیشه خواسته یک ازدواج رویایی بوده و می فهم چرا برای من رخ نداده چون خودم هنوز آون آدم نشدم اوایل دوره 12قدم یکی از همکارم خواب دیده بود که من گفتم چقدر خوب شد که ازدواج نکردم چون آگه ازدواج میگردم به خدا نمی رسیدم و آلان خیلی خوب درک می کنم البته این صفت وابستگی نگرانی و دلسوزی تو خانواده ما ریشه داره و من خیلی تو زمینه های دیگه تغییر کردم و تو این زمینه ام خوب شده بودم ولی دوباره به همان روز اول برگشتم روی عزت نفسم کار می کنم از خدا می خواهم کمکم کنه با تمام وجودم درک می کنم وقتی توحیدتو زندگی نباشه دنیا را بهت بدهند هیچ لذت و ارزشی نداره، از شما خیلی سپاسگزارم و از خدا می خواهم به من کمک کنه که من رها بشم دوست خوبم موفق شاد باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      معصومه صادقى گفته:
      مدت عضویت: 1714 روز

      سلام نفیسه جان عزیزم

      خیلی برات خوشحالم برای این حس رهایی و عشق بازیت با خدا

      چند تا از نوشته هات و مسائلت عین گذشته من بود که نمی تونستم تو ذهن خودم حل کنم

      ساعت ۳ صبح از خواب بیدار شدم در حالی که هیچ وقت بیدار نمیشدیم و نمی دونم چی شد که اومدم تو سایت و به کامنت زیبای تو هدایت شدم 🌹گفتی پیاده می رفتی واسه موفقیت به فرد دیگه

      با خودم گفتم منم این کار رو کردم و چقد سرزنش کردم خودم رو و از یه جایی به بعد گفتم خدایا راضیم من همه اون انرژی رو با عشق گذاشته بودم و‌ تموم دیگه باید رو خودم بزارم

      همین الان هم که فکر میکنم انگار کمک به موفقیت یه فرد دیگه واسم راحت تر از تمرکز رو‌موفقیت خودمه !!

      منم ۳۲ سالمه ولی هر وقت تو اینه نگاه میکنم کاملا از نظر ظاهری و درونی حس میکنم ۲۰ سالمه و با نوشته های تو متوجه شدم اینا موهبت هست که دارم

      نمونه آوردی گفتی نمی خواستی فقط بچه دار بشی مثل همه یه بچه سالم ‌‌و صالح تو بهترین شرایط می خواستی

      وقتی که فکر میکنم و میبینم در ظاهر نعمت ها وی زندگی دیگران که دارم رو ندارم متوجه میشم دقیقا همینه من هیچ وقت نمی خواستم

      فقط ازدواج کنم

      فقط بچه دار باشم

      فقط شغل داشته باشم

      فقط درآمد داشته باشم

      همیشه از خدا رویاییشو می خواستم واقعیشو ، واسه همینه که به این مسیر هدایت شدیم به مسیر خلق رویاهامون

      خیلی وقتا به کامنتت هدایت میشم عزیزم و هر دفعه از خوندنش لذت می برم و درهای جدیدی تو ذهنم باز میشه و آگاه تر میشم 🌹🌹

      ممنون عزیزم از کامنت فوق العادت ❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      مریم السادات هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1395 روز

      عزیزدلم سلام

      چقدر گریه کردم با خوندن کامنتتون جانم.چقدر خداروشکر کردم گلم که آرامش داری و اینقدر آرام و آگاه دارید حرکت میکنید..آفرین به این آگاهی و اینکه اینقدر زیلا مسائل رو معنا کردید و اینقد زیبا اعتمادتون رو به زمانبندی خداوند بیان کردید…واقعا براتون بهتریناارو آرزو میکنم بانوی زیبا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سمیه اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1875 روز

      نفیسه عزیزم نفیسه وااای واای از این کامنت

      الان دارم با اشک برات می‌نویسم و تحسینت میکنم دختر بزرگ قوی

      چقدر خوب تونستی جوری دیگه به قضیه نگاه کنی که احساست رو خوب کنه و قوی تر بشی و البته توحیدی تر

      واقعا چقدر به کامنتت نیاز داشتم و اون حسم گفت برو کامنتها رو بخوان با اینکه کار داشتم ولی نشستم و خوندم و لذت بردم و به قول استاد دریچه اگاهی برام کمی به اندازه ظرف الانم با کامنت شما برام باز شد

      واقعا چه هدیه ای بالاتر چه چراغ روشنی از استاد بود که من میتونستم هدیه بگیریم

      برای این لطف و هدیه خداوند بی نهایت سپاسگزارم

      اینکه گفتی بچه رو یه نیاز و یه جور وابستگی بوده و اگه اون باشه زندگیت بهتر میشه این شرک خفی رو پیدا کردی که این شرک در همه زمینه های زندگی وجود داره برای من به شکلی دیگه هست و برای شما یه شکل دیگه

      با توضیح دادنشون و بیان شرک های زندگیت دریچه اگاهی به شرکهای خفی خودم برام کمی واضح شد و این هدیه و چراغ راه امروزم شد خداروشکر

      باید بارها بخوانمش و با شرایط خودم بسنجم و پیدا کنم بنویسم و توجه کنم تا بیشتر وبیشتر ظرفم رو بزرگ کنم و البته لایق

      برای وجود شما سپاسگزارم و همواره در پناه خدای یکتا شاد و خرسند و سلامت باشی نفیسه نفیس❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1234 روز

      سلام عزیزم ، من باورم نمیشه که منم که دارم این متن طولانی و داخل اینترنت میخونم چون هرگز این کارو نمیکردم ،

      ولی از وقتی عضو این سایت شدم دارم این کارو به راحتی بدون این که متوجه گذر زمان بشم انجام میدم ،

      واقعا واسم خوشاینده .

      عزیزم آفرین واقعا تبریک میگم که به چنین درجه ای از آگاهی و رهایی رسیدی که میدونی تو وجودت به طور کلی ارزشمنده نه به خاطر فرزند داشتن .

      فرزند به نظر من یه انتخابه که به موقعش اتفاق میفته درست مثل ازدواج ،درست مثل به دنیا اومدن خودمون و پا گذاشتن توی این دنیای زیبا ، ما انتخابش نکردیم کی بیایم ولی اومدیم خود به خود به قول استاد عباسمنش به کلمه ی خود به خود اعتقاد داشته باشید .

      عزیزم عالی بود کامنتت لذت بردم ،نمیدونم چه زمانی نوشته بودی اما همیشه سربلند و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      شاهکار گفته:
      مدت عضویت: 1693 روز

      سلام بر نفیسه عزیز و سپاس از متنی که نوشتین.

      امروز از طریق نشانه روزم درست وقتی که حسابی کلافه و سردرگم مسائل زندگی و گیری که سر به تحقق رسیدن خواسته هام در مورد هماهنگی زمان ها داشتم به این فایل و کامنت زیبای شما هدایت شدم.

      این فایل ، قسمت عظیمی از صحبت های دوستمون و توضیحات استاد و در نهایت قسمت زیادی از نوشته های شما ، اصلأ انگار زندگی من و پاسخ به من بود . واقعاً حیرت کردم. خدایا شکرت

      چقدر برام جالبه که حتی از این طریق خداوند نشانه هاش رو با من می فرسته تا روی گفته ها و نوشته هاشون متمرکز بشم و هدایت بشم به سمت توحید بیشتر و آرامش قلبی بیشتر و آرام بگیرم ، تا خداوند من رو آسان کنه برای آسانی ها .

      و مجدد بهم یادآور بشه که صبر کن ، حتماً در بهترین زمان در بهترین مکان به بهترین موقعیت دست پیدا خواهید کرد ، و به امید خودش که به تمام خواسته هام هم خواهم رسید.

      از خداوند بزرگ سپاسگزارم برای داشتن استاد گرامی که خیلی چیزها ازشون یاد گرفتم ،و شاکرم برای جمع آوری بنده های خوبش کنار هم که بیان تو کلاب هاوس و حتی در کامنت ها چیزهایی رو یادآوری کنند که من بنده فراموش می کنم و نیاز دارم که بارها و بارها برام تکرار بشه تا بشه ملکه ذهنم تا در نهایت بشم جزو هزاران یا میلیون ها نفر ، شاگرد اول ، که توحید رو به صورت کامل در این مکتب درک کردند و راضی شدن به رضای خدا.

      خدایا شکرت

      یه بار دیگه محکم تر در مسیر رسیدن به خواسته هام به خودت توکل می کنم و آرام میشم تا زمانشون برسه.چون من نمی دونم و فقط خودت می دونی که بهترین برای ما چیه.

      ازت درخواست می کنم که من و همه این دوستانو به راه راست هدایت کنی ، راه کسانی که به آنها نعمت داده ای که خودت بهترینی و بهتر از آینده ما باخبر.

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فررانه فلاح گفته:
      مدت عضویت: 1091 روز

      به نام الله مهربان. سلام دوست عزیز تحسینت میکنم از این همه توحید و هدایت الله .‌از این همه آرامشی که توی زندگیت پیدا کردی و برات خوشحالم و آرزوی روزهای بهتری رو. دارم….امیدوارم در پناه الله مهربان همیشه شاد ..سربلند و پر روحیه و پر انرژی باشی ….یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      بیژن امینی گفته:
      مدت عضویت: 730 روز

      درود بر شما

      با خوندن کامنت شما تازه فهمیدم که کوچکترین حرف یه آدم چقدر می‌تونه یه نفر اذیت کنه اگر بدون فکر، حتی دلسوزانه باشه .

      خدارو شکر که آنقدر قدرتمند با این همه سختی جنگیدی و آنقدر خوب قوانین توحید لمس کردیت، از خدا می‌خوام که در تمام مراحل زندگیت پیروز و سر بلند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محسن حاجیان گفته:
      مدت عضویت: 1443 روز

      سلام به دوست هم مسیر و هم فرکانس

      بهتون تبریک میگویم واقعا بسیار عالی قوانین را درک کرده آید و چقدر زیبا نوشته بودید هر قسمتی را که خواندم برایم درس هاو نکته های خوبی داشت حیفم اومد باورهای توحیدیتون را تحسین نکنم و ازتون بابت وقتی که گذاشته اید و این کامنت رویایی را نوشته اید و دستاوردهایتان را با ما به اشتراک گذاشته اید تشکر نکنم ممنونم از حضورتون و ممنونم بابت افکار و کلام توحیدتون

      هرچقدر خداوند را شکر کنم برای حضورم درکنار استاد عزیزم و شما و دیگر دوستان توحیدی باز همممم کم است

      در پناه خدای وهاب شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1730 روز

      بنام الله یکتا

      سلام ب نفیسه ی عزیزم

      خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر هدایتم ب این مسیر زیبا

      خییلی ازت ممنونم بابت ردپای زیبایی ک نوشتی تقریبا مال 4 سال پیشه،نمیدونستم این نفیسه همون نفیسه ی موفق حاجی محسن هست

      خیییلی تحسینت کردم و بهت افتخار کردم،چ مسیرو پشت سر گذاشتی واقعا بهت تبریک میگم عزیزم

      ی جایی توکامنت اشاره کردی ک من بچه ی سالم و صالح میخواستم و چون فرکانسم با خواسته ام یکی نبود اتفاق نمیفتاد

      ک این خواسته ات باعث شد ب ابن مسیر هدایت بشی

      یاد خودم افتادم و خواسته ای ک از خدا داشتم

      قبل از آشنا شدن با این مسیر

      من بارها این درخواستو از خدا داشتم

      اللهم الرزقنی زوجا صالحا

      ولی فرکانسم خییلی پایین تراز خواسته ام بود

      و ب تضادی خوردم ک منو ب این مسیر زیبا هدایت کرد

      پیغامی ک از خداوند دریافت کردم از کامنت شما

      این بود ک باخودم ب صلح برسم و عاشق خودم باشم و رها باشم

      ک خداروشکر ی کم بهترشدم توی این مورد

      چون دارم نشانه ها شو میبینم

      مشخصات همسر دلخواهم ک چند سال پیش نوشته بودم و خاستکار هفته ی گذشته ام داشت، اینکه هیئت علمی باشه و استاد دانشگاه

      قبلا خیلی برام مهم بود وجهه اجتماعی ولی الان اصلا اهمیتی نداره برام ایمان و شخصیت طرف مقابلم خییلی برام مهمتره

      باید ادامه بدم مسیرو و ایمان دارم در زمان مناسب ب خواسته ام میرسم

      ولی الان دوسدارم روی توحید و تسلیم بودن دربرابر خداوند کار کنم

      الهی صدهزار مرتبه شکرت رب العالمین سپاسگزارم بابت هدایتم ب ابن آکاهی های ارزشمند

      عاشقتمممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهرا مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    به نام خداوند مهربانم

    سلام استاد عزیزم و سلام خدمت دوستان گرامی

    استاد چقدر من فایل های گفت و گوی شما با بچه ها رو دوست دارم و واقعا خیلی باور هایی که لازم دارم رو برام میسازه اثباتش می‌کنه ممنونم ازتون استاد عزیزم

    استاد من از شما توحید رو یاد گرفتم و یاد میگیرم همچنان حال اینروزا های من بی نهایت خوب است آرامشی بینظیر و دارم تجربه میکنم و هر لحظه بخاطر این هدایت ها و آگاهی ها از خدای مهربان سپاسگزارم

    استاد تا حالا چندین بار برای من اتفاق افتاده که موضوعی در ظاهر خیلی ناراحتم کرده و من همش در حال شکوه کردن بودم اما بعد به خودم میومدم و میگفتم زهرا ناراحت نباش حتما خیری در آن هست که تو نمی‌دانی و واقعا همینطور بود بعد از چندین وقت از اون موضوع یه چیز بهتر برام پیش میومد و من با خودم میگفتم که چقدر خدا زیبا و قشنگ کار هارو درست میکنه و بعد هر اتفاق مشابه این باور های من قوی تر میشد و من هنگام روبرو شدن با تضادی آرامش خودم رو حفظ میکنم و میگویم که حتما قراره اتفاق بهتری رخ بده و خودمو و تضادی که برام پیش اومده رو به خدا میسپارم

    استاد من از شما توحید رو آموختم یاد گرفتم که همه قدرت دست خداونده قبل از این من همیشه قدرت رو در دستان دیگران می‌دیدم و من چقدر انسان ضعیفی بودم و هیچ وقت جهان به نفع من پیش نمی‌رفت ولی الان بی نهایت خوشحالم از مسیری که انتخاب کردم

    به نظر من توحید مهم ترین اصل و باوریه که یک انسان می‌تونه داشته باشه و همین توحید همه چیز رو در دل خودش داره یک پکیج کامل از سلامتی روابط خوب ثروت و هر چیز زیبایی که فکرشو بکنی…

    چقدر حرف زدن با خدا رو دوست دارم و چ آرامشی بهم میده انگار خدا در تک تک سلول ها و نگاه های من به اطرافم هست و نگاه پر از مهرش رو به خودم در هر لحظه احساس میکنم و چ احساس زیبایی هست

    به دریا بنگرم دریا تو بینم

    به صحرا بنگرم صحرا تو بینم

    استاد واقعا واقعا واقعا از شما سپاسگزارم به خاطر نشان دادن این راه زیبا و پر از عشق

    میسپارمتون به آغوش گرم خداوند مهربان

    دوستتون دارم

    🍁🍁🍁🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  6. -
    مهرناز گفته:
    مدت عضویت: 3985 روز

    به نام خدا و باسلام و تشکرفراوان از استادگرامی،خانم شایسته عزیز و دوستان مهربان

    استادعباسمنش گرامی ان قسمت صحبت های دوستان خوبه ولی توضیحات شما مثل گنج می ماند و

    واقعا این فایل امروزتون برای من

    راهگشا بود چون مدتی قبل یه شکست چند جانبه از طرف اشخاص ظاهرا دوست در زندگیم پیش اومده بود و هر بار خودم را ارام می کردم و می گفتم صلاح بوده و به قول بزرگترهام حتما حکمتی داشته

    ولی دیشب تا صبح باز یادش افتاده بودم و حالم زیاد خوب نبود تا اینکه صبح وقتی فایل ۴۸ را دان کردم و به خلاف همیشه اینبار سریع گوش دادم و لذت بردم و ….

    امیدوارم از این ماجرای تلخ درس بگیرم و حتی بتونم فراموش کنم و باور کنم که خیر و خوبی ام در ان ماجراها بوده است…

    بسیارعالی بود

    سپاسگزارم🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام به دوستان بینظیرم

    سپاسگزارم از المیرای عزیز چه صدای دلنشینی دارن و چقدر زیبا صحبت کردن

    خدا رو شکر که تغییراتی که در زندگی شون شکل گرفته و حالشون خوبه

    واقعا خدایا شکرت که مارا به راه راست هدایت میکنه به راه کسانی که به آنها نعمت داده

    واقعا این مسیر رویایی و لذت بخشه

    اگر ما ایمان داشته باشیم به قدرت خداوند دیگه خداوند هم برامون سنگ تموم میذاره

    من خیلی وقتا به تجربیاتم که فکر میکنم میبینم جاهایی که تسلیم خداوند بودم اون کارم به طور احسن انجام میشه بوده جاهایی که یادم رفته بوده که من قبل از اون کار تسلیم شده بودم ولی بعد که فکر میکنم میکنم این بخاطر اون ایمانی که داشتم و در اون زمان چون تسلیم شده بودم هدایت شدم به بهترینها

    زمانهایی که میگم خدایا من تسلیم تو هستم و خودت هدایتم کن قلبم یه جور عجیبی آروم میگیره و حرارتش رو قشنگ احساس میکنم

    ولی زمانهایی که به نجواها قدرت میدم همش استرس و نگرانی میاد سراغمون

    قبلا نمیفهمیدم نمیتونستم تشخیص بدم که چی خوبه یا چی برعکسشه ولی الان قشنگ حس میکنم که قلبم بهم میگه آرامشم بهم میگه که درسته یا نه و سعی میکنم بهش گوش کنم

    یه مثال بزنم

    چند روز پیش توی خیابون داشتم راه میرفتم و به چیزی فکر میکردم یدفعه ترسیدم از اینکه فلانی قدرت داره و هرکاری که بخواد میتونه انجام بده نجواها داشتن میومدن و میرفتن که وسط خیابون محکم خوردم زمین خیلی دردم گرفتم یه دفعه گفتم خدایا شکرت که به موقع پس گردنی رو زدی تا متوجه حال خوبم باشم که بخاطر چیزهای الکی حال خودم رو بد نکنم اشک ریختم از اینکه خداوند همیشه و همه جا مسیر رو بهمون نشون میده و تنها تکیه گاه فقط میتونه خدا باشه برامون یاد گرفتم که بغیر از خدا به بندهاش تکیه نکنم چون بندهاش هیچ قدرتی ندارن و با کله میخورم زمین هر کی میخواد باشه پدر مادر خواهر دوست…… هر کس دیگه غیر خدا نمیتونه تکیه گاه خوبی برای آدم باشه تنها خداست که همیشه هوامون رو داره فقط باید باورش کنیم

    بهترین ها رو براتون آرزومندم

    در پناه خدای یکتا شاد باشید

    خیلی دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  8. -
    Asma Heravi گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد نازنینم و مریم جان عزیز

    استاد جان منم با شما خدایم رو شناختم فهمیدم که قدرت خلق زندگی من فقط دست منه بدون هیچ عامل بیرونی من وقتی به این فکر میکنم اون رهبر کل کائنات هست دیگران کوچکترین تاثیری بر زندگی من ندارند او از خودش در من دمیده که با هم کن فیکون کنیم…

    اینجا یاد صحبت‌های شما در دوره ی قانون آفرینش میفتم که در مورد چشم زخم گفتید

    بعد میگم چقدر من و امثال من مشرک بودیم ( شرک پنهان) که قدرت شیطان رو بیشتر میدونستیم و میترسیدیم آیا قدرت دادن به شیطان شرک نیست؟ پس چیه ؟

    ترسیدن و نگران بودن…هزار تا آویز به در خونه ها و ماشین نو و لباس بچه ها بعد می‌گفتیم نه چشم زخم هست تو قرآن اومده چند سال با این…

    تفکر زندگی کردیم و ترسیدیم و چه بلاهایی هم خودمون از اون ترس سر خودمون آوردیم فقط بخاطر یک باور اشتباه

    به خدا قسم بارها خانواده هایی دیدم که حتی بچه هاشون رو از دست دادند بخاطر اعتقاد عمیقی که به این موضوع داشتند و ترسیدند …در صورتیکه فقط این حقیقت اشتباه این باور غلط در ذهن اونا بود و حقیقت بیرون اینگونه نبود…

    از روزی ذهنیت خودم رو عوض کردم و قدرت رو فقط به خداوند دادم و بس حادثه و اتفاق بدی برام نیافتاد هرگز و حتی هم اگر هم بعضی اوقات مسائلی میشد و شاید از دیدگاه اطرافیان ظاهر قشنگی نداشت میگفتم الخیر وفی ما وقع تمام تمام

    حتما خیری در آن است من نمیدونم من تسلیمم من که فقط ۱۰ متر جلوم رو میبینم اون از بالا داره نگاه میکنه او پرنده ای هست که من بر دوشش اون میبره سکان کشتی زندگی من دست اونه …

    اگر گوشه جاده به هر دلیلی ماشین مون متوقف میشد میگفتم خدایا شکرت شاید جلوتر باید حادثه ای رد میشد و تا اون زمان رو ما اینجا باشیم اعتماد من یعنی هر چیزی رو بتونم مثبت ببینم اگر باور دارم قدرت فقط خداوند است اگر دارم روی باورهای خودم کار میکنم اگر هر روز نشانه هایش رو در زندگی میبینم و صدایش رو میشنوم…پس همیشه الخیر و فی ما وقع

    خدایا شکرت استاد جان همیشه این صحبت شما رو توی گوشم زمزمه میکنم ایمان ما به خداوند صفر و یک نیست پس من به میزانی باورش دارم میتوانم ذهنم رو کنترل کنم و بهش اعتماد کنم و خودم رو اذیت نمیکنم میگم من انسان م دارای احساسات مختلف…

    ولی وظیفه ی من کار کردن روی خودم هر روز مثل تمرین ورزش که همیشه برامون مثال می‌زنید غذای روح من هر روز باید داده شود از طریق فایلها و دوره ها و عمل کردن اگر نتیجه ی متفاوت میخوام…

    استاد جان خدا رو هزاران بار شکرت وقتی به پروسه ی زمانی یکسال گذشته نگاه میکنم اصلا اتفاق های قشنگ زندگیم قابل مقایسه نیست با قبلش ارتباط قلبی م با خداوند سلامتی ام و آرام بودنم روابط م با فرزندم و همسرم و نتیجه اینا هم ثروتی که به‌طور کاملا طبیعی داره هر روز بیشتر وارد حسابم میشه و خدا میدونه نمیدونم چطور از کجا به قول شما گفته امریکایی ها ( no where )

    واقعا من نمیدونم از کجا بدون کوچکترین تیلیغی این مشتریا از کجا زنگ میزنن و سفارش روی سفارش و فقط میاد به خودش قسم نمی‌فهمم از کجا…

    اینجا دوباره یاد صحبت شما میفتم استاد جان نتیجه ی طبیعی آرامش و احساس خوبی که آگاهانه با ساختن باورهای درست هم جهت با خواستهایت که ایجاد کردی ثروت میاد….تو نباید دنبالش بری اون خودش میاد من الان شاید بعد از ۳ ۴ سال درک قانون الان دارم میفهمم ثروت خودش میاد بطور کاملا طبیعی…

    خدایا شکرت خودم میفهمم اینا نتیجه اون تمرین ستاره قطبی که من هر صبح و هر شب انجام میدم با تعهد تا روزی زنده ام من به خدای خودم قول دادم تمریناتم رو انجام دهم فارق از اینکه بیرون چه خبره…

    عاشقانه پاش واستادم و هر چی خواستم بهم داده و میده و هنوز کارها با هم داریم 🥰💪👌

    آرامش درونم و درک این آگاهی که من در هر لحظه دارم یک ساعت آینده ام رو خلق میکنم برام با ارزشترین هست…

    هر آنچه را یکسال پیش عکس‌هایش رو با عشق هر روز میدیدم و در ذهنم تجسم میکردم در دو ماه گذشته تا به الان به چشم خودم دیدم و تجربه کردم خدایا شکرت هزاران شکرت اندازه ی خودت شکرت…

    و هر کجا شرک نورزیدم و زیادی جلوی بعضی ها خم و راست نشدم و دستم رو گذاشتم توی دست خودش و رها کردم و گفتم به قول ابراهیم (خدایا من بهر خیری از تو فقیرم ) هدایتم کن او هدایتم کرد…

    واقعا چنان هدایتم کرد که به عقل جن هم نمیرسه…هدایت او از نظر خیلی‌ها احمقانه است ولی دقیقا همونی است که درسته و بعد میگن آخه چه جوری ممکنه‌‌…

    بهترین رو برام رقم زد بهترین مکان رو که به شرایط زندگی من می‌خورد برای مهاجرتم اوکی کرد بهترین ایده‌ها رو که شرایط خلقش رو داشتم در کسب و کارم بهم داد دیگه چی میخوام…

    استاد عزیزم فایلهای رایگان( داستان هدایت ۱ و ۲ )روی سایت رو اگر ۱۰۰ بار هم ببینم کمه واقعا تمام زندگی ما هم هدایت بوده تمام قسمت های آن از روزی که فهمیدم قانون چیه تشخیص اصل از فرع که شما همیشه بر روی آن تاکید دارید توحید و توحید

    از زمانی باور کردیم هدایتی وجود دارد و فقط مال پیامبران نیست او در هر لحظه داره من را هدایت میکنه با من حرف میزنه به من می‌گوید هر آنچه را باید بشنوم هر آنچه را که باید ببینم هر آنچه را که باید ببویم ..این جملات در دوره ی ۱۲ قدم و همچنین جملات تاکیدی که با صدای خودم ضبط کردم زمزمه ی هر روز منه معجزه میکنند💞💞💞

    استاد عزیزم شما کاری کردید که ما عاشق خودمون عاشق خدایا درونمان شویم و بشناسیمش❤❤❤

    خدا رو هزاران بار برای وجود شما و مریم جان عزیز و سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا کلاب هوس و این سایت فوقالعاده شکر…

    دوستون دارم در پناه حق🥰🥰😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1234 روز

      به نام خداوند زیبایی ها

      چقدر زقشنگ نوشتید دوست عزیز من نمیدونم شما این مطلبو چه زمانی نوشتین فقط خوندم و اومدم تا رسیدم به آخرش

      چقدر حس خوب و قشنگ داخل متنتون بود .

      خداروشکرت برای اینکه دارم این مطالب و میخونم و حال خوش دوستان و تحسین میکنم .

      خدایا شکرت که شما انقدر حس خوبی دارین خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان جانم

    سلام به دوست عزیزم که انقدر زیبا از نتایج شون گفتند که مهمترین اون ساختن دیدگاه توحیدی با شناخت درستی که از خداوند داشتند بوده و آرامشی که داشتن همین باور توحیدی که در زندگی شون ایجاد کرده این آرامش و احساس خوب و باور توحیدی باعث ورود نعمت های بیشتر از جمله افزایش درآمد چند برابری بوده و برداشتن قدم های عملی برای مهاجرت کردن و باز شدن مسیر و هدایت شدن در مسیر مهاجرت بوده

    ساختن باور توحیدی یعنی قدرت ندادن به هیچ عامل بیرونی و اینکه خودم و خدای درونم میتونیم خلق کنیم هر آنچه رو که میخواهیم و تقسیم کار کردن با خداوند من سمت خودم همون یک درصد رو انجام میدم و اجااااااازه میدم خداوند هم نود ونه درصد بقیه رو انجام بده با نشونه هایی که می فرسته با هدایتهای که میکنه با دستانی که از جانب خداوند میان و راه رو کوتاهتر ولذت بخش تر میکنند و تسلیم و رها بودن در اجابت خواسته و سپردن نحوه و مسیر انجام کارها به خداوند شما رو هدایت کرده به زدن واکسن فایرز و خیالتون رو راحتتر کرده و الان هم تو مسیر هدایت شدن به مهاجرت هستید

    چقدر من مبحث توحید و هدایت رو دوست دارم وقتی دوست عزیزم این موضوع رو مطرح کردند و از تجربیات عمل به این باور صحبت کردند و استاد هم توضیحات بیشتر رو دادند خیلی این دوست رو تحسین کردم و ایمان دارم انرژی این صحبتهای زیبای دوستانم همون جور که استاد گفتند به زندگی شون بر میگرده این موضوع توحید اصل هست و عمل به اون راه رسیدن به همه خواسته ها به صورت طبیعی و بدیهی و عزتمندانه هست خداوند تو این مسیر کمک کن تا منهم بتونم بیشتر و بیشتر باورهای توحیدی رو در خودم نهادینه کنم الهی امین

    کافیه من اعتماد کنم به نیرویی که با من حرکت میکنه و منو لحظه ای تنها نمیزاره و هرلحظه هدایتگرم هست خداوندی که جواب همه سوالهای منو میدونه بهترین مسیر رو میدونه این اجازه دادن من به خدای هدایتگرم تسلیم و رها بودنم منو به ایده هایی هدایت میکنه و درهایی برام باز میشه که کسی باور نمی کنه این ایده انقدر نتیجه و پیشرفت به همراه داشته باشه

    من با ذهن منطقی خودم با قاطعیت یه مسیری رو پیش بینی میکنم و براش برنامه ریزی میکنم قدم بر میدارم ولی اون خواسته من در اون زمان اتفاق نمی افته اون لحظه ای هست که من باید تسلیم و رها باشم و بگم هر چی بشه هر چی پیش بیاد اون اتفاق خوبه هست

    اگر من به این نگاه و نگرش برسم و اعتماد کنم به خداوند و به درسها و تجربه هایی که تو این مسیر گرفتم فکر کنم و سپاسگزار باشم و بگم الخیر فی ما وقع من آرامشم رو به دست میارم به رشدی که تو شخصیتم داشتم و به اینکه چقدر من قوی شدم تو این مسیر فکر کنم تسلیم و رها باشم اونوقت زمانی اون خواسته به من داده میشه که بارها و بارها از خداوند سپاسگزاری میکنم که این اتفاق و خواسته من در اون زمان مد نظر من نیافتاد چون بهترین زمان رسیدن من به این خواسته الان و تو این زمان و مکان بود

    بارها استاد ذهنم نجوا میکنه که چرا زمان خلق خواستم نمیرسه اما من هم سریع این باور رو میگم که خداوند هرگز دیر نمی کنه و استاد برنامه ریزی هاست باور اینکه خداوند توانایی اینو داره که در بهترین زمان و مکان منو به خواستم و ایده ام هدایت کنه حتی لیستی نوشتم از اتفاقات و کارهایی که در بهترین زمان برای خودم و برای خانواده ام اتفاق افتاده و چقدر زمان عااااالی بود این لیست رو مرور میکنم و به خداوند بیشتر اعتماد و توکل میکنم و تسلیم تر و رها تر میشم به خصوص از وقتی که تو این سایت اومدم و رو خودم کار میکنم باااااااارها به خودم گفتم خداروشکر که بدون این آگاهی ها بدون این رشد من به اون خواستم که مد نظرم بود نرسیدم وگرنه خیلی مسیر سختی رو باید طی میکردم الان با این آگاهی ها و رشد خواستم رو میخوام دارم رو خودم کار میکنم حتی زمان هم براش در نظر گرفتم اما در نهایت به زمانبندی خداوند اعتماد میکنم وقسمت خودم رو دارم انجام میدم و اجازه میدم بقیه کارها رو خداوند برام انجام بده تا یه مسیر آسون و لذت بخش رو طی کنم باور دارم که خداوند اسونم کرده برای اسونیها و برای این باور هم لیستی نوشتم از کارهایی که دستان خداوند آمدند و کارها رو برام به اسونی انجام دادند تهیه کردم تا به اینصورت این باور هم در من نهادینه بشه

    چقدر این گفتگوها ارزشمند بود باور دارم انرژی این گفتگوها به زندگی دوستانم تبدیل به ماده میشه و بر میگرده به زندگی شون صحبتهای تکمیلی شما استاد جان که دیگه آخرت آگاهی هست و بی چشم داشت رایگان این آگاهی ها رو منتشر میکنید عااااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  10. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    قسمت ۴۸

    گفتگو با دوستان در کلاب هاووس

    الخیر و ما فی وقع

    مبحث توحید بزرگترین مبحثی است که دوست دارم فقط از این موضوع صحبت کنم .

    بقول استاد عزیز ی وقت هایی هست که آدم دوست داره در همون موقع و در اون لحظه به خواسته هاش برسه ولی در زمان دیگه ای به اون خواسته اش رسیده و دقیقا این زمان درست ترین زمانی است که میشد بخواسته امون برسیم..

    و دقیقا یعنی هدایت شویم به زمان درست و مناسب و مکان درست و مناسب و در شرایط درست و مناسب که این یعنی تسلیم بودن و توحیدی بودند و خودمان رو سپردن وبخداوند…

    من از اون آدم هایی بودم که از اون بالا ها با کله افتادم زمین و همه چیزهامو از دست دادم .. بعضی از دوستان در کلاب هاووس به موضوعات خاصی اشاره میکردند… بعضی ها در مورد مبحث سلامتی گفتند بعضی ها در مبحث بیزینس و شغل و پیشرفت هاشون بعضی ها در مورد اعتماد بنفس و بعضی ها در مورد تنهایی هاشون بعضی ها در مورد خدا شناسی و شناخت خداوند واقعی و بعضی ها درمورد خودشناسی و کلا تغییرات وسیعی که در هر یک از این موارد تکاملشونو طی کردند و به جاهای خوب خوب رسیدن ولی من اگر بخوام در کلاب هاووس صحبت کنم نمیدونم از کدامیک از این مباحث صحبت کنم چون آنقدر در همه ی زمینه ها چک و لگد خوردم که توضیح هر کدامش خارج از صحبت هستش ولی دوست دارم چکیده ای از این هدایت ها مو اینجا بنویسم و شاید برای دوستانی که تازه وارد این سایت شدند نشونه ای از هدایت پیدا کنند ..

    اول از هر چیزی باید از خداوند تشکر کنم برای تمام اون تضادهایی که در زندگیم بواسطه ی افکارم بوجود آمده بود و این تضادها مسیر منو بسمت هدایت های الهی هموار کرد یکی از این هدایت های بینظیرم همین آشنایی من با استاد عباسمنش بود ..

    داستان از اون موقعی شروع شد که بعد از از دست دادن همسرم و بعدش جابجایی و تقسیم ارث به پسرم و جابجا شدن از منطقه ی امن زندگیم و جابجایی و تغییر مکان به شهر دیگر تا یک مدت اوضاع بد نبود ولی بعدش پسرم اموال و ارث پدری شو با نادانی هاش از دست داد وبا یک زن عقد کرده به من پناه آورد و در همین گیر ودارها با پسرم به تفاهم رسیدیم که کار خانه قارچ راه اندازی کنیم البته ایشون در این زمینه تخصص داشتند و من هم جسته گریخته در این حوزه کار کرده بودم .. بماند که چه مسیری رو رفتیم و بعد از مدتی خودمون یک کارخانه قارچ راه اندازی کردیم و مشغول شدیم ولی بعد از مدتی کارها خراب شد و افتادیم به قرض قوله و چک وچال بازی وپسرم هم تولیدات قارچ رو چکی میفروخت ( البته بدون اینکه به من اطلاع بده) کلا چک ها پاس نمیشد و از این طرف ما هم به ورشکستگی رسیدیم و طوری شد که تمام زندگی و چهار تا ماشین و باغ و هر آنچه که داشتیم و از دست دادیم و پسرم هم از شرمندگی ناپدید شد و کلا همه رو مقصر میدونست و جواب قانع کننده ای برای این اوضاع نداشت .‌

    خب داستان منم از این به بعد هر روز و هر روز بد و بدتر میشد .. حتی حقوق دریافتی شوهر خدا بیامرزم هم در بانک بلوکه شد بخاطر قرض و وام و بدهی ها .. و جوری شد که پول یک نان سنگک که هزار تومان بود رو نداشتم.

    تمام لوازم رو فروختم و چیزیهای مخصتری هم که داشتم در انباری های همسایه ها جا دادند و خودم هم بمدت هشت ماه با مقداری لباس وچمدان رفتم منزل خواهرم در کرج.. خب این از وضع مالی و پولی من

    از وضع سلامتی بگم که کلا درب داغون شده بودم.. تاندول دست راستم آسیب دید

    از قبلش هم افتاده بودم زمین تاندول زانوی سمت راستم آسیب دید و بعد از یک مدت دیگه دوباره افتادم زمین شانه سمت چپم آسیب دید .. ( لطفا بهم نخندید ) مثل این دست و پا چلوفتیها مدام آسیب جسمی بهم وارد میشد.. از اعتماد بنفس نگم که اصلا نداشتم .. احساس قربانی بودن و سرخوردگی و بی ایمانی همینطور بیداد میکرد در مورد توحید و خداشناسی هم که منفی صد درجه شده بودم چون فکر میکردم خدا اون بالا بالاهاست و منو نمیبینه و هر روز زجه میزدم و منتظر بودم یک دست نجات دهنده بیاد و منو از این وضعیت نجات بده .. دوستانی مولتی تیلیاردر داشتم که همه بهم پشت کردند فقط هر چند وقت یکبار بهم زنگ میزدند که فقط ببیند چقدر حالم بده تا بیشتر حالمو بد کنند . بعضی هاشون هم که یک قول هایی میدادند و میرفتند و پیداشون نمیشد و حتی جواب تلفن منو هم نمیدادند .. بماند که تمام اینها گذشت ..

    من قبلانا کتاب قانون توانگری رو خونده بودم و یک چیزهایی از قانون جذب رو میدونستم و یک آگاهی هایی داشتم قبلانا در یک حدی مطالبش رو انجام میدادم و به همون اندازه ها نتیجه میگرفتم ولی بعدها رها کردم …

    بقیه ی داستان زندگی من از اینجا شروع شد که در منزل خواهرم فرصتی برام پیش اومد که روی خودم کار کنم البته هنوز گوشی اندروید نداشتم و فقط توی تلگرام بودم . همش از خداوند میخواستم که یک راه نجاتی پیدا کنم .. از اینور و اونور با استاتید موفقیت آشنا شدم و هر کسی یک راه حلی و قانونی رو توضیح میداد ومنم انجام میدادم ولی درون قلبم زیاد باور نداشتم تا اینکه خداوند هدایتم کرد …

    یک روز خواهرم بهم گفت توی گروه بازنشستگان بانک یک استادی رو براشون فرستاده شده بهم گفت تو که اینقدر دنبال این مباحث هستی بیا اینارو نگاه کن … و برام سه فایل چگونه در آمد خود رو در یکسال سه برابر کنید رو از استاد عباسمنش فرستاد .. دقیقا ۲۵ مرداد سال ۹۷ بعد ظهر

    یعنی من دیگه نفهمیدم چطوری و چه وقت چیکار کردم … همان موقع رفتم دفتر و قلم آوردم و تمرین های استاد رو شروع کردم .. اینکه یک تعهد نامه نوشتم و بعدش مدام سعی میکردم در اون اوضاع حالمو خوب کنم . به نکات مثبت توجه کردم و سعی کردم مدام به احساس خوب برسم و مدام با هند فری به حرف های استاد گوش کردم از کانال های تلگرام استاد رو پیدا کردم و همینطوری شبانه روز فقط و فقط وفقط به فایل های استاد عباسمنش گوش دادم و شبها تا صبح هندز فری توی گوشم بود

    در خواب و بیداری .. قلبم گفت همینه.. همین راه رو ادامه بده

    و من هدایت شدم

    هدایت به بهترینع بهترین ها

    ریسمان نجاتمو پیدا کردم

    از اون دره های تاریکی پله ها رو یکی یکی اومدم بالا .. چک هام پاس شد.. حقوق شوهر خدابیامرزم از بلوکه بانک خارج شد و بعد بکمک خواهرم یک گوشی هواووی اندروید خریدم و بعدش رفتم توی یوتیوپ فایل های استاد عباسمنش رو پیدا کردم وتمام فایل های هدیه ی استاد رو پیدا کردم و مدام گوش دادم…. الان که اینها رو مینویسم اشک شوق میریزم فقط از خداوند ممنون و سپاسگزارم که هدایتم کرد .. هدایت بسمت کسی که راه درست زندگی کردن رو بمن یاد داد ..

    وقتی فایل های فقط روی خدا حساب کنید رو شنیدم و دیدم و فایل های حُزن در قرآن استاد رو شنیدم دیگه تغییرات اساسی من شروع شد … هنوز که هنوزه وقتی اون فایل های قدیمی استاد رو میبینم انگار اولین باره که میبنیم وهمینطوری اشک میریزم و اشک میریزم ..

    فایل های مصاحبه با استاد

    فایل های در پرتوی آگاهی .. راستی وقتی این فایل های در پرتوی آگاهی رو شنیدم فهمیدم که من توانایی بدست آوردن سلامتی ام رو دارم و باز شروع کردم روی سلامتی ام کار کردن و با همین فایل ها سلامتی جسم و روحمو بدست آوردم .. باور کنید دوستان من برای سلامتی تاندول های دست و پام فقط روی خودم و سلامتی ام کار کردم.. در صورتی باید جراحی میکردم و یا پزشک میگفت مداوای طولانی مدت لازم دارم فقط یکبار بخاطر درهای شدیدی که داشتم به پیشنهاد خواهرم رفتم دکتر تا مسکن بهم تزریق کنه و قرص های مسکن خوردم اون هم یک مدت خیلی کم .. چون من اصلا با قرص واین حرفا میونه ای خوبی ندارم .. ولی با گوش کردن اون فایل ها به بهبودی کامل رسیدم و الان هر روز ورزش و یوگا و پیاده روی میکنم البته رعایت میکنم که زیاد به خودم فشار نیارم ولی واقعا حالم عالیع و خدارو شکر گزارم خُب این هم از بحث سلامتی که خدارو شکر به این خواسته ام رسیدم .. حتی ۲۰ کیلو از وزنم رو کم کردم و با قدرت ذهنم توانستم به اندام ایده آلم برسم و الان بیشتر گیاه خواری میکنم و لبنیات و پختنی و سَبُک غذا میخورم نه اینکه قصدا این کار ها رو میکنم بلکه بدنم خودش بهم میگه چی بخورم و اصلا روی برنامه ی خاصی برنامه ریزی خاصی ندارم بلکه سیستم غذایی وجسمم تغییر کرد و گاهی گوشت و مرغ و ماهی .. بطور کلی در همه ی موارد تغییر کردم ..

    خُب خدارو شکر به لطف آموزه های استاد عزیزم مسیر تکامل من فوق العاده عالی در مبحث سلامتی پیش رفت و تکاملی در این مسیر پیش رفتم

    به توصع استاد عزیزم خیلی چیزها در زندگیم حذف کردم..

    بخصوص TV و ماهواره رو بطور کلی از زندگیم حذف کردم

    بعد از اینکه چند ماهی با فایل های استاد پیش رفتم کم کم اوضاع بهتر شد و من تونستم یک خانه ی خوب دو خوابه با بهترین امکانات رفاهی با دو تا آسانسور در طبقه ششم با یک ویوی عالی که میتونم آسمان خدارو براحتی ببینم طللوع صبح رو دارم وخیلی از دیدن طلوع خورشید لذت میبرم … اجاره کردم و وسایلمو از انباری های همسایه ها نجات دادم .. و بلطف این پندمیگ در خلوت گزینی تنهاگزینیم هام بیشتر از همیشه روی افکارم کار کردم و مهمتر از همه ی اینها در مدار آرامش و آسایش هدایت شدم .. از هر لحاظ به آرامش واقعی هدایت شدم جوری این آرامش و آسایش رو بدست آوردم که خیلی ها بهم میگن خوشبحالت چقدر آرامش داری .. خوشبحالت چه جای خوبی زندگی میکنی و از هیاهو دور هستی .. خوشبحالت برای خودت تنهایی زندگی میکنی و راحت هستی هر وقت دوست داری میخوابی هر وقت دوست داری بیداری از طرف دیگه میاین ایراد میگیرند تو چطوری بدون TV و ماهواره زندگی میکنی و حوصله ات سر نمیره ؟؟ منم میگم برنامه هایی رو که دوست دارم رو خودم انتخاب میکنم و میبنم و استادم فیلم ها و سریال های بینظیری رو توی سایت میذاره که میبینم و مشغولم با این ها و توی سایت فعالم و خلاصه یک نگاه تعجب انگیزی به من میکنند که انگار واقعا من با همه ی جامعه فرق میکنم که البته چقدر خوبع که اینطوری بهم فکر میکنند ..

    کلا از بدنه ی افکارهای جامعه جدا شدم..

    خُب خدارو شکر که این هم از خلوت گزینم که فوق العاده لذت میبرم از این سبک زندگیم و خدارو شکر احساس ارزشمندی و لیاقت و عزت نفس در من بیشتر از همیشه شده و با احساس خوب اتفاق های خوب بیشماری رو تجربه کردم مسافرت های خوب جشن های خوب رو داشتم ….

    و در مورد روابطم که واقعا خدارو شکر از هر لحاظ بهتر شدم .. طبق گفته های استادم کسانی رو که توانستم با جسارت از زندگیم حذف کردم و کسانی رو که نمیتونستم حذف کنم جهان هستی خودش این کار رو براحتی برام انجام داد .. با خانواده و دخترم روابطم عالی شده .. حتی همسایه های فعلی ام از اون همسایه های خانه ی قبلیم فوق العاده عالی هستند وخوشحالم که این همسایه های فوق العاده عالی رو دارم .. از میان تمام دوستان قدیمی ام فقط با یکی دوتا از دوستان

    هم فرکانس در ارتباط هستم البتع دوست و آشنا زیاد دارم ولی فقط در حد یک سلام و احوالپرسی آن هم در فاصله ی زمانی زیاد… فقط با پسرم هنوز هیچ ارتباطی ندارم و این موضوع رو بدست خداوند سپردم و تسلیم هدایت های خداوند هستم و بقول استاد هر وقت زمانش برسه در زمان مناسب روابطمون بهبود میبخشه و هیچ عجله ای برای ارتباط بر قرار کردن با پسرم رو ندارم چون باید در مدار و فرکانس هم قرار بگیریم تا جهان هستی خودش این روابط رو با بهترین شرایط برامون ایجاد کنه…

    وقتی بحرف های استاد در این قسمت از کلاب هاووس گوش دادم به گذشته ام بیشتر توجه کردم ..و فهمیدم که دقیقا استاد درست گفتند که بعضی از خواسته هامون در این زمان ممکنه بحقیقت بپیونده و شاید صلاح نبود که آنموقع ها بخواسته مون برسیم..

    . الان میفهمم که اگر اون زمان ها اون دوستان مولتی تیلیادرم بهم کمکی نکردند و در اون دوران بحرانی تضادهایم کاری برام انجام ندادند باید خیلی خیلی از خداوند ممنون وسپاسگزار باشم .. چون با اون تضادها ها من هدایت شدم به استاد بینظیری که خودشناسی و خداشناسی رو به من آموخت ..

    اگر اون زمان به یک نان و پول یک نان محتاج نمی شدم .. الان بلطف آموزه های استادم قدر شناس و شاکر خداوند نمیشدم

    خداوند با اون تضاد ها به من قدر شناسی از نعمت دانستن رو آموخت و هدایت شدم به یک استاد عزیزی که شکر گزاری در تمام ابعاد و لایه لایه های زندگیم رو بهم آموزش داد .. جوری که یک لیوان آب رو آنقدر ازش تشکر و قدردانی میکنم که یادم میره تشنه بودم و یک تخم مرغ پخته و یا یک میوه ای مثل سیب و یا هر چیزی رو اول بوس میکنم و تشکر میکنم برای این نعمتی که دارم … خدارو شکر آنقدر نعمت و برکت و رحمت از در و دیوار خانه و زندگی ام وارد زندگیم شده که از تعجب اشک شوق میریزم و درهایی از نعمت و برکت بوفورر در زندگیم جاری شده و در شرایط و روابط افرادی هدایت شدم که فرشتگانی از هزاران دستان خداوند برای کمک به من در زندگیم فرستاده شده اند

    و آمدند..

    یاد گرفتم دفتر شکرگزاری مو هر روز و شب بنویسم و شکر گزاری کنم

    یاد گرفتم دفتر اهداف داشته باشم و همیشه در مسیر دریافت و جذب خواسته هام باشم

    یاد گرفتم هرچی پیش آمد خوش آمد گویی کنم

    یاد گرفتم فقط و فقط به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنم و قدر نعمت هامو با شکرگزاری کردن بیشتر بدونم

    با استادم خدا شناس واقعی شدم

    با استادم یاد گرفتم شرک نورزم و فقط توحیدی عمل کنم و هر آنچه رو که میخوام و درخواست دارم فقط از خودش بخوام

    خدایااااا شکرت که بسمت بهترینع بهترین ها هدایت شدم بسمت کسانی که بهشون نعمت داده شده نه راه گمراهان و غضب شدگان

    خدایاااااشکرت

    خدااایا هدایت م کن که در این مسیر ثابت قدم بمونم و هر روز بیشتر و بیشتر و بهتر به اهداف توحیدی مون هدایت شویم

    خدایاااا این سایت عزیزمون رو بسمت بهترینع بهترین ها هدایت کن چون سکان این کشتی با سرنشینانش و نا خدایش که استاد عباسمنش هستش در دستان توانمند الهی توست خدایااااا شکرت برای این آرامشی که هر روز بیشتر و بیشتر و قشنگتر برام رونمایی میشه..

    در حال حاضر موفق شدم شش جلد از کتاب های رویاهایی که رویا نیستند رو خریداری کنم که البته یک جلدش از طرف سایت اهدایی بود ه و همینطور کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم رو از محصولات تهیه کردم و به امید خدا در مسیر تکامل بیشتر به خرید دیگر محصولات ارزشمند استاد عزیزم هدایت خواهم شد..

    خدارو شکر با همین فایل های اهدایی استاد اصلا نمیگم رایگان چون فوق العاده ارزشمنده به این همه دستاورد ها رسیدم و مسیر تکاملی ام رو در همه ی زمینه ها طی کردم و اگر بخوام رشد و پیشرفت های دیگری رو بگم نیاز به تکامل بیشتری دارم ولی خدارو شکر در همه ی زمینه ها موفقیت چشمگیری بدست آوردم و بنظر خودم این مسیرهایی که برای هر کدام از این تضادهایم پیمودم برای من موفقیت چشمگیری بوده و اصلا در اون زمان فکر نمیکردم که بتونم از اون تاریکی ها نجات پیدا کنم و با دیدن این نور الهی و نور روشنایی از طرف استاد عزیزم مسیر رو برام روشن و روشن تر کرد

    استاد عزیزم از همین فاصله های دور ولی با قلبی نزدیک دستان شما رو بگرمی و صمیمانه و با عشق میبوسم که چراغ راه هدایت من و امثال من شدید .

    برای این دوست عزیزی که که انروز در قسمت ۴۸ گفتگو با استاد در کلاب هاوووس صحبت کردند بهترینع بهترین ها رو در زندگی و در مهاجرت شون آرزومند

    الخیر و ما فی وقع

    مممون و سپاسگزارم

    خدااایااااا سپاس سپاس سپاس

    ❤❤❤❤🙏🙏🙏🙏🙏🙋‍♀️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 147 رای:
    • -
      سورنا گفته:
      مدت عضویت: 1636 روز

      سلام رویا جان امروز حال عجیب و ناخوشی داشتم. واقعا با کامنت شما اشکم دراومد .واحساس امید در وجودم زنده شد امید وارم که توی کلاپ هوس با استاد هم صحبت بشید . تا همه دوستان از شهادت دادان شما توی این مسیر لذت ببرن و بهتر باور کنن این آگاهیها رو سپاس از وجود دوستان خوبی مثل شما🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2111 روز

      سلام رویای نازنینم

      شما بییییینظیرید واقعاً از ته قلبم تحسینتون میکنم

      شجاعتتون امیدتون ایمانتون نگاه زیباتون سپاسگزار بودنتون وااااقعا قابل تحسینه

      این صداقتتون در نوشتار واقعاً قابل تحسینه

      این درک زیباتون از الخیر فی ما وقع قابل تحسینه

      واقعاً خیلی زن قوی و شجاعی هستید که تونستید راهتون رو از اون ظلمات پیدا کنید و به ریسمان الهی چنگ بزنید و به این نور برسید

      این واقعا جای شکرگزاری داره این احساس های خوبتون

      این تسلیم بودنتون در مورد روابطتون با پسر عزیزتون واااااقعا قابل تحسینه

      این حال خوبتون و تعهدتون در موندن در مسیر و فاصله گرفتن از آدمهای گذشته اتون وااااقعا قابل تحسینه شما بیییینظیرید

      الگوی یه زن مستقل و شجاع و توحیدی و قوی هستید

      خدارو شکر گزارم برای حضورم در کنار همچین عزیزانی

      خدارو شکر میکنم که انقدر قشنگ ما رو هدایت کرد از ظلمات به نور

      برای تک تک لحظاتتون شادی و آرامش و غرق در نور و نعمت الهی شدن رو آرزومندم

      شما واااقعا لایق بهترین ها هستید

      💝💝💝

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      خدیجه شریعتی گفته:
      مدت عضویت: 1957 روز

      سلام رویای عزیز و نازنین من

      دوست خوب و قدرتمندم عاشقتم که اینقدر نتایج عالی داشتی و چقدررر از خوندن کامنتت لذت بردم و چقدر بیشتر برام تحسین برانگیز شدی. بینهایت تحسینت می کنم خواهر نازنینم که در تمام قسمتهای زندگیت تغییرات زیبایی رو خلق کردی، این تسلیم بودن و سرسپردگیت در مورد رابطه با پسرت رو تحسین می کنم و ایمان دارم که در بهترین زمان اون اتفاق قشنگه برات میوفته، از تک تک جملاتت درس گرفتم و مطمئنم انرژی و قوت قلبی که با کامنت قشنگت به من و دوستان دیگه مون میدی به زیبایی به زندگیت وارد میشه.

      از خدا میخوام که بهترینهای دنیا و آخرت رو به زندگیت بباره. عاشقتم و از خوندن کامنتهات بینهایت لذت میبرم😍🙏❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1234 روز

      خداروشکرش فقط میتونم همین و بگم برای شما برای حال خوش شما ، برای حال قشنگی که الان دارید ،خداروشکر که من هم اینجام این پیام هاش قشنگ و توحیدی شمارا میخونم و یاد میگیرم و لذت میبرم ،

      خداروشکرش برای تمام شدن اون همه تاریکی های زندگی شما و پیدا شدن نور خداوند توی زندگیتون

      مطمعن باشین که با ارامشی که توی وجودتون به وجود اومده پسرتون به قشنگ ترین شکل ممکن کنار شما برمیگرده و باهم از زندگی لذت میبرید 😌💕

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2198 روز

        سلام بهاره قشنگم ممنونم برای اینکه کامنت منو خوندی و ممنونم که دعاهای قشنگ قشنگ برام فرستادی خداروشکر بقول استاد عزیزمون الخیر و ما فی وقع 🌹🌹🌹🌹💐💐💐🙏🙏🙏🙏

        البته اینقدر باید روی افکارم و باورهام کار کنم که در مدار درست و مناسب هدایت بشم برای تمام موارد زندگی ام چون من در همه ی زمینه های زندگیم دچار تضاد شدم و برای درست شدن همه موارد باید یکی یکی روی هر موضوعی کار کنم تا باورهای درست و مناسبی رو ایجاد کنم اولین کاری که باید همیشه و همیشه انجام بدم شکرگذاری برای داشته هام هستش و بعدش احساس مو خوب نگه دارم تا اتفاقات خوب برام رقم بخوره و اینو مطمعن هستم که خداوند دستان قدرتمندشو برام میفرسته و دست منو میگیره و میبره به مسیرهای درست و مناسب به مسیرهای خوشبختی و سعادتمندی به مسیرهای سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و روانم به مسیرهای موفقیت و امنیت به مسیرهای روابط درست و مناسب و روابط عاشقانه و به مسیرهای پول و ثروت و نعمت و برکت و رحمت های الهی خودش خدایاااا شکرت که دوستان فوق العاده عالی بینظیری چون تو دوست عزیزم بهاره جان در این گنجینه ی الهی دارم خدایا شکرت ..

        منم بهترینع بهترین ها و شادی ها و پول و ثروت و نعمت و برکت و سلامتی و روابط فوق العاده عالی و عاشقانه رو آرزو میکنم ..

        روز و شبت نورانی و خیر و خوشی باشه عزیزم مرسی مرسی مرسی که هستید

        😍😘🌹🌹🌹💐💐💐🙏🙏🙏🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          سمیر احمدزاده گفته:
          مدت عضویت: 980 روز

          به نام خداوندوهاب

          سلام به رویاخانوم فوق العاده

          تحسین میکنم این شکرگذاری ازروی قلب تون وواقعابانوی قوی ای هستین

          شمامسیرفوق العاده ای وطی کردین وکنترل ذهن تون وتحسین میکنم وازکامنت تون خیلی چیزایادگزفتم

          سپاسگذارم ازشما

          کنترل ذهن،ایمان وتوکل،رهابودن،سپاسگذاربودن،توحیددرعمل،باخودتون درصلح بودن

          وخیلی موارددیگه درکامنت تون موج میزد

          آفرین به شماوتحسین میکنم شماروبانوی بالیاقت

          شمادوره ای دراون مقطع نخریدیدولی باتوکل به خداوندتمام دوره هارواجراء کردین

          روزهای پرازثروت وآرامش براتون آرزومندم

          سمیر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1437 روز

      سلام خانم سلطانی

      تحسین تون می کنم بابت نتایجی که بدست آوردی تحسین تون می کنم که در راه موندید و توحیدی عمل کردی تحسین تون می کنم اینقدر خوب کنترل ذهن داشتید تحسین تون می کنم راه تکامل تون برای رسیدن به توحید رو پشت سر گذاشتید.

      کامنت تون برای من سرشار از نشانه سرشاراز آگاهی بود.

      از اینکه اینقدر خالصانه و باجسارت امدید روند تکامل تون رو برامون نوشتید ممنون سپاسگزارم.

      با آرزو موفقیت های روز افزون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2198 روز

        درود و وقت بخیر خدمت شما دوست عزیز آقای عارفه محمودی

        ممنون و سپاسگذارم که بهم یادآوری کردید که چنین کامنتی رو قبلا بعنوان ردپایی از خودم بجا گذاشتم وقتی دوباره فلاش بگ کردم و کامنت مو خوندم برام نشانه ی بزرگی بود..

        اینکه بهم یادآوری کرد که ادامه بدم و همینطور ادامه بدم تا به مدار بالاتری برسم‌‌..

        اینکه بهم یادآوری کرد که ببین کجا بودی الان کجا رسیدی..

        اینکه بیشتر درک کنم که بقول استاد .. بابا میشود و فقط یکم اراده میخواد..

        البته من که در اون زمان هیچ اراده ای نداشتم فقط بلطف خدای بخشنده و مهربان نور حقیقت چراغ استادم رو سو سو کنان دیدم و دنبال کردم و هر روز بابت یک به یک نعمت هایم می نویسم و شکر گذاری می کنم خدایا شکرت

        واقعا خدا رو شکر که به کامنت من هدایت شدید و دستی از خداوند برام شدید که به یاد بیارم که بزرگترین نعمت ها و موهبت های الهی رو به من عطا کرد..

        آقای محمودی عزیز منم شما رو تحسین می کنم بخاطر اینکه به این سایت هدایت شدید و از اینکه برام نوشتید.. چون نوشتن یکی از اون کارهایی است که من در اون اوایل مقاومت داشتم .. یعنی اصلا ذهنم بهم یاری نمیداد که سریع بشینم و بنویسم ولی خدارو شکر اینقدر اینجا و آونجا و دفتر م رو می نویسم که دیگه در این کار تند و تیز شدم.. خدارو شکر

        ممنون و سپاسگذارم که با تحسین های گرم و صمیمانه تون بهم انگیزه ی بیشتری دادید و احساس خوبم رو خوبتر کردید واقعا ممنون و سپاسگذارم

        تک تک بهترینع بهترین ها رو از هر نوع در سراسر دنیا رو برای شما دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم

        روز و شبتون بخیریت و شادکامی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          عارفه محمودی گفته:
          مدت عضویت: 1437 روز

          سلام خانم سلطانی عزیز.

          خداروشاور و سپاسگزارم که مرا با نوشتن کامنتم به شما انگیزه بیشتر داد خدایاشکر.

          چقدر امروز احساس خوبی بهم داد که وقتی دیدم وشماو یکی دیگه از دوستان عزیز و هم خانواده ای عباس منشی ام برای کامنت هام پاسخ گذاشتن چندروز بود فقط می آمدم سایت فقط کامنت می خودم امروز صبح هم همش در بخش عقل کل داشتم کامنت دوستانومی خوندم.هرباری به بحث رهایی می رسم واقعااا انرژی مو می گیرم.اینکه به چیزی که وابسته هستم رو باید رها کنم باید بسپارمش به خدا و خدا بهترین رو قرارربرام بیاره کمی نیاز دارم بیشتر روش کار کنم چندروز فقط درعقل کل بودم.پاسخ دوستان می خونم تا ارتعاشم کمی آروم بشه چقدر خوبه این بخش عقل کل به جای درد دل کردن درمورد مشکلات توی عقل کل بچرخی.جواب دوستانت رو بخونی .شارژ باتری گوشیم 5 درصد شد گفتم تا قبل خاموش شدن بزنم روی نشانه من بعدش گوشیم بزنم شارژ چند صفحه ای کتاب بخونم بخوابم به محضی که امدم بالا صفحه ام دیدم کنار اسمم پیامم دارم.نمی دونم چرا از صبح که توی سایت بودم ندیدم.نشانه من هم شد پاسخ شما و پاسخ یکی از دوستان به کامنتی که 25 بهمن نوشته بودم آخ که چقدر حال دلمو خوب کرد اخ که چقدررر بهم انرژی داد منم از شما سپاسگزارم.

          با آرزو موفقیت های روز افزون برای شما.درپناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید.

          فقط باعرض پوزش

          عارفه اسم دختر

          خیلی خوشبختم که دراین خانواده همراه شما دوستان گرامی وعزیز هستم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            رویا مهاجرسلطانی گفته:
            مدت عضویت: 2198 روز

            درود و سلام خدمت دوست عزیزم عارفه جان ببخشید من اشتباهی اسم شمارو آقا خطاب کردم .. عارف ه بمعنی بانوی دانا در جهت شناخت خداوند است . واقعا چه اسم زیبایی که برازنده ی شما هست

            خدا رو با کامنت های ارسال مرحم و حال خوب و دلگرمی شما دوست عزیزم شد اتفاقا منم وقتی اون دایره ی آبی رنگ بغل اسممو میبینم کلی خوشحال میشم و لذت مبرم

            بلطف خدای مهربانم بهترینع بهترین دلخوشی ها و دلگرمی ها رو براتون آرزومندم

            روز و شبتون وفق مراد ایام بکام تون شیرین

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: