گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت ها - صفحه 10

292 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    barone paeizi - rosa گفته:
    مدت عضویت: 3045 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم‌بانوی نازنین

    امروز چی شد که من به این صفحه هدایت شدم؟؟

    خواستم تجربه جالب امروزم رو به اشتراک بذارم

    امروز یه مقدار کم‌انرژی‌تر از روز قبل بیدار شدم. با اینکه کلی خوابم می‌اومد اما باید بیدار بشم و برم سر کار.

    مثل هر روز صبحانه آماده کن. به نیلو (خرگوشی که خونه دارم) دارو بدم. بعد دوش بگیرم و حاضر بشم و بزنم از خونه بیرون.

    یه کم به خاطر انرژی کمم داشتم پیش خودم غر می‌زدم و اعصابم از دست خودم خرد بود و مدام سرزنش می‌کردم خودم رو به خاطر هرچی که داره پیش میاد. یه چیزهایی بی‌ربط از هر طرف به ذهنم می‌اومد و بیشتر اون وسط از خودم عصبانی بودم و…..

    *

    زیر دوش بودم که باز هنوز اون افکار تو سرم بود و یه سناریو مسخره هم داشتم یادداشت می‌کردم تو ذهنم.

    که یهو یاد فایلی که چندروز پیش گوش می‌دادم افتادم.

    چرا مراقب غذا خوردنمون هستیم اما مراقب افکاری که به ذهنمون خطور نمی‌کنه نیستیم.

    در یک لحظه مسیر فکریم عوض شد. همونجوری که اون آب تنم رو می‌شست انگار که ذهنم رو هم شست‌وشو داد، چون اون دیگه دست از نوشتن اون سناریوی مزخرف برداشت.

    شروع کردم به زیبا نگاه کردن. برای بودن اون آب سپاسگزاری کردم. یهو چشمم به کاشی‌های که دیروز تمیزشون کردم افتاد و دلم غش رفت از تمیزیش و سپاسگزاری کردم. حتی برای بودن اون ماده‌ای که باعث این تمیزی شده بود. برای حمومی که بود تا بتونم انقدر راحت ازش استفاده کنم. برای آب گرم. سقفی که روی سرمه. چای که آماده کردم و ……

    و یهو یادم افتاد که نشونه امروزم رو ببینم.

    نشونه امروزم قسمت 146 زندگی در بهشت بود.

    همونجایی که مریم بانو داشت نون می‌پخت. یه نون عالی.

    همون اولش از دفترچه راهنما گفت. «« که هرچیزی یه دفترچه راهنما باید داشته باشه و یه دوره‌ای رو سایت هست به اسم «به صلح رسیدن با خود» که دفترچه‌راهنمای رسیدن به احساس خوب هست.»»

    احساس خوب؟؟؟!!!!!

    چقدر بهش احتیاج داشتم.

    برای همین تصمیم گرفتم از دفترچه راهنما استفاده کنم تا به احساس خوب برسم.

    و شروع این دفترچه برای من با این فایل بود

    سپاس مریم‌بانو که منو به هدایت کردی به این صفحه و چقدر از شنیدنش لذت بردم.

    در پرتو نگاه گرم و عاشق خداوند سلامت و شاد باشید….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    ناجی گفته:
    مدت عضویت: 2213 روز

    استاد سلام .

    امشب که شب اول ماه رجب هست از خدا آگاهی خواستم . ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است . خدایا عاشقتم همیشه میزنی وسط خال . دیگه چی از این بهتر حال خوب زندگی خوب خدایا شکرت برای همه نعمت ها . من این جمله رو با گچ نوشتم روی کمد خونه همیشه جلو چشمم باشه ‌. اون چیزی که نمیدونستم قبلا شکر گزاری بود . چقدر زیبا رابطه حال خوب و شکر گزاری رو گفتین . دوستون دارم حالم خوب میشه با صحبت های شما . در ضمن تبریک به شما جهت کاهش وزن و تناسب اندام . ماشا الله بهتون عااالی پیش رفتین . الحمد لله . خدا رو صدهزار مرتبه شکر بابت این نشونه عالی . با آرزوی بهترینها برای شما و مریم عزیز . 🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 1500 روز

    سلام به استاد عزیزم .استاد عباس منش من چقدرر از شما درس یاد میگیرم چقدر نگاهم به خیلی چیزها مسائل توحیدی شده و همش به خاطر آموزه های شماست .دوره 12 قدم قدم 7 هستم و نمیتونم بگم از لحاظ مالی و شغلی جایگاهم ارتقا پیدا کرده حتی افت هم کردم اما ایمانم قوی تر شده خیلی قوی تر من از طرح بیمارستانم که مربوط به رشتم بود توقف طرح زدم بعد از یکسال اونم دقیقا وقتی که اطلاع دادن افزایش حقوق خیلی خوبی سال جدید به ما تعلق میگیره و حتی همین الان حقوق خوبی میگرفتم و تمام پولم هم مال خودم بود برای خرجهای خودم و خیلی بهش نیاز داشتم اما زدم بیرون از کار چون به قول استاد به خودم قول دادم چیزی رو تحمل نکنم کاری که بهش عشقی ندارم با روحیاتم سازگار نیست آزادی زمانی و مکانی نداشتم کارفرما داشتم و مجبور بودم زیر نظر اونا کارم رو انجام بدم کار کارمندی که ابدا با روحیه من سازگار نبود و به رشتم هم مربوط نبود و دیدم دیگه نمیتونم حتی تا اخر سال یا آخر ماه صبر کنم گفتم من نمیمونم تحمل نمیکنم و میرم و هیچ کس باور نمیکرد اما زدم بیرون چون باورهای توحیدی استاد به من هم منتقل شد چون میدونستم شاید اولش سخت باشه اما اگه بمونم تحمل کنم سختتر میشه اوضاع بهتر نمیشه بدتر میشه حالم بدتر میشه و تصمیم گرفتم که رشته خودمو دنبال کنم چیزی که عاشقشم و البته باورهای خوبی ندارم در مورد اینکه ازش پول بسازم اما عاشقشم و میخوام دنبالش کنم و روی باورهای مربوط به ثروت از رشته ایده الم کار کنم و دنبالش کنم و صبور باشم و قدم به قدم پیش برم و از مسیر لذت ببرم تا کم کم تکاملم رو طی کنم و راهها باز بشه برای من این دوره و همینطور شناخت استاد و قدرتی که پیدا کردم که نچسبم به چیزی و خودمو رها تر کنم کمکم کرد از اون کار بزنم بیرون و الان خیلی آرومترم ساده نبود و نیست اما حال خودمو تو این شرایط سعی کردم خوب نگه دارم روی زیباییها متمرکز بشم و صبر کنم و آروم باشم تا هدایت بشم به مسیرهای الهی و بدون کمک استاد عباس منش من واقعا نمیتونستم قدرتم رو تا این حد پیدا کنم و باورهای توحیدی مو تقویت کنم و الان باور دارم دنیا دنیای فراوانی هاست فقط من باید توکل کنم و روی خودم کار کنم و نشانه ها رو دنبال کنم و به ندای قلبم گوش بدم و دنبال کنم تا هدایت بشم به مسیرهای الهی.شکر شکر شکر برای اینکه وسیله ای شدید تا از طریق شما پیامهای الهی رو بهتر دریافت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    فرانکی گفته:
    مدت عضویت: 1335 روز

    سلام به استاد عزیزم

    قطعا هدایت بوده که من با این احوال و حس بدی که بعد از شنیدن یه خبر و اتفاق بد داشتم هدایت شدم و یهو به دلم افتاد که بیام و ببینم نشانه ی امروزم چیه؟ و در تمام این فایل فقط و فقط شما از احساس خوب و کنترل ذهن و احساسات توی شرایطی که همه چیز خوب نیست و به هم ریخته صحبت کنید از شکرگزاری بگین و دیدن نعمت ها و زیبایی های زندگی بگین و و اون مثال فوق العاده ای که از آتش زدین برای من خیلی تاثیر گذار بود.

    من اون داستانی که از ادیسون تعریف کردید رو تاحالا نشنیده بودم ولی با شنیدنش گفتم این کار فقط از یک ذهن بسیار قدرتمند برمیاد..

    و با شنیدن این فایل به خودم قول دادم که برخلاف روز گذشته امروزم رو با احساس خوب و تمرین برای کنترل ذهنم بگذرونم و این شرایط رو به عنوان یک ازمون امتحان یا هرچیزی که بشه اسمش رو گذاشت ببینم اینجور که من تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم و کنترل تمام افکار و زندگی ام را در دست بگیرم و الان شرایط به گونه ای شده که من بتونم به صورت عملی از هرچیزی که تا الان از شما یاد گرفتم و هدایت شدم استفاده کنم و ایمانم رو قوی تر از قبل کنم.

    ممنونم از شما و مریم عزیز برای همه ی اگاهی ها و حس های خوبی که بهمون میدین.❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    اقلیما احسانی گفته:
    مدت عضویت: 1534 روز

    استاد

    استاد بزرگوارم سلام . عرض ادب و احترام . من همیشه عاشق چند تا ویژگیهای شما هستم و از ته قلبم ارزو دارم یک روز مثل شما بتونم تو وجودم نهادینه کنم . راستش اوایل که براتون کامنت میذاشتم بیشتر برای اینکه شما بخونید و تاییدش کنید اینکارو میکردم بعد وقتی متوجه ریشه رفتارم شدم . دیگه کامنت نذاشتم . اما امشب دلم بهم گفت یه رد پا از خودت به جا بذار و چیزی که میخوای رو اینجا بنویس ‌که مطمئنا با ثبتش فرکانس قوی ارسال میکنی . من همیشه شجاعت و جسارتی که برای تغیر داشتین، شجاعتی که به خرج دادین تا برای خودتون زندگی کنین که حرف و نظر کسی تاثیری تو زندگیتون نداشته .که برای خوشایند بقیه زندگی نکنید رو تحسین میکنم و با همه ی قلبم میخوام روزی این ویژگی تو وجودم محکم و پر قدرت نهادینه بشه . گاهی که فایل هاتون رو میبینم حس میکنم شما خدارو بغل کردین و خدا هم شما رو بغل کرده .در آغوش خداوند بودن حس زیبایی رو داره و همیشه از بچگی در ارزوش بودم که همه ی هدفم بود اما از یه مقطعی به بعد فراموشش کردم . امشب خواستم ردپا بذارم از خواسته هام .تا روزی که بهشون میرسم به این کامنتم برخورد کنم و اشک بریزم . و از خدا میخوام منو برای رسیدن بهشون هدایت کنه . هدایتی که منو به شادی و ارامش و حس اطمینان و امنیت برسونه . من میخوام لبریز از حس ارامش الهی بشم و خودمو در اغوش خداوند ببینم . میخوام پر از شجاعت ، جسارت و پر از عشقِ به خودم بشم .میخوام برای خودم زندگی کنم و نگرانی برای نگاه مردم و اهمیت نگاهشون تو زندگیم به کمترین حد ممکن برسه . میخوام متعهد ، ثروتمند، شاد ، موحد ، سالم ، قدرتمند بشم .این چیزیه که من از زندگی میخوام .ازتون سپاسگزارم . از عشقی که تو جهان پراکنده میکنین . از خداوندم سپاسگزارم که منو به سمت قدرتمند ترین استاد از اساتید جذب هدایت کرد. از اینکع با شما هم فرکانسم به خودم افتخار میکنم .

    در پناه خداوند شاد ، سلامت ، ثروتمندو پر از ارامش باشید . 🌹🌹❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    آوا مختاری نیا گفته:
    مدت عضویت: 2703 روز

    سلام استاد، امیدوارم در احسن الحال باشید.

    من زهرا هستم.

    خیلی این با ارزشه که گاهی می فهمم، انتظار ندارم که همیشه بفهمم، چون همیشه قلبم باز نیست.

    گاهی با تمام وجودم اهمیت این که

    « راز ساده ی جهان» رو می دونم، درک می‌کنم. و قلبم سرشار از حس سپاسگزاری میشه.

    می‌گم خدایا چه کمکی، چه لطفی ازین بالاتر که من شاه کلید رو در اختیار دارم و مهم تر اینکه می دونم که در اختیار دارم. بخش دومش خیلی مهمه، چون همه ی انسانها شاه کلید برای تغییر شرایط به شکل

    دلخواهشون رو در اختیار دارن، ولی خبر ندارن!

    آن کس که بداند و نداند که بداند، ..

    اگر بیدار نکنندش، که… در حسرت همیشگی بماند!!

    داشتم کامنت می خوندم، به ذهنم اومد که اسم این قانون بدون تغییر الهی،

    که : احساس خوب منجر به اتفاق خوب میشه

    و احساس بد منجر به اتفاق بد میشه.

    این قانون رو برای خودم به عنوان «راز ساده ی جهان» نامگذاری کردم.

    از بس ساده س کسی نمیبینه، کسی جدی نمی گیره.

    ۹۰ درصد ماها که تو این سایت هستیم هم با وجود اطلاع و حتی باور نصفه نیمه به این قانون، در وقت عمل، دنبال راهکارهای به زعم خودمون عملی تر و کاربردی تر هستیم.

    در صحبت با دوروبری های قدیمی و پاثابت، بر می‌گردیم به تنظیمات کارخانه، و ما هم همان حرفهای کفرآمیز و شرک آلود را نشخوار می کنیم.

    نهایتا وقتی تنها می شویم به یاد می آوریم که نمک خوردیم و نمکدان شکستیم،

    حالا دوباره از اول…

    می خواهم در صراط مستقیم باشم،

    می دانم که پایم می لغزد

    مثل راه رفتن روی جدول کنار جوی آب، که می رفتیم و هی پایمان می لغزید و باز هم جا پایمان را درست می کردیم و ادامه می دادیم، دوباره پایمان می لغزید، و دوباره…

    ولی این صراط مستقیم است، ارزشش را دارد.

    شاید آن تعبیر به ظاهر خشن درباره ی صراط مستقیم درست باشد، از شمشیر تیز تر و از مو باریک تر،

    چه کسی می تواند روی شمشیر راه برود، یا روی مو، آن هم یکسره، این غیر ممکن است، ولی صراط مستقیم راه ماست، پس حتما ممکن است. لا یکلف الله نفسا الا وسعها.

    پس سخت است، ولی کسی که لذت دل دادن به دریای آرامش خداوند را چشیده باشد، می پذیرد.

    اگر دلم قرص باشد که « او هست» انجامش می دهم.

    ولی چه حیف .. که زیاد فراموش می‌کنم،

    چقدر بدم می آید از لحظه های بدون « او»,

    چقدر تاریک و ترسناک است،

    در حالی که عدو مبین، شیطان حسود، با لشکرش منتظر بی پناه شدن من است تا من را در سیاهی ها و نا امیدی ها به لجن بکشد.

    خدا رو شکر که هنوز اینجا هستم، این سایت محل امن من است.

    تنها جایی که خدا را به خوبی شناختم، شناخت خداوند تنها سرمایه من است.

    حضرت یوسف در زندان که سایر زندانی ها رو اندرز می داد گفت که توحید فضل خداوند است بر مردم.

    قشنگ نیست؟

    این که شما رو معطل دیگری نگذاشته، تا به دیگری رو بیندازید. نگران اموراتتان بمانید، تا آویزان کس دیگری باشید.

    فقط خودش.

    استاد عزیزم، دوست دارم در این مسیر بمانم.

    نمی‌خواهم از کلمه مثبت و مثبت اندیش استفاده کنم.

    من می‌خواهم به جای این‌ها بگویم من می‌خواهم یک انسان سپاسگزار باشم.

    خداوند قانون جهان رو با بیان قانون سپاسگزاری آشکار کرد.

    به این ریسمان الهی چنگ بزنیم.

    از شما متشکرم استاد. سپاس از همه ی دوستان.

    عالی تر باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    رضا فرسادپور گفته:
    مدت عضویت: 3566 روز

    دوستان سلام

    میخواستم بپرسم در کدوم آیه این مفهوم بیان شده که نبوده خدا به انسان الهامی کند و شیطان در میان کلام الله حرف های خود را جا ندهد؟

    کدوم آیه هست این مورد؟

    ممنون میشم نشانه ای به من بدین

    این آگاهی های این جلسه از بهترین آگاهی ها بود

    این که نجوا تنها از شیطان است که مومنان را غمگین کند

    اینکه فقط زمانی ما هدایت هارو دریافت میکنیم که بتونیم احساس کنترل بر ذهن و احساس خوبمون کنیم ، در زمان خشم و غم و عصبانیت، این شیطان هست که با ما گفتگو میکنه

    و اینکه آدم باید خودش بخواد تا این هدایت ها رو دریافت کنه

    واااقعا شگفت انگیز بود این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نازنین بهرامی گفته:
      مدت عضویت: 3289 روز

      سلام دوست عزیز با یک سرچ ساده میتونید پیداش کنید

      مثلا بزنید آیه نجوا

      آیه 10 سوره جادله

      إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

      همیشه نجوا و راز گفتن از شیطان است که می‌خواهد مؤمنان را دلتنگ و پریشان خاطر کند در صورتی که هیچ زیان به آنها نمی‌رساند جز آنکه امر خدا باشد، و مؤمنان باید همیشه بر خدا توکل کنند.

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    آرزو دختر خدا گفته:
    مدت عضویت: 1882 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به بهترین استادی که در حال حاضر فکر میکنم وجودداره

    خدا رو شاکرم که دست منو در دست بهترین فردی که وجود داشت گذاشت و قطعا منم مدار خیلی بالایی داشتم که لایق شاگردی شما شدم

    چقدر حرفاتون به دل مینشست و با اعماق قلبم احساسش میکردم و ی چیزی تو قلبم مهر تایید میزد قطعا حرف خداست که اینطوری عقل و قلبم گواهی تایید میده

    استاد فرمایش شما کاملا درسته تو شرایط سخته که انسانها فکر میکنند به فکر تغییر و راه حل می افتند و دقیقا همین شرایط سخته که باعث میشه ما نسخه بهتری از خودمون ارایه بدیم

    و اینو تو رابطه عینا میبینیم

    وقتی تو یک رابطه تلاش زیاد , از خود گذشتن , فداکاری بیهوده ,نگاه حمایتگرانه داری و تا ته این داستان میری و بعد میبینی که نتیجه نداد حسابی ناامید میشی گریه میکنی , احساس قربانی شدن میکنی , اما در انتها ی جا خسته میشی . فکر میکنی , تصمیمات جدید میگیری و میفهمی که با از خود گذشتن کاری از پیش نمیره و دست از تقلا کردن برای تغییر طرفت برمیداری بجاش خودت رو تغییر میدی

    دست از سرویس دادن برمیداری

    از طرفی نقاط ضعف خودت رو پیدا میکنی و شروع میکنی ارام ارام تغییر کردن

    طوریکه یک انسان جدید میشی

    با نگرش جدید , پخته تر رفتار میکنی , سنجیده تر رفتار میکنی و اینجاست که ارزش تضاد رو میفهمی و علاوه بر اینکه از خدا گله نمیکنی بلکه شکر گزار همین سختی هایی میشی که خدا سر راهت قرار داده و تازه اعتراف میکنی که جز این مدل درد کشیدن من آدم نمیشدم , تغییر نمیکردم

    به شخصه در زندگی خودم همین بوده و تا حالا چندین بار از ته قلبم برای طلاقی که تو زندگیم اتفاق افتاد خدا رو شکر کردم

    بخاطر رسیدن به توحید

    به خاطر درد شدیدی که کشیدم و داشتن حس نیاز به یک نیروی برتر

    بخاطر شکست عاطفی تغییر در جهت اصلاح رفتارها و انتخاب هایم

    و هدفمند شدن زندگیم

    و همه اینها تکاملی اتفاق می افته و انتها نداره

    استاد دلم میخواد یکی از تجربه های این مدتم رو برای شما بگم که در اصل یک رد پا برای خودم بشه و فراموش نکنم چون انسان ذاتش فراموشکاره

    استاد من از وقتی که جدا شدم تجربه های تلخ و شیرین زیادی داشتم

    تلخ از بابت اینکه نجواها منو تا سر حد مرگ میترسوند

    استرس ها ….

    باور به کمبود و تمام شدن فرصتهای زندگی ….

    عزت نفس از دست رفته ….

    گم شدن خودم که دیگه نمیدونستم چیو دوستدارم ؟

    افسردگی شدید ..

    غم زیاد …

    اینها تجربه های تلخ منه

    و تجربه های شیرین من اینکه با اموزش های شما دقیقه به دقیقه رو پشت سر میگذاشتم و میدیدم تونستم برای ی ساعت یک درصد از فشار روحی و روانی رو از خودم بردارم

    این یک درصد یک درصد ها رو هم گذاشته میشد و از ی ساعت تبدیل به ساعتهای بیشتری میشد تا من بتونم فشار رو از خودم بردارم

    استاد من آرزوی خواب راحت داشتم , خوابی که توش درد نکشم , عذاب نکشم

    و الان قدر این خواب رو میدونم

    چون نبود ی خواب راحت رو هم کشیدم

    و الان از خواب بیدار میشم از ته قلبم سپاس گذار خدا هستم که بمن خواب راحت داد که الان قدرش رو میدونم و یا خیلی از نعمتهای زندگی که برای ما عادی شده و فقط کسی قدر میدونه که اونا رو از دست داده باشه و بعد میفهمه که چه نعمتی بودند

    استاد من قبلا شخصیت وابسته ایی داشتم , حتما کسی باید در زندگی من میبود , وگرنه حوصله من سر میرفت , البته چسبندگی به یک نفر خاص نداشتم اما دلم میخواست افرادی باشند که من باهاشون وقت بگذرونم تا اینکه طلاق من اتفاق افتاد و من از همه بردیم و به خدا وصل شدم و ارام ارام تنهایی رو یاد گرفتم

    استاد تو همین روزهایی که رو خودم کار میکردم و کنترل ذهن داشتم چندین بار برام اتفاق افتاد که یهو انگار از طاق آسمون می افتادم زمین و نجواهایی چون اینکه خوب حالا که چی؟ یا احساس ناامیدی که نمیدونم از کجا میومد برام اتفاق افتاد

    استاد هیچ مشکلی هم نداشتما اما اون حس نا امیدی و یاس و بیهوده بودن زندگی بر من عارض میشد

    حالم خیلی بد میشد

    فکر میکردم که چون تنها هستم

    چون شریک عاطفی ندارم این اتفاق و این حس برام رخ میده

    حال خیلی بدی بود استاد

    یعنی در حدی که میگفتم بمیرم اما این حسو تجربه نکنم

    بعد میگفتم خدایا من که دارم رو خودم کار میکنم , اتفاقات خوب داره برام می افته و هیچ مشکل خاصی ندارم این چه حیسه اخه ؟

    و استاد این جواب و پاسخ به قلب من اومد

    که ببین آرزو این حس تا همیشه تا روزی که زنده هستی برای تو و یا هر کسی بوجود میاد

    مثلا قبلا که این حس برام میومد فکر میکردم تقصیر همسرمه که منو نمیبره بیرون و یا اینکه چون تو خونه موندم این حس برام بوجود میاد و یا ….

    اما خدا به قلب من الهام کرد که این حس تا همیشه باهاته هر چقدر که با خودت دوست بشی احتمال اومدنش هست و علتش هم در این شعر نهفته است :

    بشنو این نی چون حکایت میکند / از جدایی ها حکایت میکند

    کز نیستان تا مرا ببریده اند / در نفیرم مرد و زن نالیده اند

    سینه خواهم شرحه شرحه از فراق /تا بگویم شرح درد اشتیاق

    هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش

    و استاد اون سرگشتگی که تو اون حال خوب و کنترل ذهن برایم اتفاق می افتد این بود :

    مرغ باغ ملکوتم , نی ام از عالم خاک / چند روزی قفسی ساخته اندر بدنم

    و ما از خداییم و جز با پیوستن به لقا الله به ارامش دائمی و محض نمیرسیم و هر چقدر تو این دنیا در نعمت و تمامی امکانات باشیم انگار دل و حسمون ی چیز دیگه میخواد

    گیج میشیم نمیدونیم این چیه ؟

    با خودمون میگیم همه چیز اکیه این چه حیسه ؟ ازچی ناراحتم ؟

    و خدا به قلبم الهام کرد که درونت ( ذاتت ) دنبال ی چیز دیگه است / دنبال ی گمشده فارغ از نعمتهای این دنیا میگرده و اون گمشده منم

    که تو به علت بودن در زندان جسم , نمیتونی به من بپیوندی

    و به قول مولانا مرغ باغ ملکوتی ( از اون بالا, جایی که برات رهایی مطلق بوده , نزدیک به معشوق خودت بودی , از عطر و شمیم اون مست میشدی جدا شدی ) و به این دنیا اومدی و روحت در قفس جسم زندانی شده و اون بی قراری ها روحته که بی تاب شده و معبودش رو میطلبه

    جسم گولت میزنه و فکر میکنی دردت نعمتهای زمینی هست اما ی جایی انگار اون نعمتها جواب نمیده روحت چیز دیگری طلب میکنه و اون سرگشتگی داره از روح ما نشات میگیره که بی تاب و بی طاقت معبودش شده

    و بهم گفته شد که تو تا روزیکه نعمت زندگی کردن رو بهت دادن با این حس گاها دست و پنجه نرم میکنی

    بهم گفت : گمشده ات منم

    با کنترل ذهن و تقوا این حس دلتنگی رو باید از خودت دور کنی , لذت ببری تا وقتیکه این فراق به سر آید و بعد در دنیای دیگه با تجربیاتی که از این دنیا در توشه راهت هست بقیه زندگیتو در دنیای بعدی از سر بگیری ..

    استاد وقتی این چیزهایی که براتون نوشتم به قلبم اومد و درکش کردم انگار ی بار از دوشم برداشته شد

    انگار دیگه بیراهه نمیرم , یا حداقل کمتر به بیراهه میرم

    استاد قبل از درک این موضوع , وقتی این حالت بهم عارض میشد فکر میکردم باید نعمتهای بیشتری از خدا داشته باشم تا این حالت برام دیگه اتفاق نیفته

    و یا اینکه دنبال عوض کردن بعضی نعمتها و امکانات بودم

    اوایل با تغییر ( مثلا ماشین / خونه / دوست جدید / و … ) حالم عوض میشد اما باز اون حالت کرختی برام بوجود میومد

    از دوباره همون تغیییرات ظاهر زندگی و از دوباره اون حس تکراری شدن …

    الان جنسش رو شناختم

    میدونم دلتنگی من برای چیز دیگریست

    ذاتم داره دنبال اصلش میگرده ( هر کس کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش )

    پس من نباید دنبال چیز اشتباهی بگردم و باید همونی رو که میخام پیدا کنم

    باید ارتباطم رو با خدا بیشتر کنم

    بیشتر باهاش حرف برنم

    خلوت کنم

    مراقبه کنم

    در طبیعت نشانه هاشو ببینم

    در زندگیم رد پاش رو پیدا کنم

    به خودم یاداوری کنم و به این طریق دلتنگیم رو کمتر کنم و اونقدر این کار رو انجام بدم تا به آرامش برسم نه اینکه با شلوغ کردن دورم و کارهایی که بیهوده است تشنگیمو که رفع نمیکنم بدتر راه رو هم گم کنم

    انسان در ابتدا باید نیازهای اولیه اش رو پاسخ بده و به دنبالش بره و تا بدستش نیاره آروم نمیشه اما از ی جایی میبینه این همه نعمت تو زندگیشه اما چرا باز حالش خوب نیست ؟

    و این دقیقا روحشه که بی تاب شده

    خوراک روح خونه ماشین پول و ثروت نیست

    جسم با این چیزها اروم میشه

    اما روحت از طریق ارتباط با خدا به ارامش میرسه و بهتره مراقب روحمون باشیم که نتیجه طبیعی ارامش روح اومدن نعمتها برای جسمه

    استاد خیلی سخت بود که درکی که به قلبم الهام شده رو بتونم با کلمات عنوان کنم اما هر چقدر تونستم نوشتم که اول برای خودم رد پا بشه و فراموش نکنم سرگشتگیم برای چیه ؟ و کجا و چطور باید ارومش کنم و از طرفی هم دوست داشتم این تجربه رو با شما در میون بگذارم و اگر این نوشته ها به درد کسی میخوره و کمکش میکنه منم در جهت شناختن این حس که مطمینم همه تجربه اش کردند قدمی برداشته باشم و به خانواده بزرگمون کمکی کرده باشم

    استاد بی نهایت ازت ممنونم که رو خودت کار کردی / تکاملت رو طی کردی و الان اینقدر قشنگ مارو اصولی و کاربردی کمک میکنی

    خیلی دوستدارم

    در پناه خدا شاد و خوشبخت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    علی خسروی گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    سلام استاد خوبم‌ سلام پدرم سلام‌پیام رسان الهی سلام مریم عزیز و سلام به همه دوستان هم فرکانسیم این فایل به به شکل معجزه واری من تونستم به شکل زنده از اینستاگرام ببینم چون تو مدارش بودم و چه حرفایی طلایی زده شد چقدر خوبه همه دوستان استاد عباس منش مثل خودش فرد توحیدی و اهل عمل هستن خدا میدونه از دل این فایل چه اتفاق های خوبی وارد زندگی مردم شد.‌ یه سری جمله های طلایی زده شد داخل این فایل فوق العاده بود مثل خدا زمانی با ما صحبت میکنه که ما حالمون خوبه یا ما باید کم کم با توجه به اتفاقات مثبت یواش یواش به آرامش برسیم یا احساس منفی از هر سمی خطرناک تره چی‌بگم اگه بخوام بنویسم باید بگم کل تک تک ثانیه های این فایل پر از آگاهی های گنجینه الهی بود که از زبان دو بنده صالح خدا گفته میشد. ازتون سپاس گذارم بخاطر لایو بینظیر استاد ازتون🌹

    ازتون سپاس گذارم که به من‌یاد دادی باید مثل غذا خوردن روزانه هر‌روز روی خودم‌کار کنم

    ازتون سپاس گذارم به من یاد دادی بیخیال و شاد باشم و در عین حال همیشه هدف روشن برای خودم داشته باشم

    ازتون سپاس گذارم که جامعه ای که همه مردم از عقاید و اعتقادات گذشتگان خودشون بدون دلیل و فقط از روی ترس اطاعت میکردن شکستی و نشون دادی با دلیل از روی قرآن که میشه آزادانه زندگی کرد و طعم خوشبختی چشید.

    سید جان ازت سپاس گذارم که بهم یاد دادی بدون دلیل چیزی و قبول نکنم

    استاد جان ازت سپاس گذارم که بهم یاد دادی مدتی از تایمم رو برای خودم بزارم و تنهایی مراقبه کنم مثل حضرت محمد

    سید جان ازت سپاس گذارم که مثل پیامبر خدا که به اصحاب خودش تاکید داشت که بر او تعظیم نکنن و فقط بر رب پروردگار جهان سجده کنن تو نیز همون رو به ما یاد دادی

    استاد ازت سپاس گذارم به ما یاد دادی آزادنه زندگی کنیم

    استاد ازت سپاس گذارم که به یاد دادی که درآمدمون هر ماه باید بیشتر بشه و همیشه روند پیشرفت داشته باشیم و اگه نبود یعنی باورامون مشکل داره و سریع باید دست بکار بشیم

    استاد جان ازت سپاس گذارم که ایمان و بعلاوه عمل صالح و هر دو رو بهمون یاد میدی

    استاد ازت سپاس گذارم که داری توحید و یکتاپرستی و اینکه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس در جهان ترویج میدی چه چیزی شیرین تر از این حتی شیرین تر از عسل

    خداروشکر میکنم با آشنایی با شما و سایتتون زندگی منم تغییر کرده البته باید در هر لحضه مواظب نجواهای ذهنم باشم که در کمین هستن و با کار کردن روی خودم و دادن ورودی های مثبت که اساس قانون و تغییر باور هست این نجواهای رو خاموش کنم و جا رو برای الهامات خداوند باز نگه دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهره زیدآبادی گفته:
      مدت عضویت: 1386 روز

      سلام آقای خسروی عزیز ، خیلی خیلی خوشحالم که هم کامنت ارزشمندتون رو خوندم و هم متوجه شدم تبریز زندگی میکنید ، خیلی دلم میخواست در کامنتهای استاد با افرادی از تبریز آشنا بشم و حالا خداوند رو شاکرم ، امیدوارم هر روز و هر لحظه در مدارهای بالاتر در حال حرکت باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    ام البنین بیگدلی فر گفته:
    مدت عضویت: 3075 روز

    به نام خداى مهربان و هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم

    خدا رو سپاسگزارم که در مدار دریافت این آگاهى ها بودم .

    خدا رو شکر میکنم که همیشه هدایتم میکنه و در زمان مناسب ، در مکان مناسب قرار میده.

    دقیقا چند ساعت قبل از این لایو با یه تضادى روبرو شده بودم و باید کنترل ذهن میکردم ، فایل گوش میکردم ، از خدا کمک مى خواستم و قران مى خوندم تا کمى بتونم آرامتر بشم و احساسم بهتر شه ، ناخودآگاه گفتم برم اینستا رو نگاه کنم و آنجا تعجب کردم دیدم استاد لایو دارن واى گفتم این همونى که باید بشنوم ، خدا رو شکر ، واقعا حالم دگرگون شد.

    استاد همیشه عاشق این حد از درک شما از قوانین و این همه آرامش و آگاهى هاى بى نظیرتون هستم .

    استاد تک تک لحظه هاى این فایل براى من درس داشت و آنجایى که گفتید ما آدم ها آنقدر نامرد هستیم که در شرایط خوب هم شکایت مى کنیم و سپاسگزار نیستیم ، دیدم واقعا همینه ، مشکل من همینه که آنجور که باید سپاسگزار نیستم و اینکه سپاسگزارى یکى از قدرتمندترین ابزار کنترل ذهن.

    لذت بردم وقتى گفتید ما اتفاقات یک ثانیه بعدمون هم مى تونیم تغییر بدیم ، با تغییر فرکانسهامون . به خودم گفتم پس نگران چى هستى ،وقتى این قانون زیبا هست پس دیگه نگرانى معنایى نداره.

    استاد چقدر زیبا گفتید که هر چقدر دلیل و منطق داشته باشى براى اینکه احساست بد باشه مهم نیست ، مهم اینه که احساس بد = اتفاقات بد . و چه زیبا احساس بد رو مترادف کردید با دست کردن تو آتیش یا دست کردن در پریز برق و چقدر قشنگ مثل همیشه از اهرم رنج و لذت استفاده کردید .

    تکامل در داستان حضرت ابراهیم عالى بود اینکه ابراهیم هم یکدفعه به این حد از ایمان نرسیده بلکه تکاملش رو طى کرده .

    و چقدر قشنگ گفتید که اگر در شرایطى که اوضاع مناسب سپاسگزار باشیم ، احساس خوبى داشته باشیم ، زیبایى ها رو تحسین کنیم ، به نکات مثبت توجه کنیم و نگاه کنیم به نعمت هامون یواش یواش در مدارى قرار مى گیریم که در شرایطى که یه دره اوضاع سخت میشه مى تونیم احساسمون رو خوب نگه داریم و این کار تمرین مى خواد و ممکنه اولش یه زمان بیشترى طول بکشه ( یک ماه ) تا احساسش رو کنترل کنه اما وقتى تمرین میکنى این زمان کمتر و کمتر میشه و این نیاز داره به کار مداوم روى ذهن .

    استاد از شما بسیار بسیار سپاسگزارم که قانون رو مثل همیشه با آرامش و با طمانینه و بسیار زیبا و ساده به ما یادآورى کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: