گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته - صفحه 15
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-26 07:11:212024-04-29 10:10:21گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواستهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله یکتا
سلام استاد عزیزم.
سپاسگزار خداوندم که من رو به این فایل هدایت کرد.
—
ممکن است در طول زندگی اتفاقات گوناگونی برایمان رخ دهد و وظیفه ما کنترل احساسات و ذهن است.
برای مثال اگر اتفاق نامناسبی رخ داد باید زاویه دید مان را طوری تنظیم کنیم که به ما احساس خوبی دهد.
به دوصورت می توان ذهن و احساسات را کنترل کرد:
1: ایجاد افکار مناسب برای داشتن احساس خوب.
2: انجام کارهای فیزیکی سخت مثل شنا و دویدن.
یعنی ما می توانیم با سپاسگزاری و مرور نکات مثبت احساس مان را خوب کنیم و ذهن مان را کنترل کنیم.
اگر هم موفق نشدیم می توانیم فعالیت های فیزیکی انجام دهیم که باعث می شود ذهن خاموش شود.
—
یکی از مواردی که بسیار مهم است قانون تکامل است.
ما در اوایل مسیر ممکن است برای اجرا کردن الهامات و ایده ها دچار شک و تردید شویم اما بعد از مدتی وقتی نتایج مناسب می گیریم, ایمان مان به خداوند و الهاماتش بیشتر می شود بهتر می توانیم الهامات و ایده ها را اجرا کنیم..
این موضوع نیاز به تکامل دارد.
باید بارها و بارها الهامات را اجرا کنیم تا نتیجه را ببینیم و ایمان مان بیشتر شود.
سپس می توانیم از هدایت و الهامات خداوند در تمامی ابعاد بهره مند شویم.
—
خدایا شکرت که هدایتمون می کنی.
سلام استاد جان، سلام استاد عرشیانفر عزیز، سلام خانم شایسته مهربون و سلام به دوستای عزیزم، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
فایل فوقالعادهای بود. این فایل باعث شد اهمیت موضوع کنترل ذهن برام پررنگتر بشه.
خدایا شکرت، چقدر حضرت ابراهیم پیامبر بزرگی بوده و زیبایی قضیه اینجاست که خدا ابراهیم رو انتخاب نکرده، سیستم چیزی رو انتخاب نمیکنه، ابراهیم کسی بوده که خدا رو انتخاب کرده، چقدر صحبتهای استاد عرشیانفر قابل تامل بود که ابراهیم کسی بوده که حتی حق یه اعتراض کوچیک رو از خودش گرفته و تسلیمه، در هر شرایطی میگه چَشم و ابراهیمی که چقدر هماهنگ شده تا جاییکه صد سال بچهدار نمیشه و هزار حرف از مردم شنیده و اصلا براش مهم نیست، بعد توی صد سالگی بچهدار میشه، دوباره کلی حرف و طعنه و کنایه از مردم میشنوه، بعد بچه که ده سالش میشه، میره که امر الهی رو انجام بده، واقعا چه ایمان تحسینبرانگیزی داشته ابراهیم. بیخود نیست که خلیل الله لقب گرفته و پدر انبیا هست و خداوند هرجا خواسته الگو معرفی کنه، ابراهیم رو میاره وسط و میگه این فرد اون کسیه که بهتر از هر کسی تونسته طبق قانون عمل کنه.
حالا صحبت استاد عزیزم اینه که این مثالها که ابراهیم میاد بچهاش رو قربانی میکنه و مادر موسی بچهاش رو به رود نیل میندازه، خیلی مثالهای بزرگی هستن، ما میخوایم از این آگاهی به صورت عملی توی زندگیمون استفاده کنیم، میگیم ابراهیم هم در ابتدا شک کرد به خدا، گفت این خورشید خدای منه، بعد اعتماد کرده، کوچیک، کوچیک و نتیجه اومده و ایمان تقویت شده، زمانیکه زن و بچهاش رو توی بیابون رها میکنه، یه درخواست میکنه: خدایا، مردم رو دور اینها جمع کن، بعد میاد میبینه نه تنها این بچه توی بیابون نمرده، بلکه پاشو زده زمین چشمه زمزم راه افتاده، یه شهری شکل گرفته به اسم مکه، میگه ما اونموقع یه حرفی به خدا زدیم، بیا ببین خدا چجوری مردم رو دور اینها جمع کرده، اینجا ایمان تقویت میشه، یعنی اگر ما یه برنامهای داشته باشیم که یه سری اتفاقات که ناجالبه برامون میوفته و تهش به نفع ما میشه رو یادداشت کنیم، وقتی اینها رو بارها به خودمون بگیم اینجا ایمان تقویت میشه.
کنترل ذهن مهمترین توانایی ما انسانهاست، این وظیفه ماست که زمانیکه اتفاق ناجالب رخ میده، بتونیم احساس خودمونو به یه طریقی خوب کنیم، از زاویهای به موضوع یا مسئله نگاه کنیم که احساس خوبی به ما بده، استاد گفتن: مثلا خود استاد عرشیانفر مطمئنا توی کار خودش بارها اتفاق ناجالب افتاده، احساسش بد شده، اما تونسته ذهنش رو کنترل کنه، زمانیکه مجوز ندادن، یکی یه قولی داده، عمل نکرده و خیلی موارد دیگه، یا مثلا اینکه خدا به ابراهیم میگه بچهات رو قربانی کن مثل اینه که یه کیسه پول پیدا کنی، چند سال ازش استفاده کنی و عشق و حال کنی، بعد صاحبش بگه بقیه پول رو بهم پس بده، یا باقیمانده پول رو گم کنی، میگی ما که این پول رو از روز اول نداشتیم، پیداش کردیم، ازش هم استفاده کردیم، فکر میکنیم که نداشتیمش، بدیم صاحبش تا بره. یعنی با این دیدگاه منطقی میشه.
چه نکته مهمی گفتین استاد زمانیکه احساسمون بد میشه دو راهکار هست، اگر بتونیم با افکار مناسب ذهنمون رو کنترل کنیم، این خیلی عالیه، اما اگر نشد، هم میتونیم توی اون موقعیت از الهاماتمون استفاده کنیم، که الان چی کار کنم، هم اینکه یه راهکار اینه که وقتی یه عمل فیزیکی رو انجام میدی که بیشترین میزان ضربان قلب رو ایجاد میکنه، مغز دیگه این فیزیکی که ازش میخوای رو انجام میده و به چیز دیگهای فکر نمیکنه و این خودش یه وقفهای ایجاد میکنه از احساس بد به احساس آرامش و یه ذره بهتر، بعد کار کنترل ذهن آسونتر میشه.
از استاد عزیزم و استاد عرشیانفر عزیز ممنون و سپاسگزارم که این فایل و این آگاهیها رو با ما بچههای سایت به اشتراک گذاشتن.
شاد و سلامت باشید.
به نام رب العالمین
روز 150 ام روزشمار من
سلام بر استاد عزیز
درسی که من از این فایل گرفتم و فکر میکنم تاکید استاد هم بر این بود قانون تکامل بود.
یعنی ما باید در مسیر باشیم و هدایت بطلبیم و به اون هدایت عمل بکنیم تا آرام آرام با توجه به فرکانس های ما ایمان ما قوی تر بشه و دریافت هامون هم با توجه به گنجایش ما خواهد شد.
ابراهیم پیامبر هم یک روزه به این ایمان نرسیده و اگه به هرکسی این را بگویی مسلما میگه اینا همه قصه است. ولی وقتی استاد برای ما قانون تکامل را توضیح داده و دونه دونه مثال هایی که از زندگی خودشون زدند برای ما مسلم شده که بله وقتی هر دفعه که از خدا هدایت میخواهی و عمل میکنی و نتیجه را میبینی اگه یکبار ازش هدایت خواستی و به نظر هم نامعقول باشه بخاطر ایمان دفعات قبل عمل میکنی.
حتی اگه اون لحظه هم به نظر عاقلانه نباشه.
وقتی استاد توی فایلی در مورد حذف دوره تندخوانی گفتند زمانی بود که اون دوره خودش داشت پول میساخت.
هر کسی بغیر از استاد بود میگفت خب آخه چرا چیزی که داره برام براحتی پول میسازه را حذف کنم.
اون داره اون گوشه سایت برام پول میسازه.
انگار گاو شیرده که همیشه برات شیر میده را بکشی.
خوب این ایمان میخواد. این عمل به هدایت خدا میخواد.
استاد باور داشت چون بارها و بارها به هدایت عمل کرده بود و نتیجه گرفته بود . وقتی ایندفعه هم هدایت خدا بر حذف اون فایل بوده هم عمل میکنه و نتیجه را سال ها بعد متوجه میشن.
این ایمان یک شبه به وجود نمیاد. و تکامل میخواد.
من در این سایت دارم شاگردی میکنم پس باید آرام آرام به هدایت هام گوش کنم و هر روز یک کم بهتر بشم . و این روند وقتی ادامه پیدا کنه دیگه وقتی صدای قلب را گوش میکنی دیگه احساست بد نیست.
وقتی احساس بد نباشه اون یعنی ندا و صدا و هدایت خدا.
پس وقتی با احساس خوب عمل گرا میشیم نتایج ما هم درست در میاد.
و حتی اگه بعضی اوقات اون نتیجه را اون لحظه نمیبینیم چون حسمون خوبه دنبال دلیلش نمیگردیم چون تجربه داریم. و میگیم وقتی خدا راه را داره از اون بالا میبینه و من فقط چند متر جلوتر را میبینم پس ایمان دارم که اون درست میگه عمل میکنم حتی اگه من متوجه نشم.
و در اصل برای من اینه من کار خودم را خوب انجام میدم به ندای قلبم گوش میکنم احساسم را خوب نگه میدارم بقیه اش را میسپارم به رب العالمین.
مگه همیشه نمیگم ایاک نعبد و ایاک نستعین پس در عمل هم باید نشون بدم . فقط کلامی که نمیشه.
استاد عزیز ممنونم از اینکه در این فایل قانون تکامل را به راحتی توضیح دادید و مسیر را برامون روشن کردید.
سپاسگزارخدای مهربونم هستم بخاطر این مسیر سبز
دوستتون دارم
سپاسگزارم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
150 روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
بگو چشم
من وقتی صبح بیدار شدم و حاضر شدم تا با مادرم بریم پاسپورتشو درست کنیم تا با خواهرم و شوهرش که هزینه سفر کربلا شو دادن ،بره کربلا
اینم یهویی شد که بریم تا پاسپورتشو دوباره بگیریم ، وقتی رفتیم تو راه داشتم با خدا حرف میزدم
گفتم خدا اگر اجازه میدی من به ادن آقایی که گفت خیر هست ،عکس نقاشیامو بفرستم و بگم اگر میخواد همه رو بخره
و گفتم تو اگر اجازه بدی من عکس نقاشیامو میفرستم اگر اجازه ندی نمیفرستم
بعد گفتم یه باوری بهم بده که ،اعتمادم به آدما و حرفاشون بیشتر بشه و باور کنم حرفایی که میزنن رو
اینو گفتم یهویی چشمم به برگای روی زمین افتاد که زرد شده بودن و ریخته بودن زمین و دقیقا نگاهم به یه برگ قلب شکل افتاد و خندیدم و خم شدم و اون برگ رو برداشتم و قاب گوشیمو باز کردم و تو گوشیم گذاشتم
خیلی جالب بود به خودم گفتم بیا اینم نشونه ، نشونه مگه شاخ و دم داره ، کافیه که دلتو بدی به خدا و آروم باهاش حرف بزنی و فقط تمام حواستو بدی به حرف زدن
اونوقته که خودش نشونه هارو برات نشون میده ،این برگ زیبای قلب شکل هم نشونه هست که آره میتونی عکس نقاشیاتو بفرستی به اون آقای خیّر
بعد من و مادرم رفتیم پلیس +10
بهموک گفتن باید فوت نامه بابام حتما اصلش باشه واز ثبت احوال بگیریم
و ما برگشتیم
من از اونجا رفتم انقلاب تا برای خودم بوم و رنگ روغن بخرم از اون پولی که داداشم برای کفش و لباس داده بود
وقتی گرفتم و برگشتم تو راه از خدا میخواستم که کمکم کنه تا از چهره آدما کسی رو قضاوت نکنم و سعی کنم تا با دیدن آدما تکه هایی از خدارو ببینم
خیلی حس خوبی داشتم برگشتم خونه و وقتی مادرم برگشت کلی جاکلیدی و کش مو گرفته بود تا کنار نقاشیام براش بفروشم
خیلی خوشحالم که با تغییر من باعث شد خانواده ام هم تغییر کنن حتی الان دیگه برادرم تشویق میکنه که برم و بفروشم کارامو
تو کل روز من از خدا میپرسیدم که خدا تو بگو کی باید به اون آقای خیّر عکس نقاشیامو بفرستم ؟
و چون حس وسط داشتم و احساس میکردم باید منتظر باشم که خدا بهم بگه چیکار کنم ،سوالمو میپرسیدم و رها میکردم
تا اینکه بعد تمیز کردن اتاقم اومدم تا گوشیمو بردارم اول تو اینستاگرام رفتم تا تیکه هایی از فیلم استاد عباس منش رو ببینم
پرسیدم خدا آیا وقتشه که من به اون آقایی که تو دفتر خدمات قضایی گفت که بهش زنگ بزنم تا با دخترش همکاری کنم ؟ که موسیقی کار میکنه
دستمو رندم رو یه فیلم تزکه ای گذاشتم دیدم یه اسب هست که وقتی یه خانم خواست باهاش عکس بگیره برگشت و پیشونیشو به پیشونی خانم به نشانه آرامش زد و برگشت
از این نشونه نتیجه گرفتم که اجازا دارم تا همکاری کنم با دختر آقایی که تو دفتر خدمات قضایی بود و به کارمنداش سپرده بود وقتی من رفتم بهم بگن
و بعد پرسیدم خدایا برای اون آقای خیّر عکس نقاشیامو فردا صبح بفرستم؟؟
یه فایلی برام نشونه اومد که از الهه قمشه ای بود و دقیقا مو به مو حرفای اون آقای خیّر که به مادرم گفته بود رو میگفت
متحیر شدم گفتم خدایا این یعنی چی ؟
چقدر واضح و شفاف داری باهام حرف میزنی
و گفتم چشم فردا قدم برمیدارم و باقی باتو در هر صورت از خدای من برای من خیر هست و خوبی
و برگی که تو گوشیم بود رو برداشتم
خواستم بذارم داخل قرآن یا مفاتیح ، گفتم خدا تو به من بگو چیکار کنم فردا پیام بدم برای فروش کارام به آقای خیّر؟؟
بهم گفته شد نذارم لای قرآن و قشنگ حس کردم که برم سمت کمد قرآن ،رفتم و یه قرآن کوچیک بود خواستم بردارم گفته شد اون نه
قران کوچیکتر رو بردار وقتی برداشتم خودم خواستم یه صفحه رو باز کنم
شنیدم گفته شد صبر کن بذار من برات انتخاب کنم و گفتم چشم و چشمامو بستم و انگشتم که رفت لای یه صفحه ، همین که باز کردم دیدم نوشته دعای روز دوشنبه
چشمام دو برابر باز شد ، گفتم خدای من چیکار داری میکنی ،الان 12:15 هست و دوشنبه شده و تو برای من دعای روز دوشنبه رو باز کردی
اصلا مونده بودم هی میگفتم طیبه یادت باشه هرلحظه به لحظه هدایت هات رو ، خدا جرا روز سه شنبه رو نیاورد چرا جمعه نبود ؟؟ چرا درست روز دوشنبه دعای روز دوشنبه باز شد ؟؟؟.
اینا همه هدایت خداست
الان که دارم مینویسم واقعا حس میکنم که با هر بار نوشتن هر بار برام بیشتر و بیشتر رخ میده هدایت خدا و قشنگ حس میکنم و میشنوم و درک میکنم
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی ،
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی هارو دراختیارمون قرارمیدین
سپاس که خودتون رو شناختید و خدای خودتون رو شناختید و به ما آموزش میدید
استاد عباس منش عزیزم ،قبل از آشنایی با شما دیدگاه من راجب بزرگانی که خداوند از اونها توی قرآن نام برده ، این بود که، بخاطر لطفی که خداوند از اول بهشون داشته و بخاطر اینکه اونا نظرکرده ی خداوند هستند،بخاطر همین لطف، اونا عزیز خداوند هستند و خداوند بهشون توانایی های عجیبی فراتر از قوانین فیزیک و قوانین حالم بر جهان داده ،که اسم اون توانایی ها معجزس،
که من هرگز نمیتونم به مقام اونا حتی فکر هم بکنم چه برسه به اینکه فکر کنم هدایت میشم به اینکه درست مثل اونا زندگی کنم
اصلا فکر کردن به این موضوع هم در آئین گذشته ی من با اطلاعاتی که از گذشته بمن رسیده بود کُفر محسوب میشد.
تا اینکه شما آمدید و گفتید خداوند کسی رو انتخاب نکرده ،بلکه اون ها بودند که خودشون خداوند رو انتخاب کردند
گفتید نه تنها خداوند برای همه یکسانه و همه رو دوست داره و همه رو هدایت میکنه ،بلکه هدایت شخص منوبه خودش واجب دانسته و هر لحظه درحال هدایت منه،
شما آمدید و بهم گفتید که حتی ابراهیم هم اول به خداوند شک کردوبهش شریک ورزید و کم کم طی تفکر و تکامل به جایگاه حبیب الله بودن دست پیدا کرد
چقدر این آگاهی ها آرامش بخش و زندگی ساز هستند
اینا باعث میشن تا دلم قرص بشه تا با یقین وذوق بیشتری به الهامات قلبم عمل کنم چون این نتایج باعث میشه تا من بیشتر به الهاماتم اعتماد کنم و کم کم به پشتوانه ی همین نتایج به ظاهر کوچک ، تصمیمات بزرگ زندگیم رو بگیرم و خیالم جمع باشه و دلم قرص باشه که دراین مسیر تحت حمایت همه جانبه ی خداوند هستم ومادامی که دراین مسیر هستم هر اتفاقی برام بیوفته خیره و من چقدر فقیرم به خیرهایی که ازجانب تو بهم میرسه.
خدایا منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی
خدایا کمکم کن تنها ترا بپرستم و تنها ازتو یاری بجویم
خدایا گوش هامو شنواتر و چشم هامو نسبت به هدایت هات بینا تر کن تا درکشون کنم و شجاعتی وایمانی و یقینی بده تا به این هدایت ها عمل کنم تا عضله ی تصمیم گیری برمبنای هدایتم قوی شه تا جایی که بدون اجازه ی تو حتی آب هم نخورم .
دوستتدارم مهربان پروردگارِ سخاوتمندم وعششششششق برای استاد عباس منش عزیزم و همینطور خانواده بزرگم دراین سایت توحیدی.
سلام به استاد عزیز خانوم شایسته و همه هم کلاسی های عزیز
مهمترین عمل و کاری که باید با ذهنمون انجام بدیم کنترل ذهنه
چقدر این کنترل ذهن مهمه که ابراهیم تونسته 100 سال ذهنشو کنترل کنه و غر نزنه و شکایت نکنه به خداوند که چرا به من بچه نمیدی و باد از 100 که بچه دار میشه و به سن ده سالگی میرسه خداوند بهش الهام میکنه که بچتو سر ببر .اخه چطور میشه اینقدر ذهن رو کنترل کرد که هیچی نگی و فقط عمل کنی .
ماباید از ابراهیم درس بگیریم که اینهمه تو زندگیش امتحان شده و توی همه امتحانات هم قبول شده چقدر این انسان بزرگ بوده بی دلیل نیست که خداوند لقب خلیل الله رو بهش میده .
ما حتی یک روز کامل نمیتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم چه برسه 100 سال و همه این اراده از تکامل میاد که ارام ارام و با کار کردن و ذهن رو از اون مدار خارج کردن میشه به درجه ابراهیم رسید .
خودم رو میگم هنوز خیلی جا دارم تا بتونم توی مشکلات کنترلش کنم و احساس خوبی داشته باشم و وقتی هم این قدرتی که خداوند بهمون داده رو استفاده کنیم درهای نعمت باز میشه
توی یه فایلی از استاد شنیدم که اگر میخاید ذهنو کنترل کنید حرکات ورزشی سنگین انجام بدید و اونوقت دیگه ذهن به اون مسئله توجه نمیکنه و بهتر میتونیم به چیزای دیگه توجه کنیم.
خداوند چه قدرتی به ما داده اما نمیتونیم به خوبی ازش استفاده کنیم و تا به این سنی که رسیدم کسی حرف از کنترل ذهن به ما نگفته بود همش میگفتن تقوا داشته باشید و بازم به گفته استاد تقوا همون کنترل ذهنه توی قران ریشه تقوا یعنی کنترل ذهن و کسی که بتونه از این نیرو استفاده کنه سعادت در دنیا و اخرت رو داره
خدایا شکرت که بازم مسیر و قدرت ذهنم رو بهم یاداوری کردی
خدایا بهم نیرو بده بهتر و بیشتر بتونم ذهنم رو کنترل کنم
خدایا من تسلیمم و قدرت تمام کیهان دست توست مسیر رو برام ساده زیبا راحت و لذت بخشتر کن
در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
روز150
از سفرنامه هدایت خدا در تمام لحظات زندگی ام
خدایا شکرت که با عشق و استمرار به فصل ششم هدایتم کردی و هر لحظه همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری
خدایا شکرت ازتون هدایتی ابراهیمی میخواهم من نمیدونم
خودت همه کاره ام هستی
من تسلیمم تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت که تمام اموراتم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و آرام و آسوده خاطر هستم
خدایا ایمانم را قوی تر کن خودت تکاملم را بدرستی انجام بده صبور باشم و اعتماد کنم به جریان هدایت الله
خدایا شکرت که هر لحظه در قلبم حضور داری و در هر مسئله ای خودت داری ذهنم را کنترل میکنی
با کنترل ذهن سکوتم بیشتر شده کمتر قضاوت میکنم
احساس خوب اتفاقات خوب را بیشتر تجربه میکنم
خدایا شکرت که من فقط باید تمرکز را روی بهبود خودم بزارم کاری با هیچ کسی نداشته باشم
نخواهم کسی را تغییر دهم
حتی با خدا هم از مشکلاتم صحبت نکنم
آگاهانه ذیپ دهانم رو ببندم و فقط روی خودم کار کنم باورهای محدود کننده ای که حاصل 32سال زندگی من بوده حالا با یک دکمه فشار دادن اتفاق نمیافتد
باید تکاملم را طی کنم هر بار یه اتفاق خوب یه حس و حال خوب یه حرف خوب یه برکت و رحمت و نعمتی که وارد زندگی ام میشود همه را معجزه ببینم قبلاً هم بوده تا به الان ولی الان درک و آگاهی من از قوانین بهتر شده بگم بازم میخوام بازهم اتفاق خوب میخوام بازم ایده و هدایت از طرف خدا را بیشتر میخواهم
هر لحظه با هر اتفاق خوب تصدیق و تحسین کنم بخودم بگم دیدی شد دیدی داری واضح تر میشی برای دریافت نشانه ها و ایده های الهامی وقتی بیاد بیاوریم و خدا را در همه کس و همه چیز ببینیم احساس خوب رو بیشتر پایدار میکنیم . تکامل را بهتر طی میکنیم
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی
وقتی من دارم روی خودم کار میکنم و حالم خوبه و در یاس و ناامیدی نیستم و حضور خدا را بهتر درک میکنم و نجواهای شیطان رو کمرنگ تر کرده در وجودم باید همین مسیر را با قدرت بیشتری ادامه دهم به ذهن منطقی بگم دیدی شد من تسلیمم من نمیدونستم به صدای قلبم گوش دادم و هر بار راحتر و واضح تر میشوم به منطق هایی که از نظر من منطقی نیستن
خدایا شکرت با ایمانی که ابراهیم ساخته و تکاملش را بدرستی طی کرده و اعتماد کرده به الهامات و ایده های خداوند
منم دارم یاد میگیرم که بیشتر اعتماد کنم بیشتر عمل کنم به الهامات الهی و ایمانم را بیشتر کنم هر بار و خدا رو شکر از وقتی که خودم را به اقیانوس آرام خداوند سپرده ام هر بار بهتر و بهتر هستم رها و آزاد تر شده ام
هر کاری را از خودش میپرسم که هر بار بسته به شرایطم یه جوری بهم میفهمونه که راه درست اینه و من اعتمادم داره بیشتر میشود
و من هر بار با این باور قوی میگم خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
خدا یا شکرت که دارم یاد میگیرم با تضاد ها درست برخورد کنم چون تضاده اومده منو بزرگتر کند منو هدایت کند و درسهاشو یاد میگیرم و میگم الخیر و فی ما وقع
بخدا همه چی این روزها برام خیر و برکت است
از کی از وقتی که ذهنم را کنترل میکنم و باور دارم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
و همین باور باعث حال خوب من میشود و اتفاقات خوب هم رخ میدهد
و با باور قوی من خالق زندگی خودم هستم تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم بوجود آمده
سعی میکنم هر لحظه تسلیم باشم وخودم رو به جریان هدایت الله بسپارم تا روی موج فرکانس خداوندهماهنگ تر باشم .
خدایا شکرت که توجه او به زیبایی ها و شکر گذاری و نکات مثبت خودم و اطرافم بیشتر شده و تمرکز بر بهبود خودم هست
استاد انصافا من با تمام وجودم این کار را درک کردم زمانهایی بوده که اوضاع خیلی برامون سخت بوده و فقط تونستم با انجام دادن حرکات ورزشی مغزم آرام بشه و حالم را خوب کند
خدایا شکرت من اوایل نمیدونستم همین زمستون که در تضاد سخت مالی بودیم ولی ذهنم رو کنترل میکردم و میرفتم باشگاه و انرژی نداشتم ولی وقتی شروع میکردم به ورزش کردن بعد از اتمام ورزش اصلا مغزم دیگه کار نمیکرد و بعدش از خودم میپرسیدم چی شد تو این بازه یک ساعته حالم خوبه خوبه بلطف خداوند
و الان قشنگ متوجه کلام شما شدم
خدایا شکرت برای دید عالی استاد نسبت به هر موضوعی که این شفاف برامون باز میکنه و آگاهتر میشویم به رفتارمون
خدایا شکرت که مرا لایق دریافت الهامات و نعمتهای الهی کرده ای
خدایا شکرت که مرا لایق بندگی کردن دانسته ای
خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفریدی
خدایا شکرت که مرا تکه ای از وجود پاک خودت آفریدی
خدایا شکرت برای این فایل بینظییییر گفتگو با دوستان و هدایت الله
خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
رد پای روز 150
روز شمار تحول زندگی من
گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته
ای که با نامت جهان آغاز شد
دفتر ما هم بنامت باز شد
دفتری که از نام تو زیور گرفت
کار آن از چرخ هم بالاتر گرفت
سلام به روی ماه استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
سلام به تمام فرشتگانی که در این سایت بینظیر الهی ساکن هستند
خروج از مدار ناخواسته ها
استاد عزیزمون بطور مفصل بارها و بارها راجب شخصیت اول قرآن و همچنین مبحث تکامل صحبت کرده بودند ..
اینکه حضرت ابراهیم بعد از صد سال صاحب فرزندی شدند نشان از توکل و ایمان قوی و توحیدی ابراهیم بود و تمام این دستاوردها بخاطر مراحل تکاملی ایشون بود که در این مسیر توحیدی بدست آوردند..
استاد عزیز ممنون و سپاسگذارم که این موضوع رو از دیدگاه وبعد مذهبی نگاه نکرددید بلکه از بُعد قوانین بدون تغییر قوانین جهان هستی بررسی کردید
خدایا شکرت که با کار کردن روی خودم هر روز بخودم افتخار میکنم که دارم یاد میگیرم
اینکه متعهدانه هر روز در این قسمت از روز شمار توانستم شاگرد خوبی باشم و متعهدانه بر این باورم که هر یک از این فایل های آموزنده ی استاد رو بشکل پله ای ببینم که دارم آگاهتر میشم داره درکم بیشتر میشه وسعی کنم بطور مداوم تکرار تکرار و تمرین کنم تا بتوانم روند رشد و پیشرفت شخصیتم رو بهبود ببخشم .. این بهبودی یعنی موفقیت .. پس هر فایل برای من یعنی پله ی موفقیت و خدا رو شکر امروز روز 150 یکصد و پنجاهمین پله ی موفقیت من در این فایل های دانلودی بوده است پس باید بخودم افتخار کنم و از زیبایی های این جهان لذت ببرم و ورودی های ذهنم را کنترل کنم تا احساس خوب پایداری رو داشته باشم چون میدونم احساس خوب و عالی پایدار = اتفاقات و نتایج خوب و پایدار
و جهان داره پاداش هاشو بهم میدهد
وقتی تکاملمو بعد از آشنایی ام با استاد عباسمنش با الانم مقایسه میکنم میبینم که هر روزم با روز های قبلم خیلی خیلی متفاوته و خیلی تغییر کردم از نظر سلامتی ام و یا در مسایل عزت نفسم و یا در روابطم و یا در مسیر روند رشد و پیشرفت های مالی ام و یا اینکه معنا و مفهوم شکر گذار بودن رو از استادم یاد گرفتم و بیشتر از همیشه از داشته هایم شکرگزار شدم و قدر دان موهبت های الهی ام هستم .. یا اینکه خیلی بیشتر به زیبای ها و نکات مثبت توجه کردم کلی تغییرات در روند رشد شخصیتم با شناخت قوانین و آموزه های استادم بوجود آمد اینکه یاد گرفتم تمام نکات مثبت و شکرگذاری هامو مکتوب کنم و بنویسم و دست بقلم بشم تا تمرکز بیشتری روی ذهنم داشته باشم تا باورهای درست و مناسب و قوی تری را بسازم و قدرت خلق کنندگی داشته باشم و اینکه میدونم این باورهای کنه که زندگی مو میسازه ..
بخصوص اینکه تمام موارد رو می نویسم و مکتوب می کنم بیشتر متوجه ی این روند تغییر و تحوالاتم میشم و اینها خودش مسیر تکامل منو بسمت بالاتری هدایت کرده . منم وقتی به تضادهای قبلانام رجوع میکنم میبینم که از این تضادها بهترین درس ها رو گرفتم و مهمتر از همه اینکه سبب خیر شد تا با استاد عباسمنش خردمند توحیدی نازنینم آشنا بشم که راه و رسم زندگی کردن رو بیاموزم و از جهل و نادانی های بیشماری فارق بشم بخصوص باورهای اشتباه مذهبی و یا باورهای نادرستی که در خیلی خیلی موارد دیگری داشتم و باید اعتراف کنم که با ارزش ترین آموزهای های زندگیمو بدست آوردم خدایااااااا شکرت خدایا صد هزارمرتبه شکرت
نکته ی مهم دیگری که استاد اشاره کردند اینه که نباید از الطاف خداوند نامید و مایوس بشیم
این درگه ما،درگه نومیدی نیست
صدبار اگر،توبه شکستی،بازآ….
و اینو بخودم بازم یادآوری میکنم که باید با کنترل ذهن و احساس خوب و تمرکز به نکات مثبت زندگی و توجه به داشته ها و خواسته ها و با توجه به قوانین بدون تغییر خداوند این احساس نامیدی و یاس رو از خودمون دور کنیم و پاسخ خداوند هم از راه خواهد رسید چون خداوند هیچ وقت به وعده هاش خلف وعده نمی کند و همیشه با صابرین هستش..الهی آمین
یکی از روش های کنترل ذهن که استاد تاکید داشتند اینکه برای کنترل ذهن مون بهترین کار اینه که بتونیم از قوانین رهایی پیروی کنیم و اگر بخواهیم از اون موضوع و یا اون تضاد فاصله بگیریم بهترین کار اینه که حداقل سعی کنیم بخوابیم و رهایش کنیم ولی در بعضی مواقع حتی نمی تونیم به خواب بریم پس بهترین کار اینه که با یک ورزش چالشی مثل شنا کردن و یا دویدن و یا یک حرکت فیزیکی تحرکی که ضربان قلب رو بالا ببره انجام بدیم تا ذهن نتونه به موضوع قبلی توجه کنه و این باعث میشه که به همون لحظه توجه کنیم و افکارمونو از پریشانی و نگرانی خارج کنیم…
خدایا کمکم کن که تسلیم اراده ی تو باشم .. واقعا باید رها و آزاد باشم باید خودم پارو نزنم و خودمو رو به جریان الهی بسپرم
باید پارو نزد و وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش میبرتت هر جا دلش خواست
به هر جا رسیدی ساحل همانجاست
خدایااا خودت هدایتم کن و با من حرف بزن
با بهترینع بهترین هدایت هایت و صدای بلند الهام و شهود و خواب و رویا .. چشم و دل من رو روشن کن تا بتوانم نشانه های واضح و آشکار پر رنگ ترا ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ اطاعت کنم
خدایااآاا شکرت که ما همگی از هدایت شدگانیم و از اینکه در این سایت الهی و در چنین فضای الهی حضور داریم یعنی خیلی خوششانس هستیم ..این که در مسیر خودشناسی و خودسازی و خداشناسی و توحیدی هستیم و خداوند نعمت شکرگذار بودن رو به ما عطا کرده یعنی خیلی خیلی خوش شانس هستیم اینکه نور الهی به مسیرمون تابیده و به مسیرهای هموار و صاف و لذت بخش وارد شدیم یعنی خیلی خیلی خوش شانسیمخدایاااا شکرت
خدایاااا شکرت که در این مسیر نورانی و الهی قدم گذاشتیم و هر روز بیشتر و بیشتر ما رو هدایت می کنی تا با نتایجمون زندگی مون رو تجربه کنیم ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت
_
خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی و ای خدایی که به تنهایی برایمان کافی هستی ممنون و سپاسگذارم
خدایا تنها فقط و فقط تو را می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
_
به نام الله هدایتگربه سوی خواسته ها
سلام دوستان عزیزم
فایل150سفرنامه
خداروشکرمیکنم که فصل دیگری روازروزشمارتحول زندگی روبه پایان رساندم وبرای هرکدام ازفایل هاکامنت گذاشتم چون به خودم تعهدداده بودم وچقدراگاهی ودرک من ازقوانین هستی بیشترشد
حضرت ایراهیم هم تکامل خودش رودرعمل به الهامات طی کردوهرروزایمانش به خداوندبیشتروبیشترشدچون هروقت تسلیم پروردگاربودممعجزات الهی روهم دیدودرشرایط به ظاهربداحساشوخوب نگه داشت واعتراض نکردوتسلیم پروردگاربودوخدادندبه شجاعان پاسخ میدهدوبه خداگفت خدایامردم رودوراینهاجمع کن وهمین اتفاقات باعث شدکه ایمان حضرت ابراهیم بچسبه به سقف وبیشتروبیشترشودوتبدیل به یک ایمان تزلزل ناپدیربشه واین تکامل میخواد
الهامات منطقی نیستندوبعدامتوجه میش که باعمل به الهامات قلبی خودت چه درهایی برات بازمیشه به شرطی که عمل کنی
بابددرهرشرایطی بتونیم احساسمون روخوب نگه داریم وقتی باتضادی مواجه میشیم وهمین تضادباعث تغییرکردن مامیشه وقتی احساس خوبی داشته باشیم اونوقت نتایج میادواین تضادبه ماانگیزه میده برای حرکت کردن وپیشرفت کردن مثال همون خانوم چاقی که استادگفتندکه باعث تغییرکردن اون خانم شد
خوداستادهم وقتی میخواست به تهران مهاجرت کنه بادست خالی وبایک چمدون چون قبلش یک نشانه هاومعجزاتی ازطرف خداونددیده بودوهمین باعث شدکه ایمانش بیشتربشه وحرکت کنه وبره تودل ترس هاش وهمین حرکت کردن هم تکامل میخوادوتکامل طی شده بودوبعدمهاجرت کردبه امریکا
همین کامنت نوشتن هم خودش تمرکزبرروی زیبایی هاهست وباعث میشه احساس مابهتربشه
هرکی میخوای باشی پیامبرباشی امام باشی ادم معمولی باشی مرجع تقلیدباشی
اگه احساست بدباشه=اتفاقات بدروتجربه میکنی
اسلام یعنی=تسلیم بودن
شادوپیروزباشید
هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش
سپاسگزارم ازاستادعزیز عباسمنش واستادمهربان عرشیانفر
وسپاسگزارم ازخانم شایسته عزیز ومهربان بابت روزشمارتحول زندگی من
جریان هدایت اصلا منتظقی نیست
اصلا منطقی نیست بچتو بندازی تورودخانه بره سرازقصردشمنت دربیاره دشمنی که دستورداده که تمام نوزادهای پسرروبکشن
ولی نوزاد تورو خودش بادست خودش درنازنعمت بزرگکنه
اصلا منتطقی نیست چندصدسال دردل کوهستان
کشتی بسازی وبی اعتناباشی به حرف مردم اعتنادکنی به جریان هدایت
ولی اگرتکامولنون رورعایت کنیم وازهدایت ها والهامات کوچیکی که بهمون شده درس بگیریم
ویادداشت کنیم که فلانجا همچی ایده ای بهم الهام شد من عمل کردم بهش صبرکردم ونتیجه گرفتم یواش یواش برامون الهامات بزرگتر منطقی میشن وتکرار این روند مارودرمسیرهدایت قرارمیده عجله نکنیم نخواهیم یه شبه میلیاردر شویم یه شبه روابطمون عالی بشه یه شبه انداممون سیکسپک بشه
درلحظه زندگی کنیم ازداشته هامون لذت ببریم غرنزنیم ناشکری نکنیم.
هرچقدسپاسگزارباشیم خداوندظرف وجودی ماروبزرگترمیکنه برای دریافت نعمت وثروت
من خودم بشخصه موقعی که بااستاداشناشدم واقع زیرصفربودم همچیزموازدست داده بودم اصلا باورمم نمیشد که یک روزی دوباره بتونم سرپابشم
ولی باتوکل برخدا وآموزشهای استادعزیز وسپاسگزاری بخاطر داشته هام کم کم به آرامش رسیدم
سیع کردم زهنم روکنترل کنم وروی شخصیتم کارکردم سیع کردم شخصیتم روتغیر بدم وخداروشکرنتیجه گرفتم وهروزداره حالم بهترمیشه رابطه ام باهمسروفرزندانم درآمدم که دیگه اصلا قابل مقایسه باچندسال پیشم نیست
میتونم بجرات بگم 80درصدمواقع حالم خوبه ونگران چگونه درست شدن کارهانیستم چون بارهاوبارها باخودم تکرارکردم که ازجایی که من فکرشم نمیکنم خدادرست میکنه وخداشاهده واقعا درست میشه
وقتی داستانهای قرانی رومیخونم برام باورپزیرمیشه وخداوندروبیشترباورمیکنم
درپایان تشکرمیکنم ازدوستان هم فرکانسی که تجروبیاتشون رومینویسن ازنتایج شون مینویسن
ومن لذت میبرم ازخوندنشون والگوبرداری میکنم
درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید