گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا - صفحه 15
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-27 07:33:072024-04-30 02:31:56گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خداشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان
اگر بدونیم احساس بد ، سم بزرگی برای زندگی ماست ، اون وقت هدایت میشیم به راههایی که بتونیم احساس خودمون رو کم کم خوب کنیم
فقط کافیه ما بدونیم احساس بد ، مثل آتش هست و نباید دستمون رو داخل آتش ببریم
فقط زمانی می تونیم به احساس بهتر برسیم که ، به این وضوح برسیم که احساس خوب = اتفاقات خوب
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم
و خانم شایسته مهربان
و همه دوستان ارزشمندم
دیدن و تکرار هر فایلی از استاد ، در کنار این اینکه یک برداشتی متفاوت و عالی تر نسبت به قبل رو برای من به همراه داره ، همچنین مسیری رو که طی کردم و به این شرایط مطلوب و زیبا رسیدم رو بهتر و بهتر مشخص می کنه که این اتفاق در کنار هم ، باعث قوی تر شدن ایمان و بالاتر رفتن امید و انگیزه و نگاه بسیار عالی به آینده میشه . این دو اتفاق در کنار هم باعث سوخت بسیار عالی تر برای حرکت بهتر در ادامه مسیر میشه. این دو موضوع مهم (دیدن مسیری که من رو به این نتایج رسونده و قوی تر شدن باورها و ایمانم) باعث میشه ، وضوح این قوانین و درست بودن آنها برای من بیشتر و بیشتر بشه.
باید تکرار کنم و بهتر از قبل آگاه باشم که هیچ مسیری دیگه برای رسیدن به زندگی زیبا و هدفمند وجود نداره.
باید تکرار کنم و بهتر از قبل آگاه باشم که مسیر ، مسیر کنترل ذهنِ.
باید تکرار کنم و بهتر از قبل آگاه باشم که فاصله بین و من خواسته هام فقط و فقط با داشتن احساس خوب طی میشه
باید تکرار کنم و بهتر از قبل آگاه باشم که من با همین افکار درست و احساسی که در ادامه افکار و باورهای درست شکل می گیره ، زندگیم و خلق می کنم.
به نظرم درک کردن این وضوع که من خالق زندگیم هستم ، اصلی ترین و اساسی ترین موضوع در جهت داشتن زندگی زیبا و لذت بخش هست.
زمانی که من به این وضوح می رسم که من هستم که خالق زندگیم هستم ، اون وقت میریم سراغ درک بقیه قانون.
اولین اصل و مهم ترین و موضوع ، تکرار و فهم بهتر و درک عمیق تر این موضوع هست که من خالق تمام ابعاد زندگیم هستم
خب ،
حالا که با دیدن روند زندگی استادم و بسیاری از شاگردان و دوستان خودم در سایت ، یک مقدار با این اصل باور پیدا کردم ، حالا افکارم خودبخود به دنبال چگونگی خلق کردن زندگیم میره.
و اینجا همون جایی که هدایت ها و قدم ها گفته میشه.
برای من به این شکل رقم خورد که با آموزش های استاد تونستم یک ذره باورها و ایمانم رو بهبود بدم و مقداری به همین موضوع که من خالق تمام ابعاد زندگیم هستم باور پیدا کردم .
و بعد هدایت بعدی برای من این بود که دوره کشف قوانین رو بخر.
و در این دوره بسیار بسیار بی نظیر ، من بهتر و بهتر با قوانینی که باعث میشه این قوانین رو بهتر درک کنم و کاربردی در زندگیم اجرا کنم ، آشنا شدم.
وقتی نگاه به زندگی پدر و مادر و عزیزانم میندازم ، واقعا این سوال بزرگ مجددا برام به وجود میاد که آخه را عزیزترین افراد زندگیم نباید از این قوانین آگاه باشند؟
چرا نسل ها و نسل ها از گذشتگان خودم به دنیا آمدند و رفتند و بدون درک این قوانین واجب زندگی ، عمر خودشون رو سپری کردن و در پایان زندگی هم از شرایط ناراضی بودند؟
اصلا چرا جای دور برم ، همسر خودم (مثل گذشته خودم) از این اصل آگاه نیست که
اگر بدونیم احساس بد ، سم بزرگی برای زندگی ماست ، اون وقت هدایت میشیم به راههایی که بتونیم احساس خودمون رو کم کم خوب کنیم
فقط کافیه ما بدونیم احساس بد ، مثل آتش هست و نباید دستمون رو داخل آتش ببریم
فقط زمانی می تونیم به احساس بهتر برسیم که ، به این وضوع برسیم احساس خوب = اتفاقات خوب
و به همین دلیل که این عزیزانم به این وضوح و شناخت درست از دلایل اتفاقات زندگی نرسیدند ، مسیر درستی رو ادامه نمی دهند.
و دوباره آگاهی هام بالا میاد که جواد ،
یادت باشه تو فقط و فقط توانایی تغییر افکار و باورهای خودت رو داری
یادت باشه تو هیچ تاثیری در زندگی پدر و مادر و همسر و فرزندت نمی تونی داشته باشی
تو هیچ کاری برای کسی نمی تونی انجام بدی ، اگر این موضوع رو رعایت نکنی ، مجددا از مسیر درست خارج میشی و چک و لگد های جهان رو نوش جان خواهی کرد!
تنها کاری که از دستم بر میاد بهبود خودم ، خلق زندگی مورد دلخواه خودم ، ثروتمند شدن سالم شدن و بهبود شخصیت هست و بعدش ، اگر عزیزانت تصمیم واقعی به تغییر گرفتند ، میان سراغ تو.
همین و تمام ، نقطه سرخط.!
با ادامه مسیر آموزش های استاد و درک این جملاتی که در این فایل برای من بولد شد ، بهتر فهمیدم که دلیلی که افراد هیچ گونه کنترلی بر افکار و ورودی هاشون ندارند ، عملا هیچ اطلاعی از خالق بودن خودشون ندارند.
این 3 جمله استاد در اول کامنتم ، به نظرم مهم ترین فاکتوری هست که باعث رهایی انسان از مسیر اشتباه زندگی میشه.
این 3 جمله رو هم در مورد افکار میشه استفاده کرد و هم برای ورودی های جسم و مواد غذایی.
افراد به همین دلیل که به وضوح نمی رسند و شناخت درستی از کنترل ورودی های جسم و روح ندارند ، به خودشون اجازه می دهند که
هر فیلم و سریالی رو ببینند
به هر ناخواسته ای توجه کنند و در موردش حرف بزنند
تو هر بحثی وارد بشوند
به اتفاقات واکنش نشون بدهند
مسیر زندگی بقیه رو برای خودشون انتخاب می کنند و کپی کار می شوند
هر چیزی رو به راحتی قبول می کنند
جرات و شهامت تغییر رو از دست می دهند
سرنوشت پذیر می شوند نه سرنوشت ساز
امید و انگیزه رو از دست می دهند
هر غذایی رو می خورند و هیچ آگاهی از سمی بودن 85 درصد غذاهای موجود ندارند
دقیقا مثل بقیه افراد جامعه و فامیل و گذشتگان ، به مشکلات جسمی و مریضی ها دچار می شوند
از زندگی و جهان و خداوند گلایه دارند و همیشه ناراضی هستند
و بهترین احساس که می تونه اونها رو در این شرایط آروم کنه احساس قربانی شدن هست که میاد و باورهای این عزیزان رو تایید می کنه.
این شرایط برای من و خیلی از افراد آشناست….
احساس نیاز به دیده شدن و جلب ترحم بقیه
احساس قربانی بودن
همه این اتفاقات ناخواسته و احساسات بد ، مثل یک زنجیر و دومینو در طول سالیان سال شکل می گیره و پایه ها بسیار محکمی ازش ساخته میشه .
و این عزیزان تعجب می کنند که چرا من ؟
این مثال هایی که میخوام مکتوب کنم در زندگی عزیزان و اطرافیان من وجود داره و کاملا واقعی هست.
چرا من هم باید مثل پدر و مادر درگیر زندگی نامطلوب بشم؟
چرا آلزایمر ، چرا فشار خون ، چرا اضافه وزن ، چرا دیابت ، چرا ضعف و بی حالی ، چرا مشکل تیروئید ، چرا درد مفاصل و ….
چرا مریضی قسمت من شد ، مثل پدر که فلان مریضی رو داشت
چرا زندگی با ما اینجوری تا کرد؟؟!!
این در مورد جسم
و حالا چرا رابطه من و همسر خوب نیست؟
چرا مشکلات داریم ؟
چرا مال مون رو بردن؟
چرا تو کارهامون گره میوفته ولی فلانی همیشه اتفاقات خوبی برای رقم می خوره؟
چرا زمین مون بعد از 6 سال ساخته نشد و این سازنده هم نتونست؟!!!!
چرا بعد از 65 سال زندگی باید مستاجر باشم؟
چرا زندگی رنگ مثل قبل نیست ؟
و کلی چرا و سوال بی جواب
و جواب همه اینها رو به لطف خدا در آموزش های استاد آموختم که :
من هستم که تمام ابعاد زندگیم رو خلق می کنم.
روابط زندگیم رابطه مستقیم داره با افکار و باورهای و نگاه من به بحث روابط
شرایط مالی زندگیم رابطه مستقیم داره با افکار و باورهای و نگاه من به بحث ثروت
سلامتی و تندرستی من رابطه مستقیم داره با افکار و باورهای و نگاه من به بحث جسم و سلامتی
وضعیت کسب و کار من رابطه مستقیم داره با افکار و باورهای و نگاه من به بحث بیزنس و خالق بودن
احساس خوب من در طول زندگی و احساس رضایت و شادابی و سرزندگی من ، رابطه مستقیم داره با افکار و باورهای و نگاه من به اینکه من هستم که اتفاقات خوب رو رقم می زنم.
من برای اینکه دستم رو داخل آتش نبرم ، نیاز به اراده خاصی ندارم
من برای اینکه مواد سمی و خطرناک رو در منزل نگهداری نکنم ، نیاز به اراده خاصی ندارم
من برای اینکه در یک ارتفاع زیاد ، خودم رو در خطر سقوط به دره قرار ندهم ، نیاز به اراده خاصی ندارم.
من برای اینکه وارد یک مسیری که می بینم باتلاقی و سنگلاخی هست نشوم ، نیاز به اراده خاصی ندارم.
من برای اینکه دست به سیم برقی که می دونم برق داره نزنم ، نیاز به اراده خاصی ندارم.
من برای اینکه مواد سمی و کشنده و خطرناک رو نخورم ، نیاز به عزم و اراده و قدرت خاصی ندارم.
.
.
من باید اراده و عزم و قدرت و توان و عمر و انرژی خودم رو در مسیر درک هر چه بهتر قوانین و سمی بودن احساس بد و همچنین سمی بودن و حرام بودن 85 درصد مواد غذایی فعلی بذارم.*
چون من دو قسمت که بیشتر ندارم ، جسم و روح
و هر دو اینها نیاز به تغذیه شدن دارند ، نیاز به ورودی دارند.
تفاوت شرایط زندگی افراد ، دقیقا در مورد ورودی ها جسم و روح هست .
افراد کم هستند که آگاهانه به دنبال درک و شناخت مسیر غلط و درست می روند.
اینجاست که پای اراده و تعهد و تمرکز وسط میاد
تعهد و اراده برای پیدا کردن و ماندن در مسیر درست
تعهد و عزم و اراده که بریم دنبال اینکه خالق زندگی خودمون باشیم نه کپی کار نسل های گذشته
و رسیدن به این وضوح که ورودی های جسم و روح چقدر مهم و حیاتی هستند و تمام اتفاقات زندگی و شرایط جسمی ما بر اساس ورودی های که ما آگاهانه یا ناآگاهانه انتخاب می کنیم ، رقم میخوره.
اگر ورودی ها درست باشه ، لاجرم و قطعا خروجی درست خواهد بود
چون خداوند و قوانین خداوند منزه و دقیق و بدون خطا هستند و با دقت بی نظیر ریاضی وار ، در جهان عمل می کنند.
باید هر بیشتر خودم و خدای خودم رو بشناسم
باید خودشناسی کنم و سعی کنم افکار و باورهام مخرب رو در وجودم پیدا کنم
باید همیشه در حال بهبود باشم و اگر رها کنم ، به سرعت اوضاع به شرایط قبل بر خواهد گشت
خوبی این مسیر همینه ، وقتی همیشه روی خودت کار می کنی ، اوضاع همیشه بهتر و بهتر میشه
ولی اگر رها کنی ، ریشه هایی در ذهن وجود داره که بلافاصله باورهای غلط رو تقویت می کنه و کود و آب و نور مناسب رو میده و مجددا همین شرایط بد رو رقم می زنه.
این خاصیت جهان مادی هست که از استاد عزیزم آموختم
یک زندگی به شدت کوتاه در مقابل ابدیت ، که نیاز داره همیشه روی خودمون کار کنیم
یا روی خودمون آگاهانه کار می کنیم و شرایط متفاوتی نسبت به بقیه رو رقم می زنیم ،
یا روی ما کار می کنند و شرایط مشابه بقیه برای ما رقم میخوره
این خاصیت جهان دو قطبی هست
سرد و گرم
کم و زیاد
فقر و ثروت
سلامتی و بیماری
چپ و راست
و یکی دیگه از دو قطبی ها اینه که : یا خودت آگاهانه خودت رو تغییر می دی و به دنبال مسیر درست میری
یا شرایط و جامعه و گذشتگان و مذهب تو را مثل میلیون ها نفر دیگه برنامه ریزی می کنند و تغییرت می دهند! و تغییر پیدا کردن مثل بقیه دقیقا تجربه نتایج همون افراد خواهد بود.
یه جاهایی فهمیدم که باید بدونم که از کجا دارم ضربه می خودم!
موضوع دقیقا درک این موضوع هست که
یا در حال رشد و بهبود و تغییر و تمایل به سمت بهتر شدن و خلق زیبایی ها هستم
یاد در حال پایین رفتن و تغییر تمایل به سمت بدتر شدن اوضاع و خلق اتفاقات ناخواسته
و چون این تغییرات یک دفعه رخ نمیده و کم کم اوضاع یا بهتر میشه یا بدتر ، حواسمون به این تغییر بزرگ نیست.
مثال هواپیما برای خودم خیلی ملموس هست
وقتی یک هواپیما در آسمان در حال پرواز هست ، تغییر دادن ناآگاهانه فقط چند درجه ای مسیر ، اصلا قابل تشخیص و لمس کردن و حس کردن نیست.
ولی بعد از یک مدت چون با سرعت بالا در حال پرواز هست ، کاملا از مسیر اصلی خارح میشه و از مقصد دور میشه.
زندگی هم پویاست و همیشه در حال تغییر
حالا این تغییر به کدوم سمت هست ، این رو ما مشخص می کنیم و خداوند هیچ دخالت و تاثیر و تفاوتی دراین مسیر ایجاد نمی کنه ، تا مادامی که ما تصمیم به تغییر بگیریم.
الهی شکرت برای این فایل بسیار عالی و دیدن مجدد اون بعد ازمدتها…
برداشت خودم من در اون زمان که این فایل رو دیدم کجا ، و برداشت فعلی ام کجا…
این همون نکاتی که باید برام بولد بشه و بدونم که کجا بودم و الان کجا هستم.
الهی و ربی ، من لی غیرک
خدایا جز تو پناهی نداریم
همه اتفاقات خوب و زیبای زندگیمون از آن توست
الهی شکرت برای آگاهی های امروز که اون رو هم تو عطا کردی
الهی شکرت برای حضور در این مسیر زیبا که آرامش و آسایش و امید و رهایی و زیبایی و ثروت و نعمت و سلامتی و شجاعت و ایمان و توکل و لذت و نشاط و شادابی و سرزندگی و روابط عالی و موفقیت و همه چیزهای خوب رو یکجا با هم داره.
الهی شکر شکر و شکر
خانم شایسته عزیز برای این برنامه عالی و این سری از فایل های بی نهایت از شما سپاسگزارم.
استاد عزیز و بزرگوارم ، برای تک تک آموخته هام از محضر شما بی نهایت از شما تشکر و قدر دانی می کنم.
برای حضورم در این مسیر از شما سپاسگزارم.
و با تمام قلبم برای شما وهمه دوستانم آرزوی تحقق تمام خواسته هاتون رو دارم.
در پناه الله مهربان شاد و موفق سربلند و تندرست و ثروتمند باشید.
خدانگهدار
سلام و درود فراوان به آقای بایرامی گرامی
سپاسگزارم از شما که وقت گذاشتید و این کامنت پرمحتوا رو نوشتید
انقدر با قلبتون و بدون توقف نوشتید که به قلب ماهم نشست
بسسسسیار لذت بردم از خوندن کامنتتون و اومدم ازتون سپاس گزاری کنم و تحسینتون کنم وبهتون تبریک بگم بابت درک عمیق و گسترده ای که ازاین فایل سیزده دقیقه ای ارزشمند داشتید .
13 دقیقه گوش کردید و اگر اشتباه نکنم حداقل یک ساعت وقت گذاشتید برای نوشتن این مطالب و انتشار این آگاهی ها ، واقعا ازتون سپاسگزارم
براتون آرزوی سعادتمندی در دنیا و آخرت دارم که به ظّن خودم ، این مسیری که به لطف استاد عباس منش عزیزم برای ما فراهم شده و ما هدایت شدیم به این مسیر توحیدی ، دقیقا همان مسیریست که مارو به سعادتمندی میرسونه.
سپاسگزارم از شما واز استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی های ناب و توحیدی رو دراختیارمون قرارمیدن.
شاد و آرام و دراحساس خوب باشید.
سلام استاد عزیزم
از لابلای صحبت های شما به یک دریافتی رسیدم و اون رابطه شهود و عزت نفس هست . یعنی ما خیلی وقتها بخاطر ضعیف بودن عزت نفس و ارزشمند ندونستن خودمون ، حتی اگر شهود را دریافت کنیم ، قادر به پذیرش و عمل کردن بهش نیستیم یه مثال در مورد خودم میزنم . یه موردی چند روز پیش اتفاق افتاد و من با استفاده از آموزش های شما در مورد احساس خوب اتفاقات خوب و اینکه اگر حالم را بتونم خوب کنم ورق برمی گرده ، تونستم به احساس خوب برسم و وقتی در اون فرکانس قرار گرفتم یک چیزهایی را یا بهتر بگم یک حقایقی را در مورد اون موضوع درک کردم یا بهم گفته شد . ولی جرأت نمی کردم از این حال خوبم استفاده کنم و شاد باشم چون ته ذهنم منتظر بودم که ذهن بقیه هم مثل ذهن من بشه . انگار دریافت های خودم را باور نمیکردم و منتظر بودم یکی بگه آره اینطورها هم که ما فکر میکردیم نبوده و اون بندگان خدا به این دلایل انسانهای خوبی هستند و …. حالا اون دلایل چی ها بودند؟ همون چیزهایی بودند که به من الهام شده بود . و من نمیتونستم بپذیرم که باباااا اون چیزها به تویی گفته شده که توی این مسیر هستی و به بقیه گفته نمیشه . چرا انقدر دیگران را لایق تر از خودت میدونی . چرا منتظری که الهاماتت را دیگران تأیید کنند . چقدر زشته واقعا و چقدر توحیدی نیست این طرز رفتار با خودم و الهاماتم . یعنی حالا که دارم اینها را مینویسم بهتر میفهمم که نقطه ضعفم در این مسیر چی هست . و چقدر میفهمم که این درس هایی که انقدر خوب از شما یاد گرفتم را برام سخته و میترسم که بهشون عمل کنم . یعنی عمل به الهامات نیازمند داشتن احساس لیاقت هست . یعنی اینجا اگر خودت را لایق دریافت الهامات ندونی ، حتی اگر الهامی بهت برسه اون عدم احساس لیاقته نمی ذاره به اون الهام مجال بروز و ابراز وجود بدی و در نطفه خفه ش میکنی . کاری که من بارها کردم و الان می فهمم که دلیل بسیاری از تحقق نیافتن های خواسته هام چی بوده . ما باید به ذهنی که به احساس خوب رسیدن را یاد گرفته ، مجال عمل کردن بدیم حالا شاید این وسط هیچکس به احساس خوب نرسه این اصلا به ما ربطی نداره ما باید به اون انرژی و فرکانسی که دست پیدا کردیم وارد بشیم و واقعا فیزیک ما تغییر میکنه اگر که خودمون به زور مجبور به عدم تحرکش نکنیم بخاطر نگاه و نظر دیگران . که مثلا بقیه بعدا نگند دیدی الکی خوشحال شدی دیدی الکی اعتماد کردی دیدی اونطور نبود که تو فکر کردی و ما عمل نمی کنیم که به جهالت و حماقت و ساده لوحی محکوم نشیم و این برای خود من بسیار بسیار درس و ترمز بزرگی بود که با همین 13 دقیقه فایل بهش پی بردم . مرسی استاد و مرسی خانم شایسته عزیز بخاطر انتخاب بی نظیر فایل ها
بنام خدای هدایتگرم به سمت زیبایها و نعمتهای فراوانش
درود به دوست عزیز اندیشه
کامنت باارزشی نوشتید مث وجود با ارزش تون
راجب شهود و عزت نفس گفتید
ما همواره در حال هدایت هستیم بوسیله شهودمون
حالا چرا یه وقتایی اونو باور نمیکنیم
یا عمل نمیکنیم چیزی ک من سالها باهاش کلنجار میرفتم
ک چرا و چه چیزی باعث میشه به ندای درونم گوش ندم
با وجود اینکه بارها نتیجه عمل رو دیدم
و گاهی انگار با خودم لج میکردم.
زمانی ک خدای هدایتگرم
منو به دوره لیاقت رسوند و من جواب سوالی ک پاشنه آشیل م بود رسیدم ،
و جواب نداشتن حس لیاقت بود
من خودمو لایق نمیدونستم
فک میکردم این هدایت برا از ما بهترون
برا پیامبران
حالا گاهی خدا بهم لطف میکنی ،حسم درست میگه
در صورتی ک همین ک منو خلق کرده ینی لایق بهترین ها در جهانش م
اون خدایی ک برگی بی اذن او رو زمین نمیفته
مگه میشه من عزیزدوردونه شو بدون هدایت رها کرده باشه
غیر اینکه من خودمو ارزشمند نمیدونم
دوست عزیزم
اگه میخواید دریافت های الهی رو به سادگی بپذیرید
وارد این کلاس بشید
اون وقت طمع هدایت از جنس ارزشمندی قبل دوره و پس از دوره را بچشید
مث همین حس ناب ک منو به نوشتن هدایت کرد
عاشقتم خدای من
عاشق خودمم
عاشق همه شما
درپناه الله یکتا سعادتمند و ثروتمند باشیم
عا
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها ،
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
بزرگترین سپاسگزاری من این سالهای اخیر ،وجود این آگاهی ها و هدایت شدنم به سمتشون هست ، اگر روزانه هزاران بار هم سپاس گزاری کنم کمه چون همه ی زندگیم وابسته به این درس هاست
چقدر خوشحال و خوشبختم که شما استاد من هستید ، چقدر عالی تحلیل میکنید و چقدر حرف هاتون به جان میشینه ، دقیقا جوری قوانین رو آموزش میدید که به درد زندگی الآنم میخوره ،این لحظه میتونم ازشون در بالابردن کیفیت زندگیم استفاده کنم
اگر بدونم احساس بد سمِّ ،اونوقت از هرروشی استفاده میکنم تا ازش دور بمونم ، واگر یقین پیدا کنم که اگر دراحساس خوب بمونم و بتونم در هر شرایطی ذهنمو کنترل کنم اونوقت لاجرررررم لاجرم ماریا میتونی درکش کنی ؟ لاجرم اتفاق خوب برام میوفته،این قانونه
میتونی به این قانون اعتماد کنی ماریا ، میتونی حرف های استاد رو وحی منزل بدونی و با اعتماد صد انجامشون بدی
اگر نتیجه میخوای پس انجامش بده، پس فرمان بُردار باش، پس وحی منزل بدون
تمام ماجرا همینه ماریا ، دراحساس خوب بمونی و بتونی تحت هر شرایطی ذهنتو کنترل کنی ،تو موجودی فرکانسی هستی پس این اصل رو بیشتر و بیشتر درک کن ،تا در دنیا و آخرت سعادتمند باشی ،تو قرآن همه ی حزن ها با لا اومده ،پس غمگین نباش که جهل حساب میشه ، تا وقتی آرامی هدایت ها رو میتونی دریافت کنی
خدایا کمکم کن تا دراین مسیر ثابت قدم باشم تا هرروز بیشتر و بهتر قوانینو درک کنم و لذت زندگی به شیوه ی قوانین زیستن رو هرروز بیشتر تجربه کنم.
هزاران بار ازتون سپاسگزارم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین استاد عباس منش عزیزم
سپاس سپاس سپاس
سلام به رفقای عزیزم
آقو، معنای شهود خیلی کاربردی و خوب بود…دمت گرم استاد که یه چیز مشتی امروز بهم یاد دادی….خودشه: پروژکتور ذوب کننده!
ما پیش از عید، به یه جای خیلی باحال اسباب کشی کردیم. خیلی این خونه زیبا رو دوست دارم…پر از نور و رنگ و حس خوبه. در نزدیکی یکی از باغهای معروف شیراز قرار گرفته و از صب تا شب، اطرافش پر از توریست و آدمای باحاله که اومدن پیاده روی و ورزش کنن.
هفته پیش، یه تضاد سلامتی برام پیش اومد که مجبورم کرد نصف شب به وقت شیراز( میشه همون پنج و نیم صبح به وقت شما!!) پاشم بزنم بیرون و هی راه برم و ورزش کنم، راه برم و ورزش کنم!
باورتون نمیشه چقدر زیبایی و عطر و بوی خوش و رنگ و روی قشنگ دیدم! انقدر که داشتم بال در میآوردم!
آنقدر توی پارکهای اطراف خوش میگذرونم که گفتنی نیست!
چه خوب شد که اومدیم اینجا و با صاحبخونه قبلی گلاویز نشدیم که چرا داره پیش از موعد، ما رو از خونه قبلی بلند میکنه! خدا قرار بود ما رو به بهشت نزدیکتر بکنه…. هر چند همه شیراز این روزها بهشته، ولی اینجو یه چیز دیگه ن، کاکو!
روز شیراز هم مبارک خودوم و شما باشه! همتون مهمون جیب خودتون، امروز به یاد من، یه فالوده شیرازی بزنین!:)))))
ای یم یه واسونک شیرازی که رفیقام موقع عقدم، 18 سال پیش در چنین اوقاتی داشتن برام میخوندن:
توی این باغ،
توی اون باغ،
کشت و کار آلوئه…
قد و بالوی شازده دوماد،
مثه خرس پشمالوئه!!
کی به حجله
کی به حجله؟
علی آقو با زنش
کی میخونه دور حجله؟
رفیقوی کره …رش!!
کللللللللللل
یار مبارک بادا،
ایشالو مبارک بادا….
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام سلام به استاد عزیزم ومریم جان خوش قلبم
وسلام به تک تک دوستان خوبم
زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنی که با کنترل ذهن و تغییر زاویه دید، خود را به احساس خوب می رسانی
استاد از وقتی این قانون جهان رو فهمیدم ودرک کردم سعی کردم احساسمو خوب نگهدارم وخداروشکر به اندازه ای که توانستم احساسمو خوب نگهدارم نتیجه هم گرفتم.
دقیقا استاد حرفاتون درست وبا منطقه وبا صحبتهاتون آدم به یه آرامش قلبی میرسه اصلا استاد یه حس آرام بودن وآرامش قلبی در وجودم شکل میگیره که دوست دارم تمام لحظه عمرم دراین حس بمونم.
سپاسگزارم استاد زبان خداوند شدین برای هدایت ما همینطور که استاد خودتون هم گفتین این خدا نبود که پیامبران رو انتخاب کنه بلکه پیامبران خداوند رو انتخاب کردن همینطور شما استاد که این مسیر توحیدی رو انتخاب کردین وبا درک توحید ودریافت نتیجه،شدین راهنمای ما دراین مسیر الهی.
نتیجه ای که از این فایل گرفتم اینه که هر موقع بخاطر اتفاقی ومسئله ای حالم بد شد توی اون حال نمونم وبادید دیه به اون اتفاق نگاه کنم وبا این نگاه هر اتفاقی که واسم می افته برا من خیره وخداوند خیر منو میخواد وبه احساس خوب برسم ونتیجه ها رو دریافت کنم.انشاالله
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان گلم،همچنین استاد عرشیانفر بزرگوار و شریف.
امروز رفته بودم ام آر آی بگیرم از زانوم،تا کمر رفتم تو دستگاه تونل مانند،یک ثانیه شماری بالای دستگاه بود که میدیدمش، به ترتیب اعداد لحظه به لحظه داشتن کمتر و کمتر میشدن 11،12،13،14،15،16،17،18 به خودم گفتم اینا لحظاتیه که داره از عمرت کم میشه،فکر کن همین چند ثانیه رو وقت داری زندگی کنی و بعدش میمیری چی داری به خداوند بگی
بلافاصله قلبم شروع کرد به گفتن
خدایا شکرت که در دوران زندگیم مهمترین هدف و انگیزه و لذت زندگیم توحید بود
خدایا شکرت که افکاری در قلبم قرار دادی که به تو فکر کنم و….
دیدم دوباره اون ثانیه شمار که رسید به 1 دوباره رفت روی عدد 38 و من دوباره ادامه دادم شکرگزاری رو تا اینکه رسید 1 دوباره رفت روی عدد 1 دقیقه و 17 ثانیه و من همینجوری داشتم شکرگزاری میکردم.
وقتی رفتم تو اون دستگاه قلبم گقت قراره در مورد این دستگاه حرف بزنی و بنویسی اما من نمیدونستم قراره چی بگم تا اینکه در حین نوشتن این کامنت اون چیزایی که باید مینوشتم داره به قلبم الهام میشه
اون ثانیه شمار میخواست بگه ما تنهاییم و لحظه ی مرگ و در آخرت هیچ یار و یاوری نداریم
تو اون دستگاه نه همسرم کنارم بود نه مادرم که من رو بدنیا آورد، نه پدرم که همیشه در هر حالتی پشتوانه ام بود،نه برادرم که همیشه خیر خواهم بود
تنهای تنهای تنها بودم
من بودم و به قول قرآن اعمالی که پیشاپیش فرستادم
وقتی داشتم نگاه ثانیه شمار میکردم دوتا لنز کوچیک دیدم بالای دستگاه هست ،با اون لنز های خیلی کوچیک چشم تو چشم شدم بی اختیار یک سوال از قلبم پرسیده شد
آیا ما خودمون رو به تو نشون ندادیم!؟
در همون لحظه تعدادی از درخواست هایی که از خداوند در زندگیم داشتم جلوی چشمام رد شد
یکیش این بود که
یادته سال87 چندتا توپ والیبال از دانشگاهتون دزدیدی آوردی خونه بعد پشیمون شدی گفتی خدایا 50 هزارتومن به من پول بده تا توپ بخرم بفرستم دانشگاهم،بعد پدرت برای اولین بار در تماااامه عمرت فرداش 1 تراول 50 هزارتومنی گذاشت تو پاکت و بعد داد گفت اینم کادوی تولدت!؟
به قول قرآن پس کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار میکنید!
تو سفرم به شمال،شب ساعت 11،10 دراز کشیده بودم روی سکوی جلوی کلبه ام،داشتم با خدای خودم صحبت میکردم،عشق بازی میکردم تو اوجه اون لذت گفتم خدایا یه کاری ازت میخوام برام انجام بدی همین الآن که نشونه ای باشه که حرفامو شنیدی
گفت چی!؟
گفتم یه شهاب سنگ از تو آسمون رد بشه این یعنی چشمک زدنه تو که حرفاتو شنیدم
به الله واحد قسم،به خدای ابراهیم قسم کمتر از 5 دقیقه از حرفم نگذشته بود که یک شهاب سنگ بسیار پر نور دقیقا از جلوی دوتا چشمام رد شد و بعد از دو سه ثانیه ناپدید شد
من قبلا شهاب سنگ دیده بودم اما مثلا داشتم نگاه آسمون میکردم از یک زاویه ای رد میشد که دقیقا جلوی چشمام نبود اما اون شب دقیقا از جلوی چشمام رد شد اون شهاب سنگ
خدایا شکرت
نمیدونم چی بگم
فقط میدونم زمانی دوستان بهم میگن کامنتهات بوی توحید و بوی خدا میده که تمامه تمرکزم روی احساس خوب و کنترل ذهن و شکرگزاری
فقط میدونم زمانی زندگیم رو رواله که همین کامنتها و همین فایلها رو مرتب گوش میدم و عمل میکنم
زمانی قلبم به خداوند وصول میشه که چشمامو،گوش هامو،دهنم رو بروی همسرم،همکارم،پدرم ،مادرم و…. میبندم و هیییییچ کاری به کار هیچکدومشون ندارم
اینکه میگم کار به کارشون ندارم یعنی به هیچ عنوان اجازه نمیدم چیزی خارج از ارتباط خودم و خدای خودم برام مهم باشه
اجازه نمیدم به ذهنم که حاله خوبم یا حاله بدم رو گره بزنه به شخص دومی
من خدا رو زمانی دیدم که از همه کس بریدم
به قول حافظ
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز وِلایِ تواَم نیست هیچ دست آویز
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ ،از میان برخیز
اگه به جایی برسیم که حاله خوب،خوشبختی، خوشحالی،لذت بردن،ناراحت بودنه نفر دومی روی ما اثر نزاره ما به تعالی میرسیم
پیام دیگه ای که اون ثانیه شمار برام داشت این بود که تو هرچقدر شکرگزاری کنی نعمت های بیشتری بهت داده میشه و وقت بیشتری به داده میشه
ای رب العالمین ما را هدایت کن به راه راست ،راه کسانی که نعمت دادی،نه گمراهان
سلام دوست خوبم ابراهیم کامنتت اشک رو درآورد…. میدونی من فکر کنم بالای 98 درصده کامنتهاتو خوندم و یجورایی دیگه ازت شناخت خوبی دارم…. و در جریان این هم هستم که داری در مورد روابط با همسرت تلاش میکنی که به نتیجه برسی، همونطور که خودم هم در مورد رابطه با مادرم دارم تلاش میکنم به نتیجه دلخواهم برسم و هنوز موفق نشدم…. من چند روزی بخاطره اسباب کشی خواهرم رفتم خونه مادرم که برم بهش کمک کنم… مادرم هم رفتارهای خوبی از خودش نشون داد هم بد…. آخرین روزی که خواستم برگردم بشدددت به خودم و همسرم توهین کرد و بهم گفت دیگه دور و بره خونه من نیای…. وقتی از خونه مادرم بیرون رفتیم باهمسرم و در رو بستم یادم افتاد یه چیزی خونش جا گذاشتم، هرچی زنگ آیفون رو زدم در رو باز نکرد برامون…. جالبه اصلا هیچ رفتار بدی هم باهاش نداشتیم اما مادرم بدون دلیل بشدددت زود رنجه…. سره کوچکترین چیزی عصبانی میشه…. همش دستور میده… همش ایراد میگیره… امروز هم که بهش زنگ زنگ زدم عصبانی بود و وسط حرفام بدون خداحافظی گوشی رو قطع کرد…. با همه همین رفتار رو داره ها……..
من حتی 15 سال پیش که دانشجو بودم پیش یک مشاوری هم رفتم بخاطره مادرم…. ایشون بهم گفت: شما از کسیکه فلج هست و روی ویلچره توقع داری بهت آب بده؟ گفتم معلومه که نه. گفت اینو بپذیر که مادرت از لحاظ روحی بیمار هست و حاضر نیست بپذیره که بیماره. پس تحمل کن…. حداقل بخاطره اون 9 ماهی که سختی کشیده و تورو توی وجودش حمل کرده….
مادرم روزانه بین نیم تا یک ساعت توقع داره با من تلفنی حرف بزنه، غیبت اطرافیانو بکنه خلاصه اعصاب منو داغون کنه(خودش اینطور فکر نمیکنه ها، از نظر خودش آدمی نمازخون و از همه آدما بهتر هست)…. من ازش اعراض کردم نشد…. حتی یکماه کامل باهاش کلا قهر کردم فایده نداشت… ایشون کلا گیر میدن به همه چی و حتی توقع داره من به خانواده همسرم توهین کنم.
هرکی هم چندجلسه میبینتش دیگه بعدش خوشش از معاشرت باهاش نمیاد… من یه پسره دو سال و نیمه دارم که بسیار زیبا هست… فقط اونو دوست داره. موقعی که زایمان کردم و ده روز مادرم پیشم بود جوری با خانواده همسرم رفتار کرد که آبروم رفتتتتتتت…. من 8 تا خاله و دایی دارم که همشون رو از خودش رنجونده و خونش اصلا نمیانننننن
لطفا اینو نگو که توجهت به نکات منفی مادرت بوده و فرکانسشو فرستادی… چون اینطور نیست…. مادرم باهمه همین رفتار رو داره… از 5سالگیم که یادم میاد همینطور بوده… من الان 37 سالمه… بشدت هم از بچگی من و دوتا خواهرمو همیشه سرزنش میکرد و عزت نفس و اعتماد به نفسمون رو داغون کرد…. حتی من یادمه دوران دانشجوییم یه روز بقدری منو با حرفاش ناراحت کرد که غروب بود و از خونه فرار کردم، چون جایی نداشتم برم شب توی خیابونا راه میرفتم و گریه میکردم….. و مجبور شدم رفتم خونه یکی از فامیلهای خیلی دوره پدرم یک شب موندم.
دوست نداشتم اینارو بنویسم اما توی یکی از لایوهای استاد که امروز گوش دادم، استاد به راحتی از دعوا و کتک کاری پدر و مادرش حرف میزد و قضاوت دیگران براش مهم نبود. برا همین من هم تصمیم گرفتم اینا رو بنویسم. بجز مادرم و البته یکمی با برادرشوهرم و خانمش با هیچ کسی توی زندگیم هیچ اختلافی ندارم. اما دلم میخواد از قانون نتیجه های بزرگ بگیرم…. دیروز که از خونه مادرم اومدیم بیرون با همسرم رفتیم خرید و من کلی احساسم خوب شد و شکرگذاری کردم و با احساسی عالی و و وصف نشدنی برگشتیم خونه خودمون….
حالا ابراهیم دوست خوبم من تلاش میکنم که در طول روز احساسم رو خوب نگه دارم. رابطم با خدا خ خوب شده… اما با این تماسهایی که مادرم روزانه میگیره آیا من اگر روی خودم کار کنم منهای اون نیم ساعت تماس تلفنی و بداخلاقیهای مادرم بازم میتونم نتیجه های بزرگ از قانون بگیرم؟؟؟
دوست خوبم لطف کن مثله همیشه راهنماییم کن…. پیشاپیش ازت سپاسگذارم.
سلام دوست خوبم.
یکی از بستگان نزدیک من پند وقت پیش کمک مالی ازم خواست، من درخواستشو اجابت کردم،بعد از چند وقت دوباره درخواست پول کرد،گفتم شرایطش رو ندارم بدم،بعد از کلی اسرار و …مبلغ ناچیزی بهش دادم، بعد از مدتی با شوهرش اختلاف شدید پیدا کرد و بهم زنگ زد و شروع کرد به حرف زدن کا شوهرم کتکم زد و … منم خیلی محترمانه و کوتاه بهش گفتم نمیدونم خودتون صلاح زندگی خودتون رو میدونید از نظر عقلی و سنی از من بزرگترین ،خودتون تصمیم بگیرید سریع مکالمه رو تموم کردم،
چند بار دیگه زنگ زد و میخواست صحبت کنه تو این زمینه باز سریع بحثو تموم میکردم و گوشی رو قطع میکردم
و هر سری که زنگ میزد میخواستم شماره اش رو بزارم تو بلک لیست که حتی شماره اش باعث نشه فکرمو بهم بریزه اما فراموش میکردم
امروز دوباره تماس گرفت و گفت کجایی گفتم خونه ام ،گفت مشکلمون حل شد میخوایم آشتی کنیم و .. منم گفتم کار برام پیش اومد کار نداری،خدافظ
تموم شد رفت
این شخص از بستگان درجه 1 منه!
اما کسانی که من رو کاما نمیشناسن نمیدونن که من چه شخصیتی دارم
من شخصیتم 2 وجهی هست
یک شخصیت بیبییینهایت مهربان و رحمانی و باگذشت و خوش قلب
و یک شخصیت دیگه ام بییینهایت بیرحم و بیگذشت که به خدای واحد قسم اگر اون قسمته بی رحم بودنم فعال بشه نسبت به کسی در حین نابودی باشه کمکی بهش نخواهم کرد!
نه از روی خشم و کینه ها!!!
نه
از روی اینکه هر کس هر جا هست جاش همونجاست!
لیاقتش همونه!
حالا شما میگید ارتباط با مادرم،ذهنم رو بهم میریزه
من یک سری مسائل هست که خصوصی هستن و نمیتونم واضح اشاره کنم که اگه بگم شاید باور نکنید اما بشدت در برابر کسی که هم مدار نیست بیرحمم
کسی که کلام من براش قابل ارزش نباشه به هیییچ عنوان راهنماییش نمیکنم حتی با اینکه میدونم بخاطر عدم اگاهیش داده به قهقرا میره
ممنونم دوست خوبم، حقیقتا من و خواهرم هم با مادرم دیگه چند روزه رابطمون رو قطع کردیم…. چون واقعا دیگه خسته شدیم از سرزنش شنیدن، از دروغ شنیدن، از بی احترامی دیدن، از فحاشی و….
جالبه ما اصلا هیچ بی احترامی به مادرم نکردیم که اینطور رفتار میکنه. البته خودمون دیگه به این نتیجه رسیدیم که ایشون از لحاظ روح و روان بیمار هست… پس ارتباطمون قطع باشه حداقل کمتر ذهنمون بهم میریزه…. بعضیا میگن مادرته کوتاه بیا…. دنیا دو روزه….. تحمل کن و…. اما به قول استاد دیگه تحمل نمیکنم….
به قول شما من هم وجه بی رحم شخصیتم اومده بیرون.
بازهم سپاسگذارم از لطفتون.
بنام خدای هدایتگرم به سمت زیبایها ونعمتها
سلام به اساتید توحیدی عزیزم
سلام به دوستان عزیزم
خدای رو سپاسگزارم برا این آگاهی های ناب
چقد حس خوشبختی دارم
همین ک اینجام و لایق این مسیر توحیدی م
میخاسم تو کامنت اول از خانم شایسته عزیز برا بروز رسانی های فوق العاده تشکر کنم
خودتون استادید ولی مث یه شاگرد همیشه دنبال یادگیرید و بر همین مبنا ایجور هدایت شده بروزرسانی میکنید
طبق درخواست های ما
و حالا جستجو ایقد هدایت ش قشنگه
ایقد راحت ، آسون و واضح به جوابات میرسی
فقد میشه گفت معجزه س
این مدت ک روزشمار رو گذاشتید من به مدار دریافتشون رسیدم
و برام مث فایل نشانه شدن
مث مرور قوانین و درس های استاد هستن
بخاطر وجودتون سپاسگزار خداوندم
خداروشکر هزاران بار
یارب العالمین
سلام به دوزوج خوشبخت بهشتی
سلام به تک تک دوستان عزیزم
شهود
إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ برماست هدایت شما
نکته بسیار مهم این فایل،زمانی الهامات رو میتونیم دریافت کنیم که تواحساس خوب باشیم،وقتی تو حالت خشم،غم،ناراحتی و…سایر احساسات بد هستیم هر نجوایی از سوی شیطان هست، الهامات فقط زمانی از راه میرسند که تو احساس خوب باشیم. شهود تحت هیچ شرایطی تو احساس بد نمیاد. موقعی میاد که قلبت باز باشه.احساس شعف داشته باشیم.
باورمهم بعدی اینکه، اگرم با تضادی برخورد کردیم، این باورو درونی کنیم که آخرش ورق به نفع من برمیگرده،همه چیز به نفع من میشه، الخیروفی ماوقع با این دیدگاه، واین باور باعث میشه تو مدار خیر و اتفاقات عالی قرار بگیریم، بشرطیکه بتونیم احساسمون رو به هر نحوی که هرکسی بسته به شرایطش داره، احساسشو خوب کنه، وبه گذشته برگردیم که خیلی اتفاقات به ظاهر بد برامون افتاده و تهش برامون کلی اتفاقات عالی وباعث تصمیمات جدی و عالی برای زندگیمون بگیریم.
اگر بتونیم در هرشرایطی احساسمون رو خوب نگه داریم لاجرم اتفاقات عالیتری رو تجربه میکنیم.
ایاک نعبد و ایاک نستعین
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
این یه آیه رو اگه بفهمیم به تنهایی کافیست ودرکش کنیم تمام نعمتها و ثروتها به زندگیمون وارد میشه راحت و آسون خدایا شکرت سپاسگزارتم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
باز هم فایل جدید و آگاهیهای جدید و قدمهای جدید و رسیدن به خواسته های جدید ممنونم استاد عزیزم که با جون و دل برای ما فایلی میذارین که خوب میکس میشه با افکار ما
وقتی خدا رو در دلمون بیاریم آرام هستیم ولی وقتی که آرام نیستیم و نگرانی و پریشانی و استرس داریم باعث میشه نجواهای شیطان بالا بره و در این مواقع هدایت الله رو نه میشنویم و نه میفهمیم اینجاست که باید اون چیزی رو که از این قانون و صحبتهای استاد فهمیدیم و درک کردیم رو بکار ببریم سریع ذهن رو کنترل کنیم و خودمون رو با گفتن جملات تاکیدی و یا بیرون رفتن آروم کنیم و احساسمون رو خوب نگه داریم و اولین کاری که میکنیم از خداوند هدایت بخواهیم اون موقع خیلی سخته اما این مهمه که ما خودمون رو در مسیر درست قرار بدیم سعی کنیم از مسیر خارج نشیم
اگر از مسیر خارج بشیم مثل گرد باد دور خودمون میچرخیم و به درو دیوار میخوریم و نتیجه خوبی در بر نداره جز احساس بد و دور شدن از خواسته ها و جدا شدن از منبع
وقتی احساس خوب باشد اجازه میدیم خداوند مارو هدایت کند با احساس بد هیچ کاری درست نمیشه تمام درها بسته میشه برامون
خدارو شکر میکنم که تونستم در کنار این استاد و فایلهای بی نظیرشون هر روز آگاهتر و بهتر از یه ساعت قبلم قدم بردارم و این یعنی پیشرفت خیلی خوشحالم و از خداوند میخواهم منو هر لحظه هدایت کند و دستمو بگیرد که از مسیر خارج نشم و تعهد دادم اینقدر این فایلها رو گوش کنم که بتونم در هر شرایطی نجواهای شیطان رو کمتر و کمتر کنم تا بتونم صدای الله رو بشنوم خدایا شکرت سپاسگزارم
ودارم سعی و تلاش میکنم این قانون رو در همه امور زندگیم بکار ببرم
که میدونم نتیجه اش بسیار عالیست زندگیم روان شده کارهام به راحتی و آسونی انجام میشه
آرامش دارم نعمت و ثروت وارد زندگیم شده و میدونم بیشتر از این کار کردن به خواسته هام رسیدن است پس ادامه میدم به کمک الله و استاد عزیزم
هر جا هستین خداوند یار و نگهدارتون عزیزان من
به نام خدای مهربان
با سلام خدمت استاد گرامی و مریم بانو و استاد عرشیان فر عزیز
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین
خداوند هر لحظه ما را هدایت میکند
خدایا شکرت که منو به این فایل ناب هدایت کردی
زمانی هدایت های خداوند را دریافت می کنیم که احساس خوب داشته باشیم اگر احساس بد داشته باشیم شیطان با ما صحبت می کند
شرایط دریافت هدایت خداوند زمانی است که قلبمان باز شود زمانی که قلبمان بسته است چیزی دریافت نمی کنیم زمانی که احساسمون خوبه(هماهنگی ذهن با روح) ، قلبمون بازه.
قانون : احساس خوب = اتفاق خوب
اگر احساسمان را در هر شرایطی بهتر کنیم لاجرم اتفاقات خوب برای ما رخ خواهد داد این قانون خداوند است
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که منو به مسیر، شرایط، اتفاقات و انسانهایی هدایت بکنی که از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم با تمام وجود….
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که آسان شوم برای آسانیها و تو کارهایم را انجام بده و در زمان مناسب در مکان مناسب باشم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید