گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا - صفحه 2

301 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2271 روز

    با نام الله مهربان.

    سلام به استاد ومریم عزیزم.

    سلام به هم فرکانسی های عزیزم.

    استاد واقعا سپاسگزارم خداوند هستم که من را هدایت کرده به این مسیر به همچین استاد نمونه.

    چقدر زیبا توضیح میدی موضوع را باز می کنی.

    فقط اصل مطلب بدون حاشیه خدای من چقدر ساده کاربردی وعالی کل مطلب کنترل ذهن سپاسگزار بودن ایمان وتوکل به خدا به الهامات توجه کن قدم بردار قدم بعدی گفته میشه خدای من چقدر قانون ثابت وعالی هست حال خوب =اتفاق خوب

    استاد بهترینی موفق وپایدار باشی.

    درپناه الله 😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    فروغ ریاحی فر گفته:
    مدت عضویت: 1554 روز

    به نام خدایی که هر لحظه هادی و حامی من هست و به شدت برای من کافی هست .

    سلام و درود خدمت استاد عباسمنش بی نظیر .

    من با گوش دادن به این حرفهایی که در این لایو رد و بدل شده بوده بین شما و استاد عرشیانفر عزیز تا به اینجا ، به این نتیجه رسیدم که شما به دنبال قابل لمس تر کردن قانون های ثابت جهان هستی هستین به دنبال راحت تر کردن آموزشها هستین به دنبال قابل فهم تر کردن داستانهای قرآنی هستین و من عاشق این سبک آموزشی شما استاد شدم که هر چقدر استاد عرشیانفر عزیز به دنبال مثالهای خاص قران میره (منظورم افراد درجه یک قران مثل ابراهیم و اسماعیل و ….هست ) اما شما همون مبحث رو با مثالهای ساده از زندگی خودتون (که کم از همون افراد در جه یک قران ندارید و شما هم مثل همون افراد این جایگاهتون رو با تکامل به دستش آوردین) و زندگی اطراف ما انسانهای عادی (منظورم با خودم و امثال خودم هست )که هنوز خیلی کار داریم تا به اون درجه ی بالا از ایمان و توکل مثل پیامبران و امامان برسیم قابل لمس تر میکنید و با این کار به ما میگید باید ذره ذره تغییر کنید از اتفاقهای کوچیک شروع کنید در مسیر باشید کم‌کم به اون درجه های بالا میرسید و به ما میگید بچه ها اصلا کار سختی نیست تغییر کردن با استمرار به دستش میارید چون حقیقتا ذهن من بس که تحت تاثیر اطلاعات اطرافیان و جامعه و ….بوده در مقابل خیلی از افراد مثل حضرت فاطمه و حضرت ابراهیم و پیامبران و …مقاومت داره که بابا اونها کجا و من کجا ؟ من خیلی با اونها فرق دارم (هرچند که این باگ ذهنیم با بودن در مسیر خیلی کمتر شده و بارها میگم همه ی ما به یک اندازه پیش خدا ارزشمند هستیم ولی هنوزم دارمش )در حالی که باید بارها بگم که اونها هم افرادی عادی مثل ما هستن و تنها تفاوت ما با پیامبران و امامان در درجه ی ایمان ما و توکل ما هست و هیچ فرق دیگه ای با هم نداریم که این ایمان و توکل و کنترل ذهن ما هم به مراتب و کم کم اگر در این مسیر درست باشیم بیشتر و بیشتر میشه و اتفاقهای خوب و عالی برلی ما رقم میخوره .

    ببخشید که میگم من با تمام احترامی که برای استاد عرشیانفر عزیز قایلم و عاشق فایلهای ایشون هستم اما میبینم در این فایلها ایشون حرف از کارهای خاص مثل سر بریدن حضرت اسماعیل میزنه و یا از کنترل ذهن حضرت فاطمه در روز عاشورا میزنه (که بارها گفته جز زیبایی چیزی ندیدم) ولی شما بارها بهشون در صحبتهای خودتون میگید که نه بزار مثالهای کوچکتر بزنم بزار مثالهای جزی تری بزنیم مثل همون شکستن قاب گوشی و یا ورشکستی در شغلمون و یا شکست عاطفی در روابط و … و میخواید به ما بگید که با با اگر دربرخورد با همین تضادهای به ظاهر ناخوشایند و کوچیک اگر درست فکر کنیم و کنترل ذهن داشته باشیم مهارت ما در این زمینه ی کنترل ذهن به مرور بالاتر میره و بلخره ما از پس همون تضادهای گنده و بزرگ هم در زندگیمون حالا نه به راحتی شاید هم سخت باشه اما میتونیم بر بیاییم و همون جا هست که پاداشت های عظیم به ما داده میشه .

    پس همه چیز تکامل میخواد حتی کنترل ذهن و افزایش در جه ی ایمان و توکل هم تکامل میخواد پس پیامبران و امامان ما هم از همون اول در این حد از ایمان و توکل و تقوا که نبودن اونها هم کم کم پیشرفت کردن و به درجات بالا رسیدن پس اگر من همین موضوع رو درک کنم خیلی راحت تر خیلی زیبا تر زندگی میکنم .پس هنر من انسان این هست که هر کاری رو که نیاز و لازم هست انجام بدم فقط با عشق انحام بدم و زیباییهاش رو ببینم تا لاجرم به سمت زیبایی ها هدایت بشم .

    مثال از خودم بخوام بگم اینه که خوب به خاطر همین بیماری به مدت دو هفته ای هست که مدارس حضوری شدن و من چون دو فرزند دارم برام سخت بود که هم به اونها در منزل رسیدگی کنم هم به کلاسهای آنلاین اونها رسیدگی کنم و هم به روزهایی که نیاز هست در هفته حضوری برن مدرسه خودم به تنهایی رسیدگی کنم و اونها رو در رفت و آمد کمک کنم و انجامش بدم برای همین سریع به همسرم گفتم براشون سرویس بگیر من که نمیتونم این مسولیت جدید رو هم قبول کنم چون خیلی کارهای دیگه دارم و خیلی در مقابل انجام این کار مقاومت داشتم ولی انگار بهم الهام شد که انجام بده مگه دوست نداشتی انسان بهتری باشی و دنیا رو به جای بهتر تبدیل کنی مگر دوست نداشتی صبح زود مثل استاد عباسمنش،و مریم جان که پا میشن و مناظر زیبای پرادیس رو میبینن تو هم ببینی مگه دوست نداشتی انسان مفید تری باشی و ….. خلاصه بر خلاف میلم قبول کردم و انصافا کارهام و برنامه ریزی هام سخت تر شده چون خیلی کارهای دیگه هم هست که باید در منزل انجام بدم ولی همینکه روز اول پشت فرمون نشستم و از خونه بیرون رفتم و چشمم به سبزه های لب جاده و درختان زیبا و آسمون زیبا و هوای تازه و خنک که به صورتم میخوره و به نور افتاب که از لابه لای درختها روی چمنها میخوره و به اونها توجه میکنم ذوق میکنم و خوشحال میشم و اون همه زیبایی خداوند رو تحسین میکنم و نمیزارم افکار منفی حال من رو بد کنه حتی اگر منفی باف بهم بگه ببین چقدر کارات سخت تر شده همین امروز صبح دخترم رو بردم مدرسه و ظهر هم باید پسرم رو ببرم همون منفی باف کلی میخواد حالم رو بدکنه که ببین چقدر وقتت کمه و شرایطت سخته و … ولی من همش به توانایی جسمی بالای خودم و به سالم بودن خودم توجه میکنم که قدرت انجام این همه کار رو با هم دارم و سپاسگزار خدای خودم هستم که من رو به این راه هدایت کرد تا با همین صبح زود پا شدن انگار یه فرصت دیگه برای من به وجود اورده تا زیباییهای اون رو بیشتر ببینم و به اونها توجه کنم چون یه مدت بود خیلی دلم میخواست منم صبح ها از خونه بزنم بیرون و مثل خیلیها حتی شما استاد و مریم جان در پرادایس آسمون زیبا و سرسبزی فضاهای اطرافم رو ببینم ولی جور نمیشد حالا میگم ببین این کارم خدا برای تو ردیف کرده که تو به خواسته ای که داشتی برسی و لذت ببری و انصافا ناشکری کردن خیلی کار نامردی هست (به قول استاد ) .

    قربون خدای دوست داشتنی خودم برم که اینقدر عالی من رو به سمت خواسته هام هدایت میکنه من عاشق خدای خودم هستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  3. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم

    شهود: هدایت خداوند برای هرکسی که هدایت بطلبه به هر مسیری که ما بخوایم خوب یا بد خداوند قطعا هدایت میکنه إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ

    بر ما واجب شده که شما رو هدایت کنیم

    کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا

    ما از عطاى پروردگارت، اینان (فرصت طلبان) و آنان (دنیا طلبان) را کمک مى‌کنیم و عطاى پروردگارت از کسى منع نمى‌شود

    چه زمانی ما میتونیم در عمل از این هدایت استفاده کنیم ؟ در زمانی که ما بتونیم در احساس خوب باشیم در زمان خشم ،غم ، ترس،عصبانیت و ناراحتی ما فقط نجوای شیطان رو می شنویم ما دسترسی به هدایت در احساس بد نداریم

    این در مورد پیامبران هم کاملا صدق میکرده حتی در زمان وحی به پیامبر هم همزمان نجوای شیطان هم بوده اما پیامبر کلام خدا رو بالا میبرده

    تو احساس بد هدایت نمیشی شهود نمیتونه بیاد وقتی تو احساس بد هستی در قلبت بسته هست چیزی دریافت نمیکنی هدایت زمانی اتفاق میافته که تو احساس خوب هستی تنها در اون زمانه که در قلبت بازه و هدایت رو دریافت میکنی

    اگر تو شرایط ناجالب بتونی یه ذره خودتو آروم کنی با این نگاه که بگی الخیر فی ما وقع یه کم آروم بشی هدایت میشی به انجام یه کار عملی و قدم بعدی و اونجا هم با نگه داشتن احساس خوب میتونی به قدم بعدی هدایت بشی

    تو این دنیای فرکانسی وقتی حالمون بد هست ما تو فرکانسی هستیم که فقط نجوای شیطان رو می شنویم دسترسی به آگاهی و هدایت خداوند رو نداریم تو شرایط ناجالب بیایم اگاهانه تلاش کنیم که به احساس خوب برسیم کمی آرامش داشته باشیم که بتونیم به فرکانسی برسیم که هدایت رو دریافت کنیم

    میتونیم از اهرم رنج ولذت استفاده کنیم رنج : اگر آرامش واحساس خوب نداشته باشم من هدایت رو دریافت نمیکنم تو احساس بد فقط نجوای شیطان هست لذت: فقط تو احساس خوب من هدایت رو دریافت میکنم

    استاد جان مثالی که در مورد مسائلی که برای سایت یه عده ایجاد کردند برای اینکه به شما ضربه بزنند و شما با کنترل ذهن و خوب نگه داشتن احساستون تونستید هدایتها رو دریافت کنید و اون اتفاقات عجیب و غریب و یه مهاجرت راحت و آسون به آمریکا و این نتایج عالی پاداش همون کنترل ذهن و خوب نگه داشتن احساستون رقم خورد و تهش اون اتفاق بد بهترین رشد و تجربه رو برای شما که احساستون رو خوب نگه داشتید داشت

    نتیجه گیری که میکنیم ما باید در قلبمون رو با احساس خوب باز نگه داریم تا هدایت بشیم

    چجوری تو شرایط ناجالب در احساس بد بتونیم احساسمون رو خوب کنیم ؟

    «یکی از بهترین راهها گفتن «الخیر فی ما وقع»، یا «خیر در همان چیزی است که رخ داده(یا رخ می‌دهد) این باور رنگ اتفاق بد رو تو ذهن من عوض میکنه بار منفی اتفاق رو کم میکنه و یه ذره یه ذره میتونم به احساس بهتر برسم و هدایت رو دریافت کنم»

    «به یاد آوردن اتفاقات ناجالبی که در گذشته برامون رخ داده ولی تهش با احساس خوب من اتفاق شرایط خوب شده »

    «گفتن باور هر آنچه که من رو نکشد قویترم خواهد ساخت اگر نمردم پس قویتر میشم»

    «اگر بتونم تو شرایط ناجالب احساسم رو خوب نگه دارم لاجرم اتفاقات خوب میافته این قانون خداوند هست»

    اماااااا مشکل اینجاست که باور نمی کنیم که موندن تو احساس بد چقدر خطرناکه وگرنه حتما یه راهی برای بیرون اومدن از احساس بد پیدا میکنیم اگر بتونیم احساس بد رو مترادف کنیم با دست کردن تو آتیش و پیریز برق و یا خوردن سم احتمالا خود من تمام تلاشم رو میکنم که احساسم رو خوب نگه داریم

    اگر من همیشه در احساس خوب بمونم انقدر اتفاقات خوب رو تجربه میکنم که دیگه اتفاقات بدی رو تجربه نمیکنم کار راحتی نیست ولی اگر بتونم انجامش بدم جاااااااایزش زندگی در بهشت هم در این دنیا و هم در اون دنیاست مثل زندگی استاد جانم که بهشت رو در این دنیا تجربه میکنند و در آخرت هم صددرصد تجربه میکنند چون تمام تلاششون رو کردند که به این حد از ایمان و عمل به این قانون بدون تغییر خداوند برسن عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  4. -
    مریم فرقدانی گفته:
    مدت عضویت: 1455 روز

    به نام خداوندبخشنده ومهربان

    سلام به دوستان و استاد عزیز

    🍃🌻🍃فایل بسیار عالی گذاشتین. من در این مدت که عضو سایت هستم و در این مسیر الهی حس و حالم خیلی خوب بود وهمینطور که روی ایمانم به خداوند کار می‌کردم شهریور امسال یکدفعه متوجه شدیم پدرم یه بیماری ناجوری مبتلا هستش. همگی بهم ریختیم وباورمون نمیشدکه پدر عزیزم تا به الان خوب وسرحال یکدفعه وخلاصه اینکه من بهم ریختم ودو روز ذهنم درگیر شد.باخودم گفتم مریم الان باید ایمانت رو نشون بدی الان وقت عمل است وتکرار کردم الخیر فی ماوقع

    وسپاسگزاری کردم برای تمامی داشته هایم و گفتم که هر کسی سری جای خودش است و من نمی‌توانم برای کسی کار کنم. وهمه چیز را با احساس خوبسپردم به خدای مهربانم.

    وخدارو شکر احساسم خوب نگه داشتم و الان هم که دارم یک روز درمیان میام خونه پدرم بهشون سر میزنم و کمکشون کارارو انجام میدم وتوجه میکنم به نکات مثبت واحساسم رو خوب نگه میدارم واستاد عزیز من تونستم وای یک موفقیت بزرگ برای من است والبته که باید بازهم روی خودم کار کنم وایمان قویتری پیدا کنم.وخداوند با صابرین است .واین نکته که گفتین احساس بد مثل سم میمونه ویا مثل آتیشی که آدم رو میسوزونه این مثال باعث میشه که اصلا در حال بد نمونیم و فقط زیبایهارو ببینیم وبه احساس خوب برسیم. احساس خوب= اتفاقات خوب 🙏

    در پناه خداوند شادوسلامت وثروتمند وسعادتمنددر دنیاواخرت🙏🌻🍃🌻🍃🍃

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    ساقي محمدي گفته:
    مدت عضویت: 2086 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    با سلام و درود

    شهود یعنی هدایت الله

    خداوند گفته بر ما واجب شده که شمارا هدایت کنیم به هر مسیری که بخواهید(مسیر درست یا نا درست)

    زمانی ما هدایت خداوند را دریافت میکنیم که در آرامش و احساس خوب باشیم و در عصبانیت و غم و خشم فقط شیطان با ما سخن میگوید

    خداوند فرموده :نبوده که ما به پیامبری وحی کنیم و شیطان سخن نگوید ولی ما کلام الله را بالا بردیم

    اگر بتوانیم در شرایط نامناسب احساس خود را خوب نگهداریم شهود می آید و هدایت را دریافت میکنیم

    شرایط دریافت پیام خدا زمانی هست که قلب ما باز باشد وزمانی که قلب ما بسته باشد چیزی دریافت نمیکنیم

    وقتی اتفاق نا جالبی می افتد اگر از زاویه الخیر ما فی وقع نگاه کنیم و با این نگاه خودمان را آرام کنیم قدم بعدی به ما گفته میشود هدایت می آید و کار عملی به ما میگوید قدم به قدم انجام میدهیم و بهتر و بهتر میشویم

    دنیا دنیای فرکانسی است و ما در درجات مختلف فرکانسی هستیم ما در خشم و ناراحتی که در طبقات پایین فرکانسی هستیم دسترسی به آگاهی های بالا نداریم ما موقعی دسترسی به آگاهی بالا داریم که خودمان را آگاهانه از احساس بد بیرون بیاوریم

    وقتی باور الخیر ما فی وقع داشته باشیم اینکه خدا برای ما خیر مطلق میخواهد رنگ و ظاهر اتفاق برای ما (فقط برای ما)عوض میشود

    باور اینکه هر آنچه مرا نکشد قویترم خواهد ساخت باعث میشود اتفاقات بد از ما انسان قویتری بسازد

    اگر بتوانیم تلاش کنیم در شرایط بد احساس خود را خوب نگهداریم لاجرم اتفاقات خوبی برای ما رخ میدهد این قانون بدون تغییر خداوند است .

    نقطه سرخط😉

    در پناه خدا باشید♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1756 روز

    به نام ربّ، یگانه هدایتگر جهان هستی

    سلام به استاد نازنینم و تمام دوستان عزیزم در این خانواده تحسین برانگیز که هر روز از شما چیزهای بیشتری یاد می‌گیرم ^^

    استاد می‌خواستم بگم این فایل های اخیر جنسش از یک چیز دیگست! واقعا نمیدونم با چه کلمه یا جمله‌ای بتونم توصیف کنم اما میتونم بفهمم که چه فرکانس قدرتمندی داره، چقدرر خالص هستند..

    از اولین فایلی که گذاشتید، من درونم غلغله به پا شد!! انقدر که این آگاهی ها پر مغز هستند، هر فایلی که روی سایت قرار میگیره رو چندین و چند بار گوش میدم و با هربار گوش دادن احساس میکنم انقدر که این آگاهی ها ناب هستند که باز هم باید شنیده بشن. نمی تونم نشنوم! با شنیدن دوباره و دوباره، باز هم حس میکنم که نفهمیدم شون!! در این حد خالص هستند و مدار این گفتگو تا اینن حدد بالاست که من رو هردفعه به سمت خودش میکشه تا هربار گوشام رو تیز تر کنم برای شنیدن آگاهی هایی که انصافا رایگان نیستند! و صمیمانه سپاسگزارم ازتون که انقدر سخاوتمندانه با ما به اشتراک شون می‌گذارید✨💜

    چیزی که من همیشه در وجود شما تحسین کردم و می‌کنم و بهت زده‌ام کرده استاد،

    *این حد از درک و یکی شدن شما با قانون هست!

    *این حدد از نگاه سیستمی که نسبت به جهان و اتفاقاتش دارید هست!

    *این ذهنی که برنامه ریزی، و در اصطلاح تربیتش کردید که به کوچکترین اتفاق از دید قوانین نگاه کنید هست!

    چقدرر برای من جای تحسین و درس داره که، شما به جای اینکه شخصیت های قرآنی رو فقط افرادی ببینید که در زمان خودشون غلبه کردن بر تضادهاشون و حالا به عنوان اسطوره ازشون یاد میشه، نه از دید فانتزی که چقدر فوق‌العاده و خفن بودند بلکه از یک لول بالاتر بهشون نگاه می‌کنید تا ببینید

    + آبشخور این رفتارها از کجاست؟

    + چطور اون فرد تونسته از دید قانون در اون زمان به شرایط ناجالبش نگاه کنه؟

    + من چطور میتونم از اون فرد درس یاد بگیرم و به قول خودتون به صورت Practical در زندگی خودم به کار ببندم؟

    + من چطور ازش استفاده کنم؟

    + من چطور بهش عمل کنم؟

    این تفاوت شما و ماست! این به من یاد میده که درسته حضرت زینب یا حضرت ابراهیم در زمان خودشون کارهای بزرگی انجام دادند اماا من چطور بیام از اون الگوها درس بگیرم که در زندگی خودم عمل کنم؟ و چقدر زیبا شما همه چیز رو از زیر فیلتر قوانین گذر دادید و بهش نگاه کردید.

    این درسه برای من که هروقت از رفتارها و کارهای بزرگ افراد و شخصیت های برتر چیزی می‌شنوم، نگم اون افراد ماورا طبیعی بودند و چه کار خفنی انجام دادند و بعدم بگم خب من که نمی‌تونم مثل اونا باشم!! بلکه بیام به خودم بگم درواقع اون افراد کسانی بودند که تونستند در زمان های ناجالب، احساسات شون و ذهن شون رو کنترل کنند و از قوانین ثابت خداوند تبعیت کنند؛

    و اگر اونها تونستند من هم می‌تونم چون تفاوتی بین من و اونها نیست! چون قوانین همواره برای همه ثابت و بدون تغییر بوده و هست. برد با کسیِ که بیشتر بتونه خودش رو عادت بده از دید قوانین به همه چیز نگاه کنه و طبق اون عمل کنه چون همگی ما سیستم عصبی یکسانی داریم..

    اگر من میخوام شهود “به معنای هدایت خداوند” رو دریافت کنم، بااید بتونم احساسم رو خوب نگه دارم و ذهنم رو کنترل کنم تا به من گفته شود.

    چون در احساس بد، فقط شیطان هست که نجوا به پا میکنه؛ و هدایت نیاز داره به یک قلب باز، به یک احساس آرامش، به یک احساس کمی بهتر در شرایط به ظاهر نامناسب که قدم های بعدی رو بهت بگه.

    و فرقی هم نداره یعقوب پیامبر هستی یا هرکس دیگه، اگر در شرایط دریافت هدایت نباشی و قلبت بسته باشه یا که احساست بد باشه، نمی‌تونی چیزی دریافت کنی! چون دنیا یک دنیای فرکانسی هست و در فرکانس‌های منفی هیچکس دسترسی به آگاهی های فرکانس‌های بالاتر ندارد؛ و تنها زمانی که بتونیم خودمون رو آگاهانه از اون فرکانس بیرون ببریم، فقط در اون زمان هست که می‌توانیم به هدایت ها دسترسی پیدا کنیم.

    این همون دید تحسین برانگیزی هست که شما به دنیا دارید!

    این همون چیزی هست که همیشه به خودم میگم، چطور میتونم از دید استاد عباس منش به مسائل و دنیا نگاه کنم؟ استاد چه دید متفاوتی به دنیا داره که این همه نتایج متفاوت گرفته و اون چی هست؟ این همون چیزیه که من رو وادار میکنه تحسین کنم همچین شخصیتی که شما برای خودتون ساختید که فقط و فقط از دید قانونی که شناختید سیستم عملکردی جهان رو ببینید و دیگر هیچ، و دیگر هیچ!

    درباره مهاجرت تون به آمریکا گفتید استاد، من هنوز که هنوزه با شنیدن فایل‌های ‘داستان هایی درباره هدایت الهی ۱ و ۲’، چشمام ناخودآگاه خیس میشن! انقدر که معجزه آسا بود و شما تونستید در شرایطی که به ظاهر ناجالب بود اما ذهن تون رو کنترل کنید، اینکه احساستون رو تونستید بهتر کنید و به آرامش برسید در زمانی که همه چیز به ظاهر دیگه تموم شده بود! اما شما قانون رو می‌دونستید و در زمان آرامش بود که شما هدایت رو دریافت کردید که تصمیم قطعی بگیرید و قدم های عملی به شما گفته شد فقط چون شما تونستید از دید الخیر فی ما وقع به موضوع نگاه کنید.

    پس خورشید هدایت همیشه درحال تابیدن هست، فقط کافیه ما پنجره هامون رو باز کنیم تا بتونیم ببینیمش و فقط با نگه داشتن خودمون در احساس خوب در اون شرایط به ظاهر نامناسب هست که این اتفاق میفته؛ با پیش گرفتن این باور و تفکر که هر اتفاقی میفته حتما “الخیر فی ما وقع” هست.

    ما انسان هستیم، بد شدن احساس مون در شرایط ناخواسته یک چیز کاملا طبیعیه اما بحث فقط سر یک ذره بهتر کردن احساس مون هست. اینکه بتونیم فقط کمی حسمون رو بهتر کنیم با به یادآوردن اینکه

    * “من دارم قوی میشم با این اتفاق” ،

    * “شرایط مشابه ناجالبی که برام اتفاق افتاد اما تهش همه چیز به نفع من تمام شد” رو به یاد بیارم.

    و با این باور و این ایمان هست که ورق بر میگرده؛ اصلا مهم نیست در نظر بقیه شرایط فعلی من چطور باشه، این باوری که من دارم که همه چیز به نفع من پیش میره هست که باعث رشد من میشه.

    این قانونی که من ازش آگاهم و میدونم که با هزار دلیل هم نباید دستم رو تو آتیش بکنم هست که باعث میشه احساسم رو کمی بهتر کنم چون من میدونم داخلش خیره چون من میدونم خداوند فقط برای من خیر مطلق میخواد.

    و همه اینها باورهای قدرتمندکننده‌ای هستند که اگر بتونیم در مواقع روبرو شدن با تضادها، افسار کنترل ذهن مون رو به دست بگیریم باهاش و به احساس کمی بهتر برسیم لاااجرم اتفاقات خوب اتفاق می افتد چون این یک قانونه => احساس خوب=اتفاقات خوب.

    استاد شما همیشه گفتید که هیچ ادعایی ندارید در به کار بستن این آگاهی‌ها و قوانین، و همیشه سعی می‌کنید که بهشون عمل کنید. این حد از خلوص شما به ما یادآوری میکنه که همیشه باید روی خودمون کار کنیم و این یک پروسه است.

    پروسه‌ای که انتهایی براش وجود نداره و هرکس اندازه تلاشی که داره میکنه، نتیجه هم میگیره فرکانسش هم بالاتر میره و هردفعه بهتر و بهتر میشه در این کار شاید همیشه موفق نباشه اما خیلی بهتر از قبل میشه و ایمان فعال می‌سازه از مسیری که طی میکنه..

    هرچقدر این گفتگو رو بشنوم بازم فکر میکنم چیزهای جدیدی می‌شنوم و واقعا باید جدی تر روشون فکر کنم و بمباران کنم ذهنم رو با همین آگاهی‌های به ظاهر ساده. استاد عزیزم بیی نهایت سپاسگزارم ازتون💕 عاشقتونم و امیدوارم خداوند یار و هدایتگر همه ما به سمت به کار بستن و عملی کردن این آگاهی‌ها در زندگی، و گرفتن نتایج شیرین باشه:)🦋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  7. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1564 روز

    به نام خدای هدایت کننده و مهربانم

    سلام به همه عزیزانم

    دیشب یک کتاب میخوندم که نوشته بود شهود چیزی که به دلت میفته اصطلاحی که خیلی به کار میبریم و میگیم به دلم افتاده که اینکار و بکنم.و اگر بهش توجه کنیم کم کم صداشو میشنویم انگار داره از پشت باهات صحبت میکنه .خیلی با خودم فکر کردم و هنوز ذهنم مشغول این جمله بود . که امروز استادم توی این فایل بیشتر برام باز کرد که شهود چطوری میاد اون چیزهایی که به دلت میفته کدوم شهوده کدوم نجوا؟

    شهود یک خورشیدی هست که همیشه هست فقط من باید پنجره رو باز کنم تا از نورش استفاده کنم .

    حالا چطوری پنجره رو باز کنم ؟با احساس خوب وقتی حست خوبه قلبت باز و شهود میاد و بهت گفته میشه قدم به قدم

    چطوری موقعی که یک اتفاق ناخواسته و بد افتاده میتونم حالمو خوب نگه دارم حس خوبی داشته باشم تا پنجره بازشه و پر از نور شم؟؟ با تفکر متفاوت یک فرد معمولی با یک اتفاق ناخواسته کلی به هم میریزه اما یک ادم متفاوت مثل حضرت زینب که در صحنه کربلا میگه غیر از زیبایی چیزی ندیدم یعنی یقین داشتن و باور داشتن به این که این اتفاق همون اتفاق خوبس و( الخیر فی ما وقع )و اینجاست که همه چی میشه به نفع من و هر شری برای من میشه خیر چون توکلم و ایمانم رو از دست ندادم

    مثل استاد که در جایی که میخواستن نابودش کنن اما با تفکر متفاوت و ایمان به اینکه این یک درس برای من داشته و این اتفاق چی میخواد به من بگه هدایت شدن به یک کشور ثروتمند به یک بهشت زیبا و رسیدن به خواسته ای که همیشه رویاشو داشتن

    مهمترین نکته قانون حس خوب وقتی حسم خوب نیست نجواهای شیطان شروع میشه و مسیرم رو گم میکنم و نجواها من رو هدایت میکنه به ناکجا و ناخواسته

    از خدای خودم بینهایت سپاسگزارم که من رو هدایت میکنه به بهترینها

    من دارم سعی میکنم در مسیر بمونم تا هدایتهای خداوند رو درک کنم اما چیزی که توی اون کتاب خوندم در مورد شهود و چیزی که به دلم میفته همون شهوده ،احساس میکنم یک چیزی کم داشت که خداوند با هدایتم به این فایل خواست کاملش کنه حالا چیزی که با این فایل کامل شد اینکه

    شهود همون چیزی هست که به دلم میفته اما در اون لحظه ای که احساسسسسسسس خوب دارم اگر حسم خوبه اون شهوده بهش عمل کنم اما

    وقتی حالم بده در حالت خشم غم ناراحتی هستم و به اصطلاح به دلم میفته یک کاری کنم اون نجوای شیطانه و دیگه اون شهود نیست حرف قلبت نیست چون در اون لحظه قلبت بسته س پنجره بسته س نوری نیست و وقتی نوری نیست تاریکی میاد و نجواهای شیطانی

    خدای مهربانم شکرت

    💞جملات زیبای استاد💞

    🌼 هر انچه مرا نکشد قویترم میکند🌼 اگر بتونم با این نگاه حالمو خوب نگه دارم👈 لاجرم👉 اتفاقات خوب میفته و این💟 قانون خداونده💟و جایزش زندگی در 💖 بهشته💖 هم این دنیا هم اون دنیا

    استادم ممنون بابت تمام این اگاهیها

    خدای مهربانم شکرت

    خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان

    امین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    سیده زهرا حسینی ۶۲ گفته:
    مدت عضویت: 1814 روز

    به نام خدا

    با سلام حضور استاد بزرگ و عزیز و والا فکر و والا عمل

    در وهله اول از اینکه شاگرد استادی مثل شما هستم افتخار میکنم

    دوم آموزشهایی که در محتوای فایل هست:

    قدرتی که شهود دارد در منطق نیست

    شهود چه زمانی به دست می آید؟ زمانی که حال خوب باشد حال خوب هم با تمرکز بر نکات مثبت در هر اتفاقی پیش میآید . در بدترین اتفاقات هم نکات مثبت هست . اگر حضرت زینب توانست احساسش را خوب نگه دارد به خاطر تمرکزش بر نکات مثبتی بود که در این واقعه بود. در نتیجه گفت جز زیبایی ندیدم . اگر تسلیم الله باشم او که آگاه و عالم و مسلط بر هر چیز و کس است و هر اتفاقی که از جانب اوست خیر است، من با این ایمان جز زیبایی نخواهم دید من آرام و بی نگرانی و ترس قدم خواهم برداشت و منتظر صحنه بعد خواهم بود نویسنده ی این داستان همیشه پایان خوش رقم میزند و لا غیر .

    در مسیر تکامل گویا این هم یک مرحله هست که بعد از شنیدن این مطالب به آن میرسیم و آن زیبا صحبت کردن هست بعد از گذر از این مرحله به عمل کردن میرسیم شاید من هم در اون مرحله هستم ولی از خدا توفیق گذر از این مرحله رو دارم و سعی ام این هست کمتر صحبت کنم. ایمان و عمل صالح . ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است . وقتی استاد با کسی لایو میذارن خیلی برای من هشدار دهنده هست که تفاوت زیبا حرف زدن و عمل کردن تفاوت از ایران تا آمریکا هست اگه همین شرایط امروزت رو میخوای باز به زیبا حرف زدن ادامه بده ولی اگه میخوای به جاهای خوب برسی عمل کن . برای عمل هم حال خوب لازم هست کنترل ذهن لازم هست . به کنترل ذهن که رسیدی حالت را توانستی خوب نگه داری آنوقت شهود و هدایت را خواهی شنید که قدم بعدی را میگوید و گرنه صحبتهای زیبا در جا زدن و حتی فرو رفتنی بیش نیست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    رضا زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    سلام به استاد عزیزم

    اون شبی که این لایو برگزار شد نمیتونستم ببینم یعنی یه حسی میگفت نه نبین ، قشنگ واضح میگفت نبین جوری بود که این آگاهی ها رو میشنیدم یه جورایی داشت گمراهم میکرد تو اون زمان و مکان

    و الان خیلی بهتر میفهمم چرا گفت نبین

    اگه میدیدم احتمال خیلی زیاد این فایل ها رو سر سری میدیدم و تمرکز نمیکردم روش

    امروز یک اتفاق بی نظیر برام افتاد و یک هدایتی شدم و وارد ترسم شدم که خودم آگاهانه پلنشو نچیده بودم خدا هدایتم کردم و با موفقیت واردش شدم که حتما توی فایل مناسبش مینویسم

    میخوام در مورد الخیر فی ما وقع بگم

    میخوام بازم تاکید کنم از وقتی که سعیمو خیلی بیشتر دارم میکنم که تسلیم خدا باشم و از نگاه خدا ببینم و به هدایت ها و الهامات و نشانه هاش عمل کنم ، زندگیم بهشت شده یا بگم زندگیم بهشت بود من نمیتونستم ببینم و الان هم تکاملم قشنگ تر داره طی میشه در مورد آگاهی و هم در مورد کل زندگیم و کلی هم دارم لذت میبرم

    یادمه یه روز داشتیم میرفتیم ییلاقمون سمت هزارجریب و خب جاده ی سر بالایی و پر پیچی داره

    بعد با ماشین برادرم بودیم با مادرم و زن داداشم و داداشم و برادرزادم

    پدرم زودتر رفته بود و ما داشتیم میرفتیم پیشش

    و راننده داداشم بود

    بعد داداشم از یک نیسان یا مزدایی سبقت گرفت و یهو دیدم دود غلیظی از کولر ماشین داره میاد تو و داداشم گفت سریع کیف میف هارو جمع کنین برید بیرون یکم ملو گفت کسی هول نکنه خب منم نمیدونستم دقیق چی شده( اون تایم یه مقدار کر بود بودم و نمیفهمیدم بوی چیه)

    و یه جورایی خدا شاهده اصلا نگران نبودم کیفمو یواش گرفتم و در رو باز کردم گفتم کپسول داری داداشم گفت نه و من کیفم تو دستم بود خیلی اروم داشتم پیاده میشدم و هنوز رو صندلی نشسته بودم و تو فکر این بودم اگه آتیش گرفته باشه چجوری خاموشش کنیم

    ( اصلا نگران این نبودم که الان منفجر میشه و اینا ، درسته خبر نداشتم دقیقا چیشده و داداشم میدونست و گفت دور بشین ولی خب نگرانی هم نیومد میتونم بگم اصلا نگرانی نیومد که بدو در برو)

    ( یه اتفاق مشابه هم افتاده بود قبل آشنایی من با خدا و قوانین و استاد عزیزم که تو صندوق عقب ماشین دوستم کپسول آتشنشانی ضامنش در میره نمیدونم چی میشه که صدای فش فش وحشتناکی میده که تا دوستم میزنه بقل درجا 5 متر دور میشم که نکنه بترکه ماشین )

    (اینو گفتم که مقایسه کنید شرایط رو با هم)

    و زن داداشم متوجه شد اون دود آتیش بوده و سریع برادرزادمو گرفتو دور شد خیلی سریع ، اینقدر سریع بود که ما بعدش کلی در موردش صحبت کردیم و خندیدیم.

    بعد مادرم فقط آروم نشسته بود که گفت چمیدونستم آتیش گرفته دیدم رضا بیخیال نشسته و یواش یواش داره پیاده میشه منم تا بیام بفهمم دیر شد

    بعد حالا بماند اون آتیشی که روی موتور افتاده بود معجزه آسا و هدایتی خاموش شد

    اصلا دیوانه کننده است واقعا

    که دقیق نمیدونم آتیش چجور روشن شد و آتیش لوله آب رادیات رو فک کنم سوراخ کرده بود و اون هم مثل این اطفای حریق هتل ها عمل کرد و آتیش رو خاموش کرد ( ماشین 206 تیپ 5 بود)

    بعد من نشستم فکر کردم که سفر کنسل شده بود و به ظاهر ضد حال خوردیم و ماشین خراب شد و خرج و اینا ولی دیدم نه

    داداشم از اونجایی که معمولا با سرعت رانندگی میکنه و مهندس عمرانه و جاهای دوری میره که اتوبانه معمولا

    اگه این اتفاق اونجاها میوفتاد با سرعت 120 تا تا بیاد خاموش کنه و متوجه بشه و عمل کنه خدا میدونه چی میشد

    و اینو گفتم همونجا بهش که خوب شد این اتفاق اینجا افتاد که سربالایی بود و درجا گاز ماشینو قطع کردی نیاز به ترمز زیاد نبود و سرعت ماشین کم شد و وایستادی و سریع ماشینو خاموش کردی و اتفاق خاصی نیوفتاد

    واقعا الخیر فی ما وقع رو میشه اینجا دید تازه من یک زاویه اش رو دیدم

    بعد قشنگی این ماجرا این بود که یک ماشین هاچبک جلوی ما بود سر پیچ تند خطرناک سربالایی وایستاد و دور زد تا این صحنه رو دید و گفت دیدم آتیش زیر کاپوتت افتاد درجا دور زدم و اومد کمک کنه

    چقدر خداوند روزی رسونه و چقدر این انسان ها مهربان و زیبان واقعا لذت بردم از 3 تاجوان هم سن خودم اینجور اومدن برای کمک واقعا خدارو شکر اینجور جهان رو برای کمک به ما مسخر میکنه

    همین دیدن این صحنه کلی کمک کرد تا انسان ها رو زیباتر ببینم و اونا روی خوششون رو بهم نشون بدن

    مثال های کوچک تر و ساده اش هم الان یهو یادم اومد که تا درخواست یک وسیله جدید از خدا میکردم تا جایگزین این قدیمی بکنم ، خیلی باحال اون قدیمیه از کار می افتاد یه چیزیش میشد و من میگفتم اها ببین این یعنی قراره جدیده بیاد اینو چند بار به وضوح دیدم

    خداروشکر واقعا برای این اطمینان و آرامش و قوت قلب

    این جمله رو خیلی دوست دارم: نترس و غمین مباش ، خدا با توست

    همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2195 روز

    قسمت ۵۱

    گقنگوی استاد عباسمنش با آقای عرشیانفر

    با درود بیکران به استاد عزیزم وخانم شایسته ی عزیز و دوستان همراه این قسمت🙋‍♀️🙏🙏🙏

    از خانم شایسته عزیزم هم تشکر و قدردانی می کنم برای اینکه در قسمت پایین این فایل شاید این موارد مورد علاقه ی شما باشد فایل های حُزن در قران و یا عذاب وجدان وطوفان مایکول مصاحبه با استاد و یا داستان هدایت به آن هتل که باعث شد استاد کتاب شونو بنویسند و خیلی موارد دیگر که همه ی این فایل ها درس های آموزنده ای برای هدایت داشته رو ممنون

    و سپاسگزارم 👏👌🙏

    برای اینکه در نهایت به این جمله ی الخیر و ما فی وقع اشاره داشته

    صحبت های تفاوت ذهن وشهود

    خیلی خیلی از استادم تشکر و قدردانی میکنم که با استناد به قرآن صحبت هاشون گفتند نه با روایت ها….

    تعریف شهود.. هدایت های الهی است که خداوند ما رو هدایت می کند به مسیر هدایتی که یا بسمت خیر و خوب هستش یا بسمت مسیر نادرست .. یعنی به هر سمتی که دوست داری ما ترا هدایت میکنیم حالا یا با قدرت میری جهنم و یا دوست داری با قدرت بری بهشت..

    زمانی هدایت های خداوند رو ما می توانیم دریافت کنیم که توانایی کنترل ذهن رو در جهت رسیدن به خواسته هامون داشته باشیم با احساس خوب ..یعنی همان احساس خوب= اتفاق های خوب و نتایج خوب

    در واقع ذهن جایگاه شیطان هست و قلب جایگاه خداوند

    در واقع قسمت سمت نیمکره ی چپ جایگاه دلیل و برهان و منطق هستش و نیمکره ی سمت راستع مغز جایگاه شهود واحساس و عواطف هستش که به قلب متصل است

    در واقع استاد عزیزم چقدر قشنگ این موضوع ذهن رو توضیح دادند.. در زمان عصبانیت و نگرانی و خشم و غم و اندوه هر صحبتی در ذهن انجام شود یعنی اون صحبت ها از جانب شیطان است.. و هر نجوایی که در ذهن رُخ میدهد یعنی نجواهای شیطانی است.. (چقدر این نکته برام یادآوری خوبی بود استاد جان ممنون🙏 )

    ولی هر صحبتی که از طریق قلب و با احساس خوب انجام شود اون یعنی هدایت .. شهود وحی.. زمانی ما می توانیم این صداهای شهودی رو بشنویم که در آرامش و سکوت باشیم چون صدای خداوند صدای سکوت است پس هر وقت آرام شدیم و سکوت کردیم و به درون رفتیم و هدایت بطلبیم آنوقت هست که مجالی برای شنیدن صدای شهود و وحی و هدایت و صدای خداوند هست.

    زمانی در شرایط نامناسب باشیم باید

    زاویه ی دیدگاه مونو بسمت الخیر و فی ماوقع ببریم و ببینیم آنوقت هست که قدم های عملی بعدی برای هدایت بما گفته میشه..

    من خودم بارها و بارها وقتی در شرایط نامناسب و ناجالبی بودم همین جمله رو بخودم گفتم که آقا حتما خیری در این وضعیت هست و با گفتن همین جمله کلی به آرامش رسیدم و آرام شدم و بعدش اوضاع بهتر شد..

    ولی نکته ی اصلی و کلیدی👌 اینجاست که باید بتوانیم احساس خوبمون رو بطور مداوم و مستعمر نگه بداریم و این یک جمله ی کلیدی بود که استاد مابین صحبت هاشون تذکر دادند 👏👌😍

    بقول قرآن ❤ هیچ وقت نشده که ما به پیامبری وحی کنیم و همزمان شیطان هم نجواهاشو نگوید ولی ما کلام الله رو بالا بردیم..

    این جهانی که ما در آن زندگی میکنیم جهانع فرکانسی است..

    یعنی از یک طرف فرکانس منفی سطح پایین که در مدار غم و اندوه و خشم و نگرانی و ترس و دلهره و دیگر فرکانس های احساس منفی وجود دارد و از طرفی فرکانس های بهتر و بالاتری از احساس و شهود و الهام و

    عواطف و شادی و خوشحالی وجود دارد و غیره وجود دارد که باید آگاهانه به سطح بالاتری هدایت شویم و در اینصورت هست که ما میتوانیم

    دسترسی به آگاهی های بالاتر داشته باشیم….

    اینجاست که باید گفت مبحث تکامل رو باید آگاهانه طی کنیم تا به مدارهای بالاتر دسترسی پیدا کنیم… در واقع همه چیز در این جهان باید تکامل خودشو طی کنه تا به یک ورژن بهتری دست پیدا کنه و در مورد مدارها و فرکانس ها هم به همین روال طی میشود که از فرکانس منفی به آگاهی بالاتر و فرکانس مثبت دسترسی یهویی نداریم .و باید آگاهانه

    به این تکامل هدایت شویم .

    در بعضی مواقع هم یک چیزهایی رو باید از دست بدهی تا هدایت بشوی به تجربه های جدید تر و بهتر و این همان مبحث تغییر فرکانسی است که با تغییر فرکانس در واقع تغییرات در همه ی زمینه ها بوجود میاید ..

    نکته بعدی مبحث هدایت .. اینکه وقتی هدایت شویم آنوقت یک کار عملی هم بهمون گفته میشه و ما اگر این الهام و هدایت رو درک کنیم صد در صد

    قدم های بعدی رو برای حرکت بر میداریم .

    مثل استاد که برای مهاجرت شون یک سری تغییر و تحولاتی پیش آمد و حتی دسیسه هایی چیدن برای سایت که بظاهر خیلی وحشناک بود و عملا مبحث کاری در شرکت شون بطور کلی از بین رفت.. و استاد در خارج از کشور بودند در ( مادرید اسپنیش ) خیلی ناراحت شدند ولی بعد از یک مدت کوتاهی تصمیم گرفتند که کنترل ذهن

    و احساس شونو کنترل کنند و بعد رفتن تله کابین و تفریح .. یعنی با آرام کردن ذهن شونو و تمرکز به نکات مثبت توانستند الهامات هدایت های الهی رو دریافت کنند.. که این خبرها و ناراحتی ها برای این بود که جهش های تصاعدی رو طی کنند و حتی کوچکترین وابستگی کاری هم پشت سرشون نداشته باشند .. این همان الخیر و ما فی وقع است خدایااااااا شکرت که با بهم ریختن اوضاع بظاهر نامناسب استادمون روی سکوی پرتاب بسمت بهترینع بهترین مکان آزاد جهان با قالیچه ی حضرت سلیمان فرود آمدند و هدایت شدند خدایاااااا شکرت که خداوند واقعا خیر مطلقع.👏👏👏❤🙏🙏🙏👏👏👌

    خدایااا شکرت که امروز هم توفیق هدایت های الهی رو بسمت بهترینع بهترین آموزه ها داشتم

    خدایااااا شکرت که خراب شدن زندگی گذشته ی من و از بین رفتن تمام زندگی ام در گذشته

    بنفع من تمام شده تا تجربه های زندگی جدیدتری رو داشته باشم و در واقع الخیر و ما فی وقع رو بهتر و عمیق تر درک کنم و با همین جمله احساسمو بطور مداوم خوبع خوب نگه دارم . خدایاااشکرگزارم 🙏🙏🙏

    خدایااااا شکرت که امروز بیشتر از هر روز دیگر بهم ثابت شد که در بهترینع بهترین سایت های جهان حضور دارم و با داشتن چنین استاد خردمندی به خودم میبالم خدایااااااا هزاران بار شکرت 🙏🙏🙏👏

    خدایااااا شکرت که امروز بهترینع بهترین هدایای الهی رو دریافت کردم و آن هم احساس خوب و حال و احوال خوبی است که با دیدن این قسمت بهم یادآوری شد که اگر تمام اموال و زندگی گذشته ام رو از دست دادم در عوض خیلی خیلی بهترشو خواهم داشت و یکی از تجربه های بینظیر و ارزشمندم همان آشنایی با استاد عباسمنش بود که راه و رسم زندگی کردن رو به من ودیگران آموخت خدایاااااا شکرت🙏🙏🙏🙏❤❤👏👏👌

    خدایاااا شکرت که هدایت شدم به سمت کسانی که بهشون نعمت دادی نه بسمت غضب شدگان..

    خدایاااا شکرت که به باورهای درست و مناسب و قدرتمندی برای خلق بهترینع بهترین خواسته ها و اهدافم هدایت شدم

    خدایااااا شکرت خدایاااا شکرت خدایاااا شکرت❤❤❤🙏🙏🙋‍♀️👏👏👏👌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: