گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-30 06:27:092024-04-30 02:34:49گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجواشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد و تمام عباسمنشیاااا.
دم آقای عرشیانفر گرم که از استاد حرف میکشه 😍و استاد عزیزم آگاهی ناب میریزه بیرون.
ی چیزی که از استاد متوجه شدم باید بره تو ی حالت خاصی تا این سبک حرفها که جنس خاصیه و مدار فوق العاده بالایی داره رو بزنه.
خدا خیرتون بده .تو این گفتگو چقدر کد ذهنی باز میشه😇
این فایل برای خودش صدتا دوره بود.
مخصوصا داستان هدایت
تسلیم محض
آماده شدن برای اهدنا الصراط المستقیم
تشخیص اصل از فرع
اعتماد بی چون و چرا به خالق
واقعا به نظر من هدف از زندگی ما انسانها ایمان و بعدش اعتماد به مسیری که دیده نمیشه
اعتماد به خالقی که دیده نمیشه
ایمان
ایمان
ایمان👏👏👏👏👏👏
عاشقتم استاد عزیزم این فایل فوق العاده بود فوق العاده من امروز حال خوبی نداشتم ونجواهای شیطانی اومده بودن سراغم بعد یه حسی بهم گفت برو تو سایت و نیت کن از خداوند خواستم هدایتم کنه و نیت کردم و گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو زدم و این فایل اومد وای خدا رو هزاران بار شکررررررررررررررررر خدا چقدر بزرگه و به ادمها نزدیکه بقول قران واذا سالک عبادی …..اگر بندگان من از من پرسیدند بگو من به انها نزدیکم خدایا تو چقدر عشقی عشق عاشقتم خدا جون عاشقتم استاد عزیزممممممم خدا رو شکر بابت این همه اگاهی و هدایت 🙏
واقعا وقتی تمام اتفاقات رو می شه با عقلانیت و روانشناسی توضیح داد. این مفاهیم غیر عقلانی مثل شیطان موسی و غیره چیه که به کار می برید. پول درآوردن از جهل مردم. فرقی با کاری که آخوندا می کنن نداره. کاش سبکی که آقای رابینز دارند و به لحاظ علمی و روانشناسی موفقیت رو توضیح میدن رو بکار ببرید و سعی نکنید از ادیان و اسلام که خودتونم بهش پایبند نیستید سو استفاده کنید. بهتر از من میدونید که ادیان مضخرفاتی بیش نیستن که توسط حکومتها برای کنترل و سو استفاده از مردم به وحود اومدن یا پرورش پیدا کردن.
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
153 . روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
رد پای روز 16 خرداد رو مینویسم
یه اراده ای هست، که اگر خودت رو بسپری بهش ، جوری مسیرتو تغییر میده که تو رو به بهترین ها هدایت میکنه
صبح که بیدار شدم، تا با مادرم برم پلیس+10 تا پاسپورتشو کاراشو انجام بدیم ، نیت خودم این بود که برم تجریش تا به اون آقای فروشنده ماسک در مورد شرایط کارش و اینکه کجا باید برم تا منم برای فروش ماسک تو مترو برم ،بپرسم
تا کنار فروش ماسک نقاشیامم بفروشم
وقتی کارمون تموم شد یهویی مسیر تغییر کرد و من و مادرم رفتیم پانزده خرداد تا وسیله بگیریم و من روسری بخرم
و از اونجا برم تجریش
وقتی رفتیم، حتی اصلا نمیخواستم کیف بخرم، اونم نه یکی ،دوتا
چون دو روز قبلش رفته بودم از مرکز خریدمون یه کیف دوشی خیلی خیلی زیبا و سبک گرفتم و انقدر سبکه که همیشه دنبال همچین کیفی میگشتم
و این چند روزو بارها و بارها، با هر باری که به کیف نگاه میکردم میگفتم خدایا سپاسگزارم ازت و بی نهایت ممنونم که کیف سبکی به من عطا کردی
وقتی رسیدیم، روسری گرفتم و نیتی برای گرفتن کیف نداشتم دو جا کیف دیدم قیمتش خوب بود و اونی بود که من میخوام و خیلی سریع گرفتمش
بار اول کیفی که گرفتم بهم گفته شد اینو نگیر گوش نکردم و گرفتم اونموقع نمیدونستم چرا گفته شد نگیر ، بعد که رفتم جای دیگه و از اونجا هم کیف گرفتم و وقتی برگشتیم خونه دیدم اندازه بند کیف اولی کوتاه تره و من بند بلند تر استفاده میکنم
یهویی یادم اومد که چرا گفته شد نگیرم ،چون خدا میدونست بندش کمی کوتاه تره و من بلند تر دوست دارم
و اونو گذاشتم تا کتار نقاشیام بفروشم
و از این به بعد سعی میکنم به حرفش گوش بدم
بعد متوجه شدم ، چه جالب من اصلا نگران این نیستم که بخوام بگم پولم تموم میشه و پس ذهنم این بود که این یعنی من باید تلاش کنم و از خدا درخواست کنم تا خدا به من عطا کنه و من هر آنچه که لازم دارم رو بخرم و گفتم که هزاران برابرش به حسابم برمیگرده و بی نهایت برابرشم برمیگرده
چون چند بار تجربه اش کردم تو این چند روز، وقتی پول خرج کردم گفتم هزاران برابرش برمیگرده به حسابم ،یه روز نگذشته حسابم پر میشد دقیقا همون قدری که خرج کردم فرداش برمیگشت به حسابم
گفتم پس وقتی اینجوریه ، صد در صد بی نهایتش هم میاد به حسابم فقط کافیه که من مدار هام رو طی بکنم و تکاملم رو طی بکنم و مسیرم رو ادامه دار و مستمر ادامه بدم
من الان در مداری هستم که همون قدری که خرج کردم برمیگرده به حسابم یا دو سه برابرش برمیگرده اما اگر مدارم تغییر کنه بیشتر و بیشترش هم میاد به حسابم
بعد رفتیم نشستیم، یهویی مامانم خندید گفت برم یه قاشق بگیرم
تو دلم گفتم قاشق رو میخواد چیکار
یهویی دیدم رفت 20 تمن داد تو یه لیوان بستنی سنتی خرید
اونجا بود که گفتم ببین طیبه یاد بگیر بخشندگی رو
مامانم برای من الگوی بخشندگی باید باشه ،چون همیشه هرچقدر پول داره به راحتی میبخشه ،به راحتی خرج میکنه و این باور رو داره و همیشه میگه که بازم پول میاد به حسابم و خیالم راحته
حتی بارها میگه که خدا میرسونه
یه جورایی رهاست ، نگرانی اینو نداره که پول خرج کنه پولش تموم بشه
ولی شاید باوری که داره پول به سختی میاد این مانع از اومدن ثروت شده
و من باورای خودمم بررسی میکنم و میگم آیا تو هم این باورارو داری و اگر داری باید اصلاحش بکنی و تکرار کنی که پول هست همیشه و فراوان هست
ثروت خدا بی نهایته
و الان یاد حرف استاد افتادم ، که میگفت با هر خریدی که میکنید بگید من برای پیشرفت جهان هستی کمک میکنم با هر خریدم
وقتی میرفتیم ، مادرم گفت میخواد چمدان بخره، که من وسیله هامو بذارم توش و وقتی میرم نقاشیامو بفروشم دستم نگیرم اون همه چوب رو که سنگین میشن ، بعد که چمدان گرفتیم
الان که فکر میکنم میگم چقدر مهربونی داره مادرم چقدر دوست داره شاد کنه ،نه فقط بچه هاشو انقدر اخلاقش خوبه که از بچگی که دیدمش دوست داشته که مهربونی کنه
درسته قانون رو نمیدونسته ولی ندونسته به قوانین عمل کرده
یکی رها بودنش که مثلا وقتی کسی میگفت فلان چیز چه قشنگه زود میگفت بردار برای تو باشه و میبخشه همیشه
و من درسایی که ازش یاد میگیرم باید خودمم عمل کنم بهشون
وقتی برگشتیم خونه همه نقاشیامو بردم گذاشتم تو چمدون تا هر وقت رفتم برای فروش تو مترو یا نمایشگاه با خودم ببرمشون
الان که داشتم مینوشتم یه سوالی از پس ذهنم گذشت که این سوالو از خدا بارها پرسیدم
الان جوالش بهم گفته شد داشتم رد پای روز 16 خرداد رو مینوشتم که یه لحظه گفتم خدا کی مدارم تغییر میکنه و دیگه نیاز نیست برم مترو یا نمایشگاه یا جاهای شلوغ برای فردش ؟ یهویی گفته شد باید به چند تا ایده ای که دادم عمل کنی تا از این مدار خارج بشی
باید اول بری نقاشی رنگ روغنت رو به کافه ها نشون بدی
باید عمل کنی و قدم برداری
باید بری هتل غدیر که بهت گفته شد ،نقاشیاتو نشون بدی
باید بری دوباره نقاشی دیواری رو پرس و جو کنی
بری برای فروش ماسک ببینی شرایطش چجوری هست و اگر قبول کردن که تو هم کنار فروش ماسک ،نقاشیاتو بفروشی کم کم بهت گفته میشه که چیکار کنی و در مدار بالاتر قدم برمیداری و وارد میشی
چقدر حس خوبی داره وقتی اصلا نمیدونی خدا کی جوابتو میده و چجوری جوابتو میده یهویی به دلت الهام میکنه جواب سوالت رو و وقتی درکش میکنی خیلی حس قشنگی داره
الان به خودم میگم ،طیبه ، خدا تا اینجا انقدر کمکت کرده تا مدارت از 8 ماه قبل تغییر کرده که نتایجت رو داری میبینی، پس اگر زودتر به ایده ها عمل کنی سریع تر قدم های بعدی بهت گفته میشه
وگرنه اگر تعلل کنی ، دیر تر این تغییر مدار هارو که سرعتش تند باشه رو نمیبینی و کند پیش میری ، پس حرکت کن آفرین بهت
تا اینجا تونستی خیلی هم خوب تونستی به لطف و کمک خدا که بی نهایت بود کمکش ،تو فقط یه ریز قدم نشون دادی ،خدا برات بی نهایت قدم برداشت
پس آفرین زود تر حرکت کن برای این ایده ها تو میتونی ،تو ارزشمندی و خدا هر لحظه هدایتت میکنه
نشسنی فقط بگی برم مترو بفروشم
الان چند تا ایده دیگه گفته شده که باید انجامشون بدی
خوشحالم از اینکه از وقتی پا تو مسیر آگاهی گذاشتم هیچ روزم شبیه روز قبلم نیست ، هر روز یه چیزی دارم یاد میگیرم
هر روز دارم پیشرفتمو میبینم و بی نهایت از خدای خوبم سپاسگزارم
یه چیزی رو الان یادم اومد
من روز یکشنبه با پولی که داداشم بهم داده بود یک میلیون و 500 که برای خودم کفش و روسری و کیف و شلوار بخرم ،از پول اون رفتم قلمو خریدم و بوم و نصف پولی که بهم داده بود رفت
وقتی داشتم خرید میکردم یهویی خندیدم و انقدر حس خوبی داشتم گفتم خدایا شکرت بی نهایت برابرش رو برگشته به حسابم و اون لحظه قشنگ یادمه حس فوق العاده ای داشتم و از اینکه خرید کردم خوشحال بودم ، و سپاسگزاری کردم و گفتم این یعنی اینکه باید بیشتر تلاشمو بکنم تا نقاشیامو بفروشم
و یک روز نگذشته پولی که برادرم داده بود دقیقا همون قدری که خرج کرده بودم برگشت به حسابم و خیلی خیلی حس خوبی بهم داد از این به بعد سعی میکنم حس بهتری داشته باشم از خرج کردن پول و بدونم که میاد
برای تک تک اعضای خانواده صمیمی عباس منش ،بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت میخوام و سعادت در دنیا و آخرت باشه برای همه مون
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
ممنون خدای خوب خودم هستم که من را به این راه هدایت کرد
هر زمان که از او کمک خواستم او بی شک به بهترین راه ممکن من را هدایت کرده است
جوری من را هدایت می کند که من در خودم احساس خوب و قدرت پیدا می کنم
توانستن آنرا در خودم می توانم ببینم
به خودم این ایمان را پیدا می کنم که می توانم آنرا انجام بدهم
در واقع هدایت های خدای من به من حال خوب می دهد
ذهن من را آرام می کند
حس خوب به من می دهد
ممنون خدای خوب خودم هستم که همیشه دوست دارد به من کمک کند
کافی است که من لب تر کنم و او به بهترین شکل ممکن دستهای من را خواهد گرفت
در میان همه این حرف ها و صحبت های استاد آن چیزی که واقعا برای من خیلی خیلی حس و حال خوب دارد همین آرامش است که اکنون در زندگی خودم در حال حس کردن آن هستم
هر چه بیشتر دل به خدای خودم ببندم
از او کمک بخواهم
قدرت را به او بدهم
در این مسیر ادامه دار باشم
آرامش سهم همیشگی من خواهد بود
یکی از بهترین دستاورد های من در طول این دوران آموزش دیدن به کمک استاد عزیز پیدا کردن حس و حال خوب در درون من است
خداوند را ممنون و سپاسگذارم که من را به این راه عالی هدایت کرد و من را همیشه کمک و هدایتگر است
شاید گاهی اوقات سخت باشد
شاید گاهی اوقات فراموش می کنم
اما این شدنی است
می شود حال خود را خوب نگه داشت
می شود باز حس و حال خود را خوب نگه داشت
واقعا از خدای خوب خودم ممنون هستم که من را همیشه و همیشه هدایت می کند تا بهترین و حال خوب ترین ها را داشته باشم
سپاس از خدایی که خوب است و عاشق خوب بودن من بنده است
خیلی از اوقات می شد که من خودم را فراموش می کردم و کلی حرص و جوش می خوردم
اما در آخر کار به خودم می گفتم ببین این همه حرص خوردن آخرش برای چه
همین
واقعا لازم بود
این تجربه را من بارهای بار داشته ام
ولی باز ذهن فراموش کار من از یاد می برد که می توان حرص و جوش هم نخورد
می توان آرام بود و دغدغه نداشت
این روند بارهای بار برای من تکرار می شد
دیروز صبح در دفتر خودم نوشتم که خدای من خودت برای من یک پروژه جدید انتخاب کن
مشخصات پروژه را هم نوشتم
در نهایت از خدای خودم خواستم کسی را سر راه من قرار بدهد که انسان خوب و آشنا به قوانین باشد
واقعا دیگه این خواسته را فراموش کردم
همین
امروز با دوستم قرار داشتم و رفتم به یک کافه تا با هم صحبت کنیم
در انجا بودیم که صاحب آن کافه آمد و به من و دوستم پیشنهاد کاری داد
واقعا خدای خودم را خیلی قربون صدقه رفتم که اینگونه به راحتی و آسانی شرایطی را برای من هموار می کند من به مال و نعمت و ثروت برسم
در کنار آن مهمترین نکته ای که واقعا برای من حائز اهمیت بود آن بود که حالم خوب بود
آرامش داشتم
حس شادی و خوبی در درون من بود
این بزرگترین درس زندگی برای من بود
اعتماد کردن به خدای خودم
دیدن نعمت هایی که در اطراف خودم است
ایمان و توکل خودم را به او نشان بدهم و این ایمان و توکل زمانی به بهترین شکل ممکن من به جهان آنرا ثابت می کنم که حال خوب داشته باشم
آرامش داشته باشم
بتوانم ذهن خودم را در همه شرایط زندگی خودم چه خوب و چه بد کنترل کنم
ممنون از استاد عزیز که من را با این راه جدید آشنا کرد
سپاس از خدای مهربان خودم که همیشه برای من بهترین ها را می خواهد
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام و درود به دوست عزیزم سعید جان
آقا سعید من شما رو واقعا تحسین میکنم هرروز وقت میزارید و میاین رد پا از خودتون میزارید و رد پاهای شما انقدر راحت و روان بیان شدن با عشق میخونم لذت میبرم چند روز پیش خواستم کامنت بزارم و بیام از احساس خوبم به شما بگم اما دیتم به کامنت نیومد الان گفتم وقتشه انقدر زیبا و رسا موضوعی که چند وقته منو به چالش کشونده گفتین لذت بردم بقول استاد ما انسانیم و کلمه انسان از نسیان میاد، فراموش کاریم همیشه باید بخورد مغزمون بدیم که دختر خوب، پسر خوب غم چی میخوری وقتی یه خدای قدرتمند که از رگ گردن بهت نزدیکتره ، و تو رو اشرف مخلوقاتش میدونه و آسمون ها و زمین مسخر و رام تو ساخته دیگه چطوری بگه من هستم غمت نباشه.
همیشه باید به خودمون یاد آوری کنیم .
آقا سعید گل همیشه از این رد پاهای قشنگ بزارین با عشق میخونم و لذت میبرم از مسیر قشنگی که طی میکنید و براتون آرزوی یه عالمه سلامتی و کلی پروژه های خفن با آدم های درست ، در پناه الله شاد و پر انرژی باشید.
سلام خدمت استاد عزیز من مدت کوتاهی هست که باشما اشنا شدم که بخاطر فرکانس هایی که داشتم کتابهایی که میخوندم و درخواستی که از خدا داشتم خدا لطفش رو نصیبم کرد و هر روز چیزهایی که ازش میخوام رو داره به راه های مختلف که اصلا ب ذهنم هم خطور نمیکنه سر راهم قرار میده چند وقتی هست که اموزش های رایگان شما رو گوش میدم دیشب که خواستم بخوابم شک کردم گفتم مگه ما پیامبر هستیم که بهمون الهام بشه ؟باورتون نمیشه امروز صبح که بیدار شدم برا نماز هنوز وضو نگرفته یه چیزی تمام خاطراتم رو اورد جلو چشمم همون روزهایی که بخدا ایمان م قوی تر بود و چیزهایی بهم الهام میشد که خودم واقعا تعجب میکردم دقیقا مثل شما که گفتین همسرم گفتن این مسافرت دیگه برگشتی نداره و دیدم که خونه مون رو تار عنکبوت و خاک گرفته من هم میدیم که اتفاقاتی داره میفته و یا کسی جمله ای رو بهم میگه و دقیقا همون رو میگفتن یا الهام میشد که الان کسی رو میبینم که اصلا توی شهر من نبودن و اونجا زندگی نمیکردن و خودم تعجب میکردم که چرا همچین چیزی دیدم اما به پنج دقیقه نمیکشید و اون فرد رو رو به روم میدیدم بعد به این فایل تون هدایت شدم اینجا که گفتن توی قران گفته ما به مورچه الهام میکنیم خیلی برام زیبا بود و فهمیدم اینا فکر من نیست ها این خداست که داره با من حرف میزنه یک دنیا از شما ممنونم که اینقدر خوب تمام جزییات رو میگید و تمام دغدغه های ادم ها رو جواب میدین چون حرف هاتون از دل میاد به دل میشینه و من این مدت آرامشی که از حرف ها و آموزشهای شما گرفتم برام یک دنیا ارزشمنده هر روز با صدای شما میخوابم باصدای شما بیدار میشم و اصلا حاضر نیستم حتی یک دقیقه وقتم رو صرف کار دیگه کنم حتی ظرف می شورم هم صدای شمارو دارم گوش میدم چون این صدا نداهای همیشگی ذهن من بوده که فراموش شدن.
اینا ارتباطی با خدا برام ایجاد میکنن که سالها این ارتباط قطع بود و بخاطر این قطع ارتباط من آسیب ها دیدم چه از لحاظ روحی و روانی چه از نظر جسمی چه از نظر ثروت و از وقتی دوباره وصل شدم استرس م کنترل شد جوش های صورتم که چند سال امانم رو بریده بود و هیچ دارویی درستش نمیکرد قطع شد احساس رضایت از زندگی که چندین ساله نداشتمش بوجود اومد منی که سالها بود هیچ چیز شادم نمیکرد حالا قبرستون هم میرم خداروشکر میکنم و فقط زیبایی میبینم خدارو هزاران بار شاکرم که شمارو سر راه من قرار داد و از شما ممنونم که به ما کمک میکنید زندگیمون هرچه زیباتر بشه
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
گفتگوهای ذهنی همیشه وجود دارند و ما حرف هایی را می شنویم
چگونه تشخیص دهیم گفتگوهای ذهنی ما از طرف خداوند است یا شیطان؟
اگر احساس آرامش داریم: خداوند با ما صحبت می کند
اگر احساس ناراحتی غم خشم عصبانیت افسردگی حسادت و هر احساس بد دیگری داریم: شیطان با ما صحبت می کند
اسلحه ی شیطان: ترس است
وقتی خداوند با ما صحبت می کند: احساس ما به مراتب بهتر می شود
وقتی شیطان با ما صحبت می کند: احساس ما به مراتب بدتر می شود
وقتی به نقطه ی تسلیم می رسیم : تمام اتفاقات نامناسب به نفع ما تغییر می کند
اگر باهوش باشیم پیش از رخ دادن اتفاقات بد بیشتر: تسلیم خداوند شده و به خود می گوییم هر اتفاقی برای ما رخ داده حتما خیری در آن وجود داشته خداوند همواره برای ما خوبی می خواهد:
اینگونه هیچ گاه اتفاقات نامناسب بیشتری را تجربه نمی کنیم
افرادی که می توانند در هر شرایطی ذهن خود را کنترل کنند: تمام اتفاقات به نفع آنها رخ می دهد
وقتی قانون را به درستی درک کنیم: احساس خوب برای ما تبدیل به اولویت خواهد شد
اگر بتوانیم در هر لحظه به احساس کمی بهتر از قبل دست یابیم: خداوند قدم های بعدی را برای ما بر می دارد و الهامات او را که به ما آرامش و امید می دهد به تدریج می شنویم
خداوند ایده های عملی به ما می دهد: که اگر به آنها عمل کنیم نتایج معجزه آسای آن را خواهیم دید و به تدریج که به این شیوه عمل می کنیم:
اتفاقات نامناسب و تضادهای ناجالب شدید برای ما رخ نمی دهد که بخواهیم: ذهن خود را آرام کنیم و چرخ زندگی ما روان تر خواهد شد و اتفاقات خوب بیشتری برای ما رخ خواهد داد
قانون:
احساس خوب=اتفاقات خوب را به درستی درک کنیم و سعی کنیم: احساس خود را همیشه خوب نگه داریم
به تدریج می توانیم: صدای خداوند را از نجواهای شیطانی تشخیص دهیم
ذهن ما:
حاصل ورودی هاست :
زمانی که به دنیا می آییم ذهنی وجود ندارد ما لوح پاک و تنها: قلب هستیم
طبق محرک ها و ورودی ها: ذهن منطقی ما شکل می گیرد که ممکن است حاصل ورودی های مناسب یا نامناسب باشد
برای دیدن دور نمای زندگی: ذهن ما کاربردی ندارد تنها برای انجام کارهای روزمره مفید است
اما برای گرفتن تصمیمات و برداشتن قدم های بزرگ: که نیاز به علم آگاهی اطلاعات و دور نمایی دارد که ما آن را نداریم و
تنها قلب ما چنین آگاهی و علمی دارد زمانی که تسلیم هستیم و آرامش داریم: الهامات را دریافت می کنیم
برای همین خداوند همواره : بر بخشش تاکید دارد و می گوید به نفع شماست
قرآن: کاملا منطقی است بچه ها: همواره با خداوند گفتگو می کنند اما به تدریج با داشتن ذهن منطقی این گفتگوها خاموش می شود
ما تنها باید به الهامات خود عمل کنیم و به نتیجه ی آن هر چقدر هم نامناسب باشد: توجه نکنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام
استاد راجع به بارون و هوا صحبت کردین الان تهران داره بارون میاد و یه سکوتی اینجا حکمفرماست که صدای ماشین ها وقتی دارن رد میشن از کوچه ما با اون صدای پخش شدن آب یکی شده اصلا حسش بینظیره
خدایا شکرت اینم از بارون اللهی مردمی که همیشه تا جایی که من یادم میاد از اواسط آذر تا اوایل دی ماه همیشه دارن میگن پس کو بارون کی بارون میاد خدایا بارون و هر سال همیشه خدا درست سر فرصت این نعمت بارون و برای ما فرستاده و مردمانی که صبر ندارن و عجولن …
همیشه تسلیم خداوند باش قبل ازینکه با ذهنت جلو بری و بخوای له بشی
تسلیم بودن تسلیم بودن واژه ای که درکش تا عملش خیلی حرفه تسلیم بودن که خدا در قرآن ازش یاد کرده و اسلامی که ما معنی ش و نمیدونستیم و اداعای کامل بودن ازش داشتیم
عاشقتم مریم جانم که دسته بندی نکاتی فایل و عالی تنظیم کردی که هرکدومش یه فصل جداگانست
وقتی استاد راجع به بیماری همه گیر صحبت کردین یاد خودم افتادم اواخر سال 98 بود یعنی زمستان 98 که اعلام شد ویروس به کشورهای دیگه هم وارد شده و من اون زمان تو آژانس هواپیمایی بودم یادمه ما زودتر برای عید تور بسته بودیم و هتل و پرواز اینا خریده بودیم برای اکثر مسافرا اون موقع کشور ترکیه با من بود و یادمه پرواز و هتل و کلن مرز کشور ترکیه رو بستن بخاطر این موضوع و من هم کلی سود کرده بودم و قرار بود با عیدی اون سالم کلی عشق کنم :)))) یادمه خیلی شرایط ضد حالی بود و نه تنها مدیرمون بلکه همه ی ما خیلی چه از لحاظ مالی چه روحی ضربه خوردیم مالی که مشخص بود همه رو باید برمیگردوندیم به مسافرا و روحی هم بخاطر ترس و نگرانی که از یه موضوع که اصلا شناختی ازش نداشتی و همش از در و دیوار اخبار منفی میومد تازه در مورد اوضاع مالی هم برخی از شرکت ها این وسط وزه بازی درآوردن و پول ها رو جلو جلو خرج کردن و نتونستن پول ها رو پس بدن یعنی آژانس های بزرگتر خیلی ضرر مالی بدتری دادن حال ما که خیلی مطرح و بنام نبودیم ولی مسافر زیاد داشتیم بخاطر حضور در بازار بزرگ خلاصه اونجا بود که فهمیدم ترمزهای مالی بدی دارم و از سال بعدش بعد اون جریانات من بطرز جدی تصمیم گرفتم تغییر کنم
با استاد آشنایی داشتم از طریق تلگرام و فکر میکردم اون کانال اصلی شون بود و یادمه تو قرنطینه سال 99 من کلی داشتم رو خودم کار میکردم و خب یسری فایل ها از محصولات بود من نمیدونستم این و چون تیکه اولش که استاد میگن م رضایت ندارم و حذف کرده بودن روند همینجوری ادامه داشت
تا اینکه من میدیدم تغییر میکنم اما نه اونطوری که باید و فقط انگار ارامبخش به خودم تزریق کرده بودم تا اینکه فهمیدم اصلا سایت استاد هست و کانالشون فرق داره و تازه فهمیدم جریان چیه اواخر سال 99 بود که عضو سایت شدم و فهمیدم اصلا داستان چیه و چرا هرچی تلاش میکردم تغییر رخ نمیداد چون از همون روزی که وارد سایت شدم و با گوش دادن فایل های هدیه استاد تو همون ماه اول بوضوح تغییرات چشمگیر مشاهده شد و بعد داستان های بعدش و شکر خدا که اینجام کلی نتایج بزرگتر دیدم و بقول دوستمون اومده بودم میلیاردر بشم عاشق و سرگشته خدا شدم توحید و واقعی تر بعد 4سال دارم میشناسم از همه جنبه ها نتیجه گرفتم هنوز نتایج مالی م خیلی خیلی بزرگ نبوده یعنی در حدی که بگم درآمدی از خودم دارم و اینا ولی خیلی باگ های خودم و پیدا کردم و انگار تازه دارم رمز گشایی میکنم خودم و نتایج داره کم کم خودش و نشون میده و ایمان دارم با ادامه دادنم بزودی زود نتایج مالی بزرگی رو تجربه میکنم جوری که خیلی مستقیم و واضح میام ازشون میگم
دوستتون دارم استاد عزیزم خیلی خیلی خوشحالم که تو این بهشت عظیم هستم
ازتون ممنونم
خدایا شکرت
به نام اللهِ یکتا ومهربان
استتاد واقعا عالیی بود این فایل گفتگو با استاد عرشیانفر
من به خاطر یه تضاد که برام پیش اومد خیلی حالم بد شده بود واینو به لطف الله واموزشای خوب شما میدونستم که حس بد مساوی اتفاق بده اما واقعا تو شرایط بد بخوای حستو خوب کنی کار واقعا سختیه اون مدقع اصلا باورهای جدید وخوبی که ۴ ماهی رو،رو خودم کارشون کرده بودم به ذهنم نمیومدن استرسی در دلم به وجود میومد وقتی میدیدم ذهنم داره مقاومت میکنه وحس های بیشتری وبدتری در من به وجود میاره اول به خودم گفتم اگر گوش به نجواهات بدی اتفاق از این بدتر برات بیشتر میاد ولی اون میگفت از این بدتر میخوای ،خودتو میزنی کوچه علی چپ ادم تا حرکتی نکنه برخوردی نزنه چه جوری اتفاق بد رد بشه ،
نجواها انقدر منطقی بودن که تشخیص نجوا با الهامات رو قاطی کرده بودم
اصلا میترسیدم روز اول شروع کردم به شکر گزاری چیزهای کوچیک تو ذهنم با اینکه هوا نامساعد بود یکی بهم گفت برو پیاده روی حین پیاده روی نجواها ولم نمیکردن اما به لطف الله دهنشونو بستم وشروع کردم به شکرگزاری برای طبیعت زیبامون بعد هم با هر قدمی که برمیداشتم از بدنم تشکر میکردم باورتون نمیشه استاد یک ساعتی که تو پیاده روی بودم خبری از نجوا نبود از اونجا که اومدم انگار به دلم افتاد که برم سراغ هدایت الله تو سایت زدم روی دکمه من رو به نشانه ام هدایت کن یعنی واقعا من حتی تکامل رو هم تو این نشانه ها طی کردم وحسش کردم چنان قشنگ هدایت شدم که تا اخرشب به فایل امروز شما هدایت شدم که چقدر قشنگ به موضوع من ربط داشت خدا روشکر از این هدایت های واضح
استاد باورتون نمیشه من هر روزی که بااشنایی من باسایت وشما میگذره ایمانم به خدا وراهنمایی های شما وبه مراتب بیشتر میشه وبرتصمیمم که از همون اول اشنایی با شما با خودم گرفتم راسخ تر میشم
اوایل که با سایت شما اشنا شدم خب حرفاتون با باورهای من یه جوری ضد ونقیض بود البته بگم که بیشتر باورهام به شما هموخونی داشت چون از قبل تکاملشو سپری کرده بودم وسالهاست اهل کتاب هستم ویه قانون رو سالهاست باخودم حمل میکنم اینکه هر علم ودانش جدیدی سر راهت اومد اول از همه قضاوتش نکن وبی طرف بهش گوش بده
وهمیشه با ظرفی خالیی به سمتش میرم ویکی از نقاط مثبتم اینه که پذیرش ودرک فوق العاده ای دارم واین باعث رشد وپیشرفت من در شخصیتم شده
من با همین دید داخل سایت شدم با اینکه یه جایی حرفای استاد رو نمیتونستم قبدل کنم ولی گارد نمیگرفتم وبه خودم گفتم اقا من تا دو سه ما به قول استاد به روش ایشون عمل میکنم ببینم چه نتیجه ای میده وای استاد من الان باور دارم که این مسیر راه سعادت منه واین تنها مسیریه که من رو سریع وخیلی زود به خدای خودم میرسونه همون هدف اصلی من که قرب الهی هستش
استاااد ممنونم به خاطر وجودت به خاطر رب وجودت
از خدای خوبم سپاسگزارم که انقدر عاشق بندهاشه
اگه ما بزاریم انقدر خداای کردنش حرف نداره که جز شادی وارامش وسعادت چیزی نصیبمون نمیشه
اونم فقط با کنترل ذهن چجوری کنترل ذهن کنیم با فایل های امروز استاد یه چیز جدید از حرفای استا دکشف کردم من تا حالا میگفتم با کنترل ذهن وتوجه بر زیبایی ها میتونیم حس خوب بدست بیاریم وبعد حس خوب مساوی اتفاقات خوب
اما وقتی توی یه تضاد بدی قرار گرفتم فهمیدم نباید توقع داشته باشی که تو اوضاع بد بتونی توجه رو فقط رو زیبایی ها قرار بدی ولی اینجا تو این فایل اشتاد گفتش اول یه ذره ای خیلی کوچیک حالتو خوب کن مثلا بگو از این بدتر هم میشد بشه پس خدا به من لطف داشت که این نعمت ها رو دارن واین جوری تو میفتی تو جاده حس خوبب
کم کم تمام نعمت هات جلوی چشمت میاد وانگار زبونت برای یاداوری نعماتت باز میشه و تو کم کم اروم ورها میشی وتسلیم
واین تسلیم شدم الهامات بیشتری برات میاره
وبا عمل به این الهامات تو به یک مدار بالاتری میری وکلا دیگه حالت خوب میشه وحال خوب اتفاقات خوب به همرا میاره
خدا شکرت از این اگاهی از وجود خودت در قلبم
خدایا شکرت از این فرصت که برای اصلاح سازی خودمون بهمون میدی
خدایا شکرت برای هدایت عا وفضل ورحمتت
که بر خود برای ما مقرر کردی
خدایا شکرت برای تکامل برای لذت برای نشاط برای سلامتی 🙏🙏♥️♥️
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز
این چند قسمت از فایل گفتگو با دوستان که با آقای عرشیانفر داشتیدو بارها گوش کردم خیلی نکات آموزنده و پر محتوایی دارن که اگه همیشه هم گوش کنیم باز هم کمه
این گفتگو از اون دسته فایل هایی بود که خیلی واسم درس داشت،
یکی از مهمترین نکاتش اینه که وقتی با قلبت به خداوند اعتماد میکنی وقتی یکم که خودتو آروم میکنی اونوقت صدای خداوندو میشنوی اون موقع اجازه میدی هدایتت میکنه ولی وقتی میخوای با مغزت راهو پیدا کنی گمراه میشی، چون روی منطق خودت حساب کردی؛ هدایت از نظر ما شاید بعضی وقت ها اولش ظاهر خوبی نداشته ولی وقتی واردش میشی میبینی که چقدر به نفعت بوده
من هم بارها واسم پیش اومده ، قبلا خیلی بهش توجه نمیکردم و اصلا تو مدارش نبودم ولی از وقتی با شما آشنا شدم سعی میکنم اجازه بدم هدایت بشم البته که تمرین میخواد و باید همیشه روی خودمون کار کنیم
ما به اندازه ای که اجازه بدیم خداوند مارو هدایت میکنه، خدا اصلا فشار نمیاره که باید از این سمت بریم میگه به هر سمتی که خودمون بخوایم هدایتمون میکنه چه مسیر خوب چه مسیر بد
ممنونم از شما استاد عزیز بخاطر این سلسله فایل گفتگو خیلی دوستون دارم ودوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون