گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 741 روز

    1403/9/13روز150

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیز ودوستان گل

    خدایا شکرت بخاطر یک‌روز فوق العاده دیگه

    چقدر لذت بردم ازاین فایل خدایا شکرت

    چقدر این آگاهی به من کمک کرد که ممکن الهامات که دریافت می‌کنیم غیرمنطقی باشه و حتی شاید ظاهرش و نتیجه اش هم مناسب نباشه اما ما باید اعتماد کنیم و بگیم چشم

    یهو نگاه کردم به شرایط فعلی ام و میبینم چقدر شفاف داره باهام صحبت میکنه یه جاهایی نگرانی میاد و شروع میکنه به نجوا کردن و میگه الان پول نداری و پروژه نداری و می‌خواد حالمو بد کنه بهم استرس بده

    اما ازاونطرف خدای مهربونم خیلی بلند بهم میگه صبرکن عجله نکن تو الان باید ظرفتو بزرگ کنی یعنی چی یعنی اینکه اینقدر راحت داره شرایط خرید دوره و کتابهای تخصصی ام انجام میشه که حد نداره داره میگه که تو الان ازاین فرصت که دراختیارت گذاشتم باید مهارت هاتو‌رشد بدی باید خودت و حرفه ایی کنی اینقدر عمیق داره بهم امیدواری میده که دلم قرصه دارم روی مهارتهام کارمیکنم بهش اعتماد دارم میدونم که بهترینها در انتظار منه فقط باید ظرفمو بزرگ‌تر کنم که بتونم دریافتش کنم

    اینقدر احساسم خوبه که حد نداره هر روزی که یه چیز جدید یاد میگیرم و یزره پیشرفت می‌کنم کلی لذت میبرم و اشتیاقم برای ادامه دادن بیشتر میشه خدایا شکرت که هر روز بهتر از روز قبل قانون جهانت و درک می‌کنم و بهت نزدیکتر میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 494 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    روز153

    تشخیص الهام از نجوا

    خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفریدی و در مدار درک این آگاهی های ناب الهی قرارم دادی

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم

    مدتیه که گلو درد عجیبی گرفتم و فقط میگم من تسلیمم هیچی نمیدووووونم تو بهم بگو تا منم انجام دهنده خوبی باشم

    واقعا چند شب اصلا نمی‌تونستم بخوابم فقط میگفتم خدایا هر خیری از تو بهم برسد من فقیرم

    میتونست از این بدتر هم باشه میتونست بلای بزرگتر از این سرم بیاد ولی خدا بهم لطف داشته با یه گلو درد میخواد بهم یه درس خوب نشون بده من تسلیمم من هیچی نمیدانم

    هر بار ازش میپرسم خدایا شکرت که با این درس داری بهم چیزهای زیادی رو یاد میدهی

    هر بار دارم با یه تضاد قوی تر میشوم

    همینکه ناراحت نیستم با اینکه خیلی درد داشتم و اذیت بودم ولی تسلیم بودم و همین تسلیم بودن من از درون چنان آرامشی بهم میدهد که هر بار احساس یه ذره بهتر شدن دارم

    خدایا شکرت هر بار بهم این کار رو انجام بده برات بهتره بخدا هر بار با یه ایده بهم میگه و میبینم کمی نتیجه داده و حالم داره بهتر میشود بلطف خداوند

    هربار باید شکر گذار تر باشم

    باور قوی هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است

    حال و احساسم بهتر میشود

    من باید این درس رو پاس میکردم تا بفهمم کجا هستم

    شاید امتحان الهی بود تا من ایمانم را قوی تر کنم

    ببینم من با این امتحان چطور برخورد دارم آیا در مسیر ناسپاسی هستم یا نه اینکه بگم هر اتفاقی بیوفته به نفع من است

    با این دیدگاه که این تضاد اومده منو بزرگتر کنه

    استاد بخدا که اصلا نخواستم ادای بیمارها را در بیاورم و غر بزنم و گله و شکایت کنم .

    شده گاهی وقتها از زیادی درد کم حوصله شدم بخودم خورده نگرفتم چون من انسانم ممکنه یه جاهایی هم کم بیارم ولی مهم اینه که اون حال بد خیلی دوام نداشته باشه بازم بگم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است بلطف خداوند

    و امیدوارم که درسهای این تضاد یا امتحان یا چالش رو درست و حسابی بفهمم و بعداً میوه هاشو بچینم

    احساس خوب اتفاقات خوب

    خدایا شکرت برای تمام اتفاقات زندگی ام

    خدایا شکرت برای تمام داشته هایی که خودت بهم بخشیدی

    هر آنچه دارم از آن توست

    خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان

    خدایا شکرت که همواره در حال هدایت تمام ذرات هستی

    به مادر موسی وحی کردی

    به زنبور عسل وحی کردی

    به مورچه وحی کردی

    و خیلی خیلی وحی که به خیلی ها می‌کنی

    پس وحی فقط برای افرادخاصی نیست خداوند همواره به همه کس و همه چیز وحی میکند

    پس منم که اشرف مخلوقات جانشین خدا بر روی زمین هستم و ارزشمندم و من تکه ای از وجود پاک خداوند هستم و موجودی ابدی هستم بهم میگه زمانی که من در مدار شنیدن صدای خداوند قرار بگیرم با احساس خوب

    با آرامشی که از درونم بلند میشود صدا بر من واضح تر میشود .

    خدایا شکرت برای این همه لطف و محبت و عشق که به تک تک ذرات هستی ات داری

    خدایا شکرت من تسلیمم من هیچی نمی‌دونم بهم بگو چکار کنم چه چیزی بخورم چه درسی را باید یاد بگیرم .بهم بگو من نمیدووووونم

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم

    خدایا شکرت که تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم بوجود می آید

    خدایا شکرت که تسلیمم دست و پا نمی‌زنم سپردم به قدرت خودت من نمیدووووونم

    من ایمان دارم من بخدای خودم اعتماد دارم

    من بخدای خودم توکل کرده ام روی نیازم فقط بخداست فقط روی خدا حساب باز کرده ام

    خدایا شکرت که همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری و همه چی رو خودت در لحظه برام رو براه می‌کنی چنان در زمان و در مکان بهم میرسونی که من فقط نگاه میکنم و میگم خدایا شکرت

    خدایا شکرت که حتی برای دوستی گرفتن و راه رفتن خوردن و پوشیدن هم خودت بهم داری میگی چکار کنم چکار نکنم

    من خودمو به اقیانوس تو سپرده ام و آرامم و تسلیم

    خدایا شکرت برای کنترل ذهنم

    خدا جونم شکرت برای آرامشی که از طرف توست

    خدایا شکرت که هر وقت تسلیم شدم به نفع خودم همه چی رقم خورد .

    خدایا شکرت که بخشش به نفع خودم است

    تمام چیزهایی که باعث ناراحتی من شده اند را با عشق بخشیدم تا خودم آزاد شوم در گیر طناب های ذهنی ام نباشم رها و آزاد باشم

    خدایا شکرت که هر لحظه در حال صحبت کردن با من و کل کیهان هستی

    باید بیشتر عملگراتر باشم به الهامات الهی تا بیشتر جاری شود بیشتر در مدار هدایت الهی قرار بگیرم

    خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم هر بار حتی یه چیز کوچیک که از قلبم میاد و احساس آرامش دارم بگم چشم و انجامش دهم

    خدایا شکرت که داری بیماری های ذهنم را واضح بهم میگویی

    خدایا منو واضح تر و شفاف ترم کن

    خدایا شکرت که باورهای محدود کننده ام را کمرنگ و باورهای قدرتمند کننده ام راپر رنگ تر کرده ای

    خدایا شکرت که چشم گفتن به الهامات الهی را دارم یاد میگیرم

    خدایا شکرت که در این دانشگاه الهی عضو هستم

    خدایا شکرت که هر لحظه داری با من بنده خودت حرف میزنی حتی برای چیزهای کوچک

    خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم برای پیش پا افتاده نرین کار ها هم ازت بپرسم و تو که علمت بر تمام عالم محیط است بهم بگویی ومن فقط تسلیم باشم و بگم چشم جان جانانم سپاسگزارم

    خدایا شکرت که اطلاع ندارم ولی بهت اعتماد دارم

    خدایا شکرت که من بخدای خودم اعتماد دارم

    خدایا شکرت همینکه مورد قضاوت و دیدگاه و حرف مردم قرار میگیرم از درون آرامم و بخودم میگم من بخدای خودم اعتماد دارم

    خداوند هر لحظه داره منو هدایت و حمایت میکند.منو خودش از بدنه جامعه جدا کرده که مثله بقیه فکر نکنم دیدگاهم با بقیه متفاوت شده

    من دارم رشد میکنم

    همین که میگم تمام اتفاقات به نفع منه کلی بهم اعتماد به نفس و عزت نفس میده

    خدایا شکرت برای حال خوبم که همه کاره تویی جان جانانم سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مانلیا گفته:
    مدت عضویت: 1590 روز

    استاد

    اینکه ما این اموزش های شما

    چندین مرحله هست تا به نتیجه برسیم

    یک ، در مدار شنیدن قرار گرفتن

    دو ، درک حرفای شما

    سه ، عمل کردن

    و استاد اون مرحله ی عمل کردن خیلی سخته خیلی تمرین میخواد خیلی اراده میخواد خیلی کنترل ذهن میخواد

    من توی این چند سالی که شما رو شناختم همه ی حرفاتون رو واقعا قبول داشتم ،

    اما یا خودمو در مرحله ی عمل نمیذاشتم

    یا در مرحله ی عمل چنان ترس برم میداشت و همه ی اموزش هارو یادم میرفت که خودم اصن میموندم توش !

    الانم همینطوره

    البته دارم خیلی بهتر میشم

    یعنی هر دفعه با قرار گرفتن در شرایط عمل بهتر از قبل عمل میکنم

    ولی میدونی 🥴🥴🥴🤕

    بازم این کنترل ذهنه سخته و تلاش میخواد

    از خدا میخوام که توی همه مراحل مارو همراهی کنه

    میخوام مسیرو برامون هموار تر کنه

    گاهی اوقات یه مسئله ای پیش میاد

    یا

    اتفاقات اونجور که ما میخوایم پیش نمیره

    خب همه چیز نگرش و دیدگاه ماست

    من میخوام دیدگاه و نگرشی برای خودم درست کنم کههههه

    ازین مرحله راحت تر عبور کنم

    خب مثلا من دوست داشتم فلان اتفاق خوب بیوفته و اگه میوفتاد خیلی خوشحال میشدم اما نیوفتاد ، یا مسئله یا سو تفاهمی پیش اومد

    اول اینکه

    نگار بیا ازش درستو بگیر

    اگر اشتباهی از سوی تو بوده اون اتفاق برای اون درسه افتاده تا تو بگیریش و جهان از عمد خواسته تو اون اشتباه رو بکنی تا به سمت شرایط بهتر با اون درسی که گرفتی هدایتت کنه

    پس اگه درسشو بگیری جهان می‌بردت به جای بهتر

    ولی اگر

    اشتباهی از سوی تو نبوده و خیلی اتفاقی اونجور شد

    الخیر فی ما وقع

    به خدا اعتماد کن

    گاهی ما دوست داریم یه چیزی اتفاق بیوفته برامون و دوسش داریم اما اون به صلاحمون نیست ( به قول استاد خدا شورت کات هارو بلده و میدونه ) پس اگر باورامون درسته و داریم روشون کار میکنیم و حسمون هم خوبه حتما حتما هر اتفاقی که داره میوفته به صلاحمونه فقط ما نمیدونیم …

    اگر شرایطی رو میخوایم و برامون پیش نمیاد و بعد غصه میخوریم حتما حتما باور کمبود داریم که نه دیگه نیست دیگه نمیشه پس رو این بیایم کار کنیم . که نه خیر زیااااد هست فرصتا بی شماااارن ثروت زیاده و از بی نهایت طریق دیکه وارد زندگیه من میشه مگه فقط اینه ؟😏🤨

    یادمه یک بار یه مدت بود که با پدر مادرم دنبال خونه میگشتیم و خب بعد چند وقت یه خونه به ظاهر خوب پیدا کردیم و چون از خونه های بد قبلی خیلی بهتر بود دوست داشتیم بریم اونجا

    بعد توی بنگاه صابخونه اومد و برای اولین بار دیدمش تا قرار داد ببندیم

    همون اول بابام یه حرفی زد راجب مشترک بودنه ابو برق و اینا

    بعد این حرف بابام اصلاااااا به مزاج صابخونه خوش نیومدو اعصابش خورد شدو گف شما همین اول هیچی نشده دارید برا ما تعیین تکلیف میکنید به چه حقی ؟

    الان اینکارو میکنید معلوم نیست بعدا میخواید چه کارا بکنید…

    و پاشد رفت از املاکی .😂

    و خب ما هم بعدش که اومدیم بیرون مامان و بابام ناراحت بودن

    و خب خودشونو مقصر میدونستن

    مامانم گف : به نظرتون در ما چه ایرادی وجود داره که باعث شد این اتفاقی بیوفته ؟

    بابام رفت تو فکر

    ولی خداروشکر من همون موقع حرفای طلایی اومد تو ذهنم و شروع کردم به گفتنشون

    گفتم مامان بابا ، شما عزت نفستون پایینه

    چرا ؟ چونکه حرفتون نادرست نبوده شاید برای شروع زود بود ولی کاملا حق یه مستاجر هست که بدونه ولی شما به خودتون گرفتید و میگید نه اون یارو بی نقصه و بهتره و حق با اونه ( شاید به خاطر وضع مالی بهترش همچین فکری بیاد تو سرمون )

    پس به خودتون اعتماد داشته باشید و از موضع پایین به خودتون نگاه نکنید شما هیچ کار اشتباهی نکردید

    و شما باور به کمبود دارید

    چرا ؟ چون الان ناراحت و نگرانید

    اگر میدونستید که خونه های خوب در محله ی خوب با اجاره ی مناسب و صابخونه فوق العاده فراااواااان هست هیچ وقت کنسل شدنش شما رو ناراحت نمیکرد .

    و بعدشم باید خداروشکر کنید که این اتفاق افتاد و اینجور شد چونکه ما مدارمون با این صابخونه یکی نبوده و از هم دور شدیم

    از کجا معلوم اگر اینجور نمیشد و میرفتیم تو اون خونه هزار تا مشکل دیگه به خاطر این نوع رفتار صابخونه پیدا نمیکردیم و تو طول سال کلی اذیت میشدیم

    پس خداروشکر که اوکی نشد چون اون ادم مناسبی نبود که برای یه حرف کوچیک که حق مستاجر هست بدونه اینقدر بد واکنش نشون داد تا اوکی نشه و ما نریم خونش و هزار تا ناراحتی دیگه رو باش تجربه نکنیم .

    خداروشکر پدر مادرم هم چون عباسمنشی هستن زود حرفامو گرفتن و درک کردنو عمل کردن ، حالشون زود خوب شد و لبخند بر لب هاشون نشست .

    و جالب ماجرا اینجاست که واقعا هم همینطور شد و به یه خونه ی خیییلی بهتر از اون خونه قبلی که فکر میکردیم خیلی دیگه عالیه هدایت شدیم

    یعنی ما برا اون خونه هه اینجور بودیم که از همه خونه هایی که دیده بودیم بهتر بود و خیلی دور نبود و قیمتش هم کمتر گرون بود و میکفتیم خب دیگه چون تا الان این بهتر از همه خونه های دیگه بوده پس این دیگه خوبشونه بهتر از این نیست

    اما نه

    رفتیم توی یه خونه ای که خییلی نردیک تر در محله ی خوبی بود ، قیمتش مناسب بود و صابخونه ی خوبی داشت ….

    پسسس همه ی محدودیت ها در ذهن ماست

    وای خدایا شکرت چقدر خوب شد که من این کامنت رو نوشتم

    میدونید استاد چی شد ؟

    من تازه به عنوان مربی رقص دارم کارمو شروع میکنم

    بعد توی یه محله ای از اصفهان پنج تا هنرجو برام جور شد خداروشکر با همین کار کردن رو باورا 😍

    ولی اونجا من سالن نداشتم که بیارمشون کلاس

    یه سالن که پارسال اونجا هنرجو بودم یادم اومد و زنگ زدم به مدیرش

    و خب متاسفانه اونجور که دوست داشتم پیش نرفتو ایشون سر سوتفاهمی از من خیلی عصبانی شدنو گفتن بهت سانس نمیدم …

    خب اولش من ناراحت شدم فکر منفی اومد سرم ولی

    زود به نکات مثبت و چیزی که حالمو خوب کنه توجه کردم و اهنگ گوش کردمو اینا

    بعد گفتم دست به قلم شو کامنت بنویس

    گفتم کامنت درباره ی کنترل ذهن مینویسم اما هدایت شدم به اون ماجرا و نوشتمش و الااان خیییییلی حالم خوب شد

    خدایا شکرت

    هنرجو فراوانه سالن فراوانه

    اگر من به اون خانم اوکی نشدم دو تا دلیل داره همونجور که قبل گفتم

    ۱_من اشتباهی انجام دادم و با اعتماد به نفس اشتباهم رو میپذیرم و درسشو میگیرم و میذارم جهان منو هدایت کنه به سالن ها و شرایط بسیااااار بهتر

    ۲_ اون خانم در مدار من نبوده و این اتفاق رو جهان به وجود اورد تا منو ازون جدا کنه تا جلوگیری بشه از سوتفاهم و دلخوری های بیشتر و به سمت افراد هم مدار هدایت کنه

    خب الان من چیکار کنم ؟

    باید پارو نزد وا داد

    باید دل رو به دریا داد

    میبردت هر جا خواست

    به هر جا برد بدان ساحل همونجاست

    در مسیر من

    هرررر اتفاقی که بیوفته به صلاح و خیره منه

    خب استاد این جملاتی که بالاتر نوشتم مال چند روز پیشه ولی یادم رفت کامنتش کنم و الان بعد یکی دو هفته ازون ماجرا تلاشمو کردم حالمو خوب نگه دارم و امیدوار باشم اون اتفاق خوب برام افتاد

    و خداروشکر

    وااااقعا به یک سالن یعنی یک باشگاه خیییلی بهتر توی همون محدوده ای که میخواستم هدایت شدم .

    این باشگاه جدید هم مدیرش خییلی خوش برخورد بود و ازم استقبال کرد ، هم باشگاشون بزرگتر و شیک تر بود ، هم اینکه سر راست تر بود و خیلی نزدیکتر ،

    و دو تا خوبیه بزرگ دیگه ای که داشت این بود که

    بهم گفتن اگه هنرجو از خودت باشه پنجاه پنجاه حساب میشه ولی ما هم تبلیغتو میکنیم هنرجو برات میاریم ، درحالیکه اون سالن قبلی مدیریتش گف هنرجو از خودت ولی شصت درصد سود برای ما و تبلیغ و همه کارا هم از خودت من برات تبلیغ نمیکنم ،

    و دوم اینکه این باشگاه بهم اجازه میده که حتی با یک هنرجو کلاس بذارم و بهم ایراد نمیگیره … و خب منم چون تازه کارم و خیلی هنرجو ندارم فعلا ، این برام خیلی ارزشمنده

    در حالیکه اون سالن قبلی این اجازه رو نمیداد با یک هنرجو کلاس برگزار کنم .

    خدایا شکرت

    استاد من اگه با شما و این اموزش هاتون اشنا نبودم

    قطعا با اون اتفاق کلیییی ناراحت میشدم

    و حال بد احساس بد رو تجربه میکردم ، اعتماد به نفسم رو خیلی میورد پایین ،

    و در نهایت زور میزدم تا هرجور شده همون سالن قبلی برم چون باور کمبود داشتم و نمیرفتم دنبال جای دیگه و در ادامه کلی ناراحتی بیشتر و بیشتر برام به وجود میومد …

    خدایا شکرت که به این مسیر هدایتم کردی

    خدایا شکرت 🙏❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    اسماعیل اسفندریاری گفته:
    مدت عضویت: 1206 روز

    سپاس فراوان از استاد عزیزم عباسمنش و خداواند،

    چقدر این فایل و این سخنان زیبا و دلنشین بود،خدا را شکر استاد برای وجودتان که الهام بخش و الگوی زندگی من هستید،من حدود یک سال که با سایت اشنا شدم و هروز حداقل دو ساعت صوتهای شما را گوش میدهم ،و چقدر در طی این دو سال زندگیم از هر لحاظ چه مالی و روحی و جسمی عالی شده ،هروز به درامد مالی من اضافه میشود و خوشحالم و میدانم که همش بخاطر این سایت وجود شما و کمک خداواند هست،من خارج از ایران زندگی میکنم و با اشنایی با سایت شما زندگی من خیلی عالی شد،ایمان دارم بزودی با نتایج بزرگ برای شما ویدیویی ارسال خواهم کرد و شما را به کشور المان دعوت خواهم کرد،

    استاد من خدا بخاطر وجودتان سپاسگزارم ،استاد عباسمنش شما عالی هستید و ممنونم که تجربیاتتون را با ما به اشتراک میگذارید،

    امیدوارم همیشه موفق و شاد باشید و خانم شایسته عزیز و همچنین تمام اعضای سایت عباسمنش،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    شیرین سهیلی وند آذر گفته:
    مدت عضویت: 1030 روز

    بنام هادی،من

    یه جایی تو قران هست که میگه شیطان بدی ها رو تو چشم ما زیبا میکنه،،این نکته خیلی ظریفه من این لحظه ها به قلبم و احساسم رجوع میکنم و همیشه خدای مهربونم منو به راه درست هدایت میکنه ،،

    الان هم که با راهنمایی های استاد عشق خیلی از قانون های زندگی رو یاد گرفتم وبش عمل میکنم و خیلی تغییر در احساس من و زندگی من به وجود اومده ،،و همچنان دنباله رو این درس ها هستم تا به رستگاری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 855 روز

    سلام سلام و سلام براستادعباس منش و همه دوستان عزیزم

    اولـــین تشکرم از خداوند و بعد از استاده عزیزه که میدونم اگر بخوام دنبال فضای مثبت بگردم این سایته و بس….

    من از دیشب ساعت 12شب به خودم قول دادم چله تغییرم روشروع کنم و هرشب یه کامنت هم برای ردپا و هم برای انگیره بیشتر گرفتن خودم برای ادامه چله بنویسم…بااینکه خیلی خوابم گرفته ولی گفتم فاطمه به قولت وفاکن و …

    غزل جان عزیزم من تابحال شاید یکی دوکامنت درسایت گذاشتم اما سعی میکردم کامنت بخونم

    شما و سیدعلی خوشدل کسایی هستید که زنگوله رو روشن کردم وقتی کامنت بذارید اطلاع بده بهم

    چون کامنتات معمولا سرشارازحس خوبه و راستش خیلی چیزا مثل الگو میمونی برام و سعی میکنم از نوشته هات یادبگیرم

    دوستتون دارم دوستای عزیزم

    امیدوارم هرروز بیام پیامای انرژی بخش

    و خشکلتونو بخونم

    زندگیتون سرشارازعشق و شادی و ثروت و سلامتی باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    اميد کارشناس گفته:
    مدت عضویت: 971 روز

    فصبر فالله لایضیع اجر المحسنین

    استاد عزیزم فقط میخواستم. بگم که آرام باشیم و صبر خداوند اجر نیکوکاران رو به قلبشان می‌رساند. این نشانه من است از قرآن و فایل شما عزیز دلم.حتما همه نمیتونن این رو درک کنن ولی معجزات این داستان برای من بیش از بیش نهان است. خرید خونه. خرید ماشین. فرزندانم همه و همه فقط چشم بسته برام بوده پروردگارم خیلی ممنونم از این بهتر نمیشد دیگر فقط مطمئنم آینده زیبا و روشن در انتظارم قرار داره اینو مطمئنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    احمد آقا خان گفته:
    مدت عضویت: 1882 روز

    سلام و درود

    تشکر می کنم از اساتید عزیز

    واقعا نکات ارزشمندی داشت این گفت و گو در حد المپیک

    بنده ی خدا موسی خسته و گرسنه میرسه به اون درخت و از خدا درخواست میکنه که هر خـــــیری که از جانب تو برسه سخت محتاجم من تسلیمم من هدایت کن یه نگاه میندازه میبینه یک چاه آبی هست که اون دو دختر کنار وایستادن تا مردها احشامشون آب بدن

    به الهام خداوند گوش میکنه میره به اون دخترها کمک میکنه

    نتیجه چی میشه؟؟؟

    شعیب میگه برید ناهار دعوتش کنید

    ناهارش میزنه به بدن

    زنش میگیره

    شاغل میشه

    و بیزنسش شروع میکنه

    این یعنی هدایــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

    10سال روی خودش کار میکنه بعد که بر میگرده به سمت شهر خودش داستان اون آتیش بوجود میاد و پیامبر هم میشه

    به قول استاد خدا رو پیدا می کنند پیامبران

    نه این که خدا پیامبر پیدا کنه

    استاد اون کوله پشتی و ترک خانم شایسته از پارادایس خیلی دلگیر بود من احساس تنهایی کردم حیقتش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مرضیه بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 2119 روز

    سلام

    استاد واقعا ازتون ممنونم صحبت هاتون توی این لایو فوق العاده عالی و راهگشا بود ( فایل های گفتگو با دوستان از ۴۹ تا ۵۳) یعنی هر روز هر روز گوش میدم بقدری لذت می برم ازش درس یاد میگیرم که خدا میدونه خواستم ازتون تشکر کنم شما بی نظیری ،،،،

    شاید بعضی ها فکر کنن بگن استاد راهکارهارو فقط تو دوره هاش میگه حتی قبلا شنیده بودم میگفتن نه بابا فایل های دانلودی که چیزی نداره باید پول بدی تا نتیجه بگیری استاد کلیدهارو اونجا میده دستت

    ولی من همیشه قلبم میگفت همین فایل های رایگان پر از گنجه برو استفاده کن حتما جواب میگیری

    خداروشکر من دارم از همینا نتیجه میگیرم ( آرامشی که در هر شرایطی به خودم و خدام دارم،،،، جو پر از صلح دوستی آرامش و عشقی که تو خونمون بین تمام اعضا خانواده برقراره که قبلا برعکسش بود یعنی طوری بود که برام مثل این روزهایی که الان دارم آرزوی دوری شده بود ،نقل مکان از زیرزمین به طبقه چهارم خونه بزرگتر و دلخواهم و خیلی نتایج دیگه ….)

    به نظرم همین چند تا فایلی که گفتم خودش یه دوره آموزشیه فوق‌العاده است شما آنقدر آگاهی هاشو روان راحت و قابل فهم بیانش کردید

    واقعا ازتون ممنونم 🙏⚘

    ان شاالله که بتونم همینجوری استمرار داشته باشم عمل کنم به دانسته هام و روز به روز برم رو مدارهای بالاتر تا بتونم دوره جدیدتون که اومد فورا شرکت کنم .🤲❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمد عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز و همه دوستان

    خیلی از آدم ها یا توی گذشته هستیم یا توی آینده

    یعنی کار ذهن اینه که ما رو می بره توی گذشته و آینده

    و اگر توی ذهنمون باشیم به قول قرآن یعنی پیرو گام های شیطان هستیم چون نجوا تنها از سوی شیطان است

    باید از توی ذهن بیاییم بیرون

    و تمام حواسمون و تمرکزمان رو روی لحظه حال و کارهایی که داریم می کنیم بگذاریم

    اگر داریم گوش می دهیم گوش بشویم و اگر داریم می بینم چشم بشویم

    اگر داریم تنیس بازی می کنی با تمام تمرکز بازی کن

    تمام تمرکز رو روی لحظه حال بگذار

    به نکات مثبت توجه کن و سپاسگزاری کن

    برو به طبیعت و به چیز های که می شنوی چیزهایی که می بینی و حس می کنی توجه کن و تحسین بکن

    خودت رو ببین و تحسین کن

    آینده رو رها کن خواسته هات رو رها کن و تسلیم بشو

    به خدا بگو که من تسلیمم و برای رسیدن به خواسته هایم به تو نیاز دارم و به همین خاطر رهاشون می کنم و به تو می سپارم و فقط با احساس خوب و در لحظه حال زندگی می کنم

    در لحظه حال زندگی کردن یعنی تسلیم بودن

    گذشته و آینده رو بی خیال شو و همین الان رو بچسب و احساس خوب داشته باش

    اون وقت الهامات رو دریافت می کنی

    و آینده هم خوش میاد

    چون تسلیم هستی خود به خود انجام می شه

    فقط کافیه رهاش کنی و در لحظه حال زندگی کنی

    سپاس فراوان از همه عشق ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1074 روز

      سلام دوست عزیز

      یهویی رسیدم به کامنت شما

      آره باید در لحظه زندگی کنیم و بیخیال آینده و گذشته بشیم

      قشنگ گفتین وقتی رها کنیم الهامات الهی یکی یکی میان

      کنترل ذهن اینجا به دردمون میخوره.اینکه ذهن رو از حرفای گذشته و نگرانی های آینده خاموشش کنیم.راه حلی دارین؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: