گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط - صفحه 7
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/05/55.jpg
720
1280
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-05-09 11:54:572024-04-30 04:10:25گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرطشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
نکات خوبی که از این فایل دریافت کردم
به همان اندازه که تو خود را لایق و شایسته بدانی آدمها و جهان تو را لایق و شایسته میدانند
خودت را بپذیر با تمام نقاط قوت و نقاط ضعفت نخواه مثل دیگران باشی خودت باش واقعی نه آنکه بخواهی مطابق میل این و آن عمل کنی این و آن را راضی کنی که دیگر خودت را هم نشناسی بس که ماسک و نقاب زدی… این کار را انجام داده ام قبلا زیاد خواسته ام همه را راضی کنم در آخر دیگر از پا افتادم بس که از خودم دور شدم و تلاش کردم این و آن از من راضی باشند بنا به دلایل باورهای مذهبی و اشتباه و بس که مقایسه شده ایم با این و آن و فک و فامیل و دیگر از خودمان هم در آخر متنفر شده ایم اما الان خداروشکر خودمم هر چه هستم با تمام نقاط قوت و ضعف در جهت بهبود خود هستم اما این نیست که ادا و اصول دربیارم که دیگران از من خوششان بیاید و از من راضی باشند نقاط ضعفم را بپوشانم و قایم کنم و همش نشان دهم که من خوبم نه من همینی که هستم با تمام نقاط قوت و ضعفم و الان عاشق این خودمم کاملا از درون راضی ام از این ویژگی ها شاید خیلی ها از من خوششان نیاید اما من خودم را همینجوری دوست دارم پذیرفتم نمیخواهم مثل گذشته خودم را سرزنش کنم چرا فلان ویژگی را داری که فلان شخص از تو خوشش نیاید اصلاااا بسیار عاشق خودم هستم همینی که هستم اگر کسی هم خوشش نیاید نیاید، دیگر با خود در جنگ درونی نیستم عاشق خودم هستم همینی که هستم عاشق خودم هستم
بسیار این پذیرش و دوست داشتن را دوست دارم
خود نصف و نیمه بودن بهتر از یک آدمی ست که پر از ماسک و ادا و نقابه
عاشق خودم باشم خودم را بپذیرم هر چه که هستم هر جور خودم را ببینم هر جور با خودم رفتار کنم دیگران هم همانجور با من رفتار خواهند کرد
من نمیتوانم همه را راضی کنم غیرممکن است ما آدمهایی متفاوت هستیم این را بپذیرم
عزت نفس یعنی همینی که هستی عمیقا خودت را دوست داشته باش و بپذیر نه اینکه بخواهی جور دیگری باشی
خدایا شکرت.
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
ممنون استاد عزیزم که این فایل عالی را برای ما تهیه کرده است
من هر روز خودم را با فایل های استاد شروع می کنم
واقعا برای من خیلی ارزشمند است و هر چه بیشتر روی خودم کار می کنم آرامش و حس و حال خوب من بیشتر و بیشتر می شود
ممنون خدای خوب خودم هستم که من را به این راه هدایت کرده است
هر چه بیشتر روی خودم کار کنم نتایج زندگی من بهتر و پربارتر خواهد بود
امروز خودم را با گذشته و قبل خودم مقایسه می کنم واقعا تغییر کرده ام
چقدر پیشرفت کرده ام
آرامش درونی من بیشتر شده است
کمتر شور می زنم
آرام تر هستم
راحت تر می توانم به خدای خودم اعتماد کنم
خیلی کمتر فکر می کنم
واقعا برای من حال خوب پایدارتر شده است واین ها همگی دستاوردهایی است که من با این آموزش به دست آورده ام تا قبل از این رسیدن به مال و پول و ثروت را دستاورد می دانستم و می خواستم که با به دست آوردن پول و ثروت به حال خوب پایدار برسم
اما اکنون این را می دانم که این حال خوب است که من را به همه چیز می رساند
چقدر اوقات بود که ناراحت شدن دیگران برای من مهم بود
چقدر اوقات بود که حرف دیگران برای من مهم بود
اما با همین آموزش ها این را فهمیدم که باید روی عزت نفس خودم و احساس لیاقت خودم کار کنم
باید بتوانم خودم را به حدی از رشد برسانم که پی به ارزش های خودم ببرم و خودم را از درون دوست داشته باشم
هر چه بیشتر خودم را دوست داشته باشم به همان اندازه هم جهان و دیگران من را دوست خواهند داشت
چقدر من تغییر کرده ام و بهتر و بهتر شده ام
می توانم به بهترین ها دست پیدا کنم و به بهترین نتایج را داشته باشم
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای مهربانی ها
سپاس ازخدای فراوانی ها
مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ
کسی که عزت می خواهد، پس [باید آن را از خدا بخواهد، زیرا] همه عزت ویژه خداست. حقایق پاک [چون عقاید و اندیشه های صحیح] به سوی او بالا می رود و عمل شایسته آن را بالا می برد. و کسانی که حیله های زشت به کار می گیرند، برای آنان عذابی سخت خواهد بود، و بی تردید حیله آنان نابود می شود
با نام و یاد خدای مهربانم و سلام خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته و دوستان گرامی
الله اکبر از این همزمانی!!
داشتم فایل تکمیلی بخش 4 دوره احساس لیاقت رو گوش میدادم چون واقعا پاشنه آشیلمه و امروز رسیدم به این فایل ارزشمند.. واقعا احساس لیاقت چیه که استاد میگن با ما هست و اکتسابی نیست…
اینکه یه نوزاد به طور طبیعی این احساس رو با خودش داره و بازخوردش رو میشه در رفتار انسان ها با نوزادان دید…
میخوام ریشه ای این موضوع رو اینجا برای خودم توضیح بدم تا هر وقت پرده غفلت بر دلم نشست دوباره احیاش کنم…
احساس لیقات برمیگرده به نوع نگاه ما به خودمون.. و نوع نگاه ما به خودمون نشات گرفته از جهانبینی ماست…
اگه نگاه ما یه نگاه مادی گرایانه صرف باشه هیچ وقت نمیتونیم این نگاه ارزشمندی بدون دلیل رو در خودمون نهادینه کنیم
و اصلا نمیتونیم منطقیش کنیم…چرا؟ چون در این صورت ارزش ما با صفر و یک هایی اندازه گیری میشه که باید کسب بشه
مثل زندگی حیوانات و گیاهان ما باید مدام رقابت کنیم…مدام در جنگ و ستیز باشیم…منابع محدود رو در سیطره خودمون بگیریم… در نبرد ها پیروز بشیم تا نسل بعدی از ما باشه… و هیچوقت روی آرامش را نخواهیم دید…
حالا اگه بخوایم همین ها رو تو زندگی انسانی ببینیم نتیجش میشه جنگ های پی در پی … نتیجش میشه تلاش برای زیر پا گذاشتن بقیه…نتیجش میشه عدم رضایت همیشگی و احساس بی لیاقتی… نتیجش میشه همرنگ جماعت شدن…نتیجش میشه تبعیت بی چون و چرا و بی منطق از یه عده…نتیجش میشه تلاش برای سوپرمن شدن..برای بهترین بودن در ظاهر و هیچوقت انسان با تمام تلاش هاش اون احساس آرامش و اطمینان رو بدست نمیاره و همیشه با این نگاه نا کافیه…
در بهترین حالت اگر موفقیتی رو هم بدست بیاریم ما رو دچار استغنا نمیکنن و خوشحال نمیشیم مگه برای لحظاتی و دستاوردهامون ثبات نداره و هر آن با از دست دادنشون ارزش های ما هم از بین میره… و تهش هیچی نیست!! چون در نهایت مرگ به تمام اون موفقیت های ظاهری پایان میده و اثری ازشون نمیمونه…
خوب این یه نگاه بود… نگاه دوم نگاه توحیدیه…
در نگاه توحیدی هم باز یه پاشنه آشیل دیگه هست و اون احساس گناهه…این که ما احساس ارزشمندیمونو گره بزنیم به پاک زیستن و خطا نکردن… میخوام در مورد این قسمت کمی بیشتر توضیح بدم…
خوب اگه نگاه ماتریالیستی رو کنار بزاریم طبق تعاریفی که از قرآن و داده های روانشناسی به دست میاد:
انسان میشه تلفیقی از روح و روان و جسم…
روان ما که در قرآن بهش نفس گفته میشه که هواهای نفسانی هم از اون متولد میشه در خودش مجموعه عظیمی از ویژگی های شخصیتی رو ذخیره کرده که هویت ما رو ساخته…حسود بودن..خجالتی بودن… مهربان بودن.. و هزاران ویژگی شخصیتی دیگه… روان بعد متافیزیکی ماست که خیلی ها اشتباها اونو روح قلمداد میکنن…مثلا موقع مرگ این روانه که به قول قران توفی میشه و منظور از فوت شدن یعنی ملائکه این بخش رو که متافیزیکیه ارتباطشو با ماده قطع میکنن و دیگه نمیتونه در ماده دخل و تصرف کنه… این شد روان..که موقع هیپنوتیزم روش کار میشه… و جالبه که زمانی که داستان هیپنوتیزم کشف شد به قول استاد کابوک استاد فقید روانشناسی انسان ها تونستن احضار روح کنن…یعنی تونستن احضار روان کنن…همونطور که در هیپنوتیزم روان شخص از پرده پنهان بیرون میاد و مستقیما توسط شخص هیپنوتیزم گر باهاش ارتباط گرفته میشه میشه روان افراد متوفی یا همون نفسشونو احضار کرد و این یه موضوع علمیه (خیلیا فکر میکنن احضار روح یه مووضع دینیه در حالی که این کار با فعالیت های روانشناسی کشف و بسط داده شد)…
خوب پس فهمیدیم که ما روانی داریم که خیلی بحسش جالبه و از حوصله خارجه که بخوام در موردش بیشتر توضیح بدم همین اندازه بدونیم که نفس انسان متافیزیکیه..از طریق جسم با دنیا ارتباط میگیره و خودشو توسعه میده…
یه نکته دیگه هم بگم که ویژگی هایی مثل حسود بودن خلاق بودن مهربان بودن و … اینها همه درک مادی ما هستن از ویژگی های متافیزیکی که در نفس ذخیره شدن…یکم توضیحش سخته… بزارید با کامپیوتر توضیح بدم…مثلا تصویری که ما در مانیتور میبینیم ترجمه ای هست و صورتی هست از یکسری صفر ویک که ما از طریق دیدن منطق اون صفر و یک ها در قالب تصویر چیزی رو میبینیم که بهش میگیم تصویر مثلا گربه..یا هر چیز دیگری.. این تصویری که در مانیتور میبینیم صورت و تمثیلی هست از یه موضوع دیگری که برای ما قابل درک نیست و اون جریانی عظیمی از دیتا هست که در بکگراند و در سیستم در حال پردازشه…
خوب برگردیم به بحث نفس.. نفس ما در عوالم مختلف ارتباطات مختلفی ایجاد کرده و خودشو و در واقع درکشو از خداوند توسعه داده تا رسیده به این عالم مادی که این ارتباطو از طریق جسم توسعه داده و این موضوع الی الابد ادامه داره…
این رو خداوند بهش میگه تمثیل… یعنی در هر نشئه و عالمی ما نفسمونو به شکلی ادراک میکنیم که بهش میگیم تمثیل..حتی بهشت هم تمثیله. نمیخوام خیلی طولانی بشه ..مثل للذین آمنوا…جنات تجری من تحتها الانهار…
بریم سر اصل داستان… خوب این نفس شد و اون هم جسم… میمونه روح… روح همون تجلی ذات خداونده که در وجود ماست و از طریق نفس ما داره خودشو شهود میکنه و توسعه میده…بی جهت و بی عیب و مطلقه… فردیت نداره…یعنی در مرتبه روح دیگه من و تو و ما و شما معنی نداره…کسرت درش راه نداره و بی نهایته… ذات الهی در وجود ما همون روحه که کامل و بی نقصه… حالا این روح تنزل میکنه از طریق نفس خودشو در عوالم مختلف نه برای اینکه کامل بشه… برای اینکه بیشتر خودشو بشناسه و دلیل این شناخت هم نقص یا نیاز نیست…
دلیلش عشقه…همونی که تمام عالم رو داره بسط میده…
پس حقیقت وجودی ما نه جسممونه (نگاه ماتریالیستی) و نه نفسمونه
و اینا فقط یه سری دیتا نیست که برای مطالعه بزارم..یادمه وقتی خداوند این آگاهی ها رو بهم داد برای چند دقیقه یه احساس لطیف و عجیب داشتم…مثل همون چیزی که اکهارت توله میگه..انگار مورفین تزریق کرده باشی..زمان برات متوقف میشه…و یه احساس شعف بی نظیر داشتم..اما بعد یه مدت یواش یواش ذهن شرطی شده خودشو بر من غالب کرد و اون احساس عشق بی نظیر از من زایل شد و طبیعی هم هست…
خوب چرا این همه صحبت کردم…
که برسم به این نقطه…
نفس ما کامل نیست…نفس ما پر از ویژگی های مثبت و منفیه… احساس گناه و احساس عدم ارزشمندی در نگاه یه انسان موحد به این دلیل بوجود میاد که خودشو نفسش میبینه…خودشو حسود یا خجالتی میبینه و از این نگاه احساس عدم ارزشمندی یا ناکافی بودن میکنه… در صورتی که نفس ابزار دست ماست برای توسعه درک و آگاهی ما از حقیقت وجودیمون و تمام دردها و آلام بشر از اونجاییه که یا با نگاه ماتریالیستی خودشو جسم و ذهن خودآگاه میبینه یا خودشو نفس و ذهن نیمه هوشیار میبینه و هر دو عامل درد و رنج بشر میشه و برای رهایی از این رنج به منطق ساخته شده از این دو بخش وجودمون تکیه میکنیم و آرام نمیشیم..
درحالی که ما کامل هستیم.. در ذات خودمون..خدا وجود و ذات ماست…
با این نگاه اگر خطایی کردیم
یا محصول ویژگی های شخصیتی نفس ماست که با کار کردن روشون آرام آرام بهتر میشن
یا خطاهایی که همیشه گی نیستن که با گرفتن درسشون ازشون عبور میکنیم
اما دیگه ما نفس هم نیستیم تا خودمونو ناکافی و کم ارزش ببینیم…نفس ما مثل محصولیه که داریم روش کار میکنیم و هیچوقت بخاطر اینکه ما خودمونو نفسمون ببینیم احساس ناکافی بودن یا گناه کار بودن نمیکنیم…بلکه مثل کسی که ماشینش خراب میشه بهش نگاه میکنیم که روش کار میکنیم و درستش میکنیم و خراب شدن ماشین رو به خودمون وصل نمیکنیم…
خوب با این نگاه هر قدم مثبتی که برمیداریم
هر موفقیتی که بدست میاریم
هر گناهی که ترک میکنیم
پرده هایی از غفلت رو از نفسمون بر میداره
و باعث میشه این احساس ارزشمندی رو که خود انگاری با نفس و ذهن روش سایه انداخته، بیشتر بهش آگاه بشیم
این احساس ارزشمندی شهودی و ادراکیه نه کسبی..یعنی کسب نمیشه..بلکه کشف میشه..یعنی همیشه هست مثل همون کتابی که به قول استاد حتی اگه زیر خاک هم باشه از ارزشش چیزی کم نمیشه
پس اگر ایرادات اخلاقی هست اولا بدونیم اون ایرادات در نفس ماست نه ما و قدم اول پذیرش اون ایراده (در حالی که خیلیا بخاطر این که میترسن اون ایراد رو قبول کنن چون در این صورت خودشونو ناقص میبینن درحالی که این نقص از نفس ماست) و این که مقاومت و در پذیرشش کنار بزاریم.
قدم دوم اینه که اون ایراد رو بدون عذاب وجدان (که باز هم محصول یکی دونستن خودمون با نفسه) آرام آرام و تکاملی کنار بزاریم
و در نهایت بدونیم وقتی ایرادات نفس برطرف میشه اصطلاحا نفس در اون زمینه تسویه میشه و به اندازه ای که نفس تسویه میشه بی صدا میشه و به اندازه ای که نفس به سکوت و اصطلاحا فنا نزدیک میشه صدای خدای درونمون رو یا همون روح الهی رو واضح تر میشنویم و بهتر شهودش میکنیم و اون ارزشمندی بی قید و شرط رو عمیقتر میشناسیم و عاشق تر میشیم..
فقط باید خاک ها رو کنار بزنیم…
و خدایا تو شاهد باش که این جملات از من نبود…باشد که آگاهی بخش من باشد و هر آنکه به دنبال نور توست…
به نام خدا
سلام به دوست خوبم
چند وقتی ست کامنتای پر از آگاهی شما روزی من شده
خدارو شکر
امشب یه تضاد یا هرچی داشتم
میخواستم کمکم کنید اینکه من چون از سطح زندگی پایینی برخوردارم و اینو طبق آموزه های استاد ربط میدم به احساس عدم لیاقت ، ولی باز دقیقا متوجه نمیشم که چه فکر های غلط و باورهای اشتباهی دارم و چی رو باید جایگزین کنم
تا این حد
اگر راهنمایی کنید و سرنخی بدید سپاسگزار شما خواهم بود
سلام خدمت خواهر گلم و تشکر از نقطه آبی و خدا را سپاسگذارم بخاطر این توفیق…بنظرم باید دوره احساس لیاقتو تهیه کنید یا در صورت نبود شرایط مناسب فایلهای رایگان استاد در این حوزه بسیار راهگشاست..باز اگر نیاز هست توضیح بیشتری بدین تا ان شاالله اگر توفیق داشتم پاسخ بدم…با تشکر
سپاسگزار شما هستم
خدا کمکم کنه بتونم خلاصه توضیح بدم
همسر من خودش که خونه والدینش نمیره و با رفتن من بخونه پدرو مادرم هم مخالفت میکنه دلایل خیلی مزخرف و گاها خنده دار داره اهل معاشرت نیست از عید نوروز فقط یکبار خانواده من و یکبار هم خواهر کوچک ایشون مهمان ما شدند،باوحود داشتن 5 خواهر و برادر هم برای من هم برای ایشون،
من خودم با دخترم میریم خونه بعضی از اقوام ولی ایشون خودش که نمیره تازگیا هم میگه میری اونجا میایی غرررر میزنی،من اصلا همچین منظوری نداشتم فقط گفتم برادرم داره خونه چهارمش رو هم میخره ولی ایشون چون تمکن مالی زیادی ندارند فکر کرد من مقایسه میکنم … من و همسرم اولین فرزند خانواده هامون بودیم که ازدواج کردیم الان بعد از 22 سال زندگی هنوز مستاجریم بقیه خواهر برادران اوضاعشون خیلی بهتر از ماست
من فکر میکنم عدم تمکن مالی روی اعتماد بنفسش تاثیر منفی گذاشته و بهانه گیر شده
از خداوند خیلی کمک میخوام بیشتر وقتها میدونم دارم فرکانس احساس قربانی بودن میفرستم دلم بحال خودم میسوزه و … ولی سعی میکنم تو این احساسها نمونم
میدونم که باید روی جنبه های مثبت ایشون تمرکز کنم ولی باز بحث پیش میاد مخصوصا وقتی پای پول وسط باشه
میدونم که هردو باورهای مالی خیلی ضعیفی داریم،شغلشون هم بعد از ورشکستگی در ایام پاندمیک ،4 تا شغل عوض کرد در حال حاضر هم تو خونه ترید میکنه
واقعا مستأصل میشم که کدوم قسمتو درست کنم رو کدوم جنبه تمرکز کنم، ممنون که خوندید
سلام خدمت خواهر گلم…از خدا کمک میخوام که کامنتهام مفید باشه براتون و از آموزه های استاد استفاده میکنم تا ان شاالله مفید فایده واقع بشه…ببینید اولین موضوع که باید بپذیرید اینه که شما فقط تعیین کننده زندگی خودتون هستین و به میزان تغییر خودتون رفتارهای اطرافیان و حتی آدم هایی که باهاشون معاشرت دارید تغییر میکنن…اگر بخوایم تغییر کنیم و همزمان بخوایم همسر یا فرزندان تغییر کنن این طبق قانون امکانپذیر نیست…اما اگر فقط روی خودمون کار کنیم این امکان وجود داره که به طور ناخودآگاه اونها هم همراهیمون کنن…پس به قول استاد باید لیزر فوکوس روی خودمون کار کنیم…من سالها مدام شغل عوض کردم بخاطر اینکه با آدم های نامناسبی برخورد داشتم و تکرار…تا اینکه فهمیدم مشکل از نگاه خودمه که مدام دنبال نصیحت و اصلاح دیگرانم و خودمو مبرا میدونم…نمیگم الان خیلی خوب شدم ولی از شکل روابطم میفهمم که به لطف خدا خیلی تغییر کردم…اول اینکه دست از اصلاح دیگران تا حدی برداشتم و پذیرفتم که دنیای بیرون انعکاس دنیای درونمه و من با رفتار فیزیکی نمیتونم محیط یا اطرافیانو تغییر بدم…دوم اینکه پذیرفتم جهان و دنیای بیرون از من هیچ ایرادی نداره و اگه من درست بشم روی خوششو بهم نشون میده…و خدا هدایتم کرد به شغلی که به فضل خدا سالهاست که حتی با یک نفر مشکل نداشتم…
یادمه مسئول پشتیبانی بخشمون شخصی بود به اسم آقای مولایی…همه ازش مینالیدن و به شدت روی هزینه ها ریزبین بود و گیر میداد و هیچ کس این آدمو دوست نداشت اما من همینطوری پذیرفته بودمش و نقاط مثبتشو پیدا کرده بودم و روش تمرکز داشتم…تو اون مجموعه فقط با من خوب بود و حتی حرفهای خیلی خصوصیشو در موارد اداری به من میزد…همین آدم که به شدت روی هزینه کرد اداره حساس بود و کلمه بیت المال از دهانش هیچوقت نمی افتاد خودش آستین بالا زد و سه سال پیش فقط برای من نزدیک 150 میلیون فاکتور زد! چون کارم گرافیکی بود سیستم قوی نیاز داشتم و چیزهای دیگه..اینو منی میگم که در روابطم مشکل داشتم و دنبال اصلاح دیگران بودم و حالا فقط روی خودم تمرکز داشتم و خدا دنیا رو برام تغییر داد…از وقتی به جای جدید هدایت شدم بارها اتفاقاتی افتاد که از شدت حال خوب بارها اشک ریختم…اینو منی میگم که زمانی بود که حتی پول پوشک بچم برام مسئله بود و اگه حمایت خانواده نبود نمیتونستم زندگی خودمم تامین کنم…و خدا شاهده خواهر خوبم که اگه درونتون، باورهاتون و در یک کلام رابطه شما با خدا که محصول این باورهاست تغییر کنه زندگیتون آرام آرام تغییر میکنه و از همون روز اول نتایج کوچک آرام آرام میاد…
بحث مالی رو فرمودید… ببینید همونطور که گفتم خیلی مشکلات مالی شدیدی داشتیم، مستاجر بودیم و مجبور بودیم در هفته چند روز خونه پدرم به عنوان میهمانی بریم تا بتونیم هزینه هامون و هندل کنیم! ولی از وقتی که متعهدانه و صادقانه (نه اینکه الکی فایل بزارم تو گوشم بگم دارم روی خودم کار میکنم) روی خودم کار کردم زندگیم شروع به تغییر کرد…فایلهای رایگان استاد درباره باورهای ثروتساز، اجرای توحید در عمل و … خیلی روی من اثر گذاشت.. این اعتقاد که خدا برای من نمیخواد یا خدا دوستم نداره یا اگه پولدار شم آدم بدی میشم یا اینکه باید فلان آموزشو ببینم تا پولدار بشم یا باید وام بگیرم تا پول بسازم و … اینا به مرور شکسته شد…و بعد از سه ماه متعهدانه کار کردن اولین اتفاق هدایت من به شغلی بود که در موردش گفتم…منی که در ادارات خشک و آدم های خشک با چندغاز حقوق کار میکردم هدایت شدم به جایی که روابط عالی، درآمد عالی و اتفاقات بینظیری رو تجربه کردم… جایی که استخر داره، باشگاه داره، و هزاران آیتم دیگه…میهمانان خارجی میان و خیلی در اینجا شخصیتم رشد کرد…اینا رو مینویسم که ایمان بیارید که میتونیم زندگیمونو فارغ از آنچه که بوده بسازیم…در اینجا خداوند معجزات بعدیش رو رو کرد…خرید خانه که به الله قسم حتی تا دو ماه قبل از تاریخ خرید خونه نه من و نه همسرم تصور نمیکردیم در تهران صاحب خونه بشیم و خدا در محله ای بینظیر و پر از عجایب که هیچ جای تهران ندیدم ساکنمون کرد..در مورد عجایبش بعدا اگر فرصت شد ان شاالله براتون مینویسم… در همین مسیر تغییر خداوند بارها به دلهامون الهام کرد که اینجا این کار رو بکن اونجا اون کار رو بکن و ما انجام دادیم و نتیجه گرفتیم ( در حالی که قبلا حتی صدای خدا رو تو زندگیمون نمیشنیدیم) …صحبت زیاده…فقط خواستم از زندگی خودم مثال بزنم تا ایمان بیارید که میشه…خواهر خوبم فقط روی اصلاح رابطتون با خدا از طریق تغییر باورها تمرکز کنید بخدا نتیجه میاد فقط به خودتون و صداقتتون در تصمیم برای تغییر بستگی داره…و از یه جایی به بعد اینقدر حالتون خوبه که تلاش برای موفقیت بیشتر جنبه فان پیدا میکنه..نمیگم به اونجا رسیدم ولی دارم احساسش میکنم و تکاملمو طی میکنم…و موضوع آخر اینکه در بحث مالی دنبال کسب درآمد از علایقتون و توانمندیهاتون باشید که خدا در وجودتون به ودیعه گذاشته و هیچ کس و هیچ چیز مانع نیست مگر ما بهش قدرت بدیم…هرجایی دردمون میگیره یه باور شرک آلود و نتیجشه که حالمونو بد کرده و باید روش کار کرد…ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم…این وعده خداونده…و من اصدق من الله قیلا
به نام خدای مهربانم خدایی که کنارمه خدایا برای تمام داشته هایم شکرت خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم کمک و هدایتم کن امروز که من سخت نیازمندم
سلام به استاد عزیزم و سلام به مربم بانو که شایسته خوبیهاست
استاد ممنونتموبابت تمام فایلهای رایگانتون بابت روز شمار تحول زندگی متشکرم سپاس فراوان
این فایلها هزاران درس داره
دیشب یکم کنترل ذهنم داشت از دستم در میشد که سر بزنگاه مچشو گرفتم و نذاشتم زیاد جولان بده و همه رو بهم بریزه
چون ما یه سال میشه با کسی رفت و اومد نداریم یعنی با خواهر و برادر
هم خودم و همسرم
چون دخترم داره ازدواج میکنه تا دوماه دیگه به شکر الله
دیشب نشستیم با همسرم و دخترم صحبت میکردیم و من گفتم خب خاله ها و دایی رو نمیگی برای عقد و اوهم گفت نه من یکم ناراحت شدم چون داشت ذهنم به بیراهه میرفت اومدم طبقه پایین و یکم گریه کردم و سریع خودمو آروم کردم
و برای خودم ارزش قائل شدم و سریع به خودم اومدم و به دخترم گفتن باشه مامان راست میگی کسی رو نگو عیب نداره اصل حال و احساسه خودمون ارزش داره و همه چیز آروم شد
خدارو شکر میکنم که در مسیر آگاهی هستم و اگر اشتباهی هم رخ میده سریع بر میگردم وحاله خودمو خوب نگه میدارم چون
احساسه خوب مساویست با اتفاقات خوب
خدایا همه کارهامو به تو میسپارم
تو برام انجام بده
خدایا به من آرامش زیاد عطا کن
خدایا شکرت سپاسگزارتم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَ… و اینکه برای انسان جز تلاشش نخواهد بود
سلام سلااااام سلااااام به اساتید الگوی بی نظیر من در همه ابعاد
سلام به دوستان مدار بهشت
سلام به ورژن توحیدی و جدید خودم
از دوست عزیزمون خیلی تشکر می کنم و بی نهایت تحسینش می کنم… خیلی راحت صحبت کرد و توانایی هاش رو گفت… دلیلش این بود که ساعت ها به خودشناسی پرداخته بود… ساعت ها به منطق های پشت رفتارهاش فکر کرده بود و با خودش به صلح رسیده بود و این فرکانس رو من دریافت کردم… نوش جونت عزیزم این همه رشد و ثروت… چرا که لایقشی
∆ دوست داشتن بی قید و شرط خودمون فارغ از عوامل بیرونی… من ذاتا ارزشمندم و نیازی نیست با عوامل بیرونی کسبش کنم… بقیه هم فارغ از عوامل بیرونی ارزشمند هستن… ترکیب این دو تا تو روابط خیلی کمک کننده است…
وقتی آدم خودشو دوست داره⬅️ خیلی راحت خودشو می بخشه… خودشو می پذیره.. با خودش به صلح میرسه…
نکته مهم: اصل منحصر به فرد بودن… بعضی هامون تند تریم، قویتریم ، مهربون تریم، تو منطق و ریاضی قویتریم، … مقایسه اصلا کار درستی نیست و میبره تو تاریکی … به این صورت که خودمون و استعدادهامون و علایقمون رو فراموش می کنیم و با خودمون دیگه دوست نیستیم… و دیگه وابسته میشیم به عوامل بیرونی و به قول قرآن فسق یعنی لعلک ترضی و فلاح نمیشه… چرا؟؟ چون دیگه می خواد با معیارهای بیرونی هماهنگ بشه نه با خودش و توانایی هاش
پس خودشناسی قدم اوّله… در این مسیر کالبد شکافی منطق پشت رفتارهامون و احساساتمون خیلی کمک کننده است
ما قرار نیست تو همه چی عاااالی باشیم… ما قرار نیست کامل باشیم… فقط خدا کامل و بی نقص و نور مطلق...
یکسری افراد هستن که برخی ویژگی های نامناسب با استانداردهای جامعه دارن مثل تندخویی و رک بودن، اما بقیه با اون ویژگیشون مشکل ندارن و پذیرفتنشون… چرا؟؟ چون خودش پذیرفته و با این ویژگی هاش اوکیه و اصلا خودشو سرزنش نمی کنه…
پس… پس===»»» تردید و شک در مورد خودمون و این فکر که ما اشتباهیم… چون انرژی جنس خودش رو گسترش میده و همون جنس به ما برمیگرده
واااای استاد این نکته فوق العاده بود… منم دقیقاً قبلاً همین طوری بودم… همش فکر می کردم من مشکل دارم… من آدم اشتباهی هستم… به خاطر همین همش تو شک و تردید بودم… همش در حال سرزنش خودم بودم و جهنمی که تمومی نداشت… خدای من،بابت همین تغییر چقدر باید شکرگزار تو باشم… قطعاً دوستانی که این تجربه رو دارن یا داشتن می دونن از چه جهنمی دارم حرف میزنم… دقیقاً قرآن هم به این مورد اشاره می کنه و نتیجه پوشاندن حقیقت رو میگه شک و سردرگمی و جهنم
نکته: هیچ آدم موفقی، استاندارد جهانی نداشته مثل ایلان ماسک… با هر چیزی که هست خودش راحته و پذیرفته… خودش راضی و خوشحاله…
البته که ما باید رو نقاط ضعف شخصیتی مون کار کنیم.. البته که باید رو نقاط قوتمون کار کنیم… اما این به معنای استاندارد سازی نیست… اگر خدا می خواست شما رو امتی واحد قرار میداد… قرار نیست با همه ارتباط عالی داشته باشم… چون قانون مدارها این اجازه رو نمیده و در قرآن هم به وضوح میگه ای مومنین این افراد رو ولی خود قرار ندید… من قرار نیست همه رو راضی نگه دارم چون شدنی نیست حتی در مورد خدا هم برخی افراد ناراضی ان چه برسه به من… بعضی ها تو بهشت هم دنیال نقص می گردن
«پس من اصل منحصر به فرد بودن رو در مورد خودم و دیگران می پذیرم… خودم رو همونطور که هستم می پذیرم با همه نور و تاریکی هام… و دیگران رو هم همونطور که هستن با نور و تاریکشون می پذیرم و به تاریکی افراد کاری ندارم و اعراض می کنم ازشون و فقط به نورشون توجه می کنم و بعد به قول قرآن میرسم به حظ عظیم»
∆ ما همیشه باید پول بسازیم… عدالت در سیستم خدا تقسیم مساوی نیست بلکه بر اساس لیاقت و شایستگی … پول ساختن ربطی به ساعت کاری نداره…
∆ الگو بودن مثل پیامبر⬅️ آنچه می گوید بهش عمل کرده و از اون نتیجه گرفته… ادمی که نتایجش صحبت کنه نه حرفاش…
یا نباید صحبت کنی یا اگه می خوای صحبت کنی اول باید خودت تمام و کمال بهشون عمل کنی و نتیجه بگیری… دلیل موفقیت پیامبر و استاد در این حوزه، همین نکته است… پیامبر که بی سواد بود و خیلی از استانداردهایی که بقیه انتظار داشتن رو نداشت ولی در سیستم جهان اینا مهم نیست و قرآن بارها به این نکته اشاره می کنه … همه چی فرکانس… فرکانسی که یک شخص الگو داره بی نهایت موثر و بر قلب ها می شینه
دقیقاً استاد اینو من قبول دارم … وقتی نحوه هدایت شدن افراد به سمت شما رو می خونم به یقین پی می برم که همین نکته است که بر قلب های بچه ها میشینه و جذب سایت میشن
استاد عزیزم خدا رو شاکرم به خاطر حضور شما در زندگیم
خدا رو شاکرم به خاطر آگاهی های ناب قرآن
خدا رو شاکرم که در مسیر نورشدن ثابت قدم هستم و هر روز دارم خالص تر میشم و در این خالص سازی جهان میاد به کمکم
رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ
پروردگارا! ما ایمان آوردیم؛ ما را پاک کن و بر ما رحم کن؛ و تو بهترین رحم کنندگانی!
سلام استاد عزیزم
برای نتایج نگار خوشحالم و این نتایج رو برای خودم و همه دوستان آرزو دارم و اینم میدونم که اگر برای استاد و نگار شده برای منم میشه منم میتونم.
خدایا شکرت
چقدر من لذت بردم از این تعهد خانم نگار اینطوری باید روی خودمون کار کنیم حتی بیشتر و قویتر
و چقدر این موضوع احساس لیاقت مهمه در همه جای زندگی هر کاری که میخایم انجام بدیم میرسیم به لیاقت توی ثروت توی روابط و سلامتی و همه چی فقط و فقط احساس لیاقت مهمه یعنی قویترین باور هست که ما بدون هیچ قید و شرطی خودمون رو دوست داشته باشیم
و بپذیریم اینکه هستیم.
خیلی از ماها و خودم همیشه به دیگران نگاه کردیم ببینیم چطوری هستن بعد بیایم خودمون رو مثل اونا کنیم وای وای چقدر من اینکارو انجام دادم چون فکر میکردم با اینکار و رفتار منم ارزشمند میشم
در صورتیکه من همین که هستم چه قد بلند چه کوتاه
چاق یا لاغر
سیاه یا سفید
سالم یا معلول
بینا یا نابینا
باسواد یا بیسواد
ته غار زندگی کنم یا توی پنت هاوس
من همین که هستم ارزشمندم
روح خدا درمن دمیده شده
تمام موجودات به من سجده کرده اند
و این من،من نیستم خداست
و عدالت خداوند اینکه هرکسی به اندازه باورش دریافت میکنه هرچقدر ما خودمون رو لایقتر بدونیم و باور قویتری داشته باشیم به همون اندازه نعمت دریافت می کنیم
هرچقدر سپاسگزار تر باشیم باز بیشتر و بیشتر دریافت می کنیم
و بقول استاد اصل اینه
ما نتایج هرچند کوچک رو ببینیم،
تایید کنیم قانون رو وتوجه کنیم بهش،
و سپاسگزاری کنیم بابتش که بیشتر جذب کنیم.
تعهد میدهیم که با تمام تمرکزم فقط روی خودم کار کنم و به چطور و چگونه کاری نداشته باشم و مطمئنم وقتی باورهای من تغییر میکنه نعمت وثروت به صورت کاملا طبیعی وارد زندگیم میشه
خدایا شکرت برای الهام و نوشتن این کامنت
من ارزشمندم و خودم رو دوست دارم
خداوند عاشق منه
هرچقدر ثروتمندتر میشوم به خدا نزدیکتر میشوم
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان
سلام و درود خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز
وَ اللَّـهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ
و خدا از آنچه در قلبهایتان میگذرد آگاه است
وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
و او به همه چیز داناست.
استاد عزیزم با شما ،با آموزش های بی نظیر شما
با توحیدی بودن شما ، هر روز نور ایمان خداوند را بیشتر در قلب ما زنده می کنید .
استاد دقیقا تک تک گفتار و کلام شما درست و حقیقت محضِ
تک تک کلمات گوهر بار شما از منبع الهی میاد
استاد نمیدونم چی بگم شما اونقدر دقیق و درست و به موقع هستید
اونقدر کلمات شما درست و بجا هست
اونقدر مثال های شما
اونقدر نکات مهم شما، اونقدر جمله بندی های شما ، درست و دقیق و بجا و اصلا خداگونه هست
آدم میگهه عههههههه اصلا همینه آره منم همینو میخاستم آره جوابمو گرفتم ، اصلا این فایل برای من بود ، استاد برای من گفت ، مخاطب استاد من بودم و … و…..
من اساتیدی را دیدم اصلا جمله اول با دوم با سوم فرق میکنه الان اینجان بعد میرن یجای دیگه توضیحاتشون فرق داره
یعنی اصلا حرفاشون مثالشون هیچ ربطی نداره
ختم کلام آدم نمیفهمه
ولی من دور خدای خودم بگردم
چه علم و دانشی بشما داد
که اصلِ اصله …
استاد من 8 صبح دیروز اومدم سایت بنر فایل 179
گفتگو با دوستان قسمت 54 کینه و نفرت= بیماری بود
ک خیلی برای من مفید بود خیلی آگاهی ارزشمندی برای من بود
در کمتر از ثانیه یعنی یه ثانیه نشد دیدم دستم خورد به گوشیم اومده این صفحه
بارها پیش اومده میخام برم صفحه بعد کم کمش دو ثانیه طول میکشه
ولی دیدم به ثانیه نشدم دیدم صفحه جدید هستم
شوک شدم گفتم این من نبودم خودِ خدا بود، مطمئن بودم خدا میخاد من این فایلو گوش بدم
استاد عزیزم این چه فایلی بود استاد
استاد شما دقیقا درست گفتید
خدا همه چیه …خدا زمانِ…خدا مکانِ…خدا صداست…خدا تصویره…خدا حسِ…خدا من…خدا تو…خدا همه…خدا یه حشره ست…خدا یه ستاره ست…خدا یه انرژیه که همه چیو در بر گرفته…خدا یه قانونِ…خدا یه نظمِ…خدا یه تعادلِ…
بله خدا به قلب همه مردم آگاه است
خدا به همه امور آگاه است
خدای من، من را آورد تو این صفحه تا جوابمو بگیرم
تا نجاتم بده تا راهمو پیدا کنم
تا تکاملم را طی کنم
استاد دقیقا شب قبل تضادی داشتم دقیق دقیق عین همین فایل
چطور میشه خدای من ، من را بیاره اینجا بمن آرامش بده
این عشق خدا بمن نیست پس چیه
این علاقه ی خدا بمن نیست پس چیه
خدا خیلی دوسم داره خدا عاشق منه
خدا میخاد من آرام باشم و در آرامش باشم
استاد خدای من که تو قلبمه دو روزه یک جور خاص دارم حضورش حس میکنم فقط خودش میدونه
یه جور خاص دارم سپاسگزاری نعمتها را بجا میارم فقط خودش میدونه
آخ استاد عزیزم اصلا نمیدونم چطور حال خوبمو وصف کنم از عشق خدا بخودم
آره واقعا من الان در مرحله ای هستم ک خدا عاشق منه
و من در مسیر شناخت خداوند
و چه بسا که من شدم عاشق و دیوانه و گمگشته و دلبسته ی الله یکتا
میرسه اونروز یقین دارم میرسه …
استاد من فایلو پلی کردم صورتم خیس شد از گریه
از عشق خدا بمن از لطف و کرمش بمن
از این هماهنگی از این همزمانی
اونقدر هیجان زده شدم خواستم همون لحظه کامنت بزارم اما گفتم هیجانت را کنترل کن .
درستو از این فایل بگیر ببین خدا چی میخاد ازت
از دیروز چندین بار گوش دادم
خدا فقط میخاد من بزرگ بشم
خدا میخاد روحم بزرگ بشه …
میخاد من به صلح برسم و به آرامش برسم …
خدا میخاد من زندگی را زندگی کنم …
من چطور میتونم دور خدای خودم نگردم ؟
من دور خدای خودم میگردم اولا ک عاشمه
دوما و سوما ک استاد عزیزم شمارا در مسیرم قرار داد
خداااایاااااا بیکران بیکران سپاسگزارم
استاد عزیزززمممم با تمام وجودم میخام الهی
خداوند علم و دانش شما را هزاران هزار برابر برکت بده
خدااااا جوووون دلممممم عاشقتم من
مرسی برای حضورت در من در زندگیم
سلام دوست خوبم .سپاس از کامنت زیبایت .یک نکته خیلی مهم که یاد آوری کردی و چند وقت پیش برایم جالب و عجیب بود اینکه استادعزیز تمام و تمام گفته هایشان یکی است ،یک قانون،یک باور ،یک دیدگاه و… محصول چندین سال پیش با فایل دانلودی که چند وقت پیش گوش می کردم تمامش یک موضوع را بیان میکند قوانین بدون تغییر خداوند در کلام و بیان استاد جان جاری می باشد .استاد جان دستهایمان را گرفت هدایت و راهنمایی مان کرد خداوند دستانش را محکم تر با عشق بگیرد.
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام به همه خوبان استاد عزیزم ومریم جانم وتمام دوستان نازنینم
نشانه امروزم
خداجونم سپاسگزارم بخاطر تمام هدایتهات
خداجونم سپاسگزارم که هر لحظه کنارمی وهداتیم میکنی
خداجونم سپاسگزارم امروز هم به این فایل بینظیر هدایتم کردی
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر تمام آموزها تون
این فایل فوقالعاده خیلی واسم درس داشت انشاالله به هر کدوم از این درسها عمل کنم ونتیجه هاشو بگیرم
مهمترین نکته ای که استاد عزیز بهش اشاره کردین
احساس خود ارزشمندیه
همینطور که استاد توی دوره احساس لیاقت گفتین که خودمون رو بدون قید شرط دوست داشته باشیم همینطور که هستیم فارغ از اینکه در چه جایگاهی هستیم چه شغلی داریم چه اخلاق وخصوصیاتی داریم خودمون رو دوست داشته باشیم.
من اگه تو همین موضوع احساس ارزشمندی خوب پیش برم وبه دانسته هام عمل کنم،به همه خواسته هام میرسم.
سپاس استاد عزیزم انشاالله شاد وسالم وسعادتمند باشید.
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
خوشحالم که در حال شنیدن این فایل عالی هستم
احساس لیاقت و دوست داشتن خودم یکی از مهمترین نکته ها و درس هایی است که باید و باید همیشه در همه زندگی خودم از آن پیروی کنم
یک نکته
همیشه به خودم بگویم چه کاری انجام بدهم از این بهتر
از این راحت تر
از این ساده تر به آنچه که می خواهم دست پیدا کنم
من ارزشمند هستم
دیگران هم ارزشمند هستند
این بزرگترین درس امروز زندگی من بود
دوره احساس لیاقت یکی از مهمترین و بهترین دوره هایی بود که من در زندگی خودم از آن استفاده کرده ام
در این دوره من به این درک رسیدم که من به خودی خود ارزشمند هستم
من خودم را همینگونه که هستم دوست دارم
این دوست داشتن خودم سبب شد که در دیگر جنبه های زندگی خودم بهتر و راحت تر رشد و پیشرفت کنم
گفتگوهای دوستان با استاد هر جلسه آن خود یک دوره و یک دانشگاه است
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خدای هدایتگرم
سلامی گرم به استاد عزیزم
نشانه امروزم یکشنبه 30ام ماه جون 2024
استاد توضیح دادن درباره اینکه ما اگر احساس لیاقت کنیم خودمون رو زودتر می بخشیم
من که دارم دوباره این دوره رو کار میکنم کاملا درک میکنم این جمله استاد رو…توی این چند روز گذشته احساسم نسبت به خودم خیلی بهتر شده
امیدواریم بیشتر شده …تا صداها میاد توی سرم میگم نه من همینی که هستم عالی هستم
توی یه کامنت دیگه هم گفتم ، تا صداهای منفی میاد که بگه واااای اشتباه کردی فلان جا نباید فلان چیزو میگفتی…من سریع به اون صدا میگم مهمترین رابطه من ، رابطه من با خودمه
من اگر بتونم خودم رو بیشتر دوست داشته باشم ، این دوست داشتن سر ریز میکنه و بقیه رو دوست خواهم داشت و غیره
نکته : بقیه با اون ویژگی های بدشون کنار اومدن
این مهمه که ما هم اون ویژگی هامون رو بپذیریم
من گشتم و دیدم اطرافیانم هستن کسایی که ویژگی هایی دارن که اگر من داشتم همش خودمو سرزنش می کردم…ولی میبینم فلان شخص خیلی اوکیه با اون ویژگیش و خیلی هم قوی ظاهر میشه توی جمع
قبلا که این افراد رو با این ویپگی ها میدیدم ، پیش خودم میگفتم واااا خجالت نمی کشه با این رفتارش
الان که استاد گفت از یه وجه مثبت به اون ویژگی نگاه کنید و بپذیرید اون ویژگی تون رو، و بپذیرید که همه کامل نیستند
این “همه” شامل من هم میشه
اگر بتونم ویژگی های بقیه رو قضاوت نکنم ، خودم رو هم راحت میپذیرم و برعکس
این باعث میشه خیلی راحت زندگی کنیم
یه کتابی هست به نام چهار میثاق
سه بار تا حالا خوندمش و هر بار که میخونمش خیلی کمکم میکنه یه جور دیگه به زندگی نگاه کنم
{عدالت برای ثروت یعنی اینکه من چقدر لیاقت اون ثروت رو دارم }
نگار جان به این نکته اشاره کردن از دوازده قدم
خیلی برای من حائز اهمیت بود
برداشت ایشون از درس استاد برای من هم بیشتر جا انداخت این موضوع رو
ولع پول ساختن رو نگار جان اشاره کرد
تا حالا اینجوری به پول ساختن نگاه نکرده بودم
برای من جای تامل داره که چرا من ولع پول ساختن ندارم و بیشتر بهش فکر میکنم تا جوابش رو پیدا کنم
قطعا یه ایرادی در باورهای منه
در آخر اینکه استاد جانم در رول مادل بودن صد در هزار به هدفتون رسیدید قوی تر از شما رول مادل توی زندگیم ندارم
در هر زمینه ای بهترینید