گفتگو با دوستان 59 | اقیانوس بی عمق یا چاه عمیق؟! - صفحه 7

114 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هستی محمدی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1185 روز

    سلام استاد جان و خانم شایسته ی عزیزم

    استاد عزیزم مبارک باشه دستگاه برزیلین کباب تون.

    باز هم باور فراوانی در این فایل بیداد میکنه.

    نوش جانتون گوارای وجود.

    چقدر حس و حال خوبی بهم منتقل شد از انباکس این دستگاه فوق العاده و شادی مریم جان و شما.

    چقدر تحسین کردم این کشور رو با این همه قدرت خلق کنندگی در انواع و اقسام مشاغل.

    چقدر تحسین میکنم زیبایی های پرادایس و ماهی های زیباش رو.

    بازی پینگ پنگ تون هم از ثانیه ی اولش منو به وجد آورد و تجسمم رو قوی تر کرد نسبت به تارگت هام.

    دیدن این همه زیبایی در کنار هم الگویی میشه برای هر انسانی که تشنه ی تکامله و هدفمند زندگی میکنه.

    ازتون ممنونم که الگوی من و هزاران فرد دیگه شدین در این سایت بی نظیر.

    از خداوند سپاسگزارم که هدایت شدم به این فایل هیجان انگیز.

    عااااشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2938 روز

    سلام استاد جان

    حرفهای شما درست ولی همین مثال هندی من را در ورژن جدید روانشناسی ثروت یک فکر کنم جلسه 27 طور دیگری مطرح کردید که بنظر میرسه خلاف توضیحاتی باشه که در این فایل دادید . شما در ثروت یک گفتید که بعضی از این هندی من ها که خودشون و کارهایی که بلدند را باور دارند درآمدهای بسیار بالایی دارند که بعضا از درآمد یک وکیل یا پزشک کارکشته بیشتر هست . ولی اینجا میگید هندی من یک اقیانوس با عمق یک سانته در حالیکه برای موفق شدن باید چاهی باشید با عمق یک کیلومتر . خب من نمی‌فهمم هندی منِ ثروت یک باشیم که برای اون آچاری که به همه چیز میزندش ارزش قائله و بواسطه این احساس لیاقت به درآمدی بالاتر از درآمد یک پزشک متخصص و کار کشته میرسه یا چاهی بشیم به عمق یک کیلومتر ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ندا رنجبری گفته:
      مدت عضویت: 3349 روز

      اندیشه جان شاید تا همین شش ماه پیش این سوال برای ذهن من هم مطرح بود اما از بدو ورودم به دوره ی احساس لیاقت جواب این سوال و بی شمار سوال دیگه ای که با وجود سال ها بودن توی سایت در مورد کسب و کارم داشتم‌ رو گرفته ام، دوره ی احساس لیاقت عجیب وجودم‌ رو شخم زده و من رو به خودشناسی رسونده، توی روانشناسی ثروت یک از زاویه ی باور احساس لیاقت و نقشی که میتونه در نتایج ایجاد کنه صحبت شده، یعنی استاد اومده مثال هندی من رو زده که پایین ترین کار و به اصطلاح نیاز‌به هیچ تخصصی نداره و اون رو در‌کنار باور احساس لیاقت قرار داده تا تاثیری که احساس لیاقت میتونه در‌نتایج ایجاد کنه رو گوشزد کنه، اما اینجا از زاویه ی دیگه به مسئله پرداخته شده از این زاویه که کسی‌که سراغ همه کار میره و تمرکز نمیگذاره روی یک کار به دلیل وجود چند تا باور اشتباه هست مثل باور کمبود و زیاد بودن دست توی شغلش مثل باور به تاثیر عوامل بیرونی مثلا نوع شغل و عدم کنترل ذهن و درک‌نکردن قانون تکامل و عجله داشتن برای نتیجه گرفتن، این ها سبب میشه ما از این شاخه به اون شاخه بپریم و همه کاره و هیچ‌کاره بشیم، باشیم کسی که از همه کار یه کم‌بلده اما‌ توی هیچ‌کاری دیپ نشده، کسی که احساس لیاقت بالایی داره اگر هندی من باشه نتایج بهتری میگیره از کسی که متخصص هست اما برای تخصص خودش ارزش قائل نیست، اما باید نه هندی من باشیم با احساس لیاقت بالا نه متخصص با احساس لیاقت پائین بلکه تخصص عالی در یک زمینه ترکیبش با احساس لیاقت اون چیزی هست که آدم های موفقی مثل رونالدوها رو میسازه، خیلی از این میس اندرستندینگ هایی که توی صحبت های استاد برامون ایجاد میشه ناشی از درک‌ناقص ما از قانون هست اینو به خودم‌میگم‌که سال هاست با استاد هستم اما هنوز درک کمی از بعضی آگاهی ها دارم اما خدا رو شکر با دوره ی احساس لیاقت دیگه تقریبا هیچ‌سوال و ابهامی از دوره ی ثروت و سایر دوره ها برام باقی نمونده. امیدوارم توضیحاتم بهتون کمکی کرده باشه، شاد باشی و موفق دوست عزیز.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2938 روز

        سلام ندا جان

        من واقعا از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر اینکه ذهنت را روی صحبت های من متمرکز کردی و برام جواب نوشتی . پاسخ شما خیلی خوب و کامل هست بخصوص بعضی جاها خیلی ذهن منو آروم‌ میکنه .مثلا :

        کسی که احساس لیاقت بالایی داره اگر هندی من باشه نتایج بهتری میگیره از کسی که متخصص هست اما برای تخصص خودش ارزش قائل نیست .

        یا :

        خیلی از این میس اندرستندینگ هایی که توی صحبت های استاد برامون ایجاد میشه ناشی از درک‌ناقص ما از قانون هست .

        اشتباه من و خیلی از بچه ها همینه که حواسمون به این موضوع نیست که کسی که داره برای ما حرف میزنه( استاد) سالها پیش قانون را درک کرده و من در مورد خودم میگم که باید بپذیرم هرجا که بنظرم تناقض گویی وجود داره بخاطر درک ناقص خودمه .

        اما این‌ نتیجه هم میتونه نتیجه خیلی خوبی باشه که برای ثروتمند شدن احساس لیاقت واقعا کافی هست . ببینید احساس لیاقت از کجا میاد ؟ از ارزش‌هایی که من نوعی برای خودم و کارهام قائل هستم . و این احساس را هیچکس نمیتونه از من بگیره و همین احساس هست که نیروی جذب را در من ایجاد میکنه . میخواد جذب ثروت باشه یا جذب شریک عاطفی یا هر چیز دیگری ؛ و هرجا که احساس لیاقتی وجود داشته باشه یقینا نتایجی هم وجود داره و این میتونه احساس لیاقت نسبت به کمترین کارها باشه مثل جارو کشیدن مثل روخوانی کردن مثل نوشتن یا هر کاری که برای خیلی ها عادی شده و دیگه هیچ احساس لیاقتی بهش ندارند . و همین که توانایی های ما برامون عادی میشه برامون بی ارزش میشند و اون‌ نیروی جذبی که باعث نتایج میشه را از دست میدیم . برای همین مدام دنبال تخصص و متخصص شدن میریم . این خوبه ها . خیلی هم خوبه بخصوص اگر باورهای خوبی نسبت به ثروت داشته باشیم اما خود همون هندی من بودن و تخصص نداشتن هم میتونه خیلی زیاد ثروت ایجاد کنه .

        بنظر من استاد باید بعضی مطالب را همیشه در کنار هم‌مطرحشون کنه . مثل همین هندی منی که برای خودش ارزش قائله و اون‌ متخصصی که برای کار خودش ارزشی قائل نیست . که تفاوت ها مشخص بشه .

        اینم بگم که اگر کسی دوره مثلا ثروت یک را بعد از دوره احساس لیاقت بخره و گوش بده بازهم دچار تعارض میشه یعنی اینکه شما با دوره احساس لیاقت همه چیز براتون حل شد بخاطر اینه که از قبل تعارضاتی در ذهنتون با گفته های دیگر استاد شکل گرفته بود ولی کسی که میاد ابتدا احساس لیاقت را میخره و بعدش با مطالب ثروت یک روبرو میشه مسلما تضاد و تعارض را احساس میکنه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    سلام استاد سلام

    دوستان سلام .

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    همین فایل کلی بهم قدرت بخشید تا برای کار خودم بیشترین ارزش را قائل باشم

    من کارم داربست هست

    وقتی لباس کار می‌پوشم خیلی لباسام کثیف میشه جون لوله ها کثیف هست و وقتی استاد گفت برای حرف مردم ارزش قائل نباشین

    من این ترمز در ذهنم زنگ زد

    اره من کارم را خیلی دوست دارم

    ولی گاهی بخاطر کثیفی لباسهام که وقتی بعضی وقت ها کثیف میشه خجالت میکشم

    اره چون این ترمز برام برطرف شد

    بیشتر برای خودم ارزش قائل شدم

    خداراشکر بابت این هدایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1201 روز

      سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

      ممنون وسپاس.زارم که ترمز خودتون راپیداکردید وکامنت نوشتید.

      الان با هدایت شدن به کامنت شما منم این باور را پیدا کردم. چه ترمزی ؟؟منم چون کارم خیاطی هست اونم سرویس شاهنشین. دوخت ترمه که چون پارچه ی خاصی هست. نخ خیلی فراوانی همیشه به مانتو وشلوارم میچسبه. و خیلی موقع ها احساس بدی بهم دست میده یا همون خجالت کشیدن هست.

      من اگه برای خودم کارم ارزش قایل باشم باید به کارم افتخار کنم.

      به مانتویی که میپوشم من لایق هستم فارغ از هرچیزی

      بازم ممنونم که نوشتید

      براتون آرزومندم جیبتون پراز پول. دلتون خش. قلبتون لبریز از عشق خدا. چشمتون اشکبار از شکرگزاری باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سید حسن گفته:
        مدت عضویت: 1063 روز

        سلام ممنونم بابت پاسخ به کامنت من

        واین که این و بگم

        من وقتی یک ترمز در ذهنم پیدا میکنم

        وآن را برطرف میکنم و اعتماد به نفسم بالاتر میرود

        وچه جالب وقتی من این ترمز ذهنی که نوشته بودم را برطرف کردم

        ودر تحه ذهنم این ترمز را برطرف کردم

        خیلی راحت با مردم ارتباط میگیرم

        قدرت کلامم بالاتر رفته

        ومهمتر از همه من متوجه شدم مردم بیشتر بهم احترام میگذارند

        وحتی بعضی وقت ها حتی متوجه نمی‌شوم که الان با لباس کارم یا نه

        خیلی عادی رفتار میکنم با اطرافیانم وخیلی بهتر رابطه میگیرم با مردم

        .ومردم هم هم بهتر با من رفتار کردند

        چون من برای خودم بیشتر ارزش قائل شدم

        به شکرانه الله داره همین مسائل کوچک شاید به دیده ای من را در مسیر های پیشرفت بهتر قرار میدهد

        موفق باشین خانوم مرجان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    باید در حوزه ی کاری خود مرتب بهتر و بهتر شویم اقیانوسی با عمق یک سانت نباشیم چون نمی توانیم همه چیز یاد بگیریم باید چاهی باشیم با عمق یک کیلومتر یک مهارت می تواند کل زندگی ما را متحول کند اما در اقیانوس یک سانتی هیچ کاری نمی توان انجام داد باید بر روی موضوعی تمرکز کرده و در آن بهترین شویم. افرادی که تنها در یک حوزه ی بسیار عالی هستند قابل تحسین هستند.

    این که به دنبال مهارتی باشیم که به آن علاقه داشته و در آن استعداد داریم و تنها به همان کار بپردازیم موفقیت های بزرگی برایمان رقم خواهد زد به جای اینکه از این شاخه به آن شاخه برویم و زمان و انرژی خود را هدر دهیم در یک حوزه تمرکز کنیم و در آن بهترین شویم.به سراغ موضوع خاص رفته و از این شاخه به آن شاخه نرویم چیزی که به خاطر پول انجام نمی دهیم چیزی که به آن علاقه داشته و در آن پیشرفت کنیم به سراغ این مهارت رفته و به دید دیگران کاری نداشته باشیم و تمرکز خود را روی آن قرار داده و اجازه ندهیم ذهن ما پرت شود.سعی کنیم بر روی کار خود متمرکز باشیم و ایده های مختلف را بر روی همان حوزه ی خود متمرکز کنیم تمرکز خود را بر روی خود گذاشته و بهتر و بهتر شویم چاه بودن جادو می کند.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سید حسن گفته:
      مدت عضویت: 1063 روز

      سلام

      مهشید و شیرین

      دمتون گرم که در همه نقطه سایت فعالیت دارین

      تحسین برانگیز هست

      همین که گفتین باید در کار خیلی مهارت پیدا کنیم

      این خود خودی بود که جواب تمام سوالات را میدهد

      اره

      بزار از خودمان بگم

      وقتی فعالیت زیاد در سایت داریم

      کلی در قانون ها خبره تر میشیم

      بهتر میتونیم نجواها را درک کنیم

      چند روزی بود که وقتی شب موقع خواب داشتم تمرین هایم را انجام میدادم

      روی دفترم خوابم میبرد

      وقتی صبح بیدار میشدم می‌دیدم که روی دفترم خوابیدم

      واین که روی تختم نرفتم کنار همسرم

      واین منو اذیت میکرد

      وامشب یک نجوایی بهم گفت که

      شب ها وقتی همسرت می‌خوابه یک آهنگی هست که دوست داره می‌زاره

      ومزمون اون آهنگ به من حس بد میده از درون

      ودلیل که روی دفترم خوابم میبرد همین هست

      چون خدا دوست ندارم که من بنده صالحش به سوی منفی ها هدایت بشم

      کلی شمر گذار خدا شدم

      گفتم که اگر مورد هدایت باشد خدا خودش هدایت میکند که من راهت کنار عشقم باشم

      من همسرم را دوست دارم

      ومیدانم که خدا اگر هدایت میکند خودش بهتر میکند اوضاع را

      وبه من ربطی ندارد که داره چه پیش میاد ومن روی خودم کار میکنم

      همین که داریم فعالیت میکنیم در سایت داریم روی خودمان کار میکنیم وکلی این قوانین داره به ما درس میدهد

      وداریم حرفه ای میشیم در یاد گیری قوانین

      ونداهای خدا بهمون راحت تر می‌رسد

      دمتون گرم فعالان سایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مهشید و شیرین گفته:
        مدت عضویت: 1239 روز

        به نام خداوند مهربان

        سلام آقای سید حسن

        ممنون از لطف شما. این سایت یک سایت توحیدی و الهی است و هر چقدر به آموزه های استاد عزیزمان عمل کنیم و فعالیت بیشتری داشته باشیم طبق قوانین بدون تغییر خداوند نتایج آن را خواهیم دید و نتیجه گواه بر ایمان کسانی است که به این آموزه ها عمل کرده و بسیار خوب واقف هستند که قانون تکامل یک‌شبه جواب نخواهد داد. انشالله شما هم با پشتکار و تداوم در راهتان به نتایج بزرگی دست یابید.

        سلامتی، موفقیت و ثروت را برای شما خواهانیم.

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    بهنام کاملی گفته:
    مدت عضویت: 711 روز

    سلام به استاد عزیز و گرانقدر

    و سلام به همراهان عزیز

    دوستان من تجربه شخصی خودم در کسب و کار من دقیقا همینه تا وقتی که تخصصی رو یه موضوع کار نکنیم و مهارت عالی کسب نکنیم خیلی سخته که بتونیم مووفق باشیم تجربه شخصی من اینطور بود حتی من در شغل خودم طی این چندسال با اینکه تو یک صنف و صنعت مشغول بکارم بجای تولیدات تخصصی داشتن دست به تنوع و شاخه های مختلف زدم همزمان با شکست مواجه شدم

    هنوز هم که به این باور رسیدم اما ذهن ناخودآگاه من هر لحظه ایده های جدید و مقاومت های زیادی نشان میده تا تخصصی کار نکنم

    اما با تجربه خودم و آموزه های استاد که طی این مدت کوتاه بدست آوردم به یقین رسیدم تخصصی کار کردن و کسب مهارت در آن بهترین روش رشد و کسب درآمد و ثروت است

    زمانی که ذهن بر روی یک هدف تمرکز می‌کنه بهتر

    شکوفا میشه ایده های بهتری رو به عمل تبدیل می‌کنه

    کسانی که تکامل رو طی کردن بهتر این مطالب رو

    درک میکنن رسیدن به این درک فقط فقط طی کردن تکامل رو می طلبه چون ذهن نسبت به چنین

    موضوعاتی مقاومت نشان میده و انسان رو به بیراهه می‌کشه

    سپاس از استاد عزیز با این مطالب عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    بهنام کاملی گفته:
    مدت عضویت: 711 روز

    سلام به استاد عزیز و گرانقدر

    و سلام به همراهان عزیز

    دوستان من تجربه شخصی خودم در کسب و کار من دقیقا همینه تا وقتی که تخصصی رو یه موضوع کار نکنیم و مهارت عالی کسب نکنیم خیلی سخته که بتونیم مووفق باشیم تجربه شخصی من اینطور بود حتی من در شغل خودم طی این چندسال با اینکه تو یک صنف و صنعت مشغول بکارم بجای تولیدات تخصصی داشتن دست به تنوع و شاخه های مختلف زدم همزمان با شکست مواجه شدم

    هنوز هم که به این باور رسیدم اما ذهن ناخودآگاه من هر لحظه ایده های جدید و مقاومت های زیادی نشان میده تا تخصصی کار نکنم

    اما با تجربه خودم و آموزه های استاد که طی این مدت کوتاه بدست آوردم به یقین رسیدم تخصصی کار کردن و کسب مهارت در آن بهترین روش رشد و کسب درآمد و ثروت است

    زمانی که ذهن بر روی یک هدف تمرکز می‌کنه بهتر

    شکوفا میشه ایده های بهتری رو به عمل تبدیل می‌کنه

    کسانی که تکامل رو طی کردن بهتر این مطالب رو

    درک میکنن رسیدن به این درک فقط فقط طی کردن تکامل رو میطلبه چون ذهن نسبت به چنین

    موضوعاتی مقاومت نشان میده و انسان رو به بیراهه می‌کشه

    سپاس از استاد عزیز با این مطالب عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    بهبود مداوم در کسب و کار عامل بسیار مهمی است و یکی از مهمترین عوامل موفقیت تمرکز تنها بر روی یک حوزه است. باید حوزه ی مورد علاقه ی خود را مشخص کرده و تمام تمرکز خود را بر روی آن قرار دهیم. انرژی و زمان ما محدود است و اگر تمرکز خود را پخش کنیم تمرکز ما بسیار کاهش خواهد یافت ولی زمانی که بر موضوعی تمرکز کنیم در آن حرفه ای خواهیم شد. افرادی که در یک حوزه بسیار خوب عمل می کنند قابل تحسین و تقدیر هستند خصوصا کسانی که به حدی در آن حوزه متخصص شده اند که روش هایی را ابداع و به نام خودشان به ثبت رسیده است. به دنبال کسب و کار مورد علاقه ی خود رفته و برای آن زمان بگذاریم تا بسیار موفق و ثروتمند شویم.

    سراغ موضوع خاصی برویم که عاشقش هستیم، چیزی که در آن پیشرفت کرده، نظر دیگران برای ما اهمیت نداشته باشد، تمرکز خود را بر روی ان قرار داده و اجازه ندهیم بر هیچ موضوع دیگری پخش شود و توجه و تمرکز فقط بر روی خود داشته تا موفق شویم.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2114 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان هم فرکانسی ام

    من خیلی خوب فهمیدم که وقتی انرژیت رو می‌ذاری روی یک کار و هیچ کاری با بقیه نداری که کی به کجا رسید و فلانی انقدر درآورد فلانی همسن منه به فلان جا رسید. اونیکی نصفه منه درآمدش انقدر شد. اونوقته که مسیر و نتایج شروع میشه‌

    این جا که تو به جای اینکه وقت و انرژیت رو بذاری رو چیزی که می‌خوای و هیچ کاری با بقیه نداشته باشی و به اصطلاح از لحاظ انرژی سوراخ نباشی. تازه حالت خوب می‌شه و از نا امیدی و افسردگی درمیای. حالا دیگه خودت رو دوست داری و با خودت دوست میشی و وقتی دوست میشی خودت رو برای همه زمان‌های از دست رفته می‌بخشی برای همه مسیرهای اشتباهی که رفتی می‌بخشی خودت رو سرزنش نمی‌کنی و ادامه می‌دی. حالا اینجا با آرامش و لذت کارت رو انجام می‌دی و به نتایج عالی می‌رسی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1578 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روزهشتادوپنجم،روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع…

    واقعا وقتی توی همه ی جنبه های زندگی، اصل واساس برات مشخص میشه ومی تونی تشخیصش بدی،دیگه فرع یا فرعیات در نظرت کمرنگ و بی اهمییت میشه…

    یه زمانی من توی روابط میخواستم طرف مقابلم حالا هرکسی تو هر نقش وسمتی که بود همیشه ازم راضی باشه، برای همین از قالب خود واقعییم بیرون میومدم ومجبور بودم اکثر اوقات نقش بازی کنم، چون عزت نفس نداشتم، اعتمادبه نفس نداشتم، اصلا خودم رو نمی شناختم، به همین دلیل گفتار ورفتاری رو نشون میدادم که درست نبودند اکثر مواقع، یا به خودم آسیب میزدم یا به دیگران، حالا با یه حرفی یا رفتاری اشتباه ونابه جا…

    در اصل اون گفتار ورفتاری که باید انجام میدادم رو یک درصد رو هم نمی تونستم که درست و به جا انجامش بدم، چون نمی دونستم که چه رفتار وگفتاری متناسب با اون شخص واون موقعییت باید داشته باشم…

    گاهی میدونستم که کدوم حرف و کدوم رفتار درسته ولی چون در من درونی نشده بود وجزء شخصییتم نبود، بدون شک باید تظاهر میکردم به اون شخصیتی که دوست داشتم باشم یا میدونستم که درسته، ولی در نهایت گند میزدم به همه چیز وتوی اکثر ارتباطاتم همیشه مشکل داشتم….

    در مورد کسب وکار هم همینطور، من اصلا به کار یا حرفه ام به چشم، کار مورد علاقه ام نگاه نمیکردم،یا وقتی نمیدونستم که به چی علاقه دارم و چطور باید شروعش کنم همیشه شرایط جوری پیش میرفت که یه دفعه خودم رو وسط کار وحرفه ای میدیدم که دوستش نداشتم، یا کار مورد علاقه ام نبود، یا به خاطر پول و شرایطش انتخابش کرده بودم، یا میگفتم خب مجبورم همینم انجام ندم، همینم نباشه دیگه چیکار باید بکنم؟

    چون اونموقعه ها نمیدونستم که هرکار مفیدی که من انجام بدم باعث خلق ارزش وعزت نفس وثروت و حس خوب وانگیزه وامید بیشتر در من میشه، باعث گسترش جهان میشه وبهم حس انسان مفیدی بودن رو میده….

    برای همین نه شور وانگیزه ای بدنبال کسب وکارهام بود، نه امیدی برای ادامه، هرجا هم اگه یه درصد شرایط جور میشد تا بخوام برم دنبال کسب وکار مورد علاقم، باور کمبود باعث میشد با کوچیکترین تضاد اونو رها کنم….

    وترجیح بدم یا کلا کاری نکنم وهدفی رو دنبال نکنم یا مشغول به کاری باشم که صرفا دنبال حقوقش باشم که بی دردسر از طرف کارفرمام سرماه بهم داده بشه حالا یه بیمه ای هم پشت بندش داشته باشه…..

    توی معنوییت هم همین مشکل رو داشتم، انقدر در طول سالها میرفتم دنبال آیین وراه وروش های مذهبهای مختلف و انقدر کنکاش میکردم که چطور عبادت کنم و چطور فرایض دینیمو به جا بیارم که یا زیاده روی میکردم واز اینور بوم میفتادم ویا بی خیال دین ومذهب میشدم و از انور بوم میفتادم…

    چون تمام کارهام وافکارم وگفتارم، تقلیدی بودند و هیچ چیز از خودم نداشتم، چیزیکه، باوریکه، در من از درک وفهم به یقین رسیده باشه وخودم بهش باور واعتماد وایمان پیدا کرده باشم….

    این باری به هر جهت بودن من، سرگردون بودن من، از این شاخه به اون شاخه پریدن من، همینطور ادامه داشت تا وارد این مسیر پرخیروبرکت شدم…

    اون اوایل هنوز مثل کسیکه طوفان به قایقش زده و امواج بعد کلی توی دریا اینور انور کردنش، اوردتش به ساحل…گیج وگنگ… ساحلی که نمیدونستم نجات دهنده ی من میشه یا نابو کننده ی من؟

    فقط میدونستم همینکه از اون دریای طوفانی بدبختی ورنج رسیدم به این ساحل آرام، حتما قراره اتفاقهای خوبی برام بیفته ، چون میدیدم هرکی پابه این ساحل و این سرزمین گذاشته، شاد وخوشحاله….

    موندم و اعتماد کردم به این مسیر، به حرفهایی که سیدحسین عباسمنش میزد ومریم شایسته و کلی آدم دیگه با نتایجی که در دست داشتند همراه سیدحسین عباسمنش مهر تاییدی میزند بر اینکه این مسیر، این ساحل نجات دهنده واین سرزمین مقدس هست ….

    کم کم تونستم خودم رو بشناسم، خدای خودم رو بشناسم، جهانم رو بشناسم، قوانین حاکم بر جهان هستی رو تا حدودی بشناسم، تا ببینم باخودم چند چند هستم….

    یه کم که از اون دریازدگی و طوفان زدگی بیرون اومدم و هوشیارشدم، تازه فهمیدم اصلا اصل چیه، که اصلا قرار نبوده که من اونقدر آزار ببینم و اونقدر زندگی سختی داشته باشم…

    قرار بوده که من به خدای ندیده اما از همه دیدنی تر اعتماد بکنم تا هر لحظه منو به بهترین مسیر هدایت کنه وبرای اینکه به این درک برسم، باید از همه دست می کشیدم، از همه شرک ورزیدنهام، تکیه کردن به آدمها وموقعییت ها و مال واموال وبرچسب ها و هرچیزی که غیر نام ویاد خدا براون بود!!!!!

    وباید قدم اول رو برمیداشتم با نام ویاد خدا، تا هرکسی هر چیزی هر موقعییتی که سر راهم قرار میگرفت فقط وفقط فرستاده واز سمت خدا باشه…

    باید شروع میکردم سپردن رو، سپردن بارهایی که روی دوشم سالها سنگینی میکردند…..

    واصلا سهم من نبودند…

    انگار تا زمین نمیخوردم، تا زار و پریشون نمیشدم، تا طوفان بلاء وحوادث بهم نمیزد، هوشیار وبیدار نمیشدم که، و همون مسیر غلط وپر پیچ وخم رو باید تا اخر عمر ادامه میدادم، اما من عاجزشده بودم وتسلیم، واز یه جایی به بعد گفتم نه دیگه می تونم ونه میدونم ونه بلدم، خودت کمکم کن وراهو نشونم بده…

    والبته که هدایتم کرد به این مسیر پر خیر وبرکت…

    طوری شده که الان همه چیز رواز لطف ورحمت خودش می بینم، کسی بیاد کسی بره، کسی باشه کسی نباشه، روزی باشه یه روز، یه روز نباشه یا کم باشه، تنها باشم توی جمع باشم…

    توی کل زندگیم سعی میکنم همه چیز رو خواست خودش ببینم حتی اگر بر ضد من وبر خلاف میل من شد…

    چرا؟ چون وقتی سهم خودم رو به لطف خودش انجام میدم و باعشق صبر میکنم تا نتیجه از راه برسه، دیگه ترسی ندارم، دیگه غمگین نیستم، چون میدونم بهترینهارو برام رقم میزنه…

    فقط کافی بود یه یاعلی بگم وبلندشم وقدمی بردارم به این نیت، که میخوام درمسیر صراط مستقیم قرار بگیرم….

    یه زمانی شما استاد عزیزم میگفتید یعنی همیشه میگید که اقااا آی زن آی مرد، نشین توخونه به هوای اینکه یه گونی پول از آسمون برات بیفته، یا منتظر باشی یه ارث ومیراثی پولی از یه جایی برات برسه، پاشو یه کاری انجام بده، یه کار مفیدی انجام بده، یه قدم بردار، قدم بعدی رو خدا بهت میگه، جهان هدایتت میکنه، چطوری من نمیدونم؟!!!!

    ولی نتایجم نشون میده که توجه به الهامات وهدایتها ، یعنی رسیدن به مقصود….

    منم زمانیکه اولین قدم رو برداشتم توی مسیر کاریم کلا هدفم بود تو اون مسیر ادامه بدم ولی از یه جایی دیدم اصلا علاقه ام کار دیگست، اون کارو رها نکردم ادامه دادم تا مسیر این کارم برام روشن شد، بعد اونو کامل گذاشتم کنار و وارد این مسیر مورد علاقه ام شدم، الان 6و7 ماهه شروع کردم ولی راضی ام، الهی صدهزار مرتبه شکر، هربار دارم امیدوارتر وبا انگیزه بیشتر این مسیر رو طی میکنم واتفاقا برکت وروزی ازهر سمت وسویی به زندگیم سرازیره، تا من با خیال راحت به کار مورد علاقه ام بپردازم و خودم رو ارتقاء بدم …

    البته همیشه در سراسر عمرم لطف ورحمت خداوند بوده منتهی من نمی دیدم و قدرت درک الطاف خداوند رو نداشتم….

    وبیشترین سپاسگزاریم برای این هست که چشم وگوش وقلبم رو باز کرد تا توی این باقی مانده عمرم انسان مفیدتر و بنده ی خوبی براش باشم هم خودم طعم سعادت وخوشبختی رو بچشم و هم باخلق ارزش بتونم باعث گسترش جهان بشم..

    چون دیگه امروز میدونم با خلق هر ارزشی وهر کار مفیدی توی این جهان، من به پیشرفت جهان هم کمک کردم نه اینکه صرفا زندگی کنم کار کنم که زنده بمونم وانقدری درامد داشته باشم که روز وروزگارم بگذره….

    خدارو شکر بابت درک این اگاهیها، اگرچه هنوز اول راهم وتا درک کامل این اگاهیها خیلی راه در پیش دارم، ولی همین اندازه هم خوشحالم، چون حس میکنم از جهل وشرک عبور کردم وهر روز به اگاهی و توحید دارم میرسم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    بنام خداوند بخشنده بخشایشگر

    بنام خداوندی که هر چه دارم از آن اوست…

    سلام به اهل بهشتم..

    این فایل نشانه امروز من هست…و برای من یادآور بشه قوانین بدون تغییر الهی…

    که هر چیزی تمرکزی روش کار کنم این تداوم را برای همیشه ادامه بدم..تا به قدرت درونم خودم پی ببرم!

    من خیلی تو زمینه کاری که الان دارم انجامش میدم دوستش داشتم.و ناگفتنه هم نمونه هدایت الله اومد..

    ولی بخاطر باور محدود کننده و هنوز قانون رو درک نکردن.آموزشی که برای هم راستا شدن نسبت به خاسته ام داشتم…خریده بودم.ولی میگفتم نه..من اول باید تبلیغ کنم و بعد من کارمو انجام بدم…

    و من درسته مدرک دانشگاهی از این رشته داشتم…ولی بخاطر 9سال کم و بیش از این موضوع گذشتن..هیچ تخصصی پیدا نکرده بودم.حتی اسم تکنیکهای جدیدم نمیدونیتم چیه!

    ولی اینقدر ترس از کار کردن روی حوزه مورد علاقه ام..من هیچی نمیدونستم.

    چند سالی که درآمد داشتم تو یه حیطه دیگه داشتم پول میساختم.ولی همیشه هشتم گرو نهم هم بود….

    ترس احاطه نمیداد با وجودی که تو سایت شما بودم..

    یه روز گفتم..تو هنوز آموزشا رو کار نکردی.حتی استادمم میگفت بشینید این الگوها رو تکرار کنین.یاد بگیرید یه نمونه انجام بدیین…ولی من خودمو به کوچه علی چپ میزدم..

    از اونبرم ذهن میگفت ولش کن.تو نمیتونی.

    دقیقا حرف گذشتمو نسبت به دوستان قویم در این زمینه..بیشتر برام بولد میکرد.که من نمیتونم.

    و تا که یکم قانون بیشتر برام واضحتر شد..بازم نشانه پروردگار…تا من فهمیدم…

    بخاطر باور محدود کننده ام..

    آقا من اصلا اصطلاحاتم رو هم نمیدونستم!

    اصلا نمیدونستم این تکنیک چیه!

    تا اینکه عزم، ممو جذم کردم!من شروع کردم با مرور کردن..که استاد در یکی از سفرنامه به دور امریکا …بهم گفت..برو یه دور بزن اونجاها رو بیین..وقتی درک کردی.بعد موقعه دیگه بیشتر بیا این زیباییها را ببینی..

    من طبق اموزشم نسبت به تدریس استادم داشتم..

    دیگه دور من روی اموزشام متفاوت شد..

    بقول معلمم.موقع تصحیح کردن برگهامون که ناگفته نمونه..همون صفر یا 25/..بودیم.

    خندم میگیره الان..میگفت فکر کنم شما نگاه صفحات کتاب میخونید.میگین اینم بلدم اینم بلدم آخر سر که تموم شد.به بلدم تموم میشه.

    بعد میان سر جلسه نمرات زیبا میاریید..

    .

    و این داستان خودم یادم اومد ای دختر..تو اموزش خریدی..و فقط میگی بلدم..این چه بلدیه که نمیدونی فلان اصطلاح چجور دوخت میشه.؟.

    و الان طی تمرکزی که روی دوره هام داشتم.اینقدر تکرار کردم..

    که باز میدونم خیلی جا دارم.ولی 50درصدو رفتم.

    که الان فصلها رو تو خوابم تو ذهنم نقشه ها و الگوها رو میکشم…

    من به لطف خودش…میخام زیباییهای جهانمو هر چیزی که میبینم رو گسترش بدم..خداوند بهم الهام کرده مسیرت درسته…

    ولی باید با لذت باشه..و فقط استمرار روزانه میخاد…من الان فقط بفکر تمرکز بیشتر روی دورهام دارم..میخام اره.مو تیز کنم…

    حرف مریم جان…ارمونو تیز میکنیم تو فرصت کم میتونیم سرعتمونو بیشتر کنیم..

    اره ایی که تیز نباشه..خیلی طول میده و بعدام.احساس بد میاره..

    مثل خودم در چند سال پیش!فقط ترس.و فقط بدو بدو کردن و تقلا کردم و پولیم ساخته میشد تو هوا تموم میشد…

    چقدر زندگی نا آگاانه میتونه تو زندگیمون تاثیر بزاره..

    چقدر زندگی نااگاهانه وقت تلف کردنه..

    چقدر زندگی ناآگاهانه ضربه ها رو همه جوره سخت میکنه..

    طعم زندگی فقط به آگاهانه زندگی کردنه..و مخصوصا خودشناسی..که پایه همه چیز….

    و بعداش خداسناسی…که هنه جره در خدمتمونه…

    انشالله که بازم یادم نره…عملکردم و احساس خوب بودنم.که همون ایمانمونه قوی کنیم.

    و بدونیم زندگی با ارامش بدست میاد..

    بخاطر همینه کنترل ذهن جایگاه با ارزشی داره..چون خیلی عزت نفسمو ازمون میدزده..

    و من اطرافم به واقعیت میبینم مخصوصا باورهای زندگی الانم با با اونا ..و گذشته خودم بررسی میکنم….

    خیلی خیلی خوشحالم که این عزت و جلال را خداوند بهم داد..

    تا امروز بجای حرف مفت..عمل کنم…

    درون داره فرکانس میده..ظاهر هیچی نیست..

    بخاطر همینه ماها ساده تر شدیم..کلا خداوند ساده هست.و سادگیم دوستداره..چون هر چیزی به سادگی انجام بشه..به جای خوب میرسه..

    سخت ملامت و زجر کشیدن فرصت هیچی جز افسوس نداره…

    انشالله به امید الله…که خودش یار و یاورمونه.بتونیم ادامه بدییم..و بقول استاد من طبق قانون کار میکنم.کاریم ندارم اکثریت جامعه چی میگن…

    من طبق قانون عمل میکنم و کارمو پیش میبرم!

    و میدونم تمرکز روی هر چیزی.خیلی میتونه تاثیر بزاره…نه بدو بدو کردن و تقلا کردن.کارای دهن پر انجام دادن..چون لگدشو خوردم..و سپاسگزار خداوندم..چک لگد نا اگاهیهامو خوردم.الان به قاطعیت ذهنمو و درونمو وادار میکنم….به قانون الهی و جهانم…و میدونم فقط راه راسته..هیچ چیز دیگری نیست!..

    زندگی آگاهانه…چشیدن طعم زندگی دلچسب در دنیا و آخرت..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: