گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد - صفحه 14
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-13 08:02:192024-04-30 04:22:17گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آوردشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام تنها بهترین نام و آغاز
سلام به همگی
اول از هرچیزی اینو بگم واقعیت اینکه وقتی صحبتهای استاد و آزاده جان رو شنیدم وجودم پر از ترس شد چونکه یه عالمه عملکردهایی از جنس شجاعت داره این نتایج ها و باید پا گذاشته بشه توی یه عالمه از ترس ها و بنده خودم بشخصه باید پا بذارم تو دل همچین ترس هایی بااینکه از قبل تو دل خیلی از ترس هام پا گذاشته ام اما هنوز خیلی کار دارم تازه ابتدای مسیر هستم
نمیدونم چرا بعد از اینهمه وقت و شنیدن داستان های مختلف ولی انگار تازه درک کردم و بیدار شدم از موضوع شجاعت در مهاجرت کردن به مکان جدید شنیدن صحبتهای این فایل ذهن منو خیلی درگیر کرده واقعا خیییییلی نمیدونم چرا در رابطه با این موضوع تاالان اینقدر ذهنم درگیر نشده بود
و همش دارم با خودم میگم خدایا به منم کمک کن که بتونم پا به دل ترس هام بذارم و بتونم بهتر راهمو پیدا کنم آخه میدونید من خیلی وقته که میدونم هدفم چیه و چی میخوام از زندگی اما بعضی اوقات احساس میکنم باید بیشتر و بهتر درک کنم موضوعات رو چونکه از یسری چیزها باید بیشتر خودمو بشناسم اما تا همینقدری که درک کردم دارم کار میکنم و ادامه میدم و منم در کل چیزی جز رشد،پیشرفت،و تغییر تو کتم نمیره پس از خداوند میخوام که منو هدایت کنه و پا در دل ترس هام بذارم و یه چیزو خوب فهمیدم از صحبتهای شما استاد و آزاده عزیز اینکه من باید اول در همین مکانی که هستم به پیشرفت واقعی برسم و وقتی تونستم بصورت واقعی اوضاع رو بنفع خودم تغییر بدم و دیدم دیگه همه چیز گل و بلبل شده اونوقته که دیگه نباید در این مکان بمونم و برم مکان بالاتر و حرفه ای تر برا رشد و پیشرفت بیشتر
به امید هدایت های الهی
بازم احساس میکنم در رابطه بااین موضوع باید درکم خیلی بره بالاتر و خیلی چیزهارو بهتر یاد بگیرم
امیدوارم که همتون در مسیر هدایت الهی باشید و فقط رشد و پیشرفت و خوشبحتی رو تجربه کنید.
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان و آزاده نازنین خداوند رو بی نهایت سپاسگزارم که منو به این فایل هدایت کرد
موردی که دوست داشتم اینجا به اشتراک بزارم در مورد باور محدود کننده مالی خودم بود که امروز متوجه شدم
آزاده جان در قسمتی از صحبت هاشون میگه که پول درآوردن برام مهم نبود بلکه مهم اون ارزشی بود که خلق می شد و در ازای آن من پولی دریافت می کردم ، یادم افتاد که من هم مثل آزاده جان از بچگی دوست داشتم که کار کنم ولی من خود خود پول رو خیلی دوست داشتم و شاید یکی از علتش هاش هم نحوه رفتار پدرم بود، چون پدرم کار می کرد و درآمد خوبی هم داشت و همیشه حرف، حرف اون بود من انگار تو بچگی به این نتیجه رسیده بودم که پول همه چیزه و مادرم چون خانه دار بود و کار نمیکرد همیشه مجبور بود به حرف پدرم گوش کنه هر چند مخالف میلش بود و همین باعث شده بود که من پول رو نماد قدرت و یا حتی زورگویی ببینم و تصمیم بگیرم که به هر قیمتی شده پول در بیارم تا کسی نتونه بهم زور بگه یادمه وقتی خیلی بچه بودم با اینکه دختر بچه بودم و توی شهرمون هیچ دوستی از دوستای من این کار رو نمی کردند من تو گرمای تابستون با یه جعبه چوبی کنار دیوار تو خیابون می نشستم و انجیر می فروختم و یا دور از چشم خانواده و دوستان و آشنایان تو محله های دورتر از خونمون پلاستیک جمع می کردم بعد می دادم به ضایعاتی و پولش رو می گرفتم که بعد از مدت کوتاهی خواهر بزرگم فهمید و کلی تنبیه ام کرد تا ترک کردم جالب اینه که این پول ها رو همیشه پس انداز می کردم و هیچ موقع برای لذت و خوشی خودم استفاده نمیکردم و یا اینکه به یکی از روی دلسوزی قرض می دادم و همین روند در ذهن من این باور را به وجود آورده بود که پول درآوردن خیلی سخته
برای این که پول دربیاری باید پوستت کنده شه و …..
در صورتی که اگر من هم مثل آزاده جان این باور درست رو داشتم که قراره من مهارتی یاد بگیرم و با اون مهارت ارزش آفرینی کنم و یا توانایی هام رو تقویت کنم و خودم هم همزمان رشد کنم و در ازای این خلق ارزش یا اثر ، پولی دریافت کنم شرایط واقعا جور دیگه ای می شد
خدا رو هزار مرتبه شکر بابت این آگاهی خوبی که دریافت کردم.
این فایل های مصاحبه با دوستان بی نظیر هستند واقعا سپاس گزار استاد ، خانم شایسته و آزاده جان هستم
سپاس
سلام استاد خوبم اقای عباس منش عزیزم و خانم شایسته عزیز چه قدددر به موقه من این کیلیپو دیدم خدارو شکر خدارو شکر خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که همیشه جواب سوال های من رو از طریق ادم هایی میده که حرفشون برام سنده . ازاده جان وقتی صحبت کردن همونطوری ک خود استاد گفتن متوجه نکات اصلیش نشدم و میدونید الان دقیقا تو همچین شرایطی هستم یه موقعیت خیلی خیلی عالی سر راه من به لطف الله خودش قرار گرفته خدا انگار دستشو باز کرده گفته بردار این موقعیت مال تو ، انسان واقعااا فراموش کاره من بخاطر سختی ک داشت تا خودمو ثابت کنم و حقوق کمی ک اول پیشنهاد دادن بهم به شدت دو دل بودم و یادم رفته بود ک شبها من با این ارزو چشمامو میبستم که کاش تو یه همچین موقعیتی قرار بگیرم و خداوند اینقدر مهربان بود که بهم دقیقا همون شرایط رو بخشید راه چند ساله رو به یه شب طی کرد برام ولی ولی من باید همت میکردم و خودم رو خیلی خوب ثابت میکردم پاهام سست شده بود و داشت ذهنم بهونه تراشی میکرد خدایا از تو ممنونم ک ازت خواستم هدایتم کنی و بار دیگع از طریق استاد اینقدر شفاف و محکم با من صحبت کردی یا رب شکر وجودت
به نام خدای هدایتگر به زیبایی ها….
سلام به دوستان عزیزم،استاد خوشتیپم،مریم جان و آزاده خانم شجاع و باایمان…..
امروز تصمیم گرفتم،بالاخره بعد از مدت ها دوباره بیام تو سایت و مث قبل اکتیو و باانرژی شروع کنم و برای هر فایلی که گوش میدم کامنت بذارم….
و اما دوباره فایل های گفتگو با دوستان عزیزمون که از این مسیر زیبا نتیجه های بزرگ گرفتند و واقعا این دست فایلها بسیار برانگیزاننده هستند و یه جورایی من رو وادار میکنند که بیام و این احساس و حال خوبم رو با بقیه دوستانم هم به اشتراک بذارم.
خییییلی لذت بردم از صحبت ها و این همه شجاعت و نترس بودن آزاده عزیز که این همه پیشرفت کرده و نتیجه ایمان و شجاعت و حرکت کردنش رو داره میبینه…
واقعا کلمه به کلمه صحبت های آزاده جان برای من درس داشت و دوست داشتم تمام صحبت هاش رو به عنوان نکته برای خودم بنویسم و بارها وبارها فایل رو استپ میکردم و مینوشتم و واقعا هر چقدر مینوشتم بیشتر لذت میبردم از این همه ایمان و شجاعت و این همه عزت نفس و احساس لیاقت…..
چقدر دیدگاه های قشنگ و آموزنده ای هست.
این که آزاده جان هر ایده ای رو که بهشون الهام شده بدون چون و چرا و بهانه اجرایی کردند در حالی که واقعا هزار بهانه منطقی بود که نیازی به اجرای ایده ها نبوده اما این شخصیت اینقدر متفاوت و بزرگ عمل کرده که الان هم نتیجه هاش متفاوت از اکثریت جامعه شده.براستی الگوی تکرارشونده در زندگی افراد موفق همین هست که جسارت دارن و فارغ از دیدگاه و نظر بقیه به دنبال علایق خودشون میرن و اینجاست که جهان هم براشون کورنش میکنه و همه دلها برای اونها نرم میشه و خداوند پاسخ میدهد به شجاعان…
و خداوند پاسخ میدهد به کسانی که تنها او را میپرستند و تنها از او یاری می جویند….
واقعا تک تک تصمیمات آزاده جان قابل تحسین و تمجید هست،زیرا در جامعه ای که ما باور کردیم که یک خانم نمیتونه این همه آزادی عمل داشته باشه،خیلی راحت رو ترس هاش پا گذاشته و منطق های بی خود جامعه رو نپذیرفته و متفاوت از اکثریت جامعه عمل کرده و این شده که نتایجش هم متفاوت از اکثریت جامعه شده….
ایمان داشتن،حرکت کردن،منتظر نماندن،شجاعت،مهم نبودن نظر بقیه،پا گذاشتن روی ترس ها و……این همه ویژگی مثبت رو یکجا داشتن واقعا تحسین برانگیزه و واقعا برای منی که خودم یک خانم هستم،بی نهاااااایت درس داره….
و چقدرر نتیجه ها و فرکانس میتونه عالی باشه که بااستاد عزیزمون و مریم جان عزیزمون هم فرکانس بشید و در کنارشون باشید…
به امید موفقیت خودم و تمام دوستانی که برای پیشرفت شون تلاش میکنند….
در آغوش پر مهر خداوند باشید.
خدانگهدار.
سلام راضیه جان
دیدگاهت عالیه البته من هنوز
فایل را گوش،نکردم احتمال داره همین الان که ساعت 9:10 صبح گوش کنم ولی در کل از دیدگاه شما و شهامت و عملکرد آزاده خانم هم در گفته های،شما لذت بردم
پاینده و خدایی باشید انشااله
دوستدار شما کاناز
به نام خداوند بخشنده بخشایگر
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و همه دوستان این خانواده بزرگ عباسمنش.
خداوند رو شاکرم که بهم فرصت داد و توفیق داد که بتونم این قسمت از فایلهای گفت وگو با دوستان رو ببینم چون فایلهای قبلی رو ندیدم ولی این فایل چون داشتم به صورت زنده میدیدم که استاد دارن با چه شخصی صحبت میکنن ترغیب شدم که بشینم و فقطططط شنونده باشم همین و البتههه بعد از اون متفکر.
اول از همه بگم که چقدرر من خنده های خانم آزادی رو دوست دارم یعنی عاشق خنده هاشونم چون خودمم ادم خوش خنده ایم هر موقع ایشون میخندیدن قند توی دلم آب میشد 😁🙃 و لذت میبردم.
به قول طیبه خانم( خداوند همیشه منو سورپرایز میکنه) چقدر یهو این جمله به دلم نشست. استاد فکر کنم ده ها بار توی فایلاشون گفتن که اونایی که عزت نفس دارن اونایی که خودشون رو باور دارن اونایی که شجاعت و جسارت اینو دارن که مهاجرت کنن از شهر و دیار خودشون رو تحسین میکنن چون این از ایمانه از جنس خداست. چقدر این جمله درسته که ( همه چی رو قبول نکنیم من خودم روی هر چی مکث میکردم و براندازش میکردم به قول معروف ) اینکه همه چی رو چشم بسته قبول نکنیم هر که هر چی گفت رو نگیم چشم ، هرچی رو که جامعه و مردم میگن درسته رو الکی و بدون تحقیق نپذیریم خودمون بریم دنبالش و اگر دیدیم درسته اونوقت قبولش کنیم نه اینکه تا تقی به توقی میخوره سریع بشیم طرف حزب باد. چقدررر من تحسین میکنم خانواده و بچهای آمریکایی رو که از سن ۱۵-۱۶ سالگی میرن کار یاد میگیرن و بااااید مستقل بشن چون خود من الان وابسته به پدر و مادرم و میدونم که باید این قضیه رو درست کنم و روی پای خودم وایسم هرچه قدر که من این نمونه ها رو میبینم ایمانم قویتر میشه و میگم منم میتونم. خود من کلاس چهارم پنجم اینا یه دوره ای میرفتم دفتر و خودکار و دسته کلید و اینا میخریدم و زنگهای تفریح به بچها میفروختم یا یه دوره ای مد شده بود دستبند ها کشی میبافتن و منم توی خونه دستبند میبافتم با رنگهای مختلف( مثلا یادمه آبی و قرمز میبافتم و میگفتم که این دستبند مخصوص طرفداران تیم بارسلونائه😂) و به بچها میفروختم به خاطر همین وقتی خانم آزادی تعریف میکردن که مقوا میچسبودن به در و دیوار برای اینکه اینجوری تبلیغ کنن یاد خودم افتادم. و چقدر این جسارت و اعتماد به نفس ایشون رو تحسین میکنم یه دختر ۱۴-۱۵ ساله که نیاز مالی هم نداره ولی حرکت میکنه رو به جلو میره فقط برای اینکه ارزش خلق کنه و کاری کنه که دیگران برای اون کار ارزشمند و مفید بهش پول بدن. به خودم میگم مرتضی ببین، یه انسان میتونه راحت توی هر مرحله ای از زندگی اش جا بزنه میتونه هزاران دلیل و بهونه بیاره که فلان کار نمیشه و از این حرفا ولی آدمی که ایمان داره و دلیل هاش برای موفقیت بیشتر از بهونه هاش باشه با مشکلات و کمبود ها ادامه میده و پیش میره همین خانم آزادی میتونست همون موقع بگه ببیننن عجب خانواده ای دارم من، پشتم نیستن و حمایتم نمیکنن و مثلا من حتی حق ندارم شماره خونه خودمون رو بزنم پایین مقوا ها و …….. ولی یه انسان با اعتماد به نفس بالا هر چه قدر هم که کار به مشکل و بن بست برسه، اون یه راه حلی براش پیدا میکنه توی همین مثال میره شماره خونه مادربزرگ و اینا رو میگیره ….
چقدررر این جمله درسته که ( همه میتونن همه چیز رو داشته باشن به همه chance های مساوی داده شده و دیگه این بستگی به خودمون داره که چقدر recognize شون بکنیم)
به خدا میشد برای همه مشکلهای خانم ازادی یه بهونه اورد و جا زد. اگر یه انسان ضعیفی بود و مثلا مدیر آموزشگاه یا هر جایی بهش میگفت که حتما باید مدرک داشته باشی و از این حرفااا ، سریع میگفت پس بدون مدرک نمیشه و ادامه نمیداد….. ولی با حرکت کردن با توکل به خدا که خدا، من کارمو درست انجام میدم نتیجه و result رو به خودت میسپارم میشه به دل هر مسئله ای زد و ادامه داد. این که استاد مرتبا میگن جهان به اونهایی که حرکت میکنن پاداش میده به اونایی که جسارت دارن و جسارت به خرج میدن اهمیتشو میتونیم اینجا درک کنیم.
(هر توریستی که رو میدیدم میخواستم به حرفش بیارم😂) همه اینها برخواسته از ایمان و عزت نفسه برای نیل به هدف(رسیدن به لهجه امریکایی)
و وقتی حرکت میکنی و وقتی قدم برمیدادی و ارزشمند میشی اونوقته که اگه به رئیست بگی( I deserve better) اون قبول میکنه و در واقع پاداش جهانه. نه اینکه از اول بشینی توی خونه و بگی من فلان قدر حقوق میخوام و ارزش من بیشتر از حرفاست …. نعع؛ اول ارزش خلق میکنی بعد خود به خود جهان بهت پاداش میده و کاری میکنه تویی که ن مدرکی داری ن هیچی با کسی که فوق لیسانس زبان داره حقوقت و مزدت بشه یکی=
اینه که استاد میگن من چندین ساله توی بحث عملگرایی تمرکز کردم نه حرفگرایی نه سکونگرایی نعع،، عملگرایی .
خود من از اون دسته افراد بودم که میتونستم ده ها ساعت برا یکی حرفهای خوب خوب بزنم ولی خودم به اندازه بال پشه ای به حرفهایی که میزدم عمل نمیکردم ولی الان به قول استاد میخوام عملگرا بشم و حرکت کنم . الان جلسه ۶ دوره عزت نفس هستم و میخوام با قدرت تمرین آگهی تبلیغاتی رو انجام بدم با توکل بر خدا … خدایا به امید خودت ، خودت میدونی که من چقدر مشتاقم برای غلبه بر ترسهام و محدودیت هام ، کمکم کن Thanks God
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگوید که چون باید کرد
واقعا توی همین نیم ساعت من کلییی چیز یاد گرفتم و واقعااا اگه بتونم به آگاهی های فقط همین فایل عمل کنم و درس بگیرم از زندگی و تصمیم ها و حرکتهای شجاعانه شون ، و منم توی عمل پیاده شون کنم و پا جای ایشون بزارم، منم مثل ایشون متحول خواهم شد.
وقتی که یاد بگیرم منتظرم کسی نمونم ، وقتی یاد بگیرم حرکت کردن و عمل کردن رو ، وقی یاد بگیرم قدم برداشتن رو ، وقتی یاد بگیرم که وقتی عمل میکنی عزت تفست میره بالاتر ، وقتی یاد بگیرم که چجوری ارزش ایجاد کنم اونوقته که میتونم ادعا کنم که تغییر کردم و حداقل خواهان تغییرم ….
دوستون دارم ❤
از خدا ممنونم بابت خلق چنین انسان های شریف و بزرگواری.
سپاسگزارم از خانم طیبه آزادی عزیز که اینقدر شیوا و زیبا تجربیاتشون رو با هممون share کردن. خیلیی خیلیی متشکرم ازشون و ان شالله روزی میاد که میام حضوری شما رو میبینم و با هم گپ میزنیم.
تشکر از استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار که پشت صحنه حضور دارن ولی وجودشون حس میشه توی قاب فیلم 🙂
(Love all of you )
سلاااااام به روی ماهتون 🥰😍
سلام به آزاده خانم عزیز 😍
به به چقدر فوقالعاده هست اینکه این مصاحبه به صورت حضوری هست و ما لذت ببریم هم صورت زیباتون رو ببینیم هم از صحبت هاتون درس بگیریم و الگو بگیریم
چقدر فوقالعاده بود سرگذشتتون و چقدر آموزنده
خدایا یعنی یک نشانه بزرگ در صحبت هاتون برای من بود، چقدر آموختم
چقدر لذت بردم از اینکه از همون سن کم قدم های اولیه رو برداشتید و خواستید که پیشرفت کنید و متفاوت باشید و دور بشید از اون باور های قدیمی که کار کنید
چقدر لذت بردم وقتی تنهایی در این راه قدم برداشتیدو بر ترس هاتون غلبه کردید(و این باعث شد چقدر اعتماد به نفستون بالا بره)
و در نهایت توانستید ارزش ایجاد کنید 🙃
عاشقتونم من استاد عزیزم که چقدر در استادی پخته هستید و ذهن های شاگردانتون رو میشناسید و میدونید چه افکاری دارند و توضیحات آخر فایلتون چقدر بینظیر بود
راجب اون مصاحبه ها هم چقدر زیبا گفتید واقعا من تعجب میکنم که بعضی از مردم به جای اینکه از انسان های موفق سوال هایی بپرسن که به دردشون بخوره، بتونن ازش الگو بگیرن، بتونن باور هاشو شناسایی کنن، یک مشت سوال مسخره که نتیجش دخالت در زندگی هم هست میپرسن که هیچ فایده ای هم نداره
عاشقتونم من که مصاحبتون اینقدر پر بار هست، اینقدر پر از آگاهی های خوب
واقعا که آزاده خانم حرف های شما برای من تلنگری بود، تلنگری به نام (حرکت)
به نام استمرار، با وجود همه محدودیت های خوانواده باز کار خودتون رو کردید
با وجود نداشتن مدرک باز آموزش دادید
با وجود نداشتن تجربه باز حرکت کردید
شما یه درس بزرگی به ما دادید به نام حرکت
مهم نیست شرایط چجوریه، مهم نیست چقدر راه دشواره، چقدر بیتجربگی هست
باید حرکت کرد، باید اولین قدم رو برداشت،
تحت هر شرایطی، تا کی میخوایم بهونه بیاریم
وقتی تو حرکت میکنی چقدر زیبا خداوند تورو هدایت میکنه
مسیر هایی رو برات آشکار میکنه
مثل مادر دوست آزاده خانم، مثل توریست هایی که میرفتن و باهاشون مکالمه میکردن
چقدر زیباست
عاشقتونم من
بار ها و بار ها باید به این فایل گوش کرد و آموخت❤️
بنام حضرت دوست که هرچی داریم از اوست
سلام عرض ادب خدمت استاد عزیزم خانم شایسته مهربان و خانم ازاده یکی از اولین شاگرد زرنگای
استاد که استاد شمارو بعنوان الگو نشون ما دادن تا بیشتر ببینیم بیشتر حس کنیم موفقیت نزدیکه کافیه باورش کنیم .
من اولش میلی به دیدن این فایل نداشتم یجور حس غبطه خوردن داشتن ینی از بچگی من هرچی ادم پولدار موفق و سرحال میدیم دوسداشتم عین اون باشم ،ولی الان یاد گرفتم ازون غبطه خوردن بعنوان یجور پله دستگیره بگیرم برم بالا …
😊من فایل و تا اخر این قسمت اول گوش دادم حس فوق العاده ای بهم داد کلی انرژی گرفتم فهمیدم قرار نیس واسه موفق شدن یهو وارد ترسام بشم اروم اروم پله پله کافیه حرکت کردن و وارد ترس شدن بشه از کارای روزانم بشم مثل یک بچه کوچیکی که بدون خجالت بدون تعارف با اخلاص خواستشو میگه طلب میکنه برای بدست اوردنش
حرکت میکنه ترسی نداره فقط میخاد به هدفش برسه 😎
استاد توضیحاتت بعد صحبتای ازاده جان و نکات هاش واقعا معرکه بود دمت گرم
منم بعد فایل بلا فاصله فکر کردم ببینم عاشق چه کاریم چه کاریه که میتونم بدون خستگی با عشق
برم دنبال و با کسب تجربه و مهارت و درست کردن باور های وسعت دهنده بتونم موفق بشم که پیداش کردم 💪
من عاشق عکاسیم استاد دو سالی بود که نصبت بهش بیخیال بودم ولی الان دوباره خدا به دلم انداخت که حسن اگه میخای بهترین خودت توی حرفه خودت بشی اولش برو دنبال عشقت عکاسی بعدش پول ثروت ازادی زمانی و شغلی کامل بدست میاری ،ینی خودم کوپ کردم استاد گفتم خدایا قربونت بشم ببین چجوری با بندت صحبت میکنی بهش اگاهی میدی فقط نیاز دید روشن و فکر ازاد ما داره تا بشنویم و اگاهی های خدارو حس کنیم .
من این دیدگاه و شاید باید چن روز پیش میفرستادم ولی متاسفانه دیر شد . اگه این دیدگاه و نمیفرستادم توی دلم مونده بود😄از همگی ممنونم ،خدایا درسته دیدگاها زیاده ولی دیدگاه منم خونده میشه 😅خدایا شکرت استاد عاشقتم
یک روز با دوربین اخرین مدلم میام تمپا ازت عکسای فوق العاده میگیره …ادامه روز همتون پر انرژی شادو تندرست و ثروتمند باشین ❤️🙏🎊
سلام خدمت استاد عباس منش، خانم شایسته مهربان و همگی دوستان عزیزم:
با شنیدن صحبت های آزاده خانم نازنین
چقدر حس خوب گرفتم، به وضوح صداقت و ایمان در کلامشون مشهود بود، من هروقت بیوگرافی کسی رو میشنوم ناخودآگاه ذهنم به قیاس با خودم می پردازه، با شنیدن این صحبت ها و قیاس با زندگی خودم یاد این فایل استاد که انسانها برای تغییر چهار دسته هستند، افتادم؛
آزاده جان چقدر این مسئله رو خوب رعایت کرده و قبل از اینکه جهان با فشار و سختی مجبور به تغییرش کنه، خودش قبلش راه تغییر به شرایط بهتر رو انتخاب کرده، چیزی که من خودم ضعف دارم و بشدت ایشون رو در این زمینه تحسین می کنم؛
مسئله مهم دیگر از نظر من ایمان و عمل توٲم با هم ایشون هست، کسی که از خدا به عنوان رفیق اسم میبره و تنها به این رفاقت اتکا نکرده بلکه این رفاقت و یاری از خدا رو با عمل و اقدام توٲمان کرده، حتی از همان نوجوانی تا به الان؛
مسئله دیگر از نظر من الهامات ایشون بوده که چقد با جسارت و شجاعت به الهاماتی که بهشون جواب مثبت میدن و عملی می کنن، مثل شیوه های آموزشی که به قول خودشون در چند ثانیه از ذهنشون خطور می کنه و فورا عملی می کنن؛
من با تمام وجود از تجربه آزاده جان لذت بردم و از صمیم قلب برای موفقیت های روز افزونشون حس خوب گرفتم،امیدوارم هر روز شاهد پیشرفت مالی و معنوی بیشتری در زندگی شان باشند؛
استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بی نهایت سپاسگذارم بابت تهیه و اشتراک گذاری این مصاحبه قوی و مفید، واقعا هر فایل شما پر از درس و عشقه، امیدوارم که خدا بارها و بارها بیشتر به زندگیتون بابت این همه بخشندگی، برکت بده
سلام به استاد عباسمنش گُل و دوست داشتنی
من امشب به دوتا از فایل های جدید شما گوش دادم یکی همین گفتوگو قسمت ۶۰ یکی هم چه چیزی را حاضری قربانی کنی خیلی چیز ها یادگرفتم و یه سری نقاط ذهنی برام روشن سازی شد
خب راست حقیقتش من دارم استخدام ارتش میشم و همین پروسه ای که دارم کار های اداری تشکیل پرونده و یسری مصاحبه های عقیدتی و سیاسی و جسمانی و… داره رو انجام میدم
بخاطر همین دنبال کار دیگه ای نبودم و با خودم میگفتم من دیگه دارم میرم توی ارتش و نیازی به شغل دیگه ای ندارم و نمیرم دیگه سرکار با اینکه قبلش داشتم توی هتل کار میکردم یه مقدار پول هم برای خودم جمع کرده بودم
یهو امشب با صحبت های شما متوجه شدم که وااااای من چ فرصت سوزیی کردم متوجه شدم سه ماهه بیکارم با این توهم که قراره دراینده کاری که مدنظرمه رو بدست بیارم
توی این سه ماه نه تنها به دارایی هام اضافه نکردم بلکه همون پولی هم که جمع کرده بودم خرج شد و توی سه ماه پسرفت هم کردم
مهمترین چیزی که امشب متوجهش شدم این بود که دیگه من نباید حتی یک روز بیکار بمونم و الان که این کامنت رو مینویسم ساعت ۱شب هستش و قول میدم که فردا برای خودم کاری هرچند موقت اوکی کنم که دیگه انقدررر وقت بیکاری نداشته باشم و عمرم رو به بطالت نگذرونم
من تعهد میدم که فرداشب میام کامنت جدید زیر همین پست مینویسم که چه کار فوق العاده رو انتخاب کردم برای خودم
با آرزوی بهترین ها
وقتی استاد با توجه به حرفای آزاده خانم به این نکته اشاره کردن که خودباوری با حرکت کردن بدست میاد، با خودم گفتم چه جالب!
اتفاقا همین امروز بودش که با خودم به این درک رسیدم که اعتماد به نفس و خودباوری در کاری که داری انجام میدی، به میزان موفقیت و تجربت در اون کار بستگی داره؛ یعنی …
وقتی در یک مسیر خاص حرکت کنی و کسب مهارت کنی و به موفقیتها برسی، اون موقعست که به صورت طبیعی اعتماد به نفس و خود باوریت در اون کار بالا میره بدون اینکه لازم باشه روزی صدبار صرفا با خودت تکرار کنی که من اعتماد به نفس بالایی دارم!
میبینی؟! این اتفاق به صورت طبیعی رخ میده اگر تو در مسیرت حرکت کنی و موفقیتهای ریزت و درشتی که کسب میکنی رو ببینی!
اینجا بودش که فهمیدم گوش کردن به این فایل برام هدایتی از جانب خداوند بود که مصداق بارز درس امروز رو ببینم و از زبان استاد هم بشنوم.
● به نظرم یکی دیگه از نکات مثبت ازاده خانم این بودش که از همون سنی که بودن، به لطف خدا دچار وسواس و کمالگرایی نسبت به اینده و علائقشون نبودن! چیزی که این روزا خیلی بهش مبتلاییم همینه که میبینیم به چیزی علاقه داریم و پیش همه ازش صحبت میکنیم اما نمیتونیمحتی قدمی براش برنمیداریم یا اگر قدمی برداشته میشه مستمر نیست!
ولی ازاده خانم به محض اینکه متوجه شدن به مسیر آموزش زبان علاقه دارن، کار رو با شرایطی که در اختیار داشتن شروع کردن و ادامه دادن و ادامه دادن! و به صورت طبیعی هم نتایج مادی گرفتن و هم خودباوری و اعتماد به نفسشون در این مسیر بالاتر رفت. شاید اگر خیلی از ماها جای ایشون بودیم، هنوز در این مرحله بودیم که دوتادوتا چهارتا میکردیم که آیا واقا به این کار علاقه داریم یا علاقه واقعی ما چیز دیگست! یعنی خیلی از ما از اون طرف بوم قوانین میفتیم و ممکنه کسی که هیچ اطلاعی از قوانین نداره خیلی بهتر عمل کنه و عملگراتر باشه! این بده! خیلی هم بده …
چون قانون میگه به سمت چیزی که فکر میکنی علاقه داری حرکت کن؛ حتی اگر مطمئن نیستی! یا حرکت میکنی و میبینی علاقه واقعیته که چه بهتر؛ یا اینکه حرکت میکنی و میبینی واقعا اون طور که فکر میکنی نبوده، ولی حداقل چیزهایی در این مسیر دستگیرت میشه که در آینده کلی به دردت میخوره! کمترین دستاوردش هم اینه که تکلیفت مشخص میشه و مطمئن میشی فلان کار رو دوست داری یا نداری ! و اگه نداری به سمت کار بهتر هدایت بشی … .
پس این خصوصیت آزاده خانم هم قابل تحسینه که فارغ از کمالگرایی و وسواس، در همون سن و سال عملگرایی پیشه کردن و نتیجهش رو دیدن.
● یکی دیگه از خصوصیات مثبت آزاده خانم این بودش که به خوبی تونستن نسبت به مسائل و چالشهای مسیر ذهنشون رو مدیریت کنن! نمونه بارزش اونجا بودش که وفتی باهاش تماس میگیرن که بره آموزشگاه، با وجود اینکه میدونه ممکنه اخراجش کنن، با خودش میگه حتی اگر اخراج شدم ایرادی نداره عوضش کلی چیز یادگرفتم و تجربیاتم در این مسیر بالاتر رفته. این طرز تفکر که حین نگرانی به خوبی با بدترین احتمالات هم کنار اومدن خیلی برام قابل تحسین و تقدیر بود.
● درس بعدی، درس قانون تکامل بود … چیزی که خیلی از ما فراموشش میکنیم و در عمل هم اجراش نمیکنیم! ایشون بار اول که رفت آموزشگاه گفت: هر کلاسی رو بدین قبول میکنم ولی رفتهرفته سطحشون بالاتر رفت و احساس خودتوانمندی و لیاقت بیشتری کردن که هم سبک کلاساشون به خصوصی تغییر کرد، هم اینکه هر شاگرد خصوصی رو نپذیرفتن و هم اینکه درامدشون با زحمت کمتر بیشتر شد! در این مسیر، قانون تکامل طبیعی واضح و مبرهنه، به طوریکه به صورت طبیعی شاهد رشد و پیشرفت کلاسا و درامد ایشون بودیم، بدون اینکه ایشون بخوان توهم بزنن و از همون ابتدای مسیر، ادعای لیاقت و توامندی و … داشته باشن! چیزی که ممکنه خیلی از ما ناخوداگاه درگیرش باشیم.
این تکامل در هر جایی و هر مسیری قشنگه، چون هیچ چیز غیرعادی در اون نمیبینی! هر رشد و پیشرفتی باشه طبیعیه، طبیعیتر از طبیعی به نظر میاد و منطقیتر از هر چیزی!
● یکی دیگه از نکات مثبتی که از ایشون برداشت کردم که استاد هم بهش اشاره کردن این بودش که ایشون به دنبال انجام یک کار ارزشمند بودن که بابت درامد داشته باشن، نه اینکه صرفا فقط پول مدنظرشون باشه! اینو میگن یک باور قشنگ که از همون بچگی در ذهن ایشون نقش برجسته که درامدی ارزشمنده که خدمتی ارائه کنه و ارزشی ایجاد کنه و مشکلی از جامعه حل کنه، در صورتی که خیلی از ما صرفا به دنبال کالای پول هستیم و به همون اندازه که دنبالش میکنیم، ازمون دورترمیشه، در صورتی که وقتی ارزشی ایجاد کنی و مشکلی رو حل کنی، ناخوداگاه و به صورت طبیعی ثروت به سمتت میاد! به میزانی که مشکل بزرگتری رو حل کنی، به همون اندازه هم ثروت بیشتری به سمتت میاد.
مثال بارز این ارزش در آزاده خانم، همین بودش که به کلاسهایی تدریس میکردن که کار هرکسی نبود! این خودش حل کردن مشکل اون موسسه بود که حاضر شدن به خاطر حقوق بیشتری هم پرداخت کنن.
یزدان عزیز چقد عالی گفتی
چقد خوب نکات کلیدی فایل رو نوشتی
از وقتی فایل های مصاحبه با آزاده جان اومده یکسره ذهنم درگیر شده و دارم فکر میکنم و میفهمم چقد تو اشتباهم بعضی جاها
و اینکه کجا چطور میتونم بهتر عمل کنم
این فایلا ..کامنتایی که میاد
خود جهان
که دیگه احساس کردم داره با پتک میزنه تو سرم که داری چیکار میکنی؟؟
میتونم بگم متاسفانه من تو درک قانون صفر صفر بودم ..
چقد بعد از این فایل فهمیدیم که صرفا دونستن قانون مهم نیست!!
چقد فهمیدیم که داریم خودمونو گول میزنیم ..!!
حالا من آدمیم که همیشه دنبال عمل کردنم اما نگاه که میکنم میبینم آخ که حواست نباشه به خودت میای که تایمی رو تو درو دیوار گذروندی
مثال هایی دارم آدمایی میشناسم که قانون رو نمیدونن اما انقد عالی میرن جلو و به موفقیت پایدار رسیدن که هربار باعث میشن به خودم شک کنم
واسه همینه که همیشه با خودم میگم آدمای موفق هرچند از نظر ما نادرست لایقن و تحسینشون میکنم
این کنترل ذهنا
این حرکت کردنا
کارِ هرکسی نیست
امروز داشتم مسیری رو پیاده روی میکردم با خودم میگفتم
میدونی،قانون مشکل نداره اونی که مشکل داره منم.
اونی که توهم داره منم!
چطور توقع نتیجه دارم وقتی یه جاهایی کلا دارم برعکس عمل میکنم؟
کاری به بقیه ندارم ولی چقد من ادعام میشه تو کار خودم
چقد فاز بر میدارم تو توهمم
حالا من حداقل اینطور نبودم کسی رو به زور دعوت کنم یا هی بشینم تعریف کنم از قانون چون میگفتم تا خودم نتیجه ای ندارم از چی میخوام حرف بزنم!؟؟
ولی منم دیگه از اونور بوم افتادم
یجوری تو سکوتم که ها هاا من یه رازی میدونم که بقیه نمیدونن …
وتکامل تکامل تکامل …
کمالگرایی…
خدای من اونجا که گفتی
این مسیر، قانون تکامل طبیعی واضح و مبرهنه، به طوریکه به صورت طبیعی شاهد رشد و پیشرفت کلاسا و درامد ایشون بودیم، بدون اینکه ایشون بخوان توهم بزنن و از همون ابتدای مسیر، ادعای لیاقت و توامندی و … داشته باشن! چیزی که ممکنه خیلی از ما ناخوداگاه درگیرش باشیم.
چیزی که من درگیرشم..
اشکمو دراورد..
این نفهمیدن تکامل رو من بدجوری ضربه خوردم ازش ( اذیت شدم)
و خب
مسیری که با زور و تقلا باشه مسیری که سخت باشه مسیر اشتباهِ
این ادعای الکی رو بدجور ضربه خوردم ازش
حتی انقد چشامو بستم که نتونستم پیشرفتمو ببینم
اره مشکل من ادعای الکی منه
مشکل من درک نکردن قانونتکامله
مشکل من … نمیدونم میتونی بفهمی حرکت کنی عمل کنی به ایده ها
اما به شدت چسبیده باشی و رهایی برات معنایی نداشته باشه
اصل قانون که بابااااااا احساس خوب=اتفاقات خوب رو نفهمی یعنی چی..؟
اینارو گفتم که بدونم کجا بودم ..
اینا مهم نیست!
مهم اینه ایا من میتونم واقعاااا از درسایی که این فایلا داشت استفاده کنم؟
میتونم منم همینطور عمل کنم؟
میتونم منم همینطور تغییر کنم؟
چقد میتونم از این تجربه از این همه آگاهی و درس استفاده کنم ؟؟
و عمل کنم عمل کنم عمل کنم عمل کنم عمممممل کنم
درست!
یزدان عزیز نمیدونم چطور ازت تشکر کنم بخاطر این دیدگاه ارزشمند و فوق العادت❤️
سپاسگزارم…