گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-13 08:02:192024-04-30 04:22:17گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آوردشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام مهربان پروردگارباسخاوتِ هدایت گرم
من دراین فایل باورهای قدرتمند کننده وباوربه فراوانی آزاده جون رو دیدم
دیدم که چون عزت نفس داشتن و قلبا خودشونو باورداشتن
وچون از خانواده پولداری بودن ،برای همون باورهای ثروت سازشون خیلی خوب بوده تونستن به راحتی نرخ خدماتشون رو بالا ببرن ،واحساس لیاقت وخودارزشمندی داشتن
این همون چیزیه که من بایدبسیار در خودم بسازم وتقویتش کنم
همون ریشه ای هست که میوه هایی چون استقلال مالی رو باخودش به همراه داره
استاد بارها تاکید کردند که عزت نفس بیس واساس همه موفقیت هاست و خداروشکر ایشون داشتند و البته باعمل گرایی ها شون هربار اعتمادبنفس شوند رو تقویت کردند
ایشون شجاع هستند و خودشون فرمودن از همیشه باخداوند ارتباط خوبی داشتند وقطعا شجاعتشون بخاطر ایمان وباورقلبشون به خداوند هست
خیلیییی لذت بردم حرفای آزاده جون رو شنیدم وتحسینشون کردم وبرای خودم الگو برداری کردم و سپاسگزارم از استاد عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدن وسپاسگزارم از مهربان پروردگارباسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی تا ازاین آگاهی ها بهرمند بشم
عاشقتونم
عشق برای همه بچه های سرزمین عباسمنش ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️💚❤️❤️
سلام خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته
سلام خدمت دوستان عزیزم و خانم آزاده چقدر صحبت های جذاب و پر از آگاهی بود این فایل
واقعا با این سرگذشت قشنگ که خانم آزاده تجربه کرده و اینکه حالا خودش را در این مرحله قشنگ از زندگی رسانده برایم خوشایند و جذاب بود
نکته های که من درک کردم و برایم جالب و جذاب تمام شد را خدمت شما بیان می کنم
این شور و شوق و دنبال رشد و پیشرفت بودن واقعا انگیزه و انرژی می خواهد آنهم فردی که در یک خانواده مرفه بزرگ می شود شاید خلی از افراد وقتی در چنینی شرایط قرار داشته باشد خلی دنبال تغییر کردن نباشد چون ما انسانها دوست داریم زیاد به زحمت نباشیم یعنی در یک موقعیتی قرار داشته باشیم که غذای برای خوردن داشته باشیم لباسی برای پوشیدن و سرپناه هم برای گذران زندگی داشته باشیم دیگر خلی به فکر اینکه خود مان برای خودمان کسی باشیم یعنی از لحظ مالی دست مان باز باشد را خلی خود را به زحمت نمی اندازیم البته این نگرش را خلی از افراد ندارد اما هستند خلی افراد که اینگونه راحتی یا بگویم تنبلی را دوست دارد و در همان دایره امن خود راحت است
اما فردی مانند آزاده متفاوت می اندیشده و دنبال تغییر آوردن در زندگی خود بوده و همین مسأله باعث می شود که بعضی موقع ها حتی بر خلاف میل خانواده اش هم حرکت کند
چون خانواده آزاده نمی خواسته آزاده سر کار بره یا دنبال تحصیل در دانشگاه باشد
و این تضاد باعث می شود که آزاده بشتر مصمم شده و وارد چالش ها شد و به نحوی نمی خواسته آن چنان که سایر افراد جامعه می اندیشد این همین نگرش و دیدگاه را داشته یا این مسیر را طی کند
و این دیدگاه خوبی که خداوند را همیشه حامی و حمایت گر خود دانسته با آنکه خلی شناختی که خلی های دیگر از خداوند می گوید باید داشته باشد را نداشته بلکه خداوند را رحمان و رحیم و خداوند مهربان و دوست داشتنی دیده بوده
دوست دارد که زبان انگلیسی را تدریس کند و می رود از همسایه های شأن در خواست می کند که بچه های تان را من تدریس می کنم و اینکه تبلیغات می نویسد و شماره تماس آن را هم خونه مادر بزرگش را می نویسد و این است شور و اشتیاق و رسیدن به خواستهایش
اما با یکسری موانع های بر خورد می کند مانند اینکه باید اسناد های فلان و فلان داشته باشی اما خانم آزاده این اسناد ها را نداشته و سن سال شأن هم کم بوده اما جدیت و اراده قوی داشته که من می توانم و این توانای را دارم یعنی خودش و توانای اش را قشنگ باور داشته
وقتی می روی در موسسه ای که من می خواهم زبان تدریس کنم این خلی شجاعت می خواهد که این چنین حرکت را باید انجام دهد
و امتحان می دهد و بعد اینکه سخت ترین کلاس آن هم با کودکان سه سال الی پنج سال واقعا کار دشوار است
شاید این چنین موارد های را وقتی باهاش روبرو شویم هزاران نوع بهانه و دلیلی می آوریم و به نحوی خود را توجه می کنیم بیبن من رفتم اما آنها با من همکاری نکرد و دید که من تجربه تدریس ندارم این کلاس های سخت را به من پیشنهاد کرد و حتی خود من اگر باشم در چنین موقعیتی های خودم را فریب می دهم و که مردم همکاری نمی کند و کار یافت نمی شود و صدها دلیلی دیگری هم برای خودم پیدا می کنم که اصلا حرکت نکنم و لی اینجا خانم آزاده قبول می کند این شرایط سخت و می گوید باید من اینجا ها توانیم را نشان دهم و دنبال راهکار می کرد که این کودکان را من چگونه تدریس کنم که اینها چیزی بیاموزد
و همین می شود وقتی تصمیم جدی داری خداوند هم راههای ساده تر را برایت نشان می دهد
و شیوه ای را در پیش می گیرد که این باعث می شود همه این کودکان بهترین درس را آموخته هیچ بلکه باعث می شود از طرف فامیل های این کودکان مورد تشویق وصف ناشدنی قرار گیرد
و کلاس های بعدی که برایش می دهد و آن هم کلاس پسران که به گفته خودشان خلی های شأن از من بزرگتر بود و من اینجا بازهم گفتم باید چی رویش های را در پیش گیرم که موفقانه سپری شود و این کارهای دشوار را وقتی برای خودت راحت می سازی باعث می شود که پاداش ها را در یافت کنی و کلاس های بعدی و کلاس های بعدی که حتی در موسسه دخترانه هم کلاس برایش می دهد
و بعد از آن پیشنهاد می دهد که باید حقوق بشتر هم به من بدهید و چون توانای خوبی داشته در تدریس کردن و مدیرت کلاس آنها قبول کرده و این حقوق بشتر را در بافت کند
و بعد شروع کردند به تدریس خصوصی همراهی افراد و بعدش باخانواده که آنها سفیر ایران در آمریکا با دو و این حس خلی خوبی دارد که فردی در چنین سن و سال بیتواند این موفقیت ها را کسب کن و این کار ها باعث می شود که اعتماد به نفس و خود باوری ها افزایش پیدا کند
و این دیدگاه خوبی که داشته یعنی هر موقع که به موانع برخورد کرده فقط از خداوند خواسته و توکل و امید خوبی به خداوند داشته و اینکه خداوند به خواسته هایش لبیک می گوید
این فایل برایم سراسر درس و آگاهی داشت و این شور و شوق و دیدگاه تسلیم نشدن و به جلو رفتن خلی برایم جذاب و قابل باور بود و در دلم این بانوی دوست داشتنی را خلی تحسین می کردم
و این حرفا خلی قشنگ بود که همه ما انسانهای توانای های یکسان داریم و بر می گردد به خود فرد که چقدر این توانای هایش را رشد می دهد و به خودش و توانای هایش باور داشته باشد
این حس بسیار خوبی که خانم آزاده حین صحبت هایش داشت خلی برایم قابل تحسین بود و واقعا آدم لذت می برد از این چنین انسانهای دوست داشتنی بشتر بی شنویم
و در آخر صحبت های استاد هم قشنگ و جذاب بود که درک مارا بهتر و بهتر می سازد
بهای پرداخت هدف هم خلی تاثیر گذار است
با اینکه نیاز مالی نداشته اما تصمیم می گیرد که خود کفا باشد
و این خود کفا بودن خلی حرف دارد واقعا همین است وقتی تو خودت پول می سازی سرت بلند است و برای خودت کسی هستی و راحت برای خودت مصرف می کنی
اما امان از وقتی که نیازمند پول هستی … و خود تان می دانید که چقدر انسان را خار و خفیف می سازد
و آزاده تصمیم می گیرد که ارزش ایجاد کند
و بیاید برای خودش راه را ایجاد کند
اولین ایده که به ذهنت می رسد را انجام بده و بعدش به تو گفته می شود با خودش می آید
وقتی حرکت می کنی هدایت می شوی
وقتی قدم بر می داری یعنی داری خلق می کنی استاد عزیزم خلی خلی ممنون و سپاسگذارم
با سلام خدمت همه
چند وقتی بود داشتم تمرکز میکردم روی باورهای توحیدی و فایل های توحید عملی،قسمت 6 رو گوش کردم هدایت شدم به این فایل مصاحبه با خانم آزاده طیبی ،چه قدر عالی هماهنگ بود این فایل با چیزی که میخواسم،واقعا خدا استاد همه چیزه استاده برنامه ریزیه،فقط کافیه بسپاری بهش ،یجور ردیفش میکنه عشق میکنی،امروز صبح بعد مدت ها حرکت کردم رفتم سر دو تا ساختمان برای صحبت برای کارتاسیسات ،یکیش رو زنگ زدم سازنده گفت دادیم به کسی ،تحسینش کردم باورهای
اون شخصی که کار رو گرفته و تایید کردم این انرژی این خدا برای همه میتونه همه چی بشه برای اونم شده پس برای منم میشه،این باور هم جز باور های توحیدی هستش که دارم روش کار میکنم ،”باور به اینکه این انرژی از بینهایت راهی که ما نمیدونیم میتونه به شکل نعمت(آگاهی ها،فکرها،ایده ها،دست های خودش،موقعیت ها،شجاعت و…) وارد زندگی ما بشه” و تو خیابون هر ماشین خوبی که میبینیم و ساختمان خوبی که میبینم مغازه پر از مشتری که میبینم تحسین میکنم تایید میکنم این انرژی این خدا میتونه پس برای من هم میتونه،هرچه قدر بتونیم این باورها رو قدرتمند ترشون کنیم با تایید کردن با ادامه دادن مسیرمون با اعتماد کردن و قدم برداشتن تو مسیرمون،اینجوری این خدا این انرژی این جهان باور مارو بیشتر بهمون نشون میده بیشتر بهمون ثابت میکنه که اره درست داری فکر میکنی،و اینجوری راهمون هموارتر راحت تر میشه برای ادامه مسیر،بعدش دوباره رفتم سراغ ساختمون بعدی اونم کارش انجام شده بود و دوباره همون تحسین و تایید کردن و البته اینم بگم با خودم این باورم توحیدی رو هم دارم تمرین میکنم وقتی میبینم یه کاری توسط همکار انجام شده، میگم اشکالی نداره اگه ازین دستش نداد از کلی دست دیگش میده و حسم رو خوب نگه میدارم،نه الکی نه دلخوش باشم،مطمئن هستم میده از دست دیگش،از کجا مطمئن هستم از آرامشی که دائم باهام هستش ،کوچیکه ولی دارم بزرگترش میکنم،واقعامیوه توحید آرامشه خیال راحتیه،قبلا من میگفتم توحید توحید توحید ولی ارامش نداشتم باز نگران بودم چون روی ذهن خودم حساب باز میکردم،ولی الان دیگه فقط روی این خدا این انرژی این منبع مطلق ثروت خوشبختی پول نعمت سلامتی عشق نور زیبایی قشنگی حساب باز میکنم ،باید “تکاملتون” رو طی کنید ،چیزی که من همش فرار میکردم ازش ،تو این فایل چه قدر عالی کلی درس رو یاد گرفتیم از خانم طیبی و حرفای تکمیلی استاد عزیز،خیلی سخته تو خانواده مرفه باشی و اصلا به فکر رشد باشی ،چون معمولا آدم با تضاد درست حسابی از جا بلند میشه نه با این تضاد که بخوام مثلا یه ارزشی ایجاد کنم،به هر حال تحسین میکنم ایشون رو،کلی ایمان میخواد که با این شرایط خوبی که داشتن حرکت کنی،درمورد خودم جالب اینجاست به محض اینکه باورهام رو بهتر میکنم مخصوصا من که دارم الان روی باورهای توحیدی تمرکز میکنم بهبودشون میدم،وقتی یک قدم برمیداری این خدا یه دفعه 1000 قدم برات برمیداره،یعنی من قبلا باورهام ازین ضعیف تر بود،یه قدم برمیداشتم خدا 100 قدم برمیداشت برام،یعنی من میرفتم سر 5 تا ساختمون بعد 2روز یه نفر زنگ میزد یه خبر خوب درمورد کار میداد،الان دوتا ساختمون میرم همون روز تماس میگیرن،تازه جالبش اینجاست اصلا من فکرشم نمیکردم بعد 2 سال اون شخص تماس بگیره برای کار تاسیسات ساختمونش،یواش یواش آدم متوجه پاسخ واضح جهان میشه مخصوصا وقتی رو باورهای توحیدی کار میکنی
به نام الله
وقتی آزاده خانم رو در قاب صفحه دیدم متعجب و حیران شدم ولی به خودم نگفتم که چقدر این خانم زیباست می دونید چرا برای اینکه من این ترمز رو داشتم که باید با هر کی که خوشگله هم صحبت باشم و وقتی می دیدم یه نفر یه کم زشته خداحافظی برای همیشه.. پس چه من و چه همه ی آدمهای این کره ی خاکی زیبا ، دیدنی هستند خدا راشکر
نکته ی بعدی اینکه من با صحبت های استاد فهمیدم که استاد با اونهایی که حرف میزنن و عمل نمیکنند و عملگرا نیستن اصلا و ابدا حرفی نداره
پس اومدم حدود ۵۰ صفحه تایپ را قبول کردم با عشق و الان خوشحالم و به خودم افتخار میکنم که به عنوان کسی که رهرو راه استاد عباس منش هستم و راه خدایی را دارم دنبال میکنم سربلندو سر افراز هستم
خدایا شکرت
البته من از اون دسته ایی هستم که دوره های استاد جان را تهیه کردم و همیشه هنزفری توی گوشمه و خیلی سعی میکنم که همیشه راه استاد را ادامه بدهم
خدایا سپاسگزارم
استاد جان ممنونم
سپاس سپاس سپاس
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و مریم جان و همچنین آزاده خوش:اخلاق و خوش خندی ی عزیز 💞
برای بار دوم هست که این فایل را گوش میکنم و لحظه به لحظه ی صحبت های آزاده جان را تجسم میکنم
ممنون بابت تهیه این فایل انرژی بخش
آفرین به همتت آزاده جان که از همون دوران نوجوانی اینقدر تلاش و پشتکار داشتی 👏
چقدر راحت و قشنگ راجع به بهترین رفیقت یعنی خدا صحبت میکنی .
آزاده جان تو لیاقتت را با تلاشت به جهان هستی ثابت کردی و پاسخت را دریافت کردی💝
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و سلام به ازاده خانم نازنین و سلامی به گرمی و ارامش احساس الانم به هم خانواده های عزیزم در سایت
خدارو شکر میکنم بابت این که ی روز دیگه رو با اگاهی های ناب استاد عباسمنش دارم سپری میکنم طبق معمول پیاده روی بینظیری انجام دادم ی مسیر جدید پر درخت جدید که سورپرایزم میکنه و پر احساس شکر گذاری میشم
اما برسیم به موضوع فایل و بجث متکی به خود بودن و با ایمان حرکت کردن و گرفتن نتایج :
خوب خیلی نکات مثبت و خوبی داره شخصیت ازاده و کاملا مشخصه که حسابی روی خودش کار کرده و این موضوع از ارامش و طرز بیانی که داره و میمیک صورتش که پر از احساس ارامش و سرزندگی و شادیه میشه فهمید و چقدر از این موضوع من شادم و یاد فایل ارامش در پرتو اگاهی افتادم یکی از قسمتاش که میگه به همه چیز لبخند بزن ی همچین چیزی
شاید ازاده جان اگه بنا به شرایط اون موقع که الان هم اینجا شاید دست کمی از اون موقع نداشته باشه تو محیط برت قالب میشد ته تهش ی ازدواج موفق داشتی و تو خونه خودت داشتی اشپزی میکردی و بچه داری البته میگم شاید شاید اگه مطیع بودی هم چندان از دید بقیه هم بد نبود و دختر خوب و حرف گوش کنی میبودی و یکی یدونه خونه ولی این شخصیت و این کلام جادویی تو نشان از اون مسیری داره که کاملا به صحت و درستیش ایمان دارم که خداوند و خودت خواستی که بری و توش موفق بودی شاید من هم فارق از این موضوع نباشم
که توی خانواده ای نصبتا ثروتمند بزرگ شدم اما الان کاملا متکی به خودم بودم و الان کسب و کار خودم رو دارم بعضی وقتها میام برای خودم مرور میکنم اگه پیش پدرم بودم یا برم پیش پدرم به کجا میرسم و اگه این کسب و کار خودم رو ادامه بدم تهش چی میشه و میبینم اونقدر توی این کسب و کارم میشه بزرگ شد و رشد کرد هم از لحاط مالی هم از لحاظ شخصیتی که مقایسه میکنم که اونجا منو اینجوری نمیتونه بزرگ کنه و هی ادامه میدم
ازاده عزیز چقدر با این جملت حال کردم اونجا که یکی بهت گفت بابا این کاغذی که گذاشتی رنگش رفته و از این حرفا و جواب تو که خیلی خوب بود اشکال نداره عوضش میکنم
و اونجا که میری توی ی مدرسه زبان و چقدر همین رفتنت اعتماد به نفس میخواد و ادامه دادن با کلاسی که سه تا پنج سال سنشون هست و اونجا ایده ها میاد که چه جوری میتونی مهارت این بچه های بازیگوش رو بیشتر کنی
الان من از خودم میپرسم چجوری میتونم اینجا و در این مکان مهارتم بیشتر بشه یا مشتری هام بیشتر بشه و بتونم ارتباطات بهتری با بقیه داشته باشم
و چقدر این احساس برام اومد که پسر وقتی یه نفر تونسته از بچه های سایت بیاد با استاد مصاحبه حضوری کنه و فیلمش بره توی بیلبورد سایت پس برای من هم میشه لازمش اینه با مقوا بچسبونم به درو دیوار کوچه که من این کار رو بلدم انجام بدم لازمش اینه که برم توی مدرسه و بگم من میتونم انگلیسی یاد بدم
لازمش اینه که من برم ی کلاس پر بچه رو بهشون زبان یاد بدم
لازمش اون ایمانیه که میگه میشه تو حرکت کن
صبح داشتم با خانمم صحبت میکردم ی جایی برگشت گفت که من با دوتا بچه و از این حرف ها کسی نیست و خانمم با این اگاهی ها زیاد اشنا نیست هست ولی فعلا توی مدارش نیست منم اصراری ندارم منم کار خودم رو میکنم بعضی وقت ها در مورد نتایجمون باهاش صحبت میکنم ولی
تا نباشی اشنا زین پرده چیزی نشنوی /گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
و داشت میگفت که کسی نیست به ما کمک کنه ته حرفش گفتم عزیزم خداروشکر که کسی نیست خداروشکر که ما مثل بقیه نیستیم شاید ما بخواهیم بریم خارج زندگی کنیم باید متکی به خودمون باشیم باید خودمون بچه هامون رو بزرگ کنیم و تجربه کسب کنیم ی مقدار بغض کردم اون موقع ولی واقعا داستان همینه خدا دوستت داره که میگه با وجود پدر پولدار برو کار کن
برو چیز یاد بگیر
سرمایه نمیخواد سرمایش توی خودته ازاده رو ببین از یاد دادن کلاس چه میدونم انگلیسی و عربی و ریاضی توی ی محله هدایت شد به ی مدرسه و اینقدر اعتماد بنفسش بالا رفت که گفت من با این مبلغ دیگه برای شما کار نمیکنم مبلغ رو بیشتر کنید و مگه نه من میرم جایی دیگه
خیلی برام درس داشت نمیدونم توی جشن ده سالگی با اموزش های شما سرو کار دارم در چه جایگاهی هستم استاد اما ایمان دارم که منم میرم روی بیلبورد سایت لازمش اون تعهد و حرکت کردنه
خیلی سپاسگذارم استاد عزیز و خیلی سپاسگذارم ازاده خانم نازنین با اشتیاق فراوان منتظر فالی بعدی از تجربیات شما هستم و اینم بگم گام به گام باهت بودم توی شنیدن داستانت کلا ادمی هستم هر داستانی رو که میشنوم همگام میشم با مخاطبم
بی صبرانه منتظرم
عاشقانه دوستون دارم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
من بعد از یک مدتی که این فایل رو گوش راز اصلی ثروت رو فهمیدم.1_ من با دوستم داشتم راجب یک مسئله ای صحبت می کردم بعد فهمیدم که برای اینکه پول به سمتمون بیاد باید( دنبال کار باشیم نه دنبال پول اینطوری خود پول میاد) دلیل واقعی فقر اینه که شما به جای اینکه دنبال علاقت باشی دنبال پول باشی. برای همین شاید پول بیاد ولی زود از دستش میدی چون با توانایی و مهارت خودت نبوده. آزاده جان هم چون همه ی کاراش با مهارت های خودش بود موفق شد. در واقع پول یک کاغذ است اما همون علاقه و مهارت ثروت دائمی است. در واقع مهارت و علاقه ثروت واقعی است.
2_اگر ما زندگی رو با یک مثال قشنگ بگیم مثلا اگر 7 نفر میخان به اردو برن. بعد هر کدوم از افراد مسئولیت یک کار را به عهده می گیرن مثلا یکی تا کردن لباس ها یکی دیگه هم غذا پختن. اگر یکی بگه که من همه کار رو به عهده می گیرم آخر خودش خسته میشه و کارا هم نیمه نصفه تموم میشه. اگر هر کسی کار هایی که بلده و میتونه رو انجام بده توی اردو به همه هم خوش میگذره. یعنی توی زندگی هم وقتی ما به دنیا میایم آفریده شدیم که در جهان با علاقمون سود برسونیم نه با صد تا کار.
3_ راز اصلللللللللللللللی ثروت اینه که اگر وقتی ما شغلی راه می ندازیم برای اینکه ادامه پیدا کنه باید توی عمقش بریم یعنی کامل کامل بریم توش. مثلا اگر فردی میگه من قانون جذب بلدم پس باید عزت نفسش هم خوب باشه. اگر با یک مثال خیلی زیبا بگیم می تونیم بگیم اگر فردی یکم بافتن بلد باشه یک ذره هم دوچرخه سواری بلد باشه یک ذره هم قانون جذب بلد باشه انگار یک اقیانوس بزرگی ولی عمقش 1 سانتی متره یعنی اون فرد کلی کار بلده اما یک ذره یک ذره این آدم هیچوقت به ثروت نمی رسه. و یک نفر هم آن قدر میره توی عمق علاقش که میشه یک اقیانوس عمیق این فرد به ثروت بینهایت میرسه مثل آزاده جان. یک فرد هم اول یک گوشه ی کوچیکی یک آبی میریزه که عمقش 1 میلی متره بعد زیادش نمی کنه اون آبه خشک میشه و اون فرد هم به ثروت نمی رسه. یک فرد هم آب عمیق داره اما آبش کثیفه مثل دزدی و کلاهبرداری ولی اون فرد هم آخرش فقیر میمونه.
4_ راز اصلی موفقیت آزاده جان اینه که توی ( عمق هر کاری که به ذهنش میومده عمل می کرده) ما باید هر کاری که به ذهنمون اومد بریم توی عمقش آزاده توی عمق زبان رفت. توی عمق آرایشگاه هم رفت. و بعضی ها از خودشون می پرسن من که توی عمقش میرم پس چرا من نمی تونم شغل راه بندازم؟ جوابشم اینه که زمانی توی عمیق کاری میری که حرکت کردی و الان شغل راه انداختی.
5_ راز اصلی بعدی اینه که ما باید توی علاقمون مهارت کسب کنیم. شما توی یک فایلتون هم می گفتین که علاقت رو دنبال کن یعنی در علاقت برو مهارت کسب کنید.
6_ مهارت یعنی چه؟ یعنی ما توی یک کاری بتونیم اون رو به بهترین شیوه انجام بدیم. ما زمانی می تونیم بگیم مهارت داریم که به خودمان سابت کنیم که من می تونم این رو به بهترین شکل این کار رو به شما ارائه دهم حالا چطوری به خودمون سابت کنیم؟ با اینکه اون کار رو برای خودمون انجام داده باشیم و مطمئن باشیم اون کار رو بلدیم. آزاده جان هم پیش مامان دوستش انگلیسی یاد گرفت و مطمئن شد که میتونه و بلده.
6_ چرا بعضی ها علاقه ی خودشون رو نمی دونن؟ چون خودشون رو نمی شناسن و عزت نفسشون پایین. آزاده جان چون نیروی درونی خودش رو میشناخت علاقش رو می فهمید. علاقه اینطوری نیست که یک چییزی باشه که ندونی. علاقه مثل اینه که تو رنگ مورد علاقت رو ندونی زمانی علاقت رو می فهمی که عزت نفسش بالا باشه.
7_ آزاده جان هر کاری که انجام می داد بهش ادامه می داد و توی عمقش می رفت اگر یک نفر کارا رو هی ول کنه انگار یک گوشه ای آب جمع میشه بعد زود خشک میشه آزاده جان چون هر کاری رو ادامه می داد آب خشک نشد و شد اقیانوس عمیق پر از آب
موفق باشید
خدانگهدار
سلامممممم به بهترین و دوستداشتنی ترین استاد دنیااا و مریم جون خوشگللل و بینظیر
استاد جونم چقددد ممنونم و سپاسگزار از شما واسع تهیه این گفتگو های دوستانه و جذاب که هر روز و هر روز انگیزه و امید و دانش مارو توی این مسیر زیبای الهی بیشترو بیشتر میکنه
خدایا شکرتتت
استاد جونم هر بار که یه قسمت از این مصاحبه ها و گفتگو هارو گوش میکنم باور و ایمانم صد چندان برابر میشه و به خودم یاد آور میشم که ببین چقدددد این مسیر درست و الهی ببین چقد آدمای دیگع ام هستن به جز استاد که از این مسیر رفتن و به چه جاهایی و چه چیزهایی هدایت شدن
ببینم و به یاد بیارم که فقط کافیه من این مسیر نورانی رو با عشققق و حال خوب ادامه بدم و به تموم این نجواهای شیطانی و بد پشت پا بزنم و فقط و فقط ادامه بدم
تموم این دوستان از جمله آرزوی عزیز بهم یادآوری میکنن که میشه آره درسته دقیقا همینه تو فقط ادامه بده و یقین پیدا کن که این مسیر که میری درسته
خدایا شکرتتت شکرت که منو به این مسیر پر از عشق هدایت کردی
سلام استاد عزیزم مریم جانم وآزاده عزیز
وسلام به همه دوستانم
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این فایل بی نظیرتون،سپاسگزارم از مریم جان در پشت صحنه وفیلمبرداری بی نظیرشون ومدیریتشون
سپاسگزارم از آزاده عزیز بخاطر این رشد وپیشرفتشون،بخاطراین شور وشوقشون که دیدنشون حس خوبی به آدم میده خیلی انرژیشون مثبته
خداروهزاران بار شکر امروز02/8/29ازرطریق نشانه امروزم هدایت شدم به این فایل بی نظیر و با اینکه بارها این فایل رو دید باز امروز درسهای زیادی از این فایل گرفتم
سپاسگزارم آزاده جان بخاطر پشت کاری که داشتین ودر زمان خودش چالشهایی هم داشتین برا اینکه حرکت نکنید. ولی شما حرکت کردین به این حد از رشدو پیشرفت رسیدین
انشاالله که بتوانم درعمل به این آگاهی ها عمل کنم ودنیای خودم رو تغییر بدم وبه رشد وکمال برسم
درپناه الله مهربان شاد وسالم وثروتمند باشید.
به نام خداوند هدایتگرم؛
سلام به همه دوستان و استاد عزیز.
آگاهایی هایی که من از این فایل می گیرم و تصمیماتی که باید انجام بدم رو این پایین می نویسم:
1) رهایی و توکل:
وقتی مسیر رشد و پیشرفت افرادی که تو زمینه های مختلف به موفقیت رسیدن رو می خونم و یا میشنوم، یه نکته مشترک تو زندگی همه شون میبینم و اونم اینه به مسیر توجه می کنن نه هدف.
ینی چی؟ ینی براشون خیلی مطرح نیست که تو یه بازه زمانی مشخص و اونم خیلی سریع به خواسته هاشون برسن. کاری رو انجام میدن که بهشون گفته میشه و فقط یه قدم میرن جلو و بقیه شو میسپرن به خدا و ازخدا هدایت میخوان.
این دقیقا همون ویژگی شخصیتی بوده که من تا الان داشتم. همیشه تو زندگی عجول بودم و انتظار داشتم خیلی سریع به اهداف برسم، ولی چون عجله داشتم خیلی سریع نا امید میشدم و اون هدف رو رها می کردم.
ولی الان متوجه شدم باید خیلی توکلم به هدایت خداوند بیشتر باشه و سعی کنم فقط به فکر رشد دائمی باشم و هر روز سعی کنم یک قدم برم جلوتر.
و البته این کار باعث میشه خیلی رها تر باشم، خودم رو اذیت نکنم، احساسات منفی رو به خودم راه ندم و توکل بیشتری داشته باشم
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت
1) احساس لیاقت:
مشکلی که من قبلا داشتم دقیقا همین بود. فکر می کردم حالا که من یه تعدادی از قوانین رو میدونم، پس باید خود به خود سیلی از نتایج مالی به سمت سرازیر بشه، چون من آدم لایقی هستم!
اگه یه کار با درآمد خیلی کم بهم پیشنهاد میشد قبول نمی کردم. با این دیدگاه که: من تو مدار خیلی بالایی از ثروت هستم! اگه برم سمت این کارها با درآمد پایین پس ینی ذهن فقیری دارم!
ولی الان اینجوری فکر نمی کنم. الان میگم اگه خیلی لایقی، لیاقت خودتو نشون بده
همونطور که دیدیم آزاده خانم با اینکه خودش رو لایق تدریس با حقوق عالی می دید، ولی با خودش نگفت من که سطح زبانم خیلی عالیه، معلم خصوصی آمریکایی دارم، پس نباید با حقوق کم شروع کنم. اومد گفت من حقوق خیلی پایین شروع می کنم، لیاقت خودمو نشون میدم و بعد از اینکه لیاقت خودشو نشون داد در خواست حقوق بیشتر کرد!
خدایا ازت میخوام همه مون رو هدایت کنی که رها، متوکل و لایق باشیم