گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

271 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی نامجوفر گفته:
    مدت عضویت: 1372 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد جان

    چه کردی به خدا لذت بردم استاد جان امروز در مسیر تکاملی کارم قراره جای برم که همش نگران بودم از اینکه خوب من رفتم توی اون مکان باید چه کاری کنم که هم توو زمینه کاریم پیشرفت کنم و هم بتونم لیاقت های خودم و توانمندی هام رو بگم و به قول صحبت شما در پایان قسمت اول صحبت آزاده خانم که تو برو لیاقت رو بساز نه به حرف و به عمل و انگار که این فایل امروز به من این شجاعت رو داد تا حداقل در مسیری که از خداوند هر روز هدایت می طلبم و به اینجای که قرار برم اون هم توسط یکی از مشتریان بسیار خوبم به من معرفی شده و قرار هست به اتفاق هم بریم این مکان برای بازدید و من درگیر بود ذهنم خداشاهده که استاد جان عجب نکته سنجی کردی در پایان قسمت اول از صحبت های خانم آزاده عزیز

    خداروشکرش که این هم هدایت خداوند بود برای قوت قلب من که با توکل بیشتر به خودش جلو برم برای دستاورد های بسیار بزرگ تر و من میرم و لیاقتم رو می سازم و جهان هم وظیفه اش تایید کردن من هست

    مشتاقانه متتظر ادامه این مصاحبه پرفکت شما هستم واقعا استاد این انتخاب در مورد مصاحبه با دوستان که در حد امکان از شاگردانی که در دسترس شما هستن ایجاد کنید واقعا و بسیار تاثیرگذاره

    خدایا شکرت که توو مسیر درست هستم هرچند قدم های کوچک اما با اطمینان در مسیر درست به امید الله

    خداوتد به همه کسانی که در این مسیر هستن هدایت مستقیم اعطاء بفرماید

    الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سیدابوالفضل رسولی گفته:
    مدت عضویت: 1306 روز

    بنام خداوند جان و خرد

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم ـ روزتون سرشار از شادی و عشق باشه

    خدایاصدهزار مرتبه شکرت

    امروز صبح که از خواب بیدارشدم تا چندساعت خیره نشسته بودم وفکر میکردم درمورد پیشرفت درمورد ثروت اینکه چکار باید بکنم از کجا شروع کنم ـ اصلا هدف چیه چطور میشه موفق شد ـ آیا زمان خاصی داره؟

    آیا من لایق این ثروت و اینکاری که میخوام بکنم هستم؟« تا اینکه هدایت شدم برای تماشای این گفتگوی بسیار ارزنده و زیبا»

    ثروت داشتن موفق بودن سعادتمند شدن اینها رو من میخوام درسته وباتلاش بهش میرسم اماحفظ کردن اینها و همیشه درمدار موفقیت بودن خیلی مهمتره

    ویه اصل مهم داره ـ اونم حرکت کردنه

    اون همه هرلحظه امیدداشتن ـ توکل کردن

    متوسل شدن ـ اتصال به خداوند به قدرت بینهایت هستش وقتی بهش وصل بشی همه چیز درست میشه همه چیز خلق میشه بهت گفته میشه در راه ولی باید قدم برداشت.

    اینها رو امروز از این فایل زیبا یاد گرفتم ـ

    ازآزاده جان هم خیلی ممنونم وخداروشکر میکنم همچین فرشتگانی در دنیا هستن والگوهای بینظیری هستن برای پیداکردن خودمون برای خودشناسی

    بازم ممنون از همه شما دوستان

    درپناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    عصمت جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان

    من امروز برام یه اتفاقی پیش اومد ک میخوام درموردش اینجا حرف بزنم… بعد از چند روزی رفته بودم خونه ی یکی از اقوامم، و دختر خالمم اونجا بود. سر یه موضوعی شد و ایشون جلوی بقیه گفتن ک اره عصمت اون موقع همچین حرفی رو زده (حالا محتواشو نیاز نیست بگم ولی در کل درمورد این بود که من یه حرف اشتباهی رو خطاب ب دونفر از بستگانمون زده بودم. و دخترخالمم اومد این حرف منو امروز گذاشت کف دست همون دونفر) خلاصه دوبار تکرار کردو منم بهش گفتم حالا ی موقع ی نفر عصبی میشه ی چیزی میگه، نیاز نیست اینقدر بازگوش کنی ک…

    اون موقع رها کردم دیگه ولی دیدم دارم عصبی میشم و استادم گفتن ک شما هزارتا دلیل هم داشته باشی ک حالت بد باشه برای جهان فرقی نمیکنه، احساس بد=اتفاقات بد هست.

    خلاصه گفتم پس باید ی جوری حالمو خوب کنم دیگه سعی کردم بهش اصلا فکر نکنم چون نمیتونستم درمورد اون موضوع ب احساس خوب برسم. یاد حرف استاد افتادم ک گفتن اگه نمیتونید در مورد اون موضوع خاص ب احساس خوب برسید سعی کنین در موضوعات دیگه حالتون رو خوب کنین و فاصله فرکانسی رو پر کنین و بعد بیاین تو اون موضوع خاص ب احساس خوب برسین…بعد یواش یواش اروم تر شدم تا اینکه کم کم خدا بهم حرفایی رو الهام کرد و هدایت هایی رو کرد ک گفتم این واقع خودِ کنترل ذهنه، خودِ تقواس و خودِ راه حل…حالا چی بهم الهام شد؟

    اینکه تو چرا این دختر خالتو ی کسی از طرف خدا نمیدونه ک اومده ماموریتشو انجام بده؟ اون ادم اومده درس هایی رو بهت یاد بده و بره. چرا دیدگاه الخیر فی ما وقع رو نمیبینی در این اتفاق؟

    بعد یاد حرفای استاد تو دوره قانون افرینش افتادم ک گفتن وقتی ی اتفاقی براتون افتاده ک دیگه گذشته، کاری نمیشه کرد ولی از خودتون بپرسین ک چ درسیو میتونین ازش بگیرین؟

    میدونی چی میشه؟ اصن من اینجوری ک فکر کردم ی لحظه دیدگاهم نسبت ب دختر خالمم عوض شد منی ک نمیخواستم نگاهش کنم وقتی اینا بهم الهام شد دیگه حالم خوب بود. اتفاقا اون لحظه ک من درحال فکر کردن ب این چیزا و تو این حالات معنوی بودم😁😂 دختر خالم داشت میرفتو با عشق ازش خدافظی کردم🤣💔🚶‍♀

    چون میگفتم اره اصلا جهان مبناش ک بر خیره و عسی ان تکرهو شیئا و هو خیر لکم…چ بسا ب چیزی کراهت دارین و اون براتون خوبه…

    اره حالا من باید با کنترل ذهن درسامو میگرفتمو شادو خوشحال ادامه میدادم راهمو…

    پس اومدم تو دفترم بنویسم.. یاد حرف استاد افتادم ک گفتن باید طوری ب گذشته نگاه کنی ک بع احساس خوب برسی…

    پس گفتم مسیرت درسته عصمت، بیا بنویس چ چیزایی یاد گرفتی و ازش درس بگیر

    یاد حرف استاد افتادم ک تو دوره قانون تضاد میگفتن تضادها میان تا شمارو از تضادهای بزرگ تر در امان نگه دارن. این الهام ها همش مهر تاییدی بود برای نوشتن درس هام

    خب اولین درسی ک گرفتم چی بود…

    ۱. وقتی عصبی هسی از دست ی نفر، خیلیی باید مواظب حرفات باشی، مواظب رفتارت، کنترل ذهن اون موقع سخته ولی اگه نتونی انجامش بدی و حرف ناروایی بزنی نتیجش این هست ک باعث جدایی تو از ادم های دور و برت میشه و اونا ازت رنجیده خاطر میشن. اگه اون رفتار اشتباه گذشتم امروز ب من یاداوری نشده بود و من نمیدونستم، قطعا روش ب این شدتی ک از امروز ب بعد میخوام کار کنم، کار نمیکردم و خدا میدونه ممکن بود چ رفتارهای نادرستی رو در من ب وجود بیاره و باعث شد از تضادهای بزرگ تر در اینده جلوگیری بشه. خصوصا منی ک از مهر باید برم سرکلاس و ب هر دلیلی ممکنه بچه ها کاری بکنن ک من عصبی بشم ولی باید حواسم باشه و رو خودم کار کنم…

    ۲. دومین درسی ک گرفتم این بود ک بهم یادآور شد قرار نیس همه با من همراه باشن و منو تمجید کننو حس خوب بهم بدن اون منم ک باید رو خودم کار کنم و در مقابل انتقاد و قضاوت های ادما قوی باشم و بیخیال، درسمو بگیرم و رد بشم…اتفاقا تو اینستاگرام ی فایلی رو دیدم ازتون استاد ک میگین ادم هایی ک عزت نفسشون بالاس درمقابل انتقاد و قضاوت و سرزنش عکس العمل خاصی نشون نمیدن…واقعا استاد فکر میکنم من درسایی رو ک یاد میگیرم ازتون خدا خیلی ب موقع ازمایشم میکنه ک ببینه چقدر تو عمل میتونم نشون بدم ایمانم ب حرفاتون رو…

    خلاصه من یاد گرفتم در مقابل حرفای منفی ادما خیلی عکس العمل نشون ندم و نخوام خودم رو ثابت کنم. بپذیرم ک ادم ممکنه اشتباه بکنه و منم قرار نیس با ی حرف ی ادم خورد بشم چون بقیه منو میشناسن و از سبک شخصیت من اگاهن..

    اتفاقا در حال فکر ب همین ایه ی الخیر فی ما وقع بودم ک تو گوگل این ایه برام بالا اومد…

    إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِی تَوَلَّىٰ کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ

    همانا کسانی که آن بهتان را بستند گروهی همدست از (منافقان) شمایند؛ نپندارید ضرری از آن به آبروی شما می‌رسد بلکه خیر و ثواب نیز (چون بر تهمت صبر کنید از خدا) خواهید یافت؛ هر یک از آنها به عقاب گناه خود خواهند رسید؛ و آن کس از منافقان که رأس و منشأ این بهتان بزرگ گشت هم او به عذابی بزرگ معذب خواهد شد.

    دقیقا همون چیزی بود ک داشتم ب خودم میگفتم، الله اکبر….

    میگه نپندار ک بهت اسیبی زده باشن بلکه خیر و ثواب نیز خواهی یافت و او ب عقاب گناه خودش میرسه..

    اره واقعا من ک برام خیر بود و اون ادما هم فقط خودشون رو با کاراشون خورد میکنن…

    واقعا خداروشکر بابت همچین هم زمانی و داستان امروز ک ب من این درس ها و یاداوری کنترل ذهن رو داد…

    الخیر فی ما وقع…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    چقدر عالی این صحبتها

    چه خوب پیش رفتند ازاده جان خیلی عالی شروع کردن از همون ابتدا، وقتی به خودشون کفتن من از هر سطحی بشه شروع میکنم از هر کلاسی

    فقط استارت بزنم و بعد هم انقدر خوب انجامش داد

    اینکه از همون ابتدا توقع زیاد نداشته و بااینکه شرایطتش جوری بوده که اصلا نیاز مالی ملاک نبوده

    هدف کار کردن و لذت بردن از توانایی هاش هست

    چقدر عالی

    واقعا هر بخش صحبتهاشون یک درس داره

    اول برای خواستش تلاش کرد و نترسیده رفته اموزشکاه و گفته میتونم

    بعد ادامه داده و باز هم ناامید نشده گفته میتونم

    بعد هم بالاتر و کلاسدبزرگسالان باز هم ناامید نشده گفته میتونم

    چقدر من به تواناییم باور دارم؟

    چقدر من روی تواناییهام عمل میکنم؟

    چقدر اعتماد بنفس دارم؟

    ازاده جان این سوالات را با رفتار و عمل کردن به ان

    جواب داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    آیدا عظیمی کهن گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    چیزی که من ازین فایل درک کردم اینه که ادم باید یه مهارتی که واقعا بهش علاقه داره (مثلا در مورد آزاده جون زبان رواز بچگی علاقه داشت). رو تا درجات خوبی که بتونه باهاش ارزش ایجاد کنه یاد بگیره. و بعد یادگیری یه حسی در درونت میگه میتونی بری جلو و شروع میکنی و چالش های کار چون برات لذت بخشه سعی میکنی حلشون کنی و این باز باعث افزایش مهارت و اعتماد بنفست میشه و همینجور در مدار بهتری قرار میگیری و موقعیت ها برات پیش میاد و پیشرفت میکنی. فقط و فقط علاقه داشتن و کسب مهارت در یک کار و قدم اول اون کار خیلییییییییییی مهمه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1173 روز

    سلام به استاد مهربان

    سلام به دوستان خوب خودم

    این فایل سراسر نکته دارد

    فایل های گفتگوی دوستان با استاد واقعا عالی ارزشمند است چرا که ذهن من با دیدن این صحبت ها و شنیدن این موفقیت ها به این نکته می رسد که من هم می توانم و من قادر هستم که همان طور که ازاده توانسته است من هم می توانم و موفق خواهم شد

    همه چیز در دستهای خودم است و این من هستم که شرایط زندگی خودم را رقم می زنم

    هر چه بیشتر ببینم و

    هر چه بیشتر بشنوم

    برای من این منطقی تر می شود و الگوی عالی برای ذهن می به وجود می آید

    ذهن منطقی من با دیدن این الگوها بیشتر و بیشتر مشتاق می شود تا به سمت خواسته ها برود و به اهداف خودم ایمان پیدا کنم

    این فایل ها من خیلی دوست دارم و دلم می خواهد که همیشه و همیشه این فایل ها را ببینم و حال خودم را خوب نگه دارم

    درس ها و نکته های عالی از این فایل من یاد گرفتم

    همیشه باید در کار خودم مصمم باشم

    نسبت به هدف خودم ایمان داشته باشم و بدانم که می توانم به این هدف دست پیدا کنم

    به کاری مشغول باشم که در آن علاقه دارم و حس و حال خوب به من می دهد

    خداوند را همیشه پشت و پناه خودم ببینم

    از خدای خودم کمک بگیرم و همیشه دل به او ببندم و به او اعتماد داشته باشم

    از الهامات و ایده هایی که به ذهن من می رسد همیشه کمک بگیرم و آنها را در کسب و کار خودم استفاده کنم

    به خودم اعتماد داشته باشم و اعتماد بع نفس خودم را همیشه بالا ببرم

    وقتی که در کار خودم علاقه داشته باشم بی شک پیشرفت خواهم کرد و همیشه این را باید بدانم که عمل کنم و جلو بروم و این قدم به قدم جلو رفتن همان طی کردن تکامل و رشد کردن است

    خود پای به راه در نه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون بایدت کرد

    این جمله برای من خیلی حرف و معنا دارد و خیلی حس و حال من را خوب می کند و ایمان و شجاعت و اعتماد به نفس را من افزایش می دهد

    زمانیکه بخواهم حرکت کنم جهان هم راه آن را به من نشان می دهد و کمک من می کند

    این فایل واقعا برای من خیلی خیلی ارزشمند است و درس ها و نکته هایی عالی از آن یاد گرفتم

    ممنونم استاد عزیز

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    به نام الله مهربان

    خدایا شکرت برای ارامش

    چقدر دوستش دارم و بهش نیاز دارم

    خدایا شکرت که الان تو سکوت و ارامش و امنیت دارم می‌نویسم و لذت بردم از دیدن این فایل

    چقدر آزاده جان آروم بودن و چقدر زیبا لباس پوشیدن و چقدر لهجه ی انگلیسی داشتن

    کلا استاد عزیزم و آزاده ی مهربانم شما رو خیلی تحسین کردم

    چیزهایی که ازت یاد گرفتم

    1. رابطه ام رو با خدا خیلی صمیمی کنم

    2. هیچ چیزی رو بدون فیلتر نپذیرم و مثل مردم رفتار نکنم و هر چیزی رو با منطقم بسنجم

    3.کار ارزشمند انجام بدم تا مردم بابت اون بهم پول بدن

    4. میتونم با همین امکاناتی که دارم بهترین عملکرد رو داشته باشم

    5. همیشه فکر کنم که چطور از این بهتر هم میشه عمل کرد و به نتایج بزرگ رسید

    6. حرکت. حرکت. حرکت.

    7. اول خودم رو نشون بدم و بعد درخواست حقوق بیشتر بکنم

    8. خودم و توانایی هام رو باور داشته باشم

    ادامه دارد…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    زهرا سلطان دوست گفته:
    مدت عضویت: 1531 روز

    به نام الله یکتای بخشنده

    ‏خدایاشکرت برای تک تک فایل های پر از آگاهی و مثال های واضح برای درک قوانین و تغییر باورها

    ‏سلام استاد عزیزم ممنونمم سپاسگذارمم برای همه‌ ی این فایل های باارزشی که با عشق آماده میکنی دوستتون دارمم ❤

    نکاتی ک من در این لحظه از این فایل نوشتم :

    ‏تحسین میکنم آزاده خانم با اعتماد به نفس و شاد و مهربوون و ثروتمند و چقدر دوست داشتنی و صادق هستند ایشون

    یکی از نگاه های آزاده خانم : ‏اهمیت نمیدادم که بقیه جامعه چی فکر میکنن و چ دیدگاهی دارن حتی خانواده

    ‏آزاده جان با اینکه پدرشون وضعیت مالی خوبی داشتن اما خواسته که خودش درآمد داشته باشه و توانایی هاشو ببینه و ارزش بیافرینه و با وجود مخالفت های سخت و جدی خانوادش کاری و که میخواسته رو انجام داده

    ‏ایشون چشمش به توانایی ها و کارهایی که خودش می ‌تونه انجام بده و وجود خودش دوخته بوده نه حمایت خانواده و نه اعتبار و ثروت پدرش و حساب نکرده روی کس دیگه ای و خواسته خودش جهان خودشو بزرگتر کنه و تجربه های جدید و موفقیت های شاید به ظاهر کوچیک اماا با ارزش و کسب کنه تا آماده‌ی رفتن به مدارهای بالاتر و آماده‌ی انجام کارهای بزرگتر بشه و به خودش اعتماد کنه که از پس حل هر مسئله و چالشی برمیاد

    ‏زهرا ببین از همون کاری که بلد بوده و همون امکاناتی که داشته شروع کرده کمکِ درسی به بچهای محلشون (همین لحظه و همین امکانات بهترین زمان برای شروع هست)

    ‏و وقتی هم دوست داشته توی سن ۱۸ سالگی تدریس زبان کنه با وجود اینکه اطرافیان آذر خانم می گفتن نمیشه چون نیاز به مدرک فوق لیسانس هست و تو نداری و دانش آموزی و هنوز دانشگاه نرفتی و مخالفت خانواده هم بوده و ترس های خودش که نکنه مسخرش کنن ک تو هنوز خودت بچه ای و میخای توی موسسه ما درس چی بدی! اما ایشون از خداوند خواستن ک بهش یه جرعتی بده که بتونه به ترس هاش غلبه کنه چون فقط خودش مهمه و هیچ محدودیتی بیرون از اون وجود نداره و انجامش داده

    ‏و باز برای شروع کارر که یه کلاس با بچهای ۳ تا ۵ ساله بهش دادن و چ اطمینانی به خودش داشته و این چالش و هم سعی خودشو کرده تا به بهترین شکل انجامش بده و جا نزده و ادامه داده

    ‏و چ خوب گفتن که اگ اینجا نشد میرم ی موسسه دیگه یعنی نگران از دست دادن کار نبودن یا فکر نمیکرده این تنها فرصته

    ‏و میبینم که اصلا هیچ کدوم از اون فاکتورهایی که اطرافیانش میگفتن اصلا مهم نبود و ایشون با جسارت و حمایت خداوند و حرکت ها و سعی و ایده های خودش تونست کلاس هایی و که حتی بقیه معلم ها نخواستن ، نمیتونستن ادارش کنن و سخت‌ترین کلاس ها بوده رو ازش نتیجه عالی بگیره و به جایی میرسن مبلغی که بهشون میدادن همونی بوده که به یک فوق لیسانس زبان میدادن

    و هدایت های خدا و دستانش توی مسیر هر لحظه هست مثل مادر آمریکایی یکی از دوستاش یا توریست ها و یا همینکه اون موسسه درخواست ایشونو پذیرفت و بهش اعتماد کرد و فرصت داد که خودشو ثابت کنه همه ی اینا تورو آماده میکنه و شرایط و مهیا میکنه اگرر که تو مشتاق حرکت باشی اگه بخای و شجاع باشی و همه جوره دنبال راه حل برای رسیدن به هدفت باشی و عمل کنی .

    ‏و ایشون هر دفعه وقتی اوضاع زندگیش عالی بوده تغییر کرده

    ‏چقدر با یه احساس عالی و لبخند زیبااشون گفتن من یه رفاقتی با خدا دارم و بهتریننن رفیقمه و چقدر من آدم خوشبختی هستمم 😍 ایجانم خدایاشکرتت

    زندگی با حرکت زیبا میشه

    برای همتون ی زندگی همیشه راحت و لذت بخش از خداوند میخام و الهی همیشه مسیر رسیدن به خواسته هاتون راحت و پر از احساس خوب باشه و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    سلام ، وسلام و سلام خدمت استاد و مریم گل و آزاده ی عزیز ..استاد شما خودتون بی نظیرید ، دوستاتونم بی نظیر و فوق الععععععاده . قبل از هر صحبتی ازتون تشکر میکنم بابت این همه آگاهی های خوب که بدون هیچ توقعی دارید بهمون با عشق میدید . مرسی از آزاده عزیز که ایشون بمب روحیه و انرژی هستن من دیگه چی بگم ،مگه میشه این چنین دختری ..اینقدر فوق العاده واقعا من تحسین میکنم و دمشون گرم …

    شروع صحبت با خداوند توانا شروع شد .آفرین بر آزاده که اینقدر خوب توضیح دادن که هرچند ایشون از نظر مالی احتیاجی نداشتن ولی تصمیم گرفتن و اومدن قدم ها رو برداشتن و قدم بعدی و قدم بعدی … و بهترین در کار خودشون، ایشون قهرمان درون خودشون هستن ،چون هر روز تلاش کردن پس قهرمان امروز خودمون باشیم .هیچ چیز در دنیا جای استقامت و پافشاری رو نمیگیره من اومدم که موفق باشم تا به دنیا ثابت کنم که موفقیت هیچ ربطی به سن و جنسیت وشرایط نداره آفرین برشما آزاده جان… استعداد، دنیا پر از آدمهای پر استعداده چه بسیار رند آدمهای تحصیل کرده، … آقا ایشون ادامه داده و حرکت کرده درحالی که بی نیاز بوده این نشد، یه موسسه ی دیگه، آفرین برشما … ایشون برای شکست نیومده آفرین براین شجاعت. آزاده جان اینقدر پر انرژی و خوش خنده هستن که آدم خسته نمیشه از حرفاشون. ایشون عاشق خودش بوده و عاشق کار شون و جهان اونو پذیرفته و درهارو براش باز کرده و تسلیم نشدن. همیشه قشنگ ترین چیزها از درون شروع میشه چند نکته اساسی دارن تو حرفاشون حالا هر کسی با توجه به اون مدار و فرکانسش میفهمه … آزاده جان با توجه به سن کمش تونسته ثروت و پول بسازه، خیلی خوش خنده و پر انرژی هستن که نشانه صلح درونی هستش. ایشون خلاق هستن و توی کلاس ایده شو اجرا کرده، که بچه ها آگه خوب یاد بگیرید می تونید با دوستاتون بازی کنید .و از همه مهمتر ذهنشو خوب پرورش داده و بجای اینکه انرژی شو بذاره روی ترس ها ، گذشته روی موفقیتش. وقتی هر چیزی رو به خودت نگیری وقتی سپاسگزارآنچه که هست باشی وقتی برای شاد بودن بهانه نداشته باشی اون زمانه که مثل آزاده میشی. آفرین بر این دختر شجاع…مرسی از استاد عزیزم و مریم عزیز و آزاده فوق العاده …ان شالله همیشه سلامت و پر انرژی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    Shahla گفته:
    مدت عضویت: 2561 روز

    سلام خدمت شما استاد عزیز، بانو شایسته مهربان و تمامی دوستان.

    استاد اینمدت که شروع کردم به گوش دادن مجدد و نت برداری از،سری فایلهای گفتگو با دوستان، و تماشای سریال سفر بدور آمریکا، خیلی کمک کننده بود برام، برای درک آگاهی هایی که‌ در دوره عزت نفس بیان میکنید.

    هربار که داستان زندگی و عملکرد دوستان را می‌شنوم، خیلی چیزها از زمان بچگیم تا الان یادم میاد و وقتی بهشون دقیق میشم و در اون شرایط عملکرد خودم را میبینم، چقدر کمکم میکنه برای رفع بزرگترین ترمز و نقص وجودیم که کمال‌گرایی هست و باعث شده هیچوقت نتونم عملکردهای عالی و بی‌نظیرم را ببینم و قدردان خودم باشم و فقط سختگیری داشته باشم نسبت بخودم.

    صحبت‌های آزاده جان را که می‌شنیدم، یاد خیلی خاطرات گذشته افتادم، یکسریش درد اوره که سعی میکنم اصلا روش نمونم و فقط اون عملکرد خودم را دراون شرایط مرور کنم.

    منم در یه خانواده بسیار سختگیر بزرگ شدم که مثلا در همون سن بچگی که فقط حواسمون به بازی بود و اصلا نمی‌فهمیدیم دختر چیه پسر چیه!!! اگر با یه بچه پسر از اقوام یا همسایه ها بازی میکردیم بعدش کلی دعوا و تهدید می‌شدیم که چرا با پسرها تو کوچه بازی کردیم.

    و کم کم که بزرگتر شدیم همچنان این رویه بود و تازه بدتر هم شده بود چون، برادرهامم بزرگتر میشدن و اونا هم به جمع اون گروهی که همه چیز را برای یه دختر منع میکردن، ملحق میشدن.

    سختگیری های بی اساس، بحدی بود که مثلا یه دختر نباید گوشی تلفن خونه را جواب بده، یا دانشگاه بره یا جایی کار کنه که توش مرد هم باشه.

    و منم هیچوقت نمیتونستم این محدودیت ها را بپذیرم، همیشه از اول یه روحیه مستقل بودن، یه روحیه آزادی خواه، زیر بار حرف زور نرفتن و جنگنده داشتم.

    خلاصه با تمام اون شرایطی که بود من تونستم خیلی کارهای بی‌نظیر و بزرگی انجام بدم.

    و همیشه کسبو کارم جوری بود که فقط با آقایون سروکار داشتم. دیگه چندین ساله که یباره هم شده و بخاطر شغلم که ساختو ساز و ساختمانی هست فقط و فقط با آقایون سروکار داشتم.

    اگر من، اونموقع ها تسلیم افکار و دیدگاه‌های خانوادم و اقوام درباره دخترها، شده بودم الان به این جایگاه فوق العاده ای که هستم نرسیده بودم.

    یعنی واقعا ایول دارم. خدایا شکرت که با تمام موانعی که خانوادم برام ایجاد میکردن، من تونستم اونطور که دوست داشتم عمل کنم و پیش برم. کار راحتی نبود ولی تونستم.

    استاد بینهایت سپاسگزار شما هستم بابت این سری فایلهای گفتگو با دوستان که چقدرررر چقدرررر عالی و کمک کننده بوده. و امیدوارم ادامه دار باشه.

    درپناه خداوند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: