گفتگو با دوستان 61 | توانایی خلق ارزش - صفحه 8

133 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هادی حاتم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2128 روز

    یا سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و دوستان جان

    من میخوام چکیده این قسمت از مصاحبه با خانم طیبی عزیز رو لیست کنم

    1-اعتماد بنفس

    2-تحت تاثیر نرم جامعه قرار نگرفتن

    3-حرکت همیشگی روبه جلو حتی با سرعت کم(ایجاد منبع درآمد در سن کم و کسب تجربه شغلی)

    4-داشتن خواسته های بزرگ در کنار رسیدن به خواست های کوچک

    5-تلاش در مستقل بودن از خانواده از نظر درآمد

    6-استفاده از هر فرصتی برای پیشرفت کردن

    7-تحمل روزهای سخت بدون داشتن استرس و نگرانی (ایمان به اینکه روزهای سخت میگذره و تجربه هاش برامون میمونه)

    8-ارتباط درست با کارفرما، حتی درصورتیکه کارفرما رفتار نامناسبی رو نشون می‌داده

    9-توجه به نکات مثبت شرایطی که درش قرار گرفته

    10-سپاسگذاری درکلام از افرادی که بهش کمک کردن از جمله خانواده و پدرشون

    11-وفق دادن خودبا شرایط سختی که ممکنه در مورد تحصیل و کار یپش بیاد

    12-داشتن خلاقیت در انجام کار و شغل، توجه و استفاده از مهارت‌هایی که ممکنه در یک نقطه دیگه از دنیا بهش خیلی توجه بشه

    13-استفاده از هر موقعیتی برای کسب تجربه و مهارت

    14-داشتن روحیه سپاسگذاری و خنده رویی و خوشروئی در عین داشتن سختی هایی که توی مسیر بهش برخورد می‌کرد و داشتم ایمانی که هیچوقت اجاهز نداد ناامید بشه توی این مسیر

    امیدوارم مفید فایده قرار گرفته باشه برای دوستان موفق

    با تشکر از استاد عباسمنش و خانم شایسته که حق بزرگی به گردن همه ما که دنبال رسیدن به مدارهای بالاتر هستیم رو دارن. پیروز و مانا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2835 روز

    به نام تنها نیروی عشق و زیبایی

    سلام به همگی

    نکته ای که بیشتراز همه در این فایل در ذهنم مرور میشه همین پیدا کردن راه هایی برا هر هدفی ست خیلی هم خوب استاد شما در مورد دستاوردها و نحوه عملکرد آزاده جان میگی اینکه گشته بالاخره راه رسیدن به نتایج دلخواهش رو پیدا کرده و وقتی یه آدم از درون ساخته باشه ذهنشو کنترل میکنه و میگرده راهشو پیدا میکنه واقعا چقدر اینجور عملکردهایی شجاعت و ایمان میخواد که خود من از زمان دیدن و شنیدن صحبتهای این فایل ها چقدر آگاه تر و بیدارتر شدم از اینکه وقتی کسی بتونه خودشو از درون بسازه و ایمان خودشو حفظ کنه میتونه در هر مکان جدید و هر شرایطی راههای رسیدن به هدفش رو پیدا کنه و اینقدر به خودش و توانایی هاش ایمان داشته باشه که هیچ راه بهانه ای برا خودش نذاره و بگه من باید بتونم خودمو بالا بکشم من صادقانه از همینجا میگم که هرکسی حاضر به انجام و عملکرد همچین ایمان و نتایجی نیست مگر کسی که تکامل یافته و از درون خودشو ساخته باشه،

    خدای من انگار تازه یه درک جدید و صحیح پیدا کردم از اینکه اگر میخوای مهاجرت کنی به شهر و کشور جدید و اگر میخوای اون نتایج دلخواهی که بگیری باید چگونه باورها و ایمانی در خودت بسازی که واقعا مرد عمل میخواد نه فقط زدن حرفهای قشنگ

    یا اینکه یه فرد موفق رو ببینیم فکر کنیم خب همه چیز همینجور به همینجور براش رقم خورده و دیگه اون همه اتفاقات هدایتی و شجاعت رو نبینیم « نعععع»

    همه چیز میتونه راحت باشه با تکامل و ساخت باورهای درست ،وگرنه هیچ راحتی و سادگی در کار نیست بلکه میتونه بسیار هم سخت و غیرممکن باشه

    خدای من شکرت از اینکه با دیدن این فایل ها بهتر واقعیت رو درک کردیم که همیشه بزرگترین رویاها رو در ذهنمون پرورش بدیم اما واقعیت تکامل رو هم فراموش نکنیم

    و اوج تخیل همراه با بالاترین منطق در واقعیت باشه اونوقته که ما میتونیم به هرآنچه که میخواهیم دست پیدا کنیم

    البته توضیح و اصول این باورها طولانی تر و گسترده تراز این حرفاست که در فایل ها و دوره های مختلف توضیح داده شده،

    خب منم عاشق مهاجرت و رشد و پیشرفت هستم اما از اینکه بهتر از درک این فایل دریافت کردم دلم میخواد با مطالعه کامنت ها و بیشتر گوش دادن این فایل ها بهتر بتونم راه خودمو پیدا کنم و باورهای درست در خودم بسازم که منم بهتر مسیر هدایت الهی رو پیدا کنم چونکه من با وجود یه عالمه هدایت ها و کسب موفقیت های مختلف بزرگ و کوچک اما میخواهم اینو بگم که چندروز هست برا نزدیکترین عزیز زندگیم مساله ای پیش اومده که همش از خدا میخواهم که هم منو هم اونو هدایت کنه آخه چندروزی هست واقعا دارم خیلی از انرژی کنترل ذهن استفاده‌ میکنم درسته که ظاهر موضوع از عوامل بیرونی ست اما من مدام به خودم میگم خدایا بااینکه نمیدونم اما احتمالا ایرادی در وجود منه که خودم خبر ندارم که باید بگردم پیداش کنم و اصلاحش کنم و برا مهاجرت و رشد در بقیه زمینه ها هم همیشه دنبال اینم که عیب و ایرادهای ناخودآگاه در وجود خودمو بتونم پیدا کنم و شکر خدا دارم رشد رو از همینجایی که هستم شروع میکنم تا به اونجاها هم میرسیم

    و خیلی دلم میخواد هم شما دوستان هم استاد بیشتر در مورد این موضوع صحبت کنید که ما بصورت واقعی باید بتونیم از جایی که هستیم شروع کنیم و رشد کنیم و بعد کم‌کم به مکان های جدید هم بریم و به رشد خودمون ادامه بدیم

    و یه نکته بسیار الگوساز دیگه اینکه آزاده خانم محترم ملک خودش رو نقد خرید کرده و چقدر این احساس انگیزه و باور بسیار خوب بهمون میده که میشه جوری باور ساخت که بشه ملک نقدی هم خرید کرد تو آمریکایی که بقول شما حتی رئیس جمهور هم با وام گرفتن زندگی میکنه و من اینو میخوام بگم که آمریکا به کنار حتی تو همین ایران چقدر با خود من شاید هزار بار بیشتر گفتن ببین تا وام نگیری و قرض نکنی هم بجایی نمیرسی حالا شما فکر کن دیگه بقیه جاهها چی میگن

    خلاصه با شنیدن این صحبتهای بسیار انگیزه بخش و بسیار ارزشمند من احساس میکنم درهای نعمت و هدایت از رشد مهاجرت رو دارم استشمام میکنم و با توکل به خدا به همین زودی این اتفاقات برا منم میفته با طی شدن تکاملم و واقعا احساس میکنم نسبت به یه هفته قبل چقدر شجاعتم و ایمانم بیشتر شده

    ممنون هم از استاد عزیز و مریم بانو هم از این دوست عزیزمون که اینقدر با خودساختگیش میاد از نتایج باارزشش برامون با روی خنده توضیح میده واقعا جای تحسین داره همچین افراد موفق و باایمانی

    دوستان عزیز بهترینها و برا همتون آرزو میکنم

    🥰🥰🥰💪💪💪❤️❤️😘😆😁

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    لطیف حنضلی گفته:
    مدت عضویت: 3930 روز

    ,عالی و ارزشمند ، بهترین ها را باید ستود ، تمرین فانوس دریایی من نظر دادن به این محتواهای ارزشمند است ، خدایا سپاسگذارم ، تمرین ستاره قطبی من نظر دادن امروز مرتبط با این محتوا است ، سپاسگذارم ، مدتهاست گوشی خراب شده را استفاده می‌کردم، اما امروز یک گوشی هیولا دارم ، ۲۵۶گیگ a53 در حد ایدآل من است وشکرگزاری میکنم و میدونم بهترین ها برای من اتفاق می افتد ، خداروشکر میکنم بابت همه نعمت های خوبش ، خدارو سپاسگذارم که همچنان در مورد افراد موفق تحقیق و بررسی انجام میدهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مرتضی گفته:
    مدت عضویت: 1734 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و آزاده خانم و همه دوستان خوبم در این سایت.

    ادامه کامنت قسمت قبل :

    یه جا آزاده جان گفتن که هم نشینی با این افراد که اومده بودن زبان یاد بگیرن کلیی چیز به من آموخت و به من اضافه کرد و دوستان زیادی پیدا کردم. طیف گسترده ای از افراد از کودک و خردسال گرفته تا دکتر و پسر سفیر ایران در امریکا ….

    چقدررر هم نشینی با افراد مختلف و متفاوت میتونه نگاه انسان رو به جهان تغییر بده و با انواع نگاه ها و طرز فکر ها آشنا بشی؛ به خاطر همینه که من اینقدرر معلم بودن و چیز یاد دادن رو دوست دارم حالا هر چی میخواد باشه چون میتونی با افراد زیادی ارتباط داشته باشی و این واقعاا لذت بخشه‌.

    ( چون نمیدونم از زندگی چی میخوام چطور میتونم یه نفر دیگه رو وارد زندگیم بکنم وقتی که هنوزخودم، خودم رو نشناختم و هدفم رو نمیدونم)✅

    ( من نتیجه دستم بود) الکی نبود که ایشون بعد از مدتی دیگه هر کسی رو نمیگرفت چون نتیجه داشت چون مهارت دستش بود چون ده ها از دانشجو هاش نتیجه گرفته بودن با طرز اموزش ایشون و کسی که نتیجه دستشه میتونه درخواست بکنه برای حقوق بیشتر میتونه درخواست بکنه برای پول بیشتر…

    اینجا که ازاده جان گفتن  ( احساس میکردم که این جامعه دیگه برام کوچیکه و باید مهاجرت کنم) این جمله رو عینااا خود استاد هم اگه اشتباه نکنم جلسه ۴ دوره عزت نفس گفته بودن که من نیاز دارم به چالش بزرگ تر من نیاز دارم به یه حرکت جدید ؛ و چقدر دیدگاه های افراد موفق به هم نزدیکه و گاهی اوقات هم یکسان=

    – (احساس میکردم که این کار رو (ازدواج) برای این کار انجام ندادم!!)✅ قابل تامل .‌‌‌…

    – (همیشه ازخودت بپرس اون کار رو برای چی داری انجام میدی؟!) ✅

    چقدر خدا کاراش رو حکمت و به جاست، الله اکبر؛ چی میشه که یهو خانواده ازاده جان میرن رستوران و با اینکه ازاده هم حال و حوصله نداره ولی با اصرار مادر ( که تو کاری اگه بلدی که برای دیگران مفیده و میتونی بهشون کمک کنی باید اینکارو بکنی) Menu رو برا اونا ترجمه میکنه و کمکشون میکنه که اردرشون رو بدن و اونا هم به پاس کمک ازاده، هم غذاشون رو حساب میکنن و هم یه کارت میزارن ، که درواقع همین کارت بلیط پرواز میشه به سوی امریکا. من به شخصه بعضی جاها اینقدر مخم سوت میکشه که میگم مرتضی ببین وقتی حرکت میکنی ، خدا از جایی که فکرش رو نمیکنی جوابت رو بهت میده و نعمت هاشو سرازیر میکنه برات ‌‌… خدایا شکرت

    • و چقدر توی این قضیه رستوران، من مادر ازاده خانم رو تحسین میکنم که گفتن تو زنگ بزن و این زنگ زدن تو نشونه فرهنگ و ادب ماست و قضیه رو شخصی نکن و همین زنگ زدن ساده، باعث شد که به جاهای بهتر و مورددلخواه تر هدایت بشن و حالشون بهتر بشه و به قول خودشون همه اون اتفاقات و ناراحتی ها به یکباره فراموش بشه. نکته جالب دیگه برای من این بود که وقتی اونا گفتن چقدر توی زبان به مفاهیم و  اصطلاحات accounting و اینا مسلط هستی ، ایشون گفتن من کاامل بلدم 🙂 با اینکه بلد نبودن و حاضر بودن برای اینکه برن توی سفارت کار کنن ، هررر کاری رو انجام بدن و یاد بگیرن حتی اگه در اون شرایط و موقع بلد نبودن.( این قضیه منو یاد جلسه ۳ عزت تفس انداخت. اونجایی که دوست استاد رفتن تکلیف اون ملک رو با برادرانشون مشخص کنن و محکم صحبت کردند و الکی دست چکشون رو اورده بودن و هی میگفتن چند بنویسم چند بنویسم با اینکه به گفته خودشون حتی یه ریال توی حساب بانکیشون نبوده😀). ازاده جان سریع اینا رو میگفتن و رد میشدن ولی من  ثانیه به ثانیه حرفهاشون رو نکته و ودرس میبینم . اون زمان نه دیکشنری آنلاینی بوده نه گوگل و این چیزا بوده که برن مثلا لغات مدنظرشون رو پیدا کنن و بایستی دیکشنری رو هی ورق بزنن و پیدا کنن با هزار زحمت و تازه بعد هم برن تلفظ و  pronunciation از این و اون بپرسن. اینا همش خیلیی وقت گیره و شاید برای خیلیا حوصله سربر و غیر قابل تحمل ولی کسی که هدفی داره و میخواد یه کاری رو انجام بده هیچ چیز نمیتونه جلوش رو بگیره. من الان فکر میکنم چقدرررررر کارا راحت شده چقدر کارا رو میشه بدون فوت وقت و معطلی انجام داد، اگر کلمه ای رو بلد نیستی میتونی کمتر از ۱۰ ثانیه معانی و همه نکته هاشو پیدا کنی و خوشحالم که در این عصر تکنولوژی به دنیا اومدم و هر روز هم به خودم گوشزد میکنم که چقدرر در گذشته کارا سخت تر بوده و الان راحت شده و باید از این فرصتها استفاده برد …

    • ( درآمد به تو یه عالمه اعتماد به نفس میده و من به عنوان وسیله به پول نگاه میکنم و وقتی پول داشته باشی دست و دلباز تر میشی…)✅

    • ( سفارت به من دلار میداد و کسی نمیتونست با من رقابت کنه🙂)

    • ( اونجا دیگه استاد زبان نبودم اونجا دیگه خانواده ای درکار نبود اونجا، اصلاا کسی منو نمیشناخت..) ولی به قول استاد کسی که از درون ساخته شده راهشو پیدا میکنه. خیلیی دشواره که با یه پرواز نقطه قوتت بشه نقطه ضعفت و بتونی تحمل کنی و کم نیاری و جا نزنی.

    • و اینم نکته جالبی بود که استاد گفتن اونجا در خارج از کشور راحت loan ( وام) میدن و میتونی برا خودت بسازی و ازاده جان این ملک و چیزایی که دارن رو با پول نقد(cash) خریداری کردن و به گفته خودشون من شب خواب نمیرم اگه کسی ازم طلب داشته باشه. من تحسینشون میکنم بابت این تعهد و اینکه استاد مدام توی فایلاشون میگن خودتون با تواناییهای خودتون پول خلق کنید و بسازید و اصلاا همین وام گرفتن و اینا باعث میشه نتونیم توی لحظه حال زندگی کنیم و مدام فکر و ذهنمون این باشه که پول قسط بعدی رو چجوری جور کنیم و از این حرفا.

    • و استاد گفتن که فقططط با بچهایی مصاحبه میکنن که توی تمام زمینه ها نتایج گرفته باشن مخصوصا نتایج مالی.  من اینو گذاشتم گوشه ذهنم که منم یه روزی میخوام توی همچین قابی باشم و از موفقیت هام بگم برای استاد و باااید توی تمام زمینه ها قوی بشم تا به درخواستم ( البته زمانش رو نمیدونم کی ولی میدونم قطعی) برسم.🙂

    • من واقعا دیگه اینجاش مخم سوت کشید که چند تا از دوستان ایرانی به ازاده جان پیشنهاد کار دادن و ایشون قبول نکردن و گفتن من میخوام فقطط با آمریکایی ها کارکنم و یادشون بگیرم. توی همین یه جمله ده ها درس و پند هست که اغاااا، توی منطقه امنت نمون برو چیزای جدید رو کشف کن برو با آدمای جدید ارتباط برقرار کن. اگر ازاده جان میرفتن با دوستان ایرانیشون کار میکردن، به هر حال هم ارتباط برقرار کردن باهاشون راحتتر می بود و هم اینکه شاید پول بیشتری بهش میدادن ولی با اوصاف، ایشون قبول نکردن و شرایط دشوارتر رو انتخاب کردن که نتیجش الان مشخص و معلومه…

    • همه مثل مریم جون شاگرد اول نیستن 😄 – اینجا از این خبرا نبود مثل ایران که کشکی کشکی نمره بدن ،نع، باید خودت نمرت رو بگیری با تلاش.

    • خیلیااا وقتی میرن شهر یا کشور غریب فکر میکنن که باید هرچی اونا میگن عمل کنن و به شیوه اونا رفتار کنن درحالیکه ازاده، نشون داد که در رابطه با یه استاد بدخلق بدقلق هم، حرف خودش رو میزنه و میگه من ۲۰ دقیقه بیشتر وقت میخوام و بالاخره درخواستش اجابت میشه.

    • میره به استادش میگه من job (شغل) میخوام و استادش معرفیش میکنه به عنوان assistant به یک سالن دار و اونجا شاگردی میکنه. درسته اون استادش اینقدرر بد قلق و چالشیه و  سخته کار کردن باهاش، که حتی دختر خودش هم نمیتونه تحملش کنه، ولی ازاده جا نمیزنه و میگه من ( دارم یاد میگیرم ازش من دارم تجربه کسب میکنم) حتی نصف انعامم رو هم میدم به اجبار ولی من دارم ازش یاد میگیرم …. دارم ازش یاد میگیرم …. دارم ازش یاد میگیرم…. و بعدها همین تجربه باعث میشه که هزاران هزار برابر اون نصف انعامه🙂، پول دربیاره وبیزینس بچرخونه.

    • موضوع بند و اینا هم برام جالب بود که ازاده جان ، با اعتماد به نفس میاد میگه توی کشور ما اینجور موهای صورت رو از بین میبرن و عقیدش رو بیان میکنه با اینکه میدونه خیلیااا باهاش مخالفت میکنن و به روش خودشون کار میکنن ولی بازم حرف خودش رو میزنه و جسارت به خرج میده) و با این پشتکار و تلاش و جسارت از بین چندین  هزار نفر ، جزو اون دو نفری میشه که قراره scaler ship بشن و شهریه شون کامل پرداخت بشه.

    • ( اگه اینجا یاد نگیرم پس کجا باید یاد بگیرم؟؟!)✅

    • و وقتی ادامه میدی ، حتی اگه افرادی با تو در تضاد باشن و تو رو قبول نکنن، جهان  افرادی رو به سمت تو هدایت میکنه که مشکلت حل بشه (لیندا) و اون طرف میشه دستی از دستان خداوند.

    • و به گفته استاد نباید جهان رو solid ببینیم نباید جهان رو ساکن ببینیم همون استادی که با درابتدا با تو لجه ولی همون وقتی باورهاتو درست میکنی و ادامه میدی با تو صمیمی میشه و تو رو بیشتر از همه دوست داره‌. من همیشه به خودم میگم اگه یه ادمی سخته باهاش ارتباط برقرار کنی و به اصطلاح بدقلقه، به خاطر نوع دیدگاه و زاویه تو باشه شاید برای کس دیگه ای اینجوری نباشه پس مشکل از توئه و تو باید راه حلش رو پیدا کنی.

    • اونجا که استاد گفتن ازاده جان، به گفته خودشون  از بچگی توی ابرو برداشتن خوب بودن منو یاد دوره عزت نفس اونجایی که استاد فرق بین ضعفهای شخصیتی و ضعف در توانایی ها رو توضیح میدادن و میگفتن که توی بعضی چیزا ما از بچگی توشون خوبیم از همون اول بدون اینکه تمرین خاصی بکنیم بعضی کارا رو بهتر از بقیه انجام میدیم ما باید روی اونا تمرکز کنیم و بهبودشون ببخشیم و این مصداق ازاده جان هست که از بچگی توی ابرو برداشتن و این کارا خوب بوده و همونه ادامه داده و … .

    • خیلیا میگفتن اصلاا مگه توی امریکا کسی آرایش میکنه که تو میخوای اینا رو یاد بگیری ولی کسی که باورهای مناسبی داره بدون توجه به اینکه بقیه چی میگن علاقه خودش رو پی میگیره و میشه ازاده طیبی..‌‌‌‌.‌‌..✅✅✅

    • واقعااا هر بخش از این مصاحبه برا من درس داره و منو یاد ویژگیهای افرادی میندازه که عزت نفس بالایی دارن چون دارم دوره عزت نفس رو کار میکنم واقعااا هر قسمتش، یجورایی مربوطه به همین عزت نفس و خودباوری.

    • خدا رو شکر بابت خلق انسان‌هایی مثل شما که از شنیدن حرفاتون ادم خسته نمیشه و یاد میگیره.

    • دوستون دارم ، در پناه الله یکتا شاد باشید مانا

    • ادامه دارد…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    شیرین عبدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2217 روز

    داشتم با دوستم صحبت میکردم راجع به این فایل و آگاهی های اون، گفتم یک وجه این آگاهی ها اینه که

    ما انتخاب میکنیم از چه راهی به خواسته ها و هدف هامون برسیم،

    و خدای من داره با این مصاحبه بهم واضح تر نشون میده

    قبلا من داستان مهاجرت استاد رو شنیدم و راه مهاجرت م رو انتخاب کردم، گفتم منم میخوام براحتی، لذت بخش، سوت زنان و پادشاه وار مهاجرت کنم

    و چون این خواسته رو بارها و بارها برای خودم مرور کردم

    خداوند به من لطف کنید و هدایتم کرد تا مسیر مهاجرت و مقصدم رو تغییر بدم برای راحتی و لذت بیشتر، برای طی کردن تکاملی که برام موفقیت و نتیجه بیشتر و بهتری داره.

    الان توی این گفتگو میبینم که:

    _ هم دیدگاه نژاد پرستی وجود داره، هم آزادی و مهمان نوازی مطلق

    تو کدومش رو میخوای؟

    _ هم میشه براحتی مسیر رسیدن به هدفت و خواسته ت رو طی کن هم میتونی بگی نه من حاضرم `بجنگم` برای هدفم

    تو کدومشو انتخاب می‌کنی؟

    من طبق تجربه ای که چند سال هست برای هدف مهاجرتم اومدم و دیدم که هنوز هم به نتیجه نرسیدم، فهمیدم که که چی میخوام

    فهمیدم که چگونگی راه رو جفت و جور کردن کار من نیست.

    من خواستم که آسان بشم برای آسانی ها و خداوند داره هدایت م می‌کنه.

    من انتخاب کردم که هرجا میرم و با هرکسی که روبرو میشم فقط خوبیشو تجربه کنم، فقط به هدفم منو راحتتر نزدیک کنه.

    من نمیگم که من حاضرم هرسختی رو تحمل کنم برای رسیدن به خواسته م.

    من وقتی استاد هربار میگن که من براحتـــی به هرچی خواستم و بیشتر از اون حتی، رسیدم

    من هیچ سختی نکشیدم

    من براحتی و لذت بخش مهاجرت موفقی داشتم

    قنــــد توی دلم آب میشه، قلبم به تپش میفته و وقتی تجسم میکنم این راحتی رو به قول استاد قلبم باز میشه

    خیلی خیلی ذوق میکنم و با خودم میگم آره، میشه، میشه راحتی رو خواست و دریافت کرد، میشه ، چون انتخاب من اینه.

    چون همه مدل راه هست

    ولی من از خدا میخوام که در هر راهی و برای رسیدن به همه اهدافم منو آسون کنه برای آسونی ها.

    خدا به من لطف داشته و من رو در مسیر دریافت این فایل قرار داده، من باید لیاقت خودم رو نشون بدم بهش و بگم آره من متوجه شدم، من متوجه شدم که داری بهم میگی که :«این تویی که انتخاب می‌کنی با چی کسی، از چه راهی و به چه هدفی بررسی»

    انتخاب کن

    خدایا من آسونی رو برای آسونیها، لذت ها، ثروت ها، موفقیت ها انتخاب کردم، هدایت و حمایت تو رو در راه رسیدن به همه خواسته هام میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3348 روز

    سلام

    اینکه از خودمان سوالات خوب بپرسیم خیلی مهم است یعنی وقتی خودمان از خود سوالات خوب را می پرسیم راه حل پیدا میشود و در مسیر درست قرار میگیریم و خوب است که همیشه ذهن خود را به پرسیدن سوالات عادت دهیم

    من خیلی سرچ کردم تمام آدمهای موفق به تنها چیزی که فکر میکنند خودشان هستند یعنی اصلا ندیدم و توی این همه سرچم کسی از آنها بگوید که به خاطر فلانی ووو همش به فکر خودشان بودند و اصلا نامی از دیگری نمی برند فقط به فکر خود بودن برای خود فروختن برای پیشرفت خود کار کردن برای خود کار کردن و …

    من خیلی احساسی رفتار می کنم خیلی این روزها به این فکر می کنم فقط به فکر خودم باشم چه ثروت و چه هر چیزی دیگری

    اینکه روی خواسته خود بمانیم خیلی مهم است دنیا سرسختی ما را که ببینه راه چاره ای نداره جز اینکه آن را محقق کنه

    به نظر من غلو کردن هم کاری خوبی است وقتی که یک موفقیتی کسب می کنیم برای خودمان خیلی بزرگش کنیم و برای خودمان یکسره بگوییم و خودمان را با همان تشویق کنیم یعنی کل قضیه را فقط در خودمان ببینیم من که این را فهمیدم

    دنبال کاری که می خواهیم باشیم و مداومت به خرج دهیم در این صورت درها باز می شود

    احساساتی نباشیم یعنی برای دیگران فقط برای خودمان باشیم و به فکر خود باشیم، ثروت خوشبختی نمی آورد ولی بدون ثروت هم نمی شود زندگی کرد

    هیچوقت از دیگران توقعی نداشته باشیم تمام توقعمان فقط برای خودمان باشد یعنی خودمان برای خودمان

    اصل تمرکز چقدر مهم است چقدر مهم است یعنی لیزری روی خواسته خود باشیم

    قانون قانون است باید یک راهی برای آن پیدا کنیم که طبق آن قانون به همه جا برسیم

    همه راهها را باید به روی خودمان ببندیم و فقط تمام تمرکزمان روی هدفمان باشد این طوری خیلی عالی به هدف خود می رسیم و تمام راههای دیگر هم کنار می روند و فقط خواسته ما و راه خواسته ما پیش رویمان قرار می گیرد.

    اولویت اول خودمان همیشه یادگیری باشد به نظر من اگر فقط یادگیری داشته باشیم و ثروت نداشته باشیم بعد از مدتی اعتماد به نفسمان را از دست میدهیم یعنی یادگیری که باید باشد و در کنار آن هر چقدر که می توانیم ثروت هم بسازیم با هر امکاناتی که داریم

    همیشه شاد باشیم و امیدوار

    همیشه رفتار آدمها را از شخصیت آنها جدا کنیم مثل معلم ایشان که بوس می فرستاده ولی کاری به ایشان هم نداشته است یعنی با شخصیت رفتار می کرده است و رفتارش هم سخت گیرانه بوده است که لازمه آن بوده است

    just do it now

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    جواد جمشیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1645 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و آزاده عزیز

    چقدر خوبه و درس توش هست این چند فایلی که با آزاده جان گرفته شد.واقعا لذت بردم.

    تو اینهمه صحبت هایی که شد یه موضوع کاملا مشخص بود که وقتی تلاش میکنی و هدف تعیین میکنی جهان با تمام قدرتش تورو به جلو هل میده.

    من اصلا فکر نمیکردم امریکا آرایشگاه داشته باشه😅

    عالی عالی عالی مثل همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    به نام الله

    سلام به هم خانواده های عزیزم

    و سلام به سید عزیز و ارزوی نازنین

    اول از همه خدارو بابت همه نعمت هایی که بهم داده شاکر و سپاسگذارم

    خدایا شکرت که این نعمت یادگیری و این نعمت درس گرفتن و مطالعه زندگی دیگران رو بهم عطا کردی

    کلی سوال خوب برام پیش اومد و بررسی کردم نکاتی مثل دیدن اون فیلم زیبا و زندگی علی جهانی

    بررسی سفر سید حسین عباسمنش و ازاده خانم و تلاطم این سفر ها

    و یه نکته اینجا داشت که شبیه سفر سید حسین عباسمنش از قم به بندرعباس و اون تعهدی که باعث شد که حاظر به فروش جوراب باشه نه بر گشتن به قم

    و ازاده عزیز که نداشتن درامد و تنهایی و … باعث نشد که برگرده و بگه برمیگردم به شرایط خوب گذشته بلکه درها بسته شده و باید مسیر رو ادامه بده

    شاید تا بحال من فکر میکردم مثلا اگه از این شهر به شهری دیگه مهاجرت کنم دیگه خداوند اونجا وایساده و یکی یکی درها رو برام باز میکنه و میگه دمت گرم که مهاجرت کردی و بقیه ادم ها رو دور من جمع میکنه من میشم انسان شایسته که البته این ذهنیت هم چندان بد نیست

    ولی ازاده این مساله رو کامل باز کرد که با یپرواز ی ادم جدیدی میشی که باید خلق کنی و اینجا بود که بیشتر درک کردم اون صحبت استاد رو که میگه روی هیچکس حسابی نکن

    نه روی اعتبار پدر نه روی شغلی که داری نه روی ادم های که اطرافت هستند و بیشتر روی خودت متکی باش که با ی پرواز همه اینها صفر میشه و به قول ازاده میشی ی بچه پنج شیش ساله

    الان من میبینم اون سختگیری که استاد به خودش داشته و بیشتر متمرکز روی کار خودش بوده تا به قول خودش مثل ی پادشاه وارد امریکا بشه

    و خیلی هم برام پیش اومده که فکر کنم به این موضوع که اگه اینجا نتیجه بگیرم جاهای دیگه گرفتن نتیجه با تمام شرایط خاص برام اسون میشه یا حداقل منو مصمم به ادامه مسیر میکنه

    خوب علی توی فیلم ی جونیه که وارد امریکا میشه مادر بیماری و هدفش جور کردن هزینه درمان مادر هستش و اتفاقات همینجور پشت سر هم در کمال شرایط به ظاهر نا خوب برای اون میوفته جای که علی توی کالج کشتی میگره و ی مشت میزنه به یکی و رفیقش میفهمه مبارز خوبیه و میره مبارزه و پول هزینه درمان مادرش رو درمیاره

    یا ازاده مدرس زبان هستش میره اونجا میبینه اصلا به دردش نمیخوره این مدرس زبان بودن و میگرده تحقیق میکنه ببینه چه چیزی رو خوب میفهمه دوست داره و توش پول هست چون شرایط اون موقعش به بی پولی خورده و میره کلاس زیبایی و باز در اوج شرایط به ظاهر ناخوب مدرکش رو میگیره و ادامه ماجرا

    ی سوالی اول شنیدن داستان ازاده برام مطرح شد

    چطور میتونم شرایط الان و یا گذشته خودم رو با داستان ازاده بررسی کنم و ازش درس بگیرم و چه شباهتایی میتونه وجود داشته باشه و چه درس های برام داره ؟

    خوب من هم از این موضوع فارق نبودم که پدرم از لحاظ جایگاهی که توی فامیل و منطقه داره از شرایط خوبی از لحاظ مالی برخورداره

    اما من همیشه میخواستم مستقل باشم ی احساس بدی داشتم وقتی پیش پدرم بودم و کار میکردم و در اضاش پول دریافت میکردم و اینو بد میدونستم

    خوب من ی زمانی درگیر اعتیاد بودم و ی سری شرایط رو گذروندم و لطف خداوند شامل حال من شد و چندین ساله بدون کوچکترین دارویی پاک هستم و تشکیل خانواده دادم و بچه دارم و ی بیزینس کوچک رو دارم تبدیل به ی بیزینس بزرگ و در خور خودم میکنم

    حالا میخوام اینو بگم من خواستم مستقل باشم و این کار رو جوری انجام دادم که اصلا اطلاعاتی از این کارم نداشتم و اون موقع جایی که ما بیزینس رو شروع کردیم میگفتن چند نفر قدیمی هستن و اومدی بین دوتا گرگ و داری کسب و کار میکنی و ی مقدار خنده های تحقیر امیز شاید بعضی وقت ها اما مهم من بودم فراز و نشیب زیادی داشت و ادامه دادم شاید الان که دارم این رو مینویسم خیلی از کسب و کار های اطرافم یا همون گرگ ها نگاه من میکنن که من چکار میکنم اون ها همون کار رو انجام بدن

    اما من که میدونم دلیل تغییرات من دلیل درامد من دلیل سلامتی من اعتبار مال باوریه که نصبت به خداوند دارم و به خودم میگم بارها که ببین این پیشرفتی که توی این دوسال داشتی با سید حسین عباسمنش مال انجام دادن کار خاصی نیست بلکه مال ساختن باور های قوی که داشتی حالا اگه بخوام ریز بازش کنم خیلی طولانی شاد بشه و شاید زیاد نخوام وارد بشم سختم باشه

    اما ازاده اینجا ی درس بهم داد هر وقت از تلخیا یا مساله های گذشتش حرف میزنه با ی خنده شیرین اونو میگه که من میگم بابا این مصیبت بوده این داره میخنده اونجای که گفت بین خوردن ساندویچ و بنزین بنزین رو انتخاب میکردم و خندید شاید درد داشت برای من ولی خیلی قشنگ رسوندش به اتفاقات خوب رقصیدن با معلم سختگیر و اشک معلم رو دراوندن و چقدر خوب دستان خداوند رو بررسی کرد که کجا بهش بی احترامی شده ولی دستان خداوند با اون طرف برخورد کردن و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و الان میخوام برم بقیه مصاحبه شیرین تو رو گوش کنم

    برات هر کجا هستی ارزوی سلامتی ثروت و بهترین ها رو دارم ازاده عزیز لایق هستی و بیشتر از این ها حقته و خواهی رسید

    امیدوارم ی روز بتونم امریکا با شما ملاقات کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    عصمت جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    سلام استاد عزیزم…

    ی چیزی ک من تو این قسمت از ازاده جان یاد گرفتم این بود ک اونقدر هدفش و رسیدن ب استقلال مالی براش مهم بوده ک وقتی حتی پدرش گفته من ساپورتت نمیکنم گفته اوکی

    یعنی چقدر باید هدفت بزرگ باشه و خودت رو باور داشته باشی ، ذهنت قوی باشه در مقابل نجواها ک قربانی کنی این ساپورت رو. ک اگه ازاده میترسید و قبول میکرد حرف پدرش رو هیچ وقت اون شجاعت درونش پرورش نمیافت برای قدم های بزرگ تر و برای کارهای بیش تر. هیچ وقت ب اعتماد ب نفسی نمیرسید ک قدم های بزرگ تر  رو برداره هیچ وقت ب موقعیتی نمیرسید ک  برای سفارت بخوانش، یا شاگرد خصوصی بگیره و کسب تجربه کنه و هربار با رد کردن هرچالشی و رسیدن ب نتیجه ک به قول خودش میگه من نتیجه دستم بود باعث شد که این سیر رشد سرمایه های درونیش مثل اعتماد ب نفس ب صورت صعودی بالا بره.

    و موضوع بعدی تضادی بود ک ایشون بهش برخورد کردن و عدم تواناییشون برای پاسخ دادن ب سوالات امتحانی بود…ایشون خیلی قشنگ گفتن من چیز خاصی از شما نمیخوام و این حق منه ک وقت اضافه تر داشته باشم.  بعد ک رفتن با مدیریت صحبت کردن اونا گفتن باید زبانتو بهتر کنی و این تضاد باعث شد ک ایشون رشد کنه، تلاش کنه و بعد از ساعات مدرسه از ۲ تا ۴ بره کتابخونه و زبان رو بخونه ‌‌گرچه دو هفته اول نمیفهمیده چی ب چیه اما ناامید نشه و ثمره ادامه دادنه این بوده ک دل استادش نرم تر میشه و روی برگشو بوسه میزده، باعث شده نمرش کم تر از صد نشه و بورسیه بشه

    اینه نتیجه تلاش و ادامه دادنو قدم برداشتن ب سمت خواسته هنگام مواجه شدن با تضادها.

    اینه پاداش جهان..

    واقعا ب قول یکی از دوستان آدم های موفق چقدررر رفتن تو دل ترساشون تا ب موفقیت رسیدن…

    و یه تضاد دیگه ک استادشون نمیذاشتن رنگ هارو باهم ترکیب کنن، در این شرایط دوتا حالت میتونست اتفاق بیوفته یکی اینکه ازاده بیخیال بشه و بگه خب تسلیم و یکی هم ک بگه نه و حق منه و اون موقع باعث بشه لیندا از طرف خدا بیاد و بشه یه دستی ک بهش کمک کنه…و این باورهای ازاده و تسلیم نشدنش بود ک این قسمت از داستان رو براش رقم زد..

    و توضیحات اخرتون ک هیچی تو دنیا سالید نیست و ما میتونیم نحوه رفتار ادم هارو با خودمون تغییر بدیم و وجه مثبت اون هارو برانگیخته کنیم ک من خودم اینو واقعا دیدم  و تجربه کردم..

    ممنونم ازتون❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    ایوب عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    سلام خدمت استاد و همه عزیزان

    تشکر دوباره برای آماده کردن این مصاحبه پر از درس و آگاهی برای همه ما

    تو این قسمت به جدی بودن در کار اشاره کردین و کارکردن همیشگی روی خود بالا بردن استاندارد ها صحبت کردین اینکه چقدر با عشق آموزش دادین پیشرفت کردین تا جایی که شاگرد دکتر داشتین و بعد این آواخر که دیگه فقط خصوصی کار میکردین. پیشرفت کردین درآمدتون رفته بالا اعتماد بنفس تون رفته بالا بخاطر آموزش و ایجاد ارزش و ساختن پول و ساختن ارتباطات عالی،احساس لیاقت بخاطر این ارتباطات این جایگاه و این پراخت بها بهتون من خیلی خوشم اومد وقتی گفتین من واقعا باور داشتم که حقمه چون کارم عالی بود نتیجه دستم بود روشم جواب میداد و دانشجو هام بعد از سه ماه انگلیسی صحبت میکردن.واقعا لیاقتش رو داشتین و بهتون تبریک میگم

    بعد پدرتون دیگه ساپورت نمیکردن بخاطر اینکه منصرفتون کنه ولی تسلیم نشدین و گفتین باشه مشکلی نیست مسئولیت زندگیتون رو قبول کردین و با اعتماد بنفس ادامه دادین و جواب گرفتین،مستقل شدین تبریک میگم واقعا برای یه دختر خانم در اون شرایط واقعا زیاده این حد از شجاعت وپیشرفت

    اومدن خواستگار ها(وقتی نمیدونم کیم چرا یه نفر دیگه رو وارد زندگیم کنم اول باید خودم رو پیدا کنم)و کنار اومدن حل کردن مسائل و سپردن به خدا

    برخورد با تضاد ها و اونجایی که گفتین به این نتیجه رسیدین که مهاجرت کنین چون میدون بزرگتر میخواستین،تفکر وسیع تر.استاد در یکی از فایل ها در مورد تکامل در مهاجرت توضیح دادن که: احساس کنی که اون زمینه برات کوچیکه و یه زمین بزرگتر بخوای.امکانات جدید، آزادی و…خواستن یه چیزهایی که تو اون محیط نیست نه اینکه حالت بد باشه نتونی کاری انجام بدی و فکر کنی که یه جای دیگه حالت خوب میشه یا موفق میشی ن باید در اون جایی که هستی به موفقیت برسی باید جواب بگیری باید حالت خوب باشه بعد اقدام به مهاجرت کنی.همون چیزی که برای شما هم اتفاق افتاده تکاملتون رو طی کردین.

    سوال کردن همیشگی از خودمان که چرا داری اینکارو میکنی؟

    اون همزمانی هم خیلی جالب بود که به چند نفر در سفارش کمک میکنید،اونا شمارو حساب میکنن،شما زنگ میزنین برای تشکر (تفکر مادرتون که قضیه رو شخصی نکن تو داری یه فرهنگ رو نشون میدی چقدر زیبا بود) بعد صحبت میکنین یه کار براتون پیدا میکنن. من خیلی تحسینتون کردم که وقتی ازتون پرسیدن که به زبان مسلطین شما گفتین اره در حالی که نبودین و نشستین بشدت رو خودتون کار کردین بدون اینترنت فقط با کتاب واقعا عالیه اینکه انقدر به خودت اعتماد داشته باشی و کار انجام بدی. من خودم پیش میومد که در کاری عالی بودم ولی چون به خودم اعتماد نداشتم و این فکر که (نکنه خراب کنم یا اگه فلان چیز شد چی)کار رو رد کردم.

    اومدن به آمریکا و رسیدن به صفر،تفاوت فرهنگ ها، دیدگاه های بد و تعصبی ویه جورایی حرفه و زبانتون هم دیگه بدرد نمیخورد و کاری براتون نمیکرد انگار که همه چیزو ازت گرفته باشن ولی شما باز تسلیم نشدین ادامه دادین درس خوندین مسائل رو حل کردین،قبول نکردین که تو خونه بمونین و وقتتون رو طلف کنین. کم کم سازگار شدین صبور بودین ولی از اون طرف هر چیزیم قبول نکردین وقتی فهمیدین داره حقتون ضایع میشه بلند شدین و حقتون رو خواستین و جواب گرفتین،بهتون مهلت دادن

    میرفین دانشگاه و سرکار،فعالیت میکردین تا خودتونو پیدا کنین و بهاشم پرداخت کردین (بعضی روزها بود باید بین بنزین و ساندویچ یکیو انتخاب میکردم و من بنزین رو انتخاب میکردم که برم دانشگاه.این خیلی مهمه الان فایل پرداخت بهای عید قربان یادم اومد که استاد میگفت تا کجا حاضری بری؟چقدر حاضری بها پرداخت کنی؟من خودم به احتمال زیاد ساندویچ رو انتخاب میکردم)

    با کسانی کار کردین که اخلاقشون خوب نبوده ولی کنار اومدین بعضی جاها که بهتون کم میدادن یا از انعامتون میبردن هم مشکلی نداشتین چون میخواستین یاد بگیرین،کارو یاد بگیرین ،زبان رو و با مردم اونجا معاشرت کنید

    سعی کردین همیشه از بقیه یاد بگیرین و بعد تشکر کردین و …

    ارزش ایجاد کردین به فرهنگ اونجا چیزی اضافه کردین به حرفه بیوتی چیزی اضافه کردین،پیشنهاد میدادینش به مشتری ها ،کنجاوی میکردین و مشتری های خودتون رو داشتین خداوند هم راه رو براتون هموار کرده بهتون جا و فرصت داده و کسانی رو مثل استادتون رو از سر راه کنار بردن تا راحت کارتون رو انجام بدین

    و کاری رو شروع کردین که از نگاه جامعه امیدی بهش نبوده و جواب نمیداده ولی شما علاقه تون رو دنبال کردین و نادیده گرفتین این حرفهارو و چقدر عالی جواب گرفتین

    با هر شرایطی که بوده کنار اومدین با بی پولی و هر مسئله ای که بوده و سعی کردین که همیشه بخندین الان هم که خیلی شاد و خوش خنده هستین واقعا آدم لذت میبره کلی درس یاد میگیره انرژی میگیره و شاد میشه از گوش دادن به حرفهاتون واقعا لذت بردم

    همه اینارو گذروندین و الان رسیدین به جایی که چند تا ملک دارین اونم توی آمریکا که همه چی قسطیه ولی شما همه رو نقد خریدین وکسب و کار موفقی دارین بازهم بهتون تبریک میگم هر جا که هستین شاد و موفق باشین

    استاد جانم ازتون سپاسگزارم که مثل همیشه این فایل های فوق العاده و پر از درس رو برامون آماده میکنین

    خانم شایسته عزیز سپاسگزارم که زحمت فیلم برداری و بقیه چیزهایی که من نمیدونم رو کشیدین 🙏✋💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: