https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-24 07:05:502024-04-30 04:35:45گفتگو با دوستان 65 | قدرت “انعطاف پذیری”
216نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام رزاق وهاب و زیبایی بخش این جهان هستی . سلام و درود فراوان به استاد نابغه قرن و مریم جان و ازاده عزیز .
نمیدونم چطوری توصیف کنم با دیدن این فایل درونم مثل طوفان نوح شده اشوب و طوفانی ولی صاف زلال مثل هوای پاک صبگاهی گوهستانها جنگلها شده …
نمیدونم چی بهش میگن ولی احساسی دارم که تا به حال همچین احساسی نداشتم .
و فکر کنم همچین احساسی رو وقت تو بچگی خیلی بچگی زمانی که وقت به دنبال دنیای اطرافم و گنجکاویهای که مبهوتم و تا ساعت ها یا روز ها گیج نه بلکه در حالت شک بودم … همچین احساسی بهم دست داده
ازتون یک دنیا سپاسگزارم بابت تهیه این فایلهای بی نظیر . وآزاده جان بی نظیرم بابت انتشار این آگاهیهای ناب .
من خودم دوره روانشناسی ثروت ۱ رو تهیه کردم و دقیقا این فایل ها لحظه به لحظه اش داره آموزشهای استاد رو بامثال عملی برام قابل درک میکنه وچقدر لذت بخشه با شماها بودن .
چقدر با کلاهت زیبا بودی …چقدر بدون کلاه زیباتر شدی …
چقدر تو با استعدادی و پشتکارت ستودنیه …
ازت ممنونم که صدای ما شدی و به استاد گفتی چقدر عاشقشیم…
و چقدر وجودشون موهبت الهیه…
جالبه منم که بچه تر بودم همیشه این فکر توی سرم بود …
مگه میشه خدا مارو به ول کنه ؟ مگه میشه ١٢۴هزار پیامبر و امام این همه سال ها بیان برای دعوت به راه الله
و ما بی پیامبر باشیم؟ و کسی نباشه که صدای خدا بشه ؟
همیشه غبطه میخوردم و البته تو دلم میگفتم اگر واقعا خدا مارو بی راهنما گذاشته باشه پس نباید حساب مارو با حساب اونایی که حضرت محمد رو داشتن…حضرت علی رو داشتند … حضرت ابراهیم …حضرت موسی و…و…و…
یکی کنه !
و به قول آزاده جان ،خداوند جوابم رو به بهترین شکل داد
و گفت اینم استاد عباسمنش
همون راهنمایی که میخواستی …
ببینم چی کار میکنی …
و من چیکار میکنم …
من آموز های استاد رو وحی منزل میدونم و همه ی تلاشم رو میکنم که تکاملم رو هرچه زودتر و هرچه بهتر طی کنم
و بشم شاگرد زرنگ استاد …
بشم آزاده … بشم سید علی خوشدل بشم عادله کیانی فر …
بشم سعیده ی استاد
و با نتایج بشینیم جلوی استاد
و محکمتر از همه بغلش کنم و بگم مرسی که هستی
مرسی مرسی مرسی برای همه چیز ….
خدایا امروز ۵مرداد١۴٠١ ازت میخوام کمکم کنی اگر استاد تشریف آوردند ایران …من در فرکانس اون سمینار باشم و سعادت داشته باشم در کنارشون باشم ….
ممنونم از هر٣تاتون برای این گفت و گوی ناب ….
راستی بگم که من دقیقا سر ساعت ۴نشستم تو مطب 😍😂
و دکتر ٢٠دقیقه با تاخیر اومد تا من بتونم حرفای دلم رو بنویسم 😍😍😍😍
خیلی ممنونم که توی کامنت هات در عین اینکه نکات مثبت فایل رو میگی از زندگی شخصی خودت هم مثال میزنی و باعث میشی درک من از این فایل عمیق تر بشه و از خواندن کامنت شما هم لذت بیشتری ببرم
من پروفایل شما رو باز کردم بیشتر کامنت هایی که نوشتی هم خواندم
واقعا نوشته هات تحسین برانگیزه 👌🏻💯
با زبون ساده و قابل درک و زیبا مینویسی
من هم توانایی بالایی دارم تو استوری درست کردن تو ذهنم و داستان تعریف کردن
فن بیان و زبان بدنم هم خوبه
البته که تازه این ها رو درک کردم و با توجه کردن و صبحت کردن راجع به این توانایی هام دارم هر روز احساس لیاقت و خودباوری رو در خودم پرورش میدهم که ان شا الله هدایت بشم به موقعیت هایی که بتوانم از این توانایی هام در راستای پول ساختن استفاده کنم و ارزش خلق کنم
چون خیلی تا به حال از اطرافیانم شنیدم که میگن محمد تو چقدررررر تو این زمینه فوق العاده ای چرا تاحالا ازش پول نساختی
همین دیشب داشتم با رفیقم تلفنی صحبت می کردم یه کم راجع به موضوعات تکنولوژی و موبایل های هوشمند صحبت کردم به چند تا از سوال هاش جواب دادم
گفت محمد تو چرا بلاگری نمی کنی ؟؟ چرا تولید محتوا نمی کنی؟؟
گفتم من تازه این استعداد هامو کشف کردم و با تقویت کردن عزت نفسم دارم پرورششون می دهم
ان شا الله به موقعش هدایت میشم 😌♥️
باز هم میگم خیلی ممنونم بابت کامنت های زیبات واقعا انرژیش مثبته و با خوندنشون حالم خیلی خوب میشه ایمانم قوی تر میشه
ای کسانی که ایمان آوردهاید! یهود و نصاری را ولّی (و دوست و تکیهگاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند؛ و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند؛ خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمیکند.
=====================================
٢٩دی ماه ١4٠٣: فایل پیشنهادی صفحه ی سایت
قال الله:انی انا الله رب العالمین،سعیده! اون آشغال گندهه که مدت هاست زیر مبل ها قایمش کردی بیار بیرون و پاکش کن!
نترس!نترس!نترس!
من با توام!تورو میشنوم،تورو میبینم.
قرار نیست هیچ اتفاق وحشتناکی بیفته،این ترس هارو فقط ذهنت برات درست میکنه،یادته وقتی خدا گفت از کارت انصراف بده چقدر ترسیده بودی؟!چقدر ذهنت تورو از آینده میترسوند؟!یادته چه تصاویر وحشتناکی برات میاورد که نزاره تو انصرافت رو اعلام کنی؟! یادته وقتی ایمانت رو نشون دادی،خدا از چپ و راست و بالا و پایین کمک هاشو فرستاد؟!
یادته چه جوری قلب همه رو برات نرم کرد؟!
یادته به جای انصراف برات مرخصی رد کرد تا حقوق داشته باشی؟!
یادته فاطمه جان و داداش رسول رو فرستاد دنبالت که بگه تو تنها نیستی؟!
یادته بعدش بهت گفت برو کیش؟!
یادته بعدش از جایی که فکرش رو نمیکردی برات دریا رو باز کرد و هدایتت کرد؟!
به خدا همونه سعیده،به خدا همونه،به خدا همون مسیره،این مسئله باید حل بشه،باید همه هدف ها رو استپ بزنی و این آشغال رو از زیر مبل دربیاری و پاکش کنی،اگر حلش نکنی نمیتونی به مدارهای بالاتر اوج بگیری،نمیتونی از خودت نفس مطمئنه بسازی.
هدفت چقدر برات مهمه ؟!چقدر حاضری برای هدفت بها پرداخت کنی؟!چقدر میتونی ایمانت رو به خدا نشون بدی؟!
ایمان داری همون خدایی که داره مستقیم و واضح بهت میگه این مسأله رو حل کن،بهت توی مسیر کمک میکنه؟!
تو بی ایمانی اگر حرکت نمیکنی!تو حرف مفت زدی اگر به چیزی که بهت گفته میشه،عمل نمیکنی!تومشرکیاگر داری چیزیروتحمل میکنی!اینارو به خودت بگو تا بهت بر بخوره!
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو طلب یاری میکنم.من رو به راه راست،به راه بندگانت که به آن ها نعمت داده ای،هدایت کن.
سلام آبجی سعیده متن شما رو خوندم کلی درس داشت برای من ازتون سپاسگزارم
توی درخواست های که این روزا از خدا داشتم الان توی این متن انگاری خدا داشت از زبان شما با من حرف میزد دقیقا چیزی و گفت که با درخواست و نشانه های من یکی بود چون دکتر چموش خان همیشه میخواد نشانه ها و الهامات اتفاقات خوب منو ناچیز بدونه اصلا بی ارزش کنه نزاره من قدم های بزرگ تر بردارم
توی حرف هاتون داشتین از اتفاقات خوبی که خدا برای شما انجام داده میگفتین که یادآوری های شما یک داستانی از خودم رو یادم آورد گفتم اینجا بنویسم شاید برای شما یا دوستان عزیز این سایت فوق العاده ارزشمند استاد عباسمنش عزیزم نوری باشه برای تاریکی ها
اون سالهای اولی که با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شده بودم من توی یک باتلاق وحشتناکی بودم
یک موضوعی توی زندگیم پیش اومده بود من مجبور شدم برای حل اون مسئله برای اولین بار تو عمرم پول نزولی بگیرم تا اون بدهی رو بدم ولی نمیدونستم در اصل از چاله در اومدم رفتم تو چاه اینو بعدا فهمیدم
اون موقع ها تازه با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شده بودم هنوز خوب نمیفهمیدم درخواست از خدا چطوره اصلا خوب نمیفهمیدم استاد عزیز چی میگن
برای اون پول نزولی من یک سفته داده بودم اون شخصی که پول و داده بود برای دریافت پولش طبق تاریخی که توی اون سفته خورده بود عمل نکرد میخواست زودتر از زمان مقرر شده پول و بگیره و منو تحت فشار گذاشته بود منم اون موقع ها اصلا توحید و شرک و نمیدونستم کلی استرس که من الان توی این تاریخ نمیتونم پول و بدم چیکار کنم اونم گفت من هیچ چیزی نمیفهمم من پولم و میخوام اگه نمیتونی توی این زمان بدی ازت شکایت میکنم و بابت این پول میری زندون و این حرفا ، حالا این حرفا منو کاملا ترسونده بود استرس شدیدی داشتم حمل میکردم که توی عمرم تجربه نکرده بودم هر روز از خونه میزدم بیرون به این و اون میگفتم پول بهم قرض بدن تا این تاریخ بهشون میدم ولی چون شرک داشتم تمام درب ها بسته بود هیچ نوری معلوم نبود من هر روز اینقدر استرس داشتم احساس میکردم هر آن که از استرس زیاد احتمال داره بمیرم ، توی خونه بودم همیشه جوری رفتار میکردم الکی میخندیدم مثلا حالم خوبه ولی از درون داشتم میمردم از استرس فوق شدید چون خانواده از اون پول نزولی هیچ خبر نداشتن خلاصه توی این حال و هوا بودم یروز رفتم بیرون گفتم هیچکس دیگه ای نمونده که بهش بگم پول به من قرض بده ولی رفتم قدم زدم برای اولین بار توی اون روزهای پر استرس از خدا درخواست کردم خدایا چیکار کنم من دیگه چیزی به مغزم نمیرسه به غیر تو هیچکس دیگه ای نمونده خدایا کمک کن خدایا من دیگه نمیدونم چیکار کنم توی اون صحبت ها بودم با خدای خودم که یه الهامی اومد تو وجودم که به فلانی بگو بهت پول بده بگو تا این تاریخ بهش میدی پول و ، من زنگ زدم به دوستم گفتم من اینقدر پول میخوام تا این تاریخ میتونی بهم بدی اونم بدون هیچ معطلی گفت آره عزیزم آره داداشم این چه حرفیه شماره کارت بده همین الان برات کارت به کارت میکنم اصلا هم برای پرداختش نگران نباش هر وقت تونستی پس بده من چون اون حسی که بهم گفت اینکارو بکن یک اطمینان خاصی بهش پیدا کردم ناخودآگاه گفتم نه من همون تایم حتما بهت پس میدم ازش تشکر کردم بعد اومدم توی سایت که کدوم فایل و گوش کنم میخوام کار پیدا کنم تا بتونم این مسئله رو حل کنم چون اون زمان من هیچ پولسازی نداشتم چون کار مورد علاقم و هر کاری میکردم بخاطر باورهای اشتباهم هیچ پولی نمیتونستم بسازم که میخواستم از یک کار دیگه پول بسازم برم توی کار مورد علاقم سرمایه کنم باور های اشتباه خلاصه توی نشانه هایی که از سایت دریافت کردم فایل فقط روی خدا حساب باز کن اومد با فایل های چندبرابر کردن ثروت در یکسال منم چون یکوچولو نقاشی بلدم چنتا کاغذ A4 برداشتم نشستم نقاشی کشیدن هندزفری از صبح تا شب تو گوشم بود هیچ ورودی به غیر از این فایل ها نبود حتی موقع غذا خوردن که مبادا خانوداه در مورد موضوعاتی حرف بزنن باور اشتباهی به من منتقل کنن موقع غذا خوردن هم هندزفری تو گوشم بود فقط گوش میدادم چند روز گذشت چنتا کار بهم پیشنهاد شد من گفتم خدایا اینکار نه من کاری میخوام با این ویژگی ها که بعد چندروز دقیقا کاری رو بهم پیشنهاد دادن که همون ویژگی رو داشت
(اینم توی پرانتز اضافه کنم این باورم داشتم توی ذهنم میپروروندم که من دنبال کار نمیرم من درخواست نمیکنم از کسی کار خودش میاد سمتم)
من تعهد 3 برابر کردن و نوشتم با تمام وجودم حس میکردم این جواب میده جالب چون پولسازی نداشتم گفتم من که صفر هستم چیو 3 برابر کنم که استاد عزیزمون فرمودن اون مبلغی که برای شما منطقی بنویسین منم یه مبلغی که میتونست ذهنم قبول کنه رو نوشتم ولی ولی خدای عزیزم الان اینجا رو دارم مینویسم چشام پُر از اشک شده خدا کاری که برام اوکی کرد 3 برابر اون چیزی که من نوشتم بود بعد جالبیش یکی از آشنایان ما حقوق بازنشستگی میگرفت یعنی 30 سال کار حقوق من از حقوق بازنشستگی اون شخص بیشتر بود با حقوق اولم نه تنها بدهی رو دادم حتی زودتر از اون روزی که تایین کردم بلکه یه مبلغ هم برام موند
اینها همه نتیجه ی ایمان من بود که معجزه کرد
آبجی سعیده عزیز ازت بینهایت سپاسگزارم که متنت باعث شد این داستان قشنگی که خدا برام رقم زد و بیاد بیارم و اون باورهای قشنگ توحیدی رو و اینکه برای اولین بار توی سایت بنویسم تا یک رد پایی باشه برای من
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشین و ثروتمند در تمام جنبه ها
برات بهترین ها رو آرزو میکنم چون واقعا لیاقت بهترین ها رو داری آبجی سعیده
استاد عزیزم هر چقدر از شما تو کلام سپاسگزاری کنم کمه شما هدیه ای به من دادین که ارزشمندترین هدیه ی دنیاست بینهایت عاشقتونم سرتون سلامت
سلامی دوباره من یک چیز و اصلاح کنم از متن (توی متن نوشتم توی سال های اولم که با استاد آشنا شده بودم این اتفاق افتاد ببخشید اینجا یک اشتباهی شد توی ماه ها اولی بود تقریبا 7 ، 8 ماه بود با استاد عزیزمون آشنا شده بودم)
توی کنترل ورودی هام از خدا میخواستم که بهم کار بده یک حرکتی رو ناخودآگاه انجام دادم که استاد عزیزمون توی فایل ها بهش اشاره کردن ولی من اون حرف استاد و بعدا شنیدم که برای درخواست هاتون نگیم خدایا فلان چیز و میخوام ویژگی های اون چیز و بگین بقیه رو بسپریم به خدا منم برای کارم اول ویژگی های کارم و نگفتم گفتم کار میخوام وقتی اون چیزی که میخواستم نبود یه لحظه گفتم نه خدا من این کارها رو نمیخوام من کاری میخوام با این ویژگی که دقیقاااااااااا کاری با همون ویژگی اومد سمتم تاکید میکنم من دنبال کار نرفتم من ورودی هام رو کنترل کردم از خدا درخواست کردم و ویژگی کاری که میخواستم و گفتم خدا خودش اون کار اون شخص و هدایت کرد سمت من ، من اصلا اون شخصی که باهاش کار میکردم توی عمرم نه دیده بودمش اصلا نه میشناختمش که یک انسان فوق العاده خوب هر چی از خوبی های اون شخص بگم کمه خدا حفظشون کنه همیشه هر جا هستن
آبجی سعیده عزیز هر چقدر ازت سپاسگزاری کنم کمه کامنتی که نوشتی باعث شد من بیاد بیارم این داستان و این باور ارزشمند و توحیدی رو که الان دقیقا بهش نیاز دارم برای کسب و کارم
میخوام اینجا یکمقدار این باور و باز کنم دلیل رسیدن به این باور
(اینم توی پرانتز اضافه کنم این باورم داشتم توی ذهنم میپروروندم که من دنبال کار نمیرم من درخواست نمیکنم از کسی کار خودش میاد سمتم)
قبل حرفم اینو بگم که خدا چقدر همزمانی ها رو دقیق میچینه من داشتم به این باور فکر میکردم که کار خودش میاد سمتم یا توی کسب و کار الانم من نمیرم دنبال مشتری ویژگی مشتری رو به خدا میگم خدا هدایت میکنه به سمت کسب و کارم دیروز بر حسب اتفاق فایل《 ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است 》گوش میدادم که استاد توی اون فایل در مورد دوره 12 قدم صحبت میکردن میگفتن من به خدا گفتم خدایا اون افرادی که آماده هستن اون افراد و بیار ، یک لحظه چشمام پُر از اشک شد بابت این هماهنگی و همشکل بودن جنس باورها جالب این فایل چند روز پیش میخواستم گوش بدم ولی نمیشد الان میفهمم چرا نمیشد بعد از این داستان باید اتفاق میافتاد که همجنس بودن باورها رو بفهمم
حالا میرسیم به این باور که چرا بهش رسیدم
من گفتم کار خودش میاد سمتم تنها دلیل این باور این بود وقتی میخواستم از افراد پول قرض کنم برای اون پول نزولی فقط به بن بست میخوردم وقتی به خدای عزیزم رو کردم به سرعت و با عشق به راحتی برام پول و جور کرد اینجا بود که گفتم من برای پیدا کردن کار دنبال کار نمیرم کار خودش میاد حتی دوست مشترکی که با اون دوستی که پول نزولی ازش گرفته بودم گفت الان که پول و بهش دادی نمیخوای کار پیدا کنی تا قرض دوستت رو بدی گفتم کار؟!!! گفت آره گفتم کار خودش میاد گفت چی میگی حالت خوبه کار چجوری خودش میاد گفتم نمیدونم خودش میاد و اومد آره اومد اونجا من دیگه با تمام وجود به انرژی وجودم با این تمرکز 100٪ و ایمان قوی بهش شکل دادم
(اونموقع چون تازه فایل ها رو گوش میکردم هنوز چوب این نخورده بودم که باور هاتو به هیچکس نگو)
+ اینم اضافه کنم اون تایمی که داشتم به اون فایل ها گوش میکردم و باور میساختم و درخواست دقیقا هیچ ورودی نمیدادم تنها جایی که هندزفری تو گوشم نبود موقعی بود که میخواستم برم حمام اونم بخاطر اینه توی اون تایم هیچ حرف دیگه ای به غیر از حرف های استاد نشونم آخر وقت که همه میخواستن بخوابن میرفتم حمام حتی توی طول روز که گوشی شارژ تموم میکرد من گوشی رو که میزدم به شارژ توی شارژ هندزفری بهش وصل بود فقط داشتم فایل گوش میکردم در این حد ورودی دیگه خودتون فکر کنین
خواستم این توضیحات اینجا اضافه کنم ممنونم ازتون که وقت میزارین و میخونین با تمام وجودم میگم عاشق تک تک اعضای این سایتم برای همتون بهترین ها رو میخوام چون هممون لایق بهترین هر جنبه از زندگی هستیم وقتی اینجا هستیم یعنی لایقیم قدر این سایت ارزشمند که از وجب به وجبش دّر و گوهر میباره بدونیم
استاد عباسمنش عزیزم باز هم از شما سپاسگزارم عاشقتونم ، استاد شایسته ی عزیز از شما هم سپاسگزارم همیشه سلامت باشین و پایدار
مرسی از فایلهایی که می زارید و این فایل فوق العاده بود که چقدر انسانهای موفق و پولدار و فرکانس بالا در دنیا وجود دارند و این مصاحبه ها باعث می شوند که ما از دنیای اطرافمون با خبر بشیم باز هم از شما متشکرم
سلام و سلام و سلام و سلام به استاد عزیزم، مریم عزیزم، آزاده عزیزم و دوستای خوب سایت
وااااااووو چه گفتگوی خفنییی برای اولین بار استاد، عالیییی بود. چقددد کیف کردم. واقعا به همچین نمونه بارزی از دانشجوهای موفقتون که اینقد ریز بیاد راجب خودش و مسیرش بگه نیاز داشتم. اینقد درک کرده باشه. و اینقد انرژیش مثبت باشه نیاز داشتم. من ادم های پولدار زیادی دور و برم دیدم ولی به جرات میتونم بگم که هیچ کدومشون تواضع، لطافت و مهربانی که آزاده داره رو نداشتن. من هیچ احساس نکردم که غرور داشته باشن و چقد با مهربانی و تواضع حرف میزدن. میدونستن ما بچه های سایت میبینیمشون و هیچ خودشونو نگرفتن و خودشون بودن. و البته مگه میشه استاد کسی رو انتخاب کنه که همه چی تموم نباشه!
خیلی لذت بردم و چقد درس گرفتم از ایشون. من کل این ۴ ساعت رو باهاتون بودم و بدون استاپ گوش دادم. نمیدونید چقد یاد گرفتم و به خودم یاداوری کردم و یادداشت کردم. بخدا این ۴ ساعت بالای ۴۰۰۰ ساعت آموزش داشت. نکته تو دلش نهفته بود که باید چندین و چند بار از اول ببینم و گوش بدم و یاداوری کنم. چقد آزاده عزیز جوون بود و خوشگل. چقد دل مهربونی داشتن و من پشت دوربین اینو کامل احساس میکردم. چقد شوخ طبع بودن. من اون جایی که گفتن وقتی خدا بهترین بهترینها رو برای ما میخواد چرا نباید خوشحال باشم؟! دیدم که چقد سر هر مساله ای دوست داشتن شوخی کنن. چقددد در کل ناز بودننن. از اراده اهنیشون به نجواهای درونیشون از سن نوجوانی گرفته تا سن ۴۲ سالگیشون سرتاسر تحسین و تحسین و تحسین داشت. حرفهایی که زدن، کمتر کسی میزنه و کمتر کسی میتونه اینقد با اراده و جدیت پای خواسته هاش بره. هر چقد بگم کم گفتم. دوست دارم اینجا نکاتی که از این فایلا، البته از بار اولی که گوش دادم رو بنویسم که هم برای خودم یاداوری بشه و هم برای دوستایی که کامنت منو میخونن:
۱) اولین نکته ای که من یاد گرفتم، ارتباط عمیق و خودمونی و دوست داشتنی آزاده عزیز با خدای بزرگ بود. یجوری که لابه لای حرف هاشون این ارتباط هی تکرار میشد و هی یاداوری میکردن و الحق که دوست خدا هر جای دنیا که باشه عطر و محبتش رو حتی به صورت مجازی میتونه به یکی مثل من تو ایران هم منتقل کنه و حس خوب بگیرم. شاید باورتون نشه ولی همین که تو حس خوب حال آزاده و استاد و مریم عزیزم بودم، یکی از بچه هایی که برای پروژشون بهشون کمک کرده بودم، بهم پیام داد و گفت هر هزینه ای بابت کمکی که کردم میپردازن و منم چون تو اون زمینه واقعا قبلا کلی فیلم آموزشی دیده بودم و کلی سعی و خطا کرده بودم یه مبلغی که در خور این همه تلاشم باشه رو گفتم و خیلی جالب بود که ایشون بدون هیچ بهانه ای پذیرفت و تازه گفتن که خیلی خوشحالن که با من آشنا شدن و یه پروژه دیگه دادن. البته اینم بگم چون الان تو این کار حرفه ای شدم کار ایشون تقریبا نیم ساعت زمان برد که اولش ذهنم گفت که بابا تو خیلی تایم کمی گذاشتی چطوری روت میشه این مبلغ رو بگی و بعد گفتم نه من قبلا بهای این مهارت و این تجربه و حرفه ای بودنم رو پرداختم که تونستم تو نیم ساعت کار با کیفیت تحویل بدم. اینم از لابلای حرفای آزاده جون کشیدم بیرون حالا تو نکات بعدی دقیق تر میگم.
۲)اینقدر با وسواس کار انجام میدادن که بهترین ورژن از اون کار رو ارائه بده چون مشتری رو اعتبار خودشون میدونستن.
۳) از ای کاش بدشون میومد و تو روابطشون هر کاری و هر چیزی که فکرش رو میکردن انجام دادن تا یه روز نگن ای کاش فلان کار رو انجام میدادم!
۴) وقتی به ذهنشون یه ایده ای میاد که حس خوبی داره و تو خودشون میبینن که هیچ دلیلی برای نشدنش ندارن، استقامت میکردن و حتی جلوی استادشونم وایمیسادن و میگفتن چرا نشه!! که حالا همین ایده هایی که به ذهنشون نشدنشون غیر منطقی بود، از اون دوران، منجر به گسترش و ناب بودن کارشون شده. و خیلی جالبه که ترکیب رنگ، به ظاهر کار ساده ای میاد که میگیم خب ترکیبه دیگه، در صورتی که این ایده ساده که میشه با یکم تغییر همون اصولی که برای یه مهارت یاد گرفتیم، فرمول خاص خودمون تو اون مهارت رو هم بسازیم و یجورایی یه مدل جدید از اون علم رو ارائه کنیم. من همیشه فک میکردم یه ادم مخترع باید یه چیز عجیب غریب و پیچیده باید درس کنه تا مخترع بشه درصورتی که با دیدن این فایل اون جرقه اصلی برای درک مخترع بودن و ابداع یه نوع و روش جدید از انجام کار که میتونه در عین سادگی بسیار کارساز باشه رو، از حرفای آزاده جان گرفتم.
۵) دنبال کاری بودن که ببینن دوستش دارن یا نه. و وقتی فهمیدن به چی علاقه دارن، فقط رو همون گزینه تمرکز کردن و موفق شدن
۶) قرار نیست برای موفقیت شکست بخوری البته این صحبتی بود که استاد لابلای صحبتهای ازاده جان داشتن و من چقد از این قسمت درس گرفتم. استاد عاشقتونم که اینقد جزئی و واضح قانون رو بهمون یاد میدید. و آزاده جان هم گفتن که اگه همون دوسال اول که احساس کردن که باید جدا بشن، جدا میشدن، مطمئنن روند پیشرفتشون سریع تر اتفاق میوفتاد. و قرار نیست همه برای رسیدن به موفقیت حتما زمین بخورن و موفقیت ها به واسطه شکست خوردن ها نیست بلکه به واسطه درسهاییست که از شکست خوردن ها گرفته شده. یعنی یه نفر میتونه شکست بخوره، له بشه بعد درسشو بگیره و موفق بشه و یه نفر دیگه میتونه بدون له شدن و با هوشیاری و درک قوانین به راحتی و بدون شکست خوردن و سختی کشیدن، رشد کنه و الزاما برای اینکه درسهامون رو یاد بگیریم لزومی نداره که له بشیم و شکست بخوریم. و یاد گرفتم که حتی توی فیلم های زندگی نامه افراد موفق، تمرکزم رو بذارم رو درس هایی که از تجاربشون گرفتن و نه روی اینکه یادگیری لزوما با تجربه شکست میسره.
۷) آزاده جان همیشه از خودشون میپرسیدن که من به عنوان آزاده، بدون نسبت داشتن به پدر، بدون نسبت داشتن به این جسمی که دارن، چی برای ارائه دارن؟ و خودشونو میتونن با چه مهارتی ارائه بدن. و همین سوال و پرسش ها ایشون رو به جاهایی رسونده که الان میتونه برای این سوالشون جواب خوبی به خودشون بدن
۸) تو مسیر زندگی من هستم و خدا و هر کسی میتونه با تشخیص خودش و هدایت خدا، راهش رو پیدا و نیازی نیست تو این مسیری که انتخاب کردیم و مصمم هستیم که درسته و ایمان داریم که نتیجه میده و نسبت به اون کار حال دلمون و احساسمون مثبته، از کسی دیگه مشورت بگیریم چون خودمون تو دلمون به یقین رسیدیم که باید انجام بدیم و مشورت فقط برای آموختن مهارت و نحوه پیمودن راه های این تصمیمات مهم میتونه باشه. البته اونم وقتی خدا ما رو هدایت کنه که بریم با فلانی مشورت کنیم!
۹) تو آیینه با خودشون خلوت میکردن و با خودشون حرف میزدن و جالب اینجا بود که بهترین تصمیمات و جدی ترین خواسته هاشون رو تو آیینه تصمیم گیری میکردن و یجورایی برای شنیدن حرف و صدای دلشون ارزش قایل بودن و وقت میذاشتن. و چقد با ارزشه که آدم تصمیمات مهم زندگیش رو با خودش بگیره. نه بر اساس صحبت و نظر بقیه!
۱۰) آزاده جان ادعای چیزی رو داشتن که واقعا دارن و توش مهارت و تبحر دارن نه چیزی که ندارن. مثلا الان تو کار خودشون میتونن به جرات بگن که تکن و واقعا حرفه ای کار میکنن و میتونن به راحتی بگن که هزینه بالا میگیرن بابت انجام این کار چون میدونن تو کارشون عالی هستن و این زمانی بوجود میاد که مهارت خودت رو ببری بالا و بهترین ورژن از خودت رو ارائه بدی و با تحسین بقیه و دیدن نتایجت و رضایت مشتری ها این خواسته و ادعا هم بوجود میاد که من لیاقت دریافت بهای بالاتر برای این ارزشمندی هستم و من این ارزشمندی رو تو صحبت های آزاده جان احساس کردم.
۱۱) وقتی آدم اعتماد به نفسش به واسطه کارایی که کرده و نتایجی که دیده میره بالا، خود به خود استاندارای آدم هم بالا میره. و غیر ممکنه وقتی ما اعتماد به نفس و لیاقت یه چیزی رو تو خودمون بوجود نیاوردیم، جهان اون خواسته رو بهمون بده. مثلا آزاده جان اول کار برای خیلیا کار کرده مثل همون خانومی که پیششون کار میکردن و چقد هم بد اخلاق بودن ولی ایشون گفتن که اشکال نداره و من داریم بهای یادگیریم رو میپردازم و چقد یاد گرفتن و فرصت و مشتری دستشون اومده. و حالا که پیشرفت کردن و اعتبار و اعتماد به نفس دارن، میگن من هر کسی رو قبول نمیکنم که رو صورتشون کار کنم و فقط ادمایی رو قبول میکنم که حس خوبی بهم بده و البته این گزینه بعد این گزینه هست که بهای اون کار رو هم داشته باشه که بپردازه و در کنارش همچین خصوصیات اخلاقی هم دارن و اصلا هم از این استاندارشون پایین نمیان و هر کسی رو قبول نمیکنن چون اعتماد به نفس و حس لیاقتشون هم به همون اندازه بالاس.
۱۲) انسان برای اینکه با آدم های تاپ بگرده و آدم های تاپ مشتری هاش باشن باید اول خودتو تبدیل به ادم تاپ کنی و خودتو ببری بالاتر و به کمتر از اون ادم تاپ شدن هم رضایت ندی. مثلا یکی که میخواد با یه ادم تاپ ازدواج کنه باید تو درون اول رو خودش کار کنه و خودشو به یه آدم تاپ تبدیل کنه تا جهان هم فرکانس اونو بیاره سمتش. اونم یه ادم هم فرکانس خودش رو.
۱۳) و در آخر هم بگم که من شیفته این حد از تواضع آزاده جان شدم. تا قبل این فک میکردم وقتی ادم اعتماد به نفسش میره بالا و خودشو لایق چیزای خوب خوب که نه لایق چیزای عالی میدونه، فک میکردم حس تواضع داشتن با این لیاقته نمیسازه و کم کم باید اون تواضع رو حذف کنه و خودشو بالا بگیره و تواضع برعکس حس لیاقتمندیت رو میاره پایین و باعث میشه ادمی بی اعتماد به نفس بهت بچسبن و…. ولی وقتی رفتار آزاده رو دیدم که در عین حال که واقعا یه انسان موفق و کارکشته شده بود، ولی چنان با محبت و دوست داشتنی و صمیمی بود که احساس میکردم منی که شاید یه درصد که چه عرض کنم، یه هزارم درصد از ثروت ایشون رو هم نداشه باشم و پیششون میبودم مطمئن بودم با لبخند گرم و صمیمانش پذیرای من بود. و من فهمیدم تواضع در اصل حس خوب داشتن به همه ادمهاس. عاشق همه ادم ها بودنه در عین حال که حذر میکنی از ادم های منفی، ولی خالصانه دوستشون داری و دوس داری اونا هم پیشرفت کنن. خالصانه دوست داری کمکشون کنی وقتی دست کمک سمتت دراز میکنن. خالصانه آرزوی خوشبختی میکنی برای همه. تواضع یعنی وقتی حس خوبی به کمک کردن داری بی دریغ کمک میکنی. تواضع یعنی بتونی عین بچه ها براحتی بخندی و به روی همه لبخند بزنی مثل خداوند که سایه نعمتش از کوچیک و بزرگ بر روی همه انسانها گستردس و حتی تو بدترین شرایط هم این حد از عشق و تواضع از خدا دیده میشه که وقتی بنده اش داره حتی ناسزا میگه بهش، میبینی باز خورشید خدا داره از نورش بهش میبخشه. هوایی که خدا خلق کرده داره بهش اکسیژن میرسونه و به قول استاد، انسان تا وقتی نمرده باشه و اگر در بدترین بدترین بدترین شرایطش هم باشه، باز همین نعمت زنده بودن هزاران بار جای شکر داره که انسان با همون روی برگردان اولیه به سمت خدا، اومدن با اشتیاق خدا یا همون هزار قدم جلوتر اومدن خدا رو احساس میکنه، اونم فقط و فقط با یه روی برگرداندن به خدا و این حد از تواضع از خداوند عالم. رب جهانیان خود به خود این بنده های عاشق رو فقط عاشق تر و مجذوب تر میکنه. تواضع آزاده جان استاد عزیزم که اینقد متواضعانه و مهربانانه با آزاده عزیز صحبت میکنن، نشون دهنده قلب خدا پسندانه و راضی گونه خدا از اوناس.
حس شوخ طبعی آزاده جان بهم این درس رو داد که اون حس شوخ طبعیم رو داشته باشم و بتونم زندگی رو که ساده میگرفتم و سعی میکردم به همه چی بخندم رو از نو انجام بدم . چون با توجه به باورهای نادرستم که فک میکردم برای موفقیت باید خودمو دیگه دست بالا بگیرم وقتی به یه جایی رسیدم، چون باید ادمایی که همفرکانسم نیستن نباید سمتم بیان رو عوض کنم.
من فهمیدم کسی که شوخ طبعه چقد دل بچه گانه تری داره و در صلح تره. من اصلا ازاده روبه چشم یه خانوم ۴۲ ساله نمیبینم. بلکه دختری ۲۰ ساله جوون میدیدم بخصوص وقتی که سایتشون رو بالا اوردم و گفتم واووو چقد خوشگل و جذاااااببب
خدایا شکرت بابت این فایل و آگاهی های ناب این فایل که هزاران هزار برام ارزشمند بود
ممنونم از استاد، مریم و آزاده عزیزم که تجربیات ناب و ناب و نابی رو به یادگار تو سایت گذاشتن تا ما بچه ها به رایگان ازشون استفاده کنیم.
استاد و مریم عزیزممم بی نهایت سپاسگذارم که اینقد با فایلای خوبت و رایگانتون منو سوپرایز میکنید. چقد با مهر و محبتید و متواضع که دلی میایید این فایلای ارزشمند رو برامون فیلم برداری و تدوین میکنید.
استاد خواستم بگم من از طریق فایلای رایگانتون تا الان حدود ۶۰ میلیون درامد کسب کردم که تا قبل از اون ۰ تومن درامد داشتم و الان یادم اومد که چقد شما متواضعانه دست بنده هایی رو گرفتید که مشتاق تغییر بودن و هنوز درامدی ندارن و اومدین یه همچین فایلای نابی گذاشتین که بتونیم حداقل یکی که چه عرض کنم، کل محصولاتتون رو با درامدی که از فایلای رایگانتون دربیاریم رو بخریم. و واقعا دستان پر مهرتون رو از دور میبوسم
چقدر این فایل کد داشت و حال من رو ساخت،چقدر قشنگه صحبت کردن و بودن در کنار انسانهایی که خداوند رو اینقدر قشنگ شناختن و به این قشنگی هدایت شدن تو مسیر رسیدن به خواسته هاشون واقعا خداوند رو شاکرم که من رو لایق شنیدن این اگاهی ها دونسته
چقدر خوبه قوانین رو یادگرفتن و بهش عمل کردن واقعا زندگی قشنگ تر میشه و حال آدم بهتر میشه
استاد عزیز و مریم جون واقعا خداوند رو شاکرم که در زندگی من هستید و با حرف آزاده جون موافقم که خیلی از بچه های سایت از ته قلبشون خواستار دیدار شما هستن و من هم بی شک یکی از اونا هستم امیدوارم خداوند همراه من باشه تا بتونم زندگیم رو بسازم و در مسیر رسیدن به اهدافم سربلند باشم جلوی خودم و خدای خودم
امیدوارم منم بتونم در سمینار بزرگتون بصورت حضوری شرکت کنم به امید الله مهربان و سخاوتمند🙏🏻
باور دارم که هر لحظه خداوند از هر طریقی با ما صحبت میکنه و تو این فایل بهم گفت که تو هم میتونی اگه بقیه تونستن فقط کافیه بخوای و قدم برداری،خدا رو هزاران بار شکر برای همه چیز
دوستون دارم استاد عزیز و مریم جون
امیدوارم به زودی یکی از بهترین دوره هایی که در حال حاضر خداوند از طریق اون دوره من رو هدایت میکنه رو بتونم خریداری کنم و به قول ازاده جون به خودم گیفت بدم و بیام از نتایجم برای دوستای عزیزم بگم،آزاده جون فوق العاده بودید خوشحالم که باهاتون آشنا شدم بانوی موفق باعث افتخارید
به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی .سلام به ناب ترین استاد دنیا ،مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران هزار مرتبه شکر بابت این خوان گسترده ی رحمت وآگاهی وعشق.خدای من ،به خودم می بالم که اعضای اصلی خانواده ام استاد عزیز ،مریم جون ودوستان هم فرکانسی موفقم شده اند که هر چقدر کلام سراسر عشق اونها رو میشنوم بازم کمه.چقدر این چند جلسه گفتگو برام درس داشت وچقدر آزاده ی عزیز رو تحسین کردم .آفرین به این همه ایمان وتوکل .واقعا لذت بردم وعاشقانه دوستتون دارم .
چقدر لذت بردم از این مصاحبه و چقدر از دیدن چهره ی زیبا،و لب خندون و شاد آزاده جون آرامش گرفتم.
این مصاحبه سرشار از نکات طلایی بود ک بهتره بارها و بارها شنیده و دیده بشه.
چقدر این بانو با اراده،استوار در بدست اوردن خاسته و قوی هستن
با دیدن اینجور الگوها میتونم بگم پس منم میتونم.
تا افکار منفی نگه دارنده میاد سراغم سریع میام سراغ سایت و میبینم به به ی فایل جدید
از اینجور مصاحبه ها بیشتر بذارین ممنون میشم
با شنیدن صحبت های شما و آزاده جون،باز ترمز های ذهنی مو بیشتر شناختم و ب فراوانی جهان بیشتر پی بردم ب اینکه میشه با خونسردی ب هر چیزی رسید و حتما تکامل و تو هر کاری باید طی کرد
IN THE NAME OF GOD
به نام رزاق وهاب و زیبایی بخش این جهان هستی . سلام و درود فراوان به استاد نابغه قرن و مریم جان و ازاده عزیز .
نمیدونم چطوری توصیف کنم با دیدن این فایل درونم مثل طوفان نوح شده اشوب و طوفانی ولی صاف زلال مثل هوای پاک صبگاهی گوهستانها جنگلها شده …
نمیدونم چی بهش میگن ولی احساسی دارم که تا به حال همچین احساسی نداشتم .
و فکر کنم همچین احساسی رو وقت تو بچگی خیلی بچگی زمانی که وقت به دنبال دنیای اطرافم و گنجکاویهای که مبهوتم و تا ساعت ها یا روز ها گیج نه بلکه در حالت شک بودم … همچین احساسی بهم دست داده
خدایا خدایا خدایا بینهایت
شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت
و الان که دارم این رو مینویسم بعد از چندین روز هوای گرم و تابستانی شدید الان دارد باران ملسی
می بارد و حس این رحمت الاحی وصف نشدی قابل گفتن نیست وتنها چیزی که بر زبان میتوانی جاری کنی و بگویی خدایا خدایا خدایا بینهایت
شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت
سلام استادعزیز ومریم جان عزیزم
چقدر آگاهی . خدای من . هرچقدر گوش میکنم اصلا سیرنمیشم .
ازتون یک دنیا سپاسگزارم بابت تهیه این فایلهای بی نظیر . وآزاده جان بی نظیرم بابت انتشار این آگاهیهای ناب .
من خودم دوره روانشناسی ثروت ۱ رو تهیه کردم و دقیقا این فایل ها لحظه به لحظه اش داره آموزشهای استاد رو بامثال عملی برام قابل درک میکنه وچقدر لذت بخشه با شماها بودن .
امیدوارم شاگردخوبی دراین مکتب عشق باشم .
همتون بی نظیرید و عاشقانه دوستتون دارم .
با سلام و خدا قوت به استاد عزیز و گران بها و خانم شایسته محترم و دوستداشتنی،و سلام به آزاده خانم عزیز و محترم
واقعا خدارو بیکران شکر میکنم که استاد عباسمنش عزیز پیدا کردم،
واقعا عالی بود این چندتا فایل و از استاد عزیز درخواست میکنم بیشتر از این فایل ها آماده کنن
ممنون و تشکر میکنم از استاد عزیزم…
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام بروی ماه ٣تا عزیزمون ،استادِ جان ،مریم عزیز و آزاده ی زیبا ❤️
سپاسگزارم از خداوند که بالاخره سعادت داشتم امروز در زمان و مکان درست قسمت آخرین مصاحبه رو با جان و دل گوش کنم ….
چه جوری ؟
الان تعریف میکنم …
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون ، ی دندون خرابی داشتم که بخاطر ترس از دندون پزشکی هی دردش رو با مسکن آروم میکردم و خودمو گول میزدم ….
یعنی چی ؟ یعنی اشغال هایی که واضح میدیم رو میزاشتم زیر مبل …
باور های که میدونستم باید درست بشه و ایراد داره رو واسه دردی که نمیخواستم تحمل کنم میگفتم اینا ترمز نیست که ….
یا به معنای دیگه میخواستم قانون رو به روش خودم عمل کنم …
خداروشکر انقدر اینارو هی به خودم گفتم و بالاخره گفتم توکل به الله من میرم …بهونه هارم میریزم دور …
میرم این مشکل از ریشه برطرف میکنم میبوسمش میزارم کنار ….
ازونجا که متخصص ریشه 😂تو شهر ما نیست و باید میرفتم دوتا شهر اونورتر…
امروز صبح چشم باز کردم گفتم خدایا سلام چطوری ؟ صبحت بخیر جانم 🥰
آقا ما امروز باید بریم بابل ،ی اسنپ مناسب برامون جور کن
منو در زمان مناسب در مکان مناسب با آدم مناسب قرار بده …
ازونجا که به شدت گرمایی ام و وابسته به کولر و البته آهنگ تو ماشین ،اینام جزو خواسته هام بود …
ساعت ۴هم باید تو مطب میبودم …
آقا جونم براتون بگه ،کار خونه یکم طول کشید و تا اسنپ رو بزنیم شد ساعت ٣و رب اینا
حالا ترافیک بابل ،مسافت از فریدونکنار تا اونجا و…الی ماشاالله
ولی دلم آروم بود گفتم من خواستم، خدام هدایت میکنه ….
جاتون ی خالی ی ماشین اووومد ،ازبس توش یخ بود 😂 من دیگه روم کم شد ،گفتم خدایا الان ازین همه سرما
دستشوبیم بگیره چیکار کنم😂😂
بعد به راننده گفتم ببخشید من نتونستم آدرس دقیق روی نقشه اسنپ پیدا کنم ، اشکال نداره؟
گفتم نه اصلا نگران نباشید اونجایی که میخوای بری من میدونم کجاست میبرمت 😊😊
دیگه ماهم زبونا از راننده تو دلمون ده برابر از خدا تشکر کردیم و راه افتادیم
بعد دیدم این صدای آهنگ ماشینش کمه …
با خودم فکر کردم یکم …خب ،این چرا صدا آهنگشو زیاد نمیکنه ؟این ستاره قطبی ی جا داره میلنگه ها!!!
بعد دوباره نجوای الهی اومد الخیر فی ما الوقع …
هندزفری همراته ، بزار تو گوشت و بسم الله …
الان وقتشه بری سروقت آزاده ی زیبا و استاد زیباتر …
و چقدر تو اون سرمای ماشین ،گرمای صحبتتون چسبید ….
بی نهایت تحسینت میکنم آزاده … بی نهایت …
چقدر با کلاهت زیبا بودی …چقدر بدون کلاه زیباتر شدی …
چقدر تو با استعدادی و پشتکارت ستودنیه …
ازت ممنونم که صدای ما شدی و به استاد گفتی چقدر عاشقشیم…
و چقدر وجودشون موهبت الهیه…
جالبه منم که بچه تر بودم همیشه این فکر توی سرم بود …
مگه میشه خدا مارو به ول کنه ؟ مگه میشه ١٢۴هزار پیامبر و امام این همه سال ها بیان برای دعوت به راه الله
و ما بی پیامبر باشیم؟ و کسی نباشه که صدای خدا بشه ؟
همیشه غبطه میخوردم و البته تو دلم میگفتم اگر واقعا خدا مارو بی راهنما گذاشته باشه پس نباید حساب مارو با حساب اونایی که حضرت محمد رو داشتن…حضرت علی رو داشتند … حضرت ابراهیم …حضرت موسی و…و…و…
یکی کنه !
و به قول آزاده جان ،خداوند جوابم رو به بهترین شکل داد
و گفت اینم استاد عباسمنش
همون راهنمایی که میخواستی …
ببینم چی کار میکنی …
و من چیکار میکنم …
من آموز های استاد رو وحی منزل میدونم و همه ی تلاشم رو میکنم که تکاملم رو هرچه زودتر و هرچه بهتر طی کنم
و بشم شاگرد زرنگ استاد …
بشم آزاده … بشم سید علی خوشدل بشم عادله کیانی فر …
بشم سعیده ی استاد
و با نتایج بشینیم جلوی استاد
و محکمتر از همه بغلش کنم و بگم مرسی که هستی
مرسی مرسی مرسی برای همه چیز ….
خدایا امروز ۵مرداد١۴٠١ ازت میخوام کمکم کنی اگر استاد تشریف آوردند ایران …من در فرکانس اون سمینار باشم و سعادت داشته باشم در کنارشون باشم ….
ممنونم از هر٣تاتون برای این گفت و گوی ناب ….
راستی بگم که من دقیقا سر ساعت ۴نشستم تو مطب 😍😂
و دکتر ٢٠دقیقه با تاخیر اومد تا من بتونم حرفای دلم رو بنویسم 😍😍😍😍
خدایا برای همه چیز سپاسگزارم 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
سلام سعیده خانم
روز زیبای بهاریت به خیر و شادی باشه 😊🌿🍁
خیلی ممنونم بابت کامنت های که قشنگی که می نویسی
خیلی ممنونم که توی کامنت هات در عین اینکه نکات مثبت فایل رو میگی از زندگی شخصی خودت هم مثال میزنی و باعث میشی درک من از این فایل عمیق تر بشه و از خواندن کامنت شما هم لذت بیشتری ببرم
من پروفایل شما رو باز کردم بیشتر کامنت هایی که نوشتی هم خواندم
واقعا نوشته هات تحسین برانگیزه 👌🏻💯
با زبون ساده و قابل درک و زیبا مینویسی
من هم توانایی بالایی دارم تو استوری درست کردن تو ذهنم و داستان تعریف کردن
فن بیان و زبان بدنم هم خوبه
البته که تازه این ها رو درک کردم و با توجه کردن و صبحت کردن راجع به این توانایی هام دارم هر روز احساس لیاقت و خودباوری رو در خودم پرورش میدهم که ان شا الله هدایت بشم به موقعیت هایی که بتوانم از این توانایی هام در راستای پول ساختن استفاده کنم و ارزش خلق کنم
چون خیلی تا به حال از اطرافیانم شنیدم که میگن محمد تو چقدررررر تو این زمینه فوق العاده ای چرا تاحالا ازش پول نساختی
همین دیشب داشتم با رفیقم تلفنی صحبت می کردم یه کم راجع به موضوعات تکنولوژی و موبایل های هوشمند صحبت کردم به چند تا از سوال هاش جواب دادم
گفت محمد تو چرا بلاگری نمی کنی ؟؟ چرا تولید محتوا نمی کنی؟؟
گفتم من تازه این استعداد هامو کشف کردم و با تقویت کردن عزت نفسم دارم پرورششون می دهم
ان شا الله به موقعش هدایت میشم 😌♥️
باز هم میگم خیلی ممنونم بابت کامنت های زیبات واقعا انرژیش مثبته و با خوندنشون حالم خیلی خوب میشه ایمانم قوی تر میشه
سپاسگزارم 🙏🏻🌿🍁
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِیَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ(5١ مائده)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! یهود و نصاری را ولّی (و دوست و تکیهگاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند؛ و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند؛ خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمیکند.
=====================================
٢٩دی ماه ١4٠٣: فایل پیشنهادی صفحه ی سایت
قال الله:انی انا الله رب العالمین،سعیده! اون آشغال گندهه که مدت هاست زیر مبل ها قایمش کردی بیار بیرون و پاکش کن!
نترس!نترس!نترس!
من با توام!تورو میشنوم،تورو میبینم.
قرار نیست هیچ اتفاق وحشتناکی بیفته،این ترس هارو فقط ذهنت برات درست میکنه،یادته وقتی خدا گفت از کارت انصراف بده چقدر ترسیده بودی؟!چقدر ذهنت تورو از آینده میترسوند؟!یادته چه تصاویر وحشتناکی برات میاورد که نزاره تو انصرافت رو اعلام کنی؟! یادته وقتی ایمانت رو نشون دادی،خدا از چپ و راست و بالا و پایین کمک هاشو فرستاد؟!
یادته چه جوری قلب همه رو برات نرم کرد؟!
یادته به جای انصراف برات مرخصی رد کرد تا حقوق داشته باشی؟!
یادته فاطمه جان و داداش رسول رو فرستاد دنبالت که بگه تو تنها نیستی؟!
یادته بعدش بهت گفت برو کیش؟!
یادته بعدش از جایی که فکرش رو نمیکردی برات دریا رو باز کرد و هدایتت کرد؟!
به خدا همونه سعیده،به خدا همونه،به خدا همون مسیره،این مسئله باید حل بشه،باید همه هدف ها رو استپ بزنی و این آشغال رو از زیر مبل دربیاری و پاکش کنی،اگر حلش نکنی نمیتونی به مدارهای بالاتر اوج بگیری،نمیتونی از خودت نفس مطمئنه بسازی.
هدفت چقدر برات مهمه ؟!چقدر حاضری برای هدفت بها پرداخت کنی؟!چقدر میتونی ایمانت رو به خدا نشون بدی؟!
ایمان داری همون خدایی که داره مستقیم و واضح بهت میگه این مسأله رو حل کن،بهت توی مسیر کمک میکنه؟!
تو بی ایمانی اگر حرکت نمیکنی!تو حرف مفت زدی اگر به چیزی که بهت گفته میشه،عمل نمیکنی!تومشرکیاگر داری چیزیروتحمل میکنی!اینارو به خودت بگو تا بهت بر بخوره!
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو طلب یاری میکنم.من رو به راه راست،به راه بندگانت که به آن ها نعمت داده ای،هدایت کن.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی
وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی
یَفْقَهُوا قَوْلِی
الهی به امید تو ….
سلام آبجی سعیده متن شما رو خوندم کلی درس داشت برای من ازتون سپاسگزارم
توی درخواست های که این روزا از خدا داشتم الان توی این متن انگاری خدا داشت از زبان شما با من حرف میزد دقیقا چیزی و گفت که با درخواست و نشانه های من یکی بود چون دکتر چموش خان همیشه میخواد نشانه ها و الهامات اتفاقات خوب منو ناچیز بدونه اصلا بی ارزش کنه نزاره من قدم های بزرگ تر بردارم
توی حرف هاتون داشتین از اتفاقات خوبی که خدا برای شما انجام داده میگفتین که یادآوری های شما یک داستانی از خودم رو یادم آورد گفتم اینجا بنویسم شاید برای شما یا دوستان عزیز این سایت فوق العاده ارزشمند استاد عباسمنش عزیزم نوری باشه برای تاریکی ها
اون سالهای اولی که با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شده بودم من توی یک باتلاق وحشتناکی بودم
یک موضوعی توی زندگیم پیش اومده بود من مجبور شدم برای حل اون مسئله برای اولین بار تو عمرم پول نزولی بگیرم تا اون بدهی رو بدم ولی نمیدونستم در اصل از چاله در اومدم رفتم تو چاه اینو بعدا فهمیدم
اون موقع ها تازه با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شده بودم هنوز خوب نمیفهمیدم درخواست از خدا چطوره اصلا خوب نمیفهمیدم استاد عزیز چی میگن
برای اون پول نزولی من یک سفته داده بودم اون شخصی که پول و داده بود برای دریافت پولش طبق تاریخی که توی اون سفته خورده بود عمل نکرد میخواست زودتر از زمان مقرر شده پول و بگیره و منو تحت فشار گذاشته بود منم اون موقع ها اصلا توحید و شرک و نمیدونستم کلی استرس که من الان توی این تاریخ نمیتونم پول و بدم چیکار کنم اونم گفت من هیچ چیزی نمیفهمم من پولم و میخوام اگه نمیتونی توی این زمان بدی ازت شکایت میکنم و بابت این پول میری زندون و این حرفا ، حالا این حرفا منو کاملا ترسونده بود استرس شدیدی داشتم حمل میکردم که توی عمرم تجربه نکرده بودم هر روز از خونه میزدم بیرون به این و اون میگفتم پول بهم قرض بدن تا این تاریخ بهشون میدم ولی چون شرک داشتم تمام درب ها بسته بود هیچ نوری معلوم نبود من هر روز اینقدر استرس داشتم احساس میکردم هر آن که از استرس زیاد احتمال داره بمیرم ، توی خونه بودم همیشه جوری رفتار میکردم الکی میخندیدم مثلا حالم خوبه ولی از درون داشتم میمردم از استرس فوق شدید چون خانواده از اون پول نزولی هیچ خبر نداشتن خلاصه توی این حال و هوا بودم یروز رفتم بیرون گفتم هیچکس دیگه ای نمونده که بهش بگم پول به من قرض بده ولی رفتم قدم زدم برای اولین بار توی اون روزهای پر استرس از خدا درخواست کردم خدایا چیکار کنم من دیگه چیزی به مغزم نمیرسه به غیر تو هیچکس دیگه ای نمونده خدایا کمک کن خدایا من دیگه نمیدونم چیکار کنم توی اون صحبت ها بودم با خدای خودم که یه الهامی اومد تو وجودم که به فلانی بگو بهت پول بده بگو تا این تاریخ بهش میدی پول و ، من زنگ زدم به دوستم گفتم من اینقدر پول میخوام تا این تاریخ میتونی بهم بدی اونم بدون هیچ معطلی گفت آره عزیزم آره داداشم این چه حرفیه شماره کارت بده همین الان برات کارت به کارت میکنم اصلا هم برای پرداختش نگران نباش هر وقت تونستی پس بده من چون اون حسی که بهم گفت اینکارو بکن یک اطمینان خاصی بهش پیدا کردم ناخودآگاه گفتم نه من همون تایم حتما بهت پس میدم ازش تشکر کردم بعد اومدم توی سایت که کدوم فایل و گوش کنم میخوام کار پیدا کنم تا بتونم این مسئله رو حل کنم چون اون زمان من هیچ پولسازی نداشتم چون کار مورد علاقم و هر کاری میکردم بخاطر باورهای اشتباهم هیچ پولی نمیتونستم بسازم که میخواستم از یک کار دیگه پول بسازم برم توی کار مورد علاقم سرمایه کنم باور های اشتباه خلاصه توی نشانه هایی که از سایت دریافت کردم فایل فقط روی خدا حساب باز کن اومد با فایل های چندبرابر کردن ثروت در یکسال منم چون یکوچولو نقاشی بلدم چنتا کاغذ A4 برداشتم نشستم نقاشی کشیدن هندزفری از صبح تا شب تو گوشم بود هیچ ورودی به غیر از این فایل ها نبود حتی موقع غذا خوردن که مبادا خانوداه در مورد موضوعاتی حرف بزنن باور اشتباهی به من منتقل کنن موقع غذا خوردن هم هندزفری تو گوشم بود فقط گوش میدادم چند روز گذشت چنتا کار بهم پیشنهاد شد من گفتم خدایا اینکار نه من کاری میخوام با این ویژگی ها که بعد چندروز دقیقا کاری رو بهم پیشنهاد دادن که همون ویژگی رو داشت
(اینم توی پرانتز اضافه کنم این باورم داشتم توی ذهنم میپروروندم که من دنبال کار نمیرم من درخواست نمیکنم از کسی کار خودش میاد سمتم)
من تعهد 3 برابر کردن و نوشتم با تمام وجودم حس میکردم این جواب میده جالب چون پولسازی نداشتم گفتم من که صفر هستم چیو 3 برابر کنم که استاد عزیزمون فرمودن اون مبلغی که برای شما منطقی بنویسین منم یه مبلغی که میتونست ذهنم قبول کنه رو نوشتم ولی ولی خدای عزیزم الان اینجا رو دارم مینویسم چشام پُر از اشک شده خدا کاری که برام اوکی کرد 3 برابر اون چیزی که من نوشتم بود بعد جالبیش یکی از آشنایان ما حقوق بازنشستگی میگرفت یعنی 30 سال کار حقوق من از حقوق بازنشستگی اون شخص بیشتر بود با حقوق اولم نه تنها بدهی رو دادم حتی زودتر از اون روزی که تایین کردم بلکه یه مبلغ هم برام موند
اینها همه نتیجه ی ایمان من بود که معجزه کرد
آبجی سعیده عزیز ازت بینهایت سپاسگزارم که متنت باعث شد این داستان قشنگی که خدا برام رقم زد و بیاد بیارم و اون باورهای قشنگ توحیدی رو و اینکه برای اولین بار توی سایت بنویسم تا یک رد پایی باشه برای من
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشین و ثروتمند در تمام جنبه ها
برات بهترین ها رو آرزو میکنم چون واقعا لیاقت بهترین ها رو داری آبجی سعیده
استاد عزیزم هر چقدر از شما تو کلام سپاسگزاری کنم کمه شما هدیه ای به من دادین که ارزشمندترین هدیه ی دنیاست بینهایت عاشقتونم سرتون سلامت
خدایا عاشقتم که عاشقمی
سلامی دوباره من یک چیز و اصلاح کنم از متن (توی متن نوشتم توی سال های اولم که با استاد آشنا شده بودم این اتفاق افتاد ببخشید اینجا یک اشتباهی شد توی ماه ها اولی بود تقریبا 7 ، 8 ماه بود با استاد عزیزمون آشنا شده بودم)
توی کنترل ورودی هام از خدا میخواستم که بهم کار بده یک حرکتی رو ناخودآگاه انجام دادم که استاد عزیزمون توی فایل ها بهش اشاره کردن ولی من اون حرف استاد و بعدا شنیدم که برای درخواست هاتون نگیم خدایا فلان چیز و میخوام ویژگی های اون چیز و بگین بقیه رو بسپریم به خدا منم برای کارم اول ویژگی های کارم و نگفتم گفتم کار میخوام وقتی اون چیزی که میخواستم نبود یه لحظه گفتم نه خدا من این کارها رو نمیخوام من کاری میخوام با این ویژگی که دقیقاااااااااا کاری با همون ویژگی اومد سمتم تاکید میکنم من دنبال کار نرفتم من ورودی هام رو کنترل کردم از خدا درخواست کردم و ویژگی کاری که میخواستم و گفتم خدا خودش اون کار اون شخص و هدایت کرد سمت من ، من اصلا اون شخصی که باهاش کار میکردم توی عمرم نه دیده بودمش اصلا نه میشناختمش که یک انسان فوق العاده خوب هر چی از خوبی های اون شخص بگم کمه خدا حفظشون کنه همیشه هر جا هستن
آبجی سعیده عزیز هر چقدر ازت سپاسگزاری کنم کمه کامنتی که نوشتی باعث شد من بیاد بیارم این داستان و این باور ارزشمند و توحیدی رو که الان دقیقا بهش نیاز دارم برای کسب و کارم
میخوام اینجا یکمقدار این باور و باز کنم دلیل رسیدن به این باور
(اینم توی پرانتز اضافه کنم این باورم داشتم توی ذهنم میپروروندم که من دنبال کار نمیرم من درخواست نمیکنم از کسی کار خودش میاد سمتم)
قبل حرفم اینو بگم که خدا چقدر همزمانی ها رو دقیق میچینه من داشتم به این باور فکر میکردم که کار خودش میاد سمتم یا توی کسب و کار الانم من نمیرم دنبال مشتری ویژگی مشتری رو به خدا میگم خدا هدایت میکنه به سمت کسب و کارم دیروز بر حسب اتفاق فایل《 ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است 》گوش میدادم که استاد توی اون فایل در مورد دوره 12 قدم صحبت میکردن میگفتن من به خدا گفتم خدایا اون افرادی که آماده هستن اون افراد و بیار ، یک لحظه چشمام پُر از اشک شد بابت این هماهنگی و همشکل بودن جنس باورها جالب این فایل چند روز پیش میخواستم گوش بدم ولی نمیشد الان میفهمم چرا نمیشد بعد از این داستان باید اتفاق میافتاد که همجنس بودن باورها رو بفهمم
حالا میرسیم به این باور که چرا بهش رسیدم
من گفتم کار خودش میاد سمتم تنها دلیل این باور این بود وقتی میخواستم از افراد پول قرض کنم برای اون پول نزولی فقط به بن بست میخوردم وقتی به خدای عزیزم رو کردم به سرعت و با عشق به راحتی برام پول و جور کرد اینجا بود که گفتم من برای پیدا کردن کار دنبال کار نمیرم کار خودش میاد حتی دوست مشترکی که با اون دوستی که پول نزولی ازش گرفته بودم گفت الان که پول و بهش دادی نمیخوای کار پیدا کنی تا قرض دوستت رو بدی گفتم کار؟!!! گفت آره گفتم کار خودش میاد گفت چی میگی حالت خوبه کار چجوری خودش میاد گفتم نمیدونم خودش میاد و اومد آره اومد اونجا من دیگه با تمام وجود به انرژی وجودم با این تمرکز 100٪ و ایمان قوی بهش شکل دادم
(اونموقع چون تازه فایل ها رو گوش میکردم هنوز چوب این نخورده بودم که باور هاتو به هیچکس نگو)
+ اینم اضافه کنم اون تایمی که داشتم به اون فایل ها گوش میکردم و باور میساختم و درخواست دقیقا هیچ ورودی نمیدادم تنها جایی که هندزفری تو گوشم نبود موقعی بود که میخواستم برم حمام اونم بخاطر اینه توی اون تایم هیچ حرف دیگه ای به غیر از حرف های استاد نشونم آخر وقت که همه میخواستن بخوابن میرفتم حمام حتی توی طول روز که گوشی شارژ تموم میکرد من گوشی رو که میزدم به شارژ توی شارژ هندزفری بهش وصل بود فقط داشتم فایل گوش میکردم در این حد ورودی دیگه خودتون فکر کنین
خواستم این توضیحات اینجا اضافه کنم ممنونم ازتون که وقت میزارین و میخونین با تمام وجودم میگم عاشق تک تک اعضای این سایتم برای همتون بهترین ها رو میخوام چون هممون لایق بهترین هر جنبه از زندگی هستیم وقتی اینجا هستیم یعنی لایقیم قدر این سایت ارزشمند که از وجب به وجبش دّر و گوهر میباره بدونیم
استاد عباسمنش عزیزم باز هم از شما سپاسگزارم عاشقتونم ، استاد شایسته ی عزیز از شما هم سپاسگزارم همیشه سلامت باشین و پایدار
خدایا عاشقتم که عاشقمی
سلام استاد عزیز و مریم خانم عزیز
مرسی از فایلهایی که می زارید و این فایل فوق العاده بود که چقدر انسانهای موفق و پولدار و فرکانس بالا در دنیا وجود دارند و این مصاحبه ها باعث می شوند که ما از دنیای اطرافمون با خبر بشیم باز هم از شما متشکرم
سلام و سلام و سلام و سلام به استاد عزیزم، مریم عزیزم، آزاده عزیزم و دوستای خوب سایت
وااااااووو چه گفتگوی خفنییی برای اولین بار استاد، عالیییی بود. چقددد کیف کردم. واقعا به همچین نمونه بارزی از دانشجوهای موفقتون که اینقد ریز بیاد راجب خودش و مسیرش بگه نیاز داشتم. اینقد درک کرده باشه. و اینقد انرژیش مثبت باشه نیاز داشتم. من ادم های پولدار زیادی دور و برم دیدم ولی به جرات میتونم بگم که هیچ کدومشون تواضع، لطافت و مهربانی که آزاده داره رو نداشتن. من هیچ احساس نکردم که غرور داشته باشن و چقد با مهربانی و تواضع حرف میزدن. میدونستن ما بچه های سایت میبینیمشون و هیچ خودشونو نگرفتن و خودشون بودن. و البته مگه میشه استاد کسی رو انتخاب کنه که همه چی تموم نباشه!
خیلی لذت بردم و چقد درس گرفتم از ایشون. من کل این ۴ ساعت رو باهاتون بودم و بدون استاپ گوش دادم. نمیدونید چقد یاد گرفتم و به خودم یاداوری کردم و یادداشت کردم. بخدا این ۴ ساعت بالای ۴۰۰۰ ساعت آموزش داشت. نکته تو دلش نهفته بود که باید چندین و چند بار از اول ببینم و گوش بدم و یاداوری کنم. چقد آزاده عزیز جوون بود و خوشگل. چقد دل مهربونی داشتن و من پشت دوربین اینو کامل احساس میکردم. چقد شوخ طبع بودن. من اون جایی که گفتن وقتی خدا بهترین بهترینها رو برای ما میخواد چرا نباید خوشحال باشم؟! دیدم که چقد سر هر مساله ای دوست داشتن شوخی کنن. چقددد در کل ناز بودننن. از اراده اهنیشون به نجواهای درونیشون از سن نوجوانی گرفته تا سن ۴۲ سالگیشون سرتاسر تحسین و تحسین و تحسین داشت. حرفهایی که زدن، کمتر کسی میزنه و کمتر کسی میتونه اینقد با اراده و جدیت پای خواسته هاش بره. هر چقد بگم کم گفتم. دوست دارم اینجا نکاتی که از این فایلا، البته از بار اولی که گوش دادم رو بنویسم که هم برای خودم یاداوری بشه و هم برای دوستایی که کامنت منو میخونن:
۱) اولین نکته ای که من یاد گرفتم، ارتباط عمیق و خودمونی و دوست داشتنی آزاده عزیز با خدای بزرگ بود. یجوری که لابه لای حرف هاشون این ارتباط هی تکرار میشد و هی یاداوری میکردن و الحق که دوست خدا هر جای دنیا که باشه عطر و محبتش رو حتی به صورت مجازی میتونه به یکی مثل من تو ایران هم منتقل کنه و حس خوب بگیرم. شاید باورتون نشه ولی همین که تو حس خوب حال آزاده و استاد و مریم عزیزم بودم، یکی از بچه هایی که برای پروژشون بهشون کمک کرده بودم، بهم پیام داد و گفت هر هزینه ای بابت کمکی که کردم میپردازن و منم چون تو اون زمینه واقعا قبلا کلی فیلم آموزشی دیده بودم و کلی سعی و خطا کرده بودم یه مبلغی که در خور این همه تلاشم باشه رو گفتم و خیلی جالب بود که ایشون بدون هیچ بهانه ای پذیرفت و تازه گفتن که خیلی خوشحالن که با من آشنا شدن و یه پروژه دیگه دادن. البته اینم بگم چون الان تو این کار حرفه ای شدم کار ایشون تقریبا نیم ساعت زمان برد که اولش ذهنم گفت که بابا تو خیلی تایم کمی گذاشتی چطوری روت میشه این مبلغ رو بگی و بعد گفتم نه من قبلا بهای این مهارت و این تجربه و حرفه ای بودنم رو پرداختم که تونستم تو نیم ساعت کار با کیفیت تحویل بدم. اینم از لابلای حرفای آزاده جون کشیدم بیرون حالا تو نکات بعدی دقیق تر میگم.
۲)اینقدر با وسواس کار انجام میدادن که بهترین ورژن از اون کار رو ارائه بده چون مشتری رو اعتبار خودشون میدونستن.
۳) از ای کاش بدشون میومد و تو روابطشون هر کاری و هر چیزی که فکرش رو میکردن انجام دادن تا یه روز نگن ای کاش فلان کار رو انجام میدادم!
۴) وقتی به ذهنشون یه ایده ای میاد که حس خوبی داره و تو خودشون میبینن که هیچ دلیلی برای نشدنش ندارن، استقامت میکردن و حتی جلوی استادشونم وایمیسادن و میگفتن چرا نشه!! که حالا همین ایده هایی که به ذهنشون نشدنشون غیر منطقی بود، از اون دوران، منجر به گسترش و ناب بودن کارشون شده. و خیلی جالبه که ترکیب رنگ، به ظاهر کار ساده ای میاد که میگیم خب ترکیبه دیگه، در صورتی که این ایده ساده که میشه با یکم تغییر همون اصولی که برای یه مهارت یاد گرفتیم، فرمول خاص خودمون تو اون مهارت رو هم بسازیم و یجورایی یه مدل جدید از اون علم رو ارائه کنیم. من همیشه فک میکردم یه ادم مخترع باید یه چیز عجیب غریب و پیچیده باید درس کنه تا مخترع بشه درصورتی که با دیدن این فایل اون جرقه اصلی برای درک مخترع بودن و ابداع یه نوع و روش جدید از انجام کار که میتونه در عین سادگی بسیار کارساز باشه رو، از حرفای آزاده جان گرفتم.
۵) دنبال کاری بودن که ببینن دوستش دارن یا نه. و وقتی فهمیدن به چی علاقه دارن، فقط رو همون گزینه تمرکز کردن و موفق شدن
۶) قرار نیست برای موفقیت شکست بخوری البته این صحبتی بود که استاد لابلای صحبتهای ازاده جان داشتن و من چقد از این قسمت درس گرفتم. استاد عاشقتونم که اینقد جزئی و واضح قانون رو بهمون یاد میدید. و آزاده جان هم گفتن که اگه همون دوسال اول که احساس کردن که باید جدا بشن، جدا میشدن، مطمئنن روند پیشرفتشون سریع تر اتفاق میوفتاد. و قرار نیست همه برای رسیدن به موفقیت حتما زمین بخورن و موفقیت ها به واسطه شکست خوردن ها نیست بلکه به واسطه درسهاییست که از شکست خوردن ها گرفته شده. یعنی یه نفر میتونه شکست بخوره، له بشه بعد درسشو بگیره و موفق بشه و یه نفر دیگه میتونه بدون له شدن و با هوشیاری و درک قوانین به راحتی و بدون شکست خوردن و سختی کشیدن، رشد کنه و الزاما برای اینکه درسهامون رو یاد بگیریم لزومی نداره که له بشیم و شکست بخوریم. و یاد گرفتم که حتی توی فیلم های زندگی نامه افراد موفق، تمرکزم رو بذارم رو درس هایی که از تجاربشون گرفتن و نه روی اینکه یادگیری لزوما با تجربه شکست میسره.
۷) آزاده جان همیشه از خودشون میپرسیدن که من به عنوان آزاده، بدون نسبت داشتن به پدر، بدون نسبت داشتن به این جسمی که دارن، چی برای ارائه دارن؟ و خودشونو میتونن با چه مهارتی ارائه بدن. و همین سوال و پرسش ها ایشون رو به جاهایی رسونده که الان میتونه برای این سوالشون جواب خوبی به خودشون بدن
۸) تو مسیر زندگی من هستم و خدا و هر کسی میتونه با تشخیص خودش و هدایت خدا، راهش رو پیدا و نیازی نیست تو این مسیری که انتخاب کردیم و مصمم هستیم که درسته و ایمان داریم که نتیجه میده و نسبت به اون کار حال دلمون و احساسمون مثبته، از کسی دیگه مشورت بگیریم چون خودمون تو دلمون به یقین رسیدیم که باید انجام بدیم و مشورت فقط برای آموختن مهارت و نحوه پیمودن راه های این تصمیمات مهم میتونه باشه. البته اونم وقتی خدا ما رو هدایت کنه که بریم با فلانی مشورت کنیم!
۹) تو آیینه با خودشون خلوت میکردن و با خودشون حرف میزدن و جالب اینجا بود که بهترین تصمیمات و جدی ترین خواسته هاشون رو تو آیینه تصمیم گیری میکردن و یجورایی برای شنیدن حرف و صدای دلشون ارزش قایل بودن و وقت میذاشتن. و چقد با ارزشه که آدم تصمیمات مهم زندگیش رو با خودش بگیره. نه بر اساس صحبت و نظر بقیه!
۱۰) آزاده جان ادعای چیزی رو داشتن که واقعا دارن و توش مهارت و تبحر دارن نه چیزی که ندارن. مثلا الان تو کار خودشون میتونن به جرات بگن که تکن و واقعا حرفه ای کار میکنن و میتونن به راحتی بگن که هزینه بالا میگیرن بابت انجام این کار چون میدونن تو کارشون عالی هستن و این زمانی بوجود میاد که مهارت خودت رو ببری بالا و بهترین ورژن از خودت رو ارائه بدی و با تحسین بقیه و دیدن نتایجت و رضایت مشتری ها این خواسته و ادعا هم بوجود میاد که من لیاقت دریافت بهای بالاتر برای این ارزشمندی هستم و من این ارزشمندی رو تو صحبت های آزاده جان احساس کردم.
۱۱) وقتی آدم اعتماد به نفسش به واسطه کارایی که کرده و نتایجی که دیده میره بالا، خود به خود استاندارای آدم هم بالا میره. و غیر ممکنه وقتی ما اعتماد به نفس و لیاقت یه چیزی رو تو خودمون بوجود نیاوردیم، جهان اون خواسته رو بهمون بده. مثلا آزاده جان اول کار برای خیلیا کار کرده مثل همون خانومی که پیششون کار میکردن و چقد هم بد اخلاق بودن ولی ایشون گفتن که اشکال نداره و من داریم بهای یادگیریم رو میپردازم و چقد یاد گرفتن و فرصت و مشتری دستشون اومده. و حالا که پیشرفت کردن و اعتبار و اعتماد به نفس دارن، میگن من هر کسی رو قبول نمیکنم که رو صورتشون کار کنم و فقط ادمایی رو قبول میکنم که حس خوبی بهم بده و البته این گزینه بعد این گزینه هست که بهای اون کار رو هم داشته باشه که بپردازه و در کنارش همچین خصوصیات اخلاقی هم دارن و اصلا هم از این استاندارشون پایین نمیان و هر کسی رو قبول نمیکنن چون اعتماد به نفس و حس لیاقتشون هم به همون اندازه بالاس.
۱۲) انسان برای اینکه با آدم های تاپ بگرده و آدم های تاپ مشتری هاش باشن باید اول خودتو تبدیل به ادم تاپ کنی و خودتو ببری بالاتر و به کمتر از اون ادم تاپ شدن هم رضایت ندی. مثلا یکی که میخواد با یه ادم تاپ ازدواج کنه باید تو درون اول رو خودش کار کنه و خودشو به یه آدم تاپ تبدیل کنه تا جهان هم فرکانس اونو بیاره سمتش. اونم یه ادم هم فرکانس خودش رو.
۱۳) و در آخر هم بگم که من شیفته این حد از تواضع آزاده جان شدم. تا قبل این فک میکردم وقتی ادم اعتماد به نفسش میره بالا و خودشو لایق چیزای خوب خوب که نه لایق چیزای عالی میدونه، فک میکردم حس تواضع داشتن با این لیاقته نمیسازه و کم کم باید اون تواضع رو حذف کنه و خودشو بالا بگیره و تواضع برعکس حس لیاقتمندیت رو میاره پایین و باعث میشه ادمی بی اعتماد به نفس بهت بچسبن و…. ولی وقتی رفتار آزاده رو دیدم که در عین حال که واقعا یه انسان موفق و کارکشته شده بود، ولی چنان با محبت و دوست داشتنی و صمیمی بود که احساس میکردم منی که شاید یه درصد که چه عرض کنم، یه هزارم درصد از ثروت ایشون رو هم نداشه باشم و پیششون میبودم مطمئن بودم با لبخند گرم و صمیمانش پذیرای من بود. و من فهمیدم تواضع در اصل حس خوب داشتن به همه ادمهاس. عاشق همه ادم ها بودنه در عین حال که حذر میکنی از ادم های منفی، ولی خالصانه دوستشون داری و دوس داری اونا هم پیشرفت کنن. خالصانه دوست داری کمکشون کنی وقتی دست کمک سمتت دراز میکنن. خالصانه آرزوی خوشبختی میکنی برای همه. تواضع یعنی وقتی حس خوبی به کمک کردن داری بی دریغ کمک میکنی. تواضع یعنی بتونی عین بچه ها براحتی بخندی و به روی همه لبخند بزنی مثل خداوند که سایه نعمتش از کوچیک و بزرگ بر روی همه انسانها گستردس و حتی تو بدترین شرایط هم این حد از عشق و تواضع از خدا دیده میشه که وقتی بنده اش داره حتی ناسزا میگه بهش، میبینی باز خورشید خدا داره از نورش بهش میبخشه. هوایی که خدا خلق کرده داره بهش اکسیژن میرسونه و به قول استاد، انسان تا وقتی نمرده باشه و اگر در بدترین بدترین بدترین شرایطش هم باشه، باز همین نعمت زنده بودن هزاران بار جای شکر داره که انسان با همون روی برگردان اولیه به سمت خدا، اومدن با اشتیاق خدا یا همون هزار قدم جلوتر اومدن خدا رو احساس میکنه، اونم فقط و فقط با یه روی برگرداندن به خدا و این حد از تواضع از خداوند عالم. رب جهانیان خود به خود این بنده های عاشق رو فقط عاشق تر و مجذوب تر میکنه. تواضع آزاده جان استاد عزیزم که اینقد متواضعانه و مهربانانه با آزاده عزیز صحبت میکنن، نشون دهنده قلب خدا پسندانه و راضی گونه خدا از اوناس.
حس شوخ طبعی آزاده جان بهم این درس رو داد که اون حس شوخ طبعیم رو داشته باشم و بتونم زندگی رو که ساده میگرفتم و سعی میکردم به همه چی بخندم رو از نو انجام بدم . چون با توجه به باورهای نادرستم که فک میکردم برای موفقیت باید خودمو دیگه دست بالا بگیرم وقتی به یه جایی رسیدم، چون باید ادمایی که همفرکانسم نیستن نباید سمتم بیان رو عوض کنم.
من فهمیدم کسی که شوخ طبعه چقد دل بچه گانه تری داره و در صلح تره. من اصلا ازاده روبه چشم یه خانوم ۴۲ ساله نمیبینم. بلکه دختری ۲۰ ساله جوون میدیدم بخصوص وقتی که سایتشون رو بالا اوردم و گفتم واووو چقد خوشگل و جذاااااببب
خدایا شکرت بابت این فایل و آگاهی های ناب این فایل که هزاران هزار برام ارزشمند بود
ممنونم از استاد، مریم و آزاده عزیزم که تجربیات ناب و ناب و نابی رو به یادگار تو سایت گذاشتن تا ما بچه ها به رایگان ازشون استفاده کنیم.
استاد و مریم عزیزممم بی نهایت سپاسگذارم که اینقد با فایلای خوبت و رایگانتون منو سوپرایز میکنید. چقد با مهر و محبتید و متواضع که دلی میایید این فایلای ارزشمند رو برامون فیلم برداری و تدوین میکنید.
استاد خواستم بگم من از طریق فایلای رایگانتون تا الان حدود ۶۰ میلیون درامد کسب کردم که تا قبل از اون ۰ تومن درامد داشتم و الان یادم اومد که چقد شما متواضعانه دست بنده هایی رو گرفتید که مشتاق تغییر بودن و هنوز درامدی ندارن و اومدین یه همچین فایلای نابی گذاشتین که بتونیم حداقل یکی که چه عرض کنم، کل محصولاتتون رو با درامدی که از فایلای رایگانتون دربیاریم رو بخریم. و واقعا دستان پر مهرتون رو از دور میبوسم
خیلی دوستتون دارم.
به نام الله که رحمتش بینهایت است
چقدر این فایل کد داشت و حال من رو ساخت،چقدر قشنگه صحبت کردن و بودن در کنار انسانهایی که خداوند رو اینقدر قشنگ شناختن و به این قشنگی هدایت شدن تو مسیر رسیدن به خواسته هاشون واقعا خداوند رو شاکرم که من رو لایق شنیدن این اگاهی ها دونسته
چقدر خوبه قوانین رو یادگرفتن و بهش عمل کردن واقعا زندگی قشنگ تر میشه و حال آدم بهتر میشه
استاد عزیز و مریم جون واقعا خداوند رو شاکرم که در زندگی من هستید و با حرف آزاده جون موافقم که خیلی از بچه های سایت از ته قلبشون خواستار دیدار شما هستن و من هم بی شک یکی از اونا هستم امیدوارم خداوند همراه من باشه تا بتونم زندگیم رو بسازم و در مسیر رسیدن به اهدافم سربلند باشم جلوی خودم و خدای خودم
امیدوارم منم بتونم در سمینار بزرگتون بصورت حضوری شرکت کنم به امید الله مهربان و سخاوتمند🙏🏻
باور دارم که هر لحظه خداوند از هر طریقی با ما صحبت میکنه و تو این فایل بهم گفت که تو هم میتونی اگه بقیه تونستن فقط کافیه بخوای و قدم برداری،خدا رو هزاران بار شکر برای همه چیز
دوستون دارم استاد عزیز و مریم جون
امیدوارم به زودی یکی از بهترین دوره هایی که در حال حاضر خداوند از طریق اون دوره من رو هدایت میکنه رو بتونم خریداری کنم و به قول ازاده جون به خودم گیفت بدم و بیام از نتایجم برای دوستای عزیزم بگم،آزاده جون فوق العاده بودید خوشحالم که باهاتون آشنا شدم بانوی موفق باعث افتخارید
بمونید برام،شکر حضورتون🤍🤍🤍
سلام استاد عزیز مهربونم
من از سال ۹۷ باشما آشنا شدم
از اونموقع تا الان خیلی رو خودم کار کردم البته کم و بیش!یعنی زیاد جدیش نگرفته بودم
تا امسال ک ی آزمون استخدامی شرکت کردم و ب خواست خدا قبول شدم.شاید این موفقیت زیاد بزرگی نباشه اما من واقعا دلم میخواست بهش برسم
خداروشاکرم ک همیشه حرفای شما هدایتگرم بوده استاد جان
من بعد اینکه قبول شدم نمیدونم چرا دچار دودلی و تردید شدم و ی جورایی دچار روزمرگی شدم
چون قراره برای شغلم ب شهر دیگه ای برم و احتمالا از همسرم دور باشم
ولی مثل همیشه حرفا و الهامات شما بازم کمکم کرد
خداروشکر ک شما هستین
من نمیدونم آینده قراره چی بشه ولی ب خدا توکل کردم و کم کم میرم جلو میدونم ک بزودی ب تمام خواسته هام میرسم
استاد جان عاشقتونم.ممنونم ک این گفگوی زیبا رو با آزاده جان داشتین خیلی برای من الهام بخش بود
آزاده عزیز زندگی شما واقعا میشه الگوی من
منم میخوام برم تو دل ترسهام.میدونم ک یکسری مشکلات جلوی روم هست اما با شجاعتی ک دیدم شما داشتین منم دیگه نمیترسم و میرم جلو
امیدوارم همسرم هم تو این مسیر ب من ملحق بشه و بزودی ب همون شهر بزرگتر مهاجرت کنیم
خداروهزار مرتبه شکر ک آماده دریافت این آگاهی ها بودم
ممنون آزاده جان ک انقدددر باجزئیات همه چی رو گفتی
از حرفای مثبتت انرژی گرفتم دختر شاد و مهربون
خدا حفظت کنه
منم دقیقا مثل شما خیلی خوش خنده بودم اما الان چند وقته ک خیلی دل مرده شدم درواقع همش ترس تو وجودم داشتم میترسیدم همسرم باهام همراهی نکنه
ولی الان ک دیدم شما چطور خودت همه رو رو ب راه کردی منم کلی انرژی گرفتم
ایشالا بزودی زندگی منم میفته رو روال
خدایااااا شکرررررررتتتتتت
به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی .سلام به ناب ترین استاد دنیا ،مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران هزار مرتبه شکر بابت این خوان گسترده ی رحمت وآگاهی وعشق.خدای من ،به خودم می بالم که اعضای اصلی خانواده ام استاد عزیز ،مریم جون ودوستان هم فرکانسی موفقم شده اند که هر چقدر کلام سراسر عشق اونها رو میشنوم بازم کمه.چقدر این چند جلسه گفتگو برام درس داشت وچقدر آزاده ی عزیز رو تحسین کردم .آفرین به این همه ایمان وتوکل .واقعا لذت بردم وعاشقانه دوستتون دارم .
با درود خدمت استاد عزیزم💚
چقدر لذت بردم از این مصاحبه و چقدر از دیدن چهره ی زیبا،و لب خندون و شاد آزاده جون آرامش گرفتم.
این مصاحبه سرشار از نکات طلایی بود ک بهتره بارها و بارها شنیده و دیده بشه.
چقدر این بانو با اراده،استوار در بدست اوردن خاسته و قوی هستن
با دیدن اینجور الگوها میتونم بگم پس منم میتونم.
تا افکار منفی نگه دارنده میاد سراغم سریع میام سراغ سایت و میبینم به به ی فایل جدید
از اینجور مصاحبه ها بیشتر بذارین ممنون میشم
با شنیدن صحبت های شما و آزاده جون،باز ترمز های ذهنی مو بیشتر شناختم و ب فراوانی جهان بیشتر پی بردم ب اینکه میشه با خونسردی ب هر چیزی رسید و حتما تکامل و تو هر کاری باید طی کرد
در پناه خدای مهربان باشین
💚💚