فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 141
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-19.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-07-06 00:00:002020-10-19 00:15:46فقط روی خدا حساب باز کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده و مهربان و غفار و روزی دهنده
چقد زیبا چقد زیبا چقد زیبابود
اگر فقط منبع زیبایی ها رو خدا ببینیم این همه نگرانی دیگه چیه؟این همه حس بد از کجا بیاد؟کسی که تمام قدرت رو به خدا بده ترس براش معنا داره؟
کاش این باور جزیی از وجودم بشه
فکر کن،کسی که کامل رهاکرده و سپرده دست خدا هیییچچیزی نمیتونه غمکینظ کنه هیچ چیز مضطربش نمیکنه
فکر کن فاطمه
یعنی به ازای تک تک احساس غمهات ناراحتیات اضطرابات به ازای تک تکشون داری کفر میگی
داری قدرت رو بدست دیگری میدی
اصلا اضطراب خودش کفره،میدونی؟
فاطمه یه لحظه نگاه کن به خودت….چقد تمام وجودت چقد تکتک سلولهات به رهاشدن احتیاج دارن به تکیه کردن،چرا سوار دوش خدا نمیشی….چرا انقد داری تلاش میکنی و دست و پامیزنی
چرا اعتماد نمیکنی بهش
خداوندا از تو از اعماق وجودم میخام کمکم کنی هرروز توحیدی تر از روز قبلم بشم
حالا میفهمم چرا همه از این فایل میگن ،من هم باید بارها و بارها گوش بدم این فایلو،یکی از توحیدی ترین فایلای این سایته ارزشمنده
امشب شب هفدهم چله2من
سلام به عزیزان سایت
این فایل نشونه ی امروزم بود
دیشب داشتم پیش یکی از دوستان سایت دقیقا گله میکردم که خدا چرا بیشتر از یه حدی به من ثروت نمیده من که دارم تمام سعی و تلاشم رو میکنم
و امروز این فایل نشونه اومد و دوباره این مباحث رو یادم اومد
اولش ناراحت بودم میگفتم سارا تو چه طور موصوع به این مهمی رو فراموش کردی آخه قبلنا که خیلی خوب داشتی روش کار میکردی ولی یادم اومد تو یک فایلی استاد میگفت خیلی از مباحث قانون رو ما ممکنه یادمون بره یا برامون کمرنگ بشه بعد هدایت میشیم به سمتش دوباره یادمون میاد عمل میکنیم بهش و این چرخه ادامه داره و هر روز بزرگتر از قبل میشیم
شرکهایی که من شناختم تو وجودم هست وقتی این فایل رو گوش دادم
من ایده برام اومده بود برم کارت ویزیت هام رو یه تعدادیش رو پخش کنم پخشم کرده بودم حدود 25 تا ولی 5 تای دیگه مونده بود ، من شرک داشتم و میگفتم اگر الکی برم خودمو معرفی نکنم و اتفاقی نیافته چی؟
انگار روزی من فقط دست اون کساییه که کارت ویزیتم رو دارن
یا ایده اومده بود که برم و چهره های دوستام رو براشون بکشم و خوب یادمه چون قبلن این اتفاق برام افتاده بود از اون دوستم انتظار داشتم یه مبلغی بالاخره بهم پرداخت کنه در صورتی که خودم گفته بودم این صرفا یه بازیه و رایگانه
چه قدر من به پدر مادرم قدرت دادم یه جاهایی ، چه قدر ترسیدم به خاطر اینکه چون دارم فلان رفتارها رو میکنم که از نظر خودم کاملا درست و منطقیه ولی اونها مخالفشن منو از خونه میندازن بیرون و من دیگه جایی برای زندگی کردن ندارم
انگار کسی که این خانواده رو به من داده قبل از تولم دیگه کلن قدرتشو از دست داده و اون نمیتونه بهم کمکی بکنه
و فقط خانوادمن که میتونن برای من خونه و عذا و امکانات فراهم کنن
چه قدر میرفتم الکی پیج اینستامو چک میکردم که ببینم آمار آخرین پستی که گزاشتم چه قدر رفته بالاتر ، مثل اینه یه کاری به خدا بسپری بعد بهش اعتماد نداری کارشو میتونه درست انجام بده هی بری بهش سر بزنی ببینی تو چه وضعیتی هست اون کاره
چه قدر من به اون دوست عباسمنشی عزیزم همیشه امید داشتم که این آدمه بهتر از هر کسی جواب مشکلات منو میدونه بارها شده بود اول از خدا خواسته بودما ولی در کنارش بارها شده که من رفتم سراغ این دوستمون
چه قدر ترسیدم وقتی دیدم گروه طراحی ای که دو سال باهاشون بودم و دوستام شده بودن و آدمای پایه ای بودن رو دارم از دست میدم و ممکنه دیگه برنامه ای نباشه باهاشون چون خیلی خوش میگذشت باهاشون
غافل از اینکه 3 ، 4 سال پیشش من اصلا روحمم خبر نداشت میشه همچین گروه هایی تشکیل داد و اینقدر تفریح کرد و هدایت شدم هر بار به سمتش
انگار یادم رفته بود خدا این گروه ها رو این ادمها رو اورده
اقداماتی که به ذهنم میرسه که بر خلاف این شرک هام انجام بدم
کارمو که برای پیجم کردم سر زدن الکی به پیجم برای چک کردن آمار رو میزارم کنار
فقط اگر الگویی فرستاده باشن میتونم برم چک کنم
اقدام بعدیم این بود که این ایده به ذهنم رسید که اینقدر ادمهایی موفقی که ممکنه به کار من نیاز داشته باشن رو بزرگ ندونم اونها هم مثل من انسان هستن و تفاوتی از این لحاط با من ندارن و برم در روز به دو نفر که هدایت میشم به سمتشون توی پیج هاشون خودم رو معرفی کنم به جای اینکه برم بیرون تو گرما کارت ویزیتهامو پخش کنم
البته این قدم رو امروز یکمش رو برداشتم و 3 کارت ویزیت از 5 تای باقی مونده رو دادم و به یک مدیر شرکت معروف چرم ایرانی ایمیل زدم
اقدام بعدیم تاثیر حرف خانوادم علل خصوص مادرم رو باز هم کمترش کنم ، من قبلن ترسهام خیلی زیاد بود، خیلی زیاد یعنی فک کنین یه کار ساده مثلن مرتب کردن تختم رو همیشه میترسیدم اشتباه انجام بدم و سرزنش بشم و وقتی سرزنش میشدم کلی خودم به خودم سرکوفت میزدم
هر چی گذشت فهمیدم این رفتارها اشتباههه ذره ذره کارها رو به شیوه ای که فکر میکردم بازم بهتره دارم انجام میدم و الان میتونم بگم در مقابل 90 درصد صحبتهای مادرم ضد ضربه شدم یعنی یه چیزایی بهم میگه واقعا انگار نه انگار در نود درصد مواقعم که سعی میکنم کلن نشنوم
ولی الن بازم میخوام اون ده درصد باقی مونده رو به صفر برسونم و کارهایی که فکر میکنم برای من درسته و سبک شخصی من هست رو آروم آروم انجامش بدم نهایتش اینه از خونه واقعا میندازنم بیرون که خب خبر خوبیه چون قراره یه خونه ی بهتر برم چون این جهان همیشه داره بهبود میده همه چیزو
اقدام بعدیم اگر دیدم سرگروه گروهمون با من رفتار ناشایستی رو دوباره تکرار کرد بهش تذکر بدم و نترسم از اینکه اگر این گروه خوبو از دست بدم بعدش چی میشه
بعدش هیچی بازم بزرگتر میشم و انسان شجاعتری میشم پا رو دل کلی از ترسام میزارم
این اقداماتو اینجا نوشتم چون میدونم چند ماه یا چند سال دیگه بهش هدایت میشم و یادم میاد چه اتفاقاتی برام افتاده این روزها
چقدر احساس می کنم خود خدا هم دوست دارد که من بنده بهش نزدیک شوم چون من با نزدیکتر شدن به خداوند به همه چیز می رسم چون می تونم با رب خودم ارتباط داشته باشم چون من تکه ای از خود وحودیش هستم
خدایا خودت کمکم کن که همراه باشم با تو
خدایا دست من را بگیر
خدایا من همیشه منتظر خبرهای خوب و موفقیت آمیز برای خودم هستم از سمت تو چون تو بی نهایت هستی چون تو بی حساب می دهی بدون منت
الهی به امید تو
چه راز و نیازهایی که با تو دارم
چه درخواست هایی که دارم و خودم عاجزم و تو قادر متعالم تو که خالق کل کیهان هستی فقط می تونی درخواست های من بنده حقیر در برابر خودت را اجابت بفرمایی
خدایا من را همیشه و همیشه و همیشه در مدار بالا و بهترینها قرار بده
الهی به امید تو
این روزها نوای یا حسین یا حسین در شهرم خیلی به گوشم میرسه . جای امام حسین روی چشمان من است ولی من از خدای رحمان و رحیم و همیشگی خودم فراوانی بی نهایت در تمام جنبه های زندگیم و خودم را می خواهم و احتیاج به هیچ واسطه ای ندارم
یا رحیم
یا رحمان
یا کریم
من به تو فقیرم
من به تو محتاجم
دست گدایی من را همیشه پر کن از خزانه ی خودت
می دونم تو دوست داری من به تمام خواسته هام برسم
ای مهربان
ای صاحب فضل عظیم
ای بی کران
من تهی را پر کن
من تهی را لبریز کن
همه ی زندگی من توحید است یگانه پرستی است
من نمی دونم
من نمی دونم
من نااگاهم در برابر علم تو
در برابر فضل تو
به نام خداوند هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستانم در این مسیر توحیدی
خدایا برقلمم جاری شو تا بنویسم
خدایا من بدون تو هیچم
خدایا تو تمام منی
خدایا من هر چه که دارم از تودارم
من به هر خیری که از تو به من برسه محتاج و فقیرم
خدایا ممنونم ازت به خاطر تمام تضادهایی که بهش برخوردم ، تمام چک و لگد هایی که تا همین دیشب خوردم تا بفهمم که چقدر مشرکم
شکر که فهمیدم که چقدر از لحاظ مالی وابسته هستم به غیر تو
خدایا ممنونم ازت که هر لحظه کنارمی و زمانی که از مسیر توحید دور میشم میزنی پس کلم که بفهمم کجای کارم ایراد داره
آره الان تازه کم کم دارم میفهمم همه بد بختی هام از شرک تو وجودم میاد
چقدر نرم و آروم میشینه تو دلم اینقدر زیبا خودشو جلوه میده که آره داری راه درست رو انجام میدی
خدایا منو ببخش به خاطر تمام شرکی که به تو دارم
خدایا هدایتم کن هر لحظه به مسیر درست
خدایا من فقیرم به هر خیری که از تو به من برسه
خدایا من خیلی ناتوانم تو حل مسائل زندگیم فکر میکنم خیلی بلدم ولی نه من هیچی نیستم اگر تو به دادم نرسی
خدایا ممنونم که هر وقت تسلیم تو شدم از همون فرداش چنان درهایی به روم باز کردی که نفهمیدم چی شد
خدایا سپاسگزارم برای تمام دستانی که برای یاری من فرستادی
میدونم که اگر هر لحظه تسلیم تو باشم درها یکی یکی باز میشه
خدای من ، من رو لحظهای به حال خودم وامگذار
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
خدایا ایمانم و توکل رو هرروز و هر لحظه بیشتر و بیشتر کن
به جایی من رو برسون که بغیر از تو هیچ چیز دیگه ای رو نبینم
خدایا همه چیزم شو
خدایا همکسم شو
خدایا من رو هرروز بیشتر به خودت وابسته کن نه بغیر خودت
خدایا شکر که هستی و میتونم هر لحظه زندگیم به تو اعتماد کنم و تو هم خودت رو متعهد کردی که پاسخ بندگانت رو میدی
فقط بندگانت
تو فقط وعده فزونی و نعمت و ثروت و سلامتی و آرامش میدی
شکررررررررت خدای مهربان و رزاق من
در پناه الله مهربانم باشیم
به نام خدای مهربان
مروری کنیم آگاهی های ناب این فایل بی نظیر رو
فایلی که من هر چند روز یکبار، چندین و چند بار بهش گوش میدم و هیچ وقت برام تکراری نمیشه!
فاطمه اگر با آدم ها بخاطر این ارتباط برقرار میکنی که اونا یه روزی یه جایی دستت رو بگیرن، داری با سرعت از خوشبختی دور میشی
تنها منبع قدرت، تنها منبع ثروت، تنها منبع خوشبختی، فقط خداست!
هیچ وقت با خودت این فکر رو نکن که کسی بتونه کاری برای تو انجام بده یا کمکت کنه؛ چون اونی که میتونه بهت کمک کنه فقط خداونده!
وقتی تو میگی فلانی به من کمک میکنه، تو داری دستان خداوند رو میبندی؛ چون خداوند بی نهایت دست داره و از بی نهایت طریق میتونه به تو کمک کنه!
اگر ما توحید رو باور کنیم و با خداوند یکی بشیم، اگر تمام مردم جهان بخواهند مارو بکشن پایین، نمیتونن این کار رو انجام بدن!!!
از هیچکس انتظاری نداشته باش! از هیچکس؛ تاکید میکنم از هیچ کس….
تو ذهن خودت این رو بساز که اونی که میتونه به تو کمک کنه، فقط خداونده!
خیلی حواستو جمع کن که از کی حساب میبری؟ جلوی کی دستپاچه میشی؟ قدرتو داری به کی میدی؟؟
خداوند همیشه از جایی به تو میرسونه که فکرشو نمیکنی!! ولی کِی؟
وقتی که باورش کنی! وقتی که باهاش باشی!
قدرتمند ترین فرد جهان هم اومد جلوت، جوری رفتار کن که انگار توهم از اون قدرتمند تری، چون اون کسی نیست که بتونه کاری برای تو انجام بده که تو بخوای ازش حساب ببری یا التماسش کنی یا به پاش بیفتی، حتی توی ذهنت.
اگر کسی لطفی محبتی بهت کرد، ازش تشکر کن بگو ممنونم تو تلاشت رو بکن، ولی همون لحظه توی ذهنت به خدا بگو خدایا میدونم تو هستی قدرتمند، میدونم تویی که داری به من کمک میکنی این کاره ای نیست.
اون وقت اگر طرف زد زیر قولش اصلا ناراحت نمیشی چون میگی خدا میخواد از جای دیگه به من برسونه!
برای موفق و خوشبخت شدن، افراد قدرتمند و ثروتمند نیاز نیستن؛ خداوند نیازه… همین و بس!
خدایا مرسی که اینقدر بزرگی
مرسی که اینقدر مهربونی
مرسی که منو هدایت کردی به این مسیر
مرسی که دستمو گرفتی
مرسی که اینقدر بخشنده و آمرزنده ای
مرسی بخاطر هر چی که دارم و ندارم!
خدایا شکرت
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام ،
روز 17 سفر
خداروشکر برای امروز ، برای اینکه من با این فایلهای استاد شرک رو فهمیدم که به چه شکلی میباشد ، من از این فایلها متوجه شدم که شرک چیست و این چه معنی دارد ، موضوعی بسیار مهم که باعث شد من خیلی ارامش بیشتری رو تجربه کنم .
شرک عاملی است که باعث ایجاد ترس و نگرانی میشه این فایل هم مثل فایلهای بسیار عالی
” توحید عملی ” اهمیت داشتن توحید رو به ما یاد اوری میکنه .
من بارها شده که دچار ترس و نگرانی شدم ، اومدم نوشتم ، یکم به احساس بهتر که رسیدم متوجه شدم که علت مشکل ام شرک بوده ،
شرک اونقد ریز درونم میره که من متوجه نمیشم ،
و بهترین راهه شناسایی اش برای من نوشتن میباشد ،
نوشتن بصورت فوری مثل شاعر هایی که یهویی یک چیزی به ذهنشون میرسه سری مینویسن من فوری میام تو گوشیم مینویسم مشکل ام رو و یک جمله مینویسم ،
بعدش که میگذره میام با جزئیات بیشتر در موردش مینویسم ، اگر که خیلی چالشی باشه توی دفتر هم مینویسم .
اکثر مواقع بصورت مستقیم به شرک برخورد میکنم و در مواقع دیگر با خیلی نوشتن تهش باز میرسم به شرک .
هر جا که توحیدی تر بودم بهتر بودم و شادتر بودم هر جا مشرک تر بودم بدترین نسخه از خودم بودم ،
تنها راهی که میشه منو به موفقیت برسونه فقط توحید هست .
نشونه ی اینکه الان توحیدی هستم احساس خوب میباشد .
من بعد از آشناییم با این سایت با اینکه خیلی سعی کردم هر روز روی خودم کار کنم اما با اینحال شرک رو ناخود آگاهم دارم ، خیلی بهتر شدم ولی خیلی زیاد جای کار دارم واقعا اینم از اینجا میگم که در توحیدی بودن چند بار مغرور شدم ضربات جدی خوردم و درس هایی گرفتم که الان در بالاترین حالت توحیدی ام هم باشم بازم بشدت روی ورودی هام سعی میکنم کنترل داشته باشم با اینحال بازم گاهی گول میخورم که با نوشتن و گوش دادن فایلها سعی میکنم حلش کنم که موفقیت آمیز هم هست .
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
وقتی رد پامو نوشتم تو گوگل درایوم و کپی کردم تا انتقال بدم به اینجا بهم گفته شد تو این قسمت فایل فقط روی خدا حساب باز کن بنویسم
رد پای روز 15 تیر ماه
قدرت فقط خداست
نه تو قدرتی داری طیبه و نه آدمای دیگه
شرک نورز
من میخوام درمورد رای دادنم بگم
برای انتخابات
من امروز درس بزرگی گرفتم و متوجهش شدم
از بار اولی که از خدا خواستم هدایتم کنه و گفتم خدا من هیچی نمیدونم آیا رای بدم یا ندم ؟ به چه کسی رای بدم که تو میگی ؟؟
که خدا با دقیقه ساعت بهم فهموند باید به اون فردی رای بدم که کدش دقیقه ساعت بود
و خودمو رها کرده بودم و درسته نظرم یه فرد مشخصی بود ولی گفتم خدا تو بگو من نمیدونم ،حتی میخواستم رای رو خالی بندازم و بنویسم خودت زندگیتو میسازی نه رئیس جمهور
خدا هدایتم کرد و گفت بنویس
ولی امروز کاملا متفاوت بود ، اصلا فکرشو نمیکردم که اینجوری بشه
من خودم نیت کرده بودم از دو نفری که باید به یکی رای بدیم ، به یکیشون رای بدم و همون اول که خدا بهم نشونه داد و رای دادم نظرمو عوض کردم تا بار اولی که اسمشو نوشتم بار دوم اسمشو ننویسم
بعد چند تا فیلم از هر دو فرد دیدم و نظرم به یکباره تغییر کرد
رها نبودم و نمیخواستم انگار مثل بار اول بسپرم به خدا
و انقدر شرک من پنهانی بود که متوجه این رفتارام نمیشدم
در طول روز همه اش فکر میکردم اگر این رئیس جمهور بشه اینجوری میشه اگر لینیکی بشه اینجوری میشه با اینکه تکرار میکردم هیچ کدومشون قدرتی ندارن باز از اعماق باورهام این شرک وجود داشت که ترس داشتم و فکر میکردم که اینا هستن که زندگی مردم رو تغییر میدن
بعد تا لحظات آخر شب ساعت 10 به بعد رفتیم رای بدیم با مادر و برادرم
صبحش به خواهرم زنگ زدم و گفتم به فلان فرد رای بده
بعد یه حسی بهم گفت تو نباید این کارو میکردی اون فرد حق انتخاب داره و درسته میخواست خالی بندازه ولی تو گفتی بنویس و نوشت
و طبق اون ترس هام میخواستم به خواهرم بگم بنویسه که تو فکرم این بود که اگر بتونم یه نفر رو هم بگم بنویسه خوبه رای ها بیشتر میشه
نگو داشتم اشتباه میکردم و بعد متوجه شدم که طیبه چیکار داری میکنی
تو که صاحب قدرتی نیستی ،هیچی نیستی چرا میخوای اطرافیانت رو قانع کنی به کسی رای بدن که تو میخوای و گفتی که از خدا نشونه گرفتم باراول
ولی اینبار طبق مشونه نبود و من فقط شرک داشتم
همین که شب حاضر شدم و لباسامو پوشیدم شنیدم نباید رای بدی
تعجب کردم گفتم خدا چی شد ؟؟؟
تو که بهم گفته بودی رای بده ،سری قبل هم گفتی و انجام دادم
که شنیدم اینبار نباید رای بدی
ولی باز سوال میکردم و گفتم چشم حداقل بهم بگو که چرا نباید رای بدم
وقتی رفتم و کارت ملیمو دادم خدا بهم فهموند
قشنگ داشت باهام حرف میزد
یهویی گفت طیبه گفتم رای ندی تا یاد بگیری تو قدرتی نداری
این تو نیستی که کارارو انجام میدی
خداست که کارارو انجام میده و به دل ها میندازه که به کی رای بدن
تو از صبح سعی داشتی نظر عمو و داداش و خواهراتو عوض کنی و این درست نبود ، تو علمی به غیب نداری و چیزی نمیدونی
حتی شرک ورزیدی زمانی که فکر میکردی اگه اینیکی برنده بشه چی میشه و نگران یه سری چیزا بودی
گفتم رای ندی چون باید درسایی رو یاد بگیری
اونجا بود که مادرم پرسید طیبه بنویس به کی رای میدی منم به اون بنویسم که گفتم نه مامان
تو خودت مختاری و من نباید به تو میگفتم ،به داداشمم گفتم خودتون میدونیدا هرکی رو دوست دارین بنویسید
من خالی میندازم
مامان و داداشم تعجب کردن
گفتن تو میگفتی فلانی پس چی شد بنویس بریم گفتم نه من نمینویسم از وقتی کفشامو پوشیدم تا بیام رای بدم حس کردم نباید بنویسم
و نوشتم قدرت فقط دست خداست و بس
این رفتارهای امروزم درسی بود تا یاد بگیرم که شرک نورزم و خدا رو قدرت بدونم
چشم گفتم و به گفته خدا عمل کردم و اسم هیچ کس رو ننوشتم
در صورتی که بار اول این نیتو داشتم ولی وقتی سپردم به خدا خودش هدایتم کرد
ولی بار دوم اصرار داشتم خودم انتخاب کنم که سبب شرک ورزیدنم شد و درسی که باید میگرفتم رو خدا بهم گفت
خوشحالم از اینکه خدا هر لحظه مراقبمه و کمکم میکنه
یه وقتایی انقدر پنهانی هست که متوجه شرک ورزیدن نمیشم و بعد خدا آگاهم میکنه
برای همینه استاد عباس منش میگن که هر لحظه آگاه باشین به ر4تاراتون و مچشو بگیرین
امروز من پر بود از حس خوبی که خدا بهم داد و کمکم میکنه بی نهایت ازش سپاسگزارم
او را به شکل ثروت در ذهنت بساز، آنوقت به شکل استقلال مالی در زندگی ات فرود می آید.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و سایر دوستان عزیزم . من مدتهاست که تو این جمله گیر کردم و مفهومش رو درک نمیکنم بارها و بارها و بارها به این جمله رسیدم اما هنوز درک نکردم که یعنی چی؟ یعنی من باید چه کار کنم؟
“خدا را به شکل ثروت در ذهنت بساز، آنوقت به شکل استقلال مالی در زندگی ات فرود می آید.”
و
“خداوند یک انرژی است و به شکل هر آنچه در زندگی ات ظاهر می شود که بتوانی در ذهنت بسازی.”
یعنی چطوری خدا رو به شکل ثروت در ذهنم بسازم ؟؟؟؟؟؟
از استاد عزیز و دوستان خواهش میکنم با ادراکات خودشون بیشتر بهم توضیح بدن و راهنماییم کنن تا بتونم درکش کنم و در مدارش قرار بگیرم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ
همانان که (برای حفظ ایمان اخلاق و عمل صالح)شکیبایی ورزیدند و همواره بر پروردگارشان توکل می کنند.
وَکَأَیِّنْ مِنْ دَابَّهٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ ۚ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
چه بسیارند جنبندگانی که قدرت ندارند روزی خود را بر عهده بگیرند، خداست که به آنان و شما روزی می دهد، و او شنوا و داناست.
اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
خدا روزی را برای هرکس از بندگانش که بخواهد وسعت می دهد و یا تنگ می گیرد؛ یقیناً خدا بر هر کاری تواناست.
سلام به قلب پر مهر و عطوفت استاد عزیزم و تمام عزیزان سایت
اگر ، فقط یک فایل بود که میگفتند چکیده ی تمام آموزشهای استاد عباس منش هست قطعا همین فایل حساب کردن روی خداست…
این فایل مکمل کننده فایل (اعتماد به رب ،پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش )هست.
تو اون فایل شما از دوستی صحبت کردین که معلم بودند و شرایط جالبی نداشتند و شما بهش پیشنهاد مهاجرت به یک شهر دیگه رو دادین،و اون دوست عزیز در جواب گفتند:میترسم که انتقالی ندن.میترسم از تنهایی از مهاجرت .
و در این فایل صحبت از یک دوست دیگه ست که روی آدمها حساب کردند و قدرت رو دادند بخدا.
دوست معلم ،ایمان و اعتماد نداشتند بخدایی که هدایت میکنه و به دنبال هدایت حتما حمایت خدا هم شالوده اش میشه.
این دوست دیگه،شریک قرار دادند برای قدرت و یگانگی خدا
کمی که تامل کردم در آیات ابتدایی که نوشتم و به مضمون این 2فایل به این درک رسیدم که نتیجه ی ایمان نداشتند اول خودشو با ترس نشون میده و بعد با شرک ورزیدن و مشرک شدن…
و چقدر نقل قول پیامبر از شرک مکمل کننده ی این درک من هست…
ایمانی که میتونه سیل عظیمی از نعمت های خدا را وارد زندگی کنه و در مقابل بی ایمانی که میتونه انسان را در تاریکی فرو ببره و تمام درها رو ببنده…
اعتماد نکردن به خدا ،باعث میشه که اول بترسی و سپس این ترس باعث میشه که به هول و ولا بیفتی و به چه کنم چه کنم گرفتار بشی و روی بیاری به سمت غیر خدا،غیر خدایانی که حتی قدرت خلق یک پشه رو هم ندارند ،و بعد نتیجه اش میشه زمین خوردن انسان ،چنان که مدت ها طول میکشه تا بلند بشه و متوجه بشه که اصلا چی شد که داستان اینجوری شد…
دقیقا همانطور که ایمان داشتن چنان قدرتی داره که انسان رو از فرش به عرش میرسونه
بی ایمانی و شرک هم چنان قدرتی داره که از عرش به فرش میای
واقعا این شرک گاها ،اینقدر پنهان و غیر قابل دیدن و فهمیدن هست که فقط هدایت خداست که میتونه ما را متوجه این شرک خفی کنه…
همون شرک پنهانی که باعث شد یوسف نبی،7سال بیشتر در زندان بمونه،
همون شرکی که باعث شد یونس نبی طعمه نهنگ بشه.
که اگه هدایت خدا نبود و این عزیزان متوجه این شرک نمیشدند ،قطعا که به مقام پیامبری نائل نمی شدند…
به قول استاد عزیز،باید خیلی خیلی حواسمون به این شرک های پنهان باشه که حتی مومنان دچارش میشن و هر لحظه از خدا بخواهیم که ما رو هدایت کنه به راه درست به راه توحید و یگانه پرستی.
مطالعه قرآن ما را به درک درست و جامعی از توحید و شرک میرسونه.
وقتی زندگی نامه هر یک از شخصیت های قرآن رو میخوانیم و همچنین زندگینامه افراد ثروتمند جهان را متوجه یک وجه اشتراک میشویم و اون چیزی نیست جز توحید..
انسان هایی که به موجب اون توحیدی بودنشان ،همیشه متواضع و فروتن هستند و همیشه این توحید در تک تک رفتار و گفتار و کردار و افکارشان هویدا و نمایانه…
میشه هم موحد باشی و خداترس و خدا پرست و هم ثروتمندترین آدم دنیا .نه تنها منافاتی با هم ندارند بلکه دو دوست هستند در کنار همدیگه.
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ ۚ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْکَافِرِینَ
و کیست ستمکارتر از کسی که دروغی را بر خدا ببندد (که خدا بتان را شریک خود گرفته؟) یا حق را زمانی که به سویش آمد تکذیب کند؟ آیا در دوزخ جایگاهی برای کافران نیست.
وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ
کسانی که برای (به دست آوردن خشنودی) ما (با جان و مال) کوشیدند، بی تردید آنان را به راه های خود (راه رشد، سعادت، کمال، کرامت، بهشت و مقام قرب) راهنمایی می کنیم؛ و یقیناً خدا با نیکوکاران است.
سلام.
خدایا من هرآنچه دارم از توست.من به هر خیری فقیرم.خدایا من را به راه راست هدایت کن.
الان دارم اینجا مینویسم تا یادم بماند.
من خودم خیلی توحیدی میدونستم اما فهمیدم همین که کسی تهدیدم میکند و من میترسم من شرک دارم.
من خدای دارم که قدرت جهان دست اون هست. اون همه کارهاست. من چرا میترسم؟ چرا نگران میشم؟ من کسی دارم که همه کارهست. بهم قول داده هوا دارد اگر من فقط از اون بخواهم. خدایا خودت میدونی من بجز تو هیچکس ندارم و همیشه همه چی رو از تو میخام. من ببخش که امروز ترسیدم از تهدید رئیس. تو همه کار هستی رئیس چیکارت. تو رئیس منی. تو همه چیز میشوی همه کس را به شرط ایمان. امروز ترسید خواستم از خانم هاشمی بخواهم کمک کند خدایا من توکل به تو هست. من از اون درخواست کردم اما من میدونم تو اگر بخواهی میشود و اگر تو نخواهی نمیشود..خدایا من ازت معذرت میخام من امروز ترسید و نگران شدم. من ببخش فهمیدم اشتباه کردم. من نباید بترسم.من نباید نگران بشم.کسی که تو رو دارد یعنی همه قدرت جهان پشت هست چرا بترسم؟ خدایا این تضاد من هست کمک کن ازش با افتخار بگذرم وقتی یکسال دیگه به این روز فکر میکنم به خودم افتخار کنم من فقط بخدا اعتماد کردن و بهترین اتفاق برام افتاد.خدا برای من کافی هست.برگی بدون اذن خدا از درخت نیافتد. خدایا من به تو تکیه کردم و خدا من به تو اعتماد کردم .خدایا اعتماد هیچکس را زایل نمیکند. هر اتفاقی بیفتد خیر هست و من بهت اعتماد دارم خدا.این اتفاق واسه اینکه من توحیدی تر بشم من باید ظرفم بزرگتر بشود.