فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-19.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-07-06 00:00:002020-10-19 00:15:46فقط روی خدا حساب باز کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
استاد عزیز برادر گرامی دوست مهربانم …………سلام
من با این فایل با استاد آشنا شدم اگر کسی خدا را واقعا درک کند خدا او را به بهترین مسیر هدایت می کند.
یاران وهمراهان عزیز چه زیباست با خدا بودن
شوق پرواز باید داشت تا پرید از این قفس
آشتی کرد با خدای خود
سبک بال و عاشق در کنارش نشست و تماشا کرد
عشق را
آرامش را
سلامتی را ، بودن را ، درک کردن را ، و همه نعمت هایش را
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
بخوان ما را ، منم پروردگارت
خالقت از ذره ای ناچیز
صدایم کن مرا آموزگار قادر خود را
قلم را ،علم را ، من هدیه ات کردم
بخوان ما را ، منم معشوق زیبایت
منم نزدیک تر از تو به تو
اینک صدایم کن ، رها کن غیر مارا ، سوی ما باز آ
منم پروردگار پاک بی همتا
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست می دارم
تو بگشا گوش دل
پرور دگارت با تو می گوید
تو را در بی کران دنیای تنها یان
رهایت من نخواهم کرد
بساط روزی خود را به من بسپار
رها کن غصه یک لقمه نان و آب فردا را
تو راه بندگی طی کن
عزیزا ، من خدایی خوب می دانم
تو دعوت کن مرا بر خود به اشکی ، یا خدایی ، میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست می دارم
طلب کن خالق خود را
بجو ما را
تو خواهی یافت
که عاشق می شوی بر ما
که وصل عاشق و معشوق هم
آهسته می گویم ، خدایی عالمی دارد
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن
تکیه کن بر من
قسم بر روز هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور
رهایت من نخواهم کرد
بخوان ما را
که می گوید که تو خواندن نمی دانی؟
تو بگشا لب
تو غیر از ما خدای دیگری داری؟
رها کن غیر ما را
آشتی کن با خدای خود
تو غیر از ما چه می جویی؟
تو با هر کس به جز با ما چه می گویی؟
و تو بی من چه داری؟هیچ
بگو با ما چه کم داری عزیزم،هیچ
هزاران کهکشان و کوه و دریا را
و خورشید وگیاه و نور و هستی را
برای جلوه خود آفریدم من
ولی وقتی تو را من آفریدم
بر خو دم احسنت می گفتم
تویی زیباتر از خورشید زیبایم
تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
تو ای محبوب تر مهمان دنیایم
نمی خوانی چرا ما را
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر می گردد؟
هزاران توبه ات را گر چه بشکستی
ببینم من تو را از درگهم راندم؟
اگر در روزگار سختیت خواندی مرا
اما به روز شا دیت یک لحظه هم یادم نمی کردی
به رویت بنده من ، هیچ آوردم؟
که می ترساندت از من؟رها کن آن خدای دور
آن نا مهربان معبود
آن مخلوق خود را
این منم پرور دگار مهربانت ، خالقت
اینک صدایم کن مرا ، با قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل شکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکیم …..(این جمله اشکامو در آورد)
آیا عزیزم حاجتی داری؟
توای از ما
کنون برگشته ای ، اما
کلام آشتی را تو نمیدانی؟
ببینم چشم های خیست آیا،گفته ای دارند؟
بخوان ما را
بگردان قبله ات را سوی ما
اینک وضویی کن ، خجالت می کشی از من
بگو، جز من ، کس دیگر نمی فهمد
به نجوایی صدایم کن
بدان آغوش من باز است
برای درک آغوشم
شروع کن ، یک قدم با تو
تمام گام های مانده اش ،با من
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و مایک عزیز و همه دوستان هم فرکانسی
واقعا سایت استاد عباسمنش به تنهایی دنیایی اطلاعات مفید ،دنیایی آرامش و دنیایی زیبایی و درس زندگیست خدایا سپاسگزارم که مرا بیدار کردی و روی خوش و دوست داشتنی وزیبای جهانت را به من نمایاندی خدایا به خاطر وجود بنده های خوب و لایقت از تو سپاسگزارم به خاطر حضورت در جای جای زندگی ام از تو سپاسگزارم و از تو میخواهم همیشه من و تمامی بندگانت را هدایت حمایت و حفاظت کنی
محبوب نازنینم مهربان خدای خوبم از تو میخواهم که مرا بخاطر زمانهای غفلتم ببخشی و از مسیری که به آن هدایتم کردی دور نکنی
برای استاد و خانواده محترمشون و همه دوستان عزیز این سایت آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت دارم
سلام اقا احمد رضا خیلی شعر خوب و با مسمایی بود مچکرم
به نام خداوند بخشنده مهربان
باسلام و احترام
اینقدر انرژی این فایل بالاست که بدون استثنا هرروز صبح تا رسیدن به محل کارم در ماشین این فایل رو گوش می دادم و هنوز هم این کار رو انجام میدم و از نتایج بی نظیری که برام بوجود اومده فقط می تونم بگم ” انااقول له کن فیکون ” . سلامتی ، روابط با عشق با خدا ، آرامش خودم و رابطه با دیگران ،آسانی در کار و بدون اینکه خودم متوجه باشم تونستم تمام محصولات گروه تحقیقاتی رو تهیه کنم ایده های ثروت سازی زیادی به ذهنم خطور کرده ولی بجز یکی شون در دایره راحتی منه که به امید خدا در حال اقدام کردنش هستم . نکته ای که در این فایل خیلی نظرم رو جلب کرد اونجاست که استاد می فرمایند ” وقتی به توحید میرسی همه آدما با هم جمع شدن که به تو کمک کنن وقتی به این مرحله میرسی انگار تمام آدما فرشتگانی هستند که اومدن به تو خدمت کنن و تو متحیر میمونی از خدمت اونا ” . این رو من باور کردم و واقعا” هم همین طورهه
از استادو خانم شایسته عزیز که این سفر بی نظیر و عالی رو استارت زدن ، سپاسگزارم.
با سلام من میخواستم یکم درمورد خودم بهتون عرض کنم من شغلم نصب کاشی و سرامیکه روش کاری ما طوریه که ما کارتمونو به کاشی فروش میدیم آنها هم اگه از ما خوششون بیادکار میدن من با دوتا مغازه کار میکردم که یه دفع بدون که دلیلی داشته باشن یعنی نه کارم بد باشه ونه مشتری از دسته من ناراضی باشه ونه پورسانتشونو دیر داده باشم بی هیچ دلیلی کار ندادن تا یک روز رفتم پیشه یکیشون دیدم اصلا جواب سلام مو نداد بعدشم اصلا باهام حرف نزد منم خیلی ناراحت شدم از مغازش زدم بیرون تو میسر برگشت تو ماشین آهنگاهی گوشیم داشتم گوش میدادم که رفت رو یک آهنگی که سخنرانی بود که درمورد خدا بود وشرکی که از ما سر میزنه ومن اونجا بود که به شرکهایی که نسبت بخدا داشتم پی بردم و انقلابی در من بوجود اومد من قبلا همیشه میترسیدم که کوچیکترین کاری انجام ندم که کاشی فروش از من ناراحت باشه مجبور بودم مشتری هرچی بهونه بگیره بسازش برقصم که به اون نگه .خلاصه من فهمیدم فقط خدا منبع رزق و خوشبختیه .همون لحظه تصمیم گرفتم هر روز این فایل و گوش بدم چون یه دوسالی بود نماز نمیخوندم تصمیم گرفتم بجای نماز اینکارو انجام بدم واز اون روز من زندگیم تغییر کرد به خود خدا قسم این سه ماه یک طرف کل زندگیم یک طرف هیچ وقت اینقد از زندگی راضی نبود اینقد حس وحالم خوب نبود اینقد اعتماد بنفسم بالا نبوده حالا بازم نمازمو شروع کردم من حالا بهتر اون موقع میدونم دارم بکی سجده میکنم .اونچیزی که از زندگی باید بدست بیارم و بدست آوردم .من خدا رو پیدا کردم و اگر تا آخر عمرمم چیزی یاد نگیرم همین منو بسه.حالا باورام تغییر کرده هدفهایی بزگی تارم که یکی یکی دارم بهش میرسم لصفا این متن و به شخص آقا ی عباسمنش بدید که بخونه من میخوام بهش بگم شیر مادرت حلالت خیلی ازت ممنونم امدوارم همیشه باهم دراین مدار باهم باشیم خدا نگهدار
به نام پروردگار هدایت کننده به راه راست❤️
سلام به استاد خوبم💚
سلام به مریم زیبا🤍
سلام به دوستانم 💙
قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
بگو: خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتى. به هر کس بخواهى حکومت مى دهى و از هر کس بخواهى حکومت را مى گیرى و هر که را بخواهى عزّت مى بخشى و هر که را بخواهى ذلیل مى نمایى، همه خیرها تنها به دست توست. همانا تو بر هر چیز توانایى.
چقدر صحبتهای دلنشین استاد برام میتونه تلنگری باشه.
باور ما به خداوند و تنها تکیه کردن به اون چقدر در ما قدرت
اعتماد
و باور بوجود میاره.
قطعا مثل تمااام مسائلی که در دنیای فیزیکی ما جاریه
توکل به پروردگار هم مدار داره هرگز من نمیتونم به محض شروع این راه چون محمد عیسی مریم آسیه فاطمه و سایرین بر خداوند تکیه و توکل کنم .
اما در راه این مسیر بسیار سخت من پیشرفت میکنم….
گفتم سخت !
توکل از سختترین کارهای دنیاست .
تکیه بر تنها پناهی که به گفته ی خودش قریبه اما برای مایی که در دنیای فیزیکی زندگی میکنیم و به دیدنی ها عادت کردیم و اگر با گرفتن بینیمون نفسمون بند نمی اومد حتا منکر هوا هم میشدیم …
بعلاوه آدمها ،امکانات ،وسوسه های دنیا میتونه اونقدر برامون جذاب باشه که اگر به تمام عالم پشت کنیم که دنیا رو بار دیگه از پروردگارمون هدیه بگیریم نفس رو در سینه ها حبس کنه.
اما اگر درست درین راه قاطع باشیم ، اونوقت هست که هیچ باد که هیچ!هیچ تندباد و طوفان و سونامی ابدا تغییرمون نمیده چرا که در توحید الهی ریشه دار شدیم.
دید من با تکرار این مطال بسیاررر به دنیا و پروردگار تغییر کرده ،وقتی وسط کارم می مونم خیلی سریع با تغییر کانون توجه یاد حضور خدا میشم .
استاد صحبت عالی داشتن
من منکر کمک رسیدن از بقیه نمیشم و ارتباط داشتن سالم با سایرین عالیه ،اما این ارتباط در درونم این توجیه رو داره که این آدم دستی از خداست!این آدم هم نبود من به مقصودم میرسیدم چرا که خداوند که دهنده ی مطلق هست این خواهش من رو از طریق این فرستاده ش بدستم رسونده.
پس حالا دیگه من آویزون این آدم نمیشم
اینو بجای خود خدا نمیگیرم
متشکرم هستم
و از نعمت پروردگار شکرگزاری میکنم
همین باور هاست که ریشه های خیلی خرافات ماست که خانواده های مخصوصی در جهان هستن که سرنوشت افراد رو در دنیا با کنترل خودشون
بر نفت
بانک
رسانه ها
و غیره اعمال میکنند.
و این همون شرکه …
حالا اگر من حتا از اعضای خانواده ام انتظار دارم در ازای محبت و خدمت من بعدا برام جبران کنن هم کاملا در شرک هستم بعلاوه عشق خالص خودم رو با توقع آلوده کردم…
استاد یه نکته بسیار ریزی اشاره کردن حالا اگر هر کسی برای من به سبب قدرت ثروت یا هر نعمتی که دارن جایگاه بالا و قابل اتکا تو گوشه ی ذهنم برام پیدا کنن من دچار شرک هستم.
چون این مورد رو خودم تو زندگیم دارم خیلی سریع الان مچ خودمو گرفتم و عاااالی بود…
اگر تکیه کردم بر هرکسی که این همون به خدایی گرفتن اون هست .
مطمئن باشم که اون روزی منو نابود میکنه که عذاب سخت در دنیا و آخرت منتظر مشرکان هست .
و با شرک اتفاقا دستهای دیگه خدارو هم که میتونستی نعمتهای پروردگار رو بواسطه اونها دریافت کنی قطع میکنی.
و بدنبال این ایمان
چه بی نیاز و سبک میشم….
اگر کسی ما رو بواسطه قدرتش تهدید کرد و ماهم پذیرفتیم و بهش باج دادیم وارد گروه مشرکان شدیم
حال اونکه اون فرد قدرتی نداره.
الا قدرتی که از حضرت حق گرفته ولاغیر…
تمرین من
جلوی کی خیلی دست پاچه میشم؟
از کسی حساب میبرم؟
بواسطه ی چه کسی موقعیت خودم رو متزلزل میبینم ؟
با نبود چه کسی در زندگیم احساس نابودی میکنم و اون رو به خدایی پذیرفتم ؟
چه کسی هست که بهش باج میدم تا از حمایتش به هر شکلی بهره مند بشم؟
برام مهمه چه کسی منو با چه تیپی نبینه ؟
برام مهمه چه کسی درمورد من فکر بدی نکنه؟
آیا اصلا برام مهم بود خدا درباره ی من نظرش چیه،یا آنقدر نادیده ش گرفتم که حتا فراموشش کردم؟
این رفتن تو لاک خودم بانوشته هام
چقدر سبکم میکنه
چقدر آرامش پیدا میکنم
چقدر تو خودم حل میشم
چقدر با خودم و خدای خودم رفیقتر و یکی ترمیشم…
کل قرآن به گفته ی استاد توحیداست که قدرت رب العالمین است.
و تنها با یکتا پرست شدن ما نمره قبولی رو از خداوند میگیریم.
چقدر روابط قشنگ بین انسانها تنها بخاطر توقعات نابجا از همدیگه خراب میشه
و این بخاطر همون عشق نورزیدن بی چشمداشته
و فراموش کردن خداست
خوب که ببینیم
ما هزاران هزار خدا در طول زندگیمون برای خودمون ساختیم و صادقانه بتهایی داریم درون خودمون که دیده هم نمیشوند و عجب که شکستنشونم سخت تر از بتهای فیزیکیه…
حالا که این ها رو باور کنم
و باور کنم که
ویرزقه من حیث لایحتسب
خداوند از جایی که گمان نبرم به من روزی میرساند
دست از تقلا و چگونه رسیدن به خواسته ام هم بر میدارم و آرام میگیرم و همین صبر و سکوت منو از لحاظ فرکانسی ارتقا میده…
جمله طلایی استاد
که قدرتمند ترین فرد هم آمد در کنار تو، تو جوری رفتار کن انگار که تو قدرتمند تری!
و چقدر برام لذت بخشه و این احساس زیبا رو در فایل آموزه های استاد در سال 87دیدم که محکم و با اقتدار صحبت کردن ..
صادقانه بگم من خودم خیلی اعتماد بنفس کمی داشتم و با اینکه دوره رو ثبت نام کردم الان دارم روی فایلهای دانلودی کار میکنم و آنقدر متحول و محکم شدم که واقعا خودم حظ میکنم از الانم و از اقتدارم دیگه سرم پایین نیست ،راستی چرا سرم اصلا پایین بود ؟
مگه ما فرقی باهم داریم ؟
جز اینکه هرکس به خداوند نزدیکتره عزیزتره،تازه اونم که همگیمون بمقدار یکسان به این منبع وصلیم و به محض اینکه بخواهیم عزیز خدا میشیم….
چرا من آنقدر حالم بد بود ؟
خدایا شکرت هستم
خدای مهربان و دادرس من
استاد خدا میدونه این فایلها قیمت ندارن
آنقدر زیرو رو میکنه آدمو
اگر کسی دل بده و گنجش رو استخراج کنه آنقدر بهرهمند میشه
که هزار تا کتابم اینجور مهیج و امید بخش نیست
این فایلها خیلی روزگار خوب و قشنگی برای من ساختن
استاد گفتن انیشتین با اینکه یهودی بودن الگوی توحیدی هستن
چون ما منبع و پروردگارمون واحد و یگانه ست
و نکته طلایی که ایشان همونجور که با بقیه بودن با رییس جمهور آمریکا هم بودن و براشون همه افراد یکسان …
استاد گفتن هرروز با خودشون تکرار میکنن بارها که تنها قدرت جهان رب هست که این مهمترین عامل موفقیت ایشون هست و من اینو الان در دفتر خودم نوشتم.
اینو خیلی دوست دارم
نگفتن قوی ترین قدرت جهان و گفتن تنهاترین قدرت جهان
خیلیییییی دوست داشتم ….
با اینکه الله اکبر هم ذکری بسیار زیباست ولی من این تنهاترین خیلی به قلبم نشست .
خیلیی برام صحبت استاد حرف داشت که بسیار افراد پشتم رو خالی کردن تا فهمیدم که روی هیچ انسانی حساب نکنم .
خدایی چند بار من پشتم خالی شد اما دوباره به بنده های خدا پناه بردم و خودم رو یکبار برای همیشه به بغل خدا ننداختم.
خدایا اگر نگران فلان کس بودم که ازش کمکی بهم برسه خودت یادم بنداز که اون فقط یک دسته که اگرم نشد تو دلم خالی نشه که تورو دارم وتو تنهام نمیذاری….
همه آدمها برام فرشته هایی میشن که فقط بال درآوردن بیان که به من کمک کنند تمااام
مراقب باش که درون حال هم خدارو فراموش نکنی که اون فرشته ها به انسانهای بی وفا تبدیل میشن چون تو شرکورزیدی….
و میگم خدایاااا پشیمونم برای تماااام درهایی که کوبیدم و هیچ کدوم در خونه ی تو نبود و الان به تو برگشتم که تو تواب و رحیمی ….
استاد بی نظیر من
ای یادآور خدا
استاد توحیدی من
دست مهربان و سخاوتمند خدا
چقدر احتیاج داشتم اینها رو بشنوم
خدایا من به این آگاهی ها که بواسطه استادم ازشما به من میرسه محتاج ترینم
خدارو شاکرم برای وجود شما بهترین استادم
خدارو شاکرم که من رو لایق بودن در مسیر توحید قرار داد.
سپاس
سپاس
سپاس
💕💕💕💕
به نام خدای یگانه
سلام خدمت همگی
فقط روی خدا حساب کنیم!!!!
فایل و آگاهی که هم باهاش اشک ریختم هم شوق وصف ناپذیری از وجود خدا و خودش رو در قلبم امروز احساس کردم و یه خدای جدید جدای از این دو سه سال حضورم در این سایت درست کردم!!!
یعنی هرچی توی این مدت عضویت درست کرده بودم همه رو کوبیدم و از نو ساختم…
چند هفته ایی میشد به خاطره اینکه ماشین جدید رو خریده بودیم بعده هر استفاده دوباره می رفت توی پارکینگی که هم طولش خیلی زیاد بود و هم عرضش خیلی کم و از یه طرف یه تیر برق بزرگ داشت و از این طرفش یه سنگی که نصفش تو زمین بود و نصف دیگرش بیرون یعنی هیچ کاری نمیشد کرد و یه سربالایی بود این پارک کردن که وقت اومدن باید سرپایینی رو با احتیاط و طمانینه ی کامل میومدی پایین و از دو طرف نگاه نافذ که هم از روی اون سراشیبی رد بشی و هم ماشین هایی که از هر دو طرف در رفت و آمد بودند رو تحت کنترل داشته باشی و چون کاره بسیار سختی بود با اینکه قبل این دوتا ماشین دیگه هم داشتیم ولی من بااینکه چندین سال بود رانندگی میکردم هیچ وقت جرات در آوردن ماشین از پارک رو نداشتم و نیازی هم نبود چون صبح ماشینارو همسرم میگذاشت خیابون و شب هنگام خواب دوباره پارک میکرد و عملا همیشه در دسترس بودند
ولی ماشین جدید رو برخلاف اونا از اولین روز گفتند که بهتره بعده هر بار استفاده بزاریمش پارکینگ تا هم جلوی گرد وغباری که ماشین ها از توی خیابون رد میشدند رو بگیرند و هم ازش محافظت بشه و جلوی آفتاب و برف و بارون نمونه…
همسر و پسرم به راحتی در میاوردند و کارشون رو انجام میدادند و دوباره می گذاشتن جای خودش ولی چون برای من سخت بود و ذهنم قبول نمیکرد اون همه تمرکز و کار رو یکجا انجام بده عملا مونده بودم توی خونه و روم هم نمیشد که هر بار بگم ماشین رو دربیارین من کاردارم!!!
گذشت و توی این چند هفته فقط دو سه بار تونستم برم بیرون اونم وقتی که ماشین بیرون بود نه توی پارکینگ…
و ذهنم که به آرامش رسیده بود توی این مدت یه بهانه ی بسیار خوبی رو دستش داده بودم و هر روز صبح بیدارم میکرد و شروع به نجوا و حالم رو میگرفت و هر چه قدر تمرکز میکردم روی نکات مثبت و فایل گوش میدادم دوباره شروع میکرد و بعد از ظهرم نمی تونستم برم بیرون چون ماشین توی پارک بود و نمی تونستم بیرونش بیارم و شبم بی حوصله و دوباره همون نجواها و همون گرفتگی حال!دوسه روزی پیاده رفتم هر جایی که می خواستم تا مگر شر این نجواها رو کم کنم ولی دیدم نشد مگه یه روز بود و وقتی همسرم می دیدند که حوصله ام کم شده میگفتند پاشو برو بیرون و منم نمی تونستم بگم که نمیتونم!!!!
دیروز روز جمعه تا شب موندم خونه و اون قدری بر من فشار آورد که نتونستم و گفتم تا کی میخوای ادامه بدی و چند روز میخوایی این نجواها و فشار رو تحمل کنی!؟
از اون طرف مگه من هر روز و هر ساعت میتونستم بگم یکی بیاد این ماشین رو از پارک در بیاره؟
اومدم روتین فایل های دانلودی و این فایل برام باز شد و چقدر من رو منقلب کرد این نوشته ها و این آگاهی ها…
اگر بپرسیم قادر مطلق و تنها منبع قدرت کیست؟جواب اکثریت خداوند است که منبع همه ی قدرت هاست،دست خدا بالاتر از همه ی دست هاست..
جوابشان خداست اما رفتارشان چیزه دیگریست،برای آنها وعده ی همسر،فرزند،دوست و …واقعی تر از وعده ی خداوند است
همه میگویند قدرت در دست خداوند است اما از تضادها،موانع و…می ترسند و دوامشان رامنوط به آنها میدانند و برای حل مشکلاتشان به انسان هایی با ویژگی های خودشان متوسل می شوند!!!!
اگر خدا برایت کافی نیست باید آن را از نو بسازی و توحید و شرک رو دوباره معنا کنی!مگر شرک چیزی نیست جز قدرت دادن به عوامل بیرونی(ماشین،جاده،پارکینگ،تیر چراغ برق و…)و از همه مهمتر ترس
توحید چیزی نیست جز اینکه تنها منبع قدرت رو نیرویی بدانی که کنترل زندگیت رو در دست باورهایت قرار داده است و…
اینا رو خوندم و اشک ریختم گفتم خدا جونم تو اگه منو نبخشی من از ظالمان و گمراهان خواهم بود چرا من به زبون میگم ایمان آوردم ،حرفهای خوب میزنم ولی در عمل عکس اون رو انجام میدم،چرا من این قدر ترسو هستم،چرا همه ی عوامل رو بزرگ کردم و تورو ندیدم؟اگه تو نبخشی من رو من در جهنم ابدی خواهم سوخت که قدرت هر چیزی رو باور کردم غیر از تو
گفتم خدایا منو ببخش و از امروز یه اعظم دیگه ای بساز که فقط قدرت تو رو باور کنه و از هیچ چیزی نترسه!!!!
گفتم امروز باید شجاعتمو نشون بدم،باید ایمانم رو نشون بدم،باید این خدا رو در لایه لایه ی اعماق وجودم بپذیرم،باید توحید رو توی عمل نشون بدم و امروز برای همیشه ترس و این نجوای شیطان رو بزارم کنار که اگر اینگونه نکنم تا آخره عمرم باید دم از خدا و ایمان نزنم!!!
گفتم خدا جونم کمکم کن و هدایتم کن و همه چیز شو برام!!!چرا من همه ی اینا رو بزرگ کردم و تو رو ندیدم؟؟؟
من باید امروز این بت درونم رو بشکنم و از شرک دوری کنم و نوشتم و نوشتم…
نجواها شروع شد که ماشین صفر کیلومتر و گرون!میزنی به تیر برق،میزنی به سنگ،میندازیش توی جوب،ماشین های خیابون میان میزنن و هزاران افکار منفی و گفتم بخدا اگه امروز کردم این کار رو برای تمام عمرم خودم رو بیمه میکنم که دیگه اسیره شیطان نشم ولی اگه نکردم تا آخر عمر برده ی همین شیطان خواهم بود…
ناهار رو آماده کردم و خوردیم و هر باری که به ساعت چهار بعد از ظهر فکر میکردم قلبم تندتر میزد ولی میگفتم باید انجام بدم نیرویی درونم بود که می دونستم امتحان خداست و نباید پاپس بکشم،وقتی نجواهاشروع میشد بهم گفت پس ببین ایمان حضرت ابراهیم چقدر زیاد بود که فرزندش رو میخواست به اذن خدا سر ببره!!!!تو حتی نمیتونی از ترس هات بگذری چطور میخوای موحد باشی؟!
ساعت سه شد همسرم گفت میرم مسجد اگه میری بیرون ماشین رو دربیارم که برخلاف همیشه که مشتاق بودم خودش این پیشنهاد رو بده گفتم به دروغ نه نمیرم کاردارم و ریموت ماشین رو برد باخودش و پسرم رفت طبقه بالا خوابید!!!!
گفتم یا الان یا هیچ وقت و رفتم لباس پوشیدم و صدای ضربان قلبم رو می شنیدم گفتم فوقش تو حرکت میکنی و اگرم نتونستی بیاریش بیرون تو انجام دادی و نترسیدی!ریموت زاپاس رو از کشو برداشتم و گفتم خدایا به امید تو و رفتم…
ماشین رو روشن کردم و آروم آروم اومدم عقب و حتی چند بار پیاده شدم تا ببینم نمیوفته یا با سنگ و تیر چراغ برق فاصله داره که دیدم خوب اومدم و دیگه هیچ نجوایی شنیده نمیشد چون بکلی خاموش شده بود چون تصمیم قاطع گرفته بودم و آروم آروم اومدم پایین که دیدم همسرم داره نگاه میکنه و یه لایک نشونم داد که عالیه و دلم قرص شد و بیرون اومدم اونم به تنهایی و فقط با ایمان بخدا…
اون قدری سبک شدم و اون قدری دلم پر کشید به سمتش که تموم خیابونی که رانندگی کردم فقط اشک ریختم و اشک ریختم!بارون بارید و من اشک ریختم از قدرت این خدا که چقدر ایمان نداشتم…
گفتم خدایا شکرت من تو ذهنم چی ساخته بودم،چه بت بزرگی درست کرده بودم،چطور افکار غلط رو بزرگ کرده بودم که حتی اجازه ی یه بار عمل کردن رو هم نمیداد و اوج کشیدم از وجودش و قلبم گسترده شد از این خدا و این ایمان و این توحید…
به نام خدای وهاب و مهربان
خدایی که نام و یادش ارامش بخش قلب هامونه
خدایی که هر لحظه داره ما روهدایت میکنه
خدایی که اگر بهش ایمان داشته باشیم برامون کن فیکون میکنه
سلام اعظم جان
عاشقتمم مننن عزیزدلممم
قبل از اینکه به کامنت زیباتون هدایت بشم داشتم با خواهرم صحبت میکردم که دوس دارم ماشین بخرم
ولی خیلی وقته رانندگی نکردم و نجواها داشتن بهم میگفتن حالا اگه تو ماشین بخری تو که نمیتونی ماشین روبیاری توی پارکینگ چون پارکینگ تون سراشیبی ش زیاده دوباره در آوردنش سر بالایش زیاده
که حسم گفت الهه برو فایل فقط روی خدا حساب باز کن گوش کن
در حینی که داشتم گوش میدادم حسم گفت ملکه الهه برو کامنت های این فایل های الهی رو بخون
همین طور کامنتا رو خوندم تا رسیدمبه کامنت زیبا و الهی شما که اشک توی چشمام جمع شده بود
ودیدم که چقدر زیبا ایمانت رو به عمل تبدیل کردی و مصداق همون ایمانی که عمل میاورد بود برام
واین کامنت زیباتون برای من نشونه ی عالی بود
با تمام وجودم تحسین میکنم این ایمان و وجود الهی و توحیدی ت رو
تحسین میکنم این همه توکل و سرسپردگی ت به الله یکتا رو
تحسین میکنم این رانندگی عالی ت رو
تحسین میکنم این همه شجاعت رو
تحسین میکنم این همه اعتماد به نفس و عزت نفس بالات رو
و با تمام وجودم ازت سپاسگزارم که این کامنت زیبا رو با قلب مهربونت برامون نوشتی
و حالا برای من نشونه شد
عاشقتم منن فرشته ی نازنین الله
خدایا شکرت
الهی که همیشه تن ت سالم و دلت شاد باشه
الهی که از در و دیوار و از زمین و آسمان برات نعمت و ثروت رزق بغیر الحساب بباره
الهی که همیشه شادترین باشی عزیزدلم
خدایا شکرت ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
سلام اعظم برزگر عزیز
متنت واقعا مثل یک رمان بود
تو واقعا نویسنده خوبی هستی
هچمان که معلوم بو که هدف چیه و خواسته ات اما اصلا معلوم مبود چی میشه و من مشتاق و مشتاق خواندم و تمومش برام تصیرسازی شد
اعظم جان بهت تبریک میگوییم
هم اینکه در مدار ماشین صفر کیلومتر گرون هستی و هم ایکنه جرعت رانتدگی باهاش رو داری
و حالا هم که جرعت بیرون اوردنش از پارکینگتون رو
واقعا بهت تبریک میگوییم
سلام به همه دوستان امروز روز قشنگی بود برا من طبق همه ی روزا صبح زود بیدارشدم سپاس گزاری روزانه ام رو بخاطر داشته ها و درخواست از چیزاهایی که میخوام رو تو دفترم یاد داشت کردم و بعد یه صبحانه گوشیم رو باز کردم و از خدا برای حل کار امروزم نشانه خواستم میدونید چی اومد( فقط رو خدا حساب کن) خیلی جالب بود برام من داشتم یه لحظه رو ادمهایی که پیشنهاد دادن حساب باز میکردم و بعد خواندن این مطلب به خودم اومدم و از پروردگارم بخاطر الهامات و راه حل از طرف بندگانش که دستانی از پروردگارم هستند سپاس گزارم واقعا خداوند ثانیه فکر مارو میخونه ودر جا جواب مونو میده اگه با ایمان قدم برداریم و به خدا توکل کنیم و روی خدا حساب باز کنیم در تمام جای جای زندگیمون موفق هستیم اگه اتفاق یا به قولمون شر باشه در کنار همون شر خیری هست که هیج وقت خدا بد بنده ی خودش را نمی خواهد چون از خود ما به خودمون نزدیک تر هست خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت الهی هرروز حال دلاتون بهتر از دیروزتان باشد و هدایت بشین به سوی یکتا پرستی امین
سلام به خواهر نازنین عباس منشی ام 🌸
عسل بهره دار عزیزم 🌼
تحسین ت می کنم برای عمل به آگاهی ها و تعهدی که در سپاسگزاری روزانه و عرضه ی درخواست هات به خداوند داری 👏🌸
واقعا عالیه!
و اصلا بعید نیست کسی که اینقدر خوب به عهدش با خداوند داره عمل می کنه هدایت نشه به سمت بهترین ها!
خداوند رو برای قوانین ثابت و بدون تغییر ش شکر می کنم 🙏
…
سپاسگزارم ازت نازنینم که به من یادآور شدی که اگر اتفاقی به ظاهر ناخواسته و شر هم قطعا خیره نهفته وجود داره، چرا که خداوند عاشق بنده های نازنین ش هست و همیشه برای اون ها بهترین ها رو اراده می کنه. 🙏🌸
چه زیبا ست که قدرتی که بر تمام کیهان و آنچه در دل زمین و آنچه در اوج آسمان هاست آگاهی و علم داره از ما به ما نزدیک تر هست و اینقدر عالی هدایت مون می کنه!
واقعا خدا رو شکر می کنم 🙏
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
سلام دوست بزرگوارم وبنده ی خوب خدا ممنونم که وقت گذاشتی متنهامو خوندی وخدا رو شاکرم بخاطر وجود تک تک شما عزیزانم واقعا هر چی داریم از لطف پروردگارمان و استاد گرامی و مریم دوست داشتنی داریم و راه آشنا شدن با خدا و رب را در درون خود پیدا کردیم و فهمیدیم همه چیز از پروردگارمان از انرژی منبع سر چشمه میگیره امیدوارم قلبا رو خدا حساب باز کنیم سالم شاد و موفق و پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم
سلام عسل جانم
الهی هرروز حال دلاتون بهتر از دیروزتان باشد و هدایت بشین به سوی یکتا پرستی امین
الهی آمین
به به چه دعای قشنگی، تحسینت می کنم عزیزدلم
برایت از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را خواستارم 😘😘😘
مهربان پروردگار من ، چه بخشنده ای تو ، و چه خطاکار و مشرکم من
به همه امید بستم الا تو ،
از همه انتظار داشتم الا تو
از همه مدد خواستم الا تو
به قول و وعده های همه اعتماد کردم الا تو
چقدر صبوری تو خدای من
و چقدر بخشنده و رزاقی که با وجود این همه شرک ، این همه ناسپاسی ،
این همه تهمت های ناروایی که به تو زدم ، بازهم درِ رحمت و نعمتت رو ، به روی من نبستی …
خدای عزیزم
سالها شهامت تغییر نداشتم به خاطر ترس از قضاوت دیگران
بخاطر بی اعتمادی به توانایی های خودم
به میل و دلخواه همه زندگی کردم الا خودم
نگاهِ دیگران آنچنان مهم بود که دقایق و ساعتها و روزهای زیادی از عمر باارزشم رو صرف کارهایی کردم که مورد تایید و رضایت دیگران باشه
کارهایی که آرامش رو از من میگرفت و روحم رو خسته میکرد
انگار زندانی شده بودم در زندانی که زندانبانش خودم بودم …
چقدر دور خودم چرخیدم و به درو دیوار خودم
چقدر اشک ریختم بخاطر بدعهدی و بدرفتاری دیگران
تا فهمیدم روی هیچکس حساب نکنم
تا فهمیدم هیچکس موظف نیست کار منو درست کنه ، حال منو خوب کنه ، مشکلات منو حل کنه
اما دیر فهمیدم بااااید روی خودت حساب کنم
البته همچنان لنگ میزنم
اما فرسنگها با روزهای شرک آلودِ بدبختِ گذشته ام فاصله گرفتم
هروقت خواستم دعا بخونم ، تو رو در آسمانهای دور تصور کردم
غافل بودم که روح بینهایت تو ، در منه
پس تو در وجودم هستی
دنبال تو همه جا گشتم و ندیدمت
غافل بودم که اتم به اتم این جهان تویی
سلول به سلول وجودم تویی
تمام اتفاقاتی که تجربه میکنم ، بخاطر شکلیه که به تو دادم و تو به اون شکل وارد زندگیم شدی
از بچگی بهم گفتن خدا مو رو از ماست میکشه
از بچگی باور کردم که نشستی یه گوشه ، واسه مچگیری از بنده هات
نمیدونستم اینقدر دست گیری
چه تهمت ها که بهت زدن خدا
و چه بی عقلیم ما که هر حرفی در مورد تو رو باور میکنیم الا حرفهای صادقانه خودت
غافل بودم که هر کس هدایت بطلبه ، هدایتش میکنی
هرکس روی تو حساب کنه ، ناامیدش نمیکنی
هرکس چشم از دست دیگران برداره و فقط به تو توکل کنه آنچنان عزیزش میکنی ، انچنان بهش قدرت میدی ، که قدرتمندانِ عالم ، مشتاقانه و داوطلبانه بهش خدمت میکنن
چقدر احساس خوشبختی میکنم
احساس رهااایی
احساس آرامش
احساس قدرررت
که خیالم رو راحت کردی ، که سرنوشتم رو در دست خودم قرار دادی
در گرو باورهای خودم
نه در گرو هییییچ شانس و تقدیری
نه در گرو هییییچ اتفاق و شخص دیگری
و این چقدر عادلانست
اصلا جز این نمیشد این کیهان رو با این عدالتِ مطلق رهبری کرد
چقدررر کریمی
سالها پیش ، رویاهایی داشتم که تو خواب شبم هم نمیدیدم برسم بهشون
اما حالا مدتهاست که دارمشون
و شدن جزو بدیهیات زندگیم
اما با این وجود گاهی اوقات
در هیاهوی زندگی ، در مشغله ها و گرفتاری هایی که واسه خودم درست میکنم تو رو گم میکنم
یادم میره که تو بودی که از مایعی پست ، من رو اشرف مخلوقات آفریدی و عزت دادی
یادم میره که از یک تک سلول ، منو به چنین سیستم پیچیده و نظام مندی تبدیل کردی
یادم میره که تو بودی که شیر بر پستان مادرم جاری کردی برام
و قلبش رو برام نرم کردی و مهر عمیقی نسبت به من در قلبش جا دادی
یادم میره که تو بودی که رشدم دادی و جسممو تکامل دادی بدون اینکه من زحمتی بکشم
قلبم میتپه بدون هیچ زحمتی
نفس میکشم بدون هیچ تلاشی
غذام گوارش پیدا میکنه بدون هیچ تمرکزی
هورمونهام با دقتی باورنکردنی ترشح میشن
سلولهای بدنم منظم و مثل ساعت دارن کار میکنن
سلولهای پیر میمیرن و سلولهای جوان رشد میکنن
و کللل بدنم در طول یکسال نو و جدید میشه
و من گاهی اینا رو یادم میره
من اینا رو میبینم و بااااز هم اعتماد نمیکنم بهت
و غفلت میکنم …
و میدونم که افسوس و حسرت من ، هیچ نتیجه ای نداره جز تکرار مکررات
خدایا خودت میدونی سعی میکنم توحیدی باشم
سعی میکنم دروغ نگم چون دروغ از ترس میاد
و ترس از شرک
سعی میکنم باج ندم ، سعی میکنم قضاوت نکنم
سعی میکنم خودمو ملامت نکنم بخاطر ناپختگی های گذشته
سعی میکنم جسورتر باشم برای تغییر
سعی میکنم به سبک شخصی که برای زندگیم در نظر گرفتم پایبند باشم
سعی میکنم ، سعی میکنم ، سعی میکنم
و عجیب میچسبه بهم
وقتی میبینم قدرتمندترم از گذشته
توحیدی تر دارم میشم
خدایا ممنونتم و ازت هدایت میطلبم
و فقط و فقط از تو مدد و یاری میخوام
سلام به خدا
سلام به خانواده خودم که همه عشق هستن
من مولاداد از کابل جان هستم
خدا رو تا پایان عمرم بابت تمام انسان های کره ی زمین مخصوصا افرادی که در فرکانس توحید هستند سپاسگزارم
دو هفته بود که مشکلات پشت سره هم هجوم میاورد و من باید مبلغی رو بدست میاوردم که گفتم فایل فقط روی خدا حساب باز کن رو گوش کنم
نمیدانم ولی بالای 9 بار در روز جمعه گوش کردم تقریبا جملات رو حفظ بودم
روز شنبه من حتی پول غذا خوردن هم نداشتم صبح ایده اومد که کتاب عظمت خدای درون رو بخون و من شروع کردم به خواندن 2 فصل آخر ساعت 3 بعدازظهر بود که به خدا گفتم پول میخوام یک الهامی به من شد گفت برو از فلانی فلان مقدار برای یکروز قرض بگیر
اما شیطان میگفت اگه نتونی بدی چی؟
خلاصه دل رو به این امید به دریا زدم که مطمن بودم که خدا کشتی و ناخدا رو برام میفرسته
رفتم پول رو گرفتم جایتان خالی یک غذای کامل خریدم و خوردم احساسم عالی شد
دوباره همان لحظه الهام بعدی آمد گفت کتاب عظمت خدای درون رو پرینت کن و از اول بخوان
رفتم پرینت کردم و تا شب فقط فصل 5 که مربوط به آرامش بود رو خوندم و خوابیدم
صبح از خواب بلند شدم باز الهام شد که کتاب رو بخون شروع کردم به کتاب خواندن و به حس آرامش و رهایی از آدم و اشیا رسیدم البته کمی نه زیاد
چند جمله برام جذاب بود و یادداشت کردم
1.یکتاپرستی واقعی یعنی اینکه خدا خودش خواسته هایت را به گوش تمامی انسان ها میرساند حتی بدون اینکه تو با آن ها حرفی بزنی و چیزی بخواهی
2.هر کسی شکرگذار واقعی خداوند باشد همه عالم به تصرف او در آید
3.خداوند سوگند خورده است که هر کسی در او توکل کند نعمت و برکت فراوان دهد
و یاد گرفتم
از خالق بخوام نه مخلوق
از عامل بخوام نه معلول
همین جملات رو میخوندم که یک مشتری زنگ زد گفت دفتر هستین گفتم بله
اومد دفتر و در حال صحبت بودیم و من در دلم میگفتم خدایا شکرت شکرت شکرت که شخصی که پول ازش قرض گرفته بودم زنگ زد گفت فلانی میاد و پولو بهش بده و من گفتم قرارمون این بود که ساعت 3 بعدازظهر بدم که اون شخص گفت اوکی اشکالی نداره ساعت 3 میام درحالیکه من هیچ پولی تا الان نداشتم اما به 3 جمله بالایی ایمان داشتم که باز مشتری دیگه زنگ زد گفت آدرس دفترتان کجاست؟ آدرس دادم
آمد نفر اولی ثبت نام کرد و به نفر دومی مشاوره دادم اونم ثبت نام کرد
ساعت 2 بعدازظهر یک نفر که قبلا آمده بود و ثبت نام نکرده بود زنگ زد و گفت در دفترتان هستین؟گفتم بله
آمد اما اینبار با خودش 3 تا دختر خانم هم آورده بود که من معلومات دادم که یکی از اونها ثبت نام کرد و من داشتم میخندیدم جلوی اونها و در حال منفجر بودن بودم
فقط داشتم میگفتم خدایا شکرت
ساعت 2:47 بعدازظهر بود
و من حساب کردم 15 برابری پولی که قرض گرفته بودم فقط تا فرداش بدست آوردم وقتی روی خدا حساب باز کردم و بهش ایمان آوردم
و هنوز ماجرا تمام نشده امروز همون دختری که تنها ثبت نام کرده بود با خودش 3 دختر دیگه آورد برای ثبت نام و ثبت نام کردند
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت
God is enough for me
سلام دوست عزیزم
سپاس فراوان ازدیدگاه توحیدی و بی نظیرتون…چقدرلذت بردم و اشک ذوق ریختم از توکل به خداوند…باارزوی بهترینها برای شما…
سلام استاد عزیزم ….من بازهم این فایل شاهکار را گوش کردم و آرامشی پایدار تمام وجودم را فرا گرفت …
من فهمیدم که شرک یکدفعه از بین نمیره چون یکدفعه شناخته نمیشه … در واقع بسیاری از رفتارهای ما آلوده به شرک هست ولی ما خبر نداریم و به اندازه ای که خبردار میشیم ، میتونیم اونها را بشناسیم و از بین شون ببریم و این همون تکاملی است که نمیشه فشرده ش کرد و باید در بستر زمانی که برای تغییر باورها وقت می گذاریم انجام شود ….
وقتی برای اولین بار فهمیدم که باید روی خدا حساب کنم فقط بعنوان یک جمله ساده درکش کردم ولی در عمل ، تا جایی که منطقم اون را پذیرفته بود تونستم اجراش کنم و هرچقدر منطق من با تغییر باورهام تغییر میکنه ، بیشتر میتونم روی خدا حساب کنم …
همین الانش هم هرجایی که آگاه میشم که بازهم میتونم و خداوند بهم اجازه داده که بیشتر از این هم روش حساب کنم ، با احتیاط به سمتش میرم ، دقیقا مثل کسی که اول در میزند و بعد خودش در را باز میکند و بعد با احتیاط به کسی که میخواهد پیشش برود و کارش را بگوید نگاه میکند و به سمتش قدم برمی دارد و بعد کم کم از حالت احتیاط خارج شده و به خودش مسلط میشود و درخواستش را مطرح میکند ….
هرچه میگذرد بیشتر میفهمم که خدای حقیقی ، تقریبا هیچ شباهتی به واقعیتی که من در موردش در ذهن خودم ساخته بودم ، نداره …
هربار نتیجه ای تازه میگیرم و از بزرگی خدا مات و مبهوت میمانم که تا چه اندازه میتوانستم روش حساب کنم اما فکرشم نمی کردم که اون قادر باشه و اصلا بخواد که برای من کار انجام بده ، همیشه فکرم این بود که به زبان و حتی در دل بگویم توکل به خدا ولی درعمل با عقل و منطق خودم شروع کنم ، فکر میکردم خواستم بعضی چیزها از خدا اصلا طبیعی نیست چیزهایی مثل رزق ، مثل درمان بیماری و….. یعنی فکر میکردم رزق را آدم ها به آدم ها میدهند و سلامتی را دکترها به آدم ها ….
انگشت به دهان مانده ام که خداوند تا چه حد رزاق است ، تا چه حد دوای درد است و تا چه حد رساننده همسران است به هم ….
و به این نتیجه رسیدم که تا حدی رزاق است که رزاق بودنش را باور کنیم ، تا حدی دوای درد است که طبیب بودنش را باور کنیم و تا حدی رساننده دو انسان است بهم که قدرت و تسلطش بر تمام روابط را باور کنیم ….
دیوانه بودم دیوانه تر شدم …. دیوانه از اینهمه چیزهایی که نمی دانستم ….دیوانه از نشانه هایی که هرروز میبینم که خداوند تمام آنها را کارگردانی می کند و به انسانها نقش هایی میدهد که جلوی چشمان من بازی کنند و من با دیدن آنها به عظمتش پی ببرم …
دوستان من دیروز صبح کسی را دیدم که بسیار آرام و منزوی ست و حتی به کسی اجازه نداد در مراسم فوت پدرش شرکت کند ، کسی که تقریبا ارتباط اجتماعی خاصی حداقل در محیط کار ندارد و سرش در لاک خودش است ، کسی که برای کارش تبلیغی و با برقراری روابط عمومی سعی ای در جذب انسانها نمیکند و اصولا میگویند فلانی با خودش هم قهر است و این آدم اوضاع کاری خوبی هم دارد و در مقابل او ، من کسی هستم که همیشه سعی میکنم برخوردهای مشتری پسند داشته باشم و بیشتر سلام علیک هام و خوش رو بودنم بخاطر این باور است که این گونه برخوردها باعث جذب مردم میشود ، و در راستای همین باور و اینکه در حد منطقم خدا را در مسیر کسب و کار باور داشتم چند وقت قبل به کسی که من او را صاحب اعتبار و مشهور می دیدم برای جذب مشتری سفارش کرده بودم و دیروز بعد از ظهر اون آدم بمن زنگ زد و یک مشتری معرفی کرد و من هم خوشحال شدم و از اینکه روی اون درست حساب کرده بودم از خودم خوشم اومده بود تا اینکه اون مشتری وارد دفترم شد ، در نگاه اول اصلا به دلم ننشست و وقتی حرف زد دیدم واقعا بی فرهنگ و پرروئه ، عفت کلام نداشت و خودش نرخ دستمزد من را تعیین کرد و من که حسابی عصبی شده بودم به اوراقش نگاهی انداختم و دیدم بسیار کمرنگ و ناخوانا هستند بهش گفتم بره دوباره اسکن کنه و پررنگ تر چاپ کنه و وقتی رفت گفتم خدای من ای کاش یه جوری ردش کرده بودم که در کمال ناباوری اون آدم رفت و دیگه برنگشت هرچند که اگر هم برمیگشت یه جوری ردش میکردم ولی با برنگشتنش راحت تر از سر من باز شده بود ، اون برنگشت و هیچ وقت هم برنمیگرده چون اون فقط اومده بود تا نقش خودش را در زندگی من ایفا کنه و بره ، اون اومده بود که من آگاه بشم که هیچکس هیچ قدرتی بر گسترش رزق و روزی و کسب و کار من نداره الاّ خدا …….
از دیروز تا همین الان میگم خدایا تو دیروز صبح و دیروز عصر آدمهایی متفاوت بمن نشان دادی که درس بگیرم …. یکی اون کسی که کم حرف و گوشه گیر بود و ارتباطات کمی داشت اما کسب و کار خوبی داشت و دومی منی که بواسطه یک آدم مشهور میخواستم مشتری جذب کنم و تمام این آدم ها بازیگرانی بودند که برای غبار روبی ذهن من از باورهای غلط ، برای پاک کردن شرک از منطق من آمده بودند …..
و من خوشحالم از اینکه خدا با فرستادن اون مشتری بهم گفت روی کسی حساب نکن … مفهوم «حساب نکن» در ذهن من یکی ، حد و حدودش معلوم نیست و هربار که با باورهای غلطم فکر میکنم که بالاخره اینجوری که نمیشه که همه کارها را خدا بکنه من هم باید یه تلاشی بکنم و یه حسابی هم روی خودم بکنم و خداوند بهم نشون میده که توی این مورد هم فقط روی من حساب کن بعد میگم خدایا آخه چقدر مگه میشه روی تو حساب کرد و خدا میگه من بی انتهام تا هرچقدر که بخوای میتونی روی من حساب کنی …… پس میفهمم که خداوند بی نهایت است ، این منم که باید توانایی درخواستم را بالا ببرم ….
سلام دوست عزیزم
چقدرزیبابوددیدگاهتون و پاراگراف اخرتون بی نهایت برای من هدایت خدا بود…..که اخه مگه چقدر میشه روی خدا حساب کرد..وخدا میگه من بی انتهام تاهرچقدردوست داری وتوبخای میتونی روم حساب کنی……وای که چقدر لذت بردم و یاد جمله ی خدا افتادم که به موسی میگه حتی نمک غذا و علوفه ی گوسفندتم از من بخاه….سپاس فراوان از دیدگاه الهیتون…باارزوی بهترینها برای شما…
سلام ، عجب !!!!! الان دارم کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم را می خونم که کامنت شما را دریافت کردم …. و چه نشانه ای بهتر از این که شما گفتید خدا به حضرت موسی گفت حتی علوفه و نمک گوسفند هاتم از من بخواه ، الله اکبر
خیلی نشونه خوبی بمن دادی و من این جمله کتاب را به شما تقدیم می کنم چون خودم هربار میخونمش ایمانم قوی تر میشه
«باورهای شما و نوع ایمان شما به قدرت خداوند ، تعیین کننده نتیجه ایست که از این قدرت تجربه خواهید کرد»
یعنی خداوند احساس ما را نسبت به خودش در اختیار خودمون گذاشته و گفته هرچقدر به عملکرد و قدرت نیروی من ایمان داشته باشید همون اندازه به زندگی هاتون وارد میشم و همون اندازه براتون کار انجام میدم ، اشکال خود من اینه که خدا را بعضی جاها قبولش دارم که میتونم روش حساب کنم و بعضی جاها قبولش ندارم ( بخاطر باورهایی که در اکثر ما شکل گرفته ) و دقیقا در همون جاهایی که نمیتونم قدرتش را باور کنم ضربه می خورم ، امید دارم که هدایتم کنه تا به خودش وصل بشم و جز خودش را نبینم
اندیشه ی عزیز
بینهایت سپاس گزارم برای این کامنت خدا گونه ت
دارم با اشک شوق و یک دنیا احساس شکر گزاری می نویسم
روزهای هست که درگیر یه تضاد برای رسیدن به خواسته هستم ..چند روزی این حرفا در سرم تکرار میشد که خب مم توکل می کنم اما بالاخره من هم باید کاری انجام بدم برای این خواسته م حد اقل یه کار کوچولو
ذهن من رو به شدت درگیر خودش کرده بود صبح از خداوند خواستم هدایتم کنه منو از این دو دلی تردید نجات بده
تا الان که هدایت شدم به کامنت شما درست قبل از رسیدن به پاراگراف آخر باز هم از خدا هدایت خواستم
و وقتی پاراگراف آخر رو خوندم زدم زیر گریه ….درک این خدا چقدر در عین راحتی سخته برام ..
این حجم از بزرگی قدرت عالم بودن من رو مدهوش کرده
این روزها چشمام مثل ابر بهار می باره از درک حقیقی رب العالمین
خداوند توفیق بده به همه ی عزیزان در این راه
یک تشکر و سپاس گزاری ویژه از شما دوست عزیز دارم خیر دنیا و اخرت رو براتون آرزومندم جان و دل تون سلامت تا همیشه ❤️💐
خدایا سپاسگذارم
دوست عزیز سپاسگذارم
خدا را شکر که این قدر خوب درک کردی و چقدر روان و واضح گفتی
چقدر هدایت خدا زیباست دقیقا این کامنت را دوسال قبل نوشتی تو همین تاریخ و چقدر نشونه خوبی بود برای من
جالبه با این که چند روزه دارم فایل های توحیدی را میبینم و نکته برداری میکنم بعد این کامنت متوجه شدم که تا چند دقیقه قبل داشتم شرک میورزیدم
و چقدر زیبا گفتی خدا دقیقا همونی میشه که باورش دارم و بهش فکر میکنم
بازم ممنونم ازت
امیدوارم هر روز باورهات عالیتر بشن
سلام به استاد عباسمنش و تمام همفرکانسی هایی که این کامنت رو میخونند.
اولین باری که با این سایت اومدم اوضاع هماهنگی روح و جسمم چندان جالب نبود. و اولین فایلی که دانلود کردم و گوش دادم همین فایل بود. یادمه که بارها و بارها به این فایل گوش دادم و قلب من رو اروم میکرد، احساس میکردم این حرفا یک عمقی داره که خیالتو بابت همه چی اروم میکنه. این حرفها، انگیزشی نیست این حرفها یه جنس دیگه ای داره متفاوته یه جور دیگه اس، جوری که وقتی گوش میدی، یه چیزی توی قلبت اروم میگیره و انگاری همه ی فشارها از روی قلبت برداشته میشه.
حدود سه ساله که در این سایت عضو هستم و هر بار به این فایل گوش میدم بازم برای من تازگی داره بازم برام کلی حرف داره کلی نکته داره کلی کلید داره. این فایل یک فایل معمولی نیست اینها رو قلبم میگه. من اسم این فایل رو فایل جادویی گذاشتم.
استاد وقتی بسته به موضوعی که توی ذهنم دارم و یا اتفاقاتی که رخ میده به این فایل گوش میدم، احساس میکنم الله داره لحظه به لحظه بهم کلید میده احساس میکنم داره پایه ی اساسی مشکلو در همین صحبتهای همین فایل دونه به دونه برام باز میکنه. نمیدونم چجوری توصیفش کنم. هر موضوعی که باشه از ثروت گرفته تا روابط و دیگر مسائل. اینو وقتی میفهمی که به این صحبتها گوش کنی.
اگر بخوام حسم رو ازین فایل بیان کنم، دقیقا مثل این میمونه که یه برنامه نویس، یه کد ثابت بنویسه و بعدش کافیه ورودی مناسب رو بده تا خروجی دلخواهشو بگیره. حالا این کد در هر مسئله و مشکلی جواب میده، مهم نیست که ثروت باشه یا روابط یا ایجاد شغل یا هر چیز دیگه ای…
این کد ثابت میشه توحید و ورودی ها هم چیزهایی هستن که ما با ذهنمون به این قطعه کدها میدیم.
حس خاصیه چون صحبتهای این فایل همیشه درک توحید و شرک رو برای من بهتر میکنه.
گاهی ما فکر میکنیم که مشرک نیستیم که دیگه موحدتر شدیم، اما اینطور نیست به قول پیامبر شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهانه. خیلیم پنهانه. اینها خودش رو در عمل نشون میده، این حرفها رو به خودم میگم و اینجا مینویسم تا ردپایی باشه تا یادم باشه که به قول استاد ما باید همیشه روی خودمون کار کنیم.
روح ما نیاز داره به غذای خوب و پاک، ذهن ما نیاز داره که کنترل بشه.
استاد به خدا نمیدونم چجوری حرفایی که قلبم گفته که بیام اینجا بنویسم رو بیان کنم.
با اینکه بارها به این فایل گوش دادم، اما امروز یه حرفایی شنیدم که برام تازگی داشت که یه چیزی تو قلبم گفت حالا فهمیدی فلان موضوع داره از کجا نشتی انرژی میده؟ حالا فهمیدی که فلان باورهات چه ایرادهایی داره؟
همونجا گفتم خدای من اصلا باورم نمیشه. من که فکر میکردم چنین باوری رو ندارم. من فکر میکردم موحدتر شدم. واقعا این شرک ها تو وجود من بوده؟؟
به نظرم این فایل، کلید و زیربنای صحبت های استاده. توحید و یکتاپرستی که استاد همیشه میگن زیربنای تمام صحبتهای منه. همین توحیدی که کل قران بر مبنای اون نازل شده.
و دقیقا بعد ازین فایل به فایل قسمت دهم مصاحبه با من هدایت شدم، جایی که استاد راجب هدایت و برقراری ارتباط با نیروی درون صحبت کردن.
و خدا رو شکر میکنم که من رو بعد از این صحبتها اعتمادم نسبت به هدایت الله قوی تر شد و توسط نشانه از جایی که فکرشو نمیکردم و حتی اگر بگم چطوری هدایت شدم شاید برای خیلی ها خنده دار یا غیر قابل باور باشه. اما اعتماد کردم به نشانه ها و هدایت شدم به سوره ی زمر و این آیات👇👇👇
*) به تو و همه پیامبران پیشین وحی شده که اگر مشرک شوی، تمام اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهی بود! (ایه 65 زمر)
*) بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش! ( ایه 66 زمر)
*خداوند در این ایات میفرماید اگر مشرک بشی فرکانست در هماهنگی با من نیست تو از هماهنگی و اتصال با منبع خارج شدی، پس مسلما طبق قانون اتفاقاتی رو تجربه میکنی که اتفاقا از همونهایی که روشون حساب میکردی ضربه میخوری و اونجاست که نا امید میشی که در مدار نعمت و ثروت نیستی. و در ایه بعدی میفرماید که تنها به یک قدرت تکیه کن و سپاسگزار باش حتی برای کوچکترین چیزهایی که داری و میبینی. تا احساست خوب بشه تا طبق قانون هماهنگ بشی با الله و به مدارهای بالاتری برای ثروت و موفقیت برسی.
و در ایات دیگه از سوره زمر میفرماید:👇👇👇
*)تا خداوند بدترین اعمالی را که انجام دادهاند (در سایه ایمان و صداقت آنها) بیامرزد، و آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند پاداش دهد!
*خداوند در این ایه میفرماید:
احساس گناه نکن و خودتو سرزنش نکن که نتونستی ذهنتو کنترل کنی یا اینکه فرکانس های درستی ارسال نکردی یا اینکه مشرک بودی و… خدا به خاطر ایمانی که در عمل نشون میدی و صداقتی که توی قلبت داری و قدم برمیداری همه ی اعمالتو به اعمال نیک تبدیل میکنه و تو رو رشد میده😊
*)آیا خداوند برای (نجات و دفاع از) بندهاش کافی نیست؟! امّا آنها تو را از غیر او میترسانند. و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایتکنندهای ندارد! (زمر 36)
*خداوند میفرماید من خودم به تنهایی برای تو کافی هستم از هیچکس و هیچ چیز و هیچ مانعی نترس همه چیز تو دستای منه. منم که پادشاهم منم که قدرت دارم. منم که هدایت میکنم و نقشه و کد همه چیز دست منه. خیالت راحت باشه من حواسم بهت هست. تو فقط به من تکیه کن.
*) و هر کس را خدا هدایت کند، هیچ گمراهکنندهای نخواهد داشت آیا خداوند توانا و دارای مجازات نیست؟! (زمر 37)
*در این خداوند میفرماید: کسی رو که هدایتش کنم هیچ موقع به بیراهه نمیره، من تنها قدرت جهان هستم که از همه چیز اگاهم و توانا بر هر چیزی هستم.
*)و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟» حتماً میگویند: «خدا!» بگو: «آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا میخوانید اندیشه میکنید که اگر خدا زیانی برای من بخواهد، آیا آنها میتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها میتوانند جلو رحمت او را بگیرند؟!» بگو: «خدا مرا کافی است؛ و همه متوکّلان تنها بر او توکّل میکنند!» (زمر 38)
*در این میفرماید: کیست که وقتی خدا بخواد اونو بکشه بالا بقیه بتونن بکشنش پایین؟؟ کی قدرت داره؟؟ هیچکسی قدرت نداره و کسیکه به الله ایمان داره فقط به الله توکل میکنه. و وکیلش میشه خدا.
*)بگو: «ای قوم من! شما هر چه در توان دارید انجام دهید، من نیز به وظیفه خود عمل میکنم؛ امّا بزودی خواهید دانست… (زمر 39)
*در این ایه خداوند میفرماید: از هیچ مانعی نترس، حالا اون مانع میتونه هر چیزی باشه. تو وظیفه ات اینه که روی خودت کار کنی و سمت خودتو درست کنی، بقیه موارد رو بسپار به الله. و اجازه بده الله به شیوه ی خودش که اسون ترین و راحت ترین راه هست، کارهای تو رو پیش ببره.
یک شعاری هست که میگه:
Do your best and forget rest.
( بهترین خودتو بزار و بقیه رو فراموش کن)، دقیقا مصداق همینه که ما وظیفمون اینه که روی خودمون کار کنیم و روی بقیه موارد تمرکزمون رو نذاریم چونکه خداوند خودش کارها رو به شیوه ی خودش برای ما انجام میده.
خدایا شکرت، چقدر خوبه که وکیلی مثل تو دارم.
استاد عزیزم از شما بینهایت سپاسگزارم برای این همه فایل بینظیر، برای این این همه پیام توحیدی.
God bless you.