سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 158 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای بخشنده مهربان

شکرت برای دستای مهربونت که منو اوردی به این سفر پر برکت

از این فایل اگه بخام بگم درس نکته های زیادی شیرینی داشت از خداجونی هدایت میخام که بگم

خانم شایسته جان جانان

سلام بانون این همه شادیو حاله خوبتونو تحسین میکنم که خنده ششوق از روی لباتون نمیوفته و انقد شما با اعتماد به نفس هستید

دمه شما گرم

و اینکه زمانم خالی شد و من گفتم زهرا این تمرکز خالی وقته خالی نشونه ایه برای تمرکز روی نعمت خفنت این سایت رویایی این سفرنامه پر برکت

و اینکه قلبه منو به تحسین وا داشت شما ها جدا از اینکه نگاهتون به زندگی یه ابباریکه ای باشه بیاد بره هر کدومتون توی زندگیاتون هیولاس انقد خفنه گل کاشتید چه اقایون چه خانوما جدا از اینکه پول نونشونو در بیارن از زندگیشون تلف نشن انقد ارزش سازن انقد دل گندن که فقط به فکر بهترین تفریحات برای خودشونن و همسر تیفانی هم که اول هواپیماس بالگرد نمدونم طوری طراحی کرده پایه هاشو که کنار رودخانه فرود بیاد و دنبال ارزوهاشونن وچقد باورهای قوی دارند

وزهن مثبت وپولساز

درسی که گرفتم به جای اینکه هر کدوم پولشونو بزارن توی بانک وبخور بخاب وسودشو بخور هر کدوم برنامه شغل زیبای خودشونو دارند

این چند قسمت شغل هایی رویایی دیدم

کوه تراشزیبا چقد ثروت خابیده بود روی کوه ها وسالها طراح زیادی طرح ریس جمهور هارو در میوردن

وو قسمت بعد طراحی چوب

اقسام طرح هارو روی چوب در میورد انقد زیبا وفراوان

و بعد مغازه زیبا پوست فروشی چقد کلاه هایی زیبایی دیدم

و اونجا که با فوم چی بود ماکت های ریاست جمهوریو در اورده بودن واون فضای با مزه که فیلمتم نشون میدادن خیلی باحال بود وژست واعتماد به نفس استاد عزیزم اون بالا قابل تحسین بود

و حالا استاد عزیزم

چقد قشنگ اول احترام به خانمش گزاش بره بگرده بااینکه شاید امکانش برای خودش پیش نمیومد وبعد با عزت نفس بالا خودشو لایق این عشق دید

خیلی شده تو مهمونیا یه سر که میزنیم یکم که میمونیم احساس اضافی بودن احساس مزاحمت برای طرفمیکنیم

میگیم خب بریم توزهنمون کردن هر که خانوادش راحته ما که خانوادش نیستیم و بعد چجور اخه با ما راحت باشه ولدت ببره و مهربون باشه

ولی من واقعا شمارو مثل یه خانواده دیدم بدون نگرانی وقابی راحت وعاشق دیدم

چقد راحت باهم تجربه هاتونو میگفتید ومیخندید

و اینکه همسر تیفانی هم تحسین میکنم انقد پر شور وپر از ایمانو مهارته ومیتونه دسته خدا باشه ومیتونه ببخشه

چقد با لیاقت راه میرفت

چقد مثل اینکه تو زهنه ما کردن کار سخته یه ساعت کارداریم برامون انقد سخت طاقت فرسا هست ولی همسر تیفانی با عشقو شور کارهاشو نشون میداد به عنوان یه تفریح ارزشمندش

و احساسش چقد خوب بود با کارش محل کارش رفیق بود مثل قبلا که تو زهنه ما کرده بودن از کارمون کارگاهمون فراری بودیم ولی ایشون عشق به کارشون تو چشماشون موج میزد

هم فرکانسی

استاد من فهمیدم باور هام گاهی با بقیه متفاوتن

وگاهی احساس میکنم به یه نفر دور یا نزدیک میشم

دارم رهایی تمرین میکنم

که در دسته مانیس خودمون به کسی بچسبونیم با فلانی هماهنگ باشیم باهم باشیم ولی میشه تو راه زیبا یی ها حرکت کنی ورشد کنی و با افراد شاد مثبت هم فرکانس بشی

بارها شده خودمو به خانوادم بچسبونم ولی موفق نشده وچیزی جز تقلا برام نمونده

وبارهام بوده که رها کردم و با افرادی هم فرکانس شدم که خانوادم نبودن ولی انقد باهم راحت بودیمو گفتیمو خندیدیم ولدت بردیم که خودم قبلا نمیتونستم انقد هماهنگیمونو حدس بزنم

درس خیلی خوبی بود

تو فقط لذت ببر

جات مکانت افرادت اسباب بازیت همه چیت با من

توفقط با موقعیتو داشته های الانت لدت ببر بقیش پا من