سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 162 - صفحه 1

بنام خداوندی که بهترین هادی و حامی منه در مسیر رسیدن به خواسته هام

سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربانم و سلام به دوستان الهی سایت عباسمنش

اول از همه تبریک بگم به آقا فرزاد عزیز بخاطر نتایج عالی که گرفتن و این کامنت زیبایی که در وصف حال خودشون نوشتن و لذتهایی که از اندام زیباشون میبرن رو به زیبایی توصیف کردن. الهی شکر برای این دوره بینظیر که رزق و روزی من شده و میتونم با آگاهبهای بی نظیرش بدنم رو بشناسم و درست باهاش رفتار کنم.

استاد منم دیشب میخواستم تو دوره سلامتی یه کامنت از نتایجم بزارم که مشغول خوندن کامنت دوستان شدم و نشد. و امروز به محض شروع فایل یه حسی بهم گفت اینجا کامنتتو بزار و منم گفتم چشم.

استاد. جان من با وزن ۵۹ کیلو و قد ۱۶۷سانت دوره رو شروع کردم و بخاطر کج فهمی های خودم و به قول شما تو در و دیوار بودن اول دوره یکم اذیت شدم. اما از وقتی فهمیدم داستان چیه و درست دارم عمل می کنم به قوانین دوره خیلی همه چی عالی شده.

پوست من به صورت وحشتناکی خشک بود و بعد از هر بار حمام باید کلی کرم به دست و پام و حتی بدنم میزدم که خشکی نکنه و سوزن سوزن نشه و اذیتم نکنه. صورتم رو مدام باید کرم میزدم و اون چربی کرم که روی پوستم بود و میرفتم بیرون با گردو خاک و دود و آلودگی هوا که جذبش میشد روی پوست من یک لایه سنگین ایجاد میکرد که باز باید صابون بیشتر استفاده میکردم و باز پوستم خشکتر میشد و حتی گاها پوسته پوسته بود. از هر صابونی هم نمیتونستم استفاده کنم و حتی با استفاده از صابونهای گیاهی هم پوستم خشک میشد. حتی یه دفعه بهم گفتن از شامپو بدن استفاده کن که اونم به شدت پوستم رو خشکتر کرد و خارش و سوزش بعد حمام همچنان بامن بود و این برام باور شده بود که پوست من خشکه دیگه و کلی هزینه کرم و کم ضد آفتاب و ژل شستشو و کرم شب و….. میدادم و نتیجه هم که اصلا قابل قبول نبود. کف پاهام به شدت خشک بود و خیلی وقتها به پتو یا شلوارم گیر میکرد و این یه رنج دائمی بود که همراهم بود. اما الان به لطف آموزه های الهی شما تو دوره سلامتی من با همون صابونهای معمولی میرم حمام و اصلا اون خارش و سوزش بعد از حمام باهام نیست. کرم زدن به صورتم که روزی چندین بار بود الان شده فقط یه بار بعد حمام که اونم بعضی وقتها فراموش می کنم و اصلا مسئله ای پیش نمیاد. کف پام خیلی خیلی بهتر شده ومیدونم که بهترم میشه و دیگه خبری از اون پوسته های خشک نیست. روی زانوهام قبلا دونه های درشت داشت و رنگش خیلی تیره بود و من اصلا این مورد رو تو فرم ورود به دوره ننوشته بودم و بهش توجه هم نکرده بودم که دیروز دخترم گفت مامان چرا هر چی زانومو میشورم مثل زانوهای تو سفید نمیشه😍و بعد من دیدم خدای من چقدر زانوهام رنگش روشن شده و دیگه اصلا خبری از اون دونه های درشت نیست. خدایا شکرت که خودت بهبودهامو بهم نشون میدی😍🙏

استاد من تقریبا خوش اندام بودم. اما درد و مرض فراوون داشتم و دور شکمم چربی داشتم که همیشه تو چشم بود. یعنی فکر کنین یه آدم به نظر دیگران خیلی خوش اندام که شکمش جلو بود و این موضوع خیلی رو مخ بود. اما الان شکمم صاف صافه و هیچ چربی اضافه ای نداره. بغل رانهام هم چربی اضافه داشتم و دوتا تیکه خیلی ضایع بیرون زده بود و همیشه میگفتن تو از بس پای چرخ نشستی اینجای پات زده بیرون و منم فکر میکردم خب دیگه درسته. اما اونام الان غیب شدن و پاهام کاملا صافه. استاد من الان به وزن ۵٠ کیلو رسیدم که خیلی ها بهم گفتن لاغر شدی و خودمم خیلی ذهنم درگیر این موضوع بود و نجواها خیلی اذیتم میکرد. تا رسیدم به جلسه هشت که شما در مورد عزت نفس گفتین. بعد با خودم فکر کردم بدن من خیلی هوشمنده و اگه الان لاغر شدم به این معناس که اون چربیهایی که آب شدن نامرغوب و اضافه بوده و باید از بدنم حذف میشده. و لاغر بودن یا چاق بودن دلیل بر سلامتی نیست بلکه اون احساس سبکی و شادابی که الان من دارم دلیل سلامتیه منه و اونه که مهمه و اینجوری ذهنم رو آروم کردم و الان از این بدنی که دارم خیلی خیلی لذت میبرم و هر روز یکی از بزرگترین شکر گزاریهام داشتن دوره سلامتیه که من با این دوره دارم از هر لحاظ رشد می کنم و حتی کسب و کارمم که با این دوره استارت زدم داره رشد می کنه و خداوند درهای هدایت و رحمتش رو بروم باز می کنه. چون بازم طبق فرمایش شما با این دوره الهامات رو بهتر درک می کنم و این خیلی خیلی عالیه.

در مورد پیاده روی هم من قبلا تا سر خیابونمون میرفتم و خرید میکردم کلا از کت و کول میفتادم ولی الان تقریبا روزی ۵ کیلومتر پیاده روی می کنم و گاها خرید می کنم و جالبه وقتی میام خونه شروع می کنم انجام دادن کارهای خونه و واقعا انرژیم خیلی خیلی بیشتر شده.

یه مورد دیگه ای که داشتم از وقتی یادم میاد من دچار عفونت زنان بودم و این موضوع تقریبا همیشه باهام بود و اونم بکلی رفع شده خدارو شکر😍

و نتیجه بعدی اینکه من به شدت آدم سرمایی بودم و تو این روزای سرد اصلا جرات بیرون رفتن رو نداشتم اما الان به راحتی حتی تو روزهای بارونی میرم پیاده روی و لذت میبرم از زیباییهای جهان خداوند. و تو خونه هم اون بحث همیشگی که با شوهرم داشتیم سر زیاد کردن بخاری دیگه کاملا از بین رفته😂😂 قبل پریودیام من چند روز سرما سرمام میکرد و بدنم بهم میریخت اما الان همه چی بصورت خیلی طبیعی و نرماله و هیچ احساس ناراحتی ندارم و دیگه اصلا اون احساس سرما و دل درد و اعصاب خوردی نیست. الهی شککککرت هزاران بار😍🙏

اینا فقط نتایج ظاهری من بود و نتایج معنوی که من از این دوره گرفتم اصلا قابل بیان نیست برام و یه حسیه که فقط خودم میدونم و خدام و اونایی که این حس رو تجربه می کنن و واقعا باید بگم ارزش این دوره بینهایته، بینهایت. و نمیشه روش ارزش گذاشت وبارها و بارها من شما رو تحسین کردم بخاطر تولید این دوره و البته اون اندام زیبا و رویایی شما و مریم جان.

اسناد شاید اگه منم از قبل شما رو نمیشناختم باورم نمیشد که این آدم همون آدمه و اون هیکل میشه براحتی تبدیل بشه به این اندام زیبا.

در مورد دویدن روی تردمیل که مریم جان گفتن منم وقتی توی پارک میبینم که خانمها با وزن بالا دارن میدون و نفس نفس میزنن و عرق میریزن و حتی یه بار یکیشون داشت برای بغلیش تعریف میکرد که بخاطر فشاری که به پاهاش اورده بود برای دویدن دور پارک شب خوابش نمیبرده با خودم گفتم ای کاش همه مردم با قانون بدن آشنا بشن و اینجوری در حق بدنمون که امانت خداونده دستمون، ظلم نکنیم. و این بدن به طرز معجزه آسایی بلده خودش خودشو بسازه اگه ما باهاش درست رفتار کنیم.

استاد یه مورد دیگه که گفتین که تمرکزمون روی خودمون باشه من اون اوایل که دوره رو شروع کردم خواهرم هم تصمیم گرفت باهام همراه بشه و من تمام تمرکزم وقتی جلسات رو گوش میدادم این بود که برم فلان چیزو به خواهرم بگم. یعنی من جلسات رو گوش نمیکردم که یاد بگیرم بلکه همه فکر و ذکرم این بود که برم به آبجیم فلان نکته رو بگم و واقعا ضربه خوردیم هر دومون و طوری شد که بدن هر دو مون بجای بهتر شدن ضعیف شد و اون دیگه نتونست ادامه بده چون نمیتونست منطقهای دوره رو بشنوه و خدا رو شکر از وقتی خواهرم رفت کنار تازه من میفهمیدم اصل داستان چیه و تازه فهمیدم وقتی شما میگین تمرکزتون روی خودتون باشه و نخاین بقیه رو با خودتون همراه کنین یعنی چی. و از اونروز به بعد واقعا تمرکزم روی اینه که خودم بفهمم و اصلا کاری به بقیه ندارم.

استاد من اینقدر ذهنم نسبت به کربوهیدرات وقند جبهه گرفته که حتی

موقع غذا درست کردن مواظبم غذامو با قاشقی که غذای بقیه خانواده رو هم میزنم هم نزنم و از قاشق جدا استفاده می کنم. یعنی اینقدر اون مواد غذایی تو ذهنم سمیه که حتی یه لحظه م فکر چیت کردن رو ندارم و با وجود حتی لاغر شدنم فکر اینکه بخوام برگردم به روش قبلی منو اذیت می کنه و هر بار میگم باید ادامه بدم و زمان میبره تا اون رفتار نادرستی که با بدنم داشتم و اون مواد غذایی نامناسبی که به خورد بدنم دادم و آسیبهایی که در پی داشته از بدنم دفع بشه و مطمئنم نتایجم هر روز بزرگتر میشه. و بازم خدا رو شکر می کنم که منو لایق داشتن این دوره کرد و خودش خیلی معجزه وار این دوره رو برام خرید که به جرات میتونم بگم لذتبخش ترین خرید زندگیم بوده و بینهایت از شما و مریم جان سپاسگزارم که با خوندن کامنتهای دوستان و تهیه و تدوین این فایلها، امید و انگیزه مارو برای ادامه دادن بیشتر می کنید.

خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم هدایتم کن الله مهربانم 🙏❤