https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-12-26 00:18:182023-01-07 07:48:24سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 180
378نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
واقعا سن یک عدده و خداراشکر برخلاف باور بقیه من باور قوی تری نسبت به سن وسال دارم ونمی تونم بپذیرم که سنم بالا رفته وفلان کار دیگه زشته نباید انجام بدم وهنوز فکر میکنم مثل دوران نوجوانی خیلی از کارها راباید انجام بدم.
توجه به زیبائیها وفکر کردن درمورد اونها ونوشتن به صورت آگاهانه در باره زیبائیها باعث می شه طبق قانون، جهان ما را به سمت زیبائیهای بیشتر هدایت کنه.
تجسم کردن باید با حس خوب باشه واینقدر با احساس همراه باشه که انگار در همون جا هستی وداری لذت می بری واین فرکانس قوی تر هست وما زودتر به اون خواسته می رسیم.
شکر گزاری باید واقعی باشه وظاهری نباشه واون وقت اتفاقات عالی برامون میوفته
سپاسگزاری مرز بین شیطان وخداست.کسی که سپاسگزاره به سمت خدا هدایت میشه واگر ناسپاس باشه به سمت شیطان
سپاسگزاری باید از ته قلب باشه و همون موقع به خودمون بگم که این سپاسگزاری من را به نعمتهای بیشتر می رسونه وقانونش همینه وبگردیم دنبال زیباییها وشکر گزارش باشیم واتفاقات عالی برامون اتفاق می افته
اکثر مردم سپاسگزار نیستند ومی بینیم که چقدر در زندگیشون مشکل دارند وتقلا می کنند.
سپاسگزاری واقعی در همون لحظه احساس خوبی داریم وبدنمون درست کار می کنه وسالمه
باید احساس سپاسگزاری را در لحظه های بیشتری از زندگیمون داشته باشیم .
این حد از اعتماد به افراد مردم را درستکار تر ومسیولیت پذیر تر می کنه.وقتی ادم در مسیر درست باشه به این جاها هدایت میشه که اینقدر به ادم اعتماد می کنند وبه ما احساس ارزشمندی میده.
ممنونم از استاد بی نظیرم که این آگاهیهای ناب را در اختیار ما قرار می دهند.
چقدر خوشحالم که این دوره این سفرنامه زیبا متعهد شدم به انجام دادنش الهی شکر فکر میکنم اول کاری و اولین پرونده ای بوده تا حالا تا آخرش رفتم و چقدر خوشحالم که این سفرنامه ادامه دار هم سد و فصل پنجم داره که امروز روز 121هم انجام میدم و الهی شکر
خدایا متشکرم برای این دوره
استاد سپاسگذارم ازتون
دستاورد های من
گرفتن گواهی نامه
دیگه از دیگران توقعی ندارم
فهمیدم توحید چیه و در زندگیم تا جایی که فهمیدم عمل کردم و نتایج دیدم الهی شکر
رابطه با همسرم عالی عالی عالی و میتونم بگم بی نظیر شده
حتی درآمد همسرم هم خداشکر خیلی عالی تر شده
راحت تر پول درمیارم و راحت تر خرج میکنیم خیلی عالی و خوب شده زندگیمون
الهی شکر دنبال کار هستم و حتی یه موقعیت هم پیداکردم و تصمیم گرفتم بعد از عید اگر موقعیت بهتری اوکی نشد همون کار انجام بدم باید از یه جایی شروع کرد تا تکامل طی بشه
برای منی که همسرم مخالف صددرصد کار کردنم بود یک معجزه بزرگ بود چون من یاد گرفتم از این سفرنامه که همه چیز دست خودم و خدای خودم هست و نباید مشرک باشم و قدرت از همسرم گرفتم و الهی شکر این توحیدی بودنم نتیجه داد الهی شکر
خیلی خیلی مسائل دیگه اینکه با همسرم همراز و هم مسیر شدیم اینکه سرمون به کار خودمون گرمه
اینکه آرامش دارم اینکه شب به ثانیه نرسیده من خوابم اینکه قضاوت کردن ترک کردم اینکه غیبت ترک کردم اینکه دروغ گرفتن ترک کردم الهی شکر الهی شکر خیلی پیشرفت های زیادی داشتم حتی سلامتی که من امسال حتی یکبار گلودرد یا سرماخوردگی نداشتم
اصلا امسال سال فوق العاده ای شد با سایت شما الهی شکر .
برای درک بهتر این فایل رفتم به فایل قسمت 168سفربه دور آمریکا چقدر اون فایل رویایی بود به جورایی باید اسمش میشد مریم جون و استاد در سرزمین عجایب
من بوی نم باران ،خیسی برگ ها و رطوبت هوا حس کردم من پاهام گذاشتم روی اون برگ های زرد من کفشامو در آوردم و پامو گذاشتم تو آب و اون خنکی آب حس کردم و چقدر سپاسگذاری کردم از خداوند و آگاهانه از خداوند خواستم که من هم هدایت بشم به چنین مکانی .
چقدر این آب فوق العاده بود من وقتی داشتم فایل میدم گفتم نه عمق آب زیاد نیست از بس شفاف و زلال بود و سنگ های کف آب مشخص بود بعد که استاد نشست و آب زد به صورتش گفتم وای خدای من چقدر این آب پاک و زلال هست ای خدای پاکی های و به نظر من این دیوار درختی زیباترین دیواری هست که تا به حال دیدم چقدر عظیم و زیبا و رویایی الهی شکر
خداروشکر این فایل تحسین و نکات مثبتی که دوستان در کامنت ها نوشته بودن و خانم شایسته چندتایی از کامنت ها رو انتخاب کرده بودن و استاد خیلی خوب توضیح دادن که در مورد شکرگزاری در لحظه بود که استاد اصل انجام اون رو بیان کردن و توجه بر نکات مثبت بادیدن زیباییها رو توضیح دادن و دقیقتر این آگاهیها رو درک کردم خداروشکر. نکته آخری که استاد در آخر فایل گفتن من خیلی لذت بردم اینکه صداقت در کار و صادق بودن و درستکاری باعث میشه که افراد و دوستانی رو جذب کنیم و وارد زندگیمون و رابطه هامون و تعاملمون بشن که اونها هم درستکار و صادق هستن. خداروشکر استاد الگوی خوبی برای ما در همه زمینه های زندگی هستن و بقول خودشون من همه پکیج و باهم ازخدا خواستم نه فقط پول و ثروت.
هرچقدر دارم پیش میرم بیشتر و بیشتر میشه هدایت های خدا
اینکه میگه اینکارو نکن و من انجامش نمیدم میبینم که بعدش چه خوب شد گفتم چشم
یا وقتی درک میکنم باید کاری انجام بدم بعدش میبینم چه خیر بزرگی بود
یه وقتایی هم شده که گوش نکردم و دیدم که به ضررم بوده
من امرور صبح با نور بسیار زیادی که پر از نور بود سیاهی چشمام بیدار شدم ، بدون اینکه چشمامو باز کنم سریع بلند شدم گفتم عجب نکر زیبایی
و بعد دستمو به چشمام کشبدم و چشمامو که بار کردم دیدم خورشید طلوع کرده و میزنه به حال پذیراییمون که پرده هاشو کشیده بودیم
و انقدر نور زیاد بود که با نور شدید که از سیاهی چشمام که بسته بودم ، شگفت زده ام کرد و بیدار شدم
نمیدونم چجوری ولی یهویی با نور بیدار شدم
ساعت 6:30 صبح بود که به یکباره نور بود و نور
وقتی چشمامو باز کردم و نور خورشید رو دیدم سپاسگزاری کردم و شروع کردم با خدا حرف زدم و نوشتم تو دفترم
بعد اومدم گفتم خدا چه سوره ای باید الان بخونم ؟ حس کردم باید قرآن بخونم و گفتم میرم با گوشیم بخونم
وقتی گوشیمو باز کردم تا از اپلیکیشن بخونم تو فکر خودم این بود که خدا عدد سوره بهم میگه مثل دفه های قبل ، گفتم خدا من که اسم تمام سوره هارو نمیدونم تو بگو کدوم سوره
یهویی به دلم اومد و جاری شد سوره روم
گفتم سوره روم ؟؟ باشه چشم و شروع کردم به خوندنش و چشمام خواب میرفت و تا آخر آیه رو خوندم و بعد خوابیدم
و بعد دوباره خوابم برد و ساعت 9 بیدار شدم
از دیشب میخواستم تابلوی نقاشیمو که خدا بهم الهام کرده بود و تابلوی درخت پاکیزه اسمشو گذاشتم از سوره ابراهیم ، اونو ببرم به استادم نشون بدم
دیشب حس میکردم که نباید ببری ولی گفتم چرا میبرم استادم ببینه
بعد صبح دوباره حتی تو نایلون گذاشتم و وقتی صبحانه میخوردم شنیدم که نباید ببری تابلو رو گوش بده ، توجه نکردم به این حسم
دیدم دوباره گفت نبر ،نباید ببری
بعد دیدم هی داره تکرار میشه و حتی با شدت بیشتر گفتم باشه و بلند شدم تابلو هامو گذاشتم سرجاش و
حس کردم که امروز نه بعدا شاید تابلوهای دیگه ات رو ببری
بعد من حاضر شدم تا اول برم دفتر خدمات قضایی که ببینم چرا دوباره شکایتم برگشت داده شده ،که البته نوشته بودن که به خاطر هزینه کارشناسی برای نقاشی برگشت خورده
وقتی حاضر میشدم حس کردم باید آینه دستیامو ببرم ،همه رو تو نایلون گذاشتم و بردم
وقتی رسیدم انقدر جمعیت تو دفتر ،زیاد بود که گفتم به کارمندش که فردا میام الان کلاس دارم میرم
از اونجا هم میخواستم برم به مغازه اون آقایی که گفته بود حتما تماس بگیرم تا درمورد نقاشیام میخواست بپرسه برای اونم یه حسی بهم میگفت الان وقتش نیست برو کلاست
گفتم باشه و رفتم کلاس
وقتی که فقط آینه ها و بوم تمرین رنگ روغنم رو بردم با بی آر تی رفتم تو راه اتفاق به ظاهر بدی افتاد و بی آرتی به شدت ترمز کرد و کلی وسیله سنگین افتاد روی بوم تمرینم ولی من اصلا ناراحت نشدم اون لحظه فقط گفتم خدایا شکرت از این بدتر نشد خداروشکر هیچی نشد سالمه نقاشیم
الان که دارم مینویسم یاد اون حسم افتادم که بهم میگفت نبر تابلوهای بزرگتو
چون اون اتفاق ممکن بود روی تابلوهای بزرگم بیفته به ضرر من باشه حتی انقدر مسیر شلغول بود که من به سختی وایسادم تو اون جمعیت
الان که فکر میکنم میبینم که بله خدا میخواسته از خودم و از تابلوهام محافظت کنه و برای این بود که گفته میشد نبر گوش کن
و خوشحالم که گوش دادم به حرف خدا
من تو راه که سوار بی آر تی بودم آینه دستیامو به چند نفر نشون دادم
یه نفر گفت میخوام ، گفتم باشه وقتی رفتم گفت 10 تمنه گفتم نه 100 هزار تمنه گفت من فک کردم 10 تمنه
با لبخند جوابشو دادم و گفتم که آینه شو 50 میدن 10 تمن ؟؟!
و بعد گفت ببخشید و من لبخند زدم و اومدم وایسادم
یه لحظه یاد چند روز پیش افتادم که تو تجریش من از یه دستفروش که تو رگال ،پیراهن و کت مانتویی میفروخت پرسیدم گفت 180 گفتم خیلی خوبه الان اینا گرونن این داره میده 180 و رفتم به مادرم گفتم مادرم گفت طیبه این قیمت کسی مانتو نمیده ها حتما اشتباه گفته یا اشتباه شنیدی
گفتم نه بیا بریم بپرسیم وقتی پرسیدم گفت که 980 گفتم آقا شما گفتین 180 گفت من گفتم 980 شما حتما اشتباه متوجه شدی
و من اونموقع به جای اینکه بگم بله شاید بد متوجه شدم گفتم خب یکم درست بگید که ما هم درست متوجه بشیم و بعد اون آقا گفت لپ لپ هم 180 نمیدن چه برسه لباس و من گفتم چرا میدن
اون لحظه همون گفتگو بهم گفت که کارت درست نبود ولی توجه نکردم
بعد تقریبا 6 روز همون اتفاق برای خودم رخ داد که امروز خانمی تو بی آر تی متوجه شد 10 تمن و من گفته بودم صد هزار تمن
ولی اون لحظه خوشحالم که خدا بهم یادآوری کرد و تونستمذهنم رو کنترل کنم و گفتم خدایا این درسی بود برای من تا وقتی درست متوجه نشدم بحث نکنم
بعد که کلاس رسیدم کمی دیر شده بود چون چند تا بی آر تی عوض کردیم به خاطر اون اتفاق و من میگفتم اشکالی نداره حتما صد در صد یه دلیلی داره که من یکمدیر برسم کلاس و میخواست ذهنم نگرانی رو بیاره با حرفاش که زود گفتم ببین طیبه تو الان باید تو مسیر خیابان ولیعصر که میرفت به سمت میدان تجریش به زیبایی های خدا توجه کنی
توجهت به درختای بلند و زیبایی باشه که قد علم کردن به اجازه خدا و این همه زیبایی دیگه و مطمئن باش تا قبل ساعت 2 میرسی به سر کلاست
تو باید حالتو خوب نگه داری و خدا مسیر ترافیک رو برات باز میکنه و سریع میرسی و زمان رو برای تو کند میکنه
یعنی وقتی شروع کردم به توجه به زیبایی مسیر و با خدا حرف زدن خیلی سریع دیدم رسیدیم میدان تجریش و وقتی رسیدم کلاس 10 دقیقه به 2 ظهر بود و خیلی سریع رسیدم
فوق العاده بود
و وقتی استادم کارامو دید گفت خیلی خیلی خوب شده و بعد تمرین جدید رو شروع کرد به تدریس اواسط کلاس درمورد تصویر ذهنی و نقاشی و هنر صحبت کرد
من درمورد نقاشیایی که با انگشتام کشیده بودم به استادم گفتم که چون زیاد بلد نیستم نقاشیم واقعی نمیشه و طبق اون نگاهی که هر خطوط رو میبینم مثلا عروس و داماد رو روی درخت دیدم و همونجا کشیدم هر کس میبینه میگه غیر واقعیه
یا اینکه داداشم میگفت به هر کسی نقاشیاتو توضیح نده فقط بگو الهام گرفتم
استادم گفت درسته ، باید جوری کار کنی تا غیر واقعی دیده نشه و فقط بگو الهام گرفتم و توضیح نده
تو اول باید انرژیت رو بذاری روی پیشرفت در مهارت رنگ روغن ، عجله نکن که بخوای طرح هایی که میکشی رو سریع بکشی و بفروشی
مهارتتو بالا ببر بعد تصویر ذهنیت یا هر طرحی که بهت الهام میشه رو خیلی با کیفیت تر به تصویر بکش
بعد من عکس ابرایی که تو آسمون دیده بودم و شکل فرشته و ققنوس و پروانه بود رو نشونش دادم گفت آره چقدر دقیق ابرا شکلشونن و گفت تو دیگه با کسی حرف نزن درموردشون که چجوری شد دیدی و بهت الهام شد
کسانی که درک نمیکنن مسخره میکنن یا نمیفهمن
یاد حرف استاد عباس منش افتادم که میگفتن اگر در مدارش نباشن دریافت نمیکنن آگاهی هارو و مسخره میکنن
بعد که کلاس تموم شد استادم گفت خوب کار میکنی ولی سعی کن انرژیت رو بذاری برای بیشتر تمرین کردن و مهارت کسب کردن بعد که یاد بگیری خود به خود به وقتش تابلوهایی که الهام میشه بهت رو میکشی
نگران نباش تو اول باید مهارتت رو پیشرفت بدی هر روز کار کنی
بعد من که برگشتم خونه ،یه آقایی فال میفروخت گفتم خدا بگیرم یا نه ؟
برگشتم و گرفتم تو مترو که بازش کردم دیدم نوشته
هر کس به تو ابراز علاقه کند که عاشق واعی نیست ،پس چرا تو انقدر سست در برابر هر تقاضایی ، سر تسلیم فرود میآوری ، اگر کسی تو را بخواهد خود میداند چه باید بکند ،چرا تو خواسته های فرصت طلبان را برآورده میکنی بی آنکه توقعی از آنها داشته باشی و بعد نوشته بود صبور باش و خانه دلت را پاک کن و ….
گفتم خدا من که بیشتر درمورد اتفاقات امروز ازت خواستم بهم بگی چه درسی باید یاد بگیرم چرا این شعر معنیش یه چیز دیگه هست ؟؟
اول شعر این بود
نه هر که چهره بر افروخت دلبری دانه
نه هر که آینه سازد سکندری داند
یه ذره که فکر کردم متوجه شدم درک کردم که خدا بهم گفته با این حرف و بیت شعر حافظ که تو به حرف هیچ کس گوش نده که غیر واقعیه نقاشیت و میخندن یا نه
درسته تو باید مهارتاتو بیشتر کنی و هر روز تلاش ونی برای نقاشی ، ولی این یادت باشه این مردم نیستن که نقاشیاتو میخرن
این خداست که میخره و در مدار انسان هایی قرارت میده که نقاشیاتو بیان و بگیرن و هستن کسانی که نقاشی هایی که بهت الهام شده رو برای اون ها معنی و مفهموی رو بده که تو از خدا دریافت کردی و به تصویر کشیدی
و این تابلویی که کشیدی خود بهشته
درسته تو این جهان مادی همه میگن غیر واقعیه و مگه میشه عروس و داماد بالای درخت باشن و حیوانات پایین درخت
یا اینکه چهره دختر جوری باشه که موهاش بلند هست و از موهاش آبشار آب میاد و از همون آبشار درختی تنو مند روییده
و خیلی جزئیات دیگه
و من مطمئنم میدونم خدایی که این درک ها و الهامات و نقاشی هارو بهم داده خودش هم مشتریش رو به وقتش برام میاره مشتری میشه برام
و حتی خودم داشتم با توجه به آموخته هام میگفتم که ببین تو باید الان کار کنی رو کنترل ذهنت رو اینکه توحید رو در عمل نشون بدی به خدا
این نقاشی ها در مداری که بودی برات الهام شده، صد در صد، مدارت که بالاتر بره و تغییر کنه شخصیتت ،که البته پایدار باشه خدا نقاشی های خاص تر رو هم بهت الهام میکنه
تو فقط تمرکزت رو به حرکت کردن در مسیر و اجرای اصل هایی که آموختی بده بقیه به وقتش خودشون رخ میدن
تو راه به تمام اتفاقات امروز فکر میکردم و میگفتم آره دقیقا درسته و یکی یکی میگفت خدا خوب شد به حرفت گوش دادما ،یا اینکه عجب روزی بود که تو برام کلی درس یاد دادی
چه خوبتر شد که تابلوهای بزرگمو نبردم با خودم و سپاسگزارم از خدا که این همه هر لحظه برای من همه خیر و شر رو الهام میکنه و ازش میخوام که کمکم کنه تا هر لحظه چشم بگوی خوبی باشم و سعی کنم بیشتر چشم بگم
پس شکیبایى کن که یقیناً وعدۀ خدا حق است، و مبادا آنان که یقین ندارند تو را به ناشکیبایى و سبک سارى وادارند
و تازه درک کردم که خدا تو سوره روم که امروز صبح بهم گفت بخون میخواسته بگه صبر کن عجله نکن
که من یه وقتایی میگفتم حالا تمرین رنگ روغنم رو بعدا انجام میدم حالا بذار کار دیگه انجام بدم
در صورتی که تا من رنگ روغن رو یاد نگیرم ،تمرینات طراحیم رو بیشتر نکنم ، پیرفتی حاصل نمیشه
تمرین و تکراره که نتیجه پایدار میشه
و فهمیدم که مهارت هاتو متمرکز شو و فقط تمریناتت رو عملی کن رنگ روغن رو خوب کار کن تا یاد بگیری به فکر کشیدن تابلویی نباش که هنوز یاد نگرفتی و طبق آموخته های قبلیت میخوای بکشی ، و هر ایده و الهامی که خدا بهم بده نگه میدارم تا با رنگ روغن اصولی تر و با کیفیت تر کار کنم
خدایا شکرت که این همه بهم عشق داری و انقدر برای تو ارزشمندم که هر لحظه مراقبمی سپاسگزارم ازت
خداروشکرکه تونستم120قسمت روببینم وکامنت بزارم وبعدازاین قسمت فصل 5روشروع کنم
الهی شکرت
سن یک عددنیست وادم میتونه توهرسنی که باشه اززندگیش لذت ببره وحالش خوب باشه وبره تودل طبیعت پیاده روی کنه باادم هامعاشرت کنه وکودک درونوخودشوفعال کنه
یکی ازاقوام ماچندسال پیش فوت کرددرسن98سالگی ولی تازمان مرگش بسیارادم خوش خنده وارام ودوست داشتنی بودومن لذت میبردم بابودن درکنارش چون دل زنده بودوبیماری خاصی نداشت وازنظرمالی هم اوضاع خوبی داشت ودرلحظه زندگی میکرد
من درطول روزسعی میکنم کانون توجه خودموکنترل کنم دوشب قبل به یک تضادی برخوردکردم وحرف های منفی توخونه مازده شدولی من سعی کردم حال خودم خوب نگه دارم وخداروشکراززمان اشنایی بااستادوقتی به تضادی برمیخورم خودم روکنترل میکنم وناخوداگاه حالم خوبه وسریع ناراحت نمیشم مگراون ادامه پیداکنه واین یعنی این که باورهای من بهترشده به لطف الله مهربان
چون به هرچی توجه کنی اونوبه سمت خودت هدایت میکنی وجهان هستی به افکارماپاسخ میده وماروهدایت میکنه به سمت اون چیزی که داریم بهش توجه میکنم چون مادرهرلحظه درحال هدایت شدن هستیم چه درراه خوب وچه بد
اگراگاهانه به نکات مثبت توجه کنیم هدایت میشیم به زیبایی هاوفراوانی هاوثروت بیشترواگربه کمبودونداشتن توجه کنیم به اون سمت هدایت میشیم
استادمیگن وقتی این دوسریال رومیبینیداحساس کنیدعمیقاکه اونجاهستیدوتجسم کنیداون طبیعت رواون صدای پرنده هارواون رطوبت هوارواون دریاچه زیباروووقتی که عمیقا حس کنیدکه اونجاهستیدهدایت میشیدبه سمت همون زیبایی هاوفرکانس خواسته روارسال میکنیدبه جهان هستی
احساس سپاسگذاری عمیق ودرونی باعث اتفاقات بهترتوزندگیمون میشه ودرهای نعمت وثروت به روی مابازمیشه همین که ذوق زده بشیم ازدیدن یک گل وشگفت زده بشیم داریم فرکانس سپاسگذاری روبه جهان هستی ارسال میکنیم
احساس خوب وسپاسگذاری عمیق توروبه سمت زیبایی های بیشترهدایت میکنه
اکثرمردم ناسپاسندواولین نشونه ناسپاسی بیماری ومشکلات جسمی ماست که وقتی احساسمون بدباشه مریض میشیم واین اولین نشانه است که بادمواظب باشیم که دراحساس بدنمونیم
سپاسگذاری مرض بین شیطان باخداست وافرادناسپاس به سمت شیطان هدایت میشن ودرگمراهی به سرمیبرندوافرادسپاسگذارحالشون خوبه وخداوندهدایتشون میکنه وبااون هاحرف میزنه وایده هاروبهشون الهام میکنه
وقتی درمسیردرست باشه توبه سمت جاهایی هدایت میشی که همه باتودرصلح هستدوصادق هستندوبه تواعتماددارندچون خودت انسان صادق ومورداعتمادی هستی مثل استادعزیزم که با2تاکارمنداین سایت رواداره میکنه وایتقدراعتماددارندکه کنترل نمیکنندکارکردن کارمندشون رووحقوق رودریافت میکنند
به میزانی که ماروی خودمون کارمیکنیم مادرمداری قرارمیگیریم که به شرایط بهتروادم هاوفرصت های بهترهدایت میشیم
وقتی به این همه زیبایی توجه میکنیم انگار که روحمون لطیف میشه و به یک آگاهی خاص نزدیک میشیم.
اولین کامنت از دوست عزیزمون در مورد سن و سال بود که من خیلی در این مورد با افراد مختلف صحبت کردم که پیر شدن یک انتخاب است یا بهتر بگم یک تفکر و باور است وقتی که ما باور های اشتباهی داشته باشیم طبق قانون به سبک زندگی و نقطه جغرافیایی هدایت میشیم که ما رو زود تر پیر کنه و در برعکس همین موضوع هم صادق است.
با توجه به زیبایی ها خداوند توفیق دیدت زیبایی های بیشتری رو بهمون میده زیبایی هایی که همین الان هم وجود دارند اما ما اون ها رو نمیبینیم و زیبایی هایه بیشتری هم سره راهمون قرار میگیرند. و طبق قانون به هرچیزی توجه کنی مثل اون رو در زندگی جذب میکنی.
شکرگزاری از عمق وجودمون باعث میشه که اتفاقات خوب رو مرور کنیم و سپاس گذاری کنیم بابت وجود اون ها البته در قران هم ویژگی افراد گمراه ناسپاسی است بر اساس گفته ی شیطان که من میتوانم افراد نا سپاس رو فریب بدهم .
وقتی سپاس گذاری رو درک کنیم از چیز های بسیار ساده مثل یک لبخند. طبیعت . سلامتی و…
نعمت هایی که خداوند به رایگان در اختیار ما گذاشته بسیار لذت خواهیم برد و هر بار این نعمت ها نعمت های دیگه رو به روی ما باز خواهند کرد.
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان خوبم
دیدگاه سفر به دوره آمریکا تماماً زیبایی نکات مثبت و آگاهیهای زیادی دارد به نظر من سن یک عدد است که این باور است که الگوها را درست میکند که در دوره قانون سلامتی استاد خیلی عالی اتفاق را که روی میدهد نشان میدهد و چقدر انرژی و اندام خوب و زیبا میشود
و در موارد منفی اصلاً نباید فکر یا حرف زد چون این یک قانون است که اگر رعایت کنیم هدایت و در کل به آرامش و سلامتی بیشتر میتوانیم داشته باشیم و هر چقدر در تجسم خواستهها احساس خوبی را داشته باشیم میتوانیم قویتر عمل کنیم برای یک پله فرکانس بالاتر
و من چیزی که این کار را انجام دادم و جواب داده هنوز هم انجام میدهم قانون سپاسگزاری است که بینهایت نعمتهای زیادی وارد زندگی میشود و باید قلبی و عمقی باشد تا به احساس شاد و خوشبخت برسیم شکرگزاری در هر لحظه و دیدن نعمتها باور اعتماد یقین و احساس ارزشمندی بیشتری را میتوانی داشته باشی تا به جای درست و افراد هم مدار بشویم در پناه الله یکتا شاد سلامت و پیروز و سعادتمند باشید انشاالله
خدا را شکر که امروز با این فایل زیبا فصل چهارم سفر نامه خود را ختم میکنم خدایا شکرت خدایا شکرت
برگردیم به روز اول سفر نامه و دوست دارم از نتایج که من از این فایل های رایگان و سفر نامه گرفتم بنویسم خدا را شکر خدا را شکر
از روز اول سفر نامه را شروع کردم توجه ام را نداشتم به تمام نکات عالی و زیبایی اطراف خودم و به دو هفته نرسیده بود که من هدایت شدم به یک مسافرت عالی عالی خدا را شکر و در جریان این سفر نامه من خییلی حالم بهتر شد و وختی من از سفر برگشتم ملا تغییر کرده بودم دیگر فواد قبلی نبودم دیگر نگرانی سابق را نداشتم و هی میرفتم توی دل ترس هایم خدا را شکر سه ماه من در سفر بودم و مسافر بودم و خییلی لذت بردم و از روز کن من هدایت شدم به سفر من به خودم گفتم مهمان خداوند هستم بیبینم خداوند چجوری از من پذیرایی میکنه خدا را شکر خداوند به بهترین شکل ممکن از من پذیرایی کرد جای بود باش داد غذا های لذیذ داد و بهترین هدیه خداوند خرید قدم اول دوزادهم قدم بود و بعد قدم دوم خدا را شکر خدا را شکر و اعتماد به نفس من خییلی بهتر شد و نیاز به کار دارد خدای مهربانم سپاسگزارم خدایا شکرت
نکات عالی این فایل برای من
0:تجسم کردن با تمام وجود
0:پیدا کردن نکات مثبت
0: سپاسگزاری
0:احساس ارزشمندی
0:کامنت های زیبا
خدای مهربانم خیییلی ممنون ام و سپاسگزارم خدایا شکرت خدایا شکرت اینقدر حس ام عالی و فوقالعاده و زیبا است که حرف نداره خدایا شکرت خدایا شکرت و انشالله هدایت می شوم به روابط عالی با انسان های عالی و با کارمندان عالی و همکاران عالی خدایا شکرت
سن هیچ تاثیری نداره او زندگیت و محدودیتی برات نداره و از زندگیت لذت ببر تفریح کن کودک درونت آزاد کن فعال باش هیچ سنی برای انجام هر کاری دیر نیس روحیت جوان نگه دار
وقتی اگاهانه به زیبایی توجه کنی صحبت کنی فک کنی تحسین کنی جهان خودبخود زیبایی بیشتر بهت نشون میده جهان به توجهت واکنش نشون میده پس ورودی های ذهنت کنترل کن
به هر چی که توجه کنی اساس اصلش وارد زندگیت میشه
تو تجسمت یک صحنه زیبا احساس کن و همه حواست دخیل کن رطوبت لطافت مزه صدا عکسش ببین بنویس توصیف کن صحبت کن تا فرکانس قوی تر ارسال کنی
جهان به افکارت پاسخ میده ن چیزی که به زبون میاری
باید شکرگذاریت واقعی باشه تا جادو اتفاقات فوق العاده رخ بده
زیبایی هارو در لحظه زندگی کن و برات عادی نشه و بخاطرش سپاسگزار باش
به خودت بگو این احساس سپاسگزاری که دارم خدا میدونه منو داره به سمت چه نعمت های بیشنریرهدایت میکنه و چه پرهایی باز میکنه و چرخ زندگیم روان میکنه
وقتی احساس بدی داره بدنت واکنش نشون میده مریض میشی معدت درست کار نمیکنه سیستم ایمنی ضعیف میشه ولی وقتی سپاسگزاری میکنی بدنت سالمه
این بحث اعتمادی که دولت آمریکا به مردمش داره کلی جای حرف داره و باعث میشه آدما درست کار و با صداقت باشن
به نام خدای یکتا
سلام و درود بر استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی
خداراشکر برای شنیدن یک فایل زیبا
واقعا سن یک عدده و خداراشکر برخلاف باور بقیه من باور قوی تری نسبت به سن وسال دارم ونمی تونم بپذیرم که سنم بالا رفته وفلان کار دیگه زشته نباید انجام بدم وهنوز فکر میکنم مثل دوران نوجوانی خیلی از کارها راباید انجام بدم.
توجه به زیبائیها وفکر کردن درمورد اونها ونوشتن به صورت آگاهانه در باره زیبائیها باعث می شه طبق قانون، جهان ما را به سمت زیبائیهای بیشتر هدایت کنه.
تجسم کردن باید با حس خوب باشه واینقدر با احساس همراه باشه که انگار در همون جا هستی وداری لذت می بری واین فرکانس قوی تر هست وما زودتر به اون خواسته می رسیم.
شکر گزاری باید واقعی باشه وظاهری نباشه واون وقت اتفاقات عالی برامون میوفته
سپاسگزاری مرز بین شیطان وخداست.کسی که سپاسگزاره به سمت خدا هدایت میشه واگر ناسپاس باشه به سمت شیطان
سپاسگزاری باید از ته قلب باشه و همون موقع به خودمون بگم که این سپاسگزاری من را به نعمتهای بیشتر می رسونه وقانونش همینه وبگردیم دنبال زیباییها وشکر گزارش باشیم واتفاقات عالی برامون اتفاق می افته
اکثر مردم سپاسگزار نیستند ومی بینیم که چقدر در زندگیشون مشکل دارند وتقلا می کنند.
سپاسگزاری واقعی در همون لحظه احساس خوبی داریم وبدنمون درست کار می کنه وسالمه
باید احساس سپاسگزاری را در لحظه های بیشتری از زندگیمون داشته باشیم .
این حد از اعتماد به افراد مردم را درستکار تر ومسیولیت پذیر تر می کنه.وقتی ادم در مسیر درست باشه به این جاها هدایت میشه که اینقدر به ادم اعتماد می کنند وبه ما احساس ارزشمندی میده.
ممنونم از استاد بی نظیرم که این آگاهیهای ناب را در اختیار ما قرار می دهند.
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی
روز 120
چقدر خوشحالم که این دوره این سفرنامه زیبا متعهد شدم به انجام دادنش الهی شکر فکر میکنم اول کاری و اولین پرونده ای بوده تا حالا تا آخرش رفتم و چقدر خوشحالم که این سفرنامه ادامه دار هم سد و فصل پنجم داره که امروز روز 121هم انجام میدم و الهی شکر
خدایا متشکرم برای این دوره
استاد سپاسگذارم ازتون
دستاورد های من
گرفتن گواهی نامه
دیگه از دیگران توقعی ندارم
فهمیدم توحید چیه و در زندگیم تا جایی که فهمیدم عمل کردم و نتایج دیدم الهی شکر
رابطه با همسرم عالی عالی عالی و میتونم بگم بی نظیر شده
حتی درآمد همسرم هم خداشکر خیلی عالی تر شده
راحت تر پول درمیارم و راحت تر خرج میکنیم خیلی عالی و خوب شده زندگیمون
الهی شکر دنبال کار هستم و حتی یه موقعیت هم پیداکردم و تصمیم گرفتم بعد از عید اگر موقعیت بهتری اوکی نشد همون کار انجام بدم باید از یه جایی شروع کرد تا تکامل طی بشه
برای منی که همسرم مخالف صددرصد کار کردنم بود یک معجزه بزرگ بود چون من یاد گرفتم از این سفرنامه که همه چیز دست خودم و خدای خودم هست و نباید مشرک باشم و قدرت از همسرم گرفتم و الهی شکر این توحیدی بودنم نتیجه داد الهی شکر
خیلی خیلی مسائل دیگه اینکه با همسرم همراز و هم مسیر شدیم اینکه سرمون به کار خودمون گرمه
اینکه آرامش دارم اینکه شب به ثانیه نرسیده من خوابم اینکه قضاوت کردن ترک کردم اینکه غیبت ترک کردم اینکه دروغ گرفتن ترک کردم الهی شکر الهی شکر خیلی پیشرفت های زیادی داشتم حتی سلامتی که من امسال حتی یکبار گلودرد یا سرماخوردگی نداشتم
اصلا امسال سال فوق العاده ای شد با سایت شما الهی شکر .
برای درک بهتر این فایل رفتم به فایل قسمت 168سفربه دور آمریکا چقدر اون فایل رویایی بود به جورایی باید اسمش میشد مریم جون و استاد در سرزمین عجایب
من بوی نم باران ،خیسی برگ ها و رطوبت هوا حس کردم من پاهام گذاشتم روی اون برگ های زرد من کفشامو در آوردم و پامو گذاشتم تو آب و اون خنکی آب حس کردم و چقدر سپاسگذاری کردم از خداوند و آگاهانه از خداوند خواستم که من هم هدایت بشم به چنین مکانی .
چقدر این آب فوق العاده بود من وقتی داشتم فایل میدم گفتم نه عمق آب زیاد نیست از بس شفاف و زلال بود و سنگ های کف آب مشخص بود بعد که استاد نشست و آب زد به صورتش گفتم وای خدای من چقدر این آب پاک و زلال هست ای خدای پاکی های و به نظر من این دیوار درختی زیباترین دیواری هست که تا به حال دیدم چقدر عظیم و زیبا و رویایی الهی شکر
دوستتون دارم میرم کامنت های دوستان بخونم
الهی شکر
یا حق
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به استادعزیزم و خانم شایسته
روزشمار تحول زندگی من روز 120
خداروشکر این فایل تحسین و نکات مثبتی که دوستان در کامنت ها نوشته بودن و خانم شایسته چندتایی از کامنت ها رو انتخاب کرده بودن و استاد خیلی خوب توضیح دادن که در مورد شکرگزاری در لحظه بود که استاد اصل انجام اون رو بیان کردن و توجه بر نکات مثبت بادیدن زیباییها رو توضیح دادن و دقیقتر این آگاهیها رو درک کردم خداروشکر. نکته آخری که استاد در آخر فایل گفتن من خیلی لذت بردم اینکه صداقت در کار و صادق بودن و درستکاری باعث میشه که افراد و دوستانی رو جذب کنیم و وارد زندگیمون و رابطه هامون و تعاملمون بشن که اونها هم درستکار و صادق هستن. خداروشکر استاد الگوی خوبی برای ما در همه زمینه های زندگی هستن و بقول خودشون من همه پکیج و باهم ازخدا خواستم نه فقط پول و ثروت.
خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم.
در پناه الله یکتا باشید.
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
120. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
هرچقدر دارم پیش میرم بیشتر و بیشتر میشه هدایت های خدا
اینکه میگه اینکارو نکن و من انجامش نمیدم میبینم که بعدش چه خوب شد گفتم چشم
یا وقتی درک میکنم باید کاری انجام بدم بعدش میبینم چه خیر بزرگی بود
یه وقتایی هم شده که گوش نکردم و دیدم که به ضررم بوده
من امرور صبح با نور بسیار زیادی که پر از نور بود سیاهی چشمام بیدار شدم ، بدون اینکه چشمامو باز کنم سریع بلند شدم گفتم عجب نکر زیبایی
و بعد دستمو به چشمام کشبدم و چشمامو که بار کردم دیدم خورشید طلوع کرده و میزنه به حال پذیراییمون که پرده هاشو کشیده بودیم
و انقدر نور زیاد بود که با نور شدید که از سیاهی چشمام که بسته بودم ، شگفت زده ام کرد و بیدار شدم
نمیدونم چجوری ولی یهویی با نور بیدار شدم
ساعت 6:30 صبح بود که به یکباره نور بود و نور
وقتی چشمامو باز کردم و نور خورشید رو دیدم سپاسگزاری کردم و شروع کردم با خدا حرف زدم و نوشتم تو دفترم
بعد اومدم گفتم خدا چه سوره ای باید الان بخونم ؟ حس کردم باید قرآن بخونم و گفتم میرم با گوشیم بخونم
وقتی گوشیمو باز کردم تا از اپلیکیشن بخونم تو فکر خودم این بود که خدا عدد سوره بهم میگه مثل دفه های قبل ، گفتم خدا من که اسم تمام سوره هارو نمیدونم تو بگو کدوم سوره
یهویی به دلم اومد و جاری شد سوره روم
گفتم سوره روم ؟؟ باشه چشم و شروع کردم به خوندنش و چشمام خواب میرفت و تا آخر آیه رو خوندم و بعد خوابیدم
و بعد دوباره خوابم برد و ساعت 9 بیدار شدم
از دیشب میخواستم تابلوی نقاشیمو که خدا بهم الهام کرده بود و تابلوی درخت پاکیزه اسمشو گذاشتم از سوره ابراهیم ، اونو ببرم به استادم نشون بدم
دیشب حس میکردم که نباید ببری ولی گفتم چرا میبرم استادم ببینه
بعد صبح دوباره حتی تو نایلون گذاشتم و وقتی صبحانه میخوردم شنیدم که نباید ببری تابلو رو گوش بده ، توجه نکردم به این حسم
دیدم دوباره گفت نبر ،نباید ببری
بعد دیدم هی داره تکرار میشه و حتی با شدت بیشتر گفتم باشه و بلند شدم تابلو هامو گذاشتم سرجاش و
حس کردم که امروز نه بعدا شاید تابلوهای دیگه ات رو ببری
بعد من حاضر شدم تا اول برم دفتر خدمات قضایی که ببینم چرا دوباره شکایتم برگشت داده شده ،که البته نوشته بودن که به خاطر هزینه کارشناسی برای نقاشی برگشت خورده
وقتی حاضر میشدم حس کردم باید آینه دستیامو ببرم ،همه رو تو نایلون گذاشتم و بردم
وقتی رسیدم انقدر جمعیت تو دفتر ،زیاد بود که گفتم به کارمندش که فردا میام الان کلاس دارم میرم
از اونجا هم میخواستم برم به مغازه اون آقایی که گفته بود حتما تماس بگیرم تا درمورد نقاشیام میخواست بپرسه برای اونم یه حسی بهم میگفت الان وقتش نیست برو کلاست
گفتم باشه و رفتم کلاس
وقتی که فقط آینه ها و بوم تمرین رنگ روغنم رو بردم با بی آر تی رفتم تو راه اتفاق به ظاهر بدی افتاد و بی آرتی به شدت ترمز کرد و کلی وسیله سنگین افتاد روی بوم تمرینم ولی من اصلا ناراحت نشدم اون لحظه فقط گفتم خدایا شکرت از این بدتر نشد خداروشکر هیچی نشد سالمه نقاشیم
الان که دارم مینویسم یاد اون حسم افتادم که بهم میگفت نبر تابلوهای بزرگتو
چون اون اتفاق ممکن بود روی تابلوهای بزرگم بیفته به ضرر من باشه حتی انقدر مسیر شلغول بود که من به سختی وایسادم تو اون جمعیت
الان که فکر میکنم میبینم که بله خدا میخواسته از خودم و از تابلوهام محافظت کنه و برای این بود که گفته میشد نبر گوش کن
و خوشحالم که گوش دادم به حرف خدا
من تو راه که سوار بی آر تی بودم آینه دستیامو به چند نفر نشون دادم
یه نفر گفت میخوام ، گفتم باشه وقتی رفتم گفت 10 تمنه گفتم نه 100 هزار تمنه گفت من فک کردم 10 تمنه
با لبخند جوابشو دادم و گفتم که آینه شو 50 میدن 10 تمن ؟؟!
و بعد گفت ببخشید و من لبخند زدم و اومدم وایسادم
یه لحظه یاد چند روز پیش افتادم که تو تجریش من از یه دستفروش که تو رگال ،پیراهن و کت مانتویی میفروخت پرسیدم گفت 180 گفتم خیلی خوبه الان اینا گرونن این داره میده 180 و رفتم به مادرم گفتم مادرم گفت طیبه این قیمت کسی مانتو نمیده ها حتما اشتباه گفته یا اشتباه شنیدی
گفتم نه بیا بریم بپرسیم وقتی پرسیدم گفت که 980 گفتم آقا شما گفتین 180 گفت من گفتم 980 شما حتما اشتباه متوجه شدی
و من اونموقع به جای اینکه بگم بله شاید بد متوجه شدم گفتم خب یکم درست بگید که ما هم درست متوجه بشیم و بعد اون آقا گفت لپ لپ هم 180 نمیدن چه برسه لباس و من گفتم چرا میدن
اون لحظه همون گفتگو بهم گفت که کارت درست نبود ولی توجه نکردم
بعد تقریبا 6 روز همون اتفاق برای خودم رخ داد که امروز خانمی تو بی آر تی متوجه شد 10 تمن و من گفته بودم صد هزار تمن
ولی اون لحظه خوشحالم که خدا بهم یادآوری کرد و تونستمذهنم رو کنترل کنم و گفتم خدایا این درسی بود برای من تا وقتی درست متوجه نشدم بحث نکنم
بعد که کلاس رسیدم کمی دیر شده بود چون چند تا بی آر تی عوض کردیم به خاطر اون اتفاق و من میگفتم اشکالی نداره حتما صد در صد یه دلیلی داره که من یکمدیر برسم کلاس و میخواست ذهنم نگرانی رو بیاره با حرفاش که زود گفتم ببین طیبه تو الان باید تو مسیر خیابان ولیعصر که میرفت به سمت میدان تجریش به زیبایی های خدا توجه کنی
توجهت به درختای بلند و زیبایی باشه که قد علم کردن به اجازه خدا و این همه زیبایی دیگه و مطمئن باش تا قبل ساعت 2 میرسی به سر کلاست
تو باید حالتو خوب نگه داری و خدا مسیر ترافیک رو برات باز میکنه و سریع میرسی و زمان رو برای تو کند میکنه
یعنی وقتی شروع کردم به توجه به زیبایی مسیر و با خدا حرف زدن خیلی سریع دیدم رسیدیم میدان تجریش و وقتی رسیدم کلاس 10 دقیقه به 2 ظهر بود و خیلی سریع رسیدم
فوق العاده بود
و وقتی استادم کارامو دید گفت خیلی خیلی خوب شده و بعد تمرین جدید رو شروع کرد به تدریس اواسط کلاس درمورد تصویر ذهنی و نقاشی و هنر صحبت کرد
من درمورد نقاشیایی که با انگشتام کشیده بودم به استادم گفتم که چون زیاد بلد نیستم نقاشیم واقعی نمیشه و طبق اون نگاهی که هر خطوط رو میبینم مثلا عروس و داماد رو روی درخت دیدم و همونجا کشیدم هر کس میبینه میگه غیر واقعیه
یا اینکه داداشم میگفت به هر کسی نقاشیاتو توضیح نده فقط بگو الهام گرفتم
استادم گفت درسته ، باید جوری کار کنی تا غیر واقعی دیده نشه و فقط بگو الهام گرفتم و توضیح نده
تو اول باید انرژیت رو بذاری روی پیشرفت در مهارت رنگ روغن ، عجله نکن که بخوای طرح هایی که میکشی رو سریع بکشی و بفروشی
مهارتتو بالا ببر بعد تصویر ذهنیت یا هر طرحی که بهت الهام میشه رو خیلی با کیفیت تر به تصویر بکش
بعد من عکس ابرایی که تو آسمون دیده بودم و شکل فرشته و ققنوس و پروانه بود رو نشونش دادم گفت آره چقدر دقیق ابرا شکلشونن و گفت تو دیگه با کسی حرف نزن درموردشون که چجوری شد دیدی و بهت الهام شد
کسانی که درک نمیکنن مسخره میکنن یا نمیفهمن
یاد حرف استاد عباس منش افتادم که میگفتن اگر در مدارش نباشن دریافت نمیکنن آگاهی هارو و مسخره میکنن
بعد که کلاس تموم شد استادم گفت خوب کار میکنی ولی سعی کن انرژیت رو بذاری برای بیشتر تمرین کردن و مهارت کسب کردن بعد که یاد بگیری خود به خود به وقتش تابلوهایی که الهام میشه بهت رو میکشی
نگران نباش تو اول باید مهارتت رو پیشرفت بدی هر روز کار کنی
بعد من که برگشتم خونه ،یه آقایی فال میفروخت گفتم خدا بگیرم یا نه ؟
برگشتم و گرفتم تو مترو که بازش کردم دیدم نوشته
هر کس به تو ابراز علاقه کند که عاشق واعی نیست ،پس چرا تو انقدر سست در برابر هر تقاضایی ، سر تسلیم فرود میآوری ، اگر کسی تو را بخواهد خود میداند چه باید بکند ،چرا تو خواسته های فرصت طلبان را برآورده میکنی بی آنکه توقعی از آنها داشته باشی و بعد نوشته بود صبور باش و خانه دلت را پاک کن و ….
گفتم خدا من که بیشتر درمورد اتفاقات امروز ازت خواستم بهم بگی چه درسی باید یاد بگیرم چرا این شعر معنیش یه چیز دیگه هست ؟؟
اول شعر این بود
نه هر که چهره بر افروخت دلبری دانه
نه هر که آینه سازد سکندری داند
یه ذره که فکر کردم متوجه شدم درک کردم که خدا بهم گفته با این حرف و بیت شعر حافظ که تو به حرف هیچ کس گوش نده که غیر واقعیه نقاشیت و میخندن یا نه
درسته تو باید مهارتاتو بیشتر کنی و هر روز تلاش ونی برای نقاشی ، ولی این یادت باشه این مردم نیستن که نقاشیاتو میخرن
این خداست که میخره و در مدار انسان هایی قرارت میده که نقاشیاتو بیان و بگیرن و هستن کسانی که نقاشی هایی که بهت الهام شده رو برای اون ها معنی و مفهموی رو بده که تو از خدا دریافت کردی و به تصویر کشیدی
و این تابلویی که کشیدی خود بهشته
درسته تو این جهان مادی همه میگن غیر واقعیه و مگه میشه عروس و داماد بالای درخت باشن و حیوانات پایین درخت
یا اینکه چهره دختر جوری باشه که موهاش بلند هست و از موهاش آبشار آب میاد و از همون آبشار درختی تنو مند روییده
و خیلی جزئیات دیگه
و من مطمئنم میدونم خدایی که این درک ها و الهامات و نقاشی هارو بهم داده خودش هم مشتریش رو به وقتش برام میاره مشتری میشه برام
و حتی خودم داشتم با توجه به آموخته هام میگفتم که ببین تو باید الان کار کنی رو کنترل ذهنت رو اینکه توحید رو در عمل نشون بدی به خدا
این نقاشی ها در مداری که بودی برات الهام شده، صد در صد، مدارت که بالاتر بره و تغییر کنه شخصیتت ،که البته پایدار باشه خدا نقاشی های خاص تر رو هم بهت الهام میکنه
تو فقط تمرکزت رو به حرکت کردن در مسیر و اجرای اصل هایی که آموختی بده بقیه به وقتش خودشون رخ میدن
تو راه به تمام اتفاقات امروز فکر میکردم و میگفتم آره دقیقا درسته و یکی یکی میگفت خدا خوب شد به حرفت گوش دادما ،یا اینکه عجب روزی بود که تو برام کلی درس یاد دادی
چه خوبتر شد که تابلوهای بزرگمو نبردم با خودم و سپاسگزارم از خدا که این همه هر لحظه برای من همه خیر و شر رو الهام میکنه و ازش میخوام که کمکم کنه تا هر لحظه چشم بگوی خوبی باشم و سعی کنم بیشتر چشم بگم
فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ وَلَا یَسۡتَخِفَّنَّکَ ٱلَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ
پس شکیبایى کن که یقیناً وعدۀ خدا حق است، و مبادا آنان که یقین ندارند تو را به ناشکیبایى و سبک سارى وادارند
و تازه درک کردم که خدا تو سوره روم که امروز صبح بهم گفت بخون میخواسته بگه صبر کن عجله نکن
که من یه وقتایی میگفتم حالا تمرین رنگ روغنم رو بعدا انجام میدم حالا بذار کار دیگه انجام بدم
در صورتی که تا من رنگ روغن رو یاد نگیرم ،تمرینات طراحیم رو بیشتر نکنم ، پیرفتی حاصل نمیشه
تمرین و تکراره که نتیجه پایدار میشه
و فهمیدم که مهارت هاتو متمرکز شو و فقط تمریناتت رو عملی کن رنگ روغن رو خوب کار کن تا یاد بگیری به فکر کشیدن تابلویی نباش که هنوز یاد نگرفتی و طبق آموخته های قبلیت میخوای بکشی ، و هر ایده و الهامی که خدا بهم بده نگه میدارم تا با رنگ روغن اصولی تر و با کیفیت تر کار کنم
خدایا شکرت که این همه بهم عشق داری و انقدر برای تو ارزشمندم که هر لحظه مراقبمی سپاسگزارم ازت
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به هم سفرای عزیزم
باز هم خدا هدایتم کرد برای یه ردپا
برای پایان فصل 4 خدایا ممنونم که تا الان اوردیم اینجا تا هر روز یه درس خوب بگیرم
یه ردپا از خودم به جا بزارم
اولین جایی که تو زندگیم برای خودم نوشتم و دفتری برای شکر گذاری و ارتباط با معبودم گرفتم همین سایت بود
همین مکان مقدس بود
بعد از پشت سر گذاشتن های چالش های خودم با خودم
و دیدن ترمزهام
کلی از اشغالهای وجودم
روشن شدن پاشنه آشیلم که بزرگترینش روابط بود عزت نفس بود
هنوزم دارم ورودی خوب به ذهنم میدم برای تغییر بنیادین زندگیم
حالا بماند این 10 روزه گذشته ی من
پر از تضادهایی بود که ظاهرش کلی کریح و زشت بود
اما ندایی ته قلبم میگفت بشارت باد بر بندگانی که صبر میکنن و توکل میکنن رو خداشون
خدارو شکر میکنم تمام تمرین ذهنی من شده دوره های استاد و این سایت ارزشمند
دوره کشف قوانین که بمب بمب بمب داره باورهامو میترکونه استاد از بس دوره قوی هست
توی تمام زندگیم هیچوقت به نقطه ای نرسیده بودم که اینقدر احساس ضعف و نا امیدی کنم برای خودم
همیشه فکر میکردم که گوش کردن کافیه و هیچ عملی انجام نمیشد
حالا که اینجا جلوی هزاران نفر دارم دیدگاهامو مینویسم
کلی از اراده خداوند جاری شده که تو فقط پای تعهدات و هماهنگی که استاد بیس همه ی اموزش هاش هست احساس خوب اتفاقات خوب رو رعایت بکن
و هر روز دارم با خودم نعمت هایی که دارمو مرور میکنم تا به فرکانس های بالاتر دسترسی داشته باشم
یکی از زیباترین چیزهایی که توی این فایل نظرمو جلب کرد صداقت استاد بود
که به لطف الله شریک کاری من که واقعا خود برادر نداشتمه خداوند هدایتش کرده توی زندگیم
با صداقت کامل همراه هم باشیم
و رو خودمون کار میکنیم
و تمام این اتفاقات از زمانی که منفعالیتمو شروع کردم توی سایت اتفاق افتاد
و گوش نامحرم نمیشنوه این همه صداقتی که شما با ما دارین و با خودتون
خدارو شکر میکنم در مسیر مستقیم خودشناسی هستم و میام و یه ردپایی میزارم
و این ردپا ها
حکم نماز رو تو زندگی من داره
و میدونم که از لحاظ نتایج مالی و معنوی و روابط
زیاد فاصله فرکانسی با اهدافم ندارم
چون خداوند به شدت نشونه هاشو جاری کرده برای تغییر بنیادین زندگیم
از رفتارم بگیر تااااااااا نوع نگاهم به هستی
اینارو مدیون این سایت گرانبها میدونم
وروزی هزاران بار بابت این جا که هستم خدارو شکر میکنم
و به لطف الله در پاره زمانی نزدیک میام از اتفاقات و پیشرفت هام براتون میگم که این الله رب عالم است
و هرچی که بخوای بهمون میده
مثل هزاران نفری که اینجا از نتایجشون میان مینویسن با عشق
از خدا میخوام
مارا به راه راست
به راه کسانی که به انها نعمت داده
هدایت کنه
و این حال خوب رو روز به روز در دلمون روشن تر کنه
الهی آمین.
آیه امروزم:
رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ
خدایا، به من حکمت ببخش و مرا به شایستگان برتر ملحق فرما.(شعرا83)
به نام الله خداوندزیبایی ها
سلام دوستان دوست داشتنیم
سلام برخانواده بزرگ عباس منش
خداروشکرکه تونستم120قسمت روببینم وکامنت بزارم وبعدازاین قسمت فصل 5روشروع کنم
الهی شکرت
سن یک عددنیست وادم میتونه توهرسنی که باشه اززندگیش لذت ببره وحالش خوب باشه وبره تودل طبیعت پیاده روی کنه باادم هامعاشرت کنه وکودک درونوخودشوفعال کنه
یکی ازاقوام ماچندسال پیش فوت کرددرسن98سالگی ولی تازمان مرگش بسیارادم خوش خنده وارام ودوست داشتنی بودومن لذت میبردم بابودن درکنارش چون دل زنده بودوبیماری خاصی نداشت وازنظرمالی هم اوضاع خوبی داشت ودرلحظه زندگی میکرد
استادمیگن وقتی اینترت نداشتم خودمومعطل نمیکردم ومیرفتم پیاده روی ولذت میبردم وتجربه میکردم اون لحظه رو ودنبال لذت بردن ازنعمت های دیگه خداوندبوده استادعزیزم
من درطول روزسعی میکنم کانون توجه خودموکنترل کنم دوشب قبل به یک تضادی برخوردکردم وحرف های منفی توخونه مازده شدولی من سعی کردم حال خودم خوب نگه دارم وخداروشکراززمان اشنایی بااستادوقتی به تضادی برمیخورم خودم روکنترل میکنم وناخوداگاه حالم خوبه وسریع ناراحت نمیشم مگراون ادامه پیداکنه واین یعنی این که باورهای من بهترشده به لطف الله مهربان
چون به هرچی توجه کنی اونوبه سمت خودت هدایت میکنی وجهان هستی به افکارماپاسخ میده وماروهدایت میکنه به سمت اون چیزی که داریم بهش توجه میکنم چون مادرهرلحظه درحال هدایت شدن هستیم چه درراه خوب وچه بد
اگراگاهانه به نکات مثبت توجه کنیم هدایت میشیم به زیبایی هاوفراوانی هاوثروت بیشترواگربه کمبودونداشتن توجه کنیم به اون سمت هدایت میشیم
استادمیگن وقتی این دوسریال رومیبینیداحساس کنیدعمیقاکه اونجاهستیدوتجسم کنیداون طبیعت رواون صدای پرنده هارواون رطوبت هوارواون دریاچه زیباروووقتی که عمیقا حس کنیدکه اونجاهستیدهدایت میشیدبه سمت همون زیبایی هاوفرکانس خواسته روارسال میکنیدبه جهان هستی
جایی که دوست داریدباشیدروتجسم کنیدوبنویسیدوحرف بزنیدوتوصیف کنیدجزییات اون روبعدهدایت میشیدبه مسیردرست
احساس سپاسگذاری عمیق ودرونی باعث اتفاقات بهترتوزندگیمون میشه ودرهای نعمت وثروت به روی مابازمیشه همین که ذوق زده بشیم ازدیدن یک گل وشگفت زده بشیم داریم فرکانس سپاسگذاری روبه جهان هستی ارسال میکنیم
احساس خوب وسپاسگذاری عمیق توروبه سمت زیبایی های بیشترهدایت میکنه
اکثرمردم ناسپاسندواولین نشونه ناسپاسی بیماری ومشکلات جسمی ماست که وقتی احساسمون بدباشه مریض میشیم واین اولین نشانه است که بادمواظب باشیم که دراحساس بدنمونیم
سپاسگذاری مرض بین شیطان باخداست وافرادناسپاس به سمت شیطان هدایت میشن ودرگمراهی به سرمیبرندوافرادسپاسگذارحالشون خوبه وخداوندهدایتشون میکنه وبااون هاحرف میزنه وایده هاروبهشون الهام میکنه
وقتی درمسیردرست باشه توبه سمت جاهایی هدایت میشی که همه باتودرصلح هستدوصادق هستندوبه تواعتماددارندچون خودت انسان صادق ومورداعتمادی هستی مثل استادعزیزم که با2تاکارمنداین سایت رواداره میکنه وایتقدراعتماددارندکه کنترل نمیکنندکارکردن کارمندشون رووحقوق رودریافت میکنند
به میزانی که ماروی خودمون کارمیکنیم مادرمداری قرارمیگیریم که به شرایط بهتروادم هاوفرصت های بهترهدایت میشیم
به سمت ادم های صادق تروباکیفیت ترودرستکارتر
شکرنعمت نعمتت افزون کند
کفر،نعمت ازکفت بیرون کند
شادوپیروزباشید
چقدر دیدگاه های زیبا سلام دوستانه عزیزمممممم
وقتی به این همه زیبایی توجه میکنیم انگار که روحمون لطیف میشه و به یک آگاهی خاص نزدیک میشیم.
اولین کامنت از دوست عزیزمون در مورد سن و سال بود که من خیلی در این مورد با افراد مختلف صحبت کردم که پیر شدن یک انتخاب است یا بهتر بگم یک تفکر و باور است وقتی که ما باور های اشتباهی داشته باشیم طبق قانون به سبک زندگی و نقطه جغرافیایی هدایت میشیم که ما رو زود تر پیر کنه و در برعکس همین موضوع هم صادق است.
با توجه به زیبایی ها خداوند توفیق دیدت زیبایی های بیشتری رو بهمون میده زیبایی هایی که همین الان هم وجود دارند اما ما اون ها رو نمیبینیم و زیبایی هایه بیشتری هم سره راهمون قرار میگیرند. و طبق قانون به هرچیزی توجه کنی مثل اون رو در زندگی جذب میکنی.
شکرگزاری از عمق وجودمون باعث میشه که اتفاقات خوب رو مرور کنیم و سپاس گذاری کنیم بابت وجود اون ها البته در قران هم ویژگی افراد گمراه ناسپاسی است بر اساس گفته ی شیطان که من میتوانم افراد نا سپاس رو فریب بدهم .
وقتی سپاس گذاری رو درک کنیم از چیز های بسیار ساده مثل یک لبخند. طبیعت . سلامتی و…
نعمت هایی که خداوند به رایگان در اختیار ما گذاشته بسیار لذت خواهیم برد و هر بار این نعمت ها نعمت های دیگه رو به روی ما باز خواهند کرد.
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان خوبم
دیدگاه سفر به دوره آمریکا تماماً زیبایی نکات مثبت و آگاهیهای زیادی دارد به نظر من سن یک عدد است که این باور است که الگوها را درست میکند که در دوره قانون سلامتی استاد خیلی عالی اتفاق را که روی میدهد نشان میدهد و چقدر انرژی و اندام خوب و زیبا میشود
و در موارد منفی اصلاً نباید فکر یا حرف زد چون این یک قانون است که اگر رعایت کنیم هدایت و در کل به آرامش و سلامتی بیشتر میتوانیم داشته باشیم و هر چقدر در تجسم خواستهها احساس خوبی را داشته باشیم میتوانیم قویتر عمل کنیم برای یک پله فرکانس بالاتر
و من چیزی که این کار را انجام دادم و جواب داده هنوز هم انجام میدهم قانون سپاسگزاری است که بینهایت نعمتهای زیادی وارد زندگی میشود و باید قلبی و عمقی باشد تا به احساس شاد و خوشبخت برسیم شکرگزاری در هر لحظه و دیدن نعمتها باور اعتماد یقین و احساس ارزشمندی بیشتری را میتوانی داشته باشی تا به جای درست و افراد هم مدار بشویم در پناه الله یکتا شاد سلامت و پیروز و سعادتمند باشید انشاالله
به نام خداوند. مهربان و بخشنده
120مین روز سفر نامه من
سلام به استاد عزیزم مریم عزیزم و دوستان نازنین من
خدا را شکر که امروز با این فایل زیبا فصل چهارم سفر نامه خود را ختم میکنم خدایا شکرت خدایا شکرت
برگردیم به روز اول سفر نامه و دوست دارم از نتایج که من از این فایل های رایگان و سفر نامه گرفتم بنویسم خدا را شکر خدا را شکر
از روز اول سفر نامه را شروع کردم توجه ام را نداشتم به تمام نکات عالی و زیبایی اطراف خودم و به دو هفته نرسیده بود که من هدایت شدم به یک مسافرت عالی عالی خدا را شکر و در جریان این سفر نامه من خییلی حالم بهتر شد و وختی من از سفر برگشتم ملا تغییر کرده بودم دیگر فواد قبلی نبودم دیگر نگرانی سابق را نداشتم و هی میرفتم توی دل ترس هایم خدا را شکر سه ماه من در سفر بودم و مسافر بودم و خییلی لذت بردم و از روز کن من هدایت شدم به سفر من به خودم گفتم مهمان خداوند هستم بیبینم خداوند چجوری از من پذیرایی میکنه خدا را شکر خداوند به بهترین شکل ممکن از من پذیرایی کرد جای بود باش داد غذا های لذیذ داد و بهترین هدیه خداوند خرید قدم اول دوزادهم قدم بود و بعد قدم دوم خدا را شکر خدا را شکر و اعتماد به نفس من خییلی بهتر شد و نیاز به کار دارد خدای مهربانم سپاسگزارم خدایا شکرت
نکات عالی این فایل برای من
0:تجسم کردن با تمام وجود
0:پیدا کردن نکات مثبت
0: سپاسگزاری
0:احساس ارزشمندی
0:کامنت های زیبا
خدای مهربانم خیییلی ممنون ام و سپاسگزارم خدایا شکرت خدایا شکرت اینقدر حس ام عالی و فوقالعاده و زیبا است که حرف نداره خدایا شکرت خدایا شکرت و انشالله هدایت می شوم به روابط عالی با انسان های عالی و با کارمندان عالی و همکاران عالی خدایا شکرت
رد پای من
سن هیچ تاثیری نداره او زندگیت و محدودیتی برات نداره و از زندگیت لذت ببر تفریح کن کودک درونت آزاد کن فعال باش هیچ سنی برای انجام هر کاری دیر نیس روحیت جوان نگه دار
وقتی اگاهانه به زیبایی توجه کنی صحبت کنی فک کنی تحسین کنی جهان خودبخود زیبایی بیشتر بهت نشون میده جهان به توجهت واکنش نشون میده پس ورودی های ذهنت کنترل کن
به هر چی که توجه کنی اساس اصلش وارد زندگیت میشه
تو تجسمت یک صحنه زیبا احساس کن و همه حواست دخیل کن رطوبت لطافت مزه صدا عکسش ببین بنویس توصیف کن صحبت کن تا فرکانس قوی تر ارسال کنی
جهان به افکارت پاسخ میده ن چیزی که به زبون میاری
باید شکرگذاریت واقعی باشه تا جادو اتفاقات فوق العاده رخ بده
زیبایی هارو در لحظه زندگی کن و برات عادی نشه و بخاطرش سپاسگزار باش
به خودت بگو این احساس سپاسگزاری که دارم خدا میدونه منو داره به سمت چه نعمت های بیشنریرهدایت میکنه و چه پرهایی باز میکنه و چرخ زندگیم روان میکنه
وقتی احساس بدی داره بدنت واکنش نشون میده مریض میشی معدت درست کار نمیکنه سیستم ایمنی ضعیف میشه ولی وقتی سپاسگزاری میکنی بدنت سالمه
این بحث اعتمادی که دولت آمریکا به مردمش داره کلی جای حرف داره و باعث میشه آدما درست کار و با صداقت باشن