https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-12-26 00:18:182023-01-07 07:48:24سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 180
378نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد جان و خانم شایسته و هم فرکانسی های عزیزم
دیدگاه دوستان که میخوندم خیلی عالی بود نماد سپاسگزاری و شکرانه نعمت در وجود همه ی مخاطبان سایت گنجانده شده،از تمام نعمتها و فراوانی ها و زیبایی ها استفاده کن لذت ببر، تمرکزت و سپاسگزاریت روی داشته هات و خواسته هات باشه و روی زیبایی های دنیا و استعدادهای بالقوه ای که خالق در طبیعت پدیدار کرده از وجود آب زلال دریا و رودخانه ها و آبشار های زیبا وبلند،هوای سالم وجود ابرهای رنگارنگ در دل آسمان،و خورشید بعنوان منبع انرژی فتوسنتز گیاهان بر روی کره زمین برای درختان سبزینه ها و تمام موجودات زنده که ما جزیی از آنها هستیم و همه و همه سپاسگزار باشیم.
اتفاقات و تحولات مثبت زیادی در طول روز و هفته و ماه و سال برای ما ایجاد میشه،اما تمام تمرکز و دایره صحبت های دسته جمعی روی اتفاقات منفی که بسیار قلیل و شاید یکی دوتا هم نباشه میچرخه،چرا روی دلخواه های زندگی مون تجدید نظر نمی کنیم چرا روی خواسته های مثبتی که داریم بیشتر تمرکز نکنیم،چرا روی نادلخواه ها و ناخواسته ها تمرکز کنیم تا همون وارد زندگیمون بشه واقعا چرا!؟؟ قانون میگه روی چیزی که میخوای تمرکز کن نه چیزی که نمیخوای،خداوند انسان رو بعنوان اشرف مخلوقات آفریده به ما قدرت تحلیل داده تا بتوانیم خوب و بد و بسیاری از موضوعات متضاد را از هم تشخیص دهیم،اگر روی کانون توجهات امواج مثبت و خواسته ها و دلخواه های مثبت تمرکز کنیم مطمئنا پاسخ های دریافتی از منبع انرژی جهان بصورت مثبت و عالی نمایان میشه،
سن و سال در اکثر کشورهای دنیا یک عدده،یعنی شما بازنشسته شدی هنوز به هدفت نرسیدی تا زنده ای هدفتو دنبال کن در انتظار مرگ نباش،برای خودت پلن داشته باش و هدف مشخصی رو ایجاد کن برای اون هدفت، انگیزه ایجاد کن مثل اکثر خارجی ها تو کشورهای اروپایی و آمریکایی طرف تو سن 90سالگی پشت فرمون نشسته ریلکس انگاری 20سالشه،واقعا تحسین کردم این خانم تو یکی از فایلها استاد رفت اداره پست بعدش خانمه اومد سوار ماشین شد من حال کردم لذت بردم،
تو ایران هم زیاد داریم یکی از بستگان تو سن 78سالگی رفت شمال، تو روستا مغازه سوپر مارکت زد فقط با چرتکه کار میکرد تا5ماه پیش در مغازه کار میکرد سواد خواندن نوشتن نداشت اما چرتکه رو خوب بلد بود همیشه سرحال و قبراق بود توسن 102سالگی هفته پیش به رحمت خدا رفت،شب آخر مرگش گفت ازم فیلم بگیرید همه رو نصیحت میکرد باهم مهربان باشید هوای همو داشته باشید،من ایشون هم تحسین میکنم با این حال تو کلانشهر زندگی کرده تونست تاسن 78سالگی تو شهر دوام بیاره بعد این سن رفته تو دهات کسب درآمد و ادامه زندگی تا 24سال بعد از اون هم زندگی کرد و رفت، تا 2ماه پیش تمام طوایف که سر ارث و میراث و شراکت زمین ها به مشکل میخوردن ایشان شجره نامه همه رو از بر بود و آمار نسلهای گذشته رو بیاد داشت و راهنمایی شوندمیکرد،روحشون شاد باشه،
واقعا استاد عزیز رو تحسین میکنم علارقم رفتن به جاهای زیبای دنیا تو اروپا و آمریکا و سریال سفرهای مختلف،هنوزم که هنوزه تا درختی سرسبزی آبی چشمه ای دریایی و نعمتی میبینه سریعا شکرگزاری و سپاس خداوندی رو بجا میاره این کلید عامل وارد شدن نعمتهای زیاد به زندگی ایشان میشه و زیبایی ،زیبایی های بیشتری رو جذب میکنه و به سمت زیبایی و فراوانی و نعمتهای بیشتری هدایت میشه،اگه سپاسگزار باشی هدایت رو درک میکنی به جاهای مثبت پرانرژی و پراز فراوانی و زیبایی بیشتر هدایت میشی،
دیروز همسرم رفت بازار طلا فروشی تهران میگفت چقدر مردم پرجنب وجوش بودن خداروشکر همه در تلاش و تکاپو بودن، اونقدر از خوبیها و زیبایی ها و فراوانی اونجا برام گفت تا راغب شدم برای خرید هدایت بشم به اونجا و همین گفتمان بین ما و سپاسگزاری مون، مارو به جاهایی هدایت میکنه که بتونیم با صرفه اقتصادی و کالای ارزانتر و با کیفیت عالی هدایت بشیم،حتی فروشنده گفت فروش اینترنتی داریم براتون رایگان ارسال میکنیم،
خداروشکر فضای اعتمادی ما در مسیر درست، انسانهای صادق ودرستکار و سلامت را به سمت ما و در مدار ما جاری میکند،
سپاسگزار خداوند مهربان بابت هدایت شدنم به این فایل و ورود زیبایی ها و فراوانی ها و نعمتهای بی شمار خداوند به زندگی منو همسرم و فرزندم، و همچنین هدایت شدنم به سایت استاد با صداقت و درستکار و بانوی عزیزش.
چه همزمانی و نشانه جالبی که در مورد تجسم صحبت کردین و امروز هم در سایت در مورد همین موضوع فایل جدید
قرار دادین و این یه نشانه خیلی واضحی برای من شد
اگاهی ها و اطلاعاتی که شما ازش صحبت میکنید نیازمند تکرار در زندگی من هست چون گاهی این ها از ذهنم فراموش میشه . اما تا جایی که بتونم به خودم یاداوری و تمرینشون میکنم.
توی مبحث تجسم انچنان زیاد استفاده نکردم هرچند تجربه هایی از نتایج دارم اما توی سریال سفر به دور امریکا تا به اینجا که تماشا کردم واقعا این احساس خوب و لذت رو درک کردم و ناخوداگاه اون منطقه برام هنگام پخش فایل تصویرسازی میشه و در موقعیت این حس قرار میگیرم
تعریفی که از سپاسگذاری یاد گرفتم شامل احساس خوب . ارزشمند دونستن و قدردانی کردن از خودم و نعمت ها . قدر زندگی . بدنم و وسایلم را بدانم . به خودم و اطرافم برسم . احساس لیاقت رو در خودم به وجود بیارم و دنبال زیبایی ها باشم و همه این ها برام مصداق شکرگذاری هست
این فرکانس خوب شما و این تسلیم بودن شما رو در مسیری قرار داده که در مکان زیبایی زندگی میکنید و با انسان هایی خوبی روبرو میشین که روی خوبشون رو به شما نشان میدن . افراد با اعتماد و صادق در زندگی شما هستن و این نشان میده دنیا آینه درون من هست . واقعا قانون رو اینجور درکش میکنم نه فقط با شنیده ها
خداروشکر برای این فرصت زیبای زندگی که خداوند ب من کادو داده
بنام خداوند بخشنده مهربان که حقانیتش زبیای جهان است خدایا از تو بنام خداوند که دیدن زیبای ها مرا هدایت کرد چقدر در اوم مدار کانون توجه ام به سمت زیبای ها بود وچقدر مدار انرژی زبیای ها واندیشه های مثبت بودم وچقدر ادن روزها به من انرژی،میده وقتی کع فقط،در مورد شون صحبت میکنم وچقدر با توجه به زیبای ها وسپاس گزاری کردن از خداوند در مداری از خوشبینی قرار گرفته بودم واز خداوند سپاسگزارم واز این بابت احساحس امیدورای میکنم که دوباره با اون کانون توجه وشناخت درست قوانین در مدار قرار بگیرم وشب روز سجده شکر به جا بیاورم که در لحظهای در مدار زیبای قرار گرفتن وسپاسگزلری کردن قلبی،به یک عمر فکر کردن بیهوده می یرزد این باور قلبی منه واز خداوند سپاسگزارم از این بابت خدایا شکرت دوست دارم یک تجربه رو در بنویسم واز تجربه خداوند کمکم کنه واخلاص،درونی به درگاهش،دست دارد کردم وهدایت کنه به سمت زیبای ها بعد یک مدت به خاطر یک تضاد از ذهن خودم ترس برداشتم وبه خاطر کنترل نکردن ذهنم متمرکز شدم بر روی نازیبایی ها واتقاقات ناجالب اطرافم وهر دفعه این متمرکز شده بودم که اونچان دوچار ترس ونگرانی وشده بودم این هم بگم خداوند می داند به خاطر عدم آگاهی بوده وبه این خاطر کاملا امیدورام ومی دانم که خداوند هدایت میکنه وبه سمت خواسته های وسمت زبیای به سمت خودش مر آ هدایت میکنه به خواسته های که مرا به خودش،نزدیک میکنه واین متمرکز بودن بر روی نازیبایی ها باعث شده هر از لحاظ مالی ضعیف تر از روحی در به داغون شده بودم اینقدر از ذهنیت ارزشمندم بعد استفاده کرده بودم یعنی راه صحیح از فکر رو بلد نبودم واصلن بلد نبودم درست فکر کنم واینقدر این احساحسات منفی فضای ذهن رو در برگرفته بودن که قدرت تجسم کردن هم نداشتم هر جر بحث خانوادگی هرروز خرج های الکی هر روز نگرانی الکی هروز شک وشبه های الکی هر روز تصمیمات احساحس،چیزی های خداوند می داند بر خلاف شخصت حقیقی شحقیقی خودم کاملا می شناسم وذهنیت رو اینقدر به حالت تصورات ناجالب برایم رقم خورده چون هیچ گونه درکی از قوانین نداشتم اینقدر توجه ام رو گذاشتم دنیای بیرون از خودم اینقدر خود محور شده بودم کی مه خواستم جهان تعغیر دهم ودنیای بیرون کرده بودم به جهنم برای خودم دیگه نیومدم فکر کنم با دنیای بیرون پر از استفاد خود زیبای درون خودم من پر زبیای ها خداوند. من بجای اینکه متمرکز باشم بر روی درونم خودم بخششم ولذت ببرم وسپاسگزارم وخداوند متمرکز شده بودم بر روز نکات منفی گذشته واینقدر خودش سرزنش کرده بودم واینقدر خووم تخریب کرده بوده راه کهدمی رفتم هم همین خودم تخریب می کردم توی ذهنم چون هیچ گونه شناختی از ذهن داشتم نه از خداوند داشتم ونه از خووم چرا چندتا نکنته مثبت مینها باعث امید ورایم شده بودم ااول این قوانین چون توی مدا پایینی بودم این گفته بودن اگر به هر چی توجه کنی اون موضوع اتفاق می افته همین موضوع باعث شدم افکارمنفی رشد کنن واصلن متوجه نشدم بس احساحس،تد موضوعاتی توجه احساحس خوب بشه حالت سپاسکزلزی،داشته باشی، این موضوع با شد افکاری منفی در ذهنم رشد کند واون موضاعتی که من نگرانشم بودم چون شخصتم حقیقی. نمی خودرن در زندگی اتفاق نیافتاد من وارد توهماتی شدم تجربه من از عدم آگاهی از ذهن از قوانین بودم آلام هر روز از خداوند در خواست میکنم وصداقت درونی که با خدای خودم دارم از خداوند صداقتی که مرا به خداوند نزدیک کند نه صداقتی که دنبال راضی،نگه داشتن دیگران باشی چون بت باورهای مخرب بزرگ شدیم آقا تواون کار بکنی خداوند خوش میاد کسی به من نگفت فکر بدی در مورد خودت اتفاقات بدی تجربه میکنی در فکر اتفاقات بدی برای دیگران احال خودت خراب میکنی چیزی خای به شخصت حقیقی من نمی خورن
سلام خدمت استاد توحیدی که انعکاس نور وجودش،گواه بر زیبایی این فایل و گفته ها هست!
سلام خدمت مریم بانوی عزیز!
و سلام حضور تمام دوستانی که لایق و شایسته ی بودن در این بهشت فوق العاده هستند!
یه اعترافی بکنم اول این کامنت که این سایت و آگاهی هاش دریایی از نعمت هستند که ما هر چقدر از خدا بابت این سایت سپاسگذار و شکر گزار باشیم کم گفتیم و نمیتونیم معنی واقعی سپاسگذاری رو به جا بیاریم ولی در حده توانمون و اون قدری که اندازه اش رو ما نمی دونیم ولی خدا میدونه از وجوده پر قدرت و باعظمتش سپاسگذاریم چون دریایی از آگاهی و حال خوب هست!
امروز فایل نشانه ی امروزم رو زدم و این فایل بسیار ارزشمند نشانه ی امروزم شد تا آگاهتر بشم و سپاسگذارتر!
یه لحظه دیدم انگار زندگی روزمره و کارهای روتین روزانه داره منو به عجله و هول و ولا وا میداره و همه چیز رو با عجله انجام میدم،و ذهن هم از فرصت استفاده کرده و داره شتاب من رو بیشتر میکنه!
یه لحظه به خودم یه استپی دادم و گفتم آگاهانه بزار ببینم این عجله و بدو بدو دلیلش چیه که دیدم بله ذهن جان بازم افسار افکار رو در دست گرفته و میخواد پیشتازی کنه و همونجا کاتش کردم و گفتم عجله و بدو بدوی در کار نیست ها،فکر نکنی مثل گذشته میسپارمش به خودت تا هر کاری دلت بخواد بکنی،ما یاد گرفتیم که ناظر باشیم بر افکارمون و مراقبش باشیم و قرار نیست دیگه به روال تو زندگی کنیم و زود دمش رو گذاشت کولش و فرار کرد!
یه آهنگ شادی که دیشب دانلود کرده بودم رو پلی کردم و باهاش رقصیدم طوله آشپزخونه رو و همونطوری که دستکش ها دستم بود با خودم حال کردم تا اون احساسم رو به احساس خوب برسونم و بلافاصله بعده تموم شدن آهنگ،زدم نشانه ی امروز و این فایل برام باز شد و چقدر شیرین و دلچسب بود کامنت های دوستان عزیز و صحبت های استاد درباره ی اون کامنت ها!
وقتی رسید به سپاسگذاری تمام وجودم پر از آرامش شد و منم در حین انجام کارها از تمام وسایل و امکاناتی که در اون لحظه در حال خدمت به من بودند تک به تک تشکر و سپاسگذاری کردم بابت خالق بی نظیرشون و اونقدر احساس شعف و شکرگزاری تو رو به وجد میاره که انگار تو اون لحظه هیچ حایلی بین تو و خدای تو نیست و وقتی استاد و خانم شایسته ی عزیز درباره ی سپاسگذار بودن حرف زدند که:
سپاسگذاری مرز بین شیطان و خداست!
کسی که سپاسگذار است به سمت خداوند و کسی که ناسپاس است به سمت شیطان هدایت میشود!
و چقدر در اون لحظه من درک کردم این مرز رو چون همین چند دقیقه ی پیش شیطان داشت منو با نجواهاش به سمت احساس بد میکشوند ولی من آگاهانه توجه کردم به سپاسگذاری و به سمت هدایت خداوند که این فایل فوق العاده پاداش کنترل ذهنم شد!
خدایا شکرت و سپاسگذارت برای همه چیز،برای اون نعمت هایی که می بینیم و نمی بینیم!
برای چیزهایی که داریم و نداریم!
برای تک تک این نعمت هایی که در اختیارمون هست!
برای سلامتی تک تک اعضای بدنم که در صحت کامل هست و در اوج شادابی و طراوات!
برای این خانواده ی عزیز،برای امکاناتمون،برای رزق های بی نهایتت،برای تک تک این لحظه های ناب،برای این احساس فوق العاده،برای حال الانم،برای گفته های استاد،برای چشم ها و گوش هایم که در مدار دریافت این آگاهی ها بودند،برای همه چی…
وقتی استاد احساس خوب شکرگزاری رو گفتند و تموم شد گفته هاشون و یه احساس درجه یکی در اون لحظه در اون فضا بود و من حضور خداوند رو اونجا حس کردم که دستش رو گذاشت روی شونه ی استاد و گفت بنده ی من!
واقعا ازتون سپاسگذارم نکته ی عمیقی رو گفتید!
سپاسگذار بودن نشونه ی اینه که ما انتخاب کردیم که خداوند ما رو هدایت کنه و اگر ناسپاس باشیم انتخاب کردیم که شیطان ما رو هدایت کنه!
فایل رو نگه داشتم و اشک هام ریخت که کلام خدا رو در این فایل من شنیدم وقتی که در قرآن می گفت دو نفر با هم حرف میزنند خداوند نفر سوم هست!
من رضایت خدا رو در اون لحظه دریافت کردم و چقدر سپاسگذار وجوده نازنین شما شدم که راهی رو به درست انتخاب کردید و ما رو هم با آگاهی های اون راه طی شده،روشن تر کردید تا خدا راضی باشه از ما چون هدایت کرده ما رو به اینجا و لاجرم ما باید و باید عمل کنیم و استفاده ببریم!
حال الان و احساسم وصف ناشدنیه و میدونم همتون درک می کنید چون تجربه اش رو داشتید!
خدایا!
قدرت سپاسگذاری رو در ما بیشتر و بیشتر کن و ظرف وجودمون رو بزرگتر تا از هر نعمت تو،نهایت استفاده و سپاسگذاری رو داشته باشیم!
امروز کلی احساس خوب و تجربه کردم واقعا طبق گفته دوستمون ثروت یعنی سلامتی یعنی دوستان خوب. و…
امروز خیلی راحت و با حس خوب دعوت شدم به یک جلسه با یک انسان فوق العاده درستکار و حرفه ایی
انگاری خدا این شخص و مجبور کرده بود که یسری حرفهارو به من بزنه و منو راهنمایی کنه
اصلا مات و مبهوت میموندم که خدایا این آدم کلی سرش شلوغه و برنامه داره ولی داشت کلی اطلاعات در اختیار من میذاشت که توی هیچ کتاب و …نمیشه پیدا کرد چقدر دراون لحظه احساس خوشبختی میکردم که خدای من وقتی به تو تکیه میکنم خودت آدم های مناسب و به سمت من هدایت میکنی خدایا شکرت
به نام خدای خوب و قشنگ و مهربون و صاحب تمام زیبایی ها
سلام استاد عزیز و خانوم شایسته نازنین
داشتم فوتبال میدیدم که هدایت شدم به سایت و تمرین هر شبم که روز شمار تحول زندگی هست و بهم گفته شد که اون مهمتره بدون معطلی قطع کردم و اومدم اینجا .
وقتی اومدم فهمیدم که اومدم تو دل بهشت
هرچی میرفتیم جلو تر توی فایل بیشتر میخکوب میشدم
انگار تازه داشتم خیلی چیزا رو درک میکردم
با اینکه شاید بار ها و بارها شنیدم
ولی اون حس قشنگه رو داشتم میدیدم و لذت میبردم به قول معروف میبلعیدم
اونقدر شوق داشتم که میخواستمگوشی و بردارم به همکارم و یکی از دوستام بگمعجب فایلی دارم میبینم
استاد این فایل یه جمع بندی از چند اصلی بود که شما روی اونها خیلی تاکید دارین
و با توجه به کامنت دوستان با جزئیات بیشتر بازم اونارو توضیح دادین
یکیش اینکه هیچوقت دیر نیست و بهترین لحظه برای شروع و هر کار دیگه ای الان هست
حتی برای لذت بردن دیر نیست سن و سال یه عدده همونطور که انسان های زیادی تو سن بالا راحت و سرحال ورزش میکنن راه مبرن و لذت میبرن
نکته بعدی کانون توجه هست
توجه به زیبایی ها لاحرم زیبایی های بیشتر رو در پی داره
بابد اگاهااااانه تمرکز و توجهمون رو برداریم از نازیبایی ها و ببریم سمت زیبایی ها
اگاهانه حرف منفی نزنیم اخبار نبینیم تا هدایت بشیم به سمت زیبایی ها
ما هدایت میشیم هر لحظه به چیزی که توجه میکنیم
نکته بعد کنترل ورودی هاست
همه چیز از ورودی هایی که میدیم شروع میشه و در پی این ورودی ها فرکانس های ما ارسال میشه
قانون بدون تغییر توجه به زیبایی ها زیبایی بیشتر و توجه به نازیبایی ها نازیبایی بیشتر
نکته بعدی تجسم سازی هست درست و با قدرت و جزئیات به حدی که تجسم کنیم خودمون رو تو اون لحظه و شرایط و زیبایی که میبینیم تا بتونیم فرکانس قویتری رو ارسال کنیم درموردش
و مهمترین نکته شکرگزاری
شکرگزاری واقعی که بی نهایت میشه درموردش حرف زد و دور شد از حاشیه ها و حرفایی که در موردش زده میشه و دور میشه از اصل موضوع شکرگزاری
خود من خیلی احساس خوبی پیدا کردم و درک بهتری پیدا کردم که بابا چیز سختی نیست لازم نیست حتما بنویسی لازم نیست حتما نماز بخونی یا ذکر بگی
اون ذوق بچگونه برای زیبایی های جدید شرایط جدید مشتری جدید نعمت هایی که داریم اون ذوقه شکرگزارییه
اگه نذاریم نعمت ها عادی بشه برامون ناخوداگاه شکرگزارشون هستیم همیشه در لحظه از زیبایی لذتوبردن شکرگزارییه
وقتی واقعی شکرگزار باشیم احساس خوب و واقهی داریم
چه جمله ای استاد که دیدگاه خود من در مورد شکرگزاری رو تغییر داد و بهم گفت که بیشتر دقت کنم بهش
مرز بین خدا و شیطان شکرگزار بودن ماست
شیطان مسط میشه بر من وقتی که ناسپاس باشم چون اون موقع کارش اسونه من تو فرکانس غر زدن خشم و…هستم راحت نیتونه منو هدایت کنه
اما زمانی که شکرگزار باشم احساس واقعی داسته باشم اون موقع هست که خدا وترد میشه و همه چیو پیش میبره و منو هدایت میکنه به قشنگی بیشتر
من یا توسط خدا یا توسط شیطان هر لحظه هدایت میشم و این به انتخاب من بستگی داره شکرگزار باشم یا ناسپاس
هر لحظه شکرگزاری و یاداوری اینکه من در این لحظه نعمت ها و زیبایی های بیشتر رو دارم جذب میکنم باعث احساس عمیقتر شکرگزاری میشه
وقتی شکرگزار باشم همون لحظه انرژیشو درک میکنم و وقنی نیستم بدنم درست کار نمیکنه و بهم الارم میده
و چقدر بهم کمک کرد این جمله که هیچ انسانی نیست که در تمام لحظات احساس خوب و شکرگزاری داشته باشه ولی باید تلاش کنیم تا اروم اروم این زمان طولانی تر بشه و احساس بهتر بیشتری داشته باشیم
و نکته اخر در مسیر درست که قرار بگیریم همه چیز به زیبایی اسونی انجام میشه و ادم هایی میام که میتونی راحت اعتماد کنی بهشون
وراحت کارتو انجام بدن و اینم دستان خداست و باعث شکرگزاری عمیقتر میشه
خدارو واقعا شکر میکنم که عضو کوچکی از این خانواد بزرگ هستم و ممنون از شما استاد عزیزم بابت این اگاهی ها🫡️
قبل از این که ای فایل رو گوش بدم ،، من تویحموم بودم.. و میخواستم وقتی از حموم اومدم بیزون ،، بیام و یک سوال منفی از خدا بپرسم. یعنی مثلا میخواستم بیام باز دوباره از خدا بپرسم که چرا نمیشه ،، چرا اینجوریه ،، و یه جورایی دوباره مثل قبلا با شکوه و گلایه از خدا سوال کنم و نشانه ی امروز من رو بزنم ..
ولی این بار قبل از زدن این کیلد،، گفتم اقا من یک بار هم که شده بیام سوالات توانمنده کننده بپرسم از خدای خودم و سوالاتم این جوری مطرح کردم :
یعنی اومدم خودم رو توی فضایی مجسم کردم که به اون خواسته ها رسیدم و حالا دارم از خدا میپرسم که چطوری شد و بعد مثلا خدا به یاد من میاره که ببین اینجوری بودا !!
و سوالاتم اینجوری بودن :
خدایا راستی چطور شد که من صاحب این خونه ی دلخواهم شدم ؟؟
خدایا راستی چطور شد من با این فرد فوق العاده ازدواج کردم ؟؟
خدایا راستی چطور شد که به این زندگی زیبا و درامد بالا و خونه ی دلخواه و همسر دلخواه رسیدم ؟؟
و بعد روی نشانه ی امروز من کلیک کردم و این فایل زیبا بزای من اومد ,, حالا بریم با همدیگه بررسیش کنیم.
اولین موضوعی که مطرح شد بحث سن بود که اقا هیچ وقت دیر نیست و من همیشه میتونم از زندگیم لذت ببرم و یه جورایی نگران سن نباشم و هیچ وقت دیر نیست.
موضوع بعدی که مطرح شد بحث تجسم و سپاسگزاری و اینا بودش که من همیشه بیام خودم رو توی فضای خواسته هام تجسم کنم و با کلامم بهش قدرت بدم و حس سپاسگزاری در مورد داشته هام داشته باشم و اینکه شیطان ناسپاسان رو گمراه کرده و ویژگی گمراه شدگان ناسپاسی هستش. و اگر من ناسپاس باشم به سمت شیطان میزم و اگر سپاسگزار باسم به سمت خداوند میزم. و بحث تجسم و حس خوب و صحبت در مورد خواسته ها و اینا …
موضوع بعدی که مطرح شد. در مورد تمرکز بر زیبایی ها بودش که اقااا من هر چقدر اگاهانه بر زیبایی ها تمرکز کنم و توی ذهنم به اون ها پر و بال بدم به سمت اون ها هدایت میشم. اینکه دررمورد سریال سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت صحبت کردید که با هدف تمرکز بر زیبایی ها ساخته شده است و این یعنی من دوباره برم و سفر به دور امریکا رو مرور کنم و ادامه بدم این مسیر رو،، به همین دلیل من تصمیم گرفتم دوبازه از اول سفر به دور امریکا زو مرور کنم تا برسم به قسمت 80 ،، چون قبلا تا قسمت 80 پیش رفتم ولی از مدار خارج شدم حدودا دو ماهی میشه،حالا به عنوان یاداوری میزم از اول گوششون میدم تا یادم بیاد چی شد و اینا و بعد برسم به قسمت 80 و دوباره کامنت های قشنگم رو بنویسم…
موضوع بعدی بحث سلف رجیستری بودش که مسئولیت پذیر بودن این ادم ها و این اعتمادی به ادم ها میشه برای من این درس رو داره و این نکته رو داره که خداوند به من اعتماد کرده وقتی من وارد دنیا شدم و من قبل از ورود به این دنیا با قلب الهیم به خدا تعهد دادم که خدایا من از اعتمادی که به من کردی سو استفاده نمیکنم و خیانت نمیکنم بهت و در مسیر راستی و درستی و صداقت و پاکی حرکت میکنم و خدا به من اعتماد کرد که من ناسپاسی نمیکنم و به همین دلیل من اومدم توی این دنیا تا لذت ببرم و تمرکز کنم بر زیبایی ها و جهان رو گسترش بدم و سپاسگزار باشم و اگر من ناسپاس باشم و کفور باشم و گله و شکایت کنم. در واقع من نسبت به اعتمادی که خدا به من کرده خیانت کردم و در مسیر شیطان حرکت کردم…
(پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم؛ و تنها از تو یاری میجوییم
و خدا اینجوری بود که به ما اعتماد کرد و ما وارد دنیای مادی شدیم تا لذت ببریم و تجربه کنیم خودمون رو و ما قبل از تولد به خدا تعهد دادیم که تنها تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم..
سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان می تازم و بیشترشان را سپاس گزار نخواهی یافت. (17)
وقتی خدا به ابلیس گفت بر ادم سجده کن و ابلیس مغرور شد وسجده نکرد و خدا ابلیس رو از درگاه خودش بیزون کرد.. شیطان هم گفت کاری میکنم که اکثر ادم ها ناسپاس باشند..
و بعد ما ادم ها از خدا خواستیم که هدایتگر ما باشه به سمت راه راست ،، چون فهمیدیم که شیطان برای ما کمین کرده و میخواد گمراهمون کنه و ما به خدا گفتیم ،، تنها تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم … و در واقع با این گفته یه جورایی اعتماد خدا رو جلب کردیم. و بعد خدا گفت خب اوکی حالا که تعهد دادی که تنها من رو میپرستی و از من یاری میجویی برو توی دنیا و از زندکیت لذت ببر و من بهت اعتماد میکنم که به سمت شیطان نمیری و سپاسگزار من خواهی بود..
ولی اتفاقی که افتاد این بود ما تعهدمون رو وقتی اومدیم توی دنیا ارام ارام یادمون رفت و شیطان اغلب ادم ها رو ناسپاس کرد !! و یا بهتر بگم اغلب ادم های ناسپاس در مسیر شیطان حرکت کردند و تعهدی که به خدا داده بودند رو فراموش کردند و به مسیر شیطانی و نادرستی و ناپاکی قدم برداشتن و به خدای خودشون خیانت کردند و به تعهدس که دادند خیانت کردند و از اعتماد خداوند سو استفاده کردند و شیطانی شدند..
خدای من به من اعتماد کرده و به من گوهر وجودی بخشیده تا من با شکوفا کردن گوهر وجودی خودم و سپاسگزار بودنم زندگیم رو قشنگ و قشنگ تر کنم و مسئولیت پذیر باشم..
پس همیشه اول صبح ها به خودم یاد اوری کنم که :
خدایا هدایتم کن به راه راست ،، به راه کسانی که به اون ها نعمت دادی و نه گمراهان و نه غضب شدگان .. و همیسه به خودم یاد اوری کنم که :
تنها تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم..
میدونی امشب خواب دیدم میخواستم توی خواب یه کاری انجام بدم بعد مثلا توی خواب به من گفتن باید فلانی و فلانی باشن تا بهت کمک کنن و من توی خواب به اونا گفتم که :
خدا بزای من کافی است..
میدونی این خیلی خوبه کیفیت خواب هام بهتر شده.. پس باید همینجوری ادامه بدم .
نتیجه گیری
حالا بریم سوالی که از خدا قبل از این فایل پرسیدم رو برزسی کنیم :
پس چطور شد که به خواسته ها رسیدم ؟؟
1) اینکه من بارها به خودم گفتم که هیچ وقت دیر نیست و همیشه فرصت هست و نگران و ناامید و افسرده نشدم و ادامه دادم و ادامه دادم.
2) اینکه من بارها تمرکز کردم بر زیبایی ها و راجب اون ها صحبت کردم و تجسم کردم و حس خوب داشتم و خدا ارام ارام من رو به سمت زیبایی های بیشتر هدایت کرد.
3) اینکه من بارها با قلبم سپاسگزار خداوند بودم و همیسه با کلامم و با قلبم سپاسگزاری کردم و حواسم به ورودی های ذهنم بود و بعد خداوند به من پاداش های بیشتر و بیشتر داد.
4) اینکه من مسئولیت زندگی خودم رو پذیرفتم و نسبت به اعتمادی که خداوند به من کرده بود،، امانت داری کردم و در مسیر راستی و درستی و صداقت و پاکی حرکت کردم و سپاسگزار بودم و همواره به خودم یاداوری کردم که خدایا من رو به راه راست هدایت کن و همواره به خودم یاد اوری کردم که خدایا تنها تو را میپرستم و از تو یازی میجویم و امانت دار گوهر وجودیم بودم که خداوند در من به ودیعه نهاده و امانت دار بودم و با کنترل ورودی های ذهنم و تجسم خواسته هام و مراقبه کردن و حس خوب داشتن از این گوهر وجودی که خداوند در من به ودیعه نهاده مراقبت کردم و خودم رو شکوفا کردم ..
اره حالا یادم اومد که من اگاهانه این کار ها رو کردم و بعد صاحب اون خونه عالی و ماشین لاکچری و شاسی بلند و زندگی زیبا و همسر زیبا و پاک و سالم و اون درامد بالا و اون کسب و کار عالی و مسافرت های خارجی ووو هدایت شدم و به دستشون اوردم..
پرودرگارم تو را سپاس میگویم که من رو در هر لحظه هدایت میکنی.
خدایا هدایتم کن به راه راست ،، به راه کسانی که به اون ها ثروت و نعمت و برکت دادی و نه گمراهان و نه غضب شدگان
این فایل زیبا رو من اولین بار بود میدیدم مثل بقیه فایل هایی که دانلود میکنم و میگم واوووو این دیگه عجب گنجیه و بارها اون یک فایلو گوش میدم و با خودم میگم یعنی بقیه دوستان هم اینو دیدن این خیلی خفنه
و این فایل هم برام همون حس رو داشت و جزعه فایلایی که باید بارها ببینم و ازش یاد بگیرم
واقعا ممنونم از شما عزیزان که اینطوری خوب روی خودتون کار کردین و اینجوری خوب دارین قانون رو بما اموزش میدین خدا قوت
استاد جان وقتی با کامنت اقا جمال شروع به لبخند زدن و خ شحالی کردین من هم از خوشحالی شما خوشحال شدم
نکتهایی که گفتین تو این فایل واقعا ارزشمند ترین چیزایی هستن که میتونستم بشنوم و تا حالا شنیدم از قوانین جهان
سپاس گزارم از شما و خوبیاتون و صداقتتون و درستکاریتون دمتون گرم تحصینتون میکنم از صمیم قلبم
در مورد مطالب که گفتین همین دیروز توی
یو توب داشتم از یک مکان و زیبایی هاش فایل میدیدم که اون بنده خدا که داشت از اون مکان توضیح میداد از خوبیاش یجاهایی هم یچیزای میگفت که برام جالب نیومد و دیگه نگاهش نکردم و همین فکر اومد به سرم که من که تا حالا نرفتم اونجا ولی با این حرفایی که اون فرد از اونجا گفت انگار از چشمم افتاد اون مکان
و ذهن که دنبال بهانس تا تمرکز مارو ببره روی اون ناخاسته یا نا دلخاه ما و خلق کنیم نا خوداگاه اون رو(حد اقل کسی که از قوانین اگاه نیست بیشتر مواجه میشه با کانون توجهش)
با این شکل فیلم گرفتن طرف میخاد بگه اره این جا خوب نیست نه اینکه خوب نباشه ها این بدی هارم داره خودشم نمیدونه داره ب نکات منفی قدرت میده ولی شکر خدا منم سریع قطع کردم ویدو رو و گفتم با خودم
اصلا بزار خداوند خودش هدایتم کنه ب زیبایی ها چون دیدم کانون توجهم رفت روی اون نکات و یجورایی برام نازیبا تجربش در حالی که این نگاه اون فرد و تجربشه نه واقعیت شاید یکی دیگه همون جا بهتریت لذت هار تجربه کرده
و نکته بعدی این که امروز صبح من توی ستاره قطبیم درخاست کردم صلح و عشق رو ببینم بین مردم و خودم هم تحربش کنم و اسان بشه کار هام وهدایت بشم چون میخاستم برم جایی
و اینکه امروز صبح که بیدار شدم قرار بود برم برای کاری که هی چند روز بود پشت گوش مینداختم و هر روز میگفتم فردا حالا میرم امروز دیر شد امروز سرده هوا باد هست و بهانه ولی اون افکار و حسه درونی نمیزاشت حرکت کنم
ولی امروز تصمیم گرفتم یعنی تصمیم هم نگرفتم چون تا میومدم فکر کنم که خب امروز میرم حسه بد میومد و حالمو بد میکرد و اصلا افکار نمیزاشت تصمیم بگیرم که بخاد منجر ب حرکت بشه ولی من یجورایی مخفیانه تو ذهنم تصمیم گرفتم بدون فکر کردن ب اینکه میخام برم یا نمیرم پاشدم جورابامو کردم پام لباسامو پوشیدم موهامو شونه کردم و شیک کردم و خودمو انداختم توی مسیر براب رفتن
چون ذهن تا میخاستم بگم خب امروز میرم میگفت ماشین که نداری تا سر جاده اصلی باید بری ایا ماشین بیاد نیاد نکنه امروز روزش نیست و صد تا دلیل
ولی من حرکت کردم و از خداوند یاری خاستم از دم در که رفتم بیرون تا سر کوچه رسیدم چنتا از خودمم با لبخند عکس انداختم هوا هم که عالیه خنک سرد
بعد از سر کوچه ما یک چند قدم اونور تر داخل روستا ب سمت جاده اصلی نزدیک س کیلومتر اینار راهه تا بری و اونجا سوار ماشین بشی که البته تو مسیر هم ماشین میاد تا برسوندت اونجا . تا رسیدم سر کوچه و چند قدم اونورتر ب سمت جاده اصلی یکی از هم روستاییامون زد رو ترمز با ماشین جلوم گفت کجا میری گفتم قزوین گفت بیا بالا
وتا نشستم گفت خدا با تو یاره ها
گفتم خدایا شکرت و ازش تشکر کردم و راهی شدیم
اینجوری من اسان شدم برای اسانی ها
حالا خاستهای من توی ستاره قطبیم همون اول صبح قبل حرکت چی بود یکیش اسان شدن کارهام بود و عشق صلح
و با اون اقا از همون اول روستا تا نزدیکای مقصدم رفتم. رسیدم ب مقصد
خلاصه توی یک مسیری داشتم میرفتم توی تاکسی سر چهار راهی رسیدیم از مقابل سمت چپ ی 206 که توش یک اقا و خانم جوون بودن همون لحضه که چشمم خورد بهشون بعد از گذشتن از چهار راه واومدن توی دید من هم دیگه رو توی ماشین ی بوس جانانه کردن( بوس از لب )گفتم بگم بوس ابکی نبود :)
و من یک درخاستی توی ستاره قطبی کرده بودم اونم این بود که با یک دختر خانمی اشنا بشم و هم دیگه رو بغل کنیم (بغل از جنس خوب و صلح و دوستی) این خاسته رو همینجوری داشتم مینوشتم انگار رو هوا برای خودمم غیر منطقی میومد نوشتنش. و من این صحنه که بالا گفتم رو دیدم حکمش چیه استاد :)این نشونه بود داشتم به خاستم نزدیک میشدم فکر کنم
یعنی به قدم بعدیشم هدایت شدما ولی دیگه نشانه رو خوب نگرفتم
توی یک پارک بودم برای خودم داشتم لذت میبردم دوتا دختر خانم شاد اومدن تاب سواری یکیشون اون یکی رو روی تاب هول داد و با خنده بسمت من نگاه میکردن و الان که دارم فکر میکنم بنظرم باید میرفتم و هولشون میدادم و احتمالا ی بغلم میگرفتم از یکشون ولی خب این نشانه خوبی از اینکه ما هدایت میشیم و برای خداوند هیچ کاری نشدنی نیست
و بی نهایت زیبایی دیدم تحصین کردم فراوانی و نعمت دیدم ماشینای شاسی بلند ساختمون های زیبا محله های اروم و ثروتمند نشین ادمای با حال و با عشق
و برگشتنی هم اسنپ گرفتم اینم بی ربط نیست به گفتهای بانو شایسته در مورد شما که شما بسیار درستکار و صادق هستین
اسنپ یک ماشین فرستاد برام و اومد سوار ماشین شدم ی اقای عزیز و خوش برخورد که تا نشستم تو ماشین و حال و احوال پرسی گفت میتونین سفر رو لغو کنین گفتم اره لغو رو زدم ولی یک مرحله دیگه داشت که اوکی بزنم کلا از سمت من لغو بشه همین حین اقا راننده داشت حرف میزد که اره بخاطر مالیات و اینا دو هزاریم افتاد که کار بسیار اشتباهیه اولش فکر کردم مثلا میخاد بگه لغو کنید من نمیتونم برسونمتون یا کار دارم ولی دیدم دلیلش چیزی دیگست لغو رو نزدم و توی مسیر همینجوری داشت از اینکه اره دلیل میاورد که کارش درسته
نمیدونست من اوکی رو نزدم گفتم اقا شما با این شرکت اسنپ قرار داد بستی موظفی قوانینش رو رعایت کنی
تایید کرد و گفتم این کار غیر قانونیه و من نمیتونم همچین کاری کنم این نقض قانونه و لغو نکردم سفر رو
ولی درکل ادم خوبی بود منم ب چشم یک انسان نگاهش کردم چون من خودمم ادم کامل نیستم و اشتباه هم میکنم ولی سعی مو میکنم درستی رو پیببرم بهش و عمل کنم ایشونم از نا اگاهیی اینکارو برای خودش منقطی جلوه میداد انجامش رو میگفت مثلا 5 شش بار این کارو کنیم مشکل نداره در روز و بحرحال من
ب زیبایی هاش توجه کردم و کار درست رو انجام دادم و توی مسیر کلی از هم دیگه تحصین کردیم ایشون از من و من از ایشون
و ایشون ب زبان بسیار خدا خدا میکرد و ادم مذهبی بود ولی
باورها باورهای غلط رفتار غلط رو در پی داره و بنده خدا خودشم گفت گفت که مثلا مگه من اینکارو میکنم فوقش ده تمن ب نفع من میشه ولی نتیجه این کارم یجا دیگه بد میشه برام و منم داشتم قانون رو مرور میکردم تو ذهنم از صحبت های ایشون.
120مین روز تحول من با22مین نشانه روزم یکی شده.
موضوع فایل:کامنت منتخب قسمت168
سلام به استاد جان و خانم شایسته و هم فرکانسی های عزیزم
دیدگاه دوستان که میخوندم خیلی عالی بود نماد سپاسگزاری و شکرانه نعمت در وجود همه ی مخاطبان سایت گنجانده شده،از تمام نعمتها و فراوانی ها و زیبایی ها استفاده کن لذت ببر، تمرکزت و سپاسگزاریت روی داشته هات و خواسته هات باشه و روی زیبایی های دنیا و استعدادهای بالقوه ای که خالق در طبیعت پدیدار کرده از وجود آب زلال دریا و رودخانه ها و آبشار های زیبا وبلند،هوای سالم وجود ابرهای رنگارنگ در دل آسمان،و خورشید بعنوان منبع انرژی فتوسنتز گیاهان بر روی کره زمین برای درختان سبزینه ها و تمام موجودات زنده که ما جزیی از آنها هستیم و همه و همه سپاسگزار باشیم.
اتفاقات و تحولات مثبت زیادی در طول روز و هفته و ماه و سال برای ما ایجاد میشه،اما تمام تمرکز و دایره صحبت های دسته جمعی روی اتفاقات منفی که بسیار قلیل و شاید یکی دوتا هم نباشه میچرخه،چرا روی دلخواه های زندگی مون تجدید نظر نمی کنیم چرا روی خواسته های مثبتی که داریم بیشتر تمرکز نکنیم،چرا روی نادلخواه ها و ناخواسته ها تمرکز کنیم تا همون وارد زندگیمون بشه واقعا چرا!؟؟ قانون میگه روی چیزی که میخوای تمرکز کن نه چیزی که نمیخوای،خداوند انسان رو بعنوان اشرف مخلوقات آفریده به ما قدرت تحلیل داده تا بتوانیم خوب و بد و بسیاری از موضوعات متضاد را از هم تشخیص دهیم،اگر روی کانون توجهات امواج مثبت و خواسته ها و دلخواه های مثبت تمرکز کنیم مطمئنا پاسخ های دریافتی از منبع انرژی جهان بصورت مثبت و عالی نمایان میشه،
سن و سال در اکثر کشورهای دنیا یک عدده،یعنی شما بازنشسته شدی هنوز به هدفت نرسیدی تا زنده ای هدفتو دنبال کن در انتظار مرگ نباش،برای خودت پلن داشته باش و هدف مشخصی رو ایجاد کن برای اون هدفت، انگیزه ایجاد کن مثل اکثر خارجی ها تو کشورهای اروپایی و آمریکایی طرف تو سن 90سالگی پشت فرمون نشسته ریلکس انگاری 20سالشه،واقعا تحسین کردم این خانم تو یکی از فایلها استاد رفت اداره پست بعدش خانمه اومد سوار ماشین شد من حال کردم لذت بردم،
تو ایران هم زیاد داریم یکی از بستگان تو سن 78سالگی رفت شمال، تو روستا مغازه سوپر مارکت زد فقط با چرتکه کار میکرد تا5ماه پیش در مغازه کار میکرد سواد خواندن نوشتن نداشت اما چرتکه رو خوب بلد بود همیشه سرحال و قبراق بود توسن 102سالگی هفته پیش به رحمت خدا رفت،شب آخر مرگش گفت ازم فیلم بگیرید همه رو نصیحت میکرد باهم مهربان باشید هوای همو داشته باشید،من ایشون هم تحسین میکنم با این حال تو کلانشهر زندگی کرده تونست تاسن 78سالگی تو شهر دوام بیاره بعد این سن رفته تو دهات کسب درآمد و ادامه زندگی تا 24سال بعد از اون هم زندگی کرد و رفت، تا 2ماه پیش تمام طوایف که سر ارث و میراث و شراکت زمین ها به مشکل میخوردن ایشان شجره نامه همه رو از بر بود و آمار نسلهای گذشته رو بیاد داشت و راهنمایی شوندمیکرد،روحشون شاد باشه،
واقعا استاد عزیز رو تحسین میکنم علارقم رفتن به جاهای زیبای دنیا تو اروپا و آمریکا و سریال سفرهای مختلف،هنوزم که هنوزه تا درختی سرسبزی آبی چشمه ای دریایی و نعمتی میبینه سریعا شکرگزاری و سپاس خداوندی رو بجا میاره این کلید عامل وارد شدن نعمتهای زیاد به زندگی ایشان میشه و زیبایی ،زیبایی های بیشتری رو جذب میکنه و به سمت زیبایی و فراوانی و نعمتهای بیشتری هدایت میشه،اگه سپاسگزار باشی هدایت رو درک میکنی به جاهای مثبت پرانرژی و پراز فراوانی و زیبایی بیشتر هدایت میشی،
دیروز همسرم رفت بازار طلا فروشی تهران میگفت چقدر مردم پرجنب وجوش بودن خداروشکر همه در تلاش و تکاپو بودن، اونقدر از خوبیها و زیبایی ها و فراوانی اونجا برام گفت تا راغب شدم برای خرید هدایت بشم به اونجا و همین گفتمان بین ما و سپاسگزاری مون، مارو به جاهایی هدایت میکنه که بتونیم با صرفه اقتصادی و کالای ارزانتر و با کیفیت عالی هدایت بشیم،حتی فروشنده گفت فروش اینترنتی داریم براتون رایگان ارسال میکنیم،
خداروشکر فضای اعتمادی ما در مسیر درست، انسانهای صادق ودرستکار و سلامت را به سمت ما و در مدار ما جاری میکند،
سپاسگزار خداوند مهربان بابت هدایت شدنم به این فایل و ورود زیبایی ها و فراوانی ها و نعمتهای بی شمار خداوند به زندگی منو همسرم و فرزندم، و همچنین هدایت شدنم به سایت استاد با صداقت و درستکار و بانوی عزیزش.
به نام خداوند زیبایی ها
قدم 120
سلام به همه عزیزان
چه همزمانی و نشانه جالبی که در مورد تجسم صحبت کردین و امروز هم در سایت در مورد همین موضوع فایل جدید
قرار دادین و این یه نشانه خیلی واضحی برای من شد
اگاهی ها و اطلاعاتی که شما ازش صحبت میکنید نیازمند تکرار در زندگی من هست چون گاهی این ها از ذهنم فراموش میشه . اما تا جایی که بتونم به خودم یاداوری و تمرینشون میکنم.
توی مبحث تجسم انچنان زیاد استفاده نکردم هرچند تجربه هایی از نتایج دارم اما توی سریال سفر به دور امریکا تا به اینجا که تماشا کردم واقعا این احساس خوب و لذت رو درک کردم و ناخوداگاه اون منطقه برام هنگام پخش فایل تصویرسازی میشه و در موقعیت این حس قرار میگیرم
تعریفی که از سپاسگذاری یاد گرفتم شامل احساس خوب . ارزشمند دونستن و قدردانی کردن از خودم و نعمت ها . قدر زندگی . بدنم و وسایلم را بدانم . به خودم و اطرافم برسم . احساس لیاقت رو در خودم به وجود بیارم و دنبال زیبایی ها باشم و همه این ها برام مصداق شکرگذاری هست
این فرکانس خوب شما و این تسلیم بودن شما رو در مسیری قرار داده که در مکان زیبایی زندگی میکنید و با انسان هایی خوبی روبرو میشین که روی خوبشون رو به شما نشان میدن . افراد با اعتماد و صادق در زندگی شما هستن و این نشان میده دنیا آینه درون من هست . واقعا قانون رو اینجور درکش میکنم نه فقط با شنیده ها
خداروشکر برای این فرصت زیبای زندگی که خداوند ب من کادو داده
بنام خداوند بخشنده مهربان که حقانیتش زبیای جهان است خدایا از تو بنام خداوند که دیدن زیبای ها مرا هدایت کرد چقدر در اوم مدار کانون توجه ام به سمت زیبای ها بود وچقدر مدار انرژی زبیای ها واندیشه های مثبت بودم وچقدر ادن روزها به من انرژی،میده وقتی کع فقط،در مورد شون صحبت میکنم وچقدر با توجه به زیبای ها وسپاس گزاری کردن از خداوند در مداری از خوشبینی قرار گرفته بودم واز خداوند سپاسگزارم واز این بابت احساحس امیدورای میکنم که دوباره با اون کانون توجه وشناخت درست قوانین در مدار قرار بگیرم وشب روز سجده شکر به جا بیاورم که در لحظهای در مدار زیبای قرار گرفتن وسپاسگزلری کردن قلبی،به یک عمر فکر کردن بیهوده می یرزد این باور قلبی منه واز خداوند سپاسگزارم از این بابت خدایا شکرت دوست دارم یک تجربه رو در بنویسم واز تجربه خداوند کمکم کنه واخلاص،درونی به درگاهش،دست دارد کردم وهدایت کنه به سمت زیبای ها بعد یک مدت به خاطر یک تضاد از ذهن خودم ترس برداشتم وبه خاطر کنترل نکردن ذهنم متمرکز شدم بر روی نازیبایی ها واتقاقات ناجالب اطرافم وهر دفعه این متمرکز شده بودم که اونچان دوچار ترس ونگرانی وشده بودم این هم بگم خداوند می داند به خاطر عدم آگاهی بوده وبه این خاطر کاملا امیدورام ومی دانم که خداوند هدایت میکنه وبه سمت خواسته های وسمت زبیای به سمت خودش مر آ هدایت میکنه به خواسته های که مرا به خودش،نزدیک میکنه واین متمرکز بودن بر روی نازیبایی ها باعث شده هر از لحاظ مالی ضعیف تر از روحی در به داغون شده بودم اینقدر از ذهنیت ارزشمندم بعد استفاده کرده بودم یعنی راه صحیح از فکر رو بلد نبودم واصلن بلد نبودم درست فکر کنم واینقدر این احساحسات منفی فضای ذهن رو در برگرفته بودن که قدرت تجسم کردن هم نداشتم هر جر بحث خانوادگی هرروز خرج های الکی هر روز نگرانی الکی هروز شک وشبه های الکی هر روز تصمیمات احساحس،چیزی های خداوند می داند بر خلاف شخصت حقیقی شحقیقی خودم کاملا می شناسم وذهنیت رو اینقدر به حالت تصورات ناجالب برایم رقم خورده چون هیچ گونه درکی از قوانین نداشتم اینقدر توجه ام رو گذاشتم دنیای بیرون از خودم اینقدر خود محور شده بودم کی مه خواستم جهان تعغیر دهم ودنیای بیرون کرده بودم به جهنم برای خودم دیگه نیومدم فکر کنم با دنیای بیرون پر از استفاد خود زیبای درون خودم من پر زبیای ها خداوند. من بجای اینکه متمرکز باشم بر روی درونم خودم بخششم ولذت ببرم وسپاسگزارم وخداوند متمرکز شده بودم بر روز نکات منفی گذشته واینقدر خودش سرزنش کرده بودم واینقدر خووم تخریب کرده بوده راه کهدمی رفتم هم همین خودم تخریب می کردم توی ذهنم چون هیچ گونه شناختی از ذهن داشتم نه از خداوند داشتم ونه از خووم چرا چندتا نکنته مثبت مینها باعث امید ورایم شده بودم ااول این قوانین چون توی مدا پایینی بودم این گفته بودن اگر به هر چی توجه کنی اون موضوع اتفاق می افته همین موضوع باعث شدم افکارمنفی رشد کنن واصلن متوجه نشدم بس احساحس،تد موضوعاتی توجه احساحس خوب بشه حالت سپاسکزلزی،داشته باشی، این موضوع با شد افکاری منفی در ذهنم رشد کند واون موضاعتی که من نگرانشم بودم چون شخصتم حقیقی. نمی خودرن در زندگی اتفاق نیافتاد من وارد توهماتی شدم تجربه من از عدم آگاهی از ذهن از قوانین بودم آلام هر روز از خداوند در خواست میکنم وصداقت درونی که با خدای خودم دارم از خداوند صداقتی که مرا به خداوند نزدیک کند نه صداقتی که دنبال راضی،نگه داشتن دیگران باشی چون بت باورهای مخرب بزرگ شدیم آقا تواون کار بکنی خداوند خوش میاد کسی به من نگفت فکر بدی در مورد خودت اتفاقات بدی تجربه میکنی در فکر اتفاقات بدی برای دیگران احال خودت خراب میکنی چیزی خای به شخصت حقیقی من نمی خورن
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
برای لذت بردن از زندگی و تفریح کردن بدانیم:
سن عدد ذهنی است و همیشه فارغ از سن می توانیم به تفریح و لذت بردن از زندگی بپردازیم
سعی کنیم همواره:
اگر امکانات لازم و کافی برای لذت بردن در دسترس نداشتیم با همان امکانات کنونی در دسترس خود به شیوه ای متفاوت لذت ببریم
قانون:
زمانی که به زیبایی ها توجه داریم نعمت ها و زیبایی های بیشتری می بینیم
زمانی که به زیبایی ها توجه داریم از همان جنس اتفاقات را تجربه می کنیم
سعی کنیم:
همواره بر زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنیم
زمانی که توجه ما بر نازیبایی هاست:
با اتفاقات و شرایط ناجالبی مواجه و به سمت نازیبایی های بیشتر هدایت می شویم
زمانی که توجه ما بر زیبایی هاست:
با اتفاقات و شرایط جالب مواجه و به سمت زیبایی های بیشتر هدایت می شویم
قدم اول برای توجه به زیبایی:
کنترل ورودی های ذهن :حذف افراد نامناسب اخبار سریال فیلم شبکه های اجتماعی و… است
سعی کنیم آگاهانه:
زیبایی ها را دیده و بر نکات مثبت توجه کنیم تا زیبایی های بیشتری ببینیم
تجسم کردن و توصیف زیبایی ها باید: به گونه ای باشد که تمام حواس ما را درگیر کند
به میزانی که بتوانیم صحنه های زیبا را در ذهن خود تجسم کرده در آن غرق شویم و آن را با تمام وجود احساس کنیم:
به سمت آن راحت تر هدایت می شویم
زمانی که زیبایی ها را می بینیم:
در مورد آن بنویسیم در ذهن خود تجسم و با کلام خود آنها را توصیف کنیم
جهان:
به افکار و باورهای واقعی ما پاسخ می دهد نه حرف هایی که می زنیم
این که بسیاری از افراد احساس خوشبختی ندارند به این دلیل است که:
سپاسگزار واقعی از خداوند نیستند زمانی که سپاسگزاری ما واقعی و با تمام وجود باشد:
معجزات بزرگی را در زندگی خود تجربه می کنیم
باید بتوانیم در لحظه: زیبایی ها را درک کنیم
شیطان به خداوند می گوید:
اکثر افراد ناسپاس هستند و من می توانم افسار آنها را در دست بگیرم و آنها را گمراه کنم ویژگی اصلی برای گمراهان که در قرآن بیان شده:
ناسپاسی است
سپاسگزاری: مرز بین خداوند و شیطان است
کسی که سپاسگزار است: به سمت خداوند هدایت می شود
کسی که ناسپاس است: به سمت شیطان هدایت می شود
ما انتخاب می کنیم: چه کسی ما را هدایت کند
بسیار مهم است سپاسگزاری:
با تمام وجود و از صمیم قلبمان باشد و به خود بگوییم:
احساس سپاسگزاری مرا به سمت دریافت نعمت های بیشتر هدایت می کند و موجب روان تر شدن چرخ زندگی خواهد شد
به دنبال زیبایی ها باشیم:
احساس شان کنیم و به خاطر آنها سپاسگزار باشیم
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
تعداد بسیار کمی از افراد:
سپاسگزار واقعی نعمت های خداوند هستند
سپاسگزاری:
-در لحظه احساس ما را خوب می کند
-جسم ما عملکرد بسیار بهتری خواهد داشت به محض احساس بد و ناسپاسی نمود آن را در جسم خود مشاهده می کنیم و به راحتی بیمار می شویم
سعی کنیم:
در زمان طولانی تری احساس سپاسگزاری داشته باشیم تا طبق قانون اتفاقات بهتری را تجربه کنیم
زمانی که به افراد اعتماد می کنیم:
عملکرد بسیار بهتری از خود نشان خواهند داد چون احساس ارزشمندی و لیاقت بیشتری به دلیل اعتماد ما از خود دارند
به نسبتی که شخصیت قوی تر ایمان بیشتر و باورهای مناسب تری داریم:
افراد بهتری وارد زندگی ما خواهند شد
همواره در انجام هر کاری اولویت اصلی خود را : صادق بودن و صادقانه رفتار کردن قرار دهیم تا صادق ترین افراد:
به سمت ما هدایت شوند
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدایی که در این لحظه با من است!
سلام خدمت استاد توحیدی که انعکاس نور وجودش،گواه بر زیبایی این فایل و گفته ها هست!
سلام خدمت مریم بانوی عزیز!
و سلام حضور تمام دوستانی که لایق و شایسته ی بودن در این بهشت فوق العاده هستند!
یه اعترافی بکنم اول این کامنت که این سایت و آگاهی هاش دریایی از نعمت هستند که ما هر چقدر از خدا بابت این سایت سپاسگذار و شکر گزار باشیم کم گفتیم و نمیتونیم معنی واقعی سپاسگذاری رو به جا بیاریم ولی در حده توانمون و اون قدری که اندازه اش رو ما نمی دونیم ولی خدا میدونه از وجوده پر قدرت و باعظمتش سپاسگذاریم چون دریایی از آگاهی و حال خوب هست!
امروز فایل نشانه ی امروزم رو زدم و این فایل بسیار ارزشمند نشانه ی امروزم شد تا آگاهتر بشم و سپاسگذارتر!
یه لحظه دیدم انگار زندگی روزمره و کارهای روتین روزانه داره منو به عجله و هول و ولا وا میداره و همه چیز رو با عجله انجام میدم،و ذهن هم از فرصت استفاده کرده و داره شتاب من رو بیشتر میکنه!
یه لحظه به خودم یه استپی دادم و گفتم آگاهانه بزار ببینم این عجله و بدو بدو دلیلش چیه که دیدم بله ذهن جان بازم افسار افکار رو در دست گرفته و میخواد پیشتازی کنه و همونجا کاتش کردم و گفتم عجله و بدو بدوی در کار نیست ها،فکر نکنی مثل گذشته میسپارمش به خودت تا هر کاری دلت بخواد بکنی،ما یاد گرفتیم که ناظر باشیم بر افکارمون و مراقبش باشیم و قرار نیست دیگه به روال تو زندگی کنیم و زود دمش رو گذاشت کولش و فرار کرد!
یه آهنگ شادی که دیشب دانلود کرده بودم رو پلی کردم و باهاش رقصیدم طوله آشپزخونه رو و همونطوری که دستکش ها دستم بود با خودم حال کردم تا اون احساسم رو به احساس خوب برسونم و بلافاصله بعده تموم شدن آهنگ،زدم نشانه ی امروز و این فایل برام باز شد و چقدر شیرین و دلچسب بود کامنت های دوستان عزیز و صحبت های استاد درباره ی اون کامنت ها!
وقتی رسید به سپاسگذاری تمام وجودم پر از آرامش شد و منم در حین انجام کارها از تمام وسایل و امکاناتی که در اون لحظه در حال خدمت به من بودند تک به تک تشکر و سپاسگذاری کردم بابت خالق بی نظیرشون و اونقدر احساس شعف و شکرگزاری تو رو به وجد میاره که انگار تو اون لحظه هیچ حایلی بین تو و خدای تو نیست و وقتی استاد و خانم شایسته ی عزیز درباره ی سپاسگذار بودن حرف زدند که:
سپاسگذاری مرز بین شیطان و خداست!
کسی که سپاسگذار است به سمت خداوند و کسی که ناسپاس است به سمت شیطان هدایت میشود!
و چقدر در اون لحظه من درک کردم این مرز رو چون همین چند دقیقه ی پیش شیطان داشت منو با نجواهاش به سمت احساس بد میکشوند ولی من آگاهانه توجه کردم به سپاسگذاری و به سمت هدایت خداوند که این فایل فوق العاده پاداش کنترل ذهنم شد!
خدایا شکرت و سپاسگذارت برای همه چیز،برای اون نعمت هایی که می بینیم و نمی بینیم!
برای چیزهایی که داریم و نداریم!
برای تک تک این نعمت هایی که در اختیارمون هست!
برای سلامتی تک تک اعضای بدنم که در صحت کامل هست و در اوج شادابی و طراوات!
برای این خانواده ی عزیز،برای امکاناتمون،برای رزق های بی نهایتت،برای تک تک این لحظه های ناب،برای این احساس فوق العاده،برای حال الانم،برای گفته های استاد،برای چشم ها و گوش هایم که در مدار دریافت این آگاهی ها بودند،برای همه چی…
وقتی استاد احساس خوب شکرگزاری رو گفتند و تموم شد گفته هاشون و یه احساس درجه یکی در اون لحظه در اون فضا بود و من حضور خداوند رو اونجا حس کردم که دستش رو گذاشت روی شونه ی استاد و گفت بنده ی من!
واقعا ازتون سپاسگذارم نکته ی عمیقی رو گفتید!
سپاسگذار بودن نشونه ی اینه که ما انتخاب کردیم که خداوند ما رو هدایت کنه و اگر ناسپاس باشیم انتخاب کردیم که شیطان ما رو هدایت کنه!
فایل رو نگه داشتم و اشک هام ریخت که کلام خدا رو در این فایل من شنیدم وقتی که در قرآن می گفت دو نفر با هم حرف میزنند خداوند نفر سوم هست!
من رضایت خدا رو در اون لحظه دریافت کردم و چقدر سپاسگذار وجوده نازنین شما شدم که راهی رو به درست انتخاب کردید و ما رو هم با آگاهی های اون راه طی شده،روشن تر کردید تا خدا راضی باشه از ما چون هدایت کرده ما رو به اینجا و لاجرم ما باید و باید عمل کنیم و استفاده ببریم!
حال الان و احساسم وصف ناشدنیه و میدونم همتون درک می کنید چون تجربه اش رو داشتید!
خدایا!
قدرت سپاسگذاری رو در ما بیشتر و بیشتر کن و ظرف وجودمون رو بزرگتر تا از هر نعمت تو،نهایت استفاده و سپاسگذاری رو داشته باشیم!
1403/8/9
روز117
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد ومریم عزیزودوستانگل
خدایا شکرت بخاطر یک روز فوق العاده ایی که گذروندم
امروز کلی احساس خوب و تجربه کردم واقعا طبق گفته دوستمون ثروت یعنی سلامتی یعنی دوستان خوب. و…
امروز خیلی راحت و با حس خوب دعوت شدم به یک جلسه با یک انسان فوق العاده درستکار و حرفه ایی
انگاری خدا این شخص و مجبور کرده بود که یسری حرفهارو به من بزنه و منو راهنمایی کنه
اصلا مات و مبهوت میموندم که خدایا این آدم کلی سرش شلوغه و برنامه داره ولی داشت کلی اطلاعات در اختیار من میذاشت که توی هیچ کتاب و …نمیشه پیدا کرد چقدر دراون لحظه احساس خوشبختی میکردم که خدای من وقتی به تو تکیه میکنم خودت آدم های مناسب و به سمت من هدایت میکنی خدایا شکرت
به نام خدای خوب و قشنگ و مهربون و صاحب تمام زیبایی ها
سلام استاد عزیز و خانوم شایسته نازنین
داشتم فوتبال میدیدم که هدایت شدم به سایت و تمرین هر شبم که روز شمار تحول زندگی هست و بهم گفته شد که اون مهمتره بدون معطلی قطع کردم و اومدم اینجا .
وقتی اومدم فهمیدم که اومدم تو دل بهشت
هرچی میرفتیم جلو تر توی فایل بیشتر میخکوب میشدم
انگار تازه داشتم خیلی چیزا رو درک میکردم
با اینکه شاید بار ها و بارها شنیدم
ولی اون حس قشنگه رو داشتم میدیدم و لذت میبردم به قول معروف میبلعیدم
اونقدر شوق داشتم که میخواستمگوشی و بردارم به همکارم و یکی از دوستام بگمعجب فایلی دارم میبینم
استاد این فایل یه جمع بندی از چند اصلی بود که شما روی اونها خیلی تاکید دارین
و با توجه به کامنت دوستان با جزئیات بیشتر بازم اونارو توضیح دادین
یکیش اینکه هیچوقت دیر نیست و بهترین لحظه برای شروع و هر کار دیگه ای الان هست
حتی برای لذت بردن دیر نیست سن و سال یه عدده همونطور که انسان های زیادی تو سن بالا راحت و سرحال ورزش میکنن راه مبرن و لذت میبرن
نکته بعدی کانون توجه هست
توجه به زیبایی ها لاحرم زیبایی های بیشتر رو در پی داره
بابد اگاهااااانه تمرکز و توجهمون رو برداریم از نازیبایی ها و ببریم سمت زیبایی ها
اگاهانه حرف منفی نزنیم اخبار نبینیم تا هدایت بشیم به سمت زیبایی ها
ما هدایت میشیم هر لحظه به چیزی که توجه میکنیم
نکته بعد کنترل ورودی هاست
همه چیز از ورودی هایی که میدیم شروع میشه و در پی این ورودی ها فرکانس های ما ارسال میشه
قانون بدون تغییر توجه به زیبایی ها زیبایی بیشتر و توجه به نازیبایی ها نازیبایی بیشتر
نکته بعدی تجسم سازی هست درست و با قدرت و جزئیات به حدی که تجسم کنیم خودمون رو تو اون لحظه و شرایط و زیبایی که میبینیم تا بتونیم فرکانس قویتری رو ارسال کنیم درموردش
و مهمترین نکته شکرگزاری
شکرگزاری واقعی که بی نهایت میشه درموردش حرف زد و دور شد از حاشیه ها و حرفایی که در موردش زده میشه و دور میشه از اصل موضوع شکرگزاری
خود من خیلی احساس خوبی پیدا کردم و درک بهتری پیدا کردم که بابا چیز سختی نیست لازم نیست حتما بنویسی لازم نیست حتما نماز بخونی یا ذکر بگی
اون ذوق بچگونه برای زیبایی های جدید شرایط جدید مشتری جدید نعمت هایی که داریم اون ذوقه شکرگزارییه
اگه نذاریم نعمت ها عادی بشه برامون ناخوداگاه شکرگزارشون هستیم همیشه در لحظه از زیبایی لذتوبردن شکرگزارییه
وقتی واقعی شکرگزار باشیم احساس خوب و واقهی داریم
چه جمله ای استاد که دیدگاه خود من در مورد شکرگزاری رو تغییر داد و بهم گفت که بیشتر دقت کنم بهش
مرز بین خدا و شیطان شکرگزار بودن ماست
شیطان مسط میشه بر من وقتی که ناسپاس باشم چون اون موقع کارش اسونه من تو فرکانس غر زدن خشم و…هستم راحت نیتونه منو هدایت کنه
اما زمانی که شکرگزار باشم احساس واقعی داسته باشم اون موقع هست که خدا وترد میشه و همه چیو پیش میبره و منو هدایت میکنه به قشنگی بیشتر
من یا توسط خدا یا توسط شیطان هر لحظه هدایت میشم و این به انتخاب من بستگی داره شکرگزار باشم یا ناسپاس
هر لحظه شکرگزاری و یاداوری اینکه من در این لحظه نعمت ها و زیبایی های بیشتر رو دارم جذب میکنم باعث احساس عمیقتر شکرگزاری میشه
وقتی شکرگزار باشم همون لحظه انرژیشو درک میکنم و وقنی نیستم بدنم درست کار نمیکنه و بهم الارم میده
و چقدر بهم کمک کرد این جمله که هیچ انسانی نیست که در تمام لحظات احساس خوب و شکرگزاری داشته باشه ولی باید تلاش کنیم تا اروم اروم این زمان طولانی تر بشه و احساس بهتر بیشتری داشته باشیم
و نکته اخر در مسیر درست که قرار بگیریم همه چیز به زیبایی اسونی انجام میشه و ادم هایی میام که میتونی راحت اعتماد کنی بهشون
وراحت کارتو انجام بدن و اینم دستان خداست و باعث شکرگزاری عمیقتر میشه
خدارو واقعا شکر میکنم که عضو کوچکی از این خانواد بزرگ هستم و ممنون از شما استاد عزیزم بابت این اگاهی ها🫡️
به نام خدای زیبایی ها و قشنگی ها
سلام و احترام
نشانه ی امروز من :
قبل از این که ای فایل رو گوش بدم ،، من تویحموم بودم.. و میخواستم وقتی از حموم اومدم بیزون ،، بیام و یک سوال منفی از خدا بپرسم. یعنی مثلا میخواستم بیام باز دوباره از خدا بپرسم که چرا نمیشه ،، چرا اینجوریه ،، و یه جورایی دوباره مثل قبلا با شکوه و گلایه از خدا سوال کنم و نشانه ی امروز من رو بزنم ..
ولی این بار قبل از زدن این کیلد،، گفتم اقا من یک بار هم که شده بیام سوالات توانمنده کننده بپرسم از خدای خودم و سوالاتم این جوری مطرح کردم :
یعنی اومدم خودم رو توی فضایی مجسم کردم که به اون خواسته ها رسیدم و حالا دارم از خدا میپرسم که چطوری شد و بعد مثلا خدا به یاد من میاره که ببین اینجوری بودا !!
و سوالاتم اینجوری بودن :
خدایا راستی چطور شد که من صاحب این خونه ی دلخواهم شدم ؟؟
خدایا راستی چطور شد من با این فرد فوق العاده ازدواج کردم ؟؟
خدایا راستی چطور شد که به این زندگی زیبا و درامد بالا و خونه ی دلخواه و همسر دلخواه رسیدم ؟؟
و بعد روی نشانه ی امروز من کلیک کردم و این فایل زیبا بزای من اومد ,, حالا بریم با همدیگه بررسیش کنیم.
اولین موضوعی که مطرح شد بحث سن بود که اقا هیچ وقت دیر نیست و من همیشه میتونم از زندگیم لذت ببرم و یه جورایی نگران سن نباشم و هیچ وقت دیر نیست.
موضوع بعدی که مطرح شد بحث تجسم و سپاسگزاری و اینا بودش که من همیشه بیام خودم رو توی فضای خواسته هام تجسم کنم و با کلامم بهش قدرت بدم و حس سپاسگزاری در مورد داشته هام داشته باشم و اینکه شیطان ناسپاسان رو گمراه کرده و ویژگی گمراه شدگان ناسپاسی هستش. و اگر من ناسپاس باشم به سمت شیطان میزم و اگر سپاسگزار باسم به سمت خداوند میزم. و بحث تجسم و حس خوب و صحبت در مورد خواسته ها و اینا …
موضوع بعدی که مطرح شد. در مورد تمرکز بر زیبایی ها بودش که اقااا من هر چقدر اگاهانه بر زیبایی ها تمرکز کنم و توی ذهنم به اون ها پر و بال بدم به سمت اون ها هدایت میشم. اینکه دررمورد سریال سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت صحبت کردید که با هدف تمرکز بر زیبایی ها ساخته شده است و این یعنی من دوباره برم و سفر به دور امریکا رو مرور کنم و ادامه بدم این مسیر رو،، به همین دلیل من تصمیم گرفتم دوبازه از اول سفر به دور امریکا زو مرور کنم تا برسم به قسمت 80 ،، چون قبلا تا قسمت 80 پیش رفتم ولی از مدار خارج شدم حدودا دو ماهی میشه،حالا به عنوان یاداوری میزم از اول گوششون میدم تا یادم بیاد چی شد و اینا و بعد برسم به قسمت 80 و دوباره کامنت های قشنگم رو بنویسم…
موضوع بعدی بحث سلف رجیستری بودش که مسئولیت پذیر بودن این ادم ها و این اعتمادی به ادم ها میشه برای من این درس رو داره و این نکته رو داره که خداوند به من اعتماد کرده وقتی من وارد دنیا شدم و من قبل از ورود به این دنیا با قلب الهیم به خدا تعهد دادم که خدایا من از اعتمادی که به من کردی سو استفاده نمیکنم و خیانت نمیکنم بهت و در مسیر راستی و درستی و صداقت و پاکی حرکت میکنم و خدا به من اعتماد کرد که من ناسپاسی نمیکنم و به همین دلیل من اومدم توی این دنیا تا لذت ببرم و تمرکز کنم بر زیبایی ها و جهان رو گسترش بدم و سپاسگزار باشم و اگر من ناسپاس باشم و کفور باشم و گله و شکایت کنم. در واقع من نسبت به اعتمادی که خدا به من کرده خیانت کردم و در مسیر شیطان حرکت کردم…
سندش هم این ایاته :
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ( 5 فاتحه )
(پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم؛ و تنها از تو یاری میجوییم
و خدا اینجوری بود که به ما اعتماد کرد و ما وارد دنیای مادی شدیم تا لذت ببریم و تجربه کنیم خودمون رو و ما قبل از تولد به خدا تعهد دادیم که تنها تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم..
بزیم ایات بعدی رو بررسی کنیم :
ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ ﴿١٧ اعراف ﴾
سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان می تازم و بیشترشان را سپاس گزار نخواهی یافت. (17)
وقتی خدا به ابلیس گفت بر ادم سجده کن و ابلیس مغرور شد وسجده نکرد و خدا ابلیس رو از درگاه خودش بیزون کرد.. شیطان هم گفت کاری میکنم که اکثر ادم ها ناسپاس باشند..
و بعد ما ادم ها از خدا خواستیم که هدایتگر ما باشه به سمت راه راست ،، چون فهمیدیم که شیطان برای ما کمین کرده و میخواد گمراهمون کنه و ما به خدا گفتیم ،، تنها تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم … و در واقع با این گفته یه جورایی اعتماد خدا رو جلب کردیم. و بعد خدا گفت خب اوکی حالا که تعهد دادی که تنها من رو میپرستی و از من یاری میجویی برو توی دنیا و از زندکیت لذت ببر و من بهت اعتماد میکنم که به سمت شیطان نمیری و سپاسگزار من خواهی بود..
ولی اتفاقی که افتاد این بود ما تعهدمون رو وقتی اومدیم توی دنیا ارام ارام یادمون رفت و شیطان اغلب ادم ها رو ناسپاس کرد !! و یا بهتر بگم اغلب ادم های ناسپاس در مسیر شیطان حرکت کردند و تعهدی که به خدا داده بودند رو فراموش کردند و به مسیر شیطانی و نادرستی و ناپاکی قدم برداشتن و به خدای خودشون خیانت کردند و به تعهدس که دادند خیانت کردند و از اعتماد خداوند سو استفاده کردند و شیطانی شدند..
خدای من به من اعتماد کرده و به من گوهر وجودی بخشیده تا من با شکوفا کردن گوهر وجودی خودم و سپاسگزار بودنم زندگیم رو قشنگ و قشنگ تر کنم و مسئولیت پذیر باشم..
پس همیشه اول صبح ها به خودم یاد اوری کنم که :
خدایا هدایتم کن به راه راست ،، به راه کسانی که به اون ها نعمت دادی و نه گمراهان و نه غضب شدگان .. و همیسه به خودم یاد اوری کنم که :
تنها تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم..
میدونی امشب خواب دیدم میخواستم توی خواب یه کاری انجام بدم بعد مثلا توی خواب به من گفتن باید فلانی و فلانی باشن تا بهت کمک کنن و من توی خواب به اونا گفتم که :
خدا بزای من کافی است..
میدونی این خیلی خوبه کیفیت خواب هام بهتر شده.. پس باید همینجوری ادامه بدم .
نتیجه گیری
حالا بریم سوالی که از خدا قبل از این فایل پرسیدم رو برزسی کنیم :
پس چطور شد که به خواسته ها رسیدم ؟؟
1) اینکه من بارها به خودم گفتم که هیچ وقت دیر نیست و همیشه فرصت هست و نگران و ناامید و افسرده نشدم و ادامه دادم و ادامه دادم.
2) اینکه من بارها تمرکز کردم بر زیبایی ها و راجب اون ها صحبت کردم و تجسم کردم و حس خوب داشتم و خدا ارام ارام من رو به سمت زیبایی های بیشتر هدایت کرد.
3) اینکه من بارها با قلبم سپاسگزار خداوند بودم و همیسه با کلامم و با قلبم سپاسگزاری کردم و حواسم به ورودی های ذهنم بود و بعد خداوند به من پاداش های بیشتر و بیشتر داد.
4) اینکه من مسئولیت زندگی خودم رو پذیرفتم و نسبت به اعتمادی که خداوند به من کرده بود،، امانت داری کردم و در مسیر راستی و درستی و صداقت و پاکی حرکت کردم و سپاسگزار بودم و همواره به خودم یاداوری کردم که خدایا من رو به راه راست هدایت کن و همواره به خودم یاد اوری کردم که خدایا تنها تو را میپرستم و از تو یازی میجویم و امانت دار گوهر وجودیم بودم که خداوند در من به ودیعه نهاده و امانت دار بودم و با کنترل ورودی های ذهنم و تجسم خواسته هام و مراقبه کردن و حس خوب داشتن از این گوهر وجودی که خداوند در من به ودیعه نهاده مراقبت کردم و خودم رو شکوفا کردم ..
اره حالا یادم اومد که من اگاهانه این کار ها رو کردم و بعد صاحب اون خونه عالی و ماشین لاکچری و شاسی بلند و زندگی زیبا و همسر زیبا و پاک و سالم و اون درامد بالا و اون کسب و کار عالی و مسافرت های خارجی ووو هدایت شدم و به دستشون اوردم..
پرودرگارم تو را سپاس میگویم که من رو در هر لحظه هدایت میکنی.
خدایا هدایتم کن به راه راست ،، به راه کسانی که به اون ها ثروت و نعمت و برکت دادی و نه گمراهان و نه غضب شدگان
خدایا شکرت
بنام الله یکتا
سلام ب استاد عزیزم و دلبر شیرین استادم
و دوستان نازنینم
سلام ب این همه زیبایی ،عشق و نور
سلام ب قلبهای پاک و پراز عشقتون
سلام ب روح پاک خدایی تون
سلام ب چشمای پراز شور و شوق و هیجان و گرم تون
سلام ب انرژی و عشقی ک داره از درون تک تک ما میجوشه
سلام ب روح پاکی ک خداوند ب تک تکمون بخشیده و هر لحظه داره باعشق مارو ب سمت خودش فرا میخونه
ردپای 8 بهمن
خدایا صدهزار بارشکرت بخاطر این دویار شیرین استاد قشنگم و دلبرش
چقد من قربون صدقه ی شما دوعزیز دلم رفتم
چقددد تحسینتون کردم
چقددد لذت بردم از تماشای دوعزیز کنار هم
روح شما یکیه در دو بدن
چقد هم فرکانس هستید
چقد باهم هماهنگی
چقد همدیگه رو زیبا تحسین میکنید و عشق میدین ب هم خدایا صدهزار مرتبه شکرت
عاشقتووونممم و بهتون افتخار میکنم
ب خودم افتخار میکنم ک استادانی مث شما دارم
ب خودم افتخار میکنم ک الگویی مث شما دارم
خداروشکر میکنم ک تو این مسیر با شما هستم هرچند خیییلی خیییلی باید بیشتر رو خودم کار کنم
ولی امشب باتمام وجودم فرکانس قوی شما رو دریافت کردم
و لبریز از عشق، نور و حس خوب شدم
الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر این فایل ارزشمند و این قاب زیبا و این دو فرشته ی دوسداشتنی
البته ک مقام شما و کلا انسان از فرشته ها بالاتره وقتی ک ب جایگاهی ک داریم برسیم
خدایا صدهزار مرتبه شکر منو ببر ب جایی ک باید باشم ک جایگاه اصلی من هست
مث استادم و عزیزدلش ، در مدار توحید و بندگی و خالق بودن
الهی صدهزار مرتبه شکر
من قسمت قبلی واین قسمت و باهم دیدم
و الان میخوام کامنتم بنویسم و توجه کنم ب زیبایی هایی ک بینهایت بود
خدایا صدهزار مرتبه شکرت
جاده ی زیبای اول فیلم ک دوطرف سرسبز و پراز درخت های زیبا و نمای صخره ی بسیاااررر بزرگ آل کاپیتان
خداااای من عجب شکوه و عظمتی داشت
این صخره الله اکبر
اصن نمیدونم چی بنویسم در موردش زبون آدم بند میاد از این قدرت الله
انسان درمقابل این صخره ب اندازه ی یک مورچه هم نبود خدایااا
اصن قابل باور نبود برام
این تازه چیزیه ک ما داریم با چشم محدودمون میبینیم
عظمت الله ک فراتر از تصور ماست
فراتر از قدرت دید ماست
فراتر از عقل ناقص ماست
واین ی نشونه از قدرت و عظمتش هست برای کسایی تفکر میکنند تعقل میکنند
آیات خداوند
شب و روز،خورشید و ماه و ستاره گان
کوه ها
دریاها ک مسخر ماست
و..
ب قول مریم عزیز نعمتهایی ک برای ما نامرئی شدن ولی همیشه هستند
و چقدر ما بی توجه هستیم بهشون
و یادمون میره ک
خدایی ک این کیهان و با این عظمت خلق کرده این ستاره ها و سیارات
کهکشانها
جهانیان رو
براش خواسته ی من ک نقطه ای هم نیست
چرا پس نگرانم
چرا باورش نمیکنم
خدایی ک ب اسرار قلب من آگاهه
خواسته های منو میدونه.
حتی بهتر از خودم
راه رسیدن من ب خواسته هامو میدونه
بهترین ایده ها رو داره
بهترین راهکارها رو داره
از بینهایت طریق منو ب خواسته ام میرسونه
اون از اون بالا داره میبینه ک چی در انتظار منه
نقشه ی راه و داره
از قلب من آکاهه خواسته ی من و میدونه چیه
و همیشه خیر منو میخواد
و منو ب بهترین ها هدایت میکنه..
من باید تسلیمش باشم و بهش بسپرم
و هدف اصلیم از خواسته ام و ازش بخوام
مثلا اگه میخوام ب ثروت برسم ، میخوام آزادی و تجربه کنم ،براش مسیر تعیین نکنم
ک با کدوم کار و ب چ طریق
و کدوم راه منو ب خواسته ام برسون
من هیچی نمیدونم
اون میدونه
چون عالم مطلقه
خالق مطلقه.
و قادر مطلقه
هم علتشو داره هم قدرتش و ب راحتی برام خلقش میکنه
یادر مورد ازدواج شخص خاص تعیین نکنم
فقط ویژگی هایی ک دوسدارم و بگم
و با چطوری و از کجا و با کدوم شخص و کار نداشته باشم
خدایا من هیچی نمیدونم.
من عقلم نمیرسه.
علمشو ندارم
تو بصیری تو بینایی
و عقل کلی
تو هدایتم کن و بهم نشونه بده ک چیکار کنم
قدم بعدیم و بهم بگو
از دیروز ذهنم درگیره ک چیکار کنم چ تصمیمی بگبرم
برای تماسی ک باهام گرفته شد برای کار تو ی موسسه آموزش پیشدبستانی
یادمه ک یکی از درخواستهای چند ماه پیشم بود.
ک حتی مقنعه هم گرفته بودم بعد از اینکه مصاحبه رد شدم چون امید وار بودم هنوز
والان ک تماس گرفتن بیا امتحانی آموزش بده اگه اوکی بودی ی مدت آموزش ت میدیم برای دوره بعد
امروز حسم گفت تماس بگیر و شرایط کارو بپرس
برعکس همیشه ک اول میی رفتم ی مدت کار میکردم بعد درمورد دستمزد و می پرسیدم
و تازه بعد چند ماه ب خودم میگفتم خیلی کمه حقوقت درخواست افزایش حقوق بده
و سر همین دیگه نمیرفتم سرکار چون ب زور قبول میکردن
میخوام بگم یعنی اینقدر برای خودم ارزش قائل نبودم ک بپرسم از طرف ک چقد میخوایی حقوق بدی بهم
فک میکردم زشته نباید بپرسی خخخخ
یا فکر میکردم هرچقدر هم بدن از سرمن زیاده از بیکاری ک بهتره
برای سرگرمی خوبه
و چند ماه زمان میزاشتم و بعد خسته میشدم میومدم بیرون واین کارآخری ک عملا جوابم کرد گفت برام نمی صرفه بیایی برای منشی
ولی امروز گفتم حق منه ک بدونم شرایط کار چطوره
چون من لایق ی کار خوب هستم
و زنگ زدم
وقتی سوالم و مطرح کردم
ک شرایط کار چطوره
ساعت کاری
بیمه میشم یان
حقوق چقد هست
خیلی باحوصله برام توضیح دادن
ک صبحها 7 و نیم تا 12ونیم
و بعداظهر 1ونیم تا 5 و نیم
یکی از شیفتها رو میایین
بیمه بستگی داره معمولا میکنیم
و حقوق از دو تومن تا 11 تومن
بستگی ب میزان بازدهی و کیفیت کار
شما داره و سابقه تون
و شنبه هستیم تا 5 شنبه و فقط جمعه تعطیل هستیم با تعطیل های رسمی
ی کم ک ن زیاد وسوسه شدم چون خیلی شرایطش از کارهای قبلی بهتره
و وجهه اجتماعیش هم از کارهای قبلی بهتره
فهمیدم حرف مردم هنوز برام مهمه خییلی
دوسدارم انجامش بدم چون ی تجربه ی متفاوت هم هست
از طرفی فک میکنم من وقت گذاشتم برای خیاطی و رسالتم و پیدا کردم.
الان دوباره ولش کنم برم سراغ ی کاری ک اصلا ربطی ب من نداره.
و بعد ی مدت دوباره میام بیرون ازش
واقعا نمیدونم چیکار کنم
سپردم ب خدا تا هدایتم کنه
از طرفی هم چون خیاطی هنوز باید کلی آموزش ببینم تا مسلط شم
ولی صفر تا 100ش و خودم میتونم انجام بدم
و چون فعلا ورودی مالی ندارم ازش
دوباره میخوام این الگو رو تکرار کنم
از طرفی حس میکنم ک نمیخوام از منطقهی امنم خارج بشم و بمونم خونه روستامون و میترسم ی شرایط متفاوت و تجربه کنم و خودم و محک بزنم
از خدا میخوام کمکم کنه از این مرحله ب سلامت گذر کنم
والبته هراتفاقی بیفته خیره برای من
از دوستان عزیزم میخوام اگه همچین تجربه ای داشتن منو راهنمایی کنن تو این زمینه
پیشاپیش تشکر میکنم ازتون
خدایا صدهزار مرتبه شکر
ک هدایتم کردی ب این قسمت زیبا
و اینکه تونستم ذهنم و خالی کنم و افکارم و بنویسم
خدایا شکرت
تنها تورا بندگی میکنم و تنها از تو یاری میخوام
من رو ب راه راست هدایت کن.
راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی
فالله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین
سلام استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم
خداوند شمارو حفظ کنه برامون
این فایل زیبا رو من اولین بار بود میدیدم مثل بقیه فایل هایی که دانلود میکنم و میگم واوووو این دیگه عجب گنجیه و بارها اون یک فایلو گوش میدم و با خودم میگم یعنی بقیه دوستان هم اینو دیدن این خیلی خفنه
و این فایل هم برام همون حس رو داشت و جزعه فایلایی که باید بارها ببینم و ازش یاد بگیرم
واقعا ممنونم از شما عزیزان که اینطوری خوب روی خودتون کار کردین و اینجوری خوب دارین قانون رو بما اموزش میدین خدا قوت
استاد جان وقتی با کامنت اقا جمال شروع به لبخند زدن و خ شحالی کردین من هم از خوشحالی شما خوشحال شدم
نکتهایی که گفتین تو این فایل واقعا ارزشمند ترین چیزایی هستن که میتونستم بشنوم و تا حالا شنیدم از قوانین جهان
سپاس گزارم از شما و خوبیاتون و صداقتتون و درستکاریتون دمتون گرم تحصینتون میکنم از صمیم قلبم
در مورد مطالب که گفتین همین دیروز توی
یو توب داشتم از یک مکان و زیبایی هاش فایل میدیدم که اون بنده خدا که داشت از اون مکان توضیح میداد از خوبیاش یجاهایی هم یچیزای میگفت که برام جالب نیومد و دیگه نگاهش نکردم و همین فکر اومد به سرم که من که تا حالا نرفتم اونجا ولی با این حرفایی که اون فرد از اونجا گفت انگار از چشمم افتاد اون مکان
و ذهن که دنبال بهانس تا تمرکز مارو ببره روی اون ناخاسته یا نا دلخاه ما و خلق کنیم نا خوداگاه اون رو(حد اقل کسی که از قوانین اگاه نیست بیشتر مواجه میشه با کانون توجهش)
با این شکل فیلم گرفتن طرف میخاد بگه اره این جا خوب نیست نه اینکه خوب نباشه ها این بدی هارم داره خودشم نمیدونه داره ب نکات منفی قدرت میده ولی شکر خدا منم سریع قطع کردم ویدو رو و گفتم با خودم
اصلا بزار خداوند خودش هدایتم کنه ب زیبایی ها چون دیدم کانون توجهم رفت روی اون نکات و یجورایی برام نازیبا تجربش در حالی که این نگاه اون فرد و تجربشه نه واقعیت شاید یکی دیگه همون جا بهتریت لذت هار تجربه کرده
و نکته بعدی این که امروز صبح من توی ستاره قطبیم درخاست کردم صلح و عشق رو ببینم بین مردم و خودم هم تحربش کنم و اسان بشه کار هام وهدایت بشم چون میخاستم برم جایی
و اینکه امروز صبح که بیدار شدم قرار بود برم برای کاری که هی چند روز بود پشت گوش مینداختم و هر روز میگفتم فردا حالا میرم امروز دیر شد امروز سرده هوا باد هست و بهانه ولی اون افکار و حسه درونی نمیزاشت حرکت کنم
ولی امروز تصمیم گرفتم یعنی تصمیم هم نگرفتم چون تا میومدم فکر کنم که خب امروز میرم حسه بد میومد و حالمو بد میکرد و اصلا افکار نمیزاشت تصمیم بگیرم که بخاد منجر ب حرکت بشه ولی من یجورایی مخفیانه تو ذهنم تصمیم گرفتم بدون فکر کردن ب اینکه میخام برم یا نمیرم پاشدم جورابامو کردم پام لباسامو پوشیدم موهامو شونه کردم و شیک کردم و خودمو انداختم توی مسیر براب رفتن
چون ذهن تا میخاستم بگم خب امروز میرم میگفت ماشین که نداری تا سر جاده اصلی باید بری ایا ماشین بیاد نیاد نکنه امروز روزش نیست و صد تا دلیل
ولی من حرکت کردم و از خداوند یاری خاستم از دم در که رفتم بیرون تا سر کوچه رسیدم چنتا از خودمم با لبخند عکس انداختم هوا هم که عالیه خنک سرد
بعد از سر کوچه ما یک چند قدم اونور تر داخل روستا ب سمت جاده اصلی نزدیک س کیلومتر اینار راهه تا بری و اونجا سوار ماشین بشی که البته تو مسیر هم ماشین میاد تا برسوندت اونجا . تا رسیدم سر کوچه و چند قدم اونورتر ب سمت جاده اصلی یکی از هم روستاییامون زد رو ترمز با ماشین جلوم گفت کجا میری گفتم قزوین گفت بیا بالا
وتا نشستم گفت خدا با تو یاره ها
گفتم خدایا شکرت و ازش تشکر کردم و راهی شدیم
اینجوری من اسان شدم برای اسانی ها
حالا خاستهای من توی ستاره قطبیم همون اول صبح قبل حرکت چی بود یکیش اسان شدن کارهام بود و عشق صلح
و با اون اقا از همون اول روستا تا نزدیکای مقصدم رفتم. رسیدم ب مقصد
خلاصه توی یک مسیری داشتم میرفتم توی تاکسی سر چهار راهی رسیدیم از مقابل سمت چپ ی 206 که توش یک اقا و خانم جوون بودن همون لحضه که چشمم خورد بهشون بعد از گذشتن از چهار راه واومدن توی دید من هم دیگه رو توی ماشین ی بوس جانانه کردن( بوس از لب )گفتم بگم بوس ابکی نبود :)
و من یک درخاستی توی ستاره قطبی کرده بودم اونم این بود که با یک دختر خانمی اشنا بشم و هم دیگه رو بغل کنیم (بغل از جنس خوب و صلح و دوستی) این خاسته رو همینجوری داشتم مینوشتم انگار رو هوا برای خودمم غیر منطقی میومد نوشتنش. و من این صحنه که بالا گفتم رو دیدم حکمش چیه استاد :)این نشونه بود داشتم به خاستم نزدیک میشدم فکر کنم
یعنی به قدم بعدیشم هدایت شدما ولی دیگه نشانه رو خوب نگرفتم
توی یک پارک بودم برای خودم داشتم لذت میبردم دوتا دختر خانم شاد اومدن تاب سواری یکیشون اون یکی رو روی تاب هول داد و با خنده بسمت من نگاه میکردن و الان که دارم فکر میکنم بنظرم باید میرفتم و هولشون میدادم و احتمالا ی بغلم میگرفتم از یکشون ولی خب این نشانه خوبی از اینکه ما هدایت میشیم و برای خداوند هیچ کاری نشدنی نیست
و بی نهایت زیبایی دیدم تحصین کردم فراوانی و نعمت دیدم ماشینای شاسی بلند ساختمون های زیبا محله های اروم و ثروتمند نشین ادمای با حال و با عشق
و برگشتنی هم اسنپ گرفتم اینم بی ربط نیست به گفتهای بانو شایسته در مورد شما که شما بسیار درستکار و صادق هستین
اسنپ یک ماشین فرستاد برام و اومد سوار ماشین شدم ی اقای عزیز و خوش برخورد که تا نشستم تو ماشین و حال و احوال پرسی گفت میتونین سفر رو لغو کنین گفتم اره لغو رو زدم ولی یک مرحله دیگه داشت که اوکی بزنم کلا از سمت من لغو بشه همین حین اقا راننده داشت حرف میزد که اره بخاطر مالیات و اینا دو هزاریم افتاد که کار بسیار اشتباهیه اولش فکر کردم مثلا میخاد بگه لغو کنید من نمیتونم برسونمتون یا کار دارم ولی دیدم دلیلش چیزی دیگست لغو رو نزدم و توی مسیر همینجوری داشت از اینکه اره دلیل میاورد که کارش درسته
نمیدونست من اوکی رو نزدم گفتم اقا شما با این شرکت اسنپ قرار داد بستی موظفی قوانینش رو رعایت کنی
تایید کرد و گفتم این کار غیر قانونیه و من نمیتونم همچین کاری کنم این نقض قانونه و لغو نکردم سفر رو
ولی درکل ادم خوبی بود منم ب چشم یک انسان نگاهش کردم چون من خودمم ادم کامل نیستم و اشتباه هم میکنم ولی سعی مو میکنم درستی رو پیببرم بهش و عمل کنم ایشونم از نا اگاهیی اینکارو برای خودش منقطی جلوه میداد انجامش رو میگفت مثلا 5 شش بار این کارو کنیم مشکل نداره در روز و بحرحال من
ب زیبایی هاش توجه کردم و کار درست رو انجام دادم و توی مسیر کلی از هم دیگه تحصین کردیم ایشون از من و من از ایشون
و ایشون ب زبان بسیار خدا خدا میکرد و ادم مذهبی بود ولی
باورها باورهای غلط رفتار غلط رو در پی داره و بنده خدا خودشم گفت گفت که مثلا مگه من اینکارو میکنم فوقش ده تمن ب نفع من میشه ولی نتیجه این کارم یجا دیگه بد میشه برام و منم داشتم قانون رو مرور میکردم تو ذهنم از صحبت های ایشون.
خدایا شکرت برای ی روز زیبا و جالب
ممنونم استاد عزیزِ صادق و درستکار