https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-10 05:42:252023-01-31 02:12:52سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 186
349نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
6و7 دقیقه اول فایل که دیدم به عنوان نشانه ی امروزم، دیگه ادامشو ندیدم که بیام حسمو بنویسم…
حس یا باور یا دیدگاه، هرچی که میشه اسمشو گذاشت…
استاد جانم جدای همه درسهایی که از شما ومریم جان اموختم، یه درس هست که خیلی خیلی توی زندگی شخصی وخانوادگی واجتماعیم تاثیر مثبت زیادی داشته، اونم این بود، که منه مینا بدون ماسک زندگی کنم وخود ( واقعیم ) باشم!!!
توی دنیای امروزی، که تا چشم کار میکنه و چشم می بینه علایق وسلایق مختلف، دیدگاههای مختلف وسبک ها وروشها ومدلهای مختلف وجود داره، در دنیایی که میلیاردها آدم دارن طوطی وار از هم تقلید میکنند یا میخوان که هرکسی غیر خودشون باشند وتنها عده کمی هستند که سبک شخصی خودشون رو دارند تازه توی همون تعداد اندک هم هستند کسایی که سبک شخصیشون درست نیست اصولی نیست یعنی یا به خودشون ویا دیگران اون سبک شخصیتی آسیب میزنه…
مثلا یکی میاد کل بدن خودش رو تتو میزنه جوریکه دیگه اصلا پوست تنش وقیافه واقعیش مشخص نیست ومیگه من دوست دارم این شکلی باشم، ولی به نظر من که اینم یه جور اسیبه، ولی باز من یاد گرفتم به همین سبک شخصی افراد هم احترام بذارم..
اره توهمین دنیا، با این تفاصیل که همیشه یکی یا چند نفر بهتر از من هستند که من باید سعی کنم از اونها بهتر باشم یا مثل اونها باشم…
من از شما یاد گرفتم که خود خود خود،واقعیم باشم….
اگر چه زمان برد ولی نه چهل سال، من 38 سال هرجوری که بود زندگی کردم به جز اونجوری که باب میلم بود، چون نمیخواستم یا شاید نمی تونستم که بفهمم باید چطوری باشم که خوب وایدال باشم…..
اما کم کم فایلهای شمارو دیدم وگوش کردم و ذهنم رو از تعصب ها وباورهای گذشته پاک کردم وسعی کردم قلبم رو دنبال کنم، قلبی که بهم میگفت مگه دنبال سعادت وخوشبختی نمیگردی؟
بیا حالا یکی پیدا شده که هم میگه وهم زندگیش نشون میده که توی تمام جنبه های زندگیش با اونهمه فراز ونشیبی که طی کرده حالا ادم موفق وخوشبختی هست…
پس ازش یاد بگیرم…
استاد جانم چقدر لذت میبرم از این سبک شخصی تون اینکه همیشه وهمه جا سعی کردید خودتون باشید…
البته خود خوب و پاک و درستکار وصادق واهل عمل و با تقواتون…
اینکه انقدر روی خودتون کار کردید وانقدر قوانین جهان هستی رو زیر رو کردید و به چالش کشیدید که همه جوره باهاش انس گرفتید و درک کردید و زندگی کردید باهاش که دیگه باهاش راحت شدید، وبعدش دیگه فقط خوشبختی بود و خیر و خوشی!!
استاد جانم می تونم بگم من الان در جایگاهی هستم توی روابط خصوصی. خانوادگی و احتماعیم وحتی توی رابطه با خودم وخدای خودم که 99 درصد خود واقعیم هستم، یعنی خودی که رو خودش کار کرده…
یعنی سعی کرده از استادش بیاموزه واموزه هاشو به کار بگیره تو زندگیش…
وقتی من با خدا وقوانینش آشنا شدم و هربار که جلسات قرانی 12 قدم رو گوش میدادم و روش تفکر میکردم وسراغ قران میرفتم هربار که فایلهای توحیدی سایت رو میدیدم ومیشنیدم دری از درهای بهشت به روم باز میشد، یعنی میدیدم که خدا چقدر خودش اهل دله، خودش رفیقه، خودش عاشقه، خودش مهربون و به زبون ساده باحاله، منو وقتی افریده از روح خودش در من دمیده، این یعنی هر اونچیزیکه روح من رو اروم میکنه و بهم حس خوب میده دقیقا همون باعث حس خوشبختی در من میشه…
من از اینکه همیشه باید کسی غیر از خود واقعییم رو ارائه میدادم عذاب میکشیدم، اخه چرا نباید خود واقعیم می بودم، چرا نباید نیازهام وخواسته هام رو بروز میدادم وانطور که دوست داشتم رفتار میکردم؟؟
اصلا خوب یا بد رو چه کسانی واز روی چه اصولی برای من تعریف کرده بودند؟
خب این فقط مشکل من نبود مشکل 99 درصد مردم بود، خصوصا مردم کشور ما که از یه سری اصول وعقاید پوچ پیروی میکردند سالها، که لطف خدا شامل حال نسل ما شد و به لطف فضای مجازی حداقل مردم ایران تا حدودی با فرهنگهای دیگه ی دنیا اشنا شدند و فهمیدن نه بابا فقط ما ادم نیستیم فقط خدا مارو دوست نداره وفقط انسان درستکار ما نیستیم، شاید خیلی هامون فهمیدیم که اصلا اون باور وعقیده ای که ما از انسانیت داشتیم اصلا اون نبوده!!!
واین باعث شده شکر خدا الان جامعه ما هم تا حدودی به سمت وسویی رفته که اطلاعات وآگاهی مردم خیلی بالا رفته و انگار جهان داره کاری میکنه ادمها دوباره یکپارچه بشند یعنی همگی از یه اصول وسبک پیروی کنند اونم اصول درست انسانییت ،ان شالله که بشه اینطوری جهانمون..
استاد جانم من خیلی خوشحالم که با جایگزین کردن باورهای درست اونم کم کم وبه تجربه و به عمل، تونستم حالا حداقل در جایگاهی باشم که سعی کنم خودم رو بپذیرم وسعی کنم هر روز حتی هرساعت یه ورژن جدید وبهتری از خودم به جهان ارائه بدم فارغ از اینکه دیگران منو رد یا تایید میکنند وصد البته اونکه با خودش در صلحه با جهان در صلحه، مورد تایید جهان هست وکسی نه باهاش به مشکل میخوره نه نیازه که شکل دیگه ای باشه….
ومن همینو دوست دارم وهمینطوری حالم خوبه…
اینکه بدونم نیازم چیه و چطور بهش برسم از طریق درستش…
من یاد گرفتم اموختم از شما، که اول رابطه ی خودم وخدای خودمو سروسامان بدم، وقتی رابطه ام باخداوند خوب شده وقتی تونستم سرسوزن بشناسمش، اصلا شرایط جوری پیش رفت که بتونم خودم رو دوست داشته باشم نترسم وانقدر توی اضطراب ونگرانی عمرم رو سپری نکنم، اصلا اتفاقات وموقعییت ها، شرایط، آدمها ،اون سنگینی خودشون رو از دست دادن برام چون من دیدم به همشون تغییر کرد…
من فهمیدم که تا خودم نباشم تا خودم رو درک نکنم تا خودم رو نپذیرم ودوست نداشته باشم نه می تونم با دیگران در صلح باشم نه دیگران با من در صلح وسازش خواهند بود، من یاد گرفتم که بپذیرم به عنوان یک انسان قلب دارم احساس دارم نیاز جنسی وعاطفی دارم نیاز مالی دارم نیاز به عشق دادن وگرفتن عشق از دیگران رو دارم من نیاز دارم که الوییت زندگیم اول حال خوب خودم وتوجه به نیازهای خودم باشه، وقتی من سرجای خودم باشم وقتی من سهم خودم رو بشناسم ودرست انجام بدم، اموراتم به شکل خاصی خوب پیش میره ودر نتیجه هم حال من خوبه وهم حال جهان وجهانیان با من خوبه، اگر هم این وسط کسی حالش با من خوب نیست از من خوشش نمیاد ویا اعقاید منو نمی پذیره برام زیاد مهم نیست، اتفاقا از وقتی یاد گرفتم خودم باشم ودیگران رو همونطوری که هستند بتونم بپذیرم از چشم دیگران انسانی دوستداشتنی تر شدم و خیلی ها دلشون میخواد که هم نشین وهم صحبت و کنار من باشند و از اینکه می بینند انقدر با خودم در صلح هستم خوشحال میشند و دلیلش رو از من جویا میشند…
اینجوری نبود که سریع شخصیتم تغییر کنه واینطوری نبود که بخوام خودم رو مجبور به تغییر کنم مثل گذشته ها، جوریکه مدام خودم رو بشددت کنترل کنم وتا دست از پا خطاء کردم خودن رو سرزنش کنم نه، من از شما یاد گرفتم رها باشم وفقط اجازه بدم اوضاع پیش بره وهر جا نیاز بود فقط برای همون لحظه همون ساعت همون روز اون کاری که باور دارم درسته رو انجام بدم، فقط همین اینطوری یه وقتایی میگذره برمیگردی نگاه میکنی می بینی چند ماهه که شکر خدا داری در مسیر درست پیش میری، حالا این وسط اگر هم خطایی ازت سر بزنه به خودت فرصت جبران میدی…
استاد جانم اینکه بدونی وتشخیص بدی سهمت چیه توی زندگی وچطور بهتره که انجامش بدی اصلا سخت نیست، 99 درصد ادمها می تونند تشخیص بدن که چی خوبه وچی بد، ولی اینکه بتونی کنترل ذهن داشته باشی و اگاهانه زندگی کنی، یعنی هوشیار باشی نسبت به افکارت وگفتارت و کردارت، همین باعث میشه در عمل درست انجامش بدی….
من قبلا زندگیم کلا این شکلی بود که هیچ مکثی بین فکر تا حرف وعملم وجود نداشت!!!
فکر میکردم دهنم باز میشد حرف میزدم دلم میخواست وانجامش میدادم، حالا پیامدش هر چی بود بود دیگه اگه درد بود دردشو می کشیدم واگر خوب بود لذتش رو میبردم..
ولی الان مدتهاست اول فکر میکنم قشنگ فکر میکنم به احساساتم توجه میکنم از خودم سوال میکنم هدفم از این حرف واین رفتار چیه؟ به چی میخوام برسم؟
این سوالات رو که از خودم میپرسم چون به خودم اگاهم وخودم رو میشناسم سریع جواب رو هم دریافت میکنم بعد انجامش میدم، من میدونم که جهان سطل زباله نداره، پس اگر من آشغال وکثیفی ( افکار وگفتار ورفتار ) نادرست به جهان بدم همونو دریافت میکنم…
همیشه تو انجامش موفق نیستم ولی سعی میکنم حواسم به خودم باشه، چون میدونم ارامش وشادی وحس خوشبختی چیزی نیست که کسی بهم بده، باید خودم بسازمش، درستش کنم و به خودم هدیه بدمش، واین هدیه ارزشمند فقط وفقط با کنترل ذهن( تقوا ) بدست میاد…
الهی هزاران بار شکر الله مهربان رو که همیشه از بهترین راه پاسخ میده ، سوال هر درخواست کننده ای رو، وحالا چند ساله که داره از طریق شما واگاهیهاتون پاسخ میده به درخواستهای من ، برای داشتن زندگی بهتر، ودریافت خیر دنیا و بدست اوردن خیر آخرت ان شالله…
در پناه امن خدا باشید استاد قشنگم، برم باقی فایل رو ببینم
غار زیبا و بزرگ که از ورودیش مشخص بود چقدر بزرگ و زیبا هست اما غار جز مکانهایی که در فیلم و عکس درکش نمیکنی انقدر که بزرگ و فیلم و عکس توش تاریک میشه نمیشه اون حس را دریافت کرد من قبلش نمیدونستم چقدر متفاوته تا وقتی برای اولین بار رفتم غار علی صدر همدان و منیکه نه علاقه به ینگ و نه جغرافی دارم محوش شدم تازه بزرگی و عضمت خلقت را درک کردم اون بوی نا و هواش، هم متفاوته اون سنگها که میبینیم در عکس انقدر بزرگه که کنارش حس میکنی چه نیرویی خلقش کرده، اون مسیر طولانی و پیج در پیج که انتها نداره و ته ذهنت میمونه پس قراره کجا برسه چقدر میتونه بزرگ باشه
من وقتی بهم میگفتن غار توی ذهنم چند تا سنگ و یک محیط نمور بود و بنظرم خاص نبود بلکه یک چیز معمولی بود اما وقتی رفتم تازه فهمیدم چرا غارها انقدر معروفن و میرن دیدنشون
الان این غار خیلی بزرگه اما توی فیلم بنظر نمیرسه و چقدر خاطره همدان برام تازگی پیدا کرد و چقدر حس خوبی بهم داد
فروشکاه بزرگ و زیبا که یک شات به شاتهاتون اضافه شد
منم قرار بود این ایده را عملی کنم اما اصلا یادم رفت نخریدم یادم افتاد قبل سفرم میکفتم وای چه باحال کلکسیون داشته باشم اما متاسفانه فقط در حد فکر بود اما مریم جان چون خودش این ایده را داشت یادش نمیره همه جا میخره
یک چیزی که برام مشخص تر شد ایده های ناب هر کسی برای خودش عالی تره و بهتره
شاید اگه خودم چنین فکری داشتم تاالان عملی کرده بودم
راستش یک بخشی از وجودم استاد برانگیخته کرده که دیگه مثل قبل خاطره جمع نمیکنم بلکه خاطره میسازم قبلا از هر چیزی برای یادگاری استفاده میکردم هر جا میرفتم دنبال یک یادگاری بودم اما در سفر اخرمون فقط فکر تفریح و لذت بردن بودم و اصلا فکر اینکه یادگاری چیزی نگه دارم نبودم
قبلا حتی بلیط ها و بروشور ها را هم نگه میداشتم اما الان همه را ریختم رفت
حسم این بود انقدر سفر میرم نیاز نیست حسم این بود مهم لذت بردنمه مگه چقدر قبلی ها را میبینم
و این اگاهی استاد در دوازده قدم به من داد
ممنون استاد
دیروز داشتم با دوستم صحبت میکردم خودمم باورم نمیشد چه حرفای پر مفهومی دارم میزنم و ناخوذاگاه دارم قوانین به زیبایی میگم
بعد که بهش فکر کردم دیدم چقدر من عاقل شدم چقدر من عوض شدم
دلم میخاد اول و اول از اون غار توی نشنال پارک معرکه و خفن بگمممم. باور نمیکنید ک با دیدن زیبایی هرسنگ و صخره، احساس میکردم قلبم داره میایسته از شگفتی.
هرچقدر بیشتر میدیدم، بیشتر برام سوال میشد: خدایاااااا چجوری اینارو آفریدی؟
خدایاااااااااا واقعا چجوری؟
چجوری امکان داره یه دنیای دیگ ب این خفنی، دقیقا زیر همین زمین خودمون ک داریم روش قدم میزنیم، باشه؟
یعنی کلی و کلی دنیا و عجایب هست که هنوز حتی هیچکی کشفش نکرده باشه؟
استاد واقعاااا بهتون افتخار میکنم ک چقدر همیشه سوالهای قشنگ میپرسید از خودتون. اولین سوالی ک بعد از دیدن اون غار پرسیدید این بود ک کی اونجارو کشف کرده و تحسینش کردین و…
و همونجا ب خودم گفتم، ایول واقعا ک استاد همیشهههه دنبال تحسینه. استاد همیشه سوالهای خوب و قدرتمند کننده از خودش میپرسه و…
و نمیدونید هنوزهمممم فکرم درگیره که اولین نفری که اینجا رو کشف کرده، چجوری اینکارو کرده و چه حسی داشته؟ و چقدرررر شجاعت و جسارت داشته که اونقدرررر بره زیر زمین. اونهم در صورتی که هییییچ نوری نبوده و نهایتا با نور چراغ قوهی خودش، میتونسته جلوی پاشو ببینه. و من حس میکنم اون آدم، چندروز فقط درگیر گشتن توی اون غار بوده و اونم مثل ما، شگفت زدههههه شده بوده بخاطر این عظمت و زیبایی.
جلل الخالق. اینارو ک میبینم، ایمانم خیلی خیلی قویتر میشه از اینکه “خدا از پس هررررکاررررییی برمیاد”
مگه برای خدا، نشد داره؟
اینارو که میبینم، ایمانم خیلی خیلی قویتر میشه نسبت به اینکه “چقدررررر فراوانی و نعمت وجود داره”
باتوجه ب اینکه ادعا شده که فقط یه درصد خیلی خیلی کمی از دریا رو کشف کردن، من در حیرتم که اون چیزهایی که کشف نشده، چه عجایبی میتونن باشن
و با اینکه نمیدونمو حتی نمیتونم حدس بزنم، ولی قلبم از فکر کردن بهشون، میخواد بایسته و میتونم از پشت همین ندونستن، شگفتیشون رو با تمااااام وجود احساس کنم
استااااد من چقدرررر بهتون افتخار میکنم آخه. و چقدر کیف کردم وقتی رفتید و اون وسط رقصیدید. چقدرررر آخه عزتنفس. چقدر خودباوری و خودارزشی. واقعاااا حالم رو خوب کردید.
و چقدر اون خانم خواننده که اسمشون روهم نمیدونم، حتی با وجود بالا رفتن سنشون، هنوووووزهم زیبا بودن. و چقدرررر کیف کردم وقتی قسمت کوتاهی از موزیک ویدئوهاشون رو در قدیم، گذاشتید.
من خیلیییی دوست دارم وقتی آدمای سنبالا رو میبینم، عکسای جوونیشون روهم ببینم. اصلا خیلی کیف میکنم از اینکارو دلیلش رو نمیدونم واقعا
مثلا الان توی سرکارم وقتی یکی میاد و شناسنامهش قدیمیه که عکس جوونیهاش روشه، ناخداگاه لبخند میشینه رو لبام ک چقدرررر خوشتیپ بودین شماها.
ولی چیز دیگهای ک بیشتر از همهی اینا بهم کیف داد، انرژی این آدماست ک حتی با وجود بالا رفتن سنشون هم بازهم زیاده. هنوزهم دنبال شادی هستن و یه لحظه حس کردم که چقدر به خوبی، از زندگیشون تا به الان استفاده کردن
استاد توی سری قبلی که اومده بودید این کاباره و با اون خانم زیبا رقصیدید، واقعااااا باور های منو جابجا کردید. و فهمیدم واقعا شما و مریم جون چقدر رهااااا و فوق العاده هستید و این مسائل رو سخت نمیگیرید و مریمجون هم ناراحت نشد از این بابت که با اون خانم رقصیدید
استاد این فایلهای سفرنامه، واقعاااا آموزشهای عملیای هستن که دقیقاااا ب اندازهی محصولات، درس دارن. راستش با اینکه من در این مسیر هستم ولی اگر پارتنرم چنین رفتاری رو میکرد، مطمئننننن بودم که به شدددددت ناراحت خواهم شد و به روش هم میوردم که کارت خیلی زشت بود
میدونید استاد! تمااااام این باورها و رفتارها، از همون ورودی هایی نشات میگیرن ک تماااام این سالها وارد ذهنمون شده.
یه سری تابو های الکی که فقط پذیرفتیم اشتباهن و بخاطر عدم عزتنفس باور کردیم اگر پارتنرمون با یکی دیگه خوش و بش کرد، اگر با یکی دیگه رقصید، اگر به یکی دیگه لبخند زد، پس یعنییییی منو دوست نداره. و چون فکر میکنیم دوست داشتنی نیستیم، باهاش دعوا میکنیمو بازخواستش میکنیم ک: چراااا منو دوست نداری؟ چرا یهکاری کردی که شک کنم که منو دوست داری؟
ما ازدواج میکنیم که درکنارهم شادی بیشتری رو تجربه کنیم؛ نه اینکه محدود بشیم.
من میتونم عاشق یکی باشم ولی اینکه با یکی برقصم یا حتی حرف بزنم، دلیلی بر خیانت من ب اون آدم نبست.
حتی استاد، شما توی دورهی عشق و مودت، نگاه من رو نسبت به خیانت هم عوض کردید. و من اونجا بود ک ب خودم گفتم: وااااااییییی من! ما چقدرررر داریم همه چیزو سخت میگیریم.
استاد بخاطر وجودتون از خدا سپاسگزارم. هربار بیشتر و بیشتر بهم ثابت میشه که شما پیامبر زمان ما هستید
به به عجب کلیپی رو هدایت شدم امشبم بهش. که توفاز شادی رقص بود.
وای چقدر حس خوب که زن ومرد بدون نگاه جنسیتی کنارهم در حال رقصیدن شادی پایکوبی هستن به به به
همه فارغ از سن نوع اندام راحت رها لباس هایی که دوست داشتن پوشیدن .
چقدر صدای این خانم زیبا زنانه بود️
ای جانم استاد چقدر خوب می رقصید به به️️️️️️️️️️️️️️️همزمان با شما منم می رقصیدم
ای جانم عاشق ایرانم وملت ایران که هرجا باشیم شادی و عشق رقصیدن به اونجا می بریم .
عجب حس رهایی و شادی بهم منتقل شد
به خدا ایرانی ها شاد ترین سرحال ترین بهترین ملت کل دنیاهستن
به امید ازادی عقیده در سرتاسر کشور که از هرخانه هر محل هرنقطعه نقشه ایران صدا شادی رقص بیاد.
اون خانم مشکی که ساعت دستش بود چقدر زیبا می رقصیدن.
رسم قشنگ شاباش دادن ایرانی ها
وای چقدر این کلیپ سرتاسر پر از عشق بود به به صدای آغاسی عزیز️️
خدایا شکرت که هدایت شدم به این کلیپ
یاد عروسی افتادم
به به انشالله عروسی خودم
در ادامه ماجرا چقدر تو اطرافم می شنوم بچه دار بودن خوب نیست درحالی که داخل اون ورودی غار اکثرا خانم ها فرزند خودشون در بغلشون و بهترین حس دنیا مادر شدن هست
و چقدر برام قابل ارزش بود که شما با اسانسور نرفتید و مسیر طولانی یک ساعت راه رو پیاده رفتید برام تلنگر بود .
ایم فایل نشانم بود و خیلی خوشحالم یه هدایتی برام داشت
مخصوصا اول فایل که شما برای بالارفتن عزت نفستون میرین میرقصین یه چیزی که برام عجیبه اینه که من خجالت میکشم جلوی همسرم برقصم میدونم بخاطر عزت نفسه یا خجالت میکشم یه سری حرفایی که بای بگم رو بگم امروز برای خودم این تمرین رو در نظر میگیرم که اهنگ بزارم و برقصم تو خونه وقتی همسرم هست
من تو جلسه 3 دوره لیاقتم میخواستم برم جلسه بعدی ولی اجازه ندادم گفتم تا یاد نگرفتی با همسرت حرفتو بزنی تا خودخوری نکنی حق نداری بری جلسه بعد
استاد عزیز خیلی ممنونم بابت اینکه الگو ی خیلی عالی ای هستین برای ما
استاد اگه نمیدونستم که شما آمریکا هستید فکر میکردم اینجا ایرانه و دارم تصاویر یه عروسی رو توی تالار میبینم…چه قدر قشنگه همهی این افراد شجاعت این رو داشتن که مهاجرت کنن تحسین ون میکنم که شما به راستی لایق این شادی ها و خنده ها هستید
تحسین میکنم اون آقایی رو که روی سر پارتنرش پول میپاشید…
چه قدر زیبا بود و قابل تحسین و احترام خانمی که روی سن ایستاده بود و میخوند…چه قدر زیباست که یک انسان که شاید توی کشور من یک فرد از کار افتاده تلقی بشه و در تصور من باید در بستر بیماری باشه اینقدر شاد و پز نشاط و با ظاهر اراسته و لباس های قشنگ خواننده باشه واقعا تحسین برانگیزه
چه قدر قشنگه این طبیعت آمریکا اینقدر غنی در همه جنبه ها…
الله اکبر..استاد این با اختلاف زیاد بهترین و قشنگترین و عجیب ترین غاری هست که تا به حال توی سفر نامه دیدیم…چه قدر بزرگ و huge هست…خدای من چه قدر چه قدر میلیون ها سال میلیارد ها سال زمان و تکامل طی شده تا این ها به وجود بیاد…خدای من این حد از فضای بزرگ و خالی زیر پاها و قدم های شما هست…الله اکبر لز تعداد و حجم و بزرگی غارهایی که توی جهان هست و ما هنوز ازشون خبر نداریم و خدا میدونه چه قدر انسان ها در آینده شگفت زده خواهد شد از دیدن اونها…اونها الان دارن تکامل شون رو طی میکنن تا در زمان مناسب زیبایی هاشون رو به معرض دید بگزارند…
چه قدر خوب که شما میتونی انتخاب کنی که از کدوم مسیر بری آسانسور یا پله…و چه قدر من سپاس گزارم که راه دوم رو انتخاب کردید..
چه قدر عجیب و زیبا بود ورودی غار و اون آمفی تئاتری که ساخته بودن خیلی قشنگ بود…
چه قدر من تحسین کردم زیبایی های نورپردازی های انجام شده توی غار رو خدای من چه قدر همه در بهترین مکان قرار داده شده بودن..میدونی چه قدر با دقت اونها رو جایگذاری کردن که آسیبی قندیل ها و زیبایی های ایجاد شده وارد نکنن…
تحسین میکنم این سیستم عالی و خوب و ثروت ساز رو که در هر محل و بعد از هر جاذبهی گردشگری یک فروشگاهی هست که هر آنچه که بخوای رو با نام یا شکل یا نمادی از اون زیبایی به فروش میگذارند تا به این شکل به گسترش و حمایت و حفاظت از اون محیط کمک بشه…
چه قدر فنجونی که انتخاب کردید رو دوست داشتم و همین طور دستمالی که انتخاب کردید که اینقدر جذاب و رنگارنگ هست..
تنوع حیات وحش و حیوانات و موجوداتی که توی هر نقطه زندگی میکنن شگفتی آفرین هست که هر کدوم مناسب زندگی در اون اقلیم و اون شرایط ساخته شدن..خداروشکر
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن
خدا قوت از دیدن این همه شادی و زیبایی و گوارای وجودتون این همه فراوانی
همش از دیدن زیبایی های آمریکا ،رفاه و راحتی ،آزادی و لذت و خودت بودن لذت می برم
چقد حس و حال عالی تجربه کردید شما قابل تحسینید
عرشیا عزیز دوست خوبمون را دوباره در این فایل دیدیم یکی از بچه های موفق و ثروتمند که همش در حال تحسین ایشونیم و یه الگوی موفق که از زمانی که فایل ایشون منتشر شد یکی از بهترین فایل ها بود که تمام باورهای ما را منظورم من و دخترم را برای مهاجرت و کلا بی زینس و تکامل تغییر داد ازش بسیار سپاسگزاریم
و الان که دارم این کامنت را می گذارم دقیقا بعد از آشنایی دخترم با عرشیا صدا که تمام آن معجزه وار اتفاق افتاد، کلی اتفاقات زیبا برای زندگی من و دخترم رخ داد که یقین دارم به زودی فایل ما هم منتشر میشه و کلی الگو میشیم برای بقیه
الهی هزاران هزار بار شکر
و اما تحسین استاد این مرد واقعی در رابطه
استاد یه ذره بین دستم گرفتم و تمام رفتارهای مردانه و زیبای شما در برخورد با مریم جان را بررسی می کنم و فقط تحسین می کنم تا جذبش کنم .
اونجایی که برای ورود به مسیر غار به مریم جان گفتید بفرمایید کلی لذت بردم
کلا حواست به همه چی هست حتی در جاهایی که به فکر کسی هم نمی رسه جنتلمن رفتار می کنی و من بی نهایت عاشق این رفتار های زیبای مردانه ام
و بی نهایت احساس لیاقت و ارزشمندی مریم جان را در هر لحظه تحسین می کنم که در کنار شما قرار گرفته
به نام پروردگار هستی که جهان از اوست به نام خدای مهربان هدایتگر.که هدایتگر ماست به سمت زیباییها و ثروتها و نعمتها و فراوانیها.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان چقدر زیباست چقدر لذت بخشه که در مسیر رسیدن به خدا زیباییها و فراوانیها و ثروتها لذت ببری و و دیگران هم در این زیباییها لذتهای خودتون شریک کنید.
چقدر جالب از کجای این فایل بگم از کجا این زیباییهاش بگم از اونجا که استاد با اعتماد به نفس توی اون جمع پا شد و اول جلوی میز خودشون شروع به رقصیدن کرد و بعد رفت جلوی سن و با دوستش شروع کرد به رقصیدن با اینکه رقص خیلی خوبی نداشت ولی با آنچه که داشت و بلد بود و فارغ از نگاه دیگران شروع کرد به رقصیدن و اصلاً نگران نگاه دیگران نبود خدا را شکر خدا را شکر که من میبینم تحسین میکنم و جذبش میکنم.
همین امشب قبل از دیدن این فایل خودمو به یه کافه رستوران خیلی زیبا و شیک در بین آدمای ثروتمند مهمون کردم درسته تنها بودم ی جایی رفتم و از خدا هدایت خواستم که منو به سمت فراوانیها و زیباییها هدایت کنه و خداوند هم کارشو به زیبایی انجام داد و منو هدایت کرد به یک کافه رستوران سنتی خیلی شیک و زیبا که هم هتل بود هم رستوران جدید و هم رستوران سنتی و هم کافی شاپ اگه قبل از آشنایی با استاد بود اصلاً طرف اینجور جاها نمیرفتم و میگفتم من تنهام (عزیزم رفته شهرستان سفر چند روزه منم از تنهایی خودم لذت میبرم)من که پولدار نیستم بخوام برم حالا بقیه چی میگن و هزار نجوای دیگه ولی الان به راحتی رفتم از نگهبان دم در درخواست کردم برام جای پارک موتور درست کرد و قشنگ منو راهنمایی کرد به رستوران و رستوران جوری بود که باید نوبت میزدی و شاید چند ساعت منتظر می موندی تا جای خالی باز بشه برای ورود به رستوران و فضای داخل آن که وقتی من رفتم چند خانواده که چند ساعت پیش نوبت زده بودند اومدن هنوز براشون جا باز نشده بود ولی وقتی من رفتم در کمال ناباوری وقتی گفتم یک نفرم یک میز شیک کوچیک دو نفره همون لحظه برام باز شد و گفتند بفرمایید حتی تا کنار میز منو همراهی کردند و خیلی محترمانه برام جا باز کردن نشستم و برای خودم قهوه و چایی سفارش دادم من قبلاً درونگرایی را با کمرویی و نداشتن عزت نفس یکی میدونستم ولی الان میدونم که باید همیشه روی عزت نفسم تمرین کنم و از دیگران درخواست کنم و فارغ از نگاه دیگران توی جمع برم و از فضا استفاده کنم و هر درخواستی هم داشته باشم میتونم انجام بدم.
فارغ از اینکه چقدر درونگرا هستم درونگرایی من بیشتر از این است که فضای خلوت و سکوت و تنهایی را برای خودم باید فراهم کنم تا از اون فضا انرژی کسب کنم. بر عکس آدم های برونگرا که از جمع انرژی میگیرند.
و خدا را شکر اینقدر فضا زیبا بود لذت بخش بود جمعهای خانوادگی دختر پسری و روابط عاشقانه زیاد ثروتها فراوانیها همه از نعمتهای خدا فریاد میزد.
خدا را شکر چقدر آدم باید آزادی زمانی و مکانی و ثروت داشته باشه که راحت 17 روز ی شهر بمونه و به راحتی همه جاش بره و از زیباییها و فراوانیهای اون استفاده کنه آفرین به استادم که اینقدر سپاسگزار وسایلش هست اون فورد آلبالویی خوشگل حقشه که ببریش سرویس تعویض روغن حقشه که بشوریش حقشه که باک بنزینشو و مخزن آبشو پر کنی و ازش تشکر کنی این بیشترین و بهترین سپاسگزاری بابت داشتههایمان است .
چقدر اون سرویس کف و کارواش و امکاناتش جالب بود ا از کوچیکی توی خونوادهای بودیم که داداشام همشون چون توی کار موتور سیکلت بودن من از سن کم سوار موتورهای مختلف میشدم و هر مدت یک بار موتورهای مختلفو تست میکردم و همیشه وسایل نظافت و شستشوی موتور را دم دست میگذاشتیم و خودمان دیتیلی همه جای موتور سیکلتها رو میشستیم و تمیز میکردیم.
استاد چقدر این غار قشنگ بود چقدر زیبا بود چقدر فضای لذت بخشی داشت و فقط بابت زیباییهاش چیزی جز خدا را شکر نمیشه گفت.
یاد خودم با عزیز دلم افتادم که از سفر اصفهان به تهران به غار چهار نخچیر دردلیجان هدایت شدیم.
البته آنجا جوری بود که کلی حساسیت داشتند و اجازه عکس و فیلم نمیدادند چون به تعبیری میگفتند اون غار غار زنده است حتی لمس کردن سنگها هم نباید انجام میشد و حالا یادم نیست دقیقاً ولی علتشو توضیح داد و گفتند که این غار زنده هست این قندیلهای آهکی همچنان در حال رشد هستند با فلش دوربینهای شما و دست گذاشتن حتی حرارت بدن شما میتونه این فرایند رو مختل کنه .
و به همین دلیل فقط اجازه بازدید داشتیم ولی خیلی زیبا بود خیلی قشنگ بود و فضای بازدید راحتی رو ایجاد کرده بودند و تیکه به تیکه اون مسیر شکال زیبایی توی قندیلهای سقف و بدنه غار ایجاد شده بود.
وقت شما از صخرهها قندیلهای آهکی عکس میگرفتید من یاد اشکال توی غار علیصدر همدان افتادم که چندین سال پیش رفته بودم البته زیبای غار علیصدر این بود که آب داشت و میتونستی با قایق حرکت کنی و زیباییهای آب رو و غار رو بهتر ببینی و لذت ببری خدا را شکر خدا را شکر جهان هر روز داره زیباییهای خودشو بیشتر برای ما انسانها رو میکنه ما انسانها هنوز نتونستیم زیباییهای سطح زمینو ببینیم یاابهای اقیانوسها رو ببینیم معلوم نیست چند هزار سال دیگه هنوز زمین چیز جدید برای رو کردن زیباییهاش برای ما انسانها داره.
و هزار احسن و تبارک الله به خالق این همه زیباییها و فراوانیها و ثروتها و نعمتها.
استاد عزیزم اون تیکه فیلمی که از اون نمایشگاه بود گرفته چقدر قشنگ بود اون حیوانات که به صورت طبیعی بودند و اونا رو فکر کنم تاکسیدرمی کرده بودن خیلی برام جالب بود ه میتونستی حیوون طبیعی رو جلوی خودت ببینی بدون اون که اون بترسه و یا ما انسانها خطری را احساس کنیم.
راستی این نکته رو از قلم نندازم که وقتی شما دوربین به دست شدید و از خانم شایسته فیلم گرفتید چقدر شفافیت پوست ایشون برام نمایان شد و همون لحظه گفتم اینه اینه نتیجه قانون سلامتی که چقدر هم استاد خوش هیکل و زیبا شده و هم خانم شایسته. پوستشون زیبا و شفاف و جوان شده و این چند تا نکته از هزاران نتیجه قانون سلامتیه.
که البته خودم هم بینهایت سپاسگزارم از استادم و خداوندی که منو به این دوره زیبا هدایت کرد که یک عالمه نتیجه زیبا ازش گرفتم و سلامتی رو برای خودم به ارمغان آوردم.
استاد این فایل نشانه امروز من بود و یک عالمه حرف برام داشت که فقط شادی شادی شادی و چیزیه که مسریه که اگر من شاد باشم جهان اطراف من شادی و نشون من میده من در دنیای زندگی میکنم که هر لحظه با توجه به کانون تمرکز و توجهم دارم هان اطرافمو خلق میکنم.
خدارو شکر و بی نهایت سپاسگزارم به خاطر شما و آموزش های متفاوت تون.
چه درسایی میشه گرفت از این قسمت. مثلا اون احساس لیاقت استاد که خودشو لایق شادی و خنده و رقص میدونه و میره وسط میرقصه و به خاطر حرف مردم لیاقت خودشو پایین نمیاره.
اون خواننده خانم که نمیدونم اسمش شیلا بود یا شیدا، داشت یکی از آهنگهای قدیمی خودشو لب میزد ولی احساس بدی نداشت از اینکه من خودم نمیخونم و روی پلی بک لب میزنم. اینم نشون احساس لیاقت ایشون هست که براش مهم نیست مردم چی میگن و میدونه خودش چیکارس و نیازی به تأیید کسی نداره و خودشو همینجوری که هست ارزشمند میدونه.
مورد بعدی جمعی بود که جلوی استیج جمع شده بودن و از پیر و جوان میرقصیدن با هر مدلی که بلد بودن یا حتی فقط خودشونو تکون میدادن و این خودش یک انرژی مثبتی بود که داشتن به نیت شادی، یک حرکتی میکردن و انرژی مثبت فضا رو میشد حس کرد، حال خوب همه رو میشد حس کرد.
مورد بعدی تراک کمپر فوق العاده است که چقدر راحت از قسمت پشت ماشین برداشته میشه و شما راحت میتونید تعویض روغن و سایر رسیدگی های ماشین رو انجام بدید. چقدر راحته این سیستم و چقدر خود فورد هم ماشین هیولاییه که به راحتی همچین وزنی رو به راحتی هندل میکنه پشتش و آخ نمیگه.
نکته بعدی این کارواش جالب بود که هرچی میخواستی داشت و میتونستی خودت ماشینت رو بشوری و خیلی این ایده به دلم نشست چون آدم وقتی خودش ارزش قائله واسه وسایلش، با عشق بهشون رسیدگی میکنه و اینطوری شکرگزارشون هست و این سیستم کارواش که خیلی قشنگ هم کف داشت هم آب پاش قوی برای شستن ماشین عالی بود.
نکته بعدی فراوانی ای هست که شما باهاش هر لحظه برخورد میکنید و خیلی راحت تمام نیازهاتون رو برطرف میکنید و آماده قدمهای بعدی سفر میشید. همینه که شما همیشه در زمان مناسب و مکان مناسب قرار دارید و اتفاقات خوب رو تجربه میکنید.
اون پیست اسکی هم خیلی جالب بود که چطور به صورت مصنوعی میشه فقط با استفاده از هوای بسیار سرد، برف و پیست اسکی درست کرد. این همون قضیس که همه مسائل راه حل دارند، راه حلهای ساده، قابل دسترس و راحت.
اون کاکتوس کافه چقدر خوشگل بود. یک دیزاین جالب که خودش به غیر از کافه و رستوران، یک مکانی بود برای گرفتن عکسهای خوشگل. خلاقیت صاحبش رو دوست داشتم و چقدر افرادی مثل من فقط به خاطر محیطش دوست داشته باشن تجربش کنن و اگر کیفیت غذا و محصولش هم خوب باشه، دیگه بشن مشتری ثابت. یعنی این کافه رستوران علاوه بر تامین نیاز غذای مشتری، یک نیاز دیگه از مشتری هم برآورده کرده اونم نیاز روحی مشتری که دوست داره تو یک محیط با حال غذا بخوره. خیلی باور فراوانی رو برام تقویت کرد که چقدر ایده های متعددی هست که میتونم توی کارم داشته باشم و مشتریهای بیشتری از اقشار مختلف جذب کنم اونم با خلاقیت های ساده و راحت و کم هزینه. مثلا یادمه نیمار فوتبالیست برزیلی، یکی از بندهای قراردادش که بابتش پول از باشگاه دریافت میکرد، خوش رفتاری با هواداران بود یعنی یک ویژگی که ربطی به فوتبال بازی کردنش نداره ولی اون ازش پول میساخته.
نکته بعدی این تمیزی و امکانات در جاهایی که ما با سفرنامه همراه شدیم و دیدیم هست. چقدر همه جا تمیزه، چقدر هرجایی شما میرید، امکانات به حد کافی هست و خیلی اینو از شما شنیدم. آفرین به مردم آمریکا.
واو عجب غار طولانی و عمیقی و جالبیش باز اینکه اومدن مسیر ساختن و راه درست کردن و استفاده کردن از این جاذبه برای درآمدزایی و جذب گردشگر. واقعا فراوانی بیداد میکنه فقط کیه که ببینه. چقدرم زیباست این غار و نورپردازی ها هم خیلی نمایان کرده بود زیبایی های غار رو. من که شگفت زده شدم از این غار.
دوباره مثل خیلی جاهای دیگه که دیدیم، برای بحث فروش، اومدن فضایی رو ترتیب دادن و محصولاتی با آرم و نشان همون غار به فروش میرسونن و این دوباره خودش یک ایده پولساز و راحت دیگر. حتی محصولاتی بود که آرم و نشانی نداشت ولی بالاخره این میشه یک یادگاری که فرد با خودش میگه من اینو از فلان جا خریدم و دوباره خاطرات براش مرور میشه. فراوانی یعنی این که میشه از مرور کردن خاطرات برای دیگران به وسیله اشیا هم پول ساخت علاوه بر اینکه نیازهای دیگری هم برطرف کرد مثلا زمستونه، جوراب کلفت برای فروش گذاشت تا برای سرمای سخت مناسب باشه.
نکته بعدی جی پی اس و سیستم های مسیریابی هست که چقدر سفر رو راحت کرده و اون کسی که این نرم افزار ها و سخت افزار ها رو تهیه کرده، هم خودش ثروتمند شده هم کلی مسئله از دیگران حل کرده و باعث خیر شده. بازم میرسیم به اینکه کسی که باور داره مسائل راه حل دارن و راه حل شون راحت و در دسترس هست و کسی که احساس لیاقت داره، خیلی راحت این مسائل و فرصتها رو می بینه، راه حلشون رو هم می بینه و میاد حلشون میکنه به لطف خدا و هم زندگی خودش هم بقیه رو راحت میکنه. درود بر تمام ثروتمندان جهان.
دوباره فراوانی اینبار در گونه های حیوانات. فراوانی در ذات جهان ماست چون خداوند ذاتش دهش و فراوانی و رزاق و وهاب بودنه. ذاتش فضله. صاحب خزائن آسمانها و زمینه.
دوباره یک ایده جالب. پاسپورت برای اینکه هرجا رفتی مهر یا علامت بزنی و یه جورایی هم بدونی کجاها میتونی بری هم وقتی رفتی، باز تشویق بشی تا جاهای بعدی هم بری و تیکش رو بزنی. این ایده هم واسه کسایی که علاقه به درآوردن ریز و درشت جاهای دیدنی اون منطقه هستن و همچنین علاقه به تصویر و نوشتن دارن و همچنین علاقه دارن به تهیه آلبوم خاطرات سفر با گذاشتن عکس توی اون دفتر به عنوان یادگاری از اون منطقه. چقدر ایده هست.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
6و7 دقیقه اول فایل که دیدم به عنوان نشانه ی امروزم، دیگه ادامشو ندیدم که بیام حسمو بنویسم…
حس یا باور یا دیدگاه، هرچی که میشه اسمشو گذاشت…
استاد جانم جدای همه درسهایی که از شما ومریم جان اموختم، یه درس هست که خیلی خیلی توی زندگی شخصی وخانوادگی واجتماعیم تاثیر مثبت زیادی داشته، اونم این بود، که منه مینا بدون ماسک زندگی کنم وخود ( واقعیم ) باشم!!!
توی دنیای امروزی، که تا چشم کار میکنه و چشم می بینه علایق وسلایق مختلف، دیدگاههای مختلف وسبک ها وروشها ومدلهای مختلف وجود داره، در دنیایی که میلیاردها آدم دارن طوطی وار از هم تقلید میکنند یا میخوان که هرکسی غیر خودشون باشند وتنها عده کمی هستند که سبک شخصی خودشون رو دارند تازه توی همون تعداد اندک هم هستند کسایی که سبک شخصیشون درست نیست اصولی نیست یعنی یا به خودشون ویا دیگران اون سبک شخصیتی آسیب میزنه…
مثلا یکی میاد کل بدن خودش رو تتو میزنه جوریکه دیگه اصلا پوست تنش وقیافه واقعیش مشخص نیست ومیگه من دوست دارم این شکلی باشم، ولی به نظر من که اینم یه جور اسیبه، ولی باز من یاد گرفتم به همین سبک شخصی افراد هم احترام بذارم..
اره توهمین دنیا، با این تفاصیل که همیشه یکی یا چند نفر بهتر از من هستند که من باید سعی کنم از اونها بهتر باشم یا مثل اونها باشم…
من از شما یاد گرفتم که خود خود خود،واقعیم باشم….
اگر چه زمان برد ولی نه چهل سال، من 38 سال هرجوری که بود زندگی کردم به جز اونجوری که باب میلم بود، چون نمیخواستم یا شاید نمی تونستم که بفهمم باید چطوری باشم که خوب وایدال باشم…..
اما کم کم فایلهای شمارو دیدم وگوش کردم و ذهنم رو از تعصب ها وباورهای گذشته پاک کردم وسعی کردم قلبم رو دنبال کنم، قلبی که بهم میگفت مگه دنبال سعادت وخوشبختی نمیگردی؟
بیا حالا یکی پیدا شده که هم میگه وهم زندگیش نشون میده که توی تمام جنبه های زندگیش با اونهمه فراز ونشیبی که طی کرده حالا ادم موفق وخوشبختی هست…
پس ازش یاد بگیرم…
استاد جانم چقدر لذت میبرم از این سبک شخصی تون اینکه همیشه وهمه جا سعی کردید خودتون باشید…
البته خود خوب و پاک و درستکار وصادق واهل عمل و با تقواتون…
اینکه انقدر روی خودتون کار کردید وانقدر قوانین جهان هستی رو زیر رو کردید و به چالش کشیدید که همه جوره باهاش انس گرفتید و درک کردید و زندگی کردید باهاش که دیگه باهاش راحت شدید، وبعدش دیگه فقط خوشبختی بود و خیر و خوشی!!
استاد جانم می تونم بگم من الان در جایگاهی هستم توی روابط خصوصی. خانوادگی و احتماعیم وحتی توی رابطه با خودم وخدای خودم که 99 درصد خود واقعیم هستم، یعنی خودی که رو خودش کار کرده…
یعنی سعی کرده از استادش بیاموزه واموزه هاشو به کار بگیره تو زندگیش…
وقتی من با خدا وقوانینش آشنا شدم و هربار که جلسات قرانی 12 قدم رو گوش میدادم و روش تفکر میکردم وسراغ قران میرفتم هربار که فایلهای توحیدی سایت رو میدیدم ومیشنیدم دری از درهای بهشت به روم باز میشد، یعنی میدیدم که خدا چقدر خودش اهل دله، خودش رفیقه، خودش عاشقه، خودش مهربون و به زبون ساده باحاله، منو وقتی افریده از روح خودش در من دمیده، این یعنی هر اونچیزیکه روح من رو اروم میکنه و بهم حس خوب میده دقیقا همون باعث حس خوشبختی در من میشه…
من از اینکه همیشه باید کسی غیر از خود واقعییم رو ارائه میدادم عذاب میکشیدم، اخه چرا نباید خود واقعیم می بودم، چرا نباید نیازهام وخواسته هام رو بروز میدادم وانطور که دوست داشتم رفتار میکردم؟؟
اصلا خوب یا بد رو چه کسانی واز روی چه اصولی برای من تعریف کرده بودند؟
خب این فقط مشکل من نبود مشکل 99 درصد مردم بود، خصوصا مردم کشور ما که از یه سری اصول وعقاید پوچ پیروی میکردند سالها، که لطف خدا شامل حال نسل ما شد و به لطف فضای مجازی حداقل مردم ایران تا حدودی با فرهنگهای دیگه ی دنیا اشنا شدند و فهمیدن نه بابا فقط ما ادم نیستیم فقط خدا مارو دوست نداره وفقط انسان درستکار ما نیستیم، شاید خیلی هامون فهمیدیم که اصلا اون باور وعقیده ای که ما از انسانیت داشتیم اصلا اون نبوده!!!
واین باعث شده شکر خدا الان جامعه ما هم تا حدودی به سمت وسویی رفته که اطلاعات وآگاهی مردم خیلی بالا رفته و انگار جهان داره کاری میکنه ادمها دوباره یکپارچه بشند یعنی همگی از یه اصول وسبک پیروی کنند اونم اصول درست انسانییت ،ان شالله که بشه اینطوری جهانمون..
استاد جانم من خیلی خوشحالم که با جایگزین کردن باورهای درست اونم کم کم وبه تجربه و به عمل، تونستم حالا حداقل در جایگاهی باشم که سعی کنم خودم رو بپذیرم وسعی کنم هر روز حتی هرساعت یه ورژن جدید وبهتری از خودم به جهان ارائه بدم فارغ از اینکه دیگران منو رد یا تایید میکنند وصد البته اونکه با خودش در صلحه با جهان در صلحه، مورد تایید جهان هست وکسی نه باهاش به مشکل میخوره نه نیازه که شکل دیگه ای باشه….
ومن همینو دوست دارم وهمینطوری حالم خوبه…
اینکه بدونم نیازم چیه و چطور بهش برسم از طریق درستش…
من یاد گرفتم اموختم از شما، که اول رابطه ی خودم وخدای خودمو سروسامان بدم، وقتی رابطه ام باخداوند خوب شده وقتی تونستم سرسوزن بشناسمش، اصلا شرایط جوری پیش رفت که بتونم خودم رو دوست داشته باشم نترسم وانقدر توی اضطراب ونگرانی عمرم رو سپری نکنم، اصلا اتفاقات وموقعییت ها، شرایط، آدمها ،اون سنگینی خودشون رو از دست دادن برام چون من دیدم به همشون تغییر کرد…
من فهمیدم که تا خودم نباشم تا خودم رو درک نکنم تا خودم رو نپذیرم ودوست نداشته باشم نه می تونم با دیگران در صلح باشم نه دیگران با من در صلح وسازش خواهند بود، من یاد گرفتم که بپذیرم به عنوان یک انسان قلب دارم احساس دارم نیاز جنسی وعاطفی دارم نیاز مالی دارم نیاز به عشق دادن وگرفتن عشق از دیگران رو دارم من نیاز دارم که الوییت زندگیم اول حال خوب خودم وتوجه به نیازهای خودم باشه، وقتی من سرجای خودم باشم وقتی من سهم خودم رو بشناسم ودرست انجام بدم، اموراتم به شکل خاصی خوب پیش میره ودر نتیجه هم حال من خوبه وهم حال جهان وجهانیان با من خوبه، اگر هم این وسط کسی حالش با من خوب نیست از من خوشش نمیاد ویا اعقاید منو نمی پذیره برام زیاد مهم نیست، اتفاقا از وقتی یاد گرفتم خودم باشم ودیگران رو همونطوری که هستند بتونم بپذیرم از چشم دیگران انسانی دوستداشتنی تر شدم و خیلی ها دلشون میخواد که هم نشین وهم صحبت و کنار من باشند و از اینکه می بینند انقدر با خودم در صلح هستم خوشحال میشند و دلیلش رو از من جویا میشند…
اینجوری نبود که سریع شخصیتم تغییر کنه واینطوری نبود که بخوام خودم رو مجبور به تغییر کنم مثل گذشته ها، جوریکه مدام خودم رو بشددت کنترل کنم وتا دست از پا خطاء کردم خودن رو سرزنش کنم نه، من از شما یاد گرفتم رها باشم وفقط اجازه بدم اوضاع پیش بره وهر جا نیاز بود فقط برای همون لحظه همون ساعت همون روز اون کاری که باور دارم درسته رو انجام بدم، فقط همین اینطوری یه وقتایی میگذره برمیگردی نگاه میکنی می بینی چند ماهه که شکر خدا داری در مسیر درست پیش میری، حالا این وسط اگر هم خطایی ازت سر بزنه به خودت فرصت جبران میدی…
استاد جانم اینکه بدونی وتشخیص بدی سهمت چیه توی زندگی وچطور بهتره که انجامش بدی اصلا سخت نیست، 99 درصد ادمها می تونند تشخیص بدن که چی خوبه وچی بد، ولی اینکه بتونی کنترل ذهن داشته باشی و اگاهانه زندگی کنی، یعنی هوشیار باشی نسبت به افکارت وگفتارت و کردارت، همین باعث میشه در عمل درست انجامش بدی….
من قبلا زندگیم کلا این شکلی بود که هیچ مکثی بین فکر تا حرف وعملم وجود نداشت!!!
فکر میکردم دهنم باز میشد حرف میزدم دلم میخواست وانجامش میدادم، حالا پیامدش هر چی بود بود دیگه اگه درد بود دردشو می کشیدم واگر خوب بود لذتش رو میبردم..
ولی الان مدتهاست اول فکر میکنم قشنگ فکر میکنم به احساساتم توجه میکنم از خودم سوال میکنم هدفم از این حرف واین رفتار چیه؟ به چی میخوام برسم؟
این سوالات رو که از خودم میپرسم چون به خودم اگاهم وخودم رو میشناسم سریع جواب رو هم دریافت میکنم بعد انجامش میدم، من میدونم که جهان سطل زباله نداره، پس اگر من آشغال وکثیفی ( افکار وگفتار ورفتار ) نادرست به جهان بدم همونو دریافت میکنم…
همیشه تو انجامش موفق نیستم ولی سعی میکنم حواسم به خودم باشه، چون میدونم ارامش وشادی وحس خوشبختی چیزی نیست که کسی بهم بده، باید خودم بسازمش، درستش کنم و به خودم هدیه بدمش، واین هدیه ارزشمند فقط وفقط با کنترل ذهن( تقوا ) بدست میاد…
الهی هزاران بار شکر الله مهربان رو که همیشه از بهترین راه پاسخ میده ، سوال هر درخواست کننده ای رو، وحالا چند ساله که داره از طریق شما واگاهیهاتون پاسخ میده به درخواستهای من ، برای داشتن زندگی بهتر، ودریافت خیر دنیا و بدست اوردن خیر آخرت ان شالله…
در پناه امن خدا باشید استاد قشنگم، برم باقی فایل رو ببینم
غار زیبا و بزرگ که از ورودیش مشخص بود چقدر بزرگ و زیبا هست اما غار جز مکانهایی که در فیلم و عکس درکش نمیکنی انقدر که بزرگ و فیلم و عکس توش تاریک میشه نمیشه اون حس را دریافت کرد من قبلش نمیدونستم چقدر متفاوته تا وقتی برای اولین بار رفتم غار علی صدر همدان و منیکه نه علاقه به ینگ و نه جغرافی دارم محوش شدم تازه بزرگی و عضمت خلقت را درک کردم اون بوی نا و هواش، هم متفاوته اون سنگها که میبینیم در عکس انقدر بزرگه که کنارش حس میکنی چه نیرویی خلقش کرده، اون مسیر طولانی و پیج در پیج که انتها نداره و ته ذهنت میمونه پس قراره کجا برسه چقدر میتونه بزرگ باشه
من وقتی بهم میگفتن غار توی ذهنم چند تا سنگ و یک محیط نمور بود و بنظرم خاص نبود بلکه یک چیز معمولی بود اما وقتی رفتم تازه فهمیدم چرا غارها انقدر معروفن و میرن دیدنشون
الان این غار خیلی بزرگه اما توی فیلم بنظر نمیرسه و چقدر خاطره همدان برام تازگی پیدا کرد و چقدر حس خوبی بهم داد
فروشکاه بزرگ و زیبا که یک شات به شاتهاتون اضافه شد
منم قرار بود این ایده را عملی کنم اما اصلا یادم رفت نخریدم یادم افتاد قبل سفرم میکفتم وای چه باحال کلکسیون داشته باشم اما متاسفانه فقط در حد فکر بود اما مریم جان چون خودش این ایده را داشت یادش نمیره همه جا میخره
یک چیزی که برام مشخص تر شد ایده های ناب هر کسی برای خودش عالی تره و بهتره
شاید اگه خودم چنین فکری داشتم تاالان عملی کرده بودم
راستش یک بخشی از وجودم استاد برانگیخته کرده که دیگه مثل قبل خاطره جمع نمیکنم بلکه خاطره میسازم قبلا از هر چیزی برای یادگاری استفاده میکردم هر جا میرفتم دنبال یک یادگاری بودم اما در سفر اخرمون فقط فکر تفریح و لذت بردن بودم و اصلا فکر اینکه یادگاری چیزی نگه دارم نبودم
قبلا حتی بلیط ها و بروشور ها را هم نگه میداشتم اما الان همه را ریختم رفت
حسم این بود انقدر سفر میرم نیاز نیست حسم این بود مهم لذت بردنمه مگه چقدر قبلی ها را میبینم
و این اگاهی استاد در دوازده قدم به من داد
ممنون استاد
دیروز داشتم با دوستم صحبت میکردم خودمم باورم نمیشد چه حرفای پر مفهومی دارم میزنم و ناخوذاگاه دارم قوانین به زیبایی میگم
بعد که بهش فکر کردم دیدم چقدر من عاقل شدم چقدر من عوض شدم
ممنون استاد
سلام و سلام و سلام
خداجونم. سلام به روی ماهت
استاد و مریم عزیزم سلام
خانوادهی من سلام
دلم میخاد اول و اول از اون غار توی نشنال پارک معرکه و خفن بگمممم. باور نمیکنید ک با دیدن زیبایی هرسنگ و صخره، احساس میکردم قلبم داره میایسته از شگفتی.
هرچقدر بیشتر میدیدم، بیشتر برام سوال میشد: خدایاااااا چجوری اینارو آفریدی؟
خدایاااااااااا واقعا چجوری؟
چجوری امکان داره یه دنیای دیگ ب این خفنی، دقیقا زیر همین زمین خودمون ک داریم روش قدم میزنیم، باشه؟
یعنی کلی و کلی دنیا و عجایب هست که هنوز حتی هیچکی کشفش نکرده باشه؟
استاد واقعاااا بهتون افتخار میکنم ک چقدر همیشه سوالهای قشنگ میپرسید از خودتون. اولین سوالی ک بعد از دیدن اون غار پرسیدید این بود ک کی اونجارو کشف کرده و تحسینش کردین و…
و همونجا ب خودم گفتم، ایول واقعا ک استاد همیشهههه دنبال تحسینه. استاد همیشه سوالهای خوب و قدرتمند کننده از خودش میپرسه و…
و نمیدونید هنوزهمممم فکرم درگیره که اولین نفری که اینجا رو کشف کرده، چجوری اینکارو کرده و چه حسی داشته؟ و چقدرررر شجاعت و جسارت داشته که اونقدرررر بره زیر زمین. اونهم در صورتی که هییییچ نوری نبوده و نهایتا با نور چراغ قوهی خودش، میتونسته جلوی پاشو ببینه. و من حس میکنم اون آدم، چندروز فقط درگیر گشتن توی اون غار بوده و اونم مثل ما، شگفت زدههههه شده بوده بخاطر این عظمت و زیبایی.
جلل الخالق. اینارو ک میبینم، ایمانم خیلی خیلی قویتر میشه از اینکه “خدا از پس هررررکاررررییی برمیاد”
مگه برای خدا، نشد داره؟
اینارو که میبینم، ایمانم خیلی خیلی قویتر میشه نسبت به اینکه “چقدررررر فراوانی و نعمت وجود داره”
باتوجه ب اینکه ادعا شده که فقط یه درصد خیلی خیلی کمی از دریا رو کشف کردن، من در حیرتم که اون چیزهایی که کشف نشده، چه عجایبی میتونن باشن
و با اینکه نمیدونمو حتی نمیتونم حدس بزنم، ولی قلبم از فکر کردن بهشون، میخواد بایسته و میتونم از پشت همین ندونستن، شگفتیشون رو با تمااااام وجود احساس کنم
استااااد من چقدرررر بهتون افتخار میکنم آخه. و چقدر کیف کردم وقتی رفتید و اون وسط رقصیدید. چقدرررر آخه عزتنفس. چقدر خودباوری و خودارزشی. واقعاااا حالم رو خوب کردید.
و چقدر اون خانم خواننده که اسمشون روهم نمیدونم، حتی با وجود بالا رفتن سنشون، هنوووووزهم زیبا بودن. و چقدرررر کیف کردم وقتی قسمت کوتاهی از موزیک ویدئوهاشون رو در قدیم، گذاشتید.
من خیلیییی دوست دارم وقتی آدمای سنبالا رو میبینم، عکسای جوونیشون روهم ببینم. اصلا خیلی کیف میکنم از اینکارو دلیلش رو نمیدونم واقعا
مثلا الان توی سرکارم وقتی یکی میاد و شناسنامهش قدیمیه که عکس جوونیهاش روشه، ناخداگاه لبخند میشینه رو لبام ک چقدرررر خوشتیپ بودین شماها.
ولی چیز دیگهای ک بیشتر از همهی اینا بهم کیف داد، انرژی این آدماست ک حتی با وجود بالا رفتن سنشون هم بازهم زیاده. هنوزهم دنبال شادی هستن و یه لحظه حس کردم که چقدر به خوبی، از زندگیشون تا به الان استفاده کردن
استاد توی سری قبلی که اومده بودید این کاباره و با اون خانم زیبا رقصیدید، واقعااااا باور های منو جابجا کردید. و فهمیدم واقعا شما و مریم جون چقدر رهااااا و فوق العاده هستید و این مسائل رو سخت نمیگیرید و مریمجون هم ناراحت نشد از این بابت که با اون خانم رقصیدید
استاد این فایلهای سفرنامه، واقعاااا آموزشهای عملیای هستن که دقیقاااا ب اندازهی محصولات، درس دارن. راستش با اینکه من در این مسیر هستم ولی اگر پارتنرم چنین رفتاری رو میکرد، مطمئننننن بودم که به شدددددت ناراحت خواهم شد و به روش هم میوردم که کارت خیلی زشت بود
میدونید استاد! تمااااام این باورها و رفتارها، از همون ورودی هایی نشات میگیرن ک تماااام این سالها وارد ذهنمون شده.
یه سری تابو های الکی که فقط پذیرفتیم اشتباهن و بخاطر عدم عزتنفس باور کردیم اگر پارتنرمون با یکی دیگه خوش و بش کرد، اگر با یکی دیگه رقصید، اگر به یکی دیگه لبخند زد، پس یعنییییی منو دوست نداره. و چون فکر میکنیم دوست داشتنی نیستیم، باهاش دعوا میکنیمو بازخواستش میکنیم ک: چراااا منو دوست نداری؟ چرا یهکاری کردی که شک کنم که منو دوست داری؟
ما ازدواج میکنیم که درکنارهم شادی بیشتری رو تجربه کنیم؛ نه اینکه محدود بشیم.
من میتونم عاشق یکی باشم ولی اینکه با یکی برقصم یا حتی حرف بزنم، دلیلی بر خیانت من ب اون آدم نبست.
حتی استاد، شما توی دورهی عشق و مودت، نگاه من رو نسبت به خیانت هم عوض کردید. و من اونجا بود ک ب خودم گفتم: وااااااییییی من! ما چقدرررر داریم همه چیزو سخت میگیریم.
استاد بخاطر وجودتون از خدا سپاسگزارم. هربار بیشتر و بیشتر بهم ثابت میشه که شما پیامبر زمان ما هستید
همگی در چتاه لبخند خدا باشیم*
به نام خداوند بخشنده مهربان
خداوند شادی خداوند عشق خداوند لذت خداوند رقص
به به عجب کلیپی رو هدایت شدم امشبم بهش. که توفاز شادی رقص بود.
وای چقدر حس خوب که زن ومرد بدون نگاه جنسیتی کنارهم در حال رقصیدن شادی پایکوبی هستن به به به
همه فارغ از سن نوع اندام راحت رها لباس هایی که دوست داشتن پوشیدن .
چقدر صدای این خانم زیبا زنانه بود️
ای جانم استاد چقدر خوب می رقصید به به️️️️️️️️️️️️️️️همزمان با شما منم می رقصیدم
ای جانم عاشق ایرانم وملت ایران که هرجا باشیم شادی و عشق رقصیدن به اونجا می بریم .
عجب حس رهایی و شادی بهم منتقل شد
به خدا ایرانی ها شاد ترین سرحال ترین بهترین ملت کل دنیاهستن
به امید ازادی عقیده در سرتاسر کشور که از هرخانه هر محل هرنقطعه نقشه ایران صدا شادی رقص بیاد.
اون خانم مشکی که ساعت دستش بود چقدر زیبا می رقصیدن.
رسم قشنگ شاباش دادن ایرانی ها
وای چقدر این کلیپ سرتاسر پر از عشق بود به به صدای آغاسی عزیز️️
خدایا شکرت که هدایت شدم به این کلیپ
یاد عروسی افتادم
به به انشالله عروسی خودم
در ادامه ماجرا چقدر تو اطرافم می شنوم بچه دار بودن خوب نیست درحالی که داخل اون ورودی غار اکثرا خانم ها فرزند خودشون در بغلشون و بهترین حس دنیا مادر شدن هست
و چقدر برام قابل ارزش بود که شما با اسانسور نرفتید و مسیر طولانی یک ساعت راه رو پیاده رفتید برام تلنگر بود .
چقدر منظره ورودی غار قشنگ بودوای چقدر داخلش زیباست خدایا شکرت.
مریم جون تو چقدر زیبایی من دوست دارم و برام الگو هستی
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و درود خدمت شما خوبان روزگار
عجب فضای باحال و لذت بخشی بود اینجا
چقدر لذت بردم و دوست داشتم این چنین فضا ها را
استاد دم تون گرم عجب رقصی باحال کردی
چقدر لذت بردم و تحسین تون کردم
این خواننده چقدر خوب داشت می خوند
واقعا که صداش باحال و قشنگ بود
و حتی خواننده مجذوب شما شد و سوال کرد
و بعدش گفت شما باشید و با هاتون کار دارم
و عجب آهنگ شادی را خوند و رقص تان عالی بود
و اینجا فضاش خلی لذت بخش بود و انرژی قشنگی داشت
و این آدمها چقدر با شور و شوق داشتند می رقصیدند
و چقدر لذت بردم و تحسین تون کردم
چقدر این فضا رادوست داشتم
و حالم را بهتر قشنگ ساخت
خلی یک تجربه قشنگ و باحالی بود
و رفتید روغنی ماشین را عوض کردید
و یک رسیدگی خلی خوبی برای ماشین داشتید
و حسابی تر تمیز و مرتب کردید
خلی قشنگ پاکیزه ساختید
و این هدایت شدن شما جالب است
اینکه کار های شما همیشه به بهترین شکل انجام می شود
اینجا چقدر باحال بود که با سیکه انداختن می توانی انتخاب کنی که چی چیز های را می خواهی برای شستن ماشین
وخلی جالب و جذاب و متفاوت بود .
و اینجا آمدن به ابن نشنال پارک و این غار عجیب و غریب چقدر جالب بود
چقدر طولانی بود.
چقدر جالب ساخته و رسیدگی کرده اند
به گفته استاد آن فردی که برای اولین بار کشف کرده و چی جوری به اینجا آمده است
و چقدر زیبایی های داشت توی این غار
واقعا درک و فهمش برای من سخت بود
اینقدر تصاویر های عجیب و غریب
اما درست درک نتوانستم که اینها چی است
فقط به قدرت خداوند تعجب کرده بودم
که خداوند چی نقاشی های کشیده است
و این غار خلی طولانی و عجیب و غریب بود
استاد توی این فایل زیبایی های زیادی را دیدم
اما این زیبایی اول فایل های جذاب بود
این رقصیدن شما قابل تحسین بود
این اعتماد به نفس چی کاری که نمی کند
استاد جونم از شما بسیار ممنون و سپاسگذارم
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
سلام استاد
ایم فایل نشانم بود و خیلی خوشحالم یه هدایتی برام داشت
مخصوصا اول فایل که شما برای بالارفتن عزت نفستون میرین میرقصین یه چیزی که برام عجیبه اینه که من خجالت میکشم جلوی همسرم برقصم میدونم بخاطر عزت نفسه یا خجالت میکشم یه سری حرفایی که بای بگم رو بگم امروز برای خودم این تمرین رو در نظر میگیرم که اهنگ بزارم و برقصم تو خونه وقتی همسرم هست
من تو جلسه 3 دوره لیاقتم میخواستم برم جلسه بعدی ولی اجازه ندادم گفتم تا یاد نگرفتی با همسرت حرفتو بزنی تا خودخوری نکنی حق نداری بری جلسه بعد
استاد عزیز خیلی ممنونم بابت اینکه الگو ی خیلی عالی ای هستین برای ما
خداروشکر که هدایتم کرد اینجا به این سایت
به نام خدا
سلام
سریال سفر به دور آمریکا
قسمت 186
استاد اگه نمیدونستم که شما آمریکا هستید فکر میکردم اینجا ایرانه و دارم تصاویر یه عروسی رو توی تالار میبینم…چه قدر قشنگه همهی این افراد شجاعت این رو داشتن که مهاجرت کنن تحسین ون میکنم که شما به راستی لایق این شادی ها و خنده ها هستید
تحسین میکنم اون آقایی رو که روی سر پارتنرش پول میپاشید…
چه قدر زیبا بود و قابل تحسین و احترام خانمی که روی سن ایستاده بود و میخوند…چه قدر زیباست که یک انسان که شاید توی کشور من یک فرد از کار افتاده تلقی بشه و در تصور من باید در بستر بیماری باشه اینقدر شاد و پز نشاط و با ظاهر اراسته و لباس های قشنگ خواننده باشه واقعا تحسین برانگیزه
چه قدر قشنگه این طبیعت آمریکا اینقدر غنی در همه جنبه ها…
الله اکبر..استاد این با اختلاف زیاد بهترین و قشنگترین و عجیب ترین غاری هست که تا به حال توی سفر نامه دیدیم…چه قدر بزرگ و huge هست…خدای من چه قدر چه قدر میلیون ها سال میلیارد ها سال زمان و تکامل طی شده تا این ها به وجود بیاد…خدای من این حد از فضای بزرگ و خالی زیر پاها و قدم های شما هست…الله اکبر لز تعداد و حجم و بزرگی غارهایی که توی جهان هست و ما هنوز ازشون خبر نداریم و خدا میدونه چه قدر انسان ها در آینده شگفت زده خواهد شد از دیدن اونها…اونها الان دارن تکامل شون رو طی میکنن تا در زمان مناسب زیبایی هاشون رو به معرض دید بگزارند…
چه قدر خوب که شما میتونی انتخاب کنی که از کدوم مسیر بری آسانسور یا پله…و چه قدر من سپاس گزارم که راه دوم رو انتخاب کردید..
چه قدر عجیب و زیبا بود ورودی غار و اون آمفی تئاتری که ساخته بودن خیلی قشنگ بود…
چه قدر من تحسین کردم زیبایی های نورپردازی های انجام شده توی غار رو خدای من چه قدر همه در بهترین مکان قرار داده شده بودن..میدونی چه قدر با دقت اونها رو جایگذاری کردن که آسیبی قندیل ها و زیبایی های ایجاد شده وارد نکنن…
تحسین میکنم این سیستم عالی و خوب و ثروت ساز رو که در هر محل و بعد از هر جاذبهی گردشگری یک فروشگاهی هست که هر آنچه که بخوای رو با نام یا شکل یا نمادی از اون زیبایی به فروش میگذارند تا به این شکل به گسترش و حمایت و حفاظت از اون محیط کمک بشه…
چه قدر فنجونی که انتخاب کردید رو دوست داشتم و همین طور دستمالی که انتخاب کردید که اینقدر جذاب و رنگارنگ هست..
تنوع حیات وحش و حیوانات و موجوداتی که توی هر نقطه زندگی میکنن شگفتی آفرین هست که هر کدوم مناسب زندگی در اون اقلیم و اون شرایط ساخته شدن..خداروشکر
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن
6/خردادماه/1403
سلام به استاد عزیزو مریم جان شایسته
خدا قوت از دیدن این همه شادی و زیبایی و گوارای وجودتون این همه فراوانی
همش از دیدن زیبایی های آمریکا ،رفاه و راحتی ،آزادی و لذت و خودت بودن لذت می برم
چقد حس و حال عالی تجربه کردید شما قابل تحسینید
عرشیا عزیز دوست خوبمون را دوباره در این فایل دیدیم یکی از بچه های موفق و ثروتمند که همش در حال تحسین ایشونیم و یه الگوی موفق که از زمانی که فایل ایشون منتشر شد یکی از بهترین فایل ها بود که تمام باورهای ما را منظورم من و دخترم را برای مهاجرت و کلا بی زینس و تکامل تغییر داد ازش بسیار سپاسگزاریم
و الان که دارم این کامنت را می گذارم دقیقا بعد از آشنایی دخترم با عرشیا صدا که تمام آن معجزه وار اتفاق افتاد، کلی اتفاقات زیبا برای زندگی من و دخترم رخ داد که یقین دارم به زودی فایل ما هم منتشر میشه و کلی الگو میشیم برای بقیه
الهی هزاران هزار بار شکر
و اما تحسین استاد این مرد واقعی در رابطه
استاد یه ذره بین دستم گرفتم و تمام رفتارهای مردانه و زیبای شما در برخورد با مریم جان را بررسی می کنم و فقط تحسین می کنم تا جذبش کنم .
اونجایی که برای ورود به مسیر غار به مریم جان گفتید بفرمایید کلی لذت بردم
کلا حواست به همه چی هست حتی در جاهایی که به فکر کسی هم نمی رسه جنتلمن رفتار می کنی و من بی نهایت عاشق این رفتار های زیبای مردانه ام
و بی نهایت احساس لیاقت و ارزشمندی مریم جان را در هر لحظه تحسین می کنم که در کنار شما قرار گرفته
هر دوی شما قابل تحسین هستید .
خوشحالم که هدایت امروز این فایل عالی در اومد
و از شما سپاسگزارم فراوان
به نام پروردگار هستی که جهان از اوست به نام خدای مهربان هدایتگر.که هدایتگر ماست به سمت زیباییها و ثروتها و نعمتها و فراوانیها.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان چقدر زیباست چقدر لذت بخشه که در مسیر رسیدن به خدا زیباییها و فراوانیها و ثروتها لذت ببری و و دیگران هم در این زیباییها لذتهای خودتون شریک کنید.
چقدر جالب از کجای این فایل بگم از کجا این زیباییهاش بگم از اونجا که استاد با اعتماد به نفس توی اون جمع پا شد و اول جلوی میز خودشون شروع به رقصیدن کرد و بعد رفت جلوی سن و با دوستش شروع کرد به رقصیدن با اینکه رقص خیلی خوبی نداشت ولی با آنچه که داشت و بلد بود و فارغ از نگاه دیگران شروع کرد به رقصیدن و اصلاً نگران نگاه دیگران نبود خدا را شکر خدا را شکر که من میبینم تحسین میکنم و جذبش میکنم.
همین امشب قبل از دیدن این فایل خودمو به یه کافه رستوران خیلی زیبا و شیک در بین آدمای ثروتمند مهمون کردم درسته تنها بودم ی جایی رفتم و از خدا هدایت خواستم که منو به سمت فراوانیها و زیباییها هدایت کنه و خداوند هم کارشو به زیبایی انجام داد و منو هدایت کرد به یک کافه رستوران سنتی خیلی شیک و زیبا که هم هتل بود هم رستوران جدید و هم رستوران سنتی و هم کافی شاپ اگه قبل از آشنایی با استاد بود اصلاً طرف اینجور جاها نمیرفتم و میگفتم من تنهام (عزیزم رفته شهرستان سفر چند روزه منم از تنهایی خودم لذت میبرم)من که پولدار نیستم بخوام برم حالا بقیه چی میگن و هزار نجوای دیگه ولی الان به راحتی رفتم از نگهبان دم در درخواست کردم برام جای پارک موتور درست کرد و قشنگ منو راهنمایی کرد به رستوران و رستوران جوری بود که باید نوبت میزدی و شاید چند ساعت منتظر می موندی تا جای خالی باز بشه برای ورود به رستوران و فضای داخل آن که وقتی من رفتم چند خانواده که چند ساعت پیش نوبت زده بودند اومدن هنوز براشون جا باز نشده بود ولی وقتی من رفتم در کمال ناباوری وقتی گفتم یک نفرم یک میز شیک کوچیک دو نفره همون لحظه برام باز شد و گفتند بفرمایید حتی تا کنار میز منو همراهی کردند و خیلی محترمانه برام جا باز کردن نشستم و برای خودم قهوه و چایی سفارش دادم من قبلاً درونگرایی را با کمرویی و نداشتن عزت نفس یکی میدونستم ولی الان میدونم که باید همیشه روی عزت نفسم تمرین کنم و از دیگران درخواست کنم و فارغ از نگاه دیگران توی جمع برم و از فضا استفاده کنم و هر درخواستی هم داشته باشم میتونم انجام بدم.
فارغ از اینکه چقدر درونگرا هستم درونگرایی من بیشتر از این است که فضای خلوت و سکوت و تنهایی را برای خودم باید فراهم کنم تا از اون فضا انرژی کسب کنم. بر عکس آدم های برونگرا که از جمع انرژی میگیرند.
و خدا را شکر اینقدر فضا زیبا بود لذت بخش بود جمعهای خانوادگی دختر پسری و روابط عاشقانه زیاد ثروتها فراوانیها همه از نعمتهای خدا فریاد میزد.
خدا را شکر چقدر آدم باید آزادی زمانی و مکانی و ثروت داشته باشه که راحت 17 روز ی شهر بمونه و به راحتی همه جاش بره و از زیباییها و فراوانیهای اون استفاده کنه آفرین به استادم که اینقدر سپاسگزار وسایلش هست اون فورد آلبالویی خوشگل حقشه که ببریش سرویس تعویض روغن حقشه که بشوریش حقشه که باک بنزینشو و مخزن آبشو پر کنی و ازش تشکر کنی این بیشترین و بهترین سپاسگزاری بابت داشتههایمان است .
چقدر اون سرویس کف و کارواش و امکاناتش جالب بود ا از کوچیکی توی خونوادهای بودیم که داداشام همشون چون توی کار موتور سیکلت بودن من از سن کم سوار موتورهای مختلف میشدم و هر مدت یک بار موتورهای مختلفو تست میکردم و همیشه وسایل نظافت و شستشوی موتور را دم دست میگذاشتیم و خودمان دیتیلی همه جای موتور سیکلتها رو میشستیم و تمیز میکردیم.
استاد چقدر این غار قشنگ بود چقدر زیبا بود چقدر فضای لذت بخشی داشت و فقط بابت زیباییهاش چیزی جز خدا را شکر نمیشه گفت.
یاد خودم با عزیز دلم افتادم که از سفر اصفهان به تهران به غار چهار نخچیر دردلیجان هدایت شدیم.
البته آنجا جوری بود که کلی حساسیت داشتند و اجازه عکس و فیلم نمیدادند چون به تعبیری میگفتند اون غار غار زنده است حتی لمس کردن سنگها هم نباید انجام میشد و حالا یادم نیست دقیقاً ولی علتشو توضیح داد و گفتند که این غار زنده هست این قندیلهای آهکی همچنان در حال رشد هستند با فلش دوربینهای شما و دست گذاشتن حتی حرارت بدن شما میتونه این فرایند رو مختل کنه .
و به همین دلیل فقط اجازه بازدید داشتیم ولی خیلی زیبا بود خیلی قشنگ بود و فضای بازدید راحتی رو ایجاد کرده بودند و تیکه به تیکه اون مسیر شکال زیبایی توی قندیلهای سقف و بدنه غار ایجاد شده بود.
وقت شما از صخرهها قندیلهای آهکی عکس میگرفتید من یاد اشکال توی غار علیصدر همدان افتادم که چندین سال پیش رفته بودم البته زیبای غار علیصدر این بود که آب داشت و میتونستی با قایق حرکت کنی و زیباییهای آب رو و غار رو بهتر ببینی و لذت ببری خدا را شکر خدا را شکر جهان هر روز داره زیباییهای خودشو بیشتر برای ما انسانها رو میکنه ما انسانها هنوز نتونستیم زیباییهای سطح زمینو ببینیم یاابهای اقیانوسها رو ببینیم معلوم نیست چند هزار سال دیگه هنوز زمین چیز جدید برای رو کردن زیباییهاش برای ما انسانها داره.
و هزار احسن و تبارک الله به خالق این همه زیباییها و فراوانیها و ثروتها و نعمتها.
استاد عزیزم اون تیکه فیلمی که از اون نمایشگاه بود گرفته چقدر قشنگ بود اون حیوانات که به صورت طبیعی بودند و اونا رو فکر کنم تاکسیدرمی کرده بودن خیلی برام جالب بود ه میتونستی حیوون طبیعی رو جلوی خودت ببینی بدون اون که اون بترسه و یا ما انسانها خطری را احساس کنیم.
راستی این نکته رو از قلم نندازم که وقتی شما دوربین به دست شدید و از خانم شایسته فیلم گرفتید چقدر شفافیت پوست ایشون برام نمایان شد و همون لحظه گفتم اینه اینه نتیجه قانون سلامتی که چقدر هم استاد خوش هیکل و زیبا شده و هم خانم شایسته. پوستشون زیبا و شفاف و جوان شده و این چند تا نکته از هزاران نتیجه قانون سلامتیه.
که البته خودم هم بینهایت سپاسگزارم از استادم و خداوندی که منو به این دوره زیبا هدایت کرد که یک عالمه نتیجه زیبا ازش گرفتم و سلامتی رو برای خودم به ارمغان آوردم.
استاد این فایل نشانه امروز من بود و یک عالمه حرف برام داشت که فقط شادی شادی شادی و چیزیه که مسریه که اگر من شاد باشم جهان اطراف من شادی و نشون من میده من در دنیای زندگی میکنم که هر لحظه با توجه به کانون تمرکز و توجهم دارم هان اطرافمو خلق میکنم.
خدارو شکر و بی نهایت سپاسگزارم به خاطر شما و آموزش های متفاوت تون.
سلام
چه درسایی میشه گرفت از این قسمت. مثلا اون احساس لیاقت استاد که خودشو لایق شادی و خنده و رقص میدونه و میره وسط میرقصه و به خاطر حرف مردم لیاقت خودشو پایین نمیاره.
اون خواننده خانم که نمیدونم اسمش شیلا بود یا شیدا، داشت یکی از آهنگهای قدیمی خودشو لب میزد ولی احساس بدی نداشت از اینکه من خودم نمیخونم و روی پلی بک لب میزنم. اینم نشون احساس لیاقت ایشون هست که براش مهم نیست مردم چی میگن و میدونه خودش چیکارس و نیازی به تأیید کسی نداره و خودشو همینجوری که هست ارزشمند میدونه.
مورد بعدی جمعی بود که جلوی استیج جمع شده بودن و از پیر و جوان میرقصیدن با هر مدلی که بلد بودن یا حتی فقط خودشونو تکون میدادن و این خودش یک انرژی مثبتی بود که داشتن به نیت شادی، یک حرکتی میکردن و انرژی مثبت فضا رو میشد حس کرد، حال خوب همه رو میشد حس کرد.
مورد بعدی تراک کمپر فوق العاده است که چقدر راحت از قسمت پشت ماشین برداشته میشه و شما راحت میتونید تعویض روغن و سایر رسیدگی های ماشین رو انجام بدید. چقدر راحته این سیستم و چقدر خود فورد هم ماشین هیولاییه که به راحتی همچین وزنی رو به راحتی هندل میکنه پشتش و آخ نمیگه.
نکته بعدی این کارواش جالب بود که هرچی میخواستی داشت و میتونستی خودت ماشینت رو بشوری و خیلی این ایده به دلم نشست چون آدم وقتی خودش ارزش قائله واسه وسایلش، با عشق بهشون رسیدگی میکنه و اینطوری شکرگزارشون هست و این سیستم کارواش که خیلی قشنگ هم کف داشت هم آب پاش قوی برای شستن ماشین عالی بود.
نکته بعدی فراوانی ای هست که شما باهاش هر لحظه برخورد میکنید و خیلی راحت تمام نیازهاتون رو برطرف میکنید و آماده قدمهای بعدی سفر میشید. همینه که شما همیشه در زمان مناسب و مکان مناسب قرار دارید و اتفاقات خوب رو تجربه میکنید.
اون پیست اسکی هم خیلی جالب بود که چطور به صورت مصنوعی میشه فقط با استفاده از هوای بسیار سرد، برف و پیست اسکی درست کرد. این همون قضیس که همه مسائل راه حل دارند، راه حلهای ساده، قابل دسترس و راحت.
اون کاکتوس کافه چقدر خوشگل بود. یک دیزاین جالب که خودش به غیر از کافه و رستوران، یک مکانی بود برای گرفتن عکسهای خوشگل. خلاقیت صاحبش رو دوست داشتم و چقدر افرادی مثل من فقط به خاطر محیطش دوست داشته باشن تجربش کنن و اگر کیفیت غذا و محصولش هم خوب باشه، دیگه بشن مشتری ثابت. یعنی این کافه رستوران علاوه بر تامین نیاز غذای مشتری، یک نیاز دیگه از مشتری هم برآورده کرده اونم نیاز روحی مشتری که دوست داره تو یک محیط با حال غذا بخوره. خیلی باور فراوانی رو برام تقویت کرد که چقدر ایده های متعددی هست که میتونم توی کارم داشته باشم و مشتریهای بیشتری از اقشار مختلف جذب کنم اونم با خلاقیت های ساده و راحت و کم هزینه. مثلا یادمه نیمار فوتبالیست برزیلی، یکی از بندهای قراردادش که بابتش پول از باشگاه دریافت میکرد، خوش رفتاری با هواداران بود یعنی یک ویژگی که ربطی به فوتبال بازی کردنش نداره ولی اون ازش پول میساخته.
نکته بعدی این تمیزی و امکانات در جاهایی که ما با سفرنامه همراه شدیم و دیدیم هست. چقدر همه جا تمیزه، چقدر هرجایی شما میرید، امکانات به حد کافی هست و خیلی اینو از شما شنیدم. آفرین به مردم آمریکا.
واو عجب غار طولانی و عمیقی و جالبیش باز اینکه اومدن مسیر ساختن و راه درست کردن و استفاده کردن از این جاذبه برای درآمدزایی و جذب گردشگر. واقعا فراوانی بیداد میکنه فقط کیه که ببینه. چقدرم زیباست این غار و نورپردازی ها هم خیلی نمایان کرده بود زیبایی های غار رو. من که شگفت زده شدم از این غار.
دوباره مثل خیلی جاهای دیگه که دیدیم، برای بحث فروش، اومدن فضایی رو ترتیب دادن و محصولاتی با آرم و نشان همون غار به فروش میرسونن و این دوباره خودش یک ایده پولساز و راحت دیگر. حتی محصولاتی بود که آرم و نشانی نداشت ولی بالاخره این میشه یک یادگاری که فرد با خودش میگه من اینو از فلان جا خریدم و دوباره خاطرات براش مرور میشه. فراوانی یعنی این که میشه از مرور کردن خاطرات برای دیگران به وسیله اشیا هم پول ساخت علاوه بر اینکه نیازهای دیگری هم برطرف کرد مثلا زمستونه، جوراب کلفت برای فروش گذاشت تا برای سرمای سخت مناسب باشه.
نکته بعدی جی پی اس و سیستم های مسیریابی هست که چقدر سفر رو راحت کرده و اون کسی که این نرم افزار ها و سخت افزار ها رو تهیه کرده، هم خودش ثروتمند شده هم کلی مسئله از دیگران حل کرده و باعث خیر شده. بازم میرسیم به اینکه کسی که باور داره مسائل راه حل دارن و راه حل شون راحت و در دسترس هست و کسی که احساس لیاقت داره، خیلی راحت این مسائل و فرصتها رو می بینه، راه حلشون رو هم می بینه و میاد حلشون میکنه به لطف خدا و هم زندگی خودش هم بقیه رو راحت میکنه. درود بر تمام ثروتمندان جهان.
دوباره فراوانی اینبار در گونه های حیوانات. فراوانی در ذات جهان ماست چون خداوند ذاتش دهش و فراوانی و رزاق و وهاب بودنه. ذاتش فضله. صاحب خزائن آسمانها و زمینه.
دوباره یک ایده جالب. پاسپورت برای اینکه هرجا رفتی مهر یا علامت بزنی و یه جورایی هم بدونی کجاها میتونی بری هم وقتی رفتی، باز تشویق بشی تا جاهای بعدی هم بری و تیکش رو بزنی. این ایده هم واسه کسایی که علاقه به درآوردن ریز و درشت جاهای دیدنی اون منطقه هستن و همچنین علاقه به تصویر و نوشتن دارن و همچنین علاقه دارن به تهیه آلبوم خاطرات سفر با گذاشتن عکس توی اون دفتر به عنوان یادگاری از اون منطقه. چقدر ایده هست.
خدایا شکرت
متشکرم استاد
در پناه خدا