سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 194 - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

596 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یوسف شیروانی آزاده گفته:
    مدت عضویت: 894 روز

    سلام وعرض ادوب و احترام خدمت استاد عزیز و بانو وهمچنین دوستان عزیز و خارج از بدنه ی جامعه من هم رفتم به سوی نشانه ای روزانه قبلش داشتم فایل عزت نفس جلسه اول گوش میدام که کاملا در مورد احساس ارزشمندی واحساس لیاقت بود که به طور اتفاقی به این فایل رسیدم راستش این سفر دونکته برام داشت یکی این که با کمترین امکانات تجهیزات هم میشه بهترین سفر ها راتجربه کرد ولذت برد واینکه ودو چقدر خوبه که انسان برای خودش ارزش قائل بشه وکاری ب حرف مردم نداشته باشه که چ قضاوتی در موردت بکنن بلکه باید راه خودت گو ادامه بدی چ خوششون بیا چ نیاد حالا من خودم کمی پخته تر شدم قبلا نه خیلی زیاد ولی کم و بیش برای تایید شدن کاری رو انجام می‌دادم مد روز اجرا میکردم تا حدودی سعی میکردم در نظر مردم جالب باشم خیلی از کارایی که میکردم از روی ریا وجلب توجه بود البته هنوز هم هستم ولی خیلی کمتر شده… اما یه خانمی دارم که بشدت منفی، سخت گیر. وبقول معروف از کاه کوه می‌سازه نشد یه سفر بریم غور نزنه. این چ ماشینه که داری. هوا گرمه هوا سرده. مریضم حالم خوب نیست اصلا سفر را برات زهر میکنه ای کاش یه کم از مریم خانم یاد بگیره و هرچه هم بهش میگم اصلا فایده نداره درمورد نطر مردم که بسیار حساسه حتی جاهایی که اصلا کسی مارا نمیشناسه غریبه مرتب نگرانه که چیزی بفهمن داریم تو پارک وراه و قدم میزنیم میگه درست راه برو نخند وووو… دوستان البته قصدم از گفتن این مطالب این بود که من باید خودمو تغییر بدم وهیچ تلاشی برای تغییر دیگران نکنم که وقت انرژیم هدر بره امیدوارم روزی برسه که اونم تغییر کنه دست خودش نیست باورهاش ایراد داره خیلی زیاد.. کلی لذت بردم از دیدن فایل.. عمر باعزت سربلندی در پناه الله یکتا..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فاطی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2366 روز

    بنام خدای بخشنده مهربانم

    سلام به همگی

    استاد، خانم شایسته ،دوستان ِهمسفران هم خانواده

    قسمت 193 برام بولد شد طبق خواسته م بدنبالش 194 هدایت شدم

    و نشونه ی ک دوباره این دور سفر رو ببینم

    من عاشق سفرم

    با دیدن سفرنامه خودمو تجسم میکنم

    چه کارای انجام میدم چطور خودمو آماده میکنم

    خیلی لذت بخشه برام

    با دیدن الگوی شما تو ذهنم بقول خانم شایسته قالب های قبلیم ترک برداشته و میبینم تغییرات م رو

    و مطمئنم با تجربه واقعی سفر ،فاطی متفاوت از قبل میبینم

    مطلبی ک تو گوشم زنگ خورد یادآوری بود

    با مثال خانم شایسته

    یادم میاد سبک آرایش من از ایتدا با یه کرم پودر و ریمل و یه رژ کم رنگ

    به مرور دنبال کرم پودر سبک تر میرفتم

    حس خوبی نداشتم یه لایه کرم رو صورتمه

    و فقد چون دیگران انجام میدادن چون دیگران میگفتن چون بهم القا شده بود

    بقول شما یه قالب برا خودم ساختم

    ولی راحت نبودم و برام تصاد شد

    و رفته رفته با شناخت خودم و اهمیت به خواسته خودم

    از کرم پودر بسیار سبک به ضدآفتاب رسیدم

    اون تایید دیگران کم شد و برا سلامتی پوستم انتخاب کردم

    و هیچ نوع کرم پودری ندارم سالهاس

    الان به یه ریمل ساده و بدون رژ و اگه یادم بمونه ضدآفتاب

    نگاه میکنم به این ده سال اخیر خداوند منو چجور قدم به قدم هدایت کرد

    و منو آماده کرد

    برای صلح بیشتر خودم

    پذیرش بی قید وشرط خودم

    ک با دوره لیاقت با آگاهی و تکامل خودمو همیشه بروزرسانی میکنم

    خدای من هزاران بار شکر بابت آگاهی های ناب هر فایل

    هزاران بار شکرت برا فرشته‌ هات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 663 روز

    به نام خداوند غفور و رحیم

    سلام به همه دوستان

    ◀خداروشکر واقعا این ویزیتور سنرها با طراحی های زیبا که ورودی هر ایاالت هست رو تحسین میکنم که با زبان تصاویر و کاتالوگ از جاذبه های هر ایالت میگن و این تنوع مقالات اموزشی باعث میشه مردم این کشور بیشتر تشویق به مسافرت و پیوند با طبیعت بشن و روحیه استقلال در اون ها بیشتر باشه

    سفر کردن و مهاجرت کردن واقعا شخصیت انسان رو بزرگ میکنه و خودم تجربه چندین سفر و مهاجرت رو داشتم و بنفیتی که از این سفرها ها گرفتم باعث شد خیلی سفر رو راحت تر بگیرم و زوایایی از خودم رو کشف کنم و پتانسیلم رو بفهمم که تا قبل از اون من نمیدونستم

    این روزها که دوره احساس لیاقت رو دارم کار میکنم به فراخور درک خودم و کنکاش میفهمم که که چقدر ارزشمندی من وابسته به عوامل بیرونی بوده و هست . اینه سعی کن همیشه بچه خوبه باشی که بقیه ازت راضی باشن یا لباس رسمی پوشیدن برای بیرون رفتن و.. و در کل روشی بوده که همیشه برای بقیه بوده و کار برای خودم سخت تر بوده همه از نداشتن عزت نفس و شرک میاد که انسان رو به سختی میبره/

    همه این وسایل اضافی که ما به خودمون میبیندیم که عموما از حرف مردم اغلب نشات میگیره جلوی لذت بردن ما رو نتنها میگیره بلکه باعث میشه رنج ببریم.

    چیزی که من پی بردم اینه من باید نگاهم رو عوض کنم که دنیام عوض بشه . قبلا میخواستم زودتر برسم اما الان بیشتر میخوام از زیبایی ها لذت ببرم و این سفر رو دلپذیرتر میکنه.

    خداروشکر

    🟢🟣🟠

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    پروانه صنعت گفته:
    مدت عضویت: 2345 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خدای که همه چیز در ید قدرت اوست .

    خدایل توجه به هر چه غیر از تو بر من حرام است.

    من هیچ نمی دانم .تو می دانی تو بگو تو بنویس

    استاد جان مریم جان و دوستان نازنیم سلاممم

    وقتی داشتم این فایل میدیم ناخوداگاه یادم افتاد منم چقدر تغییر کردم فکر می کنم تو یکی از قدم ها بود مریم جان این داستان رو تعریف کردند و تغییر سبک شخصی زندگی یک جلسه  از اون قدم بود و بعد از اون قدم من تصمیم گرفتم آرایش نکنم در صورتیکه من وقتی بیرون میرفتم بدون ضد افتاب رنگی و ریمل غیر ممکن بود برم هر چند کم اما اعتماد به نفس ام به اون بود

    یادمه دفعه اول که رفتم احساس می کردم همه دارن به من نگاه میکنن …..

    و این عادت در من شد که وقتی پیاده روی میرفتم و الان که حتا شدیدتر هم شده اصلا ارایش نمیکنم توی مسافرت های دسته جمعی اصلا عادت خانم های همسفر و البته من بود قبل از صبحانه تر وتمیز باشیم و آرایش داشته باشیم من چندین سال هست که دیگه تو مسافرت ها وقتی خونه هستیم ارایش نمیکنم .

    یه نکته ای با این فایل یادم افتاد من 5 ماه هست تمرکزی دارم کار می کنم به لطف خدای مهربانم توی قدم اول یه مسافرت یکروزه رفتیم شیرگاه برنجستانک توی راه تاکسی که دربست گرفته بودیم گفت من شما رو میبرم یه رستوران ال بل ما خودمون رستوران می خواهیم بریم میایم اینجا و از این تبلیغات…. یه دفعه جلوی یه رستوران سرراهی محلی با دوتا تخت بیرون و دقیقاااااا کنار جاده (لب جاده) وایساد من فکر کردم کار داره اونجا نگو اون رستوران همین جا بوده…

    من تا قبل از اون کلا از روی تخت نشستن و فضاهای این سبکی و نمیپسندم چون کثیف هستند  و از قضا که یه تخت بیرون و انگار تو وسط جاده نشستی داری غذا می خوری

    جدا این آن خشکم زد

    بعد به خودم اومدم گفتم ایرادی نداره حتما خیره حتما بهترینه می مونیم

    و حالا جالب اینکه با تمام اوصافی که من کردم خیلی هم بد نبود و خیلی هم کثیف نبود و البته غذای خوبی داشت.

    و یه تجربه دیگه وقتی ما تو همین سفر با قطار رفتیم فکر می کردیم بهمون روکش برای صندلی  میدن گویا برای قطار های 5 ستاره هست و این قطار نداشت اولش واقعا نمی تونستم بشینم بعد دیگه به خودم و بچه هام با صدای بلند گفتم شرایط الان اینه درسته تمیز نیست ولی الان همینه اوضاع،

    پس دیگه لذت ببریم و به کثیفی و اینا توجه نکنیم و البته اونجا هم خیلی بهمون خوش گذشت.

    این فایل دیدم فهمیدم

    حداقل یه کوچولو تغییر کردم و شکرگزار خداوندم برای اینکه بزرگتر شدم

    تجربه دیگ ام توی همین سفر برنجستانک ما سفر قایق تفریحی بودیم یک آن من احساس کردم اینجا برام آشنا هست من اینجا رو دیدم یادم اومد تو یکی از فایل های سفر به دور امریکا یه جایی استاد رفتید نزدیک خونتون یه رودخونه ای بود که درختان توی اب بودن و انعکاس درختان تو آب بی نظیر بود نمیدونم کدوم قسمت بود ولی یهو یادم افتاد اینو دیدم و باورتون نمیشه چنان بغضی گلو گرفته بود

    که بابا قانون جواببببببببب میده

    برو جلو نترس حرکت کن استمرار داشته باش

    خدادسریع جواب میده

    استاد من توی نشانه هر روز سایت باورتون نمیشه حداقل هفته ای 3،4 بار سفر به امریکاست تازه اون قسمت های که من به تازگی یعنی توی همین چند ماه اخیر دیدم .

    به ذهنم گوش نمیدم بابا من اینا رو دیدم و یادم هست میام نگاه میکنم به خدا یه حرفای هست که من نشنیدم یا لازم بوده باز بشنوم

    شکر خدااا برای قوانین خدا

    الهی شکرت شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    محدثه ر گفته:
    مدت عضویت: 653 روز

    سلام وقت زیباتو بخیر ممنونم از سخنان پر بارتون و خیلی ممنونم از استاد عباسمنش عزیز و مریم زیباترین. من واقعا درس های زیادی از شما دو عزیز گرفتم همیشه به خداوند میگم که شما دست های خدا برای من هستید چون هربار از خداوند میخوام از بی نهایت راه و بی نهایت دستانش آگاهی های خاص و خالصش رو بهم برسونه مخصوصا درزمینه قران میگم خدایا من کاری به دیدگاه بقیه ندارم من دیدگاه و منظور خودتو نسبت به کلماتت در قرآن میخوام بدونم من منظور خودتو میخوام و در اکثر مواقع فایل های قرانی شمارو سرراهم قرار میده یا یه فایلی که درمورد یکی از کلمات قران حتی در حد گذرا صحبت کردین اما میخواستم با احترام نظرم رو در مورد موضوعی بگم: شما قبلا هم در فایل های مختلف درمورد احساس لیاقت داشتین میگفتید که بعضی ها فقط مطابق با مد میرن جلو یا یکبار گفتید بعضی ها میگن ما بخاطر دل خودمون آرایش میکنیم بعدش طوری صحبتتون رو ادامه دادین که انگار همه بخاطر دل بقیه ارایش میکنن من حرفتونو قبول دارم که بعضیها برده ی آرایش و مد هستن اما از اونجایی که بقول قرآن جهان در حال گسترش است و خداروشکر آگاهی ها در حال فزونیه، الان خیلی ها دیگه برده مد نیستن اگر چیزی مد میشه و دوسش دارن میپوشن چون حس خوبی میده نه چون همه اینکارو میکنن و ایه قرآن هم داریم که راهی که همه مردم برای شناخت خدا میرن رو شما نرین چون همه درحال تقلید هستن. و اینکه خیلی ها الان آگاهانه از محصولات آرایش و روتین پوستی استفاده میکنن چون حس خوبی بهشون میده نه چون بی اعتماد بنفس و بی عزت نفس هستن بلکه از میکاپ برای هنر و برجسته کردن زیبایی هاشون استفاده میکنن نه پوشوندن نقص هاشون…و همونطور که خیلیها هم هستن از تزریق برای لب و جاهای دیگه استفاده میکنن برای برجسته سازی زیبایی هاشون و اینکه حس بهتری دارن نه چون احساس بی لیاقتی و بی عزت نفسی دارن. در آخر ممنونم واقعا که دست خداوند برای ما هستین. ارزوی بی نهایت تمام خیر خداوند رو براتون خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    به نام خدای هدایت گر

    سلام استادجان و مریم عزیز و همه ی دوستان ناب در این سایت سراسر دانایی و آگاهی

    شروع سفر بسیار رویایی و زیبا که فکر کنم آرزوی همه ی افرادی هست که در این سایت هستند و بقیه ی افراد فکر نکنم و نتونن به این صورت بدون برنامه ریزی و رزرو کردن هتل و رستوران های مجلل خواهان این سفر باشن!ولی همه ی اعضای سایت بدون شک دوست دارن اینگونه سفرها رو که استقلال زمانی و مکانی داشته باشند و هر جایی که بقول استاد نیاز بیشتری برای ماندن بود همون جا توقف کنن و لذت ببرن!آخ که دلم چقدر از این سفرا میخواد بدون محدوده ی زمانی ،بدون برنامه ریزی های من و البته هدایت پروردگارم!خوابیدن هر روزه در مکان های مختلف و دیدن ستاره ها وماه در آسمان هر ایالتی!واقعا که لذت بخشه و گوارای وجودتان

    مریم جان عزیزم که روز به روز زیباتر و خوشگل تر و آگاه تر به قوانین الهی میشین و لذت بردم از اعتماد به نفستون و این شجاعتی که تونستین مسیر تغییر خودتون رو براحتی و باتکامل خودتون توضیح بدین!منم خودم زیاد اهل آرایش نیستم ولی از وقتی که با سایت شما آشنا شدم کمترش کردم واین روزا فقط به یه ضد آفتاب انشالله بسنده میکنم و خودم وهویتم رو پشت لوازم آرایشی پنهان نمیکنم!ولی منم تغییراتی رو که نزدیک به دوساله توی سایت و جمع شما خوبان هستم رو داشتم و میگم براتون!

    من وقتی میخواستم برم سفر چون قبلنا قرص و داروی زیادی مصرف میکردم و هر روزه سردرد داشتم و چون اکثرا سفرها رو با دوستان و اقوام و دسته جمعی می رفتیم و همسرم به تنهایی راضی به سفر کردن نیست ولی آرزوم اینه که ما هم مثل شما بتونیم خودمون به تنهایی سفر کنیم و لذت ببریم از وجوده همدیگه!و وقتی میخواستیم بریم و آماده بشیم و وسایلارو جمع کنیم منم مثل مریم جون که یه کیف پراز وسایل آرایش داشتند منم یه کیف پر قرص و آرام بخش با خودم حمل میکردم و همیشه مواظب بودم کسی نبینه و نفهمه که من قرص آرام بخش استفاده میکنم و دور از چشم بقیه به هوای سرویس بهداشتی کیف قرصامو برمیداشتم و می رفتم برای مصرف های اعتیاد وار!همیشه ی خدا وقتی می خواستیم از خونه خارج بشیم قبل از اینکه ساکمو بردارم یه دونه قرص سردرد مینداختم زیر زبونم تا به هوای خودم در طول راه و مسیر سفر سردرد اذیتم نکنه و چقدر هم میبردم باخودم قرص سردرد!!

    همه ی فکر و ذکرم این بود توی مسیر سفر که سروقت اونا رو استفاده کنم و چون خودمو بسته بودم به قرص ها اگه استفاده نمیکردم حالت تهوع میگرفتم و همه می فهمیدن و یه برچسب همیشه بیمار رو به من می زدند!

    خدای من چقدر این یاد آوری با اینکه دردناک بود اون زمان برام ولی الان لذت بخشه که راحت شدم از اون همه قرص و کپسول!بخدا اشک دیدگانم امونم نمیده چقدر زیباست این تغییر که الان به لطف خدا هیچ اثری از اون قرص ها و آرام بخشا نیست طوریکه وقتی همسفران قرص لازم داشته باشن میان سراغ من که چون همیشه همراهم بود ولی با افتخار میگم ندارم و نیاوردم بخدا اصلا برای محض احتیاط هم برنمیدارم اون قدر که تغییر کردم ومیدونم من اگه اونو باخودم داشته باشم ناخواسته جذبش میکنم برای همین هرکی میخواد میگم ندارم و نیاوردم و همه تعجب میکنن که توکه همیشه فول قرص میومدی و هر چی لازم بود برمیداشتی!!!!

    الان که دارم اینا رو یاد آوری میکنم برای خودم اون قدر در دلم سپاسگذار خدایم هستم که منو از اون منجلاب و اون وابستگی های اعتیاد وار جدا کرده که اشک چشام نمیزاره!!!

    خدایا چقدر خوبی تو!چقدر من فقیر بودم از همه لحاظ که تورو نداشتم بقول استاد گلم بیماری نیست من اگه بیمارم از مدار سلامتی به دورم وگرنه بیماری که نیست!فقر نیست،تاریکی نیست!همه ی اینها وقتی اتفاق میوفته که من از مدار سلامتی،ثروت،نور و روشنایی دور باشم…

    الان خیلی خوشحالم که به لطف خدا و وجوده شما این تغییرات در من رخ داده و میدونم دوسال پیش کجا بودم و الان کجایم و به لطف الله مهربان بهتر و زیباتر هم میشه!

    برای شما و برای خودم از این سفر!!!

    لذت های فراوان،دیدن زیبایی های جدید،تمرکز آگاهانه،تجربه های جدید،رشد و آگاهی ،لیاقت و ارزشمندی ،احساس خوب،سلامتی و سعادت رو آرزومندم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    بیژن امینی گفته:
    مدت عضویت: 770 روز

    درود بر شما

    خدارو شکر که دارم یاد میگیرم به زیبایی ها و فرکانس های مثبت اطرافم توجه کنم، خیلی از قبل بهتر شدم، وقتی داخل ماشین میرم محل کارم همش دارم با دقت چیزای خوب ببینم، درخت ها، کوه، ماه، هر چیز قشنگی ببینم.

    دقت میکنم که فرکانس منفی نشنوم، گر چه خدا خودش داره چیزای مثبت سمت من میاره.

    تصمیم استفا، تغییر کار،هر روز میگم خدایا خودت مسیر بهم نشون بده،بهترین مسیر،بهترین افراد سر راهم بزار.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سید مصطفی بخشایش گفته:
    مدت عضویت: 1527 روز

    به نام الله یکتا

    خداروسپاس گزارم که بازم هم الگوی یک رابطه ی خفن و یکی شریک عاطفی بی نظیر رو بهم نشون داد چقدر لذت بردم از این درک عمیق و این خوش فکری خانم شایسته چقدر قشنگه که شریک عاطفیت اینقدر پویا و به فکر رشد و تغیر باشه و جالب و زیباییش اینه که اون الگوی خودشو عشقش یعنی استاد قرار داده و این واقعا یکی از چیز هایی هست که عمیقا دوست دارم توی زندگیم باشه چقدر لذت بردم اون لحظه ای که خانم شایسته دست گداشتن روی بازوی استاد و گفتن من از ایشون یاد گرفتم و چقدر این عشق در کنار این انتقال احساس قردت به مرد زندگیش منو تحت تاثیر قرار داد چه لبخندی زیبا و عزت نفس روی لب جفتشون بود اخ نگم از این مایه بودن دوتاشون توی سفر از این خانم شایسته ی خفن که اینقدر بدون گله و شکایت با قدرت داره با استاد توی سفر همراهی میکنه و جا داره تا یک اشاره ی دیگه به سمت این ثروتی که بی نهایت و با آزادی زمانی و مکانی توی زندگی استاد در جریان داره ح ف بزنم یه فورد خفن سرو لباس بی نظیر عینکو کفش برند وسایل خفن رفاهی آخ خدا چقدر راحت میتونی ثروت اینجوری توی زندگی ما جریان پیدا کنه خدا میدونه استاد ماهانه که چه عرض کنم روزی چقدر در میاره که به قول خودشون توی دوره ی 12 قدم میگفتن سالها پیش درآمد من توی ایران اینقدر بالا بود که من رقماشو نمیگم چون رقماش مطمعنا هوش از سر شما خواهد برد و البته این هدایت بی نظیری که استاد اینجوری کسب و کارش راحت بدون درد سر و داره توسط قادر مطلق جهان هستی رهبری میشه بدون زحپت و تلاش فیزیکی خاصی خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    حمید معدندار گفته:
    مدت عضویت: 1032 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم نازنین

    وااای چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم دوباره میرید سفر

    و خیلی ذوق کردم انگاری که خودم دارم میرم سفر و خیلی وقت بود منتظر شروع سفرهاتون بودم

    من بارها و بارها فایل های سفر به دور آمریکا رو نگاه میکنم و از مناظر زیبا و تجربیات شما استفاده میکنم

    و بارها به خودم میگم پسر چقدر این کشور بینظیر و زیباست ، چقدر آب و هواش عااالیه ، چه انسان های فوق العاده ای داره ، چه سرسبزی بینظیری داره ، نظم خوبی داره ، چقدر همه چیز سرجاشه و چقدر تمیزه همه جا و خدارو شکر میکنم که اینجا تو خونه خودم و فرسنگها دورتر دارم آمریکا زیبا رو میبینم و لذت میبرم و البته که صحبت ها ، آگاهی های شما و تجربیات عااالی تون این احساس خوب من رو دو چندان میکنه ازتون ممنونم بابت این همه زیبایی که به ما هدیه میدید

    خدایا ازت سپاسگزارم که هر روز داری هدایتم میکنی به سمت زیبایی ها و احساس خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1356 روز

    بنام حضرت دوست که هر چه دارم از اوست.

    بنام خداوندی که استاد عزیزم سید بزرگوار..

    و مریم زیبا…و دوستانی مانتد سید علی خوشدل..که مثل استاد کوله بار راه عاشقی را به نقطعه عروج محکم بسته اند..

    من تحسین میکنم عزیزانی که همسفر اینراه عاشقی هستن.هر کسی مانند اثر انگشتش متفاوت. و فکری خاص.و ذهنی ری اکشن..داره ادامه میده..

    انشالله ما هم بتونیم بیشتر به قدرت هستی و حهان دسترسی پیدا کنیم.

    بقول استاد این پاداش همون روزایی هست.که یفرد با همین شخصیت با من هم فرکانس شده..

    استاد عزیزم این زوج هم فرکانسیتونو بهتون تبریک میگم.

    تو قرآن خداوند مدام داره یادآور میکنه!…

    زنان پاک برای مردان پاک.

    مردان ناماک برای زنان ناپاک…

    در این دنیا هر کسی چیزی جذب کرد

    گرم گرمی کشید و سرد سردی را.

    قسم باطل باطلان را میکشد

    نوریان از نوریان نیز سرخوشند

    ناریان مر ناریان را جاذبند..

    تبریک تحسین به این دو زوج همسفر و عاشق!

    استاد عزیزم..و مریم زیبا رویم.با اون موهای خوشکل ساده ات….

    منم دقیقا قبل از اینکه وارد اینراه عاشقی با پروردگارم بشم..

    خیلی خودمو اذیت میکردم.در کل من خیلی تو کار آرایش زیاد نیستم ..ولی خیلی لباس میخریدم.خیلی خودنمایی را در جنبه های دیگه داشتم..خیلی به افراد زود وابسته میشدم.

    خیلی گفتگوهای اونا تسکین قلبم میشد..

    وابستگی به همچی هر چیزی که میخاد باشه!

    واقعا درون انسان رو نابود میکنه..

    منم درونم سختگیر..ولی میخاستم بیرونم را درست کنم تا بتونم شرایط محیطمو تغییر بدم.

    این پاشنه خیلی ناجور بود..اون لحظه های زندگیمو از من گرفته بود..

    یا یه موقعه هایی بخاطر همرنگ شدنم با دوستانم.مدام خودمو تحقیر میکردم.که چرا من نمیتونم خودمو زیبا کنم!

    یا چرا من نمیتونم هزینه گزاف برای زیباسازیمم کنم!

    این خودخوری..خیلی وجودمو سنگین کرده بود..

    یادمه دانشجو که بودم. بخاطر حجم سنگین کلاسام.از بس رژ لب زده بودم.لبام پف کرده بود..

    تا این مسئله گفتم قیدشو بزنم..

    همه بخاطر در لحظه زیبا بودن..

    حالا من اصلا تو نخ آرایش زیادم نبودم.ولی همیشه باید رژ لب روی لبم میبود..

    ولی به لطف پروردگار یه مدتم وسایلای مراقبتی.

    بازم خودمو اذیت کردم…

    و بازم تصمیم گرفتم قیدشو بزنم..

    هر سری کم کم دارم کمتر میکنم.

    الان یکم بهتر شدم.تفریح که میریم.لباس گشاد بدون آرایش.فقط لذت…

    اینقدر حالم خوبه

    اینقدر در لحظه خوشم..

    اینقدر زیباییها و خوشی برام مهمه ..

    که دیگه به جنگول بازی فکر نمیکنم!..

    مریم عزیزم..

    این بزرگترین پاشنه ما خانم ها هست..

    من یه مدتیه.بیشتر به این اگاهی رسیدم.که همین مواد شیمیایی هست که واقعا موست رو درب داغون میکنه..

    همین مواد طبیعی…پوست خیلی حالش خوبه.

    بعضی موقع یه چیز ساده پیش افتاده استفاده میکنم.پوستم انگار داره باهام صحبت میکنه.

    که نمیخاد بزنی.خودت خوشکلی

    هر صبح از خواب بلند میشم.جلوی اتاق کمدم که روبروش تختمه..

    وقتی خودمو نگاه میکنم فقط خودمو تحسین میکنم.اینقدر پوستم شفاف و زیباست.

    واقعا خدادند رو در میمک های صورتم حس میکنم..

    یادمه قبلا بخاطر باورهای نامناسبم.هر کسی منو میدید.میگفت چقدر صورت اینجاش لک اورده..

    تا چند روز درگیرش بودم.به لطف الهی برطرف شد..

    اون چال روی گونه ایی که سالها نمیدمش..الان به محض خنده روی گونهام حسش میکنم.

    پوست سفید و شفاف دارم.

    و شکرگزار خداوندم هستم..

    من سپاسگزار این پروردگارم هستم که منو از تاریکی درونم در تمام جنبه های زندگیم.بسوی نور هدایت نمود..

    تا زیباییهامو به سرخاب سفیدآب قل و زنجیر نکنم….بزارم حس خداوتد در درونم غوطه ور بشه..

    این دنیایی که همه جوره تبلیغ خوشکلی و هزار بازی عروسک خیمه شب بازی رو فراموش کنم.

    بزارم درونم نورشو در اطرافم بتاباند..

    تا من قد بکشم….و بزرگ بشم…بیشتر توانمند ی خودمو گسترش بدم تا….

    مثل پیشرو جامعه ایی که جز بزک کردن کاری دیگری ندارند..نباشم.

    و این لطف خداوندباعث شده..تا من هزینه های گزاف را پیشرو قدمهای توحیدیم کنم..

    خدایا نمیدانم چجور سپاسگزارت باشم.

    ولی میدانم دنیای توحیدی خیلی فراتر از دنیای بیرونی جامعه ایی که توش زندگیم میکنم هست…..و به لطف خودش همیشه و هر روز پایبندیم به این مسیر قویتره..

    بازم سپاسگزار این راه عشق توحیدی هستم.

    راه اعتماد بنفس.و راه عزت نفس.و در نهایت راه توحیدی.و عشق بخداوند.

    و راه در زمان و مکان قرار گرفتنم..و هر روز اسانی بسوی آسانیها..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: