https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-12 02:36:352023-08-14 05:35:05سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 194
596نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت همسفران خوبم و استاد بینظیر و خوش تیپ و خانم شایسته همه چی تمام
دومین ایستگاه این سفر توحیدی اختصاص داشت به موضوع عزت نفس
نکته قابل توجه که میتونه برای همه ی الگو باشه اولین سفر خانم شایسته که با استاد به کویر مرنجان رفتند و تغییر بسیار زیاد که ایشون نسبت به اون موقع در مورد آسان گرفتن سفر و حذف وسایل آرایشی متعدد واقعا تحسین برانگیزه که ایشون آگاهانه دوست داشته تغییر کنه و خداوند هم شرایطش رو براش مهیا کرده کار خداوند ساختنه
اینکه همه چی رو آسون بگیری و دل خودت رو بسپاری به خداوند و این سفر رویایی رو آغاز کنی خیلی خیلی تحسین برانگیزه
خوشحالم بخاطر آماده شدن محصول جدید بنام احساس لیاقت
همچنین با خودم گفتم استاد چقد زندگیش گویای همه چی هست و حرفش و عملش یکیه خیلی برام جالبه این ایده که در حال رانندگی بتونی فایل ضبط کنی و هم از مسیر لذت ببری هم کار و بیزینس و کپ و گفتگو با عزیز دل و چقد فایل قشنگی با بهترین کیفیت صدا و تصویر تحسین میکنم صورتهای صاف و نورانی هر دوتامون و نگاه عاشقانه که به ما و به همدیگه میکنید .
نکته زیبای دیگه اینه که در ورودی هر ایالت یک ویزیتور سنتر برای معرفی ظرفیتها ، زیباییها ،جاذبه های هنری و گردشگری ،و صنایع دستی و تولیدات اون ایالت در قالب ی نمایشگاه کوچک در دسترس گردشگران و مسافران قرار میده.
و اینکه استاد بخوبی اشاره کردند که سفر یعنی رفتن به دل ناشناخته ها و تجربه خود و خداونده
بیشتر اتفاقاتی نظیر خراب شدن کولر و یا .…
رو ما نمیبینم فکر میکنیم هیچ اتفاقی در سفر یا هر جا برای استاد و مریم جون نمیفته و همیشه اوضاع گل و بلبله ولی عدم تمرکز روی ناخواسته ها و تمرکز روی خواسته ها باعث بهتر شدن هر روز زندگی ایشون میشه
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی ها تا با شناخت و درک قوانین ثابتش خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
وقتی مریم جون از خودشون صحبت میکردن کاملا درک میکردم که راجب چه سختی صحبت میکنن،من هم بخاطر فرایند رشدم عزت نفسم بسیار آسیب دیده بود و میخواستم اعتماد بنفسمو با آرایش کردن و تحسین شدن دوباره بدست بیارم ،سالها سخت زندگی کردم و سالها پشت لایه ای از آرایش پنهان شدم تا خوب بنظربرسم
ازاونجایی که همیشه دنبال بهبود دائم بودم کم کم به اصل خودم برگشتم و معطوف به درون شدم
درست مثل تعاریف مریم جون یک کیف از کرم های شب و روز داشتم و یه عالمه به ظاهر ،به خودم می رسیدم و تازه افتخارمیکردم که اینهمه به خودم میرسم ،چون اکثر خانم های دور و برم داشتن اینکارو میکردن و من فکر میکردم که این درسته،،،، استاد چقدر عالی یادم دادید که مسیر درست مسیر اقلیت هست ،سپاسگزارم ازشما
من واقعا عاشق سفرم و خداروشکر چون درمسیر آگاهی هستم توجهم همیشه به نکات مثبته ،همیشه سفرهای طبیعت گردی میرم و از خرید و مراکز خرید که بیشتر خانومها گرایششون به خریدو …هست دورم، چون واقعا مست طبیعت میشم جادو میشم ،اصل تماشای طبیعت بکر و موندن تو طبیعت برام نیایش محسوب میشه و این خصوصیتم باعث شد تا به خودم کمک کنم که هربار راحت ترازقبل باشم ،یعنی درست مثل مریم جون مدارم با هرباسفر تغییر میکنه و خودم دقیقا اینو احساس میکنم و خودمو تحسین میکنم ،ومیگم ماریا سری بعد باز راحت ترازاین باش و باز لذت بیشتری ببر….
این فایل سراسر داستان زندگی منو احساس لیاقتم بود و درطول این سی دقیقه دائم صحبت های شما دو عزیز دل رو تأیید میکردم و مسیر خودم بهم یاد آوری میشد
چقدر خوشحال شدم بابت معرفی محصول جدیدِ احساس لیاقت ،به لطف مهربان پروردگارِ باسخاوتم تهیش میکنم ،یادم میاد روز اول ازتون شنیدم که محصولات من باید با راحتی تمام تهیه شده اگر با سختی و چالش و قرض و قوله باشه صحیح نیست و این برام شد باور و همیشه به لطف الله مهربان من به آسونی و لذت محصولات رو تهیه میکنم و و کیف میکنم با آگاهی های زندگی سازشون و محتوای غنی شون، مطمئنم این محصول خیلی بهم کمک میکنه چون واقعا ریشه ی همه چیز برمیگرده به ،همون عزت نفس و احساس لیاقت
مثل سفر های با کیفیتی که میریم ،مکان زندگیمون ،ماشینی که سوار میشیم ،طرز برخورد دیگران با ما،یا ما با دیگران، شغلمون ،درآمدمون، میزان بهای پرداخت خواسته هامون ،ودرکل هرچیزی که به زندگی زمینی مربوط میشه ،بنظرم برمیگرده به احساس لیاقت و خودارزشمندیمون.
خیلی مشتاقم که این محصول رو تهیه کنم و زندگیش کنم و تغییرات بزرگ رو پس از اون درزندگیم ببینم
امروز تو تمرین ستاره قطبیم نوشته بودم که یه فایل جدید ببینم و یه خبر خوب بشنوم که به لطف خدا هردوش دراین سایت دراین لحظه تیک خورد.
میرم که با یه دنیا احساس خوب بقیشم تیک بزنم ،من میدونم که دارم کارمو درست انجام میدم چون احساس خوب برام اتفاق خوب میاره.
راستی این روزا صد درصد خالق روزم هستم اگه کمی رو به راه نباشم دیگه بالای 90 درصد خالق روزم هستم این چکاپ رو ازتمرین ستاره قطبی میگیرم ،چند وقته که تمرکزمو رو سایت بیشتر کردم،ولذت بیشتری میبرم از زنده بودنم ، و درامتدادش خالق صد درصد روزم میشم
ورودی های سایت مثل بنزین سوپر عمل میکنه برای ماشین زندگیم و این بنزین به آسونی و لذت منو به مقصد میرسونه و من به همین راحتی میشم خالق صد درصد روزم و این بسیار لذت بخشه….
عاشقتونم وبازم سپاسگزارم که این آگاهی ها رو با سخاوت تمام دراختیارمون قرارمیدین 🟢
شماهم شاد وسلامتو ثروتمندو سعادتمند باشید هم در دنیا و هم درآخرت.
سلام استاد گلم و خانم شایسته عزیز و دوستان ارجمندم
خدا رو هزاران بار شکر می گویم که منو در مدار دیدن و شنیدن این فایل پر از حرفهای دلی قرار داد
چقدر خانم شایسته عزیز را تحسین می کنم که اینقدر روی خودشون و قانون و آموزه های استاد کار کردن و آنها را به شکل عملی در زندگی روزمره و نحوه آرایش خودشون پیاده کردن و اینها همه نتیجه هستن نتیجه تعهد داشتن به قانون و تعهد داشتن به اینکه حرفهای استاد را مو به مو اجرا کنن و این یعنی موفقیت به معنای واقعی کلمه
چقدر استاد در مورد سفر و ویژگی های سفر کردن و تمام موارد مربوط به سفر به بهترین شکل توضیح دادن برای ما و حسابی لذت بردم باید بگم که برای خود من هم این مشکلات در سفر بوجود آمده من قبلا با کسانی مسافرت می کردم که اصلا اخلاق خوبی نداشتن و کلی به دردسر و حاشیه برخورد می کردم که این چرا اینطوریه چرا اون اینطوریه و به جای لذت بردن از مسیر همش به دنبال مسائل حاشیه ای بودن و در آخر من به این نتیجه رسیدم که فقط با خانواده خودم سفر کنم و این چند سالی که دارم با خانواده خودم ایرانگردی می کنم کلی لذت بردم و چه جاهای بکری رفتیم و اگر هم مشکلی پیش می اومد خیلی راحت آنرا حل می کردیم و دیگه نگران حرف های دیگران نبودم و خدا رو شکر هر وقت ماشینم دچار نقص فنی میشد خداوند همیشه از ما محافظت می کرد و ما را به بهترین افراد هدایت می کرد و خیلی راحت و عزتمندانه مشکل ماشینم را حل می کردن و در مورد غذا خوردن هم همینطور وقتیکه با اطرافیانم مسافرت می کردم همش نگران بودم که چیکار کنم برای غذا و به جای لذت بردن از سفر باید همش تو صف نانوایی و رستوران بودم برای تهیه غذا برای همسفرانم و در آخر هم کلی حاشیه درست میشد ولی از موقعیکه فقط با خانواده خودم مسافرت می کنم بعضی مواقع پیش میامد که نون و ماست می خوردیم و همه هم راضی بودن و بیشتر به دنبال دیدن مناظر زیبا بودیم
عجب عکس قشنگی روی این فایله چه خنده های دلنشینی چقدر لذت بردم از دیدنتون از چهره های خندان تون
خوش اومدین ب الباما
استاد من تازه کامنتم رو تو جلسه 2 قدم 2 تموم کردم که اومدم دیدم فایل جدید اومده
تو کامنت قدم دوم که موضوع تجسم هست، یه عکسهایی از یکسری چیزایی که قابل باور باشه برام رسیدن بهشون اما یکمی خاص تو گوشیم دانلود کردم که میخوام تجسم کنم که رسیدم بهشون که یکی از اونا داشتن یه درخت کریسمسه
واااای به محض ورود شما به اون مکان من یه درخت کریسمس دیدم
این اگه نشونه نیست پس چیه،اشک شوق تو چشام جمع شده استاد
خانم شایسته عزیزم موهاتون که داره بلند میشه یه زاویه دیگه ای از چهره مهربونتون رو به ما نشون میده
من چند وقتیه که موهامو کوتاه کردم و ناراحت نیستم در صورتی که اگه قبل از آشناییم با شما و استاد بود خیلی پشیمان میشدم و احساس بدی داشتم اما حالا خیلی هم حالم خوبه از این بابت چون راحتیم برام مهمتره و جالبه که هرکسی هم منو میبینه میگه چقدر زیبا شدی آهاااان موهاتو کوتاه کردی چقدر بهت میاد و من تشکر میکنم و میگم آره خیلی دوست دارم و راضی ام
من میدونم که این بازخورد بقیه از احساس خوب درونیم نسبت به خودمه و حالم بیشتر و بیشتر با خودم خوب میشه
مریم جانم ازت سپاسگزارم که تو این مدت با موهای کوتاه و صورت بدون آرایش به من یاد دادی که میشود اینطوری هم احساس زیبا بودن و رضایت داشته باشی از خودت
میشود راحت تر بدون توجه به قضاوت دیگران به سبک خودت پیش بری
من آرایش دائم انجام دادم هم به دلیل زیبایی و هم راحتی چون دوست نداشتم درگیر لوازم آرایش باشم،وابسته نباشم به چیزی، دلم میخواست صبح که بیدار میشم مثلا ابروهام عیب و نقصی نداشته باشه و وقتی جلو آینه میرم از مرتب و زیبایی صورتم لذت ببرم
اما بازم انگار باید رو این آرایش دائم هم یه رنگ و لعابی بدی تا از یه حالت کمرنگ و بی روحی بیاد بیرون، البته من کرم پودر و پنکیک و ریمل و ضدآفتاب و اینا استفاده هم نمیکردم ، خلاف سنگین من چه قبل از آرایش دائم چه بعدش مدادچشم و رژ و رژگونه بود ، این 3 قلم خیلی برام مهم بود
ولی من از شما الگو گرفتم و تمرین کردم و بدون آرایش خیلی جاها رفتم تا از خودم به شرط آرایش راضی نباشم احساس ارزشمندی کنم من خیلی جاها این تمرین و انجام دادم و خیلی راضی هستم
و الان هم نمیگم لوازم آرایش اصلا استفاده نمیکنم، بعضی وقتا بعضی جاها که جشن و شادی باشه استفاده میکنم،اما گفتم که بیشتر همون 3 قلم کفایت میکنه
تو جلسه 8 قانون سلامتی استاد درمورد آرایش خانمها و همینطور نداشتن آرایش زیاد خانمای آمریکایی صحبت کردن
و از وقتی ایشون گفتن که تو وگاس فقط رسپی ها اگه اشتباه نکنم کسایی که تن فروشی میکنن فقط آرایش غلیظ دارن چون بیزینسشونه، از وقتی اینهارو از استاد شنیدم خیلی نظرم نسبت به آرایش غلیظ عوض شد
چقدر جالب من فایل شما رو تیکه تیکه گوش میکنم و کامنت مینویسم مطالب بالا رو بعد از دیدن مریم جان و موهای بلندشده اش و قبل از صحبتهای مریم جان نوشتم و الان هم تا دقیقه 17 دیدم و استاپ کردم که بیام ادامه شو بنویسم
هوا روشن شده و من هنوز بیدارم چه قدرتی داره این سایت روز پدیدار شد و این لذت شنیدن و نوشتن استاپ نکرد
استاد این روزا دارم فایلهای کلید عزت نفس رو هم کار میکنم و چه جالب که هماهنگ شده با شما که دارید دوره احساس لیاقت برامون آماده میکنید
البته چند وقت پیش وقتی به قسمت محصولات سر زدم دیدم یه سری از محصولات رو از رو سایت برداشتید همونجا انگار یه حسی بهم گفت استاد میخواد باز بهتر از این بهترینِ خودش رو ارائه بده باز بهبود و بهبود،الهی شکر
بریم ادامه فایلو ببینیم و ادامه کامنت
راستی راستی یه چیز دیگه هم میخوام بگم که چقدر احساس خوبی بهم دست میده وقتی میبینم شما و خانم شایسته
با اینکه دارید با هم زندگی میکنید
با هم کار میکنید
با هم مسافرت میرید
اما به معنای واقعیه کلمه برای هم احترام قائل هستید
با حترام همو صدا میزنید شما میگید عزیزدلم یا خانم شایسته
ایشون میگن آقا یا استاد
میگید ایشون اینو گفت ایشون اون کارو کرد
بیشتر اوقات هم همدیگرو 《شما》میگید
و من در نتایج دوستان از آموزه های استاد شنیدم که گفتید هر چی که صمیمیت داشته باشی احترام باید اولویت داشته باشه نسبت به صمیمیت
و گفتید که همیشه یه راهی پیدا کنید که این احترام رو حفظ کنید یه راهش میتونه این باشه که یه پیشوند قبل از اسم طرف مقابل بزارید مثل عمو،خاله،حاجی
آخ دورت بگردم ایجانم استاد چقدر شما حرف و عملتون یکیه
من قبلا هم گفتم این سفرها این مستند زندگی شما یه مکمل بسیارعالیه واسمون در کنار فایل های آموزشی و چقدر این عملکردتون به آدم احساس خوبی میده
از خانم شایسته باید خیلی خیلی ممنون باشیم که دوربین دست گرفتن و استارت این مستندهای زندگی واقعی استاد رو برامون به تصویر کشیدن عاشقتم دختر که اینقدر خوبی
بریم ادامه فایل
دقیقه 18 فایله به خانم شایسته میگید شما زمانی بدون آرایش از اتاق بیرون نمیومدید خخ من یاد خودم افتاد یه روز با یکی از دوستام یادم نیست کجا رفته بودیم که من کیف لوازم آرایشمو جا گذاشتم و ایشون که به شدت آرایشی بودن و هستن بهم گفت اوه اوه بدون آرایش بیرون نریااااا تا کیفتو برات بیارن البته با خنده و فان میگفتن
استاد در ادامه شما از سفرتون با 90 نفر میگید
شما میگفتید و در ذهن من تصویرش شکل میگرفت، حمام دریای خلیج فارس و دستشویی …
استاد چه کارهایی که شما برای رشد خودتون انجام دادید واقعا دلم خواست واسه خودم چالش بزارم البته الان که شما اینارو تعریف کردید هااا نه اینکه قبل از این من دلم همچین چیزی خواسته یا حتی بهش فکر کرده باشم
این نوع نگاه شماست که دید مارو نسبت به موضوع 180 درجه عوض میکنه
مثل تموم فایلاتون، صحبت هاتون، آموزش هاتون این جلسه هم بسیار عالی بود ، امید به خدا سفرتون پر از اتفاقات خوب
سلااااام دوستای همفرکانسی من سلاااااااااام استادجونم سلااااام مریم جون خوشگلم:)
خداروشکر میکنم بابت آغاز امروزم با این همه زیبایی و آگاهی و هدایت بی نظیر خداوند
خداروشکر که دوباره من رو هدایت کرد که بعد چند وقت خداوند به من بگه و من دیدگاهمو در این سایت بهشتی ثبت کنم…
دیدن این فایل بینظیر و زیبایی هاش منرو یاد سفر هفته گذشته خودم به استانبول انداخت که منتظر یه فرصت فوقالعاده بودم که بیام ازش تعریف کنم و الان بهترین وقته..:)
من توی این 17 سال عمری که از خدا گرفتم سفر هفته پیش من به شهرزیبای استانبول برای رفتن به سفارت کانادا برای انگشت نگاری مهاجرتم اولین سفری بود که به خارج از ایران هدایت شدم…
وقتی که وارد میسیسیپی شدین با دیدن اون ابر های خووووووشگل و تپل و اون ترکیب آبییی آسمون و سفید پنبه ای بودن ابرا منو یاد اون لحظه ای انداخت که توی هپاپیما داشتیم از بین ابرا رد میشدیم و من داشتم یه آهنگ فوقالعاده و توحیدی گوش میدادم و الان هم که دارم اینارو مینویسم دارم این آهنگ رو گوش میدم…خدایاشکرت عجب حس عجیبی بود…خداروشکر هم در مسیر رفت هم در مسیر برگشت هم کنار پنجره بودم و کلی از زیبایی های خداوند البته اینبار با یک دید خیلی بازتر و گسترده تر لذت بردم…
وقتی که هواپیما بلند شد و من دیدم هرلحظه که بیشتر و بیشتر داره اوج میگیره ما ادما دربرابر این جهان هستی چقدر کوچیک تر و کوچیکتر میشیم تا اینکه از یه جایی به بعد محو میشیم قدرت خداوند رو عمیق تر و عمیق تر درک میکردم و می رسیدم به اون حرف استاد که میگه ایده ها به ما گفته میشود ما از خودمون هیچی نمیدونیم باید از خدا بخوایم که مارو هدایت کنه باید به خدا بگیم خدایا من هیچی نمیدونم من هیچییییی نمیدونم این تویی که میدونی و من رو هدایت میکنی مطمئنم که من رو هدایت میکنی تویی که کمکم میکنیاخه من بدون تو چی هستم واقعا؟!!!!
وقتی که توی این فایل اون دختربچه زیبارو دیدم که انقدر راحت و به قول معروف فارغ از غوغای جهان اون وسط دراز کشیده و سرگرم صحبت هست بازهم یاد آزادی ای که درسفر خودم تجربه کردم افتادم تاحالا انقدر آزاد نبودم خدایاشکرت..
وقتی که توی آلاباما اون مرکزی که برای ویزیتورا ایجاد کرده بودن رو دیدم یاد احترام و مهماننوازی عجیب مردم استانبول افتادم…واقعا توی سفری که رفتم اهمیت فرکانس ادما رو خیلییییی بیشتر درک کردم یادمه قبل اینکه سفرم به ترکیه رو داشته باشم خیلیا بهم میگفتن اره رفتی اونجا کیفتو دو دستی بچسب گردن بندتو ننداز و اونجا پر دزده خیلی حواست به خودت باشه اتفاقی برات نیفته مخصوصا اینکه تو و مامانت فقط دو نفری زنید و…
کلی از این حرفا که بنظرم فقط از بی ایمانی نشات میگیرهو منو مامانم که داریم در مسیر آگاهی قدم برمیداریم گفتیم ما میریم اونجا و میشینیم روی شونه های خداوند و توکل بر هدایتش و حاضرم قسم بخورم که این سفر یکی از فوقالعاده ترین سفرهایی بود که من رفتم با اینکه شاید چلنجینگ بنظر میرسید اما از همه لحاظ معرکه بود…
این سفر واقعا به قول استاد و مریم جونم انگار مدار منو بالاتر برد و انگیزه من برای مهاجرت به کانادارو صدهزار برابر کرد…
کلی خواسته جدید در درونم بوجود اومد با دیدن اون همه راحتی و آسایش و زیبایی..
از بدیهیتزین چیز ها مثل سرعت نت عجیببببببب گرفتهههه تا…
خدایاشکرت
به چه جاهایی هدایت شدیم خدایاشکرررررررت
یک روز رفتیم یه اسکله ای درشهر استانبول که هم کشتی های باری هم کشتی های تفریحی از اونجا رد میشدن تداخل آبی آسمون و آبی دریا منو دیوانه کرده بود با اینکه سرظهر بود اصلا متوجه گرمای هوا نبودیم
اونجا پر بود از مرغهای ماهیخوار که چقدر صمیمی باهامون رفتار میکردن یه سریاشونباما می ایستادن کنار اسکله و کشتی هارو تماشا میکردن یه سری دیگشون هم با حرکات آب حرکت میکردن و شنا میکردن…منظره فوق العاده ای بود خدایاشکرت
وقتی از روبهرو نگاه میکردیم سمت راستمون میتونستیم یکم دورتر شهررو ببینیم و مناره های خوشگل یه مسجد معروف که از ون دور کامالا معلوم بود و خودنمایی میکرد و سمت چپمون اون پل معروفی بود که قسمت آسیایی و اروپایی استانبول رو به هم وصل میکرد و وقتی توی این فایل استاد از روی اون پل زیبا رد منم یاد این پل استانبول افتادم
یادمه اون رپز بعد از لذت بردن از زیبایی های اون اسکله هدایت شدیم به یه رستوران با غذاهای خیلییی خوشمزه و باکیفیت و بهترین قیمت و بهترین منظره…منظرهمون روی تپه ای بود که از بالا وقتی داشتیم غذا میخوردیم میتونستیم همون اسکله زیبا رو تماشا کنیم وای که چقدر رویایی بود خدایاشکرت..:)
و روزهای دیگه هم چقدر هدایت شدیم به جاهای خوب و دست های بینظیر از دستان خداوند
یادمه یه روز رفته بودیم کتونی بخریم در یکی از پاساژ های استانبول یک کتونی برداشتم و رفتم که حساب کنم خانمه بهم گفت مادام شما میتونی یک کتونی دیگه هم به رایگان برداری:))))و این هدیه خداوند بود به ما و این اتفاق اون روز فقط برای ما افتاد و کلییی خرید بی نظیررررررررررررررررر دیگه هم انجام دادم که بنظرم واقعا همشون هدایتی بود:)
خدایاشکرت
واقعا آدم تا زمانی که قدم برنداره و تجربه نکنه نمیتونه خواسته هاش رو دقیق بشناسه
وقتی انسان در نقطه ای که فکرمیکنه نقطه امنشه بمونه و فلکسیبل نباشه و سکون رو به حرکت و فرار رو به قرار ترجیح بده پیشرفت و پرواز روبهبالا که هیچی حتی نمیتونه بفهمه که آقاجان تو میتونی توی هرشرایطی که هستی حتی اگه خیلی هم بنظر خودت ایده آل باشه بازم به مدارهای بالاتر و بالاتر بری چرا که هیچوقت هیچکس کامل نیست و بازهم حتی در ایدهآل ترین حالت جایی برای بهتر شدن وجود داره چرا که “ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ، موجیم که آسودگی ما عدم ماست”
استاد جان خیلی خدارو شکر میکنم که این بار همسفر شما هستم
خانم شایسته عزیز خیلی ازتون ممنونم برای تجربیاتی که در اختیار ما میذارید راستش منم قبلا خیلی آرایش میکردم کلی هزینه و زمان میذاشتم واسه آرایش و فکر میکردم بدون آرایش خیلی زشتم اما به لطف برنامه های استاد عزیزم حدودا دو سه سالی هست که فقط کرم ضد آفتاب بیرنگ مییزنم به پوستم و با تمام وجودم میگم که خیلی خیلی راحت شدم
0من از وقتی آرایش نمیکنم سنم خیلی کمتر به نظر میرسه اصلا احساس میکنم خیلی باکلاس و امروزی هستم به نظرم خداوند هیچ کسی رو زشت نیافریده من تازه دارم میفهمم که چقدر رنگ چشام قشنگه
از وقتی آرایش نمیکنم تازه دارم زیبایی هامو پیدا میکنم
خیلی به خودم افتخار میکنم که تونستم خودمو بپذیرم و آرایشو بذارم کنار. خیلی شجاعت میخواد که بین یکسری افراد زندگی کنی که دائم الآرایشن و تو اصلا آرایش نکنی و من به این مرحله رسیدم و واقعا به خودم افتخار میکنم
خدایا هزاران مرتبه شکرت
استاد جان بی صبرانه منتظر دوره احساس لیاقت هستم شما نمیدونید که من چقدر با این موضوع مشکل دارم کلا مشکلات من برمیگرده به عدم لیاقتم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم خیلی ازتون سپاسگذارم برای این فایل فوق العاده
چقدر سپاسگزار خداوندم برای هدایتم به این فایل از ساعت 6 صبح بعد از نوشتن ستاره ی قطبی و کار کردن روی فایل توحید عملی جلسه هشتم.
چقدر قشنگ بود صحبتاتون. چقدر آگاهی دهنده
چقدر منم تغییر کردم
راستش منم از آدمایی هستم که وقتی شرایطی این شکلی پیش میاد به طور مثال کولر، غر نمی زنم.
یادم هست یکی دو سال پیش تنهایی بلند شدم رفتم تبریز
اولین سفر تنهاییم به شهری بود که تابحال نرفته بودم و برای سفر من اتوبوس رو انتخاب کردم چون من عاشق دیدن طبیعت توی مسیر سفرم.
عاشق سکوت خودم با خودم و خدای خودم
عاشق اینم که به درختا نگاه کنم وقتی اتوبوس توی حرکته
مسیر طولانی ای شد
مسیر هم طولانی بود، هم اینکه بغل دستی های من بسیار پر حرف بودن حتی صدای بقیه بلند شده بود بخاطر پرخرفیشون اما من در ساکت ترین حالت ممکنم بودم
و می دیدم که بقیه دارن غر می زنن، دارن از طولانی شدن مسیر گلایه می کنن و و ووو
ولی من داشتم توی اون شرایطم لذت می بردم و می گفتم این شرایط که برای همیشه نیست. حتما خیریتی بوده که من باید انتخاب بهتری برای سفر داشته باشم (که برای برگشت هدایت شدم به سفر هوایی).
جالبه که همون لحظه ی اول که توی اتوبوس نشستم و هنوز پر نشده بود، هنوز در اتوبوس باز بود و مردم وارد می شدن من هدایت شدم که دوره ی کشف قوانین رو بخرم بنابراین به شدت هیجان زده و خوشحال بودم که دارم روی خودم سرمایه گذاری می کنم و اون خودش یه عامل خوشحالی من بود که نخوام به بیرون توجه زیادی داشته باشم و تمرکزم بیشتر روی خودم باشه
فایل گوش می دادم
به بیرون نگاه می کردم
سکوت می کردم
توی شب به آسمون نگاه می کردم
خلاصه برای خودم لذت بخش بود هر چند تضاد طولانی شدن مسیر با آدم های ناشناخته که غر می زنن و… باعث شد من بخوام سفرهامو بهتر کنم و با پرواز برگشتم اما خداروشکررر اینجور مواقع به طرز عجیبی آرومم
هر چند این ویژگی رو از بچگی داشتم اما خب لولش بالاتر رفت و خیلی بهتر شدم خیلی بهتر یعنی از بچگی داشتم اما توی برهه ای از زمان انگار یادم رفته بود و چند سالی رو با تشویش و نگرانی گذروندم و بعد دوباره با آشنایی با سایت بهتر و بهتر و بهتر از هر موقع شدم
اون نگاه الخیر فی ما وقع بیشتر بهم کمک کرد
این باور که هر اتفاقی بیفته اون اتفاق خوبه س که به نفع منه بیشتر بهم کمک کرد
نسترن بیا به زیبایی توجه کنیم بیشتر بهم کمک کرد
یا این صحبت با خودم که من چقدر متفاوتم که دارم متفاوت رفتار می کنم
مثلا چند وقت پیش با دوستانم رفته بودیم رستوران. خب غذارو کمی دیر آوردن و دوتا دوستم چندین بار غر زدن. من واقعا متعجب بودم که چطور روی دیر آوردن غذا اینقدر غر می زنن. چون رستوران شلوغی هم بود و برام جا افتاده بود که کمی طول بکشه و هیچ مسأله ای نداشت بنظرم چون ما رفته بودیم که لذت ببریم البته من با این نگاه رفته بودم اونارو نمی دونم
من داشتم لذت می بردم از فضا، از دیدن فراوانی مشتری، از دورهمی ها، از خنده های بلند بلند بقیه و و و و.
خلاصه حالا که داشتین صحبت می کردین، به یاد آوردم که منم یه عالمه ماسک صورت
ماسک مو
اسپری دوفاز و ضد آفتاب و لوازم ارایشی داشتم
و الآن تبدیل شده به بالم لب، گاهی یه ضد آفتاب، یه رژ برای سفر.
نمی گم آرایش اصلا نمی کنم ولی از سه قلم بیشتر نمی شه و اکثر وقتا فقط یه رژه.
چقدر امروز احساس خوبی پیدا کردم که باید همینارو بیشتر ببینم
به همین ویژگی هام بیشتر افتخار کنم
که برام نگاه بقیه کمتر اهمیت داره
هر چند من بازم شرک های خودمو دارم که حرف مردم یکی از ریشه دارترین باگ های شخصیتی من بوده ولی فکر می کنم هر بار خیلی راحت تر دارم روش کار می کنم
راحت تر دارم تغییرش می دم
ولی هنوز دارمش به شکل های مختلف
خانم شایسته ی عزیز، خیلی خوشکل می خندین. حالت چشماتونم خیلی خوشکله و همینطور صداتون. پر از آرامشه.
چقدر شما فوق العاده هستین واقعا. چقدر عالی دارین کار می کنین و من چقدر به خودم افتخار می کنم که اولین الگوی خانمی که برای خودم در نظر گرفتم از همون اول، شما بودین و چقدر دوست داشتم منم مثل شما، صلح، آرامش، کارکردن درست روی آگاهی ها و در عمل اجرا کردن رو داشته باشم و دارم بیشتر یاد می گیرم ازتون. مرسی واقعا
راستی اینم بگم، در جریان کار کردن روی کشف قوانین و بروز رسانی ها و کار کردن روی الگوهای تکراری و و و که صمیمانه سپاسگزار هر دوی شما هستم، هدایت شدم که فروشگاه خودمو بزنم، که بتونم آموزش و فروش حضوری هم داشته باشم توی شهر خودم. از کمالگرایی به بهبود گرایی قدم به قدم برسم و از چیزی که دارم شروع کنم.
من از مغازه ای که داشتیم و داشت خاک می خورد شروع کردم و این خودش برای من یه چالشه که خودم فروشگاهمو مدیریت کنم و حتی یکی دونفر هم بهم پیشنهاد همکاری دادن که بیان برام کار کنن و من به فال نیک گرفتم و همچنان دارم روی باورام کار می کنم.
بازم میام از نتایجم می گم
استاد جان، و مریم جان عزیز، از هر دوی شما، و دوستان عزیزم توی این سایت پر برکت بی نهایت سپاسگزارممم
خیلی دوست دارم باز بنویسم اما ترجیح می دم با همین سپاسگزاری تمام کنم و وقت بذارم برای تکرار و تمرین و کار کردن بیشتر روی خودم تا بعدا حرف های بهتری از عملگراتر شدنم برای گفتن داشته باشم
من مطمئنم چه برای استاد و چه برای مریم جون اول از همه قبل از اینکه بقیه بخوان تحسینشون کنن ، بارها و بارها خودشون خودشون رو تحسین کردن و در واقع خودشون رو لایق می دونن و این هم جزو گزینه های احساس لیاقت و عزت نفسه
دمتون گرم
الهی شکرت به خاطر اینکه از طریق کسی من رو هدایت میکنی که اول از همه خودش عمل می کنه و من می تونم نمونه عملیش رو که نتیجه گرفته ببینم .
استاااد عااااااشقتونم که بازم دوره آماده کردین اونم چه دوره ای
مطمئنم اینم مثل تمام دوره های این سایت ارزشمند ، فوق العاده است.
امیدوارم منم در فرکانسش قرار بگیرم و بتونم بخرمش
وقتی مریم جون داشت از نتایج و تغییرات بزرگی که داشته حرف می زد ، یاد تغییرات خودم افتادم.
اینکه چقدررر به آزادی رسیدم. آزادی از حرف مردم ، آزادی از اهمیت نظر مردم و…
البته اول اینو بگم که خیلییییی دیگه مونده تا به پای استاد برسم ولی نسبت به قبل خودم یه چیز دیگه ام
مثلا اگه قبلا برای رفتن به سوپری سر کوچه حداقل 10 دقیقه طول می کشید تا آماده بشم ، الان فقط یه کفش پوشیدنه
یعنی واقعا 10 ثانیه هم نمیشه.
الهییییی شکرررررررررت
نکته ی مهم و قابل تحسین اینه که مریم جون خواسته که تغییر کنه و برای تغییر کردن اقدام کرده و از همون قدم های کوچک اولیه شروع کرده.
مثلا برای سفر به کویر مرنجاب
اینو قبول کنید که قبول کردنه همچین سفری با همچین شرایطی اصلااا کار ساده ای نیست و هرکسی این کار رو نمی کنه یا اگر هم بکنه ، کل سفر میشه غر و شکایت از اینکه اینجا هیچی نداره و …
ولی مریم جون با پذیرفتن همچین سفر و شرایطی خودش رو رشد داده و منجلب به ایجاد همچین نتایج و تغییرات بزرگی شده.
سلام خدمت همسفران خوبم و استاد بینظیر و خوش تیپ و خانم شایسته همه چی تمام
دومین ایستگاه این سفر توحیدی اختصاص داشت به موضوع عزت نفس
نکته قابل توجه که میتونه برای همه ی الگو باشه اولین سفر خانم شایسته که با استاد به کویر مرنجان رفتند و تغییر بسیار زیاد که ایشون نسبت به اون موقع در مورد آسان گرفتن سفر و حذف وسایل آرایشی متعدد واقعا تحسین برانگیزه که ایشون آگاهانه دوست داشته تغییر کنه و خداوند هم شرایطش رو براش مهیا کرده کار خداوند ساختنه
اینکه همه چی رو آسون بگیری و دل خودت رو بسپاری به خداوند و این سفر رویایی رو آغاز کنی خیلی خیلی تحسین برانگیزه
خوشحالم بخاطر آماده شدن محصول جدید بنام احساس لیاقت
همچنین با خودم گفتم استاد چقد زندگیش گویای همه چی هست و حرفش و عملش یکیه خیلی برام جالبه این ایده که در حال رانندگی بتونی فایل ضبط کنی و هم از مسیر لذت ببری هم کار و بیزینس و کپ و گفتگو با عزیز دل و چقد فایل قشنگی با بهترین کیفیت صدا و تصویر تحسین میکنم صورتهای صاف و نورانی هر دوتامون و نگاه عاشقانه که به ما و به همدیگه میکنید .
نکته زیبای دیگه اینه که در ورودی هر ایالت یک ویزیتور سنتر برای معرفی ظرفیتها ، زیباییها ،جاذبه های هنری و گردشگری ،و صنایع دستی و تولیدات اون ایالت در قالب ی نمایشگاه کوچک در دسترس گردشگران و مسافران قرار میده.
و اینکه استاد بخوبی اشاره کردند که سفر یعنی رفتن به دل ناشناخته ها و تجربه خود و خداونده
بیشتر اتفاقاتی نظیر خراب شدن کولر و یا .…
رو ما نمیبینم فکر میکنیم هیچ اتفاقی در سفر یا هر جا برای استاد و مریم جون نمیفته و همیشه اوضاع گل و بلبله ولی عدم تمرکز روی ناخواسته ها و تمرکز روی خواسته ها باعث بهتر شدن هر روز زندگی ایشون میشه
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی ها تا با شناخت و درک قوانین ثابتش خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
وقتی مریم جون از خودشون صحبت میکردن کاملا درک میکردم که راجب چه سختی صحبت میکنن،من هم بخاطر فرایند رشدم عزت نفسم بسیار آسیب دیده بود و میخواستم اعتماد بنفسمو با آرایش کردن و تحسین شدن دوباره بدست بیارم ،سالها سخت زندگی کردم و سالها پشت لایه ای از آرایش پنهان شدم تا خوب بنظربرسم
ازاونجایی که همیشه دنبال بهبود دائم بودم کم کم به اصل خودم برگشتم و معطوف به درون شدم
درست مثل تعاریف مریم جون یک کیف از کرم های شب و روز داشتم و یه عالمه به ظاهر ،به خودم می رسیدم و تازه افتخارمیکردم که اینهمه به خودم میرسم ،چون اکثر خانم های دور و برم داشتن اینکارو میکردن و من فکر میکردم که این درسته،،،، استاد چقدر عالی یادم دادید که مسیر درست مسیر اقلیت هست ،سپاسگزارم ازشما
من واقعا عاشق سفرم و خداروشکر چون درمسیر آگاهی هستم توجهم همیشه به نکات مثبته ،همیشه سفرهای طبیعت گردی میرم و از خرید و مراکز خرید که بیشتر خانومها گرایششون به خریدو …هست دورم، چون واقعا مست طبیعت میشم جادو میشم ،اصل تماشای طبیعت بکر و موندن تو طبیعت برام نیایش محسوب میشه و این خصوصیتم باعث شد تا به خودم کمک کنم که هربار راحت ترازقبل باشم ،یعنی درست مثل مریم جون مدارم با هرباسفر تغییر میکنه و خودم دقیقا اینو احساس میکنم و خودمو تحسین میکنم ،ومیگم ماریا سری بعد باز راحت ترازاین باش و باز لذت بیشتری ببر….
این فایل سراسر داستان زندگی منو احساس لیاقتم بود و درطول این سی دقیقه دائم صحبت های شما دو عزیز دل رو تأیید میکردم و مسیر خودم بهم یاد آوری میشد
چقدر خوشحال شدم بابت معرفی محصول جدیدِ احساس لیاقت ،به لطف مهربان پروردگارِ باسخاوتم تهیش میکنم ،یادم میاد روز اول ازتون شنیدم که محصولات من باید با راحتی تمام تهیه شده اگر با سختی و چالش و قرض و قوله باشه صحیح نیست و این برام شد باور و همیشه به لطف الله مهربان من به آسونی و لذت محصولات رو تهیه میکنم و و کیف میکنم با آگاهی های زندگی سازشون و محتوای غنی شون، مطمئنم این محصول خیلی بهم کمک میکنه چون واقعا ریشه ی همه چیز برمیگرده به ،همون عزت نفس و احساس لیاقت
مثل سفر های با کیفیتی که میریم ،مکان زندگیمون ،ماشینی که سوار میشیم ،طرز برخورد دیگران با ما،یا ما با دیگران، شغلمون ،درآمدمون، میزان بهای پرداخت خواسته هامون ،ودرکل هرچیزی که به زندگی زمینی مربوط میشه ،بنظرم برمیگرده به احساس لیاقت و خودارزشمندیمون.
خیلی مشتاقم که این محصول رو تهیه کنم و زندگیش کنم و تغییرات بزرگ رو پس از اون درزندگیم ببینم
امروز تو تمرین ستاره قطبیم نوشته بودم که یه فایل جدید ببینم و یه خبر خوب بشنوم که به لطف خدا هردوش دراین سایت دراین لحظه تیک خورد.
میرم که با یه دنیا احساس خوب بقیشم تیک بزنم ،من میدونم که دارم کارمو درست انجام میدم چون احساس خوب برام اتفاق خوب میاره.
راستی این روزا صد درصد خالق روزم هستم اگه کمی رو به راه نباشم دیگه بالای 90 درصد خالق روزم هستم این چکاپ رو ازتمرین ستاره قطبی میگیرم ،چند وقته که تمرکزمو رو سایت بیشتر کردم،ولذت بیشتری میبرم از زنده بودنم ، و درامتدادش خالق صد درصد روزم میشم
ورودی های سایت مثل بنزین سوپر عمل میکنه برای ماشین زندگیم و این بنزین به آسونی و لذت منو به مقصد میرسونه و من به همین راحتی میشم خالق صد درصد روزم و این بسیار لذت بخشه….
عاشقتونم وبازم سپاسگزارم که این آگاهی ها رو با سخاوت تمام دراختیارمون قرارمیدین 🟢
شماهم شاد وسلامتو ثروتمندو سعادتمند باشید هم در دنیا و هم درآخرت.
به نام خداوندی که قوانین ثابتی دارد
سلام استاد گلم و خانم شایسته عزیز و دوستان ارجمندم
خدا رو هزاران بار شکر می گویم که منو در مدار دیدن و شنیدن این فایل پر از حرفهای دلی قرار داد
چقدر خانم شایسته عزیز را تحسین می کنم که اینقدر روی خودشون و قانون و آموزه های استاد کار کردن و آنها را به شکل عملی در زندگی روزمره و نحوه آرایش خودشون پیاده کردن و اینها همه نتیجه هستن نتیجه تعهد داشتن به قانون و تعهد داشتن به اینکه حرفهای استاد را مو به مو اجرا کنن و این یعنی موفقیت به معنای واقعی کلمه
چقدر استاد در مورد سفر و ویژگی های سفر کردن و تمام موارد مربوط به سفر به بهترین شکل توضیح دادن برای ما و حسابی لذت بردم باید بگم که برای خود من هم این مشکلات در سفر بوجود آمده من قبلا با کسانی مسافرت می کردم که اصلا اخلاق خوبی نداشتن و کلی به دردسر و حاشیه برخورد می کردم که این چرا اینطوریه چرا اون اینطوریه و به جای لذت بردن از مسیر همش به دنبال مسائل حاشیه ای بودن و در آخر من به این نتیجه رسیدم که فقط با خانواده خودم سفر کنم و این چند سالی که دارم با خانواده خودم ایرانگردی می کنم کلی لذت بردم و چه جاهای بکری رفتیم و اگر هم مشکلی پیش می اومد خیلی راحت آنرا حل می کردیم و دیگه نگران حرف های دیگران نبودم و خدا رو شکر هر وقت ماشینم دچار نقص فنی میشد خداوند همیشه از ما محافظت می کرد و ما را به بهترین افراد هدایت می کرد و خیلی راحت و عزتمندانه مشکل ماشینم را حل می کردن و در مورد غذا خوردن هم همینطور وقتیکه با اطرافیانم مسافرت می کردم همش نگران بودم که چیکار کنم برای غذا و به جای لذت بردن از سفر باید همش تو صف نانوایی و رستوران بودم برای تهیه غذا برای همسفرانم و در آخر هم کلی حاشیه درست میشد ولی از موقعیکه فقط با خانواده خودم مسافرت می کنم بعضی مواقع پیش میامد که نون و ماست می خوردیم و همه هم راضی بودن و بیشتر به دنبال دیدن مناظر زیبا بودیم
خدایا شکرت
به نام خداوند مهربان
سلام عزیزای دل سلام سلااااام
عجب عکس قشنگی روی این فایله چه خنده های دلنشینی چقدر لذت بردم از دیدنتون از چهره های خندان تون
خوش اومدین ب الباما
استاد من تازه کامنتم رو تو جلسه 2 قدم 2 تموم کردم که اومدم دیدم فایل جدید اومده
تو کامنت قدم دوم که موضوع تجسم هست، یه عکسهایی از یکسری چیزایی که قابل باور باشه برام رسیدن بهشون اما یکمی خاص تو گوشیم دانلود کردم که میخوام تجسم کنم که رسیدم بهشون که یکی از اونا داشتن یه درخت کریسمسه
واااای به محض ورود شما به اون مکان من یه درخت کریسمس دیدم
این اگه نشونه نیست پس چیه،اشک شوق تو چشام جمع شده استاد
خانم شایسته عزیزم موهاتون که داره بلند میشه یه زاویه دیگه ای از چهره مهربونتون رو به ما نشون میده
من چند وقتیه که موهامو کوتاه کردم و ناراحت نیستم در صورتی که اگه قبل از آشناییم با شما و استاد بود خیلی پشیمان میشدم و احساس بدی داشتم اما حالا خیلی هم حالم خوبه از این بابت چون راحتیم برام مهمتره و جالبه که هرکسی هم منو میبینه میگه چقدر زیبا شدی آهاااان موهاتو کوتاه کردی چقدر بهت میاد و من تشکر میکنم و میگم آره خیلی دوست دارم و راضی ام
من میدونم که این بازخورد بقیه از احساس خوب درونیم نسبت به خودمه و حالم بیشتر و بیشتر با خودم خوب میشه
مریم جانم ازت سپاسگزارم که تو این مدت با موهای کوتاه و صورت بدون آرایش به من یاد دادی که میشود اینطوری هم احساس زیبا بودن و رضایت داشته باشی از خودت
میشود راحت تر بدون توجه به قضاوت دیگران به سبک خودت پیش بری
من آرایش دائم انجام دادم هم به دلیل زیبایی و هم راحتی چون دوست نداشتم درگیر لوازم آرایش باشم،وابسته نباشم به چیزی، دلم میخواست صبح که بیدار میشم مثلا ابروهام عیب و نقصی نداشته باشه و وقتی جلو آینه میرم از مرتب و زیبایی صورتم لذت ببرم
اما بازم انگار باید رو این آرایش دائم هم یه رنگ و لعابی بدی تا از یه حالت کمرنگ و بی روحی بیاد بیرون، البته من کرم پودر و پنکیک و ریمل و ضدآفتاب و اینا استفاده هم نمیکردم ، خلاف سنگین من چه قبل از آرایش دائم چه بعدش مدادچشم و رژ و رژگونه بود ، این 3 قلم خیلی برام مهم بود
ولی من از شما الگو گرفتم و تمرین کردم و بدون آرایش خیلی جاها رفتم تا از خودم به شرط آرایش راضی نباشم احساس ارزشمندی کنم من خیلی جاها این تمرین و انجام دادم و خیلی راضی هستم
و الان هم نمیگم لوازم آرایش اصلا استفاده نمیکنم، بعضی وقتا بعضی جاها که جشن و شادی باشه استفاده میکنم،اما گفتم که بیشتر همون 3 قلم کفایت میکنه
تو جلسه 8 قانون سلامتی استاد درمورد آرایش خانمها و همینطور نداشتن آرایش زیاد خانمای آمریکایی صحبت کردن
و از وقتی ایشون گفتن که تو وگاس فقط رسپی ها اگه اشتباه نکنم کسایی که تن فروشی میکنن فقط آرایش غلیظ دارن چون بیزینسشونه، از وقتی اینهارو از استاد شنیدم خیلی نظرم نسبت به آرایش غلیظ عوض شد
چقدر جالب من فایل شما رو تیکه تیکه گوش میکنم و کامنت مینویسم مطالب بالا رو بعد از دیدن مریم جان و موهای بلندشده اش و قبل از صحبتهای مریم جان نوشتم و الان هم تا دقیقه 17 دیدم و استاپ کردم که بیام ادامه شو بنویسم
هوا روشن شده و من هنوز بیدارم چه قدرتی داره این سایت روز پدیدار شد و این لذت شنیدن و نوشتن استاپ نکرد
استاد این روزا دارم فایلهای کلید عزت نفس رو هم کار میکنم و چه جالب که هماهنگ شده با شما که دارید دوره احساس لیاقت برامون آماده میکنید
البته چند وقت پیش وقتی به قسمت محصولات سر زدم دیدم یه سری از محصولات رو از رو سایت برداشتید همونجا انگار یه حسی بهم گفت استاد میخواد باز بهتر از این بهترینِ خودش رو ارائه بده باز بهبود و بهبود،الهی شکر
بریم ادامه فایلو ببینیم و ادامه کامنت
راستی راستی یه چیز دیگه هم میخوام بگم که چقدر احساس خوبی بهم دست میده وقتی میبینم شما و خانم شایسته
با اینکه دارید با هم زندگی میکنید
با هم کار میکنید
با هم مسافرت میرید
اما به معنای واقعیه کلمه برای هم احترام قائل هستید
با حترام همو صدا میزنید شما میگید عزیزدلم یا خانم شایسته
ایشون میگن آقا یا استاد
میگید ایشون اینو گفت ایشون اون کارو کرد
بیشتر اوقات هم همدیگرو 《شما》میگید
و من در نتایج دوستان از آموزه های استاد شنیدم که گفتید هر چی که صمیمیت داشته باشی احترام باید اولویت داشته باشه نسبت به صمیمیت
و گفتید که همیشه یه راهی پیدا کنید که این احترام رو حفظ کنید یه راهش میتونه این باشه که یه پیشوند قبل از اسم طرف مقابل بزارید مثل عمو،خاله،حاجی
آخ دورت بگردم ایجانم استاد چقدر شما حرف و عملتون یکیه
من قبلا هم گفتم این سفرها این مستند زندگی شما یه مکمل بسیارعالیه واسمون در کنار فایل های آموزشی و چقدر این عملکردتون به آدم احساس خوبی میده
از خانم شایسته باید خیلی خیلی ممنون باشیم که دوربین دست گرفتن و استارت این مستندهای زندگی واقعی استاد رو برامون به تصویر کشیدن عاشقتم دختر که اینقدر خوبی
بریم ادامه فایل
دقیقه 18 فایله به خانم شایسته میگید شما زمانی بدون آرایش از اتاق بیرون نمیومدید خخ من یاد خودم افتاد یه روز با یکی از دوستام یادم نیست کجا رفته بودیم که من کیف لوازم آرایشمو جا گذاشتم و ایشون که به شدت آرایشی بودن و هستن بهم گفت اوه اوه بدون آرایش بیرون نریااااا تا کیفتو برات بیارن البته با خنده و فان میگفتن
استاد در ادامه شما از سفرتون با 90 نفر میگید
شما میگفتید و در ذهن من تصویرش شکل میگرفت، حمام دریای خلیج فارس و دستشویی …
استاد چه کارهایی که شما برای رشد خودتون انجام دادید واقعا دلم خواست واسه خودم چالش بزارم البته الان که شما اینارو تعریف کردید هااا نه اینکه قبل از این من دلم همچین چیزی خواسته یا حتی بهش فکر کرده باشم
این نوع نگاه شماست که دید مارو نسبت به موضوع 180 درجه عوض میکنه
مثل تموم فایلاتون، صحبت هاتون، آموزش هاتون این جلسه هم بسیار عالی بود ، امید به خدا سفرتون پر از اتفاقات خوب
خدا نگهدار شما هم باشه عزیزای دل
بهنام خدایی که زیباییاش بی کتمان و بی انتهاست…
سلااااام دوستای همفرکانسی من سلاااااااااام استادجونم سلااااام مریم جون خوشگلم:)
خداروشکر میکنم بابت آغاز امروزم با این همه زیبایی و آگاهی و هدایت بی نظیر خداوند
خداروشکر که دوباره من رو هدایت کرد که بعد چند وقت خداوند به من بگه و من دیدگاهمو در این سایت بهشتی ثبت کنم…
دیدن این فایل بینظیر و زیبایی هاش منرو یاد سفر هفته گذشته خودم به استانبول انداخت که منتظر یه فرصت فوقالعاده بودم که بیام ازش تعریف کنم و الان بهترین وقته..:)
من توی این 17 سال عمری که از خدا گرفتم سفر هفته پیش من به شهرزیبای استانبول برای رفتن به سفارت کانادا برای انگشت نگاری مهاجرتم اولین سفری بود که به خارج از ایران هدایت شدم…
وقتی که وارد میسیسیپی شدین با دیدن اون ابر های خووووووشگل و تپل و اون ترکیب آبییی آسمون و سفید پنبه ای بودن ابرا منو یاد اون لحظه ای انداخت که توی هپاپیما داشتیم از بین ابرا رد میشدیم و من داشتم یه آهنگ فوقالعاده و توحیدی گوش میدادم و الان هم که دارم اینارو مینویسم دارم این آهنگ رو گوش میدم…خدایاشکرت عجب حس عجیبی بود…خداروشکر هم در مسیر رفت هم در مسیر برگشت هم کنار پنجره بودم و کلی از زیبایی های خداوند البته اینبار با یک دید خیلی بازتر و گسترده تر لذت بردم…
وقتی که هواپیما بلند شد و من دیدم هرلحظه که بیشتر و بیشتر داره اوج میگیره ما ادما دربرابر این جهان هستی چقدر کوچیک تر و کوچیکتر میشیم تا اینکه از یه جایی به بعد محو میشیم قدرت خداوند رو عمیق تر و عمیق تر درک میکردم و می رسیدم به اون حرف استاد که میگه ایده ها به ما گفته میشود ما از خودمون هیچی نمیدونیم باید از خدا بخوایم که مارو هدایت کنه باید به خدا بگیم خدایا من هیچی نمیدونم من هیچییییی نمیدونم این تویی که میدونی و من رو هدایت میکنی مطمئنم که من رو هدایت میکنی تویی که کمکم میکنیاخه من بدون تو چی هستم واقعا؟!!!!
وقتی که توی این فایل اون دختربچه زیبارو دیدم که انقدر راحت و به قول معروف فارغ از غوغای جهان اون وسط دراز کشیده و سرگرم صحبت هست بازهم یاد آزادی ای که درسفر خودم تجربه کردم افتادم تاحالا انقدر آزاد نبودم خدایاشکرت..
وقتی که توی آلاباما اون مرکزی که برای ویزیتورا ایجاد کرده بودن رو دیدم یاد احترام و مهماننوازی عجیب مردم استانبول افتادم…واقعا توی سفری که رفتم اهمیت فرکانس ادما رو خیلییییی بیشتر درک کردم یادمه قبل اینکه سفرم به ترکیه رو داشته باشم خیلیا بهم میگفتن اره رفتی اونجا کیفتو دو دستی بچسب گردن بندتو ننداز و اونجا پر دزده خیلی حواست به خودت باشه اتفاقی برات نیفته مخصوصا اینکه تو و مامانت فقط دو نفری زنید و…
کلی از این حرفا که بنظرم فقط از بی ایمانی نشات میگیرهو منو مامانم که داریم در مسیر آگاهی قدم برمیداریم گفتیم ما میریم اونجا و میشینیم روی شونه های خداوند و توکل بر هدایتش و حاضرم قسم بخورم که این سفر یکی از فوقالعاده ترین سفرهایی بود که من رفتم با اینکه شاید چلنجینگ بنظر میرسید اما از همه لحاظ معرکه بود…
این سفر واقعا به قول استاد و مریم جونم انگار مدار منو بالاتر برد و انگیزه من برای مهاجرت به کانادارو صدهزار برابر کرد…
کلی خواسته جدید در درونم بوجود اومد با دیدن اون همه راحتی و آسایش و زیبایی..
از بدیهیتزین چیز ها مثل سرعت نت عجیببببببب گرفتهههه تا…
خدایاشکرت
به چه جاهایی هدایت شدیم خدایاشکرررررررت
یک روز رفتیم یه اسکله ای درشهر استانبول که هم کشتی های باری هم کشتی های تفریحی از اونجا رد میشدن تداخل آبی آسمون و آبی دریا منو دیوانه کرده بود با اینکه سرظهر بود اصلا متوجه گرمای هوا نبودیم
اونجا پر بود از مرغهای ماهیخوار که چقدر صمیمی باهامون رفتار میکردن یه سریاشونباما می ایستادن کنار اسکله و کشتی هارو تماشا میکردن یه سری دیگشون هم با حرکات آب حرکت میکردن و شنا میکردن…منظره فوق العاده ای بود خدایاشکرت
وقتی از روبهرو نگاه میکردیم سمت راستمون میتونستیم یکم دورتر شهررو ببینیم و مناره های خوشگل یه مسجد معروف که از ون دور کامالا معلوم بود و خودنمایی میکرد و سمت چپمون اون پل معروفی بود که قسمت آسیایی و اروپایی استانبول رو به هم وصل میکرد و وقتی توی این فایل استاد از روی اون پل زیبا رد منم یاد این پل استانبول افتادم
یادمه اون رپز بعد از لذت بردن از زیبایی های اون اسکله هدایت شدیم به یه رستوران با غذاهای خیلییی خوشمزه و باکیفیت و بهترین قیمت و بهترین منظره…منظرهمون روی تپه ای بود که از بالا وقتی داشتیم غذا میخوردیم میتونستیم همون اسکله زیبا رو تماشا کنیم وای که چقدر رویایی بود خدایاشکرت..:)
و روزهای دیگه هم چقدر هدایت شدیم به جاهای خوب و دست های بینظیر از دستان خداوند
یادمه یه روز رفته بودیم کتونی بخریم در یکی از پاساژ های استانبول یک کتونی برداشتم و رفتم که حساب کنم خانمه بهم گفت مادام شما میتونی یک کتونی دیگه هم به رایگان برداری:))))و این هدیه خداوند بود به ما و این اتفاق اون روز فقط برای ما افتاد و کلییی خرید بی نظیررررررررررررررررر دیگه هم انجام دادم که بنظرم واقعا همشون هدایتی بود:)
خدایاشکرت
واقعا آدم تا زمانی که قدم برنداره و تجربه نکنه نمیتونه خواسته هاش رو دقیق بشناسه
وقتی انسان در نقطه ای که فکرمیکنه نقطه امنشه بمونه و فلکسیبل نباشه و سکون رو به حرکت و فرار رو به قرار ترجیح بده پیشرفت و پرواز روبهبالا که هیچی حتی نمیتونه بفهمه که آقاجان تو میتونی توی هرشرایطی که هستی حتی اگه خیلی هم بنظر خودت ایده آل باشه بازم به مدارهای بالاتر و بالاتر بری چرا که هیچوقت هیچکس کامل نیست و بازهم حتی در ایدهآل ترین حالت جایی برای بهتر شدن وجود داره چرا که “ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ، موجیم که آسودگی ما عدم ماست”
کلیییی دوستتون دارررررررررممممممم
به نام خدا
ردپای 106
سلام استاد عزیز و دوستای خوبم
باید اعتراف کنم که تمام و کمال دارم نسیان بودن انسان رو اثبات میکنم!
روی نظم بودن در بی نظم ترین روزا زندگیم واقعا برام سخته !میدونم توقع زیادیه که بیست و اندی سال جوری زندگی کنی و توقع داشته باشی تو مدت کم پرفکت بشی
در تایید انسان عجول بودن:)
سفر استاد رو نشونه ای برای سفر به درون خودم میدونم
درونی که با شلوغی های بی مورد ،اونو تنها گذاشتم و کودک درون تنهای من ،چون والدی نداشت مثل گذشته و آنچه بلده داره تلاش میکنه
دلم میخواد به یاد بیارم که از کجا شروع کردم
کار سختی نیست !برای تک تک روزا ردی گذاشتم برای همین روزا
برای روزایی که الکی سخت میگیری برای روزایی که الکی زیبایی هارو رها میکنی تا بری سراغ نازیبایی ها
واس رهایی از حسای بد اول خوابیدم که از اون فرکانس بسیار پایین خارج بشم
رفتم بیرون قدم زدم و خودم مهمون کردم به صرف بستنی
بعدش خودم با فایل ها استاد بمباران کردم
راستش وقتی مدتی فرکانس خیلی خیلی بد تجربه نمیکنی ،موندن توش زجرآور میشه
دیگه نمیری یه آهنگ غمگین گوش کنی تا بدتر بشی ،نمیری درد و دلت پیش کسی بگی که چند بار بیشتر ناراحتیت مرور کنی
فقط دلت میخواد بیای بیرون و بعد تو فرکانس بهتر بری سراغ چیزی که تا این حد تورو عذاب داده
خداروشکر که با این روش میتونم زود خودم بیرون بیارم و کانون توجهم رو مدیریت کنم
نمیدونم ایده درستی یا نه !اما به خاطر شرایط خاص الانم به ذهنم رسید که فایل هارو شب تا صبح بذارم تو گوشم
احساسم میگه باید ساعت بیشتری از روز خودم تو فرکانس این آگاهی ها قرار بدم تا کم کم سبک زندگی من بشه
الان در اکثر مواقع طبق قانون عمل میکنم اما تو مواقع حساس و پاشنه آشیل، ذهنم برمیگرده به حالت کارخونه
سعی میکنم تجربه کنم آزمون و خطا کنم تا به سبک خودم زندگی کنم نه عموم جامعه
خداروشکر
در پناه خدا باشید
سلام بر عزیزانم
استاد جان خیلی خدارو شکر میکنم که این بار همسفر شما هستم
خانم شایسته عزیز خیلی ازتون ممنونم برای تجربیاتی که در اختیار ما میذارید راستش منم قبلا خیلی آرایش میکردم کلی هزینه و زمان میذاشتم واسه آرایش و فکر میکردم بدون آرایش خیلی زشتم اما به لطف برنامه های استاد عزیزم حدودا دو سه سالی هست که فقط کرم ضد آفتاب بیرنگ مییزنم به پوستم و با تمام وجودم میگم که خیلی خیلی راحت شدم
0من از وقتی آرایش نمیکنم سنم خیلی کمتر به نظر میرسه اصلا احساس میکنم خیلی باکلاس و امروزی هستم به نظرم خداوند هیچ کسی رو زشت نیافریده من تازه دارم میفهمم که چقدر رنگ چشام قشنگه
از وقتی آرایش نمیکنم تازه دارم زیبایی هامو پیدا میکنم
خیلی به خودم افتخار میکنم که تونستم خودمو بپذیرم و آرایشو بذارم کنار. خیلی شجاعت میخواد که بین یکسری افراد زندگی کنی که دائم الآرایشن و تو اصلا آرایش نکنی و من به این مرحله رسیدم و واقعا به خودم افتخار میکنم
خدایا هزاران مرتبه شکرت
استاد جان بی صبرانه منتظر دوره احساس لیاقت هستم شما نمیدونید که من چقدر با این موضوع مشکل دارم کلا مشکلات من برمیگرده به عدم لیاقتم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم خیلی ازتون سپاسگذارم برای این فایل فوق العاده
سفر خوش
سلام
واقعا لذت بردم از این فایل.. واقعا آدم هر چقدر فایل های شما رو گوش میده ساده تر بودن و راحت گیر تر بودن نسبت به مسائل رو یاد میگیره..
یاد میگیریم کمتر غر و نق بزنیم و صبور تر باشیم و راحت تر بگیریم ..
اون پل زیبای اول فایل هم واقعا عالی بود..
آدم توی سفره که خودش زو خوب میشناسه…
سفر آدم رو رها تر میکنه ..
و امیدوارم بتونم در دوره ی احساس لیاقت شرکت کنم چون من خیلی در این زمینه مشکل دارم..
و همچنین خانم شایسته رو تحسین میکنم که اینقدر نسبت به تغییرات منعطف هستن و زود تغییر میکنن و مقاومت ندارن نسبت به تغییر..
مخصوصا اینکه خانم ها معمولا نسبت به آرایش کردن حساسن.. و اینکه ایشون چقدر خوب تونستن از دست اون همه لوازم ارایشی راحت بشن..
پل خیلی زیبا بود
طبیعت و درختان و جاده خیلی زیبا بود
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به شما دو عزیز دوست داشتنی
سلام به دوستان عزیزم
چقدر سپاسگزار خداوندم برای هدایتم به این فایل از ساعت 6 صبح بعد از نوشتن ستاره ی قطبی و کار کردن روی فایل توحید عملی جلسه هشتم.
چقدر قشنگ بود صحبتاتون. چقدر آگاهی دهنده
چقدر منم تغییر کردم
راستش منم از آدمایی هستم که وقتی شرایطی این شکلی پیش میاد به طور مثال کولر، غر نمی زنم.
یادم هست یکی دو سال پیش تنهایی بلند شدم رفتم تبریز
اولین سفر تنهاییم به شهری بود که تابحال نرفته بودم و برای سفر من اتوبوس رو انتخاب کردم چون من عاشق دیدن طبیعت توی مسیر سفرم.
عاشق سکوت خودم با خودم و خدای خودم
عاشق اینم که به درختا نگاه کنم وقتی اتوبوس توی حرکته
مسیر طولانی ای شد
مسیر هم طولانی بود، هم اینکه بغل دستی های من بسیار پر حرف بودن حتی صدای بقیه بلند شده بود بخاطر پرخرفیشون اما من در ساکت ترین حالت ممکنم بودم
و می دیدم که بقیه دارن غر می زنن، دارن از طولانی شدن مسیر گلایه می کنن و و ووو
ولی من داشتم توی اون شرایطم لذت می بردم و می گفتم این شرایط که برای همیشه نیست. حتما خیریتی بوده که من باید انتخاب بهتری برای سفر داشته باشم (که برای برگشت هدایت شدم به سفر هوایی).
جالبه که همون لحظه ی اول که توی اتوبوس نشستم و هنوز پر نشده بود، هنوز در اتوبوس باز بود و مردم وارد می شدن من هدایت شدم که دوره ی کشف قوانین رو بخرم بنابراین به شدت هیجان زده و خوشحال بودم که دارم روی خودم سرمایه گذاری می کنم و اون خودش یه عامل خوشحالی من بود که نخوام به بیرون توجه زیادی داشته باشم و تمرکزم بیشتر روی خودم باشه
فایل گوش می دادم
به بیرون نگاه می کردم
سکوت می کردم
توی شب به آسمون نگاه می کردم
خلاصه برای خودم لذت بخش بود هر چند تضاد طولانی شدن مسیر با آدم های ناشناخته که غر می زنن و… باعث شد من بخوام سفرهامو بهتر کنم و با پرواز برگشتم اما خداروشکررر اینجور مواقع به طرز عجیبی آرومم
هر چند این ویژگی رو از بچگی داشتم اما خب لولش بالاتر رفت و خیلی بهتر شدم خیلی بهتر یعنی از بچگی داشتم اما توی برهه ای از زمان انگار یادم رفته بود و چند سالی رو با تشویش و نگرانی گذروندم و بعد دوباره با آشنایی با سایت بهتر و بهتر و بهتر از هر موقع شدم
اون نگاه الخیر فی ما وقع بیشتر بهم کمک کرد
این باور که هر اتفاقی بیفته اون اتفاق خوبه س که به نفع منه بیشتر بهم کمک کرد
نسترن بیا به زیبایی توجه کنیم بیشتر بهم کمک کرد
یا این صحبت با خودم که من چقدر متفاوتم که دارم متفاوت رفتار می کنم
مثلا چند وقت پیش با دوستانم رفته بودیم رستوران. خب غذارو کمی دیر آوردن و دوتا دوستم چندین بار غر زدن. من واقعا متعجب بودم که چطور روی دیر آوردن غذا اینقدر غر می زنن. چون رستوران شلوغی هم بود و برام جا افتاده بود که کمی طول بکشه و هیچ مسأله ای نداشت بنظرم چون ما رفته بودیم که لذت ببریم البته من با این نگاه رفته بودم اونارو نمی دونم
من داشتم لذت می بردم از فضا، از دیدن فراوانی مشتری، از دورهمی ها، از خنده های بلند بلند بقیه و و و و.
خلاصه حالا که داشتین صحبت می کردین، به یاد آوردم که منم یه عالمه ماسک صورت
ماسک مو
اسپری دوفاز و ضد آفتاب و لوازم ارایشی داشتم
و الآن تبدیل شده به بالم لب، گاهی یه ضد آفتاب، یه رژ برای سفر.
نمی گم آرایش اصلا نمی کنم ولی از سه قلم بیشتر نمی شه و اکثر وقتا فقط یه رژه.
چقدر امروز احساس خوبی پیدا کردم که باید همینارو بیشتر ببینم
به همین ویژگی هام بیشتر افتخار کنم
که برام نگاه بقیه کمتر اهمیت داره
هر چند من بازم شرک های خودمو دارم که حرف مردم یکی از ریشه دارترین باگ های شخصیتی من بوده ولی فکر می کنم هر بار خیلی راحت تر دارم روش کار می کنم
راحت تر دارم تغییرش می دم
ولی هنوز دارمش به شکل های مختلف
خانم شایسته ی عزیز، خیلی خوشکل می خندین. حالت چشماتونم خیلی خوشکله و همینطور صداتون. پر از آرامشه.
چقدر شما فوق العاده هستین واقعا. چقدر عالی دارین کار می کنین و من چقدر به خودم افتخار می کنم که اولین الگوی خانمی که برای خودم در نظر گرفتم از همون اول، شما بودین و چقدر دوست داشتم منم مثل شما، صلح، آرامش، کارکردن درست روی آگاهی ها و در عمل اجرا کردن رو داشته باشم و دارم بیشتر یاد می گیرم ازتون. مرسی واقعا
راستی اینم بگم، در جریان کار کردن روی کشف قوانین و بروز رسانی ها و کار کردن روی الگوهای تکراری و و و که صمیمانه سپاسگزار هر دوی شما هستم، هدایت شدم که فروشگاه خودمو بزنم، که بتونم آموزش و فروش حضوری هم داشته باشم توی شهر خودم. از کمالگرایی به بهبود گرایی قدم به قدم برسم و از چیزی که دارم شروع کنم.
من از مغازه ای که داشتیم و داشت خاک می خورد شروع کردم و این خودش برای من یه چالشه که خودم فروشگاهمو مدیریت کنم و حتی یکی دونفر هم بهم پیشنهاد همکاری دادن که بیان برام کار کنن و من به فال نیک گرفتم و همچنان دارم روی باورام کار می کنم.
بازم میام از نتایجم می گم
استاد جان، و مریم جان عزیز، از هر دوی شما، و دوستان عزیزم توی این سایت پر برکت بی نهایت سپاسگزارممم
خیلی دوست دارم باز بنویسم اما ترجیح می دم با همین سپاسگزاری تمام کنم و وقت بذارم برای تکرار و تمرین و کار کردن بیشتر روی خودم تا بعدا حرف های بهتری از عملگراتر شدنم برای گفتن داشته باشم
یا رب
به نام خداوند مهربان
سلام استاد عزیزم
سلام دوستان عزیز
سلاااام مریم جووونم ، وای که چقدر ناز شدین
خیلییییی این مدل مو بهتون میاد.
من مطمئنم چه برای استاد و چه برای مریم جون اول از همه قبل از اینکه بقیه بخوان تحسینشون کنن ، بارها و بارها خودشون خودشون رو تحسین کردن و در واقع خودشون رو لایق می دونن و این هم جزو گزینه های احساس لیاقت و عزت نفسه
دمتون گرم
الهی شکرت به خاطر اینکه از طریق کسی من رو هدایت میکنی که اول از همه خودش عمل می کنه و من می تونم نمونه عملیش رو که نتیجه گرفته ببینم .
استاااد عااااااشقتونم که بازم دوره آماده کردین اونم چه دوره ای
مطمئنم اینم مثل تمام دوره های این سایت ارزشمند ، فوق العاده است.
امیدوارم منم در فرکانسش قرار بگیرم و بتونم بخرمش
وقتی مریم جون داشت از نتایج و تغییرات بزرگی که داشته حرف می زد ، یاد تغییرات خودم افتادم.
اینکه چقدررر به آزادی رسیدم. آزادی از حرف مردم ، آزادی از اهمیت نظر مردم و…
البته اول اینو بگم که خیلییییی دیگه مونده تا به پای استاد برسم ولی نسبت به قبل خودم یه چیز دیگه ام
مثلا اگه قبلا برای رفتن به سوپری سر کوچه حداقل 10 دقیقه طول می کشید تا آماده بشم ، الان فقط یه کفش پوشیدنه
یعنی واقعا 10 ثانیه هم نمیشه.
الهییییی شکرررررررررت
نکته ی مهم و قابل تحسین اینه که مریم جون خواسته که تغییر کنه و برای تغییر کردن اقدام کرده و از همون قدم های کوچک اولیه شروع کرده.
مثلا برای سفر به کویر مرنجاب
اینو قبول کنید که قبول کردنه همچین سفری با همچین شرایطی اصلااا کار ساده ای نیست و هرکسی این کار رو نمی کنه یا اگر هم بکنه ، کل سفر میشه غر و شکایت از اینکه اینجا هیچی نداره و …
ولی مریم جون با پذیرفتن همچین سفر و شرایطی خودش رو رشد داده و منجلب به ایجاد همچین نتایج و تغییرات بزرگی شده.
دمتووووووون گرررررررررم
عاااااااشقتوووووونم