https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-14 05:20:422023-08-16 09:28:29سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 195
662نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یااول الاولین یا اخرالاخرین یا ذالقوه المتین یاراحم المساکین ویا ارحم الراحمین
خدایا من تسلیمم. من برای نوشتن. دیدن زیبایی ها هم تسلیم توهستم از هرخیری که از جانب تو برسه محتاجم
خدایا کمکم کن کلام تو برزبانم جاری بشه
سلام بر استاد توحیدی ومریم عزیز وهمسفرهای من تو این سفر الهی
خدایا شکرت. الان که به گذشته نچندان دورم نگاه میکنم میبینم چقدر عوض شده نگاهم
الان بیشتر تمرکزم روی زیبایی هایی هست که همیشه برام عادی بوده یا خیلی وقتها ناشکری وغر زدن
خدایا ممنونتم که منو دراین مسیر قرار دادی که اولین دستاوردش آرامش ولذت بردن هست
استاد عزیزم صمیمانه باهمه وجودم ازت سپاسگزارم بخاطر آموزش های توحیدی که باعث شدی زندگی من وهزاران نفر عوض بشه
مریم جوووون بی نهایت ممنونتم بخاطر این مستندهای الهی. چقدر قانون رابیشتر درک کردیم با دیدن. چقدر خواسته ودرخواست
چقدر باورها که فقط بادیدن عوض شد
دوستان همفرکانسی بابت تک تک کامنت هایی که مینویسید سپاسگزارتونم
خدایا شکرت. سفر الهی شروع شد به دور کشوری که سراسر ثروت شادی توحید آرامش قانونمدی هست.
تگزاس ایالتی که همیشه تو فیلم ها دیده بودم. ایالتی بیابونی با مردم گاوچران وحشی. که همیشه دنبال جنگ وجنایت هستند
وامروز ایالتی را میبینم سرسبز. تمیز. بامردمی خونگرم ومهربان
مردمی که اینقدر برای کشورشون ارزش قائل هستند
چقدر تواین فایل زیبایی بود. چقدر این سنتر بزرگ وزیبا بود نظم وترتیب برشرها منو متعجب کرد برای هر قسمتی از این ایالت جداگانه برشور ودفترچه راهنم
چقدر عالی هست که وقتی وارد هرایالت میشی به راحتی میتونی امکانات اون ایالت. جاهای دیدنی و…اطاعات بدست بیاری وراحت بتونی نهایت استفاده را از اون کشور ببری
چقدر استاد عزت نفس بالایی دارید که وقتی از خواب بیدارشدید اومدید جلو دوربین.
سلام بر همگی خدایا شکرت قسمت بعدی سفرمون رو آغاز کردیم
چه پل قشنگی چه ُآسمون زیبایی چقدر مسافرت توی شب حال میده چه ساختمونهای زیبایی و چه شب زیبایی
چقدر تراک کمپر تمیزه و و برق میزنه ورودی ایالت تگزاس تمیز و مرتب با درختهای بسیار زیبا و ابرهای آسمون و درختهایی با برگهایا میوه ای قرمز بسیار خوشرنگ چه زیبا
ساختمان ویزیتور سنتر تمیز مرتب شیک و عالی . چقدر خوبه تمام مکانهای دیدنی تگزاس رو در این مکان به اشتراک میزارن با نقشه
استاد جون هم با اون دمپایی راحت و لباس راحتش تازه از خواب بیداره شده و خیلی هم راضی و شاکره از همه چی و همه شخص
و تحسین مریم جان از سرویسهای بهداشتی و تمیز ویزتورسنتر تگزاس زیبا
و چقدر هم تمیز و مرتب و شیک هستش حتی برا یتعویض پوشک بچه هم جا در نظر گرفتن
خدای من تصاویر جاده رو ببین بسیار زیبا سرسبز و چقدر درختهای همه ایالتها بزرگ و سربه فلک کشیده اند
اینقدر جاده ها وسیع و بزرگ هستن لاینهای بسیار زیبا زیاد داره و رانندگی توی این جاده ها واقعا دلچسبه با خط کشی های مرتب
عجب ماشینهای خفنی چه پلهای عظیمی چه ساختمونهایییی
و اما قانون بدون تغییر خداوند که جهان ما به جاهایی هدایت میشیم که با فرکانسهای ما هماهنگ باشه با درون ما هماهنگ باشه
به افرادی هدایت میشیم که با اونها هم فرکانس هستیم پس من باید روی خودم کار کنم و اول خودم تبدیل به اون اشخاصی بشم که دوست دارم به اون افراد هدایت بشم
تحسین زیبایی و شکرگزاری و تمرکز بر آنها باعث میشه به جاهایی بسیار زیبا هدایت بشم
باید به ویژگی های خوب افراد تمرکز کنم و نخوام کسی رو ارشاد و نصیحت کنم و فقط روی خودم کار کنم
خدااااااای من چه غروب زیبایییییییییی خداییییی من خورشید خیلی قشنگه
خدااااااایا شکرت هیچ مانعی نیست جلوی غروب آفتاب و کامل میشه دیدش
خدایا چقدر دلم میخواد بشینم و فقط نگاش کنم خیلی عالیه خدایا شکرت خدایا من دوست دارم این غروب زیبا رو بغل کنم هزار بار هم نگاش کنم سیر نمیشم چه رنگهای زیبایی داره این غروب تگزاس
خب من بازم بگم که فقط باید روی خودم کار کنم دورن خودم رو درست کنم
سلام و درود اول به استاد گلم که هرچی زمان بیشترمیگذره ایمانش برای من تحسین برانگیز میشه و خداروشکر میکنم که ایمان واقعی به من نشون داد
سلام مریم بانو درود برتو با نگاه زیباهت که شکارچی خوبی برای شکارزیبایی ها شده
سلام به بچه های سایت استاد عزیز
چه سرویس بهداشتی تمیزی چه حرفهای نابی وچه زیبایی های خیره کننده ای
استاد داشت درمورد تمیزی و فرهنگ مردم اونجا صحبت میکرد من ذهنت سمت این رفت که چه جالب درکشوری که بیشتر ساکنانش مهاجران هستن ازهرکشورو فرهنگی ببین چقدر تمیز خدایا هزارمرتبه شکرت همیشه برای مسافرت رفتن یکی از نگرانی های من سرویس بهداشتی های تو مسیربود که تمیز نیستن نمیشه تحمل کرد ولی مثل اینکه دنیای دیگه ای هم هست….
استاد دارم تمرین شکرگذاری میکنم برای این کار شما بهترین الگو هستین والبته مریم جان واسه همین ازاول شروع کردم زندگی دربهشت هرروز یک قسمتشو میبینم تا شیوه شکرگذاری شما ببینم و یاد بگیرم جالب بدونین ازوقتی شروع کردم از فایل اول فایل های زندگی در بهشت و نگاه میکنم قانون تکامل بهتر درک کردم خداروشکر میکنم که این ایده به من الهام کرد درواقع این ایده از یه سوال امد
سوالم از خدا این بود خدایا چجوری میتونم شکرگذار خوبی باشم بعدش یه ندایی بهم گفت ازاول سریال زندگی دربهشت ببینم
خدایا شکرت که دستم و گرفتی و هدایتم میکنی
الان که دوباره فایل های زندگی دربهشت و میبینم تازه یه سری حرفهای استاد میشنوم که قبلا اصلا نشنیده بودم خدایا هزارمرتبه شکرت که گوشم شنواتر کردی
خدایا هزارمرتبه شکرت که من دراین سایت قرار دادی تا ازلنز دوربین مریم جان زیبایی ها و تمیزی های جهان و ببینم، ببینم که دنیای دیگه ای هم غیراز دنیایی که من دارم زندگی میکنم وتجربه میکنم هم هست
خدایا بخاطره جهان بزرگت بخاطر تمام زیبای ها بخاطره همه ی اگاهی های نابت به خاطره ایمان قشنگ استاد به خاطره چشمان زیبا بین مریم جان به خاطر فرهنگ بینظیر مردمان این سرزمین پاک بخاطره اون ماشین جاروبرقی هیولایی که استاد ازش حرف میزد شکرت هزارمرتبه شکرت
باز هم پل .. دیدن عظمت پل ها همیشه ستودنیه .. خیلی دوست دارم و خوشحالم که این زیبایی و عظمت رو با ما به اشتراک میذارین
خیلی برام جالب بود که اول هر ایالت همچین فضاهایی وجود داره هم برای اسکان مسافرین و هم این قدر مجهز و زیبا برای معرفی اون ایالت… در این حد هم به ایالتشون عشق دارن و هم احساس لیاقت دارن نسبت بهش و براش ارزش قائل هستن که این طوری عملا تبلیغش رو میکنن
وقتی اون سنتر رو میدیدم یاد حرف استاد میفتادم که وقتی این چیزها رو میبینین به خودتون یادآور بشین که اینا همش ثروته ، نعمته ، فراوانیه و تحسین کنین
چه نکته فوق العاده ای استاد اشاره کردین در مورد اینکه سعی میکنین زیبایی ها براتون تکراری نشه و همیشه تحسین کنین .. این خیلی برای من درس داشت که همیشه سعی کنم ذهنم رو هشیار نگه دارم در برابر زیبایی ها و نکات مثبت
و اینکه وقتی من توجه رو بذارم روی زیبایی های محیط، به مکان های زیباتر هدایت میشم
و در هر محیطی بگردم زیباییهاش رو ببینم و در موردش فکر کنم و تحسین کنم تا جهان من رو به زیبایی ها و تمیزی های بیشتری هدایت کنه
با سلام ووقت به خیر خدمت استاد گرامی و خانم شایسته گل و همه دوستان خوبم:
ادامه سفر و رسیدن به ایالت تگزاس،ونمایشگاهی که برای معرفی ایالتشون ،ساخته اند ،ساختمانی بزرگ با کلی امکانات مثل نقشه های مصور ،کتابها و بروشورهای جذاب و البته راهنمایی که با مهربانی کلی به استاد کمک کردند و توضیحات دادند.
تحسین میکنم خانم شایسته گل رو که خودشون اینقدر مستقل هستند و دوربین به دست رفتند و یه دوری توی نمایشگاه زدند ،من خودم هنوز ،توی این زمینه ضعف دارم،یعنی باید کلی تاییدیه بگیرم که یه کاری رو انجام بدهم که البته دارم روش کارمیکنم و کمی بهتر شدم.
سلام باز سوپرایز واقعا تحسین میکنم استاد و خانوم شایسته عزیز را واقعا همانجایی هدایت شدین که در مدار اون هستین
چه زیبایی چه انگیزه ای خداراشکر
استادم سلام خانوم شایسته عزیز سلام از شما سپاس گذارم که این همه زیبایی در سایت قرار دادین
سایت شده برام تمرین که در سایت بگردم وتوجه کنم به نکات مثبت
توجه به زیبایی ها به خدا که این خود هدایت خداست
خداراشکر که در جهانی هستم سرشار از فراوانی سرشار از نعمت سرشار از زیبایی
سرشار از انسانهای عالی
سرشار از مهربانی این چنین مکانهایی آفریده که فقط لذت ببریم
خداراشکر که صبح زیبای تکزاست رو دیدم وغروب زیبای تکزاست رو هم دیدم
چه درختان و آسمانی آبی زیبایی
آنچنان زیبایی هوا را دیدم که خودم را در آن مکان احساس کردم ولذت بردم احساس هوایی عالی با نسیم باد خنک اول صبح گاهی را احساس کردم
احساس کردم بوی اون گل زیبایی که جلو اون ساختمان، بزرگی که بود
بوی خوش نم سبزه ها که تازه آبیاری کردن انگار
بوی پاکیزگی که اونقدر قشنگ بود اون مکان که من لذت بردم
بوی عطر خوش بوی اون اقا که بروشور تکزاست را داد آن هم با احترام
چه آقای متشخصی
چه آقای مهربانی که کلی توضیحات داده در مورد ایالت زیبایشان
وچه عالی که اینقدر تحسب دارن به ایالت خودشان که برای هر نقطه از ایالتشان کلی بروشور گذاشتند واین یعنی راضی بودن از محیط زندگی شون
واین یعنی رضایت از ایالتشون ومن این را قانون دیدم که اونقدر افراد تکزاست ارزش قائل شدن برای ایالتشون که خداوند فراوانی و ثروت را در اختیارشون قرار داده
درست صحبت استاد به هر آنچه، که توجه کنی خدا بهترشو برات هدایت میکند
چه عالی وچه ارزشی برای خودشان قائل شدن حتی در سرویس بهداشتی امکانات گذاشتن برا تعویض پوشک بچه بخدا این یعنی لذت بردن که باید ارزش های خودشان را ببرن بالا که حتی این همه امکانات بزارن داخل سرویس بهداشتی
وخدا براشون بهترین ها را فراهم میکند
چه مجسمه های زیبایی گاوچرانان زیبایی سرخ پوست های زیبایی واقعا تحسین برانگیز بود برام درست در تمام مگانها خودم را تجسم کردم حتی خودم را پشت فرمان ماشین استاد تجسم کردم واز آن غروب زیبا داشتم لذت میبردم ودلم به لرزه افتاده بود وداشت اشکام در میومد از این همه زیبایی که خدا آفریده برام خداجون سپاس از این هدایت زیبا
استاد محترم میخوام بگم چقد زیباست این کشور؟؟ ..چقد کارشون درسته..؟؟ چقد نعمت و فراوانی و صلح و صفا و آزادی تو این کشور هست واقعا..؟؟ مصداق یه بهشتی هست که تو قران وعده داده شده یعنی پر از نعمت و فراوانی و آرامش و صلح و صفا که مناسب برای زیست یک انسان و پرورش استعدادها و محیطی که به معنای واقعی میشه در آن به نحو عالی زندگانی کرد نه زنده مانی..
خیلی دوست دارم این جور مکانی زندگی میکردم کاش منم در چنین محیطی کار میکردم و ادامه حیات میدادم در چند روزی که خدا بهمون عمر داده.. محیطی بسیار آرام و پر نعمت و پربرکت و سرسبز و زیبا…خیابونای عالی و خط کشی زیبا و پر از درختان زیبای کنار جاده و تابلوهای قشنگ و ساختمانهای زیبا و تمیزی و نظافت و بهداشت و سرویس بهداشتیهای عالی و ….که زیباییها غیر قابل شمارش هست..
خدایا این ملت چه کرده ان که این چنین کشورشون آباد و آزاد و زیبا و دارای آرامش شده است.؟؟ خیلی دوست دارم به این نکته پی ببرم و کاش مردم ما هم ببینن و صفتها و عادتهای خوب اونا رو الگوی خود قرار دهیم..خدا در قران هم گفته تا خودتونو تغییر ندین هیچی عوض نخواهد شد..باید اصلاح کنیم خودمونو دسته جمعی..تا به سوی خوبیها و فراوانیها و صلح و صفا هدایت بشیم..
خدایا چقد زیباست این کشور؟؟..چقد کارشون عالیست..؟؟چقد مردم خوبی دارن..؟؟ چقد خدا رو در عمل بهش مومن هستن و از ایمانشون ارتزاق نمیکنن و تملق نمیکنن با ایمانشون.؟؟ بلکه با آن زندگی درست میکنن ..چقد نمود عمل به آیات الهی رو در این کشور میتوان دید واقعا…؟؟
استاد عزیز ازت تشکر میکنم این همه زیبایی و خوبی این کشور و این ملت رو به ما نشون میدین تا ما هم به همونا هدایت بشیم..و بدانیم بهشت را در این دنیا می توان ساخت و زندگی کرد و خود را از جهنمی زندگی کردن نجات داد..
استادم بی صبرانه منتظر فایلهای بعدیتون هستم و ستایش می کنم و می پسندم کارتون را به شدت….
خدای عزیزم ممنونم که منو به این فایل هدایتم کردی.. برای اولین باره که میخوام همسفر شما باشم و قسمت به قسمت رو دقیق ببینم و خیلی خوشحالم بابتش..
چقدر حالمو خوب کرده این قسمت سریال..چون به طور ناخودآگاه ،3 تیکه از این قسمت رو انگار واقعا خودم بودم که اونجا بودم، خودم با دوربین فیلم میگرفتم و واقعا احساس کردم اونجام…
اول فایل که خورشید زیبا گوشه ی صفحه بود و تلالو نور درخشانش، تو آسمون خودنمایی میکرد و از اون پل زیبا رد میشدیم.. ( واقعا خودمو اونجا حس کردم)
و بعدیش صحنه ای که از پرچم تگزاس و امریکا که نزدیک هم، توی جاده برافراشته بودن و زوم کردین روش..واقعا زیبا بودن و برام قابل لمس بود..
و اون غروب آفتاب بینظیر..نمیدونم چی بگم که در وصف اون زیبایی باشه…
آخه اون صحرای یکدست و سبز و صاف،آسمون صاف و آبی که برای غروب ، نارنجی هم شده ، خورشید زیبا که در حال غروبه و رنگ فوقالعاده جذابی پیدا کرده..
وای من هر چی میگم بازم نمیتونم زیبای حقیقی این غروب رو بازگو کنم..فقط میشه حسش کرد..تو کلام نمیگنجه.. چقدر لذتبخش بود برام که خودمو اونجا حس کردم انگار پشت دوربینم و دارم ویدیو میگیرم..
من این نکته رو تازه فهمیدم که اول هر ایالت امریکا، مکانی هست که تمام اطلاعات لازم رو بهت میده..این بینظیره..
چقدر راحت و با دغدغه ی کمتر میشه مسافرت رفت..خیالت راحته که اگه ایالتی رفتم که خیلی ازش اطلاعاتی نداشتم، کافیه برم ویزیتور سنر اول ایالت ،تا همه ی اطلاعات رو بدست بیارم..
واقعا کشور زیبا رو تحسین میکنم..
اینم بگم نمیدونم از کدوم فیلم، ولی فهمیدم که ذهنم برای ایالت تگزاس مقاومت داره…و تو همین فایل به خودم گفتم ببین چقدر زیباست، چه آرومه..اجازه نده باورهای محدود کننده، اسیرت کنه..رها باش..
و چیزی که تو فروشگاه نظرمو جلب کرد این بود که یادم افتاد تو قسمتهای خیلی گذشته سفر به دور امریکا ،وقتی استاد به این فروشگاه ها میرسیدن، کلی خرید میکردن..با اینکه چیزای ضروری نبودن..و الان یه پختگی زیادی رو تو استاد میبینم…
به مصداق همون شعر که :
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی…
به نظرم، استاد شما و مریم جان بسیار پخته تر شدین…متانت و فروتنی و تواضع توی شما خیلی بیشتر شده…چقدر بیشتر برای هم احترام قایل هستین…واقعا قابل ستایشه… اینکه همدیگه رو به جای ( تو ) با واژه زیبای (شما ) خطاب میکینین ….
این راحتتر گرفتنه..این خودتون بودن ها..این متمرکز روی اصل بودن..
توی شما بسیار بسیار بیشتر شده و تحسینتون میکنم..
واقعا سپاسگزارم بابت توضیحات عالیتون که هنگام غروب آفتاب پخش کردین..
این توجه به خواسته ها و اعراض از ناخواسته ها…این اصل مهمیه که تا مدت زیادی عکسش عمل کردیم و حالا پاشنه آشیلی شده که هرروز و حتی هر لحظه باید به خودمون یادآوری کنیم..
این اصل کلیدی ترین و اصلی ترین موضوع تمام فایلهاست…
و چقدر واضح و عالی توضیح دادین که موقع ارشاد بقیه، داریم رو نکات منفی اون افراد یا شرایط تمرکز میکنیم..!!!!!!
خود من , وقتی که به اصطلاح رو منبر میرفتم که به همسرم یا خانوادم بگم چی درسته و چی غلطه …همیشه متوجه این احساس بد میشدم ..ولی خیلی عمیق نمیفهمیدم دلیلش چیه..¡¡¡¡
و تو این فایل کاملا درک کردم که…. آره ..دلیل احساس بدم همینه ..چون تمرکزم رو ناخواسته هامه.
و حتی ارشاد بقیه هم اشتباهه.. چرا ؟؟؟؟؟
چون احساسم داره بهم آلارم میده..داره فریاد میزنه که فاطمه ادامه نده ..داری مسیرو کج میری..تمرکزت روی خواسته های خودت باشه.. تو قدرتی و اجازه ای برای هدایت بقیه نداری ..
فاطمه فک کردی کی هستی که بخوای آدما رو هدایت کنی و تغییر بدی..این فقط کار قوانین ثابت خداوند..
سرتو از تو زندگی بقیه بکش بیرون..متمرکز شود روی خواسته هات و بهتر شدن خودت..
و چقدر برام لذتبخش بود زیبایی و تمیزی جاده ها بخصوص سرویس بهداشتی..که واقعا شیک و زیبا بود و امیدوارم منم به همین زیبایی ها هدایت بشم…
ممنونم ازتون که ما رو تو این مسیر زیبا ،همسفر خودتون کردین تا از این همه زیبایی لذت ببریم
.. چی بهتر از این که هم سریال ببینیم هم درس یاد بگیریم هم لذت ببریم…
و همیشه خویش را با کمال شکیبایی به محبت آنان که صبح و شام خدای خود را میخوانند و رضای او را میطلبند وادار کن، و مبادا دیدگانت از آنان بگردد از آن رو که به زینتهای دنیا مایل باشی، و هرگز از آن که ما دل او را از یاد خود غافل کردهایم و تابع هوای نفس خود شده و به تبهکاری پرداخته متابعت مکن.
سلام به استاد نازنینم،سلام به روی ماه یار بهشتی استادم
سلام به بهترین رفیق های زندگیم،به تکه های نور خداوند
خداااای بززززرگ ،زیبای قدرتمند من اینا رو به شما میگم عشقممممم
با تو هر لحظه آرامش محضه
زندگی بی تو واسم پوچه نمی ارزه
تو فقط بگو بخند دور تو میگردم
آخ کنار تو چقدر دیوونگی کردم
حسی که بین من و تو اتفاق افتاد
زندگیم بی تو فلج بود با تو راه افتاد
من هوامو از نفس های تو میگیرم
دستمو عشقم بگیر من بی تو میمیرم
خداروصدهزاااار مرتبه شکر برای این احساسِ عمیق خوشبختی!
زمانِ شروع سری های اول سریال ها…
من نبودم اصلا تو این دنیا ،توی دنیایِ درو دیواری بودم!
وقتی وارد سایت شدم با حسرت نگاه میکردم به کامنت ها میگفتم خدایا من چرا انقدر دیر راه رو پیدا کردم …؟
تا اینکه اگر اشتباه نکنم مهر و آبان ١4٠١بود،تو سفر قبلی استاد ،من توی سایت فعال بودم ولی بیشتر تماشاگر بودم.
اینکه اینبار هم با اشتیاق چند بار یک قسمت رو میبینم و براش کامنت مینویسم یعنی چی …؟
یعنی ممارستم برای تمرکز روی ویژگی های مثبت ،مدار منو آورده بالا
بچه ها واقعا فعالیت توی سایت رو ارزشمند بدونید،اینجا واقعا غار حراست،اینجا واقعا طواف دور کعبه ست،اینجا واقعا صلاته ، من خودم رو موظف کردم برای با وضو نوشتن،برای هدایت خواستن از الله و قرآن
این روز ها ،وقتی نگاه میکنم به زندگی خودم و دیگرانی که به سَبَب و نَسَب عضو خانواده حساب میشند،واقعا دنیام هیچ ربطی به اونا نداره،به نزدیکترین آدم ها هیچ ربطی نداره چه برسه به یک درجه دورتر …
اینجاست که استاد تو قدم نه میگه …
به قول قرآن گروه ها جدا میشند،اون هایی که ایمان دارند،اونهایی که ایمان ندارند جدا میشند،اونهایی که سپاسگزارترند،اونهایی که تمرکزشون روی زیبایی های زندگیه،اون هایی که خداوند رو به شکل توحیدی میپرستند،اونها هدایت میشند به جای بهتر،این قانون بدون تغییر خداونده
بازم به قول استاد این چیزی که نیست که بخوایم براش قسم حضرت عباس بخوریم،هممون از روز اول نتیجه ی قانون رو توی زندگیمون دیدیم
مگه میشه هر شیفتی که من میرم مریض های من کم کار ترین باشند؟و بقیه دارند توی سر خودشون میزنند کارهای مریض هاشون رو انجام بدن ؟
چند روز پیش شیفت شب بودم،هدنرسمون زنگ زد گفت میتونی بجای شب،عصر بیای ؟
من احساس کردم ی هدایتی توی این داستان هست،گفتم اوکیه،مشکلی نیست.
رفتم شیفت عصر استیبل و راحت برگشتم خونه.
بعدا از بچه ها شنیدم توی شیفت شب انقددددر بخش شلوووغ شده،انقدر cpr و فوتی و پذیرش داشتند که تا صبح داشتند میدوئیدن…
خب مگه من خبر داشتم شیفت شب قراره چی بشه؟ اصلا مگه کار بخش و بیمارستان قابل پیش بینیه ؟
کی داره هدایت میکنه منو به مدار آسونی ها…؟
چه کسی غیر از انرژی خداوند میتونه اصلا اینکارو انجام بده؟
نور خداونده که همیشه جریانِ خیر مطلقه و به میزانی که ما در مدار دریافتش قرار میگیریم ،میریم تو مدار آسونی ها
بازم به قول استاد مسئولیت هدایت ما ،با ماست نه با خداوند
خداوند فرس وارد نمیکنه !
میگه دست خودته ،میخوای بیای بالا کمکت میکنم،میخوای بری پایین بازم کمکت میکنم!
هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک میدهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) منع نشده است.
این روز ها ،درحالیکه همکارام تو شیفت،تا وقت خالی و غیر خالی گیر میارند دارند از ناخواسته ها،مشکلات،بلاهایی که سرشون اومده و قراره بیاد صحبت میکنند ،سعیده تا وقت خالی گیر میاره یا توی سایته،یا داره قرآن مطالعه میکنه ،یا درمورد خواسته هایش تجسم میکنه ،تمرکزش روی ویژگی های مثبته اطرافشه
خب ،نتیجه ی من مشخصه ،نتیجه ی اوناهم مشخصه !
من چرا باید غصه ی همکارم و بخورم که نگران این بود وقتی هدنرسمون عوض بشه حتما اوضاع بد میشه
بعدچندروز، بنده ی خدا ،تو یک اتفاق پاش شکست و خونه نشین شد!بعد هزارتا بلای دیگه سرش اومد این وسط،همین چند روز پیش هم بخاطر عفونت شدید کلیه استعلاجی شد.
امروز باز داشت با آب و تاب از مشکلاتش حرف میزد ، ی نگاه بهش کردم دلم میخواست بهش بگم:
واقعا خسته نشدی ازین همه بلایی که سرت میاد؟ نمیخوای به خودت بیای؟نمیخوای تغییر کنی ؟
بعد به خودم نهیب زدم سعیده دقیقا به توچه؟
مگه نه اینکه همه ی ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم ؟
پس دمت رو بزار روی کوله ت و برو
و اجازه بده آدم ها خودشون در زمان مناسب راهشون رو پیدا کنند!
همون طور که خودت از زیر آوار های خود ساخته نورِ خدارو پیدا کردی !
خداروشکر برای رسیدن به این مرحله !
خیلی آرامش بخشه وقتی تمرکزت رو فقط برای خودت صرف کنی!
امروز همسرم برای بالا رفتن اجازه مغازه ش به شدت شاکی بود،ازم پرسید من باید چیکار کنم الان؟
گفتم حقیقتا هیچ ایده ای ندارم .
گفت شما باید الان ی فکری بکنی، ی کمکی ،ی ایده ای،مثلا اعضای خانواده منید
گفتم من چیکاره م دقیقا؟از خدا باید کمک بخوای
و ایشون همون صحبت های همیشگیشان رو شروع کردند که بندگان خدا دارند بلا سر ما میارند و خدا چیکار میتونه بکنه و ازین حرفا
و من واقعا سکوت کردم .
چقدر ازین سکووووت راضیم …
همین سعیده تا چند وقت پیش داشت خودشو تیکه پاره میکرد برای اینکه برای مشکل بقیه راه حل پیدا کنه !
حتی امروز هم ازم کمک خواست،احساس دلسوزیم گل کرد که بیا از قوانین بهش بگو دوباره!
ولی یادم اومد که من چقددددر وقت گذاشتم و سعی کردم راه رو بهش نشون بدم و درنهایت هیچ نتیجه ای نداشت !
من چه جوری میتونم آدمی رو تغییر بدم که آلارم گوشیش رو،روی ساعت ٢٢!تنظیم میکنه که یک ساعت و نیم سریال گاندو رو از دست نده؟
که شب ها با چرخیدن توی اینستا میخوابه و صبح ها باهاش بیدار میشه!؟
که جرئت حذف آدم های نامناسب زندگیش رو نداره!؟
که عالم و آدم رو مقصر مشکلات مالیش میدونه !؟
که از ماه ها قبل داشت با همه صحبت بالارفتن اجاره مغازه و بی انصافی صاحب مغازه هارو میکرد؟!
نه !نه!
من هیییچ قدرتی برای تغییر بقیه ندارم!
بازم یاد حرف استاد میفتم که میگه از تمرکز کردن روی دیگران دست بردارید !کلا دنیاتون بشه دنیای خودتون!!!
و واقعا این آرامش الآنم رو مدیون این لیزر فوکس گذاشتن روی خودمم
اینکه وقتی نفسسس میکشششم جریان خوشبختی رو توی قللبببم احساس میکنم !
اینکه دارم از هر لحظه ی زندگیم لذت میبرم فارغ ازینکه بیرون چه خبره!
اینکه وقتی با خدا حرف میزنم غرق عشقی میشم که ناخودآگاه صورتم رو خیس میکنه …
مگه زندگی کردن چیزی غیر ازیناست…؟
من حااااللم عاااالیه و واقعا دارم از هر روز زندگیم لذت میبرم
و این مدیون الله ی هستم که من رو هدایت کرد به این مسیر و دست قدرتمندش استاد عباسمنش …
خداروصدهزار مرتبه شکر برای این مدار و این زندگی و یکبار دیگه سعادت نوشتن توی سایت …
پروردگارا، ما صدای منادیی که خلق را به ایمان فرا میخواند که به پروردگارتان ایمان آورید، شنیدیم و ایمان آوردیم، پروردگارا، از گناهان ما درگذر و زشتی کردار ما بپوشان و هنگام جان سپردن ما را با نیکان و صالحان محشور گردان؛
دوست زیبابین و توحیدی که قلم شیوایی داری و کلام و قلمت به زیبایی مزین میشه با کلام پروردگار
چقدر آموزنده و آگاهبخشه متنهات و چقدر تحسینت میکنم که اینقدر به دورههات مسلطی و با چه جزئیاتی ارجاع میدی به دورهها.
دوست خوب من، تو داری تکاملت رو عالی طی میکنی و قدمهات رو بر میداری و یقینا قانون اینه که رشد خواهی کرد و زیباییها و آسونیها بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه
ولی منم آرزو میکنم هرچه بیشتر و بیشتر و بیشتر شادی و آرامش و نشاط و شور و اشتیاق و عشق و خودِ خودِ زندگی نصیبت بشه.
کاملا درست میگی که فعالیت توی این عبادتگاه بهترین کاریه که ما میتونیم انجام بدیم تا هرچه بیشتر و راحتتر و سریعتر تکاملمون رو طی کنیم و رشد کنیم و آسون بشیم برای آسونیها
چقدر باید قدر دان استاد و مریم جان باشیم که این مکان ارزشمند رو بنا نهادن و مدیریت و هدایت میکنن که البته خود خداوند و قانون داره کارش رو میکنه و قدردانشونه.
خدایا شکرت که با خوندن کامنتی دوستای گلم و از جمله این کامنت سر ذوق اودم که بنویسم و حال دلم بهتر و بهتر و بهتر شد.
خدایا شکر نعمتهای بیپایانت
بازم ممنونم سعیدهی عزیز
در پناه پروردگار بیهمتا دل هممون شاد، تنمون سالم، ثروتمند و سعادتمند باشیم در دنیا و آخرت
سعیده جان جانانم…. عزیزدل بلوری من. یک دنیااااا خوشحالم که با قدرت برگشتی. جات همینجاست.
حضور معنویت مهمه که اینجاست
حضور فیزیکی که تهش قراره برگرده به خاک. پس چه اهمیتی داره اطرافیان چی میگن و چی پیش می فرستن… همونایی که بقول استاد نه تنها با هم توی یک کشتی نیستیم بلکه روی یک دریا هم نیستیم. توی یک کشور و یک قاره هم نیستیم. حتی روی یک سیاره هم نیستیم. در کهکشانهای متفاوتی قرار داریم و دور خورشیدهای متفاوتی می گردیم.
پس دلت قرص و دمت گرم به پشتوانه همون که نه خوابش می گیره و نه فراموش میکنه.
عزیزدلم حرفها دارم برات از تلاشهای موفقم برای کنترل ذهن و بالا رفتن مدار و آسان شدنم برای آسانیها.
یه روز درباره اون راننده استپ که درخواست کارت به کارتش رو رد کردی نوشتی، یادته؟
این تو ذهن من بود و همزمان مشغول انجام چندین باره تمرین جلسه 2 شیوه حل مسائل بودم برای کویر مسئله کسب و کار شخصیم.
توی چند ماه کذشته چقدر خوشحال بودم که یه کار راحت الحلقوم واسم جور شده از طرف همسرم که درآمد هم داشت ولی فقط بعنوان یه شغل موقت برای تهیه دوره های مورد نیازم از سایت بهش نگاه می کردم تا بعدش برم سراغ راه اندازی کسب و کار شخصی خودم از صفر.
بعد دیدم ذهنم هی داره مقاومت میکنه. اوضاع خوب پیش نمیره. دلم راضی نیست و از طرفی اون رفتار آگاهانه و توحیدیت با راننده اسنپ هم تو ذهنم هی آلارم می داد.
تا اینکه یه روز دیگه جوش آوردم و گفتم خدایا کویر منو بهم معرفی کن دیگه کم آوردم. خودت هدایتم کن. خودت کمکم کن از جلسه 2 و 3 بتونم نتیجه بگیرم….
وااااااای سعیده حتما میدونی چی میگم، اصلا اینا رو واسه تو می نویسم چون می دونم که لمسش کردی…. این جنس از زمزمه های ربانی رو میشناسی
صداش انقدر واضح توی گوشم پیچید، انقدر محکم و بادلایل منطقی باهام حرف زد که اصلا لال شدم. گفت کویرت همین کاریه که داری انجامش میدی و ازش پول میسازی. گفت داری کار حلالی انجام میدی واسه کسانی که تکامل طی نکرده میخوام به جای بهتری برسن. مردمی که میخوان به تو پول بدن که از نقطه 10 یهو برسونیشون به 100. سعیده از تو بعیده این کار. تو که معنی تکامل و مدار رو میدونی چرااااا؟
درسته که اون مشتری خودش راضیه و از خداش هم هست ولی تو که میدونی قانون جهان این نیست چرا؟
ذهنم گفت آخه ابراهیم چون روی تو حساب کشیده مشتری گرفته. الان کار به هم میریزه. پول گرفته ازشون
قلبم گفت من میگم نکن
ذهنم گفت خوب این دو نفر که پول گرفتی رو انجام بده بعد دیگه نکن
سعیده جانم این کلنجارها یک هفته طول کشید و تقریبا هر روز ابراهیم از بنگاه که می اومد یا حتی وسط کارش تماس می گرفت و سراغ کار مشتری ها رو ازم می گرفت و من هر بار از درون می شکستم چون جرأت نداشتم حرفمو بزنم. از طرفی از خدا و لطف بچه هایی که توی سایت واسم کامنت می نوشتن خجالت می کشیدم.
تو هم همون روزها اینجا نبودی و دلم به شدت یه حس توحیدی قوی از جنس سعیده شهریاری می خواست….
ولی الهی شکر خدا هزاران دست داره برای هدایت. دلمو بهش سپردم و گفتم من فقط و فقط محتاج توام یا رب. «ایاک نعبد و ایاک نستعین»
17 مرداد روز تولد ترانه بود و من توی اتاقش نشسته بودم و شکرگزاری می کردم و اشک شوق و امید می ریختم و بلند بلند می خوندم
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
رب انی بما انزلت الی من خیر فقیر
ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدنا الصراط المستقیم
فمن اعطی و التقی فسنیسره للیسری
خلاصه هرچی بلد بودم و به ذهنم می رسید رو بلند بلند تکرار می کردم.ای جااااانم چه رنگ و بویی داشت این صلوه عاشقانه…
فردا شبش حرف از جای دیگه چرخید و چرخید و چرخید و اصلا بصورت جادویی رسید به اینجا که دلم گفت الان بگو. الان وقتشه…
با نهایت آرامش بالاخره بهش گفتم و سعیده جان فقط تصور کن چی شد….
ابراهیم اصلا خوشحال شد از شنیدنش!!!!! زد روی شونه ام که حس عذاب وجدان نداشته باشم و گفت خوب کردی که حرف دلتو بهم زدی. بهتر شد منم تکلیفم رو میدونم و میسپارم به کسی دیگه و خودم براش برنامه ریزی می کنم.
گفتم ناراحت نشدی؟ گفت نه. اتفاقا خوشحال هم شدم که تصمیمتو گرفتی و گفتی.
در اون لحظه سعیده دیگه یه انسان نبود. یه پرنده بود. یه عقاب بود که داشت بالای ابرها پرواز می کرد. عین یه پر سبک بودم و روی پاهام بند نبودم.
آخه به این سادگی؟ به این مسالمت آمیزی؟ به این سرعت؟
الهی الهی الهی من اگر تا آخر عمرم فقط بابت همین یه موضوع شکر کنم کمه. داشتم دیوانه می شدم…
باورت نمیشه انگار از زندان آزاد شده بودم. تازه فهمیدم کویرم رو اشتباهی برداشت کرده بودم تا الان.
فهمیدم چقدر کوچیکم هنوز
فهمیدم شیوه حل مسائل فقط به میزان اعتمادت به هدایت الهی بستگی داره و میزان شجاعتت برای عمل به اون…
دیگه نگم از برکات و نعمتهایی که توی این چند روز بر سر من باریده و چقدر اصلا نفسم باز شده انگار.
مثلا همین امروز از جمع مادرای بچه های کلاس ژیمناستیک که ترانه رو میبرم خداحافظی کردم چون حرفهاشون تو در و دیوار بود و از باشگاه که خارج شدم به یه خانم میانسال سلام کردم و از لباسهاش که ست بودن تعریف کردم. انقدر خوشحال شد و بهم انرژی خالص و مثبت برگردوند که هنوزم شارژم…
چقدر ساده میشه در مسیر موند و لذت برد و رشد کرد.
خدا میدونه با این ایده هایی که الان واسه کارم دارم به چه نعمتهایی قراره هدایت بشم. چه رشدی منتظرمه و چه سرعتی می گیره این قطار.
سعیده جان دلم بی نهایت خوشحالم که در مداری هستم که تو در اون داری می درخشی.
بی اندازه راضی و خوشنودم از بندگی خدایی که نور پاشید به قلب و ذهن استادی که ما رو از شاهراه توحید آشنا کرد با قوانین جهان هستی و بهمون عزت داد تا در مسیر نور حرکت کنیم، رشد کنیم و از با هم بودن یاد بگیریم.
ممنونم که هستی و می نویسی. من از وجودت لذت میبرم و برات خیر رگباری رو از خدا درخواست می کنم.
این روز ها ،وقتی نگاه میکنم به زندگی خودم و دیگرانی که به سَبَب و نَسَب عضو خانواده حساب میشند،واقعا دنیام هیچ ربطی به اونا نداره،به نزدیکترین آدم ها هیچ ربطی نداره چه برسه به یک درجه دورتر
، این یک واقعیته
منم وقتی در این سایت هستم
آرامش بی نظیری را دارم
انگار خدا در قلبم میشینه
و تا یک لحظه تمرکزم به حاشیه میره
علایمی جسمانی
ناراحتی گوارشی
و… خیلی زود ظاهر میشن
و سریع به خودم تذکر میدم که
داری اشتباه بی راهه میری
خدا را شکر
که بر وجود همه اعضای این گروه
مخصوصا نظریات شما
که انتخاب کردم هر موقع نظری مینویسین برام ایمیل میاد
و با جان و دل میخونم
و خدای خودم را از نزدیک ملاقات میکنم
به خدا این سایت اینقدر انسانهای خالص جمع شدند
یک نیروی الکترو مغناطیسی خاصی داره
و من این انرژی را دریافت میکنم
مخصوصا از انرژی استاد عزیز
درود بر شما
امیدوارم این هدایتها و الهامات شما که همیشه بر آن اشاره میکنین
این روز ها ،وقتی نگاه میکنم به زندگی خودم و دیگرانی که به سَبَب و نَسَب عضو خانواده حساب میشند،واقعا دنیام هیچ ربطی به اونا نداره،به نزدیکترین آدم ها هیچ ربطی نداره چه برسه به یک درجه دورتر
، این یک واقعیته
منم وقتی در این سایت هستم
آرامش بی نظیری را دارم
انگار خدا در قلبم میشینه
و تا یک لحظه تمرکزم به حاشیه میره
علایمی جسمانی
ناراحتی گوارشی
و… خیلی زود ظاهر میشن
و سریع به خودم تذکر میدم که
داری اشتباه بی راهه میری
خدا را شکر
که بر وجود همه اعضای این گروه
مخصوصا نظریات شما
که انتخاب کردم هر موقع نظری مینویسین برام ایمیل میاد
و با جان و دل میخونم
و خدای خودم را از نزدیک ملاقات میکنم
به خدا این سایت اینقدر انسانهای خالص جمع شدند
یک نیروی الکترو مغناطیسی خاصی داره
و من این انرژی را دریافت میکنم
مخصوصا از انرژی استاد عزیز
درود بر شما
امیدوارم این هدایتها و الهامات شما که همیشه بر آن اشاره میکنین
خیلی تحسینت میکنم که اینقدر عالی داری قوانین رو در همه جوانب زندگیت پیاده میکنی و اینقدر حال دلت عالیه
چقدر جیزایی که نوشتی در مورد من هم صادقه
اینکه در محل کار بخوای آگاهانه هم مسیر صحبت ها و گله و شکایتهای همکارانت نشی
اینکه در منزل نخوای همسرت رو راهنمایی کنی با اینکه هر لحظه دلت میخواد اینکار رو انجام بدی اما یه ندایی توی قلبت میگه: فقط به خودت نمرکز کن و هر کسی مسئول اعمال و باورهای خودشه
همسر من هم اینستا گرده
یه زمانایی مقاومت دارم به ابن قضیه اما بیشتر وقتا به کارهای خودم میرسم و ذهنم رو کنترل میکنم که چیزی نگم و بذارم هر کدوممون در مدار خودمون باشیم و قطعا هر فردی هدایت میشه مطابق مدار خودش
لذت بردم از کامنتت
امیدوارم این توجه به نکات مثبت، ابن اعراض از ناخواسته ها و کنترل ذهن، ما رو به بهترینهایی که لیاقتش رو داریم هدایت کنه که قطعا وعده خداوند حقه
یااول الاولین یا اخرالاخرین یا ذالقوه المتین یاراحم المساکین ویا ارحم الراحمین
خدایا من تسلیمم. من برای نوشتن. دیدن زیبایی ها هم تسلیم توهستم از هرخیری که از جانب تو برسه محتاجم
خدایا کمکم کن کلام تو برزبانم جاری بشه
سلام بر استاد توحیدی ومریم عزیز وهمسفرهای من تو این سفر الهی
خدایا شکرت. الان که به گذشته نچندان دورم نگاه میکنم میبینم چقدر عوض شده نگاهم
الان بیشتر تمرکزم روی زیبایی هایی هست که همیشه برام عادی بوده یا خیلی وقتها ناشکری وغر زدن
خدایا ممنونتم که منو دراین مسیر قرار دادی که اولین دستاوردش آرامش ولذت بردن هست
استاد عزیزم صمیمانه باهمه وجودم ازت سپاسگزارم بخاطر آموزش های توحیدی که باعث شدی زندگی من وهزاران نفر عوض بشه
مریم جوووون بی نهایت ممنونتم بخاطر این مستندهای الهی. چقدر قانون رابیشتر درک کردیم با دیدن. چقدر خواسته ودرخواست
چقدر باورها که فقط بادیدن عوض شد
دوستان همفرکانسی بابت تک تک کامنت هایی که مینویسید سپاسگزارتونم
خدایا شکرت. سفر الهی شروع شد به دور کشوری که سراسر ثروت شادی توحید آرامش قانونمدی هست.
تگزاس ایالتی که همیشه تو فیلم ها دیده بودم. ایالتی بیابونی با مردم گاوچران وحشی. که همیشه دنبال جنگ وجنایت هستند
وامروز ایالتی را میبینم سرسبز. تمیز. بامردمی خونگرم ومهربان
مردمی که اینقدر برای کشورشون ارزش قائل هستند
چقدر تواین فایل زیبایی بود. چقدر این سنتر بزرگ وزیبا بود نظم وترتیب برشرها منو متعجب کرد برای هر قسمتی از این ایالت جداگانه برشور ودفترچه راهنم
چقدر عالی هست که وقتی وارد هرایالت میشی به راحتی میتونی امکانات اون ایالت. جاهای دیدنی و…اطاعات بدست بیاری وراحت بتونی نهایت استفاده را از اون کشور ببری
چقدر استاد عزت نفس بالایی دارید که وقتی از خواب بیدارشدید اومدید جلو دوربین.
خدایا شکرت. وقتی تمرکزتان رابگذاری روی زیبایی ها لاجرم زیبایی های بیشتری جذب میکنی
من این روزها دارم میبینم ودرک میکنم این قانون الهی را
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنودباشی وما رستگار
سلام بر همگی خدایا شکرت قسمت بعدی سفرمون رو آغاز کردیم
چه پل قشنگی چه ُآسمون زیبایی چقدر مسافرت توی شب حال میده چه ساختمونهای زیبایی و چه شب زیبایی
چقدر تراک کمپر تمیزه و و برق میزنه ورودی ایالت تگزاس تمیز و مرتب با درختهای بسیار زیبا و ابرهای آسمون و درختهایی با برگهایا میوه ای قرمز بسیار خوشرنگ چه زیبا
ساختمان ویزیتور سنتر تمیز مرتب شیک و عالی . چقدر خوبه تمام مکانهای دیدنی تگزاس رو در این مکان به اشتراک میزارن با نقشه
استاد جون هم با اون دمپایی راحت و لباس راحتش تازه از خواب بیداره شده و خیلی هم راضی و شاکره از همه چی و همه شخص
و تحسین مریم جان از سرویسهای بهداشتی و تمیز ویزتورسنتر تگزاس زیبا
و چقدر هم تمیز و مرتب و شیک هستش حتی برا یتعویض پوشک بچه هم جا در نظر گرفتن
خدای من تصاویر جاده رو ببین بسیار زیبا سرسبز و چقدر درختهای همه ایالتها بزرگ و سربه فلک کشیده اند
اینقدر جاده ها وسیع و بزرگ هستن لاینهای بسیار زیبا زیاد داره و رانندگی توی این جاده ها واقعا دلچسبه با خط کشی های مرتب
عجب ماشینهای خفنی چه پلهای عظیمی چه ساختمونهایییی
و اما قانون بدون تغییر خداوند که جهان ما به جاهایی هدایت میشیم که با فرکانسهای ما هماهنگ باشه با درون ما هماهنگ باشه
به افرادی هدایت میشیم که با اونها هم فرکانس هستیم پس من باید روی خودم کار کنم و اول خودم تبدیل به اون اشخاصی بشم که دوست دارم به اون افراد هدایت بشم
تحسین زیبایی و شکرگزاری و تمرکز بر آنها باعث میشه به جاهایی بسیار زیبا هدایت بشم
باید به ویژگی های خوب افراد تمرکز کنم و نخوام کسی رو ارشاد و نصیحت کنم و فقط روی خودم کار کنم
خدااااااای من چه غروب زیبایییییییییی خداییییی من خورشید خیلی قشنگه
خدااااااایا شکرت هیچ مانعی نیست جلوی غروب آفتاب و کامل میشه دیدش
خدایا چقدر دلم میخواد بشینم و فقط نگاش کنم خیلی عالیه خدایا شکرت خدایا من دوست دارم این غروب زیبا رو بغل کنم هزار بار هم نگاش کنم سیر نمیشم چه رنگهای زیبایی داره این غروب تگزاس
خب من بازم بگم که فقط باید روی خودم کار کنم دورن خودم رو درست کنم
بعدش همه چی درست میشه
سلام و درود اول به استاد گلم که هرچی زمان بیشترمیگذره ایمانش برای من تحسین برانگیز میشه و خداروشکر میکنم که ایمان واقعی به من نشون داد
سلام مریم بانو درود برتو با نگاه زیباهت که شکارچی خوبی برای شکارزیبایی ها شده
سلام به بچه های سایت استاد عزیز
چه سرویس بهداشتی تمیزی چه حرفهای نابی وچه زیبایی های خیره کننده ای
استاد داشت درمورد تمیزی و فرهنگ مردم اونجا صحبت میکرد من ذهنت سمت این رفت که چه جالب درکشوری که بیشتر ساکنانش مهاجران هستن ازهرکشورو فرهنگی ببین چقدر تمیز خدایا هزارمرتبه شکرت همیشه برای مسافرت رفتن یکی از نگرانی های من سرویس بهداشتی های تو مسیربود که تمیز نیستن نمیشه تحمل کرد ولی مثل اینکه دنیای دیگه ای هم هست….
استاد دارم تمرین شکرگذاری میکنم برای این کار شما بهترین الگو هستین والبته مریم جان واسه همین ازاول شروع کردم زندگی دربهشت هرروز یک قسمتشو میبینم تا شیوه شکرگذاری شما ببینم و یاد بگیرم جالب بدونین ازوقتی شروع کردم از فایل اول فایل های زندگی در بهشت و نگاه میکنم قانون تکامل بهتر درک کردم خداروشکر میکنم که این ایده به من الهام کرد درواقع این ایده از یه سوال امد
سوالم از خدا این بود خدایا چجوری میتونم شکرگذار خوبی باشم بعدش یه ندایی بهم گفت ازاول سریال زندگی دربهشت ببینم
خدایا شکرت که دستم و گرفتی و هدایتم میکنی
الان که دوباره فایل های زندگی دربهشت و میبینم تازه یه سری حرفهای استاد میشنوم که قبلا اصلا نشنیده بودم خدایا هزارمرتبه شکرت که گوشم شنواتر کردی
خدایا هزارمرتبه شکرت که من دراین سایت قرار دادی تا ازلنز دوربین مریم جان زیبایی ها و تمیزی های جهان و ببینم، ببینم که دنیای دیگه ای هم غیراز دنیایی که من دارم زندگی میکنم وتجربه میکنم هم هست
خدایا بخاطره جهان بزرگت بخاطر تمام زیبای ها بخاطره همه ی اگاهی های نابت به خاطره ایمان قشنگ استاد به خاطره چشمان زیبا بین مریم جان به خاطر فرهنگ بینظیر مردمان این سرزمین پاک بخاطره اون ماشین جاروبرقی هیولایی که استاد ازش حرف میزد شکرت هزارمرتبه شکرت
استاد دوست دارم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
باز هم پل .. دیدن عظمت پل ها همیشه ستودنیه .. خیلی دوست دارم و خوشحالم که این زیبایی و عظمت رو با ما به اشتراک میذارین
خیلی برام جالب بود که اول هر ایالت همچین فضاهایی وجود داره هم برای اسکان مسافرین و هم این قدر مجهز و زیبا برای معرفی اون ایالت… در این حد هم به ایالتشون عشق دارن و هم احساس لیاقت دارن نسبت بهش و براش ارزش قائل هستن که این طوری عملا تبلیغش رو میکنن
وقتی اون سنتر رو میدیدم یاد حرف استاد میفتادم که وقتی این چیزها رو میبینین به خودتون یادآور بشین که اینا همش ثروته ، نعمته ، فراوانیه و تحسین کنین
چه نکته فوق العاده ای استاد اشاره کردین در مورد اینکه سعی میکنین زیبایی ها براتون تکراری نشه و همیشه تحسین کنین .. این خیلی برای من درس داشت که همیشه سعی کنم ذهنم رو هشیار نگه دارم در برابر زیبایی ها و نکات مثبت
و اینکه وقتی من توجه رو بذارم روی زیبایی های محیط، به مکان های زیباتر هدایت میشم
و در هر محیطی بگردم زیباییهاش رو ببینم و در موردش فکر کنم و تحسین کنم تا جهان من رو به زیبایی ها و تمیزی های بیشتری هدایت کنه
در پناه الله یکتا
سلام ب عشقای من استاد وخانم شایسته عزیز
اول از همه چقدر عکس این قسمت از سریال سفر
بدور آمریکا جذاب بود و خانم شایسته چقدر ژس
جذاب با چهره جذابتر گرفته خیلی عالی بود
اما این کشور آمریکا و استاد شما به هر ایالتی
ک رفتین من ندیدم چیزی جز آسمان واقعنآبی
درخت ها و فضای سبز واقعن سبز انگار نقاشی
خداست و همه جا تمیز واقعن من چی فکرمیکردم
در مورد آمریکا قبل ازآشنایی با شما والان چی
واقعن یه دید دیگه ایی من از آمریکا فهمیدم
درکش کردم
وقتی فکر میکنم میبینم مردمان این کشور روز
سپاسگزاری دارند قدر دان نعمت هایشان هستند
و طبیعتن همچین چیزی هم باید نسیبشون بشه
یاد فوتبال ایران و آمریکا تو جام جهانی افتادم ک آخر
بازی چقدر عالی رفتار کردند چقدر مودب و با معرفت
با بازیکنان ایران برخورد کردند و لذت بردم و چقدر
تحسینشون کردم و الگو گرفتم ویاد گرفتم ازشون
خیلی خیلی دوست دارم امریکارا از نزدیک ببینم
و یه روزی بالاخره ب این هدفم میرسم
عاشقتم استاد عزیز و جذاب و زیبارویم
با سلام ووقت به خیر خدمت استاد گرامی و خانم شایسته گل و همه دوستان خوبم:
ادامه سفر و رسیدن به ایالت تگزاس،ونمایشگاهی که برای معرفی ایالتشون ،ساخته اند ،ساختمانی بزرگ با کلی امکانات مثل نقشه های مصور ،کتابها و بروشورهای جذاب و البته راهنمایی که با مهربانی کلی به استاد کمک کردند و توضیحات دادند.
تحسین میکنم خانم شایسته گل رو که خودشون اینقدر مستقل هستند و دوربین به دست رفتند و یه دوری توی نمایشگاه زدند ،من خودم هنوز ،توی این زمینه ضعف دارم،یعنی باید کلی تاییدیه بگیرم که یه کاری رو انجام بدهم که البته دارم روش کارمیکنم و کمی بهتر شدم.
کلا استقلال خانم شایسته گل، همیشه برام تحسین برانگیزه.
از تمیزی و نظافت این ایالت هم هر چی بگم کمه.
و البته مثل اینکه شعار ایالت هم همینه که باید نظافت رو رعایت کنید.
و در ادامه استاد توضیح دادند که اگر هر کدوم از ما سعی کنیم توجه مون رو بزاریم روی زیباییها،لاجرم به زیبایی هدایت میشویم.
حالا برای همه پیش میاد که نکات نازیبا و منفی رو هم ببینیم،اما هنر همین هست که غر نزنیم و تمرکز روش نزاریم.
انشالا سفرتون به سلامتی باشه.
ممنون که زیباییها را برامون به اشتراک میزارید.
سلام باز سوپرایز واقعا تحسین میکنم استاد و خانوم شایسته عزیز را واقعا همانجایی هدایت شدین که در مدار اون هستین
چه زیبایی چه انگیزه ای خداراشکر
استادم سلام خانوم شایسته عزیز سلام از شما سپاس گذارم که این همه زیبایی در سایت قرار دادین
سایت شده برام تمرین که در سایت بگردم وتوجه کنم به نکات مثبت
توجه به زیبایی ها به خدا که این خود هدایت خداست
خداراشکر که در جهانی هستم سرشار از فراوانی سرشار از نعمت سرشار از زیبایی
سرشار از انسانهای عالی
سرشار از مهربانی این چنین مکانهایی آفریده که فقط لذت ببریم
خداراشکر که صبح زیبای تکزاست رو دیدم وغروب زیبای تکزاست رو هم دیدم
چه درختان و آسمانی آبی زیبایی
آنچنان زیبایی هوا را دیدم که خودم را در آن مکان احساس کردم ولذت بردم احساس هوایی عالی با نسیم باد خنک اول صبح گاهی را احساس کردم
احساس کردم بوی اون گل زیبایی که جلو اون ساختمان، بزرگی که بود
بوی خوش نم سبزه ها که تازه آبیاری کردن انگار
بوی پاکیزگی که اونقدر قشنگ بود اون مکان که من لذت بردم
بوی عطر خوش بوی اون اقا که بروشور تکزاست را داد آن هم با احترام
چه آقای متشخصی
چه آقای مهربانی که کلی توضیحات داده در مورد ایالت زیبایشان
وچه عالی که اینقدر تحسب دارن به ایالت خودشان که برای هر نقطه از ایالتشان کلی بروشور گذاشتند واین یعنی راضی بودن از محیط زندگی شون
واین یعنی رضایت از ایالتشون ومن این را قانون دیدم که اونقدر افراد تکزاست ارزش قائل شدن برای ایالتشون که خداوند فراوانی و ثروت را در اختیارشون قرار داده
درست صحبت استاد به هر آنچه، که توجه کنی خدا بهترشو برات هدایت میکند
چه عالی وچه ارزشی برای خودشان قائل شدن حتی در سرویس بهداشتی امکانات گذاشتن برا تعویض پوشک بچه بخدا این یعنی لذت بردن که باید ارزش های خودشان را ببرن بالا که حتی این همه امکانات بزارن داخل سرویس بهداشتی
وخدا براشون بهترین ها را فراهم میکند
چه مجسمه های زیبایی گاوچرانان زیبایی سرخ پوست های زیبایی واقعا تحسین برانگیز بود برام درست در تمام مگانها خودم را تجسم کردم حتی خودم را پشت فرمان ماشین استاد تجسم کردم واز آن غروب زیبا داشتم لذت میبردم ودلم به لرزه افتاده بود وداشت اشکام در میومد از این همه زیبایی که خدا آفریده برام خداجون سپاس از این هدایت زیبا
سلام بر استاد عزیز و بانوی گرامی…
استاد محترم میخوام بگم چقد زیباست این کشور؟؟ ..چقد کارشون درسته..؟؟ چقد نعمت و فراوانی و صلح و صفا و آزادی تو این کشور هست واقعا..؟؟ مصداق یه بهشتی هست که تو قران وعده داده شده یعنی پر از نعمت و فراوانی و آرامش و صلح و صفا که مناسب برای زیست یک انسان و پرورش استعدادها و محیطی که به معنای واقعی میشه در آن به نحو عالی زندگانی کرد نه زنده مانی..
خیلی دوست دارم این جور مکانی زندگی میکردم کاش منم در چنین محیطی کار میکردم و ادامه حیات میدادم در چند روزی که خدا بهمون عمر داده.. محیطی بسیار آرام و پر نعمت و پربرکت و سرسبز و زیبا…خیابونای عالی و خط کشی زیبا و پر از درختان زیبای کنار جاده و تابلوهای قشنگ و ساختمانهای زیبا و تمیزی و نظافت و بهداشت و سرویس بهداشتیهای عالی و ….که زیباییها غیر قابل شمارش هست..
خدایا این ملت چه کرده ان که این چنین کشورشون آباد و آزاد و زیبا و دارای آرامش شده است.؟؟ خیلی دوست دارم به این نکته پی ببرم و کاش مردم ما هم ببینن و صفتها و عادتهای خوب اونا رو الگوی خود قرار دهیم..خدا در قران هم گفته تا خودتونو تغییر ندین هیچی عوض نخواهد شد..باید اصلاح کنیم خودمونو دسته جمعی..تا به سوی خوبیها و فراوانیها و صلح و صفا هدایت بشیم..
خدایا چقد زیباست این کشور؟؟..چقد کارشون عالیست..؟؟چقد مردم خوبی دارن..؟؟ چقد خدا رو در عمل بهش مومن هستن و از ایمانشون ارتزاق نمیکنن و تملق نمیکنن با ایمانشون.؟؟ بلکه با آن زندگی درست میکنن ..چقد نمود عمل به آیات الهی رو در این کشور میتوان دید واقعا…؟؟
استاد عزیز ازت تشکر میکنم این همه زیبایی و خوبی این کشور و این ملت رو به ما نشون میدین تا ما هم به همونا هدایت بشیم..و بدانیم بهشت را در این دنیا می توان ساخت و زندگی کرد و خود را از جهنمی زندگی کردن نجات داد..
استادم بی صبرانه منتظر فایلهای بعدیتون هستم و ستایش می کنم و می پسندم کارتون را به شدت….
خدای عزیزم ممنونم که منو به این فایل هدایتم کردی.. برای اولین باره که میخوام همسفر شما باشم و قسمت به قسمت رو دقیق ببینم و خیلی خوشحالم بابتش..
چقدر حالمو خوب کرده این قسمت سریال..چون به طور ناخودآگاه ،3 تیکه از این قسمت رو انگار واقعا خودم بودم که اونجا بودم، خودم با دوربین فیلم میگرفتم و واقعا احساس کردم اونجام…
اول فایل که خورشید زیبا گوشه ی صفحه بود و تلالو نور درخشانش، تو آسمون خودنمایی میکرد و از اون پل زیبا رد میشدیم.. ( واقعا خودمو اونجا حس کردم)
و بعدیش صحنه ای که از پرچم تگزاس و امریکا که نزدیک هم، توی جاده برافراشته بودن و زوم کردین روش..واقعا زیبا بودن و برام قابل لمس بود..
و اون غروب آفتاب بینظیر..نمیدونم چی بگم که در وصف اون زیبایی باشه…
آخه اون صحرای یکدست و سبز و صاف،آسمون صاف و آبی که برای غروب ، نارنجی هم شده ، خورشید زیبا که در حال غروبه و رنگ فوقالعاده جذابی پیدا کرده..
وای من هر چی میگم بازم نمیتونم زیبای حقیقی این غروب رو بازگو کنم..فقط میشه حسش کرد..تو کلام نمیگنجه.. چقدر لذتبخش بود برام که خودمو اونجا حس کردم انگار پشت دوربینم و دارم ویدیو میگیرم..
من این نکته رو تازه فهمیدم که اول هر ایالت امریکا، مکانی هست که تمام اطلاعات لازم رو بهت میده..این بینظیره..
چقدر راحت و با دغدغه ی کمتر میشه مسافرت رفت..خیالت راحته که اگه ایالتی رفتم که خیلی ازش اطلاعاتی نداشتم، کافیه برم ویزیتور سنر اول ایالت ،تا همه ی اطلاعات رو بدست بیارم..
واقعا کشور زیبا رو تحسین میکنم..
اینم بگم نمیدونم از کدوم فیلم، ولی فهمیدم که ذهنم برای ایالت تگزاس مقاومت داره…و تو همین فایل به خودم گفتم ببین چقدر زیباست، چه آرومه..اجازه نده باورهای محدود کننده، اسیرت کنه..رها باش..
و چیزی که تو فروشگاه نظرمو جلب کرد این بود که یادم افتاد تو قسمتهای خیلی گذشته سفر به دور امریکا ،وقتی استاد به این فروشگاه ها میرسیدن، کلی خرید میکردن..با اینکه چیزای ضروری نبودن..و الان یه پختگی زیادی رو تو استاد میبینم…
به مصداق همون شعر که :
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی…
به نظرم، استاد شما و مریم جان بسیار پخته تر شدین…متانت و فروتنی و تواضع توی شما خیلی بیشتر شده…چقدر بیشتر برای هم احترام قایل هستین…واقعا قابل ستایشه… اینکه همدیگه رو به جای ( تو ) با واژه زیبای (شما ) خطاب میکینین ….
این راحتتر گرفتنه..این خودتون بودن ها..این متمرکز روی اصل بودن..
توی شما بسیار بسیار بیشتر شده و تحسینتون میکنم..
واقعا سپاسگزارم بابت توضیحات عالیتون که هنگام غروب آفتاب پخش کردین..
این توجه به خواسته ها و اعراض از ناخواسته ها…این اصل مهمیه که تا مدت زیادی عکسش عمل کردیم و حالا پاشنه آشیلی شده که هرروز و حتی هر لحظه باید به خودمون یادآوری کنیم..
این اصل کلیدی ترین و اصلی ترین موضوع تمام فایلهاست…
و چقدر واضح و عالی توضیح دادین که موقع ارشاد بقیه، داریم رو نکات منفی اون افراد یا شرایط تمرکز میکنیم..!!!!!!
خود من , وقتی که به اصطلاح رو منبر میرفتم که به همسرم یا خانوادم بگم چی درسته و چی غلطه …همیشه متوجه این احساس بد میشدم ..ولی خیلی عمیق نمیفهمیدم دلیلش چیه..¡¡¡¡
و تو این فایل کاملا درک کردم که…. آره ..دلیل احساس بدم همینه ..چون تمرکزم رو ناخواسته هامه.
و حتی ارشاد بقیه هم اشتباهه.. چرا ؟؟؟؟؟
چون احساسم داره بهم آلارم میده..داره فریاد میزنه که فاطمه ادامه نده ..داری مسیرو کج میری..تمرکزت روی خواسته های خودت باشه.. تو قدرتی و اجازه ای برای هدایت بقیه نداری ..
فاطمه فک کردی کی هستی که بخوای آدما رو هدایت کنی و تغییر بدی..این فقط کار قوانین ثابت خداوند..
سرتو از تو زندگی بقیه بکش بیرون..متمرکز شود روی خواسته هات و بهتر شدن خودت..
و چقدر برام لذتبخش بود زیبایی و تمیزی جاده ها بخصوص سرویس بهداشتی..که واقعا شیک و زیبا بود و امیدوارم منم به همین زیبایی ها هدایت بشم…
ممنونم ازتون که ما رو تو این مسیر زیبا ،همسفر خودتون کردین تا از این همه زیبایی لذت ببریم
.. چی بهتر از این که هم سریال ببینیم هم درس یاد بگیریم هم لذت ببریم…
خدایا سپاسگزارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا
و همیشه خویش را با کمال شکیبایی به محبت آنان که صبح و شام خدای خود را میخوانند و رضای او را میطلبند وادار کن، و مبادا دیدگانت از آنان بگردد از آن رو که به زینتهای دنیا مایل باشی، و هرگز از آن که ما دل او را از یاد خود غافل کردهایم و تابع هوای نفس خود شده و به تبهکاری پرداخته متابعت مکن.
سلام به استاد نازنینم،سلام به روی ماه یار بهشتی استادم
سلام به بهترین رفیق های زندگیم،به تکه های نور خداوند
خداااای بززززرگ ،زیبای قدرتمند من اینا رو به شما میگم عشقممممم
با تو هر لحظه آرامش محضه
زندگی بی تو واسم پوچه نمی ارزه
تو فقط بگو بخند دور تو میگردم
آخ کنار تو چقدر دیوونگی کردم
حسی که بین من و تو اتفاق افتاد
زندگیم بی تو فلج بود با تو راه افتاد
من هوامو از نفس های تو میگیرم
دستمو عشقم بگیر من بی تو میمیرم
خداروصدهزاااار مرتبه شکر برای این احساسِ عمیق خوشبختی!
زمانِ شروع سری های اول سریال ها…
من نبودم اصلا تو این دنیا ،توی دنیایِ درو دیواری بودم!
وقتی وارد سایت شدم با حسرت نگاه میکردم به کامنت ها میگفتم خدایا من چرا انقدر دیر راه رو پیدا کردم …؟
تا اینکه اگر اشتباه نکنم مهر و آبان ١4٠١بود،تو سفر قبلی استاد ،من توی سایت فعال بودم ولی بیشتر تماشاگر بودم.
اینکه اینبار هم با اشتیاق چند بار یک قسمت رو میبینم و براش کامنت مینویسم یعنی چی …؟
یعنی ممارستم برای تمرکز روی ویژگی های مثبت ،مدار منو آورده بالا
بچه ها واقعا فعالیت توی سایت رو ارزشمند بدونید،اینجا واقعا غار حراست،اینجا واقعا طواف دور کعبه ست،اینجا واقعا صلاته ، من خودم رو موظف کردم برای با وضو نوشتن،برای هدایت خواستن از الله و قرآن
این روز ها ،وقتی نگاه میکنم به زندگی خودم و دیگرانی که به سَبَب و نَسَب عضو خانواده حساب میشند،واقعا دنیام هیچ ربطی به اونا نداره،به نزدیکترین آدم ها هیچ ربطی نداره چه برسه به یک درجه دورتر …
اینجاست که استاد تو قدم نه میگه …
به قول قرآن گروه ها جدا میشند،اون هایی که ایمان دارند،اونهایی که ایمان ندارند جدا میشند،اونهایی که سپاسگزارترند،اونهایی که تمرکزشون روی زیبایی های زندگیه،اون هایی که خداوند رو به شکل توحیدی میپرستند،اونها هدایت میشند به جای بهتر،این قانون بدون تغییر خداونده
بازم به قول استاد این چیزی که نیست که بخوایم براش قسم حضرت عباس بخوریم،هممون از روز اول نتیجه ی قانون رو توی زندگیمون دیدیم
مگه میشه هر شیفتی که من میرم مریض های من کم کار ترین باشند؟و بقیه دارند توی سر خودشون میزنند کارهای مریض هاشون رو انجام بدن ؟
چند روز پیش شیفت شب بودم،هدنرسمون زنگ زد گفت میتونی بجای شب،عصر بیای ؟
من احساس کردم ی هدایتی توی این داستان هست،گفتم اوکیه،مشکلی نیست.
رفتم شیفت عصر استیبل و راحت برگشتم خونه.
بعدا از بچه ها شنیدم توی شیفت شب انقددددر بخش شلوووغ شده،انقدر cpr و فوتی و پذیرش داشتند که تا صبح داشتند میدوئیدن…
خب مگه من خبر داشتم شیفت شب قراره چی بشه؟ اصلا مگه کار بخش و بیمارستان قابل پیش بینیه ؟
کی داره هدایت میکنه منو به مدار آسونی ها…؟
چه کسی غیر از انرژی خداوند میتونه اصلا اینکارو انجام بده؟
نور خداونده که همیشه جریانِ خیر مطلقه و به میزانی که ما در مدار دریافتش قرار میگیریم ،میریم تو مدار آسونی ها
بازم به قول استاد مسئولیت هدایت ما ،با ماست نه با خداوند
خداوند فرس وارد نمیکنه !
میگه دست خودته ،میخوای بیای بالا کمکت میکنم،میخوای بری پایین بازم کمکت میکنم!
کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا
هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک میدهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) منع نشده است.
این روز ها ،درحالیکه همکارام تو شیفت،تا وقت خالی و غیر خالی گیر میارند دارند از ناخواسته ها،مشکلات،بلاهایی که سرشون اومده و قراره بیاد صحبت میکنند ،سعیده تا وقت خالی گیر میاره یا توی سایته،یا داره قرآن مطالعه میکنه ،یا درمورد خواسته هایش تجسم میکنه ،تمرکزش روی ویژگی های مثبته اطرافشه
خب ،نتیجه ی من مشخصه ،نتیجه ی اوناهم مشخصه !
من چرا باید غصه ی همکارم و بخورم که نگران این بود وقتی هدنرسمون عوض بشه حتما اوضاع بد میشه
بعدچندروز، بنده ی خدا ،تو یک اتفاق پاش شکست و خونه نشین شد!بعد هزارتا بلای دیگه سرش اومد این وسط،همین چند روز پیش هم بخاطر عفونت شدید کلیه استعلاجی شد.
امروز باز داشت با آب و تاب از مشکلاتش حرف میزد ، ی نگاه بهش کردم دلم میخواست بهش بگم:
واقعا خسته نشدی ازین همه بلایی که سرت میاد؟ نمیخوای به خودت بیای؟نمیخوای تغییر کنی ؟
بعد به خودم نهیب زدم سعیده دقیقا به توچه؟
مگه نه اینکه همه ی ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم ؟
پس دمت رو بزار روی کوله ت و برو
و اجازه بده آدم ها خودشون در زمان مناسب راهشون رو پیدا کنند!
همون طور که خودت از زیر آوار های خود ساخته نورِ خدارو پیدا کردی !
خداروشکر برای رسیدن به این مرحله !
خیلی آرامش بخشه وقتی تمرکزت رو فقط برای خودت صرف کنی!
امروز همسرم برای بالا رفتن اجازه مغازه ش به شدت شاکی بود،ازم پرسید من باید چیکار کنم الان؟
گفتم حقیقتا هیچ ایده ای ندارم .
گفت شما باید الان ی فکری بکنی، ی کمکی ،ی ایده ای،مثلا اعضای خانواده منید
گفتم من چیکاره م دقیقا؟از خدا باید کمک بخوای
و ایشون همون صحبت های همیشگیشان رو شروع کردند که بندگان خدا دارند بلا سر ما میارند و خدا چیکار میتونه بکنه و ازین حرفا
و من واقعا سکوت کردم .
چقدر ازین سکووووت راضیم …
همین سعیده تا چند وقت پیش داشت خودشو تیکه پاره میکرد برای اینکه برای مشکل بقیه راه حل پیدا کنه !
حتی امروز هم ازم کمک خواست،احساس دلسوزیم گل کرد که بیا از قوانین بهش بگو دوباره!
ولی یادم اومد که من چقددددر وقت گذاشتم و سعی کردم راه رو بهش نشون بدم و درنهایت هیچ نتیجه ای نداشت !
من چه جوری میتونم آدمی رو تغییر بدم که آلارم گوشیش رو،روی ساعت ٢٢!تنظیم میکنه که یک ساعت و نیم سریال گاندو رو از دست نده؟
که شب ها با چرخیدن توی اینستا میخوابه و صبح ها باهاش بیدار میشه!؟
که جرئت حذف آدم های نامناسب زندگیش رو نداره!؟
که عالم و آدم رو مقصر مشکلات مالیش میدونه !؟
که از ماه ها قبل داشت با همه صحبت بالارفتن اجاره مغازه و بی انصافی صاحب مغازه هارو میکرد؟!
نه !نه!
من هیییچ قدرتی برای تغییر بقیه ندارم!
بازم یاد حرف استاد میفتم که میگه از تمرکز کردن روی دیگران دست بردارید !کلا دنیاتون بشه دنیای خودتون!!!
و واقعا این آرامش الآنم رو مدیون این لیزر فوکس گذاشتن روی خودمم
اینکه وقتی نفسسس میکشششم جریان خوشبختی رو توی قللبببم احساس میکنم !
اینکه دارم از هر لحظه ی زندگیم لذت میبرم فارغ ازینکه بیرون چه خبره!
اینکه وقتی با خدا حرف میزنم غرق عشقی میشم که ناخودآگاه صورتم رو خیس میکنه …
مگه زندگی کردن چیزی غیر ازیناست…؟
من حااااللم عاااالیه و واقعا دارم از هر روز زندگیم لذت میبرم
و این مدیون الله ی هستم که من رو هدایت کرد به این مسیر و دست قدرتمندش استاد عباسمنش …
خداروصدهزار مرتبه شکر برای این مدار و این زندگی و یکبار دیگه سعادت نوشتن توی سایت …
رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ
پروردگارا، ما صدای منادیی که خلق را به ایمان فرا میخواند که به پروردگارتان ایمان آورید، شنیدیم و ایمان آوردیم، پروردگارا، از گناهان ما درگذر و زشتی کردار ما بپوشان و هنگام جان سپردن ما را با نیکان و صالحان محشور گردان؛
بنام خدا
سلام سعیدهی عزیز
دوست زیبابین و توحیدی که قلم شیوایی داری و کلام و قلمت به زیبایی مزین میشه با کلام پروردگار
چقدر آموزنده و آگاهبخشه متنهات و چقدر تحسینت میکنم که اینقدر به دورههات مسلطی و با چه جزئیاتی ارجاع میدی به دورهها.
دوست خوب من، تو داری تکاملت رو عالی طی میکنی و قدمهات رو بر میداری و یقینا قانون اینه که رشد خواهی کرد و زیباییها و آسونیها بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه
ولی منم آرزو میکنم هرچه بیشتر و بیشتر و بیشتر شادی و آرامش و نشاط و شور و اشتیاق و عشق و خودِ خودِ زندگی نصیبت بشه.
کاملا درست میگی که فعالیت توی این عبادتگاه بهترین کاریه که ما میتونیم انجام بدیم تا هرچه بیشتر و راحتتر و سریعتر تکاملمون رو طی کنیم و رشد کنیم و آسون بشیم برای آسونیها
چقدر باید قدر دان استاد و مریم جان باشیم که این مکان ارزشمند رو بنا نهادن و مدیریت و هدایت میکنن که البته خود خداوند و قانون داره کارش رو میکنه و قدردانشونه.
خدایا شکرت که با خوندن کامنتی دوستای گلم و از جمله این کامنت سر ذوق اودم که بنویسم و حال دلم بهتر و بهتر و بهتر شد.
خدایا شکر نعمتهای بیپایانت
بازم ممنونم سعیدهی عزیز
در پناه پروردگار بیهمتا دل هممون شاد، تنمون سالم، ثروتمند و سعادتمند باشیم در دنیا و آخرت
خدایا چی بگم که چه نشاطی رو دارم تجربه میکنم الان
سلام خانم شهریاری عزیز
از خداآرزوی بهترین هارو براتون دارم
مشتاقانه کامنت های شما رو دنبال میکنم وهر فایلی که استاد روی سایت میزاره منتظر دیدگاه شما هستم که همه ی نوشته های شما بوی خدا رو میده.
خوشحالم براتون امیدوارم همیشه آرامش در دل وزندگیت برقرار باشه.
در پناه خدا
بنام خالق هستی
سلام و عرض ادب خدمت
خواهر و جواهر ارزشمند (از بس خوبید نقطه ی خواهر می افته پایین همیشه میشه جواهر )
من زنده ی شما رو میخام ؟؟؟
حالتون عالی و متعالی
خداوند سایه ی شما رو کم نکنه از سر مون…
نتیجه ی شما مشخصه
وقتی 24 ساعته هوای خودتو داری؟
خدا هم هواتو داره؟
باید حالت عالی باشه،
انرژی تو هدر نده؟
انرژی تو جای خرج کن طالبن؟
درها رو بستن به روی خدا
انتظار دارن کارشون راه بیفته؟
بزن کنار باد بیاد ، انرژی مثبت و هوای پاک میخام؟
من اینقدر روی خودم کار میکنم و درآمد خودم رو میبرم بالا که کرایه مغازه برام هیچی نباشه؟
یاد خودم می افتم ؟
همه رو مقصر می دونستم الا خودم …
خدا رو شکرت برا خواهر نازنینم…
50 کیلو باش ولی خالص باش؟
این پیشرفت رو مدیون خودت باش؟
مدیون الله مهربانت باش،
مدیون استاد خوبان و خوش زبانت باش.
هر مسیری میخای بری کمکت میکنم بد و خوب
تازه مسیر بد رو دیرتر میبرمت، چون اساس من خوبیه؟ اینم یه ارفاق
آدم خودش به خودش ظلم میکنه.
نکاتی بود در کامنتت که منم تصدیق کردم و لذت بردم .
مرسی که نوشتی برامون
و غار حرای ما رو منور کردی؟
بی نهایت دوست دارم
و عاشقتم
نمیدونم چه زمانی کامنت من به دستت میرسه و
میخونی؟
بهتون خدا قوت و خسته نباشید میگم…
انرژیتو ، ذخیره کن و صرف خودت کن ..دکتر سعیده شهریاری توحیدی و بی نظیر
اگر روی خودت کار کنی ؟لحظه هات به سوی بهتر شدن و سعادت میره
پس آرزو میکنم
مهر
محبت ،آسایش روح،
برکت و عشق، آرامش دل ،
لبخند قشنگ
رفیق همیشگیت
تا کامنتی دیگر
و دیدار دیگر
خدا نگهدارتون
فرشته ی نازنین
(خیلی دوست داشتم قبل از همه براتون بنویسم، نمیدونم اولم یانه ولی سعی کردم )
به نام انیس النفوس
Welcome back to the green mile…
سعیده جان جانانم…. عزیزدل بلوری من. یک دنیااااا خوشحالم که با قدرت برگشتی. جات همینجاست.
حضور معنویت مهمه که اینجاست
حضور فیزیکی که تهش قراره برگرده به خاک. پس چه اهمیتی داره اطرافیان چی میگن و چی پیش می فرستن… همونایی که بقول استاد نه تنها با هم توی یک کشتی نیستیم بلکه روی یک دریا هم نیستیم. توی یک کشور و یک قاره هم نیستیم. حتی روی یک سیاره هم نیستیم. در کهکشانهای متفاوتی قرار داریم و دور خورشیدهای متفاوتی می گردیم.
پس دلت قرص و دمت گرم به پشتوانه همون که نه خوابش می گیره و نه فراموش میکنه.
عزیزدلم حرفها دارم برات از تلاشهای موفقم برای کنترل ذهن و بالا رفتن مدار و آسان شدنم برای آسانیها.
یه روز درباره اون راننده استپ که درخواست کارت به کارتش رو رد کردی نوشتی، یادته؟
این تو ذهن من بود و همزمان مشغول انجام چندین باره تمرین جلسه 2 شیوه حل مسائل بودم برای کویر مسئله کسب و کار شخصیم.
توی چند ماه کذشته چقدر خوشحال بودم که یه کار راحت الحلقوم واسم جور شده از طرف همسرم که درآمد هم داشت ولی فقط بعنوان یه شغل موقت برای تهیه دوره های مورد نیازم از سایت بهش نگاه می کردم تا بعدش برم سراغ راه اندازی کسب و کار شخصی خودم از صفر.
بعد دیدم ذهنم هی داره مقاومت میکنه. اوضاع خوب پیش نمیره. دلم راضی نیست و از طرفی اون رفتار آگاهانه و توحیدیت با راننده اسنپ هم تو ذهنم هی آلارم می داد.
تا اینکه یه روز دیگه جوش آوردم و گفتم خدایا کویر منو بهم معرفی کن دیگه کم آوردم. خودت هدایتم کن. خودت کمکم کن از جلسه 2 و 3 بتونم نتیجه بگیرم….
وااااااای سعیده حتما میدونی چی میگم، اصلا اینا رو واسه تو می نویسم چون می دونم که لمسش کردی…. این جنس از زمزمه های ربانی رو میشناسی
صداش انقدر واضح توی گوشم پیچید، انقدر محکم و بادلایل منطقی باهام حرف زد که اصلا لال شدم. گفت کویرت همین کاریه که داری انجامش میدی و ازش پول میسازی. گفت داری کار حلالی انجام میدی واسه کسانی که تکامل طی نکرده میخوام به جای بهتری برسن. مردمی که میخوان به تو پول بدن که از نقطه 10 یهو برسونیشون به 100. سعیده از تو بعیده این کار. تو که معنی تکامل و مدار رو میدونی چرااااا؟
درسته که اون مشتری خودش راضیه و از خداش هم هست ولی تو که میدونی قانون جهان این نیست چرا؟
ذهنم گفت آخه ابراهیم چون روی تو حساب کشیده مشتری گرفته. الان کار به هم میریزه. پول گرفته ازشون
قلبم گفت من میگم نکن
ذهنم گفت خوب این دو نفر که پول گرفتی رو انجام بده بعد دیگه نکن
قلبم کفت من میگم از همین الان دیگه نکن
ذهنم گفت ابراهیم خیلی ناراحت میشه
قلبم گفت خوب بشه. خدا سزاوارتر نیست که رضایتشو جلب کنی؟
ذهنم گفت تشنج میشه تو خونه
قلبم گفت از کجا میدونی؟ شایدم نشد. شاید به سادگی قبول کرد.
ذهنم گفت منبع درآمدتو از دست میدی. از کجا میخوای پول دوره ها رو دربیاری؟
قلبم خندید و گفت باور فراوانیت در همین حده؟ متاسفم برات.
ذهنم گفت رابطه تون سرد میشه. ممکنه یه حرفی بهت بزنه ناراحت شی
قلبم گفت دیگه خاموش شو. نمی خوام به حرفات گوش بدم….
سعیده جانم این کلنجارها یک هفته طول کشید و تقریبا هر روز ابراهیم از بنگاه که می اومد یا حتی وسط کارش تماس می گرفت و سراغ کار مشتری ها رو ازم می گرفت و من هر بار از درون می شکستم چون جرأت نداشتم حرفمو بزنم. از طرفی از خدا و لطف بچه هایی که توی سایت واسم کامنت می نوشتن خجالت می کشیدم.
تو هم همون روزها اینجا نبودی و دلم به شدت یه حس توحیدی قوی از جنس سعیده شهریاری می خواست….
ولی الهی شکر خدا هزاران دست داره برای هدایت. دلمو بهش سپردم و گفتم من فقط و فقط محتاج توام یا رب. «ایاک نعبد و ایاک نستعین»
17 مرداد روز تولد ترانه بود و من توی اتاقش نشسته بودم و شکرگزاری می کردم و اشک شوق و امید می ریختم و بلند بلند می خوندم
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
رب انی بما انزلت الی من خیر فقیر
ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدنا الصراط المستقیم
فمن اعطی و التقی فسنیسره للیسری
خلاصه هرچی بلد بودم و به ذهنم می رسید رو بلند بلند تکرار می کردم.ای جااااانم چه رنگ و بویی داشت این صلوه عاشقانه…
فردا شبش حرف از جای دیگه چرخید و چرخید و چرخید و اصلا بصورت جادویی رسید به اینجا که دلم گفت الان بگو. الان وقتشه…
با نهایت آرامش بالاخره بهش گفتم و سعیده جان فقط تصور کن چی شد….
ابراهیم اصلا خوشحال شد از شنیدنش!!!!! زد روی شونه ام که حس عذاب وجدان نداشته باشم و گفت خوب کردی که حرف دلتو بهم زدی. بهتر شد منم تکلیفم رو میدونم و میسپارم به کسی دیگه و خودم براش برنامه ریزی می کنم.
گفتم ناراحت نشدی؟ گفت نه. اتفاقا خوشحال هم شدم که تصمیمتو گرفتی و گفتی.
در اون لحظه سعیده دیگه یه انسان نبود. یه پرنده بود. یه عقاب بود که داشت بالای ابرها پرواز می کرد. عین یه پر سبک بودم و روی پاهام بند نبودم.
آخه به این سادگی؟ به این مسالمت آمیزی؟ به این سرعت؟
الهی الهی الهی من اگر تا آخر عمرم فقط بابت همین یه موضوع شکر کنم کمه. داشتم دیوانه می شدم…
باورت نمیشه انگار از زندان آزاد شده بودم. تازه فهمیدم کویرم رو اشتباهی برداشت کرده بودم تا الان.
فهمیدم چقدر کوچیکم هنوز
فهمیدم شیوه حل مسائل فقط به میزان اعتمادت به هدایت الهی بستگی داره و میزان شجاعتت برای عمل به اون…
دیگه نگم از برکات و نعمتهایی که توی این چند روز بر سر من باریده و چقدر اصلا نفسم باز شده انگار.
مثلا همین امروز از جمع مادرای بچه های کلاس ژیمناستیک که ترانه رو میبرم خداحافظی کردم چون حرفهاشون تو در و دیوار بود و از باشگاه که خارج شدم به یه خانم میانسال سلام کردم و از لباسهاش که ست بودن تعریف کردم. انقدر خوشحال شد و بهم انرژی خالص و مثبت برگردوند که هنوزم شارژم…
چقدر ساده میشه در مسیر موند و لذت برد و رشد کرد.
خدا میدونه با این ایده هایی که الان واسه کارم دارم به چه نعمتهایی قراره هدایت بشم. چه رشدی منتظرمه و چه سرعتی می گیره این قطار.
سعیده جان دلم بی نهایت خوشحالم که در مداری هستم که تو در اون داری می درخشی.
بی اندازه راضی و خوشنودم از بندگی خدایی که نور پاشید به قلب و ذهن استادی که ما رو از شاهراه توحید آشنا کرد با قوانین جهان هستی و بهمون عزت داد تا در مسیر نور حرکت کنیم، رشد کنیم و از با هم بودن یاد بگیریم.
ممنونم که هستی و می نویسی. من از وجودت لذت میبرم و برات خیر رگباری رو از خدا درخواست می کنم.
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
سعیده ی نازنینم،رفیق بهشتی من
سلام بروی ماهت،سلام به قلب روشنت
سلام به تکه ای از نور خداوندم
ازت ممنونم،ازت ممنونم
ممنونم که من رو لایق هم صحبتی دونستی و سخاوتمندانه تجربه ی فوق العاده ت در مدار توحید و الهام و اقدام باهام به اشتراک گذاشتی
ازت یاد میگیرم سعیده
لذت میبرم ازت نقطه ی آبی دارم
مثل آب خنک وسط گرمای مرداد گوارایی
مثل بال پروانه لطیفی
مثل صدای آبشار دلنشینی
این عشق و نور خداوند گوارای وجودت رفیق
ممنونم از جلای آینه قلبت
ممنونم که نور خدا رو منعکس میکنی
دوستت دارم دختر
همیشه بنویس
مشتاقم همیشه ازتلگراف بهشتی داشته باشم.
مرسی که هستی مررررسی
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
با سلام
خانم شهریاری عزیز
چقدررررر کامنت شما، آرامش بخشه
به نظرم روحتون با خدا انس گرفته
و چقدر در رفتارهاتون خداگونه عمل میکنید
اینکه در تغییر دیگران ماری ندارین
و راههای اشتباه دیگران را دخالت نمی کنید
چون اگه دخالت کنید
روح خودتون آلوده میشه
خوب گفتی که بر سر خودتون نهیب زدین
خیلی خوشم اومد از اینکه
این جمله را گفتین
این روز ها ،وقتی نگاه میکنم به زندگی خودم و دیگرانی که به سَبَب و نَسَب عضو خانواده حساب میشند،واقعا دنیام هیچ ربطی به اونا نداره،به نزدیکترین آدم ها هیچ ربطی نداره چه برسه به یک درجه دورتر
، این یک واقعیته
منم وقتی در این سایت هستم
آرامش بی نظیری را دارم
انگار خدا در قلبم میشینه
و تا یک لحظه تمرکزم به حاشیه میره
علایمی جسمانی
ناراحتی گوارشی
و… خیلی زود ظاهر میشن
و سریع به خودم تذکر میدم که
داری اشتباه بی راهه میری
خدا را شکر
که بر وجود همه اعضای این گروه
مخصوصا نظریات شما
که انتخاب کردم هر موقع نظری مینویسین برام ایمیل میاد
و با جان و دل میخونم
و خدای خودم را از نزدیک ملاقات میکنم
به خدا این سایت اینقدر انسانهای خالص جمع شدند
یک نیروی الکترو مغناطیسی خاصی داره
و من این انرژی را دریافت میکنم
مخصوصا از انرژی استاد عزیز
درود بر شما
امیدوارم این هدایتها و الهامات شما که همیشه بر آن اشاره میکنین
همچنان تداوم داشته باشه
این روزها
منم خودم را سپردم به خدا و تسلیم درگاهش هستم
تا هدایتم کنه
امیدوارم این هدایت را بتونم دریافت کنم
سپاس از شما و متن زیباتون
با سلام
خانم شهریاری عزیز
چقدررررر کامنت شما، آرامش بخشه
به نظرم روحتون با خدا انس گرفته
و چقدر در رفتارهاتون خداگونه عمل میکنید
اینکه در تغییر دیگران کاری ندارین
و راههای اشتباه دیگران را دخالت نمی کنید
چون اگه دخالت کنید
روح خودتون آلوده میشه
خوب گفتی که بر سر خودتون نهیب زدین
خیلی خوشم اومد از اینکه
این جمله را گفتین:
این روز ها ،وقتی نگاه میکنم به زندگی خودم و دیگرانی که به سَبَب و نَسَب عضو خانواده حساب میشند،واقعا دنیام هیچ ربطی به اونا نداره،به نزدیکترین آدم ها هیچ ربطی نداره چه برسه به یک درجه دورتر
، این یک واقعیته
منم وقتی در این سایت هستم
آرامش بی نظیری را دارم
انگار خدا در قلبم میشینه
و تا یک لحظه تمرکزم به حاشیه میره
علایمی جسمانی
ناراحتی گوارشی
و… خیلی زود ظاهر میشن
و سریع به خودم تذکر میدم که
داری اشتباه بی راهه میری
خدا را شکر
که بر وجود همه اعضای این گروه
مخصوصا نظریات شما
که انتخاب کردم هر موقع نظری مینویسین برام ایمیل میاد
و با جان و دل میخونم
و خدای خودم را از نزدیک ملاقات میکنم
به خدا این سایت اینقدر انسانهای خالص جمع شدند
یک نیروی الکترو مغناطیسی خاصی داره
و من این انرژی را دریافت میکنم
مخصوصا از انرژی استاد عزیز
درود بر شما
امیدوارم این هدایتها و الهامات شما که همیشه بر آن اشاره میکنین
همچنان تداوم داشته باشه
این روزها
منم خودم را سپردم به خدا و تسلیم درگاهش هستم
تا هدایتم کنه
امیدوارم این هدایت را بتونم دریافت کنم
سپاس از شما و متن زیباتون
به نام یکتای هدایتگر
سلام به سعیده عزیز
تو عالی هستی دوست خوبم
خیلی تحسینت میکنم که اینقدر عالی داری قوانین رو در همه جوانب زندگیت پیاده میکنی و اینقدر حال دلت عالیه
چقدر جیزایی که نوشتی در مورد من هم صادقه
اینکه در محل کار بخوای آگاهانه هم مسیر صحبت ها و گله و شکایتهای همکارانت نشی
اینکه در منزل نخوای همسرت رو راهنمایی کنی با اینکه هر لحظه دلت میخواد اینکار رو انجام بدی اما یه ندایی توی قلبت میگه: فقط به خودت نمرکز کن و هر کسی مسئول اعمال و باورهای خودشه
همسر من هم اینستا گرده
یه زمانایی مقاومت دارم به ابن قضیه اما بیشتر وقتا به کارهای خودم میرسم و ذهنم رو کنترل میکنم که چیزی نگم و بذارم هر کدوممون در مدار خودمون باشیم و قطعا هر فردی هدایت میشه مطابق مدار خودش
لذت بردم از کامنتت
امیدوارم این توجه به نکات مثبت، ابن اعراض از ناخواسته ها و کنترل ذهن، ما رو به بهترینهایی که لیاقتش رو داریم هدایت کنه که قطعا وعده خداوند حقه