سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 196 - صفحه 16

486 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1789 روز

    به نام نقاش زیبایی ها

    سلام به دوستان و هم‌ سفرای عزیزم؛

    بالاخره رسیدیم به کلرادوی زیبااا! خداقوت میگم به استاد عزیزم برای رانندگی این 2700کیلومتر، خانم شایسته نازنین برای فیلم‌برداری از این همه زیبایی و فورد خفن که به برکت وجودش این سفر درحال طی شدنه.

    خیلی لذت بردم و تحسین کردم دیدن این صحنه که استاد با وجود اینکه می‌تونستند فورد رو خیلی راحت به کارواش ببرند اما با تمام عشق به شیوه خودشون از این تراک بی‌نظیر و فول آپشن سپاسگزاری کردند

    و در نتیجهٔ این سپاسگزاری و توجه، جهان طبق قانون بدون تغییرش شرایط و موقعیت های بیشتری رو از این جنس وارد تجربیات مون میکنه که باعث سپاسگزاری ما میشه دقیقاا مثل زمانی که اون دوست عزیز در سنتر رو باز نگه داشتند تا وارد بشیم.

    فضای زیبای سنتر و رابطه قشنگی که افراد باهم دارند جای خود، زمانی که تلویزیون اون بخش سنتر رو دیدم با خودم گفتم چقدر همه چیز داره آسونتر میشه! یعنی هر روز داره همه چیز ساده تر، راحت تر و با کیفیت تر میشه.. به جای اینکه پرسنل و نیروی فردی قرار بدن که اونها بخوان از صبح تا شب برای افراد یک اطلاعات تکراری رو چندین بار توضیح بدن و هی دوباره کاری بشه، رفتن تو دل مسئله و گفتند میایم یکبار برای همیشه این مسئله رو حل ‌کنیم. تمام سوالات احتمالی درباره کوه سنگی، دریاچه و.. رو در نظر گرفتند و به راحتی مستندی آماده کردند تا هم زیبایی اون منطقه به نمایش گذاشته بشه و هم سؤالات احتمالی افراد با دیدن این ویدیو برطرف و اطلاعات شون بیشتر بشه، دمشون گرم^^

    وای وای خدای من این هدایت هستااا! استاد من تا حالا تجربه رفتن به هیچ صحرا یا کویری نداشتم و باورتون نمیشه وقتی دو قسمت پیش درمورد تجربه های عالی که از کویر مرنجاب داشتید، گفتید اولین چیزی که توی ذهنم فلش بک خورد زیبایی های سفر قبلی که به نشنال پارک شن های سفید داشتیم و اون فضای رویایی بود که دیدم. و با خودم می‌گفتم چقدر خوبه که باز هم در این سفر به همچین مکانی بریم و exactly right here! چقدر زیبا به این نشنال پارک باشکوه پر از تپه های شنی هدایت شدیم خیلییی خوشحال شدم، با دیدن تپه های شنی توی جاده با خودم گفتم چی میشه که این مکان فوق‌العاده بین تمام مکان های دیگه قراره اولین مقصد و تجربهٔ ما از کلرادو باشه به غیر از هدایت =)

    من همییشه این عزت نفس شما رو تحسین می‌کنم استاد!

    اشکال نداره اگر بقیه کفش‌هاشون رو در نیاوردند، “خب ما میشیم اولین افرادی که طبیعت رو لمس می‌کنند!” که بعدش دوستان دیگه‌ای هم نتونستند از این تجربه بگذرند و کفش هاشون رو در آوردند. استاد با این جمله شما اصلا رادار های عزت نفسم زود فعال شدند و گفتم زینب برو که رفتیم برای بخش عزت نفس ماجرا مثل زمانی که

    خانم شایسته بدون داشتن هیچ بُردی اما لذت تجربه سُر خوردن از روی شن ها رو از خودش دریغ نکرد

    یا اون پسری که روی بُرد ایستاده بود و از روی تپه سر خورد اما وسط راه انگار نه انگار که افتاد، همونجا درازکشیده داشت از نرمی شن ها لذت می‌برد

    یا اون خدایاشکرت زیبایی که خانم شایسته توی دل تپه نوشتند

    یا وقتی که این همه خانواده اومده بودند و هر کدوم به شیوه و روش خودش درحال لذت بردن از شن های روان بود و نه نگران بودن کسی می‌بینه، نمی‌بینه یا حتی چی فکر میکنه

    یا حتی همین سر خوردن از روی تپه ها! اگر قبلا من بود می‌گفتم، آقاجان زشته الان وسط راه میفتی بعد ازت می‌خندن! شنی میشی و.. اما الان تا اینجا رو دیدم گفتم اینجا حال میده بری سر بخوری و لذت ببری. نهایتا میفتی می‌خندی خاطره میشه =)

    (اینجا هم خودش حل مسئله بود! اینکه سیستم دوش آب رو گذاشته بودند تا اگر شنی شدی با خیاال راحت خودت رو تمیز کنی و اینجوری با یک تیر دو نشون زدی هم لذتت رو بردی توی تپه ها خووب شنی شدی و هم بعدش خیلی شیک و تمیز دوش می‌گیری، ایول بهشون)

    یا زمانی که خانم شایسته کتانی هاش رو پوشید، استاد هم ترجیحش نپوشیدن بود و.. چقدر دیدن عزت نفس افراد و در صلح قرار گرفتن با خودشون برام لذت‌بخش و آرامش‌بخشِ.

    درون بچه هم همیشه در بهترین زمان در بهترین مکان دست به کار میشه تا به ما زیبایی ها رو از زاویه دیگه‌ای نشون بده، از کل. و اون موقع حداقل برای من چقدرر ترکیب رنگ و کنتراست منطقه جذابیت بیشتری پیدا میکنه و دید وسیع تری بهم میده تا از هیچ جزئی از زیبایی نگذرم که کنار هم قرار گرفتنش باعث همچین چشم انداز فوق‌العاده‌ای شده.

    مشتاقانه منتظر دیدن زیبایی های بیشتر و نوشتن درباره شون در قسمت های بعدی سفرمون هستم، عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2748 روز

    به نام ربم یگانه قادر مطلق هستی و آرامش بخش وجود نازنینم

    درووود استاد عشقم دروود مریم جوونه خوشگلم.به به دمتوون گرم و سپاس برای این مناظر زیبا و طبیعتی که با ما همسفراتون به اشتراک میگذارید.لذت میبرم وااقعا.منم عااشق سفرم و این ویدیو منو یاد سفرای زمان مجردیم انداخت.چقدر منو اون سفرا رشد دادن چقدر از محیط زندگیم لذت میبردم چقدر بزرگ شدم و چقدر زمانایی که تنهایی میرفتم فرصت پیدا میکردم خودمو بهتر بشناسم.خداروو سپاسسس برای اون روزها که باعث شد رشد کنم و بزرگ شم و الان و لحظه ی حال رو زیباتر تجربه کنم.استاد جان منم زمانی که از کرمان میرفتم تنهایی سمت روستایه قشنگمون با لیدی قرقیم :):):):) (اسم ماشین خوشگل و نقلیمو گذاشته بودم لیدی قرقی .بچم خیلی فرز بود.منم گازیی بهش میداادم.دست فرمونمم که اسطوره به قولی برا اطرافیان شوماخری بودم.دستیییی میکشیدماااااا.111 کوچولوی من.عااشقش بودم چقد باهاش حرف میزدم) . جاده ای که میرفتم مثل جاده ای بود که شما توش بودین همینجووری منو برد اون روزا.البته بعدش کلی کوه و کمرم تو مسیر بود.از یه جای گرم میرفتم تو یه مکان خنک و خوش و آب و هوا و پر از سر سبزییی.

    قسمت کویریش که چقد جالبه یهو تو ارتفاعات این کویر بوجود اومده منو برد به کویر لوت کرمان.در مورد سفرا و گردشام ازونجاهم براتون گفتممم.چقدر این طبیعت خاص و بی نظیره.خدارووو سپاسگزارم برای تجربه کردنشون.منم کفشامو میرفتیم کویر در میاوردم تا قشنگ شن های بهشتی رو لمس کنم.واای استااااد شما عاالییی هستین و عاشق این حس شوخ طبعیتونم.ما لراااا ….

    مریم جون با اون کفشای قرمز خوشگلش و اون کلاه و کیف کمریه ست صوورتی که دیگه حسن ختام خوش تیپی رو اعلام کردن.استاااد چقد ساعت نارنجیتون خووشگله.خیلییی خوشم اومد.من خیلی رنگ نارنجی رو دوس دارم.بااید یه ساعت نارنجی بگیرم ببندم دستم میبینم هم لذت ببرم هم یاد شما بیفتم یاد آموزه هاتون و میشه یه تیر و چند نشوون.

    میگماااا استاد جان اونجا که مریم جان سر میخوردن رو ماسه ها و بقیه ی کسایی که اونجا بودن باز منو یاد یه سفر دیگم انداختن.چقدر اوون سفر من الهییی بودد.من با اون سفر 10 سال به جرات میتونم بگم که بزرگتر شدم.ازین سفرای گروهی بود که تورای داخلی برگذار میکردن.بدون اینکه شخصی رو بشناسم منم شرکت کردم.با 45 هزار تومن که فقط هزینه ایاب و ذهاب بود.45 تومن الان هیچی نیییس امااا 3 سال پیشم هیچیییی نبوووود.یه فلاسک داشتم که آبه داغش کردم که قبلا برا کتابخونه همراهم میبردم که برا کنکور دکتری میخوندم و یه چای کیسه ای و یه کاپوچینو یه کمم لباس گرم برداشتم گذاشتم تو کولم و رفتم رسیدم به محل قرار با کسایی که تا حالا یه بارم ندیده بودمشووون.خداای من چقدر لذت بخش بود از همون ابتدای رسیدن بخاطر تاخیر 5 دقیقه ای من کلی با بقیه وارد صحبت شدیمو خندیدیمو شوخی کردیم.وسط رااهم گفتم وایسادن سه سووت یه ساندویچ سرد و کیک برا خودم خریدم و تمااام.کل آذقه ی من بود.آخه مامانم اینا نبودن و شبش به لطف خدا مهمون شده بودم جایی که اوونم بی نظیر بووود و نتونسته بودم غذا بپزم همراه خودم بردارم.گفته بودم بریم با خدا و واسطه هاش خوش بگذرونیم اینا مهم نیس.ببینید استااااد انقدر عااالی بود این سفر انقدر خوش گذشت انقدر با خودمو خدای خودم خوش گذروندم انقدر رفتارای زیبا و الهی از اون جمع دیدم که باورتون نمیشه.فقط نیم ساعت تو یه قسمت که برف بود(رفته بودیم تو فصل زمستون یه جای کوهستانی از کرمان برای کوه پیمایی) هدست به گوش برا خدا رقصییدم و عشق کردم.یه آغایی که اصن انگار خدا مامورش کرده بود بیاد با من راه بره و برام از تجربه های کوهنوردیش بگه و بهم یاد بده چطور تو طبیعت میشه خیلی چیزا رو یاد گرفت و درختای متفاوت رو نشونم میداد و موجودات متفاوت و بهم میگفت هر کردومشون چطورین چه رفتارایی دارن و منو یهویی به سکوت دعوت میکرد و میگفت حالا چشاتو ببند حالا بو بکش حالا اینو نگاه کن.کسی که سابقه بالای 20 سال کوهنوردیه حرفه ای رو داشت هم سفر من شده بود کسی که تورلیدرامون گفتن ایشون بعد از 4 ماه که مسیله ای داشتن و نیومدن کوهپیمایی امروز اومده که با ما باشهههه.من دیگه چییی از خدا میخواستم برای اون توجه و اون همراهیه زیباش از طریق یکی از دستاااش.میدونید استاد هنوز که هنوزه میگم خدا واسه من تورلیدر شخصی فرستاااده بود.واااای بی نظیییر بود استااااد جانم.انقدر اون شخص زلال بود بوی خدارو میداد.

    خلاصه موقع برگشتن یه گروه بودن که داشتن با تیوپ :):):):) از رو برفا سر میخوردن.منم ازونجایی که دیگه به لطف کار کردن روی دوره عزت نفس عزت نفسمو ارتقا بخشیده بودم به راحتی با لحنی مطمین لحنی محکم که چیزی جز اعتماد به نفس نبود که جنسیت اونجا رنگ میباخت ازشون خواستم که منم این تجربه رو داشته باشم و چه برخورد محترمانه ای دیدم.کسای دیگه که باهامون بودن این میل به سر خوردن از تو چشاشون فریاد میکشید ولی به قولی روشون نشد که بیان و تجربش کنن.با اینکه اونا گفتن کس دیگه ای هم میخواد بیا و لذتش رو ببره اما اونا فقط نگاه کردن و حسرت خوردن امااا من حتی برای بار دومم گفتم میشه بازم برمممم و اونا از ذووق من خوشحاال تر بودن.بازم رفتم با تیوووپ سر خووردم پایین.بی نظیییر بوددد.وااای خدایا شکرت.

    استاد چه سفر با برکتیه این سفر شماااا.فراموشم شده بود این خاطراتم.سفر انصافا آدمو به خودش میشناسونه باعث میشه آدم آموخته هاشو لازم بشه که به مرحله ی عمل برسونه ببینه کجا میترسه چی نقطه ضعفشه چی نقطه قوتشه و همینطور بگرده و از بقیه یاد بگیره ببینه چی باعث شده این شخص الان این توانایی رو داره و خودشم بخواد که داشته باشه.مگه میشه با خونه نشستن آدم خودشو یاد بگیره جهان رو بشناسه و یاد بگیره.باید بعد ازین روی خودمون کار کردنا بریم و تجربه کنیم تمرین کنیم و باگامونو بفهمیم و درستش رو جایگزینشون کنیم.ایین سفراایی که داشتم خیلیی منو رشد دادن.چقدر عزت نفس منو بالا بردن که با هر کسی به راحتی وارد صحبت شم قدرت خودمو تو رفتار متفاوت بقیه با خودم ببینم کلی از آدما یاد بگیرم.یاد گرفتم چقدر آدما میتونن متفاوت رفتار کنن و نتایج متفاوت ببینن و به قول استاد این به خاطر محیط نیست بخاطر فرکانس های متفاوته که در شرایط یکسان و زمان یکسان نتایج متفاوت برای آدما رو رقم میزنه.پس روی خودم روی درون خودم روی افکارم دقیق تر شدم و بیشتر تاثیر خودمو تو زندگیم فهمیدم.انقدر رو خودم کار کرده بودم که این قدرت درونیم به بیرونم سرایت کرده بود که مامان بابای حساس من اجازه میدادن به راحتی برم سفر حتی تو جاده تنهایی رانندگی کنم.واقعا چی تغییر کرده بود جز دروووون خود من که این اعتماد رو به خودم پیدا کرده بودم که اونا هم فهمیده بودن و این حرفای تکراریه والدین طوری رو که توو خوبی تو رعاایت میکنی بقیههه چی بقیه ماشینا که بی احتیاطی کنن چییی اگه یه نفر آسیب بزنه بهت چییی همه و همهههه پوودر شدن.چی شد که اینا قطع شد من که همون فیزیک رو داشتم والدینمم همینطور محیط زندگیمم همینطووور.اییین دروون من بود شناخت من از خوودم بود پذیرفتن خدای دروونم بود که باعثه این تغییرات شده بود.خدایاااا سپااااسگزااارتم برای تجربه های الهیی که داشتم برای این سفر الهیی استاد جان و مریم جاان.خدایااا شکرت که این سفر انقدر با برکته که چه چیزایی رو به خاطرم آورد.استاد جان مریم جانه شاایسته ی قشنگم سپااسگزارم بابت این تلاش حسنه شما برای ثبت این سفر الهی.سفرتون پر رزق استادان نازنیم.از صمیم قلبم دوستون دارم.با قلبی باز منتظر دیدن بقیه سفر لذت بخش و انسان سازتون هستم.در پناه حق باشید.

    سفرتون پر لذت و پر از یاد خداااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدا را شکر که با شما عزیزان همسفرم برای دیدن این همه زیبایی ونعمت وثروت وعشق خدایا شکرت که در مسیر الهی قرار دارم و زیبایی های آمریکای ثروتمند را به چشمان من هدیه کردی خدایا شکرت برای وجود دو استاد نازنین که این همه سخاوتمندانه لذت های دنیا را با ما به اشتراک می‌گذارند

    خدایا چقدر ایالت کلرادووزیباست اون پمپ بنزین که چقدر جالب بود وسایل برای تمیز کردن وسایل نقلیه داشت و استاد عزیز هم برای تشکر از فورد عزیز که این همه به ما خدمت کرده و جاهای زیبای آمریکا را به ما نشان می‌دهد و کار را برای خانم شایسته راحت‌تر می‌کند تا زیبایی های کلرادو را به تصویر بکشد

    تشکر میکنم از مریم جون که این قدر با عشق زیبایی ها را به تصویر می کشند

    تپه‌ های شن چقدر زیبا بودند با اون موجهای که روش بود یه نقاشی زیبایی را به تصویر کشیده بود

    به هر چیزی توجه کنی از جنس همان وارد زندگیمون می‌شود این قانون جهان هستی است

    دقیقا استاد عزیز و مریم جون قبل از سفر یا کویر مرنجاب کردن وخداوند هم در زمان ومکان مناسب آنها را هدایت کرد به کوه‌های پر از شن های روان

    چه قدر این دنیا خدا زیبایی بی و اندازه دارد

    چه جالب که در اون مکان حیوانات کویر را معرفی می کرد خرگوش و سوسمار با اون ویدیو خصوصیات کویر را توضیح می داد

    تحسین می‌کنم اون آقایی که جلوی در ایستاده بود و در را نگه داشتن تا شما عزیزان عبور کنید

    استاد عزیز دوباره خودشان را به چالش کشیدن وبا پای برهنه روی شن ها راه افتادن چقدر لذت بخشه این حس ناب خدایی انشالله روزی من هم بشود این لذت خدایی

    نوش جان شما عزیزان این همه عشق و لذت و خوشی انشالله همیشه موفق کنار هم زندگی کنید

    خدایا من را آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1021 روز

    سلام و درود به استاد توحیدی و مریم عزیز یار همیشگی استاد

    خدایا شکرت سفرهامون شروع شد همه با هم بچه های سایت با دو استاد عزیز و الگویی خوب درجه یک بریم بزنیم به دل جاده ها و دل طبیعت و کویر زیبا

    آهنگ بی کلامی که روی فایل بود برای تجسم عالی بود سپاسگزارم

    استاد چه عینک زیبایی زدن چه ساعت قشنگی

    چه قدر سفر های شما قابل تحسین هست

    چه قدر صمیمی و دوست داشتنی هستید

    هر روز باور هامون بیشتر میشه که روابط خوب هست، عشق واقعی هست، صداقت هست… از شما دو عزیز بیشتر یاد میگیریم خدایا شکرت

    چه جاده های زیبایی خدای من آدم دیوونه میشه لمس میکنه

    چه قدر مردم توی دل کویر لذت می برن از کوچیک تا بزرگ باید تحسینشون کرد… امید توی دل آدم زنده میکنن

    چه ماهی های قشنگی چه سنجاب زیبایی

    چه خرگوش نازی

    چه بچه های دوست داشتنی که با اسکی ذوق میکنن برای سرسره

    چه خوب مریم جون خدایا شکرت نوشت

    فکر نمیکنی این همه آدم برن کویر با بچه های کوچیک

    چه قدر خوشحال شدم استاد گفت بزار ما اولین نفر باشیم که پا برهنه طبیعت رو لمس میکنیم

    ابتدای ورود به کویر یک دختر زیبای قد بلند با مو های قشنگ توجه ام رو جلب کرد

    آسمون زیبا، هوای عالی به به

    مریم جون چقدر شما دوستداشتنی هستی…

    چه قدر خوشحال شدم چون ما لر هستیم استاد گفت چون ما لریم ادامه میدیم

    وقتی که شن داغ شد مریم جون کفش ها رو آورد هم سردی شن هم داغی شن رو حس کردم چون قبلا هر دوشونو تجربه کردم و روی شن های لب رودخونه راه رفتم

    من دوست دارم برم کویر

    چه قدر به فکر مردم هستن آب گذاشتن تحسین بر انگیزه واقعا

    چه قدر زیبا با دِرون فیلم گرفتین خدا قوت

    خدایا شکرت این همه زیبایی رو با هم می بینیم تنها فیلمی هست که من ذوق می کنم می بینم تلویزیون رو کنار گذاشتم به خودم تبریک میگم خودمو تحسین میکنم

    چه قدر خوب استاد قبل از کویر رفتن به پمپ بنزین به رسم تشکر تراکمپر رو برق انداخت

    معلوم هست که ماشین حس داره می فهمه شعور داره انرژی داره قشنگ حالش جا میاد…کلی برام درس داشت این یعنی سپاسگزاری عملی

    استاد با حس و حال عالی و با ذوق کمپر تمیز کرد لذت میبره

    این خیلی درس به ما میده

    جهان حس مارو می فهمه

    واقعا لایق بهترین سفرها هستین نوش جونتون

    تحسین کردم کلاه مریم جون خیلی بهش میومد کفش هاش سبک و زیبا، اندام عالی در کنار استاد دوست داشتنی با دلی پاک و توحیدی

    چه قدر استاد همیشه با احساس واقعی از مریم عزیز سپاسگزاری می کنه

    در پناه الله یکتا شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند باشیم همه مون و به سفر هایی که مناسب هست و آرزو داریم انشالله برسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    هاجر دانش گفته:
    مدت عضویت: 1397 روز

    به نام خدای مهربان

    خدایا چقدر این روش معرفی ایالت ها قشنگه یعنی من عاشق این کارشون شدم افرین به این روش زیبا چقدر این کار زیبا هست چقدر عالیه

    چقدر خوبه که استاد دارن خودشون ماشین شونو میشورن واقعا چقدر این تحسین داره

    چقدر این کویر زیبا بود

    چقدر من لذت بردم خانم شایسته علارغم اینکه استاد میخواستن پا برهنه برن رفتن ولی ایشون کفش پوشیدن چقدر عزت نفس بیست هست

    چقدر زیبا بود تصویر افرادی که داشتن از این کویر زیبا لذت میبردن من خودم ندید بودم یکی از کویر این همه لذت ببره و تفریح کنه

    خدا رو شکر برای این فایل زیبا و تمام زیبایی هاش

    از استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم برای این فایل زیبا بسیار سپاسگزارم و قدردان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    درود بر شما استاد عزیزم

    درود بر مریم شایسته مهربان

    درود بر خانواده صمیمی عباسمنش

    خدا را هزاران بار شکر که شما اساتید به سلامتی به ایالت کلردا رسیدید… و ماجراجویی آغاز شد.

    خدا را هزاران بار شکر به خاطر این فورد زیبا و استثنایی که با این بار بزرگ بر دوش 2500 کیلومتر را به راحتی طی کرد.

    خدا رو شکر به خاطر این سرزمینی که نعمت و ثروت در آن موج میزند، ورودی هر ایالتی یک ویزیتور سنتر هست که این زیبایی و فراوانی را به گردشگران به نمایش می گذارد، تا هر کسی وارد ایالت می شود از همان ابتدای کار برنامه ریزی کنه و یک سفر کاملا مفید داشته باشد. سفری که بتونی از تمام لحظات لذت ببری.

    خب رسیدیم به اولین ایستگاه یک مکانی که هم کویر دارد و هم رودخانه، و اون شن های روان زیبا و تمییز…و من لذت میبرم که این امریکایی ها از هر مکانی برای لذت بردن استفاده میکنن. سر خوردن بر روی شن های روان، حتما تجربه جالبی باید باشه که من نیز باید امتحان کنم.

    و باز هم لحظات جذاب این سریال که اون درون زیبا پرواز می کنه و این تصاویر ناب را به ما نشان میده، من که همیشه این تصاویر را می بینم و تجسم میکنم، استاد هزاران بار سپاسگذارت هستم که این تصاویر را با ما به اشتراک میذاری، تا ما هم این مکان های زیبا را ببینیم و به خواسته هایمان اضافه کنیم.

    بیصبرانه منتظر قسمت های بعدی هستیم.

    در پناه الله شاد، سلامت، وثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 906 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام

    ساعت 4:30صبح بود که دلم گفت برو سایت شاید ادامه سفر نامه از جنس عشق آمده باشه خدا را شکر واقعا خداوند هدایت می‌کنه به این همه زیبایی که حد ندارد کلمه نمی توانند توصیف کند این همه زیبایی که در این فایل دیدم از نشنل پارک زیبا تمیز و عالی و همچنان از شنگ های عالی

    و نکته عالیش اینجا بود که استاد در اول به خانم شایسته گفت که پا برهنه بریم اما خانم شایسته مقاومت کرد و بعد قبول کرد و بعد که به یک نقطه رسیدین آنجا خانم شایسته عذت به نفس خوب اش را نشان داد و با کتونی آمد و باز هم هر دویشان لذت بردن اگر کسی دیگری بود روی همین یک موضوع کوچک ساعت ها دلخور و ناراحت می شدن خدا را شکر اینجا عذت نفس هر دو تاشان را دیدم و بعد خانم شایسته آمد هر دوتاشان لذت بردن بدون این که روی آن موضوع توجه کنن چقدر عذت نفس و احساس لیاقت مهم است

    من هم چند وخت است روی این موضوع احساس لیاقت کار میکنم و به لطف فایل های الگو های تکراری خییلی بهتر درک کردم که احساس لیاقت خییلی برای من مهم است و من باید خییلی روی این موضوع کار کنم و خدا را شکر خداوند جواب میده به درخواست های ما و در فایل قبلی استاد وخانم شایسته در باره ساخت این دوره صحبت کردن و این جواب من بود و هدیه خداوند. خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مجید شرافت گفته:
    مدت عضویت: 1714 روز

    با سلام

    فایل زیبایی بود

    نشانه عالی

    زیبایی

    همه چیز و همه جا زیباست

    توجه به زیباییها

    به نعمت‌ها

    کویر و ماسه ها زیباهستن

    سفرزیبای استاد و خانم شایسته

    درک قانون فرکانس

    باور

    توجه

    عالیه

    خدایاشکرت

    با پای پیاده رفتن روی ماسه

    هوای گرم

    ماشین سفر استاد

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    سلام استاد عزیز و عشق استادم .

    سلامی گرم از قلب مهربانم خدمت دوستانی که آگاهانه در مسیر زیبا دیدن هستند .

    دیروز یعنی 24 مرداد در هاردی که عکسها و فیلمها رو ذخیره میکنم ، کوه ریگ مهریز در بیست کیلومتری جاده یزد _ شهربابک رو دیدم ، جایی که چند بار در سال 82 و یکبار در سال 88 عاشقانه به دیدنش رفته بودم ، فورا سه قلوها رو صدا زدم و گفتم بچه ها بیایید و این زیبایی از کشورمون رو نگاه کنید ، عالی بود استاد عالی ، یاد خاطرات برام شور خاصی داشت و زمانی این احساسم اوج گرفت که فایل جدید رو دیدم ،

    خدای من چقدر شباهت ، چقدر هماهنگی ، الله اکبر ،

    کوه ریگ مهریز در وسعتی کوچکتر ولی با همین مشخصات است و روزانه مسافران زیادی رو به سمت خودش میکشه ، روز ها باید کفش داشته باشیم چون به قول مریم جان مثل سنگ مذابه و شبها بی اندازه سرد .

    توی این ریگهایی که مثل آرد نرم هستند میخوابیدیم و اطرافیان تا گردن چالمون میکردند ولی وقتی از زیر شنها خارج میشی هرگز لباست خاکی نشده ،

    واقعا جای تعجبه که در میان عظمت کوههای سر به فلک کشیده این شن نرم چطوری پدید اومده ؟؟

    خدایا شکرت .

    چقدر مثل مریم جان از اون بالا به زور سر خوردیم ولی سر نخوردیم و صدای خندمون رفت به عرش .

    پایین کوه هم یک شیر آب خنک گذاشته بودند برای شستن احتمالی کفش و دست و پا که همیشه جلوتر از ما کلی زنبور و کلاغ از آب جاری روی زمین تشنگیشون و برطرف میکردند .

    ((( دوستان با همین عنوان کوه ریگ مهریز میتونید سرچ کنید و عکسها و شباهتهاش رو با فایل امروز استاد ببینید و شگفت زده شوید !)))

    مورد بعد زمانی که استاد ، رخش زیبا رو می شستند و ازش تشکر میکردند یاد خودم افتادم ، اسم ماشین من مهربون هر وقت باهاش میرم سفر در اولین فرصت میشورمش ، دستمال نه هاااا ، فقط آب ، طوری که خستگیش در بیاد و عاشقانه ازش تشکر میکنم و میبوسمش .

    همیشه و هر روز ، کلی باهاش حرف میزنم و ازش تشکر میکنم وقتی میگم خدایااا ممنونم ازت برای پیچ و مهره ی مهربون ، برای سلولهایی که در کنار هم قرار دادی و به شکل این ماشین بی نظیر درست کردی و برام فرستادی تا در زندگی کمکم باشه احساس میکنم میشنوه و واقعا درک میکنه ، خودم خوب میشناسمش ، کلی حالمون عالی میشه !

    یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ

    روزهایی که برف میباره چون پارکینگ سر پوشیده ندارم حتما ازش دلجویی و تشکر میکنم .

    سه قلوها هم یاد گرفتن و همیشه احوالش و میپرسن .

    استاد جان ممنونم از خدای قشنگی که شما رو آفرید و من و هدایت کرد به سمت این دانشگاه توحیدی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مهدی کاتبی گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان

    سلام به دوستان نازنین

    تشکر شما از ابزار و وسایلتون منو یاده فایل توحید عملی 7 میندازه، که خیلی وقتا ما دچار کج فهمی میشیم که تشکر از آدمها و وسایل شرکه و فقط باید از خدای اونها تشکر کرد، این روز ها با آدم هایی همراه هستم که از طرق مختلف دارن تجربیات کاریشونو در اختیار من میذارن و این خودش به معنای ورود ثروت به زندگیم هست چون بعضی از تجربه های دیگران هم قیمت نداره واقعا، اما ذهن من گاهی اوقات به رسم سبک زندگی گذشتم و کج فهمی سعی میکنه از تشکر کردن فرار کنه و هی میگه اینکه کاری نکرد تو فرکانسشو دادی، بله فرکانسه من بوده ولی تشکر کردن و احترام گذاشتن به هر چیزی که داره به ما خدمت میرسونه خودش به مانا بودنه اون مدار و فرکانس کمک میکنه، خلاصه امروز چیزایی یاد گرفتم که با جون و دل از سرپرستم تشکر کردم و بابتش خداروشکر کردم

    و اما کویر زیبای مرنجاب در ایالت کلرادو( دیدی چیشد اسم کویره یادم رفت )

    شن هایی که در ارتفاع یک کویر رو ساختن منو یاده این انداخت که برای خدا کاری نداره هر چیزی و همونجایی که فرکانسش باشه قرار بده، این روز ها چقد دقت میکنم که من خالق تک تک لحظه هامم و باعث شده علت های ریشه ایه اینکه چرا بعضی چیزا هنوزم در زندگیم آرزوست رو جویا بشم، خوب میفهمم که تعهد کم کم داره برام منطقی میشه و دنبال دلیل بعضی اتفاق ها نباشم فقط بفهمم چه مدلی فکر کنم میتونه این اتفاقه تغییر کنه.

    در تصویر مردمی میبینم که در هر مکان و زمانی دنبال کوچیک ترین دلیل برای شادی کردن و لذت بردنن، همین یعنی انتخاب صراط مستقیم برای رسیدن به خواسته، بهتر بخوام بگم یعنی من میرم کویر که رو شن ها سر بخورم و لذت ببرم و در لحظه باشم، نه اینکه برم کویر چهارتا عکس بگیرم بذارم اینستا تا فلانی ببینه با ما فقط خوش میگذره، آخ که چقدر این نیت هدف گذاری برام بولد شده جدیدا، غیره ممکنه من از ته قلب یک هدفی رو برای لذت خودم بخوام و خداوند مستقیم ترین راه رو برای من باز نکنه، جوری مچ ذهنمو میگیرم جدیدا که بعضی وقتا میخوام از یه عابری درخواست کنم :آقا/خانم لطفا میشه سره منو بگیری محکم بکوبی تو دیوار؟ ذهنم خیلی داره وراجی میکنه.

    البته که نسبت به قبلم خیلی بهتر شدم و میدونم این بهبود قدم به قدم رقم میخوره.

    ایمان به حرکت کردنتون باعث میشه 2700 کیلومتر رو با لذت و تحسین زیبایی ها برید چون مقصدی وجود نداره، مقصود همون لذت بردن از تمام مسیره

    عاشقتونم استاد اول و آخره هر کامنتم بنویسم عاشقتونم نمیتونید حس قلبیم به خودتون رو درک کنید، مریم عزیز دستتونو میبوسم که این تصاویر رو برای ما ثبت میکنید

    و دوستانم که مینویسند و خودشون رو در این مسیر حفظ میکنن و به بقیه هم کمک میکنن

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت شکرت شکرت

    آرزوی بهترینا در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: