https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-23 22:54:422023-08-26 01:39:35سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200
666نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
همینطور کا خوندم و جلو رفتم بیشتر و بیشتر بهت افتخار کردم.
بسیار تحسینت میکنم دخترِ شجاع و مهربون.
رفتی تو دلِ ترست.
واقعا تحسین برانگیزی.
منم قبلا میترسیدم از سگ و نزدیک نمیشدم، الان خیلی هم دوستشون دارم و قربون صدقه شون میرم، چقدر پاک و دوست داشتنی هستن همه ی حیواناتِ خدا، سگ، گربه، پرنده ها، حتی زنبور جان که شاید در ظاهر ترسناک باشه…
خیلی خوشحالم که تو این مسیر یاد گرفتم همه ی موجودات و مخلوقات خدا رو دوست داشته باشم، وقتی نگاهم بهشون دوست داشتنه، کمتر میترسم یا نمیترسم.
چقدر خوب شد که این تجربه رو نوشتی و به اشتراک گذاشتی باهامون.
ممنونم ازت.
روز به روز موفق تر و ثروتمندتر و شادتر باشی مریم جانِ احمدیِ نازنینِ شجاع.
الان نشستم بغلِ پنجره ای که توری شو هم باز کردم و مستقیم دید دارم به باغچه ی باصفا مون.
داره باد میاد، صدای بادی که میخوره به برگها هم میاد…
و من یهو، بی مقدمه یادِ تو افتادم.
حتما که خیره، چون فرکانسِ مثبتی بهم دادی امروز و دوستت دارم.
تو هر وضعیتی هستی بدان و آگاه باش که یکی از قشنگ ترین و باصفاترین آزاده های این جهانِ پهناورِ خدا هستی.
این باد و خنکی و صدای باد، برای من نشانه است.
الان باید توی تختم و در حالِ خواب باشم، ولی اینجام، بهترین جایی که میتونم باشم، باد میخوره به صورتم.
جالبه باغچه روبه روی ما یه چراغِ دوقولو با نور زیادِ سفید داره که کاملا باغچه رو برای من روشن کرده تا بتونم حسابی قربون صدقه ی درختها و خاک و درختچه های باغچه برم.
من در بهترین موقعیت هستم و خدا رو شکر میکنم.
بسیار آرومم و خوشحال و امیدوار…
چون خدا هست.
آزاده جانم امیدوارم وقتی نقطه آبی رو دیدی و بازش کردی و پیاممو خوندی قلبت پر از شادی و آرامش بوده باشه و بیشتر هم بشه.
خوشحالم از دوستی و آشنایی باهات در سایتِ عزیزِ دلمون.
خدایا تو الان این بادِ خنک و مطبوع و لذت بخشی که می وَزه هستی، من که عاشقتم در هر صورت.
سلام به نگین جانِ عزیز و دوست داشتنی.
ممنونم ازت که انقدر زیبایی خودت و انقدر زیبا تحسین میکنی.
زندگیت پر از عشق و دوستی و ثروت باشه عزیزِ دلم.
ممنونم که برام نوشتی، خوشحالم کردی.
برات بهترین ها رو آرزو میکنم، برای همه مون.
خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
سلام مریمِ عزیزم.
همینطور کا خوندم و جلو رفتم بیشتر و بیشتر بهت افتخار کردم.
بسیار تحسینت میکنم دخترِ شجاع و مهربون.
رفتی تو دلِ ترست.
واقعا تحسین برانگیزی.
منم قبلا میترسیدم از سگ و نزدیک نمیشدم، الان خیلی هم دوستشون دارم و قربون صدقه شون میرم، چقدر پاک و دوست داشتنی هستن همه ی حیواناتِ خدا، سگ، گربه، پرنده ها، حتی زنبور جان که شاید در ظاهر ترسناک باشه…
خیلی خوشحالم که تو این مسیر یاد گرفتم همه ی موجودات و مخلوقات خدا رو دوست داشته باشم، وقتی نگاهم بهشون دوست داشتنه، کمتر میترسم یا نمیترسم.
چقدر خوب شد که این تجربه رو نوشتی و به اشتراک گذاشتی باهامون.
ممنونم ازت.
روز به روز موفق تر و ثروتمندتر و شادتر باشی مریم جانِ احمدیِ نازنینِ شجاع.
آفرین بهت.
خدایا ازت ممنونم برای تمامِ مخلوقاتِ زیبات.
سلام آقا محمدرضا ی عزیز.
خیلی ممنونم از پاسخی که برام نوشتین و تحسینتون.
ممنونم که توجه کردین به صحت و نگارشِ متنم و تحسینش کردین.
من همیشه دوست دارم و تلاش میکنم هم صحیح بنویسم هم علائم نگارشی رو درست استفاده کنم.
خدا رو شکر میکنم برای این ویژگی و بسیار خوشحالم که شما به این نکات و جزئیات توجه میکنین.
تحسینتون میکنم برای این ویژگی تون.
در پناهِ خدا باشین همیشه، موفق و سلامت و ثروتمند باشین.
ممنونم از دعاهای قشنگتون، برای شما هم همینطور.
خدایا شکرت برای همه ی نعمتهای زندگیم.
سلام ناهید جان.
خیلی ممنونم که برام نوشتین و تحسینم کردین.
ممنونم که با نگاهِ زیباتون کامنتم رو خوندین.
هر چی قشنگی هست تو کامنت، از خداست.
همون لحظه که مینوشتم هم کاملا آگاه بودم که من تایپش میکنم، این از یه جوششِ عمیقِ درونی و قلبی میاد که دارم مینویسم…
خوشحالم که به لطفِ خدا تو مداری بودم و هستم که میتونم راحت بنویسم و خودمم حسابی کیف کنم.
فقط نوشتن برام جذاب نیست وقتی مینویسم و حس میکنم جنسِ کلمات به دلِ خودمم میشینه کاملا درک میکنم که به قلبم وصله نه ذهنم.
وقتی قلبم مینویسه لذتِ چند برابری میبرم از نوشتن.
ناهید جان، ممنونم که به متنم با عشق نگاه میکنین و تحسینش میکنم.
باعثِ افتخارمه که نوشتمش و خودمم از خوندنش لذت میبرم.
الهی شکر بی نهایت.
امروز و دیروز یه عالمه عشق از یه عالمه دوست دریافت کردم به واسطه ی این کامنت.
خیلی سپاس گزارِ خدا هستم.
چون اعتبارش از خودشه.
با همه ی وجودم سپاس گزارشم که عشقِ فراوان رو با دستهای مهربونش، بنده های خوبش، به سمتم روانه کرده.
بهترینهارو براتون آرزو میکنم ناهیدِ نازنین و ارزشمند.
خدارو خیلی شکر میکنم که نوشتن و قلمِ زیبا رو بهم هدیه داده، مینویسم و کیف میکنم.
خدایا شکرت برای معجزه ی نوشتن.
سلام به مهتا جانِ نازنینم.
خیلی خوشحالم کردی که برام نوشتی و افتخار میکنم که باهات دوستم.
ممنونم از هدیه ی خالصت.
از عشق و محبتت…
نشست روی قلبم دخترِ نازنین و مهربان.
نقطه ی آبی در بهترین زمان، پاسخِ دل انگیزت رو به دستم رسوند.
ممنونم که انقدر مهربون و خوش قلبی.
دوستت دارم و از راهِ دور بغلت میکنم.
نوشتی بادی که میخوره به برگها و مجدد دلم قنج رفت برای این نعمت.
قبلا متوجهش نبودم، از وقتی متوجهش شدم دیوانه شم، صدای بادی که میخوره به برگهای درختان و تکونِ ملایم و هماهنگِ برگها خیلی موزون و دلنشینه.
عینِ موسیقی میمونه…
خدایا شکرت که هر طرف رو میندازیم یه زیبایی ازت میبینیم.
بی نهایت ازت سپاس گزارم که انقدر خالصانه بهم عشق دادی.
آرزو میکنم بی نهایت بار عشقی خالصانه و زیبا برگرده سمتِ خودت و قلبِ پاک و مهربونت.
در پناهِ رب العالمینِ قشنگم، همیشه شاد باشی، پر از آرامش و حس خوب و اتفاقای خوب، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت.
ممنونم از تحسینت مهتا جان.
تحسینت میکنم برای این روحیه ی لطیف و هنری و زیبایی که داری، که از قلبِ لطیف و زیبات میاد.
ماچ به روی همچون ماه و نازنینت.
استاد جانم و مریم جانم مرسی که پیامهارو میخونین با عشق و تایید میکنین.
تا برسن به دستمون کامنتهای جذابِ دوستامون.
سمانه جانم، بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم، 3/5 ستاره شدنت رو.
الهی شکرت.
خدایا شکرت برای این همه مهربونیِ مخلوقاتت.
سلام به آزاده جانم.
الان نشستم بغلِ پنجره ای که توری شو هم باز کردم و مستقیم دید دارم به باغچه ی باصفا مون.
داره باد میاد، صدای بادی که میخوره به برگها هم میاد…
و من یهو، بی مقدمه یادِ تو افتادم.
حتما که خیره، چون فرکانسِ مثبتی بهم دادی امروز و دوستت دارم.
تو هر وضعیتی هستی بدان و آگاه باش که یکی از قشنگ ترین و باصفاترین آزاده های این جهانِ پهناورِ خدا هستی.
این باد و خنکی و صدای باد، برای من نشانه است.
الان باید توی تختم و در حالِ خواب باشم، ولی اینجام، بهترین جایی که میتونم باشم، باد میخوره به صورتم.
جالبه باغچه روبه روی ما یه چراغِ دوقولو با نور زیادِ سفید داره که کاملا باغچه رو برای من روشن کرده تا بتونم حسابی قربون صدقه ی درختها و خاک و درختچه های باغچه برم.
من در بهترین موقعیت هستم و خدا رو شکر میکنم.
بسیار آرومم و خوشحال و امیدوار…
چون خدا هست.
آزاده جانم امیدوارم وقتی نقطه آبی رو دیدی و بازش کردی و پیاممو خوندی قلبت پر از شادی و آرامش بوده باشه و بیشتر هم بشه.
خوشحالم از دوستی و آشنایی باهات در سایتِ عزیزِ دلمون.
خدایا تو الان این بادِ خنک و مطبوع و لذت بخشی که می وَزه هستی، من که عاشقتم در هر صورت.
سلام به فرزانه جانِ نازنینِ ارزشمندِ خودم.
خیلی جالبه، من امروز به یادت افتادم و الان میبینم برام پاسخ گذاشتی.
چه میکنه این هم فرکانسی، به به.
خیلی خیلی خوشحالم کردی که برام نوشتی فرزانه جانم.
به شدت زیبا و لطیف مینویسی خانم معلم جانِ نازنینم
تازه کامنتتو خوندم فهمیدم دلم برات تنگ شده بود…
منم امیدوارم در بهترین زمان بهترین مکان ببینیم همو و کلی گپ بزنیم.
ممنونم که انقدر مهربونی و عاشقانه برام نوشتی.
ممنونم از تحسینهات، از نگاهِ قشنگت.
همه ی اینا از قلبِ پاک و صیقلی شده ات میاد.
نوشِ جونم شد، گوارای وجودم شد کامنتت.
ماچ و بغل و قلبِ فراوانِ سمانه برای فرزانه جونم.
خدا رو خیلی شکر میکنم، هر چی دارم از فضلِ خدا دارم، اعتبارِ همه ی قشنگیهای زندگیم از اللهِ یکتاست.
خیلی خدا رو شکر میکنم برای دونه به دونه ی دوستای نازنینم که از دیروز تا حالا اومدن و بهم عشقِ فراوان دادن.
این دوستی ها و عشق، از خداست.
اونه که هر لحظه همه مون رو شاد و شادتر میکنه.
اونه که بهمون عزت میده.
امروز عصر یهو یه جمله ای اومد بالا برام که خیلی مهمه برام:
یا رب، نظرِ تو برنگردد.
تو ذهنم داشتم به موضوعی فکر میکردم و نظرِ بقیه و …
که این جمله بالا اومد
یعنی تنها چیزی که تو این جهان برام مهمه، فقط باید خدا و نظرِ خدا باشه.
و امیدوارم همیشه در آغوشش باشیم، در پناهش باشیم همگی مون.
عاشقتم فرزانه جونم، قلبِ مهربونت رو تحسین میکنم.
خدایا شکرت برای تمامِ لحظاتی که نقطه آبی رو میبینم، هدیه ی دوستامو دریافت میکنم، محبتشون رو دریافت میکنم و خوشحال میشم.
سلام به پاکیزه جانم.
میدونی چیه پاکیزه جان؟
یه طوری شده دوست دارم هر روز نقطه آبی یه پیام از تو رو بهم هدیه بده.
چرا؟
چون از بس عشقی.
از بس فرکانست بالاست.
از بس ماهی.
خب خدا رو شکر امروز هم یه هدیه ازت دارم، گذاشتمش روی قلبم و حض کردم.
مرسی که برام مینویسی.
هر بار یه طوری مینویسی تو دلم میگم پاکیزه وصله ها، خوش به سعادت سمانه، که پاکیزه برات نوشته دوباره.
خلاصه که بدان و آگاه باش کیف میکنم برام مینویسی.
یه نشانه میخواستم، تو کامنتت خوندم:
خدا نان میدهد خدا امریکا میدهد خدا زیبایی میدهد خدا ثروت میدهد خدا سلامتی میدهد خدا زنده گی عالی میدهد خدا روابط عالی میدهد خدا دوستان عالی میدهد خدا مالدیف میدهد خدا دوبی میدهد خدا بهشت میدهد خدا زنده گی خارق العاده میدهد
ماچ بهت دختر
ماچ بهت که انقدر ماهی
زلالی
شفافی
یه دونه باشی.
عاشقتم.
بازم برام بنویس لطفا.
کیف میکنم.
عشق رو دریافت میکنم از طریقِ دستهای لطیف و ظریف و مهربونت.
هر اون چیزی که خواسته ی قلبیته، خدا بهت بده، میده، مطمئنم.
همه مون در آغوشِ اللهِ یکتا باشیم همیشه.
به قولِ پاکیزه جانم:
کی همیشه اغوشش باز هست ؟»
(((((( الله یکتا ))))))))))))))
الهی شکرت برای بادِ عالی که میاد الان، صدای بادی که میخوره به برگها، همونیه که من عاشقشم، مرسی، مرسی.
سلام فرزانه جانم.
سلام عشق جان.
سلام بنده ی زیبایِ خدا که دوستم شدی.
دوباره اومدم پیشت.
برای دومین بار در یک روز…
این قسمت کلیدِ اصلیِ کامنتته:
گفتم عیب نداره…گریه کن ولی بلند شو…
وقتی خوندم گفتم yessssss
همینه
باریکلا فرزانه جانم
همه مون نوسان داریم، مخصوصا اوایل، چون انگار ذهن نمیخواد بیاد تو جاده اصلی و هی شیطنت میکنه بپره تو جاده خاکی…
شیطان نمیخواد بیای تو بغلِ خدا، برای همین با افکار نازیبا آزارت میده که از خدا دور شی…
ولش کن.
تو بپر تو بغلِ خدا، شیطان هم نمیتونه هیچ غلطی بکنه، اصلا عددی نیست…
شیطان از طریقِ حس بهمون حمله میکنه، برای همین استاد همیشه تاکید دارن به حسِ خوب، چون فقط با حس خوب، شیطان خلعِ سلاح میشه و میره.
حس خوب چی میتونه باشه؟
یعنی هر چیزی که الان داری و داشتنش بهت حس خوب میده.
میتونه مادی باشه، میتونه معنوی باشه.
مثلِ بادی که الان میوزه ساعتها، و منو دیوانه ی خودش کرده.
مثل کامنتِ قشنگی که واسم نوشتی و خوندم و کیف کردم…
ببین یه الگو روی من خیلی جواب داده، شاید روی تو هم جواب بده.
یادمه چندین بار شب داشتم میترکیدم، حسم نازیبا بود، زیاد هم بلد نبودم درستش کنم…
هر طور بود شب تموم شد، صبح شد…
جالبه بیدار شدم دقیقا ریست شدم، نازیبایی شب گذشته پَر زد و رفت…
تو پیاده روی خدا بهم گفت هر روز، روزِ جدیدیه برات، فرصت جدیدیه، دیروز رو ولش کن، الان لذت ببر…
با چی؟
نمیدونم.
ولی دلیلها خودشون میان سراغت.
و یه ابزارِ به شدت قدرتمندِ حال خوب کنِ تضمینی.
شک نکن، مشتری میشی :)
شروع کن به سپاس گزاری
با چند تا دونه که متوجهی شروع کنی هم عالیه، به مرور زمان بهتر و بهتر میشی.
دقیقا وقتی قُفلی
حالت بده
دلیل حال بدت مهم نیست
اینکه میدونی حالت نازیباست
و تو باید بیای بیرون ازش…
نمون توش چون طبقِ قانون:
احساس خوب= اتفاقات خوب
احساس بد= اتفاقات بد
یه چیز دیگه بالا اومد که بنویسم برات:
میدونی یکی از بددترین چیزها و ابزارِ دقیقِ شیطان برای ایجادِ حس بد در انسان چیه؟
سرزنش خود
احساس گناه
شک نکن واردش بشی حالت بد میشه.
سعی کن آگاهانه ذهنت که شروع کرد به نجوا و سرزنش و قضاوت و انواعِ نازیبایی ها در نطفه خفه اش کنی…
ببین فرزانه جان، اصلا خودتو با هیچ کس مقایسه نکن.
فقط ببین هر بار یه پله از دفعه قبلت بهتر شی کافیه…
قرار نیست الانِ خودت رو با الانِ دیگری مقایسه کنی…
تلاشهای ما متفاوته.
به نظرت درسته من خودمو با مثلا سعیده جان، حمید اقا، سید علی جان، آقا اسدالله و … مقایسه کنم؟
خیر…
این بچه ها دارن متفاوت عمل میکنن.
منم متفاوت.
من هنوز جا داره تا برسم به مدارشون…
اما
به خودم افتخار میکنم چون خودمو میشناسم، قبلم رو یادمه، الان میوه شو دارم برداشت میکنم به اندازه ی تلاشم.
پس به خودت زمان بده، تو جاده باش با همه ی نوسان هات، روی غلتک میوفتی، نترس، خدا کنارته…
فقط نترس و همینجا بمون.
هر روز به زیبایی های اطرافت توجه کن
سپاس گزاری کن
تحسین کن خودت و دیگرانو
یه دونه یه دونه شروع کن
توقعت رو منطقی کن از خودت
قرار نیست کولاک کنی، هر روز کمی بهتر از دیروز…
این درستشه.
صبر کن
ادامه بده
جوابها میاد
تو الان اینجایی
تو این سایتی
یعنی تو جاده ای
فقط ادامه بده
معجزه ی زندگی من توجه به زیبایی ها، سپاس گزاری و تحسین کردنه.
با این سه تا زندگی میکنم هر روز که زندگیم زیر و رو شده.
تقریبا دیگه بعد از ماه ها ممارست رفتن تو شخصیتم، نمیتونم به زیبایی ها توجه نکنم، تحسین نکنم، سپاس گزاری نکنم…
فقط عجله نکن…
فرصت بده به خودت
و نذار شیطان از ابزارِ عجله، ناامیدی، احساس گناه، سرزنش، سُکان زندگیِ تو رو به دست بگیره.
دست خدا بالاترین دست هاست.
یدالله فوق ایدیهم
امیدت به خدا باشه حتی تو دلِ سیاهیِ شب و اوجِ غصه هات اون کنارته فقط منتظره بگی خدا کجایی؟ بیا پیشم، بهت نیاز دارم.
اون همونجاست، جایی نرفته، از اول هم پیشت بوده، همیشه هم پیشت میمونه.
فرزانه جونم فکر نکن بقیه که کامنت میذاریم نوسان نداریم.
همه گاهی دچار نوسان میشیم …
اما چیکه چیکه داریم یاد میگیرم تمرکز و توجهمون رو بدیم به قشنگی های زندگی مون…
با اینکار زندگیمون لحظه به لحظه بهتر و باکیفیت تر میشه.
روند تکاملی خیلی مهمه، چون باعث میشه خودمو با دیگری قضاوت نکنم.
فکر نکن اگه از مسیر خارج شدی، خراب شده و نمیتونی برگردی…
اینو بنویس بذار جلوی چشمت که یادت بمونه:
صد بار اگر توبه شکستی بازآ
من نمیدونم توی چه تضادی هستی عزیزم، در حقیقت فرقی هم نمیکنه، مهم اینه کوچولو کوچولو سعی کنی کنترل ذهن کنی.
بزرگترین ابزار کنترل ذهن= الخیر فی ماوقع
اینو از استاد جان یاد گرفتم
عینِ آب روی آتیشه.
نمیگم همیشه خوب عمل میکنم، اما دارم تلاش میکنم و کمی بهتر شدم، همین یعنی موفقیت من نسبت به گذشته ام.
به من گفته شد، منم نوشتم، امیدوارم باعثِ آسودگیِ روح و جسم و جانِ نازنینت شه فرزانه ی قشنگ و شیرین و دوست داشتنیِ خدا.
ماچ به روی ماهت.
تو بغلِ خدا باشی همیشه.
راستی فرزانه جان، هم زیبا مینویسی، هم زیبا تحسین میکنی، تحسینت میکنم برای نگاهِ قشنگت تو کامنتها.
خدایا شکرت که همیشه باهامونی، تو قلب مون هستی، کنارمونی، هوامونو داری، هدایتمون میکنی.
سلام وجیهه بانویِ نازنینم.
دلم براتون تنگ شده بود.
خدا رو شکر الان اینجایین، دیدارمون تازه شد.
مرسی که برام نوشتین با عشق، با مهر.
ممنونم که بهم عشق و محبت رو هدیه میدین هر بار با پاسخ هاتون.
ممنونم برای تحسین هاتون.
چقدر خوبه که اطرافیانمون به زیبایی ها و هارمونیِ رنگها و شگفتی های خلقت، توجه میکنن.
خدارو شکر برای تمامِ آدم های زیبای زندگیم، خانواده، دوستام و …
همیشه شاد و پرطراوت باشین وجیهه جانم کنار عزیزانتون.
خدایا شکرت که تو زندگیم هستی.