https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-23 22:54:422023-08-26 01:39:35سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200
666نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
مرسی که انقدر مهربونی و قلبِ به این بزرگی و زلالی داری.
نفیسه جانم همه مون در کنار هم هستیم تا به هم کمک کنیم، تا هم زندگیِ خودمون رو خوب کنیم و هم جهان رو به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.
سپاس گزارم از محبتت و توجهت به من و کامنتهام.
هر چی زیبایی هست از خدا هست.
بارها و بارها شده منم از تو دل کامنتهای بچه ها موضوعی رو که استاد توضیح دادن بارها، بهتر درک کردم.
برای همینه خودِ استاد همیشه تاکید دارن کامنتهارو بخونین، همو تحسین کنین، تا مطالب و قوانین بهتر جا بیوفته براتون.
بذار یه ماجرای جالب تعریف کنم برات:
من قبلا دچار کج فهمی بودم نسبت به استاد.
فکر میکردم استاد، چون استاده پس نمیترسه دیگه، پس واسش کاری نداره کارهای جدید انجام بده دیگه، خب استاد همه چی بلده دیگه…
تا اینکه تو یه قسمت زندگی در بهشت دیدم استاد ماری که نزدیک لانه ی مرغ ها بود رو نابود کردن…
اونجا جمله ی کلیدی رو شنیدم از استاد که:
منم میترسم ولی میرم تو دلِ ترسم، برای مقابله با ترسم به مار حمله میکنم و …
اگه اشتباه نکنم مار رو با بیل یا یه همچین چیزی منهدم کردن…
تازه اونجا متوجه شدم خدای من، استاد شجاعه چون با اینکه میترسه میره تو دلِ ترسهاش و حمله میکنه بهشون.
با اینکه تجربه ای نداره روی بعضی کارها، ولی شجاعت میکنه، سرچ میکنه یوتیوب، راهکار پیدا میکنه، انجام میده، ممکنه خطا هم داشته باشه، ولی همچنان خوشحاله و یاد میگیره…
رمز موفقیت استاد اینه.
با علم به اینکه خدا کمک میکنه میرن تو دل تضادها و ترس ها…
من خیلی فاصله فرکانسی دارم با استاد ولی خوشحالم که وارد مسیر شدم و تک تک و کوچولو کوچولو دارم تمرین میکنم.
اشکال نداره، قشنگ اینه که ما الگوهای خوب رو بگیریم از هم و عملیش کنیم.
من الگوی شجاع بودن و نترسیدن در شب و تنهایی رو از مریم جانِ شایسته ی نازنین یاد گرفتم…
چه قشنگه که همه تو مدارِ آگاهی ها به هم کمک میکنیم. همدیگه رو تشویق و تحسین میکنیم. به هم قوت قلب میدیم.
جدیدا یه درخواست جدید دادم به خدا جانم:
اینکه صبحِ خیلی زود بیدارم کنه تا عبادت کنم، این عبادتی که با عشق و حضور قلب و ارادتِ ویژه انجامش میدم: نوشتنِ سپاس گزاری تو دفترم
از بس که فرکانسش بالاست.
از بس که روز و شب و همه ی روز و شبمو دلنشین و زیبا میکنه.
از بس معجزه میکنه.
اوایل متوجه قدرت سپاس گزاری نبودم چون جا نیوفتاده بود برام، بعد هر چی جلو رفتم بهتر درک کردم چقدر روزهام و اتفاقاتِ داخلش متفاوت و زیبا شدن.
یعنی چی باعثش شده؟
کاشف به عمل اومد برام که سپاس گزاری این کار رو با من و زندگیم کرده.
دفترِ سپاس گزاریِ من یه پکیج هست شاملِ نوشتن از:
سپاس گزاری از خالق
سپاس گزاری از مخلوق
نکات مثبت و زیبایی ها
تحسین خودم
تحسین دیگران
ایده ها و الهاماتم
هدایتهای خدا
نشانه ها
کارهای خوبی که میکنم مثلا صبح ها که سلام و احوالپرسی میکنم با نگهبانان محترم مجتمع و …
خلاصه هر چیز خوبی تو اون لحظه داشته باشم یا تجربه اش کنم یا یادم بیاد مینویسم و تشکر میکنم بابتش.
الهی شکرت برای نعمت سپاس گزاری.
الهی شکرت برای استاد که اینارو به من یاد میدن.
استاد سپاس گزار شما و مریم جون و هر کسی که بهم چیزی یاد بده هستم تا همیشه.
چند بار اومدم بنویسم برات تو این عکس شبیهِ خانم فریبا کوثری هستی، ننوشتم، یا یادم رفت…
الان که دیدم بهش اشاره شده واسم جالب بود.
یه چیزی تو کامنتت دقیقا برای من اومد.
اونم تو اوجِ زمانی که بهش نیاز دارم…
صحبت از قسمت 9 فایلِ شگفت انگیزِ کشف قوانین زندگی…
که من عاشقشم
از بس فرکانس استاد خاصه
هیچ فایلی هنوز به گردِ پای این فایل نرسیده برام…
انگار که خدا خیلی خیلی مستقیم باهام حرف میزنه.
همین الان متوجه شدم پاسخ درخواستم، که اومده منفیه…
گفتم خیره…
و این کامنت اومد جلوی چشم هام.
یعنی چی؟
یعنی بهم گفت قضیه چیه.
صدای استاد تو گوشمه…
بهتون داده میشه…
و این یادآوری تو کامنت آقا اسدالله دقیقا برای الانِ منه…
عجله نکنید! فاصله فرکانسی شما و خواسته هاتون فقط و فقط با احساس خوب پر می شود.وقتی که از زندگیمان لذت میبریم؛ خواسته هامون هم بصورت طبیعی و کاملآ بدیهی وارد زندگیمان می شود!
رئیس جان، ما تسلیمیم :) (با چشمای قلبی قلبی)
فهیمه جانم مرسی که این کامنت رو نوشتی و دستِ خدا شدی که من جوابمو بگیرم…
به کنترل ذهن برسم دقیقا جایی که باید انجامش بدم.
صبح گفتم جواب درخواستم بله یا خیر باشه، من همچنان عاشق و شیدای خدا هستم…
آزمون هست، من همیشه عاشقِ خدا هستم.
همه چیز خیره، شاید من گاهی درک نکنم دلیلِ اتفاقات رو، اما مطمئنم خیره…
مرسی عزیزم
شاد باشی همیشه.
خدایا شکرت که تو کنترلِ ذهن هم خودت هدایت و حمایتم میکنی، دمت گرم.
خدایا شکرت که انقدر مستقیم و سریع باهام حرف میزنی.
سلام نفیسه جانم.
ممنونم از لطف و محبتِ همیشگیت نسبت به خودم.
مرسی که انقدر مهربونی و قلبِ به این بزرگی و زلالی داری.
نفیسه جانم همه مون در کنار هم هستیم تا به هم کمک کنیم، تا هم زندگیِ خودمون رو خوب کنیم و هم جهان رو به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.
سپاس گزارم از محبتت و توجهت به من و کامنتهام.
هر چی زیبایی هست از خدا هست.
بارها و بارها شده منم از تو دل کامنتهای بچه ها موضوعی رو که استاد توضیح دادن بارها، بهتر درک کردم.
برای همینه خودِ استاد همیشه تاکید دارن کامنتهارو بخونین، همو تحسین کنین، تا مطالب و قوانین بهتر جا بیوفته براتون.
بذار یه ماجرای جالب تعریف کنم برات:
من قبلا دچار کج فهمی بودم نسبت به استاد.
فکر میکردم استاد، چون استاده پس نمیترسه دیگه، پس واسش کاری نداره کارهای جدید انجام بده دیگه، خب استاد همه چی بلده دیگه…
تا اینکه تو یه قسمت زندگی در بهشت دیدم استاد ماری که نزدیک لانه ی مرغ ها بود رو نابود کردن…
اونجا جمله ی کلیدی رو شنیدم از استاد که:
منم میترسم ولی میرم تو دلِ ترسم، برای مقابله با ترسم به مار حمله میکنم و …
اگه اشتباه نکنم مار رو با بیل یا یه همچین چیزی منهدم کردن…
تازه اونجا متوجه شدم خدای من، استاد شجاعه چون با اینکه میترسه میره تو دلِ ترسهاش و حمله میکنه بهشون.
با اینکه تجربه ای نداره روی بعضی کارها، ولی شجاعت میکنه، سرچ میکنه یوتیوب، راهکار پیدا میکنه، انجام میده، ممکنه خطا هم داشته باشه، ولی همچنان خوشحاله و یاد میگیره…
رمز موفقیت استاد اینه.
با علم به اینکه خدا کمک میکنه میرن تو دل تضادها و ترس ها…
من خیلی فاصله فرکانسی دارم با استاد ولی خوشحالم که وارد مسیر شدم و تک تک و کوچولو کوچولو دارم تمرین میکنم.
اشکال نداره، قشنگ اینه که ما الگوهای خوب رو بگیریم از هم و عملیش کنیم.
من الگوی شجاع بودن و نترسیدن در شب و تنهایی رو از مریم جانِ شایسته ی نازنین یاد گرفتم…
چه قشنگه که همه تو مدارِ آگاهی ها به هم کمک میکنیم. همدیگه رو تشویق و تحسین میکنیم. به هم قوت قلب میدیم.
جدیدا یه درخواست جدید دادم به خدا جانم:
اینکه صبحِ خیلی زود بیدارم کنه تا عبادت کنم، این عبادتی که با عشق و حضور قلب و ارادتِ ویژه انجامش میدم: نوشتنِ سپاس گزاری تو دفترم
از بس که فرکانسش بالاست.
از بس که روز و شب و همه ی روز و شبمو دلنشین و زیبا میکنه.
از بس معجزه میکنه.
اوایل متوجه قدرت سپاس گزاری نبودم چون جا نیوفتاده بود برام، بعد هر چی جلو رفتم بهتر درک کردم چقدر روزهام و اتفاقاتِ داخلش متفاوت و زیبا شدن.
یعنی چی باعثش شده؟
کاشف به عمل اومد برام که سپاس گزاری این کار رو با من و زندگیم کرده.
دفترِ سپاس گزاریِ من یه پکیج هست شاملِ نوشتن از:
سپاس گزاری از خالق
سپاس گزاری از مخلوق
نکات مثبت و زیبایی ها
تحسین خودم
تحسین دیگران
ایده ها و الهاماتم
هدایتهای خدا
نشانه ها
کارهای خوبی که میکنم مثلا صبح ها که سلام و احوالپرسی میکنم با نگهبانان محترم مجتمع و …
خلاصه هر چیز خوبی تو اون لحظه داشته باشم یا تجربه اش کنم یا یادم بیاد مینویسم و تشکر میکنم بابتش.
الهی شکرت برای نعمت سپاس گزاری.
الهی شکرت برای استاد که اینارو به من یاد میدن.
استاد سپاس گزار شما و مریم جون و هر کسی که بهم چیزی یاد بده هستم تا همیشه.
یه دنیا عشق از سمانه جانم به نفیسه جانم.
برقرار و شاداب باشی همیشه.
الهی شکرت که هر چی زیبایی در جهانه از خودته
سلام به پاکیزه جانم.
هر چی جلوتر میام و کامنتهاتو میخونم بیشتر تحسینت میکنم، بیشتر بهت افتخار میکنم برای بهبودهات.
مرسی که نوشتی و به اشتراک گذاشتی تا همه مون بخونیم و باورهامون محکمتر شه.
بی نهایت آفرین به تو و کنترل ذهنی که انجام میدی.
در مدارِ توحید، خوش میدرخشی پاکیزه ی نازنینم.
میدونی چرا آدم ها تحسینت میکنن؟
چون تو بغلِ خدایی.
چون فرکانست اینو فریاد میزنه که تو بغلِ خدایی.
تبریک میگم بهت عاشقانه، که تو بغلِ خدایی.
هر چی بخوای بهت میده، همین مسیر رو برو جلو…
قسمتی که قلبمو شکافت:
با خود گفتم پاکیزه کی تو را هدایت کرد ؟؟
همه را او هدایت میکند کار تو نیست
تو خدایی هیچکس نیستی
خدا هست و خدا هست
همیشه یادم بمونه و بمونه که با دلسوزی نخوام کاری کنم برای کسی، چون اون آدم خدا داره، من کی باشم؟
مرسی یاداوریم کردی.
بذار بهت بگم در چه شرایطی دارم مینویسم:
1 ساعت و خرده ایه اومدم تو تختم بخوابم، موبایل دستمه دارم کامنتهارو میخونم، سیر نمیشم، چشمهام خوابشون نمیاد، میگن بعدی رو بخون، از پنجره داره بادِ عالی میاد، چندین ساعتِ متوالیِ که داره باد میاد اونم چه بادی، صدای بادی که میخوره به درختها و برگ هاشون دیوانه ام میکنه.
حالا یه شگفتیِ جدید که تا حالا تجربه نکرده بودم هم اضافه شده این ساعتِ شب (23:23 دقیقه 4 شهریور 1402)، صدای یه پرنده هم میاد…
تا حالا شب ها صدای پرنده نشنیده بودم، امشب سورپرایز شدم، دقیقا عین اونیکه مریم جون گفتن ساعت 2 بامداد صدای پرنده میومده.
الله اکبر…
منم که عاشق صدای آواز پرنده ها…
هیچی دیگه
رو هوام
رو ابرهای
جسمم روی تخته
روحم داره واسه خودش پرواز میکنه.
این خنکیِ باد روی صورتم رو من چطوری سپاس گزاری کنم خدا جانم؟
الهی شکرت.
این باد هم خودتی.
نشونه است برام.
اومدی خوشحالم کنی.
بهم قوت قلب بدی واسه خواسته ی شیرینم.
دقیقا یه کلمه بود تو کامنتت که خواسته ی منه…
هدایت شدم این ساعت به این کامنت که نشونه مو پیدا کنم بردارم برم عشق و صفا کنم باهاش.
الهی شکرت.
مرسی که انقدر دلبرانه، شیرین، با قلبت مینویسی برامون عزیزم.
چه خوبه که اینجایی.
چه خوبه اینجا تو رو داره.
همش خوبی و خیره.
الهی شکر.
قلب فراوااااااااااااااااااان
از سمانه جان نازنینم
به
پاکیزه جانِ شیرینم.
بدرخشی همیشه با قلبِ نورانیت.
الهی شکر یه بار دیگه نشونه مو آوردی جلوی چشم هام، خیلی مرسی.
سلام فهیمه جانم.
چند بار اومدم بنویسم برات تو این عکس شبیهِ خانم فریبا کوثری هستی، ننوشتم، یا یادم رفت…
الان که دیدم بهش اشاره شده واسم جالب بود.
یه چیزی تو کامنتت دقیقا برای من اومد.
اونم تو اوجِ زمانی که بهش نیاز دارم…
صحبت از قسمت 9 فایلِ شگفت انگیزِ کشف قوانین زندگی…
که من عاشقشم
از بس فرکانس استاد خاصه
هیچ فایلی هنوز به گردِ پای این فایل نرسیده برام…
انگار که خدا خیلی خیلی مستقیم باهام حرف میزنه.
همین الان متوجه شدم پاسخ درخواستم، که اومده منفیه…
گفتم خیره…
و این کامنت اومد جلوی چشم هام.
یعنی چی؟
یعنی بهم گفت قضیه چیه.
صدای استاد تو گوشمه…
بهتون داده میشه…
و این یادآوری تو کامنت آقا اسدالله دقیقا برای الانِ منه…
عجله نکنید! فاصله فرکانسی شما و خواسته هاتون فقط و فقط با احساس خوب پر می شود.وقتی که از زندگیمان لذت میبریم؛ خواسته هامون هم بصورت طبیعی و کاملآ بدیهی وارد زندگیمان می شود!
رئیس جان، ما تسلیمیم :) (با چشمای قلبی قلبی)
فهیمه جانم مرسی که این کامنت رو نوشتی و دستِ خدا شدی که من جوابمو بگیرم…
به کنترل ذهن برسم دقیقا جایی که باید انجامش بدم.
صبح گفتم جواب درخواستم بله یا خیر باشه، من همچنان عاشق و شیدای خدا هستم…
آزمون هست، من همیشه عاشقِ خدا هستم.
همه چیز خیره، شاید من گاهی درک نکنم دلیلِ اتفاقات رو، اما مطمئنم خیره…
مرسی عزیزم
شاد باشی همیشه.
خدایا شکرت که تو کنترلِ ذهن هم خودت هدایت و حمایتم میکنی، دمت گرم.
خدایا شکرت که انقدر مستقیم و سریع باهام حرف میزنی.
سلام صحرا جانم.
کامنتت، هدیه ات، محبتت، بهترین زمان رسید دستم، خوندم و کیف کردم.
نور شد و واردِ قلبم شد.
چه کیفی میده هر بار یه پاسخ از دوستام میخونم.
عینِ سورپرایز میمونه.
اینکه ببینم خدا چه پیامی داره برام الان.
خدا رو شکر که همه شون هم عشقِ مطلق و خالصانه و پاک هستن.
الهی شکر.
تو آشپزخونه داشتم کار میکردم، از پنجره متوجهِ پیشیِ گوگولی مگولی شدم تو باغچه…
اول دوتاشونو دیدم، بعد سومی اومد، بعد چهارمی…
گردهمیِ دوستانِ گربه ی مجتمع، دقیقا جلوی پنجره ما برگزار شد :)))))
توری رو باز کردم مشغولِ احوالپرسی شدم باهاشون…
با اون صورتهای کوچولوشون و چشمهای خوشگلشون منو میبینن و صحبت میکنن…
میدونی یه لحظه چی رد شد از دلم؟
اینکه این دوستان رو خدا فرستاد برام، تا خوشحالم کنه…
از موبایلم هم اسماء خدا پخش میشد، خلاصه جمع مون جمع هست…
خدا که همیشه هست، به اتفاقِ من و پیشی ها…
فیلم سینماییه الان :))))))
دو تا از گربه ها به مشکل خوردن دارن شاخ و شونه میکشن برای هم :))))
رفتن…
منم و خدا و پیشی که زیرِ درخت لَم داده+ باغچه جانِ باصفامون+ دعای سحرِ ماه رمضان…
عجب ترکیبی
عینِ بمب می مونه (چشمای قلبی قلبی به میزانِ کافی)
صحرا جان فکر کن با همه ی این فیلم سینمایی که شاهدشم، دارم برات مینویسم.
این الانِ منه
که عاشقشم
که سپاس گزارشم…
کیف کردم با این درک و اگاهی:
چقدر دارد ظرف وجودی مان شفاف تر، زلال تر میشود با همین قدم های کوچیک و مستمر ادامه دار
بی نهایت ممنونتم که برام نوشتی، خوشحالم کردی، ماچ بهت صحرا جانِ زیبارو و زیبا باطن.
هر لحظه بیش از پیش، زیبایی بیاد تو مسیرت، جلوی چشمهات، درکت، احساست و …
ماچ بهت.
الهی شکرت برای همه ی مخلوقاتِ بامزه و قشنگ و دلبرت.
سلام خانم پور عینیِ نازنین.
بسیار خوشحالم و ازتون ممنونم که برام نوشتین.
ممنونم از تحسینتون و انرژیِ مثبتی که به سمتم روانه کردین.
اعتبارِ هر نوشته ی زیبایی، صحبت زیبایی، رفتارِ زیبایی، کلا هر چی زیبایی وجود داره از اللهِ یکتاست.
اینو من از استادِ نازنینم یاد گرفتم و تمام تلاشمو میکنم که دائم یادآوری کنم به خودم.
استاد عباس منشی که در اوجِ رفاه و آرامش و امنیت و خوشبختیه، اما یه لحظه سپاس گزاری از خدا از زبان و نگاه و قلبشون نمیوفته.
و دائم یادآوری میکنن که اعتبار و کِرِدیتِ تمام این موفقیت ها و نتایج از خداست.
خوشحالم و سپاس گزارم از خدا برای مسیری که خودم و دوستانم داخلش هستیم.
خوشحالم که دسترسی مون به این روزی باز هست.
بی نهایت ازتون ممنونم که با محبتی که از قلبِ مهربونتون میاد، برام نوشتیم.
شما هم توانا هستین تو نوشتن و فقط تکرار و دلی نوشتن راهِ این مسیر هست…
در پناهِ رب العالمینِ نازنینم باشیم همگی.
خدایا شکرت که دائم داری محبتت رو توی کامنتها و بی طریق راه دیگه بهم نشون میدی.