سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

539 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابراهیم ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1552 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم عزیز

    خیلی خوشحالم از اینکه در این سایت عضو هستم و کامنت میزارم و توجه میکنم به زیبایی های اطرافم و اتفاقاتی که دلم میخواد رو جذب میکنم.

    از خداوند بینهایت سپاسگزارم که همیشه من رو هدایت می‌کنه به بهترین افراد تا خودش رو بهتر بشناسم و با اون پادشاهی کنم.

    این فایل هم مثل بقیه فایل های استاد بینظیر و پر از آگاهی و قشنگی و زیبایی بود خیلی از خدا سپاسگزارم که منو به این آگاهی های ناب هدایت می‌کنه تا قوانینش رو بشناسم و با عمل به اونها سعادت دنیا و آخرت رو داشته باشم با لطف خودش.

    آبشار های اونجا که هستید استاد خیلی شبیه به آبشار های یاسوج هست که من به اونجا سفر کاری داشتم بسیار زیبا بود و آبشار های یاسوج هم از لحاظ فراوانی و هم از لحاظ پر آبی و هم زیبایی واقعا یکی از بهترین جاهای تفریحی دنیاست.

    هر روز بدن استاد رو تحسین میکنم که ببین استاد از اون بدن به این بدن رسیده همه چی امکان پذیره وهیچ چیز در این جهان نیست که ما بهش دست پیدا نکنیم و خودمان هستیم که با شکل دهی به دنیای اطرافمان اتفاقات زندگیمان را خلق می‌کنیم.

    از خداوند بی نهایت سپاس که ای فرصت رادا تا بیام داخل این سایت و کامنت بزارم و توجه کنم به زیبایی‌ها از استاد عزیزم برای این فایل عالی سپاسگزارم و همچنین مریم خانم عزیز خدانگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    به نام خدای حمایتگرم، هدایتگرم، خدایی ک اگر نترسی و حرکت کنی برات شاهکار میکنه، ما فوق تصورت بهت نیکی و خیر می رسونه.

    # چقد خوبه در مواردی که مسیر سخت بنظر میرسه و انسان در طول مسیر خسته میشه و ذهن شروع میکنه به غر زدن و شکایت، بیایم نکات مثبت و جنبه مفید مسیر رو تو ذهنمون بولد کنیم و به پاداشی ک خدا برای این جسارت ما در نظر گرفته فکر کنیم.

    بله من اومدم جای اهرم رنج و لذت عرضه محصولم در کوه رو عوض کردم، من باید تغییر میکردم، باید ادامه میدادم، باید استمرار بخرج بدم اگر نتیجه پایدار میخوام. مسیر 2 ساعت و نیم کوه برای من زجر آور نیست و وقتی ب بقیه میگم طول مسیر رو میگن واااای چه همتی داری.

    من خسته نمیشم، من عاشق مولد بودن، حرکت کردن، فروش محصولی ک عاشقش هستم، عاشق ارتباط برقرار کردن با مشتریامم، عاشق معاشرت کردن و حس خوب دادن هستم و خدا میدونه این 4 باری ک من اومدم محصولاتم رو بفروشم چقددر عزت نفس من درونی ساخته شده. من عاشق اینم بفروشم برم محصول خام بخرم، ینی ب خدا میگم خدا برام بفروش ک کارم رو ارتقا بدم، ک جهان رو گسترش بدم، بیا گفتی حرکت کن اومدم بقیه اش با تو بسم الله

    امروز یه سری جملاتی ک ب خودم حس خوب میداد رو نوشته بودم و رندوم ب مشتریام میدادم و این خیلی تاثیر مثبتی گذاشت روی ایجاد روابط بهتر. 2 نفرشون منو تبلیغ کردن، 2 تا فالور گرفتم، 1 میلیون فروش داشتم، کلی عزت نفسم بابت تحسین هاشون بابت فروش محصولات عشقم بالا رفت و کلی ب خودم افتخار کردم.

    حالا جایی ک کار میکنم کجاست، در نهایت زیبایی، سایه درختان، صدای آبشار، نسیم خنک بهاری، وقت آزاد برای گشتن و ب طبیعت زل زدن و مراقبه، تجسم، فایل گوش دادن، قرآن خوندن، کامنت خوندن، سکوت و مقیم شدن در خود، ب همراه چاشنی خلق ثروت، فروش محصولت، ارتقای کارت، و از همه مهم تر عزت نفس و احساس لیاقت واقعی ساختن، از همه مهم تر ارتباط اجتماعی عالی برقرار کردن، رفتارشناسی آدمها، معاشرت و ارتباطات جدید.

    ب عینه می بینم هربار انسانهای بهتر میان، هربار لذت بیشتری از روزم میبرم، چون میگم دفعه پیش خیلی خوب بود؟ این دفه بازم بهتر و لذت بخش تر و باکیفیت تر میشه. تو رو ب رشدی و هربار از خدا درخواست های باکیفیت تری میکنم.این حرکت کردن، اراده بخرج دادن داره منو از درون قوی میکنه، این شخصیت داره خیلی خوب شکل می گیره. و من برای ساختن زندگی رویایی آینده ام ب این شخصیت نیاز دارم.

    این شخصیت با توی خونه موندن ساخته نمیشد، این عزت نفس این معاشرت ها این پول ساختن ها با توی خونه موندن بوجود نمی اومد. بنظرم حتی برای ارتباطات جدید داشتن هم باید خودت ی حرکتی بزنی، نمیشه بشینی تو خونه و بگی من فقط رو باورام کار میکنم اون آدما میان، نه تو خودت چقد پیش قدم شدی چقد رفتار خوش صورت خندان داشتی با آدما؟ خودت پیش قدم شدی یا همیشه نسبت ب ارتباط برقرار کردن با آدمای جدید ک نمی شناسی گارد داشتی ؟ برا خودت گنده شون کردی؟ گفتی ول بابا یارو چقد خودشو می گیره. نه عزیزم تو برو جلو و با یه تحسین شروع کن، با یه روز بخیر گفتن، با یه صورت خندان و سلامی گفتن.

    من بیشتر از 5 ساعت نمی مونم کوه، بعدش رفتم ب خودم جایزه دادم، تخم مرغ محلی خریدم( 10 عدد :/ بچه ها نترسید نترسید روزی یه وعده پروتئین خوردن اینجوریه ؛)) ) و از کافه نزدیک مون درخواست کردم آب پز کنن برام، قاشق پلاستیکی، نمک تو مشما، رفتم لب جوی نشستم، تخم مرغا رو زدم رو سنگ و با قاشق خالیش میکردم، ب قدری برام لذت بخش بود این غذا و ب قدری از درون قدردان اون حال و احساسم بودم و احساس بی نیازی میکردم ک انگار خوشبخت ترین دختر دنیا هستم، پر نعمت ترین دختر دنیا هستم

    لب جوی بشینی، صدای آب بیاد، نم نم آب بخوره ب صورتت، نسیم هم بوزه، از این پرنده کوچیک سبکا ک زیرشون زرده و صدای بهشتی دارن بیان جلوت هی بپرن و بپرن، آقا ترکیب بهتر از این سراغ دارید؟؟ سلامت هستی ک هستی. شادی درون داری ک داری، وقت آزااااااد خدای من چی بگم من از این نعمت، ذهن آزاااااااد و خالی از هر حاشیه ای و فقط متمرکز رو اهداف خودش.

    داشتم تخم مرغ خالی میکردم یهو سرمو اوردم بالا دیدم ی خانمی از رو تخت کافه رستوران داره با لبخند نازی ب من نگاه میکنه، خندیدم و براش دست تکون دادم، اخه من با خودمم حرف میزدم، قربون اون پرنده ها میرفتم، با چشم و سرم دنبال شون میکردم، قربون غذام میرفتم، قربون خدا میرفتم، و شاید براش جالب بود ک من دارم با تنهایی خودم چه عشقی میکنم.

    اره من یاد گرفتم، من این شخصیت مستقل رو در خودم ساختم، شخصیت مسئولیت پذیر، مسئول ایجاد حس خوب در خودش، شخصیت قدردان نعمت های کنونی اش، کسی ک منتظر نیست استیک جلوش باشه تا سپاسگزاری خدا رو کنه، کسی ک منتظر نیست پارتنرش براش غذا در طبیعت درست کنه بلکه چه ایشون بیان چ برن من خودم قبلا بااارها طعم غذا خوردن در طبیعت رو با خودم و خدای خودم چشیدم، اتفاقا خیلیییی هم کییف کردم ؛)

    اره حتی برا ایجاد شادی در خودت هم باید خودت بهاشو بپردازی، باید حرکت کنی، باید پاشی و ب اون طبیعت بری، باید از شخصیت وابسته و منتظر ب آینده، منتظر ب اومدن اون پول، اون آدم، ب خودت بگی آقا من الان چی دارم کجا میتونم برم ک حس خوب در خودم ایجاد کنم، من خودم با خودم چه لذت هایی میتونم ببرم؟ چه جاهای زیبایی برم؟ چه حس هایی در درونم ایجاد کنم ک راضی باشم از خودم؟ چه نعمت هایی اطرافم هست ک بتونم قدردان شون باشم؟

    تا کی میخوام وابسته ب بقیه باشم برا تحسین برا تشویق برا هل دادن

    چرا اولین جملات عاشقانه رو خودم ب خودم نزنم؟

    چرا خودم برا زندگیم حرکت نکنم و پول بسازم؟

    چرا خودم پول قهوه و کفش تو پامو ندم؟

    امروز از پولی ک از علاقه ام ساخته بودم 2 جفت جوراب خریدم، ب آبجیم گفتم من این جورابا رو خیلی دوستشون می دارم، خیلی خیلی.

    گفتم من اینارو خودم خریدم، اره خوبه ک پول از بابا بهت برسه برا خرید، ولی اون پولی ک خودت میسازیش ولو جوراب برا خودت میخری خیلی حااال میده، خیلی از درون احساس قدرت میکنی، هربار می پوشی اش ب خودت افتخار میکنی، این عزت نفس واقعی ساختن عه، مخصوصا پولی ک از علاقه ات میسازی، انشاله خدا کمک همه کنه ک خودمون بهای خواسته هامون رو بپردازیم. چون جهان چندین برابرش رو بهت برمیگردونه، چون اون احساس لیاقت دهها برابر اون پول رو تو زندگیت میاره.

    چون وقتی تو برای خودت ارزش قائل بشی، جهان تو رو با نعمت های باکیفیت تر احاطه میکنه، لاجرم این اتفاق می افته، چون ظرف تو بزرگ شده، چون این شخصیت جدید ب جهان اعلام میکنه ب من نعمت های بیشتر بده. و تو احاطه میشی با نعمت های باکیفیت تر، از کجا؟ چطورش دیگه ب تو مربوط نیست.

    خدارو صدهزار مرتبه شکر برای چنین روز بابرکتی، بعضی موقع ها ب خودم میگم اگه من ب حرف خدا گوش نداده بودم و حرکت نمیکردم واقعا این نعمت ها از کجا میخواس نصیبم بشه؟ از تو خونه موندن و دست رو دست گذاشتن؟ با تو منطقه امن موندن نه روابط جدید میاد، ن پول میاد، نه مولد بودن، نه معاشرت و عزت نفس میاد، بچه های عزیز بیایم اهرم رنج و لذت رو جابجا کنیم، خدا و جهان چاره ای نداره ک ب شجاعت شجاعان پاسخ نده، چاره ای جز حمایت نداره، حمایت از کسی ک ب دنبال تغییره. خوشا بحال کسی ک هربار ب دنبال بهبود خودش هست.

    استاد عزیز شما الگوی من هستین برای تغییر، برای بهبود مستمر خودم در تمام زمینه ها‌‌. شما یادم دادین بپرسم چطور از این بهتر، راحت تر، پولسازتر ولذت بخش تر. شما بهم فراوانی رو یاد دادین، اینجا خیلی خوبه؟ این آدمه خیلی خوبه؟ بعدی از اینم بهتره، باحال تره. شما توحید و قدرت خدا رو یادم دادین، گفتین سیستم میاد کمک تون، تو تنها نیستی برو جلو. من میگفتم خدایا من یه دختر تنها آخه چه جوری میخوام ب خواسته هام برسم؟ چه جوری چه ایده ای برا تبلیغ محصولم،برا اومدن مشتری، شما یادم دادین ذهنم رو خالی کنم از اون سوالات و بجاش رو ایمان خودم کار کنم، چطور سپاسگزار و قدردان حضور چنین استادِجانی در زندگیم باشم، دوست تون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    رضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1112 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مهربانو شایسته

    سلام به دوستان نازنینم

    استاد، چقدر خوبه که سقف خونه ات این آسمان لاجوردی و فرش خونه ات این زمین پوشیده از سبزه باشه خدایا شکرت برای این همه زیبایی و فراوانی

    خدای من!!! این آسمان آبی چقدر زیباست…

    خدایا!! چقدر خاطر بنده هاتو می خوای که شرایط رو جوری چیدی که فقط ما بعنوان ناظران زمینی می تونیم آسمان رو آبی ببینیم وگرنه از جو زمین که خارج بشیم همه چی سیاه و سفیده. و این خودش نشانه ست برای من که تو یگانه خالق جهان هستی فقط زیبایی برای من آفریدی…

    تحسین می کنم بانو شایسته رو که مراتب قدردانی خودشون رو از طبیعت انجام دادن و این حس سپاسگزاری از موهبت هایی که خداوند به رایگان در اختیار ما قرار داده، نهایت شکرگزاری و تواضع در برابر رب العالمین هستش.

    همه ما جزیی از طبیعت هستیم، اما شما استاد واقعا نماد الهام گرفتن از طبیعت هستید.

    با رفتن تو دل طبیعت بصورت عملی شکرگزاری می کنید.

    بارها برای فایل های آموزشی تون از طبیعت الهام گرفتید.

    ما هرچی داریم از این طبیعت زیبا داریم. بشر در بستر همین زمین رشد کرده، از همین خاک و سنگهای تیزی که در دستان استاد بود، ابزارهای متفاوتی ساخت و با همین ابزارها شرایط زندگی اش عوض شد و با تکاملش در بستر همین طبیعت جهان رو گسترش داد. بگذریم که امروز بشر یه جورایی در برابر طبیعت قد علم کرده…

    استاد عزیزم، شما همیشه در حال حرکت هستی و بخاطر همین هر بار به زیبایی های بهتری هدایت می شید.

    همینکه از کمپ قبلی حرکت کردید به جایی بسیار زیباتر هدایت شدید. این بار به قول خانم شایسته حیاط خونه تون استخر هم داره و این پاداش رفتن به دل ناشناخته هاست.

    خدایا شکرت برای این آب زلال

    خدایا شکرت برای تلألؤ نور خورشید در این برکه زیبا

    استاد گفتید: خیلی کنجکاو نیستید ولی بنظر من شما بسیار کنجکاو و چشم های تیزبینی نسبت به محیط اطراف تون دارید. همین کنجکاوی ها باعث شده که از دایره امن تون بزنید بیرون تا مکانهای بیشتری رو تجربه کنید. تا تصویر واضح تری از خودتون مشاهده کنید. همین کنجکاوی و توجه شما به طبیعت باعث شده هویت اصلی خودتون رو پیدا کنید.

    زبان هدایت خداوند در قرآن هم استفاده از اجزای طبیعته، چقدر به خورشید و ماه و ستارگان و موارد دیگه قسم یاد کرده و ما رو برای درک قوانین آفرینش ارجاع داده به عوامل موجود در طبیعت. انشالله همه ما بتونیم با طبیعت همراه و همگام بشیم.

    استاد خدا قوت بشما برای اون پیاده روی نفسگیر، و تحسین می کنم شما رو که همواره در حال بهبود همزمان جسم و روح تون هستید.

    انشالله شما و بانو شایسته همیشه سالم و برقرار باشید.

    آرزوی عزت و سربلندی برای رفقای نازنینم دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1292 روز

      سلام وصد سلام

      سپاسگذارم دوست خوبم کامنت زیبا وخواندنی جذاب من .تشکر

      سپاسگذارم

      تحسین می کنم بانو شایسته رو که مراتب قدردانی خودشون رو از طبیعت انجام دادن و این حس سپاسگزاری از موهبت هایی که خداوند به رایگان در اختیار ما قرار داده، نهایت شکرگزاری و تواضع در برابر رب العالمین هستش.

      همه ما جزیی از طبیعت هستیم، اما شما استاد واقعا نماد الهام گرفتن از طبیعت هستید.

      با رفتن تو دل طبیعت بصورت عملی شکرگزاری می کنید.

      بارها برای فایل های آموزشی تون از طبیعت الهام گرفتید.

      ما هرچی داریم از این طبیعت زیبا داریم. بشر در بستر همین زمین رشد کرده، از همین خاک و سنگهای تیزی که در دستان استاد بود، ابزارهای متفاوتی ساخت و با همین ابزارها شرایط زندگی اش عوض شد و با تکاملش در بستر همین طبیعت جهان رو گسترش داد. بگذریم که امروز بشر یه جورایی در برابر طبیعت قد علم کرده…

      استاد عزیزم، شما همیشه در حال حرکت هستی و بخاطر همین هر بار به زیبایی های بهتری هدایت می شید.

      همینکه از کمپ قبلی حرکت کردید به جایی بسیار زیباتر هدایت شدید. این بار به قول خانم شایسته حیاط خونه تون استخر هم داره و این پاداش رفتن به دل ناشناخته هاست.

      خدایا شکرت برای این آب زلال

      خدایا شکرت برای تلألؤ نور خورشید در این برکه زیبا

      استاد گفتید: خیلی کنجکاو نیستید ولی بنظر من شما بسیار کنجکاو و چشم های تیزبینی نسبت به محیط اطراف تون دارید. همین کنجکاوی ها باعث شده که از دایره امن تون بزنید بیرون تا مکانهای بیشتری رو تجربه کنید. تا تصویر واضح تری از خودتون مشاهده کنید. همین کنجکاوی و توجه شما به طبیعت باعث شده هویت اصلی خودتون رو پیدا کنید.

      زبان هدایت خداوند در قرآن هم استفاده از اجزای طبیعته، چقدر به خورشید و ماه و ستارگان و موارد دیگه قسم یاد کرده و ما رو برای درک قوانین آفرینش ارجاع داده به عوامل موجود در طبیعت. انشالله همه ما بتونیم با طبیعت همراه و همگام بشیم.

      استاد خدا قوت بشما برای اون پیاده روی نفسگیر، و تحسین می کنم شما رو که همواره در حال بهبود همزمان جسم و روح تون هستید.

      انشالله شما و بانو شایسته همیشه سالم و برقرار باشید.

      آرزوی عزت و سربلندی برای رفقای نازنینم دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رضا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 1112 روز

        جمال عزیزم سلام

        سپاسگزارم که وقت گذاشتی و کامنت من رو خوندی، این تعامل ها واقعا نتیجه بخشه، هم انگیزه می گیریم با کیفیت بیشتری بنویسیم و هم نکات بیشتری از هم دیگه یاد بگیریم.

        نوشتن کامنت باعث شده مطالب رو بصورت عمیق تر و کاربردی تر یاد بگیرم و این هم هدایت خدا بود.

        خدارو صد هزار مرتبه شکر که دوستانی مثل شما دارم.

        هرچی آرزوی خوبه مال تو جمال جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی

    خدایا شکر که فایل جدید با صدای دلنشین خانم شایسته و جمله طلایی که گفتند شروع شد اون هم این است که از این مکان رویایی تشکر می‌کنیم که تجربه خوبی به ما داده از شما خانم شایسته سپاسگزارم

    طبیعت سرتاسر آن واقعاً درس و تجربه است که به ما یاد می‌دهد چگونه صبر داشته باشیم و یا لذت ببریم و یا چگونه مقاوم و استوار باشیم خدایا شکر طبیعت نعمت‌های خوبی است که در اختیار ما گذاشته‌اند تا لذت ببریم

    چه صدای آب دلنشینی چه صحنه خوبی عجب آب زلالی حس کنجکاوی استاد را دوست دارم وقتی به دل طبیعت می‌رود دوست دارد از همه جا سر در بیاورد و به همه طرف برود و به جاهای دنج اتراق کند و همه طرف آن را بررسی کند و به چیزهای جدیدتری دست پیدا کند این از خود بیخود شدن استاد در طبیعت تمرکز کردن به زیبایی‌ها می‌باشد چه سنگ‌های در دل طبیعت و جاده بود و چقدر تیر وشکستنی اما جذاب چقدر آدم حس خوبی به این سنگ‌ها دست پیدا می‌کنه اما به قول استاد این حس کنجکاوی را در هر جایی و سنی باید زنده نگه داریم

    خدایا شکرت مناظر دشت‌های گل با رنگ‌های زیبا و درختان سربه فلک کشیده در دل کوه همه جا را زیباتر کرده تا آرامش خاصی به دست بیآوریم خدا قوت به شما دو استاد با آمادگی جسمانی بالا و سلامتی بدن که در هر جایی پیاده‌روی برنامه شما هست

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند باشید انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    بهروز علایی گفته:
    مدت عضویت: 1746 روز

    بنام خداوند تمام زمانها و تمام مکانها

    سلام بر استاد عزیزو خداجویم و مریم خانم شایسته یاریگر خداجو

    یادم هست سال74 در نقطه صفر مرزی ایران با شوروی سابق روزهای اول استخدامم را میگذروندم و یک کمپی را اداره در اختیار ما گذاشته بود، بعنوان استراحتگاه . غروب ها من همیشه در کنار رود ارس می نشستم طوریکه زیر پایم شاید 50 متر از سطح آب ارتفاع داشت و آب گل الود ارس با آرامش بیرونی و خشم درونی در جریان بود.

    و من نظاره گر آب!!!!!!!!!

    بخودم میگفتم این جریان رود از کی شروع شده و حساب گردم از جایی که من هر روز غروب می نشستم تا اون کف رودخانه، شاید میلونها سال باشه که رود خاک را کنده و از آن مکان در جریان باشه و خدا میداند از کی جریان دارد و..

    من همیشه مثل استاد عزیزم کنجکاو بودم و هستم دوستانم بی تحرک بودن و لی من کنجگاو

    ذهنم مدام در بالاها سیر می کرد و همیشه به آسمان خیره میشدم و ستاره ها را می دیدم و آرزو داشتم در داخل آن ستاره زندگی کنم

    همین الان که دارم این متن را می نویسم

    چون منم مثل مریم خانم عاشق آواز پرندگان هستم ساعت 2 بامداد هست یک پرنده داره با نوشتن من آواز میخونه و من به خدا قسم کاملا مبهوتم از این آواز در این وقت شب یا صبح و..

    هرجا هستم یک آواز خروس با من هست و یک آواز پرنده زیبا در سه وعده در هنگام صبح موقع نماز

    در ظهر و شب

    هم آواز خروس و هم پرنده البته با فاصله نیم یا 45 دقیقه تفاوت زمانی. این اتفاق همواه تکرار میشه

    بگذرم بیام سر اصل مفهوم جریان رود

    استاد عزیزم

    من از آن زمان جریان رود ارس هنوز هم در حال جریانم اما از آن مکان هزار کیلومتر فاصله گرفتم و بازهم در حال حرکتم و خدا میداند تا گجاها باید هدایتم کند

    با دیدن این قسمت از سریال زمانیکه ماشین فورد حرکت کرد و مریم خانم هم به زیبایی هر چی تمام تر به تصویر می گشید

    من یاد بندر عباس زندگی کردن در اون خونه افتادم

    مطابقت و همخوانی زندگی در بندر عباس و در آمریکا با این مضمون که، استاد با اون دمپایی پیاده شد و اصلا بدون توجه به ماشین به جریان رودخانه ایی نظاره گر شد که شبیه نگاه کردن من به رود ارس و زندگی و قدم زدن استاد عزیزم در بندر عباس هنگامیکه هندسفیری گوشش بود و در رویا هایش خودش در بندر عباس بود اما اصلش در همین مکان سریال ها قدم میزد و…

    هر مکان یکیست و هر زمان یکیست

    گر گوش جان بسپاریم به معبود خویش،

    چون عالم معنا یکیست،

    زمانیکه استاد عزیزم پیاده از خانه به دانشگاه میرفت زمان و مکان را از یاد می برد و یک لحظه خودش را جلوی دانشگاه میدید

    همین پیاده روی در این قسمت سریال هم بوضوح مشاهده میشود مفهوم و معبود . معشوق یکیست

    گوش و چشم دل باز میخواهد تا این مشابهت های محتوا و معنایی را ببیند، که استاد در عین معناست

    و من دیدم

    به خدا اول و آخر زندگی معنایی استاد عین هم هستن

    حال یکیست

    راه یکیست

    مسیر هم یکیست

    و…

    از ماشین پیاده میشه معلوم نیست ماشین خاموش شد یا روشنه؟؟؟!!!!

    سویچ و برداشت و یا نه،

    من وقتی ماشین را جایی پارک میکنم، دگسه بار بررسی میکنم، اینکه قفل شده یا نه و… ببین چقدر وابستگیم گل کاشته د مقابل اقیانوسی از رهایی استاد بزرگوار،

    این رهایی خودش را خیلی بوضوح نشون داد،

    وای خدای من عین بچه هایی گه با اسباب بازی بازی میکنن،

    استاد

    داره از کنار رودخونه بالا میره دوستشو صدا میزنه میگه بیا اینجا ببین چه خبره

    و دوستش هم میره و میگه بزار بیام

    و این دو تا عین دو کودک معصوم چقد همبازیی های خوبین و بی نهایت زیبایند

    خدای من

    سنگ و پیدا میکنه

    بهم میزنه، میشکنه، شمشیر بازی و…

    با دمپایی و لباس بچگانه عین اینکه داره در حیاط و خونه خودشون با آرامش کامل بازی میکنن

    آره دارن بازی میکنن

    و منم یاد بچگیم می فتم و خدایا چقدر این کودک درونم زیباست و دوسش دارم و در آغوش میگیرم و آرام میشم،

    استادم نهایت لذت کودک درونش هست،

    یک روزی با تاکسی دنده آرژانتینی بدون کولر و خانه چهار خانواده در یک اتاق سیمانی در بندر عباس

    و الان خونه سیار و ماشین کولر دار در آمریکا که داره از سردی یخ میزنه و باید سرمایش را مدیریت کنه

    اما حالش یکیست، چه در بندر عباس بود و چه در آمریکا،

    چه ماشین کولردار و چه بی کولر دار چه خونه بی کولر بندر عباس

    و چه خونه روی آب با تمام امکانات و بهشت کوچگ

    خونه روی آب، انگار خونه ایی در آمریکا با شصت هکتار زمین و امکانات بی نهایت را مالکش نیستن، و آن

    را از یاد بردند

    انگار نیست

    عین کودکی که هر جا بره اونجا خونشون هست و هر کسی را ببینه انگار رفیق دیرینه اش رو دیده

    این دو تا فرشته

    هرجا میرن

    فقط زیبایی را می بینن

    گل می بینن

    لمس میکنن، استشمامش میکنن

    یک خونه و چادر را می بینن

    نگاهشون میکنن

    نگاه مریم خانم به چادر همسایشون اگر کسی را میدید میرفتن برای صحبت کردن و عین دو تا کودک و فرشته داشتن در مورد آنان به زیبایی صحبت می کردند. آره مریم خانم برو تا قله ها را فتح کن چون لایق بالا رفتن هستین

    من هر چقدر دارم زیبایی رفتار استادم را می بینم باز میگم زیباتر از این هم هست سه بار این فیلم را دیدم

    هربار چندین زیبایی را دیدم که ندیده بودم. آخه اینقدر سبکبال و رها و آزاد زندگی را کجا دیدیم؟؟؟؟!!!!

    دو تایی ماشین را در سه کیلومتری رها میکنن و میزنن به دل جنگل و میخوان ناشناخته ها را با بهترین شکل لمس کنن

    و یک لحظه هم به زمان و مکان فکر نمیکنن، و فقط به حال خوب داشتن و زیبایی تمرکز میکنن. میرسن کنار ماشینشون میگن رسیدیم خونمون و هوا داره تاریک میشه شاید هم تاریک نمی شد از گشتن زیبایی سیراب نمی شدند.. آره استاد عزیزم و مریم خانم . این سفر از بندر عباس از شرجی ترین شهر با یک کیف دستی شروع شد و مثل رود جاری شد تا رسید به کلریدا و هنوز جاریست و جاری خواهد بود

    و من هنوز خیره شده ام به جریان رود هایی که استاد عزیزم در آن جاریست

    از آبشار نیاگارا گرفته تا این آب زلالی که وقتی سنگها را نگاه میگردی انگار آبی نبود و سنگ زیر آب را میدیدی

    گفتم که این سفر زیبا ترین سفر خواهد بود و همین طور هم میشود.و من دارم به سفر میاندیشم. و منتظر زیبایی ها و نشانه های بعدی این سفر می مانم..

    استاد عزیزم من عاشق این خود واقعی بودنت هستم با اینکه خودت میگین هنوز باید کار کنی یه نگاهی به پشت سرتون بکنین ببینین چقدر از قله بالا رفتین

    کوهنوردان حرفه ایی میگن وقتی از بالا رفتن قله هروقت خسته شدین به عقب نگاه کنین ببینین چقدر راه اومدین و نگین چقدر به قله مونده اونوقت انگیزه کوهنوردان دو چندان میشه.

    منو نگاه کنی در پناهگاه اولم دارم گرم میشم دوباره بیام فقط رد پای شما را می بینم که داره حرف میزنه اینکه از این مسیر رفتین و منم از همین مسیر دارم میام اما شما با فورد میرین و من با ماشین ایران خودرو که یک روزی آرزوی شما بود با همون ارزش موتور شما(خنده)

    ولی امید را در دلم روشن میکنی وقتی که اینقدر ساده زیستی را در اوج تمامیت تکامل را در سیره شما دو تا می بینم

    درود خدا بر شما

    که اینقدر با سادگی

    راه را برای ما ساده هموار میکنین

    ای قافله سالار عشق

    عاشقانت در مسیرند.

    راه یکیست و مکان یکیست

    چون دل با یکیست

    در پناه خداوند یکتا

    تندرست وپرنشاط باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      صالح گفته:
      مدت عضویت: 1261 روز

      سلام به جناب علایی عزیز

      چقدر خوب کامنت نوشتی

      اون رود ارس رو قشنگ تصور کردم و کنجکاویت رو تحسین میکنم

      و درس هایی که از رفتار استادانه استاد تو کامنتت نوشتی تایید میکنم

      و دوست دارم به این سبک زندگی کنم

      شاد کودکانه در لحظه و رها

      خدارو شکر برای داشتنی دوستان خوبی مثل شما

      در پناه الله باشی دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        بهروز علایی گفته:
        مدت عضویت: 1746 روز

        سلام دوست عزیزم آقا صالح عزیز

        منم از داشتن دوستانی مثل شما، پاک، مهربون و عاشق و خدایی افتخار میکنم

        خیلی خوشحال شدم از اینکه کامنت من تونسته گوشه ایی از دل شما را شاد کنه، امیدوارم و از خداوند میخوام، شما و منو و همموونرا با کودک درونمون آشنا تر کنه ، وبصورت آگاهانه هدایت بشیم به خوبی ها و نیکی ها و زیبایی هایی

        که خداوند از قبل خلق کرده و منتظر ما هست که دریافتش کنیم

        بسیار سپاسگزارم از اینکه وقت گذاشتی کامنت منو مطالعه فرمودی،

        در پناه حق همواره با نشاط، سلامت، سعادتمند و ثروتمند در این دنیا و جهان آخرت باشید

        این دعا را از استادمون حفظم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مینا کاشی گفته:
      مدت عضویت: 1284 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر زیبا توصیف کردید وصف حال استاد را در آن زمان و در این زمان.

      و این را استاد هزاران بار در فایل های مختلف گفته بودند که من همون لذت را میبرم که در بندرعباس میبردم.

      اما واقعیتش درکش برای من سخته . اونجا کجا و اینجا کجا.

      اما شما اینقدر قشنگ حسش کردید و بیانتون اینقدر شیوا بود که من درک کردم. من فهمیدم که حس واقعا زمان و مکان نداره . وقتی داری از کاری عشق میکنی بعد زمان از بین میره . بعد مکان از بین میره.

      و در بی زمانی و بی مکانی سیر میکنی که این همون حال مدیتیشن است. و این همون حال استاده در اون زمان و در این زمان. در اون مکان و در این مکان.

      ممنونم که حالتون را نوشتید تا من هم بفهمم تا منم درک کنم . تا منم بتونم بفهمم که فقط احساسه که جواب میده. فقط حال خوبه که جواب میده. حالا یه قرن بشینیم بنویسیم یه قرن جملات تاکیدی را تکرار کنیم تا به حسش نرسیم آب در هاون کوبیدنه.

      حالا اگه یه لحظه حس کنیم و با حال خوب انجام بدیم میرسیم به اون فرکانس خوبه که دنبالشیم.

      فرکانس خوب و مدار بالاتر با یه حس خوب شروع میشه و تکرار حس های خوب منجر به بالا رفتن مدارمون میشه. و نتیجه میشه استاد عزیز.

      خوشحالم که خدا کمکم کرد که درک کنم این حس و حال را و ممنونم از شما بخاطر کمکی که به من کردید تا درک کنم.

      موفق و خوشحال و سلامت و ثروتمند باشید در مدار نعمت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        بهروز علایی گفته:
        مدت عضویت: 1746 روز

        سلام به مینا خانم کاشی

        دوست هم فرکانسی عزیز،

        بسیار خوشحال شدم از توضیحات شما از فرآیند فرکانس و حال خوب داشتن و اینکه چطور فکر و عمل را با هم انجام بدیم خیلی خوب برام روشن شد،

        مخصوصا این جملتون خیلی عالی هست:

        “حالا اگه یه لحظه حس کنیم و با حال خوب انجام بدیم میرسیم به اون فرکانس خوبه که دنبالشیم.

        فرکانس خوب و مدار بالاتر با یه حس خوب شروع میشه و تکرار حس های خوب منجر به بالا رفتن مدارمون میشه. و نتیجه میشه استاد عزیز”

        خیلی خوشحال شدم از اینکه وقت گذاشتین کامنت منو مطالعه فرمودین،

        و این حس کردن و عمل کردن را خیلی خوب تشریح فرمودین

        از خداوند میخوام همیشه در این حس خوب و اتفاقات خوب زندگی کنیم و بطوریکه به شخصیتموون تبدیل بشه

        و این بزرگترین رویای منه

        از خداوند برای شما آرزوی بر آورده شدن رویاهاتون را دارم

        سپاسگزارم از لطف شما

        در پناه حق تعالی

        همواره، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

        خدا نگهدارتون.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2418 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربونم .

    سلام به عزیزترینهای زندگیم . دوستای بهشتی من .

    خدارو خیلی سپاس میگم به خاطر این خونه ی بهشتی و خانواده ی الهی که خدا خودش اونارو تو زندگی من قرار داده و ازین جهت زندگیم چقدر زیباتر و باشکوه تر شده.

    این چند روز هِی داشتم فکر میکردم که وای من چقدر باید روی خودم کار کنم و چقدر موارد مختلف هست که باید تغییرشون بدم … وقتی داشتم به این طبیعت زیبای فوق العاده و دو استاد نازنینم نگاه میکردم به این فکر کردم که بابااا حتی فکر کردن به اینکه باید یه چیزاییو تغییر بدی خودش گاریه که به خودت میبندی. ولش کن . از طبیعتی که خدا بهت داده لذت ببر. آیا تو حتی یک درصد ازین طبیعت زیبارو در زندگیت تجربه میکنی؟

    بله همین الان توی خونه م 14 15 تا گلِ گلدون دارم که حالا که راهی سفر هستیم اونارو یک جا جمع کردم و گذاشتم توی دوتا تشت و کنارشون ظرف آب گذاشتم که فضای مناسبی براشون باشه تا ما بریم و برگردیم .

    این چندتا گلدون انقدر طبیعت زیباییو به خونه مون داده . انقدر لطیف کرده فضاروکه هرگز برام تکراری نمیشه .

    خدارو بینهایت شکر میکنم که مارو فقط به خاطر لذت بردن آفریده . سپاسگزار خدایی هستم که چشمهایی داده تا از دیدن این طبیعت زیبایی که اساتید نازنینم میرن لذت ببرم .

    چقدر قشنگ بود . چقدر خوبه که آدم همسفر خوبی داشته باشه . همسفری که پایه ست . خوش سفره . خوشحال و سپاسگزاره و میتونه زیباییهارو ببینه.جسوره و میخواد چیزهای جدیدو کشف کنه. با شگفتی به هرچیزی نگاه میکنه.

    خیلی خیلی تحسین میکنم این سطح از انرژی و باورای مناسبی که دارید و این حد از عدم مقاومت ذهنیتون رو که شمارو در چنین فضای زیبا و دل انگیزی قرار داده و هم مدارتون کرده با زیباییهای محض .

    منم واقعا عاشق طبیعتم و از خدا میخوام که هدایتم کنه به یک سفر دل انگیز به دل جنگل.هرچند که خونه مامان و بابا و دیدن طبیعت زیبای شهرمون هم برای من بینهایت دلپذیره و من خیلی خیلی بابتش سپاسگزارم.

    اما آیا همین الان این خواسته(طبیعت) رو تجربه میکنم ؟

    بله . فضای بیرونی خونمون صدها درخت داره . زمستون و تابستونم نداره ‌. مسیرهای پیاده رویش فوق العاده ست . همه درختایی که در مسیر هستن ابیاری قطره ای میشن . درختای میوه (زرد آلو، توت سیاه ،سنجد،گردو ،آلبالو) در محوطه وجود دارن . یه عالمه درخت کاج زیبا هست که گلهای چوبیشو هربار بهمون هدیه میده‌. پرنده ها و کلاغ ها و کفترا و شانه بسر ها و گنجشک هارو هرروز میبینم . منی که عاااشق سگ هاام هرروز میتونم اوناروهم ببینم و قند توی دلم آب بشه .

    همین چند دقیقه پیش که شروع کردم به نوشتن صدای آب میومد . یه آقای باغبون مسئولیت پذیری هرروز این محوطه ی زیبارو ابیاری میکنه. پس‌ سپاسگزارم . سپاسگزار تجربه ی این همه زیبایی هستم . سپاسگزار تجربه این محیط امن و جذاب هستم. الان یادم اومد که من یبار با دوستم چند سال پیش رفته بودیم خونه خواهرش و من اون دو شب که اونجا بودیم انگار بین ستاره های آسمون بودم . انقدر که تجربه ی اون محیط برام دلپذیر بود . از خوشحالی خوابم نمیبرد. انقدر شدت حال خوبم زیاد بود که خدا منو آورد دقیقا در همون محیط (البته در یک شهر دیگه )تا زندگی کنم پنج سال همون محیط رو به رایگان تجربه کنم :)))

    سپاسگزار دیدن آسمون خوش رنگ طلوع و غروب هستم ‌ سپاسگزار دیدن گلهای در مسیر هستم که انقدر زیبا هستن . آدم قلبش به شوق میاد وقتی طبیعت رو میبینه. گلهای سرخ و زرد و صورتی و سرخآبی . کاجهای خوابیده . درختای بلوط.. فوق العاده ست ‌..

    دیشب داشتم وسایل سفر رو آماده میکردم که به یکی از دفترای قبلیم برخوردم . همینطوری الکی الکی داشتم ورق میزدم که ببینم چی نوشتم که به یه جمله ی قشنگی برخوردم .

    نوشته بودم خدایا من تحسینت میکنم به خاطر این حد از سخاوتمندیت . به خاطر این همه نعمتی که تو هرروز به من و بندگان دیگه ت میدی .تحسینت میکنم به خاطر این که این تجارب زیبارو به همراه احساسات ناب برای من به وجود میاری .

    همین الان هم دوباره خدارو تحسین میکنم به خاطر شکل دادن به این طبیعت دل‌انگیز . به خاطر وجود اینهمه درخت که اکسیژن رو فراهم میکنن .

    به خاطر وجود این طبیعت پاک تحسینش میکنم .

    به خاطر اینکه طبیعت میتونه خودشو احیا کنه تحسینش میکنم . به خاطر قانون بدون تغییرش تحسینش میکنم که انقدر دقیق جواب میده .

    و همینطور سپاسکزارم که میتونم ببینم . بشنوم .

    الان که داشتم روی ماه مریم جان و استاد عزیزم رو میدیدم فکر میکردم که چقدر سپاسگزار این سادگی شما هستم . چقدر ممنونم ازتون که انقدر توحیدی هستید . انقدر ساده با این ولاگهای روزانه بهمون آموزش میدین که میشه خیلی ساده و خوشحال و رها زندگی کرد. چقدر از دیدنتون لذت میبرم .

    همین چند دقیقه قبل داشتم فکر میکردم که مریم جانم چقدر حرفه ای تر فیلم میگیرن . من خیلی خیلی ممنونتون هستم .به خاطر این پشتکار . به خاطر استمرار و به خاطر عشقی که به فیلم گرفتن داشتین که باعث شده این همه زیبایی ثبت بشه . و این همه جهان گسترش پیدا کنه.

    واقعا اگر ما هرروز بخوایم توی مسیر علایقمون بریم و سعی کنیم خودمونو هرروز بهبود ببخشیم ، زمان زیادی طول نمیکشه که توی اون مسیر پیشرفت میکنیم . من به شخصه همیشه فکر میکردم که اووووه من چقدر باید وقت بذارم که این کارو یاد بگیرم . چون عادت داشتم به کل مسیر نگاه بکنم ، اما به لطف خدا به این درک رسیدم که تو یک قدم یک قدمی که برمیداری رو نگاه کن .با کلِ مسیر چیکار داری ؟

    ازون قدمی که امروز برمیداری لذت ببر ‌ دیگه با بخشهای هنوز نیومده ش چیکار داری عزیزم؟

    یادمه یه مدتی مجبور بودیم برای رفت و آمد به یه مکانی از یه پل هوایی گذر کنیم . دقیقا وقتی هم این کارو باید انجام میدادیم که وسط روز بود و آفتاب داغ وسط آسمون بود . وقتی که میخواستیم از اولین پله استارت بزنیم من مقاومتهام شروع میشد که اااه اییین همه راه …

    ولی از یه جایی به بعد یاد گرفتم که فقط جلوی پای خودمو نگاه کنم . اینطوری خیلی سریع تر میرسیدم .

    ایکاش الانم یطوری ملکه ی ذهنم بشه‌که فقط جلوی پای خودمو نگاه کنم و به بعدش کاری نداشته باشم .

    پریشب با عشق زندگیم یه مستندی نگاه میکردیم که خیلی جالب بود و دویت دارم اینجا بنویسم که یادآوری باشه برای الان و بعدم .

    مستند درباره یه غاری بود که توش یه افرادی در 30 هزار سال گذشته یه سری نقاشی کشیده بودن از حیوونای مختلف اون زمان .

    و طی یه زمین لرزه ای در همون زمان یا یکی دوهزار سال بعد جلوی غار با تخته سنگهای بزرگ بسته میشه و این نقاشیها و اون دهانه ی غار کاملا مفقود و بسته میشن

    و حالا چند ساله که مجددا پیداشون کردن .

    انقدر نقاشی ها تازه بودن که انگار دیروز کشیده شده بودن . حتی تیکه های کوچیک زغال هم روی زمین ریخته بود که واسه بیست سی هزار سال پیش بود ولی به طرز شگفت انگیزی تازه بود .

    رد پای حیوونا ام توی غار همینطور بود .

    من داشتم فکر میکردم به این که ببین خدا چقدر تواناست . حتی الانم ممکنه منابع و گنج های خیلی خیلی قدیمی عظیم در غارهای مختلف مفقود شده باشن اما فقط افرادی بهش دست پیدا میکنن که در مدارش باشن .

    استادای بینظیرم . شما هم در مدار دیدن و تجربه کردن بینهایت زیبایی هستین و من خیلی خیلی سپاسگزار خدایی هستم که این شرایط رو از طریق شما بهم نشون میده تا ازین راه درخواستهای منو برام واضحتر کنه. و همینطور از شما ممنونم که در این مسیر ،مستمر به راه خودتون ادامه میدین و با منتشر کردن سفرهاتون باعث گشترش جهان میشید ‌.

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      نجمه رضائی گفته:
      مدت عضویت: 1935 روز

      سلام دوست زیبارو و ارزشمندم

      امیدوارم حالت عالی باشه

      خیلی عالی نوشتی تحسینت میکنم خیلی ساده و روان زیبایی های اطرافت رو تحسین کردی و همینطور تجربیاتت رو نوشتی و یک جمله ات خیلی حالم رو عالی کرد: فقط جلوی پای خودمو نگاه کنم و به بعدش کاری نداشته باشم .

      غزل عزیز برای سفرت بینهایت خوشحالم امیدوارم لذت ببری

      و ممنونم که در مورد مستندی که دیده بودی نوشتی

      در پناه حق تعالی شاد و ثروتمند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2418 روز

        سلام به دوست مهربونم نجمه جان.

        امروز صبح اولین کامنتی که در سایت خوندم کامنت شما بود که در قسمت قبلی سفرنامه برگزیده بود و خیلی خیلی لذت بردم و تحسین کردم.

        دقیقا شماهم خیلی عالی و روان و خوش حس و حال نوشته بودی و من واقعا کیف کردم. روزمو ساخت‌. وقتی داشتم میخوندمت ، توجهت رو خیلی تحسین کردم. چه دقت نظری. مرحباا

        نجمه جون سپاسگزارم به خاطر پیامی که برام نوشتی .

        امروز صبح وقتی داشتم تحسینت میکردم توی دلم، داشتم به این فکر میکردم که وقتی من به یاد کسیم معمولا بهم پیام میده .

        ته دلم گذشت که حالا که داری نجنه جان رضاییو تحسین میکنه حالا بهت پیام میده :)))

        چون چند بار دیگه این اتفاق افتاده بود . الان که اومدم و اون تقطه آبی رو دیدم و دیدم که شما برام نوشتی دیدم چقدر قانون دقیییق کار میکنه و چقدر لذتبخشه گفتن همین جمله که قانون دقیق کار میکنه.

        میبوسم روی ماهتو دوست نازنینم.

        برات زیباترین اتفاقاتو آرزو میکنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    آزاده کاکاوندی گفته:
    مدت عضویت: 1468 روز

    بنام خدای نور آسمانها و زمین

    اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿35﴾

    خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى و آن چراغ در شیشه‏ اى است آن شیشه گویى اخترى درخشان است که از درخت‏ خجسته زیتونى که نه شرقى است و نه غربى افروخته مى ‏شود نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد روشنى بر روى روشنى است‏ خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت مى ‏کند و این مثلها را خدا براى مردم مى‏ زند و خدا به هر چیزى داناست (35)

    سلام به یاران بهشتی این زمین

    سلام به خانواده صمیمی عباس منش

    استاد عزیزم اینجا یه بهشت واقعی بود باور کن شبیه نقاشی بود انگار خدا بیکار بوده نشسته از سر ذوقش این بهشتو نقاشی کرده

    این پاداش به کسایی هستش که تنها و تنهاخدارا پرستش میکنم

    الله اکبر از این ویوی زیبا

    اون ابرهای سفید و پنبه ای و پفکی

    اون درختهان سربه فلک کشیده کاج

    اون آسمان آبی خوشرنگ

    اون‌محیط تمیز و زیبا

    اون آرامشی که در اون محیط زیبا بود

    دوست داری ساعتها زیر طاق اسمون فقط دراز بکشی و از این فضا لذت ببری

    فبای آلا ربکما تکذبان

    پس کدامین نعمتهای پروردگار را تکذیب میکنید

    چقدر این فضا پر از انرژی مثبت بود خدایا صدهزار مرتبه شکرت دوست دارم همچین فضایی رو تجربه کنم و همه جا عطر خدا را حس کنم

    این روزها فقط یاد این دوبیتی از باباطاهر میفتم که دوست دارم تو این فایل هم بنویسمش

    بصحرا بنگرم صحرا تو بینم به دریا بنگرم دریا تو بینم

    به هر جا بنگرم کوه ودر و دشت نشان روی زیبای تو بینم

    خدایاشکرت برای این گوشی اپل 14 که انقد قشنگ تمام جزییات به نمایش میزاره اتگار ما خودمون اونجا هستیم و اون زیبایها رو میبینم با چشم خودمون با اون کیفیت فوق العاده اش

    بریم سراغ فایل امروز و ترک این بهشت زیبا و رفتن به بهشت رویایی دیگه

    وای من عاشق این جاده و درختهای سرسبزش شدم دوست دارم منم توش پیاده روی کنم ساعتها جای بکر و زیبا

    اون رو خانه بسیار زیبا با اون سنگهای خوشگل رنگی رنگیش

    الله اکبر از این همه نعمت

    اخه آمریکا چقدر میتونه زیبا باشه که این همه فضای بی نظیر برای کمپ زدن داره

    مثل اون خانواده ای که خودشونو مجهز کردا بودند به سلاح الله اکبر با اون گاری اگ اشتباه نکنم و چادر و حتی سایبان چادر و ماشین زیبای قرمزشون تو اون فضای بکر و بهشتی کمپ زده بودند و در پناه خدا یکتا بودند راحت

    استاد تحسین میکنم اندام رویایتونو عین یه پسربچه نوجوان شدید

    مریم عزیز شمارو هم تحسین میکنم که پا به پای استاد همه جا میرید و هیج وقت خسته نمیشی و با لذت از دیدن زیبایها و ناشناخته ها استقبال میکنی و حتی میگی این رودخانه خیلی عالی که میتونیم توش حموم کنیم .اونم حموم اب سرد لذت بخشه به نظرم

    من تو رودخانه اب سرد دوش نگرفتم اما پارسال رقته بودیم نوشهر شمال خیلی نوشهر خوشگله یه جای بهشتی

    یه کار خوبی که کردند اینه کنار دریا پلاژ زدن جای خانومها روآقایوون جدا کردند برای شنا کردند و قسمت پلاژ خانومها رو چادر و داربست زدند که راحت برای خودت شنا کنی

    البته ناگفته نمونه که کلا میشه تو دریا شنا کرد ولی خب چون کشور اسلامی هستش باید حداقل یکم حجاب رعایت بشه اما این پلاژ خیلی خوبه

    داخل پلاژ یه قسمتی دازه به اسم حموم بعد شنا دوش بگیری مثل استخر اما آبش سرده ولی همین که بری زیر دوش اب اون سردی حس نمیکنی انقد لذت بخشه

    الانم شما خیلی راحت برعکس همه به جای اینکه غر بزنی چه کاری من تو این اب سرد دوش بگیرم فردا مریض میشم اما به راحتی حتی خودتون پیشنهاد میدید و این الگوی بی نظیری هستید برای ما خانومها

    در مورد اون سنگها وای چقد صخره هاش خوشگل بود و سنگهاش نرم دقیقا اون تیکه سنگی که برداشتید شبیه چاقو بود و یاد انسانهای اولیه افتادم که با همین سنگها چاقو درست کردند و چقدرم با خود سنگ میشد چاقو رو تیز کرد ینی این باور میده که آقا جان جواب هر مسیله تو دل مسیله هست پس نگران چیزی نباش تو فقط کارتو انجام بده هر اتفاقی بیفته قطعا به نفع توعه واز مسایل استقبال کن

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت واقعا

    مریم عزیز و اسناد عزیزتحسین میکنم رابطه رویایتونو چقد شوخیهای باحالی با هم میکنید در اوج احترام و از بودن در کنار هم لذت میبرید و از ناشناخته ها استقبال میکنید و میرید تو دلشون و این نشون از جسارت و جسور بودن

    شما داره که مثل یه بچه کنجکاوی میکنید هر چیزی به درستی کشف کنید و خدا هم به جواب درست هدایتتون میکنه

    من عاشقتونم

    و چقد تحسین میکنم مریم عزیز انقد قشنگ و راحت از شما تعریف میکنه و نکات مثبت شخصیت شما رو بولد میکنه

    این نهایت احترام و دوست داشتنو عشق و علافه به هم بدون وابستگی و آزادی هستش

    واقها رابطه شما الهیه اگه ما هم تمرکز بر نکات مثبت اطراف بکنیم و و هر زیبایی و رو بهبود شخصیتمون روز به روز کار کنیم قطعا ماهم در مدار همین رابطه قرار میگیریم و من همچین رابطه ای رو از خدا میخام

    نکات مهم رابطه شما و مریم جان

    رفیق و پایه هم در هرکاری

    یار هم.

    جسارت و شجاعت هردوتاتون

    رفتن تو دل ناشناخته ها

    استقبال از تغییر با لذت

    نه اینکه کسی و مجبور کنه که توام باید تغییر کنی و این رفتارو انجام بدی

    تحسین نکات مثبت شخصیتی هم

    احترام و محبت و دوست داشتن و علاقه شما به هم

    احترام گذاشتن به علایق و سلایق هم بدون تغییر دیگری

    لذت بردن در کنار هم وووو

    واقعا خدابا صدهزار مرتبه شکرت برای رابطه الهی شما دو استاد عزیز غار حرای من

    بازم فضای رویایی اینجا و پیاده روی استا و مریم عزبز

    خداقوتتون باشه استاد ک مریم جان

    منم پیاده روی و کوهنوردی دوست دارم که اگه درکنار یارت باشه اونم بدون وابستگی در نهایت آزادی این مسبر و کوهنوردی و پیاده روی بران آسون میشه و لذت میبری از ناشناخته ها

    هرجند من الان برای رفتن تو دل ناشناخته قدمهای کوچک برمیدارم حتی اگ با ترس باشه

    امیدوارم همه در مسبر توحید ثابت قدم باشیم

    خدایا شکرت برای این وای فای که دارم به راحتی ازش استفاده میکنم که نکات مهمی که از این فایل یاد گرفتم بنویسم به اندازه درکم

    خدایا شکرت برای حس و حال خوبم

    خدایا شکرت برای روز به این قشنگی

    خدایا شکرت برای یاران بهشتی ام

    خدایاشکرت برای استادو مریم بی نطیرم

    امیدوازم همگی هرجایی هستید در بهترین حالت خودتون باشید

    همتونو دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 834 روز

      بنام خالق یکتا

      سلام و درود فراوان بر خواهر بی نظیرم

      خداوند رو شاکرم برای وجودت آزاده ی عزیزم

      چقدر خوب توضیح داد و توصیف کردی ، خودم رو در اون فضا تجسم کردم.

      کامنت تو خوندم و کلی لذت بردم.

      از آیه های بی نظیرت

      از حس و حال خوبت

      از تحسین های فوق العادت

      از شکر گذاری هات.

      منم با تمام وجودم شما رو تحسین میکنم.

      چقدر دارم خوب حس میکنم

      پیشرفت تو ،

      چقدر خوب روی خودت کار کردی ”

      خدا رو صد هزار مرتبه شکر

      برای وجود نازنینت”

      چقدر فوق العادی ”

      چقدر انرژی مثبت میگیرم ”

      وقتی کامنت های خوب رو می خونم”

      شما یک گنج ناتمامی ”

      من مطمئنم هدایت میشی ”

      به بهترینها ”

      چون لایقی دختر ”

      چقدر بهت افتخار میکنم ”

      خیلی خیلی نکته ها و آگاهی ها از شما دریافت کردم ”

      سایتون بالای سرمون باشه ”

      خیلی خیلی خوشحال شدم

      که نوشتی ”

      ازت ممنونم که حال خوبتو با ما به اشتراک گذاشتی ”

      خودت خوبی ”

      خودت بهشتی ”

      خودت بی نظیری ”

      کلامت

      نفست

      حرفت

      توحیدیه ”

      ازتون بی نهایت سپاسگزارم

      خواهر و جواهر ارزشمندم.

      خودت چقدر خوبی ”

      درپناه الله مهربان باشی .

      و هر روزت رو به سوی بهتر

      شدن و سعادت قدم برداری

      همین دوست داشتنت بهترین حس دنیاست. ”

      اندازه ی اون

      حس قشنگت

      اندازه ی پلک زدنات

      دوست دارم.

      بازم برامون بنویس.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        آزاده کاکاوندی گفته:
        مدت عضویت: 1468 روز

        سلام به اقای مهندس جان

        دیدن نقطه آبی پروفایل منو سر ذوق و شوق اورد مثل کودکی که چیزی میبینه و ذوق میکنه حس میکنم اون لحظه خدا از طریق بندگانش محبتشو به من نشان میده خدابا صد هزار مرتبه شکرت.خخخخ

        سپاسگزارم که به من محبت داری و همیشه برام کامنت میزاری

        سپاسگزارم که کلامت به تحسین کردنه

        قطعا شما خودت لایق تحسینی عزیزم و نگاه زیبابی داری که همه رو تحسین میکنی

        (و کل و چم خو مونین)

        جهت شوخی

        خدارا شکر کامنت من حس حالتو خوب کرده و باعث شده خودتو در اون فضای بهشتی ببینی

        خودمم حس میکنم یکم پیشرفت کردم و مدارم بالا تر رفته و این کامنت نوشتن خیلی کمکم کرد به قول استاد و خیلی نکته ها یاد میکیرم

        مثلا اون روز تو کامنت اقای مقدم اینو به من گفت که مثل بچه ها وقتی هرچیزی برای اطرافیان مثلا مامانشون تعریف میکنن و خوشحال میشن مام باید با خدا همینطور باشیم و دارم این کارو انجام میدم میگم خدایا وای ببین این کارم چه قشنگ شده یا خدایا مثلا این لباسم چه خوشگله چه بهم میاد و غیره

        انقدم حالم خوب میشه و از تمام وسایلی که تو خونه هستند و در خدمت من کار میکنند سپاسگزاری میکنم ینی لباسی ک میندازم لباس شویی بارها شکرگزاری میکنم که این لباسشویی هست و لازم نیست من انقد زحمت لباس شستن کنم و هی میگم کارها میشه ار این راحت تر بشه حتی تکاملشونو توضیح میدم که مثلا به چه تضادی برخوردند الان به این نقطه اتوماتیک وار رسیدند و حتی میتونه بهتر از این باشه خدایا شکرت

        حتی یه چیزی بگم سید جان من نمیدونم باور میکنی یا گاهی نمیدونم چی بنویسم همین که شروع میکنم بسم الله گفتن بخدا قسم خودش میگه اینارو بنویس

        حتی این کامنتم گفتم خدایا چی بنویسم بسم الله رو که گفتم یاد ایه نورالسماوات و الارض افتادم و نوشتم دیگه بقیه اش اومد و نوشتم

        ینی قبلش هیج ایده ای ندارم برای نوشتن و کم میاره اما خودش میگه و مینویسم

        و خوشحالم از این بابت خدایا صد هزار مرتبه شکرت

        حتی گاهی تو کامنتهای بچهام همبن طورم

        دیشب کامنت سید علی خوشدل و خوندم گفتم چی بنویسم خدایا رفتم چن تا کامنت خوندم یه دفه گفت برو بنویس ینی من هیچی یادم نبود و خودش نوشت

        اعتبار همه چی تو زندگیم دارم میدم به خدا به خودش قسم چون خودش قشنگ داره هدایتم میکنه برای هر چیزی و به راحتی همه چی پیش میره

        بازم سپاسگزارم که نوشتی و حس خوب بهم دادی

        منم دوست دارم

        در پناه الله یکتا باشی سید جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 834 روز

          بنام آرام بخش دلها

          سلام و هزار سلام

          بر روی ماهت

          سلام بر خواهر عزیزم

          بر خواهر قشنگم

          بر خواهر نازنینم

          که با تمام وجودم دوسش دارم

          و از صمیم قلبم بهش عشق میورزم.

          خدا وند رو شاکرم برای وجودت آزاده ی نازنین.

          باور کن در تمام لحظاتم دعای گو خواهرم هستم.

          شما یک نعمتی

          شما یک موهبتی .

          اول یه چیز بگم من عاشق همین ذوق کردنت هستم. الله اکبر

          چقدر خوب که انسان ذوق کنه ، بی نظیر ی شما ایول دختر .

          شما هم به من محبت داری. (نوکر گیس تم )

          خدایی دمت گرم کاملا مشخصه داری پیشرفت میکنی و لازم به توضیح نداری و مهندس هزار بار تحسینت میکنه…

          منم مثل شمام ، برای وسایلم

          برای کارم

          برای مشتری هام

          آنقدر ذوق و شوق دارم

          و بهشون عشق می ورزم.

          بازم تحسینت میکنم

          که بدون هیچ ایده ای

          قلبت میگه بنویس.

          این خدای درونته و

          اعتبارش مال اونه .

          همیشه بنویس .و از خدا کمک بگیر، آفرین بر تو .

          سپاس گذار خداوند باش.

          (یارو میخاد ده دقیقه سخنرانی کنه 50 کتاب میخونه )

          هزار ماشاءالله

          به زیباترین و قشنگ ترین خواهر دنیا .

          این همون تغییره

          شکر گزار یت

          تحسین کردنت

          در لحظه بودنت

          من مطمئنم ادامه بدی

          هدایت میشی به بهترینها.

          از سایت غافل نشو،

          و هی بنویس.و روی خودت کار کن …

          بازم میگم دوست دارم

          و بی نهایت عاشقتم

          مواظب خودت باش

          به حق سادات،

          روز به روز معنویت

          سلامتی

          ثروت

          روابط عالی

          وارد زندگیت بشه.

          بازم با اون حس قشنگت و اون درونت

          که میگه، بنویس

          برامون بنویس و لبریز بشیم از عشق وجودت.

          تمام وجودت انرژی مثبته.

          سایتون بالای سر ما باشه.

          و ازت ممنونم بابت این همه لطفتی

          که برادرت داری …

          ( هر بی قضا بوین )

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    پیاده روی در حیاط پشتی

    بهترین ورزش دنیا؟ خب، فوتبال نیست. من دکترای تربیت بدنی دارم و توی تز دکترایم ثابت کرده م که پیاده روی، بهترین ورزش برای بدن انسان است (یورگن کلوپ، مربی لیورپول)

    استاد از میون کاجهای کارت پستالی دنده عقب رفت و ماشین رو یه جایی نزدیک رودخونه پارک کرد. من، بودن نزدیک این صدای قشنگ رو پایه م! فکرش رو بکن، شب و روز این صدا تو کله ت باشه! معرکه ست!

    رنگ آب، اونقدر شفافه که انگار سنگها ریخته شده ن کف جاده. به سختی میشه آب روی سنگها رو تشخیص داد. دلم میخواد از این آبه،یه عالمه بخورم!

    کوههای خورد شده! اونم به کیفیت خاک اره درشت! خیلی عجیبه! اولش فکر کردم ضایعات رنده ی الواره. پوست درخت و اینا . فکر میکنم این حجم خورد شدگی، علاوه بر جنس خاص سنگها، به خاطر سردی وحشتناک زمستان هم باشه. خرد شدن کوهها را در سپیدان فارس که زمستان‌ها برف خیز است و تفرجگاهها ی کنار رودخانه ای زیادی دارد زیاد دیده ام ، ولی این رنگ و این مدلی، عجیب بود. خیلی خاص و خیلی جالب.

    استاد، شما کنجکاویت کم شده حالا؟!!!! ماشاالله! همین حالا هم از بچه گی های من، 3 و نیم برابر بیشتر سؤال می‌پرسی!

    4 ساعت پیاده روی، تو زمین صاف، حدود 24 کیلومتر میشه…من خودم روز ی 7 تا 8 کیلوتر راه میرم و این فرمول رو دیگه حفظم، ولی شما تو شیب و کوهستان بودید و نمیشه این فرمول رو راجع به شما بکار برد، ولی… یورگن کلوپ به شما افتخار می‌کنه!

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 749 روز

    بنام آرامش بخش دلها

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته زیبا

    سلام به دوستان و همراهان عزیزم در این سایت الهی که از همه جاش صحبت از بزرگی و عظمت پروردگاره..

    الهی شکرررررت خدای خوبم که به من فرصت دوباره دادی تا بنویسم ..تا تسلیم نشم تا رد پایی از خودم بجا بزارم برای خودم برای یادگاری از روزهاس تکاملی که این روزهاش به سختی و بغض و….گذشت….

    دو سه روز سختی که جز اشک و ندامت و خودخوری چیزی نبود‌‌‌…

    اما از سایت جدا نشدم….شب ها تا صبح که حالم دیدنی بود به سایت پناه آورده بودم ..کامنت بچه هارو میخوندم…

    کامنت های پاکیزه عزیزم …

    سمانه جان دلم….. آزاده نازنینم …ابراهیم عزیزم….سعیده قشنگم ‌‌… میخوندم و بیشتر مطمعن میشدم که باید پاشم…باید ادامه بدم ..باید نلغزم….باید بقول سمانه وقتی وارد بیراهه شدم بیشتر به آغوشش پناه بیارم…

    پاکیزه عزیزم بهم گفت که همه امون در ابتدا اینجوری هستیم …اسیر نوسانات هستیم…

    عجول نباش…

    سید عظیم عزیزم بهم اطمینان دادن که منم مثل تو هستم….همه همین هستیم..توقعت رو کم کن از خودت…

    آزاده قشنگم گفتن که مطمعنم خیلی زود وعده خدا برات اجابت میشه!!!!

    تضادها تورو میسازن!!!!

    الهی شکرررررت بخاطر این فرشته های نازنینم….عاشقتونم

    دیشب با پیشنهاد یکی از دوستان جان ، ماریای عزیز ، هدایت شدم به روز شمار تحول من..‌

    امروز چندبار فایلش رو دیدم ولی هنوز دست به قلم نشدم..

    استاد گفتن کامنت بنویسید از خودتون ردپا بجا بزارید ..

    از کامنت های پر شور و پر آگاهی دوستان استفاده کنید …

    ظرف وجودتون یواش یواش بزرگ میشه…

    با شناسایی ترمز هاتون ، سوراخ های این ظرف رو بگیرید تا ظرفتون بزرگ تر بشه..

    عجله نکنید ….

    آروم پیش برید….

    اومدم اول اینجا بنویسم ….نمی‌دونم شاید اینجا و این فایل تازه تر و نو تره…!!!

    دوربین مریم جان دائما در حال شکار زیبایی هاست.اصلا مگه جز زیبایی چیز دیگه ای هم دیده میشه…

    چقدر این مکان زیباست…

    الله اکبر….

    نمی‌دونم چه صدایی چه بویی میده این محیط..اما

    یک ماه پیش که توی روستای پدریمون بودم…به همین زیبایی و عظمت شاید نبود…ولی کم هم نبود…بکر و دست نخورده …..

    بوی خاک خیس خورده و صدای کلاغ و همهمه گنجشکان و …..و صدای برگ‌های درختان در اثر وزش باد…..روح آدمو صفا میداد….

    من نتونستم زیاد استفاده کنم از اونجا… طرف وجودم گنجایش اون حجم از عظمت رو‌ نداشت….

    یادم هست دوماه اونجا بودم ، من و مادرم تنها بودیم اون دوماه..همون روزا تصمیم گرفتم وارد سایت بشم و بخدا نزدیک تر بشم…

    همون روزا متعهد شدم هر روز صبح زود پیاده روی و کوهنوردی برم…

    یکی از روز ها.. صبح نمیخواستم بیدار بشم…دوست داشتم بیشتر بخوابم..

    نگاه گوشیم کردم متوجه شدم همکارم پیام داد که دختر چقدر بی ذوقی..چندتا عکس از خودت بگیر بفرست برام….

    زود باش پاشو برو از همه جای روستا عکس و فیلم بگیر….

    یک آن مثل جت پاشدم …گفتم این یک نشانه است…

    سریع آماده شدم و رفتم کوه و از اون بالا از همه جای روستا ..از کوه و باغ و چشمه‌های بکر و گوسفندان و مرغ و خروس و ….رودخونه براش فیلم گرفتم فرستادم…

    دقیقا دقیقا اون رودخونه ای که استاد عزیزم با اون اشتیاق و ذوق پا توش گذاشت و گفت آبش یخخخخخخخه…!!!!!

    بعدم از اشتیاق زیاد ، از آبش به صورت ماهشون زدن ..

    رو تجربه کردم …

    هر روز از کنار این رودخونه و جویبار پیاده روی میکردم و کنارش مراقبه میکردم… همینقدر یخخخخخخهخخخ و زلال…

    همین قدر بکر…‌

    الهی شکرت….

    دقیقا همون مسیری که مریم. جان دارن ازش سر میخورن میان پایین حتی با زیبایی بیشتر ..روزها و روزا …پیاده روی کردم …

    استفاده کردم با خدا حرف زدم .

    سجده کردم…

    ازش هدایت خاستم…

    یکی از مسیرای همیشگی که میرفتم…یه جاده باریک که هر دو طرفش با درختان سیب و گردو و آلبالو در هم تنیده که سقفی زیبایی درست کرده بودن و صدای جیک جیک گنجشکان از لاب لای درختان سمفونی زیبایی رو می‌نواخت…

    اون گل های زرد قشنگی که استاد جان از نزدیک ازشون فیلم گرفته بود رو قشنگ تر و رویایی ترش رو دیده بودم توی این مسیر…

    خدای من عین خود بهشت بود…

    الان که دارم تصور میکنم ، میبنیم که واقعا به در شروع هدایتم به چه بهشتی هدایت شدم و قدر ندونستم..

    یکی از روزا صبح زود پیاده روی رفتم و با خدا حرف میزدم و خیلی منقلب شدم…گریه میکردم و ازش هدایت میخاستم… کنار خودم احساسش میکردم…ازش کمک خاستم…. گفتم دستامو بگیر….

    کجای این آسمون برای من جا باز کردی؟!؟!! نشونم بده !!!!

    من به هر خیری که از تو میرسه فقیرم الله یکتا؛!!

    یادمه به قلبم اومد که سجده کنم…

    چند بار سجده کردم ..اما ترسیدم کسی ببینه و بگه دختر فلانی دیوانست…آخه معمول نبود دختر جوانی صبح پیاده روی کنه بعدشم همش خم شه…

    بار اول با ترس سجده کردم …سریع بلند شدم…

    بار دوم گفتم نه :««گر نگهدار من آن است که آن می دانم ..شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد»»

    بار دوم با خضوع بیشتری توی مسیر و سبزه ها سجده کردم ….

    وسط مسیر پسربچه ای رو دیدم که دو سگ گله همراهش بود..

    سگ هاشون وحشی بودن..

    اولش ترسیدم خاستم راهمو کج کنم..تا باهاشون برخورد نکنم..

    بعد گفتم نه بزار امتحان کنم ایمانم رو….

    کنار نرفتم ، مسیرم رو کج نکردم…

    با عشق به سگ‌ها نگاه کردم…

    پسر بچه فاصله زیادی تا سگ‌‌داشت .داشت میدوید تا جلوی سگ هاش رو بگیره ولی بهش اطمینان دادم که رها شون کنه

    فاصله ام با سگ ها خیلی کم بود…اما هیچ ترسی نداشتم..

    یک لحظه دیدم سگ‌ها مسیرشون رو کج کردن..

    و راه رو برای من باز کردن…

    اونحا بود فهمیدم همه اینها نشانه ست… برای برگشت دوست داشتم از مسیر بهشتی درختان میوه و چشمه‌های زیر درختان و سنجاقک و پروانه ها و گل های زیبای بنفش و زرد کنار چشمه و جویبار برم…

    مادرم گفته بود که از اون مسیر برنگردم ..چون صبح ها خرس قهوه ای می‌ره کنار چشمه تا آب بخوره….تاکید کرد از اون ور نرم…

    اما دلمو زدم به دریا که برم

    آخه مگه میشد اونحا رو از دست بدم ….

    وقتی به ابتدای مسیر رسیدم..احساس کردم دیگه کسی نیست منو ببینه .. سجده کردم و بهشتی رو تصور کردم که خدا به من وعده داده بود و بهم میگفت :

    ««اُدْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ»» توی گوشم خونده شد و وارد شدم و سجده کردم ..

    سوره حمد رو بدون ترس خوندم و بلندشدم …و‌ ذره ذره این زیبایی رو چشیدم و شکر کردم…

    کنار چشمه نشستم بدون ترس و از پرواز سنجاقک ها و پروانه ها فیلم گرفتم برای همکارم فرستادم….

    شب نشده بود همکارم گفت لوکیشن بده می‌خوام بیام…

    باور نمیشد…

    گفتم بابا شما عادت نداری به اینجا سخته برای بچه هات…گفتم شما استانبول رفتی ، زیبایی ها اونجا رو دیدی ، آذربایجان رفتی و میلیون ها بار شمال رفتی..

    این طبیعت کجا اونجا کجا‌…

    گفت نه حتما باید بیام.‌

    هفته بعد همکارم اونجا بود…و لذت میبرد…

    استاد رو دارم میبنیم که عین بچه ها داره ذوق می‌کنه و همش داره اطراف و کوه و درختان رو با چشماش میبلعه…..چه ذوقی داره !!!!!

    داشتم فکر میکردم

    واقعا این کوه و آب و درختان و چندتا تکه سنگ و …چی دارن مگه!!!!!!!!!

    که انسان هر زمان ببینه ، ذوق می‌کنه…..

    حتی سرد یا گرم بودن آب هم براش هیجان انگیزه!!!!!!!

    واقعا چرا؟؟؟؟؟

    چرا ما انسان ها از چیزایی که به دست خودمون ساخته میشه همچین ذوقی نداریم زیاد!!!!!

    مثلا یه آبشار مصنوعی یا یه آکواریوم مصنوعی….

    همچین شگفتی برای ما نداره..‌

    حتی اگه به زیباترین شکل ممکن باشه…!!!!

    اما حتی اون تکه چوب درخت روی جویباری که ته دره بود… هم هیجان انگیزه!!!!!!

    احساس میکنم هر چیزی که با دست خدا خلق شده…سراسر شگفتی و عظمته در عین سادگی …

    پر از انرژی آرامش بخش الهیه…!!!

    قلب انسان رو نوازش می‌کنه روحش رو جلا میده…

    انسان رو مسخ میکنه…آروم می‌کنه ، عشق میده…

    حتی دوست داریم برای چند لحظه اونجا یه چرت بزنیم…!!!!

    دو هفته گذشته که روستا بودیم

    آسمون شروع کرد ..به باریدن ….

    رفتم روی کوه و تا بارون میزد من آبشو و لذتشو صداشو به جونم کشیدم…

    از دور روستارو نگاه میکردم باغ هارو نگاه میکردم …که زیر بارون شدید داشتن نوازش میشدن‌..‌‌

    چندتا فیلم گرفتم …حتی نگران گوشیم هم نبودم‌‌

    سرتا پا خیس بودم …

    وقتی داشتم می اومدم پایین ..

    پام لیز خورد و سرتا پا گلی شدم…

    اومدم خونه ، برادرم گفت تو دیوانه ای..مردم میبینن میگن دختره دیوونه شده …حالش خوب نیست !!

    گفتم: ترجیح میدهم به ذوق خویش دیوانه باشم تا به میل دیگران عاقل‌..‌!!!!!

    دو سه بار دیگه بعدش هم بهشدت دوباره شروع به بارون باریدن کرد آسمون قشنگ خدا…

    دوباره میرفتم روی کوه و لذت می‌بردم ..

    هر دو بار دیگه هم موقع پایین اومدن پام لیز میخورد و به شدت زمین میخوردم و سرتا پا گلی میشد…لذت می‌بردم و مثل بچه ها ذوق میکردم…

    طبیعت چی داره واقعا!!!!

    الان که داره یادم میاد واقعا دلتنگ شدم!!!

    چقدر اون تکه کوه و تخته سنگی که نمی‌دونم چطوری خودشو میتراشع و می‌شکنه..شگفت انگیز بود… الله اکبر..‌

    هیچ وقت همچین چیزی ندیدم از نزدیک…

    الهی شکرررررت که به لطف استاد عزیزم و مریم قشنکم با همچین پدیده ای آشنا شدم..و دیدم …

    استاد جان چقدر کودک درونش بازیکوشه …‌عجب سوهان ناخن طبیعی پیدا کردن..‌

    تحسینشون میکنم بخاطر این ذوق و شوقی که دارن!!!!

    دوربین مریم جان که میچرخید و آسمونو خورشید و تیزی نوک سبز درختان رو نمایش میداد …

    منو یاد آهنگ محسن یگانه انداخت…

    یه آسمونِ آبی؛ سقفِ اتاقِ منه!●

    شبای من؛ پُره خورشید…!●

    مثِ روزام؛ روشنه!●

    یه آسمونِ آبی؛ سقفِ اتاقِ منه!●

    شبای من؛ پُره خورشید…!●

    مثِ روزام؛ روشنه!●

    آی ساده ها! زرنگا! که با هم قهرین ، همیشه

    دنیا بدونِ خنده؛ شوخی سرش نمیشه…●

    فکرِ یه لقمه نونیم…●

    فکرِ کرایه خونه…●

    بابا اونی که اون بالاس؛ روزیوُ می رسونه!●

    خودش روزی رسونه…●

    سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم خانم زیبا بخاطر اینکه این لحظه های زیبا رو توی این مکان رویای ثبت کردن تا ببینیم و باورمون بشه دینا زیباست.خدا زیباست….

    از دوستان عزیزم سپاسگزارم که با کامنت های پر آگاهی روشنایی مسیر ، توحیدی سایر دوستان هستند…

    خدای بزرگم سپاسگزارم بخاطر یک روز دیگه زندگی و حیات…..

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 834 روز

      بنام آرامش بخش دلها

      چقدر خوب نوشتی منم نوشتم بنام آرامش بخش دلها .

      سلام و درود فراوان

      بر خواهر نازنینم

      سلام بر فرشته ی عاشق

      چقدر خوشحالمون کردی نوشتی

      الله اکبر

      چقدر کار خوبی کردی نوشتی

      واقعا کم از دیدار نداشت

      مرسی که نوشتی

      خیلی تحسینت کردم

      فرزانه ی نازنینم

      باور کن به تو حسادت می ورزم ” چقدر دوست پیدا کرد ی

      چقدر تو قسمت قبل

      برات نوشتن

      مگه چه کردی “دختر

      تا یادم نرفته از (خواهرم سمانه، اسمشو گذاشتم تسکین دهنده ) تشکر میکنم که چقدر زیبا براتون نوشته بود باور کن چهار بار پشت سر هم خوندم ”

      الله اکبر چقدر زیبا

      چقدر زیبا

      من اینقدر ذوق کردم که نوشتی هنوز کامنت تو نخوندم (چند خطشو ) دارم برات مینویسم.

      اینجوری نکن فرزانه جان

      که نمیشه بچه ها فقط تو رو دوست داشته باشن.

      خداوند رو شاکرم برای وجود ارزشمندت

      خدا رو، صد هزار مرتبه شکر برای این دوستان بی نظیر

      من چقدر خوشبختم

      که چنین دوستانی دارم

      اینقدر خوشحال شدم که گفتی حالت خوبه

      آگه نمیگفتی وای بر من

      ادامه کامنت تو

      با جون دل میخونم و

      لذت میبرم بی شک

      هر کجا هستی

      مواظب خودتون باشید .

      فدایی داری

      خواهر عزیزم

      از خداوندسبحان سپاسگزارم

      چون زیباست و زیبایی رو دوست داره

      و زیبایی مثل شما رو آفرید

      آرزو میکنم

      مهر

      محبت

      عشق

      برکت

      سلامتی

      ثروت

      آسایش روح

      آسایش دل

      تقدیر بلند

      لبخند قشنگ

      هر چه لطف خداست.

      رفیق همیشگیت.

      بریم برای ادامه کامنتت

      مواظب خودت باش

      خیلی خیلی دوست دارم

      و عاشقتم.

      فرشته نازنینم و عزیز تر از جانم .

      بازم برامون بنویس “

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        فرزانه ارزشمند گفته:
        مدت عضویت: 749 روز

        سلام به سید عظیم عزیزدلم‌

        سلام از قلب خوشحال و شادم به عظیم جان دل

        عظیم جان نمی‌دانم از کدوم نقطه کشور محبتت رو میگیرم

        اما اونو با تمام وجودم به قلبم کشیدم و لذت بردم..

        پسر تو این چنین خوب چرایی ؟؟

        بقول سمانه نازنینم اجازه هست قربون قلب مهربانت بشم یا نه برادر خوش قلبم؟؟؟؟؟؟؟

        الهی شکرررررت بخاطر خانواده قشنگی که به من بخشیدی رب العالمین

        شاید درست نباشه اینجوری بگم اما تو الان از خانواده من هم برام عزیزتری…

        ممنونم بخاطر قوت قلبت

        تحسینت میکنم عزیزدلم بخاطر همه محبتی که از قلب نورانیت بیرون میاد…

        دوستت دارممممممم

        منتظر خواندن نتایج فوق العاده ت هستم

        چشم براه نزار منو

        با قلب فراوووننن

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 834 روز

          بنام خالق زیبایی ها

          سلام مجدد دارم خدمت خواهر ه ، از عسل شیرین ترم

          نقطه آبی شما و سمانه رو دریافت کردم .

          وای که چقدر انرژی مثبت گرفتم .

          خواهر ی به خوبی و مهر بونی تو، بسیار کمیابه ،

          مرسی که برام نوشتی

          نازنینم.

          ممنونم خواهرم، تاج سرم

          تو بهترینی ‘

          به خود می بالم که خواهری دارم همچو،

          آب زلال،

          دوستان هم مثل گندمند،

          یک دنیا نعمت و برکت

          و من چقدر خوشبختم

          که زردی خوشه های گندم در اطراف من موج میزنند،

          فرشته ی عاشقم

          بی نظیر خواهرم

          متشکرم که هستی ‘

          و همیشه محبت و عشقت رو نثارم میکنی .

          عزیز تر از جانم ‘

          پروردگار را ،

          آرامش و سلامتی

          و نشاط

          رو همچون سفیدی برف

          آرام و بی صدا

          بر قلب خواهرم بباران.

          متشکرم که شادی امروز ت رو با ما تقسیم کردی.

          منم عاشقتم و

          انداز ه ی اون حس

          قشنگت

          دوست دارم.

          چشم حتما هم از نتایج براتون می نویسم .

          و در قسمت هدایتم می نویسم چطور شد هدایت شدم به این سایت الهی و عکسم میذارم.

          دوست دارم ،من بیشتر

          برو بالا …

          من اول گفتم خواهر، خخخخ من بردم.

          سایتون بالای سر مون باشه .

          شما هم عزیزی

          و خانواده ی خودمی ‘

          مواظب خودت باش.

          در پناه رب العالمین باشی .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1924 روز

      سلامِ دوباره به فرزانه جانم.

      به به میخواستم تو کامنت قبلی از روستا و حس خوبش بنویسم که خب ماموریت اون کامنت چیز دیگری بود…

      خوشحالم اینجا از دو ماهی که تو روستا بودی نوشتی تا یه دلِ سیر بیام و تحسینت کنم و ذوق کنم برات که تجربه ی عالی داشتی.

      ازت ممنونم که این جمله ی استاد رو اینجا نوشتی:

      ظرف وجودتون یواش یواش بزرگ میشه…

      با شناسایی ترمز هاتون ، سوراخ های این ظرف رو بگیرید تا ظرفتون بزرگ تر بشه…

      عجله نکنید …

      آروم پیش برید…

      باورت میشه سوال این روزهام این بود تو ذهنم که چطوریِ متوجهِ نشتی هام بشم و درستشون کنم؟

      بله، چرا باورت نشه.

      همه چیزِ این سایت هدایتیه.

      فایلهاش، کامنتهاش…

      همه تو چرخه ی هدایت به بهترین نحو انجامِ وظیفه میکنن…

      الهی شکر.

      خدایا شکرت برای این همه دوستِ ناب و زیبا و دوست داشتنی تو این سایت توحیدی.

      استادمون و مریم جون که گل های این بوستان هستن

      تا تک تک اعضای سایت که اونا هم گلهای این بوستان هستن…

      خدا رو شکر…

      باغبون هم که خداونده، کمکمون میکنه، مراقبمون هست، دوستمون داره، بهمون عشق میده…

      میدونی فرزانه اگه سمانه ی قبلی بود میگفت این چه حرفیه چرا نوشتی خدا باغبونه؟

      بلاتشبیه

      این چه حرفیه

      بی ادبی نکن به خدا دختر جان…

      اما

      سمانه ی جدید میدونه

      خدا عشقه

      خدا میدونه من چی میگم

      منظورم چیه…

      وقتی منظور من از کلمه باغبون، عشق خدا بهم هست چه ترسی

      چه خجالتی، چه شرمندگی؟

      واژه ها و کلمه ها مقدسن چون میخوان منو کمک کنن بهتر ارتباط بگیرم با خدا

      ساده تر

      صمیمانه تر

      شفاف و زلال تر…

      به قول وجیهه جانم، سپاس گزارم از کلمه

      فرزانه میدونی امروز بخشی از روزی هامو از خدای مهربونم، با دست تو برداشت کردم؟

      بله

      اینطوریه.

      باریکلا بهت برای پیاده روی و کوهنوردی تو دلِ زیبایی های بینهایتِ روستا…

      روستا با روستا فرق نمیکنه.

      حتی با شهر و کشور و حتی همین منطقه ی زیبای کوهستانی که استاد دارن تجربه میکنن فرقی نمیکنه…

      چشم ها و قلب های زیبا بین، زیبایی ها رو شکار میکنن و لذت میبرن، حالا هر کجا که باشه.

      من به شخصه عاشقِ پاکی و بکریِ روستام.

      امسال تا الان سعادت داشتم 2 بار برم روستای نزدیک کاشان

      یه بار هم روستایی در شمالِ کشور…

      خدایا شکرت.

      برای همین تا اسم روستا رو آوردی تو کامنتت قلبم زیر و رو شد…

      حالا یه نکته مهم، من الان خونه هستم، شهر خودمم، دسترسی ندارم به روستا، باید ناراحت شم یا حسرت بخورم؟

      الان دسترسی به کوهستان زیبایی که استاد هست رو ندارم باید ناراحت شم…

      نه

      معلومه که نه.

      هدف اصلی من برای لذتی که تو روستا تجربه میکنم، طبیعت و جذابیت هاشه.

      همین الان، همین امروز بتو پیاده روی رفتم پارکِ خفن نزدیکشون به اسم حافظ

      دفترمو برده بودم با خودم چون هم دیروز هم امروز درخواست داشتم از خدا که میخوام تو طبیعت سپاس گزاری هامو بنویسم.

      انجام شد.

      از طریقِ نشانه ام، پروانه سفید کوچولوها، هدایت شدم روی چمن، زیر سایه درخت جان بشینم و یه دل سیر بنویسم…

      هر لحظه اش یه زیبایی دیدم…

      اتفاقا همون لحظات گفتم سمانه بیا و این قشنگی ها رو کامنت کن…

      اما ایده ای نداشتم کجا…

      تا اینکه الان خودش جاش رو پیدا کرده و من دارم مینویسم.

      مشغول نوشتن که بودم، دوستانِ حشره ی متنوعی اطرافم رفت و امد میکردن:

      یه موجودی بود سبز و خوشگل، شاید شبیه ملخ، نمیدونم، با یه مورچه اومدن روی دفترم…

      عجب موجودی بود ها…

      زیبا، خالص، نچرال :)

      دست و پاهای نازک و کشیده، دستم رو جلو بردم دوست شیم باهام، اومد روی دستم، بعد روی شانه ام، عکس یادگاری هم باهاش گرفتم، رفیقِ خوبی بود.

      اون ور تر دو تا دختر خانم با روپوش مدرسه در اطراف من روی چمن نشستن.

      3 تا پروانه سفید روبه روم بازی و تفریح میکردن.

      یه پروانه رنگی و چند تا زنبور جان هم اطرافم از این گل به اون گل میرفتن.

      3 تا کلاغ جان هم کمی دورتر روی چمن مشغول بودن، غذا میخوردن…

      خلاصه فیلم سینمایی بود صبح تو طبیعت…

      خب سمانه خانم، فکر میکنی هدف استاد و مریم جون از ویدئوهای سفر به دور امریکا چیه؟

      همین دیگه، که تو و بقیه زیبایی های اطراف رو بهتر ببینین و حس کنین و درک کنین.

      که توجه کنین به زیبایی های اطرافتون.

      برای دیدن جنگل و آب که حتما نباید رفت شمال…

      همین بغلِ گوش خودمون، هر جا که زندگی کنیم هم آب هست، هم درخت، هم گل، هم پرنده ها و اوازشون…

      اینا رو حس کنیم، هدایت میشیم به زیبایی های بهتر و بیشتر.

      من از فضای سبز زیادی عبور میکنم هر روز تو پیاده روی هام، وقتی میبینم پای یه درخت با سیستم قطره چکانی دارن آب میدن، میگم به به نعمت آب…

      حالا بعدش حتما هدایت میشم به آب داخلِ رودخانه و دریا و …

      الهی شکرت.

      اینی که نوشتی پکیجِ مورد علاقه ی منه که همیشه لذت میبرم ازشون:

      بوی خاک خیس خورده و صدای کلاغ و همهمه گنجشکان و …..و صدای برگ‌های درختان در اثر وزش باد…..روح آدمو صفا میداد….

      یا این قسمت که دیوانه ام کردی:

      یکی از مسیرای همیشگی که میرفتم…یه جاده باریک که هر دو طرفش با درختان سیب و گردو و آلبالو در هم تنیده که سقفی زیبایی درست کرده بودن و صدای جیک جیک گنجشکان از لاب لای درختان سمفونی زیبایی رو می‌نواخت…

      ماجرای هاپو و نشانه…

      مرسی که اینارو نوشتی فرزانه جانم.

      لطفا بیشتر و بیشتر بنویس از خودت، تجربه هات، بگومگوهای درونت، شجاعتت، صلحت، توکلت…

      کیف میکنم میخونم…

      برای همه مون خوبه بخونیم.

      ایمانمون و باورهامون محکمتر میشه با مثال‌های حقیقیِ زندگی هامون.

      دل انگیز نوشتی این کامنت رو

      عین قصه ها، داستان…

      دوست دارم حالا حالاها ادامه داشته باشه…

      تحسینت میکنم فرزانه جانم با نهایتِ قلبم.

      سجده کردن، کاریه که تازه دارم شروع میکنم.

      یهو به دلم میوفته سجده کن، سجده میکنم…

      البته برای من تو خونه است…

      تو شجاع و جسوری، تحسینت میکنم بیرون از خونه تو طبیعت سجده کردی…

      الهام بخش شدی برام.

      دیوانه ام کردی دختر با کامنتت، با توصیف هات که از حس درونی و قلبیت میاد…

      ترجیح میدهم به ذوق خویش دیوانه باشم تا به میل دیگران عاقل‌..‌!!!!!

      بَه بَه، این دیوانگی، سادگی یا هر چی اسمش هست، انتخابِ منم هست، دمت گرم که نوشتیش.

      ماچ و بغل و قلب اندازه ی تمامِ زیبایی های خدا از طرف سمانه جانم برای فرزانه جانم.

      دختر بیشتر کامنت بنویس…

      بذار ما هم بیشتر کیف کنیم…

      الهی شکرت برای ای روحِ لطیفِ استاد و مریم جون، فرزانه جان، خودم و همه ی اعضای این خانواده ی صمیمی و دوست داشتنی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فرزانه ارزشمند گفته:
        مدت عضویت: 749 روز

        سلاااااام از دل نیمه شب، یک شب شاد روحانی …

        از قلبم که یکی از دلایل صفای الانش خودتی سمانه صوفی نارنینم..‌‌‌‌به زیباترین سمانه دنیااآااااا!!!

        دوستت دارم عزیزدلم

        سمانه میدونی‌‌ چیه …همیشه دوست دارم اول صحبتم بگم دوستت دارم‌‌…

        خیلی دلنشینه برام…

        احساس میکنم وقتی اینو میگم طرف مقابلم از صحبتی که میخوام باهاش داشته باشم ترسش می‌ریزه …و خلع سلاح میشه !!!!!!!!!!

        ( البته اینو به همه نمیگم هاااااا)) خخخخخخخخخخ

        این دوستت دارم به وفور به دانش آموزام میگفتم…

        گاهی وقتا اینقدر پر انرژی وارد کلاس میشدم گاهی با رقص وارد کلاس میشدم …گاهی با شیطنت خود بچه ها….!!!!

        نمی‌دونم اینو چرا گفتم ..اما اومد و باید مینوشتم برات…

        سمانه عزیزم مهربانم وقتی نقطه آبی شما واسم میاد..پرواااااز میکنم ….

        الان تو اوج اسمونم هاااااا…..

        کجای این جنگل شب پر می‌کشی چکاوکمممممم سمانه جان!!!

        سمانه عزیزم …بلی دیوانگی هم عالمی داره

        مولانای جان…

        فرمودند که:

        دیوانه شو دیوانه شوووووق عاقل چرایی؟؟؟!!!!

        عزیزدلم قبلش بزار ازت کلی کلی بقول پاکیزه عزیزم کرور کرور ازت تشکر و مااااااچ بگیرم بخاطر اینکه منو لایق دونستی منت گذاشتی و سیر و سفرت به پارک و اندر تحولات زیبایی که بهت گذشتو به اشتراک کذاشتی برام …ممنونم عشق دلم‌..

        سعادتی دارم که نگو و‌مپرسسسسس

        سمانه جانم اونقدر دلم میخواد جرعه جرعه کامنتت رو به جونم بکشم که هر از گاهی چشمامو میمالم تا بقول سهراپ سپهری عزیز…

        چشم هارا باید شست،جور دیگر باید دید…..

        عزیزدلم بخاطر محبتی که به من داشتی ممنونم….من هرچی آگاهی بدست آوردم روزی من از کامنت های سراسر نور و آگاهی دوستان جان بود….

        مهربانم ….عجب آگاهی الان به من رسوندی …تحسینت میکنم عزیزم که اینقدر چشم های قشنگت زیباتر و با عظمت تر میبینه و درک میکنه….

        حق با شماست

        برای دیدن زیبایی های خداوند قرار نیست حتما شمال بریم حتما کوه و دشت و دریا بریم…..

        همین گوشه اتاق خودمون هم میشه با دیدن عظمت یک مورچه هم متحول شد و درس گرفت….

        تحسینت میکنم نازنینم …این درس بهترین درسی بود امروز گرفتم

        هیچوقت اینحوری به دنیا نگاه نکرده بودم..‌

        راستی عزیزدلم ، یه روحیه حشره شناسی خیلی نابی داری ها!!!! خخخخخخخ …

        فدات بشم دوست خوبم که اینقدر لطیفی و دست میدی به ملخ ها …

        میدونی عزیزم ..احساس میکنم قطع به یقین خیلی خیلی بزرگ شدی خیلی خیلی روحت متعالی شده..

        احساس میکنم از یه زمانی به بعد..چشم دل ما زیبایی و عظمت رو با سایر موجودات زنده میبینه

        مثل حضرت موسی و سگش…

        مثل اصحاب کهف و سگ باوفاشون

        مثل حضرت علی و صحبت هایش با مورچه ها……

        وای خدای من سمانه چقدر بهت افتخار. میکنم چقدر نورانی شدی…و هستی …

        چقدر به خودم افتخار میکنم که لایق هم‌صحبتی با تو هستم….

        میدونی عزیزدلم … ته دلم میدونم و باور دارم که این گفت و گو ها و رد و‌بدل شدن آگاهی ها و هدایت ها و قوت قلب ها و تخسین ها نمیتونه تصادفی باشه…

        من هرچی از قلبم میگذره دارم می‌نویسم …

        چون دیگه خداقل میدونم اونی که دارم براش مینوسم غریبه نیست..عزیزدلم سمانست…که هرجور بنویسم ..باز هم دوستم داره تحسینم میکنه و پروازم میده…

        پس هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ….

        سمانه جانانم …

        اولین بار جسارت نوشتن و اعتماد به خودم رو از طرف شما گرفتم …هنوز داری تشویقم می‌کنی ..هنوز کنارمی…هنوز قوت قلبمی ..هنوز سنگ صبورمی…

        سپاسگزارم از وقت ارزشمند و عشق و محبت و لطفی که برای من میزاری..‌

        خدای خوبم خدای بزرگم توی بهشت توی آغوشش به قلب قشنگت نور و عشق و سلامتی و سعادت و ثروت بباره

        بوووووس ماااااااچ به روی ماهت…فدات بشم نازنینم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1924 روز

          سلام به فرزانه ی نازنینم.

          دوستت دارم.

          به قولِ سعیده جان باشه :)

          یعنی انقدر تو زندگی و احوالات و قلب همدیگه ورود کردیم که تو کامنتها نقل قول میکنیم از هم…

          مثلا همین‌که تو کامنتهام دائم مینویسم رب العالمین رو از آقا حمیدِ امیریِ عزیز یاد گرفتم.

          وای عاشقِ کرور کرور گفتن های پاکیزه جانم هستم.

          یا از یاسمن جانم که موسسِ ایموجی های نوشتاری تو سایت هست، ایموجی نوشتن رو یاد گرفتم :)

          خلاصه هر کدوم از بچه ها یه آپشنِ منحصر به فردِ خودشونو دارن :)

          فرزانه جانم شب و روز و هر ثانیه ات خوش و روحانی و ملکوتی باشه.

          در مورد پر انرژی وارد شدن تو کلاس، منم اینطوری بودم زمانی که معلمِ هنر دبستان پسرانه بودم…

          اون سالها خاطرات خوشی دارن برام.

          اکثر اوقات لذت میبردم از شغلم و سر و کله زدن با بچه ها…

          شیطنت هامون…

          صفا و معرفتشون…

          منم وارد کلاس میشدم اکثرا با خوش اخلاقی و خنده و سلام سلام وارد میشدم…

          به سبکِ زنده یاد هایده جان

          سلام سلام

          همگی سلام

          زندگی سلام :)

          آهنگ هم میذاشتم گاهی تو کلاس، بچه ها هم باصفا و پایه (چشمای قلبی قلبی)

          حالا که از مدرسه گفتی، بذار یه خاطره شیرینِ دیگه هم بگم.

          من سال 97 صبح ها که داخل حیاط نُقلیِ مدرسه میشدم، تا زمان شروع کلاس بشه، تو حیاط راه میرفتم، بچه ها هم تو حیاط بودن مشغول بودن، حرف میزدن، نشسته بودن روی سکوها…

          من که راه میرفتم بعد از یه مدت یه سری از بچه ها، مخصوصا کوچولوترها، کلاس اولی ها، پشت سرم راه میوفتادن به پیاده روی، یعنی عین مامان مرغی بودم که جوجه هاش ردیف شدن پشتش و راه میان :)))))

          عجب صفایی داشت، انقدر جیگر بودن آدم دلش می‌خواست قورتشون بده مخصوصا کوچولوترهارو…

          بزرگترها خوابالو روی سَکوهای دور حیاط میشستن، بهم میگفتن خانم چه حال و حوصله ای دارین ها صبح…

          از من گفتن که پاشید شما هم راه برید، از اونا هم نشستن سر جاشون:))))

          من و تیمِ جوجوهام که حسابی کیف میکردیم.

          الهی شکرت برای همه ی لحظاتِ خوشم در مدرسه با بچه ها و همکارانم.

          الان متوجه شدم قبلا هم ناخودآگاه به زیبایی ها توجه میکردم، اما فرقش با الان اینه که الان آگاهانه توجه میکنم، و طبیعتا نتایج پایدارتری دارم و کمتر سینوسی میشه.

          به میزانِ تعهدم به قوانین و اجراشون، نتایجم آشکار میشن‌.

          خدا رو شکر از اون ایام عکس یادگاری زیاد دارم.

          بی نهایت لذت ببر خانم معلم جان با بچه هات.

          شما همیشه فرزانه ی ارزشمندِ من بودی و هستی و خواهی بود.

          ارزشمندِ ارزشمند (ایموجی چشمای قلبی قلبی)

          مرسی ازت برای تحسینت هات و انرژی و عشقی که هر بار سوارِ نقطه آبی و کامنت میکنی و میفرستی برام.

          نوشِ جان کردم، گوارایِ وجودم شد، بَه بهَ، خیلی هم خوشمزه و شیرین بود.

          ماچ به رویِ ماهت که ندیده میگم قشنگی، زیبایی از درون میاد روی چهره میشینه.

          به قول یاسمن جان، بغل و بوس و قلبِ فراوان

          از سمانه جان

          به فرزانه جان

          خدایا ازت سپاس گزارم که منو بهتر با سپاس گزاری آشنا کردی و روزی ام کردیش.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1468 روز

      سلام به فرزانه عزیزو ارزشمندم

      نمیدونم فامیلبت ارزشمنده یا پس وندیه که خودت کناد اسمت گذاشتی اما به هرحال مهم نیست چون من لفظ ارزشمندو بکار میبرم منظورت خود باارزشته عزیز دلم

      کامنت پرمحتوا ودلی بود خیلی لذت بردم اش

      چه خاطره قشنگی رو تعریف کردی قشنگ حس و حال و شوق کودکانتو درک کردم چون خودمم کلا کودک درونم فعاله

      الان که دارم این کامنتو مینویسم توی پارک نشستم روی نیمکت و زیر اسمون خدا با محیط تمیزی که به لطف پارکبانان عزیز درست شده

      صدای زیبایی که از آبیاری قطره ای که پارکبنان باز گذاشتند که درختها و چمنها رو اب بدهند میشنوم خیلی لذت بخش

      یه لحظه کودک درونم فعال شد رفتم جلوی اب وای ابی که به درختها و چمنها میخورد زیر نور خورشید به رنگین کمون زیبا درست شده که بی نظیر بود وقتی رفتم جلوتر ابی که پخش میشد به بدنم و صورتم خورد و شکرکزاری کردم

      ینی دقیق عین بچه ها

      اینو نوشتم بگم حستو درک میکنم تو دختر توحیدی خدایی

      منم دلم خواست بیام روستاتونو ببینم و لذت ببرم

      کلا من روستا وفضا و مردمان پاک و ساده دلشونو دوست دارم

      افرین به شجاعتت و ایمانت عزبزم که بر ترست غلبه کردی و با سگها روبرو شدی و سگها خودشوک راهشو کج کردند وقتی دیدن بابا فرزانه خانوم ما به خدا وصله نمیترسه بریم سراغ کسی دیگه و جایی دیکه

      من خودم در برابر حیوانات بی آزارم ترسوم اما خیلی دوست دارم برش غلبه کنم و قدمهای کوچک هم برمیدارم براشون

      از کامنتت بی نهایت لذت بردم

      سپاسگرارم که خدا لطفشو و محبتشو در غالب شما به من داشت که اسم منو در کامنتت بیاری

      منم خیلی چیزها از بچه ها یاد میگیرم

      اون روز اقای مقدم کامنتی برام گذاشتن در پاسخ کامتتی که بهشون دادم و این نکته رو بهم باد دادن که بچه ها خیلی شوق و ذوق دارند و هرچیزی رو میبینن سریع میرن برای مادرشون یا بقیه تعریف میکنن ما در برابر خدام باید اینطور باشیم لحظه لحظه زندگیمون بشه با خدا صحبت کردند به این صورت همه چیو براش با شوق تعریف کنیم تا مثل یه مامان کنار خودمون حسش کنیم و من خیلی خوشحال شدم این نکته رو بهم یاد دادند الان چند روزه هر کاری میکنم میگم خدایا بیا ببین مثلا این جا کلیدیم چه خوشگل شده یا خدایا ببین موهامو خرگوشی بستم چه ناز شدم خدای من

      فقط و فقط لذت میبرم درکنارش و دوست دارم همه چیوبراش تعریف کنم.یه حسی گفت اینو برات بنویسم که حس و حالت عالی تر بشه و اینطور با خدا صحبت کنی و نترسی و نگران نباشی خودش نگهدار توعه .نگهدار منه.نگهدار همه مونه

      خوشحال شدم که حستو خوب تر کردی و شروع کردی به نوشتن کامنت

      یه چیزی بگم الان که تو پارک نشستم چند تا پیرزن خوش رو و خوش صحبت کنارم رد شدند اتفافا اسم امریکام اوردن خخخخ.یکیشون رفته بود دستشویی پارک اومد ار بقیه تشکر کرد که کیفشو براش نگهه داشتند و گفت دستشوییش خیلی تمیزربوده حتی مایع دستسوییم داشته

      یه لحظه گفتم ببین خدا نشانه ها شو اینطور میفرسته چون من به تمیزی پارک توجه کردم به تمیزی امریکا تو فایلهای استاد توجه میکنم الان این خانوم اومد گفت دستشویشش پارک تمیز بوده

      خیلی خوشحال شدم خداراشکر

      خیلی دوست دارم فرزانه جان در پناه الله یکتا هرجایی هستی بهترین موقعیت خودت باشی عشق من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2993 روز

      سلام به فرزانه ارزشمند وثروتمند

      خداروشکر به کامنتت بی نظیرت هدایت شدم چقدر لذت بردم از عشق بازیت باخداوند چقدر احساس خوبی گرفتم از احساس رهایی وحال خوبی که داشتی گوارای وجودت این اتصال تک تک تجربه هایی که تعریف کردی ازش لذت بردم تحسینت کردم پا روی ترسهات گذاشتی ومقتدرانه جلو رفتی

      سپاسگزار وجود ارزشمندتم

      میبوسمت فرزانه عزیزم

      زندگی ووجودت سرشار از عشق خداوند

      با آرزوی بهترین بهترینها،شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فرزانه ارزشمند گفته:
        مدت عضویت: 749 روز

        سلام به روی ماهت عزیزدلم فهیمه زیبای نورانی…

        چقدر شما من شمارو دوست دارم…

        چقدر زیبا هستین ..

        چقدر خدای قشنگم…با صبر و‌حوصله نشسته و اول وجود نازنینت رو‌سیرت پاک و زیبای تورو..قشنگ و آسمانی خلق کرد بعد هم تصویر فرشته رو روی کالبد روحانی شما کشید…

        فهمیه عزیزم منت سرم گذاشتی و با کامنت پر از لطف و محبتت قلبم رو روشن کردی…

        الهی عزیزدلم هرانچه در طلب آنی ..خدای بزرگ به زندگیت و‌قلبت ببخشه نازنینم

        چقدر کنار همسرتون بهم میاین و زیبا هستین قشنگمممممممم….

        دوستت دارم…

        در پناه الله یکتا روز به روز اوج بگیری و بدرخشی دوست خوبم

        با قلب فراوان ..روی ماهتو میبوسم عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1924 روز

        سلام فهیمه جانم.

        یه چیزی رو در مورد شما کشف کردم اومدم بهت بگم.

        دقت کردم شما برای بچه ها پاسخ میذاری، تحسینشون می کنی، بهشون عشق میدی.

        این مَنِش و شخصیتت خیلی قشنگه و تحسین برانگیز.

        احسنت به شما.

        به نظرم باید بهت میگفتم تا بدونی چه ویژگیِ ارزشمندی رو داری توی خودت نهادینه میکنی.

        زندگیت پر از سلامتی، شادابی، حس خوب، ثروت، فراوانی، سعادت در دنیا و آخرت باشه فهیمه جانم.

        الهی شکر برای دونه به دونه ی دوستانِ باصفا و باشخصیت و مهربان و ثروتمندم در سایت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          فهیمه زارع گفته:
          مدت عضویت: 2993 روز

          سلام به سمانه عزیز ودوست داشتنی

          فدای تو بشم من سپاسگزار وجود

          ارزشمندت ممنون از اینکه برام

          نوشتی عزیز دلم شما ودوستان

          همه ستودنی وقابل تحسین اند

          زندگیت پرازسلامتی وشادی وثروت

          وعشق به خداوند

          میبوسمت قشنگم

          یا حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          فرزانه ارزشمند گفته:
          مدت عضویت: 749 روز

          واااااای دقیقا….سمانه جان…

          من هرجاااااا هر کامنتی بخونم…

          رد پای فهمیده زارع نازنینم هست….

          این چنین خووووووب چراییی فهمیده عزیزم!!!!!!

          چقدر دست و دلباز و سخاوتمندانه می‌بخشی ..الهی که بقول پاکیزه عزیزم

          کرور کرووووووو بهت ببخشه الله یکتاااااااا نوررررر عشق بین شما و یار بهشتی شما که توی این عکس و قاب زیبا کنارتون هست…با سرعت نوووووووور هر ثانیه در جریان باشه و کامروا باشی عشقممممممم….

          دوستت دارممممممممممممم

          بوووووووس فراوان

          روزت پر از معجزه فهیمه جااااان دل

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    به نام پروردگار جهانیان.

    سلام به تمام همسفران گرامی ،امروز مطلبی خوندم که لبخند روی لبم آورد :

    کوسه‌های داخل آکواریوم بیشتر از 40 سانتی‌متر رشد نمی‌کنند، در حالی که همونا توی اقیانوس رشدشون به 4 متر هم می‌رسه!

    میدونی میخوام چی بگم؟!

    بزرگ شدنت، به محیطی که توش فعالیت می‌کنی و آدمایی که باهاشون ارتباط داری، خیلی بستگی داره، با دقت بیشتری انتخابشون کن.

    خیلی خوشحالم که این سایت الهی و شما دوستان عزیز رو انتخاب کردم برای دوستی و هم صحبتی، از صبح که بیدار میشم دغدغه ام فعالیت تو سایت و خوندن کامنتها و نوشتنه ،خوشحالم که در زندگیم از مدار خییلی از آدمها خارج شدم و در تنهایی ملکوتی و مقدسی هستم،حس میکنم در هاله ای از نور قرار گرفتم و تنها افرادی میتونند بهم نزدیک بشم که این نور رو درک کنند خدایاشکرت.

    قسمت 202

    با منطقه قبلی با تمام زیباییهای که داره خداحافظی میکنیم و در همسایگی اونجا کمپ میکنیم جایی که اینبار در نزدیکی آبشاره و میشه اونجا تنی به آب زد و ازصدای آب لذت برد و درختان سربه فلک کشیده ای در نزدیکی خونمون وجود داره که منظره رو بینهایت عالی تر میکنه خدایاشکرت خیلی لذتبخشه که از لابلای شاخ و برگ درختا درخشش نور طلایی خورشید رو ببینیم،خانم شایسته عزیز شجاعت شما خیلی تحسین برانگیزه وقتی استاد گفتن آب یخِ یخِ شما گفتید فردا همینجا دوش میگیریم شاید خیلی از ما و مخصوصا خودِ من با شنیدن اینکه آب یخه ،فکر شنا و آبتنی رو از سرم بیرون میکردم ولی شما شجاعانه مطرحش کردید ، حتی وقتی متوجه شدید حیوونی در فضای روبرو هست سریعا جلوتر رفتید تا ببینیدش و اینها خیلی برای من درس داره، شاید خود من توی همچین فضایی با شنیدن خِش خِش کمی عقب نشینی کنم تا مطمعن بشم حیوون خطرناکی نباشه و بعدا به سمتش برم ،اما شما بدون معطلی چندین قدم جلوتر رفتید تا اگر حیوونی هست لذت دیدنش رو از دست ندید خانم شایسته عزیز برای جسوربودنتون تبریک میگم.

    در تمام روزهایی که در کنار شما هستیم خیلی خوب مسئله تکامل رو بارها و بارها آموزش میبینیم توی هر موضوعی میشه لمسش کرد مثل این قسمت که گفتید برای پیاده روی، بدنمون یواش یواش داره آماده میشه چون خیلی وقته مسیرهای سخت و سنگلاخی نرفته بودید در پیاده روی قبلی که سربالایی و سرپایینی بود خیلی خسته تر بودید ولی اینجا حدودا 4ساعت رفت و برگشت طول کشیده و شما نسبت به قبل ریلکستر و پرانرژی تر هستین خدایاشکرت .

    چندسال پیش برای اولین بار ما یکروز از صبح زود تا غروب توی کوه بودیم تا قله رفتیم چندین ساعت زمان برد،نصفه شب که اومدم خونه دردپاهام تازه شروع شد و تا دوسه روز عضلات پاهام گرفته بود به سختی میتونستم پامو بالا ببرم از پله ها که اصلا نمیتونستم بالاپایین برم ولی خب تو سفرهای بعدی کم کم آماده تر میشدم این مداومت اونقدر ادامه پیدا کرد تا روزهایی که هرروزه بلااستثنا کوه میرفتم چندین ساعت کوهنوردی میکردمو هیچ سختی برام نداشت از گرفتگی و درد عضلاتم خبری نبود خدایاشکرت برای قوانین ثابت جهانت از جمله قانون تکامل …بالفرض اگر من کاری رو ادامه میدادم ولی هربار مثل دفعه اول سخت پیش میرفت و نتیجه خوبی نمیگرفتم هیچ امید و انگیزه ای برای حرکت نمیموند و باعث میشد ساکن بشم و بگندم! چقدر خوبه تو‌جهانی هستم که به سمت پیشرفته، تکامل من تو هر زمینه ای خودش یه پیشرفته برای جهان .

    ی نمونه از تکامل که خییلی خوب تو زندگیم دیدم برای مادرم و علایقشه، مادرم به علت علاقه زیادی که به کشت و‌کار و درختکاری داره ی حیاط بزرگ تو روستا خریدیم که فضای باغچه اش حدودا 500متره سالهای اول مادرم هرچی درخت میکاشت سال بعد خشک میشد سبزی میکاشت خیلی رشد نمیکردند بعد از یکی دوسال با پرس و جو و تحقیق فهمید که چه نوع درختی برای خاک و آب و‌هوای منطقه مناسبه ،همون نوع درختارو تهیه کردیم ،برای سبزی فهمیدیم نور کمه بخاطر درختای زیاد و اینکه خاک باغچه باید مرغوب باشه و هرسال زیر و رو بشه ،الان بعد از گذشت تقریبا 10 دوازده سال که این حیاطو داریم خیلی قشنگ تکامل رو میبینم یعنی ما باغچه رو از خاک مرغوب زمینهای کشاورزی پرکردیم خیلی خوب شخم زدیم ،درختا رو دورتا دور باغچه کاشتیم و وسط باغچه رو خالی گذاشتیم تا وقتی سبزی و صیفی جات میکاریم نور خورشید رو خوب دریافت کنند الان درختای ما اونقدر بزرگ شدند که کلی میوه میدن سیب و آلو و توت و انگور و گردو داریم سبزی ها خیلی عالی رشد میکنند برای سبزی ها اوایل تو نور مستقیم آفتاب که بودند بعضی روزای تابستون گرما خیلی شدید بود اونها رو میسوزوند فهمیدیم اگر مثل گلخانه کوچیک روی سبزی ها رو با پلاستیک بپوشونیم خیلی بهتره امسال سبزی های ما اونقدر زیاد و عالی شدند من هربار که میرم تو باغچه از دیدنشون لذت میبرم ،صیفی جاتمون مثل گوجه ،کدو و بادمجون و کلم‌و بقیه خیلی عالی رشد میکنن و‌کلی سود به ما میرسونن مخصوصا به من که تو دوره سلامتی گاهی هوس میکنم کدو یا گوجه بخورم از نوع ارگانیک! مامانم خیلی خوب تکاملشو طی کرده کلی راهنمایی به بقیه میده و الان میدونه اگه میخواد گل و‌گیاهی بکاره چه شرایطی لازمه خدایاشکرت تمام اینها بخاطر وجود قانون تکامله‌.

    تو فایل ده درس مهم از آلبرت انیشتین برای اولین بار مفهوم کنجکاوی مقدس رو اونجا فهمیدم آلبرت انیشتین همیشه سعی میکرد کنجکاوی مقدسش رو حفظ کنه بخاطر همین انیشتین شده نه تنها اینیشتین تمام دانشمندان ،مخترعان، نخبه ها با ذهن کنجکاوشون بوده که به جواب خیلی از مسائل میرسیدند و باعث شدند زندگی راحتتر بشه، همین کنجکاوی مقدسشون بوده که الان ما بهشون لقب دانشمند و نخبه و کاشف و ….میدیم،کنجکاوی با فکر کردن همراهه برای همینه که یک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتره، ‏نمیخام راه دوری برم همین چندوقت پیش که فایل الگوهای تکرارشونده رو گذاشتید چقدر باعث شد فکر کنیم و‌تو زندگیمون کنجکاوی کنیم که اگه فلان مسئله رخ میده و مدام تکرار میشه دلیلش چیه ؟چی باعث شده همچین تجربه ای داشته باشم و استاد جان وقتی فکر میکردم و جواب آشکار میشد خیلی حس خوبی داشتم مثل دانشمندان که تو خاطراتشون از حال و احساسشون در زمان کشف معادله یا حل مسئله ای نوشته بودند دقیقا احساس منم مثل اونها بود که اگه کنترل نمیکردم گاهی اوقات باعث میشد جامه بدرم و‌داد بزنم یافتم یافتم!!

    چقدر خوبه همیشه کنجکاو‌باشیم باید برنامه ای بذارم تا کنجکاوی مقدسم رو دوباره به دست بیارم دزست میگین استاد جان با بزرگ شدن ما از اون فضای مقدس خیلی فاصله گرفتیم ولی الان به نفعمونه که دوباره برگردیم به سالهای اول زندگیمون ، چقدر اون سالها خوش بودیم !چقدر سوال داشتیم تو ذهنمون چقدر با سوالامون گاهی بقیه رو به چالش میکشیدیم هی بچگی کجایی که یادت بخیر

    ولی افسوس خوردن نداره ما میتونیم دوباره همون فضا رو ایجاد کنیم فقط باید بیشتر و بیشتر به منبع وصل بشیم‌.

    خداوند روهزاران مرتبه شکر میکنم که همسفرشما در این فصل از سفرنامه هستم برای هر قسمتش متعهد شده ام که کامنت بنویسم تا چشمم بیشتر و بیشتر به دیدن زیبایی ها هدایت بشه و ذهنم بیشتر و بیشتر درگیر زیبایی ها بشه. صبحها با خدا تقسیم کار میکنم میگم خدایا من احساسمو خوب نگه میدارم کامنت مینویسم کامنت میخونم در جریان تضادها سکوت میکنم توام پاداشش رو بهم بده با اتفاقات هیجان انگیز و پربرکت،با سفرهای هدایتی،با هدایای عالی ،با نشونه های بینظیر

    با پولهای پربرکت با آگاهیهای نابو…..

    استاد عزیرم خیلی ممنونم که قسمتی اززیبایی های جهانتون رو با ما به اشتراک میذارید تا باور کنیم که میشود .

    در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشید یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1334 روز

      به نام هدایت الله

      سلام به نجمه عزیز که معنی نجمه هم ستاره است هم نام گیاه زیباست

      که الحق برازنده خودت است

      خیلی زیاد تبریک میگم بهت چقدر عشق وزیبایی در کامنتت پیدا بود

      (دختر چه جمله ای رو به من یاد دادی

      بزرگ شدنت، به محیطی که توش فعالیت می‌کنی و آدمایی که باهاشون ارتباط داری، خیلی بستگی داره، با دقت بیشتری انتخابشون کن.)

      ازشما سپاس گزارم همیشه جنس کامنتهای شما پرقدرت عالی ورنگ وبوی خدایی رو میده که در این نزدیکیست

      به به چه باغ پرمیوه ای دارید خدا به مال ومیوه شما برکت بیشتر بده

      ولی ای کاش اسم روستا تون رو میگفتی تا تصویر ذهنی خوبی بتونیم دریافت کنیم تعهد رو نسبت به کامنت و زیبایی ها وموندن در احساس خوبت رو دوست دارم

      بهترین هدایتها والهامات وباورهای خوب را از خدا می‌خواهم به دوست عزیزم نجمه بدهد

      هر کجا هستی موفق شاد وسلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نجمه رضائی گفته:
        مدت عضویت: 1935 روز

        سلام محمدرضای عزیز

        امیدوارم در سایه الطاف الهی،زندگی رویایی رو تجربه کنین

        خدامیدونه بادیدن نقطه آبی کنار اسمم در سایت چقدر خوشحال میشم چون از خودش خاسته ام‌که دوستانی داشته باشم توحیدی،مثبت،پراز آگاهی ،زیبابین و این نقطه آبی یعنی ارتباط با انسانهای مقدس و ارزشمندش و چقدر بارها و بارها برای این آپشن سایت شاکر بوده ام .

        خیلی ممنونم کامنتم رو خوندید و وقت ارزشمندت رو برای توجه به زیبایی ها و تحسین کردن خرج کردی انشاالله نتیجه اش ظاهر میشه و‌ به قول خود خدا لعلک ترضی میشی .

        شاد و سعادتمند باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: