https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-28 06:59:552023-08-30 01:03:23سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202
539نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و سلامی پر از عشق به استادیار مهربانم
سلام به دوستان همسفر و در مسیر رشدم اونم در این جاده جنگلی زیبا و دلنشین مون
و الان چنان نیرویی از “باور میشود” رو بارها و بارها به یادم آورده این سفر شگفت انگیز و پرخیر و برکت.
عکس این قسمت و چهره مرد آرام و با صلابتی رو میبینیم که یکبار یک مسیری رو رفته و حالا آدرس رو خوب بلده، جنگل رو خوب بلده و بهمون اون جاده جنگلی سرپایینی و آسفالتی رو نشون میده که منتهی میشه به ثروت ها و نعمت ها به آسانی و لذت.یعنی میتونم برای این عکس و چهره خندان و پر از حس رضایت استاد جان که روی اون پل چوبی ایستادن در اون جنگل جملات بنویسم و به یاد بیارم و قدردان این مرد باشم برای راهی که شروع کرد و ادامه داد و همچنان در حال بهبود همین مسیر زیبا و لذت بخش هست و هربار با کلام و رفتارش به ما بازم آدرس میده راهنمایی میکنه و انگیزه میده و میگه من تونستم پس شما هم میتونید پس میشود،میشود، میشود…
خدایا شکرت برای این زمین پهناور و گسترده ایی که مسخر ما کردی تا هر وقت، هرجا میخوایم بریم و از بودن در کنار این طبیعت و مواهبش لذت ببریم و شکرگزارتر از تو و این همه ایی که مسخر ما شده باشیم.
_میشه در همون جای زیبا بازهم متوقف نشد و نچسبید به یک نقطه ثابت و بازم هم حرکت کرد و رفت برای دیدن و تجربه کردن نقطه ایی زیبایی دیگر.
_چقدر قشنگه وقتی یکجایی رو ترک میکنیم و از یک نقطه یا محلی میخوایم به جای دیگه کوچ کنیم و نقل مکان کنیم با قدردانی و سپاسگزاری باشه و این حرکت و تغییر محل با احساس خوب باشه.چرا که من یاد گرفتم که از چیزی فرار نکنم و برای داشتن تجربه های لذت بخش تر و داشتن آدم های باکیفیت تر و بهتر در زندگی ام از همونجایی که هستم شروع کنم. از همون نقطه ایی که هستم از دلش نکات مثبت و زیبا بکشم بیرون و سیراب کنم خودمو و اینطوری جهان به اسانی آدم ها و شرایط منو به سمت جنس کانون توجه من میبره. منو میبره به سمت آدم های مناسب تر و شرایط مناسب تر با خودم.
من از این حرکت چند دقیقه ایی که داشتیم چندتا درس گرفتم:
اینکه به هیچ جایی نچسبم
اینکه با باورفراوانی سفر کنم و هر روز زندگی کنم. باور اینکه میشه هر روز حتی تو کمپ کردن هم حیاط و ویو متفاوتی رو تجربه کنم و یکجا نمونم.
اینکه ثبات و حرکت دو مفهوم متضاد اما تکمیل کننده هم هستند. ما یک جا ثابت شدیم بعد کلی حرکت و تو جاده ها رفتن و نیاز هست که برای ارامش و تمرکز بیشتر داشتن، یکجا رو انتخاب کنیم و مدتی اونجا به یک ثبات برسیم و قبل از اینکه لبریز بشیم قبل از اینکه اون همه زیبایی و طبیعت برامون عادی و تکراری بشه دوباره از ثبات به سمت حرکت کردن بریم.
اینکه ثبات لازمه حرکت کردنه و بنظرم ما حرکت میکنیم تا به یک ثباتی برسیم به یک تعادلی برای رشد کردن و گسترده شدن.میدونید یاده چی افتادم یاده حرکت زمین به دور خورشید در فضا افتادم. اینکه زمین در یک ثبات خارق العاده ایی در حرکت به دور خورشید در گردش هست و همین حرکتی که در عین ثباتش داره اونو در تعادل نگه داشته.اینکه زمین اگر با همون سرعت مناسبش دور خودش و خورشید نمیرخید اصلا این همه رشد و تنوع نداشت. این همه زندگی و زیبایی در دل خودش نداشت. زمین هم نرم و نرمک با تمامی که ما اصلا حس نمیکنیم در حال حرکته و یکجا اصلا ثابت نیست، پس چطور ما انتظار داریم همه چی در ما و زندگی ما ثابت بمونه. مثلا دیگه همه چی خوب پیش بره یا دیگه بگیم بسه این همه زیبایی دیدیم این همه روی خودمون کار کردیم، نه این ویژگی دنیای مادی است. در طبیعت و فیزیک هم ما این حرکت رو در کوچکترین جز ملکول های سازنده یک اتم میبینیم تا بزرگترین اجزاء سازنده منظومه شمسی و کهکشان و کیهان…پس حرکت به سمت تجربه های بیشتر خودش یکجور هماهنگ با طبیعت و قوانین عمل کردنه. حرکت و جابجایی و تغییر خودش یعنی رشد یعنی بهبود یعنی دیدن پتانسیل ها و ویژگی ها.
چقدر این حرکت و جابجایی کوچیک تون رو دوست داشتم چقدر برام درس داره.
چقدر بهم قانون تغییر مدارها و به ثبات رسیدن در یک مدار رو به خوبی رسوند. اصلا این ترکیب ثبات و دلش حرکت یک مفهوم عجیبی تو ذهنم آورده نمیتونم توصیفش کنم. انگار دوباره یک چیز جدید کشف کردم. اینکه من برای اینکه از همین مداری که هستم وقتی به یک ثباتی رسیدم نباید بچسبم و دلم رو تا ابد به همینجایی که هستم ببندم، باید خودمو آماده تغییر و حرکتی دوباره کنم تا یک لول به مدار بعدی نزدیکتر بشم. یعنی اول من به یک ثبات میرسم و بعد برای حفظ تعادل نباید باقی بمونم و باید جاری بشم و حرکت کنم و جابجا بشم و تغییر کنم.خدایا شکرت برای این همه آگاهی و حس خوب فهمیدن.حس خوب تلاش برای دیدن موضوعات منطبق با قوانین و درک قانون در جز جز رفتارهام.
چقدر خداروشاکرم برای اینکه اینجام.
چقدر میتونم از خدا برای وجود این سفر و شما همسفرانم سپاسگزاری کنم.
چقدر میتونم از خداوند برای وجود استاد و مریم جان و این سفر سپاسگزار باشم.
راستی یک خبر از خودم ما قراره تا اواسط شهریور یک سفر بریم به همون جایی که ازش اومدیم و دوباره تجربه کنیم و لذت ببریم و دیدارها رو تازه کنیم و عشق بدیم و عشق بگیریم و منم قراره دوباره همونجا متولد بشم(بخاطر ایده آقای همسر عزیز قراره تولدم رو امسال بعد چندسال تنهایی جشن گرفتن، اونجا باشیم و در کنار خانواده جشن بگیریم.)خدیا شکرت امسال از قبل عید تا الان چهارمین سفری میشه که داریم میریم.خدایا شکرت…اصلا یک زمانی سال میگذشت و من از جایی که بودم خارج نشده بودم اما الان تجربه این سفرها به من داره میگه تو مدارت تغییر کرده. اینا یک دلیل خیلی واضحش توجه بسیار زیاد من به سریال سفر به دورآمریکاست. و یک دلیلش هم باورهایی که در ما هربار داره قوی و قوی تر میشه مثل آزادی مکانی و زمانی و البته مالی که اونم داره رشد میکنه. دلیل این سفرها همون روحیه آزادی طلب منو همسرم هست، روحیه وابسته نشدن به یک جای خاص و یک شخص خاص. اینا دلیل اینه که داریم هماهنگ تر میشیم با اصل مون. هدایت ها رو بهتر متوجه میشیم و نگران هیچ چیزی در اینده و گذشته سعی کردیم نباشیم. اینا به دلیل دیدن شرک ها و به سمت توحیدی عمل کردن قدم برداشتنه.چقدر زندگی به سبک هدایت الله یکتا و توحیدی زندگی کردن لذت بخشه. اصلا تازه معنی زندگی و زندگی در لحظه رو میشه احساس کرد و چه حس خوبیه.
چقدر این عمق پیدا کردن زندگی و لحظات زندگیم رو دوست دارم با اینکه من از خودم راضی نیستم، با اینکه اون نتایجی که میخوام و ظاهر قضیه است هنوز اتفاق نیفتاده اما ایمان دارم با همین کنترل ذهن و ماندن در احساس خوب اون خواسته ها و هدف و نتیجه ها هم رقم میخوره.
IN GOD WE TRUST
چون یاد گرفتم که بخدا اعتماد کنم. چون دارم سعی میکنم هربار اعتمادم رو به خدا بیشتر کنم و این اعتماد به حرف و یک جمله زیبا گفتن نیست، این اعتماد رو در عمل و قدم ها و حرکت های خودم باید نشون بدم.این اعتماد رو با هدایت خواستن هام باید نشون بدم. این اعتماد رو با رهابودن و آرامش داشتن باید نشون بدم. اگر من ادعا میکنم که به خدا اعتماد دارم خب باید نشون بدم اعتماد من چقدره، چقدر آرامش در خیال من ایجاد شده اینکه کمتر از قبل نگران آینده و ترس از گذشته در من باشه و هربار کمتر و کمترش کنم. اینکه قلبم با یاد و نام خدا چنان آروم بشه که انگار یک نوزاد در آغوش پر از مهر و سخاوتمند و قدرتمند مادرش آروم میشه و ریتم قلبش با مادرش هماهنگ میشه و دیگه گریه و زاری نمیکنه، دیگه ناراحت و غمگین نیست چون میدونه بغل مادرشه، چون میدونه که اون حواسش بهش هست، چون میدونه که اونو که قدرت داره و اونه که خلقش کرده و به همه چی آگاهه…من میخوام این حس رو داشت باشم که انگار بغل خدام و ازآرامش وصف نشندنی که بهم میده چشم هام حتی میبندم و حرکت میکنم و فقط لذت میبرم و سرشار میشم از عشق و محبتی که هر لحظه به من نثار میکنه. من این عشق بدون قید و شرط خدارو ببینم که همیشه هست و خواهد بود…خدایا شکرت که همیشه بامنی و همراه منی…خدایا ازت میخوام منو بغل کنی و منو آروم کنی، آرامشی وصف نشدنی از جنس خودت…خدایا ازت میخوام تا منو بزرگ کنی بزرگترها از ترس هاو تردیدهام، منو خودت رد کنی از مراحلی که اصلا هیچ ایده ایی الان برای حلشون ندارم.خدایا من بتو و قدرت تو ایمان دارم پس منو از تمام خودت سرشار کن…
خدایاشکرت برای شنیدن صدای آب و دیدن این رودخونه ها
خدایا شکرت برای این درخت های برافراشته در دل آسمون
خدایا شکرت برای این زمین محکمی که میشه روش قدم برداشت و همش کشفش کنیم و بریم و بریم…خدایاشکرت برای قوانین ثابتی که در جهانت وضع کردی و با خیال راحت وقتی درکش کنیم و بهش عمل کنیم میدونیم که اصلا جواب دلخواه مون رو میگیریم.
خدایا شکرت برای اون بچه آبشار
خدایا شکرت برای این تریل کوهستانی زیبا
خدایا شکرت برای این همه آزادی و رهایی
خدایا شکرت برای وجود مریم عزیز یک بانو ارزشمند و خالق زندگی خودش و بدن خودش که اینقدر عالی پابه پای استاد جان داره حرکت میکنه و تلاش میکنه.
خدایا شکرت برای دیدن این همه شکوه و فراوانی
خدایا شکرت برای فرصتی که بهم میدی تا با خودم اینجا خلوت کنم و بلند بلند حرف بزنم و ازت اینطوری تشکر کنم. خدایا عاشقانه ازت سپاسگزارم برای همه چیز.
باورتون میشه یک جمله مریم جان چقدر باعث شد من برم چیز یاد بگیرم.(در ضمن فکر نکنین من یکبار فایل سفر به دورآمریکا رو میذارم میبنیم و تمام.تا جای امکان اول یکبار همینطوری میبینم و بعد تا شب یا روزای دیگه چندبار دیگه میبینم یا با خوندن کامنت و دیدگاه های بچه ها که با داستان این قسمت هماهنگ تر چندبار دیگه هم سفر میکنم و میبینم.اصلا یعنی بیشتر از یک سفر و چند دقیقه من در خودم سفر میکنم، ماجراجویی و اکتشاف میکنم و اصلا خوشحالی هامو چندبرابر میکنم. من فقط عاشق غرق شدن در این موضوعات هستم.)حالا یک چیزی هم اضافه کنم از صحبت مریم جان اونجایی که گفت با این پیاده روی ها دیگه کم کم داریم خودمون رو آماده میکنیم برای فتح قله اورست.یعنی چقدر این جمله ات رو دوست داشتم مریم جان اصلا یک نوید و خبر بهم دادی.
مریم جان: آقا ما تا آخر سفر Climber(کوهنورد) درون مون رو میکشیم بیرون، دیگه بعدش میریم برای فتــح قله اورست.
استاد جان: یعنی یواش یواش داره بدنـمون آماده میشه که بتونیم مسیرهای طولانی تر رو با dificalty(دشواری) بیشتر هم بریم.خیلی وقت بود پیاده روی در سربالایی نداشتیم اصلا…
وای فقط اون قسمت که استاد رفتین سراغ اون سنگ ها و از کنجاوی حرف زدین یعنی عالی بود. یعنی این سفر برای من همه جور درسی داره. یعنی چقدر میتونم سپاسگزاری کنم برای این تصاویر و تجربه ها. چقدر خوشحالم استاد کنجکاویی دارم. حالا برای پاسخ دادن به این کنجکاوی مقدس خودم هم که شده و اینکه به هرحال بعد چند ده سال مرور درس های دانشگاهی بشه. از اون سنگ ها میخوام براتون بگم. به عنوان کسی که یک زمانی زمین شناسی خونده و شواهدی که در اون منطقه متوجه شدم اون تیکه صخره سنگی که کلی سنگ های ورقه ایی داشت احتمالا میگم احتمالا چون هم از نزدیک ندیدیم هم بهمون یاد دادن یک زمین شناس هیچ وقت با قطعیت نظر نمیده تا وقتی کامل نمونه رو بررسی نکرده و یک مورد دیگه که احتمال داره خطای منو بالا ببره من سال 91 فارغ التحصیل شدم و قطعا خیلی چیزا و نکته ها رو یادم نیست اما از اونجایی که علاقه دارم با تمام اشتباهی که ممکنه بکنم میخوام خودمو به چالش بکشونم.
میخوام نظر خودمو اینجا بگم که اون سنگ های ورقه ورقه ایی از گروه سنگ های ریز دانه شیل های رسوبی تشکیل شدند که با یک دگرگونی ضعیف تبدیل شدن به سنگ اسلیتی یا سنگ لوح که اصطلاحا سنگ اولیه شیستوزیته شده.اسلیت ریز دانه ترین سنگ دگرگونی هست.بر اثر فشار زیاد که بر دانه های ریزرس وارد میشه و باعث می شود که آنها در صفحاتی موازی با جهت فشار رشد کنند.
شکل این جور سنگ ها بخاطر داشتن کانی هایی با ساختار ورقه ایی هستند یعنی از خانواده کانی های سیلیکاته ورقه ایی در ترکیب این سنگ ها هست که این شکلی شدند.(سیلیکات ورقه ایی یا فیلو سیلیکات ها)
اصلا یادش بخیر یعنی دنیای کانی های و درس کانی شناسی مون دنیایی بود. تازه باز کانی شناسی دوتا درس بودکانی شناسی بلوری و هندسی(از نظر ظاهر و شکل بلور بررسی میکردیم) و کانی شناسی نوری(که زیر میکروسکوپ بررسی میکردیم که اصلا اون خودش یک دنیا تو یک دنیای دیگه بود.) خلاصه که کانی ها رو بصورت کلی به سیلیکات یا غیر سیلیکات تقسیم میکنیم چون درصد سیلیسSi روی زمین زیاد هست با یک دسته بندی کلی پیش میریم و باید بگم که این سنگ توش قطعا سیلیس داره. الان چک کردم خانواده فیلو سیلیکات ها فرمول کلی شون به صورت (Si2O5) یا نسبت سیلیس به اکسیژن 2 به 5 است.
رس هم یکی از کانی های گروه فیلو سیلیکات هست که باز خودش شامل کانیهای سیلیکات هیدرات آلومینیم است. یعنی در خودشون اب دارند یعنی اصلا برای تشکیل اینجور کانی ها آب لازمه. و همراه اونا و در فرمول شیمیایی شون معمولا مقادیری متفاوت از آهن، منیزیم، فلزهای قلیایی، فلزهای قلیایی خاکی دیده میشه و اون حالت قهوه ایی میتونه برای وجود آهن در ساختار اون سنگ و کانی های تشکیل دهنده اون سنگ باشه.خلاصه که منو برد به اردوهای زمین شناسی و دوران دانشجویی ام. خدایا شکرت برای این احساس خوب و کنجکاوی ها و شور و شوق ها…
راستی این بگم که این گروه کانی ها با ضافه شدن اب و رطوبت کافی ویژگیهای پلاستیک پیدا میکنند و با خشک شدن صلب میشوند واقعا شگفت انگیزن. و اصلا بخشی از خاک های روی زمین از همین کانی ها و ترکیبات درست شده.
خدایا شکرت برای این جهان شگفت انگیز و قانون مندت.
راستی وقتی اون تیکه رو از اونجا برداشتین و خیلی شبیه شمشیر یود گفتم اونو به یاد این کنجاویی و دیدن این شگفتی ها بردارین نندازین. اینقدر خوشحال شدم مریم هم ازتون خواست نندازین و شما هم نگهش داشتین.
خیــــلی خوبــه که این کنجکاوی رو زنده نگه داریم.اصلا من بخاطر همین ویژگی کنجاوی و علاقه ام به کنجکاو بودن و کنجکاو کردن بچه ها همین ایده ایی که دارم رو بتونم اجرا کنم و با خودم هی میگم من لایق این کار هستم چون خیلی آدم کنجکاویی هستم. البته به قول استاد جان منم مثل قبل کنجکاو نیستم و دوست دارم دوباره اون حجم کنجکاوی مقدس رو در خودم قوی تر کنم و زنده کنم.
خدایا شکرت برای این سفر
خدایا شکرت برای این همه نعمت
خدایا شکرت برای همسفر بودن با سوگلی ها
خدایا شکرت برای این شوخی ها و احساس لیاقت دادن هاتون
خدایا شکرت برای این صدای آب و زلالی آب و اون سنگ های رودخونه ایی
خدایا شکرت که استاد قشنگ مون برامون از زیبایی های این گل های زیبا فیلم گرفتن و به ما هم نشون دادن. گل های زیبایی که وسط تابستون در دل این طبیعت کوهستانی در اومده.
خدایا شکرت برای این کارت پستال هایی از این مناظز زیبا
خدایا شکرت برای اینکه شما عزیزانم چهار ساعت پیاده روی کردین و چقدر به بدنتون رو کمک کردین. اصلا یک فشار مناسب، یک ورزش اونم در دل طبیعت خدا بصورت طبیعی کل بدن رو درگیر کردین و چه عضلاتی رو قوی تر کردین.
استاد جان چقدر زیبا گفتین و تشکر کردین که با عزیز دلتون این پیاده روی رو رفتین و ادامه دادین و با وجود خستگی مداومت کردین که پاداش این کار هم سلامتی و اندام زیباتر هست. یعنی استاد عاشقتم که پاداش همین کار پر از ماجراجویی و لذت رو هم بهش اشاره کردی.یعنی همش سـوده و سـود…
استاد عزیزم واقعا با تمام سلولهای وجودم تحسینت میکنم ب این اراده واستمرا ودر مسیر بودنت..الگوی تمام عیار هستی از همه لحاظ…برای من وتمامی دوستان…
حقیقت امر بیست روز پیش کرج عظیمه ی واحد کار نقاشی داشتم ک مالک ی مرد تقریبا 70 ساله بود ک هر روز میرفت کوه خیلی خیلی تحسینش میکردم هم ب خودش میگفتم وهم تو ذهنم دوباره تحسینش میکردم وحتی ب خانم ودخترش میگفتم از این عزم واراده اش…ی روز خانمش گف پسرم آمریکا زندگی میکنه وچون خیلی ب کوه علاقه داشته انتقالی گرفته رفته کلورادو واونجا با ی اکیپ کوه نوردی دوست میشه ک ی خانم ایرانی هم عضو اون اکیپ بوده وبا هم دوست میشن وازدواج میکنند. خلاصه من شماره آقای جنانی رو گرفتم ک گاهی باهاش کوه برم ولی اصل مطلب بر میگرده ب این همزمانی سفر شما ب سمت کلورادو واونجا بود ب این اصل مهم رسیدم ک کانون توجه چ میکنه…الله اکبر
استاد عزیزم من آخرای خرداد ماه برای اولین بار تو عمرم برای تولدم کادو گرفتم واونم ب الهام شد ک بیام دوره عزتنفس رو بخرم وهمزمان شده بود با آپدیت دوره کشف قوانین زندگی ک فایل های هدیه اش میومد روی سایت وی نیروی بهم گف خودتو سوپرایز کن وب لطف قدرت مطلق اونم خریدم ..خداروشکر شکر شکر برای گوش دادن ب ندای قلبم استاد حقیقت امر دوره عزت نفس رو گوش کردم استپ کردم ودوره کشف قوانین استارت نزدم هنوز تازه اونجا بود ک فهمیدم ک شما چرا میگید تا عزتنفس ساخته نشه هیچ دستاوردی پایدار نمیشه تازه فهمیدم ک چرا میگید میلیارد ها سال نوری با عزتنفس فاصله داری هنوز..من با این دوره دارم قدم ب قدم رشد میکنم وبزرگ میشم این تمرین پیام بازرگانی چ غوغای در من ایجاد کرده هر وقت انجامش میدم کلی خودمو تحسین میکنم وچقدر از طرف دیگران تحسین میشم چنان حال خوب میگیرم ک میخوام کوه رو جابجا کنم…همین جا میخواستم از دوست عزیز وهم خانواده خوبم آقای خوشدل عزیز تشکر کنم بابت تعهد 40 روزه اش در مسیر توحیدی بودنش ک باعث جرقهای در من شد ک از همون جا شروع کردم ب خوندن قرآن وب لطف رب العالمین بعد از 3ماه استمرار وتلاش برای اولین بار تو 45 سالی ک از خدا عمر گرفتم قرآن رو ختم کردم اونم آگاهانه الهی شکر شکر شکر شکر وب پاس این حرکت ی جایزه ب خودم دادم وی سفردو نفری با پسرم استارت خورد البته قرار بود تنها تنها باشم ولی تسلیم امر خدا شدم وپسرم باهام اومد وچ سفر پر برکت وروح بخشی شده برام تا اینجا ک 3روزش گذشته دیروز هدایت شدم ب بارگاه دو تن از عرفای بزرگ بایزید بسطامی و شیخ ابوالحسن خرقانی چ هوای نابی بود انگار کولر گازی رب العالمین روشن شده بود برام گویی تمام کائنات دست ب دست هم داده بودند ک اشکهای من سرازیر شوند از این همزمانی فایل قبلی ب این محیطی ک تجربه کردم با ابرهای تیره و سفید پفکی پورتال بی نظیر خورشید ک گویی پنجره
خداوند برای من باز شده بودوتعظیم درختان تنومند صحن مبارک شیخ تا کمر ک گویی عاشقانه حمد وسپاسگزاری میکردن از رب العالمین فرمانروای جهانیان..تازه اول صبح رفته بودم ورزش در جاده سلامتی آبشار شاهرود ک هدایت شدم ب فتح کوه نزدیکای قله بودم ک شیبش خیلی تند شد ی لحظه ترس ب من غالب شد و خواستم که ادامه ندم ولی یاد صحبتهای شما در مورد اون دختر خانم صخره نورد افتادم وگفتم هر طور شده باید ب ترسم غلبه کنم ایستادم واز ربم هدایت خواستم گفتم چطور از این راحت وساده تر برم بالا ی نگاهی ب چپ و راست خودم کردم وگف از چپ برو ومن تسلیم انجام دادم خودم نفهمیدم چطور رسیدم ب قله وانجام بود ک ب این نکته رسیدم ک مسیر تو ذهنم دشوار وخطر ناک بود ولی توانایی من وربم خیلی بزرگتر از اون شیب ومسیر بود…وکلی عزتنفس گرفتم وبرگشتم…
خدایا شکر برای این سایت الهی وپر برکت.بقول دوست عزیز وهم فرکانسی توحیدیمون خانم شهریاری عزیز غار حرا ی نورانی و آرامش بخش
خدایا شکر برای کامنتهای فوقالعاده وپر از آگاهی دوستان جانم
سلام عرض میکنم خدمت استاد ومریم عزیزم و همسفران زیبا اندیشم
قسمت 202 سفر به دور آمریکا
سلام مرا از ی دشت خیلی خیلی سرسبز با انواع درخت و درختچه که هموار و صاف هست که سمت چپش چند تا مسیر پیاده روی هست که آدما تک و توک دارند ورزش میکنند ، سمت راستش ی میدون با کاج های کوچیک و بوته هایی خوش رنگ که انعکاس نور خورشید گلهای صورتی ، بنفشش رو زیباتر کرده ، دور تا دور این محیط پر از نیمکت هست که صحرا همیشه هدایت شده به یکی از آنها که اتصال صورت بگیره…
کدوم اتصال ؟؟؟
همونی که با دیدن این سریال داریم یاد میگیریم ، همونی که قراره با انجام دادنش به صلح درون برسیم…
همون احساسی که مریم جان با دروبینش ثبت کرد و با ما به اشتراک گذاشت و خبر از رفتن به جای جدید میدهد…
همون مکث لحظه ای مریم جان که در قابش ی آسمون آبیِ بزرگِ بزرگِ بی انتهاست که با نور خورشید و کوه های استوار و درختان راست قامت ، همان 10 ، 11 ثانیه ابتدای فایل رو میگم که ضربان قلب مرا تند و تند تر کرد…
دوست داشتم همان جا بمانم و( شما بروید من خودمو میرسونم بهتون ؛ جمله ای آشنا برای دوستانم که باهم سفر رفتیم…) من باشم و خدا و اون حجم از زیبایی ژرف اندیش که قطعا چشمانم رو تَرْ ، جسمَمْ رو پاکْ میکنه تا روحم پر بکشد برای وصل شدن…
همان وصل شدنی که با آگاهی های که از این 2 عزیز دل به ما گفته میشود و ما با توجه به مداری که هستیم دریافت میکنیم…
همون جاده ی زیبایی که نزدیک 4ساعت راه رفتیم ، شیب داشت ، بالاو پایین داشت ، خستگی داشت ، اما ما از مسیرمان لذت بردیم و پاداشش سلامتی و تندرستی ، احساس خوبِ ، اتفاقات خوبِ
همان مسیری که خداوند برای صاحب های خانه اش و اهالی توحیدی زیبا اندیش این سایت الهی راحت و آسون کرده کارها رو ، پس سوت زنان دَرِشْ حرکت کردیم ، اما به شرط پاکی و زلالی دل و روحت و برداشتن آت و آشغال ها از زیر مبل ، به شرایط نداشتن خشم و کینه و حسادت…
همانی که با کنترل ورودی ها داریم به دستش میاریم…
پس از قلب من ، به قلب همه ی شما عشق و آرامش و شادی…( صحرا با ی عالمه چشم قلبی و ستاره ای فراوان)
من وقتی مقابل تابش نور خورشید قرار میگیرم لحظه ای می ایستم دستانم رو روی قلبم میگذارم و چشمانم رو میبندم و برای لحظاتی روحم پَر میکشد…
چقدر این لحظات ناب هستند ، نابِ نابِ ناب
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
این روزها آگاهانه هدایت خواسته ام برای درک دریافت الهامات…
این روزها شجاع تر شدم برای رفتن به دل ترس هایش
این روزها آدمای خوش فرکانسی و ثروتمند و زیبا اندیش سر راهم قرار میگیرند
این روزها آرامترم شدم از رفتن آنهایی که هم مسیرت نبودند…
این روزها دارم یاد میگیرم که محکم قدم اول رو بردارم، تاکید میکنم ، قَدَمِ اَوّوّوّلْ…
قدم اول پرسیدن سوال خوب بود که به قول استاد روزمان رو باهاش شروع کنیم تا متوجه موانع ذهنی ام شوم ، همانی که ترمز راهم میشود…
abasmanesh.com
چقدر پاداش این سفر زیباست…
سفری بیرونی که ما رو آرام ارم وصل میکنه به درون مون…
سفری که داره قلبم منو باز میکنه ، همون نقطه ای که به قول یوگی به رنگ سبزه و ترکیبش با سبزی طبیعت بکر خداوند منو داره با خودم روبرو میکنه ، داره با خودم میشناسونه ، دارم میپذیرم خودمو همانطور که هستم ، همینِ ظاهر و باطنِ من ، آره من بدون هیچ قید و شرطی دوست داشتنی و ارزشمند هستم…
این حس ناب رو کجا میتونی پیدا کنی؟؟
جای بهتری سراغ ندارم…
چه جایی بهتر ازبن محفل صمیمی
شیطان دارد تلاش میکند و میگویید بس است چقدر مینوسی ، چقدر حرف میزنی و چقدر های….
من پذیرفتم خودم رو ، همانطور که هستم
دارم تلاش میکنم که بهتر از قبل خودمو در آغوش بگیرم…
دارم تلاش میکنم ، رو در رو با تمرین اینه پذیرای خود واقعی ام باشم و به یاد بیارم چرا اینجا هستم…
به یاد بیارم سرمایه های ارزشمند درونی ام رو… سرمایه ی خوب کلامی و ارتباطی ام رو ، خوش انرژی بودن رو ، صداقت و درستکاری ام رو ، خوش رو ، خوش قول و خوش حساب بودنم رو هزاران سرمایه درونی دیگر که با همان جسارتی که در اختیار کنجکاوی قرار میگیرد در حال مکاشفه هستم…
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
او دیگر نمیتواند مرا منصرف کند ، چون میخوام هر روز برای بندگی خدایم ، رب العالمینم ، یک قدم بردارم تا از بند زنجیرهای شیطان رها شوم…
او دیگر نمیتواند مرا منصرف کند ، چون من دارم آرام آرام با قدم های مورچه ای مستمر وارد ترس هایم میشوم…
دیشب خوب مُچَشْ رو گرفتم ، داشت به سرعت میتاخت ، چرا که در عبادتهای پیاده رو ام با چنان انرژی الهی و خوبی در حال هدایت به واضح شدن موضوع کنفرانسم بودم که بعد با ی ورودی نا زیبا..
اما خوبیش آن بود که زیاد در این حالت نماندن و این حالت دارد کوتاه و کوتاه تر میشود و این یعنی رشد و درست بودن مسیر
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
چقدر زمان زود گذشت ، از صبح خیلی سایت رو چک کردم و دیدم خبری از فایل نیست ، رهایش کردم و نیایش روزانه ام رو آغاز کردم و بعد…
دارم اماده میشم برای دریافت فراوانی نعمت و ثروت بیشتر ،که با رها بودن و خودارزشمندی وجودم در حال دریافتش هستم ….
چقدر فوق العادهای صحرای عزیزم نمیدونی چقدرازتوصیف فضای اطرافت به این زیبایی لذت میبرم
صحرای عزیزم این آرامش این شجاع بودنت رو میشه حس کرد
چه تفسیر زیبایی از این سفر آوردی سفر بیرونی که ما را آرام آرام وصل میکنه به درون خودمون
غرق لذت وآرامش شدم از یادآوری سرمایه های ارزشمنددرونی که همه ما داریم از نکته به نکته کامنتت لذت بردم وتحسینت کردم شاید قبلا هم بهت گفته باشم کامنتات یه آرامش خاصی از جنس خودت از جنس نور داره
الهی صد هزار مرتبه شکر که امروز هدایت شدم اومدم این دیدگاه زیبا و دلنشین شما رو خواندم
سلام و درود به شما صحرا خانم زیبا و زیبا اندیش
الهی که حال دلت عالی باشه و در پناه خداوند مهربان باشی
سپاسگزارم که با قلم زیبایت نوشتی
چقدر لذت بردم از توصیف کردن محیط اطرافت و زیباییش هایش
چقدر لذت بردم زمانی که گفتی توی مسافرت ها آگاهانه به همسفر ها میگی شما برید و …
و می مونی در طبیعت تا چند صباحی خودت و خدای خودت خلوت کنید و گپ و گفت عاشقانه داشته باشید
اینننن خیلی برای من شیرین بود شنیدنش واقعاً اشک تو چشمام جمع شد و چشمام قلب قلبی شد
چون هم عاشق طبیعت گردیام (قبلاً توی کامنت هایم چندین بار اشاره کردم که هدفم اینه یک عکاس جهانگرد بشم که در عینِ سفر و گشت و گذار مولد ثروت هم باشم) هم این تجربهی ناب تنها بودن در طبیعت بکر و حس کردن خداوند در تک تک ثانیه ها رو تجربه کردم
خیلی تجربهی شیرینی الهی شکرت
ان شا الله که به زودی هدایت بشم به یک طبیعت ناب و چند روزی خودم باشم و خدا و سکوت طبیعت:)))
در کامنت بچه ها اول هدایت دریافت کردم که برم جلسهی قرآنی قدم اول رو دانلود کنم و ببینم
بعد توسط دست مهربان خدا، پاکیزه خانم عزیز هدایت دریافت کردم که گفتگو با دوستان قسمت 53 رو ببینم
رفتم اون هم دانلود کردم
دیروز با دقتی فراوان چند بار قسمت 18 مصاحبه با استاد رو دیدم و یک بخشی رو نت برداری کردم ولی ادامه اش مونده که ان شا الله امروز تمومش می کنم
چند مدتی هستی دارم به صورت تمرکزی روی دستهی باورهای ثروت ساز فوکوس می کنم و اون ها رو می بینم هر فایل رو چندین و چند بار می بینم و گوش میدهم و می نویسم و بعدش هم درک خودم و چیزهایی که بهم الهام بشه رو در کامنت می نویسم
قدم بعدی برای اینکه بعد از اینکه نت برداری از مصاحبه با استاد قسمت 18 رو تموم کنم رو خداوند از طریق دست مهربونش یعنی شما مشخص کرد ، سپاسگزارم:))
میرم برای دانلودِ فایل بی نظیر باوری که تغییرش درهایی از نعمت رو به روی زندگیام گشود
الهی صد هزار مرتبه شکر
دوست عزیزم پیشنهاد میدهم مصاحبه با استد قسمت 18 رو ببیند به شدت تاثیر گذار هست، استاد کلید های خیلی خوبی برای استفاده مفید و موثر از محصولات در این قسمت به ما میده :)))
سلام به دوست توحیدی مهربان زیبا اندیشم ، محمد حسین عزیز
الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه
ممنون که برایم وقت گذاشتی و این همه نشانه های ناب الهی از زبان شما برایم گفته شد ….
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت برای بودن مون در این مسیر توحیدی
امیدوارم در زمان مناسب هدایت بشی به یک طبیعت بکر و با خدا درونت و آرامش و سکوت طبیعت تجربه ها به دست بیاری و با ما به اشتراک بگذارید.
اشاره به عکاسی و جهانگردی کردید ، خواسته ای که منم با بودن در طبیعت با تمام وجود دوستش دارم…
دوست دارم چند اتفاق رو برای خودم مرور کنم تا یادم بماند و و قانون مرور شود و ایمانم بهتر از قبل شود…
در دوران پندمیک من هدایت شدم به دوره ای آنلاین برای تولید محتوا با ی استاد عالی ، ی انسان موفق ، یک کارگردان و مستند ساز حرفه ای ، که خروجی آن این شد که صحرا بهتر متوجه شد که چقدر به مستند سازی و عکاسی در طبیعت علاقه دارد…
( آنقدر که خانم شایسته عزیز رو در سریال سفر به دور آمریکا تحسین کرده بودم …)
برای همین در کنار کار با کودک ، متوجه شدم که به مستند سازی هم علاقه ی بسیار زیبای دارم….
و بعدش به جاهای بینظیری هدایت شدم برای مستند سازی و من هر بار آگاهانه تر با خودم بارها و بارها گفتم دوست دارم با یک مستند ساز و کارگردانی کار بلد آشنا بشم که کارش خودش هم با کودک باشد و خداوند یکی از بینظیر ترین ، بهترین ، با تجربه ترین ، درست کارترین و… دستش رو سر راهم گذاشت و من هفته ی بعد با او و دستیارش دیدار کاری و دوستانه ای خواهم داشت…
خیلی خوب یادمه که در غروب آخرین جمعه ماه تیر ، بعد گوش دادن فایل « قلبی که به سوی خدا باز میشود» و گفتگوی درونی ام اتفاقات خوبی رخ داد و من بعدش یک آگهی پروژه نمایشی دریافت کردم و نجوا چقدر تلاش کرد که مرا منصرف کند ولی نتوانست و من باز یک قدم برداشتم و از بندش رها شدم و به خدای خودم نزدیکتر شدم….
الان که میگویم ضربان قلبم تند تند میزنه ، به این خاطر که چقدر خداوند به ما نزدیکه و او دوست دارد که ما ثروتمند باشیم و در مسیر علاقه مان قدم برداریم و پول بسازیم…
خدای خوبم من به خیری از جانبِ تو فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ هستم
او همیشه مرا در زمان مناسب به مکان مناسب به انسان های درست با باور های درست هدایت میکند.
یه همکار نازنینی دارم الان تقریبا یکساله دارن مسیر منزل تا محل کار که نیم ساعت طول میکشه رو هر روز پیاده روی میکنند…
هدفشون ورزش کردن بوده و هست ولی من هر روز شاهد روحیه ی عالی که با اینکار بش دست یافتند هستم، چقدر تو این مدت اندامشون عالی شده، چقدر سحرخیز شدن، چقدر قوی تر و زبر و زرنگ تر شدن، چقدر تمرکزشون تو کار بالا رفته، چقدر دیر خسته میشن، تو مسیر هم کلی زیبایی میبینند و لذت میبرن.
چقدر ناآگاهانه دارن به قانون عمل میکنند فقط با همین پیاده روی که با اراده دارن انجامش میدن، چقدر قشنگ تونستن با همین کار ساده به هماهنگی ذهن و روح برسن و چقدر مزایا داشته براشون.
شاید خودشون فقط همین اندام خوب به چشمشون بیاد و حسش بکنند ولی من که از زاویه قانون بش نگاه میکنم میبینم چقدر قشنگ و زیبا دارن به قانون عمل میکنند.
چقدر تحسینشون میکنم و از دیدن روحیه ی عالیشون منم لذت میبرم و جالبه چقدر رابطه شون با من عالی شده.
قانون جواب میده چه آگاهانه بخوای بش عمل کنی چه ناآگاهانه.و چقدر زندگیمون قشنگ میشه وقتی که بخواهیم آگاهانه به این هماهنگی روح و ذهن برسیم.
فکر میکردم مطلب خاصی ندارم برای این فایل، ولی چه نکته ظریفی تو دلش داشت که کشفش کردم.
راز ایجاد یک زندگی شاد در آن است که کاری را بیشتر انجام دهید که از آن لذت می برید.
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان و همه ی دوستانی که با عشق کامنت ها رو میخونن و لذت میبرن.
دو سال پیش که گفت و گوی شما و دوستان در کلاب هاوس رو گوش میکردم یک خانومی از اعضای سایت که این افتخار نصیبش شده بود که با استاد عباسمنش صحبت کنه حرفی زد که اون لحظه برای من خیلی حرف جالبی بود اما بعدها با تمام وجودم حسش کردم و درکش کردم و بهش ایمان آوردم. ایشون گفت: استاد من در تک تک لحظه های زندگیم از خداوند هدایت میخوام،
از خداوند هدایت میخوام که صبحونه چی بخورم! ناهار چی بخورم! غذا چی درست کنم! لباس چی بپوشم! و میگفت خداوند منو به بهترین شکل ممکن هدایت میکنه.
شاید من اون لحظه با توجه به پایین بودن مدارم عمق مطلب رو درک نکردم اما الان از اون روز 2 سال گذشته و من بدون یک لحظه هدایت خداوند مثل انسان نابینایی هستم میان جنگلی انبوه!
اینقدر به این هدایت وابسته شدم که تا نشونه ای از طرف خداوند نبینم حتی غذا نمیخورم!
هفت ماه پیش من پا در دل ترس ها گذاشتم با ایمان به پروردگار حرکت کردم و پا در دل ترس ها گذاشتم و برای اولین بار با قدرت و بدون هیچ اضطرابی مهاجرت کردم و از همان روز اول تا امروز که این کامنت رو مینویسم جز معجزه و معجزه و معجزه، جز خیر و برکت ، جز سلامتی، جز حال خوب، جز نعمت و ثروت، جز و هدایت هیچ چیز ندیده ام!
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشونی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام و سروش
روز هایی هستش که اتفاقات ناخواسته ای رخ میده اما من یاد گرفته ام به محض برخورد با ناخواسته به خودم بگم الخیر فی ما وقع!
و به یگانگی الله قسم که الخیر فی ما وقع میشود!
تمام اتفاقاتی که رخ داد و از نظر من اتفاقات ناگواری و ناخواسته ای بود که تعدادشون به انگشت های یک دست هم نمیرسه در نهایت برام جز خیر و خوبی و درس چیز دیگه ای نداشت!
حسی که این روزها دارم رو تا به حال در زندگی ام تجربه نکرده ام. حسی عمیق از اینکه خدا در تک تک نفس هایی که میکشم کنارمه و همیشه همراه منه.
استاد عزیز باز هم قدم در دل ناشناخته ای گذاشتم و این حرکت ها و توکل ها چقدر میتونه آدم رو قوی کنه که دیگه از قدم گذاشتن در دل ناشناخته ها ذره ای ترس و دلهره نداشته باشه.
امروز این قدم بزرگ رو برداشتم و روزی حتما باز هم در مورد معجزه های این حرکت میام و اینجا با چشمانی خیس از ذوق و خوشحالی مینویسم و زیبایی خداوند رو فریاد میزنم.
وقتی کامنت دوستامو میخونم که با جسارت قدم های بزرگ برمیدارن و قدم تو دل ناشناخته ها میزارن ،قلبم باز میشه ،چشمم روشن میشه به نور هدایت الله.
چقدر خوشحالم که دوستانی چون شما دارم که با جسارت تمام مهاجرت میکنه،تحسینتون میکنم و شما برای باور مهاجرتم الگوی عالی هستین ،وقتی نتایج دوستامو میخونم منم پاهام جون میگیره برای حرکت،
منم تصمیم به مهاجرت دارم و دلم میخواد قدم بزارم تو جهان جادویی الله،ممنون از کامنت عالی شما.
احساس تعلق داشتن به آنچه که هست و خوب و زیباست (نعمتها) از اولین آموزههایی ست که معمولاً روان درمانگرها برای مراجعین خود توصیه میکنند
و باعث حس سپاسگزاری بیشتر میشود
درست مثل وقتی که شما میگویید : رودخانهی خودمان / آبشار خودمان / حیاطِ ما
.
بسیاری از امکانات شهری و عمومی هم مانند حق و حقوق شهروندی وجود دارد که ما از آنها آنطور که باید و شاید بهره نمیگیریم فقط بخاطر اینکه احساس تعلق نمیکنیم
یا مثلا هنگامی که به رستوران یا یک میهمانی میرویم که برای پذیرایی، از میزهای سلف سرویس استفاده میکنند، برخی از ما با خجالت و کم از خودمان پذیرایی میکنیم چون فکر میکنیم آنچه هست مال ما نیست یا بیشترش مال بقیه است
.
یک جمله تاکیدی معروف هست برای اصلاح این حس که مدام با خودم تکرار میکنم و آن این است:
جهان پر از فراوانی ست و بخش اعظمی ازین فراوانی مال من است
.
.
یادم هست روزی که مهاجرت کردم (و بخشی ازین اقدام بخاطر این بود که دوماه تمام خودم را بسته بودم به دیدن سریال سفر به دور آمریکا و گوش دادن فایل های شما و حسابی قدردانم) _ یک دوست دانا به من گفت اولین و مهمترین چیز در مهاجرت این است که به همه چیز احساس تعلق داشته باشی / آن شهر و کشور را از خودت بدان / اگر دیدگاهت برعکس این باشد ممکن است احساس غربت کنی همان احساس معروفی که فقط با تغییر دیدگاهت از بین میرود (او راست گفت و من تا به امروز اصلاً حس غربت بهم دست نداد)
نکته دیگری که گفت این بود:
هنگام مهاجرت، همین حس تعلق داشتن به تو کمک خواهد کرد تا بمانی و به بهانه دلتنگی و غیره تا تقی به توقی میخورد بر نگردی ایران! این همه زحمت کشیده ای و رفتهای تا زندگی بهتری رقم بزنی… بعد فقط بخاطر یک حس اشتباه که واقعیت ندارد زحمات خودت را به باد میدهی
.
من این حس تعلق را در محیط کار و در رابطه عاطفی در ریزترین چیزها امتحانش کردم و نتیجه عجیبش را دیدم
.
شما میدانید که من ماههاست کلاسهای طرحواره درمانی و شناخت روان را میگذرانم و تمام تلاشم این است که باورهای بنیادینم را پیدا و اصلاح بکنم.
مثلا متوجه شدم کسی که در کودکی تک فرزند نبوده و ممکن است هنگام غذا خوردن و یا خرید لباس و امکانات دیگر، همراهان و شُرکای دیگری داشته باشد (خواهر و برادر) و چون این اتفاق تکرار شده است باعث شده در او باور کمبود فروانی شکل بگیرد و حتی ممکن است نسبت به هر آنچه واقعا مال اوست جوری رفتار کند که انگار برای دیگران هم هست
مثل پارتنر!
یکی از همشاگردی های من در این دورهها تعریف میکرد که من در هر رابطهای میروم ناخودآگاه میفهمم که طرفم را از دسترس خودم دور میکنم و بعد حسرت به دل میمانم و آخرسر که مال دیگری شد غصه اش را میخورم
بعدها فهمیدم در کودکی قشنگترین لباسها و بهترین خوراکی ها و اسباب بازی ها را همیشه بالای کمد میگذاشتم تا خراب نشود و یک روزی از آنها استفاده کنم
اما بعد که سراغشان میرفتم یا لباس برای کوچک شده بود و مجبور بودیم به دیگران ببخشیم یا مثلا من بزرگ شده بودم و دیگر نیازی به اسباببازی ها نبود.
.
احساس تعلق یافتن به هر آنچه که بخصوص عمومی است و ما اجازه استفاده و لذت بردن از آن را داریم میتواند بسیاری از باورهای بنیادین مخرب را اصلاح و ترمیم کند
.
متشکرم از شایسته ترین و زیباترین مریم خانم دنیا که با لایف استایل و مایندسِت خفنش به ما درسهای بزرگی میدهد
جهان پر از فراوانی ست و بخش اعظمی ازین فراوانی مال من است
فک میکنم تقریبا اکثر ما ایرانیها لازم داریم این جمله تاکیدی رو بارها و بارها تکرار کنیم ، به ویژه نسلی که بزرگ شده ده های 50 و به ویژه 60 هستند چرا که خوب یادمه چه باورهای مخربی در قالب از خودگذشتگی و ایثار رو مداوم و مداوم و مداوم به ما میآموختند…..
با وجودی که نقاط ضعف خودمو تا حدود زیادی شناسایی کردم و در فایلهای متفاوتی نکاتی در موردشون نوشتم ، اما کامنت شما برای من بسیار قابل تأمل بود و خوشحالم هدایت شدم به خوندن مطالب تون …
نمیدونم چجوری خدا هدایتم کرد به اینجا ولی متوجه باور بد درونم شدم که اصلااا نمیدونستم
من واقعاااا این تعلق رو نه تنها نداشتم بلکه کاملا مدام با حرف ها و فکرهام دقیقا ضد این بود این خونه ی زیبایی که دارم همسرم زندگیم ماشینمون
حتی نوشتنش هم برام سخته،ولی حالا میفهمم فرقم با نزدیکانم که شرایطشون مثل منه ولی زندگیشون خیلی هر روز بهتر و بهتر میشه چیه ، چرا این حس تعلق برام بد بوده ، خدا کمکم کنه برطرف بشه، خیلی ممنونم ازت عزیزم
استاد عزیزم، همراهان و همسفرای عزیزم سلام بنده رو از استان زیبای مازندران، شهر نمک آبرود پذیرا باشید.
استاد از زمانی که سری جدید سفر به دور آمریکا رو میذارید خیلی متحول شدم، هر روز وقتی از خونه میام بیرون که برم سر کار(اونم کار مورد علاقه م که عاشقشم)، به خدا میگم خدایا امروز من میخام فقط لذت ببرم از این همه زیبایی، از این همه قشنگی، سرسبزی و دقیقا هر روز سعی میکنم خدارو بیشتر شاکر باشم بابت اینکه توی این شهر به این زیبایی زندگی میکنم، فاصله م تا دریا فقط و فقط دو دقیقه پیاده رویه ولی بعضی وقتا میشد که دوماه لب ساحل نرم، قدم نزنم و…
این سبزی درختا، قشنگی جنگلا، ابرای بارونی وای خدای من نمیدونم از کدوم یکی بگم، از کجاش بگم.
دیروز رفتیم آبشار میلاش گیلان، همش فایلای شما توی ذهنم بود و کامنت ابراهیم عزیز که میگفت کوه رو دیدم، ابهتش رو سجده کردم،منم کوه و بلندی آبشار رو نگاه میکردم، پیش خودم فکر میکردم که چجور قدرت بزرگی باید پشت این سیستم باشه که یک دونه تخته، سنگ از اون بالا نیفته زمین، چطوری این آبشار انقد منظمه و آب به این خنکی وسط تابستون داره، چطوری این درختا توی سنگ به اون سفتی ریشه کردن و زنده ان و هزارتا سوال دیگه که جوابش فقط قدرت لایتنهای خدای قشنگم و نظم و اصول بدون تغییر کائنات بود و من شگفت زده فقط زیبایی ها، هوای عالی، خنکای آب و… رو حس میکردم و نهایت لذت رو بردم.
استاد اینم در کنارش بگم که دیروز با اینکه سر کار نبودم و مغازه تعطیل بود، اما سودم از همه وقتایی که بودم بیشتر شد و اینا همه به واسطه ی فروش اینترنتی هستش که شما توی دوره روانشناسی ثروت 3 بهش اشاره میکنید.
نمیدونم فک کنم خیلی درهم برهم حرف زدم ولی از شدت ذوق نمیدونستم چطوری بنویسم.
فقط میدونم این خدایی که جدیدا باهاش آشنا شدم رو از همیشه بیشتر دوسش دارم.
و عرض سلام به همه ی دوستانی که در این محفل توحیدی برای ساختن ورژن بهتری از خود در هر روز از زندگی ، تلاش میکنند.
درود من بر خداوندی که خالق این حجم از زیبایی و فراوانی است و همه را برای استفاده و بهرمندی من از این همه نعمت و برکت خلق کرده است .
خدایا بینهایت سپاسگزارم.
اما توجه به زیبایی ها و تشکر از استاد بابت تولید این محتوا:
مناظر کمنظیر و بسیار زیبای کلرادو و طبیعت بکر و هوای بسیار دلپذیر و درختان کاج و سرو همیشه سرسبز و آب زلال جاری با شفافیت بسیار بالا و فورد بسیار عالی با رنگ رویایی که از مایل ها دور پیداست و استادی که دستی از دستان خداوندی است که این همه زیبایی را خلق کرده است .
خداوند رو شاکرم که با طی کردن تکامل توانایی و لیاقت این را در خود بوجود آورده ام که شاهد و بیننده ی اینهمه زیبایی باشم و بتوانم شاکر و سپاسگزار این نعمت ها باشم.
یک مسئله ای و درسی که از این فایل دستگیرم شد و گفتم شاید برای دوستان دیگری هم پیش اومده باشه رو میخوام ذکر کنم .
من اوایل آشنایی با سایت ،از همین سریال سفر به دور آمریکا شروع کردم و هر روز با ذوق و شوق و با دیدن نشانه هایی که با تمرکز به زیبایی های این سفرنامه در زندگی ام میدیدم بیشتر ذوق دیدن این دسته از فایل ها رو داشتم.اومد و اومد تا رسیدیم به این سفر و این ایالت زیبا و این قسمت های اخیر.
با خودم فکر کردم که من هر روز بسیاری از زیبایی ها رو میتونم خلق کنم و بسازم تا اینکه منتظر باشم و بیام که استاد یه فایل از سفر روی سایت قرار بده تا ببینم .در واقع بعضی اوقات ما ناخواسته درگیر شرطی شدن میشیم یعنی شرایطی برای خودمون بوجود میآوریم که در صورتی من میتونم زیبایی ها رو ببینم که بیام توی سایت و پیگیر سفرنامه باشم و از طریق این فایل ها من زیبایی ها رو ببینم و تحسین کنم.(البته که برای شروع و استفاده از قانون جذب بد نیست )اما باید هوشیار باشم که دچار شرطی شدن نشیم وخودمون هم تلاش کنیم و در واقع آگاهانه بخواهیم که در مسیر دیدن زیبایی های محل زندگی یا اطراف محل زندگی ،قدم برداریم.چیزی که من شرطی شده بودم که فقط زیبای ها رو توی سایت بیام و ببینم و حرکتی برای رفتن و دیدن و در فضای زیبای طبیعت قرار گرفتن،انجام نمیدادم .
بنظرم درسی که میتونیم از این فایل های سفرنامه بگیریم رفتن و تجربه کردن و در واقع پاس کردن توحید عملی هست که با قرار گرفتن در طبیعت زیبا به طور عملی شاکر و سپاسگزار خالق این زیبایی ها باشیم که البته به مراتب تاثیر گذاری اون بیشتر دیدن زیبایی ها توی گوشی است و میتونه بسیار ما رو توی زمینه ی خودسازی و شاکر بودن بیشتر کمک کنه ،که این بودن در طبیعت و لذت بردن از اون یکی از راه های بسیار موثر برای تقویت و تغذیه ی ضمیر ناخودآگاه هم هست که عرض کردم بسیار موثر تر از دیدن فایل است.
درود بی انتهای خداوند بر همه ی دوستان و همچنین استاد عزیز که ما رو آماده میکنند با دیدن این فایل ها و تمرکز بر زیبایی ها قانون جذب الهی به کار بی افته و خودمون هم آگاهانه بخواهیم که در طبیعت بریم و ما هم از زیبایی های اطرافمون لذت ببریم .
این چند خط کامنت رو فقط برای عشق دادن ب استاد عزیزم مینویسم …..
استادی که توی این چندسال این همه بما عشق داده حالا نوبتی باشه نوبت ماست کمی بهش عشق بدیم استادی که اینقدر سرزنده و با احساس و در عین حال بسیار خاکی و افتاده هست …
عاشق این همه احساستم …عاشق این حس زیباتم استاد ….عاشق طبیعت گردیتم …عاشق کنجکاویتم …و دوست داشتم این حس زیبا رو که از این فایل گرفتم ب خودتون برگردونم …
شهریوری و احساساتی ام …. دیروز هم تولدم بود ….این احساساتی بودن گاهی کار دستم داده گاهی هم اشک شوق بر روی گونه هام جاری کرده ..
منم مثل شما پراز احساس و کنجکاوی هستم اما چه کنم که از مسیر الهی و هدفی که ب خاطرش ب این دنیا امدم کمی دور شدم و خدارو صدهزار مرتبه شکر با کمک شما و اگاهی هایی که از شما گرفتم دوباره در مسیر قرار گرفتم ..ب خاطر احساساتم خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم خیلی ها هستن در حسرت داشتن یه حس خوب……..خیلی وقتها هم بوده ب خاطر نااگاهی و عدم کنترل ….احساس رو درون خودم کشتم …
این احساس بود منو بسمت موسیقی کشوند اگه احساس نبود هرگز بسمتش جذب نمیشدم….
احساس زیباست اما بشرطی که کنترل بشه … احساس باید شیر کنترل داشته باشه و اگه میخوای موفق بشی باید بتونی بدرستی کنترلش کنی
فهمیدم همه چی ب احساس بر میگرده …همه چی احساسه…احساسه که خلق میکنه …
احساسه که زنده میکنه …
احساسه که هرچیزی رو میرویاند …
احساسه که سبز میکنه ….احساس یعنی سرزندگی …احساس یعنی نشاط …یعنی امید …یعنی انگیزه …یعنی میل ب زندگی …یعنی پیشرفت …یعنی موفقیت …و در یک کلا یعنی حرکت…یعنی اتعاش …یعنی انرژی…
احساس اگه نباشه ما هم نیستیم ..احساس اگه نباشه هیچ چیز معنا نداره ……
احساس اگه نباشه همه چی شکل مرگ و نیستی ب خودش میگیره…
در دنیای مادی همه چی ب شکل احساس ما بستگی داره …..
همه چی در ابتدا و انتها بر میگرده ب احساس….از تولد تا مرگ احساس همراه ماست ….تا زمانیکه زنده ایم احساس همراه ماست اما خیلی ها در زمان زنده بودنشان ب هر دلیلی احساس خوب شون رو مخفیش میکنن و مثل یه تکه چوب یا سنگ میشن…که بر میگرده ب عدم کنترل ذهن و نااگاهی…
دنیای مادی یعنی احساس …همه چی از احساس ماست که در زندگی ما شکل مادی ب خودش میگیره…
احساس اگه نباشه هیچ چیز معنا نداره حتی سرسبزی … ثروت …حتی زیبایی .. امکانات….. خونه و ماشین …احساسه که مارو زنده میکنه ….تما ابداعات و اختراعات ب خاطر احساس ماست … اگه احساس نبود چیزی خلق نمیشد …
این احساسه که بما حرکت میده .. در بزرگ سالی وقتی از احساس مون حرف میزنیم مسخره مون میکنن خیلی وقتها ب خاطر احساس مون مسخره شدیم ولی نمیدونیم تمام کاهایی که میکنیم ب خاطر احساس ماست ..احساس چیز عجیبیه…
سیاره زمین ب خاطر احساس ماست که این شکل زیبارو ب خودش گرفته …
بین میلیاردها اجرام اسمانی …سیاره و ستاره که دانشمندان کشف کردند تنها سیاره زمین هست که اینقدر سرسبز و زیباست ….همه چی ب احساس ما بر میگرده …
وقتی در فرکانس خداوند باشیم هاله انرژی ما انقدر شکل زیبایی ب خودش میگیره که شکل مادی ان انرژی زیبا میشه احساس خوب که حس شعف و شادمانی بما دست میده و با هیچ چیز قابل مقایسه نیست انقدر زیباست که فقط میخوای اشک شوق بریزی….
ما ب خاطر تجربه مادی این حس زیبا که احساس نام گذاشتیم پا ب دنیای مادی گذاشتیم در این سفر که اندازه یه پلک زدن هم نیست ان کسی از همه بیشتر لذت میبره و عشق رو تجربه میکنه که ب چیزی گیر نده و رها باشه
در اخر میخوام بگم احساس چیزیه که نمیشه بدرستی تعریفش کرد واقعا چیز عجیبیست….
دقیقا مثل اثر انگشت دست که بین 8میلیارد جمعیت در جهان هیچ اثر انگشتی با دیگری یکی نیست احساس هم همینطوره ….
ب نظر من احساس تعریف کردنی نیست نمیشه با کلام تعریفش کرد تنها حس کردنیه …
از استاد با عشقم تشکر میکنم که اینقدر با عشق این همه زیبایی و احساس خوب رو ب تصویر کشید و تنها کسی این همه عشق رو احساس میکنه که در فرکانسش باشه …
اول از همه تولدتون رو بهتون تبریک میگم امیدوارم که خداوند با معجزاتش این روز رو براتون زیباتر کرده باشه.
من هم شهریوری هستم و می دونم که متولدین این ماه چقدر احساساتی هستن و همیشه از همین جا هم ضربه می خورن و به قول شما این فوران احساسات هم واقعا باید شیر کنترل داشته باشه چون ما باید توانایی کنترل در تمام ابعاد زندگیمون رو داشته باشیم.
واقعا به جا فرمودین که استاد این همه به ما عشق میدن و ما هم باید جبران کنیم هم به کلام و هم با نتایجی که از آموزه های بی نظیر استاد میگیریم که البته مطمئنم استاد عزیزمون از نتایج ما بیشتر خوشحال بشن و فرکانس عشق ما رو دریافت کنن.
من هم از همین جا با شما هم صدا می شم و به دو استاد زندگیمون میگم عاشقتونم، شما بی نظیر هستید،هر چند که مدتیه چراغ خاموش دارم جلو میرم اما برای تغییر شخصیتم از تمام تلاشم دریغ نمی کنم و هر روز با سایت و دیدگاه های بی نظیر دوستان و با صحبت های استاد و یادداشت این سخنان که هیچ جای دنیا پیدا نمیشه روحم رو جلا می دم و این مسیر زیبا و سبز رو با استاد هامون و دوستانمون طی میکنم و لذت می برم.
از شما ممنونم که این همه زیبا احساس و عشق رو توصیف کردین لذت بردم و من برای داشتن احساسات زیبای شما بهتون تبریک میگم و چه خوبه که کنترلش میکنید و افسار ذهنتون رو به دست گرفتید.
استاد جانم من با دیدن این همه زیبایی و این همه نعمت و آیت همه فراوانی فقط میتونم شکر گزار این خدای یکتا و این خدای زیبا باشم.
چقدر زیبا بود، خدای من. چقدر شگفت انگیزه این طبیعت، چقدر آرامش بخشه. وقتی به طبیعت نگاه میکنم هر جایی باشه انگار روح من عضوی از اونه. خداروشکر، این بزرگی رب العالمین هست که فکر میکنم انسان درکش میکنه.
چقدر زیباستاین کلرادو. خداروشکر. من حتی خانیکی هوا را درک کردم. اون گلهای کوچک و زیبا، خدای من که چقدر حیرت انگیزه.
اون نوع سنگهای اون منطقه توی اصفهان توی یه سری از مناطق من دیدم. خیلی جالبه،
اون درختان زیبای بر افراشته در آسمان، این رودخانه بی نهایت زیبا، زبان قاصر از بیان این همه نعمت و زیبایی و فراوانی.
استاد الان که دارم این کامنت را مینویسم از 1 ساعت پیاده روی برگشتم توی شهر زیبای اصفهان، رفتم جاده سلامت و خدای من چقدر زیبا بود.
راستش یه عادت نازیبایی که داشتم موقع پیاده روی تمرکز و توجهم روی افراد بود. امروز آگاهانه سعی کردم تمرکز و توجهم را بذارم روی درخت ها و زیبایی های مسیر. خیلی کار سختی بود اما بخاطر همون لحظه های کم بینهایت سپاسگزار خداوندم.
همینکه یادم میومد و میومد تو ذهنم که به چی میخوای برسی؟ توجهت را بذار روی اون خودش یه قدمخیلی بزرگ و عالیِ واسم.
همین که توجهم را بتونم حتی لحظه ای بذارم روی زیبایی ها واسم یه موفقیت هست. خداروشکر.
استاد بینهایت ازتونسپاسگزارم که و این فایلها را آماده میکنید و الگوی مناسبی هستید واسه شخص من.
عاشقتونم استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
طبق عادت همیشگی مشغول خوندن کامنتها بودم که نکته ای تو کامنتت دیدم ولی سریع رد شدم ،کاری پیش اومد که از سایت رفتم بیرون و چنددقیقه بعد که وارد سایت شدم دوباره کامنت شما اومد و ی چیزی میخکوبم کرد :
موقع پیاده روی تمرکز و توجهم روی افراد بود. امروز آگاهانه سعی کردم تمرکز و توجهم را بذارم روی درخت ها و زیبایی های مسیر.
ازت ممنونم که نوشتی و این تلنگری بود برای من چون موقع پیاده روی با اینکه روی زیبایی ها درختان گلها پرنده ها و…سعی میکنم فوکوس کنم اما مقداری از توجهم همیشه نگرانم ! نگرانِ بقیه که دارن نگام میکنن ، یا نگران اینکه بقیه چی میگن مخصوصا وقتی بخوام عکس بگیرم !
و به نظرم این مورد باعث شده از جاهای شلوغ خوشم نیاد یعنی توجه به بقیه ونگاههاشون باعث شده تمرکز حواس نداشته باشم و بیشتر از اینکه به خودم توجه کنم به بقیه توجه کنم!
وای خدایا این مسئله که خیلی واضحه چرا تاحالا درموردش فکر نکرده بودم؟
همیشه میگفتم از جاهای شلوغ خوشم نمیاد پیاده روی در خلوت بهتره ،خب درسته تنها باشم حال و احساسم خدایی تره ولی این چیزی که تو کامنت شما بهش رسیدم خیلی با این مفهوم تنهایی فرق داره ،من خلوت رو برای چی دوست دارم؟ اینکه احساسم نابتر و خدایی تر باشه یا اینکه از نگاههای بقیه فرار کنم ؟ یا هنوز حرف مردم برام مهمه؟
خیلی ذوق زده ام خیلی …
اصلا همینکه دوبار به کامنت شما برخوردم خودش هدایت الله ِ .
خداروشکر میکنم. و بینهایت من از شما سپاسگزارم که تجربه هدایت تون را برام نوشتید. این به منم خیلی کمک میکنه که ایمانم قوی تر بشه. خدارا شکر بی نهایت خداراشکر.
امیدوارم آگانه سعی کنیم هم من و هم شما و هر روز و هر روز احساسمون را خوب کنیم، باگ هامون را بشناسیم و بزنیم تو دل ترسهامون.
و چقدر خوبه که ببینیم، بفهمین و درک کنیم و سپاسگزار اینتکاملمون باشیم. خداروشکر. بینهایت خدارا شکر.
نجمه خانممن از چند وقت پیش تا الان که شما را فالو دارم، دارم میبینم روند تکاملتون را و خداروشکر میکنم که میبینم ه روز دارید پیشرفت میکنید و هدایت میشید و امیدوارم منم همیشه در همین مسیر زیبا و آسفالته باشم.
عاشقتونم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و سلامی پر از عشق به استادیار مهربانم
سلام به دوستان همسفر و در مسیر رشدم اونم در این جاده جنگلی زیبا و دلنشین مون
و الان چنان نیرویی از “باور میشود” رو بارها و بارها به یادم آورده این سفر شگفت انگیز و پرخیر و برکت.
عکس این قسمت و چهره مرد آرام و با صلابتی رو میبینیم که یکبار یک مسیری رو رفته و حالا آدرس رو خوب بلده، جنگل رو خوب بلده و بهمون اون جاده جنگلی سرپایینی و آسفالتی رو نشون میده که منتهی میشه به ثروت ها و نعمت ها به آسانی و لذت.یعنی میتونم برای این عکس و چهره خندان و پر از حس رضایت استاد جان که روی اون پل چوبی ایستادن در اون جنگل جملات بنویسم و به یاد بیارم و قدردان این مرد باشم برای راهی که شروع کرد و ادامه داد و همچنان در حال بهبود همین مسیر زیبا و لذت بخش هست و هربار با کلام و رفتارش به ما بازم آدرس میده راهنمایی میکنه و انگیزه میده و میگه من تونستم پس شما هم میتونید پس میشود،میشود، میشود…
خدایا شکرت برای این زمین پهناور و گسترده ایی که مسخر ما کردی تا هر وقت، هرجا میخوایم بریم و از بودن در کنار این طبیعت و مواهبش لذت ببریم و شکرگزارتر از تو و این همه ایی که مسخر ما شده باشیم.
_میشه در همون جای زیبا بازهم متوقف نشد و نچسبید به یک نقطه ثابت و بازم هم حرکت کرد و رفت برای دیدن و تجربه کردن نقطه ایی زیبایی دیگر.
_چقدر قشنگه وقتی یکجایی رو ترک میکنیم و از یک نقطه یا محلی میخوایم به جای دیگه کوچ کنیم و نقل مکان کنیم با قدردانی و سپاسگزاری باشه و این حرکت و تغییر محل با احساس خوب باشه.چرا که من یاد گرفتم که از چیزی فرار نکنم و برای داشتن تجربه های لذت بخش تر و داشتن آدم های باکیفیت تر و بهتر در زندگی ام از همونجایی که هستم شروع کنم. از همون نقطه ایی که هستم از دلش نکات مثبت و زیبا بکشم بیرون و سیراب کنم خودمو و اینطوری جهان به اسانی آدم ها و شرایط منو به سمت جنس کانون توجه من میبره. منو میبره به سمت آدم های مناسب تر و شرایط مناسب تر با خودم.
من از این حرکت چند دقیقه ایی که داشتیم چندتا درس گرفتم:
اینکه به هیچ جایی نچسبم
اینکه با باورفراوانی سفر کنم و هر روز زندگی کنم. باور اینکه میشه هر روز حتی تو کمپ کردن هم حیاط و ویو متفاوتی رو تجربه کنم و یکجا نمونم.
اینکه ثبات و حرکت دو مفهوم متضاد اما تکمیل کننده هم هستند. ما یک جا ثابت شدیم بعد کلی حرکت و تو جاده ها رفتن و نیاز هست که برای ارامش و تمرکز بیشتر داشتن، یکجا رو انتخاب کنیم و مدتی اونجا به یک ثبات برسیم و قبل از اینکه لبریز بشیم قبل از اینکه اون همه زیبایی و طبیعت برامون عادی و تکراری بشه دوباره از ثبات به سمت حرکت کردن بریم.
اینکه ثبات لازمه حرکت کردنه و بنظرم ما حرکت میکنیم تا به یک ثباتی برسیم به یک تعادلی برای رشد کردن و گسترده شدن.میدونید یاده چی افتادم یاده حرکت زمین به دور خورشید در فضا افتادم. اینکه زمین در یک ثبات خارق العاده ایی در حرکت به دور خورشید در گردش هست و همین حرکتی که در عین ثباتش داره اونو در تعادل نگه داشته.اینکه زمین اگر با همون سرعت مناسبش دور خودش و خورشید نمیرخید اصلا این همه رشد و تنوع نداشت. این همه زندگی و زیبایی در دل خودش نداشت. زمین هم نرم و نرمک با تمامی که ما اصلا حس نمیکنیم در حال حرکته و یکجا اصلا ثابت نیست، پس چطور ما انتظار داریم همه چی در ما و زندگی ما ثابت بمونه. مثلا دیگه همه چی خوب پیش بره یا دیگه بگیم بسه این همه زیبایی دیدیم این همه روی خودمون کار کردیم، نه این ویژگی دنیای مادی است. در طبیعت و فیزیک هم ما این حرکت رو در کوچکترین جز ملکول های سازنده یک اتم میبینیم تا بزرگترین اجزاء سازنده منظومه شمسی و کهکشان و کیهان…پس حرکت به سمت تجربه های بیشتر خودش یکجور هماهنگ با طبیعت و قوانین عمل کردنه. حرکت و جابجایی و تغییر خودش یعنی رشد یعنی بهبود یعنی دیدن پتانسیل ها و ویژگی ها.
چقدر این حرکت و جابجایی کوچیک تون رو دوست داشتم چقدر برام درس داره.
چقدر بهم قانون تغییر مدارها و به ثبات رسیدن در یک مدار رو به خوبی رسوند. اصلا این ترکیب ثبات و دلش حرکت یک مفهوم عجیبی تو ذهنم آورده نمیتونم توصیفش کنم. انگار دوباره یک چیز جدید کشف کردم. اینکه من برای اینکه از همین مداری که هستم وقتی به یک ثباتی رسیدم نباید بچسبم و دلم رو تا ابد به همینجایی که هستم ببندم، باید خودمو آماده تغییر و حرکتی دوباره کنم تا یک لول به مدار بعدی نزدیکتر بشم. یعنی اول من به یک ثبات میرسم و بعد برای حفظ تعادل نباید باقی بمونم و باید جاری بشم و حرکت کنم و جابجا بشم و تغییر کنم.خدایا شکرت برای این همه آگاهی و حس خوب فهمیدن.حس خوب تلاش برای دیدن موضوعات منطبق با قوانین و درک قانون در جز جز رفتارهام.
چقدر خداروشاکرم برای اینکه اینجام.
چقدر میتونم از خدا برای وجود این سفر و شما همسفرانم سپاسگزاری کنم.
چقدر میتونم از خداوند برای وجود استاد و مریم جان و این سفر سپاسگزار باشم.
راستی یک خبر از خودم ما قراره تا اواسط شهریور یک سفر بریم به همون جایی که ازش اومدیم و دوباره تجربه کنیم و لذت ببریم و دیدارها رو تازه کنیم و عشق بدیم و عشق بگیریم و منم قراره دوباره همونجا متولد بشم(بخاطر ایده آقای همسر عزیز قراره تولدم رو امسال بعد چندسال تنهایی جشن گرفتن، اونجا باشیم و در کنار خانواده جشن بگیریم.)خدیا شکرت امسال از قبل عید تا الان چهارمین سفری میشه که داریم میریم.خدایا شکرت…اصلا یک زمانی سال میگذشت و من از جایی که بودم خارج نشده بودم اما الان تجربه این سفرها به من داره میگه تو مدارت تغییر کرده. اینا یک دلیل خیلی واضحش توجه بسیار زیاد من به سریال سفر به دورآمریکاست. و یک دلیلش هم باورهایی که در ما هربار داره قوی و قوی تر میشه مثل آزادی مکانی و زمانی و البته مالی که اونم داره رشد میکنه. دلیل این سفرها همون روحیه آزادی طلب منو همسرم هست، روحیه وابسته نشدن به یک جای خاص و یک شخص خاص. اینا دلیل اینه که داریم هماهنگ تر میشیم با اصل مون. هدایت ها رو بهتر متوجه میشیم و نگران هیچ چیزی در اینده و گذشته سعی کردیم نباشیم. اینا به دلیل دیدن شرک ها و به سمت توحیدی عمل کردن قدم برداشتنه.چقدر زندگی به سبک هدایت الله یکتا و توحیدی زندگی کردن لذت بخشه. اصلا تازه معنی زندگی و زندگی در لحظه رو میشه احساس کرد و چه حس خوبیه.
چقدر این عمق پیدا کردن زندگی و لحظات زندگیم رو دوست دارم با اینکه من از خودم راضی نیستم، با اینکه اون نتایجی که میخوام و ظاهر قضیه است هنوز اتفاق نیفتاده اما ایمان دارم با همین کنترل ذهن و ماندن در احساس خوب اون خواسته ها و هدف و نتیجه ها هم رقم میخوره.
IN GOD WE TRUST
چون یاد گرفتم که بخدا اعتماد کنم. چون دارم سعی میکنم هربار اعتمادم رو به خدا بیشتر کنم و این اعتماد به حرف و یک جمله زیبا گفتن نیست، این اعتماد رو در عمل و قدم ها و حرکت های خودم باید نشون بدم.این اعتماد رو با هدایت خواستن هام باید نشون بدم. این اعتماد رو با رهابودن و آرامش داشتن باید نشون بدم. اگر من ادعا میکنم که به خدا اعتماد دارم خب باید نشون بدم اعتماد من چقدره، چقدر آرامش در خیال من ایجاد شده اینکه کمتر از قبل نگران آینده و ترس از گذشته در من باشه و هربار کمتر و کمترش کنم. اینکه قلبم با یاد و نام خدا چنان آروم بشه که انگار یک نوزاد در آغوش پر از مهر و سخاوتمند و قدرتمند مادرش آروم میشه و ریتم قلبش با مادرش هماهنگ میشه و دیگه گریه و زاری نمیکنه، دیگه ناراحت و غمگین نیست چون میدونه بغل مادرشه، چون میدونه که اون حواسش بهش هست، چون میدونه که اونو که قدرت داره و اونه که خلقش کرده و به همه چی آگاهه…من میخوام این حس رو داشت باشم که انگار بغل خدام و ازآرامش وصف نشندنی که بهم میده چشم هام حتی میبندم و حرکت میکنم و فقط لذت میبرم و سرشار میشم از عشق و محبتی که هر لحظه به من نثار میکنه. من این عشق بدون قید و شرط خدارو ببینم که همیشه هست و خواهد بود…خدایا شکرت که همیشه بامنی و همراه منی…خدایا ازت میخوام منو بغل کنی و منو آروم کنی، آرامشی وصف نشدنی از جنس خودت…خدایا ازت میخوام تا منو بزرگ کنی بزرگترها از ترس هاو تردیدهام، منو خودت رد کنی از مراحلی که اصلا هیچ ایده ایی الان برای حلشون ندارم.خدایا من بتو و قدرت تو ایمان دارم پس منو از تمام خودت سرشار کن…
خدایاشکرت برای شنیدن صدای آب و دیدن این رودخونه ها
خدایا شکرت برای این درخت های برافراشته در دل آسمون
خدایا شکرت برای این زمین محکمی که میشه روش قدم برداشت و همش کشفش کنیم و بریم و بریم…خدایاشکرت برای قوانین ثابتی که در جهانت وضع کردی و با خیال راحت وقتی درکش کنیم و بهش عمل کنیم میدونیم که اصلا جواب دلخواه مون رو میگیریم.
خدایا شکرت برای اون بچه آبشار
خدایا شکرت برای این تریل کوهستانی زیبا
خدایا شکرت برای این همه آزادی و رهایی
خدایا شکرت برای وجود مریم عزیز یک بانو ارزشمند و خالق زندگی خودش و بدن خودش که اینقدر عالی پابه پای استاد جان داره حرکت میکنه و تلاش میکنه.
خدایا شکرت برای دیدن این همه شکوه و فراوانی
خدایا شکرت برای فرصتی که بهم میدی تا با خودم اینجا خلوت کنم و بلند بلند حرف بزنم و ازت اینطوری تشکر کنم. خدایا عاشقانه ازت سپاسگزارم برای همه چیز.
باورتون میشه یک جمله مریم جان چقدر باعث شد من برم چیز یاد بگیرم.(در ضمن فکر نکنین من یکبار فایل سفر به دورآمریکا رو میذارم میبنیم و تمام.تا جای امکان اول یکبار همینطوری میبینم و بعد تا شب یا روزای دیگه چندبار دیگه میبینم یا با خوندن کامنت و دیدگاه های بچه ها که با داستان این قسمت هماهنگ تر چندبار دیگه هم سفر میکنم و میبینم.اصلا یعنی بیشتر از یک سفر و چند دقیقه من در خودم سفر میکنم، ماجراجویی و اکتشاف میکنم و اصلا خوشحالی هامو چندبرابر میکنم. من فقط عاشق غرق شدن در این موضوعات هستم.)حالا یک چیزی هم اضافه کنم از صحبت مریم جان اونجایی که گفت با این پیاده روی ها دیگه کم کم داریم خودمون رو آماده میکنیم برای فتح قله اورست.یعنی چقدر این جمله ات رو دوست داشتم مریم جان اصلا یک نوید و خبر بهم دادی.
مریم جان: آقا ما تا آخر سفر Climber(کوهنورد) درون مون رو میکشیم بیرون، دیگه بعدش میریم برای فتــح قله اورست.
استاد جان: یعنی یواش یواش داره بدنـمون آماده میشه که بتونیم مسیرهای طولانی تر رو با dificalty(دشواری) بیشتر هم بریم.خیلی وقت بود پیاده روی در سربالایی نداشتیم اصلا…
وای فقط اون قسمت که استاد رفتین سراغ اون سنگ ها و از کنجاوی حرف زدین یعنی عالی بود. یعنی این سفر برای من همه جور درسی داره. یعنی چقدر میتونم سپاسگزاری کنم برای این تصاویر و تجربه ها. چقدر خوشحالم استاد کنجکاویی دارم. حالا برای پاسخ دادن به این کنجکاوی مقدس خودم هم که شده و اینکه به هرحال بعد چند ده سال مرور درس های دانشگاهی بشه. از اون سنگ ها میخوام براتون بگم. به عنوان کسی که یک زمانی زمین شناسی خونده و شواهدی که در اون منطقه متوجه شدم اون تیکه صخره سنگی که کلی سنگ های ورقه ایی داشت احتمالا میگم احتمالا چون هم از نزدیک ندیدیم هم بهمون یاد دادن یک زمین شناس هیچ وقت با قطعیت نظر نمیده تا وقتی کامل نمونه رو بررسی نکرده و یک مورد دیگه که احتمال داره خطای منو بالا ببره من سال 91 فارغ التحصیل شدم و قطعا خیلی چیزا و نکته ها رو یادم نیست اما از اونجایی که علاقه دارم با تمام اشتباهی که ممکنه بکنم میخوام خودمو به چالش بکشونم.
میخوام نظر خودمو اینجا بگم که اون سنگ های ورقه ورقه ایی از گروه سنگ های ریز دانه شیل های رسوبی تشکیل شدند که با یک دگرگونی ضعیف تبدیل شدن به سنگ اسلیتی یا سنگ لوح که اصطلاحا سنگ اولیه شیستوزیته شده.اسلیت ریز دانه ترین سنگ دگرگونی هست.بر اثر فشار زیاد که بر دانه های ریزرس وارد میشه و باعث می شود که آنها در صفحاتی موازی با جهت فشار رشد کنند.
شکل این جور سنگ ها بخاطر داشتن کانی هایی با ساختار ورقه ایی هستند یعنی از خانواده کانی های سیلیکاته ورقه ایی در ترکیب این سنگ ها هست که این شکلی شدند.(سیلیکات ورقه ایی یا فیلو سیلیکات ها)
اصلا یادش بخیر یعنی دنیای کانی های و درس کانی شناسی مون دنیایی بود. تازه باز کانی شناسی دوتا درس بودکانی شناسی بلوری و هندسی(از نظر ظاهر و شکل بلور بررسی میکردیم) و کانی شناسی نوری(که زیر میکروسکوپ بررسی میکردیم که اصلا اون خودش یک دنیا تو یک دنیای دیگه بود.) خلاصه که کانی ها رو بصورت کلی به سیلیکات یا غیر سیلیکات تقسیم میکنیم چون درصد سیلیسSi روی زمین زیاد هست با یک دسته بندی کلی پیش میریم و باید بگم که این سنگ توش قطعا سیلیس داره. الان چک کردم خانواده فیلو سیلیکات ها فرمول کلی شون به صورت (Si2O5) یا نسبت سیلیس به اکسیژن 2 به 5 است.
رس هم یکی از کانی های گروه فیلو سیلیکات هست که باز خودش شامل کانیهای سیلیکات هیدرات آلومینیم است. یعنی در خودشون اب دارند یعنی اصلا برای تشکیل اینجور کانی ها آب لازمه. و همراه اونا و در فرمول شیمیایی شون معمولا مقادیری متفاوت از آهن، منیزیم، فلزهای قلیایی، فلزهای قلیایی خاکی دیده میشه و اون حالت قهوه ایی میتونه برای وجود آهن در ساختار اون سنگ و کانی های تشکیل دهنده اون سنگ باشه.خلاصه که منو برد به اردوهای زمین شناسی و دوران دانشجویی ام. خدایا شکرت برای این احساس خوب و کنجکاوی ها و شور و شوق ها…
راستی این بگم که این گروه کانی ها با ضافه شدن اب و رطوبت کافی ویژگیهای پلاستیک پیدا میکنند و با خشک شدن صلب میشوند واقعا شگفت انگیزن. و اصلا بخشی از خاک های روی زمین از همین کانی ها و ترکیبات درست شده.
خدایا شکرت برای این جهان شگفت انگیز و قانون مندت.
راستی وقتی اون تیکه رو از اونجا برداشتین و خیلی شبیه شمشیر یود گفتم اونو به یاد این کنجاویی و دیدن این شگفتی ها بردارین نندازین. اینقدر خوشحال شدم مریم هم ازتون خواست نندازین و شما هم نگهش داشتین.
خیــــلی خوبــه که این کنجکاوی رو زنده نگه داریم.اصلا من بخاطر همین ویژگی کنجاوی و علاقه ام به کنجکاو بودن و کنجکاو کردن بچه ها همین ایده ایی که دارم رو بتونم اجرا کنم و با خودم هی میگم من لایق این کار هستم چون خیلی آدم کنجکاویی هستم. البته به قول استاد جان منم مثل قبل کنجکاو نیستم و دوست دارم دوباره اون حجم کنجکاوی مقدس رو در خودم قوی تر کنم و زنده کنم.
خدایا شکرت برای این سفر
خدایا شکرت برای این همه نعمت
خدایا شکرت برای همسفر بودن با سوگلی ها
خدایا شکرت برای این شوخی ها و احساس لیاقت دادن هاتون
خدایا شکرت برای این صدای آب و زلالی آب و اون سنگ های رودخونه ایی
خدایا شکرت که استاد قشنگ مون برامون از زیبایی های این گل های زیبا فیلم گرفتن و به ما هم نشون دادن. گل های زیبایی که وسط تابستون در دل این طبیعت کوهستانی در اومده.
خدایا شکرت برای این کارت پستال هایی از این مناظز زیبا
خدایا شکرت برای اینکه شما عزیزانم چهار ساعت پیاده روی کردین و چقدر به بدنتون رو کمک کردین. اصلا یک فشار مناسب، یک ورزش اونم در دل طبیعت خدا بصورت طبیعی کل بدن رو درگیر کردین و چه عضلاتی رو قوی تر کردین.
استاد جان چقدر زیبا گفتین و تشکر کردین که با عزیز دلتون این پیاده روی رو رفتین و ادامه دادین و با وجود خستگی مداومت کردین که پاداش این کار هم سلامتی و اندام زیباتر هست. یعنی استاد عاشقتم که پاداش همین کار پر از ماجراجویی و لذت رو هم بهش اشاره کردی.یعنی همش سـوده و سـود…
سپاسگزارتون هستم از اعماق وجودم.
بنام قدرت مطلق الله
سلام ب استاد عزیزم وعزیز دل استاد
سلام ب خانواده بزرگ والهی عباسمنش
استاد عزیزم واقعا با تمام سلولهای وجودم تحسینت میکنم ب این اراده واستمرا ودر مسیر بودنت..الگوی تمام عیار هستی از همه لحاظ…برای من وتمامی دوستان…
حقیقت امر بیست روز پیش کرج عظیمه ی واحد کار نقاشی داشتم ک مالک ی مرد تقریبا 70 ساله بود ک هر روز میرفت کوه خیلی خیلی تحسینش میکردم هم ب خودش میگفتم وهم تو ذهنم دوباره تحسینش میکردم وحتی ب خانم ودخترش میگفتم از این عزم واراده اش…ی روز خانمش گف پسرم آمریکا زندگی میکنه وچون خیلی ب کوه علاقه داشته انتقالی گرفته رفته کلورادو واونجا با ی اکیپ کوه نوردی دوست میشه ک ی خانم ایرانی هم عضو اون اکیپ بوده وبا هم دوست میشن وازدواج میکنند. خلاصه من شماره آقای جنانی رو گرفتم ک گاهی باهاش کوه برم ولی اصل مطلب بر میگرده ب این همزمانی سفر شما ب سمت کلورادو واونجا بود ب این اصل مهم رسیدم ک کانون توجه چ میکنه…الله اکبر
استاد عزیزم من آخرای خرداد ماه برای اولین بار تو عمرم برای تولدم کادو گرفتم واونم ب الهام شد ک بیام دوره عزتنفس رو بخرم وهمزمان شده بود با آپدیت دوره کشف قوانین زندگی ک فایل های هدیه اش میومد روی سایت وی نیروی بهم گف خودتو سوپرایز کن وب لطف قدرت مطلق اونم خریدم ..خداروشکر شکر شکر برای گوش دادن ب ندای قلبم استاد حقیقت امر دوره عزت نفس رو گوش کردم استپ کردم ودوره کشف قوانین استارت نزدم هنوز تازه اونجا بود ک فهمیدم ک شما چرا میگید تا عزتنفس ساخته نشه هیچ دستاوردی پایدار نمیشه تازه فهمیدم ک چرا میگید میلیارد ها سال نوری با عزتنفس فاصله داری هنوز..من با این دوره دارم قدم ب قدم رشد میکنم وبزرگ میشم این تمرین پیام بازرگانی چ غوغای در من ایجاد کرده هر وقت انجامش میدم کلی خودمو تحسین میکنم وچقدر از طرف دیگران تحسین میشم چنان حال خوب میگیرم ک میخوام کوه رو جابجا کنم…همین جا میخواستم از دوست عزیز وهم خانواده خوبم آقای خوشدل عزیز تشکر کنم بابت تعهد 40 روزه اش در مسیر توحیدی بودنش ک باعث جرقهای در من شد ک از همون جا شروع کردم ب خوندن قرآن وب لطف رب العالمین بعد از 3ماه استمرار وتلاش برای اولین بار تو 45 سالی ک از خدا عمر گرفتم قرآن رو ختم کردم اونم آگاهانه الهی شکر شکر شکر شکر وب پاس این حرکت ی جایزه ب خودم دادم وی سفردو نفری با پسرم استارت خورد البته قرار بود تنها تنها باشم ولی تسلیم امر خدا شدم وپسرم باهام اومد وچ سفر پر برکت وروح بخشی شده برام تا اینجا ک 3روزش گذشته دیروز هدایت شدم ب بارگاه دو تن از عرفای بزرگ بایزید بسطامی و شیخ ابوالحسن خرقانی چ هوای نابی بود انگار کولر گازی رب العالمین روشن شده بود برام گویی تمام کائنات دست ب دست هم داده بودند ک اشکهای من سرازیر شوند از این همزمانی فایل قبلی ب این محیطی ک تجربه کردم با ابرهای تیره و سفید پفکی پورتال بی نظیر خورشید ک گویی پنجره
خداوند برای من باز شده بودوتعظیم درختان تنومند صحن مبارک شیخ تا کمر ک گویی عاشقانه حمد وسپاسگزاری میکردن از رب العالمین فرمانروای جهانیان..تازه اول صبح رفته بودم ورزش در جاده سلامتی آبشار شاهرود ک هدایت شدم ب فتح کوه نزدیکای قله بودم ک شیبش خیلی تند شد ی لحظه ترس ب من غالب شد و خواستم که ادامه ندم ولی یاد صحبتهای شما در مورد اون دختر خانم صخره نورد افتادم وگفتم هر طور شده باید ب ترسم غلبه کنم ایستادم واز ربم هدایت خواستم گفتم چطور از این راحت وساده تر برم بالا ی نگاهی ب چپ و راست خودم کردم وگف از چپ برو ومن تسلیم انجام دادم خودم نفهمیدم چطور رسیدم ب قله وانجام بود ک ب این نکته رسیدم ک مسیر تو ذهنم دشوار وخطر ناک بود ولی توانایی من وربم خیلی بزرگتر از اون شیب ومسیر بود…وکلی عزتنفس گرفتم وبرگشتم…
خدایا شکر برای این سایت الهی وپر برکت.بقول دوست عزیز وهم فرکانسی توحیدیمون خانم شهریاری عزیز غار حرا ی نورانی و آرامش بخش
خدایا شکر برای کامنتهای فوقالعاده وپر از آگاهی دوستان جانم
خدایا شکر برای استاد عزیزم پیام آور صدای توحید وعزیز دلش
خدایا شکر برای گوشی اندروید زیبا وبا کیفیتم
خدایا شکر برای نعمت اینترنت وفضای مجازی ام
خدایاشکر برای کشور زیبا وپهناور آمریکا ک در مدار دیدن زیبایها ش قرار گرفتم
خدایا شکر برای حال خوب واحساس عالی الانم
خدایا شکر برای دوره بی نظیر عزت نفس ک ب راحتی وعزتمندانه کادو گرفتم وچنان تحولی در من ایجاد کرده ک قابل وصف نیس…الهی شکر
خدایا چنان کن ک آخر امر تو راضی باشی ومن خشنود
خدایا تنها تو را می پرستم وتنها از تو یاری میجویم…1402/6/6
ساعت 16:00
به نام خدای زیبایی ها
خدای فراوانی فراوانی فراوانی ها
خدایی که همراه همیشگی ام بوده…
سلام عرض میکنم خدمت استاد ومریم عزیزم و همسفران زیبا اندیشم
قسمت 202 سفر به دور آمریکا
سلام مرا از ی دشت خیلی خیلی سرسبز با انواع درخت و درختچه که هموار و صاف هست که سمت چپش چند تا مسیر پیاده روی هست که آدما تک و توک دارند ورزش میکنند ، سمت راستش ی میدون با کاج های کوچیک و بوته هایی خوش رنگ که انعکاس نور خورشید گلهای صورتی ، بنفشش رو زیباتر کرده ، دور تا دور این محیط پر از نیمکت هست که صحرا همیشه هدایت شده به یکی از آنها که اتصال صورت بگیره…
کدوم اتصال ؟؟؟
همونی که با دیدن این سریال داریم یاد میگیریم ، همونی که قراره با انجام دادنش به صلح درون برسیم…
همون احساسی که مریم جان با دروبینش ثبت کرد و با ما به اشتراک گذاشت و خبر از رفتن به جای جدید میدهد…
همون مکث لحظه ای مریم جان که در قابش ی آسمون آبیِ بزرگِ بزرگِ بی انتهاست که با نور خورشید و کوه های استوار و درختان راست قامت ، همان 10 ، 11 ثانیه ابتدای فایل رو میگم که ضربان قلب مرا تند و تند تر کرد…
دوست داشتم همان جا بمانم و( شما بروید من خودمو میرسونم بهتون ؛ جمله ای آشنا برای دوستانم که باهم سفر رفتیم…) من باشم و خدا و اون حجم از زیبایی ژرف اندیش که قطعا چشمانم رو تَرْ ، جسمَمْ رو پاکْ میکنه تا روحم پر بکشد برای وصل شدن…
همان وصل شدنی که با آگاهی های که از این 2 عزیز دل به ما گفته میشود و ما با توجه به مداری که هستیم دریافت میکنیم…
همون جاده ی زیبایی که نزدیک 4ساعت راه رفتیم ، شیب داشت ، بالاو پایین داشت ، خستگی داشت ، اما ما از مسیرمان لذت بردیم و پاداشش سلامتی و تندرستی ، احساس خوبِ ، اتفاقات خوبِ
همان مسیری که خداوند برای صاحب های خانه اش و اهالی توحیدی زیبا اندیش این سایت الهی راحت و آسون کرده کارها رو ، پس سوت زنان دَرِشْ حرکت کردیم ، اما به شرط پاکی و زلالی دل و روحت و برداشتن آت و آشغال ها از زیر مبل ، به شرایط نداشتن خشم و کینه و حسادت…
همانی که با کنترل ورودی ها داریم به دستش میاریم…
پس از قلب من ، به قلب همه ی شما عشق و آرامش و شادی…( صحرا با ی عالمه چشم قلبی و ستاره ای فراوان)
من وقتی مقابل تابش نور خورشید قرار میگیرم لحظه ای می ایستم دستانم رو روی قلبم میگذارم و چشمانم رو میبندم و برای لحظاتی روحم پَر میکشد…
چقدر این لحظات ناب هستند ، نابِ نابِ ناب
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
این روزها آگاهانه هدایت خواسته ام برای درک دریافت الهامات…
این روزها شجاع تر شدم برای رفتن به دل ترس هایش
این روزها آدمای خوش فرکانسی و ثروتمند و زیبا اندیش سر راهم قرار میگیرند
این روزها آرامترم شدم از رفتن آنهایی که هم مسیرت نبودند…
این روزها دارم یاد میگیرم که محکم قدم اول رو بردارم، تاکید میکنم ، قَدَمِ اَوّوّوّلْ…
قدم اول پرسیدن سوال خوب بود که به قول استاد روزمان رو باهاش شروع کنیم تا متوجه موانع ذهنی ام شوم ، همانی که ترمز راهم میشود…
abasmanesh.com
چقدر پاداش این سفر زیباست…
سفری بیرونی که ما رو آرام ارم وصل میکنه به درون مون…
سفری که داره قلبم منو باز میکنه ، همون نقطه ای که به قول یوگی به رنگ سبزه و ترکیبش با سبزی طبیعت بکر خداوند منو داره با خودم روبرو میکنه ، داره با خودم میشناسونه ، دارم میپذیرم خودمو همانطور که هستم ، همینِ ظاهر و باطنِ من ، آره من بدون هیچ قید و شرطی دوست داشتنی و ارزشمند هستم…
این حس ناب رو کجا میتونی پیدا کنی؟؟
جای بهتری سراغ ندارم…
چه جایی بهتر ازبن محفل صمیمی
شیطان دارد تلاش میکند و میگویید بس است چقدر مینوسی ، چقدر حرف میزنی و چقدر های….
من پذیرفتم خودم رو ، همانطور که هستم
دارم تلاش میکنم که بهتر از قبل خودمو در آغوش بگیرم…
دارم تلاش میکنم ، رو در رو با تمرین اینه پذیرای خود واقعی ام باشم و به یاد بیارم چرا اینجا هستم…
به یاد بیارم سرمایه های ارزشمند درونی ام رو… سرمایه ی خوب کلامی و ارتباطی ام رو ، خوش انرژی بودن رو ، صداقت و درستکاری ام رو ، خوش رو ، خوش قول و خوش حساب بودنم رو هزاران سرمایه درونی دیگر که با همان جسارتی که در اختیار کنجکاوی قرار میگیرد در حال مکاشفه هستم…
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
او دیگر نمیتواند مرا منصرف کند ، چون میخوام هر روز برای بندگی خدایم ، رب العالمینم ، یک قدم بردارم تا از بند زنجیرهای شیطان رها شوم…
او دیگر نمیتواند مرا منصرف کند ، چون من دارم آرام آرام با قدم های مورچه ای مستمر وارد ترس هایم میشوم…
دیشب خوب مُچَشْ رو گرفتم ، داشت به سرعت میتاخت ، چرا که در عبادتهای پیاده رو ام با چنان انرژی الهی و خوبی در حال هدایت به واضح شدن موضوع کنفرانسم بودم که بعد با ی ورودی نا زیبا..
اما خوبیش آن بود که زیاد در این حالت نماندن و این حالت دارد کوتاه و کوتاه تر میشود و این یعنی رشد و درست بودن مسیر
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
چقدر زمان زود گذشت ، از صبح خیلی سایت رو چک کردم و دیدم خبری از فایل نیست ، رهایش کردم و نیایش روزانه ام رو آغاز کردم و بعد…
دارم اماده میشم برای دریافت فراوانی نعمت و ثروت بیشتر ،که با رها بودن و خودارزشمندی وجودم در حال دریافتش هستم ….
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
بماند یک ردپا زیبا در 6 شهریور 1402
ساعت 8.30 صبح به وقت ایران
سلام به صحرای پرانرژی وباذوق وثروتمند
چقدر فوق العادهای صحرای عزیزم نمیدونی چقدرازتوصیف فضای اطرافت به این زیبایی لذت میبرم
صحرای عزیزم این آرامش این شجاع بودنت رو میشه حس کرد
چه تفسیر زیبایی از این سفر آوردی سفر بیرونی که ما را آرام آرام وصل میکنه به درون خودمون
غرق لذت وآرامش شدم از یادآوری سرمایه های ارزشمنددرونی که همه ما داریم از نکته به نکته کامنتت لذت بردم وتحسینت کردم شاید قبلا هم بهت گفته باشم کامنتات یه آرامش خاصی از جنس خودت از جنس نور داره
بی نهایت دوست دارم دوست مهربان وزیبای من
میبوسمت یاحق
سلام فهیمه ی زیبااندیش مهربانم
دوست توحیدی و ثروتمندم
ممنون برای پاسخ ارزشمند و زمانی که برایم گذاشتی
خدارو هزاران بار شکر شکر شکر شکر شکر برای این خانواده توحیدی و صاحب خانه و اهالی دوست داشتنی اش
فهیمه جانم همه ی انچه را که گفتی انعکاس درون زیبا و زلال خودت هست دوست مهربانم
شاد و سلامت و ثروتمند باشی.
به نام الله زیبایی ها و مهربانی
الهی صد هزار مرتبه شکر که امروز هدایت شدم اومدم این دیدگاه زیبا و دلنشین شما رو خواندم
سلام و درود به شما صحرا خانم زیبا و زیبا اندیش
الهی که حال دلت عالی باشه و در پناه خداوند مهربان باشی
سپاسگزارم که با قلم زیبایت نوشتی
چقدر لذت بردم از توصیف کردن محیط اطرافت و زیباییش هایش
چقدر لذت بردم زمانی که گفتی توی مسافرت ها آگاهانه به همسفر ها میگی شما برید و …
و می مونی در طبیعت تا چند صباحی خودت و خدای خودت خلوت کنید و گپ و گفت عاشقانه داشته باشید
اینننن خیلی برای من شیرین بود شنیدنش واقعاً اشک تو چشمام جمع شد و چشمام قلب قلبی شد
چون هم عاشق طبیعت گردیام (قبلاً توی کامنت هایم چندین بار اشاره کردم که هدفم اینه یک عکاس جهانگرد بشم که در عینِ سفر و گشت و گذار مولد ثروت هم باشم) هم این تجربهی ناب تنها بودن در طبیعت بکر و حس کردن خداوند در تک تک ثانیه ها رو تجربه کردم
خیلی تجربهی شیرینی الهی شکرت
ان شا الله که به زودی هدایت بشم به یک طبیعت ناب و چند روزی خودم باشم و خدا و سکوت طبیعت:)))
در کامنت بچه ها اول هدایت دریافت کردم که برم جلسهی قرآنی قدم اول رو دانلود کنم و ببینم
بعد توسط دست مهربان خدا، پاکیزه خانم عزیز هدایت دریافت کردم که گفتگو با دوستان قسمت 53 رو ببینم
رفتم اون هم دانلود کردم
دیروز با دقتی فراوان چند بار قسمت 18 مصاحبه با استاد رو دیدم و یک بخشی رو نت برداری کردم ولی ادامه اش مونده که ان شا الله امروز تمومش می کنم
چند مدتی هستی دارم به صورت تمرکزی روی دستهی باورهای ثروت ساز فوکوس می کنم و اون ها رو می بینم هر فایل رو چندین و چند بار می بینم و گوش میدهم و می نویسم و بعدش هم درک خودم و چیزهایی که بهم الهام بشه رو در کامنت می نویسم
قدم بعدی برای اینکه بعد از اینکه نت برداری از مصاحبه با استاد قسمت 18 رو تموم کنم رو خداوند از طریق دست مهربونش یعنی شما مشخص کرد ، سپاسگزارم:))
میرم برای دانلودِ فایل بی نظیر باوری که تغییرش درهایی از نعمت رو به روی زندگیام گشود
الهی صد هزار مرتبه شکر
دوست عزیزم پیشنهاد میدهم مصاحبه با استد قسمت 18 رو ببیند به شدت تاثیر گذار هست، استاد کلید های خیلی خوبی برای استفاده مفید و موثر از محصولات در این قسمت به ما میده :)))
پایدار و ثروتمند در پناه الله مهربانی ها باشید
بدرود
سلام به دوست توحیدی مهربان زیبا اندیشم ، محمد حسین عزیز
الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه
ممنون که برایم وقت گذاشتی و این همه نشانه های ناب الهی از زبان شما برایم گفته شد ….
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت برای بودن مون در این مسیر توحیدی
امیدوارم در زمان مناسب هدایت بشی به یک طبیعت بکر و با خدا درونت و آرامش و سکوت طبیعت تجربه ها به دست بیاری و با ما به اشتراک بگذارید.
اشاره به عکاسی و جهانگردی کردید ، خواسته ای که منم با بودن در طبیعت با تمام وجود دوستش دارم…
دوست دارم چند اتفاق رو برای خودم مرور کنم تا یادم بماند و و قانون مرور شود و ایمانم بهتر از قبل شود…
در دوران پندمیک من هدایت شدم به دوره ای آنلاین برای تولید محتوا با ی استاد عالی ، ی انسان موفق ، یک کارگردان و مستند ساز حرفه ای ، که خروجی آن این شد که صحرا بهتر متوجه شد که چقدر به مستند سازی و عکاسی در طبیعت علاقه دارد…
( آنقدر که خانم شایسته عزیز رو در سریال سفر به دور آمریکا تحسین کرده بودم …)
برای همین در کنار کار با کودک ، متوجه شدم که به مستند سازی هم علاقه ی بسیار زیبای دارم….
و بعدش به جاهای بینظیری هدایت شدم برای مستند سازی و من هر بار آگاهانه تر با خودم بارها و بارها گفتم دوست دارم با یک مستند ساز و کارگردانی کار بلد آشنا بشم که کارش خودش هم با کودک باشد و خداوند یکی از بینظیر ترین ، بهترین ، با تجربه ترین ، درست کارترین و… دستش رو سر راهم گذاشت و من هفته ی بعد با او و دستیارش دیدار کاری و دوستانه ای خواهم داشت…
خیلی خوب یادمه که در غروب آخرین جمعه ماه تیر ، بعد گوش دادن فایل « قلبی که به سوی خدا باز میشود» و گفتگوی درونی ام اتفاقات خوبی رخ داد و من بعدش یک آگهی پروژه نمایشی دریافت کردم و نجوا چقدر تلاش کرد که مرا منصرف کند ولی نتوانست و من باز یک قدم برداشتم و از بندش رها شدم و به خدای خودم نزدیکتر شدم….
الان که میگویم ضربان قلبم تند تند میزنه ، به این خاطر که چقدر خداوند به ما نزدیکه و او دوست دارد که ما ثروتمند باشیم و در مسیر علاقه مان قدم برداریم و پول بسازیم…
خدای خوبم من به خیری از جانبِ تو فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ هستم
او همیشه مرا در زمان مناسب به مکان مناسب به انسان های درست با باور های درست هدایت میکند.
خدای من شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
راستی گفتی جهانگردی ، پیشنهاد میکنم با برادرزاده هایت تئاتر مشارکتی شهر طلا رو باهم ببینید ، فوق العاده است…
راستی خیلی خیلی ممنون هستم از هدایت هایی که برایم نوشتی…
الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشید.
سلام و درود همدلان
یه همکار نازنینی دارم الان تقریبا یکساله دارن مسیر منزل تا محل کار که نیم ساعت طول میکشه رو هر روز پیاده روی میکنند…
هدفشون ورزش کردن بوده و هست ولی من هر روز شاهد روحیه ی عالی که با اینکار بش دست یافتند هستم، چقدر تو این مدت اندامشون عالی شده، چقدر سحرخیز شدن، چقدر قوی تر و زبر و زرنگ تر شدن، چقدر تمرکزشون تو کار بالا رفته، چقدر دیر خسته میشن، تو مسیر هم کلی زیبایی میبینند و لذت میبرن.
چقدر ناآگاهانه دارن به قانون عمل میکنند فقط با همین پیاده روی که با اراده دارن انجامش میدن، چقدر قشنگ تونستن با همین کار ساده به هماهنگی ذهن و روح برسن و چقدر مزایا داشته براشون.
شاید خودشون فقط همین اندام خوب به چشمشون بیاد و حسش بکنند ولی من که از زاویه قانون بش نگاه میکنم میبینم چقدر قشنگ و زیبا دارن به قانون عمل میکنند.
چقدر تحسینشون میکنم و از دیدن روحیه ی عالیشون منم لذت میبرم و جالبه چقدر رابطه شون با من عالی شده.
قانون جواب میده چه آگاهانه بخوای بش عمل کنی چه ناآگاهانه.و چقدر زندگیمون قشنگ میشه وقتی که بخواهیم آگاهانه به این هماهنگی روح و ذهن برسیم.
فکر میکردم مطلب خاصی ندارم برای این فایل، ولی چه نکته ظریفی تو دلش داشت که کشفش کردم.
راز ایجاد یک زندگی شاد در آن است که کاری را بیشتر انجام دهید که از آن لذت می برید.
سلام یگانه جانِ عزیزم.
بَه بَه از این کامنت.
چون خودمم قسمتِ پیاده روی تو این فایل برام بسیار بولد بود، لذت بردم که شما هم به پیاده روی توجه کردی در کامنتت.
پیاده روی، معجزه ی زندگی میتونه باشه.
انقدر که پکیجِ کامل و جامعی هست.
و این جمله:
راز ایجاد یک زندگی شاد در آن است که کاری را بیشتر انجام دهید که از آن لذت می برید.
نتونستم فقط 5 ستاره بدم به کامنتت و برم.
حتما باید میومدم و ازت تشکر میکردم برای این تحلیل.
آگاهی که در ظاهر ساده است ولی به شدت کاربردی و مهم و تاثیر گذاره در زندگی.
ممنونم یگانه جان.
پروفایلت بسیار زیباست.
همیشه سلامت و شاداب باشی عزیزم.
الهی شکرت، الهی شکرت، الهی شکرت.
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان و همه ی دوستانی که با عشق کامنت ها رو میخونن و لذت میبرن.
دو سال پیش که گفت و گوی شما و دوستان در کلاب هاوس رو گوش میکردم یک خانومی از اعضای سایت که این افتخار نصیبش شده بود که با استاد عباسمنش صحبت کنه حرفی زد که اون لحظه برای من خیلی حرف جالبی بود اما بعدها با تمام وجودم حسش کردم و درکش کردم و بهش ایمان آوردم. ایشون گفت: استاد من در تک تک لحظه های زندگیم از خداوند هدایت میخوام،
از خداوند هدایت میخوام که صبحونه چی بخورم! ناهار چی بخورم! غذا چی درست کنم! لباس چی بپوشم! و میگفت خداوند منو به بهترین شکل ممکن هدایت میکنه.
شاید من اون لحظه با توجه به پایین بودن مدارم عمق مطلب رو درک نکردم اما الان از اون روز 2 سال گذشته و من بدون یک لحظه هدایت خداوند مثل انسان نابینایی هستم میان جنگلی انبوه!
اینقدر به این هدایت وابسته شدم که تا نشونه ای از طرف خداوند نبینم حتی غذا نمیخورم!
هفت ماه پیش من پا در دل ترس ها گذاشتم با ایمان به پروردگار حرکت کردم و پا در دل ترس ها گذاشتم و برای اولین بار با قدرت و بدون هیچ اضطرابی مهاجرت کردم و از همان روز اول تا امروز که این کامنت رو مینویسم جز معجزه و معجزه و معجزه، جز خیر و برکت ، جز سلامتی، جز حال خوب، جز نعمت و ثروت، جز و هدایت هیچ چیز ندیده ام!
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشونی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام و سروش
روز هایی هستش که اتفاقات ناخواسته ای رخ میده اما من یاد گرفته ام به محض برخورد با ناخواسته به خودم بگم الخیر فی ما وقع!
و به یگانگی الله قسم که الخیر فی ما وقع میشود!
تمام اتفاقاتی که رخ داد و از نظر من اتفاقات ناگواری و ناخواسته ای بود که تعدادشون به انگشت های یک دست هم نمیرسه در نهایت برام جز خیر و خوبی و درس چیز دیگه ای نداشت!
حسی که این روزها دارم رو تا به حال در زندگی ام تجربه نکرده ام. حسی عمیق از اینکه خدا در تک تک نفس هایی که میکشم کنارمه و همیشه همراه منه.
استاد عزیز باز هم قدم در دل ناشناخته ای گذاشتم و این حرکت ها و توکل ها چقدر میتونه آدم رو قوی کنه که دیگه از قدم گذاشتن در دل ناشناخته ها ذره ای ترس و دلهره نداشته باشه.
امروز این قدم بزرگ رو برداشتم و روزی حتما باز هم در مورد معجزه های این حرکت میام و اینجا با چشمانی خیس از ذوق و خوشحالی مینویسم و زیبایی خداوند رو فریاد میزنم.
دوستتون دارم استاد بزرگ من…
سلام آقا علیرضایِ عزیز.
تحسینتون میکنم برای شجاعت تون در مسیر مهاجرت.
ان شاالله هر لحظه بیشتر و بیشتر، بهترینها نصیبتون بشه.
عاشقِ این متن هستم:
روزهایی هستش که اتفاقات ناخواسته ای رخ میده اما من یاد گرفته ام به محض برخورد با ناخواسته به خودم بگم الخیر فی ما وقع!
و به یگانگی الله قسم که الخیر فی ما وقع میشود!
همینه و چیزی غیر از این نیست.
ممنونم که نوشتین و یادآوری کردین به همه مون.
در پناه رب العالمینِ نازنینم باشیم همگی.
الهی شکر برایِ باورِ شگفت انگیزِ الخیر فی ماوقع که معجزه میکنه تو کنترلِ ذهن.
سلام به دوست خوبم .
وقتی کامنت دوستامو میخونم که با جسارت قدم های بزرگ برمیدارن و قدم تو دل ناشناخته ها میزارن ،قلبم باز میشه ،چشمم روشن میشه به نور هدایت الله.
چقدر خوشحالم که دوستانی چون شما دارم که با جسارت تمام مهاجرت میکنه،تحسینتون میکنم و شما برای باور مهاجرتم الگوی عالی هستین ،وقتی نتایج دوستامو میخونم منم پاهام جون میگیره برای حرکت،
منم تصمیم به مهاجرت دارم و دلم میخواد قدم بزارم تو جهان جادویی الله،ممنون از کامنت عالی شما.
وقتی شما تونستی منم میتونم این باور قدرتمند .
ممنون که دست خدا شدید برام.
در پناه خدا باشید.
. اتفاق های خوب، چه ساده می افتند
و چه مختصر و عالی بود این ویدئو
برای من پیامهای خاصی دربر داشت
.
احساس تعلق داشتن به آنچه که هست و خوب و زیباست (نعمتها) از اولین آموزههایی ست که معمولاً روان درمانگرها برای مراجعین خود توصیه میکنند
و باعث حس سپاسگزاری بیشتر میشود
درست مثل وقتی که شما میگویید : رودخانهی خودمان / آبشار خودمان / حیاطِ ما
.
بسیاری از امکانات شهری و عمومی هم مانند حق و حقوق شهروندی وجود دارد که ما از آنها آنطور که باید و شاید بهره نمیگیریم فقط بخاطر اینکه احساس تعلق نمیکنیم
یا مثلا هنگامی که به رستوران یا یک میهمانی میرویم که برای پذیرایی، از میزهای سلف سرویس استفاده میکنند، برخی از ما با خجالت و کم از خودمان پذیرایی میکنیم چون فکر میکنیم آنچه هست مال ما نیست یا بیشترش مال بقیه است
.
یک جمله تاکیدی معروف هست برای اصلاح این حس که مدام با خودم تکرار میکنم و آن این است:
جهان پر از فراوانی ست و بخش اعظمی ازین فراوانی مال من است
.
.
یادم هست روزی که مهاجرت کردم (و بخشی ازین اقدام بخاطر این بود که دوماه تمام خودم را بسته بودم به دیدن سریال سفر به دور آمریکا و گوش دادن فایل های شما و حسابی قدردانم) _ یک دوست دانا به من گفت اولین و مهمترین چیز در مهاجرت این است که به همه چیز احساس تعلق داشته باشی / آن شهر و کشور را از خودت بدان / اگر دیدگاهت برعکس این باشد ممکن است احساس غربت کنی همان احساس معروفی که فقط با تغییر دیدگاهت از بین میرود (او راست گفت و من تا به امروز اصلاً حس غربت بهم دست نداد)
نکته دیگری که گفت این بود:
هنگام مهاجرت، همین حس تعلق داشتن به تو کمک خواهد کرد تا بمانی و به بهانه دلتنگی و غیره تا تقی به توقی میخورد بر نگردی ایران! این همه زحمت کشیده ای و رفتهای تا زندگی بهتری رقم بزنی… بعد فقط بخاطر یک حس اشتباه که واقعیت ندارد زحمات خودت را به باد میدهی
.
من این حس تعلق را در محیط کار و در رابطه عاطفی در ریزترین چیزها امتحانش کردم و نتیجه عجیبش را دیدم
.
شما میدانید که من ماههاست کلاسهای طرحواره درمانی و شناخت روان را میگذرانم و تمام تلاشم این است که باورهای بنیادینم را پیدا و اصلاح بکنم.
مثلا متوجه شدم کسی که در کودکی تک فرزند نبوده و ممکن است هنگام غذا خوردن و یا خرید لباس و امکانات دیگر، همراهان و شُرکای دیگری داشته باشد (خواهر و برادر) و چون این اتفاق تکرار شده است باعث شده در او باور کمبود فروانی شکل بگیرد و حتی ممکن است نسبت به هر آنچه واقعا مال اوست جوری رفتار کند که انگار برای دیگران هم هست
مثل پارتنر!
یکی از همشاگردی های من در این دورهها تعریف میکرد که من در هر رابطهای میروم ناخودآگاه میفهمم که طرفم را از دسترس خودم دور میکنم و بعد حسرت به دل میمانم و آخرسر که مال دیگری شد غصه اش را میخورم
بعدها فهمیدم در کودکی قشنگترین لباسها و بهترین خوراکی ها و اسباب بازی ها را همیشه بالای کمد میگذاشتم تا خراب نشود و یک روزی از آنها استفاده کنم
اما بعد که سراغشان میرفتم یا لباس برای کوچک شده بود و مجبور بودیم به دیگران ببخشیم یا مثلا من بزرگ شده بودم و دیگر نیازی به اسباببازی ها نبود.
.
احساس تعلق یافتن به هر آنچه که بخصوص عمومی است و ما اجازه استفاده و لذت بردن از آن را داریم میتواند بسیاری از باورهای بنیادین مخرب را اصلاح و ترمیم کند
.
متشکرم از شایسته ترین و زیباترین مریم خانم دنیا که با لایف استایل و مایندسِت خفنش به ما درسهای بزرگی میدهد
.
و ممنون از استاد بزرگمان
جناب عباسمنش عزیز و گرامی
خداقوت
مانا باشید… برای ما
هزاران درود به شما آرام عزیز
حظ بردم از این کامنت زیبایی که ثبت کرده بودین……
جمله قشنگی نوشتین :
جهان پر از فراوانی ست و بخش اعظمی ازین فراوانی مال من است
فک میکنم تقریبا اکثر ما ایرانیها لازم داریم این جمله تاکیدی رو بارها و بارها تکرار کنیم ، به ویژه نسلی که بزرگ شده ده های 50 و به ویژه 60 هستند چرا که خوب یادمه چه باورهای مخربی در قالب از خودگذشتگی و ایثار رو مداوم و مداوم و مداوم به ما میآموختند…..
با وجودی که نقاط ضعف خودمو تا حدود زیادی شناسایی کردم و در فایلهای متفاوتی نکاتی در موردشون نوشتم ، اما کامنت شما برای من بسیار قابل تأمل بود و خوشحالم هدایت شدم به خوندن مطالب تون …
سپاسگزارم بابت نوشتن این کامنت..
و ممنون بابت پیام دوست دانا تون ، خیلییییییییییییی مفید بود..
امیدوارم در هدفتون موفق باشید و مسیر زندگیتون همواره ، راحت و شاد و پر از اتفاقات عالی باشه..
در پناه نور و عشق الهی باشید
نمیدونم چجوری خدا هدایتم کرد به اینجا ولی متوجه باور بد درونم شدم که اصلااا نمیدونستم
من واقعاااا این تعلق رو نه تنها نداشتم بلکه کاملا مدام با حرف ها و فکرهام دقیقا ضد این بود این خونه ی زیبایی که دارم همسرم زندگیم ماشینمون
حتی نوشتنش هم برام سخته،ولی حالا میفهمم فرقم با نزدیکانم که شرایطشون مثل منه ولی زندگیشون خیلی هر روز بهتر و بهتر میشه چیه ، چرا این حس تعلق برام بد بوده ، خدا کمکم کنه برطرف بشه، خیلی ممنونم ازت عزیزم
به توکل نام اعظمت، بسم الله الرحمن الرحیم
استاد عزیزم، همراهان و همسفرای عزیزم سلام بنده رو از استان زیبای مازندران، شهر نمک آبرود پذیرا باشید.
استاد از زمانی که سری جدید سفر به دور آمریکا رو میذارید خیلی متحول شدم، هر روز وقتی از خونه میام بیرون که برم سر کار(اونم کار مورد علاقه م که عاشقشم)، به خدا میگم خدایا امروز من میخام فقط لذت ببرم از این همه زیبایی، از این همه قشنگی، سرسبزی و دقیقا هر روز سعی میکنم خدارو بیشتر شاکر باشم بابت اینکه توی این شهر به این زیبایی زندگی میکنم، فاصله م تا دریا فقط و فقط دو دقیقه پیاده رویه ولی بعضی وقتا میشد که دوماه لب ساحل نرم، قدم نزنم و…
این سبزی درختا، قشنگی جنگلا، ابرای بارونی وای خدای من نمیدونم از کدوم یکی بگم، از کجاش بگم.
دیروز رفتیم آبشار میلاش گیلان، همش فایلای شما توی ذهنم بود و کامنت ابراهیم عزیز که میگفت کوه رو دیدم، ابهتش رو سجده کردم،منم کوه و بلندی آبشار رو نگاه میکردم، پیش خودم فکر میکردم که چجور قدرت بزرگی باید پشت این سیستم باشه که یک دونه تخته، سنگ از اون بالا نیفته زمین، چطوری این آبشار انقد منظمه و آب به این خنکی وسط تابستون داره، چطوری این درختا توی سنگ به اون سفتی ریشه کردن و زنده ان و هزارتا سوال دیگه که جوابش فقط قدرت لایتنهای خدای قشنگم و نظم و اصول بدون تغییر کائنات بود و من شگفت زده فقط زیبایی ها، هوای عالی، خنکای آب و… رو حس میکردم و نهایت لذت رو بردم.
استاد اینم در کنارش بگم که دیروز با اینکه سر کار نبودم و مغازه تعطیل بود، اما سودم از همه وقتایی که بودم بیشتر شد و اینا همه به واسطه ی فروش اینترنتی هستش که شما توی دوره روانشناسی ثروت 3 بهش اشاره میکنید.
نمیدونم فک کنم خیلی درهم برهم حرف زدم ولی از شدت ذوق نمیدونستم چطوری بنویسم.
فقط میدونم این خدایی که جدیدا باهاش آشنا شدم رو از همیشه بیشتر دوسش دارم.
️️
نور خدا همیشه روی زندگیتون
در پناه حق
یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و درود به استاد عزیز و مریم بانو .
و عرض سلام به همه ی دوستانی که در این محفل توحیدی برای ساختن ورژن بهتری از خود در هر روز از زندگی ، تلاش میکنند.
درود من بر خداوندی که خالق این حجم از زیبایی و فراوانی است و همه را برای استفاده و بهرمندی من از این همه نعمت و برکت خلق کرده است .
خدایا بینهایت سپاسگزارم.
اما توجه به زیبایی ها و تشکر از استاد بابت تولید این محتوا:
مناظر کمنظیر و بسیار زیبای کلرادو و طبیعت بکر و هوای بسیار دلپذیر و درختان کاج و سرو همیشه سرسبز و آب زلال جاری با شفافیت بسیار بالا و فورد بسیار عالی با رنگ رویایی که از مایل ها دور پیداست و استادی که دستی از دستان خداوندی است که این همه زیبایی را خلق کرده است .
خداوند رو شاکرم که با طی کردن تکامل توانایی و لیاقت این را در خود بوجود آورده ام که شاهد و بیننده ی اینهمه زیبایی باشم و بتوانم شاکر و سپاسگزار این نعمت ها باشم.
یک مسئله ای و درسی که از این فایل دستگیرم شد و گفتم شاید برای دوستان دیگری هم پیش اومده باشه رو میخوام ذکر کنم .
من اوایل آشنایی با سایت ،از همین سریال سفر به دور آمریکا شروع کردم و هر روز با ذوق و شوق و با دیدن نشانه هایی که با تمرکز به زیبایی های این سفرنامه در زندگی ام میدیدم بیشتر ذوق دیدن این دسته از فایل ها رو داشتم.اومد و اومد تا رسیدیم به این سفر و این ایالت زیبا و این قسمت های اخیر.
با خودم فکر کردم که من هر روز بسیاری از زیبایی ها رو میتونم خلق کنم و بسازم تا اینکه منتظر باشم و بیام که استاد یه فایل از سفر روی سایت قرار بده تا ببینم .در واقع بعضی اوقات ما ناخواسته درگیر شرطی شدن میشیم یعنی شرایطی برای خودمون بوجود میآوریم که در صورتی من میتونم زیبایی ها رو ببینم که بیام توی سایت و پیگیر سفرنامه باشم و از طریق این فایل ها من زیبایی ها رو ببینم و تحسین کنم.(البته که برای شروع و استفاده از قانون جذب بد نیست )اما باید هوشیار باشم که دچار شرطی شدن نشیم وخودمون هم تلاش کنیم و در واقع آگاهانه بخواهیم که در مسیر دیدن زیبایی های محل زندگی یا اطراف محل زندگی ،قدم برداریم.چیزی که من شرطی شده بودم که فقط زیبای ها رو توی سایت بیام و ببینم و حرکتی برای رفتن و دیدن و در فضای زیبای طبیعت قرار گرفتن،انجام نمیدادم .
بنظرم درسی که میتونیم از این فایل های سفرنامه بگیریم رفتن و تجربه کردن و در واقع پاس کردن توحید عملی هست که با قرار گرفتن در طبیعت زیبا به طور عملی شاکر و سپاسگزار خالق این زیبایی ها باشیم که البته به مراتب تاثیر گذاری اون بیشتر دیدن زیبایی ها توی گوشی است و میتونه بسیار ما رو توی زمینه ی خودسازی و شاکر بودن بیشتر کمک کنه ،که این بودن در طبیعت و لذت بردن از اون یکی از راه های بسیار موثر برای تقویت و تغذیه ی ضمیر ناخودآگاه هم هست که عرض کردم بسیار موثر تر از دیدن فایل است.
درود بی انتهای خداوند بر همه ی دوستان و همچنین استاد عزیز که ما رو آماده میکنند با دیدن این فایل ها و تمرکز بر زیبایی ها قانون جذب الهی به کار بی افته و خودمون هم آگاهانه بخواهیم که در طبیعت بریم و ما هم از زیبایی های اطرافمون لذت ببریم .
سپاس از همگی
موفق و پیروز و سالم و ثروتمند باشید انشالله.
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست …
سلام ب استاد عزیز …خانم شایسته و همه دوستان …
این چند خط کامنت رو فقط برای عشق دادن ب استاد عزیزم مینویسم …..
استادی که توی این چندسال این همه بما عشق داده حالا نوبتی باشه نوبت ماست کمی بهش عشق بدیم استادی که اینقدر سرزنده و با احساس و در عین حال بسیار خاکی و افتاده هست …
عاشق این همه احساستم …عاشق این حس زیباتم استاد ….عاشق طبیعت گردیتم …عاشق کنجکاویتم …و دوست داشتم این حس زیبا رو که از این فایل گرفتم ب خودتون برگردونم …
شهریوری و احساساتی ام …. دیروز هم تولدم بود ….این احساساتی بودن گاهی کار دستم داده گاهی هم اشک شوق بر روی گونه هام جاری کرده ..
منم مثل شما پراز احساس و کنجکاوی هستم اما چه کنم که از مسیر الهی و هدفی که ب خاطرش ب این دنیا امدم کمی دور شدم و خدارو صدهزار مرتبه شکر با کمک شما و اگاهی هایی که از شما گرفتم دوباره در مسیر قرار گرفتم ..ب خاطر احساساتم خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم خیلی ها هستن در حسرت داشتن یه حس خوب……..خیلی وقتها هم بوده ب خاطر نااگاهی و عدم کنترل ….احساس رو درون خودم کشتم …
این احساس بود منو بسمت موسیقی کشوند اگه احساس نبود هرگز بسمتش جذب نمیشدم….
احساس زیباست اما بشرطی که کنترل بشه … احساس باید شیر کنترل داشته باشه و اگه میخوای موفق بشی باید بتونی بدرستی کنترلش کنی
فهمیدم همه چی ب احساس بر میگرده …همه چی احساسه…احساسه که خلق میکنه …
احساسه که زنده میکنه …
احساسه که هرچیزی رو میرویاند …
احساسه که سبز میکنه ….احساس یعنی سرزندگی …احساس یعنی نشاط …یعنی امید …یعنی انگیزه …یعنی میل ب زندگی …یعنی پیشرفت …یعنی موفقیت …و در یک کلا یعنی حرکت…یعنی اتعاش …یعنی انرژی…
احساس اگه نباشه ما هم نیستیم ..احساس اگه نباشه هیچ چیز معنا نداره ……
احساس اگه نباشه همه چی شکل مرگ و نیستی ب خودش میگیره…
در دنیای مادی همه چی ب شکل احساس ما بستگی داره …..
همه چی در ابتدا و انتها بر میگرده ب احساس….از تولد تا مرگ احساس همراه ماست ….تا زمانیکه زنده ایم احساس همراه ماست اما خیلی ها در زمان زنده بودنشان ب هر دلیلی احساس خوب شون رو مخفیش میکنن و مثل یه تکه چوب یا سنگ میشن…که بر میگرده ب عدم کنترل ذهن و نااگاهی…
دنیای مادی یعنی احساس …همه چی از احساس ماست که در زندگی ما شکل مادی ب خودش میگیره…
احساس اگه نباشه هیچ چیز معنا نداره حتی سرسبزی … ثروت …حتی زیبایی .. امکانات….. خونه و ماشین …احساسه که مارو زنده میکنه ….تما ابداعات و اختراعات ب خاطر احساس ماست … اگه احساس نبود چیزی خلق نمیشد …
این احساسه که بما حرکت میده .. در بزرگ سالی وقتی از احساس مون حرف میزنیم مسخره مون میکنن خیلی وقتها ب خاطر احساس مون مسخره شدیم ولی نمیدونیم تمام کاهایی که میکنیم ب خاطر احساس ماست ..احساس چیز عجیبیه…
سیاره زمین ب خاطر احساس ماست که این شکل زیبارو ب خودش گرفته …
بین میلیاردها اجرام اسمانی …سیاره و ستاره که دانشمندان کشف کردند تنها سیاره زمین هست که اینقدر سرسبز و زیباست ….همه چی ب احساس ما بر میگرده …
وقتی در فرکانس خداوند باشیم هاله انرژی ما انقدر شکل زیبایی ب خودش میگیره که شکل مادی ان انرژی زیبا میشه احساس خوب که حس شعف و شادمانی بما دست میده و با هیچ چیز قابل مقایسه نیست انقدر زیباست که فقط میخوای اشک شوق بریزی….
ما ب خاطر تجربه مادی این حس زیبا که احساس نام گذاشتیم پا ب دنیای مادی گذاشتیم در این سفر که اندازه یه پلک زدن هم نیست ان کسی از همه بیشتر لذت میبره و عشق رو تجربه میکنه که ب چیزی گیر نده و رها باشه
در اخر میخوام بگم احساس چیزیه که نمیشه بدرستی تعریفش کرد واقعا چیز عجیبیست….
دقیقا مثل اثر انگشت دست که بین 8میلیارد جمعیت در جهان هیچ اثر انگشتی با دیگری یکی نیست احساس هم همینطوره ….
ب نظر من احساس تعریف کردنی نیست نمیشه با کلام تعریفش کرد تنها حس کردنیه …
از استاد با عشقم تشکر میکنم که اینقدر با عشق این همه زیبایی و احساس خوب رو ب تصویر کشید و تنها کسی این همه عشق رو احساس میکنه که در فرکانسش باشه …
تشکر …
سلام به آقای رجب پور بزرگوار
اول از همه تولدتون رو بهتون تبریک میگم امیدوارم که خداوند با معجزاتش این روز رو براتون زیباتر کرده باشه.
من هم شهریوری هستم و می دونم که متولدین این ماه چقدر احساساتی هستن و همیشه از همین جا هم ضربه می خورن و به قول شما این فوران احساسات هم واقعا باید شیر کنترل داشته باشه چون ما باید توانایی کنترل در تمام ابعاد زندگیمون رو داشته باشیم.
واقعا به جا فرمودین که استاد این همه به ما عشق میدن و ما هم باید جبران کنیم هم به کلام و هم با نتایجی که از آموزه های بی نظیر استاد میگیریم که البته مطمئنم استاد عزیزمون از نتایج ما بیشتر خوشحال بشن و فرکانس عشق ما رو دریافت کنن.
من هم از همین جا با شما هم صدا می شم و به دو استاد زندگیمون میگم عاشقتونم، شما بی نظیر هستید،هر چند که مدتیه چراغ خاموش دارم جلو میرم اما برای تغییر شخصیتم از تمام تلاشم دریغ نمی کنم و هر روز با سایت و دیدگاه های بی نظیر دوستان و با صحبت های استاد و یادداشت این سخنان که هیچ جای دنیا پیدا نمیشه روحم رو جلا می دم و این مسیر زیبا و سبز رو با استاد هامون و دوستانمون طی میکنم و لذت می برم.
از شما ممنونم که این همه زیبا احساس و عشق رو توصیف کردین لذت بردم و من برای داشتن احساسات زیبای شما بهتون تبریک میگم و چه خوبه که کنترلش میکنید و افسار ذهنتون رو به دست گرفتید.
بهترین ها رو براتون آرزو می کنم.
الحدید
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
ﺍﻭﺳﺖ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﻭ ﺑﺎﻃﻦ ، ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .(٣)
سلام استادان عزیزم.
سلام دوستان و هم خانواده ای های عزیزم.
استاد جانم من با دیدن این همه زیبایی و این همه نعمت و آیت همه فراوانی فقط میتونم شکر گزار این خدای یکتا و این خدای زیبا باشم.
چقدر زیبا بود، خدای من. چقدر شگفت انگیزه این طبیعت، چقدر آرامش بخشه. وقتی به طبیعت نگاه میکنم هر جایی باشه انگار روح من عضوی از اونه. خداروشکر، این بزرگی رب العالمین هست که فکر میکنم انسان درکش میکنه.
چقدر زیباستاین کلرادو. خداروشکر. من حتی خانیکی هوا را درک کردم. اون گلهای کوچک و زیبا، خدای من که چقدر حیرت انگیزه.
اون نوع سنگهای اون منطقه توی اصفهان توی یه سری از مناطق من دیدم. خیلی جالبه،
اون درختان زیبای بر افراشته در آسمان، این رودخانه بی نهایت زیبا، زبان قاصر از بیان این همه نعمت و زیبایی و فراوانی.
استاد الان که دارم این کامنت را مینویسم از 1 ساعت پیاده روی برگشتم توی شهر زیبای اصفهان، رفتم جاده سلامت و خدای من چقدر زیبا بود.
راستش یه عادت نازیبایی که داشتم موقع پیاده روی تمرکز و توجهم روی افراد بود. امروز آگاهانه سعی کردم تمرکز و توجهم را بذارم روی درخت ها و زیبایی های مسیر. خیلی کار سختی بود اما بخاطر همون لحظه های کم بینهایت سپاسگزار خداوندم.
همینکه یادم میومد و میومد تو ذهنم که به چی میخوای برسی؟ توجهت را بذار روی اون خودش یه قدمخیلی بزرگ و عالیِ واسم.
همین که توجهم را بتونم حتی لحظه ای بذارم روی زیبایی ها واسم یه موفقیت هست. خداروشکر.
استاد بینهایت ازتونسپاسگزارم که و این فایلها را آماده میکنید و الگوی مناسبی هستید واسه شخص من.
عاشقتونم استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام علیرضای عزیز سلام به روح پاکت
امیدوارم شاد و سعادتمند باشی.
طبق عادت همیشگی مشغول خوندن کامنتها بودم که نکته ای تو کامنتت دیدم ولی سریع رد شدم ،کاری پیش اومد که از سایت رفتم بیرون و چنددقیقه بعد که وارد سایت شدم دوباره کامنت شما اومد و ی چیزی میخکوبم کرد :
موقع پیاده روی تمرکز و توجهم روی افراد بود. امروز آگاهانه سعی کردم تمرکز و توجهم را بذارم روی درخت ها و زیبایی های مسیر.
ازت ممنونم که نوشتی و این تلنگری بود برای من چون موقع پیاده روی با اینکه روی زیبایی ها درختان گلها پرنده ها و…سعی میکنم فوکوس کنم اما مقداری از توجهم همیشه نگرانم ! نگرانِ بقیه که دارن نگام میکنن ، یا نگران اینکه بقیه چی میگن مخصوصا وقتی بخوام عکس بگیرم !
و به نظرم این مورد باعث شده از جاهای شلوغ خوشم نیاد یعنی توجه به بقیه ونگاههاشون باعث شده تمرکز حواس نداشته باشم و بیشتر از اینکه به خودم توجه کنم به بقیه توجه کنم!
وای خدایا این مسئله که خیلی واضحه چرا تاحالا درموردش فکر نکرده بودم؟
همیشه میگفتم از جاهای شلوغ خوشم نمیاد پیاده روی در خلوت بهتره ،خب درسته تنها باشم حال و احساسم خدایی تره ولی این چیزی که تو کامنت شما بهش رسیدم خیلی با این مفهوم تنهایی فرق داره ،من خلوت رو برای چی دوست دارم؟ اینکه احساسم نابتر و خدایی تر باشه یا اینکه از نگاههای بقیه فرار کنم ؟ یا هنوز حرف مردم برام مهمه؟
خیلی ذوق زده ام خیلی …
اصلا همینکه دوبار به کامنت شما برخوردم خودش هدایت الله ِ .
عالی بود عالی عالی
ممنونم ازت بینهایت .
در پناه حق.
سلام نجمه خانم عزیزم.
خداروشکر میکنم. و بینهایت من از شما سپاسگزارم که تجربه هدایت تون را برام نوشتید. این به منم خیلی کمک میکنه که ایمانم قوی تر بشه. خدارا شکر بی نهایت خداراشکر.
امیدوارم آگانه سعی کنیم هم من و هم شما و هر روز و هر روز احساسمون را خوب کنیم، باگ هامون را بشناسیم و بزنیم تو دل ترسهامون.
و چقدر خوبه که ببینیم، بفهمین و درک کنیم و سپاسگزار اینتکاملمون باشیم. خداروشکر. بینهایت خدارا شکر.
نجمه خانممن از چند وقت پیش تا الان که شما را فالو دارم، دارم میبینم روند تکاملتون را و خداروشکر میکنم که میبینم ه روز دارید پیشرفت میکنید و هدایت میشید و امیدوارم منم همیشه در همین مسیر زیبا و آسفالته باشم.
عاشقتونم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.