سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 203 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

561 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    به نام خداوندی که مرا خالق زندگیم خلق کرد

    سلام و عشق فراوان خدمت تمام دوستان نازنینم و استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    بهترین کادویِ تولدم رو از خدای خودم و دوستان بهشتی خودم دریافت کردم

    کادویی که با هیچ پولی نمیشه به وجودش آورد

    .

    تولد همسرم 1 شهریور

    تولد خودم 10 شهریور

    تولد دخترم 26 شهریوار

    تولد پسرم 29 شهریور

    سالگرد ازدواج با عشقم 23 شهریور

    کامنت قبلیم ، بهترین کادوی خداوند برای سالروز تولدم بود

    و پاسخ های دوستان بهشتی من بهترین کادوی تولد ، در تمام زندگیم بود ؛

    خانم یگانه بانوی نازنین

    خانم مرجان چیتی زاده عزیز

    خانم پاکیزه بارکزی عزیز

    خانم نگین فلامرزی عزیز

    خانم فرزانه ارزشمند .. (تولد شما هم مبارک باشه دوست عزیزم ،همیشه شاد و تندرست و ثروتمند باشید انشاالله)

    خانم سارا مرادی همت عزیز

    خانم صدی عزیز

    خانم آزاده کاکاوندی عزیز

    آقای حسین عبادی نازنین

    خانم اکرم هاشمی عزیز

    خانم رویا محمدیان عزیز

    عشق و محبت و لطف و انرژی بی نهایت عالی و خالص این عزیزان ، بهترین احساسات رو در من بوجود آورد.

    احساساتی که با هیچ پولی به دست نمیاد

    تک تک کلمات و محبت ها و احساس پاک این دوستان بهتشیِ من ، با هیچ ثروتی قابل مقایسه نیست

    برای من بی نهایت ارزشمند و گرانبهاست

    الهی شکرت برای وجود نازنین دوستان بهشتی من در این جهان

    و محبتِ تمام دوستانی که ستارهایی از آسمون خداوند به من تقدیم کردند ،‌ بهترین کادوی دوستان بهشتی من بود

    خوشبختی و سعادت ، همین نکات بسیار ساده زندگی هست

    به نظرم اصلا این احساسات و محبت دوستان بهشتی من ، ساده نیست

    به هیچ عنوان به سادگی از کنارش نمی گذرم

    بینهایت برام ارزشمند هست

    هیچ چیز عجیب و غریبی قرار نیست رخ بده تا حالِ من رو خوب کنه

    بلکه همین تبادل عشق و پاکی و مهر و محبت بین دوستان بهشتیِ من ، جزو زیبایی های زندگی هست

    همین احساس شوق و لذت و انرژی الهی که در قلب من ، که با خوندن کامنت های دوستان بهشتی خودم ، در قلبم به وجود میاد ، یعنی خوشبختی و ثروت

    از خداوند هدایت خواستم که آیا تک تک ، به کامنت دوستانم پاسخ بدم ؟؟

    این کامنت رو دیشب کنار زمین فوتبال ، محل تمرین پسرم شروع کردم به نوشتن و تا امروز که قسمت 203 سریال رویایی سفر به دور آمریکا رو دیدم، ادامه داره

    دیروز عصر روی صندلی کنار زمین فوتبال نشسته بودم و تمرین پسرم رو نگاه می کردم و در حال مطالعه تحقیقاتم بودم

    یک مدرسه فوتبال نزدیک به دریاچه چیتگر

    مکانی که از یک طرف با غروب خورشید در پشت رشته کوههای البرز رویایی شده بود.

    و از یک طرف پارک جنگلی چیتگر در کنار دریاچه چیتگر زیبایی این مکان رو چندین برابر کرده بود.

    غروب آفتاب یک رنگ طلایی بی نظیر رو از پشت به ابرهای سفید داده بود که ترکیب اونا وصف ناپذیر بود

    وقتی شروع کردم به نوشتن این کامنت پرژکتورهایِ محل تمرین ، روشن شد.

    چه هم زمانی بی نظیری الهی شکرت

    خوشبختی یعنی همین همزمانی ها و نشانه های الهی

    به الله قسم همزمان یک نسیم بی نهایت عالی و خنک وزیدن گرفت

    کلی بچه های 6 الی 8 ساله در حال تمرین و بازی بودند

    پدر و مادرهایی که با آرامش در حال نگاه کرده به بازی دلبندان خودشان بودند

    پسر هشت ساله من هم با اون موهای چتری نازش در حال دویدن بود

    این برای من یعنی خوشبختی و سعادت

    این یعنی وجود خداوند در زندگیم

    این یعنی رسیدن به اصلی ترین خواسته زندگیم

    خوشبختی و دیدن معجزات خداوند و معجزات خداوند یعنی همین زیبایی ها

    به خدا قسم که خوشبختی همین چیزهاست و نباید دنبال اتفاقات عجیب و غریب باشم

    لذت بردن از همین لحظه

    احساس خوب به خاطر همین داشته ها

    سلامتی و تندرستی خودم و عزیزانم

    .

    باد در حال خنک تر شدن بود

    دو سه قطره نم باران وجودم رو نوازش کرد

    پسرم اومد که آب بخوره ، گفت بابا نیمه اول رو 2 به 1 بردیم…

    طبق معمول لپ هاش رو بوس کردم و برگشت تو زمین

    .

    .

    .

    8 سال پیش این خوشبختی و سعادت و احساس خوب رو نداشتم

    8 سال پیش نمی فهمیدم که خوشبختی و سعادت دنیا یعنی چی

    8 سال پیش نمی دونستم نعمت ها و داشته های زندگی چه چیزهایی هستند

    8 سال پیش در طوفان های سهمگینِ دعواها و درگیری ها با همسرم ، تصمیم به سقطِ همین پسرم گرفته بودم!!!!!

    همین پسرم که الان با موهای چتری خودش در حال دویدن هست و من دارم از وجود نازنین او لذت می برم.

    به دلیل اینکه تصمیم داشتیم من و همسرم جدا بشیم .

    8 سال پیش خدا وجود داشت ولی من صدای خدا رو در وجودم کم کرده بودم

    و کاملا در مسیر مغضوب علیهم و لاالضالین بودم

    به دست خودم با افکار و باورهای قومی و مذهبی خودم

    .

    ولی خداوند تو امواج سهمگین زندگیم حضور داشت ، و من باید دستم رو به سمتش دراز می کردم

    ولی باورهای غلط من ، اجازه این کار رو نمی داد

    ولی خدا همون جا کمکم کرد که این کار رو نکنیم و بچه رو سقط نکنیم

    خدا همون جا کمکمون کرد ، ولی ما حواسم نبود که این خدا بود که دست ما رو گرفت

    مشکلات و دعواها و سختی ها و رنج ها ادامه داشت و زندگی سخت تر و کریح تر شده بود…

    .

    .

    .

    تا زمانی که من به احساس عجز و ناتوانی و تسلیم بودن رسیدم

    1225 روز پیش توسط الله مهربان ، در دل تاریکی شب تو کویر کاشان به قم ، به کشتی هدایت الهیِ tasvirkhani.com هدایت شدم

    و کم کم از شدت طوفان های زندگیم کاسته شد.

    و وارد مسیری شدم که زیبا و دلچسب بود

    .

    خدا همون خدا بود

    دنیا و جهان هم تغییری نکرده بود

    آدم های اطرافم من هم هیچ تغییری نکرده بودند

    مکان زندگی من هم تغییری نکرده بود

    ……

    ولی یک چیز به آرامی و بسیار سخت در حال تغییر بود…

    و اون چیزی نبود جز خودِ من

    ورودی های من

    توجه من

    تمرکز من

    مشاهداتِ من

    شنیده های من

    و باورهای من به سختی و آرام آرام در حال تغییر بود

    سیمان های ذهنی من در حال شل شدن بودند

    کار بسیار سختی بود

    ولی یک نیرویی من رو پوش می کرد

    نمی دونستم داستان چیه

    نمی دونستم نتیجه چه میشه

    ولی شدت دعواها و ناخواسته ها در حال کم شدن بود

    علتِ درگیری ها و بحث هامون در حال کم شدن بود

    من در حال شنیدن یک سری حرفها و دیدن یک ‌دوره به نام دوره 12 قدم بودم.

    نمی‌دونستم قرار چه اتفاقی برام بیوفته

    چهره استادم ، صدای ایشان و حرفهاشون ،‌ در قلبم آرامش رو به وجود می آورد.

    واقعا کمتر کسی می تونه از اون امواج وحشتناک و خطرناک ، جان سالم به در ببره.

    تنها راه زنده موندن ، اجازه دادن به خداوند برای هدایت و کمک بود.

    من استادم رو باور کرده بودم

    واقعا نمی دونم به چه دلیل ،‌فقط یک نوری تو دلم روشن شده بود و هر روز این نور قوی تر می شد

    دلیل اعتماد و باور به استادم ، کاملا درونی و الهی بود

    این هم کارِ خودِ خدا بود

    به من می گفت که به ناخدای کِشتی اطمینان کن و از کِشتی پیاده نشو

    و من صبر کردم

    تکرار کردم

    کم نیاوردم

    امیدم کم می شد ولی قطع نمی شد

    احساس بد مطلق در زندگیم تبدیل شده به ترکیبی از احساس بد و احساس یک مقدار خوب

    و احساس بد در حال کمتر و کمتر شدن بود.

    و من بازهم صبر کردم

    بیش از 3 سال ادامه دادم و زندگی من و روزها و دقایق روزهای من شده بود فایل های استاد

    .

    و به لطف الله مهربان ، هر روز بیشتر و بیشتر می فهمم که خوشبختی یعنی همین خنده های دخترم و پسرم

    خوشبختی و سعادت یعنی حضور همسرم در کنارم

    خوشبختی و لذتِ زندگی یعنی همین لحظه که در حال نوشتن در مورد نعمت هام هستم

    خوشبختی و سعادت دنیا یعنی کنار خانواده ام غذا می خوریم ، بازی می کنیم و می خندیم

    خوشبختی یعنی همین 3 شب پیش بازی قایم باشک با دختر و پسرم

    خوشبختی و سعادت یعنی همین عروسک بازی برای دختر و پسرم و تقلید صدا براشون و خندیدن آنها

    حضور خداوند و معجزاتش یعنی همین صدای خنده و دعوای بچه ها تو خونه

    خوشبختی یعنی دم و بازدم

    خوشبختی یعنی راه رفتن و حرکت کردن دست ها و پاها

    خوشبختی یعنی خوردن و آشامیدن

    خوشبختی یعنی بوییدن عطرها و دیدن خورشید و ماه و درختان و دیدن روی ماه عزیزان

    عشق و سعادت و خوشبختی یعنی شاد بودن و احساس خوب داشتن در همین لحظه

    عشق و شادی و نور خداوند یعنی سلامتی و تندرستی و خنده عزیزانم

    خوشبختی و سعادت یعنی توجه کردن به زیبایی های زندگی و هدف داشتن

    .

    همین الان حین تایپ کردن کامنت تو محل کارم ،‌ همکارم اومد تو اتاق ما کلی از من تشکر کرد

    1 ماه پیش به ایشان گفتم که آقای مقدم عزیز ، برو آزمایش بده ، یقین دارم که کلی مشکلات هورمونی و انسولین بالا داری و پیش دیابت هستی.

    رفت آزمایش داد دقیقا همون چیزی بود که حدس زده بودم.

    به الله قسم یک احساس لذت و خوشبختی رو همین الان تجربه کردم که اشک شوق تو چشمهام لحقه زد

    همکارم گفت : که تو 3 روز گذشته دو کیلو وزن کم کرده (البته که فقط آب های انباشته شده در بدنش کم شده)

    خوابم بهتر شده

    احساس سبکی کردم

    تکرر ادارم تو همین 3 روز موقع خواب عالی شده

    کلی حالم خوب شد و تو دلم از خدا تشکر کردم بابت این خلق ارزش

    ارزشی که با عشق تقدیم همکارم کرد

    زندگی به همین سادگی لذت بخش میشه

    زندگی به همین راحتی تو مسیر شادی و آرامش قرار می گیره.

    الهی شکرت برای وجود نازنین استادم و دوستان بهشتی خودم

    بار آروزی سلامتی و تندرستی و شادی و خوشبختی و سعادت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1301 روز

      سلام و درود آقا جواد عزیز و خانواده شهریوری اش

      امروز من بر خلاف روزهای قبلم به کامنت نوشتن گذشت و اصلا بعضی کامنت ها رو نمیشه براش ننوشت که یکیش همین ماه تولد شما و خانواده عزیزتون است. از صمیم قلب به خودتون به همسر عزیزتون به گل دخترتون و آقا پسرتون تبریک میگم و برایتان در کنار هم لحظاتی سرشار از عشق و صمیمیت و سلامت و نعمت و ثروت آرزو میکنم.

      همچنین از همین تریبون بهترین به فرشته های نازنین سایت تبریک و شادباش میگم و براشون بهترینها رو آرزو می کنم. و کلی استیکر شمع و کیک و بادکنک و قلب نثار همگیتون میکنم.

      خانم یگانه بانوی نازنین تولدتون مبارک

      خانم مرجان چیتی زاده عزیز تولدتون مبارک

      خانم پاکیزه بارکزی عزیز تولدتون مبارک

      خانم نگین فلامرزی عزیز تولدتون مبارک

      خانم فرزانه ارزشمند عزیز تولدتون مبارک

      خانم سارا مرادی همت عزیز تولدتون مبارک

      خانم صدی عزیز تولدتون مبارک

      خانم آزاده کاکاوندی عزیز خوشکه نازار خین شرینم تولدتون مبارک

      آقای حسین عبادی نازنین تولدتون مبارک

      خانم اکرم هاشمی عزیز تولدتون مبارک

      خانم رویا محمدیان عزیز تولدتون مبارک

      به به چه عشق و صفا و بزن و بکوب و جشنی بشه دمتووووون گررررررم.

      آقا جواد گل ان شاالله این احساس و خوب و این شادی و عشق سهم هر روز زندگیتون باشه وهر لحظه غرق نعمت و شادی و خوشبختی باشین در کنار خانواده عزیزتون.یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        جواد بایرامی گفته:
        مدت عضویت: 1931 روز

        سلام و درود و عرض ادب خدمت دوست نازنینم آقا اسدالله عزیز

        سپاسگزارم از شما دوست نازنین و زیبای من برای این محبت و لطف و عشقی که ابزار کردید

        شما جزو بهترین های سایت هستید بدون شک

        ماههاست که کامنت های شما رو دنبال می کنم و لذت می برم از پاسخ ها و نظرات و نگاه بسیار زیبای شما

        تمام کامنت های شما توسط سایت به من اعلام می شه و هم از متن های عالی تون لذت می برم و همچنین از چهره بسیار زیبا و بی نظیرتون احساس آرامش رو دریافت می کنم.

        وجود شما برای همه ما نعمت و موهبت خداوند منان هست

        وجود نازنین تک تک همسفرانم پاکم در این مجموعه لطف و موهبت خداوند مهربان هست

        تو 8 میلیارد انسان روی کره زمین ، ما جزو خوشبخت ترین ها هستیم

        به دلیل این حجم از پاکی و عشق و صمیمیت و معرفت و محبت که بین ما جاری هست

        به خاطر آگاهی های بسیار ارزشمندی که بین ما در تبادل هست و همگی در حال یاد گرفتن و رشد هستیم

        سپاسگزارم از لطف و محبت و عشق پاک شما دوست نازنینم

        خدای مهربان رو شب و روز سپاسگزارم برای داشتن چنین دوستان بی نظیر و بهشتی در این سایت .

        الهی شکرت که جهان سرشار از انسان های نازنین و پاک و دوست داشتنی چون شما و همه دوستان هست

        روی ماهتون رو می بوسم

        و با تمام وجودم برای شما دوست زیبای خودم و همسر محترمتون سلامتی و تندرستی و ثروت و موفقیت و سعادت دنیا و آخرت رو از خدای مهربان خواستارم.

        حال دلتون خدایی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 3004 روز

      سلام آقا جواد دوست ثروتمندم

      چقدر لذت بردم از کامنت بی نظیر ازمسیری که گذشتی وعجز وتسلیمی که نوشتی وراه نجات را یافتی

      قسمت‌هایی که خوشبختی را معنا کردی با گوشت وپوستم لمس کردم وحالا منقلب شد واین حال زیبای شما باعث شد من یبار دیگه سپاسگزار خداوندی باشم که هرلحظه کنارمه

      سپاسگزار وجود ارزشمندتم

      خداروشاکرم به کامنتت هدایت شدم

      راستی آقا جواد تولد خودتون وعشقتون آقاپسر ودختر خانم گلت هزاران هزار بار مبارک

      وچقدر جالب که تمام مناسبت‌های پر برکت زندگیت در ماه شهریور است

      بهترین بهترینها را در هرلحظه برایت آرزومندم

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        جواد بایرامی گفته:
        مدت عضویت: 1931 روز

        سلام و درود و عرض ادب خدمت فهیمه خانم عزیز

        سپاسگزارم از این احساس ناب و پاکی که ابراز کردید

        متشکرم از نگاه پر از محبت شما

        سپاسگزارم برای تبریک هاتون

        این نوع تحسین کردن شما ، از یک قلب بزرگ و پاک سرچشمه می گیره

        قلبی که می تونه به این صورت احساس خوب و محبت رو انتقال بده ، سرشار از وجود خداوند بزرگ هست.

        سپاسگزار خداوند بزرگ و بلند مرتبه هستیم که دوستان بهشتی و نازنینی چون شما دارم که در جهان بی نظیر هستند.

        خدا رو شکر

        نوشتن داستان زندگی هامون، جزو بهترین و مهم ترین کارها می تونه باشه

        برامون یادآوری میشه که از چه مسیری به این نعمت و لذت ها و آرامش رسیدیم

        و زمانی که مسیر رسیدن رو درک کردیم ،‌محکم تر و با تعهد بیشتر ادامه می دیم.

        و به قول استاد باید حواسمون باشه که بهبود ها رو ببینیم و در ذهنم بزرگشون کنیم

        این تمام رمز رسیدن به احساس خوب و نزدیک شدن به خواسته هست

        به قول استاد بزرگ ما استاد عباسمنش عزیز ؛

        فاصله بین ما و خواسته های ما احساس خوب طی میشه

        بین ما و خواسته هامون چند تا نقطه

        .

        من …….. خواسته هام

        دقیقا مثل امتحان های تستی

        این جای خالی رو فقط با احساس خوب میشه پر کرد

        احساس بی نیازی از هر چیزی

        احساس محتاج نبودن به کسی

        احساس لذت از همون داشته های فعلی مون

        سپاسگزارم از شما که باعث تکرار این صحبت ها شدید

        این هم لطف الله مهربان بود که به دست شما به من داده شد

        با تمام وجود برای شما و همسر عزیزتون و تمام خانواده محترمتون بهترین ها رو آرزو می کنم

        زندگی تون سرشار از نور خدا باشه

        انشاالله لحظه به لحظه به شادی و خوشبختی و خنده و لذت هاتون افزوده بشه

        موفق و تندرست و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم پهلوان گفته:
      مدت عضویت: 2057 روز

      سلام.خیلی ممنون بابت کامنتی که از صمیم قلب نوشته بودین .تبریک میگم تولد همه عزیزانت.وتولد زندگی جدیدتون رو.خدایا شکر که همه ماها اهسته آهسته در این مسیر زیبا دست پر داریم طی میکنیم ان شالله هممون ثابت قدم باشیم وهر روز بیشتر اگاهتر وسپاسگذارتر شویم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        جواد بایرامی گفته:
        مدت عضویت: 1931 روز

        سلام و درود خدمت شما دوست عزیزم

        سپاسگزارم از ابراز لطف و محبت شما

        ممنونم از تبریکات و احساس پاک شما

        و واقعا موافق شما هستم که

        الهی شکرت در یک مجموعه بی نظیر در جهان ،‌ در کنار هم در حال رشد و بهبود هستیم

        و توجه خودمون رو آگاهانه بر روی زیبایی های زندگی گذاشتیم

        انشاالله ، شاهد کامنت های شما و همه دوستان باشیم که از خلق نتایج بی نظیرشون می نویسند.

        انشاالله شما و تک تک عزیزانتون در پناه الله مهربان هر روز موفق تر ، ثروتمند تر ، خوشبخت تر و تندرست تر باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2179 روز

      سلام ب اقا جواد بایرامی عزیز

      تولدتون پیشاپیش مبارک باشه

      تولد فرزندان زیباتون و همسر مهربانتون مبارک باشه

      سالگرد ازدواجتون رو تبریک میگم

      امیدوارم سالهای سال

      تندرست، شاد، و ثروتمند در کنار عزیزانتون باشین

      خداروشکر که در مسیر انعمت علیهم هستین

      خداروشکر که زندگیتون پر از شادیه و آگاهانه بهشون دقت میکنین

      وقتی اون قسمت که از خوشبختی هاتون نوشتین میخوندم

      ی مکث لحظه ای میکردم تا اون توی زندگی خودم پیدا کنم

      و خداروشکر میکنم برای حضور همسر مهربان و خانواده دوست و مسئولیت پذیرم

      هزارمرتبه شکر برای بچه های سالمم

      برای دوستای بینظیرم

      برای خونه جدیدمون که داره با دستان خدا تکمیل میشه و ب زودی بهش هدایت میشم

      شکر برای شغل عالیم ، که دوسش دارم، ازش پول میسازم

      شکر برای نزدیکی خونم ب ساحل خلیج فارس که میتونم برم اونجا قدم بزنم و صدای موجها رو بشنوم، بوی دریا رو حس کنم

      بچه ها بازی کنن

      اگر بخوام بنویسم چندین صفحه میشه

      و کامنتتون اونا رو دوباره برام بولد کرد

      حال دلتون خوب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        جواد بایرامی گفته:
        مدت عضویت: 1931 روز

        سلام و درود بی پایان خدمت بانو صدی عزیز

        خداوند مهربان رو شکرگزارم برای داشتن دوستان خوبی چون شما

        با تمام وجودم و از طرف خودم و همسرم و فرزندانم از لطف و محبت و احساس پاک و الهی شما سپاسگزارم.

        خدای توانا رو برای وجود ارزشمند همسر و فرزندانتون شکرگزارم

        خدا رو شکرگزارم برای سلامتی و تندرستی و خوشبختی که دارید

        انشاالله این احساس خوشبختی و آرامش و لذت و شادی شما ، هر روز بیشتر و بیشتر از قبل باشه

        امیدوارم که اسباب کشی این هفته شما به بهترین شکل و در نهایت شادی و لذت و آرامش و حال خوب انجام بشه.

        انشاالله منزل جدید براتون سرشار از خیر و برکت و رزق و روزی و شادی و خوشبختی باشه.

        امیدوارم آنقدرررر لحظات خوب و عالی داشته باشید که هر هفته یک دفتر رو پر کنید

        انشاالله که در کنار همسر عزیزتون و فرزندان گلتون ،‌ به سمت نعمت ها و ثروت ها و خوشبختی در حرکت کنید

        مسیری کسانی که خداوند به آنها نعمت عطا کرده است.

        آرزوی بهترین ها رو براتون دارم

        درپناه الله مهربان ثروتمند و سلامت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعیده آیت گفته:
      مدت عضویت: 1079 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر زیبا و دلنشین از تکامل خودتون و مفهوم خوشبختی گفتید

      واقعا لذت بردم و اشک ریختم برا اینهمه تغییر و سخنان توحیدیتون

      خدارو صدهزارمرتبه شکر که تونستید زندگی به مرز جدایی رو به اینحا برسونید

      واقعا براتون تداوم تو این مسیرو از خداوند منان خواستارم

      و ازته دلم ارزو میکنم کاش تمام افرادی که تو این گروه هستن و دارن رو باورهاشون کار میکنن ولی همسری ناهماهنگ با خودشون دارن

      یه روز خیلی نزدیک مثل شما هدایت بشن به این زیباییها

      تا طعم خوشبختی چندین برابر بشه

      خدایاشکرت خدایاشکرت خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        جواد بایرامی گفته:
        مدت عضویت: 1931 روز

        سلام و درود فراوان خدمت شما دوست عزیزم

        خانم آیت عزیز

        سپاسگزارم از لطف و محبت و احساس پاک شما نسبت به خودم

        خدا رو شکر گزار برای مفید بودن تجربه ام برای شما دوست عزیز

        قلبی که سرشار از وجود خداوند باشه ،‌توانایی تحسین رو داره

        برای داشتن قلبی مملو از وجود خداوند تحسین می کنم شما رو

        انشاالله که زندگیتون سرشار اط ثروت و نعمت و آرامش و خوشبختی و شادی و لذت باشه

        انشاالله با کار کردن در کنار یکدیگر ، هر روز هر روز ایمان و عزت نفس و تمرکزمون بر زیبایی ها صد چندان بشه

        برای شما و تک تم عزیزانتون و سلامتی و سعادت و خوشبختی و ثروت و شادی رو از خدای مهربان خواستارم

        موفق و سعادتمند باشید انشاالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 935 روز

    به جهان خرم ازآنم که جهان خرم ازاوست

    عاشقم برهمه عالم که همه عالم ازاوست

    ای جانم درودبه استادمهربانم ومریم عزیزم

    وهمه دوستان عالیم

    خدایاشکرت بازروزنووتولدی دوباره ودیدن مریم جان واین قاب تصویرزیبابسان آلیس درسرزمین عجایب قربونت برم مریمی.

    ساعت 1/21دقیقه بامدادازخواب بیدارشدم خدایاخواب استادم رادیدم واشکم جاری وسپاسگزاریم شروع شدوبه عزیزدلم نگاهی کردم وخداروشکرکردم چون عصردیروزفایل قسمت 6بخش اول که به قول استادم سنگین ولبریزازدرس باذوق حین پیاده روی گوش جان سپرده بودم وگوشه نگاهی به آسمان وبازشکرگزاری چقدرلذت داشت وداردبرایم چقدرانگیزه،امیدوایمان وآرامش وصف نشدنی خدایاتوبامن کاری کردی که بایدهرنفس شکرت گویم وبعدهریک ساعت بیداریم حس عجیبی داشتم بعدبلاخره ساعت 4صبح به لطف خداوندمهربان بیداریم ونوشتن هاومراقبه دربالکن زیباروبه آسمان وشکرگزاری وبعدباعلی آقادرقاب موبایل زیبایم انجام ورزش عضلانی روزسوم باعشق واحساسم عالی ترشدوبعدبازکردن سایت خدایی ام وفایل جدیدودیدن روی ماه دوفرشته ام ودیگه لبریزازشوق واشتیاق وبعدهم آماده شدن برای رفتن به خانه باغ مان ،خوردن قهوه باعزیزدلم ودیدن طلوع زیباخدایاروزم راباچه طلاهای نابی مزین کردی الهی شکرت وبعددرماشین رعنای مان گوش جان سپردن به صدای زیباوتصاویروطبیعت وآفریده های خداوند،بخدابهشت راهمین جادارم تجربه می کنم همان شعاراستادکه ملکه ذهنم شدازهمان ابتداکه واقعااحساس عالی=اتفاقات عالی ومن هرروزآن رابابودن درکنارشماتجربه می کنم خدامراهدایت کردکه اینطورلبریزشوم ازعشق،آرامش،سلامتی،شکرگذاری وهروزباآغوش بازدریافت هدایت های خداوند،خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      ارمغان رضوی گفته:
      مدت عضویت: 1319 روز

      سلام به مریم عزیزم

      چقد خوشحالم دوستای خوبی به خوبیه شما اینجا دارم چقد حس ارامش امنیت لذت و شادی ‌و عشق رو از کامنت پر از مهرت الان تجربه کردم و همچنین بیوتون رو خوندم فوق العاده لذتبخش و عالی نوشته بودین و بینظیر بود خدارو میلیاردها بار شکر برای داشتن دوستان بینظیری مثل شما تو سایت استاد عزیزم

      عاشقتونم

      در پناه الله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مریم مهدوی فر گفته:
        مدت عضویت: 935 روز

        سلام به روی ماهتون عزیزجان

        ارمغان زیبا،منم باشماودرکنارشماباپیام های لبریزازتجربه تون هرروزعالی ترشخصیت وزندگیم را می سازم وخداوندرابی نهایت شاکروسپاسگزارم ازاین همه لطف دوستان گلی چون شمادرکناراستادی بی نظیرومریم جان باصفاکه واقعا بودن دراین سایت طلایی وهرروزحاضری زدن لطفی ازجانب خدای یکتاست که دراین زمانه به تک تک ماهدیه داده شده است وان شاالله هرروزکارنامه ای درخشان نزدخداوندبرایمان فرستاده می شود.

        درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، دوستتون دارم بوس به کله تون.

        خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

        متشکرم متشکرم متشکرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم مهدوی فر گفته:
      مدت عضویت: 935 روز

      دروداستادعزیزم ومریم جانم

      وهمه دوستان عالیم

      درموردفایل ذکرشده درکامنت، چون درماشین بودم و درحین حرکت می نوشتم اشتباه تایپ شدعذرخواهی می کنم،فایل ذکرشده قدم 6جلسه دوم ازدوره عالی 12قدم منظورم بود.

      عاشقتونم،همگی روزوشبی خدایی داشته باشیم،الهی آمین.

      خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

      متشکرم متشکرم متشکرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Rouzbeh somayeh گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    به نام خالق زیباییها

    سلام و صد درود به استاد ارزشمندم و مریم جاان مهربانم

    خدایا چی بگم…چی بنویسم…. از اینهمه زیبایی که شگفت انگیزه، دیوانه کننده‌ ….

    عاشق جنگل‌های هستم که بازه و گسترده،

    شامل مراتع و سبزه زار و درختان انبوه …

    خدایا شکرت بابت تک تک درختان این سرزمین

    خدایا شکرت بابت تک تک برگ های این سرزمین

    خدایا شکرت بابت تک تک بوته های این سرزمین

    خدایا شکرت بابت تک تک گل های این سرزمین

    خدایا شکرت بابت تک تک قطرات باران این سرزمین

    خدایا شکرت بابت زمین پرآب و حیات این سرزمین

    خدایا شکرت بابت آسمان آبی…..

    خدایا شکرت بابت ابرهای سیاهی که بارون رو روانه کردند و ابرهای سفیدی که نماد پاکی و سرزندگی بودن و

    …………

    چقدر من احساسم دگرگون شد وقتی این صحنه های شگفت انگیز رو دیدم .

    ممنونم از این دو فرشته مهربان و سخاوتمند، که ما رو بدون ماشین، یا پیاده …

    با جان و دل همراه خودشون کردن تا شریک

    لذت هاشون و مناجات هاشون باشیم و الگوی بی نظیر برای هدایت شدن و خواستن های بی نظیر.

    از صحبت های ارزشمندتون، بابت شکرگزاری ها و توجه به نکات مثبت و نشون دادن رد پای حیوانات و سد طبیعی و زیبایی اون و اثرش تو جنگل و ….

    سپاسگزارم .

    مریم جاان موهای خوشرنگت همراه رنگ کفش ها و حاشیه لباستون تو اون سبزی درختها کنار آب روان دل انگیزه، اینهمه زیباییها نوش جانتون….

    انگشت به دهن شدم بابت مسیر برگشت آسمونش و جاده و مسیری که سرشار از لطف خداوندی بود (در پناه خدا باشید)

    خداوشاکرم که همیشه به فکر خوشی منه و از هر راهی منو متعجب و شاکر میکنه ….

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    در پناه پروردگار قادر و متعال شاد و پیروز ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  4. -
    سمیرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2664 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه ب دوستان جانم

    خدارو صد هزار مرتبه ‌شکر میکنم از دیدن این همه زیبایی ک ناخودآگاه اشکام سرازیر شد از هم زمانی هایی‌ک خدای مهربونم برا انجام داده ک منم طبیعتی تو ابعاد کوچک تر و هوایی شاید ب‌ دلچسبی اونجا رو دارم این روزا تجربه میکنم و چنان الان احساس خوشبختی میکنم ک چه فرقی می‌کنه کلارادو باشم یا مشهد… قلبم پر شور و اشتیاقی و همین منو بس است واقعا … کاش این حال لحظه ام پایدار باشه همیشه ک این مهم ترینه…

    استاد عزیزم و مریم جونم دنیا دنیا سپاسگزارم ازتون… ک ب جای اشکایی از غم، کاری با دلم کردین ک از سپاسگزاری اشک بریزم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  5. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    به نام مهربان ترین مهربانان

    سلام به استادهای نازنینم

    سلام به همه دوستان توحیدام

    الهی به امید تو

    امروز دومین روزی هست که این فایل زیبا و بی نظیر روی سایت هست و من امروز برای سومین بار تماشا کردم به دلایل یه سربالایی کوچیک بود که روز اول نتونستم کامنتم بنویسم … موضوع این بود که مدتی خواهرم حالش خوب نبود و بعد از آمایش متوجه شدیم که پلاکت خونش اومده پایین و دکتر گفته بود که زودتر باید بستری بشه و این حرفا و و امروز صبح قرار به رفتن بود از خواب که بیدار شدم وقتی نگرانی در صورت خواهرم دیدم کمی احساسم بد شد و نجواها شروع شد اولین کاری که کردم سریع کدنویسی روزم شروع کردم که یکی از آنها درخواست سلامتی برای خواهرم بود و کاراهشون آسون و سریع راه بیافته و بعد اومدم به سایت و هدایت شدن به کامنت زیبای دوستان عزیزم خانم شهریاری و آقا ابراهیم وقتی که از خدا هدایت بخوای دقیق دستت میگیره میبره جایی که باید بری و خداروشکر وقتی کامنت این دوستان خوندم دقیقا نسخه اون لحظات من بود و هر دو بزرگوار در مورد کنترل ذهن و اینکه وقتی احساست خوب کنی اتفاقات خوبی برات رخ میده نوشته بودند و از همه مهمتر توکل به خدا در شرایط سخت ، بخدا بعد خوندن کامنت ها کلا احساسم صد درجه عوض شد و توکل کردم به خدا بیشتر و به خودم گفتم الان باید خودتو نشون بدی، الان باید دانسته هاتو عمل کنی و بعد از اینکه خواهرمشون راهی کردیم بیمارستان ،گفتم خدایا همه چی دست تو هست و به خودت میسپارمشون و توکل به خودت … اومدم خونه گفتم باید الان تمرکزم از روی این قضیه بردارم برگشتم به خواهر دیگه ام که تو صورتش نگرانی هم بود گفتم خب چیکار کنیم کمی فک کردم گفتم پاشو فرشهای این اتاق بشوریم چشاش گرد شد گفت تو این وضعیت میخوای فرش بشوری واا چه کاریه گفتم کدوم وضعیت خداروشکر آبجی رفت به کارش برسه و ما هم مثل هرسال تابستون فرش ها رو میشوریم و سریع انداختیم حیاط زیر درخت توت بزرگ و شروع کردیم خواهر زاده هام هم بودن کلی آب بازی کردیم و خندیدم و بخدا اینقدر راحت تا حالا فرش نشسته بودیم انگار صد نفر به ما کمک کردن و اینقدر لذت بردیم که حد نداره ظهر شد و کار مون تموم شد و دیدم داداشم با خانواده اومدن و باز حسمون بهتر شد و کلا قضیه خواهر از یادمون رفته بود همینطور که گرم صحبت و خنده بودیم دیدم خواهرم از بیمارستان برگشته گفتم چه خبر ؟؟گفت آره ازم آزمایش گرفتن گفتن پلاکت خونت رفته بالا و حالت خوبه این نیاز به بستری شدن نداری و بی نهایت خوشحال شدم چون حال خودشم خیلی خوب شده بود خداروشکر می کنم تونستم یک قدم برای آگاهی هام بردارم و بهشون عمل کنم خداروشکر که امروز متوجه شدم وقتی تمرکزت از روی ناخواسته ها برداری خداوند جوابتو به بهترین شکل میده خداروشکر متوجه شدم وقتی روی خودم کار می کنم همه با من همراه میشن، متوجه شدم وقتی یه حرفی میزنی بهش عمل میکنی، چقدر اعتماد بنفست بالا میره ،متوجه شدم آسونی و شادی و آرامش همیشه بوده و هست این ما هستیم که باید به سمتش بریم

    از خدای عزیزم به خاطر هدایت های زیباش متشکرم

    از استاد عزیزم که این بستر برای همه ما فراهم کرده تا عاشقانه مثل یک خانواده گرم و صمیمی دست همدیگر بگیریم و بریم به اوج حقیقت

    از تمام دوستان توحیدی و عزیزم متشکرم که سخاوتمندانه آگاهی هاشون به اشتراک میزارن

    خدایا متشکرم در ابن بهشت حقیقت و هدایت هستم

    عاشق همه تون هستم

    قلبتون پر از نور و حقیقت الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2256 روز

      به نام شفا دهنده جسم و جان

      وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ(80)شعرا

      و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا می‌دهد.

      سلام به مریم عزیز دوست مومن و موحد و عمل کننده به قوانین بدون تغییر خداوند

      خدا را هزاران بار سپاس بخاطر سلامتی خواهر عزیزتون و بخاطر اینکه تونستید ذهن تون را به بهترین شکل کنترل کنید.

      جای بسی تحسین و تشکر داره.

      مریم جان ان شاءالله در پناه خدا همیشه سالم و سرحال و شاد و خندان و سرشار از عطر و یاد خدا باشید.

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مریم شمسا گفته:
        مدت عضویت: 2031 روز

        سلام به رضوان بهشتی زیبایم

        وقتی اسم زیبات می بینم یاد بهشت می افتم ،مطمئنا تو لایق بهشت هستی که با این نام زیبا به این دنیا قدم گذاشتی قدر خودتو بدون دوست خوشگلم

        از دعای پر از مهرت متشکرم رضوان جان و هزاران دعای خیر و برکت من به قلب پاک و نورانیت

        رضوان خوبم وقتی قانون تکامل در حد فهم خودم درک کردم به این نتیجه رسیدم که عجله و نگرانی بزارم کنار و کنترل احساسم بیام ریزتر کنم در مسائل زندگیم … شاید از استاد میشنویم که ذهنتون کنترل کنید این بیاد به فکرمون که منتظر باشیم یه مسئله ای در زندگی رخ داد اونجا باید شروع به کنترل احساس کنیم .. در صورتی که کنترل احساس من باید در لحظه به لحظه زندگیم باشه حتی الانی که دارم می نویسم چرا که هزاران رشته افکار داره الان در ذهنم پردازش میشه و من از عهده اونا بر نمیام ولی می تونم تمرکزم بزارم روی چیزی که دوست دارم الان انجام بشه .. و الان با تمام وجودم و عشق دارم براتون کامنت می نویسم ..

        وقتی به این آگاهی رسیدم ، به خودم میگم خب امروز ، این یک ساعت ، این لحظه اگر استاد بود چیکار میکرد، یا الان طبق چیزهایی که یاد گرفتی از استاد باید چکیار کنی ..

        و از اونجایی که هر سوالی بپرسی خدا آنی جواب میده، جوابو میگیرم و انجام میدم

        رضوان جان بخدا از اون روز دیگه طوری با خواهرم رفتار میکنم که انگار سالمه سالمه و خداروشکر در صورت خواهرم شادی و رضایت می بینم

        دیروز جات خالی با کل خانواده کشمش درست کردیم و کلی شور و شوق و لذت بود به خدا هر لحظه میگم مریم تو چرا زندگی در آینده میگشتی زندگی همینه همین که دور هم با عشق از نعمتهایی که خدا بهت داده استفاده کنید و با عشق کنار خانواده ات باشی و ایمان داشته باشی بازم از این بهتر میشه فقط باید تو در لحظه زندگی کنی در لحظه..

        رضوان زیبایم ازت بی نهایت سپاسگزارم بابت عشق و محبتی که برام ارسال کردی در هر کجای این زمین زیبای خداوند که هستی برات از خداوند نور و عشق و آگاهی فراوان خواستارم

        دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2179 روز

    بنام الله

    استاد سپاسگزارم برای این فایل بینظیر

    ممنون از خانم شایسته ک با مهربونی این فایلها رو ضبط میکنن

    شکر برای دیدن زیبایی هایی که از طریق این فایل دیدم

    اون صدای اب واقعا حال ادم خوب میکنه

    من وقتی میرم کنار دریا صدای موجها رو خیلی دوست دارم

    منظره دشتی که دور اون سد بود و درختان منظم سرو بینظیر بود، خداروشکر

    استاد توی این چند قسمتی که دارم سفرنامه رو تماشا میکنم و میدیدم که ساعتها پیاده روی دارین با فقط یک وعده غذا در روز

    خیلی برام جالب بود

    توی روند تغذیه خودم دقت کردم

    ادمی هستم که خیلی ب غذا و تنقلات علاقه دارم

    و دلم میخواست که خودم کنترل کنم

    بنظرم میاد که من از وقتی بیدار میشم تا موقع خواب

    ذهنم داره توی کابینتها و یخچال سرک میکشه

    که ی چیزی برای خوردن پیدا کنه

    مثلا الان اینجا فصل رطب

    و من اول هفته ی ظرف رطب عالی خریدم

    حالا داستان من

    ی فلاسک چای دم میکنم که هی با رطب بخورم

    یا

    مثلا کافی میت درست میکنم که با فلان مدل بیسکوییت یا کیک بخورم

    دیروز صب ک بیدار شدم

    گفتم امروز نمیخوام چیزی بخورم ( هرز خوری)

    بعد از نوشتن کدها

    رفتم سراغ آشپزی و کارهای خونه

    و چندباری وضعیتم چک میکردم

    میدیدم من اصلا گرسنه نیستم

    و فقط طبق عادت میرفتم کاپوچینو میخوردم

    بعدشم تا همسرم بیاد و ناهار بخوریم

    کلی ریزه خاری الکی داشتم

    فقط سعی کردم کم کم اب بخورم

    واقعا دیدم تا موقع ناهار گرسنه نشدم

    و فقط احساس سنگینی توی سرم داشتم

    اونم فکر کنم ب خاطر عادت ب کافئین بوده

    امروز دوباره تکرار کردم

    و فقط ناهار خوردم و اب

    و دوست دارم بازم ادامه بدم

    ممنونم از خدا که من در مسیر بودن با شما قرار داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  7. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1085 روز

    بنام خدای مهربون

    سلام و صد سلام به روی ماهتون زوجِ سپاسگزار و مهربون

    عجب مکان جذابی ،سپاسگزار نعمت ها هستین البته همین مکان هم نشانه سپاسگزاری های قبلی ِ

    در این فضا همینجوری انرژی بالا میره وای به حالی که سپاسگزاری هم همراهش بشه ، عجب معجونی میشه

    واقعا منظره ی رویایی

    دقیقا پیادروی خیلی لذت بخشِ مخصوصا وقتی با خودم حرف میزنم و خودم بهتر میشناسم و هدایت میشم به راه کارها

    خیلی دوست دارم و این خواسته منِ که عمل کردن به قوانین و اصل بصورت اتومات بشه

    یعنی دیگه نخوام آگاهانه همش مراقب باشم که از مسیر خارج نشم !!!!!

    مثلِ این مسیر پیادروی که مرز داره و مشخصِ

    لامصب افکار و باورها مرز مشخصی نداره

    البته که از طریقِ احساس میتونم متوجه بشم که دارم میرم تو جاده خاکی

    اما دلم میخواد مستقیم در مسیر باشم و بصورتِ اتوپایلوت حرکت کنم

    دکمه ذهن و خاموش کنم و فقط از مناظر لذت ببرم

    البته که این ذهن ، جز خاصیتِ این جهانِ و قدرتِ ذهنِ که جهان و گسترش میده

    آگاهی قلب + قدرتِ ذهن = گسترش جهان

    خدایا توانِ هماهنگی این آگاهی و قدرت و هر لحظه عنایت کن لطفا

    برگردم به زیبایی های فایل

    خداروشکر بابت این همه مسیرهای زیبای پیاده روی

    واقعا خداروشکر برای قانون سلامتی ، خیال آدم و راحت کرده که به راحتی میتونیم سلامت و پر انرژی باشیم

    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

    موجیم که آسودگی ما عدمِ ماست

    واقعا انسان تا در حرکتِ زنده اس

    تو هلند ی قانون جالب دارن برای کارمندان ادارات

    تمام ادارات در کلِ کشور ساعت 12 تا 13 اجباراً باید برن پیاده روی

    کلا خیلی به ورزش و تحرک اهمیت میدن

    تمامِ کلاس های ورزش صبحها مخصوصِ پیر زن و پیر مرد هاست که واقعا راحت بالای 80 سال هستن و ماشالا بدن ها همه ورزیده ، همه هم با دوچرخه رفت و آمد میکنن

    چه سدِ قشنگی درست کرده سگ آبی مهربون

    اگه حیوانات و مهارت هاشون و بخوایم دسته بندی کنیم

    سگ آبی و زنبور جز بچه های عمران هستن

    مورچه ها طراحانِ داخلی و معماری هستن

    آهو و پلنگ و شیر اسب آبی ،انواع ماهی ها و قورباغه بچه های تربیت بدنی

    لاکپشت و حلزون و ،پروانه ها بچه های گروهِ ادبیات

    اون شخص ِ محترمی که پل درست کرده هم انسانِ اهلِ دلی بود ِ ، دمش گرم

    من بچه بود حیات وحش خیلی نگاه میکردم البته الان هم گاهی اوقات میبینم ، این فایل هم ی جورایی شبیه مسند های حیاتِ وحشِ

    این طبیعت و جذابیتش هاش ، نشانه هایی برای کسانی که متفکر هستن

    آخی قاصدک ، من خیلی وقتها فوت میکنم و آرزو هم میکنم

    چه دعای قشنگی سپاسگزارم

    الهی آمین

    خداوند مهر تایید و زد پای این آرزوی زیبا

    بخدا که بهشتِ

    خداروشکر

    تکامل ،

    طی سالیان ِ سال عملکرد ، نتایج تغییر کرده

    استاد واقعا اگه به آیات قرآن ایمان نداشتم ، معلوم نبود انگیزه برای تغییر داشتم یا نه

    آخه تکامل خیلی زمان میبره اما خداوند میگه اگه به من ایمان داشته باشین ساعت برای من چشم به هم زدنِ

    یعنی هر جایی که سیم پیچی هام داغ میکنه که بخوام بیخیال بشم ، میام سراغِ قرآن و خداوند چنان امید و نوری به قلبِ آدم میده که میخوای با چکش بیافتی به جونِ کوه

    و میگی بابا هرچقدر هم سخت باشه ، هرچقدر هم زمان ببره انجامش میدم

    خدا خیلی کارش درسته

    این دوستان با جیپِ آبی خوشگل ، دمشون گرم

    دمِ دوستانِ پیاده هم گرم

    عجب منظره بینظیری

    گاهی وقتها هم جاده خاکی با سنگ مزه میده ها

    میلیون دلار بزرگراه ، چه اسمِ باحالی

    این امریکا اسم خیابون و بزرگراهش هم از باورِ فراوانی ساخته شده

    فکر کنم دیگه باید پاشم بیام ، فایده نداره

    زوج دوست داشتنی سپاسگزارم که این فایلِ بینظیر و به چشمها و گوش ها و قلب های ما هدیه کردین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      مهدیه گازرانی گفته:
      مدت عضویت: 1329 روز

      سلام ساراجونم دوست مهربون و دوست داشتنیم

      ک با اینکه 2 روز 7 ساعت از هم فاصله داریم(البته با ماشین خخخ)

      وای دل هامون حی میکنم خیلی بهم نزدیکه و هم مسیر هستیم

      خداروشکر ک شما تو این سایت هستی ک من از کامنت های بینظیرت لذت ببرم

      من کامنت های شنا رو دنبال میکنم و هر وقت کامنت میزاری برای من ایمیل میاد و منم کلی ذوق میکنم و سریع میام میخونم و دقیقا همون چیزایی ک همون لحطه ام از خدا میخواستم و با کامنتشما ب من گفته خداوند مهربان

      ساراجونم من از مسیر قانون سلامتی خارج شدم و خیلی ناراحتم

      ولی اومدم ب خودم گفتم ک مهدیه عیبی نداره از مسیر خارج شدی مهم اینه ک مسیر رو میدونی دوباره برگرد تو مسیر خوبیش ب اینه ک میدونم مسیر درست چیه سردرگم نیستم هورااا

      انشالله خدا کمکم کنه میخوام دوباره فایل های قانون سلامتی رو از اول گوش کنم و برم جلو و الان بیشتر ب این نتیجه رسیدم ک این مسیر استاد لذت بخش و آسون هست و احتیاج ب هیچ چیز پیچیده ای هم نیست هر چند ک الان من دارم مربیگری بدنسازی ام میگیرم و باید همیشه ی بدن روی فرمی داشته باشم و الگوی خوبی برای شاگردام باشم

      ساراجونم اون قسمت هر کدوم جانوران رو ب ی رشته ای ربط دادی خیلی بامزه بود و کلی خندیدم دمت گرم خلااااق جان

      منم رشتم تربیت بدنی خخخخ

      وای چ جالب ک قانون هلند اینجوری نمیدونستم چقدر عالیه واقعا

      ممنون ک اطلاعاتتو در اختیار ماام گذاشتی ساراجونم

      ممنون بابت توصیف های زیبات دمت گرم

      شاد و سال و خوشبخت باشی عزیزم

      از اراک برات بوس میفرستم

      دوست دارم استیکر قلب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 3004 روز

      سلام به سارای عزیز سارای دوست داشتنی سارای که از هرکلمه از کامنتش فقط عشق وعشق میتونی دریافت کنی

      سارا جان چقدر تحسینت کردم که اینقدر پرانرژی وشادی که از تو کامنتت هم حس میشه

      تحسینت کردم بخاطر تشابه زیبایی که از حیوانات در کامنتت اشاره کردی دیدم عه واقعا چه جالب

      یه تبریک هم بخودم میگم چون دوست فوق‌العاده ای چون سارای عزیز دارم ویه وجه مشترک که منم از بچگی عاشق حیات وحش بودم وهمیشه دنبال می‌کردم والان هم حتی گاهی موقعه تو یوتیوب دنبال میکنم وکلیپهای خارق العاده از طبیعت زیبا هم به این علاقه اضافه شده

      سارای مهربان وزیبااین حال واحساس فوق العاده رو به وجود سراسر عشق وانرژی بر میگردونم

      دوستتتت دارم میبوسمت به امید دیدار

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2192 روز

    بنام تنــها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و استادیــار مهربان و سخاوتمندم

    سلام به دوستان همسفر و هم فرکانس ارزشمندم

    خدایــا شکرت برای اینکه همه چیز همه جا داریم…

    خدای من بعد از بیدار شدن و چک کردن بنر سایت و دیدن عکس معرفی این قسمت من فقط خودمو دیدم. من خودمو دیدم که پیروزمندانه بخاطر حرکتی که دیروز انجام دادم یک حس رهایی داشتم، یک حس پیروزی و یک حس احاطه شدن با کلی نعمت ها و ثروت هایی که منو احاطه کردن و منو راضی میکنن تا بازهم بیشتر تجربه کنم.

    از خاطره و تجربه دیروزم خلاصه بگم بعد میرم سراغ سفر و تجربه های همسفران عزیزم.من دیروز دلم میخواست برم پیاده روی نمیدونم کجا، دلم میخواست برم یکجای جدید نـه اطراف خونه، دلم میخواست برم یک جای دور ولی بازم نمیدونم کجا. دلم میخواست دفترم رو بردارم و برم مدت ها بعد یک پیاده روی اونجا بشینم و برای خودم خلوت کنم. دلم میخواست یک سفر تنهایی برم. شده یک سفر چندساعته یک سفر یک روزه، اما دلم میخواست فقط برم، برم یکجای دور…موقعی که ساعت رو نگاه کردم ساعت از 9 صبح گذشته بود و نزدیک 10بود و همون موقع ها یک ایده به ذهنم زد گفت فهیمه پاشو برو تجریش، پاشو برو دربند. بعد گفتم الان؟دیر نیست، خیلی دوره و…خلاصه باز با خودم گفتم یکبار تنهایی رفتی اما بلدنبودی سر از بازار سنتی تجریش و مغازه ها و پاساژها در آوردی و پیاده روی کردی و کلی توریست دیدی و کلی فراوانی و میوه های جدید که اغلب اونجا دیده میشه تا سمت خونه ما. خلاصه گفتم آره این بار میرم اصل جنس تجریش اونم دربند. میرم کوه. تاحالا تنهایی اونجا نرفتم. و تا این مدتی که تهران اومدیم شاید دوسه بار اومدیم اینجا و هربار که دلم میخواست بریم یا نمیشد یا دیر بود یا همسرم میگفت کفش هامون مناسب نیست یا ایشون کمرش اذیت میشد یا مهمون اومد یا رفتیم مهمونی. خلاصه نشد و آخرین بار هم پارسال اوایل زمستون با همسرم رفتیم اون دفعه از مسیر تله سیژ سوار شدیم و اتفاقات عالی و اومدن برف و کلی حس و حال خوب و یک روز به یادماندنی شد. خلاصه من بازم دلم میخواسن برم و کلا دوست داشتم برم یکجای دور و بلندی. ارتفاع داشته باشه. خلاصه وقتی این ایده به ذهنم زد گفتم ایول امروز هم که همسرم گفته شاید نهار نیاد یا دیر بیاد منم که احتمالا فست برم پس بزن با خیال راحت بریم.فقط عجله کن تا قبل 11 بزنیم بیرون تا ظهر اونجا باشیم. خب کیف دوشی ام عوض شد و تبدیل شد به کوله(کوله لپ تاپم رو برداشتم انشالله میخوام یک کوله سبک هم بخرم واقعا لازم دارم.) و تو کوله چیزایی که فکر میکردم لازم دارم رو برداشتم از پاوربانک و شارژر و هدفون و دفتر ها و خودکار و نقشه تهران و یکهو یادم اومد از دیشب یک تیکه مرغ و تخم مرغ آب پز هست اونا رو هم برداشتم که اگر نتونستم به فست ادامه بدم و گرسنه شدم غذا همراهم باشه هرجا بودم.یک فلاسک کوچیک که توش آب سرد ریختم و…خلاصه با اشتیاق فراوان راه افتادم به سمت مترو و بعد رفتن به جایی که تا حالا خودم نرفته بودم. رفتم یک منطقه کوهستانی. وای که چقدر لذت بردم، چقدر پیاده روی اونم سربالایی، چقدر پله، چقدر زیبایی و هرچی بالاتر میرفتم هوا مطبوع تر و خنک تر میشد. خیلی رفتم بالا و خوشبختانه مغازه های هله هوله فروشی(انواع آلو و لواشک و ترشک و …) که من همیشه با دیدن شون دهنم آب میفتاد اصلا منو وسوسه نکرد. چون من به خودم گفته بودم یا ادامه فست یا همونی که همراهم هست و شکمم خیالش راحت بود که چیزی برای خوردن هست تازه با خودم قاشق و چنگال هم برداشته بودم. خلاصه هی میرفتم هی ارتفاع و شیب بیشتر میشد. یاد قسمت های قبل سفر به دورآمریکا افتادم اون مسیر کوهستانی پر از شیبی که استاد و مریم جان میرفتن بالا و استاد به مریم عزیز گفت ماشالا با فشار عضلات ساخته میشن. و من خوشحال از فشاری که روی پاها و کل بدنم میومد. حالا فکر کنین یک کوله هم رو شونه ام بود. خدایا شکرت رفتم و ادامه دادم. تا روستاها تموم شد و رسیدم فقط به کوه (از چند ساعت قبل احساس کردم که نیاز به سرویس بهداشتی دارم. هی یادم میرفت هی صدای آب یا موارد دیگه مثل آب خوردن یادم مینداخت که باید برم و لازم دارم…) خلاصه بخاطر تو این وضعیت بودن خیلی بالا نموندم و نشستم گفتم دوباره برمیگردم به ابادی و مغازه ها تا شاید بتونم درخواست کنم و راهنمایی بگیرم که کجا میتونم سرویس پیدا کنم. دیگه برگشتم به سمت پایین و فقط لذت بردم تو مسیر سگ و الاغ و اسب دیدم. وای خدای من یک پروانه بزرگ زیبا دیدم که ازش خواستم عکس بگیرم و اینقدر یواش یواش بهش نزدیک شدم که اصلا دستم رو هم کنارش گرفته بود و تونستم عکس بگیرم و چندباری پروانه پرید اما فقط همون اطراف دور من میچرخید و این بار ازش چندثانیه ایی فیلم گرفتم واقعا زیبا بود، واقعا تجربه و حس خوبی بود.بازم ادامه دادم و اومدم پایین و پایین تر تو مسیر از یک خانمی پرسیدم فلان چیز کجاست اونا هم گفتن نمیدونیم مگه از مغازه دارها بخوای شاید داشته باشن و اجازه بدن از سرویس شو استفاده کنی. خلاصه که خودمو خیلی خوب کنترل کرده بودم و یکم یادم رفته بود و اون خانم همراه خواهرش نشسته بودن داشتن لبه دیواره ی رود چای میخوردن به منم تعارف کردن و گفتن این آخرین لیوان چایی مون هست بفرما و بعد اون یکی خواهرش خندید گفت با این وضعیت آب و چای نخوره بهتره. منم ازشون تشکر کردم و گفتم ممنون تشنه ام نیست و هنوز آب تو کوله ام دارم. نمیدونم چی شد اون صدای آب و برخورد اون خواهرها باعث شد ازشون اجازه بگیرم تا منم همون لبه کنارشون بشینم و سرصحبت باز شد و از خاطرات شون گفتن و متوجه شدم هر دو دبیر بودن و خواهر بزرگه (طوبی) رو فهمیدم بازنشست شده و چقدر تحسین شون کردم و بهشون گفتم من با اینکه خواهر ندارم اما از خواهرهایی که مثل شما با هم اینقدر دوست هستن و باهم گردش میکنن خیلی خوشم میاد و گفتم واقعا دمتون گرم. ازشون پرسیدم شما کوهنورد هستید؟گفتن نه ما خودمون همینطوری میایم و دور میزنیم و دربند 7،8 سالی میشه نیومده بودیم. از من پرسیدن تو تا کجا بالا رفتی و بهشون گفتم و اونا هم ترغیب شدن بعد استراحت و چای خوردن شون بازم برن بالاتر و ادامه بدن…صحبت ها و درس های زیادی ازشون گرفتم و خلاصه دوتا دوست پیدا کردم و دیگه منم ازشون خداحافظی کردم و به راهم به سمت پایین ادامه دادم و عجب بوهای خوشمزه با منظره های عالی به بینی و چشمم میرسید و همینطور گوش هام که سرشار شده بود از صدای آبی که جاری بود.خداروشکر کردم از خدا برای اینکه منو به راحتی و سلامتی تا اون بالا برد و آورد پایین…و دیگه توالت عمومی پیدا کردم و موقع برگشت از اونجا هم با یک آقای کوهنورد مواجه شدم و بهش خداقوت گفتم و ازش پرسیدم تا کجای کوه رفتین بالا و اسمش چی بود.(آخه من اون بالا به یک تابلو و کلی اسم رسیدم که اسم” آبشار دوقلو” بهم چشمک زد اصلا نمیدونستم اونجا آبشار هم داره اما نرفتم نمیدونستم چقدر فاصله داره و اصلا من شرایطم مناسب نبود که بازم ادامه بدم داشتم میترکیدم خخخخخ… خلاصه که اون آقای کوهنورد گفت تا آبشار بیشتر نرفتیم اونجا تولد یکی از بچه ها رو گرفتیم و با کیک رفتیم بالا. ساعت 6صبح شروع کردیم از پایین راه افتادیم. منم خوشحال از این حرفی که زد و گفتم من اولین باره تنها تا اون بالای کوه خودمو رسوندم و گفتم چه جالب منم اسم این آبشار رو دیدم و یکسری تابلو دیدم اما نشد ادامه بدم. این آبشار چقدر تا اون تابلوها فاصله داره. گفت حدود بیست دقیقه. گفتم ایول یعنی منم اینقدر اومدم بالا و نزدیک بودم. اصلا یک خواسته برام ایجاد شد تا دفعه بعد تا بالاتر تا آبشار هم برم و البته یکسری جاهایی که خانم های فرهنگی بهم با عشق آدرس دادن. اصلا خدا کلی جا بهم یاد داد تا برم و بازم تجربه کنم. استاد دیروز منم سفر کردم به کوهستان واقعا که همه چی همه جا هست و میشه تجربه کرد. هرجایی که زندگی میکنیم میخواد قاره آسیا و ایران باشه میخواد قاره آمریکا و کلرادو باشه فقط از دیروز خودم واین تجربه ام بیشتر باور کردم باید نترسید باید حرکت کرد، باید منتظر هیچی نموند، باید بهونه ها رو بندازی دور، پاتو از ترمز برداری تا جهان و خداوند هدایتت کنه. من دیروز مصداق همین حرف هام. من نتیجه تو دستمه استاد جان. منی که همسفر با شمام تجربه کردم همین نزدیکی همین حس و حال طبیعت رو که کلا شاید 50 تومن نداشتم و با یک کارت بلیط مترو هدایت شدم به جایی پر از زیبایی. اصلا پول نیست که داره به ما لذت میده این ما هستیم که در مسیر لذت بردن و هدایت هامون به پول هم میرسیم. باورتون میشه همسرم پایین که بودم گفتم نزدیک خروجی ام میخوام تاکسی سوار بشم بیا مترو. فقط باید برم عابربانک پیدا کنم تا بتونم پول نقد به تاکسی بدم و گفت تو اصلا پول داری، گفتم در این حد که رسیدم و میتونم برگردم دارم و ایشون برای کارتم پول واریز کرد. هرچند داشتم در حد ده تومن پول کرایه تاکسی رو، اما ایشون با سخاوت تمام بازم مبلغ زیادی برام پول واریز کرد. این یعنی تو خود پای در ره بنه، که خود گویدت چون باید کرد…(امیدوارم شر رو درست نوشته باشم) من فقط راه افتادم به سمت چیزی که دوست داشتم تجربه کنم اصلا هم نترسیدم نه شکی تو دلم بود فقط رفتم.فقط حرکت کردم فقط ایده رو اجرا کردم فقط قدم برداشتم. من سخت نگرفتم و به آسانی رفتم و به آسانی برگشتم. بماند که تو مترو هم انگار کنسرت بود، موسیقی و خوانندگی دو مرد جوانی که باعث شده بودن فقط با شادی مسیر رو ادامه بدم و کلی دست بزنم و بخندم…و کلی اتفاق ها و لبخندها و حرف های زیبای دیگه که شنیدم یا زدم و فقط لذت بردم فقط لذت بردم و شاد در لحظه بودم.خدایا شکرت برای این تجربه که ایده به ذهنم اومد پاشو دفترهاتو بردار برو یکــجـایی و هدایتــی رفتم و تجربه طبیعت و صدای آب رو به خودم هدیه دادم. حالا اینا رو گفتم ببین چقدر این قسمت برای من و با تجربه های من قبل از دیدن این قسمت هماهنگ بود. دیدن مریم جان تجربه اینکه وسط رود روی یک تکه سنگ تنهایی دفتر به دست…اصلا من گفتم وقتی عکس بنر رو دیدم حس کردم فقط خودمو دیدم انصافا حسم با این موارد مشابه بیشتر بهم ثابت کرد که چقدر همسفرفعال و خوبی هستی با این سفر…خدارو صدهزار مرتبه شکرت.

    خدایا شکرت بهم فرصت بودن در اینجا رو میدی، فرصت نوشتن و تمرکز برخواسته هامو میدی.

    سریال سفر به دور آمریکا_ قسمت 203

    به به مریم عزیز رو میبینیم که وسط یک رود ایستاده و صدای اب و صدای استاد بهمون داره داستان حرکت مریم جان و تجربه اش رو برامون بازسازی میکنه.

    چقدر لذت بردم از اینکه استاد جان که همزمان داشتن برامون تعریف میکردن که عزیزدلش صبح اومده اینجا و دفترشکرگزاری اش رو برداشته و روی اون سنگ نشسته و اونجا در اون فضا سپاسگزاری هاشو نوشت.(اصلا نیازی نبود زور بزنیم تجسم کنیم مریم جان برامون کاری کرده رو اجرا کرد و استاد هم چقدر قشنگ حال و هواشو توصیف کرد.)اصلا معرکه جدیدا فایل ضبط میکنیدا کوتاه اما عمیق و پر از درس و نکته مثبت و زیبایی. یعنی اصلا به دقیقه این فایل ها نباید نگاه کرد به عمق تک تک چیزهایی که میبینیم و میشنویم باید نگاه کرد و متوجه میشیم این فایل ها چقدر پرتر و بیشتر از چیزیه میبیینم.مثلا این قسمت رو یک فایل 15 دقیقه ایی نبینیـم، بلکه شاید هر ثانیه اش 15 دقیقه حرف و توضیح و درس و نکته مثبت و زیبایی داره.یعنی میخوام بگم چندین برابر…تازه بماند وقتی ترکیب میشه با زاویه نگاه های مختلف شما همسفران و ردپاها و کامنت هاتون دیگه بازم چندین برابر میشه.خدایا شگرت برای این هــمـه.

    چقدر انرژی هامون میره بالاتر

    مثل مریم جان با این کار ساده اما بینظیر و با تکرار این عادت و ترکیب کردنش با مسیر رود و صدای آب وسرسبزی که اطرافش بوده انرژی اش رو بالاتر برد.چقدر فیلمبرداری استاد جان که با عشق از عزیزدلشون گرفتن و تجربه ایشون رو برای ما توضیح دادن اونم با عشق رو تحسین میکنم و سپاسگزارم ازتون استاد جان که اینقدر بزرگوار و سخاوتمند هستین. واقعا مگه میشه عاشق شما نشد. مگه میشه مجذوب این اخلاق و روحیات تون نشد.چقدر شما در عمل خوب به ما درس های زندگی و اخلاق میدین.

    درس دیدن نکات مثبت آدم ها

    درس صحبت کردن در مورد ویژگی ها و عادت های خوب آدم ها

    درس تکرار کردن و توجه کردن به تجربیات لذت بخش حالا میخواد تجربه خودت باشه یا عزیزدلت باشه.

    درس افتادگی و فروتنی

    درس نگاه زیبن و شکارچی مثبت در مثبت ها، زیبایی ها در زیبایی ها

    درس دیدن چطور عمل کردن به تمرین ها و استمرار اونا

    درس چطور شاگرد شما بودن و چطور تمرین انجام دادن

    درس نتیجه استمرار تمرین ها و ایجاد یک عادت خوب (قطعا مریم جان که خودشون رو، یک روزی به این آگاهی ها رسوندن و تمرین کردن رو یاد گرفتن، متوقف نشدن و همین استمرارشون، جدیت شون و تعهدشون، ایشون رو به این جایگاهی که هستن رسونده.به تجربه اینکه استادت که حالا شده عزیزدلت بیاد ازت تعریف کنه و ازت فیلم بگیره و نمونه ایی بشی الگویی بشی در کنار استاد برای اینکه قانون رو با زبان تصاویر بهمون نشون بدن.) الگوی یک “آدمِ الگو” شــدن، برای اینکه درس هایی که داده رو در عمل و تصاویر میتونه بیان کنه خیلی هنره، خیلی قشنگه، خیلی حس خوبیه. مریم جان تحسینت میکنم و با افتخار وو با عشق برات می ایستم و دست میزنم. برای اینکه الگو شدی و نمونه و مثال بارزی از عمل به تمرین ها و شاگرد خوب استاد هستی .واقعا تمامت رو تحسین میکنم بانو شایسته جان.استاد جان من شما رو بارها و بارها تحسین میکنم برای این تجربه ، برای داشتن چنین شاگردها و همراه هایی که چطور خودت عمل کردی، چطور آموزش دادی که چنین میوه هایی رو از زمینی که یک روز از بندرعباس شروع کردی و بذرهاشو کاشتی حالا داری اینجوری باشکوه و افتخار برداشت میکنی. استاد شما داری پرورش میدی الگوهایی مثل خودتون رو که الگوی تمام عیار آموزش ها و حرف هاتون هستین. استاد اصلا از تعریف کردن خوشم نمیاد و قصدم اصلا تعریف کردن از شما نیست اینا چیزایی هست که من درک میکنم و حس کردم باید بگم. اینا برام پر از نکته و درسه. اینکه منم خواسته ایی دارم و با دیدن این موضوعات و بیان شون و تحسین شون میخوام خودمو بیشتر در مدارش قرار بدم. من شاید بخاطر خودخواهی خودم هست که یک وقت هایی از شما و مریم جان و ویژگی هاتون میگم اصلا میدونید نمیتونم نگم. چون خیلی تو چشممـه، خیلی تو ذهنمه، خیلی حس میکنم و خیلی خیلی خودمو نزدیک میــبینم چون منم ارزش چنین تجربه هایی، چنین الگو شدن هایی، چنین شاگرد بودن هایی رو دارم. اینو خوب میدونم باید صبور باشم عجله نکنم، باید ادامه بدم و بزارم تکاملــم طی بشه.بزارم قشنگ قانون و درک کردن و عمل کردن به قوانین بره تو پوست و استخونم. میدونم برای اینکه لایق جانان شوم جملگی باید جــان شوم…(یکهو یاد این تیکه از شعر افتادم و دلم خواست تا غزلش رو کامل بخونم.)

    غزلی از دیوان مولانا تقدیم با عشق

    حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

    و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

    هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن

    وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

    رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها

    وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

    باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

    گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو

    آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده

    آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو

    چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما

    فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

    تو لیله القبری برو تا لیله القدری شوی

    چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

    اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد

    ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو

    قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما

    مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو

    بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را

    کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو

    گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را

    دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو

    گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه

    ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو

    تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی

    تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو

    شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها

    هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو

    یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی

    یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو

    ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر

    نطق زبان را ترک کن بی‌چانه شو بی‌چانه شو

    کل محتوای این شعر رو هم تقدیم به عقل خودم میکنم تا زبان و حرف بودن رو تعطیل کنه و فقط بشــه اونی که بایــد بشه. یک قابل افتخار و لایق برای الگو و نمونه شدن و برای خودمم مصداق عمل به قانون بشم نه حرف از قانون و بلدِ قانون…

    خدایا شکرت چه سفری شد، چه همسفرایی شدین واسم.

    خدایا شکرت برای دیدن و خوندن این همه زیبایی و آگاهی…

    _صدای آب رو شنیدی و اینجوری سپاسگزاری هاتو ادامه دادی. که واقعا هزار برابر شد سپاسگزاری هام.

    _واقعا این تجربه رو چقدر میشه قیمت گذاشت!!! اصلا واقعا قیمت گذاشتنیه با این چیزهای مادی نمیشه چیزهای غیرمادی و ناب رو قیمت گزاری کرد یعنی هیچ عددی، واقعا هیچ عدد و رقمی نیست که این تجربه و حس هایی که دریافت میکنیم رو قیمت بذاریم استادجان.

    _به به یک صبح دیگه و یک پیاده روی ناب دیگه

    چقدر جالب از تجربه بیدارشدنت گفتی اینکه انگار بدن تون آچارکشی شده سلامت تر شده بعد اون پیاده روی خفن روز گذشته اش. و همین باعث انگیزه گرفتن شد تا هر روز پیاده روی کنید(مثل تجربه دیروز من که باعث شد بازم همچین برنامه هایی برای خودم بچینم.)

    یک هوای بینظیر و عطر دل انگیز طبیعت و مناظری که در حجمی از درختان کوهستانی الـص جنس داریم پیاده روی میکنیم.

    _چقدر همه جا از این تریل ها هست.چقدر میشه کشف کرد.

    _وقتی پیاده روی میکنی و هربار یکجای جدید رو کشف میکنی، و مناظر فوق العاده رو میبینی باز انگیزه ات بیشتر میشه.به همون نسبت هم بدنت بقول مریم جان آچارکشی میشه، آماده تر میشه یــعنـــی پر برکت ترین حالتی هست که هــم لذت برد از طبیعت، هم چیزای جدید رو کشف کرد، هم زیبایی های خداوند رو دید. هــم سپاسگزاری کرد، هــم جسم مون سلامت تر بشه.

    _ خدایا شکرت برای این hiking هایی (پیاده روی ها یی) که میرین کاملا شیوه قانون سلامتی دارین عمل میکنید.

    (اصلا جنس و سبک مسافرت کردن تون با قسمت های اول سفر به دور آمریکا اصلا خیلی متفاوت شده)

    _ چقدر قشنگ اشاره کردین به اینکه بدن ما یک عالمه مفصل داره و باید تحرک داشته باشن و اصلا منطقی نیست که این همه مفصل حرکت نکنن، تحرک نداشته باشن. و این باور کاملا غلط و اشتباهی هست که فکر کنیم هرچی کمتر حرکت کنیم این مفصل ها سالم تر میمونن.

    _هر چه از مفصل هامون استفاده درست میکنیم، طول عمرشون رو بیشتر میکنیم.

    باورتون میشه منم دیروز وقتی تا اون بالا رفتم و یکی از سپاسگزاری هایی که کردم برای پاها و دست های سالمم بود برای قدرت و توانی که دارند که تونستم این همه راه برم و سپاسگزاری کردم برای زندگی به سبک قانون سلامتی که این فرصت ها و تجربه ها رو برام لذت بخش تر کرده.واقعا خدا رو صدهزار مرتبه شکر.

    _ به به در مسیری که اومدیم چه چیزی دیدیم و کشف کردیم. سدی که یک Beaver یا سگ آبی درست کرده تا آب رو جمع کنه.

    Beaver چه جور حیوانی است؟!

    سگ آبی یا بیور تا جایی که من تحقیق کردم اسم و نامگذاری اش در ریشه سانسکریت به معنی قهوه ایی هست و در زبان نیا_هندواروپایی به واژه حیوان گفته میشده.و همینطور جالبه که در زبان اوستایی bawra، لاتین fiber، آلمانی Biber، روس bobre، ریشهٔ bhru به معنی قهوه‌ای است و در زبان‌های رومی‌تبار، برنز و Burnish هست.

    سگ آبی از جوندگان شب‌زی و نیمه‌آبزی محسوب میشه کــه شامل دو گونه سگ آبی آمریکایی (بومی آمریکای شمالی) و سگ آبی اوراسیایی (بومی اروپا و بخشی از آسیا) است.

    سگ آبی روی رودخانه‌ها و جریان‌های آب سد می‌زنند و در آبگیری که خود ساخته‌اند خانه می‌سازند. از آن جایی که جابجایی مواد لازم برای ساخت خانه در سطح زمین برای آن‌ها مشکل است، آن‌ها کانال‌هایی را می‌سازند تا از راه آن‌ها مواد خام ساخت خانه را جابجا کنند.

    سگ های آبی گیاه‌خوار هستند.

    درختان مورد علاقهٔ آن عبارتند از: بید مجنون، توسکا، توس، افرا، گیلاس و چند گونه از صنوبر (Populus sect. Argiros و Populus tremuloides). همچنین سگ‌های آبی از نیلوفر آبی، گیاهان کف آبگیر و زنبق زرد (sedge) نیز تغذیه می‌کنند.

    نقاط قوت شون: دندان‌های جلوی قدرتمندی، دم پهن (که با دم پهنشون به شدت بر روی آب می‌کوبند که یک رفتار ویژهٔ سگ های آبی، که یکجور راه حل شون و عملکرد سگ های آبی مواقع ترس و روش هشدار دادن به دیگران هست.)، شناگرهای بسیار ماهری هستند ( یکجا نوشته بود می‌توانند تا 15 دقیقه زیر آب دوام بیاورند.)، شنوایی، بویایی و لامسهٔ بسیار خوبی دارند، دندان‌هاشون همیشه در حال رشده و همین باعث میشه تا موقع جویدن چوب فرسوده نشه، با دندان زدن به سطوح مختلف به دندان‌های خود شکل مناسب را می‌دهند، همواره رشد می‌کنند در میان آن‌ها وزن 25 کیلوگرم (55 پوند) بسیار رایج است،

    نقاط ضعف: سگ‌های آبی بر روی زمین بسیار کندند، توان بینایی ضعیف،…

    و یک چیز جالب دیگه که خوندم این بود:در مناطقی که هر دو گونه یافت می‌شود امکان اختلاط نژاد تقریباً ناممکن به نظر می‌رسد.

    _ به به در طول مسیر آهو یا گوزن هم دیده شد.ردپای حیوان های مختلف رو دیدیم.خیلی جالب بود.

    _وای خدای من قاصدک، چقدر زیبا چقدر منو بازم یاد دیروزم انداخت.

    دیروز تو مترو یک خانمی جلوی من استاده بود که یک مانتو زیبا سفید تنش بود و در زمینه سفید مانتوش طرح هایی از شکل قاصدک بود و اینقدر داشتم به مانتو این خانم و این قاصدک ها نگاه میکردم و خوشم اومد با خودم گفتم حتما من یک چیز قاصدک دار باید داشته باشم، خیلی حس خوبی گرفتم و یاد کلی آرزو و دیدگاه بچگی هام افتادم که قاصدک پیدا میکردم و فوت میکردم. بعد تو این قسمت مریم جان برامون قاصدک فوت میکنه و آرزو میکنه و استاد جان هم چقدر ماهرانه از این قاصدک و صحنه فیلم گرفتن. اصلا اشکم داشت درمیومد.چقدر زیبا بود، چقدر حس نزدیکی خودمو در این سفر و تجربه ها بیشتر حس میکنم.

    یک قاصدک پیدا کردین در این طبیعت پر از سخاوت خدا و فوتــش کردین و برای خودمون و همه ی بچه های سفر به دور آمریکا ” یک زندگی سراسر خوشبختی و شادی و لذت آرزو کردین”

    سپاس سپاس سپاس (یعنی نمیدونم چی بگم دیگه، احساسم قابل وصف نیست…)واقعا زیبا بود.عاشقتونم عزیزانــم که اینقدر هستین.

    عاشقتونم من استاد جان مریم جان…

    _چقدر قشنگ بود بعد از گفتن اون خواسته و آرزو به همین سرعت گفتینآرزومون براورده شد

    دقیقا آره همینه آرزوهــا و درخواست ها به همین سرعت اجابت میشه و تو کائنات گم نمیشه. به همین سرعت برآورده میشه و خدا سریع الجابه است فقط این ما هستیم که کِی باهاش هم مدار و هم فرکانس میشیم تا دریافتش کنیم.اینم یک درس دیگه بود از این حرکت زیباتون.

    فقط چهره خندان و رضایتمند مریم جان بعد از فوت کردن اون قاصدک رو ببینید. با اون بک گراند گر از وفور نعمت و فراوانی…چقدر زیبایی در زیبایی میشه دید.

    بله برامون استاد جان بهترین ها رو آرزو کردین اونم در دل کوه های سیلور تـون…خدایا شکرت

    _در دل کوه های سیلورتون کلی پیاده روی کردین و الان رسیدیم یکجای بکرِ بکـر. فقط قیافه مریم جان رو تو اون حجم از علف ها و سبزه ها بین اون گلهای زرد و سفید زیبا، لــــذت بــــردم. استاد الحق شکارچی نکات مثبت زیبا در زیبایی ها هستین.

    _ چه جالب گفتین که figure out کردین یعنی کشف کردین که چرا این همه جا درخت سبز شده این تیکه خالی از درخته و صافه. و چه استدالال های جالبی از شواهد و مدارک موجود آوردین و احتمالش زیاده اینطور که شما برداشت کردین باشه. اینکه بخاطر سدی که بیور ایجاد کرده باعث شده اون دشت بره زیر آب و درخت ها نتونن اونجا رشد کنن و حدس زدین شاید از چند هزار سال پیش بیورها دارند اونجا زندگی میکنند. (از دوره نئوژن و در دور میوسن و پلیوسن که حدود ده ها میلیون سال پیش)

    _دیدن ردپای مختلف و حدس میزنیم که گربه سان باشه و بقول همسرم احتمالا یک نوع کت باب یا گربه وحشی بوده.

    _دیدن افرادی که با جیپ اومدن و یک هفته ایی کمپ کردن در دل این همه طبیعت زیبا این همه زمین اونم زمین اش شخص خاصی نیست. زمین هایی که مالکش همه ی مردم هستند.

    _چقدر قشنگ مریم جان از گفته های انیشتین یادآوری کردی اینکه گفتن: “برای تجربه خوشبختی نیاز به چیزهای خاص و عجیب غریب نیست. با همین چیزهای ساده میشه خوشبختی رو تجربه کرد.”

    چقدر استاد زیبا تکمیل کردین که حتی بعضی ها پیاده میرن و تجربه میکنن.با یک کوله پشتی و چادر (چه جالب منم دیروز با یک کوله پشتی و همین نزدیکی ها رفتم و تجربه کردم و کلی لذت بردم.و عملا ماشین هم نداشتم.)

    _ خدایا شکرت که این جهان برای همه سبــکی جـا داره.

    اینم یک بخش دیگه از دیدگاه های انیشتین در قالب تئوری خوشبختی ایشون:

    “«یک زندگی آرام و ساده،

    شادی و خوشبختی بیشتری نسبت به جستجوی مضطربانه و دائمی موفقیت،

    به ارمغان می آورد!»”

    _ به به دوباره حرکت، اینبار یک حرکت وسیع تر و بزرگتر با تراک کمپر خوشگل خوش رنگ مون. ماشالا چه مسیر سنگلاخی قشنگ ماشین تاب میخوره، واسه خودش اینور اونور میشه. اصلا ماشین هم سرخوش و خوشحاله انگار…خیلی باحال شده بود فیلم رو تند کرده بودین خیلی بامزه بود من که یک لحظه یک بچه بازی گوش رو دیدم که داره تکون میخوره تو جاده.واقعا زیبا بود.واقعا لذت بخش بود.

    عبور از یک جاده سنگین اونم به راحتی سلامتی

    _ خب میریم تو جاده میلیون دلاری

    خدایا شکرت برای حرکت در مسیر زیبا و آسفالته با ویو آسمون ابری و دیدن یک عالمه ماشین کنار جاده و مناظر زیبا. دیدن دانه های باران روی شیشه ماشین. دیدن این همه درخت سرسبز و برافراشته زیبا. خدایا شکرت برای این جاده صاف و آسفالته…خدایا شکرت که منم باهاتون در سفرم و کلی دارم بزرگ میشم و تجربه کسب میکنم.خدایا شکرت برای این لحظه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1858 روز

      سلام و صد سلام به فهیمه دوست داشتنی ، به دوست خوبم

      خدا قوت خواهرم عجب کامنتی :))

      وقتی به کامنت شما هدایت شدم و دیدم اول کامنت قراره علاوه بر دیدگاه فایل ارزشمند ، یک تجربه شخصی رو از قول شما تجربه کنم ، با عشق خوندمش…

      اول که تحسینت میکنم فهیمه جان بابت نوشتن این تجربه زیبا و این همه شوق و ذوق که دقیقاً به خواننده منتقل میشه.

      دوم هم تحسینت میکنم که چقدررررر صمیمی و صادقانه ماجرای سفر نیم روز خودتو به نگارش درآوردی ، اینقدر صمیمی که خواننده گام به گام باهات همراه میشه و لذت میبره از این هیجان..

      و سوم هزاران آفرین به شما دوستم که شجاعانه گام در راه گذاشتی تا بدون وابستگی ، بدون ترس یک تجربه لذت بخش رو در دل ناشناخته های خودت خلق کنی…

      خیلییییییییییییی تحسینت کردم و دوست داشتم علاوه بر لایک ستاره هات برات بنویسم و بهت تبریک بگم خواهرخوبم که همت کردی و به خواسته ت احترام گذاشتی و یک روز پر از هیجان رو تجربه کردی …

      در کنار همسر بزرگوارت همیشه در سفر و لذت باشی فهیمه جان با تنی سلامت و دلی شاد و جیبی پر پول ان شاءالله…

      در پناه نور و عشق الهی باشی دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2192 روز

        سلام به شما دوست همسفر و هم فرکانسی ارزشمندم

        سلام وجیهه بانو عزیز و دوست داشتنی

        واقعا سپاسگزارم برای وجودتون، برای کامنت پر از عشق تون. واقعا سپاس از اینکه کامنتم رو با عشق خوندید و با قلب مهربون تون برام نوشتید و از وجود نازنین تون برام ردپا گذاشتید.

        منم شما رو برای این تلاش هایی که میکنید در مسیر رشد و پیشرفت تحسین میکنم و بهتون افتخار میکنم که دارین خوب زندگی میکنید تا جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنید.

        از دعا و آرزوهای قشنگ تون خیلی خیلی سپاسگزار و ممنونم.

        منم ردپاهای اخیرتون رو دنبال کردم و متوجه شدم آقای حبیب حافظان همسر و عزیز دل شما هستن.چقدر لذت بردم از کامنت هاتون. و چقدر هردوتون رو دوست دارم.سلام منو خدمت ایشون برسونید الحق ردپاهای قشنگی ثبت میکنن.

        از صمیم قلبم براتون از الله یکتا بهبودهای دائمی در درون و بیرون خواستارم

        ارادتمند شما فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          وجیهه بانو گفته:
          مدت عضویت: 1858 روز

          درودی بیکران به شما دوست نازنینم

          همراه و هم مسیرم در این جاده سبز…

          فهمیه خوبم سراسر کامنت تون رو با لبخند و شوق خوندم…

          ممنونم دوست‌خوبم از این احساس پاکی که با من به اشتراک گذاشتین..

          سپاسگزار خداوند هستم بابت وجود تک تک شما دوستان خوب و نازنینم…

          اره عزیزم، من هم در این سایت در کنار همسرم اقای حافظان هر روز تکامل و رشدمون رو طی میکنیم و از خداوند برای همه دوستان متاهلم عشقی الهی طلب میکنم…

          الهی شما هم در کنار همسربزرگوارتون سرشار از خوشبختی و سعادت و ثروت باشید عزیزم..

          ممنونم از دعاهای نابتون

          ان شاءالله برای همگی مون به ویژه شماعزیز هم این بهبود های و رشد درونی و بیرونی همیشگی با روند صعودی باشه :)

          در کنار همسرتون در پناه نور و عشق الهی باشید عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1301 روز

      سلام و درود فهیمه عزیز

      میبینم چند وقته دارید کامنت های طولانی مینویسید و این برایم تحسین برانگیز بود که ساعتها وقت میزارید و تمرکز می کنید بر نکات مثبت و ورودی های خوب به خورد ذهنتون می دید.

      کامنتتون رو که خوندم و تجربه رفتنتون به دربند درست مثل فیلم سینمایی در ذهنم تصاویر و خاطرات رفتنم به دربند برایم زنده شد و ممنونم که اینقدر زیبا و با جزئیات نوشته بودید و من هر لحظه اشو تجسم می کردم. آخرین روزهای سال 96 بود که یک ماشین تیولی خریدم و منتظر بودم پلاکش صادر بشه تا بتونم ببرمش شهرستان. نزدیک یک هفته تهران بودم و شرکت وارد کننده خودرو هر روز امروز و فردا می کرد که مادرکشون بعلت اینکه تازه وارد کشور شدن در صفه انجامه و ترافیک روزهای آخر سال هم مزید علت شده بود. خلاصه من با اینکه آنزمان قوانینو نمی دونستم ولی سعی کردم از این فرصت استفاده کنم و سعی کنم از وقتم استفاده کنم و خوش بگذرونم به قول معروف و الان یادم میاد که وقتی تو تصمیم میگیری احساستو خوب کنی آنوقت جهان هم به کمکت میاد و به فرکانست واکنش نشون میده. اتفاقی که افتاد این بود که در مهمانسرای سازمانمون در سوئیتی که من اقامت داشتم همکاری از استان دیگه هم اطاقم شد و وقتی ازش سوال کردم بابت چه کاری اومدی گفتند برای شرکت در فلان جلسه اومدم و من تعجب کردم چطور من اطلاع ندارم چونکه دقیقآ مرتبط با حوزه کاری من بود و همان شب تماس گرفتم با رئیس سازمانمون و ایشون گفتند نامش برای ما ظاهر نرسیده ولی شما فردا بلیط بگیرید و برید تهران و اطلاع نداشت من تهرانم. خلاصه دیگه لازم نبود من مدت زمانی که تهرانم مرخصی بگیرم و در آن جلسه شرکت کردم. روز بعدش از مترو شهید بهشتی رفتم میدان تجریش و آنجا سوار ون شدم و سمت دربند رفتم . کل آن مسیر از میدان کوهنورد رو پیاده رفتم و برگشتم و تمام اون صحنه ها که گفتی مثل دیدن ترشی جات و لواشک و هله هوله و اسب و قاطر های بارکش آب انار فروشی ها جلوی چشمم رد شد. اتفاقآ یه جایی برای استراحت وایستادم چند تا آقا یه سگ خشگل همراهشون بود عین سگ کارتون پیتی بل در کارتون مهاجران که برام جالب بود و ژست خاصی هم میگرفت و آنجا یه عکاس دوره گرد بود که ازین عکسای فوری مینداخت و چند عکس هم اونجا انداختم که هنوزم دارمشون . خلاصه خیلی خوش بهم گذشت آنروز . روز بعدش کنار مهمانسرامون نمایشگاه فروش نوروزی برگزار شده بود که یه روزم آنجا سرگرم شدم و خرید کردم تا اینکه یروز قبل از تعطیلات نوروز پلاکم و مدارک ماشینم تکمیل شد و شاد و خندان خرامان خرامان سمت شهرستان راه افتادم.

      فهیمه جان کامنتت اینقدر کامل و زیبا بود که من خیلی مطالب رو بیاد آوردم و انگاز فایلو دوباره نگاه کرده باشم و خوبی کامنت خوندن دوستان هم همینست که زوایا و چیزهای بهتر و بیشتری رو برای دیدن زیبائی ها پیدا میکنی.اون فستینگ و انرژی ای که موقع پیاده روی داشتید و من کاملآ احساس می کنم و ازین بابتم بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنم. بهترینها رو برات آرزو میکنم غرق نعمت و شادی و ثروت باشید دوست عزیز.یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2192 روز

        سلام و عرض ارادت اسدالله عزیز

        سپاسگزارم برای اینکه از خودت برام یک ردپای جانانه گذاشتی. خیلی خوشحال شدم که شما برین تو فضای خاطرات خوش و تجسم اونجا. چقدر عالی هستین در تجسم کردن و بهتون وافعا تبریک میگم.

        واقعا سپاسگزارم برام یک خاطره باحال از ماشین گرفتن تون گفتین و این خاطره یک نشونه شد برام که با همین فرمون پیش بریم به زودی ماشین مورد نظرمون رو خریدیم. (چند وقتیه گیر دادم به ماشینی که دوست داریم داشته باشیم و تو خیابون یا موقع پیاده روی هام برای خودم میشمارم شون.واسه خودم تمرین درست کردم “تمرین توجه به خواسته”)

        واقعا من مینویسم و اصلا به این فکر نمیکنم چقدر میشه، یا اصلا بچه ها سخت شون میشه نمیخونن یا لایک و ستاره کم میگیرم یا دیده نمیشم. من فقط کاری که درسته رو انجام میدم و اصلا برام مهم نیست دیده بشم و اینکه افرادی هستند مثل شما که این کامنت های طولانی منو انتخاب میکنن و میخونن یا مثل شما اینقدر با دقت تا انتها میخونن هم برام جالبه، هم لذت بخش.یعنی این دقت شما رو تحسین میکنم اسدالله جان. که تک تک جملاتی که نوشتم و یادته مثل فستینگ اون روزم…واقعا دمت گرم. خوندن پاسخ کامنت ها و داشتن نقطه آبی داشتن هم همینه. ما میبره به سمت توجه کردن به چیزهای خوب و مثبت و عالی…

        بازم سپاسگزارم برای این توجه خوبت و اینکه همسفر و هم مسیر هم هستیم سپاسگزارم واقعا منم ردپاهای شما هرچای سایت میبنم بارها تحسین ات میکنم. حیف که همیشه مجال کامنت نوشتن نیست و گاهی فقط میخونم و لذت میبرم.

        راستی از اونجایی که اصلا ماشین شناس خوبی نیستم رفتم تیوولی رو سرچ کردم. عجب ماشین زیبا و قشنگیه…

        راستی کار شما چیه و در چه حوزه ایی فعالیت دارین؟

        خداروشکر برای قوانین زندگی

        خداروشکر برای قانون سلامتی

        خداروشکر برای این بستر امن و زیبا

        خداروشکر برای وجود دوستان نابی مثل شما

        ارادتمندت فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          اسداله زرگوشی گفته:
          مدت عضویت: 1301 روز

          سلام و درود فهیمه عزیز

          آفرین و احسنت به شما که کاری که درسته رو انجام میدی و اصلا برام مهم نیست دیده بشه یا نشه!

          قطعا کسانی که در فرکانس این آگاهی ها باشند آنرا دریافت خواهند کرد و فرکانس ها کارشونو دقیق انجام نیدن.

          راجع به سوالتون که پرسیده بودین در چه حوزه ایی فعالیت دارم؟ خدمتتون عرض کنم که من کارمند دولتم و در سازمان برنامه و بودجه ایلام خدمت میکنم. موفق باشید دوست عزیز، در پناه حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            فهیمه پژوهنده گفته:
            مدت عضویت: 2192 روز

            سلام و عرض ارادت اسدالله بزرگوار

            سپاسگزارم برای لطف و وجود پر مهرتون و اینکه بهم یادآوری کردین فقط باید کار درست رو انجام داد، لذت برد و بقیه اش طبق عدالت و قانون خدا جاری میشه و نگران هیچ چیز نباشم…

            ممنونم از پاسخ گویی ات اسدالله عزیز. چقدر جالب بود. سازمانی که همیشه برام سوال بود این چه جور سازمانی هست و اونجا چیکار میکنن و حالا یکی از اعضای خانواده ام اونجا مشغول کاره و با عشق خدمت میکنه.اونم ایلام شهری که باید بیشتر بشناسم و هیچی ازش نمیدونم به غیر از چغارزنیبل ایلام و زیگورات و تاریخی بودنش.

            چقدر باید چیز یاد بگیرم و تجربه کنم…

            راستی سفر شما هم خوش بگذره و حسابی لذت ببرین تا جای امکان ردپاهاتون رو دنبال میکنم و یکجا خوندم که کامنت زیباتون رو با آهنگ مورد علاقه من (حال و هوای عالی، نگم برات چه حالی…)در اب و هوای نوشهر نوشتید…نوش وجوتــون این سفر…

            ارادتمند شما فهیمه

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    امیرانی گفته:
    مدت عضویت: 3080 روز

    سلام به استادعزیز ومریم نازنین

    سلام به دوستای خوبم دراین سفر جادویی ولذت بخش

    ازاول سفرنامه که قستهای جالب وجذابی شروع شده یک سئوالی دایم از خودم میپرسم

    چطوری میشه

    چطور ممکنه

    یکنفر با افکار واحساسات انسانی مثل ترس از وجود حیونای وحشی,ترس از ناامنی,ترس از بودن دریک کشورغریب که بازبانهای ونژادهای مختلف هستندیا نگرانی هایی در مورد قوانینی که احیانا ایالتهای مختلف داشته باشن یا…

    همه جا باخیال راحت وامنیت کامل ,انگارکه چندین بادیگارد ومحافظ داره ,سفرکنه ,مناطقی بره که تقریبا خلوت باشه توی جنگل ساعتها پیاده روی کنه واین قدر خیال راحتی داشته باشه!!!!!!!!؟؟؟؟؟

    به یاد ایه قران افتادم که خدادر سوره یونس میگه

    أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ «62»

    آگاه باشید که قطعاً بر اولیاى خدا، نه ترسى است ونه اندوهگین مى‌شوند.

    الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ «63»

    آنان که ایمان آورده‌اند و شیوه‌ى آنان پرهیزکارى است.

    ایمان وتوکل وپرهیزگاری از این قوی تر !!!

    که نه ترسی از عوامل بیرونی داشته باشی ونه اندوهی از هراتفاقی وبا هدایت الله حرکت کنی

    درک من از معنی پرهیزگاری یعنی جلو نجواها وترسهایی که میادوبتونی بگیری وافکارتو کنترل کنی

    واز استاد ومریم جون کسی مسلط تر هست واقعا!!!!

    سرچ کردم ایه رو دقیق بذارم , تفسیری توی ادامش گذاشته بودن که خیلی به دلم نشست ومهرتاییدی برام بود

    از سخنان پیامبر (ص)که گفتن

    اولیاى خدا سکوتشان ذکر است، نگاهشان عبرت، سخنشان حکمت و حرکتشان در جامعه، مایه‌ى برکت است. «3»

    توصیفها وخوصوصیات استاد ,که دقیقا اینارو انجام میدن وتوی اموزشهاشون بارها وبارها آموزش میدن به ما

    هنگاه سکوت فکر کنید به قوانین .به اصل وجودی خودتون .به اتفاقات پیرامونتون ودرسها ونتایجی که دارین.

    (نگاهشان عبرت) به هرچی نگاه میکنن,دقیق وبا کنجکاوی وپراز سیوال وجوابهای جالبه وآموزنده

    نگاهشون به قطعه سنگ ,به برش وشکل یک تیکه چوب که توسط یک حیونی انجام شده,نگاهشون به شکل یک ردپا,نگاهشون به نعمتهای اطراف و…

    (سخنانشون حکمت)چقدر نکته ها ومطالبی که برامون مطرح میکنن توی سفرها توی سریالها ,فایلها ,همه وهمه چقدر مارو باخودشون رشد میدن (البته اگر تکرار بشه ومثل استاد عمل کنیم) چقدر تجربیات اموزنده ای مطرح میشه

    وتیکه اخر متن که اشاره به وجود اولیا در بین مردم داره که مایه برکت بین جهان میشن

    چقدر از خداوند سپاسگزارم که در زمان حیاتم ,وجود ارزشمند اولیاهایی دارم که از کلام تا رفتار همه وهمه برکت ونعمت داره برام نه تنها برای من برای هرکسی که هدایت خواسته ازخداوند

    وجود نازنینتون برای ما وخداوند خیلی ارزشمنده اساتید عزیزم ممنونم وسپاسگزارم

    تا یادم نرفته اینو بگم من مفاصل زانوهام خیلی خیلی سروصداداشت واطرافیان این قدر تکرار میکردن که وجود پله باعث این عارضه شده (خونمون پله داره)منم باورم میشداما

    من قربون استاد وقانون سلامتیشون برم,که کلا مسئله ام باپیاده روی وکم کردن وزن کم شد

    مردم این باور رو دارن که دردی مثل زانو بدلیل مشکلات بیرونی هست ولی نمیان این مسیله رو درست کنن وبگن بدن ما چون تحرک خاصی مثل پیاده روی نداشته ممکنه مفاصل کم کم خشک بشن ودرد وصدا کنن از کوتاهی خودمون هست واینو این جوری منطقی میکنن که بدن ما ضعیفه

    ولی قانون سلامتی به من ثابت کرد که بدن ما با قانون سلامتی و استفاده درست ازشمیتونیم سالهای سال لذت ببریم

    سپاسگزارم ازتون استادبینظیر وخانم شایسته بینظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 760 روز

      سلام به یکتااااای الله یکتاااااااااا..

      یکتای عزیزم …

      چه حس و حال عجیبی دارم الان که کامنت شمارو خوندم‌….

      با سکوت و در آرامش دارم کامنت هارو میخونم …

      چقدررررررررررر این بچه ها بزرگ هستن..چقدر دوستشون دارم ..چقدر مشتاق توحید و تغییر و حس یه زندگی خوب هستن…

      چقدررررررررررر دوستشون دارم…

      خیلی خیلی افتخار میکنم که بینشون هستم…..

      یکتای عزیرم چقدر اسم شما زیباست ..درست مثل وجود زیبای شما…

      اگه به من بگن یک دیدگاه برتر انتخاب کن….

      من میگم این دیدگاه … دیدگاه یکتای عزیز…که محشره…

      که اینقدر قشنگ و تیزبین و عالی همه چیزو تفکیک کرده

      هرچقدر بگم این دیدگاه و چیزایی که نوشتی چقدر چقدر روشنی بخش قلبم و جریان هدایتم شد

      چقدر خوب و دقیق قوانین رو با ایه آسمانی عجین کردین و تفسیر کردین..

      یکتای عزیزم تحسین تون میکنم بخاطر وسعت دید و قلب بزرگی که دارین…

      سپاسگذارم از شما دوست عزیزم که سخاوتمندانه هرچه به قلب نورانیت اومد و نوشتی و شاهکار کردی..

      این دیدگاه میلیون دلاری امتیاز ویژه داره …امیدوارم نکته رو گرفتع باشی عزیزدلمممممممم

      در پرتو یزدان هستی بخش…بدرخشی ..

      مااااااچ به روی ماهت

      دوستت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        امیرانی گفته:
        مدت عضویت: 3080 روز

        سلام به دوست عزیز وهم خانواده گلم فرزانه خانم ارزشمند

        لطف شما هست که باعث میشه کامنت من خونده بشه وگرنه از بین این همه کامنت چشمای قشنگت کامنت منو نمیدید ونمی خوندی

        چقدر خوبه که ما توی این خانواده هستیم وداریم باهم پیش میریم ویاد میگیریم

        من این احساسو دارم که مثل یک کودک یک یا دوساله که تازه داره راه رفتنو یاد میگیره وهرجایی که یکم تلوتلو میخوره وزمین میفته دوستاش میان ودستشو میگیرن وبلندش میکنن

        من خودمو اون کودک میبینم وهم خانوادهی عزیزی مثل شما رو اون کسایی که با کلمات ونکته هاشون منو بلند میکنن

        سپاسگزارم که برای پیشرفت خودت وجهان قدم به این خانواده گذاشتی وهمراهی میکنی ومطمعنم که نتایج بزرگی در انتظارتوست

        دوستت دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    امیر حسین باقری گفته:
    مدت عضویت: 2598 روز

    با سلام و سپاس

    خدارا شکر بابت دیدن این زیبائی ها

    خدا راشکر بابت دیدن این لحظات ناب و عالی

    خدارا شکر با بت این حال و احساس خوبی که دارین

    خدار را شکر بابت درختان زیبا دره های قشنگ و کوه های زیبا

    الهی شکرت که بودیم و دیدیم این زیبائی ها را

    از شما که زیبائیهای خداوند را برای ما هم به اشتراک میذارین سپاسگذاری می کنیم

    از وقت و انرژی که برای به اشتراک گذاشتن این زیبایی ها میذارین ممنونم

    از اینکه باعث میشین تا شکرگذار تر از قبل باشیم ممنونم

    خدایا کرور کرور شرکت بابت هر لحظه بودن دیدن و لذت بردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای: