https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-03 02:09:102023-09-07 07:41:56سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 205
652نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به به چه عکس کاور زیبایی،واقعا قابل تحسین هستش این مرد با این تیشرت سبز ست شده با بکگراند جنگلها و کوه های سیلورتون،از اون عکس ها هستش که باید در اندازه بزرگ چاپ بشه و روی دیوار خونه پردایس نصب بشه
چه حرف های قشنگی زدید استاد منا یاد گذشته ام انداختید که آدمی بود بسیار مغرور که اصلا از کسی درخواست کمک نمیکردم و درخواست کمک را نشانه کوچک شمردن و ضعف خودم میدونستم و به هیچ وجه حتی اگه سرم میرفت حاضر نبودم از کسی درخواست کمک کنم تا اینکه یه اتفاقی برام بیفته تا با شرمندگی درخواست کنم،جالب اینکه همه بهم میگفتن بابا چرا از ما کمک نخواستی،چرا به ما نگفتی،ولی من میدونستم که منشاء عدم درخواست کمک غرور و کِبر الکی من هستش
یا در مورد جواب نه شنیدن قبلا خیلی برام سخت بود و اگه کسی به درخواست من جواب نه میداد هزاران داستان و قضاوت در ذهنم صورت میگرفت،و رابطمون به کل از بین میرفت.
تجربه همین چند روز پیش من:
من به یه بنده خدایی پیام دادم که اگه امکان داره مبلغ x تومن به من دوماهه قرض بده اون بنده خدا هم گفت ببینم تا چند روز دیگه میتونم برات جور کنم.همین جمعه بهش پیام دادم تونستی پول را اوکی کنی،اونم جواب داد نه نمیتونم بهت قرض بدم،نمیگم اصلا ناراحت شدم ولی خدایی نسبت به قبل خیلی خیلی کمتر حالا اگه اون آدم سابق بودم دیگه رفاقت میزاشتم کنار و اصلا باهاش صحبت نمیکردم و حتی اسمش را از کانتکتلیست گوشیم حذف میکردم.ولی این بار در جوابش اینا نوشتم
باشه عزیزم
ممنونم
(این است تفاوت قبل از عباسمنشی بودن و بعد از عباسمنشی شدن)استیکر خنده
نکته بعدی در مورد تمیزی و مرتب بودن شهر سیلورتون بود که ساختمونها،کوچه و خیابون ها با نظم و ترتیب ساخته شده بودن
من به شخصه که با هر بار دیدن این تمیزی ها کلی تحسین میکنم مردم را
چقدر تحسینت کردم که دیگه درخواست کردن رو کوچیک شدن نمیدونی.چقدر تغییر کردی واقعا آفرین به مسیری که داری میری و رشدی که داره عزت نفس و پایه های شخصیتت رو میسازه.
فقط برام جای تعجب داشت پسرخوب تو اگر شاگرد استاد عباسمنشی، اگر داری درس های این مکتب رو پاس میکنی چرا یادت رفته وام و قرض گرفتن اصلا آخر تخریب عزت نفس و باور لیاقتت هست تا بتونی پایه های رشد مالی اونم ثروت پایدارت رو بسازی. چرا چی شده پسرخوب. اینجا اصلا درخواست کردن نداشت اتفقا. اینجا از اون “کج فهمی هاست.” بهت پیشنهاد میکنم در مورد قرض گرفتن و وام بیشتر تو سایت و عقل کل سرچ کن. پیشنهاد میکنم این مسئله رو ریشه ایی حل کن، درسته روت فشار میاد،نجوا میاد، زمان بیشتری شاید ببره اما اینجور مواقع ترمز درخواست و کمک رو بکش و نکن این کار رو. خلاصه که محمد جان چرا از خدا قرض نمیگیری چرا چی شده کجای ذهنت داره اون مورچه سیاه ریز تو دل تاریکی شب واه خودش راه میره و حواست بهش نیست. آقا محمد یک بازنگری تو افکارت و چیزهایی که یادگرفتی بکن یک فلش بک بزن. یک دنده عقب برگرد ببین کجای مسیر رو اشتباه کردی که این کج فهمی رو دچار شدی.
من ایمان دارم اگر بخدا اعتماد داشته باشیم اون به موقع همه چیز میشود برامون حتی پول در موقع نیاز.فقط باید اعتماد قلبی مون رو در عمل بهش نشون بدیم. باید اینجور مواقع فقط از خود بخوایم کمک مون کنه تا گمراه نشیم. چون اینجور موقع ها تشخیص راه درست و کار درست سخت میشه نجواها و الهامات حسابی قاطی میشه و حسابی اون نجواها ریز میان تا بهمون راه حل بدن در غالب رفتن از احساس نگرانی و ترس به احساس خوب و رضایت موقتی…
خلاصه که با خوندن کامنتت یک “کج فهمی” دیدم.گفتم به عنوان دوست بیام یک تلنگری بزنم تا یکوقت نزنی تو جاده خاکی و ناهموار…
از صمیم قلبم برات از الله یکتا بهبود های دائمی در درون و بیرونت رو خواهانم.
درخواست میکنم بدون اینکه احساس منیت کنم ولی احساس لیاقت رو هم اصلا فکر نمیکنم که دارم یا شاید الان لیاقت اون در خواست را دارم یا نه در هر صورت درخواست را میدهم…
که من لیاقت مثلا آب را دارم که در خواست آب را می دهم..
چون از کودکی
در خواست کردن خیلی چیز ها را داشتم ولی به غیر از درخواست مالی….
….چیزی که مهمه استاد فرمودند که هدیه خریدن و بعدش که هدیه را دادند خودش یک آموزشی برای من بود…
که اگر در خواست دادم علی رغم که دوستی ایجاد میشه بعدش پترن والگوی خوبی برای ما ایجاد میشود.. استاد جان این احساس لیاقت شماست که انقدر افراد خوب را جذب میکنید چون شما فوقالعاده هستی بنابرین آدمهای فوقالعاده جذب میکنید…خانوم شایسته عزیز همیشه من را یاد احساس لیاقت میاندازه چون واقعا ثابت کردند که توی همه چی شما دو نفر لایق هستید و بعدش به طور عملی اون را در زندگی خودتون میبینید…..
بعدش هم شما راحت تونستید با خیال راحت دوش بگیرید
و دوباره مخزن را پر کردید
چقدر آقای کن هم آدم خوبی بود
واقعا خداراشکر….
البته این آبشار فوقالعاده
هوای سرد عالی
منظره دوست داشتنی ..
جایی که قبلا نقره بوده
و الان هم جمعیت هروز بیشتر میشود نکات زیبای سفر بود…چقدر خوبه که شما دو نفر آنقدر باهم خوبید آنقدر به فکر ما هستید آنقدر فیلم های زیبا میگیرد..
دوستتون دارم و در خواست گردم به زودی اتفاق های مشابه را داشته باشم…
خدایا ازت سپاسگزارم که لایق دریافت این آگاهی ها هستم
استاد و خانوم شایسته عزیز ازتون سپاسگزارم که این زیبایی ها و این آگاهی های ارزشمند و با ما به اشتراک میزارین
استاد اول ازتون سپاسگزاری کنم که به این موضوع اشاره کردین که وقتی اون آقا براتون آب آورد شما به خاطر تشکر رفتین براش هدیه خریدین و ایشون چقدر خوشحال شد
تو فصل قبل هم دیدیم وقتی دوستتون پنجره تراک و براتون درست کرد شما به خاطر سپاسگزاری براش یه گوشی آیفون خریدین
این کار شما داره نشون میده که چقدر برای دیگران ارزش قائل هستین
چقدر شما شخصیت سپاسگزاری دارین
چقدر به انسان ها احساس مهم بودن میدین
استاد خیلی از ماها دچار کج فهمی میشیم که چرا میخوای برای طرف کاری انجام بدی و یه جوری اون محبتش رو جبران کرده باشی اگه بخوای جبران کنی یعنی تو لایق دریافت اون محبت نبودی
و میایم این و به توحید ربط میدیم و میگیم خدا بوده که برامون این کار و انجام داده توهم میزنیم که اگه تو بخوای جبران کنی شرک ورزیدی
یا مثلا میگیم اگه تو بخوای براش کاری کنی این یعنی لیاقت دریافت نعمت و نداشتی
بابا خودت و لایق بدون خدا این کار و برات انجام داده
مثلا قبلا چند بار تو کامنت ها خوندم که بچه ها نوشته بودن فلانی برام یه کاری انجام داده و منم میخواستم براش جبران کنم ولی ذهنم گفته نه اگه بیای براش کاری انجام بدی یعنی لیاقت دریافت محبت رو نداشتی لزومی نداره براش جبران کنی
ولی همیشه میبینیم که شما برای کسی که براتون کاری انجام داده ارزش قائل میشین و یه جوری بابت اون لطف و محبت قدردانی میکنین
اصلا وقتی من این کار و انجام میدم و قدردان انسانها هستم جهان هم همین و به من برمیگردونه
اتفاقا من با قدردانی کردن دارم به جهان نشون میدم که انسان لایقی هستم نه اینکه برعکس فکر کنم و بگم اگه جبران کنم یعنی من لیاقت دریافت نعمت رو ندارم
استاد من بعد از این فایل رفتم توحید عملی قسمت 7 رو دیدم چقدر شما قشنگ توضیح میدین که از آدم ها قدردان باشیم براشون ارزش قائل باشیم
اون چیزی که برای خودمون میپسندیم برای دیگران هم بپسندیم و اون چیزی که برای خودمون نمیپسندیم برای دیگران هم نپسندیم
و گفتین توحید باید تو قلب آدم باشه
دقیقا همین چند روز پیش یکی از نزدیکان ما که همیشه خیلی بهمون محبت داره با عشق برامون دو تا شیشه روغن حیوانی اصل و خالص درست کرده بود خودش رفته بود مواد مورد نیازش رو خریده بود و خیلی حرفه ای برامون درست کرد و براون آورد و گفت هدیه من به شما نمیخواد هزینه اش و پرداخت کنید و گفت خودم دوست داشتم براتون درست کنم بیارم
کلا خیلی برامون یه سری کارها انجام میده یا اگه نیازی به کمک باشه با عشق میاد یا هرجا بره کلی برامون سوغاتی میاره
حالا منم یه کاری از دستم برمیومد به خاطر تشکر ازش گفتم من برات این کار و انجام میدم
یه فیلم بود که یه مشکلی داشت و میخواست درست بشه من گفتم من میتونم برات درستش کنم
منم با عشق براش انجام دادم و به خودم گفتم اینم به عنوان تشکر ازش
اونم کلی خوشحال شد و کلی تشکر کرد و میدونم هرکاری برام انجام میده از سر عشق و علاقه هست و اصلا نیازی نداره من براش جبران کنم و اصلا به خاطر جبران کاری انجام نمیده از سر عشق هست که داره انجام میده
ولی منم باید قدردان باشم باید بهش احساس مهم بودن بدم باید بهش بگم که ازش سپاسگزارم
منم یه کاری از دستم برمیومد نه اذیت شدم نه خیلی زمان از من گرفت ولی در عوض مشکل اون حل شد وکلی خوشحال شد
و حال خودمم با این کار بهتر شد
و استاد حتی این و ازتون یاد گرفتم وقتی کسی برام یه هدیه ای میخره جلو اون طرف از اون وسیله استفاده کنم که ببینه من برای اون هدیه ای که بهم داده ارزش قائل بودم
مثلا برام یه لباس میخره اون لباس و جلوش بپوشم یا مثلا چند روز پیش مهمون داشتیم و برامون یه ظرف پذیرایی هدیه آوردن منم همون موقع ظرف و با ظرف خودم جابجا کردم و توش خوراکی ریختم گذاشتم رو میز
چقدر مهمونامون خوشحال شدن از این کار چون دیدن من برای هدیه ای که برامون آوردن ارزش قائل شدم
مورد دیگه درخواست کردن هست
استاد منم مثل شما هرگز از کسی درخواست نمیکردم و فکر میکردم مزاحم طرف هستم
ولی از شما یاد گرفتم که من باید بتونم از دیگران درخواست کنم تا درخواست کردن رو یاد بگیرم
من انقدر درخواست کردن رو بلد نبودم که حتی از خدا هم درخواست نکردم و تا میخواستم یه درخواستی کنم ذهنم میگفت قانع باش چرا درخواست میکنی
درصورتی که باید بدونم که تا درخواستی نباشه پاسخی نیست
و چقدر قشنگ شما توضیح دادین که خدا تو قرآن گفته از من درخواست کنید و من همواره اجابت میکنم درخواست کسی رو که از من درخواست میکنه
و الان خیلی تمرین میکنم و هرجا اگه نیازی باشه درخواست میکنم و اتفاقا میبینم چقدر دیگران خوشحال میشن که بتونن کمکی بهم کرده باشن
و باید اینو بدونم اگه طرف مقابل به درخواست من نه بگه من انقدر عزت نفس داشته باشم که ناراحت نشم و بدونم که میتونم از یه فرد دیگه ای درخواست کنم
و تو سفر قبلی مون هرجایی که نیاز داشتم به کمک راحت درخواست میکردم از مردم و دیدم چقدر توانایی ام تو درخواست کردن از دیگران رفته بالا و این احساس خیلی کم رنگ تر شده در وجودم که من مزاحم کسی هستم و این بهم ثابت شد که آدم ها دوست دارن بهت کمک کنن اونا خوشحال میشن که به درخواستت جواب مثبت بدن
و یه جورایی با کمک کردن به تو خودشون احساس مهم بودن و ارزشمندی رو تو وجودشون حس میکنن
به خاطر این احساس خوبه که دوست دارن بهت کمک کنن
همونطور که من اگه کاری از دستم برمیاد برای کسی انجام بدم حال خودم خوب میشه و احساس بهتری دارم
اصلا همین درخواست کردن از دیگران باعث میشه ارتباط مون با انسان ها قوی تر بشه و دوستان جدیدی پیدا کنیم
استاد جان من و همسرم یه روز صبح رفتیم تو یه منطقه ییلاقی یعنی یه سفر یه روزه
موقع رفتن از جلو درخونه با اسنپ رفتیم تا یه مسیری بعدش هم پیاده رفتیم
موقع برگشت خوب مسیر خیلی زیاد بود نمیشد پیاده برگردیم
تا سر جاده پیاده اومدیم و موقع برگشت هیچ ماشینی نبود که برگردیم
همسرم گفت بیا اگه کسی رد شد ازش درخواست کنیم که ما رو تا یه مسیری برسونن
یه ماشین اومد دو تا آقا بودن همسرم ازشون درخواست کرد که ما رو هم تا یه مسیری برسونن
اولا که مسیرشون دقیقا با ما یکی بود یعنی ما رو تا نزدیک خونه آوردن
و اتفاقا یکیشون تو شغل ما بود و با هم همکار بودیم و کلی تا مقصد با هم صحبت کردیم
اتفاق خوب بعدی این بود که تو راه که میومدیم مسابقه آفرود بود و اونا به ما گفتن اگه دیرتون نمیشه بریم آفرود سواری رو نگاه کنیم ما هم که خوشحال شدیم وچقدر جذاب بود برامون و چقدر لذت بردیم
شاید اگه ماشین کرایه کرده بودیم نمیتونستیم وایسیم مسابقه رو ببینیم
واقعا با یه درخواست کردن کلی اتفاق خوب و تجربه کردیم و دو تا دوست خوب پیدا کردیم
و چقدر اعتماد به نفسمون رفت بالاتر که ببین درخواست های تو پاسخ داده میشود پس دفعه بعد راحت تر و با عزت نفس بیشتر درخواست کن
نکته بعدی هم که خانوم شایسته عزیز بهش اشاره کردن
باید بدونیم که درخواست های ما در زمان مناسب پاسخ داده میشود پس نگران نیازها و مسائل آینده نباشیم
اگه خیلی نگران باشم در مداری قرار میگیرم که نمیتونم راه حل ها رو پیدا کنم ولی اگه بدونم که هر مسئله ای باشه جوابش هم هست و خداوند ما رو به مسیری هدایت میکنه که راه حل رو پیدا کنیم و اگه نیازی باشه خداوند دستانش رو برای کمک به ما میفرسته و ما رو به مسیر درست هدایت میکنه
با این نگاه و با این ایمان میتونیم بیشتر از مسیر لذت ببریم و بهتر میتونیم در لحظه زندگی کنیم
و نکته بعدی اینکه ما هر باوری که داشته باشیم جهان بهمون ثابت میکنه که درست فکر میکنیم
اگه من باورم این باشه که مردم امریکا نژاد پرستن یا با ایرانی ها رفتار خوبی ندارن جهان همین الگوها رو بهم نشون میده ولی اگه باورم این باشه که همه انسانها تکه ای از وجود خداوند هستن و خداوند همواره من و به سمت انسانهای خوب و صالح و درستکار هدایت میکنه پس به جایی هدایت میشم که با همین افراد برخورد میکنم
شاید افرادی هم باشن که رابطه خوبی با ایرانی ها نداشته باشن ولی من در مدار اون افراد نیستم پس باهاشون برخورد نمیکنم
استاد جان توانایی تون در تصویربرداری با درون عالیه تحسینتون میکنم که همیشه به راههایی هدایت میشین که تصاویر زیباتری خلق میکنید و ما بیشتر لذت می بریم
بهت تبریک میگم چه کامنت خوبی بود چقدر حس خوبی میده این کامنت به من انقدر جذاب و قشنگ و زیبا بود کامنتت که دوست داشتم همینطور ادامه دار باشه و لذت بیشتری رو ببرم مونای عزیز از شما سپاسگزارم به خاطر این جمله خوبی که طلایی بود
(وقتی کسی برام یه هدیه ای میخره جلو اون طرف از اون وسیله استفاده کنم که ببینه من برای اون هدیه ای که بهم داده ارزش قائل بودم ) از شما یاد گرفتم و تحسینتون میکنم به خاطر این نگاه قشنگتون
بهترینها را برات آرزو میکنم امیدوارم در تمام مراحل زندگیت همیشه به درجه بالا و نتایج خیلی خوبی برسی و ما هم از نتایج خوب لذت ببریم انشاالله
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته و همه دوستان توحیدی و عزیزم
سپاسگزار استاد عباس منش و بانو شایسته هستم بابت این سریالِ زیبا و صحبت های درس آموز وهمچنین سپاسگزار دوستانم می باشم که با نظراتشان ، درس های زیبا به من می آموزند و هم چنین سپاسگزار دوستانی هستم که در قسمت قبل با نظراتشان به کامنت من ، برایم الهام بخش و انرژی بخش بود…
این روزها حسی درونم میگوید که کامنت نوشتن من در زیر هر فایلِ جدیدِ استاد حکم “وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَهࣰ وَأَصِیلًا” را دارد
حکایت از تسبیح خدا در قبل از طلوع و غروبِ خورشید برای هم فرکانس شدن با سَمفونی جهان هستی و رسیدن به مقام “لَعَلَّکَ تَرۡضَىٰ” را دارد
حکایت از لیموشیرینی را دارد که بعد از بریده شدن ، اگر در زمان مقررش خورده نشود تلخ میشود
حکایت از نان تازه ای را دارد که اگر در زمان مقررش خورده نشود ، بَیات میشود…
نوشتن برای من ، حکم به زنجیر کشیدن آگاهی هایی را دارد که به برکت نشانه های خدا ، دریافت میکنم…
واقعا الان بهتر میفهمم ارزش قلم و نوشتن را در نزد خدا ، بهتر میفهمم معانی “نۤ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ” و “ٱلَّذِی عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ” خدا را
خدایا شکرت که الان من اینجا هستم ، حالا اینکه چرا و چی شد که من در این مکان زیبا و در کنار دوستان بهشتی ، در حال تفکر در مسائل زیبا می باشم در حالیکه عده ای کثیر از انسان هایِ ساکنِ این سیاره خاکی ، در حال حاضر ؛ درگیر مسائلی چون قیمت مرغُ و گوشتُ و کی رئیس شدُ و نرخ ارزُ و…هستند ، نمیدانم و نیازی هم نیست بدانم ، مهم این است که من الان اینجا هستم…
خدایا شکرت که نور هدایتت را بر قلب من تاباندی تا از مدار “أَکۡثَرُهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ” فاصله بگیرم و به مدار “فَلَا یُؤۡمِنُونَ إِلَّا قَلِیلࣰا” نزدیک تر شوم
خدایا شکرت که نور هدایتت را بر قلب من تاباندی تا از مدار “أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَشۡکُرُونَ” فاصله بگیرم و به مدار “وَقَلِیلࣱ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ” نزدیک تر شوم
خدایا شکرت که نور هدایتت را بر قلب من تاباندی تا از مدار “أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ” فاصله بگیرم و دعای زیبای “قُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمࣰا” را بر زبانم جاری کردی
خدایا شکرت که نور هدایتت را بر قلب من تاباندی تا از مدار “وَأَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡقِلُونَ” فاصله بگیرم و به مدار “اُو۟لِی ٱلۡأَلۡبَـٰبِ” نزدیک تر شوم ، همان کسانی که”یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَـٰمࣰا وَقُعُودࣰا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَـٰوَ ٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ” میباشند
و من عاجزِ عاجزِ عاجز هستم از شکر همین یک نعمتِ هدایت تو
حمد و سپاس مخصوص خدایی است که اگر هدایتش نبود من اینجا نبودم ، فقط کافیست تصور کنم که اگر یک دقیقه جریان هدایت خدا در سیستم تنفس من قطع شود و اکسیژن به مغز من نرسد ، تا بیشتر معنای این حمدِ خدا را در این آیه درک کنم….
خدایا همانگونه که برای مادر موسی “رَّبَطۡنَا عَلَىٰ قَلۡبِهَا” شدی و قلبش را آرام کردی تا نجواهای حاصل از رهاکردن فرزندش به دریا ایمانش را نابود نکند ، قلب ما را محکم کن تا با ایمانِ صد در صدی تو را ملاقات کنیم…
خدایا همانگونه که برای سپاه مومنان در جنگ بدر “وَیُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ” شدی تا گامهایشان در مواجه با دشمن استوار شود ، گامهای ما را هم در مسیر رسیدن به خودِخودِخودت استوار کن تا از تو دور نشویم و در روزی که در برابرت می ایستیم جزو کسانی باشیم که “وُجُوهࣱ یَوۡمَئذࣲ نَّاضِرَهٌ”…
و اما از درس های این فایل…
درسی زیبا بنام درخواست…
به برکت درخواست است که جهان گسترش یافته
به برکت درخواست است که ارتباطات شگل گرفته ، مثلا قصاب میره در مغازه عطار و درخواست آویشن میده و بعدش عطار میره در مغازه قصاب و درخواست گوشتِ گوساله میده و بعدش رفاقت ها بوجود میاد و….
به برکت درخواست هست که یک شخصی تصمیم میگیرد که در یک محله میوه فروشی و نانوایی و… تاسیس کند و هر صبح در محل کسب و کار خودش حاضر شود با امید و انگیزه اینکه بتواند درخواست های مردم را جوابگو باشد و کسب درآمدی برای خودش داشته باشد…
و…
حال به نظرم دو نوع درخواست داریم
درخواست زیبا و درخواست نازیبا
درخواست عزتمندانه و درخواستی ذلیلانه…
درخواستی به شایستگی شاهزاده بودنمان و مسجودِ ملائک بودنمان و درخواستی به خفت و خواری گدایانی که با اصرار و هزار بار به جون فلانی و فلانی قسم خوردن ، درخواست میکنند…
درخواستی توحیدی و درخواستی شرک آلود…
درخواستی که غرورت را نابود میکند و درخواستی که عزت نفست را نابود میکند…
حالا اینکه کدام درخواست را داریم ، به درون خود رجوع کنیم که
(کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبࣰا)
[سوره اﻹسراء ١4]
خودمان کافی هستیم برای حسابرسی خودمان…
اینکه من از رئیس بانک دارم درخواست دارم که آقا به جون فلانی و فلانی به من وام بده و…( در چنین جایگاهی خودمان قشنگ میفهمیم که این یک درخواستی شرک آلود و گدایانه و نازیبا و ذلیلانه است و یک ندایی از دورن به ما میگوید که درست نیست که نیست…)
حالا اینکه من از شخصی درخواست میکنم که چطوری میتوانم به فلان آدرس برسم ؛ در اینجا مشخص است که معمولا درخواستی زیبا است و معمولا هم با جوابی زیبا مواجه میشود
خدا رو شکر برای این قسمت…
مخصوصا آنجایی که استاد عباس منش در مورد ‘درخواست و غرور’ صحبت کردند ، خیلی ذهنم بازتر شد تا این مفهوم درخواست را بهتر درک کنم…
درخواست میتواند یک تمرین و محلول شوینده برای از بین بردن غرور و منیت و خودبرتر بینی است…
یاد سکانس های اولیه آفرینش در قرآن میفتم که وقتی که حضرت آدم آن اشتباه راه انجام داد و از بهشت رانده شد ، در برابر خدا ایستاد و متواضعانه درخواست بخشش کرد
حضرت آدم و همسرش ،مثل آدم گفتند خدایا خطا کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی ، از زیان کاران خواهیم بود
و نتیجه چنین درخواستی ، بخششی بود از سمت خدا
ولی در جریان همان سکانس های اولیه آفرینش ، داستان شیطان را هم داریم که در برابر دستور خدا مبنی بر سجده بر آدم سرپیچی کرد و بخاطر غرور و منیتی که داشت درخواست بخشش نکرد و چنین ندایی سر داد
من من من برترم از آدم ، زیرا که مرا از آتش آفریدی و او را از گِل
و نتیجه چنین رفتاری ، رانده شدن از درگاه الهی و مورد لعنت واقع شدنش تا روز قیامت شد…..
داستان شیطان و آدم ، مشابه بود و هر دو سرپیچی از فرمان خدا کردند ولی تفاوت در تواضع حضرت آدم و غرور و منیت شیطان بود که یکی را وادار به درخواست بخشش کرد و دیگری را نه…
و در پایان دوست دارم این آگاهی زیبا را از یکی از بزرگان در اینجا ثبت کنم در مورد درخواست…
حضرت علی علیه السلام در حکمت 346 نهج البلاغه جمله ای زیبا دارند در مورند درخواست ، جمله ای زیبا که حد و مرز بین درخواست عزتمندانه و ذلیلانه را مشخص میکند…
امیدوارم خودت و همسرِ نازنینت و خانواده ی محترمت، خوب و خوش و سلامت باشین.
بسیار سپاس گزارم برای کامنتِ عالی و نابی که نوشتین.
خوندنِ هر خط و جمله و کلمه اش برام مرورِ آگاهی ها بود.
ممنونم که سخاوتمندانه به اشتراک گذاشتینشون.
درخواستی توحیدی و درخواستی شرک آلود…
درخواست میتواند یک تمرین و محلول شوینده برای از بین بردن غرور و منیت و خودبرتر بینی است…
چقدر زیبا تفاوت درخواست ها رو توضیح دادین.
بسیار لذت بردم از خوندنِ کامنتتون.
خداوند یکتا، به شما و به همه مون در دنیا و آخرت عزّت بده، سلامتی بده، سعادت و ثروت بده، آرامش و امنیت بده، حال خوب و روزیِ فراوان بده.
الهی آمین.
خدایا شکرت که صبح ساعت 5:40 بیدارم کردی، هدایتم کردی به نوشتنِ ستاره قطبی و سپاس گزاری (عبادتِ صبحگاهیِ مورد علاقه ام) و در ادامه هدایتم کردی به سایت و خوندنِ کامنتِ زیبای آقای رضا احمدی یکی از بنده های خوبِ خودت.
چقدر خوشحالم که به خوندن کامنتت هدایت شدم. چقدر زیبا مینویسی، چقدر قشنگ درکت از قانون و چیزهایی که از قرآن به یاد میاری رو با هم ترکیب میکنی و میشه معجونی از اگاهی. واقعا تحسینت میکنم تسلطت رو به کلام خدا. خیلی جالب و باحال گفتین سکانس اول آفرینش. واقعا تحسین برانگیزی برام و ازت بسیار سپاسگزارم که از وجود خودت ردپا گذاشتی.
چقدر اون جا که درمورد کامنت نوشتن گفتی نکات جالبی رو اشاره کردی و یک قسمتش رو اینجا مرور میکنم:
“نوشتن برای من ، حکم به زنجیر کشیدن آگاهی هایی را دارد که به برکت نشانه های خدا ، دریافت میکنم…”
واقعا سپاسگزارم از اینکه اینجا هستی، از اینکه مینویسی، از اینکه اینقدر خوب در مسیر رشد در حرکتی. واقعا رضاجان صمیمانه سپاسگزار حضورت هستم.
خدا قوت به شما دو عزیز خوش ذوق که از نگاه دِرون بچه هم این شهر زیبا رو به ما نشون دادین و لذت بردیم :)
شهری در میان کوه های پر برکتی که زمانی در دلشون نقره ها بوده…..
و البته با سرچ مختصری که داشتم ، این کوه های سخاوتمند علاوه بر نقره ، طلا و سنگهای قیمتی رو هم تقدیم مردمانی کردند که به ثروت و فراوانی باور دارند…
نکته خیلی جالب اینه که :
شاید الان نسبت به سالهای پیشین حجم نقره ، طلا و یا سنگهای قیمتی کمتر شده باشه ، ولی حجم ثروت سازی نه تنها کمتر نشده که با شناختن این منطقه به عنوان یک مکان توریستی بسیار بیشتر از قبل داره ثروت و فراوانی و پول ایجاد میکنه !!!!
استاد عزیزم همیشه تاکید میکنید :
موضوع ثروت یک موضوع ذهنی
وقتی درخواستی از خداوند دارید درگیر چگونگی رسیدن به اون درخواست نشید چون اون قسمت ، کار خداونده و به شما ربطی نداره
حالا اینجا واضح و روشن میبینیم این مردم باور دارن به ثروت ، و خداوند یک روزی از دل کوه ها بهشون نقره و طلا و پول داده … و امروز به واسطه خودِ کوه ها داره بهشون دلار و پول و ثروت میده!!!
و اما نکته مهم دیگه که ما مثالی عینی بهمون یادآوری کردین قدرت درخواست کردن هست…
که با خودش چه برکت های عجیبی همراه داشته…
خدایا شکرت..
استادعزیزم دارم فکر میکنم هرررر زمان این قوانین رو با آگاهی یا ناخودآگاه اجرا میکنیم انگار ورق برمیگرده و دقیقاااااااااااااا میشه مصداق فرموده خداوند متعال:
با وجودی که براتون سخت بود درخواست آب کردین و حالا نتیجه:
*آشنا شدن با یک دوست خوب (آقای کِن) .
*دوستی که تا زمانی که در سیلورتون باشید آب با کیفیت (آشامیدنی) رو با روی خوش در اختیارتون قرار میده.
*لذت هدیه دادن و سخاوتمند بودن رو چشیدین.
*به واسطه این دوست تون با افراد بیشتر ارتباط برقرار کردین..
*باورتون به قانون درخواست بهتر و راحت تر شد.
*نه تنها خودتون لذت بردین بلکه ما اهالی چند صد نفره این سایت الهی هم کلی درس گرفتیم و لذت بردیم ، و با قدرتِ« قانون درخواست کردن» بیشتر آشنا شدیم..
و ان شاءالله در دوره آموزشی احساس لیاقت هم بیشتر و بیشتر خواهیم آموخت….
خدایا شکر ، چه برکتی از این بهتر … از این باشکوهتر… خدایاشکرت
و اما : نیازهای ما در زمان مناسبش پاسخ داده میشه
و نگرانی ما رو در مداری قرار میده ، که باعث میشه نتونیم راهکار مناسبی پیدا کنیم
پس لزومی نداره از قبل نگران مسائلی که ممکنه در طول سفر ، در طول کار ، در طی زندگی پیش میاد ، باشیم ، باید حرکت کنیم ، و مطمئن باشیم که خداوند در مسیر هر زمان نیازی باشه پاسخش رو هم خواهد داد
در واقع نیازها پاسخ داده میشه ….
کافیه ما امیدمون از دست ندیم…
کافیه ما حرکت کنیم..
کافیه نگران نباشیم…
تا در زمان مناسب خداوند پاسخ مون رو بده…
خالی از لطف نیست این ابیات زیبا رو هم از مولانای جان بخونیم :
با خدا باش و نصرت از وی خواه
کــه مــددهــا ز آســمــان آمــد
عقل گوید مرا خمش کن بس
که خداوند غیب دان آمد
وقتی احساس لیاقت داشته باشیم و خودمون لایق خوبی دیدن بدونیم و در ذهنمون مقاومتی برای خوب بودن و خوب دیدن نداشته باشیم اون موقع ارتباطهای نابی رو در برخورد با مردم روی کره زمین تجربه خواهیم کرد ، علیرقم همه پیش داوری ها و شنیده های اشتباه قبلی !!!!!!
ما آدمها فوقالعاده ایی هستیم ، بنابراین آدمهای فوقالعاده رو هم حذب میکنیم :)))
و باز هم یک شب رویایی در کنار رودخانه و کوه و دوستانی که اونها هم اومدن تا در طبیعت زیبا لذت ببرند !!!
سلام وجیهه بانوی زیبا و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
به به دوباره کامنتت پر محتوا و عالی این بانوی بینظیر رو داریم و تحسین برانگیز تر اینکه سعادت تشکر و تحسین از این بنده خاص خدا را دارم و این افتخار رو دارم که در مدح این بانوی چند سطری در حد درک و فهمم از این همه زیبایی بنویسم.
اون قسمت اول که در مورد ثروت نوشتید خیلی عالی بود، کلام و ارتباط موضوع هایتان خیلی جذاب و گیرا بود.
در کل عالی عالی عالیه
برای تان از خدای مهربان میخوام که روز به روز آگاه تر و توحیدی تر و شادتر و عاشق تر و ثروتمند تر باشید الهی در کنار عزیز دلتون
سلام بیکران به وجیه خانوم دختری به اندازه یک اقیانوس
به به چقدر لذت بردم از این کامنتت چقدر حس خوبی به من داد آفرین بهت تبریک میگم این حس کنجکاوی که سرچ کردی برای این شهر نقرهای و اطلاعات به دست آوردهای
درود بر شما باز هم مثل همیشه کامنت خوب به جا و عالی برای خودت رد پا به جا گذاشتی و چقدر نکتهها و یاد دادن قوانین جهان هستی را خوب و عالی به اشتراک گذاشتی و اما شعر مولانایی که در کامنتت خوندم خیلی فوق العاده بود چقدر همخونی داشت با صحبتهای شما بهترینها رو برات آرزو میکنم هر کجا هستی در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید
اون آبشار زیبایی که درون بچه ازش فیلم گرفت چقدر زیباست
وقتی داشتم فایل رو نگاه میکردم با خودم گفتم ببین فقط تنها ماشینی که اونجا هست و ایستاده به زیبایی ها توجه میکنه ماشین استاده و استاد و مریم بانو ایستاده بودن و داشتن لذت میبردن ولی بقیه ی ماشینا خیلی بی تفاوت فقط داشتن سریع گذر میکردن ما نمیدونیم هر کدوم از اون آدما برای چی از اونجا گذر میکردن ولی نکته ای که میخوام تمرکز و توجه به زیبایی هاست که استاد شکارچی ماهریه توی این کار و منم یاد گرفتم ازشون
هر کسی لایق دیدن زیباییها نیست و خیلی راحت از کنارش رد میشه
واقعا تحسین تون میکنم بخاطر این هماهنگی تون با زیبا دیدن
استاد در مورد درخواست کردن صحبت کردین خیلی عالیه این تمرین
اون اوایل که من با حرفهای شما و آموزه هاتون با عزت نفس آشنا شده بودم این تمرین رو انجام میدادم واقعا سخت بود اوایل که شروع کرده بودم وقتی میخواستم برم یه درخواستی کنم پاهام سست میشد نمیتونستم جلو برم ولی انقدر با قدرت و با بی توجهی از ترس انجام دادم که الان خیلی راحت تر درخواست میکنم
قانون درخواست خیلی به عزت نفس آدم کمک میکنه
میدونید توی ذهن قدرت رو یه جورایی از عوامل بیرونی میده به درون انسان
خیلی زیبا بود این فایل و درسهای خوبی گرفتم ازش سپاسگزارم استاد جان
ان شاءالله که در ادامه ی سفرتون در بهترین زمان و در بهترین مکان و به سمت بهترین افراد هدایت بشید
بهترین بهترین ها رو براتون آرزو میکنم انشالله که همیشه سلامت، شاد، سعادتمند، ثروتمند و غرق در آغوش خداوند باشید در دنیا و آخرت
استاد عزیزم و استاد مریم مهربان ،فقط گریه کردم و گفتم شما لایق شدید به زیبایی ها ،راحتی ها ،مهربانی ها و شادی ها و لطافت و ثروت ،فروانی.
شما ساختید .شما در مقابل سختی ها توکل رو انتخاب کردید .احساستون رو خوب نگه داشتید ،سپردید ،رها کردید و داشتم فکر میکردم از اون خونه سیمانی با اون شرایط به شرایط! دلخواهتون رسیدید و این نتیجه ی انتخابتونه.
آره استاد شما با نتایج حرف میزنید و این تفاوت شماست با دیگران و این برام خیلی ارزشمنده ،استادی دارم عملگرا.توحیدی .و هر روز در حال رشد.
استاد عزیزم ،مریم مهربانم برای توضیحات روی فایل هم خیلی ممنونم چقدر آدم رو به تأمل میندازه. اون مناظر و زیبایی ها اون آزادی و رهایی و اون شکر گزاری هر لحظتون آدم رو پر میکنه از احساس قرب و نزدیکی به خدا
فقط میگم دوستتون دارم.ممنونم
شکر خدا رو که لحظات تنهاییم پر شده از فایل ها و صحبت های استاد .
و اگر خداوند،زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمیسازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد میرساند؛ و او غفور و رحیم است!
خدایاشکرت،خدایا ازت ممنونم،خدایا مرسی که کنارمی،مرسی که مراقب منی،مرسی که هرجایی باشم تو جلوتر از من،وایسادی و داری ازم محافظت میکنی،خدایا ببخشید که من بی ایمانم،من ضعیفم،من ناآگاهم،من ناسپاسم….
خدایا تو خیلی بزرگتر از عقل محدود منی،خدایا من رو همینجوری که هستم بپذیر،از من و کم کاری هام و ترسیدن هام و گمراه شدن هام بگذر،میدونم که منو میبینی،منو میشنوی وحواست بهم هست که دارم تموم تلاشمو میکنم ایمانم رو حفظ کنم،از کمک های توحیدی که بهم میرسونی میفهمم حواست هست،از نشانه ها،از هم زمانی ها،از دستانی که توی زندگیم میاری میفهمم که تنها نیستم….
سر صبح که دیدم نشانه م یک قسمت از سریاله گفتم شاید خدا میخواد از کامنت های قبلیم باهام حرف بزنه،دیدم من برای این فایل رد پا نزاشتم….تصمیم گرفتم اول برم فایل جدیدِ پربرکت امروز رو ببینم بعد بیام سر وقت نشانه م…به آگاهی فایل جدید گوش دادم،خواستم براش کامنت بنویسم دیدم قلبم بستس…رهاش کردم…و بعد خدا گفت بیا الان وقت دیدن نشانه روزانته….جدا از آگاهی هایی که استاد جان اول فایل بهم هدیه داد….آهنگ آخر فیلم….اون آهنگ بی کلام….چه کرد با من….چه کرد با من…..چند بار زدم از اول رو دوباره گوش کردم….و غرق شدم در خاطراتی که از شنیدن این آهنگ مثل فیلم جلوی چشم هام رژه میرفت ….
الان فهمیدم چرا استاد تو جلسه 2 قدم 9 میگه به خدا بگید هدایتم کن بشونم اون چیزی که باید بشنونم که کمکم میکنه در مسیر پیشرفت و سلامتی و ثروت و سعادت….
چه کرد با من این آهنگ…چه کرد با من اون خاطرات…
تابستانِ لذت بخش سی سالگی…
شیفت های استیبل ICU…امید….توکل…ایمان….احساس خوب…کارهای اداری انتقالی که خودش گام به گام پیش میرفت….سریال سفر به دور امریکا….کامنت نوشتن…کامنت خوندن…لذت رسیدن نقطه های آبی پربرکت….
اون موقع نمیدونستم چه اتفاقاتی توی راهه…اون موقع نمیدونستم خداوند چه پلن هایی برام ریخته…شهریور 1402 هنوز دوره ی احساس لیاقت نیومده بود …حتی مطمئن نبودم اگر این دوره بیاد من اصلا میتونم بخرمش یا نه….چه برسه که کل زندگیم رو کن فیکون کنه…نمیدونستم من چه پاشنه ی آشیلی دارم….
نمیدونستم این مسیر به کجا میره و از چه جاهایی عبور میکنه ….
خدا منو بغل کرد وبرد اورژانس کودکان….
خدا دستمو محکم گرفت و گفت هم انصراف بده و هم بگو دیگه به اون شهر و اون خونه برنمیگردی…
خدا تنها رفیق من شد و گفت روی خودت کار کن تا در بعدی رو برات باز کنم….
خدا بود که گفت نگاه به دیوارهای بتنی نکن،من پروازت میدم….
خدا مدیر برنامه های من شد و گفت حالا برو کیش….
خدایا،صدامو میشنوی؟!من جز تو کسی رو ندارم،جز تو پناهی ندارم،تو خدای دانه های اناری،تو هیچ چیز رو بهم نمیریزی…تو همه چیزت روی حساب کتابه،تو امنیت بخشی،تو از هر عیب منزهی،تو مراقب همه چیزی،من رو تو حساب کردم خدا،پشتم به تو گرمه،سرم رو بخاطر تو بالا نگه داشتم…
تو هیچ وقت دیر نمیکنی،هر کمبودی هست از منه،من هنوزتوی مدار درست قرار نگرفتم،من ازت دور افتادم…حتی وقتی فکر میکنم نورت رو گم کردم و تو تاریکی ام،تو همونجاهم کنارم هستی،منم که نمیتونم ببینمت …
خدایا….از روی کره ی زمین….منظومه ی شمسی،یک گوشه ی پرتی از کهکشان راه شیری…به قد ارزنی در کیهان و کهکشانت ….صدات میزنم….صدامو میشنوی؟!من به خودم ظلم کردم،منو ببخش.من به هر خیری که از سمت تو به من برسه و من رو از هر نجوای جن و انس و ذهن و همزات شیطان نجات بده،سخت فقیرم.من نمیدونم خدا،من بلد نیستم،تو میدونی،تو بلدی،تو مثل همیشه دستمو بگیر…
سلام و احتمالا شب بخیر خدمت شما و همه اونایی که دارن این نوشته کامنت نما رو میخونن
من هنوز هیچ ایده ای ندارم میخام ببینم مثل شما و حضرت حمید ع بلدم بدون ایده شروع کنم و سر از ناکجا آباد در نیاره کامنتم
و اما بعد
من هنوز کامنتتون رو نخوندم فقط اون آیه اول رو خوندم
آقا این یعنی چه؟
من نمیفهمم چجوری میشه آخه
بزار داستان رو بگم از قبلش
من چندمدته بومگردی رو تقریبا غیر فعال کردم ولی خانوادگی آخر هفته ها یا با دوستان یا خودمون تنها میریم شب تو روستا زیر کرسی و خلاصه تعطیلات رو هستیم و برمیگردیم
چند وقته هی نشونه میاد بیا دوباره فعالش کن
نشونه ها اول عین آدم بهت میگن
اگه بحرف نکنی با دعوا بهت میگن
اگه بازم بحرف نکنی پس کلت میزنن
برا من که اینجوریه (یه کم استیکر )
بگذریم
من عقیده دارم اگه خدا بخاد برات رزق بفرسته خودتم نخای اون با پاشنه پا رزق رو فشار میده تو زندگیت میگه غلط میکنی نخای
اینجا من تصمیم میگیرم تو فقط ببند دهنتو و بزار من به کارم برسم
خلاصه
در همین نشانه ها دیشب 2 نفر غروبش زنگ زدند که ما میخایم بیایم بومگردی شما ولی الان مشهدیم جا دارین؟منم چون خسته بودم گفتم اینا نمیان یا خدا کنه نیان
گفتم آره ولی قبلش که بخاین راه بیفتین زنگ بزنید
دیگه من یادم رفت از اینا
بیرون بودم گوشی رو جا گذاشته بودم خونه، برگشتم خانمم گفت دو نفر اومدن میخان بیان اقامتگاه به گوشیت زنگ زدن بیای در رو باز کنی
گفتم ولش کن اینا قرار بوده بخان راه بیفتن بمن بگن
ولی دیدم بی ادبیه زنگ نزنم
زنگ زدم گفتم کلیدم دست همسایه روستامه اونام خوابن الان
شما بیا برو پیش همکاران دیگه و شماره اونا رو بهش دادم
خانمم گفت این چه کاریه اون اومده پیش تو تو میدیش به کس دیگه
اومدم زنگ زدم به همسایه مون زنگ اول جواب داد گفتم کلید رو برام بزار دارم میام ، با خودم گفتم و ان یردک بخیر فلا راد لفضله خانمم گفت چی میخونی گفتم اگه خدا برات خیری رو بخواد حتی خودتم نمیتونی نپذیری زوره دیگه خندیدم و رفتم اقامتگاه
رسیدن اونجا و براشون اتاق رو اوکی کردم ، من معمولا موقع تخلیه حساب میکنم دیدم با گوشی بانکش رو باز کرده گفت شماره کارت بدین همونجا نصف شب برام واریز کرد و رفتم پی کارم تموم
بعد اومدم امشب کامنتتون رو که دیشب نوشته شده باز کردم همون آیه رو بولد کردین
خدای مهربان ، شکرت برای این همه زیبایی و طراوات و قشنگی ، برای این خانه های زیبا و رنگارنگ در میان دره بسیار سرسبز و بهشتی سیلورتون
خدای مهربان ، شکرگزار تو هستیم برای این سفر رویایی و این صحنه های زیبا و تمرکز بسیار عالی و آگاهانه بر آنها و تجربه مجدد این احساس در زندگی هامون
خدای شکرت ، که چشم و گوش ما ، به جای دیدن و شنیدن نازیبایی ها ،در حال دیدن و شنیدن زیباترین تصاویر و دلنشین ترین صحبت هاست ، از زبان بهترین سفیران زیبایی و توحید
خدا شکرت که نتیجه دیدن این زیبایی های رو در زندگیمون به وضوح لمس می کنیم
دیشب برای من معجزه ای رخ داد
.
یک نشانه
یک درس
نمی دونم
یا یک تلنگر یا یک آگاهی
هر چی میخواد اسمش باشه ، مهم نیست
مهم حضور خداوند بود در خونه ما
.
دیشب در کنار همسرم و پدر و مادر همسرم و به همراه دخترم و پسرم ، با لهجه محلی خودمون (لهجه آذری – فارسی) براشن صحبت کردم .
همگی از خنده روی زمین و مبل دراز کش شده بودند و من هم بدون توجه همین طور ادامه می دادم .
بعد از مدتی ،در حال صحبت با همسرم بودم که …
دیدم پسر هشت سالم که کنار نشسته بود ،رنگش سیاه شد و نفسش بند اومد…
یک لحظه دنیا برام تیره و تار شد
نفسم بند اومد…
اصلا نمی دونستم دلیل این اتفاق چی بود
فقط در یک لحظه دیدم که من به صورت کاملا غیر ارادی ،چند تا ضربه خیلی محکم زدم پشت بچه و بالافاصله راه تنفس باز شد…
بچه از شدت ترس و دردِ زیادِ ضرباتِ من کلی گریه کرد
.
.
بعد از چند دقیقه که اوضاع به شرایط عادی برگشت فهمیدم که یک آبنبات ریز و سفت خورده بوده
و همین آب نبات راه گلوی بچه رو بسته
.
بعد از دقایقی که به خودم اومدم ،به الله قسم تازه فهمیدم که من نزدم پشت بچه!!!
من تشخیص ندادم که علت چی بوده!!!
من تصمیم نگرفتم که چه واکنشی نشون بدم!!!
در اون لحظه که کلا 3 ثانیه شد ، من به سمت بچه حرکت نکردم!!!
به خودم که اومدم ، مات و مبهوت بودم
گیج و منگ
.
به الله یی که می پرستم بعد از چند دقیقه فقط این جمله استاد اومد تو ذهن
تو شمشیر نزدی ، خدا شمشیر زد
تو اینکار رو نکردی ، خدا این کار را کرد
به الله قسم من نبودم که زدم
الان فهمیدم که اراده خدا یعنی چی
کاملا یک نیرویی دست من رو محکم زد به پشت بچه و اگر ثانیه ای دیر می شد …
الله اکبر ،خدایا ممنونم ازت
الان فهمیدم که من در مقابل اراده و مدد او فقیرم یعنی چی
دیشب در اون لحظه ، درک کردم که چه سعادت و خوشبختی و ثروتی در زندگی ما جاری هست ، ولی ما حواسم نبوده!!!
دیشب معجزه خداوند برای ما رخ داد
نتیجه تمرکز برای حسنات ، داشتن حال خوب و احساس خوب ، یعنی تجربه معجزات خداوند
نتیجه عمل کردن آگاهانه به قوانین ، یعنی تجربه کمک و یاری خداوند
خدایا واقعا در برابر تو حقیر و هیچ هستم
اگر تو دست ما روی نگرفتی بودی ، معلوم نبود چه اوضاع و احوالی رو الان داشتیم…
دیشب بعد از کلی گریه کردن دخترم برای برادرش ،تازه به وضوح فهمیدم که چه نعمت های گران بها و بی نهایت ارزشمندی در زندگی داریم
ولی به دلیل تمرکز بر مشکلات و مسائل پوچ و بی ارزش ، از جریان خوشبختی و ثروت و لطف خداوند غافل هستم
دیشب معجزه خداوند در خونه ما به وضوح این درس رو به ما داد که باید شکرگزار همین داشته های به ظاهر ساده باشیم
داشته هایی مثل
وجود نازنینِ فرزندان سالم و سلامت و تندرست
وجود سالم و تندرست همسرم در کنارم
زنده بودن پدر و مادر و عزیزانم
نفس کشیدن
خندیدن
شادی کردن
سر و صدا و دعواهای بچه ها با هم
کلافه شدن ما از خراب کاری هاشون
ریخت و پاش و شیطنت هاشون
اینها یعنی جریان خوشبختی…
اینها یعنی حضور خداوند
اینها یعنی معجزه خداوند
اینها یعنی جریان ثروت و نعمت و لذت و شادی
به خدا قسم که خوشبختی هیچ چیز عجیب و غریبی نیست…
خوشبختی همین هاست
بچه ات شلوغ کنه ،کثیف کنه ،بزنه بشکونه ،دعوا کنند با هم ،
صداشون تو فضای خونه بپیچه
خوشبختی یعنی کُشتی گرفتن با بچه و بازی کردن در فضای کوچک خونه
خوشبختی یعنی همین دم و بازدم
خوشبختی یعنی بلعیدن غذا و هضم و جذب اونا
خوشبختی یعنی چند تا تخم مرغ رو در کنار خانواده بخوری و لذت ببری
خوشبختی یعنی لبخند زدن به هر بهانه ای
خوشبختی یعنی ظرف شستن در منزل و کمک به همسر
خوشبختی یعنی نظافت منزل و لذت بردن از رضایت همسر
خوشبختی یعنی پاره کردن لباس های بچه موقع بازی
خوشبختی یعنی همین ثانیه ، در کنار هم بودن و چشم در چشم شدن با عزیزان
خوشبختی یعنی همین امنیت و آرامش در منزل
خوشبختی یعنی دیدن درختان و کوهها و شکرگزاری کردن
خوشبختی یعنی نگاه کردن به راه رفتن و لبخند کودکانه فرزندان
من دیشب خوشبخت ترین انسان روی کره زمین بودم
دیشب خداوند نعمت و موهبت و ثروتی رو برای من یادآور شد که میلیاردها دلار پول نمی تونند به اندازه یک لحظه زیبایی و سلامت فرزندم رو جبران کنند.
دیشب خدا زد پشت فرزندم ،
دیشب خدا حرکت کرد به سمت پسرم
دیشب خدا با من حرف زد
و به خودش قسم ، به من گفت که باید این اتفاق رو کامنت کنم
پیش خودم گفتم کجا کامنت کنم؟؟؟
گفت قسمت جدید سفر به دور آمریکا فردا منتشر میشه..
خدای مهربان ما در برابر تو تسلیم هستیم
خدای من هیچ چیزی از خودم ندارم
همه چیز تویی
هم تصمیمات درست تویی
همه حرفهای زیبا و کلام دلنشین تویی
همه حرکت های مثبت تویی
همه نگاه های مهربانانه تویی
اگر تو ما رو یاری و مدد نکنی و هدایت مون نکنی ، از زیان کنندگان خواهیم بود
حیات و ممات به دست توست
خدایا ،دیشب فهمیدم که تو خِیر مطلق هستی
تو حاضر و ناظری
ما در برابر تو ضعیف و ناتوانیم ،تنها کاری که می تونیم بکنیم ، باید تسلیم تو باشیم
صبح که زود بیدار شدم ،رفتم وضو گرفتم و به سجده افتادم در برابر عظمت و لطف و عنایتِ بی نهایتش
و فقط گفتم خدایا فقط می تونم بگم ممنونم ازت که به همه ما رحم کردی
.
.
.
خدای مهربان به همه ما کمک کن که قدر نعمت هامون رو بدونیم
به ما کمک کن شکرگزار تر باشیم
به ما کمک کت در این مسیر متعهد تر و استوارتر باشیم
به ما کمک کن فقط به زیبایی ها و حسنات توجه کنیم
به ما کمک کن از نازیبایی ها و ناخواسته اعراض کنیم
به ما کمک کن با همین داشته های ساده ، خوشبختی رو حس کنیم و دنبال اتفاقات بزرگ و عجیب و غریب نباشیم
خدایا با ما کمک کن که تنها تو را بپرستیم و تنها از تو یاری بجوییم
سلام آقا جواد عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
از ابتدای کامنت تا انتهای آن اشک بود که سرازیر میشد، هم برای معجزه ای که خدا برایتان رقم رده و هم معجزاتی که خدا برایم رقم زده و من فراموش کرده بودم الان با صحبت های شما اکثرشون جلوی چشمم صف بستن، یکی از اونها دقیقا مشابه این جریان بود،پسرم یکسال و نیم داشت سوار دوچرخه تو اتاق بود که از دوچرخه افتاد و همون لحظه سیاه شد و نفس نکشید، همسرم اون را بغل کرد و با سرعت به بیرون حیات دوید، زن همسایه که زن مسنی بود بیرون نشسته بود اون رو جلوش گرفت و گفت:پسرم
زن همسایه روی کمرش زد و صلوات فرستاد همون لحظه گریه پسرم دراومد.
و کلی دیگه هست که خیلی بدتر از این بودند که از مرگ حتمی نجات پیدا کرد. و خداوند تنها نگه دارنده ما و فرزندانمان است.
اون خوشبختی هایی که شمردی خیلی درس داره برام.
آقا بایرام عزیز خدا را هزاران مرتبه شکر بخاطر سلامتی خودتان و همسر و فرزندان دلبندتان، بخاطر حضور در این سایت الهی بخاطر توحید و الهاماتی که دریافت می کنید.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر باشید.
جواد عزیز برادرر خوبم من بسیاررر کم اگر اشکم با کمنت های بچه ها جاری شود
ولی با کمنت خودت جاری شد
چرا ؟
چون واقعیت الله برایت گفته بود بنویس
تا بنده هایم بدانند قدرت دست کیست
بیشتر سپاسگذار باشند
بیشتر عشق بورزند
بیشتر زنده گی کنند
بیشتر زنده گی را آسان بگیرند
و بیشتر توجه کنند به زیبایی ها
بدانند هیچ چیز مهم نیست
اگر حس ات خوب باشد سیم ات به خدا وصل باشد حس خوشختی کنی نیاز به اتفاق عجیب غریب نداری
خوشبختی قهر شدن پدر
خوشبختی دعوا کردن پدر
خدا را شکرت خدایا شکرت که عزیزانم زنده هستن
خدایا شکرررت
خوشبختی پیچیدن صدای عزیزان در خانه
خوشبختی زنده بودن عزیزان
راستی هم ما زیاد دنبال اتفاقات عجیب و غریب هستیم
در حالیکه باید هر روز زندگی کنی و لذت ببری
یک چیز ک من درک کردیم این هست که اگر از چیز های کوچک زنده گیت لذت نبری قطعا از بزرگ ها لذت نمیبری چون اونا هم روزی عادی میشوند و تمام عمر پشت اتفاقات عجیب و غریب هستی که حالت همیشه عالی کند و او اتفاق عجیب و غریب هم نمی افتد
این احساس پاک و خالص و ناب بین ما و همه دوستان ، رودی است که از منبع بی نهایت خداوند سرچشمه میگیره
و هر روز زلال تر و گواراتر میشه
و این رود جریان با خودش احساس آرامش و بندگی و توحید و محبت رو برای ما به همراه دارِ
با تمام قلبم شما رو تحسین می کنم ، برای این وجودِ پاک و خالص و مهربان شما ، که این چنین زیبا تحسین می کنید
چقدر جملات شما به عمق وجودم نفوذ کرد
درود بر شما بنده لایق و ارزشمند و بی نظیر خداوند
بانو بارکزی عزیز ،
چنین جملاتی فقط و فقط مخصوص قلبی است که سر قفلی اون به نام خداست
خوندن کامنت شما برای هر کسی ، آرامش رو به همراه دار
هر بار این کامنت شما خنوده
این وصف شما از خوشبختی و شادی و لذت ، برای من بسیار آموزنده بود.
خوشبختی برای من ، خوندن کامنت ها و وصف های دوستان بهشتی خودم هست
و هر چقدر من درگیر این نگاه های زیبا و جملات بی نظیری مثل کامنت شما میشم ، به الله قسم خیر و برکت و گشایش
در امور و خوشبختی های عالی رو تجربه می کنم
همین دو روز گذشته برای من پر از خیر و برکت بی نظیر بوده که انشاالله در کامنت های بعدی با عشق عرض خواهم کرد
یک چیز که من درک کردم این هست که اگر از چیز های کوچک زندگیت لذت نبری ، قطعا از نتایج بزرگ هم لذت نمیبری ،چون اونا هم روزی عادی میشوند و تمام عمر پشت اتفاقات عجیب و غریبی هستی که حالت رو همیشه عالی کند و او اتفاق عجیب و غریب هم نمی افتد
این جمله شما رو هر کسی درک کنه و عمل کنه ، خوشبختی رو برای همیشه تجربه خواهد کرد
نگاه تون بسیار زیباست
جملاتتون سرشار از نور الله هست
انشاالله نور الله هر روز در زندگیتون جاری باشه
انشاالله حال دلتون همیشه خدایی باشه
انشاالله تمام خواسته هاتون با هدایت ناب خداوند اجابت بشه
بهترین ها رو برای دوست بهشتی خودم از خالق توانا خواستارم
هر روزتون زیباتر و آسان تر از روز قبل باشه انشاالله
کاملا پیداست که این عبارت ها از درون وجود شما میجوشد و به سرعت تایپ میشود. و چه زمان عالی و مناسبی من به این عبارات هدایت شدم. و از ذوقش اشک ریختم و باز هم همزمانی ها رو دیدم. شما این کامنت رو دیروز ساعت 10صب نوشتید و بعدظهر در سایت منتشر شده از همون دیروز میخام کامنتا رو بخونم مدام مشغله پیش میامد مثلا دخترا رو دیشب پارک بردیم و اشپزی و تمیز کاری خونه و… منم مث شما 2تا بچه دسته گل و سالم و سلامت و بسیار زیبا دارم. همین چن ساعت پیش که کارام تموم شد و اومدم قشنگ نشستم پای سایت به خوندن که دختربزرگم باز دلش بازی و توجه و بیرون رفتن و… همین چیزا دیگه.
از کوره در رفتم و گفتم نمدونم بقیه که بچه دارن چطور توسایت فعال اند و تمرکز میزارن. خدا منو ببخشه… من تند حرف زدم. البته دیشبم غر زدم که از برنامه عقبم و دوره 12 هم مونده.
همسرم که خودشم عضو سایته همون موقع بچه رو برد پارک و خوشحال شد و رفت. بعد چن ساعت به کامنت شما هدایت شدم چقدر واضح این عبارات برای حال و هوای الان من و دیشب من بود. چه زیبا نوشتید حس و حال تون رو. احسنت به شما. اولش که هنوز کامنت تون رو نخونده بودم دیدم عکس سه نفره زیبا تون رو و گفتم عه مث من 2تا بچه دارن. و این همه ستاره رنگی و فعالیت بالا دمش گرم.
وواقعا خوشبختی همیناست و من بازم عجله عجله کردم. همش منتظر چیزای جدید و نتایج ام. واقعا باید بشینم بنویسم از کار کردن روی خودم دنبال چی ام، جز ارامش و سلامتی و شادی و خوشحالی خود و عزیزان. مگر نه اینکه همه ما توی این سایت دور هم جمع شدیم واسه رسیدن به حس خوشبختی. چرا واقعا یاد ادم میره که حس خوب همه چیزه. همینکه با خانواده و عزیزان شاد باشیم و به نکات مثبت زندگی توجه کنیم خودش یه جور کار کردن رو قانونه. اره
خوشبختی زندگی در لحظه ست و همین دعوا و شر و شور و خربکاری هاشون. خداوند همیشه هدایت میکنه. چه نیرویی میتونه این هماهنگی و همزمانی رو ترتیب بده بین این همه کامنت بیام سروقت کامنت شما، جز قدرت پرودگارم که هر روز در تمرین ستاره قطبی ازش هدایت لحظه به لحظه میخام.
این جمله شما «ولی به دلیل تمرکز بر مشکلات و مسائل پوچ و بی ارزش ، از جریان خوشبختی و ثروت و لطف خداوند غافل هستم» خیلی تو گوشم زنگ خورد.
بسیار سپاسگزارم از شما بینهایت ممنونم که چشمم رو باز کردید.
همینکه با خانواده و عزیزان شاد باشیم و به نکات مثبت زندگی توجه کنیم خودش یه جور کار کردن رو قانونه. اره
چقدر تو این جمله زیبا اشاره کردید به اصل قانون
نگاه بسیار دقیق و درست شما رو تحسین می کنم
در اصل باید خوشبختی و سعادت رو در همین لحظات به ظاهر ساده و همیشگی پیدا کرد
اصل زندگی و هدف زندگی دقیقا همین جمله شماست
باید از دل همین لحظات به ظاهر ساده ،زندگی رو معنا کرد
اصلا برای چی به دنیا آمدیم؟؟
برای عشق دادن و عشق گرفتن
برای دیدن و حس کردن زیبایی ها
وجود عزیزان ما ، اصل زیبایی های زندگی ماست
و دیدن نکات مثبت همین زیبایی ها ،دقیقا عمل کردن به اصل قانون هست
اگر این لحظات رو به خوشبختی و سعادت ترجمه کنیم ، یعنی به خداوند و تمام این موهبت ها احترام گذاشتیم و این یعنی بزرگ شدن ظرف ما برای دریافت زیبایی های بیشتر
درود بر شما و درک عالی تون از قوانین
ممنون از نگاه زیباتون که باعث تکرار بسیار ارزشمند این مطالب برای من شد
انشاالله در پناه الله مهربان ،هر روز خوشبخت تر از روز قبل باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان همسفرم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
جریان سیال این قسمت با شرح حکایت Silver town شروع میشه و داستان شکل گیری این شهر و همین موضوع چقدر برای من جالب بود چون همین دو هفته پیش داشتم جریان کشف طلا و Gold Rush کلیفرنیا رو توی یکی از کتابها برای یچه ها میخوندم که بعد از اینکه ی نفر که توی آسیاب کار میکرده توی رودخونه ذرات طلا رو پیدا میکنه خیلی ها هجوم میارن برای پیدا کردن طلا و اونهایی که باورهای خوبی داشتن از همین کار ثروتمند شدن و اونایی که باورهای فقیرانه داشتن چیزی عایدشون نشد همون اصلی که استاد هم توی دوره ثروت بهش اشاره میکنن که ذهن فقیر رو شما توی معدن طلا هم بزاریش نمیتونه ازش استفاده کنه
و الان جریان پیدا کردن نقره هم مسلما همین حکایت رو توی دلش داشته که خیلی ها تونستن ازش ثروت بسازن و خیلی ها هم نه پس باز هم بقول استاد این باورهای افراده که نتایج رو رقم میزنه
چقدر وقتی من این تصاویر رو از این شهر کوهستانی کوچیک رو میبینم خواسته ی من که زندگی توی ی همچین جایی هست توی دلم زنده میشه و دلم پر میکشه برای بودن توی ی همچین جایی و مسلما وقتی دارم میبینمش و بهش توجه میکنم حتما ی روزی تجربش هم میکنم و وقتی تجربش کنم اونوقته که میتونم ازش گذر هم بکنم درست همون جمله ای که استاد گفتن که اگر چیزی رو میخوای بهش برس وقتی بهش رسیدی اونوقت تصمیم بگیر که میخوای ادامش بدی یا نه و من این رو توی این سفری که رفتم تجربش کردم .من عاشق سرسبزی و آب هستم اما وقتی رفتم شمال دیدم که این چیزی که من میخوام اونجا هست فراوان اما شرجی و رطوبت هم هست که من نمیخوام و بنابراین خواسته ی جدیدم رو ارسال کردم به جهان که من ی جای سرسبز پر آب میخوام اما بدون رطوبت
چقدر با دیدن این سریال خواسته های جدید در من شکل میگیره و خواسته های قبلیم هم واضح تر و شفاف تر میشن
همین طور که تصاویر از جلوی چشمم رد میشن ی سری ویژگیهای مشترک زیبا هم دارن برای من ریپیت میشن مثل :
سرسبزی و زیبایی
تمیزی و نظم
هوای پاک و تمیز
تنوع رنگهای ساختمونها که قلب آدم رو باز میکنه
مثل عریض بودن خیابونها که آرامش قدم زدن توی ی همچین جایی رو به آدم منتقل میکنه
اما ی چیزی این وسط خیلی برای من جالب بود که انگار ویژگی منحصر بفرد اینجاست و اون رو متمایز میکنه و اونهم گلدونهای وسط خیابونه که علایم روش نصب شدن مثل عبور عابر پیاده
خدای من چقدر خلاقیت دارن که با ی همچین کاری نه تنها خیابون رو زیبا کردن بلکه باعث میشه سریعتر و راحت تر توجه افراد جلب بشه به اون علایم یعنی حتی تبعیت از قانون رو با زیبایی به نمایش در میارن نه با خشم و عصبانیت .
وقتی این خلاقیت رو دیدم ی لحظه فکر کردم که از شروع این سریال تا اینجا من ندیدم که توی جاده ها مثل جاده های ما بنر بزارن اونم با جملات و صحنه های نازیبا که آقا با سرعت زیاد نرید یا سبقت نگیرید که این میشه عاقبتش
اینجا اونقدر برای مردم ارزش قایلند و اونا رو فهیم میدونن در درک قوانین که توی ی لول بالا باهاشون از طریق علایم صحبت میکنن
یادآوری قانون درخواست :
نامه ی 31 حضرت علی : و بدان که خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه درخواست داده است
قانون آفرینش :مراحل رسیدن به خواسته : درخواست ارسال دریافت
ادعونی فاستجب لکم
عزت نفس : درخواست کن اما نگران نتیجه نباش اگر از این دست نشد خداوند از دست دیگه ای بهت میده
چقدر با یادآوری این قانون من هم به یادآوردم که چقدر ضعیف بودم توی این موضوع و تازه توی دوره قانون آفرینش بود که یادگرفتم که اگر میخوام بدست بیارم چیزی رو باید درخواست کنم و بالاخره این درخواست من در زمان مناسب پاسخ داده میشه و بهتر شدم بعد از کسب این آگاهی ها و توی همین سفرم هم این موضوع رو تمرین کردم که وقتی تنها بودم از افراد درخواست میکردم که ازم عکس بگیرن ولی باز بعضی جاها مقاومت داشتم اما نسبت به قبل فهمیدم که بهتر شدم ولی باز هم خیلی باید روش کار کنم
نیازهای ما به موقع پاسخ داده میشه :
داشتم فکر میکردم که ی مثال و الگوی واضح و مشخص برای این چی هست که استاد مثال عیسی مسیح رو تو ی شعر مولانا زدن و یک آن مثال جاری شدن شیر هنگام تولد بچه توی ذهنم تداعی شد که درست موقعی که بچه متولد میشه مکانیسم جاری شدن شیر مادر هم فعال میشه و تا قبل از اون شیر هست اما جاری نیست یعنی از قبل نیازه برآورده شده و به محض برداشته شدن مانعی که اونهم به خاطر برآورده شدن ی نیاز دیگه است جریان برقرار میشه دیگه مثال از این ساده تر و واضح تر و منطقی تر چی میتونه باشه
وای این صحنه ی کنار آب چقدر خاطرات چند روز قبلم رو برام مرور کرد که اقامتگاهمون درست کنار ی رودخونه بود که صداش مدام توی گوشم می پیچید چه شب موقع خواب و چه صبح موقع بیدار شد
اینجا استاد ی جمله ای رو گفتین که :
اگر راحت خوابیده باشن توی این سرما
و همین جا یاد گرمای داخل تراک کمپر شما و بخاریش افتادم که توی ی همچین هوای سردی که سوز سرماش تا اینجا هم اومد شما میتونستین با خیال راحت اونجا اطراق کنین و لذت ببرین از بودن اونجا .اون افرادی که اونجا توی اون چادرها بودن توجای درستشون هستن و شما هم توی جای درستتون و این مکانیسم دقیق جهان هستیه که هر کسی هرجایی هست توی جای درستشه و اشتباهی رخ نداده و من با دیدن این صحنه ها مختار هستم که به کدومشون توجه کنم و کدومشون رو جذب کنم
خدای من چی دارم میبینم بخاری چوبی داخل اتوبوس عجب ایده های خفنی زدن
چقدر کیف میده توی این سرما اونجا باشی و ی آتیش خفن درست کنی با اون هیزم های پشت اون اتوبوسه و ی چایی آتیشی و ی کباب آتیشی بزنی بر بدن و البته تراک کمپر باشه و بعدش ی دوش آب گرم بگیری و خدا رو شکر کنی برای این تجربه های فوق العاده لذتش رو از همین جا چشیدم
وای خدای من این آبشاره من رو یاد آبشار ویسادار انداخت که همین چند رو ز پیش رفتم داخل آبش چقدر کیف داد هم آب سردش و هم برخورد قطرات ریز آب به صورتم و جالب بود خیلی از افراد از همون بالا نگاه میکردن آبشار رو اما ما چند نفر بودیم که رفتیم پایین و خودمون رو رسوندیم به دقیقا زیر آبشار و با وجود اینکه عمق آب زیاد بود و مسیر هم شیب دار و لیز و خطرناک ولی دل رو زدیم به آب و تجربش کردیم یعنی دقیقا مثل اون قسمت سفر به دور آمریکا شد که اون دختر خانم ها و دوستاشون بودن تنها تفاوتش این بود که اونا شنا بلد بودن و توی آب شنا میکردن اما من بلد نبودم که باز خواسته یاد گرفتن شنا هم در وجود من شکل گرفت
یکی دیگه از لذت های این سفر اینه که میتونی با خیال راحت کنار جاده وایستی و مناظر رو ببینی مخصوصا مسافرهایی که با تنوع زیاد توی ماشین های مختلف رد میشن و هر کدوم ی جورایی دارن توی ماشین خوش میگذرونن چیزی که من توی سفرم دوست داشتم بیشتر تجربش میکردم اما چون جای پارک نبود گذرا رد می شدیم ولی توی این سریال دیدم که خیلی جاها از این نظر مساله ای نیست چون تدارک لازم دیده شده کنار جاده ها
خدای من اصلا آدم وقتی این دوسه دقیقه تصاویر هوایی این مناظر رو میبینه مات و مبهوت میشه که این آب چه قدرت و نفوذی داره که اینجوری از دل این صخره ها راه خودش رو پیدا کرده و اینجوری در حرکته و جریان داره و مهمتر از اون این چه انرژی هست که ی ذره از قدرتش اینجوری تجلی پیدا کرده به شکل این آب و صخره های محکم اطرافش
سلام نسرین جان دوست فرهیخته و مؤمن و موحد و ثروتمند و خداجویم
دخترررررررررررر از مسافرت رفتن و اون تجربه هایی که داشتی کلی لذت بردم و تو را تحسین کردم، ولی سعادت نداشتم برات روی همون قسمت ها پاسخ بنویسم.
خدا را هزاران بار شکر پا روی خیلی از ترس هایت گذاشتی. ان شاءالله شگفت انگیزترین از این را هم تجربه کنی. آبان ماه شد بیا خوزستان، امیدیه، پاچکوه از هرکی بپرسی خونه یوسفی، میارت خونمون. بعد با همدیگر میریم میگردیم، شهر ما خیلی کوچیکه ولی جاهای گردشگری زیاد داره، منجمله کوه،رودخانه،جنگل،دشت،کوه آتشفشان فعال که دود و آتش ازش درمی آید به اسم کوه سوخته. 10 تا پارک های طبیعتی هر یکی از دیگری قشنگ تر و با حال تر، یه خیابان داریم بقولی تو منطقه لاکچری شهر به اسم خیابان کانال که خیلی طویل است، شب اینقدر قشنگه و پر تردید و پر جنب و جوش که خود من به شخصه باورم نمیشه این مناظر زیبایی که می بینم تو امیدیه کوچولوی خودمون است، از مغازه هاشیک و لاکچری،فروشگه های زنجیره ای بزرگ ،کافی شاپ ها، فست فود ها و مراکز بازی و باشگاههای بدن سازی و نمایشگاه پر از انواع ماشین های لوکس و خارجی و…
راستی یه ایستگاه هم داریم نزدیک به 20 تا شاید بیشتر فلافل فروشی سر ردیف تمیز و مرتب فلافل میفروشند و کلی جاذبه دیدینی داره، فلافل هاشون یکی از یکی خوشمزه تر.(راستی شما بر اساس قانون سلامتی نمیتونید این شگفتانه جنوبی رو امتحان کنید) ولی دیدین مناظره هم حال میده اون پویایی و جنب و جوش مردم در شهر با وجود گرما.
آبان ماه که بیایی این جنب و جوش از صبح شروع میشه و تا نصفه های شب ادامه داره.
خلاصه من هر چی از شهرمون بگم کم گفتم باید تشریف بیارید و با همدیگر این شگفتانه ها رو ببینیم.
راستی من اومده بودم از شما و کامنت ریزبیننانتان تعریف کنم، از شهر خودم تعریف کردم، به چه نکات ظریف و دقیقی اشاره کردید.
سپاس گذارم از این کامنت های عالی که مینویسی.
نسرین جان در پناه حق روز به روز توحیدی تر و شجاع تر و شادتر و موفق تر ثروتمند تر باشی مهربان بانو ی زیبا
سلام له رضوان جان عزیزم دختر فعال و شاد سایت .میدونم که باور میکنی امروز همش داشتم به شما فکر میکردم و این میکس هلی زیبایی که روی پروفایلت میزاری داشتم فکر میکردم شما از همین میتونی ثروت بسازی عکس های دیگران رو اونجوری که دوست دارن براشون میکس کنی و بهشون بفروشی این لیدر ها و خلاقیت هات عالیه .یادمه گفتی علاقه داری به گردشگری میتونی تور لیدر بشی حتما بهش فکر کن کاری نداره برو دنبالش .مرسی عزیزم از دعوت زیبات حتما عمری باشه میام چون من دوست خوزستانی زیاد دارم و چند سالی هم اونجا بودم دانشگاه و دوست دارم جاهای مختلفش رو برم . برات بی نهایت ثروت و خوشبختی و سعادت رو آرزو میکنم
وقت شما بخیر؛ امیدوارم حالتون عالی باشه؛؛بنده مجید حرفت از دنبال کنندگان این سایت مقدس و الهیام؛
همچنین از جمله کسانیام،که کامنتهای شما راباعشق دنبال کرده و میخوانم،با خودم عهد کرده بودم که حتماً به یاری خدای مهربان به دیدن الگوهای موفق این سایت رویایی بروم.
قصد داشتم برای دیدن آقا رضا عطار روشن به دزفول و اندیمشک بروم.
اکنون که این کامنت وسوسه انگیزتان را خواندم از خداوند مهربان درخواست کردم که آبان ماه پیش رو به شهر شما و دیدن این همه زیبایی و قشنگی که شما نوشتهاید بیایم
چقدر عالی میشود اگر در آن سفر عزیز دلم همسر نازنینم زهره خانم را با شما آشنا کنم.
و ایشان هم رضوان خانم گل را از نزدیک ببینند،و ببینند که این خانم خوش ذوق و پرانگیزه و بسیار فعال سایت مقدس عباس منش از شهرستان کوچک به نام امیدیه می باشند.
البته این را هم بگویم درسته که مابه قانون سلامتی عمل میکنیم. و از دنباله روهای محصولات استاد عباس منش عزیز هستیم،ولی این دلیل نمیشود که یک شب در آن خیابان کانال و همچنین اون ایستگاه نرویم و فلافل نخوریم خود استاددر فایلهای دیگری به فلافلهای اهواز اشاره کردهاند. و حسابی آب از دهانمان راه انداختهاند.
خوب است اینجا اشاره کنم که من حتی به قم هم سفر کردم و رفتم خیابان چهارمردان و از فلافلی کربلا که استاد همیشه می رفتند،رفته فلافلهایش را امتحان کردهام.
به قول شیرازیها جای شما سبز!!!
به امید روزی که در امیدیه به همراه عزیز دلم همسر نازنینم زهره جانم سعادت دیدارتان را بیابم. خدانگهدار. ️
سلام بر بندهی عزیز خدا،رضوان خانم یوسفی عزیز،وقت شما بخیر،امیدوارم حال شما عالی باشه،روی گشاده و میهمان نوازی شما ستودنی است.
احسنت و هزار مرتبه آفرین بر شما که پیروآئین ابراهیم(ع) هستید.
و همچون آنان میهمان رو حبیب محبوب می دانید که خدمتش رو افتخارتلقی مینمایید.
راستش بندگان صالح و متقی مثل شما نمونهاند و باعث افتخار ماست که با شما معاشرت نماییم.
رضوان خانم مهربان ما ساکن شهرستان ساوه هستیم،و ساوه به انارش مشهور است.
الان که پاییز سخاوتمندانه آمده،مقارن ومصادف با بهترین ایام ساوه است؛و چقدر این فصل قشنگ زیباتر و رویاییتر خواهد شد وقتی شما و خانواده محترم قدم به دیدگان ما بگذارید و سعادت میزبانی تان رو بهمان بدهید.
خیلی خیلی خرسند و مسرور خواهیم شد.
تازه اگر افتخار بدهید و تشریف بیاورید بنده به افتخار حضورتان از سرکار محترم خانم فرهادی عزیز و خانوادهای گرامی ایشان نیز دعوت میکنم تا در معاشرت و مجالست ما شرکت نمایند.
یقینا شما بهتر و بیشتر از من سرکار محترم خانم فرهادی را میشناسید.
به قول استاد ایشان یکفرشتهاند.
ضمنا در مورد همسر نازنینم پرسیده بودید؛زهره جان عزیز دلم هنوز به مدار این سایت مقدس وارد نشدهاند،البته من همون بدو آشناییام با این سایت الهی،هم ایشان و هم هر دو دختر گلم را با این سایت روحانی آشنا کردم؛حتی توی گوشیهاشون نصب نمودم؛و گفتم هر وقت دوست داشتین سری به این سایت بزنید و در آن تفرج و گردشی بکنید؛منتها هنوز بعد از گذشت بیشتراز2سال هیچکدامشان حتی چرخی هم در این سایت نزدند.
ظاهراً هنوز مدارشون به این سرزمین مقدس نرسیده.
شاید همنشینی و معاشرت با بچههای زرنگ و فعال سایت همچون شما،سعیده خانم،غزل خانم عطایی و…..ایشان را هم مجاب کند تا قدم در این وادی مقدس نهند!!!!
به هر صورت بنده این امید رو در خودم زنده نگه میدارم.به امید آنروز.
از اینکه کامنت من رو خوندید و قابل دونستید به آن پاسخی به مهر و محبت دهید،بینهایت از شما و از خدای شما ممنون و سپاس گذارم.
خدایا شکرت!!!خدایا شکرت!!!خدایا شکرت!!!
در پایان شما بندهی خوب و نازنین خدای مهربان رو به دستان قدرقدرتش میسپارم و برایتان از درگاهش شادی؛سلامتی؛ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواهانم.
الهی این دعای خیرم را شامل رضوان خانم یوسفی عزیز و استاد گرانقدر و هرآنکس که عضو این خانوادهای صمیمی عباسمنش است بگردان.
اصلا نمیدونم من کامنت نسرین جان رو نتونستم کامل بخونم هنوز، اما نمیدونم چی شد سر در آورم اینجا و از خوندن کامنت تو در پاسخ به ایشون کلی لذت بردم. من امروز یک نقشه پازلی کوچولو از ایران برای خودم جایزه خریدم. اصلا قصد دارم کلی ایران رو بیشتر بشناسم و یادش بگیرم و تا جای امکان بگردم. خلاصه که خوزستان تو لیست گردشگری هام بود حالا با تعریف های تو، صدرنشین لیست شد برام. حتما به همسرم میگم و قطعا اونم استقبال میکنه، یکبار که داشتم میگفتم یکی از دوستای سایتم امیدیه خوزستانه گفت حتما میریم یک روز در بهترین زمان وبهترین مکان هدایت میشیم، بگو منتظرمون باشه.
واقعا سپاسگزارم که اینقدر هستی، اینقدر خوبی، اینقدر باحالی. اینقدر خودتی. اینقدر مهربون و دوست داشتنی هستی و برای بهبود خودت و زندگیت داری تلاش میکنی و قدم هاتو یکی یکی برمیداری. واقعا برای تمام وجودت ازت سپاسگزارم رضوان جان…
بووووس از کنج اتاقم با دیواری از تصویر بنری کهکشان راه شیری اونم در منطقه دارالمونین تهران به تو دوست مومن و یکتاپرستم در شهرکوچیک و زیبای امیدیه…
سلام فهیمه جانم دوست مهربان و فعال و دست به قلم الهی ام
عاشقتم دختر، مررررسی که به دعوت من پاسخ میدی، خیلی خوشحال میشم تشریف بیارید و این سعادت رو داشته باشم، میزبان دوستان خدای مهربان باشم، چه سعادتی از این بالاتر .
فهیمه جان دوست قشنگ و نازنین ام دوست دارم و از امیدیه تا تهران بوس فراون به روی ماهت.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی مهربان بانو
سلام به فهمیه جان .ماشالا به شما که اینقدر فعال هستین و پاسختون به کامنت های بچه ها همه جای سفر به دور آمریکا هست معلومه که از دقت زیادی برخوردار هستین که اینقدر دقیق به نکات کامنت ها اشاره می کنین .سپاسگزار خداوند هستم برای داشتن همراه و همسفری دوست داشتنی مثل شما .الهی که غرق در عشق و نور خداوند باشین هر لحظه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
عرض سلام و ارادت خدمت اساتید و دوستان خودم
به به چه عکس کاور زیبایی،واقعا قابل تحسین هستش این مرد با این تیشرت سبز ست شده با بکگراند جنگلها و کوه های سیلورتون،از اون عکس ها هستش که باید در اندازه بزرگ چاپ بشه و روی دیوار خونه پردایس نصب بشه
چه حرف های قشنگی زدید استاد منا یاد گذشته ام انداختید که آدمی بود بسیار مغرور که اصلا از کسی درخواست کمک نمیکردم و درخواست کمک را نشانه کوچک شمردن و ضعف خودم میدونستم و به هیچ وجه حتی اگه سرم میرفت حاضر نبودم از کسی درخواست کمک کنم تا اینکه یه اتفاقی برام بیفته تا با شرمندگی درخواست کنم،جالب اینکه همه بهم میگفتن بابا چرا از ما کمک نخواستی،چرا به ما نگفتی،ولی من میدونستم که منشاء عدم درخواست کمک غرور و کِبر الکی من هستش
یا در مورد جواب نه شنیدن قبلا خیلی برام سخت بود و اگه کسی به درخواست من جواب نه میداد هزاران داستان و قضاوت در ذهنم صورت میگرفت،و رابطمون به کل از بین میرفت.
تجربه همین چند روز پیش من:
من به یه بنده خدایی پیام دادم که اگه امکان داره مبلغ x تومن به من دوماهه قرض بده اون بنده خدا هم گفت ببینم تا چند روز دیگه میتونم برات جور کنم.همین جمعه بهش پیام دادم تونستی پول را اوکی کنی،اونم جواب داد نه نمیتونم بهت قرض بدم،نمیگم اصلا ناراحت شدم ولی خدایی نسبت به قبل خیلی خیلی کمتر حالا اگه اون آدم سابق بودم دیگه رفاقت میزاشتم کنار و اصلا باهاش صحبت نمیکردم و حتی اسمش را از کانتکتلیست گوشیم حذف میکردم.ولی این بار در جوابش اینا نوشتم
باشه عزیزم
ممنونم
(این است تفاوت قبل از عباسمنشی بودن و بعد از عباسمنشی شدن)استیکر خنده
نکته بعدی در مورد تمیزی و مرتب بودن شهر سیلورتون بود که ساختمونها،کوچه و خیابون ها با نظم و ترتیب ساخته شده بودن
من به شخصه که با هر بار دیدن این تمیزی ها کلی تحسین میکنم مردم را
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام محمد عزیز درخشان هوره
چقدر تحسینت کردم که دیگه درخواست کردن رو کوچیک شدن نمیدونی.چقدر تغییر کردی واقعا آفرین به مسیری که داری میری و رشدی که داره عزت نفس و پایه های شخصیتت رو میسازه.
فقط برام جای تعجب داشت پسرخوب تو اگر شاگرد استاد عباسمنشی، اگر داری درس های این مکتب رو پاس میکنی چرا یادت رفته وام و قرض گرفتن اصلا آخر تخریب عزت نفس و باور لیاقتت هست تا بتونی پایه های رشد مالی اونم ثروت پایدارت رو بسازی. چرا چی شده پسرخوب. اینجا اصلا درخواست کردن نداشت اتفقا. اینجا از اون “کج فهمی هاست.” بهت پیشنهاد میکنم در مورد قرض گرفتن و وام بیشتر تو سایت و عقل کل سرچ کن. پیشنهاد میکنم این مسئله رو ریشه ایی حل کن، درسته روت فشار میاد،نجوا میاد، زمان بیشتری شاید ببره اما اینجور مواقع ترمز درخواست و کمک رو بکش و نکن این کار رو. خلاصه که محمد جان چرا از خدا قرض نمیگیری چرا چی شده کجای ذهنت داره اون مورچه سیاه ریز تو دل تاریکی شب واه خودش راه میره و حواست بهش نیست. آقا محمد یک بازنگری تو افکارت و چیزهایی که یادگرفتی بکن یک فلش بک بزن. یک دنده عقب برگرد ببین کجای مسیر رو اشتباه کردی که این کج فهمی رو دچار شدی.
من ایمان دارم اگر بخدا اعتماد داشته باشیم اون به موقع همه چیز میشود برامون حتی پول در موقع نیاز.فقط باید اعتماد قلبی مون رو در عمل بهش نشون بدیم. باید اینجور مواقع فقط از خود بخوایم کمک مون کنه تا گمراه نشیم. چون اینجور موقع ها تشخیص راه درست و کار درست سخت میشه نجواها و الهامات حسابی قاطی میشه و حسابی اون نجواها ریز میان تا بهمون راه حل بدن در غالب رفتن از احساس نگرانی و ترس به احساس خوب و رضایت موقتی…
خلاصه که با خوندن کامنتت یک “کج فهمی” دیدم.گفتم به عنوان دوست بیام یک تلنگری بزنم تا یکوقت نزنی تو جاده خاکی و ناهموار…
از صمیم قلبم برات از الله یکتا بهبود های دائمی در درون و بیرونت رو خواهانم.
ارادتمندت فهیمه پژوهنده
سلام عزیزان
چقدر استاد زیبا و به موقع گفتن
این مسئله درخواست کردن واقعا
یکی از سوالات من بود
چون همیشه ناخودآگاه
من در شرایط قرار می گیرم
که در خواست کنم خیلی راحت
درخواست میکنم بدون اینکه احساس منیت کنم ولی احساس لیاقت رو هم اصلا فکر نمیکنم که دارم یا شاید الان لیاقت اون در خواست را دارم یا نه در هر صورت درخواست را میدهم…
که من لیاقت مثلا آب را دارم که در خواست آب را می دهم..
چون از کودکی
در خواست کردن خیلی چیز ها را داشتم ولی به غیر از درخواست مالی….
….چیزی که مهمه استاد فرمودند که هدیه خریدن و بعدش که هدیه را دادند خودش یک آموزشی برای من بود…
که اگر در خواست دادم علی رغم که دوستی ایجاد میشه بعدش پترن والگوی خوبی برای ما ایجاد میشود.. استاد جان این احساس لیاقت شماست که انقدر افراد خوب را جذب میکنید چون شما فوقالعاده هستی بنابرین آدمهای فوقالعاده جذب میکنید…خانوم شایسته عزیز همیشه من را یاد احساس لیاقت میاندازه چون واقعا ثابت کردند که توی همه چی شما دو نفر لایق هستید و بعدش به طور عملی اون را در زندگی خودتون میبینید…..
بعدش هم شما راحت تونستید با خیال راحت دوش بگیرید
و دوباره مخزن را پر کردید
چقدر آقای کن هم آدم خوبی بود
واقعا خداراشکر….
البته این آبشار فوقالعاده
هوای سرد عالی
منظره دوست داشتنی ..
جایی که قبلا نقره بوده
و الان هم جمعیت هروز بیشتر میشود نکات زیبای سفر بود…چقدر خوبه که شما دو نفر آنقدر باهم خوبید آنقدر به فکر ما هستید آنقدر فیلم های زیبا میگیرد..
دوستتون دارم و در خواست گردم به زودی اتفاق های مشابه را داشته باشم…
شکر
شکر
شکر
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان ارزشمندم
خدایا ازت سپاسگزارم که لایق دریافت این آگاهی ها هستم
استاد و خانوم شایسته عزیز ازتون سپاسگزارم که این زیبایی ها و این آگاهی های ارزشمند و با ما به اشتراک میزارین
استاد اول ازتون سپاسگزاری کنم که به این موضوع اشاره کردین که وقتی اون آقا براتون آب آورد شما به خاطر تشکر رفتین براش هدیه خریدین و ایشون چقدر خوشحال شد
تو فصل قبل هم دیدیم وقتی دوستتون پنجره تراک و براتون درست کرد شما به خاطر سپاسگزاری براش یه گوشی آیفون خریدین
این کار شما داره نشون میده که چقدر برای دیگران ارزش قائل هستین
چقدر شما شخصیت سپاسگزاری دارین
چقدر به انسان ها احساس مهم بودن میدین
استاد خیلی از ماها دچار کج فهمی میشیم که چرا میخوای برای طرف کاری انجام بدی و یه جوری اون محبتش رو جبران کرده باشی اگه بخوای جبران کنی یعنی تو لایق دریافت اون محبت نبودی
و میایم این و به توحید ربط میدیم و میگیم خدا بوده که برامون این کار و انجام داده توهم میزنیم که اگه تو بخوای جبران کنی شرک ورزیدی
یا مثلا میگیم اگه تو بخوای براش کاری کنی این یعنی لیاقت دریافت نعمت و نداشتی
بابا خودت و لایق بدون خدا این کار و برات انجام داده
مثلا قبلا چند بار تو کامنت ها خوندم که بچه ها نوشته بودن فلانی برام یه کاری انجام داده و منم میخواستم براش جبران کنم ولی ذهنم گفته نه اگه بیای براش کاری انجام بدی یعنی لیاقت دریافت محبت رو نداشتی لزومی نداره براش جبران کنی
ولی همیشه میبینیم که شما برای کسی که براتون کاری انجام داده ارزش قائل میشین و یه جوری بابت اون لطف و محبت قدردانی میکنین
اصلا وقتی من این کار و انجام میدم و قدردان انسانها هستم جهان هم همین و به من برمیگردونه
اتفاقا من با قدردانی کردن دارم به جهان نشون میدم که انسان لایقی هستم نه اینکه برعکس فکر کنم و بگم اگه جبران کنم یعنی من لیاقت دریافت نعمت رو ندارم
استاد من بعد از این فایل رفتم توحید عملی قسمت 7 رو دیدم چقدر شما قشنگ توضیح میدین که از آدم ها قدردان باشیم براشون ارزش قائل باشیم
اون چیزی که برای خودمون میپسندیم برای دیگران هم بپسندیم و اون چیزی که برای خودمون نمیپسندیم برای دیگران هم نپسندیم
و گفتین توحید باید تو قلب آدم باشه
دقیقا همین چند روز پیش یکی از نزدیکان ما که همیشه خیلی بهمون محبت داره با عشق برامون دو تا شیشه روغن حیوانی اصل و خالص درست کرده بود خودش رفته بود مواد مورد نیازش رو خریده بود و خیلی حرفه ای برامون درست کرد و براون آورد و گفت هدیه من به شما نمیخواد هزینه اش و پرداخت کنید و گفت خودم دوست داشتم براتون درست کنم بیارم
کلا خیلی برامون یه سری کارها انجام میده یا اگه نیازی به کمک باشه با عشق میاد یا هرجا بره کلی برامون سوغاتی میاره
حالا منم یه کاری از دستم برمیومد به خاطر تشکر ازش گفتم من برات این کار و انجام میدم
یه فیلم بود که یه مشکلی داشت و میخواست درست بشه من گفتم من میتونم برات درستش کنم
منم با عشق براش انجام دادم و به خودم گفتم اینم به عنوان تشکر ازش
اونم کلی خوشحال شد و کلی تشکر کرد و میدونم هرکاری برام انجام میده از سر عشق و علاقه هست و اصلا نیازی نداره من براش جبران کنم و اصلا به خاطر جبران کاری انجام نمیده از سر عشق هست که داره انجام میده
ولی منم باید قدردان باشم باید بهش احساس مهم بودن بدم باید بهش بگم که ازش سپاسگزارم
منم یه کاری از دستم برمیومد نه اذیت شدم نه خیلی زمان از من گرفت ولی در عوض مشکل اون حل شد وکلی خوشحال شد
و حال خودمم با این کار بهتر شد
و استاد حتی این و ازتون یاد گرفتم وقتی کسی برام یه هدیه ای میخره جلو اون طرف از اون وسیله استفاده کنم که ببینه من برای اون هدیه ای که بهم داده ارزش قائل بودم
مثلا برام یه لباس میخره اون لباس و جلوش بپوشم یا مثلا چند روز پیش مهمون داشتیم و برامون یه ظرف پذیرایی هدیه آوردن منم همون موقع ظرف و با ظرف خودم جابجا کردم و توش خوراکی ریختم گذاشتم رو میز
چقدر مهمونامون خوشحال شدن از این کار چون دیدن من برای هدیه ای که برامون آوردن ارزش قائل شدم
مورد دیگه درخواست کردن هست
استاد منم مثل شما هرگز از کسی درخواست نمیکردم و فکر میکردم مزاحم طرف هستم
ولی از شما یاد گرفتم که من باید بتونم از دیگران درخواست کنم تا درخواست کردن رو یاد بگیرم
من انقدر درخواست کردن رو بلد نبودم که حتی از خدا هم درخواست نکردم و تا میخواستم یه درخواستی کنم ذهنم میگفت قانع باش چرا درخواست میکنی
درصورتی که باید بدونم که تا درخواستی نباشه پاسخی نیست
و چقدر قشنگ شما توضیح دادین که خدا تو قرآن گفته از من درخواست کنید و من همواره اجابت میکنم درخواست کسی رو که از من درخواست میکنه
و الان خیلی تمرین میکنم و هرجا اگه نیازی باشه درخواست میکنم و اتفاقا میبینم چقدر دیگران خوشحال میشن که بتونن کمکی بهم کرده باشن
و باید اینو بدونم اگه طرف مقابل به درخواست من نه بگه من انقدر عزت نفس داشته باشم که ناراحت نشم و بدونم که میتونم از یه فرد دیگه ای درخواست کنم
و تو سفر قبلی مون هرجایی که نیاز داشتم به کمک راحت درخواست میکردم از مردم و دیدم چقدر توانایی ام تو درخواست کردن از دیگران رفته بالا و این احساس خیلی کم رنگ تر شده در وجودم که من مزاحم کسی هستم و این بهم ثابت شد که آدم ها دوست دارن بهت کمک کنن اونا خوشحال میشن که به درخواستت جواب مثبت بدن
و یه جورایی با کمک کردن به تو خودشون احساس مهم بودن و ارزشمندی رو تو وجودشون حس میکنن
به خاطر این احساس خوبه که دوست دارن بهت کمک کنن
همونطور که من اگه کاری از دستم برمیاد برای کسی انجام بدم حال خودم خوب میشه و احساس بهتری دارم
اصلا همین درخواست کردن از دیگران باعث میشه ارتباط مون با انسان ها قوی تر بشه و دوستان جدیدی پیدا کنیم
استاد جان من و همسرم یه روز صبح رفتیم تو یه منطقه ییلاقی یعنی یه سفر یه روزه
موقع رفتن از جلو درخونه با اسنپ رفتیم تا یه مسیری بعدش هم پیاده رفتیم
موقع برگشت خوب مسیر خیلی زیاد بود نمیشد پیاده برگردیم
تا سر جاده پیاده اومدیم و موقع برگشت هیچ ماشینی نبود که برگردیم
همسرم گفت بیا اگه کسی رد شد ازش درخواست کنیم که ما رو تا یه مسیری برسونن
یه ماشین اومد دو تا آقا بودن همسرم ازشون درخواست کرد که ما رو هم تا یه مسیری برسونن
اولا که مسیرشون دقیقا با ما یکی بود یعنی ما رو تا نزدیک خونه آوردن
و اتفاقا یکیشون تو شغل ما بود و با هم همکار بودیم و کلی تا مقصد با هم صحبت کردیم
اتفاق خوب بعدی این بود که تو راه که میومدیم مسابقه آفرود بود و اونا به ما گفتن اگه دیرتون نمیشه بریم آفرود سواری رو نگاه کنیم ما هم که خوشحال شدیم وچقدر جذاب بود برامون و چقدر لذت بردیم
شاید اگه ماشین کرایه کرده بودیم نمیتونستیم وایسیم مسابقه رو ببینیم
واقعا با یه درخواست کردن کلی اتفاق خوب و تجربه کردیم و دو تا دوست خوب پیدا کردیم
و چقدر اعتماد به نفسمون رفت بالاتر که ببین درخواست های تو پاسخ داده میشود پس دفعه بعد راحت تر و با عزت نفس بیشتر درخواست کن
نکته بعدی هم که خانوم شایسته عزیز بهش اشاره کردن
باید بدونیم که درخواست های ما در زمان مناسب پاسخ داده میشود پس نگران نیازها و مسائل آینده نباشیم
اگه خیلی نگران باشم در مداری قرار میگیرم که نمیتونم راه حل ها رو پیدا کنم ولی اگه بدونم که هر مسئله ای باشه جوابش هم هست و خداوند ما رو به مسیری هدایت میکنه که راه حل رو پیدا کنیم و اگه نیازی باشه خداوند دستانش رو برای کمک به ما میفرسته و ما رو به مسیر درست هدایت میکنه
با این نگاه و با این ایمان میتونیم بیشتر از مسیر لذت ببریم و بهتر میتونیم در لحظه زندگی کنیم
و نکته بعدی اینکه ما هر باوری که داشته باشیم جهان بهمون ثابت میکنه که درست فکر میکنیم
اگه من باورم این باشه که مردم امریکا نژاد پرستن یا با ایرانی ها رفتار خوبی ندارن جهان همین الگوها رو بهم نشون میده ولی اگه باورم این باشه که همه انسانها تکه ای از وجود خداوند هستن و خداوند همواره من و به سمت انسانهای خوب و صالح و درستکار هدایت میکنه پس به جایی هدایت میشم که با همین افراد برخورد میکنم
شاید افرادی هم باشن که رابطه خوبی با ایرانی ها نداشته باشن ولی من در مدار اون افراد نیستم پس باهاشون برخورد نمیکنم
استاد جان توانایی تون در تصویربرداری با درون عالیه تحسینتون میکنم که همیشه به راههایی هدایت میشین که تصاویر زیباتری خلق میکنید و ما بیشتر لذت می بریم
واقعا خدارو شکر برای دیدن این همه زیبایی ها
ازتون بینهایت سپاسگزارم
در پناه خدا باشید
به نام هدایت الله
سلام و درود بیکران بر مونای عزیز
بهت تبریک میگم چه کامنت خوبی بود چقدر حس خوبی میده این کامنت به من انقدر جذاب و قشنگ و زیبا بود کامنتت که دوست داشتم همینطور ادامه دار باشه و لذت بیشتری رو ببرم مونای عزیز از شما سپاسگزارم به خاطر این جمله خوبی که طلایی بود
(وقتی کسی برام یه هدیه ای میخره جلو اون طرف از اون وسیله استفاده کنم که ببینه من برای اون هدیه ای که بهم داده ارزش قائل بودم ) از شما یاد گرفتم و تحسینتون میکنم به خاطر این نگاه قشنگتون
بهترینها را برات آرزو میکنم امیدوارم در تمام مراحل زندگیت همیشه به درجه بالا و نتایج خیلی خوبی برسی و ما هم از نتایج خوب لذت ببریم انشاالله
به نام خداوندهدایتگر
سلام به دوست ارزشمندم آقای روحی
از شما سپاسگزارم که وقت گذاشتین و برام نوشتین
خدارو شکر که براتون مفید بوده
ممنونم برای تحسین و انرژی که بهم دادین
واقعا خدارو شکر میکنم برای سایت و وجود دوستان خوبم که داریم از هم درس یاد میگیریم و تو این مسیر زیبا حرکت میکنیم
من هم برای شما آرزوی شادی و سلامتی و ثروت رو از خدای بزرگ دارم
موفق باشین
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته و همه دوستان توحیدی و عزیزم
سپاسگزار استاد عباس منش و بانو شایسته هستم بابت این سریالِ زیبا و صحبت های درس آموز وهمچنین سپاسگزار دوستانم می باشم که با نظراتشان ، درس های زیبا به من می آموزند و هم چنین سپاسگزار دوستانی هستم که در قسمت قبل با نظراتشان به کامنت من ، برایم الهام بخش و انرژی بخش بود…
این روزها حسی درونم میگوید که کامنت نوشتن من در زیر هر فایلِ جدیدِ استاد حکم “وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَهࣰ وَأَصِیلًا” را دارد
حکایت از تسبیح خدا در قبل از طلوع و غروبِ خورشید برای هم فرکانس شدن با سَمفونی جهان هستی و رسیدن به مقام “لَعَلَّکَ تَرۡضَىٰ” را دارد
حکایت از لیموشیرینی را دارد که بعد از بریده شدن ، اگر در زمان مقررش خورده نشود تلخ میشود
حکایت از نان تازه ای را دارد که اگر در زمان مقررش خورده نشود ، بَیات میشود…
نوشتن برای من ، حکم به زنجیر کشیدن آگاهی هایی را دارد که به برکت نشانه های خدا ، دریافت میکنم…
واقعا الان بهتر میفهمم ارزش قلم و نوشتن را در نزد خدا ، بهتر میفهمم معانی “نۤ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ” و “ٱلَّذِی عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ” خدا را
خدایا شکرت که الان من اینجا هستم ، حالا اینکه چرا و چی شد که من در این مکان زیبا و در کنار دوستان بهشتی ، در حال تفکر در مسائل زیبا می باشم در حالیکه عده ای کثیر از انسان هایِ ساکنِ این سیاره خاکی ، در حال حاضر ؛ درگیر مسائلی چون قیمت مرغُ و گوشتُ و کی رئیس شدُ و نرخ ارزُ و…هستند ، نمیدانم و نیازی هم نیست بدانم ، مهم این است که من الان اینجا هستم…
خدایا شکرت که نور هدایتت را بر قلب من تاباندی تا از مدار “أَکۡثَرُهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ” فاصله بگیرم و به مدار “فَلَا یُؤۡمِنُونَ إِلَّا قَلِیلࣰا” نزدیک تر شوم
خدایا شکرت که نور هدایتت را بر قلب من تاباندی تا از مدار “أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَشۡکُرُونَ” فاصله بگیرم و به مدار “وَقَلِیلࣱ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ” نزدیک تر شوم
خدایا شکرت که نور هدایتت را بر قلب من تاباندی تا از مدار “أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ” فاصله بگیرم و دعای زیبای “قُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمࣰا” را بر زبانم جاری کردی
خدایا شکرت که نور هدایتت را بر قلب من تاباندی تا از مدار “وَأَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡقِلُونَ” فاصله بگیرم و به مدار “اُو۟لِی ٱلۡأَلۡبَـٰبِ” نزدیک تر شوم ، همان کسانی که”یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَـٰمࣰا وَقُعُودࣰا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَـٰوَ ٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ” میباشند
و من عاجزِ عاجزِ عاجز هستم از شکر همین یک نعمتِ هدایت تو
…ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَانَا لِهَـٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَاۤ أَنۡ هَدَانَا ٱلله…
[سوره اﻷعراف 43]
حمد و سپاس مخصوص خدایی است که اگر هدایتش نبود من اینجا نبودم ، فقط کافیست تصور کنم که اگر یک دقیقه جریان هدایت خدا در سیستم تنفس من قطع شود و اکسیژن به مغز من نرسد ، تا بیشتر معنای این حمدِ خدا را در این آیه درک کنم….
خلاصه عاجزِ عاجزِ عاجز هستم و “رَبِّ إِنِّی لِمَاۤ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرࣲ فَقِیرࣱ”….
خدایا همانگونه که برای مادر موسی “رَّبَطۡنَا عَلَىٰ قَلۡبِهَا” شدی و قلبش را آرام کردی تا نجواهای حاصل از رهاکردن فرزندش به دریا ایمانش را نابود نکند ، قلب ما را محکم کن تا با ایمانِ صد در صدی تو را ملاقات کنیم…
خدایا همانگونه که برای سپاه مومنان در جنگ بدر “وَیُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ” شدی تا گامهایشان در مواجه با دشمن استوار شود ، گامهای ما را هم در مسیر رسیدن به خودِخودِخودت استوار کن تا از تو دور نشویم و در روزی که در برابرت می ایستیم جزو کسانی باشیم که “وُجُوهࣱ یَوۡمَئذࣲ نَّاضِرَهٌ”…
و اما از درس های این فایل…
درسی زیبا بنام درخواست…
به برکت درخواست است که جهان گسترش یافته
به برکت درخواست است که ارتباطات شگل گرفته ، مثلا قصاب میره در مغازه عطار و درخواست آویشن میده و بعدش عطار میره در مغازه قصاب و درخواست گوشتِ گوساله میده و بعدش رفاقت ها بوجود میاد و….
به برکت درخواست هست که یک شخصی تصمیم میگیرد که در یک محله میوه فروشی و نانوایی و… تاسیس کند و هر صبح در محل کسب و کار خودش حاضر شود با امید و انگیزه اینکه بتواند درخواست های مردم را جوابگو باشد و کسب درآمدی برای خودش داشته باشد…
و…
حال به نظرم دو نوع درخواست داریم
درخواست زیبا و درخواست نازیبا
درخواست عزتمندانه و درخواستی ذلیلانه…
درخواستی به شایستگی شاهزاده بودنمان و مسجودِ ملائک بودنمان و درخواستی به خفت و خواری گدایانی که با اصرار و هزار بار به جون فلانی و فلانی قسم خوردن ، درخواست میکنند…
درخواستی توحیدی و درخواستی شرک آلود…
درخواستی که غرورت را نابود میکند و درخواستی که عزت نفست را نابود میکند…
حالا اینکه کدام درخواست را داریم ، به درون خود رجوع کنیم که
(کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبࣰا)
[سوره اﻹسراء ١4]
خودمان کافی هستیم برای حسابرسی خودمان…
اینکه من از رئیس بانک دارم درخواست دارم که آقا به جون فلانی و فلانی به من وام بده و…( در چنین جایگاهی خودمان قشنگ میفهمیم که این یک درخواستی شرک آلود و گدایانه و نازیبا و ذلیلانه است و یک ندایی از دورن به ما میگوید که درست نیست که نیست…)
حالا اینکه من از شخصی درخواست میکنم که چطوری میتوانم به فلان آدرس برسم ؛ در اینجا مشخص است که معمولا درخواستی زیبا است و معمولا هم با جوابی زیبا مواجه میشود
خدا رو شکر برای این قسمت…
مخصوصا آنجایی که استاد عباس منش در مورد ‘درخواست و غرور’ صحبت کردند ، خیلی ذهنم بازتر شد تا این مفهوم درخواست را بهتر درک کنم…
درخواست میتواند یک تمرین و محلول شوینده برای از بین بردن غرور و منیت و خودبرتر بینی است…
یاد سکانس های اولیه آفرینش در قرآن میفتم که وقتی که حضرت آدم آن اشتباه راه انجام داد و از بهشت رانده شد ، در برابر خدا ایستاد و متواضعانه درخواست بخشش کرد
(قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَاۤ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَـٰسِرِینَ)
[سوره اﻷعراف ٢٣]
حضرت آدم و همسرش ،مثل آدم گفتند خدایا خطا کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی ، از زیان کاران خواهیم بود
و نتیجه چنین درخواستی ، بخششی بود از سمت خدا
ولی در جریان همان سکانس های اولیه آفرینش ، داستان شیطان را هم داریم که در برابر دستور خدا مبنی بر سجده بر آدم سرپیچی کرد و بخاطر غرور و منیتی که داشت درخواست بخشش نکرد و چنین ندایی سر داد
أَنَا۠ خَیۡرࣱ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارࣲ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِین…
[سوره اﻷعراف 12]
من من من برترم از آدم ، زیرا که مرا از آتش آفریدی و او را از گِل
و نتیجه چنین رفتاری ، رانده شدن از درگاه الهی و مورد لعنت واقع شدنش تا روز قیامت شد…..
داستان شیطان و آدم ، مشابه بود و هر دو سرپیچی از فرمان خدا کردند ولی تفاوت در تواضع حضرت آدم و غرور و منیت شیطان بود که یکی را وادار به درخواست بخشش کرد و دیگری را نه…
و در پایان دوست دارم این آگاهی زیبا را از یکی از بزرگان در اینجا ثبت کنم در مورد درخواست…
حضرت علی علیه السلام در حکمت 346 نهج البلاغه جمله ای زیبا دارند در مورند درخواست ، جمله ای زیبا که حد و مرز بین درخواست عزتمندانه و ذلیلانه را مشخص میکند…
ماءُ وَجهِکَ جامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤالُ، فَانظُرْ عِندَ مَن تُقطِرُهُ
آبروى تو مانند یخِ منجمد است و درخواست ، آن را قطره قطره مى چکاند ، پس بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مى چکانى…
پس بنگر آن را نزد چه کسی فرو میچکانی…
به قول مولانا
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
خدایا شکرت
یاحق
سلام آقا رضایِ عزیز و محترم.
امیدوارم خودت و همسرِ نازنینت و خانواده ی محترمت، خوب و خوش و سلامت باشین.
بسیار سپاس گزارم برای کامنتِ عالی و نابی که نوشتین.
خوندنِ هر خط و جمله و کلمه اش برام مرورِ آگاهی ها بود.
ممنونم که سخاوتمندانه به اشتراک گذاشتینشون.
درخواستی توحیدی و درخواستی شرک آلود…
درخواست میتواند یک تمرین و محلول شوینده برای از بین بردن غرور و منیت و خودبرتر بینی است…
چقدر زیبا تفاوت درخواست ها رو توضیح دادین.
بسیار لذت بردم از خوندنِ کامنتتون.
خداوند یکتا، به شما و به همه مون در دنیا و آخرت عزّت بده، سلامتی بده، سعادت و ثروت بده، آرامش و امنیت بده، حال خوب و روزیِ فراوان بده.
الهی آمین.
خدایا شکرت که صبح ساعت 5:40 بیدارم کردی، هدایتم کردی به نوشتنِ ستاره قطبی و سپاس گزاری (عبادتِ صبحگاهیِ مورد علاقه ام) و در ادامه هدایتم کردی به سایت و خوندنِ کامنتِ زیبای آقای رضا احمدی یکی از بنده های خوبِ خودت.
سلام به شما دوست همسفر ارزشمندم
سلام آقا رضای عزیز
چقدر خوشحالم که به خوندن کامنتت هدایت شدم. چقدر زیبا مینویسی، چقدر قشنگ درکت از قانون و چیزهایی که از قرآن به یاد میاری رو با هم ترکیب میکنی و میشه معجونی از اگاهی. واقعا تحسینت میکنم تسلطت رو به کلام خدا. خیلی جالب و باحال گفتین سکانس اول آفرینش. واقعا تحسین برانگیزی برام و ازت بسیار سپاسگزارم که از وجود خودت ردپا گذاشتی.
چقدر اون جا که درمورد کامنت نوشتن گفتی نکات جالبی رو اشاره کردی و یک قسمتش رو اینجا مرور میکنم:
“نوشتن برای من ، حکم به زنجیر کشیدن آگاهی هایی را دارد که به برکت نشانه های خدا ، دریافت میکنم…”
واقعا سپاسگزارم از اینکه اینجا هستی، از اینکه مینویسی، از اینکه اینقدر خوب در مسیر رشد در حرکتی. واقعا رضاجان صمیمانه سپاسگزار حضورت هستم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام آقای احمدی
ممنون بابت کامنت زیبا و قلم فوق العاده اتون
جالبه که وقتی که شیطان از درگاه خدا رانده میشه، اون هم درخواستی از خداوند میکنه
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ
گفت پروردگارا پس مرا تا روزى که برانگیخته خواهند شد مهلت ده
و خداوند حتی با درخواست شیطان هم موافقت میکنه
همونطور که استاد میگن که ما هر درخواستی از خداوند بکنیم پذیرفته میشه
و چیزی به اسم صلاح وجود نداره
و اگه به خواسته هامون نمیرسیم به دلیل ترمزهایی هست که خودمون ایجاد کردیم
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
با یاد تو ای لطیف
درودی بیکران به استادعزیزم و استادبانوی نازنینم
و هزاران درود به همه دوستان خوبم
خدا قوت به شما دو عزیز خوش ذوق که از نگاه دِرون بچه هم این شهر زیبا رو به ما نشون دادین و لذت بردیم :)
شهری در میان کوه های پر برکتی که زمانی در دلشون نقره ها بوده…..
و البته با سرچ مختصری که داشتم ، این کوه های سخاوتمند علاوه بر نقره ، طلا و سنگهای قیمتی رو هم تقدیم مردمانی کردند که به ثروت و فراوانی باور دارند…
نکته خیلی جالب اینه که :
شاید الان نسبت به سالهای پیشین حجم نقره ، طلا و یا سنگهای قیمتی کمتر شده باشه ، ولی حجم ثروت سازی نه تنها کمتر نشده که با شناختن این منطقه به عنوان یک مکان توریستی بسیار بیشتر از قبل داره ثروت و فراوانی و پول ایجاد میکنه !!!!
استاد عزیزم همیشه تاکید میکنید :
موضوع ثروت یک موضوع ذهنی
وقتی درخواستی از خداوند دارید درگیر چگونگی رسیدن به اون درخواست نشید چون اون قسمت ، کار خداونده و به شما ربطی نداره
حالا اینجا واضح و روشن میبینیم این مردم باور دارن به ثروت ، و خداوند یک روزی از دل کوه ها بهشون نقره و طلا و پول داده … و امروز به واسطه خودِ کوه ها داره بهشون دلار و پول و ثروت میده!!!
و اما نکته مهم دیگه که ما مثالی عینی بهمون یادآوری کردین قدرت درخواست کردن هست…
که با خودش چه برکت های عجیبی همراه داشته…
خدایا شکرت..
استادعزیزم دارم فکر میکنم هرررر زمان این قوانین رو با آگاهی یا ناخودآگاه اجرا میکنیم انگار ورق برمیگرده و دقیقاااااااااااااا میشه مصداق فرموده خداوند متعال:
وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
و بعد برکت پشت برکت به زندگی مون وارد میشه…
با وجودی که براتون سخت بود درخواست آب کردین و حالا نتیجه:
*آشنا شدن با یک دوست خوب (آقای کِن) .
*دوستی که تا زمانی که در سیلورتون باشید آب با کیفیت (آشامیدنی) رو با روی خوش در اختیارتون قرار میده.
*لذت هدیه دادن و سخاوتمند بودن رو چشیدین.
*به واسطه این دوست تون با افراد بیشتر ارتباط برقرار کردین..
*باورتون به قانون درخواست بهتر و راحت تر شد.
*نه تنها خودتون لذت بردین بلکه ما اهالی چند صد نفره این سایت الهی هم کلی درس گرفتیم و لذت بردیم ، و با قدرتِ« قانون درخواست کردن» بیشتر آشنا شدیم..
و ان شاءالله در دوره آموزشی احساس لیاقت هم بیشتر و بیشتر خواهیم آموخت….
خدایا شکر ، چه برکتی از این بهتر … از این باشکوهتر… خدایاشکرت
و اما : نیازهای ما در زمان مناسبش پاسخ داده میشه
و نگرانی ما رو در مداری قرار میده ، که باعث میشه نتونیم راهکار مناسبی پیدا کنیم
پس لزومی نداره از قبل نگران مسائلی که ممکنه در طول سفر ، در طول کار ، در طی زندگی پیش میاد ، باشیم ، باید حرکت کنیم ، و مطمئن باشیم که خداوند در مسیر هر زمان نیازی باشه پاسخش رو هم خواهد داد
در واقع نیازها پاسخ داده میشه ….
کافیه ما امیدمون از دست ندیم…
کافیه ما حرکت کنیم..
کافیه نگران نباشیم…
تا در زمان مناسب خداوند پاسخ مون رو بده…
خالی از لطف نیست این ابیات زیبا رو هم از مولانای جان بخونیم :
با خدا باش و نصرت از وی خواه
کــه مــددهــا ز آســمــان آمــد
عقل گوید مرا خمش کن بس
که خداوند غیب دان آمد
وقتی احساس لیاقت داشته باشیم و خودمون لایق خوبی دیدن بدونیم و در ذهنمون مقاومتی برای خوب بودن و خوب دیدن نداشته باشیم اون موقع ارتباطهای نابی رو در برخورد با مردم روی کره زمین تجربه خواهیم کرد ، علیرقم همه پیش داوری ها و شنیده های اشتباه قبلی !!!!!!
ما آدمها فوقالعاده ایی هستیم ، بنابراین آدمهای فوقالعاده رو هم حذب میکنیم :)))
و باز هم یک شب رویایی در کنار رودخانه و کوه و دوستانی که اونها هم اومدن تا در طبیعت زیبا لذت ببرند !!!
عاشق در لحظه زندگی کردن این آدمهای باصفا هستم…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
الهی همگی در پناه نور و عشق الهی باشید
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام وجیهه بانوی زیبا و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
به به دوباره کامنتت پر محتوا و عالی این بانوی بینظیر رو داریم و تحسین برانگیز تر اینکه سعادت تشکر و تحسین از این بنده خاص خدا را دارم و این افتخار رو دارم که در مدح این بانوی چند سطری در حد درک و فهمم از این همه زیبایی بنویسم.
اون قسمت اول که در مورد ثروت نوشتید خیلی عالی بود، کلام و ارتباط موضوع هایتان خیلی جذاب و گیرا بود.
در کل عالی عالی عالیه
برای تان از خدای مهربان میخوام که روز به روز آگاه تر و توحیدی تر و شادتر و عاشق تر و ثروتمند تر باشید الهی در کنار عزیز دلتون
هزاران درود و سلام به خواهر نازنین و موحدم (از این کلمه ایی که همیشه میگین و پر از انرژی هست لذت میبرم عزیزم)
رضوان هنرمندم
دوست باصفا و دل گنده ام که همیشه تحسین منو بر میانگیزی…
سپاسگزارم که باز هم از دیدن نام قشنگت در لیست نقطه آبی الهی به وجد اومدم…
و چندین بار کامنت پر مهرت رو خوندم…
عاشقتم خواهرم که اینقدر قلبت بزرگه شکر خدا…
همیشه تحسینت میکنم
و از این خصلت زیبای سخاوتی که در وجود پر برکتت هست بسیااااار می آموزم…
ممنونم رضوان جان که اینقدر بزرگمنش هستی دوست خوبم..
از خوندن پاسخ شما یاد یک اصطلاح در بین عُرفا افتادم :
وقتی یک نفر در مسیر سلوک بسیار زلال میشه و در هرررررر چیزی فقط خداوند و زیبایی اونو میبینه میگن:
آینه در آینه افتاده (منظور خداوند در مقابل نوری از خودش که در قلب بنده ش تابیده قرار گرفته و همه « او » میشود…
خلاصه که رضوان جان عزیزم الهی هر روز در این طریقت زلالتر و درخشانتر باشی..
ممنونم از دعاهای نابی که کردی الهییییی آمین
ان شاءالله تک تک این دعاها اول در حق خودِعزیزت و بعد در حق همه ما اهالی سایت توحیدی و عزیزانمون برآورده بشه..
نازنین خواهرم در پناه نور و عشق الهی باشید :*
سلام بر وجیهه بانو
واقعا میخوام به عنوان یک خواننده بیطرف کامنت شمارو بخونم و نقد کنم.
الهی قربونت برم که اینقدر زیبا و جامع و کامل نوشتی و وصف زیباییهای این سرزمین زیبا رو از نگاه زیبا بینت انجام دادی.
از استادان عزیزم هم سپاسگزارم که من و عزیز دلمو روانه سفر کردند
بزودی سفر نامه مونو خواهیم نوشت.
خدایی بیطرفانه بود.
سلااااااااااااااااممممممی پر از مهر از قلبم به اون قلب مهربونت
ایییییی خواننده بیطرفم ، من همه طرفه عاشقتم…
سپاسگزارتم حبیب جانم..
ولی من واقعا بیطرفانه میگم که:
زیبایی در دیدگاه شماست..
جامع بودن ، مِهر الهی در قلب نازنینته..
و کامل بودن در بندگی نابت به خداوند عزیز و متعال هست که ان شاءالله هر روز کاملتر بشه و بمونه تا ابد…
و در نهایت من هم سپاسگزار استادان عزیزمون هستم…
که شکر خداوند عزیز هر روزمون بدون آموزه های این عزیزان شب نمیشه..
و از خداوند میخوام ، توفیق آموختن در این مکتب و طریق رو تا پایان روزی که در این دنیای زیبا روزی مون کرده ، داشته باشیم. ان شاءالله
بینهایت سپاس عزیزم
در پناه عشق و نور الهی همواره شاد و ثروتمند و پیروز باشی حبیب جانم
به نام هدایت الله
سلام بیکران به وجیه خانوم دختری به اندازه یک اقیانوس
به به چقدر لذت بردم از این کامنتت چقدر حس خوبی به من داد آفرین بهت تبریک میگم این حس کنجکاوی که سرچ کردی برای این شهر نقرهای و اطلاعات به دست آوردهای
درود بر شما باز هم مثل همیشه کامنت خوب به جا و عالی برای خودت رد پا به جا گذاشتی و چقدر نکتهها و یاد دادن قوانین جهان هستی را خوب و عالی به اشتراک گذاشتی و اما شعر مولانایی که در کامنتت خوندم خیلی فوق العاده بود چقدر همخونی داشت با صحبتهای شما بهترینها رو برات آرزو میکنم هر کجا هستی در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید
درودی بیکران به جناب روحی بزرگوار
که همیشه این پیگیریهاتون رو بسیاااااااااااااااااااار تحسین میکنم…
پاسخ های صمیمی تونو که برای دوستان میزارید میخونم و باز هم تحسینتون میکنن…
کامنتهاتون هم میخونم و میبینم چقدر عالی اشاره به اصل میکنید…
به مواردی که لازم هست به عنوان درس اون فایل ازش بیاموزیم..
قابل تحسین و تقدیر هستین…
و بسیار سپاسگزارم که مثل همیشه با بزرگواری تون کامنت منو مطالعه کردین و لطف کردین برام پاسخ گذاشتین…
امیدوارم هررررر آنچه در زندگیتون از خداوند عزیز طلب دارین ، به زیبایی و راحتی و عزتمندانه در مسیرتون قرار بگیره و همواره در پناه عشق و نور الهی باشید
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته
سلام خدمت دوستان عزیزم
خدایا شکرت چقدر این فایل زیبایی توش هست
نمیدونم از کجاش بگم
اون آبشار زیبایی که درون بچه ازش فیلم گرفت چقدر زیباست
وقتی داشتم فایل رو نگاه میکردم با خودم گفتم ببین فقط تنها ماشینی که اونجا هست و ایستاده به زیبایی ها توجه میکنه ماشین استاده و استاد و مریم بانو ایستاده بودن و داشتن لذت میبردن ولی بقیه ی ماشینا خیلی بی تفاوت فقط داشتن سریع گذر میکردن ما نمیدونیم هر کدوم از اون آدما برای چی از اونجا گذر میکردن ولی نکته ای که میخوام تمرکز و توجه به زیبایی هاست که استاد شکارچی ماهریه توی این کار و منم یاد گرفتم ازشون
هر کسی لایق دیدن زیباییها نیست و خیلی راحت از کنارش رد میشه
واقعا تحسین تون میکنم بخاطر این هماهنگی تون با زیبا دیدن
استاد در مورد درخواست کردن صحبت کردین خیلی عالیه این تمرین
اون اوایل که من با حرفهای شما و آموزه هاتون با عزت نفس آشنا شده بودم این تمرین رو انجام میدادم واقعا سخت بود اوایل که شروع کرده بودم وقتی میخواستم برم یه درخواستی کنم پاهام سست میشد نمیتونستم جلو برم ولی انقدر با قدرت و با بی توجهی از ترس انجام دادم که الان خیلی راحت تر درخواست میکنم
قانون درخواست خیلی به عزت نفس آدم کمک میکنه
میدونید توی ذهن قدرت رو یه جورایی از عوامل بیرونی میده به درون انسان
خیلی زیبا بود این فایل و درسهای خوبی گرفتم ازش سپاسگزارم استاد جان
ان شاءالله که در ادامه ی سفرتون در بهترین زمان و در بهترین مکان و به سمت بهترین افراد هدایت بشید
بهترین بهترین ها رو براتون آرزو میکنم انشالله که همیشه سلامت، شاد، سعادتمند، ثروتمند و غرق در آغوش خداوند باشید در دنیا و آخرت
عاشقتونم بینهایت
به نام خداوند هدایتگر و یاری رسانم
استاد عزیزم و استاد مریم مهربان ،فقط گریه کردم و گفتم شما لایق شدید به زیبایی ها ،راحتی ها ،مهربانی ها و شادی ها و لطافت و ثروت ،فروانی.
شما ساختید .شما در مقابل سختی ها توکل رو انتخاب کردید .احساستون رو خوب نگه داشتید ،سپردید ،رها کردید و داشتم فکر میکردم از اون خونه سیمانی با اون شرایط به شرایط! دلخواهتون رسیدید و این نتیجه ی انتخابتونه.
آره استاد شما با نتایج حرف میزنید و این تفاوت شماست با دیگران و این برام خیلی ارزشمنده ،استادی دارم عملگرا.توحیدی .و هر روز در حال رشد.
استاد عزیزم ،مریم مهربانم برای توضیحات روی فایل هم خیلی ممنونم چقدر آدم رو به تأمل میندازه. اون مناظر و زیبایی ها اون آزادی و رهایی و اون شکر گزاری هر لحظتون آدم رو پر میکنه از احساس قرب و نزدیکی به خدا
فقط میگم دوستتون دارم.ممنونم
شکر خدا رو که لحظات تنهاییم پر شده از فایل ها و صحبت های استاد .
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ۚ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(107 یونس)
و اگر خداوند،زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمیسازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد میرساند؛ و او غفور و رحیم است!
=======================================================================================
نشانه ی امروز من:27 دی ماه 1403
خدایاشکرت،خدایا ازت ممنونم،خدایا مرسی که کنارمی،مرسی که مراقب منی،مرسی که هرجایی باشم تو جلوتر از من،وایسادی و داری ازم محافظت میکنی،خدایا ببخشید که من بی ایمانم،من ضعیفم،من ناآگاهم،من ناسپاسم….
خدایا تو خیلی بزرگتر از عقل محدود منی،خدایا من رو همینجوری که هستم بپذیر،از من و کم کاری هام و ترسیدن هام و گمراه شدن هام بگذر،میدونم که منو میبینی،منو میشنوی وحواست بهم هست که دارم تموم تلاشمو میکنم ایمانم رو حفظ کنم،از کمک های توحیدی که بهم میرسونی میفهمم حواست هست،از نشانه ها،از هم زمانی ها،از دستانی که توی زندگیم میاری میفهمم که تنها نیستم….
سر صبح که دیدم نشانه م یک قسمت از سریاله گفتم شاید خدا میخواد از کامنت های قبلیم باهام حرف بزنه،دیدم من برای این فایل رد پا نزاشتم….تصمیم گرفتم اول برم فایل جدیدِ پربرکت امروز رو ببینم بعد بیام سر وقت نشانه م…به آگاهی فایل جدید گوش دادم،خواستم براش کامنت بنویسم دیدم قلبم بستس…رهاش کردم…و بعد خدا گفت بیا الان وقت دیدن نشانه روزانته….جدا از آگاهی هایی که استاد جان اول فایل بهم هدیه داد….آهنگ آخر فیلم….اون آهنگ بی کلام….چه کرد با من….چه کرد با من…..چند بار زدم از اول رو دوباره گوش کردم….و غرق شدم در خاطراتی که از شنیدن این آهنگ مثل فیلم جلوی چشم هام رژه میرفت ….
الان فهمیدم چرا استاد تو جلسه 2 قدم 9 میگه به خدا بگید هدایتم کن بشونم اون چیزی که باید بشنونم که کمکم میکنه در مسیر پیشرفت و سلامتی و ثروت و سعادت….
چه کرد با من این آهنگ…چه کرد با من اون خاطرات…
تابستانِ لذت بخش سی سالگی…
شیفت های استیبل ICU…امید….توکل…ایمان….احساس خوب…کارهای اداری انتقالی که خودش گام به گام پیش میرفت….سریال سفر به دور امریکا….کامنت نوشتن…کامنت خوندن…لذت رسیدن نقطه های آبی پربرکت….
اون موقع نمیدونستم چه اتفاقاتی توی راهه…اون موقع نمیدونستم خداوند چه پلن هایی برام ریخته…شهریور 1402 هنوز دوره ی احساس لیاقت نیومده بود …حتی مطمئن نبودم اگر این دوره بیاد من اصلا میتونم بخرمش یا نه….چه برسه که کل زندگیم رو کن فیکون کنه…نمیدونستم من چه پاشنه ی آشیلی دارم….
نمیدونستم این مسیر به کجا میره و از چه جاهایی عبور میکنه ….
خدا منو بغل کرد وبرد اورژانس کودکان….
خدا دستمو محکم گرفت و گفت هم انصراف بده و هم بگو دیگه به اون شهر و اون خونه برنمیگردی…
خدا تنها رفیق من شد و گفت روی خودت کار کن تا در بعدی رو برات باز کنم….
خدا بود که گفت نگاه به دیوارهای بتنی نکن،من پروازت میدم….
خدا مدیر برنامه های من شد و گفت حالا برو کیش….
خدایا،صدامو میشنوی؟!من جز تو کسی رو ندارم،جز تو پناهی ندارم،تو خدای دانه های اناری،تو هیچ چیز رو بهم نمیریزی…تو همه چیزت روی حساب کتابه،تو امنیت بخشی،تو از هر عیب منزهی،تو مراقب همه چیزی،من رو تو حساب کردم خدا،پشتم به تو گرمه،سرم رو بخاطر تو بالا نگه داشتم…
تو هیچ وقت دیر نمیکنی،هر کمبودی هست از منه،من هنوزتوی مدار درست قرار نگرفتم،من ازت دور افتادم…حتی وقتی فکر میکنم نورت رو گم کردم و تو تاریکی ام،تو همونجاهم کنارم هستی،منم که نمیتونم ببینمت …
خدایا….از روی کره ی زمین….منظومه ی شمسی،یک گوشه ی پرتی از کهکشان راه شیری…به قد ارزنی در کیهان و کهکشانت ….صدات میزنم….صدامو میشنوی؟!من به خودم ظلم کردم،منو ببخش.من به هر خیری که از سمت تو به من برسه و من رو از هر نجوای جن و انس و ذهن و همزات شیطان نجات بده،سخت فقیرم.من نمیدونم خدا،من بلد نیستم،تو میدونی،تو بلدی،تو مثل همیشه دستمو بگیر…
الله اکبر الله اکبر قد قامت الکامنت
یه کامنت خوب مینویسم قربه الی الله
الله اکبر
این مطلع کامنت قبلیتو بود خیلی منو گرفت
سلام و احتمالا شب بخیر خدمت شما و همه اونایی که دارن این نوشته کامنت نما رو میخونن
من هنوز هیچ ایده ای ندارم میخام ببینم مثل شما و حضرت حمید ع بلدم بدون ایده شروع کنم و سر از ناکجا آباد در نیاره کامنتم
و اما بعد
من هنوز کامنتتون رو نخوندم فقط اون آیه اول رو خوندم
آقا این یعنی چه؟
من نمیفهمم چجوری میشه آخه
بزار داستان رو بگم از قبلش
من چندمدته بومگردی رو تقریبا غیر فعال کردم ولی خانوادگی آخر هفته ها یا با دوستان یا خودمون تنها میریم شب تو روستا زیر کرسی و خلاصه تعطیلات رو هستیم و برمیگردیم
چند وقته هی نشونه میاد بیا دوباره فعالش کن
نشونه ها اول عین آدم بهت میگن
اگه بحرف نکنی با دعوا بهت میگن
اگه بازم بحرف نکنی پس کلت میزنن
برا من که اینجوریه (یه کم استیکر )
بگذریم
من عقیده دارم اگه خدا بخاد برات رزق بفرسته خودتم نخای اون با پاشنه پا رزق رو فشار میده تو زندگیت میگه غلط میکنی نخای
اینجا من تصمیم میگیرم تو فقط ببند دهنتو و بزار من به کارم برسم
خلاصه
در همین نشانه ها دیشب 2 نفر غروبش زنگ زدند که ما میخایم بیایم بومگردی شما ولی الان مشهدیم جا دارین؟منم چون خسته بودم گفتم اینا نمیان یا خدا کنه نیان
گفتم آره ولی قبلش که بخاین راه بیفتین زنگ بزنید
دیگه من یادم رفت از اینا
بیرون بودم گوشی رو جا گذاشته بودم خونه، برگشتم خانمم گفت دو نفر اومدن میخان بیان اقامتگاه به گوشیت زنگ زدن بیای در رو باز کنی
گفتم ولش کن اینا قرار بوده بخان راه بیفتن بمن بگن
ولی دیدم بی ادبیه زنگ نزنم
زنگ زدم گفتم کلیدم دست همسایه روستامه اونام خوابن الان
شما بیا برو پیش همکاران دیگه و شماره اونا رو بهش دادم
خانمم گفت این چه کاریه اون اومده پیش تو تو میدیش به کس دیگه
گفتم الان نمیشه برم روستا همسایه هم خوابه
گفت خودت میدونی ، دیدم دوباره زنگ زد ، گفت آقا اینا همه پرن ، گفتم بلند شو بیا پیش خودم
اومدم زنگ زدم به همسایه مون زنگ اول جواب داد گفتم کلید رو برام بزار دارم میام ، با خودم گفتم و ان یردک بخیر فلا راد لفضله خانمم گفت چی میخونی گفتم اگه خدا برات خیری رو بخواد حتی خودتم نمیتونی نپذیری زوره دیگه خندیدم و رفتم اقامتگاه
رسیدن اونجا و براشون اتاق رو اوکی کردم ، من معمولا موقع تخلیه حساب میکنم دیدم با گوشی بانکش رو باز کرده گفت شماره کارت بدین همونجا نصف شب برام واریز کرد و رفتم پی کارم تموم
بعد اومدم امشب کامنتتون رو که دیشب نوشته شده باز کردم همون آیه رو بولد کردین
مگه داریم ؟
بسه
السلام علیکم و رحمهالله و برکاته
سلام و درود به سعیده عزیز!
پیامتون پر از نور الهی بود.انشالله که خداوند مسیرت رو طبق اون،”خیری که هست ..برات،اسان و راحت کنه..دوست عزیزم..
من اینروزا..دارم قدمهای الهیمو طبق هدایت الله پیش میرم..
به زودی انشالله..اگه خداوند بخواهد..
بیزنس الهیم داره وارد شهرتون میشه..
میدونی چقدر خداوند همزمانیها رو انجام میده..
شروع من با سایت الهی..از شهر شما بود.و طی پروسه مهارتیم…الهام بهم رسید برو تو فلان گزینه از این اموزش کار کن!
میدونی شبیه چی بود..حساب کنید توی یه سینی پر از عدسه..بعد یه دونه کوچکی از عدس که سایزش با بقیه متفاوت هست..وسط اینهمه بزرگی گیر کرده..
و خداوند بهت میگه بیا همین عدس کوچولو رو بردار…
الله اکبر….
روزی که بهم گفت..شروع کردم بکار کردن..تا یکسال نیم تقریبا فقط انوزش و عملی و تئوری شبانه روز در کنار درسهای توحیدیم..کار کردم..
تا اینکه اول همین سال 403.قطعی شد.دیگه این مسیر رو با قدرت بیشتری بگذرونم..
سعیده جان امروز کارم داره…طبق الهام از خداوند و یادته گفتم یه خواب دیدم با همدیگه تو یه شهر بزرگ بودییم خیلی اون شهر نورانی و زیبا بود…
امروز که داشتم مرحله پایانی رو کار میکردم.
خداوند اون خواب رو بیادم اوردم.اره..همون ایده الهامی…
اون شهر شما هست.شهری که من اون موقع هیچ شناختی نسبت به شما تو این سایت نداشتم..
شهری که من اموزشامو از اونجا شروع کردم..
حالا همون ایده بعد از سه سال..داره وارد شهرتون میشه..
دیدی کار خدا رو الله اکبر…..
و الان نزدیک به سه تا فصل انجام تمرینات اهرم رنج و لذت..یعنی 3 تا 21 روزه…
من تونستم از ازمایش الهی..که واقعا یه روزهایی کنترل ذهن از دستم میرفت..
هر کاری میکردم کارم یجا متوقف میشد.
یا کارهای سیستمیش از بیین میرفت..
ولی به لطف خداوند سعی کردم ذهنمو کنترل کنم و احساسمو خوب کنم..
تا اینکه امروز روز اول فصل چهارم اهرم رو استارت زدم..
ولی یه روز متفاوت..وارد عملیات جدید…هنوزم نمیدونم..
فقط میخام بگم سعیده اون خواب منو تو کنار هم تو اون شهر پرنور الهی…و اون هدایتی که قبلا خداوند از طریق خواب …
از طرف همون استاد ،”دوره زیبای جدیدم..به من الهام شد..
یه جمعی از طرف این شخص..منو دعوت کردن به یه جشن بزرگ کارافرینان برتر…
و بیین اونهمه افراد…من انتخاب شدم ..الله اکبر….
و سعیده عزیز…استاد خانم.فلان …..
اومد دنبالم ..هر کاری میکردم کفشمو نمیتونیتم بپوشم..
و شیطان بالای سرم وایساده بودم اهنگ مهیج کننده گذاشته بود..
و من اینقدر تلاش کردم…و بلند بهش گفتم…
خفه کن اهنگ زشتتو …
خیلی بلند ولی شیطان ناامید فقط داشت تو چشمام نگاه میکرد…
و تا اینحرفو بهش زدم….
کفش سفیدم تو پام رفت ..بنداشو بپوشیدم..دست استادمو گرفتم وارد اون مجلس شدم…
اینقدر این مجلس با عظمت بود که نگوو..
سعیده جان به زودی کار الهامی من..از شهر شما انشالله ..اگه خداوند نظری کنه.هر چی خیره…
شروع میشه…..
یه هفته و خورده ایی طول کشید که جواب ایمیل اومد..
همین مدت چقدر چیزهای جدید یادگرفتم چقدر پیشرفت کردم ..توی تمام ….مسیرها….
هنوزم نمیدونم..ولی میدونم این خواب تاییید منو خداوند اون موقع برام زده بود…
گفتم بیام شور شوقم و اون خواب الهامیمو در امروز در این سایت…برات بازگو کنم..
که چقدر برنامه خداوند درست و دقیقه…
انشالله خداوند همه ما رو یاری کنه..
واقعا کارش:حرف نداره…
سعیده .چند روز پیش اومدم اول صبح بود با توکل بخداوند شروع کنم..
پنجره اتاقمو باز گذاشتم..تو اون لحظه ..خداوند یه گل رز زیبای زرد مااند زیبا…با برگهای سبز روشن.رو از طرف مادرم..به من هدیه داد..
و بعد خداوند یه مثال از خاهرم.که،”گل نرگس روز پدر به خانواده ام هدیه داد بود..بعد این گل رو بهم نشون داد..
گفت این گلم..هدیه برای تو هست.من برات اوردم..
الان روی وسیله کارم گذاشته.اینقدر اتاقم پر از نور الهیه..
چه هدایتهایی چه روشناییهایی…
سعیده عزیز..امروز حال هوای اینجا یه کوچولو سرد شده..ولی حال هوای حیاطمون و اون گل کاغذی زرد و سفید نارنجی..و ویوی کوه روبرومون خیلی خیلی خوبه..
راسی ..یه چیز دیگه رو فراموش:کردم.دوست دارم از زیبایی الهام خداوند بگم..
هنون روز هدیه گل از طرف خداوند..قبلش:هدایت شدم…یه گوشه ایی از حیاطمون..دیدم روی زمین..پر از میوه کُنار هست…
نمیدونم میوه شو خوردی یا نه..طعم سیب شیرین داره.ولی بسیار کوچک و خوشمزه هست..
اینقدر زیاد بود…و روی زمین ریخته بود که از شدت خوشحالی بلند میخندیدم..
گفتم دیدی نشانه ..هر لحظه میاد و تایید میکنه…
دوست عزیزم..یوقتایی فکر میکنیم کاری که عقلمون میگه درسته..ولی چیزی که خیلی ،”برامون مهم شده…
اینه…
وقتی سرسپرده خدا و برنامه هاش میشی….
بعد یه مدت .برمیگردی..میگی..خدا دَمت گرم…
واقعا برنامه .ش:حرفی نداره..
تضاد واقعا مایه مباهاته..
که یوقتایی یه لحظه بهم میریزم ولی خیلی سعی کردم که به یاداوری گذشته…
تو مسیر درست بمونم.
سعیده جان به امید روزهای عالی…برای شما دوست عزیزم.
خواب الهامیم داره وارد مرحله های جدید میشه..
الهی امیدی به امید خودت.
به نام تنها منبع یاری و تنها منبع حیات
خدای مهربان ، شکرت برای این همه زیبایی و طراوات و قشنگی ، برای این خانه های زیبا و رنگارنگ در میان دره بسیار سرسبز و بهشتی سیلورتون
خدای مهربان ، شکرگزار تو هستیم برای این سفر رویایی و این صحنه های زیبا و تمرکز بسیار عالی و آگاهانه بر آنها و تجربه مجدد این احساس در زندگی هامون
خدای شکرت ، که چشم و گوش ما ، به جای دیدن و شنیدن نازیبایی ها ،در حال دیدن و شنیدن زیباترین تصاویر و دلنشین ترین صحبت هاست ، از زبان بهترین سفیران زیبایی و توحید
خدا شکرت که نتیجه دیدن این زیبایی های رو در زندگیمون به وضوح لمس می کنیم
دیشب برای من معجزه ای رخ داد
.
یک نشانه
یک درس
نمی دونم
یا یک تلنگر یا یک آگاهی
هر چی میخواد اسمش باشه ، مهم نیست
مهم حضور خداوند بود در خونه ما
.
دیشب در کنار همسرم و پدر و مادر همسرم و به همراه دخترم و پسرم ، با لهجه محلی خودمون (لهجه آذری – فارسی) براشن صحبت کردم .
همگی از خنده روی زمین و مبل دراز کش شده بودند و من هم بدون توجه همین طور ادامه می دادم .
بعد از مدتی ،در حال صحبت با همسرم بودم که …
دیدم پسر هشت سالم که کنار نشسته بود ،رنگش سیاه شد و نفسش بند اومد…
یک لحظه دنیا برام تیره و تار شد
نفسم بند اومد…
اصلا نمی دونستم دلیل این اتفاق چی بود
فقط در یک لحظه دیدم که من به صورت کاملا غیر ارادی ،چند تا ضربه خیلی محکم زدم پشت بچه و بالافاصله راه تنفس باز شد…
بچه از شدت ترس و دردِ زیادِ ضرباتِ من کلی گریه کرد
.
.
بعد از چند دقیقه که اوضاع به شرایط عادی برگشت فهمیدم که یک آبنبات ریز و سفت خورده بوده
و همین آب نبات راه گلوی بچه رو بسته
.
بعد از دقایقی که به خودم اومدم ،به الله قسم تازه فهمیدم که من نزدم پشت بچه!!!
من تشخیص ندادم که علت چی بوده!!!
من تصمیم نگرفتم که چه واکنشی نشون بدم!!!
در اون لحظه که کلا 3 ثانیه شد ، من به سمت بچه حرکت نکردم!!!
به خودم که اومدم ، مات و مبهوت بودم
گیج و منگ
.
به الله یی که می پرستم بعد از چند دقیقه فقط این جمله استاد اومد تو ذهن
تو شمشیر نزدی ، خدا شمشیر زد
تو اینکار رو نکردی ، خدا این کار را کرد
به الله قسم من نبودم که زدم
الان فهمیدم که اراده خدا یعنی چی
کاملا یک نیرویی دست من رو محکم زد به پشت بچه و اگر ثانیه ای دیر می شد …
الله اکبر ،خدایا ممنونم ازت
الان فهمیدم که من در مقابل اراده و مدد او فقیرم یعنی چی
دیشب در اون لحظه ، درک کردم که چه سعادت و خوشبختی و ثروتی در زندگی ما جاری هست ، ولی ما حواسم نبوده!!!
دیشب معجزه خداوند برای ما رخ داد
نتیجه تمرکز برای حسنات ، داشتن حال خوب و احساس خوب ، یعنی تجربه معجزات خداوند
نتیجه عمل کردن آگاهانه به قوانین ، یعنی تجربه کمک و یاری خداوند
خدایا واقعا در برابر تو حقیر و هیچ هستم
اگر تو دست ما روی نگرفتی بودی ، معلوم نبود چه اوضاع و احوالی رو الان داشتیم…
دیشب بعد از کلی گریه کردن دخترم برای برادرش ،تازه به وضوح فهمیدم که چه نعمت های گران بها و بی نهایت ارزشمندی در زندگی داریم
ولی به دلیل تمرکز بر مشکلات و مسائل پوچ و بی ارزش ، از جریان خوشبختی و ثروت و لطف خداوند غافل هستم
دیشب معجزه خداوند در خونه ما به وضوح این درس رو به ما داد که باید شکرگزار همین داشته های به ظاهر ساده باشیم
داشته هایی مثل
وجود نازنینِ فرزندان سالم و سلامت و تندرست
وجود سالم و تندرست همسرم در کنارم
زنده بودن پدر و مادر و عزیزانم
نفس کشیدن
خندیدن
شادی کردن
سر و صدا و دعواهای بچه ها با هم
کلافه شدن ما از خراب کاری هاشون
ریخت و پاش و شیطنت هاشون
اینها یعنی جریان خوشبختی…
اینها یعنی حضور خداوند
اینها یعنی معجزه خداوند
اینها یعنی جریان ثروت و نعمت و لذت و شادی
به خدا قسم که خوشبختی هیچ چیز عجیب و غریبی نیست…
خوشبختی همین هاست
بچه ات شلوغ کنه ،کثیف کنه ،بزنه بشکونه ،دعوا کنند با هم ،
صداشون تو فضای خونه بپیچه
خوشبختی یعنی کُشتی گرفتن با بچه و بازی کردن در فضای کوچک خونه
خوشبختی یعنی همین دم و بازدم
خوشبختی یعنی بلعیدن غذا و هضم و جذب اونا
خوشبختی یعنی چند تا تخم مرغ رو در کنار خانواده بخوری و لذت ببری
خوشبختی یعنی لبخند زدن به هر بهانه ای
خوشبختی یعنی ظرف شستن در منزل و کمک به همسر
خوشبختی یعنی نظافت منزل و لذت بردن از رضایت همسر
خوشبختی یعنی پاره کردن لباس های بچه موقع بازی
خوشبختی یعنی همین ثانیه ، در کنار هم بودن و چشم در چشم شدن با عزیزان
خوشبختی یعنی همین امنیت و آرامش در منزل
خوشبختی یعنی دیدن درختان و کوهها و شکرگزاری کردن
خوشبختی یعنی نگاه کردن به راه رفتن و لبخند کودکانه فرزندان
من دیشب خوشبخت ترین انسان روی کره زمین بودم
دیشب خداوند نعمت و موهبت و ثروتی رو برای من یادآور شد که میلیاردها دلار پول نمی تونند به اندازه یک لحظه زیبایی و سلامت فرزندم رو جبران کنند.
دیشب خدا زد پشت فرزندم ،
دیشب خدا حرکت کرد به سمت پسرم
دیشب خدا با من حرف زد
و به خودش قسم ، به من گفت که باید این اتفاق رو کامنت کنم
پیش خودم گفتم کجا کامنت کنم؟؟؟
گفت قسمت جدید سفر به دور آمریکا فردا منتشر میشه..
خدای مهربان ما در برابر تو تسلیم هستیم
خدای من هیچ چیزی از خودم ندارم
همه چیز تویی
هم تصمیمات درست تویی
همه حرفهای زیبا و کلام دلنشین تویی
همه حرکت های مثبت تویی
همه نگاه های مهربانانه تویی
اگر تو ما رو یاری و مدد نکنی و هدایت مون نکنی ، از زیان کنندگان خواهیم بود
حیات و ممات به دست توست
خدایا ،دیشب فهمیدم که تو خِیر مطلق هستی
تو حاضر و ناظری
ما در برابر تو ضعیف و ناتوانیم ،تنها کاری که می تونیم بکنیم ، باید تسلیم تو باشیم
صبح که زود بیدار شدم ،رفتم وضو گرفتم و به سجده افتادم در برابر عظمت و لطف و عنایتِ بی نهایتش
و فقط گفتم خدایا فقط می تونم بگم ممنونم ازت که به همه ما رحم کردی
.
.
.
خدای مهربان به همه ما کمک کن که قدر نعمت هامون رو بدونیم
به ما کمک کن شکرگزار تر باشیم
به ما کمک کت در این مسیر متعهد تر و استوارتر باشیم
به ما کمک کن فقط به زیبایی ها و حسنات توجه کنیم
به ما کمک کن از نازیبایی ها و ناخواسته اعراض کنیم
به ما کمک کن با همین داشته های ساده ، خوشبختی رو حس کنیم و دنبال اتفاقات بزرگ و عجیب و غریب نباشیم
خدایا با ما کمک کن که تنها تو را بپرستیم و تنها از تو یاری بجوییم
خدایا ایمان ما هر روز قوی تر کن
الهی شکرت
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام آقا جواد عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
از ابتدای کامنت تا انتهای آن اشک بود که سرازیر میشد، هم برای معجزه ای که خدا برایتان رقم رده و هم معجزاتی که خدا برایم رقم زده و من فراموش کرده بودم الان با صحبت های شما اکثرشون جلوی چشمم صف بستن، یکی از اونها دقیقا مشابه این جریان بود،پسرم یکسال و نیم داشت سوار دوچرخه تو اتاق بود که از دوچرخه افتاد و همون لحظه سیاه شد و نفس نکشید، همسرم اون را بغل کرد و با سرعت به بیرون حیات دوید، زن همسایه که زن مسنی بود بیرون نشسته بود اون رو جلوش گرفت و گفت:پسرم
زن همسایه روی کمرش زد و صلوات فرستاد همون لحظه گریه پسرم دراومد.
و کلی دیگه هست که خیلی بدتر از این بودند که از مرگ حتمی نجات پیدا کرد. و خداوند تنها نگه دارنده ما و فرزندانمان است.
اون خوشبختی هایی که شمردی خیلی درس داره برام.
آقا بایرام عزیز خدا را هزاران مرتبه شکر بخاطر سلامتی خودتان و همسر و فرزندان دلبندتان، بخاطر حضور در این سایت الهی بخاطر توحید و الهاماتی که دریافت می کنید.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر باشید.
سلام به دوست عزیز خودم.
سپاسگزارم از احساس پاک و سرشار از حس خدایی شما
ممنونم از لطف و محبت شما
خدا رو شاکرم برای معجزات و رحمت و مغرفت بی نهایتش ، که در زندگیتون جاری کرده.
اینها همگی پاداش بندگی و توحید و پایبندی شما به قوانین هست.
هیچ چیزی بی دلیل نیست
هر اتفاقی بر اساس قوانین الهی رخ میده
و شما لایق بهترین نعمت ها و معجزات هستید.
اتفاقاتِ خوب در زندگی شما ، نتیجه ایمان ک عمل و تعهد شماست و هیچ چیزی اتفاقی نیست.
امیدوارم نور خداوند همیشه در دل شما روشن تر بشه.
امیدوارم زندگی تون سرشار از رحمت و برکت و رزق بغیر الحسابِ خداوند باشه.
انشاالله در پناه سایه رحمت خداوند شاد و تندرست و سعادتمند باشید.
حال دلتون خدایی…
به نام خداوندی بزرگ و بلند مرتبه
همه چیز خداست
قدرت خداست
خدایا کرور کرور شکرت
سلام به برادر خوش قلب و مهربانم
سلام به قلب پاکت که جایگاهی زیبای خداست
جواد عزیز برادرر خوبم من بسیاررر کم اگر اشکم با کمنت های بچه ها جاری شود
ولی با کمنت خودت جاری شد
چرا ؟
چون واقعیت الله برایت گفته بود بنویس
تا بنده هایم بدانند قدرت دست کیست
بیشتر سپاسگذار باشند
بیشتر عشق بورزند
بیشتر زنده گی کنند
بیشتر زنده گی را آسان بگیرند
و بیشتر توجه کنند به زیبایی ها
بدانند هیچ چیز مهم نیست
اگر حس ات خوب باشد سیم ات به خدا وصل باشد حس خوشختی کنی نیاز به اتفاق عجیب غریب نداری
خوشبختی قهر شدن پدر
خوشبختی دعوا کردن پدر
خدا را شکرت خدایا شکرت که عزیزانم زنده هستن
خدایا شکرررت
خوشبختی پیچیدن صدای عزیزان در خانه
خوشبختی زنده بودن عزیزان
راستی هم ما زیاد دنبال اتفاقات عجیب و غریب هستیم
در حالیکه باید هر روز زندگی کنی و لذت ببری
یک چیز ک من درک کردیم این هست که اگر از چیز های کوچک زنده گیت لذت نبری قطعا از بزرگ ها لذت نمیبری چون اونا هم روزی عادی میشوند و تمام عمر پشت اتفاقات عجیب و غریب هستی که حالت همیشه عالی کند و او اتفاق عجیب و غریب هم نمی افتد
زنده گی همین لحظه هست
زنده گی زیباست
زنده گی شگفت انگیز هست
زنده گی یعنی صبح بیدار شوی آفتاب صورتت را ببوسد
زنده گی بوییدن گل های خانه هست
زنده گی و خوشختی دیدن به طرف آسمان زیباست
خوشبختی دیدن به طرف ستاره هاست
بخدا هیچ چیز مهم نیست
هیچ مساله بزرگ نیست
هیچ چیز آنقدر سخت نیست که نگذره
مگر اینکه خودمان سخت بسازیم
خدایا شکرت
دوست عزیزم جواد عزیز بسیاررررررر زیبا مینویسی
من تحسینت میکنم بی نهایت
برای درک قانون و درک خوشبختی
بهتریییین بود کمنتت مثل همیشه
در پناه الله با عزیزانت باشی بنده شایسته خدا
سلام و درود خدمت دوست عزیز و محترم من
بانو پاکیزه عزیز
با تمام قلبم و با تمام وجودم ، از شما سپاسگزارم.
این احساس پاک و خالص و ناب بین ما و همه دوستان ، رودی است که از منبع بی نهایت خداوند سرچشمه میگیره
و هر روز زلال تر و گواراتر میشه
و این رود جریان با خودش احساس آرامش و بندگی و توحید و محبت رو برای ما به همراه دارِ
با تمام قلبم شما رو تحسین می کنم ، برای این وجودِ پاک و خالص و مهربان شما ، که این چنین زیبا تحسین می کنید
چقدر جملات شما به عمق وجودم نفوذ کرد
درود بر شما بنده لایق و ارزشمند و بی نظیر خداوند
بانو بارکزی عزیز ،
چنین جملاتی فقط و فقط مخصوص قلبی است که سر قفلی اون به نام خداست
خوندن کامنت شما برای هر کسی ، آرامش رو به همراه دار
هر بار این کامنت شما خنوده
این وصف شما از خوشبختی و شادی و لذت ، برای من بسیار آموزنده بود.
خوشبختی برای من ، خوندن کامنت ها و وصف های دوستان بهشتی خودم هست
و هر چقدر من درگیر این نگاه های زیبا و جملات بی نظیری مثل کامنت شما میشم ، به الله قسم خیر و برکت و گشایش
در امور و خوشبختی های عالی رو تجربه می کنم
همین دو روز گذشته برای من پر از خیر و برکت بی نظیر بوده که انشاالله در کامنت های بعدی با عشق عرض خواهم کرد
یک چیز که من درک کردم این هست که اگر از چیز های کوچک زندگیت لذت نبری ، قطعا از نتایج بزرگ هم لذت نمیبری ،چون اونا هم روزی عادی میشوند و تمام عمر پشت اتفاقات عجیب و غریبی هستی که حالت رو همیشه عالی کند و او اتفاق عجیب و غریب هم نمی افتد
این جمله شما رو هر کسی درک کنه و عمل کنه ، خوشبختی رو برای همیشه تجربه خواهد کرد
نگاه تون بسیار زیباست
جملاتتون سرشار از نور الله هست
انشاالله نور الله هر روز در زندگیتون جاری باشه
انشاالله حال دلتون همیشه خدایی باشه
انشاالله تمام خواسته هاتون با هدایت ناب خداوند اجابت بشه
بهترین ها رو برای دوست بهشتی خودم از خالق توانا خواستارم
هر روزتون زیباتر و آسان تر از روز قبل باشه انشاالله
سلام به اقای بایرامی عزیز.
کاملا پیداست که این عبارت ها از درون وجود شما میجوشد و به سرعت تایپ میشود. و چه زمان عالی و مناسبی من به این عبارات هدایت شدم. و از ذوقش اشک ریختم و باز هم همزمانی ها رو دیدم. شما این کامنت رو دیروز ساعت 10صب نوشتید و بعدظهر در سایت منتشر شده از همون دیروز میخام کامنتا رو بخونم مدام مشغله پیش میامد مثلا دخترا رو دیشب پارک بردیم و اشپزی و تمیز کاری خونه و… منم مث شما 2تا بچه دسته گل و سالم و سلامت و بسیار زیبا دارم. همین چن ساعت پیش که کارام تموم شد و اومدم قشنگ نشستم پای سایت به خوندن که دختربزرگم باز دلش بازی و توجه و بیرون رفتن و… همین چیزا دیگه.
از کوره در رفتم و گفتم نمدونم بقیه که بچه دارن چطور توسایت فعال اند و تمرکز میزارن. خدا منو ببخشه… من تند حرف زدم. البته دیشبم غر زدم که از برنامه عقبم و دوره 12 هم مونده.
همسرم که خودشم عضو سایته همون موقع بچه رو برد پارک و خوشحال شد و رفت. بعد چن ساعت به کامنت شما هدایت شدم چقدر واضح این عبارات برای حال و هوای الان من و دیشب من بود. چه زیبا نوشتید حس و حال تون رو. احسنت به شما. اولش که هنوز کامنت تون رو نخونده بودم دیدم عکس سه نفره زیبا تون رو و گفتم عه مث من 2تا بچه دارن. و این همه ستاره رنگی و فعالیت بالا دمش گرم.
وواقعا خوشبختی همیناست و من بازم عجله عجله کردم. همش منتظر چیزای جدید و نتایج ام. واقعا باید بشینم بنویسم از کار کردن روی خودم دنبال چی ام، جز ارامش و سلامتی و شادی و خوشحالی خود و عزیزان. مگر نه اینکه همه ما توی این سایت دور هم جمع شدیم واسه رسیدن به حس خوشبختی. چرا واقعا یاد ادم میره که حس خوب همه چیزه. همینکه با خانواده و عزیزان شاد باشیم و به نکات مثبت زندگی توجه کنیم خودش یه جور کار کردن رو قانونه. اره
خوشبختی زندگی در لحظه ست و همین دعوا و شر و شور و خربکاری هاشون. خداوند همیشه هدایت میکنه. چه نیرویی میتونه این هماهنگی و همزمانی رو ترتیب بده بین این همه کامنت بیام سروقت کامنت شما، جز قدرت پرودگارم که هر روز در تمرین ستاره قطبی ازش هدایت لحظه به لحظه میخام.
این جمله شما «ولی به دلیل تمرکز بر مشکلات و مسائل پوچ و بی ارزش ، از جریان خوشبختی و ثروت و لطف خداوند غافل هستم» خیلی تو گوشم زنگ خورد.
بسیار سپاسگزارم از شما بینهایت ممنونم که چشمم رو باز کردید.
سلام و درود فراوان به خانم غلام زاده عزیز
سپاسگزارم از شما برای محبت و مهربانی شما
آفرین بر شما و تعهد و تمرکز زیباتون به قوانین
همینکه با خانواده و عزیزان شاد باشیم و به نکات مثبت زندگی توجه کنیم خودش یه جور کار کردن رو قانونه. اره
چقدر تو این جمله زیبا اشاره کردید به اصل قانون
نگاه بسیار دقیق و درست شما رو تحسین می کنم
در اصل باید خوشبختی و سعادت رو در همین لحظات به ظاهر ساده و همیشگی پیدا کرد
اصل زندگی و هدف زندگی دقیقا همین جمله شماست
باید از دل همین لحظات به ظاهر ساده ،زندگی رو معنا کرد
اصلا برای چی به دنیا آمدیم؟؟
برای عشق دادن و عشق گرفتن
برای دیدن و حس کردن زیبایی ها
وجود عزیزان ما ، اصل زیبایی های زندگی ماست
و دیدن نکات مثبت همین زیبایی ها ،دقیقا عمل کردن به اصل قانون هست
اگر این لحظات رو به خوشبختی و سعادت ترجمه کنیم ، یعنی به خداوند و تمام این موهبت ها احترام گذاشتیم و این یعنی بزرگ شدن ظرف ما برای دریافت زیبایی های بیشتر
درود بر شما و درک عالی تون از قوانین
ممنون از نگاه زیباتون که باعث تکرار بسیار ارزشمند این مطالب برای من شد
انشاالله در پناه الله مهربان ،هر روز خوشبخت تر از روز قبل باشید
هر روزتون زیباتر از روز قبل باشه انشالله
سلام آقاجواد عزیز وثروتمند
کامنتت بی نهایت عالی بود آنقدر که باهر کلمه اش منقلب شدم
انگار که کامنتت فقط فقط برا من بود
چقدر لذت بردم از خوشبختی هایی که اسم بردی
خوشبختی یعنی ساده گرفتن زندگی
خوشبختی یعنی لبخندهمسر ،پدر و مادر ……
آقا جواد جای درستی کامنتت رو نوشتی چون قوانین دقیق عمل میکنند
سپاسگزار ارزشمندتم ممنون که نوشتی تا دستی بشی که من جوابم رو از خودش بگیر
انشاالله که قطار زندگیت همیشه ودر همه حال در ریل خوشبختی حرکت کنه
وزندگیت مملو از عشق الهی
یاحق
به نام تنها منبع آرامش و لذت
درود بر بانو زارع عزیز
سپاسگزارم از لطف و محبت شما
ممنونم از نگاه زیباتون
برای شما و تک تک عزیزانتون زندگی سرشار از شادی و موفقیت و خوشبختی رو آرزو می کنم.
انشاالله هر روزتون بهتر از روز قبل باشد.
و لحظاتتون سرشار از نور خداوند.
موفق و ثروتمند باشید
به نام خدای زیباییها
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان همسفرم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
جریان سیال این قسمت با شرح حکایت Silver town شروع میشه و داستان شکل گیری این شهر و همین موضوع چقدر برای من جالب بود چون همین دو هفته پیش داشتم جریان کشف طلا و Gold Rush کلیفرنیا رو توی یکی از کتابها برای یچه ها میخوندم که بعد از اینکه ی نفر که توی آسیاب کار میکرده توی رودخونه ذرات طلا رو پیدا میکنه خیلی ها هجوم میارن برای پیدا کردن طلا و اونهایی که باورهای خوبی داشتن از همین کار ثروتمند شدن و اونایی که باورهای فقیرانه داشتن چیزی عایدشون نشد همون اصلی که استاد هم توی دوره ثروت بهش اشاره میکنن که ذهن فقیر رو شما توی معدن طلا هم بزاریش نمیتونه ازش استفاده کنه
و الان جریان پیدا کردن نقره هم مسلما همین حکایت رو توی دلش داشته که خیلی ها تونستن ازش ثروت بسازن و خیلی ها هم نه پس باز هم بقول استاد این باورهای افراده که نتایج رو رقم میزنه
چقدر وقتی من این تصاویر رو از این شهر کوهستانی کوچیک رو میبینم خواسته ی من که زندگی توی ی همچین جایی هست توی دلم زنده میشه و دلم پر میکشه برای بودن توی ی همچین جایی و مسلما وقتی دارم میبینمش و بهش توجه میکنم حتما ی روزی تجربش هم میکنم و وقتی تجربش کنم اونوقته که میتونم ازش گذر هم بکنم درست همون جمله ای که استاد گفتن که اگر چیزی رو میخوای بهش برس وقتی بهش رسیدی اونوقت تصمیم بگیر که میخوای ادامش بدی یا نه و من این رو توی این سفری که رفتم تجربش کردم .من عاشق سرسبزی و آب هستم اما وقتی رفتم شمال دیدم که این چیزی که من میخوام اونجا هست فراوان اما شرجی و رطوبت هم هست که من نمیخوام و بنابراین خواسته ی جدیدم رو ارسال کردم به جهان که من ی جای سرسبز پر آب میخوام اما بدون رطوبت
چقدر با دیدن این سریال خواسته های جدید در من شکل میگیره و خواسته های قبلیم هم واضح تر و شفاف تر میشن
همین طور که تصاویر از جلوی چشمم رد میشن ی سری ویژگیهای مشترک زیبا هم دارن برای من ریپیت میشن مثل :
سرسبزی و زیبایی
تمیزی و نظم
هوای پاک و تمیز
تنوع رنگهای ساختمونها که قلب آدم رو باز میکنه
مثل عریض بودن خیابونها که آرامش قدم زدن توی ی همچین جایی رو به آدم منتقل میکنه
اما ی چیزی این وسط خیلی برای من جالب بود که انگار ویژگی منحصر بفرد اینجاست و اون رو متمایز میکنه و اونهم گلدونهای وسط خیابونه که علایم روش نصب شدن مثل عبور عابر پیاده
خدای من چقدر خلاقیت دارن که با ی همچین کاری نه تنها خیابون رو زیبا کردن بلکه باعث میشه سریعتر و راحت تر توجه افراد جلب بشه به اون علایم یعنی حتی تبعیت از قانون رو با زیبایی به نمایش در میارن نه با خشم و عصبانیت .
وقتی این خلاقیت رو دیدم ی لحظه فکر کردم که از شروع این سریال تا اینجا من ندیدم که توی جاده ها مثل جاده های ما بنر بزارن اونم با جملات و صحنه های نازیبا که آقا با سرعت زیاد نرید یا سبقت نگیرید که این میشه عاقبتش
اینجا اونقدر برای مردم ارزش قایلند و اونا رو فهیم میدونن در درک قوانین که توی ی لول بالا باهاشون از طریق علایم صحبت میکنن
یادآوری قانون درخواست :
نامه ی 31 حضرت علی : و بدان که خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه درخواست داده است
قانون آفرینش :مراحل رسیدن به خواسته : درخواست ارسال دریافت
ادعونی فاستجب لکم
عزت نفس : درخواست کن اما نگران نتیجه نباش اگر از این دست نشد خداوند از دست دیگه ای بهت میده
چقدر با یادآوری این قانون من هم به یادآوردم که چقدر ضعیف بودم توی این موضوع و تازه توی دوره قانون آفرینش بود که یادگرفتم که اگر میخوام بدست بیارم چیزی رو باید درخواست کنم و بالاخره این درخواست من در زمان مناسب پاسخ داده میشه و بهتر شدم بعد از کسب این آگاهی ها و توی همین سفرم هم این موضوع رو تمرین کردم که وقتی تنها بودم از افراد درخواست میکردم که ازم عکس بگیرن ولی باز بعضی جاها مقاومت داشتم اما نسبت به قبل فهمیدم که بهتر شدم ولی باز هم خیلی باید روش کار کنم
نیازهای ما به موقع پاسخ داده میشه :
داشتم فکر میکردم که ی مثال و الگوی واضح و مشخص برای این چی هست که استاد مثال عیسی مسیح رو تو ی شعر مولانا زدن و یک آن مثال جاری شدن شیر هنگام تولد بچه توی ذهنم تداعی شد که درست موقعی که بچه متولد میشه مکانیسم جاری شدن شیر مادر هم فعال میشه و تا قبل از اون شیر هست اما جاری نیست یعنی از قبل نیازه برآورده شده و به محض برداشته شدن مانعی که اونهم به خاطر برآورده شدن ی نیاز دیگه است جریان برقرار میشه دیگه مثال از این ساده تر و واضح تر و منطقی تر چی میتونه باشه
وای این صحنه ی کنار آب چقدر خاطرات چند روز قبلم رو برام مرور کرد که اقامتگاهمون درست کنار ی رودخونه بود که صداش مدام توی گوشم می پیچید چه شب موقع خواب و چه صبح موقع بیدار شد
اینجا استاد ی جمله ای رو گفتین که :
اگر راحت خوابیده باشن توی این سرما
و همین جا یاد گرمای داخل تراک کمپر شما و بخاریش افتادم که توی ی همچین هوای سردی که سوز سرماش تا اینجا هم اومد شما میتونستین با خیال راحت اونجا اطراق کنین و لذت ببرین از بودن اونجا .اون افرادی که اونجا توی اون چادرها بودن توجای درستشون هستن و شما هم توی جای درستتون و این مکانیسم دقیق جهان هستیه که هر کسی هرجایی هست توی جای درستشه و اشتباهی رخ نداده و من با دیدن این صحنه ها مختار هستم که به کدومشون توجه کنم و کدومشون رو جذب کنم
خدای من چی دارم میبینم بخاری چوبی داخل اتوبوس عجب ایده های خفنی زدن
چقدر کیف میده توی این سرما اونجا باشی و ی آتیش خفن درست کنی با اون هیزم های پشت اون اتوبوسه و ی چایی آتیشی و ی کباب آتیشی بزنی بر بدن و البته تراک کمپر باشه و بعدش ی دوش آب گرم بگیری و خدا رو شکر کنی برای این تجربه های فوق العاده لذتش رو از همین جا چشیدم
وای خدای من این آبشاره من رو یاد آبشار ویسادار انداخت که همین چند رو ز پیش رفتم داخل آبش چقدر کیف داد هم آب سردش و هم برخورد قطرات ریز آب به صورتم و جالب بود خیلی از افراد از همون بالا نگاه میکردن آبشار رو اما ما چند نفر بودیم که رفتیم پایین و خودمون رو رسوندیم به دقیقا زیر آبشار و با وجود اینکه عمق آب زیاد بود و مسیر هم شیب دار و لیز و خطرناک ولی دل رو زدیم به آب و تجربش کردیم یعنی دقیقا مثل اون قسمت سفر به دور آمریکا شد که اون دختر خانم ها و دوستاشون بودن تنها تفاوتش این بود که اونا شنا بلد بودن و توی آب شنا میکردن اما من بلد نبودم که باز خواسته یاد گرفتن شنا هم در وجود من شکل گرفت
یکی دیگه از لذت های این سفر اینه که میتونی با خیال راحت کنار جاده وایستی و مناظر رو ببینی مخصوصا مسافرهایی که با تنوع زیاد توی ماشین های مختلف رد میشن و هر کدوم ی جورایی دارن توی ماشین خوش میگذرونن چیزی که من توی سفرم دوست داشتم بیشتر تجربش میکردم اما چون جای پارک نبود گذرا رد می شدیم ولی توی این سریال دیدم که خیلی جاها از این نظر مساله ای نیست چون تدارک لازم دیده شده کنار جاده ها
خدای من اصلا آدم وقتی این دوسه دقیقه تصاویر هوایی این مناظر رو میبینه مات و مبهوت میشه که این آب چه قدرت و نفوذی داره که اینجوری از دل این صخره ها راه خودش رو پیدا کرده و اینجوری در حرکته و جریان داره و مهمتر از اون این چه انرژی هست که ی ذره از قدرتش اینجوری تجلی پیدا کرده به شکل این آب و صخره های محکم اطرافش
هو قادر علی کل شی
سپاسگزارم استاد عزیز و مریم خانم
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام نسرین جان دوست فرهیخته و مؤمن و موحد و ثروتمند و خداجویم
دخترررررررررررر از مسافرت رفتن و اون تجربه هایی که داشتی کلی لذت بردم و تو را تحسین کردم، ولی سعادت نداشتم برات روی همون قسمت ها پاسخ بنویسم.
خدا را هزاران بار شکر پا روی خیلی از ترس هایت گذاشتی. ان شاءالله شگفت انگیزترین از این را هم تجربه کنی. آبان ماه شد بیا خوزستان، امیدیه، پاچکوه از هرکی بپرسی خونه یوسفی، میارت خونمون. بعد با همدیگر میریم میگردیم، شهر ما خیلی کوچیکه ولی جاهای گردشگری زیاد داره، منجمله کوه،رودخانه،جنگل،دشت،کوه آتشفشان فعال که دود و آتش ازش درمی آید به اسم کوه سوخته. 10 تا پارک های طبیعتی هر یکی از دیگری قشنگ تر و با حال تر، یه خیابان داریم بقولی تو منطقه لاکچری شهر به اسم خیابان کانال که خیلی طویل است، شب اینقدر قشنگه و پر تردید و پر جنب و جوش که خود من به شخصه باورم نمیشه این مناظر زیبایی که می بینم تو امیدیه کوچولوی خودمون است، از مغازه هاشیک و لاکچری،فروشگه های زنجیره ای بزرگ ،کافی شاپ ها، فست فود ها و مراکز بازی و باشگاههای بدن سازی و نمایشگاه پر از انواع ماشین های لوکس و خارجی و…
راستی یه ایستگاه هم داریم نزدیک به 20 تا شاید بیشتر فلافل فروشی سر ردیف تمیز و مرتب فلافل میفروشند و کلی جاذبه دیدینی داره، فلافل هاشون یکی از یکی خوشمزه تر.(راستی شما بر اساس قانون سلامتی نمیتونید این شگفتانه جنوبی رو امتحان کنید) ولی دیدین مناظره هم حال میده اون پویایی و جنب و جوش مردم در شهر با وجود گرما.
آبان ماه که بیایی این جنب و جوش از صبح شروع میشه و تا نصفه های شب ادامه داره.
خلاصه من هر چی از شهرمون بگم کم گفتم باید تشریف بیارید و با همدیگر این شگفتانه ها رو ببینیم.
راستی من اومده بودم از شما و کامنت ریزبیننانتان تعریف کنم، از شهر خودم تعریف کردم، به چه نکات ظریف و دقیقی اشاره کردید.
سپاس گذارم از این کامنت های عالی که مینویسی.
نسرین جان در پناه حق روز به روز توحیدی تر و شجاع تر و شادتر و موفق تر ثروتمند تر باشی مهربان بانو ی زیبا
سلام له رضوان جان عزیزم دختر فعال و شاد سایت .میدونم که باور میکنی امروز همش داشتم به شما فکر میکردم و این میکس هلی زیبایی که روی پروفایلت میزاری داشتم فکر میکردم شما از همین میتونی ثروت بسازی عکس های دیگران رو اونجوری که دوست دارن براشون میکس کنی و بهشون بفروشی این لیدر ها و خلاقیت هات عالیه .یادمه گفتی علاقه داری به گردشگری میتونی تور لیدر بشی حتما بهش فکر کن کاری نداره برو دنبالش .مرسی عزیزم از دعوت زیبات حتما عمری باشه میام چون من دوست خوزستانی زیاد دارم و چند سالی هم اونجا بودم دانشگاه و دوست دارم جاهای مختلفش رو برم . برات بی نهایت ثروت و خوشبختی و سعادت رو آرزو میکنم
رضوان خانم سلام
وقت شما بخیر؛ امیدوارم حالتون عالی باشه؛؛بنده مجید حرفت از دنبال کنندگان این سایت مقدس و الهیام؛
همچنین از جمله کسانیام،که کامنتهای شما راباعشق دنبال کرده و میخوانم،با خودم عهد کرده بودم که حتماً به یاری خدای مهربان به دیدن الگوهای موفق این سایت رویایی بروم.
قصد داشتم برای دیدن آقا رضا عطار روشن به دزفول و اندیمشک بروم.
اکنون که این کامنت وسوسه انگیزتان را خواندم از خداوند مهربان درخواست کردم که آبان ماه پیش رو به شهر شما و دیدن این همه زیبایی و قشنگی که شما نوشتهاید بیایم
چقدر عالی میشود اگر در آن سفر عزیز دلم همسر نازنینم زهره خانم را با شما آشنا کنم.
و ایشان هم رضوان خانم گل را از نزدیک ببینند،و ببینند که این خانم خوش ذوق و پرانگیزه و بسیار فعال سایت مقدس عباس منش از شهرستان کوچک به نام امیدیه می باشند.
البته این را هم بگویم درسته که مابه قانون سلامتی عمل میکنیم. و از دنباله روهای محصولات استاد عباس منش عزیز هستیم،ولی این دلیل نمیشود که یک شب در آن خیابان کانال و همچنین اون ایستگاه نرویم و فلافل نخوریم خود استاددر فایلهای دیگری به فلافلهای اهواز اشاره کردهاند. و حسابی آب از دهانمان راه انداختهاند.
خوب است اینجا اشاره کنم که من حتی به قم هم سفر کردم و رفتم خیابان چهارمردان و از فلافلی کربلا که استاد همیشه می رفتند،رفته فلافلهایش را امتحان کردهام.
به قول شیرازیها جای شما سبز!!!
به امید روزی که در امیدیه به همراه عزیز دلم همسر نازنینم زهره جانم سعادت دیدارتان را بیابم. خدانگهدار. ️
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام آقا مجید عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجو
صبح زود به کامنت زیبایتان هدایت شدم، خیلی خوشحال ام که این پیام الهی رو دریافت کردم.
مهمان حبیب خداست و چه لذتی بالاتر از خدمت به حبیب خدا.
من که خیلی خوشحال میشم شما و زهره جان رو ببینم. حتما تشریف بیارید. با جان و دل پذیرای شما هستیم.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشید.
در کامنت بعدی یه لینک از کامنت زهره جان برام بذارید که بدونم کدوم دوست عزیزمون است.
یا حق
سلام بر بندهی عزیز خدا،رضوان خانم یوسفی عزیز،وقت شما بخیر،امیدوارم حال شما عالی باشه،روی گشاده و میهمان نوازی شما ستودنی است.
احسنت و هزار مرتبه آفرین بر شما که پیروآئین ابراهیم(ع) هستید.
و همچون آنان میهمان رو حبیب محبوب می دانید که خدمتش رو افتخارتلقی مینمایید.
راستش بندگان صالح و متقی مثل شما نمونهاند و باعث افتخار ماست که با شما معاشرت نماییم.
رضوان خانم مهربان ما ساکن شهرستان ساوه هستیم،و ساوه به انارش مشهور است.
الان که پاییز سخاوتمندانه آمده،مقارن ومصادف با بهترین ایام ساوه است؛و چقدر این فصل قشنگ زیباتر و رویاییتر خواهد شد وقتی شما و خانواده محترم قدم به دیدگان ما بگذارید و سعادت میزبانی تان رو بهمان بدهید.
خیلی خیلی خرسند و مسرور خواهیم شد.
تازه اگر افتخار بدهید و تشریف بیاورید بنده به افتخار حضورتان از سرکار محترم خانم فرهادی عزیز و خانوادهای گرامی ایشان نیز دعوت میکنم تا در معاشرت و مجالست ما شرکت نمایند.
یقینا شما بهتر و بیشتر از من سرکار محترم خانم فرهادی را میشناسید.
به قول استاد ایشان یکفرشتهاند.
ضمنا در مورد همسر نازنینم پرسیده بودید؛زهره جان عزیز دلم هنوز به مدار این سایت مقدس وارد نشدهاند،البته من همون بدو آشناییام با این سایت الهی،هم ایشان و هم هر دو دختر گلم را با این سایت روحانی آشنا کردم؛حتی توی گوشیهاشون نصب نمودم؛و گفتم هر وقت دوست داشتین سری به این سایت بزنید و در آن تفرج و گردشی بکنید؛منتها هنوز بعد از گذشت بیشتراز2سال هیچکدامشان حتی چرخی هم در این سایت نزدند.
ظاهراً هنوز مدارشون به این سرزمین مقدس نرسیده.
شاید همنشینی و معاشرت با بچههای زرنگ و فعال سایت همچون شما،سعیده خانم،غزل خانم عطایی و…..ایشان را هم مجاب کند تا قدم در این وادی مقدس نهند!!!!
به هر صورت بنده این امید رو در خودم زنده نگه میدارم.به امید آنروز.
از اینکه کامنت من رو خوندید و قابل دونستید به آن پاسخی به مهر و محبت دهید،بینهایت از شما و از خدای شما ممنون و سپاس گذارم.
خدایا شکرت!!!خدایا شکرت!!!خدایا شکرت!!!
در پایان شما بندهی خوب و نازنین خدای مهربان رو به دستان قدرقدرتش میسپارم و برایتان از درگاهش شادی؛سلامتی؛ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواهانم.
الهی این دعای خیرم را شامل رضوان خانم یوسفی عزیز و استاد گرانقدر و هرآنکس که عضو این خانوادهای صمیمی عباسمنش است بگردان.
سلام دوست خوش ذوق و خلاق الهی من
سلام رضوان قشنگم
اصلا نمیدونم من کامنت نسرین جان رو نتونستم کامل بخونم هنوز، اما نمیدونم چی شد سر در آورم اینجا و از خوندن کامنت تو در پاسخ به ایشون کلی لذت بردم. من امروز یک نقشه پازلی کوچولو از ایران برای خودم جایزه خریدم. اصلا قصد دارم کلی ایران رو بیشتر بشناسم و یادش بگیرم و تا جای امکان بگردم. خلاصه که خوزستان تو لیست گردشگری هام بود حالا با تعریف های تو، صدرنشین لیست شد برام. حتما به همسرم میگم و قطعا اونم استقبال میکنه، یکبار که داشتم میگفتم یکی از دوستای سایتم امیدیه خوزستانه گفت حتما میریم یک روز در بهترین زمان وبهترین مکان هدایت میشیم، بگو منتظرمون باشه.
واقعا سپاسگزارم که اینقدر هستی، اینقدر خوبی، اینقدر باحالی. اینقدر خودتی. اینقدر مهربون و دوست داشتنی هستی و برای بهبود خودت و زندگیت داری تلاش میکنی و قدم هاتو یکی یکی برمیداری. واقعا برای تمام وجودت ازت سپاسگزارم رضوان جان…
بووووس از کنج اتاقم با دیواری از تصویر بنری کهکشان راه شیری اونم در منطقه دارالمونین تهران به تو دوست مومن و یکتاپرستم در شهرکوچیک و زیبای امیدیه…
ارادتمندتم….
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام فهیمه جانم دوست مهربان و فعال و دست به قلم الهی ام
عاشقتم دختر، مررررسی که به دعوت من پاسخ میدی، خیلی خوشحال میشم تشریف بیارید و این سعادت رو داشته باشم، میزبان دوستان خدای مهربان باشم، چه سعادتی از این بالاتر .
فهیمه جان دوست قشنگ و نازنین ام دوست دارم و از امیدیه تا تهران بوس فراون به روی ماهت.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی مهربان بانو
سلام به نسرین زیبا وثروتمند
چقدر شگفت زده شدم از کامنت بی نظیرت احسنت به شما چقدر عالی تحلیل وتفسیر میکنید و مطالب مرتبط از فایلهای دیگه را هم ذکر میکنید
چقدر تحسینت کردم بخاطر دقت ونکته سنجیت وچه تفسیر زیبایی از گلدانهای وسط خیابان داشتی احسنت
احسنت به این حافظه ات به این آرامشی که داری وسبب میشه اینچنین به تمام نکات با ظرافت خاص در کامنتت اشاره کنی
نسرینم تو فوق العاده ای احسنت وهزار آفرین به تو
سپاسگزار وجود ارزشمندتم
خداروشکر به کامنتت هدایت شدم
زندگیت مملو از عشق وثروت وسلامتی باشد عزیز دلم
یاحق
سلام به فهمیه جان .ماشالا به شما که اینقدر فعال هستین و پاسختون به کامنت های بچه ها همه جای سفر به دور آمریکا هست معلومه که از دقت زیادی برخوردار هستین که اینقدر دقیق به نکات کامنت ها اشاره می کنین .سپاسگزار خداوند هستم برای داشتن همراه و همسفری دوست داشتنی مثل شما .الهی که غرق در عشق و نور خداوند باشین هر لحظه