https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-07 00:14:282023-09-09 02:28:30سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 207
548نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدایی که ویژگیش بخشنده گی بی حد و حصر هست و همه چیز تحت سیطره ی قدرت اوست و هدایت تمام مخلوقاتش رو بر خود واجب کرده
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز
یه جاده رویایی و کاملا ایمن وسط عظمتی از کوهها و درختان و آسمانی بینهایت زیبا و شهری که خونه های زیبا با سقف های شیروانی رنگی سفید ونارنجی و زرد وسط این حجم از درختان سرسبز و کوهای پوشیده از درخت جلوه گری میکنه ویزیتور سنتر مرتب با اطلاعات جامع و کامل پذیرای بازدید کنندگان از این شهر زیباست
یه تریل زیبا و باریک که از یک طرف کوه و از طرف دیگه دره عمیق هست که با حصارهای آهنی کاملا ایمن سازی شده هشدارهای امنیتی که با رنگ زرد نوشته شده و روی سنگ هم مشخص شده که مراقب باشید سرتون به سنگ های محل عبور برخورد نکنه صدای آبشار و آب جاری وسط کوهها چقدر تحسین برانگیز هست این تسخیر زیبایی توسط انسان این مسیر پیاده روی با نرده های اهنی کنار مسیر و در قسمتی از مسیر هم بالای این مسیر با سقفی فلزی بسته شده تا کاملا محافظت شده باشه و بازدید کننده ها راحت و ایمن عبود کنند و با خیال راحت فقط محو تماشای این عظمت و زیبایی خداوند بشند چه شکوهی داشت اون صحنه ای که آب وسط کوه ها رو شکافته بود و بت سرعت و شدت سرازیر شده بود پایین و رودخونه ای جاری رو ساخته بود و اونهمه مسیر پله ای که برای رسیدن به آب جاری درست کردند و چه جای زیبایی بود اون قسمت که روی سنگهای کف این رودخونه مریم جانم نشستند خیلی زیبا بود چشم شما از زیبایی این قدرت خدا برق میزد و عکسهایی که پر از عشق و محبت الهی بین اون دو خانم زیبا گرفتید و من بااااارها این عکس پر از احساس عشق بدون وابستگی شما رو در بنر این قسمت از فایل تحسین میکنم و لذت میبرم و باور میکنم که میشود ابن حد از عشق بدون وابستگی رو داشت و در نهایت آزادی و آرامش و لذت فقط لذت برد و تجربه کرد و رشدی بیشتر داشت خدایا شکر در مدار دیدن و تحسین گردن این الگوی بی بدیل از عشق رو هستم و به هدایت الهی به این تجربه الهی لاجرم هدایت میشم الهی امین
چه صحنه بینظیری بود از اون مرنده های زیبا با مرهای خوشرنگ که براشون غذا گذاشته بودند و اونها رو به چه زیبایی جمع کرده بودند و با این کار ساده و زیبا چه زیبایی رو خلق کرده بودند و سنجابهای ریز و زیبا اون خطهای کنار صورتشون دم قهوه ای و زیبا چه زیبا غذا پرنده هایی که رو زمین ریخته بود میخوردند. و چه شکوهی از خلقت خداوند در این موجودات بود سنجابها که دستهای کوچولومون رو آورده بودند بالا و غذاشون رو میزاشتند دهنشون خیلی زیبا بود و اون پرنده های دیگه که فکر میکنم اسمشون سره باشه واقعا صدای اوازشون گوش نواز و زیباست مناجاتشون با خداست این آواز زیبایی که سر میدند خدایا قدرت لا یزالت رو میلیاردها بار شکر میکنم
سطل زباله مناسب و ایمن سازی شده از حمله حیوانات که خیلی خلاقانه و تمیز بود و چقدر به زیبایی و تمیزی این بهشت کمک کرده بود و اون ماموران بهداشتی که زباله ها رو با ماشین آلات صنعتی جمع آوری میکردند این همه رسیدگی به این محیط زیبا واقعا تحسین برانگیز بود سپاسگزاری عملی از داشته های باارزش هست که خداوند جاری کرده خدایا شکرت برای اینهمه امکانات عالی تمهیدات عالی و مناسب که این زیباییها رو بیشتر و گسترش و رشد بیشتری رو میاره
درون بچه هوشمند زاویه ای زیبا از نمای بالای شهر رو نشون میده بی نظیره ابن ترکیب زیبا از زندگی شهری که با طبیعت عجین شده کوه و صخره و درخت و آب جاری وسط کوهها و این جاده های تمیز و زیبای وسط شهر همه و همه رویایی و زیبا بود پل زیبایی که در رشت کوه سنگی رو که وسطش آب جاری بود به هم وصل کرده بود خیلی باشکوه و زیبا بود خدایا شکرت لایق دیدن این زیباییها شدم
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و همه ی دوستان گلم.
امروز صبح سر ایستگاه منتظر سرویس بودم، هوا فکنننم 80%رطوبت بود، جوری که دقققیقا انگار تو حمام بودیم.
به یکی از همکارام که اومده بود سر ایستگاه گفتم، درسته شرجیه ولی خداروشکر که باد میاد و گرنه نمیتونستم نفس بکشیم، اونم گفت آره
گفتم خداروشکر امسال تابستون بدی نداشتیم خوب بود، پارسال هم زمستون خوبی داشتیم خوب بارون زد،
این همکار همیشه شاکی از همه چیز، حتی از زیپ شلوارش، گفت چی بگم والا میگن امسال از برج 8 زمستون شدیدی داریم هرچند اینجا من زمستون نداریم، دوباره گفت از بس که هوا خوبه این لعنتی سرویس هم دیر اومد امروز(حالا سرویس 1 دقیقه دیر اومده بود!)
حالا من کجا بودم!؟
غرق شده بودم تو بادی که میخورد تو صورتم و محو تماشای ابرایی بودم که باد خیلی خیلی سریع داشت جابجاشون میکرد و آیه ی قرآن رو بهم گفت( که ما توسط باد، ابرها را میپراکنیم و توسط آن باران فرو میفرستیم و عده ای را شادمان و عده ای را غمگین میکنیم) و کیف میکردم.
حالا چرا این اتفاقی که ساعت 6 صبح افتاد رو گفتم!؟
میخوام بگم باااید اتفاقات و شرایط زندگی و من و همکارم متفاوت باشه
خدایی که خودش رو عادل خطاب و معرفی کرده مگه میشه کسی مثله من که شکر نعمت و این باد رو بجا میارم با همکارم که شاکیه و ناشکره یکی باشه!؟
نه به هیچ وجه اینجوری نیست
این آقایی که با عشقش داره زیبایی های خدارو میبینه قطعا شکرگزار خدا بوده
اصلاً من به یه چیزی دقت کردم تو این فایل ها که فکنم خوده استاد هم بهش فکر نکرده!
میدونین تفاوت نیمار و استاد توی چیه!؟
اگه بخوایم از نظر ثروت، شهرت، سن، امکانات رفاهی و… استاد و نیمار رو مقایسه کنیم قطعا تو این آیتم ها نیمار از استاد بالاتره.
نیمار تو قرادادش با تیم عربستانی یک جت شخصی، یک عمارت با تمامه خدمه و امکانات رفاهی رو بهش دادن
حالا این چیزیه که خواستهی نیمار بوده
و اون چیزی هم که استاد داره خواسته ی خودش بوده اما!!
نکته ی ریز قضیه اینجاست!
چرا استاد قلبش اینقدر شیفته ی طبیعته!؟
چرا انقدر دیییوانه ی مرغ و خروسه و جوجه است!؟
چرا چشاش چارتا میشه وقتی یه سنجاب رو میبینه!؟
چرا قدرت تسلط به پاهاش رو از دست میده وقتی ابهت آبشار و کوه رو میبینه و پاهاش میکشوننش سمته آبشار!؟
دلیلش اینه که این آقا با تمااااامه وجودش فقط دنبال 1 چیز بود، اونم احساس آرامش و احساس خوشبختی عمیق!
و احساس آرامش و خوشبختی عمیق هیییییچ جایی نیست، مگر جاهایی که تو رو یاد خدا بندازه
حالا این جاهه ممکنه آغوش همسرت باشه و وقتی که از بودن کنارش ققققلبت احساس خوشبختی میکنه همون لحظه تو ذهنت یاده این آیه میوفتی که خدا میگه (و از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند)
حالا اگه من بیام اون لذته بودن کنار همسرم رو مدیونه همسرم باشم، کار خراب میشه، این یعنی پا گذاشتن روی دمه خدا، این یعنی چیزی که خدا باااااارها تو قرآن با این جمله بهش اشاره کرده(حرمت خدا را نگه دارید)
این یعنی شرک
حالا برگردیم به ادامه ی اون سوال!؟
چرا استاد اینقدر قلبش شیفته ی طبیعت، و مرغ و خروسه!؟
بنظر من دلیلس اینه که توی طبیعت میشه خدار و خیییییلی خیییییییییییلی واضح دید!
توی مرگ و میر حیوانات، توی زرد شدنه درختا و دوباره سبز شدنش، اشاره به زنده شدنه مردگان توی ابر ها، توی نظم چرخش خورشید و ماه، توی ابهت و عظمت کوه ها، توی یک پارچگی آسمون، توی دیدنه ستاره ها که اون چیه که اون بالا همینجوری وایساده، توی بادی که حسش میکنی، تاثیرش رو میبینی که داره برگ هارو تکون میده اما خودش رو نمیبینی، و در یک کلام!
در طبیعت میشه مهمترین قانونه خدا رو فهمید!
اونم اینکه بزرگترین رویدارد ها به ساده ترین شکل ممکن اتفاق میوفته!
شما به چرخه ی تبخیر آب دریا توسط نور خورشید،تبدیل شدنه اون به ابر، جابجایی ابرها توسط باد و رفتن به سرزمین های دیگه، و بارش باران فکر کنید ببینید چقدر ساده است!؟
یا تسویه ی هوا توسط درخت!!!
با تکامل رشد گیاهان
و صصصد ها هزار پیام و الهام که میشه از طبیعت گرفت!
و بااارها قرآن در مورد درس گرفتن از چرخش طبیعت با ما صحبت کرده.
حالا برگردیم به خواسته ی استاد عباسمنش
(احساس آرامش، خوشبختی محض، خداشناسی)
حالا این احساسات رو کجا میشه بدستش آورد
(تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد)
یاد خدارو کجا ها میشه عمیق احساسش کرد!؟
(طبیعتی که آفریده دسته خداونده و میشه قدرت، محبت، آگاه بودن، عادل بودن و… خدارو در طبیعت دید)
اصلاً هر جای قرآن رو نگاه کنی، از طبیعت گفته
از رعد و برق، که هر که را بخواهیم با رعد و برق آسیب میزنیم
از کوه ها که ما کوه ها را مانند میخ هایی در زمین قرار دادیم که زمین سما را نلرزاند
از باران، که گفته عده ای را شادمان میکنیم
از نظم چرخش خورشید و ماه که گفته برای حساب سال در گردشی منظم اند
از دریا که گفته مروارید و… برای زینت استخراج کنید
سوره ی حدید در مورد آهن که میشه باهاش تجارت کنید
در مورد درخت و باد و…
حالا بهترین جا برای دیدنه خداوند طبیعته،
البته نه هر چشمی!
بخاطر همینه که شاعر میگه
(برگ درختان سبز، در نظر هوشیار
هر ورقش دفتریست، معرفت کردگار)
بنظر من خوشبختی حقیقی، در ارتباط با خدا بودنه،
و خدت و میشه توی اون عظمت کوه دید، برای همینه که ما هیییچوقت از دیدنه طبیعت سیر نمیشیم و نمیگیم عه، دوباره گل و صدای موج دریا!!!
ولی شاید در مورد ماشین، خونه، طلا، شغل، آدمای اطراف، و یا هر شی دیگه کم کم خسته بشیم مگر در 1 صورت!
در صورتی که اون شی یا اون چیز رو از خدا بدونیم و با دیدنش یاده خدا بیوفتیم!
من نیمدونم یکی مثله نیمار،وقتی که توی عمارت خودش و یا جت شخصی اش داره لذت میبره، احساس خوشبختی عمیق میکنه یا نه، اما واقعیتش سخته برام باور اینکه اون لذت و خوشبختی واقعی که استاد داره رو اون تجربه کنه، چون میبینم استاد حتی 1 بارم سراغ حواشی نرفته اما امثال نیمار و… خیلی خیییییلی از روزای عمرشون رو درگیر حواشی بودن برای همینه که این دسته افراد رو میارن به حاشیه ها و چیزایی که اگن احساس لمس عشششقه رو به دنبال نداره، وگرنه جناب عباسمنش جت شخصی که چه عرض کنم میتونه فرودگاهش رو بخره
(خدایا این جمله ها کجا بودن، من خو نمیخواستم اصن کامنت بنویسم روی این فایل!
عجب!!!
حالا تکلیف من چیه، این وسط!
اصلاً گیریم استاد امام زمان، استاد حضرت موسی خو به منچه!؟
سهم من از موفقیت این شخص چیه!؟
اینکه بشینم از دور فقط واسش دست بزنم یا به مسیرش ایمان بیارم و منم 1 سال متعهد بدور از دیدنه شرایط کنونی ام ادامه بدم!؟
من وقتی این صحنه ها رو میبینم، این روابط عاشقانه سالم، در نهایت ادب و احترام، طبیعت بکر، سوپرایز شدن توسط طبیعت، هیجان دیوانه وار و بی اختیار و تند تند راه رفتن برای دیدنه آبشار و این همه زیبایی و لذت و در یک کلام، احساس خوشبختی محض رو میبینم، یه نگاه به خودم میکنم میبینم من واقعاااا دلیلی نداره که این لذت ها رو تجربه نکنم!!!
من هم لیاقت لمس همچین احساسی رو دارم!
من هم لیاقت دیدنه همچین زیبایی هایی رو دارم!
واقعا چند درصد از مردم جهان این مسیری که من میرم رو جرأت رفتنش رو دارن!
همه از ترس هاشون فرار میکنن و چشم بند میزارن رو چشم هاشون که ترسهاشون رو نبینن، برعکس من دنبال ترسام میدوم و اونا از من فرار میکنن!
چند درصد از مردمه دنیا حاظرن ییییک دونه از ایرادات شخصیتی خودشون رو بپذیرن!!!
اصن بیخیال اینکه بخوان ایرادای شخصیتشون رو برطرف کنن، اینو ولش کن
چند درصد حاظرن ایراداتشون رو بپذیرین!
من علاوه بر اینکه در نهایت افتادگی و خضوع ایرادات خودم رو پذیرفتم، از اونور هم دارم هرررر لحظه کار میکنم برای برطرف کردنه ایرادات شخصیتیم و میبینم که دارم بهتر و بهتر میشم
درسته بعضی وقتا خارج میزنم، نا امید میشم، اما مهم نیست مهم اینه که دارم بهذقورت پیوسته ادامه میدم و ادامه میدم.
چند درصد از مردم جرأت اینو دارن که مسیری برعکس 99% آبا و اجداد و جامعه ی اطرافشون رو برن!؟
من میبینم خیییییلی از رفتارام بر عکس تمامه جامعه است، همون جامعه ای که اول مسیر مسخره ام میکنن ولی بعدش از تهه دل میگن خوشبحالت کاشکی منم جای تو بودم
چند درصد از جامعه میتونه جلوی رفتاری از خودش بگیره که شده جزئی از شخصیتش!؟
میتونه دره دهنشو ببنده وقتی به یه تضاد میخوره!
من واااقعا سکوت میکنم اگه جایی ببینم نا زیباییه!
و لیاقتم تجربه ی زندگیه که الان استاد داره
فققققط باید 1 چیز رو حفظ کنم!
ادامه دادن، پای تعهد خودم موندن، مخصوصاً تو روزایی که هیچ نوری دیده نمیشه از رسیدن به هدف. خواسته، مثله این روزایی که دارم.
من نبوده دست دراز کنم جلوی خدا و دسن خالی برگردم
نبوده از این مسیر استفاده کنم و نتیجه نگیرم
من نبوده فققققط و فققققط تمرکزم روی سمته خودم باشه و سمته مقابلم تغییر نکنه!
نبوده که خلاف روش های که دیگران برای تغییر زندگیشون عمل کنم، و نتیجه نگیرم
برای همین ادامه میدم
ادامه میدم
به حرمت آرزوهام ادامه میدم
آرزوی موفقیت برای همه ی شما عزیزای دلم که شرمندهی کامنتهای محبت آمیزتون هستم که بعلت زیاد بودن نمیتونم تک تک لطفت گ محبتتون رو پاسخ بدم.
خداروشکر میکنم بابت این کامنت فوق العاده ای ک خدا روزی من کرد
چه نکته ای فوق العاده ای متوجه شدم خدااای من
تاحالا اصلا بهش فکر نکرده بودم
والبته ک درمدار دریافتش نبودم والان خداروشکر
خداروصدهزاررر مرتبه شکر متوجه شدم
این نشون میده مدارم تغییر کرده و رشد کردم
چ حس خوبی گرفتم آخیششش:))
اینجا ک فرمودین:
چرا استاد قلبش اینقدر شیفته ی طبیعته!؟
چرا انقدر دیییوانه ی مرغ و خروسه و جوجه است!؟
چرا چشاش چارتا میشه وقتی یه سنجاب رو میبینه!؟
چرا قدرت تسلط به پاهاش رو از دست میده وقتی ابهت آبشار و کوه رو میبینه و پاهاش میکشوننش سمته آبشار!؟
دلیلش اینه که این آقا با تمااااامه وجودش فقط دنبال 1 چیز بود، اونم احساس آرامش و احساس خوشبختی عمیق!
و احساس آرامش و خوشبختی عمیق هیییییچ جایی نیست، مگر جاهایی که تو رو یاد خدا بندازه
حالا این جاهه ممکنه آغوش همسرت باشه و وقتی که از بودن کنارش ققققلبت احساس خوشبختی میکنه همون لحظه تو ذهنت یاده این آیه میوفتی که خدا میگه (و از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند)
حالا اگه من بیام اون لذته بودن کنار همسرم رو مدیونه همسرم باشم، کار خراب میشه، این یعنی پا گذاشتن روی دمه خدا، این یعنی چیزی که خدا باااااارها تو قرآن با این جمله بهش اشاره کرده(حرمت خدا را نگه دارید)
این یعنی شرک
چقد قشنگ ریشه یابی کردین این شریک و الله اکبر
چقد همین آگاهی میتونه زندگی آدمو زیباتر و شیرین تر کنه
اینجا ک گفتین:
حالا اگه من بیام اون لذته بودن کنار همسرم رو مدیونه همسرم باشم، کار خراب میشه، این یعنی پا گذاشتن روی دمه خدا، این یعنی چیزی که خدا باااااارها تو قرآن با این جمله بهش اشاره کرده(حرمت خدا را نگه دارید)
این یعنی شرک
چقد زیبا اشاره کردین ب روند تکامل و نشونه های خدا تو طبیعت
و اینکه میشه خدا رو لمس کرد وآثارش و دید
و واقعا الا بذکر الله تطمئن القلوب است
من تو تابستان های گذشته ی عمرم همیشه از گرمی هوا گله و شکایت میکردم
ولی امسال تابستون هر وقت ک حسم رفت ک بد بشه و ذهنم شروع کنه جولان دادن
ب خودم میگفتم ببین زکیه
عظمت الله و چطور یک فصل مث زمستان و پاییز هواخنکه و زمین سرسبز و نمناک هست و زمین داره انگار نفس میکشه
و ی فصل هم مث تابستان اینقد گرم میشه این نشونه قدرت الله است
ک زمین سیاه و خشک میشه و باد ها موقع تغییر فصل با چه قدرتی هوا رو جابه جا میکنن
این نشونه ی قدرت و عظمت خداست واقعا
و چقد امسال تابستان هوا خیلی بهتر از سال گذشته بود برام
چراااا
چون زاویه دیدم و تغییر دادم چن احساسم و خوب کردم و واقعا همه هم میگفتن امسال تابستان خیلی بهتر بود
و باز ب تایم روز و شب دقت میکردم ک چطور زمستان ها هوا اینقدر زود تاریک میشه و تایم روز کمتره و برعکس شب بلند تر میشه
از پدرم اینو پرسیدم گفتن ک این همه تغییرات بخاطر اینه ک روزی یک دقیقه از روز کم میشه و ب شب اضافه میشه و تو تابستان برعکسه
حالا دقیق نمیدونم چقد درسته ولی حسم تاییدش کرد
و چیزی ک متوجه شدم گردش ماه و خورشید
و روز وشب هم داره روندش وخیلی آرام طی میکنه
چون قانون تکامل همینه
هیچ وقت یهو بارون شروع نمیشه
حتما باید مراحل قبلش طی بشه
تبخیر آب و تشکیل ابر جابه جا شدن ابرها و..
وبعد باران رحمت الهی میباره
الهی صدهزارر بار شکرت بابت این اگاهی های ناب
سپاسگزارم از کامنت ارزشمندتون خیییلی فوق العاده بود
خییلی تحسینتون کردم
و بهتون تبریک میگم ک اینقد عالی قانون و یاد گرفتین و ب ما هم کمک میکنین ک بهتر درکش کنیم
نوشته هاتون واقعا منو به فکرفرو میبره ی وقتایی کامنت رو میخونم به وجد میام طوری که ازخوشحالی ازجام بلندمیشم راه میرم ،ی وقتایی اشک شوق میریزم وخداروشکرمیکنم که منم لایق خوندن این اگاهی ها هستم ،به قدری قشنگ استادرو تحسین کردیدبه دلیل توحیدی بودن استادیا طبیعت انقدرعالی توصیف کردید که هربرگش ی دفتر اگه چشم بینا داشته باشیم وای چقدر زندگی لذت بخش وقتی به دور ازحواشی باشی
سپاسگزارم وقت میزارید اگاهی های ناب رو باما به اشتراک میزارید الهی که خیرش به زندگیتون برگرده
مثل همیشه فوق العاده نوشتی واقعا لذت بردم انگار که خود خدا این حرف ها رو داشت میزد بهمون .طرز فکر و نوع دیدگاهت هم خیلی عالی بود مخصوصا مقایسه نتایج استاد و آدم های به ظاهر موفق دیگه
واقعا احساس خوشبختی و آرامش و لذت از زندگی یه چیز دیگس که استاد عزیزم دارن به ما درس میدن
دقیقا درستِ که تو طبیعت میشه خدا رو دید و لمسش کرد.از شروع فصل جدید سفرنامه کامنت هات فوقالعاده و عالی بودن مخصوصا اون جاها ئیکه در مورد توحید مینویسی
آرزوی توفیق روز افزون و موفقیت در تمام جنبه های زندگیت رو دارم از
چند درصد از مردم جرأت اینو دارن که مسیری برعکس 99% آبا و اجداد و جامعه ی اطرافشون رو برن!؟
وقتی که آروم آروم روی شخصیت و باورات کار میکنی و بهبود می بخشی رفتارای قبلی رو!!!بعده مدت زمانی می بینی یه جورایی شخصیتت عوض شده!دیگه دوست نداری تو اجتماعی باشی که جز تقلید کورکورانه کاری از دستشون بر نمیاد چون تقلید از روی جهل و نادانی است و راحترین کار!!!
دیگه دوست نداری جایی که از مشکلات و کمبودها و نداری ها و گرانی ها حرف میزنن باشی!!چون دیگه باور کردی که فراوانی و نعمت به وفور در این جهان هست!!
دیگه دوست نداری بین جماعتی باشی که دائم دلیل مشکلاتشون رو دولت و سیاست مدارا میدونن چون خودت به عینه دیدی که اتفاقات حاصل فرکانس های خودمون هست!!!
دیگه خدا رو دور از دسترس و تو آسمونا نمی بینی!!چون نزدیکتر از رگ گردن بهت هست
دیگه دنبال روضه و نذری و احسان و این جور چیزا نیستی چون رگه های شرک رو از دل و روحت شستی ومشرک نیستی
وقتی اینا رو میدونی و عمل میکنی انگار از کل اجتماع فاصله گرفتی و تو غار حرای خودت با خدای خودت در حال عشق و حالی و این لذت رو به گفته ی خودتون با کل ثروت های دنیا عوض نمیکنی!!!
ولی با تعهد و موندن تو این مسیر راههای بسیار زیادی به کمک الله مهربان باز خواهد شد به شرط صبر،صبر همراه باایمان!اون قدری راضی میشی که به گفته ی خودش لعلک ترضی می کنمت و به صورت صعودی مثل استاد به همه چیز می رسیم و وظیفه ی ما موندن تو این مسیر و لذت بردن از زیبایی های اکنون هست
ابراهیم عزیز!ممنون بابت کامنت زیباتون که باعث شدید اینا رو به خودم یاد آوری کنم…
من تا حالا شاید یک یا دوبار واسه کسی جواب گذاشتم اما وقتی کامنت زیبای شما رو خوندم انقد حالم خوب شد انقد امیدوار شدم که حیفم اومد از شما تشکر کنم. ممنون بابت امیدی که در سخنانت بود. خوشحالم در این سایت هستم و دوستان هم مداری مثل شما هستند. ممنون
چقدرررر لذت بردم از دیدن این فایل و خدا رو شکر میکنم این فرصت دیدن اینهمه زیبایی رو امروز داشتم
خدایا چه صخره هایی که فقط میشه قدرت خدا رو توش دید و چقدر ارزش قائل شدن برای مسافرا و این تریل خوب رو ساختن تا همه بتونن خیلییی راحت از دیدن این زیبایی ها لذت ببرن
درون چه لحطه هاییرو ثبت کرد چقدر این شهررر قشنگه خدایا شکرتت
چه تریل های قشنگی درست کردن یعنی از همه جا نهایت استفاده رو کردن تا همه بتونن تک به تک از زاویه های مختلف این زیبایی ها رو ببین
واس خدایا این سنجاب ها چقدررر خوشگل بودن
چقدر قشنگ و با نظم همشون طراحی شده بودن
اون پرنده های کوچیک نمیدونم اسمشون چی بود ولی وقتی بال میزدن چقدرررر زیبا میشدن خدایا آخه چقدررر قدرت داری تو چقدر زیبایی خلق کردی که هر چی میبینیم تموم که نمیشه هی بیشتر میشه
چقدر این سنجاب ها خوشگل غذا میخوردن طرح روی دمشون طرح راه راه پشتشون بی نظیر بود بینظیر
سطل زباله هایی که طراحی کردن چقدر هوشمندانه و قشنگ بود
همه چوره مراقب طبیعت هستن
همه جور دارن با اعمالشون سپاسگزاری میکنن از نعمت هایی که خدا داده
و خدایا شکرت استاد عزیز ما رفته بهداین شهر زیبا و با ما به اشتراک گداشته اینهمه زیبایی رو
احساس میکردم وقتی دارم این فایل رو میبینم تمام وجودم ذوق زده شده بود بند بند وجودم لذت برد از دیدن این فایل
من خنکی اون انتهای تریل رو که آب میپاشید حس کردم و لذت بردم
خدایا شکرت قدرت تجسم دارم ک میتونم لحطه به لحطه سفر خودمو اونجا ببینم
سلام به همه ی عزیزان، از هر کجایِ این جهانِ پهناور، که در مدارِ این سایت هستین.
بَه بَه از عکسِ این فایل، فکر میکنم دیدن و شنیدن از دوست داشتن و عشق یکی از زیباترین تجربه های من و همه مون در این جهان باشه.
در ادامه حضورِ خودمم در این مدار بسیار قشنگه.
استاد جان و مریم جان، لحظه به لحظه عشقتون به هم فراوان تر بشه و لذت بی نهایتی ببرین از زندگیتون در کنار همدیگه.
به نظرِ من، بغل کردنِ عزیزانم، یکی از بزرگترین نعمتهاییه که من تو زندگی دارم و تجربه اش میکنم.
دیشب ساعت 23:22 دقیقه سورپرایز شدم وقتی رفرش زدم سایتو، و با این عکس و فایل جدید روبه رو شدم.
امروز تماشا کردم و لذت بردم.
بی نهایت از اون آبشارِ محلی خوشم اومد.
اون تریلی که تو دل کوهستان ختم میشد به آبشار، واقعا زیبا بود.
قشنگ حس کردم منم ایستادم اونجا و ذرات آب میخوره بهم.
خیلی خوشم اومد پلکان طراحی شده بود برای پایین رفتن و نزدیکیِ بیشتر به دلِ آبشار.
چقدر اون دختر و مادری که استاد ازشون عکس گرفت قشنگ و خوش انرژی بودن، از اون دختر خانم کلی انرژیِ دوست داشتن و عشق ساطع میشد و ارامشِ مامانش.
من عاشق اون سنجاب کوچولو ها شدم، خدایا شکرت با طراحی که روی پوستشون انجام دادی، طرح راه راه از روی سرشون شروع میشد تا روی بدنشون.
تا تو دلم گفتم خدایا دستهای کوچولوشونو، استاد هم گفتن دستهاشو ببین.
یعنی با اون دستهای خیلی کوچولوش خوراکی رو میاره بالا جلوی دهانِ قشنگش، میخوره و میجوه، اون لپ هاش هم خیلی قشنگن.
پرنده های زیبا هم طبقه بالا مشغولِ نوشِ جان کردن اغذیه شون بودن.
از روی رفتار یه ملت و مردم با کودکان و حیوانات، میشه تا حدود زیادی فهمید اون مردم با خودشون در صلحن یا نه.
اینو صبح تو پیاده روی متوجه شدم، و وقتی اومدم خونه و فایل رو دیدم به صورت عملی مشاهده اش کردم:
مردمانی که در طبیعت روی تابلو مینویسن به حیوانات کاری نداشته باشین فقط از دور و از دیدنشون لذت ببرین، بسیار تحسین برانگیزن.
در عمل حافظِ محیط زیست هستن، حیوانات یکی از عتاصرِ مهمِ محیطِ زیست هستن، هر چی بهتر باهاشون برخورد بشه تو یه سرزمین، به نظر من یعنی اون مردم بیشتر با خودشون در صلحن…
با اَدا و اطفار نمیشه حافظِ محیط زیست بود، در عمل نشون میدیم چیکاره ایم…
وقتی آشغالی دستمونه، و نگهش میداریم تا بندازیم توی سطل زباله.
وقتی حیوانی میبینیم و به خاطر حفظِ آرامشش، بیش از اندازه بهش نزدیک نمیشیم مگه اینکه خود اون حیوان بخواد و نزدیکمون شه.
یادِ یه فرهنگِ زیبایِ محیط زیستیِ دیگه افتادم تو سفر به دور آمریکای قسمتهای گذشته:
اون درخته بود که تابلو زده بودن این درخت رو اذیت نکنین، آویزونش نشین، فقط با عشق بغلش کنین…
چقدر خوشم اومد از اون تابلو و نوشته ی زیبا.
وقتی با خودت در صلحی، با هر چی اطرافته هم در صلحی، از آدمها بگیر تا حیوانات و گیاهان و کلِ طبیعت…
از تمیزیِ کنارِ رودخانه ها و ساحل هاشونم هم این امر اثبات میشه که چقدر در صلحن با خودشون و پیرامونشون.
به شدت تحسین میکنم هر آدم، مردم، ملت و سرزمینی رو که اول به خودشون احترام میذارن و با خودشون در صلحن و بعد با پیرامونشونم هم در صلحن.
از همه ی نعمتها و زیبایی ها استفاده میکنن، کیف میکنن و در تمیز نگهداشتن اون زیبایی ها به سهمِ خودشون مشارکت میکنن.
طبیعت رو از خودشون میدونن.
خودشون و زندگیشون رو جدا از طبیعت نمیدونن.
انگار که کلِ جهان، خونه ی ماست و ما به همه جای خونه مون اهمیت میدیم، در تمیز نگهداشتنش هر کس سهم خودش رو ایفا میکنه…
یادِ یه خاطره افتادم.
من از اونجایی که معلم هنر کلِ مدرسه بودم (12 کلاس، 6 پایه)، حرکتِ قشنگی رو از طرفِ معلمِ پایه چهارم دیدم.
به بچه هاش آموزش داده بود زنگِ خونه، قبل از خوردن زنگ یک یا دوتا از بچه ها، از عقب کلاس تا جلو، زیر میزی ها و زمینِ هر میز رو نظافت میکردن با جارو، و کلاس رو عین دست گل ترک میکردن.
اون روزی در هفته که زنگ آخر با من هنر داشتن، وقتی متوجه این عملکرد شدم خیلی خوشم اومد.
به چشم دیدم بچه ها با اشتیاق نظافت میکنن کلاسشون رو، با یه عشقِ خاصی، انگار یه مراسمِ خاصی هست براشون، انگار اتاق خودشونه، یعنی کیف میکردم صورت ماهشونو میدیدم که با اون جدیت و اهمیت کلاس خودشون رو تمیز میکردن.
فکر میکنم این تمرین باعث میشده به مرور زمان کمتر هم آشغال بریزن تو جامیز یا زمین.
دَمِ معلمشون و تک تک بچه ها واسه مشارکت در تمیز نگهداشتن کلاسشون گرم…
جاده ی خوشگلی دیدم، نمایِ دِرون هم شگفت انگیز بود، من یادِ روستاهای خودمون افتادم، انگار که واردِ شمالِ خودمون شدیم، اون استراحتگاهه با نیمکتش، منو قشنگ برد به سمتِ استراحتگاه های بینِ جاده ای…
دیروز تو تماشای سریال زندگی در بهشت رسیده بودم به قسمتی که استاد تِرَک جان و آپشن هاشو کامل معرفی میکردن.
تازه اونجا متوجه شدم با چه جواهری داریم سفر میکنیم، اونجا که موودِ کرال رو دیدم یادِ اون قسمتی افتادم که استاد با این حالت اون جاده سنگلاخی رو طی کردن.
بسیار بسیار تحسین برانگیزه این ماشین زیبا و فول آپشن و بسیار کاربردی.
با همین بزرگواره که ما هم با استاد و مریم جون، داریم تو دلِ این جاده ها حرکت میکنیم و رو به جلو و قشنگی های بیشتر میریم.
سپاسِ بیکران از استاد جان، مریم جان، تِرَک جان، دِرون جان و همه ی دوستانی که تو این سفرِ زیبا نقش دارن.
وقتی اومدم کامنت بنویسم فکرشو نمیکردم طولانی بشه، اومدم از آبشار بنویسم و کیفی که کردم، مابقی اش خودش اومد تو قلمم.
دیروز سریال زندگی در بهشت رو کامل دیدم و تموم شد و کیف کردم و خاطرات خوشی برام ساخته شد با کارگاه و زمینِ پهناورِ پردایس و درختها و مرغ و خروس ها و بزغاله ها و اردک ها و سایرِ دوستانِ عزیز که بودن و رفتن.
بسیار ممنونم برای این فایلهای تصویری.
کلی زیبایی و تجربه ی جدید کسب کردم باهاشون در امریکا، جایی که خودم نیستم اونجا ولی کلی اطلاعات از سرزمینش و زیبایی هاش و مردمانش کسب کردم.
متوجه یه نکته ای هم شدم امروز کاملا تخصصی، اینکه در زمینه ویدئوها و تدوینشون چقدر تکاملی عالی و عالی تر شدین، قبلا موسیقیِ با کلام روی فایلها و مناظر میذاشتین، این سری یه موسیقیِ یکسان و بی کلام.
اینم یه سبکیه، جالبه، خوبیش اینه شما حالتهای متفاوت رو تجربه میکنین ما هم مستفیض میشیم از تجارب و زیبایی های شما.
باز اون لحظه ای که مریم جون دوربین رو دادن استاد که فیلمبرداری رو ادامه بدن (رویِ تریل کنارِ آبشار) انقدر ظریف و آروم انجام شد که من برگشتم عقب دوباره ببینم، دیدم خیلی ظریف اینکار انجام شده و مخاطب متوجهِ جابجایی نمیشه.
بَه بَه از این رشد و پیشرفت ها و تکامل، از کوچکترین بهبودها بگیر تا بزرگترهاش.
یادِ یه چیزِ دیگه هم افتادم و استاد رو تحسین کردم.
اینکه فیلمبرداری با درون بچه، هم روند تکاملی داشته، استاد شونصد میلیون بار فیلمبرداری کرده، تمرین کرده تا اینکه ما مدتهاست داریم این تصاویرِ شگفت انگیز رو طریقِ دِرون میبینیم.
نکته ای که من دائم باید به خودم یادآوری کنم تا الانِ استاد رو با الانِ خودم مقایسه نکنم و دچارِ شتاب در به نتیجه رسیدن نباشم اینه:
استاد و مریم جون هم عینِ بقیه ی آدمها خیلی چیزها رو بلد نبودن، اما فرقشون با خیلی آدمها من جمله خودم اینه که با اینکه بلد نیستن، توکل میکنن به خدا، میرن توی دل ناشناخته ها، اقدام عملی میکنن، تمرین میکنن، انجامش میدن و کم کم ماهر و ماهرتر میشن…
اینطوری که منی که تصاویر رو میبینم اشتباه فکر میکنم که استاد به محضِ تولد رانندگی با RV و اون عظمتش رو بلد بوده، پس راحته براش، پس کار سختی نمیکنه.
این غلطه، استاد از یه جایی پا روی ترس هاش گذاشته و اقدام کرده و هر دفعه بهتر و بهتر شده.
یا اینکه وقتی استاد و مریم جون نجاری میکنن، یا دستگاه و وسیله ای رو اَسِمبِل میکنن، من فکر میکنم بلدن دیگه…
این هم غلطه، استاد و مریم جون از یه جایی پا روی ترس هاشون گذاشتن و اقدام کردن و هر دفعه بهتر و بهتر شدن.
خیلی مثالهای دیگه به صورتِ تصویری تو سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا دیدم از جفت استادهای نازنینم که جلوی دوربین اومدن با شجاعت و در رابطه با
چیزی که بلدن نبودن اقدامِ عملی کردن…
اینکه استاد همیشه یه دستش به سرچ تو یوتیوبه برای یادگیری، برایِ منِ شاگرد باید کد بده که آقااااااااا جون، استادت هم خیلی چیزها رو بلد نیست اما نمیترسه از بلد نبودن هاش، میره تو دلشون و یاد میگیره، آزمون و خطا داره، خودشو سرزنش نمیکنه، احساسِ خطاکار بودن نداره، احساسشو خوب نگه میداره و طبیعتا خیلی چیزها رو یاد میگیره…
اینه که استاد و مریم جون شدن دریایی از کسبِ مهارت هایِ جدید…
از اعتماد به نفسشون در نصبِ پله ی جدیدِ آروی بگیر تا جلوتر.
تعویضِ لامپهای آروی و …
ساده تر اینه برن مراکز مربوطه و خدماتِ آماده بگیرن.
اما انتخاب کردن که خودشون رو وارد چالش های جدید کنن.
بلد نیستم؟
هیچ ایرادی نداره…
یوتیوب جان، بفرمایین راهنمایی کنین ما رو…
یا مریم جون که واسه خودش مستقل میره کارگاه، کار میکنه، ماشین کوچولوی خودشو با اعتماد به نفس به کمکِ آقا رامتین اَسِمبِل میکنه چی رو به من یاد میده؟
نترس
فقط نترس…
گفته میشه چیکار کنی
فقط تو نترس
نذار کمال گرایی ات مانعت بشه که تجربه های جدید نکنی تو زندگیت…
با این بهانه که بلد نیستم!
اگه نشه چی؟
اگه ضایع شم چی؟
اگه بقیه مسخره ام کنن چی؟
هیچی…
وقتی اینطوری فکر میکنم کلی از زندگی عقبم.
در صورتیکه وقتی با بهبودگرایی اقدام های ریز ریز میکنم یهو به خودم میام میبینم کلی مهارت بهم اضافه شده.
این کامنتم میکسی شد از سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت:)
فایلهای استاد همه شون به هم چسبیدن، جدا از هم نیستن، تفکیک پذیر نیستن، چون روی اصل تاکید دارن…
خدایا شکرت تو مداری هستم که دسترسیم بازه به تماشا و شنیدنِ این همه قشنگی، نکات مثبت، آگاهی، درس، رشد، بهبود و پیشرفت.
استاد جان و مریم جان سپاس گزارتونم تا همیشه.
هر چی جلوتر میرم بهتر متوجه میشم چقدر شما دو عزیز خفن و آدم حسابی و کار درست هستین، از ابعادِ گوناگون و فراوان.
یعنی هر تیکه از سایت که گذارم میخوره بهش، یه نکته حاضر شده تا بردارم و استفاده کنم.
سپاس گزارم.
از کلِ خانواده ی صمیمیِ عباس منش سپاس گزارم.
حضورِ تک تک اعضا برکتِ این سایته و باعث شده استاد و مریم جون هم با شور و شوقِ بیشتری این فایلهای هیجان انگیز رو آماده کنن و به اشتراک بذارن.
یه جمله جدید نوشتم زدم روی دیوار:
سمانه جون
زنده باش و زندگی کن
به بهترین و عالی ترین شکلی که بلدی
چسبوندم روی دیوار که ببینم و هر بار بهتر درک کنم چکار باید برای زندگیم و فرصتِ حیاتم انجام بدم.
خدایا شکرت که نگاهم به زندگی رو داری باز و بازتر میکنی.
آن خدای را سپاسگزارم که زیباست و زیبایی راخلق کرد تا زیبا ببینیم و زیبا بیندیشیم.
الهی شکرت
دوستان درسی که من از این سفرهای دوره آمریکا ی استاد آموختم اینه که،
آقا شما نمیخاد زور بزنی تا به ثروت و نعمت برسی،فقط یه کاری کن به زیبایی ها توجه کن، همین
تمام شد و رفت
همان طور که در سفر های استاد می بینیم که خداوند چ قدر تلاش میکنه ک ما ثروت و نعمت بدست بیاریم با چی؟با خلق زیبایی ها به ما نشان میدهد که آقا فقط و فقط تمرکزت رو بزار رو زیبایی ها. این میتونه طبیعت زیبا،افراد خوش برخورد و همه ی آن چه که زیباست باشه
من فهمیدم که برای خوشبختی هیچ تلاش نکم،تنها کاری که انجام میدم توجه و تمرکز ب خوبی هاست.
مثال:از زمان که استاد سفر شون را شروع کردند من خودمو رگبار بستم به استادو فایل های سفر به دور آمریکا
نتیجه این شد احساس خوب ، آرامش و احساس لیاقت
چند وقت پیش تصمیم گرفتم که کامنت های فعلی و قبلی بعضی از دوستان را که نخوندمو بخونم یکی از این دوستان خانم سعیده شهریاری بوده وهست
ایشو نوشته بودند که بعد از تغییر باور هاشون زندگی شون خیلی خوب شده بخصوص تو محل کارش
شیفت کاریش آسان شده شبی که شیفت کاریشون هست همه چیز نرماله و خیلی چیزای دیگه در کل احساس خوبو در خودش ایجاد کرده بود
من چی کار کردم اومدم علامت زدم ایشون هر کامنتی که نوشتن برام ایمیل شد
حالا نتیجه شو میگم خیلی از همکارانم قریب به اتفاق براشون سؤال شده که چرا هر مسعلوی میاد اول سراغ تو رو میگیره حتی خیلیا شون منو یک بار هم ندیدن اولین بار که ماموریتی دارن میان
شیفت جا بجا میشه اول من اف میخورم چطور خود همکارانم بهم زنگ میزنن میگن آقا تو فردا هم نیا اف خوردی کی اون تایمی آرامش دارم رها هستم احساس خوبی دارم .چرا؟چون همش به اف خوردن واحساس خوبه وکامنت های خوب وانرژی بخش سعیده خانم توجه کردم، وهیچ کاره دیگه نکردم فقط و فقط تمرکزم رو خوشی های ایشون بوده
دقیقا منم یه بار که از ته قلب خوشحال شدم برای سفری که سعیده جان داخلش بود و منم در خواست کردم به خدا، بعدش هدایت شدم کاملا غیر منتظره به سفر عالی تو دلِ روستا.
امروز یه فایلی از استاد جان گوش میدادم که گفتن: کامنتها رو بخونین اینطوری باورهاتون تقویت میشه…
ایشون خودشون دنبال الگو هستن و برای همین باورهاشون تقویت میشه.
کاملا درسته، تو کامنتها بچه ها از تجربه های شخصیشون ناشی از کار کردن روی باورهاشون مینویسن، و این برایِ من الهام بخشه، خیلی چیزهای خوب رو از توی دلِ کامنتهای عالیِ بچه ها مثل کامنتهای آقا حمید امیری عزیز الگوبرداری کردم و اجرا کرد.
کامنتها مکملِ آموزشهای استاد هستن.
در پناهِ رب العالمین نازنینم باشیم همگی.
خدایا شکرت برای همه ی آگاهی ها و درس های نابِ این سایت.
سلام و سلامتی و نورو عشق و رحمت و ثروت الله برای قلب سلیمتون…
این کامنت شما مال شهریور ماهه!
ولی من امروز با دکمه ی نشانه ی روزانه م هدایت شدم به این فایل و هم از کامنت خودم کلی هدایت دریافت کردم و هم از کامنت شما نوری به قلبم وارد شد…
بینهایت ازتون سپاسگزارم آقا مرتضی…
از شهریور تا الان چند ماه گذشته؟
7ماه….
توی این 7 ماه،7هزار تا اتفاق معجزه آسا افتاده برام…
وهمینجوری سرعت اتفاقات خوبداره بیشتر و بیشتر میشه…
اما امان از انسان ناسپاسِ کفور…
وای بر من اگر یادم بره چه مسیری رو اومدم و درگیر همزات شیطان باشم…
نه از شیفت شب های icu خبری هست…نه از شیفت های سخت اورژانس…نه محل زندگیم جای قبلیه،نه آدم های قبلی بهم دسترسی دارند…
و یکبار دیگه به امید الله درحال مهاجرتم،هنوووز نمیدونم چه جوری…ولی اون صدا فقط بهم میگه برو…برو…
استاد تو جلسه5 قدم نه میگه:
وقتی که من دارم کار میکنمرویخودم،من هدایت میشم به اون مسیری که توی جنگل دارم راه میرم وسوت میزنم ولذت میبرم،نه به اون مسیری که سربالایی و پراز سنگ لاخو گاری به خودم بستم!من هدایت میشم به اون مسیر!اون مسیر هست،من هدایت میشم به اون مسیر!اگر قرآنرومطالعهکنید متوجه میشید،ایه های عذاب هیچوقت،هرگز ،تروخشک رو باهم نسوزونده ها!اصلا کسی که روی باورهاش کار میکنه گرفتار آدم های نامناسب نمیشه،نشانه ی روی خودمون کارکردن اینکه،جهان غربال میکنه،جهان جدا میکنه مارو از محیط نامناسب!به جای بهتری میفرسته…شرایط بهتری روبرات فراهم میکنه وقتی تو داری تغییر میکنی!
همین !
همین چندتا جمله رو اگر من درست باور کنم،و حواسم باشه چه مسیری رو تا به الان اومدم،و چه جوری خدا مدار به مدار من رو از جای نامناسب و آدم های نامناسب جدا کرده…
اگر حواسم باشه همون مسیری که اومدم رو ادامه بدم و استمرار داشته باشم و دنبال اسم اعظم و عصای موسی نباشم و اجازه بدم خدا قدم به قدم هدایتم کنه…اونوقت پارو نمیزنم و وا میدم و منطق ذهنم رو خاموش میکنم و به قلبم اجازه میدم اتصالش رو حفظ کنه و قدم به قدم با ایمان حرکت کنه…
دعا میکنم خدا به هممون کمک کنه،یادمون نره گذشته ای که داشتیم رو و لحظه ای از سپاسگزاری درنیایم و هرلحظه خودمون با خدا هماهنگ کنیم و اجازه بدیم خدا…کل جهانمون رو هدایت کنه…
برادر عزیزم ازت بینهایت ممنونم و دعا میکنم در پناه نورِ آسمون ها وزمین غرق احساس عمیق خوشبختی باشی واین تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه…
هر چقدر بگم داره تو این سفر بهم خوش میگذره کم گفتم.
ازت ممنونم که ما رو به این سفر جذاب و پر از حال خوب پر از زیبایی و شگفتی آوردی.
واقعا چیزی بوده که دلم میخواسته.
چقدر لذت میبرم و با تمام وجودم تحسین میکنم این ملت شریف رو که بخدا هر گوشه ای رو نگاه میکنی این قدر تمیز نگه داشتند اینقدر رعایت میکنند و تمیز و مرتب همونجور که تحویل گرفتند تحویل میدند دوباره.چقدر قشنگ اومدند و هشدارهای امنیتی رو با علائم پر رنگ گوشزد کردند و آگاهی های لازم رو دادند.
وقتی داشتم این صحنه ها رو علی الخصوص با درون بچه میدیدم یادم افتاد به این آیه قرآن کریم که میفرماید ما زمین و آسمان و هر آنچه بین آنهاست رو به تسخیر شما در آوردیم.والان هر چقدر جلوتر میرویم میبینیم واقعا که دقیقا همینطوره انسانها هواپیما رو اختراع کردند جتذها رو و آسمان رو تسخیر کردند انسانها کشتی ها رو ساختند و دریاها رو تسخیر کردند جرثقیلها رو ساختند تونلها زدند و کوهها و دشت ها و زمین رو تسخیر کردند دیدم اون ویلای قشنگی رو که دقیقا لب اون پرتگاه ساخته شده بود و چه ویوی فوق العاده ای داشت. یه آدمی دلش یه همچین منظره ای میخواسته و خلقش کرده انسانها با قدرت خلاقیتی که دارند هر چیزی رو که خواستند و نیازشون شد رو به راحتی خلق کردند و دارند از منافعش استفاده میکنند و این به قول استاد بالاترین سپاسگذاری ماست که قدرت خلق زندگیمون رو به خودمون داده و این آخر عدل الهی هست چه نعمت والایی به ما انسانها داده خداوند که بنده من من تو رو با قدرت خلق کنندگی آفریدم فضاشم فراهم کردم همه چیز رو به تسخیر تو درآوردم و حالا دیگه این تویی که انتخاب میکنی چطور و به چه نحوی از این قدرت خلق کنندگیت استفاده کنی در جهت رشد خودت و جهان من یا نابودی خودت.خدایا شکرت بار پروردگارا شکرت خدایا ما رو به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن نه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان.خدایا کمکمون تا سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار. الهی آمین.
خدای من..چقدددذدرررررر زیباست..چقدر این آبی آسمان.چقدر این سفیدی ابر،سرسبزی،هوای پاک، زیبایی جاده و بی نهایت درختان قدبرافراشته و ناز..
استادجان و مریم ،یه نگاه بندازین پشت سرتون ،تو ماشین کلی از بچه های سفر نشستن و زیبایی هارو تحسین میکنند.. خداییش یه نگاه بندازین پشت سرتون،هممون تو ماشینتون نشستیم و جامون هم راحته..ماشالله عجب ماشینی..یه تعداد هم تو ترا کمپر هستن..
استاد اونجا که مسیر آبشار رو میرفتین، من پشت سرتون بودم و نوشته هشدار رو خوندین ، بعدش من هی مواظب بودم سرم به سنگ نخوره و هی داشتم خودمو کنار میکشیدم،با اینکه قدمن از شما کوتاهتره ولی بازم صخره ها خیلی جاها مجابم میکرد بیشتر خم بشم..چقدر زیباست چقدددددرررر زیباست خدایا شکرت بابت این همراهی و دیدن زیبایی ها و پاکی ها..خدایاشکرت..دوست داشتم یه سری بپریم تو آب..میدونی چرا ؟!این بخاری که از رو آب بلند میشد احساس میکردم باید دلمو بزنم بهش…
اونجاکه داشتین عکس می انداختین از مادر و دختر اگه اشتباه نکنم،چقدر زیبا بود و من داشتم این صحنه رو میدیدم از شوق ،اشک تو چشمام جمع شد و این لحظه ی لذت بخشی بود،خنده ی شیرین مادر و دختر(البته از دید من)..
الله اکبر رو که گفتین از دیدن سنجاب ها و زیبایی شون ، استاد چه الله اکبری گفتین که اشک از چشمام جاری می شد..همون لحظه بزرگی و عظمت و جلال و جبروت و نعمتهای خداوند رو تو صدای شما احساس کردم و حالمو خوبتر از لحظات قبل کرد..سپاسگزارم..خدایا شکرت ..یه چیزی اینجا مریم جان در مورد اون کودک ناز گفتن که از آرامش محیط به خواب عمیق و شیرین رفته بود: در تخت پادشاهی و با چه امکاناتی..خیلی باحال بود ،دیدگاه ثروتمندانه مریم جان..سپاسگزارم.. و سپاسگزارم که از تمام زوایا و جنبه های آمریکای زیبا و بی نظیر همراهی میکنین تا لذت دیدن و استفاده کردن از نعمتها رو از چشم زیبابین خودتون به چشمان زیبای ما انتقال بدین...خدایا شکرت بابت بچه همراهتون که از پهنای آسمان آبی ،چشمان مارو به سبزی و زیبایی های این مناظر بی نظیر و آبهای روان و پاک دیده گشایی میکنه و خدایا شکرت بابت صحبت های دیشب استادجان و مدیرفنی سایت آقا ابراهیم..بسیاااار فوق العاده بود..تو قسمت قوانین بدون تغییر خداوند…بی نظیر بود و من رو از تمام سوالاتی که داشتم پاسخگو بود و درس آموز..استاد جان تبریک میگم بخاطر کادر بسیار فوق العاده و سایت بی نظیرتون و خانم فرهادی عزیز که هنوز صدای نازنینش رو نشنیدم..چقدر آقا ابراهیم فوق العاده بود و چه صدای دلنشینی داشت و چه سوالات خفنی..مریم جان عزیز که صل علی هستن و خدارو شکر از وجودشون بهره مند هستیم به لطف الله ..خدایا شکرت بابت حضور این عزیزان در زندگیم.. سپاسگزارم.. عاااالی بود این فایل ..گرچه اگه برگردم و دوباره ببینم،زیبایی و درکش بیشتر میشه..
باز جاده های دلنواز و باز کوه های استوار و باز آب و آبشار های خروشان
اما این بار عشق و عشق و عشق
از همون روزای اول من و عزیز دلم با نیت «فریاد کردن عشق » به بیان و عیان کردن زیبایی های زندگی عاشقانه خودمون پرداختیم و اونو در پاسخ برای هم به تصویب و تصویر کشیدیم.
هرچند ابعاد عشق بی انتهاست و کلام عاجز از وصف و تصاویر ناتوان از ترسیم اونند اما من و یار، تلاش خودمونو کردیم و البته نه همه تلاشمونو ، چون مردد بودیم که آیا شرایط و قوانین سایت اجازه ابراز عشقو میده؟!!!
مبتلا بودیم و نشر عشق هم آغاز شد
در یکی از ده فایل ویکی از قسمتهای« الگو های تکرار شونده » متوجه عمق فاجعه ای شدیم ، بله ، «بحران عشق و نقصان روابط »
و کم کم تازه فهمیدیم که سخت در اشتباه بودیم که فکر میکردیم بقیه هم در روابط شون هیچ مشکلی ندارند و دارند عاشقانه زندگی می کنند.
بعد از مدتی وقتی کامنت ها رو میخوندیم ، متوجه حضور عشق و انتشار اون در دلهای دوستان مان شدیم و احساس خوب آرامش و شادی که به ارمغان میاره ،در کامنت دوستان موج میزد.
خدارو هزاران مرتبه شکر کردیم که حضورمون در جمع عزیزان منشأ خیر و برکت بوده (برکت روز افزون عشق)
و چنین شد که لقب « عالیجناب عشق » رو دریافت کردم…خخخخخخخ
و همچنین مشاهده شد که بعضاً از بکارگیری الفاظ و امضای پایانی هم سود میبرند
و چقدر خداوند را شاکریم برای چنین ماموریت شادی بخشی و انتشار لذت آرامش به بندگان خوب خداوندِ عشق و آگاهی
و هزاران سپاس از استادان جانم که زمینه و بستر این موهبت الهی رو فراهم کردند.
آقا خیلی مخلصیم! از روز اول، خواندن کامنتهای پرشور و شیدایی شما و همسر گرانقدرتان، خوشی و حال دیگری داشت.
ساختن الگوی دم دستی و واضحی از عشق بزرگ و بی بدیل شما،توسط خودتان، در این سایت منشأ خیر و خوبی شده است.
بارها از شما آموخته ام و چقدر خوب است که آدم امکانش را داشته باشد که نااگاهیهایش را درمان کند …و شما و عشقتان، این امکان را به راحتی و آسانی فراهم کرده اید. برای خانمم چند بار از شما و خانم محترمتان تعریف کرده ام و …ذوقتان را داریم!
فکر کنم من بودم که اولین بار به شما لقب دادم…من را حلال کنید، این عادت بد را از گذشته حفظ کرده ام…پشت این لقب، ارادت و احترام خاص من، به قلب بزرگ شماست.
بیشتر و بیشتر بنویسید که عشق، اکسیر گمشده ی همه اعصار و قرون است و بازارش سردی ندارد!
درود سلام بر سید حبیب عزیز دوست داشتنی و عالی و درجه یک
آنقدر کامنت شما به دلم نشست که دوست داشتم ادامه دار بود و لذت بیشتری ببرم از اینکه از قضاوت دیگران ترسی نداری و اهمیت نمیدی و با عشق و خیلی ساده کامنت دلی خود را مینویسی خوشحالم و بهت تبریک میگم
این نشانه در صلح بودن خودت است از شما سپاسگزارم بابت فعالیت شما در سایت چه قلم جادویی دارید و احساس خوب و عالی را به من منتقل میکنید با نوشتنتان
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
این کامنتو برای خانم سعیده شهریاری گذاشتم اگر ندیدید اینجا براتون دوباره کپی میکنم
به رسم هدیه چند تا نکته مهم در رابطه رو تقدیم تون کنم (هرچند دوستانم در بخش عقل کل راه کارهای زیادی دادند که هر کدام به تنهایی راه گشاست)
من در روابط اطرافیان خودم و دوستانم فجایعی میبینم (حتی سه خواهر خودم) که چرا اونا از زندگی لذت نمیبرند و دلایل روشن از فقدان عشق رو به وضوح میبینم.
1_ در تمام لحظات به جای تحسین زندگی دیگران که روابط عاشقانه دارند، در حسرت زندگی اونا میسوزند و این قوانین ساده رو فراموش کردند که دارند روی کمبود تمرکز و توجه میکنند و اونو جذب زندگی شون کردند.
2_ همه ما در جهان منحصر به فرد خودمون و در نقطه پرگار اون ، خالق و خدای زندگی خودمون هستیم و بقیه میشن مخلوقات و زیرمجموعه جهان ما (امیدوارم این جایگاه رودرک کنید)
پس من تحت تاثیر مخلوقات جهان خودم نیستم و منم که هر لحظه رو خلق میکنم( یک لحظه بعدی که وجود نداره) و حاکم مطلق جهان خودم هستم. خب پس فقط من در این جهان عاشقم و بقیه معشوق و از همه مهم تر من از معشوق انتظار پاسخ به عشقم رو ندارم و عکس العمل اون اصلا برام مهم نیست
نکته کلیدی همینه چیزی که زندگی هارو به انتها و آشوب رسونده همینه^^^ دوباره تاکید و تکرار میکنم انتظار جبران نداشته باشید ، عشقِ تاجرانه ، عشق نیست . عشق معامله نیست.
بده بستون نیست. از بالا به پایین و از پایین به بالا نگاه کردن نیست.
من عشق میورزم و چون محتاج پاسخ نیستم ارزشمند میشه و خب طبیعتاً پاسخ عشق رو با عشق دریافت میکنم حتی از سمت حیوانات.
باورش سخته اما یه روز فیلم سگهای ولگردو که به من عشق میورزند رو برای استاد میفرستم تا تو سایت بزاره ، اونا مثل انسان رو دو پا بلند میشن و منو بغل میکنند و با اشکی که در چشمشون حلقه زده از شدت ذوق منو چنان میلیسند و میبوسند که به سختی میشه از خودم جدا شون کنم .من به اون ها غذایی نداده بودم و اونارو کسی تربیت نکرده که بخوان عشق رو به من برگردونند (همسرو پسرم شاهد بودند )
خب اگر حیوانات چنین رام عشقند مگر ممکنه انسانی به ابراز خالصانه و بدون چشم داشت عشق ، پاسخی غیر انسانی بده؟
3_ من در ابتدا عاشق خودم و خدای خودم بودم و هستم و چون خودمو لایق عشق دیدم پس اونو دریافت کردم و هر لحظه به خدا عشق میورزم و خدا هم اونو از طریق همسر و عزیزانم و حیوانات به من برمیگردونه.
4_ من به همه موجودات عالم عشق میورزم ، در این عالم همه چیز روح و جان دارند ، جدای از انسان ها و حیوانات تمام چیزهایی که ما بهشون میگیم اشیاء یا بی جان
روح خداوند در ذره ذره این عالم جاریه(ساختار خداوند از عشق و آگاهیه) و خدا مارو از نیمه خودش یعنی عشق ساخت و ما بدون آگاهی بر روی زمین مامور به کسب آگاهی شدیم ، پس ما در ابتدا روحی از عشق مطلق داشتیم اما در فقدان آگاهی ، عشق رو گم کردیم.
اینایی که گفتم بازی با جملات نیست ، فلسفه و برهان نیست . عین و اصل قوانین حاکمه که کم کم به آگاهی و درک اون خواهید رسید.
پس همونطور که قبلاً هم گفتم ، نیمه گمشده ما آگاهیه و وظیفه و ماموریت و مسئولیت ما کسب و تجربه و رسیدن به آگاهیه
ما دنبال چیزی میگردیم (عشق)که هستیم و غافل از چیزی شدیم(آگاهی )که باید کسب کنیم.
5_ من خدا و خالق زندگی خودم هستم اما منه خدا ، خالق و خدایی دارم که هرجا که ذهنم منو از تخت پادشاهی به پایان میکشه ، از او مدد میگیرم «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ…» پس او دستم میگیره اگر که دستمو به سمتش دراز کنم(بهش اعتماد کنم)
«وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا»و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند.
عمو عباس قاضی از عرفای اصفهانی شعر زیبایی داره:« دقایقی ز زمانه هنوز در پیش است که از سراسر بگذشته قیمتش بیش است»
برای عاشقی هرگز دیر نیست و عشق در ورای زمانه و من و عزیز دلم حداقل 20 سال جوانتر از سنمون هستیم.
و در پایان ضمن آرزوی خوشبختی و سعادت برای شما بانوی شهریاری و تمام دوستان بزرگواری که ابراز محبت کردند ، صمیمانه و عاشقانه سپاسگزاری میکنم.
به توکل نام اعظمت، الهی شکر، بسم الله الرحمن الرحیم
استاد قشنگم، خانم شایسته پر انرژی و بچه های همسفر سلام.
صدای من رو از ساحل زیبای مازندران، چالوس میشنوید و سپاسگزاری امروزم رو میخوام با شما ها شریک باشم و این حس و حال خوب و صدای موج دریا رو درونی بهتون برسونم. الهی شکرت الهی شکرت.
استاد از دیدن این منظره هایی که گذاشتین سیر نمیشم. جا داره بگم دقیقا عین همین آبشار و همین سنگ ها رو ما اینجا توی شهرمون “هچیرود، سد زوات” داریم که برای عاشقای طبیعت یه جای بسیار بکر و قشنگ و یکم دسترسی چالشی داره اما با گذشتن از این چالش میرسی به صحنه ای که اصن رویاییه، بینظیره، پر از انرژی مثبته، اصن انگار یه دنیای دیگه س، خود خود خود بهشته. و من امروز با دیدن این فایل شما خدارو هزاران بار شکر کردم که تن سالم دارم، روحیه طبیعت گردی و شجاع دارم و همه این جاهای زیبای طبیعت رو با همسرم علی دو به دو پا به پا میریم و لذت دنیا رو میبریم. شاید الان از لحاظ مالی اونجایی نباشم که هدفمه ولی فقط همینو بگم که توی روانشناسی ثروت 3 تعهد دادم تا یکسال آینده درآمدم 3 برابر بشه، و الان بعد 8 ماه از اون تعهد الان 10 برابر شده و این خیلی هیجان انگیزه. استاد عاشقتم و یکی از هدفای بزرگم اینه که یه تراک کمپر شبیه شما داشته باشم، سایتم روی غلطک افتاده باشه و با آزادی کامل زمانی و مکانی دنیا رو بگردم و مطمئنم اون روز نزدیکه و دیر نیس.
الهی شکرت بابت این روز طلایی، این هوای بارونی قشنگ، این روز پر برکت که با یه مشتری ثروتمند و خیلی خوش اخلاق شروع شد. امروز از خونه اومدم بیرون فقط برای اینکه لذت برم از زندگیم و تا این لحظه ساعت 11 صبح بهترین ها برام رقم خورد، خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.
عکس بنر سایت رو که میبینیم میشه حدس زد چقد زیبایی و عشق و نعمت در انتظارمونه چهره های خندان و لبریز از بشاشیت هر دوی شما که با عشق همدیگرو بغل گردید خیلی حال ما رو خوب میکنه و تحسین برانگیزه
چقد زیبایی بی اندازه داره این منطقه این دره چقد شبیه دره ای به نام توبیرون تو منطقه خود ماست
ولی اینجا خیلی بهش رسیدگی کردند و توریستی شده تریل بسیار زیبایی ساختند براش چه دقتی
چه هزینه هایی و چه کار سختی در این جای کوهستانی و صعب العبور جاده تریل درست کردند, دل کوه رو تراشیدند و جاذبه گردشگری رو میشه از کوتاهترین فاصله تماشا کرد و حتی لمسش کنیم و لذتش رو برد
بازهم تلاقی ابشار ، آب با کوه و دره چقد چشم اندازه قشنگی ایجاد کرده مات و مبهوت این همه زیبایی شدم میشه انرژی بالای این مکان رو از همین جا فهمید و باهاش همسو شد
اون دختر و مادری که استاد با عشق و حوصله داشت ازشون عکس میگرفت چقد عاشقونه مهرابانه همدیگرو بغل میکردند لبخند زیبای دختر خانم خیلی با معنی و عشق بود خدایا چقدر زیبایی دیدیم توی این قسمت بی انتها بی انتهاست زیبایی های خداوند چقد فراوانی چقد حس خوب خدایا شکرت
دفع مکانیزه پسماند و زباله نصب درپوش بهداشتی برای سطل زباله جهت کمک به حفظ و حیات طبیعت خیلی جالبه
️ ️ ️ ️ چقد این سنجابها قشنگ و زبل هستند چقد سریع اون پوست تخمه ها رو کنکاش میکردند و لذت میبردند از محیط اطرافشان و آنچه روزیشون شده
خدایا شکرت بخاطر این پرندگان زیبا و خوش آواز خدایا شکرت بخاطر اون یکی پرنده ها که در یک ثانیه هزاران بار بالاهاشون پر میزد خالق این همه زیباییها رو تحسین میکنم بخاطر این نقاشی قشنگش بخاطر این خونه های ویلایی این شهر قشنگ و ییلاقی در دل جنگل و کوه با آب و هوای فوقالعاده
به نام خدایی که ویژگیش بخشنده گی بی حد و حصر هست و همه چیز تحت سیطره ی قدرت اوست و هدایت تمام مخلوقاتش رو بر خود واجب کرده
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز
یه جاده رویایی و کاملا ایمن وسط عظمتی از کوهها و درختان و آسمانی بینهایت زیبا و شهری که خونه های زیبا با سقف های شیروانی رنگی سفید ونارنجی و زرد وسط این حجم از درختان سرسبز و کوهای پوشیده از درخت جلوه گری میکنه ویزیتور سنتر مرتب با اطلاعات جامع و کامل پذیرای بازدید کنندگان از این شهر زیباست
یه تریل زیبا و باریک که از یک طرف کوه و از طرف دیگه دره عمیق هست که با حصارهای آهنی کاملا ایمن سازی شده هشدارهای امنیتی که با رنگ زرد نوشته شده و روی سنگ هم مشخص شده که مراقب باشید سرتون به سنگ های محل عبور برخورد نکنه صدای آبشار و آب جاری وسط کوهها چقدر تحسین برانگیز هست این تسخیر زیبایی توسط انسان این مسیر پیاده روی با نرده های اهنی کنار مسیر و در قسمتی از مسیر هم بالای این مسیر با سقفی فلزی بسته شده تا کاملا محافظت شده باشه و بازدید کننده ها راحت و ایمن عبود کنند و با خیال راحت فقط محو تماشای این عظمت و زیبایی خداوند بشند چه شکوهی داشت اون صحنه ای که آب وسط کوه ها رو شکافته بود و بت سرعت و شدت سرازیر شده بود پایین و رودخونه ای جاری رو ساخته بود و اونهمه مسیر پله ای که برای رسیدن به آب جاری درست کردند و چه جای زیبایی بود اون قسمت که روی سنگهای کف این رودخونه مریم جانم نشستند خیلی زیبا بود چشم شما از زیبایی این قدرت خدا برق میزد و عکسهایی که پر از عشق و محبت الهی بین اون دو خانم زیبا گرفتید و من بااااارها این عکس پر از احساس عشق بدون وابستگی شما رو در بنر این قسمت از فایل تحسین میکنم و لذت میبرم و باور میکنم که میشود ابن حد از عشق بدون وابستگی رو داشت و در نهایت آزادی و آرامش و لذت فقط لذت برد و تجربه کرد و رشدی بیشتر داشت خدایا شکر در مدار دیدن و تحسین گردن این الگوی بی بدیل از عشق رو هستم و به هدایت الهی به این تجربه الهی لاجرم هدایت میشم الهی امین
چه صحنه بینظیری بود از اون مرنده های زیبا با مرهای خوشرنگ که براشون غذا گذاشته بودند و اونها رو به چه زیبایی جمع کرده بودند و با این کار ساده و زیبا چه زیبایی رو خلق کرده بودند و سنجابهای ریز و زیبا اون خطهای کنار صورتشون دم قهوه ای و زیبا چه زیبا غذا پرنده هایی که رو زمین ریخته بود میخوردند. و چه شکوهی از خلقت خداوند در این موجودات بود سنجابها که دستهای کوچولومون رو آورده بودند بالا و غذاشون رو میزاشتند دهنشون خیلی زیبا بود و اون پرنده های دیگه که فکر میکنم اسمشون سره باشه واقعا صدای اوازشون گوش نواز و زیباست مناجاتشون با خداست این آواز زیبایی که سر میدند خدایا قدرت لا یزالت رو میلیاردها بار شکر میکنم
سطل زباله مناسب و ایمن سازی شده از حمله حیوانات که خیلی خلاقانه و تمیز بود و چقدر به زیبایی و تمیزی این بهشت کمک کرده بود و اون ماموران بهداشتی که زباله ها رو با ماشین آلات صنعتی جمع آوری میکردند این همه رسیدگی به این محیط زیبا واقعا تحسین برانگیز بود سپاسگزاری عملی از داشته های باارزش هست که خداوند جاری کرده خدایا شکرت برای اینهمه امکانات عالی تمهیدات عالی و مناسب که این زیباییها رو بیشتر و گسترش و رشد بیشتری رو میاره
درون بچه هوشمند زاویه ای زیبا از نمای بالای شهر رو نشون میده بی نظیره ابن ترکیب زیبا از زندگی شهری که با طبیعت عجین شده کوه و صخره و درخت و آب جاری وسط کوهها و این جاده های تمیز و زیبای وسط شهر همه و همه رویایی و زیبا بود پل زیبایی که در رشت کوه سنگی رو که وسطش آب جاری بود به هم وصل کرده بود خیلی باشکوه و زیبا بود خدایا شکرت لایق دیدن این زیباییها شدم
عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و همه ی دوستان گلم.
امروز صبح سر ایستگاه منتظر سرویس بودم، هوا فکنننم 80%رطوبت بود، جوری که دقققیقا انگار تو حمام بودیم.
به یکی از همکارام که اومده بود سر ایستگاه گفتم، درسته شرجیه ولی خداروشکر که باد میاد و گرنه نمیتونستم نفس بکشیم، اونم گفت آره
گفتم خداروشکر امسال تابستون بدی نداشتیم خوب بود، پارسال هم زمستون خوبی داشتیم خوب بارون زد،
این همکار همیشه شاکی از همه چیز، حتی از زیپ شلوارش، گفت چی بگم والا میگن امسال از برج 8 زمستون شدیدی داریم هرچند اینجا من زمستون نداریم، دوباره گفت از بس که هوا خوبه این لعنتی سرویس هم دیر اومد امروز(حالا سرویس 1 دقیقه دیر اومده بود!)
حالا من کجا بودم!؟
غرق شده بودم تو بادی که میخورد تو صورتم و محو تماشای ابرایی بودم که باد خیلی خیلی سریع داشت جابجاشون میکرد و آیه ی قرآن رو بهم گفت( که ما توسط باد، ابرها را میپراکنیم و توسط آن باران فرو میفرستیم و عده ای را شادمان و عده ای را غمگین میکنیم) و کیف میکردم.
حالا چرا این اتفاقی که ساعت 6 صبح افتاد رو گفتم!؟
میخوام بگم باااید اتفاقات و شرایط زندگی و من و همکارم متفاوت باشه
خدایی که خودش رو عادل خطاب و معرفی کرده مگه میشه کسی مثله من که شکر نعمت و این باد رو بجا میارم با همکارم که شاکیه و ناشکره یکی باشه!؟
نه به هیچ وجه اینجوری نیست
این آقایی که با عشقش داره زیبایی های خدارو میبینه قطعا شکرگزار خدا بوده
اصلاً من به یه چیزی دقت کردم تو این فایل ها که فکنم خوده استاد هم بهش فکر نکرده!
میدونین تفاوت نیمار و استاد توی چیه!؟
اگه بخوایم از نظر ثروت، شهرت، سن، امکانات رفاهی و… استاد و نیمار رو مقایسه کنیم قطعا تو این آیتم ها نیمار از استاد بالاتره.
نیمار تو قرادادش با تیم عربستانی یک جت شخصی، یک عمارت با تمامه خدمه و امکانات رفاهی رو بهش دادن
حالا این چیزیه که خواستهی نیمار بوده
و اون چیزی هم که استاد داره خواسته ی خودش بوده اما!!
نکته ی ریز قضیه اینجاست!
چرا استاد قلبش اینقدر شیفته ی طبیعته!؟
چرا انقدر دیییوانه ی مرغ و خروسه و جوجه است!؟
چرا چشاش چارتا میشه وقتی یه سنجاب رو میبینه!؟
چرا قدرت تسلط به پاهاش رو از دست میده وقتی ابهت آبشار و کوه رو میبینه و پاهاش میکشوننش سمته آبشار!؟
دلیلش اینه که این آقا با تمااااامه وجودش فقط دنبال 1 چیز بود، اونم احساس آرامش و احساس خوشبختی عمیق!
و احساس آرامش و خوشبختی عمیق هیییییچ جایی نیست، مگر جاهایی که تو رو یاد خدا بندازه
حالا این جاهه ممکنه آغوش همسرت باشه و وقتی که از بودن کنارش ققققلبت احساس خوشبختی میکنه همون لحظه تو ذهنت یاده این آیه میوفتی که خدا میگه (و از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند)
حالا اگه من بیام اون لذته بودن کنار همسرم رو مدیونه همسرم باشم، کار خراب میشه، این یعنی پا گذاشتن روی دمه خدا، این یعنی چیزی که خدا باااااارها تو قرآن با این جمله بهش اشاره کرده(حرمت خدا را نگه دارید)
این یعنی شرک
حالا برگردیم به ادامه ی اون سوال!؟
چرا استاد اینقدر قلبش شیفته ی طبیعت، و مرغ و خروسه!؟
بنظر من دلیلس اینه که توی طبیعت میشه خدار و خیییییلی خیییییییییییلی واضح دید!
توی مرگ و میر حیوانات، توی زرد شدنه درختا و دوباره سبز شدنش، اشاره به زنده شدنه مردگان توی ابر ها، توی نظم چرخش خورشید و ماه، توی ابهت و عظمت کوه ها، توی یک پارچگی آسمون، توی دیدنه ستاره ها که اون چیه که اون بالا همینجوری وایساده، توی بادی که حسش میکنی، تاثیرش رو میبینی که داره برگ هارو تکون میده اما خودش رو نمیبینی، و در یک کلام!
در طبیعت میشه مهمترین قانونه خدا رو فهمید!
اونم اینکه بزرگترین رویدارد ها به ساده ترین شکل ممکن اتفاق میوفته!
شما به چرخه ی تبخیر آب دریا توسط نور خورشید،تبدیل شدنه اون به ابر، جابجایی ابرها توسط باد و رفتن به سرزمین های دیگه، و بارش باران فکر کنید ببینید چقدر ساده است!؟
یا تسویه ی هوا توسط درخت!!!
با تکامل رشد گیاهان
و صصصد ها هزار پیام و الهام که میشه از طبیعت گرفت!
و بااارها قرآن در مورد درس گرفتن از چرخش طبیعت با ما صحبت کرده.
حالا برگردیم به خواسته ی استاد عباسمنش
(احساس آرامش، خوشبختی محض، خداشناسی)
حالا این احساسات رو کجا میشه بدستش آورد
(تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد)
یاد خدارو کجا ها میشه عمیق احساسش کرد!؟
(طبیعتی که آفریده دسته خداونده و میشه قدرت، محبت، آگاه بودن، عادل بودن و… خدارو در طبیعت دید)
اصلاً هر جای قرآن رو نگاه کنی، از طبیعت گفته
از رعد و برق، که هر که را بخواهیم با رعد و برق آسیب میزنیم
از کوه ها که ما کوه ها را مانند میخ هایی در زمین قرار دادیم که زمین سما را نلرزاند
از باران، که گفته عده ای را شادمان میکنیم
از نظم چرخش خورشید و ماه که گفته برای حساب سال در گردشی منظم اند
از دریا که گفته مروارید و… برای زینت استخراج کنید
سوره ی حدید در مورد آهن که میشه باهاش تجارت کنید
در مورد درخت و باد و…
حالا بهترین جا برای دیدنه خداوند طبیعته،
البته نه هر چشمی!
بخاطر همینه که شاعر میگه
(برگ درختان سبز، در نظر هوشیار
هر ورقش دفتریست، معرفت کردگار)
بنظر من خوشبختی حقیقی، در ارتباط با خدا بودنه،
و خدت و میشه توی اون عظمت کوه دید، برای همینه که ما هیییچوقت از دیدنه طبیعت سیر نمیشیم و نمیگیم عه، دوباره گل و صدای موج دریا!!!
ولی شاید در مورد ماشین، خونه، طلا، شغل، آدمای اطراف، و یا هر شی دیگه کم کم خسته بشیم مگر در 1 صورت!
در صورتی که اون شی یا اون چیز رو از خدا بدونیم و با دیدنش یاده خدا بیوفتیم!
من نیمدونم یکی مثله نیمار،وقتی که توی عمارت خودش و یا جت شخصی اش داره لذت میبره، احساس خوشبختی عمیق میکنه یا نه، اما واقعیتش سخته برام باور اینکه اون لذت و خوشبختی واقعی که استاد داره رو اون تجربه کنه، چون میبینم استاد حتی 1 بارم سراغ حواشی نرفته اما امثال نیمار و… خیلی خیییییلی از روزای عمرشون رو درگیر حواشی بودن برای همینه که این دسته افراد رو میارن به حاشیه ها و چیزایی که اگن احساس لمس عشششقه رو به دنبال نداره، وگرنه جناب عباسمنش جت شخصی که چه عرض کنم میتونه فرودگاهش رو بخره
(خدایا این جمله ها کجا بودن، من خو نمیخواستم اصن کامنت بنویسم روی این فایل!
عجب!!!
حالا تکلیف من چیه، این وسط!
اصلاً گیریم استاد امام زمان، استاد حضرت موسی خو به منچه!؟
سهم من از موفقیت این شخص چیه!؟
اینکه بشینم از دور فقط واسش دست بزنم یا به مسیرش ایمان بیارم و منم 1 سال متعهد بدور از دیدنه شرایط کنونی ام ادامه بدم!؟
من وقتی این صحنه ها رو میبینم، این روابط عاشقانه سالم، در نهایت ادب و احترام، طبیعت بکر، سوپرایز شدن توسط طبیعت، هیجان دیوانه وار و بی اختیار و تند تند راه رفتن برای دیدنه آبشار و این همه زیبایی و لذت و در یک کلام، احساس خوشبختی محض رو میبینم، یه نگاه به خودم میکنم میبینم من واقعاااا دلیلی نداره که این لذت ها رو تجربه نکنم!!!
من هم لیاقت لمس همچین احساسی رو دارم!
من هم لیاقت دیدنه همچین زیبایی هایی رو دارم!
واقعا چند درصد از مردم جهان این مسیری که من میرم رو جرأت رفتنش رو دارن!
همه از ترس هاشون فرار میکنن و چشم بند میزارن رو چشم هاشون که ترسهاشون رو نبینن، برعکس من دنبال ترسام میدوم و اونا از من فرار میکنن!
چند درصد از مردمه دنیا حاظرن ییییک دونه از ایرادات شخصیتی خودشون رو بپذیرن!!!
اصن بیخیال اینکه بخوان ایرادای شخصیتشون رو برطرف کنن، اینو ولش کن
چند درصد حاظرن ایراداتشون رو بپذیرین!
من علاوه بر اینکه در نهایت افتادگی و خضوع ایرادات خودم رو پذیرفتم، از اونور هم دارم هرررر لحظه کار میکنم برای برطرف کردنه ایرادات شخصیتیم و میبینم که دارم بهتر و بهتر میشم
درسته بعضی وقتا خارج میزنم، نا امید میشم، اما مهم نیست مهم اینه که دارم بهذقورت پیوسته ادامه میدم و ادامه میدم.
چند درصد از مردم جرأت اینو دارن که مسیری برعکس 99% آبا و اجداد و جامعه ی اطرافشون رو برن!؟
من میبینم خیییییلی از رفتارام بر عکس تمامه جامعه است، همون جامعه ای که اول مسیر مسخره ام میکنن ولی بعدش از تهه دل میگن خوشبحالت کاشکی منم جای تو بودم
چند درصد از جامعه میتونه جلوی رفتاری از خودش بگیره که شده جزئی از شخصیتش!؟
میتونه دره دهنشو ببنده وقتی به یه تضاد میخوره!
من واااقعا سکوت میکنم اگه جایی ببینم نا زیباییه!
و لیاقتم تجربه ی زندگیه که الان استاد داره
فققققط باید 1 چیز رو حفظ کنم!
ادامه دادن، پای تعهد خودم موندن، مخصوصاً تو روزایی که هیچ نوری دیده نمیشه از رسیدن به هدف. خواسته، مثله این روزایی که دارم.
من نبوده دست دراز کنم جلوی خدا و دسن خالی برگردم
نبوده از این مسیر استفاده کنم و نتیجه نگیرم
من نبوده فققققط و فققققط تمرکزم روی سمته خودم باشه و سمته مقابلم تغییر نکنه!
نبوده که خلاف روش های که دیگران برای تغییر زندگیشون عمل کنم، و نتیجه نگیرم
برای همین ادامه میدم
ادامه میدم
به حرمت آرزوهام ادامه میدم
آرزوی موفقیت برای همه ی شما عزیزای دلم که شرمندهی کامنتهای محبت آمیزتون هستم که بعلت زیاد بودن نمیتونم تک تک لطفت گ محبتتون رو پاسخ بدم.
تک تکتون رو میبوسم و دوستون دارم با قلبم
بنام الله یکتا رب هدایتگرم
سلاام ب ابراهیم عزیز دوست ارزشمندم
خداروشکر میکنم بابت این کامنت فوق العاده ای ک خدا روزی من کرد
چه نکته ای فوق العاده ای متوجه شدم خدااای من
تاحالا اصلا بهش فکر نکرده بودم
والبته ک درمدار دریافتش نبودم والان خداروشکر
خداروصدهزاررر مرتبه شکر متوجه شدم
این نشون میده مدارم تغییر کرده و رشد کردم
چ حس خوبی گرفتم آخیششش:))
اینجا ک فرمودین:
چرا استاد قلبش اینقدر شیفته ی طبیعته!؟
چرا انقدر دیییوانه ی مرغ و خروسه و جوجه است!؟
چرا چشاش چارتا میشه وقتی یه سنجاب رو میبینه!؟
چرا قدرت تسلط به پاهاش رو از دست میده وقتی ابهت آبشار و کوه رو میبینه و پاهاش میکشوننش سمته آبشار!؟
دلیلش اینه که این آقا با تمااااامه وجودش فقط دنبال 1 چیز بود، اونم احساس آرامش و احساس خوشبختی عمیق!
و احساس آرامش و خوشبختی عمیق هیییییچ جایی نیست، مگر جاهایی که تو رو یاد خدا بندازه
حالا این جاهه ممکنه آغوش همسرت باشه و وقتی که از بودن کنارش ققققلبت احساس خوشبختی میکنه همون لحظه تو ذهنت یاده این آیه میوفتی که خدا میگه (و از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند)
حالا اگه من بیام اون لذته بودن کنار همسرم رو مدیونه همسرم باشم، کار خراب میشه، این یعنی پا گذاشتن روی دمه خدا، این یعنی چیزی که خدا باااااارها تو قرآن با این جمله بهش اشاره کرده(حرمت خدا را نگه دارید)
این یعنی شرک
چقد قشنگ ریشه یابی کردین این شریک و الله اکبر
چقد همین آگاهی میتونه زندگی آدمو زیباتر و شیرین تر کنه
اینجا ک گفتین:
حالا اگه من بیام اون لذته بودن کنار همسرم رو مدیونه همسرم باشم، کار خراب میشه، این یعنی پا گذاشتن روی دمه خدا، این یعنی چیزی که خدا باااااارها تو قرآن با این جمله بهش اشاره کرده(حرمت خدا را نگه دارید)
این یعنی شرک
چقد زیبا اشاره کردین ب روند تکامل و نشونه های خدا تو طبیعت
و اینکه میشه خدا رو لمس کرد وآثارش و دید
و واقعا الا بذکر الله تطمئن القلوب است
من تو تابستان های گذشته ی عمرم همیشه از گرمی هوا گله و شکایت میکردم
ولی امسال تابستون هر وقت ک حسم رفت ک بد بشه و ذهنم شروع کنه جولان دادن
ب خودم میگفتم ببین زکیه
عظمت الله و چطور یک فصل مث زمستان و پاییز هواخنکه و زمین سرسبز و نمناک هست و زمین داره انگار نفس میکشه
و ی فصل هم مث تابستان اینقد گرم میشه این نشونه قدرت الله است
ک زمین سیاه و خشک میشه و باد ها موقع تغییر فصل با چه قدرتی هوا رو جابه جا میکنن
این نشونه ی قدرت و عظمت خداست واقعا
و چقد امسال تابستان هوا خیلی بهتر از سال گذشته بود برام
چراااا
چون زاویه دیدم و تغییر دادم چن احساسم و خوب کردم و واقعا همه هم میگفتن امسال تابستان خیلی بهتر بود
و باز ب تایم روز و شب دقت میکردم ک چطور زمستان ها هوا اینقدر زود تاریک میشه و تایم روز کمتره و برعکس شب بلند تر میشه
از پدرم اینو پرسیدم گفتن ک این همه تغییرات بخاطر اینه ک روزی یک دقیقه از روز کم میشه و ب شب اضافه میشه و تو تابستان برعکسه
حالا دقیق نمیدونم چقد درسته ولی حسم تاییدش کرد
و چیزی ک متوجه شدم گردش ماه و خورشید
و روز وشب هم داره روندش وخیلی آرام طی میکنه
چون قانون تکامل همینه
هیچ وقت یهو بارون شروع نمیشه
حتما باید مراحل قبلش طی بشه
تبخیر آب و تشکیل ابر جابه جا شدن ابرها و..
وبعد باران رحمت الهی میباره
الهی صدهزارر بار شکرت بابت این اگاهی های ناب
سپاسگزارم از کامنت ارزشمندتون خیییلی فوق العاده بود
خییلی تحسینتون کردم
و بهتون تبریک میگم ک اینقد عالی قانون و یاد گرفتین و ب ما هم کمک میکنین ک بهتر درکش کنیم
ب الله یکتا میسپارمتون
سلام دوست توحیدی عزیز،
واقعاازخوندن کامنتتون لذت بردم.
نوشته هاتون واقعا منو به فکرفرو میبره ی وقتایی کامنت رو میخونم به وجد میام طوری که ازخوشحالی ازجام بلندمیشم راه میرم ،ی وقتایی اشک شوق میریزم وخداروشکرمیکنم که منم لایق خوندن این اگاهی ها هستم ،به قدری قشنگ استادرو تحسین کردیدبه دلیل توحیدی بودن استادیا طبیعت انقدرعالی توصیف کردید که هربرگش ی دفتر اگه چشم بینا داشته باشیم وای چقدر زندگی لذت بخش وقتی به دور ازحواشی باشی
سپاسگزارم وقت میزارید اگاهی های ناب رو باما به اشتراک میزارید الهی که خیرش به زندگیتون برگرده
سلام بر عبد صالح خدا آقا ابراهیم
سپاسگزارم برای این کامنتهای زیبا و عالی که در سایت قرار میدی
من چند وقتیه که به خوندن کامنتهای شما هدایت شدم خدا رو شکر
تحسینت می کنم که اینقدر خوب روی خودت کار میکنی و با تعهد ادامه میدی
و چه نتایج عالی گرفتی خدا رو شکر که با ادامه مسیر هر روز این نتایج عالیتر و درخشانتر میشه
احساس آرامش و خوشبختی عمیق هیییییچ جایی نیست، مگر جاهایی که تو رو یاد خدا بندازه
چقدر این جمله تو دوست داشتم و چقدر درست و دقیق هست
ممنونم که این آگاهی ها رو با ما به اشتراک میزاری
در پناه الله یکتا شادکام و سعادتمند باشی
سلام ابراهیم عزیز
مثل همیشه فوق العاده نوشتی واقعا لذت بردم انگار که خود خدا این حرف ها رو داشت میزد بهمون .طرز فکر و نوع دیدگاهت هم خیلی عالی بود مخصوصا مقایسه نتایج استاد و آدم های به ظاهر موفق دیگه
واقعا احساس خوشبختی و آرامش و لذت از زندگی یه چیز دیگس که استاد عزیزم دارن به ما درس میدن
دقیقا درستِ که تو طبیعت میشه خدا رو دید و لمسش کرد.از شروع فصل جدید سفرنامه کامنت هات فوقالعاده و عالی بودن مخصوصا اون جاها ئیکه در مورد توحید مینویسی
آرزوی توفیق روز افزون و موفقیت در تمام جنبه های زندگیت رو دارم از
سلام ابراهیم عزیز
چند درصد از مردم جرأت اینو دارن که مسیری برعکس 99% آبا و اجداد و جامعه ی اطرافشون رو برن!؟
وقتی که آروم آروم روی شخصیت و باورات کار میکنی و بهبود می بخشی رفتارای قبلی رو!!!بعده مدت زمانی می بینی یه جورایی شخصیتت عوض شده!دیگه دوست نداری تو اجتماعی باشی که جز تقلید کورکورانه کاری از دستشون بر نمیاد چون تقلید از روی جهل و نادانی است و راحترین کار!!!
دیگه دوست نداری جایی که از مشکلات و کمبودها و نداری ها و گرانی ها حرف میزنن باشی!!چون دیگه باور کردی که فراوانی و نعمت به وفور در این جهان هست!!
دیگه دوست نداری بین جماعتی باشی که دائم دلیل مشکلاتشون رو دولت و سیاست مدارا میدونن چون خودت به عینه دیدی که اتفاقات حاصل فرکانس های خودمون هست!!!
دیگه خدا رو دور از دسترس و تو آسمونا نمی بینی!!چون نزدیکتر از رگ گردن بهت هست
دیگه دنبال روضه و نذری و احسان و این جور چیزا نیستی چون رگه های شرک رو از دل و روحت شستی ومشرک نیستی
وقتی اینا رو میدونی و عمل میکنی انگار از کل اجتماع فاصله گرفتی و تو غار حرای خودت با خدای خودت در حال عشق و حالی و این لذت رو به گفته ی خودتون با کل ثروت های دنیا عوض نمیکنی!!!
ولی با تعهد و موندن تو این مسیر راههای بسیار زیادی به کمک الله مهربان باز خواهد شد به شرط صبر،صبر همراه باایمان!اون قدری راضی میشی که به گفته ی خودش لعلک ترضی می کنمت و به صورت صعودی مثل استاد به همه چیز می رسیم و وظیفه ی ما موندن تو این مسیر و لذت بردن از زیبایی های اکنون هست
ابراهیم عزیز!ممنون بابت کامنت زیباتون که باعث شدید اینا رو به خودم یاد آوری کنم…
به نام حضرت دوست
که هر چه هست از اوست
درود بر ابراهیم عزیز
خدا رو شکر میکنم بابت همه نعمتها و موهبتهائی که به جمع ما عنایت کرده
دم شما گرم کاکا
میدونم سرت شلوغه و داری خدا رو شکر مسیر هدایت رو پیش میری
فقط خواست ازت تشکر کنم و احتیاج به جواب هم نیست.
دمت گرم و لبت خندون و دلت سرشار از عشق ارباب
در پناه آلله یکتا ، برقرار باشی.آمین
سلام دوست عزیزم آقا حیدر مهربون و خوش قلب.
من از شما ممنونم که وقت گذاشتید و برام کامنت نوشتید، ای کاش تا باشه از این مشغله ها باشه
شما فکرشو کن چه کاری، چه چیزی بهتر از اینکه ما زمان بزاریم برای رشد خودمون و رفع ایراداتمون!
من از شما بسیار زیاد ممنونم که بهم انرژی دادین
سلام دوست گرامی/
من تا حالا شاید یک یا دوبار واسه کسی جواب گذاشتم اما وقتی کامنت زیبای شما رو خوندم انقد حالم خوب شد انقد امیدوار شدم که حیفم اومد از شما تشکر کنم. ممنون بابت امیدی که در سخنانت بود. خوشحالم در این سایت هستم و دوستان هم مداری مثل شما هستند. ممنون
به نام خداوند کوه و دشت
خداوند دره خداوند گشت
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
و دوستان عزیزم
استاد چقدررر این فایل زیبا بود
وافعا با این فایل ها عظمت خداوند رو به رخ کشیدید
چقدرررر لذت بردم از دیدن این فایل و خدا رو شکر میکنم این فرصت دیدن اینهمه زیبایی رو امروز داشتم
خدایا چه صخره هایی که فقط میشه قدرت خدا رو توش دید و چقدر ارزش قائل شدن برای مسافرا و این تریل خوب رو ساختن تا همه بتونن خیلییی راحت از دیدن این زیبایی ها لذت ببرن
درون چه لحطه هاییرو ثبت کرد چقدر این شهررر قشنگه خدایا شکرتت
چه تریل های قشنگی درست کردن یعنی از همه جا نهایت استفاده رو کردن تا همه بتونن تک به تک از زاویه های مختلف این زیبایی ها رو ببین
واس خدایا این سنجاب ها چقدررر خوشگل بودن
چقدر قشنگ و با نظم همشون طراحی شده بودن
اون پرنده های کوچیک نمیدونم اسمشون چی بود ولی وقتی بال میزدن چقدرررر زیبا میشدن خدایا آخه چقدررر قدرت داری تو چقدر زیبایی خلق کردی که هر چی میبینیم تموم که نمیشه هی بیشتر میشه
چقدر این سنجاب ها خوشگل غذا میخوردن طرح روی دمشون طرح راه راه پشتشون بی نظیر بود بینظیر
سطل زباله هایی که طراحی کردن چقدر هوشمندانه و قشنگ بود
همه چوره مراقب طبیعت هستن
همه جور دارن با اعمالشون سپاسگزاری میکنن از نعمت هایی که خدا داده
و خدایا شکرت استاد عزیز ما رفته بهداین شهر زیبا و با ما به اشتراک گداشته اینهمه زیبایی رو
احساس میکردم وقتی دارم این فایل رو میبینم تمام وجودم ذوق زده شده بود بند بند وجودم لذت برد از دیدن این فایل
من خنکی اون انتهای تریل رو که آب میپاشید حس کردم و لذت بردم
خدایا شکرت قدرت تجسم دارم ک میتونم لحطه به لحطه سفر خودمو اونجا ببینم
خدای شکرتتتتتت
به نام خدایی که زیباست و زیبایی ها رو دوست داره.
سلام به همه ی عزیزان، از هر کجایِ این جهانِ پهناور، که در مدارِ این سایت هستین.
بَه بَه از عکسِ این فایل، فکر میکنم دیدن و شنیدن از دوست داشتن و عشق یکی از زیباترین تجربه های من و همه مون در این جهان باشه.
در ادامه حضورِ خودمم در این مدار بسیار قشنگه.
استاد جان و مریم جان، لحظه به لحظه عشقتون به هم فراوان تر بشه و لذت بی نهایتی ببرین از زندگیتون در کنار همدیگه.
به نظرِ من، بغل کردنِ عزیزانم، یکی از بزرگترین نعمتهاییه که من تو زندگی دارم و تجربه اش میکنم.
دیشب ساعت 23:22 دقیقه سورپرایز شدم وقتی رفرش زدم سایتو، و با این عکس و فایل جدید روبه رو شدم.
امروز تماشا کردم و لذت بردم.
بی نهایت از اون آبشارِ محلی خوشم اومد.
اون تریلی که تو دل کوهستان ختم میشد به آبشار، واقعا زیبا بود.
قشنگ حس کردم منم ایستادم اونجا و ذرات آب میخوره بهم.
خیلی خوشم اومد پلکان طراحی شده بود برای پایین رفتن و نزدیکیِ بیشتر به دلِ آبشار.
چقدر اون دختر و مادری که استاد ازشون عکس گرفت قشنگ و خوش انرژی بودن، از اون دختر خانم کلی انرژیِ دوست داشتن و عشق ساطع میشد و ارامشِ مامانش.
من عاشق اون سنجاب کوچولو ها شدم، خدایا شکرت با طراحی که روی پوستشون انجام دادی، طرح راه راه از روی سرشون شروع میشد تا روی بدنشون.
تا تو دلم گفتم خدایا دستهای کوچولوشونو، استاد هم گفتن دستهاشو ببین.
یعنی با اون دستهای خیلی کوچولوش خوراکی رو میاره بالا جلوی دهانِ قشنگش، میخوره و میجوه، اون لپ هاش هم خیلی قشنگن.
پرنده های زیبا هم طبقه بالا مشغولِ نوشِ جان کردن اغذیه شون بودن.
از روی رفتار یه ملت و مردم با کودکان و حیوانات، میشه تا حدود زیادی فهمید اون مردم با خودشون در صلحن یا نه.
اینو صبح تو پیاده روی متوجه شدم، و وقتی اومدم خونه و فایل رو دیدم به صورت عملی مشاهده اش کردم:
مردمانی که در طبیعت روی تابلو مینویسن به حیوانات کاری نداشته باشین فقط از دور و از دیدنشون لذت ببرین، بسیار تحسین برانگیزن.
در عمل حافظِ محیط زیست هستن، حیوانات یکی از عتاصرِ مهمِ محیطِ زیست هستن، هر چی بهتر باهاشون برخورد بشه تو یه سرزمین، به نظر من یعنی اون مردم بیشتر با خودشون در صلحن…
با اَدا و اطفار نمیشه حافظِ محیط زیست بود، در عمل نشون میدیم چیکاره ایم…
وقتی آشغالی دستمونه، و نگهش میداریم تا بندازیم توی سطل زباله.
وقتی حیوانی میبینیم و به خاطر حفظِ آرامشش، بیش از اندازه بهش نزدیک نمیشیم مگه اینکه خود اون حیوان بخواد و نزدیکمون شه.
یادِ یه فرهنگِ زیبایِ محیط زیستیِ دیگه افتادم تو سفر به دور آمریکای قسمتهای گذشته:
اون درخته بود که تابلو زده بودن این درخت رو اذیت نکنین، آویزونش نشین، فقط با عشق بغلش کنین…
چقدر خوشم اومد از اون تابلو و نوشته ی زیبا.
وقتی با خودت در صلحی، با هر چی اطرافته هم در صلحی، از آدمها بگیر تا حیوانات و گیاهان و کلِ طبیعت…
از تمیزیِ کنارِ رودخانه ها و ساحل هاشونم هم این امر اثبات میشه که چقدر در صلحن با خودشون و پیرامونشون.
به شدت تحسین میکنم هر آدم، مردم، ملت و سرزمینی رو که اول به خودشون احترام میذارن و با خودشون در صلحن و بعد با پیرامونشونم هم در صلحن.
از همه ی نعمتها و زیبایی ها استفاده میکنن، کیف میکنن و در تمیز نگهداشتن اون زیبایی ها به سهمِ خودشون مشارکت میکنن.
طبیعت رو از خودشون میدونن.
خودشون و زندگیشون رو جدا از طبیعت نمیدونن.
انگار که کلِ جهان، خونه ی ماست و ما به همه جای خونه مون اهمیت میدیم، در تمیز نگهداشتنش هر کس سهم خودش رو ایفا میکنه…
یادِ یه خاطره افتادم.
من از اونجایی که معلم هنر کلِ مدرسه بودم (12 کلاس، 6 پایه)، حرکتِ قشنگی رو از طرفِ معلمِ پایه چهارم دیدم.
به بچه هاش آموزش داده بود زنگِ خونه، قبل از خوردن زنگ یک یا دوتا از بچه ها، از عقب کلاس تا جلو، زیر میزی ها و زمینِ هر میز رو نظافت میکردن با جارو، و کلاس رو عین دست گل ترک میکردن.
اون روزی در هفته که زنگ آخر با من هنر داشتن، وقتی متوجه این عملکرد شدم خیلی خوشم اومد.
به چشم دیدم بچه ها با اشتیاق نظافت میکنن کلاسشون رو، با یه عشقِ خاصی، انگار یه مراسمِ خاصی هست براشون، انگار اتاق خودشونه، یعنی کیف میکردم صورت ماهشونو میدیدم که با اون جدیت و اهمیت کلاس خودشون رو تمیز میکردن.
فکر میکنم این تمرین باعث میشده به مرور زمان کمتر هم آشغال بریزن تو جامیز یا زمین.
دَمِ معلمشون و تک تک بچه ها واسه مشارکت در تمیز نگهداشتن کلاسشون گرم…
جاده ی خوشگلی دیدم، نمایِ دِرون هم شگفت انگیز بود، من یادِ روستاهای خودمون افتادم، انگار که واردِ شمالِ خودمون شدیم، اون استراحتگاهه با نیمکتش، منو قشنگ برد به سمتِ استراحتگاه های بینِ جاده ای…
دیروز تو تماشای سریال زندگی در بهشت رسیده بودم به قسمتی که استاد تِرَک جان و آپشن هاشو کامل معرفی میکردن.
تازه اونجا متوجه شدم با چه جواهری داریم سفر میکنیم، اونجا که موودِ کرال رو دیدم یادِ اون قسمتی افتادم که استاد با این حالت اون جاده سنگلاخی رو طی کردن.
بسیار بسیار تحسین برانگیزه این ماشین زیبا و فول آپشن و بسیار کاربردی.
با همین بزرگواره که ما هم با استاد و مریم جون، داریم تو دلِ این جاده ها حرکت میکنیم و رو به جلو و قشنگی های بیشتر میریم.
سپاسِ بیکران از استاد جان، مریم جان، تِرَک جان، دِرون جان و همه ی دوستانی که تو این سفرِ زیبا نقش دارن.
وقتی اومدم کامنت بنویسم فکرشو نمیکردم طولانی بشه، اومدم از آبشار بنویسم و کیفی که کردم، مابقی اش خودش اومد تو قلمم.
دیروز سریال زندگی در بهشت رو کامل دیدم و تموم شد و کیف کردم و خاطرات خوشی برام ساخته شد با کارگاه و زمینِ پهناورِ پردایس و درختها و مرغ و خروس ها و بزغاله ها و اردک ها و سایرِ دوستانِ عزیز که بودن و رفتن.
بسیار ممنونم برای این فایلهای تصویری.
کلی زیبایی و تجربه ی جدید کسب کردم باهاشون در امریکا، جایی که خودم نیستم اونجا ولی کلی اطلاعات از سرزمینش و زیبایی هاش و مردمانش کسب کردم.
متوجه یه نکته ای هم شدم امروز کاملا تخصصی، اینکه در زمینه ویدئوها و تدوینشون چقدر تکاملی عالی و عالی تر شدین، قبلا موسیقیِ با کلام روی فایلها و مناظر میذاشتین، این سری یه موسیقیِ یکسان و بی کلام.
اینم یه سبکیه، جالبه، خوبیش اینه شما حالتهای متفاوت رو تجربه میکنین ما هم مستفیض میشیم از تجارب و زیبایی های شما.
باز اون لحظه ای که مریم جون دوربین رو دادن استاد که فیلمبرداری رو ادامه بدن (رویِ تریل کنارِ آبشار) انقدر ظریف و آروم انجام شد که من برگشتم عقب دوباره ببینم، دیدم خیلی ظریف اینکار انجام شده و مخاطب متوجهِ جابجایی نمیشه.
بَه بَه از این رشد و پیشرفت ها و تکامل، از کوچکترین بهبودها بگیر تا بزرگترهاش.
یادِ یه چیزِ دیگه هم افتادم و استاد رو تحسین کردم.
اینکه فیلمبرداری با درون بچه، هم روند تکاملی داشته، استاد شونصد میلیون بار فیلمبرداری کرده، تمرین کرده تا اینکه ما مدتهاست داریم این تصاویرِ شگفت انگیز رو طریقِ دِرون میبینیم.
نکته ای که من دائم باید به خودم یادآوری کنم تا الانِ استاد رو با الانِ خودم مقایسه نکنم و دچارِ شتاب در به نتیجه رسیدن نباشم اینه:
استاد و مریم جون هم عینِ بقیه ی آدمها خیلی چیزها رو بلد نبودن، اما فرقشون با خیلی آدمها من جمله خودم اینه که با اینکه بلد نیستن، توکل میکنن به خدا، میرن توی دل ناشناخته ها، اقدام عملی میکنن، تمرین میکنن، انجامش میدن و کم کم ماهر و ماهرتر میشن…
اینطوری که منی که تصاویر رو میبینم اشتباه فکر میکنم که استاد به محضِ تولد رانندگی با RV و اون عظمتش رو بلد بوده، پس راحته براش، پس کار سختی نمیکنه.
این غلطه، استاد از یه جایی پا روی ترس هاش گذاشته و اقدام کرده و هر دفعه بهتر و بهتر شده.
یا اینکه وقتی استاد و مریم جون نجاری میکنن، یا دستگاه و وسیله ای رو اَسِمبِل میکنن، من فکر میکنم بلدن دیگه…
این هم غلطه، استاد و مریم جون از یه جایی پا روی ترس هاشون گذاشتن و اقدام کردن و هر دفعه بهتر و بهتر شدن.
خیلی مثالهای دیگه به صورتِ تصویری تو سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا دیدم از جفت استادهای نازنینم که جلوی دوربین اومدن با شجاعت و در رابطه با
چیزی که بلدن نبودن اقدامِ عملی کردن…
اینکه استاد همیشه یه دستش به سرچ تو یوتیوبه برای یادگیری، برایِ منِ شاگرد باید کد بده که آقااااااااا جون، استادت هم خیلی چیزها رو بلد نیست اما نمیترسه از بلد نبودن هاش، میره تو دلشون و یاد میگیره، آزمون و خطا داره، خودشو سرزنش نمیکنه، احساسِ خطاکار بودن نداره، احساسشو خوب نگه میداره و طبیعتا خیلی چیزها رو یاد میگیره…
اینه که استاد و مریم جون شدن دریایی از کسبِ مهارت هایِ جدید…
از اعتماد به نفسشون در نصبِ پله ی جدیدِ آروی بگیر تا جلوتر.
تعویضِ لامپهای آروی و …
ساده تر اینه برن مراکز مربوطه و خدماتِ آماده بگیرن.
اما انتخاب کردن که خودشون رو وارد چالش های جدید کنن.
بلد نیستم؟
هیچ ایرادی نداره…
یوتیوب جان، بفرمایین راهنمایی کنین ما رو…
یا مریم جون که واسه خودش مستقل میره کارگاه، کار میکنه، ماشین کوچولوی خودشو با اعتماد به نفس به کمکِ آقا رامتین اَسِمبِل میکنه چی رو به من یاد میده؟
نترس
فقط نترس…
گفته میشه چیکار کنی
فقط تو نترس
نذار کمال گرایی ات مانعت بشه که تجربه های جدید نکنی تو زندگیت…
با این بهانه که بلد نیستم!
اگه نشه چی؟
اگه ضایع شم چی؟
اگه بقیه مسخره ام کنن چی؟
هیچی…
وقتی اینطوری فکر میکنم کلی از زندگی عقبم.
در صورتیکه وقتی با بهبودگرایی اقدام های ریز ریز میکنم یهو به خودم میام میبینم کلی مهارت بهم اضافه شده.
این کامنتم میکسی شد از سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت:)
فایلهای استاد همه شون به هم چسبیدن، جدا از هم نیستن، تفکیک پذیر نیستن، چون روی اصل تاکید دارن…
خدایا شکرت تو مداری هستم که دسترسیم بازه به تماشا و شنیدنِ این همه قشنگی، نکات مثبت، آگاهی، درس، رشد، بهبود و پیشرفت.
استاد جان و مریم جان سپاس گزارتونم تا همیشه.
هر چی جلوتر میرم بهتر متوجه میشم چقدر شما دو عزیز خفن و آدم حسابی و کار درست هستین، از ابعادِ گوناگون و فراوان.
یعنی هر تیکه از سایت که گذارم میخوره بهش، یه نکته حاضر شده تا بردارم و استفاده کنم.
سپاس گزارم.
از کلِ خانواده ی صمیمیِ عباس منش سپاس گزارم.
حضورِ تک تک اعضا برکتِ این سایته و باعث شده استاد و مریم جون هم با شور و شوقِ بیشتری این فایلهای هیجان انگیز رو آماده کنن و به اشتراک بذارن.
یه جمله جدید نوشتم زدم روی دیوار:
سمانه جون
زنده باش و زندگی کن
به بهترین و عالی ترین شکلی که بلدی
چسبوندم روی دیوار که ببینم و هر بار بهتر درک کنم چکار باید برای زندگیم و فرصتِ حیاتم انجام بدم.
خدایا شکرت که نگاهم به زندگی رو داری باز و بازتر میکنی.
بنام دوست
سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته
و همه ی همسفران عشق
ما نیز همراه استاد سفر کردیم تا عشق را شاهد باشیم
آن خدای را سپاسگزارم که زیباست و زیبایی راخلق کرد تا زیبا ببینیم و زیبا بیندیشیم.
الهی شکرت
دوستان درسی که من از این سفرهای دوره آمریکا ی استاد آموختم اینه که،
آقا شما نمیخاد زور بزنی تا به ثروت و نعمت برسی،فقط یه کاری کن به زیبایی ها توجه کن، همین
تمام شد و رفت
همان طور که در سفر های استاد می بینیم که خداوند چ قدر تلاش میکنه ک ما ثروت و نعمت بدست بیاریم با چی؟با خلق زیبایی ها به ما نشان میدهد که آقا فقط و فقط تمرکزت رو بزار رو زیبایی ها. این میتونه طبیعت زیبا،افراد خوش برخورد و همه ی آن چه که زیباست باشه
من فهمیدم که برای خوشبختی هیچ تلاش نکم،تنها کاری که انجام میدم توجه و تمرکز ب خوبی هاست.
مثال:از زمان که استاد سفر شون را شروع کردند من خودمو رگبار بستم به استادو فایل های سفر به دور آمریکا
نتیجه این شد احساس خوب ، آرامش و احساس لیاقت
چند وقت پیش تصمیم گرفتم که کامنت های فعلی و قبلی بعضی از دوستان را که نخوندمو بخونم یکی از این دوستان خانم سعیده شهریاری بوده وهست
ایشو نوشته بودند که بعد از تغییر باور هاشون زندگی شون خیلی خوب شده بخصوص تو محل کارش
شیفت کاریش آسان شده شبی که شیفت کاریشون هست همه چیز نرماله و خیلی چیزای دیگه در کل احساس خوبو در خودش ایجاد کرده بود
من چی کار کردم اومدم علامت زدم ایشون هر کامنتی که نوشتن برام ایمیل شد
حالا نتیجه شو میگم خیلی از همکارانم قریب به اتفاق براشون سؤال شده که چرا هر مسعلوی میاد اول سراغ تو رو میگیره حتی خیلیا شون منو یک بار هم ندیدن اولین بار که ماموریتی دارن میان
شیفت جا بجا میشه اول من اف میخورم چطور خود همکارانم بهم زنگ میزنن میگن آقا تو فردا هم نیا اف خوردی کی اون تایمی آرامش دارم رها هستم احساس خوبی دارم .چرا؟چون همش به اف خوردن واحساس خوبه وکامنت های خوب وانرژی بخش سعیده خانم توجه کردم، وهیچ کاره دیگه نکردم فقط و فقط تمرکزم رو خوشی های ایشون بوده
نتیجه
سعی نکن بدست بیاری سعی کن رها باشی وتحسین کنی زیبائی هارو
اگه منم مثل استاد دوست دارم سفرهام با تراک کمپر خودم باشه
فقط از سفره کردن استاد لذت میبرم
و هر لحظه سپاسگزار خداوندی هستم که زیباست وخالق زندگی زیبا برای ماست
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی ونشناختی
من رها نشده خداوند منو گرفت ،این ب من درس آزاده گی و ماندن در همین لحظه ی حال را می آموزد
اگه قرار نبود ثروت و نعمت خداوند را تجربه کنم الان این جا نبودم واین زیبایی ها را تجربه نمیکردم
و اگه ربم این زیبایی ها را از طریق استاد بمن نشان میدهد می گوید بخواه تا داده شود
چون تو در این مدار قرار گرفتی و اگر چنین نبود تو الان اینجا نبودی وحضورت نشانه تایید ماست
خداوند میگوید ما پذیرفتیم تو را به شرطی که خودت هم خودت را بپذری
مشت نمونه خروار است
سپاسگزارم از استاد واین سایت توحیدی استاد عباسمنش
دوستان خوبم در کنار شما همه چیز خیلی عالیه از تک ب تک تون درسها گرفتم آموختم خوب بودن وخوب ماند را
بقول خانم شهریاری
بوس به کله همتون
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام آقا مرتضی.
کامنتِ شما، پایینِ کامنت خودم هست و هدایت شدم به خوندنش.
ممنونم که از تجربه تون و توجه به زیبایی های کامنتِ سعیده جان نوشتین و تاثیرش در زندگیِ خودتون…
چقدر این جمله تون شاهکاره:
سعی نکن بدست بیاری سعی کن رها باشی وتحسین کنی زیبائی هارو
دقیقا منم یه بار که از ته قلب خوشحال شدم برای سفری که سعیده جان داخلش بود و منم در خواست کردم به خدا، بعدش هدایت شدم کاملا غیر منتظره به سفر عالی تو دلِ روستا.
امروز یه فایلی از استاد جان گوش میدادم که گفتن: کامنتها رو بخونین اینطوری باورهاتون تقویت میشه…
ایشون خودشون دنبال الگو هستن و برای همین باورهاشون تقویت میشه.
کاملا درسته، تو کامنتها بچه ها از تجربه های شخصیشون ناشی از کار کردن روی باورهاشون مینویسن، و این برایِ من الهام بخشه، خیلی چیزهای خوب رو از توی دلِ کامنتهای عالیِ بچه ها مثل کامنتهای آقا حمید امیری عزیز الگوبرداری کردم و اجرا کرد.
کامنتها مکملِ آموزشهای استاد هستن.
در پناهِ رب العالمین نازنینم باشیم همگی.
خدایا شکرت برای همه ی آگاهی ها و درس های نابِ این سایت.
سلام و احترام
ممنون از لطف و محبت شما
این ها همش هدایت خداوند متعال،دانا و حکیم است.
سپاسگزارم .
در همه ی کامنتهای دوستان آثار استاد مشهود است
من کامنت شما بزرگوار راهم خوندم ولذت بردم از این همه زیبایی ها که مثل آب روان و جاری بود
واز این همه کلمات ناب
نگاه از زاویه دید شما ی تجربه جدیدی بود برا من .
از حسن توجهی که دارین متشکرم
سلام به برادر عزیزم آقا مرتضی
سلام و سلامتی و نورو عشق و رحمت و ثروت الله برای قلب سلیمتون…
این کامنت شما مال شهریور ماهه!
ولی من امروز با دکمه ی نشانه ی روزانه م هدایت شدم به این فایل و هم از کامنت خودم کلی هدایت دریافت کردم و هم از کامنت شما نوری به قلبم وارد شد…
بینهایت ازتون سپاسگزارم آقا مرتضی…
از شهریور تا الان چند ماه گذشته؟
7ماه….
توی این 7 ماه،7هزار تا اتفاق معجزه آسا افتاده برام…
وهمینجوری سرعت اتفاقات خوبداره بیشتر و بیشتر میشه…
اما امان از انسان ناسپاسِ کفور…
وای بر من اگر یادم بره چه مسیری رو اومدم و درگیر همزات شیطان باشم…
نه از شیفت شب های icu خبری هست…نه از شیفت های سخت اورژانس…نه محل زندگیم جای قبلیه،نه آدم های قبلی بهم دسترسی دارند…
و یکبار دیگه به امید الله درحال مهاجرتم،هنوووز نمیدونم چه جوری…ولی اون صدا فقط بهم میگه برو…برو…
استاد تو جلسه5 قدم نه میگه:
وقتی که من دارم کار میکنمرویخودم،من هدایت میشم به اون مسیری که توی جنگل دارم راه میرم وسوت میزنم ولذت میبرم،نه به اون مسیری که سربالایی و پراز سنگ لاخو گاری به خودم بستم!من هدایت میشم به اون مسیر!اون مسیر هست،من هدایت میشم به اون مسیر!اگر قرآنرومطالعهکنید متوجه میشید،ایه های عذاب هیچوقت،هرگز ،تروخشک رو باهم نسوزونده ها!اصلا کسی که روی باورهاش کار میکنه گرفتار آدم های نامناسب نمیشه،نشانه ی روی خودمون کارکردن اینکه،جهان غربال میکنه،جهان جدا میکنه مارو از محیط نامناسب!به جای بهتری میفرسته…شرایط بهتری روبرات فراهم میکنه وقتی تو داری تغییر میکنی!
همین !
همین چندتا جمله رو اگر من درست باور کنم،و حواسم باشه چه مسیری رو تا به الان اومدم،و چه جوری خدا مدار به مدار من رو از جای نامناسب و آدم های نامناسب جدا کرده…
اگر حواسم باشه همون مسیری که اومدم رو ادامه بدم و استمرار داشته باشم و دنبال اسم اعظم و عصای موسی نباشم و اجازه بدم خدا قدم به قدم هدایتم کنه…اونوقت پارو نمیزنم و وا میدم و منطق ذهنم رو خاموش میکنم و به قلبم اجازه میدم اتصالش رو حفظ کنه و قدم به قدم با ایمان حرکت کنه…
دعا میکنم خدا به هممون کمک کنه،یادمون نره گذشته ای که داشتیم رو و لحظه ای از سپاسگزاری درنیایم و هرلحظه خودمون با خدا هماهنگ کنیم و اجازه بدیم خدا…کل جهانمون رو هدایت کنه…
برادر عزیزم ازت بینهایت ممنونم و دعا میکنم در پناه نورِ آسمون ها وزمین غرق احساس عمیق خوشبختی باشی واین تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه…
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون.
قلبِ فراوانِ فراوان
سلام استاد جان
هر چقدر بگم داره تو این سفر بهم خوش میگذره کم گفتم.
ازت ممنونم که ما رو به این سفر جذاب و پر از حال خوب پر از زیبایی و شگفتی آوردی.
واقعا چیزی بوده که دلم میخواسته.
چقدر لذت میبرم و با تمام وجودم تحسین میکنم این ملت شریف رو که بخدا هر گوشه ای رو نگاه میکنی این قدر تمیز نگه داشتند اینقدر رعایت میکنند و تمیز و مرتب همونجور که تحویل گرفتند تحویل میدند دوباره.چقدر قشنگ اومدند و هشدارهای امنیتی رو با علائم پر رنگ گوشزد کردند و آگاهی های لازم رو دادند.
وقتی داشتم این صحنه ها رو علی الخصوص با درون بچه میدیدم یادم افتاد به این آیه قرآن کریم که میفرماید ما زمین و آسمان و هر آنچه بین آنهاست رو به تسخیر شما در آوردیم.والان هر چقدر جلوتر میرویم میبینیم واقعا که دقیقا همینطوره انسانها هواپیما رو اختراع کردند جتذها رو و آسمان رو تسخیر کردند انسانها کشتی ها رو ساختند و دریاها رو تسخیر کردند جرثقیلها رو ساختند تونلها زدند و کوهها و دشت ها و زمین رو تسخیر کردند دیدم اون ویلای قشنگی رو که دقیقا لب اون پرتگاه ساخته شده بود و چه ویوی فوق العاده ای داشت. یه آدمی دلش یه همچین منظره ای میخواسته و خلقش کرده انسانها با قدرت خلاقیتی که دارند هر چیزی رو که خواستند و نیازشون شد رو به راحتی خلق کردند و دارند از منافعش استفاده میکنند و این به قول استاد بالاترین سپاسگذاری ماست که قدرت خلق زندگیمون رو به خودمون داده و این آخر عدل الهی هست چه نعمت والایی به ما انسانها داده خداوند که بنده من من تو رو با قدرت خلق کنندگی آفریدم فضاشم فراهم کردم همه چیز رو به تسخیر تو درآوردم و حالا دیگه این تویی که انتخاب میکنی چطور و به چه نحوی از این قدرت خلق کنندگیت استفاده کنی در جهت رشد خودت و جهان من یا نابودی خودت.خدایا شکرت بار پروردگارا شکرت خدایا ما رو به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن نه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان.خدایا کمکمون تا سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار. الهی آمین.
سلام به جانان استادجان و مریم جان..
خدای من..چقدددذدرررررر زیباست..چقدر این آبی آسمان.چقدر این سفیدی ابر،سرسبزی،هوای پاک، زیبایی جاده و بی نهایت درختان قدبرافراشته و ناز..
استادجان و مریم ،یه نگاه بندازین پشت سرتون ،تو ماشین کلی از بچه های سفر نشستن و زیبایی هارو تحسین میکنند.. خداییش یه نگاه بندازین پشت سرتون،هممون تو ماشینتون نشستیم و جامون هم راحته..ماشالله عجب ماشینی..یه تعداد هم تو ترا کمپر هستن..
استاد اونجا که مسیر آبشار رو میرفتین، من پشت سرتون بودم و نوشته هشدار رو خوندین ، بعدش من هی مواظب بودم سرم به سنگ نخوره و هی داشتم خودمو کنار میکشیدم،با اینکه قدمن از شما کوتاهتره ولی بازم صخره ها خیلی جاها مجابم میکرد بیشتر خم بشم..چقدر زیباست چقدددددرررر زیباست خدایا شکرت بابت این همراهی و دیدن زیبایی ها و پاکی ها..خدایاشکرت..دوست داشتم یه سری بپریم تو آب..میدونی چرا ؟!این بخاری که از رو آب بلند میشد احساس میکردم باید دلمو بزنم بهش…
اونجاکه داشتین عکس می انداختین از مادر و دختر اگه اشتباه نکنم،چقدر زیبا بود و من داشتم این صحنه رو میدیدم از شوق ،اشک تو چشمام جمع شد و این لحظه ی لذت بخشی بود،خنده ی شیرین مادر و دختر(البته از دید من)..
الله اکبر رو که گفتین از دیدن سنجاب ها و زیبایی شون ، استاد چه الله اکبری گفتین که اشک از چشمام جاری می شد..همون لحظه بزرگی و عظمت و جلال و جبروت و نعمتهای خداوند رو تو صدای شما احساس کردم و حالمو خوبتر از لحظات قبل کرد..سپاسگزارم..خدایا شکرت ..یه چیزی اینجا مریم جان در مورد اون کودک ناز گفتن که از آرامش محیط به خواب عمیق و شیرین رفته بود: در تخت پادشاهی و با چه امکاناتی..خیلی باحال بود ،دیدگاه ثروتمندانه مریم جان..سپاسگزارم.. و سپاسگزارم که از تمام زوایا و جنبه های آمریکای زیبا و بی نظیر همراهی میکنین تا لذت دیدن و استفاده کردن از نعمتها رو از چشم زیبابین خودتون به چشمان زیبای ما انتقال بدین...خدایا شکرت بابت بچه همراهتون که از پهنای آسمان آبی ،چشمان مارو به سبزی و زیبایی های این مناظر بی نظیر و آبهای روان و پاک دیده گشایی میکنه و خدایا شکرت بابت صحبت های دیشب استادجان و مدیرفنی سایت آقا ابراهیم..بسیاااار فوق العاده بود..تو قسمت قوانین بدون تغییر خداوند…بی نظیر بود و من رو از تمام سوالاتی که داشتم پاسخگو بود و درس آموز..استاد جان تبریک میگم بخاطر کادر بسیار فوق العاده و سایت بی نظیرتون و خانم فرهادی عزیز که هنوز صدای نازنینش رو نشنیدم..چقدر آقا ابراهیم فوق العاده بود و چه صدای دلنشینی داشت و چه سوالات خفنی..مریم جان عزیز که صل علی هستن و خدارو شکر از وجودشون بهره مند هستیم به لطف الله ..خدایا شکرت بابت حضور این عزیزان در زندگیم.. سپاسگزارم.. عاااالی بود این فایل ..گرچه اگه برگردم و دوباره ببینم،زیبایی و درکش بیشتر میشه..
به نام خالق عشق
سلام بر استادان جان
درود بر پیروان توحید و همرهان آگاه
ای ز عدم ساخته~ خانه دل باخته
کی به خودآیی ،بیا، همچو تو مایی ، بیا
سور دمند در سما، بخت رسید از هما
رخت ببند عازمی ،سرمه ی چشمان ما
این همه غوغای جان هیچ ندانی زچیست؟
داد زنند« وحده» هست و جز او هیچ نیست
مقصد ما کبریاست، محفل ما بی ریاست
قصه شیرین او ، اولش از انتهاست
قبل از دیدن تصاویر زیبای فایل
در سراپرده این دیدار چشم مان به بنر فایل روشن شد
عاشقانه های استاد و بیان عاشقانه تصاویر جان
به به ،،،،، چشمم روشن به جمال عشق
باید که بر این پرده کتابی بنویسم
باز جاده های دلنواز و باز کوه های استوار و باز آب و آبشار های خروشان
اما این بار عشق و عشق و عشق
از همون روزای اول من و عزیز دلم با نیت «فریاد کردن عشق » به بیان و عیان کردن زیبایی های زندگی عاشقانه خودمون پرداختیم و اونو در پاسخ برای هم به تصویب و تصویر کشیدیم.
هرچند ابعاد عشق بی انتهاست و کلام عاجز از وصف و تصاویر ناتوان از ترسیم اونند اما من و یار، تلاش خودمونو کردیم و البته نه همه تلاشمونو ، چون مردد بودیم که آیا شرایط و قوانین سایت اجازه ابراز عشقو میده؟!!!
مبتلا بودیم و نشر عشق هم آغاز شد
در یکی از ده فایل ویکی از قسمتهای« الگو های تکرار شونده » متوجه عمق فاجعه ای شدیم ، بله ، «بحران عشق و نقصان روابط »
و کم کم تازه فهمیدیم که سخت در اشتباه بودیم که فکر میکردیم بقیه هم در روابط شون هیچ مشکلی ندارند و دارند عاشقانه زندگی می کنند.
بعد از مدتی وقتی کامنت ها رو میخوندیم ، متوجه حضور عشق و انتشار اون در دلهای دوستان مان شدیم و احساس خوب آرامش و شادی که به ارمغان میاره ،در کامنت دوستان موج میزد.
خدارو هزاران مرتبه شکر کردیم که حضورمون در جمع عزیزان منشأ خیر و برکت بوده (برکت روز افزون عشق)
و چنین شد که لقب « عالیجناب عشق » رو دریافت کردم…خخخخخخخ
و همچنین مشاهده شد که بعضاً از بکارگیری الفاظ و امضای پایانی هم سود میبرند
و چقدر خداوند را شاکریم برای چنین ماموریت شادی بخشی و انتشار لذت آرامش به بندگان خوب خداوندِ عشق و آگاهی
و هزاران سپاس از استادان جانم که زمینه و بستر این موهبت الهی رو فراهم کردند.
باشد تا رستگار شویم (ان شاءالله)
سلام عالیجناب عشق!
آقا خیلی مخلصیم! از روز اول، خواندن کامنتهای پرشور و شیدایی شما و همسر گرانقدرتان، خوشی و حال دیگری داشت.
ساختن الگوی دم دستی و واضحی از عشق بزرگ و بی بدیل شما،توسط خودتان، در این سایت منشأ خیر و خوبی شده است.
بارها از شما آموخته ام و چقدر خوب است که آدم امکانش را داشته باشد که نااگاهیهایش را درمان کند …و شما و عشقتان، این امکان را به راحتی و آسانی فراهم کرده اید. برای خانمم چند بار از شما و خانم محترمتان تعریف کرده ام و …ذوقتان را داریم!
فکر کنم من بودم که اولین بار به شما لقب دادم…من را حلال کنید، این عادت بد را از گذشته حفظ کرده ام…پشت این لقب، ارادت و احترام خاص من، به قلب بزرگ شماست.
بیشتر و بیشتر بنویسید که عشق، اکسیر گمشده ی همه اعصار و قرون است و بازارش سردی ندارد!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید
سلام دکترجان
باعث افتخار بنده ست که از جانب دوستان عزیز و پر افتخار لقب دریافت کنم
چونان شوالیه ای که پس از فتوحات پر افتخار ، مفتخر به دریافت لقب و مدال از شاه میشه
برای من پیشتر و ارزشمندتر از مدال و لقب ، دوستی با دوستان نابی چون شماست.
شما و عزیزانم در این سایت به ما لطف داشته و دارید و البته که همه این ها الطاف خداوندند که به سمت شما هدایت شدیم.
سپاسگزارم از مهرتان
به نام هدایت الله
درود سلام بر سید حبیب عزیز دوست داشتنی و عالی و درجه یک
آنقدر کامنت شما به دلم نشست که دوست داشتم ادامه دار بود و لذت بیشتری ببرم از اینکه از قضاوت دیگران ترسی نداری و اهمیت نمیدی و با عشق و خیلی ساده کامنت دلی خود را مینویسی خوشحالم و بهت تبریک میگم
این نشانه در صلح بودن خودت است از شما سپاسگزارم بابت فعالیت شما در سایت چه قلم جادویی دارید و احساس خوب و عالی را به من منتقل میکنید با نوشتنتان
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام بر عالیجناب عشق
خوشا خانه ای که حبیبی همچو شما دارد و
خوشا سایتی که نویسنده ای عاشق
سید بزرگوار فقط تحسینتون میکنم
تحسین عاشقانه هایی همچون شما و بانویتان
تحسین استاد و بانو شایسته ی بسیار شایسته
بگید و بشکنید این سیمانهای ذهن منو
از چگونگی حل تضادهایی که باهم داشتید
میدونم که عاشقان انقدر باهم هماهنگ میشوند انقدر روی یک خط صاف و مستقیم قدم برمیدارند که نیست همچین چیزی
ولی لطف کنید واضح کنید این راه را برای من
پایدار و مانا باشید و لحظه به لحظه ها تون پر از رنگ خدا
سلام بانو
این کامنتو برای خانم سعیده شهریاری گذاشتم اگر ندیدید اینجا براتون دوباره کپی میکنم
به رسم هدیه چند تا نکته مهم در رابطه رو تقدیم تون کنم (هرچند دوستانم در بخش عقل کل راه کارهای زیادی دادند که هر کدام به تنهایی راه گشاست)
من در روابط اطرافیان خودم و دوستانم فجایعی میبینم (حتی سه خواهر خودم) که چرا اونا از زندگی لذت نمیبرند و دلایل روشن از فقدان عشق رو به وضوح میبینم.
1_ در تمام لحظات به جای تحسین زندگی دیگران که روابط عاشقانه دارند، در حسرت زندگی اونا میسوزند و این قوانین ساده رو فراموش کردند که دارند روی کمبود تمرکز و توجه میکنند و اونو جذب زندگی شون کردند.
2_ همه ما در جهان منحصر به فرد خودمون و در نقطه پرگار اون ، خالق و خدای زندگی خودمون هستیم و بقیه میشن مخلوقات و زیرمجموعه جهان ما (امیدوارم این جایگاه رودرک کنید)
پس من تحت تاثیر مخلوقات جهان خودم نیستم و منم که هر لحظه رو خلق میکنم( یک لحظه بعدی که وجود نداره) و حاکم مطلق جهان خودم هستم. خب پس فقط من در این جهان عاشقم و بقیه معشوق و از همه مهم تر من از معشوق انتظار پاسخ به عشقم رو ندارم و عکس العمل اون اصلا برام مهم نیست
نکته کلیدی همینه چیزی که زندگی هارو به انتها و آشوب رسونده همینه^^^ دوباره تاکید و تکرار میکنم انتظار جبران نداشته باشید ، عشقِ تاجرانه ، عشق نیست . عشق معامله نیست.
بده بستون نیست. از بالا به پایین و از پایین به بالا نگاه کردن نیست.
من عشق میورزم و چون محتاج پاسخ نیستم ارزشمند میشه و خب طبیعتاً پاسخ عشق رو با عشق دریافت میکنم حتی از سمت حیوانات.
باورش سخته اما یه روز فیلم سگهای ولگردو که به من عشق میورزند رو برای استاد میفرستم تا تو سایت بزاره ، اونا مثل انسان رو دو پا بلند میشن و منو بغل میکنند و با اشکی که در چشمشون حلقه زده از شدت ذوق منو چنان میلیسند و میبوسند که به سختی میشه از خودم جدا شون کنم .من به اون ها غذایی نداده بودم و اونارو کسی تربیت نکرده که بخوان عشق رو به من برگردونند (همسرو پسرم شاهد بودند )
خب اگر حیوانات چنین رام عشقند مگر ممکنه انسانی به ابراز خالصانه و بدون چشم داشت عشق ، پاسخی غیر انسانی بده؟
3_ من در ابتدا عاشق خودم و خدای خودم بودم و هستم و چون خودمو لایق عشق دیدم پس اونو دریافت کردم و هر لحظه به خدا عشق میورزم و خدا هم اونو از طریق همسر و عزیزانم و حیوانات به من برمیگردونه.
4_ من به همه موجودات عالم عشق میورزم ، در این عالم همه چیز روح و جان دارند ، جدای از انسان ها و حیوانات تمام چیزهایی که ما بهشون میگیم اشیاء یا بی جان
روح خداوند در ذره ذره این عالم جاریه(ساختار خداوند از عشق و آگاهیه) و خدا مارو از نیمه خودش یعنی عشق ساخت و ما بدون آگاهی بر روی زمین مامور به کسب آگاهی شدیم ، پس ما در ابتدا روحی از عشق مطلق داشتیم اما در فقدان آگاهی ، عشق رو گم کردیم.
اینایی که گفتم بازی با جملات نیست ، فلسفه و برهان نیست . عین و اصل قوانین حاکمه که کم کم به آگاهی و درک اون خواهید رسید.
پس همونطور که قبلاً هم گفتم ، نیمه گمشده ما آگاهیه و وظیفه و ماموریت و مسئولیت ما کسب و تجربه و رسیدن به آگاهیه
ما دنبال چیزی میگردیم (عشق)که هستیم و غافل از چیزی شدیم(آگاهی )که باید کسب کنیم.
5_ من خدا و خالق زندگی خودم هستم اما منه خدا ، خالق و خدایی دارم که هرجا که ذهنم منو از تخت پادشاهی به پایان میکشه ، از او مدد میگیرم «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ…» پس او دستم میگیره اگر که دستمو به سمتش دراز کنم(بهش اعتماد کنم)
«وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا»و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند.
عمو عباس قاضی از عرفای اصفهانی شعر زیبایی داره:« دقایقی ز زمانه هنوز در پیش است که از سراسر بگذشته قیمتش بیش است»
برای عاشقی هرگز دیر نیست و عشق در ورای زمانه و من و عزیز دلم حداقل 20 سال جوانتر از سنمون هستیم.
و در پایان ضمن آرزوی خوشبختی و سعادت برای شما بانوی شهریاری و تمام دوستان بزرگواری که ابراز محبت کردند ، صمیمانه و عاشقانه سپاسگزاری میکنم.
به توکل نام اعظمت، الهی شکر، بسم الله الرحمن الرحیم
استاد قشنگم، خانم شایسته پر انرژی و بچه های همسفر سلام.
صدای من رو از ساحل زیبای مازندران، چالوس میشنوید و سپاسگزاری امروزم رو میخوام با شما ها شریک باشم و این حس و حال خوب و صدای موج دریا رو درونی بهتون برسونم. الهی شکرت الهی شکرت.
استاد از دیدن این منظره هایی که گذاشتین سیر نمیشم. جا داره بگم دقیقا عین همین آبشار و همین سنگ ها رو ما اینجا توی شهرمون “هچیرود، سد زوات” داریم که برای عاشقای طبیعت یه جای بسیار بکر و قشنگ و یکم دسترسی چالشی داره اما با گذشتن از این چالش میرسی به صحنه ای که اصن رویاییه، بینظیره، پر از انرژی مثبته، اصن انگار یه دنیای دیگه س، خود خود خود بهشته. و من امروز با دیدن این فایل شما خدارو هزاران بار شکر کردم که تن سالم دارم، روحیه طبیعت گردی و شجاع دارم و همه این جاهای زیبای طبیعت رو با همسرم علی دو به دو پا به پا میریم و لذت دنیا رو میبریم. شاید الان از لحاظ مالی اونجایی نباشم که هدفمه ولی فقط همینو بگم که توی روانشناسی ثروت 3 تعهد دادم تا یکسال آینده درآمدم 3 برابر بشه، و الان بعد 8 ماه از اون تعهد الان 10 برابر شده و این خیلی هیجان انگیزه. استاد عاشقتم و یکی از هدفای بزرگم اینه که یه تراک کمپر شبیه شما داشته باشم، سایتم روی غلطک افتاده باشه و با آزادی کامل زمانی و مکانی دنیا رو بگردم و مطمئنم اون روز نزدیکه و دیر نیس.
الهی شکرت بابت این روز طلایی، این هوای بارونی قشنگ، این روز پر برکت که با یه مشتری ثروتمند و خیلی خوش اخلاق شروع شد. امروز از خونه اومدم بیرون فقط برای اینکه لذت برم از زندگیم و تا این لحظه ساعت 11 صبح بهترین ها برام رقم خورد، خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.
سلام به فاتحان زیبایی های کولورادو
دوستان خوبم سلام
عکس بنر سایت رو که میبینیم میشه حدس زد چقد زیبایی و عشق و نعمت در انتظارمونه چهره های خندان و لبریز از بشاشیت هر دوی شما که با عشق همدیگرو بغل گردید خیلی حال ما رو خوب میکنه و تحسین برانگیزه
چقد زیبایی بی اندازه داره این منطقه این دره چقد شبیه دره ای به نام توبیرون تو منطقه خود ماست
ولی اینجا خیلی بهش رسیدگی کردند و توریستی شده تریل بسیار زیبایی ساختند براش چه دقتی
چه هزینه هایی و چه کار سختی در این جای کوهستانی و صعب العبور جاده تریل درست کردند, دل کوه رو تراشیدند و جاذبه گردشگری رو میشه از کوتاهترین فاصله تماشا کرد و حتی لمسش کنیم و لذتش رو برد
بازهم تلاقی ابشار ، آب با کوه و دره چقد چشم اندازه قشنگی ایجاد کرده مات و مبهوت این همه زیبایی شدم میشه انرژی بالای این مکان رو از همین جا فهمید و باهاش همسو شد
اون دختر و مادری که استاد با عشق و حوصله داشت ازشون عکس میگرفت چقد عاشقونه مهرابانه همدیگرو بغل میکردند لبخند زیبای دختر خانم خیلی با معنی و عشق بود خدایا چقدر زیبایی دیدیم توی این قسمت بی انتها بی انتهاست زیبایی های خداوند چقد فراوانی چقد حس خوب خدایا شکرت
دفع مکانیزه پسماند و زباله نصب درپوش بهداشتی برای سطل زباله جهت کمک به حفظ و حیات طبیعت خیلی جالبه
️ ️ ️ ️ چقد این سنجابها قشنگ و زبل هستند چقد سریع اون پوست تخمه ها رو کنکاش میکردند و لذت میبردند از محیط اطرافشان و آنچه روزیشون شده
خدایا شکرت بخاطر این پرندگان زیبا و خوش آواز خدایا شکرت بخاطر اون یکی پرنده ها که در یک ثانیه هزاران بار بالاهاشون پر میزد خالق این همه زیباییها رو تحسین میکنم بخاطر این نقاشی قشنگش بخاطر این خونه های ویلایی این شهر قشنگ و ییلاقی در دل جنگل و کوه با آب و هوای فوقالعاده