https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/208.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-08 23:34:582024-08-22 19:38:50سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 208
478نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدا قوت استاد عشق و خانم شایسته عزیز واقعا ممنون و سپاسگزارم
من مدت 5 سال است که همه برنامهای سایت وپیج
اینستا که البته اول استاد داخل سایت میگذارند و بعد
داخل پیج را دنبال میکنم
خدا قوت واقعا تلاش وهمت بسیار زیادی دارید
عالی نامبروان هستین
همه برنامها عالی یکی از یکی بهتر و………..
این قسمت 208سفر به دور آمریکا هم عالی بود
از همون اول و شروع ماشینهای شاسی بلند وفراوانی
از زیباییها که وای خدای من چقدر این طبیعت بکر وماهیهای زیبا و رنگارنگ چقدر زیبا واقعا تحسین کردن دارن به این همه زیبایی استاد این که شما نمیگذارید در زندگی چیزی براتون عادی بشه خیلی عالی وخوبه که متاسفانه خیلی از بچها بعد از یه مدتی که میگذره این تله ذهن که میگه خوب حالا که چی؟
وباید خیلی مواظب این تله باشند ونگذارند نعمتهایی که خدا بهشون عطا کرده براشون عادی بشه حتی سلامتی که اولیشه
خوب از بحث خارج نشیم استاد هرچی از این زیباییها
سپاسگزاری کنیم وتحسین کنیم باز هم کمه
که خداوند متعال و خالق نقاشیهاش بیکرانند
وهر کی در مسیر درست و مدار درست قرار داشته باشه از این زیباییها بیشتر لذت میبره و بیشتر سر راهش قرار میگیره
چقدر این باور فراوانی کمک میکنه به انسان و واقعا
خداوند درون انسان را بزرگ میکنه برای دریافت نعمتهای بیشتر…….
استاد عشق استاد عزیز مرد خدا عاشقانه دوست دارم
و دوست دارم هر چه زودتر از نزدیک ببینمتون
استاد خدا خیرت بده که قطعا داده بیشتر بده
خیلی دوستون دارم خیلی زحمت میکشید به خدا
اینکارا که شما انجام میدین همت بزرگی میخاد
این تلاش مستمر شما و خانم شایسته قابل ستایش
این که هر وقت آدم هر کدوم از فایلهای شما را میبینه
یکی از یکی بهتر و حال دل آدم خوب میکنه آفرین به
شما مرد شکست ناپذیر واقعا شما قابل ستایش هستین و من یکی قدر تمام این زحمات شما را میدونم و به لطف خداوند به درکش رسیدن
آفرین
حرف حق شنیدن و انجام دادنش و عمل کردن بهش ونتیجه گرفتن ازش خیلی شیرینه و لذت بخشه
استاد الگو خودتون هستین بهترین الگو برای من تو زندگیم شما بودین وهستین
استاد عزیز بیشتر از این متن طولانی نمیکنم بعد از مدتها دست به نوشتن شدم وقتش بود حسم گفت و انجامش دادم نمیدونم به چه زبونی از شما باید تشکر
و قدر دانی کرد خدایا شکرت که بلاخره نوشتم وحرف دل زدم خدایا میلیارد مرتبه شکرت
استاد به قول شما خدا همه چیه
و این طبیعت زیبا و تمام نشدنی هم حس بسیار خوبی داره خدایا شکرتتتتتتتتتتتت
امیدوارم هر کجا که هستین در پناه ایزد یکتا شادوخرم
سالم وسعادتمند و پیروز وثروتمند باشید وسلامتی ابدی داشته باشید در پناه ایزد یکتا
هر آنکه این متن را میخونه امیدوارم حال دلش همیشه شاد وخرم باشه و در پناه ایزد یکتا همیشه سلامت و سعادتمند باشه
پروردگارا تا ابدیت این سایت به این خوبی برقرار باشه
و هر روز بهتر از دیروز
پروردگارا امیدوارم همیشه استاد عشق و بچهای سایت
حال دلشون شاد باشه و به همه آرزوهاشون برسن
خدایا شکرت که امشب توانستم این متن به این زیبایی را بنویسم و تایپ کنم خدایا شکرت
من یه سوالی داشتم من از هدایت خداوند بر خوردارم و هر لحظه منو هدایت میکنه بعد من تقریبا سه سال پیش به یه تضادی بر خوردم و بعد خواسته ای در من شکل گرفت و بهم الهام شد که اتفاق خوبی که منتظرشی میفته(نقطه مقابل اون تضاد) فقط ایمان داشته باش دقیقن عین همین جمله بعد الان سه سال گذشته و طی این سه سال چندین بار خدا با نشونه های واضحش گفته فلان روز یا امروز اجابت میشی ولی هیچوقت اتفاق نیفتاده و جالبه همه هدایتش درسته من در مورد همه چی درست میگه میبینم،فقط در این مورد “اجابت” اصلا درست نمیگه،کسی اگه میدونه راهنمایی کنه چرا اون اجابت با وجود اینکه خداوند واضح میگه میگه مثلا اون اجابت امشب اتفاق میفته ولی شب میشه و هیچ اتفاقی نمیفته و یه چیز دیگه اینکه از اون موقع تا الان میگه همه چی درست میشه ولی الان سه سال نشده
سلام استاد جان و خانم شایسته عزیز و دوستان هم مدارم خیلی مخلصیم.
استاد جان من هر روز مسافت های طولانی رو پیاده روی می کنم و خداروشکرش امروز هدایت شدم از یک مسیر جدید که ی رودخانه داشت بینظیر چه محله زیبا و تمیزی بود چقدر مرغ مینا نامحدود بود چقدر باغ داشت چه ماشین های لوکسی عجبن جای باحالی بود نا محدود خونه داشت بالای 100 میلیارد حداقل آپارمان هاش رو فکر می کنم این مبلغ باشن و بعد رسیدم میدان تجریش لذت بردمرشته کوه البرز درکه رو میدیم لذت بردم نامحدود ماشین لوکس نامحدود متور لوکس و حرفه ای نا محدود دوچرخه سوار با دوچرخه های حرفه ای افرادی که بالای 70 سال سن دارن چه رکابی میزنن ماشالله امروز شمیرانات بودم البته هر روز اینجا هستم چون توو شریعتی هستم خدای من استاد چه لذتی داره بین این همه ثروتمند زندگی می کنم و به اندازه توانایم از همین مناطق و فروشگاه ها که ثروتمندان خرید می کنن من همخرید می کنم آگا ها نه و چقدر خوشحالم در این مدار هستم استاد انتهای کوچه ما شبیه بن بست میمونه چند روزی بود ی حسی می گفت برو ببین بن بسته با بن بازه امشب رفتم دیدم بله بن بازه رفت خوردم به یک خیابان خدای من دقیقا داشتم با پدرم تلفنی صحبت می کردم و دیدم الله اکبر چه پارک خفنی پسر توش پر بود از سگ های اصیل و ادم های ثروتمند خلاصه رفتم کلی راه رفتم جاهای مختلف رو توو پارک دیدم با خانم و آقای که سگ داشتن هم صحبت شدم و خیلی لدت بردم چقدر با احترامبا من برخورد می کردن چقدر با ادب و فرندلی بودن و خلاصه آمدم خونه و این امریکا رو دیدم خدای من چقدر زیباست چقدر تمیزه چه کوهستان زیبای من عاشق طبیعت هستم خدایا شکرت استاد من نمیدونم این رو یک دفع دلم گفت بگم من با اینکه بچه تهران هستم اما بعد از ی شرایطی که اوکی نبود دو سال پیش زدم به دل رهای با توکل به خدا اهواز بودم و لذت بردم بزرگ شدم ترس هام ریخت اونجا بود که کار مورد علاقه ام رونمای شد برام مربی و رفتارشناس سگ ها شدم خیلی هم تو کارم موفق شدم استاد میدونم باورتون میشه من خودم بدون هیچگونه تجربه ای رفتم توو دلش گفتم خدایا همانطور که به استادم الهام کردی رو استیج به من هم بگو الهام کن استاد من نمیدونستم رفتارشناسی یعنی چی چطور سگ آموزش میبینه اما به رب قسم همچنین قشنگ یادم داد الهام کرد که دیوانه شدم استاد الان تهران آمدم هدایت شدم کمتر از 20 روزه واقعیتش تنها کاری که از دستم بر میاد اینکه برم برای بالا رفتن اعتماد به نفسم و برقراری ارتباط با ادم های جدید و ثروتمند و ی جورای تمرین آگهی بازرگانی هم میشه اسمش رو گذاشت با کلینیک ها با پت شاپ ها با آدمهی که سگ دستش هست و احساسم میگه برو جلو و میرم خودم رو معرفی می کنم رو باورهام کار می کنم و میگم ببین مهدی تو بدون یک ریال هزینه تو اهواز کلی موفق بود تا زیر و بم این کار دست آمد اینجا هم موفق و ثروت می سازی این ایده آمده که این کار رو انجام میدم هر چند روزی یه منطقه جدید تهران میرم و هدایتی به این مراکز خودم رو معرفی می کنم همیشه به خودم می گم خدا برای من مشتری میشه خدا برام تبلیغ میشه خدا برام پول میشه خدا برام اعتبار و نام نیک و عضت میشه اما من باید اون کاری که در توانم هست و میدونم با انجامش حال خودم بهتر میشه رو باید برم توو دلش و انجامش بدم خداروشکرش اعتماد به نفسم خیلی بالاتر رفته استاد من قانون اموزش سگ و حیوانات رو یادگرفتم با هدایت خدا قانون درک رفتار سگها رو خیلی خوب یادگرفتم و میدونم خیلی تو کارم خدا بهم کمک کرده و می دونم رهام نمی کنه خلاصه استاد دوست داشتم این موضوع رو بگم شاید برای خودم یادآوری بشه از کجا دوباره شروع کردم یاد شما می افتم که از بندر عباس رها کردین رفتین تهران از صفر کلوین شروع کردین میشه و خدا ضایع نمی کنه ایمان بنده ای که بهش توکل کرده این زیبای های امریکا من رو دیوانه کرده ماشالله نامحدکد ماهی از همه رنگ خدایاشکرت نامحدود آب نا محدود درخت و گیاه خدایا شکرت نامحدود مشتری خدایاشکرت اون سگ هاسکی گلد بود من داشتم از این نژاد بینظیر وفادار و باهوش هست چه رنگی چه چشمانی خدایا چقدر باوقار و با ادب ایستاد با اینکه اولش از برخورد خانم شایسته خیلی اوکی نبود اما خیلی خوب فرکانس مهربانی خانم شایسته رو گرفت آخه استاد سگ ها او باید اون شخص رو بو کنن تا بتونند باهاش ارتباط بگیرن وگرنه خیلی یک دفعه ای رو نمی پسندن از حالت گوش هاش که روبه عقب خوابوند پوزه رو برد بالا میشه فهمید که باید بیشتر مراقب بود البته این سگ خیلی داگ فمیلی بود و قابل اعتماد خلاصه که این هم نشانه ای برای من بود .
چقدر این آب گرم لذت بخشه استاد چه حسی واقعا نوش جونتون انشالله هدایت میشم به یک آبمعدنی طبیعی خفن خدایاشکرت من عاشق یکی از بزرگ ترین حسن های مردم امریکا هستم این هم اینکه خودشون هستن آقا سرشون تو کار خودشون هست قشنگ میشه توو رفتار اونها دید خدایاشکرت عجب ویوی توی آب که داشتین صحبت می کردین پشت سرتون بود ماشالله واقعا خانم شایسته شما بهترین فیلم بردار هستین و خداوند بهترین کارگردان استاد هم بازیگر نقش اول و آخر مرد تمام این زندگی هستن ماشالله به امید خدا که هر روز ثروتمند تر باشین و شادتر و این رابطه محکم تر الهی شکرت استاد چقدر من با این بچه ها حال میکنم چقدر حس خوبی دارن البته نه همشون به دلیل شخصیتی که توی خانواده شکل میگیرن همه بچه ها لذت بخش نیستن و تنها در دوره نوزادی بینظیر انرژی خوبی دارن البته این نظر من هست .
خدایاشکرت همیشه دوست داشتم در سفر زندگی کنم به همین خاطر هم هست که دارم روی طراحی سایت خودم کار می کنم که کارم رو به جای تبلیغ مجانی توی یوتویوب با افتخار و با لیاقت و با ارزشمند دونستن کارم اون فعالیت هام رو توی سایت خودم بزارم و خودم پولش رو بسازم و میدونم امکان پذیره چون حرف های که من میزنم در رابطه با کارم و زندگی بین انسان و ی حیوان وحشی مثل سگ رو ارزشمند میدونم چون تمامش هدایت و الهامات خداوند بوده و هست و من از سر عشق این کار رو انجام میدم به همین خاطر میدونم به سرانجام میرسه و من میتونم هم مسافرت کنم دنیارو بچرخم و هم میتونم به صورت آنلاین با مشتری هام و آدم های که در مدار من باشن که توی سایت من میان هم ارتباط برقرار کنم و همپول بسازم و تولید ارزش کنم تا آزادی های من مثل شما تکمیل بشه به هر حال استاد جان من با افتخار شاگردی شخصی رو می کنم که در تمام ابعاد خوشبخت هست و آزادی داره منهم میخوام تجربه اش کنم .
خداروشکرش استاد جان واقعا سپاسگزارم به خاطر بودنم در جمع شاگردان شما و بهتره بگم خانواده صمیمی که تسلیم شدیم و تصمیم گرفتیم جور دیگه ای به زندگی و دنیای خودم نگاه کنیم.
دیشت همین موقع ها بود که داشت مقرآن می خواندم که رسیدم به آیه ای که خداوند به پیامبر می فرمایند.
استاد و خانم شایسته عزیز یه تشکر ویژه و خاص ازتون کنم و یه خداقوت پرمهر بهتون میگم از اینکه انقدر زمانبدیتون تو گذاشتن فایلا عالیه و عاشق این درکتون هستم که شب قبل خواب سفرنامه رو میزارید که ذهن ما قبل خواب تمرکز کنه به زیبایها و صبح با نشاط و از ادامه دیشب فرکانسامون رو شروع کنیم دقیقا مثل ستاره قطبی که گفتید قبل خواب ذهنتون رو روموج خوب تنظیم کنید،صبح بمحض بیدار شدن ذهن از فرکانسی شب،شروع به استارت زدن میکنه،مرسی از این همه نظم و درکتون.یه خداقوتم به مدیرعزیز فنی سایت آقا ابراهیم گل و زحمتکش سایت و خانم فرهادی عزیزمیگم.دم همتون گرم که دست به دست هم دادید که این سایت همچنان با قدرت کار خودشو انجام بده.
بریم سراغ زیبایهای این قسمت، بریم یه آبشار خاص و زیبای دیگه رو ببینیم، چقدر این منطقه آبشار و زیبای داره دقیقا نماد فراوانی هست و میشه از دل این فایلا کلی باور فراوانی ایجاد کرد.
چقدر صدای آبشار آرامبخش وقتی تو دل سکوت بهش گوش میکنم و دقیقا خودم رو مجسم میکنم تو این فضا که در کنار این آبشار باشم و رطوبت و بوی این آبشار رو حس کنم،خدا میدونه وقتی این حس خوب رو میفرستم چقدر اتفاقات ناز میخواد رخ بده.
چقدر مکان تفریحی زیبایی چقدر این حوضچه زیباست با ماهیهای رنگی و زیبا،چقدر با ریتم خاصی با هم همانگ حرکت میکردن.چه سگ زیبایی با چشمای رنگی خاص.
دمتگرم استاد هر فضایی برای ورزش گیر بیاری باعشق انجام میدی.چقدر قانون تکامل تو این حوضچه ها عالی رعایت شده و هی رفته رفته آب گرمتر میشه.و چقدر استخر زیبا با ویو کوهستان فوق العاده منظره دلچسب و زیبایی هست الهی شکرت.چقدر بچه ناز و تپلی زیبا بود و چه لذتی میبرد تو این استخر،چقدر این آب گرم قدمت طولانی داره که وقتی اون عکسای قدیم رو نشون دادید یه حس فوق العاده ای برام ایجاد شد.و چقدر جالب و زیباست که انواع بازیهارو تواین استتخر آبگرم ایجاد کرده بودن و هر شهروندی بیاد حسابی لذتشو ببره.الهی صدهزارمرتبه شکرت بابت این همه زیبایی
چقدر قشنگ به این نکته اشاره کردین که شب قبل خواب سفرنامه رو میزارید که ذهن ما قبل خواب تمرکز کنه به زیبایها و صبح با نشاط و از ادامه دیشب فرکانسامون رو شروع کنیم.
ودر ادامه هم از کامنتتون لذت بردم وسپاسگزارم از درسهایی که به ما هم یادآوری کردین.
چقدر قانون تکامل تو این حوضچه ها عالی رعایت شده و هی رفته رفته آب گرمتر میشه.
درپناه الله ی مهربان شاد وسلامت وسعادتمند دردنیا وآخرت باشید.
ممنون از چشمای نازنینتون که دیدگاهم رو خوندید و نظر زیباتون رو بیان کردید، دقیقا همینه وقتی قانون رو درک کنیم ما هستیم خالق زندگیمون که هر اتفاقی تو زندگیمون بیفته چه خوب چه بد باعثش من بودم خیلی جدیتر و باتعهدتر کنترل ورودی میکنم که البته اینم تکاملیه و نیاز به تعهدو پشتکار و جهاد اکبر هست،که البته بیشتر اینارو بخودم میگم،که تو جهانیکه همه چیز باور و فرکانس هست چرا توجهم رو بزارم رو ناخواسته ها، وقتی قانون ثابت الهی اینکه توجهت هرجا باشه از جنس همون اتفاقات میاد سمتم پس توجهم و تلاشم رو میکنم و میزارم رو زیبایها،و اینکه تایم قبل خواب خیلی مهمه که با چه حس و ورودی بخواب بریم چون استارت اول صبح از ادمه جریان شب هست و حتی روی کیفیت خوابمون تاثیرمیزاره،چقدر خوبکه قبل خواب با زیبایها مخصوصا فایلای سفرنامه و مرور اتفاقات هرچند کوچک که در طی روز برامون افتاده و سپاسگزار اونا باشیم و بخواب بریم.وچقدر تحسین میکنم افرادیکه با عشق قانون رو درک کردن و برای ورودیهاشون ارزش قائلن از جمله شما که میدونید قانون چیه و برای کنترل ورودیتون زمان و انرژی میزارید،من اوایل میخواستم تحسین کنم چه افرادرو چه زیبایهارو واقعا دلی نبودسطحی بود ولی انقدرزیبایهارو تحسین کردم که واقعا قلبی شده، وقتی تو دلم یا به زبان زییایهای افرادرو تحسین میکنم واقعا لذت میبرم،و چقدر عکستون زیباس مخصوصا رنگ چشماتون خیلی زیباس.ممنون از دیدگاهتون که باعث شد بنویسم.
معجزه و جادوی تمرکز بر زیبایی ها ما را به یک بهشت واقعی دیگه روی زمین هدایت کرد مگه داریم این همه زیبایی یکجا …..؟؟؟؟
سپاسگزارم از خداوند بخاطر این همه زیبایی و شگفتی و جاذبه و عشق و مهربانی
خدایا شکرت بخاطر اینکه باز هم داریم از این آبشار زیبا و جاری بودنش و شستن این سنگ ریزه های زیبا که چه برقی میزدند و قطره قطره های ریز ریزش که صورتمان را نوازش میکنه الهام میگیریم
یه نکته جالب و قابل تحسین تصویر برداری عالی استاد بود که در حین زوم کردن روی آبشار ی دفعه از آب روان میان سنگها شسته و تمیز تصویر آمد بیرون بسیار حرفه ای بود و ی نمونه دیگه از این تصویر برداری هنگامی بود که با ماشین دنبال جای پارک بودید و چقد خوب این صحنه ورود ماشین به جای پارک مناسب رو تصویر برداری کرد مریم عزیز این کار استاد الحق که هر دوی شما نمونه در تمام زمینه ها و قابل تحسین هستید
چقد خانم شایسته خوب روی خودش کار کرده که آمد و این یک زیبا رو نوازش کرد و باهاش حرف زد من هم اول نسبت به سگ یکم مقاومت داشتم
ولی با دیدن این فایلها فکر کنم یکم بهتر شدم البته احساسم اینو میگه
خدایا شکرت بخاطر این حوضچه با ویو رویایی که مثل یک آکواریم در فضای باز بود
همه چی داشت
چقد جالب شنا میکردند لاکپشتها تا الان شنا کردنشون رو ندیدم
تصویر زیبای آسمان با اون ابرهای سفیدش روی حوضچه و رقص ماهی های رنگارنگ هوش رو از سر آدم میبره
استخر در فضای باز اون هم آب گرم طبیعی و کلی آدم شاد با پوششهای مختلف و آزادانه بدون قضاوت همدیگه لذت می برند از این بهشت برین واقعا انرژی آب خیلی بالاست آب مظهر پاکیست مظهر روشنایی سرچشمه حیاط و طبیعطه
دست و پنجه تون طلا
چقد حرفه ای همه چیز رو برامون گرفتید مریم جان
حتی برفهای روی کوه رو
چقد تصاویر روح داشت چقد انرژی مشهود بود
چقد متواضع و مهربانانه توپ اون خانم رو براشون فرستادید
و منتظر ماندید تا پرتابش بره تو سبد که فیلم بگیرید
واقعاً معرکه بود …….
نوش جانتان و گوارا باد شنا در این مکان الهی و رویایی
با نام الله مهربانم شروع میکنم به نوشتن از هدایت های بیکرانش بی نهایتش،
می نویسم از قول هایی که خدای مهربان داد، که بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا…
این خدای همیشه به موقع، این خدایی که زیر قولش نمیزنه،
این خدایی که عاشق بنده های منظبتش هست، کسانی که پیرو قوانینش هستند و بهش عمل می کنند،
کسانی که زیر قولشون نمی زنن و متعهد هستند رو هر لحظه شاد میکنه، خدایی که وعده حق داده و عمل کرده،
خدایی که خطا نمی کنه و ما هرگز نمی تونیم توصیفش کنیم.
سلام به اساتید گرانقدر و دوستان عزیزم …
این فایل بقدری زیبا بود بقدری فوق العاده بود که تمام دلمو رو پر از خواهش کرد ، پر از خواستن …
نیم ساعت پیش رفتم توی حیاط و با خدا حرف زدم و خودمو توی اینه نگاه کردم و به خودم گفتم تو لیاقتت خیلی بالاست…. تو مثل همون ستاره توی آسمون ، میدرخشی …زیبا هستی و جایگاهت پیش خدا خیلی بالاست…
اومدم سایت رو باز کردم …
اوه مای گاد…فایل جدید….چه منظره ای…چه عکسی !!!!!
بله …. با تمام وجودم غرق شدم توی ابهت این عکس که استاد با هیکل ورزیده اش… زیبایی این عکس رو تکمیل کردن…
چقدر خواستن توی وجودم شکل گرفت…..با دیدن فایل….
خود استاد همیشه میگن….
«««« کههههه توجهههه کنید به چیزی که میخوااااید
من توجه کردم
من توجه کردم
من دیدم
مطمئن باشید…..قانون جواب میده »»»»
همونجور که خانوم شایسته نازنینم همیشه گفتن
“وقتی که تمرکز می کنی روی نکات مثبت، روی خواسته هات و ذهنتو و کانون توجهت رو کنترل میکنی فارق از اینکه اون بیرون چه خبره، فارق از اینکه قانون ملت ها و شرکت ها چیه خداوند تورو به اون چیزی که میخوای هدایت میکنه”
¶ بچه هایی که فایلایی سفر به دور امریکارو با عشق دنبال میکنید
شک دارید که خودتون تجربه اش میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما من نمیخوام شک کنم…
نمیخوام شک کنم….
میخواااااام باور کنم…..!!!!!
سی سال به روش خودم به همه کسانی که موفق شدن و….شک کردم و حسادت کردم…
اما الان من الگوهای محشری توی همین سایت میبینم ، که با همین قوانین الهی تونستن……خواستن و توانستن!!!!!!
پس چی باعث میشه من نتونم؟؟؟
مگه ما چه فرقی باهم داریم؟؟؟؟
همه از جنس الله یکتا هستیم….
اونی که تونسته…..فقط خواسته ، تمام وجودش خواستن و باور کردن قوانین بود….
اگه من نتونستم ….چون ایمانم ضعیفه …چون وقتی این فایلهای زیبا و بهشت گونه رو میبینم ….میگم خب اینکه چیزی نیست….خودمو لایق نمیدونم…برام دست نیافتنی هست…
یا اصلا فکر میکنم من به این سطح زندگی تعلق ندارم…به حداقل ها راضی هستم….!!!!!
به یه زندگی آپارتمانی، توی اهواز، حقوق کارمندی ، راضی هستم….میگم خب آرامش کافیه!!!!!!!!
ناشکری نمیکنم نه اصلا…
راضی هستم…اما میتونم بیشتر بخوام….چرا نمیخوام؟؟؟
چون چشمم باور نکرده
چون میگم من کجا …این کجا!!!!!
خیلی برام دست نیافتنیه…
چرا دست نیافتنیه؟؟؟
یعنی خدارو اینقدر کوچیک دیدم در مقابل خواسته هام که میگم نمیشه؟؟؟؟
خدارو بزرگ کن توی ذهنت فرزانه……بزرگ و مهربان و بخشنده ..بهش نزدیک شو……توکل کن بهش….از خودش فقط بخواه……تسلیمش شوووووو…. نگاهتو بدوززززز به دستای بخشندش فرزانه……
اون برای تو کافی ،کافیه…..فرزانه….!!!!!!! دلتو بسپار بهش…
اما اون همه آدم اونجا توی استخر….از هر نژادی بود…پس من چی کم دارم که نتونم!!!!!؟؟؟
میخوام با اون کودک درونم توی وجودم آشتی کنم…بهش بگم عزیزم تو لیاقتش رو داری فرزانه ارزشمندم….عاشقتم ..
√ من لیاقت رانندگی با ماشین بی نظیر فورد توی همچین جاده رویایی توی این شهر کوهستانی زیبای بهشتی که عین کارت پستال میمونه رو دارم….
√ چشمای قشنگ من، لیاقت دیدن این مناظر باشکوه ، این آسمون آبی با ابرای پفکی خوشگل این کوهای فوق العاده قشنگی که درختان کاج به زیبایی هرچه تمامتر اونارو پوشاندن ، رو دارم….
√ چشمای قشنگ من…دیدن این خونه های زیبای رنگی رنگی ، که چه معماری و طراحی زیبایی دارن رو داره…….
چرا که نه؟؟؟؟؟؟؟
من لیاقت اینو دارم که توی جاده های رانندگی کنم که اینقدر قشنگ و دقیق خط کشی شدن و راننده ها اینقدر به حقوق همدیگه احترام میزارن و حق تقدم رو رعایت میکنن و با بوق زدن های بیخود و ….اعصاب همدیکه رو خورد نمیکنن…
√ من لیاقت اینو دارم که ریه هامو پر از هوای پاک و بکر کوهستانی این شهر آمریکایی زیبا کنم….
√ من لیاقت اینو دارم که ماشین خوشگل و آمریکایی خودمو رو کنار ماشین های میلیاردی و زیبا آمریکایی پارک کنم…..
√ خدای من ، من لیاقت اینو دارم که کنار اون حوض جادویی قدم بزنم حوضی که پر از مااااهی های خوشگل نارنجی و آبی و و لاک پشت هایی با لاک های خیلی خیلی زیبا و بقیه ماهی های که زبانم قاصره از توصیف زیبایی شون …
و چقدر زیبا و هدایت شده و در صلح با هم توی این استخر زندگی میکنن…و عشقم و عزیردلمازم عکس های خوشگل بگیره و زیباترین کلمات عاشقانه رو توی گوشم زمزمه کنه…
«« ذهنم داره نجوا میکنه که کمی خجالت بکش»»
از چی خجالت بکشم ذهن خوشگلم….دقیقا از چی؟؟؟؟؟
از طبیعی ترین حالت زندگی انسان ها…از عشق گفتن و از عشق شنیدن..خجالت بکشم!!!!!!؟!!
از شنیدن کلمات زیبا و عاشقانه خجالت بکشم؟؟؟؟؟
مگه گناهه؟؟ مگه معصیته؟؟؟ مگه نازیباست…؟!!!!
چه چیزی قشنگ تر و روحانی تر و معنوی از عشق دادن و محبت دادن دو انسان به همدیگه؟؟؟؟؟!!!
من اینو حق طبیعی خودم میدونم ذهنم قشنگم…بیا و با من همقدم شو….تا باهم به ارامش برسیم!!!!
«« چرا که سید حبیب حافظان با یک ترانه عاشقانه زیبا با قدمت 31 سال ، گفته با عشق میشه رستگار شد……»»
درود میفرستم به سید حبیب حافظان عزیزم اسطوره عشق که مردانه عشق خودش رو فریاد میزنه…جاودانه بمانید الهی.…
خدای من چقدر اون سگ زیبا خوشگل بود…چه چشمای خوشگلی داشت…چه موهای ناز و تمیزی داشت…چقدر پوزه اش خوشگل بود…
دلم میخواست بوسش میکردم…
سگ ها عاشق نوازش هستن..
√ خدای من کنار خیابون چقدر ماشین های خوشگل خوشگل با فراوانی زیااااااد پارک شده بود….دمت گرممممممممممم آمریکا……
چقدر مردم آمریکا پولدار و ثروتمند و غنی هستن….. درود میفرستم به مردم آمریکا…
√ من لیاقت اینو دارم که جایی زندگی کنم که حتی یه زباله کوچیک هم روی زمین نندازن…..چون خودم اندازه یه برگ کاغذ کوچیک هم زباله نمیریزم روی زمین….
√ من لیاقت اینو دااااارم که آزادانه قشنگ ترین مایو رو بپوشم ، تو این استخر آب گرم توی این فضای بهشتی ، کنار همسر بی نظیرم و بچه ی خوشگلممممون ، شنا کنیم…بازی کنیم….
«« خدایا اون بچه کوچوووووولو چقدررررر ناز بود…عین یه زردآلوی خوشمزه بود…فتبارک الله احسن الخالقین..»»
بسکتبال بازی کنیم….و از همه لاین های این استخر بی نظیر ، استخر روباز بدون حصار، استخری که وقتی واردش بشیم نخواد چکمون کنه که موبایل با خودمون داخل نبریم….
استخری که پیر و جوان و مرد و زن و بچه و باحجاب و بی حجاب ، آزاااااادانه…..در کنار همدیگه توی این بهشت زمینی با صلح و آرامش در حال استفاده و لذت بردن از این فضا هستن…..
.جایی که هیچ نگاهی روی دیگری پر ازخشم از بی حجابی یا با حجابی نیست ….
جایی که نگاه ها پر از عشق و صلح و نوع دوستی و احترام هست….
√ من لیاقت یه زندگی شاد و ثروتمند توی آمریکای با عظمت رو دارم….
√ من لیاقت اینو دارم که با همسرم بی نظیرم ، پا به پای این کوه رو بالابریم و بهم عشق بدیم و تحسین کنیم خودمون رو ، جهان رو ، این طبیعت بکرو بهشتی رو…
√ من لیاقت اینو دارم که زیر این آبشار شگفت انگیز که قطرات آب بسان الماس های زیبا به زمین فرود میان ، دستامو باز کنم و خودمو ، تنم رو بسپرم به لطافت و پاکی آب…..این آب مایه حیات……عشق کنم و لذت ببرم و فریاد بزنم که خدایا شکررررررت
من خاستم و شد……تووووو دادی این شهد شیرین رو….الهی شکرررررت
و بعد بیام یه گشت بزنم شهر و پرچم قشنگ امریکا رو لمس کنم و ببوسم …لایق احترام هست این پرچم….
چون که هرکاری هربرنامه ای هرچی چیزی رو که پیاده کرده ، در راستای احترام و شادی و عشق و لذت دادن به مردمش بوده ….
دوستت دارم آمریکا…..
تو نشون دادی خدا زیباست….
جهان زیباست ..
زندگی زیباست……
نشون دادی ما لیاقتمون بالاست..
نشون دادی و ثابت کردی زندگی قشنگه و آسونه…..چون تو ای آمریکا هرکاری کردی …… آسون شدن برای آسانی ها بود…..
استاد عزیزم ،خانم شایسته زیبا بی نهایت سپاسگزارم که تجربه های قشنگ و بی نظیر این سفرهای شگفت انگیز رو به سرزمین های بهشتی خداوند رو با ما به اشتراک میزارید…. خیلی دوستتون دارم
نوش جونتون… گوارای وجودتون…
دوستان عزیز و ارزشمندم برای همه شما ، تجربه همچین بهشت های بکری رو آرزو میکنم
چقدر تحسینت کردم عزیزم،آزاد ورها خواستهاتو بیان کردی ومطمئنن با این باور قشنگی که واسه خودت ساختی وایمان وتوکلی که داری قطعا به تمام خواستهات میرسی.
خداروصدهزاربار شکر میکنم بخاطر اینکه دراین مسیر الهی درکنار همچین دوستهای با ایمان وقوی قرار گرفتم که با صحبتهاشون ورسیدن به خواسته هاشون مناسب ترین الگو میشن واسه امثال من که به خود باوری برسم وآزادی زیاد بخام وباورش داشته باشم به تمام خواسته هام میرسم.
میدونی گاهی بعضی چیزها بهونه میشه تا ما بیایم به دوستمون سر بزنیم.
تعداد روز عضویتت که 66 هست امروز و مطابق شده با سال تولد من، بهانه داد دستم تا بیام بهت سر بزنم و از احوالاتت بپرسم.
یه چیزِ خیلی جالبی رو تجربه کردم این چند روزِ اخیر.
اینکه داشتنِ نوسان، در این مسیرِ توحیدی، طبیعیه انگار، من نباید سخت بگیرم به خودم، باید رها باشم، بیام جلو، درست میشه…
انگار اینم جزئی از مسیره.
جزئی از گذار هست.
چرا اینو میگم؟
چون یه کشفی کردم در مورد خودم:
اینکه وقتی من میام تو مدارِ توحید یا یه هدفی رو میخوام متعهدانه انجام بدم یا مدارم میره بالاتر، از اون ور شیطان و نجواهاش بیکار نمیشینن، تمامِ زورشون رو میخوان بزنن که من دور شم از حسِ خوب و نابِ توحیدی و ارتباط با خدا که پیدا کردم…
میاد کرم میریزه میره…
متوجه شدم که به قولِ کامنتِ سعیده جانم (شهریاری جانم) بگم:
بگو: اى پروردگار من، از وسوسههاى شیطان به تو پناه مىآورم.
الله اکبر
خدا فکر همه جاشو کرده.
میدونه نجواها میان سراغمون، راهِ درمان رو تو قرآن گفته تا بدونیم و آگاه شیم.
طبقِ آخرین اکتشافاتِ سمانه جون و کشف و شهودهاش، کاشف به عمل اومد ضلیل مرده شیطان از طریقِ نجواهای متفاوت به انسان حمله میکنه، البته بگم وقتی انسان یادِ خدا تو دلش باشه، شیطان هیچ غلطی نمیتونه بکنه.
چون خدا جان خودش به شیطان گفته تو هیچ تسلطی بر بندگان من نداری…
مگه اینکه ما خارج شیم بر اثر غفلت و ناآگاهی از زمره ی بندگان خدا تا شیطان بتونه نفوذ کنه در ما…
البته اینم اصلا دور نیستا…
مالِ همسایه نیستا…
همین خودِ سمانه جون عزیزم از راه های متفاوتی که کشف کردم در مورد خودم، از مدار خدا دور میشم میرم تو مدار شیطانِ رجیم…
– وقتی تو ذهنم شروع میکنم به قضاوتِ دیگری.
– وقتی تو ذهنم شروع میکنم به صحبت در مورد شخصی و بعد بدم میاد ازش.
– وقتی تو ذهنم حسادت میکنم به کسی.
– وقتی با بی ادبی و خشن صحبت میکنم با کسی.
– وقتی الفاظِ نازیبا از دهنم خارج میشه.
– وقتی به یه فکرِ نازیبا(هر چی میخواد باشه، فرق نمیکنه) اجازه ی جولان میدم تو ذهنم و ادامه میدمش.
– وقتی کدورت به دل میگیرم از کسی و قهر و لجبازی میکنم.
– وقتی ….
شونصدتا رفتار و افکار نازیبا وجود دارن که با لحظه ای غفلت از کنترل ذهن دچارشون میشم و بلافاصله فرکانسم میاد پایین.
اینجاست که تاکیید شدید استاد مبنی بر کنترلِ ذهن و کنترلِ ورودی ها بیشتر برام آشکار میشه.
استاد جان مرسی.
خدایا شکرت که خودت هستی و دست من و بقیه رو میگیری تا بیایم بیرون از مدار شیطان و برگردیم تو بغلِ امن و گرم و نرمِ خودت.
استاد تو فایلی گفتن، قلبتون رو پاک کنین تا بشنوین صدای خدا رو…
هر چی پاکسازیِ قلب بیشتر باشه، بهتر متوجه الهامات، ایده ها و هدایتها میشم…
نمونه اش چند ساعت پیش دوباره خدا باهام گفت و گو کرد و یه سری نکته مهم رو بهم یادآوری کرد:
شاید بعضی از این یادآوری ها جملاتی باشه که از استاد شنیدم، بازم همونه، فرقی نمیکنه، خدا به استاد گفته، استاد به ما میگه، بعد قلبم دوباره بهم یادآوری میکنه، سر و ته و وسط این چرخه خداست، حرفهای خداست چون به دل میشینه…
حالا منم میام تو چرخه یادآوری شاید به تو یا بقیه هم کمک کنه.
این جملات رو گفت، من همون ثانیه نوشتم رو کاغذ، با پروانه هام خوشگلش کردم، ابر کشیدم دور نوشته ها، چسبوندم روی دیوار…
این دیوار و کاغذها نعمت خدا هستن برای من، چون یه لحظه ای گفته من نوشتم تا واسم یادآوری شه…
1- باور دیگران مالِ خودشونه، به تو ربطی نداره.
حاصل تفکر، درک و تجربیات اوناست، نه تو.
گوش نکن، توجه نکن، باور نکن، تکرار نکن، دور بریز، برای تو واقعی نیستن.
2- سمانه جان
تو نمیتونی کسی رو تغییر بدی، وقتی خودش نمی خواد.
حواس و تمرکزت رو بذار روی خودت.
3- سمانه جان
خداوند خودش راه حلِ هر چیزی رو بهت میگه و نشون میده، تو با ذهنت ورود نکن. با منطق ورود نکن.
4- سمانه جانم
وقتی ناراحت میشی یعنی به اون چیز یا آدم وابسته ای، رهاش کن.
چقدر امروز ذوق کردم که خدا شفاف باهام، اینگونه صحبت کرد و منم مثل یه دختر خوب سریع نوشتم گذاشتم جلوی چشمم تا یادآوری شه واسم…
اتفاقا فرزانه جان، امروز یه لحظه یادِ حرف تو افتادم که نوشته بودی هر برگه ای که افتاد بهت بگم، الحمدالله همه دوستان سر جاشونن، جالبه گاهی یهو توجهم میره روی یکی از نوشته ها و حس میکنم حتما نیاز اون لحظه ام بوده که نگاهم هدایت شده به سمتش.
الهی شکر با اعماقِ قلبم.
اومدم با تو احوالپرسی کنم، همه اش خودم صحبت کردم:))))))))
وقتی میرم تو موودِ لحظاتِ ناب و توحیدی، بیرون کشیدنم سخت میشه :)
جلوی نگاه، گوش، بینی، احساس، ادراک، دست، پا، قلب و همه ی وجودت کلی زیبایی بیاد تا فول شارژ شی از زیبایی های بی انتهای خدا.
ماچ به رویِ ماهت خانم معلم جانم.
میدونی چیه فرزانه جان.
یه چیزی دیروز تو مخم رفته بود که نکنه از مدار مطالعه و نوشتن کامنت دور شدم؟
که کمتر از قبل میخونم و مینویسم؟
واقعیتش یه کوچولو هم ترسیدم.
تا دیشب که با پاسخی که دوستام فرستادن و پاسخی که من فرستادم براشون، برام کاشف به عمل اومد، نترس خانم، نترس سمانه جون، مگه تو نمیخواستی هدایتی و توحیدی بخونی و بنویسی؟
خب الان تو اون مدار رفتی دیگه دخترِ خوب.
و اینگونه شد که خیالم راحت شد.
مگه من یه درصد میدونستم قراره الان واسه تو کامنت بنویسم؟
این چیزها رو بنویسم؟
نه.
خب همینه دیگه تو آروم باش، به وقتش هدایت میشی واسه هر چیزی.
فقط آروم باش.
هول نشو.
شتاب نکن.
نترس.
خدایا شکرت، از کدوم قسمت شکر کنم؟ آهان. مرسی امروز انقدر شفاف باهام صحبت کردی و پیامآور رسوندی بهم.
لذت بردم از کامنتتون از اگاهیهایی ک توش بود سپاسگزارم ازتون
ی لحضه داشتم ب فروش زمینمون
فکر میکردم ک بفروشمش بعد با پولش ی کاری رو شروع کنم بعد حس خوبی هم دیدم تو این فکره نیست ی لحضه بلند شدم براش ک بشین سر جات خاستی چیزی بخری تا سود کنی پولشو میسازی بعد میخری
پولشو میسازی 1000تا زمینم میخری تو جاهای متفاوت دنیا اوکی
گفتم ببین این افکار رو این راه هارو چرا ذهن بی خیال نمیشه اینارو چرا یادش نمیره
نمیبینه تکامل رو
ک از یک تمنی ک داری باید شروع کنی تا رشد و پیشرفت و ساخته شدنت لذت بخش باشه برات اونم با توکل و امید ب خداوند و قدرتش و چه لذتی داره وقتی از راه درست ب مقصد رسید
ارزوی سعادت و حس حضور خدارو دارم برای خودم شما و دوستان
سلااااام به سمانه عزیزمممممممم ….وای چقدر خوشحالم که بعد چند روز غیبت ، دوباره سمانه تحویل گرفته و برام نوشته…
اونم توی خماری داروهای حساسیتی که اینروزا بخاطر تغییر فصل دارم میخورم و سرم سنگینه همش…
سمانه عزیزم صبح برات نوشتم و
الان ساعت چهار و بیست دقیقه است که باید آماده شم برم آرایشگاه…نقطه آبی از دریافت کردم اووووونم دوتا….چقدر خوشحال شدم…
سمانه وایبیییییی توهم 66 هستی ….منم 66…اونم ماه 6….
چه خوشبختی و خوش وقتی زیادی نصیبم شد امروز ….کاش سمانه منم مثل تو به این قلب بزرگتر و روشن تر و نورانی تر برسم….
حقیقتش حسودیم میشه یه جورایی بهت…
سمانه بخدا من اصلا هیچوقت نه به جایگاه دیگران نه به پولشون حسادت نکردم همیشه خواهرم بهم میگفت تو اصلا حسود نیستی یعنی اصلا به اون دوستت حسادت نمیکنی….
با تعجب میگفتم نه ..چرا حسادت کنم!!!!!!!!!؟؟؟
ولی سمانه من اینجا توی این سایت حسودی میکنم….میگم کاش منم مثل مثلا سعیده یا آقای خوشدل یا حتی خودت که کامنت دیشبت نامبر وان بود اینقدر توحید رو درک کنم اینقدر به خدا نزدیک بشم اینقدر زیااااااد …….میخوام منم خدارو بی نهایت حس کنم و غرق بشم توش…..
به اینا حسودیم میشه …!!!!!!!!!!
اما خب به لطف الله مهربان، خیلی هم توی این مدت کم موفق بودم و یاد گرفتم وقتی به تضاد و نگرانی میرسم با خودش خلوت کنم و نزارم حالم بد بشه …اینو خوب یا گرفتم وقتی توی تضاد گیر کنم دیگه غرق نمیشم توش…محکم بلند میشم و میرم توی حیاط( خونه پدرم ویلایی هست) با خدا حرف میزنم و بهش میگم هیچی نمیدونم هیچی ….تو کمکم کن تو نشونم…بخدا چه به چند ساعت نمیرسه راه حل جلومه…
ولی یه فایلی چند روز پیش از استاد عزیزم دیدم که گفت…حتی خودتون رو هم قضاوت نکنید ..چه برسه دیگران!!!!
بخاطر همین باید خیلی ذهن عصیانگرم رو کنترل کنم تا حتی این حسادت رو هم نداشته باشه ….
چی از این بهتر که دوستان نازنینم یه پله یا چند پله از من تازه وارد جلوتر باشن تا من ازشون یاد بگیرم …
خیلی هم بهشون افتخار میکنم و خوشبختم که بین همچین عزیزانی هستم….
میتونستم بین آدمایی باشم با افکااااار چیپ!!!
ولی جایی هستم که همه رستگاری میخوان و چی بهتر از این !!!!!
سمانه عزیزدلم اینقدر خوشحالم اینقدر. خداروشکر میکنم که میای از. چیزایی که بهشون رسیدی و از آگاهی های که بهشون رسیدی ، برام میگی…
بخدا باااال درمیارم
چون میگم خدایا ببین چقدر دوستم داری…سمانه یکی از دستای سعادتمندت توی روزی که کامنت برتر پر ستاره رو گرفته… درسی که از تضادش رو گرفته و اتفاقا خوراک خاموش کردن ذهن منم هست رو اومده یک راست و رایگان و بدون منت ، برام نوشته ….
الهی قربون خدا بشم اول که سمانه رو بواسطه این تضاد یا هرچیزی که باعث شد آگاهی محشری به قلبش برسه به مدار بالاتری رسوند
بعد همون سمانه رو فرستاد که برو اینم به بنده پشت سریت بگو اونم فیض ببره و زنجیره رو قطع نکن
انکار همون چیزی که خدا بهت وحی کرده رو میای به من میگی….
دورت بگردم سمانه قشنگمممممممم… عاشقتم بووووووس به روی ماهت
اتفاقا توجه کرده بودم چند روز کمرنگ بودی ..اما فکر نمیکردم خودت هم بهت تلنگر خورده که داری دور میشی….
ببین ببین هرچیزی که توش گیر کردی و باعث شد تو درستو گرفتی و بعدش اومدی اون کامنت پرستاره رو گذاشتی و اینجوری خدا مزد کنترل ذهنت رو بهت داد
نووووووش جونت قشنگم…
سمانه میدونی چیه …بخدا هر روز که میگذره بیشتر داره باورم میشه که قوانین درستن ..باورم داره بهتر میشه و ایمانم بیشتر…..
میدونی احساس میکنم کنترل ذهن مثل سایه بالای سر همه قوانینی که باید بدونیم و عملی کنیم ایستاده. و ذهن کارش اینع هی بیاد وسط قدم های محکمی که برمیداریم یه تیر توی تاریکی میندازه تا شاید منصرف بشیم….
حالا یا این تیر باعث میشه ما متوقف نشیم یا مارو زخمی کنه و درسی بهمون بده و دوباره بلند بشیم یا کلا متوقفمون کنه…
که اینجا باید خودمون رو نشون بدیم ..اونم با سلاح توحید و ایمان به پروردگار…………
سمانه عزیزم میدونم خودت اینارو حفظی …
ولی میدونی تکرار خیلی خوبه خیلی خیلی….
واقعا کنترل ذهن اساسی ترین ، چیزی هست که ما باید هر لحظه تلاش کنیم تا بیشتر و آگاهانه تر بهش دسترسی داشته باشیم…..
عزیزدلم الهی چشمای قشنگت و قلب مهربانت و لب های قشنگت سراسر ذوق و شوق و لبخند برای شادی های خداوند باشه …..
ممنونم قشنگمممممممم که افتخار دادی و نوشتی برام و گل لبخند و عشق و دوستی رو توی قلبم نشوندی و عشق رو. پراکنده کردی و الهی هزار برابرش به سمتت به قلبت به زندگیت بباره……
سمانه جاااااان لیاقتمون خیلی بالاست خیلی …..
همین آیه انا نالله و آنا الیه راجعون..
ارزشمندی و لیاقت مارو ثابت میکنه……….
چون داره میگه
ما از خداییم و در نهایت به سوی خدا برمیگردیم
آیا چیزی ارزشمندتر از خدا توی جهان هستی ، هست؟؟؟؟!!!!!!
پس ما از یه جای با ارزشی اومدیم و در نهایت به مبدا برمیگردیم ….
پس لیاقتمون خیلی بالاست …
من واقعا دیگه خودمو لایق همه قشنگی های زندگی میدونم
خیلی دارم سعی میکنم خودمو به هیچ راه و روش غلط و بی ارزشی نه وارد کنم نه اذیت کنم….
یادم رفت چی میخوام آنقدر که محو تصاویر شما دو بزرگوار در استخر آب گرم در دل کوه شدم.. یاد سرعین اردبیل و گاومیش گلی خودمون هم افتادم اما این کجا اون کجا..
مردم لخت دریا کنار و مردم لخت دروازه غار هر دو عریانن اما این کجا و اون کجا..
واقعا هر دفعه به خودم میگم این قسمت قشنگترین ااا ولی واقعا هدایت میشیم هر دفعه به جای بهتر و قشنگتر ..
حسین جان و مریم جان عزیزم خیلی خدایی هستید نور در نور هستید لذت میبرم از دیدن شما
خوشحالم بابت آزادی پوشش در اونجا خوشحالم برای احترام به عقاید مردم خوشحالم برای ارتباط دولت با مردمش خوشحالم که ما هم با دیدن این تصاویر حالمون بهتر میشه بهشت اینجاست اگر دین نداری آزاده باش.. چقدر خوبه که خداوند سرزمین به این بزرگی داره و همه جور آدمی روی این کره خاکی وجود دارد شکر
….شکر برای نوزادی که با اشتها در آب بازی میکرد و پدرش و من بیننده لذت بردم از لذت بردنش
شکر برای وجود تک تک تون عاشقانه و خالصانه دوستتون دارم
چقدر نیاز داشتم به صحبت های پر از مهربانی تو سید جان…
اگر در موقع گرسنگی یک پرس چلو کباب بختیاری البرز آنقدر به من نمیچسبد که حرف های شما به من چسبید برادر ..
من تهران هستم 43 سال دارم..
و با سایت تازه آشنا شدم ولی توی تلگرام دوستان بعضی فایل های آقای عباسمنش را میفرستادند
تا اینکه فهمیدم این فایل های که برای من میفرستند رایگان نیست و خیلی ناراحت شدم ولی هدایت شدم به سایت که دنیای ناراحتی تبدیل شد به دنیای شادی و عشق و معرفت و عمل سالم و عدالت که هر کدوم سرشار از آرزوهای هر کسی می تواند باشد ..دوست دارم سید عزیز ….
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و همه ی دوستان خوبم.
بچه ها قبول دارید این همه خوشبختی با همدیگه برای استاد یه مقدار غیر طبیعیه!؟
داشتنه یک همسر فوقالعاده خوش خنده، مهربون، صبور، فهمیده، شخصی بدور از حاشیه، عاشق و متعهد بهاین رابطه، شخصی بی نهایت صادق و درست کار، داشتنه همسری که مهمترین اولیت زندگیش بهبود وضعیت شخصیتی خودش باشه، بسیار هم فکر و هم مسیر با استاد(این از رابطه)
دیدنه طبیعتی که خیلی از ماها حتی تو عکس هم ندیدیم،لذت های جورواجور، از دیدنه طبیعت های بسیار متفاوت، دیدنه آبشارهای متفاوت، آسمون های آبی، قرمز، صورتی و…،داشتنه دوستانی بینهایت خوش قلب که بینهایت از بودن کنار استاد لذت میبرند و استاد هم همینجور از بودنه کنار اونها لذت میبرند، داشتنه ثروت بی نهایت که هرچقدر هم خرج کنه تموم نمیشه و آزادی زمانی و مکانی کامل داره و و و
اما چی میشه که یه شخصی از خوشبختی هممممه جورش رو داره!؟
وقتی که داشتم نگاه فایل میکردم خدا 2 تا موضوع رو بهم گفت که دلیل اصلی تمامه این نعمت ها 2 تا چیزه:
1/شکرگزاریه وااااقعی و ممنون خداوند بودن بابته هرچیزی، حتی بابت داشتنه پلک های چشمش که از ورود نور جلوگیری میکنه موقع خواب
و این شکرگزاری بود که همه چیز رو بهش داد من این روزها در یک تضادی هستم که هررر کاری میکنم به اون خواسته ام نمیرسم، 2،3 روزه دارم از خدا پرسم دلیلش چیه!؟
بهم گفت ببین ابراهیم!
تو 9 تا چیز داری، اما 1 چیز نداری و تمامه شبانه روزت فکرت درگیر همون یک چیزه که نداری!
تو فکر میکنی اگه اون 1 چیز رو هم بهت بدم دیگه راضی میشی! دیگه شکرگزاری! ؟
دیگه حالت خوبه!؟
نه اینجور نیست!
تو برای همون 9 مورد هم شکرگزاری نکردی ازم!
تو مگه نه خودت بودی که آرزوی همون 9 مورد رو داشتی، حالا چی شد! چرا نمیبینیشون!؟
اگه میخوای اون مورد رو بهت بدم اول شکر هرچی که الان داری بجا بیار تا اون یک مورد رو هم بدست بیاری
اون چیزی که میخوای در دسترسه اما تو آمادگی دریافتش رو نداری!
و دیدم واقعآ هم همینه
2/رفتنه مسیری برخلافِ تمااامه آدمای دنیا، برخلاف چیزایی که شنید و بهش گفتن که باااید بحث کنی، برای گرفتن حقت باید بحث کنی و درگیر بشی، باید برای انجام رفتار دلخواه همسرت بهش بفهمونی که چجور رفتار کنه، باید از بدبخیتات برای بقیه بگی تا بقیه بهت توجه کنن و دلشون برات بسوزه و مهم بشی تو زندگیشون، بهمون گفتن خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند، بهمون گفتن خدا خیییییلی خشمگینه جوری که اگه پاتو کج گذاشتی اگه خطا کردی با نهایت خشم بهت نگاه میکنه و بهت غضب میکنه و دیییگه کاری باهات نداره، بهمون گفتن دین یعنی گریه کردن، ناراحتی و غمگین بودن،بهمون گفتن باید زجر بکشی تا به شرایط مالی برسی که متعادل بشی ، بهمون گفتن همه ی چیزای خوبه دنیا محاله تو یه زندگی با هم دیگه یه جا جمع بشه، اما استاد عزیزم تو هیچکدوم رو باور نکردی،
تو اگه داری تو از چشمه ی آب گرم دا ی لذت میبری دلیلش اینه که :
وقتی عصبانی میشدی به هررر ترفندی جلوی دهنتو میگرفتی از اینکه شکوه و شکایت کنی
دلیلش اینه که :
گفتی مرگ یه بار شیون یه بار! بزار هرررچی میشه بشه من تحت حمایت خداوندم و میرفتم تو دله ترسام
دلیلش اینه به خودت سخت نگرفتی اگه جایی اشتباه میکردی، به خودت میگفتی دوباره بلند میشم و دوباره ادامه میدم
دلیلش اینه که
با همه محرمانه و موأدبانه صحبت کردی، به همه به چشمه ذره ای از وجود خدا نگاه میکردی
دلیاش اینه
ادامه دادی و ادامه دادی و ادامه دادی
استاد عزیزم کافیه همین کامنتی که نوشتم رو تو زندگیم اجرا کنم، تا زندگیم زیر و رو بشه
خدایا شکرت که این آگاهی ها رو بهم دادی
اصلا هرکی مه به قانون هم باور نداشته باشه کافیه امتحان کنه همونجور که وقتی فحش میده، عصبانی میشه، همونجور هم وقتی با عشق صحبت کنه، جواب با عشق و با لبخند میشنوه
دوست عزیزم انقدررر کامنت های عالی هست شگفت انگیز و تحسین برانگیز هست که حد ندارد
من بی نهایت تحسینت میکنم برادر عزیزم
ابراهیم عزیز یک سوال داشتم خودت فقط یک محصول عزت نفس و کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم تهیه کردی یا کدام محصول دیگر استاد را هم تهیه کردی ؟؟؟
تک تک باور های که یاد کردی در همه ما وجود دارد
و استاد چقدررر عالی عمل کرد امروز کمنتی یکی از بچه ها را خواندم که از چهار پنج سال پیش بود
زیبا بیان کرده بود گفته بود استاد دیگر چگونه برای مان بگویید که همین مسیر درست هست خودتان همه چیز به وجود میاورید شما خالق زنده گی تان هستین همه چیز باور هست
گفت دیگر چگونه به این زهن منطقی ما ثابت کنن با این همه نتیجه که گرفتین و ما باور کنیم
حالا او کمنت پنج سال پیش بود نتیجه های استاد روز به روز بیشتر میشود
پس چرا باور نمیکنم که همین راه درست هست همه چیز فرکانس و باور خودمان هست کافی هست باور کنیم
استاد خودش بار ها گفته بچه ها من برای به دست آوردن هیچ یک از اینا زجر نکشیدم من فقط شکرگذاری کردم واقعا شکرگذار داشته هایم هستم و بودیم
اگر شکرگذاری کنید هم حال تان خوب هست هم شاد هستین هم لاجرم نعمت ثروت وارد زنده گی تان میشود باور کنید
دقیقا حرفی که خداوند برای شما گفت دو روز پیش برای من هم گفت و چقدرر خداوند زیبا سخن میگوید من به خواسته خودم مهاجرت چسپیده بودم یعنی زیاد به خدا گفتم چهار پنج سال هست من از تو در خواست مهاجرت دارم چرا نمیتی ؟؟؟
دقیقا همین حرف های خودت را گفت ، که اگر به این خواسته برسی حس میکنی حالت عالی میشود ………. وووو
نی باید همین جا لذت ببری همین جا حالت خوب باشد خواسته ات به تو داده شده فقط باید هم فرکانس شوی تا دریافتش کنی
و من چقدرررر آرام شدم گفتم اگر بخاطرر لذت بردن باشد این به خودم برمیگردد که چگونه لذت ببرم فرق نمیکند کجا باشم
((تو 9 تا چیز داری، اما 1 چیز نداری و تمامه شبانه روزت فکرت درگیر همون یک چیزه که نداری!))
من به اندازه ظرف خودم برای خودم تحلیل اش میکنم که چقدرررررر شکرگذاری برای اینکه توجه ما را سمت داشته های ما ببرد مهم هست چون توجه ما قدرت آفرینش دارد
دوم زمانی که ما به داشته های مان تمرکز و توجه کنیم چی فرکانسی به جهان ارسال میکنیم فرکانس مثبت حس عالی و این سبب میشود بیشتر بیشتر ما نعمت را دریافت کنیم ظرف مان بزرگ شود
از وقتی داستان استخدامت رو توی صنایع فولاد خوندم هروقت از خدا چیزی میخوام سعی می کنم به مدل شما ازش بخوام. بهش میگم یه جوری بهم بدش که ازش کتاب بنویسم. ولی راحت و بالذت.
خودت ماشاالله استادی در تشخیص اصل از فرع و تشخیص نیاز الانت. چرا که اوندی 9 تا که نه 900 تا نعمت موجود در حال حاضر زندگیت رو لیست کردی، داری تاییدشون می کنی و میدونی که روش به دست آوردن نعمت بیشتر حال بهتر مداوم داشتنه.
از طرف دیگه خیلی هوشمندانه و باذکاوت اون یکی نکته رو هم بهش اشاره کردی که باید اقدام کرد. پا روی ترس گذاشت و دل به دریای ناشناخته ها زد.
من که دارم این حرفها رو میزنم اعتراف می کنم که بسیار در این قضیه جای کار دارم و خودم هنوز می لنگم ولی حداقلش اینه که میدونم مسیر درست کدومه.
فقط میخوام بهت بگم به قول استاد خودمون رو سرزنش نکنیم و احساسمون به خودمون بد نشه از اینکه هنوز قدمون به دستگیره در نمیرسه. باید غذا بخوریم تا بزرگ شیم. غذامون چیه؟ همین فایلها و تمرینات. همین توجه به داشته هامون و زیبایی های اطرافمون.
می دونم که سخته با کسی زندگی کنی که باهاش تنش داری. همیشه انگار توی یک میدون جنگی که مجبوری برای مثبت و امیدوار موندن تلاش اضافه بکنی ولی مکه راه دیگه ای هم هست؟
هرآنچه مرا نکشد قویترم خواهد ساخت
من همیشه توی زندگیم سعی کردم داشته هام رو به رخ کسی نکشم چون ممکنه از درون احساس بدی پیدا کنه، غصه بخوره. بخاطر همین هیچوقت اهل استوری عاشقانه گذاشتن و اینم غذای امروزم واسه آقایی و این چرت و پرتهای خاله زنکی نبودم. در تمام شبکه های مجازی هم عکس تکی خودم رو می گذارم.
ولی این سایت قضیه اش فرق میکنه. اینجا اصلا دستم نمیره عکس تکی بذارم و یک بار هم که گذاشتم حسم گفت نه خانوادگی بذار و سریع عوضش کردم. چرا؟
چون اینجا اکثر آدمها دنبال حس خوب هستن. دنبال الگوی خوب می گردن. و من به نشانه سپاسگزاری از خداوندی که زندگی مشترک عالی رو به من عطا کرده عکس خودم رو در کنار همسر و دخترم میگذارم تا نوری در دل کسی روشن بشه و بگه آخیییششش چه حس خوبی داره این عکس! منم اینجوری میخوام.
برادر عزیزم دلم از ته ته ته اعماقش میخواد که همه عزیزانم در این فضای مقدس که اسم بلندمرتبه الله توش همیشه تکرار میشه، از نعمت زندگی مشترک سالم و عاشقانه برخوردار باشن و بابتش همیشه شکرگزاری کنن.
دلم میخواد حس خوب من منتقل بشه به کسی که الان در ظاهر اون نعمت رو نداره ولی تو قلبش مطمئن باشه که خواسته اش همین الان محقق شده فقط در دنیای محدود مادی هنوز به عینیت نرسیده. به قول پروین اعتصامی:
رهرو ما اینک اندر منزل است
شما اگر حس خوبی نسبت به وعده صدق خداوند داری، اگر ته دلت قرصه که رابطه دلخواهت شکل می گیره و لذت عشق الهی رو تجربه می کنی در کنار یک فرد هم فرکانس، پس همین الان داریش. خیالت تخت.
دفعه دیگه هم رفتی استخر یه استارت حرفه ای به جای من بزن. اصلا یه 200 متر کرال مدیونی اگر بجام نری. و یه 100 متر پروانه.
حتما میخواین سایت بی ابراهیم بشه که میگین 20چ متر کرال و 100 متره پروانه رو برم!
آخه مایکل فیلیپس ام!
دوست دارم تصور کنید اومدم خونتون مهمان شما و همسر نازنینتون هستم هرآنچه که از الان مینویسم رو دارم با نهایت آرامش روی مبل های خونتون باهاتون صحبت میکنم!
چایی هم روی میزه ولی من و شما دوست داریم حرفایی که تو سایت میزنیم رو حضوری هم بزنیم و چهره به چهره با هم صحبت کنیم.
ببینید من قبلا یه جایی تو کامنتم گفته بودم اینو که ما هرکدوممون یه اسماعیل داریم واسه قربانی کردن!
اگه توجه کرده باشین، سسخت ترین امتحان ابراهیم، قربانی کردنه اسماعیل بود، برای همین آخرین معجزه ی ابراهیم بود، جدا از ساخت کعبه،که اون امتحان نبود ماموریت بود
چرا!؟
چون ابراهیم برای بزرگترین آزمونش باید تکاملش رو طی میکرد و برای همین امتحان آخر ابراهیم، قربانی کردنه اسماعیل بود.
حالا ماها هرکدوممون یه اسماعیل داریم که باید قربانی کنیم، یکی روابط زناشوئی، یکی بچه دار نشدن، یکی مرگ عزیزش، یکی مهاجرت کردن، یکی شروع شغل دلخواهش، یکی رهایی از پناه گاه امنش و…
روی صحبتم هم با شماست، هم آقا ابراهیم همسر عزیزتون، هم همسر گلم که با تعجب داره این سبک از حرفهای من رو میشنوه و داره به این فکر میکنه که این چرا هیچوقت این سبک از صحبتهاشو نشنبدمو به من نگفت!!!
ببینید!
هر کس که بتونه اسماعیلش رو قربانی کنه، به چنان قدرتی میرسه که تا سالها میتونه واااقعا دوشاشوش حضرت ابراهیم تو جامعه خدایی کنه!
چچچنان قدرتمند میشه که کمتر تضادی میتونه ذره ای زمینش بزنه، چنان جسارتی پیدا میکنه که بعید میدونم چیزی تو دنیا بتونه اون رو به عقب نشینی وادار کنه، چنان توحیدی در قلبش شکل میگیره، که وقتی راه میره احساس میکنه کف کفشاش با زمین چند سانتی فاصله داره، به چنان آرامشی میرسه که آدمای اطرافش تو هر سنی، با هر جنسی، با هر شغلی عاااشقش میشن و بی اختیار قلبشون میره واسه ی اون طرف و علنی سرتاپای اون شخص رو تحسین میکنن و به زبون میارن که ای کاش همه مثله تو بودن!!! (من تمامه اینارو تجربه کردم)
ببینید من جوری بودم که با لباس عادی ایستاده بودم سرکار، تو جمع 10،12 نفری همکارم یه جوری داشت نگاهم میکرد، دیدم گفت که ابراهیم! تو خیییییلی خوشتیپ و شیک پوشی!
انگار یه دختر بچه ی 8 ماهه رو دیده بود که لپاش تو گرما قرمز شده بود آویزون بود از صورتش که اینقدر با ذوق داشت نگاهم میکرد، بعد از 10دقیقه گفت خیلی خوشم میاد از نوع لباس و سلیقه ات
واااقعا خوش سلیقه و شیک پوشی.
یه روز یه دکتری رو سوار کردم تو اسنپ،حدودا اون آقا 60 سالش بود، بعد از چند دقیقه صحبت کردنم بهم گفت، ای کااااش همه مثله تو بودن میشه شمارتون رو داشته باشم!
دوباره یه روز ماشینم خراب شد یدک کش اومد ماشینمو جابجا کنه، تو همون شرایط این آقا چنان شیفته شده بود دوست نداشت مسیر تموم بشه و به زبوو آورد که تو چچچقدر حسه آرامش داری!
و ده ها مورد دیگه!
ببینید اما 2 تا مسئله ی بییینهایت مهم وجود داره اونم اینکه
1/این جایگاه به سختی بدست میاد!
واااقعا به سختی بدست میاد!
واااقعا چاقو گذاشتن پای شاهرگ اسماعیلمون برای هر کدوممون سخت ترین کاره دنیاست!
موضوع دوم اینکه:
2/اگر از این جایگاه مراقبت نکنیم مثله رویایی که بعد از بیدار شدنمون از بین میره، اون شرایط هم کاااملا از بین میره در حدی که حتی اون روزا و اون احساسس رو حتی به یاد نمیاریم!
اینا از کجا اومد خدا من که قبلا این کامنت شما رو خونده بودم چی شد که دوباره نقطه ی آبی اومد کنار اسمم و کامنت شما اولین بود!!!
قربانی کردنه اسماعیل بببقدری سخته واسه هرکدوم از ماها، که باااارها و بااارها میریم تا نزدیکی انجام ماموریت، اما دوباره برمیگردیم مثله کسی که از پریدن تو آب میترسه و چند بار میره تا نزدیکی لبه پرتگاه دوباره برمیگرده
اوایلش که حتتی فکر کردن بهش هم تن آدم رو میلرزونه چه برسه به انجامش.
حالا من تو این شرایط چجوری سعی میکنم خودم ایمانم رو قوی کنم!؟
با 2 تا کار
یک اینکه نتایجی رو که از اعتماد به خداوند به دست آوردم تو ذهنم مرور کنم
دوم آیات قرآن!
ببینید من خیلی خیییییلی تند و با توپ و تشر بعضی وقتا با خدا صحبت میکنما!
الان یه مقدار سایت دستم رو بسته وگرنه میگفتم چجور باهاش حرف میزدم.
جوری که خداشاهده دختر عمم وقتی لحن حرف زدنم رو با خدا رو بهش میگم میترسه میگه بسه دیییه الان یه بلایی سرمون ایای، بعد خودش میخنده میگه با تو خو کار نداره الان سر من خالی میکنه، جوری که میگه وااااای بسه دیه بخدا الآن خشکمون ایکنه!!!!
من مثلا دیشب داشتم تو ساحلی قدم میزدم بهش گفتم ببین!
من به تو اعتماد کردم!
من سر حرفایی تو قرآنت زدی حساب کردم!
به بزرگی خودت اگگگگر ببینم به چیزی که تو قرآن قولش رو دادی و عمل نکردی اون دنیا یقه تو میگیرم!
اون دنیا من میدونم و تو!
ممممن تو رو سوال جواب میکنم!!!
فققققط نگام کن که تو این شرایط فاجعه بار چجوری سکوت کردم و نشسته ام تا به حرفایی که تو قرآن زدی عمل میکنی!
بعدش کم کم آروم میشم، چون میدونم اون زیر قولش نمیزنه!
هم اشکام اومدن، نخودای هر کامنت!
چون میدونم اون بهترین وکیله برای من!
چون اون هیچوقت منو بی جواب نزاشت!
چون هیچوقت اون بهم خیانت نکرد و پشتم رو خالی نکرد!
چون اون خیر خواه ترینه!
چون اون نزدیک ترینه
اون شب تو اووووجه حال بدیم 1 جمله بهم گفت که سکوت کردم وسکوت کردم و سکوت کردم!
بهم گفت:
الیس الله بکاف عده!؟
(آیا خدا برای بنده ی خویش کافی نیست)
شما جای من!
چی داری جوابشو بدی جز اینکه سرتو بندازی پایین و بری!
مگه میتونی بری اگه اون قدرت رو ازت بگیره!
مگه میتونی بدونه اذن اون تو حرف بزنی!
مگه میتونی حتی ازش درخواست کنی اگه اون نخواد چه برسه به اینکه بخوای محاکمه اش کنی!
من تنها فیلمی که از دیدنش هیییچوقت سیر نمیشم و هرر بار با دیدنش تمامه غم های دنیا از دلم میره و اشک میریزم،، فیلم ابراهیم خلیل الله است!
جایی که ابراهیم با خستگی و نا امیدی تمام و با نهایت عجز و تسلیم وار اسماعیل رو میبره قربانی کنه!
جایی که تو فیلم جبرائیل میگه ابراهیم اسماعیییل!
ابراهیم میگه پاااره ی تنم!
دوباره میگه اسماعییییل!
ابراهیم میگه عزیزتر از جااانم!
دوباره میگه اسماعییییل!
ابراهیم میگه حتی یک شب بی یاد او نخوابیدم!
و میگه اسماعیل باید قربانی شود!!!
جایی که شیطان میاد و بالای سر اسماعیل شیوون میکنه و ابراهیم با نهااایت ناتوانیش باز هم دست از توحید بر نمیداره و سنگ میزنه به شیطان
، جایی که ابراهیم دور اسماعیلش میچرخه و نگاهش میکنه
جایی که ابرهیم داااد میزنه رو به آسمون و میگه پروردگارا من اسماعیلم رو در راه تو قربانی میکنم و چاقو رو میزاره پای گردنش، و چاقو رو میکشه اما چاقو نمیبره و بعد میگه ابراهیم تو از این آزمون الهی سر بلند بیرون آمدی!!!
منو ببخشید
خیلی وقتتون رو گرفتم و کامنتم طولانی شد
نفهمیدم چی دارم مینویسم، چند دقیقه انگشتام و اشکام اختیار رو ازم گرفتن.
وسطاش ذهنم هی میگفت بسه دیگه
بسه دیگه تمومش کن
بسه دیگه
اما قلبم گفت تو ادامه بده، واسه دل خودت بنویس
بزار هیشکی این کامنت رو نخونه، تو واسه دله خودت بنویس.
یه دستمال کاغذی لطف میکنید!
ببخشید، خیلی زحمتتون دادیم، در پناه خدای واحد موفق باشید
سلام به گل سرسبد سایت. یل صنایع فولاد!!!!! (اگه اون کلیپ مهدی منجزی، مهدیییییی یل صنایع فولاد رو دیدی می دونی چی میگم!)
پییییعععع والا ایطور که تو با خدا سر جنگ نهادی همه مونه باهم سنگ اکنه!
امروز برای کاری با مترو رفتم تهران و توی مسیر رفت اومدم با هندزفری فایل جلسه 4 قدم 5 رو برای چندمین بار گوش بدم ولی یه چیزی ته دلم می گفت نه، یه چیز دیگه گوش بده. رفتم یه چرخی زدم تو سایت نقطه آبی قند تو دلم آب کرد. حرفهای دل نازنینت رو چندین بار خوندم و هربار هم اشک ریختم هم کلی خندیدم. گودوم جهندوم که مردم فکر کنن لیوه ووبیدوم، من که دارم کیف می کنم بذار اونا هم از خنده من شاد بشن.
روی یکی از جمله هات قفل شدم. روی نقطه ضعفم. اسماعیلمون ممکنه شروع یک شغل باشه….
هرکسی یکی یا چندتا پاشنه آشیل مهم و واضح داره که بخاطرش دست به دامن سایت عباسمنش.کام شده.
اگر افسار ذهن سرکش رو بسپره به دل، به جریان هدایت، به نور پاشیده شده به جهانش از طریق فانوس دریایی استاد عباسمنش، اگر با روح الهی خودش همون فطرت ابراهیمی خودش آشتی کنه، به همون میزان با توحید آشنا میشه.
حالا اگه مثل شما فنداسیون رو با پایه های توحیدی بسازه، با عزت نفس تقویتش کنه که نور علی نوره.
الهی شکر بعد از دو سه سال افتان و خیزان حرکت کردن بالاخره از اول امسال دروازه دلم به روی توحید باز شد. نمیگم اصلا ادعا نمی کنم انسان توحیدی شدم، شاید به اندازه 10 درصد بهتر از قبلم شدم در این موضوع ولی دارم نور می بینم. به قول قیصر امین پور:
این روزها که می گذرد، هر روز احساس می کنم که کسی در باد فریاد می زند، احساس می کنم که مرا از عمق جاده های مه آلود، یک آشنای دور صدا می زند… آهنگ آشنای صدای او مثل عبور نور، مثل عبور نوروز، مثل صدای آمدن روز است.
دقیقا گهگاهی صدایی می شنوم، نوری رو می بینم، که جنسش با تمام لحظات عمرم فرق میکنه. دوست دارم مثل خودت مثال بزنم. چون کلی نوشتن لطفی نداره. ازت یاد گرفتم و ممنونم ازت
به لطف نور هدایتی که از آموزشهای استاد دریافت کردم حواسم بیشتر به ندای درونیم هست. حرفشو بیشتر می شنوم و گوش میدم. و چقدر رفتارم با جهان بهتر شده. چقدر لبخند میزنم. سبکم، شادترم، مردم چقدر با من مهربونن و تحسینم می کنن. من چقدر همه رو با عشق تحسین می کنم.
مثلا دیشب خواهرشوهرم خونمون بود (به پیشنهاد و هزینه خودش اومد موهامو بوتاکس تراپی کرد) صبح که می خواست بره گفت بیا برسونمت تا مترو. گفتم نه گوشیم شارژ نداره تو برو من نیم ساعت دیگه خودم میرم. با عشق ازش تشکر کردم و رفت.
منم که حسسساس رو شارژ صحیح گوشیم، یک ساعت بعدش رفتم با اینکه می دونستم دیگه به قطار تندرو نمیرسم ولی برام مهم نبود. (بخاطر اعتقاد به همزمانیها و حکمت هر تاخیر) رفتم سوار شدم و دلم گفت روی این صندلی نه، اینم نه، بشین اینجا. نشستم.
دلم گفت الان فایل گوش نده. یه کار دیگه بکن. نشستم کامنت شما رو خوندم. روحم شاد شد. حالم عالی بود که یهو سر صحبتم با مادر و دختری که بغل دستم نشسته بودن باز شد.
اصلا رابطه رویایی که بین این دو نفر دیدم تو خوابم هم نمی دیدم. مادر چنان با عششششق به صورت دختر 29 ساله اش نگاه می کرد انگار که مثل فیلم هندیا بعد از 20 سال به هم رسیدن. همش درحال شوخی و خنده و عشق دادن به هم یگه بودن. و به من…
قضیه اش مفصله ولی طوری شد که ازشون شماره گرفتم بیشتر باهاشون آشنا بشم. بی نهایت شاد و مسلط به قوانین الهی بدون اینکه کسانی مثل استاد عباسمنش رو بشناسن یا حرفاشونو گوش داده باشن. مادری که وقتی همین دخترش 7 روزه بوده همسرش فوت میشه. پسرش هم در روز دامادیش که روز تولدش هم بوده فوت میشه ولی مادر انقدر آرومه که 9 تا از اعضای بدن پسرش رو اهدا میکنه. و الانم انقدر سرزنده و شوخ و با خودش در صلحه. این جمله اش تکونم داد که گفت اگه این دختر هم بره من بازم شاد میمونم و خدا رو شکر می کنم.
چطور شد که من با این دو نفر فوق العاده آشنا شدم؟ چطور شد که با مترویی رفتم که یه گیتاریست جوان فوق العاده با صدای محشرش اومد واگن بانوان و ما رو به چندتا آهنگ توپ تو مسیر مهمون کرد و روحمونو تازه کرد؟ همزمانی و لذت بردن از لحظه. تسلیم هدایت الله شدن…
بگذریم…. از مترو که پیاده شدم یه شماره بهم زنگ زد، دیدم خانم مدیر مدرسه غیرانتفاعیه که یک ماه پیش درخواست تدریس داده بودم. گفت می خوامت بیا!
من که عشق تدریس فیزیک و ریاضی ام بعد از چندین سال دور بودن از میادین دوباره امسال درخواست دادم و در اولین تلاش (حتی بدون داشتن برگه گزینش) ازم دعوت به کار شد. تازه من رشته ام فیزیکه ولی واسه ریاضی خواستنم. خانمه گفت خودم معرفیت می کنم واسه گزینش تو فقط بیا. نه همدیگه رو دیدیم نه می شناسیم. من فقط تلفنی باهاش حرف زدم یک بار. من قبلا توی دانشگاه آزاد و پیام نور شوشتر و دبیرستانهای اهواز تدریس می کردم. اصلا کسی منو تو کرج نمیشناسه.
خوب دو تا مثال از همین امروز زدم که بجز ردپای خدا توجیه دیگه ای ندارن، همون خدایی که تا کم میاریم مسلسل می گیریم سمتش.
اگه من تغییر نکرده بودم خدا میومد می گفت بیا عزیزم یه جا واست آماده کردم تو دانشگاه شریف برو فیزیک تدریس کن؟
نههههه، همونطوری که خودت به لطف خدا داری ذره ذره تغییر می کنی و منچ و ماکارونی دستپخت بی بی داره وارد زندگیت میشه، منم حس می کنم یه باریکه نوری داره تابیده میشه که اینم نتیجه اش.
چقدر بجا گفتی تا ولش کنی عین فنر درمیره. همیشه باید مراقب این نهال تازه روییده باشیم وگرنه خشک میشه.
بفرما منزل خودته برادر. با افتخار در خدمتیم. بی زحمت بادوم شور هم بیار با خوت.
سلام خدمت استاد ارزشمندم و مریم جاان شایسته و همراهان پر انرژی ام
مگر زمین خدا پهناور نبود ….
مهاجرت ، سفر ، یا ….
هر چیزی که حرکت داره ….
بخودم قول دادم پهناوری زمین رو با شادی تجربه کنم با خواستن نه برای فرار از تضاد که ……
اره زمین خدا پهناور برای اینکه یاد بگیرم از دایره امن زندگیم بگذرم و رهایی رو با تجربه های شیرین، لمس کنم .
روز از نو روزی ازنو ، جاده های پر از فراوانی زیباییهای که باید چشمهاتو بچرخونی تا شکارشون کنی .
سبکی جاده ها و روونی حرکت ماشین ها و تردد کم ، وقت بیشتری رو میده برای دیدن مناظر اطراف ….
حسابی پشت رول کیف کردم .
سقف های کوچک کنار هم یک ساختمان ، نشون از اتاق های بیشماری داره که هر کدوم یه شیروانی رو به خودشون اختصاص دادن ( این سبک از شیروانی رو میپسندم).
عجب آبشاری، عجب ارتفاعی که تونسته ،شکست آب رو در پشت تخت سنگ ها بوجود بیاره و آب تبدیل به قطره های بیشماری بشه که از هم جدا شدن و تصویر جالبی رو بوجود آوردن.
این آبشار و این استاد و اینهمه شکوه ، الله اکبر
دیدن اونهمه ماشین رنگارنگ در مدل های متنوع نشون میده چقدر آدمها بفکر سیر وسفر هستن و از طبیعت خدا برای رسیدن به آرامش و سلامتی بیشتر استفاده میکنن .
عجب استخری ،خوبه چشماتو ببندی و دور خودت بگردی و ببینی یه جایی هستی دورتادور کوه و سرسبزی و عظمت آسمان و… استخرهای پر از آب گرم که میتونی بشینی و آرامش رو تجربه کنی
خیلی برام جالب بود ورودی استخر اب گرم طبیعی ، اون همه ماهی های خوشرنگ و … رو گذاشته بودن تا لذت دیدن اونها و روونی شناکردنشون و آرامش….
آماده بشی بری شنا تو آب گرم طبیعی مثل رویاهای بی نظیر ، تو آب باشی و کلی کوه و درخت اطرافت و شنا کنی و شکرگزاری حق …..
خداروشکر بابت اینهمه نعمت کنار هم که یارای شکرگزاری درخور نیست
امکاناتی که بچه برای اب نوردی داشت مثل یه پدالو کوچیک بود با سایه بون ولی لپ های قرمزش نشون میداد حسابی تقلا داره واسه شیطونی کردن و لذت بردن …
مریم جاان تو آب گرم یکی از استخرها گفتن یه میز گرد باحال که دست بقیه رو بسته و بیایم همینجا ( جواب یکی از سوال هامو گرفتم)
پوشش آدمها نشون میداد عزت نفس افراد ستودنیه .
سپاس از مریم جاان که تصاویر سالهای ی دور استخر رو گرفتن و دیدیم چجوری تکامل طی شده و چقدر رشد اتفاق افتاده .
بابت شرایط فیلمبرداری تو آب و اشتراک اون بی نهایت سپاس
بنام خداوند خورشید و ماه
که دل را بنامش خرد داد راه
به به به به
درود بیکران به استاد عشق به مرد خدا
درود بیکران به خانم شایسته زن خدا
درود بیکران به همه بچهای سایت
خدا قوت استاد عشق و خانم شایسته عزیز واقعا ممنون و سپاسگزارم
من مدت 5 سال است که همه برنامهای سایت وپیج
اینستا که البته اول استاد داخل سایت میگذارند و بعد
داخل پیج را دنبال میکنم
خدا قوت واقعا تلاش وهمت بسیار زیادی دارید
عالی نامبروان هستین
همه برنامها عالی یکی از یکی بهتر و………..
این قسمت 208سفر به دور آمریکا هم عالی بود
از همون اول و شروع ماشینهای شاسی بلند وفراوانی
از زیباییها که وای خدای من چقدر این طبیعت بکر وماهیهای زیبا و رنگارنگ چقدر زیبا واقعا تحسین کردن دارن به این همه زیبایی استاد این که شما نمیگذارید در زندگی چیزی براتون عادی بشه خیلی عالی وخوبه که متاسفانه خیلی از بچها بعد از یه مدتی که میگذره این تله ذهن که میگه خوب حالا که چی؟
وباید خیلی مواظب این تله باشند ونگذارند نعمتهایی که خدا بهشون عطا کرده براشون عادی بشه حتی سلامتی که اولیشه
خوب از بحث خارج نشیم استاد هرچی از این زیباییها
سپاسگزاری کنیم وتحسین کنیم باز هم کمه
که خداوند متعال و خالق نقاشیهاش بیکرانند
وهر کی در مسیر درست و مدار درست قرار داشته باشه از این زیباییها بیشتر لذت میبره و بیشتر سر راهش قرار میگیره
چقدر این باور فراوانی کمک میکنه به انسان و واقعا
خداوند درون انسان را بزرگ میکنه برای دریافت نعمتهای بیشتر…….
استاد عشق استاد عزیز مرد خدا عاشقانه دوست دارم
و دوست دارم هر چه زودتر از نزدیک ببینمتون
استاد خدا خیرت بده که قطعا داده بیشتر بده
خیلی دوستون دارم خیلی زحمت میکشید به خدا
اینکارا که شما انجام میدین همت بزرگی میخاد
این تلاش مستمر شما و خانم شایسته قابل ستایش
این که هر وقت آدم هر کدوم از فایلهای شما را میبینه
یکی از یکی بهتر و حال دل آدم خوب میکنه آفرین به
شما مرد شکست ناپذیر واقعا شما قابل ستایش هستین و من یکی قدر تمام این زحمات شما را میدونم و به لطف خداوند به درکش رسیدن
آفرین
حرف حق شنیدن و انجام دادنش و عمل کردن بهش ونتیجه گرفتن ازش خیلی شیرینه و لذت بخشه
استاد الگو خودتون هستین بهترین الگو برای من تو زندگیم شما بودین وهستین
استاد عزیز بیشتر از این متن طولانی نمیکنم بعد از مدتها دست به نوشتن شدم وقتش بود حسم گفت و انجامش دادم نمیدونم به چه زبونی از شما باید تشکر
و قدر دانی کرد خدایا شکرت که بلاخره نوشتم وحرف دل زدم خدایا میلیارد مرتبه شکرت
استاد به قول شما خدا همه چیه
و این طبیعت زیبا و تمام نشدنی هم حس بسیار خوبی داره خدایا شکرتتتتتتتتتتتت
امیدوارم هر کجا که هستین در پناه ایزد یکتا شادوخرم
سالم وسعادتمند و پیروز وثروتمند باشید وسلامتی ابدی داشته باشید در پناه ایزد یکتا
هر آنکه این متن را میخونه امیدوارم حال دلش همیشه شاد وخرم باشه و در پناه ایزد یکتا همیشه سلامت و سعادتمند باشه
پروردگارا تا ابدیت این سایت به این خوبی برقرار باشه
و هر روز بهتر از دیروز
پروردگارا امیدوارم همیشه استاد عشق و بچهای سایت
حال دلشون شاد باشه و به همه آرزوهاشون برسن
خدایا شکرت که امشب توانستم این متن به این زیبایی را بنویسم و تایپ کنم خدایا شکرت
سلام
من اون قطرات زیر آبشار
اون ریزآب هایی که مثل پودر می پاشن روی بدن نزدیک آبشار رو حس کردم
سلام،
سلامی به زیبایی خداوند
سلامی به زیبایی این تصاویر
سلامی به بزرگی لطفی که استاد و مریم عزیزم میکنند ما رو با آمریکای پهناور ،زیبا و ناشناخته، آشنا میکنن،
ممنونم از شما عزیزانم،
واقعا ازتون سپاسگزارم،
خدایا شکرت که توی این سایت فعالم،
فعالیت شما،گشت و گذار شما،عشق و حال کردن شما هم خواسته و هم ناخواسته داده به ما کمک میکنه،
ما میبینیم،
درخواست میکنیم،
باور میسازیم،
و هدایت میشیم،
همین چیزا رو دیدم که خواستم و هدایت شدم به به شهر زیبا و خوش آب و هوا،
اون استخرهای کنار هم،با دمای متفاوت،بی نظیرن،
این همه ماهی رنگارنگ و لاکپشت های متفاوت با آرامش کنار توی یه حوض بزرگ و طبیعی ساز لذت میبرن،خدایا شکرت
اون آزادی مردم با هر گونه پوشش واقعا تحسین برانگیز بود،
شنای روی کمر خانومه واقعا قدرت بی نهایت خانوما رو بیان میکرد
زن و مرد،کودک و نوجوان،همه و همه کنار هم،در صلح و صفا،در آرامش،در نهایت لذت زندگی میکنن،
خدایا شکرت بخاطر این سرزمین الهی،
آمریکا واقعا نمونه بارزی از بهشت خداونده،
استاد دمت گرم،
مریم جان واقعا از صمیم قلبم ازت سپاسگزارم
عاشقتونم،
راستی مریم بانو ژست عکست خیلی زیبا بود
شاد و ثروتمند باشید
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
من یه سوالی داشتم من از هدایت خداوند بر خوردارم و هر لحظه منو هدایت میکنه بعد من تقریبا سه سال پیش به یه تضادی بر خوردم و بعد خواسته ای در من شکل گرفت و بهم الهام شد که اتفاق خوبی که منتظرشی میفته(نقطه مقابل اون تضاد) فقط ایمان داشته باش دقیقن عین همین جمله بعد الان سه سال گذشته و طی این سه سال چندین بار خدا با نشونه های واضحش گفته فلان روز یا امروز اجابت میشی ولی هیچوقت اتفاق نیفتاده و جالبه همه هدایتش درسته من در مورد همه چی درست میگه میبینم،فقط در این مورد “اجابت” اصلا درست نمیگه،کسی اگه میدونه راهنمایی کنه چرا اون اجابت با وجود اینکه خداوند واضح میگه میگه مثلا اون اجابت امشب اتفاق میفته ولی شب میشه و هیچ اتفاقی نمیفته و یه چیز دیگه اینکه از اون موقع تا الان میگه همه چی درست میشه ولی الان سه سال نشده
سلام دوست خوبم
به قول استاد: خدا چیزی رو واسه کسی نمیخواد…که تو منتظری اون بخواد و اون درست کنه!
هر اونچه هست، درون خود شماست.
انشالله به زودی مقاومت خودتان را در برابر اون مطلب کشف میکنید و اون رو برطرف میکنید و…
اجابت میشه! به همین آسونی!
شما به راحتی نقطه مقابل اون تضاد رو فهمیدید و براتون واضح شد، حالا هم انشالله به راحتی جذبش میکنید….بعد برداشتن مقاومت.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد جان و خانم شایسته عزیز و دوستان هم مدارم خیلی مخلصیم.
استاد جان من هر روز مسافت های طولانی رو پیاده روی می کنم و خداروشکرش امروز هدایت شدم از یک مسیر جدید که ی رودخانه داشت بینظیر چه محله زیبا و تمیزی بود چقدر مرغ مینا نامحدود بود چقدر باغ داشت چه ماشین های لوکسی عجبن جای باحالی بود نا محدود خونه داشت بالای 100 میلیارد حداقل آپارمان هاش رو فکر می کنم این مبلغ باشن و بعد رسیدم میدان تجریش لذت بردمرشته کوه البرز درکه رو میدیم لذت بردم نامحدود ماشین لوکس نامحدود متور لوکس و حرفه ای نا محدود دوچرخه سوار با دوچرخه های حرفه ای افرادی که بالای 70 سال سن دارن چه رکابی میزنن ماشالله امروز شمیرانات بودم البته هر روز اینجا هستم چون توو شریعتی هستم خدای من استاد چه لذتی داره بین این همه ثروتمند زندگی می کنم و به اندازه توانایم از همین مناطق و فروشگاه ها که ثروتمندان خرید می کنن من همخرید می کنم آگا ها نه و چقدر خوشحالم در این مدار هستم استاد انتهای کوچه ما شبیه بن بست میمونه چند روزی بود ی حسی می گفت برو ببین بن بسته با بن بازه امشب رفتم دیدم بله بن بازه رفت خوردم به یک خیابان خدای من دقیقا داشتم با پدرم تلفنی صحبت می کردم و دیدم الله اکبر چه پارک خفنی پسر توش پر بود از سگ های اصیل و ادم های ثروتمند خلاصه رفتم کلی راه رفتم جاهای مختلف رو توو پارک دیدم با خانم و آقای که سگ داشتن هم صحبت شدم و خیلی لدت بردم چقدر با احترامبا من برخورد می کردن چقدر با ادب و فرندلی بودن و خلاصه آمدم خونه و این امریکا رو دیدم خدای من چقدر زیباست چقدر تمیزه چه کوهستان زیبای من عاشق طبیعت هستم خدایا شکرت استاد من نمیدونم این رو یک دفع دلم گفت بگم من با اینکه بچه تهران هستم اما بعد از ی شرایطی که اوکی نبود دو سال پیش زدم به دل رهای با توکل به خدا اهواز بودم و لذت بردم بزرگ شدم ترس هام ریخت اونجا بود که کار مورد علاقه ام رونمای شد برام مربی و رفتارشناس سگ ها شدم خیلی هم تو کارم موفق شدم استاد میدونم باورتون میشه من خودم بدون هیچگونه تجربه ای رفتم توو دلش گفتم خدایا همانطور که به استادم الهام کردی رو استیج به من هم بگو الهام کن استاد من نمیدونستم رفتارشناسی یعنی چی چطور سگ آموزش میبینه اما به رب قسم همچنین قشنگ یادم داد الهام کرد که دیوانه شدم استاد الان تهران آمدم هدایت شدم کمتر از 20 روزه واقعیتش تنها کاری که از دستم بر میاد اینکه برم برای بالا رفتن اعتماد به نفسم و برقراری ارتباط با ادم های جدید و ثروتمند و ی جورای تمرین آگهی بازرگانی هم میشه اسمش رو گذاشت با کلینیک ها با پت شاپ ها با آدمهی که سگ دستش هست و احساسم میگه برو جلو و میرم خودم رو معرفی می کنم رو باورهام کار می کنم و میگم ببین مهدی تو بدون یک ریال هزینه تو اهواز کلی موفق بود تا زیر و بم این کار دست آمد اینجا هم موفق و ثروت می سازی این ایده آمده که این کار رو انجام میدم هر چند روزی یه منطقه جدید تهران میرم و هدایتی به این مراکز خودم رو معرفی می کنم همیشه به خودم می گم خدا برای من مشتری میشه خدا برام تبلیغ میشه خدا برام پول میشه خدا برام اعتبار و نام نیک و عضت میشه اما من باید اون کاری که در توانم هست و میدونم با انجامش حال خودم بهتر میشه رو باید برم توو دلش و انجامش بدم خداروشکرش اعتماد به نفسم خیلی بالاتر رفته استاد من قانون اموزش سگ و حیوانات رو یادگرفتم با هدایت خدا قانون درک رفتار سگها رو خیلی خوب یادگرفتم و میدونم خیلی تو کارم خدا بهم کمک کرده و می دونم رهام نمی کنه خلاصه استاد دوست داشتم این موضوع رو بگم شاید برای خودم یادآوری بشه از کجا دوباره شروع کردم یاد شما می افتم که از بندر عباس رها کردین رفتین تهران از صفر کلوین شروع کردین میشه و خدا ضایع نمی کنه ایمان بنده ای که بهش توکل کرده این زیبای های امریکا من رو دیوانه کرده ماشالله نامحدکد ماهی از همه رنگ خدایاشکرت نامحدود آب نا محدود درخت و گیاه خدایا شکرت نامحدود مشتری خدایاشکرت اون سگ هاسکی گلد بود من داشتم از این نژاد بینظیر وفادار و باهوش هست چه رنگی چه چشمانی خدایا چقدر باوقار و با ادب ایستاد با اینکه اولش از برخورد خانم شایسته خیلی اوکی نبود اما خیلی خوب فرکانس مهربانی خانم شایسته رو گرفت آخه استاد سگ ها او باید اون شخص رو بو کنن تا بتونند باهاش ارتباط بگیرن وگرنه خیلی یک دفعه ای رو نمی پسندن از حالت گوش هاش که روبه عقب خوابوند پوزه رو برد بالا میشه فهمید که باید بیشتر مراقب بود البته این سگ خیلی داگ فمیلی بود و قابل اعتماد خلاصه که این هم نشانه ای برای من بود .
چقدر این آب گرم لذت بخشه استاد چه حسی واقعا نوش جونتون انشالله هدایت میشم به یک آبمعدنی طبیعی خفن خدایاشکرت من عاشق یکی از بزرگ ترین حسن های مردم امریکا هستم این هم اینکه خودشون هستن آقا سرشون تو کار خودشون هست قشنگ میشه توو رفتار اونها دید خدایاشکرت عجب ویوی توی آب که داشتین صحبت می کردین پشت سرتون بود ماشالله واقعا خانم شایسته شما بهترین فیلم بردار هستین و خداوند بهترین کارگردان استاد هم بازیگر نقش اول و آخر مرد تمام این زندگی هستن ماشالله به امید خدا که هر روز ثروتمند تر باشین و شادتر و این رابطه محکم تر الهی شکرت استاد چقدر من با این بچه ها حال میکنم چقدر حس خوبی دارن البته نه همشون به دلیل شخصیتی که توی خانواده شکل میگیرن همه بچه ها لذت بخش نیستن و تنها در دوره نوزادی بینظیر انرژی خوبی دارن البته این نظر من هست .
خداروشکرش استاد جان ماشالله عجب بدنی ساختین ماشالله لذت بردم .
خدایاشکرت همیشه دوست داشتم در سفر زندگی کنم به همین خاطر هم هست که دارم روی طراحی سایت خودم کار می کنم که کارم رو به جای تبلیغ مجانی توی یوتویوب با افتخار و با لیاقت و با ارزشمند دونستن کارم اون فعالیت هام رو توی سایت خودم بزارم و خودم پولش رو بسازم و میدونم امکان پذیره چون حرف های که من میزنم در رابطه با کارم و زندگی بین انسان و ی حیوان وحشی مثل سگ رو ارزشمند میدونم چون تمامش هدایت و الهامات خداوند بوده و هست و من از سر عشق این کار رو انجام میدم به همین خاطر میدونم به سرانجام میرسه و من میتونم هم مسافرت کنم دنیارو بچرخم و هم میتونم به صورت آنلاین با مشتری هام و آدم های که در مدار من باشن که توی سایت من میان هم ارتباط برقرار کنم و همپول بسازم و تولید ارزش کنم تا آزادی های من مثل شما تکمیل بشه به هر حال استاد جان من با افتخار شاگردی شخصی رو می کنم که در تمام ابعاد خوشبخت هست و آزادی داره منهم میخوام تجربه اش کنم .
خداروشکرش استاد جان واقعا سپاسگزارم به خاطر بودنم در جمع شاگردان شما و بهتره بگم خانواده صمیمی که تسلیم شدیم و تصمیم گرفتیم جور دیگه ای به زندگی و دنیای خودم نگاه کنیم.
دیشت همین موقع ها بود که داشت مقرآن می خواندم که رسیدم به آیه ای که خداوند به پیامبر می فرمایند.
سوره ( نمل )
إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ﴿80﴾
البته تو مردگان را شنوا نمى گردانى و این ندا را به کران چون پشت بگردانند نمى توانى بشنوانى (80)
وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿81﴾
و راهبر کوران [و بازگرداننده] از گمراهیشان نیستى تو جز کسانى را که به نشانه هاى ما ایمان آورده اند و مسلمانند نمى توانى بشنوانى (81)
استاد از خداوند سپاسگزارم به خاطر وجود ارزشمند شما و خانم شایسته مهربان و این سایت بینظیر که در کهکشان نمونه ای ازش نیست.
باشد که رستگار شویم .
عاشقتونم عاشق همتونم
یا رب العالمین
سلام به دو زوج خوشبخت بهشتی
سلام به تک تک دوستان همفرکانسی و با عشقم
زیبایهای سفرنامه قسمت208
استاد و خانم شایسته عزیز یه تشکر ویژه و خاص ازتون کنم و یه خداقوت پرمهر بهتون میگم از اینکه انقدر زمانبدیتون تو گذاشتن فایلا عالیه و عاشق این درکتون هستم که شب قبل خواب سفرنامه رو میزارید که ذهن ما قبل خواب تمرکز کنه به زیبایها و صبح با نشاط و از ادامه دیشب فرکانسامون رو شروع کنیم دقیقا مثل ستاره قطبی که گفتید قبل خواب ذهنتون رو روموج خوب تنظیم کنید،صبح بمحض بیدار شدن ذهن از فرکانسی شب،شروع به استارت زدن میکنه،مرسی از این همه نظم و درکتون.یه خداقوتم به مدیرعزیز فنی سایت آقا ابراهیم گل و زحمتکش سایت و خانم فرهادی عزیزمیگم.دم همتون گرم که دست به دست هم دادید که این سایت همچنان با قدرت کار خودشو انجام بده.
بریم سراغ زیبایهای این قسمت، بریم یه آبشار خاص و زیبای دیگه رو ببینیم، چقدر این منطقه آبشار و زیبای داره دقیقا نماد فراوانی هست و میشه از دل این فایلا کلی باور فراوانی ایجاد کرد.
چقدر صدای آبشار آرامبخش وقتی تو دل سکوت بهش گوش میکنم و دقیقا خودم رو مجسم میکنم تو این فضا که در کنار این آبشار باشم و رطوبت و بوی این آبشار رو حس کنم،خدا میدونه وقتی این حس خوب رو میفرستم چقدر اتفاقات ناز میخواد رخ بده.
چقدر مکان تفریحی زیبایی چقدر این حوضچه زیباست با ماهیهای رنگی و زیبا،چقدر با ریتم خاصی با هم همانگ حرکت میکردن.چه سگ زیبایی با چشمای رنگی خاص.
دمتگرم استاد هر فضایی برای ورزش گیر بیاری باعشق انجام میدی.چقدر قانون تکامل تو این حوضچه ها عالی رعایت شده و هی رفته رفته آب گرمتر میشه.و چقدر استخر زیبا با ویو کوهستان فوق العاده منظره دلچسب و زیبایی هست الهی شکرت.چقدر بچه ناز و تپلی زیبا بود و چه لذتی میبرد تو این استخر،چقدر این آب گرم قدمت طولانی داره که وقتی اون عکسای قدیم رو نشون دادید یه حس فوق العاده ای برام ایجاد شد.و چقدر جالب و زیباست که انواع بازیهارو تواین استتخر آبگرم ایجاد کرده بودن و هر شهروندی بیاد حسابی لذتشو ببره.الهی صدهزارمرتبه شکرت بابت این همه زیبایی
سلام آقاحمید
سپاسگزارم دوست خوبم از کامنتی که گذاشتین.
چقدر قشنگ به این نکته اشاره کردین که شب قبل خواب سفرنامه رو میزارید که ذهن ما قبل خواب تمرکز کنه به زیبایها و صبح با نشاط و از ادامه دیشب فرکانسامون رو شروع کنیم.
ودر ادامه هم از کامنتتون لذت بردم وسپاسگزارم از درسهایی که به ما هم یادآوری کردین.
چقدر قانون تکامل تو این حوضچه ها عالی رعایت شده و هی رفته رفته آب گرمتر میشه.
درپناه الله ی مهربان شاد وسلامت وسعادتمند دردنیا وآخرت باشید.
سلام فاطمه عزیز دوست خوب و همفرکانسیم
ممنون از چشمای نازنینتون که دیدگاهم رو خوندید و نظر زیباتون رو بیان کردید، دقیقا همینه وقتی قانون رو درک کنیم ما هستیم خالق زندگیمون که هر اتفاقی تو زندگیمون بیفته چه خوب چه بد باعثش من بودم خیلی جدیتر و باتعهدتر کنترل ورودی میکنم که البته اینم تکاملیه و نیاز به تعهدو پشتکار و جهاد اکبر هست،که البته بیشتر اینارو بخودم میگم،که تو جهانیکه همه چیز باور و فرکانس هست چرا توجهم رو بزارم رو ناخواسته ها، وقتی قانون ثابت الهی اینکه توجهت هرجا باشه از جنس همون اتفاقات میاد سمتم پس توجهم و تلاشم رو میکنم و میزارم رو زیبایها،و اینکه تایم قبل خواب خیلی مهمه که با چه حس و ورودی بخواب بریم چون استارت اول صبح از ادمه جریان شب هست و حتی روی کیفیت خوابمون تاثیرمیزاره،چقدر خوبکه قبل خواب با زیبایها مخصوصا فایلای سفرنامه و مرور اتفاقات هرچند کوچک که در طی روز برامون افتاده و سپاسگزار اونا باشیم و بخواب بریم.وچقدر تحسین میکنم افرادیکه با عشق قانون رو درک کردن و برای ورودیهاشون ارزش قائلن از جمله شما که میدونید قانون چیه و برای کنترل ورودیتون زمان و انرژی میزارید،من اوایل میخواستم تحسین کنم چه افرادرو چه زیبایهارو واقعا دلی نبودسطحی بود ولی انقدرزیبایهارو تحسین کردم که واقعا قلبی شده، وقتی تو دلم یا به زبان زییایهای افرادرو تحسین میکنم واقعا لذت میبرم،و چقدر عکستون زیباس مخصوصا رنگ چشماتون خیلی زیباس.ممنون از دیدگاهتون که باعث شد بنویسم.
بهترینهارو از خدای باعشق براتون آرزومندم
الله اکبر این همه جلال
الله اکبر این همه شکوه
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
چشم همسفران به جمال زیبایی ها روشن …..
معجزه و جادوی تمرکز بر زیبایی ها ما را به یک بهشت واقعی دیگه روی زمین هدایت کرد مگه داریم این همه زیبایی یکجا …..؟؟؟؟
سپاسگزارم از خداوند بخاطر این همه زیبایی و شگفتی و جاذبه و عشق و مهربانی
خدایا شکرت بخاطر اینکه باز هم داریم از این آبشار زیبا و جاری بودنش و شستن این سنگ ریزه های زیبا که چه برقی میزدند و قطره قطره های ریز ریزش که صورتمان را نوازش میکنه الهام میگیریم
یه نکته جالب و قابل تحسین تصویر برداری عالی استاد بود که در حین زوم کردن روی آبشار ی دفعه از آب روان میان سنگها شسته و تمیز تصویر آمد بیرون بسیار حرفه ای بود و ی نمونه دیگه از این تصویر برداری هنگامی بود که با ماشین دنبال جای پارک بودید و چقد خوب این صحنه ورود ماشین به جای پارک مناسب رو تصویر برداری کرد مریم عزیز این کار استاد الحق که هر دوی شما نمونه در تمام زمینه ها و قابل تحسین هستید
چقد خانم شایسته خوب روی خودش کار کرده که آمد و این یک زیبا رو نوازش کرد و باهاش حرف زد من هم اول نسبت به سگ یکم مقاومت داشتم
ولی با دیدن این فایلها فکر کنم یکم بهتر شدم البته احساسم اینو میگه
خدایا شکرت بخاطر این حوضچه با ویو رویایی که مثل یک آکواریم در فضای باز بود
همه چی داشت
چقد جالب شنا میکردند لاکپشتها تا الان شنا کردنشون رو ندیدم
تصویر زیبای آسمان با اون ابرهای سفیدش روی حوضچه و رقص ماهی های رنگارنگ هوش رو از سر آدم میبره
استخر در فضای باز اون هم آب گرم طبیعی و کلی آدم شاد با پوششهای مختلف و آزادانه بدون قضاوت همدیگه لذت می برند از این بهشت برین واقعا انرژی آب خیلی بالاست آب مظهر پاکیست مظهر روشنایی سرچشمه حیاط و طبیعطه
دست و پنجه تون طلا
چقد حرفه ای همه چیز رو برامون گرفتید مریم جان
حتی برفهای روی کوه رو
چقد تصاویر روح داشت چقد انرژی مشهود بود
چقد متواضع و مهربانانه توپ اون خانم رو براشون فرستادید
و منتظر ماندید تا پرتابش بره تو سبد که فیلم بگیرید
واقعاً معرکه بود …….
نوش جانتان و گوارا باد شنا در این مکان الهی و رویایی
نوش جانتان دوش آب گرم
نوش جانتان باده مستی سرشار از عشق خداوند….
با نام الله مهربانم شروع میکنم به نوشتن از هدایت های بیکرانش بی نهایتش،
می نویسم از قول هایی که خدای مهربان داد، که بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا…
این خدای همیشه به موقع، این خدایی که زیر قولش نمیزنه،
این خدایی که عاشق بنده های منظبتش هست، کسانی که پیرو قوانینش هستند و بهش عمل می کنند،
کسانی که زیر قولشون نمی زنن و متعهد هستند رو هر لحظه شاد میکنه، خدایی که وعده حق داده و عمل کرده،
خدایی که خطا نمی کنه و ما هرگز نمی تونیم توصیفش کنیم.
سلام به اساتید گرانقدر و دوستان عزیزم …
این فایل بقدری زیبا بود بقدری فوق العاده بود که تمام دلمو رو پر از خواهش کرد ، پر از خواستن …
نیم ساعت پیش رفتم توی حیاط و با خدا حرف زدم و خودمو توی اینه نگاه کردم و به خودم گفتم تو لیاقتت خیلی بالاست…. تو مثل همون ستاره توی آسمون ، میدرخشی …زیبا هستی و جایگاهت پیش خدا خیلی بالاست…
اومدم سایت رو باز کردم …
اوه مای گاد…فایل جدید….چه منظره ای…چه عکسی !!!!!
بله …. با تمام وجودم غرق شدم توی ابهت این عکس که استاد با هیکل ورزیده اش… زیبایی این عکس رو تکمیل کردن…
چقدر خواستن توی وجودم شکل گرفت…..با دیدن فایل….
خود استاد همیشه میگن….
«««« کههههه توجهههه کنید به چیزی که میخوااااید
من توجه کردم
من توجه کردم
من دیدم
مطمئن باشید…..قانون جواب میده »»»»
همونجور که خانوم شایسته نازنینم همیشه گفتن
“وقتی که تمرکز می کنی روی نکات مثبت، روی خواسته هات و ذهنتو و کانون توجهت رو کنترل میکنی فارق از اینکه اون بیرون چه خبره، فارق از اینکه قانون ملت ها و شرکت ها چیه خداوند تورو به اون چیزی که میخوای هدایت میکنه”
¶ بچه هایی که فایلایی سفر به دور امریکارو با عشق دنبال میکنید
شک دارید که خودتون تجربه اش میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما من نمیخوام شک کنم…
نمیخوام شک کنم….
میخواااااام باور کنم…..!!!!!
سی سال به روش خودم به همه کسانی که موفق شدن و….شک کردم و حسادت کردم…
اما الان من الگوهای محشری توی همین سایت میبینم ، که با همین قوانین الهی تونستن……خواستن و توانستن!!!!!!
پس چی باعث میشه من نتونم؟؟؟
مگه ما چه فرقی باهم داریم؟؟؟؟
همه از جنس الله یکتا هستیم….
اونی که تونسته…..فقط خواسته ، تمام وجودش خواستن و باور کردن قوانین بود….
اگه من نتونستم ….چون ایمانم ضعیفه …چون وقتی این فایلهای زیبا و بهشت گونه رو میبینم ….میگم خب اینکه چیزی نیست….خودمو لایق نمیدونم…برام دست نیافتنی هست…
یا اصلا فکر میکنم من به این سطح زندگی تعلق ندارم…به حداقل ها راضی هستم….!!!!!
به یه زندگی آپارتمانی، توی اهواز، حقوق کارمندی ، راضی هستم….میگم خب آرامش کافیه!!!!!!!!
ناشکری نمیکنم نه اصلا…
راضی هستم…اما میتونم بیشتر بخوام….چرا نمیخوام؟؟؟
چون چشمم باور نکرده
چون میگم من کجا …این کجا!!!!!
خیلی برام دست نیافتنیه…
چرا دست نیافتنیه؟؟؟
یعنی خدارو اینقدر کوچیک دیدم در مقابل خواسته هام که میگم نمیشه؟؟؟؟
خدای باعظمت……به سلیمان داده…به عباسمنش داده….به توهم میده…..
خدارو بزرگ کن توی ذهنت فرزانه……بزرگ و مهربان و بخشنده ..بهش نزدیک شو……توکل کن بهش….از خودش فقط بخواه……تسلیمش شوووووو…. نگاهتو بدوززززز به دستای بخشندش فرزانه……
اون برای تو کافی ،کافیه…..فرزانه….!!!!!!! دلتو بسپار بهش…
اما اون همه آدم اونجا توی استخر….از هر نژادی بود…پس من چی کم دارم که نتونم!!!!!؟؟؟
میخوام با اون کودک درونم توی وجودم آشتی کنم…بهش بگم عزیزم تو لیاقتش رو داری فرزانه ارزشمندم….عاشقتم ..
√ من لیاقت رانندگی با ماشین بی نظیر فورد توی همچین جاده رویایی توی این شهر کوهستانی زیبای بهشتی که عین کارت پستال میمونه رو دارم….
√ چشمای قشنگ من، لیاقت دیدن این مناظر باشکوه ، این آسمون آبی با ابرای پفکی خوشگل این کوهای فوق العاده قشنگی که درختان کاج به زیبایی هرچه تمامتر اونارو پوشاندن ، رو دارم….
√ چشمای قشنگ من…دیدن این خونه های زیبای رنگی رنگی ، که چه معماری و طراحی زیبایی دارن رو داره…….
چرا که نه؟؟؟؟؟؟؟
من لیاقت اینو دارم که توی جاده های رانندگی کنم که اینقدر قشنگ و دقیق خط کشی شدن و راننده ها اینقدر به حقوق همدیگه احترام میزارن و حق تقدم رو رعایت میکنن و با بوق زدن های بیخود و ….اعصاب همدیکه رو خورد نمیکنن…
√ من لیاقت اینو دارم که ریه هامو پر از هوای پاک و بکر کوهستانی این شهر آمریکایی زیبا کنم….
√ من لیاقت اینو دارم که ماشین خوشگل و آمریکایی خودمو رو کنار ماشین های میلیاردی و زیبا آمریکایی پارک کنم…..
√ خدای من ، من لیاقت اینو دارم که کنار اون حوض جادویی قدم بزنم حوضی که پر از مااااهی های خوشگل نارنجی و آبی و و لاک پشت هایی با لاک های خیلی خیلی زیبا و بقیه ماهی های که زبانم قاصره از توصیف زیبایی شون …
و چقدر زیبا و هدایت شده و در صلح با هم توی این استخر زندگی میکنن…و عشقم و عزیردلمازم عکس های خوشگل بگیره و زیباترین کلمات عاشقانه رو توی گوشم زمزمه کنه…
«« ذهنم داره نجوا میکنه که کمی خجالت بکش»»
از چی خجالت بکشم ذهن خوشگلم….دقیقا از چی؟؟؟؟؟
از طبیعی ترین حالت زندگی انسان ها…از عشق گفتن و از عشق شنیدن..خجالت بکشم!!!!!!؟!!
از شنیدن کلمات زیبا و عاشقانه خجالت بکشم؟؟؟؟؟
مگه گناهه؟؟ مگه معصیته؟؟؟ مگه نازیباست…؟!!!!
چه چیزی قشنگ تر و روحانی تر و معنوی از عشق دادن و محبت دادن دو انسان به همدیگه؟؟؟؟؟!!!
من اینو حق طبیعی خودم میدونم ذهنم قشنگم…بیا و با من همقدم شو….تا باهم به ارامش برسیم!!!!
«« چرا که سید حبیب حافظان با یک ترانه عاشقانه زیبا با قدمت 31 سال ، گفته با عشق میشه رستگار شد……»»
درود میفرستم به سید حبیب حافظان عزیزم اسطوره عشق که مردانه عشق خودش رو فریاد میزنه…جاودانه بمانید الهی.…
خدای من چقدر اون سگ زیبا خوشگل بود…چه چشمای خوشگلی داشت…چه موهای ناز و تمیزی داشت…چقدر پوزه اش خوشگل بود…
دلم میخواست بوسش میکردم…
سگ ها عاشق نوازش هستن..
√ خدای من کنار خیابون چقدر ماشین های خوشگل خوشگل با فراوانی زیااااااد پارک شده بود….دمت گرممممممممممم آمریکا……
چقدر مردم آمریکا پولدار و ثروتمند و غنی هستن….. درود میفرستم به مردم آمریکا…
√ من لیاقت اینو دارم که جایی زندگی کنم که حتی یه زباله کوچیک هم روی زمین نندازن…..چون خودم اندازه یه برگ کاغذ کوچیک هم زباله نمیریزم روی زمین….
√ من لیاقت اینو دااااارم که آزادانه قشنگ ترین مایو رو بپوشم ، تو این استخر آب گرم توی این فضای بهشتی ، کنار همسر بی نظیرم و بچه ی خوشگلممممون ، شنا کنیم…بازی کنیم….
«« خدایا اون بچه کوچوووووولو چقدررررر ناز بود…عین یه زردآلوی خوشمزه بود…فتبارک الله احسن الخالقین..»»
بسکتبال بازی کنیم….و از همه لاین های این استخر بی نظیر ، استخر روباز بدون حصار، استخری که وقتی واردش بشیم نخواد چکمون کنه که موبایل با خودمون داخل نبریم….
استخری که پیر و جوان و مرد و زن و بچه و باحجاب و بی حجاب ، آزاااااادانه…..در کنار همدیگه توی این بهشت زمینی با صلح و آرامش در حال استفاده و لذت بردن از این فضا هستن…..
.جایی که هیچ نگاهی روی دیگری پر ازخشم از بی حجابی یا با حجابی نیست ….
جایی که نگاه ها پر از عشق و صلح و نوع دوستی و احترام هست….
√ من لیاقت یه زندگی شاد و ثروتمند توی آمریکای با عظمت رو دارم….
√ من لیاقت اینو دارم که با همسرم بی نظیرم ، پا به پای این کوه رو بالابریم و بهم عشق بدیم و تحسین کنیم خودمون رو ، جهان رو ، این طبیعت بکرو بهشتی رو…
√ من لیاقت اینو دارم که زیر این آبشار شگفت انگیز که قطرات آب بسان الماس های زیبا به زمین فرود میان ، دستامو باز کنم و خودمو ، تنم رو بسپرم به لطافت و پاکی آب…..این آب مایه حیات……عشق کنم و لذت ببرم و فریاد بزنم که خدایا شکررررررت
من خاستم و شد……تووووو دادی این شهد شیرین رو….الهی شکرررررت
و بعد بیام یه گشت بزنم شهر و پرچم قشنگ امریکا رو لمس کنم و ببوسم …لایق احترام هست این پرچم….
چون که هرکاری هربرنامه ای هرچی چیزی رو که پیاده کرده ، در راستای احترام و شادی و عشق و لذت دادن به مردمش بوده ….
دوستت دارم آمریکا…..
تو نشون دادی خدا زیباست….
جهان زیباست ..
زندگی زیباست……
نشون دادی ما لیاقتمون بالاست..
نشون دادی و ثابت کردی زندگی قشنگه و آسونه…..چون تو ای آمریکا هرکاری کردی …… آسون شدن برای آسانی ها بود…..
استاد عزیزم ،خانم شایسته زیبا بی نهایت سپاسگزارم که تجربه های قشنگ و بی نظیر این سفرهای شگفت انگیز رو به سرزمین های بهشتی خداوند رو با ما به اشتراک میزارید…. خیلی دوستتون دارم
نوش جونتون… گوارای وجودتون…
دوستان عزیز و ارزشمندم برای همه شما ، تجربه همچین بهشت های بکری رو آرزو میکنم
دوستتون دارم زیااااد
سلام بر بانوی ارزشمند
شما لایق تمام خواسته هاتون هستید و هر آرزو و خواسته ای که به قلبتون جاری میشه
یعنی قطعاً بهش می رسید چرا که منوی انتخاب در پیش روی شماست و خداوند شمارو مخیر کرده که به اندازه وسعت لیاقت تون اونو نوش کنید و شما قطعا لایقش هستید.
من فقط منتظر خوندن خبرها از جانب شما هستم تا یکی یکی شونو برامون بنویسید.
خوشبخت باشید و کامروا و رستگار
سلام به بهترین مردی که این روزا توی ذهنم نقش بسته ….
هرجا سخن از عشق و مردانگی باشه…من سید حبیب حافظان عزیز برام تداعی میشه ….
متشکرم بی نهایت …برادر بزرگوارم….منت گذاشتین و برام نوشتین و قلبم رو پرشور کردین از این حس لیاقتی که به من بخشیدین…
سرشار از نور و بو و رنگ خدا باشید کنار بهشتی ترین همسر دنیا…
دوستتون دارم
با قلب فراوووننن
سلام به سید بزرگوار، آقا حبیبِ وجیهه جانم.
چقدر این جمله توش آگاهی و یادآوری داره برام:
چرا که منوی انتخاب در پیش روی شماست و خداوند شمارو مخیر کرده که به اندازه وسعت لیاقت تون اونو نوش کنید و شما قطعا لایقش هستید.
اینکه بدونم:
به اندازه ای برداشت میکنم که خودم، خودمو آماده کردم براش.
خودم، خودمو لایقش میدونم.
مرسی از این یاداوریِ ناب.
همیشه نباید تو یه کامنتِ شونصد کیلومتری دنبالِ آگاهی بود، گاهی تو یه کامنت جمع و جور و مختصر مفید، یه دنیا اگاهی وجود داره.
سپاس گزارتونم.
در پناهِ الله یکتا باشیم همیشه.
خدایا مرسی هدایتم میکنی به کامنتهای توحیدی.
بنام خالقمون
سلام و خسته نباشید
خدمت خواهر بی نظیرم
خدمت جواهر زیبا ”
که درونش اینقدر زیباست ”
شما بی نظیری ”
شما لیاقت داری ”
امیدوارم حالتون عالی باشه ”
خیلی دلم برات تنگ شده ”
و مشتاق دیدارم ”
نقطه ی آبی جواهر رو دیدم و پر کشیدم ” و کلی انرژی مثبت گرفتم ”
ازتون کمال تشکر رو دارم
فدای خواهر ”
که منو تحسین کردی ”
حقیقت باید به روز کنی خود تو ،
و جا نمونی؟
چون علاقه ی فراوانی به برق و کارهایی برقی دارم ”
هشدار ها و نداها میومد که سید عظیم جا نمون ” و حرکت کن ”
آب هم حرکت نکنه ” متعفن میشه ”
برامون دعا کنید و احتیاج مبرم دارم. جواهرم ”
کمی آرام باش
توکل کن و تفکر کن ”
آنگاه دستان خدا رو میبینی از تو زودتر دست بکار شده
است ..
انشاءالله به بهترین روابط
وهدایت میشی ”
و بهترین ها رو تجربه میکنی ”
به شرط ایمان”
به شرط پاکی دل ”
من چند سالی از شما بزرگترم ”
تصمیم بگیر”
و دیگه به هیچی فکر نکن ”
هدف هاتو مشخص و واضح بنویس ”
راستی کامنت آزاده رو خوندی”
براش نوشتم ”
که اول مسیر یکم سختی داره و عادی هست و هدایت میشی ”
تو بخواه
تو هماهنگ شو با کائنات
تو هماهنگ شو با خواسته هات ”
تو برادریتو ثابت کن ”
بازم گل کاشتی ”
میخام چندتا دعا که در حق آزاده کردم برای شما هم آرزو کنم .جواهر نازنینم”
الهی درهای مهربانی همیشه
به روت باز بشه ”
الهی نسیم عشق
نوازشگر لحظه هات باشه ”
الهی ”
همیشه هوای جواهر منو داشته باش ”
الهی هم سو بشی با کائنات
خدایا هرگز خواهر رو رها نکن ”
الهی عشق تو بی قید و شرط است.
الهی
عاقبت محمود گردان .
خیلی خیلی دوست دارم
و عاشقتم ”
ای فرشته ی لایق “
سلام به برادر بزرگه..سید عظیم جانانم..
سید عظیم وقتی کامنت پر از کلمات قشنگت رو میخونم…
انگار دارم یه غزل زیبا رو میخونم…که قاطی یک مناجات زیبا هم شده….
جان خواهر….دل من هم برای لوس شدن با کلمات قشنگت تنگ شده بود….
بخاطر دل صاف و بی ریایی که داری سید عظیم …مطمعنم روزی بر بلندای قله ها میبینمت.
لطفا لطفا خیلی بدرخش….
اون لحظه ست که دوست دارم از غروری کی توی چشمات موج میزنه، اشک شوق بریزم…
لطفا خیلی خیلی ثروتمند و موفق شووووو
خیلی تلاش کن ..خیلی به این مسیر متعهد شو…
خیلی لیاقتشو داری….
خیلی خدایی هستی….
هیچوقت نایست….
دوستت دارم خیلی
برو بالااااااااا
بنام خالقمون
سلام گرم دارم خدمت
تاج سرم ”
گل عاشقم ”
جواهر ارزشمندم ”
خواهر بی نظیرم ”
مرسی که برام نوشتید ”
چقدر انرژی کامنتت بی نظیر و فوق العاده بود ”
اونم از زبون خواهری که،
دوسش داشته باشی و بهش عشق بورزی ”
الله اکبر
خواهر گلم شما برای من مهمی ”
امروزه، مرا پر کردی از عشق ”
و زندگی مرا به سمت شادی و رضایت بردی ”
چقدر برایم ارزش داری؟
عشق برادر ”
چقدر خوشحالم برای خواهری مثل شما ”
دنیای مرا رنگی کردی؟
بهترین آرزوها رو برات دارم ”
یک تن سالم و پراز عشق ”
شما لایق بهترین ها هستی ”
از تو فقط یک دونه هست ”
مواظب خودت باش ”
شنیدی میگن ” یک خواهر باش ولی همیشگی باش ”
هر چی آرزوی خوبه مال تو ”
حال دلم خوب میشود
با حرف های شما ”
حالا یک آرزو برات دارم ”
.
.
.
می نویسم ، و تا کامنتی دیگر و لحظه ی دیدار دیگر…
به الله مهربان می سپارمت.
برایت دنیای به زیبایی
آنچه تو زیبایش ”
میدانی آرزو میکنم ”
اینم برات اختصاصی نوشتم ”
دنیایت زیبایی تمام
حاجات و آرزوهایت
دوست دارم و
عاشقتم
برو بالا …. من بیشتر
سلام فرزانه جانم
سپاسگزارم ازت عزیزم کامنتتو خوندم چقدر لذت بردم چقدرخوب با خدای خودت خلوت کردی وحرف دلتو زدی
چقدر تحسینت کردم عزیزم،آزاد ورها خواستهاتو بیان کردی ومطمئنن با این باور قشنگی که واسه خودت ساختی وایمان وتوکلی که داری قطعا به تمام خواستهات میرسی.
خداروصدهزاربار شکر میکنم بخاطر اینکه دراین مسیر الهی درکنار همچین دوستهای با ایمان وقوی قرار گرفتم که با صحبتهاشون ورسیدن به خواسته هاشون مناسب ترین الگو میشن واسه امثال من که به خود باوری برسم وآزادی زیاد بخام وباورش داشته باشم به تمام خواسته هام میرسم.
سپاسگزارم عزیزم انشاالله شادوسلامت وثروتمند وموفق باشی.
سلام دوست مهربان و پاک دل خودم
ازتون سپاسگزارم که انقدر با حوصله و عشق و محبت برای من کامنت نوشتید
الهی که همیشه سالم و سلامت باشید
تک تک بچه های این سایت حتی اگر کاری ام نکند به خودی خود ارزشمند هستند
با یک جمله نگاه هر شخصی ممکنه تغییر کنه
با یک پیغام دلی رو شاد میکنید
و شاید همین کامنتها باعث بشه افرادی که هنوز دو دل هستند به ادامه مسیر مشتاق تر بشم و شاید با یه کامنت تلنگری بهشون وارد بشه و ثابت قدم شن
خیلی خوبه که به احساستون عمل میکنید.
دوستتون داررررم زیاد فاطمه نازنینم…لایق همه ی زیبایی های این دنیا هستین…
سلام فرزانه عزیز سپاسگزارم از
کامنت بسیار زیبا و ارزشمند شما
همه ما جزیی از خداوندیم و لایق بهترینها هستیم و باید خودمون رو ارزشمند بدونیم و هر روز عزت نفسمون رو تقویت کنیم
از خداوند بزرگ بهترینها رو برای شما آرزومندم
موفق باشی
سلام دوست خوبم آقای محمد عزیز
از شما بی نهایت سپاسگزارم ، که وقت با ارزش خودتون رو برای کامنت نوشتن به من اختصاص دادید..
قلبم رو پر از شادی و نور کردید…
از خدا خیلی خیلی سپاسگزارم که بین بهترین و زیباترین و پاک تربن و الهی ترین بنده هاش توی مسیر قشنگی دارم حرکت میکنم..واقعا احساس نابی دارن
بهترین بنده های خدا اینجا هستن…
بخاطر همین در لیاقت خودم شک میکنم …چه چیزی ارزشمندتر از بودن بین بهترین انسان ها…
عین خود بهشته….
متشکرم باز هم که منت گذاشتین و برام عشق و محبت خودتون رو پراکندین…
همه این عشق ، از سوی خدا به بهترین شکل به سمت شما برگرده…
دوستتون دارم
با درود فراوان
فرزانه ی عزیزم سلام به روی ماهت
میدونی گاهی بعضی چیزها بهونه میشه تا ما بیایم به دوستمون سر بزنیم.
تعداد روز عضویتت که 66 هست امروز و مطابق شده با سال تولد من، بهانه داد دستم تا بیام بهت سر بزنم و از احوالاتت بپرسم.
یه چیزِ خیلی جالبی رو تجربه کردم این چند روزِ اخیر.
اینکه داشتنِ نوسان، در این مسیرِ توحیدی، طبیعیه انگار، من نباید سخت بگیرم به خودم، باید رها باشم، بیام جلو، درست میشه…
انگار اینم جزئی از مسیره.
جزئی از گذار هست.
چرا اینو میگم؟
چون یه کشفی کردم در مورد خودم:
اینکه وقتی من میام تو مدارِ توحید یا یه هدفی رو میخوام متعهدانه انجام بدم یا مدارم میره بالاتر، از اون ور شیطان و نجواهاش بیکار نمیشینن، تمامِ زورشون رو میخوان بزنن که من دور شم از حسِ خوب و نابِ توحیدی و ارتباط با خدا که پیدا کردم…
میاد کرم میریزه میره…
متوجه شدم که به قولِ کامنتِ سعیده جانم (شهریاری جانم) بگم:
وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ
بگو: اى پروردگار من، از وسوسههاى شیطان به تو پناه مىآورم.
الله اکبر
خدا فکر همه جاشو کرده.
میدونه نجواها میان سراغمون، راهِ درمان رو تو قرآن گفته تا بدونیم و آگاه شیم.
طبقِ آخرین اکتشافاتِ سمانه جون و کشف و شهودهاش، کاشف به عمل اومد ضلیل مرده شیطان از طریقِ نجواهای متفاوت به انسان حمله میکنه، البته بگم وقتی انسان یادِ خدا تو دلش باشه، شیطان هیچ غلطی نمیتونه بکنه.
چون خدا جان خودش به شیطان گفته تو هیچ تسلطی بر بندگان من نداری…
مگه اینکه ما خارج شیم بر اثر غفلت و ناآگاهی از زمره ی بندگان خدا تا شیطان بتونه نفوذ کنه در ما…
البته اینم اصلا دور نیستا…
مالِ همسایه نیستا…
همین خودِ سمانه جون عزیزم از راه های متفاوتی که کشف کردم در مورد خودم، از مدار خدا دور میشم میرم تو مدار شیطانِ رجیم…
– وقتی تو ذهنم شروع میکنم به قضاوتِ دیگری.
– وقتی تو ذهنم شروع میکنم به صحبت در مورد شخصی و بعد بدم میاد ازش.
– وقتی تو ذهنم حسادت میکنم به کسی.
– وقتی با بی ادبی و خشن صحبت میکنم با کسی.
– وقتی الفاظِ نازیبا از دهنم خارج میشه.
– وقتی به یه فکرِ نازیبا(هر چی میخواد باشه، فرق نمیکنه) اجازه ی جولان میدم تو ذهنم و ادامه میدمش.
– وقتی کدورت به دل میگیرم از کسی و قهر و لجبازی میکنم.
– وقتی ….
شونصدتا رفتار و افکار نازیبا وجود دارن که با لحظه ای غفلت از کنترل ذهن دچارشون میشم و بلافاصله فرکانسم میاد پایین.
اینجاست که تاکیید شدید استاد مبنی بر کنترلِ ذهن و کنترلِ ورودی ها بیشتر برام آشکار میشه.
استاد جان مرسی.
خدایا شکرت که خودت هستی و دست من و بقیه رو میگیری تا بیایم بیرون از مدار شیطان و برگردیم تو بغلِ امن و گرم و نرمِ خودت.
استاد تو فایلی گفتن، قلبتون رو پاک کنین تا بشنوین صدای خدا رو…
هر چی پاکسازیِ قلب بیشتر باشه، بهتر متوجه الهامات، ایده ها و هدایتها میشم…
نمونه اش چند ساعت پیش دوباره خدا باهام گفت و گو کرد و یه سری نکته مهم رو بهم یادآوری کرد:
شاید بعضی از این یادآوری ها جملاتی باشه که از استاد شنیدم، بازم همونه، فرقی نمیکنه، خدا به استاد گفته، استاد به ما میگه، بعد قلبم دوباره بهم یادآوری میکنه، سر و ته و وسط این چرخه خداست، حرفهای خداست چون به دل میشینه…
حالا منم میام تو چرخه یادآوری شاید به تو یا بقیه هم کمک کنه.
این جملات رو گفت، من همون ثانیه نوشتم رو کاغذ، با پروانه هام خوشگلش کردم، ابر کشیدم دور نوشته ها، چسبوندم روی دیوار…
این دیوار و کاغذها نعمت خدا هستن برای من، چون یه لحظه ای گفته من نوشتم تا واسم یادآوری شه…
1- باور دیگران مالِ خودشونه، به تو ربطی نداره.
حاصل تفکر، درک و تجربیات اوناست، نه تو.
گوش نکن، توجه نکن، باور نکن، تکرار نکن، دور بریز، برای تو واقعی نیستن.
2- سمانه جان
تو نمیتونی کسی رو تغییر بدی، وقتی خودش نمی خواد.
حواس و تمرکزت رو بذار روی خودت.
3- سمانه جان
خداوند خودش راه حلِ هر چیزی رو بهت میگه و نشون میده، تو با ذهنت ورود نکن. با منطق ورود نکن.
4- سمانه جانم
وقتی ناراحت میشی یعنی به اون چیز یا آدم وابسته ای، رهاش کن.
چقدر امروز ذوق کردم که خدا شفاف باهام، اینگونه صحبت کرد و منم مثل یه دختر خوب سریع نوشتم گذاشتم جلوی چشمم تا یادآوری شه واسم…
اتفاقا فرزانه جان، امروز یه لحظه یادِ حرف تو افتادم که نوشته بودی هر برگه ای که افتاد بهت بگم، الحمدالله همه دوستان سر جاشونن، جالبه گاهی یهو توجهم میره روی یکی از نوشته ها و حس میکنم حتما نیاز اون لحظه ام بوده که نگاهم هدایت شده به سمتش.
الهی شکر با اعماقِ قلبم.
اومدم با تو احوالپرسی کنم، همه اش خودم صحبت کردم:))))))))
وقتی میرم تو موودِ لحظاتِ ناب و توحیدی، بیرون کشیدنم سخت میشه :)
جلوی نگاه، گوش، بینی، احساس، ادراک، دست، پا، قلب و همه ی وجودت کلی زیبایی بیاد تا فول شارژ شی از زیبایی های بی انتهای خدا.
ماچ به رویِ ماهت خانم معلم جانم.
میدونی چیه فرزانه جان.
یه چیزی دیروز تو مخم رفته بود که نکنه از مدار مطالعه و نوشتن کامنت دور شدم؟
که کمتر از قبل میخونم و مینویسم؟
واقعیتش یه کوچولو هم ترسیدم.
تا دیشب که با پاسخی که دوستام فرستادن و پاسخی که من فرستادم براشون، برام کاشف به عمل اومد، نترس خانم، نترس سمانه جون، مگه تو نمیخواستی هدایتی و توحیدی بخونی و بنویسی؟
خب الان تو اون مدار رفتی دیگه دخترِ خوب.
و اینگونه شد که خیالم راحت شد.
مگه من یه درصد میدونستم قراره الان واسه تو کامنت بنویسم؟
این چیزها رو بنویسم؟
نه.
خب همینه دیگه تو آروم باش، به وقتش هدایت میشی واسه هر چیزی.
فقط آروم باش.
هول نشو.
شتاب نکن.
نترس.
خدایا شکرت، از کدوم قسمت شکر کنم؟ آهان. مرسی امروز انقدر شفاف باهام صحبت کردی و پیامآور رسوندی بهم.
سلام سمانه خانوم عزیز
لذت بردم از کامنتتون از اگاهیهایی ک توش بود سپاسگزارم ازتون
ی لحضه داشتم ب فروش زمینمون
فکر میکردم ک بفروشمش بعد با پولش ی کاری رو شروع کنم بعد حس خوبی هم دیدم تو این فکره نیست ی لحضه بلند شدم براش ک بشین سر جات خاستی چیزی بخری تا سود کنی پولشو میسازی بعد میخری
پولشو میسازی 1000تا زمینم میخری تو جاهای متفاوت دنیا اوکی
گفتم ببین این افکار رو این راه هارو چرا ذهن بی خیال نمیشه اینارو چرا یادش نمیره
نمیبینه تکامل رو
ک از یک تمنی ک داری باید شروع کنی تا رشد و پیشرفت و ساخته شدنت لذت بخش باشه برات اونم با توکل و امید ب خداوند و قدرتش و چه لذتی داره وقتی از راه درست ب مقصد رسید
ارزوی سعادت و حس حضور خدارو دارم برای خودم شما و دوستان
به نام خدا
یا خدا
فرزانه چقدر قشنگ نوشتی.
من قبل از خوندن این کامنتت، با قلبم برات کامنتِ قبلی رو نوشتم.
بعد گفتم حالا برو کامنت فرزانه رو بخون، انگار یه زمان بندی بوده که من اطلاعی نداشتم ازش…
خوندم و غش کردم.
خوندم و حضِّ وافر بردم.
خوندم و حس کردم مدارت رفته بالاتر.
خوندم و تحسینت کردم.
خوندم و گفتم آفرین فرزانه، چه زیبا و با چه نگاهِ زیبایی از این فایل نوشتی.
واقعیتش من تو کامنتها دنبالِ خوندن کامنتهایی هستم که از جنس متفاوت مینویسن از فایل، یعنی نگاهِ زیبابینِ متفاوت…
کامنت تو همونیه که میخواستم.
تو کامنت قبلی که برات نوشتم، گفتم از خدا خواستم چند وقتیه منو هدایت کنه به کامنتهای توحیدی که بخونم و بنویسم…
دیدی، الان دقیقا یکی از همونا رو خوندم و کیف کردم…
انقدر جذاب بود که با عشق میخوندم میومدم پایین.
انقدر سعادت داشتم تو مدار دریافتش باشم و لذت ببرم.
سپاس گزارم از همه ی بچه ها که با قلبِ قشنگشون کامنت مینویسن.
کامنتت رفت نشست روی قلبم، عین عسل.
تو با نوشتن از حسِ لیاقت، بهم یادآوری کردی که هر چقدر خدا رو ببینم، خدا همون اندازه میشه برام…
مسئله از خدا نیست.
مسئله از کوچکیِ ذهن و باورهای من میاد…
خدایا باورهامو بیگِ بیگِ بیگ کن.
گفتم بنویسم بیگ اندازه اش بزرگتر میشه تا بنویسم بزرگ :)
ماچ به صورتِ قشنگ و توحیدیت جانِ دلم.
خدایا شکرت برای هدایتم به این کوچه، به این خونه، خونه ی فرزانه جانِ ارزشمندِ خودم.
سلااااام به سمانه عزیزمممممممم ….وای چقدر خوشحالم که بعد چند روز غیبت ، دوباره سمانه تحویل گرفته و برام نوشته…
اونم توی خماری داروهای حساسیتی که اینروزا بخاطر تغییر فصل دارم میخورم و سرم سنگینه همش…
سمانه عزیزم صبح برات نوشتم و
الان ساعت چهار و بیست دقیقه است که باید آماده شم برم آرایشگاه…نقطه آبی از دریافت کردم اووووونم دوتا….چقدر خوشحال شدم…
سمانه وایبیییییی توهم 66 هستی ….منم 66…اونم ماه 6….
چه خوشبختی و خوش وقتی زیادی نصیبم شد امروز ….کاش سمانه منم مثل تو به این قلب بزرگتر و روشن تر و نورانی تر برسم….
حقیقتش حسودیم میشه یه جورایی بهت…
سمانه بخدا من اصلا هیچوقت نه به جایگاه دیگران نه به پولشون حسادت نکردم همیشه خواهرم بهم میگفت تو اصلا حسود نیستی یعنی اصلا به اون دوستت حسادت نمیکنی….
با تعجب میگفتم نه ..چرا حسادت کنم!!!!!!!!!؟؟؟
ولی سمانه من اینجا توی این سایت حسودی میکنم….میگم کاش منم مثل مثلا سعیده یا آقای خوشدل یا حتی خودت که کامنت دیشبت نامبر وان بود اینقدر توحید رو درک کنم اینقدر به خدا نزدیک بشم اینقدر زیااااااد …….میخوام منم خدارو بی نهایت حس کنم و غرق بشم توش…..
به اینا حسودیم میشه …!!!!!!!!!!
اما خب به لطف الله مهربان، خیلی هم توی این مدت کم موفق بودم و یاد گرفتم وقتی به تضاد و نگرانی میرسم با خودش خلوت کنم و نزارم حالم بد بشه …اینو خوب یا گرفتم وقتی توی تضاد گیر کنم دیگه غرق نمیشم توش…محکم بلند میشم و میرم توی حیاط( خونه پدرم ویلایی هست) با خدا حرف میزنم و بهش میگم هیچی نمیدونم هیچی ….تو کمکم کن تو نشونم…بخدا چه به چند ساعت نمیرسه راه حل جلومه…
ولی یه فایلی چند روز پیش از استاد عزیزم دیدم که گفت…حتی خودتون رو هم قضاوت نکنید ..چه برسه دیگران!!!!
بخاطر همین باید خیلی ذهن عصیانگرم رو کنترل کنم تا حتی این حسادت رو هم نداشته باشه ….
چی از این بهتر که دوستان نازنینم یه پله یا چند پله از من تازه وارد جلوتر باشن تا من ازشون یاد بگیرم …
خیلی هم بهشون افتخار میکنم و خوشبختم که بین همچین عزیزانی هستم….
میتونستم بین آدمایی باشم با افکااااار چیپ!!!
ولی جایی هستم که همه رستگاری میخوان و چی بهتر از این !!!!!
سمانه عزیزدلم اینقدر خوشحالم اینقدر. خداروشکر میکنم که میای از. چیزایی که بهشون رسیدی و از آگاهی های که بهشون رسیدی ، برام میگی…
بخدا باااال درمیارم
چون میگم خدایا ببین چقدر دوستم داری…سمانه یکی از دستای سعادتمندت توی روزی که کامنت برتر پر ستاره رو گرفته… درسی که از تضادش رو گرفته و اتفاقا خوراک خاموش کردن ذهن منم هست رو اومده یک راست و رایگان و بدون منت ، برام نوشته ….
الهی قربون خدا بشم اول که سمانه رو بواسطه این تضاد یا هرچیزی که باعث شد آگاهی محشری به قلبش برسه به مدار بالاتری رسوند
بعد همون سمانه رو فرستاد که برو اینم به بنده پشت سریت بگو اونم فیض ببره و زنجیره رو قطع نکن
انکار همون چیزی که خدا بهت وحی کرده رو میای به من میگی….
دورت بگردم سمانه قشنگمممممممم… عاشقتم بووووووس به روی ماهت
اتفاقا توجه کرده بودم چند روز کمرنگ بودی ..اما فکر نمیکردم خودت هم بهت تلنگر خورده که داری دور میشی….
ببین ببین هرچیزی که توش گیر کردی و باعث شد تو درستو گرفتی و بعدش اومدی اون کامنت پرستاره رو گذاشتی و اینجوری خدا مزد کنترل ذهنت رو بهت داد
نووووووش جونت قشنگم…
سمانه میدونی چیه …بخدا هر روز که میگذره بیشتر داره باورم میشه که قوانین درستن ..باورم داره بهتر میشه و ایمانم بیشتر…..
میدونی احساس میکنم کنترل ذهن مثل سایه بالای سر همه قوانینی که باید بدونیم و عملی کنیم ایستاده. و ذهن کارش اینع هی بیاد وسط قدم های محکمی که برمیداریم یه تیر توی تاریکی میندازه تا شاید منصرف بشیم….
حالا یا این تیر باعث میشه ما متوقف نشیم یا مارو زخمی کنه و درسی بهمون بده و دوباره بلند بشیم یا کلا متوقفمون کنه…
که اینجا باید خودمون رو نشون بدیم ..اونم با سلاح توحید و ایمان به پروردگار…………
سمانه عزیزم میدونم خودت اینارو حفظی …
ولی میدونی تکرار خیلی خوبه خیلی خیلی….
واقعا کنترل ذهن اساسی ترین ، چیزی هست که ما باید هر لحظه تلاش کنیم تا بیشتر و آگاهانه تر بهش دسترسی داشته باشیم…..
عزیزدلم الهی چشمای قشنگت و قلب مهربانت و لب های قشنگت سراسر ذوق و شوق و لبخند برای شادی های خداوند باشه …..
ممنونم قشنگمممممممم که افتخار دادی و نوشتی برام و گل لبخند و عشق و دوستی رو توی قلبم نشوندی و عشق رو. پراکنده کردی و الهی هزار برابرش به سمتت به قلبت به زندگیت بباره……
سمانه جاااااان لیاقتمون خیلی بالاست خیلی …..
همین آیه انا نالله و آنا الیه راجعون..
ارزشمندی و لیاقت مارو ثابت میکنه……….
چون داره میگه
ما از خداییم و در نهایت به سوی خدا برمیگردیم
آیا چیزی ارزشمندتر از خدا توی جهان هستی ، هست؟؟؟؟!!!!!!
پس ما از یه جای با ارزشی اومدیم و در نهایت به مبدا برمیگردیم ….
پس لیاقتمون خیلی بالاست …
من واقعا دیگه خودمو لایق همه قشنگی های زندگی میدونم
خیلی دارم سعی میکنم خودمو به هیچ راه و روش غلط و بی ارزشی نه وارد کنم نه اذیت کنم….
عاشقتم عزیزم ….
مااااااچ به روی ماهت….
سلام به روی ماه تون
یادم رفت چی میخوام آنقدر که محو تصاویر شما دو بزرگوار در استخر آب گرم در دل کوه شدم.. یاد سرعین اردبیل و گاومیش گلی خودمون هم افتادم اما این کجا اون کجا..
مردم لخت دریا کنار و مردم لخت دروازه غار هر دو عریانن اما این کجا و اون کجا..
واقعا هر دفعه به خودم میگم این قسمت قشنگترین ااا ولی واقعا هدایت میشیم هر دفعه به جای بهتر و قشنگتر ..
حسین جان و مریم جان عزیزم خیلی خدایی هستید نور در نور هستید لذت میبرم از دیدن شما
خوشحالم بابت آزادی پوشش در اونجا خوشحالم برای احترام به عقاید مردم خوشحالم برای ارتباط دولت با مردمش خوشحالم که ما هم با دیدن این تصاویر حالمون بهتر میشه بهشت اینجاست اگر دین نداری آزاده باش.. چقدر خوبه که خداوند سرزمین به این بزرگی داره و همه جور آدمی روی این کره خاکی وجود دارد شکر
….شکر برای نوزادی که با اشتها در آب بازی میکرد و پدرش و من بیننده لذت بردم از لذت بردنش
شکر برای وجود تک تک تون عاشقانه و خالصانه دوستتون دارم
بنام الله مهربان
سلام به روی ماهت خودت
محمد جان ”
سلام و درود فراوان بر محمد رضای عزیز و دوست داشتنی ”
کامنتت بسیار عالی و زیبا
و مختصر و مفید بود ”
او نجا که گفتی رابطه مردم و دولت کلی لذت بردم ”
محمد جان بیشتر از خودت بنویس و داستان هدایتت رو خوندم و بسیار مشتاق شدم ” بیشتر از خودت بگی ”
تا از تجربیات خوبت استفاده کنیم ”
مرسی که نوشتید ”
محمد جان ”
خداوند رو شاکرم برای وجودت ”
پیگیر کامنت های قشنگت هستم ”
در پناه رب العالمین باشی
گل پسر ”
خوشحالم هدایت شدید ”
به این مسیر ”
و خوشحال تر که هم مسیریم ”
دوست دارم فراوان
سلام ای عشق ای بساطیان بزرگ مرد
چقدر انرژی دادی پسر ..
چقدر حالم خوب شد پسر ..
چقدر نیاز داشتم به صحبت های پر از مهربانی تو سید جان…
اگر در موقع گرسنگی یک پرس چلو کباب بختیاری البرز آنقدر به من نمیچسبد که حرف های شما به من چسبید برادر ..
من تهران هستم 43 سال دارم..
و با سایت تازه آشنا شدم ولی توی تلگرام دوستان بعضی فایل های آقای عباسمنش را میفرستادند
تا اینکه فهمیدم این فایل های که برای من میفرستند رایگان نیست و خیلی ناراحت شدم ولی هدایت شدم به سایت که دنیای ناراحتی تبدیل شد به دنیای شادی و عشق و معرفت و عمل سالم و عدالت که هر کدوم سرشار از آرزوهای هر کسی می تواند باشد ..دوست دارم سید عزیز ….
دوست دارم بیشتر بشنوم از شما….
من هم فن شما شدم و دنبالتون میکنم عزیزم …
باز هم یک دنیا سپاس دارم از شما برادر عزیزم
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و همه ی دوستان خوبم.
بچه ها قبول دارید این همه خوشبختی با همدیگه برای استاد یه مقدار غیر طبیعیه!؟
داشتنه یک همسر فوقالعاده خوش خنده، مهربون، صبور، فهمیده، شخصی بدور از حاشیه، عاشق و متعهد بهاین رابطه، شخصی بی نهایت صادق و درست کار، داشتنه همسری که مهمترین اولیت زندگیش بهبود وضعیت شخصیتی خودش باشه، بسیار هم فکر و هم مسیر با استاد(این از رابطه)
دیدنه طبیعتی که خیلی از ماها حتی تو عکس هم ندیدیم،لذت های جورواجور، از دیدنه طبیعت های بسیار متفاوت، دیدنه آبشارهای متفاوت، آسمون های آبی، قرمز، صورتی و…،داشتنه دوستانی بینهایت خوش قلب که بینهایت از بودن کنار استاد لذت میبرند و استاد هم همینجور از بودنه کنار اونها لذت میبرند، داشتنه ثروت بی نهایت که هرچقدر هم خرج کنه تموم نمیشه و آزادی زمانی و مکانی کامل داره و و و
اما چی میشه که یه شخصی از خوشبختی هممممه جورش رو داره!؟
وقتی که داشتم نگاه فایل میکردم خدا 2 تا موضوع رو بهم گفت که دلیل اصلی تمامه این نعمت ها 2 تا چیزه:
1/شکرگزاریه وااااقعی و ممنون خداوند بودن بابته هرچیزی، حتی بابت داشتنه پلک های چشمش که از ورود نور جلوگیری میکنه موقع خواب
و این شکرگزاری بود که همه چیز رو بهش داد من این روزها در یک تضادی هستم که هررر کاری میکنم به اون خواسته ام نمیرسم، 2،3 روزه دارم از خدا پرسم دلیلش چیه!؟
بهم گفت ببین ابراهیم!
تو 9 تا چیز داری، اما 1 چیز نداری و تمامه شبانه روزت فکرت درگیر همون یک چیزه که نداری!
تو فکر میکنی اگه اون 1 چیز رو هم بهت بدم دیگه راضی میشی! دیگه شکرگزاری! ؟
دیگه حالت خوبه!؟
نه اینجور نیست!
تو برای همون 9 مورد هم شکرگزاری نکردی ازم!
تو مگه نه خودت بودی که آرزوی همون 9 مورد رو داشتی، حالا چی شد! چرا نمیبینیشون!؟
اگه میخوای اون مورد رو بهت بدم اول شکر هرچی که الان داری بجا بیار تا اون یک مورد رو هم بدست بیاری
اون چیزی که میخوای در دسترسه اما تو آمادگی دریافتش رو نداری!
و دیدم واقعآ هم همینه
2/رفتنه مسیری برخلافِ تمااامه آدمای دنیا، برخلاف چیزایی که شنید و بهش گفتن که باااید بحث کنی، برای گرفتن حقت باید بحث کنی و درگیر بشی، باید برای انجام رفتار دلخواه همسرت بهش بفهمونی که چجور رفتار کنه، باید از بدبخیتات برای بقیه بگی تا بقیه بهت توجه کنن و دلشون برات بسوزه و مهم بشی تو زندگیشون، بهمون گفتن خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند، بهمون گفتن خدا خیییییلی خشمگینه جوری که اگه پاتو کج گذاشتی اگه خطا کردی با نهایت خشم بهت نگاه میکنه و بهت غضب میکنه و دیییگه کاری باهات نداره، بهمون گفتن دین یعنی گریه کردن، ناراحتی و غمگین بودن،بهمون گفتن باید زجر بکشی تا به شرایط مالی برسی که متعادل بشی ، بهمون گفتن همه ی چیزای خوبه دنیا محاله تو یه زندگی با هم دیگه یه جا جمع بشه، اما استاد عزیزم تو هیچکدوم رو باور نکردی،
تو اگه داری تو از چشمه ی آب گرم دا ی لذت میبری دلیلش اینه که :
وقتی عصبانی میشدی به هررر ترفندی جلوی دهنتو میگرفتی از اینکه شکوه و شکایت کنی
دلیلش اینه که :
گفتی مرگ یه بار شیون یه بار! بزار هرررچی میشه بشه من تحت حمایت خداوندم و میرفتم تو دله ترسام
دلیلش اینه به خودت سخت نگرفتی اگه جایی اشتباه میکردی، به خودت میگفتی دوباره بلند میشم و دوباره ادامه میدم
دلیلش اینه که
با همه محرمانه و موأدبانه صحبت کردی، به همه به چشمه ذره ای از وجود خدا نگاه میکردی
دلیاش اینه
ادامه دادی و ادامه دادی و ادامه دادی
استاد عزیزم کافیه همین کامنتی که نوشتم رو تو زندگیم اجرا کنم، تا زندگیم زیر و رو بشه
خدایا شکرت که این آگاهی ها رو بهم دادی
اصلا هرکی مه به قانون هم باور نداشته باشه کافیه امتحان کنه همونجور که وقتی فحش میده، عصبانی میشه، همونجور هم وقتی با عشق صحبت کنه، جواب با عشق و با لبخند میشنوه
جان جانان گفت تو بنده گیت کن تا سلطانت کنم
به نام خداوند مهربان و عادل
سلاممممم به عزیز خداوند
سلام به برادر بزرگوارم ابراهیم توحیدی
دوست عزیزم انقدررر کامنت های عالی هست شگفت انگیز و تحسین برانگیز هست که حد ندارد
من بی نهایت تحسینت میکنم برادر عزیزم
ابراهیم عزیز یک سوال داشتم خودت فقط یک محصول عزت نفس و کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم تهیه کردی یا کدام محصول دیگر استاد را هم تهیه کردی ؟؟؟
تک تک باور های که یاد کردی در همه ما وجود دارد
و استاد چقدررر عالی عمل کرد امروز کمنتی یکی از بچه ها را خواندم که از چهار پنج سال پیش بود
زیبا بیان کرده بود گفته بود استاد دیگر چگونه برای مان بگویید که همین مسیر درست هست خودتان همه چیز به وجود میاورید شما خالق زنده گی تان هستین همه چیز باور هست
گفت دیگر چگونه به این زهن منطقی ما ثابت کنن با این همه نتیجه که گرفتین و ما باور کنیم
حالا او کمنت پنج سال پیش بود نتیجه های استاد روز به روز بیشتر میشود
پس چرا باور نمیکنم که همین راه درست هست همه چیز فرکانس و باور خودمان هست کافی هست باور کنیم
استاد خودش بار ها گفته بچه ها من برای به دست آوردن هیچ یک از اینا زجر نکشیدم من فقط شکرگذاری کردم واقعا شکرگذار داشته هایم هستم و بودیم
اگر شکرگذاری کنید هم حال تان خوب هست هم شاد هستین هم لاجرم نعمت ثروت وارد زنده گی تان میشود باور کنید
دقیقا حرفی که خداوند برای شما گفت دو روز پیش برای من هم گفت و چقدرر خداوند زیبا سخن میگوید من به خواسته خودم مهاجرت چسپیده بودم یعنی زیاد به خدا گفتم چهار پنج سال هست من از تو در خواست مهاجرت دارم چرا نمیتی ؟؟؟
دقیقا همین حرف های خودت را گفت ، که اگر به این خواسته برسی حس میکنی حالت عالی میشود ………. وووو
نی باید همین جا لذت ببری همین جا حالت خوب باشد خواسته ات به تو داده شده فقط باید هم فرکانس شوی تا دریافتش کنی
و من چقدرررر آرام شدم گفتم اگر بخاطرر لذت بردن باشد این به خودم برمیگردد که چگونه لذت ببرم فرق نمیکند کجا باشم
((تو 9 تا چیز داری، اما 1 چیز نداری و تمامه شبانه روزت فکرت درگیر همون یک چیزه که نداری!))
من به اندازه ظرف خودم برای خودم تحلیل اش میکنم که چقدرررررر شکرگذاری برای اینکه توجه ما را سمت داشته های ما ببرد مهم هست چون توجه ما قدرت آفرینش دارد
دوم زمانی که ما به داشته های مان تمرکز و توجه کنیم چی فرکانسی به جهان ارسال میکنیم فرکانس مثبت حس عالی و این سبب میشود بیشتر بیشتر ما نعمت را دریافت کنیم ظرف مان بزرگ شود
شکرگذاری واقعی عالی هست عالی هست
ممنونت هستم ابراهیم عزیز برای کمنت های بی نظیرت
عالی باشی رفیق خوبم
سلام به آقا ابراهیم بزرگوار رفیق فولادین همه ما
از وقتی داستان استخدامت رو توی صنایع فولاد خوندم هروقت از خدا چیزی میخوام سعی می کنم به مدل شما ازش بخوام. بهش میگم یه جوری بهم بدش که ازش کتاب بنویسم. ولی راحت و بالذت.
خودت ماشاالله استادی در تشخیص اصل از فرع و تشخیص نیاز الانت. چرا که اوندی 9 تا که نه 900 تا نعمت موجود در حال حاضر زندگیت رو لیست کردی، داری تاییدشون می کنی و میدونی که روش به دست آوردن نعمت بیشتر حال بهتر مداوم داشتنه.
از طرف دیگه خیلی هوشمندانه و باذکاوت اون یکی نکته رو هم بهش اشاره کردی که باید اقدام کرد. پا روی ترس گذاشت و دل به دریای ناشناخته ها زد.
من که دارم این حرفها رو میزنم اعتراف می کنم که بسیار در این قضیه جای کار دارم و خودم هنوز می لنگم ولی حداقلش اینه که میدونم مسیر درست کدومه.
فقط میخوام بهت بگم به قول استاد خودمون رو سرزنش نکنیم و احساسمون به خودمون بد نشه از اینکه هنوز قدمون به دستگیره در نمیرسه. باید غذا بخوریم تا بزرگ شیم. غذامون چیه؟ همین فایلها و تمرینات. همین توجه به داشته هامون و زیبایی های اطرافمون.
می دونم که سخته با کسی زندگی کنی که باهاش تنش داری. همیشه انگار توی یک میدون جنگی که مجبوری برای مثبت و امیدوار موندن تلاش اضافه بکنی ولی مکه راه دیگه ای هم هست؟
هرآنچه مرا نکشد قویترم خواهد ساخت
من همیشه توی زندگیم سعی کردم داشته هام رو به رخ کسی نکشم چون ممکنه از درون احساس بدی پیدا کنه، غصه بخوره. بخاطر همین هیچوقت اهل استوری عاشقانه گذاشتن و اینم غذای امروزم واسه آقایی و این چرت و پرتهای خاله زنکی نبودم. در تمام شبکه های مجازی هم عکس تکی خودم رو می گذارم.
ولی این سایت قضیه اش فرق میکنه. اینجا اصلا دستم نمیره عکس تکی بذارم و یک بار هم که گذاشتم حسم گفت نه خانوادگی بذار و سریع عوضش کردم. چرا؟
چون اینجا اکثر آدمها دنبال حس خوب هستن. دنبال الگوی خوب می گردن. و من به نشانه سپاسگزاری از خداوندی که زندگی مشترک عالی رو به من عطا کرده عکس خودم رو در کنار همسر و دخترم میگذارم تا نوری در دل کسی روشن بشه و بگه آخیییششش چه حس خوبی داره این عکس! منم اینجوری میخوام.
برادر عزیزم دلم از ته ته ته اعماقش میخواد که همه عزیزانم در این فضای مقدس که اسم بلندمرتبه الله توش همیشه تکرار میشه، از نعمت زندگی مشترک سالم و عاشقانه برخوردار باشن و بابتش همیشه شکرگزاری کنن.
دلم میخواد حس خوب من منتقل بشه به کسی که الان در ظاهر اون نعمت رو نداره ولی تو قلبش مطمئن باشه که خواسته اش همین الان محقق شده فقط در دنیای محدود مادی هنوز به عینیت نرسیده. به قول پروین اعتصامی:
رهرو ما اینک اندر منزل است
شما اگر حس خوبی نسبت به وعده صدق خداوند داری، اگر ته دلت قرصه که رابطه دلخواهت شکل می گیره و لذت عشق الهی رو تجربه می کنی در کنار یک فرد هم فرکانس، پس همین الان داریش. خیالت تخت.
دفعه دیگه هم رفتی استخر یه استارت حرفه ای به جای من بزن. اصلا یه 200 متر کرال مدیونی اگر بجام نری. و یه 100 متر پروانه.
در پناه حق شاد باشی.
حتما میخواین سایت بی ابراهیم بشه که میگین 20چ متر کرال و 100 متره پروانه رو برم!
آخه مایکل فیلیپس ام!
دوست دارم تصور کنید اومدم خونتون مهمان شما و همسر نازنینتون هستم هرآنچه که از الان مینویسم رو دارم با نهایت آرامش روی مبل های خونتون باهاتون صحبت میکنم!
چایی هم روی میزه ولی من و شما دوست داریم حرفایی که تو سایت میزنیم رو حضوری هم بزنیم و چهره به چهره با هم صحبت کنیم.
ببینید من قبلا یه جایی تو کامنتم گفته بودم اینو که ما هرکدوممون یه اسماعیل داریم واسه قربانی کردن!
اگه توجه کرده باشین، سسخت ترین امتحان ابراهیم، قربانی کردنه اسماعیل بود، برای همین آخرین معجزه ی ابراهیم بود، جدا از ساخت کعبه،که اون امتحان نبود ماموریت بود
چرا!؟
چون ابراهیم برای بزرگترین آزمونش باید تکاملش رو طی میکرد و برای همین امتحان آخر ابراهیم، قربانی کردنه اسماعیل بود.
حالا ماها هرکدوممون یه اسماعیل داریم که باید قربانی کنیم، یکی روابط زناشوئی، یکی بچه دار نشدن، یکی مرگ عزیزش، یکی مهاجرت کردن، یکی شروع شغل دلخواهش، یکی رهایی از پناه گاه امنش و…
روی صحبتم هم با شماست، هم آقا ابراهیم همسر عزیزتون، هم همسر گلم که با تعجب داره این سبک از حرفهای من رو میشنوه و داره به این فکر میکنه که این چرا هیچوقت این سبک از صحبتهاشو نشنبدمو به من نگفت!!!
ببینید!
هر کس که بتونه اسماعیلش رو قربانی کنه، به چنان قدرتی میرسه که تا سالها میتونه واااقعا دوشاشوش حضرت ابراهیم تو جامعه خدایی کنه!
چچچنان قدرتمند میشه که کمتر تضادی میتونه ذره ای زمینش بزنه، چنان جسارتی پیدا میکنه که بعید میدونم چیزی تو دنیا بتونه اون رو به عقب نشینی وادار کنه، چنان توحیدی در قلبش شکل میگیره، که وقتی راه میره احساس میکنه کف کفشاش با زمین چند سانتی فاصله داره، به چنان آرامشی میرسه که آدمای اطرافش تو هر سنی، با هر جنسی، با هر شغلی عاااشقش میشن و بی اختیار قلبشون میره واسه ی اون طرف و علنی سرتاپای اون شخص رو تحسین میکنن و به زبون میارن که ای کاش همه مثله تو بودن!!! (من تمامه اینارو تجربه کردم)
ببینید من جوری بودم که با لباس عادی ایستاده بودم سرکار، تو جمع 10،12 نفری همکارم یه جوری داشت نگاهم میکرد، دیدم گفت که ابراهیم! تو خیییییلی خوشتیپ و شیک پوشی!
انگار یه دختر بچه ی 8 ماهه رو دیده بود که لپاش تو گرما قرمز شده بود آویزون بود از صورتش که اینقدر با ذوق داشت نگاهم میکرد، بعد از 10دقیقه گفت خیلی خوشم میاد از نوع لباس و سلیقه ات
واااقعا خوش سلیقه و شیک پوشی.
یه روز یه دکتری رو سوار کردم تو اسنپ،حدودا اون آقا 60 سالش بود، بعد از چند دقیقه صحبت کردنم بهم گفت، ای کااااش همه مثله تو بودن میشه شمارتون رو داشته باشم!
دوباره یه روز ماشینم خراب شد یدک کش اومد ماشینمو جابجا کنه، تو همون شرایط این آقا چنان شیفته شده بود دوست نداشت مسیر تموم بشه و به زبوو آورد که تو چچچقدر حسه آرامش داری!
و ده ها مورد دیگه!
ببینید اما 2 تا مسئله ی بییینهایت مهم وجود داره اونم اینکه
1/این جایگاه به سختی بدست میاد!
واااقعا به سختی بدست میاد!
واااقعا چاقو گذاشتن پای شاهرگ اسماعیلمون برای هر کدوممون سخت ترین کاره دنیاست!
موضوع دوم اینکه:
2/اگر از این جایگاه مراقبت نکنیم مثله رویایی که بعد از بیدار شدنمون از بین میره، اون شرایط هم کاااملا از بین میره در حدی که حتی اون روزا و اون احساسس رو حتی به یاد نمیاریم!
اینا از کجا اومد خدا من که قبلا این کامنت شما رو خونده بودم چی شد که دوباره نقطه ی آبی اومد کنار اسمم و کامنت شما اولین بود!!!
قربانی کردنه اسماعیل بببقدری سخته واسه هرکدوم از ماها، که باااارها و بااارها میریم تا نزدیکی انجام ماموریت، اما دوباره برمیگردیم مثله کسی که از پریدن تو آب میترسه و چند بار میره تا نزدیکی لبه پرتگاه دوباره برمیگرده
اوایلش که حتتی فکر کردن بهش هم تن آدم رو میلرزونه چه برسه به انجامش.
حالا من تو این شرایط چجوری سعی میکنم خودم ایمانم رو قوی کنم!؟
با 2 تا کار
یک اینکه نتایجی رو که از اعتماد به خداوند به دست آوردم تو ذهنم مرور کنم
دوم آیات قرآن!
ببینید من خیلی خیییییلی تند و با توپ و تشر بعضی وقتا با خدا صحبت میکنما!
الان یه مقدار سایت دستم رو بسته وگرنه میگفتم چجور باهاش حرف میزدم.
جوری که خداشاهده دختر عمم وقتی لحن حرف زدنم رو با خدا رو بهش میگم میترسه میگه بسه دیییه الان یه بلایی سرمون ایای، بعد خودش میخنده میگه با تو خو کار نداره الان سر من خالی میکنه، جوری که میگه وااااای بسه دیه بخدا الآن خشکمون ایکنه!!!!
من مثلا دیشب داشتم تو ساحلی قدم میزدم بهش گفتم ببین!
من به تو اعتماد کردم!
من سر حرفایی تو قرآنت زدی حساب کردم!
به بزرگی خودت اگگگگر ببینم به چیزی که تو قرآن قولش رو دادی و عمل نکردی اون دنیا یقه تو میگیرم!
اون دنیا من میدونم و تو!
ممممن تو رو سوال جواب میکنم!!!
فققققط نگام کن که تو این شرایط فاجعه بار چجوری سکوت کردم و نشسته ام تا به حرفایی که تو قرآن زدی عمل میکنی!
بعدش کم کم آروم میشم، چون میدونم اون زیر قولش نمیزنه!
هم اشکام اومدن، نخودای هر کامنت!
چون میدونم اون بهترین وکیله برای من!
چون اون هیچوقت منو بی جواب نزاشت!
چون هیچوقت اون بهم خیانت نکرد و پشتم رو خالی نکرد!
چون اون خیر خواه ترینه!
چون اون نزدیک ترینه
اون شب تو اووووجه حال بدیم 1 جمله بهم گفت که سکوت کردم وسکوت کردم و سکوت کردم!
بهم گفت:
الیس الله بکاف عده!؟
(آیا خدا برای بنده ی خویش کافی نیست)
شما جای من!
چی داری جوابشو بدی جز اینکه سرتو بندازی پایین و بری!
مگه میتونی بری اگه اون قدرت رو ازت بگیره!
مگه میتونی بدونه اذن اون تو حرف بزنی!
مگه میتونی حتی ازش درخواست کنی اگه اون نخواد چه برسه به اینکه بخوای محاکمه اش کنی!
من تنها فیلمی که از دیدنش هیییچوقت سیر نمیشم و هرر بار با دیدنش تمامه غم های دنیا از دلم میره و اشک میریزم،، فیلم ابراهیم خلیل الله است!
جایی که ابراهیم با خستگی و نا امیدی تمام و با نهایت عجز و تسلیم وار اسماعیل رو میبره قربانی کنه!
جایی که تو فیلم جبرائیل میگه ابراهیم اسماعیییل!
ابراهیم میگه پاااره ی تنم!
دوباره میگه اسماعییییل!
ابراهیم میگه عزیزتر از جااانم!
دوباره میگه اسماعییییل!
ابراهیم میگه حتی یک شب بی یاد او نخوابیدم!
و میگه اسماعیل باید قربانی شود!!!
جایی که شیطان میاد و بالای سر اسماعیل شیوون میکنه و ابراهیم با نهااایت ناتوانیش باز هم دست از توحید بر نمیداره و سنگ میزنه به شیطان
، جایی که ابراهیم دور اسماعیلش میچرخه و نگاهش میکنه
جایی که ابرهیم داااد میزنه رو به آسمون و میگه پروردگارا من اسماعیلم رو در راه تو قربانی میکنم و چاقو رو میزاره پای گردنش، و چاقو رو میکشه اما چاقو نمیبره و بعد میگه ابراهیم تو از این آزمون الهی سر بلند بیرون آمدی!!!
منو ببخشید
خیلی وقتتون رو گرفتم و کامنتم طولانی شد
نفهمیدم چی دارم مینویسم، چند دقیقه انگشتام و اشکام اختیار رو ازم گرفتن.
وسطاش ذهنم هی میگفت بسه دیگه
بسه دیگه تمومش کن
بسه دیگه
اما قلبم گفت تو ادامه بده، واسه دل خودت بنویس
بزار هیشکی این کامنت رو نخونه، تو واسه دله خودت بنویس.
یه دستمال کاغذی لطف میکنید!
ببخشید، خیلی زحمتتون دادیم، در پناه خدای واحد موفق باشید
بنام خداوند ابراهیم
حمد و سپاس مخصوص صاحب اختیار عالم است.
به رسم همیشه سپاسگزار خداوند مهربون هستم بابت همه نعمتها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده.
کاکام، پیش ما هم بیا
دمت تم گرم ، همیشه لذت میبرم از خوندن دل نوشته هات ،
هر که را اسرار حق آموختن
مهر کردن و دهانش دوختن
دوست دارم داش ابراهیم
برقرار و شاد باشی. آمین
سلام به گل سرسبد سایت. یل صنایع فولاد!!!!! (اگه اون کلیپ مهدی منجزی، مهدیییییی یل صنایع فولاد رو دیدی می دونی چی میگم!)
پییییعععع والا ایطور که تو با خدا سر جنگ نهادی همه مونه باهم سنگ اکنه!
امروز برای کاری با مترو رفتم تهران و توی مسیر رفت اومدم با هندزفری فایل جلسه 4 قدم 5 رو برای چندمین بار گوش بدم ولی یه چیزی ته دلم می گفت نه، یه چیز دیگه گوش بده. رفتم یه چرخی زدم تو سایت نقطه آبی قند تو دلم آب کرد. حرفهای دل نازنینت رو چندین بار خوندم و هربار هم اشک ریختم هم کلی خندیدم. گودوم جهندوم که مردم فکر کنن لیوه ووبیدوم، من که دارم کیف می کنم بذار اونا هم از خنده من شاد بشن.
روی یکی از جمله هات قفل شدم. روی نقطه ضعفم. اسماعیلمون ممکنه شروع یک شغل باشه….
هرکسی یکی یا چندتا پاشنه آشیل مهم و واضح داره که بخاطرش دست به دامن سایت عباسمنش.کام شده.
اگر افسار ذهن سرکش رو بسپره به دل، به جریان هدایت، به نور پاشیده شده به جهانش از طریق فانوس دریایی استاد عباسمنش، اگر با روح الهی خودش همون فطرت ابراهیمی خودش آشتی کنه، به همون میزان با توحید آشنا میشه.
حالا اگه مثل شما فنداسیون رو با پایه های توحیدی بسازه، با عزت نفس تقویتش کنه که نور علی نوره.
الهی شکر بعد از دو سه سال افتان و خیزان حرکت کردن بالاخره از اول امسال دروازه دلم به روی توحید باز شد. نمیگم اصلا ادعا نمی کنم انسان توحیدی شدم، شاید به اندازه 10 درصد بهتر از قبلم شدم در این موضوع ولی دارم نور می بینم. به قول قیصر امین پور:
این روزها که می گذرد، هر روز احساس می کنم که کسی در باد فریاد می زند، احساس می کنم که مرا از عمق جاده های مه آلود، یک آشنای دور صدا می زند… آهنگ آشنای صدای او مثل عبور نور، مثل عبور نوروز، مثل صدای آمدن روز است.
دقیقا گهگاهی صدایی می شنوم، نوری رو می بینم، که جنسش با تمام لحظات عمرم فرق میکنه. دوست دارم مثل خودت مثال بزنم. چون کلی نوشتن لطفی نداره. ازت یاد گرفتم و ممنونم ازت
به لطف نور هدایتی که از آموزشهای استاد دریافت کردم حواسم بیشتر به ندای درونیم هست. حرفشو بیشتر می شنوم و گوش میدم. و چقدر رفتارم با جهان بهتر شده. چقدر لبخند میزنم. سبکم، شادترم، مردم چقدر با من مهربونن و تحسینم می کنن. من چقدر همه رو با عشق تحسین می کنم.
مثلا دیشب خواهرشوهرم خونمون بود (به پیشنهاد و هزینه خودش اومد موهامو بوتاکس تراپی کرد) صبح که می خواست بره گفت بیا برسونمت تا مترو. گفتم نه گوشیم شارژ نداره تو برو من نیم ساعت دیگه خودم میرم. با عشق ازش تشکر کردم و رفت.
منم که حسسساس رو شارژ صحیح گوشیم، یک ساعت بعدش رفتم با اینکه می دونستم دیگه به قطار تندرو نمیرسم ولی برام مهم نبود. (بخاطر اعتقاد به همزمانیها و حکمت هر تاخیر) رفتم سوار شدم و دلم گفت روی این صندلی نه، اینم نه، بشین اینجا. نشستم.
دلم گفت الان فایل گوش نده. یه کار دیگه بکن. نشستم کامنت شما رو خوندم. روحم شاد شد. حالم عالی بود که یهو سر صحبتم با مادر و دختری که بغل دستم نشسته بودن باز شد.
اصلا رابطه رویایی که بین این دو نفر دیدم تو خوابم هم نمی دیدم. مادر چنان با عششششق به صورت دختر 29 ساله اش نگاه می کرد انگار که مثل فیلم هندیا بعد از 20 سال به هم رسیدن. همش درحال شوخی و خنده و عشق دادن به هم یگه بودن. و به من…
قضیه اش مفصله ولی طوری شد که ازشون شماره گرفتم بیشتر باهاشون آشنا بشم. بی نهایت شاد و مسلط به قوانین الهی بدون اینکه کسانی مثل استاد عباسمنش رو بشناسن یا حرفاشونو گوش داده باشن. مادری که وقتی همین دخترش 7 روزه بوده همسرش فوت میشه. پسرش هم در روز دامادیش که روز تولدش هم بوده فوت میشه ولی مادر انقدر آرومه که 9 تا از اعضای بدن پسرش رو اهدا میکنه. و الانم انقدر سرزنده و شوخ و با خودش در صلحه. این جمله اش تکونم داد که گفت اگه این دختر هم بره من بازم شاد میمونم و خدا رو شکر می کنم.
چطور شد که من با این دو نفر فوق العاده آشنا شدم؟ چطور شد که با مترویی رفتم که یه گیتاریست جوان فوق العاده با صدای محشرش اومد واگن بانوان و ما رو به چندتا آهنگ توپ تو مسیر مهمون کرد و روحمونو تازه کرد؟ همزمانی و لذت بردن از لحظه. تسلیم هدایت الله شدن…
بگذریم…. از مترو که پیاده شدم یه شماره بهم زنگ زد، دیدم خانم مدیر مدرسه غیرانتفاعیه که یک ماه پیش درخواست تدریس داده بودم. گفت می خوامت بیا!
من که عشق تدریس فیزیک و ریاضی ام بعد از چندین سال دور بودن از میادین دوباره امسال درخواست دادم و در اولین تلاش (حتی بدون داشتن برگه گزینش) ازم دعوت به کار شد. تازه من رشته ام فیزیکه ولی واسه ریاضی خواستنم. خانمه گفت خودم معرفیت می کنم واسه گزینش تو فقط بیا. نه همدیگه رو دیدیم نه می شناسیم. من فقط تلفنی باهاش حرف زدم یک بار. من قبلا توی دانشگاه آزاد و پیام نور شوشتر و دبیرستانهای اهواز تدریس می کردم. اصلا کسی منو تو کرج نمیشناسه.
خوب دو تا مثال از همین امروز زدم که بجز ردپای خدا توجیه دیگه ای ندارن، همون خدایی که تا کم میاریم مسلسل می گیریم سمتش.
اگه من تغییر نکرده بودم خدا میومد می گفت بیا عزیزم یه جا واست آماده کردم تو دانشگاه شریف برو فیزیک تدریس کن؟
نههههه، همونطوری که خودت به لطف خدا داری ذره ذره تغییر می کنی و منچ و ماکارونی دستپخت بی بی داره وارد زندگیت میشه، منم حس می کنم یه باریکه نوری داره تابیده میشه که اینم نتیجه اش.
چقدر بجا گفتی تا ولش کنی عین فنر درمیره. همیشه باید مراقب این نهال تازه روییده باشیم وگرنه خشک میشه.
بفرما منزل خودته برادر. با افتخار در خدمتیم. بی زحمت بادوم شور هم بیار با خوت.
سلام و درود خدمت دوست نازنینم
ابراهیم متعهد و توحیدی عزیز
با تمام وجودم نگاه زیبا و کلام خالصتون رو تحسین می کنم
کامنت بسیار عالی و ارزشمندی رو نوشتید
اگر من همین کامنت رو هر روز بخونم و مرور کنم و تکرار کنم ، کلی برام رشد و بهبود به همراه خواهد داشت
سپاسگزارم از شما دوست بهشتی خودم
.
بله
درست اشاره کردید
مثل بقیه فکر کردن و عمل کردن ، مساوی هست با همون نتایج
همه چیز به نگاه و رفتار ما بر می گرده
اگر در این مسیر زیبایی که اشاره کردید ، ادامه بدیم و کم نیاریم ، بدون شک و صد در صد نتایج بهتر و بهتر خواهد شد.
اشاره بسیار زیبای شما کلی ایده در ذهن من بوجود آورد
هر کلامی از تک تک دوستان نازنینم ،یک گوهر زیباست
من یک جور شکرگزاری رو می بینم
شما یک جور دیگه معنی میکنی
و دوست دیگه یک نگاه زیباتری رو مطرح می کنه
و به همین دلیل این جمعی که ما داریم ، بی نهایت زیبا و لذت بخش هست
و این زیبایی ها و لذت ها و خالص بودن کلام دوستان ، نهایتی نداره
انتها نداره
هر روز داریم بهتر میشم
هر روز مقداری رشد می کنم
و نیاز داریم که همیشه روی خودمون کار کنیم
و این تکرار کردن ، مهم ترین نکته برای خودم هست
به الله قسم که هر وقت زمان میذارم و توجه خودم رو آگاهانه روی فایل های استاد میذارم و کامنت های دوستان رو می خونم ،
حالم خوب میشه
وقتی حالم خوب میشه ، صبور تر میشم
وقتی صبورتر میشم ، شکرگزار تر میشم
آرام میشم
برای خودم صحبت استاد رو تکرار می کنم که فاصله من و خواسته فقط با احساس خوب پر میشه
درخواست می کنم و خواسته ام رو تجسم می کنم
و سعی می کنم با این کار دوباره حالم بهتر بشه
مدارم یک مقدار میره بالا
ایده های خوب میان
شکرگزاری می کنم براشون
عمل می کنم به این ایده ها
بعدش صبر با چاشنی احساس خوب رو اجرا می کنم
و موضوع رو رها می کنم و به زندگی کردن با عشق و لذت ادامه می دم و از داشته هام لذت می برم
بعد که نتایج رقم می خوره ، شکرگزاری می کنم و حواسم به رخ دادنِ اتفاقات ریز و درشتِ مورد دلخواه ، هست
از این اتفاقات لذت می برم
دوباره حالم بهتر میشه
شکرگزاری می کنم و قلبم باز میشه
و همین سیکل رو ادامه می دم.
و مجددا از هر چیزی که دارم لذت می برم
چون فهمیدم که نتایج بزرگ استاد ، به این دلیل بوده که ایشان محتاج نعمت ها و خواسته هاش نبودند
نیازمند محقق شدن خواسته نبودند
لذت می بردند از هر چیزی که داشتند
احساس خوب رو هر روز تقویت می کردند با همون داشته هاشون
تمرکز به زیبایی ها براشون در حکم نفس کشیدن بوده
اهمیتِ تمرکز به زیبایی ها مثل اهمیت دم و بازدم بوده براشون
لذت بردن از داشته ها و شکرگزاری برای اونها ، اصلی ترین کار ایشان بوده
و ادامه همین سیکل باعث رقم خوردن همون نکاتی هست که اشاره کردید
الهی شکرت….
کامنت خالص شما ، قلبم رو باز کرد و به لطف خدا این آگاهی ها داده شد
برای شما و تک تک دوستان بهشتیِ خودم ،ثروت و سلامتی و موفقیت رو از خالق توانا و حکیم خواستارم.
حال دلتون خدایی…
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد ارزشمندم و مریم جاان شایسته و همراهان پر انرژی ام
مگر زمین خدا پهناور نبود ….
مهاجرت ، سفر ، یا ….
هر چیزی که حرکت داره ….
بخودم قول دادم پهناوری زمین رو با شادی تجربه کنم با خواستن نه برای فرار از تضاد که ……
اره زمین خدا پهناور برای اینکه یاد بگیرم از دایره امن زندگیم بگذرم و رهایی رو با تجربه های شیرین، لمس کنم .
روز از نو روزی ازنو ، جاده های پر از فراوانی زیباییهای که باید چشمهاتو بچرخونی تا شکارشون کنی .
سبکی جاده ها و روونی حرکت ماشین ها و تردد کم ، وقت بیشتری رو میده برای دیدن مناظر اطراف ….
حسابی پشت رول کیف کردم .
سقف های کوچک کنار هم یک ساختمان ، نشون از اتاق های بیشماری داره که هر کدوم یه شیروانی رو به خودشون اختصاص دادن ( این سبک از شیروانی رو میپسندم).
عجب آبشاری، عجب ارتفاعی که تونسته ،شکست آب رو در پشت تخت سنگ ها بوجود بیاره و آب تبدیل به قطره های بیشماری بشه که از هم جدا شدن و تصویر جالبی رو بوجود آوردن.
این آبشار و این استاد و اینهمه شکوه ، الله اکبر
دیدن اونهمه ماشین رنگارنگ در مدل های متنوع نشون میده چقدر آدمها بفکر سیر وسفر هستن و از طبیعت خدا برای رسیدن به آرامش و سلامتی بیشتر استفاده میکنن .
عجب استخری ،خوبه چشماتو ببندی و دور خودت بگردی و ببینی یه جایی هستی دورتادور کوه و سرسبزی و عظمت آسمان و… استخرهای پر از آب گرم که میتونی بشینی و آرامش رو تجربه کنی
خیلی برام جالب بود ورودی استخر اب گرم طبیعی ، اون همه ماهی های خوشرنگ و … رو گذاشته بودن تا لذت دیدن اونها و روونی شناکردنشون و آرامش….
آماده بشی بری شنا تو آب گرم طبیعی مثل رویاهای بی نظیر ، تو آب باشی و کلی کوه و درخت اطرافت و شنا کنی و شکرگزاری حق …..
خداروشکر بابت اینهمه نعمت کنار هم که یارای شکرگزاری درخور نیست
امکاناتی که بچه برای اب نوردی داشت مثل یه پدالو کوچیک بود با سایه بون ولی لپ های قرمزش نشون میداد حسابی تقلا داره واسه شیطونی کردن و لذت بردن …
مریم جاان تو آب گرم یکی از استخرها گفتن یه میز گرد باحال که دست بقیه رو بسته و بیایم همینجا ( جواب یکی از سوال هامو گرفتم)
پوشش آدمها نشون میداد عزت نفس افراد ستودنیه .
سپاس از مریم جاان که تصاویر سالهای ی دور استخر رو گرفتن و دیدیم چجوری تکامل طی شده و چقدر رشد اتفاق افتاده .
بابت شرایط فیلمبرداری تو آب و اشتراک اون بی نهایت سپاس
و شیرینی حال خوبش نصیب دل مهربان شما .
در پناه خداوند شاد و سلامت باشید .