سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 209 - صفحه 19

368 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجید بختیارپور عمران گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    یارب یا ودود

    یارب یا وهاب

    سلام بر استاد باعشق و بانو شایسته مهربان ودوست داشتنی

    بابت این سفر که باهاتون همراه بودم و منو باخودت بردین در سرزمین های دور در بهشت گمشده رها کردین در دل اون طبیعت بینظیردر دل آن کوههای زیبا و زیر گنبدگستره آبی آسمان آبی و ابری بسیااااااااااار زیبا و در آن دریاچه کوچک و زیبا رها کردین مارو با خودمون و خدای زیبا تو اون مکان درندشت زیبا رها کردی تا با شما عشق کنیم لذت ببریم از این همه نعمتهای ناشناخته ای که ندیده بودیم خدایا شکرت خدیاشکرررررت استاد جان ممنونم که هر سری مارو با خودتون همراه میکنین و به جاهای ناشناخته و زیبای این کره خاکی میبرین تا زیبایی های بیشتری را تماشا کنیم و لذت ببریم از زندگی با شما دوتا عزیز دوست داشتنی چقد لذت بخش با شما همسفر شدن چون لحظه لحظه باشما بودن معجزه خدارو دیدن است چقد این آدما دوست داشتنی اند چقد باعشقن چقد هر کی به شما میرسه شبیه شما میشه شما وحی منزل هستین حرفهای شما کارهایی که انجام میدین واقعا وحی منزل

    استاد امروز داشتم شکرگزاری میکردم برای توحیدی شدنم یک تجسم زیبا در ذهنم ایجاد شد برای باز کردن در توحید بروی خودم و دور شدن از شرک دارم یع تمرینی انجام میدم که نتیجشو حتما اینجا اعلام میکنم تو توحید عملی یه حسی بهم دست داد گفتم وای اگه این اتفاق بیوفته من قلبمو چیجوری تو سینه تنگم نگهدارم واقعا خدا اگه سینه مارو گشاد نکنه صحه صدر بما نده قلب ما ازاین فشار میترکه و مارو منهدم میکنه گفتم استاد چیحوری داره خدارو تو سینه اش نگه میداره چقد ددددددددد ظرفیت بالا میخواد خدارو تو سینه نگهداشتن و چقد اون لحظه زیباااااااااااست که نمیشه الان کلمه ای درباره اش گفت چه برسه جمله خدایا برای اینکه هستی هوامونو داری به بنده ای که میخواد به تو نزدیک بشه با قانون تکامل اول سینه شو گشادتر میکنی تاا بتونه ترو در خودش نگهداره بینهایت بینهایت شکرررررررررررررررررررررت

    دوستان از همسفر شدن با همه شما در این مکان زیبا بسیاااااار خرسند و شکرگزار خدای حویشم.

    الهی موفقیت روزافزون باشه برای همه

    مطلب دیگه ای که الان یادم اومد این بود مریم جان گفتن که خاصیت سفر به دل طبیعت و سفر به هر مکان که دوست داری اینه که ترو از متعلقاتت دور میکنه کاملاااااااااا درست و صحیحه چون من هر سال دارم چندین بار اینو تجربه میکنم اینجوریه که هر ساله تابستوته که شهر هوا گرم میشع پدر ومادرم ویلا داریم تو یک ییلاق باصفا که واقعااااا بهشت گمشده هست اونجا البته الان که اینقد توریست میان از گمشده بودنش در اومد ههههه خنده بود.

    خودم بچه همون ییلاقم متولد شده اونجا که تابستونها قدیما باید با اسب میرفتن اونجا تا قسمتی میشد با ماشین رفت الان که تا بالاتر از اونجا هم ماشین تردد میکنه خیلی زیاد خلاصه مرداد ماه بود و تا مادرمون برسونن شهر همونجا بدنیا اومدم و اونموقعها که مدرسه ها تموم میشد کل تابستون میرفتیم ییلاق میموندیم الان دیگه فقط آخرهفته میریم پیش پدر و مادرمون که چقد لذتبخش کل برادر خواهرها باهم اونجا دور هم جمع میشیم واقعا خیلی سال پیش به این قضیه رسیده بودم که الان از زبون مریم جان شنیدم برام کاملا این حرف قابل درک و قابل لمس بود که همینکه وارد اون منطقه میشم انگار نه انگار پایین کاسبی داریم مغازه داریم خونه داریم هر گرفتاری هم اگه بود در اون دو روز کاملااااااا فراموش میشد تا اینکه میخواستیم بر گردیم و این هر هفته تکرار میشه یعنی این طبیعت چه میکنه با آدم بیخود نیست که یسری عرفا بزرگ میفرمایند ؛

    که انسانها هر چی که از طبیعت فاصله میگیرن از اصلشون دور میشن کاملاااا بنظر من درسته و این مطلبی که مریم جان گفتن دقیقا همین مفهوم و داره میرسونه که طبیعت چون مارو به اصلمون وصل میکنه از تمام تعلقات دیگه مارو دور میکنه

    عزت زیاااااااد دوستان همتونو دوست دارم چون همتون عشق خالص هستین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2014 روز

    به نام پروردگار عشق….

    و منی که رو قسمت 209 این سفر قفلی زدم…

    چرا؟!

    این قسمت برای من پر از عشقه…

    این قسمت رو فردای شبی دیدم که یکی از زیباترین آرزوهای دو سال اخیر زندگیم بهم داده شد… عظیم بود، تجربه خواسته ای که دوسال بهش فکر کردی و تقریبا زمانی که گذاشتیش کنار و به خودت گفتی خسته شدم از چسبیدن به خواسته ام، خدایا کمکم کن رها باشم… اون موقعه اس که جهان سخاوتمندانه اونو بهت تقدیم میکنه، حتی زیباتر از اون چیزی که تو میتونی تصورشو بکنی.

    و من موقعی تجربه اش کردم که متفاوت بودم، اگر آدم قبل بودم و قرار بود این خواسته رو تجربه کنم نمیدونم چجوری میشدم! اووووه! چقد بالا پایین قند تو دل اب شدنو اصلا یه وضی… ولی من آروم بودم. یه اطمینان تو وجودم بود. و من متوجه این تغییر شده بودم. و خیلی بابتش سپاسگزارم.

    فردای اون روز اومدم نشستم تو اتاق، تنها، رو به نور زیبای آفتاب و دلم میخواست با خدای خودم حرف بزنم… درباره هر اونچه که شب قبلش رخ داده بود. این فایل رو پخش کردم، موقعی که رسید به اون آقایی که با عشق نشسته بود برای خودش…. قلبم…. وای قلبم…. سراسر آرامش و صلح با خود بود. و بعد که آهنگ خوندنش تمام شد میخواستم برم تندی آهنگ رو دانلود کنم که دیدم خانم شایسته چه کردهههههه…. وای خدای من زیباترین اتفاق ممکن بود اومدن اون آهنگ اونطکر بعد خوندن این مرد مهربون و زیبا و خوش تیپ و خوش ذوق و خوش صدا…. و من سرشار شدم از عشق بازی با خدای خودم… و رسیدن به خواسته ام، رنگ دیگه ای گرفت… تمام اتفاقات فوق العاده شب قبلم، پرده کنار رفت و من خدایی رو میدیدم که با عشق تمام اون چیزی که من میخواستم رو بهم داده بود و با عشق و لذت، یه کنار مشغول تماشای من بود… از لذت من لذت میبرد، از شادی من شاد بود و تو نگاهش فقط عشق و رو لب هاش لبخند بود. و اون لحظات فوق العاده بودن، وقتی درکش کردم و بهش، گفتم تمام اتفاق های خوب دیشب من تو بودی، من فهمیدم…. در آغوشم گرفت. و تمام حجم منو تو تمام حجم خودش بود…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ابراهیم ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1544 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم عزیز

    و دوستان عزیزم

    باز هم فایل عالی باز هم موقعیت عالی باز هم موزیک عالی باز هم تصاویر عالی هیچ فایلی از استاد نیست که کمتر از عالی بشه بهش گفت.

    خدایا شکرت بابت این همه زیبایی و فراوانی و سلامتی و شادی پدر صلح بودن و…..

    خیلی خوشحالم واقعا که همیشه خدا منو هدایت می‌کنه به سمت زیبایی ها به سمت قشنگی ها به سمت عشق و روابط عالی و سلامتی ثروت و کلی اتفاقات عالی دیگه.

    چقدر طبیعت این شهر زیبا بود و وقتی state park رو رفتید و اون دریاچه و آدم های در صلح با خود و حیوانات که داشتند بازی میکردم رو می‌دیدم منی که اونجا نبودم احساس فوق‌العاده و در لحظه رو داشتم و واقعا خدا رو شکر بابت این همه عشق و دوستی.

    به قول مریم خانم چقدر نگهبان عالی صحبت میکرد و حس صمیمی ازش می‌گرفتیم واقعا با این سن و سال اینقدر آدم خوش برخورد و عالی و صمیمی صحبت کنه خیلی اتفاق با حالی هست.

    چقدر اون فراوانی رو دیدم در خریدتون واقعا خدایا شکرت به جای اینکه قیمت رو نگاه کنید و بگید چنده و پول حسابتون هم نگاه کنید که ببینید اون هم چنده خیلی راحت و با نگاه چقدر نیازمون هست بخریم، خریدتون رو انجام دادید که واقعا برام درس داشت خدایا واقعا شکرت دمت گرم.

    چقدر هر جا می‌ روید آدم ها خوش برخورد و عالی با شما صحبت میکنند انگار که یک ساله شما رو میشناسند یا شما رفقای اونا هستید واقعا خدایا شکرت که وقتی فرکانسها رو تغییر میدید همه آدم ها و شرایط و افراد تغییر میکنند و با اون فرکانسی که جدیدا می‌فرستی هماهنگ میشن واقعا خدایا شکرت.

    چقدر فیلم گرفتن از جاده که مریم خانم اینکار رو به صورت حرفه ای انجام میدم عالی هست که واقعا نمای چشم های خودت هست که داری این مسیر زیبای کوهستانی رو طی می‌کنی واقعا دم مریم خانم گرم با این مهارت و عالی کار کردنشون.

    باز هم میگم چقدر فیلم های با کواد کوپتر زیبا و قشنگ هست و این سفر رو زیباتر کرده چون هر چی بیشتر پیش میریم قشنگی ها و طبیعت فوق بکر خداوند رو از همه جوانب برسی میکنیم و بسیار اتفاق عالی هست که این کواد کوپتر کوچولو نمیزاره صحنه ی زیبایی از دستمون در بره واقعا خدایا شکرت.

    از رب ودود و بی نهایت وهابم بی نهایت سپاسگزارم که فرصت هایی رو میده تا بیام و فایل ببینم و کامنت بزارم و توجه کنم به زیبایی های خداوند تا با این کار نعمت ها و اتفاقات بهتری رو برای خودم جذب کنم واقعا خدایا صد هزاران مرتبه شکرت.

    از استاد عزیز هم سپاسگزارم که این فایل را ضبط و تدوین کردن از مریم خانم هم سپاسگزارم که ایشون هم عالی فایل رو ضبط و تدوین میکنن دو فرد بسیار عالی رو خدا داخل زندگیمون خدا داده که واقعا دمش گرم و شکرت.

    خدانگهدار تون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2139 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام و عرض ادب خدمت همه عزیزان خصوصا استاد گلم و بانو شایسته عزیز

    با دیدن این قسمت نتونستم ننویسم

    نتونستم تشکر نکنم

    نتونستم تحسین نکنم

    نتونستم آروم باشم

    اشک و لبخندم باهم ادغام شدن

    اره

    از اون حس های ناب الهی رو دارم

    از اون کسایی که نمیتونی جلوی اشک هاتو بگیری

    وقتی دیدم یک مردی داخل ماشینش داره گیتار میزنه

    از خودم سوال کردم این آدم چه نگرشی راجب زندگی داره

    چه انگیزه ای داره

    چه دیدگاهی داره

    که داره اینجوری مینوازه بدون اینکه کسی بهش توجه ای داشته باشه

    بدون اینکه قصد و هدف خاصی داشته باشه

    بدون اینکه مزدی دریافت کنه

    آخه به چه دلیل اومده داخل پارکینگ داره گیتار میزنه..!!!!!!!

    مگه میییییشه این همه صلح درونی آخه!!!!!

    مگه میشه اینقدر رها بود!!!!

    مگه میشه بدون دلیل خاصی کاری رو که دوست داری رو انجام بدی!!!!!!

    با این فایل یک تکون خاصی خوردم

    تا حالا موضوع در صلح بودن رو درک نکرده بودم و همش دنبال این بودم که با در صلح قرار گرفتن به پول برسم، به خواسته هام برسم

    یعنی ذهنم شرطی شده بود که در صلح قرار بگیرم تا اینجوری بتونم زودتر به خواسته هام برسم…..!!!!

    اما اما

    وقتی این فرد رو با این سن دیدم اشک هام ریختن

    و لبخندی رو صورتم قرار گرفت

    گفتم خدایا یعنی میشه اینجوری هم زندگی کرد

    میشه بدون دلیل خاصی شاد بود

    یعنی میشه بزنی کنار جاده وایسی و گیتار بزنی … و نگران آینده نباشی

    خدایا این همه صلح هم هست و من ندیدم؟؟؟!!!!

    میشه بدون آینده بری داخل دریاچه پارو بزنی و فقط اونجا باشی و در لحظه باشی…

    خدایا این گیتار زن با این سن چه نگرشی داره

    از بس حرف های مزخرف شنیدم که سن بالا بره دیگه نمیشه

    دیگه زشته

    دیگه همه چی تمومه

    دیگه فقط باید دنبال سلامتی بدوی

    دیگه نمیتونی لذتی ببری

    تا جوونی کاری کردی، کردی … نکردی باختی…..

    چقدررررر این مزخرفات رو شنیدیم

    اگه سنت بالا بره

    نمیتونی بچه دار بشی

    نمیتونی ازدواج کنی

    نمیتونی موفق بشی

    نمیتونی ورزش کنی

    نمیتونی لذت ببری

    نمیتونی…..

    نمیتونی….

    اما این فایل منو ترکوند

    چندین بار دیدمش و اشک ریختم

    بهم احساس بچگیم هامو میده

    احساس صلح

    احساس اشتیاق

    احساسی رهایی

    احساس اینکه زندگی همین لحظه ست بابااااا

    چقدر دیدن این آدما حالمو الهی کرد

    انگار روحم دنبال این آدماست

    دنبال دیدن این همه صلح بوده نمی‌دونستم

    آخه می‌دونی وقتی سالهااااا فقط در صلح نبودن دیده باشی ذهنت مسموم میشه

    میپذیری دنیا همینه

    میپذیری زندگی یعنی فقط آینده و به فکر آینده بودن

    می پذیری اون چیزی رو همه پذیرفتن

    همین فایل به تنهایی باورهامو دگرگون کرد

    خدایا شکرت که نشونمون میدی این آدما زیادن و هستن در همین دنیا

    نشونمون میدی زندگی واقعی چیه و واسه چی خلق شدیم

    نشونمون میدی سن فقط یک عده

    نشون میدی شادی بی قید و شرط هم هست

    زندگی در لحظه هم هست

    فراوانی هست

    راحت خرج کردن هست

    خندیدن هست

    قایق سواری در دریاچه بهشتی در کوهستان هست

    واسه دل خودت زندگی کردن هست

    آب گرم در دل کوهستان هست

    هست هست هست

    همه چی هست

    شوق بچگی رو داشتن در هر سنی هست

    هیییییچ وقت دیر نیست

    هییییچ وقت دیر نیست

    هیییچ وقت دیر نیست

    بی قید و شرط شاد بودنم هست

    رها بودن هست

    این دو فایل اخیر منو بدجور تکون داد

    واقعا زبانم قاصره بابت تشکر استاد عزیزم

    خانم شایسته تشکر تشکر بابت تولید این فایل ها

    بدونید این ور دنیا کسایی مثل من هستن که با دیدن این فایل ها اشک میریزن و لبخند میزنن

    بدونید

    سپاسگذارم که توی زندگیم هستین

    الگوی های بهشتی هستین واسمون

    در پناه یگانه رب جهانیان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    شاپرک گلی گفته:
    مدت عضویت: 893 روز

    درود برشما عزیزان

    ممنوتم اول از خدای بزرگ که سالهاست با این سایت ارزشمند آشتا هستم و ممنونم بابت آفریدن این همه زیبایی حیرت انگیز وممنونم که دیدن این مناظر از طریق سایت شما رو روزی من کزد

    بعد هم از شما ممنونم که لذت دیدن این مناظر رو با ما به اشتراک میگذارید .

    موریک آخر ویِدیو خیلی با سلیقه انتحاب شده .سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1740 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز

    بسیار بسیار تصاویر زیبایی داشت این فایل

    نکاتی که این فایل داشت و میتونم بهش اشاره کنم این بود

    اون جاده های زیبا و سرسبز در ارتفاعات و چقدر زیبا و تمیز بودن

    اون آقایی که داشت ساز میزد و میخوند چقدر هم شبیه خود خواننده اجرا میکرد، و چقدر در صلح بود بادخودش

    اون فروشگاه بزرگ و تمیز ، و اون آزادی مالی که شما دارین و قابل تحسینه که به راحتی چیزهایی که دوست دارید میخرید

    و نکته ای که مریم بانو اشاره کرد در صلح بود با خود بود که من به عینه دیدم مردم‌کشورهای خارجی به مراتب در صلح ترن باخودشون مخصوصا مردم‌کشورهای اروپایی و امریکایی و کشورهای پیشرفته،همونطور که خودتون هم بارها نشون دادین چقدر آروم و بی سروصدا وبا محبت هستن، این ویژگی هستش که فارغ از دین و مذهب اگه هرکسی داشته باشه به نظرم به خداوند نزدیکتره ایمان بیشتری داره و البته مستحق دریافت نعمات و زیبایی های بیشتر هم هست

    استاد جان ممنون از این‌که تصاویر با درون گرفتید و زیبایی مسیرو دوچندان کرد ، همراه شما هستیم تو این سفر زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    محمدحسين گفته:
    مدت عضویت: 2632 روز

    سلام استاد عزیزم سلام استاد شایسته عزیز وسلام به تمامی دوستان نازنینم

    خداروشکر بابت این همه ثروت وفراوانی چقدر تین جاده های زیبا نشان از ثروت ،فراوانی هستش چقدر حسو حال شمال به من میده خداروشکر خداروشکر بابت این زیبایی ها استاد سپاسگزارم از شما که باعشق این زیبایی هارو نشون مامیدی خداروشکر بابت این دریاچه زیبا تمام اون آدم هایی که انرژی مثبتشون به ما انتقال داده میشه خداروشکر بابت اون اقایی که انقدر زیبا نواخت وخوند برامون خدارو شاکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 997 روز

    سلام سلاااام سلللاامی چو بوی خوش آشنایی خدمت استاد عزیزم و مریم جان

    و همینطور دوستان عزیزم در سریال جادویی سفر به دور امریکا

    وای که چقدر این مسیر زیباست،،این جاده های پیچ در پیچ در عین حال ایمن،کوه های استوار و آسمان آبی،ابرهای پشمکی و سفید و سروهای بلند و کهن سال کوهستانی با یک عالمه تمیزی و نظم چقدر دلنشین و جذاب هستند..اون کوه های نارنجی،،هنوز برف روی شونه هاشون دیده میشد..واقعا سیر کردن در این مسیر خود مراقبه است،گذر از فراز و نشیبها در حالیکه مست دیدن اینهمه زیبایی هستیم با یک اتومبیل بینظیر و امن و نرم در کنار یک یار دلنواز حقیقتا یک پکیج هیولااااااست…من شمارو تحسین میکنم که در این شرایط سفر میکنید و زندگی میکنید..و خودم هم تحسین میکنم که با شما همسفر فرکانسی هستم..

    چقدر این خانم پر از انرژی و عشق هستند..لبخند از روی لبشون محو نمیشه البته اینها همه پاسخ به فرکانس شما و مریم جان هست،استاد عزیزم.شما لایق این زیبایی ها و خوبیها هستید..با این سن چقدر با حوصله و احترام یک عالمه سوالهای شما را پاسخ دادند..این یعنی تعهد و عشق به کار

    مریم جان منم فکر میکردم چقدر ساده است که روی قایق بایستم و پارو بزنم..واسم خیلی جالب بود که شما گفتید امتحان کردید و اینقدر که فکر میکنیم آسان نیست و من اون خانم که باردار هم بودند و روی قایق ایستاده بودند و پارو می‌زدند رو بسیار تحسین میکنم..توی ایران خانمها باردار که میشن دیگه دست به سیاه و سفید نمیزنن و برای همین اکثرا بارداری و زایمان های سختی دارند ولی اونجا کاملا برعکسه و حتی وقتی بچه به دنیا هم میاد نوع برخورد اطرافیان با اون بچه خیلی نسبت به اینجا متفاوته..در واقع بچه یک موجود دست و پا گیر نیست که مانع انجام کارهای پدر و مادر بشه..برای همین به راحتی بچه دار میشن.و مثلا به بچه چند ماهه شنا یاد میدند و….همینطور بزرگتر که میشن خیلی مستقل و شجاع میشند..این شیوه تربیتی واقعا تحسین برانگیزه..

    «بسیار سفر باید، تا پخته شود، خامی »این مصرع مصداق صحبتهای مریم جونم هست..واقعا سفر یعنی کندن و گذشتن از همه وابستگی‌ها و تعلقات که این موضوع باعث بزرگ شدن و شجاع شدن آدم میشه..بخصوص سفر به جایی که مقصد دقیقا مشخص نیست و قرار نیست توی هتل خاصی اقامت کنیم و رستوران خاصی غذا بخوریم..یعنی رهایی به معنای واقعی ،مثل شما هتل کوچولو مونو بگذاریم روی دوش تراک و بزنیم به دل ناشناخته ها و وقتی برمی‌گردیم خونه ببینیم چقدرررر بزرگتر شدیم..شما بینظیرید..عاشقتونم

    باز هم میرسیم به راحتی و آسانی که قانون سلامتی واسه زندگی‌ها مون به ارمغان میاره.. گوشت و بولوبری و تمااااام

    یک نکته دیگه که در تمام سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت نظر منو همیشه به خودش جلب میکنه اینه که توی این کشور سن واقعا یک عدد هست..چون آدمها هر طور که دوستدارند می پوشن،می گردن،می خورن و اینقدر برای کوچکترین مسائل شخصیشون زیر ذره بین نیستند و این اصلا به معنای بی قانونی کردن نیست..در عین رعایت قانون بسیار شاد و رها هستند در هر سنی و با هر رنگ و نژاد و آیینی. دقیق مثل این آقایی که واسه خودش گیتار میزنهدو میخونه فارغ از اینکه نظر دیگران براش مهم باشه و خودش رو به این دلیل محدود کنه و محروم کنه از لذت بردن.من شیفته این کشور شدم..

    بعد از دلبری یک غروب جذاب پر از رنگ می ریم برای هنر نمایی درون بچه…باز هم صلح این مردم با خودشون و محیطشون..چقدر راحت با دیدن دوربین لبخند میزنند و صمیمی دست تکان میدند..واقعا بینظیر هستند این مردم..خییلی از شما استاد عزیزم و مریم جان سپاسگزار هستم که با دیدن این سریال خدا میدونه نگاه من نسبت به امریکا و مردم امریکا چقدر مثبت شده..یعنی از یک دیدگاه فوق منفی الان رسیدم به اینکه عاشقشون هستم،البته این نکته هم دائما به خودم یاد آور میشم که همه اینها نتایج و پاداش شماست در مقابل عمل متعهدانه شما به قوانین جهان هستی،و سپاسگزاری میکنم که برای ما رد پا میگذارید تا به دنبالتون بیایم و ما هم روزی از نزدیک اینهمه عشق و فراوانی رو لمس کنیم

    ..نوووش جانتون

    در پناه الله یکتا مانا و پایا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      کیان علیپور گفته:
      مدت عضویت: 1428 روز

      بسیار عالی کامنت گذاشتید و نکته ی دیگه ای که برای من بسیار جالب بود رعایت احترام متقابل بین مریم و استاد هستش.مریم جان و استاد عباس منش در صحبت های هم نمی پرن و حرف همدیگه رو قطع نمی کنن و برای من کلاس آموزشی هستش که سعی کنم اینجور باشم.با تشکر از دیدگاه زیباتون استفاده کردم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سپیده منصوری گفته:
        مدت عضویت: 997 روز

        سلام کیان عزیزم

        سپاس از شما..سریالهای مستند استاد عباسمنش و مریم جان واقعا هر قسمتش هزاران نکته آموزشی داره.نه هیچ وقت وارد صحبت همدیگه میشوند و نه با هم مخالفتی میکنند.لبخندی که همیشه بر لب دارند و احساس آرامش و شادی که از هر بار شکر گذاری عمیقشون به آدم دست میده و همین باعث میشه که با دیدن هر قسمت از سریال کلی نکته آموزنده دریافت کنیم که در صورت عمل کردن به هر کدام از نکات بتونیم زندگی سرشار از عشق و نعمت و ثروت و سلامتی رو تجربه کنیم.. بسیار ممنونم بابت نکته بسیار عالی که گفتید..

        در پناه الله یکتا مانا و پایا باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    خداهست گفته:
    مدت عضویت: 984 روز

    سلام به همگیییییی

    هرچقدبیشترمیگذره بیشتر به قانون جذب یقین پیدامیکنم به اینکه خدا ،خدای ناممکن هاست ممکن ها که جای خود داره

    میخوام رد پای سفرمواینجابذارم تایادم بمونه

    استاداینکه فایلهای سفرنامه رو میدیدیم به حالتون غبطه میخوردم میگفتم کاش منم برم یه سفربرم خیلی خیلی خیلی سفرکردن زده بود به سرم‌ ومخصوصا که دوستمون ابراهیم کامنت گذاشته بود خدایا گفته بودم کاربدی پول بدی برم سفر والان همه چیم اوکی شده واومدم سفر و…..توشهرقم ماشینشون خراب شده بود

    میگفتن شهرتون خیلی تغییرکرده

    این کامنتو که خوندم اشتیاقم براسفرمخصوصا دیدن قم بیشتروبیشترشد

    قراربود بریم کربلا قسمت نشد،دوشنبه شب نشسته بودیم تلویزیون زائرهارو نشون میداد،گفتم خدایا یه زیارت بهم بده دیگه چی میشه شوهرم خندید گفت دیگه دیگه نمیشه فردا اربعینه تموم شد جاموندیم…

    شب موقع خواب تودلم گفتم خدایا فردا یه اتفاقی بیوفته که ازخوشحالی کپ کنم وباخبرخوب بیدارشم

    صبح خواب بودم شوهرم زنگ زد که پاشو چمدون ببند میریم قم کاملا توشوک بودم چطوری اخه؟!؟!؟

    سریع وسایلارو جمع کردم اما اینبار مثل خانم شایسته سبک بااار وخیلی سریع

    هربار میخاستیم جایی بریم حتی یه مهمونی ساده کلی ارایش ولازم ارایشی ووسیله میبردم باخودم

    سفرمیخاستیم بریم یه چمدون خیلی سنگین وبزرگ انواع شامپو ها،کرم ها،ماسک موهاو….

    که درطول سفر اذیت کننده بود

    اینبار فقط یدونه شامپو،یکی دودست لباسی که بااهاش راحت باشم،مسواک وخمیردندان وضدآفتاب

    خیلی راحت وآسوده

    خودم کیف میکردم ازاینهمه سبک باربودن وچقدراحت ولذتبخش بود،چقدوقت اضافه آوردم وبه همه کارام آسوده وراحت میرسیدم

    اونقد به کوچکترین زیبایی ها،سرسبزی ها حتی یه درخت میدیم توجه میکردم شکرمیکردم،کل مسیروحتی وقتی رسیدیم قم باورم نمیشدبه جاده هایی به خیابان هایی به جاهایی هدایت میشدیم که پرازسرسبزی وگل وگیاه ودرخت بود

    همزمانی خدافقط اونجاکه درست زمانی رسیدیم قم که هدایت شدیم به خواندن نمازظهردرحرم وعزاداری وزیارت نامه خوندن و….

    ومن هرلحظه وجودخدارو باتمام وجودم حس میکردم

    بعدِ نمازواینا رفتیم محل اسکانمون ،وارد که شدیم دیوانه شدممممممم

    بقدرییییییییی سرسبز ورویایی ودیوانه کننده بود باورم نمیشد اینجا قم هس

    اتاقمون طبقه 4بود،پنجرشو که باز کردم خدای مننننننننننننننن دیوانه شدم ازاین ویوی رویاییییییی

    ساعتها جلو پنجره بودم ولذت میبردم

    چقدددددفضاش محشربود

    روزها یجوری زیبابود شبهاهم یه جذبه خاصی داشت

    شب شام رو تومحوطه خوردیم درختهای بیدمجنون تانزدیک زمین سرفرود آورده بودن چراغهای رنگی وسبزوسفیدوصورتی فضارو خیلییییی رمانتیک کرده بود،چمن های سرسبز وحوض بسیاربزرگی که فواره وچراغ داشت وجلوه محشری به محوطه داده بود،

    صدای جیرجیرک ها،صدای آب،گلهای زیبایی که فک میکردم مصنوعی رفتم دست زدم متوجه شدم نه آفریده خداس

    مجسمه های بسیارخلاقانه که کلی عکس وفیلم گرفتیم

    شوهرم رفت ازماشین وسیله بیاره زنگ زد بهم بدو بیا یچی پیدا کردم،باذوق رفتم سه تاخرگوش خیلی خوشگل دیدم یکی مشکی یکی قهوه ای یکی سفیدمث برف ونرم مث پنبه

    خیلی هم آروم واهلی بود،رفتم نزدیکش نازش کردم خیلیییییی نررررم بود کلی عکس گرفتم ازش

    خدایاشکرتتتت من عاشق خرگوشم ودربین اینهمه زیبایی خرگوش هم دیدم

    غرق زیبایی هاشده بودم،بقدری زیاد بود نمیدونستم ازکدوم لذت ببرم کدوم بمونه،کاش میتونستم عکساشم منتشرکنم

    نمازصبح رو رفتیم حرم حضرت معصومه مسیرش سرسبزبوداستاد مترو هم زدن توشهرتون واقعاقم خیلی تغییرکرده،ومن شکرگذار ازاینهمه زیبایی وفراوانی ورشد بودم، رسیدیم حرم

    یکی ازخواسته هام ازخیلی وقت پیش این بود،یبارحرم رو خالی ببینم وبتونم عکس هنری بگیرم اخه عاشق عکاسی وثبت لحظاتم

    بخدا همینکه واردحرم شدم پاهام خشک شد نهایتا 4یا5نفر دورِ حرم بودن خالیه خالی بود،باورم نمیشد

    توعمرم همچین صحنه ای ندیده بودم،بااشتیاق وذوق وگریه رفتم سمت ضریح،کلی باحالِ خوب وآسوده زیارت کردم،همیشه توضریح ها اینجوریه که بخاطر ازدحام جمعیت دستت خورد به ضریح،خادم ها سریه به سمت خروجی هدایتت میکنن میگن حرکت کن خانومی،ومهم ترازهمه عکاسی وفیلمبرداری ممنوعه

    اما اینبار کسی کاری نداشت

    کلیییییی زیارت کردم کلییییییییی عکس وفیلم گرفتم

    توعمرم همچین عکس های خفنی نگرفته بودم،ادم باورش نمیشه باگوشی گرفتم اینارو بس که جذابن وباعشق گرفته شدن

    بعدِ نمازصبح رفتیم سمت جمکران زمانی که خورشیدمیخواست طلوع کنه ماشینو پارک کردیم واردجمکران زیباشدیم خورشیددرحال طلوع بود خداااااای مننننننننننن چه صحنه رویایی وعارفانه ای خلق کردی،چشمم به این صحنه افتاد مگه اشکِ شوق امان میداد

    همش باخودم زمزمه میکردم” والشمس والضحها”

    اطراف جمکران هم خیلی سرسبز بود

    چون ازمدادبیداربودیم وتحرک داشتم عجیب گشنم شده بود،نزدیکای جمکران بودیم به شوهرم گفتم خیلی گشنمه هیچ خوراکی هم همرام نیس،شوهرم گفت خبری ازخوردنی نیس بایدتحمل کنی این نزدیکیامغازه نداره که

    میگفتم کاش یچی باشه بخورم خیلی گشنمه،که دیدم اع نذری حلیم بانون زعفرونی میدن که قسمت ماهم شد ویک لذتی داشت خوردنش که نگو

    چقدخداحواسش بهمون هست وماحواسمون نیست

    خدایاشکرت

    ماقراربود بریم کربلا ولی قسمت نشد دلم گرفته بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      کیان علیپور گفته:
      مدت عضویت: 1428 روز

      سلام دوست گلم به به سفرنامهی شما رو خوندم بسیار لذت بردم جه خوب این همه زیبایی دیدید و حتما به کمک خدا به زیبایی های بیشتر هدایت میشید.ایشالا همیشه به سفر و از سفر کردن لذت ببرید.در پناه خداوند بزرگ موفق باشید.مسیر زیبایی هست به امید خدا از با هم بودن تو این مسیر لذت ببریم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2846 روز

    به نام تنها عشق پاییدار

    سلام به همگی عزیزای من

    خداقوت به این عشق همیشگی و درونی شما دوتا استادان و بهترین الگوهای زندگی من بعد به دوست عزیزمون آقا سینا آفرین بهت که اینقدر با قلم عشق و درون الهی نوشتی پسر واقعا به خودم افتخار میکنم که همچین دوستان و خانواده ای بینظیر دارم

    خدای من شکرت نه فقط برا دانستن بلکه برای یه عالمه از ندانستن هام چونکه یه عالمه عشق و برکت در همین پذیرش ندانستن هاست یکیش همین کامنت نوشتن هام قبلا نسبت به الان قبل از تایپ بیشتر فکر میکردم باید چی بنویسم اما الان فقط حرکت میکنم و تصمیم میگیرم به نوشتن دیگه اون خدا هم همراه من شروع میکنه به راهنمایی کردن و گفتن اینکه چی بنویسم که در زمان فعلی مناسب ترین کامنت من باشه،،یا مثل یکی از سوال های شخصیم یکساعت قبل نگفتم من باید چکار کنم تا راهی براش پیدا کنم بلکه فقط با احساس عشق سوزان به اینکه من انجامش داده ام لذت بردم از این احساس و تجسم و در همین حین خوابم برد که الان یهو بیدار شدم که یکی از راحت ترین و در دسترس ترین ایده ها در خواب بهم گفته شد چقدر از خودم و خدای خودم لذت بردم

    چونکه من همیشه سعی میکنم دیدن و یادگرفتن از این فایل هام زندگی در همون لحظات باشه دیگه فکر به قبل و بعدش نکنم و خدای من واقعا این همه تجربه های زیبا و رویایی در این سفرنامه بنظر من زنده ترین شاهد برا باورسازی برا یه زندگی رویایی در واقعیت میتونه باشه

    خدای من عجب جمله ای

    «رویایی ترین زندگی در واقعیت»

    خب اینم همون خدای احد و واحد داره هدایت میکنه که الان خودش بهم گفته شد

    سپاسگذارم ازت خدای بی انتها و بخشنده

    امروز یکی از همسایه های خوبم داشت حرف از فقط حساب کردن رو‌ قدرت خداوند حرف میزد و میگفت ما آدمها اغلب ناسپاس هستیم در صورتی که همین آدم بعضی اوقات داره درمورد صحبتهای محدود کننده و اشتباه با دیگران صحبت میکنه اما به من میرسه فقط این نوع حرفها رو میزنه

    پس به این معناست که این آدم داره درون مشابه با من رو به خودم نشون میده،،

    مثل استاد عزیز و مریم بانوی مهربون هرجا میرن فقط عشق و محبت دریافت میکنند مانند همین آقایی که داره با عشق براشون گیتار مینوازه بعد هم آهنگ اصلی خودشو پخش میکنید

    دیشب و امشب یکی از همکارانم بهم میگفت سجاد تو خیلی شانس داری که این راهی که الان داری میری اگه مثل قبل بود باید یه چیزی تقریبا به اندازه 40سال میرفتی تا بهش برسی ولی الان تو داری بعد از چندماه این راهو طی میکنی، گفتم خدایا واقعا ازت ممنونم و چقدر پا گذاشتن در دل ترسم و گوش سپردن به خداوند باعث اینهمه برکت و رقم خوردن رویاهام در واقعیت داره میشه با یه حرکت ساده و هدایت خواستن و حساب کردن رو هدایت خداوند

    حالا هرچقدر بیشتر ادامه میدم بیشتر باور میکنم که شما دوتاعزیز چقدر زندگیتون پره از بینهایت از هدایت ها و معجزات زندگی که خیلی ها حتی با دیدنشون هم نمیتونن باور کنند چه برسه که نبینند و نشنوند

    اما شما دارید همیشه باهاشون زندگی میکنید

    امروز چونکه یه روز خیلی زیبا و پرانرژی رو استارت زدم تا الان به این فکر افتادم آخه خدایا یه زمانی در اعماق وجودم آرزوم بود حتی یه فیلم کوتاه و افرادی با این نوع مانند استاد و مریم بانو ببینم که آقا میشه همچین سبک زندگی رویایی هم در تمام ابعاد داشت بخدا کافیه فقط باور ذهنتو تغییر بدی،حتی اگه در حال حاضر نمیتونی باور ذهنیت هم تغییر بدی اما میتونی با دیدن این سریال ها به نکات زیبا و حال خوب فکر کنی حتی فقط به اندازه چندثانیه و من خودم بارها شده که بدترین تجربه ها و شرایط هم در زندگیم رخ داده که کنترل ذهن برام یه جورایی غیرقابل کنترل بوده اما با دیدن این مستندهای اینجا انگار برات ثابت میشه که هیچ راه فراری از عشق نداری و اصلا منفی ترین انسان هام نمیتونن ادعا کنند که توانایی اینو دارن که با دیدن این تجربه های رویایی بازم کامل همون آدم منفی باقی بمونن،این دیدگاه و راهنمایی واقعی منه برا دوستان عزیزی که میتونه براشون مفید باشه

    من خودم چندماه قبل وقتی از شهر خودم اومدم تهران برا درست کردن و سرپا کردن حرفه کاریم که سالها در مسائل کنترل از دست رفته و خیلی سخت اسیر شده بود اما در عرض همین دو‌ سه ماه اصلا یه معجزاتی رخ داده و داره رخ میده چونکه هنوز خیلی کارهام من نتونستم انجام بدم اما توسط کسایی دیگه داره درست میشه و استادم بارها بهم گفت سجاد تو چه پاقدمی داری که از وقتی اومدی فقط اتفاقات و دوستان خوب داره میاد به کارمون

    و من الان بهتر درک و باور میکنم که خداوند همیشه کارش اینه که ما راه در بهترین زمان و بهترین مکان هدایت کنه،،چونکه من همیشه سعی میکنم از اینجا درس های زندگی بگیرم و در واقعیت زندگیم اجرا کنم و بگم اگه برا کسایی مثل استاد و مریم عزیز اتفاق افتاده پس برا منم میشه چونکه تا الان یسری اتفاقات و معجزات در زندگیم رخ داده که فرارتر رویاهای گذشته من هستند بازم الان میبینم چقدر مشابه این فایل ها و این آگاهی هاست و از اونجایی که من همیشه عهدم با خودم اینه که من نمیتونم دست خالی به شهر خودم و به دنیای بعد برگردم پس خدای احد و واحد حتما راههایی هست که به من نشون بدی و خداروشکر تا الان که خیلی کارها شده از این به بعدشم میشه و همچنین برا دیگران هم آرزوهای اینچنین قشنگ میکنم

    همراه با این سفرنامه رویایی بهترین و رویایی ترین زندگی و سرنوشت رو براتون خواهانم در پناه عشق همیشگی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: