سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 215 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

519 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 741 روز

    سلام به روی ماه و قشنگتون استاد و خانم شایسته ی عزیزم

    خب امروز سفرمون شروع شده در دل این کوههای پهناور با این سبزه های پوشیده این آسمون آبی با ابرای خوشگلش این درختان بینظیر روش

    و بعد هم کم کم هدایت میشیم به این آبی که بین این کوه ها و سبزه ها جاریه با این درختان بینظیر ،

    خدای من صدهزاران مرتبه شکر برای اینهمه سر سبزی اینهمه فراوانی جنگل و درخت و زیبایی آب در این کشور صد هزار مرتبه شکرت ،

    وخداروشکر که رسیدیم به مقصد رویایی مون در بین این کوههای احاطه شده و درخت پوش و این دشت بینظیر با این آب جاری ،

    من بسیار ممنون و شکر گزار وجود شما خانم شایسته ی عزیزم هستم که با این دستای نازنینتون جزئی ، از طول مسیر هم فیلم میگیرید من عاشق این قلب مهربون و سخاوت مندتون هستم همیشه و با خودم میگم خانم شایسته ی عزیز چه نعمت بزرگی هستید برای ما که ما اینهمه قسمت از ای سریال و زیبایی ها رو دیدیم خدا میدونه چندین و چند هزار نفر از این فایلها استفاده میکنند و خواهند کرد همیشه دعاگوی وجود عزیزتون در کنار استاد و در این سفر هستم و ممنونم که برامون فیلم میگیرید و ما رو هم شریک زندگی و این تجربه های ناب و لذتبخشتون میکنید،

    آقا این صدای آب این زلالی و شفافی و این سرسبزی و درختان و کوه با آسمون آبیه خدا و ابرای سفید قشنگش زیباتر از هر رویاییه جادوییه این ترکیب دیوانه کننده مدهوش کننده ست خدایا صد هزار مرتبه شکرت واسه این همه زیبایی ،

    یعنی وقتی استاد میبینم که بدون زیاد فکر کردن و کمالگرایی فقط عمل میکنید به ایده تون و سنگارو گذاشتید زیر لاستیکا تا شیب متعادل بشه و ماشین تو شیب درست و صافی قرار بگیره که خوابتون راحت تر بهتر باشه تو ماشین ،یعنی بهم یاد داد اینقدر فکر نکنم در مورد ایده هام فقط عمل کنم و برم تودل موضوع اگه نتیجه نداد تجربه میشه در طی مسیر بهم ایده های مناسب تر گفته خواهد شد فقط باید عمل کنم و کمالگرا نباشم و در طی مسیر خداوند هدایتم میکنه که خداروشکر به نظر خودم خیلی توی این موضوع بهتر شدم،

    نمیدونید که من اینجا با چه دقتی بهتون فرمون میدادم استاد ،خداروشکر که فهمیدید که سنگ بزرگتر بزارید و موضوع حل شد و الان ماشین قشنگ در یک شیب مناسب و خوبیه خداروشکر ،

    خانم شایسته ی عزیز هم که غذارو درست کردن و دل این مکان در این همه زیبایی و نعمت احاطه شده در اطرافت در بهشت خدا در این ارتفاع در آسمون خدا غذاتو بخوری و نوش جان کنی از این بهتر نداریم استاد نوش جان و گوارای وجود هم این زیبایی ها هم غذاتون ،چقدر ازتون یاد میگیرم که همیشه از خانم شایسته ی عزیز بابت غذادرست کردن هر روز تشکر میکنید چققدر واقعا این رابطه زیبا و با نهایت احترام و عاشقانست خداروصد هزار مرتبه شکر که الگوی بینظیری مثل شما در روابط میبینم و ایمانم قویتر میشه و خواسته ی وجودیم شدید تر که من هم میخوام چنین رابطه ی سالم و زیبا و عاشقانه ای رو تجربه کنم،

    آقا من شدیدا باهاتون موافقم که صندلی رو بزاری توی آب مخصوصا این آب سرد و این آفتاب و تماشا کنی این نعمتها و برکات خداوند رو این بینظیره رویاییه خداروصد هزار مرتبه شکر البته که من باشم باید دیگه کامل بخوابم توی این آب که اینهمه آرامش و شفافی و زلالی آب رخنه کنه در تمام وجودم منو درگیر کنه این آب این آرامش و پاکی کل وجودمو بگیره من دیوانه ی آبم ،

    آقا یعنی من بگم دیوانه شدم کم گفتم از این صدای آب آخ که الهی من دورتون بگردم که از این صدا در سکوت و آرامش فیلم گرفتید من بگم دیوانه شدم کمه… خدای من چقدر آرامش بخش ودیوانه کننده انگار که خدا بدون هیچ واسطه ای با این صدای آرامش بخش و پاک و خالص داره باهات حرف میزنه در عمق جانت میشینه این صدا ،خدای من اشکم در اومد از اینهمه خالصی و پاکی و آرامش بخشی این صدا ، همیشه تو کامنتام گفتم که چققدر منو دیوانه میکنه این صدا والان در نهایت آرامش فیلم گرفتید اصلا منو به آرزوم رسوندین استاد چققدر من سپاسگزار وجودتون باشم آخه این صدای خود خداست که داره باهات حرف میزنه آرامش بخش ترین خالصترین و پاکترین و طبیعی ترین موسیقیه جهانه تا ابد هم بشینم این صدا رو گوش کنم سیر نمیشم من از شنیدن این صدا خدایا صد هزار مرتبه شکر واسه ی اینهمه زیبایی و تجربه های بینظیر بهشتی، که خوده بهشته میشه آدم بهشت رو تو همین دنیا تجربه کنه اینم بهشته مگه بهشت چیزی بهتر از اینه ،

    یعنی استاد ممنونتونم که با درون هم فیلم مگیرید چققدر شما سخاوتمند و مهربونید که از همه ی زاویه ها این زیبایی ها رو نشون میدید ،چققدر این دشت از بالا زیباست یه جاهایی زرد و طلایی یه جاهایی سبز با این کوههای احاطه شده درختای هم ردیف این ابرای زیبا که یه جاهایی سایه انداختن از این آبی که به شکل زیبایی پیچ خورده و چه شکل زیبایی ایجاد کرده در این دشت همه چیز رویایی و زیبا باورنکردنی انگار که در آغوش خدایی اینجا چققدر احساس نزدیکی میکنه آدم توی این فضا و توی این ارتفاع به خدا ،

    خداروصد هزار مرتبه شکر بابت وجود نازنینتون توی زندگیم و اینکه عاشقانه این زیبایی ها و تجربه هاتون رو با ما به اشتراک میزارید

    بسیار ممنونم از شما و خانم شایسته ی نازنینم انشالله که همیشه سلامت و خوشبت باشید تا ابد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  2. -
    نوید گفته:
    مدت عضویت: 3162 روز

    بنام الله رحمان

    سلام به همسفرای عزیزم

    سلام به اساتیدِ زندگی

    ما خیلی خوشبختیم که این نعمت نصیبِ ما شده که زیبایی‌های این لوکیشن رو، تو این فصل و این سرسبزی از دیدِ دِرون داریم میبینیم

    خدا رو شکر

    خداوند به شما قوت، سلامتی و طولِ عمر بده استاد.

    امروز یکی از دوستام دو تا عکس برام فرستاد از هَراز

    که دقیقآ طبیعتش شبیه این اقلیمِ

    درختای بلند و عمود

    آسمونِ آبی با ابرای پنبه‌ای

    ی باغِ سیب بود که امروز رو رفته بودن اونجا کمپ کرده بودن، انقدر لذت بردم از عکسایی که برام فرستاد و انقدر محوِ زیبایی‌هاش شدم که خداوند همین امشب از اون جنس زیبایی رو در اسکِیلِ بزرگتر نشونم داد.

    از دیدِ خودش نشونم داد.

    چقدر این خدا سریع‌الجوابِ…

    چقدر این روزا هماهنگم که زود دریافت میکنم

    خدایا شکرت واقعا.

    چقدر این جهان برای خدا کوچیکه که انقدر زود جواب میده.

    خدا رو شکر

    دِرون که میرفت بالا انگار داشتم ماکِتِ رودخونه آمازون رو نگاه میکردم. دقیقا عینِ همونه.

    خدا رو شکر که این دِرون و داریم و میتونیم از این زاویه ببینیم این زیبایی‌ها رو.

    اینم از ویژگی‌های خوبِ ثروت و آزادیِ مالیِ دیگه.

    استاد منم آب بازی رو در حدِ حرفه‌ای‌ دوس دارم.

    یعنی امکان نداره رودخونه تمیز ببینم و آب تنی نکنم.

    مامانم همیشه میگه:

    فک کنم زمانی که تو رو باردار بودم گوشتِ اُردک خوردم که تو انقدر آب تنی رو دوس داری.

    اتفاقا امروز هم ی دوشِ آبِ سرد گرفتم که رفرش شدم اصلا.

    خدا رو شکر

    صدای آب در حالی که وسطِ آب نشستی و پاهات تو آبِ یخِ قیمت نداره هاااا.

    یادم میاد 10 سال پیش ی گروهِ 5 نفره بودیم که هر هفته میرفتیم کوه. همیشه هم مسیری رو انتخاب میکردیم که رودخونه داشته باشه که بتونیم آب تنی کنیم.

    تو یکی از کوه رفتا که آبان ماه بود، ما تو رودخونه آب تنی میکردیم که ی گروهِ کوهنورد از اونجا داشتن رد میشدن و با دیدنِ ما فکِ شون تا زانو باز شد.

    گفتن به خودتون رحم کنید. این آب خیلی سردِ.

    ولی اونا نمیدونستن که ما بیدی نیستیم که با این آبها بلرزیم.

    ارتفاعاتِ آبشارِ لاتون پُر از چشمه‌ها و رودهای آبِ یخِ که بارها تجربه‌ش کردم و الان که این فایل و دیدم دوباره برام زنده شد

    طبیعت احساسِ آدم و رفرش میکنه

    خوب میکنه

    تنظیم میکنه

    طبیعی دریافت کردنِ نعمت هم همین احساس رو داره.

    چرا این احساس رو داره؟؟

    چون طبیعی اینه که ما از زندگی لذت ببریم و نعمت دریافت کنیم.

    طبیعی اینه که ما عکسی رو ببینیم، تحسین کنیم و شب قبل از خواب دریافتش کنیم.

    طبیعی اینه که ما چیزی رو بخوایم و دریافتش کنیم.

    طبیعی اینه که خدا کارهای ما رو انجام بده.

    اگه طبیعی نبود خودش رو رَبّ معرفی نمیکرد.

    ارباب اونه. من بنده‌ی اون اربابم و بنده‌ای خدا اربابش باشه زندگی براش لذت‌بخشِ.

    استاد سپاسگزارم که ما رو در مسیر درست قرار دادی.

    خدا رو شکر میکنم همیشه که شما رو در مسیر من قرار داد.

    ربنا لا تزغ قلبم رو از این مسیر

    لا تزغ ذهنم رو از این مسیر

    لا تزغ پاهام رو از این مسیر

    لا تزغ چشمم رو از این مسیر

    لا تزغ دستم رو از این مسیر

    لا تزغ گوشم رو از این مسیر

    لا تزغ زبانم رو از این مسیر

    بدونِ همه چی میشه زنده موند ولی بدونِ خدا نمیشه زندگی کرد

    در پناهِ الله رحمان شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  3. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 945 روز

    به نام خدای به این خوبی و زیبایی

    که اینقدربنده هاشو دوست داره که در قرآن فرموده تو بخواه و من اجابت میکنم به شرط ایمان خدایا شکرت سپاسگزارم

    ردپای 48

    خدارو شکر میکنم بابت وجودشما استاد مهربان و آگاه

    خدارو شکر میکنم که لایق بودن تو این جمع توحیدی رو به من داد

    خدارو شکر میکنم که آگاهی درک قوانین جهان رو به من داده تا بتونم با قوانین زندگی کنم با آگاهی زندگی کنم

    و چقدر این زندگی کردن شیرین و لذت بخشه

    زندگی کردن آگاهانه با زندگی کردن در جهل زمین تا آسمون فرق میکنه

    من این زندگی رو دوست دارم

    زندگی پر از آرامش

    پر از شادی

    پر از سلامتی

    پراز ثروت و نعمت

    پراز بهتر شدن هر روزت

    پراز پیشرفت هر روزت

    خدایا شکرت خدایا کمکم کن هدایتم کن که هروزم از روز دیگرم بهتر و بهتر شود و پیشرفت کنم و به آزادی زمان و مکان برسم

    ممنونم از شما دو عزیز که تو هر فایلی که برای ما ظبط میکنین نمیدونین چقدر به ما کمک میکنین به باورهامون

    به کنترل ذهنمون

    به ایمانمان

    به عزت نفسمون به اعتماد به نفسمون و ……

    ما با دیدن این همه زیبایی این جهان پهناور آگاهتر می‌شویم و ذهنمون منطقی تر میشود

    و زندگی من پارسال با امسالم خیلی فرق کرده از همه نظر بعضی جاها هنوز بکم مشکل دارم که با بیشتر کار کردن روی خودم اونم بهتر می‌شود

    خدایا شکرت سپاسگزارم ای خدای مهربان

    از شما استاد عزیز و مریم مهربان ممنونم

    هر جا هستین سلامت وثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام به همه ی عزیزان.

    بسیار لذت بردم از تماشا و شنیدن صدای آبِ جاری.

    چقدر دلچسب بود و شنیدنی.

    خدایا شکرت برای این همه زیبایی.

    چقدر قشنگه حیاطِ خونه ی آدم دشت باشه، کوه باشه، رودخانه باشه، آبِ شیرین و گوارا داشته باشه و هر وقت آدم اراده کنه بتونه بنوشه و لذت ببره.

    استاد جان و مریم جان، ممنونم که لذت این سفر رو با ما به اشتراک میذارین، از مسیر گرفته تا خودِ اقامتگاهتون.

    خدارو شکر که همه ی جهانِ خدا زیباست.

    گل‌هایی که گوشه کنار پیاده روها میبینم.

    برگ های پاییزی که دونه دونه با اذنِ خدا میوفتن روی زمین.

    و منو صدا میکنن که برگرد ببین سمانه، من (برگ) به اذنِ خدا زمین افتادم، اینچنین خدایی داری که کنترل و مدیریت همه چیز به عهده ی اوست.

    فقط روی خودش حساب کن، نه خودت نه دیگران…

    والله خیر الرازقین…

    چقدر زیباست که خدا بهترین روزی دهنده است.

    دیشب هدایت شدم به این آیه و باورِ امیدبخش.

    خوشحالم که نوشتن و خوندن تو این سایت منو تو مسیر و راه نگه میداره.

    الهی شکر برای همه ی نعمتهای بی پایانت خدای مهربونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  5. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1897 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    به به!

    هر چی هم تصاویر مناطق کلرادو نزدیک به هم و شبیه به قسمت‌های قبل به نظر بیاد، باز نیش من با دیدنشون ناخودآگاه تا بناگوش کش میاد! اصلا این ترکیب رنگ دره و آب و کوههای سبز و برفهای لاغر کوچولوی بالای کوهها با آبی کبالت آسمون و ابرهای قشنگ سفید، برای روح و روان مثه گل گاوزبون عمل میکنند! آاااااخ، جونم! همین الان از خوشی، چرتم گرفت!

    خب، معلوم شد استاد پای این رودخونه ی سرد، چرا زودی پاشو میچپونه تو آب! تو هم خوابت گرفته، استاد کلک! اوخ! خنکی آب این رودخونه ها راستی که لذت‌بخشه! اینکار، سیکل لذت رو از گردش میون طبیعت، دوچندان میکنه. برم یه آب به صورتم بزنم تا خوابم نبرده!

    راستی بچه ها، چند قسمت قبل که استاد و مریم جون رفته بودند سونای طبیعی، من خیلی این فرآیند تعریق رو در اونجا ستایش کردم! دلم سونا خواست!

    دو روز بعد، خانمم مجری یه مراسم افتتاحیه مدارس تو یه مدرسه ابتدایی بود. منم واسش سیستم صوتی و عروسک و لباس‌های اجرا و …بقیه چیزها رو بردم مدرسه. موقع خدافظی، دقیقه نود خانمم فهمید که عروسک گردان نیومده. مراسم داشت شروع می‌شد. خانمم گفت: علی…چیکار کنم؟! مراسم داره شروع میشه! تو میری تو عروسک باب اسفنجی؟!

    یه نگاهی به عروسک غول آسای اسفنجی کردم و گفتم: چیکار باید بکنم؟! خانمم گفت: هیچ چی، تو فقط برو تو عروسک، کنار من بایست، من مراسم رو جمع میکنم.مزدش هم مال تو، فقط دوساعت برنامه ست…

    گفتم : باشه!

    رفتم تو عروسک باب اسفنجی!

    آقا چیکار دارید! ستاره مراسم شدم! انقدر با دختر کوچولوهای ناز کلاس اولی عیاق شدم که از سرو کولم بالا میرفتن و مراسم کلا چپه شد! همگی از صندلی‌های سالن پایین آمده بودند و دور من جمع شده بودند و داد میزدن: باااب اسفنجی! باااب اسفنجی!

    فقط، اون تو خیلییییییی گرم بود! داشتم خفه میشدم! چند بار هم آنتراکت رفتم زیر کولر،تو یک کلاس نزدیک سالن، ولی اون دخترای شیطون نمیذاشتن یه دقیقه استراحت کنم! تندی خانومم با میکروفون صدا میزد: باب اسفنجی، دوباره بیا!

    آقا ، شهرت همینه دیگه! تا همه گی با پدر و مادرشون یکی یکی باهام عکس یادگاری گرفتن، یه سه ساعتی طول کشید و قد دوتا سونا سرو کله م خیس شد!

    همون تو که بودم، گفتم: خدا خفه ت نکنه، سید حسین عباسمنش! این به خاطر تمرکز بر سریال توئه!!!

    آخرش از تو عروسک در اومدم و رفتم وسایل رو یکی یکی بار ماشین کردم تا خانمم بیاد و بریم…یهو یه دختر کوچولویی که هنوز در مدرسه وایستاده بود، داد زد: مامااااان! بیا، این آقاهه، باب اسفنجی یه!

    نمیدونم چطور منو از پشت لباس عروسکی شناخته بود! اونجا دیگه من تو عروسک نبودم!

    خلاصه، عرق چکان و سونا رفته، از میان خیل هوادارانم فرار کردم!

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      صفاگنجی گفته:
      مدت عضویت: 1787 روز

      سلام به آقاعلیِ دوست داشتنی

      خیلی بامزه تجربه ی باب اسفنجی شدنتون رو تعریف کردید،کلی لبخند مهمان صورتمون کردید ازتون ممنونم که این داستان رو اینجاتعریف کردید

      کاملا تصورتون کردم که تو چه وضعیتی بودید،چقدر ایده ی جالبی بوده برای کلاس اولی ها که بتونن خاطره ی خوبی سال اول تحصیلیشون یاداوری کنن

      دخترمن هم امسال کلاس اول میره باکلی گریه وزاری مدرسه رفت

      اگه این ایده رو تو مدرسشون اجرامیکردن مطمئنا بااحساس بهتری روز اول تحصیلیش رو شروع میکرد

      واقعا که چقدر اون روز شما باعث شادی قلب خیلی ازبچه ها شدید،کلی هم برای خودتون اوقات فانی بوده

      و کلی هم شوروشوق دادید به بچه ها که باب اسفنجی بزرگو واقعی رو ازنزدیک ببینن

      چون اکثربچه ها عاشق این برنامه کودک هستن

      براتون آرزوی شادی بیشتر ازخداوند میطلبم،وبازهم ازتون ممنونم که این داستان فان وجالب رو تعریف کردید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        علی بردبار گفته:
        مدت عضویت: 1897 روز

        سلام به خانم گنجی عزیز

        من عاشق بچه ها هستم. مطابق قانون احساس خوب: اتفاقات خوب، اصلا نگذارید بچه دلبندتان با گریه به مدرسه برود.

        از دیروز، دوتا بچه ام را با مسخره بازی و خنده به مدرسه فرستادم.

        نتیجه اش خوب بود. پسرم روز اول مدرسه را با حال خوب به پایان رساند و با کمال تعجب، دیدم که مقابل مدرسه گارد نگرفته…هرسال مکافات داشتیم باهاش. حالا کلاس پنجمه.

        بچه ها یک بار زندگی و تحصیل را تجربه می‌کنند و اگر ما با تکیه بر آموزه های استاد، حواسمان جمع سرنوشتشان باشد، انشالله این مملکت زیباتر و قشنگتر خواهد شد، چون اینها تنها سرمایه ما و مملکتمان در آینده خواهند بود.

        ایده استفاده از برنامه های شاد را به مدرسه شان بدهید..کلاس اولی‌ها خیلی مناسبت در همین کلاس اول پیش رو دارند که می‌تواندبرای جشن گرفتن استفاده شود. یادم میاد که اصلا شروع اجراهای خانمم در مدرسه ها، کلاس اول دختر خودم بود. خانمم گفت که میخوام حال مه تا خوب باشه و با احساس خوب، کلاس اول رو شروع کنه.. رفت و یک لباس محلی کرایه کرد و یک برنامه شاد برای کلاس اول دخترم ترتیب داد…از بعدش ، آن مدرسه، خانمم رو ول نمیکنه..این تجربه هم، تو همون مدرسه بود، با وجود اینکه دخترم دوساله دیگه از اون مدرسه رفته!

        من، بطور شانسی این تجربه را با بچه ها داشتم و چقدر احساسم بهتر شد. از پشت چشمی نقاب صورتک، چهره های قشنگ بچه ها و ذوق کردنشان را میدیدم. چه ذوقی داشتند که با باب اسفنجی، دست بدهند! بچه ها، عشقند. بچه های خودم،همه زندگی منند. از همراهی با کودک دلبندتان غافل نشوید…برای مسلح شدنش در برابر این زندگی به خنده و شادی، کم نگذارید. شانس بزرگ بچه تان این است که مادرش، عباسمنشی است!امیدوارم در کنار شما ، بهترینها و بهترینها را تجربه کند.

        اگر از همین کلاس اول ، با شادی و خنده و احساس خوب جلو ببریدش، موقع رسیدن به سن بچه های من، هیچ زحمتی نخواهید داشت و خودکار ، عنان زندگیش را به دست خواهد گرفت.

        مطابق تمرین ستاره قطبی جلو بروید. هرشب قبل از خواب و هر صبح، بعد از بیدار شدن، بچه تان را بخندانید.

        موفق و خوشحال باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1323 روز

      وااای علی آقا،عااالی بود…عالی :)))))))

      روحم شاد شد،خدا شادت کنه …

      داداش لطفا همیشه بنویس،زیادم بنویس…عالی مینویسی..

      چقدر تحسینتون کردم که با خانومتون همراهی کردید،این کاری که شما انجام دادید،واقعا قابل ستایش و سپاسگزاریه!

      داشتم فکر میکردم سعیده،اگر تو همچین موقعیتی بودی،حاضر بودی مثل علی آقا بپذیری دوساعت عروس گردان بشی و برات مهم نباشه نظر بقیه …؟

      خداروشکر جوابم مثبت بود!

      تحسینتون میکنم بی نهایت،این عشق و این رابطه ی فوق العاده تون و این هم مداریتون رو

      الهی که خوشبختیتوون روز افزون نه! ثانیه افزون باشه…

      درپناه الله یکتا،همیشه غرق احساس عمیق خوشبختی باشید در کنار خانواده ی قشنگتون.

      قلبِ فراوانِ فراوان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        علی بردبار گفته:
        مدت عضویت: 1897 روز

        سلام سعیده ی فلورانس نایتینگل

        مرسی!

        میدونی، خیلی خوشحال شدم که این نقش رو قبول کردم. اولش، کمی اکراه داشتم و بهم برخورد، ولی کلا کسی نیستم که به رفقام نه بگم…خانومم هم سالهاست رفیقمه، از قبل از ازدواج! حالا هم برای کمک خرجی خونه، برنامه ور میداره، خیلی چشم سفیدم اگه همچی وقتایی بذارم بهم بر بخوره!

        یه حال خوبی بود، وقتی کوچولوها داشتن به لباس باب اسفنجی واسه تبرک دست میزدن! از خودم خوشم اومد.

        بچه ها با کارهاشون، قلب آدم رو از خوشی مچاله میکنن! الان یاد اون کوچولوی 4 ساله افتادم که تو بخش شما بستری بود…همه شون فرشته اند، از دلایل زنده موندن من!

        توهم کودک درون فعالی داری، مثل خودم! ولی خیلی خوبه اگه بتونیم از این مهارت‌هایی که اینجا یاد میگیریم، یه جوری برای کمک به نسل آینده استفاده کنیم. خیلی بهش فکر میکنم و بالاخره هم راهش رو پیدا میکنم!

        شیفت‌هات آسون و دلت شاد شاد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1564 روز

      سلام به برادر عزیز علی آقا

      کامنتون دوبار خوندم وبلند بلندخندیدم..(:

      خیلی باحالین و اینکه اینقدر با خانمتون پایه هستین دمتون گرم

      تحسینتون میکنم..

      عالی عالی

      اونقدر قشنگ با جزییات گفتین.

      طوری که من فکر کردم اونجا بودم

      هرچند کامنتون برای یکسال پیش بود اما برای من تازگی داشت و مثل اینکه امروز اتفاق افتاده بود ومن تماشاچی بودم…

      خدایاشکرت

      الهی هر جا هستین لیتون خندون ودلتون شاد شاد باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1506 روز

    بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است

    سلام به استاد عزیز ، مریم جان و همه دوستان با صفا و توحیدی این سایت فوق العاده

    خدایا شکرت که شب قبل با شنیدن صدای زیبای جریان آب خوابم برد و امروز صبح هم دوباره به محض بیداری این تصاویر و صدای روح نواز را دیدم و شنیدم

    الهی شکر بابت چشمان سالمم الهی شکر بابت گوش های سالمم الهی شکر که در مسیر درک زیبایی های جهان زیبای تو هستم خدای مهربانم

    الهی شکر بابت هدایت شدنم به این سایت پر از اگاهی که حالم را خوب میکنه و‌چیزی جز زیبایی نیست در اینجا

    چه طبیعتی استاد چقدر عالی چه اسمان ابی و صاف و زیبایی عجب دشتی که سرتا پا سبزه عجب جایی انتخاب کردید گوارای وجودتون این اب گوارای عالی دقیقا حس کردم وقتی پاهاتون گذاشتید داخل این آب سرد و جریان روان چقدر لذت بخشه چقدر عالی که شما فارغ از زمان و مکان سفر میکنید تحسین میکنم این راحتی شما را تحسین میکنم این عشق زیبای شما دو‌نفر را چقدر لذت بخشه بودن در کنار کسی که از جنس افکار خودشه الهی شکر چقدر زندگی راحته استاد وقتی با مسیر جریانش پیش میریم وقتی هیچ مقاومتی نداریم وقتی میگیم توکل علی الله و کفی باالله‌وکیلا چقدر زیبا است وقتی اعتماد میکنیم به جریان هدایت و اجازه میدیم مارا ببره من که این لحظاتی که دارم این کامنت مینویسم دقیقا خودما سپردم به این جریان چون مطمانم این جریان الهی منا به جایی که میخواهم میرسونه

    چه تصاویر زیبایی گرفت این درون ناقلا دمش گرم و چقدر دلم تنگ بود برای این موسیقی ملکا ذکر تو گویم

    …….

    ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

    نروم جز به همان ره که توام راهنمایی

    همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم

    همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

    تو زن و جفت نداری، تو خور و خفت نداری

    احد بی‌زن و جفتی، ملک کامروایی

    نه نیازت به ولادت، نه به فرزندت حاجت

    تو جلیل‌الجبروتی، تو نصیرالامرایی

    تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی

    تو نماینده فضلی، تو سزاوار ثنایی

    بری از رنج و گدازی، بری از درد و نیازی

    بری از بیم و امیدی، بری از چون و چرایی

    هاااااااای جیگرم حال اومد خدایا شکرت

    داشتم فکر میکردم به این جاده های پر پیچ خم

    استاد عزیزم تا اینحایی که‌نوشتم‌نمیدونم چی شد موزیک پلایر گوشیم رفت روی یک‌مراقبه کوتاه از فارسی دری خانمی که با زبان فارسی دری منا به احساس ارامش فرا خواند میگفت ارام باش و‌خودتا غرق کن در رویای خودت تصور کن در سرزمین رویاهات هستی تو امن هستی من تصور کردم به سرزمین شما رسیدم و شما را با عشق بغل کردم و به پهنای صورت دارم اشک میریزم و از خاطراتم میگم از مسیر پر پیچ خمی میگم که اعتماد کردم و‌به سرزمین شما رسیدم شما و مریم عزیز را بغل کردم انگار شما در انتظار من بودید خداااااااایا شکرت

    این جاده های پر‌پیچ و‌خم بالاخره منا رساند به سرزمین آرزوهام چقدر آسون‌بود استاد وقتی اعتماد کردم الهی شکر خدای مهربان

    چه روزی شد امروز نمیتونم بیشتر از این بنویسم فقط صدای منا از اوووووووج‌احساس عشق میشنوید تقدیم شما و همه دوستان عزیزم این احساس نابم و خالصم

    عاشقتونم دوستتون دارم

    در پناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  7. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2152 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی

    سلام به همه همسفران عزیزم

    خدایا ازت سپاسگزارم که یک روز دیگه بهم فرصت دادی تا همراه و همسفر استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و دوستان خوبم باشم

    استاد عزیزم چقدر دارم ازتون یاد میگیرم که زندگی رو ساده بگیرم و تمرکزم رو اصل باشه

    و بدونم برای لذت بردن نیاز به کارهای عجیب و غریب نیست

    همینکه استاد وسط آب رو یه صندلی میشینن و لذت میبرن و مراقبه میکنن و تمرکز میکنن رو زیبایی ها

    همینکه با یه دست و صورت شستن با آب خنک لذت میبرن

    چقدر برامون درس داره که لذت ببریم از هر لحظه مون

    بدون اینکه نیاز به چیزهای پیچیده باشه

    استاد من قبل از آشنایی با شما کلاسهای یوگا میرفتم و یه کلاسی بود مخصوص مراقبه

    یه سری تمرین هم بود که باید تو خونه انجام میدادم

    حتما باید لباس سفید میپوشیدم

    حتما باید شمع روشن میکردم

    حتما باید یه جای خاصی مینشستم یه مدل خاصی مینشستم و یه جور خاصی نفس میکشدیدم و یه سری اصوات رو تکرار میکردم

    یعنی چقدر باید کار انجام میدادم که مثلا مراقبه کنم و تمرکز کنم

    بعد آخرشم حواسم به همه جا و چیز پرت میشد به جز اون کاری که دارم انجام میدم

    ولی من از استاد یاد گرفتم اصلا نیازی به اسم های عجیب و غریب و کار عجیب و غریب نیست

    اصل اینه که من تمرکزم بره سمت زیبایی ها

    پس هرجا باشم با ساده ترین امکانات میتونم این کار و انجام بدم

    اصلا همین دیدن سریالهای سفر به دور امریکا خودش یعنی مراقبه کردن چون ما تمام حواس و تمرکزمون رو زیبایی هاست و به هیچ چیز دیگه ای فکر نمیکنیم

    یا مثلا همینکه استاد صدای آب رو ضبط کردن

    همین گوش دادن به صدای آب یعنی مراقبه کردن دیگه

    استاد چقدر ازتون یاد میگیرم که کارها رو برای خودم سخت و پیچیده نکنم و همه چیز و ساده بگیرم

    شما با یه گوشی بهترین تصاویر و خلق میکنید و یه ادیت ساده میزنید

    بدون نیاز به دوربین و یا نرم افزار خفنی این کار و انجام میدین و چقدر کار عالی و با کیفیت و زیبا درمیاد

    و چقدر به بهترین شکل ممکن زیبایی و ثروت و عشق رو به نمایش میزارین

    یا مثلا به قول یکی از بچه ها شما تا الان کلا دو دست لباس عوض کردین

    چقدر من دیدم افرادی که تو مسافرت هر ساعت یه دست لباس جدید میپوشن

    شما غذا خوردنتون هم خیلی آسان و راحت و ساده هست

    استاد الان میفهمیم که ساده زیستی یعنی چی

    چقدر لذت میبرم از خانوم شایسته که هرجا که اوکی هستن تو هر لوکیشنی که دوست دارن با یه پوزیشن ساده عکس میگیرن

    چقدر لذت میبرم که برای اینکه مسئله شیب ماشین برطرف بشه از یه ایده ساده استفاده کردین و با یه سنگ درست شد

    استاد اینم بیانگر این موضوع که گفتین تو مسافرت نگران نباشیم

    بیایم این باور و بسازیم که اگه مسئله ای پیش بیاد خداوند راه حلش رو هم بهمون میگه

    شما میخواستین یه سری وسایل بیارین ولی با یه ایده ساده مسئله حل شد

    استاد من کلا ازتون یاد گرفتم که هدفم رو بزارم لذت بردن

    و تمرکزم رو بزارم رو اصل

    و اون چیزی که اصل نیست و حذف کنم

    کارها رو به ساده ترین شکل ممکن انجام بدم و همه چیز و راحت بگیرم

    خیلی سعی میکنم این قوانین رو تو زندگیم انجام بدم چون من کلا آدمی بودم که همه چیز و سخت میگرفتم

    خدایا ازت سپاسگزارم برای آگاهی هایی که بهم میدی

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  8. -
    سمیرا سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1543 روز

    بنام الله مهربان یکتا

    چه عکس زیبایی از مریم بانوی در صلح و آرامش با اون کتونی های قرمز و شلوار آبی شون، آرامش درونی شما از این عکس پیداست و اعتماد به نفس و عزت نفس تون از سادگی پوشش و لباس تون تو این مجموعه فایلهای سفر به دور آمریکاتون میبینیم

    بودن توی این سایت و دیدن محتواش و خوندن کامنت های ناب و ارزشمند دوستان هم مداری ، کار هرروزه ی من شده .

    امروز دومین روز پاییزی سال ، بعد از مناجات و آرزو نیاز با خدای مهربان ، اومدم به قول بچه های سایت تو غار تنهایی ام ، جایی که هرچی بمونیم انگاری بازم کمه ،میدونم هربار با اومدن اینجا چقدر بزرگ‌تر میشم و ظرف وجودی ام رشد میکنه .

    این مجموعه فایلهای سفر به دور آمریکا ، دیگه شده سریال همیشگی ماهایی که دور شدیم از فیلم های رسانه و تلویزیون ، واقعا چه جایگزینی خوبی شده برامون تمرکز و دیدن زیبایی های این جاده های تمیز و پاکیزه ، سرسبزی و انبوه درختان سر به فلک کشیده ، جنگل و رودخونه و آب و آسمان زیبا …

    حتی برای منی که تو شمال ایرانم ، این زیبایی ها جدیده ، چقدر دلم سفر می‌خواد….

    خدارا هزاران مرتبه شکر و سپاس که اینجام و هرروز

    دارم روی خودم کار میکنم .

    خدایا شکرت …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  9. -
    رضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1130 روز

    بنام خداوند فرادست و فرزانه

    سلام به استاد عزیزم مهربانو شایسته و همسفران نازنینم

    فاتحه:6

    اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ

    ما را به [شاه] راه مستقییم راهبر باش

    فاتحه:7

    صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ

    ـ [شاه] راه کسانی که به آنها نعمت دادی

    راه مستقیم، کوتاهه و پر پیچ و خم نیست و هر لحظه بیشتر ما رو مجذوب می کنه و هر وجبش پر از زیبایی و نعمت و برکته.

    مثل همین مسیری که استاد و بانو شایسته در اون قدم گذاشتن که هر قدمش پر از فراوانی و ثروت و نعمته.

    خدارو صد هزار مرتبه شکر که ما هم در مدار دریافت این زیبایی ها هستیم.

    اینها برای من نشونه ست که مسیرم مسیر درستیه، و من هدایت شده خدا هستم.

    استاد، هر چقدر در این سفر به ارتفاعات بالاتر نزدیکتر میشید همه چی زیباتر و سرسبزتر میشه.

    چقدر ویوی حیاط خونه تون زیباست استاد، هم آب چشمه زلال دارید، هم هزاران هکتار کوه و جنگل وسیع و دشت سرسبز در اختیارتان قرار گرفته اونم بصورت کاملاً رایگان و کاملا طبیعی‌، اگر کسی بخواد چنین فضایی رو خریداری کنه قطعا باید میلیون ها دلار هزینه صرف کنه. اما شما بسادگی و با یک تراک کمپر مهمان رب کریم هستید برای این ضیافت الهی

    این جنس از صلاتی که شما دارید ناب ترین روش توجه به الله یکتا ست.

    چقدر ساده با یه صندلی و یه بطری می شینید توی آب و از نعمتهای بیکران خداوند تمجید و ستایش می کنید.

    اونجایی که صدای آب رو گرفتید ترکیبش با تصویر کوهستان و دامنه ی سرسبزش بی نظیر بود.

    خدایا شکرت برای وجود درون بچه، استاد وقتی فرستادینش بالا من در حال نوشتن بودم و دیگه نتونستم چیزی بنویسم، واقعا محو تماشای این قاب طبیعی شدم. هیچوقت فکر نمی کردم پوسترها و کارت پستالهایی که همیشه توی دفاتر کار و یا منزل داریم رو بتونم در دنیای واقعی هم مشاهده کنم ولی شما استاد این امکان رو با بکارگیری ارزش ابزار بما هدیه دادید. خدا حفظتون کنه.

    برای شما و مهربانو شایسته سلامتی شادکامی و نیک‌ بختی و

    برای اعضای خانواده عزیزم ثروت و نعمت و برکت آرزومندم.

    مانا باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  10. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1641 روز

    به نام خدایی که مرا انسان آفرید سلام بر استاد عباسمنش وخانم شایسته،با خود نجنگید.

    نرم باشید.

    سعی نکنید بنایی از اخلاقیات و شخصیت در اطراف خود بسازید. خود را در معرض نظم و انضباط‌های تحمیلی قرار ندهید وگرنه هر انضباطی حجابی بر روی شماست.

    به دور خود حصار نکشید.

    نرم بمانید.

    جاری باشید.

    با روپوش شخصیت و رفتارهای از قبل تعیین شده، زندگی نکنید.

    نرم و ملایم باشید، مثل آب.

    نه سفت و خشک مثل یخ.

    هرجا که طبیعت‌تان شما را می‌برد، بروید. مقاومت نکنید. به خودتان و هستی‌تان، چیزی را تحمیل نکنید.

    جامعه به شما تحمیل را آموزش می‌دهد و می‌گوید خوب و خوش اخلاق باشید، این طور و آن طور باشید. اما بدانید در اینصورت آنچه را که طبیعی است، از دست می‌دهید و مبدل به ماشین می‌شوید؛ بدون سیلان، بدون جریان.

    به دور خود حصار نکشید.

    زندگی را با هشیاری از لحظه‌ای تا لحظه‌ی دیگر زندگی بکنید. زیرا با نبودن شخصیتی به دور خود، نیاز به هشیاری دارید. تصمیم باید هر لحظه گرفته شود، نه از قبل… باید در لحظه به موقعیت‌ها جواب دهید. چیزی آن جاست و شما برای آن مهیا و آماده نیستید. پس باید تماما بیدار باشید.

    نرم باشید و این کلمه را عمیقا به خاطر بسپارید. بگذارید در شما نفوذ کند تا در هر شرایطی بتوانید جاری باشید، مثل آب.

    برای زندگی‌تان الگو و چارچوب درست نکنید. گرچه مذهب و جامعه سعی در ساختن این الگوها برای شما دارند. ولی چنانچه در هر لحظه‌ی زندگی با هشیاری گام بردارید، این الگوها بر شما تحمیل نخواهد شد. جسور و شجاع باشید زیرا اینگونه زیستن نیاز به شهامتی فراوان دارد.

    ️ واکنش و پاسخ

    زندگی انسان چون یک خوابگرد، خودکار و مکانیکی است؛ اعمالش را چون یک آدم‌آهنی انجام می‌دهد.

    اگر اعمالت را تماشا کنی، متعجب خواهی شد که چگونه یک اشتباه را هر روز مرتکب می‌شوی. بارها تصمیم گرفته‌ای آن اشتباه را دیگر مرتکب نشوی اما چنین تصمیم‌هایی بی‌فایده هستند. وقتی دوباره در آن موقعیت قرار بگیری، مثل همیشه واکنش نشان می‌دهی. نمی‌دانی که چگونه پاسخ دهی.

    واکنش و پاسخ با یکدیگر متفاوتند.

    واکنش، خودکار و ناخودآگاه است ـ اما پاسخ، غیرخودکار و خودآگاه.

    پاسخ بر اساس موقعیت مورد نظر داده می‌شود، اما واکنش بر اساس الگوی همیشگی.

    واکنش، یعنی دنبال‌کردن راه حل‌های آماده و برنامه‌های از پیش تعیین شده‌ای که به ما دیکته شده و از «گذشته» غالب گشته است.

    و زندگی‌کردن در این لحظه، بدون دخالت گذشته، همان پاسخ است.

    تنها راه تغییر دادن دنیا، تغییر دادن سطح آگاهی انسانهاست. و این را می توانی در خودت انجام دهی.این را نمی توان از بیرون در مورد کسی انجام داد.

    بدان که اگر سطح آگاهی خودت را تغییر دهی، ارتعاشی ایجاد خواهی کرد که مردم را تغییر خواهد داد. بدون اینکه از آن باخبر شوند آنان را تغییر خواهد داد ،️به این سوترا از بودا توجه کنید:

    افکار می‌لرزند و ثابت نیستند،

    به ‌اختیار خود پرسه می‌زنند.

    فقط یک روز در اتاقت بنشین، درها را ببند و شروع کن به نوشتن افکاری که به سراغت می‌آیند. این کمک می‌کند که هشیار شوی.

    فقط هر اتفاقی را که در ذهنت می‌افتد بنویس. ویرایش نکن، کاری نکن آراسته و پیوسته به ‌نظر برسند. این برای نشان‌دادن به دیگران نیست؛ فقط برای نظارت خودت است. به مدت ده دقیقه فقط بنویس، سپس آن را بخوان و تعجب خواهی کرد:

    آیا دیوانه‌ای یا چی؟!

    چه چیزهایی در سرت جریان دارد!

    انواع چیزها، چنان بی‌ربط هستند که هیچگونه ارتباطی بین آنها نمی‌توانی تصور کنی. هر چیز فقط بطور تصادفی با دیگری مرتبط است… سگی در همسایگی وق‌وق می‌کند و ذهن شروع به کار می‌کند؛ به یاد سگی می‌افتی که در کودکی داشتی، و ناگهان ذهنت از سگ به دوستی می‌پرد که در همان زمانِ کودکی داشتی، و از آن دوست، به مدرسه و به معلم و…….

    ذهن اینگونه به جهیدن ادامه می‌دهد و تو در جایی فرود می‌آیی که کسی نمی‌داند کجاست! و تمامش با وق‌وق سگی شروع شد که تو را ابداً‌ نمی‌شناسد و ابداً علاقه‌ای به تو ندارد؛ ولی ماشه‌ی یک روند توسط او چکانده شد. اکنون می‌توانی در هرجایی فرود بیایی! و هربار که اتفاق بیفتد تو به مکانی دیگر می‌رسی.

    ذهن همیشه از یک مکان به مکانی دیگر می‌جهد و ذهن چنان اطلاعات زیادی دارد که می‌تواند انواع دنیاها را خلق کند.

    و تو فقط با مشاهده‌کردنِ ذهن است که به حقیقت خواهی رسید:

    «افکار می‌لرزند و ثابت نیستند،

    به ‌اختیار خود پرسه می‌زنند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای: