سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 216 - صفحه 13

501 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا باقری گفته:
    مدت عضویت: 1499 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربانم و خدمت همه دوستان عزیز

    چقدر خوشحالم و خدارو شکر میکنم که میتونم این همه زیباییها رو ببینم و برای هر لحظه سپاسگزاری کنم و لذت ببرم

    سپاسگزارم از شما که این امکان و به ما دادید که این زیباییها رو ببینیم چقدر این فایلها به ما انگیزه میده و چقدر حالمون و خوب می‌کنه

    ثروت و فراوانی این آزادی مکانی و زمانی رو به شما میدهد که هر جایی که دوست دارید بتونید بروید و تجربه کنید این همه زیبایی و لذت ببرید

    هر لحظه با شما سفر کردن و تجسم کردن این که من هم در کنار شما هستم بزرگترین تفریح برای من هستش

    خدای من اون دریاچه با این عظمت و باغهایی که گل‌هایی زیبایی دارند روح آدم و آرام می‌کنه و سپاسگزارتر میکنه

    خدایا شکرت که لایق دیدن این همه زیباییها هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    بنام خدای بخشنده ی مهربان

    سلاام ب همگی عزیزانم

    استاد جان

    مریم عزیزم

    و دوستان نازنین

    ردپای47

    من ی کامنت بلند نوشتم ک پاک شد گفتم اشکال نداره دوباره مینویسم

    حتما قراره خدا کلی زیبایی دیگه نشونم بده و ب یادم بیاره

    خداروشکر میکنم ک ی فرصت دیگه بهم داد تا ردپای زیباتری ازخودم ب جا بزارم

    چن روزه ذهنم شروع کرده ب مقایسه

    مقایسه بین کسایی ک تازه چن ماهه عضو شدن با خودم

    خداروشکر خییلی آگاهی های خوبی دارن و من متحیر میشم از درکی ک پیدا کردن تو این مدت کم

    برای ذهنم توضیح دادم حتما این عزیزان ظرفشون بزرگتره

    بیشتر کار کردن روخودشون

    خدارو بهتر باور کردن

    اصن خود تو زکیه خانم چقد مگه روخودت کار کردی ک ادعات میشه خیلی بلدی

    ب میزانی ک قانونو باور کنی

    قدرت خدارو باور کنی

    باورهاتو درست کنی

    و هررر روز رو خودت کار کنی

    ب همین میران نتیجه و درکت از قانون بالاتر میره

    همین ک من الان اینجام و میتونم از این آگاهیا از این فایل ها این فیلم های فراوانی و زیبایی وبرکت خدا لذت ببرم و استفاده کنم

    خودش نتیجه س

    اینکه هدایت شدی ب این مکتب توحیدی

    استاد موحد

    دوستااان بینظیر فوق العاده

    ک هرکدوم برای بهبود خودشون دارن رو خودشون کار میکنن وقت میزارن

    هزینه میکنن

    دوره تهیه میکنن

    بعد تو خودتو با این عزیزان مقایسه میکنی ک اینقد تعهد دارن ب آموزه ها

    اونا تکاملشونو طی کردن

    و باعشق دارن رو خودشون کار میکنن

    تو هم باید آرام باشی و اجازه بدی ک تکاملت طی بشه

    تا ظرف وجودت ذره ذره بزرگتر بشه

    رشد کنی

    وخداروشکر کنی ک عضو اون 99%جامعه نیستی

    ک ی ذره نجوا ها نمیزارن ی خواب راحت داشته باشن

    امروز47ومین رو تعهدت هست

    ک توهمین مدت کلی نتیجه گرفتی

    ک قانون جواب میده

    اگه من احساسمو خوب نگهدار اتفاقات خوب برام میفته

    نتایجی ک گرفتم تواین مدت:

    آرامش بیشتر

    داشتن حساس خوب بیشتر درطی روز

    خودم و بیشتر دوسدارم

    رابطه ام باخودم و خدای درونم خییلی بهتر شده

    نقطه های آبی ک دریافت میکنم از دوستان عزیزم بیشتر شده چقددد حس خوب میگیرم ازشون

    شروع کردم ب پیاده روی روزانه

    امروز روز5هست

    خیلی حس خوبی دارم

    دیشب کلی باخدا حرف زدم شکرگزاری کردم

    درخواست دادم و از خدا خواستم

    تا کمکم کنه بهتر درکش کنم

    قانونو بهتر درک کنم

    ک 10دقیقه بعد اومدم تو سایت و ی نقطه ی آبی پراز عشق توحیدی از طرف یکی از دوستان دریافت کردم

    چقدددد ایمانم قوی تر شد

    و چقددد لذت بردم وانرژی گرفتم ازش

    الهی صدهزار بارشکرت خدای عزیزم

    آگاهی های ارزشمند دریافت میکنم

    ی دفتر خوشگل از داداشم هدیه گرفتم

    ی پیراهن خوشگل نااااز عروسکی صورتی از آجیم هدیه گرفتم

    دوتا پارچه شلوار ک درخواست داده بودم ب مادر تا خودم با عشق بدوزم

    ی تاپ نخی خییلی خنک وخوشگل از ی آجی دیگم هدیه گرفتم

    دوتا مانتو وی شومیز زیبا هدایت شدم برای دوختش

    ک خداروشکر خیییلی دوسشون دارم و راضی ام ازشون

    راحتر میتونم احساسمو ابراز کنم

    برای اولین بار داداشمو درآغوش گرفتم

    بعد از 4ماه ک دیدمش

    قبلا فقط دست میدادیم و روبوسی بود کلا ابراز احساسات فیزیکی نداریم تو خانواده

    ولی من اخیرا خیلی دوسدارم احساسمو ابراز کنم مثلا مامانم کاری برام انجام میده محکم بغلش میکنم و میگم مررسی ماااادر قشششنگممم

    کلی مادر لذت میبره و ایشونم منو درآغوش پراز عشقش میگیره

    الهی صدهزاررر بارشکرت

    خدای من ازت ممنونم ک کامنت قبلینو پاک کردی تا بانوشتن این کامنت

    بفهمم چقدرررر خوشبختممم

    چقدررر حالم خوبه

    وچقدررر لذت میبرم از وجود عزیزانم

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    خدای من مچکرم بابت این قسمت عالی سفرنامه

    چقدر همه جا زیباست واقعا زیبایی های کلورودو تمونی نداره

    واینکه بستگی ب خودمون داره ک ذهنمون مث این زمین بی حاصل کتار دریاچه باشه

    یا مث اون طرف دریاچه بینظیرررر

    و فوق العاده رویایی

    چقدرر مسبر این تریل و دوسداشتم واقعا باهمه جا متفاوت بود

    مخصوصا اون خاک سرخششس

    خدااای من من چقددد عاشق این خاک قرمزم

    یادمه اسفند سال گذشته با خواهر زاده م کیان ک کلاس اول بود

    رفتیم گل بازی چقدررر لذت میبرم

    وقتی با تک تک انگشتام لمسش میکتم این گل وخاک ک از جنس خودنه چقدررر عطرشو دوسدارممم

    چقدررر آرامش بهم میده خدای من

    چون بارون باریده بود و گل نرمی و ایجاد کرده بود خیلی راحت با دستان ی تیکه گل و ورز میدادم و ی مستطیل کوچیک درست میکردیم

    بعد از کلی بازی ولذت بردن

    10تا مستطیل کوچیک درستکردیم باهم ک گذاستیم جلو آفتاب

    بعد ی مدت رفتم ببینمشون دیدم نیستن دیگه یادم رفت تا ی روز رفتم خونه کیان اینا

    دید کیان روشون نقاشی کشیده

    چقدرر عالی شده بودن

    ی ماشین

    ی تراکتور

    و دوتا قلب

    هرکدومو کشیده بود رو ی مستطیل

    چقد تحسینش کردم بابت این کابرش

    واقعا لذت بردیم

    تا اینکه ی سری ب باباش میگه ک براش خاک قرمز بیاره ایشونم از کنار رود خونه براش آورده بود

    ی مدت همه ش داشتیم باهم بازی میکردبم من ی موش هم درست کردم

    ک خیییلی باحال بود خودم کلی جیغ کشیدم براش و کلی عکس ازش گرفتممم

    الان هر وقت میاد خونه مون میگه خاله بریم ی دور بزنیم خخخخخ

    سری قبل رفتیم دور بزنیم ک گل هارو پیدا کردیم

    الهی صدهزاررر بارشکرت

    بابت این جهان زیبایت

    الحمدلله

    سپاسگزارم

    درپناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    اسحاق شفایی گفته:
    مدت عضویت: 2296 روز

    این کامنت رو قرار بود از ایتالیا بنویسم اما الان دارم از آلمان براتون می نویسم

    سلام به استاد قدرتمند ، خانم شایسته زیبا و بچه های متعهد توی خونه

    آخرین کامنت من در ایران اگر اشتباه نکنم در قسمت 197 سفر به دوره آمریکا منتشر شد و اونجا عنوان کردم که کامنت بعدی من رو از کشور ایتالیا خواهید دید اما وقتی رسیدم ایتالیا قضیه کمی متفاوت شد

    پارسال همین موقع بود که به دلیل تضادهای محدودیت های حساب بانکی و اقتشاش در ایران خواسته مهاجرت در من شکل گرفت و تصمیمم جدی گرفتم که از ایران مهاجرت کنم آن روزهایی که همه مردم دنبال شعاردادن و هزارتا اعصاب خوردی دیگه بودند من تصمیم گرفتم سرم تو لاکم خودم باشه و با توجه به حرف های استادم آینده خودم رو تغییر دهم و اگر در جایگاه مناسبی نیستم خودم رو هم مدار جای بهتری برای زندگی کنم

    با خودم میگفتم اگر الان در بین مردمی هستم که هرروز دنبال خبرهای منفی هستند و به همین دلیل هرروز اتفاقات بد جدیدی برای اونها رقم میخوره، اگر در بین افرادی هستم که در صف نانوایی صف رو رعایت نمی کنند و شاطر اول به آشناهاش نون میده بعد به من، اگر در بین مردمی هستم که به زور میخوان عقایدشون رو بهت بقبولونن اگر در بین افرادی هستم که هرروز داخل تاکسی ، اتوبوس در حال دشنام گفتن به دولت و… هستند و خودشون رو مسئول نمیدونن به این دلیل هست که خودم هم مدار با اونها هستم به همین دلیل ساده!

    بنابراین از همین الان شروع می کنم و هرکسی هرکاری میخواد انجام بده من روی باورهام کار میکنم و به هدایت ها عمل میکنم تا مدارم رو ببرم بالاتر تا برم به کشوری که به صف احترام بگذارند، به آشغال نریختن تو خیابون احترام بگذارند، مردمش شادتر باشند همش غر نزنند، محدودیت اینترنت وخیلی چیزای دیگه نداشته باشم.

    و بعد از یک سال پیگیری مداوم و کمک خداوند الان در یکی از بهترین کشورهای دنیا هستم و هرجا آزادانه می تونم مسافرت کنم.

    من مقصدم ایتالیا بود و هست چون برای تحصیل اومدم تا در یکی از بهترین دانشگاه های جهان در رشته موردعلاقه کودکیم تحصیل کنم و وقتی رسیدم ایتالیا تصمیم گرفتم سریع تر کارهای اداریم رو تموم کنم و بیام آلمان پیش برادرم که 6 سال شده بود ندیده بودمش و دلم براش خیلی تنگ شده بود اما چندسال پیش به خودم قول داده بودم که این دفعه نمیخوام اون بیاد ایران بلکه من میخوام برم پیشش و باورش سخته که الان دارم از اتاق بسیار زیبا و شیک برادرم این کامنت رو در شهر برمن آلمان می نویسم.

    یادم میاد وقتی ایران بودم به دلیل اتباع بودنم نمی تونستم مسافرت های استانی به آسونی برم حتی خیلی از استان های زیبا برای ما ممنوع بود و همین چندماه پیش بود که حتی از اتوبوس در بین راه پلیس ها به دلیل مسخره ای من رو در وسط جاده پیاده کردند و مجبور شدم به سختی به شهر محل زندگیم برسم اما الان مسافرت های بین کشوری میرم بدون اینکه حتی کسی بپرسه داری کجا میری، زمانی که از ایتالیا راهی سفر به آلمان شدم در یک روز در 4 کشور ایتالیا، سوئیس ، فرانسه و آلمان بودم و منی که در گذشته اینقدر محدودیت داشتم اصلا فکرشم نمیکردم یک روزی در چهارتا از بهترین کشورهای جهان باشم و الان دارم تجربش میکنم به راحتی، به راحتی واقعاً، وقتی از مرز ایتالیا و سوئیس گذر می کردیم اینقدر زیبایی دیدم که داشتم دیوانه میشدم وقتی وارد سوئیس شدیم اینقدر سرسبزی و رود و زیبایی دیدم که داشت گریم می گرفت منی که همیشه در شهر خشک و باد و گرم آران و بیدگل زندگی میکردم و تشنه دیدن یک جای سرسبز رو داشتم الان دارم تو کشورهایی میگردم که سرتاسر سرسبز هستند و انگار خداوند من رو در بهترین زمان در بهترین مکان هدایت کرده

    زیبایی ایتالیا و سوئیس و آلمان واقعا قابل وصف نیست وقتی داخل سوئیس بودم انگار داخل بهشت رفتم یعنی اگر همون موقع خداوند میگفت باید از این دنیا بریم. من راضی بودم میگفتم دمت گرم بزن بریم.

    اینجا اینقدر با مردمان عالی برخورد کردم که حد و حساب نداره پلیس های اینجا فوق العاده با شخصیت هستند و اینقدر بهت احترام می گذارند بدون اینکه ملیتت مهم باشه که فکر میکنی رفیقتن نه پلیس، چندین بار خواستم تیکت قطار و اتوبوس بگیریم چون بلد نبودم درخواست کمک کردم و این افراد با پول خودشون برام تیکت خریدند با اینکه خودشون عجله داشتند. هر مغازه ای میرم اینقدر با انرژی بهت صبح بخیر و سلام میکنن که تا شب شارژی

    همیشه دوست داشتم در بین چنین افرادی زندگی کنم دوست داشتم در بین افراد شاد باشم، به قانون دیگران احترام بگذارم حتی وقتی در ایران بودم سعی می کردم طوری رفتار کنم که حقوق کسی پایمال نشه، آشغال توی خیابون نریزم، توی صف نزنم و الان در جایی هستم که 99 درصد افراد همون رفتار رو دارند و به حقوق همدیگه خیلی احترام میگذارند

    خدایا شکرت که کمکم کردی هدایت بشم به چنین قاره سرسبزی واقعاً وقتی یک قدم به سمت خدا برمیداری به قول استاد خداوند تریلیون ها قدم به سمت تو برمیداره و این چیزی جز حقیقت نیست. راستی استاد عزیزم الانم خوشتیب کردم و آماده شدم برم به تنهایی شهر برمن رو بگردم و از پیاده روی در زیر نور خورشید آلمان نهایت لذت رو ببرم.

    راستی حرف از تنهایی شد میخوام بگم که در زندگیم هرگز از تنهایی و ترد شدن نترسیدم چون وقتی تنهام خیلی بیشتر با خودم لذت میبرم مخصوصاً در سفر

    خیلیا هستند که از مسافرت تنهایی لذت نمیبرند و دوست دارند حتما کسی پیششون باشه اما من بهترین مسافرت های زندگیم تنهایی بوده نه با دیگران و به نظرم در خیلی جاها باید تنهایی سفر کرد چرا که اون مکان با تو یعنی خودت قشنگ تره باعث میشه بیشتر روی زیبایی ها تمرکز کنی و حواستو پرت نمیکنه به چیزهای دیگه

    این کشورها اینقدر زیبایی و نظم و نکات مثبت داره که می تونم ساعت ها براتون بنویسم اما ترجیح میدم کم کم این کارو کنم که برام عادی نشه این همه نعمت و زیبایی

    تا کامنتی دیگه همه شما عزیزان و استاد و خانم شایسته رو به خدای بزرگ میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1754 روز

      بنام خدای مهربان

      سلااام ب دوست عزیزم آقا اسحاق

      الهی صدهزاررر بارشکرت ک در زمان و مکان مناسب

      تو اتاق برادر عزیزتون

      ب قولی ک دادین عمل کردین و خداوند چقد قشنگ شما رو هدایت کرد

      ب جایی ک همیشه آرزوشو دارین

      چقدررر لذت بردم

      چقد تحسینتون کردم

      چقدرر بهتون افتخارر کردم

      دمت گرررم پسررر

      منم دوسدارم تک تک اینایی ک گفتی و تجربه کنممم

      چقد قشنگ زیبایی های اونجا رو گفتین

      ک تونستم خیلی عالی تجسم کنم

      حس وحال خوب اونجا رو

      مردم فوق العاده پرانرژی ک از زندگیشون لذت میبرن

      و باخودشون درصلح ان

      ب خودشون و بقیه احترام میزارن

      دیدگاه خودشونو قالب نمیکنن ب بقیه

      اقاااا منم دلم خواست

      چقد خواسته ی شما برام قابل لمس بود

      چون خودمم تو منطقه ام ک فقط زمستان سرسبز میشه یعنی آرزومه جایی زندگی کنم

      ک همه ی فصل های سالو بتونم تجربه کنم و لذت ببرم

      و اینکه چقددد خواسته ها دست یافتی ان اگه مسیرمو ادامه بدم

      اگه باعشق رو خودم کار کنم و خواسته هامو خوب تجسم کنم

      همیشه مرتب باشم

      و هیچ جایی اشغال نریزم ب حقوق بقیه احترام بزارم

      ب بقیه کمک کنم

      با انرژی و عشق با مردم برخورد کنم

      و از همه مهم تر قدرتو دست خدای عزیزم بدم

      تنها فرمانروایی کیهان ب راحتی منو ب خواسته م میرسونه اگه از سر راهش برم کنار

      واینکه میشود

      و امکان پذیر است

      اگه برای بقیه شده

      برای منم میشه

      چون قانون برای همه ثابت و یکسان و همواره ی درخواست ما پاسخ میده

      خیییلی خیییلی ازتون سپاسگزارم ک برامون نوشتین و ایمانمو نو قوی تر کردین

      خییلی خوشحال شدم براتون ان شاالله همیشه روب جلو حرکت کنید

      واز خدا مبخوام بهترین هایی ک حتی در تصورتون هم نمیگنجه بهتون ببخشه

      دوست عزیزم

      درپناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2780 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به استادان بزرگوارم و سلام به همه دوستان عزیزم

    دیروز سرکار خیلی کارم زیاد بود کار دو روز انجام دادم با تمرکز بالا و کیفیت بالا و هیچ غور نزدم شکایت نکردم البته که از وقتی با استاد توحیدم آشنا شدم غور و شکایت نمی دونم چیه امروز آمدم دیدم کار خیلی کم ،همان جا گفتم خدایا شکرت تو پاداش می دهی به صابران ،حالا این نیست که من دوست نداشته باشم کار کنم اتفاقا من اصلا بی کاری را دوست ندارم ولی تعادل تو کار دوست دارم و همچنین به کارهای دیگرم هم برسم

    دیروز سرکار تو اتاقم داشتم به شدت کار می کردم همکارانم تو سالن می گفتند می خندیدند اولش این شادی را تحسین می کردم ولی دیدم این واقعی نیست چرا چون خودم هم دوست دارم بخندم ولی آن حرف هایی که می زنند می خندند من دوست ندارم چون هر وقت می رفتم سالن ساکت می شدند چون دیگه میدونند من این حرفهای بیخودی نمی زنم ولی خیلی دوست دارم حرف هایی بزنم طبق قوانین و بخندم شاد باشم امروز که نتیجه اون کنترل ذهن تو کار دیدم به خودم گفتم ببین زهرا خداوند پاداش می ده صبر کن با انسانهای فوق‌العاده هم مدار میشی یاد صبحت استاد افتادم که می گفت اشکال نداره تنها باشم روی خودم کار می کنم انسانهای فوق‌العاده می آیند ولی استاد خیلی ایمان می خواهد من شما را با تمام وجود تحسین می کنم همرنگ جماعت نشدید البته از خودمم تشکر می کنم چون تو این چند سال یکبار هم همرنگ جماعت نشدم

    استاد شایسته عزیز از شما بابت به روز رسانی کشف قوانین سپاسگزارم من با خواهرم این محصول گرفتم چه کیفیت بالایی داره چقدر ترمز های ذهنی ام بهتر می فهمم مثالهایی که زدید خیلی عالی هست از شما و استاد سپاسگزارم

    صبح که از خواب بیدار می شوم یکسره می گویم خدایا خودت من هدایت کن تو آگاهی تو هوشیاری خدایا تو بزرگی تو عظیمی تو می دونی من نمی دونم تو من ببر جایی که باید باشم میدونید چیه من آزمایشگاه کار می کنم 18سال سابقه دارم فقط خدا می دونه من با چه تعهدی با چه کیفیتی کار کردم تازه فهمیدم که باید بیمه من کارشناس رد می کردند ولی کارمند رد کردند و این خیلی متفاوت هست خیلی ناراحت شدم هر چند به خودم گفتم خودم با ترس هام به خودم ظلم کردم دوست ندارم این باعث بشه نگاهم به کارفرمام بد بشه چون وقتی جور دیگه ای فکر کنی یک مقاومتی ایجاد میشه من خودم می فهمم ،تو این چند سال یکبار نگفتم اونها مقصرند می دونم خودم با باورهای اشتباهم تو این مدار قرار گرفتم تازه تازه لیاقتهام دارم می فهمم اونهم با نگاه کردن به مریم عزیز که استاد بابت کوچکترین چیز از ایشان قدردانی می کنه چون ایشان خودشان لیاقتش می بینه هر چند مریم جان هم تمرکزش بر نکات مثبت هست من واقعا یاد گرفتم تمرکزم روی نکات مثبت بذارم هر چند من از قبل این ویژگی را داشتم که آدمها را خیلی خوب می دیدم ولی من باید به قول غزل جان شایستگی هام ببینم تا جهان پاسخ بده به خدا گفتم خدایا تو میدونی من چه جوری کار کردم با چه دقت کیفیتی اصلا مثل یک کارمند نبودم می‌دونم باورهای مالیم خراب است می دونم اون شجاعت ندارم ولی تو کمکم کن راه باز کن جایی که باید برم بروم تو به درستی صداقت من پاسخ بده همش سعی می کنم با خدای خودم صحبت کنم چون تنها کسی هست که می تونه هدایت کنه در هر جایی من محتاج تو هستم استاد توحیدی من من عاشق ایمان درستی شما هستم چقدر شما ارزش کارهای دیگران می دونید استاد تمام تلاشم این که این طوری عمل کنم واقعا دارم با تمام وجود عمل کنم چه عشقی بین شما و مریم جان هست پر از احترام پاکی رفاقت من شما را تحسین می کنم

    من خیلی فکر می کنم باورهای اشتباه تو ذهنم درست کنم و این زیاده روی باعث یه جورایی وابستگی شده البته الان خیلی بهتر شدم چون این طوری باعث می شه لذت بردن کم رنگ بشه من بعضی وقت ها یادم می ره به جای لذت بردن یکسره. روی باورها کار می کنم و فشار سنگینی به مغزم می یارم یادم می ره این مسیر تکاملی هست ولی استاد از هر چیزی لذت می بره روی ذهنش به موقع کار می کنه از زیبایی ها لذت می بره با عشقش لذت می بره و غیره استاد جان شما قانون خیلی خوب درک کردید استاد جان نوش جونتون باشه این زندگی واقعا تعهد داشتید از خداوند می خواهم تا الان که تو مسیر بودم به من کمک کنه هر روز بالاتر بروم

    خدایا کمکم کن آگاهم کن هدایتم کن از قدرت خودت به من بده ذهن من بزرگ کن لیاقتهام ببینم

    لذت و شادی من زیاد کن الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1818 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم شایسته ی عزیز…

    و سپاس گزار خدایی که نعمت هایش در زندگی نا تمامی ندارد … نمی دونم چندین صفحه از این فایل در دفترم نوشتم …

    طبیعت الهام بخش عجیبی هست و باید به سکوتش گوش کنیم …دوست دارم چشم هایم رو ببندم و خودمو تصور کنم، چقدر خوبه در یک دشت با خارهای رنگارنگ ظاهر شدم … لبخندی سرشار از آرامش روی صورتم نقش بسته .‌.. سکوتی که در عمقش فقط الحمدالل هست …جلوی روی من یک دریاچه ، نه دو دریاچه ، که با مویی از هم جدا شدند …کاملا در آرامش …

    آسمان بالا سرم به رنگ عجیبی آبی هست …

    هزار هزار ابی رو می شود درش ببینی، ابرها شکل های عجیبی به خودشون گرفتند ، بعضی حالت بارانی اند،کمی به من نزدیک تر و بعضی دورتر هستند …

    این دشت، صاف نیست،پر از تپه هایی که شیب کمی دارد …

    گوشه ای که من درش آرام گرفتم، با خار های رنگی تزئین شده، در مقابلم ، درخت های نسبتا بلندی که در هم پیچ خوردند و فضای بینشان قابل دیدن نیست و سمت چپم که نگاه می کنم … تقریبا بدون هیچ گیاهی هست. خاکش به رنگ روشن هست …در یک زمان و مکان می شود از خداوند چیزهای متفاوت بخواهیم و او به خواسته های ما پاسخ می دهد …

    حالا من چکار می کنم، من جسم نیستم که بخواهم کار انجام بدهم، من فقط و فقط دارم تماشا می کنم، و عمیق گوش می کنم …

    و بعد پرواز می کنم ، مسیرهای زیبا رو عبور می دهیم …

    در کسری از ثانیه چیزهایی که می بینم عوض می شود و نمی توانم بگویم کدام زیباتره ، چون خالقش یکی هست ، فقط می توانم بفهمم، که سکوتی که هرجا گوش می کنم، آهنگ هایش، ریتمش متفاوت هست ولی عمقش یکی هست …

    به دریاچه ی آبی می رسم، دریاچه ی قبلی نقره ای نقره ای بود، اما این به رنگ آبی هست …اینبار آسمان بالای سرم یک دست آبی که کمی پر رنگ هست ..

    خورشیدم کاملا بالا ی سر این دریاچه هست . پرتوهای خورشید که به بدنم می خورد رو احساس می کنم…دوباره به مسیر ادامه می دهیم ، از کنار درخت های انبوه عبور می کنیم…

    شاید کمی بهتره پیاده روی کنیم …

    مسیر هم سخته و هم آسان ، در دل هر سختی آسونی هست ..‌ شیب دارد ، من کاملا آماده ام … خدای من به درخت هایی می رسم که انگار ریشه هایش روی زمین راه می رود …

    متوجه سفت بودن زمینم هستم، همیشه یک راه برای موفقیت نیست، اگر نتونم توی این زمین فرو برم ، اما در سطحش همچنان می توانم ریشه بدوانم ، باید به هدایت ها، و الهامات خداوند گوش کنم، من برای موفق شدن، برای جریان داشتن، برای لذت بردن و در یک کلام زندگی کردن ، یک راه پیش رویم نیست…

    از کنار زن های آزادی که در کنار هم شادند، و در کنار خانواده ای که بچه دارند و در زمین با این شیب عبور می کنند عبور می کنم،در صورتشان لبخنده . در هر شرایطی می شود زندگی کنیم . دلیلی برای لحظه ای از جریان طبیعت دور افتادن نیست، برای حزن و اندوه نیست …

    و بعد می رسم، به شهری زیبا …

    این شهر رو انسانهایی خاص ساختند، رنگ این خانه ها ، معماریش، بی نهایت زیباست، از رنگ آبی آسمانی، نارنجی، این خانه ها زیبا و تجملی نیستند، برای هر قیمت زندگی کردن ساخته نشدند، برای لذت بردن ساخته شدن…

    برای تظاهر ساخته نشدند، بسیار ساده هستند ، برای زیبایی محض ساخته شدند، مس توانم تصور کنم که در خانه ها که باز می شود، انسان های با لبخند به روی لبهایشان در رو باز می کنند …

    و بعد می رسم به باغ زیبا…

    این باغ گل های پر از گل های رنگی رنگی هست…

    احساس می کنم، لباس خودم هم دارد رنگی رنگی می شود… لباسم جنسش از جنس آرام بخشی هست ، یک کفش قرمزی به رنگ کفش شما خانم شایسته من پام کردم…

    موهام بازه و از بین این راه های پیچ در پیچ عبور می کنم، بعضی جاها یک رود روان و صدای آبی هست …

    به شکل های زیبایی آب در فضای اطراف هست، جایی حوض آب شده و گاهی جا از بالا به پائین می ریزد و گاهی جاها از بین تکه سنگ هایی جریان دارد و اما گل ها …

    این گل ها به هزار رنگند … آبی، نارنجی ، قرمز ….من چه می کنم، گاهی در حال جیغ زدن رقصیدن و دویدن و گاهی آرامش عجیبی دارم و دارم از بین این زیبایی ها قدم می زنم …

    در جاهایی که هستم، به واکنش حیوانات دقت می کنم ، نه ترسی، نه نگرانی ای… طبیعت کنار من دارد به شکل زیبایی به زندگی اش ادامه می دهد، این یعنی منم جزوش هستم، کلاغی در کمال آرامش نشسته آب می خورد، و زنبورها انگار دارند بین گل ها غلط می زند، و با گل ها بازی می کنند ….

    من بین گل ها قدم می زنم… یک گلرو از دور ، گل آبی که خودش انگار دارای هزار گل هست رو از نزدیک می بینم …

    از من صدایی بیرون نمی آید … چون من سکوت خدا رو دوست دارم …

    و بعد می رسیم ، به وسیله ی خفنی که ما رو به بهترین جدهامی برد، این سفر بهترین سفر عمرم هست! چرا …

    چون من ظرف وجودیم بزرگ شده ، چون من به خودم نزدیک تر شدم … چون من بیشتر از جسم و نیازهای جسم هستم، من از جسم فراتر رفتم …

    چون اسیر داشتن ها و نداشتن ها نیستم …

    من با سکوت کاملا آشنابی دارم … من می تونم با منبع وجودم ارتباط برقرار کنم …

    من می تونم با ذهن باز از نعمت ها استفاده کنم …

    و بعد نوبت به بنزین زدن و رسیدگی به بهترین ماشین در بهترین زمان و مکان می رسیم … از نعمت های خداوند با آگاهی زیاد ، استفاده می کنیم …

    در عمق داستان و در سکوت هم الحمدلله از تمام وجود ما بیرون می آید …

    خوب سپاس گزاری می کنیم و با این جمله که همه ی نیاز ها ما در لحظه پاسخ داده می شود …فایل تمام می شود…

    همه ی نیاز های ما در لحظه پاسخ داده می شود …

    همه ی نیاز ها در لحظه پاسخ داده می شود…

    سپاس فراوان …

    الحمدالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1754 روز

      بنام خدای زیبایی ها

      سلاااام ب مهدیه ی عزیزززم

      چقدررر با کامنتت ارتباط برقرار کردم

      غرق آرامش، لذت وحال خوب شدممم

      عجب قلم زیبایی داری

      انگار من این زیبایی ها رو تازه با کامنت شما درک کردم

      چقددددد زیبا ب تصویر کشیدی

      چقدررر باخودت درصلحی عزیزم

      خیییلی لذت بردم

      خیییلی تحسینت کردم

      خییییلی عاشقت شدمممم رفت

      چقدددد روح لطیفی داری انگار ی مراقبه ی طولانی انجام دادم

      کلی سبک شدممم

      سپاسگزارم ک باعشق نوشتی برامون ومن غرق حس خوب شدم باهاش

      مرسی ازت

      واینکه عاشقتممم

      و روی ماهت و میبوسم

      برات بهترین ها رو میخوام از الله یکتا

      درپناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    به نام خداوندی که زیباست و خالقِ زیبایی ها

    سلام به همه ی دوستانِ نازنینِ این سایتِ نازنین

    یه چیزِ باحال خلق کردم امروز طبقِ قانون.

    دیروز که این فایل رو دیدم و زوم کردن مریم جون روی گلها و حشرات زیبای روی اونها، و توجه کردم به این قشنگی ها (قلبی)، امروز خودم تو مجتمع مون دور گلهای صورتیِ خوشگل دو تا پروانه رنگی و خوش طرح دیدم که دور گلها دقایق زیادی بازی میکردن و نشستن روی گلها.

    اینطوری بود که تو همزمانی وقتی داشتم رد میشدم از اون قسمت یهو دیدمشون و رفتم سمتشون.

    دو تا پروانه دوقولوی خوشگل و کمی بزرگتر از پروانه سفیدهای فراوانی که هر روز میبینم.

    هم عکس گرفتم ازشون و هم فیلمبرداری کردم.

    دقیقا یاد مریم جون و این ویدئو افتادم، دیدم چه باحال و چه سریع جذب و خلق شد این توجهِ قلبی.

    نکته اش برام اینه: توجهِ عمیق، سرعت خلق رو بالا میبره.

    شاید اینایی که مینویسم و میگم بدیهی باشه و بگیم بله دیگه اصل و قوانینه، اما خیلی فاصله هست بین وقتی که آدم قانون رو میشنوه با وقتی که قانون رو تجربه، حس و درک میکنه.

    من هر وقت قانون رو درک، حس و تجربه میکنم به وجد میام.

    فرقی هم نداره چند بار اتفاق بیوفته، انگار عادی نمیشه برام، چون عینِ معجزه عمل میکنه برام و سورپرایزم میکنه.

    شاید بعدا که باورم قوی تر شه برام قابل قبول تر هم بشه.

    یه تجربه ی جالب دیگه هم داشتم.

    امروز، داشتم لذت میبردم.

    خیلی ساده.

    بدون پیچیدگی.

    فقط با این فکر که الان که اینجام، دارم راه میرم، پروانه دیدم، چقدر قشنگن، همینا عالیه دیگه، چیکار دارم بابا، چیز خاصی نمی خواد بشه…

    همین لحظه که یه بار اومدم خونه بعد از پیاده روی، دوباره رفتم بیرون برای خرید (هدایتی بود کاملا، چون قبلا اگه تازه می‌رسیدم خونه عمرا دوباره میرفتم بعدش) به راحتی و با عشق.

    این شد که وقتی برگشتم پروانه ها رو دیدم و کیف کردم.

    گلهای بنفش رو که دیدم توجه کردم که چقدر دوستشون دارم.

    گفتم سمانه بگی الهی شکرت خوبه ها، ولی اینو بدون خدا و جهان دنبال کلمه های تو نیستن فقط.

    دنبالِ حسِ قلبیِ تو هستن، همون فرکانسی که استاد همیشه میگن، جهان به فرکانس تو پاسخ میده نه کلام و رفتارت…

    گفتم چه باحال همینی که من گلهای بنفش رو میبینم و کیف میکنم از رنگ و جذابیتشون، در عمل یعنی الهی شکرت حتی اگه از زبونم خارج نشه…

    والا اگه خود خدا انقدر سخت بگیره که ما گاهی سخت میگیریم تو اصول و قواعدِ سپاس گزاری…

    مگه سپاس گزاری و تحسین قواعد داره اصلا؟

    نه بابا، نداره.

    یه لذت جدیدی هم داره برام تازه جا میوفته، اینکه یه طوری غذا بخور که بفهمیش، فارغ از حجم و نوع غذا…

    بفهم غذا رو.

    حس کن غذا رو.

    یعنی وقتی میشینه روی پرزهای زبونت، بفهمی طعمش چیه.

    خوردن غذا حتی با حجم وسیع یا کم، لزوما لذت بخش نمیشه واسه من.

    چیزی که دوست دارم تجربه کنم اینه که هر چقدر غذا میخورم بتونم بفهمم و از قلبم خارج شه بَه بَه چه خوشمزه است، چه خوش طعمه.

    یکی از خوش طعم ترین ها همیشه اولین لقمه ی غذاست…

    برای همین توجهم جلب شده که ببین کدوم لقمه است که میفهمیش…

    روی زبون و قلبت میشینه و میگی به به.

    ببین از کجا اون حس نیست دیگه باهات، همونجا پروسه ی غذا خوردن رو متوقف کن.

    الان میدونم این یه حسِ قشنگه و لذت بخشه.

    میدونم برای رسیدن به همین آگاهی هم زمان لازم دارم تا به درستی درک و عملیاتی اش کنم.

    چون باید واسه ذهن و مغزم تفهیم کنم برنامه ی لذت بردن از غذا یعنی چی.

    فهمیدن همین نکات تو زندگی خیلی لذت بخشه.

    انگار یه دریچه به روم باز شده و داره بهم آموزش میده چطوری به سمت زندگیِ لذت بخش حرکت کنم.

    لذت بردن از زندگی در ظاهر خیلی ساده است.

    انگار آموزش دادنی نیست، انگار همه بلدیم، اما در واقع بلد نیستیم چطوری میتونیم لذت ببریم.

    نسخه ی لذت بردن هر کسی از زندگی واقعا متفاوته، هر کی باید نسخه ی خودشو پیدا کنه.

    اتفاقا دیشب داشتم کامنت غزل جانم (عطایی جان) رو میخوندم روی این فایل که از نحوه ی سپاس گزاری و لذت بردنِ عزیزانش (مادربزرگ، برادر، همسر، مادرشوهر و …) از زندگیشون میگفت، چقدر کیف کردم با مثال‌هاش…

    صبح تو پیاده روی یاد سبک رفتاریِ مادرشوهر نازنینش افتادم که حتی اگه یه دونه میوه حتی له شده از باغ روی زمین بیوفته برمی‌داره و احترام میذاره واسه نعمتهای خدا…

    فکر کردم سبک من چیه؟

    دیدم نه من اینو بلد نبودم و تازه فهمیدم چقدر اهمیت داره به میوه و محصولاتی که روی زمین میوفتن هم باید احترام بذارم و بی تفاوت رد نشم…

    چقدر این کامنت‌هایی که بچه ها با مثال از خودشون و زندگیشون و اطرافیانشون مینویسن عالیه، اینطوری تمرین عملی میشه، تکرار قوانین تو کامنتها خوبه اما حالتِ رشد یافته ترش اینه مثال بزنیم.

    من در حد بضاعت و درکم سعی میکنم تو کامنتهام با مثال یه حسی رو توضیح بدم، اینطوری خودم بیشتر دوست دارم و بیشتر یاد میگیرم.

    امروز یه کوچولو فهمیدم لذت بردن یعنی الان که رفتی بیرون و برگشتی، دوباره رفتی خرید و برگشتی خونه، این یعنی زندگی، چون تو حست خوبه الان پس همین یعنی داری لذت میبری دیگه…

    بدو بدو نداریم که یعنی چی؟

    حالا سه ساعت دیگه چه کنم؟

    چی میشه؟

    چطوری پربارتر و خاص تر شه؟

    هیچی بابا.

    آروم باش.

    زندگی خودش جاریه، خودش حرکت میکنه، خودش میگه حرکت بعدی چیه، چه باید بکنی…

    مگه من میدونستم میخوام بیام کامنت بنویسم الان؟

    نه.

    اصلا مگه اولش میدونستم قراره انقدر طولانی بشه نوشته ام یا چطوری جلو میره؟

    نه

    خودش جاری شده.

    منم دارم لذت میبرم.

    همینه.

    تمام.

    حتی اهمیت نداره تا پایان روز چقدر لذت خواهم برد یا نه.

    مهم الانه فقط.

    بعد، خودش خودشو تعریف میکنه.

    قبل شروع نوشتن این کامنت داشتم توجه به نکات مثبت و سپاس گزاریِ قلبی و حسی مینوشتم، که هدایت شدم به سایت.

    در تکمیل هم هستن.

    همشون عبادت هستن، صلات هستن، در تکمیل همون پیاده رویِ صبح و توجه به زیبایی های مسیر، سپاس گزاری هام با چشم هام از طبیعتِ خدا، گفتگوهام با سمانه جانم، گفتگو با خدا و درخواست‌های کمک از خدا، تحسین ورزشکارانی که تو پارک دیدم و …

    اینا همه یه روند هستن، سلسله وار بهم میچسبن، نمیشه تفکیکشون کرد…

    آشپزی، مرتب کردن خونه، رسیدگی به امور منزل و هر کاری که در شبانه روز واسه خودم و منزل و زندگیم انجام میدم، همه ی تفریحاتی و …

    همه شون یه روندِ سریالی هستن که چسبیدن به هم تا لحظات منو بسازن.

    چطوری میسازن؟

    اونطوری که من تو افکارم میگذره.

    بعصی روزها خوب، بعضی روزها کمتر خوب…

    خوبیش اینه متوجه شدم چطوری میتونم از ناخوب سوئیچ کنم روی خوب…

    درسته تلاش میخواد ولی خوبه که راه حل داره و میشه رسید به خوب.

    خوشم میاد که این سوال رو از خودم پرسیدم که هدفت از انجام این کار چیه؟

    اگه بخوای لذت ببری از انجامِ این کار، باید چطوری عمل کنی؟

    اینطوری لذت بخشش میتونم بکنم برای خودم و از حالتِ روتین و تکراری و کلافه کننده خارجش میکنم.

    یه دکمه شروع و یه دکمه ی توقف داره انجام هر کاری که زدنِ به موقع و در زمان درست اون دکمه میتونه پروسه ی لذت بردن رو فعال کنه، در غیر اینصورت فقط انجام میشه از سرِ رفعِ تکلیف…

    و جزو عمر محسوب میشه نه زندگی…

    زندگی یعنی زنده باشی و همونو حس و تجربه کنی، یعنی جریان داشته باشه حس خوب در روح و جسم ادم، چشمهای آدم برق بزنه، صورت و قلب آدم آروم باشه و از درون و بیرون بخنده.

    لذت بردن از زندگی این نیست که یه فرمولِ ثابت و اجتماع پسند رو دائم تکرار کنم.

    زندگی کردن یعنی احساس طراوت کنم که زنده ام و میتونم تجربیات واسه امروزم خلق کنم، هر چی، هر چی که دوست داشته باشم و خوشحالم کنه.

    غیر این یعنی فقط دارم عمر میکنم نه زندگی.

    خدایا شکرت که فرصت های بی نظیری در اختیارم میذاری تا با خودم گفت و گو کنم.

    خدایا شکرت برای همه چی و برای همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    نسرين خالقي گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    سلام استاد جان سلام مریم بانو

    سلام یاران و همسفران

    خدا را صد هزار بار شکر برای دیدن این همه نعمت و زیبایی

    این همان بهشتی است که خدا وعده داده البته از نوع زمینی , چقدر این مناظر زیباست واقعا دلم میخواد قبل از رفتن از این دنیا تمام زیبایی های این جهان را ببینم میخوام دست پر برم پیش خدا .

    این روزها تجربه کسانی که تجربه مرگ موقت داشتند گوش می کنم

    دو نکته مهم رسیدم :

    ١- همه انها مشترکا میگن زیبایی های و رنگهای اینجا در برابر زیبایی های اونجا هیچ هست و اون رنگها اصلا در اینجا وجود ندارد و اینجا بازی بازی هست فقط و اینکه همه چی زنده أست همه چی حتی خام ، سنگها و … همه چی

    ٢- خدا سریع الجابه هست. خانمی تجربه خارج شدن از بدن داشته در نیمه راه تازه متوجه میشه که مرده و روح از بدن خارج شده به خدا گلایه می کنه که چرا من را کشتی؟ بچه هام تنها می مونن ، به خاطر همین خواسته ( گله از مردن ) فردی که قرار بوده از ان دروازه رد بشه ، نمی تونه رود بشه ، با اینکه زیبایی های اونجا جذبش می کنه ولی اجازه ورود پیدا نمی کنه و بر میگرده .

    این بخش را گذاشتم که هر چند وقت بکبار ببینم و به خودم یاداوری کنم خدا در لحظه اجابت می کنه.

    طبق مطالبی که تعریف می کنند باید خیلی خیلی مراقب رفتار خودمون ، رفتار با دیگران و هر جاندار و بی جان باشیم .

    ذره ای از اعمال ما جا نمی افته و همه به ما بر می گرده . استاد جان در یکی از فایل ها ی توحیدی گفتید “ما در بعضی جا ها خیلی کثیف رفتار می کنیم ”

    یک کمی از این فایل های توحیدی شما را درک دارم می کنم . مثل حالتی که کسی خطا کرده ولی بندارن گردن ما ،. حالا در مقیاس بزرگتر ما خطا می کنیم و همه را به خدا نسبت می دهیم ، چقدر بد و نادرست رفتار می کنیم .

    استاد جان من از عربی اصلا خوشم نمیاد ، یادمه بچه بودم با مادرم در یک مجلس ترحیم شرکت کردم از اون موقع قران با اون صوت که پخش میشه اظطراب می گرفتم ولی الان با توضیحات شما و توضیحات دوستان در کامنت ها و نمونه ایاتی که میارن ، امروز برای اولین بار خیلی خیلی از شنیدن قران ( منظورم عربی ان هست ) لذت بردم . هر روز از خدا میخوام درک من را از قران و عملکرد من به قران را هر روز بیشتر و بیشتر کنه .

    استاد جان گرچه شما به این تشکر های ما نیاز نداری و روزی هزاران بار در کامنت ها می خواتی و می بینی ولی وظیفه من أست که به عنوان استاد که روشنگر مسیر زندگی ما شدی ، موجب دوستی ما با خدا شدی از شما هزاران بار تشکر کنم ،

    دستان قدرتمند خدا یار و یاور شما و دلبر و همراه هوشیار شما و همه عزیزان این سایت باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مجید ساربان گفته:
    مدت عضویت: 1070 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام عرض میکنم خدمت همه دوستان و هم سفران و هم فرکانسی های دوست داشتنی.

    خدارو هزاران بار شکر میکنم که امروز اینجا هستم کنار شما انسان هایی که انرژی فوق العاده بالایی دارید ، از این انرژی خوب و بالا هر وقت به این سایت سر میزنم فوق العاده انرژیم مثبت میشه.

    خداروشکر میکنم که امروز داشتم به یک سری مسائل کاریم فکر میکردم که چه خواهد شد چطوری ادامه پیدا میکنه کارم . چون یک مرحله جدید کاری رو شروع کردم یک مقدار نگران بودم که با حرف خانوم شایسته که گفت تو زمان مناسب اتفاق مناسب میفته آرومم شدم و هزاران بار خدا رو شکر میکنم که اینجا هستم تا به یاد این همه زیبایی خداوند بیفتم و دیگه نگران نباشم امروزم رو هزاران بار شکر کنم که روی پای خودم هستم بدن سالمی دارم ، میتونم راه برم،ببینم،بشنوم،نفس بکشم و ادامه بدم.

    چرا امروز من که اینقدر زیباست به خاطر افکاری که اصلا معلوم نیست اون روز هارو ببینم یا نبینم خرابش کنم .

    من وظیفه خودم میدونم امروز رو حرکت کنم و توقف نکنم و ادامه بدم و لذت ببرم از این روز و لحظه ای که توش هستم و برای این آگاهی و حال خوب و آرامشی که از این سایت و انسان هایی که توش هستن بسیار بسیار بسیار سپاسگذارم .

    از خدا سپاسگذارم که هدایت کرد من رو به این سایت و به این همه انسان های دوست داشتنی که اینقدر آرامش و انرژی بالا دارن واین انرژی و حال خوب رو بی دریغ به هم پخش میکنن و به یک آرامش ابدی میرسن.

    از خداوند سپاسگذارم برای این همه زیبایی این همه کوه و دشت و دمن و رود خانه و برف و باران و آسمان زیبا با ابرهای بسیار زیبا با انسان های فوق العاده با این همه وسایل رفاهی مثل همین گوشی های هوشمندی که امروز در دستان ما قرار داره و ما میتونیم باهاش این همه انسان با فرکانس بالا و حال خوب و پر انرژی رو یک جا جمع بشیم و از دنیایی که خداوند بزرگ در اختیارمون قرار داده لذت ببریم .

    بسیار بسیار از همه دوستان گرامی تشکر میکنم که و قت گذاشتید و امروز اینجا توی این زمان کمک میکنیم تا حال همدیگرو خوب کنیم و به یک آرامش ابدی برسیم.

    (یا حق)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  9. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1775 روز

    به نام الله روزی گستر

    سلام و درود خدا به استادان توحیدی و عزیزم

    سپاسگزاره خداوندم که چشمانم درمدار دیدن اینهمه زیبایی هست

    فتبارک الله احسن الخالقین به این همه ززیبایی وتنوعی که درجهانش طراحی کرده

    استادجان زبانم ازینهمه زیبایی که برایمان به اشتراک میگذارید قاصره

    خیلی وقتها دوست دارم فقط مات و مبهوت همه ی این درختان سر به فلک کشیده بشم و هیچی نگم و فقط ازدرون خداوندم رو سپاسگزارباشم که به هرکاری توانمنده و میتونه به هرشکلی که دوست داره طبیعتش رو طراحی کنه

    مثل همین دریاچه ای که هدایت شدید و یک سمتش سرشارازدرختان بلندقامت و سرسبز و اون طرف دیگش پرازبوته های خارمانند

    واقعاکه اگه ما نخوایم تعقل کنیم به قدرتمندی فرمانروای کیهان از ناسپاسان هستیم

    چقدر سکوت و آرامش این فضا بی نظیربود،یعنی قشنگ میتونستم احساس کنم که چقدر روح آدم بااون محیط سرشارازسکوت یکی میشه

    چقدر آرامش مریم جان رو میشد احساس کنم که باطبیعت یکی شده

    استاد چیزی که این مدت ازسفرهای شما بهم انگیزه داده همین پیاده رویه،واقعا ازتون سپاسگزارم که به ماانگیزه میدید حرکت کنیم و ورژی بهتری ازخودمون ارائه بدیم

    چقدر دارم اینروزها ازدرون بزرگترمیشم و بیشتربرای سلامتی خودم ارزش قائل میشم،صبح زود تو چندصدمتری محلمون یک تپه ی بزرگی هست که فکر میکنم قلعه ی یکی از پادشاهان چندصدسال پیشه که خراب شده وبه صورت تپه درومده،ازون تپه بالامیرم و کل شهرمون رو ازون بالامیشه دید،واقعا حسش بی نظیره وقتی یک لیوان قهوه میخورم وبعدش پیاده روی میکنم فول انرژی میشم

    استاد ان شالله بتونم یک روزی دوره ی قانون سلامتی هم بخرم،اماازهمین فایلهای دانلودی ارزشمندتون فعلا شروع کردم به لذت بردن و استفاده کردن از قانون سلامتی و نوع سبک زندگی به این شیوه رو اجراکردن و نتیجش بی نظیره

    استادجان من بااینکه اضافه وزنی نداشتم،اما دوباره اونقدر داره بدنم عضله سازی میکنه که هرکسی که ندونه من ازدواج کردم و دوتا شکم زایمان کردم باورش نمیشه انقدر که پوستم افتاده نشده و رنگ پوستم شفاف و‌نورانی شده.

    استادالان بیشترمیفهمم که اکثر جامعه حتی برای لاغرکردنشون هم تو دردیوارن،یعنی یه روشهایی رو‌بااطمینان پیش میبرن که من ازتعجب چشمام قلمبه بیرون میزنه و تعجب میکنم که چرانمیفهمن انقدر دارن لاکپشتی نتیجه میگیرن و متوجه نیستن که ممکنه روششون اشتباه باشه

    یک عالمه باورنادرست درمورد بدن خودشون و مکانیزم بدنشون دارن و فکرمیکنن اون روشه که پیش میبرن درسته ولی بدنشون نمیتونه ازپسش بربیاد

    درصورتیکه اگه میدونستن قانون درست چیه،هیچوقت بدن اشتباه جواب نمیده

    بخداکه برادوسه نفری توضیح دادم،اون هم به اصرارخودشون بود که چطور اینهمه عضله دارم و پرانرژی ام،دیدم که نمیخوان قبول کنن بااین روش و سبک من دارم پیش میرم

    میفهمم درک میکنم که هرکس تومدارش نباشه حتی به رایگان هم که براشون توضیح بدیم لایق این سبک اززندگی نیستن

    خدایاشکرت بخاطراین دوره،استاد ازتون بینهایت ممنونم بخاطر لطفی که هم به خودتون کردید هم به هزاران هزارنفر

    یک چیزی که جدیدا دارم متوجه میشم اینه که اکثر دکترای رژیم غذایی توایران تقریبا دارن روش شمارو به بیماراشون ارائه میدن،ولی هنوز یکسری چیزارو نسخه میکنن که ناخالصی داره

    مثلا میگن صبح زود پیاده روی داشته باشید،سه وعده غذای پروتئینی توغذاتون بگنجونید،بامقدارکمی برنج یا نون سبوسدار

    اصلا سبک زندگی شما دراین باره همش اصله و به دورازحاشیه،بخدا نمیدونم ازذوقم چجوری ازتون تشکرکنم

    استاد ازتون بابت تمومه این فایلها سپاسگزارم،مریم جان از لطف و سخاوتمندیتون بی نهایت سپاسگزارم که همیشه سعی تون این بوده که ازکوچکترین زیبایی دریغ نکنید

    خیلی لذت بردم ازون باغی که پرازگلای خوشرنگ وزیبا بودن،خیلی لذت میبرم که ازنگاه درون کل زیبایی اون محیط رو برامون فیلم میگیرید

    استادماکه داریم ازپشت دوربین شما این سفررو میبینیم قشنگ میفهمیم داریم رشد میکنیم و این سفرداره مارو میسازه،شماکه دیگه دارید همه چیزرو ازنزدیک لمس میکنید،این طبیعت وسفرخدامیدونه چقدر ظرف شمارو بزرگترکرده و چه شخصیت جدیدی ازشماساخته و قراره به چه موفقیت بزرگتری دست پیداکنید

    ان شالله درپناه ایزدمنان و خالق کل کیهان شادوپیروز و نکونام در سراسردنیا شوید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  10. -
    سکینه کاظمی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2134 روز

    دروووووود ب استادان جان

    خدایاشکرت برای این خان نعمت ک هر روز بیشترو بیشتر میشه

    ب ذهنم رسید وقتی داشتم این زیباییهارو میدیدم تا حالا عاشق شدی؟؟؟

    عاشق شدم عاشق این سایت با این همه محتوای جذاب و الهی ناب

    عاشق این درون ک با تکنولوژیش منو میبره بالا تا از بالا ببینم این زیبایی وسیع چشم نوازو

    عاشق این درختان زیبا و تنومند ک سر از زمین درآوردن ازخاک و رو ب آسمون بالا میرن و زیبایی زمینو چندبرابر کردن

    عاشق این دریاچه با آب زلال و زیبایی سنگهای ریزو درشتش و صدای بینظیرش ک سراسر آرامشه..

    عاشق احساس خوبی ک از این دیدنیها میگیرم و چندین بار از این حس عالی اشک تو چشمم جمع میشه و فقط میگم خدایا شکرت نمیدونم چی بگم

    عاشق این همه عشق ک دوتا استاد قانون زندگی ب ما دارن ک وقتشونو صرف فیلم برداری میکنن تا من از اینجا اونجارو ببینم اینجا کجا اونجا کجا الهی شکرت

    عاشق دیدن این زیبایی ابرهای زیبا توی آسمون آبی روی سر درختان کاج و سرسبز ک شده ی تابلوی بینظیر ک نمیتونم چشم بردارم ازش الهی شکرت

    عاشق این نمای زیبا از ویوی خانه هایی تو جنگل و نزدیک دریاچه ک یکی از رویاهای منه

    خدایا شکرت اینقدر زیبایی داره این جهان

    عاشق این گلهای متنوع و رنگهای عالی ک نمیشه گفتش چقدر عاشق گل و پرنده ام من خودمم وقتی میرم پارک یا پیش بیاد جنگل هم ب پرنده ها و هم گلها توجه خاصی دارم خیلی باهاشون کانکت میشم حتی گلهای ریز خودرو نظرمو جلب میکنه و باهاشون حرف میزنم و زیباییشونو تحسین میکنم عجب باغ زیبایی عجب خلاقیتهایی برای زیباتر شدن چقدر خوشم اومد از اتاق ابزارکار باغبانی چ عشقی پشت کارکردنشون پنهانه ک در چیدمان و نظم داره ظاهر میشه ک چقدر ب مسئولیت پذیری هم اشاره میکنه و چ احساس امنیت و راحتی ک میشه بهش ورود کرد و بازدید کرد الهی شکرت برای این همه صلح و توحیدو ایمان ک توی هر لحظه این فیلمها شاهدش هستم الهی شکرت ک دارم هر روز صلح باخودم و اطرافیانمو قوی تر میکنم

    خدایا شکرت ک دارم از این فایلهای پراز ثروت نعمت زیبایی فقط درس میگیرم

    خدایاشکرت ک عاشق شدم عاشق این سایت این قدمها این اجابتها ک هر چیزی درلحظه جواب داده میشه

    این هماهنگیها ک پشت همش تویی وبس دوستت دارم

    خیلی لذت بردم خیلی احساسم خوبه

    الهی هزاران بار شکر

    درپناه رب العالمین پر از عشق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: