https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-25 01:03:072023-09-27 05:42:59سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 216
501نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
آخ جوننننن و باعث افتخاره منه و خیلی خوشحال شدم بهتون افتخار میکنم مریم جوننن
پیش ب سوی موفقیت بیشتر این خودش ی نشونست ک من بیشتر تلاش کنم و متعهد باشم و بتونم زندگی سرشار از عشق و ثروت و سلامتی برای خودم بساززم
من تعهد نوشتم ک تا سوم دی پرونده روابطمو ببندم یا اینوری یا اونوری
دیروز ب خودم گفتم هیچ الگویی بهتر از مریم جون و استاد نیست همین زوج الگو خودت قرار بده آزاده این دیگه بهترین الگویی هستش ک می بینی
الان ک مریم جون گفتن کرمانی هستند ی نشونه قوی بود برای من ک آزاده پاشو و متعهد شو ببین استاد شایسته همشهریه توووو و تو می تونی ک زندگی خودت اول خودت و بعد النا و آرین نجاتت بدی و اصلا ی جور دیگه بگم زندگی کردن فوق العاده برای تو معنوی ترین کار دنیاست چون علاوه بر خودت و عروسکها النا و آرین، پدر و مادرت و برادرها و خواهرت همه خوشحال میشن و این بیشترین کمکیه ک می تونی ب عزیزای دلت بکنی پس بلند شو، اینم الگو و مریم جون همشهریت، اصلا چرا مریم جون الان گفتن ک کرمانی هستند، فقط بخاطر اینکه آزاده ب خودش بیاد بگه ببین این دختر چقدر موفق و خوشبخت و چقدر فوق العاده ست، پس تو هم میتونی
مرسی ازت مریم جون چقد خوبی ، داشتم پیش خودم فک میکردم اگه ما ی سفر چند روزه بریم یا پاساژیم یا خوابیم بعدش آه و خسته چند روز باید جمع و جور وسایل سفرو بکنیم
حالا استاد و عشقش چند ماه میرن سفر همش میرن میگردن، باهم دعواشون نمیشه، برا هم باد نمی کنن لهجه کرمانی)….
24 ساعت با همممن بدون هیچ کس دیگه ای، از هم خسته نمی شن
خدایی که مدیریت و ریاست زمین و آسمون و هرآنچه که این بینِ به دست خودشه و وظیفه ی خودش دونسته که تمام موجوداتیو که آفریده رو هدایت کنه و بهشون روزی بده .
خدایی که برای همه موجوداتش ارزش قائله و حرف دل همه رو میشنوه
خدایی که یک لاکپشت تازه از تخم بیرون اومده رو از زیر خاک بیرون میاره و به سمت دریا هدایت میکنه.
خدایی که زنبورو با حس بویایی که بهش داده به سمت شهد گلها هدایت میکنه.
خدایی که حیونارو هدایت میکنه به سمتی که بتونن غذای مناسبشونو پیدا کنن .
خدایی که طبیعت و اونچه در اون هست رو برای رفع نیاز تمام موجودات قرار داده و ازین طریق طبیعت رو هم بازسازی میکنه.
به نام خدایی که خلف وعده نمیکنه. خوش قوله و به عهدش پایبنده . سخاوتمند و قدرتمنده .
به نام خدایی که وعده داده که اگر مرا بخوانید و از من درخواست کنید من شمارو اجابت میکنم .
خدای من . پادشاه جهان من . نور زمین و آسمانم . منبع بینهایت کائنات. خدای واصل . ما همه میخوایم که در حد ظرف وجودمون بهمون ببخشی و آگاهمون کنی. تا تورو بهتر بفهمیم و زیباتر زندگی کنیم .
اگر تو هدایتمون نکنی نابینا و ناشنواییم در حالی که بر قلب و فهم و ادراکمون مهر زده شده .
مارو به راه راست و درست ، راهی که در اون به بندگانت نعمت و رزق بیحساب میدی، نه راه کسانی که مورد خشم تو قرار گرفتن ، هدایتمون کن.
الهی آمین .
سلام به اساتید ارزشمند بینظیرم .
سلام به دوستان بالیاقت سخاوتمند و هم مسیرم . آرزو میکنم هرروز و هرلحظه در مسیر زندگیمون درخششی در قلب و وجودمون حس کنیم و خدا به مسیرمون برکت بده تا آموزگار خوبی برامون باشه تا یاد بگیریم هر قدمو و به خوبی استفاده کنیم .
داستان از این جا شروع شد :
درحالی که مریم جان داشتن درباره اون گیاه کاکتوسی شکل صحبت میکردن و با دقت از اون و محیط اون طبیعت فیلم میگرفتن ،
استاد جانمون بهشون گفتن : عاشقتم که به همه چیز توجه میکنی !
بعد من به این فکر کردم که چی میشه که استاد عباسمنش و استاد شایسته هربار به سفرهای بینظیرتر و زیباتر و جذابتر هدایت میشن ؟
چی میشه که هربار به استفاده از لوازم و نعمات بهتر هدایت میشن ؟
چی میشه که هربار آدمای بهتر ، فرصت های بهتر سرراهشون قرار میگیره ؟
غیر اینه که اساتیدمون علاوه بر قدردانی کلامی قدردانی عملی هم به جا میارن ؟
اجازه بدین برم تو زندگی روزمره خودمون و مثال بزنم.
یکی از عزیزای من قبل اینکه درامد خاصی داشته باشه، وقتی میخواست هدیه بده با عشق مینشست و خودش هدیه درست میکرد. یعنی کاردستی درست میکرد ! من خنده م میگرفت تا قبل اون. فکر میکردم حتما باید به عنوان هدیه یه چیزی برای طرف بخری .. نه اینکه بشینی کاردستی درست کنی. ولی اون اعتقاد داشت که من باید وقت بذارم و باعشق درست کنم چیزی .
یعنی میخوام اینو بگم که این عزیز ما از اون چیزی که در اون لحظه داشت استفاده میکرد . بدون اینکه اذیت کنه خودشو . هرآنچه که در توان داشت رو میذاشت و اجرا میکرد و لذت میبرد. انگار کاریو که انجام میدادو دوست داشت .نه صرفا هدیه دادنه رو . از تمام لحظه هاش استفاده میکرد تا لذت ببره .
یا مثلا هربار نمیرفت لباسای جدید بخره . اصلا هم براش مهم نبود که بقیه چی میگن . همون لباساییو که داشت رو با دقت مراقبت میکرد و ازشون استفاده میکرد. بعدش هدایت شد به مهاجرت کردن و با بهترین حقوق و مزایا از ایران رفت .. حالا اونجاام چون بلده چطوری لذت ببره ، از هرآنچه که داره استفاده میکنه و لذت میبره . اما اینبار چون حقوق بالاییم میگیره ، لذتهاش خییلی سطح بالاتر و بهتر و جذابترن.
یعنی میخوام بگم اون مرحله قبلیه رو با عشق سپری کرد . به جا اینکه حسرت بخوره ، از تک تک لحظاتی که میتونست ازشون استفاده کنه لذت برد و الان در مدار بالاتر و باکیفیت تری از لذتبردن قرار گرفته .
یه الگو و نمونه ی دیگه یکی دیگه داداشمه.
داداش من استاد خوشگذروندنه . از هر شرایطی که داشته باشه اول به این فکر میکنه که چطوری میتونم لذت ببرم . مثلا یهو ساعت پنج صبح دوستش زنگ بزنه بگه میای بریم شمال ؟ من سرکوچتونم. بلند میشه آماده میشه میره :)))
یبار محرم بود و کلی نذری تو کوچه و خیابون میدادن داداشم و دوستاش برای چند روزشون از چند جا نذری گرفته بودن رفته بودن شمال . چادر زده بودن و دوسه روزی که اونجا بودن کلی خوش گذرونده بودن . یعنی از اونهمه هزینه فقط هزینه بنزین داده بودن.
بعد حالاا من الان که نگاه میکنم میبینم داداش من خیلی شانس میاره . خیلی خوش روزیه . خیلی محبوبه . خیلی مدار ثروتش بالاست و چون بلده که چطوری خوش بگذرونه شرایطش هم براش فراهم میشه!
یه نمونه ی دیگه مادرِ همسرمه. ایشون از تمام امکاناتی که دارن استفاده میکنه و هیچی رو هدر نمیده . از همه چیز با کیفیت استفاده میکنه
کلی باغ دارن و خب کارای باغ تو فصلش خیلی زیاده . یعنی اگر هرکس دیگه ای که من میشناسم بود میگفت حالا اون ده تا زردآلو رو درخت مونده دیگه. اییینهمه زرد آلو هست . بیخیال اونا.
ولی ایشون میگه نه این نعمت خداست . باید قدر یک دونه شو هم بدونیم .
حتی اگر یه آلو یکم له شده هم پیدا کنه رو زمین اونو برمیداره . میگه خدا بدش میاد . نعمت داده باید شکرشو به جا بیاریم. حتی اگر خسته بشه بازم غر نمیزنه و باعشق همه کارایی که لازم باشه رو انجام میده .
وقتی میبینمش واقعا یاد میگیرم که چطور میشه آدم علاوه بر قدردانی کلامی قدردانی عملی هم انجام بده و چون بلده که چطوری از نعمتهایی که همین الان داره درست استفاده کنه ، هرسال پربرکت تر از سال قبلشون میشه. هربار خونشون پرررر نعمت. پر برکتِ .از سر و روشون میباره . و چون در همه جهاتِ زندگیشون اینهمه قدردانه همه چیز تو زندگیشون هماهنگ و روبراه و قشنگه.
یه نمونه ی دیگه مادربزرگمه . ایشون با سن بالایی که دارن اما از تماام اونچیزهایی که میتونن استفاده کنن و لذت ببرن، استفاده میکنن.
به طور مثال در سن 92 سالگی تازه پرده های خونشو عوض کرده و درو پنجره هارو دوجداره کرده و خونشو کاغذ دیواری کرده و چند وقت پیش که داشتم باهاشون صحبت میکردم ایشون میگفتن میخوام پولامو جمع کنم ماشین بخرم که بچه هام که اومدن پیشم منو با ماشین خودم ببرن بگردونن تا اذیت نشن. مادربزرگم قشنگ میدونه که باید چیکار کنه تا لذت ببره . به لطف و فضل خدا ایشون تو این سن و سال کاملا هوشیارن و از نظر عقل و ذهن کاملا عالی هستن و هنوز هم عینک نمیزنن!
یک نمونه ی دیگه همسرمه. ایشون از هرچیزی که داره در نهایت کیفیت استفاده میکنه. و سعی میکنه در حدی که امکان داره و میشه، لذت ببره.
غر نمیزنه و ایراد نمیگیره . در عوض سعی میکنه هرکاری که میتونه رو در بهترین حالت ممکن خودش انجام بده. نتیجه ش اینه که همیشه محبوبه ، همیشه سطح بالایی داره . همیشه مورد احترامه. هرروز یک اتفاق خوب براش میفته . همیشه کاراش عالی پیش میره . حتی همه همکاراش یه طوری برنامه ریزیارو انجام میدن که ایشون بتونه به کاراش برسه و زمان برای تفریحاتش داشته باشه . با این که قانونو به این شکلی که من اجرا میکنم اجرا نمیکنه اما به نظر من تک تک روزهاش معجزه وار میگذره و به همه خواسته هاش خیلی راحت میرسه طوری که من تعجب میکنم که واقعا چیکار میکنی که اینطوری میشه!
من دیشب داشتم فکر میکردم به خودم . دیدم من از کار خونه خیلی بدم میاد. بنابراین در تمام لحظاتی که مشغول تمیز کردن خونه هستم ، مشغول غذا درست کردنم ، مشغول ظرف شستنم ،و مشغول هرکاری که مربوط به کارِ خونه هست هستم واقعا احساس رضایت نمیکنم . نمیتونم با احساس خوب سپاسگزاری کنم . احساسم بد نیست ها ولی عالی ام نیست
خب طبیعیه که ازین مرحله عبور نمیکنم دیگه .
طبیعیه که نمیتونم خیلی از خواسته هاییو که الان تو زندگیم ندارم رو تجربه کنم وقتی نتونم ذهنم رو طوری تنظیم کنم که از الانش و همه کارهایی که باید انجام بده لذت ببره .
بعد داشتم فکر میکردم که الان من خیلی چیزارو تو زندگیم دوست دارم و بهشونم علاقمندم. ولی ازشون استفاده نمیکنم :/
مثلا یه عالمه ورق باکیفیت دارم که میشه روشون طراحی یا نقاشی کرد و منم عاشق نقاشیم ولی فرصت نمیکنم که این کارو انجام بدم چون توی ذهنم اولویت نیست
یا مثلا من عاشق گلدوزی و کارای هنری ام ولی با این که هم نخ و سوزنشو دارم و هم هرچیزی که لازم داره ، ولی این کارو نمیکنم . چرا ؟ چون فکر میکنم وقتمو هدر میدم .
البته کارهاییم هستن که من عاشقانه انجامشون میدم.
حالا چرا آدمای اینطوری نمیتونن به خواسته های بعدیشون برسن ؟ یا حتی کارایی که دوست دارنو انجام بدن ؟ چون باورای مخرب دارن .
چون که تایید شدن براشون اهمیت داره .. یعنی میرن سراغ کارایی که خیلی بیشتر مورد تاییده . به علاقه خودشونم اهمیت میدناا
اما بیشتر به اون علایقی متمایل میشن که مورد تایید و توجه دیگران هم باشه ..
درحالی که مسیر اصلی از مسیر انجام باکیفیتِ کارهای مورد علاقه شروع میشه . از مسیری که در اون به این فکر نکنی که بقیه چی میگن و چطوری فکر میکنن . تایید میشی یا نه . و با تمام توانت انجام بدی اون کاریو که از دستت برمیاد .
اینطوری طبیعیترین راه اینه که به مسیرهای بهتر هدایت میشی. به مسیرهایی که در اون جذابیت خیلی بیشتره. اتفاقای باب میل بیشتری میفتن و هرروز هدایتهای بیشتری از راه میرسن چون نیروی عشق و علاقه خیلی بیشتره و قدرت داره.
الان که داشتم اینارو مینوشتم به این پی بردم که من هرجا که فقط به علاقه م فکر کردم و دیدگاه مردمو بیخیال شدم و بهش فکر نکردم و تو اون مسیر پیش رفتم ، به بهترین چیزی که ممکن بود دست پیدا کردم و بیشتر لذت بردم .
خدای من . سرپرست و یاور من . حالا که بهمون میگی کدوم راه اشتباهه و کدوم درسته ، مارو هدایتم کن به درست انجام دادن و ایجاد باورای قوی تا با عشق به علایقمون بپردازیم و از اونچه که الان داریم به خوبی و با کیفیت استفاده کنیم تا هدایت بشیم .
بهمون کمک کن تا در مسیر درست ، با انرژی مضاعف پیش بریم . خودت مادو سوق بده به اون سمتی که ماام میدونیم درسته اما با باورای محدود هنوز بهش دست پیدا نکردیم .
خدای من من میدونم که رسالت ما در این جهان لذت بردنه . لذت بردن رو یادمون بده . از هرآنچه که داریم و بلدش نیستیم .
خدا رو شکر که امکانی در سایت فراهم شده که وقتی کامنتی در سایت قرار می دهید از طریق ایمیل به سمت آن هدایت می شوم
خدایا شکرت
از شما بابت این متن زیبا سپاس گزارم
شروع کامنتتون خیلی به دلم نشست :
«
خدایی که برای همه موجوداتش ارزش قائله و حرف دل همه رو میشنوه
خدایی که یک لاکپشت تازه از تخم بیرون اومده رو از زیر خاک بیرون میاره و به سمت دریا هدایت میکنه.
خدایی که زنبورو با حس بویایی که بهش داده به سمت شهد گلها هدایت میکنه.
خدایی که حیونارو هدایت میکنه به سمتی که بتونن غذای مناسبشونو پیدا کنن .
.
.
.»
همه این جملات واقعا ایمانم رو به خدا تقویت میکنه و انگار هربار که میخونی این متن ها رو بازم بیشتر حالت خوب میشه
همیشه تازه است و همیشه انگار اولین باره داری می خونیشون
درباره ادامه مطالبتون هم باید بگم
خیلی براتون خوشحالم که انقدر در مدار افراد مناسب هستید افرادی که به قانون خداوند عمل می کنند حتی نداسته
درباره مادربزرگتون که گفتید می خواد ماشین بخره هم خیلی برام جدید بود تاحالا نشنید بوده ماردبزرگی دنبال ماشین باشه
چقدر عالی که انقدر احساس لیاقت دارن که نمی خوان متکی به کسی باشن و می خوان با عزت نفس بالا از وسایل خودشون استفاده کنن
درباره شکر گذاری درباره لحظه هم دقیقا همینطوره وقتی تو آنچه داری در لحظه سپاس گزار باشی
هدایت میشی به سمت موقیعت های بهتر و وقتی از نتونی از آنچه در لحظه انجام میدهی خوشحال باشی و فرکانس بهتری رو ارسال کنی انگار داری فرکانس بدی رو ارسال میکنی این چه بخواهی چه نخواهی در زندگی ات نمایان میشه یا جلوی ورود نعمت های بیشتر رو به زندگی میگیره
سپاسگزارم به خاطر لطفتون و خیلی ممنونم که برام نوشتین .
دیشب هدایت شدم به دیدن یک فیلم درباره دو فرد که دچار بیماری لا علاج بودن و دیدنش منو به خودم آورد که ایینهمه ساده و عالی میتونی کاراتو انجام بدی . خیلیا آرزو به دل هستن که این کارارو انجام بدن شکر کن . امروز صبح با احساس عالی وقتی درحال انجام کارای روزمره بودم داشتم سپاسگزاری میکردم که خدایا مرسی که من الان دارم همین کار ساده رو انجام میدم و توانایی دارم .
این که خداوند هدایتتون کرد تا به واسطه پیام ارزشمند شما بهم بگه که شکرگزاری در لحظه خیلی مهمه عالی بود .
هم خیلی از شما ممنونم به خاطر گوش سپردن به حرف دلتون و نوشتن احساستون و هم خیلی ممنونم از خدای شنوا که میبینه و میدونه چطوری باید هدایتهاشو در هرلحظه بفرسته برامون .
سلام دوست عزیزم بازم نوشتنات برام دلنشین بود . خیلی زیبا توجهت رو به نکات مثبت اطرافیانت بردی خیلی لذتشا بردم
اینکه میگفتی از کار خونه لذت خاصی نمیبرم منم دقیقا همینطور بودم یادمه تو یکی از فایلای زندگی در بهشت یا سفر نمیدونم دقیقش رو خانم شایسته میگفت برای من کسی رو شایسته تر از خودم نمیدونم که به من خدمت کنه (یعنی کارهای خونه و تمیزکاری رو انجام بدم که به خودم خدمت کنم با اینکار ) این دیدگاه برام به یادگار موند که هروقت دارم کاهای خونه رو انجام میدم بدونم من دارم به خود ارزشمندم خدمت میکنم تا تو محیط بهتری زندگی کنه و حالش بهتر باشه این دید رو بهش پر و بال که میدم واقعا لذت بخش شده برام . واقعا الان که نوشتمش می بینم دریچه دید خانم شایسته رو عشق تنظیم شده . خداروشکر واقعا
سلام به روی ماهت. فاطمه ی مهربونم . صورت شما ازون صورتهاییه که من خیلی از دیدنش لذت میبرم . خیلی دوست داشتی و عزیز هستی .
فاطمه جون من خیلی ازت ممنونم که برام توضیح دادی . خیلی یادآوری خوبی بود .واقعا در بهترین زمان برام نوشتی و من ازین بابت خیلی خیلی ازت ممنونم عزیزم . این سخاوت و مهربونی شمارو میرسونه .
اتفاقا امروز صبح یک لحظه از ذهنم رد شد وقتی داشتم سپاسگزاری میکردم بابت کارای روزانه م . ولی شما زدی به هدف . خداروشکر به خاطر وجود پاکت در این مسیر زیبا که باعث شدی که در این لحظه بفهمم که نحوه تفکر بهتر چیه
و شکر به خاطر مریم جان شایسته که الگوی یک بانوی بینظیره برای ما و در هر زمینه ای میشه دید و از ایشون یاد گرفت.
چقدر تمام کامنتت رو تایید میکنم دقیقا همینی هست که شما درک کردی…
برای منم همین بوده تا الان واقعا وقتی که فکر میکنی برای موفق بودن باید یه کار خارق العاده انجام بدی و سراغ هرکاری که از نظرت سطح پایین تری داره نمیری چون تایید نمیگیری واقعا توی برزخ زندگی میکنی
از کار خونه لذت نمیبری، از طرف شستن و غذا پختن لذت نمیبری چون درونت روحت میدونه توانایی خلق ثروت رو داری ولی باورات نمیزارن توی جریانش قرار بگیری ، نمیزارن هرکاری رو شروع کنی چون میگی بقیه مسخره م میکنن!
من 33 سالمه و مادر به پسر 12 ساله و دختر 4 ساله…
خوب من الان سرشار از مهارتم
تحصیلاتم مهندسی فناوری اطلاعات بوده مهارت طراحی و پشتیبانی سایت هم در سالهای اخیر یاد گرفتم و دانشم توی کسب و کارهای اینترنتی زیاده ولی چرا تا حالا ازشون به حد عالی نتونستم استفاده کنم ؟
من توی یه شهرستان کوچیک زندگی میکنم که شرایط شغلی دلخواهم کمتر هست و البته علاقه به کار بیرون از خونه ندارم چند جایی مشغول شدم اما اومدم بیرون چون دوست دارم کسب و کار اینترنتی خودم رو توی خونه داشته باشم خوب اینم خواسته من هست نمیتونم بهش ایراد بگیرم یکی دوست داره بیشتر تو ارتباط با آدمها کار کنه یکی دوست داره سیستم خودشو داشته باشه و تو خونه کار کنه !
قبلاً توی کامنت هام گفتم اومدم مسیر روزشمار تحول زندگی من رو شروع کردم و تازه اولشم گفتم باید به احساس خوب برسم باید از هر جایی که میتونم شروع کنم از هرچی بهم گفته میشه تا بعد این مسیر ببینم به چه شخصیتی تبدیل میشم الان حالم خیلی خیلی بهتره
فکر میکنم همه چی فرق کرده
فکر میکنم اتفاقات بهتری تو راهه
با انگیزه تر و هدفمند تر میخوام کل روزمو بگذرونم چون فهمیدم این برزخی که برای خودم درست کردم این چرخه معیوب حال بدی رو فقط و فقط خودم میتونم بشکنم بیرون از من قرار نیست شغل دلخواه من رو تقدیمم کنم و بگن بفرما تو اداره ش کن!
برات آرزوی بهترین ها رو دارم دوست خوبم امیدوارم روزی برسه که هممون که توی این مسیر هستیم بیایم بگیم دیدی شد و من خلقش کردم …
من خیلی ازتون ممنونم که تجربه خودتونو با من به اشتراک گذاشتین .
من خیلی تحسین میکنم شمارو به خاطر دیدگاه قدرتمندی که دارید و دوست دارید برای خودتون کاررکنید . به نظرم واقعا این مسیر مسیر لذتبخشیه که هرکسی بتونه برای خودش کار کنه و در مسیری که دلش میخواد میش بره و خداوند این فرصت رو به ما میده که هرطور که بخوایم زندگی کنیم و بخوایم.
عاطی جون من خیلی ازتوت ممنونم به خاطر صحبت های ارزشمندتون . خوندن پیام شما انگار یک گره رو توی ذهنم مشخص کرد و حتما به کمک خدا میتونم گره رو بازش کنم و به مسیرهای بهتر هدایت شم
این که برای من نوشتین نشونی از سخاوتمندی و مهربونی شما داره . من خیلی این ویژگیهای عالی رو در شما تحسین میکنم دوست نازنازی قشنگم . سپاسگزارم به خاطر وجود شما
من ازت سپاسگزارم به خاطر اینکه خواندن کامنت های زیبات خیلی برام دلنشین و آموزنده هست ، دنبالشون میکنم و لذت می برم…
راستی توی کامنت قبلیم یه چیزی رو از قلم انداخته بودم الان دوست داشتم برات بنویسم شما خیلی زیبا چهره و زیبا سیرت هستی و من انرژی کامنت هاتو دوست دارم ،برامون بیشتر بنویس عزیزم..
امیدوارم روز به روز به مسیرهای قشنگ تر هدایت بشی و آرزوهاتو تجربه کنی…
سپاسگزار حضور شما هستم که انقدر زیبا و قدرتمند هستی و این زیبایی و قدرت بر قلمت هم جاری میشه
یه احساس وقار و عزتنفس بالایی از انرژی نوشتت همیشه دریافت میکنم که برام قابل تحسینه همیشه و دوست داشتم که این رو بهتون بگم
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش
علی بیغم بودن راز قانونمند زندگی کردنه
قبلاً فکر میکردم اگه میخوای از قانون بهدرستی استفاده کنی باید قشنگ وقت بگذاری همه چیزو تجزیه تحلیل کنی و حساب کتابی باشی
مثلاً یه ساعت مشخصی بشینی حتماً مطالعه کنی مدیتیشن کنی و فایل گوش بدی
یه جور خاصی رفتار کنی صحبت کنی
یه جور خاصی لباس بپوشی
با یه سری آدم خاص بگردی
اما متوجه شدم نه تنها این نگاه قانونمند نیست
بلکه کاملاً برخلاف قانونه
کسی که قانون رو یاد میگیره از قلبش پیروی میکنه و احساسش میشه الویت زندگیش
همیشه تو هر روز آدم یه حال یکسان نداره
همیشه آدمهای اطراف ما مطابق میل ما رفتار نمیکنند
بنابراین نمیشه یه دستورالعمل خاص رو برای همه روزها و ساعتها بهشکل یکسان استفاده کرد
مثلاً من اوایل که حالم بد میشد میخواستم حتماً یه فایل گوش بدم و حالم خوب بشه
بعد میدیدم نه بابا من اصلاً الان حوصله خودمم ندارم چه برسه حوصله خدا و استاد و قانون
من الان باید اجازه بدم فضا بدم به خودم یه ذره حالم بهتر بشه
از خودم بپرسم تو این مرحله من چکار میتونم انجام بدم که یکم حالم بهتر بشه
یعنی قشنگ تکامل رو رعایت کنم تو زمینه رسیدن به حال خوب و سخت نگرفتن
شاید اوج این داستان دوران سربازی بود
بهخاطر پیشفرضهای اشتباهی که ناآگاهانه داشتم با اینکه شرایط سربازیم خیلی رویایی بود اما گاهی هم کارهایی بهم داده میشد که خیلی برام زور داشت یعنی آدمهایی که خیلی باهاشون حال میکردم یه کارهایی بهم میدادن که دلم میخواست کلشون رو بکوبم به دیوار
اولش لجبازی میکردم یه جورایی
اما بعدش گفتم با لجبازی که کاری از پیش نمیره
بیا و یه راهی پیدا کن که این کار رو برای خودت لذتبخش کنی
مثلاً یه موزیک میذاشتم
رو پروژههایی که زمان مهم نبود به خودم میگفتم لازم نیست عجله کنی وسطش میرفتم قدم میزدم فایل گوش میدادم گلهارو آب میدادم با بچهها حرف میزدم چون من همیشه عادت داشتم کار رو در سریعترین زمان تحویل بدم
یا میومدم به خودم میگفتم ببین تو چقدر توانمندی که فقط این کار از تو بر میاد که انجامش بدی
به خودم انگیزه و اعتمادبهنفس میدادم
یا میومدم با خودم میگفتم الان این کار رو تحویل میدی چقدر همه ازت تشکر میکنند چقدر تو قابل ستایشتر میشی و میومدم مزایای انجام این کار رو برای خودم متصور میشدم
یعنی یه جورایی اهرم رنج و لذت رو تو ذهنم درست میکردم
این کار تا زمان ترخیص هم ادامه داشت یعنی زمانی من ترخیص شدم که قشنگ عاشق اونجا بودم و همه هم عاشق من بودن و زمان ترخیص طوری من رو تودیع کردند که انگار یه فرمانده داره تودیع میشه
دوست داشتم به پاس نوشتههای قشنگت یه بار دیگه با هم قانون رو مرور کنیم بیایم جای اهرم رنج و لذت رو تو ذهنمون تغییر بدیم تا با بیشتر موندن تو احساس خوب اتفاقهای بهتری رو تجربه کنیم
برای شما همسر نازنین و خانواده محترم بهترین لحظات و نابترین احساسات رو آرزومندم
اول خیلی ازتون ممنون و سپاسگزارم به خاطر حسن توجهتون و بابت احساس خوبی که به من منتقل کردین.
بعد خیلی ممنونم ازتون به خاطر این که وقت گذاشتین و تجربیات خودتونو برای من نوشتین . این لطف و بخشندگی شمارو میرسونه
این که با مسیر زندگی خودتون که تجربه ش کردین و گذر کردین برای من توضیح دادین خیلی ارزشمند بود و من خیلی یاد گرفتم واقعا . سپاسگزارم به خاطر راهکار ارزشنمندی که بهم دادین .
شما هم جزو آقایونی هستین که من هربار که کامنتی ازتون بخونم هم در یادم میمونه چون خیلی روان و قابل درک مینویسید . هم هربار تحسینتون میکنم به خاطر این که انقدر قدرتمندانه و آگاهانه پیش میرید و اهل تحلیل و تفکر و کار کردن روی خودتون هستین .. من واقعا لذت میبرم و یاد میگیرم از آگاهیهاتون و نحوه دیدتون به مسائل و حل کردنشون .
دیدین گاهی اوقات یه دری به روی آگاهیمون باز میشه بعد میگیم آره همینه . حالا سرم خلوت شد مینویسم .. سرمون که خلوت میشه یادمون میره آگاهیه چی بود .
من امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم به یک سری راهکارها فکر کردم و از ذهنم گذشتن اما همون لحظه ننوشتمشون . الان که اومدم سایت دیدم خداوند برام اینکارو از طریق نوشته های ارزشمند شما و چندتا از دوستانم انجام داده . مثل اون رئیسی که وقتی کارت بهش میفته میگه اصلا بده خودم برات انجام میدم .
منم متقابلا برای شما سعادتمندی و خوش حالی آرزو میکنم در کنار عزیزانتون .
داشتم فایل توحید عملی9 رو گوش میدادم و مینوشتم که یه لحظه به یاد شما افتادم، گفتم برو ببین اقا احسان جدید چی داره برامون:)
اخرین کامنتی که هست این بود و شروع کردم به خوندن.
اونم در پاسخ به کامنتِ شگفت انگیزِ غزلِ نازنینم.
این دومین باریه که امروز ازش یاد میکنم تو کامنتم، و برام نشونه شد که خودم حتما براش پاسخ بنویسم ان شاالله.
از توی دل کامنتهای شما من همیشه میوه برداشت میکنم، به اندازه ی فرکانس و مداری که داخلشم.
خوندنِ این عبارات برام شیرین و دلچسب اومد:
کسی که قانون رو یاد میگیره از قلبش پیروی میکنه و احساسش میشه الویت زندگیش
همیشه تو هر روز آدم یه حال یکسان نداره
همیشه آدمهای اطراف ما مطابق میل ما رفتار نمیکنند
بنابراین نمیشه یه دستورالعمل خاص رو برای همه روزها و ساعتها بهشکل یکسان استفاده کرد
این قسمت مثلِ یه فرمول می مونه.
فرمولی که وقتی آدم خودش تو در و دیوار بودن رو تجربه کرده باشه، میتونه قشنگ تشخیص بده که بله، چقدر درسته.
البته که راهکارِ ثابت برای من وجود نداره، چون به قول شما یه وقتایی حوصله ی خودمم ندارم چه برسه به فایل…
گاهی با شنیدن اسماء الحسنی یا پوشه ی آهنگهای توحیدی ام به آرامش یک درجه ای میرسم از احساساتِ پرتلاطم.
گاهی نوشتن خط با دست چپ کمکم میکنه.
گاهی فایلهای استاد.
گاهی پیاده روی.
گاهی رنگ آمیزی.
گاهی خواب.
گاهی معاشرت با عزیزان.
گاهی مشغولِ کارِ خانه شدن.
گاهی کامنت نوشتن.
گاهی سازماندهی کردن وسایلم.
و ….
هر لحظه باید اجازه بدم خودِ حسم بگه چه کنم که بهبود پیدا کنم.
امروز از اون روزهای موجِ مثبت و عالیمه از صبح.
نه اینکه تُهی از نجوا باشم، نه، ولی همون اول صبح تو پیاده روی به خدا گفتم تو کنترل ذهن خودت کمکم کن و من الان میخوام قشنگی هاتو ببینم و کیف کنم، همینم شد…
الان روی یه موجی از آرامش هستم که انگار جهان سکوت شده، صدای یه نسیمِ ملایم پَس زمینه ی جهان میاد با آوازی از پرندگان.
قبل از نوشتن، با یه صلح درونی و ارامشِ بی نظیر رفتم آشپزخونه مشغولِ انجام کارهام شدم، کاملا با صبر و لذتی شگفت انگیز، موازی کاری رو که از مریم جون یاد گرفتم کاملا پیاده کردم تو انجامِ کارهام.
اینجور لحظات حسِ پرنده ای رو دارم که پرواز میکنه، یعنی یه طورِ رها و سبک و خوشحال و پرنشاط و بسیار آروم…
نمیدونم ولی حس میکنم عین یه نی نی شدم که تازه به دنیا اومده، انقدر سبکبال و رها و فارع از هر چیزی…
ممنونم که مینویسی، خوب مینویسی، خوب مثال میزنی و با کامنت هات کمک میکنی به تقویتِ باورسازی های مفید و کمک کننده.
بسیار کیف کردم از جمع بندی هات مثل همیشه آقا احسانِ نازنین.
چقدر خوب روی شخصیت و عملکردت داری تجزیه و تحلیل میکنی و بهبود میدی خودتو.
اینو کاملا از لابه لای خطوطت میشه تشخیص داد.
برای شونصدمین بار از شما و بقیه ی بچه ها که کامنتهاشون با مثال از خودشون و زندگیِ حقیقی شون همراهه، سپاس گزارم.
خدایا مرسی که بهم یاد میدی چطوری میتونم لذت ببرم از زندگیم.
سلام غزل خانم،وقت شما بخیر،امیدوارم حالتون عالیه عالی باشه،چونکه با خواندن کامنتتون حالم عالیه عالی شد.
چقدر قشنگ،چقدرپندآموز و چقدرشاهدمثالهای بینظیری ارائه نمودید.
دستمریزاد به این همه حس و شور و حال.
از سراسر دستنوشتهات عشق میبارید.
مگر نگفتهاند،ازکوزه همان تراود که در اوست!!!!
چقدر درست و زیبا سرودهاند.شما خود مملو وسرشار از عشق به خداوندید،وهرآنچه مخلوق حضرت عشق است را نیز به مهر دوست دارید؛مگر نه اینکه هرکه گوش را دوست،گوشواره را هم دوست!!!!
وشما که عاشقانه ریاست زمین و آسمون رو ستایش میکنید،باید هم بهمین زیبایی مخلوقاتش وآفریدههایش رو تسبیح ونیایش نمایید!!!!
احسنت بر قلم توانا وبراحساسات پاکتان باد.
روزبه روز بر مدارتان افزون و پیشرفت توحیدیتان مستدام باد.
شاد؛سلامت؛ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
خیلی خیلی ممنونن از این که کلام پرمهرتون رو انقدر زیبا به رشته ی تحریر دراوردین
خیلی ممنونم از حسن توجهتون و احساس خوبی که سخاوتمندانه منتقلش کردین .
براتون آرامش و عشق بینهایت و حضور در لحظه رو در آغوش خدای بینهایت آرزو میکنم .
دیشب داشتم به تفسیر یکی از آیه های شگفت انگیز سوره لقمان گوش میدادم و میخوام به پاس لطفی که بهم داشتین براتون بنویسمش. البته چون موقع خواب گوش میدادم نمیدونم دقیقا کدوم آیه بود اما بینظییر و الهام بخش بود.
خداوند در سوره لقمان میفرماید تعادل در یک باغ در پر میوه بودن و پر محصول و نعمت بودن اون باغ تعریف میشه .
یعنی اگر یک باغ سراسر برکت و نعمت و میوه و محصول و سرسبزی باشه یعنی داره وظیفه ش رو که متعادل بودن هست رو انجام میده .
و فراوانی نعمتها در باغ هیچ چیز عجیب و غریبی نیست.
پس یعنی تعادل در زندگی هم همینه ، اینه که ما عشق رو تجربه کنیم . ثروتمند باشیم . زندگیمون سرشار از نعمتهای فراوان باشه . سلامت باشیم و در نهایت لذت ببریم . این تعادل و تعریفیه که این جهان داره .
چقدر قشنگه واقعاا. یعنی چون تعادل جهان فراوانی و برکته پس ماام بااااید داشته باشیمش . اصلا این طبیعت زندگی ماست که برسیم به هرچیزی که میخوایم . اصلا چیز عجیب و غریبی نیست . چون اینطوری در جهان تعادل برقرار میشه . اینکه کمبود داشته باشیم یعنی از تعادل خارج شدیم و باید به اصل برگردیم.
پس همه مون شایسته ایم که تجربه کنیم هرآنچیزی که بالاترین سطح کیفیت رو درجهان داره .
دوست ارزشمند من کامنتت خوندم مثل همیشه پر از درس های ارزشمند بود خیلی خوب به نکات ریز اشاره کردی شما را تحسین می کنم
واقعا همینطوریه ما ارزش تو چیزهای عجیب و غریب میدونیم به قول دوست عزیزمون Ati فکر میکنیم برای موفق شدن باید کار خارق العاده ای انجام بدهیم فکر می کنیم کار خانه کار ارزشمندی نیست کار بیهوده انجام میدهیم چون باور اشتباه داریم ولی این طوری نیست همین مریم جان ببین کارهایی انجام می دیده شاید. خیلی از خانم ها با آن ثروت انجام ندهند ولی آنقدر احساس ارزشمندی داره که استاد برای کوچکترین کارها هزار بار ازش تشکر می کنه
یک نمونه دیگر جایی که من کار می کنم همسر دکتر. آزمایشگاه ،دکتر داخلی آنقدر این خانم فوقالعاده آنقدر انسان بزرگی هست که خدا بداند کارهایی دیدم برای دیگران انجام می ده شاید هر کسی انجام نده چقدر تو کارش موفق و ثروتمند است
من خودم از وقتی آمدم تو این مسیر یادم میره همه چیز احساس خوب لذت به قول دوست عزیز مون آقا احسان فکر می کنم باید قانونمند باشیم نمی کم بدون برنامه باشیم ولی سخت گیری خودش مانع پیشرفت است به نظر من همه چیز باید در تعادل باشه من خودم تازه که آمدم سرکار یادم آنقدر لذت می بردم شاد بودم با حقوق خیلی خیلی کم به طور معجزه آسا با خواهرم خانه خریدم ماشین خریدم باورت نمیشه بدون هیچ پس آندازی مسافرت ترکیه رفتم آنقدر شاد بودم و لذت می بردم خیلی مهم لذت بردن و شادی من یک همکاری دارم شمالی خیلی بی خیال ،نه توانایی عجیب و غریب داره نه مدرک خاصی داره یعنی یک لیسانس دانشگاه آزاد ربطی به آزمایشگاه نداره گرفته ولی آنقدر زندگیش روان خوب پیش می ره ازدواج کرده وضع مالی خوب هر روز هم همه چیز براش راحت تر میشه چون خیلی با خودش در صلح است حالا نمی گم صدرصد است
این هم بگم باور درست خیلی مهم است اگر آدم تو هر زمینهای باور نادرست داشته باشه به هر جایی هم برسه نمی تونه لذت ببره راضی نیست من خیلی فکر می کنم به درون خودم به خیلی چیزها ،مثلا من دختر زیبایی هستم اندام بسیار زیبایی دارم که همه به من می گویند اصلا سنم به صورتم نمی خوره پوستم مثل اینه می مونه ولی همیشه همه را زیبا می دیدم جز خودم چون باور نامناسب داشتم دیشب داشتم یک تصویری از خودم می دیدم که پوست من میدرخشید بعد با خودم گفتم الان می گم آن موقع هم از خودم رضایت نداشتم
یا تو آزمایشگاه کار می کنم خیلی توانایی دارم باور نامناسب دارم و اون نتیجه را نگرفتم خودم به دردیوار می زنم برم فلان چیز یاد بگیرم البته من خیلی یادگیری را دوست دارم ولی از کاری که می کنم باید لذت ببرم ارزشمند ببینم خواهرم در آزمایشگاه با هم هستیم فقط آن بخش دیگه هست آنقدر از کارش لذت می بره از اول تا الان تو اون بخش هست فقط نتیجه مالی نداره ناراحت هست وگرنه خیلی کارش براش لذت بخش ذهنیت درست خیلی مهم است واقعا آدم خودش بشناسه و بدونه از زندگی چی می خواهد خیلی مهم است من خودم تو این مورد ضعف دارم از خدا می خواهم هدایتمن کنه به جایی که باید باشیم موفق باشی دوست عزیزم
من خیلی خیلی ازتون ممنونم که انقدر با محبت ، وقت گذاشتین و با بیان تجربیاتتون بهم یاد دادین
اونجا که گفتین خونه و ماشین خریدین و به ترکیه سفر کردین خیلی ذوق زده شدم
خیلی خیلی تحسینتون میکنم . نوش جانتون باشه لذت بردن از نعمتهای خدا . الهی که هرروز بیشتر و بیشتر بشه
به خاطر تک تک کلماتی که نوشتین از زندگی و محل کارتون و اطرافیانتون ، خیلی ازتون تشکر میکنم وقتی دیدم پیامتونو چشمهام قلبی شدن و از خوندن نوشته تون خیلی استفاده کردم و یاد گرفتم . انشاالله هرروز و هرلحظه در پناه عشق و آرامش و سخاوتمندی خداوند قرار بگیرید
این فایل رو دوست داشتم چون پر از توحید پراز زیبایی و پر از سپاسگزاری واحترام بود
استاد یه لحظه که گفتین اینا نقاشی خدان و این ابرای باران زا یه حرفایی برای گفتن دارند تعبیرتون خیلی شاعرانه بود یه لحظه گریم گرفت خداوند خودش کاملترین صورتگر، بهترین طراح و نقاش
دریاچه و بازم آب و مناظر عالی زیبا و تضاد زیبای دو طرف دریاچه دوقلو هم جالب بود و قابل تفکر…..
وباغ زیباو پر از گل وزنبور های عسل باغ بچه ها هم خیلی با مزه بود
آن گاه پروردگارت به کسانی که از روی نادانی کار زشت مرتکب شدند، و بعد از آن توبه کردند و [مفاسد خود را] اصلاح نمودند، [لطف و عنایت دارد] زیرا پروردگارت پس از آن [توبه و اصلاح] بسیار آمرزنده و مهربان است.
فرمانروای جهان،مدیر کیهان و کهکشان ها،خالق و صاحب و ولی نعمت من،عزیزِ مهربونم
ما به دستور شما در ایه 16 کهف
اکنون که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستند، کناره گرفته اید، پس به این غار پناه گیرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد
از مشرکین جدا شدیم و به این غار پناه آوردیم و ایمان داریم وعده ی شما حقه و شما خلف وعده نمیکنی همونطور که در آیه 6 سوره ی روم گفتی:این وعده خداست که خدا هرگز خلاف وعده نکند
خدایا تو دل های مارو نرم کردی و بین ما محبت و عشق قرار دادی،این انرژی شماست که مارو غرق نورِ رحمت ومودت کرده،همونطور که در آیه ی 96 مریم گفتی:قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد.
خدایا ما ایمان داریم که همه چیز تویی و جهان تحت سیطره ی شماست همونطور که تو آیه 3 حدید گفتی: اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیزى داناست.
تو که امروز با آیه ی 19 ملک یکبار دیگه قدرتت رو به رخم کشیدی و من رو غرق عشقت کردی و گفتی: آیا مرغان هوا را نمینگرند که بالای سرشان پر گشوده، گاه بیحرکت و گاه با حرکت بال پرواز میکنند؟ کسی جز خدای مهربان آنها را (در فضا) نگاه نمیدارد، که او به احوال همه موجودات کاملا بیناست.
به من بگو، من کجا دنبال چی بگردم الله؟
وقتی پناه عالم تویی،قدرت تویی،عشق و محبت تویی،اول وآخر تویی،دستایی که دارند مینویسند تویی،نفسی که میاد و میره تویی،من چی دارم از خودم؟
آره آره حق با شماست من شهادت میدم به آیه 23 ملک: بگو: اوست که شما را آفرید و برای شما گوش و دیده و دل قرار داد، ولی اندکی سپاس می گزارید.
من اگر کل عمرم رو به سجده شما باشم،بازم از پس شکرگزاری برنمیام،دست تسلیم من بالاست،اما از قلبِ مهربون وعشق مطلقت خبر دارم میدونم که توی آیه 62 مومنون گفتی: و هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمىکنیم.
خدایا،خدای قشنگم،به بنده های ضعیفت رحم کن،به ما قدرت بندگی و سپاسگزاری بیشتر و بیشتر عطا کن،من میدونم شما تو آیه 15 سوره فاطر گفتی،به شکرگزاری ما احتیاج نداری و ماییم که بهت فقیریم.اى مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بىنیاز ستوده است.
و این شکرگزاری برای ورود به مدارِ دریافت نعمت های بیشتر خودته،برای گسترش ظرف نعمت ما،همونطور که تو آیه 7 سوره ابراهیم خلیل الله گفتی و پروردگارتان اعلام کرد که اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما مىافزایم
خدایا ،برای تموم ظلمی که به خودمون کردیم همراه با موسی در آیه 16 القصص، ازت طلب بخشش میکنیم اى پروردگار من، من به خود ستم کردم، مرا بیامرز
و با آیه 12 ابراهیم بر شما توکل میکنیم:
و چرا بر خدا توکّل نکنیم، با اینکه ما را به راههای (سعادت) رهبری کرده است؟! و ما بطور مسلّم در برابر آزارهای شما صبر خواهیم کرد (و دست از رسالت خویش بر نمیداریم)! و توکّلکنندگان، باید فقط بر خدا توکّل کنند!»
و از شما که فرمانروای عالمی با آیه 250 بقره درخواست میکنیم که:
«پروردگارا، بر [دلهاى] ما شکیبایى فرو ریز، و گامهاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه کافران پیروز فرماى.»
یک سلااااام پر انرژی به استاد عباسمنش عزیزم،استاد شایسته ی قشنگم و به دوستان الهی من در غار حرا
خداروصدهزار مرتبه شکر برای سعادت دیدن یک قسمت دیگه از سریال پر برکت سفر به دور آمریکا!
انقدر که ما تو آمریکا گشتیم و قشنگی هاش رو دیدیم والا خود آمریکایی ها هم نگشتند!
باتشکر از لنز دوربین خانم شایسته جانم و دستای قشنگش که با عشق ویدئو هارو برامون تدوین میکنند…
استاد با اجازه تون من عکس قسمت 207 رو گذاشتم روی بکگراند گوشیم،هربار میام گوشیمو باز کنم شمارو میبینم عشششق میکنم عشششق!
از خدا که پنهون نیست،از شما پنهون نباشه،چند بار صفحه ی سرد گوشی رو به نیت کله ی مبارکتون،بوسیدم!
این بکگراند سودِش کجاست؟
این بکگراند همه ش سوده!
هم تمرکز بر رابطه ی فوق العاده ی بین استادام،هم تصور و تجسمش،هم بالاخره جذب کردن دیدن استادام از نزدیک!
میگند از امام علی نقل شده که اگر کسی به من علمی یاد بده،من رو بنده ی خودش کرده،و حتما هم منظورش از با ارزش بودن این کاره!
حالا این همه نتیجه ای که از دوره های استاد گرفتم به کنار،این انس گرفتن با قرآن،این لذت خوندن آیه ها،این رغبت و علاقه، این آشتی با کلام خدا که لطف آموزش های استاد بوده رو من چطور میتونم جبران کنم واقعا …؟
خداوند به من لیاقت بده،توی این مسیر ثابت قدم بمونم،قدم به قدم، پا روی جای پای استاد بزارم و هم خودم به سعادت دنیا وآخرت برسم و هم ثابت کنم وعده ی خداوند حق است.
استادعزیزم، از 27 شهریور ماه ؛توی دفترم مکتوب نوشتم تا 3 ماه آینده میخوام تموم تمرکزم رو،روی دوره عشق و مودت بزارم و پرونده ی این موضوع رو ببندم،برم برای خواسته های بعدیم…
حالا امروز سوم مهر ماه،7 روز از تعهدم گذشته و من میخوام از نتایج همین چند روزم اول برای خودم و بعد برای شما و دوستام بنویسم.
توی این یک هفته من بالغ بر 10 ،15 بار جلسه 1 دوره رو گوش کردم،تا الان که دارم این کامنت رو مینویسم تونستم نیم ساعت اولش رو توی دفترم مکتوب کنم.
اولین نتیجه این مسیر در 28 شهریور برای من، نشانه ی روزانه م بود که به محض هدف گزاری من،نشانه ی روزانه م،من رو هدایت کرد به فایل هدف گزاری و آموزش های استاد در این مورد که دقیقا مثل یک نقشه ی گنج بود برام و مسیر رو برام واضح رو روشن کرد.من فقط یک جمله توی دفترم نوشتم و ایمان رو نشون دادم و الله سریع تر از من مسیر رو برام روشن کرد.
28 شهریور من راهی گرگان شدم و تو دفتر تاکسیرانی بابل،گرگان،کنار من یک دختر و پسر نشسته بودند که بیخیال جمع حاضر،دستای هم رو گرفته بودن و غرق عشق هم درحال صحبت بودند. و واقعا دفتر تاکسیرانی برای من بوی عشق میداد.
وقتی میخواستیم سوار ماشین بشیم،برای خداحافظی وسط خیابون شلوغ میدون کشوری بابل ی جوری همدیگرو بغل کردند که من شخصا میخواستم برم بهشون بگم آقااا،آقااا نشانه ها دریافت شد به خدا :))) کوتاه بیاین :))))))
به محض نشستن توی ماشین،آقایی که جلو نشسته بود،زنگ زد به همسرش و با محبت بهش گفت من حرکت کردم و نگران نباش،بعدشم که تماسش قطع شد،صفحه ی گوشیش یک عکس از صورت خندون همسرش بود!
منو دااااری،انقدر ذوووق کردم ….
حالا بماند چقدر همسفرهای محترم و با شخصیتی بودند،چقدر آرامش داشتم توی مسیر.
ظهر همون روز زنعموم،بچه ی یک ساله به بغل،یک سینی غذا از طبقه ی بالا آورد برای من،یک بشقاب پر از برنج و خورشت،با اینکه بهش گفته بودم برام غذا درست نکنه،با اینکه میدونه من نون و برنج نمیخورم!
بخاطر سفر عمه م به مشهد،از من خواست پیش دخترعمه هام باشم تا تنها نباشند،منم دیدم دردسری برام نداره،رفتم پیششون و این دوروز انقدر بهشون خوش گذشت و دوست نداشتن من برگردم!
نقطه ی عطف ماجرا اینجا بود که پدر ومادرشون اینارو به من سپردند وکلی ازم تشکر کردند که حضور من،باعث آرامش خاطر اوناست.
خبر نداشتن من این گوزیلاهای دهه هشتادی رو بردم دور دورِ جاده ناهارخوران اونم شب جمعه :)))))
توی مسیر بودم،برای همون شب از طرف خانومِ دوستِ همسرم، به مهمونی دعوت شدم که طبق معمول بخاطر اینکه خبر داشتم توی مهمونی چه کسانی هستند در کمال ادب،عذرخواهی کردم که نمیتونم بیام.
درحالیکه من ارتباط خاصی با این خانوم دوستمون ندارم خیلی وقته و از جمعشون کنار کشیدم،عین متن SMS ش رو بعد از رد کردن دعوتش اینجا مینویسم
(به قول یاسمن:استیکر با دست توی پیشونی زده به مقدار لازم)
من دلم تنگ شده،خیلی خیلی خیلی دوستت دارم عزیزم،کی ببینمت،فکری برای دل ماهم بکن
شنبه شیفت شب بودم، طبق معمول تعداد مریض کم،نیرو بیشتر
دوتا مریض استیبل دادند به من که هیچکدومشون کیس ICU هم نبودند!تا خود صبح تخت خوابیدن و هیچ کاری نداشتند!
توی شیفت دوبار کد99 خورد که خداروشکر من عضو کد نبودم اصلا و همکارم رفت!
یک نرس جدید اومده توی بخشمون،تو شیفت بهم گفت،حالا که من تازه اومدم اینجا،تو داری انتقالی میگیری میری؟ نمیشه نری؟
کل شیفت بیداریم از 12تا 3ونیم،انقدر بیکار بودم که فقط داشتم کامنت میخوندم،قرآن میخوندم،به استاد گوش میدادم درنهایت، برای رفع به خواب رفتن پاهام و جلوگیری از زخم بستر :)) الکی چند بار پاشدم توی بخش راه رفتم!
ساعت 7 صبح که بیدار شدم اومدم توبخش، همون پزشکی که داشت درمورد یک موضوعی با همکارم بحث میکرد که دفتر پرستاری غلط کرده همچین قانونی گذاشته و …از دور منو دید دوتا دستشو آورد باااالااا،گفت سلاااااام صبحت بخییییییر
موقع تعویض لباس،درحالیکه من داشتم با آهنگ عموحسن شلنگ تخته مینداختم،بقیه ی همکارام داشتند غرغر میکردن عجب شیفت گندی بود :)))))))))
اینایی که نوشتم چیزایی بود که به یادم اومد وگرنه خیلی خیلی اتفاقات قشنگی هر روز برام میفته و الله به قلب من آگاهه و گواهه بر من که از همه ی اینا قشنگتر نقطه های آبی سایت هستند که هرکدومش رو مثل هدیه ای از طرف خدا، اول روی چشام میزارم بعد باز میکنم چون برای من حکم نوری از طرف خدا هستند و همیشه قلب من رو با عشق و محبت سخاوتمندانه شون،غرق رحمت الله میکنند.
خداروشکر هیچ بحث و تنشی باهم نداشتیم،رابطه کاملا در صلح و آرامشه،من سرم تو کار خودمه،ایشون سرش توی کار خودشه!
هرچیزیم لازم داشته باشم سریع برام تهیه میکنه،خودجوش داره هرجا عیب و ایراد هست توی خونه برطرف میکنه.
هرچند نشانه ی تغییر به مسیری که من میخوام در ایشون دیده نمیشه و هرچقدر من بیشتر دارم تمرکز میزارم روی دوره ها و قوانین و قرآن و …ایشون بیشتر داره غرق اینستا و اخبار و فوتبال و … میشه!
ولی به قول استاد تو جلسه 1 دوره، توی این مسیر،اگر آرامش داشته باشی،احساس خوبی داشته باشی،روی خودت و باورهات کار کنی همه چیز خیلی ساده و بدون دردسر اتفاق میفته…
حالا اینکه قراره چه اتفاقی بیفته،به قول قرآن که به پیامبر میگه: بگو من از غیب چیزی نمیدونم!
من واقعا هیچی نمیدونم!
کاری که من باید بکنم اینکه فقط و فقط و فقط تسلیمِ خدا باشم و روی خودم کار کنم.
به قول خانوم شایسته:از جلوی خدا بیام کنار و اجازه بدم بقیه کارهای اداری رو جهان انجام بده!
هروقت توی این مسیر نجواها سراغم میاد و میخواد بههر دلیلی ناامیدم کنه،حرف آقا ابراهیم رو باخودم تکرار میکنم که
سه ماه،فقط سه ماه، کر میشم کور میشم لال میشم…
فقط و فقط روی خودم کار میکنم …
بقیه ش رو میسپارم به خدا…..
خداروصدهزار مرتبه شکر برای سعادت یک صلات دیگه،برای این رد پا گذاشتن از خودم ولذت هم صحبتی با بندگان صالح و توحیدی خداوند …
بینهایت دوستتون دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون
سعیده چه چهره دلنشینی داری آرامشی که در وجودت داری درچهره مهربان ودوست داشتنی ات مشخص هست
عزیزدلم سعیده قشنگ چقدر لذت بردم از کامنت بی نظیرت
از اتفاقات بینظیری که تجربه کردی
از اینکه در هرلحظه رو خودت تمرکز کردی واحساست رو خوب نگه داشتی
چقدر از آن قسمت کامنتت که در مورد نگهداری بچه های عمه جانت نوشتی لذت بردم وخندیدم از اینکه در برگشت به فریدونکنار به اتوبوس بهتر وانسانهای شریفتر هدایت شدی و…
از کامنتت خیلی حس وحال خوبی گرفتم برام پراز درس بود
سلام سعیده عزیزم دوست الهی من ویارغارحرا خداقوت ازکار درICU وخیلی عالیه که با باورسازی تونستی شیفتهای آرام وراحت داشته باشی
من همیشه کامنتهای زیبای شما رامیخوانم وانتخاب آیات قرآن که متناسب با موضوع صحبتهایت است راتحسین میکنم واز خواندن آنها لذت میبرم
به موضوع عشق ومودت درروابط اشاره کردی البته من هنوز این دوره راندارم وحتما باتمرکز لیزری روی موضوع نتیجه دلخواه رامیگیری
باذکر مثالهایی که چندروز اخیر درنتایج داشتی وبخصوص ماجرای معلم فرزندان گلت معلومه خوب روی خودت کارکردی
باخواندن کامنت شما یک دفعه به ذهنم اومد که شما درارتباط بهتر وروانتر ومورد دلخواه باافراد دیگر به غیر ازهمسرتان موفق بودید ولی هنوز باهمسرتان به روابط دلخواه مد نظرت نرسیدی میتونه بدلیل مقاومتهای ذهنی وبقول استاد ترمزهای مخفی وریز باشه که به آنها توجه نکردی
همانطور که درکامنت شما هست که همسرتان اخبار وفوتبال وفضای مجازی رادنبال میکنه پس شما عزیزم داری به نکات نادلخواه ایشان که دوست نداری توجه میکنی وطبق قانون موارد مشابه بیشتری را جذب میکنی واین رفتارها را مرتب میبینی
زاویه نگاهت به رفتارهای همسرت راعوض کن که ایشان داره ازدیدن وشنیدن موارد مورد علاقهاش لذت میبره و احساس بهتری پیدا میکنه وشما هم علاقه های خودتون رادارید واسیبی به شما نمیرسه
پیشنهاد میکنم دریک دفتر تمام نکات مثبت ودوست داشتنی همسرت را تک به تک وحتی کوچک رابنویس وهروقت هرچی یادت اومد رابنویس هرخاطره خوبی ازاول ازدواج تابحال داشتید رابنویس باجزییات کامل وببین که خیلی مؤثر است ورابطه تان خیلی بهتر میشه
یک کار دیگر هم اینکه دردفترت مثل فیلم نامه بنویس همان رابطه ای که میخواهی باجزییات کامل وطوری بنویس انگار داری آن را تجربه میکنی همین الان
سعیده جانم نوشتن نکات مثبت همسرت وتوجه به آنها خیلی خیلی کمک میکنه
دوست الهی من همیشه ازخواندن کامنتهایت لذت میبرم وسپاسگزارم برای قلم شیوای شما
دوست نازنینم این مطالب به دلم افتاد برایت بنویسم امیدوارم کمک کنه روابط عاشقانه و عالی راتجربه کنی
سلام دلبرجان،ازت بینهایت سپاسگزارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی
تحسین شما،تجلی قشنگی درون خودتونه،ممنونم ازت که قلبم رو روشن کردی.
فیروزه ی عزیزم،از پیشنهادی که بهم دادی سپاسگزارم و حتما بیشتر از قبل این موضوع رو رعایت میکنم،اما میخوام بگم اگر اینجا چیزی نوشتم که به نظر منفی اومده،صرفا میخواستم نتیجه ی این مسیری که تا اینجا اومدم به اشتراک بزارم و بگم توی چه مرحله ای هستم.
وگرنه تموم تلاشم رو میکنم تمرکزم روی نکات مثبت باشه و ناخواسته هارو ایگنور کنم.
برای خودم طبق تمرین استاد،سیستم ترجمه درست کردم و اگر یک جمله هم ناخواسته بشنوم سریع تبدیلش میکنم به جمله هایی که میخوام بشنوم…
دوست نازنینم ازت سپاسگزارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.
سلام و درود وهزاران درود خدا بر سعیده عزیزم خواهر توحیدیم دختر بخدا هر خط از کامنتت رو با عشق خوندم هر وقت بهم میریزم میام سایت کامنت بچه ها رو میخونم و خدا رو شکر نود درصد اوقات کامنتت حجت رو بر من تمام میکنه سعیده قشنگم خواهر خوبم تحسینت میکنم که اینقدر زیبا قرآن رو درک کردی فکر کنم تک تک ایاتش رو از بر باشی چه حس خوبی گرفتم با گفتگوی بسیار زیبات با خدا با اجازت ازش شات گرفتم چقدر خوشحال میشم وقتی میبینم که بچه ها اینقدر عالی دارن نتیجه میگیرن لذت میبرم و خوشحال تر اینکه با خوندن هر کامنت ذهنم بیشتر میپذیره که قانون جواب میده با تمام وجودم تحسینت میکنم که بابت تک تک نتایج هایی که گرفتی حتی کوچکترینشون اینقدر عالی با حس خوب سپاسگزاری میکنی واینقد ذوق میکنی واین ذوق و شوق تو ما رو هم بی نصیب نمیزاره و ما رو هم غرق در عشق میکنه چند وقته ته دلم آشوب بود حس و حال نوشتن کامنت نداشتم اما امروز انصافا فقط اینکه لایک کنم و برم بی انصافی بود باید برات مینوشتم و به قول خودت این نقطه های آبی رو هدیه میبینی اینم ی هدیه ازطرف من که بیشتر غرق در عشق الهی بشی و بیشتر برامون بنویسی امیدوارم همیشه سربلند و سلامت وثروتمند باشی از استادان عزیزم هم بی نهایت سپاسگزارم که نقطه ب نقطه آمریکا رو با عشق به ما نشون میدن هر چند که ما همیشه همراهشون هستیم درسته جسممون اونجا نیست ولی با قلب همراهیتون میکنم در پناه خداوند یکتا
خواهر من دیگه واسه هممون شیفت های آروم شما عادی شده معلومه که دیگه تو این زمینه باور شما ساخته شده اگه غیر از این باشه واسه ما بچه ها تعجب بر انگیزه و امیدوارم که همیشه و هر روز چه تو محل کار چه تو زندگی شخصی استیبل تر بشید
والا سمت منم همیشه خدا ارومه من کلا آدم خیلی ارومی هستم خدا رو شکر منم دارم چراغ خاموش رو خودم کار میکنم به امید خدا میخوام رو دست بچه زرنگای کلاس بلند شم منتظر باشید که سخت دارم تمرین میکنم
سعیده جون منم هر چی جلسه یک گوش میدم زیاد درکش نمی کنم ی جاهایی میگم اااا تو خودت داری زندگیتو شکل میدی تو می تونی هر جور دوس داری تو از تصادت یاد بگیر جی می خای ی وقتایی از درک این موضوع قلبم ی جور دیگه ای میشه قوی میشه یعنی اگه با استخون و گوشتمون درک کنیم خودمون خالقیم ب خدا سعیده می ترکونیم
عجب چیز باحالیه
فقط باید درکش کنی ب نظرم همینو درک کنی دیگه تموم….
خیلی برام جالبه
ی وقتایی میگم اصلا ی تسبیح بردار ذکرت بشه من خالق زندگی خودم هستم بی چون و چرا
همینو اینقد بگم ک دیگه قدرت ب کسی دیگه جز خدای خودم ندم
دیروز آرین بردم پیش 1،خودم همش میگفتم آقای مدیرش خیلی خوبه خیلی خوب کار می کنه و خلاصه خوشحال بودم از انتخاب این مرکز برای ارین
روز جشن و شروع کار از کارکردش خوشم نیومد و خورد تو ذوقم
گفتم پشیمون شدم از انتخاب این مرکز خلاصه
تا این صحبت رسید ب گوش مدیر و امروز بهم ز زد اگه ناراحتین من شهریه رو کامل می دم و شما بچتو ببر
منم گفتم اوکی اگه تصمیمش این شد حتما این کارو میکنم
بعدش باهاش صحبت کردم و گفتم ک دلیل حرفم چی بوده و چی خلاصه ب خوبی ماجرا حل شد
حالا فک کردم چرا اینجوری شد
…. سعیده ب این نتیجه رسیدم ک من هی گفتم حائری خوب کار می کنه آدم درستیه، بعد حائری اومد نشون داد ک ن بابا من همچین آدم درستی نیستم
و اون خداست ک باید ب حائری بگه ک چیکار کنه وگرنه خودش هیچ
این درس بود برام ک ازاااده حائری کیه مگه خدااااا فقط
واقعا کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه
البته ببخشید بی ادبی شد
ولی سعیده جون ب این نتیجه ریز رسیدم ک بابا این مردک کیه مگه
کار خوبه خوا درست کنه تا اون موقع هم خدا داشت کا. می کرد ن این مردک
کامنت زیبای شما خواندم وقتی اشاره کردی به شهر بابلسر حال کردم چون 13 سال من دانشگاه علامه امینی بهنمیر بابلسر کارمند بودم و چند سالی هست مهاجرت کردم به مشهد مقدس ، و اینجا هم خیلی بهم خوش میگذره قصد دارم در آینده بیام بابلسر و به دوستام و همکارانم سری بزنم ، و اگه شرایط بود به شما در بیمارستان فریدونکنار سر می زنم جهت فقط احوالپرسی ،
من قبلا هم براتون کامنت گذاشتم ارسال شد ولی نمی دونم چرا ثبت نشد.حتما خیریتی توش بوده.
چقدر تو شیرین زبانی دختر!
این کامنتهای تو با این قلم زیبایی که داری که هم توش قرآن هست وذکر خدا و هم داستانهای شیرین واقعی خنده رو لبهای ما میاره بسی!
بنویس سعیده جان. همین طور ادامه بده که یکی مثل من بی صبرانه منتطر کامنتهای قرآنی توهه تا اونو یادداشت کنه تو دفترش وبه علم وآگاهیش اضافه بشه وصد البته که تو زندگیش هم استفاده کنه.
بی نظیری خواهر قشنگم .
خداروشکر بابت وجود استاد که ما رو در این فصای مجازی دور هم جمع کرده
خداروشکر بابت این جمع بی نظیر دوستان خدا
خداروشکر بابت وجود دوستان وعزیزانی چون شما که ما درسهای فراوان از کامنتهاشون می گیریم.
در پناه الله یکتا شاد وثروتمند وسلامت باشی عزیزم.روی ماهتو می بوسم.
من قبلا هم براتون کامنت گذاشتم ارسال شد ولی نمی دونم چرا ثبت نشد.حتما خیریتی توش بوده.
چقدر تو شیرین زبانی دختر!
این کامنتهای تو با این قلم زیبایی که داری که هم توش قرآن هست وذکر خدا و هم داستانهای شیرین واقعی خنده رو لبهای ما میاره بسی!
بنویس سعیده جان. همین طور ادامه بده که یکی مثل من بی صبرانه منتطر کامنتهای قرآنی توهه تا اونو یادداشت کنه تو دفترش وبه علم وآگاهیش اضافه بشه وصد البته که تو زندگیش هم استفاده کنه.
بی نظیری خواهر قشنگم .
خداروشکر بابت وجود استاد که ما رو در این فصای مجازی دور هم جمع کرده
خداروشکر بابت این جمع بی نظیر دوستان خدا
خداروشکر بابت وجود دوستان وعزیزانی چون شما که ما درسهای فراوان از کامنتهاشون می گیریم.
در پناه الله یکتا شاد وثروتمند وسلامت باشی عزیزم.روی ماهتو می بوسم.
امیدوارم روز به روز موفق تر بشی ونتایج عالی تری بگیری.
دوره ای که کار میکنی پر از خیر و برکت است نه تنها برای خودتون بلکه برای من و دیگرانی که کامنت پر ارزشتون رو خوندن…..
من امروز عصر یک بحث با همسر داشتموساعت 11ونیم داشتم کامنت شما رو خوندم که همزمان با اون همسرم دوباره بحث روپیش کشید و چهار بار ازم عذر خواهی کردو حرفایی محبت آمیزی میزد این مطمئنم از برکات کامنت عالی شمابود….
ماشالله به اینهمه حضور ذهن و ذکاوت و انتخابهای درست که ناشی از ارتباط درستتون با ربّتونه
امیدوارم با همین فرمون برین و زندگیتون پر از سورپرایز های عالی باشه
اما،
در خصوص یک کامنتی که چند شب پیش از شما خوندم یه کلمه ای توجه منو جلب کرد و اونم کلمه سیکل معیوب بود که گویا تو ذهنتون چنین شکل گرفته که شما توی یک سیکل معیوب و احتمالا نادرست قرار گرفتین
در قدم 4 استاد فک کنم جلسه 5 یا 6 باید باشه که میگن هر کس هر جا هست جای درستشه ، باید همونجا باشه اگه غیر این باشه نادرسته
هر چند فهمیدن درست و درک کردن این جمله خیلی سنگینه و ذهن میاد جلو میگه نهههه این چه حرفیه بابا فلان و از این حرفا
اما در واقع درسته و خیلی هم درسته
ما یه مسئول داشتیم یه زمانی ، بعد بچهها میومدند تو جلسه ها میگفتند فلانی که قبل ما بوده فلان کرده اون یکی دیگه بیسار کرده و …
این بابا میگفت ببینین هر کسی هر کار کرده درست بوده
بعد دیدم راست میگه بقول دوستی هیچکس نمیخاد کار بد کنه همه تو فکر اینن که بهترین تصمیم رو بگیرن و بهترین نحوه رو عمل کنن
اما به تناسب موقعیت و مدار و فرکانس و سن و سال همون موقع
یعنی اگه یه زمانی من و شما به هر وسیله ای برگردیم به گذشته دوباره از همون راهه میایم که الان اومدیم یعنی همون تصمیمات و همون حرکتها
بقول استاد فکر کنم در عزت نفس میگن یا در نتایج دوستان آقای عطار روشن
میگن الان میان به شما میگن اگه از فلان راه میرفتی نتیجه بهتر داشت خب از کجا معلوم شما که اون راه رو نرفتی دارین حدس میزنی که اون راه بهتر ه
به نظر من با توجه به چیزی که از آموزههای استاد یاد گرفتم اینه که قبول کنم این شرایط چه خوب چه بد خودم با دست خودم ایجاد کردم و بپذیرم
باهاش در صلح بیفتم مثل انجمن ان ای که میگه بپذیرم اون چه رو نمیشه تغییر بدم
قدم اول اصلاح یک معتاد تسلیم و پذیرش اعتیادشه
ما باید دست از جنگیدن برداریم و بقول ابراهیم عزیز بگیم خدایا اوضاع خیلی خرابه خودت بیا وسط .و اونوقته که خدا فرمون رو میگیره و خودش رو براه میکنه
هیچ عیب و نقص در قوانین خداوند وجود نداره و بنا بر این در رخ دادن اتفاقات هم همینطور
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو به خواهرم منتقل کنم .
ببخشید شاید جای این کامنت اینجا نبود ولی پی وی که نداریم همین میشه دیگه
ممنونم که هستین و مینویسین که همه مون استفاده کنیم
درود بر شما سعیده جان که با هر بار خوندن نوشتههای غرق در نور و آگاهیت چندین مدار در توحید و تسلیم و اخلاص بالاتر میرم
خداروشکر برای چشمهایی که این کلمات موزون رو میبینه و مهمتر ازون فرکانسی که درک میکنه بهاندازه ظرفش ازش بهرهمند میشه
خدایی که همه چیز رو از اول برای ما معنی کرد
عشق
ثروت
خوشبختی
آرامش
سلامتی
محاله این لطفها یادمون بره
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
چه چیزی زیباتر ازینکه چشم و گوشمون به پدیدههای اطرافمون باز شده
مگه بهشت چیزی غیر ازینه؟
مگه نمیگن همه چی گل و بلبله؟
خب اینجا هم که ما داریم این گل و بلبلهارو میبینیم
روی تراس خونمون یه حالت باغ مانندی هست این پرندهها میان یه عاشقی بازی میکنن
صبحها با صدای این پرندهها از خواب پا میشی
بعد که نگاهشون میکنی میبینی ساعتها میشینند روی شاخهها و مراقبه میکنند تسبیح میکنند خدای مهربان رو
انقدر این فضا زیبا و روحانیه که فقط میگم خدایا شکرت
اینها همه به لطف این جریان هدایته
جریانی که در زمان مناسب ما رو سوار بر خودش کرد
همه آدمهایی که تو زندگیمون هستند
همشون
جلوهای از جمال پروردگارند
همه آدمها حتی اونهایی که مطابق میل و مسیر ما نیستند عزیزدردانههای خدا هستند و در پیشگاه خدا بسیار ارزشمند
خیلی باید بیشتر مراقب رفتارها و حرفهامون باشیم
خدا از ما توقع داره
مثل همان موقع که موسی را فرستاد پیش فرعون گفت حواست باشه باهاش زیبا حرف بزنیها
مثل اون موقع که یونس رو انداخت تو دل نهنگ گفت حواست باشه با بندههای من کجخلقی نکنیها
یه وقت فکر نکنی چون یونسی برام از بقیه عزیزتری
مثل همان موقع که به محمد گفت آقا گوش به حرفت نمیدن
تو کاری بهشون نداشته باش
تو کار خودت رو بکن
تو میگی مسیرم درسته
اوکی
راهت رو ادامه بده
تو وکیل اونها نیستی
در یک کلام حق نداری به خاطر رابطه خوبی که بین من و تو ایجاد شده بخوای با رفتار اشتباهت حتی برای یه لحظه هم حقیقت نادرستی رو برای بندههای عزیزم جا بندازی
سپاسگزارم اقا احسان بابت کامنت های که میزارین واقعا هم لذت بخشن و هم اگاهی بخش
خدا خیرتونبده واقعا چه خوبه کسی منو میبینه یا میاد پیشم هر کسی که هست با هر نوع تفکر و نگاهش من باهاش خوب برخورد کنم خدارو بینمون حس کنیم همین
نه اون شخص روزی منو میده نه میگیره ی انسانه که هدایتش با خداست تا میرسیم به هم نخایم همدیگرو عوض کنیم یکم مهربون باشیم با هم و رد شیم کی از لحضه بعدش خبر داره
تا توانی دلی به دست آر ک دل شکستن هنر نیست
نگاه مون وقتی از روی خیریت جهان باشه بدون ترس عشق میورزیم کاری به درون ادما نداریم درگیر درون ادما نمیشیم درون من وقتی ازش بوی گل بیاد رایحش میپیچه سرایت میکنه به بیرون وقتی عاشق خوبی درونمون باشیم و اونو کسترشش بدیم بقیه امور کار رو دادیم دست خدا شب و روزت روشن به نور هدایت الله
خواهر خوبم من عاشق کامنت های شنا شدم چقدر عالی وتوحیدی عمل میکنی
وهمیشه در مدار درست داری حرکت میکنی واقعا از این که اونقدر آیه های قران را به جا تو هر کامنتت میزاری ممنونم من خیلی درس ها گرفتم از این همه تمرکز لیزری ات
بازم خواستم از شما بابت این کامنت های عالی که سرشار از آگاهی و حال خوب هست تشکر کنم من و همسرم مشتاقانه کامنت های شمارو میخونیم و لذت میبریم .خواستم فقط از شما بدینوسیله تشکر و قدردانی کنم .
سلاممممم سعیده قشنگم سعیده توحیدی من سعیده نازنین من
سلامممم به روی ماهت
سلام به قلب درخشانت
سلاممم به وجود ارزشمندت
سعیده عزیزم نقطه آبی ات را دریافت کردم به گفته خودت گذاشتم روی قلبم و قلبم پر از عشق شد آمدم کامنتت را خواندم پرواز کردم عزیز
منم رفتم آهنگ هنگامه عزیز پلی کردم و با خدا عاشقانه و مستانه رقصیدم بخاطرر تغییرات عالی که داشتم شکرگذاری کردم و خدا را بوسیدم
و به گفته خودتان تصور کردم با هم میرقصیم و میخندیم و کلی از خدا و قانون میگویم و چشم های ما از عشق الله اشک میریزد قلب ما از عشق الله گرممممم شده لب های ما سپاسگذاری میکند با تمام وجود شاد شاد هستیم
با یاد کردن تغییراتتت منم یاد معجزات زنده گی خود افتادم
من که هر جا میروم افرادی که همرایی من رو به رو میشوند چنان عاشقانه به من نگاه میکنند که من قشنگ انرژی شان را حس میکنم
چند روز پیش در حال قدم زدن یکی از اشخاصی که در یک آموزشگاه زبان میخواندم مرا در جاده دید و دختر کوچکش را فرستاد صدایم زد من حتی اسم شان یادم نبود و یادم نبود در کجا دیدیم شان این خانم من را بغل کرد و چنان از دیدنم خوشحال شد و عشق کرد که غرق حس خوب شدم
یا در جاده بعضی ها قشنگ آنچنان به من لبخند پر از عشق میزنند با حس خوب نگاه میکنند که من قشنگ خدا را از پرده چشم اونا میبینم که برایم طلب خیر میکند
چون من همیشه به رفتار مادرم طوری توجه کرده بودم که به برادرم بیشتر توجه میکرد زمانی که من قانون نمیدانستم ناراحت میشدم ولی مادرم حالا چنان به من عشق میدهد که میگوید از این دوست داری برایت بپزم
یا خواهرم امروز از من با تمام وجود تشکر کرد در حالی که من کار خودم را انجام دادم و هر لحظه به من میگوید پاکیزه تو بی نهایت قلب بزرگ و مهربان داری
یا برادرم که همیشه عاشقانه صدایم میزند
پدرم که از بیرون میاید برایم خوردنی میارد و من چنان زوق میکنم مثل طفل یکساله
یا فامیل های نزدیک ما عاشقانه دوستم دارند و مشتاق هستن خانه های شان بروم ولی من نمیروم چون میخواهم همیشه در این فضا باشم
یا با دوست هایم که نو یا ده ماه شده قطع کردیم بار ها دیدیم از دیگران پرسیدند و دلتنگ شدند
تمام اینا از برکت آموزش های استاد هست
داشتم فکر میکردم وقتی خداوند انسان را عزت بدهد چطور عزت میدهد
استاد بیبین چقدر عاشق دارد که همه عاشقانه مشتاق هستن بیبیند مثل من مثل شما یا هزاران نفر دیگر
عزت دادن الله بی نظیر هست
الهی روزی استاد از نزدیکبیبینی و عاشقانه سپاسگذاری کنی از نزدیک
عزیز من از خدا برایت بهترین را میخواهم
همیشه به ما انگیزه میدهی همیشه به ما عشق میدهی امروز از خواهر کوچکت عشق دریافت میکنی
عزیز من رفیق قوی من ادامه بتی ادامه بتی ادامه بتی نتایج از این همه بزرگتر میشود از این هم اوضاع عالی تر میشود از این زیباتر میشود
ادامه بتی او روز هم میرسد که چنان نتایج خلق کنی که کلاه از سر عقل بشر بیفتد پایین و هر کی بپرسد چی کردی سعیده ؟؟
شما فقط بگویید من چیزی نکردم همش کار خداست
چنان نتایجی خلق کنی و میکنی که از شدت خوشحالی اشک شوق بریزی و از عشق خدا پرواز کنی به قول حافظ سماوات بیگری
آنچنان زنده گیت غرق سعادت و خوشبختی شادی ارامش و ثروت شود که ندانی در زمین سکونت داری یا روی ابر ها پرواز میکنی
آن چنان از زمین و زمان عشق دریافت کنی که مست عشق الله شوی
آنچنان رابطه قشنگ بسازی که هر لحظه الله را در چشمان یارت بیبینی
آنچنان زنده گی ات عطر و بوی خدا بگیرد که دیگران با دیدن اش مست الله شوند
آنچنان عزت پیدا کنی که سردار شوی عزیز من
از خدا برایت عالی ترین ها را میخواهم ادامه بتی که نتیجه در حال خلق شدن هست
پاکیزه جاااااااااااان.تو فوق العاده ایی.فوق العاده مینویسی.چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت.دختر چه قدر زیبا دعا کردی.باور کن وقتی اون تیکه کامنتت ک واسه سعیده جان دعای خیر کرده بودی رو میخوندم،قلبم باز شد اصلا انگار خنک شدم.
آنچنان زنده گیت غرق سعادت و خوشبختی شادی ارامش و ثروت شود که ندانی در زمین سکونت داری یا روی ابر ها پرواز میکنی
آن چنان از زمین و زمان عشق دریافت کنی که مست عشق الله شوی
آنچنان رابطه قشنگ بسازی که هر لحظه الله را در چشمان یارت بیبینی
آنچنان زنده گی ات عطر و بوی خدا بگیرد که دیگران با دیدن اش مست الله شوند
آنچنان عزت پیدا کنی که سردار شوی عزیز من
خدایا تمام این آرزوهای قشنگ برای سعیده جان،پاکیزه جان،من و تمام دوستان حاضر در غار حرا.آمین
کامنت هات و باعشق میخونم و خیلی خوشحالم برای نتایج عالی که گرفتی خداروشکر میکنم که تو این سایت بهشتی دوستانی چون شما رو دارم با سواداهل عمل به قوانین و با نظم
میخواستم تو کامنت قبلی براتون بنویسم نشد هدایت شدم الان بنویسم و تبریک بگم موفقیت های عالی برادرتون ان شاالله همیشه در کنار هم شاد و سلامت و موفق باشید
اتفاقا من همون روز جلسه 12دوره کشف قوانین رو گوش میدادم که خیلی فوق العاده بود به دلم اومد که بگم هرچند خودتون استاد هستید
استاد گفتن برای اینکه به هدفتون خواستتون برسید قبلش همه نکات مثبت و یجورایی سناریوی رسیدن به هرخواسته هدف ..در طول روز از کوچکترین تا بزرگترین خواسته از لحاظ ذهن برای خودتون بنویسید در موردش صحبت کنید در مورد نکات مثبتش بعد روزتون شروع کنید قدم بردارید چون ذهت عادت داره منفی بافی کنه ما باید آگاهانه خواسته هامون رو جهت دهی کنیم اونجور که دوست داریم اتفاق بیفته شاید اولش مثلا نشه یا مثل خودش اتفاق نیفته ولی انقدر ادم مینویسه و حسش میکنه دیگه چاره ای نداره باید بشه این حرفا نیست (به قول دوستان استیکر خنده )خیلی لذت بردم از این فایل هدایت شدم این حرفا رو اینجا بزنم
خیلی برام عزیز و با ارزش هستی که برای خودت زندگیت ارزش قائل هستی هدف داری و برای بهتر بودن خودت تلاش میکنی عزیزم شایسته بهترینها هستی من کیف میکنم کامنت هات رو میخونم .
خیلی دوست دارم ببینمت از نزدیک ان شاالله که اتفاق میفته
برات دنیای سراسر سلامتی شادی خوشبختی همراه همسر و دوقلوهای عزیزت میکنم .
اونجا که در مورد پرندها کفتین که خداست که اونارو اون بالا هدایت میکنه
ی لحضه ذهنم گفت اونا بال دارن پرواز میکنن خدا کجا بود الله اکبر از این تفکر نا زیبا اون بال رو کی داده
کی که آفرینش رو انجام میده کی که جون میده
خب ولی من چی گفتم به ذهنم یا چه فکری کردم قبل این که بیام و کامنت شما رو بخونم تو حیاط بودم و به اسمون و ماه نگاه میکردم که از پشت ی ابر اومد بیرون و داشت حرکت میکرد و با خودم میگفتم ببین خداوند فکر همچی رو کرده ماه رو گزاشته اون بالا تا ما تو ظلمات شب نمونیم بعد که اون فکر گذشت از سرم در مورد پرندها تو آسمون
ی لحضه گفتم ماه چی ماه هم بال داره داشت حرکت میکرد اون بالا کی اونو نگه داشته حالا چی داری برای گفتن
کی تو رو هدایت کرد تا به ماه نگاه کنی کی اوردت تا کامنت سعیده خانم رو بخونی کی که داره قدرت نمایی میکنه برات کی که این هماهنگی رو انجام میده همونی که اسمش خداونده همونی که انقدر بزرگه که تورو توی این جهان یادش هست
خدایا خودت هوامو داشته باش هوای بچهای سایت و سعیده خانم عزیز رو یا حق
هر بار که کامنت میذاری نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم و یه چیزی منو میکشه تا برات بنویسم
راستش قبلا دیدم که شعرای مختلف رو کنار هم دیگه قرار میدن و به یه مفهوم زیبا و یکدست میرسن اما این اولین باری هستش که میبینم آیه های قرآن به این زیبایی در کنار هم قرار گرفته و انقدر مفهوم قشنگی پیدا کرده…عزیز دلم فقط دارم نگاه میکنم به چه درکی از قرآن رسیدی که اینطور آیه هاش رو مثل داستان واسه خودت درست میکنی واقعا بهت افتخار میکنم :)
از نتایجی که توی بحث روابط گرفتی خیلی خیلی خوشحالم و مطمئنم که روز به روز نتایجت بزرگ و بزرگ تر میشه
ازت ممنونم که تو قسمت قبل جواب کامنتم رو دادی و به قول خودت با نقطه ی آبی که برام گذاشتی پر از حس عشق شدم
پروفایلتم خیلی قشنگه …روز به روز داری زیباتر و جوون تر میشی
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اول نیت کردم و کامنت شما رو شروع کردم به خوندن خدایا از اینهمه آرامش و صلح و دوستی که با خودت و خدا داری تبریک میگم و تحسینت می کنم ، تبریک برای تمام نتایج عالیت، منم انگار تمام اون لحظات عاشقانه رو از نگات دیدم و احساس کردم ، بخدا هر خط کامنتت به چشمم میکشم که تبرک بشه عزیزدل مریم دوردوووونه قلبم
آهنگ دور دونه احسان دریا دل داره تو ذهنم خونده میشه
دردونه قلبم مونس و هم همدم
دلیل هر خندم نیستی به مو بندم
هوری و هی محشر زیادی تو کمتر
سوخته بهارم باز خسته نشی خستم
آدمت میشم اگه حوام بمونی
یکمی لجبازی کلی مهربونی
گم شدم تو گرمیه اون دوتا چشمات
واسه من ستاره نه یه کهکشونی
یکی و یک دونه خانومه این خونه
شیرینو دیونه دلم بمونی میمونه
کناره من باشی به عشقه من پاشی
وقتی که بیرونم منتظرم باشی
درمونه هر دردم بخندی میخندم
جلو خدامم باز میگم تویی حقم
آدمت میشم اگه حوام بمونی
یکمی لجبازی کلی مهربونی
گم شدم تو گرمیه اون دوتا چشمات
واسه من ستاره نه یه کهکشونی
عزیزدلم بخدا که عاشقتم..
سعیده جان خدا شاهده کامنتت خوندم تموم شد گفتم سعیده جونم از کامنتت امروز نتیجه میگیرم اونم در روابط حالا ببین کی بهت گفتم … آماده شدم و رفتم دنبال کارهام خداشاهده از خونه نزدیک سی یا چهل متر دور نشده بودم که یه نفر که دیشب بهش فک میکردم و دیدم اونم دوبار در یک روز یعنی همزمانی در حد عالی بودا
رفتم اداره خداشاهده بهم گفتن کارت اصلا حل شدنی نیست داشت اشکم در میومد گفتم اوکی این حرف شماست نه خدای من ،بخدا از اتاق در اومدم در راهرو اراده نشستم و شروع کردم به خوندن آیه
پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.
گفتم خدایا من تسلیم امر تو هستم من هیچی نمی دونم تو از تمام خیر وبرکت ها خبر داری نه من اگه صلاحم به این کار هست باشه من تسلیمم داشتم با خدا صحبت میکردم که یکی از همکارام اومد کنارم نسشت شروع کردیم به خوش و بش کلی خندیدیم بهش گفتم برم ببینم کارم به کجا رسید یه سوال بپرسم و بیام ، رفتم و به طرز عجیبی همون آدمی که یه ساعت قبل بهم گفته بود الا و بالله فقط همین و تمام … کارم به راحتی و آسونی راه انداخت و گفت خانم شما می تونید برید بسلامت، بخدا همه آدمهایی که قبل از من اومده بودن همه هنوز منتظر بودن کارشون راه بیافته من فقط برای یه سوال رفتم… متعجب منو نگاه میکردن و خداروشکر خوشحال و شاد از اداره اومدم بیرون و بیشتر از کار از این بابت خوشحال بودم که تسلیم خدا و امرش شدم و همه چی سپردم به خودش و آنی جوابم داد به طرز شگفت انگیز
الهی ممنونتم خدایا شکرت خدایا بازم ممنونتم
همین که از در اداره در اومدم همون دوست صبحی که دیدم مجدد ملاقات کردم و کلی انرژی مثبت گرفتم الهی شکرت
و در راه برگشت یکی از دوستان قدیمی دیدم که کلی بغلم کرد و گفت دلم برات یه ذره شده بود چرا نمای پیشم چرا دیر به دیر میای … بازم خدااا ممنونتم
اومدم خونه یکی از دوستان دیگه ام تماس گرفت و کلی قربون صدقه ام رفت و گفت مریم تورو خدا میشه یه روز وقت بزاری حضوری همدیگر ببینیم کلی دلم برات تنگ شده
دوتا از شاگردام که یکی تماس گرفت و نزدیک نیم ساعت صحبت میکردیم که خانم تو رو خدا امسالم بیا برای ما تدریس کن و تو رو خدا بیاین ببینمتون و کلی دلمون تنگ شده و.. خدایا بازم ممنونتم
و یه شاگرد دیگم که پنج سال پیش معلمشون بودم بهم پیام داده که خانم کلی باهاتون حرف دارم در قالب ویس براتون میفرستم و… خدایا عاشقتم تمام
سعیده عزیزم ،نازنین خداوند، همه این نتایج از خوندن اول صبح کامنت شما که خداوند بر قلبتون جاری کرده و شما عاشقانه برامون نوشتی بود
عزیز دلم دووورررردووونه قلبم مونس و هم همدم ….خیییییییلی دوست دارم
من همیشه وقتی فایل جدید میاد رو سایت اولین کارم اینه که دنبال کامنت های شما بگردم و از طریق قلم قشنگ شما با خدای خودم عشق بازی کنم البته استاد عزیزمم کارو یه کم سخت کرده برام تازگی کامنت های برترو حذف کرده باید اول سرچ کنم برم تو پروفایلتون بعد برم تو کامنت های شما و ادامه کار:) ولی درهر حال پیداتون میکنم و با کامت هاتون بعضی وقتا مخندم بعضی وقتا گریه میکنم از سر شوق چون با حال دل الان شما کامل آشنام و درک میکنم هر چی بر زبون میارین
حال و روز این روزای دل منم خیلی به شما نزدیکه که کارهارو میسپاری دست خدا و میگی من تسلیمم خدا جون این کارو انجام بده
من نمیدونم چه چوری ولی خودت حلش کن
.
.
من دو هفته پیش دنبال خونه ای بودم که یک سال پیش تو تجسماتم خلقش کرده بودم و ویوی مورد نظرمم حتی در ذهنم ساخته بودم که چه موقعیتی داشته باشه و چقد بلند باشه که همه شهر دیده بشه و حتی نورگیر بودنشم مشخص کرده بودم و البته با قیمت دلخواه خودم نه عرف بازار و قانون بنگاه و غیره فقط و فقط با قانون خدا میخواستم پیش برم
خلاصه با خانمم زیاد اینور اونور رفتیم نگاه کردیم و همه میگفتن بابا دیونه شدی میخوای فقط حرف خودت باشه با این قیمت اون خونه ای که تو دلت میخواد پیدا نمیشه یا باید بیخیال بشی و یه خونه با آپشن پایین تر بگیری یا باید سر کیسه رو شل کنی و من تو دلم میگفتم خدا با همون قیمت بهترین خونه رو خودش سر راهم قرار میده خلاصه دستان خدا اومدن وسط و رفتیم یه خونه دیدیم که همه آپشن های مورد نظر منو داشت با سه خواب بزرگ و یه ویوی عالی که دقیق حاصل تجسم خودم بود ولی با قیمت من خیلی فرق داشت که من اصلا سر قیمتش بحث نکردم و تخفیفم نخواستم ازش و بعد صحبت و گفت و گو صاحب ملک پسر عموی دوستم از آب دراومد و من دو قرونیم افتاد و خدارو این وسط دیدم که چطور جواب توکل منو داد البته هنوز اتفاق خاصی نیفتاده بود ولی من دلم روشن بود به اتفاق بعدش که خدا چی رو میخواد بهم ثابت کنه
.
.
خلاصه گفتم من اینو پسند کردم و فردا بهتون جواب قطعی رو میدم و اومدم به دوستم زنگ زدم و قضیه رو بهش گفتم و اونم گفت تو کاریت نباشه من حلش میکنم
بعد یه ساعت زنگ زد دقیقا همون قیمتی که خودم در نظر گرفته بودم همون شد و من مات و مبهوت از دستان خدا و اینهمه همزمانی و پلن خدا
فرداش رفتیم پای معامله املاکی از تعجب قیمت دو شاخ رو سرش دراومده بود و اتفاقا خیلی هم ناراحت بود که با این قیمت توافق کردیم چون کمسیون خودشم پایین اومده بود:)
اینم ماجرای این چند روز من که خیلی بلد بود تو ذهنم وگرنه به قول شما خدا دقیقه به دقیقه و ثانیه به ثانیه داره کارهای منو انجام میده فقط من باید توکل نشون بدم و بس
منم چند روزه بیشتر برای ثابت قدم ماندنم در اینراه از خداوند هدایت میخام..
سعیده عزیز..منم مسافرتهایی که برام پیش میاد فقط از خداوند اجازه میخام برم یا نه..
یه مسافرت دوروزه برام جور شد..این مسافرت از لحظه ایی که راه رو رفتم هدایت بود تا که با دستی پر برگشتم…دستی پری که صبح کله صبح بهم گفت تو چادر نخواب بزن به دل کوه..
چون منطقه ایی که کمپ کرده بودیم یجای خلوت و پر از زیبایی..ناگفته نمونه قبل از اینکه برم سفر از خداوند هدایت خاستم..یه پرنده خوش صدایی اومد بالای پنجره اتاقم شروع کر د به آواز خوانی..فورا دلم گرم شد..
و بقیه ماجرا.یکی از همون فردی که باهامون بود.بهم گفت چقدر شما آب استفاده میکنید..همش گیر داده بود به من..
بخودم گفتم احساستو خوب بگیر و هدایت شدم به یه درخت زیبایی اسمش کیالک هست تو منطقه استان فارس هست..
به محض ورد من به اون درخت..بهم گفت تو دل درخت نگاه کن..دیدم یه بطری آب شیرین دست نخورده دقیقا تو لای درخت گذاشته..بهم گفت..
رو من حساب کن من همچی بهش میدم..
این صحنه رو نمیشه در وصف یه صحبت گنجوند…
و بهم دو تا هدیه دیگر داد..بعد از سپاسگزاری و اشک ریختن..
گفت دست بزن به فلان سنگ.
دست زدم دقیقا یطرف سنگ شکل قلب هست..یطرفش علامت تایید…
منم هدایتهام خیلی زیاده..تو کارم..تو رابطه ام.سعیده منم تو رابطه ام با خودم و خانوادهام درب داغون بودم..دقیقا حرفهاتو از جان و دلم حس میکنم.
انشالله منم هدایت بشم به دورهای استاد مخصوصا روابط و عزت نفس و اعتماد بنفس و خودرارزشی..هر چیزی که تو این زمینه هست…
صحبتهاتون خیلی زیبا بود..ممنونم از شما..سپاسگزارم از شما دوست عزیزم.
بخودم قول دادم و توی گوگل کیپ نوشتم هر هفته یا هر چقدر طول میکشه بشینم کامنت دوستان عزیزم رو در صفحه پروفایلشون بخونم.
مثل کامنت شما که خیلی میشه رد پای خدا رو بیشتر حس کرد..
و بازم این لطف بیکران الهیه..که بازم این هدایت الله بوده بیام این کامنت زیباتتونو بخونم.
اون نور الهی رو در موردش نگارش کردین رگ قلبم احساس میکنم بیشتر باز شد..
هر چی جلوتر میرم بیشتر لحظه با خداوند بودن رو حس میکنم.زندگی من شده عشق بازی بخداوند..چه عصرها که بیشتر اوقات هدایت میشم به کوه نزدیکی خونمون پر از عطر گلهای درخت سدر…و آواز پرندگان…
و ناگفته نمونه هدابت خداوند و روشن شدن نورالهی..مرا دیوانه اینراه کرده هر چی میرم جلو حجم عشق بازیم زیاد میشه..
چند روز پیش رفتم بالا خداوند بهم گفت برو کتاب 5رویاها رو در مورد ایمان راستین هست رو بخون..
سعیده 5ساعت خورده ایی بالا نشسته بودم در دل تاریکی بعد اومدم پایین.اینم با اصرار مادرم.
فردا شب بابام بهم گفت.دختر مگه.(با زبان محلیمون..عشقکی شدی)تا ساعت 10شب اون بالا نمیگی کسی بهت حمله میکنه..و شروع کرد باهام بحث کردن..گفتن من مشکلی ندارم.
ولی شب خواب دیدم نیازی نیست در این مورد جواب بدم.بوجودی که صحبت تندی نداشتم..ولی خداوند شبش بهم گفت ادامه نده.
بقول شما کر ..لال..کور باشیم.
دیگه همینه..ولی من میرم.و سعی میکنم نوقعهایی برم که بعداش نخواد به اینجاها کشونده بشه..عصر میرم تا 7.5این حدودا چه عشق بازیه …
ممنون و سپاسگزار خداوندم که این سعادت زیبایی رو در این منطقه سرسبز رشته کوهای زاگرس رو دم دستیمون قرار داده..و حاهای زیبا و بکری داره که بیشتر وقتا که جمعه شب تا 8در بلندترین نقطعه با خداوند مشغول عشق بازی بودم.
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند
خدای عزیزم سلام منم مثل سعیده جانم گفتم پایین همین کامنتش که نتایج تعهد روابطش داده بنویسم تا الان چه کردم و چی شده؟
من طبق دوره تعهد ابراهیم جان چون دوره عشق مودت ندارم 1403 /08/25
به خودم قول کر کور لال بودن دادم میدانم روابط پاشنه آشیلم هست و سخت مقاومت دارم آخه مشکل از اونه
اونه که داره این کارا میکنه چه ربطی به من داره مگه میشه من بخوام…..
ولی به قول سعیده جانم هر چقدر فرکانس قربانی شدن بیشتر بفرستی جهان بهت ثابت میکنه بیشتر مورد ظلم باشی
با تکرار و سپاسگزاری از کار های همسرم هر روز در دفترم و خوندن صفات نیکوش و با عکسش حرف زدن هنوز تعریف تمجید و تحسین رو در رو مقاومت دارم الهیییی این مقاومت برداشته بشه و آسان و راحت داد بزنم عشقم عزیزم بگم و یاداوری کنم کارای عالی همسرم
نتایج:
از خانم های مهربون ورزشی که میرم با اینکه اصلا منو نمیشناسن و هم سن و سالشون نیستم اینقدر با من گرم بامحبت هستند خواهر شوهر کوچکم داءم زنگ میزنه احوال میپرسه و با پسرام عشق در میکنه مادر شوهرم احوال میپرسه داءم و اینکه برای اولین بار از سفر برای من پارچه پالتویی و حتی بلوز کاموا آورد درحالیکه فکر کنم برا دختراش هم اینقدر نیاورده بود
مهمونی هایی که حضورشون برام مناسب نیست خیلی راحت با مریضی خفیف پسرا کنسل میشن طوری که الان 4 ماهه فقط 1بار خونه خانواده همسرم رفتیم و خانه مادرعزیزم هم 2 الی سه بار
مادر جانم دیگه زیاد اصرار به رفتن ها و مهمانی ها نداره
مراسم عقد داداشم تمام تلاش سعی به کنترل ذهن کردم به خیر گذشت و داءم میگفتم به خودم مهسا تو خالق زندگیتی تو میگی چه اتفاقی برات بیفته البته که باز تنش داشتیم و داشتم از مسیر خارج میشدم که با کامنت سعیده جان هدایت شدمبرا خودم بنویسم تنش های با همسرم در 2 مورده یکی کارش و دومی خانواده من
اولی به من ربطی نداره روزی رسون من خداست همون طور 6 ماه نه من سر کار بودم و نه همسرم چطور گذشت؟؟
در مورد ارتباط با خانواده خودم تمام تمرکزم روی صفات مثبتش بزارم
در مورد آخرین مهمانی مادرم قرار بود بریم و معجزه واقعی پیش اومد که همسرم با صراحت گفت نمیاد و من واقعا تمام تلاشم برای تمرکز ذهنم کردم و طبق اصول ابراهیم جان گفتم این همون اتفاقی هست که منو به خواسته ام میرسونه بعد بدون ذره حرف و تلاش من یکی از دستان خدا همسرم صحبت کرد و ایشون اومدن و بسیار احترام گذاشتن
همسرم با درخواستم،، برام شال خرید و تقریبا هر روز با خواستن و گاهی بدون خواستن ما نعمت ها و برکت های خدارو وارد خانه میکنه
مقاومت در مورد در خواست کردن از همسرم کم شده
رفتار همسرم با بچه ها عالی و عالی ماهد که کلا غذا میده میخوابونش میشورش و نگهش میداره حتی وقتی که خیلی خسته باشه
با مهبد خیلی خیلی آرامتر و خوشرفتار حال کردم پریروز اومدم خونه دیدم با هم چراغا خاموش کردن و فیلم میدیدن
دنیا دنیا همسرم راحت گیر و آسان گیر شده در هر کاری
در مورد وسواس ها بابت سلامتی بچه هاو خودش و من خیلی خیلی بهتر و راحتر شده و دیگه ماسک نمیزنه
چند روز پیش گفت چرا نرفتی خانه مادرت سری بزنی
خدایا الهیییی صد هزار مرتبه شکرت قبلا اصلا این چیزا نبوده و الان هست و باید ادامه داد ادامه داد
و چقددددددر همسرم در مورد بیرون رفتن تنهایی و حتی با مهبد چقدر راحتی و آزادی میده خوش باشیم و لذت ببریم و تازه میگه الهی شکر بهتون خوش گذشته
بیرون میره زنگ نمیزنم یا اوهم زنگ نمیزنه یا میزنه اصلا توقعی نداره
مهسا خانم یادت نره پاشنه آشیل داءم باید کار کنی ازبین نمیره کم رنگ میشه وحواست به علف های هرز باشه
الهیییی صد هزار مرتبه شکرت
سعیده جونم عشق عزیزم بوس به صورت ماهت بغلت میکنم دورت بگردم نازنینم
مثل ماه هستی امروز هم عکس جدید کامنتت دیدم غرق بوسه و تحسین نت کردم
به نام خالق هدایتگر سلام سعیده جان خدارو صد هزار مرتبه شکر برای خواندن کامنتت حقیقتش از کامنت که شما برای محمد حسن جان گذاشته بودی و یکی از بچهها برای شما گذاشته بود به سمت این کامنتت هدایت شدم خودم تا لحظاتی پیش نمیدونستم میخواهم برات اینجا بنویسم.
خدایا بینهایت سپاس گزارم برای هدایت به این سمت تک تک کلماتی که از زبان و قلم سعیده جاری میکنی قوت قلب و امید هست برای من نشانه ای هست که ادامه بدهم و نترسم که این بار هستم محکم و استوار که همه چی رو بسپارم به خودت . خودم رو لحظه به لحظه زندگیم رو به تو بسپارم همین طور که سعیده و تک تک بچه های سایت و دیگر بندهای رو هدایت کردی من رو هم هدایت میکنی کاری که تا الان انجام دادی. خداجونم صد هزار مرتبه شکر برای وجودت .برای حضورت .
سعیده جان نقل قولت از آقا ابراهیم دوست داشتم سه ماه کارکن بقیه رو بسپار به خدا. همین طور آیه اول کامنت تیکه به خصوص تیکه، سپاس گزار نعمت های او بود، خدا او را برگزید وبه راهی راست راهنمایی اش کرد.* بت این که فاصله دارم با این ویژگی اما قوت قلب برام امید هست و بینهایت ربالعالمین بابتش سپاس گزارم.
نکته مثبت اول طبیعت بسیار زیبا برای ابر های سفید رویایی که در پوشش گیاهی خاص این منطقه سایه گسترده و دریاچههای دوقولو و این کاکتوس زیبا که در شرف گل دادن هست
نکته مثبت دوم توجه استاد به قوانینی که در جهان هست و حتی این سؤال که چرا این طرف دریاچه سبز و پر از درخته اما اینور دریاچه خشکه؟ واقعاً دلیلش چیه؟ این کنجکاوری استاد رو تحسین میکنم که به اصل همه چیز فکر میکنه که جهان چطور کار میکنه
نکته مثبت سوم این هوش مصنوعی درون هست که هر جا که میریم دنبالمون میاد و گممون نمیکنه و در عین حال به درختها هم نمیخوره خدایا شکرت که چقدر هر روز علم داره پیشرفت میکنه و کارها رو سادهتر میکنه و زیباییهای بیشتری رو ایجاد میکنه
نکته مثبت چهارم این دوستان عزیزی هستن که اومدن پیاده روی میکنن و هیچ بهانهای برای طبیعت گردی نکردن و ورزش نکردن ندارن و بچهشون رو گذاشتن روی یک فضای اختصاصی سبد مانند و دارن پیاده روی میکنن و از زیباییها لذت میبرن و این آرامش و حال خوب رو به خودشون فرزند عزیزش هدیه میکنن
نکته مثبت پنجم پیاده روی کردن در جنگل و کوه اونم از نوع سربالاییایش که توان بدنی رو به شدت افزایش میده و چقدر حال میده در این طبیعت زیبا پیاده روی کردن و تنفس کردن در اکسیژن بینظیری که تو این منطقه هست
نکته مثبت ششم سپاسگزار بودن هر لحظه استاد و مریم قابل توجه هست و تحسین میکنم و هر لحظه بابت مکان بابت آب بابت پیاده روی بابت غذا بابت هوا و .. سپاسگزاری میکنن و نه سپاسگزاری وردی بلکه سپاسگزاری ای که احساس خوب میده
نکته مثبت هفتم پوستر زیبا و هیولا دقیقه 17:06 که واقعاً هوش از سر آدم میبره یک رشته کوهای که دشت هاش با درختان سرو پوشیده شده و از بالا هم منتهی با ابرهای سفید هیولا زیباست و چقدر انرژیش مثبت هست
نکته مثبت هشتم گلهای رنگارنگ باغی که مریم جون واردش شدن چقدر زیبا و فوقالعاده است و مردم زیبا و قشنگی که اومدن از این پارک زیبا دیدن میکنن
نکته مثبت نهم وسایل حرفهای و زیاد و در انواع و اقسام مدلها که برای رسیدگی به باغ تدارک دیدن و چقدر ابزارهای حرفهای هستن
نکته مثبت دهم پرنده زیبایی که در حال آب خوردن هست و چقدر رنگ پر هاش قشنگه و چقدر احساس شادابی به آدم میده دیدن این پرنده های زیبا
نکته مثبت یازدهم زنبوری که روی گل زرد رنگ نشسته و داره نهایت تلاشش رو میکنه که از گرده این گل زیبا با خودش ببره و یک موم و عسل خوشمزه درست کنه
نکته مثبت دوازدهم آب نما زیبایی که از روی هم قرار دادن سنگها ایجاد شده و چکه چکه آب به پایین میریزه و صدای زیبایی رو ایجاد میکنه
نکته مثبت سینزدهم گلهای آبی رنگ خوش رنگ واقعاً رنگش رو فوتوشاپم پیدا نمیشه انقدر خوش رنگه
نکته مثبت چهاردهم پروانههای خوش رنگی که طراحی کردن و به شکل یک آبشار پروانهای درستش کردن چقدر خلاقیتشون رو تحسین میکنم و چقدر رنگ زیبایی دارن
خداروشکر بابت این کشور زیبا/ خدایا اینجا چرا انقد آسمون آبی و زیباست. خداروشکر چقد ابرها قشنگند
خداروشکر بابت این رودخانه آبی و زیبا/ خداروشکر بابت این طبیعت فوق العاده. همزمان یک طرف سرسبزی و درخت و طرف دیگر گون و خشکی. خداروشکر بابت این تضاد زیبا
این 4 خانم تحسین میکنم مسافرت زنانه از کالیفرینا تا کلوردا. من هم خیلی دلم میخواد بتونم همچین مسافرت را تجربه کنم. اگر بتونم حتما از نظر روحی و اعتمادبنفسی رشد میکنم.
خداروشکر بابت این تراک کمپر که هرجا بخواهیم میتونیم بزنیم کنار و غذا را آماده کنیم.
خدایا این باغ چقد زیباست. نمیدونم این باغ انقد زیباست یا نگاه زیبابین مریم جان باعث میشود ما همش زیبایی را ببنیم. چقد جالبه که داخل باغ وسایل باغبانی بود. چقد این افراد فوق العاده هستند.
خداروشکر بابت این پمپ بنزین عالی که هم آب در اختیار ما میگذارد. هم ماشین میشوریم هم بنزین میزنیم.
از مواهب ثروت این است که درون داریم و میفرستیم بالا و زیبایی طبیعت از بالا هم میبینیم.
خداروشکر بابت قانون سلامتی که باعث شده بدن استاد ومریم هر روز قویتر شود و بتونند چند ساعت سربالایی را پیاده روی کنند.
خداروشکر بابت این سایت فوق العاده و این دو عزیز زیبابین که هرچه زیبایی می بیند با ما به اشتراک میگذارند تا مانند انها ما هم لذت ببریم خداروشکر.
در ثانیه های اولِ فایل قبل از اینکه زمین و نوع پوشش گیاهی زمین توجه منو جلب کنه ، اون آسمان بینظیر با اون ابرهای خارقالعاده منو مبهوت زیبایی خودش کرد…
احساس کردم سقف آسمون اومده پایین طوری که اگر دستتو دراز کنی میره تو ابرا …
و از طرفی حالت ابرا مثل دریای مواج و خروشان به چشمم اومدن که گویی برای خودشون دنیایی دارن …
خدایااااااااااا عاشقتم ، که اینطور عظمت و قدرت تو به رُخ مون میکشی ..
به دیده منت الله جان ، اربابم ، سبحان الله از بزرگی و کرمت…
استادنازنینم ، مریم بانوی عزیزم حالِت رو خریدارم ، چقدر قشنگ در مقابل اربابمون دارین صادقانه ابراز میکنید که بیشتر از این توان شکر گزاری ندارم !!
حالتون طوری به قلبم نشست که انگار:
چون زمین ، آرامش عالم به من پیوسته است
آرامشی که شما رو بُرد نشوند روی تیکه سنگی کنار آب و چنان در خودش حل کرد که شدین جزیی از همین سکوت و زیبایی بی وصف خدای رحمان ..
گوش امنُ دَم آسوده و آرامشِ جان
جمع در بزم حکیمانه ی خاموشان است
واقعا گاهی ، حالتی حکیمانه تر از خاموشی نیست..
و باز هم نقاشی خداوند در ترسیم اون کوه ها و پای کوه ها ، اون همه تنوع در سرسبزی و اون درختهای بلند و یکنواخت با تنه سفید و بدون شاخ و برگ اضافی …
حالا این وسط ، اون خونه های خوشگل چی میگن اونجا … نمیدونم !!!!
و جالبه هر چه پیش میریم بر زیبایی ها افزوده میشن تا حالا کوه بود و درخت انبوه و سبزه وگل و آب و رودخونه و آسمون بیکران و ابرهای دیوانه کننده … الان علاوه بر هممممه اینها دشت و کویر و خار هم در کنارشون اضافه شد …
جلل خالق !!!!!!!
واقعاااااااااا دیگه مستان همه جمعند فقط شما استادان عزیزم در این جمع کم بودین که شکر خدا همگی به این جمع پیوستیم …
حق بدین مست و دیوانه بشبم عاقاااااااااا از این همه شکوه و زیبایی و عظمت..
فقط نمیدونم حالا
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه ؟؟؟؟!!!!!!
(به قول یاسمن جان استیکر سر خاروندن و به آسمون نگاه کردن )
و بنازم الله یکتا رو که خودش هدایت ما رو به عهده گرفت و دوباره توانی داد تا راهی جاده بشیم..
تا این جای فایل رو داشته باشید ….
تا یک پیام بازرگانی برم :)
دیشب که همسرم اومدن خونه خیلی خسته بودن (نزدیک تحویل پروژه کاری شون هست و فشار کار کمی زیاده)
وقتی داشتیم با هم صحبت میکردم ایشون گفتن این روزها خیلی از خودم راضی نیستم چون احساس میکنم نتونستم خیلی خوب ذهنمو کنترل کنم و مدام ذهنم پراکنده است و گاهی نجواهای ذهنی اذیتم میکنه …
ازشون پرسیدم : اگر بخوایم به کنترل ذهنت از 0 تا 100 امتیاز بدیم بعد از این آموزشها و جدیت در عمل به اونها ، شما به خودت چه امتیازی رو میدی؟؟
همسرم گفتن : این روزها 50 …. 60
پرسیدم قبل از این آموزشها چی؟؟؟
گفتن : معلومه صفررررر !!
گفتم : خدای مننننن شما حدود 60 در صد پیشرفت کردی و این خیلییییییییییییی محشره ..
بعد همسرم گفتن : آره واقعاااااااااا ، من همیشه خیلی سعی میکنم تو کار و چالش های کار حالم بد نشه ولی چرا سعی نمیکنم حالمو خوب نگه دارم !!!!
گذشت و صبح که بیدار شدیم ایشون مدام با صدای فوقالعاده خوشی که دارن همراه با حرکات موزون میخوندن :
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی، خوشی کشاند…
و گفتن امروز تصمیم دارم فرکانسمو فقط روی حال خوب نگه دارم … و نه تلاش برای جلوگیری از حال بد …..
حالا چرا اینا روگفتم ؟!
امروز که این فایل رو دیدم ناخودآگاه نوسانات حالی خودمون رو ( که شاید نسبت به شرایط زندگی برای همه کم و بیش، پیش بیاد) تشبیه کردم به همین
طبیعت خداوند کویر و خار و آب و کوه و سرسبزی و…
دیدم وقتی اینا در کنار هم باشند بسیاااااااااااااااااااار جذابند…
به خصوص حال مریم بانوی عزیزم ، که محو این زیبایی و به نوعی تضاد در طبیعت شده بود منو به فکر فرو برد که اصلااااااااااااا
قرار نیست زندگی در یک خط صاف پیش بره
قرار نیست ما همیشه از خودمون راضی باشیم
قرار نیست حالا که توحید رو تا حدود کمی درک کردیم توقع داشته باشیم نجوا نیاد سراغمون
قرار نیست هیچ وقت حالمون بد نشه
قرار نیست همیشه خواسته ها و سناریوهای ما با همون روشی که در ذهنمونه پاسخ داده بشه
ولی باید :
مطمئن باشم اگر من واگذار کردم ، اون اصلاح میکنه
مطمئن باشم اگر من اعتماد کنم ، اون هدایت میکنه
مطمئن باشم اگر من رها کنم ، اون تمام میکنه
اون وقت من میشم : تجربه ملکوت بر روی زمین
میشم امتداد خداوند در جهان هستی
اصلا دیدن همین زیبایی ها در این قسمت از فایل واقعا برای من هدایت الله بود که همه صحبتهای بالا رو بهم بارها و بارها تاکید کنه ، که ما تنها نیستیم ، ما رها شده نیستیم ..
ما معشوق عاشقی هستیم که بینهایته ..
که مهربانتر از او نیست ..
که همه چیز هست و هیچ نیست جز او
وحده هو لا اله الا هو….
خب برگردیم به فایل :)
در ادامه میرسیم به یک شهر کوهستانی زیبای دیگه و یک تریل عالی که میزبان مسافران و ورزشکاران و طبیعت دوستان زیادیه…
خدایا شکرت
هر چند احساس میکنم زبان تصاویر بسیار گویاتر از زبان الکن من در مقابل این همه زیبایی ست …
ولی یک سوال در ذهنم میچرخه که:
عایا واقعاااااااااا این فیلمها در اواخر تابستان گرفته شده یا بهار ؟؟؟!!!!!!
آخه این همه طراوت و سرسبزی در همه جا برام عجیبه!!!!
اوایل که از مشهد به تهران مهاجرت کرده بودیم ، هر موقع داداشم تماس میگرفت حالمو بپرسه به شوخی میگفت :
آبجی الان اونجا شبه یا روز :)))))
خیلی دوست دارم یک تماس با استاد عزیزم داشته باشم بپرسم :
استادجان الان اون جا پاییزه یا بهار
؟؟؟؟؟
تصاویر اون گلهای رنگارنگ منو برد به پارک ملت مشهد و همینطور باغ گلهای اصفهان که چند سال پیش رفته بودیم…
واقعاااااااااا طبیعت عجب عشوه گر ماهریه …
الله اکبر از آفرینشت خدای عزیزم..
عاقلان را ز چه دیوانه کنی
ای همه پیشه تو فتنه گری
استادان عزیزم ، دوستان خوبم همگی در پناه نور و عشق الهی باشید
بچه ها اینبار دیگه به من حق بدید ذوق مرگ بشم از این کامنت
اشهد ان لا اله الا الله
حالا وقت برای مردن زیاده
همونطور که گفتی تصمیم گرفتم شاد و شنگول و منگول باشم یه صدسالی هم مثل مشنگا قشنگ زندگی کنم و الکی خوش که نه واقعا با همه وجودم خوش باشم که البته همیشه در کنار تو بودم اما تو چهره و رفتارم نشون نمی دادم
و تصمیم گرفتم که قلمم بره به سمت طنازی
حرکت بعدیم اینه که بریم برای تمرین یک رقص دونفره که استاد و طراحش خودتی
یک فیلمم میگیرم بفرستم استاد ببینه حال کنه شاگردانش چه رقاصای خوبی شدن
هرچند تا این لحظه کامنت منو نخوندی اما جالبه مثل بسیاری از اوقات تله پاتی عشقی مارو هم مسیر میکنه چون منم به این شادی و راه های رسیدن بهش تا حدودی اشاره کردم
از انتخاب اشعارت چی بگم که همیشه مبهوت اون چیدمان در لابلای واژه های خداهمیارتم
خدایا میبینم که برای آفرینش وجیهه من خیلی دقت کردی و وقت گذاشتی
البته من به عدالتت شک ندارم به جاش اونو به من هدیه کردی
سلام و درود خدا بر وجیهه بانوی عزیز شاگرد زرنگ کلاس خود شناسی وخدا شناسی احسنت به این قلم شیواتون کامنتتون قابل تحسینه
اول از همه به شما هم تبریک میگم این رابطه عاطفی بسیار زیبایی که با آقا حبیب عزیز دارین که ایشون هم جزو شاگرد زرنگای کلاس الهی هستن که به ایشون هم تبریک گفتم با تمام وجودم این رابطه الهی رو تحسین میکنم و از خدا میخوام که این عشق هر روز عمیق تر و پایدار تر بشه وبراتون آرزوی خوشبختی بیشتر دارم
عاااااااااقا فکر کنم همه شاگرد زرنگای کلاس آمدن بالا کامنت گذاشتن اونم چه کامنتایی آدم خط میکنه دیگه ما حرفی واسه گفتن نداریم بابا بزارید ما هم خودی نشون بدیم تقریبا نزدیک سه ساعته دارم کامنتای این قسمت رو میخونم میگم دیگه این اخریشه میبینم نه بابا کجای کاری همه خوبا کامنت گذاشتن نمیشه نخونم انصافا اگه نخونم به خودم ظلم کردم الان میفهمم چرا استاد سه تا کامنت منتخب رو نمیزاره به خدا خیلی سخته بخوای انتخاب کنی من هر چی میخونم میگم این کامنت تاپ این قسمته میرم بعدی میگم عههه پسر اینم تاپه که خلاصه که امشب از شدت ذوق خوابن نمیبره خیلی حس خوبی دارم که دوست داشتم این حس خوبم رو هم به شما انتقال بدم
موفق و موید در پناه تنها قدرت کیهان خداوند بزرگ مرتبه باشید
سلام و درود خدا بر وجیهه بانوی عزیز شاگرد زرنگ کلاس خود شناسی وخدا شناسی احسنت به این قلم شیواتون کامنتتون قابل تحسینه
اول از همه به شما هم تبریک میگم این رابطه عاطفی بسیار زیبایی که با آقا حبیب عزیز دارین که ایشون هم جزو شاگرد زرنگای کلاس الهی هستن که به ایشون هم تبریک گفتم با تمام وجودم این رابطه الهی رو تحسین میکنم و از خدا میخوام که این عشق هر روز عمیق تر و پایدار تر بشه وبراتون آرزوی خوشبختی بیشتر دارم
عاااااااااقا فکر کنم همه شاگرد زرنگای کلاس آمدن بالا کامنت گذاشتن اونم چه کامنتایی آدم خط میکنه دیگه ما حرفی واسه گفتن نداریم بابا بزارید ما هم خودی نشون بدیم تقریبا نزدیک سه ساعته دارم کامنتای این قسمت رو میخونم میگم دیگه این اخریشه میبینم نه بابا کجای کاری همه خوبا کامنت گذاشتن نمیشه نخونم انصافا اگه نخونم به خودم ظلم کردم الان میفهمم چرا استاد سه تا کامنت منتخب رو نمیزاره به خدا خیلی سخته بخوای انتخاب کنی من هر چی میخونم میگم این کامنت تاپ این قسمته میرم بعدی میگم عههه پسر اینم تاپه که خلاصه که امشب از شدت ذوق خوابن نمیبره خیلی حس خوبی دارم که دوست داشتم این حس خوبم رو هم به شما انتقال بدم
موفق و موید در پناه تنها قدرت کیهان خداوند بزرگ مرتبه باشید چند تا استیکر قلب و گل و خنده و شادی تقدیم حضورتون
وقتی عکس پروفایلتونو دیدم و بعد پاسخ پر مهر شما رو خوندم ، دقیقا این حس بهم دست داد که :
فرض کنید همگی مون توی یک زور خونه ایی یا باشگاهی هستیم حالا پهلوون خیلی قوی و قلندر میاد ماها هم ریز و فسقلی نشستیم که ببینیم پهلوون چه میگه و چه درسی برامون داره ؟؟!!
بعد ایشون میاد با اون اخلاق و منش جوانمردی کلییییی از همه ما تعریف میکنه و کلییییی دلهامونو شاد میکنه و کلیییی به ما اعتبار میده … :)))
هر چند من درس تواضع رو از شما گرفتم و بابت فروتنی و افتادگی در مرامتون بسیار تحسینتون میکنم…
ممنونم از پاسخ پر مهرتون و از دعای نابتون …
متقابلا من و همسرم برای شما بهترین و زیباترین تجربه های عالم رو خواستاریم و امیدوارم سراسر زندگیتون پر باشه از اجابت دعاهای قشنگتون . الهی آمین
خدایا شکرت برای حس خوبتون و سپاسگزارم برای انتقال این احساس عالی که الحق خوب هم منتقل شد و خدارو شکر میکنم برای این سایت الهی که باعث آشنایی دوستان بزرگواری مثل شما میشه…
به قول همسرم اقای سید حبیب میگن :
لذت فایل دیدن سه بخشه:
یکی دیدن فایل
دومی کامنت گذاشتن و کامنت خوندن
سومی دیدن نقطه آبی و دریافت پاسخ های دوستان عزیزمون
که منم صد در صد باهاشون موافقم :)
در نهایت ممنونم که ما رو مورد لطف قرار دادین پهلوون ..
از خوندن کامنت فوقالعاده زیبای شما لذت بردم حقیقتا الان نی خواستم بخوابم که هدایت شدم به کامنت شما و احساس خوبی پیداکردم و با آین احساس و فرنکاس خوب به خواب رفتن ، نعمتیه.
اون قسمت که با همسر محترمتان صبحت کردید و به یادش آوردین که 60 درصد پیشرفت کرده خوشم آمد چون ممکنه ما پیشرفت و موفقیتی داشته باشیم و آن را فراموش کنیم ولی گاهی با یاد آوری آن هم سپاسگذارتر میشیم و هم انگیزه خوبی پیدا میکنم برای ادامه دادن .
خیلی از شما ممنونم
از رب العالمین خواستارم به شما و همسرتان بهترین ها را در بهترین زمان و مکان اعطا کند.
به به وجیه بانو جان سلام و بازم مبهوت هستم از وجود شما دو زوج عاااااشق و هم مدار و هم فرکانس. خدا قوت بانو
وجیهه بانو جان، به چه نکته ای اشاره کردین، دقیقا من گاهی اوقات با خودم میگم ای بابا این مکان هایی که استاد میره و اونقدر سبز و پر گل است، شبیه فصل بهار ایران است. انصافا انگار اونجا همیشه بهار است …. الحق که لایق استاد و مریم جون هست. به امید خدا که ما هم به زودی زود به این مکان ها هدایت بشیم.
نکته بعدی که شما اینجا اشاره فرمودین، در مورد صبحت خودتون و آقا حبیب عزیز هست. چه یادآوری بود به من که تلاش بسیارمون این باشه که در حال خوب بمانیم ، نه اینکه اصلا حالمون بد نشه. این برمیگرده به اصل کمالگرایی که بهتره این خصلت کمرنگ تر باشه و بیشتر از زندگی لذت ببریم تا حرص بخوریم و اینکه به نیمه پر لیوان نگاه کنیم . مثلاً من به خودم میگم ببین شیما تو چقدر اشکت، لب مشک بود و به این خصلت معروف بودی. چقدر مدت هاست که اصلا اصلا بی دلیل یا با یه حرف که مورد پسندت نباشه، گریه نمیکنی. چقدر قوی شدی … ولی اگر حتی گاهی هم خیلی کوتاه دلم بگیره و اشگهایم، سرازیر بشه، اصلا اصلا خودم را سرزنش نمیکنم. احسنت به شما که چقدر توانا هستی که با آرامش با یه جمله تونستین، شریک زندگی تان را با یادآوری رشدی که داشته اند، بر سر ذوق بیارین.
خدا قوت بانو جان از این همه آگاهی ای که کسب کرده این
هزاران سلاااااااااااااااامممممم به شیمای عزیزم ، دوست خالص و باصفای خودم
ممنونم شیمای عزیزم که با پاسخ ارزشمندت واقعا خوشحالم کردی
عشقی الهی و ناب رو برای قلبهای شما و همسرتون از خداوندی که تجلی نور و عشق هست درخواست میکنم و امیدوارم همیشه چشمان زیبابینت اگر هم پر اشک میشه ، اشک ذوق و شادی باشه ان شاءالله..
شیمای گلم به نظر من همه دوستان و عزیزانی که در این سایت هستند آدمهای بسیار شجاع و جسوری هستند … از جمله خود شما…
آخه مگه چند نفر رو میشناسید که شجاعت داشته باشه بگه : عاقا من تا اینجای مسیر اشتباه اومدم و خودمو اذیت کردم…
و حالا مگه چند نفر رو میشناسید که بعد از اینکه به اشتباهشون پی بردن جسارت تغییر داشته باشن ؟؟؟!!!!!!
حالا فک کنید که شما جزو همین تعدادی هستین که هم شجاعت فهمیدن و هم جسارت تغییر رو داشتین..
من بهتون افتخار میکنم و بارها و بارها بهتون آفرین میگم که بانویی شجاع و قوی هستین…
و میدونم این مسیر سراسر نور و کامیابی هست برای همگی مون پس با عشق منتظر خوندن کامنتهای شما و خبرهایی عالی از پیروزیها و موفقیتهات هستم دوست خوب و نازنینم..
سلام و سلام و سلام و سر سلامتی به وجیهه بانو جااان.
قلبتون غرق باشه در روشنایی، اگاهی، شادی، سلامتی در کنار عزیزان دلتون.
بازم ممنون از این همه تحسین که بهم یادآوری میکنین که واقعا :
آخه مگه چند نفر رو میشناسید که شجاعت داشته باشه بگه : عاقا من تا اینجای مسیر اشتباه اومدم و خودمو اذیت کردم… و تازه حااااااالا مگه چند نفر رو میشناسید که بعد از اینکه به اشتباهشون پی بردن، جسارت تغییر داشته باشن ؟؟؟!!!!!!
پس از صمیم قلبم از خدا جووووووون متشکرم که من را به راه راست هدایت کرد، نه راه گمراهان.
خدا را سپاس برای داشتن دوستانی مثل شما که چه افتخااااااااری دارد.
وجیهه جان ممنونم از کامنت های زیبایی که مینویسی وحس وحال خوب و الهی خودتون رو با ما به اشتراک میگذاری .
چقدررر عالی موضوع پیشرفت رو به
همسرتون بادآورشدید ،من هم دقیقا
وقتی پیشرفت ها تجربیات دوستان
سایت. رو میخونم قلبا وعمیقا تحسین شون میکنم بعد به خودم نگاه میکنم ومیگم چرا از خودم راضی نیستم وتحربیات چشمگیری ندارم اما با کامنت شما به خودم اومدم ودیدم اولاااا خودم رو باید با خودم
مقایسه کنم
دومااااا وقتی به گذشته برمیگردم
می بینم چقدررر تغییر کردم ،چقدر
آرامش دارم واینکه بعضی از اطرافیان
بادیدن سبک زندگی من ، انگیزه گرفتن و تونستن به برخی از ترسها شون غلبه کنند این یعنی خیللللی عالیه
خدایااااا شکرت
امیدوارم همیشه شما وخانواده محترم تون در مدار الهی ثابت قدم
با سلام و درود بیکران خداوند به آبجی خوبم وجیهه بانو
دختری در سرزمین بهشت که با قلمش جادویی به پا میکند اول اینکه تبریک میگم چقدر کامنت شما فوق العاده بود و باز هم مثل همیشه گل نوشتی و دانستههای شما عالی و بینظیر بود خیلی خوشحالم از اینکه با همسرت وقتی ذهنش مشغول هست با درایت و با درک قوانین و از اینکه توانستی در عمل نشان بدهی که چقدر میتوانی چراغی باشی برای مسیر درست زندگی بهت تبریک میگم
و از محبت و لطف شما که برای من کامنت نوشتید و از من تعریف کردید و این لطف و مهربانی شما هست که من از شما درس میگیرم امیدوارم همیشه به تمام آرزوهای کوچیک و بزرگ برسی دست حق همراهتون باشه انشالله
وجیهه ی عزیز!چی بگم از این همه درک و آگاهی و عشق بازی با خدا که لحظات نابی رو برام هدیه دادید و لذت بی نهایت بردم از کامنت فوق العاده تون و اشک شدم و جاری که انگار خدا دیگه داره خیلی رون با زبان شما عزیزان باهامون حرف میزنه!!!
چقدر این مکان روحانی و رویاییه خدایا
یک معجزه ی دیگری که نه در زمان های گذشته که الان به وضوح با چشمانم برایم قابله دیدن هست حضور در این سایت خدایی و الهی و شما دوستان ناب که هر کدام معجزه ای از سوی خدای مهربان هستید.
خوشحالم که امروزم را با دیدن این فایل زیبا شروع کردم و یه خدا قوت به مریم خانم و استاد میگم برای ظبط و تدوین این فایل های زیبا و تحسین میکنم این استمرار شما رو در کار ،اینکه این وب سایت هر روز آپدیت میشه و هر روز بهش رسیدگی میشه و فایل های جدید گذاشته میشه خودش نشانه عشق شما به کار هست ،در عین کار لذت و تفریح ،تحسین میکنم این آزادی مالی و زمانی و مکانی شما رو
من هر روز بیشتر ستایش میکنم زیبایی های آمریکا را ،اون دریاچه بکر آبی زلال مثل نقاشی خداوند بود با ابرهای زیبا ،جاده های امن و خلوت و سرسبز انگار خود بهشت هست ،و تبریک میگم به استاد برای داشتن این ماشین قرمز خوشرنگ واقعاً لایقش هستین
استاد جان خدا شما را هدایت کرد به منطقه ای متفاوت که بسیار جالبه و مخصوصآ که دوتا دریاچه دوقلو داره و آب زلال خیلی فراوان که نماد ثروت و نعمت هست . نکته مهم اینکه دو مکان نزدیک با اقلیم کاملآ متفاوت را شاهدیم یکی بقول خانم شایسته مثل اطراف کرمان کویری است و پوشش گیاهی خاص کویری داره و کمی دورتر منطقه ای سرسبز و باشکوه با حجم انبوهی از درختان سر به فلک کشیده داریم .
این منظره منو یاد تفاوت ذهن فقیر و ذهن ثروتمند انداخت که کنار هم هستن هردو از یک امکانات یکسان استفاده میکنند هردو به یک اندازه کار می کنند ، هر دو یک کار مشابه انجام میدن در تایم یکسانی ولی یکی همیشه خراب و فقیر که تمرکز نداره درآمد نداره در حال شکوه و شکایت هست و میگه آب نیست خاک نیست ثروت نیست نعمت نیست و همه چی نیست .
ولی یکی دیگه همیشه شاد و سالم پولدار، با اعزت و احترام زیاد در آمد بالا و ایمان قوی و تمرکزش همیشه به خودش هست و سپاسگذار و میگه آی هست خاک هست جنگل هست و نعمت و ثروت بیشتر از نیاز ما انسانها هست که هر چقدر هم استفاده کنیم باز هست و همیشه هست .
استاد شما و خانم شایسته نماد یک انسان سپاسگذار واقی هستید که از منطقه امن خود خارج شدید و سوار بر جریان هدایت شدید که بطور معجزه آسا دارید از نعمتهای الهی استفاده میکنید و لذت می برید .
بهبه خانم شایسته چه گل قشنگی پیدا کردی که به ظاهر اگر کلی خار داشت ولی وقتی دوربین را نزدیکش کردی واقعا زیبا بود و این حس خوب را هم ما دریافت کردیم ، ممنونم از شما بخاطر شکار نکات مثبت.
خدارا شکر بایک تغییر مسیر کوچک هدایت شدید به این مکان زیبا که هم کویری هست وهم دریاچه و کوهستان ، که بالاترین کوههای کلورادو اینجاست.
الله اکبر داریم نقاشی خداوند را در آسمان زیبا می بینیم که کلام از وصفش عظمت و شکوهش ناتوان هست
با دیدن همه ی این زیبای های طبیعت سرسبز و باشکوه به یاد این شعر می افتیم که؛
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم به دریا بنگرم دریا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان روی زیبای تو بینم
استاد در مسیر دارین پیاده روی می کنید و چه زیبای های می بینید که اگر با ماشین باشید ازش رد میشین مثلا همین گروه چهار نفره خانم که از شهر دیگه تا اینجا داشتن پیاده می آمدند و همشون هم سرحال و بانشاط، یا آن زن وشوهری که همراه نوزاد خودشان داشتن پیاده روی می کردند و از طبیعت لذت می بردن اینها همه اش برامون درسه که اگر خانم هم باشی می تونی بدون همراهی آقایی بری دل کوه و جنگل و لذت ببری ، یا اگر بچه نوزاد داری دنبال بهانه نیستی که بچه دارم نمی تونم برم پیاده روی در کوهستان و هزاران باور محدود کننده برای خودت بسازی که از محیط امن خودت بیرون نروی ، در حالی که دیدیم تحت هر شرایطی میشه آمدم از زندگی لذت ببره با همان امکانات فعلی که داره .
بهبه رسیدم به یک باغ فوقالعاده زیبا در شهر وی ، فکر کنم پاداش این پیاده روی چند ساعته باشه چه گلهای رنگارنگ و قشنگی که شادی و نشاط را به انسان به ارمغان می آره، خدایا شکرت بخاطر این نعمتهای قشنگ و زیبا ،
تنوع گلها بسیار زیاد کف راهروی باغ ها سنگ فرش که جلوه خاصی به باغ داده و ادامه می بینیم که رسیدیم به یک کلبه چوبی قشنگ و نقلی که وسایل باغبانی داخش بود بسیار شیک و تمیز و متنوع
استاد خدا شکر به جای هدایت شدی که هم ماشین را شستی و بنزین زدی و آب مخزن تراک کمپر را پر کردی که تا یک هفته جواب میده
و جمله طلایی فایل :
جمله آخرین خانم شایسته است ، نیازها در لحظه پاسخ داده می شود .
این جمله را مشود عنوان یک فایل محصول در نظر گرفت .
به نام خدایی که ما را به بهترین مسیر الهی خودش هدایت میکنه به شرطی که بخوایم.
درود به همه عزیزانم.
استاد جون و مریم بانوی گل چطوری میشه ازتون سپاسگزاری کرد بابت این فایل های سراسر زیبایی.
وااای خدااااا جون عاشقتمممم که من دعوت میکنه به این سفر رویایی.
سفری که توش سراسر عشق و قشنگی و سپاسگزاری.
سفری که توش نه از غرولند خبری ،نه کسی میگه وای دیشب جام عوض شده بود تا صبح نخوابیدم،
وای دیشب سروصدای فلان چیز نذاشت بخوابم ،
وای چقدر اینجا سرد ،چقدر اونجا گرم ،چقدر ………
سفر رویایی ما با دو استاد عزیز و دوست داشتنی مون حسابی داره بهمون خوش میگذره فقط تمیزی و زیبایی و قشنگی میبینیم و حسش میکنیم وقتی استاد با یه حس عاالی میگه بچه ها هوا به طرز جادویی خوبه واااای خدا میدونه که چقدرررر من لذت میبرم وقتی خودش یا مریم جان میگن هوا نه سرد نه گرم من با تمام وجودم حسم میکنم الان اونجا هستم .
استادجان واقعا تحسینتون میکنم بابت فیلمبرداری از درون که اینقدر توش حرفه ای شدین و راحت و ریلکس سوار ماشین شدین و به راهتون ادامه دادین و درون مثل یه مرد شما رو دنبال کرد از اون بالا مثل یه اپلیکیشن کاملا طبیعی همه چی رو نشون میداد که میشد فهمید از کدوم طرف برید بهتره و زیباتره واقعا لذت بردم دمتون گرم.
همچنین جای تحسین داره این کشور سراسر زیبایی که راه اسفالت تا کنار دریاچه گذاشتن پله گذاشتن برای راحتی و دسترسی بهتر به کنار دریاچه حتی میز و نیمکت بود که راحت بشینی و ازون فضای ساکت و بهشتی لذت ببری.
وااای مرسی مریم جون بابت فیلم گرفتنت از اون ماشین های افرود زیبا چقد همشون خفن بودن احتمالا کلی از این طبیعت های اطراف گشتن و حسابی لذت بردن.
توی این فایل های ای سری از سفر به دور آمریکا چقدر کیف کردیم از دیدن آبشارها، دریاچه ها،رودخونه و طبیعت زیبا کلورادو و شهرهای کوچیک و زیبا و فوق العاده تمیز و ماشین های عاالی خدایا واقعا ازت ممنونم بابت دیدن این همه زیبایی .
دیدن این باغ زیبا دیگه سنگ تمام گذاشت برای این فایل وای که چقدر زیبااااا بود .
زیبایی ها با دوربین مریم جان که عادت به شکار زیبایی ها داره دوچندان میشن ،زنبور ها روی اون گلهای رنگابه رنگ خیلییییی قشنگ بودن ،اون اتاقی که ابزارهای باغبانی توش بود خیلی جالب بود و حتی نوشته های روی درش.
همه ما دیدیم و میدانیم که فضای مجازی پر شده از فیلم و کلیپ هایی که طبیعت گردها به اشتراک میذارن ولی منی که عاشق طبیعت و سفر و کمپر هستم حسی که اینجا دارم هرگز با بقیه کلیپ ها ندارم ،نمیخوام بگم اونها زیبایی ندارن،اما احساسی که این فایل های سفرنامه به من داده درس هایی که به من داده خیلی متفاوت هست .
این ترکیب آسمون و ابرها و جنگل توی این فایل حسی که منتقل میکنه بینظیر.
سپاسگزار خداوندم بابت این همه نعمت و زیبایی تمام نشدنی و سپاس از شما با این به اشتراک گذاشتن تون که علاوه بر لذت بردن کلی درس وآگاهی بهمون میدین.
سلام خدمت استاد و مریم جون
الان داشتم فایلو نگاه میکردم ک مریم جون
گفتن بچهی کرمان،ن، سریع اومدم کامنت بزارم
که آخ جون مریم جون کرمان یه همشهریه منه
آخ جوننننن و باعث افتخاره منه و خیلی خوشحال شدم بهتون افتخار میکنم مریم جوننن
پیش ب سوی موفقیت بیشتر این خودش ی نشونست ک من بیشتر تلاش کنم و متعهد باشم و بتونم زندگی سرشار از عشق و ثروت و سلامتی برای خودم بساززم
من تعهد نوشتم ک تا سوم دی پرونده روابطمو ببندم یا اینوری یا اونوری
دیروز ب خودم گفتم هیچ الگویی بهتر از مریم جون و استاد نیست همین زوج الگو خودت قرار بده آزاده این دیگه بهترین الگویی هستش ک می بینی
الان ک مریم جون گفتن کرمانی هستند ی نشونه قوی بود برای من ک آزاده پاشو و متعهد شو ببین استاد شایسته همشهریه توووو و تو می تونی ک زندگی خودت اول خودت و بعد النا و آرین نجاتت بدی و اصلا ی جور دیگه بگم زندگی کردن فوق العاده برای تو معنوی ترین کار دنیاست چون علاوه بر خودت و عروسکها النا و آرین، پدر و مادرت و برادرها و خواهرت همه خوشحال میشن و این بیشترین کمکیه ک می تونی ب عزیزای دلت بکنی پس بلند شو، اینم الگو و مریم جون همشهریت، اصلا چرا مریم جون الان گفتن ک کرمانی هستند، فقط بخاطر اینکه آزاده ب خودش بیاد بگه ببین این دختر چقدر موفق و خوشبخت و چقدر فوق العاده ست، پس تو هم میتونی
مرسی ازت مریم جون چقد خوبی ، داشتم پیش خودم فک میکردم اگه ما ی سفر چند روزه بریم یا پاساژیم یا خوابیم بعدش آه و خسته چند روز باید جمع و جور وسایل سفرو بکنیم
حالا استاد و عشقش چند ماه میرن سفر همش میرن میگردن، باهم دعواشون نمیشه، برا هم باد نمی کنن لهجه کرمانی)….
24 ساعت با همممن بدون هیچ کس دیگه ای، از هم خسته نمی شن
ببین چقد عشقشون واقعیه، با زبون کلمات نمی تونم بیانش کنم
مرحبااا آفرین استاد و مریم عزیز دمتون گرم
من واقعا انرژی گرفتم و این نشونه قوی از سمت خدا بود برام ک آزاده تو هم می تونی
الله اکبر بلند شو، فایل گوش بده، سفرنامه ببین
دنبال زوجهای عاشق واقعی بگرد و تحسین کن
اعراص کن و شاد باش
بهت قول میدم سال دیگه شرایططط خیلی طلایی میشه، خدا رو چ دیدی شاید تو هم با النا و آرین و هسرت ی زندگی رویایی تو آمریکا داشته باشی
و برای خانوادت دعوت نامه بفرستی ک بیان بهت سر بزننن
خدایا اااا شکرت ممنونم ک بهم نشونه دادی
مرسی مریم. جونننن
قربونت برم عزیزم
بوسسسس
سلامممم
=======================================
جمع کرمونی ها جمعه مثل اینکه :)))))))
من هم دقیقا اولین باری که متوجه شدم استاد شایسته کرمونیه همین احساس شمارو داشتم.
کاملا هیجان زده شدم و فکرکردم
یعنی توهمین شهری که من به دنیا اومدم
بزرگ شدم
دانشگاه رفتم
قدم زدم و عاشقی کردم
،
،
دقیقا توی همین شهر که زیبایی هاش به چشمم عادی شده
خانم شایسته هم زندگی کردن
و
توی اتمسفرش نفس کشیدن.
{من شک ندارم که اگر متعدانه به چیزهایی که گفتین
پای بند باشین
حتما حتما حتما
میرسید بهشون.}
===========================================
همونطور که استاد توی فایلی که
شعر پروین رو خوندن
به این مصرع طلایی و جادویی اشاره کردن که پروین میگه:
،،
وحی امد کاین چه فکرباطل است
رهرو ما اینک اندرمنزل است :)))
،،
طبق این مصرع شما ازنظر من همین الانم
با خانوادتون تو امریکاهستین
چون تونستین تصورش کنین
چون
به تصویر کشیدینش تو ذهنتون.و به قول حضرت مولانا
،،
هرچیزی که درخیال بگنجد….
|||واقع|||
است.
،،
============================
سلام
به دوست کرمانی عزیزم
کجایی دختر اول همو ببینیم چقد خوشحالم ی دوست عباسمنش دارم تو شهر خودم و اکتیو ای ول آفرین بر تو
از خداوند برایت و برایم می خواهم هر آنچه ک می خواهیم و دوست داریم
مطمئن هستم ک میرسیم بهش
خیلی خوشحال شدم از آشنایی با شما
به نام خدای وهابِ رحمان و شنوای من .
خدایی که مدیریت و ریاست زمین و آسمون و هرآنچه که این بینِ به دست خودشه و وظیفه ی خودش دونسته که تمام موجوداتیو که آفریده رو هدایت کنه و بهشون روزی بده .
خدایی که برای همه موجوداتش ارزش قائله و حرف دل همه رو میشنوه
خدایی که یک لاکپشت تازه از تخم بیرون اومده رو از زیر خاک بیرون میاره و به سمت دریا هدایت میکنه.
خدایی که زنبورو با حس بویایی که بهش داده به سمت شهد گلها هدایت میکنه.
خدایی که حیونارو هدایت میکنه به سمتی که بتونن غذای مناسبشونو پیدا کنن .
خدایی که طبیعت و اونچه در اون هست رو برای رفع نیاز تمام موجودات قرار داده و ازین طریق طبیعت رو هم بازسازی میکنه.
به نام خدایی که خلف وعده نمیکنه. خوش قوله و به عهدش پایبنده . سخاوتمند و قدرتمنده .
به نام خدایی که وعده داده که اگر مرا بخوانید و از من درخواست کنید من شمارو اجابت میکنم .
خدای من . پادشاه جهان من . نور زمین و آسمانم . منبع بینهایت کائنات. خدای واصل . ما همه میخوایم که در حد ظرف وجودمون بهمون ببخشی و آگاهمون کنی. تا تورو بهتر بفهمیم و زیباتر زندگی کنیم .
اگر تو هدایتمون نکنی نابینا و ناشنواییم در حالی که بر قلب و فهم و ادراکمون مهر زده شده .
مارو به راه راست و درست ، راهی که در اون به بندگانت نعمت و رزق بیحساب میدی، نه راه کسانی که مورد خشم تو قرار گرفتن ، هدایتمون کن.
الهی آمین .
سلام به اساتید ارزشمند بینظیرم .
سلام به دوستان بالیاقت سخاوتمند و هم مسیرم . آرزو میکنم هرروز و هرلحظه در مسیر زندگیمون درخششی در قلب و وجودمون حس کنیم و خدا به مسیرمون برکت بده تا آموزگار خوبی برامون باشه تا یاد بگیریم هر قدمو و به خوبی استفاده کنیم .
داستان از این جا شروع شد :
درحالی که مریم جان داشتن درباره اون گیاه کاکتوسی شکل صحبت میکردن و با دقت از اون و محیط اون طبیعت فیلم میگرفتن ،
استاد جانمون بهشون گفتن : عاشقتم که به همه چیز توجه میکنی !
بعد من به این فکر کردم که چی میشه که استاد عباسمنش و استاد شایسته هربار به سفرهای بینظیرتر و زیباتر و جذابتر هدایت میشن ؟
چی میشه که هربار به استفاده از لوازم و نعمات بهتر هدایت میشن ؟
چی میشه که هربار آدمای بهتر ، فرصت های بهتر سرراهشون قرار میگیره ؟
غیر اینه که اساتیدمون علاوه بر قدردانی کلامی قدردانی عملی هم به جا میارن ؟
اجازه بدین برم تو زندگی روزمره خودمون و مثال بزنم.
یکی از عزیزای من قبل اینکه درامد خاصی داشته باشه، وقتی میخواست هدیه بده با عشق مینشست و خودش هدیه درست میکرد. یعنی کاردستی درست میکرد ! من خنده م میگرفت تا قبل اون. فکر میکردم حتما باید به عنوان هدیه یه چیزی برای طرف بخری .. نه اینکه بشینی کاردستی درست کنی. ولی اون اعتقاد داشت که من باید وقت بذارم و باعشق درست کنم چیزی .
یعنی میخوام اینو بگم که این عزیز ما از اون چیزی که در اون لحظه داشت استفاده میکرد . بدون اینکه اذیت کنه خودشو . هرآنچه که در توان داشت رو میذاشت و اجرا میکرد و لذت میبرد. انگار کاریو که انجام میدادو دوست داشت .نه صرفا هدیه دادنه رو . از تمام لحظه هاش استفاده میکرد تا لذت ببره .
یا مثلا هربار نمیرفت لباسای جدید بخره . اصلا هم براش مهم نبود که بقیه چی میگن . همون لباساییو که داشت رو با دقت مراقبت میکرد و ازشون استفاده میکرد. بعدش هدایت شد به مهاجرت کردن و با بهترین حقوق و مزایا از ایران رفت .. حالا اونجاام چون بلده چطوری لذت ببره ، از هرآنچه که داره استفاده میکنه و لذت میبره . اما اینبار چون حقوق بالاییم میگیره ، لذتهاش خییلی سطح بالاتر و بهتر و جذابترن.
یعنی میخوام بگم اون مرحله قبلیه رو با عشق سپری کرد . به جا اینکه حسرت بخوره ، از تک تک لحظاتی که میتونست ازشون استفاده کنه لذت برد و الان در مدار بالاتر و باکیفیت تری از لذتبردن قرار گرفته .
یه الگو و نمونه ی دیگه یکی دیگه داداشمه.
داداش من استاد خوشگذروندنه . از هر شرایطی که داشته باشه اول به این فکر میکنه که چطوری میتونم لذت ببرم . مثلا یهو ساعت پنج صبح دوستش زنگ بزنه بگه میای بریم شمال ؟ من سرکوچتونم. بلند میشه آماده میشه میره :)))
یبار محرم بود و کلی نذری تو کوچه و خیابون میدادن داداشم و دوستاش برای چند روزشون از چند جا نذری گرفته بودن رفته بودن شمال . چادر زده بودن و دوسه روزی که اونجا بودن کلی خوش گذرونده بودن . یعنی از اونهمه هزینه فقط هزینه بنزین داده بودن.
بعد حالاا من الان که نگاه میکنم میبینم داداش من خیلی شانس میاره . خیلی خوش روزیه . خیلی محبوبه . خیلی مدار ثروتش بالاست و چون بلده که چطوری خوش بگذرونه شرایطش هم براش فراهم میشه!
یه نمونه ی دیگه مادرِ همسرمه. ایشون از تمام امکاناتی که دارن استفاده میکنه و هیچی رو هدر نمیده . از همه چیز با کیفیت استفاده میکنه
کلی باغ دارن و خب کارای باغ تو فصلش خیلی زیاده . یعنی اگر هرکس دیگه ای که من میشناسم بود میگفت حالا اون ده تا زردآلو رو درخت مونده دیگه. اییینهمه زرد آلو هست . بیخیال اونا.
ولی ایشون میگه نه این نعمت خداست . باید قدر یک دونه شو هم بدونیم .
حتی اگر یه آلو یکم له شده هم پیدا کنه رو زمین اونو برمیداره . میگه خدا بدش میاد . نعمت داده باید شکرشو به جا بیاریم. حتی اگر خسته بشه بازم غر نمیزنه و باعشق همه کارایی که لازم باشه رو انجام میده .
وقتی میبینمش واقعا یاد میگیرم که چطور میشه آدم علاوه بر قدردانی کلامی قدردانی عملی هم انجام بده و چون بلده که چطوری از نعمتهایی که همین الان داره درست استفاده کنه ، هرسال پربرکت تر از سال قبلشون میشه. هربار خونشون پرررر نعمت. پر برکتِ .از سر و روشون میباره . و چون در همه جهاتِ زندگیشون اینهمه قدردانه همه چیز تو زندگیشون هماهنگ و روبراه و قشنگه.
یه نمونه ی دیگه مادربزرگمه . ایشون با سن بالایی که دارن اما از تماام اونچیزهایی که میتونن استفاده کنن و لذت ببرن، استفاده میکنن.
به طور مثال در سن 92 سالگی تازه پرده های خونشو عوض کرده و درو پنجره هارو دوجداره کرده و خونشو کاغذ دیواری کرده و چند وقت پیش که داشتم باهاشون صحبت میکردم ایشون میگفتن میخوام پولامو جمع کنم ماشین بخرم که بچه هام که اومدن پیشم منو با ماشین خودم ببرن بگردونن تا اذیت نشن. مادربزرگم قشنگ میدونه که باید چیکار کنه تا لذت ببره . به لطف و فضل خدا ایشون تو این سن و سال کاملا هوشیارن و از نظر عقل و ذهن کاملا عالی هستن و هنوز هم عینک نمیزنن!
یک نمونه ی دیگه همسرمه. ایشون از هرچیزی که داره در نهایت کیفیت استفاده میکنه. و سعی میکنه در حدی که امکان داره و میشه، لذت ببره.
غر نمیزنه و ایراد نمیگیره . در عوض سعی میکنه هرکاری که میتونه رو در بهترین حالت ممکن خودش انجام بده. نتیجه ش اینه که همیشه محبوبه ، همیشه سطح بالایی داره . همیشه مورد احترامه. هرروز یک اتفاق خوب براش میفته . همیشه کاراش عالی پیش میره . حتی همه همکاراش یه طوری برنامه ریزیارو انجام میدن که ایشون بتونه به کاراش برسه و زمان برای تفریحاتش داشته باشه . با این که قانونو به این شکلی که من اجرا میکنم اجرا نمیکنه اما به نظر من تک تک روزهاش معجزه وار میگذره و به همه خواسته هاش خیلی راحت میرسه طوری که من تعجب میکنم که واقعا چیکار میکنی که اینطوری میشه!
من دیشب داشتم فکر میکردم به خودم . دیدم من از کار خونه خیلی بدم میاد. بنابراین در تمام لحظاتی که مشغول تمیز کردن خونه هستم ، مشغول غذا درست کردنم ، مشغول ظرف شستنم ،و مشغول هرکاری که مربوط به کارِ خونه هست هستم واقعا احساس رضایت نمیکنم . نمیتونم با احساس خوب سپاسگزاری کنم . احساسم بد نیست ها ولی عالی ام نیست
خب طبیعیه که ازین مرحله عبور نمیکنم دیگه .
طبیعیه که نمیتونم خیلی از خواسته هاییو که الان تو زندگیم ندارم رو تجربه کنم وقتی نتونم ذهنم رو طوری تنظیم کنم که از الانش و همه کارهایی که باید انجام بده لذت ببره .
بعد داشتم فکر میکردم که الان من خیلی چیزارو تو زندگیم دوست دارم و بهشونم علاقمندم. ولی ازشون استفاده نمیکنم :/
مثلا یه عالمه ورق باکیفیت دارم که میشه روشون طراحی یا نقاشی کرد و منم عاشق نقاشیم ولی فرصت نمیکنم که این کارو انجام بدم چون توی ذهنم اولویت نیست
یا مثلا من عاشق گلدوزی و کارای هنری ام ولی با این که هم نخ و سوزنشو دارم و هم هرچیزی که لازم داره ، ولی این کارو نمیکنم . چرا ؟ چون فکر میکنم وقتمو هدر میدم .
البته کارهاییم هستن که من عاشقانه انجامشون میدم.
حالا چرا آدمای اینطوری نمیتونن به خواسته های بعدیشون برسن ؟ یا حتی کارایی که دوست دارنو انجام بدن ؟ چون باورای مخرب دارن .
چون که تایید شدن براشون اهمیت داره .. یعنی میرن سراغ کارایی که خیلی بیشتر مورد تاییده . به علاقه خودشونم اهمیت میدناا
اما بیشتر به اون علایقی متمایل میشن که مورد تایید و توجه دیگران هم باشه ..
درحالی که مسیر اصلی از مسیر انجام باکیفیتِ کارهای مورد علاقه شروع میشه . از مسیری که در اون به این فکر نکنی که بقیه چی میگن و چطوری فکر میکنن . تایید میشی یا نه . و با تمام توانت انجام بدی اون کاریو که از دستت برمیاد .
اینطوری طبیعیترین راه اینه که به مسیرهای بهتر هدایت میشی. به مسیرهایی که در اون جذابیت خیلی بیشتره. اتفاقای باب میل بیشتری میفتن و هرروز هدایتهای بیشتری از راه میرسن چون نیروی عشق و علاقه خیلی بیشتره و قدرت داره.
الان که داشتم اینارو مینوشتم به این پی بردم که من هرجا که فقط به علاقه م فکر کردم و دیدگاه مردمو بیخیال شدم و بهش فکر نکردم و تو اون مسیر پیش رفتم ، به بهترین چیزی که ممکن بود دست پیدا کردم و بیشتر لذت بردم .
خدای من . سرپرست و یاور من . حالا که بهمون میگی کدوم راه اشتباهه و کدوم درسته ، مارو هدایتم کن به درست انجام دادن و ایجاد باورای قوی تا با عشق به علایقمون بپردازیم و از اونچه که الان داریم به خوبی و با کیفیت استفاده کنیم تا هدایت بشیم .
بهمون کمک کن تا در مسیر درست ، با انرژی مضاعف پیش بریم . خودت مادو سوق بده به اون سمتی که ماام میدونیم درسته اما با باورای محدود هنوز بهش دست پیدا نکردیم .
خدای من من میدونم که رسالت ما در این جهان لذت بردنه . لذت بردن رو یادمون بده . از هرآنچه که داریم و بلدش نیستیم .
الهی آمین .
به نام الله
عشق خدا مانند اقیانوس است
شما می توانید آغاز آن را ببینید
اما پایان آن را نمی توانید ببینید.
«ریک وارن»
سلام به غزل خانم عزیز
خدا رو شکر که امکانی در سایت فراهم شده که وقتی کامنتی در سایت قرار می دهید از طریق ایمیل به سمت آن هدایت می شوم
خدایا شکرت
از شما بابت این متن زیبا سپاس گزارم
شروع کامنتتون خیلی به دلم نشست :
«
خدایی که برای همه موجوداتش ارزش قائله و حرف دل همه رو میشنوه
خدایی که یک لاکپشت تازه از تخم بیرون اومده رو از زیر خاک بیرون میاره و به سمت دریا هدایت میکنه.
خدایی که زنبورو با حس بویایی که بهش داده به سمت شهد گلها هدایت میکنه.
خدایی که حیونارو هدایت میکنه به سمتی که بتونن غذای مناسبشونو پیدا کنن .
.
.
.»
همه این جملات واقعا ایمانم رو به خدا تقویت میکنه و انگار هربار که میخونی این متن ها رو بازم بیشتر حالت خوب میشه
همیشه تازه است و همیشه انگار اولین باره داری می خونیشون
درباره ادامه مطالبتون هم باید بگم
خیلی براتون خوشحالم که انقدر در مدار افراد مناسب هستید افرادی که به قانون خداوند عمل می کنند حتی نداسته
درباره مادربزرگتون که گفتید می خواد ماشین بخره هم خیلی برام جدید بود تاحالا نشنید بوده ماردبزرگی دنبال ماشین باشه
چقدر عالی که انقدر احساس لیاقت دارن که نمی خوان متکی به کسی باشن و می خوان با عزت نفس بالا از وسایل خودشون استفاده کنن
درباره شکر گذاری درباره لحظه هم دقیقا همینطوره وقتی تو آنچه داری در لحظه سپاس گزار باشی
هدایت میشی به سمت موقیعت های بهتر و وقتی از نتونی از آنچه در لحظه انجام میدهی خوشحال باشی و فرکانس بهتری رو ارسال کنی انگار داری فرکانس بدی رو ارسال میکنی این چه بخواهی چه نخواهی در زندگی ات نمایان میشه یا جلوی ورود نعمت های بیشتر رو به زندگی میگیره
بازم ممنون بابت متن زیباتون موفق باشید
سلام به دوست بزرگوارم آقا محمد .
سپاسگزارم به خاطر لطفتون و خیلی ممنونم که برام نوشتین .
دیشب هدایت شدم به دیدن یک فیلم درباره دو فرد که دچار بیماری لا علاج بودن و دیدنش منو به خودم آورد که ایینهمه ساده و عالی میتونی کاراتو انجام بدی . خیلیا آرزو به دل هستن که این کارارو انجام بدن شکر کن . امروز صبح با احساس عالی وقتی درحال انجام کارای روزمره بودم داشتم سپاسگزاری میکردم که خدایا مرسی که من الان دارم همین کار ساده رو انجام میدم و توانایی دارم .
این که خداوند هدایتتون کرد تا به واسطه پیام ارزشمند شما بهم بگه که شکرگزاری در لحظه خیلی مهمه عالی بود .
هم خیلی از شما ممنونم به خاطر گوش سپردن به حرف دلتون و نوشتن احساستون و هم خیلی ممنونم از خدای شنوا که میبینه و میدونه چطوری باید هدایتهاشو در هرلحظه بفرسته برامون .
سلام دوست عزیزم بازم نوشتنات برام دلنشین بود . خیلی زیبا توجهت رو به نکات مثبت اطرافیانت بردی خیلی لذتشا بردم
اینکه میگفتی از کار خونه لذت خاصی نمیبرم منم دقیقا همینطور بودم یادمه تو یکی از فایلای زندگی در بهشت یا سفر نمیدونم دقیقش رو خانم شایسته میگفت برای من کسی رو شایسته تر از خودم نمیدونم که به من خدمت کنه (یعنی کارهای خونه و تمیزکاری رو انجام بدم که به خودم خدمت کنم با اینکار ) این دیدگاه برام به یادگار موند که هروقت دارم کاهای خونه رو انجام میدم بدونم من دارم به خود ارزشمندم خدمت میکنم تا تو محیط بهتری زندگی کنه و حالش بهتر باشه این دید رو بهش پر و بال که میدم واقعا لذت بخش شده برام . واقعا الان که نوشتمش می بینم دریچه دید خانم شایسته رو عشق تنظیم شده . خداروشکر واقعا
سلام به روی ماهت. فاطمه ی مهربونم . صورت شما ازون صورتهاییه که من خیلی از دیدنش لذت میبرم . خیلی دوست داشتی و عزیز هستی .
فاطمه جون من خیلی ازت ممنونم که برام توضیح دادی . خیلی یادآوری خوبی بود .واقعا در بهترین زمان برام نوشتی و من ازین بابت خیلی خیلی ازت ممنونم عزیزم . این سخاوت و مهربونی شمارو میرسونه .
اتفاقا امروز صبح یک لحظه از ذهنم رد شد وقتی داشتم سپاسگزاری میکردم بابت کارای روزانه م . ولی شما زدی به هدف . خداروشکر به خاطر وجود پاکت در این مسیر زیبا که باعث شدی که در این لحظه بفهمم که نحوه تفکر بهتر چیه
و شکر به خاطر مریم جان شایسته که الگوی یک بانوی بینظیره برای ما و در هر زمینه ای میشه دید و از ایشون یاد گرفت.
سلام غزل جانم
چقدر تمام کامنتت رو تایید میکنم دقیقا همینی هست که شما درک کردی…
برای منم همین بوده تا الان واقعا وقتی که فکر میکنی برای موفق بودن باید یه کار خارق العاده انجام بدی و سراغ هرکاری که از نظرت سطح پایین تری داره نمیری چون تایید نمیگیری واقعا توی برزخ زندگی میکنی
از کار خونه لذت نمیبری، از طرف شستن و غذا پختن لذت نمیبری چون درونت روحت میدونه توانایی خلق ثروت رو داری ولی باورات نمیزارن توی جریانش قرار بگیری ، نمیزارن هرکاری رو شروع کنی چون میگی بقیه مسخره م میکنن!
من 33 سالمه و مادر به پسر 12 ساله و دختر 4 ساله…
خوب من الان سرشار از مهارتم
تحصیلاتم مهندسی فناوری اطلاعات بوده مهارت طراحی و پشتیبانی سایت هم در سالهای اخیر یاد گرفتم و دانشم توی کسب و کارهای اینترنتی زیاده ولی چرا تا حالا ازشون به حد عالی نتونستم استفاده کنم ؟
من توی یه شهرستان کوچیک زندگی میکنم که شرایط شغلی دلخواهم کمتر هست و البته علاقه به کار بیرون از خونه ندارم چند جایی مشغول شدم اما اومدم بیرون چون دوست دارم کسب و کار اینترنتی خودم رو توی خونه داشته باشم خوب اینم خواسته من هست نمیتونم بهش ایراد بگیرم یکی دوست داره بیشتر تو ارتباط با آدمها کار کنه یکی دوست داره سیستم خودشو داشته باشه و تو خونه کار کنه !
قبلاً توی کامنت هام گفتم اومدم مسیر روزشمار تحول زندگی من رو شروع کردم و تازه اولشم گفتم باید به احساس خوب برسم باید از هر جایی که میتونم شروع کنم از هرچی بهم گفته میشه تا بعد این مسیر ببینم به چه شخصیتی تبدیل میشم الان حالم خیلی خیلی بهتره
فکر میکنم همه چی فرق کرده
فکر میکنم اتفاقات بهتری تو راهه
با انگیزه تر و هدفمند تر میخوام کل روزمو بگذرونم چون فهمیدم این برزخی که برای خودم درست کردم این چرخه معیوب حال بدی رو فقط و فقط خودم میتونم بشکنم بیرون از من قرار نیست شغل دلخواه من رو تقدیمم کنم و بگن بفرما تو اداره ش کن!
برات آرزوی بهترین ها رو دارم دوست خوبم امیدوارم روزی برسه که هممون که توی این مسیر هستیم بیایم بگیم دیدی شد و من خلقش کردم …
سلام به دوست نازنین و ارزشمندم .
من خیلی ازتون ممنونم که تجربه خودتونو با من به اشتراک گذاشتین .
من خیلی تحسین میکنم شمارو به خاطر دیدگاه قدرتمندی که دارید و دوست دارید برای خودتون کاررکنید . به نظرم واقعا این مسیر مسیر لذتبخشیه که هرکسی بتونه برای خودش کار کنه و در مسیری که دلش میخواد میش بره و خداوند این فرصت رو به ما میده که هرطور که بخوایم زندگی کنیم و بخوایم.
عاطی جون من خیلی ازتوت ممنونم به خاطر صحبت های ارزشمندتون . خوندن پیام شما انگار یک گره رو توی ذهنم مشخص کرد و حتما به کمک خدا میتونم گره رو بازش کنم و به مسیرهای بهتر هدایت شم
این که برای من نوشتین نشونی از سخاوتمندی و مهربونی شما داره . من خیلی این ویژگیهای عالی رو در شما تحسین میکنم دوست نازنازی قشنگم . سپاسگزارم به خاطر وجود شما
بوس از راه دور با قلبی نزدیک :*
عزیزم غزل جان
من ازت سپاسگزارم به خاطر اینکه خواندن کامنت های زیبات خیلی برام دلنشین و آموزنده هست ، دنبالشون میکنم و لذت می برم…
راستی توی کامنت قبلیم یه چیزی رو از قلم انداخته بودم الان دوست داشتم برات بنویسم شما خیلی زیبا چهره و زیبا سیرت هستی و من انرژی کامنت هاتو دوست دارم ،برامون بیشتر بنویس عزیزم..
امیدوارم روز به روز به مسیرهای قشنگ تر هدایت بشی و آرزوهاتو تجربه کنی…
میبوسمت
درود بر شما دوست عزیزم
سپاسگزار حضور شما هستم که انقدر زیبا و قدرتمند هستی و این زیبایی و قدرت بر قلمت هم جاری میشه
یه احساس وقار و عزتنفس بالایی از انرژی نوشتت همیشه دریافت میکنم که برام قابل تحسینه همیشه و دوست داشتم که این رو بهتون بگم
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش
علی بیغم بودن راز قانونمند زندگی کردنه
قبلاً فکر میکردم اگه میخوای از قانون بهدرستی استفاده کنی باید قشنگ وقت بگذاری همه چیزو تجزیه تحلیل کنی و حساب کتابی باشی
مثلاً یه ساعت مشخصی بشینی حتماً مطالعه کنی مدیتیشن کنی و فایل گوش بدی
یه جور خاصی رفتار کنی صحبت کنی
یه جور خاصی لباس بپوشی
با یه سری آدم خاص بگردی
اما متوجه شدم نه تنها این نگاه قانونمند نیست
بلکه کاملاً برخلاف قانونه
کسی که قانون رو یاد میگیره از قلبش پیروی میکنه و احساسش میشه الویت زندگیش
همیشه تو هر روز آدم یه حال یکسان نداره
همیشه آدمهای اطراف ما مطابق میل ما رفتار نمیکنند
بنابراین نمیشه یه دستورالعمل خاص رو برای همه روزها و ساعتها بهشکل یکسان استفاده کرد
مثلاً من اوایل که حالم بد میشد میخواستم حتماً یه فایل گوش بدم و حالم خوب بشه
بعد میدیدم نه بابا من اصلاً الان حوصله خودمم ندارم چه برسه حوصله خدا و استاد و قانون
من الان باید اجازه بدم فضا بدم به خودم یه ذره حالم بهتر بشه
از خودم بپرسم تو این مرحله من چکار میتونم انجام بدم که یکم حالم بهتر بشه
یعنی قشنگ تکامل رو رعایت کنم تو زمینه رسیدن به حال خوب و سخت نگرفتن
شاید اوج این داستان دوران سربازی بود
بهخاطر پیشفرضهای اشتباهی که ناآگاهانه داشتم با اینکه شرایط سربازیم خیلی رویایی بود اما گاهی هم کارهایی بهم داده میشد که خیلی برام زور داشت یعنی آدمهایی که خیلی باهاشون حال میکردم یه کارهایی بهم میدادن که دلم میخواست کلشون رو بکوبم به دیوار
اولش لجبازی میکردم یه جورایی
اما بعدش گفتم با لجبازی که کاری از پیش نمیره
بیا و یه راهی پیدا کن که این کار رو برای خودت لذتبخش کنی
مثلاً یه موزیک میذاشتم
رو پروژههایی که زمان مهم نبود به خودم میگفتم لازم نیست عجله کنی وسطش میرفتم قدم میزدم فایل گوش میدادم گلهارو آب میدادم با بچهها حرف میزدم چون من همیشه عادت داشتم کار رو در سریعترین زمان تحویل بدم
یا میومدم به خودم میگفتم ببین تو چقدر توانمندی که فقط این کار از تو بر میاد که انجامش بدی
به خودم انگیزه و اعتمادبهنفس میدادم
یا میومدم با خودم میگفتم الان این کار رو تحویل میدی چقدر همه ازت تشکر میکنند چقدر تو قابل ستایشتر میشی و میومدم مزایای انجام این کار رو برای خودم متصور میشدم
یعنی یه جورایی اهرم رنج و لذت رو تو ذهنم درست میکردم
این کار تا زمان ترخیص هم ادامه داشت یعنی زمانی من ترخیص شدم که قشنگ عاشق اونجا بودم و همه هم عاشق من بودن و زمان ترخیص طوری من رو تودیع کردند که انگار یه فرمانده داره تودیع میشه
دوست داشتم به پاس نوشتههای قشنگت یه بار دیگه با هم قانون رو مرور کنیم بیایم جای اهرم رنج و لذت رو تو ذهنمون تغییر بدیم تا با بیشتر موندن تو احساس خوب اتفاقهای بهتری رو تجربه کنیم
برای شما همسر نازنین و خانواده محترم بهترین لحظات و نابترین احساسات رو آرزومندم
سلام به دوست ارزشمندم آقا احسان بزرگوار
اول خیلی ازتون ممنون و سپاسگزارم به خاطر حسن توجهتون و بابت احساس خوبی که به من منتقل کردین.
بعد خیلی ممنونم ازتون به خاطر این که وقت گذاشتین و تجربیات خودتونو برای من نوشتین . این لطف و بخشندگی شمارو میرسونه
این که با مسیر زندگی خودتون که تجربه ش کردین و گذر کردین برای من توضیح دادین خیلی ارزشمند بود و من خیلی یاد گرفتم واقعا . سپاسگزارم به خاطر راهکار ارزشنمندی که بهم دادین .
شما هم جزو آقایونی هستین که من هربار که کامنتی ازتون بخونم هم در یادم میمونه چون خیلی روان و قابل درک مینویسید . هم هربار تحسینتون میکنم به خاطر این که انقدر قدرتمندانه و آگاهانه پیش میرید و اهل تحلیل و تفکر و کار کردن روی خودتون هستین .. من واقعا لذت میبرم و یاد میگیرم از آگاهیهاتون و نحوه دیدتون به مسائل و حل کردنشون .
دیدین گاهی اوقات یه دری به روی آگاهیمون باز میشه بعد میگیم آره همینه . حالا سرم خلوت شد مینویسم .. سرمون که خلوت میشه یادمون میره آگاهیه چی بود .
من امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم به یک سری راهکارها فکر کردم و از ذهنم گذشتن اما همون لحظه ننوشتمشون . الان که اومدم سایت دیدم خداوند برام اینکارو از طریق نوشته های ارزشمند شما و چندتا از دوستانم انجام داده . مثل اون رئیسی که وقتی کارت بهش میفته میگه اصلا بده خودم برات انجام میدم .
منم متقابلا برای شما سعادتمندی و خوش حالی آرزو میکنم در کنار عزیزانتون .
به نام خداوند مهربون و هدایتگرم
سلام به همه.
سلام به اقا احسانِ ارزشمند، دوستِ تلاشگرم.
داشتم فایل توحید عملی9 رو گوش میدادم و مینوشتم که یه لحظه به یاد شما افتادم، گفتم برو ببین اقا احسان جدید چی داره برامون:)
اخرین کامنتی که هست این بود و شروع کردم به خوندن.
اونم در پاسخ به کامنتِ شگفت انگیزِ غزلِ نازنینم.
این دومین باریه که امروز ازش یاد میکنم تو کامنتم، و برام نشونه شد که خودم حتما براش پاسخ بنویسم ان شاالله.
از توی دل کامنتهای شما من همیشه میوه برداشت میکنم، به اندازه ی فرکانس و مداری که داخلشم.
خوندنِ این عبارات برام شیرین و دلچسب اومد:
کسی که قانون رو یاد میگیره از قلبش پیروی میکنه و احساسش میشه الویت زندگیش
همیشه تو هر روز آدم یه حال یکسان نداره
همیشه آدمهای اطراف ما مطابق میل ما رفتار نمیکنند
بنابراین نمیشه یه دستورالعمل خاص رو برای همه روزها و ساعتها بهشکل یکسان استفاده کرد
این قسمت مثلِ یه فرمول می مونه.
فرمولی که وقتی آدم خودش تو در و دیوار بودن رو تجربه کرده باشه، میتونه قشنگ تشخیص بده که بله، چقدر درسته.
البته که راهکارِ ثابت برای من وجود نداره، چون به قول شما یه وقتایی حوصله ی خودمم ندارم چه برسه به فایل…
گاهی با شنیدن اسماء الحسنی یا پوشه ی آهنگهای توحیدی ام به آرامش یک درجه ای میرسم از احساساتِ پرتلاطم.
گاهی نوشتن خط با دست چپ کمکم میکنه.
گاهی فایلهای استاد.
گاهی پیاده روی.
گاهی رنگ آمیزی.
گاهی خواب.
گاهی معاشرت با عزیزان.
گاهی مشغولِ کارِ خانه شدن.
گاهی کامنت نوشتن.
گاهی سازماندهی کردن وسایلم.
و ….
هر لحظه باید اجازه بدم خودِ حسم بگه چه کنم که بهبود پیدا کنم.
امروز از اون روزهای موجِ مثبت و عالیمه از صبح.
نه اینکه تُهی از نجوا باشم، نه، ولی همون اول صبح تو پیاده روی به خدا گفتم تو کنترل ذهن خودت کمکم کن و من الان میخوام قشنگی هاتو ببینم و کیف کنم، همینم شد…
الان روی یه موجی از آرامش هستم که انگار جهان سکوت شده، صدای یه نسیمِ ملایم پَس زمینه ی جهان میاد با آوازی از پرندگان.
قبل از نوشتن، با یه صلح درونی و ارامشِ بی نظیر رفتم آشپزخونه مشغولِ انجام کارهام شدم، کاملا با صبر و لذتی شگفت انگیز، موازی کاری رو که از مریم جون یاد گرفتم کاملا پیاده کردم تو انجامِ کارهام.
اینجور لحظات حسِ پرنده ای رو دارم که پرواز میکنه، یعنی یه طورِ رها و سبک و خوشحال و پرنشاط و بسیار آروم…
نمیدونم ولی حس میکنم عین یه نی نی شدم که تازه به دنیا اومده، انقدر سبکبال و رها و فارع از هر چیزی…
ممنونم که مینویسی، خوب مینویسی، خوب مثال میزنی و با کامنت هات کمک میکنی به تقویتِ باورسازی های مفید و کمک کننده.
بسیار کیف کردم از جمع بندی هات مثل همیشه آقا احسانِ نازنین.
چقدر خوب روی شخصیت و عملکردت داری تجزیه و تحلیل میکنی و بهبود میدی خودتو.
اینو کاملا از لابه لای خطوطت میشه تشخیص داد.
برای شونصدمین بار از شما و بقیه ی بچه ها که کامنتهاشون با مثال از خودشون و زندگیِ حقیقی شون همراهه، سپاس گزارم.
خدایا مرسی که بهم یاد میدی چطوری میتونم لذت ببرم از زندگیم.
سلام غزل خانم،وقت شما بخیر،امیدوارم حالتون عالیه عالی باشه،چونکه با خواندن کامنتتون حالم عالیه عالی شد.
چقدر قشنگ،چقدرپندآموز و چقدرشاهدمثالهای بینظیری ارائه نمودید.
دستمریزاد به این همه حس و شور و حال.
از سراسر دستنوشتهات عشق میبارید.
مگر نگفتهاند،ازکوزه همان تراود که در اوست!!!!
چقدر درست و زیبا سرودهاند.شما خود مملو وسرشار از عشق به خداوندید،وهرآنچه مخلوق حضرت عشق است را نیز به مهر دوست دارید؛مگر نه اینکه هرکه گوش را دوست،گوشواره را هم دوست!!!!
وشما که عاشقانه ریاست زمین و آسمون رو ستایش میکنید،باید هم بهمین زیبایی مخلوقاتش وآفریدههایش رو تسبیح ونیایش نمایید!!!!
احسنت بر قلم توانا وبراحساسات پاکتان باد.
روزبه روز بر مدارتان افزون و پیشرفت توحیدیتان مستدام باد.
شاد؛سلامت؛ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام به دوست و برادر ارزشمندم آقا مجید
خیلی خیلی ممنونن از این که کلام پرمهرتون رو انقدر زیبا به رشته ی تحریر دراوردین
خیلی ممنونم از حسن توجهتون و احساس خوبی که سخاوتمندانه منتقلش کردین .
براتون آرامش و عشق بینهایت و حضور در لحظه رو در آغوش خدای بینهایت آرزو میکنم .
دیشب داشتم به تفسیر یکی از آیه های شگفت انگیز سوره لقمان گوش میدادم و میخوام به پاس لطفی که بهم داشتین براتون بنویسمش. البته چون موقع خواب گوش میدادم نمیدونم دقیقا کدوم آیه بود اما بینظییر و الهام بخش بود.
خداوند در سوره لقمان میفرماید تعادل در یک باغ در پر میوه بودن و پر محصول و نعمت بودن اون باغ تعریف میشه .
یعنی اگر یک باغ سراسر برکت و نعمت و میوه و محصول و سرسبزی باشه یعنی داره وظیفه ش رو که متعادل بودن هست رو انجام میده .
و فراوانی نعمتها در باغ هیچ چیز عجیب و غریبی نیست.
پس یعنی تعادل در زندگی هم همینه ، اینه که ما عشق رو تجربه کنیم . ثروتمند باشیم . زندگیمون سرشار از نعمتهای فراوان باشه . سلامت باشیم و در نهایت لذت ببریم . این تعادل و تعریفیه که این جهان داره .
چقدر قشنگه واقعاا. یعنی چون تعادل جهان فراوانی و برکته پس ماام بااااید داشته باشیمش . اصلا این طبیعت زندگی ماست که برسیم به هرچیزی که میخوایم . اصلا چیز عجیب و غریبی نیست . چون اینطوری در جهان تعادل برقرار میشه . اینکه کمبود داشته باشیم یعنی از تعادل خارج شدیم و باید به اصل برگردیم.
پس همه مون شایسته ایم که تجربه کنیم هرآنچیزی که بالاترین سطح کیفیت رو درجهان داره .
سرکار محترم خانم عطایی سلام،وقت بخیر،امیدوارم حالتون عالی باشه.
بهبه،چه تعریف و چه تفسیر قشنگی!!!!
خیلی ممنونم؛چقدرشمامدارتون عالی رجعت کرده؛چقدر زیبا با قرآن؛با کلام خدا؛مانوس شدهاید!!!!
ممنونم که بنده رو نیز میهمان این همنشینی زیبایتان نمودید،هم آموختم و هم حظ و بهره بردم؛خیلی خیلی ممنون و متشکرم.
عجب استعارهی زیبایی از واژهی تعادل شده!!!
چه تمثیل قشنگی خداوند برای بندگان زیبابینش همچون شما خواهر عزیزم نموده؛احسنت!!!
چه نتیجهگیری زیبایی شما داشتید؛دقیقا تعادل در زندگی نیز چنین است.ما میبایست لایق ثروت،سلامتی و شادی و سعادت در دنیا و آخرت باشیم.
تعادل همین است؛بشرط آنکه خودمان اینها را درخواست کنیم؛خودمان خود را لایق دریافت اینها بدانیم.
احسنت برشما،وتشکر مجدد که بر بنده احسان نمودید و برایم بیان کردید.
انشاءالله در دنیا و آخرت زندگی متعادلی رو تجربه نمایید؛وتمام بچههای سایت و بنده نماییم.️
به نام خدای هدایتگرم
سلام غزل زیبا
دوست ارزشمند من کامنتت خوندم مثل همیشه پر از درس های ارزشمند بود خیلی خوب به نکات ریز اشاره کردی شما را تحسین می کنم
واقعا همینطوریه ما ارزش تو چیزهای عجیب و غریب میدونیم به قول دوست عزیزمون Ati فکر میکنیم برای موفق شدن باید کار خارق العاده ای انجام بدهیم فکر می کنیم کار خانه کار ارزشمندی نیست کار بیهوده انجام میدهیم چون باور اشتباه داریم ولی این طوری نیست همین مریم جان ببین کارهایی انجام می دیده شاید. خیلی از خانم ها با آن ثروت انجام ندهند ولی آنقدر احساس ارزشمندی داره که استاد برای کوچکترین کارها هزار بار ازش تشکر می کنه
یک نمونه دیگر جایی که من کار می کنم همسر دکتر. آزمایشگاه ،دکتر داخلی آنقدر این خانم فوقالعاده آنقدر انسان بزرگی هست که خدا بداند کارهایی دیدم برای دیگران انجام می ده شاید هر کسی انجام نده چقدر تو کارش موفق و ثروتمند است
من خودم از وقتی آمدم تو این مسیر یادم میره همه چیز احساس خوب لذت به قول دوست عزیز مون آقا احسان فکر می کنم باید قانونمند باشیم نمی کم بدون برنامه باشیم ولی سخت گیری خودش مانع پیشرفت است به نظر من همه چیز باید در تعادل باشه من خودم تازه که آمدم سرکار یادم آنقدر لذت می بردم شاد بودم با حقوق خیلی خیلی کم به طور معجزه آسا با خواهرم خانه خریدم ماشین خریدم باورت نمیشه بدون هیچ پس آندازی مسافرت ترکیه رفتم آنقدر شاد بودم و لذت می بردم خیلی مهم لذت بردن و شادی من یک همکاری دارم شمالی خیلی بی خیال ،نه توانایی عجیب و غریب داره نه مدرک خاصی داره یعنی یک لیسانس دانشگاه آزاد ربطی به آزمایشگاه نداره گرفته ولی آنقدر زندگیش روان خوب پیش می ره ازدواج کرده وضع مالی خوب هر روز هم همه چیز براش راحت تر میشه چون خیلی با خودش در صلح است حالا نمی گم صدرصد است
این هم بگم باور درست خیلی مهم است اگر آدم تو هر زمینهای باور نادرست داشته باشه به هر جایی هم برسه نمی تونه لذت ببره راضی نیست من خیلی فکر می کنم به درون خودم به خیلی چیزها ،مثلا من دختر زیبایی هستم اندام بسیار زیبایی دارم که همه به من می گویند اصلا سنم به صورتم نمی خوره پوستم مثل اینه می مونه ولی همیشه همه را زیبا می دیدم جز خودم چون باور نامناسب داشتم دیشب داشتم یک تصویری از خودم می دیدم که پوست من میدرخشید بعد با خودم گفتم الان می گم آن موقع هم از خودم رضایت نداشتم
یا تو آزمایشگاه کار می کنم خیلی توانایی دارم باور نامناسب دارم و اون نتیجه را نگرفتم خودم به دردیوار می زنم برم فلان چیز یاد بگیرم البته من خیلی یادگیری را دوست دارم ولی از کاری که می کنم باید لذت ببرم ارزشمند ببینم خواهرم در آزمایشگاه با هم هستیم فقط آن بخش دیگه هست آنقدر از کارش لذت می بره از اول تا الان تو اون بخش هست فقط نتیجه مالی نداره ناراحت هست وگرنه خیلی کارش براش لذت بخش ذهنیت درست خیلی مهم است واقعا آدم خودش بشناسه و بدونه از زندگی چی می خواهد خیلی مهم است من خودم تو این مورد ضعف دارم از خدا می خواهم هدایتمن کنه به جایی که باید باشیم موفق باشی دوست عزیزم
سلام به زهرا خانوم عزیزم .
من خیلی خیلی ازتون ممنونم که انقدر با محبت ، وقت گذاشتین و با بیان تجربیاتتون بهم یاد دادین
اونجا که گفتین خونه و ماشین خریدین و به ترکیه سفر کردین خیلی ذوق زده شدم
خیلی خیلی تحسینتون میکنم . نوش جانتون باشه لذت بردن از نعمتهای خدا . الهی که هرروز بیشتر و بیشتر بشه
به خاطر تک تک کلماتی که نوشتین از زندگی و محل کارتون و اطرافیانتون ، خیلی ازتون تشکر میکنم وقتی دیدم پیامتونو چشمهام قلبی شدن و از خوندن نوشته تون خیلی استفاده کردم و یاد گرفتم . انشاالله هرروز و هرلحظه در پناه عشق و آرامش و سخاوتمندی خداوند قرار بگیرید
با سلام خدمت استادان گرامی و دوستان توحیدی
این فایل رو دوست داشتم چون پر از توحید پراز زیبایی و پر از سپاسگزاری واحترام بود
استاد یه لحظه که گفتین اینا نقاشی خدان و این ابرای باران زا یه حرفایی برای گفتن دارند تعبیرتون خیلی شاعرانه بود یه لحظه گریم گرفت خداوند خودش کاملترین صورتگر، بهترین طراح و نقاش
دریاچه و بازم آب و مناظر عالی زیبا و تضاد زیبای دو طرف دریاچه دوقلو هم جالب بود و قابل تفکر…..
وباغ زیباو پر از گل وزنبور های عسل باغ بچه ها هم خیلی با مزه بود
خدایا شکرت خدایا شکرت به خاطر این مسیر الهی
شادو سلامت وثروتمند باشیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ
آن گاه پروردگارت به کسانی که از روی نادانی کار زشت مرتکب شدند، و بعد از آن توبه کردند و [مفاسد خود را] اصلاح نمودند، [لطف و عنایت دارد] زیرا پروردگارت پس از آن [توبه و اصلاح] بسیار آمرزنده و مهربان است.
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
ابراهیم (به تنهایی) امّتی بود مطیع فرمان خدا؛ خالی از هر گونه انحراف؛ و از مشرکان نبود
شَاکِرًا لِأَنْعُمِهِ ۚ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ
سپاس گزار نعمت های او بود، خدا او را برگزید وبه راهی راست راهنمایی اش کرد.
وَآتَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً ۖ وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ
و او را در دنیا نیکویی (و سعادت) عطا کردیم و در آخرت از صالحان و نیکان خواهد بود.
=======================================================================================
فرمانروای جهان،مدیر کیهان و کهکشان ها،خالق و صاحب و ولی نعمت من،عزیزِ مهربونم
ما به دستور شما در ایه 16 کهف
اکنون که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستند، کناره گرفته اید، پس به این غار پناه گیرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد
از مشرکین جدا شدیم و به این غار پناه آوردیم و ایمان داریم وعده ی شما حقه و شما خلف وعده نمیکنی همونطور که در آیه 6 سوره ی روم گفتی:این وعده خداست که خدا هرگز خلاف وعده نکند
خدایا تو دل های مارو نرم کردی و بین ما محبت و عشق قرار دادی،این انرژی شماست که مارو غرق نورِ رحمت ومودت کرده،همونطور که در آیه ی 96 مریم گفتی:قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد.
خدایا ما ایمان داریم که همه چیز تویی و جهان تحت سیطره ی شماست همونطور که تو آیه 3 حدید گفتی: اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیزى داناست.
تو که امروز با آیه ی 19 ملک یکبار دیگه قدرتت رو به رخم کشیدی و من رو غرق عشقت کردی و گفتی: آیا مرغان هوا را نمینگرند که بالای سرشان پر گشوده، گاه بیحرکت و گاه با حرکت بال پرواز میکنند؟ کسی جز خدای مهربان آنها را (در فضا) نگاه نمیدارد، که او به احوال همه موجودات کاملا بیناست.
به من بگو، من کجا دنبال چی بگردم الله؟
وقتی پناه عالم تویی،قدرت تویی،عشق و محبت تویی،اول وآخر تویی،دستایی که دارند مینویسند تویی،نفسی که میاد و میره تویی،من چی دارم از خودم؟
آره آره حق با شماست من شهادت میدم به آیه 23 ملک: بگو: اوست که شما را آفرید و برای شما گوش و دیده و دل قرار داد، ولی اندکی سپاس می گزارید.
من اگر کل عمرم رو به سجده شما باشم،بازم از پس شکرگزاری برنمیام،دست تسلیم من بالاست،اما از قلبِ مهربون وعشق مطلقت خبر دارم میدونم که توی آیه 62 مومنون گفتی: و هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمىکنیم.
خدایا،خدای قشنگم،به بنده های ضعیفت رحم کن،به ما قدرت بندگی و سپاسگزاری بیشتر و بیشتر عطا کن،من میدونم شما تو آیه 15 سوره فاطر گفتی،به شکرگزاری ما احتیاج نداری و ماییم که بهت فقیریم.اى مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بىنیاز ستوده است.
و این شکرگزاری برای ورود به مدارِ دریافت نعمت های بیشتر خودته،برای گسترش ظرف نعمت ما،همونطور که تو آیه 7 سوره ابراهیم خلیل الله گفتی و پروردگارتان اعلام کرد که اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما مىافزایم
خدایا ،برای تموم ظلمی که به خودمون کردیم همراه با موسی در آیه 16 القصص، ازت طلب بخشش میکنیم اى پروردگار من، من به خود ستم کردم، مرا بیامرز
و با آیه 12 ابراهیم بر شما توکل میکنیم:
و چرا بر خدا توکّل نکنیم، با اینکه ما را به راههای (سعادت) رهبری کرده است؟! و ما بطور مسلّم در برابر آزارهای شما صبر خواهیم کرد (و دست از رسالت خویش بر نمیداریم)! و توکّلکنندگان، باید فقط بر خدا توکّل کنند!»
و از شما که فرمانروای عالمی با آیه 250 بقره درخواست میکنیم که:
«پروردگارا، بر [دلهاى] ما شکیبایى فرو ریز، و گامهاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه کافران پیروز فرماى.»
=======================================================================================
یک سلااااام پر انرژی به استاد عباسمنش عزیزم،استاد شایسته ی قشنگم و به دوستان الهی من در غار حرا
خداروصدهزار مرتبه شکر برای سعادت دیدن یک قسمت دیگه از سریال پر برکت سفر به دور آمریکا!
انقدر که ما تو آمریکا گشتیم و قشنگی هاش رو دیدیم والا خود آمریکایی ها هم نگشتند!
باتشکر از لنز دوربین خانم شایسته جانم و دستای قشنگش که با عشق ویدئو هارو برامون تدوین میکنند…
استاد با اجازه تون من عکس قسمت 207 رو گذاشتم روی بکگراند گوشیم،هربار میام گوشیمو باز کنم شمارو میبینم عشششق میکنم عشششق!
از خدا که پنهون نیست،از شما پنهون نباشه،چند بار صفحه ی سرد گوشی رو به نیت کله ی مبارکتون،بوسیدم!
این بکگراند سودِش کجاست؟
این بکگراند همه ش سوده!
هم تمرکز بر رابطه ی فوق العاده ی بین استادام،هم تصور و تجسمش،هم بالاخره جذب کردن دیدن استادام از نزدیک!
میگند از امام علی نقل شده که اگر کسی به من علمی یاد بده،من رو بنده ی خودش کرده،و حتما هم منظورش از با ارزش بودن این کاره!
حالا این همه نتیجه ای که از دوره های استاد گرفتم به کنار،این انس گرفتن با قرآن،این لذت خوندن آیه ها،این رغبت و علاقه، این آشتی با کلام خدا که لطف آموزش های استاد بوده رو من چطور میتونم جبران کنم واقعا …؟
خداوند به من لیاقت بده،توی این مسیر ثابت قدم بمونم،قدم به قدم، پا روی جای پای استاد بزارم و هم خودم به سعادت دنیا وآخرت برسم و هم ثابت کنم وعده ی خداوند حق است.
استادعزیزم، از 27 شهریور ماه ؛توی دفترم مکتوب نوشتم تا 3 ماه آینده میخوام تموم تمرکزم رو،روی دوره عشق و مودت بزارم و پرونده ی این موضوع رو ببندم،برم برای خواسته های بعدیم…
حالا امروز سوم مهر ماه،7 روز از تعهدم گذشته و من میخوام از نتایج همین چند روزم اول برای خودم و بعد برای شما و دوستام بنویسم.
توی این یک هفته من بالغ بر 10 ،15 بار جلسه 1 دوره رو گوش کردم،تا الان که دارم این کامنت رو مینویسم تونستم نیم ساعت اولش رو توی دفترم مکتوب کنم.
=======================================================================================
اولین نتیجه این مسیر در 28 شهریور برای من، نشانه ی روزانه م بود که به محض هدف گزاری من،نشانه ی روزانه م،من رو هدایت کرد به فایل هدف گزاری و آموزش های استاد در این مورد که دقیقا مثل یک نقشه ی گنج بود برام و مسیر رو برام واضح رو روشن کرد.من فقط یک جمله توی دفترم نوشتم و ایمان رو نشون دادم و الله سریع تر از من مسیر رو برام روشن کرد.
=======================================================================================
28 شهریور من راهی گرگان شدم و تو دفتر تاکسیرانی بابل،گرگان،کنار من یک دختر و پسر نشسته بودند که بیخیال جمع حاضر،دستای هم رو گرفته بودن و غرق عشق هم درحال صحبت بودند. و واقعا دفتر تاکسیرانی برای من بوی عشق میداد.
وقتی میخواستیم سوار ماشین بشیم،برای خداحافظی وسط خیابون شلوغ میدون کشوری بابل ی جوری همدیگرو بغل کردند که من شخصا میخواستم برم بهشون بگم آقااا،آقااا نشانه ها دریافت شد به خدا :))) کوتاه بیاین :))))))
به محض نشستن توی ماشین،آقایی که جلو نشسته بود،زنگ زد به همسرش و با محبت بهش گفت من حرکت کردم و نگران نباش،بعدشم که تماسش قطع شد،صفحه ی گوشیش یک عکس از صورت خندون همسرش بود!
منو دااااری،انقدر ذوووق کردم ….
حالا بماند چقدر همسفرهای محترم و با شخصیتی بودند،چقدر آرامش داشتم توی مسیر.
=======================================================================================
29 شهریور رفتم برای جلسه مدرسه ی نیلا نیکا
یک معلم خیلی جدی،یکم خشن و رک،چند باری هم خیلی تند با مادر ها صحبت کرد!
یهو وسط اون همه آدم و مامان بابا ها گفت:مامان نیلا نیکا که از فریدونکنار اومدی تا توی جلسه باشی،من خیلی خیلی ازت متشکرم و دستاتو میبوسم!
(یادتونه موقع امتحان مدرسه،نفر سوم میرفت پایین نیمکت،که تقلب نشه؟من از خجالت میخواستم برم اون پایین :))) )
آخر جلسه هم رفتم ازش تشکر کنم و برم،باز با چشم های قلبی بهم گفت من خیلی خوشحال شدم شمارو دیدم!
آخه چرا ؟:) فرق من با بقیه ی مامان ها چی بود؟جز اینکه نتیجه ی آگاهی های دوره ی عشق و مودت بود؟!
NEVER EVER!
=======================================================================================
ظهر همون روز زنعموم،بچه ی یک ساله به بغل،یک سینی غذا از طبقه ی بالا آورد برای من،یک بشقاب پر از برنج و خورشت،با اینکه بهش گفته بودم برام غذا درست نکنه،با اینکه میدونه من نون و برنج نمیخورم!
میگفت اینارو بخور جون بگیری!
=======================================================================================
29 شهریور تولد نیلانیکا بود،آدم هایی بهم زنگ زدند تولد بچه هارو تبریک گفتند که من تولد خودشونم نمیدونم چه برسه تاریخ تولد بچه هاشون!
=======================================================================================
بخاطر سفر عمه م به مشهد،از من خواست پیش دخترعمه هام باشم تا تنها نباشند،منم دیدم دردسری برام نداره،رفتم پیششون و این دوروز انقدر بهشون خوش گذشت و دوست نداشتن من برگردم!
نقطه ی عطف ماجرا اینجا بود که پدر ومادرشون اینارو به من سپردند وکلی ازم تشکر کردند که حضور من،باعث آرامش خاطر اوناست.
خبر نداشتن من این گوزیلاهای دهه هشتادی رو بردم دور دورِ جاده ناهارخوران اونم شب جمعه :)))))
(فرزندان خود را به من بسپارید :)))) )
=======================================================================================
خداوکیلی اینو بخونید خیلی باحاله
جمعه میخواستم برگردم فریدونکنار،با اینکه درطول هفته ماشین کم پیدا میشه چه برسه جمعه،نیم ساعت نشد از دفتر بهم
زنگ زدند که خانم مسافر ها تکمیله منتظر شماییم بیا!
منم جلدی بارم رو جمع کردم ورفتم دفتر مسافربری ترمینال!
به محض اینکه رسیدم،متوجه شدم راننده ای که بهم زنگ گفت سریع بیا،بخاطر اینکه مسافر بارش زیاد بوده و پول دونفر رو حساب کرده،گذاشته رفته!
رییس دفتر زنگ زد بهش کلی ناسزا بارش کرد!و کلی هم از من عذرخواهی کرد!
ولی من لبخند به لب،در آرامش کامل بودم و به خدا گفتم من آماده ی عشق بازی با شما هستم!
مطمئنم برام پلن بهتر داری!
الله رو شاهد میگیرم،5 دقیقه نشد من سوار ماشین بعدی شدم،با راننده ی بسیااار محترم که هنوز حرکت نکرده اول کولر ماشین رو برامون روشن کرد!
و مسافری که بامن سوار شد میخواست بره بابلسر!
اینجوری شد که بجای پیاده شدن در بابل،با لذت و آرامش اومدم تااا بابلسر!
از شخصیت،شعور،احترام و ادب دوتا مسافر ها و راننده هم هرچی بگم کم گفتم!
این مدیریت ها رو کی انجام میده غیر الله؟ که من رو در زمان مناسب،در مکان مناسب،با انسان های فوق العاده قرار میده؟
اینا همش نتیجه هماهنگی روح و ذهن با کمک آموزش های استاده و لاغیر!
=======================================================================================
توی مسیر بودم،برای همون شب از طرف خانومِ دوستِ همسرم، به مهمونی دعوت شدم که طبق معمول بخاطر اینکه خبر داشتم توی مهمونی چه کسانی هستند در کمال ادب،عذرخواهی کردم که نمیتونم بیام.
درحالیکه من ارتباط خاصی با این خانوم دوستمون ندارم خیلی وقته و از جمعشون کنار کشیدم،عین متن SMS ش رو بعد از رد کردن دعوتش اینجا مینویسم
(به قول یاسمن:استیکر با دست توی پیشونی زده به مقدار لازم)
من دلم تنگ شده،خیلی خیلی خیلی دوستت دارم عزیزم،کی ببینمت،فکری برای دل ماهم بکن
واکنش من : اَی خِدااااا :))))))
=======================================================================================
شنبه شیفت شب بودم، طبق معمول تعداد مریض کم،نیرو بیشتر
دوتا مریض استیبل دادند به من که هیچکدومشون کیس ICU هم نبودند!تا خود صبح تخت خوابیدن و هیچ کاری نداشتند!
توی شیفت دوبار کد99 خورد که خداروشکر من عضو کد نبودم اصلا و همکارم رفت!
یک نرس جدید اومده توی بخشمون،تو شیفت بهم گفت،حالا که من تازه اومدم اینجا،تو داری انتقالی میگیری میری؟ نمیشه نری؟
کل شیفت بیداریم از 12تا 3ونیم،انقدر بیکار بودم که فقط داشتم کامنت میخوندم،قرآن میخوندم،به استاد گوش میدادم درنهایت، برای رفع به خواب رفتن پاهام و جلوگیری از زخم بستر :)) الکی چند بار پاشدم توی بخش راه رفتم!
ساعت 7 صبح که بیدار شدم اومدم توبخش، همون پزشکی که داشت درمورد یک موضوعی با همکارم بحث میکرد که دفتر پرستاری غلط کرده همچین قانونی گذاشته و …از دور منو دید دوتا دستشو آورد باااالااا،گفت سلاااااام صبحت بخییییییر
موقع تعویض لباس،درحالیکه من داشتم با آهنگ عموحسن شلنگ تخته مینداختم،بقیه ی همکارام داشتند غرغر میکردن عجب شیفت گندی بود :)))))))))
=======================================================================================
اینایی که نوشتم چیزایی بود که به یادم اومد وگرنه خیلی خیلی اتفاقات قشنگی هر روز برام میفته و الله به قلب من آگاهه و گواهه بر من که از همه ی اینا قشنگتر نقطه های آبی سایت هستند که هرکدومش رو مثل هدیه ای از طرف خدا، اول روی چشام میزارم بعد باز میکنم چون برای من حکم نوری از طرف خدا هستند و همیشه قلب من رو با عشق و محبت سخاوتمندانه شون،غرق رحمت الله میکنند.
=======================================================================================
در زمینه ی رابطه م با همسرم هم بگم
خداروشکر هیچ بحث و تنشی باهم نداشتیم،رابطه کاملا در صلح و آرامشه،من سرم تو کار خودمه،ایشون سرش توی کار خودشه!
هرچیزیم لازم داشته باشم سریع برام تهیه میکنه،خودجوش داره هرجا عیب و ایراد هست توی خونه برطرف میکنه.
هرچند نشانه ی تغییر به مسیری که من میخوام در ایشون دیده نمیشه و هرچقدر من بیشتر دارم تمرکز میزارم روی دوره ها و قوانین و قرآن و …ایشون بیشتر داره غرق اینستا و اخبار و فوتبال و … میشه!
ولی به قول استاد تو جلسه 1 دوره، توی این مسیر،اگر آرامش داشته باشی،احساس خوبی داشته باشی،روی خودت و باورهات کار کنی همه چیز خیلی ساده و بدون دردسر اتفاق میفته…
حالا اینکه قراره چه اتفاقی بیفته،به قول قرآن که به پیامبر میگه: بگو من از غیب چیزی نمیدونم!
من واقعا هیچی نمیدونم!
کاری که من باید بکنم اینکه فقط و فقط و فقط تسلیمِ خدا باشم و روی خودم کار کنم.
به قول خانوم شایسته:از جلوی خدا بیام کنار و اجازه بدم بقیه کارهای اداری رو جهان انجام بده!
هروقت توی این مسیر نجواها سراغم میاد و میخواد بههر دلیلی ناامیدم کنه،حرف آقا ابراهیم رو باخودم تکرار میکنم که
سه ماه،فقط سه ماه، کر میشم کور میشم لال میشم…
فقط و فقط روی خودم کار میکنم …
بقیه ش رو میسپارم به خدا…..
خداروصدهزار مرتبه شکر برای سعادت یک صلات دیگه،برای این رد پا گذاشتن از خودم ولذت هم صحبتی با بندگان صالح و توحیدی خداوند …
بینهایت دوستتون دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
بنام الله
سلام به سعیده عزیز ودوست داشتنی عزیز دردانه خدا
سعیده چه چهره دلنشینی داری آرامشی که در وجودت داری درچهره مهربان ودوست داشتنی ات مشخص هست
عزیزدلم سعیده قشنگ چقدر لذت بردم از کامنت بی نظیرت
از اتفاقات بینظیری که تجربه کردی
از اینکه در هرلحظه رو خودت تمرکز کردی واحساست رو خوب نگه داشتی
چقدر از آن قسمت کامنتت که در مورد نگهداری بچه های عمه جانت نوشتی لذت بردم وخندیدم از اینکه در برگشت به فریدونکنار به اتوبوس بهتر وانسانهای شریفتر هدایت شدی و…
از کامنتت خیلی حس وحال خوبی گرفتم برام پراز درس بود
سعیده عزیزم صورت چون ماهت رو میبوسم
دوست دارم باعشق
سلااااام به فهیمه ی عزییزم از دل شییفت شب!
هم اکنون که برایت مینویسم از بس روصندلی نشسته امو توی سایت چرخیده م هم پاهایم به خواب رفته است هم شارژ گوشی در حال فوت است :))))
ازت سپاااسگزارم بی نهایت که برام نوشتی عزیزم
قلب مهربووونت رومیبوسم و از خداوند میخوام همیشه در پناه نورِ خودش حفظت کنه …
قلب های رنگیفراوان برای چرخیدن دور سر شما ،یارِ غار حرای من
سلام آبجی سعیده
وای چقدر لذت بخشه خوندن کامنتت در یک شیفت کاری
وای که چقدر انرژی گرفتم
وای که چقدر ذوق کردم برای نشونه هایی که دیدی و با عشق برامون گفتی
از آیه های زیبای قرآن که برامون نوشتی
چقدر جالب بود اون جمله که گفتی
فرزندانتون را با من بسپارید، کلی خندیدم
(استیکر خنده)
به نظر من که با این اراده و این نتایج زیبا و قشنگ
سه ماه دیگه ما خبرهای خیلی خیلی خوشی از عشق و مودت شما خواهیم شنید و پلنهایی که خدا برات کنار گزاشته و شما و ما را متحیر میکنه.
بهترین لذتها و شادیها را برات آرزومندم آبجی سعیده الهی و موحد
سلاااام به برادر عزیزم،از وسط شیفت عصر
بینهایت سپاسگزارم از لطفت؛هر بار نقطه ی آبیت قلب من رو روشن میکنی
از خداوند میخوام به تموم ابعاد زندگی شما و فاطمه جان نور بباره و هر روزتون پر از معجزه های من حیث لایحتسب باشه …
دوستون دارم بی نهایت.
به امید دیدار شما بندگان صالح خداوند در بهترین زمان و مکان
سلام سعیده عزیزم دوست الهی من ویارغارحرا خداقوت ازکار درICU وخیلی عالیه که با باورسازی تونستی شیفتهای آرام وراحت داشته باشی
من همیشه کامنتهای زیبای شما رامیخوانم وانتخاب آیات قرآن که متناسب با موضوع صحبتهایت است راتحسین میکنم واز خواندن آنها لذت میبرم
به موضوع عشق ومودت درروابط اشاره کردی البته من هنوز این دوره راندارم وحتما باتمرکز لیزری روی موضوع نتیجه دلخواه رامیگیری
باذکر مثالهایی که چندروز اخیر درنتایج داشتی وبخصوص ماجرای معلم فرزندان گلت معلومه خوب روی خودت کارکردی
باخواندن کامنت شما یک دفعه به ذهنم اومد که شما درارتباط بهتر وروانتر ومورد دلخواه باافراد دیگر به غیر ازهمسرتان موفق بودید ولی هنوز باهمسرتان به روابط دلخواه مد نظرت نرسیدی میتونه بدلیل مقاومتهای ذهنی وبقول استاد ترمزهای مخفی وریز باشه که به آنها توجه نکردی
همانطور که درکامنت شما هست که همسرتان اخبار وفوتبال وفضای مجازی رادنبال میکنه پس شما عزیزم داری به نکات نادلخواه ایشان که دوست نداری توجه میکنی وطبق قانون موارد مشابه بیشتری را جذب میکنی واین رفتارها را مرتب میبینی
زاویه نگاهت به رفتارهای همسرت راعوض کن که ایشان داره ازدیدن وشنیدن موارد مورد علاقهاش لذت میبره و احساس بهتری پیدا میکنه وشما هم علاقه های خودتون رادارید واسیبی به شما نمیرسه
پیشنهاد میکنم دریک دفتر تمام نکات مثبت ودوست داشتنی همسرت را تک به تک وحتی کوچک رابنویس وهروقت هرچی یادت اومد رابنویس هرخاطره خوبی ازاول ازدواج تابحال داشتید رابنویس باجزییات کامل وببین که خیلی مؤثر است ورابطه تان خیلی بهتر میشه
یک کار دیگر هم اینکه دردفترت مثل فیلم نامه بنویس همان رابطه ای که میخواهی باجزییات کامل وطوری بنویس انگار داری آن را تجربه میکنی همین الان
سعیده جانم نوشتن نکات مثبت همسرت وتوجه به آنها خیلی خیلی کمک میکنه
دوست الهی من همیشه ازخواندن کامنتهایت لذت میبرم وسپاسگزارم برای قلم شیوای شما
دوست نازنینم این مطالب به دلم افتاد برایت بنویسم امیدوارم کمک کنه روابط عاشقانه و عالی راتجربه کنی
درپناه خداوند مهربان سلامت وشاد وموفق باشی
سلام دلبرجان،ازت بینهایت سپاسگزارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی
تحسین شما،تجلی قشنگی درون خودتونه،ممنونم ازت که قلبم رو روشن کردی.
فیروزه ی عزیزم،از پیشنهادی که بهم دادی سپاسگزارم و حتما بیشتر از قبل این موضوع رو رعایت میکنم،اما میخوام بگم اگر اینجا چیزی نوشتم که به نظر منفی اومده،صرفا میخواستم نتیجه ی این مسیری که تا اینجا اومدم به اشتراک بزارم و بگم توی چه مرحله ای هستم.
وگرنه تموم تلاشم رو میکنم تمرکزم روی نکات مثبت باشه و ناخواسته هارو ایگنور کنم.
برای خودم طبق تمرین استاد،سیستم ترجمه درست کردم و اگر یک جمله هم ناخواسته بشنوم سریع تبدیلش میکنم به جمله هایی که میخوام بشنوم…
دوست نازنینم ازت سپاسگزارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.
قلبِ فراوانِ فراوان
سلام و درود وهزاران درود خدا بر سعیده عزیزم خواهر توحیدیم دختر بخدا هر خط از کامنتت رو با عشق خوندم هر وقت بهم میریزم میام سایت کامنت بچه ها رو میخونم و خدا رو شکر نود درصد اوقات کامنتت حجت رو بر من تمام میکنه سعیده قشنگم خواهر خوبم تحسینت میکنم که اینقدر زیبا قرآن رو درک کردی فکر کنم تک تک ایاتش رو از بر باشی چه حس خوبی گرفتم با گفتگوی بسیار زیبات با خدا با اجازت ازش شات گرفتم چقدر خوشحال میشم وقتی میبینم که بچه ها اینقدر عالی دارن نتیجه میگیرن لذت میبرم و خوشحال تر اینکه با خوندن هر کامنت ذهنم بیشتر میپذیره که قانون جواب میده با تمام وجودم تحسینت میکنم که بابت تک تک نتایج هایی که گرفتی حتی کوچکترینشون اینقدر عالی با حس خوب سپاسگزاری میکنی واینقد ذوق میکنی واین ذوق و شوق تو ما رو هم بی نصیب نمیزاره و ما رو هم غرق در عشق میکنه چند وقته ته دلم آشوب بود حس و حال نوشتن کامنت نداشتم اما امروز انصافا فقط اینکه لایک کنم و برم بی انصافی بود باید برات مینوشتم و به قول خودت این نقطه های آبی رو هدیه میبینی اینم ی هدیه ازطرف من که بیشتر غرق در عشق الهی بشی و بیشتر برامون بنویسی امیدوارم همیشه سربلند و سلامت وثروتمند باشی از استادان عزیزم هم بی نهایت سپاسگزارم که نقطه ب نقطه آمریکا رو با عشق به ما نشون میدن هر چند که ما همیشه همراهشون هستیم درسته جسممون اونجا نیست ولی با قلب همراهیتون میکنم در پناه خداوند یکتا
سلااام به برادر عزیزم،آقا سعید
سلام و سلامتی و عشق و نور ورحمت الله به قلب مهربونت
از هدیه ی پرنوری که برام فرستادی،بی نهایت ازت سپاسگزارم.
از خداوند برات از هرچیز که خودت میخوای،بهترینِ بهترین هارو درخواست میکنم.
راااستی،این تلگراف رو از وسط شیفت عصرicu میفرستم برات،استیببل پر از آهنگ شاد و بگو وبخند با مریض ها …
داداش سعیید،اینجا همه چیز در امن و امان اسسسست،آنجا چطور؟
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سلام خدا قوت بر دختر پر انرژی سایت
خواهر من دیگه واسه هممون شیفت های آروم شما عادی شده معلومه که دیگه تو این زمینه باور شما ساخته شده اگه غیر از این باشه واسه ما بچه ها تعجب بر انگیزه و امیدوارم که همیشه و هر روز چه تو محل کار چه تو زندگی شخصی استیبل تر بشید
والا سمت منم همیشه خدا ارومه من کلا آدم خیلی ارومی هستم خدا رو شکر منم دارم چراغ خاموش رو خودم کار میکنم به امید خدا میخوام رو دست بچه زرنگای کلاس بلند شم منتظر باشید که سخت دارم تمرین میکنم
انشالله همیشه خدا حال دلتون عالی عالی باشه
سلام به استادان گرامی و عزیزم
سلام ب سعیده جون
عزیزم منم تعهدمو فک. کنم روز بعد از شما نوشتم
سعیده جان اول بگم بهت ک منم دارم جلسه 1 گوش میدم از اول دوره رو شروع کردم 4 بار گوش کردم ب جز 10 با 20 بار قبل
اصلا جلسه یک خودش کل دورست، هر چی گوش میدی کمه
آرامش خودم خیلی بیشتر شده
دارم الگوهای عاشق و صمیمی رو فوکوس میکنم هر بار ک گوش میدم می نویسم، فکر میکنم و ی جورایی تو هوا م،
ی حسیه
با این حال ک بعصی مواقع نجواها میان ضر میزنن
بعد ب خودم میگم حیف نیست داری غصه می خوری
روز قیامت خدا ازت بازخواست میکنه چرا بخاطر مسائل الکی غصه خوردی
انشالله روزهای آینده از نتایج شگفت انگیزم برات می نویسم
ب قول خودت بوس ب کلت
آزاده ی نازنینم،سلام به روی ماهت
ازت سپاسگزارم که برام نوشتی و ممنونم که به تعهدت داری عمل میکنی
آزاده دیشب داشتم قسمت آگاهی های روح و ذهن رو مکتوب میکردم یعنی همین یک ربع صحبت استاد،2 ساعت ازم وقت گرفت!
ی جاهایی نفسم بند میومد،استپ میزدم،تا یک جون دوباره بگیرم برای ادامه …
انقدر که آگاهی ها سنگین بود برام …
خداروصدهزارمرتبه شکر برای هدایت شدنمون به این مسیر لذت بخش…
آزاده جانم …وعده ی خداوند حقه و چه کسی وفادارتر از خداوند به عهدش …؟
به امید الله،منتظر شنیدن خبرهای عالیت هستم.
دوستت دارم و قلبِ فراوانِ فراوان
سلام به سعیده عزیزم
چقد دوست دارم دخترررر
سعیده جون منم هر چی جلسه یک گوش میدم زیاد درکش نمی کنم ی جاهایی میگم اااا تو خودت داری زندگیتو شکل میدی تو می تونی هر جور دوس داری تو از تصادت یاد بگیر جی می خای ی وقتایی از درک این موضوع قلبم ی جور دیگه ای میشه قوی میشه یعنی اگه با استخون و گوشتمون درک کنیم خودمون خالقیم ب خدا سعیده می ترکونیم
عجب چیز باحالیه
فقط باید درکش کنی ب نظرم همینو درک کنی دیگه تموم….
خیلی برام جالبه
ی وقتایی میگم اصلا ی تسبیح بردار ذکرت بشه من خالق زندگی خودم هستم بی چون و چرا
همینو اینقد بگم ک دیگه قدرت ب کسی دیگه جز خدای خودم ندم
دیروز آرین بردم پیش 1،خودم همش میگفتم آقای مدیرش خیلی خوبه خیلی خوب کار می کنه و خلاصه خوشحال بودم از انتخاب این مرکز برای ارین
روز جشن و شروع کار از کارکردش خوشم نیومد و خورد تو ذوقم
گفتم پشیمون شدم از انتخاب این مرکز خلاصه
تا این صحبت رسید ب گوش مدیر و امروز بهم ز زد اگه ناراحتین من شهریه رو کامل می دم و شما بچتو ببر
منم گفتم اوکی اگه تصمیمش این شد حتما این کارو میکنم
بعدش باهاش صحبت کردم و گفتم ک دلیل حرفم چی بوده و چی خلاصه ب خوبی ماجرا حل شد
حالا فک کردم چرا اینجوری شد
…. سعیده ب این نتیجه رسیدم ک من هی گفتم حائری خوب کار می کنه آدم درستیه، بعد حائری اومد نشون داد ک ن بابا من همچین آدم درستی نیستم
و اون خداست ک باید ب حائری بگه ک چیکار کنه وگرنه خودش هیچ
این درس بود برام ک ازاااده حائری کیه مگه خدااااا فقط
واقعا کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه
البته ببخشید بی ادبی شد
ولی سعیده جون ب این نتیجه ریز رسیدم ک بابا این مردک کیه مگه
کار خوبه خوا درست کنه تا اون موقع هم خدا داشت کا. می کرد ن این مردک
به نام خدا مهربان
سلام به شما خانم سعیده شهریاری
استاد قرآن سایت عباسمنش
کامنت زیبای شما خواندم وقتی اشاره کردی به شهر بابلسر حال کردم چون 13 سال من دانشگاه علامه امینی بهنمیر بابلسر کارمند بودم و چند سالی هست مهاجرت کردم به مشهد مقدس ، و اینجا هم خیلی بهم خوش میگذره قصد دارم در آینده بیام بابلسر و به دوستام و همکارانم سری بزنم ، و اگه شرایط بود به شما در بیمارستان فریدونکنار سر می زنم جهت فقط احوالپرسی ،
پس تا آن موقع به امید دیدار
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
سلام به برادر عزیزم،آقا علیرضا
ازتون سپاسگزارم که لطف کردید و برام نوشتید…
الهی که هرجا زیر آسمون الله هستی،غرق احساس عمیق خوشبختی باشی
به امید دیدار شما؛برادر عزیزم،در بهترین زمان و مکان
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون.
سلام به شما خانم سعیده جان شهریاری
عشق میکنم با خوندن کامنتاتون
همیشه دنبال کامنت شما میگردم
بعضی هارو ذخیره کردم
بنویس همیشه بنویس
با نوشته هات میخندم
گریه میکنم
میگم دمت گرم دختر
نوش جونت نتایج
یه عالمه قلب خوشگل نارنجی برای تو
محدثه جاااانم سلام بروی ماهت رفیق غار حرای من
ازت بی نهایت سپاسگزارم که با نقطه ی آبیت،قلب من رو روشن کردی.
تحسین تو،نشون دهنده ی قشنگی های درون خودت وروشنی روح قشنگته جانم
دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سلام رفیق غار حرای من
چه تعبیر قشنگی
سعیده جانم
میدونی پاسخت چقددرررر خوشحالم کرد و
جواب خدا بود برام که بهش گفتم
خدایا قلبمو اروم کن
وبا دیدن نقطه ابی
قلبم شاد شد وچشمانم قلبی قلبی
با خوندن پاسخت قلبم اروم گرفت
باخودم گفتم دیدی
خدا جواب میده
پس ایمان داشته باش
امیدتو از دست نده
بازم ادامه بده
از خدا میخوام هر جا هستی سعیده جان زیبا
برات دعا میکنم
«خدا در هر لحظه قلبتو اروم کنه»
که قلبمو روشن کردی
منم دوست دارم
به خودت افتخار کن که خدا با نوشته تو بهم گفت اروم باش
هستم
هواتو دارم
میبینمت
باعشق کامنتاتو میخونم
وبرات بهترین هارو میخوام
سلام سعیده ی عزیزم.خواهر دوست داشتنی مجازی من !
واقعا تحسینت می کنم عزیزم.
من قبلا هم براتون کامنت گذاشتم ارسال شد ولی نمی دونم چرا ثبت نشد.حتما خیریتی توش بوده.
چقدر تو شیرین زبانی دختر!
این کامنتهای تو با این قلم زیبایی که داری که هم توش قرآن هست وذکر خدا و هم داستانهای شیرین واقعی خنده رو لبهای ما میاره بسی!
بنویس سعیده جان. همین طور ادامه بده که یکی مثل من بی صبرانه منتطر کامنتهای قرآنی توهه تا اونو یادداشت کنه تو دفترش وبه علم وآگاهیش اضافه بشه وصد البته که تو زندگیش هم استفاده کنه.
بی نظیری خواهر قشنگم .
خداروشکر بابت وجود استاد که ما رو در این فصای مجازی دور هم جمع کرده
خداروشکر بابت این جمع بی نظیر دوستان خدا
خداروشکر بابت وجود دوستان وعزیزانی چون شما که ما درسهای فراوان از کامنتهاشون می گیریم.
در پناه الله یکتا شاد وثروتمند وسلامت باشی عزیزم.روی ماهتو می بوسم.
سادات نازنینم،سلام بروی ماهت عزیزدلم
ازت سپاسگزارم که با نقطه ی آبیت من رو غرق عشق الله کردی.
من کجا و لیاقت این همه عشق کجا؟
فَبِما رَحمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم ۖ وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ ۖ
خداروصدهزار مرتبه شکر برای سعادت حضور در جمع شما بندگان صالح خداوند
مرسی که هستی رفیق غارحرای من
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت
سلام سعیده ی عزیزم.خواهر دوست داشتنی مجازی من !
واقعا تحسینت می کنم عزیزم.
من قبلا هم براتون کامنت گذاشتم ارسال شد ولی نمی دونم چرا ثبت نشد.حتما خیریتی توش بوده.
چقدر تو شیرین زبانی دختر!
این کامنتهای تو با این قلم زیبایی که داری که هم توش قرآن هست وذکر خدا و هم داستانهای شیرین واقعی خنده رو لبهای ما میاره بسی!
بنویس سعیده جان. همین طور ادامه بده که یکی مثل من بی صبرانه منتطر کامنتهای قرآنی توهه تا اونو یادداشت کنه تو دفترش وبه علم وآگاهیش اضافه بشه وصد البته که تو زندگیش هم استفاده کنه.
بی نظیری خواهر قشنگم .
خداروشکر بابت وجود استاد که ما رو در این فصای مجازی دور هم جمع کرده
خداروشکر بابت این جمع بی نظیر دوستان خدا
خداروشکر بابت وجود دوستان وعزیزانی چون شما که ما درسهای فراوان از کامنتهاشون می گیریم.
در پناه الله یکتا شاد وثروتمند وسلامت باشی عزیزم.روی ماهتو می بوسم.
امیدوارم روز به روز موفق تر بشی ونتایج عالی تری بگیری.
سلام سعیده جانم
سپاس از کامنت خوشگلت
از ایه های الهی که تک تک شون نور هدایت هستن و مسیر بهمون نشون میدن وقلبامون آروم میکنن.
خداروهزاران مرتبه شکر بخاطر تک تک نتایجی که نوشتی ونشونه های خوشگلی که دیدی مخصوصا در زمینه ی روابط چون هدفت تمرین عملی دوره عشق ومودت هست
عالی عالی عالی هستی دخترشما
با تاخیر تولد دخترای گلت تبریک میگم و روی ماهشون میبوسم که چنین مامان کاردرست وتوحیدی دارن
داشتم فکر میکردم تو داری یه قدم برمیداری برای خواسته ات و خدا داره هزارقدم برات برمیداره با این همه هدایت ونشونه .
من حتما اومدم به شهرتون با آهنگ عموحسن در بدو ورود به شهر میرقصم تا فرکانسم بهت برسه .
خیلی تحسینت میکنم عزیزم
ان شاالله پراز نتایج باشه تک تک کامنت هات سعیده ی توحیدی ما.
سالم وشاد وثروتمند باشی در کنار دخترای گل و همسرعزیزت .
بووووووووووووووس
سلام فاطمه جانم،سلام زیبا،سلام دلبرِ شیرینِ داداش رسولم
سلام و سلامتی و عشق و نور ورحمت الله به قلب مهربونت
بی نهایت ازت سپاسگزارم که برام مینوسی وقلب من رو روشن میکنی جانم.
خدا میدونه من دیگه هروقت این آهنگ رو گوش میدم یاد شماها میفتم و بیشتر ذوووق میکنم.
دوووستووون دارم بی نهایت و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوانِ فرااااااواااااان
بنام خداوند مهربان
بهبه بازم ی کامنت بینهایت لذتبخش دیگه
چقدر عالیییی از قران استفاده مبکنید چقدر درک درستی دارید چقدر بنده خوبی هستید چقد شاگرد خوبی هستید
و افتخار میکنم ک عضو سایت و با شما هستم
خیلیییی ببنظیر بود بخدا
خیلی خابممیومد ولی گفتممیخونم و کامنتممیزارم براش
واقعن کیس استادی خیلییی معرکه ای هستی برام
قبلا همیشه فکر میکردمدکتری و پرستاری شغل هابی هستند ک نمیزارنتو روی خودت کارکنی
مطمعنن اگه منبودم توس شرایط شما از شغلم برای اجرای قوانین انصراف میدادم خخخخخ
ولی شما خیلییی عالی داری استفاده میکنی و اتفاقن بمن ثابت کردی کمیشود و کارکردنروی باورها و خودت هیجربطی ندارع به شغلت یا هرچیزی
برای نتایجی ک کسب کردی طیِ 7روز گذشته بهت بینهایت تبریکمیگم
انشالله هرچی به صلاحت هست همونمیشه و یکروز میایی از رابطه شگفتانگیزت برامونمیگی
دوست عزیزم خیلییی ازکامنتت لذت بردم
خیلی دوستت دارمو عاشقانه کامنتهاتو میخونم
درپناه الله یکتا موفق باشی همیشه
سلام دوست عزیز
فرکانس بالا تون رو تحسین میکنم
دوره ای که کار میکنی پر از خیر و برکت است نه تنها برای خودتون بلکه برای من و دیگرانی که کامنت پر ارزشتون رو خوندن…..
من امروز عصر یک بحث با همسر داشتموساعت 11ونیم داشتم کامنت شما رو خوندم که همزمان با اون همسرم دوباره بحث روپیش کشید و چهار بار ازم عذر خواهی کردو حرفایی محبت آمیزی میزد این مطمئنم از برکات کامنت عالی شمابود….
شاد و سلامت ثروتمند در دنیا و آخرت باشین
خانم شهریاری
سلام
ماشالله زدین تو خط حفظ قرآن ها!
ماشالله به اینهمه حضور ذهن و ذکاوت و انتخابهای درست که ناشی از ارتباط درستتون با ربّتونه
امیدوارم با همین فرمون برین و زندگیتون پر از سورپرایز های عالی باشه
اما،
در خصوص یک کامنتی که چند شب پیش از شما خوندم یه کلمه ای توجه منو جلب کرد و اونم کلمه سیکل معیوب بود که گویا تو ذهنتون چنین شکل گرفته که شما توی یک سیکل معیوب و احتمالا نادرست قرار گرفتین
در قدم 4 استاد فک کنم جلسه 5 یا 6 باید باشه که میگن هر کس هر جا هست جای درستشه ، باید همونجا باشه اگه غیر این باشه نادرسته
هر چند فهمیدن درست و درک کردن این جمله خیلی سنگینه و ذهن میاد جلو میگه نهههه این چه حرفیه بابا فلان و از این حرفا
اما در واقع درسته و خیلی هم درسته
ما یه مسئول داشتیم یه زمانی ، بعد بچهها میومدند تو جلسه ها میگفتند فلانی که قبل ما بوده فلان کرده اون یکی دیگه بیسار کرده و …
این بابا میگفت ببینین هر کسی هر کار کرده درست بوده
بعد دیدم راست میگه بقول دوستی هیچکس نمیخاد کار بد کنه همه تو فکر اینن که بهترین تصمیم رو بگیرن و بهترین نحوه رو عمل کنن
اما به تناسب موقعیت و مدار و فرکانس و سن و سال همون موقع
یعنی اگه یه زمانی من و شما به هر وسیله ای برگردیم به گذشته دوباره از همون راهه میایم که الان اومدیم یعنی همون تصمیمات و همون حرکتها
بقول استاد فکر کنم در عزت نفس میگن یا در نتایج دوستان آقای عطار روشن
میگن الان میان به شما میگن اگه از فلان راه میرفتی نتیجه بهتر داشت خب از کجا معلوم شما که اون راه رو نرفتی دارین حدس میزنی که اون راه بهتر ه
به نظر من با توجه به چیزی که از آموزههای استاد یاد گرفتم اینه که قبول کنم این شرایط چه خوب چه بد خودم با دست خودم ایجاد کردم و بپذیرم
باهاش در صلح بیفتم مثل انجمن ان ای که میگه بپذیرم اون چه رو نمیشه تغییر بدم
قدم اول اصلاح یک معتاد تسلیم و پذیرش اعتیادشه
ما باید دست از جنگیدن برداریم و بقول ابراهیم عزیز بگیم خدایا اوضاع خیلی خرابه خودت بیا وسط .و اونوقته که خدا فرمون رو میگیره و خودش رو براه میکنه
هیچ عیب و نقص در قوانین خداوند وجود نداره و بنا بر این در رخ دادن اتفاقات هم همینطور
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو به خواهرم منتقل کنم .
ببخشید شاید جای این کامنت اینجا نبود ولی پی وی که نداریم همین میشه دیگه
ممنونم که هستین و مینویسین که همه مون استفاده کنیم
در حضور رب العالمین شاد و موفق باشید .
درود بر شما سعیده جان که با هر بار خوندن نوشتههای غرق در نور و آگاهیت چندین مدار در توحید و تسلیم و اخلاص بالاتر میرم
خداروشکر برای چشمهایی که این کلمات موزون رو میبینه و مهمتر ازون فرکانسی که درک میکنه بهاندازه ظرفش ازش بهرهمند میشه
خدایی که همه چیز رو از اول برای ما معنی کرد
عشق
ثروت
خوشبختی
آرامش
سلامتی
محاله این لطفها یادمون بره
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
چه چیزی زیباتر ازینکه چشم و گوشمون به پدیدههای اطرافمون باز شده
مگه بهشت چیزی غیر ازینه؟
مگه نمیگن همه چی گل و بلبله؟
خب اینجا هم که ما داریم این گل و بلبلهارو میبینیم
روی تراس خونمون یه حالت باغ مانندی هست این پرندهها میان یه عاشقی بازی میکنن
صبحها با صدای این پرندهها از خواب پا میشی
بعد که نگاهشون میکنی میبینی ساعتها میشینند روی شاخهها و مراقبه میکنند تسبیح میکنند خدای مهربان رو
انقدر این فضا زیبا و روحانیه که فقط میگم خدایا شکرت
اینها همه به لطف این جریان هدایته
جریانی که در زمان مناسب ما رو سوار بر خودش کرد
همه آدمهایی که تو زندگیمون هستند
همشون
جلوهای از جمال پروردگارند
همه آدمها حتی اونهایی که مطابق میل و مسیر ما نیستند عزیزدردانههای خدا هستند و در پیشگاه خدا بسیار ارزشمند
خیلی باید بیشتر مراقب رفتارها و حرفهامون باشیم
خدا از ما توقع داره
مثل همان موقع که موسی را فرستاد پیش فرعون گفت حواست باشه باهاش زیبا حرف بزنیها
مثل اون موقع که یونس رو انداخت تو دل نهنگ گفت حواست باشه با بندههای من کجخلقی نکنیها
یه وقت فکر نکنی چون یونسی برام از بقیه عزیزتری
مثل همان موقع که به محمد گفت آقا گوش به حرفت نمیدن
تو کاری بهشون نداشته باش
تو کار خودت رو بکن
تو میگی مسیرم درسته
اوکی
راهت رو ادامه بده
تو وکیل اونها نیستی
در یک کلام حق نداری به خاطر رابطه خوبی که بین من و تو ایجاد شده بخوای با رفتار اشتباهت حتی برای یه لحظه هم حقیقت نادرستی رو برای بندههای عزیزم جا بندازی
نه
این خبرا نیست
خدا به همه ما به یه اندازه نزدیکه
دلیلی نداره اگه داریم عشق بیشتری حس میکنیم فکر کنیم خدا فقط برا خودمونه
اگه خطاکارارو دوست نداشت که انقدر پیامبر نمیفرستاد
انقدر نمیگفت برو باهاشون حرف بزن
کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
ما باید جلوه خداوند باشیم
نباید رابطه دیگران رو با خدا قضاوت کنیم
این اشتباه رو یه بار من انجام دادم و میدونم که چقدر دلشکنندست
واسه همین به خودم قول دادم که هر کسی که در برابرم قرار میگیره از رفتار و کلام و منشم بوی خدارو حس کنه
حتی اگه شده 1٪ به یاد بیاره مهر خدارو
از شما دوست نازنیم بسیار سپاسگزارم
مثل همیشه خودش هدایت کرد
ایدهای نداشتم که دراینباره بنویسم
اما گفت بگو
ما هم اطاعت امر کردیم
سلام جناب مقدم عزیز
سپاسگزارم به ندای قلبتون گوش دادین و این اگاهی نابو با ما به اشتراک گذاشتین
انگار که اینو برای من فقط نوشتین دقیقا در گیر همچین موضوعی بودم ک هدایت شدم به کامنت فوق العاده شما
الهی شکرت که هدایتات از همجا همیشه میرسه و مسیر درستو نشونم میدی.
من عاشقتم و سعی میکنم به آنچه بهم میگی عمل کنم.
الهی که همیشه حالتون با خدای درونتون عالی باشه
هزاران درود بهتون جناب مقدم عزیز
ممنونم از کلام نورانی تون
چقدرررررررررررررر به حق و زیبا و دلنشین بود…
الله اکبر که وقتی به نشانه ها دقت میکنی چه هدایتهایی رو در مسیرت قرار میده..
ممنونم که با وجودی که ایده ایی نداشتین اما شجاعت به خرج دادین و این جملات الهی رو که بر قلبتون گفته شد ، نوشتین و ثبت کردین…
بینهایت سپاسگزارم از شما برادر ارزشمندم
در پناه نور و عشق الهی باشید
سپاسگزارم اقا احسان بابت کامنت های که میزارین واقعا هم لذت بخشن و هم اگاهی بخش
خدا خیرتونبده واقعا چه خوبه کسی منو میبینه یا میاد پیشم هر کسی که هست با هر نوع تفکر و نگاهش من باهاش خوب برخورد کنم خدارو بینمون حس کنیم همین
نه اون شخص روزی منو میده نه میگیره ی انسانه که هدایتش با خداست تا میرسیم به هم نخایم همدیگرو عوض کنیم یکم مهربون باشیم با هم و رد شیم کی از لحضه بعدش خبر داره
تا توانی دلی به دست آر ک دل شکستن هنر نیست
نگاه مون وقتی از روی خیریت جهان باشه بدون ترس عشق میورزیم کاری به درون ادما نداریم درگیر درون ادما نمیشیم درون من وقتی ازش بوی گل بیاد رایحش میپیچه سرایت میکنه به بیرون وقتی عاشق خوبی درونمون باشیم و اونو کسترشش بدیم بقیه امور کار رو دادیم دست خدا شب و روزت روشن به نور هدایت الله
سلام به سعیده عزیز
خواهر خوبم من عاشق کامنت های شنا شدم چقدر عالی وتوحیدی عمل میکنی
وهمیشه در مدار درست داری حرکت میکنی واقعا از این که اونقدر آیه های قران را به جا تو هر کامنتت میزاری ممنونم من خیلی درس ها گرفتم از این همه تمرکز لیزری ات
ممنونم امیدوارم همیشه سربلند باشی
سلام به خانم سعیده شهریاری
بازم خواستم از شما بابت این کامنت های عالی که سرشار از آگاهی و حال خوب هست تشکر کنم من و همسرم مشتاقانه کامنت های شمارو میخونیم و لذت میبریم .خواستم فقط از شما بدینوسیله تشکر و قدردانی کنم .
در پناه خداوند شاد، تندرست و ثروتمند باشید.
به نام خداوند مهربان و عاشق
به نام یگانه معبود من معشوق من
سلاممممممممم خدا به بنده بهشتی اش
سلاممممم سعیده قشنگم سعیده توحیدی من سعیده نازنین من
سلامممم به روی ماهت
سلام به قلب درخشانت
سلاممم به وجود ارزشمندت
سعیده عزیزم نقطه آبی ات را دریافت کردم به گفته خودت گذاشتم روی قلبم و قلبم پر از عشق شد آمدم کامنتت را خواندم پرواز کردم عزیز
منم رفتم آهنگ هنگامه عزیز پلی کردم و با خدا عاشقانه و مستانه رقصیدم بخاطرر تغییرات عالی که داشتم شکرگذاری کردم و خدا را بوسیدم
و به گفته خودتان تصور کردم با هم میرقصیم و میخندیم و کلی از خدا و قانون میگویم و چشم های ما از عشق الله اشک میریزد قلب ما از عشق الله گرممممم شده لب های ما سپاسگذاری میکند با تمام وجود شاد شاد هستیم
با یاد کردن تغییراتتت منم یاد معجزات زنده گی خود افتادم
من که هر جا میروم افرادی که همرایی من رو به رو میشوند چنان عاشقانه به من نگاه میکنند که من قشنگ انرژی شان را حس میکنم
چند روز پیش در حال قدم زدن یکی از اشخاصی که در یک آموزشگاه زبان میخواندم مرا در جاده دید و دختر کوچکش را فرستاد صدایم زد من حتی اسم شان یادم نبود و یادم نبود در کجا دیدیم شان این خانم من را بغل کرد و چنان از دیدنم خوشحال شد و عشق کرد که غرق حس خوب شدم
یا در جاده بعضی ها قشنگ آنچنان به من لبخند پر از عشق میزنند با حس خوب نگاه میکنند که من قشنگ خدا را از پرده چشم اونا میبینم که برایم طلب خیر میکند
چون من همیشه به رفتار مادرم طوری توجه کرده بودم که به برادرم بیشتر توجه میکرد زمانی که من قانون نمیدانستم ناراحت میشدم ولی مادرم حالا چنان به من عشق میدهد که میگوید از این دوست داری برایت بپزم
یا خواهرم امروز از من با تمام وجود تشکر کرد در حالی که من کار خودم را انجام دادم و هر لحظه به من میگوید پاکیزه تو بی نهایت قلب بزرگ و مهربان داری
یا برادرم که همیشه عاشقانه صدایم میزند
پدرم که از بیرون میاید برایم خوردنی میارد و من چنان زوق میکنم مثل طفل یکساله
یا فامیل های نزدیک ما عاشقانه دوستم دارند و مشتاق هستن خانه های شان بروم ولی من نمیروم چون میخواهم همیشه در این فضا باشم
یا با دوست هایم که نو یا ده ماه شده قطع کردیم بار ها دیدیم از دیگران پرسیدند و دلتنگ شدند
تمام اینا از برکت آموزش های استاد هست
داشتم فکر میکردم وقتی خداوند انسان را عزت بدهد چطور عزت میدهد
استاد بیبین چقدر عاشق دارد که همه عاشقانه مشتاق هستن بیبیند مثل من مثل شما یا هزاران نفر دیگر
عزت دادن الله بی نظیر هست
الهی روزی استاد از نزدیکبیبینی و عاشقانه سپاسگذاری کنی از نزدیک
عزیز من از خدا برایت بهترین را میخواهم
همیشه به ما انگیزه میدهی همیشه به ما عشق میدهی امروز از خواهر کوچکت عشق دریافت میکنی
عزیز من رفیق قوی من ادامه بتی ادامه بتی ادامه بتی نتایج از این همه بزرگتر میشود از این هم اوضاع عالی تر میشود از این زیباتر میشود
ادامه بتی او روز هم میرسد که چنان نتایج خلق کنی که کلاه از سر عقل بشر بیفتد پایین و هر کی بپرسد چی کردی سعیده ؟؟
شما فقط بگویید من چیزی نکردم همش کار خداست
چنان نتایجی خلق کنی و میکنی که از شدت خوشحالی اشک شوق بریزی و از عشق خدا پرواز کنی به قول حافظ سماوات بیگری
آنچنان زنده گیت غرق سعادت و خوشبختی شادی ارامش و ثروت شود که ندانی در زمین سکونت داری یا روی ابر ها پرواز میکنی
آن چنان از زمین و زمان عشق دریافت کنی که مست عشق الله شوی
آنچنان رابطه قشنگ بسازی که هر لحظه الله را در چشمان یارت بیبینی
آنچنان زنده گی ات عطر و بوی خدا بگیرد که دیگران با دیدن اش مست الله شوند
آنچنان عزت پیدا کنی که سردار شوی عزیز من
از خدا برایت عالی ترین ها را میخواهم ادامه بتی که نتیجه در حال خلق شدن هست
خدا با شما هست
خدا پشتیبان شما هست
خدا یاور شماست
خدا عاشق شماست
دوستتتت دارم عزیز من به خدا میسپارمت
بوسسسسسسسس به روی ماهت
سلام بهت پاکیزه قشنگم
دوست توحیدیم که روحتم مثل اسمت پاکیزست
خیلی دوست داشتم برات بنویسم
خواستم بگم کامنتت خیلی حس خوبی بهم داد…ناخودآگاه کامنتت رو با یه آهنگ بی کلام زیبا تلفیق کردم و نگم برات رفتم رو ابرا :)))
چنان اون دعا های زیبای آخر کامنتت در اعماق وجودم نفوذ کرد که یه لحظه احساس کردم اونارو برای من نوشتی
دوست قشنگم امیدورام همیشه اینطور غرق عشق خداوند باشی و همیشه حست فوق العاده باشه
دوستت دارم عزیزم
پاکیزه جاااااااااااان.تو فوق العاده ایی.فوق العاده مینویسی.چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت.دختر چه قدر زیبا دعا کردی.باور کن وقتی اون تیکه کامنتت ک واسه سعیده جان دعای خیر کرده بودی رو میخوندم،قلبم باز شد اصلا انگار خنک شدم.
آنچنان زنده گیت غرق سعادت و خوشبختی شادی ارامش و ثروت شود که ندانی در زمین سکونت داری یا روی ابر ها پرواز میکنی
آن چنان از زمین و زمان عشق دریافت کنی که مست عشق الله شوی
آنچنان رابطه قشنگ بسازی که هر لحظه الله را در چشمان یارت بیبینی
آنچنان زنده گی ات عطر و بوی خدا بگیرد که دیگران با دیدن اش مست الله شوند
آنچنان عزت پیدا کنی که سردار شوی عزیز من
خدایا تمام این آرزوهای قشنگ برای سعیده جان،پاکیزه جان،من و تمام دوستان حاضر در غار حرا.آمین
خدای مننننننن
عجب کامنتی بود :)))))))
ممنونم سعیده جون
چقدر دریافت داشت این کامنت.مدتیه شما جزء موردعلاقه هام هستین و همیشه حواسم هست که بخونمتون و از کیلومترها فاصله پیام الهیتونو بشنوم.
من همیشه دقت میکنم به پیشینه عضویت دوستان درسایت
و من و شما تقریبا باهم عضوسایت شدیم
این برام عجیب بود که شما چقدرتمرکزی و عالی
روی خوتون کارکردین.
تصمیم گرفتم چالش سه ماهه ای که برای ماه های پیش رو درنظرگرفتین رو
واردبرنامه ام کنم.
و تمرکزی تر روی فایل ها کارکنم .
{{{{{میخوام متعدانه فایل هاروگوش بدم و عمل کنم
و نت برداری کنم.}}}}}}
و حتما از نتایج و نشانه های این مسیر
مینویسم.
به نام خداوند بخشنده ومهربانم
سلام به سعیده عزیز و فعال و دوست داشتنی
کامنت هات و باعشق میخونم و خیلی خوشحالم برای نتایج عالی که گرفتی خداروشکر میکنم که تو این سایت بهشتی دوستانی چون شما رو دارم با سواداهل عمل به قوانین و با نظم
میخواستم تو کامنت قبلی براتون بنویسم نشد هدایت شدم الان بنویسم و تبریک بگم موفقیت های عالی برادرتون ان شاالله همیشه در کنار هم شاد و سلامت و موفق باشید
اتفاقا من همون روز جلسه 12دوره کشف قوانین رو گوش میدادم که خیلی فوق العاده بود به دلم اومد که بگم هرچند خودتون استاد هستید
استاد گفتن برای اینکه به هدفتون خواستتون برسید قبلش همه نکات مثبت و یجورایی سناریوی رسیدن به هرخواسته هدف ..در طول روز از کوچکترین تا بزرگترین خواسته از لحاظ ذهن برای خودتون بنویسید در موردش صحبت کنید در مورد نکات مثبتش بعد روزتون شروع کنید قدم بردارید چون ذهت عادت داره منفی بافی کنه ما باید آگاهانه خواسته هامون رو جهت دهی کنیم اونجور که دوست داریم اتفاق بیفته شاید اولش مثلا نشه یا مثل خودش اتفاق نیفته ولی انقدر ادم مینویسه و حسش میکنه دیگه چاره ای نداره باید بشه این حرفا نیست (به قول دوستان استیکر خنده )خیلی لذت بردم از این فایل هدایت شدم این حرفا رو اینجا بزنم
خیلی برام عزیز و با ارزش هستی که برای خودت زندگیت ارزش قائل هستی هدف داری و برای بهتر بودن خودت تلاش میکنی عزیزم شایسته بهترینها هستی من کیف میکنم کامنت هات رو میخونم .
خیلی دوست دارم ببینمت از نزدیک ان شاالله که اتفاق میفته
برات دنیای سراسر سلامتی شادی خوشبختی همراه همسر و دوقلوهای عزیزت میکنم .
سلام سعیده عزیز شهریاری
اونجا که در مورد پرندها کفتین که خداست که اونارو اون بالا هدایت میکنه
ی لحضه ذهنم گفت اونا بال دارن پرواز میکنن خدا کجا بود الله اکبر از این تفکر نا زیبا اون بال رو کی داده
کی که آفرینش رو انجام میده کی که جون میده
خب ولی من چی گفتم به ذهنم یا چه فکری کردم قبل این که بیام و کامنت شما رو بخونم تو حیاط بودم و به اسمون و ماه نگاه میکردم که از پشت ی ابر اومد بیرون و داشت حرکت میکرد و با خودم میگفتم ببین خداوند فکر همچی رو کرده ماه رو گزاشته اون بالا تا ما تو ظلمات شب نمونیم بعد که اون فکر گذشت از سرم در مورد پرندها تو آسمون
ی لحضه گفتم ماه چی ماه هم بال داره داشت حرکت میکرد اون بالا کی اونو نگه داشته حالا چی داری برای گفتن
کی تو رو هدایت کرد تا به ماه نگاه کنی کی اوردت تا کامنت سعیده خانم رو بخونی کی که داره قدرت نمایی میکنه برات کی که این هماهنگی رو انجام میده همونی که اسمش خداونده همونی که انقدر بزرگه که تورو توی این جهان یادش هست
خدایا خودت هوامو داشته باش هوای بچهای سایت و سعیده خانم عزیز رو یا حق
سلام بهت سعیده ی قشنگ من
هر بار که کامنت میذاری نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم و یه چیزی منو میکشه تا برات بنویسم
راستش قبلا دیدم که شعرای مختلف رو کنار هم دیگه قرار میدن و به یه مفهوم زیبا و یکدست میرسن اما این اولین باری هستش که میبینم آیه های قرآن به این زیبایی در کنار هم قرار گرفته و انقدر مفهوم قشنگی پیدا کرده…عزیز دلم فقط دارم نگاه میکنم به چه درکی از قرآن رسیدی که اینطور آیه هاش رو مثل داستان واسه خودت درست میکنی واقعا بهت افتخار میکنم :)
از نتایجی که توی بحث روابط گرفتی خیلی خیلی خوشحالم و مطمئنم که روز به روز نتایجت بزرگ و بزرگ تر میشه
ازت ممنونم که تو قسمت قبل جواب کامنتم رو دادی و به قول خودت با نقطه ی آبی که برام گذاشتی پر از حس عشق شدم
پروفایلتم خیلی قشنگه …روز به روز داری زیباتر و جوون تر میشی
موفق باشی عزیز دلم
سلام سعیده جانم فرشته الهی
عزیزدله خدای قشنگ و مهربون
دور سرت بگردم من که عشق بازیات منو دیونه کرده
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اول نیت کردم و کامنت شما رو شروع کردم به خوندن خدایا از اینهمه آرامش و صلح و دوستی که با خودت و خدا داری تبریک میگم و تحسینت می کنم ، تبریک برای تمام نتایج عالیت، منم انگار تمام اون لحظات عاشقانه رو از نگات دیدم و احساس کردم ، بخدا هر خط کامنتت به چشمم میکشم که تبرک بشه عزیزدل مریم دوردوووونه قلبم
آهنگ دور دونه احسان دریا دل داره تو ذهنم خونده میشه
دردونه قلبم مونس و هم همدم
دلیل هر خندم نیستی به مو بندم
هوری و هی محشر زیادی تو کمتر
سوخته بهارم باز خسته نشی خستم
آدمت میشم اگه حوام بمونی
یکمی لجبازی کلی مهربونی
گم شدم تو گرمیه اون دوتا چشمات
واسه من ستاره نه یه کهکشونی
یکی و یک دونه خانومه این خونه
شیرینو دیونه دلم بمونی میمونه
کناره من باشی به عشقه من پاشی
وقتی که بیرونم منتظرم باشی
درمونه هر دردم بخندی میخندم
جلو خدامم باز میگم تویی حقم
آدمت میشم اگه حوام بمونی
یکمی لجبازی کلی مهربونی
گم شدم تو گرمیه اون دوتا چشمات
واسه من ستاره نه یه کهکشونی
عزیزدلم بخدا که عاشقتم..
سعیده جان خدا شاهده کامنتت خوندم تموم شد گفتم سعیده جونم از کامنتت امروز نتیجه میگیرم اونم در روابط حالا ببین کی بهت گفتم … آماده شدم و رفتم دنبال کارهام خداشاهده از خونه نزدیک سی یا چهل متر دور نشده بودم که یه نفر که دیشب بهش فک میکردم و دیدم اونم دوبار در یک روز یعنی همزمانی در حد عالی بودا
رفتم اداره خداشاهده بهم گفتن کارت اصلا حل شدنی نیست داشت اشکم در میومد گفتم اوکی این حرف شماست نه خدای من ،بخدا از اتاق در اومدم در راهرو اراده نشستم و شروع کردم به خوندن آیه
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.
گفتم خدایا من تسلیم امر تو هستم من هیچی نمی دونم تو از تمام خیر وبرکت ها خبر داری نه من اگه صلاحم به این کار هست باشه من تسلیمم داشتم با خدا صحبت میکردم که یکی از همکارام اومد کنارم نسشت شروع کردیم به خوش و بش کلی خندیدیم بهش گفتم برم ببینم کارم به کجا رسید یه سوال بپرسم و بیام ، رفتم و به طرز عجیبی همون آدمی که یه ساعت قبل بهم گفته بود الا و بالله فقط همین و تمام … کارم به راحتی و آسونی راه انداخت و گفت خانم شما می تونید برید بسلامت، بخدا همه آدمهایی که قبل از من اومده بودن همه هنوز منتظر بودن کارشون راه بیافته من فقط برای یه سوال رفتم… متعجب منو نگاه میکردن و خداروشکر خوشحال و شاد از اداره اومدم بیرون و بیشتر از کار از این بابت خوشحال بودم که تسلیم خدا و امرش شدم و همه چی سپردم به خودش و آنی جوابم داد به طرز شگفت انگیز
الهی ممنونتم خدایا شکرت خدایا بازم ممنونتم
همین که از در اداره در اومدم همون دوست صبحی که دیدم مجدد ملاقات کردم و کلی انرژی مثبت گرفتم الهی شکرت
و در راه برگشت یکی از دوستان قدیمی دیدم که کلی بغلم کرد و گفت دلم برات یه ذره شده بود چرا نمای پیشم چرا دیر به دیر میای … بازم خدااا ممنونتم
اومدم خونه یکی از دوستان دیگه ام تماس گرفت و کلی قربون صدقه ام رفت و گفت مریم تورو خدا میشه یه روز وقت بزاری حضوری همدیگر ببینیم کلی دلم برات تنگ شده
دوتا از شاگردام که یکی تماس گرفت و نزدیک نیم ساعت صحبت میکردیم که خانم تو رو خدا امسالم بیا برای ما تدریس کن و تو رو خدا بیاین ببینمتون و کلی دلمون تنگ شده و.. خدایا بازم ممنونتم
و یه شاگرد دیگم که پنج سال پیش معلمشون بودم بهم پیام داده که خانم کلی باهاتون حرف دارم در قالب ویس براتون میفرستم و… خدایا عاشقتم تمام
سعیده عزیزم ،نازنین خداوند، همه این نتایج از خوندن اول صبح کامنت شما که خداوند بر قلبتون جاری کرده و شما عاشقانه برامون نوشتی بود
عزیز دلم دووورررردووونه قلبم مونس و هم همدم ….خیییییییلی دوست دارم
سلام بر سعیده خانم عزیز و دوستای همفرکانسی
من همیشه وقتی فایل جدید میاد رو سایت اولین کارم اینه که دنبال کامنت های شما بگردم و از طریق قلم قشنگ شما با خدای خودم عشق بازی کنم البته استاد عزیزمم کارو یه کم سخت کرده برام تازگی کامنت های برترو حذف کرده باید اول سرچ کنم برم تو پروفایلتون بعد برم تو کامنت های شما و ادامه کار:) ولی درهر حال پیداتون میکنم و با کامت هاتون بعضی وقتا مخندم بعضی وقتا گریه میکنم از سر شوق چون با حال دل الان شما کامل آشنام و درک میکنم هر چی بر زبون میارین
حال و روز این روزای دل منم خیلی به شما نزدیکه که کارهارو میسپاری دست خدا و میگی من تسلیمم خدا جون این کارو انجام بده
من نمیدونم چه چوری ولی خودت حلش کن
.
.
من دو هفته پیش دنبال خونه ای بودم که یک سال پیش تو تجسماتم خلقش کرده بودم و ویوی مورد نظرمم حتی در ذهنم ساخته بودم که چه موقعیتی داشته باشه و چقد بلند باشه که همه شهر دیده بشه و حتی نورگیر بودنشم مشخص کرده بودم و البته با قیمت دلخواه خودم نه عرف بازار و قانون بنگاه و غیره فقط و فقط با قانون خدا میخواستم پیش برم
خلاصه با خانمم زیاد اینور اونور رفتیم نگاه کردیم و همه میگفتن بابا دیونه شدی میخوای فقط حرف خودت باشه با این قیمت اون خونه ای که تو دلت میخواد پیدا نمیشه یا باید بیخیال بشی و یه خونه با آپشن پایین تر بگیری یا باید سر کیسه رو شل کنی و من تو دلم میگفتم خدا با همون قیمت بهترین خونه رو خودش سر راهم قرار میده خلاصه دستان خدا اومدن وسط و رفتیم یه خونه دیدیم که همه آپشن های مورد نظر منو داشت با سه خواب بزرگ و یه ویوی عالی که دقیق حاصل تجسم خودم بود ولی با قیمت من خیلی فرق داشت که من اصلا سر قیمتش بحث نکردم و تخفیفم نخواستم ازش و بعد صحبت و گفت و گو صاحب ملک پسر عموی دوستم از آب دراومد و من دو قرونیم افتاد و خدارو این وسط دیدم که چطور جواب توکل منو داد البته هنوز اتفاق خاصی نیفتاده بود ولی من دلم روشن بود به اتفاق بعدش که خدا چی رو میخواد بهم ثابت کنه
.
.
خلاصه گفتم من اینو پسند کردم و فردا بهتون جواب قطعی رو میدم و اومدم به دوستم زنگ زدم و قضیه رو بهش گفتم و اونم گفت تو کاریت نباشه من حلش میکنم
بعد یه ساعت زنگ زد دقیقا همون قیمتی که خودم در نظر گرفته بودم همون شد و من مات و مبهوت از دستان خدا و اینهمه همزمانی و پلن خدا
فرداش رفتیم پای معامله املاکی از تعجب قیمت دو شاخ رو سرش دراومده بود و اتفاقا خیلی هم ناراحت بود که با این قیمت توافق کردیم چون کمسیون خودشم پایین اومده بود:)
اینم ماجرای این چند روز من که خیلی بلد بود تو ذهنم وگرنه به قول شما خدا دقیقه به دقیقه و ثانیه به ثانیه داره کارهای منو انجام میده فقط من باید توکل نشون بدم و بس
خدا یار و همراهتان
سلام و درود به سعیده عزیزم..
سپاسگزار کامنت زیباتتون هستم.
منم چند روزه بیشتر برای ثابت قدم ماندنم در اینراه از خداوند هدایت میخام..
سعیده عزیز..منم مسافرتهایی که برام پیش میاد فقط از خداوند اجازه میخام برم یا نه..
یه مسافرت دوروزه برام جور شد..این مسافرت از لحظه ایی که راه رو رفتم هدایت بود تا که با دستی پر برگشتم…دستی پری که صبح کله صبح بهم گفت تو چادر نخواب بزن به دل کوه..
چون منطقه ایی که کمپ کرده بودیم یجای خلوت و پر از زیبایی..ناگفته نمونه قبل از اینکه برم سفر از خداوند هدایت خاستم..یه پرنده خوش صدایی اومد بالای پنجره اتاقم شروع کر د به آواز خوانی..فورا دلم گرم شد..
و بقیه ماجرا.یکی از همون فردی که باهامون بود.بهم گفت چقدر شما آب استفاده میکنید..همش گیر داده بود به من..
بخودم گفتم احساستو خوب بگیر و هدایت شدم به یه درخت زیبایی اسمش کیالک هست تو منطقه استان فارس هست..
به محض ورد من به اون درخت..بهم گفت تو دل درخت نگاه کن..دیدم یه بطری آب شیرین دست نخورده دقیقا تو لای درخت گذاشته..بهم گفت..
رو من حساب کن من همچی بهش میدم..
این صحنه رو نمیشه در وصف یه صحبت گنجوند…
و بهم دو تا هدیه دیگر داد..بعد از سپاسگزاری و اشک ریختن..
گفت دست بزن به فلان سنگ.
دست زدم دقیقا یطرف سنگ شکل قلب هست..یطرفش علامت تایید…
منم هدایتهام خیلی زیاده..تو کارم..تو رابطه ام.سعیده منم تو رابطه ام با خودم و خانوادهام درب داغون بودم..دقیقا حرفهاتو از جان و دلم حس میکنم.
انشالله منم هدایت بشم به دورهای استاد مخصوصا روابط و عزت نفس و اعتماد بنفس و خودرارزشی..هر چیزی که تو این زمینه هست…
صحبتهاتون خیلی زیبا بود..ممنونم از شما..سپاسگزارم از شما دوست عزیزم.
بخودم قول دادم و توی گوگل کیپ نوشتم هر هفته یا هر چقدر طول میکشه بشینم کامنت دوستان عزیزم رو در صفحه پروفایلشون بخونم.
مثل کامنت شما که خیلی میشه رد پای خدا رو بیشتر حس کرد..
و بازم این لطف بیکران الهیه..که بازم این هدایت الله بوده بیام این کامنت زیباتتونو بخونم.
اون نور الهی رو در موردش نگارش کردین رگ قلبم احساس میکنم بیشتر باز شد..
هر چی جلوتر میرم بیشتر لحظه با خداوند بودن رو حس میکنم.زندگی من شده عشق بازی بخداوند..چه عصرها که بیشتر اوقات هدایت میشم به کوه نزدیکی خونمون پر از عطر گلهای درخت سدر…و آواز پرندگان…
و ناگفته نمونه هدابت خداوند و روشن شدن نورالهی..مرا دیوانه اینراه کرده هر چی میرم جلو حجم عشق بازیم زیاد میشه..
چند روز پیش رفتم بالا خداوند بهم گفت برو کتاب 5رویاها رو در مورد ایمان راستین هست رو بخون..
سعیده 5ساعت خورده ایی بالا نشسته بودم در دل تاریکی بعد اومدم پایین.اینم با اصرار مادرم.
فردا شب بابام بهم گفت.دختر مگه.(با زبان محلیمون..عشقکی شدی)تا ساعت 10شب اون بالا نمیگی کسی بهت حمله میکنه..و شروع کرد باهام بحث کردن..گفتن من مشکلی ندارم.
ولی شب خواب دیدم نیازی نیست در این مورد جواب بدم.بوجودی که صحبت تندی نداشتم..ولی خداوند شبش بهم گفت ادامه نده.
بقول شما کر ..لال..کور باشیم.
دیگه همینه..ولی من میرم.و سعی میکنم نوقعهایی برم که بعداش نخواد به اینجاها کشونده بشه..عصر میرم تا 7.5این حدودا چه عشق بازیه …
ممنون و سپاسگزار خداوندم که این سعادت زیبایی رو در این منطقه سرسبز رشته کوهای زاگرس رو دم دستیمون قرار داده..و حاهای زیبا و بکری داره که بیشتر وقتا که جمعه شب تا 8در بلندترین نقطعه با خداوند مشغول عشق بازی بودم.
هر گاه میرم.میگم خدایا شکرت بابت این نعمت بزرگت…
سلام و درود خدا به شما خانوم شهریاری بزرگوار
واقعا لذت بردم از این دلنوشته تون
و به راستی که خداوند سریع الجوابه و هر لحظه داره هدایتمون میکنه اگر ما بتونیم ببینیم و درک کنیم
من امروز یه سوالی از خداوند داشتم که میخواستم بهم جوابش و بگه
و رفتم سایت و دکمه ی
مرا به سوی نشانه ام هدایت کن
زدم و یکی از فایل های سفر به دور آمریکا اومد
اولش یکم تعجب کردم
ولی از اونجایی که عادت دارم اول میرم کامنت ها رو میخونم
رفتم اولین کامنت و داشتم میخوندم که اتفاقا این دوستمون هم نشانه ی اون روزش همون فایل بود
و یه جایی از کامنت اسم شما رو آورده بود که خداوند هدایت کرده به کامنت شما و ازتون تشکر کرده بود
پیش خودم گفتم این حتما نشانه است
بذار برم ببینم که سعیده شهریاری چی نوشته
بعد یه حسی بهم گفت که ترتیب خوندن کامنت ها رو بزنم بر حسب امتیاز
که دیدم بله اولین کامنت،دلنوشته ی شما بود
شروع کردم به خوندن
الله و اکبر
وقتی داشتم آیه هایی که نوشته بودید و میخوندم
یه لحظه احساس کردم که زمان ایستاده و من وجود خارجی ندارم
انگار خدا این آیه ها رو خطاب به من بر پیامبر نازل کرده بود
انگار خدا نشسته بود روبروم و داشت واسه من این آیه ها رو میگفت
انگار مخاطبش فقط من بودم
واقعا خداوند چقدر زیبا داره هدایتمون میکنه
چقدر قشنگ داره باهامون حرف میزنه
واقعا ازتون سپاسگزارم که زبان خدا بودید برای من
امیدوارم هر روز در این مسیر زیبای توحیدی ثابت قدم تر باشید
ضمنا به پروفایلتون رفتم و داستان هدایتتون و چند تا کامنت دیگه هم خوندم و لذت بردم و بهتون تبریک میگم
و شما رو در لیست افرادی که دنبال میکنم قرار دادم تا بتونم بیشتر از این نوشته های توحیدی استفاده کنم
با آرزوی موفقیت برای شما
برادر عزیزم آقا صابر سلام
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی عزیزت
بینهایت ازت سپاسگزارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی
الله اکبر به این سایت فرکانسی…به این غار حرا …
اینجاست که استاد میگه …
خدا…؟خدا همه چیزه…خدا صداست….خدا تصویره…خدا حسه …خدا من…خدا تو…خدا همه ….خدا یک حشره ست….خدا یک ستاره ست…خدا یک انرژیه…که همه چیز رو در برگرفته ….
نمیدونید از نقطه ی آبی پربرکت شما،چطور هدایت شدم به کامنت خودم …و یکبار دیگه خدا از نوشته های خودم باهام حرف زد…
ازتون سپاسگزارم که به ندای قلبتون گوش کردید و برام نوشتید.
دعا میکنم در این مسیر الهی،همیشه پایدار باشید و در پناه نورِ آسمون ها و زمین،به هرچیزی که دلتون میخواد به راحتی برسید.
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند
خدای عزیزم سلام منم مثل سعیده جانم گفتم پایین همین کامنتش که نتایج تعهد روابطش داده بنویسم تا الان چه کردم و چی شده؟
من طبق دوره تعهد ابراهیم جان چون دوره عشق مودت ندارم 1403 /08/25
به خودم قول کر کور لال بودن دادم میدانم روابط پاشنه آشیلم هست و سخت مقاومت دارم آخه مشکل از اونه
اونه که داره این کارا میکنه چه ربطی به من داره مگه میشه من بخوام…..
ولی به قول سعیده جانم هر چقدر فرکانس قربانی شدن بیشتر بفرستی جهان بهت ثابت میکنه بیشتر مورد ظلم باشی
با تکرار و سپاسگزاری از کار های همسرم هر روز در دفترم و خوندن صفات نیکوش و با عکسش حرف زدن هنوز تعریف تمجید و تحسین رو در رو مقاومت دارم الهیییی این مقاومت برداشته بشه و آسان و راحت داد بزنم عشقم عزیزم بگم و یاداوری کنم کارای عالی همسرم
نتایج:
از خانم های مهربون ورزشی که میرم با اینکه اصلا منو نمیشناسن و هم سن و سالشون نیستم اینقدر با من گرم بامحبت هستند خواهر شوهر کوچکم داءم زنگ میزنه احوال میپرسه و با پسرام عشق در میکنه مادر شوهرم احوال میپرسه داءم و اینکه برای اولین بار از سفر برای من پارچه پالتویی و حتی بلوز کاموا آورد درحالیکه فکر کنم برا دختراش هم اینقدر نیاورده بود
مهمونی هایی که حضورشون برام مناسب نیست خیلی راحت با مریضی خفیف پسرا کنسل میشن طوری که الان 4 ماهه فقط 1بار خونه خانواده همسرم رفتیم و خانه مادرعزیزم هم 2 الی سه بار
مادر جانم دیگه زیاد اصرار به رفتن ها و مهمانی ها نداره
مراسم عقد داداشم تمام تلاش سعی به کنترل ذهن کردم به خیر گذشت و داءم میگفتم به خودم مهسا تو خالق زندگیتی تو میگی چه اتفاقی برات بیفته البته که باز تنش داشتیم و داشتم از مسیر خارج میشدم که با کامنت سعیده جان هدایت شدمبرا خودم بنویسم تنش های با همسرم در 2 مورده یکی کارش و دومی خانواده من
اولی به من ربطی نداره روزی رسون من خداست همون طور 6 ماه نه من سر کار بودم و نه همسرم چطور گذشت؟؟
در مورد ارتباط با خانواده خودم تمام تمرکزم روی صفات مثبتش بزارم
در مورد آخرین مهمانی مادرم قرار بود بریم و معجزه واقعی پیش اومد که همسرم با صراحت گفت نمیاد و من واقعا تمام تلاشم برای تمرکز ذهنم کردم و طبق اصول ابراهیم جان گفتم این همون اتفاقی هست که منو به خواسته ام میرسونه بعد بدون ذره حرف و تلاش من یکی از دستان خدا همسرم صحبت کرد و ایشون اومدن و بسیار احترام گذاشتن
همسرم با درخواستم،، برام شال خرید و تقریبا هر روز با خواستن و گاهی بدون خواستن ما نعمت ها و برکت های خدارو وارد خانه میکنه
مقاومت در مورد در خواست کردن از همسرم کم شده
رفتار همسرم با بچه ها عالی و عالی ماهد که کلا غذا میده میخوابونش میشورش و نگهش میداره حتی وقتی که خیلی خسته باشه
با مهبد خیلی خیلی آرامتر و خوشرفتار حال کردم پریروز اومدم خونه دیدم با هم چراغا خاموش کردن و فیلم میدیدن
دنیا دنیا همسرم راحت گیر و آسان گیر شده در هر کاری
در مورد وسواس ها بابت سلامتی بچه هاو خودش و من خیلی خیلی بهتر و راحتر شده و دیگه ماسک نمیزنه
چند روز پیش گفت چرا نرفتی خانه مادرت سری بزنی
خدایا الهیییی صد هزار مرتبه شکرت قبلا اصلا این چیزا نبوده و الان هست و باید ادامه داد ادامه داد
و چقددددددر همسرم در مورد بیرون رفتن تنهایی و حتی با مهبد چقدر راحتی و آزادی میده خوش باشیم و لذت ببریم و تازه میگه الهی شکر بهتون خوش گذشته
بیرون میره زنگ نمیزنم یا اوهم زنگ نمیزنه یا میزنه اصلا توقعی نداره
مهسا خانم یادت نره پاشنه آشیل داءم باید کار کنی ازبین نمیره کم رنگ میشه وحواست به علف های هرز باشه
الهیییی صد هزار مرتبه شکرت
سعیده جونم عشق عزیزم بوس به صورت ماهت بغلت میکنم دورت بگردم نازنینم
مثل ماه هستی امروز هم عکس جدید کامنتت دیدم غرق بوسه و تحسین نت کردم
به نام خالق هدایتگر سلام سعیده جان خدارو صد هزار مرتبه شکر برای خواندن کامنتت حقیقتش از کامنت که شما برای محمد حسن جان گذاشته بودی و یکی از بچهها برای شما گذاشته بود به سمت این کامنتت هدایت شدم خودم تا لحظاتی پیش نمیدونستم میخواهم برات اینجا بنویسم.
خدایا بینهایت سپاس گزارم برای هدایت به این سمت تک تک کلماتی که از زبان و قلم سعیده جاری میکنی قوت قلب و امید هست برای من نشانه ای هست که ادامه بدهم و نترسم که این بار هستم محکم و استوار که همه چی رو بسپارم به خودت . خودم رو لحظه به لحظه زندگیم رو به تو بسپارم همین طور که سعیده و تک تک بچه های سایت و دیگر بندهای رو هدایت کردی من رو هم هدایت میکنی کاری که تا الان انجام دادی. خداجونم صد هزار مرتبه شکر برای وجودت .برای حضورت .
سعیده جان نقل قولت از آقا ابراهیم دوست داشتم سه ماه کارکن بقیه رو بسپار به خدا. همین طور آیه اول کامنت تیکه به خصوص تیکه، سپاس گزار نعمت های او بود، خدا او را برگزید وبه راهی راست راهنمایی اش کرد.* بت این که فاصله دارم با این ویژگی اما قوت قلب برام امید هست و بینهایت ربالعالمین بابتش سپاس گزارم.
عزیزم هرجا هستی روز به روز زندگیت توحیدی تر باشه.
روی ماهت رو از همین جا میبوسم بنده خوب خدا
دست حق یارو نگهدارت
به نام خالق زیباییها
نکات مثبت قسمت 216 سفر به دور آمریکا
نکته مثبت اول طبیعت بسیار زیبا برای ابر های سفید رویایی که در پوشش گیاهی خاص این منطقه سایه گسترده و دریاچههای دوقولو و این کاکتوس زیبا که در شرف گل دادن هست
نکته مثبت دوم توجه استاد به قوانینی که در جهان هست و حتی این سؤال که چرا این طرف دریاچه سبز و پر از درخته اما اینور دریاچه خشکه؟ واقعاً دلیلش چیه؟ این کنجکاوری استاد رو تحسین میکنم که به اصل همه چیز فکر میکنه که جهان چطور کار میکنه
نکته مثبت سوم این هوش مصنوعی درون هست که هر جا که میریم دنبالمون میاد و گممون نمیکنه و در عین حال به درختها هم نمیخوره خدایا شکرت که چقدر هر روز علم داره پیشرفت میکنه و کارها رو سادهتر میکنه و زیباییهای بیشتری رو ایجاد میکنه
نکته مثبت چهارم این دوستان عزیزی هستن که اومدن پیاده روی میکنن و هیچ بهانهای برای طبیعت گردی نکردن و ورزش نکردن ندارن و بچهشون رو گذاشتن روی یک فضای اختصاصی سبد مانند و دارن پیاده روی میکنن و از زیباییها لذت میبرن و این آرامش و حال خوب رو به خودشون فرزند عزیزش هدیه میکنن
نکته مثبت پنجم پیاده روی کردن در جنگل و کوه اونم از نوع سربالاییایش که توان بدنی رو به شدت افزایش میده و چقدر حال میده در این طبیعت زیبا پیاده روی کردن و تنفس کردن در اکسیژن بینظیری که تو این منطقه هست
نکته مثبت ششم سپاسگزار بودن هر لحظه استاد و مریم قابل توجه هست و تحسین میکنم و هر لحظه بابت مکان بابت آب بابت پیاده روی بابت غذا بابت هوا و .. سپاسگزاری میکنن و نه سپاسگزاری وردی بلکه سپاسگزاری ای که احساس خوب میده
نکته مثبت هفتم پوستر زیبا و هیولا دقیقه 17:06 که واقعاً هوش از سر آدم میبره یک رشته کوهای که دشت هاش با درختان سرو پوشیده شده و از بالا هم منتهی با ابرهای سفید هیولا زیباست و چقدر انرژیش مثبت هست
نکته مثبت هشتم گلهای رنگارنگ باغی که مریم جون واردش شدن چقدر زیبا و فوقالعاده است و مردم زیبا و قشنگی که اومدن از این پارک زیبا دیدن میکنن
نکته مثبت نهم وسایل حرفهای و زیاد و در انواع و اقسام مدلها که برای رسیدگی به باغ تدارک دیدن و چقدر ابزارهای حرفهای هستن
نکته مثبت دهم پرنده زیبایی که در حال آب خوردن هست و چقدر رنگ پر هاش قشنگه و چقدر احساس شادابی به آدم میده دیدن این پرنده های زیبا
نکته مثبت یازدهم زنبوری که روی گل زرد رنگ نشسته و داره نهایت تلاشش رو میکنه که از گرده این گل زیبا با خودش ببره و یک موم و عسل خوشمزه درست کنه
نکته مثبت دوازدهم آب نما زیبایی که از روی هم قرار دادن سنگها ایجاد شده و چکه چکه آب به پایین میریزه و صدای زیبایی رو ایجاد میکنه
نکته مثبت سینزدهم گلهای آبی رنگ خوش رنگ واقعاً رنگش رو فوتوشاپم پیدا نمیشه انقدر خوش رنگه
نکته مثبت چهاردهم پروانههای خوش رنگی که طراحی کردن و به شکل یک آبشار پروانهای درستش کردن چقدر خلاقیتشون رو تحسین میکنم و چقدر رنگ زیبایی دارن
عاشقتونم.
سلام به همه همسفران
خداروشکر بابت این کشور زیبا/ خدایا اینجا چرا انقد آسمون آبی و زیباست. خداروشکر چقد ابرها قشنگند
خداروشکر بابت این رودخانه آبی و زیبا/ خداروشکر بابت این طبیعت فوق العاده. همزمان یک طرف سرسبزی و درخت و طرف دیگر گون و خشکی. خداروشکر بابت این تضاد زیبا
این 4 خانم تحسین میکنم مسافرت زنانه از کالیفرینا تا کلوردا. من هم خیلی دلم میخواد بتونم همچین مسافرت را تجربه کنم. اگر بتونم حتما از نظر روحی و اعتمادبنفسی رشد میکنم.
خداروشکر بابت این تراک کمپر که هرجا بخواهیم میتونیم بزنیم کنار و غذا را آماده کنیم.
خدایا این باغ چقد زیباست. نمیدونم این باغ انقد زیباست یا نگاه زیبابین مریم جان باعث میشود ما همش زیبایی را ببنیم. چقد جالبه که داخل باغ وسایل باغبانی بود. چقد این افراد فوق العاده هستند.
خداروشکر بابت این پمپ بنزین عالی که هم آب در اختیار ما میگذارد. هم ماشین میشوریم هم بنزین میزنیم.
از مواهب ثروت این است که درون داریم و میفرستیم بالا و زیبایی طبیعت از بالا هم میبینیم.
خداروشکر بابت قانون سلامتی که باعث شده بدن استاد ومریم هر روز قویتر شود و بتونند چند ساعت سربالایی را پیاده روی کنند.
خداروشکر بابت این سایت فوق العاده و این دو عزیز زیبابین که هرچه زیبایی می بیند با ما به اشتراک میگذارند تا مانند انها ما هم لذت ببریم خداروشکر.
با یاد تو ای لطیف
درودی بیکران به استادان عزیزم
و به دوستان خوبم در این مأمن الهی
خدایاااااااااااااااا شکرت که :
خوانِ کَرَم گُستردهیی، مهمانِ خویشَم بُردهیی
در ثانیه های اولِ فایل قبل از اینکه زمین و نوع پوشش گیاهی زمین توجه منو جلب کنه ، اون آسمان بینظیر با اون ابرهای خارقالعاده منو مبهوت زیبایی خودش کرد…
احساس کردم سقف آسمون اومده پایین طوری که اگر دستتو دراز کنی میره تو ابرا …
و از طرفی حالت ابرا مثل دریای مواج و خروشان به چشمم اومدن که گویی برای خودشون دنیایی دارن …
خدایااااااااااا عاشقتم ، که اینطور عظمت و قدرت تو به رُخ مون میکشی ..
به دیده منت الله جان ، اربابم ، سبحان الله از بزرگی و کرمت…
استادنازنینم ، مریم بانوی عزیزم حالِت رو خریدارم ، چقدر قشنگ در مقابل اربابمون دارین صادقانه ابراز میکنید که بیشتر از این توان شکر گزاری ندارم !!
حالتون طوری به قلبم نشست که انگار:
چون زمین ، آرامش عالم به من پیوسته است
آرامشی که شما رو بُرد نشوند روی تیکه سنگی کنار آب و چنان در خودش حل کرد که شدین جزیی از همین سکوت و زیبایی بی وصف خدای رحمان ..
گوش امنُ دَم آسوده و آرامشِ جان
جمع در بزم حکیمانه ی خاموشان است
واقعا گاهی ، حالتی حکیمانه تر از خاموشی نیست..
و باز هم نقاشی خداوند در ترسیم اون کوه ها و پای کوه ها ، اون همه تنوع در سرسبزی و اون درختهای بلند و یکنواخت با تنه سفید و بدون شاخ و برگ اضافی …
حالا این وسط ، اون خونه های خوشگل چی میگن اونجا … نمیدونم !!!!
و جالبه هر چه پیش میریم بر زیبایی ها افزوده میشن تا حالا کوه بود و درخت انبوه و سبزه وگل و آب و رودخونه و آسمون بیکران و ابرهای دیوانه کننده … الان علاوه بر هممممه اینها دشت و کویر و خار هم در کنارشون اضافه شد …
جلل خالق !!!!!!!
واقعاااااااااا دیگه مستان همه جمعند فقط شما استادان عزیزم در این جمع کم بودین که شکر خدا همگی به این جمع پیوستیم …
حق بدین مست و دیوانه بشبم عاقاااااااااا از این همه شکوه و زیبایی و عظمت..
فقط نمیدونم حالا
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه ؟؟؟؟!!!!!!
(به قول یاسمن جان استیکر سر خاروندن و به آسمون نگاه کردن )
و بنازم الله یکتا رو که خودش هدایت ما رو به عهده گرفت و دوباره توانی داد تا راهی جاده بشیم..
تا این جای فایل رو داشته باشید ….
تا یک پیام بازرگانی برم :)
دیشب که همسرم اومدن خونه خیلی خسته بودن (نزدیک تحویل پروژه کاری شون هست و فشار کار کمی زیاده)
وقتی داشتیم با هم صحبت میکردم ایشون گفتن این روزها خیلی از خودم راضی نیستم چون احساس میکنم نتونستم خیلی خوب ذهنمو کنترل کنم و مدام ذهنم پراکنده است و گاهی نجواهای ذهنی اذیتم میکنه …
ازشون پرسیدم : اگر بخوایم به کنترل ذهنت از 0 تا 100 امتیاز بدیم بعد از این آموزشها و جدیت در عمل به اونها ، شما به خودت چه امتیازی رو میدی؟؟
همسرم گفتن : این روزها 50 …. 60
پرسیدم قبل از این آموزشها چی؟؟؟
گفتن : معلومه صفررررر !!
گفتم : خدای مننننن شما حدود 60 در صد پیشرفت کردی و این خیلییییییییییییی محشره ..
بعد همسرم گفتن : آره واقعاااااااااا ، من همیشه خیلی سعی میکنم تو کار و چالش های کار حالم بد نشه ولی چرا سعی نمیکنم حالمو خوب نگه دارم !!!!
گذشت و صبح که بیدار شدیم ایشون مدام با صدای فوقالعاده خوشی که دارن همراه با حرکات موزون میخوندن :
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی، خوشی کشاند…
و گفتن امروز تصمیم دارم فرکانسمو فقط روی حال خوب نگه دارم … و نه تلاش برای جلوگیری از حال بد …..
حالا چرا اینا روگفتم ؟!
امروز که این فایل رو دیدم ناخودآگاه نوسانات حالی خودمون رو ( که شاید نسبت به شرایط زندگی برای همه کم و بیش، پیش بیاد) تشبیه کردم به همین
طبیعت خداوند کویر و خار و آب و کوه و سرسبزی و…
دیدم وقتی اینا در کنار هم باشند بسیاااااااااااااااااااار جذابند…
به خصوص حال مریم بانوی عزیزم ، که محو این زیبایی و به نوعی تضاد در طبیعت شده بود منو به فکر فرو برد که اصلااااااااااااا
قرار نیست زندگی در یک خط صاف پیش بره
قرار نیست ما همیشه از خودمون راضی باشیم
قرار نیست حالا که توحید رو تا حدود کمی درک کردیم توقع داشته باشیم نجوا نیاد سراغمون
قرار نیست هیچ وقت حالمون بد نشه
قرار نیست همیشه خواسته ها و سناریوهای ما با همون روشی که در ذهنمونه پاسخ داده بشه
ولی باید :
مطمئن باشم اگر من واگذار کردم ، اون اصلاح میکنه
مطمئن باشم اگر من اعتماد کنم ، اون هدایت میکنه
مطمئن باشم اگر من رها کنم ، اون تمام میکنه
اون وقت من میشم : تجربه ملکوت بر روی زمین
میشم امتداد خداوند در جهان هستی
اصلا دیدن همین زیبایی ها در این قسمت از فایل واقعا برای من هدایت الله بود که همه صحبتهای بالا رو بهم بارها و بارها تاکید کنه ، که ما تنها نیستیم ، ما رها شده نیستیم ..
ما معشوق عاشقی هستیم که بینهایته ..
که مهربانتر از او نیست ..
که همه چیز هست و هیچ نیست جز او
وحده هو لا اله الا هو….
خب برگردیم به فایل :)
در ادامه میرسیم به یک شهر کوهستانی زیبای دیگه و یک تریل عالی که میزبان مسافران و ورزشکاران و طبیعت دوستان زیادیه…
خدایا شکرت
هر چند احساس میکنم زبان تصاویر بسیار گویاتر از زبان الکن من در مقابل این همه زیبایی ست …
ولی یک سوال در ذهنم میچرخه که:
عایا واقعاااااااااا این فیلمها در اواخر تابستان گرفته شده یا بهار ؟؟؟!!!!!!
آخه این همه طراوت و سرسبزی در همه جا برام عجیبه!!!!
اوایل که از مشهد به تهران مهاجرت کرده بودیم ، هر موقع داداشم تماس میگرفت حالمو بپرسه به شوخی میگفت :
آبجی الان اونجا شبه یا روز :)))))
خیلی دوست دارم یک تماس با استاد عزیزم داشته باشم بپرسم :
استادجان الان اون جا پاییزه یا بهار
؟؟؟؟؟
تصاویر اون گلهای رنگارنگ منو برد به پارک ملت مشهد و همینطور باغ گلهای اصفهان که چند سال پیش رفته بودیم…
واقعاااااااااا طبیعت عجب عشوه گر ماهریه …
الله اکبر از آفرینشت خدای عزیزم..
عاقلان را ز چه دیوانه کنی
ای همه پیشه تو فتنه گری
استادان عزیزم ، دوستان خوبم همگی در پناه نور و عشق الهی باشید
سلام بر نور دیده و جان ذوق زده ام
سلام بر خدایی که بعد از آفرینشت تبارک الله گفت
بچه ها اینبار دیگه به من حق بدید ذوق مرگ بشم از این کامنت
اشهد ان لا اله الا الله
حالا وقت برای مردن زیاده
همونطور که گفتی تصمیم گرفتم شاد و شنگول و منگول باشم یه صدسالی هم مثل مشنگا قشنگ زندگی کنم و الکی خوش که نه واقعا با همه وجودم خوش باشم که البته همیشه در کنار تو بودم اما تو چهره و رفتارم نشون نمی دادم
و تصمیم گرفتم که قلمم بره به سمت طنازی
حرکت بعدیم اینه که بریم برای تمرین یک رقص دونفره که استاد و طراحش خودتی
یک فیلمم میگیرم بفرستم استاد ببینه حال کنه شاگردانش چه رقاصای خوبی شدن
هرچند تا این لحظه کامنت منو نخوندی اما جالبه مثل بسیاری از اوقات تله پاتی عشقی مارو هم مسیر میکنه چون منم به این شادی و راه های رسیدن بهش تا حدودی اشاره کردم
از انتخاب اشعارت چی بگم که همیشه مبهوت اون چیدمان در لابلای واژه های خداهمیارتم
خدایا میبینم که برای آفرینش وجیهه من خیلی دقت کردی و وقت گذاشتی
البته من به عدالتت شک ندارم به جاش اونو به من هدیه کردی
باشد تا کنار تو رستگار شوم
سلام بر عشقم بر حبیبم
اییییی بگردمت که از همین اولین جملاتت دقیقا تصمیمت بر کلامت حکم راند و طنازی رو در واژه هات زنده کرد…
الهی همیشه زنده و پاینده باشی و سایه ت بر سر من عزیزترینم..
خدا رو شکر که چشمان زیبابین و قلب باصفای شما از خوندن این کامنت لذت بردن عزیزم …
آره … اتفاقا کامنت شما رو به محض انتشار خوندم ، برام جالب بود که شما هم دقیقاً با بیانی بسیار فصیح و زیبا به همین مورد ( شادی ) اشاره کرده بودی..
خدایا شکر …
اینم یک نشونه پر زنگ و نورانی که :
شاد باش و شاد زی
دو جمله آخرت هم یک لبخند از تهههه دل به لبم آورد..
من عاشقتم با این طنازی در کلامت..
ولی کوتاه بیااااا…
فکری به حال دل و قلب من هم بکن :)))
با همه وجودم شکرگزار خداوندم و سپاس از همه نعمتها و رحمت هایی که بر ما بارانده…
ممنونتم عزیزم که زیبا و لطیف نوشتی ..
خدا قوتت بده و الهی آسان بشی برای آسانی ها .. الهی آمین
در پناه عشق و نور الهی باشی حبیبترینم
سلام و درود خدا بر وجیهه بانوی عزیز شاگرد زرنگ کلاس خود شناسی وخدا شناسی احسنت به این قلم شیواتون کامنتتون قابل تحسینه
اول از همه به شما هم تبریک میگم این رابطه عاطفی بسیار زیبایی که با آقا حبیب عزیز دارین که ایشون هم جزو شاگرد زرنگای کلاس الهی هستن که به ایشون هم تبریک گفتم با تمام وجودم این رابطه الهی رو تحسین میکنم و از خدا میخوام که این عشق هر روز عمیق تر و پایدار تر بشه وبراتون آرزوی خوشبختی بیشتر دارم
عاااااااااقا فکر کنم همه شاگرد زرنگای کلاس آمدن بالا کامنت گذاشتن اونم چه کامنتایی آدم خط میکنه دیگه ما حرفی واسه گفتن نداریم بابا بزارید ما هم خودی نشون بدیم تقریبا نزدیک سه ساعته دارم کامنتای این قسمت رو میخونم میگم دیگه این اخریشه میبینم نه بابا کجای کاری همه خوبا کامنت گذاشتن نمیشه نخونم انصافا اگه نخونم به خودم ظلم کردم الان میفهمم چرا استاد سه تا کامنت منتخب رو نمیزاره به خدا خیلی سخته بخوای انتخاب کنی من هر چی میخونم میگم این کامنت تاپ این قسمته میرم بعدی میگم عههه پسر اینم تاپه که خلاصه که امشب از شدت ذوق خوابن نمیبره خیلی حس خوبی دارم که دوست داشتم این حس خوبم رو هم به شما انتقال بدم
موفق و موید در پناه تنها قدرت کیهان خداوند بزرگ مرتبه باشید
سلام و درود خدا بر وجیهه بانوی عزیز شاگرد زرنگ کلاس خود شناسی وخدا شناسی احسنت به این قلم شیواتون کامنتتون قابل تحسینه
اول از همه به شما هم تبریک میگم این رابطه عاطفی بسیار زیبایی که با آقا حبیب عزیز دارین که ایشون هم جزو شاگرد زرنگای کلاس الهی هستن که به ایشون هم تبریک گفتم با تمام وجودم این رابطه الهی رو تحسین میکنم و از خدا میخوام که این عشق هر روز عمیق تر و پایدار تر بشه وبراتون آرزوی خوشبختی بیشتر دارم
عاااااااااقا فکر کنم همه شاگرد زرنگای کلاس آمدن بالا کامنت گذاشتن اونم چه کامنتایی آدم خط میکنه دیگه ما حرفی واسه گفتن نداریم بابا بزارید ما هم خودی نشون بدیم تقریبا نزدیک سه ساعته دارم کامنتای این قسمت رو میخونم میگم دیگه این اخریشه میبینم نه بابا کجای کاری همه خوبا کامنت گذاشتن نمیشه نخونم انصافا اگه نخونم به خودم ظلم کردم الان میفهمم چرا استاد سه تا کامنت منتخب رو نمیزاره به خدا خیلی سخته بخوای انتخاب کنی من هر چی میخونم میگم این کامنت تاپ این قسمته میرم بعدی میگم عههه پسر اینم تاپه که خلاصه که امشب از شدت ذوق خوابن نمیبره خیلی حس خوبی دارم که دوست داشتم این حس خوبم رو هم به شما انتقال بدم
موفق و موید در پناه تنها قدرت کیهان خداوند بزرگ مرتبه باشید چند تا استیکر قلب و گل و خنده و شادی تقدیم حضورتون
درودی بیکران خدمت شما اقای کاکایی عزیز
وقتی عکس پروفایلتونو دیدم و بعد پاسخ پر مهر شما رو خوندم ، دقیقا این حس بهم دست داد که :
فرض کنید همگی مون توی یک زور خونه ایی یا باشگاهی هستیم حالا پهلوون خیلی قوی و قلندر میاد ماها هم ریز و فسقلی نشستیم که ببینیم پهلوون چه میگه و چه درسی برامون داره ؟؟!!
بعد ایشون میاد با اون اخلاق و منش جوانمردی کلییییی از همه ما تعریف میکنه و کلییییی دلهامونو شاد میکنه و کلیییی به ما اعتبار میده … :)))
هر چند من درس تواضع رو از شما گرفتم و بابت فروتنی و افتادگی در مرامتون بسیار تحسینتون میکنم…
ممنونم از پاسخ پر مهرتون و از دعای نابتون …
متقابلا من و همسرم برای شما بهترین و زیباترین تجربه های عالم رو خواستاریم و امیدوارم سراسر زندگیتون پر باشه از اجابت دعاهای قشنگتون . الهی آمین
خدایا شکرت برای حس خوبتون و سپاسگزارم برای انتقال این احساس عالی که الحق خوب هم منتقل شد و خدارو شکر میکنم برای این سایت الهی که باعث آشنایی دوستان بزرگواری مثل شما میشه…
به قول همسرم اقای سید حبیب میگن :
لذت فایل دیدن سه بخشه:
یکی دیدن فایل
دومی کامنت گذاشتن و کامنت خوندن
سومی دیدن نقطه آبی و دریافت پاسخ های دوستان عزیزمون
که منم صد در صد باهاشون موافقم :)
در نهایت ممنونم که ما رو مورد لطف قرار دادین پهلوون ..
در پناه نور و عشق الهی باشید
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام به شما بانوی دوم قصر سایت
از خوندن کامنت فوقالعاده زیبای شما لذت بردم حقیقتا الان نی خواستم بخوابم که هدایت شدم به کامنت شما و احساس خوبی پیداکردم و با آین احساس و فرنکاس خوب به خواب رفتن ، نعمتیه.
اون قسمت که با همسر محترمتان صبحت کردید و به یادش آوردین که 60 درصد پیشرفت کرده خوشم آمد چون ممکنه ما پیشرفت و موفقیتی داشته باشیم و آن را فراموش کنیم ولی گاهی با یاد آوری آن هم سپاسگذارتر میشیم و هم انگیزه خوبی پیدا میکنم برای ادامه دادن .
خیلی از شما ممنونم
از رب العالمین خواستارم به شما و همسرتان بهترین ها را در بهترین زمان و مکان اعطا کند.
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
هزاران درود به اقای علیرضای بزرگوار ، همشهری خوب و موفق مون
یک خدا قوت ویژه برای برگزاری مراسم دامادی برادر گرامی تون و ان شاءالله همگی تون خوشبخت و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید ..
ممنونم برای پاسخی که شادی رو مهمون قلبم کرد…
در پاسختون دقیقا اشاره درستی کردین که :
ممکنه ما پیشرفت و موفقیتی داشته باشیم و آن را فراموش کنیم …
اتفاقا استاد در قدم اول دوره 12قدم خیلییییییییییییی تاکید میکنن که مراقب باشید نعمتها براتون عادی نشه …
وقتی فکر میکنم چطوری میتونم مراقب باشم نعمتها و الطاف خداوند برام عادی نشن فقط یک جواب میاد تو ذهنم :
مداوم و مداوم شکرگزاری کنم..
شکرگزاری عمیق از هررررر چه در زندگیم هست و میبینم…
و متوجه میشم چرا اینقدر خداوند در قرآن به وضوح به این مقوله پرداخته…
چون شکرگزاری برای پیشرفت و حال خوبمون جزئی بسیار مهم از خودشناسی هست..
در نهایت ممنونم ازتون که برام نوشتین …
از دعاهای نابتون سپاسگزارم
از خوندن موفقیتهاتون همیشه خوشحال میشم و تحسینتون میکنم ..
امیدوارم کامنتهاتون پر باشه از خبرهای پیروزی و ثروتمندی و خوشبختی تون .. الهی امین
در پناه نور و عشق الهی باشید
سلام وجیهه بانوی عزیز
سپاس از کامنت خوشگلت …
چندبارخوندمش
به دلم نشست….
آفرین چه قدر زیبا نوشتی
و گفتی که
مطمئن باشم اگر من واگذار کردم ، اون اصلاح میکنه
مطمئن باشم اگر من اعتماد کنم ، اون هدایت میکنه
مطمئن باشم اگر من رها کنم ، اون تمام میکنه
اون وقت من میشم : تجربه ملکوت بر روی زمین
میشم امتداد خداوند در جهان هستی.
الهی که همیشه سالم و شاد و ثروتمند در کنار عشق دلتون
آقا حبیب جان تون باشین عزیزم.
سلام و صد سلاااااااااااااااامممممم به فاطمه جان گلم
ممنونم دوست خوبم از پاسخی که برام گذاشتی و کلی باعث خوشحالیم شدی
واقعاااااااا دیدن نقطه آبی ، اونم از طرف دوستان نازنینی چون شما آدم رو سر ذوق میاره…
خدا رو شکر که این بخش از کامنت که همه و همه از لطف خداوند بوده و هست به قلب مهربونت نشست…
ان شاءالله همیشه شاد و موفق باشی دوست عزیزم ، فاطمه قشنگم ،
و در کنار داداش رسول خوبمون خوشبخت و عاقبت بخیر و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و اخرت باشید و یایه تون بر سر گلهای نازتون مستدام باشه
در پناه عشق و نور الهی باشی نازنین
به به وجیه بانو جان سلام و بازم مبهوت هستم از وجود شما دو زوج عاااااشق و هم مدار و هم فرکانس. خدا قوت بانو
وجیهه بانو جان، به چه نکته ای اشاره کردین، دقیقا من گاهی اوقات با خودم میگم ای بابا این مکان هایی که استاد میره و اونقدر سبز و پر گل است، شبیه فصل بهار ایران است. انصافا انگار اونجا همیشه بهار است …. الحق که لایق استاد و مریم جون هست. به امید خدا که ما هم به زودی زود به این مکان ها هدایت بشیم.
نکته بعدی که شما اینجا اشاره فرمودین، در مورد صبحت خودتون و آقا حبیب عزیز هست. چه یادآوری بود به من که تلاش بسیارمون این باشه که در حال خوب بمانیم ، نه اینکه اصلا حالمون بد نشه. این برمیگرده به اصل کمالگرایی که بهتره این خصلت کمرنگ تر باشه و بیشتر از زندگی لذت ببریم تا حرص بخوریم و اینکه به نیمه پر لیوان نگاه کنیم . مثلاً من به خودم میگم ببین شیما تو چقدر اشکت، لب مشک بود و به این خصلت معروف بودی. چقدر مدت هاست که اصلا اصلا بی دلیل یا با یه حرف که مورد پسندت نباشه، گریه نمیکنی. چقدر قوی شدی … ولی اگر حتی گاهی هم خیلی کوتاه دلم بگیره و اشگهایم، سرازیر بشه، اصلا اصلا خودم را سرزنش نمیکنم. احسنت به شما که چقدر توانا هستی که با آرامش با یه جمله تونستین، شریک زندگی تان را با یادآوری رشدی که داشته اند، بر سر ذوق بیارین.
خدا قوت بانو جان از این همه آگاهی ای که کسب کرده این
در پناه خدا جووووون
شیما
هزاران سلاااااااااااااااامممممم به شیمای عزیزم ، دوست خالص و باصفای خودم
ممنونم شیمای عزیزم که با پاسخ ارزشمندت واقعا خوشحالم کردی
عشقی الهی و ناب رو برای قلبهای شما و همسرتون از خداوندی که تجلی نور و عشق هست درخواست میکنم و امیدوارم همیشه چشمان زیبابینت اگر هم پر اشک میشه ، اشک ذوق و شادی باشه ان شاءالله..
شیمای گلم به نظر من همه دوستان و عزیزانی که در این سایت هستند آدمهای بسیار شجاع و جسوری هستند … از جمله خود شما…
آخه مگه چند نفر رو میشناسید که شجاعت داشته باشه بگه : عاقا من تا اینجای مسیر اشتباه اومدم و خودمو اذیت کردم…
و حالا مگه چند نفر رو میشناسید که بعد از اینکه به اشتباهشون پی بردن جسارت تغییر داشته باشن ؟؟؟!!!!!!
حالا فک کنید که شما جزو همین تعدادی هستین که هم شجاعت فهمیدن و هم جسارت تغییر رو داشتین..
من بهتون افتخار میکنم و بارها و بارها بهتون آفرین میگم که بانویی شجاع و قوی هستین…
و میدونم این مسیر سراسر نور و کامیابی هست برای همگی مون پس با عشق منتظر خوندن کامنتهای شما و خبرهایی عالی از پیروزیها و موفقیتهات هستم دوست خوب و نازنینم..
روی ماهت رو میبوسم و دوستت دارم
در پناه نور و عشق الهی باشی شیمای عزیز
سلام و سلام و سلام و سر سلامتی به وجیهه بانو جااان.
قلبتون غرق باشه در روشنایی، اگاهی، شادی، سلامتی در کنار عزیزان دلتون.
بازم ممنون از این همه تحسین که بهم یادآوری میکنین که واقعا :
آخه مگه چند نفر رو میشناسید که شجاعت داشته باشه بگه : عاقا من تا اینجای مسیر اشتباه اومدم و خودمو اذیت کردم… و تازه حااااااالا مگه چند نفر رو میشناسید که بعد از اینکه به اشتباهشون پی بردن، جسارت تغییر داشته باشن ؟؟؟!!!!!!
پس از صمیم قلبم از خدا جووووووون متشکرم که من را به راه راست هدایت کرد، نه راه گمراهان.
خدا را سپاس برای داشتن دوستانی مثل شما که چه افتخااااااااری دارد.
در پناه حق
شیما
بنام یگانه پروردکارم
سلام بر وحیهه بانو وهمسر محترمشان جناب حافظان
وجیهه جان ممنونم از کامنت های زیبایی که مینویسی وحس وحال خوب و الهی خودتون رو با ما به اشتراک میگذاری .
چقدررر عالی موضوع پیشرفت رو به
همسرتون بادآورشدید ،من هم دقیقا
وقتی پیشرفت ها تجربیات دوستان
سایت. رو میخونم قلبا وعمیقا تحسین شون میکنم بعد به خودم نگاه میکنم ومیگم چرا از خودم راضی نیستم وتحربیات چشمگیری ندارم اما با کامنت شما به خودم اومدم ودیدم اولاااا خودم رو باید با خودم
مقایسه کنم
دومااااا وقتی به گذشته برمیگردم
می بینم چقدررر تغییر کردم ،چقدر
آرامش دارم واینکه بعضی از اطرافیان
بادیدن سبک زندگی من ، انگیزه گرفتن و تونستن به برخی از ترسها شون غلبه کنند این یعنی خیللللی عالیه
خدایااااا شکرت
امیدوارم همیشه شما وخانواده محترم تون در مدار الهی ثابت قدم
باشید وهمه لحظات زندگیتون غرق شادی باشه .
درودی بیکران به شما دوست عزیزم
فریباجان سپاسگزارم که برام پاسخ گذاشتی و خدا رو شکر که این کامنت باعث حس و حال خوبی در وجود مبارک شما شد.
فریبای عزیز ما معمولا فکر میکنیم نجوای شیطان فقط غیبت و حرف زشت و ناشکری و تهمته ….
ولی گاهی نجوای شیطان همچین نرم و آروم میخزه توی ذهنمون و میشه ناامیدی …. میشه عدم رضایت از خودمون … میشه ندیده گرفتن توانایی هامون..
اصلااااااااااااا همین که شما در این جا حضور داری بعنی پیشرفت خواهرگلم..
همین که میای کامنت میخونی و مینویسی و با خوندن کامنتها فکر میکنی یعنی پیشرفت..
یعنی عبادت خداوند..
حدیث داریم که یک ساعت فکر برتر از هفتاد سال عبادته…
و چقدر خوشحالم برات دوست خوبم که آرامش داری و الگوی خوبی برای اطرافیانت شدی
آفرین به شما عزیزم که شجاعت تغییر داشتی و در مسیرش گام برداشتی
شاید رشد ما در مسیر اونطوری که خودمون از خودمون توفع داریم نباشه که اینم برمیگرده به حس کمال گرایی و آرمان گرایی ما انسانها
ولی واقعا گام برداشتن در مسیر تغییر ، بسیار شجاعت میخواد و من به شما تبریک میگم فریبای عزیزم که این شجاعت رو داشتی..
خدایا شکرت
ممنونم از دعای قشنگت دوست خوبم
بههههه بهههه همین دعای زیبای شما نشان از ذهنی آگاه و قلبی خدایی داره ممنونتم گلم ان شاءالله همگی مون در مدار الهی ثابت قدم باشیم .. الهی آمین
و ان شاءالله هر روزت پر باشه از بهترین تجربه های ناب ..
خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و اخرت باشی و در پناه نور و عشق الهی باشی فریبای دوست داشتنی
به نام هدایت الله
با سلام و درود بیکران خداوند به آبجی خوبم وجیهه بانو
دختری در سرزمین بهشت که با قلمش جادویی به پا میکند اول اینکه تبریک میگم چقدر کامنت شما فوق العاده بود و باز هم مثل همیشه گل نوشتی و دانستههای شما عالی و بینظیر بود خیلی خوشحالم از اینکه با همسرت وقتی ذهنش مشغول هست با درایت و با درک قوانین و از اینکه توانستی در عمل نشان بدهی که چقدر میتوانی چراغی باشی برای مسیر درست زندگی بهت تبریک میگم
و از محبت و لطف شما که برای من کامنت نوشتید و از من تعریف کردید و این لطف و مهربانی شما هست که من از شما درس میگیرم امیدوارم همیشه به تمام آرزوهای کوچیک و بزرگ برسی دست حق همراهتون باشه انشالله
درودی بیکران به برادر ارزشمندم اقای روحی عزیز
همیشه تلاش شما و در مسیر موندنتون برای من و همسرم ستودنی هست و قابل تحسین و تقدیر….
این که لطف میکنید و پاسخ میزارید و نظرهای زیبا و با ارزشتون رو به ما ارائه میدین ، جای سپاس و تشکر فراوانی داره..
بدون تعارف میگم ، شما بزرگوار جزو اشخاصی هستین که ما در صحبتهامون ازش یاد میکنیم و الگو میگیریم از رفتارتون..
خدا رو شکر میکنم بابت این سایت الهی و شما دوستان نابی که هر جمله از نوشته هاتون میتونه کلی درس باشه…
ممنونم از پاسختون و از تواضع تون که نشان دهنده بزرگ منشی شما هست و بس..
و من چقدر به خودم میبالم که خداوند توفیق همراهی شما عزیزان رو در این مسیر به من عطا کرده
الهیییی شکرت
در پناه نور و عشق الهی باشید
مطمئن باشم اگر من واگذار کردم ، اون اصلاح میکنه
مطمئن باشم اگر من اعتماد کنم ، اون هدایت میکنه
مطمئن باشم اگر من رها کنم ، اون تمام میکنه
اون وقت من میشم : تجربه ملکوت بر روی زمین
میشم امتداد خداوند در جهان هستی
وجیهه ی عزیز!چی بگم از این همه درک و آگاهی و عشق بازی با خدا که لحظات نابی رو برام هدیه دادید و لذت بی نهایت بردم از کامنت فوق العاده تون و اشک شدم و جاری که انگار خدا دیگه داره خیلی رون با زبان شما عزیزان باهامون حرف میزنه!!!
چقدر این مکان روحانی و رویاییه خدایا
یک معجزه ی دیگری که نه در زمان های گذشته که الان به وضوح با چشمانم برایم قابله دیدن هست حضور در این سایت خدایی و الهی و شما دوستان ناب که هر کدام معجزه ای از سوی خدای مهربان هستید.
سلاااااااااااااااامممممم و صد سلام به اعظم عزیزم
سلام به دوست خوبم و تبریک میگم بهت عزیزم که قلبت رو باز کردی برای دریافت عشق الهی و این باز شدن قلب :
گاه دانایی میشه بر ذهن .. گاه اشک میشه بر چشم … گاه شادی و آرامشی عمیق میشه بر جان … گاه سکوت میشه بر لب
و…
به قول مولانای عزیز:
ای وصل تو اصل شادمانی
مهم نیست چه بهانه ایی پیش بیاد برای وصل ، مهم آمادگی قلبی ماست که شکر خدا شما اعظم عزیزم این آمادگی رو دریافت کردی..
میبوسمت خواهر گلم که پر هستی از خدا
و خدا رو شکر میکنم برای داشتنت..
الهی هرررررر آنچه در دلت از خداوند رزاق میخوای به زیبایی و سادگی و شکوه به دست بیاری
و خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و اخرت باشی..
در پناه نور و عشق الهی اعظم خوبم
به نام خالق زیبا که زیبایی ها را دوست دارد
خوشحالم که امروزم را با دیدن این فایل زیبا شروع کردم و یه خدا قوت به مریم خانم و استاد میگم برای ظبط و تدوین این فایل های زیبا و تحسین میکنم این استمرار شما رو در کار ،اینکه این وب سایت هر روز آپدیت میشه و هر روز بهش رسیدگی میشه و فایل های جدید گذاشته میشه خودش نشانه عشق شما به کار هست ،در عین کار لذت و تفریح ،تحسین میکنم این آزادی مالی و زمانی و مکانی شما رو
من هر روز بیشتر ستایش میکنم زیبایی های آمریکا را ،اون دریاچه بکر آبی زلال مثل نقاشی خداوند بود با ابرهای زیبا ،جاده های امن و خلوت و سرسبز انگار خود بهشت هست ،و تبریک میگم به استاد برای داشتن این ماشین قرمز خوشرنگ واقعاً لایقش هستین
جهان من سرشار از ثروت و فراوانی هست
امروز همه چیز را از نو میسازم
سپاس
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان
سلام به همه دوستان ثروتمندم
سریال سفر به دور آمریکا قسمت 216
استاد جان خدا شما را هدایت کرد به منطقه ای متفاوت که بسیار جالبه و مخصوصآ که دوتا دریاچه دوقلو داره و آب زلال خیلی فراوان که نماد ثروت و نعمت هست . نکته مهم اینکه دو مکان نزدیک با اقلیم کاملآ متفاوت را شاهدیم یکی بقول خانم شایسته مثل اطراف کرمان کویری است و پوشش گیاهی خاص کویری داره و کمی دورتر منطقه ای سرسبز و باشکوه با حجم انبوهی از درختان سر به فلک کشیده داریم .
این منظره منو یاد تفاوت ذهن فقیر و ذهن ثروتمند انداخت که کنار هم هستن هردو از یک امکانات یکسان استفاده میکنند هردو به یک اندازه کار می کنند ، هر دو یک کار مشابه انجام میدن در تایم یکسانی ولی یکی همیشه خراب و فقیر که تمرکز نداره درآمد نداره در حال شکوه و شکایت هست و میگه آب نیست خاک نیست ثروت نیست نعمت نیست و همه چی نیست .
ولی یکی دیگه همیشه شاد و سالم پولدار، با اعزت و احترام زیاد در آمد بالا و ایمان قوی و تمرکزش همیشه به خودش هست و سپاسگذار و میگه آی هست خاک هست جنگل هست و نعمت و ثروت بیشتر از نیاز ما انسانها هست که هر چقدر هم استفاده کنیم باز هست و همیشه هست .
استاد شما و خانم شایسته نماد یک انسان سپاسگذار واقی هستید که از منطقه امن خود خارج شدید و سوار بر جریان هدایت شدید که بطور معجزه آسا دارید از نعمتهای الهی استفاده میکنید و لذت می برید .
بهبه خانم شایسته چه گل قشنگی پیدا کردی که به ظاهر اگر کلی خار داشت ولی وقتی دوربین را نزدیکش کردی واقعا زیبا بود و این حس خوب را هم ما دریافت کردیم ، ممنونم از شما بخاطر شکار نکات مثبت.
خدارا شکر بایک تغییر مسیر کوچک هدایت شدید به این مکان زیبا که هم کویری هست وهم دریاچه و کوهستان ، که بالاترین کوههای کلورادو اینجاست.
الله اکبر داریم نقاشی خداوند را در آسمان زیبا می بینیم که کلام از وصفش عظمت و شکوهش ناتوان هست
با دیدن همه ی این زیبای های طبیعت سرسبز و باشکوه به یاد این شعر می افتیم که؛
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم به دریا بنگرم دریا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان روی زیبای تو بینم
استاد در مسیر دارین پیاده روی می کنید و چه زیبای های می بینید که اگر با ماشین باشید ازش رد میشین مثلا همین گروه چهار نفره خانم که از شهر دیگه تا اینجا داشتن پیاده می آمدند و همشون هم سرحال و بانشاط، یا آن زن وشوهری که همراه نوزاد خودشان داشتن پیاده روی می کردند و از طبیعت لذت می بردن اینها همه اش برامون درسه که اگر خانم هم باشی می تونی بدون همراهی آقایی بری دل کوه و جنگل و لذت ببری ، یا اگر بچه نوزاد داری دنبال بهانه نیستی که بچه دارم نمی تونم برم پیاده روی در کوهستان و هزاران باور محدود کننده برای خودت بسازی که از محیط امن خودت بیرون نروی ، در حالی که دیدیم تحت هر شرایطی میشه آمدم از زندگی لذت ببره با همان امکانات فعلی که داره .
بهبه رسیدم به یک باغ فوقالعاده زیبا در شهر وی ، فکر کنم پاداش این پیاده روی چند ساعته باشه چه گلهای رنگارنگ و قشنگی که شادی و نشاط را به انسان به ارمغان می آره، خدایا شکرت بخاطر این نعمتهای قشنگ و زیبا ،
تنوع گلها بسیار زیاد کف راهروی باغ ها سنگ فرش که جلوه خاصی به باغ داده و ادامه می بینیم که رسیدیم به یک کلبه چوبی قشنگ و نقلی که وسایل باغبانی داخش بود بسیار شیک و تمیز و متنوع
استاد خدا شکر به جای هدایت شدی که هم ماشین را شستی و بنزین زدی و آب مخزن تراک کمپر را پر کردی که تا یک هفته جواب میده
و جمله طلایی فایل :
جمله آخرین خانم شایسته است ، نیازها در لحظه پاسخ داده می شود .
این جمله را مشود عنوان یک فایل محصول در نظر گرفت .
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
به نام خدایی که ما را به بهترین مسیر الهی خودش هدایت میکنه به شرطی که بخوایم.
درود به همه عزیزانم.
استاد جون و مریم بانوی گل چطوری میشه ازتون سپاسگزاری کرد بابت این فایل های سراسر زیبایی.
وااای خدااااا جون عاشقتمممم که من دعوت میکنه به این سفر رویایی.
سفری که توش سراسر عشق و قشنگی و سپاسگزاری.
سفری که توش نه از غرولند خبری ،نه کسی میگه وای دیشب جام عوض شده بود تا صبح نخوابیدم،
وای دیشب سروصدای فلان چیز نذاشت بخوابم ،
وای چقدر اینجا سرد ،چقدر اونجا گرم ،چقدر ………
سفر رویایی ما با دو استاد عزیز و دوست داشتنی مون حسابی داره بهمون خوش میگذره فقط تمیزی و زیبایی و قشنگی میبینیم و حسش میکنیم وقتی استاد با یه حس عاالی میگه بچه ها هوا به طرز جادویی خوبه واااای خدا میدونه که چقدرررر من لذت میبرم وقتی خودش یا مریم جان میگن هوا نه سرد نه گرم من با تمام وجودم حسم میکنم الان اونجا هستم .
استادجان واقعا تحسینتون میکنم بابت فیلمبرداری از درون که اینقدر توش حرفه ای شدین و راحت و ریلکس سوار ماشین شدین و به راهتون ادامه دادین و درون مثل یه مرد شما رو دنبال کرد از اون بالا مثل یه اپلیکیشن کاملا طبیعی همه چی رو نشون میداد که میشد فهمید از کدوم طرف برید بهتره و زیباتره واقعا لذت بردم دمتون گرم.
همچنین جای تحسین داره این کشور سراسر زیبایی که راه اسفالت تا کنار دریاچه گذاشتن پله گذاشتن برای راحتی و دسترسی بهتر به کنار دریاچه حتی میز و نیمکت بود که راحت بشینی و ازون فضای ساکت و بهشتی لذت ببری.
وااای مرسی مریم جون بابت فیلم گرفتنت از اون ماشین های افرود زیبا چقد همشون خفن بودن احتمالا کلی از این طبیعت های اطراف گشتن و حسابی لذت بردن.
توی این فایل های ای سری از سفر به دور آمریکا چقدر کیف کردیم از دیدن آبشارها، دریاچه ها،رودخونه و طبیعت زیبا کلورادو و شهرهای کوچیک و زیبا و فوق العاده تمیز و ماشین های عاالی خدایا واقعا ازت ممنونم بابت دیدن این همه زیبایی .
دیدن این باغ زیبا دیگه سنگ تمام گذاشت برای این فایل وای که چقدر زیبااااا بود .
زیبایی ها با دوربین مریم جان که عادت به شکار زیبایی ها داره دوچندان میشن ،زنبور ها روی اون گلهای رنگابه رنگ خیلییییی قشنگ بودن ،اون اتاقی که ابزارهای باغبانی توش بود خیلی جالب بود و حتی نوشته های روی درش.
همه ما دیدیم و میدانیم که فضای مجازی پر شده از فیلم و کلیپ هایی که طبیعت گردها به اشتراک میذارن ولی منی که عاشق طبیعت و سفر و کمپر هستم حسی که اینجا دارم هرگز با بقیه کلیپ ها ندارم ،نمیخوام بگم اونها زیبایی ندارن،اما احساسی که این فایل های سفرنامه به من داده درس هایی که به من داده خیلی متفاوت هست .
این ترکیب آسمون و ابرها و جنگل توی این فایل حسی که منتقل میکنه بینظیر.
سپاسگزار خداوندم بابت این همه نعمت و زیبایی تمام نشدنی و سپاس از شما با این به اشتراک گذاشتن تون که علاوه بر لذت بردن کلی درس وآگاهی بهمون میدین.