https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-26 00:36:592023-11-09 06:21:00سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 223
366نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استادهای پرانرژی وبچه های دوستداشتنی خانواده عباسمنش
چقدرقشنگه که روزت راتوی دشت گلهای زیباآغازکنی،حس وبوی گلهایکی ازچیزاییه که میشه آدم باهاش حالشوخوب کنه وازش حال خوب دریافت کنه،همیشه ماخانومهادوست داریم وعادتمون شده که یکی ازگلهاراگوشه ی موهامون بزنیم ولذتشوببریم،ولی من مدتیه ک ازروی شاخه بودن گلهابیشترلذت میبرم.
ماهمیشه بهترین هاراازشمادواستادنازنین اموزش دیدیم،حتی سادگی راکم کم جایگزین سختیهاکردیم وداریم پیش میریم وهمونطورکه مادرزمین ب مااجازه ی راه رفتن ب روی خودش راداده وبهترین هاراتقدیممون کرده همیشه،این ی لطف کوچیک رامیتونیم درازای این همه سخاوت بهش بکنیم وهمیشه تمیزنگهش داریم،آشغال نریزیم وتامیتونیم اگه زباله ای گوشه کنارطبیعت وروی زمین دیدیم برداریم چون زمین همیشه داره پاکسازی میشه،وهمیشه بهترین هاشو ب ماهدیه داده،بااین کارحس وحالمون عالی میشه وانرژی راباجهان هستی تبادل کردیم،وبازهم استادهای قشنگم بهترین کارممکن راانجام دادن وفرکانسشون راهمون اول صبح بالابردند،خداقوت بهتون.چقدراون محیطی ک ازراه تریل اشتباهی واردشدید زیبابود،دلنشین وخاص،مثل همه ی لوکیشن هایی که تاحالامهمونمون کردید.اینکه باحیوانات مهربان باشیم نکته ی دیگه ی این فایل بودوتوبالارفتن فرکانسمون بهمون کمک زیادی میکنه ومافقط بایدازاین تصاویردرس بگیریم که همه چیز آموزشه وبس.
این تریل های زیبا بالوکیشن های عالی فقط جون میده برای پیاده روی وآرامش گرفتن ازطبیعتِ خداوند،وبازهم دِرون وتصاویروصف نشدنی ازگوشه ای ازکائنات بی نهایت زیبای خداوند.
خدارابینهایت سپاس بابت به اشتراک گذاشتن این فایل هاودرمداربودن ماها برای دیدنشون،ممنون اززحمات شمادوعزیز،درپناه الله یکتاشادوسربلندباشید
خدایاشکر از دیدن این همه زیبایی استاد ممنونم بابت به تصویر کشیدن این همه برکت و نعمت و زیبایی که این چنین خداوند بصورت منظم و استوار چرخه را به حرکت در میاورد خدایا شکرت وای خدای من اون آبخوری پرندگان که در بالکن اون خونه جالبش اینه که اون پرنده آب و غذا را در گرو بند اسارت استفاده نمیکنه و هر موقع که میلش میشه میاد و آزادانه بر میگرده به طبیعت اغلب انسانها خدمات دادن به پرندگان را به شرط اسارت آنها میدانند که فقط برای خودشان باشه ولی اون خانم زیبا و محترم پرواز آزادانه اون پرنده ها برایش لذتبخش هست و در کل همش زیبایی و برکت بوده و هست خدایا شکرت و به قول استاد راه اشتباه که توی ملک مردم رفته بودید را صاحب اون ملک خیلی محترمانه هدایت کردن به مسیر درست و این ایمان داشتن به خداوند را نشان میدهد خدمت به مردم حالا به هر صورت و توانایی ایمان به خداوند هست خدایا شکرت که من را در مسیر درست زندگی کردن و شناخت واقعی خداوند قرار دادی ممنونم از خداوند که استاد عزیزم را به من معرفی کردی تا از رهنمودهای ایشان لذت برده و زندگی جدیدی را آغاز کنیم
ممنونم از خانواده بسار محترم و پر انرژی عباسمنش که با دیدگاه های عالی چشم های من را باز به واقعییت میکنید
چه گلهای زیبایی که در کنار تریل هستند ومسیر پیاده روی رو زیباتر میکنند و حس سپاسگزاری رو بیشتر میکنن وچقدر خوبه در دل کوهستان جنگل دشت و.. کلی مسیر پیاده روی هست که راحت تر پیاده روی میکنید و باعث میشه کمتر احساس خستگی کنید .
چقدر برخورد اون خانم خوب بود وچقدر خوش رو ومهربان بودند بااینکه شماها به اشتباه وارد ملک خصوصی اش شدید .
چقدر گربه ها رام وملوس بودند و بدن نرمی داشتند و راحت استاد تونست نوازشش بکنه .
چقدر عالی که شما بااینکه کسی نبود ولی پرداختتون رو انجام دادید و چقدر باخودتان در صلح هستید که آشغالهای طبیعت رو جمع کردید و اطرافتان تمیز شد وحس خوبی به خودتان وگردشگران میده .
چقدر رابطه عاشقانه و زندگی عاشقانتون رو دوست دارم . آخه چقدر عشق و احترام و سپاسگذاری وهمش الفاظ عاشقانه وابراز عشق .
وچه قدر ذوق وشوق دارید و روزها و طبیعت همش براتون جدیده و مدام بهش توجه دارید ونکات مثبت رو میبینید وشکر گذاری می کنید.
آخه چون شما خودتان در پردایس هم سرسبزی دارید رودخانه دارید و ملک جنگلی دارید ولی بازهم مثل یه فرد آپارتمان نشین یافردی که اصلا محیط جنگلی رو ندیده و اولین بارش هست ذوق می کنید و لذت می برید وعکس می گیرید و شکرگذاری می کنید .
چقدر کامنتهای دوستان زیباست وآنقدر ریزبینانه فایل رو می بینند وتوصیف میکنن که تازه دارم ازشون یاد می گیرم و گاها به خاطر یه نکته مثبت طومارها مینویسن وشکرگذارن .
سپاسگزار خداوندم بابت این زیباییها ونعمتها و هدایت به این مسیر الهی وتشکر از شما استاد گرامی بابت شیر کردن نحوه زندگی خودتان با ما دانشجویان مشتاق این دانشگاه توحیدی .
همان طور که سریال در دقایق اولیه در صبح دلنگیز است، من هم در این صبح دلنگیز دارم در اتاقم سریال را می بینم و به زیبایی ها توجه می کنم، شاکر خداوندم که گل های به این زیبایی را در جهان قرار داده است تا آن ها را ببینیم و عشق کنیم، همین الان می خواستم درباره زنبور ها هم بنویسم که استاد از زنبور فیلم فیلم گرفت :)، با دیدن گل ها یاد زنبور افتادم، خیلی دوست دارم یک باغ بزرگ داشته باشم و در بخشی از آن، کندو زنبور نگه داری کنم، مثلا ده تا کندو داشته باشم، و در کنار آن ها یک باغچه گل داشته باشم، زنبور داری کار خیلی خیلی لذت بخشی است، البته دو سال قبل سه تا کندو داشتیم، هر روز برای سر زدن به آن ها به باغ می رفتم، تجربه شیرینی بود.
هر کجا که دوربین می رود یک راهنمایی یا یک کمکی وجود دارد، من فکر می کردم تلفن عمومی دیگر پیدا نمی شود، خیلی تحسین برانگیز است که دولت امریکا در جایی که انتن وجود ندارد تلفن قرار داده است تا مردم راحت باشند، خدایا شکرت که همچین سیستم هایی وجود دارند، خدایا هزاران بار شاکرت هستم. شاکر همچین سیستمی هستم که تاکید می کند همه ما برابر هستیم، اخیرا خیلی روی این مسئله با خودم فکر میکنم و همواره به خودم یاد آوری می کنم که باید به همه عشق بروزم، همه مخلوقات خداوند هستند هر چقدر هم که خداوند را عبادت کنم و در بین مردم فرق بگذارم عبادت هایم ارزشی ندارند چون من بین مخلوق کسی که دارم او را عبادت می کنم فرق می گذارم، حدود یک ماه است که متوجه این موضوع شده ام، همه مردم، همه مخلوقات از یک پیکر هستند، همه ما یکی هستیم پس واجب است که به خودمان احترام بگذاریم، واجب است که به خودمان عشق داشته باشیم، شاکر پروردگارم هستم که این روز ها دارد این قضیه را به من آموزش می دهد.
فیلم برداری با درون یک چیزی یاد من انداخت، معمولا وقتی کاری ندارم دوچرخه سواری می کنم، خیلی دوست دارم یک دوربین سر داشته باشم و موقع دوچرخه سواری فیلم ضبط کنم، فیلم گرفتن از زیبایی های خداوند کار خیلی لذت بخشی است. خداوند را شاکرم که با دیدن این سریال یادم می افتد از این زندگی چی می خواهم. خدایا شکرت.
استاد عزیزم، بعد از دیدن قسمت امروز، تو گوگل مپ دنبال silver state گشتم و اونجا رو پیدا کردم، اون تابلو fee area رو که خیلی برام جالب بود رو هم پیدا کردم، حس عجیبی رو دارم حس میکنم، خیلی خوشحالم، می دانم که خداوند عزیزم یک روز مرا به آن مسیر ها خواهد برد.
من واقعا از این همه درخت انبوه در عجبم اصلا تعدادشون قابل شمارش نیست خدارو صد هزار مرتبه شکرررر
به هر چیزی تو طبیعت نگا میکنم متوجه یه الگوی تکرار شونده میشم و اون چیز فراوانیه یعنی از هر چیز درخت ..کوه ..جنگل..سبزه..علف..باران..دریا..رودخانه..و میلیون ها چیز دیگه بی نهایت وجود داره خدایا شکرت
عطر بابونه ها رو حس کردم اون اکسیژنی که اون همه درخت تولید کرده بودن رو استشمام کردم حس کردم که اونجام فوق العادست این نقاشی خداوند.
استاد من دوماهی هست شروع کردم در مسیر علاقم که زبان انگلیسیه درس خواندن و…و خدارا هزاران مرتبه شکر تمام حرف های شما با اون خانم زیبا رو متوجه شدم و سپاسگزاری کردم
گربه های اون خانم چقدرررر زیبا بودن چاخالوی خوشگل چه ذوقی کردین شما دقیقا منم مثل شمام برا هر چیز کوچیک آنقدر ذوق میکنممم که نگو
باغچه ی اون خانم قشنگ بود اون پرنده های روی سقف خونش که اصلا دیگ نگم براتون
ماشینتون چقدرررر خوشرنگه خیلیم قدرتمنده که همچین جاهایی رو میره خداروشکر که همچین ماشینی دارید منم دلم ماشین خارجی میخواد و به لطف خدا برام بدیهیه که بهش برسم
مریم خانم چقدر خوبه که آشغالا رو جمع کرد اصلا این بشر با خودش در صلحه با همه در صلحه خیلییی آرومه من عاشق شخصیتشم البته منم ب شدت آروم هستم .
چه فرهنگی دارن آنقدر اعتماد هست که بدون اینکه کسی رو بزارن اونجا درخواست پرداخت پول کردن روی تابلو و شما چقدر انسان درستی هستید که راحت پرداخت میکنید .
واقعا باید بهای همه چیز رو پرداخت.
آهان میخواستم یه تشکر ویژه از شما دو عزیز داشته باشم بابت این سریال بی نظیر که زحمت کشیدید برای ما ساختید و میسازید بی نهایت سپاسگزارم .
سپاسگزاری روزانه امروزمو اینجا مینویسم که بهترین جا برای آرامش و حس و حال خوب تو این جهانه خدایا شکرت که اینجا رو داریم :بهترین دانشگاه و ارامش بخش ترین دانشگاه دنیاست اینجا وفقط حال خوب و صلات و زیبایی جریان داره…
خدایا شکرت که امروز هم بهم نعمت زنده بودن دیدن و شنیدن و احساس کردن و لمس کردن این جهان زیبا رو دادی
خدایا شکرت که منو بنده لایق خودت دونسنی و دستمو گرفتی و آوردی من نشوندی وسط بهترین کلاس و بهترین دانشگاه خود شناسی و خداشناسی و درک بزرگترین قوانین جهان
خدایا شکرت که استاد عباس منش و خانم شایسته رو و دوستای دیگمو تو این دانشگاه باهام آشنا کردی و مسیر سعادت رو ازطریق دستانت داری به من نشون میدی سپا گزارتم
خدایا شکرت که چهره زیبایی دارم و سلامتی جسمی و روحیم عالیه و هر روز داره بهتر و بهتر میشه
خدایا شکرت که همیشه روی خوش و وجه مثبت ادمهارو برام برانگیخته میکنی
خدایا شکرت بابت این همه نعمت و زیبایی که درجهان هست و بدون منت در اختیارم گذاشتی
خدایا شکرت بخاطر ازادی زمانی ومالی استاد و عزیز دلشون که میتونن سفر کنن چند ماه پشت سرهم و فقط زیبایی و حس و حال بینظیر رو تو سایت به ما تقدیم کنند
خدایا شکرت بخاطر زیبایی های این طبیعت و ارامش اون خونه بینظیر با گربه های گوگولیش و ااحترام اون خانم به استاد وعزیز دلش
خدایا شکرت بخاطر اعتماد امریکا به مردمشون و سیستم سلف ریجستریشن
خدایا شکرت بخاطر فورد اف 150پلاتینیوم و خشکل استاد و امکاناتی که داره وخدابا شکرت که در بهترین زمان ممکن به دنیا اومدیم و تونستیم با استاد هم مدار بشیم وبتونیم بیشترین لذت رو از زندگیمون ببریم..
عاشقتونم…خدایا کمکم کن قدردان ثروت و نعمتی که بهم میدی باشم..
چقدر از خوندن کامتتتون لذت بردم مخصوصا اون قسمتی که نوشتید سپاسگزاری روزانتون رو اینجا مینویسید چون اینجا بهترین جا برای آرامش و حس و حال خوبه و بهترین دانشگاه و آرامبخش ترین دانشگاهه ….
چقدر این جملات شمارو با تمام وجودم لمس میکنم و حسش حس نابیه
واقعا وقتی وارد سایت میشی و کامنتهارو چه محصولات چه رایگان میخونی ، انگار از دنیایی که توش هستیم جدا میشیم ، میریم تو یه دنیای دیگه ، تو دنیاییکه جنس آدمهاش متفاوته ، تو دنیاییکه از روی نوشته همکلاسیهات میتونی حسشونو بگیری
اینکارتون خیلی زیبا بود که شکر گزاریتون رو با ما به اشتراک گذاشتید و حال خوبتون رو تقسیم کردید
یادمه که خیلی وقت پیش تو یکی از فایللتون گفته بودین، اگه ادم تو یه موضوعی روی خودش کار کنه حتی خوابشو میبینه مثلا مثال زبان انگلیسی رو زدین، که اگه ادم مداوم وقت بذاره و انگلیسی کار کنه خواباش انگلیسی میشه ینی تو خواباش انگلیسی حرف میزنه یا حتی با خودش انگلیسی حرف میزنه، من دیشب خواب دیدم تو آمریکام و با شما و مریم جون داریم میریم سفرخیلی خواب فان و جالبی بود و خیلی حس خوبی داشت،که نشونه واضحی بود از اینکه دارم مسیر درستو میرم استاد و یه چیز جالب تر من از وفتی دیدم مریم جون و شما اینقدر به سپاسگزاری اهمیت میدین، و مریم جون رفت و یه دفتر سپاسگزار بزرگ خرید و گفت دفتر سپاسگزاریم داره تموم میشه، به این نتیجه رسیدم که چقدر مهمه سپاسکزاری و منم حتما الویت قرار بدم که سپاسگزای کنم و بنویسمشون، دیروز موضوع سپاسگزاریم پول عزیز بود و امروز صبح که از خواب پا شدم دیدم بی هیچ دلیلی به حسابی که خیلی وقت بوده ازش استفاده نداشتم پول واریز شده، دقیقا نمیدونم از کجا… و اینم یه نشونه میدونم از جانب پروردگار مهربانم که مسیری که شروع کردم رو باید ادامه بدم و قدم های کوچک و مستمر بردارم… استاد میدونی، متوجه شدم چه نشانه های جادویی خداوند بهمون نشون میده که بهمون آگاهی بده… سپاسگزارم از خداوند و از شما… شما دستان خداوند و زیبایی این جهانید.
اگر فکر کردین که من تو سفر با شما نیستم و جا زدم و اثر و ردی ازم نیست باید بگم سخت در اشتباه هستین. من بیشتر از همیشه در سفر هستم فقط اینقدر غرق خودم و دیدن تغییرات و اقداماتی برای این تغییرات هستم که از خودم نتونستم ردپا بذارم.
میخوام بگم که چقدر خوبه وقتی قدم های هرچند کوچیک رو برای بهبود خودت و زندگیت برمیداری چقدر جهان دست به کار میشه و این بهبودها رو مضاعف میکنه، وقتی سعی میکنی کمی آسان گیرتر بشی کمی خودتو آسون میکنی جهان چقدر همه کاراتو آسون و روان میکنه.
چقدر خوبه آسان شدن برای آسانی ها…
خداروشکر برای تغییراتی که تو اتاق مون دادیم
خداروشکر برای چراغ مطالعه ایی که روی میز لپ تاپم عزیزدلم نصب کرده و درستش کرده با خلاقیت خودش(با همین امکانات موجود با توانایی های بالای فنی بودن و نگاه قشنگش به حل کردن مسئله کم نور بودن میز من، خصوصا با جابجایی و تغییرات جدید در اتاق مون، تازه برام یک کلید باحال هم کنار میزم گذاشته که نخواد هی سیم رو از پریز برق بخواد بکشم. فقط با یک اشاره چراغ روی میزم رو خاموش و روشن کنم خدایا شکرت…)
خداروشکر میکنم برای مرتب کردن کل لباس ها و کمدها و چمدان هامون اونم به طرز فوق العاده مرتب اونم با امکانات موجودمون
خداروشکر برای پر بودن کمدلباس برزنتی کوچیک مون که جز اولین خریدهامون برای اولین خونه در تهران بود و حالا کلی پرلباس شده.خدایا شکرت برای این همه
خداروشکر برای موکت های قرمز رنگ تو اتاق خواب مون که با حاشیه قرمز فرشی که دستان خداوند بهمون هدیه دادند یک هارمونی قشنگی به کل اتاق مون داده. خدایا شکرت برای تمیزی و نظم و مرتب کردن هامون.
خدایا شکرت برای نقاشی کردن کل آشپزخونه توسط همسرعزیزم که حسابی سورپرایزم کرده و هربار این رنگ و لعاب تازه اشپزخونه روحم رو تازه میکنه. خدایا شکرت برای رنگ وسایل سبز آشپزخونه مون که من به یاد این میندازه که من لایق بهترین هام.به یاد اولین خونه مشترک مون با کلی وسایل و جهاز نو میندازه و اون آشپزخونه زیبا و پرده های سبزی که داشت و اتاق خواب مون پرده های مخمل پانچ شده بنفش داشت. درسته الان از اون جهاز و وسایل نو خبری نیست از اون چیزا که قبل داشتیم دیگه خبری نیست، از اون شهر خبری نیست. یعنی من اینقدر تغییر کردم که خودم با باورهای خودم تمام مسئولیت زندگیم رو به عهده گرفتم وراهی سفری شدم برای شناخت خودم، سفری برای خلق کردن، سفری برای اعتماد کردن و توکل کردن به خدا.،سفری برای درک قوانین و فکرخداوند…سال هاست که من سفری رو شروع کردم،سال هاست که آگاهانه تغییراتی رو در درون و بیرون خودم شروع کردم. سال هاست که در سفرم. و شاید باید بگم از زمان تولدم سفرم رو به کره خاکی شروع کردم.
سفری برای تجربه کردن
سفری برای لذت بردن
سفری برای خلق کردن
سفری برای بودن و تبدیل شدن
سفری برای دیدن خدا و حس کردنش
سفری برای رشد کردن و گسترده شدن
ســفری برای هـمـاهـنگ شدن با خدا و نزدیک شدن به اون
آره باید با خودم صادق باشم و عمیق نگاه کنم که این سفری که از آغاز حیات شروع شده و من همیشه در سفری هستم از جنس زندگی…
_یک صبح دل انگیز دیگه شرع شده (امروز من دومین روز کلاس یوگا رفتنم بود خدایا شکرت)
_خب در ادامه این سفر قراره یک پیاده روی داشته باشیم در یک تریل پیاده روی، وای استاد جان اونجا که به مریم عزیز گفتین اینجا باید بپــری چون جلو یک نهر آب هست. بعد گفتین ماشالله، ماشالله،… و مریم جان با یک ژست ورزشکاری و قدرتمندانه خودشو آماده پریدن کرد و پرید…و شما گفتین عالی بود عالی بود عالی بود…وای که چقدر همین چند ثانیه برام درس داره. از اون روزی که این قسمت روی سایت اومده و با امروز که دوباره دیدم تا بنویسم و از خودم ردپا بذارم کلی افکار و نجواهای خودمو بیشتر شنیدم و شناختم.
دفعه اول که فایل رو دیدم گفتم دم استاد گرم چه باحال تشویق میکنن و برای یک پرش موفقیت آمیز مریم جان، فارغ از اینکه اصلا کار مهمی بود یا نه، اصلا چقدر بزرگ یا کوچیک تشویق شون کردن و در آخر هم تحسینش کردن با چندبار عالی بود،عالی بود گفتن هاشون.
اون تهِ تهِ ذهنم یک نجوای ریزی گفت بابا اینم تشویق و تحسین داره مگه…
و یک فکر قوی تر بلند گفت ببین استاد جان چه عشقی داد و چه لذتی برد و چقدر این انسان هر حرکت رو به بهبود و درست رو میبینه، چقدر خوبه دیدن قدم های هرچند کوچیک اما درست رو.
بــعـد دوباره تهِ تهِ ذهنم گفت تو که اصلا این کارها رو موفقیت نمیدونی و اصلا خودت رو برای کارهای کوچیک و قدم های کوچیکت تشویق نمیکنی. تو اصلا همه رو تحسین میکنی اِلا خودتو…همه رو بلدی تحسین کنی جز خودتو…خلاصه که یکی اون میگفت یکی این…جوابی که خودم به خودم داد و کلا سکوت ذهنم رو فرا گرفت این بود که مــن اینجام تا یاد بگیرم و بهترین خودمو شکوفا کنم. من لایق بهترین تجربه ها و آموزش ها هستم.
امروز که دوباره این چندثانیه پریدن مریم جان و تشویق و تحسین استاد جان رو دیدم گفتم ماشالله ماشالله. چقدر انسان توانایی داره و هرچقدر که به خودش اعتماد کنه به توانایی هاش و قدرت خدا اعتماد کنه از این موانع عبور میکنه و رد میشه و میپره. و وقتی از اون ترس ها و تردیدها و نگرانی ها رد میشی میرسی به گلستان.
خدایی مصداق خوبی شد پریدن و گذر کردن از مسیر ترس ها و باورهای محدودکننده تا رسیدن به مکانی پر از زیبایی و قشنگی.
فقط باید پرید حتی کوچیک، باید پرید و حتی کوچیک خودتو تشویق کنی و ببینی این قدم ها رو و دست از خودسرزنشی و خودتخریبی و خود کم بینی و کمال گرایی ها برداری. وقتشه تکامل و صبور بودن رو بهتر درک کنی. وقتشه با تکامل رشد کنی. وقتــشه با خودت بیشتر به صلح درونی برسی…
_ چه گل های زرد زیبایی بود.چه گل های بابونه وحشی زیبایی رو هم دیدیم خدایاشکرت.
آخ مریم جان اون گل زرد رو زدی لای موهات یاد تجربه همین دیروز خودم افتادم.کاملا هدایتـی و بدون برنامه قبلی با همسر عزیزم داشتیم از خیابان ناصرخسرو میرفتیم و پیاده روی میکردیم و یکهو متوجه کاخ گلستان شدیم(که اتفاقا بلیطش رو هم بصورت آنلاین چند روز پیش برای چهارنفر خریده بودیم) از اونجایی که اول هفته بود و همسر عزیزم کلی کار داشت و برای خرید کوچیک و یکم پیاده روی اومدیم و اصلا قصد موزه رفتن نداشتیم رفتیم از مامور و نگهبان پرسیدیم که میشه ما دونفر هستیم از بلیط استفاده کنیم و دو نفر دیگه بعدا…خلاصه با لطف اون آقای مامور بلیط ما رو چک کرد و گفت چون اینترنتی هست از گیت رد بشین چهار نفر بلیط تون باطل میشه. و به ما اجازه داد تا بدون زدن بلیط رد بشیم دونفر بریم و سری بعد هم دو نفر از بلیط استفاده کنیم.کلی ازش سپاسگزاری کردیم برای این اعتمادش…
وای رفتیم داخل کاخ گلستان…
نگم براتون که هرکسی نرفته حتما بره حتما حتما…واقعا زیبا بود. واقعا فقط تو ذهنم این جمله میومد ثروتمند شدن با شکوه است. ثروتمند زندگی کردن یعنی با شکوه زندگی کردن. یعنی زندگی ات بشه موزه ایی برای دیدن. بشی الگو، بشی انگیزه ایی برای داشتن و رسیدن و تجربه کردن که میشود میشود برای فلانی شده و منم میشه. اصلا میخوام جوری زندگی کنم که با الگو شدنم کمک کنم به بقیه این به من خیلی انگیزه میده این طرز تفکر خیلی بهم قدرت میده.
اصلا این ناصر الدین شاه چقدر باور لیاقت داشته…یعنی هر چی بگم احساس لیاقت درونی این شاه رو میتونم تهش ببینم. چقدر اهدایی به شاه دادن. عجب تختی، عجب تزییناتی، عجب هنر و زیبایی و…یعنی فراوانی در همه چیز و این حس لیاقت و ارزشمند بودن موج میزد در گوشه و کنار این کاخ و وسایل اونجا…تجربه جالبی بود و اصلا ذهنم سیمان هاش یک جاهایی خورد شد با دیدن چنین زندگی و محل زندگی با شکوهی.حـــالــا چـه ربطــی داشت به اون گل زرد، اینکه از در یکی از اون عمارت ها اومدیم بیرون یک گل زرد افتاده بود روی زمین، دقیقا مثل همین گل مریم جان و منم گذاشتمش لای موهام به یاد شما در سفر به دور امریکا. (اصلا شکل موزه رفتن هامون هم فرق داره و کل با شما همسفریم میبینیــد.)
باورتون میشه یک خانم چینی با اشاره متوجه شدم مایل بود باهاش عکس بگیرم.که یک عکس یادگاری دسته جمعی شد با کلی توریست چینی که داشتن ازدیدن این تاج و تخت و عظمت و زیبایی عمارت های ناصرالدین شاه قاجار لذت میبردن و عکس میگرفتن بعد مـنو هم ببینه و دستم رو بگیره و بخوان باهم عکس بگیریم. یعنی یک لحظه هول شدم و فقط فارسی حرف میزدم و یادم رفته بود اینا فارسی متوجه نمیشن.سپاسگزاری میکردم ومیگفتم بسیار زیبا و اونا فقط لبخند میزدن و یادم اومد اونا با اشاره خواستن تا عکس بگیریم و جالبه من گوشی خودمون رو زودتر دادم تا عکس بگیرن بعد با گوشی خودشون عکس گرفتن و آخرش هم نزدیک بود گوشی اونا روو هم بگیرم یادم رفته بود گوشی مون رو بهمون برگردوندن و کلی همه خندیدیم…خدایا شکرت.
این خاطره رو تعریف کردم که بگم من اون روز فرکانس ارزشمندی و لیاقتم با دیدن اونجا داشت میرفت بالا و بالاتر و یک خارجی یک چینی دوست داشت با من عکس بگیره. حیف بلد نبودم حرف بزنم وگرنه خیلی دوست داشتم از دیدگاه ها و تجربه هاشون بشنوم و در آخر یکجوری گفتم خوش آمدید که انگار وارد قصر من شدن و دارن از قصر و کاخ و عمارت های من دیدن میکنن. البته حتما متوجه شدن منظورم به ایــران خوش اومدن.
یک چیز جالب دیگه اینکه دیروز صبح قبل اینکه به سمت کاخ گلستان و این اتفاقات هدایت بشیم و نشانه ی من رو زدم و نشانه ی من “دروه احساس لیاقت درونی” بود. میخوام بگم چقدر من با این دوره هماهنگم، چقدر لازمش دارم، چقدر جهان بدون داشتن این دوره به طُرق مختلف میخواد که احساس ارزشمندی و لیاقت رو در من بالا ببره…من لایق این دوره هستم و خودمو در این دوره میبینم و آگاهی هاشو ناخودآکاهم داره دریافت میکنه و منو با این اتفاقات هماهنگ میکنه. من باور دارم هیچ اتفاقی اتفاقی نیست.
دیدن نشانه ام که دوره احساس لیاقت درونی باشه.
دیدن کاخ گلستان و زندگی شاهی در زمان قاجار.
دیدن توریست های خارجی و عکس گرفتن باهاشون.
این همه تغییرات زیبا تو خونه و آشپزخونه مون…خدایا شکرت برای قوانین ثابت و بدون تغییر الهی ات.
_خدایا شکرت برای اینکه اشتباهی از مسیر تریل رفتیم تو ملک های شخصی
چقدر اون خانم مهربان بود چقدر تحسین برانگیز بودن برای این همه برخورد خوب و مناسب.واقعا این حد از دوستی و احترام بین این مردم و این فرهنگ قابل تحسین هست.
رفتم یک سرچـکی تو انجیل های مختلف کردم و یک مطالعه ایی کردم و البته که دوست داشتم اون نوشته که با خط زیبایی هم نوشته بودن رو بتونم آیه اش رو پیدا کنم و البته اینکه 22.6 Ganesis که روایت آفرینش در انجیل رو در این فصل ها میگه و از تربیت بچه میگه یک همچین چیزی از کلماتش درک کردم چون شکسته نوشته نتونستم بخونم. مثل این میمونه به بچه ایی که هنوز تازه الفبا یاد گرفته با خط نستعلیق بدی حافظ بخونه نتونستم بخونم اما همین قدر هم موفق شدم و خودمو تحسین میکنم و البته به جملات زیبایی از انجیل متی برخورد کردم که میخوام یکیشو اینجا ثبت کنم.
ثروت خود را بر روی این زمین نیندوزید زیرا ممکن است بید یا زنگ به آن آسیب رسانند و یا دزد آن را برباید. ثروت تان را در آسمان بیندوزید،
در جایی که از بید و زنگ و دزد خبرینیست. اگر ثروت شما در آسمان باشد، فکر و دل تان نیز در آن جا خواهد بود. (انجیل متی، 21- 19 : 6)
_خب میرم بعد یک توقف پر از آگاهی بقیه زیبایی های سفر رو با عشق و لذت تجربه کنم.اونم با چشمانی پاک و روشن…
_RAMPART
RANGE ROAD
جاده محدوده رمپارت رو میریم که بریم تا برسیم به خونه قرمز قشنگ مون.
خدایا این “مسئولین پاکسازی طبیعت” رو ببین بالای شاخه های درخت ها. یعنی اونا کرکس بودن یا همون لاشخور…چقدر زشته این پرنده، پایین میپرد و سنگین. یاد بخشی از شعر ملاصدرا افتادم که استاد جان هم به زیبایی برامون طبق قوانین توضیحش دادند.
قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنید
و با عظمت عشق پر کنید.
زیرا که عشق چون عقاب است. بالا میپرد و دور…
بی اعتنا به حقیران ِ در روح. کینه چون لاشخور و کرکس است.
کوتاه میپرد و سنگین. جز مردار به هیچ چیز نمیاندیشد.
_خدایا فقط ببین چقدر اونجا بزرگه که تازه با این مقدار پیاده روی رسیدیم اول محدوده رمپارت که یک منطقه تفریحی هست که روی تابلو نوشته بود
PIKE National Farest که یعنی جنگل ملی PIKE. خدایا شکرت در کنار ملک و جنگل های خصوصی محدوده هایی جنگل های ملی(نشنال فارست ها) هم مشخصه و هرکسی میتونه آزادانه در اونا قدم بزنه و لذت ببره خدایا شکرت برای دیدن این چیزها این همه فراوانی و تنوع…
واقعا دمشون گرم برای نصب اون تلفن عمومی کنار جاده جنگلی که احتمالا اونجا گوشی ها به خوبی آنتن نمیده تا بتونه هرکسی لازم داشت استفاده کنه.واقعا خدایا شکرت.
خب تابلو Self Service Pay Station رو میبینیم تابلویی که میگه اینجا ایستگاه پرداخت خدمات هست اونم توسط خــودت. یعنی وجدان داشته باش، اخلاق داشته باش یعنی ما بهت اعتماد داریم تو میتونی و کار درست رو به درستی و طبق راهنمایی های تابلو برای خودت انجام بدی. پس مسئولیت همه چی با خودته. همین یک تابلو که به اسم ایستگاه پرداخت خدمات خود که توسط خودت همه کاراشو باید انجام بدی چقدر درس داره، چقدر اعتماد به نفس آدم رو میبره بالا، چقدر حس آزادی و ارزشمندی به انسان میده. اینکه خودت حساب خودت رو میرسی و نیازی نیست کسی، زوری یا فردی باشه تا بهت بگه و تو انجام بدی خودت میتونی همه کاراتو بکنی.
چقدر این تابلو پر از نکته است که بهت یاد میده و راهنمایی ات میکنه تا چطور پرداخت کنی.
چقدر این تابلو درس اعتماد کردن و صداقت داشتن و اعتماد متقابل رو بهت ناخودآگاه میده و ناخودآگاه میگه خودت باید حواست به حساب کتاب خودت باشه و کاردرست روانجام بده.
چقدر این تابلو به آدم حس توانایی انجام کار درست رو میده.
چقدر این تابلو حس ارزشمندی و آزادی به من داد.
چقدر در عین سادگی اش برام کلی درس داشت.
اینکه چرا باید یک نفر رو اونجا مسئول ورود و خروج تو بکنن تا وقتی لذت بردی و از محیط استفاده کردی بیاد بهت یادآوری کنه که حالا بیا بهاشـو پرداخت کن. نــه آدم های خودساخته با ریشه های اخلاقی و رفتاری درست خودشون حساب همه چی رو دارند و کار درست رو انجام میدن و حاضرن با عشق بهای استفاده کردن و لذت بردن از لحظاتی که اونجا بودن رو بپردازند. خدایا شکرت…
واقعا خداروشکر که پیاده روی کردیم تا این تابلو رو ببینیم و بیایم اینجا پرداخت کنیم.
_چه نکته جالبی بود سپاسگزارم مریم جان برای دقتت سپاسگزارم که انگلیسی شو خوندی و استاد جان هم برامون معنی کردن. یک نوتیس یک اطلاع رسانی که واقعا قابل توجه هست. اینکه گفته بود در این مکان مقدس،در اینجا که شما حضور دارید همه با هم برابر هستند هیچ نژادی به نژاد دیگه ایی برتری نداره و همه باید به همدیگه احترام بذارند. نه جنسیت، نه مذهب، نه نژاد و نه رنگ پوست هیچ چیزی برتری نسبت به کسی دیگه ایی نداره.
واقعا استاد جان چقدر زیباست. خدایا شکرت برای این گاد کانتری.(کشور خدا) این کشوری که این همه امکانات فوق العاده گذاشته و اینقدر اعتماد دارند و میگه بیاین خودتون هم بهاشو پرداخت کنید.خــدایــا شــکـرت…
_خب بخش بعدی میرسیم به چهره زیبای مریم جان با اون تیشرت پرمفهومش و اون گل زیبا که کنار موهاش از پیاده روی در گلستان به یادگار مونده اونم کنار ماشین فورد قرمز خوشگل مون که روی کاپوتش پر شده از پلاستیک های زباله ایی که از طبیعت جمع کردیم.
و قراره این محیط زیبا رو با اون سنگ بزرگ و عظیم الجثه ایی که کلی برامون خاطره ساخته رو ترک کنیم به مقصــد زیبایــی های بیــشتر…
_وای مریم جان یک پیشنهاد شگفت انگیز برای ما داره.سپاسگزارم ازت مریم جانم سپاسگزارم ازت عزیزدلم…جملات مریم جان و در انتها استاد جان رو میخوام کلمه به کلمه بنویسم و آویزه گوشم کنم.
مریم جان: بچه ها من یک پیشنهاد براتون دارم، وقتی دیروز من اینجا رو تمیز کردم، حس خیلی خوبی (من بخاطر اینکه طبیعت خیلی سخاوت به من بخشیده و من برای اینکه یک بخش کوچیکی از اون سخاوت ها رو حداقل قدردانی کنم و به عنوان سپاسگزاری این کار رو کردم.) و بعد حسش واقعا بینظیر بود. پیــشــنهاد میـکنــم شما هم این تجربه رو داشته باشید و این حس رو تجربه کنید. میتونیــد از کوچه تون، از پارک محله تون اون تیکه رو تمیز کنید و حسش رو تجربه کنید. فارغ از اینکه کسی بدونه یا ندونه ما اونجا رو تمیز کردیم حسش بینظیره.(این یک تمرینه و انجامش میدم.)
استاد جان: واقعا همینطوره و به همون نسبت هم ما هدایت میشیم به جاهای تمیز و فوق العاده…خــدا رو صـــد هزار مـرتـبه شــکـر
_ به به صدای حرکت و جاری شدن در مسیر میاد و ادامه سفر به سمت تجربه کردنِ بازهم زیبایی ها و شگفتی های بیشتر.
_به به درون با یک دید وسیع قراره ما رو همراهی کنه و بهمون نشون بده این همه سخاوت و زیبایی طبیعت رو.
خدایا شکرت که با این لحظات هم فرکانسم و بارها و بارها میتونم ببینم و اشک شوق تو چشم هام بیاد و چشم هامو پاک تر و آماده تر کنه برای دیدن قسممت جدید و زیبایی های بیشتر…
خدایا شکرت برای این جنگل سرسبز آبی آسمون و این همه فراوانی و این همه آزادی و اختیار
در انتها با دیدن شکوه و فراوانی این درخت ها در افق به یاد این جمله افتادم.
اگر همه درخت ها قلم شوند …
و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا پایان نمیگیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است. سوره لقمان_آیه27
این فایل نشانه ی امروز من بود و چقددد جالب قبل از اینکه من این فایل رو ببینم رفته بودم کوه دار اباد و اونجا دیدم که روی زمین اشغال ریختن در حد چند ثانیه اومدم گفتم اه چرا اشغال ریختن و اینا اما سریع گفتم ببین اعراض کن و توجهت رو بزار روی اینهمه زیبایی دیگه سنگا صدای اب و پرنده ها هرچند که درونم بهم گفت میتونی جمعش کنی و حتی پاداشم بهت میدیم اما صادقانه حال نداشتم که خوب ارام ارام ادم در مدار درست تو همه چی قرار میگیره اول سعی میکنم اعراض کنم بعد دفعات بعد جمع هم میکنم
چقدر توی طبیعت رفتن و با خودمون صحبت کردن باعث بارش الهامات میشه و چقددد درس داره
یکی از چیزایی که بهم گفته شد این بود که با فکر نمیشه از دو دلی. و شک بیرون اومد یعنی اینکه هی بشینی. و فکر کنی و با این و اون مشورت کنی تا از نظر فکری و ذهنی به این برسی که این راهو بری یا اون یکی عملا شکت را بیشتر میکنه راهش اینه با خودت خلوت کنی و اجازه بدی الهامات بهت گفته بشن و بعد قدم اول را تجربه کنی و ارام ارام از شک تو هر موضوعی در میای
یع مورد دیگه اینکه درمورد روابطمون نمیدونیم یه ادمی خوبه یا بده چون توجهمون همزمان هم روی بدیا و هم خوبیاشه که باعث شک و دو دلی شده
مورد دیگه اینکه سپردن چگونگی به خدا یعنی همون تسلیم
تسلیم اولین مرحله و مرحله ی لازم برای ورود به مدار و مسیر خواسته هاست چون ذهن اصلا کارش چگونگی رو نشون دادن نیست چون نه میدونه و نه میتونه به قولی ما نیومدیم دنبال کارای اداری و مدیریتی و هی به فلانی زنگ بزنیم یا به بهمانی زنگ بزنیم که کارمونو انجام بدن یا دنبال فلان چیز باشیم این کارای مدیریتی و اداره کردن فقط مخصوص یک وجوده اون هم رب هست برای همینه که چگونگی رو فققققط خدا میدونه و میتونه و هر بار که خودم برای چگونگی رسیدن به یه خواسته دنبال پیشنهادات … ذهنم رفتم دهههنی از من سرویس کرده که نگو و اخرشم هرگز منو به خواسته نرسونده من زمانی رسیدم به خواستم که تسلیم شدم
یه مثالم میزنم در این مورد البته این کامنتم میخواستم تو نوت گوشیم ذخیره کنم ولی گفت اینجا بنویس
یه مثال واقعی از زندگیم
من برای یه اردوی جهادی پزشکی به عنوان پزشک دعوت شدم به یکی از شهرای محروم ولی خوب من توی اون تاریخ کشیک بودم خودم و نمیخواستمم با اتوبوس برم چون دور بود اونام بهم گفتن اوکیه ما هواپیما میگیریم فقط اگر بیلیط گیر بیاد با هزینه ی خودشون خلاصه راهای ذهنم این بود برم تو سایتای بیلط پروازی ایران بگردم علی بابا و سفر مارکت وغیره هروز چندبار رفرش میکردم تو گروهمونم گذاشتم کی کشیک فلان تاریخشو با من عوض میکنه بعد من چون درمرود این خواسته باورام خوب بود و تسلیم تر بودم گفتم اقا من دیکه کارمو کردم بخواد بشه میشه خدایا خودت اوکیش کن و بعد الهامات شروع شد که برو دوره اخساس لیاقت بیشتر کار کن تا اخساس لیاقتت درمورد اینکه فقط تو یه نفرو بخوان با هواپیما ببرن درحالی که بقیه با اتوبوس هستن بره بالا تر من اینکارو کردم بعد بهم الهام کرد برو ساکتو بچین اماده باش و اینجوری ایمان فعالت به من و به اینکه میشه و باورتو نشون بده من اینکارم کردم و جالب اینه که از روز شروع اردو یه روزم گذشته بود دیگه بازم سایتارو چک کردم (اینم بگم یه چیزیم گفته شد نمیدونم چی بود به قولی استراق سمع ذهن از الهام خدا بود یا الهام که گفت تهش میری فرودگاه )دیگه من که روز اول اردو کشیک بودم و کشیکمو دادمو اتفاقا یکی از دوستامم دیدم و اومد استراحتمن کردم اونام با اتوبوس راه افتادن که یهو از مسئول اردو زنگ زدن که ببین با اقای فلانی میتونی بیای که گفتم با چی گفت اتوبوس الان فقط هست که گفتم نه اگه هواپیما باشه میام چون الانم یه روزم من عقب تر هستم کل اردوام 4 روزه اس خلاصه اون اقا به من زنگ زد و قرار شد باهم بریم فرودگاه که 30 مین بعدش دوباره زنگ زد که من یه اشنا تو فرودگاه داشتم یه بیلیط گیر اورده شما برین منم میام فرودگاه ببینم منم بیلیط گیرم میاد یا نه خلاصه من با بیلطه خریده رفتم فرودگاه حتی لازم نشد همینجوری برم (برای همین نمیدونم اون تیکش الهام بود یا حرف ذهن) و خلاصه که من با هواپیما با عزت و احترام رفتم تاازه استراحتمم کردم و دوستمم دیدمو و چگونگیش جوری رخ داد که هرررررررگز به ذهن من نمیرسید اگه به ذهنم بود که تا الانم توی سایتا دنبال بیلیط بود
(البته تو پرانتز بگم که این ذهن ما انقدر شروره که مثلا وقتی من تو هواپیما بودم بهم گفت الان خوشحالی فک کردی هواپیما حور شد!! نههههه بدبخت قراره هواپیمات سقوط کنه بزار هرموقع زنده رسیدی اونوقت خوشحال باش دهنت سرویس بشر
اینا الان که از اون اتفاق گذشته خنده دارو. مسخره اس اما اون لحظه چنان حستو بد میکنه که میگی کاش نمیومدم)
الانم برای یه خواسته ی دیگه ام دارم تسلیم شدن و تمرین میکنم اینکه اجازه بدم خدا هدایتم کنه و چگونگی اون نشونم بده چون ذهنه من اصلا برای اینکار ساخته نشده و ده ها مثال دارم که وقتی به خدا سپردم از راه ساده و طبیعی. و از سادگی عجیب و با عزت و احترام منو به خواستم رسونده و مثالایی از وقتایی که به چگونگی های ذهنم چسبیدم و اینجوری بگم که اگه دنبالش برین جوری به خدمتتون میرسه که دیگه خودتون میدونید هممون تجربه کردیم که چه تحقیرا و سختیایی کشیدیم
و این اصلا یه نشونس اگه کاری داره چگونگیش سخت پیش میره استاپ کن بگو خدایا تو منو هدایت کن تو بگو چجوری تو منو ببر بقول استاد 100 تو صفر من خودت همه کارارو بکن واین یعنی توحید و ایمان به ربوبیت خدا
من هنوز این فایلو ندیدم صرفا متن دوست عزیزمون را خوندم ولی از کجا به کجا منو برد و چیزایی که این اخیر خیلی بهم داره میگه رو گفت بنویسم
اینیم که الان اینجام و شما اینجایین واقعا تو مدارشیم من اینو با پوست و گوشتم حس کردم
واقعا لذت بخش ترین قسمت زندگیم زمانایی که با خودم و خدا صحبت میکنم و الهامات ارام بخششو میشنوم و همین طور وقتایی که دارم روی خودم با فایلا کار میکنم واقعا ذهنو ارام و ساکت و مرتب میکنه خدایا شکرت مرسی استاد مرسی مریم جون
واقعا تحسین میکنم ایمانتون رو و اینکه کامنت زیبای شما خیلی بهم کمک کرد چون منم یه خواسته واسه امروز فردا داشتم کار اداری هست و پاس شدن چکم هست و نشان روزانه ام رو با امید اینکه هدایتم کنه که چکار کنم و چه باوری ایجاد کنم تو وجودم رو زدم و الحق که وقتی کاری رو بهش بسپاری خوب هدایت میکنه مثل سوال من و جواب های زیبای شما
سلام به استادهای پرانرژی وبچه های دوستداشتنی خانواده عباسمنش
چقدرقشنگه که روزت راتوی دشت گلهای زیباآغازکنی،حس وبوی گلهایکی ازچیزاییه که میشه آدم باهاش حالشوخوب کنه وازش حال خوب دریافت کنه،همیشه ماخانومهادوست داریم وعادتمون شده که یکی ازگلهاراگوشه ی موهامون بزنیم ولذتشوببریم،ولی من مدتیه ک ازروی شاخه بودن گلهابیشترلذت میبرم.
ماهمیشه بهترین هاراازشمادواستادنازنین اموزش دیدیم،حتی سادگی راکم کم جایگزین سختیهاکردیم وداریم پیش میریم وهمونطورکه مادرزمین ب مااجازه ی راه رفتن ب روی خودش راداده وبهترین هاراتقدیممون کرده همیشه،این ی لطف کوچیک رامیتونیم درازای این همه سخاوت بهش بکنیم وهمیشه تمیزنگهش داریم،آشغال نریزیم وتامیتونیم اگه زباله ای گوشه کنارطبیعت وروی زمین دیدیم برداریم چون زمین همیشه داره پاکسازی میشه،وهمیشه بهترین هاشو ب ماهدیه داده،بااین کارحس وحالمون عالی میشه وانرژی راباجهان هستی تبادل کردیم،وبازهم استادهای قشنگم بهترین کارممکن راانجام دادن وفرکانسشون راهمون اول صبح بالابردند،خداقوت بهتون.چقدراون محیطی ک ازراه تریل اشتباهی واردشدید زیبابود،دلنشین وخاص،مثل همه ی لوکیشن هایی که تاحالامهمونمون کردید.اینکه باحیوانات مهربان باشیم نکته ی دیگه ی این فایل بودوتوبالارفتن فرکانسمون بهمون کمک زیادی میکنه ومافقط بایدازاین تصاویردرس بگیریم که همه چیز آموزشه وبس.
این تریل های زیبا بالوکیشن های عالی فقط جون میده برای پیاده روی وآرامش گرفتن ازطبیعتِ خداوند،وبازهم دِرون وتصاویروصف نشدنی ازگوشه ای ازکائنات بی نهایت زیبای خداوند.
خدارابینهایت سپاس بابت به اشتراک گذاشتن این فایل هاودرمداربودن ماها برای دیدنشون،ممنون اززحمات شمادوعزیز،درپناه الله یکتاشادوسربلندباشید
بانام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
و تمامی دوستان و خانواده بزرگ عباسمنش
خدایاشکر از دیدن این همه زیبایی استاد ممنونم بابت به تصویر کشیدن این همه برکت و نعمت و زیبایی که این چنین خداوند بصورت منظم و استوار چرخه را به حرکت در میاورد خدایا شکرت وای خدای من اون آبخوری پرندگان که در بالکن اون خونه جالبش اینه که اون پرنده آب و غذا را در گرو بند اسارت استفاده نمیکنه و هر موقع که میلش میشه میاد و آزادانه بر میگرده به طبیعت اغلب انسانها خدمات دادن به پرندگان را به شرط اسارت آنها میدانند که فقط برای خودشان باشه ولی اون خانم زیبا و محترم پرواز آزادانه اون پرنده ها برایش لذتبخش هست و در کل همش زیبایی و برکت بوده و هست خدایا شکرت و به قول استاد راه اشتباه که توی ملک مردم رفته بودید را صاحب اون ملک خیلی محترمانه هدایت کردن به مسیر درست و این ایمان داشتن به خداوند را نشان میدهد خدمت به مردم حالا به هر صورت و توانایی ایمان به خداوند هست خدایا شکرت که من را در مسیر درست زندگی کردن و شناخت واقعی خداوند قرار دادی ممنونم از خداوند که استاد عزیزم را به من معرفی کردی تا از رهنمودهای ایشان لذت برده و زندگی جدیدی را آغاز کنیم
ممنونم از خانواده بسار محترم و پر انرژی عباسمنش که با دیدگاه های عالی چشم های من را باز به واقعییت میکنید
در پناه خداوند شاد و سلامت باشید
سلام به همسفران عزیز
چه گلهای زیبایی که در کنار تریل هستند ومسیر پیاده روی رو زیباتر میکنند و حس سپاسگزاری رو بیشتر میکنن وچقدر خوبه در دل کوهستان جنگل دشت و.. کلی مسیر پیاده روی هست که راحت تر پیاده روی میکنید و باعث میشه کمتر احساس خستگی کنید .
چقدر برخورد اون خانم خوب بود وچقدر خوش رو ومهربان بودند بااینکه شماها به اشتباه وارد ملک خصوصی اش شدید .
چقدر گربه ها رام وملوس بودند و بدن نرمی داشتند و راحت استاد تونست نوازشش بکنه .
چقدر عالی که شما بااینکه کسی نبود ولی پرداختتون رو انجام دادید و چقدر باخودتان در صلح هستید که آشغالهای طبیعت رو جمع کردید و اطرافتان تمیز شد وحس خوبی به خودتان وگردشگران میده .
چقدر رابطه عاشقانه و زندگی عاشقانتون رو دوست دارم . آخه چقدر عشق و احترام و سپاسگذاری وهمش الفاظ عاشقانه وابراز عشق .
وچه قدر ذوق وشوق دارید و روزها و طبیعت همش براتون جدیده و مدام بهش توجه دارید ونکات مثبت رو میبینید وشکر گذاری می کنید.
آخه چون شما خودتان در پردایس هم سرسبزی دارید رودخانه دارید و ملک جنگلی دارید ولی بازهم مثل یه فرد آپارتمان نشین یافردی که اصلا محیط جنگلی رو ندیده و اولین بارش هست ذوق می کنید و لذت می برید وعکس می گیرید و شکرگذاری می کنید .
چقدر کامنتهای دوستان زیباست وآنقدر ریزبینانه فایل رو می بینند وتوصیف میکنن که تازه دارم ازشون یاد می گیرم و گاها به خاطر یه نکته مثبت طومارها مینویسن وشکرگذارن .
سپاسگزار خداوندم بابت این زیباییها ونعمتها و هدایت به این مسیر الهی وتشکر از شما استاد گرامی بابت شیر کردن نحوه زندگی خودتان با ما دانشجویان مشتاق این دانشگاه توحیدی .
به نام خدا
سلام استاد جان
عاششششق ذوق کردنتونم
عاشق پر انرژی بودنتونم
عاشق فرکانس خوبتونم
چقدر حالم خوب میشه وقتی میبینم
شما انقد حالتون خوبه
تعجب نمیکنم که شما همه جا بهای همه چی رو میپردازید
چون خودمم دقیقا چنین ادمی هستم
در هر شرایطی سعی کردم بهای همه چیز رو بپردازم
و هرگز دنبال دور زدن قوانین نبودم
چقدر تحسین برانگیزه این ویژگی
که هرگز به عنوان حسن ندیدم در وجود خودم.
سپاسگزارم
بابت فایل های زیبا
سپاسگزارم بابت همه چی
به نام آرامش دلها
همان طور که سریال در دقایق اولیه در صبح دلنگیز است، من هم در این صبح دلنگیز دارم در اتاقم سریال را می بینم و به زیبایی ها توجه می کنم، شاکر خداوندم که گل های به این زیبایی را در جهان قرار داده است تا آن ها را ببینیم و عشق کنیم، همین الان می خواستم درباره زنبور ها هم بنویسم که استاد از زنبور فیلم فیلم گرفت :)، با دیدن گل ها یاد زنبور افتادم، خیلی دوست دارم یک باغ بزرگ داشته باشم و در بخشی از آن، کندو زنبور نگه داری کنم، مثلا ده تا کندو داشته باشم، و در کنار آن ها یک باغچه گل داشته باشم، زنبور داری کار خیلی خیلی لذت بخشی است، البته دو سال قبل سه تا کندو داشتیم، هر روز برای سر زدن به آن ها به باغ می رفتم، تجربه شیرینی بود.
هر کجا که دوربین می رود یک راهنمایی یا یک کمکی وجود دارد، من فکر می کردم تلفن عمومی دیگر پیدا نمی شود، خیلی تحسین برانگیز است که دولت امریکا در جایی که انتن وجود ندارد تلفن قرار داده است تا مردم راحت باشند، خدایا شکرت که همچین سیستم هایی وجود دارند، خدایا هزاران بار شاکرت هستم. شاکر همچین سیستمی هستم که تاکید می کند همه ما برابر هستیم، اخیرا خیلی روی این مسئله با خودم فکر میکنم و همواره به خودم یاد آوری می کنم که باید به همه عشق بروزم، همه مخلوقات خداوند هستند هر چقدر هم که خداوند را عبادت کنم و در بین مردم فرق بگذارم عبادت هایم ارزشی ندارند چون من بین مخلوق کسی که دارم او را عبادت می کنم فرق می گذارم، حدود یک ماه است که متوجه این موضوع شده ام، همه مردم، همه مخلوقات از یک پیکر هستند، همه ما یکی هستیم پس واجب است که به خودمان احترام بگذاریم، واجب است که به خودمان عشق داشته باشیم، شاکر پروردگارم هستم که این روز ها دارد این قضیه را به من آموزش می دهد.
فیلم برداری با درون یک چیزی یاد من انداخت، معمولا وقتی کاری ندارم دوچرخه سواری می کنم، خیلی دوست دارم یک دوربین سر داشته باشم و موقع دوچرخه سواری فیلم ضبط کنم، فیلم گرفتن از زیبایی های خداوند کار خیلی لذت بخشی است. خداوند را شاکرم که با دیدن این سریال یادم می افتد از این زندگی چی می خواهم. خدایا شکرت.
استاد عزیزم، بعد از دیدن قسمت امروز، تو گوگل مپ دنبال silver state گشتم و اونجا رو پیدا کردم، اون تابلو fee area رو که خیلی برام جالب بود رو هم پیدا کردم، حس عجیبی رو دارم حس میکنم، خیلی خوشحالم، می دانم که خداوند عزیزم یک روز مرا به آن مسیر ها خواهد برد.
سلام صبح دل انگیزتون بخیرررررر
من واقعا از این همه درخت انبوه در عجبم اصلا تعدادشون قابل شمارش نیست خدارو صد هزار مرتبه شکرررر
به هر چیزی تو طبیعت نگا میکنم متوجه یه الگوی تکرار شونده میشم و اون چیز فراوانیه یعنی از هر چیز درخت ..کوه ..جنگل..سبزه..علف..باران..دریا..رودخانه..و میلیون ها چیز دیگه بی نهایت وجود داره خدایا شکرت
عطر بابونه ها رو حس کردم اون اکسیژنی که اون همه درخت تولید کرده بودن رو استشمام کردم حس کردم که اونجام فوق العادست این نقاشی خداوند.
استاد من دوماهی هست شروع کردم در مسیر علاقم که زبان انگلیسیه درس خواندن و…و خدارا هزاران مرتبه شکر تمام حرف های شما با اون خانم زیبا رو متوجه شدم و سپاسگزاری کردم
گربه های اون خانم چقدرررر زیبا بودن چاخالوی خوشگل چه ذوقی کردین شما دقیقا منم مثل شمام برا هر چیز کوچیک آنقدر ذوق میکنممم که نگو
باغچه ی اون خانم قشنگ بود اون پرنده های روی سقف خونش که اصلا دیگ نگم براتون
ماشینتون چقدرررر خوشرنگه خیلیم قدرتمنده که همچین جاهایی رو میره خداروشکر که همچین ماشینی دارید منم دلم ماشین خارجی میخواد و به لطف خدا برام بدیهیه که بهش برسم
مریم خانم چقدر خوبه که آشغالا رو جمع کرد اصلا این بشر با خودش در صلحه با همه در صلحه خیلییی آرومه من عاشق شخصیتشم البته منم ب شدت آروم هستم .
چه فرهنگی دارن آنقدر اعتماد هست که بدون اینکه کسی رو بزارن اونجا درخواست پرداخت پول کردن روی تابلو و شما چقدر انسان درستی هستید که راحت پرداخت میکنید .
واقعا باید بهای همه چیز رو پرداخت.
آهان میخواستم یه تشکر ویژه از شما دو عزیز داشته باشم بابت این سریال بی نظیر که زحمت کشیدید برای ما ساختید و میسازید بی نهایت سپاسگزارم .
خدایا عاشقتم شکرت
بنام خالق زیبایی ها:
سپاسگزاری روزانه امروزمو اینجا مینویسم که بهترین جا برای آرامش و حس و حال خوب تو این جهانه خدایا شکرت که اینجا رو داریم :بهترین دانشگاه و ارامش بخش ترین دانشگاه دنیاست اینجا وفقط حال خوب و صلات و زیبایی جریان داره…
خدایا شکرت که امروز هم بهم نعمت زنده بودن دیدن و شنیدن و احساس کردن و لمس کردن این جهان زیبا رو دادی
خدایا شکرت که منو بنده لایق خودت دونسنی و دستمو گرفتی و آوردی من نشوندی وسط بهترین کلاس و بهترین دانشگاه خود شناسی و خداشناسی و درک بزرگترین قوانین جهان
خدایا شکرت که استاد عباس منش و خانم شایسته رو و دوستای دیگمو تو این دانشگاه باهام آشنا کردی و مسیر سعادت رو ازطریق دستانت داری به من نشون میدی سپا گزارتم
خدایا شکرت که چهره زیبایی دارم و سلامتی جسمی و روحیم عالیه و هر روز داره بهتر و بهتر میشه
خدایا شکرت که همیشه روی خوش و وجه مثبت ادمهارو برام برانگیخته میکنی
خدایا شکرت بابت این همه نعمت و زیبایی که درجهان هست و بدون منت در اختیارم گذاشتی
خدایا شکرت بخاطر ازادی زمانی ومالی استاد و عزیز دلشون که میتونن سفر کنن چند ماه پشت سرهم و فقط زیبایی و حس و حال بینظیر رو تو سایت به ما تقدیم کنند
خدایا شکرت بخاطر زیبایی های این طبیعت و ارامش اون خونه بینظیر با گربه های گوگولیش و ااحترام اون خانم به استاد وعزیز دلش
خدایا شکرت بخاطر اعتماد امریکا به مردمشون و سیستم سلف ریجستریشن
خدایا شکرت بخاطر فورد اف 150پلاتینیوم و خشکل استاد و امکاناتی که داره وخدابا شکرت که در بهترین زمان ممکن به دنیا اومدیم و تونستیم با استاد هم مدار بشیم وبتونیم بیشترین لذت رو از زندگیمون ببریم..
عاشقتونم…خدایا کمکم کن قدردان ثروت و نعمتی که بهم میدی باشم..
سلام دوست عزیزم
چقدر از خوندن کامتتتون لذت بردم مخصوصا اون قسمتی که نوشتید سپاسگزاری روزانتون رو اینجا مینویسید چون اینجا بهترین جا برای آرامش و حس و حال خوبه و بهترین دانشگاه و آرامبخش ترین دانشگاهه ….
چقدر این جملات شمارو با تمام وجودم لمس میکنم و حسش حس نابیه
واقعا وقتی وارد سایت میشی و کامنتهارو چه محصولات چه رایگان میخونی ، انگار از دنیایی که توش هستیم جدا میشیم ، میریم تو یه دنیای دیگه ، تو دنیاییکه جنس آدمهاش متفاوته ، تو دنیاییکه از روی نوشته همکلاسیهات میتونی حسشونو بگیری
اینکارتون خیلی زیبا بود که شکر گزاریتون رو با ما به اشتراک گذاشتید و حال خوبتون رو تقسیم کردید
ممنون از شما
از استاد عزیزم و مریم جان سپاسگزارم
از خداوند مهربان و وهابم سپاسگزارم
همگی رو دوست دارم و به الله یکتا میسپارم ️️️️️
با سلام درود به مریم عزیزم و استاد گلم
استاد میخوام یه چیز جااالب تعریف کنم
یادمه که خیلی وقت پیش تو یکی از فایللتون گفته بودین، اگه ادم تو یه موضوعی روی خودش کار کنه حتی خوابشو میبینه مثلا مثال زبان انگلیسی رو زدین، که اگه ادم مداوم وقت بذاره و انگلیسی کار کنه خواباش انگلیسی میشه ینی تو خواباش انگلیسی حرف میزنه یا حتی با خودش انگلیسی حرف میزنه، من دیشب خواب دیدم تو آمریکام و با شما و مریم جون داریم میریم سفرخیلی خواب فان و جالبی بود و خیلی حس خوبی داشت،که نشونه واضحی بود از اینکه دارم مسیر درستو میرم استاد و یه چیز جالب تر من از وفتی دیدم مریم جون و شما اینقدر به سپاسگزاری اهمیت میدین، و مریم جون رفت و یه دفتر سپاسگزار بزرگ خرید و گفت دفتر سپاسگزاریم داره تموم میشه، به این نتیجه رسیدم که چقدر مهمه سپاسکزاری و منم حتما الویت قرار بدم که سپاسگزای کنم و بنویسمشون، دیروز موضوع سپاسگزاریم پول عزیز بود و امروز صبح که از خواب پا شدم دیدم بی هیچ دلیلی به حسابی که خیلی وقت بوده ازش استفاده نداشتم پول واریز شده، دقیقا نمیدونم از کجا… و اینم یه نشونه میدونم از جانب پروردگار مهربانم که مسیری که شروع کردم رو باید ادامه بدم و قدم های کوچک و مستمر بردارم… استاد میدونی، متوجه شدم چه نشانه های جادویی خداوند بهمون نشون میده که بهمون آگاهی بده… سپاسگزارم از خداوند و از شما… شما دستان خداوند و زیبایی این جهانید.
بنام تنها فرمانرای آسمان ها و زمین
سلام سلام سلام…
اگر فکر کردین که من تو سفر با شما نیستم و جا زدم و اثر و ردی ازم نیست باید بگم سخت در اشتباه هستین. من بیشتر از همیشه در سفر هستم فقط اینقدر غرق خودم و دیدن تغییرات و اقداماتی برای این تغییرات هستم که از خودم نتونستم ردپا بذارم.
میخوام بگم که چقدر خوبه وقتی قدم های هرچند کوچیک رو برای بهبود خودت و زندگیت برمیداری چقدر جهان دست به کار میشه و این بهبودها رو مضاعف میکنه، وقتی سعی میکنی کمی آسان گیرتر بشی کمی خودتو آسون میکنی جهان چقدر همه کاراتو آسون و روان میکنه.
چقدر خوبه آسان شدن برای آسانی ها…
خداروشکر برای تغییراتی که تو اتاق مون دادیم
خداروشکر برای چراغ مطالعه ایی که روی میز لپ تاپم عزیزدلم نصب کرده و درستش کرده با خلاقیت خودش(با همین امکانات موجود با توانایی های بالای فنی بودن و نگاه قشنگش به حل کردن مسئله کم نور بودن میز من، خصوصا با جابجایی و تغییرات جدید در اتاق مون، تازه برام یک کلید باحال هم کنار میزم گذاشته که نخواد هی سیم رو از پریز برق بخواد بکشم. فقط با یک اشاره چراغ روی میزم رو خاموش و روشن کنم خدایا شکرت…)
خداروشکر میکنم برای مرتب کردن کل لباس ها و کمدها و چمدان هامون اونم به طرز فوق العاده مرتب اونم با امکانات موجودمون
خداروشکر برای پر بودن کمدلباس برزنتی کوچیک مون که جز اولین خریدهامون برای اولین خونه در تهران بود و حالا کلی پرلباس شده.خدایا شکرت برای این همه
خداروشکر برای موکت های قرمز رنگ تو اتاق خواب مون که با حاشیه قرمز فرشی که دستان خداوند بهمون هدیه دادند یک هارمونی قشنگی به کل اتاق مون داده. خدایا شکرت برای تمیزی و نظم و مرتب کردن هامون.
خدایا شکرت برای نقاشی کردن کل آشپزخونه توسط همسرعزیزم که حسابی سورپرایزم کرده و هربار این رنگ و لعاب تازه اشپزخونه روحم رو تازه میکنه. خدایا شکرت برای رنگ وسایل سبز آشپزخونه مون که من به یاد این میندازه که من لایق بهترین هام.به یاد اولین خونه مشترک مون با کلی وسایل و جهاز نو میندازه و اون آشپزخونه زیبا و پرده های سبزی که داشت و اتاق خواب مون پرده های مخمل پانچ شده بنفش داشت. درسته الان از اون جهاز و وسایل نو خبری نیست از اون چیزا که قبل داشتیم دیگه خبری نیست، از اون شهر خبری نیست. یعنی من اینقدر تغییر کردم که خودم با باورهای خودم تمام مسئولیت زندگیم رو به عهده گرفتم وراهی سفری شدم برای شناخت خودم، سفری برای خلق کردن، سفری برای اعتماد کردن و توکل کردن به خدا.،سفری برای درک قوانین و فکرخداوند…سال هاست که من سفری رو شروع کردم،سال هاست که آگاهانه تغییراتی رو در درون و بیرون خودم شروع کردم. سال هاست که در سفرم. و شاید باید بگم از زمان تولدم سفرم رو به کره خاکی شروع کردم.
سفری برای تجربه کردن
سفری برای لذت بردن
سفری برای خلق کردن
سفری برای بودن و تبدیل شدن
سفری برای دیدن خدا و حس کردنش
سفری برای رشد کردن و گسترده شدن
ســفری برای هـمـاهـنگ شدن با خدا و نزدیک شدن به اون
آره باید با خودم صادق باشم و عمیق نگاه کنم که این سفری که از آغاز حیات شروع شده و من همیشه در سفری هستم از جنس زندگی…
=======================================================
_یک صبح دل انگیز دیگه شرع شده (امروز من دومین روز کلاس یوگا رفتنم بود خدایا شکرت)
_خب در ادامه این سفر قراره یک پیاده روی داشته باشیم در یک تریل پیاده روی، وای استاد جان اونجا که به مریم عزیز گفتین اینجا باید بپــری چون جلو یک نهر آب هست. بعد گفتین ماشالله، ماشالله،… و مریم جان با یک ژست ورزشکاری و قدرتمندانه خودشو آماده پریدن کرد و پرید…و شما گفتین عالی بود عالی بود عالی بود…وای که چقدر همین چند ثانیه برام درس داره. از اون روزی که این قسمت روی سایت اومده و با امروز که دوباره دیدم تا بنویسم و از خودم ردپا بذارم کلی افکار و نجواهای خودمو بیشتر شنیدم و شناختم.
دفعه اول که فایل رو دیدم گفتم دم استاد گرم چه باحال تشویق میکنن و برای یک پرش موفقیت آمیز مریم جان، فارغ از اینکه اصلا کار مهمی بود یا نه، اصلا چقدر بزرگ یا کوچیک تشویق شون کردن و در آخر هم تحسینش کردن با چندبار عالی بود،عالی بود گفتن هاشون.
اون تهِ تهِ ذهنم یک نجوای ریزی گفت بابا اینم تشویق و تحسین داره مگه…
و یک فکر قوی تر بلند گفت ببین استاد جان چه عشقی داد و چه لذتی برد و چقدر این انسان هر حرکت رو به بهبود و درست رو میبینه، چقدر خوبه دیدن قدم های هرچند کوچیک اما درست رو.
بــعـد دوباره تهِ تهِ ذهنم گفت تو که اصلا این کارها رو موفقیت نمیدونی و اصلا خودت رو برای کارهای کوچیک و قدم های کوچیکت تشویق نمیکنی. تو اصلا همه رو تحسین میکنی اِلا خودتو…همه رو بلدی تحسین کنی جز خودتو…خلاصه که یکی اون میگفت یکی این…جوابی که خودم به خودم داد و کلا سکوت ذهنم رو فرا گرفت این بود که مــن اینجام تا یاد بگیرم و بهترین خودمو شکوفا کنم. من لایق بهترین تجربه ها و آموزش ها هستم.
امروز که دوباره این چندثانیه پریدن مریم جان و تشویق و تحسین استاد جان رو دیدم گفتم ماشالله ماشالله. چقدر انسان توانایی داره و هرچقدر که به خودش اعتماد کنه به توانایی هاش و قدرت خدا اعتماد کنه از این موانع عبور میکنه و رد میشه و میپره. و وقتی از اون ترس ها و تردیدها و نگرانی ها رد میشی میرسی به گلستان.
خدایی مصداق خوبی شد پریدن و گذر کردن از مسیر ترس ها و باورهای محدودکننده تا رسیدن به مکانی پر از زیبایی و قشنگی.
فقط باید پرید حتی کوچیک، باید پرید و حتی کوچیک خودتو تشویق کنی و ببینی این قدم ها رو و دست از خودسرزنشی و خودتخریبی و خود کم بینی و کمال گرایی ها برداری. وقتشه تکامل و صبور بودن رو بهتر درک کنی. وقتشه با تکامل رشد کنی. وقتــشه با خودت بیشتر به صلح درونی برسی…
_ چه گل های زرد زیبایی بود.چه گل های بابونه وحشی زیبایی رو هم دیدیم خدایاشکرت.
آخ مریم جان اون گل زرد رو زدی لای موهات یاد تجربه همین دیروز خودم افتادم.کاملا هدایتـی و بدون برنامه قبلی با همسر عزیزم داشتیم از خیابان ناصرخسرو میرفتیم و پیاده روی میکردیم و یکهو متوجه کاخ گلستان شدیم(که اتفاقا بلیطش رو هم بصورت آنلاین چند روز پیش برای چهارنفر خریده بودیم) از اونجایی که اول هفته بود و همسر عزیزم کلی کار داشت و برای خرید کوچیک و یکم پیاده روی اومدیم و اصلا قصد موزه رفتن نداشتیم رفتیم از مامور و نگهبان پرسیدیم که میشه ما دونفر هستیم از بلیط استفاده کنیم و دو نفر دیگه بعدا…خلاصه با لطف اون آقای مامور بلیط ما رو چک کرد و گفت چون اینترنتی هست از گیت رد بشین چهار نفر بلیط تون باطل میشه. و به ما اجازه داد تا بدون زدن بلیط رد بشیم دونفر بریم و سری بعد هم دو نفر از بلیط استفاده کنیم.کلی ازش سپاسگزاری کردیم برای این اعتمادش…
وای رفتیم داخل کاخ گلستان…
نگم براتون که هرکسی نرفته حتما بره حتما حتما…واقعا زیبا بود. واقعا فقط تو ذهنم این جمله میومد ثروتمند شدن با شکوه است. ثروتمند زندگی کردن یعنی با شکوه زندگی کردن. یعنی زندگی ات بشه موزه ایی برای دیدن. بشی الگو، بشی انگیزه ایی برای داشتن و رسیدن و تجربه کردن که میشود میشود برای فلانی شده و منم میشه. اصلا میخوام جوری زندگی کنم که با الگو شدنم کمک کنم به بقیه این به من خیلی انگیزه میده این طرز تفکر خیلی بهم قدرت میده.
اصلا این ناصر الدین شاه چقدر باور لیاقت داشته…یعنی هر چی بگم احساس لیاقت درونی این شاه رو میتونم تهش ببینم. چقدر اهدایی به شاه دادن. عجب تختی، عجب تزییناتی، عجب هنر و زیبایی و…یعنی فراوانی در همه چیز و این حس لیاقت و ارزشمند بودن موج میزد در گوشه و کنار این کاخ و وسایل اونجا…تجربه جالبی بود و اصلا ذهنم سیمان هاش یک جاهایی خورد شد با دیدن چنین زندگی و محل زندگی با شکوهی.حـــالــا چـه ربطــی داشت به اون گل زرد، اینکه از در یکی از اون عمارت ها اومدیم بیرون یک گل زرد افتاده بود روی زمین، دقیقا مثل همین گل مریم جان و منم گذاشتمش لای موهام به یاد شما در سفر به دور امریکا. (اصلا شکل موزه رفتن هامون هم فرق داره و کل با شما همسفریم میبینیــد.)
باورتون میشه یک خانم چینی با اشاره متوجه شدم مایل بود باهاش عکس بگیرم.که یک عکس یادگاری دسته جمعی شد با کلی توریست چینی که داشتن ازدیدن این تاج و تخت و عظمت و زیبایی عمارت های ناصرالدین شاه قاجار لذت میبردن و عکس میگرفتن بعد مـنو هم ببینه و دستم رو بگیره و بخوان باهم عکس بگیریم. یعنی یک لحظه هول شدم و فقط فارسی حرف میزدم و یادم رفته بود اینا فارسی متوجه نمیشن.سپاسگزاری میکردم ومیگفتم بسیار زیبا و اونا فقط لبخند میزدن و یادم اومد اونا با اشاره خواستن تا عکس بگیریم و جالبه من گوشی خودمون رو زودتر دادم تا عکس بگیرن بعد با گوشی خودشون عکس گرفتن و آخرش هم نزدیک بود گوشی اونا روو هم بگیرم یادم رفته بود گوشی مون رو بهمون برگردوندن و کلی همه خندیدیم…خدایا شکرت.
این خاطره رو تعریف کردم که بگم من اون روز فرکانس ارزشمندی و لیاقتم با دیدن اونجا داشت میرفت بالا و بالاتر و یک خارجی یک چینی دوست داشت با من عکس بگیره. حیف بلد نبودم حرف بزنم وگرنه خیلی دوست داشتم از دیدگاه ها و تجربه هاشون بشنوم و در آخر یکجوری گفتم خوش آمدید که انگار وارد قصر من شدن و دارن از قصر و کاخ و عمارت های من دیدن میکنن. البته حتما متوجه شدن منظورم به ایــران خوش اومدن.
یک چیز جالب دیگه اینکه دیروز صبح قبل اینکه به سمت کاخ گلستان و این اتفاقات هدایت بشیم و نشانه ی من رو زدم و نشانه ی من “دروه احساس لیاقت درونی” بود. میخوام بگم چقدر من با این دوره هماهنگم، چقدر لازمش دارم، چقدر جهان بدون داشتن این دوره به طُرق مختلف میخواد که احساس ارزشمندی و لیاقت رو در من بالا ببره…من لایق این دوره هستم و خودمو در این دوره میبینم و آگاهی هاشو ناخودآکاهم داره دریافت میکنه و منو با این اتفاقات هماهنگ میکنه. من باور دارم هیچ اتفاقی اتفاقی نیست.
دیدن نشانه ام که دوره احساس لیاقت درونی باشه.
دیدن کاخ گلستان و زندگی شاهی در زمان قاجار.
دیدن توریست های خارجی و عکس گرفتن باهاشون.
این همه تغییرات زیبا تو خونه و آشپزخونه مون…خدایا شکرت برای قوانین ثابت و بدون تغییر الهی ات.
_خدایا شکرت برای اینکه اشتباهی از مسیر تریل رفتیم تو ملک های شخصی
چقدر اون خانم مهربان بود چقدر تحسین برانگیز بودن برای این همه برخورد خوب و مناسب.واقعا این حد از دوستی و احترام بین این مردم و این فرهنگ قابل تحسین هست.
رفتم یک سرچـکی تو انجیل های مختلف کردم و یک مطالعه ایی کردم و البته که دوست داشتم اون نوشته که با خط زیبایی هم نوشته بودن رو بتونم آیه اش رو پیدا کنم و البته اینکه 22.6 Ganesis که روایت آفرینش در انجیل رو در این فصل ها میگه و از تربیت بچه میگه یک همچین چیزی از کلماتش درک کردم چون شکسته نوشته نتونستم بخونم. مثل این میمونه به بچه ایی که هنوز تازه الفبا یاد گرفته با خط نستعلیق بدی حافظ بخونه نتونستم بخونم اما همین قدر هم موفق شدم و خودمو تحسین میکنم و البته به جملات زیبایی از انجیل متی برخورد کردم که میخوام یکیشو اینجا ثبت کنم.
ثروت خود را بر روی این زمین نیندوزید زیرا ممکن است بید یا زنگ به آن آسیب رسانند و یا دزد آن را برباید. ثروت تان را در آسمان بیندوزید،
در جایی که از بید و زنگ و دزد خبرینیست. اگر ثروت شما در آسمان باشد، فکر و دل تان نیز در آن جا خواهد بود. (انجیل متی، 21- 19 : 6)
_خب میرم بعد یک توقف پر از آگاهی بقیه زیبایی های سفر رو با عشق و لذت تجربه کنم.اونم با چشمانی پاک و روشن…
_RAMPART
RANGE ROAD
جاده محدوده رمپارت رو میریم که بریم تا برسیم به خونه قرمز قشنگ مون.
خدایا این “مسئولین پاکسازی طبیعت” رو ببین بالای شاخه های درخت ها. یعنی اونا کرکس بودن یا همون لاشخور…چقدر زشته این پرنده، پایین میپرد و سنگین. یاد بخشی از شعر ملاصدرا افتادم که استاد جان هم به زیبایی برامون طبق قوانین توضیحش دادند.
قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنید
و با عظمت عشق پر کنید.
زیرا که عشق چون عقاب است. بالا میپرد و دور…
بی اعتنا به حقیران ِ در روح. کینه چون لاشخور و کرکس است.
کوتاه میپرد و سنگین. جز مردار به هیچ چیز نمیاندیشد.
بـرای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط.
=================================================================
_خدایا فقط ببین چقدر اونجا بزرگه که تازه با این مقدار پیاده روی رسیدیم اول محدوده رمپارت که یک منطقه تفریحی هست که روی تابلو نوشته بود
PIKE National Farest که یعنی جنگل ملی PIKE. خدایا شکرت در کنار ملک و جنگل های خصوصی محدوده هایی جنگل های ملی(نشنال فارست ها) هم مشخصه و هرکسی میتونه آزادانه در اونا قدم بزنه و لذت ببره خدایا شکرت برای دیدن این چیزها این همه فراوانی و تنوع…
واقعا دمشون گرم برای نصب اون تلفن عمومی کنار جاده جنگلی که احتمالا اونجا گوشی ها به خوبی آنتن نمیده تا بتونه هرکسی لازم داشت استفاده کنه.واقعا خدایا شکرت.
خب تابلو Self Service Pay Station رو میبینیم تابلویی که میگه اینجا ایستگاه پرداخت خدمات هست اونم توسط خــودت. یعنی وجدان داشته باش، اخلاق داشته باش یعنی ما بهت اعتماد داریم تو میتونی و کار درست رو به درستی و طبق راهنمایی های تابلو برای خودت انجام بدی. پس مسئولیت همه چی با خودته. همین یک تابلو که به اسم ایستگاه پرداخت خدمات خود که توسط خودت همه کاراشو باید انجام بدی چقدر درس داره، چقدر اعتماد به نفس آدم رو میبره بالا، چقدر حس آزادی و ارزشمندی به انسان میده. اینکه خودت حساب خودت رو میرسی و نیازی نیست کسی، زوری یا فردی باشه تا بهت بگه و تو انجام بدی خودت میتونی همه کاراتو بکنی.
چقدر این تابلو پر از نکته است که بهت یاد میده و راهنمایی ات میکنه تا چطور پرداخت کنی.
چقدر این تابلو درس اعتماد کردن و صداقت داشتن و اعتماد متقابل رو بهت ناخودآگاه میده و ناخودآگاه میگه خودت باید حواست به حساب کتاب خودت باشه و کاردرست روانجام بده.
چقدر این تابلو به آدم حس توانایی انجام کار درست رو میده.
چقدر این تابلو حس ارزشمندی و آزادی به من داد.
چقدر در عین سادگی اش برام کلی درس داشت.
اینکه چرا باید یک نفر رو اونجا مسئول ورود و خروج تو بکنن تا وقتی لذت بردی و از محیط استفاده کردی بیاد بهت یادآوری کنه که حالا بیا بهاشـو پرداخت کن. نــه آدم های خودساخته با ریشه های اخلاقی و رفتاری درست خودشون حساب همه چی رو دارند و کار درست رو انجام میدن و حاضرن با عشق بهای استفاده کردن و لذت بردن از لحظاتی که اونجا بودن رو بپردازند. خدایا شکرت…
واقعا خداروشکر که پیاده روی کردیم تا این تابلو رو ببینیم و بیایم اینجا پرداخت کنیم.
_چه نکته جالبی بود سپاسگزارم مریم جان برای دقتت سپاسگزارم که انگلیسی شو خوندی و استاد جان هم برامون معنی کردن. یک نوتیس یک اطلاع رسانی که واقعا قابل توجه هست. اینکه گفته بود در این مکان مقدس،در اینجا که شما حضور دارید همه با هم برابر هستند هیچ نژادی به نژاد دیگه ایی برتری نداره و همه باید به همدیگه احترام بذارند. نه جنسیت، نه مذهب، نه نژاد و نه رنگ پوست هیچ چیزی برتری نسبت به کسی دیگه ایی نداره.
واقعا استاد جان چقدر زیباست. خدایا شکرت برای این گاد کانتری.(کشور خدا) این کشوری که این همه امکانات فوق العاده گذاشته و اینقدر اعتماد دارند و میگه بیاین خودتون هم بهاشو پرداخت کنید.خــدایــا شــکـرت…
====================================================
_خب بخش بعدی میرسیم به چهره زیبای مریم جان با اون تیشرت پرمفهومش و اون گل زیبا که کنار موهاش از پیاده روی در گلستان به یادگار مونده اونم کنار ماشین فورد قرمز خوشگل مون که روی کاپوتش پر شده از پلاستیک های زباله ایی که از طبیعت جمع کردیم.
و قراره این محیط زیبا رو با اون سنگ بزرگ و عظیم الجثه ایی که کلی برامون خاطره ساخته رو ترک کنیم به مقصــد زیبایــی های بیــشتر…
_وای مریم جان یک پیشنهاد شگفت انگیز برای ما داره.سپاسگزارم ازت مریم جانم سپاسگزارم ازت عزیزدلم…جملات مریم جان و در انتها استاد جان رو میخوام کلمه به کلمه بنویسم و آویزه گوشم کنم.
مریم جان: بچه ها من یک پیشنهاد براتون دارم، وقتی دیروز من اینجا رو تمیز کردم، حس خیلی خوبی (من بخاطر اینکه طبیعت خیلی سخاوت به من بخشیده و من برای اینکه یک بخش کوچیکی از اون سخاوت ها رو حداقل قدردانی کنم و به عنوان سپاسگزاری این کار رو کردم.) و بعد حسش واقعا بینظیر بود. پیــشــنهاد میـکنــم شما هم این تجربه رو داشته باشید و این حس رو تجربه کنید. میتونیــد از کوچه تون، از پارک محله تون اون تیکه رو تمیز کنید و حسش رو تجربه کنید. فارغ از اینکه کسی بدونه یا ندونه ما اونجا رو تمیز کردیم حسش بینظیره.(این یک تمرینه و انجامش میدم.)
استاد جان: واقعا همینطوره و به همون نسبت هم ما هدایت میشیم به جاهای تمیز و فوق العاده…خــدا رو صـــد هزار مـرتـبه شــکـر
_ به به صدای حرکت و جاری شدن در مسیر میاد و ادامه سفر به سمت تجربه کردنِ بازهم زیبایی ها و شگفتی های بیشتر.
_به به درون با یک دید وسیع قراره ما رو همراهی کنه و بهمون نشون بده این همه سخاوت و زیبایی طبیعت رو.
خدایا شکرت که با این لحظات هم فرکانسم و بارها و بارها میتونم ببینم و اشک شوق تو چشم هام بیاد و چشم هامو پاک تر و آماده تر کنه برای دیدن قسممت جدید و زیبایی های بیشتر…
خدایا شکرت برای این جنگل سرسبز آبی آسمون و این همه فراوانی و این همه آزادی و اختیار
در انتها با دیدن شکوه و فراوانی این درخت ها در افق به یاد این جمله افتادم.
اگر همه درخت ها قلم شوند …
و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا پایان نمیگیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است. سوره لقمان_آیه27
از صمیم قلبم بارها و بی نهایت سپاسگزارم
به نام خدای من
با سلام به همگی
این فایل نشانه ی امروز من بود و چقددد جالب قبل از اینکه من این فایل رو ببینم رفته بودم کوه دار اباد و اونجا دیدم که روی زمین اشغال ریختن در حد چند ثانیه اومدم گفتم اه چرا اشغال ریختن و اینا اما سریع گفتم ببین اعراض کن و توجهت رو بزار روی اینهمه زیبایی دیگه سنگا صدای اب و پرنده ها هرچند که درونم بهم گفت میتونی جمعش کنی و حتی پاداشم بهت میدیم اما صادقانه حال نداشتم که خوب ارام ارام ادم در مدار درست تو همه چی قرار میگیره اول سعی میکنم اعراض کنم بعد دفعات بعد جمع هم میکنم
چقدر توی طبیعت رفتن و با خودمون صحبت کردن باعث بارش الهامات میشه و چقددد درس داره
یکی از چیزایی که بهم گفته شد این بود که با فکر نمیشه از دو دلی. و شک بیرون اومد یعنی اینکه هی بشینی. و فکر کنی و با این و اون مشورت کنی تا از نظر فکری و ذهنی به این برسی که این راهو بری یا اون یکی عملا شکت را بیشتر میکنه راهش اینه با خودت خلوت کنی و اجازه بدی الهامات بهت گفته بشن و بعد قدم اول را تجربه کنی و ارام ارام از شک تو هر موضوعی در میای
یع مورد دیگه اینکه درمورد روابطمون نمیدونیم یه ادمی خوبه یا بده چون توجهمون همزمان هم روی بدیا و هم خوبیاشه که باعث شک و دو دلی شده
مورد دیگه اینکه سپردن چگونگی به خدا یعنی همون تسلیم
تسلیم اولین مرحله و مرحله ی لازم برای ورود به مدار و مسیر خواسته هاست چون ذهن اصلا کارش چگونگی رو نشون دادن نیست چون نه میدونه و نه میتونه به قولی ما نیومدیم دنبال کارای اداری و مدیریتی و هی به فلانی زنگ بزنیم یا به بهمانی زنگ بزنیم که کارمونو انجام بدن یا دنبال فلان چیز باشیم این کارای مدیریتی و اداره کردن فقط مخصوص یک وجوده اون هم رب هست برای همینه که چگونگی رو فققققط خدا میدونه و میتونه و هر بار که خودم برای چگونگی رسیدن به یه خواسته دنبال پیشنهادات … ذهنم رفتم دهههنی از من سرویس کرده که نگو و اخرشم هرگز منو به خواسته نرسونده من زمانی رسیدم به خواستم که تسلیم شدم
یه مثالم میزنم در این مورد البته این کامنتم میخواستم تو نوت گوشیم ذخیره کنم ولی گفت اینجا بنویس
یه مثال واقعی از زندگیم
من برای یه اردوی جهادی پزشکی به عنوان پزشک دعوت شدم به یکی از شهرای محروم ولی خوب من توی اون تاریخ کشیک بودم خودم و نمیخواستمم با اتوبوس برم چون دور بود اونام بهم گفتن اوکیه ما هواپیما میگیریم فقط اگر بیلیط گیر بیاد با هزینه ی خودشون خلاصه راهای ذهنم این بود برم تو سایتای بیلط پروازی ایران بگردم علی بابا و سفر مارکت وغیره هروز چندبار رفرش میکردم تو گروهمونم گذاشتم کی کشیک فلان تاریخشو با من عوض میکنه بعد من چون درمرود این خواسته باورام خوب بود و تسلیم تر بودم گفتم اقا من دیکه کارمو کردم بخواد بشه میشه خدایا خودت اوکیش کن و بعد الهامات شروع شد که برو دوره اخساس لیاقت بیشتر کار کن تا اخساس لیاقتت درمورد اینکه فقط تو یه نفرو بخوان با هواپیما ببرن درحالی که بقیه با اتوبوس هستن بره بالا تر من اینکارو کردم بعد بهم الهام کرد برو ساکتو بچین اماده باش و اینجوری ایمان فعالت به من و به اینکه میشه و باورتو نشون بده من اینکارم کردم و جالب اینه که از روز شروع اردو یه روزم گذشته بود دیگه بازم سایتارو چک کردم (اینم بگم یه چیزیم گفته شد نمیدونم چی بود به قولی استراق سمع ذهن از الهام خدا بود یا الهام که گفت تهش میری فرودگاه )دیگه من که روز اول اردو کشیک بودم و کشیکمو دادمو اتفاقا یکی از دوستامم دیدم و اومد استراحتمن کردم اونام با اتوبوس راه افتادن که یهو از مسئول اردو زنگ زدن که ببین با اقای فلانی میتونی بیای که گفتم با چی گفت اتوبوس الان فقط هست که گفتم نه اگه هواپیما باشه میام چون الانم یه روزم من عقب تر هستم کل اردوام 4 روزه اس خلاصه اون اقا به من زنگ زد و قرار شد باهم بریم فرودگاه که 30 مین بعدش دوباره زنگ زد که من یه اشنا تو فرودگاه داشتم یه بیلیط گیر اورده شما برین منم میام فرودگاه ببینم منم بیلیط گیرم میاد یا نه خلاصه من با بیلطه خریده رفتم فرودگاه حتی لازم نشد همینجوری برم (برای همین نمیدونم اون تیکش الهام بود یا حرف ذهن) و خلاصه که من با هواپیما با عزت و احترام رفتم تاازه استراحتمم کردم و دوستمم دیدمو و چگونگیش جوری رخ داد که هرررررررگز به ذهن من نمیرسید اگه به ذهنم بود که تا الانم توی سایتا دنبال بیلیط بود
(البته تو پرانتز بگم که این ذهن ما انقدر شروره که مثلا وقتی من تو هواپیما بودم بهم گفت الان خوشحالی فک کردی هواپیما حور شد!! نههههه بدبخت قراره هواپیمات سقوط کنه بزار هرموقع زنده رسیدی اونوقت خوشحال باش دهنت سرویس بشر
اینا الان که از اون اتفاق گذشته خنده دارو. مسخره اس اما اون لحظه چنان حستو بد میکنه که میگی کاش نمیومدم)
الانم برای یه خواسته ی دیگه ام دارم تسلیم شدن و تمرین میکنم اینکه اجازه بدم خدا هدایتم کنه و چگونگی اون نشونم بده چون ذهنه من اصلا برای اینکار ساخته نشده و ده ها مثال دارم که وقتی به خدا سپردم از راه ساده و طبیعی. و از سادگی عجیب و با عزت و احترام منو به خواستم رسونده و مثالایی از وقتایی که به چگونگی های ذهنم چسبیدم و اینجوری بگم که اگه دنبالش برین جوری به خدمتتون میرسه که دیگه خودتون میدونید هممون تجربه کردیم که چه تحقیرا و سختیایی کشیدیم
و این اصلا یه نشونس اگه کاری داره چگونگیش سخت پیش میره استاپ کن بگو خدایا تو منو هدایت کن تو بگو چجوری تو منو ببر بقول استاد 100 تو صفر من خودت همه کارارو بکن واین یعنی توحید و ایمان به ربوبیت خدا
من هنوز این فایلو ندیدم صرفا متن دوست عزیزمون را خوندم ولی از کجا به کجا منو برد و چیزایی که این اخیر خیلی بهم داره میگه رو گفت بنویسم
اینیم که الان اینجام و شما اینجایین واقعا تو مدارشیم من اینو با پوست و گوشتم حس کردم
واقعا لذت بخش ترین قسمت زندگیم زمانایی که با خودم و خدا صحبت میکنم و الهامات ارام بخششو میشنوم و همین طور وقتایی که دارم روی خودم با فایلا کار میکنم واقعا ذهنو ارام و ساکت و مرتب میکنه خدایا شکرت مرسی استاد مرسی مریم جون
سلام ریحانه عزیز
واقعا تحسین میکنم ایمانتون رو و اینکه کامنت زیبای شما خیلی بهم کمک کرد چون منم یه خواسته واسه امروز فردا داشتم کار اداری هست و پاس شدن چکم هست و نشان روزانه ام رو با امید اینکه هدایتم کنه که چکار کنم و چه باوری ایجاد کنم تو وجودم رو زدم و الحق که وقتی کاری رو بهش بسپاری خوب هدایت میکنه مثل سوال من و جواب های زیبای شما
پایدار و موفق باشی عزیزم