https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-26 00:36:592023-11-09 06:21:00سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 223
366نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر تحسین برانگیز هستید استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیز
واقعا تحسین می کنم در مداری قرار گرفتین که فقط دارین زیبایی ها رو تحسین می کنید و فقط دارید از جهان لذت بردن رو تجربه می کنید
چه طبیعت زیبایی داره این کشور ثروتمند و توحیدی خدایی این کشور چقدر پهناور و زیباست و بهترین جا برای لذت بردن و زندگی کردن هست
و من چقدر عاشق این کشورم و و این سبک زندگی رو دوست دارم خدایاشکرت
چقدر مردم این کشور در صلح و آرامش و شادی هستند که با خودشون در صلح هستند
چقدر در آرامش هستند
چقدر رفتارشون محترم هست و انسان لذت میبره از شخصیتشون
و آزادی در این کشور منو به وجه میاره و خواسته قلبی منه
هر ازادی رو محترم میدونند و قضاوت نمی کنند .
من امسال مدتی تهران بودم که اسنپ کار می کردم برای دیدن فراوانی ها و کار کردن روی ذهنیتم
واقعا هر کجا انسان ها ثروتمندتر بودن حالشون بهتر بود اصلاااااااااااا اصلااااااااااا قضاوت نمیکردن
مثلا توی پارک های بالا شهر تهران بری میبینی همه خیلی محترم با شخصیت و قضاوتت نمی کنند و برعکسشم هست هر چقدر از ثروت دور میشی تصاویر جالبی نمیبینی
ب این درک می رسیم هر چقدر بیشتر ب سمت ثروت حرکت کنیم خداگونه تر میشیم و به انسان ها و جاهایی هدایت میشیم که آرامش و لذت بیشتری رو تجربه می کنیم
حالا هر کشوری قوانین خاص خودش رو دارد ولی خب ممکنه ما که در ایران هستیم نیاز ب کنترل ذهن بیشتری داشته باشیم حالا هستند کشورهایی که بازم ما شرایط بهتری رو داریم شکر خدا
و هر لحظه باید سپاسگزار این آگاهی ها و هدایتی باشیم که خداوند ما رو با این مسیر زیبا اشنا کرد که هیچ عامل بیرونی تاثیری در زندگی ما ندارد .
و این روزها تضادهایی هست برام و من بخودم میگم که درون من کیمیاگری الهی وجود دارد و اصلا نمی تونم تسلیم بشم من باید رشد کنم موفق بشم و خواسته هام به سمت من بیان براحتی
سپاسگزارم قانونی هستم که با یاداوریش بهم آرامش میدهد و میفهمم که عوامل بیرونی قدرتی در زندگی من ندارند
و کسانی که شرک می ورزند خداوند میگیره ازشون و انقد به درب و دیوار می خورند تا بیدار بشن و توحیدی بشن که خود منم این تجربه را داشتم این چند سال
چقدر شرک مخفی داریم که هر لحظه باید روی خودمون کار کنیم جدا بشیم از ذهن مون و آنچه ما رو محدود می کند
ازین مسافرتهایی که داشتم فهمیدم هر جایی که زندگی می کنیم همون نقطه بهترین جا هست برای رشد کردن
خدای من یعنی مثل این میمونه دقیقا اونجایی که هستی دقیقا مثل بذری هستی در خاک قرار گرفتی و بایدرشد کنی نباید شک کرد به بذر درونمون بگیم این خاک نمیتونه باعث رشد بذر بشه باید خاک رو عوض کنیم اصلا همچین چیزی نیست وقتی به حقیقت درون خودمون پی ببریم از هر جا با هر امکاناتی میشه شروع کرد و موفق شد
همیشه توی ذهنم قدرت میدادم مثلا مکانی که من زندگی می کنم اینجوریه اونجوریه …
یا به هر چیزی داشتم یا در اطرافم بود گیر میدادم و اونو خوب و شایسته نمیدیدم از اب وهوا گرفته و مردم و ….. وقتی که چند ماه دور بودم از خونه و جاهای مختلف رو رفتم گشتم تجربه کردم به این رسیدم چه نعمت هایی من دارم و سپاسگزار نیستم
و انسان باید خودش رو بشناسد و خودش را باور کند
خود باورررررری یعنی قدرت بدی ب درون خودت و کسی رو برتر از خودت ندونی
تمام اون انسانهایی که موفق شدند و بهترین درجات رو دارند بهتر از من و شما نیستند فقط باور درستی داشتند و خودشون رو باور کردن که میشه و شد براشون
و چقدر این سفرهایی بهم یاد داد که حمید تو خیلی ارزشمندی خودتو باور داشته باش
و باعث شد بت هایی در ذهنم سال ها ساخته بودم شکسته بشه البته باید روی این موضوع خیلی زیاد کار کنم و بخودم یاداوری کنم تا در درونم نهادینه بشه و میوه اون رو بچینم
سال های سال از کودکی به ما برچسب زدند قضاوتمون کردن و ما درگیر این بازی شدیم
واقعا نمیدونستیم زندگی چیست و واقعیت چیست
خوشحالم که روز ب روز بیداری بیشتر در لایه های عمیق درونمون اتفاق میفته و بیشتر شفاف تر میشیم و خداگونه تر میشیم
امان از قضاااااااااااوت بدترین گناه قضاوته اول دیگران قضاوت کردن ما رو و ما هم باور کردیم و فکر می کردیم انچه از بیرون دیده میشه واقعیت هست و نمیشه تغییرش داد نمیدونستم که نگاهی که داره به ما میشه مشکل دارد نه اینکه ما مشکل داریم
اون نگاهها مشکل بود
اون نگرش ها سمی بود
و ما باور کردیم قضاوت ها را و خودمون رو در زندان آنها گیر انداختیم و اکنون تنها توحیده تنها خداوند تنها خویشتن خودمون هست نجات دهنده مونه و خوشحالم به این مسیر زیبا هدایت شدیم
به نام خدایی که امروز به من فرصت داد تا این زیبایی ها رو ببینم
به نام خدایی که امروز منو هدایت کرد به این فایل پراز آگاهی و توجه بر نکات مثبت خدایا شکرت سپاسگزارتم
ردپای 51
سلام بر اساتید عزیزو مهربان و خوش صدا و خوش سیما خوش استایل زیبا بین
چقدر این فایل از اولش زیباست تا آخرش
همش گل و بلبل
استاد شما هم با مریم جان اینقدر مثل این گلها زیبا هستین که به این فضا زیبایی خاصی دادین آدم لذت میبره واقعا به قول استاد بهشته
وای چقدر زیباهستن چقدر فضا قشنگ و رویاییه
خدایا بابت این زیباییهات شکرت
خدایا بابت این طبیعت خوشگل و پر گل و درختان سرسبز شکرت
خدایا بابت هدایت امروزم شکرت
من ممنونم از شما دو عزیز که برای ما این زیباییها رو فیلم میگیرین که ما هم با نگاه کردن و توجه کردن لذت ببریم و هم بتونیم کانون توجهتون رو کنترل کنیم و سوق بدهیم به سمت زیباییها و یه جورایی ذهن رو تربیت کنیم
الان داخل مغازه ام نشستم و همونطور که داشتم فایل رو میدیدم یه لحظه خودمو اونجا حس کردم اینقدر که احساسه خوبی داشتم
خدایا برای تمام زیباییهای این جهانه پهناور شکرت
خدایا برای فراوانیهای این جهان با عظمت شکرت
من ممنون و سپاسگزارم از شما دو عزیز
وقتی این سریال رو نگاه میکنیم همش نکات مثبت و فراوانی از همه لحاظه
خب این زیباییها و فراوانیها رو به زندگیمون دعوت میکنیم
خیلی خوشحالم و خدا رو هزار بار شکر میکنم که تو این جمع صمیمی هستم
کنار دو فرشته دو انسان که دستان خداوند هستن برای همه ما
چه تصویر زیبایی مریم گُلی همراه گُل به سر با بکگراند زیبا
به قول استاد آغاز یک صبح دل انگیز با گل های بابونه
چقدر این تصاویر زیبا آدم باورش نمیشه دنیای حقیقی باشه
مرحبا به اپل اولین شرکت تریلیون دلاری با این کیفیت دوربین آدم کیف میکنه از این همه کیفیت و آفرین بر خانم مریم عظیمی هاشمی زن ایرانی که در مراسم معرفی آیفون حضور داشت
مریم ها چقدر با عزت و اعتماد به نفس هستند
چه باغچه ی زیبای در کمپ درست کرده بودن و مرحبا بر استاد بزرگ که همش تحسینشون کرد و همش تشویقشون کرد و زیبایی های کمپ را برای خود و صاحب اونجا یادآوری کرد این خودش درس بزرگی برای من داشت که همش در مورد زیبای ها و نکات مثبت محیط اطرافم و زندگیم صحبت کنم و اونا برای خودم و دیگران یادآوری کنم و این یعنی درس تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها و همین کار باعث رقم خوردن زیبایی ها و اتفاقات مثبت در زندگی میشود
متن تابلو هم بسیار زیبا بود در خصوص عدم تبعیض نژاد،رنگ پوست،جنسیت،مذهب یا منشاء ملی
و اما مهمترین نکته در خصوص حس اعتمادی که مسئولین این پارک برای مسافرین و گردشگران ایجاد میکنند که هزینه را در داخل پاکت قرار بدن و در صندوق بندازن و این خود بزرگترین درسه شاید اولین نکته که به ذهن ما در این خصوص خطور کنه کاهش هزینه ها هست ولی همین حس اعتماد به انسان چنان عزت میدهد که وصف ناپذیر هست و همین کار بدون صرف هزینه بزرگترین درس را به انسان ها میدهد و این درس اعتماد هست
سلام ب استاد عزیز وخانم شایسته عزیز و درود خدا ب همه دوستان قشنگم تو این فضای پر از معنویت ..
مریم عزیز عکس پوستر بسیار زیباست و انرژی بالایی رو منتقل میکنه .. سراسر زیبایی ست .. بدون اینکه ژست خاص یا لباس خاصی پوشیده باشید و در عین سادگی ، زیباترینه ..
چقدر شما و استاد قابل تحسین هستید ، چقدر خودتون هستید و شوافی درکار نیست .. چقد لذت بخشه و پر از درس برای ما ..
چ تریل زیبایی بود .. پر از گل های خوشرنگ و زیبا .. و افتابی ک سخاوتمندانه می تابید .. احساس میکردم خودم اونجا هستم و از اکسیژن اونجا تنفس میکنم ، خالصِ خالص..
و اون باغ زیبا و خانوم مهربونی ک با روی گشاده ، باهاتون صحبت میکردن و ارامشی ک تو اون مکان ، حاکم بود .. همه چیز دست ب دست هم داد تا ی روز فوق العاده دیگه رقم بخوره ..
و در نهایت تصاویری ک درون از عظمت پروردگار ثبت کرده .. این همه فراوانی.. این همه زیبایی و سخاوت طبیعت .. همه اینها مسخر منِ انسان شده .. چ خدایی دارم ، چقدر منو لایق دونسته ک همه این قشنگی ها رو برای لذت من از این دنیا خلق کرده و چشمانی بینا ب من داده ک این همه قشنگی رو ببینم و حس کنم ..
و من این روزها چقدر احساس خوشبختی میکنم ک تو این بهشت هستم کنار کلی دوست بهشتی ..
استادجان، من با شروع دوره لیاقت ، اینستگرام رو حذف کردم و خدا شاهده ک حتی یکبار هم دیگه دلم نخواست نصبش کنم ، نمیدونید چ ارامش ذهنی رو دارم تجربه میکنم .. چقدر حالم خوبه و اون احساس بدی ک از چرخیدن تو اینستا داشتم ، ب صفر رسیده ، و حالا اینجام ، همراه شما تو یکی از زیباترین ایالت های توحیدی ترین کشور دنیا همراه با کلی دوست های هم مدار ..
خدایا چقدر سپاسگزار مهربونیات باشم ک منو ب این سمت هدایت کردی ..
استاد ، این روزها سعی میکنم هر روز بنویسم از باورهایی ک مخرب بودن و جلوی رشد منو گرفتن و جالبه وقتی دارم با دیگران حرف میزنم، بهشون پی میبرم .. یدفه میبینم ی چیزی گفتم ک ی باور محدود کننده ست ، همونجا مچ ذهنمو میگیرم و میگم عه اینجوری فکر میکنی ، باشه ، باید بعدا باهم راجبش حرف بزنیم .. و تو ی فرصت مناسب میام واکاویش میکنم و هی دلیل منطقی میارم تا ذهنم رو قانع کنم ک داره اشتباه فکر میکنه
و چقدر این روزهامو ک دارم میگذرونم ، دوست دارم ، شاید هنوز نتیجه بیرونی نشون داده نشده باشه ، ولی منم خیلی کار دارم ، از خودم انتظار زیادی نمیتونم داشته باشم و ب خودم قول دادم نا امید نشم ..
فعلا دارم ریشه هارو از نو میسازم و میدونم اگه هرروز بهش کود بدم ، چقد میتونه رشد کنه، فعلا هنوز از زیر خاک بیرون نیومده .. ولی دلم گرمه ب خدایی ک گفته تو ی قدم بردار ، من 10 قدم برات برمیدارم .. .
عاشقتم خدای مهربونم ..
*و مارا از میان همه افریده هایت
از خشنودترین کسانی ک شب و روز بر آنها گذشته
و شاکرترین کسانی ک نعمت هایت را ب انان داده ای
و مستقیم ترین آنان در عرصه گاه قوانینی ک وضع کرده ای
و خویشتن دارترین مردمی ک از نافرمانی ات بیمشان داده ای
اگه وجود انسان و به یک سازمان تشبیه کنم و ذهن و مدیر عامل در نظر بگیرم
این مدیر عامل اول از همه باید ی مشخصاتی داشته باشه که بتونه سازمان و مدیریت کنه
یکی از مهمترین مشخصه هاش اینکه احساس ارزشمندی داشته باشه
اگه مدیر ی روز که پیاده میاد سازمان بگه من چون پیاده بودم دیگه کارمندها گوش به حرفم نمیدن !!!
ی روز بدون لباس رسمی میاد و میگه چون لباس رسمی نپوشیدم کارمندها گوش به حرفم نمیدن ؟؟!!
مدیر عامل در هر شرایطی ، مدیر عاملِ
حرفش و همه قبول دارن ، با احترام باهاش برخورد میکنن ، فارق از قیافه ایی که داره ، فارق جنسیتش ، فارق از مذهبش
فارق از اینکه کدوم کشورِ یا کدوم سازمان ، اصلا لهجه داره یا نه
خب سوال اینجاست که این مدیر عامل تلاش کرده که مدیر عامل شده
پس منم باید تلاش کنم تا احساس ارزشمندی کنم ؟؟؟!
تلاش همون کنترل ذهنِ
وقتی ذهنت و کنترل کنی به مقامِ مدیر عاملی در وجودت میرسی
الان برام منطقی شد که احساس ارزشمندی از اول با بدنیا اومدن مون همراهِ ما بوده ، چون در نوزادی ذهن ساکته و قلب فرمان میده ،مدیر عامل قلبِ
واسه همین یک نوزاد نیازی به تلاش کردن نداره برای بدست آوردنِ احساس ارزشمندی
چون تمام وجودش احساس ارزشمندیه
مدیر عامل هست اما مکانش فرق داره و به مرور زمان که بزرگتر میشیم این مدیر عامل از فضای احساس به فضای منطق اسباب کشی میکنه و در ذهن مستقر میشه
پس احساس ارزشمندی از اول با ماست
هر چی بزرگتر میشیم برنامه کاریش بر اساس تجربه ها و ورودی هاش برنامه ریزی میشه و ما باید آگاهانه برنامه ریزی شو اصلاح کنیم با کنترل ذهن با توجه کردن به نکات مثبت تا کار مدیر عامل یا همون احساس ارزشمندی و آسان کنیم برای موفقیت ها
و این موفقیت ها ربط به بزرگ شدن و قوی شدنِ مدیر عامل داره
و البته که مدیر عاملی موفقِ که تو بادِ موفقیتش متوقف نشه و بلافاصله بره سراغ پروژه بعدی
یعنی احساس ارزشمندی پایدار میمونه و وسیع میشه که این کنترل ذهن هر روز دقیقتر و آگاهانه تر انجام بشه ، هر روز ماهرتر بشیم در صدق به الحسنی
من خودم این احساس و دارم که هرچی مهارتم بیشتر میشه در کنترل ذهن ،از درون احساس قدرت و بزرگ شدن میکنم
و این داستان ِ ارتباطِ احساس ارزشمندی و توجه به نکات ِ مثبت ِ
بازم هم میرسیم به اصلِ قانون
احساس خوب = اتفاقات خوب
بعد دیگه نگاه احساسی هم بخدا نداریم که مثلا دلش بسوزه یا رحم کنه به ما
میگیم همه چی سیستم وار و قانونمند داره پیش میره
هرچی کنترل ذهن بهتر انجام بشه اتفاقات رقم میخوره و
خدا حکم قوانین یک کشور و داره که مدیر عامل تحت اون قوانین هرچی بهتر عمل کنه موفقیت بیشتری در اون کشور بدست میاره
هرچی بهتر به قوانین خدا عمل کنیم بیشتر لعلک ترضی میشیم
و این لعلک ترضی برای هر کسی معنای خودش و داره
منتهی پایه و اصول رسیدن بهش فقط عمل کردن به قوانینِ
واسه همینه وقتی کسی به قوانین تسلط بهتری پیدا میکنه دیگه کاری به کسی نداره و فقط تمرکز میکنه روی خودش
چون هر کسی به اندازه اشتیاقش و نیازش میتونه از قوانین استفاده کنه و پیش بره و هیچ محدودیتی نیست
خدا همون قوانینی که محدودیت ها رو برمیداره و مسیر و برات آسون میکنه
این افکار وقتی تکرار میشه و تمام سلول های وجودت و احاطه میکنه تبدیل میشه به باور و اون زمان ِ که بهش عمل میکنیم ، میگیم نمیدونم چی شد اما همه چی خودش انجام شد
وقتی ی آگاهی رو فهم و درک درونی میکنم احساس مالکیت ِ جهان و دارم و خیلی لذت بخشِ خداروشکر
خدایا شکرت که هر لحظه هدایتمون میکنی و راه و برامون روشن و آسان میکنی الهی شکر
توضیحاتی که درباره احساس لیاقت دادی و مثالی که زدی خیلی برامجالب بود
خیلی زیبا و واضح بیان کردی و بنظرم هرکسی به اندازه مداری ک توش هست میتونه کامنتت رو درک کنه
وقتی مثال مدیر عامل شرکت رو زدی یاد چند روز پیش افتادم :
رئیس بانک رو دیدمکه با دوچرخه از بانک اومد بیرون و رفت خونش
برای کسی محمنبود ک دوچرخه سوار بود بهرحال اونرئیس بانک بود و بسیار ارزشمند بود
چند از وقتی درکمیذره نسبت به ارزشمندیم بیشتر شده
ذهنم همش میاد میگه ببین تو فلان کارو نتونستی انجام بدی چه ارزشی داری؟
من میگم عوضش فلان کارو عالی انجام دادم و تازه این کاره جدید همعالی یادگرفتم
و سعی میکنم با منطق ساکتش کنم
خیلی از این جملت خوشم اومد
(“این افکار وقتی تکرار میشه و تمام سلول های وجودت و احاطه میکنه تبدیل میشه به باور و اون زمان ِ که بهش عمل میکنیم ، میگیم نمیدونم چی شد اما همه چی خودش انجام شد”)
الله اکبر از این همه زیبایی، چقدر بی نظیر بود، گلستان فوق العاده در جنگل بی نظیر
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این همه فراوانی، این همه زیبایی، این همه نعمت، چه گل های فوق العاده ای
تحسین می کنم رابطه عاشقانه فوق العادتون رو
چقدر بی نظیره هر جا میرید انسان های فوق العاده، زیبایی های بی نظیر نصیب شما میشه.
چون فقط توجهتون بر زیبایی، همیشه در حال تحسین کردن هستید. همیشه در مسابقه ای هستید که قاونش اینه که هر کی زیبایی بیشتر دید و تحسینش کرد برنده است.
و خدا هم میگه چشم، شما سپاسگزاری می کنید لازیدنکم. منم ظرف شما رو بزرگ می کنم تا همینجور زیبایی و ثروت و نعمت در زندگیتون جاری باشه.
خدایا صد هزار مرتبه شکر که الگویی مثل استاد عباسمنش هست که وقتی تو مسیر یه لحظه خسته میشی، و می خواهی بهونه بیاری ذهنت میگه آاا
مگه تو شرایطت از عباسمنش بده، اگه اون تونسته از اون زندگی سخت به این همه نعمت برسه، چرا واسه تو نشه، یه دلیل بیار که نمیشه. دلیلی وجود ندارد اگه خودت بخواهی تمومه.
سلام بر استادعباس منش عزیز و بانو شایسته گرامی و همه دوستان توحیدیِ نازنینم در این جمعِ بهشتی ، دوستانی بهشتی که برای من مصداقی از مصراعِ اولِ این بیت زیر از سعدی شیرازی می باشند…
یارا بهشت ، صُحبَت یارانِ هَمدم است
دیدارِ یارِ نامتناسب ، جهنَّم است
این بیت برای من خاطره ها دارد ، خاطره استاد نازنینم در عرصه خوشنویسی که توفیق شاگردی اش را داشتم و در روزی این بیتِ سعدی را به عنوان سرمشق برای من نوشت و آن را در ذهن من حک کرد….
و عکسِ بنرِ این قسمتِ از سریال سفر به دورِ آمریکا ، مرا یادِ هدیه ی استاد دیگرم در همین عرصه خوشنویسی میاندازد که با خطِ شکسته نستعیلق و با مرکب سبز رنگ ، این تک مصرعِ زیبا از مولانا را به من هدیه داد….
“گُلِ خندان که نَخَندَد ، چه کُند؟”
آن روز این مصرعِ مولانا در ذهن من حک شد و امروز با دیدن این بنرِ سایت ، خودش را بروز داد و….
این مصراع ، حکایتِ زندگیِ استاد عباس منش و بانو شایسته است که دیگر جزو طبیعتِ زندگیِ آنها شده که شاد باشند و غرقِ در نعمت هایِ بهشتیِ خداوند و معجزات روزانه او باشند همانگونه که طبیعتِ گلِ خندان این است که همیشه خندان باشد…..
و حقیقت همین است و غیر این نیست و آن حقیقت ، این است که
“همانگونه من به صورت طبیعی و بدون هیچگونه سختی و رنج کشیدنی ؛ اکسیژن مصرف میکنم ، باید به صورت طبیعی ثروتمند باشم و غرق در نعمت هایِ بهشتی خداوند….”
آری ، طبیعت زندگی من باید اینگونه باشد…
خودِ خودِ خودش در کتاب قرآن به ما تقلب رسانده که اینگونه بگویید و اینگونه از من بخواهید…..
و عده ای از آنها اینگونه میگویند که پروردگارا بهترین ها را در دنیا و آخرت به ما بده….
[سوره البقره ٢٠١]
“حَسَنَه” یعنی بهترین و آن را هم برای دنیا بکار برده و هم برای آخرت و این یعنی که جویای بهشت و نشانه هایش در همین دنیا باشم و از وعده ی نقدِ خدا را در این دنیا غافل نباشم و این را بدانم که اصلا از این خبرا نیست که در این دنیا سختی بکشم و در آن دنیا به بهشت بروم ، زیرا که دنیای بعدی ادامه همین دنیا است و هر چه در اینجا باشم ، در آنجا هم همانگونه خواهم بود ، زیرا که…
و هر کس که در این دنیا کور باشد ، در آخرت هم کور خواهد بود و گمگشته تر خواهد بود….
[سوره اﻹسراء 72]
نمیدانم این چه طرز تفکر مسخره ای بود که خودم با اختیار خودم ، آن را به صفحه سفید ذهنم راه دادم که “در این دنیا سختی بکش تا در دنیای بعد راحت باشی” و هیچ گاه در این امر فکر نکردم که “در محضر مهربان ترین مهربانان باشم و سختی بکشم؟!”
سوال این است که “آیا خدایی با این عظمت و قدرت ، توانایی این را ندارد که هم بهشت این دنیا و هم بهشت دنیای بعد را روزی من کند؟”
سوال این است که “آیا با وجود خدایی که به مهربانی و کریم بودن و “یُرِیدُ ٱللَّهُ بِکُمُ ٱلۡیُسۡر” معروف است ، باید سختی و زجر بکشیم تا به نعمتی برسیم؟”
حال وقتی که شخصی قدرِ نعمتِ سیستم تنفس خود را نداند و از آن مراقبت نکند و روی به دخانیات بیاورد ، سیستم تنفس خود از مسیر طبیعی خارج میکند و بیمار میشود و در اینجا نیاز به طبیب پیدا میکند تا دوباره به تنظیمات کارخانه و حالت طبیعی سیستم تنفس خود برگردد….
حال من هم اینگونه شدم که با دستانِ خودِ خودِ خودم و با روی آوردن به دخانیاتی به اسم باورهای محدودکننده ای که ریشه در “شرک” دارد ، سیستم طبیعی ثروت خود را خراب کرده ام و بیمار شده ام و از حالت طبیعی خارج…..
سخت بیمار شده ام و از مسیر طبیعی خود را خارج کرده ایم و در اینجا با عجز و ناتوانی و اقرار به اشتباهاتم ، به جهت مداوا شدن به سوی طبیبی روی می آورم که در دعای جوشن کبیر ، کلمه ای را در دهان ما میگذارد تا با آن اسم او را صدا بزنیم و از او دعوت کنیم تا ما را مداوا کند ، دقیقا مثل داستان خطای حضرت آدم و همسرش که از بهشت اخراج شدند و بعد از آن ، کلماتی را از خدا دریافت کردند و با آنها توبه کردند و مجددا به سمت خودش برگشتند….
و آن کلمه ، این نام زیبای اوست در دعای جوشن کبیر که میفرماید” یا نِعمَ الطَّبیب” به معنای “ای بهترین طبیب” ، به تعبیر مولانا…
درد و رنجوریِّ ما را دارویِ غیر تو نیست
ای تو جالینوسِ جان و بوعلی سینایِ من
آری ، من مریض شده ام و آلوده شده ام به شرک و افکار نازیبا و نیاز به طبیب و داواهای او دارم و پناه میبرم به خودش که….
(وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ)
و هنگامی که مریض میشوم ، او مرا شفا میدهد…
[سوره الشعراء 80]
بیمار منم و طبیب او و شرط درمانِ من یک چیز است و آن یک کلمه است بنام “تسلیم” و “سکوت”
اگر بیمار ، تسلیم بی چون و چرایِ نسخه پزشک نشود و در برابر او حرف بزند و در کار او دخالت کند ، آیا عملِ درمان براحتی و سادگی انجام میشود؟؟؟
هر چه در محضر الله ؛ تسلیم تر و ساکت تر باشیم ، عمل درمان ما راحت تر و ساده تر و زیباتر انجام میشود ، برای همین است که یک پزشک جراح ، بیمار را بیهوش و ساکت میکند و او را تسلیم خود میکند تا بتواند سریع تر و راحت تر ، بیمار خود را جراحی کند و او را بهبود بخشد….
داستان تسلیم است و گل سرسبد اشعار مولانا که تکرارش زیر لب ، آرامشی عجیب برایم به همراه دارد….
هر بار که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو ، بی باکتر از شیرم
هربار که میکوشم در کار کُنَم تدبیر
رنج از پیِ رنج آید ، زنجیر پِیِ زنجیر
===================
و اما تسلیم چیست؟؟؟
تسلیم یعنی وجود و هستی خود را ببازیم و تبدیل به نیستی شویم و وجود خود را در اختیار دیگری قرار دهیم
مثلا وقتی که من اجازه یِ بیهوشی خود را میدهم تا دکتر جرّاح مرا بیهوش کند ؛ من خودم را تسلیم پزشک میکنم و صد وجودم را به او می سپارم ، یا وقتی که سوار هواپیما میشوم ؛ من خودم را در اختیار خلبان قرار میدهم و صد وجودم در اختیار اوست….
این داستانِ تسلیم است و شرط تسلیم ، اعتماد است ؛ من تا زمانیکه به آن خلبان و پزشک اعتماد نداشته باشم ، هرگز خود را تسلیم آنها نمیکنم ، پس اعتماد شرط اصلی تسلیم است….
حال من تلاش میکنم تا با اختیار خویش و با اعتماد به پادشاه جهانیان ، در تک تک لحظاتم تسلیم آن نیرویی باشم که با گردش منظمِ خون در رگ هایم و مدیریت سلولهایم و…. ، قدرت و توانایی اش را به رخ من کشیده تا با خیالِ راحت خودم را به وجودش بسپارم و او را خلبانِ زندگی ام قرار دهم….
و چه زیباست چنین تسلیمی ، چه زیباست چنین نیست شدنی در برابر هستیِ مطلقی چون خدا….
وقتی که نتیجه ی تسلیم خلبانِ هواپیما شدن ، میشود یک سفر سریع و راحت و آرامش بخش ؛ پس نتیجه تسلیم آن نیرویی که این خلبان و کل کائنات را آفریده و بدون هیچ خللی در حال مدیریت آنهاست ، چه میشود؟؟؟ آری ؛ بهشت دنیا و آخرت….
ولی امان از لجبازی که من هنوز میترسیم که تسلیم او شوم با وجود اینکه قدرت و عظمتِ او را در گردش خورشید و ستارگان و روزی دادن به انواع و اقسام موجودات و…. دیده ام و در اینجا خدا لبخندی میزند و میگوید که
“اشکالی نداره عزیزم ، یکم دیگه با این عقل ناقص خودت جلو برو و شکست های بیشتری را تجربه کن و بعدش با خستگی و درماندگی بیشتری به پیش من برگرد….”
خدایا من هم مثل یکی از بندگانِ خوب بارگاهت که در عاشقانه هایش با تو در دعایِ عرفه اینگونه تو را صدا زد ، تو را صدا میزنم که….
خدایا ، با تدابیر خودت برای من ، مرا از تدابیر ناقص خودم بی نیاز گردان….
خدایا توفیقی بده که همه وجودم را به تو بسپارم ، به تعبیر مولانا…
اَفکن این تدبیرِ خود را پیش دوست
گر چه تدبیرت هم از تدبیر اوست
===================
و در پایان ، این فراز زیبا و دلنشینِ دعای کمیل از زبان حضرت علی علیه السلام…
یامَن اِسمُهُ دَواء وَ ذِکرُهُ شَفاء…
اى که نامش دوا و یادش شفا است…
مرا درمان کن و ببخش که قدر و منزلتِ تو و نعمت های طبیعی ات را ندانستم و با نادیده گرفتن تو و عظمت و قدرتت ، خود را از آنها محروم کردم….
×افکار نازیبایی مثل این فکر که قدرت تو را زیر سوال میبردم و فکر میکردم توانایی این را نداری که بهشت دنیا و آخرت را به من بخشی و بواسطه این فکر ، خودم را محروم میکردم از لیاقتِ داشتن و شجاعت ِدرخواستِ بهشت دنیا و آخرت ، جسارتی مثل امام حسین علیه السلام در دعای توحیدی عرفه که گنجینه ی عاشقانه های او با توست با احساس لیاقت و شجاعتِ هر چه تمامتر اینگه از تو میخواهد که…
…وَاجْعَلْ لِی یا إِلهِی الدَّرَجَهَ الْعُلْیا فِی الْآخِرَهِ وَالْأُولی…
خدایا عالی ترین و باکیفیت ترین درجه دنیا و آخرت را به من بده…..
(حقیقتا دعایش مستجاب شد و حقیقتا که او شاگرد زرنگ خدا بود و حقیقتا که ما گوشه ای از حقایق زندگی او را درک نکرده ایم….)
×افکار نازیبایی مثل این اندیشه که کریم بودن و مهربان بودن و آسان گیر بودنت را زیر سوال میبردم با این فکر باطل که برای رسیدن به بهشت دنیا و آخرتت باید سختی و رنج بکشم و هیچگاه اینگونه فکر نکردم که ” در مهمانی کریمی چون خدا و سختی کشیدن؟؟؟!!!”
مرا ببخش که با افکار نازیبایم به خودم ظلم و ستم کردم و اگر مرا نبخشی ، سخت در زیان خواهم بود…
سلام آقارضا داداش خوب توحیدیم سپاسگزارم از کامنت زیبا وپراز درس وآگاهیتون
همیشه با خوندن کامنتهاتون شگفت زده میشم وتعجب میکنم از این حد آگاهی وصداقت وپاکیتون وتحسینتون میکنم وسپاسگزار خداوندم میشم بخاطر وجود بنده پاکش دراین جهان وحضورش دراین سایت.
میدونم که تنها عشق به خداوند میتونه یک نفر اینقدر آگاه ودرمسیر درست باشه.
سپاسگزارم که اینقدر صادقانه میاین وباعشق کامنت میزارین وما روهم دراین نعمت الهی شریک میکنید
آقا رضا منم دقیقا تا قبل از آشناییم با سایت همین افکار رو داشتم فکر میکردم هرچه در این دنیا سختی بکشم وصبور باشم ودر برابر مشکلات صبر وتحمل داشته باشم ودر برابر ظلم وناحقیهایی که بهم میشه سکوت کنم دربرابر خداوندم عزیزترم ودر عوض پیش خدا عزیزم وپاداش بهشت دارم چقدر در غفلت وگمراهی بودم که برمیگرده به خانواده ی مذهبی که بزرگ شدم.
سپاسگزارخداوندم که هدایتم کرد وازاین تاریکی وظلمت نجاتم دادودراین مسیر الهی قرار گرفتم.
چقدر از خوندن پیامهای ارزشمندت پر از شعف میشم چقدر لذت میبرم از آگاهی هایی که در کامنت های شما وجود داره .مشتاقانه پیگیر کامنت های شما هستم هر دفعه که میخونم واقعا واقعا به آگاهی هام اضافه میشه. اونجا که درباره مراقبه گفتی و ذهن انسان رو به اتوبان افکار تشبه کردی و جای دیگه که درباره ارزش اکسیژن گفتی و الان که درباره تسلیم شدن دربرابر خداوند گفتی .فقط خواستم ازتون تشکر کنم و بگم که دانش شما و پیام های شما فوق العاده هستند و خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که با شما عزیزان در این سایت هم قدم هستم .
واقعا چقدر این کشور پهناور بزرگه.میدونید استاد این نشنال فارست رو گذاشتم در کنار نشنال فارستای دیگه که تا حالا دیدیم نشنال پارکها فقط جدای از شهرها و روستاها و یادم افتاد به فایل کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ بگه اونجا شما میگید رشد جمعیت یه زمانی میگفتند کشور چین و هند بخاطر جمعیت زیادشون از گشنگی میمیرند جا نیست زمین نیست ما بریم سیاره های دیگه رو قابل سکونت کنیم ولی من میگم اگر تمام مردم جهان بخواند فقط تو همین ایالت فلوریدا فقط همین جا کاری به جاهای دیگه و کشورهای دیگه ندارم فقط تو همین ایالت فلوریدا جمع بشند جا براشون هست.و من با این سفرهایی که داریم میریم با شما و جهان رو بیشتر داریم میبینیم بهتر صحبتهای شما رو درک میکنیم چقدر این جهان پهاوره چقدر همه چیز تا محدوده چقدر این خداوند نامحدوده نامحدود همه چیز هست بیش از نیاز همه همه چیز هست.اخه مگه آدمها چقدر جا میخواند برای سکونت چند تا ماشین در عین واحد میتوانند سوار بشند چقدر خوراک و پوشاک در عین واحد میتوانند بپوشند و بخورند خوب اینا که دوباره پر میشه بر میگرده سر جاش بازم تولید میشه چرا ما اینقدر نگرانیم و میترسیم از اینکه نکنه تموم بشه نکنه کم بیاد نکنه به ما نرسه چرا واقعا چرا به قول قرآن تامل و تفکر نمیکنیم در این نشانه ها چرا عینک محدودیت رو بر نمیداریم چرا قشنگتر با نگاه وسیعتر به جهان نگاه نمیکنیم بعد همشم مینالیم که چرا وضع ما بهتر نمیشه چرا ما اینقدر بدبختیم چون ما گیر دادیم خودمون رو پشت عینک محدودیت و تا وقتی برش نداریم محدودیم و هرگز رشدی نمیکنیم.
چقدر خوبه سفر کردن چقدر کمک میکنه به وسیعتر شدن آدم به بزرگتر شدن ظرف وجودش به شناخت و درک بهتر جهان پیرامونش به جهانبینیش.
واقعا استاد ازتون ممنونم و خدا رو سپاسگذارم بابت حضور پررنگ و با برکتتون تو زندگیم.
خداجونم سپاسگزارم اینقدر زیباهدایتم کردی به این زیبایی های بی نظیرت
وای خدای من چه گلهای زیبایی چه فضای بهشتی
سپاسگزارم خداجونم هدایتم کردی به این بهشت رویاییت چقدر فضای روحانی ولذت بخشه هستش
خداجونم سپاسگزارم سعادت پیاده روی همراه دواستاد عزیزم دراین صبح دل انگیزبهم دادی.
خداجونم سپاسگزارم امروزمو با این فایل فوق العاده شروع کردم انشاالله تا پایان روز همینطور به زیبایی های بیشتر هدایت میشوم.
چه افراد با فرهنگی که با وجود اینکه استاد ومریم جان بی اجازه (البته ناخواسته)وارد ملکشون شدند اینقدر با برخورد خوب اینقدر بادرک باحوصله وقت گذاشتن وراهنمایی کردن ومسیر خروج رو بهمون نشون دادن اینجا،جا داره این افراد رو تحسین کنم بخاطر رفتار بی نظیرشون وتحسین کنم بخاطر احترامی که به طبیعت میگذارن
وبا سلیقه این فضای زیبایی واسه زندگی خودشون وحتی پرنده ها وگربه ها فراهم کرده بودن لذت بردم از آرامشی که اونجا حاکم بود.
چقدر قشنگ خداوند استاد عزیزم ومریم جانم رو از طریق اون گلهای زیبا وتریل پیاده روی بینظیر هدایتشون کرد به این افراد خون گرم ودر ادامه که استاد ومریم جان متوجه تابلو ورودی شدند ومتوجه شدند باید هزینه پرداخت میکردند.
ازخداوندم سپاسگزارم بخاطر قانون بی نقصش حاکم برجهان،از اونجایی که استاد خیلی تاکید دارن که بهای هرچیز رو باید پرداخت کنیم
که اینقدر زیبا استاد ومریم جان هدایت شدن به تابلو فرودی ومتوجه شدن باید مبلغی رو پرداخت کنن.
مریم جان شما بی نظیرین چقدر لذت بردم از صفت محصولین پاکسازی که به این پرنده دادین.چقدر این صفت برازندشون بود.
سپاسگزارم استاد عزیزم مریم جانم اینقدر به طبیعت احترام میگذارین وبا حضورتون در این مکان وپاکسازی این فضا ومحیط اطرافتون به این طبیعت روح تازه دادین واینقدر این فضارو زیبا ودلنشین کردین.
انشاالله که فرصت پیش بیاد و ایدهی مریم جان رو عملی کنم و اون احساس پاک روتجربه کنم.
چقدر تصاویر از دید درون بچه لذت بخشه اون بالا در آغوش خدا بهشت زمین رو تماشا کنی ولذت ببری.
خب امروز این قسمت شروع شده با این دشت زیبای پر از گلهای بهشتی از همین گلهای زرد و آبی و اونایی که شکل توپ مانند بودن چققد قشنگن و این آفتابی که از پشت زده سر شاخه ها و پشت درختارو طلایی کرده اینقدر زیبا کردن اطراف این دشت پر از گل رو
خانم شایسته ی عزیزم که میخوایید بیایید اینور و استاد خوبم راهنمایی تون میکنند و البته که با موفقیت پریدین اینور جوی آب ،چقدر این رابطه ی پر از حس ارزشمندی و تشویق و تحسین و احترام شما رو دوست دارم چقدر واقعا رابطتتون زیبا و دوستانه و عاشقانه است چقدر این رابطه بدون دردسر و راحت و در نهایت شادی و لذت و دوستانست چقدر برای من امیدو انگیزه میده و این خواسته رو در من بوجود میاره که رابطه در کنار فرد هم مدارم چققدر میتونه خداگونه در نهایت احترام و ارزشمندی ،خداگونه پر از لذت و شادی باشه ،پایدار باشه رابطتتون انشالله استاد خوبم
این گلای زرد واقعا خیلی خوشگل کرده این محیط رو و انشالله بریم در این تریل پیاده روی به امید خدا لذت ببریم
از این گلای زرد خوشگل از این گلهای وحشی که خانم شایسته نشون میدین واز این گل خوشگلی که پشت گوشتون میزارید عزیزم چقدر قشنگ و چقدر دوست دارید شما خودتونو
و بعد هم میرسیم به این مکان با گل آفتابگردون خوشگل این باغچه ی کوچیک،و این خانم خوش برخورد که در مورد این مکان توضیح میدن و این حتی جای آب و دونی که برا پرنده ها گذاشتن زیر سقف و این گربه های خوشگل و اون یکی خیلی خوشگل و تپلی و پشمالو بود من به شخصه نمیدونم چرا با گربه ها زیاد جور نیستم مخصوصا لمس کردنشون ولی از دیدنشون لذت میبرم مخصوصا بعضی وقتا که گربه های خوشگل و رنگی اطراف خونمون میبینم کلی باهاشون حرف میزنم ولی با لمسشون زیاد راحت نیستم
وخلاصه که بعد میریم از این زمین این عزیزان بیرون که استاد گفتید که راه رو اشتباه اومدین از اون تریل خوردین به زمین اینا و چقدر این خانم دوستداشتنی و عزیز با خوشرویی شما رو راهنمایی کردن که از کدوم طرف برگردین،و بعد هم از این پرنده های شکاری که روی درختان هستندو چقدر به طبیعت خیر میرسونند با تجزیه و استفاده از لاشه ی حیوونای که از بین میرند باعث میشن طبیعت تمیز تر بمونه واقعا هر حیوونی و هر چیزی که خلق شده به دلیلی خلق شده و مفیده برای طبیعت و کلا بی دلیل خلق نشده
و این باجه تلفن عمومی در کنار جاده که حتی فکر کردن که تلفن اینجا آنتن نمیده گذاشتن واقعا این کشور چقدر پر از امکانات و رفاهه برای مردمان عزیزش
و بعد هم از این مکانی که برای پرداخت پول برای بودن در این مکان گذاشتن واقعا برای من تحسین بر انگیزه این همه اعتماد و امنیت این کشور و مردمانش که پول رو راحت بزاری پشت پاکت و اون قسمت روی پاکت رو پر میکنی و میزاری تو صندوق واقعا چقدر اعتماد دارند به این مردم و چقدر امن و سیفه این مکان و این کشور که پول رو بزاری داخل صندوق واقعا برای من تحسین برانگیزه این مورد
و حتی شما که یادتون رفته لحظه ی ورود پول رو پرداخت کنید ندیدین این مکان رو چنین خوب با شما برخورد کردن
واقعا این نوشته ی روی این تابلو واقعا برای من از تحسین هم تحسین بر انگیز تره که گفته همه با هم برابریم در هر نوع ملیت نژاد رنگ پوستی که هستیم خلاصه با هر تفاوت همه با هم برابریم و مورد احترام و ارزشمند واقعا چققدر تحسین برانگیز و نگاه خداگونه و توحیدیه واقعا چققدر دید من رو به مردم این کشور و این کشور عوض کردین…
و بعد هم خانم شایسته ی عزیزم آشغالای این محیطی که بودیم و حتی دورتر رو جمع کردین و چندین پلاستیک هم شدن وببریم بریزیم داخل سطل آشغال بزرگتر و این توصیه ی شما خانم شایسته ی عزیزم که میگید پاس تشکر و قدردانی از این طبیعتی که خداوند در اختیارم گذاشته و این خدمت و لذت و سخاوتی که در حقم داشته دوست داشتم برای دل خودم این کار رو انجام بدم و چه حس فوق العاده ای داشته واقعا همیشه شما تحسین برانگیزه کارها و رفتارتون علاوه بر گفتن و نوشتن و تحسین وسپاسگزاریه نعمتهای خداوند در کردار و عملتون هم این کار رو انجام میدین و واقعا من از شما یاد میگیرم و این توصیه رو دارید که شما هم حتما این کارو برای دل خودتون و اون احساس خوبش در اطراف خودتون شروع کنید و حسش رو تجربه کنید و البته که خداوند همیشه پاداش این سپاسگزاری و قدردانی ما رو میده و ما رو هدایت میکنه به زیبایی های بیشتر به قول شما استاد خوبم
واقعا چقدر خوبه که حتی اگ جایی خودمون آشغال نریختیم هم این کار رو انجام بدیم و این امانتی که خداوند در اختیارمون گذاشته این طبیعت زیبا رو تمیز و پاک نگه داریم و چققدر کاره خداگونه و خیریه واقعا و دیگران هم میتونن از این زیبایی طبیعت بیشتر لذت ببرند و واقعا هم ما فقط اومدیم لحظه ای و زمانی رو در این طبیعت خدادادی بگذرونیم و چه خوبه که آشغال نریزیم و همون جور که ما حق لذت بردن از این طبیعت و تمیزیش رو داریم دیگران هم به همون اندازه ی ما حق لذت بردن از این طبیعت تمیز و پاک رو دارند وتمیز و پاک تحویل گرفتیم تمیز و پاک تحویل میدیم و خیانت در امانت نمیکنیم و دیگه چه برسه جایی هم اگه خودمون آشغال نریخیتیم رو تمیز کنیم دیگه میشیم عزیز دله خداوند میشیم بنده عزیز و شکر گزار خداوند که دیگه بیشتر میده میگه بیشتر لذت ببر بنده ی عزیز و قدردان من که لایقشی ،من عاشق این خدام که این همه زیبایی به ما بخشیده…
واین همه جنگل و سرسبزی که با درون عزیزمون از بالا دیدیم این همه فراوانی و سبزی ای که خدا به ما بخشیده ، باشد که ما هم خودمون رو لایق لذت بردن از این همه زیبایی بدانیم و قدردان خودش و نعمت هاش باشیم…
سپاس فراوان از شما دو عزیز دل که همیشه ی همیشه نور هدایت راه ما هستید و این چنین با عشق ما رو شریک لحظه های خوبتون میکنید
سلام و دروود بر خانواده گرم و صمیمی عباسمنش
چه فایل زیبایی بود
چقدر تحسین برانگیز هستید استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیز
واقعا تحسین می کنم در مداری قرار گرفتین که فقط دارین زیبایی ها رو تحسین می کنید و فقط دارید از جهان لذت بردن رو تجربه می کنید
چه طبیعت زیبایی داره این کشور ثروتمند و توحیدی خدایی این کشور چقدر پهناور و زیباست و بهترین جا برای لذت بردن و زندگی کردن هست
و من چقدر عاشق این کشورم و و این سبک زندگی رو دوست دارم خدایاشکرت
چقدر مردم این کشور در صلح و آرامش و شادی هستند که با خودشون در صلح هستند
چقدر در آرامش هستند
چقدر رفتارشون محترم هست و انسان لذت میبره از شخصیتشون
و آزادی در این کشور منو به وجه میاره و خواسته قلبی منه
هر ازادی رو محترم میدونند و قضاوت نمی کنند .
من امسال مدتی تهران بودم که اسنپ کار می کردم برای دیدن فراوانی ها و کار کردن روی ذهنیتم
واقعا هر کجا انسان ها ثروتمندتر بودن حالشون بهتر بود اصلاااااااااااا اصلااااااااااا قضاوت نمیکردن
مثلا توی پارک های بالا شهر تهران بری میبینی همه خیلی محترم با شخصیت و قضاوتت نمی کنند و برعکسشم هست هر چقدر از ثروت دور میشی تصاویر جالبی نمیبینی
ب این درک می رسیم هر چقدر بیشتر ب سمت ثروت حرکت کنیم خداگونه تر میشیم و به انسان ها و جاهایی هدایت میشیم که آرامش و لذت بیشتری رو تجربه می کنیم
حالا هر کشوری قوانین خاص خودش رو دارد ولی خب ممکنه ما که در ایران هستیم نیاز ب کنترل ذهن بیشتری داشته باشیم حالا هستند کشورهایی که بازم ما شرایط بهتری رو داریم شکر خدا
و هر لحظه باید سپاسگزار این آگاهی ها و هدایتی باشیم که خداوند ما رو با این مسیر زیبا اشنا کرد که هیچ عامل بیرونی تاثیری در زندگی ما ندارد .
و این روزها تضادهایی هست برام و من بخودم میگم که درون من کیمیاگری الهی وجود دارد و اصلا نمی تونم تسلیم بشم من باید رشد کنم موفق بشم و خواسته هام به سمت من بیان براحتی
سپاسگزارم قانونی هستم که با یاداوریش بهم آرامش میدهد و میفهمم که عوامل بیرونی قدرتی در زندگی من ندارند
و کسانی که شرک می ورزند خداوند میگیره ازشون و انقد به درب و دیوار می خورند تا بیدار بشن و توحیدی بشن که خود منم این تجربه را داشتم این چند سال
چقدر شرک مخفی داریم که هر لحظه باید روی خودمون کار کنیم جدا بشیم از ذهن مون و آنچه ما رو محدود می کند
ازین مسافرتهایی که داشتم فهمیدم هر جایی که زندگی می کنیم همون نقطه بهترین جا هست برای رشد کردن
خدای من یعنی مثل این میمونه دقیقا اونجایی که هستی دقیقا مثل بذری هستی در خاک قرار گرفتی و بایدرشد کنی نباید شک کرد به بذر درونمون بگیم این خاک نمیتونه باعث رشد بذر بشه باید خاک رو عوض کنیم اصلا همچین چیزی نیست وقتی به حقیقت درون خودمون پی ببریم از هر جا با هر امکاناتی میشه شروع کرد و موفق شد
همیشه توی ذهنم قدرت میدادم مثلا مکانی که من زندگی می کنم اینجوریه اونجوریه …
یا به هر چیزی داشتم یا در اطرافم بود گیر میدادم و اونو خوب و شایسته نمیدیدم از اب وهوا گرفته و مردم و ….. وقتی که چند ماه دور بودم از خونه و جاهای مختلف رو رفتم گشتم تجربه کردم به این رسیدم چه نعمت هایی من دارم و سپاسگزار نیستم
و انسان باید خودش رو بشناسد و خودش را باور کند
خود باورررررری یعنی قدرت بدی ب درون خودت و کسی رو برتر از خودت ندونی
تمام اون انسانهایی که موفق شدند و بهترین درجات رو دارند بهتر از من و شما نیستند فقط باور درستی داشتند و خودشون رو باور کردن که میشه و شد براشون
و چقدر این سفرهایی بهم یاد داد که حمید تو خیلی ارزشمندی خودتو باور داشته باش
و باعث شد بت هایی در ذهنم سال ها ساخته بودم شکسته بشه البته باید روی این موضوع خیلی زیاد کار کنم و بخودم یاداوری کنم تا در درونم نهادینه بشه و میوه اون رو بچینم
سال های سال از کودکی به ما برچسب زدند قضاوتمون کردن و ما درگیر این بازی شدیم
واقعا نمیدونستیم زندگی چیست و واقعیت چیست
خوشحالم که روز ب روز بیداری بیشتر در لایه های عمیق درونمون اتفاق میفته و بیشتر شفاف تر میشیم و خداگونه تر میشیم
امان از قضاااااااااااوت بدترین گناه قضاوته اول دیگران قضاوت کردن ما رو و ما هم باور کردیم و فکر می کردیم انچه از بیرون دیده میشه واقعیت هست و نمیشه تغییرش داد نمیدونستم که نگاهی که داره به ما میشه مشکل دارد نه اینکه ما مشکل داریم
اون نگاهها مشکل بود
اون نگرش ها سمی بود
و ما باور کردیم قضاوت ها را و خودمون رو در زندان آنها گیر انداختیم و اکنون تنها توحیده تنها خداوند تنها خویشتن خودمون هست نجات دهنده مونه و خوشحالم به این مسیر زیبا هدایت شدیم
هدایتی اومدم سایت قصد نوشتن نداشتم وقتی شروع کردم خودش اومد
عاشق همه تونم دوستتون دارم همگی شما رو در عشق و سلامتی و آرامش ثروت و فراوانی بی نهایت میبینم و بهترین لحظات رو براتون آرزومندم بووووووس بوووووووس
به نام خدایی که امروز به من فرصت داد تا این زیبایی ها رو ببینم
به نام خدایی که امروز منو هدایت کرد به این فایل پراز آگاهی و توجه بر نکات مثبت خدایا شکرت سپاسگزارتم
ردپای 51
سلام بر اساتید عزیزو مهربان و خوش صدا و خوش سیما خوش استایل زیبا بین
چقدر این فایل از اولش زیباست تا آخرش
همش گل و بلبل
استاد شما هم با مریم جان اینقدر مثل این گلها زیبا هستین که به این فضا زیبایی خاصی دادین آدم لذت میبره واقعا به قول استاد بهشته
وای چقدر زیباهستن چقدر فضا قشنگ و رویاییه
خدایا بابت این زیباییهات شکرت
خدایا بابت این طبیعت خوشگل و پر گل و درختان سرسبز شکرت
خدایا بابت هدایت امروزم شکرت
من ممنونم از شما دو عزیز که برای ما این زیباییها رو فیلم میگیرین که ما هم با نگاه کردن و توجه کردن لذت ببریم و هم بتونیم کانون توجهتون رو کنترل کنیم و سوق بدهیم به سمت زیباییها و یه جورایی ذهن رو تربیت کنیم
الان داخل مغازه ام نشستم و همونطور که داشتم فایل رو میدیدم یه لحظه خودمو اونجا حس کردم اینقدر که احساسه خوبی داشتم
خدایا برای تمام زیباییهای این جهانه پهناور شکرت
خدایا برای فراوانیهای این جهان با عظمت شکرت
من ممنون و سپاسگزارم از شما دو عزیز
وقتی این سریال رو نگاه میکنیم همش نکات مثبت و فراوانی از همه لحاظه
خب این زیباییها و فراوانیها رو به زندگیمون دعوت میکنیم
خیلی خوشحالم و خدا رو هزار بار شکر میکنم که تو این جمع صمیمی هستم
کنار دو فرشته دو انسان که دستان خداوند هستن برای همه ما
خدایا شکرت سپاسگزارتم
هر جا هستین بهترینها نصیبتون
دوستتون دارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و عشق تقدیم اساتید
چه تصویر زیبایی مریم گُلی همراه گُل به سر با بکگراند زیبا
به قول استاد آغاز یک صبح دل انگیز با گل های بابونه
چقدر این تصاویر زیبا آدم باورش نمیشه دنیای حقیقی باشه
مرحبا به اپل اولین شرکت تریلیون دلاری با این کیفیت دوربین آدم کیف میکنه از این همه کیفیت و آفرین بر خانم مریم عظیمی هاشمی زن ایرانی که در مراسم معرفی آیفون حضور داشت
مریم ها چقدر با عزت و اعتماد به نفس هستند
چه باغچه ی زیبای در کمپ درست کرده بودن و مرحبا بر استاد بزرگ که همش تحسینشون کرد و همش تشویقشون کرد و زیبایی های کمپ را برای خود و صاحب اونجا یادآوری کرد این خودش درس بزرگی برای من داشت که همش در مورد زیبای ها و نکات مثبت محیط اطرافم و زندگیم صحبت کنم و اونا برای خودم و دیگران یادآوری کنم و این یعنی درس تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها و همین کار باعث رقم خوردن زیبایی ها و اتفاقات مثبت در زندگی میشود
متن تابلو هم بسیار زیبا بود در خصوص عدم تبعیض نژاد،رنگ پوست،جنسیت،مذهب یا منشاء ملی
و اما مهمترین نکته در خصوص حس اعتمادی که مسئولین این پارک برای مسافرین و گردشگران ایجاد میکنند که هزینه را در داخل پاکت قرار بدن و در صندوق بندازن و این خود بزرگترین درسه شاید اولین نکته که به ذهن ما در این خصوص خطور کنه کاهش هزینه ها هست ولی همین حس اعتماد به انسان چنان عزت میدهد که وصف ناپذیر هست و همین کار بدون صرف هزینه بزرگترین درس را به انسان ها میدهد و این درس اعتماد هست
خدایا مرا به سمت بهترین ها هدایت فرما
سلام ب استاد عزیز وخانم شایسته عزیز و درود خدا ب همه دوستان قشنگم تو این فضای پر از معنویت ..
مریم عزیز عکس پوستر بسیار زیباست و انرژی بالایی رو منتقل میکنه .. سراسر زیبایی ست .. بدون اینکه ژست خاص یا لباس خاصی پوشیده باشید و در عین سادگی ، زیباترینه ..
چقدر شما و استاد قابل تحسین هستید ، چقدر خودتون هستید و شوافی درکار نیست .. چقد لذت بخشه و پر از درس برای ما ..
چ تریل زیبایی بود .. پر از گل های خوشرنگ و زیبا .. و افتابی ک سخاوتمندانه می تابید .. احساس میکردم خودم اونجا هستم و از اکسیژن اونجا تنفس میکنم ، خالصِ خالص..
و اون باغ زیبا و خانوم مهربونی ک با روی گشاده ، باهاتون صحبت میکردن و ارامشی ک تو اون مکان ، حاکم بود .. همه چیز دست ب دست هم داد تا ی روز فوق العاده دیگه رقم بخوره ..
و در نهایت تصاویری ک درون از عظمت پروردگار ثبت کرده .. این همه فراوانی.. این همه زیبایی و سخاوت طبیعت .. همه اینها مسخر منِ انسان شده .. چ خدایی دارم ، چقدر منو لایق دونسته ک همه این قشنگی ها رو برای لذت من از این دنیا خلق کرده و چشمانی بینا ب من داده ک این همه قشنگی رو ببینم و حس کنم ..
و من این روزها چقدر احساس خوشبختی میکنم ک تو این بهشت هستم کنار کلی دوست بهشتی ..
استادجان، من با شروع دوره لیاقت ، اینستگرام رو حذف کردم و خدا شاهده ک حتی یکبار هم دیگه دلم نخواست نصبش کنم ، نمیدونید چ ارامش ذهنی رو دارم تجربه میکنم .. چقدر حالم خوبه و اون احساس بدی ک از چرخیدن تو اینستا داشتم ، ب صفر رسیده ، و حالا اینجام ، همراه شما تو یکی از زیباترین ایالت های توحیدی ترین کشور دنیا همراه با کلی دوست های هم مدار ..
خدایا چقدر سپاسگزار مهربونیات باشم ک منو ب این سمت هدایت کردی ..
استاد ، این روزها سعی میکنم هر روز بنویسم از باورهایی ک مخرب بودن و جلوی رشد منو گرفتن و جالبه وقتی دارم با دیگران حرف میزنم، بهشون پی میبرم .. یدفه میبینم ی چیزی گفتم ک ی باور محدود کننده ست ، همونجا مچ ذهنمو میگیرم و میگم عه اینجوری فکر میکنی ، باشه ، باید بعدا باهم راجبش حرف بزنیم .. و تو ی فرصت مناسب میام واکاویش میکنم و هی دلیل منطقی میارم تا ذهنم رو قانع کنم ک داره اشتباه فکر میکنه
و چقدر این روزهامو ک دارم میگذرونم ، دوست دارم ، شاید هنوز نتیجه بیرونی نشون داده نشده باشه ، ولی منم خیلی کار دارم ، از خودم انتظار زیادی نمیتونم داشته باشم و ب خودم قول دادم نا امید نشم ..
فعلا دارم ریشه هارو از نو میسازم و میدونم اگه هرروز بهش کود بدم ، چقد میتونه رشد کنه، فعلا هنوز از زیر خاک بیرون نیومده .. ولی دلم گرمه ب خدایی ک گفته تو ی قدم بردار ، من 10 قدم برات برمیدارم .. .
عاشقتم خدای مهربونم ..
*و مارا از میان همه افریده هایت
از خشنودترین کسانی ک شب و روز بر آنها گذشته
و شاکرترین کسانی ک نعمت هایت را ب انان داده ای
و مستقیم ترین آنان در عرصه گاه قوانینی ک وضع کرده ای
و خویشتن دارترین مردمی ک از نافرمانی ات بیمشان داده ای
قرار ده …*
بخشی از دعای صحیفه سجادیه
دوستان توحیدی عزیزم ، ممنونم ک اینقدر کامنت های پربار میزارین ،از داشتن شماها خیلی خوشحالم و خدارو هزاران بار سپاس گزارم.
در پناه مهربونترین خدا
بنام خدا
سلام به روی ماه همگی
روزتون بخیر و شادی
میخوام در مورد احساس ارزشمندی بنویسم
اگه وجود انسان و به یک سازمان تشبیه کنم و ذهن و مدیر عامل در نظر بگیرم
این مدیر عامل اول از همه باید ی مشخصاتی داشته باشه که بتونه سازمان و مدیریت کنه
یکی از مهمترین مشخصه هاش اینکه احساس ارزشمندی داشته باشه
اگه مدیر ی روز که پیاده میاد سازمان بگه من چون پیاده بودم دیگه کارمندها گوش به حرفم نمیدن !!!
ی روز بدون لباس رسمی میاد و میگه چون لباس رسمی نپوشیدم کارمندها گوش به حرفم نمیدن ؟؟!!
مدیر عامل در هر شرایطی ، مدیر عاملِ
حرفش و همه قبول دارن ، با احترام باهاش برخورد میکنن ، فارق از قیافه ایی که داره ، فارق جنسیتش ، فارق از مذهبش
فارق از اینکه کدوم کشورِ یا کدوم سازمان ، اصلا لهجه داره یا نه
خب سوال اینجاست که این مدیر عامل تلاش کرده که مدیر عامل شده
پس منم باید تلاش کنم تا احساس ارزشمندی کنم ؟؟؟!
تلاش همون کنترل ذهنِ
وقتی ذهنت و کنترل کنی به مقامِ مدیر عاملی در وجودت میرسی
الان برام منطقی شد که احساس ارزشمندی از اول با بدنیا اومدن مون همراهِ ما بوده ، چون در نوزادی ذهن ساکته و قلب فرمان میده ،مدیر عامل قلبِ
واسه همین یک نوزاد نیازی به تلاش کردن نداره برای بدست آوردنِ احساس ارزشمندی
چون تمام وجودش احساس ارزشمندیه
مدیر عامل هست اما مکانش فرق داره و به مرور زمان که بزرگتر میشیم این مدیر عامل از فضای احساس به فضای منطق اسباب کشی میکنه و در ذهن مستقر میشه
پس احساس ارزشمندی از اول با ماست
هر چی بزرگتر میشیم برنامه کاریش بر اساس تجربه ها و ورودی هاش برنامه ریزی میشه و ما باید آگاهانه برنامه ریزی شو اصلاح کنیم با کنترل ذهن با توجه کردن به نکات مثبت تا کار مدیر عامل یا همون احساس ارزشمندی و آسان کنیم برای موفقیت ها
و این موفقیت ها ربط به بزرگ شدن و قوی شدنِ مدیر عامل داره
هرچی احساس ارزشمندی بیشتری داشته باشیم موفقیت های بزرگتری بدست میاریم
و البته که مدیر عاملی موفقِ که تو بادِ موفقیتش متوقف نشه و بلافاصله بره سراغ پروژه بعدی
یعنی احساس ارزشمندی پایدار میمونه و وسیع میشه که این کنترل ذهن هر روز دقیقتر و آگاهانه تر انجام بشه ، هر روز ماهرتر بشیم در صدق به الحسنی
من خودم این احساس و دارم که هرچی مهارتم بیشتر میشه در کنترل ذهن ،از درون احساس قدرت و بزرگ شدن میکنم
و این داستان ِ ارتباطِ احساس ارزشمندی و توجه به نکات ِ مثبت ِ
بازم هم میرسیم به اصلِ قانون
احساس خوب = اتفاقات خوب
بعد دیگه نگاه احساسی هم بخدا نداریم که مثلا دلش بسوزه یا رحم کنه به ما
میگیم همه چی سیستم وار و قانونمند داره پیش میره
هرچی کنترل ذهن بهتر انجام بشه اتفاقات رقم میخوره و
خدا حکم قوانین یک کشور و داره که مدیر عامل تحت اون قوانین هرچی بهتر عمل کنه موفقیت بیشتری در اون کشور بدست میاره
هرچی بهتر به قوانین خدا عمل کنیم بیشتر لعلک ترضی میشیم
و این لعلک ترضی برای هر کسی معنای خودش و داره
منتهی پایه و اصول رسیدن بهش فقط عمل کردن به قوانینِ
واسه همینه وقتی کسی به قوانین تسلط بهتری پیدا میکنه دیگه کاری به کسی نداره و فقط تمرکز میکنه روی خودش
چون هر کسی به اندازه اشتیاقش و نیازش میتونه از قوانین استفاده کنه و پیش بره و هیچ محدودیتی نیست
خدا همون قوانینی که محدودیت ها رو برمیداره و مسیر و برات آسون میکنه
این افکار وقتی تکرار میشه و تمام سلول های وجودت و احاطه میکنه تبدیل میشه به باور و اون زمان ِ که بهش عمل میکنیم ، میگیم نمیدونم چی شد اما همه چی خودش انجام شد
وقتی ی آگاهی رو فهم و درک درونی میکنم احساس مالکیت ِ جهان و دارم و خیلی لذت بخشِ خداروشکر
خدایا شکرت که هر لحظه هدایتمون میکنی و راه و برامون روشن و آسان میکنی الهی شکر
سلام به روی ماهت سارای عزیزم
توضیحاتی که درباره احساس لیاقت دادی و مثالی که زدی خیلی برامجالب بود
خیلی زیبا و واضح بیان کردی و بنظرم هرکسی به اندازه مداری ک توش هست میتونه کامنتت رو درک کنه
وقتی مثال مدیر عامل شرکت رو زدی یاد چند روز پیش افتادم :
رئیس بانک رو دیدمکه با دوچرخه از بانک اومد بیرون و رفت خونش
برای کسی محمنبود ک دوچرخه سوار بود بهرحال اونرئیس بانک بود و بسیار ارزشمند بود
چند از وقتی درکمیذره نسبت به ارزشمندیم بیشتر شده
ذهنم همش میاد میگه ببین تو فلان کارو نتونستی انجام بدی چه ارزشی داری؟
من میگم عوضش فلان کارو عالی انجام دادم و تازه این کاره جدید همعالی یادگرفتم
و سعی میکنم با منطق ساکتش کنم
خیلی از این جملت خوشم اومد
(“این افکار وقتی تکرار میشه و تمام سلول های وجودت و احاطه میکنه تبدیل میشه به باور و اون زمان ِ که بهش عمل میکنیم ، میگیم نمیدونم چی شد اما همه چی خودش انجام شد”)
خیلی درکت و توضیحاتت رو دوست داشتم
از خداوند بزرگ برات بینهایت ارامش میخام
خیلی دوستت دارم عزیزم
درپناه الله یکتا باشی
به نام خالق زیبایی ها
الله اکبر از این همه زیبایی، چقدر بی نظیر بود، گلستان فوق العاده در جنگل بی نظیر
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این همه فراوانی، این همه زیبایی، این همه نعمت، چه گل های فوق العاده ای
تحسین می کنم رابطه عاشقانه فوق العادتون رو
چقدر بی نظیره هر جا میرید انسان های فوق العاده، زیبایی های بی نظیر نصیب شما میشه.
چون فقط توجهتون بر زیبایی، همیشه در حال تحسین کردن هستید. همیشه در مسابقه ای هستید که قاونش اینه که هر کی زیبایی بیشتر دید و تحسینش کرد برنده است.
و خدا هم میگه چشم، شما سپاسگزاری می کنید لازیدنکم. منم ظرف شما رو بزرگ می کنم تا همینجور زیبایی و ثروت و نعمت در زندگیتون جاری باشه.
خدایا صد هزار مرتبه شکر که الگویی مثل استاد عباسمنش هست که وقتی تو مسیر یه لحظه خسته میشی، و می خواهی بهونه بیاری ذهنت میگه آاا
مگه تو شرایطت از عباسمنش بده، اگه اون تونسته از اون زندگی سخت به این همه نعمت برسه، چرا واسه تو نشه، یه دلیل بیار که نمیشه. دلیلی وجود ندارد اگه خودت بخواهی تمومه.
خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر استادعباس منش عزیز و بانو شایسته گرامی و همه دوستان توحیدیِ نازنینم در این جمعِ بهشتی ، دوستانی بهشتی که برای من مصداقی از مصراعِ اولِ این بیت زیر از سعدی شیرازی می باشند…
یارا بهشت ، صُحبَت یارانِ هَمدم است
دیدارِ یارِ نامتناسب ، جهنَّم است
این بیت برای من خاطره ها دارد ، خاطره استاد نازنینم در عرصه خوشنویسی که توفیق شاگردی اش را داشتم و در روزی این بیتِ سعدی را به عنوان سرمشق برای من نوشت و آن را در ذهن من حک کرد….
و عکسِ بنرِ این قسمتِ از سریال سفر به دورِ آمریکا ، مرا یادِ هدیه ی استاد دیگرم در همین عرصه خوشنویسی میاندازد که با خطِ شکسته نستعیلق و با مرکب سبز رنگ ، این تک مصرعِ زیبا از مولانا را به من هدیه داد….
“گُلِ خندان که نَخَندَد ، چه کُند؟”
آن روز این مصرعِ مولانا در ذهن من حک شد و امروز با دیدن این بنرِ سایت ، خودش را بروز داد و….
این مصراع ، حکایتِ زندگیِ استاد عباس منش و بانو شایسته است که دیگر جزو طبیعتِ زندگیِ آنها شده که شاد باشند و غرقِ در نعمت هایِ بهشتیِ خداوند و معجزات روزانه او باشند همانگونه که طبیعتِ گلِ خندان این است که همیشه خندان باشد…..
و حقیقت همین است و غیر این نیست و آن حقیقت ، این است که
“همانگونه من به صورت طبیعی و بدون هیچگونه سختی و رنج کشیدنی ؛ اکسیژن مصرف میکنم ، باید به صورت طبیعی ثروتمند باشم و غرق در نعمت هایِ بهشتی خداوند….”
آری ، طبیعت زندگی من باید اینگونه باشد…
خودِ خودِ خودش در کتاب قرآن به ما تقلب رسانده که اینگونه بگویید و اینگونه از من بخواهید…..
وَمِنۡهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَاۤ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَهࣰ
و عده ای از آنها اینگونه میگویند که پروردگارا بهترین ها را در دنیا و آخرت به ما بده….
[سوره البقره ٢٠١]
“حَسَنَه” یعنی بهترین و آن را هم برای دنیا بکار برده و هم برای آخرت و این یعنی که جویای بهشت و نشانه هایش در همین دنیا باشم و از وعده ی نقدِ خدا را در این دنیا غافل نباشم و این را بدانم که اصلا از این خبرا نیست که در این دنیا سختی بکشم و در آن دنیا به بهشت بروم ، زیرا که دنیای بعدی ادامه همین دنیا است و هر چه در اینجا باشم ، در آنجا هم همانگونه خواهم بود ، زیرا که…
(وَمَن کَانَ فِی هَـٰذِهِۦۤ أَعۡمَىٰ فَهُوَ فِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ أَعۡمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلࣰا)
و هر کس که در این دنیا کور باشد ، در آخرت هم کور خواهد بود و گمگشته تر خواهد بود….
[سوره اﻹسراء 72]
نمیدانم این چه طرز تفکر مسخره ای بود که خودم با اختیار خودم ، آن را به صفحه سفید ذهنم راه دادم که “در این دنیا سختی بکش تا در دنیای بعد راحت باشی” و هیچ گاه در این امر فکر نکردم که “در محضر مهربان ترین مهربانان باشم و سختی بکشم؟!”
سوال این است که “آیا خدایی با این عظمت و قدرت ، توانایی این را ندارد که هم بهشت این دنیا و هم بهشت دنیای بعد را روزی من کند؟”
سوال این است که “آیا با وجود خدایی که به مهربانی و کریم بودن و “یُرِیدُ ٱللَّهُ بِکُمُ ٱلۡیُسۡر” معروف است ، باید سختی و زجر بکشیم تا به نعمتی برسیم؟”
حال وقتی که شخصی قدرِ نعمتِ سیستم تنفس خود را نداند و از آن مراقبت نکند و روی به دخانیات بیاورد ، سیستم تنفس خود از مسیر طبیعی خارج میکند و بیمار میشود و در اینجا نیاز به طبیب پیدا میکند تا دوباره به تنظیمات کارخانه و حالت طبیعی سیستم تنفس خود برگردد….
حال من هم اینگونه شدم که با دستانِ خودِ خودِ خودم و با روی آوردن به دخانیاتی به اسم باورهای محدودکننده ای که ریشه در “شرک” دارد ، سیستم طبیعی ثروت خود را خراب کرده ام و بیمار شده ام و از حالت طبیعی خارج…..
سخت بیمار شده ام و از مسیر طبیعی خود را خارج کرده ایم و در اینجا با عجز و ناتوانی و اقرار به اشتباهاتم ، به جهت مداوا شدن به سوی طبیبی روی می آورم که در دعای جوشن کبیر ، کلمه ای را در دهان ما میگذارد تا با آن اسم او را صدا بزنیم و از او دعوت کنیم تا ما را مداوا کند ، دقیقا مثل داستان خطای حضرت آدم و همسرش که از بهشت اخراج شدند و بعد از آن ، کلماتی را از خدا دریافت کردند و با آنها توبه کردند و مجددا به سمت خودش برگشتند….
(فَتَلَقَّىٰۤ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ کَلِمَـٰتࣲ فَتَابَ عَلَیۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ) [سوره البقره 37]
و آن کلمه ، این نام زیبای اوست در دعای جوشن کبیر که میفرماید” یا نِعمَ الطَّبیب” به معنای “ای بهترین طبیب” ، به تعبیر مولانا…
درد و رنجوریِّ ما را دارویِ غیر تو نیست
ای تو جالینوسِ جان و بوعلی سینایِ من
آری ، من مریض شده ام و آلوده شده ام به شرک و افکار نازیبا و نیاز به طبیب و داواهای او دارم و پناه میبرم به خودش که….
(وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ)
و هنگامی که مریض میشوم ، او مرا شفا میدهد…
[سوره الشعراء 80]
بیمار منم و طبیب او و شرط درمانِ من یک چیز است و آن یک کلمه است بنام “تسلیم” و “سکوت”
اگر بیمار ، تسلیم بی چون و چرایِ نسخه پزشک نشود و در برابر او حرف بزند و در کار او دخالت کند ، آیا عملِ درمان براحتی و سادگی انجام میشود؟؟؟
هر چه در محضر الله ؛ تسلیم تر و ساکت تر باشیم ، عمل درمان ما راحت تر و ساده تر و زیباتر انجام میشود ، برای همین است که یک پزشک جراح ، بیمار را بیهوش و ساکت میکند و او را تسلیم خود میکند تا بتواند سریع تر و راحت تر ، بیمار خود را جراحی کند و او را بهبود بخشد….
داستان تسلیم است و گل سرسبد اشعار مولانا که تکرارش زیر لب ، آرامشی عجیب برایم به همراه دارد….
هر بار که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو ، بی باکتر از شیرم
هربار که میکوشم در کار کُنَم تدبیر
رنج از پیِ رنج آید ، زنجیر پِیِ زنجیر
===================
و اما تسلیم چیست؟؟؟
تسلیم یعنی وجود و هستی خود را ببازیم و تبدیل به نیستی شویم و وجود خود را در اختیار دیگری قرار دهیم
مثلا وقتی که من اجازه یِ بیهوشی خود را میدهم تا دکتر جرّاح مرا بیهوش کند ؛ من خودم را تسلیم پزشک میکنم و صد وجودم را به او می سپارم ، یا وقتی که سوار هواپیما میشوم ؛ من خودم را در اختیار خلبان قرار میدهم و صد وجودم در اختیار اوست….
این داستانِ تسلیم است و شرط تسلیم ، اعتماد است ؛ من تا زمانیکه به آن خلبان و پزشک اعتماد نداشته باشم ، هرگز خود را تسلیم آنها نمیکنم ، پس اعتماد شرط اصلی تسلیم است….
حال من تلاش میکنم تا با اختیار خویش و با اعتماد به پادشاه جهانیان ، در تک تک لحظاتم تسلیم آن نیرویی باشم که با گردش منظمِ خون در رگ هایم و مدیریت سلولهایم و…. ، قدرت و توانایی اش را به رخ من کشیده تا با خیالِ راحت خودم را به وجودش بسپارم و او را خلبانِ زندگی ام قرار دهم….
و چه زیباست چنین تسلیمی ، چه زیباست چنین نیست شدنی در برابر هستیِ مطلقی چون خدا….
وقتی که نتیجه ی تسلیم خلبانِ هواپیما شدن ، میشود یک سفر سریع و راحت و آرامش بخش ؛ پس نتیجه تسلیم آن نیرویی که این خلبان و کل کائنات را آفریده و بدون هیچ خللی در حال مدیریت آنهاست ، چه میشود؟؟؟ آری ؛ بهشت دنیا و آخرت….
ولی امان از لجبازی که من هنوز میترسیم که تسلیم او شوم با وجود اینکه قدرت و عظمتِ او را در گردش خورشید و ستارگان و روزی دادن به انواع و اقسام موجودات و…. دیده ام و در اینجا خدا لبخندی میزند و میگوید که
“اشکالی نداره عزیزم ، یکم دیگه با این عقل ناقص خودت جلو برو و شکست های بیشتری را تجربه کن و بعدش با خستگی و درماندگی بیشتری به پیش من برگرد….”
خدایا من هم مثل یکی از بندگانِ خوب بارگاهت که در عاشقانه هایش با تو در دعایِ عرفه اینگونه تو را صدا زد ، تو را صدا میزنم که….
امام حسین علیه السلام…
إِلَهِی أَغْنِنِی بِتَدْبِیرِکَ لِی عَنْ تَدْبِیرِی
خدایا ، با تدابیر خودت برای من ، مرا از تدابیر ناقص خودم بی نیاز گردان….
خدایا توفیقی بده که همه وجودم را به تو بسپارم ، به تعبیر مولانا…
اَفکن این تدبیرِ خود را پیش دوست
گر چه تدبیرت هم از تدبیر اوست
===================
و در پایان ، این فراز زیبا و دلنشینِ دعای کمیل از زبان حضرت علی علیه السلام…
یامَن اِسمُهُ دَواء وَ ذِکرُهُ شَفاء…
اى که نامش دوا و یادش شفا است…
مرا درمان کن و ببخش که قدر و منزلتِ تو و نعمت های طبیعی ات را ندانستم و با نادیده گرفتن تو و عظمت و قدرتت ، خود را از آنها محروم کردم….
×افکار نازیبایی مثل این فکر که قدرت تو را زیر سوال میبردم و فکر میکردم توانایی این را نداری که بهشت دنیا و آخرت را به من بخشی و بواسطه این فکر ، خودم را محروم میکردم از لیاقتِ داشتن و شجاعت ِدرخواستِ بهشت دنیا و آخرت ، جسارتی مثل امام حسین علیه السلام در دعای توحیدی عرفه که گنجینه ی عاشقانه های او با توست با احساس لیاقت و شجاعتِ هر چه تمامتر اینگه از تو میخواهد که…
…وَاجْعَلْ لِی یا إِلهِی الدَّرَجَهَ الْعُلْیا فِی الْآخِرَهِ وَالْأُولی…
خدایا عالی ترین و باکیفیت ترین درجه دنیا و آخرت را به من بده…..
(حقیقتا دعایش مستجاب شد و حقیقتا که او شاگرد زرنگ خدا بود و حقیقتا که ما گوشه ای از حقایق زندگی او را درک نکرده ایم….)
×افکار نازیبایی مثل این اندیشه که کریم بودن و مهربان بودن و آسان گیر بودنت را زیر سوال میبردم با این فکر باطل که برای رسیدن به بهشت دنیا و آخرتت باید سختی و رنج بکشم و هیچگاه اینگونه فکر نکردم که ” در مهمانی کریمی چون خدا و سختی کشیدن؟؟؟!!!”
مرا ببخش که با افکار نازیبایم به خودم ظلم و ستم کردم و اگر مرا نبخشی ، سخت در زیان خواهم بود…
رَبَّنَا ظَلَمۡنَاۤ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَـٰسِرِینَ
[سوره اﻷعراف 23]
خدایاشکرت
یاحق
به نام خدا
سلام آقارضا داداش خوب توحیدیم سپاسگزارم از کامنت زیبا وپراز درس وآگاهیتون
همیشه با خوندن کامنتهاتون شگفت زده میشم وتعجب میکنم از این حد آگاهی وصداقت وپاکیتون وتحسینتون میکنم وسپاسگزار خداوندم میشم بخاطر وجود بنده پاکش دراین جهان وحضورش دراین سایت.
میدونم که تنها عشق به خداوند میتونه یک نفر اینقدر آگاه ودرمسیر درست باشه.
سپاسگزارم که اینقدر صادقانه میاین وباعشق کامنت میزارین وما روهم دراین نعمت الهی شریک میکنید
آقا رضا منم دقیقا تا قبل از آشناییم با سایت همین افکار رو داشتم فکر میکردم هرچه در این دنیا سختی بکشم وصبور باشم ودر برابر مشکلات صبر وتحمل داشته باشم ودر برابر ظلم وناحقیهایی که بهم میشه سکوت کنم دربرابر خداوندم عزیزترم ودر عوض پیش خدا عزیزم وپاداش بهشت دارم چقدر در غفلت وگمراهی بودم که برمیگرده به خانواده ی مذهبی که بزرگ شدم.
سپاسگزارخداوندم که هدایتم کرد وازاین تاریکی وظلمت نجاتم دادودراین مسیر الهی قرار گرفتم.
درپناه حق سالم وتن درست باشین
رضای عزیز سلام
نمیتونم بگم چقدررررررر از خوندن کامنت زیبات لذت بردم.
ممنونم از تک تک حرفای قشنگی که نوشتی، آگاهی هایی که بهشون اشاره کرده و بهمون گوشزد کردی.
ممنونم از تایمی که برای نوشتن این متن عالی گذاشتی و این حس خوب و بهمون منتقل کردی.
بیشتر برامون بنویس
در پناه خدای مهربون خوشحال و سعادتمند باشی……
﷽
به نام خداوندی که بسیار بخشنده است
سلامدوست عزیزم رضای عزیز
ممنون از کامنت زیبا ودل نشین شما
برات ارزوی بهترین ها را دارم چه اشعار زیبایی از مولانا نوشتی
اَفکن این تدبیرِ خود را پیش دوست
گر چه تدبیرت هم از تدبیر اوست
در پناه رب العالمین باشی عزیزم
سلام به آقای احمدی عزیز
چقدر از خوندن پیامهای ارزشمندت پر از شعف میشم چقدر لذت میبرم از آگاهی هایی که در کامنت های شما وجود داره .مشتاقانه پیگیر کامنت های شما هستم هر دفعه که میخونم واقعا واقعا به آگاهی هام اضافه میشه. اونجا که درباره مراقبه گفتی و ذهن انسان رو به اتوبان افکار تشبه کردی و جای دیگه که درباره ارزش اکسیژن گفتی و الان که درباره تسلیم شدن دربرابر خداوند گفتی .فقط خواستم ازتون تشکر کنم و بگم که دانش شما و پیام های شما فوق العاده هستند و خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که با شما عزیزان در این سایت هم قدم هستم .
سلام رضا جان
بسییییار بسیار سپاسگزارم
که کامنتت حال و احوال همین لحظه و الان من بود و بهش نیاز داشتم یه مناجات خالص با رب با پشیمانی و دعا برای برنگشتن به آن حال.
رضا جان چه زیبا نوشتی و چه عالی اشک ریختم دقیقا همین الان همین لحظه محتاج این نیایش بودم
که خدای زمانبندی مرا به خواندنش هدایت کرد
بارالها خیلی کریمی خیلی رءوفی خیلی لطیفی
خدای من خدای سریع الرضاست
خدای من خدای سریع العجابه است
خدایا بشور و پاکم گردان از هر آنچه مرا از تو دور و شرک را به وجودم اندازد
ولنیسره لیسره
خدایی که راه موفقیت آسان گردانیدی
و من به خودم ظلم کردم ستم کردم وسخت گرفتم وراه نعمت هارو بستم
ببخش مرا که اگر نبخشی گمراه هستم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
رضا جان سپاسگزارم
خدا بهت برکت دهد سلامتی دهد و رزق روز افزون عطا فرماید
در پناه خدا
سلام به همه همسفرای عزیزم
واقعا چقدر این کشور پهناور بزرگه.میدونید استاد این نشنال فارست رو گذاشتم در کنار نشنال فارستای دیگه که تا حالا دیدیم نشنال پارکها فقط جدای از شهرها و روستاها و یادم افتاد به فایل کمبود را باور نکن حتی اگر پروفسور هاوکینگ بگه اونجا شما میگید رشد جمعیت یه زمانی میگفتند کشور چین و هند بخاطر جمعیت زیادشون از گشنگی میمیرند جا نیست زمین نیست ما بریم سیاره های دیگه رو قابل سکونت کنیم ولی من میگم اگر تمام مردم جهان بخواند فقط تو همین ایالت فلوریدا فقط همین جا کاری به جاهای دیگه و کشورهای دیگه ندارم فقط تو همین ایالت فلوریدا جمع بشند جا براشون هست.و من با این سفرهایی که داریم میریم با شما و جهان رو بیشتر داریم میبینیم بهتر صحبتهای شما رو درک میکنیم چقدر این جهان پهاوره چقدر همه چیز تا محدوده چقدر این خداوند نامحدوده نامحدود همه چیز هست بیش از نیاز همه همه چیز هست.اخه مگه آدمها چقدر جا میخواند برای سکونت چند تا ماشین در عین واحد میتوانند سوار بشند چقدر خوراک و پوشاک در عین واحد میتوانند بپوشند و بخورند خوب اینا که دوباره پر میشه بر میگرده سر جاش بازم تولید میشه چرا ما اینقدر نگرانیم و میترسیم از اینکه نکنه تموم بشه نکنه کم بیاد نکنه به ما نرسه چرا واقعا چرا به قول قرآن تامل و تفکر نمیکنیم در این نشانه ها چرا عینک محدودیت رو بر نمیداریم چرا قشنگتر با نگاه وسیعتر به جهان نگاه نمیکنیم بعد همشم مینالیم که چرا وضع ما بهتر نمیشه چرا ما اینقدر بدبختیم چون ما گیر دادیم خودمون رو پشت عینک محدودیت و تا وقتی برش نداریم محدودیم و هرگز رشدی نمیکنیم.
چقدر خوبه سفر کردن چقدر کمک میکنه به وسیعتر شدن آدم به بزرگتر شدن ظرف وجودش به شناخت و درک بهتر جهان پیرامونش به جهانبینیش.
واقعا استاد ازتون ممنونم و خدا رو سپاسگذارم بابت حضور پررنگ و با برکتتون تو زندگیم.
به نام خداوند بخشنده ام
سلام استاد عزیزم سلام مریم جان صبحتون بخیر
سلام دوستان عزیز ودوست داشتنیم دراین سایت الهی
خداجونم سپاسگزارم اینقدر زیباهدایتم کردی به این زیبایی های بی نظیرت
وای خدای من چه گلهای زیبایی چه فضای بهشتی
سپاسگزارم خداجونم هدایتم کردی به این بهشت رویاییت چقدر فضای روحانی ولذت بخشه هستش
خداجونم سپاسگزارم سعادت پیاده روی همراه دواستاد عزیزم دراین صبح دل انگیزبهم دادی.
خداجونم سپاسگزارم امروزمو با این فایل فوق العاده شروع کردم انشاالله تا پایان روز همینطور به زیبایی های بیشتر هدایت میشوم.
چه افراد با فرهنگی که با وجود اینکه استاد ومریم جان بی اجازه (البته ناخواسته)وارد ملکشون شدند اینقدر با برخورد خوب اینقدر بادرک باحوصله وقت گذاشتن وراهنمایی کردن ومسیر خروج رو بهمون نشون دادن اینجا،جا داره این افراد رو تحسین کنم بخاطر رفتار بی نظیرشون وتحسین کنم بخاطر احترامی که به طبیعت میگذارن
وبا سلیقه این فضای زیبایی واسه زندگی خودشون وحتی پرنده ها وگربه ها فراهم کرده بودن لذت بردم از آرامشی که اونجا حاکم بود.
چقدر قشنگ خداوند استاد عزیزم ومریم جانم رو از طریق اون گلهای زیبا وتریل پیاده روی بینظیر هدایتشون کرد به این افراد خون گرم ودر ادامه که استاد ومریم جان متوجه تابلو ورودی شدند ومتوجه شدند باید هزینه پرداخت میکردند.
ازخداوندم سپاسگزارم بخاطر قانون بی نقصش حاکم برجهان،از اونجایی که استاد خیلی تاکید دارن که بهای هرچیز رو باید پرداخت کنیم
که اینقدر زیبا استاد ومریم جان هدایت شدن به تابلو فرودی ومتوجه شدن باید مبلغی رو پرداخت کنن.
مریم جان شما بی نظیرین چقدر لذت بردم از صفت محصولین پاکسازی که به این پرنده دادین.چقدر این صفت برازندشون بود.
سپاسگزارم استاد عزیزم مریم جانم اینقدر به طبیعت احترام میگذارین وبا حضورتون در این مکان وپاکسازی این فضا ومحیط اطرافتون به این طبیعت روح تازه دادین واینقدر این فضارو زیبا ودلنشین کردین.
انشاالله که فرصت پیش بیاد و ایدهی مریم جان رو عملی کنم و اون احساس پاک روتجربه کنم.
چقدر تصاویر از دید درون بچه لذت بخشه اون بالا در آغوش خدا بهشت زمین رو تماشا کنی ولذت ببری.
استاد عزیزم ومریم جانم وتمام دوستان گلم شاد وسالم وتن درست باشین.
سلام و صد سلام به روی ماهه شما عزیزای دل من
استاد خوبم خانم شایسته ی نازنینم
خب امروز این قسمت شروع شده با این دشت زیبای پر از گلهای بهشتی از همین گلهای زرد و آبی و اونایی که شکل توپ مانند بودن چققد قشنگن و این آفتابی که از پشت زده سر شاخه ها و پشت درختارو طلایی کرده اینقدر زیبا کردن اطراف این دشت پر از گل رو
خانم شایسته ی عزیزم که میخوایید بیایید اینور و استاد خوبم راهنمایی تون میکنند و البته که با موفقیت پریدین اینور جوی آب ،چقدر این رابطه ی پر از حس ارزشمندی و تشویق و تحسین و احترام شما رو دوست دارم چقدر واقعا رابطتتون زیبا و دوستانه و عاشقانه است چقدر این رابطه بدون دردسر و راحت و در نهایت شادی و لذت و دوستانست چقدر برای من امیدو انگیزه میده و این خواسته رو در من بوجود میاره که رابطه در کنار فرد هم مدارم چققدر میتونه خداگونه در نهایت احترام و ارزشمندی ،خداگونه پر از لذت و شادی باشه ،پایدار باشه رابطتتون انشالله استاد خوبم
این گلای زرد واقعا خیلی خوشگل کرده این محیط رو و انشالله بریم در این تریل پیاده روی به امید خدا لذت ببریم
از این گلای زرد خوشگل از این گلهای وحشی که خانم شایسته نشون میدین واز این گل خوشگلی که پشت گوشتون میزارید عزیزم چقدر قشنگ و چقدر دوست دارید شما خودتونو
و بعد هم میرسیم به این مکان با گل آفتابگردون خوشگل این باغچه ی کوچیک،و این خانم خوش برخورد که در مورد این مکان توضیح میدن و این حتی جای آب و دونی که برا پرنده ها گذاشتن زیر سقف و این گربه های خوشگل و اون یکی خیلی خوشگل و تپلی و پشمالو بود من به شخصه نمیدونم چرا با گربه ها زیاد جور نیستم مخصوصا لمس کردنشون ولی از دیدنشون لذت میبرم مخصوصا بعضی وقتا که گربه های خوشگل و رنگی اطراف خونمون میبینم کلی باهاشون حرف میزنم ولی با لمسشون زیاد راحت نیستم
وخلاصه که بعد میریم از این زمین این عزیزان بیرون که استاد گفتید که راه رو اشتباه اومدین از اون تریل خوردین به زمین اینا و چقدر این خانم دوستداشتنی و عزیز با خوشرویی شما رو راهنمایی کردن که از کدوم طرف برگردین،و بعد هم از این پرنده های شکاری که روی درختان هستندو چقدر به طبیعت خیر میرسونند با تجزیه و استفاده از لاشه ی حیوونای که از بین میرند باعث میشن طبیعت تمیز تر بمونه واقعا هر حیوونی و هر چیزی که خلق شده به دلیلی خلق شده و مفیده برای طبیعت و کلا بی دلیل خلق نشده
و این باجه تلفن عمومی در کنار جاده که حتی فکر کردن که تلفن اینجا آنتن نمیده گذاشتن واقعا این کشور چقدر پر از امکانات و رفاهه برای مردمان عزیزش
و بعد هم از این مکانی که برای پرداخت پول برای بودن در این مکان گذاشتن واقعا برای من تحسین بر انگیزه این همه اعتماد و امنیت این کشور و مردمانش که پول رو راحت بزاری پشت پاکت و اون قسمت روی پاکت رو پر میکنی و میزاری تو صندوق واقعا چقدر اعتماد دارند به این مردم و چقدر امن و سیفه این مکان و این کشور که پول رو بزاری داخل صندوق واقعا برای من تحسین برانگیزه این مورد
و حتی شما که یادتون رفته لحظه ی ورود پول رو پرداخت کنید ندیدین این مکان رو چنین خوب با شما برخورد کردن
واقعا این نوشته ی روی این تابلو واقعا برای من از تحسین هم تحسین بر انگیز تره که گفته همه با هم برابریم در هر نوع ملیت نژاد رنگ پوستی که هستیم خلاصه با هر تفاوت همه با هم برابریم و مورد احترام و ارزشمند واقعا چققدر تحسین برانگیز و نگاه خداگونه و توحیدیه واقعا چققدر دید من رو به مردم این کشور و این کشور عوض کردین…
و بعد هم خانم شایسته ی عزیزم آشغالای این محیطی که بودیم و حتی دورتر رو جمع کردین و چندین پلاستیک هم شدن وببریم بریزیم داخل سطل آشغال بزرگتر و این توصیه ی شما خانم شایسته ی عزیزم که میگید پاس تشکر و قدردانی از این طبیعتی که خداوند در اختیارم گذاشته و این خدمت و لذت و سخاوتی که در حقم داشته دوست داشتم برای دل خودم این کار رو انجام بدم و چه حس فوق العاده ای داشته واقعا همیشه شما تحسین برانگیزه کارها و رفتارتون علاوه بر گفتن و نوشتن و تحسین وسپاسگزاریه نعمتهای خداوند در کردار و عملتون هم این کار رو انجام میدین و واقعا من از شما یاد میگیرم و این توصیه رو دارید که شما هم حتما این کارو برای دل خودتون و اون احساس خوبش در اطراف خودتون شروع کنید و حسش رو تجربه کنید و البته که خداوند همیشه پاداش این سپاسگزاری و قدردانی ما رو میده و ما رو هدایت میکنه به زیبایی های بیشتر به قول شما استاد خوبم
واقعا چقدر خوبه که حتی اگ جایی خودمون آشغال نریختیم هم این کار رو انجام بدیم و این امانتی که خداوند در اختیارمون گذاشته این طبیعت زیبا رو تمیز و پاک نگه داریم و چققدر کاره خداگونه و خیریه واقعا و دیگران هم میتونن از این زیبایی طبیعت بیشتر لذت ببرند و واقعا هم ما فقط اومدیم لحظه ای و زمانی رو در این طبیعت خدادادی بگذرونیم و چه خوبه که آشغال نریزیم و همون جور که ما حق لذت بردن از این طبیعت و تمیزیش رو داریم دیگران هم به همون اندازه ی ما حق لذت بردن از این طبیعت تمیز و پاک رو دارند وتمیز و پاک تحویل گرفتیم تمیز و پاک تحویل میدیم و خیانت در امانت نمیکنیم و دیگه چه برسه جایی هم اگه خودمون آشغال نریخیتیم رو تمیز کنیم دیگه میشیم عزیز دله خداوند میشیم بنده عزیز و شکر گزار خداوند که دیگه بیشتر میده میگه بیشتر لذت ببر بنده ی عزیز و قدردان من که لایقشی ،من عاشق این خدام که این همه زیبایی به ما بخشیده…
واین همه جنگل و سرسبزی که با درون عزیزمون از بالا دیدیم این همه فراوانی و سبزی ای که خدا به ما بخشیده ، باشد که ما هم خودمون رو لایق لذت بردن از این همه زیبایی بدانیم و قدردان خودش و نعمت هاش باشیم…
سپاس فراوان از شما دو عزیز دل که همیشه ی همیشه نور هدایت راه ما هستید و این چنین با عشق ما رو شریک لحظه های خوبتون میکنید
بی نهایت ممنونم از همه چی.