https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-08 03:17:372023-11-13 21:25:16سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 227
323نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و سلام به تک تک دوستان بهشتی و سلام به خداوند که یکی شدم با عطر خوب خدایی
دیدن سفر به دور آمریکا جز کارهای اصلی روزانه من تبدیل شده و در شروع روز انرژی خوبی را میگیرم و با این لذت تصاویر به احساس خوب هدایت میشوم و به جای خوب و لذتهای بیشتری را سپری میکنم خدایا شکرت
از خدا سپاسگزارم به خاطر افکار مثبتی که هر روز در ذهن من ایجاد میکند من رو به مسیر درست هدایت میکند اما در دل جادهها با ماشینهای رنگارنگ و دوست داشتنی و این مناطق خوب و سرسبزی دیگهای هستیم مثل این تصاویر فوق العاده ذرتهای عالی در این منطقه با آب و هوای خوب
در دل جنگل با صفای بهشتی کنار رودخانه و پلههای طولانی که عجب تجربه خوبی است خدایا شکرت درود بر خانم شایسته چه عکس عالی و ژست خوبی کنار صخرههای آب انداختند محال دوربین دست خانم شایسته باشه و تصویرهای عالی از دستش در بره خدا قوت که چیزهای خوب و دوست داشتنی و پر انرژی را تصویر میکشد مثل این ماه رویایی
و خدا قوت به استاد که به تراکمپر جایزه داد و اون رو تمیز کرد برای تشکر از این همه سفرهای دوست داشتنی که همه جاها استادان را برد و زیباییها را برای ما بیشتر به تصاویر کشیدن چقدر فضای بزرگ در این سازه ساخته شده از این کشتی نوح که با توضیحات استاد موضوع خوبی را برای ما گفتن و آگاهیهای زیادی را یاد گرفتیم از این همه زیبایی که یک جا در دل کشتی بود چقدر جالب بود برای من و این کشتی چقدر تمیز و طراحی خوب و مرتب درست شده بود که مردم بیایند و لذت ببرند
خدا قوت به تمام سازندههای این کشتی بزرگ که انقدر زحمت میکشند تا دیگران لذت ببرند چقدر فایلها تاثیرگذار هستند و نظرات دوستان با کامنتهای تک تک بچهها بسیار لذت بخش و به احساس خوب آدم را میرساند که من همیشه آنها را تحسین کردم و انرژی خوبی را از آنها دریافت کردم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام به همسفرا، به اعضای های خانواده با نگرش و دوست داشتنی ام
قسمتی دیگه از سفر اونم به شماره 227 رسیدیم و بازهم شگفتی و درس ها و دیدن ها و تجربه های دیگـــر در سفر به دور آمریکا قسمت 227
همینطور که همسفر استاد جان ومریم شایسته عزیز هستیم با این ماشین فوردF15 قرمز خوش رنگ مون که کاپوتش برق میزنه. داریم در جاده های رو یکی یکی عبور میکنیم و در حرکتیم به سمت شهر ها و ایالت های جدید. یک جاده آسفالت تمیز با خط کشی های منظمش اونم پنج بانده. یعنی 5 باند رفت 5 باند برگشت. جلوتر هم یک سازه پل بود. من متوجه نشدم ما روی این پل بودیم از اول بعد جاده شد یا جاده بود که وصل شدیم به پل. اینقدر نرم و رون و قشنگ و زیبا بود.فقط باید سوت زد و لذت برد از این همه زیبایی، این همه تکنولوژی در خدمت راحتی و لذت بردن. فقط لذت بردم وقتی از اول فایل رو گذاشتم و یک لحظه غرق لذت شدم که قضیه چیه جاده پله یا پل جاده است. انگار از وسط یک رود هم رد شدیم.خدایا شکرت برای دیدن این همه زیبایی و قشنگی. خدایا شکرت برای حس این عبور کردن از یکجایی به جای دیگه با این نرمی و قشنگی. اصلا از این پل رد شدیم به ذهنم زد سرعت سفر بیشتر شده(منظورم سرعت فیلمبرداری نیست حسم از جریان سفر رو میگم)،یکجورایی سرعت اتفاقات، انگار قدم هام بلندتر شده، تصاعد خورده مغزم. خلاصه غرق لذت و شگفتی برای این همه در ذهنم.
خدایا فقط آسمون آبی و جاده و پلی که تو رو به یک مقصد به یک هدف نزدیکتر میکنه. و تو فقط داری از مسیر این همه زیبایی لذت میبری. استاد الحق که گل گفتین و به یاد این جمله زیباتون افتادم که موفقــیت رسیــدن به مقصــد نیست بلکه لذت بردن از مسیره. چقدر الان حس موفق بودن بهم دست داد چون فقط تو همین ثاینه های اول لذت بردم.
(اگر میخوای بدونی چطور میبینم و مینویسم باید بگم فایل رو پلی کردمو با سرعت مینویسم و میبینم و حس میکنم و هر از گاهی چون سرعت فکر و حس زیاده و برای تبدیل شدن به کلمه از تصویر جا میمونم یک استپ ریزی میزنم و بعد باز پلی میکنم و بازهم لذت بردنم رو مضاعف میکنم. این یکجورایی یکی از روش های منه برای تمام و کمال همراه شدن با شما در سفر. خصوصا وقتی که تمرکزی وقت میذارم و میتونم.امــروز از اون روزاست…خدایا شکرت برای این آزادی و تمرکز)
_ خدایا شکرت برای عبور کردن از جاده های زیبا
خدایا شکرت برای رسیدن به شهر و ایالت های بعدی….واووو یک تابلوهای سبز رنگ راهنمایی رانندگی رسیدیم که داره میگه با کجا چقدر فاصله داریم و راهنمایی ام میکنه از چه جهتی ادامه بدیم.
میدونید اینو نوشتم و دیدم یاده چی افتادم اینکه ما در مسیر و جاده زندگی مون گاهی به این تابلوهای راهنمای زندگی برخورد میکنیم، تابلوهایی که میگه میتونی ببینی تا مقصد و هدفت چقدر فاصله است؟ یا میگه باید چطور عمل کنی برای رسیدن به اونا. سوال اینه اصلا ما میدونیم کجا قراره بریم؟! یا اصلا بلدیم این تابلوهای راهنمایی که در مسیر جاده زندگی مون قرار داره رو بخونیم؟! یا وقتی اصلا بهشون برخورد میکنیم ببینیمشون؟!…
اصلا وقفه ایی داریم تا درک شون کنیم یا تخت گاز داریم فقط میریم؟! اصلا لذت میبریم از اتفاقات و زیبایی ها یا فقط چشم دوختیم برسیم به یک مقصدی؟!…
من لازم میدونم همینجا یک وقفه ایی داشته باشم و بعد میام ادامه میدم.
یادم هست کجام زیر تابلوهای سبز رنگ راهنمایی رانندگی که نوشتن:
EAST NORTH SOUTH _
St Louis ChicgoMemphis
خب ثانیه 30 رو رد میکنم.و به آرامی از تابلوها رد میشم…خدایا شکرت برای دیدن این چیزا.
به به داریم میرسیم به ایلینویز و تابلوی خوش آمدگویی این شهر رو هم میبینیم که نوشته:
Welcome to
ILLINOIS
The land of Lincoln
From the people of Illinois
و چقدر جالب اطلاعاتی تو همین تابلو سبز رنگ کنار جاده بود غیر از خوش آمدگویی و اون حس خوبی که انتقال میده یک اطلاعات ریزی هم داد. اینکه اون شهر سرزمین لینکلن که از مردم ایلینوی و اهل اونجا بوده.
_خب توقف کردیم و با منظره زیبا مزرعه بلال با صدای کلی جیرجیرک مواجه شدیم. و البته سلام مریم شایسته عزیز و استاد و استادیار خوش تیپ و قشنگ مون، سلام مریم جان، همسفر و لیدرتور سفر به دور آمریکا وقت شما هم بخیر و شادی باشه عزیزم.
به به وارد ایالت ایندیانا شدیم(یکی از ایالتهای غرب میانه آمریکا )
اونم از جاده هایی که شبیه جاده های پرادایس هست عبور کردیم اونم با یک هوای عالی.خدایا شکرت(بنظرم بوی نزدیک شدن به خونه داره خیلی میاد.) و دیدن این مزارع ذرت پشت سرتون و اونم بدون حصار و دیواری که یکجورایی چسبیدهه به حیات فروشگاه زنجیره ایی وال مارت. شب اونجا تو تراک کمپر بغل وال مارت اقامت کردین و از امکاناتش بهره مند شدین خداروشکر واقعا چقدر قد بلند و باصفا هستند.استاد یکجوری پوست بلال ها رو کنار زدین و دانه هاشو نشون دادین و گفتین به به که انگار خوردنی هستن و آدم دلش میخواست بخوره.ولی ما که این ساخته ی زیبا و خوش رنگ و لعاب دست بشر رو فقط از دیدنش لذت میبریم نمیخوریم کــه…(اصلا چنان اهرمی از ذرت و هر مشتقات ذرت تو ذهنم از دوره قانون سلامتی ساخته شده که دلم نمیخواد بخورم و اصلا میلی ندارم.خداروشکر)
_به به وارد یکجای سر سبز و زیبا و قشنک دیگه شدیم،خدا میدونه چقدر شگفتی و فراوانی و زیبایی قراره تجربه کنیم.از اون آقا که کنار اون کلبه یا محل استقرارش سوال کردیم و به مسیر ادامه دادیم،چه محوطه بزرگی و معلومه قسمت های مختلفی داره.
به به رسیدیم یکجای بکر دیگه که دسترسی ما رو به طبیعت زیبا آسون میکنه برای دیدن هم یک سکو چوبی گذاشتن که از اون بالا میتونیم اون رودخونه و اون آبشار کوچیکش رو ببینیم و میریم به سمت پله های مارپیچی که جالب ساختن و با یک میله استیل هم براش انگار نرده ساختن تا افرادی که پله بالا یا پایین میخوام و احتیاج دارند چیزی رو بگیرن استفاده کنن. واقعا این کاراشون خیلی تحسین برانگیزه، اونم کجا تو دل طبیعت و این حد از توجه به راحتی و جزئیات، واقعا دمشون گرم.
از این پله های سنگی با اون میله های فلزی که اطراف پله بصورت مارپیچ هست میریم پایین.مریم فیلمبرداری یک دستی ات رو اونم موقعی که از پله ها پایین میای و در حال حرکتی خیلی تحسین میکنم واقعا دمتون گرم.اینقدر با عشق و زیبایی برامون از زیبایی های جهان هستی فیلم میگیری.تمام تلاشتون رومیکنید که بتونیم قشنگ تر تصر کنیم خودمون داریم این صحنه ها تجربه میکنیم واقعا از فیلمبرداری کردن های عالی تون در لحظات این سفر سپاسگزارم استادجان، مریم جانم.
به به استاد قشنگ و خوش تیپ و خوش اندام مون هم رسید پایین این پله ها، چه منظره ایی چه رودخونه ایی، چه سنگ هایی تو مسیر این رود بودن.واووووو اون تیکه که جریان آب رود داشت از یک ارتفاع یکم از خودش بالاتر میومد به یک سطح دیگه و یک آبشار کوچولو ایجاد شده بود چقدر زیبا بود. و این صحنه از فیلم منو به یاد تغییر مدارها و اینکه ما دسترسی به یک مدار بالاتر یا یک مدار پایین تر از جایی که هستیم، مداری که هستیم رو داریم.
وای فقط اون جایی که استادجان روی یک صخره نشسته بودن و غرق لذت بردن ودیدن این زیبایی ها بودن، خدا و خودشون میدونه چه افکار قشنگی داشت اون موقع از ذهن شون رد میشد. این صحنه رو هم دوست داشتم که مریم جان روی استاد جان زوم کرده بودین و زاویه پشت سرشون بود و وقتی زوم کامل شد استاد یکهو برگشتن به ما نگاه کردن.اونم با یک لبخند زیبا…
سپاسگزارم برای وجودتون برای بودن تون برای عشق تون، برای توجه های زیباتون.برای تمام تون سپاسسگزارم
چقدر دقیقه های 6 و 24 ثانیه اینا بود که روی اون سنگ زوم کردین و یک کُنده یک تیکه تنه درخت خیلی قدیمی شکل و فرمی گرفته بود که انگار یک مارمولک بزرگه.خدایا شکرت چه فـضای قشنگی بود درخت ها، آب و رود و سنگ و صخره رنگ سبز درختها و آسمون آبی. و بعد مریم جان در یک لوکیشن زیبا میره تا یک ژست زیبا و متفاوت دیگه بگیرن برای عکس و استاد جان هم با عشق روی ایشون زوم کردن و از ایشون عکس گرفتن که عکسش رو به عنوان بنر در قسمت قبل دیدیم. واقعا عکس زیبایی شده بود فقط فکر کنم چون فاصله دور بود و زوم کرده بودین کیفیتش اومده بود پایین که خودشم یکجور مدل شده بود و واقعا زیبا بود.مریم جان فکر کنم زست هاتونو فلبداهه میگیرینـا…استاد از اینکه همراهی میکنید مریم جان رو و در عکس گرفتن صبور هستید و با عشق این کار رو همیشه انجام میدید تحسین تون میکنم.
_میریم بزنیم باز هم توی دل جاده و بازهم از روی یک پل زیبای دیگه رد میشیم.
باز هم یک پل دیگه که ما رو از یک شهر احتمالا به شهر دیگه میرسونه، اونم پلی که از روی یک رود وسیع و بزرگ رد شدیم و صحنه غروب خورشید رو داشتیم و انعکاسش رو روی آب. واقعا زیبا و حیرت انگیزه.
_خب رسیدیم به یک جا برای توقف کردن و نزدیک غروبه و آسمون رو ببین و رنگ ابرا…
امشب سوپرمون هست
این اصطلاح Supermoon یا اَبرماه که در سال های اخیر خیلی باب شده که زمانی اتفاق می افته که ماه در حالت قرص کامل و نزدیکترین حالتش رو به کره زمین داشته یاشه یا اصطلاحا در حضیض مداری خودش قرار داره.
واقعا زیبا و زیباتر و درخشان تر از همیشه شده…
=========================================
تازه از ایالت ایندیانا وارد ایالت کنتاکی شدیم.
که در حال غذا دادن به رخش قشنگ هستیم. خداروشکر برای امکاناتی که همه چا هست.
واوو استاد جان خبر سوپرمون رو دیدن و بازهم به زیبایی های سفر اشاره میکنن.
_میریم داخل یک موزه یا بهتره بگیم پارک موضوعی” و دیدن یک ماکت نشسته یک مرد قدیمی که بصورت متحرکه و داریم برامون حرف میزنه،فقط کبوتر کنارش چقدر طبیعی بود.
چقدر جالب از روی صفحه مانتیوری که بیرون اون غرفه بود ازش انگار سوال میپرسی و این مرد جواب میده. یک ماکت سخنگو و با یکسری حرکات بدنی که براش طراحی کرده بودن خیلی جالب و خلاقانه بود…حالا جالب تر این ترکیب حرکت استاد جان یک بخشی از موزه رو برامون گذاشتن و بعد از دور نمایی از یک کشتی بزرگ رو دیدیم و پاسخ استاد جان به این سوال که اون مرد چه کسی بود که داشت به سوال ها جواب میداد؟! حضرت نوح(ع) و الان در حال نزدیک شدنه به موزه ایی که تاریخ و سرگذشت حضرت نوح رو بهمون میگه و معرفی میکنه. موزه ایی که اومدن کت حضرت نوح رو شبیه سازی کردن. واقعا تحسین برانگیزه این همه خلاقیت. اصلا این فایل خلاقیت در خلاقیت شد. خلاقیت تدوین استاد جان و اون سوالی که ازمون پرسیدین تا دیدن این موزه و شبیه سازی کشتی حضرت نوح و تمام جزئیاتی که داخل این سازه شبیه به یک کشتی ایجاد کرده بودند.
واقعا استفاده از تکنولوژی برای بیان و نشان دادن تاریخ اون زمان و یکجورایی خیلی زیبا اومده بودن تصویرسازی کرده بودند و یک فضایی که انگار خودت میری تو دل داستان یکی از پیامبران الوالعزم اونم اولین پیامبر از پیامبران الوالعزم،اونم با چه قدمت سنی… و گذاشتن تابلوها و نوشته ها و فیلم های کوتاهی که ربط هایی که با آیه هایی از انجیل رو داشت بهمون اشاره میکرد.
چقدر دیدگاه شما استاد عزیز و این منطق قوی تون رو تحسین میکنم، اینکه خودتون اهل تحقیق کرده بودین و هستین جوری که صرفا دنبال اثبات و توجیه نیستید و دنبال حقیقت هستید بدون تعصب روی چیز خاصی.واقعا این دیدگاه بدون تعصب تون رو به شدت تحسین میکنم.نگاه جستجوگر بودن و تحقیق کردن و فکر کردن تون رو تحسین میکنم.استاد جان واقعا جز تحسین شما و این فایل ها و این مکان های فوق العاده پر از درسی که باعث میشه انسان به فکر فرو بره الان چیزی ندارم بگم و بارها تحسین تون کردم در همین قسمت و میکنم. این فضا انسان رو مشتاق میکنه تا تاریخ گذشتگان رو تا جای ممکن و به دور از حواشی اضافی مطالعه کنه.
مطالعه تاریخ و کلا درس تاریخ در زمان مدرسه یکی از اون درس های حوصله سر بر و ناخوشایند برای من بود. اما الان میبینم تاریخ دانستن خوبه چون ردپای قانون رو از گذشته تا حال میشه بهتر دید، میشه عبرت گرفت میشه الگو های مناسب در زمینه های مختلف پیدا کرد.
مثلا حضرت نوح (ع) الگوی فردی با پشتکار بالا بودن، الگوی فردی که به حرف مردم اصلا اعتنایی نداشته و کاری که فکر میکرده درسته رو انجام میدن و ادامه میدن، الگوی فردی که به خدا ایمان آورده و همیشه در راه شناخت و درک خدا و رسیدن به خدا بوده بیشتر از الهام هاش کمک گرفته و قدم برداشته و عمل کرده یعنی مصداق یک فرد با ایمان همراه با عمل صالح بودن. بنظرم حضرت نوح(ع) خیلی فرد بزرگی هستن و میشه ازشون درس یاد گرفت(چند روزه درگیره همین جور تحقیق هام و در مورد حضرت نوح و ایه هایی که اسم ایشون اومده مطالعه میکنم.) جالبه که ایشون چقدر باید اهمیت بالای ی داشته باشه که یک سوره کلا بنام ایشون داریم.
کلمه نوح 42 بار در قرآن تکرار شده و در کل در قرآن 7 بار این داستان به شکل های مختلف در سوره های مختلف بیان شده….
این فایل خیلی زیاد آگاهی داره خیلی زیاد نکات مثبت داره من اصلا قادر نیستم بنویسم. هم صحبت های استاد جان هم قسمت های مختلف این کشتی هم نوشته ها و ماکت ها، این تکنولوژی،….واقعا زیبا و پر از نکته و درس هست.
==============================================
ماکت کشتی نوح حدود 155 متر طول داره که در ایالت کنتاکی آمریکا دیدیم.
ساخت این کشتی از فکر یک خلاق استرالیاییالاصل به نام کن هام بوده و Genesis نام گروهی می باشد که این کشتی را ساخته اند.در سال 2016 انگار افتتاح شده است.
سلام من به استاد عزیزم به مریم بانو شایسته ام و دوستان همسفر و هم مسیرم
یک چالشی عجیب خوردم، نمیدونم الان اصلا قضیه چیه درک نمیتونم بکنم. من قبل اینکه بخوام این قسمت رو روی بنر سایت ببینم و بخوام دانلودش کنم، زدم روی قسمت “نشانه ی من” اینم در حالی که صبح زود رفتم ورزشمو کردم و با حس و حال خوب میخواستم بیام بقیه روزمو به کارهایی که باید انجام بدم بپردازم. و اینکه دیروز رفتم اولین منبعی که برای آزمون ارشد میتونم از پایه شروع کنم رو پرینت گرفتم. اونم زبان عمومی.از پایه ترین حالتش. حالا یکم گیج بودم چون این تصمیم هم یکجورایی تمام برنامه ها و یکجورایی روتین و عادت های منو به چالش کشونده، اصلا کل من و ذهن منو به چالش عجیبی کشونده، اینکه منابع دروس تخصصی رو سرچ میکردم و یک چندتا فایل پی دی اف از اون منابع چک کردم و سرفصل ها رو دیدم و بعد باخودم گفتم این درس ها رو یعنی من خوندم یعنی پاس کردم. اینقدر از فضای درس و دانشگاه دور شدم(فکر کنید من 11 پیش فارغ التحصیل شدم) حالا کل نصف ذهن و تمرکزم اینوره و از خدا خواستم بهم راه نشون بده و بگه امروز من از کجا شروع کنم اینکه با چه آگاهی اصلا چطور درس بخونم اصلا باید چیکار کنم اصلا راه درست بهم بگه،ترس ها و تردیدها رو از بگیره اصلا فقط خدا میدونه نیت و فکرم دقیقا چی بود اصلا نمیدونم هیچی نمیدونم که فکرم کجا بود و “نشانه ی من” رو زدم…یعنی با این فکرا من اومدم زدم روی “نشانه ی من” به طرز شگفت انگیزی همین فایل اومد. همین جدیدترین فایل، که بخشی ازسفربه دور آمریکاست که بخشی از اون قدیمی ترین داستان تاریخ در سفر رو به ما داره نشون میده. باورتون میشه چهاربار این گزینه رو زدم، با حالت ها مختلف. از منوی اتاق شخصی، از صفحه ی اصلی سایت، توی یک مرورگر جدید سایت رو دوباره بالا آوردم و… خلاصه به حالت های مختلف روی این گزینه ی “نشانه ی من” زدم و دقیقا همین فایل برام اومد، قسمت 227 سریال سفر به دور آمریکا. اگر این قسمت با این همزمانی برای من نیست پس قضیه چیه. اصلا پیام این فایل رو به عنوان نشانه ی من نتونستم درک کنم. فقط تو حیرت اینم گه چطور شد آخرین فایل، جدیدترین فایل میشه فایل نشانه ی من. قراره به من چه درسی، چه پیامی بده…واقعا الان هیچی نمیدونم.(قبلا یکبار دیگه هم این اتفاق افتاده بود که جدیدترین فایل شد نشانه ی اون روزم یادم نیست کدوم فایل و چه سالی، اما میدونم شده و الانم دوباره شده)الان فقط هنگ این همزمانی ام و بسیار مشتاق گرفتن پیغام یا پیغام های خداوند از طریق نشانه ام.اگر کسی کامنت منو خوند و با این توضیحات چیزی یــکهو به ذهنش زد برام لطفا بنویسه.بهم پیشنهاد بدین و اینکه شما چطور پیام ها رو از نشونه ها دریافت کردین از زاویه دید شما این همزمانی چه پیامی داره.استاد جان یک درخواست دارم از خدمتتون اگرمیشه لطفا در مورد پیام های خداوند، نشانه ها و پدیده همزمانی برامون بازم فایل بزارین. میدونم هر فایل هر متن هر تصویری برای هرکسی پیام خاص خودش رو داره و هرکسی خودش پیام و نشانه های خداوند رو برای خودش درک میکنه و اینکه مثلا یک تصویر یا متن مشترک شاید برای هر فردی پیغام های متفاوتی داشته باشه. اما دوست دارم زاویه های شما رو هم بدونم اگر چیزی به ذهن تون زد درخواست میکنم برام بنویسید. چون حسـم میگه این همزمانی و این نشونه و این نیت تو دلیلی بیشتر از یک نشونه سطحی و ساده است،باید بیشر جدی بگیرمش،درست تر و نزدیکتر به چیزی که هست بفهممش. شاید قراره روزهای بعد و ماه و سال ها بعد بهتر هر قسمتش رو درک کنم اما دلم میخواد و حسم میگه از خرد جمعی شما عزیزانم کمک بخوام(شاید هم این درخواسته اشتباهه،شاید بازم اشتباه میکنم نمیدونم، یا شاید زیادی جدی گرفتم .اما الان فقط اومدم لین کامنتم رو اینجوری بنویسم و هر چی تو ذهنم رد شد رو نوشتم. شاید این ردپای خودم قراره درس هایی بهم بده چون سعی کردم ریع افکارم رو نظاره گر باشم و بنویسم. قطعا کامنت اصلی ام را دوباره در یک برگه دیگه خواهم نوشت)
عذرخواهی میکنم اگر بی ربط ترین کامنتم رو نوشتم.(شاید منتشرش بشه یا نشه)
هر جواب دادن و ندادنی قطعا خیره،هر بازخورد و برخوردی از طرف استاد عزیز هم قطعا برام درس داره و من با عشق منتظر درک این درس ها از طرف شما عزیزانم هستم که اینو خوب دارم درک میکنم که بدونم و دارم بیشتر باور میکنم که مــن لیاقت بهترین ها رو دارم… بهترین پاسخ ها،بهترین پاداش ها، بهترین همسفرها،بهترین استادها،بهترین درس ها،بهترین زمان ها،بهترین مکان ها، بهترین کارها،بهترین ها از آن منه و من الان مشتاق دریافت این بهترینن اتفاقات هستم…چون خدا با مـنه چون من خدا رو دارم.پس بدون هیچ ترسی هیچ قضاوتی فقط نوشتـــــم.
عزیزم من میخوام درک خودم و از هدایت برات بنویسم ،ایشالا که ذهنت و باز میکنه برای پیدا کردن پاسخت
فهیمه جونم ،
هدایت دنباله افکاری که طی 24 ساعت گذشته داشتی ، هدایت چیزی بیرون از خودت نیست و اصلا یک فرایند کاملا طبیعی
قسمت نشانه من در سایت هم میبره تو رو روی فایلی که موضوعش با افکار 24 ساعت قبل تو هماهنگی داره
چون این یک قانونِ که به هر چیزی توجه کنی
( فکر کنی ، در موردش با خودت یا دیگران صحبت کنی ، فیلم یا صحنه ایی که ببینی ، کتاب یا مطلبی بخونی ، موزیک یا فایلی که گوش بدی )
هر چیزی که باهاش از طریق حواس پنچ گانه ات روبرو بشی مخصوصا حرفهایی که درونت بطور مدام در حال پخش شدنه ،
این ها همشون کانون توجه شما میشه
خب
از اون طرف تمام ذرات هستی ، (هر چیزی ) از انرژی ساخته شده
خب
کانون توجه شما طبق قانون انرژی شبیه خودش و جذب میکنه عزیزم
هدایت فقط کانون توجه خودت و آگاهانه بهت نشون میده
واسه همین در سوره حمد خداوند میگه این هدایت هم به راه مستقیم هست هم به راه گمراهی
چون اگه کانون توجه شما زیبایی باشه ، حرفهای ارزشمند باشه ، تحسین باشه که به شما احساس خوب بده هدایت شما رو میبره به راه مستقیم
باید ی کم دقیق شی به رابطه بین کانون توجه ات مخصوصا افکارت و گفتگوهای درونی ات با هدایتی که برات رقم میخوره ، بعد متوجه میشی که دقیقا هدایت دنباله افکار خودت ِ
چقدر سپاسگزارترم دختر، اول هفته با نقطه آبی رنگ داشتن شروع کنی میدونی یعنی چی، بنظر من یعنی وسط وسط بهشت ارتباط با انسان های خوب و بهشتی قرار داری که باهاشون در ارتباطی، باهات در ارتباط هستن و این یعنی ثروتی تمام نشدنی، آگاهی سرشار، حسی پر از دوستی و عشق یعنی در مسیر درست بودن و درک قوانین قرار داشتن. من چند روزه خودمو صفرکیلومتر میدونم احساس میکنم هیچی نمیدونم اصلا اینقدر که فقط میخوام از خدا بشنوم.
جالبه دیشب هم تو مسیرپیاده روی با همسرم بخشی از صحبت هامون درباره هدایت و درک مون از این موضوع بود، و اینکه جدیدا دوستان خیلی از کلمه هدایت استفاده میکنن، حالا درست یا غلط حالا هرچی، مهم اینه اینقدر جنس آدم ها و حرف ها عوض شده.
و امروز میام با پاسخ زیبای شما به کامنت گیج و گم من در اون روز مواجه میشم، میدونی داشتم به همین فکر میکردم من ناظر حرفه ایی تری باید بشم برای دیدن و درک افکار و باورهام. گاهی اینقدر جلوتر از من میره که من هم جا میمونم.
واقعا آگاهی هایی که درباره هدایت گفتی برام کلی درس داره، واقعا سپاسگزارتم عزیزم.
منم خیلی دوستت دارم از اینور کره زمین به هرجایی در آنسوی کره زمین برات بوسه های پرازعشق میفرستم بووووووس
…….
من خوشحالم از این هدایتی که شدم و خوب شد نوشتم تا یادم باشه که من دقیقا وسط ماجرای این سفر به دور آمریکا بودم و این همزمانی باعث شد بیشتر قدر توجه هامو بدونم. یعنی من اونجا بودم. من لایق همسفری با این عزیزان 100%بودم بدون شک، پس من لایقــــم…
این تیکه آخر رو درحالی یکهو اضافه کردم که رفتم یکی از بهترین، بی ربط ترین کامنت هامو در قسمت جدید نوشتم و دیدم این خداست که به هر شکلی با منه و با من اینگونه حرف میزنه که تو لایقـــی… تو صف اول مخلوقات من ایستادی و شخصا دارم حمایت و هدایتت میکنم و باهات حرف میزنم شک نکن این منــم رب تــو، همونی که ازش کمک میخوای.
فهیمه جان موقعه ای که کامنتت رو خواندم یه حسی از درون بهم گفت که برات بنویسم از آن تیکه فایل که استاد درخصوص داستان حضرت نوح وآدم وهابیل وقابیل گفتند چند بار گوش بدهدچون برا من خیلی درس ونشانه داشت
من امتناع کردم ولی با اینکه پنجره پاسخ برام باز نمیشد یه حسی منو وادار کرد از سایت خارج بشم ودوباره وارد بشم وبرات بنویسم حکمت آن را فقط خدا داند
آرزو میکنم به راحتی وبصورت کاملا طبیعی الهام خداوند را درک کنی وبه مسیر درست هدایت شوی
چقدر سپاسگزار این کامنت و پاسخ شما هستم، چقدر ممنونم که نوشتی. هنوز کاملا درکش نکردم اما قراره سخت نگیرم و به موقع اش میفهمم.
اما برام جالب شد حتما حتما به اون قسمتی که اشاره کردی دفعه بعد که نگاه کنم بیشتر و بیشتر دقت میکنم. و کامنت خودت رو هم یکبار دیگه میرم میخونم.واقعا بازم ازت ممنونم برام نوشتی و از آرزوی قشنگت هم واقعا ممنونم دوست خوب وارزشمندم.چقدر خوبه که شما رو دارم و هرزگاهی ردپاهاتون رو میبینمتون و شاهد رشد و پیشرفت هاتون هستم. واقعا برای همه تغییرهات تحسینت میکنم هربار که متوجه میشم.
منم میبوسمت با عشق و دوستت دارم و سپاسگزارم برای تمام وجودت…
سلام به استاد همیشه سبزم و مهربانوی همیشه شایسته و سلام به روی ماه همه عزیزانم در این خانواده الهی
چقدر مضمون تابلوی ورودی شهر جالب بود،
” به ایلینوی خوش آمدید ”
” آرامگاه لینکلن از مردم ایلینوی” شایدم منظورشون مردی از دیار ایلینوی باشه
بهرحال خیلی جالبه، ابراهام لینکلن 16 مین رئیس جمهور آمریکا اهل کنتاکی، بزرگ شده ایندیانا و جمهوری خواه بوده در صورتیکه در یک ایالت کاملا دموکرات به خاک سپرده شده که البته داستان مفصلی داره. منتهی نکته اش این بود که افکار و دستاوردهای این انسان بزرگ، فارغ از حزب سیاسی اش برای مردم مهمه و نه چیز دیگه ای.
ماشالله به این مزرعه ذرت، خدا به این کشور برکت بده، حدود 400 میلیون تن ذرت تولید سالانه آمریکاست و چقدر رژیم غذایی مردم جهان به این محصول و مشتقات اون وابسته ست.
استاد، رودخانه داخل پارک، چشم انداز فوق العاده ای داشت، و چقدر دسترسی به رودخانه رو راحت کرده بودند، حتی یه سطح صاف پایین پله ها ساخته بودند که بشه راحت ایستاد و اون زیبایی ها رو تماشا کرد. اون فضایی که استاد نشسته بودند و در حال مراقبه بودند منحصر به فرد بود، در واقع مثل یک گنبد بود، که کناره هاش درختهای سر به فلک کشیده که بصورت منحنی رشد کرده بودند و سقفش آسمان آبی و کف اش رودخانه جاری بود. خیلی زیبا بود خیلی…
الله اکبر از اون تصویر زیبای غروب آفتاب، دوستان شاهد یک اثر هنری از خالق زیبایی ها هستیم، یه سمفونی چشم نواز ازانعکاس غروب خورشید در رودخانه اوهایو، آسمان گلگون و کوهی که گرداگردش رو آبهای نیلگون فرا گرفته. خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر این حجم از زیبایی
استاد، توی موزه آرک فارغ از حواشی که در خصوص داستان حضرت نوح وجود داشت، شروع دعای حضرت نوح توجه منو جلب کرد:
Noahs prayer
god of heaven
حضرت نوح، خدارو خدای بهشت می بینه نه جهنم، و اینکه سازندگان این موزه، باور داشتند که حضرت نوح با ذهنی مثبت راز و نیازش با خدا رو شروع کرده، و خدارو خدای بهشت صدا میزنه من رو یاد تفسیر شما از سوره حمد و آیه اولش انداخت، که گفتید ببینید خداوند در اولین آیه از اولین سوره کتاب آسمانیش چجوری خودش رو معرفی میکنه، بنام خداوند بخشنده و مهربان، اگر نه می تونست بگه به نام خدای قاسم الجبارین…
استاد، خدارو صد میلیارد بار شکر که بسمت شما هدایت شدیم و از فرقه های مذهبی فاصله معناداری گرفتیم و من خودم سعی می کنم هر روز ساعات و دقایق بیشتری در هوای یکتاپرستی نفس بکشم. گاهی اوقات غرور می گیرم و به خودم میگم ببین کجا چیکار کردی که خدا هدایتت کرد و از جهل و خرافات و ضریح و امام پرستی نجاتت داد. خدایا شکرت بخاطر واسطه های هدایتت، از حضرت نوح گرفته تا استاد عباسمنش…
مسلماً کسانی که دین خویش را به تفرقه [=اختلاف و جدائی] کشاندند و پیروانی [از اشخاص و آرمانهای پراکنده] شدند تو هیچ نسبتی با آنها نداری. کار [=مدیریت / هدایت] آنها فقط با خداست، سپس [در روز قیامت] از آنچه میکردند آگاهشان خواهد کرد.
اما، گذشته از تمام مسائل دینی و مذهبی این موزه، واقعا نهایت هنر و خلاقیت رو در ساختن این موزه بکار گرفته بودند.
استاد سپاسگزار شما هستیم که نقاطی از دنیا رو به ما نشون می دید که من اصلا فکر نمی کردم چنین مسائلی اونجاها هم وجود داشته باشه.
به امید روزی که…
می خواستم بنویسم به امید روزیکه همگی پیرو ابراهیم حنیف باشیم، اما یادم افتاد که در دنیایی دو قطبی زندگی می کنیم و تحقق چنین خواسته ای امکانپذیر نیست و اصلا اگر مصادیق شرک نباشه من چجوری می تونم توحید رو درک کنم؟؟…
اما می تونم بگم:
خدایا دستمو محکم بگیر و در همین مسیری که هستم ثابت قدم نگهم دار.
خدایا، اجازه بده من و تمام خانواده عزیزم در این وبسایت الهی،هر روز در هوای بندگی تو نفس بکشیم.
استاد توحیدی ام، برای شما و بانوی شایستگی ها آرزوی سلامتی و بهروزی دارم و برای دوستان دوستداشتنی ام، آرزو می کنم هرچی که از دلشون می گذره تو زندگی شون هم جاری بشه…
تحسینتون میکنم که این قدر دقیق به مطالب توجه داشتین وبا ما به اشتراک گذاشتین
آقارضا چقدر این قسمت کامنتتون (
god of heaven
حضرت نوح، خدارو خدای بهشت می بینه نه جهنم، و اینکه سازندگان این موزه، باور داشتند که حضرت نوح با ذهنی مثبت راز و نیازش با خدا رو شروع کرده، و خدارو خدای بهشت صدا میزنه من رو یاد تفسیر شما از سوره حمد و آیه اولش انداخت، که گفتید ببینید خداوند در اولین آیه از اولین سوره کتاب آسمانیش چجوری خودش رو معرفی میکنه، بنام خداوند بخشنده و مهربان، اگر نه می تونست بگه به نام خدای قاسم الجبارین…
استاد، خدارو صد میلیارد بار شکر که بسمت شما هدایت شدیم و از فرقه های مذهبی فاصله معناداری گرفتیم و من خودم سعی می کنم هر روز ساعات و دقایق بیشتری در هوای یکتاپرستی نفس بکشم. گاهی اوقات غرور می گیرم و به خودم میگم ببین کجا چیکار کردی که خدا هدایتت کرد و از جهل و خرافات و ضریح و امام پرستی نجاتت داد. خدایا شکرت بخاطر واسطه های هدایتت، از حضرت نوح گرفته تا استاد عباسمنش…)برام درس داشت
سپاسگزارم ازشما انشاالله که بتونم درسهامو بگیرم ودرزندگیم بهش عمل کنم
درپناه الله مهربون انشاالله توحیدی باشید وغرق در شادی وثروت
سلام خدمت دوستان عزیزم ، استاد عباسمنش و استاد شایسته
تو کامنت قبلیم در فایل 226، یه جمله ای نوشتم که الان میفهمم هدایت خدا بوده و من سرسری ازش رد شدم ( شما قدرت فایل های سفر به دور امریکا رو داشته باش فقط!)
نوشته بودم، ظاهرا تا پاشنه آشیل «ترس» رو ریشه کن نکنم ، قضیه مهاجرتم درست بشو نیست!
ترس ، بزرگ ترین و ریشه ای ترین پاشنه آشیل منه! از وقتی خودمو شناختم به ترتیب از پدرم، معلم ، مدیر، استاد ، دولتمردان، رئیس ، همکار، مریض هام، دوستام، از همه و همه میترسیدم!
حتی از سایه خودم… ترس همیشه همراهم بوده
تو کامنت های قبلی راجب تضاد بزرگ زندگیم و دلیل تصمیمم برای مهاجرت توضیح دادم، و اینکه که الان دقیقا یک قدمی گرفتن ویزا هستم ولی ترس ها رهام نمیکنن
تو خواب و بیداری ، همه جا دنبالم میان و منو له میکنن، منم سعی میکنم باهاشون بجنگم و نذارم منو غرق کنن
ترس از کار، تحصیل، پول، ادما، حتی اب وهوا و هواپیمایی که قراره باهاش برم، حتی ترس اینکه اونجا پول نداشته باشم خمیر دندون بخرم ( خدایی وقتی مینویسی خنده ت میگیره ولی وقتی ذهنت با کیفیت فول اچ دی تصورش میکنه ترسناکه…)
حتی یه بار ترس هامو برای پدرم گفتم باورتون نمیشه تا نیم ساعت داشت میخندید :) میگفت باورم نمیشه ذهنت انقدر خلاقه که از همچین چیزایی واست غول ساخته
خلاصه دو هفته ست که من از صبح که بیدار میشم تا شب که میخوابم فقط دارم با این افکار مسخره احاطه میشم و سعی میکنم به کمک فایل ها و قران اروم بشم، و اروم ترس های دیگه زندگیم رو تجربه کنم و برم تو دلشون، که بتونم شجاعتی که سال ها نداشتم رو ذره ذره برگردونم.
مثلا تو کامنت قبلی نوشتم که از اسفناج متنفرم ولی با هدایت الله لازانیای اسفناج درست کردم ( از تست کردن غذاهای جدید هم همیشه میترسم) ، و خوشمزه ترین غذای گیاهی زندگیم رو خوردم!
اون ترس که انجام شد گفتم عه، همینقدر ساده بود؟ رفتم سراغ ترس بعدی ام، من همیشه میترسیدم اگه یه شب مسواک نزنم دندون درد بگیرم، و بعضی شبا واقعا با گریه مسواک میزدم یعنی حتی 1 روز در سال هم حاضر نبودم استراحت بدم و اگر یک شب مسواک نمیزدم از شدت استرس دندون درد میگرفتم، خلاصه که سعی کردم باورهای سلامتی رو تکرار کنم و یک شب مسواک نزدم و خیلی هم راحت خوابیدم و صبح که بیدار شدم مسواک زدم هیچ مشکلی نداشتم اصلا….
این ترس های کوچولو که تجربه کردم رفتم سراغ یه ترس ریشه دار، یعنی ترس از دندون پزشکی، و بله… ما کادر درمان هم خودمون از دندون پزشکا میترسیم دوستای عزیزم :)
رفتم و گفت باید دندونتو بکشم، گفتم یا خدا من میترسم بعد یک عمر اومدم اونم باید دندون عقل رو بکشم؟؟ مخصوصا که از بچگی خیلی داستان های ترسناک راجبش شنیده بودم
ولی گفتم سارا اگر نری، بعدا همین یه دندون همه دندوناتو خراب میکنه ، این رو یه نشانه در نظر بگیر، اگه همه چی خوب پیش رفت یعنی مهاجرتتم همینقدر اسونه اگر بد بود یعنی بدبخت میشی ( سر خودمو شیره مالیدم یه جورایی…)
و صبح فقط بزررررگ تو دفترم نوشتم خدایا این کار دندون من رو سریع ، آسون و کم هزینه کن!
اومدم برم، بابام گفت کجا میری گفتم دندون پزشکی
گفت بیا این کارت رو ببر پول کم نیاری، زود برو انجامش بده که بعدا اذیت نشی!!!
یعنی دو دستی پول تمام و کمال این پروسه پرداخت شد ( کم هزینه بودن تیک خورد)
رفتم پیش دکتر ، هزینه رو یک سوم مراکز دیگه گفت و گفتش من مریض دیگه ندارم اگه میخوای همین الان انجامش میدم ( آسون بودن تیک خورد)
بعد لثه منو بی حس کرد، یهو برگشت نگام کرد ، گفت قیافه ت یه جوریه که نمیدونم آرومی یا داری سکته میکنی! گفتم دارم سکته میکنم اما میخوام خودمو کنترل کنم
بی حسی که اثر کرد، گفت خب خانوم زیر 1 ساعت عمل کنم خوبه؟
من بچه ها واقعا مغزم فیوز پروند، گفتم 1 ساعت طول میکشه؟؟؟؟ ایشون هم خیلی شاکی گفت بله خانوم، میخوام دندون عقل عمل کنما ، نمیخوام ناخن کوتاه کنم که!
گفتم بله حق با شماست، ببخشید، هرچقدر طول بکشه عیبی نداره
و تو دلم گفتم که خب سریع بودن تیک نمیخوره ولی عیبی نداره حداقل 2 تا خواسته دیگه تیک خورد
چشمامو بستم و شروع کردم قرآن خوندن که خدایا فقط کاری کن من گریه نکنم زیر دست یارو آبروم بره، اگه درد داشت کمکم من تحمل کنم… هنوز دو سه تا آیه نخونده بودم که یه چیزی تلق افتاد تو لپم! گفتم خدایاااا، اگه این یه تیکه ش انقدر بزرگه خودش چیه… خودت کمکم کن
یهو دیدم کفت خانوم پاشو، تموم شد
منو میگین، همینجوری پوکر فیس یک دقیقه نگاش کردم ! گفتم اقای دکتر مسخره کردی؟ مگه نگفتی یه ساعت طول میکشه؟!
یه لبخندی زد و گفت : دیدم خیلی بامزه ترسیدی خواستم اذیتت کنم!
وای یعنی مخم پوکید بچه ها، نه تنها هر 3 خواسته ام عینا تیک خورد، بلکه این دکتر به شدت بد اخلاقه حتی جواب سلام و خدافظ مریض هاشو نمیده با من شوخی کرد! و مخصوصا مریض قبل من اصلا راضی نبود از عملش و هی غر میزد، و من یادمه خدا بهم گفت :
اصلا نترس، این ادم حتی اگر بی سواد باشه شاهکار ترین عمل دوران کاریش رو ، روی دندون تو انجام میده و همونم شد! نه خبری از باز کردن لثه بود نه هیچ چیز دیگه با یه تلق ساده تموم شد…
زیر 1 دقیقه کارم انجام شد، نه خونریزی داشتم، نه درد داشتم حتی وقتی بی حسی پرید، نه لپم باد کرد، نه محدودیت غذا داشتم، نه از کارام افتادم
در حدی که دوستم بعدش ویدئو کال گرفت بعد میگفت تو دروغ گفتی که عمل کردی:) نه درد داری، نه صدات عوض شده نه لپت باد کرده، راحت هم داری حرف میزنی!
انقدر قشنگ و راحت انجام شد که هنوز فکر میکنم یه جارو اشتباه کردم یا خواب بودم! همه ش گفتم چرا هیچ اتفاق بدی نیافتاد؟؟؟ واقعا چیزی که چندین سال ازش میترسیدم و از نوجوانی همیشه میگفتم من سر عمل دندون عقل حتما غش میکنم، انقدر راحت بود؟
و شب که اومدم خونه و باز ترس ها هجوم اورد، چون به خاطر غلبه به این ترس های کوچک یکم شیر شده بودم، بزرگ تو دفترم نوشتم خدایا این ترس ها دارن منو میکشن! دستمو بگیر که من به هدایت تو فقیرم کمکم کن نذار نابودم کنن
یهو یه حسی گفت تو گوگل بنویس ترس + عباسمنش
نوشتم ، و دومین سوال در عقل کل رو زدم هدایتی، هنوز یادش میافتام اشکم درمیاد
بچه ها من خیلی وقته دنبال اینم چطور ترس رو از بین ببرم، تو فایل ها، تو عقل کل ، محصولات
همه رو زیر و رو کردم ، اول تو فایل 226 سفر نامه کامنت زیبای یکی از دوستان رو خوندم و آرومم کرد خیلی
ولی تو اون صفحه که امشب بهش هدایت شدم ، یکی از دوستان یه راهکار بسیار ساده داده بود برای درمان تمان ترس ها، که تا خوندم گفتم خودشه، این جواب منه که پیداش نمیکردم ( دروغ نگم قلبم هی بهم میگفت، ولی من میگفتم بابا مثلا فلان فایل چه ربطی به مشکل من داره؟ و عملا هدایت خدارو نادیده میگرفتم)
من هی میرفتم هر ترسی رو جدا سرچ میکردم، مثلا ترس از بیکاری، ترس از تنهایی، ترس از مهاجرت ، ترس از بیکاری
در صورتی که این فقط حقه شیطان ذهنم بوده که هر بار یه لباس تازه تنش میکرده، من یاد گرفتم چطور ریشه خود ترس رو خشک کنم و به محض شروع اون تمرین اروم شدم
و فهمیدم که هدایت شدم، مطمئنم که با چند هفته انجام این تمرین به زودی خبرهای خوبی از پروسه مهاجرتم میشنوم، قلبم اینو بهم میگه
و خداروشکر بالاخره بعد دو هفته میتونم امشب اروم بخوابم و با ارامش سرمو رو بالشت بذارم…
چقدر طولانی شد ، اخه من خیلی خوشحالم! خوشحالم که راه حل بزرگترین پاشنه آشیلم رو پیدا کردم، اصلا پیدا کردن خودش هم واقعا جهاد اکبری بود چون انقدر با شخصیتم امیخته شده بود که فکر میکردم جزئی از وجودمه و طبیعیه
امیدوارم خدا کمکم کنه که هرچه زودتر این پاشنه آشیل و این ترس ریشه دار رو برطرف کنم و آسان انجام شدن کارها و پوچ بودن ترس هارو دوباره تجربه کنم
دیگه برم بخوابم که از وقتی بی حسی زدم دارم واسه خواب میمیرم :) ولی قربون خدا برم که دستمو گرفت و بیدار نگهم داشت تا بتونم جایزه شجاعتمو بگیرم و هدایت بشم به برطرف کردن ترس هام و برگردوندن آرامش به زندگیم
به به بههههه بالاخره بعد از چند قسمت رسیدیم به جایی که رود خونه هست و چه آبی چه رودی چه سنگهای زیبایی چه پر درخت و چقدر پر از پله عاشق اون محیط شدم واقعا زیبا و دلپذیر بود واقعا دلمون واسه آب تنگ شده بود همینکه به اون آب جاری نگاه میکردم تمام توصیفهایی که هم خانوادهای های عزیزم از دیدگاه خودشون بیان میکردن یادم میوفتاد و بازهم به خودم یادآوری کردم که هرچقدر رهاتر باشی و مثل آب جاری باشی محیط اطرافت مثل این رود سرسبز میشه و میتونی زیبایی رو تجربه کنی
وقتی که استاد رو اون سنگ نشسته بودن و به آب نگاه میکردن ناخودآگاه این جمله ها تو ذهنم مرور میشد(که هرچقدر ثروتمند تر بشی افتاده تر میشی سپاسگزار تر میشی بیشتر میتونی نعمت های خدارو ببینی قدرت و توانایی خدارو ببینی و احساسش کنی درکش کنی بیشتر تسلیمی در مقابلش ،آرامش و شادی و رضایتت بیشتر میشه )دیدن استاد در همون چند ثانیه خیلی برام سرشار از احساس بود انگار انسانی رو میدیدم که عمیقا به خدا وصل شده و در وجود خدا غرقه ، مردی که سرشار از آرامشه
و بعدش هم که اون غروب فوق العاده و ماااااه واقعا اون صحنه غیر قابل توصیفه و هیچ توضیحی ندارم فقط میتونم بگم خدای من عظمت و بزرگیتو شکر
چه کشتی با عظمتی بود چه حیوانات و آدمها واقعی به نظر میومدن مرحبا به اینهمه هنر و خلاقیت انسانها که بی نهایت ایده و نوآوری و خلاقیتهای فوق العاده از هر ذهنی تراوش میکنه و باعث رشد و گسترش جهان میشه
وقتی اسم حضرت نوح میاد به یاد صبر میوفتم به یاد استقامت و پایداری و به یاد ایمان و توکل به خداوند میوفتم که با وجود تمام تمسخر ها و بعد از سالها راهنمایی یه سری آدم و توجه نکردنشون بیای کشتی بسازی وسط بیابونی که آبی نیست نه رود هست و نه دریا و فقط کسی که ایمان به خدا داشته باشه میتونه چنین کاری بکنه فقط کسی که تسلیم خداوند باشه از پس این کار برمیاد و لذت بخش ترین زمانش اون وقتیه که باران سیل آسا شروع به باریدن میکنه و کشتی نجات تو به راه میوفته و تمام اون تلاشها نتیجه داد تموم اون صبر و حوصله و عمل کردن به الهامات نتیجه بخش بود و قطعا وعده خدا حق است
خیلی جای تفکر و تعمل داره برای من که بدونم وقتی هدایت میشی باید عمل کنی تا قدم بعدی بیاد مثل حضرت نوح که اگه به ساختن اون کشتی ادامه نمیداد هیچوقت نجات پیدا نمیکرد و اونم غرق میشد یا مثل مادر موسی اگر بچه رو به رود نمی انداخت هیچوقت بچش اونقدر قشنگ نجات پیدا نمی کرد اگر ابراهیم فرزند و همسرشو در بیابان رها نمیکرد مکه هیچوقت شهر و آبادانی نمیشد اینها مثالهاییه که خداوند برای ما زده تا ما درس بگیریم و ایمانمونو بیشتر کنیم و بگیم ببین میشودددد ببین قدرت خداوندو ببین اینهمه تواناییشو ببین ایمان به خدا چیکار که نمیتونه بکنه
استاد توضیحاتی که شما دادین درسهای زیادی برام داشت اولیش این بود که هیچوقت چیزی رو همینطوری نپذیرم و همیشه راجبش تحقیق و مطالعه کنم و با عقلم بسنجمش نه اینکه گوسفند وار بگیم خوب این درسته و حالا بیایم یه جوری به مغزمون بقبولونیم که این درسته مثل تمام اعتقاداتی که در مذهب خودمون هست
ما انسانها علاقه داریم که اصل رو رها کنیم و بچسبیم به فرع
مثل تمام دیدگاه های مذهبی که شما دونه به دونه برامون بررسیش کردین و منطقیش کردین برامون جوری که اصلا شکی در اون نیست
و دلیل این موضوع تمرکزه ، متفاوت فکر و عمل کردنه ، جور دیگه ای نگاه کردنه ،این نتیجهی شک کردنه چیزی که خیلی از ما حتی میترسیم شک کنیم به باورهامون مثلا من وقتی کوچکترین سوالی بپرسم که خوب حالا اینهمه نذر پختین زیارت رفتین چیشد اصلا دلیلش چیه وحشتناک برخورد میشه که دهنتو ببند کفر نگو تو هیچی نمیفهمی من حتی جرات ندارم کوچکترین سوالی در مورد عزاداری امام حسین بپرسم فک کنم اون موقع از پا آویزونم میکنن
در کل این اعتقادات کور کورانه و حمایتهای گوسفندی با سرعت هرچه تمام تر مارو به قهقرا میبره و اگر میخوایم متفاوت زندگی کنیم باید شک کنیم باید جرات داشته باشیم و بدون هیچ پیش زمینه ای به دنبال جواب باشیم تا به جواب برسیم و حقیقت این جهان رو پیدا کنیم
یادم میاد یه کتاب مذهبی مادرم میخوند که توش نوشته شده بود خداوند رنج و سختی رو ارج نهاده و رنج رو دوست داره انسان در رنج خلق شده و هزاران چرت و پرت دیگه من اون روز فهمیدم که چرا مادر من اینهمه در افسردگی و هزاران بیماری و غم و رنج دست و پا میزنه
هرکس کانون توجهش بهش برمیگرده
و من میخوام راه متفاوتی رو از مادرم در پیش بگیرم میخوام زندگی متفاوتی تجربه کنم من میخوام دنباله رو هیچکس نباشم و خودم راه و مسیرمو انتخاب کنم
همان که این زمین را محل آرامش شما قرار داد و برای شما در آن، راه ها پدید آورد تا راه یابید(زخرف 10)
طبق این آیه خداوند زمین رو یک محلی برای آرامش خلق کرده
پس طبیعی ترین شیوه زندگی در این جهان زندگی با آرامش شادی رضایت و ثروته
این خواسته خداونده
این حکم خداونده که این جهان محل آرامش باشه
و فقط و فقط در این جهان خیر مطلق جاریه
طبق کلام بلند مرتبه خداوند پایه و اساس این جهان بر ثروت لذت و شادی بیشتر بنا شده من امروز به شدت محو این آیه شدم و واقعا وجودم سرشار از آرامش شد چون دقیقا از کلام خدا شنیدم که این زمینو فقط و فقط برای آرامش من قرار داده نه برای زجر و سختی کشیدن من ، نه برای اذیت کردنم
الان حرف استادو بهتر میفهمم که میگن تنها نیروی حاکم بر جهان خیره و هر شری بهمون میرسه از طرف خودمونه خداوند خیر مطلقه و فقط خیر میرسونه
با اینکه این آرامش مثل اکسیژن در ذات و سرشت این جهانه و برای همه انسانها قرار داده شده ولی از اونجایی که منه انسان برتری داده شدم به همه آفرینش با این موجودیت فرکانسی ام و حق انتخاب و تصمیم گیری دارم پس همه انسانها به این آرامش دسترسی ندارن فقط اون تعدادی که خودشونو آسان کردن برای آسانی ها فقط اون انسانهایی که ایمان دارن به خداوند قلبهاشون به یاد خدا آروم میشه
کافران می گویند: چرا معجزه ای از سوی پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: مسلماً خدا هر کس را بخواهد گمراه می کند و هر کس را که به سوی او بازگردد، هدایت مینماید. (27)
کسانی که ایمان آوردند، و کارهای شایسته انجام دادند، برای آنان زندگی خوش و با سعادت و بازگشتی نیک است. (29)
تنها یاد خداونده که آرامشو در وجودت جاری میکنه
اگر به یاد نعمتهای خدا باشیم همواره شکر گزاریم
اگر به یاد قدرت و شکوه خداوند باشیم با ایمان و متوکلیم
اگر به یاد غفور بودن خداوند باشیم همیشه امیدواریم
اگر به یاد داشته باشیم که او قادر مطلقه و همه چیز در سیطره مالکیتشه همواره تسلیمیم
فَاذکُرونی أَذکُرکُم وَاشکُروا لی وَلا تَکفُرونِ
پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم و شکر مرا گویید و کفران نکنید
این نوشته ها منو یاد جمله ای انداخت که میگه:برای دردهایم نشانه میگذارم تا یادم بماند کجا دست خدا را نگرفته ام
واقعا که هر بار سختی کشیدیم به خودمون ظلم کردیم و همش به دست خودمون بوده خودمون خدارو گزاشتیم کنار و گفتیم خودم بلدم خودمون خدارو باورش نکردیم خودمون خداوند رو از یاد بردیم
تک تک زخم های ما جایه نبود خداوند در زندگیمونه جایی که قدرتو دادیم دست دیگری و خدارو فراموش کردیم
خدایا کاش همیشه به یادم بمونه که به یادت باشم
توکه همیشه به یاد من هستی این منم که از مسیر خارج میشم اما تو توبه پذیری و منم که پر رواَم هر بار دست از پا دراز تر برمیگردم تو آغوش خودت
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه ی تنهایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
صبر کن که وعده خدا حق است برای گناهت آمرزش بخواه و هر صبح و شام به ستایش پروردگارت تسبیح بگوی(55غافر)
با سلام و صد سلام به استادان عزیز و همسفرهای دوست داشتنی و نازنین. ممنون از همگی به خاطر کامنت های عالی و بینظیرشان که در است از آگاهی و مرور دروس استاد.
من که اصلا نتونستم برای محمدحسن جان پسر فاطمه و رسول عزیز، پاسخ بزارم. چون اصلا قسمت پاسخ برام فعال نمیشد، اما بر این بنا گذاشتم که حتما خیری است و بس. اینجا تحسین میکنم محمدحسن عزیز و نازنین و فاطمه و رسول جان که خیلی خیلی خیلی لذت بردم از این پسر عزیز . دوست داشتنی که مانندش را برای پسرم علی که او هم 10 ساله است و کلی به قوانین عمل میکنه خواندم و اون هم کلی لذت برد. محمدحسن جانم از صمیم قلب بهترین ها رو برات آرزو میکنم و امیدوارم یه روز از نزدیک ببینمت و با پسرم علی کلی بازی کنین و دوست هم بشین. باعث افتخار ماست.
حالا بریم سراغ فایل زیبا با کلی درس:
استاد جانم این که به ماشینتون میرسبن و ازش تشکر میکنین را ما از شما یاد گرفته ایم و من همیشه هر چند وقت یکبار، به کارواش میبرمش و کیسه زباله جدا داره که تمیز بمونه و هر روز صبح که سوارش میشم به سمت محل کار، کلی ازش تشکر میکنم. ممنون هستم استاد جانم از این همه آگاهی که نصیبم کرده این.
و حالا کشتی نوح…. وای استاد جانم، عجب عظمتی …. دقیقا استاد من که اصلا متوجه نشدم که اون فرد که پاسخ میدهد، حضرت نوح است، خیلی خیلی عاااالی و زیبا ساخته اند. چقدر جالب به سوال ها پاسخ میداد. الحق خیلی خیلی زحمت کشیده اند برای خلق این مکان با این همه عظمت و جذابیت. خیلی خیلی عااالی بود و اما که استاد جانم، ما از شما کلی یاد گرفته ایم که اصلا اصلا دنبال حواشی نرویم و اینطور شد که ما از شناخت خدا بیشتر لذت بردیم. از خواندن قرآن بیشتر لذت بردیم و همینکه قرآن حدود 1400 سال است که تغییر نکرده است، خودش معجزه قرآن است و هزاران درس دیگه از شما استاد عزیز که باعث شد راحتتر زندگی کنیم و …. ممنون استاد جانم.
ممنون از این آگاهی های که در این فایل هم بهمون دادین که باعث مرور دروسمون از شما شد. ممنون ممنون
چقدر عالی که یک فایل دیگر از سفرنامه استاد روی سایت آمد
هر بار که روز خودم را با این فایل ها شروع می کنم آن روز برایم یک حس و حال دیگری دارد
حالم بهتر و خوبتر است
از همه بهتر و زیباتر برایم یک یادآوری دیگری است در جهت بهتر دیدن زیبایی های محیط اطراف خودم
کنترل کردن ذهن خودم
بیشتر سپاسگذار خدای مهربان خودم باشم
بیشتر قدر نعمت های خودم را بدانم
امروز هم از همان روزهایی است که باید با حس و حال خوب شروع بشود
شروع این فایل ها با مناظر زیبا همیشه همراه است و این خیلی لذت بخش است
استاد حتی از دیدن یک ذرت هم این همه ذوق و شوق دارند و این یعنی دیدن زیبایی ها و لذت بردن از هر چیزی که در اطراف ما وجود دارد
پس باید هم با این همه مناظر زیبا و کوه و درخت و سبزه و آب روبرو بشوند
واقعا در این کشور فراوانی به وفور وجود دارد
الله اکبر از این همه زیبایی و محیط باصفا و زیبا
خدارا شکر بخاطر این همه زیبایی ها و نعمت
فراوانی در همه جای این جهان وجود دارد و فقط کافی است که من آنها را ببینم و لذت ببرم
چقدر عالی که حتی از داستان نوح هم توانسته اند کسب درآمد کنند
یعنی که براحتی و آسانی با دیدن آنچه که در اختیار دارند برای خودشان کسب درآمد دارند این یعنی اینکه فراوانی نعمت و ثروت و پول به زیبایی در این جهان وجود دارد
توضیحات استاد هم در مورد انجیل و قرآن بسیار عالی بود و جای تعمل و تفکر دارد
می توان به آن فکر کرد و از آن نتایج عالی و وفوق العاده گرفت
به هر حال در کنار تمام این مسائل آنچه که برای من زیبا است
تمیزی و حس و حال خوب و این همه امکانات و فضایی است که برای این نمایشگاه و برای این داستان تهیه کرده اند بی شک هر بازدید کننده ای که به این موضوع وارد بشود حالش خوب می شود و لذت می برد
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی همسفرانم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
وقتی داشتم این تصاویر زیبای اول فایل رو نگاه میکردم این سرسبزی این مزارع اون رودخونه ها و جنگل ها و حتی اون پل های عظیم رو که اولین باری نیست که میبینم و بارها و بارها تکرار شدن توی این سفر گفتم چی بنویسم که برازنده ی این همه زیبایی باشه و اولین چیزی که به ذهنم اومد این آیه ی سوره ی ضحی بود که :
و للاخره خیر لک من الاولی
امروز که داشتم این سوره رو میخوندم تازه متوجه شدم که خداوند کلمه خیر رو استفاده کرده برای مقایسه این دنیای زودگذر و اون دنیای ابدی یعنی چی
خداوند نه تنها نگفته این دنیا خوب نیست بلکه گفته که اون دنیا از این دنیا هم بهتره
یعنی این چیزهای زیبایی که الان من دارم توی این سفر میبینم اون دنیا از این بهترش رو قراره ببینم نه اون چیزهایی که سالهای سال به من گفتن و من متعصبانه و مقلدانه و کورکورانه پذیرفته بودم
امروز داشتم برای هدفی که دارم ی کتابی رو از آقای خامنه ای میخوندم که مجموعه سخنرانی هاش در سال 53 اس و مربوط میشه به بررسی آیات قرآنی
اولا بخاطر بودن توی این مسیر و آشنا بودن با قرآن اونم توسط استاد چقدر قشنگ درک میکردم چیزهایی که گفته شده بود
و سرچ های ریشه ای که استاد تاکید کردن چقدر اطلاعات من رو بالا برده
بعدش هم دید قشنگی که آقای خامنه ای به آیات قرآنی داشتن هم تحسین من رو برانگیخت اگر چه ی سری چیزها هم بود که با آموخته های من یکی نبود اما در کل دید متفاوتی نسبت به بقیه داشتن و این برای من خیلی جالب بود که ایشون 50 سال پیش همچین دیدی داشتن به قرآن و چقدر قشنگ آیات رو بررسی کرده بودن
توی همین کتاب بحث از ایمان شده بود ایمان متعصبانه و تقلیدی که چون توی مدرسه و جامعه ی سری چیزهایی به ما گفته شده ما هم پذیرفتیم و قبول کردیم از روی احساسات و تعصب بدون دلیل منطقی
مثل همون بحث پل صراط و باریکتر بودنش از مو و …….
و هیچ وقت برامون سوال نشده بود مگه میشه آدم از روی هم چین چیزی اصلا رد بشه !!!!!!
همون چیزی که اینجا توی این فایل من دارم میبینم که مگه میشه ی حیواناتی مثل دایناسورها رو با اون بزرگی بخوای توی کشتی جا بدی چه ضرورتی داشته اینکار ؟!!!!!
اما چون گفته شده چون شنیدن پذیرفتن بدون هیچ دلیل منطقی و تازه اومدن این رو تکرار هم کردن که مثلا ماندگار و پایدار بشه
توی همون کتاب از ایمان از روی درک و شعور و آگاهی هم صحبت شده بود که یکی از ویژگی های خردمندانه
حالا خردمند کیه ؟
هر کسی روی کره زمین اگر از قوه ی ادراک و خرد خودش استفاده کنه و در نشانه های الهی تدبر کنه و منطقشون رو درک کنه و بفهمه و بعد بر اساس اون عمل کنه لقب خردمند میگیره نه صرفا یکسری افراد خاص با یک دین و مذهب خاص
و این همون ویژگیه که من نوعی باید در خودم تقویت کنم و با این دید به چیزهایی که میبینم نگاه کنم
برای من منطقی نیست که یک انسان بخواد از روی ی پلی به باریکی مو رد بشه و بخوان بر اساس اون قضاوتش کنن
اما برای من منطقیه که وقتی این پل های زیبا رو توی این تصاویر میبینم که همزمان وسایل نقلیه زیادی از روش رد میشن و میدونم که اینها ساخته دست بشر هستن و این بشره مخلوق خداوند پس خدایی که این بشر رو خلق کرده توانایی خلق هر چیزی رو با عظمت تر و باشکوه تر از اینها رو داره
برای من منطقیه که وقتی که میبینم روز میشه هوا روشن میشه به واسطه وجود خورشید همون:
والضحی
و وقتی که شب میشه هوا تاریک میشه و سکوت و آرامش همه جار و میگیره همون :
والیل اذا السجی
و این پدیده ها داره هر روز و هر شب تکرار میشه بپذیرم که ی نیرو و قدرتی پشت اینها هست که داره اینها رو تقدیر میکنه وبا کوچکترین خطا و اشتباهی این چرخه و این اختلافه داره تکرار میشه و خلقت اینها بیهوده نبوده و نیست :
و ما خلقت هذا باطلا
و این منطقی فکر کردنه به من کمک میکنه که ارتباطم رو با اون نیرو و قدرت برتر بهتر کنم و از مزایای اون بهره مند بشم
حالا من هی بیام بشینم و فکر کنم که اون زمان حضرت نوح چه حیوانی رو سوار کرده و چه حیوانی رو سوار نکرده خب این میشه پرداختن به جزییات و کمکی هم به من نمیکنه و تاثیری هم روی زندگی من نمیزاره جز اینکه وقت و انرژی من رو هدر میده
کافیه من قبول کنم که ایشون به امر خداوند ی سری حیوانات که برای زنده بودن و بقای انسان ها و اون سرزمین نیاز بوده رو بصورت جفت سوار کرده تا بقای نسل صورت بگیره والسلام خب این با عقل بیشتر جور در میاد و منطقی تره و خود قرآن هم همین رو میگه و نمیاد یکی یکی بگه چه حیوانی چون مهم نبوده
پس بقول استاد روی حواشی متمرکز نشم و اصل رو بفهمم و درک کنم
اما جدای از این همه ی این چیزها این خلاقیتی که توی بازسازی این کشتی شده بود واقعا تحسین برانگیزه تلفیق تصویر و صدا و جلوه های هنری
اگر این تکنیک توی آموزش ازش استفاده بشه چقدر تاثیر گزاره مثلا بیای ی روش آموزش زبان انگلیسی رو که در دهه 50 و 60 استفاده میشده رو اینجوری صحنه سازی کنی و اوصل و تکنیک هاشون رو به صورت سوال و جواب در بیاری چقدر جذاب میشه تا اینکه ی سری مفاهیم رو به صورت تئوری بخونی .ایده ی جالبیه
بنام تنها قدرت عالم تنها قدرت هستی و آرامش دهنده قلبها
و سلام تقدیم استاد عزیزم که شنیدن صداتون ، به قلبم روشنایی و نور میده
زیبایی های این فایل منو بسیار شگفت زده کرد ، طبیعت فوق العاده زیبا ،بکر، آبشار کوچولو و مهربون ، پله های با صفا و زیبا که بیننده را راحت و راحتر هدایت کنه به دل طبیعت تا مردم براحتی لذت ببرن ، میتونستم خنکی اونجا ،بوی نم روی درختان و هوای پر از اکسیژن اونجا را حس کنم ،به به ریه ها پر از اکسیژن خالص ، استاد گلم به چی خیره شده بودی و لذت میبرید حتما شکر گذاری میکردید و فیلم که مریم جان ازتون گرفت یواشکی عالی بود ، اون پل بسیار زیبا و غروب بی نظیر خورشید میون میله های پل و طرف دیگه ماه سوپر ماه آنقدر بزرگ که در دوربین نمیشه عظمتش و نشون داد. و ماه حیاط خونمون که دوربین روی چهره ماه استاد اومد ،ماه واقعی خونه،،،، خدا حفظتون کنه استاد
سورپرایز ما چی بود ،،،؟واووو
شهر کنتاکی و کشتی نوح ،،الله اکبر ،چقدر بزرگ چقدر کامل و پرفکت ، برام جالب بود. سوال پرسیدن از نوح و جواب دادن مجسمه و ماکت به سوالات برام جالب بود ، چه موجودات عجیبی ،چقدر هنرمندانه و زیبا نقاشی ها ی خیره کننده ، نجاری نوح عجب مغازه و کارگاه تمیزی و مجهزی
و چه اعتقاداتی داشتن ، برام جالب بوده که قوانین فیزیک زیر سوال رفته ولی عقاید تغییر نکرده
نمایشگاه بسیار زیبا بود و مرسی از شما که مارا در این بازدید زیبا سهیم کردید
امروز استاد برای چیدن گل زعفران به زمینمون رفتم وقتی تنهایی داشتم گل میچیدم به عظمت و قدرت رب فکر کردم الله اکبر که از دل این خاک که تا چند روز پیش کسی نگاهش نمیکرد الان باید با احتیاط قدم برداری و طلای سرخ جم کنی از دل خاک چه گوهری بیرون زده ، و این و با گوهر وجودم مقایسه کردم که در درون ما چ الماسی چ قدرتی خداوند قرار داده که در کنار همه شرایط خاک ،کود ، طلایی بیرون میزنه که باید با ظرافت پاکش کرد خشکش کرد و استفاده کرد عطرش مست میکنه آدمو و چقدر اینها برای من درس بود امروز یک کارگاه آموزشی بود برام و حس چیدن این همه زیبایی و گلهای بنفش رنگ با پرچم سرخ الله اکبر از اینهمه زیبایی اینهمه درس اینهمه شگفتی
عاشقتونم استاد عزیزم مریم بانوی نازنین و دوستان جان و خدایی که در زیبایی در گل بنفش زعفران درکش کردم و لمسش کردم الهی شکرت
همه ما ارزشمندیم فقط باید اون پوسته را بشکافیم مثل همون زعفران که زمین خشک و سخت و میشکافه وانچه خداوند دروجودش قرارداده را به نمایش میگذاره،،هرگز ظاهر سخت زمین و خشک و به ظاهر نازیبا و بیابانی و بهانه نکرده حتی در پناه برگ هم نیست ،وایمان داره که ارزشمنده خودشا باور داره و به رشدش ادامه داده و حتی برای یک روز ،. گوهر وجودش و به نمایش گذاشته که مثال همه ماست امیدوارم بتوانم واقعا درست این آگاهی را بشکافم و درکش کنم
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و سلام به تک تک دوستان بهشتی و سلام به خداوند که یکی شدم با عطر خوب خدایی
دیدن سفر به دور آمریکا جز کارهای اصلی روزانه من تبدیل شده و در شروع روز انرژی خوبی را میگیرم و با این لذت تصاویر به احساس خوب هدایت میشوم و به جای خوب و لذتهای بیشتری را سپری میکنم خدایا شکرت
از خدا سپاسگزارم به خاطر افکار مثبتی که هر روز در ذهن من ایجاد میکند من رو به مسیر درست هدایت میکند اما در دل جادهها با ماشینهای رنگارنگ و دوست داشتنی و این مناطق خوب و سرسبزی دیگهای هستیم مثل این تصاویر فوق العاده ذرتهای عالی در این منطقه با آب و هوای خوب
در دل جنگل با صفای بهشتی کنار رودخانه و پلههای طولانی که عجب تجربه خوبی است خدایا شکرت درود بر خانم شایسته چه عکس عالی و ژست خوبی کنار صخرههای آب انداختند محال دوربین دست خانم شایسته باشه و تصویرهای عالی از دستش در بره خدا قوت که چیزهای خوب و دوست داشتنی و پر انرژی را تصویر میکشد مثل این ماه رویایی
و خدا قوت به استاد که به تراکمپر جایزه داد و اون رو تمیز کرد برای تشکر از این همه سفرهای دوست داشتنی که همه جاها استادان را برد و زیباییها را برای ما بیشتر به تصاویر کشیدن چقدر فضای بزرگ در این سازه ساخته شده از این کشتی نوح که با توضیحات استاد موضوع خوبی را برای ما گفتن و آگاهیهای زیادی را یاد گرفتیم از این همه زیبایی که یک جا در دل کشتی بود چقدر جالب بود برای من و این کشتی چقدر تمیز و طراحی خوب و مرتب درست شده بود که مردم بیایند و لذت ببرند
خدا قوت به تمام سازندههای این کشتی بزرگ که انقدر زحمت میکشند تا دیگران لذت ببرند چقدر فایلها تاثیرگذار هستند و نظرات دوستان با کامنتهای تک تک بچهها بسیار لذت بخش و به احساس خوب آدم را میرساند که من همیشه آنها را تحسین کردم و انرژی خوبی را از آنها دریافت کردم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیز و ارزشمندم
سلام به مریم شایسته مهربان و قشنگم
سلام به همسفرا، به اعضای های خانواده با نگرش و دوست داشتنی ام
قسمتی دیگه از سفر اونم به شماره 227 رسیدیم و بازهم شگفتی و درس ها و دیدن ها و تجربه های دیگـــر در سفر به دور آمریکا قسمت 227
همینطور که همسفر استاد جان ومریم شایسته عزیز هستیم با این ماشین فوردF15 قرمز خوش رنگ مون که کاپوتش برق میزنه. داریم در جاده های رو یکی یکی عبور میکنیم و در حرکتیم به سمت شهر ها و ایالت های جدید. یک جاده آسفالت تمیز با خط کشی های منظمش اونم پنج بانده. یعنی 5 باند رفت 5 باند برگشت. جلوتر هم یک سازه پل بود. من متوجه نشدم ما روی این پل بودیم از اول بعد جاده شد یا جاده بود که وصل شدیم به پل. اینقدر نرم و رون و قشنگ و زیبا بود.فقط باید سوت زد و لذت برد از این همه زیبایی، این همه تکنولوژی در خدمت راحتی و لذت بردن. فقط لذت بردم وقتی از اول فایل رو گذاشتم و یک لحظه غرق لذت شدم که قضیه چیه جاده پله یا پل جاده است. انگار از وسط یک رود هم رد شدیم.خدایا شکرت برای دیدن این همه زیبایی و قشنگی. خدایا شکرت برای حس این عبور کردن از یکجایی به جای دیگه با این نرمی و قشنگی. اصلا از این پل رد شدیم به ذهنم زد سرعت سفر بیشتر شده(منظورم سرعت فیلمبرداری نیست حسم از جریان سفر رو میگم)،یکجورایی سرعت اتفاقات، انگار قدم هام بلندتر شده، تصاعد خورده مغزم. خلاصه غرق لذت و شگفتی برای این همه در ذهنم.
خدایا فقط آسمون آبی و جاده و پلی که تو رو به یک مقصد به یک هدف نزدیکتر میکنه. و تو فقط داری از مسیر این همه زیبایی لذت میبری. استاد الحق که گل گفتین و به یاد این جمله زیباتون افتادم که موفقــیت رسیــدن به مقصــد نیست بلکه لذت بردن از مسیره. چقدر الان حس موفق بودن بهم دست داد چون فقط تو همین ثاینه های اول لذت بردم.
(اگر میخوای بدونی چطور میبینم و مینویسم باید بگم فایل رو پلی کردمو با سرعت مینویسم و میبینم و حس میکنم و هر از گاهی چون سرعت فکر و حس زیاده و برای تبدیل شدن به کلمه از تصویر جا میمونم یک استپ ریزی میزنم و بعد باز پلی میکنم و بازهم لذت بردنم رو مضاعف میکنم. این یکجورایی یکی از روش های منه برای تمام و کمال همراه شدن با شما در سفر. خصوصا وقتی که تمرکزی وقت میذارم و میتونم.امــروز از اون روزاست…خدایا شکرت برای این آزادی و تمرکز)
_ خدایا شکرت برای عبور کردن از جاده های زیبا
خدایا شکرت برای رسیدن به شهر و ایالت های بعدی….واووو یک تابلوهای سبز رنگ راهنمایی رانندگی رسیدیم که داره میگه با کجا چقدر فاصله داریم و راهنمایی ام میکنه از چه جهتی ادامه بدیم.
میدونید اینو نوشتم و دیدم یاده چی افتادم اینکه ما در مسیر و جاده زندگی مون گاهی به این تابلوهای راهنمای زندگی برخورد میکنیم، تابلوهایی که میگه میتونی ببینی تا مقصد و هدفت چقدر فاصله است؟ یا میگه باید چطور عمل کنی برای رسیدن به اونا. سوال اینه اصلا ما میدونیم کجا قراره بریم؟! یا اصلا بلدیم این تابلوهای راهنمایی که در مسیر جاده زندگی مون قرار داره رو بخونیم؟! یا وقتی اصلا بهشون برخورد میکنیم ببینیمشون؟!…
اصلا وقفه ایی داریم تا درک شون کنیم یا تخت گاز داریم فقط میریم؟! اصلا لذت میبریم از اتفاقات و زیبایی ها یا فقط چشم دوختیم برسیم به یک مقصدی؟!…
من لازم میدونم همینجا یک وقفه ایی داشته باشم و بعد میام ادامه میدم.
یادم هست کجام زیر تابلوهای سبز رنگ راهنمایی رانندگی که نوشتن:
EAST NORTH SOUTH _
St Louis ChicgoMemphis
خب ثانیه 30 رو رد میکنم.و به آرامی از تابلوها رد میشم…خدایا شکرت برای دیدن این چیزا.
به به داریم میرسیم به ایلینویز و تابلوی خوش آمدگویی این شهر رو هم میبینیم که نوشته:
Welcome to
ILLINOIS
The land of Lincoln
From the people of Illinois
و چقدر جالب اطلاعاتی تو همین تابلو سبز رنگ کنار جاده بود غیر از خوش آمدگویی و اون حس خوبی که انتقال میده یک اطلاعات ریزی هم داد. اینکه اون شهر سرزمین لینکلن که از مردم ایلینوی و اهل اونجا بوده.
_خب توقف کردیم و با منظره زیبا مزرعه بلال با صدای کلی جیرجیرک مواجه شدیم. و البته سلام مریم شایسته عزیز و استاد و استادیار خوش تیپ و قشنگ مون، سلام مریم جان، همسفر و لیدرتور سفر به دور آمریکا وقت شما هم بخیر و شادی باشه عزیزم.
به به وارد ایالت ایندیانا شدیم(یکی از ایالتهای غرب میانه آمریکا )
اونم از جاده هایی که شبیه جاده های پرادایس هست عبور کردیم اونم با یک هوای عالی.خدایا شکرت(بنظرم بوی نزدیک شدن به خونه داره خیلی میاد.) و دیدن این مزارع ذرت پشت سرتون و اونم بدون حصار و دیواری که یکجورایی چسبیدهه به حیات فروشگاه زنجیره ایی وال مارت. شب اونجا تو تراک کمپر بغل وال مارت اقامت کردین و از امکاناتش بهره مند شدین خداروشکر واقعا چقدر قد بلند و باصفا هستند.استاد یکجوری پوست بلال ها رو کنار زدین و دانه هاشو نشون دادین و گفتین به به که انگار خوردنی هستن و آدم دلش میخواست بخوره.ولی ما که این ساخته ی زیبا و خوش رنگ و لعاب دست بشر رو فقط از دیدنش لذت میبریم نمیخوریم کــه…(اصلا چنان اهرمی از ذرت و هر مشتقات ذرت تو ذهنم از دوره قانون سلامتی ساخته شده که دلم نمیخواد بخورم و اصلا میلی ندارم.خداروشکر)
_به به وارد یکجای سر سبز و زیبا و قشنک دیگه شدیم،خدا میدونه چقدر شگفتی و فراوانی و زیبایی قراره تجربه کنیم.از اون آقا که کنار اون کلبه یا محل استقرارش سوال کردیم و به مسیر ادامه دادیم،چه محوطه بزرگی و معلومه قسمت های مختلفی داره.
به به رسیدیم یکجای بکر دیگه که دسترسی ما رو به طبیعت زیبا آسون میکنه برای دیدن هم یک سکو چوبی گذاشتن که از اون بالا میتونیم اون رودخونه و اون آبشار کوچیکش رو ببینیم و میریم به سمت پله های مارپیچی که جالب ساختن و با یک میله استیل هم براش انگار نرده ساختن تا افرادی که پله بالا یا پایین میخوام و احتیاج دارند چیزی رو بگیرن استفاده کنن. واقعا این کاراشون خیلی تحسین برانگیزه، اونم کجا تو دل طبیعت و این حد از توجه به راحتی و جزئیات، واقعا دمشون گرم.
از این پله های سنگی با اون میله های فلزی که اطراف پله بصورت مارپیچ هست میریم پایین.مریم فیلمبرداری یک دستی ات رو اونم موقعی که از پله ها پایین میای و در حال حرکتی خیلی تحسین میکنم واقعا دمتون گرم.اینقدر با عشق و زیبایی برامون از زیبایی های جهان هستی فیلم میگیری.تمام تلاشتون رومیکنید که بتونیم قشنگ تر تصر کنیم خودمون داریم این صحنه ها تجربه میکنیم واقعا از فیلمبرداری کردن های عالی تون در لحظات این سفر سپاسگزارم استادجان، مریم جانم.
به به استاد قشنگ و خوش تیپ و خوش اندام مون هم رسید پایین این پله ها، چه منظره ایی چه رودخونه ایی، چه سنگ هایی تو مسیر این رود بودن.واووووو اون تیکه که جریان آب رود داشت از یک ارتفاع یکم از خودش بالاتر میومد به یک سطح دیگه و یک آبشار کوچولو ایجاد شده بود چقدر زیبا بود. و این صحنه از فیلم منو به یاد تغییر مدارها و اینکه ما دسترسی به یک مدار بالاتر یا یک مدار پایین تر از جایی که هستیم، مداری که هستیم رو داریم.
وای فقط اون جایی که استادجان روی یک صخره نشسته بودن و غرق لذت بردن ودیدن این زیبایی ها بودن، خدا و خودشون میدونه چه افکار قشنگی داشت اون موقع از ذهن شون رد میشد. این صحنه رو هم دوست داشتم که مریم جان روی استاد جان زوم کرده بودین و زاویه پشت سرشون بود و وقتی زوم کامل شد استاد یکهو برگشتن به ما نگاه کردن.اونم با یک لبخند زیبا…
سپاسگزارم برای وجودتون برای بودن تون برای عشق تون، برای توجه های زیباتون.برای تمام تون سپاسسگزارم
چقدر دقیقه های 6 و 24 ثانیه اینا بود که روی اون سنگ زوم کردین و یک کُنده یک تیکه تنه درخت خیلی قدیمی شکل و فرمی گرفته بود که انگار یک مارمولک بزرگه.خدایا شکرت چه فـضای قشنگی بود درخت ها، آب و رود و سنگ و صخره رنگ سبز درختها و آسمون آبی. و بعد مریم جان در یک لوکیشن زیبا میره تا یک ژست زیبا و متفاوت دیگه بگیرن برای عکس و استاد جان هم با عشق روی ایشون زوم کردن و از ایشون عکس گرفتن که عکسش رو به عنوان بنر در قسمت قبل دیدیم. واقعا عکس زیبایی شده بود فقط فکر کنم چون فاصله دور بود و زوم کرده بودین کیفیتش اومده بود پایین که خودشم یکجور مدل شده بود و واقعا زیبا بود.مریم جان فکر کنم زست هاتونو فلبداهه میگیرینـا…استاد از اینکه همراهی میکنید مریم جان رو و در عکس گرفتن صبور هستید و با عشق این کار رو همیشه انجام میدید تحسین تون میکنم.
_میریم بزنیم باز هم توی دل جاده و بازهم از روی یک پل زیبای دیگه رد میشیم.
باز هم یک پل دیگه که ما رو از یک شهر احتمالا به شهر دیگه میرسونه، اونم پلی که از روی یک رود وسیع و بزرگ رد شدیم و صحنه غروب خورشید رو داشتیم و انعکاسش رو روی آب. واقعا زیبا و حیرت انگیزه.
_خب رسیدیم به یک جا برای توقف کردن و نزدیک غروبه و آسمون رو ببین و رنگ ابرا…
امشب سوپرمون هست
این اصطلاح Supermoon یا اَبرماه که در سال های اخیر خیلی باب شده که زمانی اتفاق می افته که ماه در حالت قرص کامل و نزدیکترین حالتش رو به کره زمین داشته یاشه یا اصطلاحا در حضیض مداری خودش قرار داره.
واقعا زیبا و زیباتر و درخشان تر از همیشه شده…
=========================================
تازه از ایالت ایندیانا وارد ایالت کنتاکی شدیم.
که در حال غذا دادن به رخش قشنگ هستیم. خداروشکر برای امکاناتی که همه چا هست.
واوو استاد جان خبر سوپرمون رو دیدن و بازهم به زیبایی های سفر اشاره میکنن.
_میریم داخل یک موزه یا بهتره بگیم پارک موضوعی” و دیدن یک ماکت نشسته یک مرد قدیمی که بصورت متحرکه و داریم برامون حرف میزنه،فقط کبوتر کنارش چقدر طبیعی بود.
چقدر جالب از روی صفحه مانتیوری که بیرون اون غرفه بود ازش انگار سوال میپرسی و این مرد جواب میده. یک ماکت سخنگو و با یکسری حرکات بدنی که براش طراحی کرده بودن خیلی جالب و خلاقانه بود…حالا جالب تر این ترکیب حرکت استاد جان یک بخشی از موزه رو برامون گذاشتن و بعد از دور نمایی از یک کشتی بزرگ رو دیدیم و پاسخ استاد جان به این سوال که اون مرد چه کسی بود که داشت به سوال ها جواب میداد؟! حضرت نوح(ع) و الان در حال نزدیک شدنه به موزه ایی که تاریخ و سرگذشت حضرت نوح رو بهمون میگه و معرفی میکنه. موزه ایی که اومدن کت حضرت نوح رو شبیه سازی کردن. واقعا تحسین برانگیزه این همه خلاقیت. اصلا این فایل خلاقیت در خلاقیت شد. خلاقیت تدوین استاد جان و اون سوالی که ازمون پرسیدین تا دیدن این موزه و شبیه سازی کشتی حضرت نوح و تمام جزئیاتی که داخل این سازه شبیه به یک کشتی ایجاد کرده بودند.
واقعا استفاده از تکنولوژی برای بیان و نشان دادن تاریخ اون زمان و یکجورایی خیلی زیبا اومده بودن تصویرسازی کرده بودند و یک فضایی که انگار خودت میری تو دل داستان یکی از پیامبران الوالعزم اونم اولین پیامبر از پیامبران الوالعزم،اونم با چه قدمت سنی… و گذاشتن تابلوها و نوشته ها و فیلم های کوتاهی که ربط هایی که با آیه هایی از انجیل رو داشت بهمون اشاره میکرد.
چقدر دیدگاه شما استاد عزیز و این منطق قوی تون رو تحسین میکنم، اینکه خودتون اهل تحقیق کرده بودین و هستین جوری که صرفا دنبال اثبات و توجیه نیستید و دنبال حقیقت هستید بدون تعصب روی چیز خاصی.واقعا این دیدگاه بدون تعصب تون رو به شدت تحسین میکنم.نگاه جستجوگر بودن و تحقیق کردن و فکر کردن تون رو تحسین میکنم.استاد جان واقعا جز تحسین شما و این فایل ها و این مکان های فوق العاده پر از درسی که باعث میشه انسان به فکر فرو بره الان چیزی ندارم بگم و بارها تحسین تون کردم در همین قسمت و میکنم. این فضا انسان رو مشتاق میکنه تا تاریخ گذشتگان رو تا جای ممکن و به دور از حواشی اضافی مطالعه کنه.
مطالعه تاریخ و کلا درس تاریخ در زمان مدرسه یکی از اون درس های حوصله سر بر و ناخوشایند برای من بود. اما الان میبینم تاریخ دانستن خوبه چون ردپای قانون رو از گذشته تا حال میشه بهتر دید، میشه عبرت گرفت میشه الگو های مناسب در زمینه های مختلف پیدا کرد.
مثلا حضرت نوح (ع) الگوی فردی با پشتکار بالا بودن، الگوی فردی که به حرف مردم اصلا اعتنایی نداشته و کاری که فکر میکرده درسته رو انجام میدن و ادامه میدن، الگوی فردی که به خدا ایمان آورده و همیشه در راه شناخت و درک خدا و رسیدن به خدا بوده بیشتر از الهام هاش کمک گرفته و قدم برداشته و عمل کرده یعنی مصداق یک فرد با ایمان همراه با عمل صالح بودن. بنظرم حضرت نوح(ع) خیلی فرد بزرگی هستن و میشه ازشون درس یاد گرفت(چند روزه درگیره همین جور تحقیق هام و در مورد حضرت نوح و ایه هایی که اسم ایشون اومده مطالعه میکنم.) جالبه که ایشون چقدر باید اهمیت بالای ی داشته باشه که یک سوره کلا بنام ایشون داریم.
کلمه نوح 42 بار در قرآن تکرار شده و در کل در قرآن 7 بار این داستان به شکل های مختلف در سوره های مختلف بیان شده….
این فایل خیلی زیاد آگاهی داره خیلی زیاد نکات مثبت داره من اصلا قادر نیستم بنویسم. هم صحبت های استاد جان هم قسمت های مختلف این کشتی هم نوشته ها و ماکت ها، این تکنولوژی،….واقعا زیبا و پر از نکته و درس هست.
==============================================
ماکت کشتی نوح حدود 155 متر طول داره که در ایالت کنتاکی آمریکا دیدیم.
ساخت این کشتی از فکر یک خلاق استرالیاییالاصل به نام کن هام بوده و Genesis نام گروهی می باشد که این کشتی را ساخته اند.در سال 2016 انگار افتتاح شده است.
بنام الله یکتای بی همتا
سلام من به استاد عزیزم به مریم بانو شایسته ام و دوستان همسفر و هم مسیرم
یک چالشی عجیب خوردم، نمیدونم الان اصلا قضیه چیه درک نمیتونم بکنم. من قبل اینکه بخوام این قسمت رو روی بنر سایت ببینم و بخوام دانلودش کنم، زدم روی قسمت “نشانه ی من” اینم در حالی که صبح زود رفتم ورزشمو کردم و با حس و حال خوب میخواستم بیام بقیه روزمو به کارهایی که باید انجام بدم بپردازم. و اینکه دیروز رفتم اولین منبعی که برای آزمون ارشد میتونم از پایه شروع کنم رو پرینت گرفتم. اونم زبان عمومی.از پایه ترین حالتش. حالا یکم گیج بودم چون این تصمیم هم یکجورایی تمام برنامه ها و یکجورایی روتین و عادت های منو به چالش کشونده، اصلا کل من و ذهن منو به چالش عجیبی کشونده، اینکه منابع دروس تخصصی رو سرچ میکردم و یک چندتا فایل پی دی اف از اون منابع چک کردم و سرفصل ها رو دیدم و بعد باخودم گفتم این درس ها رو یعنی من خوندم یعنی پاس کردم. اینقدر از فضای درس و دانشگاه دور شدم(فکر کنید من 11 پیش فارغ التحصیل شدم) حالا کل نصف ذهن و تمرکزم اینوره و از خدا خواستم بهم راه نشون بده و بگه امروز من از کجا شروع کنم اینکه با چه آگاهی اصلا چطور درس بخونم اصلا باید چیکار کنم اصلا راه درست بهم بگه،ترس ها و تردیدها رو از بگیره اصلا فقط خدا میدونه نیت و فکرم دقیقا چی بود اصلا نمیدونم هیچی نمیدونم که فکرم کجا بود و “نشانه ی من” رو زدم…یعنی با این فکرا من اومدم زدم روی “نشانه ی من” به طرز شگفت انگیزی همین فایل اومد. همین جدیدترین فایل، که بخشی ازسفربه دور آمریکاست که بخشی از اون قدیمی ترین داستان تاریخ در سفر رو به ما داره نشون میده. باورتون میشه چهاربار این گزینه رو زدم، با حالت ها مختلف. از منوی اتاق شخصی، از صفحه ی اصلی سایت، توی یک مرورگر جدید سایت رو دوباره بالا آوردم و… خلاصه به حالت های مختلف روی این گزینه ی “نشانه ی من” زدم و دقیقا همین فایل برام اومد، قسمت 227 سریال سفر به دور آمریکا. اگر این قسمت با این همزمانی برای من نیست پس قضیه چیه. اصلا پیام این فایل رو به عنوان نشانه ی من نتونستم درک کنم. فقط تو حیرت اینم گه چطور شد آخرین فایل، جدیدترین فایل میشه فایل نشانه ی من. قراره به من چه درسی، چه پیامی بده…واقعا الان هیچی نمیدونم.(قبلا یکبار دیگه هم این اتفاق افتاده بود که جدیدترین فایل شد نشانه ی اون روزم یادم نیست کدوم فایل و چه سالی، اما میدونم شده و الانم دوباره شده)الان فقط هنگ این همزمانی ام و بسیار مشتاق گرفتن پیغام یا پیغام های خداوند از طریق نشانه ام.اگر کسی کامنت منو خوند و با این توضیحات چیزی یــکهو به ذهنش زد برام لطفا بنویسه.بهم پیشنهاد بدین و اینکه شما چطور پیام ها رو از نشونه ها دریافت کردین از زاویه دید شما این همزمانی چه پیامی داره.استاد جان یک درخواست دارم از خدمتتون اگرمیشه لطفا در مورد پیام های خداوند، نشانه ها و پدیده همزمانی برامون بازم فایل بزارین. میدونم هر فایل هر متن هر تصویری برای هرکسی پیام خاص خودش رو داره و هرکسی خودش پیام و نشانه های خداوند رو برای خودش درک میکنه و اینکه مثلا یک تصویر یا متن مشترک شاید برای هر فردی پیغام های متفاوتی داشته باشه. اما دوست دارم زاویه های شما رو هم بدونم اگر چیزی به ذهن تون زد درخواست میکنم برام بنویسید. چون حسـم میگه این همزمانی و این نشونه و این نیت تو دلیلی بیشتر از یک نشونه سطحی و ساده است،باید بیشر جدی بگیرمش،درست تر و نزدیکتر به چیزی که هست بفهممش. شاید قراره روزهای بعد و ماه و سال ها بعد بهتر هر قسمتش رو درک کنم اما دلم میخواد و حسم میگه از خرد جمعی شما عزیزانم کمک بخوام(شاید هم این درخواسته اشتباهه،شاید بازم اشتباه میکنم نمیدونم، یا شاید زیادی جدی گرفتم .اما الان فقط اومدم لین کامنتم رو اینجوری بنویسم و هر چی تو ذهنم رد شد رو نوشتم. شاید این ردپای خودم قراره درس هایی بهم بده چون سعی کردم ریع افکارم رو نظاره گر باشم و بنویسم. قطعا کامنت اصلی ام را دوباره در یک برگه دیگه خواهم نوشت)
عذرخواهی میکنم اگر بی ربط ترین کامنتم رو نوشتم.(شاید منتشرش بشه یا نشه)
هر جواب دادن و ندادنی قطعا خیره،هر بازخورد و برخوردی از طرف استاد عزیز هم قطعا برام درس داره و من با عشق منتظر درک این درس ها از طرف شما عزیزانم هستم که اینو خوب دارم درک میکنم که بدونم و دارم بیشتر باور میکنم که مــن لیاقت بهترین ها رو دارم… بهترین پاسخ ها،بهترین پاداش ها، بهترین همسفرها،بهترین استادها،بهترین درس ها،بهترین زمان ها،بهترین مکان ها، بهترین کارها،بهترین ها از آن منه و من الان مشتاق دریافت این بهترینن اتفاقات هستم…چون خدا با مـنه چون من خدا رو دارم.پس بدون هیچ ترسی هیچ قضاوتی فقط نوشتـــــم.
سپاسگزارم برای وجودتون
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به روی ماهت فهیمه جونم
عزیزم من میخوام درک خودم و از هدایت برات بنویسم ،ایشالا که ذهنت و باز میکنه برای پیدا کردن پاسخت
فهیمه جونم ،
هدایت دنباله افکاری که طی 24 ساعت گذشته داشتی ، هدایت چیزی بیرون از خودت نیست و اصلا یک فرایند کاملا طبیعی
قسمت نشانه من در سایت هم میبره تو رو روی فایلی که موضوعش با افکار 24 ساعت قبل تو هماهنگی داره
چون این یک قانونِ که به هر چیزی توجه کنی
( فکر کنی ، در موردش با خودت یا دیگران صحبت کنی ، فیلم یا صحنه ایی که ببینی ، کتاب یا مطلبی بخونی ، موزیک یا فایلی که گوش بدی )
هر چیزی که باهاش از طریق حواس پنچ گانه ات روبرو بشی مخصوصا حرفهایی که درونت بطور مدام در حال پخش شدنه ،
این ها همشون کانون توجه شما میشه
خب
از اون طرف تمام ذرات هستی ، (هر چیزی ) از انرژی ساخته شده
خب
کانون توجه شما طبق قانون انرژی شبیه خودش و جذب میکنه عزیزم
هدایت فقط کانون توجه خودت و آگاهانه بهت نشون میده
واسه همین در سوره حمد خداوند میگه این هدایت هم به راه مستقیم هست هم به راه گمراهی
چون اگه کانون توجه شما زیبایی باشه ، حرفهای ارزشمند باشه ، تحسین باشه که به شما احساس خوب بده هدایت شما رو میبره به راه مستقیم
باید ی کم دقیق شی به رابطه بین کانون توجه ات مخصوصا افکارت و گفتگوهای درونی ات با هدایتی که برات رقم میخوره ، بعد متوجه میشی که دقیقا هدایت دنباله افکار خودت ِ
عزیزم
ایشالا که سعادتمند باشی
دوستت دارم
سلام به تو دوست ارزشمندم سارای قشنگم
چقدر سپاسگزارترم دختر، اول هفته با نقطه آبی رنگ داشتن شروع کنی میدونی یعنی چی، بنظر من یعنی وسط وسط بهشت ارتباط با انسان های خوب و بهشتی قرار داری که باهاشون در ارتباطی، باهات در ارتباط هستن و این یعنی ثروتی تمام نشدنی، آگاهی سرشار، حسی پر از دوستی و عشق یعنی در مسیر درست بودن و درک قوانین قرار داشتن. من چند روزه خودمو صفرکیلومتر میدونم احساس میکنم هیچی نمیدونم اصلا اینقدر که فقط میخوام از خدا بشنوم.
جالبه دیشب هم تو مسیرپیاده روی با همسرم بخشی از صحبت هامون درباره هدایت و درک مون از این موضوع بود، و اینکه جدیدا دوستان خیلی از کلمه هدایت استفاده میکنن، حالا درست یا غلط حالا هرچی، مهم اینه اینقدر جنس آدم ها و حرف ها عوض شده.
و امروز میام با پاسخ زیبای شما به کامنت گیج و گم من در اون روز مواجه میشم، میدونی داشتم به همین فکر میکردم من ناظر حرفه ایی تری باید بشم برای دیدن و درک افکار و باورهام. گاهی اینقدر جلوتر از من میره که من هم جا میمونم.
واقعا آگاهی هایی که درباره هدایت گفتی برام کلی درس داره، واقعا سپاسگزارتم عزیزم.
منم خیلی دوستت دارم از اینور کره زمین به هرجایی در آنسوی کره زمین برات بوسه های پرازعشق میفرستم بووووووس
…….
من خوشحالم از این هدایتی که شدم و خوب شد نوشتم تا یادم باشه که من دقیقا وسط ماجرای این سفر به دور آمریکا بودم و این همزمانی باعث شد بیشتر قدر توجه هامو بدونم. یعنی من اونجا بودم. من لایق همسفری با این عزیزان 100%بودم بدون شک، پس من لایقــــم…
این تیکه آخر رو درحالی یکهو اضافه کردم که رفتم یکی از بهترین، بی ربط ترین کامنت هامو در قسمت جدید نوشتم و دیدم این خداست که به هر شکلی با منه و با من اینگونه حرف میزنه که تو لایقـــی… تو صف اول مخلوقات من ایستادی و شخصا دارم حمایت و هدایتت میکنم و باهات حرف میزنم شک نکن این منــم رب تــو، همونی که ازش کمک میخوای.
عاشق این خـــدام و عاشق دستان بی نهایتش…
بنام الله
سلام به فهیمه عزیز وارزشمند
فهیمه جان موقعه ای که کامنتت رو خواندم یه حسی از درون بهم گفت که برات بنویسم از آن تیکه فایل که استاد درخصوص داستان حضرت نوح وآدم وهابیل وقابیل گفتند چند بار گوش بدهدچون برا من خیلی درس ونشانه داشت
من امتناع کردم ولی با اینکه پنجره پاسخ برام باز نمیشد یه حسی منو وادار کرد از سایت خارج بشم ودوباره وارد بشم وبرات بنویسم حکمت آن را فقط خدا داند
آرزو میکنم به راحتی وبصورت کاملا طبیعی الهام خداوند را درک کنی وبه مسیر درست هدایت شوی
میبوسمت باعشق
دوستت دارم
یا حق
سلام به تو فهیمه عزیز دوست ارزشمند و همسفرم
چقدر سپاسگزار این کامنت و پاسخ شما هستم، چقدر ممنونم که نوشتی. هنوز کاملا درکش نکردم اما قراره سخت نگیرم و به موقع اش میفهمم.
اما برام جالب شد حتما حتما به اون قسمتی که اشاره کردی دفعه بعد که نگاه کنم بیشتر و بیشتر دقت میکنم. و کامنت خودت رو هم یکبار دیگه میرم میخونم.واقعا بازم ازت ممنونم برام نوشتی و از آرزوی قشنگت هم واقعا ممنونم دوست خوب وارزشمندم.چقدر خوبه که شما رو دارم و هرزگاهی ردپاهاتون رو میبینمتون و شاهد رشد و پیشرفت هاتون هستم. واقعا برای همه تغییرهات تحسینت میکنم هربار که متوجه میشم.
منم میبوسمت با عشق و دوستت دارم و سپاسگزارم برای تمام وجودت…
بنام مهربانترین خالق بی همتای جهان هستی
سلام به استاد همیشه سبزم و مهربانوی همیشه شایسته و سلام به روی ماه همه عزیزانم در این خانواده الهی
چقدر مضمون تابلوی ورودی شهر جالب بود،
” به ایلینوی خوش آمدید ”
” آرامگاه لینکلن از مردم ایلینوی” شایدم منظورشون مردی از دیار ایلینوی باشه
بهرحال خیلی جالبه، ابراهام لینکلن 16 مین رئیس جمهور آمریکا اهل کنتاکی، بزرگ شده ایندیانا و جمهوری خواه بوده در صورتیکه در یک ایالت کاملا دموکرات به خاک سپرده شده که البته داستان مفصلی داره. منتهی نکته اش این بود که افکار و دستاوردهای این انسان بزرگ، فارغ از حزب سیاسی اش برای مردم مهمه و نه چیز دیگه ای.
ماشالله به این مزرعه ذرت، خدا به این کشور برکت بده، حدود 400 میلیون تن ذرت تولید سالانه آمریکاست و چقدر رژیم غذایی مردم جهان به این محصول و مشتقات اون وابسته ست.
استاد، رودخانه داخل پارک، چشم انداز فوق العاده ای داشت، و چقدر دسترسی به رودخانه رو راحت کرده بودند، حتی یه سطح صاف پایین پله ها ساخته بودند که بشه راحت ایستاد و اون زیبایی ها رو تماشا کرد. اون فضایی که استاد نشسته بودند و در حال مراقبه بودند منحصر به فرد بود، در واقع مثل یک گنبد بود، که کناره هاش درختهای سر به فلک کشیده که بصورت منحنی رشد کرده بودند و سقفش آسمان آبی و کف اش رودخانه جاری بود. خیلی زیبا بود خیلی…
الله اکبر از اون تصویر زیبای غروب آفتاب، دوستان شاهد یک اثر هنری از خالق زیبایی ها هستیم، یه سمفونی چشم نواز ازانعکاس غروب خورشید در رودخانه اوهایو، آسمان گلگون و کوهی که گرداگردش رو آبهای نیلگون فرا گرفته. خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر این حجم از زیبایی
استاد، توی موزه آرک فارغ از حواشی که در خصوص داستان حضرت نوح وجود داشت، شروع دعای حضرت نوح توجه منو جلب کرد:
Noahs prayer
god of heaven
حضرت نوح، خدارو خدای بهشت می بینه نه جهنم، و اینکه سازندگان این موزه، باور داشتند که حضرت نوح با ذهنی مثبت راز و نیازش با خدا رو شروع کرده، و خدارو خدای بهشت صدا میزنه من رو یاد تفسیر شما از سوره حمد و آیه اولش انداخت، که گفتید ببینید خداوند در اولین آیه از اولین سوره کتاب آسمانیش چجوری خودش رو معرفی میکنه، بنام خداوند بخشنده و مهربان، اگر نه می تونست بگه به نام خدای قاسم الجبارین…
استاد، خدارو صد میلیارد بار شکر که بسمت شما هدایت شدیم و از فرقه های مذهبی فاصله معناداری گرفتیم و من خودم سعی می کنم هر روز ساعات و دقایق بیشتری در هوای یکتاپرستی نفس بکشم. گاهی اوقات غرور می گیرم و به خودم میگم ببین کجا چیکار کردی که خدا هدایتت کرد و از جهل و خرافات و ضریح و امام پرستی نجاتت داد. خدایا شکرت بخاطر واسطه های هدایتت، از حضرت نوح گرفته تا استاد عباسمنش…
انعام:159
إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ
مسلماً کسانی که دین خویش را به تفرقه [=اختلاف و جدائی] کشاندند و پیروانی [از اشخاص و آرمانهای پراکنده] شدند تو هیچ نسبتی با آنها نداری. کار [=مدیریت / هدایت] آنها فقط با خداست، سپس [در روز قیامت] از آنچه میکردند آگاهشان خواهد کرد.
اما، گذشته از تمام مسائل دینی و مذهبی این موزه، واقعا نهایت هنر و خلاقیت رو در ساختن این موزه بکار گرفته بودند.
استاد سپاسگزار شما هستیم که نقاطی از دنیا رو به ما نشون می دید که من اصلا فکر نمی کردم چنین مسائلی اونجاها هم وجود داشته باشه.
به امید روزی که…
می خواستم بنویسم به امید روزیکه همگی پیرو ابراهیم حنیف باشیم، اما یادم افتاد که در دنیایی دو قطبی زندگی می کنیم و تحقق چنین خواسته ای امکانپذیر نیست و اصلا اگر مصادیق شرک نباشه من چجوری می تونم توحید رو درک کنم؟؟…
اما می تونم بگم:
خدایا دستمو محکم بگیر و در همین مسیری که هستم ثابت قدم نگهم دار.
خدایا، اجازه بده من و تمام خانواده عزیزم در این وبسایت الهی،هر روز در هوای بندگی تو نفس بکشیم.
استاد توحیدی ام، برای شما و بانوی شایستگی ها آرزوی سلامتی و بهروزی دارم و برای دوستان دوستداشتنی ام، آرزو می کنم هرچی که از دلشون می گذره تو زندگی شون هم جاری بشه…
مانا باشید و شاد زی…
به نام خدا
سلام آقا رضا عزیز
سپاسگزارم از کامنت فوق العاده ای که نوشتین
تحسینتون میکنم که این قدر دقیق به مطالب توجه داشتین وبا ما به اشتراک گذاشتین
آقارضا چقدر این قسمت کامنتتون (
god of heaven
حضرت نوح، خدارو خدای بهشت می بینه نه جهنم، و اینکه سازندگان این موزه، باور داشتند که حضرت نوح با ذهنی مثبت راز و نیازش با خدا رو شروع کرده، و خدارو خدای بهشت صدا میزنه من رو یاد تفسیر شما از سوره حمد و آیه اولش انداخت، که گفتید ببینید خداوند در اولین آیه از اولین سوره کتاب آسمانیش چجوری خودش رو معرفی میکنه، بنام خداوند بخشنده و مهربان، اگر نه می تونست بگه به نام خدای قاسم الجبارین…
استاد، خدارو صد میلیارد بار شکر که بسمت شما هدایت شدیم و از فرقه های مذهبی فاصله معناداری گرفتیم و من خودم سعی می کنم هر روز ساعات و دقایق بیشتری در هوای یکتاپرستی نفس بکشم. گاهی اوقات غرور می گیرم و به خودم میگم ببین کجا چیکار کردی که خدا هدایتت کرد و از جهل و خرافات و ضریح و امام پرستی نجاتت داد. خدایا شکرت بخاطر واسطه های هدایتت، از حضرت نوح گرفته تا استاد عباسمنش…)برام درس داشت
سپاسگزارم ازشما انشاالله که بتونم درسهامو بگیرم ودرزندگیم بهش عمل کنم
درپناه الله مهربون انشاالله توحیدی باشید وغرق در شادی وثروت
به نام الله صمد
سلام خدمت دوستان عزیزم ، استاد عباسمنش و استاد شایسته
تو کامنت قبلیم در فایل 226، یه جمله ای نوشتم که الان میفهمم هدایت خدا بوده و من سرسری ازش رد شدم ( شما قدرت فایل های سفر به دور امریکا رو داشته باش فقط!)
نوشته بودم، ظاهرا تا پاشنه آشیل «ترس» رو ریشه کن نکنم ، قضیه مهاجرتم درست بشو نیست!
ترس ، بزرگ ترین و ریشه ای ترین پاشنه آشیل منه! از وقتی خودمو شناختم به ترتیب از پدرم، معلم ، مدیر، استاد ، دولتمردان، رئیس ، همکار، مریض هام، دوستام، از همه و همه میترسیدم!
حتی از سایه خودم… ترس همیشه همراهم بوده
تو کامنت های قبلی راجب تضاد بزرگ زندگیم و دلیل تصمیمم برای مهاجرت توضیح دادم، و اینکه که الان دقیقا یک قدمی گرفتن ویزا هستم ولی ترس ها رهام نمیکنن
تو خواب و بیداری ، همه جا دنبالم میان و منو له میکنن، منم سعی میکنم باهاشون بجنگم و نذارم منو غرق کنن
ترس از کار، تحصیل، پول، ادما، حتی اب وهوا و هواپیمایی که قراره باهاش برم، حتی ترس اینکه اونجا پول نداشته باشم خمیر دندون بخرم ( خدایی وقتی مینویسی خنده ت میگیره ولی وقتی ذهنت با کیفیت فول اچ دی تصورش میکنه ترسناکه…)
حتی یه بار ترس هامو برای پدرم گفتم باورتون نمیشه تا نیم ساعت داشت میخندید :) میگفت باورم نمیشه ذهنت انقدر خلاقه که از همچین چیزایی واست غول ساخته
خلاصه دو هفته ست که من از صبح که بیدار میشم تا شب که میخوابم فقط دارم با این افکار مسخره احاطه میشم و سعی میکنم به کمک فایل ها و قران اروم بشم، و اروم ترس های دیگه زندگیم رو تجربه کنم و برم تو دلشون، که بتونم شجاعتی که سال ها نداشتم رو ذره ذره برگردونم.
مثلا تو کامنت قبلی نوشتم که از اسفناج متنفرم ولی با هدایت الله لازانیای اسفناج درست کردم ( از تست کردن غذاهای جدید هم همیشه میترسم) ، و خوشمزه ترین غذای گیاهی زندگیم رو خوردم!
اون ترس که انجام شد گفتم عه، همینقدر ساده بود؟ رفتم سراغ ترس بعدی ام، من همیشه میترسیدم اگه یه شب مسواک نزنم دندون درد بگیرم، و بعضی شبا واقعا با گریه مسواک میزدم یعنی حتی 1 روز در سال هم حاضر نبودم استراحت بدم و اگر یک شب مسواک نمیزدم از شدت استرس دندون درد میگرفتم، خلاصه که سعی کردم باورهای سلامتی رو تکرار کنم و یک شب مسواک نزدم و خیلی هم راحت خوابیدم و صبح که بیدار شدم مسواک زدم هیچ مشکلی نداشتم اصلا….
این ترس های کوچولو که تجربه کردم رفتم سراغ یه ترس ریشه دار، یعنی ترس از دندون پزشکی، و بله… ما کادر درمان هم خودمون از دندون پزشکا میترسیم دوستای عزیزم :)
رفتم و گفت باید دندونتو بکشم، گفتم یا خدا من میترسم بعد یک عمر اومدم اونم باید دندون عقل رو بکشم؟؟ مخصوصا که از بچگی خیلی داستان های ترسناک راجبش شنیده بودم
ولی گفتم سارا اگر نری، بعدا همین یه دندون همه دندوناتو خراب میکنه ، این رو یه نشانه در نظر بگیر، اگه همه چی خوب پیش رفت یعنی مهاجرتتم همینقدر اسونه اگر بد بود یعنی بدبخت میشی ( سر خودمو شیره مالیدم یه جورایی…)
و صبح فقط بزررررگ تو دفترم نوشتم خدایا این کار دندون من رو سریع ، آسون و کم هزینه کن!
اومدم برم، بابام گفت کجا میری گفتم دندون پزشکی
گفت بیا این کارت رو ببر پول کم نیاری، زود برو انجامش بده که بعدا اذیت نشی!!!
یعنی دو دستی پول تمام و کمال این پروسه پرداخت شد ( کم هزینه بودن تیک خورد)
رفتم پیش دکتر ، هزینه رو یک سوم مراکز دیگه گفت و گفتش من مریض دیگه ندارم اگه میخوای همین الان انجامش میدم ( آسون بودن تیک خورد)
بعد لثه منو بی حس کرد، یهو برگشت نگام کرد ، گفت قیافه ت یه جوریه که نمیدونم آرومی یا داری سکته میکنی! گفتم دارم سکته میکنم اما میخوام خودمو کنترل کنم
بی حسی که اثر کرد، گفت خب خانوم زیر 1 ساعت عمل کنم خوبه؟
من بچه ها واقعا مغزم فیوز پروند، گفتم 1 ساعت طول میکشه؟؟؟؟ ایشون هم خیلی شاکی گفت بله خانوم، میخوام دندون عقل عمل کنما ، نمیخوام ناخن کوتاه کنم که!
گفتم بله حق با شماست، ببخشید، هرچقدر طول بکشه عیبی نداره
و تو دلم گفتم که خب سریع بودن تیک نمیخوره ولی عیبی نداره حداقل 2 تا خواسته دیگه تیک خورد
چشمامو بستم و شروع کردم قرآن خوندن که خدایا فقط کاری کن من گریه نکنم زیر دست یارو آبروم بره، اگه درد داشت کمکم من تحمل کنم… هنوز دو سه تا آیه نخونده بودم که یه چیزی تلق افتاد تو لپم! گفتم خدایاااا، اگه این یه تیکه ش انقدر بزرگه خودش چیه… خودت کمکم کن
یهو دیدم کفت خانوم پاشو، تموم شد
منو میگین، همینجوری پوکر فیس یک دقیقه نگاش کردم ! گفتم اقای دکتر مسخره کردی؟ مگه نگفتی یه ساعت طول میکشه؟!
یه لبخندی زد و گفت : دیدم خیلی بامزه ترسیدی خواستم اذیتت کنم!
وای یعنی مخم پوکید بچه ها، نه تنها هر 3 خواسته ام عینا تیک خورد، بلکه این دکتر به شدت بد اخلاقه حتی جواب سلام و خدافظ مریض هاشو نمیده با من شوخی کرد! و مخصوصا مریض قبل من اصلا راضی نبود از عملش و هی غر میزد، و من یادمه خدا بهم گفت :
اصلا نترس، این ادم حتی اگر بی سواد باشه شاهکار ترین عمل دوران کاریش رو ، روی دندون تو انجام میده و همونم شد! نه خبری از باز کردن لثه بود نه هیچ چیز دیگه با یه تلق ساده تموم شد…
زیر 1 دقیقه کارم انجام شد، نه خونریزی داشتم، نه درد داشتم حتی وقتی بی حسی پرید، نه لپم باد کرد، نه محدودیت غذا داشتم، نه از کارام افتادم
در حدی که دوستم بعدش ویدئو کال گرفت بعد میگفت تو دروغ گفتی که عمل کردی:) نه درد داری، نه صدات عوض شده نه لپت باد کرده، راحت هم داری حرف میزنی!
انقدر قشنگ و راحت انجام شد که هنوز فکر میکنم یه جارو اشتباه کردم یا خواب بودم! همه ش گفتم چرا هیچ اتفاق بدی نیافتاد؟؟؟ واقعا چیزی که چندین سال ازش میترسیدم و از نوجوانی همیشه میگفتم من سر عمل دندون عقل حتما غش میکنم، انقدر راحت بود؟
و شب که اومدم خونه و باز ترس ها هجوم اورد، چون به خاطر غلبه به این ترس های کوچک یکم شیر شده بودم، بزرگ تو دفترم نوشتم خدایا این ترس ها دارن منو میکشن! دستمو بگیر که من به هدایت تو فقیرم کمکم کن نذار نابودم کنن
یهو یه حسی گفت تو گوگل بنویس ترس + عباسمنش
نوشتم ، و دومین سوال در عقل کل رو زدم هدایتی، هنوز یادش میافتام اشکم درمیاد
بچه ها من خیلی وقته دنبال اینم چطور ترس رو از بین ببرم، تو فایل ها، تو عقل کل ، محصولات
همه رو زیر و رو کردم ، اول تو فایل 226 سفر نامه کامنت زیبای یکی از دوستان رو خوندم و آرومم کرد خیلی
ولی تو اون صفحه که امشب بهش هدایت شدم ، یکی از دوستان یه راهکار بسیار ساده داده بود برای درمان تمان ترس ها، که تا خوندم گفتم خودشه، این جواب منه که پیداش نمیکردم ( دروغ نگم قلبم هی بهم میگفت، ولی من میگفتم بابا مثلا فلان فایل چه ربطی به مشکل من داره؟ و عملا هدایت خدارو نادیده میگرفتم)
من هی میرفتم هر ترسی رو جدا سرچ میکردم، مثلا ترس از بیکاری، ترس از تنهایی، ترس از مهاجرت ، ترس از بیکاری
در صورتی که این فقط حقه شیطان ذهنم بوده که هر بار یه لباس تازه تنش میکرده، من یاد گرفتم چطور ریشه خود ترس رو خشک کنم و به محض شروع اون تمرین اروم شدم
و فهمیدم که هدایت شدم، مطمئنم که با چند هفته انجام این تمرین به زودی خبرهای خوبی از پروسه مهاجرتم میشنوم، قلبم اینو بهم میگه
و خداروشکر بالاخره بعد دو هفته میتونم امشب اروم بخوابم و با ارامش سرمو رو بالشت بذارم…
چقدر طولانی شد ، اخه من خیلی خوشحالم! خوشحالم که راه حل بزرگترین پاشنه آشیلم رو پیدا کردم، اصلا پیدا کردن خودش هم واقعا جهاد اکبری بود چون انقدر با شخصیتم امیخته شده بود که فکر میکردم جزئی از وجودمه و طبیعیه
امیدوارم خدا کمکم کنه که هرچه زودتر این پاشنه آشیل و این ترس ریشه دار رو برطرف کنم و آسان انجام شدن کارها و پوچ بودن ترس هارو دوباره تجربه کنم
دیگه برم بخوابم که از وقتی بی حسی زدم دارم واسه خواب میمیرم :) ولی قربون خدا برم که دستمو گرفت و بیدار نگهم داشت تا بتونم جایزه شجاعتمو بگیرم و هدایت بشم به برطرف کردن ترس هام و برگردوندن آرامش به زندگیم
خدایاشکرت
به نام ربی که همه عالم از اوست
سلاااام سلاااام رفقااااا
به به بههههه بالاخره بعد از چند قسمت رسیدیم به جایی که رود خونه هست و چه آبی چه رودی چه سنگهای زیبایی چه پر درخت و چقدر پر از پله عاشق اون محیط شدم واقعا زیبا و دلپذیر بود واقعا دلمون واسه آب تنگ شده بود همینکه به اون آب جاری نگاه میکردم تمام توصیفهایی که هم خانوادهای های عزیزم از دیدگاه خودشون بیان میکردن یادم میوفتاد و بازهم به خودم یادآوری کردم که هرچقدر رهاتر باشی و مثل آب جاری باشی محیط اطرافت مثل این رود سرسبز میشه و میتونی زیبایی رو تجربه کنی
وقتی که استاد رو اون سنگ نشسته بودن و به آب نگاه میکردن ناخودآگاه این جمله ها تو ذهنم مرور میشد(که هرچقدر ثروتمند تر بشی افتاده تر میشی سپاسگزار تر میشی بیشتر میتونی نعمت های خدارو ببینی قدرت و توانایی خدارو ببینی و احساسش کنی درکش کنی بیشتر تسلیمی در مقابلش ،آرامش و شادی و رضایتت بیشتر میشه )دیدن استاد در همون چند ثانیه خیلی برام سرشار از احساس بود انگار انسانی رو میدیدم که عمیقا به خدا وصل شده و در وجود خدا غرقه ، مردی که سرشار از آرامشه
و بعدش هم که اون غروب فوق العاده و ماااااه واقعا اون صحنه غیر قابل توصیفه و هیچ توضیحی ندارم فقط میتونم بگم خدای من عظمت و بزرگیتو شکر
چه کشتی با عظمتی بود چه حیوانات و آدمها واقعی به نظر میومدن مرحبا به اینهمه هنر و خلاقیت انسانها که بی نهایت ایده و نوآوری و خلاقیتهای فوق العاده از هر ذهنی تراوش میکنه و باعث رشد و گسترش جهان میشه
وقتی اسم حضرت نوح میاد به یاد صبر میوفتم به یاد استقامت و پایداری و به یاد ایمان و توکل به خداوند میوفتم که با وجود تمام تمسخر ها و بعد از سالها راهنمایی یه سری آدم و توجه نکردنشون بیای کشتی بسازی وسط بیابونی که آبی نیست نه رود هست و نه دریا و فقط کسی که ایمان به خدا داشته باشه میتونه چنین کاری بکنه فقط کسی که تسلیم خداوند باشه از پس این کار برمیاد و لذت بخش ترین زمانش اون وقتیه که باران سیل آسا شروع به باریدن میکنه و کشتی نجات تو به راه میوفته و تمام اون تلاشها نتیجه داد تموم اون صبر و حوصله و عمل کردن به الهامات نتیجه بخش بود و قطعا وعده خدا حق است
خیلی جای تفکر و تعمل داره برای من که بدونم وقتی هدایت میشی باید عمل کنی تا قدم بعدی بیاد مثل حضرت نوح که اگه به ساختن اون کشتی ادامه نمیداد هیچوقت نجات پیدا نمیکرد و اونم غرق میشد یا مثل مادر موسی اگر بچه رو به رود نمی انداخت هیچوقت بچش اونقدر قشنگ نجات پیدا نمی کرد اگر ابراهیم فرزند و همسرشو در بیابان رها نمیکرد مکه هیچوقت شهر و آبادانی نمیشد اینها مثالهاییه که خداوند برای ما زده تا ما درس بگیریم و ایمانمونو بیشتر کنیم و بگیم ببین میشودددد ببین قدرت خداوندو ببین اینهمه تواناییشو ببین ایمان به خدا چیکار که نمیتونه بکنه
استاد توضیحاتی که شما دادین درسهای زیادی برام داشت اولیش این بود که هیچوقت چیزی رو همینطوری نپذیرم و همیشه راجبش تحقیق و مطالعه کنم و با عقلم بسنجمش نه اینکه گوسفند وار بگیم خوب این درسته و حالا بیایم یه جوری به مغزمون بقبولونیم که این درسته مثل تمام اعتقاداتی که در مذهب خودمون هست
ما انسانها علاقه داریم که اصل رو رها کنیم و بچسبیم به فرع
مثل تمام دیدگاه های مذهبی که شما دونه به دونه برامون بررسیش کردین و منطقیش کردین برامون جوری که اصلا شکی در اون نیست
و دلیل این موضوع تمرکزه ، متفاوت فکر و عمل کردنه ، جور دیگه ای نگاه کردنه ،این نتیجهی شک کردنه چیزی که خیلی از ما حتی میترسیم شک کنیم به باورهامون مثلا من وقتی کوچکترین سوالی بپرسم که خوب حالا اینهمه نذر پختین زیارت رفتین چیشد اصلا دلیلش چیه وحشتناک برخورد میشه که دهنتو ببند کفر نگو تو هیچی نمیفهمی من حتی جرات ندارم کوچکترین سوالی در مورد عزاداری امام حسین بپرسم فک کنم اون موقع از پا آویزونم میکنن
در کل این اعتقادات کور کورانه و حمایتهای گوسفندی با سرعت هرچه تمام تر مارو به قهقرا میبره و اگر میخوایم متفاوت زندگی کنیم باید شک کنیم باید جرات داشته باشیم و بدون هیچ پیش زمینه ای به دنبال جواب باشیم تا به جواب برسیم و حقیقت این جهان رو پیدا کنیم
یادم میاد یه کتاب مذهبی مادرم میخوند که توش نوشته شده بود خداوند رنج و سختی رو ارج نهاده و رنج رو دوست داره انسان در رنج خلق شده و هزاران چرت و پرت دیگه من اون روز فهمیدم که چرا مادر من اینهمه در افسردگی و هزاران بیماری و غم و رنج دست و پا میزنه
هرکس کانون توجهش بهش برمیگرده
و من میخوام راه متفاوتی رو از مادرم در پیش بگیرم میخوام زندگی متفاوتی تجربه کنم من میخوام دنباله رو هیچکس نباشم و خودم راه و مسیرمو انتخاب کنم
چون من میدونم که:
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
همان که این زمین را محل آرامش شما قرار داد و برای شما در آن، راه ها پدید آورد تا راه یابید(زخرف 10)
طبق این آیه خداوند زمین رو یک محلی برای آرامش خلق کرده
پس طبیعی ترین شیوه زندگی در این جهان زندگی با آرامش شادی رضایت و ثروته
این خواسته خداونده
این حکم خداونده که این جهان محل آرامش باشه
و فقط و فقط در این جهان خیر مطلق جاریه
طبق کلام بلند مرتبه خداوند پایه و اساس این جهان بر ثروت لذت و شادی بیشتر بنا شده من امروز به شدت محو این آیه شدم و واقعا وجودم سرشار از آرامش شد چون دقیقا از کلام خدا شنیدم که این زمینو فقط و فقط برای آرامش من قرار داده نه برای زجر و سختی کشیدن من ، نه برای اذیت کردنم
الان حرف استادو بهتر میفهمم که میگن تنها نیروی حاکم بر جهان خیره و هر شری بهمون میرسه از طرف خودمونه خداوند خیر مطلقه و فقط خیر میرسونه
با اینکه این آرامش مثل اکسیژن در ذات و سرشت این جهانه و برای همه انسانها قرار داده شده ولی از اونجایی که منه انسان برتری داده شدم به همه آفرینش با این موجودیت فرکانسی ام و حق انتخاب و تصمیم گیری دارم پس همه انسانها به این آرامش دسترسی ندارن فقط اون تعدادی که خودشونو آسان کردن برای آسانی ها فقط اون انسانهایی که ایمان دارن به خداوند قلبهاشون به یاد خدا آروم میشه
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ
کافران می گویند: چرا معجزه ای از سوی پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: مسلماً خدا هر کس را بخواهد گمراه می کند و هر کس را که به سوی او بازگردد، هدایت مینماید. (27)
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
[بازگشتگان به سوی خدا] کسانی [هستند] که ایمان آوردند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد. (28)
الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ
کسانی که ایمان آوردند، و کارهای شایسته انجام دادند، برای آنان زندگی خوش و با سعادت و بازگشتی نیک است. (29)
تنها یاد خداونده که آرامشو در وجودت جاری میکنه
اگر به یاد نعمتهای خدا باشیم همواره شکر گزاریم
اگر به یاد قدرت و شکوه خداوند باشیم با ایمان و متوکلیم
اگر به یاد غفور بودن خداوند باشیم همیشه امیدواریم
اگر به یاد داشته باشیم که او قادر مطلقه و همه چیز در سیطره مالکیتشه همواره تسلیمیم
فَاذکُرونی أَذکُرکُم وَاشکُروا لی وَلا تَکفُرونِ
پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم و شکر مرا گویید و کفران نکنید
این نوشته ها منو یاد جمله ای انداخت که میگه:برای دردهایم نشانه میگذارم تا یادم بماند کجا دست خدا را نگرفته ام
واقعا که هر بار سختی کشیدیم به خودمون ظلم کردیم و همش به دست خودمون بوده خودمون خدارو گزاشتیم کنار و گفتیم خودم بلدم خودمون خدارو باورش نکردیم خودمون خداوند رو از یاد بردیم
تک تک زخم های ما جایه نبود خداوند در زندگیمونه جایی که قدرتو دادیم دست دیگری و خدارو فراموش کردیم
خدایا کاش همیشه به یادم بمونه که به یادت باشم
توکه همیشه به یاد من هستی این منم که از مسیر خارج میشم اما تو توبه پذیری و منم که پر رواَم هر بار دست از پا دراز تر برمیگردم تو آغوش خودت
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه ی تنهایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
صبر کن که وعده خدا حق است برای گناهت آمرزش بخواه و هر صبح و شام به ستایش پروردگارت تسبیح بگوی(55غافر)
با سلام و صد سلام به استادان عزیز و همسفرهای دوست داشتنی و نازنین. ممنون از همگی به خاطر کامنت های عالی و بینظیرشان که در است از آگاهی و مرور دروس استاد.
من که اصلا نتونستم برای محمدحسن جان پسر فاطمه و رسول عزیز، پاسخ بزارم. چون اصلا قسمت پاسخ برام فعال نمیشد، اما بر این بنا گذاشتم که حتما خیری است و بس. اینجا تحسین میکنم محمدحسن عزیز و نازنین و فاطمه و رسول جان که خیلی خیلی خیلی لذت بردم از این پسر عزیز . دوست داشتنی که مانندش را برای پسرم علی که او هم 10 ساله است و کلی به قوانین عمل میکنه خواندم و اون هم کلی لذت برد. محمدحسن جانم از صمیم قلب بهترین ها رو برات آرزو میکنم و امیدوارم یه روز از نزدیک ببینمت و با پسرم علی کلی بازی کنین و دوست هم بشین. باعث افتخار ماست.
حالا بریم سراغ فایل زیبا با کلی درس:
استاد جانم این که به ماشینتون میرسبن و ازش تشکر میکنین را ما از شما یاد گرفته ایم و من همیشه هر چند وقت یکبار، به کارواش میبرمش و کیسه زباله جدا داره که تمیز بمونه و هر روز صبح که سوارش میشم به سمت محل کار، کلی ازش تشکر میکنم. ممنون هستم استاد جانم از این همه آگاهی که نصیبم کرده این.
و حالا کشتی نوح…. وای استاد جانم، عجب عظمتی …. دقیقا استاد من که اصلا متوجه نشدم که اون فرد که پاسخ میدهد، حضرت نوح است، خیلی خیلی عاااالی و زیبا ساخته اند. چقدر جالب به سوال ها پاسخ میداد. الحق خیلی خیلی زحمت کشیده اند برای خلق این مکان با این همه عظمت و جذابیت. خیلی خیلی عااالی بود و اما که استاد جانم، ما از شما کلی یاد گرفته ایم که اصلا اصلا دنبال حواشی نرویم و اینطور شد که ما از شناخت خدا بیشتر لذت بردیم. از خواندن قرآن بیشتر لذت بردیم و همینکه قرآن حدود 1400 سال است که تغییر نکرده است، خودش معجزه قرآن است و هزاران درس دیگه از شما استاد عزیز که باعث شد راحتتر زندگی کنیم و …. ممنون استاد جانم.
ممنون از این آگاهی های که در این فایل هم بهمون دادین که باعث مرور دروسمون از شما شد. ممنون ممنون
در پناه خدا جون
شیما
سلام به خاله شیما عزیزم
امشب با مامانم بیدارم و کامنت ها را میخوانم و بهم توضیح میده و بتونم جواب می نویسم چون فردا تعطیل هستم و هلیسا خوابه وقت بهتری دارم با مامانم .
خیلی ممنونم نامه من را خوندید و اینجا اسمم را گفتید ،
خداراشکر که شما یک پسر ده ساله مثل من دارید به نام زیبای علی.
خیلی خداراشکر که اینجاهستم
برای شما و علی جان هم از خدا نشانه های قلبی میخواهم .
دوستت دارم .
ازطرف محمدحسن خانکی
سلام بر محمدحسن جان عزیزم.
من علی هستم.
من هم فیلم های استاد عباسمنش را با مادر و پدرم میبینم و خیلی دوست دارم.
من مثل تو خواهر ندارم و مثل تو کلاس چهارم هستم.
خوشحال شدم از آشنایی با تو.
انشاا… یه روزی همدیگر را میبینیم.
علی
سلام به علی جان
خیلی ممنون برای من جواب نوشتی ومن را خیلی خوشحال کردی که فهمیدم کلاس چهارم هستی مثل خودم و شینا جان
و تینا جان ومحمدجان.
چه خوب که در اینجا هستی
حتما کامنت برای استاد و همه بنویس از چیزهایی که دوست داری .
خیلی دوستت دارم ازطرف محمدحسن خانکی
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان عالی خودم
چقدر عالی که یک فایل دیگر از سفرنامه استاد روی سایت آمد
هر بار که روز خودم را با این فایل ها شروع می کنم آن روز برایم یک حس و حال دیگری دارد
حالم بهتر و خوبتر است
از همه بهتر و زیباتر برایم یک یادآوری دیگری است در جهت بهتر دیدن زیبایی های محیط اطراف خودم
کنترل کردن ذهن خودم
بیشتر سپاسگذار خدای مهربان خودم باشم
بیشتر قدر نعمت های خودم را بدانم
امروز هم از همان روزهایی است که باید با حس و حال خوب شروع بشود
شروع این فایل ها با مناظر زیبا همیشه همراه است و این خیلی لذت بخش است
استاد حتی از دیدن یک ذرت هم این همه ذوق و شوق دارند و این یعنی دیدن زیبایی ها و لذت بردن از هر چیزی که در اطراف ما وجود دارد
پس باید هم با این همه مناظر زیبا و کوه و درخت و سبزه و آب روبرو بشوند
واقعا در این کشور فراوانی به وفور وجود دارد
الله اکبر از این همه زیبایی و محیط باصفا و زیبا
خدارا شکر بخاطر این همه زیبایی ها و نعمت
فراوانی در همه جای این جهان وجود دارد و فقط کافی است که من آنها را ببینم و لذت ببرم
چقدر عالی که حتی از داستان نوح هم توانسته اند کسب درآمد کنند
یعنی که براحتی و آسانی با دیدن آنچه که در اختیار دارند برای خودشان کسب درآمد دارند این یعنی اینکه فراوانی نعمت و ثروت و پول به زیبایی در این جهان وجود دارد
توضیحات استاد هم در مورد انجیل و قرآن بسیار عالی بود و جای تعمل و تفکر دارد
می توان به آن فکر کرد و از آن نتایج عالی و وفوق العاده گرفت
به هر حال در کنار تمام این مسائل آنچه که برای من زیبا است
تمیزی و حس و حال خوب و این همه امکانات و فضایی است که برای این نمایشگاه و برای این داستان تهیه کرده اند بی شک هر بازدید کننده ای که به این موضوع وارد بشود حالش خوب می شود و لذت می برد
این برای من بزرگترین نکته است
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای بزرگ و بی همتای خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
سریال سفر به دور آمریکا قسمت 227
به نام خدای سفر
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی همسفرانم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
وقتی داشتم این تصاویر زیبای اول فایل رو نگاه میکردم این سرسبزی این مزارع اون رودخونه ها و جنگل ها و حتی اون پل های عظیم رو که اولین باری نیست که میبینم و بارها و بارها تکرار شدن توی این سفر گفتم چی بنویسم که برازنده ی این همه زیبایی باشه و اولین چیزی که به ذهنم اومد این آیه ی سوره ی ضحی بود که :
و للاخره خیر لک من الاولی
امروز که داشتم این سوره رو میخوندم تازه متوجه شدم که خداوند کلمه خیر رو استفاده کرده برای مقایسه این دنیای زودگذر و اون دنیای ابدی یعنی چی
خداوند نه تنها نگفته این دنیا خوب نیست بلکه گفته که اون دنیا از این دنیا هم بهتره
یعنی این چیزهای زیبایی که الان من دارم توی این سفر میبینم اون دنیا از این بهترش رو قراره ببینم نه اون چیزهایی که سالهای سال به من گفتن و من متعصبانه و مقلدانه و کورکورانه پذیرفته بودم
امروز داشتم برای هدفی که دارم ی کتابی رو از آقای خامنه ای میخوندم که مجموعه سخنرانی هاش در سال 53 اس و مربوط میشه به بررسی آیات قرآنی
اولا بخاطر بودن توی این مسیر و آشنا بودن با قرآن اونم توسط استاد چقدر قشنگ درک میکردم چیزهایی که گفته شده بود
و سرچ های ریشه ای که استاد تاکید کردن چقدر اطلاعات من رو بالا برده
بعدش هم دید قشنگی که آقای خامنه ای به آیات قرآنی داشتن هم تحسین من رو برانگیخت اگر چه ی سری چیزها هم بود که با آموخته های من یکی نبود اما در کل دید متفاوتی نسبت به بقیه داشتن و این برای من خیلی جالب بود که ایشون 50 سال پیش همچین دیدی داشتن به قرآن و چقدر قشنگ آیات رو بررسی کرده بودن
توی همین کتاب بحث از ایمان شده بود ایمان متعصبانه و تقلیدی که چون توی مدرسه و جامعه ی سری چیزهایی به ما گفته شده ما هم پذیرفتیم و قبول کردیم از روی احساسات و تعصب بدون دلیل منطقی
مثل همون بحث پل صراط و باریکتر بودنش از مو و …….
و هیچ وقت برامون سوال نشده بود مگه میشه آدم از روی هم چین چیزی اصلا رد بشه !!!!!!
همون چیزی که اینجا توی این فایل من دارم میبینم که مگه میشه ی حیواناتی مثل دایناسورها رو با اون بزرگی بخوای توی کشتی جا بدی چه ضرورتی داشته اینکار ؟!!!!!
اما چون گفته شده چون شنیدن پذیرفتن بدون هیچ دلیل منطقی و تازه اومدن این رو تکرار هم کردن که مثلا ماندگار و پایدار بشه
توی همون کتاب از ایمان از روی درک و شعور و آگاهی هم صحبت شده بود که یکی از ویژگی های خردمندانه
حالا خردمند کیه ؟
هر کسی روی کره زمین اگر از قوه ی ادراک و خرد خودش استفاده کنه و در نشانه های الهی تدبر کنه و منطقشون رو درک کنه و بفهمه و بعد بر اساس اون عمل کنه لقب خردمند میگیره نه صرفا یکسری افراد خاص با یک دین و مذهب خاص
و این همون ویژگیه که من نوعی باید در خودم تقویت کنم و با این دید به چیزهایی که میبینم نگاه کنم
برای من منطقی نیست که یک انسان بخواد از روی ی پلی به باریکی مو رد بشه و بخوان بر اساس اون قضاوتش کنن
اما برای من منطقیه که وقتی این پل های زیبا رو توی این تصاویر میبینم که همزمان وسایل نقلیه زیادی از روش رد میشن و میدونم که اینها ساخته دست بشر هستن و این بشره مخلوق خداوند پس خدایی که این بشر رو خلق کرده توانایی خلق هر چیزی رو با عظمت تر و باشکوه تر از اینها رو داره
برای من منطقیه که وقتی که میبینم روز میشه هوا روشن میشه به واسطه وجود خورشید همون:
والضحی
و وقتی که شب میشه هوا تاریک میشه و سکوت و آرامش همه جار و میگیره همون :
والیل اذا السجی
و این پدیده ها داره هر روز و هر شب تکرار میشه بپذیرم که ی نیرو و قدرتی پشت اینها هست که داره اینها رو تقدیر میکنه وبا کوچکترین خطا و اشتباهی این چرخه و این اختلافه داره تکرار میشه و خلقت اینها بیهوده نبوده و نیست :
و ما خلقت هذا باطلا
و این منطقی فکر کردنه به من کمک میکنه که ارتباطم رو با اون نیرو و قدرت برتر بهتر کنم و از مزایای اون بهره مند بشم
حالا من هی بیام بشینم و فکر کنم که اون زمان حضرت نوح چه حیوانی رو سوار کرده و چه حیوانی رو سوار نکرده خب این میشه پرداختن به جزییات و کمکی هم به من نمیکنه و تاثیری هم روی زندگی من نمیزاره جز اینکه وقت و انرژی من رو هدر میده
کافیه من قبول کنم که ایشون به امر خداوند ی سری حیوانات که برای زنده بودن و بقای انسان ها و اون سرزمین نیاز بوده رو بصورت جفت سوار کرده تا بقای نسل صورت بگیره والسلام خب این با عقل بیشتر جور در میاد و منطقی تره و خود قرآن هم همین رو میگه و نمیاد یکی یکی بگه چه حیوانی چون مهم نبوده
پس بقول استاد روی حواشی متمرکز نشم و اصل رو بفهمم و درک کنم
اما جدای از این همه ی این چیزها این خلاقیتی که توی بازسازی این کشتی شده بود واقعا تحسین برانگیزه تلفیق تصویر و صدا و جلوه های هنری
اگر این تکنیک توی آموزش ازش استفاده بشه چقدر تاثیر گزاره مثلا بیای ی روش آموزش زبان انگلیسی رو که در دهه 50 و 60 استفاده میشده رو اینجوری صحنه سازی کنی و اوصل و تکنیک هاشون رو به صورت سوال و جواب در بیاری چقدر جذاب میشه تا اینکه ی سری مفاهیم رو به صورت تئوری بخونی .ایده ی جالبیه
سپاسگزارم استاد
بنام تنها قدرت عالم تنها قدرت هستی و آرامش دهنده قلبها
و سلام تقدیم استاد عزیزم که شنیدن صداتون ، به قلبم روشنایی و نور میده
زیبایی های این فایل منو بسیار شگفت زده کرد ، طبیعت فوق العاده زیبا ،بکر، آبشار کوچولو و مهربون ، پله های با صفا و زیبا که بیننده را راحت و راحتر هدایت کنه به دل طبیعت تا مردم براحتی لذت ببرن ، میتونستم خنکی اونجا ،بوی نم روی درختان و هوای پر از اکسیژن اونجا را حس کنم ،به به ریه ها پر از اکسیژن خالص ، استاد گلم به چی خیره شده بودی و لذت میبرید حتما شکر گذاری میکردید و فیلم که مریم جان ازتون گرفت یواشکی عالی بود ، اون پل بسیار زیبا و غروب بی نظیر خورشید میون میله های پل و طرف دیگه ماه سوپر ماه آنقدر بزرگ که در دوربین نمیشه عظمتش و نشون داد. و ماه حیاط خونمون که دوربین روی چهره ماه استاد اومد ،ماه واقعی خونه،،،، خدا حفظتون کنه استاد
سورپرایز ما چی بود ،،،؟واووو
شهر کنتاکی و کشتی نوح ،،الله اکبر ،چقدر بزرگ چقدر کامل و پرفکت ، برام جالب بود. سوال پرسیدن از نوح و جواب دادن مجسمه و ماکت به سوالات برام جالب بود ، چه موجودات عجیبی ،چقدر هنرمندانه و زیبا نقاشی ها ی خیره کننده ، نجاری نوح عجب مغازه و کارگاه تمیزی و مجهزی
و چه اعتقاداتی داشتن ، برام جالب بوده که قوانین فیزیک زیر سوال رفته ولی عقاید تغییر نکرده
نمایشگاه بسیار زیبا بود و مرسی از شما که مارا در این بازدید زیبا سهیم کردید
امروز استاد برای چیدن گل زعفران به زمینمون رفتم وقتی تنهایی داشتم گل میچیدم به عظمت و قدرت رب فکر کردم الله اکبر که از دل این خاک که تا چند روز پیش کسی نگاهش نمیکرد الان باید با احتیاط قدم برداری و طلای سرخ جم کنی از دل خاک چه گوهری بیرون زده ، و این و با گوهر وجودم مقایسه کردم که در درون ما چ الماسی چ قدرتی خداوند قرار داده که در کنار همه شرایط خاک ،کود ، طلایی بیرون میزنه که باید با ظرافت پاکش کرد خشکش کرد و استفاده کرد عطرش مست میکنه آدمو و چقدر اینها برای من درس بود امروز یک کارگاه آموزشی بود برام و حس چیدن این همه زیبایی و گلهای بنفش رنگ با پرچم سرخ الله اکبر از اینهمه زیبایی اینهمه درس اینهمه شگفتی
عاشقتونم استاد عزیزم مریم بانوی نازنین و دوستان جان و خدایی که در زیبایی در گل بنفش زعفران درکش کردم و لمسش کردم الهی شکرت
سلام سمیه جان واقعا خدا قوت با نظر رویاییت و انقد برام ارزشمند بود عین سادگیش مثال زعفران طلای سرخم دیوانه کننده بود
..طلای سرخ جم کنی از دل خاک چه گوهری بیرون زده
واقعا چقد توی نظرتون احساس لیاقت و ارزشمندی واقعا تخسینتون میکنم از این همه ارامش و ارزشمندیتون رو
در پناه خدا شاد و زندگیتون پرر برکت
درود زهرای نازنین
سپاسگزارم دوست نازنینم
همه ما ارزشمندیم فقط باید اون پوسته را بشکافیم مثل همون زعفران که زمین خشک و سخت و میشکافه وانچه خداوند دروجودش قرارداده را به نمایش میگذاره،،هرگز ظاهر سخت زمین و خشک و به ظاهر نازیبا و بیابانی و بهانه نکرده حتی در پناه برگ هم نیست ،وایمان داره که ارزشمنده خودشا باور داره و به رشدش ادامه داده و حتی برای یک روز ،. گوهر وجودش و به نمایش گذاشته که مثال همه ماست امیدوارم بتوانم واقعا درست این آگاهی را بشکافم و درکش کنم
در پناه ایزد پاک باشید