https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-11 04:47:542023-11-26 04:46:35سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 228
254نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
عجب مزرعه بلال هیولایی بود walmart وسط این مزارع سبز زیبا فروشگاه شو زد چقدر امنیت امریکا دوست دارم با دیوار کشیدن دور حیاطشون فضا زشت نمیکنن
وای کانگورو نگا برا خودش لم داده خوابیده دستاشو ببین تو هم گذاشته چقدر اون خانمی که اونجا بود با حوصله به تمام سوالهای استاد جواب میداد با حوصله
انصافا استاد عباسمنش استاد فوق العاده ای و اموزشش هم عالیه و خودشم چقدر عالی عمل میکنه به اموزشش همین که تو هر جا هست تحسین میکنه زیبایی حتی چمن حس خوبی که داره منتقل میکنه و خستگی تو راهشو به نکات مثبت توجه کردن و فرکانشو اگاهانه تنظیم میکنه
استاد چند روز پیش اتفاقا داشتم خونه پیش ساخته میدیدم بعد خیلی دلم میخواست جز به جز داخل خونه رو ببینم خدایا شکرت چقدر قشنگ امدن با متراژ کم همه چیو تهیه کردن نشیمن فضامطالعه اشپرخونه سرویس بهداشتی اقا عالیه واقعا
و قیمتشم چقدر عالیه و چقدر عالیه هر جا دلت خواست میتونی حمل کنی و چقدر تنوع زیاده بوده با هر مدل خونه ای که خواستی دیزاین کردن راحت بدون دردسر فقط بایه چمدون بری تو خونه برا خودت زندگی کنی
وای دلم خواست نوش جانتون برگرهای خوشمزه استاد جان
یه تریل عالی برای پیاده روی و چقدر زیباست واقعا مریم جون چقدر لباس ابی بهت میاد طبیعت بکر چقدر زیباست خدایا شکرت وخرید گوشتهای خوشمزه تو مسیر برگشت به پردایس و غروب زیبا که نقاشی خدا خدایا شکرت چقدر ازتون سپاسگزارم مارو تو این سفر رویایی شریک کردین تو دیدن زیباییها خدایا شکرت
خدایا سپاسگزارتم که هدایتم کردی به راهِ کسانی که به آنها نعمت داده یی
الهی شکرت که چشم هایی سالم و قوی دارم و میتونم این جهانِ زیبا رو ببینم و سپاسگزارتر باشم
سلام به روی ماهِ این زوجِ هماهنگ
چقدر امریکا سرشار از تنوع و فراوانی و برکتِ
چه جالب که در این کشور کانگورو هست
چه مدیتیشنی میکنه ، چقدر ریلکس ِ ، اصلا کاری به کسی نداره و تو حالِ خودشه
این خانم زیبا چقدر خوب توضیح داد
من عاشقِ آب و هوای امریکام ، چقدر آفتابی و لذتبخشه
وای قلبم پر کشید
بعد از دیدنِ حیوانات متنوع و بامزه ، میزنیم به دلِ جاده ، جاده هایی که انتهایی براش نیست
اینجا که بخاطر خستگی راه ،زدین کنار تا استراحت کنید و از مسیر لذت بیشتری ببرید من یاد قسمت هایی انداخت که با ماشین سواری رفتین میامی و شب تو هتل هستین و تو یکی از قسمت ها در مورد سفر با ون یا کمپر صحبت میکنید و دقیقا اونجایی که قرار بوده برید دیدن کشتی نوح ، اما نشانه ها شما رو به مسیر دیگه ایی هدایت میکنه
این فایل ها واسه قبل قانون سلامتی بنابراین مربوط به چند سال پیش میشه
طی همون سفر در قسمت 115 ، تو مسیر به مکانی میرسید که با کانتر های قدیمی ، خونه متحرک ساختن و من دیشب این قسمت و دیدم و امروز این همزمانی رخ داد که شما این فایل و گذاشتین
حالا میخوام درک خودم و از این چند تا فایل جدید و سفر چند سال پیش که البته دیدنشون برام من همزمان شده بنویسم
شما بخاطر روحیه ایی که داشتین که دوست دارین روی تخت خودتون بخوابید و همچنین سختی های اقامت در هتل ، خواسته ایی بنام کمپر داشتین
و جهان هم طبق قوانینش شما رو طی زمان هدایت کرد به داشتنِ کمپر !!!
نکته ؛
شما در فاصله ی زمانی از درخواستتون تا رسیدن بهش
از زندگی لذت بردین و به سفر رفتن ادامه دادین
چون اصل ،سفر بود
این تشخیص اصل از فرع باعث میشه که آسان بشیم برای دریافت
تو اون سفر ، خواسته شما دیدن ِ کشتی نوح بود اما نشانه هایی اومد که فعلا قرار نیست برید اونجا
و خداوند در بهترین زمان در بهترین مکان قرارتون داد
شما اون موقع نباید میرفتین تا الان من با دیدن این دوتا فایل به این آگاهی ها برسم
ایمان دارم که برگی بی اذن خدا بر زمین نمیافته
اون کانتر های قدیمی متحرک الان تبدیل شده به کانتر های نو و شیک و لوکس ِ متحرک
چقدر جهان سریع در حالِ گسترشه
به همین نسبت آگاهی ها هم در حالِ گسترشه
اما کسی از این آگاهی ها به صورت تجربه فیزیکی بهرمند میشه که بهشون عمل کنه
عمل کردنم بهش ، شاخ غول شکستن نیست ها
باید در هر شرایطی از زاویه ایی به زندگیت نگاه کنی که احساست خوب بشه
اگه زیر بارونی ، لذت ببر تا آسمون آفتابی بشه برات
اگه غذات نون خالیه ، داغش کن بخور و ازش لذت ببر تا نون به کباب تبدیل بشه برات
اگه تنهایی ، یه فیلم عاشقانه ببین و خودت و جای شخصیت فیلم بزار تا حس عشق وجودت و بگیره و تنهایی ات به رابطه عاطفی قشنگ تبدیل بشه برات
اگه دلت میخواد بری امریکا زندگی کنی ی حوله با پرچم امریکا بخر و هر روز که دوش میگیری با دیدنش خودت و تو امریکا ببین تا کارات به راحتی انجام بشه و بری
اگه پول میخوای هر هزار تومنی که خرج میکنی تو نُتِ گوشیت بنویس خدایا شکرت که ده هزار تومن به حسابم واریز شد
همین کارهایی که با شرایط الانت قابلِ انجام ِ یعنی هدایتِ تو به سمتِ خواسته ات ، وقتیکه انجامش بدی قدم ِ بعدی بهت گفته میشه
قدم بعدی هم اصلا معلوم نیست چی باشه ؟؟؟
الله اعلم
باید هر طوری که شده در احساس خوب بمونی همین
این درک من ِ از دیدن این فایل ها و آسونی که هر لحظه در زندگی شما جاریست
هر فکری که باعث ترس و نگرانی میشه رو باید بدی به دستِ باد ببره و موهات و باز کنی تا باد بره لای موهات و صورتت و نوازش کنه و فقط بگی خدایا شکرت برای همین لحظه ی باشکوه ِ اکنون
خداروشکربابت حضورگرمت دراین سایت الهی ک کامنتهای اگاهی بخشی رو مینویسی سپاسگزارم ازت،منم اون زمانی ک گوشی جدیدمیخواستم مقدمات اومدنش به زندگیموفراهم میکردم براش،مثلا رفتم تبدیل خریدم براش چون دوشاخه گوشی های جدید به پریزمعمولی نمیخورد بهترین تبدیل روهم خریدم باپولی ک داشتم،حتی جای گوشیم وشارژرش روهم توی قفسه اتاقم خالی گذاشته بودم ک خدای وهابم برام پر کنه جاشو،خدای من شاهکارکرد بهترین مدلی ک میخواستم روبرام خرید.
من از مدرسه برگشتم وناهارخوردم و امروز تکلیف خانم عرب معلمم بهم نداد وگفت چون درس را خوب یادگرفتی جایزه اینه که تکلیف نداری وخوشحالم که وقت دارم بنویسم.
امروز من هدایت شدم و با کیان که خیلی دوستش داشتم ولی خجالت میکشیدم دوست شدم یعنی دیروز خانم ما کیان را به نیمکت جلوی من آورد و کیان امروز به من گفت چطوری محمدحسن ومن گفتم میشه باهم دوست بشیم و کیان گفت بله حتما محمدحسن و این جوری خیلی راحت باهم دوست شدیم و من به کیان گفتم که خیلی دلم میخواست باهات دوست بشم و تا زنگ آخر باهم دوست شدیم وحرف زدیم چون کیان هم خیلی کتاب می خونه و تازه خواهرش به دنیا اومده و خیلی خوشحاله و اسم همه ی ماشین های خارجی را می دونه و مادرش برنامه نویس هست و تو کلاس رباتیک خیلی بیشتراز بقیه سر درمیاره .
در این فیلم خیلی خط کشی ماشین زیبا وجالب بود و مزرعه ی بلال تماشایی که باعث شد من وهلیسا بلال تنوری بخوریم هنوزهم باز داریم که امروز باهم بخوریم
خانه های ویلایی وقشنگ و درختان چشم نواز
خداراشکر میتوانم از کلمه های بهتری استفاده کنم چون هم معنی ها را خیلی خوب تمرین میکنم یاد بگیرم . چه استخرکوچیک وگردی تو حیاط خونه بود
این کانگوروها در حالت خواب بودن ولی بازهم ساکت و زیبا بودند و شترهای قهوه ای رنگ و گورخر تمیز و خوشگل که سرحال تر از بقیه بود.
این نقاب عکس هم جالب بود که سرتو میذاشتی وعکس می انداختن .
درخت های گردو که من یاد روستای خانک خودم افتادم که میریم وگردوها را در تابستان می ریزیم و خیلی کیف میده بوی گردوی تازه را دوست دارم
مادربزرگم همیشه گردوی تازه با توت برای من کنار میگذارد و خیلی شاد می شوم .
چه صندلی زیبا و آب اینجا بود برای نشستن و چمن هم خوب بود برای فوتبال بازی
خانه های تایمی که تمیز بودن ودستشویی و حمام داشتن و میز برای نوشتن شکرگزاری وستاره قطبی و داستان هام من تو دفترم نوشتم حتما یه دونه بخرم و باهاش تو جنگل برم و اونجا زندگی کنم .
همبرگر های شما که تپل تر از همبرگرهای مابود ولی باز من وهلیسا ساندویچ همبرگر دوست داریم و با گوجه گیلاسی که روش میذارن و از مامانم خواستم برام درست کنه .
چه مجسمه حیوانات خوبی دیدم هر جا حیوان باشه من لذت میبرم و سلام میدم به اونها
چیپس چوبی هم برای بار اول دیدم و خوشم آمد
این رودخانه و جریان آب هدایت خدا بود برای من امروز در درس علوم فصل سوم انرژی آب جاری را خانم به ما یاد داد که آب جاری با حرکتش می تونه سنگ ها را جابه جا کنه یا سطح سنگ ها را صاف تر کنه مثل این سنگ های رودخانه که دیدم و یادگرفتم.
چه برج های بزرگی و ماشین های حرفه ای که من اسم هاشون را نمی دونستم .
ماشاءالله به این همه هوش و استعداد که خدا بهت داده
احسنت به تو ، پسر گلم ، عالی هستی و بسیار زیبا و جذاب می نویسی، حواست به تمام نکات ریز و مثبت فایل هست و دقیق اشاره میکنی، من از خواندن کامنت شما لذت میبرم ، راستی محمدحسن جان، من هم یک پسر ناز همسن تو دارم که کلاس چهارم هست، بخاطر همین همیشه بهش میگم که کامنت شما را بخونه و یاد بگیره برای نوشتن کامنت در سایت استاد عباس منش.
سپاسگزارم از شما و خیلی خیلی دوستت دارم و از دور می بوسمت.
سلام به عزیزای دل همه ما بچهای سایت و استادان دقت به نکات مثبت
امشب من فقط فراوانی دیدم و تحسین کردم
از درون بچه که جزو خواستهای منه و صحنهای رویایی که گرفت از طبیعت بکر شهر عشق یعنی آمریکا
از خونها و ساختمانهای زیبای که فقط میشه توی این سریال یعنی سفر به دور آمریکا دید و لذت برد
از جای دنجی که خداوند برای درخواست استاد عزیزم بخاطر خستگی در جا طلب کرد و بیشتر از چند دقیقه طول نکشید خواستشون اجابت شد و در کنار نهر آب و درختان سر به فلک کشیده گردو اجابت شد
از خونهای پیش ساخته ای که دهن آدم وا میموند از طراحی زیباشون و نور پردازی فوق العادشون
از رابطه دو عدد عشق و قناری کنار هم که هر روز که میگذره خانوم شایسته زیباروتر میشه و خوش اندام تر و استادی که هر چی سنش میره بالاتر انگار دراه رامسید میره به سمت جوانی برعکس پیری
خانوم شایسته اینقدر دستپخت شما خوشمزست نمیدونم چطور استاد تونست دل از دسپخت شما بکنه و قانون سلامتی رعایت کنه ..الحق که شایسته بودن کنار استاد عزیزمونو داری
توی مسیر تریل که داشتین قدم میزدین یادم به برنامه کودک الیس در سرزمین عجایب افتاد بسکه درختان بلند و فضای سرسبز رویایی همه جا رو گرفته بود
چند دقیقه اخر فایل وقتی ساختمونهای بلند دیدم و جاده ای که بی نهایت ماشینهای جور وا جور در حال رارنندگی بودن ناخودآگاه ذهنم شروع کرد به تحسین اشخاصی که ساختمون به این عظمت در ذهن خودشون و ظرف وجودی خودشون جا دادن و الان مالک همچین ساختمونهایین واقعا جای تحسین دارن
وقتی به مدارشون فکر میکردم سرم داشت سوت میکشید و از خداوند طلب کردم منو در همچین مداری قرار بده
و در پایان وقتی عظمت خورشید در هنگام غروب دیدم و بگراند آسمون و تیکهای ابر در اطراف خورشید ناخودآگاه عظمت الله توی ذهنم تدایی شد و به خودم گفتم که اگه یه کشور هم مال من بشه در مقابل عظمت پروردگار و عظمت کیهان اندازه سر سوزنی نیستم
خودبه خود سرم اومد پایین به نشانه تعظیم در مقابل رب خودم و مالک تمام قدرتها
خدایا عظمت تو اینقدر بزرگه که وصفش در ذهن کوچک من نمیگنجه و ذهن حقیر و کوچک من با حیلهای بچگانه حواسمو پرت میکنه و منو میخواد بکشونه به 37 سال زندگی که عظمت رب درک نمیکردم و با غرور و تکبر راه میرفتم
استاد عزیزم از وقتی عظمت الله رو به ما نشان دادی و این سایت بی نظیرو خلق کردی تا ذهنم شروع میکنه به چرت و پرت گفتن خودبخود دستم میاد روی اسم زیبای سایتتون و صلاه من شروع میشه و نجواهای ذهنم خاموش .فقط خدا میدونه توی این دو سال چقدر به این سایت پناه آوردم و شیطلان وجودمو رام کرد
استاد عزیزم خانوم شایسته مهربانم از همین جا دستتونو میبوسم بخاطر همه زحماتتون
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی سلام گرم دوباره به خانواده بزرگ دوست داشتنی خوب خودم که از بودنشان سیر نمیشوم
و سلام مخصوص به محمد حسن عزیز دوست داشتنی کوچکترین عضو خانواده سایت پسر 10 ساله عزیز و دوست داشتنی که با ورود خوبش به این سایت زیبایی را هرچه تمامتر برای ذهن ما ایجاد کرده است
سلام و درود بیکران به فاطمه و رسول جان عزیز پدر و مادر موفق فعال سایت که الگوی خوب این سایت الهی هستند و درسهای زیادی را از این دو بزرگوار میشودیادگرفت
و سپاسگزار خدا وند هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است خدایا شکرت با زیباییهای سفر به دور آمریکا دیدن دو استاد ارزشمند و دوست داشتنی هر آنچه که لذت است را با تمام وجود آن را حس میکنم و به احساس خوب میرسم باز هم با دران بچه از ارتفاع بالا طبیعت را هرچه تمامتر و بهتر نمایش داده شد مثل مزرعههای سرسبز و زمینهای پهناور و دشتهای وسیع و درختان تنومند و مردم دوست داشتنی که یا حیوانات زیبا مثل کانگورا آن را جذاب کرده و بودنش جز شکر خداوند چیز دیگری نمیتواند داشته باشد
اما با تراکمپر زیبا در یک جای رویایی وقتی اتراق کردن استاد این حجم از فضای سبز و درختان گردوی فراوان چقدر فضای عالی و بینظیر را به نمایش گذاشته بودند چقدر خونه پیش ساخته جادار و تمیز با تمام امکانات برای زندگی عالی بود و قابل جابجایی بود انقدر خوب کار کرده بودند که لذت آن را میبردم وقتی در مسیر درست باشی هر چراغ راهنمایی و رانندگی برای شما سبز میشود وقتی استاد داشتند در مسیر حرکت میکردند و از چهار راهها از آن عبور میکردند چراغ آنها سبز بودند و این نشانهها رو من همیشه درست و خوب میبینم
اما آشپزی خانم شایسته باز هم استاد را سورپرایز کرد و استاد هم مثل همیشه از ایشون سپاسگزاری کرد خدا قوت به خانم شایسته وقتی در دل جنگل با تریل دوست داشتنی باشی چوبهایی که در مسیر فضای عالی را درست کرده بودن یک آرامش خوبی را وقتی که راه میرفتی صدای خش خش پوشالها که زیر پا بودند چقدر عالی بود چقدر ایده خوب و تازهای رو ایجاد کردند واقعاً دست مریزاد به این فکر و ایده عالی خدایا شکرت تصاویر آب در دل جنگل چقدر برای شکرگزاری کامل کرده بود این همه نعمتهای دوست داشتنی یکجا جای شکر دارد
نوش جانتون خرید این همه گوشت در راستای قانون سلامتی وقتی ادمهایی که با این قانون آشنا نیستند وقتی این حجم گوشت را میبینند جای تعجب و شگفت زده میشوند در مسیر دوست داشتنی با ماشینهای رنگارنگ و مدلهای خوب و ساختمانهای آسمان خراش در مسیر جاده غروب رویایی با رنگهای بسیار خدایی چقدر آسمان را جذاب کرد الهی شکر
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
با سلام خدمت رسول جان دوست توحیدی و ارزشمند سایت از شما متشکرم بابت کامنت خوبی که نوشتی اینها نتیجه مهربانی و درست بودن شما و فاطمه عزیز میباشد که همچین پسر گلی را خداوند آن را هدایت کرد
بهترینها را برای اعضای خانواده شما را از خدا خواستارم و امیدوارم همیشه در پناه الله یکتا روزهای خوب و خوشی را در کنار هم سپری کنید خدانگهدار
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و همسفران عزیزم در سفر به دور آمریکا
استاد دیدن این تصاویر چنان با روح و روان آدم بازی میکنه که من از همین الان دلتنگ فایل های سفر به آمریکا شدم! گاهی اوقات وقتی چیزی رو همیشه در دسترس داریم؛ برامون عادی میشه. و شاید آنجور که باید و شاید قدر اونو ندونیم.در حالی که اگه یبار به نبودن آن در زندگیمان بیندیشیم و آنرا تصور کنیم، آنوقت به اهمیت و ارزش آن نعمت در زندگیمان پی خواهیم برد. و من امروز این احساس و نسبت به سفرنامه پیدا کردم چون داریم به قسمت های پایانی این دور از سفرنامه نزدیک میشیم. هر چند که تا کنون همه فایلهای سفرنامه رو بارها دیدم و براشون کامنت گذاشتم اما امروز بیشتر قدر این فایلها رو دونستم و همه نعمت هایی که خداوند در اختیارمون قرار داده همین گونه هستند. لذا می خواستم قبل از اینکه برای چندمین بار دل و دیده را به این تصاویر زیبا بدهیم از شما و مریم جان که ما رو در این سفر زیبا و توحیدی؛ همسفر خودتون کردید و این تصاویر و زیبائی ها را به ما هدیه دادین کمال تشکر و سپاسگزاری را داشته باشم. بریم که نهایت لذت رو از این زیبائی ها ببریم.
……………………………………………..
اول از همه تحسین میکنم مدیران فروشگاه عظیم والمارت را که این فروشگاه عظیم را بگونه ای طراحی کردن که همه چیز در آن دیده شده و این آینده نگری برای هر کاری واقعآ ستودنی است. با یک نگاه ساده و مقایسه میتوان به میزان مشتری مداری و اهمیت مشتری در دنیایی که برای جذب مشتری و بازاریابی رقابت دائمی ای برقرار است پی برد بگونه ای که مساحت پارکینگ این فروشگاه چند برابر مساحت فروشگاه است و براحتی و به وفور برای مشتری جای پارک پیشبینی شده و وجود دارد. اینو مقایسه کنید با برج هایی که حتی به اندازه واحدهای ساخته شده پارکینگ در نظر نگرفتن و همواره کوچه و خیابان بقدری از ماشین پُر است که جای سوزن انداختن نیست و ساعت ها وقتمون برای پارک ماشین به بطالت می رود.
در همین یک دقیقه ابتدای این فایل بقدری زیبایی وجود دارد که میتوان ساعت ها راجع بهش نوشت.این تصاویر بقدری زیباست که آدم فکر میکنه از روز اول همینجور بوده دیگه! انگار نه انگار اینم مثل هر جای دیگه زمین لخت و بیابون بوده و این مناظر زیبا از مزارع عظیم ذرت گرفته که بقول یکی از بچه ها یادآور و نماد فراوانی است تا چمن کاری بی نظیرو جاده باکیفیت و زیبا؛ درخت کاری و محوطه سازی و زمین های ورزشی و … توسط این مردم بافرهنگ ایجاد و ساخته و آباد شده است. دیدن این همه زیبایی هم میسر نبود مگه با کمک از این درون فوق العاده و تصویر برداری عالی استاد که دیگه حرفه ای شدن تو این کار و کارشون با درون واقعآ تحسین برانگیز و حرفه ایه مثل همه کارهای دیگه ایشون. استاد مزارع ذرت در این فصل در اطراف ما زیاد است البته نه به این زیبایی و وسعت و ارتفاع آنها هم کوتاه تر از این مزرعه ذرت است که در تصاویر نشون دادید. یا بچگی و نوجوانی افتادم که مدتی ذرت می فروختم خخخ
…………………………………………………
دیدن این کانگورها منو یاد سریال خاطره انگیز اسکیپی انداخت که محصول کشور استرالیا بود و در دوران نوجوانی از شبکه اول پخش می شد.دیدن اسکیپی آنهم در آمریکا برای من یخورده عجیب بود! با اینکه این حیوان دوستداشتنی رو از نزدیک ندیدم ولی دیدن این تصاویر هم واقعآ جذاب است آنهم از این فاصله نزدیک که ازین بابت هم از مریم جان ممنون و سپاسگزارم. این حیوان واقعآ شگفت انگیز است بخصوص با اون کیسه شکمی و جهش های جفت پای عالی که فکر کنم پرش دو میدانی از حرکات این حیوان الهام گرفته شده است و اونو متفاوت تر از همه حیوانات دیگر کرده است.و چقدم ریلکس و در آرامش کامل در حال استراحت کردن است! این گوسفندا هم انگار گوسفند مریخی هستن و خیلی قیافه و شکلشان بز مانند است خخخ. اون شتر هم که خیلی خسته اس میفهمی خسته اس! اینکه چهار زانو نشسته و گردنشو صاف دراز کرده و خوابیده هم در نوع خودش برام جالب بود. تا بحال شتر را در حال خواب ندیده بودم.اینم از الطاف بی پایان سفرنامه است که چیزهایی رو تجربه می کنیم که ممکن بود هرگز نتونیم تجربه کنیم. این گور خرم خیلی خدایی بامزه است انگار لباس ورزشی پوشیده منتظره تعویضش کنن بره داخل زمین خخخ جالبه جوراباش یک طرحن و بدنش یه طرح دیگه عین لباسهای ورزشی!
…………………………………………….
ساختن این ماکت با لباس محلی چقدر ایده جالبیه برای گردشگران. خیلی ایده های ساده و کم هزینه هست که کلی میتونه باعث رونق گردشگری و جذب توریست بشه و به تبع رونق اقتصاد و افزایش سرانه درآمد مردم و کاهش بیکاری. من خودم به هر منطقه از کشورمان سفر میکنم دوست دارم با لباس محلی آنجا عکس داشته باشم و این ایده چقدر کار رو راحت و کم هزینه کرده است. نه دغدغه آتلیه و پیدا کردن عکاس و داری نه دغدغه اینکه لباس ها اندازه تنت هست؟ تمیز هست؟ و … و به این میگن آسان شدن برای آسانی ها.
……………………………………….
استاد اصلا رانندگی در این جاده ها روح آدم و تازه میکنه.عجیب با روح و روان آدم بازی میکنه. اینجور مواقع بی اختیار در دلم نان استاپ فقط میگم خدایا شکرررررت؛ خدایاااا شکررررررت. البته صدای موزیکم بلنده و حرکات موزون پشت فرمان و تذکرهای همسر جان که حواست به جاده باشه و سربسر گذاشتن های شینا و کلی خندیدن حال خوب و صفا؛ به به به به.خدایی تصور این مکان بهشتی و زیبا آنهم در کنار جاده در تخیل آدم هم نمی گنجه! مگه داریم؛ مگه میشه! اصلا انگار سالها طراحی شده و روش کار شده باشه و بگند بفرمائید جناب عباسمنش افتتاحش کنید! نوش جووونتون؛ گوارای روح و وجودتون که لایق بهترینهائیت، یهویی یه کف مرتب به افتخارتون!
اصلا من از تمیزی این فضا حیرانم بخدا!!! انگار نه انگار پای بشر به این فضا خورده باشه! هر جا میری از خونه خودت تمیز تر؛ اگه اینجا بهشت نیست؛ چی میتونه باشه؟ (استیکر تفکر).
بخدا این چمن ها از چمن ورزشگاه های ما که هزینه میلیاردی میشه براشون بهتر و باکیفیت تره. آقا ما پارسال محوطه ادارمون که نصف اینم نمیشد چمن کاری کردند. سه بار هزینه کردند و آخرشم چمن نشد که نشد به این خوبی خخخ. واقعآ استاد تجربه هایی رو که با تراکمپر تجربه میکنی با هیچ چیز دیگه نمیشه تجربشون کرد. اصلا تصور کن یه شب خوابیدن در این فضا آنهم به گرمی و نرمی و راحتی و فول امکانات شبی چند؟ میشه واقعآ قیمت گذاشت؟! اینها جز هدایت و لطف و عمل به الهامات خداوند چی میتونه باشه؟ واقعآآآآآ خدا رو صد هزاررررر مرتبه شکررررت بقول پاکیزه جان کرورررر کرورررر خخخ
………………………………
دیدن این خونه های تایمی باز یه ایده جالب دیگه در زمینه گردشگری است. تصور کن از این خونه های پیش ساخته لوکس در مناطق بکر و کنار دریا برای رونق گردشگری استفاده بشه بخصوص در بهار و تابستان که ازدحام گردشگر زیاد است. چقدر میتونه راهگشا باشه؛ چقدر میتونه مردم رو از تخریب طبیعت و ساخت و ساز غیر مجاز برای داشتن و تجربه یک ویو زیبا منصرف کنه. این ایده های سازنده است که باید توسط دولت حمایت بشه و بجای اینکه به مناطق بکر کشور اینگونه دست درازی بشه؛ یه اقدام سازنده میتونه بازی برد_ برد باشه هم برای مردم و هم برای محیط زیست. استاد در منظقه ما چون کوهستانی و جنگلی است در ایام عید بعضی ها از این خانه های پیش ساخته برای لذت بردن در طبیعت استفاده می کنند ولی کیفیت این خانه ها واقعآ قابل مقایسه نیست.
……………………………………….
بریم سراغ قانون سلامتی و خوردن یک نهار ساده و سریع با هنرمندی مریم جان. این ایده درست کردن همبرگر ها به شیوه دونات برام جالب بود و این کمک میکنه به پختن بهتر و سریعتر همبرگر که ازین به بعد میخوام از این ایده در پختن همبرگرهام استفاده کنم. جالبه استاد منم دقیقآ 8 همبرگر همیشه برای یک وعده غذایی استفاده میکنم ولی همبرگرهای من در مقایسه با شما یکم پهن تر با قطر کمتر است. نووووش جووووون هر دوتاتووووون.
……………………………………..
استاد مسیرهای تریل پیاده روی در طبیعت که در فایلهای سفرنامه دیدیم واقعآ بی نظیرن. این نشون میده چقدر اهمیت داره ورزش کردن و سلامتی. چقدر اهمیت داره راحتی و در دسترس بودن امکانات برای عامه مردم در این کشور ثروتمند. و این ایده که سطح مسیر رو با چوب و پوسته خرد شده تنه درخت ها و یا با پوشال پوشوندن دیگه واقغآ آدم چی میتونه بگه جز اینکه آقاااا دمتون گرم. این باعث میشه حتی موقع بارندگی گل و لای ایجاد نشه و بشه راحت پیاده روی کرد. این مسیر تریل هم منو برد به مسیر تریل جنگل تیلاکنار متل قو که بسیار بکر و آرام و جذاب بود. خدایاااا شکرررت بابت اینهمه نعمت و زیبااااایی. مریم جان از زیبائی های شهرستان بافت و خبر گفتند و این خواسته در من زنده شد که حتما سفر به کرمان را در برنامه مسافرت هایم قرار بدم. استان کرمان و بندر چابهار در لیست سفرهام هستند و مابقی استان های کشور رو تقریبا گشته ام. که ااینم به امید خدا تجربه خواهم کرد. واقعآآآ آدم از دیدن زیبائی های این فایل سیر نمیشه؛ مریم جان هم در تصاویر زیبایی که استاد دارند می گیرند مثل تصاویر زیبایی که ثبت می کنند،زیبا هستند و از همینجا ازشون تشکر می کنیم و بهشون خداقوت میگیم.
استاد این تجربه خرید گوشت رو فک کنم تمام کسانی که دوره قانون سلامتی رو اجرا می کنند به نوعی داشته باشند. من با اینکه گوشت چرخ کرده و قلمه رو از یه جا و گوشت کبابی رو از جای دیگه تهیه میکنم و بصورت یکجا از یجا تهیه نمی کنم ولی یروز قصابی که در روستاست و قلمه و گوشت چرخ کرده ازش میخرم با شوخی بهم گفت تو اندازه تمام روستای ما گوشت مصرف میکنی و منم با شوخی بهش گفتم تازه این فقط برای ینفره و خانم و دختر من مثل بقیه غذا میخورند.
استاد هر بار که گوشت گریل میکنید؛ همسرمو صدا میزنم میگم بیا این گوشتو ببین چون از من واردتره! در خرید گوشت و اونم همیشه میگه این گوشت با گوشت ما فرق میکنه و گوشت گاو است و الان که گاو وحشی رو نشون دادی حرف ایشون تائید شد و این تصاویرم نشونش دادم. ما بیشتر گوشت گوسفندی استفاده می کنیم و گوشت گاو با این کیفیت و بسته بندی من تا بحال ندیدم.
…………………………………..
اصلا زیبائی های این فایل تموم نشدنیه خدای من. دیدن این برج های زیبا و این شهر زیبا دیگه زیبائی های این فایل رو تموم کرد. چقدر لذت بردم از معماری این شهر! خدای من مگه میشه مگه داریم این همه هارمونی و زیبایی. رنگ برج ها و ساختمونها همه به رنگ شکلاتی یا کرمی (من تو رنگ ها تبحر ندارم و همسرمم همیشه منو دست میندازه ازین بابت و سربسرم میذاره امیدوارم درست گفته باشم شما نیاین سربسرم بذارین خخخ) .
این غروب زیبااااام اون دور دورها چه دلبری کرد خدای من! خدایاااا شکرررت که امروز این فرصت رو به من دادی که این تصاویر زیبا رو ذره ذره نوش روان و روحم کنم و چقدر احساس خوب ازین تصاویر دریافت کردم خدایاااا کرور کرور شکرررت. این آهنگ زیبا رو برام تجسم بزرگی خداوند است و به زبان لری؛ تقدیم شما استاد گرانقدر و مریم جان بخاطر همه الطافتان و تقدیم به همه عزیزانم که این کامنت رو خوندن.یا حق
ممنونم از لطف و محبتتون دوست عزیز. شما وجود و نگاهتون زیباست که این زیبائی ها رو می بینید زیرا بقول شاعر از کوزه همان تراود که در اوست!
راجع به خوندن آهنگ با حرفتون کاملا موافقم و خودمم در خواندش یکم مشکل داشتم که این بر میگرده به نداشتن اصوات در اینگونه رسم الخط ها که تلفظ کلمات رو سخت میکنه و چه کار خوبی کردین آهنگ و گوش کردین و موسیقی اصیل لری رو مهمون روح و جانتان کردید. گوارای وجوووود دوست عزیز. در پناه خداوند شاد باشید و سلامت و ثروتمند.یا حق
الهی الهی، ای یگانه فرمانروای قدرتمند همه کیهان، کمکم کن باور کنم، و بپذیرم، و ایمان بیاورم و آرام باشم از اینکه تو با همه قدرت بینهایتت مدافع منی، همانگونه که فرمودی «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا» و همواره همراه منی و مرا تنها نمیگذاری آنگونه که فرمودی «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» و وعده دادی که مرا هدایت کنی که همانا هدایت همواره از سوی توست و هر کس از هدایت تبعیت کند نه ترسی بر اوست و نه غمی «فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» خدایا خدایا، ای رب بینهایت من، کمکم کن در مسیر تو پایدار و ثابت قدم بمانم و وعده حق تو را بپذیرم که «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» و وعده دروغ و نجوای شیطان را از من دور کن که همانا او دشمن آشکار است و تویی که بر من آگاه و بینایی «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همچنین دوستان نازنینم در این سایت.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت این روز زیبا و پر از نعمت. الهی صد هزار مرتبه شکر.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه سرسبزی و زیبایی و فراوانی. پرواز درون بچه ابتدای فایل همه زیبایی بود و نظم و احساس خوب. چقدر خیابون ها و پارکینگ ها منظم بود،و همینطور مزارع و سرسبزی اونها. وقتی درون داشت رد میشد پیش خودم فکر میکردم فقط خداوند میدونه چند تا دونه ذرت از این مزرعه قراره برداشت بشه و هر کدوم قراره سر از کجا در بیاد. ذرتی که توی آمریکا کشت میشه زرق یه بنده خدایی میشه در سوی دیگر این سیاره. و کی به جز خداوند عالم و آگاهه. یه وقتایی درخواستهای ما اینجوریه ولی ما نتیجه نهایی رو نمیبینیم تا وقتی خواسته توی زندگی مون ظاهر بشه. مثلا امروز این فایل مزرعه ذرت رو میبینیم، در حالیکه ممکنه توی این لحظه محصول برداشت شده و توی مسیر کارخونه است. و بعد کنسرو میشه و میره بارگیری میشه توی کشتی، و بر حسب اتفاق این کشتی میاد خاورمیانه و اون محموله به سبد غذایی ما راه پیدا میکنه. و وقتی داریم سالاد سبزیجات سفارش میدیم دیگه اصلا نه میدونیم و نه یادمون میاد که چه موقع اینو درخواست کرده بودیم…
شاید ماشینی رو که ما دیروز درخواست کردیم، الان ورقهای بدنه اش درحال خروج از ذوب آهن باشه، و توی یه کارخونه دیگه رنگش داره ساخته میشه، لاستیکهاش یه جای دیگه داره ساخته میشه. یا خونه ای رو که درخواست کردیم الان سیمان مورد نیازش در حال آماده سازی و بسته بندی شدن باشه. و یه کارخونه دیگه داره آجر و سرامیکش رو تولید میکنه … اینجا باید بیاد بیاریم «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ» در مسیر خواسته مون ثابت قدم باشیم و احساس مثبت مون رو حفظ کنیم و اجازه ندیم نجواها و افرادی که به قدرت و قانون خداوند یقین ندارن ما رو پایین بکشن.
خدایا کمکمون کن در این مسیر ثابت قدم و صبور باشیم و احساسمون رو خوب و مثبت و توحیدی نگه داریم.
اینقدر سفر به دور آمریکا دیدیم که به شخصه وقتی یه قسمت جدید میاد دلم برای آمریکا تنگ میشه مثل کسی که سالهاست از خونه و سرزمین خودش دوره. و من همیشه دلتنگ و مشتاق این سرزمین زیبا هستم.
خب میرسیم به یکی از حیوان مورد علاقه من که اگه امکانشو داشتم بعنوان حیوان خانگی انتخابش میکردم، کانگرو های زیبا و دوست داشتنی، شاید یکی از دلایلی که اینقدر کانگرو رو دوست دارم سریال اسکیپی بود که زمان بچگی مون از تلویزیون میدیدم.
خب از اونجایی که نامبرده اول کنجکاوی و فضولی بدنیا اومده بعداً دست و پا در آورده ،رفتم در مورد کانگورو ها سرچ کردم. این بزرگوار با این جثه اش وقتی بدنیا میاد از یه موش هم کوچیکتره. مادرش میخوابه، و این بچه کانگرو فسقلی با حس بویایی روی بدن مادرش حرکت و خودشو به کیسه مادرش میرسونه و تا شش ماه اونجا زندگی میکنه. شگفتی خلقت رب العالمین به همینجا ختم نمیشه و خودم متعجب شدم که کانگرو مادر چهارتا نیپل برای شیر دادن به بچه خودش داره و هر کدوم یه نوع شیر با مواد مغذی متفاوتی به بچه میده. و با رشد بچه کانگرو اون شیرها باز هم عوض میشن و متناسب سن بچه میشن. توی خیلی از کشورها و شهرها و ایالتها نگه داری کانگرو ها ممنوعه، بعضی نقاط با مجوز میشه نگهداریشون کرد. بومی استرالیا هستند. توی تاسمانی حتی میشه کانگرو رو شکار کرد، ولی اجازه نداری نگه داریشون کنی.چندتا از ایالتهای آمریکا با مجوز اجازه نگهداری میدن، ولی فلوریدا جز ایالات ممنوعه است. میگن وقتی اولین دریانوردان انگلیسی به سواحل استرالیا رسیدن و از بومیان اونجا پرسیدن اسم این موجود چیه، اونها در پاسخ گفتن کانگرو کانگرو، یعنی نمیدونم چی میگی. آقا وات ایز یور نیم این موجود چیه؟ کانگرو کانگرو (ایموجی خنده فراوان)
خب معرفی میکنم شما در حال نگاه کردن به دو تا «نمیدونم چی میگی» هستین.
این خانمه که مسئول نگهداری از کانگرو ها بود، چقدر زبان انگلیسیش خوب بود (از اتاق فرمان اشاره میکنن متولد خاک آمریکاست) خب هر چی زبانش خوب بود دیگه، خیلی هم خوش اخلاق بود. استاااااااااااااااااااد ، ببییییییییییین ، این خانم راهنما هم فهمید شما چقدر سوالات خوب میپرسید.
راستی به بچه کانگرو میگن «جویی joey » خانمه میگفت کانگرو نر به لحاظ جسمی دو برابر ماده ها بزرگ میشن، و خیلی حیواناتی هستن که از قلمرو شون و بچه هاشون مراقبت میکنن. من خودم همیشه فکر میکردم کانگرو ها همواره در حال ورجه وورجه و بالا پایین پریدن هستن، الان دیدم یه تنبل خوابالو هستن عین پانداها. «نمیدونم چی میگی خوابالو» پاشو یه دوتا پشتک وارو بزن پسر. ببین یه لحظه هم که زل میزنه به دوربین یه حسی توی نگاهش هست که «جان مادرتون ولم کنید بذارید بخوابم، پشت کمرم میخاره یکی بیاد پشت کمرمو بخارونه، حال ندارم» آخرش هم خوابید.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت ارزشمند تراک کمپر، استاد عباس منش در مورد لذت بهرمند بودن از نعمت تراک کمپر صحبت میکنن، که شما هر جا دلت خواست میتونی بزنی کنار. حالا نکته ماجرا برای من چی بود. من دیروز و پریروز کلی یوتیوب رو سرچ کردم و کلی کلیپ دیدم در مورد تراک کمپر های ایرانی. کلی افراد ماشینها شون رو تبدیل کردن به کمپر، از ون و مینی بوس گرفته ، تا کامیون ایسوزو و آمیکو، تا حتی وانت آریسان و مزدا دوکابین. و من چقدددددددررررررر ذوق زده شدم که آقااااااااا ببین ببین میشود. کلی ایده گرفتم کلی جاها میگفتم اگر این کار و این کار رو میکردن کمپرشون موثرتر و کاربردی تر میشد، از طرفی هیچکدوم به پرفکتی تراک کمپر استاد عباس منش نبود.
این فایل پر از نکات مثبته من کدومشو بگم یکی دیگه جا نمونه.
ببینید همین میزو صندلی های چوبی توی اسپاتی که استاد توقف کردن میتونه ایده اقتصادی باشه. چوبی، مقاوم و بادوام، ساختش آسون، ولی کاربردی. چندان ابزار پیچیده ای هم برای ساختش نیاز نیست.
یا اون ایده خونه های بسیار زیبا و جذاب روی تریلر. واقعا چقدر ایده عالی بود. این خونه ها خیلی حس خوبی داشتن. استاد من توی شرایط شما بودم احتمال داشت دو سه تاشو بخرم ببرم توی پارادایس مستقر کنم اطراف دریاچه.
استاد من بیام آمریکا تا مدتها تو کف ماشینها هستم. هر چی ببینم ذوق مرگ میشم. أأأأأععع کادیلاک اسکالاید ، أأأأأععع دوج رم 3500 ، أأأأأععع دوج چارجر ، أأأأأععع فورد ماستنگ، أأأأأععع شوی سیلورادو، أأأأأععع موتور ایندین، أأأأأععع سایر موارد….
تریل پیاده روی بسیار بسیار بسیار عالی و دلچسب و خواستنی بود. و زیبایی ها و شگفتی های طبیعت که انسان رو بیاد قدرت و زیبایی خالق خودمون میندازه.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه فراوانی و وفور نعمت توی این سرزمین.
منظره زیبای غروب و ابرها شگفت انگیزه،شگفت انگیزه. عصرِ چند روز پیش،توی محل کار، آخر شیفتم بود داشتم غروب رو نگاه میکردم. اینقدر بینظیر و شگفت انگیز بود که خوندن کتاب رویاها رو متوقف کردم و فقط داشتم ابرها و غروب خورشید رو نگاه میکردم. انگار آدم از دور دست درحال دیدن یک جهان دیگه است. جهانی پر از شگفتیهای راز آلود که دلت میخواد واردش بشی و ازش لذت ببری.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
دوستان عزیز هم اکنون وقت آماده شدن برای رفتن به سر کاره. براتون از درگاه خداوند بهترین نعمتها رو درخواست میکنم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
سلام و درود رب العالمین به شما دوست عزیزم حمید عزیز
حمید جان با قلبم و با تمام وجودم ازت ممنونم و سپاسگزارم که اینقدر زیبا می نویسی
من اومدم تو این صفحه از سایت از خداوند درخواست کردم که یکی دوتا کامنت بخوانم که قلبم رو آروم کنه
آخه چند وقتی هست دچار تضادی سنگین شدم که خیلی ایمانم رو می خواهد سست کنه و نجواهای شیطان بی نهایت زیاده !!
ولی به لطف خدای مهربان با این که می ترسم میزان ایمانم بیشتره و دارم در حد توانم تا اونجایی که می توانم ورودی هام رو کنترل می کنم و دیگه حتی یوتیوب هم نمیرم حتی سعی می کنم جلوی میلم رو بگیرم و آهنگ هم گوش ندهم
چون میدونم که الان تو یک برههی حساس هستم که جهان داره سرند می کنه
یعنی قشنگ حس می کنم که با توجه به کارکردن های قوی ای که طی حدوداً یک ماه گذشته روی خودم داشتم
و
احساس غالبم در طی این یک ماه خوب بوده
و از همه مهمتر
و از همه مهمتر
وووو از همه مهمتر سعی کردم همواره در این حدوداً یک کاه تسلیم باشم و در برابر انبوهی از تضاد ها!! ، دائماً این آگاهی رو با خودم تکرار کنم که ببین محمد این قسمت ها که نشونست (چیزهایی که می فهمیدم با عقل محدود خودم) و در مورد چیزهایی هم که با عقل محدودم نمی فهم سر سپرده باشم و دائماً به خودم بگم ببین محمد چیزی که وظیفهی توعه اینه که بدونی دقیقاً چی می خواهی؟ و دقیقاً برای چی اون چیز رو می خواهی… اینکه چه جوری بهش برسی به تو ربطی نداره :)) اون کار خداست :) توی کار خدا دخالت نکن فقط تسلیم هدایت های الله باش
خلاصه… امشب درست زمانی که داشت نجواهای شیطان زیاد میشد که آرهههه کدوم خدا؟؟ کشک چی؟؟ دلت خوشه بدبخت و… (خودتون میدونید دیگه اگه ذهنم رو رها می کردم چه جهنمی برایم می ساخت)!!!
درست در همین زمان با اینکه یه کمی غیر منطقی بود
ولی خدا رو شکر چون این چند وقت روی باورهایم کار کردم و بیشتر تسلیمم
به حرف قلبم گوش دادم و اومدم توی این صفحه
و اول دیدگاه سعیده خانم رو خواندم بعدش هم حسم گفت اومدم دنبال اسم شما گشتم دیدگاهت رو پیدا کردم و دیدگاه شما رو خواندم
و اینجا بود که باز قلبم کلی آروم شد
چون از زبان سعیده خانم و شما خدا کلی حرف باهام زد
الهی الهی، ای یگانه فرمانروای قدرتمند همه کیهان، کمکم کن باور کنم، و بپذیرم، و ایمان بیاورم و آرام باشم از اینکه تو با همه قدرت بینهایتت مدافع منی، همانگونه که فرمودی «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا» و همواره همراه منی و مرا تنها نمیگذاری آنگونه که فرمودی «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» و وعده دادی که مرا هدایت کنی که همانا هدایت همواره از سوی توست و هر کس از هدایت تبعیت کند نه ترسی بر اوست و نه غمی «فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» خدایا خدایا، ای رب بینهایت من، کمکم کن در مسیر تو پایدار و ثابت قدم بمانم و وعده حق تو را بپذیرم که «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» و وعده دروغ و نجوای شیطان را از من دور کن که همانا او دشمن آشکار است و تویی که بر من آگاه و بینایی «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
یا مثلاً اونجایی که شما گفتی…
اینجا باید بیاد بیاریم «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ» در مسیر خواسته مون ثابت قدم باشیم و احساس مثبت مون رو حفظ کنیم و اجازه ندیم نجواها و افرادی که به قدرت و قانون خداوند یقین ندارن ما رو پایین بکشن.
خدایا کمکمون کن در این مسیر ثابت قدم و صبور باشیم و احساسمون رو خوب و مثبت و توحیدی نگه داریم.
من چقدر خوشبختم که با همچین خدای هادی ای به طور دائمی در ارتباطم
خدای مهربانم ازت ممنونم و اعتراف می کنم اگه زندگیم به اینجا کشیده خودم مقصرم که تا به امروز ایمانم کم بوده و تغییر نکردم!!
ولی دیگه بسه هرچی ضربه خوردم و له شدم و سرمم بالا نیاوردم وقتی تو اینقدر مهربونی که وقتی فقط یک ماه من رو خودم کار کردم و اینقدر اتفاقات خوب برایم رقم زدی که یه دفتر صد صفحه ای هم کمه اگه بخواهم بنویسم
(تازه تعهدم با تمام وجودم نبوده و بعضی از جاها هم از دستم در میرفت)
وقتی تو اینقدر پایه ای برای تغییر زندگی من ولی خودت برای من تصمیم نمی گیری (که این هم به خاطر عادل بودنته، عاشقتم) و قدرت بی انتهای خلق زندگیم رو به خودم دادی خب من چرا حرکت نکنم؟
چرا نسازم زندگی دلخواهم رو…
حمید جان یه قدرت دیگه ای یه کَسِ دیگه ای بود که این ها رو نوشت
باور کن من فقط وسیله بودم
ولی دوست داشتم بهت بگم چطور با این آیات و با این حرف ها حالِ من رو به یک پله حال بهتر رسوندی
من عاشقتم برادر راه دور من
الان هم دیگه نمیرم برای نوشتن برای سعیده خانم
الان میرم برای پیاده روی چند ساعته و گوش دادن با عشق به جلسه 4 قدم 5 که عاشقشم
مهم نیست کی برگردم خونه
مهم نیست که هوا سرده یا نه….
اصلاً مهم نیست که فردا می خواهم برم سر کار
چیزی که مهمه اینه که من می خواهم با حال عالی برگردم بیام خونه و بخوابم :))
خداوند یار و نگهدار و هدایتگر همهی ما باشه به سمت زیبایی های بیشتر
وقتی با عشق کامنت حمید جان و سعیده عزیز و بقیه بچه هارا دیروز خوندم
دوباره یه سر به سایت زدم و هدایت شدم به پاسخ شما دوست عزیز
چقدر جالب بود الان یه 10 روزی میشه جلسه چهار قدم 5 را روزی ده بار گوش میدم و از گوش دادنش سیر نمیشم به خدا
و چه همزمانی جالبی
و هر چی گوش میدم به قول استاد یه چیز دیگه یاد میگیرم
یاد چند روز پیش افتادم که فاطمه جان خواب دیده بود استاد یه کیف جیبی بهم هدیه داده و به من گفته که این بزرگترین گنجی هست که بهت هدیه دادم
و منم بازش کردم دیدم یه قرآن جیبی
یه دوروز از اون خواب گذشت و من وقتی کامنت حمید جان را خوندم که درباره کتابهای الکترونیکی استاد گفته بود
که خیلی گرانبهاست و یادمه سر کار بودم که انگاری یک صدای بلندی از درونم شنیدم که گفت این کتابها همون گنجهایی هست که بهت هدیه دادم و تو هنوز اون طور که باید نخوندیش.
فاطمه جان خریده بود چگونه فکر خدا را بخوانیم و منم کتاب رویاها را خریده بودم
همون لحظه سه فصل دیگش را خریدم به همراه کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم و به خودم قول دادم در اولین فرصت مثل حمید جان پی دی اف ش را چاپ کنم و لذت داشتن این گنج را که در اون آیه های نورانی قرآن گفته شده را داشته باشم.
من بعد میتونم بگم 10 سال که از خداوند درخواست انس با قرآن را گرفته بودم به طرز شگف آوری هدایت شدم به صدای نورانی
امیر حسین ساجدی
سوره یس
سوره واقعه سوره زاریات
سوره قمر
ایه ماودعک ربک و ما قلی
و….
و..
که حتما با هنسفری گوش میدم
بسیاری از تلاوتهای ایشون به دلیل گزاشتن آهنگ و سه بعدی بودنش مجوز نگرفته.
نمیدونم ولی احساس کردم این هدیه ارزشمند که من ده ساله دنبالش هستم را اینجا بیام بگم برای حمید جان و شما و هر کسی که به خوندن این کامنت هدایت میشه.
به خدا اوایلش آنقدر با صدای نورانی این آدم اشک ریختم و الانم با هر بار گوش دادنش به آسمونها میرم و واقعا از زمین کنده میشم که اینقدر قلبم را آروم میکنه.
پسر چقدر تو خوبی!!! چقدر کامنتات عالیه ن. دست گلت درد نکنه،عالی مینویسی ؛ هم خیلی بامرامی!!!
ادب و نزاکتت بسیار جلب توجه میکند. خدا را شکر که هدایت شدم به این سایت بهشتی که توش پر از انسانهای وارسته و فرهیخته مثل شماست.
همچون خانواده جناب خانکی عزیز. سرور گرانقدر اسدالله زرگوشی گرامی. استاد سید حبیب حافظان و همسر محترمشون.
خانمهای محترم شهریاری یوسفی مرادی همت حیدری بارکزی و هزاران هزار مشعل فروزان که روشنی بخش این مسیر الهیاند!!!
دم همتون گرم انشالله که به طفیلی شما عزیزان روز به روز مدار ما هم افزایش یابد و همچون شما گرانقدران به خورشید فروزان این سایت الهی نزدیک و نزدیکتر گردیم!!!
برایتان از خداوند مهربان شادی سلامتی خوشبختی و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم و به دستان مهربانش میسپارمتان خدانگهدار
سلام و درود به شما جناب حرفت عزیز برادر بزرگوارم، خیلی ممنونم از لطف و محبت شما. و اینکه زمان گذاشتین برام پاسخ نوشتین خیلی برام ارزشمنده، و بسیار از شما قدردانی میکنم.
داستان هدایتتون رو خوندم. و چقدر لذت بردم مخصوصاً اونجایی که در مورد روزه داری در ماه رجب و رمضان نوشته بودین این رو یه نشانه دیدم. چون من هم ماه رمضان رو خیلی دوست دارم به حدی که وقتی بیاد ماه رمضان میافتم ناخودآگاه اشکم سرازیر میشه که نشان از اشتیاق فراوان و دلتنگی من برای ماه رمضان. و وقتی پایان رمضان میرسه وداع با ماه رمضان برام خیلی سخته، به تعبیر دعای 45 صحیفه سجادیه (وداع من عز فراقه علینا، و غمنا و اوحشنا انصرافه عنا) وداع با کسی که فراق او بر ما بسیار سنگینه ، و دوریش مایه غم و وحشت ماست.
یه وجه تشابه توی داستان هدایت شما و سرگذشت خودم دیدم و اون این بود که من هم مثل شما اساتید مختلفی رو دنبال کردم و کتابهای مختلفی رو هم خوندم. حتی یه دوستی بهم گفته بود تمرکز بذار روی فایلهای استاد فلانی ، چون (استاد) عباسمنش خیلی خوب نیست، اون داره توی آمریکا صحبت میکنه ، حرفهایش بدرد ما که توی ایران هستیم نمیخوره، و من رفتم یه دور کامل زدم، کلی کتاب خوندم، کلی استاد مختلف، سمینار مختلف و یه تکامل چهار ساله رو طی کردم و وقتی دست تسلیمم رو آوردم بالا خداوند از طریق دستانش منو هدایت کرد به سایت استاد عباس منش. و تازه فهمیدم «آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم ؛ یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم»
الان حدود دو ساله دارم شاگردی استاد عباس منش رو میکنم و هنوز مشتاقترم بیشتر و بیشتر یاد بگیرم. من هیچکدوم از کتابها و اساتید قبلی رو اینقدر مدت دنبال نکردم، چون از یه جایی به بعد دیگه صحبتها شون منو جذب نمیکرد. ولی من پتانسیلشو دارم یه فایل تکراری استاد عباس منش صد بار گوش بدم و چند وقت بعد که دوباره همون فایل رو گوش میدم اشک شوقم سرازیر باشه. هیچ استادی اینقدر در مورد خدا حرف نزده، تا چه برسه که توحید رو اصل و اساس همه نعمتهای الهی اعلام کنه.
از شما بینهایت سپاسگزارم جناب حرفت. شما هم اسم برادر بزرگترم هستین. پدرم همیشه این قسمت از آیه 73 سوره هود رو برامون میخوند «إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ».
از شما بینهایت سپاسگزارم که کامنتتون انگیزه بخش شد برام تا من هم دوباره شروع کنم به نوشتن و پاسخ دادن به کامنت های دوستان عزیزم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
وقتی با عشق کامنت حمید جان و سعیده عزیز و بقیه بچه هارا دیروز خوندم
دوباره یه سر به سایت زدم و هدایت شدم به پاسخ شما دوست عزیز
چقدر جالب بود الان یه 10 روزی میشه جلسه چهار قدم 5 را روزی ده بار گوش میدم و از گوش دادنش سیر نمیشم به خدا
و چه همزمانی جالبی
و هر چی گوش میدم به قول استاد یه چیز دیگه یاد میگیرم
یاد چند روز پیش افتادم که فاطمه جان خواب دیده بود استاد یه کیف جیبی بهم هدیه داده و به من گفته که این بزرگترین گنجی هست که بهت هدیه دادم
و منم بازش کردم دیدم یه قرآن جیبی
یه دوروز از اون خواب گذشت و من وقتی کامنت حمید جان را خوندم که درباره کتابهای الکترونیکی استاد گفته بود
که خیلی گرانبهاست و یادمه سر کار بودم که انگاری یک صدای بلندی از درونم شنیدم که گفت این کتابها همون گنجهایی هست که بهت هدیه دادم و تو هنوز اون طور که باید نخوندیش.
فاطمه جان خریده بود چگونه فکر خدا را بخوانیم و منم کتاب رویاها را خریده بودم
همون لحظه سه فصل دیگش را خریدم به همراه کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم و به خودم قول دادم در اولین فرصت مثل حمید جان پی دی اف ش را چاپ کنم و لذت داشتن این گنج را که در اون آیه های نورانی قرآن گفته شده را داشته باشم.
من بعد میتونم بگم 10 سال که از خداوند درخواست انس با قرآن را گرفته بودم به طرز شگف آوری هدایت شدم به صدای نورانی
امیر حسین ساجدی
سوره یس
سوره واقعه سوره زاریات
سوره قمر
ایه ماودعک ربک و ما قلی
و….
و..
که حتما با هنسفری گوش میدم
بسیاری از تلاوتهای ایشون به دلیل گزاشتن آهنگ و سه بعدی بودنش مجوز نگرفته.
نمیدونم ولی احساس کردم این هدیه ارزشمند که من ده ساله دنبالش هستم را اینجا بیام بگم برای حمید جان و شما و هر کسی که به خوندن این کامنت هدایت میشه.
به خدا اوایلش آنقدر با صدای نورانی این آدم اشک ریختم و الانم با هر بار گوش دادنش به آسمونها میرم و واقعا از زمین کنده میشم که اینقدر قلبم را آروم میکنه.
عاشقتونم.
حمید جان در یه دوره ای خیلی خوندن کامنتهات کمکمکرد
بابت ایه اول کامنت تون سپاسگزارم که یادم میندازه بودن ما الان دراین بهشت فقط وفقط کارخدا بوده وبس
و هرلحظه سپاسگزارم از بودن دراین مسیر درست وهدایتی.
بریم سراغ اطلاعات شما از کانگوروها و ترجمه شما از مکالمه اون خانم متولد خاک امریکا واستاد جان که عالی نوشتین و از( نمیدونم چی میگن) رسیدیم به( حالا فهمیدم چی میگن) خیلی سپاسگزارم که برای ما گره گشایی کردین ودم شما گرم .
خیلی لذت بردم از بیان احساس تون نسبت به اون خونه ها و بودن در کشور آمریکا و گفتن أأأأأععععع.
خلاصه انرژی کامنت تون بالا بود آقا بالا و ما خانوادگی دریافت کردیم .
الهی که همیشه سالم و شاد و ثروتمند باشین ان شاالله
خدارو سپاسگزارم که در مدار خوندن کامنت شما قرار گرفتم. بسیار حس ناب بندگی داشت کامنتتون، واقعا با هیچ پارامتری نمیشه لذت با خدا بودن رو اندازه گرفت. من داستان هدایت شما رو در پروفایلتون خوندم و کاملا درک کردم. چون منم تمام سرمایه زندگیمو از دست دادم اما با ارزشترین سرمایه ابدی ام یعنی توحید رو بدست آوردم و الان از هر نظر رو به رشدم. گرچه هر روز باید روی خودم کار کنم اما از اینکه رضایت درونی دارم و بقول شما بیخیالم و همه کارهامو سپردم به خدا و دوباره با خدای خودم آشتی کردم بی نهایت شکرگزارم.
حقیقتش اینقدر این کلمات ونوشتنشون برام لذت بخش بود وحالم دراون نیمه شب وصف ناشدنی که شک نداشتم هرکسی بخونه حالش عوض میشه
برای خودم هم اتفاق افتاده کامنت بعضی از دوستان اینقدر منقلبم کرده که چند بار خودنم واشک شوق ریختم
من خیلی خداروشاکر هستم در دنیایی که اکثرا دنبال حاشیه هستن من رو به جایی هدایت کرده که از خیلی مسائل دور شدم ومحیطی ایجاد شده که جز خوبی وحال خداگونه چیز دیگه ای نمیشه پیداکرد
اولا میخواستم براتون تو کامنت قبلی بنویسم که چقدرعکس پروفایلتون زیباست که نشد الان ازین فرصت میخوام استفاده کنم
وقتی عکسهای شما عزیزان رو کنار همدیگه میبینم که اینقدر عاشقانه زوجهای سعادتمندی هستید تحسینتون میکنم البته که شاگردهای استاد ومریم بانوی نازنینم قطعا باید همینطور باشن اگه نباشه جای تعجب
دوم سپاسگزارم به خاطر توجهتون به کامنت من
مطمئن هستم چون از اعماق وجودم کلمه به کلمه نوشته شد به دل شما عزیزان هم نشسته
خدارو خیلی شکر گزار هستم
بابت پیشنهاد سفر هم سپاسگزارم حتما فرصتی پیش بیاد تو ذهنم میمونه وخواهم رفت
بگو که خدا را فرمان برید و رسول را اطاعت کنید. پس اگر اطاعت نکردید بر او بار رسالت اوست و بر شما بار تکلیف خویش است، و اگر او را اطاعت کنید هدایت (و سعادت) خواهید یافت، و بر رسول جز ابلاغ روشن رسالت تکلیفی نیست.
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین کند، همان گونه که پیشینیان آنان را جانشین کرد، و قطعاً دینشان را که برای آنان پسندیده به سودشان استوار و محکم نماید، و یقیناً ترس و بیمشان را تبدیل به امنیت کند، [تا جایی که] فقط مرا بپرستند [و] هیچ چیزی را شریک من نگیرند. و آنان که پس از این نعمت های ویژه ناسپاسی ورزند [در حقیقت] فاسق اند.
سلام به استاد عزیزم،سلام به رفیق های غارحرای من،سلام به بانوی اول دربار،خانم شایسته ی زیبای من،اینجاست که شاعر میگه:
دل من عاشق چشم هاته،خوشگلی والا
عجب چشم هایی داری والا
تو با اون برق چشات،لرزوندی،دل مارا
لعبتیییی،هزار ماشالله…..
تو که میدونی چه زیبایی؛عروس همه گل هایی
تو خوشگل تر ازین هایی،تماشا داری والااااا
اینجا،همه باهم:
لعبتی…هزار ماشالله :))))
خداوند شمارو برای استاد و برای ما حفظ کنه که حضورتون سعادته …خدا میدونه با این همت شما در ساختن سریال سفر به دور آمریکا،چه کمکی به گسترشی به جهان توحیدی کردی…دست مریزاد استاد شایسته ی من …واقعا هزار ماشالله …
خدای عزیز وشیرین و دلبرم ،تو که نزدیکتر از رگ گردنمی،تو که جریان خیرو نور و سلامتی هستی،بنده ت به خودش ظلم کرده و با نخوردن درست مولتی ویتامین هاش،ناخواسته به ویروس ضعیفی،اجازه ی خدشه دار کردن سلامتش رو داده…شما مسکن من شو،انرژی من شو،سلامتی من شو و اجازه بده بهت وصل بشم و بنویسم،میدونم حتی همین صلات به قوی تر شدن نیروی دفاعی بدنم کمک میکنه…بسم الله …من آماده دریافت نور هدایتت هستم…
صبح دیروز،در راستای ظلم به خود و قدر عافیت ندونستن،با گوش درد راهی بیمارستان شدم،اونم شیفت لانگ یعنی صبح وعصر باهم …
به لطف خدای مهربان و درراستای مدار آسانی ها،طبق معمول تعداد نیرو زیاد،تعداد مریض کم…بخش استیبلِ استیبل …
انقدر که من فقط توی استیشن نشسته بودم،سرمِ آنتی بیوتیک به دست؛درحال نوشتن گزارش بودم …عملا کار خاصی نبود اما درد گوش هم ول کنم نبود ….
سعی میکردم بهش بی اعتنا باشم و اما رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون …
مدام همکارام میگفتن:سعیده رنگت مثل گچ شده،پاشو برو به آقای فلانی بگو شیفت عصرت رو آف کنه؛چه جوری میخوای تا شب شیفت وایسی؟
اینجا من2 تا راه داشتم،استفاده از قانون درخواست طبق آگاهی دوره ی عزت نفس یاشروع یک بازی توحیدی ….
با علم به اینکه میشه از راه اول استفاده کرد،من آگاهانه برای رشد ایمان خودم راه دوم رو انتخاب کردم!
گفتم اوکی،خدای عزیز و دلبر و قدرتمندم،نشون به اون نشون که تو آیه 73 سوره حج خودت گفتی:
ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمیتوانند آن را باز پس گیرند! هم این طلبکنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان
منم که ادعا میکنم،اگر جونمم بخوای برات میدم،گوش درد که بچه بازیه!
پس،اگر تو بگی تا شب که سهله،تا فرداصبح باید شیفت وایسی،من میگم چشم!
ولی اگر قراره شیفت عصرم آف بشه!تو منو آف کن!ولاغیر…!
این از اتمام حجت من با خدا،حالا وقت سالم در رفتن از نجوای شیطان بود!
که طبق معمول شروع کرد:
اگر آف نشی؟با این درد میخوای چه غلطی کنی؟بخش که استیبله،از هدنرست درخواست آف کن،اگرتو درخواست نکنی اون از کجا میخواد بدونه؟اصلا هربار دیدیش دستتو بزار روی گوشت بفهمه چقدر درد داری!بابا ی چیزی بگو،داری میمیری از درد…
منم هربار که یک چیزی میگفت بهش میگفتم:مگس مگس میدونی چیه؟اینی که تو میگی ازش درخواست کن قدرت خلق یک مگس هم نداره!من از خدای این انسان درخواست کردم،هرچی خدا بگه،گردنم از مو باریکتر!توهم برو رد کارت!پیشته…!
خلاصه نشون به اون نشون که شیفت صبح تموم شد و همکارای عصر اومدند…و مریض هامونم تحویل دادیم…منم آماده شدم برای داروهای عصر…از آف شدنم هم هیچ خبری نبود…هرچند با گوش کردن به قرآن خیلی از درد گوشم کم شده بود اما همچنان سنگینی و نشنیدن درست همرام بود …
هدنرسمم رفت لباسشو عوض کنه بره خونه …
شیطان هم اون وسط زبون درازی میکرد میگفت حالا تا شب اینجا بمون،حالشو ببر!منم بهش میگفتم انقدر اینجا وایسا،چرت وپرت بگو تا زیر پات علف سبز شه…من راضیم به هر تصمیمی که خدا برام بگیره …
که همون موقع هدنرسم اومد تو استیشن برای تقسیم مریض ها،ازم پرسید:عصرکارها کیان؟منم اسم بچه هارو گفتم!
با تعجب نگام کرد مگه تو لانگی؟گفتم آره دیگه،مگه نمیدونستین…؟
گفت هنوز گوشت درد میکنه؟میخوای آفت کنم؟گفتم گوشم بهتره خداروشکر ولی هنوز خوب نمیشنوم…
همزمان همکارم که نیروی اعزام شیفت عصر بودگفت:آقای فلانی،تورو خدا شهریاری رو آف کن،من بمونم توبخش که اعزام نفرستنم…
همه چیز کمتر از دوسه دقیقه اتفاق افتاد!
بدون هیچ درخواستی از طرف من ….5 دقیقه بعد من در حالیکه داشتم ایه الکرسی گوش میدادم …درحال رفتن به خونه بودم و جمع وجور کردن بساطم برای رفتن به گرگان وشروع مرخصی چند روزه …
به همین سادگی شیفت من آف شد…
درواقع هرچیزی که به خدا واگذار کنی،خیلی ساده انجام میشه…هرجام فقط روی عقل خودت حساب کنی…جهان هم میگه بخور تا بیاد…تا بدونی قدرت دست کیه ….
مثل درخواست من برای داشتن خونه ی شخصی توی گرگان و حساب کردن روی عقل ومنطق و حساب مالی خودم…
این شد که دیشب تا پامو گذاشتم توی خونه بابام…
تا گفتن سلام علیک،شروع کردن به شکایت!
تو اینجا دنبال خونه میگردی؟یعنی چی این کارا؟مردم چی میگن؟نمیگن تو دویست متر خونه،ی جا برای دخترشون نبود؟
درحالیکه داشتم به جمله هاشون فکر میکردم که چه جالب،متراژ خونه هم میتونه بهونه ی حرف مردم بشه،گفتم مادر من،دورت بگردم،من تازه رسیدم،بزار پامو بزارم توی خونه بعد شروع کن!الان اصلا وقت مناسبی نیست،کوتاه بیا!…
وبگو: پروردگارا، مرا به منزلی مبارک فرود آور که تو بهترین کسی هستی که به منزل خیر و سعادت توانی فرود آورد.
وسعی میکردم نجواهای شیطان رو با نتیجه های قبلی دفع کنم،که اگر من تونستم توی بخشی که بقیه دارندعین گرگ دارند بهم میپرند،همه رو به خدمت خودم دربیارم،اگر من میتونم راحت آف شدن شیفتم رو خلق کنم،اگر من میتونم وجهه ای از هدنرسم برانگیخته کنم که رفتارش با من،هیچ ربطی به رفتارش با بقیه نداره …
پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند!
این منم که باید درست از قانون استفاده کنم،اونوقت همین خانواده که انقدر مخالف منن،میشن حمایت گر من!
چون خدا همین پدر،همین مادره،اون خونه ای که من میخوامم باز جدا از خدا نیست،خودشه،من چقدر باور دارم میتونم خالق زندگیم باشم توی همه ی جنبه ها؟همونقدر کارها راحت پیش میره …
به قول مولانا:
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی
وی آینهٔ جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
تو آیه 76 مریم،خدا خیلی شیرین میگه،اونایی که میخوان به هدایت وصل بشن،من به نیروی هدایتشون اضافه میکنم:
و آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید، و اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ بازدهی نیکوتر است.
نسخه ی پرکتیکالش برای منِ سعیده که از نظر خودم هنوز یک قدم هم توی ایمان به هدایت پیش نرفتم چیه؟
همین قسمت 228 سریال …
استاد کلید به دست داره به من خونه نشون میده …میگه کدومش رو میخوای؟ببین و لذت ببر و درخواست کن…
منم میگم دم شما گرم…اون آخری برام کاربردی تره …چون هم تخت دو طبقه برای نیلانیکا داره …هم یک تراس داره میتونم اونجا میزو صندلی بزارم زیر آسمون پهناور خدا،شکرگزاریم رو بنویسم …
دیگه از هدایت چی داری سعیده…؟
نشانه ی امروز من: قسمت 45 سریال زندگی در بهشت،استاد میگه از فواید ثروتمند بودن اینکه ملک شخصی خودت رو داری…هرکاری دلت میخواد میکنی!ملک خودمه،اصلا میخوام آتیشش بزنم!!!
برای من که ایمان دارم تموم درودیوار این غارِ حرا،جادوییه،تو تموم چیزایی که میبینم و میشنونم و میخونم رد پای هدایت رو پیدا میکنم …
حالا اینکه میتونم مثل آف کردن شیفتم،براحتی آب خوردن،خونه ی شخصیم رو خلق کنم،بستگی به ایمان و عمل من داره ولاغیر…
دعا میکنم در ردپاهای بعدیم بیام و بنویسم چطور قدم به قدم،زندگی دلخواهم رو خلق کردم…
وعده ی خدا حقه و توی آیه 55 نور هم میگه در صورت ایمان و عمل صالح،من زمین رو به شما ارث میدم…
این از سمت خدا …
در سمت سعیده چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در قسمت های بعد ببینید….
(هم اکنون آهنگِ دیدید،دید،دید :) فوتبالیستا در بکگراند مغزم درحال پخشه و خودم رو میبینم که روی هوا،دارم شوت میزنم توی دروازه:) و باید منتظر بمونم شوتم گل میشه ..یا نه :) )
بوس به کله ی مبارک همتون،همیشه در پناه نورِ آسمون ها وزمین باشید.
غرقِ عافیت وسلامتی و احساس عمیقِ خوشبختیِ بی قید و شرط…
رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت میکند تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، از تاریکیها بسوی نور خارج سازد! و هر کس به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهایی از بهشت وارد سازد که از زیر (درختانش) نهرها جاری است، جاودانه در آن میمانند، و خداوند روزی نیکویی برای او قرار داده است!
سعیده جان خیلی سپاسگزار خداوندم که دوستانی گلی مثل شما دارم..چقدر زیبا خداوند داره همه ماها رو هدایت میکنه..
دقیقا این آیه زیبای الهی که خداوند واضح به پیامبر میگه…
بگو به بندگانم من بهشون خیلی نزدیکم و دعای اونا رو اجابت میکنم…
دقیقا این فایل سریال زندگی در بهشت قسمت 190…با نوشته شما و الهامات پروردگارم در نشانهاش همگی با هم در یه راستا بودن ..
همه چیز برمیگرده به ایمان و عمل…منم چند روزه یکم حالم ناخوش بود..شیطان وسوسم کرد..گفتم خدایا من فقط از تو یاری میخام.ازت میخام زود بهم کمک کنی..سعیده جان به چند دقیقه نگذشت فورا خوب شدم..
اینقدر مسکنش قوی هست…که نه لحظه ایی پیش میفته نه پس میفته..
انشالله که همیشه تسلیمش باشیم..و اینراهو برای همیشه ادامه بدییم که اسان بشیم بسوی آسانیها..
باز هم تشکرتون میکنم بابت پیام زیبایی که گذاشتین.
و سپاسگزار این خداوند.که همه چیز از خودشه..فقط باید ادامه بدییم..
سعیده جان بچه که بودم.بهمون میگفتن..کسی مومن هست که مدام نماز میخونه..همیشه میگفتم.یعنی چی؟چقدر میشه نماز خوند به طریقی که بهمون گفته بودن..درست بودن یا غلط بودنشو نمیخام تحلیل کنم..
با این روش.درکش برام سخت بود…میگفتم آخه چجور؟
میخام الان با قاطعیت بگم..الان مفموم نماز خوندن رو دارم به واضح هر ثانیه درک میکنم…
میدونم نماز یعنی..هر لحظه بتونی کنترل ذهن کنی..و هر لحظه سراسر وجودت تسلیم پروردگارت بشه…
هر چیزی که از دایره امن الهی بیرون رفت…
قارچهای سمی که باورهای محدود کننده ما هستن..و افکار شیطانیمون پق پق فورا قارچ سمی میزنه بالا..امان، تو کار شیطان نیست..
قانون الهی خیلی صحیح کارشو انجام میده..
و الان میدونم معنای نماز چیه؟!
معنای تسلیم بودنها چیه!
معنای بها دادن بهشت پروردگار چیه!
همگی همون شعری که میگه…
خوشا آنان که دایم در نمازنند..
امروز رسیدم به سوره بقره..
خیلی واضح بهم گفت!
افرادی که مورد هدایت پروردگارشون قرار میگیرن.نه غمی دارند نه اندوهگین میشوند..
افرادی که پرهیزکاران..افرادی که تسلیم پرودگارشونم…
همه نه غمی دارند و اندوهگین میشوند..
همه چیز به تسلیم بودن و ایمان و عمله!
و بازم!
چقدر زیبا داره ابراهیم را به رخ ما میکشونه..
چقدر ایه هایی راجع به ابراهیمه خداوند داره این شخصو تحسین میکنه و دوستدار خودش میدونه..
واقعا این قرآن داره چقدر زیبا راهنما و هدایتگرمونه تو شرایطی که برامون سخت میشه..
.سعیده جان..استاد حرف زیبایی تو یکی از فایلاشون بیان کرد.
همیشه پشت گوشمه!
میگه همه افراد تو شرایط خوب حالشون خوبه..
موقعه هایی که شرایط یکم به ظاهر سخت میشه..
آیا اون موقع میتونی کنترل ذهن کنی؟
این اتفاق که برام افتاد گفتم خدایا تو مسکن وجودمی کمکم کن.که باعث شد در چند دقیقه وضعیتم برگرده…
سعیده جان اینجور موقعها خیلی خوب به خودشناسی بیشتر میرسیم..
خیلی بهتر نقطعه ضعفامونو میشناسیم..
برای من که اینجور اتفاقی میفته.
همین باعث میشه تا من بیشتر خودمو هلاجی کنم..
انشالله تو اینراه همیشه استوار و سالم باشیم…
و ادامه بدیمم..مخصوصا ماها که داریم قانون الهی رو انجام میدیم.درکمون بالا رفته بهمین خاطر باید قوی بودنمونو افزایش بدییم.چون میدونیم پشت سرمون چه بلاهایی در انتظارمونیم …
یوسف بعد از دیدار کردن پدرش و سجده کردن برادرانش..اون خواب کودیکش در مقابلش ظاهر شد..
این دعا را در درگاه پروردگارش خوند!
پروردگارا.من را در حالی که تسلیم تو باشم بمیران..
انشالله ما هم همیشه تسلیم امر پرکردگارمون باشیم..
و بتونیم موقعه هایی که شرایطمون بظاهر سخت میشه…بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم..و در این راه سعادت دنیوی و اخروی قدمهامونو بردارییم!
چقدر لذت بردم از خوندنِ مثالِ خلقِ آف برای شیفتِ عصر.
و در ادامه تقویتِ توکلت برای خلقِ خانه ی شخصی.
و اتصالش به خانه های آماده در این فایلِ زیبا.
چقدر نشونه ها زیبا نمایش داده شدن.
من این ور حسابی کیف کردم، دیگه خودت فول کیف شدی :)
از خداوند میخوام آسانت کنه بر آسانی ها و مثل همیشه که با خبرهای خوب میای، با تمرین و مثال های خوبت میای، با پشتکار در توکل و ایمان و رفاقت با خدا میای و مینویسی از عشق و عاشقی های نابت با خدا، بیای و کلید خونه ی زیبا و دلگشای شخصی ات در گرگان رو بندازی دور انگشت هات و بچرخونی و بنویسی بچه ها بیایید اینم کلیدی که خدا بهم داد به آسانی، شیرینی، عشق و صفا.
عاشقِ ماجراهای شیفت و هدنرس و استیل بودن بیمارهات هستم که مینویسی تو کامنت هات.
هر بار تکرارشون میکنی برام یادآوری میشه خلقِ زندگی چطور جلو میره.
اعتماد به خدا نتیجه اش چیه.
عدم ورود و دخالت در کارهای خدا چه حاصلی داره، چه احساس راحتی و آرامشی داره.
سپاس که مینویسی و برای خودت و ما تمرین ها رو آشکار میکنی.
بوس و عشق و بغل به وجودِ نازنینت، خالی خالی، فارغ از دستاوردهات.
یه بوس و عشق و بغل به وجودِ نازنینت، هم برای تلاش ها و پشتکارها و نتایج و دستاوردهات.
دلنشین ترین سمانه ی دنیا،سلام بروی ماهت رفیق دلبرم
چقدر خوووشگل نوشتی برام اخه
چقدر از خط به خط کامنتت لذت بردمسمانه …
این ازونکامنت ها بود که مثل همیشه وصل شدی به نورِ الله و نوشتی …
ازت ممنونم رفیق،بینهایتِ بینهایت
قلب روشنت رومیبوسمو باز هم از خداوند درخواست میکنم در بهترین زمان ومکان ببینمت و صورت قشنگت رو ببوسمومحکم بغلت کنم وبگم آخیییییش …دلتنگیم برطرف شد…
وای سعیده نمیدونی از وقتی کامنتتو خوندم همش دارم زیر لب زمزمه میکنم لعبتیییی هزار ماشالاااا :))))
یعنی من عاشقتمممم ک اینقدر همه چی تمومی
چقدر خاطره ای ک از خودت گفتی درس آموز بود
چقدر زیبا خودتو در پاس کردن درسهای توحیدی به چالش میکشی و با ما هم شریک میشی امتیازاتی ک از خدا جون میگیری
وای خدا چقدر من خوشبختم ک اینجام
سعیده جونم میدونی اینروزا دارم روزی چندین بار فقط بابت نعمت وجود سایت، استادمون، بچه های نازنین سایت(علی الخصوص خود خود خودددددت) و این حجم از آگاهی سپاسگزاری میکنم
الانم ک دارم برات مینویسم همزمان دارم این آهنگ قری زیبا رو گوش میدم و ب خودم تقدیم میکنم که : گل آتیش روی لبهاته خوشگلی والااااا ● بله آخر رفتم دانلودش کردم و کلی باهاش رقصیدم جات سبزززز
چقدر حالمو خوب کرد کامنتت، چقدر برام درس داشت دختررررر
چقدر یادم آوردی کارهایی رو که به خدا سپردم و از سر راهش رفتم کنار و مشغول زندگی کردن شدم با خیال آسوده، چقدر کارها برام آسون شد، انگار خدا همه ی کائنات و بسیج میکرد تا به امور من رسیدگی کنند.
چه جاهایی که خواستیم با ذهن منطقی خودمون مسائلمونو حل کنیم، دست و پا زدیم، حرص خوردیم و تهش دیدیم فقط داشتیم دور خودمون میچرخیدیم.
بهم امروز یادآوری کردی هدایت و حمایت خداوند توی زندگیمو.
سعیده ی عزیزم بوس به خودت، به صورت چون ماهت، به قلم و قلب مهربانت…..
با سلام بر بنده با ایمان و صالحه خدا سعیده خانم شهریاری، اولا اون شعری که سرودی منم اونو تقدیم وجود مبارک و خداییت میکنم،
راستش من دیروز بر سر یک کاری دودل بودم تا اینکه با توکل بر خدا، بخش بزرگی از غول این شیطان و باور کهنه را نابود کردم ولی بازم هنوز نیمه جان هست اما یقین دارم میکشمش و میندازم بیرون اما 8 ساعت با نجواهای شیطانی
می جنگیدم،
با اینکه میدونستم، برای ایمیلم کامنت شما هم اومده، اما جنگ با نجواها اینقدر شدید بود نتونستم به کشنده ترین سلاحی که (کامنت شما) بود دسترسی داشته باشم، دیشب اینقدر خسته بودم روی مبل خوابم گرفت و..
امروز کامنت معجزه شما را خوندم و البته بازم نجواها میگفتن ولش کن حالا خانم شهریاری اومده یکسری تعریف و تمجیدهایی نوشته(خنده)
ولی یک حس درونیم مدام بهم گفت برو ایمیتو باز کن و کامنت سعیده خانم را بخون، وقتی کامنت شما را خوندم، به خودم گفتم اگه دیروز من این کامنتو خونده بودم به جنگ هشت ساعته با شیطان، در دو دقیقه پیروز میشدم
سعیده خانم خواهر نازنینم این عشق، و این وصل شدنت به خدا را برات تبریک میگم و تبریک دیگر اینکه این وصل شدنت را در لحظه لحظه زندگیتون عملی میکنین، این حالت را مستانه وار برات تبریک میگم، یعنی آن چیزی که الان شما به آن دست یافتی، فعلا آرزوی منه، چقدر این گوش دردتون را با کدهای خداوند از طریق ایمان و عمل صالح ات با خدایت در میذن گذاشتین، ای زیبارویی که خدا خودش از اون زیبایتوو تعریف میکنه،
چه زیبا و مستلنه با خدایت داد و ستد میکنی، خوش به حال این حال خوشتون و…
و یادم اومد سریال قبلی، استاد عزیزم وسط رودخونه نشسته بود و داشت به سمت رو به خلاف جریان رودخونه نگاه میکرد، من اون نگاه استاد را با دنیا عوض نمی کنم چقدر زیبا بود خدایا، چقدر به دوربین نگاه کرد من اون حال مستی استاد را با کل هستی برابر میدونم باور کنید استاد وقتی به دوربین نگاه کرد از هفت تا آسمان اومد پایین و اصلا یه جایی دیگه ایی بود آخ خدای من چقدر مشوق بی نهایتی که عاشقان ات بی نهایتن و چه زیبا مریم خانم این لحظه ملکوتی و عرفانی استاد را شکار کرد و چه زیبا بود نگاه استاد!!!!!!!!!!!!! ، الهی من چقدر لذت بردم از اون لحظه نگاه استاد، و..
و این نگاه استاد عزیزم و درسهاش، حاصل نتایجی هست که در شما متبلور شده، و چنین زیبا در میکده مستانه از همه چیز رها شدی و فقط او را می بینی، و…
دیروز رفتم سراغ نشانه ها، دیدم دوازده قدم(قدم اول) اومد و ان شاالله تصمیم گرفتم این نعمت الهی را تهیه کنم،
و بر گردم بر حالت خدایی و عارفانه و عاشقانه شما،
اون آیه که خداوند مگس را مثال زده، و شما چقدر خوب اینها را پیدا میکنی
چقدر زندگیتون را قرآنی و خدایی کردین،
و این کامنت شما یک مکتب زندگیست، که من دیدم، و آن را کپی کردم در دفترم،
این کامنت شما را با یک شلیک بر نجوای شیطانی ذهنیم از پا در آوردم، جه سلاح هیولایی بود،
سلاحی که مثل سجیل برای لشکریان ابرهه بود، و…
هر اندازه بخوام بنویسم جملات میاد، اما یک نکته اصلی را که از کامنت شما دریافت کردم،
دو تا بخش هست
ایمان به خدا
عمل صالح
که شما زیبا روی خداوند
به این دو تا خالق زیباییها
چه زیبا عمل میکنی
براتون مجدد تبریک میگم
من مطمئن هستم
هر چط بخواهی میرس
کن وفیکن را شما کسب کردین
، خدایا منو هم طوری هدایت کن این دوتا اصل را کاملا عمل کنم
ایمان به تو
و عمل صالح
خدایا من عاشقتم از اینکه هرروز هدایتم میکنی و مطمئنم و مطمئن تر شدم همچنانکه با یک بنده نازنین ات سعیده، که اسمش اسم شماست داری عشق بازی میکنی
منم حتما میام در این میدان عاشقانه،
و از شراب ناب ات منم مست بشم،
سعیده جان از خداوند میخوام برات یک خانه ایی که در دل ات جایی دارد براتون هدیه کنه،که خواهد داد
و از استاد خداگونه ام و مریم خانم شایسته، بی نهایت سپاسگزارم که ما را در این کشتی نوح جای داد،
دوستتون دارم،
یک خدا قوت برای دستان و انگشتان همه دوستان همسفر که دارن الهامات را به زیبایی می نگارند
سلام به سعیده خانم شهریاری دانشجوی ممتاز و پرفکت سایت بهشتی عباس منش دات کام.
وقتت بخیر خواهر عزیزم امیدوارم حالت عالی باشه،همچنین حال نیلانیکای عزیز همسر همراه و هم مسیرت در این زندگی نورانی و نیز پدر و مادر گرانقدر و دوست داشتنی ت
ضمن تشکر از دیدگاههای بسیار زیبایی که برایمان زحمت میکشید و به لطف مینگارید،که هر کدام را خواندم کلی حظ کردم
؛گاهی اوقات اشک شوق از دیدگانم جاری شد؛نمیدونم شاید یه روزی اینا رو کتاب کنم و بدم بقیه هم بخونن و اونا هم لذت ببرن. به قول گزارشگر ورزشی تلویزیون شیر مادر و نون پدرت حلالت!!!
اما مقصود من از نوشتن این پاسخ تشکر صرف نبود و با اجازتون دو سه تا مطلب خدمتتون عرض میکنم.
تو کامنتاتون خوندم موقعی که تو حیاط بیمارستان هندزفری به گوش آیات الهی کلام الله را میشنوید،گو اینکه در باغ رضوان و جنت الهی گام برمیدارید و حس و حالی بهشتی دارید.
همون لحظه یاد یکی از خاطراتم افتادم که دوست داشتم با شما به اشتراک بگذارم.
بنده قبلاً سعادت خدمتگزاری به زائرین بیت الله الحرام و سرزمین وحی را داشتم.
در اولین سفری که به عنوان خادم در مکه مکرمه مشغول به خدمت بودم،همین جا عرض کنم که خادمین بیت الله الحرام در طول 24 ساعت شبانه روز به ندرت 3 یا 4 ساعت استراحت میکنند،تازه این 3 یا 4 ساعت متوالی و پیوسته نیست. به این صورت است که مثلاً من نیم ساعت میخوابم،بعد صدام میکنن برای انجام کاری دوباره چند ساعت بعد؛ ی ربع 20 دقیقه میخوابم؛دوباره برای انجام کار بیدار میشم؛بیشترین زمان حدود 40 50 دقیقه خوابه. که این خوابای کوچولو کوچولو رو با هم جمع کنی شاید سه چهار ساعت بشه!!!
حتی یادمه در یکی از سفرهایم که در مدینه منوره خدمت میکردم،خدا شاهده 48 ساعت به شدت و سختی و بدو بدو کار کردم و بعد از دو روز خیلی کوتاه شاید کمتر از یک ساعت استراحت کردم و دوباره سر پستم مشغول به خدمت بودم.
و تمام این لحظات را با عشق و علاقه زحمت میکشیدیم.
همسرم یا مادر خانمم یا دوستانم میپرسیدن چطور شما این همه زیاد و این همه با شدت کار و تلاش میکنید؟؟چطور خسته نمیشوید؟؟این همه انرژی رو از کجا میارید؟؟
من همیشه در پاسخ عرض میکردم،آقا رسول الله!!! خود خدا این همه توان را به ما میدهد؛در حالی که؛بعد از حدود چهل پنجاه روز خدمت وقتی به ایران برمیگشتیم،یک هفته میخوابیدیم!!! شاید برات جالب باشه فقط برای غذا بیدار میشدیم و بعد از صرف غذا میخوابیدیم،حتی تو روزای اول که مهمان به دیدنمان میآمد؛تا مهمان بود صحبت میکردیم بیدار بودیم؛همچین که اونها میرفتند ما نیز بیهوش میشدیم.
خوب برگردم سر اول قصه؛سفر اولم به مکه مکرمه بود دقیقاً یادمه اسم هتلمونم هم نام همسر عزیزم بود. تازه اون سفر هنوز پخت متمرکز راه نیفتاده بود و ما برای حدود 400 _500 نفر هر روز غذا میپختیم. البته سر آشپز وآشپزها کار اصلی را میکردند و ما خدمه کمک آنها بودیم.
مثلاً کپسول گاز تموم میشد. باید بود بدویم بریم کپسول تهیه کنیم،انواع و اقسام کارا رو میکردیم. خاطرم هست که بخشی از مدت 58 روزی که آنجا بودم مصادف با ماه رجب بود و اغلب ایام ماه رجب را روزه بودم،
ساعت حدود 12 و نیم شب کارمان تقریباً تمام میشد،و فرصت داشتیم در اختیار خودمان باشیم،بدیهیه که من ترجیح میدادم،به بیت الله بروم. سعیده جان خواهر گلم باورت نمیشه،به زور تن خسته و کوفتهام را سوار مینی بوسهایی که به بیت الله میرفت میکردم به مسجدالحرام میرفتم. یادمه موقعی که میرفتم مدیرم که بهترین مدیره حج بود حاج داوود آقا از خودم هم جوان تر بود.
جلوی در هتل بدرقم میکرد و التماس دعا میگفت و سفارش میکرد که حاجی دیر نکنی یه جور بیا که برسی یکم استراحت کنی و صبح ساعت 4 و 5 سر کارت باشی. راستی یادم افتاد بگم هر چند شب یه بار هم کشیکمون بود باید تا صبح بیدار میموندیم. منم ضمن تشکر از ایشان قول میدادم که زیاد نمونم و بیام به خوابم برسم. اما سعیده جان باور کن وارد حیاط بیت الله که میشدم عین موبایلی که به شارژ وصل میشه انرژی میگرفتم. میرفتم مقابل رکن یمانی می نشستم و فقط به بیت الله و پرده کعبه چشم میدوختم و اشک شوق میریختم سجده شکر به جا میآوردم!!!
همین الان که دارم برایت مینویسم گریه امانم نمیدهد؛و به یاد آن روزها و شبها کریه میکنم. نمیدونی چه حال خوبی داشتیم!!!
یکم مقابل رکن یمانی مینشستم سپس برای نماز شکر و رفع حاجت کسانی که التماس دعا گفته بودند به اقامه نماز میپرداختم. پس از خواندن نمازهایم بلند میشدم و به سمت کوه صفا میرفتم که الان دیگر تپه بسیار کوچکی بیش نیست.
همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که دقیقاً خاطرم هست دریکی از اون شبها هنگام قدم برداشتن به سمت کوه صفا همسر نازنینم عزیز دلم زهره جانم تلفن زد و ازم پرسید کجایی؟؟؟
و من بهش گفتم دارم در بهشت قدم میزنم،حتی گاهی اوقات سرم را اینور و اونور میکردم و یا پایین میآوردم،که شاخه درختان بهشتی در چشمم نرود.
خواهر نازنینم باور کن که احساسش را میکردم. یادمه زهره خانم بهم گفت: لوس نشو !!بگو کجایی؟؟؟
که در جواب گفتم: از جلوی رکن یمانی دارم به سمت صفا میروم،
اما گو اینکه در بهشت راه میروم،
حس و حال اونجا رو دارم.
خیلی خیلی خیلی حس و حال خوبی بود.
همیشه از خدا میخواستم تا عمر دارم این حس و حال رو بچشم با سفر به سرزمین وحی.
بعدها به اماکن زیارتی و مقدس همچون امام رضا کربلا نجف حتی امامزادهها،که میرفتم نیز همون حس و حال را با شدتی کمتر داشتم.
یادمه دوستانم وقتی ازم حس و حال اونجا رو میپرسیدند پاسخ میدادم همون حس رو میتونید تو امامزاده صالح و یا قم و مشهد هم تجربه کنید.
ولی خفیفتر!!! اما الان با درسهایی که از استادمان آموختیم همین جا هم و در کل زندگی ؛میتوانیم بچشیم!!!
مورد بعدی که دوست داشتم خدمتت بگویم این است که خواهر گلم چرا برای خودت کار نمیکنی؟؟؟
چرا برای دولت کار میکنی؟؟؟من بیشتر از 31 سال برای دولت زحمت کشیدم و اشتباه کردم ولی الان که برای خودم کار میکنم،میبینم چقدر از زندگی عقب افتادم،و چقدر برای خود کار کردن بهتر است زودتر به ثروت میرسیم!!!
در حالی که خدمت برای دولت هیچگاه کسی را ثروتمند نخواهد کرد.
سعیده جانم،یکی از بهترین دوستانم همکار شماست او نیز پرستار بهترین بیمارستان قلب ایران،بیمارستان شهید رجایی بود. همزمان در چند بیمارستان دیگر هم کار میکرد کارش هم مثل شما فوق العاده بود.
شاید برات جالب باشه که بدونی رئیس بیمارستان امور پرستاری خانوادهاش را به دوستم حمید جان میسپرد،بس که ایشان ورزیده و ماهر بود.
سوپروایزر و هدنرس هم شد،مدتی،به نظرم چند سال مسئول بخش اورژانس هم بود!!!
اما از وقتی برای خودش دفتر پرستاری تاسیس کرد اوضاع مالیش از این رو به اون رو شد.
بماند که وزارت بهداشت آنقدر سر به سرشون گذاشت و اذیتشون کرد که به قول خودشون قید کار کردن با مجوز را زدند و مجوز کارشان را تمدید نکردند.
اما به دلیل حسن سابقه و شهرت کاری مشتریانشان رهایشان نکرده و اکنون نیز مشغول به این کارند.
جسارتم را ببخشید،شما نیز میتوانید برای خودتان کار کنید نه برای دولت!!!
سعیده جان،خواهر عزیزم،ببین خود من،الان بعد از حدود 15 ماه تدریس در آموزشگاه؛ استارت سایتم رو زدم و در حال راهاندازی
سایت آموزش درس ریاضیات هستم. انشاالله به زودی این بیزینس جدید غوغایی در زندگیم خواهد کرد.
ایمان دارم که مانند استاد عباس منش و به قول ایشان بوم بوم بوم ثروت خواهد آمد!!!
و حتماً پس از کسب دستاوردهایم ویدیویی را ضبط و برای استاد عزیزمان ارسال خواهم کرد.
توصیه میکنم شما نیز به فکر کار برای خودت باش نه دولت!!!
ببخشید خیلی طولانی نوشتم. کلی وقتت را گرفتم عذر میخواهم،انشاالله باقی حرف هایم باشد برای بعد!!!
از خدای مهربان برایت شادی ؛ سلامتی؛ خوشبختی؛ ثروت و سعادت در دنیا و آخرت در کنار عزیزانت نیلا و نیکا و همسر دلبندت و نیز خانواده محترمت خواهانم و به خدای قادر متعال میسپارمت. خدانگهدار.
فقط میتوانم تحسینت کنم عزیزم به خاطر این حد از تسلیم بودن و شناختن نجواهای ذهنت
تحسینت کنم برای کنترل ذهنت درست در برخورد با تضاد ها
سعیده جان امروز داشتم با خدای خودم میگفتم چقدر خوب میشد آنقدر مدارم میرفت بالا که بتوانم به تنهایی خودم و خودت زندگی کنیم برای نزدیکی با خدای خودم برای داشتن سبک شخصی زندگی برای آزادی زمانی و مکانی و تجربه توحید و ارزیابی خودم برای کنترل ورودی های ذهن و الان 12 شب هدایت شدم به سمت کامنتت که میشه تجربه اش کنی به چه جوریش کارنداشته باش بسپر به رب درزمان و مکان مناسبش انجام میشه. فقط روی خودت و ورودی هات کار کن همین .
متشکرم از تک تک آیاتی که آوردی متشکرم برای این کامنت بنده متوکل خدا .
یه عالمه بوس به قلب متوسلت
امیدوارم بیش از الان متوسل تر و تسلیم ترباشی و به زودی زود خبر خونه دارشدن ت رو بشنویم .
خدا خیرت بده انشالله چه کامنت تاثیرگذاری نوشتی چقدرررر برای من مفید و آموزنده بود چقدررررر احساسم رو بهتر کرد
یه حسی بهم گفت درست نیست از این کامنت اینقدررر آگاهی و حس خوب دریافت کنی و ازش تشکر نکنی من هم این کامنت رو فقط برای تشکر و سپاسگزاری از شما نوشتم و ازتون بینهایت سپاسگزارم که اینقدر قشنگ و با اتصال به خداوند مینویسید
من همیشه کامنتهای شمارو میخونم و لذت میبرم
شما رو واقعا تحسین میکنم از این همه پیشرفت و این علاقه شدیدی که به رشد و کار کردن روی خودتون دارید
از لطفومحبت ونقطه ی آبیِ پر از نورت بینهایت سپاسگزارم.
برادر عزیزم،کنترل ذهن،از نظر فیزیکی کار سختی نیست.ولی از نظر فشار فکرو روانی،یک انرژی عظیمی ازت میطلبه،من واقعا به شما و تموم مرد های سایت که تسلیم ذهن منطقی ذهنشون نشدن و تو ایمان به غیب استمرار داشتن و تصمیم گرفتن مثل بقیه ی افراد جامعه،با شرک زندگی نکنند،از ته قلبم افتخار میکنم.
شماهم به خودت افتخار کن و ببال که خداوند به داشتن شما میباله
خیلی خوشحال میشم وقتی متن کسانی رو میخونم که با روحشون مینویسن و با قلبشون تکمیلش میکنن
شما این حس رو من دادید با خوندن این متن : شما با خودتون به صلح رسیدین به نتیجه رسیدن عزت نفستون بالا بردید و روحتون حال هواتون حسی که میدید قشنگ معلومه که چقدر به خدا نزدیکه
با توجه به متنتون فکر میکنم پرستار باشید خیلی خوشحالم چون هدف من پزشکیه امیدوارم سال بعد بیام و بهتون بگم که یجورایی باهم همکار شدیم
خیلی حالمو خوب کردید امیدواردم حال دلتون همیشه خوب باشه
امیدوارم شما هم خبر خریدن خونتون رو بهمون بدید و خوشحالمون کنید امیدوارم یه خونه خوشگل و عالی رو برای خودتون و بچه هاتون بگیرید و کنار هم زندگی رو زندگی کنید با عشق و محبت …
دیروز میخواستم برات کامنت بذارم اما هرکاری کردم نشد
گفتن حتما خیرتی هست
چقدر لذت میبرم از خواندن کامنت هات و این درکی که از قرآن پیدا کردی و این تازه اول راه هست و چقدر قراره بهتر بشی و بیشتر برامون بنویسی و حتی فیلم بفرستی
این صحبت های قشنگی که با خدا میکنی و این ایمانی که بهش داری و میسپاری فقط به خودش رو واقعا خوب انجام میدید
خیلی دوست دارم بدونم چطور این آیات رو برای هر فایل میاری
ولی از همه مهمتر اون ندای قلبت هست که میسپاری به خودش و خودش هم هدایتت میکنه
دارم ازت یادمیگیرم خواهرم
و تحسین میکنم که چطور درک میکنی آیات قرآن رو و اون فهم خودت رو برای ما هم مینویسی
بنام خدایی که به شدت برایم کافیست.سلام و خدا قوت به همه عزیزانم در درجه اول سلامی گرم به استاد عباسمنش وخانم شایسته عزیزم که واقعا همچون الماسید.از صمیم قلبم تحسینتون میکنم.وبعد سلامی به گرمی خورشید عالم تاب به تمام دوستان گلم که برام جای همه کسم را پر کرده اید.جای فامیل،پدر،مادر،خواهر،برادر،حتی همسر و فرزند.اره،اینطوریه.چقدر قشنگه این مسیر و چقدر زیباست این خدا که با شناختش تازه خود بیییییییییی نهایت خود با ارزشمو دارم پیدا میکنم و خودم میگم چطورم؟ خااااااااااصم و بااااااااااارزش.خدایا عاشقانه فقط خودتو میپرستم.هزاران هزار بار شکرت.و یه سلام ویژه به سعیده قدرتمندم.استاد جان اخه چکار کردی با چشم و دل من وقتایی که تنهام فایل هاتونو میذارم و سراسر در حال اشک ریختن میشم بخاطر خدای قدرتمندم،شمای توحیدی،خودم و… .مخصوصا میکس هاتونو.استاد کاش اون زمان فکر چشمای زیبای ما رو هم میکردید.دیشبم باخوندن کامنتت سعیده نازنینم خیلی به وجد اومدم. سعیده جان خصوصا اولاش که با اهنگ شاهرخ شروع کردی در وصف استاد مریم شایسته نازنین.وای چقدر من خاطره با این اهنگ دارم.دیشب اوردم و چندین بار گوشش دادم با تجسم خواسته هام و حضور خدای قدرتمند و دهنده ام.عالی بود.بعد از اهنگ بریم سراغ وجه بعدی مشترکمون تو این فایل. .و اونم خونه هایی بود که استاد جان نشون داد.اخه چی بگم ؟ چی دارم بگم؟چی میتونم بگم؟نشونه ها باهام حرف میزنند هر بار به یه شکلی.ما چند ماهیه جابجا شدیم به یه خونه بزرگتر.خدا رو هزاران بار شکر.ولی من تو خواسته هام اینو میگم دلم یه خونه شخصی کوچیک میخوادکه اونجور که میخوام همیشه سریع، راحت،عالی تمیز باشه و وسایلای کمتر.. و البته در تنهایی،دوری و جدایی خیلی سریع ،راحت و عالی.که بتونم با تمرکز و وقت و ارامش و… بپردازم به اهدافم ،کنترل کامل ورودیهام،تمرین کردن روی خودم و دوره هاو… . کلی کار دیگه.ایمان دارم خدایی که اینو به دلم انداخته خودش هدایتم میکنه فقط من باید اراااااااااامش داشته باشم.خدایا هر ان، بی انتهاااااااااا شکرت.
دیگه طاقت نیاوردم برات کامنت نزارم و ازت تشکر نکنم.
تو بی نظیری دختر ررر…
خیلی قدر خودتو بدون...
خیلی وقته از کامنت هات استفاده میکنم و واقعا لذت میبرم طوری که دوست دارم کامنتت تموم نشه ولی این بار یه حسی بهم گفت وقتشه بنویسی واقعا عالی داری پیش میری دختر ، روز به روز توحیدی تر، واقعا تحسینت میکنم که اینقدر خوب روی خودت ،باورهات و قرآن کار میکنی طوری که اینقدر به جا از آیه ها استفاده میکنی و چقدر خوب آموزه هات رو به چالش میکشی و میزاری تو مرحله اجرا…
بسیار لذت میبرم و بسیار ازت یاد میگیرم ، در پناه خداوند خوشبخت ، سالم و ثروتمند باشی عزیز دلم
سلام به استاد فوق العاده ام و مریم جان
عجب مزرعه بلال هیولایی بود walmart وسط این مزارع سبز زیبا فروشگاه شو زد چقدر امنیت امریکا دوست دارم با دیوار کشیدن دور حیاطشون فضا زشت نمیکنن
وای کانگورو نگا برا خودش لم داده خوابیده دستاشو ببین تو هم گذاشته چقدر اون خانمی که اونجا بود با حوصله به تمام سوالهای استاد جواب میداد با حوصله
انصافا استاد عباسمنش استاد فوق العاده ای و اموزشش هم عالیه و خودشم چقدر عالی عمل میکنه به اموزشش همین که تو هر جا هست تحسین میکنه زیبایی حتی چمن حس خوبی که داره منتقل میکنه و خستگی تو راهشو به نکات مثبت توجه کردن و فرکانشو اگاهانه تنظیم میکنه
استاد چند روز پیش اتفاقا داشتم خونه پیش ساخته میدیدم بعد خیلی دلم میخواست جز به جز داخل خونه رو ببینم خدایا شکرت چقدر قشنگ امدن با متراژ کم همه چیو تهیه کردن نشیمن فضامطالعه اشپرخونه سرویس بهداشتی اقا عالیه واقعا
و قیمتشم چقدر عالیه و چقدر عالیه هر جا دلت خواست میتونی حمل کنی و چقدر تنوع زیاده بوده با هر مدل خونه ای که خواستی دیزاین کردن راحت بدون دردسر فقط بایه چمدون بری تو خونه برا خودت زندگی کنی
وای دلم خواست نوش جانتون برگرهای خوشمزه استاد جان
یه تریل عالی برای پیاده روی و چقدر زیباست واقعا مریم جون چقدر لباس ابی بهت میاد طبیعت بکر چقدر زیباست خدایا شکرت وخرید گوشتهای خوشمزه تو مسیر برگشت به پردایس و غروب زیبا که نقاشی خدا خدایا شکرت چقدر ازتون سپاسگزارم مارو تو این سفر رویایی شریک کردین تو دیدن زیباییها خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا سپاسگزارتم برای نفسی که میکشم
خدایا سپاسگزارتم برای هر قدمی که برمیدارم
خدایا سپاسگزارتم که هدایتم کردی به راهِ کسانی که به آنها نعمت داده یی
الهی شکرت که چشم هایی سالم و قوی دارم و میتونم این جهانِ زیبا رو ببینم و سپاسگزارتر باشم
سلام به روی ماهِ این زوجِ هماهنگ
چقدر امریکا سرشار از تنوع و فراوانی و برکتِ
چه جالب که در این کشور کانگورو هست
چه مدیتیشنی میکنه ، چقدر ریلکس ِ ، اصلا کاری به کسی نداره و تو حالِ خودشه
این خانم زیبا چقدر خوب توضیح داد
من عاشقِ آب و هوای امریکام ، چقدر آفتابی و لذتبخشه
وای قلبم پر کشید
بعد از دیدنِ حیوانات متنوع و بامزه ، میزنیم به دلِ جاده ، جاده هایی که انتهایی براش نیست
اینجا که بخاطر خستگی راه ،زدین کنار تا استراحت کنید و از مسیر لذت بیشتری ببرید من یاد قسمت هایی انداخت که با ماشین سواری رفتین میامی و شب تو هتل هستین و تو یکی از قسمت ها در مورد سفر با ون یا کمپر صحبت میکنید و دقیقا اونجایی که قرار بوده برید دیدن کشتی نوح ، اما نشانه ها شما رو به مسیر دیگه ایی هدایت میکنه
این فایل ها واسه قبل قانون سلامتی بنابراین مربوط به چند سال پیش میشه
طی همون سفر در قسمت 115 ، تو مسیر به مکانی میرسید که با کانتر های قدیمی ، خونه متحرک ساختن و من دیشب این قسمت و دیدم و امروز این همزمانی رخ داد که شما این فایل و گذاشتین
حالا میخوام درک خودم و از این چند تا فایل جدید و سفر چند سال پیش که البته دیدنشون برام من همزمان شده بنویسم
شما بخاطر روحیه ایی که داشتین که دوست دارین روی تخت خودتون بخوابید و همچنین سختی های اقامت در هتل ، خواسته ایی بنام کمپر داشتین
و جهان هم طبق قوانینش شما رو طی زمان هدایت کرد به داشتنِ کمپر !!!
نکته ؛
شما در فاصله ی زمانی از درخواستتون تا رسیدن بهش
از زندگی لذت بردین و به سفر رفتن ادامه دادین
چون اصل ،سفر بود
این تشخیص اصل از فرع باعث میشه که آسان بشیم برای دریافت
تو اون سفر ، خواسته شما دیدن ِ کشتی نوح بود اما نشانه هایی اومد که فعلا قرار نیست برید اونجا
و خداوند در بهترین زمان در بهترین مکان قرارتون داد
شما اون موقع نباید میرفتین تا الان من با دیدن این دوتا فایل به این آگاهی ها برسم
ایمان دارم که برگی بی اذن خدا بر زمین نمیافته
اون کانتر های قدیمی متحرک الان تبدیل شده به کانتر های نو و شیک و لوکس ِ متحرک
چقدر جهان سریع در حالِ گسترشه
به همین نسبت آگاهی ها هم در حالِ گسترشه
اما کسی از این آگاهی ها به صورت تجربه فیزیکی بهرمند میشه که بهشون عمل کنه
عمل کردنم بهش ، شاخ غول شکستن نیست ها
باید در هر شرایطی از زاویه ایی به زندگیت نگاه کنی که احساست خوب بشه
اگه زیر بارونی ، لذت ببر تا آسمون آفتابی بشه برات
اگه غذات نون خالیه ، داغش کن بخور و ازش لذت ببر تا نون به کباب تبدیل بشه برات
اگه تنهایی ، یه فیلم عاشقانه ببین و خودت و جای شخصیت فیلم بزار تا حس عشق وجودت و بگیره و تنهایی ات به رابطه عاطفی قشنگ تبدیل بشه برات
اگه دلت میخواد بری امریکا زندگی کنی ی حوله با پرچم امریکا بخر و هر روز که دوش میگیری با دیدنش خودت و تو امریکا ببین تا کارات به راحتی انجام بشه و بری
اگه پول میخوای هر هزار تومنی که خرج میکنی تو نُتِ گوشیت بنویس خدایا شکرت که ده هزار تومن به حسابم واریز شد
همین کارهایی که با شرایط الانت قابلِ انجام ِ یعنی هدایتِ تو به سمتِ خواسته ات ، وقتیکه انجامش بدی قدم ِ بعدی بهت گفته میشه
قدم بعدی هم اصلا معلوم نیست چی باشه ؟؟؟
الله اعلم
باید هر طوری که شده در احساس خوب بمونی همین
این درک من ِ از دیدن این فایل ها و آسونی که هر لحظه در زندگی شما جاریست
هر فکری که باعث ترس و نگرانی میشه رو باید بدی به دستِ باد ببره و موهات و باز کنی تا باد بره لای موهات و صورتت و نوازش کنه و فقط بگی خدایا شکرت برای همین لحظه ی باشکوه ِ اکنون
سلام سارای عزیزم دوست وهم خانواده ای قشنگم
خداروشکربابت حضورگرمت دراین سایت الهی ک کامنتهای اگاهی بخشی رو مینویسی سپاسگزارم ازت،منم اون زمانی ک گوشی جدیدمیخواستم مقدمات اومدنش به زندگیموفراهم میکردم براش،مثلا رفتم تبدیل خریدم براش چون دوشاخه گوشی های جدید به پریزمعمولی نمیخورد بهترین تبدیل روهم خریدم باپولی ک داشتم،حتی جای گوشیم وشارژرش روهم توی قفسه اتاقم خالی گذاشته بودم ک خدای وهابم برام پر کنه جاشو،خدای من شاهکارکرد بهترین مدلی ک میخواستم روبرام خرید.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم
کامنت محمد حسن خانکی
من از مدرسه برگشتم وناهارخوردم و امروز تکلیف خانم عرب معلمم بهم نداد وگفت چون درس را خوب یادگرفتی جایزه اینه که تکلیف نداری وخوشحالم که وقت دارم بنویسم.
امروز من هدایت شدم و با کیان که خیلی دوستش داشتم ولی خجالت میکشیدم دوست شدم یعنی دیروز خانم ما کیان را به نیمکت جلوی من آورد و کیان امروز به من گفت چطوری محمدحسن ومن گفتم میشه باهم دوست بشیم و کیان گفت بله حتما محمدحسن و این جوری خیلی راحت باهم دوست شدیم و من به کیان گفتم که خیلی دلم میخواست باهات دوست بشم و تا زنگ آخر باهم دوست شدیم وحرف زدیم چون کیان هم خیلی کتاب می خونه و تازه خواهرش به دنیا اومده و خیلی خوشحاله و اسم همه ی ماشین های خارجی را می دونه و مادرش برنامه نویس هست و تو کلاس رباتیک خیلی بیشتراز بقیه سر درمیاره .
در این فیلم خیلی خط کشی ماشین زیبا وجالب بود و مزرعه ی بلال تماشایی که باعث شد من وهلیسا بلال تنوری بخوریم هنوزهم باز داریم که امروز باهم بخوریم
خانه های ویلایی وقشنگ و درختان چشم نواز
خداراشکر میتوانم از کلمه های بهتری استفاده کنم چون هم معنی ها را خیلی خوب تمرین میکنم یاد بگیرم . چه استخرکوچیک وگردی تو حیاط خونه بود
این کانگوروها در حالت خواب بودن ولی بازهم ساکت و زیبا بودند و شترهای قهوه ای رنگ و گورخر تمیز و خوشگل که سرحال تر از بقیه بود.
این نقاب عکس هم جالب بود که سرتو میذاشتی وعکس می انداختن .
درخت های گردو که من یاد روستای خانک خودم افتادم که میریم وگردوها را در تابستان می ریزیم و خیلی کیف میده بوی گردوی تازه را دوست دارم
مادربزرگم همیشه گردوی تازه با توت برای من کنار میگذارد و خیلی شاد می شوم .
چه صندلی زیبا و آب اینجا بود برای نشستن و چمن هم خوب بود برای فوتبال بازی
خانه های تایمی که تمیز بودن ودستشویی و حمام داشتن و میز برای نوشتن شکرگزاری وستاره قطبی و داستان هام من تو دفترم نوشتم حتما یه دونه بخرم و باهاش تو جنگل برم و اونجا زندگی کنم .
همبرگر های شما که تپل تر از همبرگرهای مابود ولی باز من وهلیسا ساندویچ همبرگر دوست داریم و با گوجه گیلاسی که روش میذارن و از مامانم خواستم برام درست کنه .
چه مجسمه حیوانات خوبی دیدم هر جا حیوان باشه من لذت میبرم و سلام میدم به اونها
چیپس چوبی هم برای بار اول دیدم و خوشم آمد
این رودخانه و جریان آب هدایت خدا بود برای من امروز در درس علوم فصل سوم انرژی آب جاری را خانم به ما یاد داد که آب جاری با حرکتش می تونه سنگ ها را جابه جا کنه یا سطح سنگ ها را صاف تر کنه مثل این سنگ های رودخانه که دیدم و یادگرفتم.
چه برج های بزرگی و ماشین های حرفه ای که من اسم هاشون را نمی دونستم .
من همیشه غروب خورشید را از اتاق خودم می بینم
و براش بوس می فرستم و میگم که فردا منتظرش هستم .
خیلی دوستت دارم استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم ازطرف محمدحسن خانکی
سلاااااااااااااااامممممم محمد حسن جانم
پسر خیلییییی خوب و دوست داشتنی خانواده بزرگ عباسمنش..
آخه شما چقدررررر ماهی پسر قشنگم..
هزار ماشاءالله بهت ..
من که از خوندن کامنت شما حسابی لذت بردم پسرم…
آفرین که یک دوست خوب پیدا کردی ، این نشون میده که شما چقدر در روابط پسر قوی هستی ..
آفریییین..
تازه علاوه بر این امروز جایزه هم گرفتی چون سر کلاس حسابی حواستو جمع کردی و راحت درساتو یاد گرفتی … بازم آفرین ..
محمد حسن جان همیشه کامنت هات عالی هستن ولی این کامنتت رو خیلیییییی زیبا نوشتی …
من خیلی لذت میبرم که اینقدر توجه میکنی به زیبایی ها و به همگی شونو توی کامنتهات اشاره میکنی…
تازه وقتی کامنتت روخوندم از شما یاد گرفتم که منم برا خورشید خانوم بوس بفرستم و بگم فردا منتظرشم :)))
یک بوس هم از همینجا برای خودت میفرستم پسر خوبم ….
برا مامان گلت سلام برسون ..
الهی در کنار خواهرجون و مامان بابا همیشه شاد و سلامت و ثروتمند و خوشبخت و سعادتمند باشی پسرم
سلام به خاله وجیهه عزیزم
خیلی ممنون برای نوشتن من جواب نوشتین ومن را شاد کردید
خداراشکر میکنم که کامنت من را دوست داشتید چون در کامنتم نوشتم با کیان دوست شدم و خیلی خوشحالم زیاد.
برای شما هم ازخدا میخوام نشونه و هدایت راحت مثل دوست شدن من با کیان بفرستد.
دوستت دارم ازطرف محمدحسن خانکی
محمد حسن جان سلام،پسر دوست داشتنی
چقدر لذت بردم از کامنتت
عالی بود،چه خوب با حس های خوب و ساده برامون نوشتی،الان میخوام این کامنت قشنگت برای خانواده خودم بخونم و با هم لذت ببریم.
تو حتما موفق میشی پسر عزیزم.
خدارو شکر بابت وجود شما بچه های آگاه…
سلام پسرم ، محمد حسن عزیز و دوست داشتنی
ماشاءالله به این همه هوش و استعداد که خدا بهت داده
احسنت به تو ، پسر گلم ، عالی هستی و بسیار زیبا و جذاب می نویسی، حواست به تمام نکات ریز و مثبت فایل هست و دقیق اشاره میکنی، من از خواندن کامنت شما لذت میبرم ، راستی محمدحسن جان، من هم یک پسر ناز همسن تو دارم که کلاس چهارم هست، بخاطر همین همیشه بهش میگم که کامنت شما را بخونه و یاد بگیره برای نوشتن کامنت در سایت استاد عباس منش.
سپاسگزارم از شما و خیلی خیلی دوستت دارم و از دور می بوسمت.
همیشه شاد باشی و لبخند زیبا روی لبت
خدایا شکرت به خاطر وجود شما فرشتگان زیبا و نازنین
سلام به عزیزای دل همه ما بچهای سایت و استادان دقت به نکات مثبت
امشب من فقط فراوانی دیدم و تحسین کردم
از درون بچه که جزو خواستهای منه و صحنهای رویایی که گرفت از طبیعت بکر شهر عشق یعنی آمریکا
از خونها و ساختمانهای زیبای که فقط میشه توی این سریال یعنی سفر به دور آمریکا دید و لذت برد
از جای دنجی که خداوند برای درخواست استاد عزیزم بخاطر خستگی در جا طلب کرد و بیشتر از چند دقیقه طول نکشید خواستشون اجابت شد و در کنار نهر آب و درختان سر به فلک کشیده گردو اجابت شد
از خونهای پیش ساخته ای که دهن آدم وا میموند از طراحی زیباشون و نور پردازی فوق العادشون
از رابطه دو عدد عشق و قناری کنار هم که هر روز که میگذره خانوم شایسته زیباروتر میشه و خوش اندام تر و استادی که هر چی سنش میره بالاتر انگار دراه رامسید میره به سمت جوانی برعکس پیری
خانوم شایسته اینقدر دستپخت شما خوشمزست نمیدونم چطور استاد تونست دل از دسپخت شما بکنه و قانون سلامتی رعایت کنه ..الحق که شایسته بودن کنار استاد عزیزمونو داری
توی مسیر تریل که داشتین قدم میزدین یادم به برنامه کودک الیس در سرزمین عجایب افتاد بسکه درختان بلند و فضای سرسبز رویایی همه جا رو گرفته بود
چند دقیقه اخر فایل وقتی ساختمونهای بلند دیدم و جاده ای که بی نهایت ماشینهای جور وا جور در حال رارنندگی بودن ناخودآگاه ذهنم شروع کرد به تحسین اشخاصی که ساختمون به این عظمت در ذهن خودشون و ظرف وجودی خودشون جا دادن و الان مالک همچین ساختمونهایین واقعا جای تحسین دارن
وقتی به مدارشون فکر میکردم سرم داشت سوت میکشید و از خداوند طلب کردم منو در همچین مداری قرار بده
و در پایان وقتی عظمت خورشید در هنگام غروب دیدم و بگراند آسمون و تیکهای ابر در اطراف خورشید ناخودآگاه عظمت الله توی ذهنم تدایی شد و به خودم گفتم که اگه یه کشور هم مال من بشه در مقابل عظمت پروردگار و عظمت کیهان اندازه سر سوزنی نیستم
خودبه خود سرم اومد پایین به نشانه تعظیم در مقابل رب خودم و مالک تمام قدرتها
خدایا عظمت تو اینقدر بزرگه که وصفش در ذهن کوچک من نمیگنجه و ذهن حقیر و کوچک من با حیلهای بچگانه حواسمو پرت میکنه و منو میخواد بکشونه به 37 سال زندگی که عظمت رب درک نمیکردم و با غرور و تکبر راه میرفتم
استاد عزیزم از وقتی عظمت الله رو به ما نشان دادی و این سایت بی نظیرو خلق کردی تا ذهنم شروع میکنه به چرت و پرت گفتن خودبخود دستم میاد روی اسم زیبای سایتتون و صلاه من شروع میشه و نجواهای ذهنم خاموش .فقط خدا میدونه توی این دو سال چقدر به این سایت پناه آوردم و شیطلان وجودمو رام کرد
استاد عزیزم خانوم شایسته مهربانم از همین جا دستتونو میبوسم بخاطر همه زحماتتون
به نام پروردگار نور و زیبایی
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی سلام گرم دوباره به خانواده بزرگ دوست داشتنی خوب خودم که از بودنشان سیر نمیشوم
و سلام مخصوص به محمد حسن عزیز دوست داشتنی کوچکترین عضو خانواده سایت پسر 10 ساله عزیز و دوست داشتنی که با ورود خوبش به این سایت زیبایی را هرچه تمامتر برای ذهن ما ایجاد کرده است
سلام و درود بیکران به فاطمه و رسول جان عزیز پدر و مادر موفق فعال سایت که الگوی خوب این سایت الهی هستند و درسهای زیادی را از این دو بزرگوار میشودیادگرفت
و سپاسگزار خدا وند هستم که مرا به بهترین مسیر هدایت کرد مسیر کسانی که به آنها نعمت داده است خدایا شکرت با زیباییهای سفر به دور آمریکا دیدن دو استاد ارزشمند و دوست داشتنی هر آنچه که لذت است را با تمام وجود آن را حس میکنم و به احساس خوب میرسم باز هم با دران بچه از ارتفاع بالا طبیعت را هرچه تمامتر و بهتر نمایش داده شد مثل مزرعههای سرسبز و زمینهای پهناور و دشتهای وسیع و درختان تنومند و مردم دوست داشتنی که یا حیوانات زیبا مثل کانگورا آن را جذاب کرده و بودنش جز شکر خداوند چیز دیگری نمیتواند داشته باشد
اما با تراکمپر زیبا در یک جای رویایی وقتی اتراق کردن استاد این حجم از فضای سبز و درختان گردوی فراوان چقدر فضای عالی و بینظیر را به نمایش گذاشته بودند چقدر خونه پیش ساخته جادار و تمیز با تمام امکانات برای زندگی عالی بود و قابل جابجایی بود انقدر خوب کار کرده بودند که لذت آن را میبردم وقتی در مسیر درست باشی هر چراغ راهنمایی و رانندگی برای شما سبز میشود وقتی استاد داشتند در مسیر حرکت میکردند و از چهار راهها از آن عبور میکردند چراغ آنها سبز بودند و این نشانهها رو من همیشه درست و خوب میبینم
اما آشپزی خانم شایسته باز هم استاد را سورپرایز کرد و استاد هم مثل همیشه از ایشون سپاسگزاری کرد خدا قوت به خانم شایسته وقتی در دل جنگل با تریل دوست داشتنی باشی چوبهایی که در مسیر فضای عالی را درست کرده بودن یک آرامش خوبی را وقتی که راه میرفتی صدای خش خش پوشالها که زیر پا بودند چقدر عالی بود چقدر ایده خوب و تازهای رو ایجاد کردند واقعاً دست مریزاد به این فکر و ایده عالی خدایا شکرت تصاویر آب در دل جنگل چقدر برای شکرگزاری کامل کرده بود این همه نعمتهای دوست داشتنی یکجا جای شکر دارد
نوش جانتون خرید این همه گوشت در راستای قانون سلامتی وقتی ادمهایی که با این قانون آشنا نیستند وقتی این حجم گوشت را میبینند جای تعجب و شگفت زده میشوند در مسیر دوست داشتنی با ماشینهای رنگارنگ و مدلهای خوب و ساختمانهای آسمان خراش در مسیر جاده غروب رویایی با رنگهای بسیار خدایی چقدر آسمان را جذاب کرد الهی شکر
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام به محمدرضا عزیز دوست خوبم
خداروشاکرم که محمدحسن فقط با هدایت خود خدا به سایت آمد و به دلش افتاد که بنویسد
سپاسگزارم از لطف ومحبت شما وهمه دوستان نسبت به محمدحسن جان و خانواده ی بنده.
محمدحسن خودش نوشتن کامنت در سایت را دوست داشت تجربه کنه و با این ترس روبرو بشه و
فقط می تونم بگم خدا وخدا وخدا کمکش کرد و نوشت.
همه ی ما میتونیم درست مثل بچه ها باورکنید خدا مهربونه وبه ما کمک میکنه .
شاد وسلامت باشی ان شاالله
به نام هدایت الله
با سلام خدمت رسول جان دوست توحیدی و ارزشمند سایت از شما متشکرم بابت کامنت خوبی که نوشتی اینها نتیجه مهربانی و درست بودن شما و فاطمه عزیز میباشد که همچین پسر گلی را خداوند آن را هدایت کرد
بهترینها را برای اعضای خانواده شما را از خدا خواستارم و امیدوارم همیشه در پناه الله یکتا روزهای خوب و خوشی را در کنار هم سپری کنید خدانگهدار
به نام یگانه فرمانروای هستی
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و همسفران عزیزم در سفر به دور آمریکا
استاد دیدن این تصاویر چنان با روح و روان آدم بازی میکنه که من از همین الان دلتنگ فایل های سفر به آمریکا شدم! گاهی اوقات وقتی چیزی رو همیشه در دسترس داریم؛ برامون عادی میشه. و شاید آنجور که باید و شاید قدر اونو ندونیم.در حالی که اگه یبار به نبودن آن در زندگیمان بیندیشیم و آنرا تصور کنیم، آنوقت به اهمیت و ارزش آن نعمت در زندگیمان پی خواهیم برد. و من امروز این احساس و نسبت به سفرنامه پیدا کردم چون داریم به قسمت های پایانی این دور از سفرنامه نزدیک میشیم. هر چند که تا کنون همه فایلهای سفرنامه رو بارها دیدم و براشون کامنت گذاشتم اما امروز بیشتر قدر این فایلها رو دونستم و همه نعمت هایی که خداوند در اختیارمون قرار داده همین گونه هستند. لذا می خواستم قبل از اینکه برای چندمین بار دل و دیده را به این تصاویر زیبا بدهیم از شما و مریم جان که ما رو در این سفر زیبا و توحیدی؛ همسفر خودتون کردید و این تصاویر و زیبائی ها را به ما هدیه دادین کمال تشکر و سپاسگزاری را داشته باشم. بریم که نهایت لذت رو از این زیبائی ها ببریم.
……………………………………………..
اول از همه تحسین میکنم مدیران فروشگاه عظیم والمارت را که این فروشگاه عظیم را بگونه ای طراحی کردن که همه چیز در آن دیده شده و این آینده نگری برای هر کاری واقعآ ستودنی است. با یک نگاه ساده و مقایسه میتوان به میزان مشتری مداری و اهمیت مشتری در دنیایی که برای جذب مشتری و بازاریابی رقابت دائمی ای برقرار است پی برد بگونه ای که مساحت پارکینگ این فروشگاه چند برابر مساحت فروشگاه است و براحتی و به وفور برای مشتری جای پارک پیشبینی شده و وجود دارد. اینو مقایسه کنید با برج هایی که حتی به اندازه واحدهای ساخته شده پارکینگ در نظر نگرفتن و همواره کوچه و خیابان بقدری از ماشین پُر است که جای سوزن انداختن نیست و ساعت ها وقتمون برای پارک ماشین به بطالت می رود.
در همین یک دقیقه ابتدای این فایل بقدری زیبایی وجود دارد که میتوان ساعت ها راجع بهش نوشت.این تصاویر بقدری زیباست که آدم فکر میکنه از روز اول همینجور بوده دیگه! انگار نه انگار اینم مثل هر جای دیگه زمین لخت و بیابون بوده و این مناظر زیبا از مزارع عظیم ذرت گرفته که بقول یکی از بچه ها یادآور و نماد فراوانی است تا چمن کاری بی نظیرو جاده باکیفیت و زیبا؛ درخت کاری و محوطه سازی و زمین های ورزشی و … توسط این مردم بافرهنگ ایجاد و ساخته و آباد شده است. دیدن این همه زیبایی هم میسر نبود مگه با کمک از این درون فوق العاده و تصویر برداری عالی استاد که دیگه حرفه ای شدن تو این کار و کارشون با درون واقعآ تحسین برانگیز و حرفه ایه مثل همه کارهای دیگه ایشون. استاد مزارع ذرت در این فصل در اطراف ما زیاد است البته نه به این زیبایی و وسعت و ارتفاع آنها هم کوتاه تر از این مزرعه ذرت است که در تصاویر نشون دادید. یا بچگی و نوجوانی افتادم که مدتی ذرت می فروختم خخخ
…………………………………………………
دیدن این کانگورها منو یاد سریال خاطره انگیز اسکیپی انداخت که محصول کشور استرالیا بود و در دوران نوجوانی از شبکه اول پخش می شد.دیدن اسکیپی آنهم در آمریکا برای من یخورده عجیب بود! با اینکه این حیوان دوستداشتنی رو از نزدیک ندیدم ولی دیدن این تصاویر هم واقعآ جذاب است آنهم از این فاصله نزدیک که ازین بابت هم از مریم جان ممنون و سپاسگزارم. این حیوان واقعآ شگفت انگیز است بخصوص با اون کیسه شکمی و جهش های جفت پای عالی که فکر کنم پرش دو میدانی از حرکات این حیوان الهام گرفته شده است و اونو متفاوت تر از همه حیوانات دیگر کرده است.و چقدم ریلکس و در آرامش کامل در حال استراحت کردن است! این گوسفندا هم انگار گوسفند مریخی هستن و خیلی قیافه و شکلشان بز مانند است خخخ. اون شتر هم که خیلی خسته اس میفهمی خسته اس! اینکه چهار زانو نشسته و گردنشو صاف دراز کرده و خوابیده هم در نوع خودش برام جالب بود. تا بحال شتر را در حال خواب ندیده بودم.اینم از الطاف بی پایان سفرنامه است که چیزهایی رو تجربه می کنیم که ممکن بود هرگز نتونیم تجربه کنیم. این گور خرم خیلی خدایی بامزه است انگار لباس ورزشی پوشیده منتظره تعویضش کنن بره داخل زمین خخخ جالبه جوراباش یک طرحن و بدنش یه طرح دیگه عین لباسهای ورزشی!
…………………………………………….
ساختن این ماکت با لباس محلی چقدر ایده جالبیه برای گردشگران. خیلی ایده های ساده و کم هزینه هست که کلی میتونه باعث رونق گردشگری و جذب توریست بشه و به تبع رونق اقتصاد و افزایش سرانه درآمد مردم و کاهش بیکاری. من خودم به هر منطقه از کشورمان سفر میکنم دوست دارم با لباس محلی آنجا عکس داشته باشم و این ایده چقدر کار رو راحت و کم هزینه کرده است. نه دغدغه آتلیه و پیدا کردن عکاس و داری نه دغدغه اینکه لباس ها اندازه تنت هست؟ تمیز هست؟ و … و به این میگن آسان شدن برای آسانی ها.
……………………………………….
استاد اصلا رانندگی در این جاده ها روح آدم و تازه میکنه.عجیب با روح و روان آدم بازی میکنه. اینجور مواقع بی اختیار در دلم نان استاپ فقط میگم خدایا شکرررررت؛ خدایاااا شکررررررت. البته صدای موزیکم بلنده و حرکات موزون پشت فرمان و تذکرهای همسر جان که حواست به جاده باشه و سربسر گذاشتن های شینا و کلی خندیدن حال خوب و صفا؛ به به به به.خدایی تصور این مکان بهشتی و زیبا آنهم در کنار جاده در تخیل آدم هم نمی گنجه! مگه داریم؛ مگه میشه! اصلا انگار سالها طراحی شده و روش کار شده باشه و بگند بفرمائید جناب عباسمنش افتتاحش کنید! نوش جووونتون؛ گوارای روح و وجودتون که لایق بهترینهائیت، یهویی یه کف مرتب به افتخارتون!
اصلا من از تمیزی این فضا حیرانم بخدا!!! انگار نه انگار پای بشر به این فضا خورده باشه! هر جا میری از خونه خودت تمیز تر؛ اگه اینجا بهشت نیست؛ چی میتونه باشه؟ (استیکر تفکر).
بخدا این چمن ها از چمن ورزشگاه های ما که هزینه میلیاردی میشه براشون بهتر و باکیفیت تره. آقا ما پارسال محوطه ادارمون که نصف اینم نمیشد چمن کاری کردند. سه بار هزینه کردند و آخرشم چمن نشد که نشد به این خوبی خخخ. واقعآ استاد تجربه هایی رو که با تراکمپر تجربه میکنی با هیچ چیز دیگه نمیشه تجربشون کرد. اصلا تصور کن یه شب خوابیدن در این فضا آنهم به گرمی و نرمی و راحتی و فول امکانات شبی چند؟ میشه واقعآ قیمت گذاشت؟! اینها جز هدایت و لطف و عمل به الهامات خداوند چی میتونه باشه؟ واقعآآآآآ خدا رو صد هزاررررر مرتبه شکررررت بقول پاکیزه جان کرورررر کرورررر خخخ
………………………………
دیدن این خونه های تایمی باز یه ایده جالب دیگه در زمینه گردشگری است. تصور کن از این خونه های پیش ساخته لوکس در مناطق بکر و کنار دریا برای رونق گردشگری استفاده بشه بخصوص در بهار و تابستان که ازدحام گردشگر زیاد است. چقدر میتونه راهگشا باشه؛ چقدر میتونه مردم رو از تخریب طبیعت و ساخت و ساز غیر مجاز برای داشتن و تجربه یک ویو زیبا منصرف کنه. این ایده های سازنده است که باید توسط دولت حمایت بشه و بجای اینکه به مناطق بکر کشور اینگونه دست درازی بشه؛ یه اقدام سازنده میتونه بازی برد_ برد باشه هم برای مردم و هم برای محیط زیست. استاد در منظقه ما چون کوهستانی و جنگلی است در ایام عید بعضی ها از این خانه های پیش ساخته برای لذت بردن در طبیعت استفاده می کنند ولی کیفیت این خانه ها واقعآ قابل مقایسه نیست.
……………………………………….
بریم سراغ قانون سلامتی و خوردن یک نهار ساده و سریع با هنرمندی مریم جان. این ایده درست کردن همبرگر ها به شیوه دونات برام جالب بود و این کمک میکنه به پختن بهتر و سریعتر همبرگر که ازین به بعد میخوام از این ایده در پختن همبرگرهام استفاده کنم. جالبه استاد منم دقیقآ 8 همبرگر همیشه برای یک وعده غذایی استفاده میکنم ولی همبرگرهای من در مقایسه با شما یکم پهن تر با قطر کمتر است. نووووش جووووون هر دوتاتووووون.
……………………………………..
استاد مسیرهای تریل پیاده روی در طبیعت که در فایلهای سفرنامه دیدیم واقعآ بی نظیرن. این نشون میده چقدر اهمیت داره ورزش کردن و سلامتی. چقدر اهمیت داره راحتی و در دسترس بودن امکانات برای عامه مردم در این کشور ثروتمند. و این ایده که سطح مسیر رو با چوب و پوسته خرد شده تنه درخت ها و یا با پوشال پوشوندن دیگه واقغآ آدم چی میتونه بگه جز اینکه آقاااا دمتون گرم. این باعث میشه حتی موقع بارندگی گل و لای ایجاد نشه و بشه راحت پیاده روی کرد. این مسیر تریل هم منو برد به مسیر تریل جنگل تیلاکنار متل قو که بسیار بکر و آرام و جذاب بود. خدایاااا شکرررت بابت اینهمه نعمت و زیبااااایی. مریم جان از زیبائی های شهرستان بافت و خبر گفتند و این خواسته در من زنده شد که حتما سفر به کرمان را در برنامه مسافرت هایم قرار بدم. استان کرمان و بندر چابهار در لیست سفرهام هستند و مابقی استان های کشور رو تقریبا گشته ام. که ااینم به امید خدا تجربه خواهم کرد. واقعآآآ آدم از دیدن زیبائی های این فایل سیر نمیشه؛ مریم جان هم در تصاویر زیبایی که استاد دارند می گیرند مثل تصاویر زیبایی که ثبت می کنند،زیبا هستند و از همینجا ازشون تشکر می کنیم و بهشون خداقوت میگیم.
استاد این تجربه خرید گوشت رو فک کنم تمام کسانی که دوره قانون سلامتی رو اجرا می کنند به نوعی داشته باشند. من با اینکه گوشت چرخ کرده و قلمه رو از یه جا و گوشت کبابی رو از جای دیگه تهیه میکنم و بصورت یکجا از یجا تهیه نمی کنم ولی یروز قصابی که در روستاست و قلمه و گوشت چرخ کرده ازش میخرم با شوخی بهم گفت تو اندازه تمام روستای ما گوشت مصرف میکنی و منم با شوخی بهش گفتم تازه این فقط برای ینفره و خانم و دختر من مثل بقیه غذا میخورند.
استاد هر بار که گوشت گریل میکنید؛ همسرمو صدا میزنم میگم بیا این گوشتو ببین چون از من واردتره! در خرید گوشت و اونم همیشه میگه این گوشت با گوشت ما فرق میکنه و گوشت گاو است و الان که گاو وحشی رو نشون دادی حرف ایشون تائید شد و این تصاویرم نشونش دادم. ما بیشتر گوشت گوسفندی استفاده می کنیم و گوشت گاو با این کیفیت و بسته بندی من تا بحال ندیدم.
…………………………………..
اصلا زیبائی های این فایل تموم نشدنیه خدای من. دیدن این برج های زیبا و این شهر زیبا دیگه زیبائی های این فایل رو تموم کرد. چقدر لذت بردم از معماری این شهر! خدای من مگه میشه مگه داریم این همه هارمونی و زیبایی. رنگ برج ها و ساختمونها همه به رنگ شکلاتی یا کرمی (من تو رنگ ها تبحر ندارم و همسرمم همیشه منو دست میندازه ازین بابت و سربسرم میذاره امیدوارم درست گفته باشم شما نیاین سربسرم بذارین خخخ) .
این غروب زیبااااام اون دور دورها چه دلبری کرد خدای من! خدایاااا شکرررت که امروز این فرصت رو به من دادی که این تصاویر زیبا رو ذره ذره نوش روان و روحم کنم و چقدر احساس خوب ازین تصاویر دریافت کردم خدایاااا کرور کرور شکرررت. این آهنگ زیبا رو برام تجسم بزرگی خداوند است و به زبان لری؛ تقدیم شما استاد گرانقدر و مریم جان بخاطر همه الطافتان و تقدیم به همه عزیزانم که این کامنت رو خوندن.یا حق
ای به قربون تو، بی عشق تو جون سیچنمه
ار کف پاته نبوسُم مو دُهون سیچنمه
مو نمهنُم، تو بمهنی که مو خارم تو گلی
جون تویی ار تو نبوی وام، دیه جون سیچنمه
ای به قربون تو، بی عشق تو جون سیچنمه
ار نگم درد تو مِن نام که امید مونی
سیچه کر کر بکنُم وا که زوون سیچنمه
ار تو شُل شُل نکنی وا کد و بالا منه مال
بهلمی کُه بگرُم، مال و بُهون سیچنمه
ای به قربون تو، بی عشق تو جون سیچنمه
مسجد ایرُم که دعا وُر تو و جون تو کنُم
ار نه سجاده و تسبیح و قرون سیچنمه
آهنگ ای به قربون تو با صدای آستارا بختیاری
سلام آقای زرگوشی عزیز
چقدر شما قشنگ تو بحر هر زیبایی میرین و هنرمندانه توصیف میکنید و خیلی هم خوش ذوق هستید که از زوایای مختلف اون زیبایی رو بررسی میکنید
خیلی برام قابل تحسین بود این نگاه نکته سنج شما
بابت این آهنگ هم بسیار سپاسگزارم
به زحمت میخوندمش ولی وقتی دانلود کردم و گوش دادم حسابی به دلم نشست
پایدار و دل شاد باشید به لطف الله در مسیر سرسبز زیبابینی و زیبا اندیشی
سلام و درود خداوند بر فرزانه عزیز
ممنونم از لطف و محبتتون دوست عزیز. شما وجود و نگاهتون زیباست که این زیبائی ها رو می بینید زیرا بقول شاعر از کوزه همان تراود که در اوست!
راجع به خوندن آهنگ با حرفتون کاملا موافقم و خودمم در خواندش یکم مشکل داشتم که این بر میگرده به نداشتن اصوات در اینگونه رسم الخط ها که تلفظ کلمات رو سخت میکنه و چه کار خوبی کردین آهنگ و گوش کردین و موسیقی اصیل لری رو مهمون روح و جانتان کردید. گوارای وجوووود دوست عزیز. در پناه خداوند شاد باشید و سلامت و ثروتمند.یا حق
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم
همین ابتدای فایل تشکر جانانه ای بکنم از درون بچه که چشم ما را به زیبایی های بیشتری دعوت کرد و چه قدر سرسبزی نشونمون داد خدایاشکرت .
چه فضای بزرگی داشت این والمارت وخط کشی های منظم برای پارک ماشین ها .
چه خونه های شیکی وچقدر زیبایی . خدایاشکرت.
چه کانگوروی خوشگل وخوابالویی دیدیم واقعا انگار کفش پاش بود مدل پاهاش خیلی باحال بود.
چه حیاط خوشگلی دارین استادجانم واقعا فضای رویایی وروحانی داشت و چمن های به شدت بی نظیر و چندتایی نیمکت و یه نهر آب و تنهایی خودتون و لذت بردن از سفر .
خداروشکر برای این همه فراوانی وهدایت خداوند دراین سفرها که داریم میبینیم وتحسین تون میکنیم.
واقعا دم خودتون وترک کمپر گرم .
این خونه های تاینی هم خیلی شیک ومجلسی از ما دلبری کردن وتمام دیگه .
از هرقسمتش مفید استفاده کرده بودن وچقدر فضای عالی ای داشت و خیلی مهم بود که همگی شون ضروری ترین چیزها را داشتن مثل لاندری.
کلازت و دراور، میز کار و پنجره های عالی برای نوردهی بیشتر.
ازهمه جالبتر اینکه میتونی جابجاش کنی هرجا که دوست داری .
استادشایسته سپاسگزارم برای این برگرهای جادویی
چه میکنه این قانون سلامتی و آشپزی آسون و راحت والبته با چاشنی شکرگزاری های ناب شما.
خوب دیگه وارد ایالت جورجیا شدید و شروع یک تریل با چیپس های چوبی و احساس خوب شما.
وچقدر منظره بکری بود در دل این همه درخت رودخونه ای با این همه جریان آب ،
چه نعمت های فوق العاده ای دیدیم خدایاشکرت.
نوش جونتون بشه گوشت هایی که تهیه کردین .
چه رانندگی منظمی هم دیدیم .خدایاشکرت
پایان فایل هم غروبی بهشتی را تماشاکردیم .
استادعزیزم وخانم شایسته سپاسگزارم از شما .
خداوند حفظ تون کنه ان شاالله.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا» ﺑﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺎم، ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻰﻃﻠﺒﻨﺪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎ ﺩﺍﺭ، ﻭ ﺩﺭ ﻃﻠﺐ ﺯﻳﻨﺖ ﻭ ﺯﻳﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﺩ، ﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﻏﺎﻓﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﻱ ﻧﻔﺴﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﺵ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺭﻭﻱ ﺍﺳﺖ، ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻣﻜﻦ(٢٨ کهف)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
الهی الهی، ای یگانه فرمانروای قدرتمند همه کیهان، کمکم کن باور کنم، و بپذیرم، و ایمان بیاورم و آرام باشم از اینکه تو با همه قدرت بینهایتت مدافع منی، همانگونه که فرمودی «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا» و همواره همراه منی و مرا تنها نمیگذاری آنگونه که فرمودی «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» و وعده دادی که مرا هدایت کنی که همانا هدایت همواره از سوی توست و هر کس از هدایت تبعیت کند نه ترسی بر اوست و نه غمی «فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» خدایا خدایا، ای رب بینهایت من، کمکم کن در مسیر تو پایدار و ثابت قدم بمانم و وعده حق تو را بپذیرم که «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» و وعده دروغ و نجوای شیطان را از من دور کن که همانا او دشمن آشکار است و تویی که بر من آگاه و بینایی «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همچنین دوستان نازنینم در این سایت.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت این روز زیبا و پر از نعمت. الهی صد هزار مرتبه شکر.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه سرسبزی و زیبایی و فراوانی. پرواز درون بچه ابتدای فایل همه زیبایی بود و نظم و احساس خوب. چقدر خیابون ها و پارکینگ ها منظم بود،و همینطور مزارع و سرسبزی اونها. وقتی درون داشت رد میشد پیش خودم فکر میکردم فقط خداوند میدونه چند تا دونه ذرت از این مزرعه قراره برداشت بشه و هر کدوم قراره سر از کجا در بیاد. ذرتی که توی آمریکا کشت میشه زرق یه بنده خدایی میشه در سوی دیگر این سیاره. و کی به جز خداوند عالم و آگاهه. یه وقتایی درخواستهای ما اینجوریه ولی ما نتیجه نهایی رو نمیبینیم تا وقتی خواسته توی زندگی مون ظاهر بشه. مثلا امروز این فایل مزرعه ذرت رو میبینیم، در حالیکه ممکنه توی این لحظه محصول برداشت شده و توی مسیر کارخونه است. و بعد کنسرو میشه و میره بارگیری میشه توی کشتی، و بر حسب اتفاق این کشتی میاد خاورمیانه و اون محموله به سبد غذایی ما راه پیدا میکنه. و وقتی داریم سالاد سبزیجات سفارش میدیم دیگه اصلا نه میدونیم و نه یادمون میاد که چه موقع اینو درخواست کرده بودیم…
شاید ماشینی رو که ما دیروز درخواست کردیم، الان ورقهای بدنه اش درحال خروج از ذوب آهن باشه، و توی یه کارخونه دیگه رنگش داره ساخته میشه، لاستیکهاش یه جای دیگه داره ساخته میشه. یا خونه ای رو که درخواست کردیم الان سیمان مورد نیازش در حال آماده سازی و بسته بندی شدن باشه. و یه کارخونه دیگه داره آجر و سرامیکش رو تولید میکنه … اینجا باید بیاد بیاریم «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ» در مسیر خواسته مون ثابت قدم باشیم و احساس مثبت مون رو حفظ کنیم و اجازه ندیم نجواها و افرادی که به قدرت و قانون خداوند یقین ندارن ما رو پایین بکشن.
خدایا کمکمون کن در این مسیر ثابت قدم و صبور باشیم و احساسمون رو خوب و مثبت و توحیدی نگه داریم.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
اینقدر سفر به دور آمریکا دیدیم که به شخصه وقتی یه قسمت جدید میاد دلم برای آمریکا تنگ میشه مثل کسی که سالهاست از خونه و سرزمین خودش دوره. و من همیشه دلتنگ و مشتاق این سرزمین زیبا هستم.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خب میرسیم به یکی از حیوان مورد علاقه من که اگه امکانشو داشتم بعنوان حیوان خانگی انتخابش میکردم، کانگرو های زیبا و دوست داشتنی، شاید یکی از دلایلی که اینقدر کانگرو رو دوست دارم سریال اسکیپی بود که زمان بچگی مون از تلویزیون میدیدم.
خب از اونجایی که نامبرده اول کنجکاوی و فضولی بدنیا اومده بعداً دست و پا در آورده ،رفتم در مورد کانگورو ها سرچ کردم. این بزرگوار با این جثه اش وقتی بدنیا میاد از یه موش هم کوچیکتره. مادرش میخوابه، و این بچه کانگرو فسقلی با حس بویایی روی بدن مادرش حرکت و خودشو به کیسه مادرش میرسونه و تا شش ماه اونجا زندگی میکنه. شگفتی خلقت رب العالمین به همینجا ختم نمیشه و خودم متعجب شدم که کانگرو مادر چهارتا نیپل برای شیر دادن به بچه خودش داره و هر کدوم یه نوع شیر با مواد مغذی متفاوتی به بچه میده. و با رشد بچه کانگرو اون شیرها باز هم عوض میشن و متناسب سن بچه میشن. توی خیلی از کشورها و شهرها و ایالتها نگه داری کانگرو ها ممنوعه، بعضی نقاط با مجوز میشه نگهداریشون کرد. بومی استرالیا هستند. توی تاسمانی حتی میشه کانگرو رو شکار کرد، ولی اجازه نداری نگه داریشون کنی.چندتا از ایالتهای آمریکا با مجوز اجازه نگهداری میدن، ولی فلوریدا جز ایالات ممنوعه است. میگن وقتی اولین دریانوردان انگلیسی به سواحل استرالیا رسیدن و از بومیان اونجا پرسیدن اسم این موجود چیه، اونها در پاسخ گفتن کانگرو کانگرو، یعنی نمیدونم چی میگی. آقا وات ایز یور نیم این موجود چیه؟ کانگرو کانگرو (ایموجی خنده فراوان)
خب معرفی میکنم شما در حال نگاه کردن به دو تا «نمیدونم چی میگی» هستین.
این خانمه که مسئول نگهداری از کانگرو ها بود، چقدر زبان انگلیسیش خوب بود (از اتاق فرمان اشاره میکنن متولد خاک آمریکاست) خب هر چی زبانش خوب بود دیگه، خیلی هم خوش اخلاق بود. استاااااااااااااااااااد ، ببییییییییییین ، این خانم راهنما هم فهمید شما چقدر سوالات خوب میپرسید.
راستی به بچه کانگرو میگن «جویی joey » خانمه میگفت کانگرو نر به لحاظ جسمی دو برابر ماده ها بزرگ میشن، و خیلی حیواناتی هستن که از قلمرو شون و بچه هاشون مراقبت میکنن. من خودم همیشه فکر میکردم کانگرو ها همواره در حال ورجه وورجه و بالا پایین پریدن هستن، الان دیدم یه تنبل خوابالو هستن عین پانداها. «نمیدونم چی میگی خوابالو» پاشو یه دوتا پشتک وارو بزن پسر. ببین یه لحظه هم که زل میزنه به دوربین یه حسی توی نگاهش هست که «جان مادرتون ولم کنید بذارید بخوابم، پشت کمرم میخاره یکی بیاد پشت کمرمو بخارونه، حال ندارم» آخرش هم خوابید.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت ارزشمند تراک کمپر، استاد عباس منش در مورد لذت بهرمند بودن از نعمت تراک کمپر صحبت میکنن، که شما هر جا دلت خواست میتونی بزنی کنار. حالا نکته ماجرا برای من چی بود. من دیروز و پریروز کلی یوتیوب رو سرچ کردم و کلی کلیپ دیدم در مورد تراک کمپر های ایرانی. کلی افراد ماشینها شون رو تبدیل کردن به کمپر، از ون و مینی بوس گرفته ، تا کامیون ایسوزو و آمیکو، تا حتی وانت آریسان و مزدا دوکابین. و من چقدددددددررررررر ذوق زده شدم که آقااااااااا ببین ببین میشود. کلی ایده گرفتم کلی جاها میگفتم اگر این کار و این کار رو میکردن کمپرشون موثرتر و کاربردی تر میشد، از طرفی هیچکدوم به پرفکتی تراک کمپر استاد عباس منش نبود.
این فایل پر از نکات مثبته من کدومشو بگم یکی دیگه جا نمونه.
ببینید همین میزو صندلی های چوبی توی اسپاتی که استاد توقف کردن میتونه ایده اقتصادی باشه. چوبی، مقاوم و بادوام، ساختش آسون، ولی کاربردی. چندان ابزار پیچیده ای هم برای ساختش نیاز نیست.
یا اون ایده خونه های بسیار زیبا و جذاب روی تریلر. واقعا چقدر ایده عالی بود. این خونه ها خیلی حس خوبی داشتن. استاد من توی شرایط شما بودم احتمال داشت دو سه تاشو بخرم ببرم توی پارادایس مستقر کنم اطراف دریاچه.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
استاد من بیام آمریکا تا مدتها تو کف ماشینها هستم. هر چی ببینم ذوق مرگ میشم. أأأأأععع کادیلاک اسکالاید ، أأأأأععع دوج رم 3500 ، أأأأأععع دوج چارجر ، أأأأأععع فورد ماستنگ، أأأأأععع شوی سیلورادو، أأأأأععع موتور ایندین، أأأأأععع سایر موارد….
تریل پیاده روی بسیار بسیار بسیار عالی و دلچسب و خواستنی بود. و زیبایی ها و شگفتی های طبیعت که انسان رو بیاد قدرت و زیبایی خالق خودمون میندازه.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه فراوانی و وفور نعمت توی این سرزمین.
منظره زیبای غروب و ابرها شگفت انگیزه،شگفت انگیزه. عصرِ چند روز پیش،توی محل کار، آخر شیفتم بود داشتم غروب رو نگاه میکردم. اینقدر بینظیر و شگفت انگیز بود که خوندن کتاب رویاها رو متوقف کردم و فقط داشتم ابرها و غروب خورشید رو نگاه میکردم. انگار آدم از دور دست درحال دیدن یک جهان دیگه است. جهانی پر از شگفتیهای راز آلود که دلت میخواد واردش بشی و ازش لذت ببری.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
دوستان عزیز هم اکنون وقت آماده شدن برای رفتن به سر کاره. براتون از درگاه خداوند بهترین نعمتها رو درخواست میکنم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
به نام خداوند مهربانی ها
سلام و درود رب العالمین به شما دوست عزیزم حمید عزیز
حمید جان با قلبم و با تمام وجودم ازت ممنونم و سپاسگزارم که اینقدر زیبا می نویسی
من اومدم تو این صفحه از سایت از خداوند درخواست کردم که یکی دوتا کامنت بخوانم که قلبم رو آروم کنه
آخه چند وقتی هست دچار تضادی سنگین شدم که خیلی ایمانم رو می خواهد سست کنه و نجواهای شیطان بی نهایت زیاده !!
ولی به لطف خدای مهربان با این که می ترسم میزان ایمانم بیشتره و دارم در حد توانم تا اونجایی که می توانم ورودی هام رو کنترل می کنم و دیگه حتی یوتیوب هم نمیرم حتی سعی می کنم جلوی میلم رو بگیرم و آهنگ هم گوش ندهم
چون میدونم که الان تو یک برههی حساس هستم که جهان داره سرند می کنه
یعنی قشنگ حس می کنم که با توجه به کارکردن های قوی ای که طی حدوداً یک ماه گذشته روی خودم داشتم
و
احساس غالبم در طی این یک ماه خوب بوده
و از همه مهمتر
و از همه مهمتر
وووو از همه مهمتر سعی کردم همواره در این حدوداً یک کاه تسلیم باشم و در برابر انبوهی از تضاد ها!! ، دائماً این آگاهی رو با خودم تکرار کنم که ببین محمد این قسمت ها که نشونست (چیزهایی که می فهمیدم با عقل محدود خودم) و در مورد چیزهایی هم که با عقل محدودم نمی فهم سر سپرده باشم و دائماً به خودم بگم ببین محمد چیزی که وظیفهی توعه اینه که بدونی دقیقاً چی می خواهی؟ و دقیقاً برای چی اون چیز رو می خواهی… اینکه چه جوری بهش برسی به تو ربطی نداره :)) اون کار خداست :) توی کار خدا دخالت نکن فقط تسلیم هدایت های الله باش
هدایت ها همون جاهایی هست که اون فکر بهت احساس خوبی میده
خلاصه… امشب درست زمانی که داشت نجواهای شیطان زیاد میشد که آرهههه کدوم خدا؟؟ کشک چی؟؟ دلت خوشه بدبخت و… (خودتون میدونید دیگه اگه ذهنم رو رها می کردم چه جهنمی برایم می ساخت)!!!
درست در همین زمان با اینکه یه کمی غیر منطقی بود
ولی خدا رو شکر چون این چند وقت روی باورهایم کار کردم و بیشتر تسلیمم
به حرف قلبم گوش دادم و اومدم توی این صفحه
و اول دیدگاه سعیده خانم رو خواندم بعدش هم حسم گفت اومدم دنبال اسم شما گشتم دیدگاهت رو پیدا کردم و دیدگاه شما رو خواندم
و اینجا بود که باز قلبم کلی آروم شد
چون از زبان سعیده خانم و شما خدا کلی حرف باهام زد
الهی الهی، ای یگانه فرمانروای قدرتمند همه کیهان، کمکم کن باور کنم، و بپذیرم، و ایمان بیاورم و آرام باشم از اینکه تو با همه قدرت بینهایتت مدافع منی، همانگونه که فرمودی «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا» و همواره همراه منی و مرا تنها نمیگذاری آنگونه که فرمودی «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» و وعده دادی که مرا هدایت کنی که همانا هدایت همواره از سوی توست و هر کس از هدایت تبعیت کند نه ترسی بر اوست و نه غمی «فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» خدایا خدایا، ای رب بینهایت من، کمکم کن در مسیر تو پایدار و ثابت قدم بمانم و وعده حق تو را بپذیرم که «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» و وعده دروغ و نجوای شیطان را از من دور کن که همانا او دشمن آشکار است و تویی که بر من آگاه و بینایی «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
یا مثلاً اونجایی که شما گفتی…
اینجا باید بیاد بیاریم «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ» در مسیر خواسته مون ثابت قدم باشیم و احساس مثبت مون رو حفظ کنیم و اجازه ندیم نجواها و افرادی که به قدرت و قانون خداوند یقین ندارن ما رو پایین بکشن.
خدایا کمکمون کن در این مسیر ثابت قدم و صبور باشیم و احساسمون رو خوب و مثبت و توحیدی نگه داریم.
من چقدر خوشبختم که با همچین خدای هادی ای به طور دائمی در ارتباطم
خدای مهربانم ازت ممنونم و اعتراف می کنم اگه زندگیم به اینجا کشیده خودم مقصرم که تا به امروز ایمانم کم بوده و تغییر نکردم!!
ولی دیگه بسه هرچی ضربه خوردم و له شدم و سرمم بالا نیاوردم وقتی تو اینقدر مهربونی که وقتی فقط یک ماه من رو خودم کار کردم و اینقدر اتفاقات خوب برایم رقم زدی که یه دفتر صد صفحه ای هم کمه اگه بخواهم بنویسم
(تازه تعهدم با تمام وجودم نبوده و بعضی از جاها هم از دستم در میرفت)
وقتی تو اینقدر پایه ای برای تغییر زندگی من ولی خودت برای من تصمیم نمی گیری (که این هم به خاطر عادل بودنته، عاشقتم) و قدرت بی انتهای خلق زندگیم رو به خودم دادی خب من چرا حرکت نکنم؟
چرا نسازم زندگی دلخواهم رو…
حمید جان یه قدرت دیگه ای یه کَسِ دیگه ای بود که این ها رو نوشت
باور کن من فقط وسیله بودم
ولی دوست داشتم بهت بگم چطور با این آیات و با این حرف ها حالِ من رو به یک پله حال بهتر رسوندی
من عاشقتم برادر راه دور من
الان هم دیگه نمیرم برای نوشتن برای سعیده خانم
الان میرم برای پیاده روی چند ساعته و گوش دادن با عشق به جلسه 4 قدم 5 که عاشقشم
مهم نیست کی برگردم خونه
مهم نیست که هوا سرده یا نه….
اصلاً مهم نیست که فردا می خواهم برم سر کار
چیزی که مهمه اینه که من می خواهم با حال عالی برگردم بیام خونه و بخوابم :))
خداوند یار و نگهدار و هدایتگر همهی ما باشه به سمت زیبایی های بیشتر
سلام به حمید و محمد عزیز
عجب هدایتی
وقتی با عشق کامنت حمید جان و سعیده عزیز و بقیه بچه هارا دیروز خوندم
دوباره یه سر به سایت زدم و هدایت شدم به پاسخ شما دوست عزیز
چقدر جالب بود الان یه 10 روزی میشه جلسه چهار قدم 5 را روزی ده بار گوش میدم و از گوش دادنش سیر نمیشم به خدا
و چه همزمانی جالبی
و هر چی گوش میدم به قول استاد یه چیز دیگه یاد میگیرم
یاد چند روز پیش افتادم که فاطمه جان خواب دیده بود استاد یه کیف جیبی بهم هدیه داده و به من گفته که این بزرگترین گنجی هست که بهت هدیه دادم
و منم بازش کردم دیدم یه قرآن جیبی
یه دوروز از اون خواب گذشت و من وقتی کامنت حمید جان را خوندم که درباره کتابهای الکترونیکی استاد گفته بود
که خیلی گرانبهاست و یادمه سر کار بودم که انگاری یک صدای بلندی از درونم شنیدم که گفت این کتابها همون گنجهایی هست که بهت هدیه دادم و تو هنوز اون طور که باید نخوندیش.
فاطمه جان خریده بود چگونه فکر خدا را بخوانیم و منم کتاب رویاها را خریده بودم
همون لحظه سه فصل دیگش را خریدم به همراه کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم و به خودم قول دادم در اولین فرصت مثل حمید جان پی دی اف ش را چاپ کنم و لذت داشتن این گنج را که در اون آیه های نورانی قرآن گفته شده را داشته باشم.
من بعد میتونم بگم 10 سال که از خداوند درخواست انس با قرآن را گرفته بودم به طرز شگف آوری هدایت شدم به صدای نورانی
امیر حسین ساجدی
سوره یس
سوره واقعه سوره زاریات
سوره قمر
ایه ماودعک ربک و ما قلی
و….
و..
که حتما با هنسفری گوش میدم
بسیاری از تلاوتهای ایشون به دلیل گزاشتن آهنگ و سه بعدی بودنش مجوز نگرفته.
نمیدونم ولی احساس کردم این هدیه ارزشمند که من ده ساله دنبالش هستم را اینجا بیام بگم برای حمید جان و شما و هر کسی که به خوندن این کامنت هدایت میشه.
به خدا اوایلش آنقدر با صدای نورانی این آدم اشک ریختم و الانم با هر بار گوش دادنش به آسمونها میرم و واقعا از زمین کنده میشم که اینقدر قلبم را آروم میکنه.
عاشقتونم.
شاد باشید.
سلام محمد حسین جان عزیز شبت بخیر برادر خوبم امیدوارم حالت عالی باشه،
برو به سلامت و انشالله با حال خوب و عالی برمیگردی و استراحت دلچسبی هم میکنی!!!
و فردا هم توپ توپ و پر انرژی تر از همیشه به سر کار میری،
انشالله که هر روز بهتر از امروزت باشه،که انقدر حالمونو خوب میکنی با بودنت!! با نوشتنت!! چقدر کامنتت حس خوبی داشت؛ دست مریزاد!!!
خیلی دوست دارم و برات بهترینا رو از خدای قادر متعال خواستارم به خدای مهربون میسپارمت خدانگهدار
به نام خداوند مهربانی ها
سلام و درود خدمت شما آقا مجید عزیز
ممنونم … واقعاً ممنونم به خاطر این حجم از آگاهی و انرژی مثبتی که توی صحبت هاتون بود
من اون شب رفتم بیرون کلی پیاده روی کردم و به اون جلسه که واقعاً جادوییه با تمرکز گوش دادم
شب جالبی بود
برای خودم قابل افتخار بود که واقعاً تلاش خودم رو کردم که با نجواهای شیطان مقابله کنم
و بعدش هم پاداش ها رو گرفتم
امروز صبح هم به محض اینکه از خواب بیدار شدم اومدم تو سایت و این نقطهی آبی رو از شما دریافت کردم…
پروفایل شما رو باز کردم دیدم ماشاالله هم فعال هستید و کامنت می نویسید
هم محصولات فوقالعاده ای خریدین مخصوصاً روانشناسی ثروت 1 که من هم تا چند وقت دیگه می خرم :))
الان تمرکزم روی یک دوره دیگست
پروفایل شما رو باز گذاشتم تا حتماً داستان هدایت شما رو بخوانم
باز هم سپاسگزارم و به خداوند مهربان و توانا می سپارمت
خداوند یار و نگهدار و هدایتگرمون باشه به سمت زیبایی های بیشتر
حمید آقای امیری سلام علیکم شب شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه.
پسر چقدر تو خوبی!!! چقدر کامنتات عالیه ن. دست گلت درد نکنه،عالی مینویسی ؛ هم خیلی بامرامی!!!
ادب و نزاکتت بسیار جلب توجه میکند. خدا را شکر که هدایت شدم به این سایت بهشتی که توش پر از انسانهای وارسته و فرهیخته مثل شماست.
همچون خانواده جناب خانکی عزیز. سرور گرانقدر اسدالله زرگوشی گرامی. استاد سید حبیب حافظان و همسر محترمشون.
خانمهای محترم شهریاری یوسفی مرادی همت حیدری بارکزی و هزاران هزار مشعل فروزان که روشنی بخش این مسیر الهیاند!!!
دم همتون گرم انشالله که به طفیلی شما عزیزان روز به روز مدار ما هم افزایش یابد و همچون شما گرانقدران به خورشید فروزان این سایت الهی نزدیک و نزدیکتر گردیم!!!
برایتان از خداوند مهربان شادی سلامتی خوشبختی و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم و به دستان مهربانش میسپارمتان خدانگهدار
سلام و درود به شما جناب حرفت عزیز برادر بزرگوارم، خیلی ممنونم از لطف و محبت شما. و اینکه زمان گذاشتین برام پاسخ نوشتین خیلی برام ارزشمنده، و بسیار از شما قدردانی میکنم.
داستان هدایتتون رو خوندم. و چقدر لذت بردم مخصوصاً اونجایی که در مورد روزه داری در ماه رجب و رمضان نوشته بودین این رو یه نشانه دیدم. چون من هم ماه رمضان رو خیلی دوست دارم به حدی که وقتی بیاد ماه رمضان میافتم ناخودآگاه اشکم سرازیر میشه که نشان از اشتیاق فراوان و دلتنگی من برای ماه رمضان. و وقتی پایان رمضان میرسه وداع با ماه رمضان برام خیلی سخته، به تعبیر دعای 45 صحیفه سجادیه (وداع من عز فراقه علینا، و غمنا و اوحشنا انصرافه عنا) وداع با کسی که فراق او بر ما بسیار سنگینه ، و دوریش مایه غم و وحشت ماست.
یه وجه تشابه توی داستان هدایت شما و سرگذشت خودم دیدم و اون این بود که من هم مثل شما اساتید مختلفی رو دنبال کردم و کتابهای مختلفی رو هم خوندم. حتی یه دوستی بهم گفته بود تمرکز بذار روی فایلهای استاد فلانی ، چون (استاد) عباسمنش خیلی خوب نیست، اون داره توی آمریکا صحبت میکنه ، حرفهایش بدرد ما که توی ایران هستیم نمیخوره، و من رفتم یه دور کامل زدم، کلی کتاب خوندم، کلی استاد مختلف، سمینار مختلف و یه تکامل چهار ساله رو طی کردم و وقتی دست تسلیمم رو آوردم بالا خداوند از طریق دستانش منو هدایت کرد به سایت استاد عباس منش. و تازه فهمیدم «آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم ؛ یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم»
الان حدود دو ساله دارم شاگردی استاد عباس منش رو میکنم و هنوز مشتاقترم بیشتر و بیشتر یاد بگیرم. من هیچکدوم از کتابها و اساتید قبلی رو اینقدر مدت دنبال نکردم، چون از یه جایی به بعد دیگه صحبتها شون منو جذب نمیکرد. ولی من پتانسیلشو دارم یه فایل تکراری استاد عباس منش صد بار گوش بدم و چند وقت بعد که دوباره همون فایل رو گوش میدم اشک شوقم سرازیر باشه. هیچ استادی اینقدر در مورد خدا حرف نزده، تا چه برسه که توحید رو اصل و اساس همه نعمتهای الهی اعلام کنه.
از شما بینهایت سپاسگزارم جناب حرفت. شما هم اسم برادر بزرگترم هستین. پدرم همیشه این قسمت از آیه 73 سوره هود رو برامون میخوند «إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ».
از شما بینهایت سپاسگزارم که کامنتتون انگیزه بخش شد برام تا من هم دوباره شروع کنم به نوشتن و پاسخ دادن به کامنت های دوستان عزیزم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
سلام به حمید و محمد عزیز
عجب هدایتی
وقتی با عشق کامنت حمید جان و سعیده عزیز و بقیه بچه هارا دیروز خوندم
دوباره یه سر به سایت زدم و هدایت شدم به پاسخ شما دوست عزیز
چقدر جالب بود الان یه 10 روزی میشه جلسه چهار قدم 5 را روزی ده بار گوش میدم و از گوش دادنش سیر نمیشم به خدا
و چه همزمانی جالبی
و هر چی گوش میدم به قول استاد یه چیز دیگه یاد میگیرم
یاد چند روز پیش افتادم که فاطمه جان خواب دیده بود استاد یه کیف جیبی بهم هدیه داده و به من گفته که این بزرگترین گنجی هست که بهت هدیه دادم
و منم بازش کردم دیدم یه قرآن جیبی
یه دوروز از اون خواب گذشت و من وقتی کامنت حمید جان را خوندم که درباره کتابهای الکترونیکی استاد گفته بود
که خیلی گرانبهاست و یادمه سر کار بودم که انگاری یک صدای بلندی از درونم شنیدم که گفت این کتابها همون گنجهایی هست که بهت هدیه دادم و تو هنوز اون طور که باید نخوندیش.
فاطمه جان خریده بود چگونه فکر خدا را بخوانیم و منم کتاب رویاها را خریده بودم
همون لحظه سه فصل دیگش را خریدم به همراه کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم و به خودم قول دادم در اولین فرصت مثل حمید جان پی دی اف ش را چاپ کنم و لذت داشتن این گنج را که در اون آیه های نورانی قرآن گفته شده را داشته باشم.
من بعد میتونم بگم 10 سال که از خداوند درخواست انس با قرآن را گرفته بودم به طرز شگف آوری هدایت شدم به صدای نورانی
امیر حسین ساجدی
سوره یس
سوره واقعه سوره زاریات
سوره قمر
ایه ماودعک ربک و ما قلی
و….
و..
که حتما با هنسفری گوش میدم
بسیاری از تلاوتهای ایشون به دلیل گزاشتن آهنگ و سه بعدی بودنش مجوز نگرفته.
نمیدونم ولی احساس کردم این هدیه ارزشمند که من ده ساله دنبالش هستم را اینجا بیام بگم برای حمید جان و شما و هر کسی که به خوندن این کامنت هدایت میشه.
به خدا اوایلش آنقدر با صدای نورانی این آدم اشک ریختم و الانم با هر بار گوش دادنش به آسمونها میرم و واقعا از زمین کنده میشم که اینقدر قلبم را آروم میکنه.
عاشقتونم.
حمید جان در یه دوره ای خیلی خوندن کامنتهات کمکمکرد
و الان احساس کردم گوش دادن به این هدیه ارزشمند
یه حال دیگه ای بهت بده که شاید تجربش نکرده باشی.
برا منکه اینگونه بود.
یا حق رفیق.
سلام به آقای حمیدامیری عزیزم
بابت ایه اول کامنت تون سپاسگزارم که یادم میندازه بودن ما الان دراین بهشت فقط وفقط کارخدا بوده وبس
و هرلحظه سپاسگزارم از بودن دراین مسیر درست وهدایتی.
بریم سراغ اطلاعات شما از کانگوروها و ترجمه شما از مکالمه اون خانم متولد خاک امریکا واستاد جان که عالی نوشتین و از( نمیدونم چی میگن) رسیدیم به( حالا فهمیدم چی میگن) خیلی سپاسگزارم که برای ما گره گشایی کردین ودم شما گرم .
خیلی لذت بردم از بیان احساس تون نسبت به اون خونه ها و بودن در کشور آمریکا و گفتن أأأأأععععع.
خلاصه انرژی کامنت تون بالا بود آقا بالا و ما خانوادگی دریافت کردیم .
الهی که همیشه سالم و شاد و ثروتمند باشین ان شاالله
به نام خدای نازنینم
سلام به خانواده عزیزم
خدای مهربانم چگونه ترا سپاسگزاری کنم که لایق تو باشد
زبانم ناتوان است از گفتن لطفت به من
بار الهی در دل این نیمه شب حال خود را چگونه توصیف کنم ای عزیز دل
عاشقی باترا چگونه عنوان کنم
به کدامین دلیل وبرهان بنویسم که من چقدر خوشبخت هستم وقتی کنار تو هستم وترا دارم از بس که دلیل دارم برای سعادتم
الهی مهربانترین مهربانان کدام معجزه راعنوان کنم برای عزیزانم که متوجه این همه حال خوبم باشند
به هر طرف که رو کنم فقط تویی معبود من
از بالای همین مزرعه ی ذرت عظمت ترا دیدم
در دل آن مکان زیبا پر از درخت گردو بزرگی ترا دیدم
حتی آرامش وجودی آن کانگورو هم کنار انسانها زیبایی وانیس بودن جهانت را میرساند
آن خانه های زیبا که هر کجا اراده کنی میتوانی باخودت همراه داشته باشی صلح وآرامش جهان زیبای ترا میرساند
فراوانی آن همه گوشت باکیفیت وخوشمزه از لذت وفراوانی و ثروت جهان توست
زیبایی رودخانه ونسیم خنک از لابلای درختان شاهکار خلقت توست
همه ی وجود من داشتن همسفران عزیز از حکمت ناب ولطف بی انتهای توست
عشقی که در وجود من موج میزند ثروت درونی من است که خودم وخودت میدانیم که چه غوغایی دردلم برپاست
باران رحمتی که بر سر زندگی من میبارد همه از سخاوت ومهربانی توست اعتبار این رحمت همه از توست
الهی، تمام وجود من ،حال خوب من از توست
معبود من تمام زندگیم از توست
هزاران هزاران هزار بار شکرت
عاشقتونم
شهلای عزیز سلام
خدارو سپاسگزارم که در مدار خوندن کامنت شما قرار گرفتم. بسیار حس ناب بندگی داشت کامنتتون، واقعا با هیچ پارامتری نمیشه لذت با خدا بودن رو اندازه گرفت. من داستان هدایت شما رو در پروفایلتون خوندم و کاملا درک کردم. چون منم تمام سرمایه زندگیمو از دست دادم اما با ارزشترین سرمایه ابدی ام یعنی توحید رو بدست آوردم و الان از هر نظر رو به رشدم. گرچه هر روز باید روی خودم کار کنم اما از اینکه رضایت درونی دارم و بقول شما بیخیالم و همه کارهامو سپردم به خدا و دوباره با خدای خودم آشتی کردم بی نهایت شکرگزارم.
مولانای جان می فرماید:
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بدهی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
مانا باشی و شاد زی…
به نام خدای عزیزم
سلام به آقا رضای عزیز
قطعا این همفرکانس بودن ماهست که به سمتی کشیده شدیم که کلمات کامنتمون هم به دل همدیگه میشینه
حقیقتش اینقدر این روزها حالم باخدا خوب که هر کاری میکنم فقط شادی وحال خوب
این کامنت رو هم دراون لحظه بهش فکرنکردم فقط نوشتم .صبح که بیدار شدم دیدم حجم انبوهی بهم ستاره دادن
که برام خیلی لذت بخش بود
بهترینهارو براتون ازخدای بزرگم خواستارم آقا رضای نازنین
به نام هدایت الله
سلام ودرود به خواهر خوبم شهلای عزیزودوست داشتنی
بهت تبریک میگم چقدر کامنت شمابی نظیر ولذت بخش بود
آنقدر گفتگوی شما باخداوند بینظیر بود یاد مناجات رسول جان می افتم
هر کلمه وجمله آن سرشار از انرژی بود ودوست داشتم چندین وچند بار بخونم
از خداوند سپاس گذارم بابت دوستان با ارزش وتوحیدی مثل شهلا دوست هم فرکانسی خوبم
از خداوند میخواهم در بهترین زمان به آرزوهای خوبت برسی انشاالله
به نام الله مهربانم
سلام به آقای روحی باصفا
سپاسگزارم که کامنت من رو خوندین
حقیقتش اینقدر این کلمات ونوشتنشون برام لذت بخش بود وحالم دراون نیمه شب وصف ناشدنی که شک نداشتم هرکسی بخونه حالش عوض میشه
برای خودم هم اتفاق افتاده کامنت بعضی از دوستان اینقدر منقلبم کرده که چند بار خودنم واشک شوق ریختم
من خیلی خداروشاکر هستم در دنیایی که اکثرا دنبال حاشیه هستن من رو به جایی هدایت کرده که از خیلی مسائل دور شدم ومحیطی ایجاد شده که جز خوبی وحال خداگونه چیز دیگه ای نمیشه پیداکرد
خدارو صد هزار مرتبه شکر
از خدا براتون سلامتی ثروت وآرامش رو خواستارم
در پناه خودش باشید
سلام شهلا خانم حیدری،دانشجو
ی عارف و خدامسلک این سایت بهشتی.
چقدر کلمات و واژههای عرفانی و روحانی تان به دلم نشست.
دست شما درد نکنه،احسنت برشما و بر مدارتان.
به قول آقا محمدرضا روحی من رو یاد کامنت های آقا رسول خانگی و نیز آقا سید حبیب حافظان انداخت.
همچنین مناجاتهای الهی نامه.
اگر فرصت کردید سری به روستای ایرا در جاده هراز حدود آبسک بزنید.
مزار علامه حسنزاده آملی را عرض میکنم.
همواره به سوی نور در حرکت باشید.خدانگهدار.
به نام الله یکتا
سلام به آقا مجید حرفت نازنین
اولا میخواستم براتون تو کامنت قبلی بنویسم که چقدرعکس پروفایلتون زیباست که نشد الان ازین فرصت میخوام استفاده کنم
وقتی عکسهای شما عزیزان رو کنار همدیگه میبینم که اینقدر عاشقانه زوجهای سعادتمندی هستید تحسینتون میکنم البته که شاگردهای استاد ومریم بانوی نازنینم قطعا باید همینطور باشن اگه نباشه جای تعجب
دوم سپاسگزارم به خاطر توجهتون به کامنت من
مطمئن هستم چون از اعماق وجودم کلمه به کلمه نوشته شد به دل شما عزیزان هم نشسته
خدارو خیلی شکر گزار هستم
بابت پیشنهاد سفر هم سپاسگزارم حتما فرصتی پیش بیاد تو ذهنم میمونه وخواهم رفت
در پناه خودش باشید
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُمْ مَا حُمِّلْتُمْ ۖ وَإِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا ۚ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ(54 نور)
بگو که خدا را فرمان برید و رسول را اطاعت کنید. پس اگر اطاعت نکردید بر او بار رسالت اوست و بر شما بار تکلیف خویش است، و اگر او را اطاعت کنید هدایت (و سعادت) خواهید یافت، و بر رسول جز ابلاغ روشن رسالت تکلیفی نیست.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(55نور)
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین کند، همان گونه که پیشینیان آنان را جانشین کرد، و قطعاً دینشان را که برای آنان پسندیده به سودشان استوار و محکم نماید، و یقیناً ترس و بیمشان را تبدیل به امنیت کند، [تا جایی که] فقط مرا بپرستند [و] هیچ چیزی را شریک من نگیرند. و آنان که پس از این نعمت های ویژه ناسپاسی ورزند [در حقیقت] فاسق اند.
=======================================================================================
سلام به استاد عزیزم،سلام به رفیق های غارحرای من،سلام به بانوی اول دربار،خانم شایسته ی زیبای من،اینجاست که شاعر میگه:
دل من عاشق چشم هاته،خوشگلی والا
عجب چشم هایی داری والا
تو با اون برق چشات،لرزوندی،دل مارا
لعبتیییی،هزار ماشالله…..
تو که میدونی چه زیبایی؛عروس همه گل هایی
تو خوشگل تر ازین هایی،تماشا داری والااااا
اینجا،همه باهم:
لعبتی…هزار ماشالله :))))
خداوند شمارو برای استاد و برای ما حفظ کنه که حضورتون سعادته …خدا میدونه با این همت شما در ساختن سریال سفر به دور آمریکا،چه کمکی به گسترشی به جهان توحیدی کردی…دست مریزاد استاد شایسته ی من …واقعا هزار ماشالله …
=======================================================================================
خدای عزیز وشیرین و دلبرم ،تو که نزدیکتر از رگ گردنمی،تو که جریان خیرو نور و سلامتی هستی،بنده ت به خودش ظلم کرده و با نخوردن درست مولتی ویتامین هاش،ناخواسته به ویروس ضعیفی،اجازه ی خدشه دار کردن سلامتش رو داده…شما مسکن من شو،انرژی من شو،سلامتی من شو و اجازه بده بهت وصل بشم و بنویسم،میدونم حتی همین صلات به قوی تر شدن نیروی دفاعی بدنم کمک میکنه…بسم الله …من آماده دریافت نور هدایتت هستم…
=======================================================================================
20آبان ماه 1402
صبح دیروز،در راستای ظلم به خود و قدر عافیت ندونستن،با گوش درد راهی بیمارستان شدم،اونم شیفت لانگ یعنی صبح وعصر باهم …
به لطف خدای مهربان و درراستای مدار آسانی ها،طبق معمول تعداد نیرو زیاد،تعداد مریض کم…بخش استیبلِ استیبل …
انقدر که من فقط توی استیشن نشسته بودم،سرمِ آنتی بیوتیک به دست؛درحال نوشتن گزارش بودم …عملا کار خاصی نبود اما درد گوش هم ول کنم نبود ….
سعی میکردم بهش بی اعتنا باشم و اما رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون …
مدام همکارام میگفتن:سعیده رنگت مثل گچ شده،پاشو برو به آقای فلانی بگو شیفت عصرت رو آف کنه؛چه جوری میخوای تا شب شیفت وایسی؟
اینجا من2 تا راه داشتم،استفاده از قانون درخواست طبق آگاهی دوره ی عزت نفس یاشروع یک بازی توحیدی ….
با علم به اینکه میشه از راه اول استفاده کرد،من آگاهانه برای رشد ایمان خودم راه دوم رو انتخاب کردم!
گفتم اوکی،خدای عزیز و دلبر و قدرتمندم،نشون به اون نشون که تو آیه 73 سوره حج خودت گفتی:
ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمیتوانند آن را باز پس گیرند! هم این طلبکنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان
منم که ادعا میکنم،اگر جونمم بخوای برات میدم،گوش درد که بچه بازیه!
پس،اگر تو بگی تا شب که سهله،تا فرداصبح باید شیفت وایسی،من میگم چشم!
ولی اگر قراره شیفت عصرم آف بشه!تو منو آف کن!ولاغیر…!
این از اتمام حجت من با خدا،حالا وقت سالم در رفتن از نجوای شیطان بود!
که طبق معمول شروع کرد:
اگر آف نشی؟با این درد میخوای چه غلطی کنی؟بخش که استیبله،از هدنرست درخواست آف کن،اگرتو درخواست نکنی اون از کجا میخواد بدونه؟اصلا هربار دیدیش دستتو بزار روی گوشت بفهمه چقدر درد داری!بابا ی چیزی بگو،داری میمیری از درد…
منم هربار که یک چیزی میگفت بهش میگفتم:مگس مگس میدونی چیه؟اینی که تو میگی ازش درخواست کن قدرت خلق یک مگس هم نداره!من از خدای این انسان درخواست کردم،هرچی خدا بگه،گردنم از مو باریکتر!توهم برو رد کارت!پیشته…!
خلاصه نشون به اون نشون که شیفت صبح تموم شد و همکارای عصر اومدند…و مریض هامونم تحویل دادیم…منم آماده شدم برای داروهای عصر…از آف شدنم هم هیچ خبری نبود…هرچند با گوش کردن به قرآن خیلی از درد گوشم کم شده بود اما همچنان سنگینی و نشنیدن درست همرام بود …
هدنرسمم رفت لباسشو عوض کنه بره خونه …
شیطان هم اون وسط زبون درازی میکرد میگفت حالا تا شب اینجا بمون،حالشو ببر!منم بهش میگفتم انقدر اینجا وایسا،چرت وپرت بگو تا زیر پات علف سبز شه…من راضیم به هر تصمیمی که خدا برام بگیره …
که همون موقع هدنرسم اومد تو استیشن برای تقسیم مریض ها،ازم پرسید:عصرکارها کیان؟منم اسم بچه هارو گفتم!
با تعجب نگام کرد مگه تو لانگی؟گفتم آره دیگه،مگه نمیدونستین…؟
گفت هنوز گوشت درد میکنه؟میخوای آفت کنم؟گفتم گوشم بهتره خداروشکر ولی هنوز خوب نمیشنوم…
همزمان همکارم که نیروی اعزام شیفت عصر بودگفت:آقای فلانی،تورو خدا شهریاری رو آف کن،من بمونم توبخش که اعزام نفرستنم…
همه چیز کمتر از دوسه دقیقه اتفاق افتاد!
بدون هیچ درخواستی از طرف من ….5 دقیقه بعد من در حالیکه داشتم ایه الکرسی گوش میدادم …درحال رفتن به خونه بودم و جمع وجور کردن بساطم برای رفتن به گرگان وشروع مرخصی چند روزه …
به همین سادگی شیفت من آف شد…
درواقع هرچیزی که به خدا واگذار کنی،خیلی ساده انجام میشه…هرجام فقط روی عقل خودت حساب کنی…جهان هم میگه بخور تا بیاد…تا بدونی قدرت دست کیه ….
مثل درخواست من برای داشتن خونه ی شخصی توی گرگان و حساب کردن روی عقل ومنطق و حساب مالی خودم…
این شد که دیشب تا پامو گذاشتم توی خونه بابام…
تا گفتن سلام علیک،شروع کردن به شکایت!
تو اینجا دنبال خونه میگردی؟یعنی چی این کارا؟مردم چی میگن؟نمیگن تو دویست متر خونه،ی جا برای دخترشون نبود؟
درحالیکه داشتم به جمله هاشون فکر میکردم که چه جالب،متراژ خونه هم میتونه بهونه ی حرف مردم بشه،گفتم مادر من،دورت بگردم،من تازه رسیدم،بزار پامو بزارم توی خونه بعد شروع کن!الان اصلا وقت مناسبی نیست،کوتاه بیا!…
همزمان توی ذهنم دعای حضرت نوح رو تکرار میکردم:
وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ
وبگو: پروردگارا، مرا به منزلی مبارک فرود آور که تو بهترین کسی هستی که به منزل خیر و سعادت توانی فرود آورد.
وسعی میکردم نجواهای شیطان رو با نتیجه های قبلی دفع کنم،که اگر من تونستم توی بخشی که بقیه دارندعین گرگ دارند بهم میپرند،همه رو به خدمت خودم دربیارم،اگر من میتونم راحت آف شدن شیفتم رو خلق کنم،اگر من میتونم وجهه ای از هدنرسم برانگیخته کنم که رفتارش با من،هیچ ربطی به رفتارش با بقیه نداره …
پس این قانون همه جا جواب میده!
برای خدایی که توی سوره سجده میگه:
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ
{همه}امور را [همواره] از آسمان تا زمین تدبیر و تنظیم می کند،
فرقی نمیکنه من میخوام شیفتم آف بشه،یا من یک خونه ی شخصی میخوام.
اون میگه:
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛
یعنی ما باخدایی طرفیم که همواره در حال بخشش و اجابته دعاهای ماست.
چی میشه که منِ سعیده راحت آف شدن شیفتم رو خلق میکنم،اما برای داشتن خونه ی شخصی،مسیر برام سخت پیش میره؟
میزان ایمان و باور من…
یعنی کلید خونه ی شخصی من،همین الان حاضر و آماده ست …من فقط باید روی ایمان و باورم کار کنم،تا وارد مدارش بشم و دریافتش کنم.
فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند!
این منم که باید درست از قانون استفاده کنم،اونوقت همین خانواده که انقدر مخالف منن،میشن حمایت گر من!
چون خدا همین پدر،همین مادره،اون خونه ای که من میخوامم باز جدا از خدا نیست،خودشه،من چقدر باور دارم میتونم خالق زندگیم باشم توی همه ی جنبه ها؟همونقدر کارها راحت پیش میره …
به قول مولانا:
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی
وی آینهٔ جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
تو آیه 76 مریم،خدا خیلی شیرین میگه،اونایی که میخوان به هدایت وصل بشن،من به نیروی هدایتشون اضافه میکنم:
وَیَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ مَرَدًّا
و آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید، و اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ بازدهی نیکوتر است.
نسخه ی پرکتیکالش برای منِ سعیده که از نظر خودم هنوز یک قدم هم توی ایمان به هدایت پیش نرفتم چیه؟
همین قسمت 228 سریال …
استاد کلید به دست داره به من خونه نشون میده …میگه کدومش رو میخوای؟ببین و لذت ببر و درخواست کن…
منم میگم دم شما گرم…اون آخری برام کاربردی تره …چون هم تخت دو طبقه برای نیلانیکا داره …هم یک تراس داره میتونم اونجا میزو صندلی بزارم زیر آسمون پهناور خدا،شکرگزاریم رو بنویسم …
دیگه از هدایت چی داری سعیده…؟
نشانه ی امروز من: قسمت 45 سریال زندگی در بهشت،استاد میگه از فواید ثروتمند بودن اینکه ملک شخصی خودت رو داری…هرکاری دلت میخواد میکنی!ملک خودمه،اصلا میخوام آتیشش بزنم!!!
برای من که ایمان دارم تموم درودیوار این غارِ حرا،جادوییه،تو تموم چیزایی که میبینم و میشنونم و میخونم رد پای هدایت رو پیدا میکنم …
حالا اینکه میتونم مثل آف کردن شیفتم،براحتی آب خوردن،خونه ی شخصیم رو خلق کنم،بستگی به ایمان و عمل من داره ولاغیر…
دعا میکنم در ردپاهای بعدیم بیام و بنویسم چطور قدم به قدم،زندگی دلخواهم رو خلق کردم…
وعده ی خدا حقه و توی آیه 55 نور هم میگه در صورت ایمان و عمل صالح،من زمین رو به شما ارث میدم…
این از سمت خدا …
در سمت سعیده چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در قسمت های بعد ببینید….
(هم اکنون آهنگِ دیدید،دید،دید :) فوتبالیستا در بکگراند مغزم درحال پخشه و خودم رو میبینم که روی هوا،دارم شوت میزنم توی دروازه:) و باید منتظر بمونم شوتم گل میشه ..یا نه :) )
بوس به کله ی مبارک همتون،همیشه در پناه نورِ آسمون ها وزمین باشید.
غرقِ عافیت وسلامتی و احساس عمیقِ خوشبختیِ بی قید و شرط…
رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۖ قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا
رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت میکند تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، از تاریکیها بسوی نور خارج سازد! و هر کس به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهایی از بهشت وارد سازد که از زیر (درختانش) نهرها جاری است، جاودانه در آن میمانند، و خداوند روزی نیکویی برای او قرار داده است!
سلام و درود خداوند به شما دوست عزیزم…
سعیده جان خیلی سپاسگزار خداوندم که دوستانی گلی مثل شما دارم..چقدر زیبا خداوند داره همه ماها رو هدایت میکنه..
دقیقا این آیه زیبای الهی که خداوند واضح به پیامبر میگه…
بگو به بندگانم من بهشون خیلی نزدیکم و دعای اونا رو اجابت میکنم…
دقیقا این فایل سریال زندگی در بهشت قسمت 190…با نوشته شما و الهامات پروردگارم در نشانهاش همگی با هم در یه راستا بودن ..
همه چیز برمیگرده به ایمان و عمل…منم چند روزه یکم حالم ناخوش بود..شیطان وسوسم کرد..گفتم خدایا من فقط از تو یاری میخام.ازت میخام زود بهم کمک کنی..سعیده جان به چند دقیقه نگذشت فورا خوب شدم..
میخام بگم…خداوند خیلی سریع العجاب هست..فقط باید باورهای توحیدیمونو قوی کنیم..
اینقدر مسکنش قوی هست…که نه لحظه ایی پیش میفته نه پس میفته..
انشالله که همیشه تسلیمش باشیم..و اینراهو برای همیشه ادامه بدییم که اسان بشیم بسوی آسانیها..
باز هم تشکرتون میکنم بابت پیام زیبایی که گذاشتین.
و سپاسگزار این خداوند.که همه چیز از خودشه..فقط باید ادامه بدییم..
سعیده جان بچه که بودم.بهمون میگفتن..کسی مومن هست که مدام نماز میخونه..همیشه میگفتم.یعنی چی؟چقدر میشه نماز خوند به طریقی که بهمون گفته بودن..درست بودن یا غلط بودنشو نمیخام تحلیل کنم..
با این روش.درکش برام سخت بود…میگفتم آخه چجور؟
میخام الان با قاطعیت بگم..الان مفموم نماز خوندن رو دارم به واضح هر ثانیه درک میکنم…
میدونم نماز یعنی..هر لحظه بتونی کنترل ذهن کنی..و هر لحظه سراسر وجودت تسلیم پروردگارت بشه…
هر چیزی که از دایره امن الهی بیرون رفت…
قارچهای سمی که باورهای محدود کننده ما هستن..و افکار شیطانیمون پق پق فورا قارچ سمی میزنه بالا..امان، تو کار شیطان نیست..
قانون الهی خیلی صحیح کارشو انجام میده..
و الان میدونم معنای نماز چیه؟!
معنای تسلیم بودنها چیه!
معنای بها دادن بهشت پروردگار چیه!
همگی همون شعری که میگه…
خوشا آنان که دایم در نمازنند..
امروز رسیدم به سوره بقره..
خیلی واضح بهم گفت!
افرادی که مورد هدایت پروردگارشون قرار میگیرن.نه غمی دارند نه اندوهگین میشوند..
افرادی که پرهیزکاران..افرادی که تسلیم پرودگارشونم…
همه نه غمی دارند و اندوهگین میشوند..
همه چیز به تسلیم بودن و ایمان و عمله!
و بازم!
چقدر زیبا داره ابراهیم را به رخ ما میکشونه..
چقدر ایه هایی راجع به ابراهیمه خداوند داره این شخصو تحسین میکنه و دوستدار خودش میدونه..
واقعا این قرآن داره چقدر زیبا راهنما و هدایتگرمونه تو شرایطی که برامون سخت میشه..
.سعیده جان..استاد حرف زیبایی تو یکی از فایلاشون بیان کرد.
همیشه پشت گوشمه!
میگه همه افراد تو شرایط خوب حالشون خوبه..
موقعه هایی که شرایط یکم به ظاهر سخت میشه..
آیا اون موقع میتونی کنترل ذهن کنی؟
این اتفاق که برام افتاد گفتم خدایا تو مسکن وجودمی کمکم کن.که باعث شد در چند دقیقه وضعیتم برگرده…
سعیده جان اینجور موقعها خیلی خوب به خودشناسی بیشتر میرسیم..
خیلی بهتر نقطعه ضعفامونو میشناسیم..
برای من که اینجور اتفاقی میفته.
همین باعث میشه تا من بیشتر خودمو هلاجی کنم..
انشالله تو اینراه همیشه استوار و سالم باشیم…
و ادامه بدیمم..مخصوصا ماها که داریم قانون الهی رو انجام میدیم.درکمون بالا رفته بهمین خاطر باید قوی بودنمونو افزایش بدییم.چون میدونیم پشت سرمون چه بلاهایی در انتظارمونیم …
یوسف بعد از دیدار کردن پدرش و سجده کردن برادرانش..اون خواب کودیکش در مقابلش ظاهر شد..
این دعا را در درگاه پروردگارش خوند!
پروردگارا.من را در حالی که تسلیم تو باشم بمیران..
انشالله ما هم همیشه تسلیم امر پرکردگارمون باشیم..
و بتونیم موقعه هایی که شرایطمون بظاهر سخت میشه…بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم..و در این راه سعادت دنیوی و اخروی قدمهامونو بردارییم!
سلام سعیده جان.
روز و روزگار بر تو خوش و خرم و شاداب.
چقدر لذت بردم از خوندنِ مثالِ خلقِ آف برای شیفتِ عصر.
و در ادامه تقویتِ توکلت برای خلقِ خانه ی شخصی.
و اتصالش به خانه های آماده در این فایلِ زیبا.
چقدر نشونه ها زیبا نمایش داده شدن.
من این ور حسابی کیف کردم، دیگه خودت فول کیف شدی :)
از خداوند میخوام آسانت کنه بر آسانی ها و مثل همیشه که با خبرهای خوب میای، با تمرین و مثال های خوبت میای، با پشتکار در توکل و ایمان و رفاقت با خدا میای و مینویسی از عشق و عاشقی های نابت با خدا، بیای و کلید خونه ی زیبا و دلگشای شخصی ات در گرگان رو بندازی دور انگشت هات و بچرخونی و بنویسی بچه ها بیایید اینم کلیدی که خدا بهم داد به آسانی، شیرینی، عشق و صفا.
عاشقِ ماجراهای شیفت و هدنرس و استیل بودن بیمارهات هستم که مینویسی تو کامنت هات.
هر بار تکرارشون میکنی برام یادآوری میشه خلقِ زندگی چطور جلو میره.
اعتماد به خدا نتیجه اش چیه.
عدم ورود و دخالت در کارهای خدا چه حاصلی داره، چه احساس راحتی و آرامشی داره.
سپاس که مینویسی و برای خودت و ما تمرین ها رو آشکار میکنی.
بوس و عشق و بغل به وجودِ نازنینت، خالی خالی، فارغ از دستاوردهات.
یه بوس و عشق و بغل به وجودِ نازنینت، هم برای تلاش ها و پشتکارها و نتایج و دستاوردهات.
در پناه خدا باشی عزیزِ جان.
خدایا شکرت برای حضور گرم و نورانی و سبزت.
دلنشین ترین سمانه ی دنیا،سلام بروی ماهت رفیق دلبرم
چقدر خوووشگل نوشتی برام اخه
چقدر از خط به خط کامنتت لذت بردمسمانه …
این ازونکامنت ها بود که مثل همیشه وصل شدی به نورِ الله و نوشتی …
ازت ممنونم رفیق،بینهایتِ بینهایت
قلب روشنت رومیبوسمو باز هم از خداوند درخواست میکنم در بهترین زمان ومکان ببینمت و صورت قشنگت رو ببوسمومحکم بغلت کنم وبگم آخیییییش …دلتنگیم برطرف شد…
دوستت دارم رفیق فراوانِ فراوانِ فراوان
سلام سلام سلااااااام به سعیده شیطون بلای دوس داشتنی توحیدی خودم
وای سعیده نمیدونی از وقتی کامنتتو خوندم همش دارم زیر لب زمزمه میکنم لعبتیییی هزار ماشالاااا :))))
یعنی من عاشقتمممم ک اینقدر همه چی تمومی
چقدر خاطره ای ک از خودت گفتی درس آموز بود
چقدر زیبا خودتو در پاس کردن درسهای توحیدی به چالش میکشی و با ما هم شریک میشی امتیازاتی ک از خدا جون میگیری
وای خدا چقدر من خوشبختم ک اینجام
سعیده جونم میدونی اینروزا دارم روزی چندین بار فقط بابت نعمت وجود سایت، استادمون، بچه های نازنین سایت(علی الخصوص خود خود خودددددت) و این حجم از آگاهی سپاسگزاری میکنم
الانم ک دارم برات مینویسم همزمان دارم این آهنگ قری زیبا رو گوش میدم و ب خودم تقدیم میکنم که : گل آتیش روی لبهاته خوشگلی والااااا ● بله آخر رفتم دانلودش کردم و کلی باهاش رقصیدم جات سبزززز
خیلی دوستت دارم سعیده نازنینم
حضورت مانا
زندگیت پر از عشق
ثروت و نعمت همیشگی باشه برات
بوس ب صورتِ ماهِ نورانیت
سلام سعیده جان
درحالی این خطوط رو خوندم که تقریبا کارای محل کارمو برای امروز انجام دادم.
این بهترین متنی بود که میشد باهاش چشم و روح و ذهنمو اول صبحی روشن کنم. ازت بسیار ممنونم.
،،
،،
شما خیلی دقیق و واضح قانون رو متوجه شدی و اجرا میکنی و از جزئیاتش برای ما مینویسی. من کاملا باور دارم که این قانون کار میکنه و بارها به چشم دیدم
همیشه دنبال اسم شما توی کامنتا میگردم و وقتی بهش میرسم به خودم میگم سر سری نخون عزیزم بادقت بخون.
خدا بهتون توان بده که هم خونه رو بگیرین و هم توکارتون عالی باشین
دوستون دارم
پروانه
پروانه ی عزیزم سلام بروی ماهت
چقدرررر اسمت قشنگ ودلنشینودلبره،مگه داریم،مگه میشه انقدر شیرین؟
چشام قلبی شد…
ازت ممنونم رفیقِ دلبر غار حرای من
الهی که خداوند به جسم و جانت توان بده،همیشه از آسون ترین راه ها،رزق بی حساب خداوند رو دریافت کنی …
دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.
بوس به صورت پروانه ایت
بسم رب الرزاق
سلام به استاد عزیزم و مریم جان زیبا
سلام سعیده قشنگم
اولین کامنتیع که برات مینویسم
خیلی دوست داشتنی سعیده
خیلی زیاد کامنتاتو دوس دارم و ازشون درس میگیرم
هرکامنتت هدایتی هست از طرف خداوند برام
در رابطه با کامنتت من یک درس عملی گرفتم که هرکار خواستم انجام بدم بسپرم به خودش
و پاسخ میدهد….
منم در مرحله خونه شخصی گرفتن هستم
و کاملا درک میکنم مخالفتای خانواده رو
این درخواستو چند ماه پیش از خداوند کرده بودم
دقیقا خانواده مخالف بودن و اصلأ کمکی نمیکردن
اما من لیاقتشو و باورشو ساختم
و الان خانواده کاملاً باهام موافق هستن و پدرم میخواد برام یه خونه بگیره
حتی گفت هرماه پول خورد و خوراکتم میدم
در صورتیکه خودم میخوام برم سرکار
عجیب همه چیز و همه کس در راستای خواسته من هماهنگ شدن و کارا داره راحت پیش میره
و کامنت شما تاییدی برا خواسته من زده شد
آهنگیم که تایپ کردی رفتم دانلودش کردم
چقد پر انرژی و خوب بود
عشق برات سعیده عزیزم (:
سعیده ی عزیزم
سعیده ی نازنینم
چقدر حالمو خوب کرد کامنتت، چقدر برام درس داشت دختررررر
چقدر یادم آوردی کارهایی رو که به خدا سپردم و از سر راهش رفتم کنار و مشغول زندگی کردن شدم با خیال آسوده، چقدر کارها برام آسون شد، انگار خدا همه ی کائنات و بسیج میکرد تا به امور من رسیدگی کنند.
چه جاهایی که خواستیم با ذهن منطقی خودمون مسائلمونو حل کنیم، دست و پا زدیم، حرص خوردیم و تهش دیدیم فقط داشتیم دور خودمون میچرخیدیم.
بهم امروز یادآوری کردی هدایت و حمایت خداوند توی زندگیمو.
سعیده ی عزیزم بوس به خودت، به صورت چون ماهت، به قلم و قلب مهربانت…..
با سلام بر بنده با ایمان و صالحه خدا سعیده خانم شهریاری، اولا اون شعری که سرودی منم اونو تقدیم وجود مبارک و خداییت میکنم،
راستش من دیروز بر سر یک کاری دودل بودم تا اینکه با توکل بر خدا، بخش بزرگی از غول این شیطان و باور کهنه را نابود کردم ولی بازم هنوز نیمه جان هست اما یقین دارم میکشمش و میندازم بیرون اما 8 ساعت با نجواهای شیطانی
می جنگیدم،
با اینکه میدونستم، برای ایمیلم کامنت شما هم اومده، اما جنگ با نجواها اینقدر شدید بود نتونستم به کشنده ترین سلاحی که (کامنت شما) بود دسترسی داشته باشم، دیشب اینقدر خسته بودم روی مبل خوابم گرفت و..
امروز کامنت معجزه شما را خوندم و البته بازم نجواها میگفتن ولش کن حالا خانم شهریاری اومده یکسری تعریف و تمجیدهایی نوشته(خنده)
ولی یک حس درونیم مدام بهم گفت برو ایمیتو باز کن و کامنت سعیده خانم را بخون، وقتی کامنت شما را خوندم، به خودم گفتم اگه دیروز من این کامنتو خونده بودم به جنگ هشت ساعته با شیطان، در دو دقیقه پیروز میشدم
سعیده خانم خواهر نازنینم این عشق، و این وصل شدنت به خدا را برات تبریک میگم و تبریک دیگر اینکه این وصل شدنت را در لحظه لحظه زندگیتون عملی میکنین، این حالت را مستانه وار برات تبریک میگم، یعنی آن چیزی که الان شما به آن دست یافتی، فعلا آرزوی منه، چقدر این گوش دردتون را با کدهای خداوند از طریق ایمان و عمل صالح ات با خدایت در میذن گذاشتین، ای زیبارویی که خدا خودش از اون زیبایتوو تعریف میکنه،
چه زیبا و مستلنه با خدایت داد و ستد میکنی، خوش به حال این حال خوشتون و…
و یادم اومد سریال قبلی، استاد عزیزم وسط رودخونه نشسته بود و داشت به سمت رو به خلاف جریان رودخونه نگاه میکرد، من اون نگاه استاد را با دنیا عوض نمی کنم چقدر زیبا بود خدایا، چقدر به دوربین نگاه کرد من اون حال مستی استاد را با کل هستی برابر میدونم باور کنید استاد وقتی به دوربین نگاه کرد از هفت تا آسمان اومد پایین و اصلا یه جایی دیگه ایی بود آخ خدای من چقدر مشوق بی نهایتی که عاشقان ات بی نهایتن و چه زیبا مریم خانم این لحظه ملکوتی و عرفانی استاد را شکار کرد و چه زیبا بود نگاه استاد!!!!!!!!!!!!! ، الهی من چقدر لذت بردم از اون لحظه نگاه استاد، و..
و این نگاه استاد عزیزم و درسهاش، حاصل نتایجی هست که در شما متبلور شده، و چنین زیبا در میکده مستانه از همه چیز رها شدی و فقط او را می بینی، و…
دیروز رفتم سراغ نشانه ها، دیدم دوازده قدم(قدم اول) اومد و ان شاالله تصمیم گرفتم این نعمت الهی را تهیه کنم،
و بر گردم بر حالت خدایی و عارفانه و عاشقانه شما،
اون آیه که خداوند مگس را مثال زده، و شما چقدر خوب اینها را پیدا میکنی
چقدر زندگیتون را قرآنی و خدایی کردین،
و این کامنت شما یک مکتب زندگیست، که من دیدم، و آن را کپی کردم در دفترم،
این کامنت شما را با یک شلیک بر نجوای شیطانی ذهنیم از پا در آوردم، جه سلاح هیولایی بود،
سلاحی که مثل سجیل برای لشکریان ابرهه بود، و…
هر اندازه بخوام بنویسم جملات میاد، اما یک نکته اصلی را که از کامنت شما دریافت کردم،
دو تا بخش هست
ایمان به خدا
عمل صالح
که شما زیبا روی خداوند
به این دو تا خالق زیباییها
چه زیبا عمل میکنی
براتون مجدد تبریک میگم
من مطمئن هستم
هر چط بخواهی میرس
کن وفیکن را شما کسب کردین
، خدایا منو هم طوری هدایت کن این دوتا اصل را کاملا عمل کنم
ایمان به تو
و عمل صالح
خدایا من عاشقتم از اینکه هرروز هدایتم میکنی و مطمئنم و مطمئن تر شدم همچنانکه با یک بنده نازنین ات سعیده، که اسمش اسم شماست داری عشق بازی میکنی
منم حتما میام در این میدان عاشقانه،
و از شراب ناب ات منم مست بشم،
سعیده جان از خداوند میخوام برات یک خانه ایی که در دل ات جایی دارد براتون هدیه کنه،که خواهد داد
و از استاد خداگونه ام و مریم خانم شایسته، بی نهایت سپاسگزارم که ما را در این کشتی نوح جای داد،
دوستتون دارم،
یک خدا قوت برای دستان و انگشتان همه دوستان همسفر که دارن الهامات را به زیبایی می نگارند
در پناه خداوند هر لحظه و هر مکان پاینده باشیم
درود بر شمت
سلام به سعیده خانم شهریاری دانشجوی ممتاز و پرفکت سایت بهشتی عباس منش دات کام.
وقتت بخیر خواهر عزیزم امیدوارم حالت عالی باشه،همچنین حال نیلانیکای عزیز همسر همراه و هم مسیرت در این زندگی نورانی و نیز پدر و مادر گرانقدر و دوست داشتنی ت
ضمن تشکر از دیدگاههای بسیار زیبایی که برایمان زحمت میکشید و به لطف مینگارید،که هر کدام را خواندم کلی حظ کردم
؛گاهی اوقات اشک شوق از دیدگانم جاری شد؛نمیدونم شاید یه روزی اینا رو کتاب کنم و بدم بقیه هم بخونن و اونا هم لذت ببرن. به قول گزارشگر ورزشی تلویزیون شیر مادر و نون پدرت حلالت!!!
اما مقصود من از نوشتن این پاسخ تشکر صرف نبود و با اجازتون دو سه تا مطلب خدمتتون عرض میکنم.
تو کامنتاتون خوندم موقعی که تو حیاط بیمارستان هندزفری به گوش آیات الهی کلام الله را میشنوید،گو اینکه در باغ رضوان و جنت الهی گام برمیدارید و حس و حالی بهشتی دارید.
همون لحظه یاد یکی از خاطراتم افتادم که دوست داشتم با شما به اشتراک بگذارم.
بنده قبلاً سعادت خدمتگزاری به زائرین بیت الله الحرام و سرزمین وحی را داشتم.
در اولین سفری که به عنوان خادم در مکه مکرمه مشغول به خدمت بودم،همین جا عرض کنم که خادمین بیت الله الحرام در طول 24 ساعت شبانه روز به ندرت 3 یا 4 ساعت استراحت میکنند،تازه این 3 یا 4 ساعت متوالی و پیوسته نیست. به این صورت است که مثلاً من نیم ساعت میخوابم،بعد صدام میکنن برای انجام کاری دوباره چند ساعت بعد؛ ی ربع 20 دقیقه میخوابم؛دوباره برای انجام کار بیدار میشم؛بیشترین زمان حدود 40 50 دقیقه خوابه. که این خوابای کوچولو کوچولو رو با هم جمع کنی شاید سه چهار ساعت بشه!!!
حتی یادمه در یکی از سفرهایم که در مدینه منوره خدمت میکردم،خدا شاهده 48 ساعت به شدت و سختی و بدو بدو کار کردم و بعد از دو روز خیلی کوتاه شاید کمتر از یک ساعت استراحت کردم و دوباره سر پستم مشغول به خدمت بودم.
و تمام این لحظات را با عشق و علاقه زحمت میکشیدیم.
همسرم یا مادر خانمم یا دوستانم میپرسیدن چطور شما این همه زیاد و این همه با شدت کار و تلاش میکنید؟؟چطور خسته نمیشوید؟؟این همه انرژی رو از کجا میارید؟؟
من همیشه در پاسخ عرض میکردم،آقا رسول الله!!! خود خدا این همه توان را به ما میدهد؛در حالی که؛بعد از حدود چهل پنجاه روز خدمت وقتی به ایران برمیگشتیم،یک هفته میخوابیدیم!!! شاید برات جالب باشه فقط برای غذا بیدار میشدیم و بعد از صرف غذا میخوابیدیم،حتی تو روزای اول که مهمان به دیدنمان میآمد؛تا مهمان بود صحبت میکردیم بیدار بودیم؛همچین که اونها میرفتند ما نیز بیهوش میشدیم.
خوب برگردم سر اول قصه؛سفر اولم به مکه مکرمه بود دقیقاً یادمه اسم هتلمونم هم نام همسر عزیزم بود. تازه اون سفر هنوز پخت متمرکز راه نیفتاده بود و ما برای حدود 400 _500 نفر هر روز غذا میپختیم. البته سر آشپز وآشپزها کار اصلی را میکردند و ما خدمه کمک آنها بودیم.
مثلاً کپسول گاز تموم میشد. باید بود بدویم بریم کپسول تهیه کنیم،انواع و اقسام کارا رو میکردیم. خاطرم هست که بخشی از مدت 58 روزی که آنجا بودم مصادف با ماه رجب بود و اغلب ایام ماه رجب را روزه بودم،
ساعت حدود 12 و نیم شب کارمان تقریباً تمام میشد،و فرصت داشتیم در اختیار خودمان باشیم،بدیهیه که من ترجیح میدادم،به بیت الله بروم. سعیده جان خواهر گلم باورت نمیشه،به زور تن خسته و کوفتهام را سوار مینی بوسهایی که به بیت الله میرفت میکردم به مسجدالحرام میرفتم. یادمه موقعی که میرفتم مدیرم که بهترین مدیره حج بود حاج داوود آقا از خودم هم جوان تر بود.
جلوی در هتل بدرقم میکرد و التماس دعا میگفت و سفارش میکرد که حاجی دیر نکنی یه جور بیا که برسی یکم استراحت کنی و صبح ساعت 4 و 5 سر کارت باشی. راستی یادم افتاد بگم هر چند شب یه بار هم کشیکمون بود باید تا صبح بیدار میموندیم. منم ضمن تشکر از ایشان قول میدادم که زیاد نمونم و بیام به خوابم برسم. اما سعیده جان باور کن وارد حیاط بیت الله که میشدم عین موبایلی که به شارژ وصل میشه انرژی میگرفتم. میرفتم مقابل رکن یمانی می نشستم و فقط به بیت الله و پرده کعبه چشم میدوختم و اشک شوق میریختم سجده شکر به جا میآوردم!!!
همین الان که دارم برایت مینویسم گریه امانم نمیدهد؛و به یاد آن روزها و شبها کریه میکنم. نمیدونی چه حال خوبی داشتیم!!!
یکم مقابل رکن یمانی مینشستم سپس برای نماز شکر و رفع حاجت کسانی که التماس دعا گفته بودند به اقامه نماز میپرداختم. پس از خواندن نمازهایم بلند میشدم و به سمت کوه صفا میرفتم که الان دیگر تپه بسیار کوچکی بیش نیست.
همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که دقیقاً خاطرم هست دریکی از اون شبها هنگام قدم برداشتن به سمت کوه صفا همسر نازنینم عزیز دلم زهره جانم تلفن زد و ازم پرسید کجایی؟؟؟
و من بهش گفتم دارم در بهشت قدم میزنم،حتی گاهی اوقات سرم را اینور و اونور میکردم و یا پایین میآوردم،که شاخه درختان بهشتی در چشمم نرود.
خواهر نازنینم باور کن که احساسش را میکردم. یادمه زهره خانم بهم گفت: لوس نشو !!بگو کجایی؟؟؟
که در جواب گفتم: از جلوی رکن یمانی دارم به سمت صفا میروم،
اما گو اینکه در بهشت راه میروم،
حس و حال اونجا رو دارم.
خیلی خیلی خیلی حس و حال خوبی بود.
همیشه از خدا میخواستم تا عمر دارم این حس و حال رو بچشم با سفر به سرزمین وحی.
بعدها به اماکن زیارتی و مقدس همچون امام رضا کربلا نجف حتی امامزادهها،که میرفتم نیز همون حس و حال را با شدتی کمتر داشتم.
یادمه دوستانم وقتی ازم حس و حال اونجا رو میپرسیدند پاسخ میدادم همون حس رو میتونید تو امامزاده صالح و یا قم و مشهد هم تجربه کنید.
ولی خفیفتر!!! اما الان با درسهایی که از استادمان آموختیم همین جا هم و در کل زندگی ؛میتوانیم بچشیم!!!
مورد بعدی که دوست داشتم خدمتت بگویم این است که خواهر گلم چرا برای خودت کار نمیکنی؟؟؟
چرا برای دولت کار میکنی؟؟؟من بیشتر از 31 سال برای دولت زحمت کشیدم و اشتباه کردم ولی الان که برای خودم کار میکنم،میبینم چقدر از زندگی عقب افتادم،و چقدر برای خود کار کردن بهتر است زودتر به ثروت میرسیم!!!
در حالی که خدمت برای دولت هیچگاه کسی را ثروتمند نخواهد کرد.
سعیده جانم،یکی از بهترین دوستانم همکار شماست او نیز پرستار بهترین بیمارستان قلب ایران،بیمارستان شهید رجایی بود. همزمان در چند بیمارستان دیگر هم کار میکرد کارش هم مثل شما فوق العاده بود.
شاید برات جالب باشه که بدونی رئیس بیمارستان امور پرستاری خانوادهاش را به دوستم حمید جان میسپرد،بس که ایشان ورزیده و ماهر بود.
سوپروایزر و هدنرس هم شد،مدتی،به نظرم چند سال مسئول بخش اورژانس هم بود!!!
اما از وقتی برای خودش دفتر پرستاری تاسیس کرد اوضاع مالیش از این رو به اون رو شد.
بماند که وزارت بهداشت آنقدر سر به سرشون گذاشت و اذیتشون کرد که به قول خودشون قید کار کردن با مجوز را زدند و مجوز کارشان را تمدید نکردند.
اما به دلیل حسن سابقه و شهرت کاری مشتریانشان رهایشان نکرده و اکنون نیز مشغول به این کارند.
جسارتم را ببخشید،شما نیز میتوانید برای خودتان کار کنید نه برای دولت!!!
سعیده جان،خواهر عزیزم،ببین خود من،الان بعد از حدود 15 ماه تدریس در آموزشگاه؛ استارت سایتم رو زدم و در حال راهاندازی
سایت آموزش درس ریاضیات هستم. انشاالله به زودی این بیزینس جدید غوغایی در زندگیم خواهد کرد.
ایمان دارم که مانند استاد عباس منش و به قول ایشان بوم بوم بوم ثروت خواهد آمد!!!
و حتماً پس از کسب دستاوردهایم ویدیویی را ضبط و برای استاد عزیزمان ارسال خواهم کرد.
توصیه میکنم شما نیز به فکر کار برای خودت باش نه دولت!!!
ببخشید خیلی طولانی نوشتم. کلی وقتت را گرفتم عذر میخواهم،انشاالله باقی حرف هایم باشد برای بعد!!!
از خدای مهربان برایت شادی ؛ سلامتی؛ خوشبختی؛ ثروت و سعادت در دنیا و آخرت در کنار عزیزانت نیلا و نیکا و همسر دلبندت و نیز خانواده محترمت خواهانم و به خدای قادر متعال میسپارمت. خدانگهدار.
به نام خالق هدایتگر
فقط میتوانم تحسینت کنم عزیزم به خاطر این حد از تسلیم بودن و شناختن نجواهای ذهنت
تحسینت کنم برای کنترل ذهنت درست در برخورد با تضاد ها
سعیده جان امروز داشتم با خدای خودم میگفتم چقدر خوب میشد آنقدر مدارم میرفت بالا که بتوانم به تنهایی خودم و خودت زندگی کنیم برای نزدیکی با خدای خودم برای داشتن سبک شخصی زندگی برای آزادی زمانی و مکانی و تجربه توحید و ارزیابی خودم برای کنترل ورودی های ذهن و الان 12 شب هدایت شدم به سمت کامنتت که میشه تجربه اش کنی به چه جوریش کارنداشته باش بسپر به رب درزمان و مکان مناسبش انجام میشه. فقط روی خودت و ورودی هات کار کن همین .
متشکرم از تک تک آیاتی که آوردی متشکرم برای این کامنت بنده متوکل خدا .
یه عالمه بوس به قلب متوسلت
امیدوارم بیش از الان متوسل تر و تسلیم ترباشی و به زودی زود خبر خونه دارشدن ت رو بشنویم .
سلام بر سعیده خانم توحیدی و مهربان
خدا خیرت بده انشالله چه کامنت تاثیرگذاری نوشتی چقدرررر برای من مفید و آموزنده بود چقدررررر احساسم رو بهتر کرد
یه حسی بهم گفت درست نیست از این کامنت اینقدررر آگاهی و حس خوب دریافت کنی و ازش تشکر نکنی من هم این کامنت رو فقط برای تشکر و سپاسگزاری از شما نوشتم و ازتون بینهایت سپاسگزارم که اینقدر قشنگ و با اتصال به خداوند مینویسید
من همیشه کامنتهای شمارو میخونم و لذت میبرم
شما رو واقعا تحسین میکنم از این همه پیشرفت و این علاقه شدیدی که به رشد و کار کردن روی خودتون دارید
براتون آرزوی بهترینهارو دارم
برادر عزیزم،آقا محمد رضا،سلام
ازت سپاسگزارم که از احساست پیروی کردیوبرام نوشتی.
هرنقطه ی آبی برای من،حکمِ نوری از سمت فرمانرواست،که اومده تا قلبم رو،روشنتر کنه…
دعا میکنم قلبتون به نورِ ایمان وقرآن همیشه روشن باشه و از هرچیزی که خودتون میخواین،خداوند بهترینش رو به آسونی وارد زندگیتون کنه.
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون.
قلبِ فراوان
سلام و درود بر خواهر گل ما
خداوند حافظ و یاری گرتان باشه
ایول به این کنترل ذهن چقدر ساده و زیبا نوشتید انجام تقوا رو در عمل
و پاداشش رو از سمت خداوند دم شما و خداوند گرم همیشه پاکی و درستی خداوند توی ذهنم خیلی برجستس که کیه که اینقدر درست باشه بشه پشتش راه رفت با اطمینان
قبل خوندن کامنت شما داشتم ایات سوره نور رو میخوندم و تو کامنت شما هم همون آیات رو خوندم
زندگی سراسر هدایته عمل ب گفتهای خداونده که کارو اسون میکنه برامون
دقت کردین کار که ما باید بکنیم خیلی سادس همون کنترل ذهن البته ن برای همه برای کسانی که میخان عزتمندانه زندگی کنن و کار اصلی رو خدا میکنه هماهنگی هارو
بقول استاد من میام رو باورام کار میکنم ملیاردها تومن ثروت میسازم
نمیگه من میام صد سال کار میکنم بیل میزنم میگه رو باورام کار میکنم همون ایمان و توکل.
اینکه خداوند ب ایمان من پاسخ میده و من قرار نیست سختی بکشم و کار من کنترل ذهنمه
همون اجابت خداست همون پیروی نکردن از قدم های شیطان که به فحشا و منکر دعوت میکنه
شما خوب شناسایی میکنید نجواهارو تحصینتون میکنم و براتون ارزوی موفقیت هر روزه رو دارم
مشتاقانه منتظر هنر نمایی تون توی زمین بازی هستم موفق و سر بلند باشی خواهر عزیزم.
سلام به برادرِ عزیزم،آقا مصطفی
از لطفومحبت ونقطه ی آبیِ پر از نورت بینهایت سپاسگزارم.
برادر عزیزم،کنترل ذهن،از نظر فیزیکی کار سختی نیست.ولی از نظر فشار فکرو روانی،یک انرژی عظیمی ازت میطلبه،من واقعا به شما و تموم مرد های سایت که تسلیم ذهن منطقی ذهنشون نشدن و تو ایمان به غیب استمرار داشتن و تصمیم گرفتن مثل بقیه ی افراد جامعه،با شرک زندگی نکنند،از ته قلبم افتخار میکنم.
شماهم به خودت افتخار کن و ببال که خداوند به داشتن شما میباله
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ
وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ
أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
درپناه نورِ آسمون ها وزمین،همیشه بر بلندای هدایت پروردگار باشید.
درود بر شما
وای چقدر زیبا مینویسی
چه قلمی داری
واقعا لذت بردم دوست عزیز
چقدر شما رو تحسین کردم
انشالله همیشه سالم باشی و شاد دوست عزیز
برای گوش درد روغن زیتون جادو میکنه
یک الی 2 قطره در گوشتون بریزید
انشاله زود زود خوب میشید
در پناه خدا باشید عزیزم
رزیتای عزیزم،سلام بروی ماهت
ازت سپاسگزارم که لطف کردی وبرام نوشتی.
ازتحسینِ قلبِ روشنت،سپاسگزارم.
ممنونم از راهکاری که بهم دادی عزیزم.
دعا میکنم همیشه غرقِ عافیت و سلامتی و نور خدا باشی.
قلبِ فراوانِ برای شما،رفیقِ نازنینِ غار حرای من ….
به نام خداوند جان و خرد
سلام سعیده جان
میدونم حالت بهتره همیشه سلامت باشی خواهر قشنگم
چقدر دوست دارم کامنتها ی شما رو
کارهات رو که با توکل و آیه های قرآن منطقی میکنی و پیش میری
ایول
داشتن این درجه از توکل هم
تکامل میخواهد
قبلا وقتی مسئله پیش میومد
سعی میکردم آروم باشم ولی از درون آشوب بودم
و باید مرتب می گفتم درست میشه
الان خیلی بهترم با آرامش بیشتر
و میدونم به آسانی برام رقم میخوره
خدایا شکرت بابت همه چیز
خدایا مرا آسان کن برایم آسانی ها را
و هدایت کن تا درک کنم آنچه را باید انجام دهم
خدایا از تو مرد میطلبم
سعیده جان باز هم تشکر از لطف خدا و کامنت شما
شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
زیبای عزیزم ،سلام به رویماهت
سلاموسلامتی وعشقو نورالله به جسمو جان وروحقشنگتوحیدیت
ازت سپاسگزارم برام نوشتی رفیق
از تحسینِ قلبِ روشنت سپاسگزارم.
دعا میکنم همیشه غرقِ آرامش الله باشی،غرقِ نورِ آسمون ها وزمین…
غرقِ احساس عمیق خوشبختی بی قیدوشرط…
دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.
بوس به کله ت فراوانِ فراوان
سلام دوست عزیزم سعیده خانم
خیلی خوشحال میشم وقتی متن کسانی رو میخونم که با روحشون مینویسن و با قلبشون تکمیلش میکنن
شما این حس رو من دادید با خوندن این متن : شما با خودتون به صلح رسیدین به نتیجه رسیدن عزت نفستون بالا بردید و روحتون حال هواتون حسی که میدید قشنگ معلومه که چقدر به خدا نزدیکه
با توجه به متنتون فکر میکنم پرستار باشید خیلی خوشحالم چون هدف من پزشکیه امیدوارم سال بعد بیام و بهتون بگم که یجورایی باهم همکار شدیم
خیلی حالمو خوب کردید امیدواردم حال دلتون همیشه خوب باشه
امیدوارم شما هم خبر خریدن خونتون رو بهمون بدید و خوشحالمون کنید امیدوارم یه خونه خوشگل و عالی رو برای خودتون و بچه هاتون بگیرید و کنار هم زندگی رو زندگی کنید با عشق و محبت …
خدایا شکرت و سپاسگزار از متن زیبای شما ️
درود بر شما بانو شهریاری عزیز
چقدر لذت می برم وقتی بهم ایمیل میاد که سعیده شهریاری تو فلان قسمت کامنت گذاشت.
سعی می کنم در اولین زمان مناسب کامنت شما رو بخونم، و بی نهایت لذت می برم از کامنت فوق العادتون
چقدر بی نظیر و زیبا آیات پروردگار رو تو کامنتاتون میاورید. واقعا لذت می برم از دوستانی چون شما.
ان شا الله روز به روز در این مسیر توحیدی بیشتر و بیشتر پیشرفت کنید و با کامنتاتون ما رو هم تو این مسیر توحیدی خوشحال کنید.
هر کجا هستید همیشه موفق و سلامت باشید.
خدایا شکرت
برادر عزیزم علی آقا ،سلام بروی ماهت
از لطف و رحمت قلبِ روشنت سپاسگزارم که وقت میزاری و دست نوشته های من رو میخونی
تحسین شما،تجلی قلب روشنتونه.
دعا میکنم نورِ آسمون ها وزمین،به تموم زندگیتون روشنی بباره.
قلبِ فراوانِ فراوان
سلام
قَالَ کَلَّا ۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ
موسی گفت: این چنین نیست، بی تردید پروردگارم با من است، و به زودی مرا هدایت خواهد کرد.
فَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ ۖ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ
پس به موسی وحی کردیم که عصایت را به این دریا بزن. [موسی عصایش را به دریا زد] پس [دریا] از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهی بزرگ بود.
وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ
و آن گروه دیگر را [هم در آنجا] به دریا نزدیک کردیم،
وَأَنْجَیْنَا مُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ
و موسی و هر که با او بود، همه را نجات دادیم … .
میلاد پسری از نور
به نام خدای مهربان
سلام خواهر عزیزم سعیده جان
خواهرم این شیوایی نوشتنت رو تحسین میکنم
دیروز میخواستم برات کامنت بذارم اما هرکاری کردم نشد
گفتن حتما خیرتی هست
چقدر لذت میبرم از خواندن کامنت هات و این درکی که از قرآن پیدا کردی و این تازه اول راه هست و چقدر قراره بهتر بشی و بیشتر برامون بنویسی و حتی فیلم بفرستی
این صحبت های قشنگی که با خدا میکنی و این ایمانی که بهش داری و میسپاری فقط به خودش رو واقعا خوب انجام میدید
خیلی دوست دارم بدونم چطور این آیات رو برای هر فایل میاری
ولی از همه مهمتر اون ندای قلبت هست که میسپاری به خودش و خودش هم هدایتت میکنه
دارم ازت یادمیگیرم خواهرم
و تحسین میکنم که چطور درک میکنی آیات قرآن رو و اون فهم خودت رو برای ما هم مینویسی
در پناه جان جانان باشی خواهرم
بنام خدایی که به شدت برایم کافیست.سلام و خدا قوت به همه عزیزانم در درجه اول سلامی گرم به استاد عباسمنش وخانم شایسته عزیزم که واقعا همچون الماسید.از صمیم قلبم تحسینتون میکنم.وبعد سلامی به گرمی خورشید عالم تاب به تمام دوستان گلم که برام جای همه کسم را پر کرده اید.جای فامیل،پدر،مادر،خواهر،برادر،حتی همسر و فرزند.اره،اینطوریه.چقدر قشنگه این مسیر و چقدر زیباست این خدا که با شناختش تازه خود بیییییییییی نهایت خود با ارزشمو دارم پیدا میکنم و خودم میگم چطورم؟ خااااااااااصم و بااااااااااارزش.خدایا عاشقانه فقط خودتو میپرستم.هزاران هزار بار شکرت.و یه سلام ویژه به سعیده قدرتمندم.استاد جان اخه چکار کردی با چشم و دل من وقتایی که تنهام فایل هاتونو میذارم و سراسر در حال اشک ریختن میشم بخاطر خدای قدرتمندم،شمای توحیدی،خودم و… .مخصوصا میکس هاتونو.استاد کاش اون زمان فکر چشمای زیبای ما رو هم میکردید.دیشبم باخوندن کامنتت سعیده نازنینم خیلی به وجد اومدم. سعیده جان خصوصا اولاش که با اهنگ شاهرخ شروع کردی در وصف استاد مریم شایسته نازنین.وای چقدر من خاطره با این اهنگ دارم.دیشب اوردم و چندین بار گوشش دادم با تجسم خواسته هام و حضور خدای قدرتمند و دهنده ام.عالی بود.بعد از اهنگ بریم سراغ وجه بعدی مشترکمون تو این فایل. .و اونم خونه هایی بود که استاد جان نشون داد.اخه چی بگم ؟ چی دارم بگم؟چی میتونم بگم؟نشونه ها باهام حرف میزنند هر بار به یه شکلی.ما چند ماهیه جابجا شدیم به یه خونه بزرگتر.خدا رو هزاران بار شکر.ولی من تو خواسته هام اینو میگم دلم یه خونه شخصی کوچیک میخوادکه اونجور که میخوام همیشه سریع، راحت،عالی تمیز باشه و وسایلای کمتر.. و البته در تنهایی،دوری و جدایی خیلی سریع ،راحت و عالی.که بتونم با تمرکز و وقت و ارامش و… بپردازم به اهدافم ،کنترل کامل ورودیهام،تمرین کردن روی خودم و دوره هاو… . کلی کار دیگه.ایمان دارم خدایی که اینو به دلم انداخته خودش هدایتم میکنه فقط من باید اراااااااااامش داشته باشم.خدایا هر ان، بی انتهاااااااااا شکرت.
سلام سعیده جان
دیگه طاقت نیاوردم برات کامنت نزارم و ازت تشکر نکنم.
تو بی نظیری دختر ررر…
خیلی قدر خودتو بدون...
خیلی وقته از کامنت هات استفاده میکنم و واقعا لذت میبرم طوری که دوست دارم کامنتت تموم نشه ولی این بار یه حسی بهم گفت وقتشه بنویسی واقعا عالی داری پیش میری دختر ، روز به روز توحیدی تر، واقعا تحسینت میکنم که اینقدر خوب روی خودت ،باورهات و قرآن کار میکنی طوری که اینقدر به جا از آیه ها استفاده میکنی و چقدر خوب آموزه هات رو به چالش میکشی و میزاری تو مرحله اجرا…
بسیار لذت میبرم و بسیار ازت یاد میگیرم ، در پناه خداوند خوشبخت ، سالم و ثروتمند باشی عزیز دلم