سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 230 - صفحه 1

375 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1305 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم

    عاشقتونم

    چقد من تراک کمپر رو دوست دارمش بخصوص این که ادم با یارش کله امریکا رو با تراک کمپر و اروی بگرده لذت ببره و عشق کنه خدارو میلیاردها بار شکرت

    من دیشب این فایل بهشتی رو تمرکز رو نکات مثبت رو با عشق دیدم و امروز چه روز فوق العاده ای بشه برام خدارو میلیاردها بارشکرت

    من خیلی خیلی پارادایز رو عاشقونه دوس دارمش و میخرمش مثلشو به زودی منتها اول تو ایران بخرم خیابون فرشته

    خدایا میلیاردها بار شکرت

    صدای خروسی که تو پارادایز میاد منو یاد شمال میندازه حس امنیت ارامش عشق میده بهم حس دوست داشتن بهم میده خیلی خیلی حس خوبیه خدارو میلیاردها بار شکرت برای تمومه این امکانات بینظیری که تراک کمپر داره و خدارو میلیاردها میلیارد بار شکرت که یه بار هم تو این سفر رستوران نرفتین چون داستانشو میدونیم دیگه واقعا دوره قانون سلامتی بینظیرمون فوق العاده س منم مثل مریم جون از اهرم رنج و لذت براش استفاده میکنم و خیلییییییی حس خوبی بهم میده حس عالیییی خدارو میلیاردها بار شکرت کلی از دوره قانون سلامتی بینظیر و جادویی و فوق العاده مون نتایج فوق العاده گرفتم خدارو میلیاردها بار شکرت

    عاشقتونم

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  2. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1690 روز

    به نام خداوند به موقع و دقیق

    او که میدهد و میدهد

    استاد عزیزم سلام

    مریم جانم سلام

    و سلام به تو دوست هم فرکانس که هدایت شدی به این نوشته…

    تصمیم گرفتم به ایران بروم و دو هفته بعد برگردم و بعد برای انجام امور ازدواجم اقدام کنم.

    سه ماه پیش.

    موقع خروج از مرز فهمیدم که به دلایلی باید سه ماه ایران بمانم.

    یعنی برنامه ی دو هفته ای اختیاری ام تبدیل شد به برنامه ی سه ماهه ی اجباری…

    در حالی که یک ماه دیگر مدارس باز میشود و من هم، کارم آموزش هست و طبق باور قدیمی، باید بالای سر کارم می بودم.

    اسمش را می‌گذاریم تضاد، ناخواسته.

    و خدا شاهده من آرام بودم. می‌دانستم خداوند برای من پلن جذابی ریخته است. دااااایم به خودم میگفتم، قرار است ظرفم بزرگتر شود، قرار است خواسته ی دیگری برایم رقم بخورد، قرار است درس های جدید بیاموزم.

    تقریبا سه ماه پیش همان موقع ها بود که این سری جدید سفر به آمریکا آغاز شده بود…

    استادم با آزادی مالی، زمانی و مکانی اش شروع به سفر کرده بود و خداوند هم، هم زمان میخواست به من بگوید، تو به خواسته ات رسیدی، تو نیز آزادی مکانی و زمانی و مالی داری.

    هواپیما نشست و سه ماه من آغاز شد.

    شاگرد خصوصی داشتم که آنلاین بهش درس میدادم.

    دختری ازبک، نمکی و پر استعداد

    واریزی هایش وقتی خواب بودم به حسابم می‌نشست.

    واااااای من سرشار از ذوق میشدم،

    میگفتم: ببین بهار فرسنگ ها فاصله داری با شاگردان، ولی پول به حسابت می آید، حتی وقتی خوابی.

    کلمات برای توصیف حس آزادی ام کم هستند.

    آزادی مکانی

    به جایی وصل نیستم و در هر مکانی میتوانم کارم را انجام دهم و پول بسازم.

    واااای واااای واااای

    خدایا سپاسگزارم.

    من بیشتر میخواهم.

    شاگردهای حضوری ام تماس می‌گرفتند و من میگفتم از این به بعد من فقط غیر حضوری درس میدهم.

    و درآمدم افزایش یافت.

    مدرسه ها شروع شدند و درخواست اجرای سیستم زبان من در مدارس آغاز شد.

    از ایران اقدام به استخدام معلم کردم. آگهی درج کردم و هر کس تماس می‌گرفت میگفتم مصاحبه ی شغلی مان آنلاین هست.

    به این شکل دو تا معلم استخدام کردم.

    معلمانی که تاکنون همدیگر را رو در رو ندیده آیم ولی من تصمیم گرفتم از سر راه خدا کنار بروم و الحق که او به بهترین شکل کارها را انجام میدهد.

    معلم را ندیده ام، مشتری را ندیده ام، مدرسه را ندیده ام و خدا به من می‌گوید، تو فقط لذت ببر این ها همه با من.

    هزاران بار این اتفاق افتاده، هزاران بااااار.

    حالا قرار است ماهانه شانزده هزار لیر به حسابم بیاید بدون ذره ای کار فیزیکی من.

    تاکید میکنم هیچ کار فیزیکی ای لازم نیست، فقط کافی است کار ذهنی انجام بدهم. زیرا ثروت ساختن، یک کار ذهنی است. حق طبیعی من است که با باورهای درست و احساس لیاقت وارد زندگی ام خواهد شد.

    در همین اصناف بود که یک مشتری از ایران از من درخواست پیاده سازی سیستم را کرد.

    قیمت دادم ماهانه بیست میلیون

    پذیرفت.

    برای ایران هم آنلاین مصاحبه کردم و استخدام صورت گرفت.

    بهترین معلم ها به سمت من هدایت شدند.

    بی نظیرترین، متعهد ترین، درستکار ترین و …

    اصلا هدایت جنسش این است. ناب ترین ها راه حل ها به سمتت می آید.

    بیزنسم بدون حضور فیزیکی من میچرخد.

    خدایا شکرت

    پیغام تشکر از هر طرف به سمت من روانه میشد. بایت روش آموزش و کاربلدی معلمانم.

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

    دخترم را فرستادم استانبول تا از آغاز سال تحصیلی در مدرسه باشد.

    معجزه وار رفتنش پیش رفت.

    دختری دوازده ساله، قرار است و مجبور است طعم استقلال را بچشد.

    من باید بفهمم که وابستگی دارم به دخترم.

    این هم یک خیر دیگر.

    تا قبل از آن میگفتم من رها هستم، به دخترم وابسته نیستم، ولی بودم و هنوز هم هستم.

    این ماندن اجباری سه ماهه در ایران، بهم فهماند باید روی این قسمت هم کار کنی.

    حال دخترم رفت، سیستم کاری ام خودش در حال کار کردن هست و مدیریت و بازاریابی و حسابداری اش با خداست، من چه کنم؟

    لذت و لذت و لذت

    گشتم، ایده هایم را امتحان کردم، ظرفم را بزرگ کردم، از آزادی زمانی و مکانی ام لذت بردم، فهمیدم در ایران هم میشود ثروت ساخت، مثل آب خوردن، در ایران هم میشود با کیفیت زندگی کرد، مثل همه ی دنیا…

    میدانید چرا میگویم؟

    چون قبل از مهاجرتم و قبل از آشنایی با استاد این باور را داشتم که من وقتی ثروتمند میشوم که مهاجرت کنم ، اصلا یکی از دلایل دوست داشتن مهاجران این بود و همین باور قوی باعث شد که بعد از مهاجرت به داشتن کسب و کار و آشنایی با استاد برسم.

    «در ایران نمیشه ثروتمند شد.»

    داشتم این باور را و خیلی وقت بود که میگفتم طبق شواهد در همه جا میشود ثروتمند شد.

    مثل عباس برزگر

    مثل استاد

    مثل بی نهایت ایرانی ای که در ایران به ثروت رسیده آمد.

    نوش جانشان

    و حالا باید در مرحله ی عمل ایمانم را نشان دهم و در ایران ثروت بسازم.

    ساختم.

    به قلبم الهام شد برو کیش.

    لبیک کردم.

    از آزادی مکانی و زمانی ام استفاده کردم و آزادی مالی اجازه داد که بهترین سفر عمرم را تجربه کنم و یکی از رویاهایم را تبدیل به واقعیت کنم.

    تا دو سال پیش سفر به کیش برایم سفر لوکس و پر خرجی بود ولی الان همه چیز مثل آب خوردن اتفاق میافتد.

    راحت بلیط میخرم، راحت هتل میگیرم ، راحت کنسرت میروم، راحت رستوران میروم و…

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    در کیش به قلبم الهام شد:« تو در آستانه ی پایان سه ماه حضوری اجباری ات در ایران هستی، قبل از سفر به استانبول ، به دبی سفر کن و از دبی به استانبول برو»

    لبیک کردم.

    اعتراف میکنم قبل از سفر به کیش و دبی میترسیدم.

    یعنی قشنگ می‌فهمیدم حس درونی به ترس آمیخته است.

    اتفاقات جدیدی بودند ولی من عهد کردم تا آخر عمرم، وارد ترس هستیم شوم، آنها را قربانی کنم.

    من روی عهدم هستم.

    من تنها نیستم، من حمایت شده ام من با خدایم هستیم. او مسایل را حل میکند.

    از کیش برگشتم، مقدمات سفر به دبی را چیدم، ویزا گزفتم، هدایتی

    بلیط گرفتم، هدایتی

    هتل نگرفتم و گفتم می‌روم و آنجا هتل میگیرم.

    تصمیمم این بود که به خودم ثابت کنم، خدا میزبانی ات را میکند، تو در زمین او سفر میکنی، او برایت مکان میشود.

    و شد.

    دو روز اقامت رویایی در شارجه و دو روز اقامت رویایی در دبی

    رویایم را واقعی کردم، از قدرت ذهنی ام برای خلق اتفاقات استفاده کردم و بار دیگر به خودم ثابت کردم:« تو قدرت خلق اتفاقات را صد در صد داری»

    استاد جان بعد از سفر به دبی من بهاره ی دیگری شدم.

    استاد میفهمم که مدارم تغییر کرد و من به خلق رویاهای دیگرم نزدیک تر شدم. خیلی نزدیک.

    حس زن حامله ای را دارم که میداند به زودی وضع حمل میکند و فرزندش، رویایش، خلقش را به زودی در آغوش می‌گیرد.

    پاداش هایم در راهند.

    فرکانس توحید، لذت، فراوانی، زیبایی، شجاعت که ارسال کردم بزودی در زندگی ام نمود فیزیکی پیدا میکند.

    و حال استاد هم زمان با پایان سفر شما، من نیز به استانبول برگشتم.

    شما آدمهای دیگری شدید و من هم.

    اصلا سفر خیلی سریع مدارهای تو را به منبع نزدیک میکند.

    در این سه ماه تمام فایل های توحیدی را دیدم، دوره ی احساس لیاقت را خریدم، دوازده قدم را که شروع کرده بودم ادامه دادم، روی فایل های عشق و مودت کار کردم و لذت بردم و لذت بردم و لذت بردم.

    استاد بی نهایت دستاورد بدست آوردم که در دوره احساس لیاقت خواهم نوشت.

    معجزاتی که رقم خورد فقط به این دلیل که من باور کردم، لایقش هستم.

    همه ی اینها از فضل پروردگارم هست.

    خدایا سپاسگزارم.

    سپاس

    سپاس

    من باز هم میخواهم ، بیشترش ، همه چیز را با هم میخواهم.

    الله اکبر

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 345 رای:
    • -
      مهسا سالاروند گفته:
      مدت عضویت: 1059 روز

      سلام بهار عزیزم….

      چقدر اسمت هم مثل کامنتت زیباست…

      هدایت شدم به کامنتی که تک تک حرفاش الهام از پروردگاره برام،،،،چقدر زیبااا روند هدایت و روند سادع و آسون ثروتو گفتی،،،،و چقدر تک تک جملاتت ریشع در آگاهی زیادت در قوانین داره،مرسی که امشب دست خدا شدی برا مهساااا،اینکه جسارتم برای مهاجرت بیشتر بشه و قدم بردارم چون به قول استاد بارم رو زمین نمیمونه و به قول شما خدا در این زمین میزبان منه:))))

      مرسی که انقد ماه نوشتی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1690 روز

        مهسا جانم

        سلام

        من شب ساعت دوازده این فایل را دیدم و خوابیدم به حدی خوابن می آمد که دقایق آخر فایل گاها چرت میزدم.

        خوابیدم و خداوند ساعت چهار و نیم مرا بیدار کرد و گفت الان بنویس و این موضوع را بنویس.

        آخر این خدا کارش درست است، دقیق است، کامنت من باید اولای این صفحه باشد تا زیبارویانی همچون شما که دنبال حقیقت هستند هدایت شوند.

        الله اکبر از این خدای هاااادی و دقیق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1845 روز

      هزاران سلام به شما دوست خوبم

      بهار عزیزی که دوباره شکفته شدی

      اینقدر این‌کامنت تان را با لذت نوشته بودین که هر جمله اش را با لذت تمام میخواندم و باز لذت می‌بردم …

      بسیار تبریک دوست توانمندم

      چقدر از پیشرفت و صعودتان لذت بردم ، غرق شادی شدم و خدا را شکر کردم که در همین لحظه مقدس هدایت شدم به این دلنوشته پر و پیمان ، به این دستآوردهای ناب…

      دست مریزاد بهارجان

      رسیدنتان بخیر

      در پناه الله احد پیروز و موفق و غرق نور و عشق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1690 روز

        سلام وجیهه ی زیبای من

        خوش آمدید به کامنت من.

        کلامی که خداوند بر قلبم الهام کرد و من فقط نوشتم.

        انگشتانم، فرود کلمات تماما هدایت الله ام بود.

        او گفت بنویس:

        «و سلام به تو دوست هم فرکانس که هدایت شدی به این نوشته…»

        خوش آمدی به این کامنت.

        نوش جانت عروسک

        برایت بهترین ها را میخواهم از خداوندم که او فقط بهترین ها را میدهد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زهرا سرلک گفته:
      مدت عضویت: 904 روز

      سلام ودرود خدمت استادان عزیزم،دوستان توحیدی نازنینم وبهارجان نازنینم

      شگفتا دختر باقلم شیوات چه کردی باقلب من،بهت تبریک میگم خیلی لذت بردم از موفقیت هات و تجربیات بی نظیری که داشتی، انصافا کسی که پای در راه توحید میگذاره دیگه نعمت سرازیر میشه توزندگیش، لمسش کردم با تمام وجودم وقتی تسلیم شدم و فقط گوش سپردم به هدایت های الهی به آسانی ها هم هدایت شدم،جایی که بارسنگینی روی دوشم بودوتوانایی ادامه دادن نداشتم،چطور برایم راه شدزمانی که درمانده بودم،(دخترم توان یادگیری نداشت پارسال که کلاس اول بود،خیلی دست به دامن معلم های مختلف شدم،حتی لحظه ای از معبودم کمک نخواستم وفقط چشمم به دست مخلوقاتش بود،هرروز وضعیت دخترم بدتر میشدتااینکه دقیقا پارسال همین وقت ها بود که وارد سایت شدم وکم وبیش یه چیزهایی رو فهمیدم اما بازهم اونجوری که بایدنمیتونستم درک کنم،مدیرمدرسه دخترم گفت باید بفرستی مدرسه استثنایی ها دخترت رو نمی‌تونه اینجا درس بخونه،دنیا روسرم خراب شدنمیخواستم قبول کنم ودرحال جنگیدن بودم که خواهرم تلنگری بهم زد که مگه تو نمیگی خدارو قبول داری،پس چرا داری باهاش میجنگی این حرف خواهرم خیلی روم تأثیرگذاشت وحالم خیلی بهترشدو کنترل ذهن وتسلیم شدنم بود که راه برام بازشدویک نفرهدایتی به من گفت دخترت این دارو رو مصرف کنه مشکلش حل میشه و نیازی نیست بره مدرسه استثنایی ها و من هم سریع پیگیرشدم وخلاصه دکترهم همین حرف روتایید کرد،ماتقریبا چندماه درگیربودیم وباقدرت دادنم به غیر،هدایت نشدم تازمانی که تسلیم شدم حتی مدرسه هم به مانگفت باید ببری پیش فلان دکتر،یک هفته دارومصرف کردن دخترم رو از این رو به اون رو کرد،دخترم فقط اختلال تمرکز داشت رشد صعودی که دخترم توی مدرسه داشت همه رو متعجب کرده بود،الان که فکرمیکنم یادم میاد روزی که رفتم مدرسه که نامه بدن که دخترم بره به مدرسه ی … اون روز خودم رو تسلیم کردم که خدای من هرچه خواست توهست من دیگه باهیچ کس نمیجنگم که اون انسان شریف رو سرراهم قرارداد ومن فهمیدم که دخترم باید داروی خاصی مصرف کنه )شکرخدا امسال دخترم کلاس دوم هست و شاگرد اول کلاسشون بایک خانم معلم بی نظیر که عاشق دخترم هست،البته که یه لحظه حواسم پرت شد اول امسال به خانم مدیر گفتم دخترم رو بزار توکلاس فلانی خیلی تعریفش رو شنیدم (قدرت دادن به غیرازخدا)یهو بخودم اومدم دیدم دوباره دارم میزنم جاده خاکی سریع از معبودم عذرخواهی کردم و گفتم مطمئنم برنامه بهتری برامون داری بله این خانم معلم بی نظیر که انتقالی گرفته بود روزهای اول سال به مدرسه اومده بود،شد معلم دخترم ،خدا اسم دخترم رو تولیست بهترین معلم منطقه گذاشته بودودرخواست من ازقبل اجابت شده بود،طوری اعتماد بنفس دخترم بالا رفته که بعضی اوقات ازشدت پیشرفتش گریه میکنم که خدای من توچه کردی باما،فقط باید روی خودت حساب کنیم،چقدرتسلیم اوبودن خوب است چقدر این حس رو دوست دارم،معبودمن سپاسگزارم بابت وجود نازنینت که اگر لحظه ای کنارم نباشی ومرا به حال خودم واگذاری توان لحظه ای زیستن را ندارم،بهارعزیزم از اینکه باکامنت زیبات قلب من رو بازکردی وباعث شدی به معبودم نزدیک تربشم ازت سپاسگزارم،آرزومیکنم نعمت وثروت وسلامتی به زندگیت سرازیر بشه،عاشقتونم دوستان توحیدی من به خدای مهربونم میسپارمتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1690 روز

        سلام به زهرای توحیدی سایت مان

        چقدر تحسین میکنم تورا

        توحیدی را

        تسلیمت را

        اعتماد به نفست را

        نوشتنت را

        ممنونم مرا مهمان کردی به نقطه ی عطف زندگی ات.

        دختر تو چقدر شجاعی

        مینویسی و فقط حقیقت را مینویسی

        خدا را شکر میکنم برای آرامش خودت و دخترت

        برای موفقیت خودت و دخترت

        دختر عروسکت را از طرف من ببوس.

        عاشقت هستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        شیرین انصاری گفته:
        مدت عضویت: 1310 روز

        سلام زهرا جان وای چقدر خوشحال شدم که مشکل دختر عزیزمون حل شد من معلم هستم وبه این مسائل اموزشی حساسیت زیادی دارم ولی با تمام وجودم برای شما خوشحال شدم وخداروشکرکردم که ی اشتباه ویک تصمیم گیری غلط ممکن بود سرنوشت بچه رو عوض که خدا روشکربرای،شما پیش نیومد واقعا تبریک میگم این توکل واین یقین به الله رو.امیدوارم همه ما برسیم به نقطه ی یکتا پرستی .بهترینها رو در کنار دختر عزیزتون از الله یکتا خواهانم.شاد باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          زهرا سرلک گفته:
          مدت عضویت: 904 روز

          سلام به روی ماهت شیرین جانم

          ازت ممنون وسپاسگذارم که وقت گذاشتی وکامنت من رو خوندی وعاشقانه برام کامنت گذاشتی،چقدر شغل شما زیباست چقدر شما معلم ها عاشق هستین که اگرنباشین نمیتونین ادامه بدین،اینو به عینه دیدم که معلم همراه خانواده دانش آموز درد می‌کشه از مشکلات دانش آموزش،دقیقا همینطوره شیرین جان وقتی از همه جا درمانده میشی و به خدای خودت که همیشه منتظر درآغوش کشیدنت هست می‌رسی وهمه چیز رو از خودش میخوای،دربدترین شرایط بهترین هارو برات رقم می‌زنه وبهت میگه این هم مزد اعتمادت بنده ی من،فقط کافیه بهش اعتماد کنیم که بهترین هارو برامون میخواد،موفق باشی عزیزم،انشالله روز به روز دراین مسیر زیبا بیشتر بدرخشی،به خدای مهربونم میسپارمت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1072 روز

      بنام رب العالمین

      سلام به روی ماهت بهار جونم

      عجب کامنت محشری نوشتی دختر

      دیوانه شدم از خوندنش

      عشق کردم بخاطر وجود نازنینت

      الهی که دست به خاک بزنی طلا شه

      کامنتت روحم و به پرواز درآورد

      تک تک کلماتت نشان از اقتدار و ارزشمندی وجودت بود

      بهار جونم بهت افتخار میکنم عزیزم

      سپاسگزارتم که نوشتی

      روی ماهت و میبوسم بهار ارزشمند و منحصر به فرد

      دوستت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1690 روز

        سارا جانم قشنگم

        چقدر من کامنت های تو

        صلح درونی تو

        صداقت تو

        و قدرت تحسین کردنت را

        دوست دارم

        بی نظیری تو.

        ممنونم عزیز دلم

        سپاسگزارم برای لطفی که به من داشتی.

        برایت از رب العالمینم میخواهم

        ثروت را کرور کرور

        عشق را بی نهایت

        شادی را به اندازه ی برگ های دنیا

        خداوند به تو خیر دهد در دنیا و آخرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      نسیم زمانی گفته:
      مدت عضویت: 1631 روز

      سلام به بهاره ی عزیز با این کامنت زیبا و سراسر درس و نتیجه و عمل و تعهد

      واقعا ممنونم ازت که این سفر و تجربه ی زیبا رو با این همه هدایت و نتایج و دستاورد، با ما به اشتراک گذاشتی:)

      چقدر تحسینت کردم که انقدر قشنگ با تضادی که برات پیش اومد برخورد کردی و هدایت خدا رو گرفتی و بهش عمل کردی:)

      فکر کنم نقطه ی ضعف و اشکال کار اکثر ماها همون مرحله ی قبولِ نشانه ها و هدایت و عمل کردن به اونهاست. اینکه وقتی یه جا طبق برنامه مون پیش نرفت و یه چیز دیگه برامون پیش اومد (مثل سفر شما که اجبارا سه ماهه شد به جای دو هفته) نشونه و هدایت ببینیمش و به بهترین شکل باهاش برخورد کنیم، ازش استفاده کنیم، اینجوری نگاه کنیم که این پلن خدا بوده برای من و قطعا اتفاقای خوبی قراره برام بیفته، و با این نگاه حتما و لاجَرَم اتفاقای خوب میفته.

      و چه موفقیتها و دستاوردهایی، چه اتفاقای زیبایی بعدش برات افتاد… واقعا تبریک میگم و امیدوارم روز به روز موفقیتهای بیشتری کسب کنی دوست خوبم. و باز هم برای ما بنویسی و بهمون انگیزه بدی:)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1690 روز

        سلام نسیم جان

        چقدر زیبا هستید و چه عکس پروفایل زیبایی

        درست درک کردید نسیم جان

        تفاوت ها در برخورد با ناخواسته ها شکل میگیرد.

        برای من سه ماه ماندن در ایران به جای دو هفته یعنی

        سه ماه دور از خانه ام

        سه ماه ماندن در خانه پدر و مادرم

        یعنی عدم دسترسی به اینترنت سریع و نامحدود

        یعنی دوری از کارم

        یعنی کنترل ذهن هر لحظه

        و

        و

        و

        ولی خدا را شاهد میگیرم وقتی شنیدم باید سه ماه بمانم، در حالی که اصلا انتظارش را نداشتم، برایم پیغام پروردگار بود.

        خدا را شکر که سربلند شدم در ایمان به غیب، به چیزی که نمی‌دیدم ولی قلبم گواهی میداد، هست.

        سپاسگزارم برای لطفت نسبت به من

        خداوند شما را در بهترین اتفاقات شریک خودش کند.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      زری گفته:
      مدت عضویت: 773 روز

      به نام خداوند حاضر و ناظر

      بهار جانم سلام

      دختر اول صبحی دیوونم کردی اشکمو در آوردی

      حالا میفهمم چرا خدا اول صبح هی بهم میگفت برو سایتو باز کن من میگفتم آخه داره دیرم میشه باید برم الان که وقت کامنت خوندن نیست

      ولی در نهایت تسلیمش شدمو گفتم اوکی

      و سایت خیلی هدایتی روی کامنت شما باز شد و از ابتدای کامنتت اشکم سرازیر شد خدا میخواست بهم بگه بببن زری ببین که میشود

      ببین چقدر آدمها راحت دارن به خواسته هاشون میرسن و قله هارو فتح میکنن توهم میتونی برای توهم کاری نداره

      بهارجان واقعااااا لذت بردم از این نتایج بی نظیرت از این تسلیم بودن از این کنترل ذهن قوی که واقعا در این مواقع ذهن تمام تلاششو میکنه ناامیدت کنه ولی شما چقدر خوب از پسش بر اومدی

      بهت تبریک میگم

      عاشقتم

      امیدوارم بازهم از این نتایج فوق العادتون بشنوم و بازهم اشک شوق بریزم اشکی که ازشدت ایمان به خداوند جاری میشه از شدت رحمانیت و وهابیت رب العالمین

      در پناه خداوند میسپارمتون که تمام قدرتها در دست اوست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1690 روز

        سلام زری جان

        لطف همیشگی شما قلب مرا باز میکند.

        سپاسگزارم دوست طلایی من

        چقدر زیبا رحمانیت و وهابیت رب العالمینم را اثبات کرد.

        آری او فقط میدهد، هر آنچه بخواهی.

        او شریک تجاری ام، مرا در نعمت هایش غرق کرده و من بیشتر میخواهم.

        من لایقش هستم.

        از همه چیز بیشتر میخواهم حتی از دوستان با کیفیتی همچون زری

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1855 روز

      بنام خداونده بخشنده ومهربانم

      سلام به بهار خانوم چه اسم قشنگی دقیق مثل اسمت هستن نتایجت نو ش جونتون

      چقدر قشنگ گفتید که تضاد ناخواستهاااا

      چقدر قشنگ رب هدایتت کرد و چقدر عالی به نتیجه رسیدید ایولا دمتون گرم و نوش جونتون چقدر حالم قشنگ میشه وقتی کامنت بچه هارو میخونم و مبینم چطور از قانون دارن نتیجه میگرن از حال خوب واتحساس خوب چقدر قشنگ باورهارو تغیرر دادن چقدر قشنگگگگ و چقدر قشنگ لذت میبرن …

      الهی صد هزار مرتبه شکررررر نوش جونتون باشه این همه پاداش از طرف رب نوش جونتون……

      در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1690 روز

        سلام حسین جان

        سپاسگزارم دوست عزیزم که برایم نوشتید و بار دیگر با نوشته ی شما، قدرت باورها بهم ثابت شد.

        قدرت احساس لیاقت را در پس نوشته ی شما بار دیگر حس کردم.

        من هم منتظر نتایج بی نظیر شما هستیم.

        برایت سبد سبد عشق، خروار خروار ثروت و از زمین تا آسمان شادی و آرامش آرزومندم.

        موفق باشید دوست من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2082 روز

      سلام بانوی بهار

      طراوتی که در ذات تون بود در کام و دلم نشست

      چقدر نیاز داشتم چنین معجزاتی رو از زبان شما بخونمذو نتایجی که هر خفته ای رو بیدار میکنه و به وجد میاره

      چقدر خدارو شاکرم که هدایت شدم به این مهمانی باران رحمت بر بهارش

      چقدر خوشاینده که هر کامنت خودش فکتی میشه برای ایمان بیشتر و ساختن و استحکام باورهای توحیدی

      چقدر شمیم عطر خدا در زندگی شما مشهود و مبهود کنندست

      خوشحالم برای این همه خوشحالی شما

      و آرزومندم که دیگر دوستانم هر روز خبر از کامروایی هاشون بزارن

      حال دل مارو محول الاحوال کنند و احسن الحال

      در پرتو آگاهی و در پناه عشق

      مسرور باشید و ثروتمند و سلامت

      و سپاسگزارم از حضورتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      Masume گفته:
      مدت عضویت: 1834 روز

      سلام بهار قشنگم

      چقدر کامنتت زیبا و سراسر درس بود برام

      چقدر تحسینت کردم و خدا میدونه که چقدر حالم با خوندن کامنتت خوب شد

      چقدر فوق العادست که استقلال داشته باشی هم مالی، هم زمانی و هم مکانی و تو تونستی با ایمان و تعهد بهشون برسی

      بهت تبریک میگم و از خدا برات بهترین ها رو میخام دوست خوبم

      خیلی زیاد دوست دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1922 روز

      سلام بهار جان.

      بسیار لذت بردم از کامنتت و مراحل رشد و پویایی ات.

      تحسینت میکنم برای شجاعت و اقدام های عملیت در مسیر بهبود.

      بهت افتخار میکنم و بهترین ها رو در همه ی جنبه های زندگی برات آرزو میکنم.

      خوب شد که هدایت شدم به کامنتت و برام نکات مهمی یادآوری شد.

      داشتم این قسمت رو میخوندم:

      و خدا شاهده من آرام بودم. می‌دانستم خداوند برای من پلن جذابی ریخته است. دااااایم به خودم میگفتم، قرار است ظرفم بزرگتر شود، قرار است خواسته ی دیگری برایم رقم بخورد، قرار است درس های جدید بیاموزم.

      سوال پیش اومد برام وقتی چیزی خلافِ خواسته ام پیش میاد، یه چالش یا تضاد، من چطوری رفتار میکنم؟

      چه واکنشی میدم؟

      خب گاهی میگم خیره، و البته که حالم خوب میشه، جریان هم با صلح جلو میره…

      اما تو مسائلی که برای من بزرگ هستن، خیلی روشون حساسیت دارم، اونجا ها واکنشم چیه؟

      کنترل ذهنم چطوریه؟

      الان یه مثال تو ذهنم هست که نمیخوام بنویسمش چون شخصیه و هنوز اون قدر که باید روش قدرتمند نیستم.

      البته نگاهم بهش قوی تر از قبله ولی هنوز جای کار داره…

      اتفاقاً امروز تو یه لحظه یاد موضوعم افتادم و یهو این آگاهی توی دلم اومد هر وقت خودم آماده باشم (از لحاظ فرکانس و باور و احساسِ لیاقت) بهش میرسم…

      و البته قبلاً این شعر جذابِ پروین جان هم واسه این خواسته ام رسید به قلبم:

      رهروی ما اینک اندر منزل است.

      حالا که کامنت شما رو خوندم، بازم در مورد خواسته ام واسم یادآوری شد اگاهیِ امروز:

      خیره.

      خدا برام پلنِ ویژه ای چیده.

      قراره یه چیزهایی رو این بین، یاد بگیرم و آماده شم.

      ممنونم از کامنت خوب و مثال های کاربردیِ خوبی که نوشتی بهار جان.

      شاداب و سلامت و ثروتمند باشی هر لحظه.

      خدایا شکرت برای همه ی نعمت های بی شمارت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1099 روز

      سلام به بهار عریزم

      سپاسگزارم از کامنت خوشگلت

      از هدایت ها و پلن های خداوند

      از باورهای توحیدی زیبای خودت و تسلیم شدن در مقابل هدایت خداوند

      عالی نوشتی عزیزم

      عالی حالمو خوب کردی

      لحظه هات سرشار از نگاه خدا

      زندگیت پراز هدایت های قشنگ تر

      ان شاالله همیشه بدرخشی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      تاجر سعادتمند گفته:
      مدت عضویت: 2091 روز

      سلام به بانو بختیاری عزیز

      خدا می‌داند که چقدر خوشحال شدم از این موفقیت شما

      و چقدر حالم خوب شد از خواندن این نتایج و چقدر زیبا گفتی اونجا که

      رویایم را واقعی کردم، از قدرت ذهنی ام برای خلق اتفاقات استفاده کردم و بار دیگر به خودم ثابت کردم:« تو قدرت خلق اتفاقات را صد در صد داری»

      احسنت و چه قدر به این جمله من احتیاج داشتم الآن

      تضاد در زندگی هست

      کنترل می‌تونه نتایج رو تغییر بده

      وگرنه همه باید موفقیت رو حس میکردن

      از نتایج خوبی که گرفتی و اینجا به ما هم گفتی

      ازتون سپاسگزارم

      و چقدر حالم عالیست و چشمانم غرق در اشک خوشحالی برای حس خوبی که ….

      پاینده و برقرار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 852 روز

      به نام خدای مهربان و بزرگ

      سلاممم خانم بهارر عزیزم

      سلامم خداوند به قلب پاک و روح توحیدی تان

      چقدرررر لذت بردم از کمنت تان

      چقدررر ایمانم بیشتررشد که خودم خالق زنده گی خود هستم کافی هست ایمانم را بیشترر کنم

      تحسینت میکنم عزیزم

      چقدررر لذت بردم که دبی سفر کردی من عاشق دبی هستم یکی از خواسته هایم سفر کردن به دبی هست و لذت بردن از این کشور بی نظیر

      ایمان دارم خداوند بهترین ها را برای ما در نظر گرفته

      اگر هنوز شرایط آنگونه نیست که ما میخواهیم بخاطر که باید بیشتر توکل کنیم بیشتر ایمان بیاوریم

      خداوند همیشه آماده هست خداوند همیشه جواب مثبت میدهد

      آخر خدا وهاب هست

      دیروز با خود گفتم پاکیزه اگر چیز های را که دوست داری و هنوز نرسیدی بخاطری این هست که کریم بودن خدا را باور نکردی

      خدا خیلی کریم هست

      خدا وهاب هست

      خدایااا شکرت که خانم بهار عاشقانه خواسته هایش را خلق کرد و لذت برد این نشان میدهد که قانون کار میدهد قانون عالی جواب میدهد خدایاا شکرت

      چقدررر لذت بردم که نوشتی من باورش کردم که لایقش هستم

      بلی ما لایقیممم

      ما ارزشمندیم

      بی نهایت تحسینت میکنم عزیزم

      بی نهایت لذت بردم از تک تک کلماتتتت

      خدایاا شکرت

      خدایااا کروررر کرورررر شکرت

      در پناه خدای مهربان شاد شاد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1962 روز

      سلام خواهرم

      امیدوارم حال دلت مثل کامنت خوشگلت عالی باشه

      از خواندن کامنتت لذت بردم و تحسینت میکنم بابت این وارستگی در اختیار گذاشتن کارها به خدا که شما خوب و عالی داری انجام میدی

      تحسینت میکنم بابت این ایمان و توکلی که به خدای بزرگ داشتی و داری

      از خدای خوبم ممنونم که یک قسمت دیگه هم به دل استاد عزیز انداخت تا دوباره دور هم جمع بشیم و از هم یاد بگیریم و توجه کنیم به زیبایی ها و لذت ها

      خداروشکر میکنم

      موفق باشی با آرزوی شنیدن خبرهای بیشتر ازت خواهرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      دوست خوبه من سلام

      از خاندن کامنتت بینهایت لذت بردم

      خیلی خوشحالم برای اینکه پا روی ترسهایت گداشتی

      پاروی وابستگی هایت گذاشتی

      دیدی تجربه کردی بزرگتر شدی

      خوشحالم که همه چیز را باهم میخاهی

      خوشحالم که بهت داده میشود

      خوشحالم که لایقشی

      خوشحالم که لذت میبری

      خوشحالم ک صدرصد خالق زندگیت هستی و باتمام وجودت درکش کردی

      سپاسگزارم که به اشتراک گذاشتی

      سپاسگزارم که خوشحالمون کردی و قلبمون رو مملو از احساس خوب کردی

      دوستت دارم

      هرجا که هستی شاد باشی بخندی عاشقانه عشق کنی و به رویاهات برسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      الهه رشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2233 روز

      به نام خدای ارامش دهنده ی قلب ها

      خدایی که از رگ‌گردن بهمون نزدیک‌ تره

      خدایی که تمام وجودمونه

      خدایی که‌برامون همه چیز و همه کس میشه

      سلام‌ بهار عزیزم

      عزیزدلم خدا با دست بینظیرش منو هدایت کرد‌به سمت کامنت الهی شما

      کامنتی که با خوندن اولین کلمه ش اشک ریختم

      کامنتی که لحظه به لحظه ش خدا رو‌حس کردم

      کامنتی که با تک به تک جملاتش خدا داشت باهام‌ صحبت میکرد

      کامنتی که داشت بهم‌ میگفت الهه روزهای خوبی تو راهه

      کامنتی که تمام وجودمو‌ دگرگون کرد

      عاشقتم بهار عزیزم

      فقط اومدم بهت بگم عاشقتم و دمت گرم

      با تمام وجودم تحسین میکنم این وجود الهی ت رو

      تحسین میکنم این ازادی زمانی و مکانی و مالی ت رو

      تحسین میکنم این همه در صلح بودنت رو

      تحسین میکنم این اعتماد به نفس و عزت نفس بالات رو

      تحسین میکنم این زندگی بهشتی ت رو عزیزدلم

      خدایا شکرت

      ازت سپاسگزارم به خاطر این کامنتی که با عشق برامون نوشتی و اینطور حس مون رو الهی تر کردی

      عاشقتم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فیروزه محسنی گفته:
      مدت عضویت: 1184 روز

      بنام خداوند مهربان

      سلام بهاره جان دوست الهی من

      توضیح کامل سفرتان به ایران وبعد کیش ودبی واتفاقات زیبایی که تجربه کردید وباایمان وتوکل توانستید کارتان را انجام دهید وحتی درکارتان پیشرفت هم داشته باشید

      خیلی جالب که به نشانه ها اعتماد کردید وبه شرایط خیلی عالی هدایت شدید

      معجزات زیادی برایتان رقم خورد وگفتید بازم میخوام وبیشتر می‌خوام وروی مدار بالاتر قرار گرفتید وانشالا بهترین ها راتجربه کنید

      بسیار روحیه توحیدی وایمان وتوکل به خدای شما راتحسین می‌کنم وخداراشکر به کامنت شما هدایت شدم وآگاهی های زیادی کسب کردم

      بهار عزیزم همیشه سلامت وشاد باشی وبه همه اهداف زیبایت برسی درپناه خدا روزگارت خوش وشیرین باشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مریم دستجردی گفته:
      مدت عضویت: 1849 روز

      به نام خالق هدایتگر سلام

      تحسینتون میکنم برای تسلیم بودنتون در برابر رب تبریک میگم بهتون برای این که انقدر قشنگ آسان شدید برای آسانی ها خدا جون خودش قدم به قدم کارها رو براتون انجام داد.

      مبارکتون باشه آزادی مکانیتون مبارکتون باشه قدم هایی که برای عدم وابستگی به دختر عزیزتون برمی‌دارید و با ایمان اون رو به رب میسپارید و رهسپار یه کشور دیگه اش میکنید واقعا تحسین برانگیز هست . آفرین به شما مادر و انسان نمونه .

      بهتون برای آزادی مالی و زمانیتون تبریک میگم از این که انقدر خوب و متعهد روی احساس لیاقت تون کار کردید که چنین نتایج عالی گرفتید تحسین برانگیز هست خدادقوت به این حد از تعهد و کنترل ذهن

      مطمئنا همون جوری که گفتید به رویاهای دیگتون به امید خدا می‌رسید.

      هرجا هستید شاد و پیروز و ارزشمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید..

      دست حق نگهدارتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1303 روز

      بهار عزیزم سلام

      الهی که حال دلت عالی باشه و این تلگراف در بهترین زمان‌و‌مکان به دستت برسه.

      این فایل امروز،از فایل های پیشنهادی روی صفحه ی سایت بود و خدا میدونه من چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم و هدایت دریافت کردم.

      این کامنت رو من همون موقع هم خونده بودم،بهش فایو استار داده بودم و توی قلبم تحسینتون کرده بودم برای تموم نتایج فوق العاده تون…

      اون موقع من داشتم چمدونامو جمع میکردم تا برم گرگان…شروع مهاجرت صغری من…

      الان که دارم برات مینویسم تو جزیره ی زیبای توحیدی کیشم و انگار سال ها ازون روزها گذشته…

      خدا میداند فردا و فرداها چه در انتظار ماست…

      این تلگراف حاوی عشق و‌مودت و‌تحسین عمیق قلبی من برای شماست،از دل برومد،الهی که بردلت بشینه…

      درپناه نور باشی همیشه عزیز مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1690 روز

        سلام سعیده جانم

        در سرم دومینوی اتفاقات حرکت میکند و من مانده ام از کجا برایت بنویسم.

        بگذار از اینجا شروع کنم که مثل همیشه کامنت های فایل جدید را به ترتیب امتیاز مرتب کردم و کامنت شما را دیدم.

        مثل همیشه با دیدن کامنت شما در اولین کامنت تحسینتان کردم.

        من دوست دارم این حد از تأثیرگذاری در شما را.

        نمیدانم با تکنیک های نویسندگی می‌نویسید یا خیر، اما هر چه هست که همانطور که خودتان هم گفتید باورهای تان کامنت های شما را تاثیرگذار میکند، برایم بی نهایت تحسین برانگیز است.

        من در حال نوشتن کتاب خودم هستم و میخواهم آگاهانه با تحسین کردنِ قلم شیوای شما، تأثیرگذاری فراتر از مرز شما، باورهای درست تان و توحید جاری در قلمتان، کتاب تأثیرگذار و ثروت سازی بنویسم.

        همانطور که در دلم تحسین میکردم و می‌خواندم ، به اسم خودم رسیدم.

        خداوند قند را دل دلم آب کرد. خواسته ای دارم که این که نامم در کامنت شما آمده بود، وعده ی حق الهی و نشانه ی تحقق خواسته ام بود.

        به فال نیک گرفتم و تا پایان کامنت شما نه یک بار بلکه هزاران بار با شما همزاد پنداری کردم.

        آسان شدن تان برای آسانی ها را تحسین کردم و تایید کردم و گفتم نوش جانت این مدیر عامل و همکار توحیدی.

        آمدم برایتان بنویسم. دستم نرفت.

        چون میخواستم از نشانه ای که در کامنت شما بود حرف بزنم و میدانم آنقدر کوتاه میشد که سایت نمی‌پذیرفت.

        و بووووم

        معجزه رخ داد.

        سعیده جانم برایم نوشته بود.

        هم صحبتی من و شما از قبل رقم خورده بود و فقط باید با کمی صبر شکل فیزیکی به خود می‌گرفت.

        سعیده جانم

        در استانبول هستم و بیش از یک ماه هست که دخترم در ایران هست.

        یاس در ایران دو تا مقر دارد. یکی پدر و مادر من، دیگری پدرش.

        تا وقتی پیش خانواده ی من است دسترسی بهش آسان هست ولی وقتی پیش پدرش هست، تقریبا بهش دسترسی ندارم. چون پدرش خیلی اهل اینترنت و فضای مجازی و اپلیکیشن ها نیست و علاوه بر آن، وقتی پیش پدرش هست، آنقدر عمو و خانواده ی پدری شلوغی دارد که عملا پیش پدرش هم نیست.

        خلاصه که سه هفته قبل رفت پیش پدرش و منی که دوازده سال بیست و چهاری با یاس بودم، در این سه هفته، سه بار باهاش تصویری حرف زدم.

        قسمت جالب ماجرا که ربط به کامنت من در یک سال پیش دارد، بهبود وابستگی من به یاس بود.

        قشنگ فهمیدم که بزرگ تر شدم. رها تر شدم.

        و خدا را شکر کردم.

        خیالم راحت هست که هر دوی ما (من و یاس) به وقتش، دور از هم و عاشقانه میتوانیم زندگی آرام و شادی داشته باشیم.

        سعیده جانم، امسال برای من سال روابط و خرید خانه است.

        رابطه برای من هم پاشنه ی آشیل هست و در حال بهبود آن هستم.

        تنها راهش تمرکز بر نکات مثبت افراد هست و امیدوارم زودتر تکاملم را طی کنم.

        بگذار برای خودم تکرار کنم که تنها راهش تمرکز بر روی نکات مثبت افرادی هست که در زندگی ام بودند، هستند و خواهند آمد.

        حال اجازه بده در قسمت پایانی کامنتم داستانی را که همین هفته ی پیش رخ داد را برایتان بازگو کنم و کامنتم را به پایان برسانم.

        من برای آموزش زبان با یک موسسه همکاری ام را آغاز کردم.

        به من یک شاگرد خصوصی دادند که چهل ساعت باید بهش تدریس می‌شد از قرار ساعتی صد و پنجاه لیر.

        هر روز سه ساعت درس را شامل می‌شد. روز اول یک ساعت و نیم دیر آمد و عملا من در حال انجام کارهای خودم داشتم حقوق هم می‌گرفتم. یک ساعت و نیم روز اول را درس دادم ولی من حقوق سه ساعت را گرفتم.

        روز دوم من رفتم آموزشگاه و او نیامد. سه ساعت حقوق گرفتم در حالی که داشتم کامنت های روانشناسی ثروت یک را می‌خواندم.

        صدایی در ذهنم شروع کرد به چرخیدن…

        گفت:«یعنی چی نیامد ، اینطوری که نمیشه برو بگو اگر سختشه بیاد من صبح ها بیارمش، یا اصلا میخوای بگو من آنلاین هم میتونم درس بدم. یعنی چی که نشستی و نیومد و حقوق میگیری ؟»

        در جا بهش گفتم:« من امروز تو ستاره قطبی، راحت پول درآوردن خواستم، اجابت شد. من امروز میخواستم رو این باور کار کنم که “پول درآوردن لزوما کار جسمی نمی‌خواد” و خدا با این شاگرد داره بهم ثابت میکنه، لطفا ساکت شو!!!»

        هر بار صدا چرخید من آرامش کردم.

        تا شد فردا.

        فردا هم همان آش و همان کاسه.

        شاگردم نیومد و من با نشستن زیر کولر و خواندن کامنت ها پول درآوردم.

        فکر می‌کنی اون صدا راحتم گذاشت؟

        خیر!!!

        منم جوابش را دادم.

        گفتم ببین میشه کارها جوری پیش بره که کاری نکنی و پول در بیاری.

        جانم برات بگه پنج روز به همین شکل گذشت.

        و روز پنجم گفتن این شاگرد که نمیاد شما فلان کلاس گروهی ما را درس بده!!!

        پانزده ساعت، از قرار ساعتی صد و پنجاه لیر از خزانه ی غیب خدا به جیب من فر ریخت و فکر میکنم باید بیشتر روی احساس لیاقت راحت پول درآوردن کار کنم.

        پول درآوردن و پر شدن حسابم به کار فیزیکی من ربط ندارد.

        بابا خواهر خودم من، به اصطلاح خانه داره، کلاس یوگا و زبان می‌ره و ماهانه حسابش پر میشه.

        ولی پر است از احساس لیاقت، فراوانی و اینکه همه چیز باید راحت و باب میلش پیش بره.

        تحسینش میکنم و نوش جانش.

        سعیده ی قشنگم

        پیغام تلگرافی ‌ات مستقیم به قلبم نشست.

        تو بالکن روی زمین جا انداختم و امشب میخواهم زیر سقف آسمان بخوابم.

        دستم را گذاشتم روی قلبم.

        همان جایی که مستقیم پیغامت فرود آمده.

        شب و روزت پر از آسانی ، نعمت، عشق، خنده، توحید، احترام، ثروت

        ثروت ثروت عشق عشق عشق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      عاطفه نوری گفته:
      مدت عضویت: 1974 روز

      درود رحمت برکت تحیت پروردگار به شما بهار جان بختیاری عزیزم.

      زیباترینی بهار جانم و تحسین برانگیزی عزیزم و من بینهایت شمارا تحسین میکنم تبریک عرض میکنم خدمت وجود درخشان قوی و بینظیر شما الگویی تسلیمی ابراهیمی و توحیدی و قوی و متنعم از رحمت و برکت پروردگار که آنچنان احساس لیاقت و ارزشمندی دارید ک هرلحظه ب خدای خودتون میگویید بیشتر و بیشتر میخواهم این یعنی باور کردن خداوند احساس لیاقت احساس ارزشمندی چیزی ک در گذشته ما نداشتیم و به همین دلیل هم درخواستی نداشتیم یعنی در واقع خدایی نداشتیم یک خانواده داشتیم و یک جامعه مشرک و همین والسلام و سراسر باورهای پوچ…

      بهار جان عزیزم کامنتت رو مطالعه کردم وبا تمام وجودم اول تا آخر کامنت موفقیتهات و تمام رشدت رو تحسین کردم اول بار ک مطالعه کردم مدام تو ذهنم تحسین میکردم تبریک میگفتم و میگفتم خدایا شکرت و بعد حسم گفت بنویس مکتوب کن چون من با نوشتم صدق بالحسنی قوی تر رو انجام میدهم و قطعا توجه عمیق تری میکنم و فرکانس ها خالص تر مییشه…

      نکات خیلی مهمی رو از کامنتون یاد گرفتم بهار جان عزیزم و همینجا دوباره مرور میکنم بیشتر یاد بگیرم بیشتر درک کنم بیشتر رشد کنم و برای چندمین بار تحسین کرده باشم و حمد و سپاس پروردگار با قوانین ثابتش را به جای آورده باشم…

      اینکه ایران ماندگار شدید و تسلیم نجواها نشدید و طبق هدایت حرکت کردید بینهایت جای تحسین و تشویق داشت اگر کنترل ذهن نداشتید قطعا طبق هدایت عمل نمیکردید و معلوم نبود شرایط چطور پیش خواهد رفت و قدرت گرفتن نجواها و احساس بد…

      عزت نفستون رو بینهایت تحسین میکنم یک زن قوی یک مادر قوی الگو مستقل ثروتمند بینهایت جای تحسین تبریک و ستایش داره چرا ک مثل جامعه عمل نکردید و خیلی خیلی به عنوان یک مادر جدای از بدنه عمل کردید و این یعنی توحید عزت نفس توکل بر خودتون و خدای خودتون که بله من هم آدم هستم و نیاز به رشد و احساس خوب خودم دارم من خودم رو فدا نمیکنم بخاطر وابستگی های افراطی و عزت نفس شما رو من بینهایت تشویق میکنم…

      تسلیم پروردگار بودن و با هر اتفاقی باور«« الخیر فی ما وقع »»داشتن ک اگر قراره اینجا بمونم بله میمونم و این هدایت خدای من هست و من تسلیمم و تقوی کردن و طبق هدایت ها عمل کردن و در نهایت مثل پرنده پرواز کردن فارغ از هرگونه دغدغه مالی و ذهنی رها رها رها همچو باد…

      این پرواز کردنهاتون سفر کردنهاتون به کیش دبی و نهایت مقصد اصلی به تنهایی با حس توحید و رهایی و دوره های استاد ک مکمل هرلحظه بندگی و زندگی مان هست رو من بینهایت تحسین میکنم و ستایش…

      الهی صد هزار مرتبه شکر بابت این کامنت مقدس و سراسر رشد و موفقیت شما و اینکه باعث شد من دقیق تر تحسین کنم و بیشتر فکر کنم به قانون و ریشه های درونی عزت نفس که همه چیزه همه چیز…

      عزت نفس برای یک زن غوغا میکند کن فیکون میکند داشتن عزت نفس و توحید همین کافیست مابقی مساعل حل شده هست…

      درود پروردگار ب تک تک لحظات و قدمهای شما بهار جان عزیزم

      در پناه الله بدرخشید و پر قدرت با عزت نفس بینهایت و در رهاترین حالت ممکن ادامه دهید…

      الهی امین یا رب عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        بهار بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1690 روز

        عاطفه ی عزیزم

        سلام

        چقدر زیبا تحسین میکنی و چقدر با جزییات درس های آموخته تان را می‌نویسید

        حتی خود من از کامنت شما چقدر یاد گرفتم.

        چقدر شما زیبا هستید

        چقدر چشمان زیبا و تاثیر گذاری دارید.

        با دستان الهی تان نوشتید و پیغام الهی را به من رساندید.

        سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1746 روز

    بنام الله یکتا خالق آسمان ها وزمین

    سلام ب استاد عزیز، مریم بانو جان

    و دوستان عزیزم

    رسیدنتون بخیر عزیزای من

    خداروشکر ک همه چی سرجای خودشه و امن وامانه

    الهی صدهزار بارشکرت ک ی بار دیگه بهم فرصت دادی تا ببینم این همه زیبایی و فراوانی رو

    و کامنت بنویسم

    خدایا شکرت چقد زیباست این پارادایس

    چقد زیباست این بهشت زمینی

    خدایا این دریاچه چقد رویاییه

    این درختان سرسبز فوق العاده

    چقدزیبان

    چقد حالمو خوب میکنه و منو پراز حس خوب و انرژی وآرامش میکنه

    چقد آسمون اینجا زیباست

    با ابرهای سفید ک کل آسمونو در بر گرفته

    چقد این فواره رو دوستدارم

    چ صدای دلنشینی داره

    الهی صدهزار بارشکرت

    خدایا چقد ثروت خوبه چقد توحیدیه

    چقد ارامش ادمو بیشتر میکنه

    زندگی و راحتر

    لذت بخش تر

    و شادتر میکنه

    روابطو بهبود میده

    و میشه بهترین امکاناتو باهاش تجربه کنی بهترین سفرها رو بری

    خداروبهتر لمس کنی

    بهتر ببینی حسن جمال خداوندو

    زیبایی های جهان و متحیر بشی از این همه زیبایی

    فراوانی

    نعمت

    و سخاوت الله

    الهی صدهزار بارشکرت بابت ابن همه نعمتی ک ب استاد بخشیدی

    واقعا استحقاق شو داره

    کسی ک اینقد متعهد هست ب قانون

    ب قانون سلامتی

    ب تمرکز بر زیبایی ها

    بهبود زندگی در تمام جنبه ها

    و همیشه ب خودش یاد آوری میکنه و عمل میکنه

    الهی شکرت بابت رابطه ی رویایی استاد و مریم عزیزم چقد زیباست و لذت بخشه

    چقد من این همصحبتی شما رو دوسدارم

    حتی حرف های معمولی تونم از قانونه وتوجه ب زیبایی ها تو وجودتون نهادینه شده

    چقد استایل استاد عالی شده با ادامه دادن ب قانون سلامتی

    چقد این تراکمپر امکانات داشت

    چقد راحت همه چی در دسترس و آماده ست خیلی باحال بود

    از چراخ راهنما گرفته تا اینترنت

    ظرف شویی

    حتی لوله ای ک آب ظرفشویی و ب راحتی خارج میکرد چقد راحت جدا شد و جمع شد چ جای مناسبی هم براش تعبیه کرده, بودن کنار کبسول

    و چ جالب من نمیدونستم ک دستشویی هم تو تراکمپر هست

    و ب راحتی میشه تخلیه ش کرد

    عجب چیز فوق العاده اییه این تراکمپر و درمقایسه با قیمت ار وی

    ک 10برابرش هست

    و امکانات و فضای بیشتری داره

    استاد برای راحتی و آساده تر کردن کارها ولذت بردن بیشتر

    تراکمپرو انتخاب کردن و برای این انتخاب من تحسینشون میکنم چرا ک اصل همون لذت بردن هست

    ک وقتت تلف نشه برای کارهای دیگه و از اصل قضیه ک لذت بردن از مسیر و مسافرت هست دور نشی

    ابهی صدهزار بارشکرت

    امروز متوجه شدم باید افکاری ک بهم کمک نمیکنه کارهایی ک بهم کمک نمیکنه

    افرادی ک ب رشد من کمک نمیکنن و باید بزارم کنار تا سبک تر بشم برای ادامه ی مسیر ولذت بردن بیشتر

    مث استاد ک وسایل وابزاری ک استفاده نشده بود و گفتن ان شالله تو سفر بد کنار میزارن تا سبک تر حرکت کنن

    ب لطف خدا من 3 روزه قدم 1،دوره 12قدم و تهیه کردم و درمدارش قرار گرفتم

    چیزی ک رویام بود و اصلا فک نمیکردم بتونم تهیه ش کنم

    یادمه چند ماه پیش اونو تو سبد خریدم گذاشتم ذهنم مسخره م میکرد ک از کجا؟ چطور؟

    مگه میشه

    من بهش محل ندادم

    و رفتم توضیحات دوره قدم اول و خوندم و تجسم کردم ک من الان میتونم وارد صفحه توضیحات قدم 1بشم و حسم خیلی خوب شد

    و الان من علاوه بر قدم یک

    دوره احساس لیاقتو دارم

    یاد کامنت های دوستان افتادم ک دوره ها رو تهیه کرده بودن

    و میگفتن ما پولشو نداشتیم و خدا برامون جور کرد

    حالا برای منم این اتفاق افتاده

    خدا بهم هدیه داده این دوتا دوره رو

    پس اگه من تونستم با تجسم و درخواستم برای دوره نتیجه بگیرم بازم میتونم از همین طریق ب خواسته م برسم

    مث چرخ خیاطیم و اتوی سردم

    عکسشو از اینترنت دانلود کردم و چنبار شبا قبل خواب نگاش میکردم و تجسمش میکردم با حس خوب

    بعد 6ماه من همون چرخ با همرن رنگ و باهمون رنگ میز و اتوسرط و جذب کردم بدون اینکه 1000تومنی هزینه کنم الهی صدهزار بارشکرت خدای من

    تو قسمت قبلی سریال سفر ب دوز امریکا اونجا ک استاد تو ی مزرعه ذرت بودن و ی بلال و نگاه کردن

    از تو غلافش چقد دلم هوس کرد

    دیروز و پریروز ک داشتم بلال میخوردم و لذت میبردم ی لحظه یادم اومد ک زکیه این بلالی ک الان داری میخوری بخاطر درخواست دیروزت بود با اینکه چیزی ب زبون نیاوردی ولی با احساست درخواستشو دادی

    وخدا چقددد سریع اجابتت کرد

    الهی صدهزار بار شکرت

    یا اینکه چن روز پیش ک خونه مون خیلی شلوغ, شده بود

    گفتم خدایا خودت فرصت مناسب وبرام فراهم کن تا رو خودم کار کنم

    وامروز دو روزه ک خونه خلوت شده و من ب راحتی وبا آرامش دارم رو خودم کار میکنم الهی شکرت

    امروز ک داشتم جلسه یک قدم اول و گوش میدادم متوجه شدم چقد قشنگ میتونم باهاش دوره احساس لیاقتو درک کنم

    چقد حرف های استاد برام واضح ترشد خدایا شکرت ک هر لحظه داری هدایتم میکنی

    ازت میخوام ک تو این مسیر هیچ وقت دستم و رها نکنی وگرنه از گمراهان میشم

    من ک چیزی از خودم ندارم

    حتی نمیتونم ذهن نجواگرم و ساکت کنم خدایا ب تو پناه میبرم از شر وسوسه های شیطان ذهنم

    خودت هدایتم کن حمایتم کن کمکم کن

    خدایا تنها تورا میپرستیم وتنها از تو یاری میجوییم مارا ب راه راست هدایت کن

    راه کسایی ک ب اون ها نعمت دادی ن کسانی ک براونها غضب کردیو ن گمراهان

    سپاسگزارم استاد بابت وجود نازنین وارزشمتدتون

    سپاسگزارم ک این مسیرو ادامه دادین و باعث شدین ما از, طریق شما هدایت بشم ب این مسیر الهی

    واینکه عاشقتونممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1099 روز

      سلام به زکیه عزیزم

      سپاسگزارم بخاطر کامنت زیبایی که نوشتی و نتایجی که برامون گفتی

      خیلی مبارکت باشه خرید قدم اول دوره ی مقدس 12قدم

      الهی که کلی آگاهی خوشگل وارد زندگیت بشه .

      خیلی خوشحالم که تو دوره لیاقت هم هستی عزیزم و حتما نتایجت در اون دوره را هم برامون می نویسی و میخونیم ولذت میبریم . ان شاالله

      سرشاراز نگاه خداوند باشی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        زکیه لرستانی گفته:
        مدت عضویت: 1746 روز

        سلام ب فاطمه جان عزیزم

        عزیزدلم ازت ممنونم بابت کامنت پراز عشقی ک برام نوشتی

        فاطمه جان چقد من تحسینت میکنم بابت وجود نازنین خودت محمد حسن عزیزم و همسر ارزشمندتون

        خداروشکر بخاطر خانواده توحیدی ک دارین

        خییلی بهت تبریک میگم بابت فرزند صالحی ک تربیت کردی عزیزم من کلی آگاهی ازش یاد گرفتم و کلی عاشقش شدم

        با خوندن کامنت محمد حسن این خواسته درمن ایجاد شد ک مث شما خانواده ی توحیدی داشته باشم

        و امید ب خدا فرزندم هم تواین مسیر باشن ان شالله و عضو سایت

        واقعا از صمیم قلبم شما و همسر عزیزتون و تحسین میکنم ک اینقد عملگرا بودین ک فرزند دلبندتون هم از شما الگو گرفته

        و اینکه بهترین بهترین هارو از الله یکتا برای شما و خانواده ی توحیدی عزیزت میخوام

        مرسی ک برام نوشتی و قلبم و روشن کردی

        واینکه عاشقتممم:))

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زری گفته:
      مدت عضویت: 773 روز

      به نام رب العالمین

      سلاااااام زکیه جاااان

      دوست عزیزمممم

      عاشقتممم مننننن

      چقدر احساس نزدیکی و هم فرکانسی کردم با این کامنت فوق العادت

      خیلی عالی بود

      دقیقا منم یک هفته پیش قدم اولو خریدم و خیلی جادویی و الهی پولش به دستم رسید

      خوشحالم که شماهم به این دوره وارد شدین و قراره کلی لذت ببری

      من اون روزی که قدم اولو خریدم و کامنت گزاشتم یکی از دوستان برام نوشت به زودی اونقدر احساس خوب وارد زندگیت میشه که از شدت لذت اشک میریزی

      و دقیقا برای من همین اتفاق افتاد

      الانم برای شما نوشتم که وقتی این احساسو پیدا کردی به یاد من بیوفتی اونقدر غرق لذت میشی اونقدر به خدا نزدیک میشی که جلوی اشکاتو نمیتونی بگیری

      عزیزم راجب چرخ خیاطی و اتو نوشتی

      فک کنم منو شما علایق مشترک داریم خوشبختممممم

      منم اونقدر الهی چرخ راسته وارد زندگیم شد که باورم نمیشد اتو سیلتر و همه چیزهایی که خریدم همشون الهی بود من هیچکاری نکردم فقط دیدم خیلی راحت وارد زندگیم شدن

      اتفاقا هر روز به این فکر میکنم که چقدر قشنگ خداوند به موقع تمام هزینه های کلاسامو میرسوند و من حتی یک بار لنگ نموندم

      مرور این اتفاقات زیبا تو زندگیمون مارو قوی میکنه و بهمون ایمان بیشتری میده تا آرامش داشته باشیم واسه خواسته های بعدیمون

      عاشقتم دوست من

      امیدوارم بیشتر و بیشتر از نتایج درخشانت بشنویم

      در پناه ربی که همه عالم از اوست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        زکیه لرستانی گفته:
        مدت عضویت: 1746 روز

        سلااااام زری جان دوست پرانرژی من

        الهی صدهزارر بارشکرت خییلی ازت ممنونم ک برام نوشتی نمیدونی چقد انرژی گرفتم از کامنتت عزیزم ان شاالله هزار برابرش بهت برگرده

        سپاسگزار وجود ارزشمندت هستم چقد خوبه ک ی دوست خیاط پیدا کردم خییلی خوشحال شدم

        من امروز تو تمرین ستاره قطبی نوشتم میخوام دوره مجلسی و تهیه کنم و خداروشکر با ی تخفیف عالی خدا برام جورش کرد

        چقد ایمانمو قوی تر کردی وقتی گفتی چرخ راسته دوزت و ب راحتی خریدی

        و پول کلاس هات ب راحتی جورشده خداروشکر

        راستی من قبلا برات کامنت نوشته بودم ولی نمیدونم چرا پاک شد ولی همیشه از خوندن کامنت هات لذت میبرم مخصوصا از شعرها و اشاره های قشنگی ک ب آیه ها داری عزیزم

        خییلی خوشحال شدم ک با شما هم دوره هستم تو 12قدم

        و اینکه عاشقتممم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    به نامِ خداوندِ بینا، شنوا و دانا

    سلام به همه.

    دیدنِ طبیعتِ ساده و روستاییِ پردایس، همیشه برام خوشاینده.

    داشتم فایل رو میدیدم یه لحظه چشمم خورد به خروسِ قشنگی که کنارِ ترک کمپر داشت واسه خودش رفت و آمد می‌کرد.

    دقیقا گفتم چقدر قشنگه این خروس، چه رنگی داره، چه قد و بالای قشنگی داره.

    و در لحظه خودم خوشم اومد از خودم که متوجهِ زیباییِ این خروس شدم و عادی از کنارش رد نشدم.

    چقدر دوست دارم ادبیاتِ ساده، شفاف و ملموس تون رو استاد.

    یه طوری ساده و بی زرق و برق و ادا اطفار صحبت میکنین آدم فکر میکنه یکی از اعضای خانواده داره صحبت میکنه.

    در ستایشِ ترک کمپر و RV شنیدم و دیدم.

    یه چیزی برام جالب بود.

    در ظاهر RV قیمت بالاتری داره، امکاناتِ آسایشیِ بالاتری مثلِ حمام، لباسشویی، خشکشویی و … داره نسبت به ترک کمپر، اما شما با تجربه کردن عبور کردین از هر دو وسیله ی نقلیه ی منزل طور و به دلیل راحتیِ خودتون و کاربردی تر بودنش برای خودتون و چیزی که به عنوان آسایش برای شما تعبیر شده، انتخابتون ترک کمپر هست.

    یعنی RV رو تجربه کردین، ازش عبور کردین، رسیدین به ترک کمپر و حالا کاملا باهاش راحتین و هر دفعه بیشتر ازش خوشتون میاد و انتخابش براتون لذت بخش تر میشه.

    یعنی چی؟

    درسش برای من اینه: شما میبینین چی برای شما خوبه.

    با چی راحت ترین.

    مفهوم کاربردی بودن، آسایش و لذت بردن برای شما چی تعریف میشه، بعد همونو انجام میدین.

    مثلِ مثالی که آقای خوشدل تو یکی از کامنتهاشون زدن در رابطه با انتخابِ خودِ ادم:

    اینکه ما اعضای سایت آرزوی پردایس رو داریم، اما دقیقا نمیدونیم آیا با این و هوای فلوریدا اصلا سازگاری داریم یا نه؟

    و اینکه چون صرفا الان استاد اونجا هستن و ما می‌بینیم یه ویترینی از زندگیِ استاد رو ما هم فکر میکنیم خواسته ی ما هم همینه؟

    برام در کل جالبه که بتونم اول متوجه بشم و درک کنم که در وهله ی اول چی با خواسته و راحتیِ من سازگار هست، بعد همونو به عنوانِ سبک زندگیم، یا عشق و علاقه ام انتخاب کنم.

    و صرفا چون میبینم یه چیز قشنگ رو نَرَم سمتش بگم این دیگه اوجِ خواسته و آرزوی منه و رسیدن بهش، مساوی است با بهشت برای من.

    تعبیرِ زندگیِ جذاب و خوشایند و رویایی، برای هر کس با توجه به خلق و خو و علایقش خیلی متفاوته.

    مهم اینه من هر چی میرم جلو بهتر خودمو بفهمم تا بتونم درست ترین ها رو برای خودم با ویژگی های خودم بسازم.

    الگو گرفتن خوبه، اما تقلید کردن بی فایده است.

    استراحت کردن تِرَک و برداشتنِ بارِ کَمپر از روی اون، برام جالب بود.

    دیدن مرغ ها و خروس ها برام عینِ یه تجدیدِ نفس بود چون دلم برای محیطِ پردایس و اون بافتِ طبیعی و ساده اش تنگ شده بود.

    اینکه خانم های محترمِ مرغ، تخم مرغ های زیبا هدیه دادن به شما و پردایس قشنگ بود.

    یادِ بشقابِ زیبای تزئین شده ی تخم مرغ آب پزِ مریم جون تو یکی از قسمت‌های زندگی در بهشت افتادم که با گوجه و زیتون و … آراسته شده بودن و من حض کردم از تماشا شون.

    نوشِ جانتون باشه.

    خیلی خوشحال شدم که این قسمت، هم داخلِ پردایسِ زیبا بودیم و تماشا کردم.

    داخلِ کارگاه وقتی خط کشی های مریم جون رو دیدم برای قرارگیریِ منظمِ ماشین ها و جت اسکی و سایرِ دوستان، تو دلم تحسینشون کردم و یاد اون قسمتی افتادم که چقدر دقیق اندازه زدن و خط کشی ها و تقسیم بندی های محیطی تنظیم شدن برای وسایل نقلیه و …

    چقدر جزئیاتی که نشون میدین از سفر، ترک کمپر و آماده سازی ها جالبه.

    مثلا وقتی در مورد پاکسازیِ مخزن سرویس بهداشتیِ تِرَک توضیح میدادین این توجه به جزئیات برام جالب بود.

    سازگاریِ روح و جسم و ذهنتون با غذای سازگار با بدن طبقِ دوره سلامتی، هم برام جالب بود.

    اینکه روح و جسمِ قبراق و سرحالی دارین که هر لحظه در خدمتِ شماست تا به تجربه کردنِ قشنگی های سفر و پیرامونتون بپردازین با بالاترین کیفیت و لذت.

    یه نکته ای تو گوشم زنگ زد:

    اسناد گفتن تو سفر هر چی فلکسیبل تر باشی سفر بهتری رو تجربه میکنی، چون تو سفر نمیشه که همه چیز مطابق با میل و خواسته ی آدم بشه.

    یعنی ذات سفر همینه، انگار وارد ناشناخته ها بشی تا تجربه کنی، رشد کنی، لذت ببری.

    البته اینکه من تو تجربه ی مسافرت، یا خودِ زندگی که دقیقا مثل سَفر هست، لذت میبرم یا نمی‌برم دستِ خودم و میزان انعطافی هست که استاد بهش اشاره کردن.

    من چقدر منعطفم؟

    قبلا که سخت انعطاف بودم، به مرور زمان بهتر و بهتر شدم، هنوزم غیرِ منعطف بودن های خودمو دارم اما در کنارش تجربه ی منعطف بودن رو هم دارم میگذرونم.

    اونجایی که میگم فدای سرت، اشکالی نداره، زاویه ی نگاهِ خودمو عوض میکنم به مسیله، خب مسیر برام روان تر میشه.

    یه سری وسواس های فکری مو (از لحاظِ بهداشت، شست و شو و …) کنار گذاشتم و حقیقتاً نفسِ عمیقتری میکشم.

    اما قبول دارم تو سفر بهتر معلوم میشه چقدر منعطف تر عمل میکنم یا نه.

    انعطاف، معنیش گذشتن از خود و بی توجهی به خود نیست.

    معنیش اینه با شرایط موجود، چیکار کنم بهم سخت نگذره و آسایش بهتری داشته باشم، ضمن اینکه همون احترامی که برای خودم قائلم رو برای دیگران هم قائل باشم.

    اینا نکاتی بود که برای من جالب بودن و دوست داشتم با نوشتنشون، برای خودم پر رنگشون کنم و بهشون توجه نشون بدم.

    خوشحالم که برای این فایل، خیلی دلی کامنت نوشتم و خودمم لذت بردم از نوشتن.

    یه چیزی در مورد خودم متوجه شدم:

    گاهی دیدنِ فایلهای سفر به دور امریکا، تو ذهنم تبدیل میشن به یه تکلیف، نه لذت از ماهیتِ خودِ فایل، که پراکنده کردنِ زیبایی ها و تجربه های جدید برای منه.

    خیلی چیزها بوده که من تو فایلها برای اولین بار دیدم یا شنیدم در موردشون.

    مثلِ تجربه ی جذابِ یلواِستون و آتشفشان های جذابش در نمای از بالایِ درون که حقیقتا شگفت زده ام کرد.

    من به 100 درصد هر قسمت نمیتونم توجهم رو جلب کنم، به اندازه ظرفیت و درک و مدارم از این قشنگی ها بر میدارم و میذارم تو باکسِ قشنگی های ثبت شده در وجودم.

    به خودم تذکر دادم با عشق، فایلها رو غیرِ سفارشی و غیرِ تکلیف گونه ببین و لذت ببر.

    وقتی سختش میکنی برای خودت، لذت که نمیبری هیچ، نمیتونی زیبایی ها و نکات مثبتشو هم درک کنی.

    برای همینه به عنوانِ درمانِ خودم و نگاهم، سعی میکنم تو هر فایل، با توجه به درک و احساس و ظرفیت خودم بنویسم از چیزهایی که برای من جالب هستن، کاری نداشته باشم آیا به جزء به جزء فایل توجه نشون دادم یا میدم، اون لحظه هایی رو که متوجه شدم مینویسم و باهاشون کیف میکنم، همین، بی اضافی کاری و شلوغ بازی های ذهنِ کمال گرایِ عزیزم.

    برای همینم هست که وقتی چیزی درونم جوشش نمیکنه که بنویسم، به خودم سخت نمیگیرم و به احساسم استراحت میدم و اذیت یا سرزنشش نمیکنم که یالا بنویس وگرنه عقب میوفتی، پَسرفت میکنی و …

    چون کاملا متوجه شدم در زمانِ درست، برمیگردم و ادامه میدم، اتفاقاً با آرامش و آسایش و احساسِ لذت بردن از کاری که انجام میدم، از نوشتن…

    این کامنت هم مدلِ خودم شد.

    چقدر کیف میکنم وقتی انقدر با خودم مهربانانه و لطیف تر برخورد میکنم، بدونِ زورگویی، تهدید، اولتیماتوم دادن به خود، سرزنش و قضاوت و … نسبت به خودم.

    به قولِ نفیسه ی عزیزم، مهم نیست که کسی پیام رو میخونه یا نه، مهم اینه من با خودم سازگار و در صلح باشم و برای خودم و به عشقِ خودم بنویسم، تا بهتر بدونم و درک کنم چطوری فکر میکنم یا چطوری عمل میکنم.

    راستی یکی از جذابیت‌های Rv برای من همیشه این اسلاید اوت هاش بوده که فضا رو گسترش میده و به راحتی هم برمیگرده به حالتِ اولیه اش.

    در موردِ صندلی های زیبای تا شو و باکسِ تا شو، چون دقیقا از سیستمِ اوریگامی (تا کردن کاغذ) استفاده میکنن برای کم حجم شدن، دسترسیِ عالی و کاربردی، خُب طبیعیه که من عاشقشون بشم چون خودمم دستی بر آتش دارم در زمینه اوریگامی و یکی از جذاب‌ترین تجربه های زندگیمه.

    اون باکس انقدر برام زیبا اومد که حد نداشت، قبلا بهمون نشون داده بودین و حالا دیدم امکانات چقدر میتونن زندگی رو شیرین تر کنن برای آدم.

    به ذهنم افتاد این باکس ها اگه جون و قوتِ کافی رو داشته باشن، چقدر ایده ی کاربردی هست برای جابجایی برخی وسایل تو اسباب کشی، دَر هم که داشتن دیگه نورِ علی نور :)

    هر چی یادم اومد رو نوشتم و کیف کردم.

    تولدت مبارک سمانه جونم.

    ماچ و بغل و عشقِ فراوانِ سمانه برای سمانه جانم.

    یه هدیه ی جذاب دریافت کردم از خدا:

    در یک لحظه که جلوی پنجره آشپزخونه بودم، کبوتر جان اومد و نشست روی لبه ی پنجره، و از اونجایی که من عاشقِ این صحنه هستم و نشانه ای طرف خدا میدونم، خیلی گرم باهاش احوالپرسی کردم.

    در یک لحظه ی جذابِ دیگه که خیلی بی مقدمه جلوی پنجره اتاق بودم و پرده رو کنار زدم تا پنجره رو باز کنم هوای اتاق شاداب شه، یهو دیدم یه پیشی جلوی چشم من از پشت دیوار اومده بیرون و رو به پنجره ی ما، منو نگاه میکنه.

    خب با اونم سلام علیک گرم کردم ایشون هم هم با میو جوابمو داد.

    برای من این دوتا عزیز، امروز، فرستاده شدن تا منو خوشحال تر کنن، روزهای قبل هم کم و بیش میدیدم این لحظاتِ نابِ پشت پنجره ای رو و کیف میکنم در هر حال، اما امروز دقیقا مفهومِ در بهترین زمان و مکان بودن و همزمانی رو حس کردم و خیلی بهم چسبید.

    راستی، عبارتِ زیبای

    In God We Trust

    هم حسابی دلبری می‌کرد روی شیشه ی RV جان.

    خدایا شکرت برای بی نهایت روزیِ حساب و غیر حسابی که هر لحظه جاری میکنی تو زندگیم، اعتبار همه شون از خودته، ممنونتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1099 روز

      سلام به سمانه جان عزیز

      سپاسگزارم از کامنت زیبایی که نوشتی

      این کامنت ترکیب زیبایی های فایل استاد و آگاهی های بعداز دوره لیاقت و احساست نسبت به خودت را توصیف میکنه و این عالیه .

      سرشار از نگاه خداوند باشی دوست خوبم و در بهترین مدارهاذقراربگیری

      ان شاالله.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1922 روز

        سلام فاطمه جانِ نازنین.

        خیلی ممنونم برای کامنتت و خوشحالی که بهم هدیه دادی.

        دایره آبی رو دوست دارم و هر بار که کنار پروفایلم میاد اول میگم الهی شکر و بعد می خندم :)

        ممنونم از تحسین و آرزوهای خوبی که برام کردی.

        بهترین ها برای خودت و خانواده ی عزیزت.

        من کامنت هاتو میخونم و از روند رو به رشدی که در بهبود خودشناسی داری، لذت میبرم.

        وقتهایی هم که محمد حسن جان با اکانتت مینویسه یه جور دیگه لذت میبرم و کاملا برام یادآوری میشه چطوری دوباره ساده لذت ببرم از نعمت هام، سپاس گزاری کنم، صادق باشم با خودم و …

        خدا پشت و پناه خودت و همه ی عزیزانت و همه مون باشه.

        خدایا شکرت برای خوشحالی هایی که هر لحظه بهم هدیه میدی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1072 روز

      بنام رب العالمین

      سلام به روی ماهت سمانه جونم

      تولد تولد تولدت مبارک

      تولدت مبارک سمانه ی زیبا و مهربون

      ایشالا که در سال جدید ، خدای مهربون درهای خیر و برکت و نعمت و به روت باز کنه و از شادی هر لحظه اشک هات جاری بشه عزیزم

      خداروشکر که هدایت شدم به کامنت دلی و زیبایی که نوشتی و تبریک تولدت نصیبم شد

      سمانه جونم روی ماهت و میبوسم

      دوستت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1922 روز

        سلام سارا جانم

        ممنونم از پیامِ پر مهرت و تبریک تولدم.

        ماچ به روی ماهت.

        خوشحال شدم که دایره آبی، محبتِ قلبِ مهربونت رو رسوند دستم.

        شاد و شاداب و پر از لحظه های نشاط بخش باشه زندگیت.

        خدایا شکرت برای دوستان و خانواده ی مهربونی که بهم دادی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      یگانه بانو گفته:
      مدت عضویت: 790 روز

      سمانه ی عزیزم

      سلام

      امروز تو بیمارستان یه تایم خالی پیدا کردم و فرصت و غنیمت شمردم که بیام و چند تا از کامنت های دوستای باعشقم و بخونم و روحم تازه بشه، تا که رسیدم به کامنت سمانه ی عزیزم

      یه بار سرسری خوندم ولی دوست داشتم یه بار دیگه عمیق تر بخونمش.الان که رسیدم خونه و نفسی تازه کردم اولین کاری که انجام دادم خوندن کامنت با عشق تو بود.

      لذت بردم از آگاهی ها و نکات زیبایی که بهشون اشاره کردی، مثل همیشه نوشته هات برام جذاب و خوندنی بود.

      تولدت مبارک سمانه ی دوست داشتنی، سمانه ی زیبا

      تک تک لحظات زندگیت سرشار از عشق و نور خداوند

      با کلی قلب دوست دارم…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1922 روز

        سلام به یگانه جانم.

        بی نهایت سپاس گزارم برای پیامت، محبتت و مهربانیت.

        خوشحالم کردی با پیامت عزیزم.

        برات دنیا دنیا آرزوهای قشنگ دارم، همون چیزهایی که تو لیست درخواست هات به خدا میخوای اجابت شه برات در بهترین زمان و مکان.

        ماچ به روی ماهت و قلبِ مهربونت.

        خدایا شکرت برای داشتنِ دوستانی بسیار مهربان و دوست داشتنی تو کلِ زندگیم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 852 روز

      به نام خدای مهربانم

      به نام خدای که اغوشش آنقدر امن هست که جای هیچ نگرانی و ترسی نیست

      خدایاااا کرور کروررر شکرت

      سلاممممم به عزیز من

      سلاممم به رفیق خوب من

      سلاممم به سمانه عزیزم

      سلام خدا به قلب زیبایت روح پاکت و وجود ارزشمندت

      میدانی سمانه عزیزم امشب هدایت شدم به کامنت قشنگت گفتم ای جانم کمنت سمانه عزیزم بعدا عکس پروفایلت دیدم خیلی لذت بردم خیلی زیبایت را تحسین کردم عکس قشنگ با لبخند زیبا خیلی حال خوب دارد

      خدایااا شکرت

      بعدا متوجه نام قشنگت شدم که تغییر دادی با اضافه کردن جان واااااااای بی نهایت لذت بردم گفتم چقدررر سمانه عزیزم عالی روی خودش کار کرده قشنگ درک میشود که چقدررر با خودت مهربان شدی چقدرررر عاشقانه خودت را در آغوش گرفتی

      و گفتم امشب حتما برایت مینویسم خیلی دلم برایت تنگ شده بوس بوس

      بعدا در حال خواندن کامنتتت بودم و لذت بردن و تحسین کردن تغییرات قشنگت که رسیدم به تولدتتتتتت

      الهی من دورت بگردم رفیق مقبولم

      تولدتتتتتت مبارک

      مبارککککککک

      مبارکککککککککککککککککککککک

      خیلی خوشحالم که به دنیا آمدی

      خیلی خوشحالم که اینجا حضور داری

      یک عالمه بوس قلب عشق از طرف پاکیزه جان تقدیم سمانه جان ( اینم از خودت یاد گرفتم )

      خیلی دوستتتتتتت دارم

      مواظب خودت باش

      از خداوند برایت بهترین های عالم خواهان هستم خواهر قشنگ من

      از خداوند برایت خواسته های روح قشنگت را خواهان هستم که هر لحظه از زنده گی ات چنان لذت ببری و راضی باشی که فقط اشک شوق بریزی و روی ابرا باشی

      تمام آرزو های قشنگ مال توی قشنگ

      بوس به صورت چون ماهت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1922 روز

        سلام به پاکیزه جانِ نازنینم.

        دوستِ زیبا رو و زیبا باطنِ من.

        وقتی اسمت رو دیدم در پاسخ هام گُل از گُلم شکفت و گفتم بَه بَه، پیام از پاکیزه جانم.

        و قشنگ حس کردم چقدر دلم برات تنگ شده بود.

        خیلی از مهربونی و حُسنِ نظرت سپاس گزارم.

        از تبریک تولدم ممنونم، خوشحالم کردی عزیزم.

        از تک تک واژه های مهربانانه ات که از قلب پاکت میاد ممنونم، بهم کلی حس خوب دادی.

        ممنونم برای توجهت به سمانه جانم، کامنت هام، به اسم اکانتم و عکس پروفایلم.

        ممنونم از نگاهِ زیبا بینت.

        دنیا دنیا حسِ خوب و شادی و خوشحالی و سعادت و ثروت و موفقیت و روابط خوب و اتفاقات خوب، تو لحظه به لحظه ی زندگیت جریان پیدا کنه عزیزم.

        ماچ به روی ماهت، همراه با قلب و بغل و عشق فراوان، از سمانه جانم به پاکیزه جانم.

        خدایا شکرت برای داشتنِ دوستان و خانواده ای از جنسِ پاکی، زلالی، صداقت، مهربانی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهرا آقچه لو گفته:
    مدت عضویت: 751 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت همه ی عزیزان و استاد گرامی

    قبل از هر چیزی خداوند را بی نهایت بار شاکرم که مرا به این سایت زیبا راهنمایی و هدایت کرد

    از زیبایی های این فایل هرچقدر بگویم کم گفته ام از روتختی های تمییزی که بوی پاکیزگی اش را میتوان از پشت گوشی هم احساس کرد همین روتختی خودش هزاران هزار جای شکر دارد که آنقدر سبک و راحت هست و این خود نشان دهنده این هست که جهان هر روز رو به راحتی هست وگرنه قدیمیا باید پتو و لحاف و تشک های بسیار سنگین را جابجا میکردی که اگر زیرش می‌رفتی از گرما خوابت نمی‌برد و بیرون می آمدی از سرما ولی الان جهان هزاران برابر راحت و آسان تر شده است خدا راشکر و بعد از آن به فواره ی آب بسیار زیبا میرسیم که اختراع این فواره ها نیز به زیبایی دریاچه بسیار زیاد افزود خدا را هزاران بار شکر ابرهای بسیار زیبا و پنبه ای که در آسمان آبی آنقدر زیبا می‌درخشند گویی مروارید در دل صدف هستند

    و درختان سرسبز بسیار زیبا و عکس آنها در آب دریاچه که زیبایی ها را چندین برابر میکرد هزاران برابر خدا راشکر و بعد از آن مخزن دستشویی که چه کارها راحت تر و آسان تر شده است و چقدر راحت تر میتوان کارها انجام داد مخزن دستشویی نشان داد که جهان از لحاظ نظافت نیز رو به پیشرفت می‌باشد خدا را بی نهایت بار شکر کابل برق که نور و روشنایی می‌بخشید ونشان از پیشرفت جهان دارد و چراغ های راهنمای بسیار زیبا و همچنین آپشن های بسیار زیبا ماشین ایکس4 در مقایسه با آر وی خدا را شکر آر وی هم امکانات بی نظیری دارد ولی به نظرم مسافرت پنج شش نفره با آر وی بهتر و مسافرت دو نفره با ایکس4 راحت تر هست و بعدش پارکینگ بسیار زیبا و بزرگ و بخاری چوبی قدیمی که داخل پارکینگ بود جعبه ابزار حرفه ای و زیبا جعبه های تاشو زیبا میز و صندلی های کم جا و بسیار زیبا ماشین هیوندای زیبا و تراکتور هیولا و ماشین مشکیه که اسمش را نمی‌دونم انواع موتورهای زیبا که خودم خیلی دوست دارم یک اسکوتر برای داخل شهر داشته باشم و مرغ و خروس های زیبا با تخم مرغ های زیبا و خوشمزه و هزاران هزار زیبایی که در این فایل دیدیم همچنین تعهد داشتن به عهد خودتون در مورد قانون سلامتی من امشب که رفتم خانه ی مادرم چنان بوی قرمه سبزی پیچیده بود که چندین بار وسوسه شدم بخورم ولی گفتم تعهدت به خدای خودت یادت نره روزی یک وعده آن هم پروتیین حیوانی خودم از دوره قانون سلامتی هزاران نتیجه عالی گرفتم و آفرین به شما و آفرین به خودم که متعهدانه دارم میرم جلو و استاد در آهر خواهشی دارم و اینکه به دوستانی که تازه وارد سایت شدن یک فرصتی بدهید که بتوانم تا یه حدی فایل های اول سفر به دور آمریکا را ببینید و نزدیک تر بشن به بقیه خود من تا قسمت صد و بیست و پنج را کامل دیدم و دارم همینطور ادامه میدهم و خیلی زیبا و هیجان انگیز هست و درخواست دیگرم این هست که اگر امکانش بود براتون به کنسرت های بزرگ موسیقی به خصوص سنتی بروید و فیلم بگیرید تا برای دوستانی که موسیقی هم کار میکنند باورهای مثبتشون هزار برابر بهتر و پیشرفته بشود و ببینید که میتونن تا بی نهایت برن جلو

    و در نهایت از خداوند بی نهایت بار شاکرم بابت خانوم شایسته و استاد و تمامی اعضا خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1260 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    خانم شایسته همیشه قبل از سفر همه جای خانه را برق انداخته تمیز و مرتب می کنند تا هنگام وارد شدن بعد از سفر به خانه از تمیزی آن لذت ببرند و مطمینا هنگامی که در ماشین سوار می شوند خیالشان راحت است که پس از بازگشت با خانه ای بسیار تمیز مواجه خواهند شد و بعد از آن هم این تمیز ی را به همراه خود به مسافرت می برند و همیشه مراقب درخشان بودن همه چیز در همه جا هستند و حیاطهای مختلف خانه یشان را در سفر گاهی از زباله خالی می کردند که البته یک بار فقط ما شاهد چنین صحنه ای در تمام طول سفرها بودیم همه حیاط‌ها سبز و تمیز و مرتب بود.

    پس از رسیدن هم دو مرتبه تمیز کاری شروع می شود از ترک شروع و به خانه ختم خواهد شد. خانه ای که اکنون فواره اش بعد از یک ماه دومرتبه چرخید و قطرات آب را مانند مروارید به همه جا پخش کرد. درختان پرادایس از همیشه سبزتر، آسمان آن آبی‌تر و فواره آن چرخانتر شده است. دریاچه که دیگر وصفش نگفتنی است زیبایی را چندین برابر کرده است.

    در سوره انشراح بار سنگین از روی دوش پیامبر برداشته می شود و همان گونه که استاد هم گفتند بار سنگین ترک هم برداشته و در گاراژی که حالا دیگر جای سوزن انداختن ندارد قرار داده شد تا بعد از یک ماه هم ترک و هم بار سنگین نفس راحتی بکشند.

    موتورها، تراکتور، میز پینگ پونگ و …..حاضر و غایب شدند و خدا را شکر همه سلامت و به صف جواب حاضر بودن خودشان را اعلام کردند.

    مرغ و خروس ها هم که در قفس بودند و از دور نظاره گر این فعالیتها اما خروسی در محوطه برای خودش جولان میداد و گاهی آوازش را سر داده بود.

    ترک را از وسایل اضافی داخل آن مانند جعبه، میز و …..خالی کردید. مخزن سرویس بهداشتی را نیز همچنین شسته و در جای خود قرار دادید. در این سفر متوجه شدید که خیلی از وسایل اضافه بوده است و برای سفر بعدی آنها را به همراه نخواهید برد.

    عادتهای خانم شایسته که در این سفر بیشتر تغییر کرد و راحت تر توانستند همه شرایط را به بهترین شکل پذیرا باشند از جمله ننوشیدن چای مخصوصا بعد از غذا و یا استفاده از سرویسهای بهداشتی عمومی که این مسیله هنوز هم برای خیلی از ما معضلی به حساب می آید.

    غذا درست کردن طبق قانون سلامتی و نرفتن به رستوران باعث شد که از وقت خود بهترین و بیشترین استفاده را ببرید. سفری در آرامش و راحتی پر از اتفاقات خوب و عالی که با هدایت‌های خداوند در بهترین مکان و بهترین زمان صورت گرفت.

    نکته دیگر این که از کوچکترین فضا برای جا دادن وسایل تان استفاده کردید مانند جا دادن صندلی ها در کنار فضای خالی کناری ترک.

    مقایسه ار وی با ترک جالب بود. قیمت ار وی ده برابر قیمت ترک است اما هر یک امکانات و محسنات خود را دارا است. شاید باز هم با ار وی سفری داشته باشید خدا می داند. مهم رفتن سفر است و لذت بردن از تمامی لحظه ها و مکانها و زمانها و در لحظه اکنون زندگی کردن. خدا را صدها هزاران مرتبه شکر.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    نازنین خشنود گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    سلام استاد عزیزدل من و سلام مریم جان قشنگم

    سلام ب همه ی اعضای خانوادم

    چقدرررر من لذت میبرم ازینک شما بعد سفر

    کاملا تراک کمپر رو تمیز میکنید

    مخازنشم تخلیه کردید وکاملا امادش کردید برای سفر بعدی

    من خودم انصافا اگ جای شما بودم همینطوری نصفه نیمه از سر باز میکردم

    میگفتم حالا کو تا سفر بعدی

    اونمموقع میرم تمیز میکنم و کاراشو انجام میدم

    ولی شما با عزت نفس بالا

    ماشین رو دوباره سرویس کردید مثل روز اول

    اینطوری برای سفر بعدی هم خیالتون راحته

    کار به تعویق افتاده ای ندارید

    و چقدر زمان باز میشه براتون وقتی بخواین سفر بعدی رو شروع کنید

    خداروشکر واقعا دارم اموزش های دوره عزت نفس رو بصورت کاربردی و تصویری میبینم

    ن تنها دوره عزت نفس بلکه همه ی دوره ها همه ی اگاهیی هایی ک شما اموزش میدید رو دارم بقول مریم جانم بازبان تصاویر میبینم و بهتر درک میکنم

    فواره مونو ببیننن

    اگ همین فواره توی شهر ما ک شهر کویریه بود توی استخری من هر دیقه زیر اون پلاس بودم تا اب بریزه روی صورتم و لذت ببرم و اب بازی کنم ولی خب پردایس ک اصن خدا ی بارونییییی برامون میبارونه ک بی نیاز میکنه ادمو از فواره و …

    ولی خب زیبایی دریاچمونو دوچندان کرده

    چقدر باحال راجع به اون قرصا نمیدونستم

    وجود دارن ک باکتری هایی تولید میکنن ک بوی دستشویی رو ازبین میبره یا خیلییی کمش میکنه

    ببیییین با حل کردن مسئله ای ک برای خیلی از ادم ها مهمه

    با ی ایده ساده ثروت ساختن

    برا همینم هست ک امریکا انقدر ثروتمنده

    چون همه همیشه سعی میکنن همه چیو بهبود بدن کارارو راحت تر و ساده ترو لذت بخش تر کنن و از ایده هاییم ک بهشون الهام میشه استفاده میکنن و ثروت میسازن

    ن ک منتظر باشن یکی بیاد

    با مدرک دانشگاهیشون اونارو استخدام کنه و بهشون حقوق بده

    چقدر دوس دارم این کشورو ادمای بااعتماد به نفسی ک توانایی خلق کردن

    زندگی راحت تر رو در خودشون باور کردن

    توانایی پول ساختن رو در خودشون باور دارن

    چقدر خندیدم اونجا ک گفتید البته این الان آبه ها

    چقدر مریم جون رو تحسین میکنم واقعا ازینک این مقاومت در مقابل رفتن ب دستشویی عمومی رو در خودش از بین برد

    من توی کشور خودمون ک خب دستشوییاش ایرانیه و فرق داره با امریکا هم

    دلم نمیخواد برم و اصن یسری سفر هارو بخاطر همین دستشویی نرفتم

    ولی خب ی دیقه داشتم فکر میکردم ب شرایط دستشویی های اونجا گفتم افرین واقعا خیلی کار خفنی کردی مریم جانم

    منک الان فکرشم نمیتونم بکنم ک یروز با دستشویی عمومی رفتن اوکی شم

    هرچند ک امریکا اصن دستشوییاش فوق العاده بودن از نظر تمیزی هرجا ک رفتیم توی سفر ب دور امریکا

    من همیشه خیلی توی سفرا ب خودم سخت میگیرم ازین نظر

    و هی نگرانم ک یچیزی تمیز نباشه

    و بجای اینک لذت ببرم بیشتر احساسم بد میشه

    از هر موضوعی

    خیلی باید رو خودم کار کنم ک بتونم خودمو وفق بدم با شرایط سفر

    چون وقتی بخودمون سخت نگیریم احساس بهتری هم داریم در نتیجه به ایده ها و راه حل های خیلی خوبی هدایت میشیم

    یاحتی توی همین موضوع دستشویی

    به بهتریناو تمیز تریناش هدایت میشیم چون احساس خوب مساویه بااتفاق خوب

    چقدر این قسمت رستوران نرفتنتون برام درس داشت

    دیشب قسمت 189سفر ب دور امریکا رو‌داشنم میدیدم ک‌شما رفته بودین کبابی ای ک توی دالاس تگزاس بود ،(البته منم دیشب خداااااارو صدهزار مرتبه شکر داشتم همون موقع کباب کوبیده خفن میخوردم همراه شما ،و از نظر گرسنگی و راه افتادن اب دهان و صدای قاروقور شکم خدارو شکر در امان بودم خخ)

    حالا جدا از همه ی اینا

    خیلی از ماها هنوز وارد ی شهر نشدیم اول دنبال سرچ زدن رستورانیم

    ک هم تایممونو‌میگیرع هم بعد غذا انرژی خیلی زیادیم ازمون میگیره

    خودمن قبلا چندین وعده غذا میخوردم اونم خیلیییی زیاد

    اصن چند ساعت فقط وقتم تلف میشد هی منتظر اماده شدنش بودم

    تازه وقتیم اماده میشد دنبال پلی کردن ی فیلم بودم ک بشینم باهاش بخورم ک اونم کلی از تایممو اشغال میکرد

    بعدشم خستگی و خواب بعد غذا

    الان ک وعده هامو کمتر کردم و کمتر ب غذا اهمیت میدم خیلییی بیشتر ب کارام میرسم

    البته من دوره قانون سلامتی رو ندارم

    و فعلا جای لذت و رنج غذاخوردن و رستوران رفتن برام برعکس شماست

    ولی بیشتر دارم روی خودم کار میکنم سرااین قضیه

    استادهروقت من RVرو میبینم یاد اون دریم برد و پاورپوینتی ک گفتید درست کردید و همیشه تجسم میکردیدش وقتی ک از نظر مالی اصلا وضع خوبی نداشتید میفتم

    چقدر قلبم باز میشه میگم ببیییین خدایا همین RVخودش ب تنهایی معجزه ی قدرت خلق انسان رو‌داره نشون میده

    همین خودش کافیه برای انگیزه دادن ب ما ک هرانچع ک بخوایم رو‌میتونیم ب دست بیاریم برا همینه ک من اصن یجور خاصی

    آر وی رو دوس دارمش

    چون یاد اور اینه ک میشود

    میشود داشت

    هر انچه ک بخوایم رو

    تحسین میکنم ثروت رو ک انقدر مقدسه کارگاهمونو ببییین

    هم فورد داریم هم سانتافه هم آر وی هم تراکتور

    هم جت اسکی برای رفتن ب رودخونه

    هم کلیییی موتور هیولاااا

    همممه چی هست خداروشکر

    هرچی ک بخوایم رو میتونیم داشته باشیم

    نامحدووود بدون اینک بخوایم چیزیو بفروشیم ک بتونیم یچیز دیگه رو بخریم

    پول خلق میشه

    پول خرید هرچیزییی وجود داره چون این جهان و ثروتش نامحدوده هرچقدرررررر ک بخوایممممم

    بیشتر از نیاز ما ادما پول و ثروت و امکانات و رفاه و لذت و راحتی وجود داره

    خدایا شکرت

    برکت و فراوانی در نبود شما در پردایس هم جریان داره تخم مرغامونو ببییین خدایا

    استاد من عاشق ابزارای هیولای شمام

    قبلا توی این سریال زیاد ب ابزارا توجه نمیکردم

    چون تو‌ایران همش این ابزارا باانرژی فراوان و خستگی ادما استفاده میشد و من وقتی مثلا داداشمو میدیدم داره ب زحمتتت ی پیچیو باز میکنه و میبنده کلا بدم میومد از ابزار ولی از وقتی ک

    اون نیل گان رو هیولارو تو سریال زندگی در بهشت دیدم. ک چطوری چوبای بزرگ و سفتو مثل کاغذ بهم منگنه میکرد خوشم اومد

    الانم هروقت شما میخواید ابزارارونشون بدید باعششششق میشنیم پای گوش دادن و دیدن

    و از راحتی انجام کارها بااین ابزارای خفن لذت میبرم و احساسم خوب میشع

    مخصوصا بااین پیچ گوشتیع برقی باحال

    خداروصد هزار مرتبه شکر بابت این نعمت ها عاشقتونم لطفاااا این ضبط این سریالارو‌متوقف نکنییید خیلی دارم بزرگ تر میشم باهاشون

    سپاسگزارم

    ازتون

    درپناه الله یکتا ثروتمندتر و سعادتمندتر از همیشه باشید استاد جانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    فررانه فلاح گفته:
    مدت عضویت: 1107 روز

    به نام رب العامین

    سلام به استاد عزیزم و سلام خدمت مریم جان و دوستای خوبم

    خوشحالم که شما دو عزیز به سلامت رسیدید و به بهشت زیباتون برگشتید ..ای جانم بازم فواره زیبا و صدای دلنشین آب..صدای مرغ و خروس که همگی از بزرگی عظمت پرودگار هست.

    استاد تحسنیتون میکنم بابت ثروتی که دارید بابت تراکی که این همه امکانات رفاهی رو برای شما فراهم کرده تا به سادگی سفر کنید..و تحسینتون میکنم بابت قانون سلامتی هم اندام فوق العاده ای رو بهم زدید و هم از مصرف مواد مضرر برای بدنتون جلوگیری کردید..

    خدارو شکر که همه چی سر جای خودش هست..یه چیزی بگم استاد شما گفتیدتا به ثروت نرسیدید نمیتونید ازش پر بشید .‌شما پر شدید ازش..از آروی رسیدید به تراک کوچکیتر درسته با اون نمیشه مقایسه کرد اما همه چی باهاش راحتره .مسافرت توی کوهستان .رانندگی آسان تر..وووو

    استاد واقعا خوشحالم که توی این سفر همراه شماها بودم و من هم با دیدن زیبایها لذت بردم..البته اینم بگم دلم برای پاردایس تنگ شده بود..مخصوصا مرغ و خروسها.‌ و برونی. یه چی بگم از بس به جوجه ها توجه کردم همسایه پایینی توی آپارتمان جوجه گرفته گذاشته پارکینگ..خخ

    بازهم شکرگزار خدواندم که درکناار شما و توی این مسیر و هدایت الله هستم.همگی رو به خداوند بزرگ میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    حسین دانش خواه گفته:
    مدت عضویت: 765 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدلله رب العالمین

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم و تمامی بچه های سایت توحید و یکتا پرستی

    سریال سفر به دور آمریکا قسمت 230

    تعهد

    واقعا تحسین میکنم شما دو عشق رو که انقدر متعهد هستین نسبت به مسیرتون

    میخام متعهد تر باشم میخام تسلیم تر باشم میخام تمام تلاشمو بکنم و خدارو سپاسگذارمممم که با این سایت آشنا شدم خدایا شکرت

    خیلی مسافرتی که شما تشریف میبرین سبکش با مسافرت های ایران فرق داره اصلا یه حال هوای دیگه واقعا لذت میبرم از این تراک از این امکانات این فراوانی واقعا خدایا زبونم عاجزه در مقابل تحسین کردن این حد از زیبایی و فراوانی و نعمت در کیهان خدایا شکرت

    سادگی واقعا هرچقدر ساده تر .لذت بخش تر هرچقدر ساده تر بهتر میخام از فردا کارهارو ساده تر بکنم میخام در تمامی زمینه ها جوری رفتار کنم که فقط در احساس آرامش درونی باشم همین فقط احساس خوب و آرامش و این احساس آرامش چقدر رویایی هست خدایا شکرت

    خدایا شکرت چقدر این تراک زیبا و فول امکانات هست چقدر لذت بخش هست مسافرت با همچین ماشینی و امکاناتی واقعا تحسین میکنم زندگی شمارو بهترین الگو هستین برای من دمتون گرم واقعا لذت بردم

    مقایسه اتوبوس و تراک جالب بود خب هرکدوم امکانات خاصی رو ارائه میده و همه این ها فراوانی و نعمت هست در جهان تحسین میکنم آزادی مالی شمارو

    واقعا چقدر در زندگی شما ثروت و نعمت وجود دارد و این خودش فراوانی رو نشان من میدهد و به من میگه که میشود چون سیستم مغزی من و شما یکی هست اگر شما توانستی پس من هم میتوانمممممم خدایا شکرت کلی انرژی گرفتمممم که با تعهد بیشتری حرکت کنم خدایا عاشقتممممم استاد دوست دارم میبوسمت دوستدارمممممم

    اصلا موتور هارو که دیدم مخصوصا اون موتوری که روی باکش نوشته بود هارلی دیوید سون خیلی لذت بردم از دیدنش پس میشود اگر برای شما شده برای من هم میشود باید بیشتر عمل کنم باید عمل کنم به اموزها باید تسلیم تر باشم و کنترل کنم ذهنمو و میشود میشود میشود

    عاشقتممممممممممم استاد با دیدن این قسمت از سریال و البته تمرین ستاره قطبی با لذت میگیرم می‌خوابم

    عاشقتونممممم

    دوستون دارممممممم

    هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد باشید سعادت مند باشید در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه ی عزیزان.

    سلام مخصوص به شینا جانِ زرگوشیِ عزیزم

    و محمد حسن جانِ خانکیِ عزیزم

    دو عضوِ 10 ساله و پر تلاش و دوست داشتنیِ سایت

    چی قشنگتر از اینکه اومدم کامنت بنویسم زیرِ آخرین فایل، یعنی 229، و یهو متوجه شدم فایلِ 230 بارگزاری شده.

    من سورپرایز

    من ذوق زده

    من پر نشاط

    چی شد که الان اومدم کامنت بنوییم؟

    چند روزی هست که جوششی از درون نداشتم که بنویسم و به خودم سخت نگرفتم و فقط کامنت خوندم و لذت بردم.

    تا چند دقیقه پیش که هدایت شدم به داستانِ هدایتِ خودم و خوندنش، و بعد جوششِ درونی که آپدیت بنویس واسش سمانه دقیقاً شب تولدت‌.

    و نوشتم…

    و حسابی کیف کردم از ورژن های قبلیِ خودم و ورژنِ جدیدم.

    کلا حالم با خودم خوبه، هر چی که بودم و شدم و هستم و خواهم شد …

    اینکه امروز رگباری از نشونه ها و هدیه های خداوندی رو دریافت کردم توسطِ دست هاش، بنده هاش، مخلوقاتش، حیوانات و ‌…

    فایل رو گذاشتم دانلود شه تا ببینم.

    استاد سپاس گزارم برای سفر به دور آمریکای اخیر و تمام تجربیاتش که به اشتراک گذاشتین و منم اندازه درک و ظرفیتم ازش لذت بردم.

    سپاس گزارم از شما و مریم جانم برای کلاسِ درسی که هر بار در مورد اهمیت و ارزشِ سپاس گزاری برامون به صورت کاملا عملی و صادقانه به نمایش میذارین.

    تشکرهای شما دو تا عزیز از همدیگه، از وسایل، از ماشین، از خداوند، سلامتی و رفاه و امکانات و … واقعا کلاس درسِ بزرگی هست برای من.

    عکس این فایل کنجکاوی مو شدیدا تحریک کرد.

    عکس RV کنارِ ترک کمپر…

    یعنی سفر پاییزی با کدوم یک از این دو بزرگوار هست؟

    هدف شستشوی این عزیزان هست یا انتخابِ همراهِ جدیدِ سفر؟

    جفتشون عالی هستن و کاربردی.

    الهی شکر برای ثروت، فراوانی، رفاه، سلامتی، حالِ خوب، حسِ خوب و …

    همینطور که مینویسم دارم آهنگ های مورد علاقه مو گوش میدم و حسابی تو فرکانسِ شادی و لذت هستم.

    مخصوصا بعد از سورپرایزی که توسط خانواده ام شدم امشب و برام تولد گرفتن.

    اولین تولد رو 25 آبان با همسرم گرفتیم که خیلی باحال بود، کاملا تحتِ چیدمان و برنامه ریزیِ خدا، چون از حالتِ چیدمانِ ما خارج شد و تبدیل شد به جذاب ترین ورژن از چیزی که تو ذهن و توانِ ما بود.

    الان که تو حالت ویرایش دارم به متنم اضافه میکنم واردِ بامدادِ 28 آبان شدیم، و من 36 سالم رو پُر کردم…

    شمعِ روی کیک رو دیدم…

    هیچ حسی به عدد روی کیک نداشتم.

    عدد برای من مفهومی نداره، چون حسم بهم میگه خوش گذشته…

    6 سال، 16 سال، 26 سال، 36 سال، 46 سال، 56 سال، 66 سال، 76 سال، 86 سال و …

    زیاد برای من مهم نیست.

    چون واسه خودم کودکی هامو میکنم.

    میدونم گاهی به خودم سخت میگیرم و جهان رو واسه خودم پیچیده میکنم، اما به همون میزان واسه خودم کودکی و شادی هم میکنم…

    معدلی که میبینم خودمو، میبینم که خوب بوده زندگیم با فراز و نشیب هاش، موفقیت و عدم موفقیت هاش، دستاوردها و عقب گردهام…

    سمانه ی فعلی حاصلِ همه ی اوناست.

    من دو تکه و چند تکه نیستم.

    من یه دونه هستم با مجموعه ای از تجربیات که همه شون منو اینی که الان هستم و خواهم بود رو میسازن.

    سمانه جان، ازت ممنونم و خوشحالم که 36 سال پا به پای من اومدی و باهام حرکت کردی.

    دو سال تو اینستاگرام برای خودم نامه ی تولد مینوشتم، امسالاینجا دارم مینویسم و اتفاقا مثل اونجا، بهم چسبید و دارم لذت میبرم.

    تازه دارم درک میکنم هر چیزی هر موقعی که بوده، خوب بوده، نیام تجربه های قبلی ها رو بکوبم تو سرِ تجربه های جدید.

    همه شون ارزشمندن.

    من عبور کردم از همه ی این مسیرها و رسیدم به الان…

    از الان هم عبور میکنم و میرسم به فرداها…

    ارزش گزاری شون نمیکنم، همه شون قشنگ و محترمن، چون لحظه های منو ساختن…

    خدایا شکرت برای صلحی که کم کم نسبت به خودم دارم می‌سازم به لطف و فضلِ خودت…

    داشتم سریال حضرت یوسف رو میدیدم، لحظه ای که 7 در باز میشه برای یوسف به اذنِ خدا تا رها بشه از شرایطِ نادرستی که داخلش بوده…

    گفتم الله اکبر

    یادم اومد خدا هم شنواست به همه چیز، هم بیناست، هم عالم هست…

    بازم گفتم الله اکبر

    و خوشحال شدم یاداوریِ این درس برام، از طریقِ این لحظه ی تصویری تو اون چند دقیقه تو یه سریال برام اتفاق افتاد.

    قبلا نمینوشتم سریال میبینم، چون خیلی کم میدیدم، الان کمی بیشتر سریال میبینم، بازم نمینوشتم چون نگرانِ وجهه ی خودم و عملکردم تو سایت بودم…

    الان میگم تو داری گاهی سریال میبینی، الکی نقاب نزن، با خودت صادق باش، کاری هم به بیرون نداشته باش، راحت باش با خودت و انتخاب هات.

    البته که مسیولیتِ انتخاب هات هم با خودته.

    چیه اگه بنویسی سریال میبینی میشی شاگردِ بدِ کلاس؟

    وقتی شاگردِ تنبلِ کلاس میشی که اتفاقاً ماسک بزنی و ریا کنی، تظاهر کنی به چیزی که نیستی فقط به این دلیل که وجهه و جایگاهت پیشِ چشمِ دیگران خراب نشه، نگن فلانی داره خارج میشه از مسیر و …

    سمانه تو توی زندگی، افکار، عملکرد هیچ کسی نیستی.

    نمیتونی متوجه هم بشی.

    لازم هم نیست که بشی.

    فقط میتونی واردِ افکار و عملکردهای خودت بشی و تراز کنی ببینی چی به چیه؟

    چه رفتار و عادتی منجر به چی میشه یا نمیشه.

    کلاهت رو پیشِ خودت و روحِ خودت قاضی کن ببین چند چندی با خودت؟

    ( تو پرانتز: ضرب المثل ” کلاهت را قاضی کن” یعنی خودت طرف مقابل را هم در نظر بگیر و انصاف را درباره ی او رعایت کن. )

    بی توجه باش به قضاوت های بیرونی …

    چون اساس و پایه ای نداره.

    به قولِ خواهرم سارا، که چند روز پیش بهم گفت:

    ما عادت کردیم تو ذهنمون به جای دیگران فکر میکنیم.

    قضاوت میکنیم.

    تصمیم میگیریم.

    عمل می‌کنیم.

    در حالیکه روحِ اون بنده خدا از افکار ما بی اطلاعه …

    رفتم آپدیتِ داستان هدایتمو نوشتم و موتورم روشن شد واسه نوشتن و الان اینجام…

    به قولِ یگانه جانم، این پیامم شاید شبیهِ پیام بازرگانیِ میانِ برنامه اصلی (فایل 230) باشه ولی خب وقتی جوششِ درونی میگه بنویس، کیه که بتونه بگه نه نمینویسم و …

    خدارو شکر میکنم برای نوشتن.

    برای رد پا گذاشتن از خودم.

    امروز از دلم رد شد من با چه هیجان و شور و شوقی تو دوره سلامتی با اکانت همسرم، کامنت نوشتم، و الان احساسِ خجالت کردم، چون قطع کردم اون دوره رو، و بعد حس کردم کاش میشد پاکشون کنم…

    چرا؟

    چون حسِ ناموفقیتی و بی ارادگی کردم…

    بعد گفتم نه…

    اون تجربیات تو بوده و اتفاقا اون موقع باهاش سازگار شدم و بهم خوش گذشته چرا حذفش کنم؟

    نه، اون جزوی از منه و محترم، عینِ الان که منم و محترم.

    خلاصه متوجه شدم و میشم که چقدر گفتگوهام با خودم داره بهتر و لطیفتر و مهربانانه تر میشه و سمانه رو کمتر سرزنش میکنم.

    سرزنش عینِ سَم میمونه و دقیقا باعثِ پَسرفتم میشه به جای پیشرفت…

    حدودِ 40 دقیقه است دارم مینویسم و همچنان جوششِ درونی داره قُل قُل میکنه که بنویس :)

    امروز طبقِ هر روز کامنت میخوندم و حس میکنم گاهی چقدر کامنتهای بچه ها، فارغ از اسم شون، میزان ستاره ها، یا حضورشون در سایت، اینکه جزوِ اعضایِ پرتلاش فعال هستن یا نه، چقدر بهم می‌چسبه.

    من بعضی وقتها وارد بازی و تله ی مطالعه ی کامنتهای برتر و بی توجهی به سایرِ کامنتها میشم.

    میرم میچسبم به اسم های آشنا و رد میشم از سایر اسم ها…

    اما گاهی هدایت میشم به اسم های ناآشنا برام و یه چیزهایی میخوام که میگم خودشه، ایول، دمت گرم، چه خوب نوشتی، چه قشنگ تحلیل کردی و مثال آوردی…

    این باگ هم شاید گاهی از وابستگی بیاد، از موندن تو دایره ی امنِ خود بیاد، از تعصب بیاد، از اعتماد به قبلی ها و … بیاد.

    البته که اینم باید شکسته شه، چون گاهی الماس دقیقاً پشتِ دیوارِ امنِ منه و فقط منتظره من بیام بیرون از دایره ی امنم.

    یه چیزِ باحالی هم جدیدا کشف کردم در مورد خودم،اینکه این مدت که ورودی هامو کنترل کردم به توان و درک و ظرفیتِ خودم از نازیبایی ها،چقدر قدرتِ تشخیص نسبت به شنیدن و دیدنِ فرکانس‌های نامطلوب و نازیبا قوی تر شده.

    تا ردپایی از کلامی با فرکانسی پایین و خارج از مدار خودم حس میکنم سریع دست و پامو جمع میکنم میگم اُه اُه این خارجه، دقت کن سمانه، وارد بازی و تله اش نشی…

    همون بازی و تله هایی که قبلا توش بودم، منم بازی می‌کردم و تازه فکر میکردم چه خوش میگذره منم تو بازی ام، عین بقیه ام، چه باحالم، چه باحاله مطلع هستم از همه چیز و …

    الان حس میکنم اتفاقا چه باحاله وارد خیلی بازی ها و اطلاعاتِ جاری در دنیایِ پیرامونم نیستم.

    نمیدونم چی به چیه؟

    کی به کی چی گفته؟

    کجا دعوا شده؟

    کجا چه بحث تازه ای باز شده و کلی از این اخبارِ ریز و درشت…

    یه طوری شده وقتی میریم جایی و از چیزی حرف میزنن که ما نمیدونیم، اتفاقا خوشم میاد که چقدر من و همسرم دوریم از یه سری اخبارهای ریز و درشتی که اتفاقا قبلا خودمون داخلش بودیم به واسطه ی اینستاگرام و سایر بچه های فضای مجازی:)

    چقدر سبک بال ترم وقتی تو اخبار نیستم.

    حواسم به خودم و زندگیم و برنامه هام و افکار و مسیر خودمه …

    نمیگم بی عیب و نقص و فول کیفیت شدم، اما میگم با شجاعت و اعتماد به نفس که چقدر من آروم ترم، خوشحال ترم، متوکل ترم، شادترم، خیلی خیلی کم درگیرِ استرس یا نگرانی میشم، جسم و روحِ سالم تری دارم و ..

    خدایا شکرت برای همه ی این موهبت ها.

    استاد جان مرسی که یه دریچه ی نو و تازه بهم نشون دادین تا خودم و زندگی رو باهاش تماشا و تجربه کنم.

    چه لذتی داره وقتی میبینم اسیرِ افکار و صلاح دیدهای دیگران نمیشم و به قدر ظرفیت و درک خودم سبکِ شخصیِ خودمو کم کم پیاده سازی میکنم…

    خدایا شکرت که تو زندگیم هستی، تو بزرگترین هستی تو زندگیم، تو رنگ و مفهومِ من و زندگیم هست، عاشقتم رنگِ زندگیِ سمانه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      مهسا سالاروند گفته:
      مدت عضویت: 1059 روز

      سلام سمانه جان ….

      دوست زیبای من

      با عشق کامنتتو خوندم و لذتشو بردم،چه خوب نوشتی اونجایی که نظر و تایید دیگران برات مهم نیست و نقاب نمیزنی ،بلکه با عشق با خودت صادقی و از روند خودت تو این مدت گفتی،سمانه جان به نکاتی اشاره کردی که منم تجربه اش کردم ،،،،،،

      بهت تبریک میگم جدایی از بدنه جامعه و ورودی هاتو کنترل میکنی ،اخبار نمیبینی و نمیشنوی

      عالی نوشتی دوستم

      مرسی ،با کامنتت کلی نشونه بهم دادی

      در پناه خدا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1922 روز

        سلام مهسا جان.

        سپاس گزارم که برام نوشتی و بسیار خوشحالم کردی.

        خوشحالم خودم و دوستانم در این سایت و در محیطی هستیم که میتونیم خودمون رو بهتر بشناسیم و بفهمیم، و تلاش کنیم بهبود بدیم خودمون رو از جنبه های متفاوت.

        خدایا شکرت برای تمامِ روزی های حساب و غیر حسابت در هر ثانیه ی زندگیم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1099 روز

      سلام به خاله سمانه عزیزم

      خیلی ممنونم از کامنت شما برای من و دوست خوبم شینا جان.

      خاله تولدت مبارک .

      کلی واست باهلیسا و آهنگ

      تولد اندی رقصیدیم و

      یه عالمه انرژی برات فرستادم .

      مامان منم تو فصل پاییز به دنیا اومده اما من و هلیسا هر دوتا

      تو فصل تابستان و تیرماه بدنیا آمدیم

      خیلی دوستت دارم خاله سمانه.

      خیلی هدایت و نشانه های قلبی از خدا میخوام بفرسته واست و خیلی شاد باشی مثل سفرشمال من و هلیسا که تیک خورد تو دفترستاره قطبی م . ازطرف محمدحسن خانکی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1922 روز

        سلام و ممنونم محمد حسن جانِ عزیزم.

        هم از تو هم هلیسای قشنگم.

        بی نهایت خوشحالم کردی با کامنتت و تبریک تولدم و نشاطی که به سمتم فرستادین.

        ان شاالله سفرتون به سلامت باشه و کلی بهتون خوش بگذره و بیای از حس های خوبی که تو و خانواده ی عزیزت با لطف خدا دریافت کردین برامون بنویسی عزیزم.

        ممنونم برای آرزوهای قشنگی که برام نوشتی.

        ان شالله هر روز بیشتر و بیشتر درخواست هاتون در ستاره قطبی تیک بخوره و کلی خوشحال شین.

        خدایا شکرت برای نعمتِ بارون، که همین الان دَمِ پنجره کلی درخواستهامو به درگاهت ارسال کردم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: