سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 236 - صفحه 2

280 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2981 روز

    سلام استاد عزیزم

    وای چشمم به سایت خشک شد از بس نگاه کردم هی گفتم استاد کجا رفتند که دسترسی به اینترنت ندارند پس چرا فایل جدید رو نمی‌ذارند و تو این اثنا بیکار ننشستم منم رفتم حسابی برای خودم مستند سازی کردم فیلم درست کردم آهنگ گذاشتم روش از جاهایی که دوست دارم برم و زندگی کنم.

    خدای من چقدر لذت بخشه زندگی کردن تو کشوری که اینقدر تمیزه همه جاش اینقدر شسته رفته هست لذتی بالاتر از اینم هست ایا؟

    آدم حض می‌کنه این حد از تمیزی رو میبینه.

    خیابون ها یک دست همه به هم راه داره سر سبزه خونه ها حصارشون گل و دار و درخته اصلا زندگی یه شکل دیگست اینجا منم دلم همین سبک زندگی و فرهنگ زیبا رو میخواد.

    خیلی دوست دارم خدا رو شکر تو ایرانم داره یواش یواش به شکلی میشه که میشه تو خونه ها رو دید الان دیگه نرده میزنند در ها جوریه که کامل دید داره بازه من دوست دارم.آزادی خیلی خوبه.

    عزیزم پروانه های خوشملو ببین چه رقصی میکنند تو هوا چه سلف سرویسی داشتند متنوع و رنگارنگ

    اون بچه سوسولا خیلی باحال بودند با اون ید و کوپالشون از یه پخ می‌ترسیدندو ال فرار.

    عزیزم اون داکیا از بس چاق بودند نمی‌تونستند راه برند

    عجب بهشتی بود خداییش قشنگ حتی هواش رو هم ما می‌توانستیم استشمام کنیم اون خنکی هوا حتی رطوبت هواش رو من حس میکردم و کامل لمسش میکردم و لذت می‌بردم.

    چه گونه های عجیبی داشت چه درخت‌های خفنی.ریشه های اون درخته مثل یه مدل باله ماهی بود وقتی دیدم یاد اون افتادم.

    چه استراحت گاه خفنی،داریم باحال تر از این بخوسی زیر درخت نارگیل تابم بخوری هوام خنک باشه آی حال میده آی حال میده.

    استاد اونجا بهشت منه.من عاشق نارگیلم ولی از اون رسیده ها قهوه ای ها بیشتر دوست دارم هم چربه هم خوشمزه نرسیدش اصلا حال نمیده فقط کلی آب داره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  2. -
    محمد شادی گفته:
    مدت عضویت: 834 روز

    بادورود به استاد عباس منش وخانوم شایسته عزیز.من هر دفعه که این فایلهای سراسر قشنگی و زیبای رو میبینم آنقدر حالم عالی میشه که تصور میکنم که همراه شما قدم به قدم در این مکانهای زیبا هستم وبا تمام وجود لذت میبرم وبه این نتیجه رسیدم که اگه هر چقدر روی افکارمون کار کنیم و در زندگی فقط زیباییها رو ببینیم واگر به قول استاد اگه یه تا زیبای رو هم در زندگی دیدیم بفهمیم که هر اتفاقی بافته فقط در پیشرفت من است ومن رو به زودتر رسیدن به خواسته هام هدایت می‌کنه واز الله یکتا تشکر میکنم که در هر لحظه من رو هدایت می‌کنه به بهتر زندگی کردن ولذت بردن از زندگی ام .باتشکر از تمام دوستان و هم سفرهای عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلامی به زیبایی این مکان رویایی و بی نظیر خدمت استاد عزیز و مریم جان مهربان

    وهمه ی دوستان گل

    نمیدونم از کدوم قسمت این فایل زیبا بنویسم از خدا میخوام یاری نوشتن در مورد این همه زیبایی که دیدم و بهم بده

    شروع فایل با یک جاده ی رویایی وسر سبز یعنی من عاشق جاده هایی ام که دو طرفش درختای بزرگ و شاخه هایی که از دوطرف بهم وصلن و یه فضای‌ تونل مانند سبزی رو ایجاد میکنن هستم

    خدایا شکرت بخاطر این همه فراوانی که توی درخت هست

    خدایا شکرت چقدر این جاده ها زیبا ،صاف و فلتن اصلا آدم حال میکنه تو همچین جاده هایی رانندگی کنه

    ومثل همیشه همه جاتر تمیز و برق میزنه یعنی تمیزی که من تو اینجاها میبینم و هیچ جای دیگه ای ندیدم واقعا خدایا شکرت

    و رسیدیم به یک پارک زیبا و رویایی و خفن که همه جوره زیبایی توش هست از درختان عجیب و غریب گرفته تا ماهی های رنگارنگ زیبا تا پروانه های زیبا و رنگارنگ و متنوع تا موجودات قشنگ و زیبایی که همیشه در نزدیکی آب هستن و خیلی چیزهای زیبا و منحصر به فردی که تو این مکان زیبا به چشم میخوره

    واقعا منم با دیدن این درخت های استوایی یاد فایل های سفر هاوایی افتادم خیلی اونجارو هم دوست داشتم

    خدای من اون درخت عجیب و غریبی که ریشه هاش مثل یه ستون صاف بیرون زده بودمحشر بود واقعا عکسی که مریم جان اونجا گرفتن و اون و به عنوان عکس انتخابی رو این فایل گذاشته بودن بی نظیر بود

    اصلا عکس و که دیدم گفتم چقدر زیباست خدا میدونه قراره این بار چه زیبایی هایی رو ببینم و لذت ببرم

    خیلی سپاسگزارم از شما استاد و مریم جان که این زیبایی های جهان هستی رو به ما نشون میدید

    واقعا نمیدونم چطوری این حس سپاسگزاری که در این لحظه از شما ها دارم‌ و به شما منتقل کنم قطعا که شما این حس الان منو با خوندن کامنتم دریافت می‌کنید

    خدایا شکرت بخاطر اون پروانه های زیبایی که دیدم بخاطر اون همه تنوعی که دارن من عاشق پروانه هام و همیشه وقتی میبینمشون کلی قربون صدقه شون میرم و کلی تحسین شون میکنم خداروشکر جایی که زندگی میکنم کلی پروانه هست و هر روز این پروانه های دوست داشتنی رو میبینم ولذت میبرم اون درختی که مثل سایبون بود هم محشر بود فکرشوبکن اگه برگاش نریخته بود چه سایه ی زیبایی درست میکرد

    اون استراحت گاههای بین راهی هم رویایی بود چقدر دوستشون داشتم که یه فضای همک مانندی درست کرده بودن که افراد با خیال راحت لم بدن و از دیدن درختا و صدای پرنده ها لذت ببرن

    چه درخت نارگیل هیولایی بود چقدرم میوه داده بود

    و چقدر خوبه که تو این کشور از بس فراوانی وجود داره میتونی براحتی از میوه‌هایی که توی خیابون هست استفاده کنی هر چقدر که دوست داشته باشی

    خدایا شکرت بخاطر این همه ثروت و فراوانی

    چه درخت های موز هیولایی چقدر میوه داده بودن چطور منظم کنار هم بودن خدایا شکرت بخاطر این همه نظم و زیبایی و فراوانی که دارم میبینم

    خدای من اون گل زیبای دوست داشتنی رو کجای دلم بزارم واقعا دیوانه کننده ست زیبایی این گل چه رنگی چه طرح زیبایی خدایا واقعا دارم‌ دیوونه میشم خیلی همه چیز زیبا و رویایی بود

    واقعا بهشت به تمام معنای کلمه‌ بود

    خداروصدهزار مرتبه شکرت

    که این جهان بی نهایت زیبا رو برای ما آفریدی و به تسخیر ما در اوردی که استفاده کنیم و لذت ببریم

    خدایا شکرت که کسی هست که این زیبایی هارو داره تجربه میکنه و به ما هم نشون میده تا باور کنیم که میشه ما هم این زیبایی هارو از نزدیک ببینیم و تجربه کنیم و این قدر زیبا و تاثیر گذار داره به گسترش این جهان کمک میکنه

    خدایا شکرت بخاطر وجود استاد عزیزم

    خدایا شکرت بخاطر این سایت توحیدی و الهی

    خدایا شکرت بخاطر ایده و عشق مریم جان در فیلم برداری کردن که باعث شد این فایل ها آماده بشه

    و کار به جایی برسه که الان خود استاد در بیشتر اوقات‌ این زیبایی هارو برای ما میگیره

    خدایا شکرت بخاطر گوشی فوق العاده ی استاد عزیزم که این تصاویر و به این زیبایی و شفافی میگیره که انگار خود ما از نزدیک داریم این زیبایی هارو میبینیم

    خدایا شکرت که اینجا حضور دارم و دارم‌ از این همه زیبایی و آگاهی که وجود داره استفاده میکنم ولذت میبرم

    خدایا شکرت بخاطر همه چیز

    دوستتون دارم

    و بی صبرانه منتظر دیدن زیبایی های بیشتری هستم.

    در پناه رب العالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1025 روز

    سلااااام سلااااام به به به این همه زیبایی،یه بار دیگه یه زوج موفق که دارن جهان زیبارو بهمون نشون میدن تا ماهم بتونیم این زیبایی هارو جذب کنیم ،من دقیقا خودمو باشما همسفر میبینم ،جهان پهناور ما که یه همچین جاهای زیبایی داره ،پرازشکوه وعظمت وزیبایی،همینطور که داشتم فایل میدیدم باخودم میگفتم مریم ببییییین چه جاهای قشنگی،چه ساختمونای بلندی،به به چه عظمتی داره جهان ،واینکه جهان فقط این اتاقی نیست که تو توشی،وااای خدای من ،من عاشق این جاده ام که دوطرفشو درختای بزرگ گرفتن،چقدر تمیزو بکره،منم میخاااام،میخام اینجا رو تجربه کنم،به به مریم عزیزم چقدر دلم برات تنگ شده بود،چقدر زیبا شدین،توصیفتون از هوای این جنگل واقعا منو برد توی اون فضا،به به چه هیجانی ،چه جنگل با صفایی واسه پیاده روی چقدر خوووبه،وقدر عالی توصیف میکنید،شکرگذاری مریم جان عالی بود،حس خوبی که داره،واینکه اون جانور که اسمشم نمیدونم برای شما چقدر دوست داشتنی بود ولی من میترسیدم ازش،این پرنده ها زیبا بودن ومن ندیده بودم جایی ،چقدر شما هم فرکانس بودین با این مکان بهشتی که هدایت شدید سمت اینهمه زیبایی ،چون شنیدم میگن زندگی هرکس شبیه قلبشه ،شما انقدر خوبید که مدام دعوت میشین سمت این جاهای زیبا،وااای خدای من ماهی هارو نگااااا،چقدر زیبان ،چه جای شگفت انگیزی که انقدر خوب درست کردن برای کسانی که اونجا زندگی میکنند،اینم یه گوشه دیگه از جهان دل انگیزه ،خدای من ،من دلم میخاد همچین جایی رو واقعا تجربه کنم،وای خدای من نگاااااا پروانه هارو من عاشق پروانه هام چه رنگایی ،تاحالا جایی اینارو ندیده بودم ،واقعا شگفت انگیزه دنیا ،استاد ازت ممنونم که این همه زیبایی رو به ما نشون دادی ،جهان پراز چیزهای عجیب وشگفت انگیزه،واقعا نمیدونم چی بگم جز اینکه فتبارک الله ،الله اکبر این همه جلال ،خدایا سجده میکنم به این حد از افرینش زیبایی ،استاد ومریم عزیزم عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    سمیه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 657 روز

    سلام خدای مهربونم سلام استاد ومریم جان عزیزم سلام دوستان جانم

    خدایا شکرت یه چیزی بهم گفت برو سایت استاد فایل جدید گذاشته

    استاد فکرکنم شما اولین نفر درزندگیم هستین که سالیان ساله توفضای مجازی میام پیشتون وخسته نمیشم اونم هرروز

    استاد چه جای زیبایی رفتین چه هماهنگی شد سرمای فلوریدا رو ترک کردین وبه هوای عالی میامی هدایت شدین

    وای این مکان منو یاد نمک آبرود انداخت وقتی با تله کابین رفتیم بالا اون بالا برام یه مکان عجیب بود درختان هم فرق می‌کرد اما خب اینجا که شما رفتین بینظیره

    فقط اون درختی که مریم جان باهاش عکس گرفتن بینظیره اصلا تاچند لحظه بهش خیره شدم

    پروانه ها جان جانان بودن چقدر دوستشون دارم

    اینقدر خوب از هوا تعریف میکردین که احساسش کردم واقعا

    استاد باخیال راحت روی اون ننو بخوابین واستراحت کنین خداوند همیشه همراه ومراقب شماست وفرشته زیبایی در روی زمین همراه شما کرده وهرروز زیباییهاشو بیشتر وبیشتر به شما نشون میده

    امروز یه نکته یاد گرفتم آداب سخن گفتن از محمد حبل رودی1دل پاک باشد2نیت درست باشد3_برای رضای خداباشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    فاطمه و رسول گفته:
    مدت عضویت: 1102 روز

    سلام به استاد جانم و خانم شایسته عزیزم

    کامنت محمدحسن خانکی که داره

    به دامپزشک شدنش نزدیک میشه .

    ممنونم استاد بخاطر تموم حیوونایی که بهم نشون دادین وفیلم‌گرفتین

    این حیوونها ایگوانا هستن که تو مناطق مرطوب واستوایی زندگی میکنند

    ومن تو مستند حیوانات امریکای مرکزی دیدم که پشت شون چشم سوم دارن و خیلی حساس به صدا هستند و عاشق رنگهای سبز ونارنجی وزرد هستند و به هیجان میان .

    خلاصه دنیای قشنگی دارند

    این‌که متوجه میشی حیوونها هم به رنگها علاقه دارند جالبه .

    ایگوانا جزو مارمولک ها هستند ولی خیلی بی آزار هستند و خیلی ها هم به عنوان حیوون خونگی نگه میدارند که من موافق نیستم و به نظرم حیوونا تو بیرون حالشون بهتره و کیف میکنن .

    هرغذایی دوست دارن میخورن و به طبیعت کمک میکنند .

    دم درازشون هم برای دفاع کردن از خودشونه .

    تو باغ خزندگان باغ وحش ارم تهران و استان اصفهان و قزوین ایگوانا نگهداری میکنن ومن دیدم که خیلی رنگی رنگی هستند ولی تو شیشه و آکواریوم گذاشتن ونمیشه بهشون دست زد ودر اندازه های کوچیک تر دیدم .

    من تو روستای خانک چندباری بزمجه کوچیک وبیابونی دیدم و دنبالش رفتم بگیرم ولی خیلی سرعت شون زیاده و نتونستم بگیرم مخصوصا که رنگ شون تغییر میدن ..

    یا با کمک بابام یه بار تو باغ اطراف خونه خودمون مارمولک‌

    کرفتیم اونم تو شیشه و بعد که کلی تونستم از نزدیک ببینم

    و مدل چشماش یا بند پاهاش که فرق میکنن و تنوع زیادی دارند از شیشه دراوردیم وازادکردیم .

    اون اردکهایی که نشون دادین خیلی بزرگ بودند و رنگ پاهاشون و منقارشون صورتی بود من تاحالا این مدل اردک ندیده بودم و خیلی حال کردم بهم نشون دادین چقدر بهشون بوس فرستادم مخصوصا چهارتا جوجه شون .

    اون درختها که چقدر واقعی شبیه دوره ژوراسیک و دایناسورها بود

    اصلا اسم دایناسورها رو آوردین من

    کیف کردم و بازم یاد فیلم چگونه اژدهای خودراپرورش دهیم افتادم یا فیلم اندی و دایناسورهایش که با ماشین زمان می رفت به زمان دایناسورها وکلی درخت وجنگل نشون میداد دقیقا مثل همین جا که نشون دادین .

    بعد عشق من نشون دادین پروانه ها که ازش چندتا کتاب دارم که چهارتا مرحله دارند تا از پیله وشفیره هاشون بیان بیرون و پروانه های خوشگل بشن و تو‌کتاب دنیای حشرات خوندم که چقدر انواع مختلفی دارند .

    شاید خیلی ها از سوسک ها بدشون بیاد

    اما نمیدونین چه فایده هایی برای ما دارند و چه قدر باعث میشن طبیعت تمیز باشه خیلی جالب تو کتاب دنیای حیوانات توضیح داده خوبه که بخونیم وبدونیم

    سوسک هایی که نشون دادین پوست براقی داشتن که بیشترین نیتروژن رو

    وارد خاک میکنه و خاک را خیلی قوی و حاصلخیز میکنه پس بهتره بهشون احترام بذاریم و قدرشون رو بدونیم .

    چندبار بیرون سوسک هم گرفتم و قیافه مامانم دیدنی بود

    اول ها خیلی دعوا میکرد که دست نزنم بعد که فهمید

    علاقه منو ، بی خیالم شد با قوانین خودش و دستکش به دست …

    چندباری هم ملخ دستم گرفتم یا جیرجیرک خیلی قشنگن ..البته هلیسا هم خیلی جاها همراهیم میکنه ولی نه زیاد.

    جنس این پروانه ها مخملی بود وکاملا معلوم بود که تو اون محیط دارند پرورش میدن و چه قدر خوشم اومد که غذاشون را تو‌تنه درختها چیده بودند و بهشون اهمیت میدن حتی با اینکه حیوون هستند اما احترام میذارند .

    اون پروانه که اومد رو لباس شما نشست خیلی دوست داشتنی وشجاع بود .

    اون بخارهایی که تو گلخونه نشون دادید هم تو باغ گل پارک چمران کرج زمستون ها دیدم بخاطر اینکه گلها یخ نزنن استفاده میکنن .خانم شایسته خیلی به کاکتوس ها علاقه نشون دادین منم معلم کلاس دومم بهم یه کاکتوس هدیه داده که هنوزم دارمش چون کم کم رشد میکنه وتازه 13سانتی مترشده .

    و ماهی های کوچولو ورنگی که نشون دادین ، خوش بحالشون که دارن پیش اینهمه گل زندگی میکنند اون هم گلهای رنگی رنگی ، من فقط تو خونه دوتا ماهی قرمز کوچولو به اسم بارب ماهی دارم اونم عید پارسال خریدیم

    و هنوز هم تو آکواریوم هستند و ریز هستند و اسم غذاشون بیومار هست .

    این ماهی ها تو آب شیرین زندگی میکنند.

    بهشون گفتم که هروقت دوست داشتن بهم بگن که ببرم تو قنات های اب شیرین

    خانک روستای بابام آزاد شون کنم ولی فعلا

    ترجیح دادن خونه مون باشن تا یادبگیرند مستقل بشن.

    همه میدونن من چقدر نارگیل دوست دارم

    و خیلی جالب بود اون تاب زیر درخت نارگیل بود چقدر کیف میده اون تاب بخوابی و بالاسرت کلی درخت و سرسبزی رو با آسمون ببینی .

    خیلی دوست تون دارم استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم که کلی فیلم گرفتین و ستاره قطبی من تیک خورد تو دفترم .

    خدایا شکرت.

    ازطرف محمدحسن خانکی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 161 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2218 روز

      الهی من فدات بشم پسر نازنینم. محمد حسن عزیزم .. فدای اون اطلاعات زیبات بشم . بخدا وقتی داشتم کامنت این معلم بزرگ مردمون رو می خوندم گفتم ما توی سایت مون یک مرکز دایره المعارف داریم که از همه چی آگاهی داره آن هم محمد حسن خانکی هست .. اینکه این خزنده رو معرفی کرد ..

      این حیوونها ایگوانا هستن که تو مناطق مرطوب واستوایی زندگی میکنند

      ومن تو مستند حیوانات امریکای مرکزی دیدم که پشت شون چشم سوم دارن و خیلی حساس به صدا هستند و عاشق رنگهای سبز ونارنجی وزرد هستند و به هیجان میان

      کلی راجب سوسک ها و پروانه ها و رفتن به روستا و کلی مطالب دیگر رو توی کامنت زیبات خوندم ..

      محمد حسن جان قربونت برم که اینقدر قشنگ و روان و زیبا نوشتی عزیزم . خب عزیزم دلم می خواست پنجاه تا ستاره ی طلایی رو برات لایک می کردم ولی پنج تا گزینه طلایی بیشتر ندارها و البته الان این پنج ستاره ی طلایی به مامان و بابای عزیزت تعلق می گیره که چنین پسر دانشمندی رو برامون هدیه دادند

      محمد حسن جان عاشقتم عزیزم بازم برامون بنویس .. مرسی مرسی عزیزم . راستی عزیزم پروفایل خودت چی شد!!؟؟؟؟؟

      آخه عاشق عکس خوشکلت هستم … به هلیسای خوشکل مون هم سلام منو برسون یک ماچ از طرف من بوس بوس مرسی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2245 روز

      بسم‌الله العلیم الرئوف الرحیم

      سلام محمد حسن عزیزم پسر باهوش و زرنگ و دامپزشک آینده

      محمد حسن عزیز از شما سپاسگزارم که این همه مطالب مفید رو ب امون نوشتی و کلی چیز یاد گرفتم.

      چقدر خوبه که علاقه ات رو پیدا کرده ای و داری به سمتش حرکت می کنی و در اون مورد مطالعه می کنی.

      محمد حسن عزیز شما خیلی بیشتر از سن ات میدانی و این خیلی جای تحسین و تمجید داره.

      خدا شما را برای مامان و بابای عزیزت حفظ کنه و ان شاءالله به خواسته ات می رسی و دل همه ی ما را خوشحال می کنی.

      مراقب خودت باش عزیزم، دوست دارم و روی ماهت رو می بوسم، پسر نازنین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      سیما کشاورز گفته:
      مدت عضویت: 1380 روز

      سلام محمد حسن جانم

      پسر باسواد و دوست داشتنی

      ممنون از اینکه وقت گذاشتی و توضیح جالب و تکمیل کننده ایی بهمون در رابطه با حیوانات دادی، باعث شدی سطح آگاهی من بالاتر بره

      واسم سوال بود که چرا دم ایگوانا اینقدر دراز هست تا الان که هدایت شدم به کامنت شما و فهمیدم واسه دفاع از خودشون هست

      چقدر خداوند همه چیز رو جالب خلق کرده

      دستهای نازت رو میبوسم که واسمون نوشتی

      دوستدار تو :سیما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2182 روز

      سلام محمدحسن جان قشنگم

      پسر چه کولاکی کردی با ای کامنتت. من اسم اون ایگوانا رو گه از خانواده مارمولک ها هستند رو بلد نبودم.

      راستی بهت بگم من زمان دانشجویی ام در یکی از اردوهای درسی مون(من رشته ام زمین شناسی بود و بخاطر فیلد زیاد به کوه و .. میرفتیم) یکبار یک مارمولک گرفتم. اصلا اینقدر شبیه اون صخره خودشو کرده بود که من اولش ندیدم و هم کلاسی ام بهم نشون داد. پسرا مسخره میکردن که بابا شما دخترا چه به این رشته حتی از اون مارمولک هم میترسین و من چنان عزمی جزم کردم و با یک حرکت خفن گرفتمش. فکر نکنک الان اینقدر حرفه ایی بتونم مارمولک بگیرم. میدونی چیکار کردم یک قدم بلند برداشتم و چون روی صخره و جای بد دست و بلندی بود قدم بعدی ام رو گذاشتم روی دمش نتونه بره.خوشبختانه دمش رو جدا نکرد و من سریع دستم رو بهش رسوندم و گرفتمش و باهاش یک کاری کردم که پسرای دانشگاه ادب شدن که دیگه به دخترا تیکه نندازن.

      یکبار هم ملخ سبز کوچیکی گرفتم انداختم روی داداشم اذیتش کنم حسابی جا خورد و ترسید(این یکی داستان مال خیلی بچگی هامه)

      خلاصه از داستان هات و شجاعت ها گفتی منم یاد خاطرات جالب خودم افتادم.

      دقیقا اسم ژوراسیک رو استاد آورد من که قشنگ پریدم وسط دوران های زمین شناسی به اندازه و قدمتی به اندازه 146 میلیون سال پیش کره زمین. همون زمان هایی از عمر زمین که اولین پرنده ها به وجود اومدن. همون زمان حضور و سلطنت دایناسورها…

      ازت ممنونم که برامون این همه اطلاعات قشنگ از این بخش سفرمون نوشتی و کلی چیز ازت یاد گرفتم. ازت بارها و بارها سپاسگزارم و تحسینت میکنم و به وجودت افتخار میکنم.

      ارادتمندت فهیمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      معصومه سادات ناظری گفته:
      مدت عضویت: 1136 روز

      سلام به همه ی عزیزان این سایت مقدس وسلام به استاد عزیزم و مریم بانوی زیبای خودم

      وسلام به تو پسر باهوش و زرنگ و دامپزشک خودم

      چقدر خداوند وسپاسگذار این مسیر توحیدی و مقدسم که اینچنین فرزندان و عزیزانی رو تربیت میکنه واقعااا ممنونم عزیزم که این کامنت وگذاشتی واین همه به اطلاعات عمومی ما اضافه کردی

      وخیلی خوشحالم که از این سوسکهای رنگی زیبا اطلاعات خوبتو برامون به اشتراک گذاشتی

      راستش من از این محله ی خوش اب و هوایی که بتازگی دارم اینجا زندگی میکنم خیلیییی خوشحالم و زیباییهای بینظیر اینجا رو خیلی دوس دارم فقط تنها چیزی که بشدت من وازار میداد همین سوسکها هنگام پرواز تو حیاط زیبای خونمون بود اونم نزدیک غروب چون بشدت باسرعت پرواز میکنن وصدایی مثل هلی کوپتر دارن هنگام پرواز ولی خیلی خوشکلن وررنگهای زیبایی دارن ولی من بشدت چندشم میشد وحس بدی بهم دست میداد اگه تو سرعت پروازشون بمن میخوردن…….

      ولی الان که این اطلاعات رو از شما گرفتم خیلی خوشحالم بابت بودنشون در طبیعت وسعی میکنم از این به بعد همونطور که به زیباییشون توجه میکردم الان به مفید بودنشون برا طبیعت وخاک این منطقه ی خوش اب وهوا بیشتر توجه کنم مرسی از اطلاعات خوب ومفیدت

      برات ارزو میکنم دراین مسیر توحیدی بدرخشی وهرچه زودتر به ارزوهای قشنگت برسی

      وبرای همه ی عزیزانم دراین مسیر توحیدی ارزوی سعادت وسربلندی و خوشبختی دارم

      بینهایت سپاسگذارم ازتون استاد عزیزم بخاطر این فایل زیبا وارزشمند دوستتون دارم شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      شیما محسنی گفته:
      مدت عضویت: 3583 روز

      سلام و صد سلام به محمد حسن جانم …..

      خیلی خیلی خیلی از کامنتت لذت بردم عزیزم. با علی جان هم کامنتت را یه بار دیگه خوندیم و لذت بردیم و علی هم که مثل خودت خیلی خیلی علاقه به علم حیوانات داره، کلی اطلاعات داد بهم و حرف های شما را تایید کرد و ….. خیلی لذت بردیم. شماها بچه ها خود خود فرشته های خدا جون هستین …. خدا حافظتون باشه…

      محمد حسن جان من هم در مورد داشتن حیوان خانگی با شما کاملا موافق هستم و خیلی لذت بردم از نوع بیان شما که :

      به نظرم حیوونا تو بیرون حالشون بهتره و کیف میکنن …..

      این جمله خیلی به دلم نشست که ما که دنبال حال خوب خودمون هستبم، باید به دنبال حال خوب حیوان ها هم باشیم که خدا جون هم خوشنود بشه. حالا چکار کنیم که حال خوب آنها را خراب نکنیم، باید حداقل آنها را مجبور نکنیم که با ما زندگی کنند.

      سلام حسابی به مامان و بابا برسون که خاله خیلی دوستت دارم

      در پناه خدا جون باشی همیشه

      خاله شیما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عاطفه خواجه گفته:
      مدت عضویت: 1796 روز

      سلام محمدحسن پرتلاش و با اطلاعات عزیزم. من یه پسر برادر و یک پسر خواهر دارم که همسن تو هستن‌. بهت آفرین میگم که انقدر اطلاعاتت از حیوانات بالا هست و اونا رو با ما به اشتراک میذاری. من خیلی ازت یاد گرفتم پسر قشنگم. واقعا برات خوشحالم و بهت تبریک میگم که علایقت رو دنبال میکنی. مطمئنم انقدر رشد میکنی که هممون از پیشرفتت غرق لذت بشیم. می‌بوسمت پسر عزیزم. در پناه خدای بزرگ باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1977 روز

    به نام خدای رحمتگستر مهربان که از فضل و کرمش بیش از نیازم به من میبخشه تا همواره راضی و خشنود باشم

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    یه روز باشکوه دیگه و دیدن این حجم از زیبایی و تمیزی ثروت و نعمت در خیابونهای میامی که تمام مسیر پر از چمن‌های سبز یکدست گلهای زیبا و گیاهان متنوع برج ها و ساختمان‌های زیبا پل روی دریا و برجهای کنار دریا ساحل رویایی و عظمت درختهای دو طرف جاده که شاخه ها در وسط جاده به هم پیوند خوردند این همه زیبایی طبیعت و تکنولوژی روز دنیا در هم ادقام شده تمام آنچه که روح رو غنی و وسیع میکنه به وفور دیده میشه خدایا صد میلیارد بار شکرت

    دیدن زیبایی باغ درختان استوایی اوتانیک گاردن و مریم جانم در نهایت زیبایی و عشق و احترام این فضای رویایی رو معرفی کردن

    پیاده روی رویایی در این مسیر جادویی درخواستی که دادید و بیش از رویاها به این درخواست پاسخ داده شده یه فضای سبز و باشکوه و رویایی این حجم از تنوع درختان در این وسعت بزرگ مسیر مخصوص پیاده روی در نهایت تمیزی و زیبایی تو دمای هوای بهشتی و چشمهایی که خیره میشه به این حجم از تنوع و زیبایی و گوش‌هایی که میشنوه صدای طبیعت رو پرنده هایی که حشره ها رو می‌خوردند و حس لامسه ای که این زیباییها این هوا رو لمس میکنه ،پاهایی که در این بهشت قدم بر می‌دارند و زبانی که به شکر گزاری این هدایت زیبا باز میشه چقدر ارزشمند و لایقیم که این حد از توانایی برای تجربه زیباییها به ما داده شده بی قید و شرط خدایا صد میلیارد بار شکرت

    دریاچه پای درختان انعکاس تصویر درختها روی اب اینه ای دریاچه و دیدن اون حیوانات که فکر میکنم آفتاب پرست باشند هم در خشکی هم در دریا مرغابی های زیبا با رنگ پرهای سفید مشکی و چشمان درشت و نحوه راه رفتن جالب اونها و چهار تا بچه ای که کنار هم بودند یه جمع خانوادگی وسط درختان استوایی دیدن این اعجاز خلقت این تنوع خیلی بی نظیر بود

    میز و صندلی و سایبونی که کنار این طبیعت چیده شده اعجاز دیگه از ریشه اون درختی که مثل دیوار روی زمین بود برگهای زیباش عجیب و شگرف بود

    دریاچه و ماهی های ریز داخلش و گل خونه های بزرگ و با سقفی بلند و تماما شیشه که با حجم عظیمی از درختان و گلها و گیاهان ودرختچه ها انواع پروانه ها با رنگهای بی نهایت زیبا و پروانه ای که روی استاد نشست چه جذب باشکوهی استاد جان گل صورتی و بازی که خیلی جذاب بود اون ایده جالب که از مراحل به دنیا اومدن پروانه از پیله رو نشون میداد وسوسکهای سبز رنگ و تنوع اونها و دیدن این زیباییها و تمرکز عکاسی که در این گل خونه با دوربین حرفه ای عکس می‌گرفت ثبت این زیبایی و دیدنش بارها و بارها چه جهت دهی بی نظیری برای کانون توجه هست

    در فضای باز این باغ هم درختی عجیب رو نشونمون دادید که ساقه هاش روی زمین اومده بود و بعد مثل یه سقف پوششی سبز و زیبا با فاصله کوتاهی از زمین ساخته بود و روی ساقه هاش هم پر از سرخس بود الله اکبر به این هدایتگری خداوند که اینچنین باشکوه جلوه گری میکنه

    درخت موز بدون دستکاری ژنتیک طبیعی و خودرو سبز و ریز پر از دونه و با مزه گس که در قانون سلامتی کاملا از این دستکاری ژنتیکی صحبت کردید که چقدر تو سایز و مزه اون تغییر ایجاد شده چه حجمی از بار رو داده بود ماشاالله

    چه سیستم عالی برای ایجاد رطوبت تو این فصل ساخته بودند در عین حال که نیاز محیط رو تامین کرده بودند اون بخاری که در مسیر پیاده روی پراکنده میشه بازم محیط رو رویایی تر و زیباتر هم می‌کرد و چیدمان صندلی وسط این فضای رویایی چقدر عالی بود

    چقدر همک بزرگ و زیبا و تمیزی زیر درختان نارگیل وصل کرده بودند و استاد جان عاشقتم که انقدر عالی از فراوونی نارگیل در این ایالت گفتید و ایده ای که اون دوستتون برای برداشت نارگیل داشت گفتید و باور قدرتمند کننده فراوانی از هر زاویه ای با نگاه زیبای شما به ذهن ما داده میشه

    هرچیزی که این پیاده روی رو لذت بخش تر و زیباتر کنه تو اون فضا بود لطف پرودگار از این هوای بهشتی این فضای رویایی بزرگ و رشد این همه تنوع و زیبایی کنار این تدابیر زیبای مسولین این فضا محیط رو بهشتی تر کرده بود و منی که لایق بودن در مدار دیدن زیباییهای بیشتر در این سفر رویایی شدم خدایا صد میلیارد بار شکرت

    عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  8. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1335 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد به خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خدا را شکر می‌کنم سفر به دور آمریکا چقدر جذاب ودیدنی است که هر چقدر ما را به سمت زیبایی‌ها هدایت می‌کند انرژی و لذت ما بیشتر می‌شود برای یک روز خوبی که برای ادامه مسیر زندگی در راستای خواسته‌هایمان است انجام می‌دهیم دقیقاً با دیدن این همه زیبایی میتوانم آن را حس کنم که دارم می‌بینم و وجود آب و هوا و درختان و هر آنچه که می‌بینم را حس می‌کنم و لذت می‌برم

    اما دیدن دریا چقدر خیره کننده و دوست داشتنی است دوست دارم ساعت‌ها کنار آن بشینم و فقط سپاسگزاری کنم و لذت ببرم جاده ای که استاد داشتند رانندگی می‌کردند و تصاویر آن درختان را خانم شایسته به تصویر کشیده بودن یاد خیابان ولیعصر تهران افتادم و هر موقع به تجریش می‌رفتم این جاده با درختان درهم آمیخته می‌دیدم و وجود خداوند را بیشتر حس می‌کردم و پی به نعمت‌هایش می‌بردم

    و بسیار رویایی از دیدن این درختان بلند و سبز در دل جنگل عالی و سرسبز را به چشم می‌بینم و در ذهنم زیبایی‌ها را ذخیره می‌کنم ان پیاده‌روی در دل این جنگل زیبا با هوای فوق العاده برای لذت بردن وجود دارد از خداوند سپاسگزارم به خاطر این هدایت زیبا اما دیدن جوجه‌ها همراه مادرش در دل این طبیعت چقدر ترکیب جادویی داشت خدایا شکرت عجب بهشتی را در تصویر می‌بینم و این رطوبت دادن به این درختان چه کار جالب و عالی بود و انقدر محوطه این جنگل تمیز و زیبا بود که کلی کیف کردم و اصلاً هیچ آشغالی را در کف زمین مشاهده نکردم و اما این مرحله پروانه شدن که برای عموم آزاد بود دیدنش شگفتی و عالی بود در این گلخانه پرواز می‌کردند و فضای خوب و عالی را برای دیدن و عکس انداختن می‌شود استفاده کرد خدایا شکرت با اینکه دوست نداشتم از خونه بیرون بروم اما در تمرین ستاره قطبی امروزم دوست داشتم زیبایی‌های بیشتری را ببینم که هدایت شدم به این فایل جدید و وقتی که روی سایت آمد کلی خوشحال شدم و دیدن این همه طبیعت و زیبایی را خدا را شکر کردم به خواسته‌هایی که مطابقت با ذهنم داشت به آن رسیدم خدا قوت به استاد و خانم شایسته بابت این تصاویر عالی

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  9. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2696 روز

    به نام خدای فراوانی ها در نعمت و لذت و ثروت و آرامش که قراره به آسانی و راحتی بهش هدایت بشیم.

    سلام به استادجانم و مریم عزیزم و همسفر های نازنینم

    به قسمت 236 سفر به دور آمریکا خوش اومدیم

    Fairchild Tropical Botanic Garden

    من از شما دو عزیز دل خیلی خیلی سپاسگزارم که برامون با عشق وقت می‌گذارید و مستندهااا تهیه میکنید.

    از قلب من به قلب شما ی عالمه عشق و عشق و عشق

    خدایا شکرت شکرت شکرتکه در مدار دیدن این حجم از زیبایی ها ، سرسبزی ها هستم.

    هر جا که ردپایی از سرسبزی درختان و جریان آب و تابش نور خورشید به همراه وزش باد باشه ، صحرا اون لالوووها ی جای دنج پیدا کرده و داره کِیْفْ می‌کنه.

    قبل ترها واقعا نمی‌دونستم این طبیعت بی‌کران خداوند در من چه کار می‌کنه ، چه اتفاقی می‌افتد فقط متوجه آرامش و حال خوب میشدم و فقط لذتش رو می‌بردم ولی…

    ولی الان که آگاهانه به آنها تأمل میکنم و متوجه اون انقلاب درونی میشم که استاد همیشه میگه که باید تمرکز روی خودمون باشه ، یعنی به هر قسمت از طبیعت که بنگریم میبینم که با وجود این حجم از تنوع در درختان و درختچه های فوق العاده زیبا که رنگ سبزشان چشم همه ی ما رو تَرْ کرده بود متوجه میشیم با وجود همه تفاوت ها هر کدومشون در مسیر رشد خودش هستن و با صلح و آرامش کنار هم دریک محیط هستند.

    مگر نه اینکه فارغ از نگاه متعجب وار آدما صحرا با در آغوش گرفتن درختا احساس خوب رو به خودش هدیه میده ، قلبش باز میشه و صدای الله رو بهتر می‌شنوه ( صحرا با چشمانی قلبی و ستاره ای فراوان)

    دوست دارم مثل همون مرکز خرید که مریم جان تنها رفتند منم به سبک خودم هر جا دوست دارم بایستم و غرق در زیبا ها بشم.

    چقدررررررررررر خوب بود حس کردن اون طراوت و شادابی محیط ، مرطوب بودنش رو روی صورتم احساس کردم ، پرواز پروانه های رنگارنگ که قرار بود روی شونه هامون بشینه ، اون میز غذا خوری شون ، سالن کنفرانس شون ، اون دریاچه که ماهی هایش شبیه برگ های پاییزی بودند ، اون پل های چوبی رویایی و اون آقاهه دوربین به دست که غرق در حال خودش بود رو خریدارم ، اون خانم مسن موکوتاه جو گندمی که با عشق تابلو ها رو میخوند….

    یاد جمله ی کتابی افتادم که در نوجوونی خونده بودم انسانی که در جستجوی دیدن خدایش بود ، طلب دیدن او را میکرد و خداوند نشانه ها رو نشان داد ولی او در مدار دیدن هیچ‌یک نبود و در آخر هم از نشستن پروانه ای زیبا بر دستش بی تفاوت گذر کرد.

    چقدر حس خدایی و معنوی خودمان را دوست دارم شبیه همان مراحل رشد پروانه که از قاب زیبا برایمان نمایم بود…

    صحرا نگاه کن ، عمیق نگاه کن ، عمیق تر ، عمیق تر نگاه کن مراحل رشدش قلب منو فشرد یعنی دوست داشتم ساعت ها بنشینم و یادآور بشم قانون ساده خداوند رو قانون زیبای تکامل همان تکاملی که با شیرجه زدن در دل تک تک ترس هایت به دستش میاری و میتوانی در فاصله زمانی کوتاه رشد کنی و از مسیرم لذت ببری.

    چقدر انرژی اون خانوم رو حس کردم که با روی خوش در رو برامون باز کرد و ما وارد اون فضای فوق العاده زیبای الهی شدیم ، من یاد اون کارتونی افتادم که پشت خونه ی باغ مخفی بود که باید کشفش میکردیم و هنوز کنجکاوی و جستجوگری‌ رو آگاهانه در وجودم زنده نگه داشتم.

    خدایا شکرت شکرت شکرت برای بودنم در این مسیر توحیدی ، برای هدایت های همیشگی ات.

    خدایا شکرت شکرت شکرت که به قلبم این کلمات رو جاری کردی و من نوشتم.

    خدایا شکرت شکرت شکرتبرای اون زمان هایی که هیچی از قانونت نمی‌دونستم و تو چقدر زیبا و راحت منو بردی تو دل طبیعت و نیایش های خودم و خودت و حالا این بستر توحیدی در دلش همه چیز دارد که فرمانروایش خودت هستی ، مالکش تویی و من با تمام وجودم تو رو میپرستم و از تو یاری می‌جویم.

    خدای خوبم من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    خدای خوبم منو هدایت کن به راه درست ، مسیر درست با آدمای درست

    من به هر خیری از جانب تو فقیرِ فقیرِ فقیر هستم

    بماند به یادگار 29 دی ماه 1402

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  10. -
    هاجر صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1656 روز

    سلام به استاد بینظیر و دوست داشتنی و خانم شایسته ی زیبا و لایق و دوستان عزیزم

    استاد من یک نتیجه ای که تو روابط گرفتم و سالها بدنبالش بودمو گرفتم رو مینویسم اینجا،اونم از دوره ی بینظیر احساس لیاقت که با خواهرم داریم کار میکنیم

    اول اینکه دارم سعی میکنم که آنچه شما میگین رو به عنوان وحی منزل بپذیرم و اجرا کنم، که البته اینم مدار میخاد، مثلا شما میگین بنویس بنویسم، این تمرین رو انجام بده بدم واقعا، ولی چیزی که الان درک کردم اینه که شنیدن تا مدار درک و عمل کردن فرق داره، که البته با تمرین مستمر و کنترل ذهن مستمر خودبخود روز به روز مدار آگاهی و درکت بالاتر میره وبیشتر میشنوی، راهش با تعهد ادامه دادن هست

    خب چرا اینا رو گفتم ، چون شمابارها تو دوره شیوه ی حل مسایل، کشف قوانین، احساس لیاقت میگین که بچه ها کوچترین نتایجتون رو بنویسین و سپاسگزار باشین و جشن بگیرین با خودتون که دیدی دارم پیشرفت میکنم،قانون جواب میده

    خب من اینکار رو نکردم اصلا، با وجود اینکه خیلی نتیجه گرفتم،خیلی زیاد،بخام بنویسم چند صفحه میشه،اصن یادم نمیاد خیلی هاشو،ولی چون دچار همون بیماری کمالگرایی بودم، و منتظر بودم تا نتیجه ی بزرگ بگیرم اینا اصن به چشمم نمیومد،غافل از اینکه اینطوری پیش میرفتم یه جا قرار بود بخورم زمین، ناامید بشم،خسته بشم،که چی اینهمه شب و روزمو دوختم ب این قوانین ولی نتیجه ای که میخاستم نیومده هنوز

    من مهاجرت کرده بودم به یک کشوری برای رفتن به یک کشور دیگه و اوضاع طوری ک پلان ریخته بودم پیش نرفت و ترمزها داشتن کار میکردن، خلاصه وارد یک دنیای جدید،شرایط جدید شده بودم و یک مسیر جدید، منی که آمادگیشو نداشتم ،منی که قبل از این سفر تو سایت استاد بودم نتیجه گرفته بودم،تونسته بودم بیزنسمو باز کنم ،ولی اصلا درکی از آموزش ها نداشتم، فقط مث آهنگ یا مسکن به فایلا گوش میکردم ، اصن معنای کنترل ذهن رو نمیفهمیدم یعنی چی، اینکه بخام اجراش کنم پیشکش.

    اتفاق چند روز پیش باعث شد که برگردمو نگاه کنم ب پشت سرم و خودمو محک بزنم که کجای کارم.

    نتایجی چیزایی مث فلان لباس،ایرپاد،کفش،خوراکی ،تفریح،فلان برخورد خاص از طرف خانواده،پول و این چیزایی ک تو ستاره قطبیم نوشتم خیلی زیاده که اصن یادم رفتن از بس زیادن

    نتیجه بزرگتر از همه دارم تو کنترل ذهن قوی میشم،دارم از تضادهام قویتر میشم، مثلا تضادایی ک دارمو و میتونم حالمو خوب کنم، اگر با شخصیت قبلیم بود اصن سکته زده بودم

    چیزایی که قبلا یک هفته منو درگیر میکرد الان شده چندساعت، اونایی که چندساعت درگیر میکرد شده ده دقه،نیم ساعت. و این چه پیشرفت بزرگیه که من به عنوان نتیجه حساب نمیکردم اصن

    شخصیت سپاسگزار پیدا کردم، قبل از مهاجرت با بیزنس،درآمد خونه اتاق جدا،کلی امکانات،تفریح،دوستای خوب حالم بیشتر اوقات گرفته بود ، من یادمه که میخاستم قانونو عمل کنم، درکی نداشتم که احساس هست که نتیجه رو رقم میزنه نه کلمات و نوشته ها، من خونده بودم که موقع خواب سپاسگزاری کنید از خیلی چیزا مخصوصا سقف بالاسر،موقع خواب تو اتاقم دراز میکشیدم تو جای گرم نرم آروم، برام خیلی احمقانه میومد که چی سقف بالاسر هم شکرگذاری داره،اینم مگه میشه نباشه، آدم تو کوچه بخابه، این دیگه بدیهیه، شکر زبانی میکردم و بدون هیچ احساسی همینطور در مورد بقیه نعمتام ، مثلا فروشم به یک عددی بود ،اونو نمیدیدم سپاسگزار نبودم، میگفتم چرا این عدد نشده، پدر مادر برادر خواهرم،عشقایی ک بهم میدادنو نمیدیدم ،فقط گیرها و نقاط منفیشونو میدیدم ،اینا رو مینویسم تا بگم تا چ حد شخصیت ناسپاس و خالی از عشق بودم قبلا.

    و افتادم تو ماجرایی ک یاد بگیرم درسامو، اومدیم این کشور ،دو هفته خونه نداشتیم و خونه مردم بودیم ،باورم نمیشد دیدم آره سقف بالاسر نعمتی هست که نمیشه وصفش کرد ، همه چیزا نعمت بودن

    حالا چطور شدم ، همه چیز رو به چشم نعمت میبینم، حتی تضادها رو، این رفتارها دارن ناخوداگاه میشن از بس عمل کردم، و قبلا خونه و بیزتس و سلامتی و دوستان و امکلنات زندگی و درآمد رو براش لحظه ای سپاسگزار نبودم،،اما الان چی شدم؟ تغییر شخصیتم تا کجا رفته الان پول و سقف بالاسر و سلامتی و خانواده و بقیه نعمت ها ک هزاران بار شاکرم، الان حتی برای یک مثال کوچیک ،ظرف میشورم، ناخوداگاه مرور میشه تو ذهنم که بیا اتفاقات مثبت رو مرور کتیم در این لحظه و شکر کنیم و ببینیم اوضاع چقدر خوبه، الان این ریکا نعمته ،این دستکش ک دستمه و پوست دستم خشک میمونه، ظرف میشورم یعنی غذا داشتیم،نعمت داشتیم،ظرف زیاد شده (قبلا مرگ بود برام ظرف شستن مخصوصا اگر زیاد بوذ) الان دیدگاهم اینه یعتی یک خانواده ای داریم ،درکنار همیم، یعنی من دستای سالمی دارم ،میدونی الان چتدهزار نفر تو دنیا میخان جای تو باشن و ظرف بشورن،یعنی سالمم،نعمت دارم و غرق در شادی میشم و حس خوب که اصن قلبم از جاش کنده میشه از خوشی،،مثلا تمیزکاری خونه قبلا زجر بود،الان دارم تمیز میکنم میگم ببین یعنی خونه ای هست که داری تمیزش میکنی حالا نتایج هم میاد در قالب سلامتی، پول، هی بهتر شدن خونه، نتایج ،هدایت ها، کشف ترمزام برای مهاجرت، و نتیجه ی بزرگترش احساس خوبیه ک دلرم اونم با یک چیز ساده، این حد از تغییر شخصیت چقدر نتیجه ی بزرگی هست

    از خونه که هی سپاسگزارتر میشدم و نکات مثبت و لذتش و چندماه بعد خونمون عوض میشذ و میرفتیم خونه ی بهتر،،منی که قبل از مهاجرت خونه ی خودمون بود و اصن کوچ کشی و صاحبخانه و این مسایل سرکار نداشتیم،اینجا اوایل شرایط سختی بود و خونه مشترک ولی تمرکز به شدت روی خوبی های همسایه و نکات مثبتش با اینکه نکات منفی زیاد بود، ولی تمروز میکزدمو و حس خوب و سپاسگزاری، هی خونه عوض میشد و بهتر و بهتر

    این تغییر شخصیت چقدر نتیجه ی بزرگیه

    همینکه جرات اینو داشته باشم و بیام از مسیر هدفی ک دارم بنویسم تغییره، قبلا میگفت ننویس،اگر به خواسته ت نرسیدی چی

    من که قبل از این سفر غرق در شرک بودم، و تمام امیدم ب آدما بود، و خوشبت شدن و بدبختت شدنم رو در کمک یا عدم کمک اونا میدیدم،، حتی برای یک کار کوچیک دنبال آشنا،پارتی بودم، برای خوب شدن حالم دنبال خواهرمو و پارتنر عاطفی بودم ، روزی رو تو مشتری ها میدیدم، مهاجرتمو تو کمک یک سری افراد میدیدم، فرکانس شرک ،فرکانس بدبختیه، خوردم چک و لگداشو،تنها شدم،دیدم جز افکارم و خدا کسی نمیتونه کمک کنه

    کار کردم ، ماه ها، تو شرایط عملیش قرار گرفتم لحظاتی اومد که انتخاب داشتم بین شرک و توحید،اوایل انتخابم شرک بودم، تا کم کم هی بهتر شدم، و هی آرام آزام به سمت توحید حرکت کردم، چون دیدم موقعیت هایی رسیدم که قبلا منو از پا مینداخت به جایی رسیذه بوذ که با توکل به خدا و یاد خدا چ آرام بوذم، تو شرایط چلنجیگ هم حتی انتخابم رفت رو توحید، حتی چلنجیگ ترین موقعیت ک چندوقت پیش طیق قانون جدید این کشور ما دیکه نمیتونستیم بمونیم،یا باید میرفتیم یا دپورت، ک برای یکسری افراد هم اتفاق افتاد، من با کنترل ذهن و کار کردن روی توحید دیکه دست بع عمل شرک آلودی نزدم، از کسی کمک نخاستم ، ابن باور ک خدا میشنوه میبینه کافیه، بقیه قدرتی ندارن رو تو اون شرایط چلنجیگ اجرا کردم و انصافا خدا هم یا عزت تمام نجات داد

    این شخصیت توحیدی و در مسیر توحید چ نتبجه ی بزرگی هست

    قبلا من درآمد داشتم میتونستم دوره های استاد رو بخرم ولی دوره ها بحث پول نیست،بحث مداره، وقتی من شروغ کردم متعهدانه کار کردن با فابل های رایگان با اینکه درآمدی هم نداشتم، در مدار دوره ها قرار گرفتمو و خواهرم دوره ها رو خرید و به منم داد، الان دوره ی کشف قوانین، احساس لیاقت، عزت نفس، راهتمای عملی رویاها،تا قدم سوم دوازده قدم،شیوه ی حل مسایل، کتاب چگونه فکر خذا را بخونیم قانون سلامتی رو دارم این چع نتیجه ی بزرگیه،چه مدار آگاهیی خوبیه

    تو روابط با خانواده م چقدر بهتر شدم، چقدر واکنشم کمتر شدع، آرامشم بیشتر شده، درکم بیشتر شده، پاشنه ی آشیلم نصبحت و انتقادم از دیگران بود ، چقدر کم شده ، چقدر احترام متقابل بیشتز شده، دیگه نمیخام تغییرشون بدم، آرام شدم، تمزکزم رفته روی خودم ک اینم یک مسیر تکاملی رو رفتم اوایل خسته کرده بودمشون از بس میگفتم

    اینا چ نتایج بزرگین

    درباره ی مهاجرت دومم، ترمزامو فهمیدم،دارم کار میکنم، حسم به نتبجه عوض شده، باور پذیرتر شده، از استیصال به آرامش رسیدم درباره ی مهاجرت، انقدر نشانه میبینم هر روز از در و دیوار، از آدما میشنوم،میبینم اطرافم،تو انترنت میبینم، در مدار آدمایی قرار گرفتم که هی دارن مهاجرت میکنن، نشون میده کم مونده، فاصله فرکانسیم کم شده، در مسیر درستم

    بیماری خود ایمنی پوستی که سالها داشتم ونه تشخیص میشد چیه،نه درمان، با برخوردن ب یک تضاد و تسلیم شدن ذر مدار قانون سلامتی قرار گرفتمو و توی 28 روز خوب شد، خود این نتیجع ای هست که اصلا فکر تمیکردم بگیرم ب این آسونی و سرعت

    از لحاظ مالی هر روز بهتر شدم، قدرت خرید بیشتر ، خدمات رفاعی بالاتر هر زوز نسبت به روز اولی ک اومدیم، و این نتیجه چقدر لذت بخشه

    با دوره ی احساس لیاقت میتونم در اکثر موارد نجواهامو تشخیص بدم، این چع نتیجه ی بزرگی هست، چه دستاورد بزرگی هست

    یکی از چیزایی که حالمو بدمیکرد و نمفهمیدم که همون مقایسع بود رو با دوره ی احساس لیاقت فهمیدم و این چقدر منو جلو انداخت از لحاظ احساسی، تونستم فضای مجازی رو کلا بذارم کنار با این منطق مقایسه

    قایم به ذات شدم، خودم میتونم به خودم امید بدم انگیزه بدم، حالمو خوب کنم، تنهایی مو پر کنم، این چه نتیجه ی بزرگی هست

    من با جلسه ی 9 و 10 راهنمای عملی دستیابی به رویاها خدای واقعی رو شناختم،عملکرد خدا رو، رابطه م با خدا که رابطه ی فرکانسیه نه کلامی، یادگرفتم چطور با این خدا ارتباط برقرار کنم و ازش نتیجه بگیرم، این چ نتیجه ی بزرگیه، آدما نسل در نسل میان و میمیرن و خدای واقعی رو نمیشناسن و تا آخر عمر برده ی مذهب میمونن و درگمراهی

    من مفهوم درست هدایت رو یادگرفتم که خدا من رو به مسیر درست هدایت نمیکنه،بلکه به کانون توجه م هدایت میکنه، این باعث میشه از گمراهیی دربیام که فارغ از اینکه من چ افکلری دارم، خدا منو به راه درست میبره،این باعث میشع رو خودم کار کنم، یکی از چیزایی ک باعث میشد من کار نکنم رو خودم این توهم بود که برداشت نادرست از مهربانی و فضل خدا،که خدا کارها رو انجام میده، خدا کی مهربانه کی فضلش رو نشون میده، زمانی ک من باورای درست دارم ،افکلر و احساس خوبی دارم درمسیر توحیدم

    در مسیر درک و خوندن قرآن قرار گرفتم، قبلا قرآن خوندن برام یکی از سحتترین و زجرآورترین کارای دنیا بود، الان برام یکی از آرامش بخشترین قسمت های زندگیمه

    این چه درک و نتیجه ی بزرگیه

    و خیلی نتیجه ی دیگه ک زیاده، چرا اینا رو نوشتم تا یادم یاشه، اینا رو هم یادم نبود

    از اونجایی که اول کمنت گفتم که استاد میگن که هر نتیجه رو بنویسین و تا سوختتون بشه برای حرکت در ادامه ی مسیر و من اینکار رو نکرده بودم، و فقط تمام موفقیت و نتیجه رو در این میدیدم که مهاجرت دومم نشده هنوز

    چند روز پیش نجواها منو گیر انداختن و قویتراز من شدن، و هر کاری کرذم نتونستم از پسشون، یک روز نتونستم از پسش بربیام، برام عجیب بود چون حتی تو چندتا موقیعت چلنجینگ به این حد نشده بودم، که نقدر برم پایین و ناامید بش

    تازه فهمیدم ،ناامیدی بردترین لول هست، وقتی خشم داری،دلهره استرس، ناراحتی حداقل بهتره چون یک خواسته ای هست ک داری براش تلاش میکنی امید و انگیزه ای هست

    روز دوم پا شدم دبدم خوب نمیشم، چنان ناامید و بی انگیزه شده بودم که حتی توان فزیکی نداشتم کارای روزمره مو انجام بدم، دعام فرق کرده بود، ازخدا نمیخاستم منو هدایت کنه به مهاجرت، میگفتم خدابا کمکم کن انگیزه و امید داشته باشم برای زنذگی بتونم سرپا وایسم،خلاصه نتونستم چنان پایین رفتم از لحاظ فرکانسی که عجیب بود تا دو روز پیشش در بهترین حالت بودم، چنان پایین که گفتم باشع من این خواسته رو داشتم نشد، نتونستم برسم بهش، من تسلیم شدم، ول کردم،اولین بار بود که طی این مدت تسلیم شده بودم، نرسیدن به خواسته م رو پذیرفته بودم،با اینکه شرایط بدتری رو هم داشتم، الان به ظاهر اتفاق جدیدی تضاد جدیذی هم نبود که اینطوری شدم، برام عجیب بود

    نجواهای ذهنی شروع شدن،، شروع کردن به تخریب بیشتر بعد از تسلیم شدنم و ول کردن هدفم و جمله ای گفت که زد وسط قلبم بقول استاد هات باتون، گفت تو یک آدم بی عرضه ای که هیچکاری برای هدفت نکردی

    اینو که گفت داغ کرذم،انگار دو نفر بوذیم داشتیم صحبت میکردیم، گفتم باشه من تسلیم شدم دیگع به هدفم نمیرسم،ولی به من بی عرضه نگو، نگو هیچکاری نکردم

    فقط برای اینکه تو کل کل به ذهنم بگم من چیکارا کردم تو ابن دوسال و اینکه درسته نرسیدم ولی نگو کاری نکردی،حتی زمانی که آموزه های استاد و جدی دنبال نمیکردم و تو مسیر غلط بودم،تمام اون کارایی رو ک اون زمان فکر میکردم درسته رو انجام دادم، اصن همون تعهد و پافشاری باعث شد که جهان این استمرارمو ببینه و هدایت کنه به مسیر درست ، یک دفتر برداشتم شروع کردم به نوشتن تمام کارا و دستاوردها ، هی نوشتم، شد چندبرابر نوشته های بالا،خیلیاشو ننوشتم اینجا

    دیدم چقدر تلاش کردم، چقدر نتبجه گرفتم ،دیدم جاهایی کارایی کردم که فقط بقول استاد یک درصد جامعه میتونن انجام بدن

    دیدم کم کم دارم آروم میشم،قلبم سبک میشه، حالم بهتر میشه،

    رسیدم به مداری کع تونستم از آگاهی های جلسه دوم احساس لیاقت استفاده کنم، انقذر پایین رفته بود تو دو روز ک در مدار استفاده از از این آگاهی ها هم نبودم

    شروع کردم مهرباننه صحبت کردن با خودم ،بدون فشار، بدون استرس، گفتم باشه اصن بیخیال این خواسته شدیم دیگه فشار نیار ب خودت ولی هاجر تو این کارا رو کردی،

    هی گفتم ، هی حالم بهتر شد،هی کم کم رفت به سمت حمایت،عشق،پذیرش خودم، اولین بار بود که چندساعت متوالی بدون استرس برا خودم وقت گذاشته بودم، از صبح شروع کردم تا بعداظر که ب آرامش رسیدم

    اصن تو ذهنم بازی عوض شد، از یک آدم بی عرضه ی بازنذه تو ذهنم تبدیل شده بودم به یک قهرمان دوست داشتنی و موفق و با عزت و ارزشمند

    رفتم پیاده روی و خرید برای خودم،مهمون کرذن خودم

    فهمیدم چقدر نتیجه گرفتمو و موفق بودم ، سوختم شد برای ادامه دادن با امید بیشتر،با انگیزه ی بیشتز،با ایمان بیشتر

    تلزه فهمیدم حکمت چی بوده که استاد میکن کوچترین نتایجتون رو بزرگ کنید، ی جا کم میارین، خسته میشین، به پوچی میرسین اکر فک کنید هیچ دستاوردی نداشتین تا الان

    استاد این نوشتن دستاوردام منو نجات داد تو اون لحظه ای که کم آورده بودمو و توان نداشتم برای ادامه، سوخت دوباره م شد،هم نپاشیدمو تسلیم نشدم و ادامه دادم و هم به یکی از خواسته هام در روابط رسیدم،خواسته ای که سالها داشتم

    من همیشه دوست داشتم تو روابط یک پارتنر عاطفی داشته باشم که چنین مواقعی بیاد منو دقیق درک کنه، حالمو خوب کنه،نازمو بکشه،ساعت ها با من حرف بزنه،صبر کنه،صبوری و عشق ب خرج بده تا حالم خوب یشه، منو ببره بیرون،خرید کنه

    اما تو روابطم این اتفاق نمیفتاد هیچوقت، وقتی هم ک به زور خودم درخواست میکردم، خیلی سطحی و زورکی بود و اون حرف دلمو نمیزدن و اون حس خوب دریافت نمیکردم،بازم دعوا و گله و توقع بیشتر میشد و حسم بذتر هم میشد نسبت به قبلش

    ولی الان اون آدمو پیدا کرد، خودم بودم، اینهمه وقت الکی بیرون از خودم میگشتم، خلا داشتم، از دل یک تضاد به چه خواسته ای رسیده بودم،برای اولین بار چندساعت با عشق برای خودم وقت گذاشته بودم،و خودمو نجات داده بودم. غرق شادی عشق آرامش و سپاسگزاری و امید ایمان و انگیزه شدمو برگشتم خونه و با ایمان و قدرت دارم ادامه میدم

    این فایل دوم احساس لیاقت اصن شاه کلیدی هست برای کنترل ذهن مخصوصا در مواقع چلنجیجگ

    استاد سپاسگزارم ازتون برای آموزش های بینظیرتون

    بهترینها رو براتون میخام با عشق بهترین استاد دنیا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      صدیقه شکیبا گفته:
      مدت عضویت: 557 روز

      سلام هاجرجان.اولا بهت تبریک میگم بابت اینهمه آگاهی و پیشرفتی که داشتی و بازم تبریک میگم برای این کامنت بینظیری که نوشتی.مثل یک کتاب آموزنده بود برام.و دقیقا به نکاتی اشاره کردی که مشکل منم هست و میتونم با استفاده از تجربیات تو منم این مشکلاتمو حل کنم.مخصوصا ناامید شدن و به مدار پایین رفتن.سست شدن و ناامیدشدن و سختی تو انجام کارهای روزانه.خیلی نکات جالبی داره حرفات.برای من که پرازنکته و حرفه.مثل یه جلسه کلاس آموزشی میمونه.ولی یه جای حرفات واقعا برام جالب بود و خیلی شگفت زده شدم از ادامه حرفات.

      اونجا که گفتی همیشه دنیال یکی بودی که تو مواقع سختی کنارت باشه و بهت دلداری بده،نازتو بکشه،برات حرفای قشنگ بزنه،تورو امیدواربکنه،توروخرید ببره،خلاصه اینقدر کنارت باشه برات وقت بزاره تا تو حالت خوب بشه

      و من گفتم چه جالب این خواسته منم هست و وقتی گفتی اون یه نفرو پیدا کردم بیشتر کنجکاو شدم بدونم چه جوری پیداش کردی و کی بوده و خیلی مشتاقانه ادامه کامنتتو خوندم و وقتی جوابتو خوندم که نوشته بودی اون یه نفر خودمم یهو خشکم زد.چند لحظه فکر کردم و دیدم چه جالب،واقعا هم همینطوره.و چقدر بهت تبریک گفتم برای این درک بالات.

      کی میتونه برای خودش مهربونتر از خودش باشه؟کی میتونه ناز خودشو بیشتر از خودش بخره؟

      واقعا بهت تبریک میگم هاجرجان برای این درک بالات.و ممنونم که به منم یاد دادی که منتظر کسی بیرون از خودم برای بلند شدن نباشم.خودم باید دست خودمو بگیرم و بلندم کنم و به نظر من این خود درونی من همون خداییه که همیشه با ماست و مارو بیشتر از هرکسی حتی خودمون دوست داره.

      موفق باشی هاجر عزیز.امیدوارم مدارهای بالاتری رو تجربه کنی و بهشون برسی.امیدوارم به تمام خواسته های دلت برسی.هرکجا هستی موفق وشاد و سربلند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        هاجر صالحی گفته:
        مدت عضویت: 1656 روز

        سلام صدیقه جان

        سپاسگزارم عزیزم از محبتت

        این تیکه ی کمنتت اصن خشکم زد چه دیدگاه قشنگی، مرسی ک نوشتی و ب منم یاد دادی

        به نظر من این خود درونی من همون خداییه که همیشه با ماست و مارو بیشتر از هرکسی حتی خودمون دوست داره.

        این دیدگاه بینظیره سپاسگزارم ازت

        بهترین ها رو برات میخام عزبزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          صدیقه شکیبا گفته:
          مدت عضویت: 557 روز

          منم ممنونم بابت آگاهیهایی که دادی و چقد خوشحال شدم که کامنت منم یه چیزی به دانسته های تو افزوده.و چه گروه و سایت خوبی که از هر کلام همدیگه چیز جدیدی کشف میکنیم برای آگاهی بیشترمون.و چقدر خوشحالم که خدا منو به این سایت هدایت کرده.بدون اغراق میگم هروقت حالم بد میشه میام فایلهای استاد رو گوش میدم وقتی کار میکنم و یا وقتی نشسته باشم کامنت میخونم و خیلی عجیبه که خیلی زود حالم دگرگون میشه و سرحال میشم.هزاران بار شکر به خاطر وجود این سایت و شما دوستان عزیز.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: