https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/01/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-01-25 09:25:522024-06-18 06:23:43سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 238
195نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام ودرود فراوان به استاد گرانقدرم ومریم عزیزم ودوستان ارزشمندم
ابتدا بنر فایل که دیدم گفتم خدای من این فایل قراره چه شگفتی هایی به همراه داشته باشد
درابتدا آن طاووس زیبا و تمیزی فضا نظرم را جلب کرد چقدر این حیوانات احساس امنیت میکنند که آزادانه برا خودشون در حال گردش هستند چیزی که در ظاهر زیبای طاووس نظرم را جلب کرد که رنگ آبی براق گردنش با خال های بالش شبیه به هم بودند که این رنگ به سمت پشتش هارمونی قشنگی با ترکیب رنگ سبز بوجود آورده بود وزیر گردن وشکمش تیره تر بود ودم وبالش ترکیبی از رنگهای سبز ،زرد قهوه ای داشت که زیبایی چشم نوازی داشت از ظاهرش مشخص بود که باید طاووس نر باشد وآن باغچه ودرختچه های گل وچمن وآن تابلو خوشرنگ با نوشته :
EVERGLADES HOLI DAy PARK
خیلی آدم را سرزوق وشوق میآورد ویه انرژی خاصی داشت
وبعد از آنکه از پله ها بالا رفتیم وجود آن طاووس ماده که جثه کوچکتر ورنگ متفاوت تری داشت گردن سبز رنگ وپشت وبالهاش قهوه ای وخاکستری بود همیشه تفاوت بین جفت نر وماده حیوانات برام شگفت انگیز بود وهر موقعه مستندی نگاه میکردم که می دیدم جفت نر خیلی زیبایی های خاص ومهارتهای خارقالعاده ای داره تا از این طریق توجه جفت ماده را به خودش جلب کند حکمت ودرایت خداوند را ستایش میکردم وبه خودم میگفتم تنها قدرتی که لایق ستایش هست خداوند هست . طبیعت وزیبایی های آن همه نشانه های محکمی از وجود خداوند مدبر وقدرتمند است
چقدر این مردم ستودنی وتحسین بر انگیزند این مردم آموخته اند، زندگی یعنی لذت بردن وشاد بودن ، زندگی یعنی بودن در لحظه وهمین ویژگی سبب شده با خود در صلح باشند وبا آرامش وصلح از ملل مختلف با عقاید ومذاهب وفرهنگهای متفاوت باهر نوع پوششی در کمال احترام وآرامش در کنار هم زندگی را زندگی کنند
چقدر این فضا شاد و متفاوت هست سایه بانهای نارنجی رنگهماهنگ وهم رنگ سطلهای زباله ونکته ای که قابل ذکر است تعداد زیاد سطل زباله است در یک مسیر کوتاه واین نشون میده این مردم بطور قطع معنی آیه النظافت من الایمان را درک کرده اند که اینقدر به نظافت محیط زندگی خود اهمیت می دهند
چقدر قابل تحسین وستودنی هستند که چنین مکان بی نظیری را با امکانات کافی در کنار فضایی سبز در زیر آسمانی متفاوت وهوای فوق العاده برای لذت بردن افراد فراهم کرده اند وبرام آن کشتی با پره های بادی خیلی جالب بود که دیدم با چرخش پره ها ش کار میکند
وآن مکانی که آقای خوش ذوق باهیجان وپر انرژی اطلاعاتی را در خصوص ویژگیهای رفتاری. الیگیتور به باز دیدکنندگان ارائه داد چقدر این مرد تحسین برانگیز وستودنی است چه اعتماد به نفس وشجاعتی داشت هرچند طبق گفته ایشون این حیوانات با اینکه ظاهر نازیبا وترسناکی دارند حیواناتی فوق العاده خجالتی وبی آزاری هستند واقعا شجاعت وجسارت میخواست که تا این حد به این حیوانات نزدیک شد وچقدر عالی با این حیوانات ارتباط گرفته بود که حتی برای هر کدام آهنگ جداگانه پخش میکرد وبعد بعنوان جایزه به آنها یه تیکه غذا می داد وکنارشون می خوابید وبوسشان میکرد وآن لحظه ای که الیگیتور را راهنمایی میکرد که بره کنار آن یکی باتمام تلاشی که کرد الیگیتور کار خودش رو کرد ورفت یه کناری آرام گرفت خیلی خنده دار بود
واقعا فوق العاده وستودنی بود آن لحظه ای که الیگیتور داخل آن حوضچه را بغل گرفت وبیرون آورد وباهاش آن حرکات نمایشی را اجرا کرد ودر آخر هم با بوس کردنش از اون تشکر کرد
چه ترکیب رنگی زیبایی داشت این سالن ترکیب زیبای رنگ نارنجی وسبز باتصویری از دریای آبی وآسمانی که در خودش یه دنیا حرف داشت وپرندگانی که بر فراز دریا در حال پرواز بودند وچقدر مردم حاضر درآن مکان در حال لذت بردن وشادی بودند آن خانم با تاپ رنگی اش که پشت وروی بازو خود تتوهای زیبایی داشت کلافضای شاد ومنحصر بفردی بود
بعد هم که آن آقا طاووس زیبا رفته بود بالای نرده وخود نمایی میکرد وتوضیحات مفصل استاد جان در خصوص این مکان منحصر بفرد وزیبا اویل گرید نشنال پارک که یک محیط حفاظت شده وخیلی بزرگ هست وبه همین علت ساخت وساز کمتری در جنوب فلوریدا صورت میگیرد تا این مکان به همین صورت که هست سالیان سال باقی بماند چقدر نگهداری این مکان به همین صورت که هست براشون ارزشمند هست
چه لاک پشت های بزرگی داشت خدای من آن خرگوش تپلو چقدر بامزه در حال خوردن کاهو بود وآقا طاووس هم از فرصت استفاده کرد و ناخنکی به غذای لاک پشت ها زد وآن قفسی که یک مار عظیم الجثه با طرحی زیبا به رنگ عسلی وقهوه ای داشت فوق العاده بودوچقدر جالب فضای زندگی آنها را کاملا بصورت طبیعی طراحی کردند
وآن رودخانه زیبا که که تعداد زیادی از آن قایقهای بادی را در دل خود جای داده بود
چقدر این رودخانه زیبا بود سطح آن را کاهوی آبی پوشانده بود البته اگر اشتباه نکنم وچه گل زیبایی داشت بعضی از این بوته ها که گل زرد رنگ کوچولو شبیه غنچه گل رز که با جریان آب وباد در حرکت بودند وبرا من نشانه ای بود که فهیمه رها باش ولذت ببر خداوند خودش کارها رو انجام میده کافیه به او اعتماد وتوکل کنی چه آسمان زیبایی چه فضای مطبوعی وچه هوای دل انگیزی وصحبتهای استاد عزیزم که زینت بخش این فضا بود در خصوص الیگیتورها خیلی جالب بود که این حیوانات این توانایی را داشتند تا بعد از مدتی بر میگشتند به خانه ای که از آنجا آمدند الله اکبر از عظمت وقدرت خداوند
ووقتی استاد جان تو صحبتهاتون اشاره کردید به تهیه غذا از دم الیگیتور ها که فرمودید مزه مرغ میداد یادم آمد بار اولی که آبادان خرچنگ خوردم ودیدم برعکس ظاهرش چقدر خوشمزه هست
وچقدر این دشت زیبا بود وچه حس فوق العاده ای داشت رودخانه ای به عرض 100 مایل وطول 50 مایل چقدر بزرگ وشگفت انگیزبودوچه پارک بی نظیری بود وآن الیگیتور ها که لابه لای علفزارها در حال استراحت بودند چه کیفی میکردند
چه ایده عالی برای قایقها استفاده کردند
آسمان آبی با این حجم از ابرهای پفکی چقدر این فضا این دشت، این رودخانه را منحصربهفرد کرده بود وآن لحظه ای که قایق سرعت گرفت چه حس فوق العاده ای داشت قشنگ میشد این فضا ومطبوعی هوا را حس کرد
در پایان از استاد عزیزم سپاسگزارم بابت اطلاعات کاملی که از این قایقهای بادی ونحوه کار کردن آنها توضیح دادند وهمچنین از مریم عزیزم جهت آماده کردن این فایل پر از زیبایی وثروت وروابط عالی ونعمت وفراوانی
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
سلام خدای قشنگم، خدایا ازت به خاطر بینهایت آرامش و نعمت و ثروت و سلامتی و حال خوب شاکر و سپاسگزارم. خدایا تو ، ما بنده هاتو خیلی بیشتر از خودمون میشناسی، خودت ذهن ما رو منطقی طراحی کردی ما دوست داریم همه چیزو با عدد و رقم بسنجیم به هر چیزی نمره بدیم یا روش قیمت بذاریم؛ خدایا چشم سالم قیمتش چند؟! قلب سالم قیمتش چند؟! قدرت شنوایی قیمتش چند؟! ذهن و حافظه سالم قیمتش چند؟! جسم سالم قیمتش چند؟! «ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ ۖ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۚ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ» و من چقدر کم شکرگزاری کردم بر این کارگاه خلقتت؛ خدایا تو خلق کردی، تو روح و جان بخشیدی و من کفر ورزیدم و ناسپاسی کردم. خدایا من هیچ بودم و تو منو از هیچ خلق کردی که «لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا» و کرامت و فضیلت و رزق حلال بخشیدی و بر خیل عظیم مخلوقاتت فضیلتی بزرگ عطا کردی. «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» . خدایا میدونم دیر یا زود وقت برگشتن میشه و زمین زیر پام سقف اتاقم میشه، «مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَهً أُخْرَىٰ» ، خدایا کمک و هدایتم کن تا بتونم بندهای مفید و مولد باشم، «وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا»
خدایا بر نعمت سلامتی شکر ؛ بر نعمت زندگی شکر؛ بر نعمت زمان شکر ؛ بر نعمت علم و دانش و آگاهی شکر؛ بر نعمت ثروت و پول شکر؛ بر نعمت آرامش و آزادی و امنیت و حال خوب شکر…
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز استاد شایسته بزرگوار و همچنین همه دوستای نازنینم. اعتراف میکنم وقتی پوستر فایلو دیدم بیاختیار زدم زیر خنده هم به دلیل خوشحالی از اینکه یه فایل جدید داریم هم با خودم گفتم استاد عباس منش با تمساح شوخیش گرفته. آقاااااااا درسته پا جا پای سلیمان نبی گذاشتین ولی قرار نیست با تمساح و کروکودیل شوخی فیزیکی کنید. (ایموجی خنده؛ صرفاً جهت شوخی؛ فهمیدم تابلوی عکس یادگاریه)
استاد راستی روز مرد و روز پدر بر شما مبارک، استاد با اینکه اختلاف سنی چندانی با شما ندارم، اما واقعاً پدر معنوی همه ما هستین. روزتون مبارک استاد عزیزم، روزتون مبارک بزرگ مرد.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر به خاطر این سرزمین پر از نعمت و ثروت و مردمی فعال و سختگوش؛ چند وقت پیش یه دوست عزیزی یه کلیپ سیاسی برای من فرستاد با اینکه من موضوعات سیاسی رو دنبال نمیکنم ولی چون صحبتهای خانم مارگارت تاچر خدابیامرز بود نگاش کردم ببینم چی میگه ؛ (چون بنا به یک بکگراند ذهنی، این انسان برای من خیلی تحسین برانگیزه) خلاصهٔ صحبتهاش این بود که کشورهایی که منابع ثروت طبیعی دارند چون اکتفا میکنند به فروش منابع طبیعی ثروتشون اکثراً فقیر هستند. مثال روسیه و آنگولا و یه سری کشورهای آفریقایی رو میزنه (حتی مثال روسیه رو میزنه که طلا و الماس و نفت و گاز و پلاتینیوم رو داره، ولی بسیار فقیره) و و در ادامه مثال ژاپن، هنگ کنگ، تایوان و سوئیس رو میزنه که مردم بسیار فعال و کاری دارند و کشورهای ثروتمندی هستند؛ نمیخوام دیدگاههای سیاسی رو تایید یا تکذیب کنم یا اینکه بخوام فقر و ثروت رو ارتباط بدم به حکومتها و دولتها. (شاگرد استاد عباس منش باید بتونه همه چیز رو با عینک قانون ببینه) نکته ای که ذهن من رو خیلی درگیر خودش کرد این بود که مردم این سرزمینها با کار و تلاش به ثروت و موفقیت رسیدن و نه صرفاً با فروش منابع حیاتی و طبیعی شون؛ (در واقع این کشورها منابع طبیعی چندانی ندارند و فقط مردمان فعالی دارند) اگر بخوایم مثال رو یکم کوچکتر کنیم و از مقیاس سرزمینی به مقیاس انسانی وارد بشیم ، باید بگم که من کارگر یا کارمند وارد تجارت پول در ازای پول شدم که هیچ وقت من رو ثروتمند نمیکنه. ما ایرانیا میگیم وقت طلاست، مردم آمریکا میگن time is money . ما زمان ارزشمند رو میدیم و مقدار کمی پول دریافت میکنیم؛ یا به عبارت دیگه منابع حیاتی ارزشمندتر رو صرف میکنیم برای به دست آوردن پول و این هیچ وقت ما رو ثروتمند نمیکنه، درسته یک سری نیازهای اولیه ما رو برآورده میکنه ولی درآمد بسیار ناچیزیه، اما قرار نیست تا ابد تو این سیستم باقی بمونیم؛ ما روزگاری رفتیم کلاس اول ابتدایی اما آیا قراره تا ابد توی کلاس اول ابتدایی بمونیم؟!
چیزی که مردم آمریکا رو ثروتمند کرده دولت یا حکومت یا حتی قانون آمریکا نیست، کار و تلاش مردم آمریکاست، یادمه تو یکی از قسمتهای [فکر کنم] زندگی در بهشت بود که استاد یک برشی از خبر خرابیهای ناشی از یک طوفان بزرگ در جنوب فلوریدا رو به برامون گذاشته بود، درسته مردم بخاطر خرابیها ناراحت بودند ولی تقریباً گلایهای نمیکردن یا چشم امیدی به کسی نداشتند که کسی از بیرون بیاد نجاتشون بده؛ حکومت یا دولت یا شهردار یا فرماندار یا وزیر یا نماینده یا رئیس جمهور یا… یا… یا… در عوض همشون میگفتن ما از نو میسازیمش، ما کار میکنیم، تلاش میکنیم، همه چیزو درست میکنیم مثل روز اولش و بهتر از روز اولش، طرف بغض گلوشو گرفته بود ولی میگفت ما از نو میسازیمش. و در ادامه مدتی بعد استاد از همون منطقه فیلم گرفته بود و انگار نه انگار اونجا طوفان اومده بود، و مردم چه خونههای بسیار عالی ساخته بودند. نه ستاد بحرانی بود نه بودجه فدرالی بود، همه کار و تلاش و همت خود مردم بود. کار و تلاش ارزش خلق میکنه. همه این زیباییها و ثروتهایی که ما توی این فایلها میبینیم همش نتیجه کار و تلاش و فعالیت خود مردمه که منجر شده به خلق ثروت. اونی که میتونه چند صد تن فولاد رو تبدیل به یک کشتی مسافربری کنه تونسته ارزش خلق کنه،(قیمت تمام شده اون کشتی قطعاً خیلی بیشتر از چند صد تن فولاد میشه)؛ اوکی ما چند صد تن فولاد در اختیار نداریم که تبدیلش کنیم به کشتی. نگاه کنیم به اون شخصی که رفته یاد گرفته چطوری با حیوانات تعامل کنه و قوانین زندگی کروکودیلها و تمساحها را بدونه از حیوانات آزاد توی طبیعت داره ثروت خلق میکنه؛ آره وقتی که یک آدم شوخ طبع مربی تمساحها میشه نتیجهاش میشه همین استندآپ کمدی این انسان ارزشمند با تمساحها اجرا کرد. در تمام طول مدت اجرا مردم داشتن فقط به کارا و حرفای اون بنده خدا میخندیدن. خلق ثروت از چی از موجوداتی که ظاهراً مزاحم مردم شدن و توی طبیعت به مقدار فراوان پیدا میشن. یه پولی رو از مردم میگیرن بابت گرفتن و انتقال تمساحها و بیرون بردنشون از خونه مردم و یه پولی هم میگیرن بابت نگهداری و اجرای نمایش. خلق ثروت به همین سادگی با علم و دانش (و البته مقداری دل و جرات).
توی قسمت 111 سفرنامه اون انسان عزیزی که داشت قایق (با پره بادی) رو هدایت میکرد رسید به جایی که کلی کلاه از درخت آویزون بود و بعد به شوخی گفت: که اینم یک مدرک از کاری که تمساحها کردن (منظورش این بود که نفرات قبلی همه خورده شدن)
توی قسمت 111 قایقها این شکلی، سقف و سایبون نداشتند و کاملاً باز بودند و تک موتوره. توی این قسمت قایق سایبون داره برای مسافران تا امنیتشون بالاتر باشه و از طرفی آفتاب و صدا کمتر اذیتشون کنه و از طرفی دو موتوره شده که اگه حتی توی مسیر یکی از موتورها از کار بیفته موتور دوم بتونه اونها رو به مقصد برسونه.(خیلی کم پیش میاد هر دو موتور با هم از کار بیفته). قایقهایی که پروانه توی آب دارند اکثراً ممکنه پروانشون به شاخهها و علفها گیر کنه یا چون موجودات زنده توی آب هستند چرخش پروانه موجودات زنده را از بین میبره یا بهشون آسیب میزنه. چون این منطقه یک زیستگاه بسیار ارزشمند طبیعیه و از طرفی متعلق به موجودات زنده هم هست و عملاً ما انسانها داریم وارد قلمرو اونها میشیم پس اجازه نداریم به ساکنین اون قلمرو آسیب بزنیم. یکی دیگه از دلایل استفاده از قایق با پروانه بادی اینه که موجوداتی که توی آب هستند آسیب نبیینن، اگر پروانه یک قایق با یک کروکودیل برخورد کنه هم کروکودیل آسیب میبینه و هم پروانه. ولی خب این مسئله توی قایق بادی حل شده.(بحث تعمیر و نگهداری قایق و موتور و گیربکس و پروانه هم هست قایقهایی که موتور و گیربکس و پروانه توی آب دارند تعمیر و نگهداری بسیار سختتری دارند). تاریخ کامنتهای اول قسمت 111 متعلق به مهر ماه 1400. و الان 1402 هستیم طی دو سال انقدر بهسازی روی قایقها انجام شده و از طرفی قایقهای بزرگتر با ظرفیت بیشتر جایگزین شدند. این نشون میده که ثروت داره هر روز بیشتر و بیشتر میشه چون هر روز تعداد گردشگرها هم داره بیشتر و بیشتر میشه. پس نعمتها و ثروتها هر روز در حال گسترش هستند.
توی اون قسمت از سفرنامه که استاد داشت از توی تگزاس عبور میکرد یه جمله معروفی شعار تگزاس بود که نوشته بودند don’t mess with Texas توی تگزاس اشغال نریزید یا با تگزاس شوخی ناجور نکنید … فکر میکنم توی منطقه میامی ایریا و Everglades national Park باید بنویسن don’t mess with alligators، آقاااااااااااا سر به سر تمساحها نذارید. نکته خوبی یادمون دادی استاد که تمساحها باید توی آفتاب بخوابن تا دمای بدنشون به حدی برسه که سیستم گوارششون راه اندازی بشه. یاد ژنراتورهای توربین گازی و دیزلی افتادم که اول پیش گرم میشن و بعداً روشن میکنن و با دور پایین میذارن تا Warn up بشن و بعداً میبرن زیر بار. اگه یه زمانی تمساح و کروکودیل اومد توی خونتون بهشون بستنی بدین تا سیستم گوارششون شات دون بشه و بتونید شکارشون کنید (ایموجی خنده)
«عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم ؛ کاین بود سرنوشت ز دیوانِ قسمتم» «مِی خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار ؛ این موهبت رسید ز میراثِ فطرتم» «من کز وطن سفر نَگُزیدَم به عمرِ خویش ؛ در عشقِ دیدن تو هواخواهِ غربتم» «دورم به صورت از درِ دولتسرایِ تو ؛ لیکن به جان و دل ز مقیمانِ حضرتم»
سلام به شما حمید آقا، یا به عبارت دیگه Maverickدوم.
راجب سپاسگذاری گفتید که چقدر جالب بود برام، واقعیتش من خیلی تو این مورد سینوسیم، سپاسگذاری میکنم، اما ممکنه با بعضی از تضاد ها کلا فراموش کنم که سپاسگذاری واقعی یعنی چی و فقط چندتا جیز رو ممکنه لیست کنم توی دفترچه سپساگذاریم با کمترین احساس.
و اما اشاره کردید و من شاید کمتر توجه دارم اخیرا همین همه کاره بودن مردمه!
اینجا زیاد معنی نداره که بورس باشه، طلا باشه یا هرچیزی که تو ایران رایج بود. یکی از نکات خوب آمریکا اینه که قوانین و سیستم طوری تنظیم شده که افراد بتونن کارکنن اما کسی الله بختکی و بدن تلشا و روند ر طی کردن به ثروت نرسه!
البته ادعا ندارم همه اینجا ثروتمندن!!
انصافا استاددریچشون از دید مثبته، من خودم باید یادبگیرم که همچین دریچه ای رو آرام آرام ایجاد کنم.
چقدر دیدگاهتونو تحسین میکنم که درمورد مردم آمریکا دارید. من خودم شخصا اینجا زندگی میکنم و خب بعد گذشت چندماه یکم یادم میره که چه فرقی داره با کشورهای دیگه و یکم عادس ده، اما ممنونم از این یادآوری که توی کامنت به همه ما کرسدن.
کشور واقعا کشور فرصت هسات، کشور مهربانی هاست! پمکنه بعضی ها غر به عملکرد دولت و اقتصاد بزنن، اما خب بازم به نسبت کشور خودمون یا کلا ترکیه که من یه مدتی زندگی میکردم خیلی کمتره. خیلس افراد خونسرد ترین( به استثنا لس آنجلس که یکم شبیه تهرانن هرچند که اونجام زیبایی های و نکات مثبت خودشو داره)
اما درکل هرچقدر از فراوانی اینجا بگم کمه، از ماشنی هایی که هستن، از تفریحاتی که هست، از محصولات غذایی که بروی طبع های مختلف تولید شده. مثلا ماشین های اینجا حدود 200اسب بخار به بالان اکثریت و 3000سی سی جوجه ماشینه، درصکرتی که در ایران 2500سی سی سقفش بود.
اینجاب بنزین همیچن کم قیمتمنیست اما ماشین های قول هم کم نداره ، خلاصه که کشور فوق العاده ایه.
آزادی فراوونه تنوع فراوونه آدم درست درمون فراوونه، شهرهای با سلیقه های مختلف فراوونه که چیزهایی که طبع اون سلیقه باشه هم فراوونه!!
اطلاعات عمومیتون درمورد قایق هارو تحسین میکنم و واقعا علاقه به یایریتون تحسین برانگیزه.
سلام و درود فراوان جناب محمدی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند شما. و اینکه ببخشید با کلی تأخیر دارم جواب میدم.
از محبت و تحسین شما بسیار ممنون و سپاسگزارم و خدا رو شکر میکنم که لطف و رحمتش شامل حل من شد و چیزی رو بر قلبم جاری کرد که باعث حال خوب و مثبت دوستانم شد. الهی صد هزار مرتبه شکر.
از لطف شما بسیار ممنون و سپاسگزارم و الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
استاد امسال برای من عجیب سال سفر بود و کیفیت سفرهام هم به نسبت قبل خیلی خیلی بهتر بود
مطمئنا یکی از دلایلش همین دیدن سفرنامه بود
استاد ولی جالبه که این قسمت و قسمت قبلی من رو یاد سفری که اواخر آذرماه به بند انزلی و رشت زیبا داشتم می اندازه، قسمت قبل که دقیقا تجربیاتی که در آکواریوم انزلی داشتم رو برام تداعی میکرد و این قسمت هم گردشی که در تالاب انزلی با قایق موتوری داشتم رو، یعنی اینبار انگار جلوتر شبیه این سفر شما رو تجربه کرده بودم
استاد اون سفر رو من با جمعی از دوستان و به صورت دخترونه رفتیم، بچه ها می گفتند که با ماشین بیرون بریم و ماشین نبریم ولی من یه چندباری بهشون گفتم که مگه میشه شمال رفت و ماشین نبرد، اینطوری محدود میشیم و هر جایی نمی تونیم بریم ولی در نهایت تسلیم جمع شدم و از خدای خودم خواستم که خدایا من نمی دونم چطوری ولی تو لیدر این سفری و باید به من خیلی خوش بگذره و واقعا هم سفر خوبی بود
استاد یه روز رفتیم منطقه آزاد انزلی، هم برای خرید و هم دیدن آکواریوم، من به هوای اینکه توی محوطه سربسته هستیم نهایت یه بارونی سبک پوشیدم، توی مرکز خرید که بودیم چشمم به یه کت پشمی افتاد که خیلی قیمتش مناسب بود و خریدمش، و بقیه بچه ها هم اومدن و از اون مغازه خرید کردن، بعد از ناهار بچه ها گفتن که بریم یه سر لب دریا و هوا هم اون روز بارونی بود و نسبتا خنک، نزدیک دریا که شدیم باد شدیدی داشت میومد و من هم لباسم سبک بود، یهو یاد کت پشمی که خریده بودم افتادم و از کیسه های خریدم درش آوردم و پوشیدمش، یهویی یاد قراری که با خدا گذاشته بودم که اون لیدر سفرم باشه افتادم، و گفتم خداجونم یعنی در این حد لیدری که حتی جلوتر به من یادآوری کردی که این لباس رو بخرم که نکنه سردم بشه، یعنی اینقدر حواست به منه، اینقدر هوام رو داری، واقعا حس خوبی بود
وای چقدر فضایی خوبی را رفتید و لذت بردید و مکان های عالی را تماشا کردید
این طاوس ها چقدر خوشکل و جذاب بود
چقدر ریلکس و راحت داشتند اینجا ها گشت و گذار می کردند
آدمها از دیدن این طاوس ها چقدر لذت می بردند
و چقدر فضایی رویایی و لذت بخش بود اینجا و مردم به لطف خدا چقدر خوب دارند از زمان شان استفاده عالی می کند
و این کشتی سواری شما چقدر باحال و جالب بود
این کشتی های بادی چقدر جذاب بود
و چقدر فضاهای عالی فراوان است برای لذت بردن و حال کردن
و این دریاچه چقدر بزرگ است هم از نظر طول و هم از نظر عرض
و این پارک ملی چقدر بزرگ و باحال است
و چقدر فضاهای زیادی برای دیدن و تجربه کردن و لذت بردن فراوان است
و این جای که نمایش الیگیتور بود
من اول فکر کردم که اینها مجسمه الگیتور است
بعدا دیدم که این آقا چقدر خوب با اینها داشت بازی می کرد و حرف می زد
اول هراس داشتم که نکنند به این فرد صدمه ای برساند
بعدا دیدم که چقدر باحال دارد باهاش شوخی و بازی دارد می کنند
و چقدر خوب داشت طبق خواسته های خودش رفتار می کرد
و چون زبان انگلیسی را نمی دانم با خودم می گفتم کاش استاد در این مورد کمی برای ما تشریح کند که این آقا دارد چی کار می کند و چی جوری ابن حیوان را رام خودش ساخته و این جوری باهاش بازی می کند
و بعدا خلی خوب شد که استاد قشنگ و عالی در این مورد و مورد های دیگر توضیحات عالی و مفصل را برای مان بیان کرد و خلی خوشحال شدم و لذت بردم
و این جاها می بینم که انسان چی قدرت های دارد
درحالیکه شاید اینها خلی خطر ناک نباشد اما این جوری تحت کنترل در آوردن شأن هم خلی جذاب است
واقعا بشر توانای خلی خوب و بالای دارد
حیوانات وحشی را در حتی تحت اراده خودش در م می آورد
و به گفته استاد که باید قانونش را بلد باشی تا باهاش رفتار داشته باشی و بهت صدمه نرساند
در هر بخشی زندگی ما باید قانونش را بدانیم
و اگر قانون را خوب بلد شویم می توانیم خلی خوب و عالی به خواستههای مان برسیم و لذت هم ببریم
من از دیدن این فایل خلی لذت بردم و درس های خوبی برایم داشت
ممنون و متشکر شما استاد خوبم هستم بابت این فایل های عالی و جذاب که در اختیار مان قرار می دهید
خداوند را سپاسگذارم که مرا هدایت کردن به این مسیر خوب و رویایی
چقدر زیبایی چقدر فراوانی چقدر نعمت چقدر ثروت چقدر حال خوب در این قسمت و قسمت 237دریافت کردم خداروشکر میکنم به خاطر چشم های زیبام که بهم بخشیدی تا این همه زیبایی این همه قشنگی رو ببینم و لذت ببرم.
خدایا شکرت که داری هر لحظه هدایتم میکنی که به هرچیزی میتونم مسلط بشم میتونم به بدنم به اتفاقات دلخواهم زندگیم به حیوانات و هرچیزی که فکرش رو بکنم
مسلط بشم ……
خدایا ممنونم به خاطر این که داری بهم میگی
نترس باشم شجاع باشم و الگو هارو نشونم میدی مثل مریم جان که هر چیزی رو به راحتی داره تجربه میکنه
مثل این مردی که به راحتی به قانون مسلط شده به حیوانی.…..
خدایاممنونم به خاطر این که داری بهم یاد میدی عشق بورزم به هرچیزی که بهم به زودی برمیگرده این عشق و حال خوب ………
خدایا ازت ممنونم که داری بهم یاد میدی که اگر در مسیر درست باشم اگر متعهد باشم اگر به قانون به درستی عمل کنم ایده های پول ساز برای ذهنم میفرستی که به راحت ترین شکل پول بسازم …….
خدایا ازت ممنونم که داری بهم یاد میدی تمرکزم ،کانون توجهم رو بذارم روی زیبایی ها
که در مسیر زیبایی های بیشتر قرار بگیرم..
خدایا ممنونم که داری بهم یاد میدی عاشق باشم عاشق تو عاشق خودم عاشق پریا در هر شرایطی با خودم در صلح باشم که هدایت بشم به رابطه عالی ،رابطه آیی پر از حال خوب پر از هیجان و…..
خدایا ایمانم رو هر لحظه بیشتر کن
خدایا من رو در مسیر درست قرار بده تا بنده ی خوب تو باشم.
من هنوز فرصت نکردم که قسمت جدید سریال روببینم وازشدت هیجان آمدم هول هولکی چندسطری نوشتم .
خدایاشکرت که تونستم براساس اموزه های استادنازنین ،صحه صدر وصبر برتضادی که بیش ازیکماه باان دست به گریبان بودم پیروزشوم وبرنجواهای ذهن غلبه کنم
وامروز که مصادف بود باتولد حضرت علی علیه سلام، امیرالمونین ،شاه شاهان ،مردمردان و روز مرد وروز پدر
باداماد گلم که دامادنیست برای خودش پسری است برای من، سوتفاهم پیش امده باکمترین تنش برطرف شد وهمه چی به روال سابق برگشت و ان صمیمت قبلی برروابط ما حاکم شد( مسبوق به سابقه که ماجرایش رادرکامنتهای قبلی به تفسیر توضیح داده بودم)
خدایاشکرت که امروز سناریوی زندگی ام را همانطور که دوست داشتم نوشتم و شرایط واتفاقات همانطور که میخواستم برایم رقم خورد
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
دراینجا برخود واجب میدانم زادروز تولد حضرت علی علیه سلام ، روز مرد وروز پدر رابه استادنازنین وهمه پدران ومردان نازنین و دوستان عزیزم درسایت الهی عباسمنش تبریک وتهنیت عرض میکنم امیدوارم که به یاری خداوند ازپیروان راستین حضرت علی علیه سلام باشیم ودرزندگیمون حضرت علی علیه سلام رابه عنوان یک الگوی مناسب قراردهیم
سلام بر استاد عباسمنش گرامی و سرکار خانم شایسته عزیز و همه همسفریهای دوستداشتنی
به پارک تعطیلات اورگلیدز خوش آمدید
همین ابتدای فایل یکی از باشکوهترین و زیباترین مخلوقات خداوند خودنمایی میکرد یک طاووس بسیار زیبا و خوشرنگ و جالب اینکه چقدر در این تصاویری که از سریال سفر به دور آمریکا دیدهام حیوانات با انسانها در صلح هستند انگار فرکانس دوستی و مهربانی مردم را با خودشان دریافت میکنند و بدون هیچگونه ترس و نگرانی از اذیت شدن توسط آدمها به زندگی در کنار آنها میپردازند
این انسان عجب موجود خارقالعادهای است یک حیوان را که در طبیعت به شکل خیلی ماهرانهای شکار میکند و در فیلمهای حیاتوحش شکار کردن آنها را در آب وقتی حیوانات دیگر مشغول آبخوردن هستند به نمایش میگذارند، آنوقت انسان این حیوان به این ذات و طبیعت را رام خودش کرده و بقول قرآن به تسخیر خود درآورده
چقدر این مربی تمساحها فرد جسور و نترسی بود من که از دیدن کارهای او هم به وحشت افتادم دیگر چه برسه به اینکه بخواهم از نزدیک به آنها دست بزنم
البته با توضیحاتی که استاد در ادامه دادند مشخص شد اینها از خانواده کروکودیلها نیستند ولی بازهم این دلیل نمیشه که بشه راحت به آنها نزدیک بشم و نوازششان کنم
و واقعا این خیر و برکت و فراوانی این کشور ثروتمند و سرشار از نعمت را تحسین میکنم و این حد از احترام به طبیعت گذاشتن را
اینکه قوانین عالی و ثابتی دارند برای حفظ منابع طبیعی و نشنال پارکها به شکلی که تا ابد مطمئن هستند این محلهای محافظت شده بدون دخالت انسان باقی میمانند
و توضیحات استاد برروی این صحنهها، زیبایی آنها را دوچندان کرده بود
سپاسگزارم از شما که چقدر بادقت از تمامی جزئیات مطلع شده و آنها را دراختیار ما نیز میگذارید
نکته مثبت اول طاووس بسیار زیبا با پرهای رنگی رنگی و مدل راه رفتن جالبش
نکته مثبت دوم امنیت و آرامش و صلحی که برقرار هست و نه تنها آدمها بلکه حیوانات هم دارن با آرامش تو این مکان بهشتی زندگی میکنن و فرهنگ عالی این مردم که انقدر با حیوانات دوست هستن
نکته مثبت سوم آزادی ای که در کشور آمریکا هست و همه دارن در کمال آٰرامش و احترام کنار هم دیگه زندگی میکنن خوب و راحت
نکته مثبت چهارم شجاعت و جسارت و توانمندی این دوست عزیزمون که با این علیگیتور ها داره تعامل نزدیک انجام میده تحسین برانگیز هست
نکته مثبت پنجم رودخانه زیبا و پر آب و بزرگ اورگرید که واقعا شبیه مرداب هست و انواع گیاهان داخلش رشد کرده، گیاهانی که داخل آب رشد کردن و بدون خاک دارن در محیط همیشه خیس و پر آب به زندگی خودشون ادامه میدن
نکته مثبت ششم چیزهای جدید در مورد حیوانات در این قسمت یاد گرفتم مثل اینکه علیگیتورها باید داخل آفتاب خودشون رو قرار بدن تا دمای بدنشون انقدر زیاد بشه که سیستم هضم غذاشون راه بیفته و کار کنه
نکته مثبت هفتم هوای معتدل و گرم فلوریدا که جون میده در این فصل زمستون در این شرایط قرار بگیری و از این هوای بهاری لذت ببری
نکته مثبت هشتم قایق هایی که با باد کار میکنن و مخصوص مناطق کم عمق هستن که تضاد گیر کردن موتور به کف رودخانه و گیاهان رو حل کرده اند
تا خدا [با این پیروزی آشکار] آنچه را در گذشته پیش آمده و آینده پیش خواهد آمد از میان بردارد، و نعمتش را بر تو کامل کند، و به راهی راست راهنمایی ات نماید؛
وَیَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا ﴿٣﴾
و خدا تو را به نصرتی توانمندانه و شکست ناپذیر یاری دهد.
اوست که آرامش را در دل های مؤمنان نازل کرد، تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید. و سپاهیان آسمان و زمین فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.
تا مردان و زنان مؤمن را در بهشت هایی درآورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است در حالی که در آن جاودانه اند، و گناهانشان را از آنان محو کند، و این [سرانجام نیک] نزد خدا کامیابی بزرگ است.
سلام به استادعباسمنش عزیزم،سلام به استاد شایسته جانم و به تموم رفیق های غار حرای من…
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی قششنگتون
آقا حااالتون چطوووره؟احوالتون چطوره؟
آخیشش چقدر دلم تنگ شده بود ….خدایا شکرت …
دو تا قسمت جا موندم ازین سفر توحیدی…اماااا امروز دیگه به شیطان گفتم اگر فکر کردی که فکر میکنی،فکر نکنننن که سعععععععخت در اشتباهی!
خدا به من وعده داده تو هییچ تسلطی بر من نخواهی داشت،نجواهای تو قدر وز وز پشه هم نمیتونه آزار ایجاد کنه …که اگر میتونست من دوسال این حجم از تعهد و ایمان رو نمیزاشتم وسط!
هرچقدر نگاه میکنم به خودم،میبینم من هییچ وقت تو هیییچ موردی انقدر اراده به خرج ندادم
تا دی ماه 1400!
وقتی صدای استاد عباسمنش رو شنیدم که داشت با استاد عرشیانفر صحبت میکرد!
من انگار صدای الله رو شنیدم!گفتم تمومه!همینه!همینه و دیگر هیچ!
اینجا،این سایت،این مسیر،این آموزش ها همون چیزیه که من رو به سعادت دنیا و آخرتم میرسونه!
من قدم به قدم به آموزش های استاد بدون هیچ پیش داوری گوش دادم وسعی کردم بهش عمل کنم!
من آموزش های استاد رو وحی منزل میدونستم!
استاد تو دوازده قدم میگه:
بچه ها من از شما نمیخوایم دستتون رو بکنید تو آتیش و تصور کنید که نمیسوزه،نههه!شما از روز اول که قانون رو متوجه شدیدو سعی کردید بهش عمل کنید،نتایج رو توی زندگیتون دیدید!ازهمون نتایج استفاده کنید برای ادامه ی مسیر!برای خلق خواسته های بزرگ
ابراهیمم همینجوری ایمانش زیاد شد قربونت برم،ابراهیم بچه رو ول کرد توی صحرای بی آب و علف….گفت خدایا تو اینا رو حفظ کن…برگشت دید از زیر پای بچه چشمه درومده…مردم دوربرشون جمع شدند…شهر شده اونجا اصلا!خب چقدر ایمانش به خدا بیشتر شد؟؟؟
منطقی ایمانتون رو زیاد کنید،از نتایجتون پله بسازید برای خواسته های بزرگتر
والله هرچقدر کنکاش میکنم توی سی ویک سال زندگیم،هیچ مسئله،هیچ راه و روش،هیچی نبوده من انقدر روش تعهد گذاشته باشم…من از روز اول،صدای خدارو از گلوی استاد شنیدم…و از نتایجی که گرفتم هی پله ساختم برای درخواست های بیشتر …
یک جمله ای رو خانم اندیشه افشین توی کامنتش نوشته بود که
چقدر خوبه از همون روز اول،حرف های ساده ی استادرو باور کنیم
آره!سخته!
سخته توی جامعه ای که همه میگن باید بکشی تا کشته نشی،بجنگی تا حقت رو بگیری!
شما آرامش داشته باشی و بگی نههه!من به خدا توکل میکنم،خدا خودش درست میکنه!
شما بگی نه!جهان اینجوری کار نمیکنه،بی در و پیکر نیست،دری به تخته نخورده!
قانون داره جهان! من از قانون استفاده میکنم و زندگیم رو خلق میکنم …
استاد تو جلسه 2 قدم 10 میگه:
بچه ها الان زندگی من،باید یک سری درس هارو به شما بده،که چه جوریه؟؟این دنیا هرجوری میچرخه،هرجوری اتفاق میفته،عباسمنش زندگیش اصلا هر روز بهتر و بهتر میشه!چه جوریه؟
این صحبت استاد مال دوران پندمیک کروناست!در حالیکه هنوز به روش قانون سلامتی زندگی نمیکرد!
یعنی توی اون شرایط همه چیز باز برای استاد عالی بود …
حالا الان که ما داریم زندگی استاد رو میبینیم به حقانیت اون حرف ها بیشتر پی میبریم…
این همه اتفاق توی جهان افتاد …اونیکه زندگیش از قبل هم بهتر شده کیه؟
استاد عباسمنش عزیزم!
استاد تو همون فایل ادامه میده:
چه جوریه این جهان هرجوری میگرده،اوضاع برای یک عده ای خوب پیش میره!درصدشون خیلی کمه ولی هستند!من از همون اول دوست داشتم جزو اون عده ی کمی باشم که آقا این جهان هرجوری میچرخه،تهش به نفع ایناست!
بعد فهمیدم که آقا!
کلید در کنترل ذهنه
کلید در واکنش نشان ندادن به اتفاقاته
کلید در خلق کردن اتفاقاته
کلید در اینکه آقا؛فارغ ازینکه چه اتفاقاتی در زندگیت میفته،از زاویه ای به اون اتفاق نگاه کنی که احساس خوبی بهت بده!که بتونی بخاطرش سپاسگزار باشی،که حالت خوب باشه
کلید اینه!تمرین ستاره ی قطبی داره این کار رو انجام میده!
فکرکنید!اگر شما آگاهانه تمرکزتون رو روی زیبایی ها بزارید،هدایت میشوید به ایده های خوب،به موقعیت های خوب،به آدم های خوب،هدایت میشوید
اینکاریه که خداوند انجام میده
اصلا نگران نباشید که آقا اگر من الان کانون توجهم رو کنترل کنم،چه جوری میخواد زندگی من بهتر بشه؟از چه طریقی؟از چه راهی؟
به این قسمتش کاری نداشته باشید!
این کاری که خداوند انجام میده!بدون شک انجام میدهد!
اصلا طبیعت خداوند اینکه،که هدایت میکنه مارو!
ولی به چه مسیری هدایت میکنه؟
به مسیری که ما داریم بهش توجه میکنیم
هدایت ….هدایت…هدایت…
چقدر این واژه در عین پیچیدگی ساده ست،در عین سنگینی شیرینه!
من الان میفهمم استاد دقیقا داره از چه چیزی صحبت میکنه!
دوساله فارغ ازینکه بقیه توی زندگیشون چه اتفاقاتی رو تجربه کردند،زندگی من از هر نظر بهتر و بهتر شده!
هرجای این درو ودیوار غار حرا میگردم چه توی کامنت هام،چه داستان هدایتم…
زمستون پارسال با چنان اشتیاقی از تغییرات مثبت زندگیم نوشتم که انگار بهتر ازین وجود نداشته!
ولی الان که یک سال دیگه گذشته میفهمم بابا اون موقع که اصلا انقدر اتفاقات خوب رخ نداده بود،الان چقدر همه چیز عالیتر شده،چقدر قشنگتر شده…
تو همین دوسالی که زندگی اطرافیانم هیچ تغییری نکرده و خیلی هاشونم بیماری و مشکلاتشون بیشتر شده
من سلامت تر شدم،پولدار تر شدم،عاشق تر شدم،با اعتماد به نفس تر شدم
والله هییییچ ربطی به سعیده ی یک سال پیش ندارم!
نه شرایط مالیم،نه محل زندگیم،نه محل کارم،نه شرایط جسمیم!
از همه مهمممتر!
ایمانم به خدا،توحید عملیم،اعتمادم به جریان هدایت…
خداتومن تغییر کرده رو به مثبت …
آره !آره استاد راست میگفت!استاد به حق میگفت!
دوستانی که تو دوازده قدم هستید،ازتون میخوام آگاهانه انتخاب کنید زیبایی هارو،آگاهانه انتخاب کنید توجه به قشنگی ها ونعمت هارو،و بزارید که خداوند شمارو هدایت کنه به نعمت های بیشتر…
و بعد ببینید که زندگی سرشار از زیباییه،فارغ ازینکه بقیه چه جوری دارند زندگی میکنند،فارغ ازینکه دنیا چه جوریه برای یک عده ای!که عده شونم زیاده!برای نود درصد آدم ها اوضاع چه جوری داره میگذره!فارغ از این!
دنیا برای تو عالی پیش خواهد رفت،چون تو داری یک جور دیگه ای عمل میکنی،چون تو داری متفاوت از بقیه فکر میکنی،به همین دلیل متفاوت از بقیه نتیجه میگیری
خدا به قلب من گواهه که من همون وقتی هم که هیچ نتیجه ی ملموسی توی زندگیم نداشتم،صداقت کلام استاد،من رو وادار به کرنش میکرد که سعیده تو باید باور کنی و باید عمل کنی،شک نکن که نتیجه ها بزودی میرسه…
پارسال که خدا بهم گفت بچه هاتو بفرست گرگان،درحالیکه من هیچی از قدم بعدی نمیدونستم،گفتم استاد گفته به جریان هدایت اعتماد کنید،و عمل کنید برید تو دل ترس هاتون!
من ننشستم به کل مسیر فکر کنم که اگر بفرستشمون،تکلیف خودم چی میشه؟تکلیف زندگیم چی میشه؟گفتم اگر خدا گفته باید انجامش بدم و فارغ از نگاه مردم عادی،مطمئن باشم همه چیز برای من عالی پیش میره …
مادر موسی اگر میخواست فکر کنه چه جوری این بچه میخواد ازین دریای خروشان و موج هاش نجات پیدا کنه،هرگز به الهامش عمل نمیکرد!ولی وقتی خدا میگه بندازش توی آب…این کارو میکنه!
جریان هدایت همیشه منطقی نیست،بر متر و معیار قوانین جامعه نیست!
اما تو باید اعتماد کنی!تو باید خودتو بسپاری به جریان …
واقعا من فقط یک قدم برداشتم و سعی کردم توی مسیر ذهنم رو کنترل کنم؛تمرکزم روبزارم روی آموزش ها و البته زیبایی های زندگیم …
خدا هزارتا قدم برداشت،خودش منو گذاشت روی دوشش و آوردتم اینجا …
تا قبل ازینکه بیام گرگان،فکر میکردم این فقط یک ماموریت شیش ماهه برون سازمانیه!
ولی نههه!اینجوری نبود!
این یک ماموریت ساده و یک مهاجرت صغری نبود!
برای من یک ماموریت الهی در پیش بود!
برای اجرای توحید در عمل!برای اجرای توکل!برای رشد شخصیت و اعتماد به نفسم!
خداوند گواهه بر من،من هیییچ ربطی به سعیده ی قبل از آذر ماه ندارم!
وقتی رئیس بیمارستان سابقم توی نامه م نوشت:
بدینوسیله پایان کار خانم سعیده شهریاری، 30/8/1402 اعلام میگردد
اون یک پایان کار ساده نبود!
اون شروع عشق بازی جدید خداوند بود!
بچه ها یک توصیه از خواهر کوچیکترتون!
من اگر ده تا فایل استاد رو بخوام گلچین کنم برای تموم زندگیم فقط به اونا گوش بدم!
قطعا و حتما یکی ازون ده تا جلسه 4،قدم پنجه
دلیل ایمان،توکل،تسلیم نشدن،ادامه دادن،اجرای الخیر فی ما وقع در عمل،استمرار در مسیر،ناامید نشدن،گیو آپ نکردن
برای من همه ش خلاصه میشه در آموزش های استاد توی این جلسه!
آگاهی هایی که قشنگ میتونه مسیرتون رو رگلاژ کنه،این جلسه،گیم چنجره!
انگار وقتی داری جونت رو از دست میدی،یک دستی از غیب بهتون 5 تا جون اضافه میده برای ادامه ی مسیر…
بزارید به صورت پرکتیکال زندگی خودم رو با این جلسه تطبیق بدم:
استاد میگه،شما یک سری درخواست ها به خدا میدی و فکر میکنی مسیر رسیدن به خواسته هاتم میدونی،ولی همیشه اونجوری که تو فکر میکنی پیش نمیره،طبق نقشه ی تو پیش نمیره،مثلا شما درخواست یک رابطه ی عاطفی فوق العاده داری،بعد همون رابطه ای هم که داری میترکه،درخواست ثروت میکنی از خداوند،بعد از شغلت اخراجت میکنند!
اینجا یک سری از بچه ها میگن چرا قانون برای ما جواب نداد؟ یا میگن چرا برای ما برعکس جواب داد همه چی!
و ناامید میشند و دیگه مسیر رو ادامه نمیدن!
ولی نمیدونند شما یکسری درخواست دادی به خداوند،و این مسیر رسیدن به خواسته هاته!
تنها کاری که باید بکنی اینکه تسلیم باشی و بزاری خدا کارهارو انجام بده!
استاد میگه:
توکل یعنی این!ایمان به خدا یعنی این! نه اینکه یک تسبیح دستمون بگیریم هی بسم الله بسم الله ذکر بگیم…
توکل اینجا خودش رو نشون میده،که تو تسلیم پلن خدا باشی و بگی من درخواست دادم به خدا و حتما این مسیر رسیدن به خواسته هامه!
ما باید اعتماد کنیم به جریان!ما آگاهیمون اندازه ی نوک دماغمونم نیست!اون داره کیهان رو مدیریت میکنه!
اون میدونه بهترین روش رسیدن به خواسته ت چیه….
برگردم به خودم و شرایط کاریم!
از سال 94 تا 1400 که من با استاد آشنا بشم،من بدترین کشیک ها رو داشتم،با بدترین سرپرستارها کار کردم،بدترین اعزام هارو رفتم ،بدترین همراه مریض ها به تورم خوردندو ……الی ماشالله ….
به محض آشنایی من با قانون …اوضاع کم کم عوض شد …نرم و آروم…
یک جوری که اولش نمیفهمیدم اصلا …
تا به خودم اومدم دیدم اومدم تو بهترین بخش بیمارستان
با بهترین سرپرستار
استیبل ترین کشیک ها رو داشتم!
اعزام که بهم نمیخورد که هیچ،خدا خودش اعزام ها رو از سر من رفع میکرد!
به طرز عجیبی مریض ها توی شیفت من هیچ کاری نداشتند….
تا اینکه کار به جایی رسید که من دیگه انگار شیفت نمیرفتم،میرفتم مهمونی!
کل شیفت یا داشتم آهنگ گوش میکردم،قرآن میخوندم،ته باغ بیمارستان گردش میکردم….
کامنت میخوندم،کامنت مینوشتم …و عملا مشغول کارهای مورد علاقه م بود تا شیفت تموم بشه برم خونه ….
خب چه اتفاقی افتاد…؟
به محض شروع ماموریت من،ورق کلا برگشت!
شیفت های وحشتناک شلوغ،زیاد و پشت سرهم
اونم تو بیمارستانی که هیچ ربطی به 8 سال کار من تو بخش ویژه نداشت!
یعنی عملا توی این فشار کاری،من داشتم از صفر همه چیز رو یاد میگرفتم،با همکار هایی که خیلی ربطی به شخصیت من نداشتند!
این فشار کاری و ذهنی،قطعا میتونست هر آدمی رو از پا دربیاره!
کما اینکه من هم ی وقتایی کم آوردم و گفتم ادامه نمیدم!
ولی یک چیزی منو سرپا نگه داشت!
اونم آموزش های جلسه 4 قدم پنج بود!
اگر مدت هاست حالت خوبه،اگر آرامش داری؛داری روی خودت کار میکنی
و یک اتفاقی افتاد که برخلاف خواسته هاته
این همون چیزی که قراره تورو به خواسته ت برسونه!
و اینجوری هربار زمین خوردم دوباره پاشدم،توکلم رو حفظ کردم و گفتم خدایا من ایمان دارم به قوانین جهانت!
من مطمئنم این جهان قانون داره،من مطمئنم این پلن تو برای رسیدن من به خواسته هامه!
امکان نداره اون کشیک های استیبل ختم بشه به اینجا!
من شک ندارم این مسیری که من باید طی کنم و ازین امتحان سر بلند بیرون بیام!
الان تو ماه سوم این ماموریتم،علاوه براینکه به تسلط کاری رسیدم،توحید عملی رو اینجاهم اجرا کردم،خدا رو هدنرس و مترون خودم قرار دادم و معجزه هاش رو نوش جان کردم ….
دارم کم کم به راه حل مسئله میرسم،دارم خیر ماجرا رو پیدا میکنم به لطف الله …
من کشتی نوحم رو ساختم…طوفان اومد و خدا منو با کشتیم نجات داد…
اگر در آسمان و زمین، جز «اللّه» خدایان دیگری بود، فاسد میشدند! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها میکنند!
عجیب این آیه سنگینه…هرکسی به اندازه ی مدارش میتونه قدرت خداوند رو ازین آیه دریافت کنه …
قدرتی که نودونه درصد آدم های جامعه ازش اطلاعی ندارند…
قدرتی که کوه ها از گرفتنش سرباز زدند…
وانسان قبولش کرد….
دعا میکنم برای خودم …وبرای همه ی اونایی که قدم در راه توحید گذاشتن،قدر الله رو اونطور که شایسته ش هست بشناسیم و خالق زندگیمون باشیم …و سعادت دنیا و آخرت رو برای خودم بخریم…
خداروصدهزار مرتبه شکر برای یک بار دیگه سعادت هم صحبتی با بندگان شایسته خداوند…
الهی که حال دلتون در همین لحظه عالیِ عالیِ عالی باشه و غرق عشق و آغوش بی انتهای خداوند….
سلام و درود فراوان به سعیده نورانی پروردگار ، انسان موحد و عملگرا. بینهایت تحسینت میکنم و از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات و حال و احساس مثبت و عالی رو برات میخوام.
چقدر جالب که در مورد قدم پنجم نوشته بودی چون طی دو سه روز گذشته من هم جلسات قدم پنج رو داشتم گوش میدادم تا امشب رسیدم به جلسه تمرکز بر نکات مثبت قدم پنج دقیقه 36 اونجا که استاد استراحت میکنه و خانم شایسته رانندگی میکنه. متن کامنت شما کمک کرد فایلهایی که طی این 2-3 روز دیدم توی ذهنم موندگار تر بشه. ازت خیلی ممنون و سپاسگزارم.
یکی از ویژگیهای مثبت شما که توی کامنتتون هست و باعث میشه همیشه تاپ امتیازات باشین این فرکانس مثبت کامنتای شماست و عملگرایی توحیدی تون. یعنی همیشه میشه آرامش شما رو در مسیر حرکت تون دید. و از طرفی عملگرا بودن تون، یعنی اگه یه چیزی رو از آموزشهای استاد برامون میگید کاریه که واقعاً خودتون انجامش دادین، و به نتیجه رسوندین. ازتون ممنونم . ترکیب تجربیات شما با آیه های قرآن بسیار بسیار جذاب و لذت بخشه.
وقتی هدایت خواستم برای نوشتن کامنت هدایت شدم به آیه 58 سوره بقره ، نمیدونم آیا قبلاً این آیه رو برات توی کامنت نوشته بودم یا نه.
خداوند چندان ماموریت پیچیده ای از ما نمیخواد. فقط طلب آمرزش و مغفرت برای گذشته اشتباه مون، شکرگزاری و جایگزینی باورهای توحیدی بجای باورهای غلط گذشته ؛ باورهای غلطی که باعث میشه آدم رو از مسیر توحید و هدایت رب العالمین دور کنه. و خداوند همواره ایمان و عمل نیکوکاران رو پاسخ میده.
ممنونم از کامنتهای فوق العاده ای که مینویسی و مارو هم از این آگاهیهای ناب و ارزشمندی که خدا بهت میده بهره مند میکنی من همه کامنتهات رو میخونم و یکی از دلایلی که میام سراغ کامنتها به خاطر کامنتهای زیبای شماست چون این همه قدرت و توانایی و استقامتی که در تو میبینم به وجد میام و از نحوه برخوردت با سختی ها و مشکلات درس میگیرم و به من هم جانی دوباره تزریق میکنی واقعا بهت تبریک میگم و ازت سپاسگزارم
فقط یک موضوعی که توجه من رو جلب کرد و احساسم بهم گفت کامنت بنویسم اینه که یه جا گفتی که من چند بار به انتهای خط رسیدم و دیگه داشتم ناامید میشدم و میخواستم برگردم حالا من در جواب این صحبتت خواستم بگم برگردی کجا بری؟ مگه دیگه برگشت توی اون زندگی جهنمی گذشته برای ما امکان پذیره؟
ما وارد مسیری شدیم که تمام پلهای پشت سرمون رو داریم یکی یکی خراب میکنیم و جلو میریم مگه دیگه راه برگشتی برای ما باقی مونده؟
همه اون چیزهایی که قبلا برای ما لذت بخش بود رو خدا با آگاهیهایی که از ماهیت اونها بهمون داد تبدیلشون کرد به جهنم مثلا الان آیا ما دیگه میتونیم بریم قاطی رفیقهای گذشته مون و بشینیم با اونها مردم رو مسخره کنیم و هِرهِر بخندیم و غیبت کنیم و لذت ببریم؟
توی این مسیری که اومدیم حتی چک و لگدهای خداوند هم برای ما لذت بخش تر از رفتن توی اون مسیر قبلیه چون حداقل توی این مسیر اگر دائم به در و دیوار هم بخوریم باز با امید و ایمانی که توی دلمون هست میتونیم حالمون رو خوب نگه داریم اون مسیر قبلی که دیگه امید و ایمانی هم برامون بافی نمیمونه و این آرامش و حال خوبمون رو هم از دست میدیم
به هر حال خواستم بگم ادامه بده خواهر خوب و مهربانم که سختی ها هستن که ظرف وجود ما رو بزرگ میکنن و قرار نیست توی این مسیر به جایی برسیم که سختی ها تموم بشه قراره ما اونقدر بزرگ بشیم و ظرف وجودمون بزرگ بشه که سختی هارو کوچیک ببینیم تا وقتی سختی توی زندگی ما وجود داره که برامون خیلی بزرگه دلیلش بزرگی اون سختی نیست دلیلش کوچیکی ظرف وجود ماست ولی با این تفاوت که اون سختی قدرت بزرگتر شدن نداره ولی ظرف وجود ما این قدرت رو داره و ما فقط میتونیم روی چیزی که اختیارش دست خودمونه تسلط داشته باشیم و اون هم فقط ظرف وجود ماست
امیدوارم که هممون روزبروز ظرف وجودمون بزرگتر بشه و به مرحله ای برسیم که بزرگترین سختیهای دنیا رو به اندازه سر سوزن کوچیک و ناچیز ببینیم درست مثل حضرت ابراهیم که حتی سوختن توی آتیش رو هم عددی حساب نکرد و از آتیش هم لذت میبرد
همه اون چیزهایی که قبلا برای ما لذت بخش بود رو خدا با آگاهیهایی که از ماهیت اونها بهمون داد تبدیلشون کرد به جهنم مثلا الان آیا ما دیگه میتونیم بریم قاطی رفیقهای گذشته مون و بشینیم با اونها مردم رو مسخره کنیم و هِرهِر بخندیم و غیبت کنیم و لذت ببریم؟
واقعا چه جهاد اکبری ما با کمک خدا توی وجودمون به راه انداختیم که بقول شما اون لذت ها گذشته،دیگه برای ما کوچکترین اهمیتی که نداره هیچ بلکه دیگه اعراض هم می کنیم و دوست نداریم توی جمعی که از این صحبت ها و قضاوت ها و مسخره کردن دیگران هست هم بنشینیم و این تنها بودن رو با بودن در کنار دوستان هم مدار و هم فرکانس و یاد گرفتن آگاهی های جدید جایگزین کرده ایم،چقدر این راه بااینکه به قول شما چکد ولگد هم داره ولی برای بزرگتر شدن ظرفیت وجودیمون لازم و ارزشمنده که نه تنها پاپس نمیکشیم بلکه دوست داریم روز به روز بیشتر توی این آگاهی ها غرق بشیم و فکر نمیکنم کسی که عضو این سایت هست بخواد و بتونه رفتار و منش قدیمی رو ادامه بده و خدا داره با این تمرینات و این آگاهی ها این نترسیدن ها!قدم های ما رو محکمتر میکنه تا ایمانمون بیشتر بشه و ظرفمون بزرگتر تا جزوء پرهیزگارانی که در قرآن وعده داده بشیم.
سلام و درود به دوست عزیزم من سعیده زیبا و دوستداشتنی
سعیده جان دیشب ایمیل پیام شما روی صفحه گوشیم اومد…
بخدا تو مدارم نبود بخاطر همین برام باز نشد!
و امروز بعد از رونمایی قرآنم .هدایت شدم که کامنت شما را باز کنم…
وای خدای من چقدر همزمانیها را خداوند انجام میده…
سوره انبیا از ایه 82به بعد..
چقدر زیبا بود چقدر این کنترلذهن با قانون تکامل میشه متفاوت بهش نگاه کرد…
و دقیق شدن به قانون الهی…
همون ادامه دادن در مسیر زیبابیین شدن..در نگاه در تفکر و در عملگرایی……
منم یادم به روزهای قبلم افتاد که از کجا به کجا رسیدم…
و موقعهایی یکم شرایطم بهم میریزه.. همون لحظه تلاش میکنم که نفسم تکون نخوره..خیلی سعی میکنم..
ولی من باید همیشه فروتن در برابر خدادند باشم..و خدادندمو از روی بیم و امید بخوانم..
و بدونم این تسلیم بودن…مهم ترین بازی منه در قوانین الهی.و بزارم خداوند کارهامو انجام بده..
اگه هر هر اتفاقی در مسیر بیفته برای رسیدن به خاستهامه…و من باید درست و دقیق عمل کنم…
و این ایه 82به بعد انبیا با صحبت شما امروز برام هم فرکانس بود…و من درک کردم ان اعتماد رو بیشتر در درونم بسازم…و خودمو توی کشتی نوح ببینم…بدونم در نهایت خداوند بهترین منزلگاه رو قرار داده…
فقط از سر سپردگی من میگذره..انشالله بتونم قانون الهی رو بیشتر درک و عمل کنم…
و در اینراه عاشقی برای همیشه ادامه بدم..
و اون نکته مهمی که ،نگارش کردین.از قدم دوره بینظیرتون..
ایمان و توکل،تسلیم نشدن،ادامه دادن،اجرای الخیر فی ما وقع در عمل،استمرار در مسیر ،ناامید نشدن،گیو اپ نشدن..
تشکر از شما دوست عزیزم…
صاحب ماهی را ،هنگامی که خشمگین رفت ،و گمان کرد که ما هرگز بر او تنگ نخواهیم گرفت..(موضوع قانون رو خیلی دقیق داره خدادند میگه)…قانون هر لحظه عمل میکنه..شکیبایان همون منظورش افرادی که مدام احساس خوب دارن..
پس در تاریکی ها ندا دادکه:معبودی جز تو نیست تو منزهی،همانا من از ستمکاران بر خود هستم.
پس دعایش را مستجاب کردیم و از اندوه نجاتش دادیم،و مومنان را این گونه نجات می دهیم.
و خداوند دقیق اینجا داره از خودش میگه!
بی تردید این دین و راه و روش شما.دین و راه روسی واحد و یگانه است،و من پروردگار شمایم ،پس مرا بپرستید
بازم تشکر از شما سعیده عزیز.انشالله همیشه سالم و تندرست و خوش و عاقبت به خیر باشید!
هیچ چیز مانند عاقبت بخیری نیست..عاقبت به خیری که نوح را همراه با مسافران مومنش نجات داد..و بسمت منزلگاهی پر خیر و فراوان هدایت نمود….
سلام دوست عزیزم ممنون از کامنت زیبای شما، وقتی کامنتت رو خواندم متوجه شدم دقیقا من هم با عمل به قانون یواش یواش زندگیم بهتر و بهتر شده ولی اونقدر آروم و طبیعی این اتفاق می افته یادمون میره که این به خاطر عمل به قانون و کنترل ذهن است، دم شما گرم ، بسیار زیبا و انگیزه بخش بود صبح ساعت 5 صبح بیدار شدم هدایت شدم اولین کار برم کامنت بخونم که کلی انرژی گرفتم از کامنت زیبای شما
چقدر من جنس کامنت هات رو دوست دارم چقدر این آگاهی ها رو درست درک کردی چقدر درست منقلشون میکنی چقدر زیبا توحید و توکل را اجرا میکنی خدا همیشه پاداش میده به صبر و ایمانت.
از خدای مهربون هدایتگرمون هر روز پرواز در آسمان یکتاپرستی رو برات آرزو دارم
« قطعا آنچه در آسمانها و زمین است متعلّق به خدا است. او آگاه است از آنچه شما بر آن هستید و آگاه است از آن روزی که انسانها در آن به سوی او بازمیگردند، و ایشان را از اعمالی که انجام دادهاند آگاه میسازد و خداوند از هر چیزی آگاه است»
سوره نور -64
اسم این داستان :علی گیتور :)
این حیوان به ظاهر ترسناک ولی کمرو و خجالتی
واقعااا که خداوند همه چیزو همه چیزو رام و مسخر ما کرده هااا
این که اون اقا چی میگفت به اون الیگیتور خجالتی ما رو من نمیدونم نمیفهمیدم معنی حرفاشو
ولی اینجا نشون میداد که اقاهه چه بدون استرس اینکارو انجام میداد
شاید نه نه
حتما روز اول پراز استرس بوده
ولی تداوم کارش
به قول استاد تکامل توی این مسیر
باعث شده که این اقا اینقدر راحت و بدون استرس این شوخی هارو با حیوانی به این ترسناکی انجام بده
یاد فیلم بروس قادر مطلق افتادم
با بازی جیم کری و مورگان فریمن
مورگان فریمن نقش خدا رو بازی میکنه و برای یک هفته به جیم کری میگه تو خدا باش
چون جیم کری بخاطر مشکلاتی که داره به خدا میگه من اگر خدا بودم بهتر بودم
و فیلمش جوریه که نشون میده هییییچکس نمیتونه قدرت خدارو نادیده بگیره و در اخر هم جیم کری جمله فوق العاده ای میکه که خدایا تو فقط لایق پرستیدنی
ی جمله قشنگ دیگه اش اینه که مورگان فریمن میگه خودت معجزه شو تا معجزه برات رخ بده
ولی من بااینجاش کار دارم که
خدا (مورگان فریمن ) به جیم کری میگه:من تورو خلقت کردم من میدونم چی خلق کردم تو مردمو میخندونی و همین کافیه
اون موقع جیم کری به خدا میگه چقدر لاف میزنی
و خدا میخنده و میگه ببین تو حتی منم میخندونی
میخوام اینو بگم اگر هر کسی سر جای درستش باشه،مثل این اقا که علاقشو فهمیده،استعداد و تواناییشم دارن،چون بنظر چیزهای خنده داری هم میگفت و با الیگیتور شوخی میکرد
کی فکر میکنه با شوخی بااین حیوان ترسناک ولی خجالتی بشه شو اجرا کرد و ثروت کسب کرد.
بریم سراغ منظره جذاب این قسمت
اون برکه که البته رودخانه جاری هست
واون نیلوفرهای روی اب
واقعاااا ترکیب فوق العاده ایه
فرض کن روی ابی
دور تا دورت اون نیلوفرهای روی اب هستن
اسمون پر از ابر
ی تصویر زیبا توی این قاب دیده میشه
البته چون من از الیگیتورم میترسم اونارو تو این تصویر جا ندادم
و چقدر انسان میتونه پیشرفت کنه،از هوش سرشارش استفاده کنه،هی از تضادها استفاده کنه و الان قایقی رو بسازه که اون تضاد گیر کردن توی نی های توی اب و نیلوفر توی پره هارو رفع کنه و براحتی توی آب حرکت کنه
اینجاست که باید بگیم
تضادها نفرین خداوند نیستن
اونها اومدن تا مارو رشد بدن
تضادها دوست ما هستن
باعث پیشرفت ما میشن
استاد ی چیز باحال گفتین در مورد جذب غذا توی دمای 85 درجه
خدایا چقدرررر تفاوت توی موجودات مختلف وجود داره
الله اکبر ازین همه تفاوت و تنوع
مثلا مرغ سنگدون داره
پرنده ها کلا سنگدون دارن
ولی این حیوون بزرگ و ترسناک سنگدون نداره ولی باید تو دمای 85 درجه بره تا غذا جذب کنه
دمای بدن انسانها بشه 40 خطرناکه وحشتناک
و نکته اول فیلم رو یادم رفت
اون دوتا طاووس زیبا
البته استاد من ی جا خوندم که اون طاووس هایی که پر زیبا دارن نر هستن و اونایی که زیبا نیست پرهاشون ماده
توی شیرهاهم شیر نر یال داره و جذابتر از ماده اس
کلا توی حیوانات نرها زیباتر از ماده ها هستن که بتونن دل ماده هارو بلکه بدست بیارن:)
ی دست مرتب برای ماده ها
خخخ
استاد عزیزم ازینکه توی این مسافرت مارو هم همسفر خودتون کردین سپاسگزارم
به نام آنکه هستی نام ازو یافت
فلک جنبش، زمین آرام ازو یافت
خدایی کافرینش در سجودش
گواهی مطلق آمد بر وجودش
سلام ودرود فراوان به استاد گرانقدرم ومریم عزیزم ودوستان ارزشمندم
ابتدا بنر فایل که دیدم گفتم خدای من این فایل قراره چه شگفتی هایی به همراه داشته باشد
درابتدا آن طاووس زیبا و تمیزی فضا نظرم را جلب کرد چقدر این حیوانات احساس امنیت میکنند که آزادانه برا خودشون در حال گردش هستند چیزی که در ظاهر زیبای طاووس نظرم را جلب کرد که رنگ آبی براق گردنش با خال های بالش شبیه به هم بودند که این رنگ به سمت پشتش هارمونی قشنگی با ترکیب رنگ سبز بوجود آورده بود وزیر گردن وشکمش تیره تر بود ودم وبالش ترکیبی از رنگهای سبز ،زرد قهوه ای داشت که زیبایی چشم نوازی داشت از ظاهرش مشخص بود که باید طاووس نر باشد وآن باغچه ودرختچه های گل وچمن وآن تابلو خوشرنگ با نوشته :
EVERGLADES HOLI DAy PARK
خیلی آدم را سرزوق وشوق میآورد ویه انرژی خاصی داشت
وبعد از آنکه از پله ها بالا رفتیم وجود آن طاووس ماده که جثه کوچکتر ورنگ متفاوت تری داشت گردن سبز رنگ وپشت وبالهاش قهوه ای وخاکستری بود همیشه تفاوت بین جفت نر وماده حیوانات برام شگفت انگیز بود وهر موقعه مستندی نگاه میکردم که می دیدم جفت نر خیلی زیبایی های خاص ومهارتهای خارقالعاده ای داره تا از این طریق توجه جفت ماده را به خودش جلب کند حکمت ودرایت خداوند را ستایش میکردم وبه خودم میگفتم تنها قدرتی که لایق ستایش هست خداوند هست . طبیعت وزیبایی های آن همه نشانه های محکمی از وجود خداوند مدبر وقدرتمند است
چقدر این مردم ستودنی وتحسین بر انگیزند این مردم آموخته اند، زندگی یعنی لذت بردن وشاد بودن ، زندگی یعنی بودن در لحظه وهمین ویژگی سبب شده با خود در صلح باشند وبا آرامش وصلح از ملل مختلف با عقاید ومذاهب وفرهنگهای متفاوت باهر نوع پوششی در کمال احترام وآرامش در کنار هم زندگی را زندگی کنند
چقدر این فضا شاد و متفاوت هست سایه بانهای نارنجی رنگهماهنگ وهم رنگ سطلهای زباله ونکته ای که قابل ذکر است تعداد زیاد سطل زباله است در یک مسیر کوتاه واین نشون میده این مردم بطور قطع معنی آیه النظافت من الایمان را درک کرده اند که اینقدر به نظافت محیط زندگی خود اهمیت می دهند
چقدر قابل تحسین وستودنی هستند که چنین مکان بی نظیری را با امکانات کافی در کنار فضایی سبز در زیر آسمانی متفاوت وهوای فوق العاده برای لذت بردن افراد فراهم کرده اند وبرام آن کشتی با پره های بادی خیلی جالب بود که دیدم با چرخش پره ها ش کار میکند
وآن مکانی که آقای خوش ذوق باهیجان وپر انرژی اطلاعاتی را در خصوص ویژگیهای رفتاری. الیگیتور به باز دیدکنندگان ارائه داد چقدر این مرد تحسین برانگیز وستودنی است چه اعتماد به نفس وشجاعتی داشت هرچند طبق گفته ایشون این حیوانات با اینکه ظاهر نازیبا وترسناکی دارند حیواناتی فوق العاده خجالتی وبی آزاری هستند واقعا شجاعت وجسارت میخواست که تا این حد به این حیوانات نزدیک شد وچقدر عالی با این حیوانات ارتباط گرفته بود که حتی برای هر کدام آهنگ جداگانه پخش میکرد وبعد بعنوان جایزه به آنها یه تیکه غذا می داد وکنارشون می خوابید وبوسشان میکرد وآن لحظه ای که الیگیتور را راهنمایی میکرد که بره کنار آن یکی باتمام تلاشی که کرد الیگیتور کار خودش رو کرد ورفت یه کناری آرام گرفت خیلی خنده دار بود
واقعا فوق العاده وستودنی بود آن لحظه ای که الیگیتور داخل آن حوضچه را بغل گرفت وبیرون آورد وباهاش آن حرکات نمایشی را اجرا کرد ودر آخر هم با بوس کردنش از اون تشکر کرد
چه ترکیب رنگی زیبایی داشت این سالن ترکیب زیبای رنگ نارنجی وسبز باتصویری از دریای آبی وآسمانی که در خودش یه دنیا حرف داشت وپرندگانی که بر فراز دریا در حال پرواز بودند وچقدر مردم حاضر درآن مکان در حال لذت بردن وشادی بودند آن خانم با تاپ رنگی اش که پشت وروی بازو خود تتوهای زیبایی داشت کلافضای شاد ومنحصر بفردی بود
بعد هم که آن آقا طاووس زیبا رفته بود بالای نرده وخود نمایی میکرد وتوضیحات مفصل استاد جان در خصوص این مکان منحصر بفرد وزیبا اویل گرید نشنال پارک که یک محیط حفاظت شده وخیلی بزرگ هست وبه همین علت ساخت وساز کمتری در جنوب فلوریدا صورت میگیرد تا این مکان به همین صورت که هست سالیان سال باقی بماند چقدر نگهداری این مکان به همین صورت که هست براشون ارزشمند هست
چه لاک پشت های بزرگی داشت خدای من آن خرگوش تپلو چقدر بامزه در حال خوردن کاهو بود وآقا طاووس هم از فرصت استفاده کرد و ناخنکی به غذای لاک پشت ها زد وآن قفسی که یک مار عظیم الجثه با طرحی زیبا به رنگ عسلی وقهوه ای داشت فوق العاده بودوچقدر جالب فضای زندگی آنها را کاملا بصورت طبیعی طراحی کردند
وآن رودخانه زیبا که که تعداد زیادی از آن قایقهای بادی را در دل خود جای داده بود
چقدر این رودخانه زیبا بود سطح آن را کاهوی آبی پوشانده بود البته اگر اشتباه نکنم وچه گل زیبایی داشت بعضی از این بوته ها که گل زرد رنگ کوچولو شبیه غنچه گل رز که با جریان آب وباد در حرکت بودند وبرا من نشانه ای بود که فهیمه رها باش ولذت ببر خداوند خودش کارها رو انجام میده کافیه به او اعتماد وتوکل کنی چه آسمان زیبایی چه فضای مطبوعی وچه هوای دل انگیزی وصحبتهای استاد عزیزم که زینت بخش این فضا بود در خصوص الیگیتورها خیلی جالب بود که این حیوانات این توانایی را داشتند تا بعد از مدتی بر میگشتند به خانه ای که از آنجا آمدند الله اکبر از عظمت وقدرت خداوند
ووقتی استاد جان تو صحبتهاتون اشاره کردید به تهیه غذا از دم الیگیتور ها که فرمودید مزه مرغ میداد یادم آمد بار اولی که آبادان خرچنگ خوردم ودیدم برعکس ظاهرش چقدر خوشمزه هست
وچقدر این دشت زیبا بود وچه حس فوق العاده ای داشت رودخانه ای به عرض 100 مایل وطول 50 مایل چقدر بزرگ وشگفت انگیزبودوچه پارک بی نظیری بود وآن الیگیتور ها که لابه لای علفزارها در حال استراحت بودند چه کیفی میکردند
چه ایده عالی برای قایقها استفاده کردند
آسمان آبی با این حجم از ابرهای پفکی چقدر این فضا این دشت، این رودخانه را منحصربهفرد کرده بود وآن لحظه ای که قایق سرعت گرفت چه حس فوق العاده ای داشت قشنگ میشد این فضا ومطبوعی هوا را حس کرد
در پایان از استاد عزیزم سپاسگزارم بابت اطلاعات کاملی که از این قایقهای بادی ونحوه کار کردن آنها توضیح دادند وهمچنین از مریم عزیزم جهت آماده کردن این فایل پر از زیبایی وثروت وروابط عالی ونعمت وفراوانی
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا» (ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ، ﻣﮕﺮ ﻣﮋﺩﻩ ﺭﺳﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪﻩ)
«قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن یَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِیلًا» (ﺑﮕﻮ: «ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻫﻴﭻ ﻣﺰﺩﻱ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺭﺳﺎﻟﺘﻢ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻢ، ﻣﮕﺮ ﻛﺴﻲ که ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺭﺍﻫﻲ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﮔﻴﺮﺩ.)
«وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا» (ﻭ ﺑﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﻲ ﻣﻴﺮﺩ، ﺗﻮﻛّﻞ ﻛﻦ! ﻭ ﺑﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺍﻭ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﮔﻮﻱ! ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺲ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﻗﻴﻖ ﺩﺍﺭﺩ.) «56-58 فرقان»
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام خدای قشنگم، خدایا ازت به خاطر بینهایت آرامش و نعمت و ثروت و سلامتی و حال خوب شاکر و سپاسگزارم. خدایا تو ، ما بنده هاتو خیلی بیشتر از خودمون میشناسی، خودت ذهن ما رو منطقی طراحی کردی ما دوست داریم همه چیزو با عدد و رقم بسنجیم به هر چیزی نمره بدیم یا روش قیمت بذاریم؛ خدایا چشم سالم قیمتش چند؟! قلب سالم قیمتش چند؟! قدرت شنوایی قیمتش چند؟! ذهن و حافظه سالم قیمتش چند؟! جسم سالم قیمتش چند؟! «ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ ۖ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۚ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ» و من چقدر کم شکرگزاری کردم بر این کارگاه خلقتت؛ خدایا تو خلق کردی، تو روح و جان بخشیدی و من کفر ورزیدم و ناسپاسی کردم. خدایا من هیچ بودم و تو منو از هیچ خلق کردی که «لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا» و کرامت و فضیلت و رزق حلال بخشیدی و بر خیل عظیم مخلوقاتت فضیلتی بزرگ عطا کردی. «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» . خدایا میدونم دیر یا زود وقت برگشتن میشه و زمین زیر پام سقف اتاقم میشه، «مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَهً أُخْرَىٰ» ، خدایا کمک و هدایتم کن تا بتونم بندهای مفید و مولد باشم، «وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا»
خدایا بر نعمت سلامتی شکر ؛ بر نعمت زندگی شکر؛ بر نعمت زمان شکر ؛ بر نعمت علم و دانش و آگاهی شکر؛ بر نعمت ثروت و پول شکر؛ بر نعمت آرامش و آزادی و امنیت و حال خوب شکر…
بر بینهایت نعمت بیپایان تو شکر…
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز استاد شایسته بزرگوار و همچنین همه دوستای نازنینم. اعتراف میکنم وقتی پوستر فایلو دیدم بیاختیار زدم زیر خنده هم به دلیل خوشحالی از اینکه یه فایل جدید داریم هم با خودم گفتم استاد عباس منش با تمساح شوخیش گرفته. آقاااااااا درسته پا جا پای سلیمان نبی گذاشتین ولی قرار نیست با تمساح و کروکودیل شوخی فیزیکی کنید. (ایموجی خنده؛ صرفاً جهت شوخی؛ فهمیدم تابلوی عکس یادگاریه)
استاد راستی روز مرد و روز پدر بر شما مبارک، استاد با اینکه اختلاف سنی چندانی با شما ندارم، اما واقعاً پدر معنوی همه ما هستین. روزتون مبارک استاد عزیزم، روزتون مبارک بزرگ مرد.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خدا رو صد هزار مرتبه شکر به خاطر این سرزمین پر از نعمت و ثروت و مردمی فعال و سختگوش؛ چند وقت پیش یه دوست عزیزی یه کلیپ سیاسی برای من فرستاد با اینکه من موضوعات سیاسی رو دنبال نمیکنم ولی چون صحبتهای خانم مارگارت تاچر خدابیامرز بود نگاش کردم ببینم چی میگه ؛ (چون بنا به یک بکگراند ذهنی، این انسان برای من خیلی تحسین برانگیزه) خلاصهٔ صحبتهاش این بود که کشورهایی که منابع ثروت طبیعی دارند چون اکتفا میکنند به فروش منابع طبیعی ثروتشون اکثراً فقیر هستند. مثال روسیه و آنگولا و یه سری کشورهای آفریقایی رو میزنه (حتی مثال روسیه رو میزنه که طلا و الماس و نفت و گاز و پلاتینیوم رو داره، ولی بسیار فقیره) و و در ادامه مثال ژاپن، هنگ کنگ، تایوان و سوئیس رو میزنه که مردم بسیار فعال و کاری دارند و کشورهای ثروتمندی هستند؛ نمیخوام دیدگاههای سیاسی رو تایید یا تکذیب کنم یا اینکه بخوام فقر و ثروت رو ارتباط بدم به حکومتها و دولتها. (شاگرد استاد عباس منش باید بتونه همه چیز رو با عینک قانون ببینه) نکته ای که ذهن من رو خیلی درگیر خودش کرد این بود که مردم این سرزمینها با کار و تلاش به ثروت و موفقیت رسیدن و نه صرفاً با فروش منابع حیاتی و طبیعی شون؛ (در واقع این کشورها منابع طبیعی چندانی ندارند و فقط مردمان فعالی دارند) اگر بخوایم مثال رو یکم کوچکتر کنیم و از مقیاس سرزمینی به مقیاس انسانی وارد بشیم ، باید بگم که من کارگر یا کارمند وارد تجارت پول در ازای پول شدم که هیچ وقت من رو ثروتمند نمیکنه. ما ایرانیا میگیم وقت طلاست، مردم آمریکا میگن time is money . ما زمان ارزشمند رو میدیم و مقدار کمی پول دریافت میکنیم؛ یا به عبارت دیگه منابع حیاتی ارزشمندتر رو صرف میکنیم برای به دست آوردن پول و این هیچ وقت ما رو ثروتمند نمیکنه، درسته یک سری نیازهای اولیه ما رو برآورده میکنه ولی درآمد بسیار ناچیزیه، اما قرار نیست تا ابد تو این سیستم باقی بمونیم؛ ما روزگاری رفتیم کلاس اول ابتدایی اما آیا قراره تا ابد توی کلاس اول ابتدایی بمونیم؟!
چیزی که مردم آمریکا رو ثروتمند کرده دولت یا حکومت یا حتی قانون آمریکا نیست، کار و تلاش مردم آمریکاست، یادمه تو یکی از قسمتهای [فکر کنم] زندگی در بهشت بود که استاد یک برشی از خبر خرابیهای ناشی از یک طوفان بزرگ در جنوب فلوریدا رو به برامون گذاشته بود، درسته مردم بخاطر خرابیها ناراحت بودند ولی تقریباً گلایهای نمیکردن یا چشم امیدی به کسی نداشتند که کسی از بیرون بیاد نجاتشون بده؛ حکومت یا دولت یا شهردار یا فرماندار یا وزیر یا نماینده یا رئیس جمهور یا… یا… یا… در عوض همشون میگفتن ما از نو میسازیمش، ما کار میکنیم، تلاش میکنیم، همه چیزو درست میکنیم مثل روز اولش و بهتر از روز اولش، طرف بغض گلوشو گرفته بود ولی میگفت ما از نو میسازیمش. و در ادامه مدتی بعد استاد از همون منطقه فیلم گرفته بود و انگار نه انگار اونجا طوفان اومده بود، و مردم چه خونههای بسیار عالی ساخته بودند. نه ستاد بحرانی بود نه بودجه فدرالی بود، همه کار و تلاش و همت خود مردم بود. کار و تلاش ارزش خلق میکنه. همه این زیباییها و ثروتهایی که ما توی این فایلها میبینیم همش نتیجه کار و تلاش و فعالیت خود مردمه که منجر شده به خلق ثروت. اونی که میتونه چند صد تن فولاد رو تبدیل به یک کشتی مسافربری کنه تونسته ارزش خلق کنه،(قیمت تمام شده اون کشتی قطعاً خیلی بیشتر از چند صد تن فولاد میشه)؛ اوکی ما چند صد تن فولاد در اختیار نداریم که تبدیلش کنیم به کشتی. نگاه کنیم به اون شخصی که رفته یاد گرفته چطوری با حیوانات تعامل کنه و قوانین زندگی کروکودیلها و تمساحها را بدونه از حیوانات آزاد توی طبیعت داره ثروت خلق میکنه؛ آره وقتی که یک آدم شوخ طبع مربی تمساحها میشه نتیجهاش میشه همین استندآپ کمدی این انسان ارزشمند با تمساحها اجرا کرد. در تمام طول مدت اجرا مردم داشتن فقط به کارا و حرفای اون بنده خدا میخندیدن. خلق ثروت از چی از موجوداتی که ظاهراً مزاحم مردم شدن و توی طبیعت به مقدار فراوان پیدا میشن. یه پولی رو از مردم میگیرن بابت گرفتن و انتقال تمساحها و بیرون بردنشون از خونه مردم و یه پولی هم میگیرن بابت نگهداری و اجرای نمایش. خلق ثروت به همین سادگی با علم و دانش (و البته مقداری دل و جرات).
توی قسمت 111 سفرنامه اون انسان عزیزی که داشت قایق (با پره بادی) رو هدایت میکرد رسید به جایی که کلی کلاه از درخت آویزون بود و بعد به شوخی گفت: که اینم یک مدرک از کاری که تمساحها کردن (منظورش این بود که نفرات قبلی همه خورده شدن)
توی قسمت 111 قایقها این شکلی، سقف و سایبون نداشتند و کاملاً باز بودند و تک موتوره. توی این قسمت قایق سایبون داره برای مسافران تا امنیتشون بالاتر باشه و از طرفی آفتاب و صدا کمتر اذیتشون کنه و از طرفی دو موتوره شده که اگه حتی توی مسیر یکی از موتورها از کار بیفته موتور دوم بتونه اونها رو به مقصد برسونه.(خیلی کم پیش میاد هر دو موتور با هم از کار بیفته). قایقهایی که پروانه توی آب دارند اکثراً ممکنه پروانشون به شاخهها و علفها گیر کنه یا چون موجودات زنده توی آب هستند چرخش پروانه موجودات زنده را از بین میبره یا بهشون آسیب میزنه. چون این منطقه یک زیستگاه بسیار ارزشمند طبیعیه و از طرفی متعلق به موجودات زنده هم هست و عملاً ما انسانها داریم وارد قلمرو اونها میشیم پس اجازه نداریم به ساکنین اون قلمرو آسیب بزنیم. یکی دیگه از دلایل استفاده از قایق با پروانه بادی اینه که موجوداتی که توی آب هستند آسیب نبیینن، اگر پروانه یک قایق با یک کروکودیل برخورد کنه هم کروکودیل آسیب میبینه و هم پروانه. ولی خب این مسئله توی قایق بادی حل شده.(بحث تعمیر و نگهداری قایق و موتور و گیربکس و پروانه هم هست قایقهایی که موتور و گیربکس و پروانه توی آب دارند تعمیر و نگهداری بسیار سختتری دارند). تاریخ کامنتهای اول قسمت 111 متعلق به مهر ماه 1400. و الان 1402 هستیم طی دو سال انقدر بهسازی روی قایقها انجام شده و از طرفی قایقهای بزرگتر با ظرفیت بیشتر جایگزین شدند. این نشون میده که ثروت داره هر روز بیشتر و بیشتر میشه چون هر روز تعداد گردشگرها هم داره بیشتر و بیشتر میشه. پس نعمتها و ثروتها هر روز در حال گسترش هستند.
توی اون قسمت از سفرنامه که استاد داشت از توی تگزاس عبور میکرد یه جمله معروفی شعار تگزاس بود که نوشته بودند don’t mess with Texas توی تگزاس اشغال نریزید یا با تگزاس شوخی ناجور نکنید … فکر میکنم توی منطقه میامی ایریا و Everglades national Park باید بنویسن don’t mess with alligators، آقاااااااااااا سر به سر تمساحها نذارید. نکته خوبی یادمون دادی استاد که تمساحها باید توی آفتاب بخوابن تا دمای بدنشون به حدی برسه که سیستم گوارششون راه اندازی بشه. یاد ژنراتورهای توربین گازی و دیزلی افتادم که اول پیش گرم میشن و بعداً روشن میکنن و با دور پایین میذارن تا Warn up بشن و بعداً میبرن زیر بار. اگه یه زمانی تمساح و کروکودیل اومد توی خونتون بهشون بستنی بدین تا سیستم گوارششون شات دون بشه و بتونید شکارشون کنید (ایموجی خنده)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
«عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم ؛ کاین بود سرنوشت ز دیوانِ قسمتم» «مِی خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار ؛ این موهبت رسید ز میراثِ فطرتم» «من کز وطن سفر نَگُزیدَم به عمرِ خویش ؛ در عشقِ دیدن تو هواخواهِ غربتم» «دورم به صورت از درِ دولتسرایِ تو ؛ لیکن به جان و دل ز مقیمانِ حضرتم»
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
الهی که همیشه حال دلتون عالی عالی باشه و شاد و خندون و سلامت باشید.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به شما حمید آقا، یا به عبارت دیگه Maverickدوم.
راجب سپاسگذاری گفتید که چقدر جالب بود برام، واقعیتش من خیلی تو این مورد سینوسیم، سپاسگذاری میکنم، اما ممکنه با بعضی از تضاد ها کلا فراموش کنم که سپاسگذاری واقعی یعنی چی و فقط چندتا جیز رو ممکنه لیست کنم توی دفترچه سپساگذاریم با کمترین احساس.
و اما اشاره کردید و من شاید کمتر توجه دارم اخیرا همین همه کاره بودن مردمه!
اینجا زیاد معنی نداره که بورس باشه، طلا باشه یا هرچیزی که تو ایران رایج بود. یکی از نکات خوب آمریکا اینه که قوانین و سیستم طوری تنظیم شده که افراد بتونن کارکنن اما کسی الله بختکی و بدن تلشا و روند ر طی کردن به ثروت نرسه!
البته ادعا ندارم همه اینجا ثروتمندن!!
انصافا استاددریچشون از دید مثبته، من خودم باید یادبگیرم که همچین دریچه ای رو آرام آرام ایجاد کنم.
چقدر دیدگاهتونو تحسین میکنم که درمورد مردم آمریکا دارید. من خودم شخصا اینجا زندگی میکنم و خب بعد گذشت چندماه یکم یادم میره که چه فرقی داره با کشورهای دیگه و یکم عادس ده، اما ممنونم از این یادآوری که توی کامنت به همه ما کرسدن.
کشور واقعا کشور فرصت هسات، کشور مهربانی هاست! پمکنه بعضی ها غر به عملکرد دولت و اقتصاد بزنن، اما خب بازم به نسبت کشور خودمون یا کلا ترکیه که من یه مدتی زندگی میکردم خیلی کمتره. خیلس افراد خونسرد ترین( به استثنا لس آنجلس که یکم شبیه تهرانن هرچند که اونجام زیبایی های و نکات مثبت خودشو داره)
اما درکل هرچقدر از فراوانی اینجا بگم کمه، از ماشنی هایی که هستن، از تفریحاتی که هست، از محصولات غذایی که بروی طبع های مختلف تولید شده. مثلا ماشین های اینجا حدود 200اسب بخار به بالان اکثریت و 3000سی سی جوجه ماشینه، درصکرتی که در ایران 2500سی سی سقفش بود.
اینجاب بنزین همیچن کم قیمتمنیست اما ماشین های قول هم کم نداره ، خلاصه که کشور فوق العاده ایه.
آزادی فراوونه تنوع فراوونه آدم درست درمون فراوونه، شهرهای با سلیقه های مختلف فراوونه که چیزهایی که طبع اون سلیقه باشه هم فراوونه!!
اطلاعات عمومیتون درمورد قایق هارو تحسین میکنم و واقعا علاقه به یایریتون تحسین برانگیزه.
شاد و سلامت باشید!!!):
حمید جان سلام
قربونت برم که اینقد قشنگ کامنت نوشتی
کلی کیف کردم
از زیبایی هایی که دیدی
از مطالب طنز راجع به چطور اگه کروکدایلل اومد خونمون بستنی بهش بدیم که شات داون کنه
از مطالب راجع به قایق ها
از گسترش ثروت در جهان
از همه توضیحاتت
کلی حال کردم
دمت گرم
خیلی حرفه ای هستی
چرا ؟
چون هم کامنت نوشتی
هم به زیبایی ها توجه کردی
هم تونستی از راه دور با کامنتت جاهایی منو بخندونی
راستی
آیه هاتم عالی بودن
قربونت برم
بقول سعیده جان و شمالی ها
دور سرت بچرخم که اینقد شیرینی
ایول
ایول
دوست دارم
سلام و درود فراوان جناب محمدی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند شما. و اینکه ببخشید با کلی تأخیر دارم جواب میدم.
از محبت و تحسین شما بسیار ممنون و سپاسگزارم و خدا رو شکر میکنم که لطف و رحمتش شامل حل من شد و چیزی رو بر قلبم جاری کرد که باعث حال خوب و مثبت دوستانم شد. الهی صد هزار مرتبه شکر.
از لطف شما بسیار ممنون و سپاسگزارم و الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام به همگی
استاد امسال برای من عجیب سال سفر بود و کیفیت سفرهام هم به نسبت قبل خیلی خیلی بهتر بود
مطمئنا یکی از دلایلش همین دیدن سفرنامه بود
استاد ولی جالبه که این قسمت و قسمت قبلی من رو یاد سفری که اواخر آذرماه به بند انزلی و رشت زیبا داشتم می اندازه، قسمت قبل که دقیقا تجربیاتی که در آکواریوم انزلی داشتم رو برام تداعی میکرد و این قسمت هم گردشی که در تالاب انزلی با قایق موتوری داشتم رو، یعنی اینبار انگار جلوتر شبیه این سفر شما رو تجربه کرده بودم
استاد اون سفر رو من با جمعی از دوستان و به صورت دخترونه رفتیم، بچه ها می گفتند که با ماشین بیرون بریم و ماشین نبریم ولی من یه چندباری بهشون گفتم که مگه میشه شمال رفت و ماشین نبرد، اینطوری محدود میشیم و هر جایی نمی تونیم بریم ولی در نهایت تسلیم جمع شدم و از خدای خودم خواستم که خدایا من نمی دونم چطوری ولی تو لیدر این سفری و باید به من خیلی خوش بگذره و واقعا هم سفر خوبی بود
استاد یه روز رفتیم منطقه آزاد انزلی، هم برای خرید و هم دیدن آکواریوم، من به هوای اینکه توی محوطه سربسته هستیم نهایت یه بارونی سبک پوشیدم، توی مرکز خرید که بودیم چشمم به یه کت پشمی افتاد که خیلی قیمتش مناسب بود و خریدمش، و بقیه بچه ها هم اومدن و از اون مغازه خرید کردن، بعد از ناهار بچه ها گفتن که بریم یه سر لب دریا و هوا هم اون روز بارونی بود و نسبتا خنک، نزدیک دریا که شدیم باد شدیدی داشت میومد و من هم لباسم سبک بود، یهو یاد کت پشمی که خریده بودم افتادم و از کیسه های خریدم درش آوردم و پوشیدمش، یهویی یاد قراری که با خدا گذاشته بودم که اون لیدر سفرم باشه افتادم، و گفتم خداجونم یعنی در این حد لیدری که حتی جلوتر به من یادآوری کردی که این لباس رو بخرم که نکنه سردم بشه، یعنی اینقدر حواست به منه، اینقدر هوام رو داری، واقعا حس خوبی بود
لی لی جان سلام
قربونت برم که اینقد قشنگ کامنت نوشتی
کلی کیف کردم
از زیبایی هایی که دیدی
از مطالب عالی سفر که نوشتی
از مطالب راجع به انزلی
از همه توضیحاتت
کلی حال کردم
دمت گرم
خیلی حرفه ای هستی
چرا ؟
چون هم کامنت نوشتی
هم توجه کردی به زیبایی های سفرت
هم به لیدر بودن خدا توجه کردی
هم تونستی از راه دور با کامنتت ذهن منو بسمت زیبایی ها ببری
با کامنتت تصمیم گرفتم حتما به انزلی سفر کنم
راستی
اینکه گفتی خدا لیدر عالیه و حواسش به من هست خیلی نکته باور سازی بود
امیدوارم بازم سفرای خوب بری
قربونت برم
بقول سعیده جان و شمالی ها
دور سرت بچرخم که اینقد شیرین کامنت نوشتی
لذت بردم
ایول
ایول
دوست دارم
خدای من شکرت به یک فایل جذاب دیگر هدایت شدم
سلام به استاد خوبم عباس منش و بانو شایسته
وای چقدر فضایی خوبی را رفتید و لذت بردید و مکان های عالی را تماشا کردید
این طاوس ها چقدر خوشکل و جذاب بود
چقدر ریلکس و راحت داشتند اینجا ها گشت و گذار می کردند
آدمها از دیدن این طاوس ها چقدر لذت می بردند
و چقدر فضایی رویایی و لذت بخش بود اینجا و مردم به لطف خدا چقدر خوب دارند از زمان شان استفاده عالی می کند
و این کشتی سواری شما چقدر باحال و جالب بود
این کشتی های بادی چقدر جذاب بود
و چقدر فضاهای عالی فراوان است برای لذت بردن و حال کردن
و این دریاچه چقدر بزرگ است هم از نظر طول و هم از نظر عرض
و این پارک ملی چقدر بزرگ و باحال است
و چقدر فضاهای زیادی برای دیدن و تجربه کردن و لذت بردن فراوان است
و این جای که نمایش الیگیتور بود
من اول فکر کردم که اینها مجسمه الگیتور است
بعدا دیدم که این آقا چقدر خوب با اینها داشت بازی می کرد و حرف می زد
اول هراس داشتم که نکنند به این فرد صدمه ای برساند
بعدا دیدم که چقدر باحال دارد باهاش شوخی و بازی دارد می کنند
و چقدر خوب داشت طبق خواسته های خودش رفتار می کرد
و چون زبان انگلیسی را نمی دانم با خودم می گفتم کاش استاد در این مورد کمی برای ما تشریح کند که این آقا دارد چی کار می کند و چی جوری ابن حیوان را رام خودش ساخته و این جوری باهاش بازی می کند
و بعدا خلی خوب شد که استاد قشنگ و عالی در این مورد و مورد های دیگر توضیحات عالی و مفصل را برای مان بیان کرد و خلی خوشحال شدم و لذت بردم
و این جاها می بینم که انسان چی قدرت های دارد
درحالیکه شاید اینها خلی خطر ناک نباشد اما این جوری تحت کنترل در آوردن شأن هم خلی جذاب است
واقعا بشر توانای خلی خوب و بالای دارد
حیوانات وحشی را در حتی تحت اراده خودش در م می آورد
و به گفته استاد که باید قانونش را بلد باشی تا باهاش رفتار داشته باشی و بهت صدمه نرساند
در هر بخشی زندگی ما باید قانونش را بدانیم
و اگر قانون را خوب بلد شویم می توانیم خلی خوب و عالی به خواستههای مان برسیم و لذت هم ببریم
من از دیدن این فایل خلی لذت بردم و درس های خوبی برایم داشت
ممنون و متشکر شما استاد خوبم هستم بابت این فایل های عالی و جذاب که در اختیار مان قرار می دهید
خداوند را سپاسگذارم که مرا هدایت کردن به این مسیر خوب و رویایی
خدایا صد هزار بار شکرت
به نام آن که در جان و روان است
توانایی ده هر ناتوان است
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز
چقدر زیبایی چقدر فراوانی چقدر نعمت چقدر ثروت چقدر حال خوب در این قسمت و قسمت 237دریافت کردم خداروشکر میکنم به خاطر چشم های زیبام که بهم بخشیدی تا این همه زیبایی این همه قشنگی رو ببینم و لذت ببرم.
خدایا شکرت که داری هر لحظه هدایتم میکنی که به هرچیزی میتونم مسلط بشم میتونم به بدنم به اتفاقات دلخواهم زندگیم به حیوانات و هرچیزی که فکرش رو بکنم
مسلط بشم ……
خدایا ممنونم به خاطر این که داری بهم میگی
نترس باشم شجاع باشم و الگو هارو نشونم میدی مثل مریم جان که هر چیزی رو به راحتی داره تجربه میکنه
مثل این مردی که به راحتی به قانون مسلط شده به حیوانی.…..
خدایاممنونم به خاطر این که داری بهم یاد میدی عشق بورزم به هرچیزی که بهم به زودی برمیگرده این عشق و حال خوب ………
خدایا ازت ممنونم که داری بهم یاد میدی که اگر در مسیر درست باشم اگر متعهد باشم اگر به قانون به درستی عمل کنم ایده های پول ساز برای ذهنم میفرستی که به راحت ترین شکل پول بسازم …….
خدایا ازت ممنونم که داری بهم یاد میدی تمرکزم ،کانون توجهم رو بذارم روی زیبایی ها
که در مسیر زیبایی های بیشتر قرار بگیرم..
خدایا ممنونم که داری بهم یاد میدی عاشق باشم عاشق تو عاشق خودم عاشق پریا در هر شرایطی با خودم در صلح باشم که هدایت بشم به رابطه عالی ،رابطه آیی پر از حال خوب پر از هیجان و…..
خدایا ایمانم رو هر لحظه بیشتر کن
خدایا من رو در مسیر درست قرار بده تا بنده ی خوب تو باشم.
خدایا شکرت
بنام الله یکتا
سلام دوستان عزیزم
من هنوز فرصت نکردم که قسمت جدید سریال روببینم وازشدت هیجان آمدم هول هولکی چندسطری نوشتم .
خدایاشکرت که تونستم براساس اموزه های استادنازنین ،صحه صدر وصبر برتضادی که بیش ازیکماه باان دست به گریبان بودم پیروزشوم وبرنجواهای ذهن غلبه کنم
وامروز که مصادف بود باتولد حضرت علی علیه سلام، امیرالمونین ،شاه شاهان ،مردمردان و روز مرد وروز پدر
باداماد گلم که دامادنیست برای خودش پسری است برای من، سوتفاهم پیش امده باکمترین تنش برطرف شد وهمه چی به روال سابق برگشت و ان صمیمت قبلی برروابط ما حاکم شد( مسبوق به سابقه که ماجرایش رادرکامنتهای قبلی به تفسیر توضیح داده بودم)
خدایاشکرت که امروز سناریوی زندگی ام را همانطور که دوست داشتم نوشتم و شرایط واتفاقات همانطور که میخواستم برایم رقم خورد
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
دراینجا برخود واجب میدانم زادروز تولد حضرت علی علیه سلام ، روز مرد وروز پدر رابه استادنازنین وهمه پدران ومردان نازنین و دوستان عزیزم درسایت الهی عباسمنش تبریک وتهنیت عرض میکنم امیدوارم که به یاری خداوند ازپیروان راستین حضرت علی علیه سلام باشیم ودرزندگیمون حضرت علی علیه سلام رابه عنوان یک الگوی مناسب قراردهیم
“امین رب العالمین”
بنام خداوند زیباییها
سلام بر استاد عباسمنش گرامی و سرکار خانم شایسته عزیز و همه همسفریهای دوستداشتنی
به پارک تعطیلات اورگلیدز خوش آمدید
همین ابتدای فایل یکی از باشکوهترین و زیباترین مخلوقات خداوند خودنمایی میکرد یک طاووس بسیار زیبا و خوشرنگ و جالب اینکه چقدر در این تصاویری که از سریال سفر به دور آمریکا دیدهام حیوانات با انسانها در صلح هستند انگار فرکانس دوستی و مهربانی مردم را با خودشان دریافت میکنند و بدون هیچگونه ترس و نگرانی از اذیت شدن توسط آدمها به زندگی در کنار آنها میپردازند
این انسان عجب موجود خارقالعادهای است یک حیوان را که در طبیعت به شکل خیلی ماهرانهای شکار میکند و در فیلمهای حیاتوحش شکار کردن آنها را در آب وقتی حیوانات دیگر مشغول آبخوردن هستند به نمایش میگذارند، آنوقت انسان این حیوان به این ذات و طبیعت را رام خودش کرده و بقول قرآن به تسخیر خود درآورده
چقدر این مربی تمساحها فرد جسور و نترسی بود من که از دیدن کارهای او هم به وحشت افتادم دیگر چه برسه به اینکه بخواهم از نزدیک به آنها دست بزنم
البته با توضیحاتی که استاد در ادامه دادند مشخص شد اینها از خانواده کروکودیلها نیستند ولی بازهم این دلیل نمیشه که بشه راحت به آنها نزدیک بشم و نوازششان کنم
و واقعا این خیر و برکت و فراوانی این کشور ثروتمند و سرشار از نعمت را تحسین میکنم و این حد از احترام به طبیعت گذاشتن را
اینکه قوانین عالی و ثابتی دارند برای حفظ منابع طبیعی و نشنال پارکها به شکلی که تا ابد مطمئن هستند این محلهای محافظت شده بدون دخالت انسان باقی میمانند
و توضیحات استاد برروی این صحنهها، زیبایی آنها را دوچندان کرده بود
سپاسگزارم از شما که چقدر بادقت از تمامی جزئیات مطلع شده و آنها را دراختیار ما نیز میگذارید
به نام خدا
نکات مثبت قسمت 238 سفر به دور آمریکا
نکته مثبت اول طاووس بسیار زیبا با پرهای رنگی رنگی و مدل راه رفتن جالبش
نکته مثبت دوم امنیت و آرامش و صلحی که برقرار هست و نه تنها آدمها بلکه حیوانات هم دارن با آرامش تو این مکان بهشتی زندگی میکنن و فرهنگ عالی این مردم که انقدر با حیوانات دوست هستن
نکته مثبت سوم آزادی ای که در کشور آمریکا هست و همه دارن در کمال آٰرامش و احترام کنار هم دیگه زندگی میکنن خوب و راحت
نکته مثبت چهارم شجاعت و جسارت و توانمندی این دوست عزیزمون که با این علیگیتور ها داره تعامل نزدیک انجام میده تحسین برانگیز هست
نکته مثبت پنجم رودخانه زیبا و پر آب و بزرگ اورگرید که واقعا شبیه مرداب هست و انواع گیاهان داخلش رشد کرده، گیاهانی که داخل آب رشد کردن و بدون خاک دارن در محیط همیشه خیس و پر آب به زندگی خودشون ادامه میدن
نکته مثبت ششم چیزهای جدید در مورد حیوانات در این قسمت یاد گرفتم مثل اینکه علیگیتورها باید داخل آفتاب خودشون رو قرار بدن تا دمای بدنشون انقدر زیاد بشه که سیستم هضم غذاشون راه بیفته و کار کنه
نکته مثبت هفتم هوای معتدل و گرم فلوریدا که جون میده در این فصل زمستون در این شرایط قرار بگیری و از این هوای بهاری لذت ببری
نکته مثبت هشتم قایق هایی که با باد کار میکنن و مخصوص مناطق کم عمق هستن که تضاد گیر کردن موتور به کف رودخانه و گیاهان رو حل کرده اند
عاشقتونم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا﴿١﴾
به راستی ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم آوردیم؛
لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا ﴿٢﴾
تا خدا [با این پیروزی آشکار] آنچه را در گذشته پیش آمده و آینده پیش خواهد آمد از میان بردارد، و نعمتش را بر تو کامل کند، و به راهی راست راهنمایی ات نماید؛
وَیَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا ﴿٣﴾
و خدا تو را به نصرتی توانمندانه و شکست ناپذیر یاری دهد.
هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ ۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿4﴾
اوست که آرامش را در دل های مؤمنان نازل کرد، تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید. و سپاهیان آسمان و زمین فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.
لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَیُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ ۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِیمًا ﴿5﴾
تا مردان و زنان مؤمن را در بهشت هایی درآورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است در حالی که در آن جاودانه اند، و گناهانشان را از آنان محو کند، و این [سرانجام نیک] نزد خدا کامیابی بزرگ است.
=======================================================================================
سلام به استادعباسمنش عزیزم،سلام به استاد شایسته جانم و به تموم رفیق های غار حرای من…
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی قششنگتون
آقا حااالتون چطوووره؟احوالتون چطوره؟
آخیشش چقدر دلم تنگ شده بود ….خدایا شکرت …
دو تا قسمت جا موندم ازین سفر توحیدی…اماااا امروز دیگه به شیطان گفتم اگر فکر کردی که فکر میکنی،فکر نکنننن که سعععععععخت در اشتباهی!
خدا به من وعده داده تو هییچ تسلطی بر من نخواهی داشت،نجواهای تو قدر وز وز پشه هم نمیتونه آزار ایجاد کنه …که اگر میتونست من دوسال این حجم از تعهد و ایمان رو نمیزاشتم وسط!
هرچقدر نگاه میکنم به خودم،میبینم من هییچ وقت تو هیییچ موردی انقدر اراده به خرج ندادم
تا دی ماه 1400!
وقتی صدای استاد عباسمنش رو شنیدم که داشت با استاد عرشیانفر صحبت میکرد!
من انگار صدای الله رو شنیدم!گفتم تمومه!همینه!همینه و دیگر هیچ!
اینجا،این سایت،این مسیر،این آموزش ها همون چیزیه که من رو به سعادت دنیا و آخرتم میرسونه!
من قدم به قدم به آموزش های استاد بدون هیچ پیش داوری گوش دادم وسعی کردم بهش عمل کنم!
من آموزش های استاد رو وحی منزل میدونستم!
استاد تو دوازده قدم میگه:
بچه ها من از شما نمیخوایم دستتون رو بکنید تو آتیش و تصور کنید که نمیسوزه،نههه!شما از روز اول که قانون رو متوجه شدیدو سعی کردید بهش عمل کنید،نتایج رو توی زندگیتون دیدید!ازهمون نتایج استفاده کنید برای ادامه ی مسیر!برای خلق خواسته های بزرگ
ابراهیمم همینجوری ایمانش زیاد شد قربونت برم،ابراهیم بچه رو ول کرد توی صحرای بی آب و علف….گفت خدایا تو اینا رو حفظ کن…برگشت دید از زیر پای بچه چشمه درومده…مردم دوربرشون جمع شدند…شهر شده اونجا اصلا!خب چقدر ایمانش به خدا بیشتر شد؟؟؟
منطقی ایمانتون رو زیاد کنید،از نتایجتون پله بسازید برای خواسته های بزرگتر
والله هرچقدر کنکاش میکنم توی سی ویک سال زندگیم،هیچ مسئله،هیچ راه و روش،هیچی نبوده من انقدر روش تعهد گذاشته باشم…من از روز اول،صدای خدارو از گلوی استاد شنیدم…و از نتایجی که گرفتم هی پله ساختم برای درخواست های بیشتر …
یک جمله ای رو خانم اندیشه افشین توی کامنتش نوشته بود که
چقدر خوبه از همون روز اول،حرف های ساده ی استادرو باور کنیم
آره!سخته!
سخته توی جامعه ای که همه میگن باید بکشی تا کشته نشی،بجنگی تا حقت رو بگیری!
شما آرامش داشته باشی و بگی نههه!من به خدا توکل میکنم،خدا خودش درست میکنه!
شما بگی نه!جهان اینجوری کار نمیکنه،بی در و پیکر نیست،دری به تخته نخورده!
قانون داره جهان! من از قانون استفاده میکنم و زندگیم رو خلق میکنم …
استاد تو جلسه 2 قدم 10 میگه:
بچه ها الان زندگی من،باید یک سری درس هارو به شما بده،که چه جوریه؟؟این دنیا هرجوری میچرخه،هرجوری اتفاق میفته،عباسمنش زندگیش اصلا هر روز بهتر و بهتر میشه!چه جوریه؟
این صحبت استاد مال دوران پندمیک کروناست!در حالیکه هنوز به روش قانون سلامتی زندگی نمیکرد!
یعنی توی اون شرایط همه چیز باز برای استاد عالی بود …
حالا الان که ما داریم زندگی استاد رو میبینیم به حقانیت اون حرف ها بیشتر پی میبریم…
این همه اتفاق توی جهان افتاد …اونیکه زندگیش از قبل هم بهتر شده کیه؟
استاد عباسمنش عزیزم!
استاد تو همون فایل ادامه میده:
چه جوریه این جهان هرجوری میگرده،اوضاع برای یک عده ای خوب پیش میره!درصدشون خیلی کمه ولی هستند!من از همون اول دوست داشتم جزو اون عده ی کمی باشم که آقا این جهان هرجوری میچرخه،تهش به نفع ایناست!
بعد فهمیدم که آقا!
کلید در کنترل ذهنه
کلید در واکنش نشان ندادن به اتفاقاته
کلید در خلق کردن اتفاقاته
کلید در اینکه آقا؛فارغ ازینکه چه اتفاقاتی در زندگیت میفته،از زاویه ای به اون اتفاق نگاه کنی که احساس خوبی بهت بده!که بتونی بخاطرش سپاسگزار باشی،که حالت خوب باشه
کلید اینه!تمرین ستاره ی قطبی داره این کار رو انجام میده!
فکرکنید!اگر شما آگاهانه تمرکزتون رو روی زیبایی ها بزارید،هدایت میشوید به ایده های خوب،به موقعیت های خوب،به آدم های خوب،هدایت میشوید
اینکاریه که خداوند انجام میده
اصلا نگران نباشید که آقا اگر من الان کانون توجهم رو کنترل کنم،چه جوری میخواد زندگی من بهتر بشه؟از چه طریقی؟از چه راهی؟
به این قسمتش کاری نداشته باشید!
این کاری که خداوند انجام میده!بدون شک انجام میدهد!
اصلا طبیعت خداوند اینکه،که هدایت میکنه مارو!
ولی به چه مسیری هدایت میکنه؟
به مسیری که ما داریم بهش توجه میکنیم
هدایت ….هدایت…هدایت…
چقدر این واژه در عین پیچیدگی ساده ست،در عین سنگینی شیرینه!
من الان میفهمم استاد دقیقا داره از چه چیزی صحبت میکنه!
دوساله فارغ ازینکه بقیه توی زندگیشون چه اتفاقاتی رو تجربه کردند،زندگی من از هر نظر بهتر و بهتر شده!
هرجای این درو ودیوار غار حرا میگردم چه توی کامنت هام،چه داستان هدایتم…
زمستون پارسال با چنان اشتیاقی از تغییرات مثبت زندگیم نوشتم که انگار بهتر ازین وجود نداشته!
ولی الان که یک سال دیگه گذشته میفهمم بابا اون موقع که اصلا انقدر اتفاقات خوب رخ نداده بود،الان چقدر همه چیز عالیتر شده،چقدر قشنگتر شده…
تو همین دوسالی که زندگی اطرافیانم هیچ تغییری نکرده و خیلی هاشونم بیماری و مشکلاتشون بیشتر شده
من سلامت تر شدم،پولدار تر شدم،عاشق تر شدم،با اعتماد به نفس تر شدم
والله هییییچ ربطی به سعیده ی یک سال پیش ندارم!
نه شرایط مالیم،نه محل زندگیم،نه محل کارم،نه شرایط جسمیم!
از همه مهمممتر!
ایمانم به خدا،توحید عملیم،اعتمادم به جریان هدایت…
خداتومن تغییر کرده رو به مثبت …
آره !آره استاد راست میگفت!استاد به حق میگفت!
دوستانی که تو دوازده قدم هستید،ازتون میخوام آگاهانه انتخاب کنید زیبایی هارو،آگاهانه انتخاب کنید توجه به قشنگی ها ونعمت هارو،و بزارید که خداوند شمارو هدایت کنه به نعمت های بیشتر…
و بعد ببینید که زندگی سرشار از زیباییه،فارغ ازینکه بقیه چه جوری دارند زندگی میکنند،فارغ ازینکه دنیا چه جوریه برای یک عده ای!که عده شونم زیاده!برای نود درصد آدم ها اوضاع چه جوری داره میگذره!فارغ از این!
دنیا برای تو عالی پیش خواهد رفت،چون تو داری یک جور دیگه ای عمل میکنی،چون تو داری متفاوت از بقیه فکر میکنی،به همین دلیل متفاوت از بقیه نتیجه میگیری
خدا به قلب من گواهه که من همون وقتی هم که هیچ نتیجه ی ملموسی توی زندگیم نداشتم،صداقت کلام استاد،من رو وادار به کرنش میکرد که سعیده تو باید باور کنی و باید عمل کنی،شک نکن که نتیجه ها بزودی میرسه…
پارسال که خدا بهم گفت بچه هاتو بفرست گرگان،درحالیکه من هیچی از قدم بعدی نمیدونستم،گفتم استاد گفته به جریان هدایت اعتماد کنید،و عمل کنید برید تو دل ترس هاتون!
من ننشستم به کل مسیر فکر کنم که اگر بفرستشمون،تکلیف خودم چی میشه؟تکلیف زندگیم چی میشه؟گفتم اگر خدا گفته باید انجامش بدم و فارغ از نگاه مردم عادی،مطمئن باشم همه چیز برای من عالی پیش میره …
مادر موسی اگر میخواست فکر کنه چه جوری این بچه میخواد ازین دریای خروشان و موج هاش نجات پیدا کنه،هرگز به الهامش عمل نمیکرد!ولی وقتی خدا میگه بندازش توی آب…این کارو میکنه!
جریان هدایت همیشه منطقی نیست،بر متر و معیار قوانین جامعه نیست!
اما تو باید اعتماد کنی!تو باید خودتو بسپاری به جریان …
واقعا من فقط یک قدم برداشتم و سعی کردم توی مسیر ذهنم رو کنترل کنم؛تمرکزم روبزارم روی آموزش ها و البته زیبایی های زندگیم …
خدا هزارتا قدم برداشت،خودش منو گذاشت روی دوشش و آوردتم اینجا …
تا قبل ازینکه بیام گرگان،فکر میکردم این فقط یک ماموریت شیش ماهه برون سازمانیه!
ولی نههه!اینجوری نبود!
این یک ماموریت ساده و یک مهاجرت صغری نبود!
برای من یک ماموریت الهی در پیش بود!
برای اجرای توحید در عمل!برای اجرای توکل!برای رشد شخصیت و اعتماد به نفسم!
خداوند گواهه بر من،من هیییچ ربطی به سعیده ی قبل از آذر ماه ندارم!
وقتی رئیس بیمارستان سابقم توی نامه م نوشت:
بدینوسیله پایان کار خانم سعیده شهریاری، 30/8/1402 اعلام میگردد
اون یک پایان کار ساده نبود!
اون شروع عشق بازی جدید خداوند بود!
بچه ها یک توصیه از خواهر کوچیکترتون!
من اگر ده تا فایل استاد رو بخوام گلچین کنم برای تموم زندگیم فقط به اونا گوش بدم!
قطعا و حتما یکی ازون ده تا جلسه 4،قدم پنجه
دلیل ایمان،توکل،تسلیم نشدن،ادامه دادن،اجرای الخیر فی ما وقع در عمل،استمرار در مسیر،ناامید نشدن،گیو آپ نکردن
برای من همه ش خلاصه میشه در آموزش های استاد توی این جلسه!
آگاهی هایی که قشنگ میتونه مسیرتون رو رگلاژ کنه،این جلسه،گیم چنجره!
انگار وقتی داری جونت رو از دست میدی،یک دستی از غیب بهتون 5 تا جون اضافه میده برای ادامه ی مسیر…
بزارید به صورت پرکتیکال زندگی خودم رو با این جلسه تطبیق بدم:
استاد میگه،شما یک سری درخواست ها به خدا میدی و فکر میکنی مسیر رسیدن به خواسته هاتم میدونی،ولی همیشه اونجوری که تو فکر میکنی پیش نمیره،طبق نقشه ی تو پیش نمیره،مثلا شما درخواست یک رابطه ی عاطفی فوق العاده داری،بعد همون رابطه ای هم که داری میترکه،درخواست ثروت میکنی از خداوند،بعد از شغلت اخراجت میکنند!
اینجا یک سری از بچه ها میگن چرا قانون برای ما جواب نداد؟ یا میگن چرا برای ما برعکس جواب داد همه چی!
و ناامید میشند و دیگه مسیر رو ادامه نمیدن!
ولی نمیدونند شما یکسری درخواست دادی به خداوند،و این مسیر رسیدن به خواسته هاته!
تنها کاری که باید بکنی اینکه تسلیم باشی و بزاری خدا کارهارو انجام بده!
استاد میگه:
توکل یعنی این!ایمان به خدا یعنی این! نه اینکه یک تسبیح دستمون بگیریم هی بسم الله بسم الله ذکر بگیم…
توکل اینجا خودش رو نشون میده،که تو تسلیم پلن خدا باشی و بگی من درخواست دادم به خدا و حتما این مسیر رسیدن به خواسته هامه!
ما باید اعتماد کنیم به جریان!ما آگاهیمون اندازه ی نوک دماغمونم نیست!اون داره کیهان رو مدیریت میکنه!
اون میدونه بهترین روش رسیدن به خواسته ت چیه….
برگردم به خودم و شرایط کاریم!
از سال 94 تا 1400 که من با استاد آشنا بشم،من بدترین کشیک ها رو داشتم،با بدترین سرپرستارها کار کردم،بدترین اعزام هارو رفتم ،بدترین همراه مریض ها به تورم خوردندو ……الی ماشالله ….
به محض آشنایی من با قانون …اوضاع کم کم عوض شد …نرم و آروم…
یک جوری که اولش نمیفهمیدم اصلا …
تا به خودم اومدم دیدم اومدم تو بهترین بخش بیمارستان
با بهترین سرپرستار
استیبل ترین کشیک ها رو داشتم!
اعزام که بهم نمیخورد که هیچ،خدا خودش اعزام ها رو از سر من رفع میکرد!
به طرز عجیبی مریض ها توی شیفت من هیچ کاری نداشتند….
تا اینکه کار به جایی رسید که من دیگه انگار شیفت نمیرفتم،میرفتم مهمونی!
کل شیفت یا داشتم آهنگ گوش میکردم،قرآن میخوندم،ته باغ بیمارستان گردش میکردم….
کامنت میخوندم،کامنت مینوشتم …و عملا مشغول کارهای مورد علاقه م بود تا شیفت تموم بشه برم خونه ….
خب چه اتفاقی افتاد…؟
به محض شروع ماموریت من،ورق کلا برگشت!
شیفت های وحشتناک شلوغ،زیاد و پشت سرهم
اونم تو بیمارستانی که هیچ ربطی به 8 سال کار من تو بخش ویژه نداشت!
یعنی عملا توی این فشار کاری،من داشتم از صفر همه چیز رو یاد میگرفتم،با همکار هایی که خیلی ربطی به شخصیت من نداشتند!
این فشار کاری و ذهنی،قطعا میتونست هر آدمی رو از پا دربیاره!
کما اینکه من هم ی وقتایی کم آوردم و گفتم ادامه نمیدم!
ولی یک چیزی منو سرپا نگه داشت!
اونم آموزش های جلسه 4 قدم پنج بود!
اگر مدت هاست حالت خوبه،اگر آرامش داری؛داری روی خودت کار میکنی
و یک اتفاقی افتاد که برخلاف خواسته هاته
این همون چیزی که قراره تورو به خواسته ت برسونه!
و اینجوری هربار زمین خوردم دوباره پاشدم،توکلم رو حفظ کردم و گفتم خدایا من ایمان دارم به قوانین جهانت!
من مطمئنم این جهان قانون داره،من مطمئنم این پلن تو برای رسیدن من به خواسته هامه!
امکان نداره اون کشیک های استیبل ختم بشه به اینجا!
من شک ندارم این مسیری که من باید طی کنم و ازین امتحان سر بلند بیرون بیام!
الان تو ماه سوم این ماموریتم،علاوه براینکه به تسلط کاری رسیدم،توحید عملی رو اینجاهم اجرا کردم،خدا رو هدنرس و مترون خودم قرار دادم و معجزه هاش رو نوش جان کردم ….
دارم کم کم به راه حل مسئله میرسم،دارم خیر ماجرا رو پیدا میکنم به لطف الله …
من کشتی نوحم رو ساختم…طوفان اومد و خدا منو با کشتیم نجات داد…
این کشتی هنوز داره حرکت میکنه …هنوز در تلاطمه …
هنوز مقصدش مشخص نیست…
هنوز مثل نوح هر روز تکرار میکنم….
وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ
و باز بگو: پروردگارا، مرا به منزلی مبارک فرود آور که تو بهترین کسی هستی که به منزل خیر و سعادت توانی فرود آورد.
ولی با تموم این تلاطم ها،نگرانی ها،چی قراره بشه ها …
با ایمان اول برای خودم مینویسم
من میسازمش…من این کشتی رو جای درست فرود میارم …
قانون قطعا و حتما جواب میده!
به قول استاد لاجرم این اتفاق خواهد افتاد….
وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثًا
و کیست که از خداوند، راستگوتر باشد؟
وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معاملهاى که با او کردهاید شادمان باشید، و این همان کامیابى بزرگ است.
نزدیک به دوساعته پشت لپ تاپ نشستم و مشغول صلات خداوندم…و همین الان صدای اذان در حال پخشه …
الله اکبر…الله اکبر….
آره…آره…
خدا از همه چیز بزرگتره….خدا از تموم خواسته های ما بزرگتره..
خدا از تموم نگرانی هامون بزرگتره….
لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ
اگر در آسمان و زمین، جز «اللّه» خدایان دیگری بود، فاسد میشدند! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها میکنند!
عجیب این آیه سنگینه…هرکسی به اندازه ی مدارش میتونه قدرت خداوند رو ازین آیه دریافت کنه …
قدرتی که نودونه درصد آدم های جامعه ازش اطلاعی ندارند…
قدرتی که کوه ها از گرفتنش سرباز زدند…
وانسان قبولش کرد….
دعا میکنم برای خودم …وبرای همه ی اونایی که قدم در راه توحید گذاشتن،قدر الله رو اونطور که شایسته ش هست بشناسیم و خالق زندگیمون باشیم …و سعادت دنیا و آخرت رو برای خودم بخریم…
خداروصدهزار مرتبه شکر برای یک بار دیگه سعادت هم صحبتی با بندگان شایسته خداوند…
الهی که حال دلتون در همین لحظه عالیِ عالیِ عالی باشه و غرق عشق و آغوش بی انتهای خداوند….
در پناه نورِ آسمون ها وزمین باشید همیشه
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَهَ فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّهٌ نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ» (ﻭ [ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ] ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻴﻢ: «ﻭﺍﺭﺩ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﻳﻪ (ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﻘﺪّﺱ) ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ [ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ] ﺁﻥ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﺎ ﮔﻮﺍﺭﺍﻳﻲ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭِ [ﻣﻌﺒﺪ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﻘﺪّﺱ] ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﺷﻌﺎﻧﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ»: «ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ! ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﻳﺰ!» «ﺗﺎ ﻣﺎ ﺧﻄﺎﻫﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺸﻴﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ، ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺩﺍﺩ.» (بقره 58)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود فراوان به سعیده نورانی پروردگار ، انسان موحد و عملگرا. بینهایت تحسینت میکنم و از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات و حال و احساس مثبت و عالی رو برات میخوام.
چقدر جالب که در مورد قدم پنجم نوشته بودی چون طی دو سه روز گذشته من هم جلسات قدم پنج رو داشتم گوش میدادم تا امشب رسیدم به جلسه تمرکز بر نکات مثبت قدم پنج دقیقه 36 اونجا که استاد استراحت میکنه و خانم شایسته رانندگی میکنه. متن کامنت شما کمک کرد فایلهایی که طی این 2-3 روز دیدم توی ذهنم موندگار تر بشه. ازت خیلی ممنون و سپاسگزارم.
یکی از ویژگیهای مثبت شما که توی کامنتتون هست و باعث میشه همیشه تاپ امتیازات باشین این فرکانس مثبت کامنتای شماست و عملگرایی توحیدی تون. یعنی همیشه میشه آرامش شما رو در مسیر حرکت تون دید. و از طرفی عملگرا بودن تون، یعنی اگه یه چیزی رو از آموزشهای استاد برامون میگید کاریه که واقعاً خودتون انجامش دادین، و به نتیجه رسوندین. ازتون ممنونم . ترکیب تجربیات شما با آیه های قرآن بسیار بسیار جذاب و لذت بخشه.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
وقتی هدایت خواستم برای نوشتن کامنت هدایت شدم به آیه 58 سوره بقره ، نمیدونم آیا قبلاً این آیه رو برات توی کامنت نوشته بودم یا نه.
خداوند چندان ماموریت پیچیده ای از ما نمیخواد. فقط طلب آمرزش و مغفرت برای گذشته اشتباه مون، شکرگزاری و جایگزینی باورهای توحیدی بجای باورهای غلط گذشته ؛ باورهای غلطی که باعث میشه آدم رو از مسیر توحید و هدایت رب العالمین دور کنه. و خداوند همواره ایمان و عمل نیکوکاران رو پاسخ میده.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ببخشید کامنتم رو کوتاه مینویسم. نامبرده این روزها روزکاره و پنج صبح بیدار میشه.
الهی که شیفتهای شما آرام و استیبل باشه در پناه حمایت رب العالمین.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بسم الله النور
سلام بر سعیده جان
چه جالب الان متوجه شدم من یک هفته اس میرم پیش یکی کار میکنم و اسم اون هم سعیده اس
فوق العاده دختر مهربون و با باورهای فوق العاده در زمینه روابط و اندکی ثروت،دختر زبر و زرنگ و با پشتکار
الان یهو اسمتو دیدم فقط یاد خوبی های اون هم افتادم
اینم از استاد یاد گرفتم که تمرکزم فقط روی خوبی های افراد باشه
سعیده جانم
همیشه تو کامنتهات مینویسی صلاه میکنم
من درک نمیکردم
ولی امروز نه
ی حسی درونم داشت معناشو میگفت
اره واقعا صلاه میکنی وقتی دو ساعت پای لب تاپی و برای ما مینویسی
تو داری صلاه میکنی وقتی اینقدر قشنگ قدرت خداوند رو هم به خودت هم به ما یاداوری میکنی
اره داره صلاه میکنی وقتی نعمتهایی که خداوند بهت داده رو بازگو میکنی تا بقیه بفهمن خدای ما عجبببب خداییه
هرچند که
از دست و زبان ک براید
کز عهده شکرش به درآید
صلاه ینی توجه کردن به خداوند و تو تمام این مدت داری فقط و فقط به خدا توجه میکنی،باهاش هماهنگی و روح الهی خداوند در تو قدرت میگیره
آرامش محضی که فقط میتونه از ناحیه خداوند مهربون باشه بر قلبت نازل میشه و اون لحظه انگار وسط بهشتی و شراب بهشتی خوردی که اینقدر سرمست و پراز احساس خوبی
خدایا تو تنها مسکنی برای همه چیزها
به قول استاد خداوند همه چیز میشو همه کس را
ناامیدان را امید میشود
محتاجان عشق را عشق میشود
عقیمان را فرزند میشود
خدا همه چیه همه چیه
خدا من
خدا تو
خدا ی حشره اس
خدا ی سیاره اس
خدا هوائه
آبه
آتیشه
زمانه
نمیشه توصیفش کرد
همه چیه
حالا که همه چیزه هر شکلی بهش بدی به همون شکل درمیاد
خدایا من تورو رزاق میبینم
من تورو وهاب میبینم
من تورو مهربون میبینم
من تورو ناجی خودم میبینم
من تورو هر لحظه پشت و پناهم میبینم
من تورو حس میکنم همیشه
من خودمو تحت حمایت و هدایت تو میبینم
من تورو فراوانی آدمهای فوق العاده میبینم تو زندگیم
من تورو فراوانی نعمت و ثروت و سلامتی میبینم تو زندگیم
من تورو عشق میبینم که بر من جاری هستی همواره
من تورو تنها و تنها و تنها قدرت جهان میبینم که دست منو محکم گرفته
منو تو آغوش امن خودش جا داده و لبخند من رو همیشه میخواد ببینه
همش میپرسه الان چی میخوای تا بهت بدم که لبخند از لبت محو نشه
خدایا من تورو رفیق شفیقم میبینم
من تورو همسر بی نظیری میبینم که عاشقانه بهم عشق میورزه
خدایا من تورو ادمهایی میبینم که کارهامو برام انجام میدن همه جا
دستان تو بی نهایته
قدرت تو بی نهایته
تو همه چیز و همه کس منی
چی کسی از تو بهتر برای من
بولله قسم تو کافی هستی برای من
تو خودت در زمان مناسب همه کس میشی برای من
تو در مکان مناسب همه کس میشی برای من
تو آرام جان منی
تو صبر و قرار منی
تو نور امید منی
تو احساس خوب منی
تو خنده های از ته دل منی
تو اون اشکهای منی که از شدت معجزه از چشمام جاری میشه
اصلا تو خوده معجزه ای
خود امیدی
خود پاداشی
خود اتفاقات خوبی
خود لذت و اگاهی هستی
خود مریم (من) هستی
تو مال منی و من مال توام
خدایا دوستت دارم و عاشقتم
سپاسگزارم که هستی
که هستی
که هستی
خدایا شکرت
سعیده جان عزیزم
مثل همیشه لذت بردم از دلنوشته هات
کلمه به کلمه حرفات به جان و دلم میشینه چون ایمان دارم با نهایت عشق و ایمان نوشتی برامون.
احساسم عالی شد با خوندن کامنتت و سپاسگزارم ازت.
همینجور پویا و فعال باش که حرفات، نتایجت برام قوت قلبه.
دوستت دارم دوست عزیزم…..
سلام سعیده خانم دوست داشتنی و مهربان
ممنونم از کامنتهای فوق العاده ای که مینویسی و مارو هم از این آگاهیهای ناب و ارزشمندی که خدا بهت میده بهره مند میکنی من همه کامنتهات رو میخونم و یکی از دلایلی که میام سراغ کامنتها به خاطر کامنتهای زیبای شماست چون این همه قدرت و توانایی و استقامتی که در تو میبینم به وجد میام و از نحوه برخوردت با سختی ها و مشکلات درس میگیرم و به من هم جانی دوباره تزریق میکنی واقعا بهت تبریک میگم و ازت سپاسگزارم
فقط یک موضوعی که توجه من رو جلب کرد و احساسم بهم گفت کامنت بنویسم اینه که یه جا گفتی که من چند بار به انتهای خط رسیدم و دیگه داشتم ناامید میشدم و میخواستم برگردم حالا من در جواب این صحبتت خواستم بگم برگردی کجا بری؟ مگه دیگه برگشت توی اون زندگی جهنمی گذشته برای ما امکان پذیره؟
ما وارد مسیری شدیم که تمام پلهای پشت سرمون رو داریم یکی یکی خراب میکنیم و جلو میریم مگه دیگه راه برگشتی برای ما باقی مونده؟
همه اون چیزهایی که قبلا برای ما لذت بخش بود رو خدا با آگاهیهایی که از ماهیت اونها بهمون داد تبدیلشون کرد به جهنم مثلا الان آیا ما دیگه میتونیم بریم قاطی رفیقهای گذشته مون و بشینیم با اونها مردم رو مسخره کنیم و هِرهِر بخندیم و غیبت کنیم و لذت ببریم؟
توی این مسیری که اومدیم حتی چک و لگدهای خداوند هم برای ما لذت بخش تر از رفتن توی اون مسیر قبلیه چون حداقل توی این مسیر اگر دائم به در و دیوار هم بخوریم باز با امید و ایمانی که توی دلمون هست میتونیم حالمون رو خوب نگه داریم اون مسیر قبلی که دیگه امید و ایمانی هم برامون بافی نمیمونه و این آرامش و حال خوبمون رو هم از دست میدیم
به هر حال خواستم بگم ادامه بده خواهر خوب و مهربانم که سختی ها هستن که ظرف وجود ما رو بزرگ میکنن و قرار نیست توی این مسیر به جایی برسیم که سختی ها تموم بشه قراره ما اونقدر بزرگ بشیم و ظرف وجودمون بزرگ بشه که سختی هارو کوچیک ببینیم تا وقتی سختی توی زندگی ما وجود داره که برامون خیلی بزرگه دلیلش بزرگی اون سختی نیست دلیلش کوچیکی ظرف وجود ماست ولی با این تفاوت که اون سختی قدرت بزرگتر شدن نداره ولی ظرف وجود ما این قدرت رو داره و ما فقط میتونیم روی چیزی که اختیارش دست خودمونه تسلط داشته باشیم و اون هم فقط ظرف وجود ماست
امیدوارم که هممون روزبروز ظرف وجودمون بزرگتر بشه و به مرحله ای برسیم که بزرگترین سختیهای دنیا رو به اندازه سر سوزن کوچیک و ناچیز ببینیم درست مثل حضرت ابراهیم که حتی سوختن توی آتیش رو هم عددی حساب نکرد و از آتیش هم لذت میبرد
سلام محمدرضای عزیز
بسیار لذت بردم از اون قسمت کامنتتون که:
همه اون چیزهایی که قبلا برای ما لذت بخش بود رو خدا با آگاهیهایی که از ماهیت اونها بهمون داد تبدیلشون کرد به جهنم مثلا الان آیا ما دیگه میتونیم بریم قاطی رفیقهای گذشته مون و بشینیم با اونها مردم رو مسخره کنیم و هِرهِر بخندیم و غیبت کنیم و لذت ببریم؟
واقعا چه جهاد اکبری ما با کمک خدا توی وجودمون به راه انداختیم که بقول شما اون لذت ها گذشته،دیگه برای ما کوچکترین اهمیتی که نداره هیچ بلکه دیگه اعراض هم می کنیم و دوست نداریم توی جمعی که از این صحبت ها و قضاوت ها و مسخره کردن دیگران هست هم بنشینیم و این تنها بودن رو با بودن در کنار دوستان هم مدار و هم فرکانس و یاد گرفتن آگاهی های جدید جایگزین کرده ایم،چقدر این راه بااینکه به قول شما چکد ولگد هم داره ولی برای بزرگتر شدن ظرفیت وجودیمون لازم و ارزشمنده که نه تنها پاپس نمیکشیم بلکه دوست داریم روز به روز بیشتر توی این آگاهی ها غرق بشیم و فکر نمیکنم کسی که عضو این سایت هست بخواد و بتونه رفتار و منش قدیمی رو ادامه بده و خدا داره با این تمرینات و این آگاهی ها این نترسیدن ها!قدم های ما رو محکمتر میکنه تا ایمانمون بیشتر بشه و ظرفمون بزرگتر تا جزوء پرهیزگارانی که در قرآن وعده داده بشیم.
خدایا شکرت به خاطر دوستان آگاه
سلام و درود به دوست عزیزم من سعیده زیبا و دوستداشتنی
سعیده جان دیشب ایمیل پیام شما روی صفحه گوشیم اومد…
بخدا تو مدارم نبود بخاطر همین برام باز نشد!
و امروز بعد از رونمایی قرآنم .هدایت شدم که کامنت شما را باز کنم…
وای خدای من چقدر همزمانیها را خداوند انجام میده…
سوره انبیا از ایه 82به بعد..
چقدر زیبا بود چقدر این کنترلذهن با قانون تکامل میشه متفاوت بهش نگاه کرد…
و دقیق شدن به قانون الهی…
همون ادامه دادن در مسیر زیبابیین شدن..در نگاه در تفکر و در عملگرایی……
منم یادم به روزهای قبلم افتاد که از کجا به کجا رسیدم…
و موقعهایی یکم شرایطم بهم میریزه.. همون لحظه تلاش میکنم که نفسم تکون نخوره..خیلی سعی میکنم..
ولی من باید همیشه فروتن در برابر خدادند باشم..و خدادندمو از روی بیم و امید بخوانم..
و بدونم این تسلیم بودن…مهم ترین بازی منه در قوانین الهی.و بزارم خداوند کارهامو انجام بده..
اگه هر هر اتفاقی در مسیر بیفته برای رسیدن به خاستهامه…و من باید درست و دقیق عمل کنم…
و این ایه 82به بعد انبیا با صحبت شما امروز برام هم فرکانس بود…و من درک کردم ان اعتماد رو بیشتر در درونم بسازم…و خودمو توی کشتی نوح ببینم…بدونم در نهایت خداوند بهترین منزلگاه رو قرار داده…
فقط از سر سپردگی من میگذره..انشالله بتونم قانون الهی رو بیشتر درک و عمل کنم…
و در اینراه عاشقی برای همیشه ادامه بدم..
و اون نکته مهمی که ،نگارش کردین.از قدم دوره بینظیرتون..
ایمان و توکل،تسلیم نشدن،ادامه دادن،اجرای الخیر فی ما وقع در عمل،استمرار در مسیر ،ناامید نشدن،گیو اپ نشدن..
تشکر از شما دوست عزیزم…
صاحب ماهی را ،هنگامی که خشمگین رفت ،و گمان کرد که ما هرگز بر او تنگ نخواهیم گرفت..(موضوع قانون رو خیلی دقیق داره خدادند میگه)…قانون هر لحظه عمل میکنه..شکیبایان همون منظورش افرادی که مدام احساس خوب دارن..
پس در تاریکی ها ندا دادکه:معبودی جز تو نیست تو منزهی،همانا من از ستمکاران بر خود هستم.
پس دعایش را مستجاب کردیم و از اندوه نجاتش دادیم،و مومنان را این گونه نجات می دهیم.
و خداوند دقیق اینجا داره از خودش میگه!
بی تردید این دین و راه و روش شما.دین و راه روسی واحد و یگانه است،و من پروردگار شمایم ،پس مرا بپرستید
بازم تشکر از شما سعیده عزیز.انشالله همیشه سالم و تندرست و خوش و عاقبت به خیر باشید!
هیچ چیز مانند عاقبت بخیری نیست..عاقبت به خیری که نوح را همراه با مسافران مومنش نجات داد..و بسمت منزلگاهی پر خیر و فراوان هدایت نمود….
سلام دوست عزیزم ممنون از کامنت زیبای شما، وقتی کامنتت رو خواندم متوجه شدم دقیقا من هم با عمل به قانون یواش یواش زندگیم بهتر و بهتر شده ولی اونقدر آروم و طبیعی این اتفاق می افته یادمون میره که این به خاطر عمل به قانون و کنترل ذهن است، دم شما گرم ، بسیار زیبا و انگیزه بخش بود صبح ساعت 5 صبح بیدار شدم هدایت شدم اولین کار برم کامنت بخونم که کلی انرژی گرفتم از کامنت زیبای شما
به نام خدایی که همیشه درها رو باز میکنه
سلام به تو عزیز دلم سعیده مهربون
چقدر من جنس کامنت هات رو دوست دارم چقدر این آگاهی ها رو درست درک کردی چقدر درست منقلشون میکنی چقدر زیبا توحید و توکل را اجرا میکنی خدا همیشه پاداش میده به صبر و ایمانت.
از خدای مهربون هدایتگرمون هر روز پرواز در آسمان یکتاپرستی رو برات آرزو دارم
بنام الله مهربان
سلام بر همگی
« قطعا آنچه در آسمانها و زمین است متعلّق به خدا است. او آگاه است از آنچه شما بر آن هستید و آگاه است از آن روزی که انسانها در آن به سوی او بازمیگردند، و ایشان را از اعمالی که انجام دادهاند آگاه میسازد و خداوند از هر چیزی آگاه است»
سوره نور -64
اسم این داستان :علی گیتور :)
این حیوان به ظاهر ترسناک ولی کمرو و خجالتی
واقعااا که خداوند همه چیزو همه چیزو رام و مسخر ما کرده هااا
این که اون اقا چی میگفت به اون الیگیتور خجالتی ما رو من نمیدونم نمیفهمیدم معنی حرفاشو
ولی اینجا نشون میداد که اقاهه چه بدون استرس اینکارو انجام میداد
شاید نه نه
حتما روز اول پراز استرس بوده
ولی تداوم کارش
به قول استاد تکامل توی این مسیر
باعث شده که این اقا اینقدر راحت و بدون استرس این شوخی هارو با حیوانی به این ترسناکی انجام بده
یاد فیلم بروس قادر مطلق افتادم
با بازی جیم کری و مورگان فریمن
مورگان فریمن نقش خدا رو بازی میکنه و برای یک هفته به جیم کری میگه تو خدا باش
چون جیم کری بخاطر مشکلاتی که داره به خدا میگه من اگر خدا بودم بهتر بودم
و فیلمش جوریه که نشون میده هییییچکس نمیتونه قدرت خدارو نادیده بگیره و در اخر هم جیم کری جمله فوق العاده ای میکه که خدایا تو فقط لایق پرستیدنی
ی جمله قشنگ دیگه اش اینه که مورگان فریمن میگه خودت معجزه شو تا معجزه برات رخ بده
ولی من بااینجاش کار دارم که
خدا (مورگان فریمن ) به جیم کری میگه:من تورو خلقت کردم من میدونم چی خلق کردم تو مردمو میخندونی و همین کافیه
اون موقع جیم کری به خدا میگه چقدر لاف میزنی
و خدا میخنده و میگه ببین تو حتی منم میخندونی
میخوام اینو بگم اگر هر کسی سر جای درستش باشه،مثل این اقا که علاقشو فهمیده،استعداد و تواناییشم دارن،چون بنظر چیزهای خنده داری هم میگفت و با الیگیتور شوخی میکرد
کی فکر میکنه با شوخی بااین حیوان ترسناک ولی خجالتی بشه شو اجرا کرد و ثروت کسب کرد.
بریم سراغ منظره جذاب این قسمت
اون برکه که البته رودخانه جاری هست
واون نیلوفرهای روی اب
واقعاااا ترکیب فوق العاده ایه
فرض کن روی ابی
دور تا دورت اون نیلوفرهای روی اب هستن
اسمون پر از ابر
ی تصویر زیبا توی این قاب دیده میشه
البته چون من از الیگیتورم میترسم اونارو تو این تصویر جا ندادم
و چقدر انسان میتونه پیشرفت کنه،از هوش سرشارش استفاده کنه،هی از تضادها استفاده کنه و الان قایقی رو بسازه که اون تضاد گیر کردن توی نی های توی اب و نیلوفر توی پره هارو رفع کنه و براحتی توی آب حرکت کنه
اینجاست که باید بگیم
تضادها نفرین خداوند نیستن
اونها اومدن تا مارو رشد بدن
تضادها دوست ما هستن
باعث پیشرفت ما میشن
استاد ی چیز باحال گفتین در مورد جذب غذا توی دمای 85 درجه
خدایا چقدرررر تفاوت توی موجودات مختلف وجود داره
الله اکبر ازین همه تفاوت و تنوع
مثلا مرغ سنگدون داره
پرنده ها کلا سنگدون دارن
ولی این حیوون بزرگ و ترسناک سنگدون نداره ولی باید تو دمای 85 درجه بره تا غذا جذب کنه
دمای بدن انسانها بشه 40 خطرناکه وحشتناک
و نکته اول فیلم رو یادم رفت
اون دوتا طاووس زیبا
البته استاد من ی جا خوندم که اون طاووس هایی که پر زیبا دارن نر هستن و اونایی که زیبا نیست پرهاشون ماده
توی شیرهاهم شیر نر یال داره و جذابتر از ماده اس
کلا توی حیوانات نرها زیباتر از ماده ها هستن که بتونن دل ماده هارو بلکه بدست بیارن:)
ی دست مرتب برای ماده ها
خخخ
استاد عزیزم ازینکه توی این مسافرت مارو هم همسفر خودتون کردین سپاسگزارم
از خداوند سپاسگزارم که مارو توی مسیر الهی اورده
از خودم ممنونم که پایبندم تو این راه..