https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-25 03:47:302024-06-28 22:01:58سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 241
206نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی و خانم شایسته مهربان و بزرگوار
سلام خدمت دوستان عزیز و گرامی
بسیار لذتبخش بود این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا لذت بردم از زیبایی های طبیعی و انسان های نازنین و مهربانی که در کنار هم به زیبایی هرچه تمامتر با انواع نژاد ورنگ که مهم نیست برای انسانهای که خدارو باور دارند و اعتماد دارن به الله مهربان و اعتقاد دارند به پروردگار وفرمان روای کل کیهان خدایا سپاسگزارم از توجه توبه من که منو به این سریال بسیار زیبا و طبیعی هدایت کردی
استاد تبریک میگم به شما بابت اعتماد به نفس فوقالعاده زیبا و عالی که در این ورزش به دستش آوردی خدایا سپاسگزارم
استاد اگر من جای شما اینقدر حرفهای میشدم تو تنیس شاید اصلاً با بچه ها بازی نمیکردم ولی شما با تمام وجودتون وبا عشق با بچه های ده ساله بازی میکنید ومسابقه میزارید این نشانه همون توحید شما است که همه رو یه تیکه از خودت می دونی وما باید این باور همیشه باما باشه تا به همه نژاد های که فرمانروای کل کیهان خلق کرده به یک چشم نگاه کنیم وهمه انسانهای روی زمین رو از خودمون بدونیم کاری که انصافا من از روزی که رب العالمین رو بهتر شناختم واز روزی که وارد سایت شدم وبا شما دوست شدم خیلی خوب دارم انجام میدم خدایا سپاسگزارم از لطف تو که نسبت به من داشتی و داری
استاد من هم مثل شما باور کنید وقتی کاری برای کسی انجام میدم یا خانه ای اجاره میکنم میگم این کار خودمه این خونه خودمه ومثل چشمام از اون خونه واز وسیله که خدا تحت اختیار من قرار داده مواظبت میکنم مثل خونه ای که الان پروردگار من تحت اختیار من قرار داده ومن این خونه رو به یک باغ تبدیل کردم به کمک الله مهربان جوری شده که صاحب خانه اصلأ نمیاد خونه خودشو یه سر بزنه که آیا خرابی به وجود آمده یا نه اینم از لطف الله مهربان است که نسبت به من دارد خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم
من تو چند سالی که این خانه اجاره کردم انواع درخت میوه سیب،زردالو،الوزرد،گیلاس،گردو،انواع درخت انگور انگور شرابی انگور خراسانی انگور عسگری درشت واریز کاشتم که خداوند همه رو بارور کرده به لطف مهربانیاش وجوری شده که الان میخوام از این شهر به اصفهان نقل مکان کنم صاحب خانه ناراحت شده که چرا من دارم میرم چون انصافا من جوری از خانه مواظبت کردم که خودش باورش نمیشه خدایا شکرت به خاطر عزت وابروی که در میان بندگانت به من دادی
خدایا سپاسگزارم به خاطر تمام خانهها وسر پناه های که برای من وتمام بندگانت در سر تا سر این هستی آماده و مهیا کردی
جالب بود این هیتر برقی چون این دستگاه ها رو استاد تو ایران هیتر برقی اسمش هست وتو اولین مسافرتم به کشور عراق شهر بصره به همچین دستگاه واجاق برقی سیاری برخورد کردم وحتا آشپزی کردم ولی به این صورت حرفهای نبود که خدا منو به این اجاق برقی حرفهای هدایت کرد خدایا مرسی ازت که اینقدر هوامو داری
یاد گرفتم استاد از این سریال زیبا که باورهای قشنگی برای خودم بسازم مثل دوست شدن با پول مثل مرتب بودن وبا خدا دوست شدن مثل باانسان ها دوست بودن ودرصلح بودن خدایا شکرت خدایا مرسی خدایا ممنونم از تو که این جهان رو مسخرمن قرار دادی تا زندگی سر شار از شادی سلامتی خوشبختی سعادتمندی آزادی مال وزمانی وثروت بغیر الحساب رو تجربه کنم
خدا یار ونگهدار شما استاد بزرگوار و مهربان و عزیز و خانم شایسته مهربان وهمه بچه های خوب سایت یا حق
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
قسمت اول راجع به بازی ها و عادت های غلطی که از پایه به اشتباه ساخته میشه هست
اینکه بهتره هر کاری رو در ابتدا از متخصص و اصولش باد بگیریم
مثلا همین دوره های استاد راجع به سلامتی ثروت روابط
خب من این اصل رو گذاشته بودم که هر سالی که رو یه دوره کار میکنم وارد اون حیطه بشم
دوست نداشتم بدون روانشناسی ثروت کسب و کارم رو خیلی گسترش بدم
چون دفعه قبل بدون اصول شروع کردم و نتیجه اش واسم خیلی خیلی سخت میشد
این دفعه را روانشناسی ثروت و دوره آموزشی تخصصی شغلم شروع کردم و احساس بهتری دارم هم از نتیجه هم راحتی کار
یه عادتی که تو خودم عوض کردم
عادت تغذیه سالم ، تحرک ورزش پیاده روی کار با وزنه
یه عادت سالم دیگه هم همین کنترل ذهن و اعراض در مقابل مسایل و حفظ حال خوب
این دوتا عادت های اخیرم هست که تغییرشون دادم
و اگر از همون اول بلد بودم خب هم خیلی راحت تر بود واسم هم سریع تر به نتیجه می رسوند منو
و قسمت بعدی وقتی شما تو 2 تا قسمت قبل وارد محوطه شدین دیدین همسایه باربیکیو داره تو حیاط اون لحظه احساس کردم مریم جام یه هدایتی از خدا دریافت کرد با اینکه نگفت مثلا اینکه اینجا نه باربیکیو داشتین و نه هود سالم
این مسیله خیر بود برای شما نه اینکه مشکل
خیرش این بود که شما یه دستگاه گریل متفاوت و مورد نیازتون رو سفارش دادید چیزی که بهش بیشتر نیاز داشتین و در جهت بهبود زندگیتون بود
و
ثروت همیشه باعث آرامش و زندگی بهتر میشه اینکه بتونه آدم اونجیزی که می خواد رو سریعا سفارش بده
جنس اعلاش از همینجا واقعا مشخص بود و ایده های هوشمندانه اش
نپذیرفتن هر آنچه که هست
مطمئنا طراحش یه فرد خلاقی بود که ایمان داشت راهی وجود داره که آدم هم تو خونش گریل کنه و هم دود نکنه چون این مشکل بسیاری از افراد هست و وقتی باور داشته باشی راهی هست بهش هدایت میشی ( مثل درودش متحرک و شیب دار کردن قسمت گریل و …..)
و نکته بعدی اینکه هر طوری با دیگران رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار بشه
این ویژگی خدا رو شکر از بچگی تو وجودم بوده و بیشتر بر میگرده به خدا و معنویت
اینکه فکر میکنم اگر این کار رو نکنم خدا پاداش بعدیش رو از من دریغ میکنه و دیگه نمی تونم روش حساب کنم برای تجربه راحت بعدی
قدردانی به نظرم همین کارهاست
انسانی که با خودش در صلح هست کاری نداره یکی بالا سرش هست یا نه
همین الان متوجه یک مشکل تو اطرافم شدم
مامان های زیادی رو میدیدم که با بچه خودشون خیلی مهربون ولی با بچه های دیگه اینطور نبودن
و من اولین چیزی که به ذهنم می رسید این بود که اگه با بگه خودت یکی همینطور رفتار کنه آیا میپذیری ؟؟ و بعد میدیدم به خاطر این باور اشتباه چطوری چهار چشمی مواظب بچشون هستن و باور داشتن ممکنه دیگران باهاشون بد برخورد کنن …
در روز دوم برگزاری کمپ شما از برنامه و کار کرد مربیان آن راضی هستد. جدیت و پشتکار شما را هنگام بازی و آموزش کاملا می توانستیم متوجه شویم که جایگزین شدن تکنیکی دیگر به جای روشهای قبلی نیاز به دقت بیشتر شما داشت که با تمرکزی که بر روی توضیحات مربیان می گذاشتید سعی می کردید آنها را به بهترین شکل انجام دهید مخصوصا در بازی با کودکانی که از اول اصولی این ورزش را آموخته و هم آهنگی مغز و دست و چشمشان راحت تر بود و برای شما که بدون آموزش زمانهای زیادی را بدون آگاهی با همین روش ادامه داده بودید تفاوت داشت آنها حتی با اعتماد به نفس بیشتری بازی می کردند.
مگر فرقی هم می کند که چه فصل و چه ماه و چه روزی است تمامی روزهای خداوند زیباست ما مانند هر موضوع دیگری بر هر چیز نام گذاری کرده یا طبق آیین و سنت و دین و مذهب یا علایق شخصی و خصوصی بر چسب ها و نام گذاری هایی را انجام می دهیم و گاهی محتوی آن از یادمان می رود و فقط عنوان را در نظر می گیریم مهم این است که تو چقدر از این ساعاتی که خداوند در اختیارت قرار داده استفاده بهینه می کنی و لذت می بری و عشق می ورزی به خدای خودت و به جهانی که در آن زاده شده ای و چقدر می توانی برای وجود خودت ارزش قایل شوی و خودت به خودت ثابت کنی که چقدر ارزشمندی بدون هیچ قید و شرطی.
سر در ورودی ساختمان کمپ عبارت معرفی کننده این مجموعه نوشته شده که اطلاعات مختصری به تو می دهد میزهای تنیس بین المللی آتلانتا. ساختمانی که مانند دیگر مکانهای آمریکا تمیز و مرتب و مجهز و زیباست چه خوب که دیوارهای آن را هم به رنگ آسمان کرده اند و بر روی این آسمان زمینی به جای ابر از انواع پوسترها و عکس ها اطلاعیه ها… استفاده شده است. راهرویی که به سالن تنیس منتهی می شود و در سالن بر عکس روز اول همه با نظم دو به دو بازی می کردند و جالب هم آهنگی حرکت رفت و برگشت دست ورزشکاران بود که با ریتمی خاص با راکتی که به دست داشتند و رقص پایی که انجام می شد جلب توجه می کرد. دیگر خبری از یک عالمه توپ بر روی زمین و شلوغی و بی نظمی روز اول نبود و توپها سر گردان و بلا تکلیف نبودند.
و بالاخره خانم شایسته عزیز را که با یکی از مربیان مشغول تمرین هستند را مشاهده کردیم که مشغول بازی بودند و جالب به دست گرفتن راکت این مربی بود که به شکلی دیگر از آن استفاده می کرد شاید مانند چوب های کوچکی که برای خوردن غذا به جای قاشق و چنگال و کاردی که ما داریم از آن استفاده می کنند
توضیحات استاد در مورد شکل گیری باورها و تغییر آن که ما هر روز در دوره های مختلف مشغول شنیدن و عمل کردن به آنها هستیم و واقعا جهادی اکبر نیاز دارد تا بتوانی باورهای مخربی را که در ذهنت وجود دارد و گاهی اجازه نزدیک شدن روحت را به خود خود وجودیت را نمی دهد تغییر دهی و بر ذهنت پیروز شوی و پرچم قهرمانی را بالا ببری و بگویی من هستم که با ایجاد این باور درست به جای باور قبلیم توانستم به خودم ثابت کنم که می توانم خالق زندگی خودم باشم.
زمانی که به این کمپ آمدید متوجه شدید که کودکان ممکن است به شما ببازند اما آنها بهتر می توانستند توپ را کنترل کنند چون به درستی هم آهنگی ها را ایجاد کرده بودند و جزیی از شخصیت آنها شده بود و دیگر نیازی به تغییر آن نداشتند تغییری که برای شما پس از سالهای زیاد بازی سخت و دشوار است. مربی استاد توضیحاتی را به ایشان می دهد که به ظاهر سخت می آمد و تمام این سعی و تلاشها برای سرعت داشتن و پرتاب درست توپ به زمین حریف بود که با کمترین اصطکاکی با میز و راکت در ثانیه هایی کمتر ضربه زده شود با جهت راکتی که درست تر باشد. باور کنیم که این توپ در دستان ما مانند ثروت است گاهی خطا و گاهی درست استفاده می کنیم و کم کم به اشتباه جزیی از شرایط زندگی ما می شود در صورتی که طبق قوانین ثابت خداوند می تواند درست و صحیح و قانونی حرکت رو به بالا داشته و مدارها را بالا و بالاتر رود و بیشتر و بیشتر شود باور به فراوانی
اگر بخواهیم از زمان خود به شکلی بهینه استفاده کنیم و باورهای مان را تغییر دهیم بسیار با کمبود آن مواجه خواهیم شد البته با رعایت قانون سلامتی انرژی بیشتری داریم اما با رسیدن روز به انتهای خود و غروب آفتاب برآوردی که از سپری شدن آن روز داشتیم ما را برای روز های بعد پر انگیزه تر خواهد کرد و هر چقدر چالشهای بیشتری باشد هیجان و انگیزه هم بیشتر خواهد شد.
پس از تمرینات و بازی های سخت به خانه رسیدید و با هودی خراب مواجه شدید این بار با خرید یک دستگاه گریل نو با امکاناتی جدید که غذا را به راحتی گریل می کرد و به شما تحویل می داد بدون هیچ گونه بویی که در فضا پخش شود هم چنین اشکالات گریل قبلی را هم رفع کرده بود و تکامل خود را مانند درون هابی که قبلاً استاد داشتند و آخرین آن کاملترین شده بود در جایی که همه فکر می کردند تمامی راه کارها داده شده و دیگر نکته ابهامی وجود ندارد اما واقعا هر دست آوردی که بشر داشته روز به روز می تواند کامل تر شود شاید حتی یک روز اتومبیلی هم که ماسک ساخته است و ما فکر می کنیم که بهترین امکانات را دارد روزی برسد که از این هم بهتر شود و یا روزی در کرات دیگر بازی پینگ پونگ به شکلی دیگر اجرا شود
سلام به استاد عزیزم ،مریم جان عزیز و تمام دوستان عزیزم در این فضای توحیدی
چقدر آسمون قشنگ بود استاد. چقدر هوا رویایی بود. پر از ابر های زیبا بود و همه جا تمیز . چقدر لذت بخشه صبح بیدار بشی و همچین صحنه ای رو ببینی.
استاد توضیحات شما درباره باورها واقعا عالی بود. وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم دقیقا برای من همینه. مثلا عادت خرج کردن پول که گفتید. من واقعا این عادت رو دارم که هنوز پول دستم نیومده دنبال این هستم که خرجش کنم. البته این رو بگم با تلاش های که برای تغییر باورهای انجام دادم واقعا تغییرات بزرگی رو ایجاد کردم. اما خیلی جای کار داره هنوز.
واقعا باورهای ما به خاطر ورودی های که از دنیای اطرافمان دریافت کردیم بعضاً آنقدر داغون هست و متاسفانه خانواده و اجتماع همیشه طوری با ما رفتار کردن که ما حتی جرات فکر کردن به اینکه شاید این باور اشتباه باشه رو به خودمون نمیدیم. جرات نمیکنیم فکر کنیم که شاید بشه طور دیگه ای فکر کرد،نگاه کرد و عمل کرد. و این چیزیه که شما تو این فضای توحیدی داری یاد ما میدین. واقعا در بعضی موافق که این دیدگاه ها و باورها گره خورده به اعتقاداتی که از اطرافمون دریافته کردیم سخته. یک عمر شنیدیم که باید گریه کنیم و دلی که بشکنه خدا جوابشو میده ،در صورتی که حالا متوجه شدیم هر چقدر احساس خوب تری داشته باشی جهان اتفاقات بهتری رو برات رقم میزنه.
اما خداروشکر، همین که حالا که تو این جهان هستیم فهمیدیم که کجا ها رو اشتباه رفتیم و حالا میتونیم برای درست کردنش قدم برداریم جای شکرش باقیه. خداروشکر که قدرت تغییر کردن داریم. خداروشکر که تو این فضای الهی هستیم. خداروشکر که استاد دست خداوند هستند تا ما رو به مسیر درست هدایت کنن.
استاد از شما و از مریم جان و از تمام دوستانم تشکر میکنم. چند وقتی هست جهاد اکبر راه انداختم برای تغییر زندگیم. منی که جهان با پتک زد تو سرم و همه زندگیم رو از دست دادم حالا دارم بی نهایت تلاش میکنم و از قانون استفاده میکنم تا جهانم ر. اون طوری که باید بسازم و تو همین چند روز اتفاقات محشری رو دارم تجربه میکنم.
روابطم با دخترم بی نهایت عالی شده.
به هر چیزی نگاه میکنم هدایت های خداوند رو میبینم
روابطم داره با همکارانم بسیار بهتر میشه
هزینه های زندگیم به شدت داره میاد پایین.
و این از فضل پروردگار کنه.
انشاالله تو همین چند روز میام و از نتایجم براتون مینویسم. انشاالله که همیشه شاد باشید و پر از انرژی مثبت و به سمت خدا.
سلام منو داشته باشین از ایران، مازندران، محمودآباد، یکی از خارق العاده ترین و زیباترین نقاط روی کره زمین: الان جلو پنجره نشستم، رو به شالیزار 20 هکتاری: همه جا سبــــــز: شالی ها برام میرقصن و به شما دوستای عباسمنشی ام سلام میرسونن این شالی های خوشگل و سبز که دیگه دیگه نم نمک میرن سمت طلایی شدن: که طلایی ایشم یه زیبایی داره، وسط شالی ام یه کلبه چوبی خفن داره: که من خیلی دوست داشتم ببینمش: سره یه تضادی منو مالکش باهم رفیق شدیم بهم گفت هر وقت دوست داری بیا کلیدو بگیر برو عشق و حال کن: من برای تفریح و عشق و حال ساختمش
استاد واقعا نکات میلیون دلاری تو این فایل گفتین و چقدر به جان و دلم نشست: و همش میگفتم آره درسته، حق با استاده: چقدر خوبه آدم بتونه از سن خیلی کم: عادت های مثبت در خودش ایجاد کنه: البته که آدم اشتیاق داشته باشه این تغییرات برا آدم لذت بخشه دیگه: خوده من آدم بی تحرکی بودم، الان 8 ماهه تو قانون سلامتی ام و هر روز میرم پیاده روی، دیروز حوالی ساعت 13 بعدازظهر رفتم پیاده روی؛ دوستم بهم زنگ زد گفت کجایی؟ گفت پیاده روی؛ گفت جدی میگی؟ گفتم آره چطور؟ گفت حاجی هوا 30 درجه؛ نمی پزی تو این گرما؟ الان کسی از گرما پاشو از خونه بیرون نمیذاره: اونوقت تو میری پیاده روی؟ گفتم گرم نیست!!! اتفاقا خنکه؛ خندیدو گفت مثه اینکه گرما کاره خودشو کرد تو اینجوری میگی: واقعا گرم نبود، داشتم لذت میبرم، باد خنکم میزد، من هر وقت بخام برم پیاده روی خدا هوارو خنک میکنه برام، یاد استاد افتادم که میگفت از شدت شوق و ذوق تو گرمای بندرعباس قدم میزد و اشک شوق میریخت: الان 5 تا پرستو به فاصله 2 متری من رو سیم برق نشستن دارن آواز میخونن
یا مثلا ترک سیگار: 14 سال سیگار میکشیدم: 2 ساله لب نزدم، گفت و گو با دوستان جلسه اول سپیده جان به استاد گفت بهم برخورد شما گفتین عرضه ندارین دوستای سیگاریتون رو بذارین کنار: سپیده گفت من سیگارو همون موقع گذاشتم کنار، منم از اون فایل دیگه لب نزدم
یا همین تغییر عادت سبک زندگی قانون سلامتی: اون آدم قبل با اون سبک غذا خوردن کجا: روزی 20 بار، الان روزی 1 بار غذا میخورم اونم غذای مجاز: اونم 16 عصر به بعد بعد اینکه کل کارامو انجام دادم، پیاده روی رفتم، عضله سازی انجام دادم و کلی تغییر شخصیتی که از شما استاد یاد گرفتم: نترسیدن، غیبت نکردن(خط قرمزمه) سپاسگذار بودن، به خدا ایمان و باور داشتن و کلی چیزای ریز و درشت که از شما یاد گرفتم؛ خصوصا تو سفر به دورآمریکا و زندگی در بهشت: اصلا برام تغییر عادت لذت بخش ترین کاره دنیاست، اینکه چالشی برای خودم ایجاد میکنم و میوفتم رو شیب سرپایینیش اونوقت انجام دادنش هنوز لذت بخش تره
و شما بعد این همه سال پینگ پنگ بازی کردن: و حرفه ایی بودنتون با اینکه شاید اصولشو بلد نیستین، اما اونایی که اصولشو بلدن رو شکست میدین: چرا؟ چون تمرینه که مادر مهارت هاست نه اصولش، ولی شما باز خودتون رو به چالش کشیدین وسط تمرکزی که رو تحقیقاتی که دارین انجام میدین اومدین پینگ پنگ اصولی رو یاد بگیرین و من از صمیم قلب تحسینتون میکنم و به شما و خانم شایسته تبریک میگم که عاشق تغییر هستین؛ و خب نتیجه دستتون هست دیگه؛ تو زندگیتون نتیجه این تغییرات رو دیدین، خیلی خوشحالم که خداوند این فرصت رو بهم داد که در شروع یک روز دل انگیز من این فایل رو نگاه کنم و از زبون استاد نکات ارزشمند و میلیون دلاری رو بشنوم
خصوصا اون نکاتی که فرمودین در خصوص سبک فکری و رفتاریتون در خصوص خونه ایی که اجاره کردین و این اصل رو دارین که همون برخورد رو با خونه مردم انجام میدین که با خونه خودتون انجام میدین و یا دوست دارین مردم با خونه شما انجام بدن، چه دستگاه گیریل خفنی: اینک از موهبت ثروته که آدم هر وقت به هر چیزی نیاز داشته باشه تهیش میکنی: واقعا دستگاه خفن و خوشگلی بود و دم سازندش گرم که به جزئیات توجه کرد و جوری دستگاه رو ساخت که دربش قابل جدا شدن و شست و شو باشه و اون پایین محلی برای جمع شدن روغن داشت تا کیفیت و کارایی بره بالا و هنگام پخت دود بلند نشه، قطعا اینا تکامل یافته نسل قبلی گیریل هست که قطعا خوده این دستگاه تکامل میابه و بهتر و بهتر میشه؛ منم باید این اصول رو کسب و کارم رعایت کنم و هر روز در حال بهبود باشم( به روی چشم)
خیلی لذت بردم، خیلی عشق کردم، خصوصا اول فیلم اون صحنه زیبا، اون درختان زیبا و چقدر سالن بزرگ و خفن و تمیزی بود: تمیزی، نظم، نظافت از پایه و اساس این کشوره و صد البته مدار و فرکانس بالای استاد عباسمنش و استاد شایسته که هر جا میرن؛ تمیز، زیبا و منظم هست.
سلام به افلاطون عزیز، امیدوارم حال دلت عالی و زیبا باشه که کامنتت میگه هست :)
حس خوب و سلام گرمت رو و انرژی مثبتی که داشتی رو دریافت کردم از کامنتت و باعث شد بنویسم همین نکته رو. آفرین! تحسینت می کنم که اولا در مدار مناسبی بودی و جای به این زیبایی هستی… یه کلبه ی چوبی وسط شالیزار… باید خیلی جالب باشه، پر از آرامش. قشنگ تجسم کردم این تصویر رو… جون می ده واسه فایل گوش دادن و خلوت کردن با خودت و خدا… به به… جالبه که سر یه تضاد هم با مالکش رفیق شدی… خیلی وقتا هست که مثل ابن مورد تضاد میشه شروع کلی اتفاقات خوب… آفرین بهت که قانون سلامتی رو شروع کردی و هشت ماهه که زندگیت زیباتر و سالمتر و راحتتر شده… چقدر عالی. چقدر از داستان پیاده رویت انرژی خوبی گرفتم اینکه انقدر حالت خوبه و احتمالا بخاطر قانون سلامتی انقدر انرژی بالا داشتی که دمای 30 درجه رو حس نکردی و باش مشکلی نداشتی… و نکته ی بعدی هم که فکر می کنم تو کامنتای قبلی ازت خونده بودم ترک سیگار بعد 14 سال. این واقعا آفرین داره… این یعنی یه مدار بالاتر چقدر عالی. تحسینت می کنم دوست عزیز برای خوب کارکردنت و قطعا نتایج خوبی هم گرفتی و می گیری.
امیدوارم در پناه رب العالمین شاد و سلامت و ثروتمند باشی.
بینهایت سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین
بینهایت سپاسگذار خداوندم منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام با شما دوستان عزیزم، با شما دوستان والامقام، قدرت مند، جسور و متعهد که دارین رو خودتون کار میکنید، فایل گوش میدین، کامنت میخونین و برای دوستان کامنت مینویسن، بینهایت از خداوند سپاسگذارم
صد درصد تو این فضای بهشتی، سرشار از سکوت و آرامش من هر لحظه و هر حال دارم با خدا گفت و گو میکنم، وقتی خواسته هامو به خدا میگم: دارم به خدا میگم من فقط از تو میخام، تو رب منی، تو فرمانروای منی، تو معبود منی، پروردگار منی، خدای منی، من فقط روزیتو از تو میخام و به لطف الله مهربان: شرایط به گونه ایی فراهم شده که مدت هاست خودمو خودشو دارم لذت میبرم از این تنهایی و این فضای رویایی و ایزوله: از خداوند وهابم میخابم بهترین و شگفت انگیزترین و بزرگترین خواسته هاتون براورده بشه چرا که شما بندگان صالح خداون لیاقت رسیدن به تک تک آرزوها و خواسته هاتون رو دارین
سلام افلاطون عزیزم امیدوارم حالت خوب و عالی باشه دوست خوبم با خوندن کامنتت انرژی مثبت گرفتم دقیقا اونجا رو تجسم کردم حالم خوب خوب شد(
الان یکم با مامانم بحثم شد راستش نخاستم مطرح کنم دلیل حال بدمو بااینحال مینویسم که بعدا تکاملمم تو این موردم طی کردم فراموش نکنم )و اومدم قسمت سوم عزت نفسو گوش بدم چون حالم میزوون نبود متوجه حرفای استاد نمیشدم گفتم بیام کامنت بخونم اومدم پایین صفحه سایت و بازم اسم نازنینت رو تو بالاترین امتیاز ها دیدم و بازهم هدایت شدم رو کامنتهای فوق العاده ات چقدر زیبا توصیف میکنی زیبایی های اطرافتو چقدر انرژی مثبت اونجا ها رو احساس میکنم همین دیروز یا پریروز تو یوتیوب بودم بعد میگفتم خدایا الان اینجا چکار میکنم یهو اسمت اومد تو ذهنم و همونجا اومدم رو پیجت و پست زیباتو دیدم تریل زیبا که دو طرفش درختهای سرسبز پوشونده بود چقدر زیبا و حیرت انگیز بود خدایا شکرت تو خیلی مدارت بالاست که هرروز تو بهشت خدا قدم میزنی قدر خودتو بدون و سپاسگزار فرکانس خوبت باش امشب عروسی دعوتیم و خواستم مثل دفعه ی قبل بگم نمیام لباسام تکراریه بااینحال الان میگم رو این ترسمم پا بزارم و برم تو دل جمعیت با هر لباسی که باشه مگه قراره اون لباسا هویت من باشن!مگه قراره من با لباسام ارزشمند باشم سالها بهترین لباسها رو میپوشیدم مگه بهم عزت نفس دادن که پایدار باشه که زندگیم دگرگون بشه.وقتشه بپذیرم خوشبختی چیز درونیه نه بیرونی و وقت عمل کردنه وقتشه خودمو جوری دیگه ای بشناسم..از اینکه نوشتی سپاسگذارتم از اینکه تحسین کردی زیباییهای اطرافتو و احساس قشنگشم بهم منتقل کردی سپاسگزارم..تو با قلبی شاد زیبایهای اطرافتو تحسین میکنی و مینویسی و من هم لذت میبرم و تجسم میکنم خدایاشکرت
با تموم وجودم سپاسگذارتم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتی: واقعا تو قلب بزرگ و مهربونی داری: مرسی ازت که دست و دلبازانه میای و دیگران رو تحسین میکنی، تو فوق العاده ایی دختر، اون روز با اون حرف های قشنگت و حتی تو این کامنتت به یادم انداختی بیشتر سپاسگذار نعمت هام و داشته هام باشم، تو زبون خدا بهم شدی که شکرگذار شرایط و وضعیت فوق العاده الانم باشم، با تموم وجودم بابت تک تک نعمت و ثروتی که خدا بهم داده ازش سپاسگذار باشم: به روی چشم زهرا جان، به روی چشم دوست خوبم، به روی چشم دوست مهربون، سعی میکنم بیشتر سپاسگذار تر بشم، شکرگذار تر باشم و بقول تو قدر خودمو بدونم: چشم زهرا جان، توصیه های قشنگت رو به خاطرم میسپرم
اره برو؛ هر جور دوست داری، هر جایی دوست داری برو: با هر لباسی که دوست داری برو؛ اما وجودتو قوی کن تا همه مجذوب وجودت بشن، همه عاشق وجودت بشن و اونم فقط با توحید، یکتاپرستی و روحیه ایی سپاسگذار؛ امکان پذیره؛ منم مثل تو هر روز سعی میکنم برم تو دل ترس هام؛ یک معجزه داره تو زندگیم رقم میخوره که یکی از اهداف بزرگ دیگمم داره تیک میخوره؛ اونم بدون اینکه من کاری بکنم؛ حتما خبرشو بهت میدم دوست خوبم
بهترین بهترین بهترین هارو از صمیم قلب برات خواستارم دوست خوبم
سلام عزیزم امیدوارم حالت خوب و عالی باشه چن روز پیش کامنت برام گذاشتی ولی تو مدار کامنت نوشتن نبودم تا اینکه امشب هدایت شدم به سمت همصحبتی با تو و از این همداری باتمام وجودم سپاسگزار خدام.
باور نمیکنی اگه بگم الان که دارم برات مینویسم باز اشکم در اومده نمیدونم چرا هربار که باهات حرف میزنم یا به حرفات فکر میکنم یا پیامها رو میخونم ناخوداگاه اشک میریزم شاید بخاطر اینه تو منو به خدا وصل میکنی هر بار کامنت و پیامی ازت دریافت میکنم بارها و بارها میخونمش چون حرفات ارزش بارها خوندن و داره و بهم انگیزه میده برای حرکت کردن..
این روزا تو خونمون همش اسم توعه مکالمه ی منو داداشم شده موفقیتای تو و الگو گرفتن ازت هردومون بینهایت ازت سپاسگزاریم..
میدونی وقتی باهات حرف میزنم یه هدایت از طرف خدا میبینم و روشنی راهم میشه تو فوق العاده ای..
این روزا محبت میکنم بی قید و شرط چون قلب خودمو سزاوار محبت کردن میدونم حقشه محبت کنه عشق بورزه بدون اینکه نگاه کنه طرف مقابلم دوستمه ، داداشمه یا ابجیام و یا هرکس دیگه ای فقط میخام عشق بورزم و این عشق ورزیدن داره منو بزرگتر میکنه و تصمیم گرفتم پا روی این ترسم یا غرورم بزارم دوست دارم مامانمو بابام ابجیام داداشمو محکمممممم بغلشون کنم چند دقیقه تو اغوششون باشم ازشون تشکر کنم بخاطر همه ی خاطره های خوبی که سالهاست برای هم ساختیم برای وقتایی که هرکاری میکردن تا منو خوشحال کنن میخام بهشون بگم چقدر زندگی در کنارشون لذت بخشه چقدر من خوشبختم تو همچین خانواده ای هستم بخاطر همه ی رفاقتهای که باهم داریم ازشون تشکر کنم بخاطر اینکه همیشه بهم حق ازادی رو دادن…افلاطون عزیزم تو باحرفات بهم نشون دادی که بمونم تو این خونه و از همینجایی که هستم تحسین کردن شروع کنم اینو همیشه استاد میگه هاا که هرجا هستیم شروع کنیم به سپاسگزاری کردن ولی خب من اون روز فراموش کرده بودم و کلن تمرکزم رو مسافرتم بود و تو با حرفای که بهم زدی باعث شدی اروم بشینم سرجام و زور نزنم برای مستقل شدن باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هرجا دلش خواست ...الان این اهنگ مثال حال درونیه منه خدایاشکرت.و این روزا با یه دیدگاه دیگه دارم به خانوادم نگاه میکنم و دارم میبینم اینجا پر از زیباییه هرکدوم از اعضای خانوادم ویژگیهای شگفت انگیزی دارن اگه بخام اینجا فقط از ویژگیهای مثبت یکیشون بنویسم فک کنم تا خود صبح طول بکشه بخام یه گوشه از نکات مثبتش رو بگم فقط این حرفمو کسی میتونه درک کنه که خانواده ی من رو از نزدیک دیده ببین افلاطون چجوری با حرفات نگاهمو تو این موردم عوض کردی من کلن دختریم براحتی نکات مثبت بقیه رو بهشون میگم ولی برا خانوادم یکم سختمه البته سرد و خشکم نیستم با داداشام خیلی رفیقم با ابجیامم میونه ی خوب و صمیمی دارم(محبت نمیکنم) بااینحال براحتی به مامانم و بابام عشق میورزم تقریبا هرروز دست و پاشونم بوس میکنم یا سربه سرشون میزارم یا بغلشون میکنم ولی خو اونقدریم نیس که دلم خنک بشه بگم اخیش امروز چقدر خوب محبت کردم،البته اینم بگم دل پر مححححححبتی دارم من خخخخخخ الان میخام محبتم به ابجیام بیشتر بشه تحسینشون کنم و لذت ببرم همین الان انقدر درونم پر از عشق و محبت شده که دوست دارم برم همه ی خانوادمو محکم بغل کنم بوسشون کنم و بهشون بگم چقدر دوسشون دارم ولی یه چیزی جلومو میگیره که نمیدونم غروره یا چی که مدتهاست مانع ابراز علاقه ام شده البته اینم بگم من قبلنا خیلی از این کارا میکردم و الانم میخام یه تغییری تو رفتارام بدم منکه قلبن عاشقشونم پس چرا اینو به زبون نیارم (تقریبا یسال بیشتره که تکه کلامم عاشقتمه روزانه بینهایت بار این جمله رو به خانوادم و اطرافیانم میگم اینم یکی از تاثییرات مثبتیه که از سریال زندگی در بهشت گرفتم ولی خو مثل یه تکه کلامه)الان میخام محبتهام متفاوت تر باشه ..مثلا ازشون سپاسگزاری کنم بخاطر هرچیزی،یا مهارتهاشون و تحسین کنم و زیباییهای فیسشون و بهشون بگم و مثلا اگه ابجیم از دانشگا برگشت خاست ظرفی بشوره کاری کنه بهش بگم تو استراحت کن خودم اینکار و انجام میدم یا وقتایی که بیرون از خونه هستن بهشون پیام بدم دوسشون دارم و برام ارزشمندن…خولاصه هرطوری شده در طول روز تمرکزمو میزارم رو زیبایهای خانوادم چون خیلی زیاد برام ارزش داره در صلح بودن با خود و دیگران و از خدا میخام تو این موردم کمکم کنه که بتونم براحتی عشق بورزم.راستی تا یادم نرفته اون روز من مهمونی رو نرفتم یه حسی گفت بمونم خونه و اون شب خدا مهمون خونه ی ما بود و ساعتها تو اون تنهایی من با خدا حرف زدم و از اون شب تا حالا رفاقت منو خدا یه رنگ دیگه ای گرفته قبلنم دنیای منو خدا دنیای رنگی خشگلی بود ولی از اون شب اون رنگها انرژی گرفتن انگار رو اون رنگها کلی اکلیل ریخته باشی اون شب حرفای تو منو جسور کرد که بمونم خونه و وقتمو با خدا بگذرونم…
درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همسفران خوبم در این سفر زیبا و آموزنده
خداروشکر که اول صبح این فایل زیبا روزی من شد و میتونم صبحم رو باهاش آغاز کنم
از زمانیکه با آموزشهای شما آشنا شدم عادتهای خیلی زیادی آرام آرام تغییر کرد و من میتونم بگم تا حد خیلی زیادی در تحکیمشون خوب عمل کردم، یه چندتاش رو بازگو میکنم که فرکانسش قدرت بگیره تا بتونم مصممتر باشم در ایجاد عادتهای مثبت و ترک عادتهای منفی چون این یک روند تکاملیه
اما دوست دارم قبلش درباره یه نکته خیلی مهم صحبت کنم و اون هم آگاهی از تاثیر عادتها یا خردهعادتها تو زندگیه
مثلاً خیلی از ماها میدونیم ورزش خوبه اما دقیقاً نمیدونیم چقدر خوبه!
میدونیم پسانداز خوبه اما نمیدونیم دقیقاً چه تأثیری در روند رشد مالی ما میتونه داشته باشه!
یا درخصوص عادتهتی منفی میدونیم سیگار خوب نیست اما نمیدونیم چقدر میتونه بد باشه!
یعنی چی؟
انسان در ذات میل به رشد و پاکی داره، زمانی که برای ذهن منطقی میشه که این عادت مانع از رشد یا موجب افزایش رشد میشه خیلی خیلی راحتتر میتونه اون عادت رو ترک و یا ایجاد کنه.
معمولاً اینجور زمانها خیلی از افراد برای عادتهای نامناسب توجیهات اشتباه هم میارند و ربطش میدن به موضوعات مختلف
مثال میزنم
من اوایلی که با استاد آشنا شدم هم سیگار میکشیدم هم مشروب میخوردم و هم ورزش میکردم و فرایض دینی رو انجام میدادم. اون زمان احساس گناهی از اینکه یه سری کارهای متضاد دارم انجام میدم نداشتم اما میفهمیدم که فطرت من با این کارها مخالفه و به این فکر کردم من همینجوری دست و پا شکسته دارم قانون رو اجرا میکنم کلی نتیجه گرفتم پس اگه اینارو بذارم کنار چقدر میتونه برام مفید باشه و چقدر الهامات خداوند رو بهتر دریافت میکنم درواقع مهمترین دلیلم برای ترک این دو عادت این بود که الهامات خداوند رو بهتر دریافت کنم چون میدونستم زمانی که من مشروب یا سیگار مصرف میکنم چون اساس این کار دور زدنه قانونه امکان نداره الهامات دریافت بشه یا حداقل الهامات خالصی دریافت بشه چون الهامات متفاوت و خالص نتیجه تغییر فرکانسه نه میانبر زدن من باید مدل فکر کردنم تغییر کنه و امکان نداره که من مدل فکر کردنم تغییر کنه و عادتهام عوض نشه و فرکانسم تغییر نکنه و البته که ازونجایی که علاقه به ورزش هم داشتم و کیفیت ورزش برام مهم بود احساس حماقت بهم دست میداد که من دارم کلی انرژی میذارم بعد با یکی از این کارها به راحتی هرچی رشته میکنی رو پنبه میکنی به همین دلیل خیلی راحت گذاشتم کنار. البته که از خدا هم خیلی درخواست داشتم که بهم کمک کنه و وسوسههایی وجود داشت اوایل اما منطقش انقدر محکم بود که شکرخدا خیلی زود تونستم محکمش کنم تو وجودم و البته خیلی راحتم خودمو بخشیدمو و حساس نشدم نسبت به خودم که اره من خیلی اشتباه کردم و اب از سرم گذشته دیگه فایده نداره، نه جلوی ضرر رو هر زمان بگیری منفعته. هر چقدر هم که با قانون اشنا شدم و الگوهای خیلی موفق رو دیدم بابا بله همین ترامپی که همه دنیا گاهی برعلیهش متعهد میشن لب به سیگار و مشروب نزده و بارها در مورد مضرات این موضوع صحبت کرده و باعث میشد منطقم هی قویتر و قویتر بشه. از طرف دیگه دوستانی رو اوردم تو ذهنم که درعین استعداد به دلیل افتادن تو دام این داستانا زندگیشون رو نابود کردند و قشنگ اهرم رنج و لذت رو تو ذهنم محکم کردم.
هر چقدر که بیشتر با استاد و اموزشها اشنا شدم هم این عادتها تو بخشهای مختلف به سمت بهبود بیشتر و بیشتر شد
مثل همین عادت سپاسگزاری، یعنی من الان هرجا میرم هر لحظه سعی میکنم یه چیزی پیدا کنم که دربارش سپاسگزار باشم یعنی قشنگ حس میکنم زندگیم که هیچ همه استخونام نرمه نرم شده.
یا عادت تحسین کردن اطراف یا افراد. من مکالم رو با گفتن یه نکته مثبت از طرف مقابل اغلب شروع میکنم چون میبینم چه حس خوبی ایجاد میشه و چقدر تاثیر مثبت در روند مکالممون داره.
یا عادت ورزش روزانه و پیادهروی
عادت غذای سالم خوردن
یا توجه کردن به خودت و سخت نگرفتن
عادت مقایسه نکردن رو که خیلی دارم تمرین میکنم به ویژه از زمان دوره احساس لیاقت
عادت هدیه دادن
عادت ایجاد بهبودهای مستمر و پرهیز از کمالگرایی
عادت رفتن تو دل ترسها
عادت نترسیدن از قضاوت دیگران
عادت درخواست کردن
عادت تمرکز و تکرار اصل و دوری از حاشیه
عادت نپذیرفتن سخت بودن کارها یا استانداردهای محدودکننده جامعه
عادت رها و تسلیم بودن و نچسبیدن به اتفاقات
عادت کنترل ورودیها و کانون توجه و پذیرفتن مسئولیت کامل زندگیم
عادت انتظار نداشتن از دیگران و صادق بودن
عادت دیدن و صحبت درخصوص اتفاقات و تواناییهای مثبت زندگی و تایید هدایتهای الله
عادت پسانداز کردن
چند وقت پیش با مادرم داشتیم پیادهروی میکردیم بعد برگشت بهم گفت نمیدونیم چرا با اینکه هم خودم دارم رو خودم کار میکنم و هم میبینم تو اما تغییر انچنانی نمیبینم حس میکنم پیشرفت زیادی نکردیم
سوالی که من همان موقع ازشون پرسیدم این بود که عزیزم شما دقیقاً چه عادتهایی رو ترک و چه عادتهایی رو ایجاد کردی؟
بعد براشون مثال زدم
تو خانواده ما هرگز من پسانداز کردن رو یاد نگرفتم حتی زمانی هم که برای اولین بار شنیدم که استاد خیلی جدی درخصوص این موضوع صحبت میکردند خیلی رعایتش نمیکردم یعنی یه مدت بود بعد دیگه نبود اما وقتی تاثیر منفیش رو که دیگه دیدم متعهد کردم خودم رو به انجام این تمرین و الان خیلی وقته که 10٪ هر پولی که میسازم رو پسانداز میکنم و همین موضوع چقدر باعث میشه اولا این انرژی گسترش پیدا کنه و دوما در زمانهایی که حالا به هر دلیل یه مدتی پولی نمیسازم ارامتر باشم به نسبت گذشتهای که هیچ پولی رو پسانداز نمیکردم
یا رفیق نیودن با پول اینکه هر پولی دستمون بیاد خرج بشه الان اصلا اینجوری نیستم اگه پول نسازم حتی یه قهوه هم برای خودم نمیخرم با اینکه عاشقشم چون ذهنم رو شرطی کردم که باید پول بسازی
بعد بهشون گفتم که خب من خودم وقتی دیدم ما این عادتهارو نداشتیم هیچوقت اومدم انجام دادم و برای همینه من خیلی راحت پول میسازم.
یا مثلا تو بحث سپاسگزاری، آیا واقعا زندگی الان ما شبیه 5 سال پیشمونه؟ یادتون رفته 5 سال پیش ما تو چه شرایطی بودیم و الان تو چه شرایطی هستیم شکرخدا؟
دقیقاً یکی از چیزهایی که مانع تسریع روند رشد ما میشه همینه که ما قانون رو تایید نمیکنیم و سپاسگزار نیستیم
یعنی من خودم به شخصه روی بحث ایجاد الویت قراردادن احساس خوب خیلی دارم کار میکنم چون میبینم که این موضوع همه چیزه.
وقتی ما عادتهای مناسب ایجاد میکنیم خودبهخود عادتهای نامناسب رو انجام نمیدیم و نیازی نیست تقلای خاصی هم داشته باشیم.
یا در بحث اموزشهای استاد همین عادت کامنت نوشتن باعث میشه خیلی بهتر مطالب رو درک کرد و یاداوری کرد مسیر رشد رو و من سعی کردم تا جایی که امکانش هست این کار رو مرتب انجام بدم.
باز دوست دارم این قانون رو یاداور بشم که باورهای ما اتفاقات رو رقم میزنند باورها نتیجه افکاری هستند که تکرار میشوند و این افکار عادتهای مارو میسازند و اگر مبنا رو احساس خوب قرار بدیم میدونیم که اولاً باید چه باورهایی رو بسازیم و دوماً این باورها چه عادتها و نتایجی رو ایجاد خواهند کرد، میانبری هم در کار نیست، باید شکل فکر کردنمون تغییر کنه.
درک همین موضوع بهمون قدرت میده برای تغییر
خداروشکر که این فایل رو دیدم و این صحبتهای خوب گفته شد
بازهم از خدای مهربان و اساتید خوبم برای تهیه و به اشتراک گذاشتن این فایل فوقالعاده سپاسگزارم
این قسمت از کامنت تون رو ک خوندم گفتم بوم یافتم، ی سوالی بود ک چند وقت پیش از خدا پرسیدم، ینی همیشه تو ذهنم بود ولی این مدت یه مقداری قاطی با نجواها شده بود و یه جورایی حس مقایسه بهم دست میداد، ولی امشب خدا شعر پروین رو ب یادم انداخت
اندرین پستی، قضایم زان فکند.تا تو را جویم، تو را خوانم بلند. من به مردم داشتم روی نیاز.گرچه روز و شب در حق بود باز.من بسی دیدم خداوندان مال.تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
حالا خیریت اینو میفهمم. سوالم چ بود؟ راستش من ب شخصه از 19 سالگی تقریبا از لحاظ مالی مسئولیتم رو پذیرفتم و فهمیدم ک اره خودمم ک باید برا خودم کاری کنم.شاید برای یه دختر کمی سخت باشه حتی وقتی الگویی نداشتم و دوستانم همه وابسته پول پدر بودن برای خریدهای آنچنانی و حتی غیرضروری شون. موقع مدرسه مقایسه بود و بعد ب خودم گفتم من خودم خودم رو تامین میکنم، و همین شد ک بعد از یه ترم از دانشگاه انصراف و ب دنبال استقلال مالی وارد حیطه کار شدم.از 19 سالگی کار کردم و عاشق پول درآوردن شدم. نمیدونم شاید اون موقع ها خودم رو کمی شخصیت قربانی داستان می دیدم و از خدا میپرسیدم ک چرا این مسئولیت رو ب پدرم ندادی مثل بقیه دوستام.
امشب درس بزرگی گرفتم، حالا خیریت داستان زندگیم رو فهمیدم. وقتی با استاد آشنا شدم فهمیدم ک قدرت دادن ب پدرم شرک عه، و عاشقانه دوستش می داشتم و حتی توی ذهنم هم توقع نداشتم حتی توی مکالماتم هم حق نمیدادم ب نجواها و منطق هاش.
و امشب خودم رو مقایسه کردم با دوستانی ک وابسته ب پدری ک همه شرایط رو براشون فراهم کرد، (الان یادم افتاد همون شرایط نایسی ک استاد تو فایل توحید عملی گفتن)، من خیلی خیلی از اون دوستام جلو هستم، من کار اداری میکردم و ب تجربیانم اضافه میشد و شخصیتم رشد میکرد، اعتمادبنفس، رفتن در دل ترس ها، و دوستانم در دانشگاه درس های بیهوده رو پاس میکردن. من از کار اداری سیر شدم و دوستانم تازه وارد حیطه کاری نامرتبط شدن، من حالا ب لطف خدا شغل خودم رو دارم ک دوستانم خیر.
الله اکبر از این الخیر فی ماوقع، گندمم را ریختی تا زر دهی، رشته ام بردی ک تا گوهر دهی. تمام اتفاقات زندگی ام مثل یک فیلم رد شد، خدا امشب بهم گفت چون من تو را برای خودم آفریدم، چون من میخواستم شخصیت تو رو رشد بدم.چون تو فقط محتاج و نیازمند من هستی و نه بنده هام.
او در این مدت ب من توحید را یاد میداد، حساب کردن روی خودم و توانایی هایی ک در درونم قرار داده، انتظار و توقع نداشتن از بنده هاش، فقط محتاج خودش بودن، بشه تنها رفیق و مشاورم در تمام کارها، بشه محبت پدر، محبت مادر. بشه رزقی ک نمیدونم چطور ولی بفرسته، بشه رزقی ک از جایی گمانش نمیبری ولی عطا کنه.ووووو
چند وقت پیش ذهنم میگفت خب ببین چه خوب میشد اگه پدرت پول قرص ویتامین ات رو حداقل میداد دیگه، تو ی کم پول جمع میکردی جنس جدید میخریدی. ببین دخترای دیگه رو چه خرجایی میکنن، تو ک برا لباس ک نمیخوای ازش پول بگیری و…. و خب چه جمله ای بود جمله شما. من باید پول قهوه رو ک خیلی عاشق شم رو خودم بسازم. این خیلی ب من قدرت میده، اینکه من خودم بسازم و چه لذتی داره نوشیدن اون قهوه، چون یاد لطف و محبت های خداوند می افتی و سرشار از حس سپاسگزاری عمیق میشی. پس باید ذهنم رو شرطی کنم ک باید پول بسازه. و این چقدر باعث رشد من میشه، اینکه ناایستم و حرکت کنم، برم تو دل ترسام، ب ایده ها بیشتر و شجاعانه تر عمل کنم.
نمیدونم یه حسی بهم گفت اینارو بنویسم در جواب کامنت تون، خیلی حالم عالی شد، حالا ازش سپاسگزاری میکنم و فقط از خودش توقع دارم برام قهوه بخره، همونطور ک برام خوراک طبق قانون سلامتی شده ب طور معجزه آسا و من او را دیدم بارها، میخواسته بهم ثابت کنه منم ک رزقت رو میدم دادم از اول و خواهم داد، حتی روی پدرت هم نباید حساب کنی. خدایا شکرت ک منو با خودت آشنا کردی حتی اگر اون دختر نایس با امکانات نبودم. ولی تو رو شناختم و این بزرگ ترین دستاوردعه برام.ب خودم افتخار کردم، ب خدای خالقی ک درون من هست.
سپاسگزارم احسان جان همیشه تحسین تون کردم، خیلی دقیق و باجزئیات و متعهدانه کامنت مینویسید وما بسیار از درک ها و تجربیات تون استفاده میکنیم، در پناه الله باشی دوست خوبم.
داشتم کارهای عقب افتاده و برنامه هامو انجام میدادم که بخدم اومدم دیدم ای دل غافل مثل چندین روز دیگه باز طبق عادت چندین ساعت پای یوتیوب نشستم و شب رو تا صبح بیدار بودم
کلا این عادت شب تا صب بیدار بودن و دوباره صب تا ظهر خابیدن و بعضا تا شب خابیدن در من کهنه شده که باید جهاد اکبر براه بندازم برای برداشتنش
چند روز پیش که اراده کردم شبا زود بخابم اتفاقا دو شب زود خابیدم و صب هم زود بیدار شدم و همه چی عالی و همه راضی اما باز از فرداشبش افتادم رو دور شب تا صب بیدار بودن
اینم بگم من شب تا صب بیدارم کار میکنم و وقتمو بطالت نمیگذرونم ولی همین که شب تا صب بیدارم ضرر هایی هم داره
امشب داشتم به همین فکر میکردم که چی میشه من هر چقدرم میخام شب زود بخابم باز نمیتونم
که زدم سایت دیدم عه فایل جدید با خدم گفتم احتمالا داستان های کمپه و حقیقتش با خدم گفتم بیشتر جنبه فان داره
حالا البته که تمام فایل های استاد و مریم بانو در دلش آموزش کنترل ذهن و تمرکز بر نکات مثبت هم داره اما با خدم گفتم من یه فایل اموزشی میخام اولشم لج کردم و نگاهش نکردم رفتم سراغ کار بعد دیدم عه ساده کارها هم پیچ خورد بعد حل شد و بعدش من اومدم سایت و شروع به دیدن فایل کردم
که وقتی استاد narrow رفت روی فایل و همون اولش گفت راجع باور های و طرز کار باور ها و تغییرشون میخام بگم تودلم خندیدم و گفتم ای دل غافل چرا تو به جوابای خدات اعتماد نداری
الان اروم ترم چون با خدم میگم بابا این عادت چندین ساله هست در من براحتی قابل تغییر نیست اما با برنامه های درست میشه بهتر و بهترش کرد
و تحقیق راجع به فایده های صبح زود بیدار شدن و مضرات شب دیر خابیدن
که میشه همون اهرم رنج و لذت
خدایا هدایتم کن همچنان که هدایتم کردی و میکنی همیشه
خیلی خوشبختم که هدایت شدم به کامنت شما و این عادت شب نشینی را من هم دارم البته که در حال بهبود این عادت استم خداوند کمکم کنه تا موفق شوم خیلی هم خوب شدم نصبت به چند روز قبل اما اینو بگم که شما خیلی انسان درست کاری استین حداقل کار میکنبد با بیدار نشستن شب اما من شب های که بیدار استم کلی تو صفحه های مجازی میچرخم آخر شبم که به خود نگاه میکنم میبینم هیچ سودی نکردم که هیچ بلکه ضرر هم کردم امید که بتوانم این عادتت بد را از خود دور کنم
در پناه خدای هدایت گر شاد پیروز سر بلند خوشبخت باشید
این موضوعی که استاد توی این فایل توضیح دادن پاشنه آشیل خیلی از ماهاست، زمانی که میخوام یه کاری که قبلا اشتباه انجام دادیم رو اصلاح کنیم… یعنی فکر میکنم در درجه اول، حتی برای تصمیم گرفتن و قصد کردن، برای اینکه در جهت خلاف اون کاری که همیشه انجام میدادم، قدم بردارم، یه مقاومتی وجود داره. حداقل تجربه های من اینجوری بوده.
یعنی اولش هی فکر میکنیم که چطور میشه اینو همینجوری که هست، نگهش دارم ولی نتیجه رو درست کنم… مثلا یه چیزی بهش اضافه کنم یا یه چیزی ازش کم کنم، ولی بالاخره یه جوری بشه که نتیجه بهتر بشه…
یعنی گاهی اوقات سخته که بپذیریم بابا جون این کار از اساس اشتباهه…. باید عوضش کنی…
فکر کنم خیلیامون توی روابط یا حتی راهنمایی کردن دیگران، چنین الگوهایی رو داریم..
مثلا در مورد خود من، در این مورد که عادت راهنمایی کردن و کمک کردن و نظر دادن در مورد زندگی و تصمیمات دیگران، جزِ این موارده. فرقی نمیکنه که من بخوام با زبان قانون، با منطقی که خودم جدیدا یادش گرفتم، یا با زبان خود اون فرد براش توضیح بدم که این کار اشتباهه… چون این کار منه که اشتباهه و نباید نگران زندگی دیگران باشم.
یعنی وقتی یه رفتار اشتباهی رو در یه زمنیه ای داریم و حالا میخوایم با رفتارهای درست جایگزینش کنیم، نجواهایی در خلاف جهت تصمیم ما میاد. مثلا در زمینه عزت نفس ممکنه متوجه یه رفتار اشتباه توی خودمون شده باشیم… مثلا متوجه شده باشم که وقتی کسی ازم تعریف میکنه، نباید بگم چشماتون قشنگ میبینه… بجاش باید بگم ممنونم، و منم از اون یه تعریفی بکنم…
ولی توی این شرایط، چون ذهن من عادت داره که چنین حرفهایی بزنه، حالا که میخوام بگم ممنونم، شروع میکنه به نجوا کردن که: حالا بقیه میگن چقدر مغروره… حالا ما یه تعارفی کردیم، تو چرا اینقدر جدی گرفتیش؟!
و خلاصه با روشهای مختلف میخواد سعی کنه که برت گردونه به همون روش سابق…
اصلا الان که دارم فکر میکنم، به نظرم یکی از چالشهای بشر همین تغییر روشهای معمول بوده…
یعنی توی قرآن هم بسیاری از آیات بوده که در مذمت پیروی کورکورانه از عادتها و روشهای پدران و گذشتگانه.
و چون به آنان گویند: از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید، می گویند: بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته ایم، پیروی می کنیم. آیا هرچند که شیطان آنان را با این پیروی به عذاب فروزان دعوت کند؟! (سوره لقمان)
و البته هم اونایی که توی این مهارت دارن، پاداشش رو میگیرن. فکر میکنم اونا همون سابقون السابقون هستن… کسانیکه به سرعت وقتی متوجه یه کار درست میشن، دست به عمل میشن و انجامش میدن…
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿10﴾
و سبقتگیرندگان مقدمند
أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿11﴾
آنها مقربانند
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿12﴾
در بهشت های پر نعمت اند. (سوره واقعه)
مهم نیست چند وقته که داری اون کار اشتباه رو انجام میدی. همینکه متوجه شدی اون اشتباهه و درستش رو فهمیدی، برو اون کار درسته رو انجام بده…
چون هر کدوم از این بهبودها و سرعت عمل داشتن در رفتن به سمت رفتار درست، شخصیت ما رو شکل میده.
حتی همین تغییر دادن رفتارهای نادرست و بهبود دائمی شخصیتمون، اگر تبدیل به عادت بشه، دیگه توی این کار مهارت پیدا می کنیم و عادتهای بعدیمون رو خیلی راحتتر و آسونتر تغییر میدیم. اصلا اعتماد به نفس آدم بالا میره. چون میبینه که اون عادت نتونست من رو اسیر خودش کنه و من تونستم خیلی راحت ازش رها شم…
البته که حتما این کار هم تکامل میخواد و به قول استاد نباید انتظار بی جا از خودم و از قانون داشته باشم.
خیلی ممنون از استاد و خانم شایسته برای این فایلها و درسهای باارزشی که برای ما تهیه میکنن.
اینو هم بگم:
ماشالا خانم شایسته چقدر چهره تون شادابتر شده… (حتما از تاثیرات قانون سلامتیه)
به نظرم شرکت نینجا بیاد این تیکه از فایل رو برداره بزاره توی سایت خودشون. چون فکر نکنم تبلیغای خودشون در حد اینی باشن که خانم شایسته درمورد این گریل گفتن.
واقعا ممنونم از اینکه توی این فایل در مورد تغییر عادت ها که جهاد اکبر هست صحبت کردید من خیلی دوره های زیادی از شما دارم ولی الان متوجه شدم که من یه سری از قوانین رو از زبان شما شنیدم و برداشت خودم به صورت توهمی بوده و چقدر من رو کشیده عقب ،البته خداروشکر میکنم و به خودم میگم مرضیه اشکال نداره این هم جزئی از تکاملت بوده ولی حالا که متوجه شدی مصمم تر و درستی حرکت کن . مثلا اون جایی که گفتید من چراغ ها و کولر ها رو خاموش
میکنم من سالها بود فکر میکردم نگاه به قانون از دید فراوانی هر جور دلت می خواهد خرج کن و اینقدر پول هست که راحت پولش رو میدی یکی دیگه از باورهای اشتباهم پول نگه نداشتن و پس انداز نداشتنم بود که فکر میکردم اگه این کار را بکنم باور بی پولی و کم بود دارم و همیشه با اینکه پول هم خوب در می یارم همیشه هشتم گرو نهم هست الان دارم بیشتر متوجه میشم که من پول رو دوست ندارم و خیلی جاها حاضر نیستم تغییر اساسی انجام بدم و اشغال ها را زیر مبل می زارم به این صورت که موقعیت و شرایط الانم را مد نظرم نمی گیرم و فکر میکنم الان پولدارم و خیلی بیشتر از خودم و توانم خرج میکنم و واقعا از خدای بزرگم میخوام توی درک این مسائل و آگاهی های نابی که شما میدهیم توان برداشت درست را پیدا کنم و الان دوباره تصمیم گرفتم که ثروت یک و دو رو با قدرت بیشتر شروع کنم و باور سازی های عالی بسازم. و انشالله که با این آگاهی دوباره که ترک عادتها واقعا راحت نیست و نیاز به تکرار و یاد آوری داره و این را هم با تمرین ستاره قطبی به یاری الله می سازم.
خوشحالم هر بار در فایل هاتون در مورد نحوه تغذیه و خریدتون صحبت می کنید و به نمایش می زارید چون من دو سال و دو ماه هست که با روش قانون سلامتی دارم زندگی میکنم و برام هم جالبه که چقدر دوره قانون سلامتی حتی برای اجرای قوانین جهان و توحیدی به من کمک کرد و درس داشت برام .
همونطور که استاد توضیح دادن یسری عادتها تو وجودم من هست که که باید تغیر کنه اگه میخام رشت کنم اگه میخام ثروتمند بشم اگه میخام سلامت تر بشم اگه میخام رابطه بهتری داشته باشم اگه میخام شخصیت بهتری داشته باشم باید این عادتها که انقدر در وجودم تکرار شدن که قالب وجودم شدن رو تغیر بدم راهشم اینکه اول راه درستش رو پیدا کنم و بعد انقدر تکرار کنم وتمرین کنم که در وجودم نهادینه بشه
برای مثال یکی از عادتهای خوراکی من اینکه دوست دارم بالای بیسکویت بخورم بااینکه میدونم اصلا چیز خوبی نیست ولی عادت کردم اگه سیرم باشم باز این عادت باعث میشه که این تغذیه بدو تکرار کنم با وجود اینکه تاثیرات بدشون حس میکنم در وجودم ولی نمیدونم چرا تکرار میشه الان که استاد این موضوع رو مطرح کردن میفهمم که به خاطر تکرار این نوع تغذیه باعث شده که این عادت نهادینه بشه در وجودم
حالا برای رفع این تکرار باید تمرین کنم اولا دیگه سعع کنم چای کمتر بخورم یا نخورم که مجبور بشم باهاش بیسکویت بخورم بجاش آب بیشتری بخورم و این اینطوری با تکرار تمرین بتونم جلوشو بگیرم استاد عزیز ممنونم بابت این نکته مهم که تو تمام زندگیمون واقعا تاثیر گذار هست اشاره کردین
و البته نشان از فراوانی وثروت در زندگیش که برای اینکه خونه بو ی دود نگیره یه دستگا گیریل خریده آفرین استاد عزیز معمولا در این مواقع کسی که خودرو اجاره کرده تماس میگیره وبه صاحب خونه شروع به غر زدن برای خرابی هود ولی استاد عزیز باز با این عملشون هم قانونو اجرا کردن وهم ماهواره یاد گرفتیم که قانون چیه وچجوری باید در این مواقع عمل کنیم
نکته بعدیم که کیفیت خوب دستگاه گریل که دود نداره واز ورژن قبلی باز بهتر که باز یاد آور اینکه جهان هر لحظه در حال رشت کردن و بهتر شدنه همیشه داره همه چی با کیفیت تر و بهتر میشه
به نام الله که بخشاینده و با رحمت است
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی و خانم شایسته مهربان و بزرگوار
سلام خدمت دوستان عزیز و گرامی
بسیار لذتبخش بود این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا لذت بردم از زیبایی های طبیعی و انسان های نازنین و مهربانی که در کنار هم به زیبایی هرچه تمامتر با انواع نژاد ورنگ که مهم نیست برای انسانهای که خدارو باور دارند و اعتماد دارن به الله مهربان و اعتقاد دارند به پروردگار وفرمان روای کل کیهان خدایا سپاسگزارم از توجه توبه من که منو به این سریال بسیار زیبا و طبیعی هدایت کردی
استاد تبریک میگم به شما بابت اعتماد به نفس فوقالعاده زیبا و عالی که در این ورزش به دستش آوردی خدایا سپاسگزارم
استاد اگر من جای شما اینقدر حرفهای میشدم تو تنیس شاید اصلاً با بچه ها بازی نمیکردم ولی شما با تمام وجودتون وبا عشق با بچه های ده ساله بازی میکنید ومسابقه میزارید این نشانه همون توحید شما است که همه رو یه تیکه از خودت می دونی وما باید این باور همیشه باما باشه تا به همه نژاد های که فرمانروای کل کیهان خلق کرده به یک چشم نگاه کنیم وهمه انسانهای روی زمین رو از خودمون بدونیم کاری که انصافا من از روزی که رب العالمین رو بهتر شناختم واز روزی که وارد سایت شدم وبا شما دوست شدم خیلی خوب دارم انجام میدم خدایا سپاسگزارم از لطف تو که نسبت به من داشتی و داری
استاد من هم مثل شما باور کنید وقتی کاری برای کسی انجام میدم یا خانه ای اجاره میکنم میگم این کار خودمه این خونه خودمه ومثل چشمام از اون خونه واز وسیله که خدا تحت اختیار من قرار داده مواظبت میکنم مثل خونه ای که الان پروردگار من تحت اختیار من قرار داده ومن این خونه رو به یک باغ تبدیل کردم به کمک الله مهربان جوری شده که صاحب خانه اصلأ نمیاد خونه خودشو یه سر بزنه که آیا خرابی به وجود آمده یا نه اینم از لطف الله مهربان است که نسبت به من دارد خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم
من تو چند سالی که این خانه اجاره کردم انواع درخت میوه سیب،زردالو،الوزرد،گیلاس،گردو،انواع درخت انگور انگور شرابی انگور خراسانی انگور عسگری درشت واریز کاشتم که خداوند همه رو بارور کرده به لطف مهربانیاش وجوری شده که الان میخوام از این شهر به اصفهان نقل مکان کنم صاحب خانه ناراحت شده که چرا من دارم میرم چون انصافا من جوری از خانه مواظبت کردم که خودش باورش نمیشه خدایا شکرت به خاطر عزت وابروی که در میان بندگانت به من دادی
خدایا سپاسگزارم به خاطر تمام خانهها وسر پناه های که برای من وتمام بندگانت در سر تا سر این هستی آماده و مهیا کردی
جالب بود این هیتر برقی چون این دستگاه ها رو استاد تو ایران هیتر برقی اسمش هست وتو اولین مسافرتم به کشور عراق شهر بصره به همچین دستگاه واجاق برقی سیاری برخورد کردم وحتا آشپزی کردم ولی به این صورت حرفهای نبود که خدا منو به این اجاق برقی حرفهای هدایت کرد خدایا مرسی ازت که اینقدر هوامو داری
یاد گرفتم استاد از این سریال زیبا که باورهای قشنگی برای خودم بسازم مثل دوست شدن با پول مثل مرتب بودن وبا خدا دوست شدن مثل باانسان ها دوست بودن ودرصلح بودن خدایا شکرت خدایا مرسی خدایا ممنونم از تو که این جهان رو مسخرمن قرار دادی تا زندگی سر شار از شادی سلامتی خوشبختی سعادتمندی آزادی مال وزمانی وثروت بغیر الحساب رو تجربه کنم
خدا یار ونگهدار شما استاد بزرگوار و مهربان و عزیز و خانم شایسته مهربان وهمه بچه های خوب سایت یا حق
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
قسمت اول راجع به بازی ها و عادت های غلطی که از پایه به اشتباه ساخته میشه هست
اینکه بهتره هر کاری رو در ابتدا از متخصص و اصولش باد بگیریم
مثلا همین دوره های استاد راجع به سلامتی ثروت روابط
خب من این اصل رو گذاشته بودم که هر سالی که رو یه دوره کار میکنم وارد اون حیطه بشم
دوست نداشتم بدون روانشناسی ثروت کسب و کارم رو خیلی گسترش بدم
چون دفعه قبل بدون اصول شروع کردم و نتیجه اش واسم خیلی خیلی سخت میشد
این دفعه را روانشناسی ثروت و دوره آموزشی تخصصی شغلم شروع کردم و احساس بهتری دارم هم از نتیجه هم راحتی کار
یه عادتی که تو خودم عوض کردم
عادت تغذیه سالم ، تحرک ورزش پیاده روی کار با وزنه
یه عادت سالم دیگه هم همین کنترل ذهن و اعراض در مقابل مسایل و حفظ حال خوب
این دوتا عادت های اخیرم هست که تغییرشون دادم
و اگر از همون اول بلد بودم خب هم خیلی راحت تر بود واسم هم سریع تر به نتیجه می رسوند منو
و قسمت بعدی وقتی شما تو 2 تا قسمت قبل وارد محوطه شدین دیدین همسایه باربیکیو داره تو حیاط اون لحظه احساس کردم مریم جام یه هدایتی از خدا دریافت کرد با اینکه نگفت مثلا اینکه اینجا نه باربیکیو داشتین و نه هود سالم
این مسیله خیر بود برای شما نه اینکه مشکل
خیرش این بود که شما یه دستگاه گریل متفاوت و مورد نیازتون رو سفارش دادید چیزی که بهش بیشتر نیاز داشتین و در جهت بهبود زندگیتون بود
و
ثروت همیشه باعث آرامش و زندگی بهتر میشه اینکه بتونه آدم اونجیزی که می خواد رو سریعا سفارش بده
جنس اعلاش از همینجا واقعا مشخص بود و ایده های هوشمندانه اش
نپذیرفتن هر آنچه که هست
مطمئنا طراحش یه فرد خلاقی بود که ایمان داشت راهی وجود داره که آدم هم تو خونش گریل کنه و هم دود نکنه چون این مشکل بسیاری از افراد هست و وقتی باور داشته باشی راهی هست بهش هدایت میشی ( مثل درودش متحرک و شیب دار کردن قسمت گریل و …..)
و نکته بعدی اینکه هر طوری با دیگران رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار بشه
این ویژگی خدا رو شکر از بچگی تو وجودم بوده و بیشتر بر میگرده به خدا و معنویت
اینکه فکر میکنم اگر این کار رو نکنم خدا پاداش بعدیش رو از من دریغ میکنه و دیگه نمی تونم روش حساب کنم برای تجربه راحت بعدی
قدردانی به نظرم همین کارهاست
انسانی که با خودش در صلح هست کاری نداره یکی بالا سرش هست یا نه
همین الان متوجه یک مشکل تو اطرافم شدم
مامان های زیادی رو میدیدم که با بچه خودشون خیلی مهربون ولی با بچه های دیگه اینطور نبودن
و من اولین چیزی که به ذهنم می رسید این بود که اگه با بگه خودت یکی همینطور رفتار کنه آیا میپذیری ؟؟ و بعد میدیدم به خاطر این باور اشتباه چطوری چهار چشمی مواظب بچشون هستن و باور داشتن ممکنه دیگران باهاشون بد برخورد کنن …
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
سلام به استاد عزیزمان.
در روز دوم برگزاری کمپ شما از برنامه و کار کرد مربیان آن راضی هستد. جدیت و پشتکار شما را هنگام بازی و آموزش کاملا می توانستیم متوجه شویم که جایگزین شدن تکنیکی دیگر به جای روشهای قبلی نیاز به دقت بیشتر شما داشت که با تمرکزی که بر روی توضیحات مربیان می گذاشتید سعی می کردید آنها را به بهترین شکل انجام دهید مخصوصا در بازی با کودکانی که از اول اصولی این ورزش را آموخته و هم آهنگی مغز و دست و چشمشان راحت تر بود و برای شما که بدون آموزش زمانهای زیادی را بدون آگاهی با همین روش ادامه داده بودید تفاوت داشت آنها حتی با اعتماد به نفس بیشتری بازی می کردند.
مگر فرقی هم می کند که چه فصل و چه ماه و چه روزی است تمامی روزهای خداوند زیباست ما مانند هر موضوع دیگری بر هر چیز نام گذاری کرده یا طبق آیین و سنت و دین و مذهب یا علایق شخصی و خصوصی بر چسب ها و نام گذاری هایی را انجام می دهیم و گاهی محتوی آن از یادمان می رود و فقط عنوان را در نظر می گیریم مهم این است که تو چقدر از این ساعاتی که خداوند در اختیارت قرار داده استفاده بهینه می کنی و لذت می بری و عشق می ورزی به خدای خودت و به جهانی که در آن زاده شده ای و چقدر می توانی برای وجود خودت ارزش قایل شوی و خودت به خودت ثابت کنی که چقدر ارزشمندی بدون هیچ قید و شرطی.
سر در ورودی ساختمان کمپ عبارت معرفی کننده این مجموعه نوشته شده که اطلاعات مختصری به تو می دهد میزهای تنیس بین المللی آتلانتا. ساختمانی که مانند دیگر مکانهای آمریکا تمیز و مرتب و مجهز و زیباست چه خوب که دیوارهای آن را هم به رنگ آسمان کرده اند و بر روی این آسمان زمینی به جای ابر از انواع پوسترها و عکس ها اطلاعیه ها… استفاده شده است. راهرویی که به سالن تنیس منتهی می شود و در سالن بر عکس روز اول همه با نظم دو به دو بازی می کردند و جالب هم آهنگی حرکت رفت و برگشت دست ورزشکاران بود که با ریتمی خاص با راکتی که به دست داشتند و رقص پایی که انجام می شد جلب توجه می کرد. دیگر خبری از یک عالمه توپ بر روی زمین و شلوغی و بی نظمی روز اول نبود و توپها سر گردان و بلا تکلیف نبودند.
و بالاخره خانم شایسته عزیز را که با یکی از مربیان مشغول تمرین هستند را مشاهده کردیم که مشغول بازی بودند و جالب به دست گرفتن راکت این مربی بود که به شکلی دیگر از آن استفاده می کرد شاید مانند چوب های کوچکی که برای خوردن غذا به جای قاشق و چنگال و کاردی که ما داریم از آن استفاده می کنند
توضیحات استاد در مورد شکل گیری باورها و تغییر آن که ما هر روز در دوره های مختلف مشغول شنیدن و عمل کردن به آنها هستیم و واقعا جهادی اکبر نیاز دارد تا بتوانی باورهای مخربی را که در ذهنت وجود دارد و گاهی اجازه نزدیک شدن روحت را به خود خود وجودیت را نمی دهد تغییر دهی و بر ذهنت پیروز شوی و پرچم قهرمانی را بالا ببری و بگویی من هستم که با ایجاد این باور درست به جای باور قبلیم توانستم به خودم ثابت کنم که می توانم خالق زندگی خودم باشم.
زمانی که به این کمپ آمدید متوجه شدید که کودکان ممکن است به شما ببازند اما آنها بهتر می توانستند توپ را کنترل کنند چون به درستی هم آهنگی ها را ایجاد کرده بودند و جزیی از شخصیت آنها شده بود و دیگر نیازی به تغییر آن نداشتند تغییری که برای شما پس از سالهای زیاد بازی سخت و دشوار است. مربی استاد توضیحاتی را به ایشان می دهد که به ظاهر سخت می آمد و تمام این سعی و تلاشها برای سرعت داشتن و پرتاب درست توپ به زمین حریف بود که با کمترین اصطکاکی با میز و راکت در ثانیه هایی کمتر ضربه زده شود با جهت راکتی که درست تر باشد. باور کنیم که این توپ در دستان ما مانند ثروت است گاهی خطا و گاهی درست استفاده می کنیم و کم کم به اشتباه جزیی از شرایط زندگی ما می شود در صورتی که طبق قوانین ثابت خداوند می تواند درست و صحیح و قانونی حرکت رو به بالا داشته و مدارها را بالا و بالاتر رود و بیشتر و بیشتر شود باور به فراوانی
اگر بخواهیم از زمان خود به شکلی بهینه استفاده کنیم و باورهای مان را تغییر دهیم بسیار با کمبود آن مواجه خواهیم شد البته با رعایت قانون سلامتی انرژی بیشتری داریم اما با رسیدن روز به انتهای خود و غروب آفتاب برآوردی که از سپری شدن آن روز داشتیم ما را برای روز های بعد پر انگیزه تر خواهد کرد و هر چقدر چالشهای بیشتری باشد هیجان و انگیزه هم بیشتر خواهد شد.
پس از تمرینات و بازی های سخت به خانه رسیدید و با هودی خراب مواجه شدید این بار با خرید یک دستگاه گریل نو با امکاناتی جدید که غذا را به راحتی گریل می کرد و به شما تحویل می داد بدون هیچ گونه بویی که در فضا پخش شود هم چنین اشکالات گریل قبلی را هم رفع کرده بود و تکامل خود را مانند درون هابی که قبلاً استاد داشتند و آخرین آن کاملترین شده بود در جایی که همه فکر می کردند تمامی راه کارها داده شده و دیگر نکته ابهامی وجود ندارد اما واقعا هر دست آوردی که بشر داشته روز به روز می تواند کامل تر شود شاید حتی یک روز اتومبیلی هم که ماسک ساخته است و ما فکر می کنیم که بهترین امکانات را دارد روزی برسد که از این هم بهتر شود و یا روزی در کرات دیگر بازی پینگ پونگ به شکلی دیگر اجرا شود
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند جان
الهی به امید تو
سلام به استاد عزیزم ،مریم جان عزیز و تمام دوستان عزیزم در این فضای توحیدی
چقدر آسمون قشنگ بود استاد. چقدر هوا رویایی بود. پر از ابر های زیبا بود و همه جا تمیز . چقدر لذت بخشه صبح بیدار بشی و همچین صحنه ای رو ببینی.
استاد توضیحات شما درباره باورها واقعا عالی بود. وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم دقیقا برای من همینه. مثلا عادت خرج کردن پول که گفتید. من واقعا این عادت رو دارم که هنوز پول دستم نیومده دنبال این هستم که خرجش کنم. البته این رو بگم با تلاش های که برای تغییر باورهای انجام دادم واقعا تغییرات بزرگی رو ایجاد کردم. اما خیلی جای کار داره هنوز.
واقعا باورهای ما به خاطر ورودی های که از دنیای اطرافمان دریافت کردیم بعضاً آنقدر داغون هست و متاسفانه خانواده و اجتماع همیشه طوری با ما رفتار کردن که ما حتی جرات فکر کردن به اینکه شاید این باور اشتباه باشه رو به خودمون نمیدیم. جرات نمیکنیم فکر کنیم که شاید بشه طور دیگه ای فکر کرد،نگاه کرد و عمل کرد. و این چیزیه که شما تو این فضای توحیدی داری یاد ما میدین. واقعا در بعضی موافق که این دیدگاه ها و باورها گره خورده به اعتقاداتی که از اطرافمون دریافته کردیم سخته. یک عمر شنیدیم که باید گریه کنیم و دلی که بشکنه خدا جوابشو میده ،در صورتی که حالا متوجه شدیم هر چقدر احساس خوب تری داشته باشی جهان اتفاقات بهتری رو برات رقم میزنه.
اما خداروشکر، همین که حالا که تو این جهان هستیم فهمیدیم که کجا ها رو اشتباه رفتیم و حالا میتونیم برای درست کردنش قدم برداریم جای شکرش باقیه. خداروشکر که قدرت تغییر کردن داریم. خداروشکر که تو این فضای الهی هستیم. خداروشکر که استاد دست خداوند هستند تا ما رو به مسیر درست هدایت کنن.
استاد از شما و از مریم جان و از تمام دوستانم تشکر میکنم. چند وقتی هست جهاد اکبر راه انداختم برای تغییر زندگیم. منی که جهان با پتک زد تو سرم و همه زندگیم رو از دست دادم حالا دارم بی نهایت تلاش میکنم و از قانون استفاده میکنم تا جهانم ر. اون طوری که باید بسازم و تو همین چند روز اتفاقات محشری رو دارم تجربه میکنم.
روابطم با دخترم بی نهایت عالی شده.
به هر چیزی نگاه میکنم هدایت های خداوند رو میبینم
روابطم داره با همکارانم بسیار بهتر میشه
هزینه های زندگیم به شدت داره میاد پایین.
و این از فضل پروردگار کنه.
انشاالله تو همین چند روز میام و از نتایجم براتون مینویسم. انشاالله که همیشه شاد باشید و پر از انرژی مثبت و به سمت خدا.
دوستون دارم.
خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام منو داشته باشین از ایران، مازندران، محمودآباد، یکی از خارق العاده ترین و زیباترین نقاط روی کره زمین: الان جلو پنجره نشستم، رو به شالیزار 20 هکتاری: همه جا سبــــــز: شالی ها برام میرقصن و به شما دوستای عباسمنشی ام سلام میرسونن این شالی های خوشگل و سبز که دیگه دیگه نم نمک میرن سمت طلایی شدن: که طلایی ایشم یه زیبایی داره، وسط شالی ام یه کلبه چوبی خفن داره: که من خیلی دوست داشتم ببینمش: سره یه تضادی منو مالکش باهم رفیق شدیم بهم گفت هر وقت دوست داری بیا کلیدو بگیر برو عشق و حال کن: من برای تفریح و عشق و حال ساختمش
استاد واقعا نکات میلیون دلاری تو این فایل گفتین و چقدر به جان و دلم نشست: و همش میگفتم آره درسته، حق با استاده: چقدر خوبه آدم بتونه از سن خیلی کم: عادت های مثبت در خودش ایجاد کنه: البته که آدم اشتیاق داشته باشه این تغییرات برا آدم لذت بخشه دیگه: خوده من آدم بی تحرکی بودم، الان 8 ماهه تو قانون سلامتی ام و هر روز میرم پیاده روی، دیروز حوالی ساعت 13 بعدازظهر رفتم پیاده روی؛ دوستم بهم زنگ زد گفت کجایی؟ گفت پیاده روی؛ گفت جدی میگی؟ گفتم آره چطور؟ گفت حاجی هوا 30 درجه؛ نمی پزی تو این گرما؟ الان کسی از گرما پاشو از خونه بیرون نمیذاره: اونوقت تو میری پیاده روی؟ گفتم گرم نیست!!! اتفاقا خنکه؛ خندیدو گفت مثه اینکه گرما کاره خودشو کرد تو اینجوری میگی: واقعا گرم نبود، داشتم لذت میبرم، باد خنکم میزد، من هر وقت بخام برم پیاده روی خدا هوارو خنک میکنه برام، یاد استاد افتادم که میگفت از شدت شوق و ذوق تو گرمای بندرعباس قدم میزد و اشک شوق میریخت: الان 5 تا پرستو به فاصله 2 متری من رو سیم برق نشستن دارن آواز میخونن
یا مثلا ترک سیگار: 14 سال سیگار میکشیدم: 2 ساله لب نزدم، گفت و گو با دوستان جلسه اول سپیده جان به استاد گفت بهم برخورد شما گفتین عرضه ندارین دوستای سیگاریتون رو بذارین کنار: سپیده گفت من سیگارو همون موقع گذاشتم کنار، منم از اون فایل دیگه لب نزدم
یا همین تغییر عادت سبک زندگی قانون سلامتی: اون آدم قبل با اون سبک غذا خوردن کجا: روزی 20 بار، الان روزی 1 بار غذا میخورم اونم غذای مجاز: اونم 16 عصر به بعد بعد اینکه کل کارامو انجام دادم، پیاده روی رفتم، عضله سازی انجام دادم و کلی تغییر شخصیتی که از شما استاد یاد گرفتم: نترسیدن، غیبت نکردن(خط قرمزمه) سپاسگذار بودن، به خدا ایمان و باور داشتن و کلی چیزای ریز و درشت که از شما یاد گرفتم؛ خصوصا تو سفر به دورآمریکا و زندگی در بهشت: اصلا برام تغییر عادت لذت بخش ترین کاره دنیاست، اینکه چالشی برای خودم ایجاد میکنم و میوفتم رو شیب سرپایینیش اونوقت انجام دادنش هنوز لذت بخش تره
و شما بعد این همه سال پینگ پنگ بازی کردن: و حرفه ایی بودنتون با اینکه شاید اصولشو بلد نیستین، اما اونایی که اصولشو بلدن رو شکست میدین: چرا؟ چون تمرینه که مادر مهارت هاست نه اصولش، ولی شما باز خودتون رو به چالش کشیدین وسط تمرکزی که رو تحقیقاتی که دارین انجام میدین اومدین پینگ پنگ اصولی رو یاد بگیرین و من از صمیم قلب تحسینتون میکنم و به شما و خانم شایسته تبریک میگم که عاشق تغییر هستین؛ و خب نتیجه دستتون هست دیگه؛ تو زندگیتون نتیجه این تغییرات رو دیدین، خیلی خوشحالم که خداوند این فرصت رو بهم داد که در شروع یک روز دل انگیز من این فایل رو نگاه کنم و از زبون استاد نکات ارزشمند و میلیون دلاری رو بشنوم
خصوصا اون نکاتی که فرمودین در خصوص سبک فکری و رفتاریتون در خصوص خونه ایی که اجاره کردین و این اصل رو دارین که همون برخورد رو با خونه مردم انجام میدین که با خونه خودتون انجام میدین و یا دوست دارین مردم با خونه شما انجام بدن، چه دستگاه گیریل خفنی: اینک از موهبت ثروته که آدم هر وقت به هر چیزی نیاز داشته باشه تهیش میکنی: واقعا دستگاه خفن و خوشگلی بود و دم سازندش گرم که به جزئیات توجه کرد و جوری دستگاه رو ساخت که دربش قابل جدا شدن و شست و شو باشه و اون پایین محلی برای جمع شدن روغن داشت تا کیفیت و کارایی بره بالا و هنگام پخت دود بلند نشه، قطعا اینا تکامل یافته نسل قبلی گیریل هست که قطعا خوده این دستگاه تکامل میابه و بهتر و بهتر میشه؛ منم باید این اصول رو کسب و کارم رعایت کنم و هر روز در حال بهبود باشم( به روی چشم)
خیلی لذت بردم، خیلی عشق کردم، خصوصا اول فیلم اون صحنه زیبا، اون درختان زیبا و چقدر سالن بزرگ و خفن و تمیزی بود: تمیزی، نظم، نظافت از پایه و اساس این کشوره و صد البته مدار و فرکانس بالای استاد عباسمنش و استاد شایسته که هر جا میرن؛ تمیز، زیبا و منظم هست.
خدایا شکرت
سلام به افلاطون عزیز، امیدوارم حال دلت عالی و زیبا باشه که کامنتت میگه هست :)
حس خوب و سلام گرمت رو و انرژی مثبتی که داشتی رو دریافت کردم از کامنتت و باعث شد بنویسم همین نکته رو. آفرین! تحسینت می کنم که اولا در مدار مناسبی بودی و جای به این زیبایی هستی… یه کلبه ی چوبی وسط شالیزار… باید خیلی جالب باشه، پر از آرامش. قشنگ تجسم کردم این تصویر رو… جون می ده واسه فایل گوش دادن و خلوت کردن با خودت و خدا… به به… جالبه که سر یه تضاد هم با مالکش رفیق شدی… خیلی وقتا هست که مثل ابن مورد تضاد میشه شروع کلی اتفاقات خوب… آفرین بهت که قانون سلامتی رو شروع کردی و هشت ماهه که زندگیت زیباتر و سالمتر و راحتتر شده… چقدر عالی. چقدر از داستان پیاده رویت انرژی خوبی گرفتم اینکه انقدر حالت خوبه و احتمالا بخاطر قانون سلامتی انقدر انرژی بالا داشتی که دمای 30 درجه رو حس نکردی و باش مشکلی نداشتی… و نکته ی بعدی هم که فکر می کنم تو کامنتای قبلی ازت خونده بودم ترک سیگار بعد 14 سال. این واقعا آفرین داره… این یعنی یه مدار بالاتر چقدر عالی. تحسینت می کنم دوست عزیز برای خوب کارکردنت و قطعا نتایج خوبی هم گرفتی و می گیری.
امیدوارم در پناه رب العالمین شاد و سلامت و ثروتمند باشی.
سلام خدمت خانم زمانی
بینهایت سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین
بینهایت سپاسگذار خداوندم منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام با شما دوستان عزیزم، با شما دوستان والامقام، قدرت مند، جسور و متعهد که دارین رو خودتون کار میکنید، فایل گوش میدین، کامنت میخونین و برای دوستان کامنت مینویسن، بینهایت از خداوند سپاسگذارم
صد درصد تو این فضای بهشتی، سرشار از سکوت و آرامش من هر لحظه و هر حال دارم با خدا گفت و گو میکنم، وقتی خواسته هامو به خدا میگم: دارم به خدا میگم من فقط از تو میخام، تو رب منی، تو فرمانروای منی، تو معبود منی، پروردگار منی، خدای منی، من فقط روزیتو از تو میخام و به لطف الله مهربان: شرایط به گونه ایی فراهم شده که مدت هاست خودمو خودشو دارم لذت میبرم از این تنهایی و این فضای رویایی و ایزوله: از خداوند وهابم میخابم بهترین و شگفت انگیزترین و بزرگترین خواسته هاتون براورده بشه چرا که شما بندگان صالح خداون لیاقت رسیدن به تک تک آرزوها و خواسته هاتون رو دارین
خدایاشکرت
سلام افلاطون عزیزم امیدوارم حالت خوب و عالی باشه دوست خوبم با خوندن کامنتت انرژی مثبت گرفتم دقیقا اونجا رو تجسم کردم حالم خوب خوب شد(
الان یکم با مامانم بحثم شد راستش نخاستم مطرح کنم دلیل حال بدمو بااینحال مینویسم که بعدا تکاملمم تو این موردم طی کردم فراموش نکنم )و اومدم قسمت سوم عزت نفسو گوش بدم چون حالم میزوون نبود متوجه حرفای استاد نمیشدم گفتم بیام کامنت بخونم اومدم پایین صفحه سایت و بازم اسم نازنینت رو تو بالاترین امتیاز ها دیدم و بازهم هدایت شدم رو کامنتهای فوق العاده ات چقدر زیبا توصیف میکنی زیبایی های اطرافتو چقدر انرژی مثبت اونجا ها رو احساس میکنم همین دیروز یا پریروز تو یوتیوب بودم بعد میگفتم خدایا الان اینجا چکار میکنم یهو اسمت اومد تو ذهنم و همونجا اومدم رو پیجت و پست زیباتو دیدم تریل زیبا که دو طرفش درختهای سرسبز پوشونده بود چقدر زیبا و حیرت انگیز بود خدایا شکرت تو خیلی مدارت بالاست که هرروز تو بهشت خدا قدم میزنی قدر خودتو بدون و سپاسگزار فرکانس خوبت باش امشب عروسی دعوتیم و خواستم مثل دفعه ی قبل بگم نمیام لباسام تکراریه بااینحال الان میگم رو این ترسمم پا بزارم و برم تو دل جمعیت با هر لباسی که باشه مگه قراره اون لباسا هویت من باشن!مگه قراره من با لباسام ارزشمند باشم سالها بهترین لباسها رو میپوشیدم مگه بهم عزت نفس دادن که پایدار باشه که زندگیم دگرگون بشه.وقتشه بپذیرم خوشبختی چیز درونیه نه بیرونی و وقت عمل کردنه وقتشه خودمو جوری دیگه ای بشناسم..از اینکه نوشتی سپاسگذارتم از اینکه تحسین کردی زیباییهای اطرافتو و احساس قشنگشم بهم منتقل کردی سپاسگزارم..تو با قلبی شاد زیبایهای اطرافتو تحسین میکنی و مینویسی و من هم لذت میبرم و تجسم میکنم خدایاشکرت
سلام زهرای عزیز
سلام دوست عزیز و ارزشمندم
سلام دوست بزرگوار و خوش قلبم
با تموم وجودم سپاسگذارتم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتی: واقعا تو قلب بزرگ و مهربونی داری: مرسی ازت که دست و دلبازانه میای و دیگران رو تحسین میکنی، تو فوق العاده ایی دختر، اون روز با اون حرف های قشنگت و حتی تو این کامنتت به یادم انداختی بیشتر سپاسگذار نعمت هام و داشته هام باشم، تو زبون خدا بهم شدی که شکرگذار شرایط و وضعیت فوق العاده الانم باشم، با تموم وجودم بابت تک تک نعمت و ثروتی که خدا بهم داده ازش سپاسگذار باشم: به روی چشم زهرا جان، به روی چشم دوست خوبم، به روی چشم دوست مهربون، سعی میکنم بیشتر سپاسگذار تر بشم، شکرگذار تر باشم و بقول تو قدر خودمو بدونم: چشم زهرا جان، توصیه های قشنگت رو به خاطرم میسپرم
اره برو؛ هر جور دوست داری، هر جایی دوست داری برو: با هر لباسی که دوست داری برو؛ اما وجودتو قوی کن تا همه مجذوب وجودت بشن، همه عاشق وجودت بشن و اونم فقط با توحید، یکتاپرستی و روحیه ایی سپاسگذار؛ امکان پذیره؛ منم مثل تو هر روز سعی میکنم برم تو دل ترس هام؛ یک معجزه داره تو زندگیم رقم میخوره که یکی از اهداف بزرگ دیگمم داره تیک میخوره؛ اونم بدون اینکه من کاری بکنم؛ حتما خبرشو بهت میدم دوست خوبم
بهترین بهترین بهترین هارو از صمیم قلب برات خواستارم دوست خوبم
سلام عزیزم امیدوارم حالت خوب و عالی باشه چن روز پیش کامنت برام گذاشتی ولی تو مدار کامنت نوشتن نبودم تا اینکه امشب هدایت شدم به سمت همصحبتی با تو و از این همداری باتمام وجودم سپاسگزار خدام.
باور نمیکنی اگه بگم الان که دارم برات مینویسم باز اشکم در اومده نمیدونم چرا هربار که باهات حرف میزنم یا به حرفات فکر میکنم یا پیامها رو میخونم ناخوداگاه اشک میریزم شاید بخاطر اینه تو منو به خدا وصل میکنی هر بار کامنت و پیامی ازت دریافت میکنم بارها و بارها میخونمش چون حرفات ارزش بارها خوندن و داره و بهم انگیزه میده برای حرکت کردن..
این روزا تو خونمون همش اسم توعه مکالمه ی منو داداشم شده موفقیتای تو و الگو گرفتن ازت هردومون بینهایت ازت سپاسگزاریم..
میدونی وقتی باهات حرف میزنم یه هدایت از طرف خدا میبینم و روشنی راهم میشه تو فوق العاده ای..
این روزا محبت میکنم بی قید و شرط چون قلب خودمو سزاوار محبت کردن میدونم حقشه محبت کنه عشق بورزه بدون اینکه نگاه کنه طرف مقابلم دوستمه ، داداشمه یا ابجیام و یا هرکس دیگه ای فقط میخام عشق بورزم و این عشق ورزیدن داره منو بزرگتر میکنه و تصمیم گرفتم پا روی این ترسم یا غرورم بزارم دوست دارم مامانمو بابام ابجیام داداشمو محکمممممم بغلشون کنم چند دقیقه تو اغوششون باشم ازشون تشکر کنم بخاطر همه ی خاطره های خوبی که سالهاست برای هم ساختیم برای وقتایی که هرکاری میکردن تا منو خوشحال کنن میخام بهشون بگم چقدر زندگی در کنارشون لذت بخشه چقدر من خوشبختم تو همچین خانواده ای هستم بخاطر همه ی رفاقتهای که باهم داریم ازشون تشکر کنم بخاطر اینکه همیشه بهم حق ازادی رو دادن…افلاطون عزیزم تو باحرفات بهم نشون دادی که بمونم تو این خونه و از همینجایی که هستم تحسین کردن شروع کنم اینو همیشه استاد میگه هاا که هرجا هستیم شروع کنیم به سپاسگزاری کردن ولی خب من اون روز فراموش کرده بودم و کلن تمرکزم رو مسافرتم بود و تو با حرفای که بهم زدی باعث شدی اروم بشینم سرجام و زور نزنم برای مستقل شدن باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هرجا دلش خواست ...الان این اهنگ مثال حال درونیه منه خدایاشکرت.و این روزا با یه دیدگاه دیگه دارم به خانوادم نگاه میکنم و دارم میبینم اینجا پر از زیباییه هرکدوم از اعضای خانوادم ویژگیهای شگفت انگیزی دارن اگه بخام اینجا فقط از ویژگیهای مثبت یکیشون بنویسم فک کنم تا خود صبح طول بکشه بخام یه گوشه از نکات مثبتش رو بگم فقط این حرفمو کسی میتونه درک کنه که خانواده ی من رو از نزدیک دیده ببین افلاطون چجوری با حرفات نگاهمو تو این موردم عوض کردی من کلن دختریم براحتی نکات مثبت بقیه رو بهشون میگم ولی برا خانوادم یکم سختمه البته سرد و خشکم نیستم با داداشام خیلی رفیقم با ابجیامم میونه ی خوب و صمیمی دارم(محبت نمیکنم) بااینحال براحتی به مامانم و بابام عشق میورزم تقریبا هرروز دست و پاشونم بوس میکنم یا سربه سرشون میزارم یا بغلشون میکنم ولی خو اونقدریم نیس که دلم خنک بشه بگم اخیش امروز چقدر خوب محبت کردم،البته اینم بگم دل پر مححححححبتی دارم من خخخخخخ الان میخام محبتم به ابجیام بیشتر بشه تحسینشون کنم و لذت ببرم همین الان انقدر درونم پر از عشق و محبت شده که دوست دارم برم همه ی خانوادمو محکم بغل کنم بوسشون کنم و بهشون بگم چقدر دوسشون دارم ولی یه چیزی جلومو میگیره که نمیدونم غروره یا چی که مدتهاست مانع ابراز علاقه ام شده البته اینم بگم من قبلنا خیلی از این کارا میکردم و الانم میخام یه تغییری تو رفتارام بدم منکه قلبن عاشقشونم پس چرا اینو به زبون نیارم (تقریبا یسال بیشتره که تکه کلامم عاشقتمه روزانه بینهایت بار این جمله رو به خانوادم و اطرافیانم میگم اینم یکی از تاثییرات مثبتیه که از سریال زندگی در بهشت گرفتم ولی خو مثل یه تکه کلامه)الان میخام محبتهام متفاوت تر باشه ..مثلا ازشون سپاسگزاری کنم بخاطر هرچیزی،یا مهارتهاشون و تحسین کنم و زیباییهای فیسشون و بهشون بگم و مثلا اگه ابجیم از دانشگا برگشت خاست ظرفی بشوره کاری کنه بهش بگم تو استراحت کن خودم اینکار و انجام میدم یا وقتایی که بیرون از خونه هستن بهشون پیام بدم دوسشون دارم و برام ارزشمندن…خولاصه هرطوری شده در طول روز تمرکزمو میزارم رو زیبایهای خانوادم چون خیلی زیاد برام ارزش داره در صلح بودن با خود و دیگران و از خدا میخام تو این موردم کمکم کنه که بتونم براحتی عشق بورزم.راستی تا یادم نرفته اون روز من مهمونی رو نرفتم یه حسی گفت بمونم خونه و اون شب خدا مهمون خونه ی ما بود و ساعتها تو اون تنهایی من با خدا حرف زدم و از اون شب تا حالا رفاقت منو خدا یه رنگ دیگه ای گرفته قبلنم دنیای منو خدا دنیای رنگی خشگلی بود ولی از اون شب اون رنگها انرژی گرفتن انگار رو اون رنگها کلی اکلیل ریخته باشی اون شب حرفای تو منو جسور کرد که بمونم خونه و وقتمو با خدا بگذرونم…
دوستت دارم و به دستای پر مهر خدا میسپارمت
بهنام خالق عشق و زیبایی
درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همسفران خوبم در این سفر زیبا و آموزنده
خداروشکر که اول صبح این فایل زیبا روزی من شد و میتونم صبحم رو باهاش آغاز کنم
از زمانیکه با آموزشهای شما آشنا شدم عادتهای خیلی زیادی آرام آرام تغییر کرد و من میتونم بگم تا حد خیلی زیادی در تحکیمشون خوب عمل کردم، یه چندتاش رو بازگو میکنم که فرکانسش قدرت بگیره تا بتونم مصممتر باشم در ایجاد عادتهای مثبت و ترک عادتهای منفی چون این یک روند تکاملیه
اما دوست دارم قبلش درباره یه نکته خیلی مهم صحبت کنم و اون هم آگاهی از تاثیر عادتها یا خردهعادتها تو زندگیه
مثلاً خیلی از ماها میدونیم ورزش خوبه اما دقیقاً نمیدونیم چقدر خوبه!
میدونیم پسانداز خوبه اما نمیدونیم دقیقاً چه تأثیری در روند رشد مالی ما میتونه داشته باشه!
یا درخصوص عادتهتی منفی میدونیم سیگار خوب نیست اما نمیدونیم چقدر میتونه بد باشه!
یعنی چی؟
انسان در ذات میل به رشد و پاکی داره، زمانی که برای ذهن منطقی میشه که این عادت مانع از رشد یا موجب افزایش رشد میشه خیلی خیلی راحتتر میتونه اون عادت رو ترک و یا ایجاد کنه.
معمولاً اینجور زمانها خیلی از افراد برای عادتهای نامناسب توجیهات اشتباه هم میارند و ربطش میدن به موضوعات مختلف
مثال میزنم
من اوایلی که با استاد آشنا شدم هم سیگار میکشیدم هم مشروب میخوردم و هم ورزش میکردم و فرایض دینی رو انجام میدادم. اون زمان احساس گناهی از اینکه یه سری کارهای متضاد دارم انجام میدم نداشتم اما میفهمیدم که فطرت من با این کارها مخالفه و به این فکر کردم من همینجوری دست و پا شکسته دارم قانون رو اجرا میکنم کلی نتیجه گرفتم پس اگه اینارو بذارم کنار چقدر میتونه برام مفید باشه و چقدر الهامات خداوند رو بهتر دریافت میکنم درواقع مهمترین دلیلم برای ترک این دو عادت این بود که الهامات خداوند رو بهتر دریافت کنم چون میدونستم زمانی که من مشروب یا سیگار مصرف میکنم چون اساس این کار دور زدنه قانونه امکان نداره الهامات دریافت بشه یا حداقل الهامات خالصی دریافت بشه چون الهامات متفاوت و خالص نتیجه تغییر فرکانسه نه میانبر زدن من باید مدل فکر کردنم تغییر کنه و امکان نداره که من مدل فکر کردنم تغییر کنه و عادتهام عوض نشه و فرکانسم تغییر نکنه و البته که ازونجایی که علاقه به ورزش هم داشتم و کیفیت ورزش برام مهم بود احساس حماقت بهم دست میداد که من دارم کلی انرژی میذارم بعد با یکی از این کارها به راحتی هرچی رشته میکنی رو پنبه میکنی به همین دلیل خیلی راحت گذاشتم کنار. البته که از خدا هم خیلی درخواست داشتم که بهم کمک کنه و وسوسههایی وجود داشت اوایل اما منطقش انقدر محکم بود که شکرخدا خیلی زود تونستم محکمش کنم تو وجودم و البته خیلی راحتم خودمو بخشیدمو و حساس نشدم نسبت به خودم که اره من خیلی اشتباه کردم و اب از سرم گذشته دیگه فایده نداره، نه جلوی ضرر رو هر زمان بگیری منفعته. هر چقدر هم که با قانون اشنا شدم و الگوهای خیلی موفق رو دیدم بابا بله همین ترامپی که همه دنیا گاهی برعلیهش متعهد میشن لب به سیگار و مشروب نزده و بارها در مورد مضرات این موضوع صحبت کرده و باعث میشد منطقم هی قویتر و قویتر بشه. از طرف دیگه دوستانی رو اوردم تو ذهنم که درعین استعداد به دلیل افتادن تو دام این داستانا زندگیشون رو نابود کردند و قشنگ اهرم رنج و لذت رو تو ذهنم محکم کردم.
هر چقدر که بیشتر با استاد و اموزشها اشنا شدم هم این عادتها تو بخشهای مختلف به سمت بهبود بیشتر و بیشتر شد
مثل همین عادت سپاسگزاری، یعنی من الان هرجا میرم هر لحظه سعی میکنم یه چیزی پیدا کنم که دربارش سپاسگزار باشم یعنی قشنگ حس میکنم زندگیم که هیچ همه استخونام نرمه نرم شده.
یا عادت تحسین کردن اطراف یا افراد. من مکالم رو با گفتن یه نکته مثبت از طرف مقابل اغلب شروع میکنم چون میبینم چه حس خوبی ایجاد میشه و چقدر تاثیر مثبت در روند مکالممون داره.
یا عادت ورزش روزانه و پیادهروی
عادت غذای سالم خوردن
یا توجه کردن به خودت و سخت نگرفتن
عادت مقایسه نکردن رو که خیلی دارم تمرین میکنم به ویژه از زمان دوره احساس لیاقت
عادت هدیه دادن
عادت ایجاد بهبودهای مستمر و پرهیز از کمالگرایی
عادت رفتن تو دل ترسها
عادت نترسیدن از قضاوت دیگران
عادت درخواست کردن
عادت تمرکز و تکرار اصل و دوری از حاشیه
عادت نپذیرفتن سخت بودن کارها یا استانداردهای محدودکننده جامعه
عادت رها و تسلیم بودن و نچسبیدن به اتفاقات
عادت کنترل ورودیها و کانون توجه و پذیرفتن مسئولیت کامل زندگیم
عادت انتظار نداشتن از دیگران و صادق بودن
عادت دیدن و صحبت درخصوص اتفاقات و تواناییهای مثبت زندگی و تایید هدایتهای الله
عادت پسانداز کردن
چند وقت پیش با مادرم داشتیم پیادهروی میکردیم بعد برگشت بهم گفت نمیدونیم چرا با اینکه هم خودم دارم رو خودم کار میکنم و هم میبینم تو اما تغییر انچنانی نمیبینم حس میکنم پیشرفت زیادی نکردیم
سوالی که من همان موقع ازشون پرسیدم این بود که عزیزم شما دقیقاً چه عادتهایی رو ترک و چه عادتهایی رو ایجاد کردی؟
بعد براشون مثال زدم
تو خانواده ما هرگز من پسانداز کردن رو یاد نگرفتم حتی زمانی هم که برای اولین بار شنیدم که استاد خیلی جدی درخصوص این موضوع صحبت میکردند خیلی رعایتش نمیکردم یعنی یه مدت بود بعد دیگه نبود اما وقتی تاثیر منفیش رو که دیگه دیدم متعهد کردم خودم رو به انجام این تمرین و الان خیلی وقته که 10٪ هر پولی که میسازم رو پسانداز میکنم و همین موضوع چقدر باعث میشه اولا این انرژی گسترش پیدا کنه و دوما در زمانهایی که حالا به هر دلیل یه مدتی پولی نمیسازم ارامتر باشم به نسبت گذشتهای که هیچ پولی رو پسانداز نمیکردم
یا رفیق نیودن با پول اینکه هر پولی دستمون بیاد خرج بشه الان اصلا اینجوری نیستم اگه پول نسازم حتی یه قهوه هم برای خودم نمیخرم با اینکه عاشقشم چون ذهنم رو شرطی کردم که باید پول بسازی
بعد بهشون گفتم که خب من خودم وقتی دیدم ما این عادتهارو نداشتیم هیچوقت اومدم انجام دادم و برای همینه من خیلی راحت پول میسازم.
یا مثلا تو بحث سپاسگزاری، آیا واقعا زندگی الان ما شبیه 5 سال پیشمونه؟ یادتون رفته 5 سال پیش ما تو چه شرایطی بودیم و الان تو چه شرایطی هستیم شکرخدا؟
دقیقاً یکی از چیزهایی که مانع تسریع روند رشد ما میشه همینه که ما قانون رو تایید نمیکنیم و سپاسگزار نیستیم
یعنی من خودم به شخصه روی بحث ایجاد الویت قراردادن احساس خوب خیلی دارم کار میکنم چون میبینم که این موضوع همه چیزه.
وقتی ما عادتهای مناسب ایجاد میکنیم خودبهخود عادتهای نامناسب رو انجام نمیدیم و نیازی نیست تقلای خاصی هم داشته باشیم.
یا در بحث اموزشهای استاد همین عادت کامنت نوشتن باعث میشه خیلی بهتر مطالب رو درک کرد و یاداوری کرد مسیر رشد رو و من سعی کردم تا جایی که امکانش هست این کار رو مرتب انجام بدم.
باز دوست دارم این قانون رو یاداور بشم که باورهای ما اتفاقات رو رقم میزنند باورها نتیجه افکاری هستند که تکرار میشوند و این افکار عادتهای مارو میسازند و اگر مبنا رو احساس خوب قرار بدیم میدونیم که اولاً باید چه باورهایی رو بسازیم و دوماً این باورها چه عادتها و نتایجی رو ایجاد خواهند کرد، میانبری هم در کار نیست، باید شکل فکر کردنمون تغییر کنه.
درک همین موضوع بهمون قدرت میده برای تغییر
خداروشکر که این فایل رو دیدم و این صحبتهای خوب گفته شد
بازهم از خدای مهربان و اساتید خوبم برای تهیه و به اشتراک گذاشتن این فایل فوقالعاده سپاسگزارم
به نام خداوند بخشاینده و مهربانم
سلام دوست خوبم احسان جان
این قسمت از کامنت تون رو ک خوندم گفتم بوم یافتم، ی سوالی بود ک چند وقت پیش از خدا پرسیدم، ینی همیشه تو ذهنم بود ولی این مدت یه مقداری قاطی با نجواها شده بود و یه جورایی حس مقایسه بهم دست میداد، ولی امشب خدا شعر پروین رو ب یادم انداخت
اندرین پستی، قضایم زان فکند.تا تو را جویم، تو را خوانم بلند. من به مردم داشتم روی نیاز.گرچه روز و شب در حق بود باز.من بسی دیدم خداوندان مال.تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
حالا خیریت اینو میفهمم. سوالم چ بود؟ راستش من ب شخصه از 19 سالگی تقریبا از لحاظ مالی مسئولیتم رو پذیرفتم و فهمیدم ک اره خودمم ک باید برا خودم کاری کنم.شاید برای یه دختر کمی سخت باشه حتی وقتی الگویی نداشتم و دوستانم همه وابسته پول پدر بودن برای خریدهای آنچنانی و حتی غیرضروری شون. موقع مدرسه مقایسه بود و بعد ب خودم گفتم من خودم خودم رو تامین میکنم، و همین شد ک بعد از یه ترم از دانشگاه انصراف و ب دنبال استقلال مالی وارد حیطه کار شدم.از 19 سالگی کار کردم و عاشق پول درآوردن شدم. نمیدونم شاید اون موقع ها خودم رو کمی شخصیت قربانی داستان می دیدم و از خدا میپرسیدم ک چرا این مسئولیت رو ب پدرم ندادی مثل بقیه دوستام.
امشب درس بزرگی گرفتم، حالا خیریت داستان زندگیم رو فهمیدم. وقتی با استاد آشنا شدم فهمیدم ک قدرت دادن ب پدرم شرک عه، و عاشقانه دوستش می داشتم و حتی توی ذهنم هم توقع نداشتم حتی توی مکالماتم هم حق نمیدادم ب نجواها و منطق هاش.
و امشب خودم رو مقایسه کردم با دوستانی ک وابسته ب پدری ک همه شرایط رو براشون فراهم کرد، (الان یادم افتاد همون شرایط نایسی ک استاد تو فایل توحید عملی گفتن)، من خیلی خیلی از اون دوستام جلو هستم، من کار اداری میکردم و ب تجربیانم اضافه میشد و شخصیتم رشد میکرد، اعتمادبنفس، رفتن در دل ترس ها، و دوستانم در دانشگاه درس های بیهوده رو پاس میکردن. من از کار اداری سیر شدم و دوستانم تازه وارد حیطه کاری نامرتبط شدن، من حالا ب لطف خدا شغل خودم رو دارم ک دوستانم خیر.
الله اکبر از این الخیر فی ماوقع، گندمم را ریختی تا زر دهی، رشته ام بردی ک تا گوهر دهی. تمام اتفاقات زندگی ام مثل یک فیلم رد شد، خدا امشب بهم گفت چون من تو را برای خودم آفریدم، چون من میخواستم شخصیت تو رو رشد بدم.چون تو فقط محتاج و نیازمند من هستی و نه بنده هام.
او در این مدت ب من توحید را یاد میداد، حساب کردن روی خودم و توانایی هایی ک در درونم قرار داده، انتظار و توقع نداشتن از بنده هاش، فقط محتاج خودش بودن، بشه تنها رفیق و مشاورم در تمام کارها، بشه محبت پدر، محبت مادر. بشه رزقی ک نمیدونم چطور ولی بفرسته، بشه رزقی ک از جایی گمانش نمیبری ولی عطا کنه.ووووو
چند وقت پیش ذهنم میگفت خب ببین چه خوب میشد اگه پدرت پول قرص ویتامین ات رو حداقل میداد دیگه، تو ی کم پول جمع میکردی جنس جدید میخریدی. ببین دخترای دیگه رو چه خرجایی میکنن، تو ک برا لباس ک نمیخوای ازش پول بگیری و…. و خب چه جمله ای بود جمله شما. من باید پول قهوه رو ک خیلی عاشق شم رو خودم بسازم. این خیلی ب من قدرت میده، اینکه من خودم بسازم و چه لذتی داره نوشیدن اون قهوه، چون یاد لطف و محبت های خداوند می افتی و سرشار از حس سپاسگزاری عمیق میشی. پس باید ذهنم رو شرطی کنم ک باید پول بسازه. و این چقدر باعث رشد من میشه، اینکه ناایستم و حرکت کنم، برم تو دل ترسام، ب ایده ها بیشتر و شجاعانه تر عمل کنم.
نمیدونم یه حسی بهم گفت اینارو بنویسم در جواب کامنت تون، خیلی حالم عالی شد، حالا ازش سپاسگزاری میکنم و فقط از خودش توقع دارم برام قهوه بخره، همونطور ک برام خوراک طبق قانون سلامتی شده ب طور معجزه آسا و من او را دیدم بارها، میخواسته بهم ثابت کنه منم ک رزقت رو میدم دادم از اول و خواهم داد، حتی روی پدرت هم نباید حساب کنی. خدایا شکرت ک منو با خودت آشنا کردی حتی اگر اون دختر نایس با امکانات نبودم. ولی تو رو شناختم و این بزرگ ترین دستاوردعه برام.ب خودم افتخار کردم، ب خدای خالقی ک درون من هست.
سپاسگزارم احسان جان همیشه تحسین تون کردم، خیلی دقیق و باجزئیات و متعهدانه کامنت مینویسید وما بسیار از درک ها و تجربیات تون استفاده میکنیم، در پناه الله باشی دوست خوبم.
ساعت 5.30 دقیقه صبح روز پنجم تیر ماه 1403
سلام
داشتم کارهای عقب افتاده و برنامه هامو انجام میدادم که بخدم اومدم دیدم ای دل غافل مثل چندین روز دیگه باز طبق عادت چندین ساعت پای یوتیوب نشستم و شب رو تا صبح بیدار بودم
کلا این عادت شب تا صب بیدار بودن و دوباره صب تا ظهر خابیدن و بعضا تا شب خابیدن در من کهنه شده که باید جهاد اکبر براه بندازم برای برداشتنش
چند روز پیش که اراده کردم شبا زود بخابم اتفاقا دو شب زود خابیدم و صب هم زود بیدار شدم و همه چی عالی و همه راضی اما باز از فرداشبش افتادم رو دور شب تا صب بیدار بودن
اینم بگم من شب تا صب بیدارم کار میکنم و وقتمو بطالت نمیگذرونم ولی همین که شب تا صب بیدارم ضرر هایی هم داره
امشب داشتم به همین فکر میکردم که چی میشه من هر چقدرم میخام شب زود بخابم باز نمیتونم
که زدم سایت دیدم عه فایل جدید با خدم گفتم احتمالا داستان های کمپه و حقیقتش با خدم گفتم بیشتر جنبه فان داره
حالا البته که تمام فایل های استاد و مریم بانو در دلش آموزش کنترل ذهن و تمرکز بر نکات مثبت هم داره اما با خدم گفتم من یه فایل اموزشی میخام اولشم لج کردم و نگاهش نکردم رفتم سراغ کار بعد دیدم عه ساده کارها هم پیچ خورد بعد حل شد و بعدش من اومدم سایت و شروع به دیدن فایل کردم
که وقتی استاد narrow رفت روی فایل و همون اولش گفت راجع باور های و طرز کار باور ها و تغییرشون میخام بگم تودلم خندیدم و گفتم ای دل غافل چرا تو به جوابای خدات اعتماد نداری
الان اروم ترم چون با خدم میگم بابا این عادت چندین ساله هست در من براحتی قابل تغییر نیست اما با برنامه های درست میشه بهتر و بهترش کرد
و تحقیق راجع به فایده های صبح زود بیدار شدن و مضرات شب دیر خابیدن
که میشه همون اهرم رنج و لذت
خدایا هدایتم کن همچنان که هدایتم کردی و میکنی همیشه
سپاسگذارم از وجودت از هدایت خدای من
شکر
تشکر
به نام رب العالمین
سلام خدمت شما دوست عزیز آقای بوستان
خیلی خوشبختم که هدایت شدم به کامنت شما و این عادت شب نشینی را من هم دارم البته که در حال بهبود این عادت استم خداوند کمکم کنه تا موفق شوم خیلی هم خوب شدم نصبت به چند روز قبل اما اینو بگم که شما خیلی انسان درست کاری استین حداقل کار میکنبد با بیدار نشستن شب اما من شب های که بیدار استم کلی تو صفحه های مجازی میچرخم آخر شبم که به خود نگاه میکنم میبینم هیچ سودی نکردم که هیچ بلکه ضرر هم کردم امید که بتوانم این عادتت بد را از خود دور کنم
در پناه خدای هدایت گر شاد پیروز سر بلند خوشبخت باشید
به نام خدای مهربانم
سلام به اساتید عزیزم، سلام به دوستان خوبم
این موضوعی که استاد توی این فایل توضیح دادن پاشنه آشیل خیلی از ماهاست، زمانی که میخوام یه کاری که قبلا اشتباه انجام دادیم رو اصلاح کنیم… یعنی فکر میکنم در درجه اول، حتی برای تصمیم گرفتن و قصد کردن، برای اینکه در جهت خلاف اون کاری که همیشه انجام میدادم، قدم بردارم، یه مقاومتی وجود داره. حداقل تجربه های من اینجوری بوده.
یعنی اولش هی فکر میکنیم که چطور میشه اینو همینجوری که هست، نگهش دارم ولی نتیجه رو درست کنم… مثلا یه چیزی بهش اضافه کنم یا یه چیزی ازش کم کنم، ولی بالاخره یه جوری بشه که نتیجه بهتر بشه…
یعنی گاهی اوقات سخته که بپذیریم بابا جون این کار از اساس اشتباهه…. باید عوضش کنی…
فکر کنم خیلیامون توی روابط یا حتی راهنمایی کردن دیگران، چنین الگوهایی رو داریم..
مثلا در مورد خود من، در این مورد که عادت راهنمایی کردن و کمک کردن و نظر دادن در مورد زندگی و تصمیمات دیگران، جزِ این موارده. فرقی نمیکنه که من بخوام با زبان قانون، با منطقی که خودم جدیدا یادش گرفتم، یا با زبان خود اون فرد براش توضیح بدم که این کار اشتباهه… چون این کار منه که اشتباهه و نباید نگران زندگی دیگران باشم.
یعنی وقتی یه رفتار اشتباهی رو در یه زمنیه ای داریم و حالا میخوایم با رفتارهای درست جایگزینش کنیم، نجواهایی در خلاف جهت تصمیم ما میاد. مثلا در زمینه عزت نفس ممکنه متوجه یه رفتار اشتباه توی خودمون شده باشیم… مثلا متوجه شده باشم که وقتی کسی ازم تعریف میکنه، نباید بگم چشماتون قشنگ میبینه… بجاش باید بگم ممنونم، و منم از اون یه تعریفی بکنم…
ولی توی این شرایط، چون ذهن من عادت داره که چنین حرفهایی بزنه، حالا که میخوام بگم ممنونم، شروع میکنه به نجوا کردن که: حالا بقیه میگن چقدر مغروره… حالا ما یه تعارفی کردیم، تو چرا اینقدر جدی گرفتیش؟!
و خلاصه با روشهای مختلف میخواد سعی کنه که برت گردونه به همون روش سابق…
اصلا الان که دارم فکر میکنم، به نظرم یکی از چالشهای بشر همین تغییر روشهای معمول بوده…
یعنی توی قرآن هم بسیاری از آیات بوده که در مذمت پیروی کورکورانه از عادتها و روشهای پدران و گذشتگانه.
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ ﴿21﴾
و چون به آنان گویند: از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید، می گویند: بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته ایم، پیروی می کنیم. آیا هرچند که شیطان آنان را با این پیروی به عذاب فروزان دعوت کند؟! (سوره لقمان)
و البته هم اونایی که توی این مهارت دارن، پاداشش رو میگیرن. فکر میکنم اونا همون سابقون السابقون هستن… کسانیکه به سرعت وقتی متوجه یه کار درست میشن، دست به عمل میشن و انجامش میدن…
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿10﴾
و سبقتگیرندگان مقدمند
أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿11﴾
آنها مقربانند
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿12﴾
در بهشت های پر نعمت اند. (سوره واقعه)
مهم نیست چند وقته که داری اون کار اشتباه رو انجام میدی. همینکه متوجه شدی اون اشتباهه و درستش رو فهمیدی، برو اون کار درسته رو انجام بده…
چون هر کدوم از این بهبودها و سرعت عمل داشتن در رفتن به سمت رفتار درست، شخصیت ما رو شکل میده.
حتی همین تغییر دادن رفتارهای نادرست و بهبود دائمی شخصیتمون، اگر تبدیل به عادت بشه، دیگه توی این کار مهارت پیدا می کنیم و عادتهای بعدیمون رو خیلی راحتتر و آسونتر تغییر میدیم. اصلا اعتماد به نفس آدم بالا میره. چون میبینه که اون عادت نتونست من رو اسیر خودش کنه و من تونستم خیلی راحت ازش رها شم…
البته که حتما این کار هم تکامل میخواد و به قول استاد نباید انتظار بی جا از خودم و از قانون داشته باشم.
خیلی ممنون از استاد و خانم شایسته برای این فایلها و درسهای باارزشی که برای ما تهیه میکنن.
اینو هم بگم:
ماشالا خانم شایسته چقدر چهره تون شادابتر شده… (حتما از تاثیرات قانون سلامتیه)
به نظرم شرکت نینجا بیاد این تیکه از فایل رو برداره بزاره توی سایت خودشون. چون فکر نکنم تبلیغای خودشون در حد اینی باشن که خانم شایسته درمورد این گریل گفتن.
سفر بهتون خوش بگذره و در پناه خدا شاد باشید.
سلام به استاد عزیز خودم و خانم شایسته عزیز
واقعا ممنونم از اینکه توی این فایل در مورد تغییر عادت ها که جهاد اکبر هست صحبت کردید من خیلی دوره های زیادی از شما دارم ولی الان متوجه شدم که من یه سری از قوانین رو از زبان شما شنیدم و برداشت خودم به صورت توهمی بوده و چقدر من رو کشیده عقب ،البته خداروشکر میکنم و به خودم میگم مرضیه اشکال نداره این هم جزئی از تکاملت بوده ولی حالا که متوجه شدی مصمم تر و درستی حرکت کن . مثلا اون جایی که گفتید من چراغ ها و کولر ها رو خاموش
میکنم من سالها بود فکر میکردم نگاه به قانون از دید فراوانی هر جور دلت می خواهد خرج کن و اینقدر پول هست که راحت پولش رو میدی یکی دیگه از باورهای اشتباهم پول نگه نداشتن و پس انداز نداشتنم بود که فکر میکردم اگه این کار را بکنم باور بی پولی و کم بود دارم و همیشه با اینکه پول هم خوب در می یارم همیشه هشتم گرو نهم هست الان دارم بیشتر متوجه میشم که من پول رو دوست ندارم و خیلی جاها حاضر نیستم تغییر اساسی انجام بدم و اشغال ها را زیر مبل می زارم به این صورت که موقعیت و شرایط الانم را مد نظرم نمی گیرم و فکر میکنم الان پولدارم و خیلی بیشتر از خودم و توانم خرج میکنم و واقعا از خدای بزرگم میخوام توی درک این مسائل و آگاهی های نابی که شما میدهیم توان برداشت درست را پیدا کنم و الان دوباره تصمیم گرفتم که ثروت یک و دو رو با قدرت بیشتر شروع کنم و باور سازی های عالی بسازم. و انشالله که با این آگاهی دوباره که ترک عادتها واقعا راحت نیست و نیاز به تکرار و یاد آوری داره و این را هم با تمرین ستاره قطبی به یاری الله می سازم.
خوشحالم هر بار در فایل هاتون در مورد نحوه تغذیه و خریدتون صحبت می کنید و به نمایش می زارید چون من دو سال و دو ماه هست که با روش قانون سلامتی دارم زندگی میکنم و برام هم جالبه که چقدر دوره قانون سلامتی حتی برای اجرای قوانین جهان و توحیدی به من کمک کرد و درس داشت برام .
خداوند پشت و پناهیان باشه در سفرتون
سلام استاد عزیز و خانم شایسته
همونطور که استاد توضیح دادن یسری عادتها تو وجودم من هست که که باید تغیر کنه اگه میخام رشت کنم اگه میخام ثروتمند بشم اگه میخام سلامت تر بشم اگه میخام رابطه بهتری داشته باشم اگه میخام شخصیت بهتری داشته باشم باید این عادتها که انقدر در وجودم تکرار شدن که قالب وجودم شدن رو تغیر بدم راهشم اینکه اول راه درستش رو پیدا کنم و بعد انقدر تکرار کنم وتمرین کنم که در وجودم نهادینه بشه
برای مثال یکی از عادتهای خوراکی من اینکه دوست دارم بالای بیسکویت بخورم بااینکه میدونم اصلا چیز خوبی نیست ولی عادت کردم اگه سیرم باشم باز این عادت باعث میشه که این تغذیه بدو تکرار کنم با وجود اینکه تاثیرات بدشون حس میکنم در وجودم ولی نمیدونم چرا تکرار میشه الان که استاد این موضوع رو مطرح کردن میفهمم که به خاطر تکرار این نوع تغذیه باعث شده که این عادت نهادینه بشه در وجودم
حالا برای رفع این تکرار باید تمرین کنم اولا دیگه سعع کنم چای کمتر بخورم یا نخورم که مجبور بشم باهاش بیسکویت بخورم بجاش آب بیشتری بخورم و این اینطوری با تکرار تمرین بتونم جلوشو بگیرم استاد عزیز ممنونم بابت این نکته مهم که تو تمام زندگیمون واقعا تاثیر گذار هست اشاره کردین
نکات مثبت
تبریک میگم خانم شایسته عزیز اندامتان خیلی زیبا شده تبریک میگم همینطور صورتتون خیلی شفافو صاف هست
ست ورزشیتونم خیلی قشنگ بود
اما استاد عزیز که تک تک رفتاراش درس داره
و البته نشان از فراوانی وثروت در زندگیش که برای اینکه خونه بو ی دود نگیره یه دستگا گیریل خریده آفرین استاد عزیز معمولا در این مواقع کسی که خودرو اجاره کرده تماس میگیره وبه صاحب خونه شروع به غر زدن برای خرابی هود ولی استاد عزیز باز با این عملشون هم قانونو اجرا کردن وهم ماهواره یاد گرفتیم که قانون چیه وچجوری باید در این مواقع عمل کنیم
نکته بعدیم که کیفیت خوب دستگاه گریل که دود نداره واز ورژن قبلی باز بهتر که باز یاد آور اینکه جهان هر لحظه در حال رشت کردن و بهتر شدنه همیشه داره همه چی با کیفیت تر و بهتر میشه
خدارو شکر
این درک من از این فایل زیبا بود